رسانه سینمای خانگی- علاقۀ خاص کارگردان «جنگل پرتقال» به مهرجویی

آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس می‌دهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که می‌توان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.

این فیلمساز که پیش‌تر با فیلم‌های کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنواره‌های فیلم کوتاه جایزه‌های متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخش‌های زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.

خوانساریان در گفت‌وگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقه‌ای که به تدریس دارد؛ از  شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحب‌نام کشور اکران کرد ولی سرخوشی‌اش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.

بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم

گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟

او در جواب به این پرسش می‌گوید:‌ «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکه‌هایی از خودش را در فیلمش جا می‌گذارد. بخش‌های زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه می‌گیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور می‌کنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی محصولی خلق می‌شود  و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»

داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش می‌گذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس می‌خواندم ولی تمام دوستانی که با آن‌ها در هنرستان هم‌دوره بودم در تنکابن درس می‌خواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر می‌کردم از این تکرار خسته شده‌ام. ذات هنر درون خود زیبایی‌هایی دارد که در شهری مثل تهران نمی‌شود آن را تحصیل کرد.  فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند،  رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم می‌توانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگی‌ام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»

او درباره اینکه آیا تجربه‌های همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، می‌گوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که می‌خواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده می‌دیدم؛ جایی که خود را مهم می‌دیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت می‌شود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»

آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانش‌آموزان پسر هنرستان اشاره می‌کند که تلاش می‌کرده با روشی ملایم‌تر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او می‌گوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»

روزهای سه‌شنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم

آرمان فارغ‌التحصیل رشته تئاتر است و می‌خواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی می‌گوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟

«رشته‌های تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آن‌ها را می‌خوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی می‌خواستم به هنرستان بروم خانواده‌ام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلی‌ها فکر می‌کردند و هنوز هم فکر می‌کنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشته‌های تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان‌ وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشته‌های تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستان‌ها تدریس نمی‌شد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سه‌شنبه دو زنگ آخر با احمد طالبی‌نژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم می‌گفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسه‌های دیگری سراغم آمدند و کار را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم. در اولین دوره‌ای که درس دادم دانش‌آموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه می‌روم، حتی زمانی که با خستگی برمی‌گردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمی‌دهد»

او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژه‌ای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغه‌هایش با نسل‌های قبلی یکی است.

خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفه‌ای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلی‌ها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» می‌شناسند. به نظر می‌رسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردان‌ها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند می‌دانست. او درباره اینکه آیا برنامه‌ریزی خاصی برای این کار داشته است، می‌گوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر می‌توان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلم‌های کوتاه گرفته می‌شود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دسته‌ای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمی‌ساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و می‌توانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر می‌کردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس می‌کردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. این‌ها باعث می‌شد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»

او ادامه می‌دهد: «بجز این‌ها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سال‌های شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آن‌ها به خوبی صحبت می‌شود، دیده شدند. آن‌ها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت می‌کردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»

جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی

خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را می‌سازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا می‌کند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریال‌سازی می‌شود. او دراین زمینه می‌گوید: «از آنجا که در یک دوران حرفه‌ای از سینمای کوتاه فعالیت می‌کردیم، داوران جشنواره‌ها وقتی می‌دیدند کسی استعداد دارد می‌خواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانواده‌ها و آدم‌هایی که سر هم داد می‌زنند و دعوا می‌کنند.  جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنباله‌رو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلم‌سازی مراجعه می‌کنی، می‌گویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح می‌دهند نمونه‌ای از همان فیلم‌های الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختی‌های زیادی کشیده است تا تهیه‌کننده‌ای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کننده‌های دیگر فکر می‌کنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.

شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی

متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته می‌شد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصه‌های جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلم‌هایی از قصه‌های جنوب شهری. وقتی به اینجا می‌رسی، فکر می‌کنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را می‌توانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه می‌کردند مثل قصه‌های ناموس‌پرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من می‌خواستم قصه‌ای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفت‌وگوست. نمی‌دانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفه‌ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم‌های موفق باشی.»

کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفت‌وگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاق‌های تلخی را پشت سر گذاشته‌ایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او می‌شناسیم. شاعرانی مورد علاقه‌ام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی می‌افتد- درباره یک “مفهوم” صحبت می‌کردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی می‌گویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصه‌ای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگی‌ها باشد حال خودم دوچندان بد می‌شود. من از بازنمایی زشتی لذت نمی‌برم. زیبایی‌شناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلم‌های بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آن‌ها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.

من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیده‌ام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگی‌ها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش می‌داد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی می‌چرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایه‌گذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»

او درباره چگونگی همکاری‌ با رسول صدرعاملی هم توضیح می‌دهد: «یکی از خوش‌شانسی‌های من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنواره‌ای با نام «حسنات» برگزار می‌شد که مثل جشنواره‌های «وارش» یا موج»   دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره‌ از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامه‌ام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیش‌تر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام را تجربه کردم.» 

خوانساریان اضافه می‌کند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر می‌کنم در خیلی از تهیه کننده‌های دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که می‌خواستم بکنم باز گذاشت.  فکر می‌کنم این اعتماد کامل حتماً از فیلم‌های کوتاه من نشأت می‌گرفت در حالی که بعضی تهیه‌کننده‌ها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من می‌دادند که ترجیح می‌دادم اگر قرار است با مدل آن‌ها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»

چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم

اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال می‌کند اما به هر حال گیشه برایش بی‌اهمیت نیست. گیشه‌ای که این روزها در قرق فیلم‌های کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» می‌نشیند.

کارگردان «جنگل پرتقال» می‌گوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ می‌دهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگ‌ها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر می‌کنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاق‌های بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمی‌خواستم در جامعه‌ای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرف‌ها برود؛ می‌خواستم نگاهم بر بخش‌هایی از وجود انسان‌ها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوت‌تر برسد. راه آن هم فقط روایت داستان‌های خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمی‌آید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر می‌کنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفته‌ایم و این روزها سرگرمی حرف اول را می‌زند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف می‌کشیدیم. من «کاغذ بی‌خط» ناصر تقوایی را در سینما دیده‌ام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح می‌دهم زمین بازی‌ام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت می‌کنم. شاید الان جوان هستم و اینطور می‌گویم ولی این راهی است که انتخاب کرده‌ام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظه‌ای که متوجه می‌شوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق می‌زند احساس می‌کنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمده‌ام.

آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظه‌های منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانه‌هایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی می‌بینیم. خودش در این رابطه می‌گوید: «خیلی به دنبال نشانه‌گذاری نیستم ولی مگر می‌شود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازی‌ام دنبال می‌کنم و اصلا بخاطر سیلاب بدی‌هاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه برده‌ام. به هر حال یکسری حس‌ها درون آدم وجود دارد که من آن‌ها را در خودم نگه می‌دارم و بیشتر صبر می‌کنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حس‌های دیگر هم وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمی‌توان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدی‌هایم را با هم در آن روایت کرده‌ام.» 

با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحب‌نام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کرده‌اند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلی‌ها به چهره‌ای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها می‌گوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینه‌های دیگری داشت.

«برای این نقش یک بازیگر چهره‌تر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت می‌بری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفت‌زده می‌شوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی می‌کرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را می‌بینم با خودم فکر می‌کنم نباید حتماً به چهره‌ها تکیه کنم. برای همین عکس‌ها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم  وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش می‌خواهم.

سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس می‌خواندم، در واقع او یکی از مهم‌ترین خروجی‌های آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون می‌خواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها می‌خواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت می‌شود و برخی شباهت‌ها میان نقش با خود سارا باعث می‌شد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرین‌های مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین می‌کردیم.»

آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردان‌هایی فیلم‌های مورد علاقه‌ام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت 

فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمان‌های اکرانش همین پاییز می‌توانست باشد و خوانساریان فکر می‌کند اتفاق قشنگی است که با همین اولین باران‌های پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهره‌های زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.

«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالح‌علاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچه‌ای که در آن از شب‌های سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمی‌داشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما می‌بینید از چیزی است که در برنامه‌هایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی.  وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقه‌ام این بود که پای برنامه‌های این چنینی و صحبت‌های فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمی‌روم.  من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه این‌ها احساس مسئولیت می‌کردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردان‌های این فیلم‌ها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانه‌ترین لحظه‌هایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را  آرام می‌کنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»

آرمان خوانساریان با توجه به دغدغه‌هایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانش‌آموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنری‌اش دارد اما خودش می‌گوید:‌ «من هم مثل خیلی‌های دیگر پر از تردید هستم. نه می‌دانم و نه می‌توانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً می‌خواهم ببینم که چه کرده‌ام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه می‌دهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.» 

او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه می‌دهد نیز می‌گوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پول‌های خود را جمع می‌کردیم و فیلم می‌ساختیم اما شرایط سینمای حرفه‌ای فرق می‌کند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلی‌ها می‌گویند به سمت سینمای کوتاه برمی‌گردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازه‌ای به آن‌ها نمی‌دهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفه‌ای آن‌ها به صورتی که تهیه‌کننده‌ای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان می‌روم و آن وقت فیلم بعدی‌ام حتماً کوتاه خواهد بود.» 

خوانساریان در بخش پایانی این گفت‌وگو به دو نکته اشاره می‌کند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت می‌کند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت می‌دهند.  

او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتی‌هایی را دیده، می‌گوید: «نمی‌دانم این واژگان چیست که انتخاب می‌کنند. ما یک فیلم‌ خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلم‌های قبلی می‌دهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ می‌گویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست ‌و پایش می‌لرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم می‌گفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربه‌ای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلان‌ها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. این‌ها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواس‌هایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام می‌کنم و می‌دانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»

می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند

«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی می‌کنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آن‌هایی را خطاب قرار می‌دهم که مدت‌هاست به سینما نرفته‌اند چون سلیقه‌شان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد.  البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمی‌کنم و فقط می‌خواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی می‌بیند ولی فیلم‌های ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من می‌خواهم آن‌ها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر می‌کنم اگر آن‌ها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد می‌دهند.»

رسانه سینمای خانگی- «استاد» به زودی اکران می‌شود

بهروز افخمی که در حال انجام مراحل فنی فیلم جدیدش است، از تدارک اکران فیلم «استاد» تا یکی دو ماه آینده خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این کارگردان سینما که حضور اخیرش در شهرک محل سکونت داریوش مهرجویی پس از قتل این فیلمساز و همسرش و بیان اینکه قصد دارد یک داستان به سبک هیچکاک از این جنایت بسازد، حاشیه‌ساز شده بود، حدود یک ماه قبل فیلمبرداری «صبح اعدام» را به پایان رسانده و این روزها در حال تدوین فیلمش است. او می‌گوید که احتمالا این فیلم را به جشنواره فیلم فجر می‌رساند.

فیلمبرداری «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی به عنوان تازه‌ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی ۱۷ مردادماه امسال در تهران شروع شد. این فیلم برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت می‌شود.

افخمی همچنین درباره فیلم «استاد» که سال قبل آن را در جشنواره فجر رونمایی کرد، به ایسنا گفت: تا چند روز آینده تصمیم قطعی برای زمان اکران این فیلم گرفته می‌شود ولی قصد داریم آن را حتما تا پیش از جشنواره امسال اکران کنیم و به نظرم بهترین زمان هم آذرماه است.

«استاد» به تهیه‌کنندگی بهروز افخمی، نخستین تجربه کارگردانی سید عماد حسینی است که داستان آن در ارتباط با یک موضوع‌ ملتهب اجتماعی در سال‌های اخیر بود.حسن معجونی و هدیه حسینی‌نژاد همراه با سجاد بابایی نقش‌های اصلی این فیلم را ایفا کرده‌اند.

رسانه سینمای خانگی- سفر «کاپیتان» به استونی

فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزه‌ای و از مجموعه تولیدات بنیاد سینمایی فارابی در جشنواره «کودکان و نوجوانان فقط فیلم» استونی به نمایش در می‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزه‌ای و تهیه‌کنندگی سید صابر امامی در دومین حضور بین‌المللی خود این‌بار در بخش غیر رقابتی بزرگ‌ترین فستیوال زیر مجموعه جشنواره شب‌های سیاه تالین اکران می‌شود.

این بخش با عنوان «جشنواره کودکان و نوجوانان فقط فیلم» استونی میزبان فیلم‌های کودک و نوجوان خواهد بود.

فیلم «کاپیتان» دومین ساخته بلند محمد حمزه‌ای پس از «آذر» است که به دغدغه‌ها و مشکلات کودکان سرطانی پرداخته. این فیلم پیش از این در بخش رقابتی بیست‌وهشتمین دوره جشنواره کودکان و نوجوانان اشلینگل آلمان مورد توجه و استقبال قرار گرفته بود. همچنین سال گذشته در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمد.

بیست‌وسومین دوره این جشنواره از تاریخ ۳ تا ۱۹ نوامبر برابر با ۱۲ تا ۲۸ آبان‌ماه سال جاری و هم‌زمان با جشنواره اصلی تالین در کشور استونی برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- رقابت خاموش برای سیمرغ امسال

پائیز همواره، یکی از شلوغ‌ترین فصل‌های فیلم‌سازی در سینمای ایران است. این روزها، ترافیک بالایی در مسیر تولید فیلم و البته استودیوهای فنی است تا آثار بتوانند خود را به مهم‌ترین جشنواره سینمایی سال برسانند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جشنواره فیلم فجر امسال می‌تواند یکی از پویاترین و پرحرارت‌ترین جشنواره‌های چند سال اخیر این رویداد باشد. در این دوره، علاوه بر حضور فیلم‌های سازمانی، فیلم‌سازان مستقل بسیاری حضور دارند و البته آثار کمدی هم با توجه به ساختار و قابلیت‌هایی که دارند می‌توانند از شانس بالایی برای حضور در جشنواره داشته باشند. به خصوص آن‌که برای جشنواره امسال، بخش نگاه نو که مختص فیلم‌های اول است، بازگشته و دیگر از آن فشردگی آثار در بخش سودای سیمرغ خبری نیست و برخی از آثار سودای سیمرغ که تجربه نخست فیلم‌ساز هستند می‌توانند در بخش نوعی نگاهحضور داشته باشند.

این اتفاق سبب می‌شود تا فیلم‌های بیشتری در جشنواره امسال حضور داشته باشند، در نتیجه نمایندگان بیشتری از گونه‌های سینمایی در این رویداد حاضر باشند. ضمن اینکه تنوع فیلم‌سازان و نگاه‌های آنها سبب می‌شود تا جشنواره، با تنوع ساختاری متفاوتی در پیش باشد. البته که باید به این نکته اشاره کنیم ترافیک بیشتری همزمان با نزدیک شدن به آخرین روزهای پائیزی در روند تولیداتی سینمای ایران حاکم است که درصد آثار شرکت‌کننده در جشنواره فجر را بیشتر می‌کند.

با در نظر گرفتن این اصل، تلاش کردیم تا فهرستی از آثاری که شانس بیشتری برای رسیدن و حضور در جشنواره فجر دارند را تهیه کنیم که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.

سازمان‌های فیلم‌سازی پای کار جشنواره ۴۲ هستند

فارابی

بنیاد سینمایی فارابی با ۹ فیلم در جشنواره چهل‌ویکم، سالی فشرده را پشت سر گذاشت. اما این اتفاق، قطعا برای امسال، به این میزان نخواهد بود. فعلا و بر روی کاغذ، احتمال حضور ۲ فیلم از فارابی، به‌شدت زیاد است: راه شیری و مومن.

راه شیری را علی جعفرآبادی، سال گذشته جلوی دوربین برد و مراحل فنی آن به اتمام رسیده است. فیلمی با محوریت پیاده‌روی اربعین که با توجه به بکری سوژه، احتمالا اتفاق‌های خوبی را در جشنواره رقم می‌زند.

مومن، جدیدترین تلاش سینمایی هادی مقدم‌دوست است که خبر چندانی راجع آن رسانه‌ای نشده و مخاطبان در صورت رسیدن فیلم به جشنواره امسال، می‌توانند شاهد بخش‌هایی از زندگی شهیدحسین همدانی باشند.

اوج

سازمان اوج، امسال حضور احتمالا پررنگی در جشنواره فجر دارد. آبی روشن، مجنون، اسفند و قلب رقه، فهرست آثار احتمالی اوج در جشنواره امسال را تشکیل می‌دهند.

آبی روشن را بابک خواجه‌پاشا کارگردانی کرده است. فیلمی که در جشنواره امسال رونمایی خواهد شد. خواجه‌پاشا در صدد است تا با این فیلم، اتفاق‌های خوب سال گذشته را که با در آغوش درخت رقم زده بود را تکرار کند.

مجنون فیلمی با محوریت شهید زین‌الدین است که مهدی شاه‌حاتمی آن را کارگردانی کرده است و اکنون تقریبا آماده نمایش شده است.

اسفند به کارگردانی دانش اقباشاوی دیگر فیلم تولیدی اوج است که با محوریت شهید علی هاشمی، احتمالا خود را به فجر خواهد رساند.

فیلم‌برداری قلب رقه ساخته خیرالله تقیانی‌پور چند روزی است که به پایان رسیده و با اتمام مراحل فنی، چهارمین نماینده اوج نیز در فجر امسال حضور خواهد داشت.

سازمان سینمایی سوره

سازمان سینمایی سوره که سال گذشته با دو فیلم عطرآلود و در آغوش درخت در جشنواره فیلم فجر حضور داشت، امسال احتمالا چند نماینده دارد: صبح اعدام، نقطه صفر زمین و آسمان غرب.

صبح اعدام، جدیدترین ساخته بهروز افخمی است که روایت‌گر بخش‌هایی از دقایق پایانی زندگی طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به اعدام محکوم شدند. فیلمی که مراحل فنی آن تقریبا به اتمام رسیده و فیلم آماده نمایش شده است.

نقطه صفر زمین، فیلم جدید امیرعباس ربیعی است که به روزهای ابتدایی زلزله بم می‌پردازد. فیلمی که به احتمال زیاد، در جشنواره فجر امسال رونمایی خواهد شد.

آسمان غرب هم‌اکنون در حال فیلم‌برداری است. محمد عسگری که در جشنواره چهل‌ویکم با اتاقک گلی، حضور داشت برای فیلم بعدی خود، بخش‌هایی از زندگی شهیدشیرودی را دستمایه قرار داده است.

رکوردداری کمدی‌ها در جشن ۴۲ سالگی سینما

جشنواره امسال، می‌تواند پذیرای چند کمدی خوب باشد؛ کمدی‌هایی که با توجه به سابقه کارگردان و تهیه‌کننده، می‌توانند در جشنواره حضور داشته و تنوع تولیداتی آن را بالا ببرند.

پول و پارتی، جدیدترین ساخته سعید سهیلی است که این روزها مراحل فنی خود را پشت سر می‌گذراند و یکی از متقاضیان حضور در جشنواره فجر امسال خواهد بود. صبحانه با زرافه‌، چند روزی است که به پایان رسیده و سروش صحت، سخت مشغول تدوین این فیلم است تا بتواند آن را احتمالا به جشنواره فجر امسال برساند.

زود باش دیر میشه به تهیه‌کنندگی حبیب اسماعیلی و کارگردانی محمدحجت‌ ذیجودی، یک کمدی اجتماعی است که در صورت تولید، به جشنواره خواهد رسید. محسن امیریوسفی هم احتمالا با قیف در جشنواره فجر امسال حضور دارد. فیلمی که آماده نمایش است و اگر سازندگان، تصمیمی برای اکران فوری آن نداشته باشند، احتمالا در جشنواره رونمایی خواهد شد.

کوکتل مولوتف نیز نخستین فیلم کمدی حسین دوماری است که این روزها، آخرین مراحل فیلمبرداری را پشت سر می‌گذراند و احتمال می‌رود نخستین رونمایی آن در جشنواره فجر باشد. به خاطر یک کیف دلار به کارگردانی حمید بهرامیان، این روزها مراحل فنی خود را ادامه می‌دهد تا برای حضور در جشنواره چهل‌ودوم آماده شود.

مرد عینکی دیگر فیلم کمدی است که احتمالا فرم حضور در جشنواره را پر می‌کند. فیلمی که تقریا آماده نمایش است و باید دید آیا در جشنواره امسال حضور خواهد داشت یا خیر. مهدی نادری این روزها مشغول فیلمبرداری کمدی زودپز است که احتمالا نخستین رونمایی از آن در جشنواره فجر امسال خواهد بود.

جدال نفس‌گیر کارگردانان ژانر اجتماعی در جشنواره ۴۲

اصغر نعیمی برای ششمین کار سینمایی خود، دو روز دیرتر را جلوی دوربین برد. فیلمی که این روزها، مراحل فنی خود را پشت سر می‌گذراند. خرچنگ به تهیه‌کنندگی سیدیاسر جعفری و کارگردانی مصطفی شایسته، از دیگر آثاری است که فیلمبرداری‌اش به پایان رسیده و در مراحل فنی به سر می‌برد و از احتمال بالایی برای رونمایی در جشنواره فجر امسال برخوردار است.

میرو به کارگردانی حسین ریگی در سیستان و بلوچستان جلوی دوربین رفته و به احتمال زیاد، خود را به جشنواره امسال خواهد رساند. قلهک را مصطفی شایسته تهیه و کارگردانی کرده است. فیلمی که آماده نمایش است و احتمالا نخستین رونمایی از آن، در جشنواره امسال خواهد بود.

مهران مدیری هم امسال، درام اجتماعی ساعت ۶ صبح را جلوی دوربین برد. فیلمی که این روزها، آخرین مراحل فنی خود را سپری می‌کند و قطعا به جشنواره خواهد رسید. رضا میرکریمی هم اگر کار فیلمبرداری رئیسعلی را آغاز کند، این فیلم اگر به جشنواره برسد، یکی از آثار مهم جشنواره چهل‌ودوم خواهد بود.

مهدی فخیم‌زاده ۵ سال پس از دوری از سینما، با نابرادر به عرصه کارگردانی سینما بازمی‌گردد. فیلمی که باید منتظر بود تا دید آیا مراحل فنی، اجازه حضور در جشنواره را خواهد داد. حسین نمازی نیز درصدد است تا شه‌سوار را جلوی دوربین ببرد که اگر در این روند شتاب به خرج دهد، می‌توان به حضور این فیلم در جشنواره امسال امیدوار بود.

محمدرضا رحمانی نیز قرار است عروسی در برف را جلوی دوربین ببرد تا در صورت کلید خوردن زودهنگام، شاهد حضور این فیلم در جشنواره باشیم. محمد کارت نیز برای پروژه جدید خود، نفس‌خور را در دست تولید دارد که باید ببینم آیا فیلم را به جشنواره امسال می‌رساند.

ستاره سینما، دومین ساخته سینمایی عادل تبریزی است که احسان ظلی‌پور، تهیه‌کنندگی آن را بر عهده دارد و اگر کار فیلمبرداری، زود به اتمام برسد، می‌تواند به جشنواره برسد. مهدی جعفری نیز احتمالا با مداربسته، یکی از حاضران در جشنواره فجر امسال خواهد بود.

عزیز به کارگردانی مجید توکلی، آخرین مراحل فنی خود را پشت سر می‌گذارد تا به احتمال زیاد، نخستین رونمایی از آن، در جشنواره امسال باشد. این جمعیت قابل کنترل را مهرداد فرید تهیه کرده و محمدمتین اوجانی نیز به‌عنوان کار نخست، کارگردانی کرده است. فیلمی که در آخرین مراحل فنی به سر می‌برد.

شبنم عشق را محمدجواد کاسه‌ساز تهیه و کارگردانی خواهد کرد. فیلمی که شاهد حضور احتمالی آن در جشنواره امسال خواهیم بود. سینما مولن‌روز به کارگردانی کیوان علی‌محمدی و علی‌اکبر حیدری از دیگر پروژه‌هایی است که در صورت شتاب در تولید، می‌تواند شانس حضور در جشنواره چهل‌ودوم را داشته باشد.

مجیدرضا مصطفوی، در جدیدترین تلاش سینمایی خود، بی‌سروصدا را جلوی دوربین برد. فیلمی که در اواخر مرحله فنی خود به سر می‌برد. جواد عزتی برای نخستین کار سینمایی خود، کارگردانی تمساح خونی را بر عهده خواهد داشت. فیلمی که خبر چندانی از آن در دست نیست و شاید عزتی در تلاش باشد تا این فیلم را به جشنواره امسال برساند.

علیرضا معتمدی نیز برای سومین تجربه سینمایی خود، به سراغ دختر پری‌خانوم رفته است تا بتواند در جشنواره امسال حضور داشته باشد. بهمن کامیار نیز برای پروژه جدید خود لاک‌پشت را در دست تولید دارد که احتمالا به جشنواره خواهد رسید.

گمشده، نخستین ساخته سینمایی مریم برزگر است که حدود یک ماه پیش، فیلمبرداری خود را به پایان رساند و احتمالا در جشنواره فجر رونمایی خواهد شد. محمود کلاری نیز پس از ۲۷ سال، دوباره به کارگردانی روی آورده و مترصد است تا با ساخت آینه، در جشنواره فجر حضور داشته باشد؛ فیلمی که البته هنوز فیلمبرداری آن آغاز نشده است.

سهیل بیرقی مدتی است که فیلمبرداری بی‌داد را به پایان رسانده است. فیلمی که در مراحل فنی به سر برده و احتمالا در جشنواره فجر حضور دارد. علی تصدیقی در نخستین تجربه کارگردانی، شاید جایی دیگر را آماده نمایش دارد. فیلمی که انگیزه‌های زیادی برای حضور در جشنواره امسال دارد.

جواد افشار در جدیدترین فعالیت سینمایی خود، صیاد را در دست گرفته است. فیلمی که چند سالی است قرار است ساخته شود اما اتفاقی برای آن رخ نداد. این فیلم، گوشه‌هایی از زندگی شهیدصیاد شیرازی را به تصویر می‌کشاند.

نکته قابل‌توجه آن‌که علاوه بر این ۴۲ فیلم، آثار بسیار دیگری طی روزها و هفته‌های آتی جلوی دوربین می‌روند که بخشی از متقاضیان جشنواره خواهند بود.

بسیاری از این آثار، هم‌اکنون مشغول کارهای پیش‌تولید هستند و برخی دیگر نیز در سکوت کامل خبری، جلوی دوربین رفته‌اند.

قدرمسلم آن‌که تعداد آثار متقاضی جشنواره، بین ۲ تا ۳ برابر آماری است که در این گزارش ارائه شد. بنابراین باید منتظر ماند و با رصد روزانه تولیدات جدید، به تخمین آثار حاضر در جشنواره چهل‌ودوم پرداخت.

رسانه سینمای خانگی- «بعد از رفتن» یک بازگشت است

محمود بابایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمون‌های فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «بعد از رفتن» یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی بود که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و آخرین روزهای اکران خود در سینماهای کشور را سپری می‌کند.

این فیلم اولین ساخته بلند سینمایی رضا نجاتی است که پیش‌تر با فیلم کوتاه «ارفاق» موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شده بود. تهیه‌کنندگی این فیلم را هم محمود بابایی برعهده داشته که ۲ سال پیش با فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی وارد عرصه تهیه‌کنندگی سینما شد و حالا دومین فیلم کارنامه‌اش را ساخته است.

به بهانه اکران عمومی «بعد از رفتن» میزبان رضا نجاتی و محمود بابایی کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم سینمایی در بودیم.

* ایده «بعد از رفتن» چطور شکل گرفت؟

رضا نجاتی: شکل‌گیری «بعد از رفتن» برای من حدود سه سال زمان برد. در حین فرآیند نگارش فیلمنامه این فیلم، ۲ فیلم کوتاه دیگر هم ساختم، یکی «شوفر» و دیگری «ارفاق». نه اینکه نگارش «بعد از رفتن» این قدر زمان برده باشد. تقریباً در طول سه سال، فیلمنامه را آماده داشتم اما می‌خواستم برای ورود به سینمای بلند آماده شوم و این آمادگی زمان‌بر بود. از جایی آقای بابایی به عنوان تهیه‌کننده افتخار همراهی دادند و این پروژه کلید خورد.

* آقای بابایی! چه شد پای کار این فیلم آمدید و با یک کارگردان فیلم‌اولی همراه شدید؟

محمود بابایی: در اختتامیه جشنواره چهلم و زمانی که در کنار بهروز شعیبی برای اعلام نتایج داوری‌ها نشسته بودیم و امیدوار به دریافت سیمرغ برای «بدون قرار قبلی» بودیم، در بخش نخست اعلام جوایز، برگزیده بخش فیلم کوتاه را اعلام کردند و دیدیم جوانی قد بلند روی سن رفت و سیمرغ این بخش را دریافت کرد. آقای نجاتی همان‌جا بعد از دریافت سیمرغ خود گفت سال بعد می‌خواهم با اولین فیلم بلندم در جشنواره حضور داشته باشم.

بابایی: یکی از مضمون‌های فیلمنامه «بعد از رفتن» مضمون «بازگشت» بود. که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود

همان زمان به بهروز شعیبی گفتم، چقدر قاطع صبحت کرد. شناختی از رضا نجاتی نداشتم. از قبل هم این دغدغه را داشتیم که مسیر را برای فیلم‌اولی‌ها هم باز کنیم و از آن‌ها حمایت کنیم. اعتقادم این بوده و هست که سینما نیاز به ورود نگاه‌های تازه برای احیای خود دارد. از طریق مهدی آذرپندار، با رضا نجاتی بیشتر آشنا شدم و درباره همکاری صحبت کردیم.

فیلمنامه «بعد از رفتن» چیزهایی داشت که برایم جذاب بود. کاراکتر رضا نجاتی هم از همان جشنواره، برایم جذاب بود. یکی از مضمون‌های فیلمنامه، مضمون «بازگشت» بود که پیش‌تر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود. در نهایت بعد از چالش‌های بسیار حتی تصمیم گرفتیم که روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم اما سرنوشت به این سمت رفت که این همکاری شکل بگیرد. در شرایط سال گذشته هم فیلم را ساختیم و فکر می‌کنم اشتباه‌مان این بود که فیلم را به جشنواره فجر فرستادیم!

*چرا؟

بابایی: به‌عنوان یک تهیه‌کننده در این سال‌ها تلاش کردم تا به اندازه خودم، سینمای اجتماعی را زنده نگه دارم. حاصل این تلاش من در شرایطی که در سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم ساخت این فیلم بود. فیلمی هم ساختیم که حداقل روی پوستر چند چهره معتبر در جریان اصلی سینما داشت. همه این‌ها را وظیفه خودم می‌دانستم و می‌خواستم کاری برای «سینما» انجام دهم، نه صرفاً برای «جشنواره». پیش‌بینی می‌کردم که اگر فیلم را به فجر بدهیم، این جشنواره فیلم‌مان را تحویل نخواهد گرفت چراکه این فیلم رگه‌هایی دارد که برای این ترکیب هیأت داوران و برگزارکنندگان جشنواره قابل تشخیص بود و بر اساس همان هم می‌توانستند فیلم را کنار بگذارند. همین اتفاق هم افتاد. یکی ۲ بار هم در همان مقطع هشدار دادم که کاش در شرایط حساسی که داشتیم، جشنواره به یک سمت خاص غش نکند اما برخلاف آنچه هشدار داده بودم، اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کردیم رخ داد.

* با توجه به اینکه مالک فیلم «بعد از رفتن» فارابی است، اساساً امکان عدم حضور در جشنواره را داشتید؟

بابایی: فیلم به راحتی می‌توانست در موعد مقرر آماده نشود و این هم از جنس تهدید نیست. ما تقریباً آخرین گروهی بودیم که فیلم‌مان را کلید زدیم.

نجاتی: فیلم را ۱۰ آذر کلید زدیم.

بابایی: بله. در حالی که ۱۵ آذر از ما نسخه اولیه می‌خواستند! پس خیلی طبیعی بود که فیلم به موقع آماده نشود. نکته دوم هم اینکه فارغ از اینکه مالک فیلم کیست، تمام بار حقوقی مرتبط با یک فیلم بر عهده تهیه‌کننده است. فارغ از این مباحث اما همچنان حضور «بعد از رفتن» در جشنواره را اشتباه می‌دانم. چرا که معتقدم فضاسازی رسانه‌ای نامناسبی در این رویداد برای فیلم شکل گرفت. در شرایطی که خیلی‌ها به دنبال تعطیلی فعالیت‌های سینمایی بودند، ما معتقد بودیم که باید کار کرد و ورود بیشتر به این مباحث آسیب‌شناسانه زمان زیادی نیاز دارد. ما فیلم خود را به جشنواره فجر دادیم اما برآیند سلیقه حاکم بر فضای رسانه‌ای جشنواره چهل و یکم بیشتر متوجه فیلم‌های جنگی بود و همه این موارد دست به دست هم داد تا «بعد از رفتن» به بدترین شکل ممکن در فضای رسانه‌ای معرفی شود! حضور در جشنواره فجر نه تنها برای ما مواهبی نداشت که باعث شد امروز و در بازه اکران این فیلم، یکی از اصلی‌ترین بحران‌های ما جبران همان فضای منفی شکل گرفته پیرامون فیلم در ایام جشنواره باشد!

نجاتی: «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است * آقای نجاتی ما پیش‌تر در عرصه فیلم کوتاه آثار خوبی مانند «شوفر» و «ارفاق» را از شما دیده بودیم و یکی از واکنش‌ها نسبت به «بعد از رفتن» در همان ایام جشنواره هم این بود که این فیلم هم می‌توانست یک فیلم کوتاه بسیار خوب شود که فیلم بلند خوبی نشده است. چه شد که این داستان را در قالب فیلم بلند ساختید؟

نجاتی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بدانیم که به لحاظ تخصصی و فنی، چه تفاوت‌هایی میان جهان یک فیلم کوتاه با جهان یک فیلم بلند وجود دارد. به تعبیر دیگر چه چیزی باعث می‌شود بگوییم یک داستان باید تبدیل به یک فیلم کوتاه و یک داستان دیگر تبدیل به فیلم بلند شود؟

* شاید یکی از دلایل چنین برداشتی این باشد که فیلم شروع و پایان خوبی دارد اما در میانه روایت، گویی از نظر مواد داستانی کم می‌آورد و مخاطب با فضایی خالی از داستان مواجه می‌شود.

نجاتی: این تعبیر خالی بودن هم نیاز به بحث تخصصی دارد. شخصاً معتقدم فیلم «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پرده‌ای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سه‌پرده‌ای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است. می‌توانم بگویم این مدل قصه‌گویی است که من انتخاب کرده‌ام.

* فکر می‌کنید از این مدل جواب مناسبی گرفته‌اید؟

نجاتی: این می‌تواند محل بحث باشد اما اینکه آیا «بعد از رفتن» می‌توانست یک فیلم کوتاه باشد، نمی‌پذیرم، چراکه در این فیلم من نمودار تغییر شخصیت برای کاراکترهایم دارم و مگر می‌توان در یک فیلم کوتاه، نمودار تغییر شخصیت داشت؟ من واقعاً ادعایی در جهان فیلم کوتاه دارم و ۱۴ سال از زندگی‌ام را صرف مطالعه، دیدن و ساختن فیلم کرده‌ام و بر اساس همین پشتوانه هم می‌توانم تعاریفی را که بر اساس آن‌ها فیلم ساخته‌ام، ارائه دهم. صادقانه می‌گویم که نمی‌توانم ادعا کنم که فیلم خوبی ساخته‌ام و طبیعتاً هر فیلمسازی با هر فیلمی که می‌سازد، تجربه‌هایی کسب می‌کند تا در فیلم‌های بعدی‌اش از آن‌ها بهره ببرد. بر همین مبنا خودم هم طبیعتاً در جریان ایرادات فیلمم هستم. از همین تجربه‌ها هم در فیلم‌های بعدی‌ام استفاده خواهم کرد. در عین اینکه درباره فریم به فریم همین فیلم می‌توانم از عملکردم دفاع کنم. اگر به عقب بازگردم باز هم «بعد از رفتن» را به همین شکل می‌سازم.

* آقای بابایی یکی از موضوع‌هایی که این روزها درباره فیلم‌های موفق در گیشه به تواتر مطرح می‌شود، هزینه کردن صاحب اثر برای تبلیغ است که انگار تأثیر مستقیمی هم بر فروش فیلم‌ها دارد. شما چه تمهیداتی برای تبلیغ «بعد از رفتن» داشتید و به‌عنوان تهیه‌کننده آیا معتقد به هزینه کردن در این بخش هستید؟

بابایی: ابتدا می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از موضوعاتی که درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر به آن اشاره داشتم، همین فضای تبلیغاتی است که باعث شده گروهی از مخاطبان بالقوه فیلم «بعد از رفتن» امروز با پیش‌زمینه ذهنی سراغ آن بروند و نتوانند از آن لذت ببرند. سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت رونمایی فیلم در جشنواره فجر، موقعیت امروز فیلم در فرآیند اکران را شکننده کرده است. پرزنت اشتباه فیلم در ایام جشنواره، عامل موقعیت شکننده امروز شده است.

از سوی دیگر قطعاً باید بپذیریم که در نهایت، فیلمسازی مبتنی بر سلیقه است. همین فیلم «بعد از رفتن» را برخی به‌شدت نقد کردند اما از آن طرف می‌توانم از یک آدم سرشناس سینمایی نام ببرم که بر اساس فضای حاکم بر جشنواره می‌گفت «با کراهت می‌خواستم فیلم را ببینم» اما وقتی آن را دید به شدت علاقه‌مند شد و تا همین امروز سه بار فیلم را در سینما دیده است.

اتفاقاً درباره «بعد از رفتن» موضع میانه کمتر دیده‌ام. این درست که مخاطب و اقتصاد سینما، اهمیت دارد، اما نمی‌توان اهمیت مشق‌کردن در فیلمسازی را هم نادیده گرفت. «بعد از رفتن» هم فیلم اول یک فیلمساز است و شاید برخی از دوستانی که در جشنواره فجر فیلم را دیدند و دوست نداشتند، در اکران عمومی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما در پاسخ به پرسش شما این نکته را به صراحت می‌گویم که برای تبلیغ، هر قدر هزینه کنید، کم است. در هر شرایطی که فیلم ساخته و عرضه شود، این باغبان است که باید حواسش به باغش باشد.

* آقای نجاتی یکی از نکاتی که در روایت فیلم جلب توجه می‌کند، «فقدان مفاهمه» میان انسان‌ها است. انسان‌های امروز خیلی نمی‌توانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند. قبول دارید؟

نجاتی: در روزگاری که آدم‌ها سخت با هم گفت‌وگو می‌کنند، این موضوع ذهن من را هم درگیر می‌کند که در فیلمنامه تلاش کردم به این توجه داشته باشم. آدم‌ها از مکالمه با هم هراس دارند و فضایی که فیلم به تصویر می‌کشد، سکوتی است که حاصل همین هراس است. حالا وقت آن رسیده که این آدم‌ها بعد از یک سکوت طولانی با هم حرف بزنند. برای همین در هر سکانس شاهد گفت‌وگوهایی درباره گذشته، میان کاراکترها هستیم. روایت هم به گونه‌ای است که گویی در هر سکانس، برگ تازه‌ای از گذشته کاراکتر اصلی رو می‌شود. خیلی به این روند فکر کردیم. هم در فرآیند نگارش و هم در فرآیند دورخوانی دیالوگ‌ها به اینها فکر می‌کردیم. تلاش من این بود که آدم‌ها به این برداشت برسند که کمی در زمینه حرف زدن بیشتر با یکدیگر کنار بیایند و فارغ از هر مشکلی، به این نکته توجه داشته باشند که شاید گفت‌وگو بتواند زمینه‌ساز حل مشکل شود.

* در خیلی موارد سوتفاهم‌ها مانع شکل‌گیری گفت‌وگو می‌شود.

نجاتی: همین طور است. سوتفاهم‌ها را می‌توان در ادامه همین عدم گفت‌وگو دانست و این برداشت از قصه فیلم کاملاً درست است.

* و مهم اینکه ۲ کاراکتر اصلی فیلم با وجود تمام سوتفاهم‌ها، امکان رجوع به گذشته و جبران را از خودشان سلب نکرده‌اند و این هم ویژگی مهمی است که در جامعه امروز کمتر مورد توجه است؛ اینکه معمولاً در پایان یک رابطه افراد همه پل‌های پشت سر خود را خراب می‌کنند.

نجاتی: از نظر من «احترام» در ادامه خودش، «بخشش» می‌آورد. نمی‌دانم این برداشت من چقدر می‌تواند درست باشد اما شخصاً معتقدم تا زمانی که ما به یکدیگر احترام می‌گذاریم، این احترام می‌تواند در روابط خصوصی‌تر ما هم منعکس شود و در ادامه همین احترام گذاشتن است که بخشش شکل می‌گیرد. ما فیلمسازان با فیلم‌های‌مان، شعرا با شعرهای‌شان و داستان‌نویسان با داستان‌های‌شان باید برای همین تغییرات کوچک در رفتار انسان‌ها تلاش کنند. البته که اعتقاد دارم که هیچ فیلم و هیچ اثر هنری‌ای نمی‌تواند تغییر بزرگی را در آدم‌ها رقم بزند، اما می‌توان روی تغییرات کوچک حساب کرد. ما بیشتر می‌توانیم «مؤثر» باشیم تا «تغییردهنده». همین تغییرات کوچک در کنار یکدیگر می‌تواند تبدیل به بافرهنگ‌تر شدن یک جامعه شود و آن را بالا بکشد. ما همین اندازه که بتوانیم تأثیرگذار باشیم ارزشمند است. به‌خصوص که معتقدم فیلم اجتماعی قرار نیست آینه جامعه باشد.

نجاتی: فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم

* خیلی از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار می‌کنند، غالباً نظر عکس دارند!

نجاتی: من اصلاً این نگاه را ندارم که ما قرار است دوربین خود را روشن کنیم و هر چه را که در جامعه جریان دارد، ضبط کنیم. فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. زمانی که راهکار ارائه می‌دهیم، یعنی فیلم اجتماعی ساخته‌ایم. اگر صرفاً بخواهیم واقعیت‌ها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمی‌گیرم. اما ایده‌ام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم. گاهی یک فیلم شاید فقط سوالی را طرح کند و بعدها فیلم دیگری به آن سوال پاسخ دهد اما مهم این است که ما بتوانیم سوال‌های درست را مطرح کنیم و در ادامه آن‌ها، به راهکارها هم برسیم.

* یکی از نکات فیلم «بعد از رفتن» در ترکیب بازیگران، حضور بهرام شاه‌محمدلو است که فراتر از نوستالژی «آقای حکایتی» حضور تأثیرگذار و درخشانی در فیلم دارد. این همکاری چطور شکل گرفت؟

بابایی: آقای شاه‌محمدلو از چهره‌های باسابقه و در عین حال به‌شدت گزیده‌کار در عرصه بازیگری است. خیلی از گروه‌های تولید دیگر کمتر سراغ پیشکسوتان می‌روند، اما آقای شاه‌محمدلو پیشنهادهای بسیاری دارد، اما به‌سختی این پیشنهادها را می‌پذیرد. خیلی برای قبول یک نقش سخت‌گیری می‌کند که حضور کم‌رنگش در سینما به دلیل نبود پیشنهاد نیست. شخصاً از «آقای حکایتی» خاطره داشتم و علاقه داشتم با او همکاری کنم. گوشه ذهنم بود آدم‌هایی را که از آن‌ها خاطره‌ای دار به کار دعوت و از ظرفیت‌شان استفاده کنم. حضور بهرام شاه‌محمدلو در این نقش پیشنهاد من بود. گزینه‌های دیگری بودند، اما به نظرم خیلی هم خوب، درست و به‌اندازه این نقش را بازی کرده‌. در فرآیند تولید، آنقدر انرژی خوب به قلب و روح تک‌تک اعضای گروه منتقل کرد که تجربه همکاری با او برای همه ما به یک تجربه شیرین تبدیل شد.

* یکی از مضامین فیلم که به همین کاراکتر پدر با بازی بهرام شاه‌محمدلو هم ارتباط پیدا می‌کند، ارتباط میان نسل هاست. ارتباط کاراکتر صابر ابر با پدرش، آن هم در برابر چشم فرزند خودش نشان از یک زنجیره دارد.

بابایی: این ارتباط میان نسلی هم میان آرش (صابر ابر) با پدرش در جریان است، هم میان آرش با پسرش و هم میان پدر آرش با نوه‌اش. این مسأله‌ای است که در فیلم مورد توجه و تأکید بوده است. چند روز پیش با یک هنرمند درباره همین مسئله تفاوت نسل‌ها صحبت می‌کردم که به نکته جالبی اشاره می‌کرد. او می‌گفت من فرزندی ندارم و از آنجایی که فرزند ندارم، گویی ارتباطم با جهان امروز منقطع شده است. او می‌گفت اگر من بچه داشتم، احتمالاً مجبورم می‌کرد انیمیشن‌های روز دنیا را تماشا کنم و یا در جریان تحولات تازه قرار بگیرم. همه ما گویی نیاز به این حلقه وصل با جهان امروز داریم و این همان زنجیره ارتباط نسلی است. ما در این فیلم تلاش کرده‌ایم درباره گفت‌وگو میان سه نسل صحبت کنیم. در روایت فیلم آرش اساساً نمی‌تواند با پدرش یعنی میکائیل (با بازی بهرام شاه‌محمدلو) گفت‌وگو کند. احتمالاً در این نسل، آدم‌هایی از این جنس زیاد هم هستند. فیلم می‌خواهد درباره این فاصله نسلی هم صحبت کند و تلاش داشتیم این فقدان گفت‌وگو و رابطه را هم به تصویر درآوریم.

بابایی: اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد

* آقای بابایی درباره حمایت فارابی از فیلم توضیح دهید، به‌خصوص که فارابی سال گذشته پروژه‌های متعددی را برای تولید در دست داشت.

بابایی: فارابی در حال حاضر سازوکار شفاف‌سازی برای سرمایه‌گذاری‌هایش در پروژه‌های مختلف دارد و تصمیم‌گیری درباره اعلام اعداد و ارقام با دوستان فارابی است اما شخصاً در مقام تهیه‌کننده این فیلم این ادعا را دارم که کسی نمی‌تواند فیلمی با این وسعت را با این هزینه به تولید برساند. ما واقعاً فیلمی بسیار ارزان ساختیم با وجود آینکه فیلم هم تعدد لوکیشن و تعدد بازیگر داشته و هم ساخت و ساز در دکور. کل سیرک موجود در فیلم را خودمان ساخته‌ایم و با تمام این موارد، اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزان‌ترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلم‌ها به جشنواره، فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد. قاطع می‌گویم اصلاً این طور نبوده است. ساعت‌ها درباره برآوردهای تولید گفت‌وگو کردیم و با بودجه‌ای که فارابی مدنظر داشت، فیلم با این کیفیت به تولید نمی‌رسید و وظیفه من به‌عنوان تهیه‌کننده بود که با کمک گرفتن از عوامل بیرونی، بتوانم فیلم را با این کیفیت به سرانجام برسانم.

* یکی از ویژگی‌های فیلم همین تعدد لوکیشن است. درباره این ویژگی و مشخصاً دکور مربوط به سیرک که اشاره کردید به‌طور کامل ساخته شده است، توضیح بیشتری می‌دهید؟

بابایی: «بعد از رفتن» تعدد لوکیشن دارد، ما در «بعد از رفتن» به جنوب کشور، به جزیره کیش و … رفتیم اما آنچه از کیش نشان دادیم متفاوت بود چون معمولاً در فیلم‌های ما جنوب کشور یا خیلی بومی به نمایش گذاشته می‌شود یا خیلی لاکچری دیده می‌شود. ما با توجه به مدل شخصیت اول فیلم (آرش) کیش را به گونه‌ای دیگر طراحی کردیم. به این شکل که آن گرمای کیش، بارش برف در تهران و … را بر اساس فضای قصه طراحی کردیم ضمن اینکه آن خانه و آن تعمیرگاه برای اولین بار تبدیل به لوکیشن شدند و ما خودمان آنها را طراحی کردیم. همه این‌ها البته با زحمت طراح صحنه، آقای امیرحسین حداد صورت گرفت‌.

آن سیرک هم می‌توانست برایمان اتفاقات دیگر داشته باشد مثلاً می‌توانستیم به سراغ سیرک نرویم و شغل آن شخصیت را عوض کنیم ولی با توجه به فضای قصه و نقش ترجیح دادیم با همه دشواری‌هایی که بر پا کردن سیرک دارد، آن را بسازیم البته در همان ابتدا جستجو کردیم تا بدانیم چند سیرک در کشور وجود دارد اما دیدیم سیرک فعالی در کشور نداریم حتی گزینه خارج از کشور را هم بررسی کردیم تا بدانیم در کشورهای اطراف ما چه سیرک‌هایی وجود دارد و با چه هزینه‌ای می‌شود به آن کشورها رفت اما نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که یک سیرک را از ابتدا بنا کنیم، این سیرک یک سیرک واقعی با مقیاس بسیار بزرگ است که در آن زمان آقای محمد زارع را که در برنامه «عصر جدید» مقام آورده بود و کارش هم برپایی سیرک بود، پیدا کردیم و با او وارد گفت وگو شدیم.

درباره ماجرای ساخت سیرک باید بگویم ابتدا این طور به نظر می‌رسد که شاید برپایی سیرک ساده باشد اما این موضوع بسیار مشکل‌تر از این حرف‌هاست مثلاً حتی چادر سیرک چادر یک تکه‌ای است که ما آن را از شیراز به تهران منتقل و در پارک ارم جایی را انتخاب کردیم که جذابیت بصری داشته باشد. ساخت سیرک هم در یک زمان محدود صورت گرفت و ما به دلیل مشکل وقت و اینکه بنا داشتیم فیلم را به جشنواره برسانیم به صورت چند شیفته کار کردیم و این‌چنین سیرک آماده شد. در واقع طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری دست به دست هم دادند و این جذابیت بصری فیلم را به وجود آوردند.

رسانه سینمای خانگی- یک فیلم نمی‌تواند هم کودک را بخنداند و هم او را تربیت کند

کارگردان فیلم «آهوی پیشونی سفید» با تاکید بر این که باید برای بچه‌ها فیلم‌های «الف ویژه» ساخت، گفت: ما فیلم کودک و نوجوانی که بچه‌ها پای آن بنشینند و خوب بخندند و یاد بگیرند و در بعد تربیت و آموزش سیر بشوند نداریم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سیدجواد هاشمی در ۹ فیلم کودک و نوجوان به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده مشارکت داشته است. شهر گربه‌ها، تورنادو، پیشونی سفید ۲، پیشونی سفید ۳ و آهوی پیشونی سفید از جمله این فیلم‌ها هستند. وی امسال در سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان نیز به عنوان مهمان حضور داشت.

این بازیگر ضمن مقایسه فیلم‌های امروز با سینمای کودک در دهه شصت بیان کرد: الان از جهت کمیت تعداد فیلم‌ها برای کودک و نوجوان بد نیست. ولی از جهت کیفیت وضعیت افتضاح است.

وی با بیان این که سینما بدون بچه های امروز در آینده سقوط خواهد کرد اظهار داشت: نفوذ در قلب آینده هر جامعه‌ای به شرطی اتفاق می‌افتد که از کودکی شروع کنیم. اگر در هر کشوری قرار است آینده درخشان برای سینما و جامعه رقم بخورد باید برای بچه‌ها فیلم‌های بزرگ ساخت و آنها را جدی گرفت. اگر بچه های امروز به سینما رفتن عادت نکنند چگونه ممکن است فردا سینمای ما از علاقه مندان پر شود؟ بچه ها اگر به ماهواره و نتفلیکس و دیدن فیلم از طریق گوشی رو بیاورند، چگونه ممکن است فردا به سینما بروند؟ اگر بچه های امروز به سینما رفتن عادت نکنند چگونه ممکن است فردا سینمای ما از علاقه مندان پر شود؟

نفوذ در قلب آینده هر جامعه‌ای به شرطی اتفاق می‌افتد که از کودکی شروع کنیم. اگر در هر کشوری قرار است آینده درخشان برای سینما و جامعه رقم بخورد باید برای بچه‌ها فیلم‌های بزرگ ساخت و آنها را جدی گرفت

هاشمی ادامه داد: هنر تنها واژه نافذ برای ارتباط با آدم ها در سراسر دنیاست. فوتبال وقتی هنرمندانه است جذاب می شود. این هنر تکنیک آدم‌هاست. وگرنه می گویند چه بازی بدی بود. ما بچه ها را تحویل نمی گیریم. من در ایران خیلی تلاش کردم این کار را بکنم. باید برای بچه ها فیلم های الف ویژه ساخت. من از نه فیلمی که ساختم هشت تایش فیلم هایی است که پرهزینه ترین فیلم های تاریخ سینمای کودک بوده است.

وی با بیان این که الان بیننده فیلم های کودک نسبت به دهه شصت کمتر نیست گفت: دهه شصت را مدام مثال می زنند. ولی اگر کارها را بشماریم در دهه شصت کمتر از ده فیلم ماندگار برای بچه ها ساخته شده است. شهر موش ها، کلاه قرمزی و پسرخاله، گلنار، پاتال و آرزوهای کوچک فیلم های خوب دهه شصت هستند. این طور نیست که ما فکر کنیم تعداد فیلم های ماندگار آن زمان زیاد بوده است. آن زمان فضای مجازی و پلتفرم و گوشی موبایل و نت فلیکس نبود. مجبور بودند بچه ها را به سینما ببرند. الان بیننده فیلم‌های کودک نسبت به دهه شصت کمتر نیست. بچه ای هست که باب اسفنجی را ندیده باشد؟ هر کسی که به اینترنت و تلویزیون متصل باشد قطعا فیلم های کودکان را می بیند. دهه شصت سینما رونق داشت چون گزینه دیگری وجود نداشت. من قبول ندارم که دهه شصت تعداد بینندگان فیلم های کودک بیشتر بود.

سینمای کودک قیچی شد

این بازیگر و کارگردان ادامه داد: تلویزیون در طول تاریخ فشل بوده است. قبلا فشل بوده و الان هم فشل است. کارهای ترکیبی بی‌مایه ضعیف بدون پروداکشن می سازند که هیچ کدام شان در شان بچه ها سرزمین ما نیست. این ها بدرد نمی خورد. سینما بوده که بچه‌ها را جذب می کرده. ولی از دهه هشتاد به بعد کم کم بچه ها با اینترنت آشنا شدند. بچه ها از سینما جدا شدند و سینمای کودک قیچی شد. ما در تهران چند سالن سینمای کودک داشتیم؟ آن سال ها دیگر وجود خارجی ندارند. پس الان را با دهه شصیت قیاس نکنیم.

وی درباره حضورش در ادوار جشنوار فیلم کودک و نوجوان اصفهان توضیح داد: من در ۹ دوره جشنواره فیلم کودک به عنوان کارگردان، تهیه کننده و نویسنده خودم فیلم داشتیم. بیشتر از ۱۵ بار هم به عنوان مهمان حضور یافتم. اولین فیلمی که حدود بیست سال پیش با آن به عنوان کارگردان شرکت کردم دوئت نام داشت. فیلم را در اصفهان فیلمبرداری کردم. قصه یک کودک ایرانی و یک کودک فلسطینی بود که با هم ارتباط برقرار می کنند. نابینای ایرانی و نابینای فلسطینی زیر آوار می‌مانند. ارتباط این دو نفر با ساز بود. جفت شان ساز می زدند و یک دوئت در پل خواجوی اصفهان اجرا می کردند. یک استاد عرب پس از شنیدن ماجرای مظلومیت فلسطینیان تصمیم می‌گرفت صدای مظلومان جهان را از طریق اجرای یک کنسرت موسیقی به گوش مردم برساند. این اولین کار سینمایی بلند من بود. در سال ۱۳۹۱ با فیلم «اختاپوس: آهوی پیشونی سفید» در جشنواره حاضر شدم. هفت کار دیگر هم در جشنواره داشتم.

فانتزی برای داوران مهم نیست

هاشمی با یادآوری این که امسال اولین برای اولین بار فیلمم را در جشنواره شرکت ندادم، درباره دلایل عدم حضورش تاکید کرد: این دفعه من تصمیم گرفتم نباشم تا ببینم کسی دلش برای من تنگ می شود یا نه. فیلم دوئت و آهوی پیشونی سفید یکی دو تا جایزه از جشنواره کودک اصفهان گرفتند. متاسفانه در جشنواره فیلم کودک فانتزی برای داوران مهم نیست. چون خودشان هیچ تصوری از فانتزی و تولید این فیلم ها برای کودکان ندارند. هیچ وقت داوران این خصوصیت را نداشتند. این دفعه آقای جعفری به عنوان انیمیشن کار در جمع داوران جشنواره سی و پنجم حضور داشت. اکثر داورانی که در ادوار مختلف داوری کردند اصلا متوجه نیستند که بچه ها احتیاج به فیلم های خیال انگیز دارند.

وی ادامه داد: فیلم های ماندگار تاریخ سینمای کودک و نوجوان هرگز از جشنواره اصفهان جایزه نگرفته اند. اکثریت بچه های این سرزمین فیلم آهوی پیشونی سفید را در سینما یا تلویزیون دیده اند. ولی در جشنواره به نسخه دوم و سوم این فیلم هیچ توجهی از سمت داوران نشد. البته برای من مهم نبود. برای تورنادو هم همین اتفاق افتاد. فقط بازیگر نقش اصلی من جایزه تقدیر گرفت. فیلم در هیچ بخشی نامزد نشد. دبیر جشنواره جایزه بازار را به فیلمی که به فارابی مربوط می شد داد. فارابی در همه ادوار فیلم های خودش را نامزد کرده است. هیات داوران چطور دلشان آمده که هیچ کدام از فیلم های خارج از فارابی را تحویل نگیرند. البته یکی دو تا جایزه فرمالیته به این فیلم ها داده اند. چون می خواستند بگویند فیلم های فارابی خوب بوده است.

هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا خودتان دوست دارید با مشارکت فارابی فیلم بسازید اظهار داشت: سال گذشته آقای جوادی، مدیرعامل وقت فارابی فیلم کاپیتان را به من پیشنهاد کردند. من فیلمنامه را خواندم و دیدم مثل بقیه کارهایی که فارابی می سازد، باید داخل کشو برود. یا نهایتا صد میلیون تومان فروش می کند. فیلمنامه خوبی داشت. من حس خوبی نسبت به آن داشتم. اما بچه ها مثل ما نیستند. اتفاقا من یک روز در ایام جشنواره اصفهان فیلم کاپیتان را با بچه ها تماشا کردم. هیچ کسی فیلم را نگاه نمی کرد. خیلی مایه تاسف است.

فیلم از نگاه بچه‌ها باید ارزیابی شود

وی ادامه داد: خوشحالم از این که فیلم های خودم در جشنواره سانس فوق العاده می گیرد. اما داوران به آن جایزه نمی دهند. واقعیت ماجرا این است که فیلم از نگاه بچه ها باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. دخل و تصرف مسوول هیات داوران نباید در فیلم‌ها صورت بگیرد. یک دوره ای یادم می آید رئیس هیات داوران پشت تریبون رفت و گفت ما به بچه ها آموزش دادیم فیلم هایی را انتخاب کنند که سرش به تنش می ارزد. یعنی وارد ذهن بچه ها شده بود که آن چیزی که ما می گوییم را انتخاب کنید. آن شب «قطار شب» به عنوان فیلم برتر از نگاه داوران کودک و نوجوان انتخاب شد. قطار شب فیلم بسیار قشنگی بود؛ اما بچه ها دوستش نداشتند. چقدر فروش کرد. همان سال فیلم «تورنادو» ۲۵ برابر قطار شب فروخت. در حالی که داوران به تورنادو هیچ توجهی نداشتند.

کارگردان فیلم آهوی پیشونی سفید در پاسخ به این سوال که آیا قصد ساخت فیلم کودک را دارید گفت: قصد دارم برای کودکان و نوجوانان فیلمی بسازم؛ ولی پولش را ندارم. یک نفر از من پرسید اصلی ترین واژه ای که می شود برای کل سینمای کودک به زبان جاری کنی چیست من جواب دادم پول. اگر پول باشد می شود فیلم ساخت. مذاکراتی با دکتر علامتی، رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آقای زین العابدین، مدیرعامل فارابی داشته ام که ببینم می توانم روی آنها اثر بگذارم یا نه. می خواهم بگویم باید فیلم فانتزی و بزرگ بسازید. باید فیلمی مثل شهر موش ها و کلاه قرمزی و پسرخاله ساخته شود که پروداکشن و جلوه های ویژه دارند. بچه ها این فیلم ها را دوست دارند.

هاشمی با تاکید بر این‌که من فیلم حاکمیتی نمی سازم افزود: دوستانی در حاکمیت انتظار دارند که پول بدهند و من برایشان فیلم بسازم. در این صورت فیلم‌هایی می سازم که داخل کشو خواهد رفت.

رسانه سینمای خانگی- روس‌ها از ایران فیلم می‌خرند

در دومین نشست تخصصی برخط روسای سازمان‌های سینمایی ایران و روسیه که روز گذشته (۲ آبان ماه) برگزار شد، پیرو درخواست طرف روسی، تیمی از کارشناسان روسیه جهت انتخاب فیلم‌ها به ایران سفر می‌کنند تا با همکاری بخش‌های دولتی و خصوصی برای سال جدید میلادی، امکان نمایش فیلم‌های ایرانی در روسیه هموار شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی؛ این گفتگو در راستای پیگیری روند تحقق مفاد تفاهم‌نامه‌های فیمابین برای تقویت و توسعه همکاری‌های سینمایی صورت گرفته است.

در این گفتگو محمد خزاعی رئیس امور سینمایی ایران و داوید نگو د. ا رئیس دپارتمان سینما و توسعه دیجیتال وزارت فرهنگ فدراسیون روسیه پیرامون تشریح در روند اجرایی شدن بندهای تفاهمنامه و رفع موانع گفتگو و تبادل نظر کردند.

این گفتگو با حضور آنتونیو کونتسوا مدیرکل بین الملل وزارت فرهنگ روسیه، مسعود احمدوند رایزن فرهنگی ایران در روسیه و نیز سیدصادق موسوی مدیرکل دفتر جشنواره‌ها و همکاری‌های بین‌الملل و رائد فریدزاده مدیر بین الملل بنیاد سینمایی فارابی صورت گرفته است.

توسعه زمینه‌های ساخت فیلم مشترک، افزایش مبادله، اکران و معرفی آثار سینمایی برای فروش، تبادل متخصص و نیروی انسانی دو کشور در پروژه‌های سینمایی و رویدادهای مرتبط، تسهیل در جهت حضور نهادها و سازمان‌های سینمایی دو کشور در جشنواره‌های فیلم، هفته فیلم و رویدادهای فرهنگی مرتبط با سینما و محتوای سمعی و بصری، تبادل دانش و تجربه طرفین در تولید فیلم، تولید آثار مشترک و آموزش متخصصین حوزه سینما، پیشبرد محتوای سمعی و بصری در بازارهای خارجی. مهم ترین محورهای تفاهمنامه همکاری سینمایی ایران و روسیه است.

رئیس دپارتمان سینما و توسعه دیجیتال وزارت فرهنگ فدراسیون روسیه ضمن تاکید بر لزوم اجرای تفاهمنامه فیمابین عنوان کرد: ما آمادگی خود را برای همکاری های جدی تر و اجرای برنامه های توافق شده اعلام می کنیم و سفارت روسیه در ایران هم ‌پیگیر موضوعات و برنامه هاست.

وی ادامه داد: شکی نیست با توجه به تحریم های جهانی این همکاری بسیار مهم و راهبردی است و معتقدیم سینمای ایران جایگاه بسیار خوبی در جهان دارد و در عین حال، سینمای روسیه هم برغم تحریم ها، به سرعت در حال پیشرفت است و اجرای تفاهمات بین دو کشور به نفع هر دو کشور در منطقه است.

همچنین، در این گفتگوی برخط، آنتونیو کنتسوا مدیر بخش بین الملل وزارت فرهنگ فدراسیون روسیه نیز گزارشی از اقدمات صورت گرفته پیرامون همکاری ها ارائه داد و وضعیت برگزاری جشنواره فیلم خزر را تشریح کرد.

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی با تاکید بر لزوم سرعت بیشتر در روند اجرای بندهای تفاهمنامه بویژه در زمینه پخش فیلم های ایرانی در سینماها و پلتفرم های روسیه گفت: خوشبخاته، از بدو امضای تفاهمنامه در حوزه همکاری بین دو کشور اتفاقات خوبی صورت گرفته است.

وی در خصوص همکاری‌های مشترک در یکساله اخیر عنوان کرد: حضور فیلم های ایرانی در جشنواره ‌مسکو و کسب دو جایزه اصلی و عضویت در هیئت داوری این فستیوال، برپایی هفته فیلم روسیه با حضور هیئت عالی رتبه انجمن فیلمسازان روسیه در ایران، حضور هیئت روسی به ریاست رئیس سازمان روسیه در جشنواره و بازار فیلم فجر، حضور هیئت ایرانی در جشنواره فیلم مسکو، برپایی چتر سینمای ایران در بازار محتوی فیلم روسیه، کسب دو جایزه اصلی جشنواره فیلم کازان، حضور مدیران سینمای ایران در نشست سن پترزبورگ، فراهم شدن مقدمات همکاری با شرکت Red Square در خصوص پخش و توزیع و تولیدات مشترک، مرور سینمایی کودک و نوجوان روسیه در بخش جنبی جشنواره کودک و نوجوان اصفهان با همکاری موسسه روسکینو و … از جمله دستاوردهای دو طرف در این زمینه بوده است.

وی افزود: به نظر می‌رسد در ماه‌های پیش رو، به طور ویژه در زمینه اکران فیلم های ایرانی در سینماها و پلتفرم‌ها و نیز، برنامه‌ریزی برای جشنواره خزر به میزبانی ایران یا کشورهای دیگر نیاز به همفکری فوری است.

رییس سازمان سینمایی کشور همچنین، از آمادگی برای آغاز پخش فیلم های ایرانی در روسیه متناظر به تفاهمنامه خبر داد و خاطرنشان ساخت: با توجه به شرایط همکاری، و پیرو درخواست طرف روسی، تیمی از کارشناسان روسیه جهت انتخاب فیلم ها به ایران سفر کنند تا با همکاری بخش های دولتی و خصوصی برای سال جدید میلادی، امکان نمایش فیلم‌های ایرانی در روسیه هموار شود.

رسانه سینمای خانگی- همۀ مشکلات یک کار «شریف»

محمد علیزاده فرد کارگردان فیلم کوتاه «شریف» از تجربه‌های خود در ساخت این فیلم گفت.

به گزارش سینمای خانگی، محمد علیزاده فرد کارگردان فیلم کوتاه داستانی «شریف» که در بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد در گفت‌وگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه از اواسط دهه ۸۰ فیلمسازی را با انجمن سینمای جوانان آغاز کرده است، درباره فعالیت هایش گفت: فیلم بلند «تروا» را در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر داشتم، سینمایی «راحیل» را هم برای سیما فیلم ساختم و در حال حاضر با فیلم «شریف» در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارم. همچنین کار «کمپ ۱۱۶۶» با محوریت مهاجران افغانستانی را با فارابی دنبال می‌کردم که با تغییر مدیریت در بنیاد فارابی مدتی است، متوقف شده است.

این کارگردان با اشاره به اینکه ایده فیلمنامه را یکی از دوستانش داده است، ادامه داد: محسن مجیدپور ایده را با من در میان گذاشت که آن را دوست داشتم لذا قرار شد مجیدپور تهیه کننده باشد و من هم کارگردانی کنم. محسن مجیدپور نسخه اولیه فیلمنامه را نوشت و من هم آن را بازنویسی کردم. در نهایت با همه سختی ها و اتفاقاتی که افتاد از خروجی کار راضی هستم.

علیزاده فرد با اشاره به اینکه به همراه تهیه کننده لوکیشن هایی در مشهد، قزوین، سمنان و خراسان شمالی را بررسی کرده اند، یادآور شد: فضایی می‌خواستیم که از نظر جلوه های بصری نو باشد و در عین حال هم مزاحمت بصری کمتر و هم فضای بومی داشته باشد. در نهایت با فیلمبردار و طراح صحنه، روستای کولیوند در فاصله یک و نیم ساعتی از خرم آباد را انتخاب کردیم که در همین محدوده کولیوند لوکیشن های مختلف با فاصله یک ساعت از هم داریم.

وی با اشاره به اینکه روستایی که در فیلم دیده می‌شود متروکه و خالی از سکنه است، افزود: زندگی جاری روستا در فیلم «شریف» را خودمان شکل دادیم و حتی قبرستانی را که در فیلم دیده می‌شود، خودمان ساختیم‌. همچنین مشکلاتی در روند تولید داشتیم نظیر اینکه در حین پروژه، سگ یکی از عوامل گروه را گاز گرفت و او مجبور شد واکسن هاری بزند. در حالی که پزشک گفت اگر ۲ ساعت دیرتر می‌رسید، ممکن بود فوت کند.

این فیلمساز با اشاره به دور بودن گروه فیلمبرداری از مرکز استان درباره انتخاب بازیگران توضیح داد: برای بازیگران غیر اصلی از هنرورهای بومی بهره گرفتیم و سعی کردیم بین بازی ها هارمونی وجود داشته باشد. برای نقش شریف اولین گزینه من مجید پتکی بود که او هم فیلمنامه را دوست داشت و ایفای نقش را قبول کرد اما چون ضبط ما شهریور ۱۴۰۱ و همزمان با سریال «آکتور» بود وی زمان محدودی آفیش شد و سریع تر پلان های مربوط به او را ضبط کردیم، همچنین از قاب های چند لایه برای بهتر شدن جلوه های بصری استفاده کردیم.

وی با اشاره به اینکه این فیلم از سخت‌ترین تجربیاتش تا امروز بوده است، درباره دغدغه اش مبنی بر درگیر کردن ذهن مخاطب گفت: سینما را چیزی بیشتر از همراهی مخاطب و درگیری مخاطب با فیلم نمی‌دانم. معتقدم مهمترین موارد ایجاد سوال، معما و تعلیق است و اگر تاکنون در جشنواره بازخوردهای خوبی گرفته ایم به واسطه همین درگیر کردن ذهن مخاطب بوده است.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: «شریف» گورکن روستا است اما هر زمان قبری در قبرستان حفر می کند در روستا اتفاقاتی رقم می خورد …

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کننده: محسن مجیدپور، نویسنده: محسن مجیدپور، محمد علیزاده فرد، مدیر فیلمبرداری: هاشم مرادی، طراح صحنه: رسول علیزاده، مدیر صدابرداری: وحید رضویان، تدوین: سیاوش کردجان، صداگذاری: رامین ابوالصدق، بازیگران: مجید پتکی، مریم ماهانی، یاسین طلوعی، فرحناز فزون خواه، مهتاب شهریاری، اکبر مددی مهر.

رسانه سینمای خانگی- اکران یک فیلم پاییزی در پاییز

در آستانه اکران عمومی فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» که از چهارشنبه ۳ مهرماه روی پرده سینما ‌می‌رود، پوستر رسمی این فیلم سینمایی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی برنامه، پوستر رسمی فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به نویسندگی و کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی که با الهام از حس و حال پاییزی فیلم، توسط شکوفه بیاتی طراحی شده است، رونمایی شد.

فیلم سینمایی «جنگل پرتقال»، یک درام جاده‌ای با تم عاشقانه است که قرار است از چهارشنبه ۳ آبان‌ماه اکران خود را توسط پخش شهرفرنگ و به سرگروهی پردیس ایران‌مال در سینماهای سراسر کشور آغاز کند.

این فیلم سینمایی که در شهرهای شمالی کشور فیلمبرداری شده و در جشنواره فجر ۴۱ علاوه بر نامزدی در ۳ بخش، به عنوان فیلم محبوب منتقدان و سینماگران شناخته ‌شد؛ اولین ساخته بلند آرمان خوانساریان در مقام کارگردان است که پیش از این در حوزه ساخت فیلم ‌کوتاه فعالیت داشته است.

در خلاصه داستان «جنگل پرتقال» که بازگشتی بر خاطرات بکر و خاک‌ خورده گذشته است، آمده:
سهراب بهاریان نمایشنامه‌نویس ناموفق بعد از سال‌ها بیکاری معلم دبیرستان شده، او برای حفظ شغل تازه‌اش ناگزیر به ارائه اصل مدرک تحصیلی است. سهراب بعد از ۱۵ سال به شهر دانشجویی‌اش بازمی‌گردد اما این سفر آنطور که او فکر می‌کرده پیش نمی‌رود…

میرسعید مولویان، سارا بهرامی، رضا بهبودی، رضا عموزاد، فراز سرابی، داوود فتحعلی بیگی، فرشته مرعشی، ارشیا نیک‌بین، حمیدرضا عباسی، زینب شعبانی و حسام نورانی بازیگران این فیلم سینمایی را تشکیل می‌دهند. 

در این زمینه بخوانید:

/نقد فیلم‌های جشنواره/ «جنگل پرتقال»؛ سینما یا کلاس درس؟

عوامل «جنگل پرتقال» عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی تیرانی، تدوین: محمد نجاریان، آهنگساز: علی صمدپور، طراح صحنه و لباس: فراز مدیری، طراح گریم: سیامک احمدی، طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی، مدیر صدابرداری: سامان شهامت، جلوه‌های ویژه بصری: کامیار شفیع پور، جانشین تهیه‌کننده: ایمان موید طلوع، مدیر تولید: عماد طاهری، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیگ، اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: ایمان توکلی، منشی صحنه: لادن رحمتی، مدیر تدارکات: جواد قاسمی، عکاس: رز ارغوان، مدیرروابط عمومی: زهرا دمزآبادی، تبلیغات: استودیو شهر فرنگ، محصول: بنیاد سینمایی فارابی و میلادفیلم.

رسانه سینمای خانگی- رئیس اعلام کرد: حمایت از ساخت فیلم به موضوع غزه

رئیس سازمان سینمایی گفت: بر روی اتفاق‌های اخیر متمرکز هستیم و تولید آثار هنری در این زمینه اعم از کوتاه، مستند و سینمایی در دستور کار ما است که فیلمسازها می‌توانند طرح‌های خود را به مرکز گسترش سینمای تجربی، انجمن سینمای جوان و بنیاد سینمای فارابی ارائه کنند و قطعا بعد از تصویب حمایت خواهیم کرد تا ساخته شوند.

رسانه سینمای خحانگی، محمد خزاعی در گفت و گو با ایرنا، اظهار داشت: این‌گونه نیست که هر کسی فیلمنامه‌ای ارائه کند و در هر موضوعی بتوانیم حمایت کنیم. بلکه در زمان حاضر تمرکز ما بر روی موضوع غزه است.

شرایط اعزام و امنیت منطقه باید بررسی شود

وی درباره اعلام آمادگی فیلمسازها اعم از مستندسازان برای حضور در غزه گفت: در حوزه‌های مختلف درخواست‌هایی داشتیم اما هنوز متمرکز نشدیم. افراد مختلفی مراجعه می‌کنند که حاضرند عازم غزه شوند. شرایط اعزام باید بررسی شود. این گونه نیست که اگر درخواستی بیاید ما بتوانیم کاری کنیم. امنیت منطقه، اتفاقاتی که در حال رخ دادن است و شرایط برای حضور مستندسازها باید فراهم شود.

مستندسازها درخواست‌هایی داشتند که قطعا برنامه‌ریزی می‌شود تا تیم یا تیم‌هایی بتوانند اعزام شوند

خزاعی گفت: تیم‌هایی به صورت خودجوش حضور پیدا کرده‌اند و در منطقه حضور دارند. دیگر هنرمندان عمدتا مستندسازها برای حضور در لبنان و کشورهایی که بتوانند این جنگ را روایت کنند درخواست‌هایی داشتند که قطعا برنامه‌ریزی می شود تا تیم یا تیم‌هایی بتوانند اعزام شوند.

روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم وارد شده است

وی یادآوری کرد: روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم وارد موضوع اعزام خبرنگاران و هنرمندان به غزه شده است. در این باره، جلسات مکرری داشتیم تا تصمیم گرفته شود که چند گروه به آن مناطق اعزام شوند و چگونه در این ارتباط برنامه ریزی کنیم. اما هنوز به نتیجه نهایی نرسیده ایم و رایزنی ها در حال انجام است.

از تولید آثار حوزه مستند و نسل‌کشی جدید در غزه حمایت می‌شود

رئیس سازمان سینمایی همچنین درباره حمایت از فیلمسازها در داخل کشور برای ساخت آثاری در خصوص جبهه مقاومت و غزه گفت: موضوع غزه موضوع جدیدی است و تازه دو هفته است که اتفاق افتاده، ما اکنون روی موضوع غزه متمرکز می‌شویم چون با موضوع فلسطین فیلمنامه‌های بسیار زیادی دست ما می‌رسد. قطعا در حوزه مستند و نسل‌کشی جدید در غزه آثار بسیار خوبی اگر باشد و ارائه شود از آنها حمایت خواهیم کرد. چون دامنه جریان مقاومت دامنه گسترده‌ای است و وظیفه ماست که این لحظات ثبت و ضبط و ماندگار شوند.

همه دغدغه این را دارند که در کنار مردم فلسطین و غزه هستند و نمی‌توانیم این لحظات را ببینیم و نسبت به جریان غزه بی‌تفاوت باشیم

همدردی هنرمندان با مردم غزه آغاز شده است

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین درباره وظیفه اصلی سینماگران در قبال غزه اظهار داشت: سینماگرانی که اکنون در صحنه حضور دارند و گردهمایی‌هایی که برگزار می‌شوند تبیین کننده این امر است که برای ابراز همدردی حضور پیدا کردند تا نسل کشی را محکوم کنند. لیست ۴۸۰ نفره سینماگران مطرح ایران یا فهرست ۳۰۰ نفره مستندسازان بسیار شاخص گواه همین جریان است که ابراز همدردی آغاز شده و همه دغدغه این را دارند که در کنار مردم فلسطین و غزه هستند و نمی‌توانیم این لحظات را ببینیم و نسبت به جریان غزه بی‌تفاوت باشیم.

وی افزود: این فقط موضوع فقط مختص ایران نیست بلکه در تمام کشورها هنرمندانی که مستقل و آزادی خواه هستند از مردم غزه حمایت می‌کنند.

خروج از نسخه موبایل