رسانه سینمای خانگی – مزدآبادی: سینمای دفاع مقدس حمایت شود در گستره بین‌المللی هم مخاطب دارد

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سینماصبا؛ جواد مزدآبادی، کارگردان سینما و تلویزیون با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس نیازمند احیای مجدد است، گفت: در دهه ۶۰ و ۷۰ سینمای دفاع مقدس یکی از گونه‌های پرمخاطب سینمای کشور بود زیرا به لحاظ عاطفی جامعه با این دست تولیدات ارتباط خوبی پیدا می‌کرد اما با گذشت زمان به واسطه تکرارهایی که در این شکل فیلمسازی پیش آمد مخاطب به تدریج از این ژانر فاصله گرفت.

وی افزود: دور شدن مخاطب از تولیداتی اینچنین ربطی به کهنه شدن موضوع ندارد، چون در هشت سال جنگ تحمیلی به اندازه‌ای روایت و قصه وجود دارد که تا سال‌ها می‌توان در فیلمسازی از آن بهره برد. برای مثال به سینمای جهان دقت کنید با گذشت ۷۰ سال از جنگ جهانی دوم هنوز فیلم‌هایی در این حوزه ساخته می‌شود که جذابیت لازم را دارد اما اینکه چرا ما نتوانسته‌ایم از این حوزه استفاده لازم را ببریم دلیلش را باید در متون سینمایی جستجو کرد.

کارگردان فیلم‌های تلویزیونی تحسین‌شده در عرصه دفاع مقدس گفت: مهمترین رکن برای موفقیت یک اثر سینمایی یا تلویزیونی فیلمنامه خوب است که انتظار می‌رود موفقیت یک اثر را تضمین کند. این اتفاق اگر رخ دهد مطمئن باشید دستآوردها آن وسیع خواهد بو البته معدود استثناهایی وجود دارد که با تلاش کارگردان و نویسنده توانستند به موفقیت دست یابند. سریال «عاشورا» ساخته هادی حجازی‌فر یکی از این آثار است که به مدد قصه و کارگردانی مناسب توانست به موفقیت دست یابد.

مزدآبادی با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس نیاز به سخت‌افزار مناسب دارد، بیان کرد: فیلم دفاع مقدس کاری پرهزینه است زیرا فضاسازی جنگ، تدارکات خاص خود را طلب می‌کند. اگر این موضوع در کارهای مربوطه لحاظ نشود اثر تولیدی کاری بی‌کیفیت خواهد بود. برای رسیدن به این خواسته نیز مسلما بخش خصوصی قادر نیست که تامین بودجه داشته باشد بلکه نهادهای دولتی از عهده تامین این دست آثار بر می‌آیند.

وی تاکید کرد: یکی از راهکارهای موفقیت در تولیدات نمایشی پرتره نگاری از آدم‌های جنگ است. قهرمانان بسیاری در دفاع مقدس وجود دارند که نشان دادن هر یک از آنها انتظار می‌رود ضامن خلق یک اثر فاخر سینمایی یا تلویزیونی باشد. لازم به ذکر است در پرتره‌نگاری قهرمانان جنگ حتماً باید واقع‌نگری مد‌نظر قرار گیرد و از اغراق نیز پرهیز جدی شود. یکی دیگر از دست‌آوردهای پرتره‌نگاری از قهرمانان جنگ آشنایی نسل جوان با افتخارات این سرزمین است که می‌تواند عزت و افتخار برای کشورمان در پی داشته باشد.

این کارگردان تاکید کرد: سینمای دفاع مقدس اگر حمایت مناسب شود حتی در گستره بین‌المللی هم قادر است مخاطب به دست آورد زیرا جنگ ما با دیگر نبردهای کلاسیک دنیا فرق داشت. در هشت سال جنگ تحمیلی رزمندگان در کنار دفاع از میهن برای اعتقادات و باورهای دینی و انقلابی خود نیز جنگیدند. این ویژگی اتفاقی منحصر به فرد است که برای مخاطب جهانی تازگی دارد.

مزدآبادی در انتهای این گفت‌وگو تصریح کرد: آدم‌هایی که می‌خواهند در این حوزه کار کنند باید هم از تخصص کافی بهره برده باشند هم اینکه جنگ را درک کنند. این گفت تنها به معنای حضور فیزیکی در جنگ نیست بلکه باور به جهادی است که در آن مقطع رخ داده است. برای مثال فیلمسازانی چون رسول ملاقلی‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا الگوهایی بسیار موفق هستند. در میان جوانان هم فیلمسازان خوبی داریم که تواتستند با کارهای زیبایی خود گوشه‌ای از داشته‌های دفاع مقدس را به تصویر بکشند.

رسانه سینمای خانگی- سینمای دفاع‌مقدس نیازمند مطالعه میدانی است

محمدحسین لطیفی کارگردان سینما با تاکید بر ضرورت تحقیقات گسترده میدانی در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس گفت: در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس یک موضوع را از یک منظر نباید نگاه کرد و تحقیقات باید خیلی کامل شود تا درام درست شکل گیرد و خط اصلی قصه دربیاید.

به گزارش سینمای خانگی، محمدحسین لطیفی در گفت وگو با ایرنا، در خصوص اقتباس از کتاب‌ها و تالیف‌ها در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس و این‌که فیلمسازهای ما در این زمینه چقدر موفق عمل کرده‌اند؟ اظهار داشت: اقتباس فیلمسازها از کتاب‌هایی که در این زمینه وجود دارد به دو گونه بوده است؛ یا به صورت میدانی حرکت و تحقیق کرده‌اند و یا این‌که چند کتاب را ملاک گرفتند.

خیلی از دوستان مدام تلاش می‌کنند کار دفاع مقدسی بسازند اما اتفاقی نمی‌افتد و این جای نگرانی دارد و درست نیستوی تاکید کرد: فضای جبهه و جنگ مربوط به سنین ماست و لازم است دستکم به عنوان مشاور و نویسنده فیلمنامه‌های دفاع مقدس با این فضا آشنایی وجود داشته باشد و در کنار فیلمسازان جوان، این اتفاق بیفتد.

لطیفی افزود: دوستانی که در حوزه دفاع مقدس کار کردند تلاش داشتند کارهای خوبی بسازند، خیلی از دوستان هم مدام تلاش می‌کنند اما اتفاقی نمی‌افتد و این جای نگرانی دارد و درست نیست. امیدوارم که در خصوص فیلمنامه و تحقیقات میدانی برای ساخت آثار دفاع مقدس گروهی کار شود.

کارگردان فیلم سینمایی غریب در باره این که چقدر به ضرورت بچه‌قصه‌ها در ساخت آثار دفاع مقدس اعتقاد دارید؟ بر ضرورت گنجاندن این داستان‌ها در آثار سینمای دفاع مقدس تاکید کرد و گفت: در غیر این صورت شخصیت‌ها تک بعدی می‌شوند و این بچه‌قصه‌ها هستند که شخصیت‌های مورد نظر در کارهای دفاع مقدسی را می‌سازند.

خیلی از آثار دفاع مقدس الکن ماندند

این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین درباره فیلم‌های دفاع مقدس، پرتره از رزمنده‌ها و فرماندهان شهید از جمله شهیدان همت، باکری و ستاری گفت: برخی از آثاری که در این زمینه ساخته شده‌اند را دوست نداشتم. قرار بود آثاری در بین اینها به صورت سریال باشند و خیلی از اینها الکن ماندند.

وی تاکید کرد: واقعیت این است که فیلمسازها تلاش خود را کرده‌اند. هر چقدر در بحث پرتره به شخصیت قصه نزدیک شویم فیلم بهتری ساخته خواهد شد. مهم، اطرافیان، دوستان، حال و هوا و فضای آن موقع و آشنایی با مسائل پیرامون موضوعات دفاع مقدس است که فیلمسازهای ما باید به آن توجه داشته باشند.

لطیفی تاکید کرد: در ساخت این گونه آثار یک موضوع را از یک منظر نباید نگاه کرد و تحقیقات باید خیلی کامل شود تا درام درست شکل گیرد و خط اصلی قصه دربیاید.

وی خاطرنشان کرد: می‌خواهیم در پرتره تمامی ابعاد یک شخصیت را بگوییم و عموما هم اینگونه است برای همین، فیلم و داستان الکن می ماند اما اگر سمت و سوی ما مشخص شود و این که بدانیم کدام صفت بارزتر است و روی آن کار کنیم و مابقی در اولویت های بعدی قرار گیرد، کار، بیشتر دیده می‌شود.

در پرتره و شخصیت‌پردازی باید تا آنجایی به شخصیت‌های کناری پرداخته شود که از قصه اصلی جدا نشویم

این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین در خصوص پرداختن به شهدای گمنام و افرادی که در کنار فرماندهان دفاع مقدس جنگیدند، شهید شده‌اند و یا خیلی از اینها در قید حیات هستند اما گمنام باقی مانده‌اند، اظهار داشت: پرداختن به این موضوع اجتناب ناپذیر است. در پرتره و شخصیت‌پردازی باید تا آنجایی به شخصیت‌های کناری پرداخته شود که از قصه اصلی جدا نشویم.

وی افزود: شخصیت‌های پیرامونی نمی‌توانند به همان اندازه شخصیت اصلی داستان شکل بگیرند و این اجتناب‌ناپذیر است. اما این که بخواهیم قصه‌ای در خصوص یک شهید گمنام کار کنیم بحث دیگری است و این هم شدنی است و انشالله که شاهد ساخت آثاری در زمینه شهدای گمنام باشیم.

لطیفی در عین حال در این باره که در ساخت آثار دفاع مقدس بعد خانوادگی شخصیت‌ها و پرتره‌ها مهم است یا بعد عملیاتی و رزمی کارهای دفاع مقدس؟ گفت: زندگی شخصیت‌ها مهمتر است. چون زندگی وجود داشت و اینها برای زندگی دفاع کردند. این شهیدان بی دلیل در جبهه نبودند و جنگ نکردند.

رسانه سینمای خانگی- داستان دولتی که به می‌دزدد

علی پورمومن کارگردان مستند «بچه دزد» با موضوع پرونده عجیب ربودن فرزند یک زن ایرانی از سوی دولت دانمارک به تولید رسیده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، علی پورمومن نویسنده و کارگردان مستند «بچه دزد» همزمان با پخش تلویزیونی این مستند، در گفتگو با مهر،درباره آن توضیح داد: این مستند روایتی از ربودن کودکی به نام داریوش حیدری فرزند سرکار خانم حمیده سلامتی در دانمارک است. خانم سلامتی از ما کمک رسانه‌ای خواستند و کاری هم که از دست ما برمی‌آمد این بود که در کنار فعالیت‌هایی همچون کمپین‌سازی در فضای رسانه‌ای، مستندی هم درباره این اتفاق بسازیم. امیدواریم پخش این مستند بتواند کمکی به بازگرداندن فرزند او بکند.

وی درباره عدم اشاره مستقیم به دلیل ربایش این کودک در مستند گفت: ما یک سکانس حدود ۱۰ دقیقه‌ای در ابتدای مستند داریم که سه نفر در آن دارند درباره همین موضوع صحبت می‌کنند. در همان گفتگو گزاره‌هایی مطرح و رد می‌شود. حکم دادگاه هم که قرائت می‌شود، هیچ مورد حادی در آن ذکر نشده است. مثلاً گفته شده که این بچه برای دو روز به مهدکودک نرفته یا اینکه او لیوان آبی در دست داشته و مادرش آن را از او گرفته است این موارد را هم در مستند فهرست کرده‌ایم و واقعاً هیچ مورد دیگری درباره گرفتن این کودک اعلام نکرده‌اند.

این مستندساز ادامه داد: اثبات این مدعا تنها با قرائت حکم دادگاه ممکن بود و چون همه دلایل پیش‌پاافتاده است، ما هم نمی‌توانستیم دلیل عجیب و غریب و ویژه‌ای را برای مخاطب خود مطرح کنیم. آنچه در مستند ارائه می‌شود مبتنی‌بر حکم دادگاه است. حتی در سکانسی از مستند به این موضوع هم اشاره می‌شود که ماجرا خانم سلامتی بحث پناهندگی هم نبوده است. او و فرزندش هر دو اقامت موقت داشته‌اند و اصلاً اینگونه نبوده که آنها در وضعیت پناهندگی باشند. آن‌ها یک اقامت کاری چند ساله داشته‌اند و قصدشان هم بازگشت به ایران بوده است اما بعد از یک سال و خرده‌ای فرزندشان را گرفته‌اند و به برنامه کاری پنج ساله‌شان هم نرسیده‌اند.

وقتی دولت برای یک خانواده مأمور می‌فرستد!

پورمومن درباره بررسی مستندات در فرآیند ساخت این مستند هم گفت: همه مکاتبات دادگاه نشان می‌دهد که دلایل دستگیری این کودک همین اندازه پیش‌پا افتاده بوده است. خلاصه همه مستندات این است که اگر شما فرزند خود را به سبک مطلوب دولت دانمارک تربیت نکنید، به‌عنوان یک فرد ناسازگار با سیستم شناخته می‌شوید و دولت روی شما حساس می‌شود. در راستای همین حساسیت کارشناسی را سراغ زندگی شما می‌فرستند و می‌گویند که این کارشناس باید رفتار شما با فرزندتان را مدام زیرنظر داشته باشد! تفاوت فرهنگی یک خانواده ایرانی با فرهنگ دانمارک هم طبیعتاً موردپسند آن‌ها نبوده است.

شروع دخالت دولت دانمارک در زندگی خانم سلامتی هم مربوط به اتفاقی بوده که برای منزل آن‌ها رخ می‌دهد. دیوار خانه آن‌ها نم می‌دهد و طبق قانون آن‌ها موظف بوده‌اند مشکل خود را به شهرداری گزارش کنند. وقتی شهرداری مأموری را می‌فرستد تا دیوارها را چک کند، می‌بیند که بچه یک سال و نیمه خانواده مشغول خوردن نوتلا است!

وی افزود: رفتارهای معمولی در خانواده ایرانی مانند اینکه والدین داخل کشوری فرزندشان را ببینند یا گوشی او را چک کنند، از نگاه دولت دانمارک دخالت در حریم خصوصی فرزند محسوب می‌شود و نسبت به آن نمره منفی در نظر می‌گیرند. معمولاً هم دولت متوجه رفتار خانواده‌ها با فرزندان‌شان نمی‌شود و تنها در مواردی که متوجه می‌شود، حساسیت نشان می‌دهد. شروع دخالت دولت دانمارک در زندگی خانم سلامتی هم مربوط به اتفاقی بوده که برای منزل آن‌ها رخ می‌دهد. دیوار خانه آن‌ها نم می‌دهد و طبق قانون آن‌ها موظف بوده‌اند مشکل خود را به شهرداری گزارش کنند. وقتی شهرداری مأموری را می‌فرستد تا دیوارها را چک کند، می‌بیند که بچه یک سال و نیمه خانواده مشغول خوردن نوتلا است! او می‌گوید نوتلا در این سن برای بچه ضرر دارد و دخالت دولت دانمارک در زندگی این خانواده ایرانی از همین نوتلا آغاز می‌شود!

این مستندساز ادامه داد: بعدها موارد دیگری هم فهرست می‌کنند اینکه برخلاف قانون که بچه در آن سن باید ساعت ۷ بخوابد، بچه این خانواده در ساعت ۹ می‌خوابیده است. بچه این خانواده مشکل اتیسم هم داشته و از آنجایی که دولت دانمارک حاضر به تأیید این مشکل نمی‌شود، همه مشکلات ناشی از عوارض اتیسم این کودک را هم به پای مشکلات خانوادگی‌شان فهرست می‌کنند.

وی درباره اصالت پدر این کودک هم گفت: پدر این بچه اهل افغانستان است اما هم بچه و هم مادرش در حال حاضر شناسنامه ایرانی دارند. اینکه به این موضوع در مستند اشاره نشده است هم به دلیل زمان مستند بود که نمی‌توانستیم همه فرآیند را در آن تشریح کنیم. طبق مصوبه مجلس ایران، فرزند یک پدر افغانستانی و مادر ایرانی می‌تواند شناسنامه ایرانی دریافت کند و به همین دلیل دیگر به‌صورت مجزا به این ماجرا اشاره نکردیم.

پورمومن درباره حضور محسن آقایی به‌عنوان یک مستندساز در روایت این مستند هم گفت: وقتی این کار را شروع کردیم یک مجموعه بودیم که تصمیم به کمک رسانه‌ای به این خانم گرفتیم. کمک‌مان هم ابتدا برگزاری یک تجمع جلوی سفارت دانمارک بود. بعد از آن ساخت این مستند بود که من به عهده گرفتم و در ادامه هم ایده‌های دیگری داشتیم. وقتی متوجه مشکل شناسنامه این کودک شدیم هم در مقابل وزارت خارجه اقداماتی داشتیم و شناسنامه این کودک صادر شد.

برای یک روز در پلیس امنیت بازداشت شدم

این مستندساز درباره حاشیه‌هایی که در فرآیند ساخت مستند «بچه دزد» با آن مواجه شدند هم توضیح داد: در تجمعی که مقابل وزارت خارجه داشتیم دوستان حراست خیلی سفت مقابل ما ایستاد و گفت آبروی کشور در خطر است. در حالی که کل تجمع ما چند پلاکارد با موضوع مادر و فرزند بود. آنها گفتند باید جمع کنید، ما اما کوتاه نیامدیم و به‌واسطه درگیری‌ای که اتفاق افتاد من دستگیر و به پلیس امنیت منتقل شدم. به اندازه یک صبح تا شب در بازداشت بودم که در همان بازه هم شناسنامه این کودک صادر شد.

وی درباره حرکت مستند به سمت لحظات احساسی هم گفت: اصل ماجرا و رویکرد خانم سلامتی کاملاً حقوقی بود و هیچ جنبه احساسی‌ای نداشت. اینکه من در این مستند به سمت لحظات احساسی رفتم هم صرفاً برای درآوردن اشک مخاطب نبود. هدف این بود که در کنار ابعاد حقوقی یادآوری کنیم که این پرونده جنبه انسانی هم دارد و باید به رابطه این مادر و فرزند هم فکر کنیم. اتفاقاً زمانی که ساخت مستند را شروع کردم هنوز بچه نداشتم و این ماجرا را کاملاً حقوقی می‌دیدم، بعدها که فرزندم هم سن و سال فرزند خانم سلامتی شد، کل ماجرا را طور دیگری دیدم.

حتی یک کلمه دروغ در این مستند نیست

این کارگردان مستند درباره استفاده از ظرفیت بازسازی در بخشی از روایت خود گفت: به‌طور قطعی این نکته را تأکید می‌کنم که حتی یک کلمه روایت دروغ در این مستند نیست. این مستند را من به تنهایی ساختم و موارد فنی مانند تدوین، صدابرداری و فیلمبرداری آن با خودم بوده است. در اکثر بخش‌های روایت هم من و خانم سلامتی حضور داشتیم. اینکه در بخش‌هایی دوربین ثابت نیست و تکان می‌خورد و یا صداها شفاف نیست به این دلیل بوده که تعمدا نمی‌خواستم مستند تبدیل به فیلم سینمایی شود. می‌خواستم مخاطب واقعاً احساس کند یکی از تیم همراه ما بوده است.

وی افزود: در اکثر مواقع هم وقتی از سوژه‌ای سراغ سوژه‌ای دیگر می‌رفتم کات نمی‌زدم و تنها زاویه دوربین را تغییر می‌دادم تا مخاطب احساس کند گویی خودش سرش را گردانده است. در خیلی از موارد حتی دوربین روی شانه من هم نیست و دلیلش این بود که آدم‌ها وقتی دوربین را روی شانه مقابل خود می‌بینند، گرفتار خودکنترلی می‌شوند. به‌واسطه ارتباط چشمی اما سوژه احساس راحتی بیشتری با من می‌کرد.

کارگردان «بچه دزد» درباره بازه زمانی ساخت این مستند هم توضیح داد: ساخت این مستند تقریباً دو سال زمان برد که این زمان به دلیل پیچیدگی ساخت مستند نبود، بلکه منتظر بودیم تا اتفاقات پیش برود و بتوانیم آن را روایت کنیم. این مستند را در این دوسال، در وقت‌های اضافی کار شخصی‌ام ساختم.

رسانه سینمای خانگی – احمد نجفی: زمان به عقب برگردد بازهم در «خانه سینما» را گل می‌گیرم

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری مهر؛ احمد نجفی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون درباره تازه‌ترین فعالیت‌های خود گفت: درباره یکی دو پروژه سینمایی صحبت‌هایی داشته‌ایم و احتمالاً در آینده نزدیک شروع می‌شود. یک سریال هم به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی احمد معظمی داشتم. «شور عشق» یکی از پروژه‌های سینمایی‌ام هست و دیگری هم «نامیرا» است که ان‌شاءالله آبان‌ماه کلید می‌خورد.

وی درباره تجربه موفق خود در اجرای برنامه‌هایی همچون «صندلی داغ» هم گفت: در زمینه اجرا هم یک طرح را ارائه کرده‌ام اما متأسفانه بعد از یکسال هنوز جوابی به آن نداده‌اند و همچنان منتظرم تا نتیجه‌اش مشخص شود. این طرح بیشتر نگاه اقتصادی و اجتماعی داشت و چارچوبش مانند «صندلی داغ» بود اما باید توجه کنیم که شرایط امروز ما دیگر شرایط زمان تولید «صندلی داغ» نیست. تصمیم گرفتیم بیشتر توجه‌مان را به سمت استان‌ها توسعه دهیم و مناطق دیگر را هم مدنظر داشته باشیم. طرح‌مان حرکت به سمت استان‌ها بود تا بتوانیم عملکردها رو مورد نقد قرار دهیم. طبیعتاً پیشنهادهایی هم داریم.

نجفی ادامه داد: خود من بسیار اهل سفر هستم. در برخی سفرهایی که داشتم واقعاً چیزهای عجیب و غریبی را به چشم دیده‌ام که باید به آن‌ها بیشتر بپردازیم. نمی‌خواهیم در قالب این پیگیری‌ها چیزی را رد کنیم، بلکه بیشتر پیشنهادهایی برای اصلاح داریم. زمان آن گذشته است که فقط ضعف‌ها را بگوییم. خیلی‌هایمان از آن‌ها خبر داریم و باید به سمت پیدا کردن راه‌حل برویم.

دوره «صندلی داغ» تمام شده است

این بازیگر در پاسخ به اینکه آیا امروز توان و انگیزه زمان تولید «صندلی داغ» را برای بازگشت به عرصه اجرا دارد یا خیر هم تأکید کرد: هم توانش را دارم و هم تفکرش را. اما قرار نیست دوباره در قاب یک برنامه بنشینیم و حرف‌های خودمانی بزنیم که حاصلی هم نداشته باشد. همه چیز به شرایط جامعه بازمی‌گردد. «صندلی داغ» دوره‌اش تمام شده است و حالا باید فکرهای تازه‌ای ارائه کرد. فکر می‌کنم این ظرفیت وجود دارد و اگر مردم هم از آن استقبال کنند می‌توان برنامه‌های خیلی خیلی بهتری هم ساخت.

این بازیگر باسابقه درباره مواجهه مردم در کوچه و خیابان با خود گفت: خیلی از مردم همچنان به‌واسطه «صندلی داغ» و «کارآگاه علوی» من را به یاد می‌آورند. در کارهای تلویزیونی‌ام این‌ها بیشتر به یادها مانده و گاهی متوجه می‌شوم مردم آقای «صندلی داغ» یا آقای «کارآگاه علوی» خطابم می‌کنند و اسم خودم را به یاد نمی‌آورند (می‌خندد)! انگار آن نقش در حافظه‌ها خیلی ماندگار شده است و به‌خصوص در شهرستان‌ها که می‌روم کاملاً آن را به یاد دارند و هنوز هم با خوبی از آن یاد می‌کنند.

وی افزود: مردم واقعاً لطف دارند و خیلی‌ها این برنامه‌ها را با علاقه یاد می‌کنند. برخی حتی پیگیر می‌شوند که چرا دیگر ادامه آن کارها ساخته نمی‌شود. اما واقعیت این است که زمان گذشته است و باید تغییر رویکرد داشته باشیم. نمی‌توان کارها را با همان شکل و شمایل دوباره تولید کرد.

استقبال پیمان جبلی از ساخت دنباله «کارآگاه علوی»

بازیگر «کارآگاه علوی» درباره ساخت دنباله این پروژه که در چند نوبت مطرح شد اما به سرانجام نرسید، توضیح داد: واقعیت این است که آقای جبلی رئیس سازمان صداوسیما هم خیلی از این اتفاق استقبال کرده‌اند و حتی پیشنهاد آن را هم مطرح کردند اما معتقدم «کارآگاه علوی» را با ۱۱ سال تأخیر نمی‌توان دوباره دنبال کرد. باید فکرهای جدیدتری داشته باشیم و کاراکترهای دیگری را به متن اضافه کرد که حتی آن‌ها محور داستان باشند و کارآگاه علوی در حاشیه داستان حضور داشته باشد. اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید فکرهای جذاب‌تری داشته باشیم. بخشی از آن بودجه و نظر مسئولان جدید است اما من هم پیشنهاد خودم را می‌دهم. در آخر اعضای شوراهای تصمیم‌گیر هستند که باید نظر نهایی را بدهند. ما هم صبرمان زیاد است (می‌خندد)!

معتقدم «کارآگاه علوی» را با ۱۱ سال تأخیر نمی‌توان دوباره دنبال کرد. باید فکرهای جدیدتری داشته باشیم و کاراکترهای دیگری را به متن اضافه کرد که حتی آن‌ها محور داستان باشند و کارآگاه علوی در حاشیه داستان حضور داشته باشد. اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید فکرهای جذاب‌تری داشته باشیم

نجفی درباره خاطرات خود از مواجهه با مردم در شهرهای مختلف هم گفت: از آنجایی که خیلی اهل سفر هستم، مردم در مناطق مختلف اظهار لطف دارند و بسیاری هم پیگیری می‌کنند که چرا آن کارها ادامه پیدا نکرده است. من هم همین پاسخ را می‌دهم که من تنها می‌توانم پیشنهاد و طرح ارائه کنم و تصمیم‌گیری درباره آن با دوستان است. این فرآیند تصمیم‌گیری در تلویزیون کمدی کند است.

وی ادامه داد: احتمالاً در آینده نزدیک تهیه‌کنندگی یک فیلم سینمایی را برعهده خواهم گرفت که کارگردانش فرد دیگری خواهد بود. این طرح متعلق به دوره کرونا بود و به دلیل همان شرایط تولید آن متوقف شد. بعدها هم اوضاعی پیش آمد که جلوی دست و پای‌مان را برای ادامه کار گرفت. شخصاً نمی‌خواهم تحت تأثیر اتفاقات سیاسی کار کنم و هیچ‌گاه نمی‌خواهم از موقعیت‌ها استفاده یا سوءاستفاده بشود.

این بازیگر باسابقه تأکید کرد: کار من همواره فرهنگی بوده است و اگر هم بخواهم حرف سیاسی بزنم، حتماً در قالب یک برنامه سیاسی آن را مطرح خواهم کرد. خیلی برایم عجیب است که هنوز برخی مردم برای این دست تولیدات مطالبه دارند و چیزهایی از برنامه‌های من به یاد دارند که خودم خاطرم نیست! برخی حتی این مطالبه را دارند که با توجه به سن و سال‌شان پیش خودم می‌گویم چطور به یاد دارند؟ آنها که سن و سال بیشتری هم دارند، تندتر به من اعتراض می‌کنند که چرا آن کارها را ادامه ندادیم.

ظاهرم شبیه «هارون الرشید» بود

نجفی درباره نقش‌آفرینی کوتاهش در نقش «هارون الرشید» در سریال «ولایت عشق» به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده هم گفت: در آن پروژه برای چند سکانس کوتاه، در حد دو سه روز آفیش بودم و این نقش را ایفا کردم. در مواجهه با پیشنهادات من معمولاً نقش منفی و مثبت را جدا از هم نمی‌بینم و بیشتر این نکته را مدنظر دارم که یک نقش باید خوب اجرا شود و در خدمت قصه و کارگردان باشد. اصلاً به این بعد آن فکر نمی‌کنم. من نقش منفی در فیلم «پناهنده» زنده‌یاد ملاقلی‌پور هم ایفا کرده بودم. اگر بدانم توان اجرا یک نقش را دارم و قصه‌اش هم قصه خوبی است، به راحتی آن را می‌پذیرم. دیگر به این فکر نمی‌کنم که قرار است چهره منفی از من دیده شود. بیشتر تلاش می‌کنم امانت‌دار کار باشم.

وی افزود: سریال «ولایت عشق» سریال بسیار خوبی بود و مهدی فخیم‌زاده خیلی حرفه‌ای آن را کارگردانی کرد. از بازیگران هم به خوبی استفاده می‌گیرد و می‌تواند کاراکترهایی که در ذهن خود دارد را جان ببخشد. من با اعتماد کامل به فخیم‌زاده داشتم، به پشتوانه تجربه قبلی‌ام با او در خارج از کشور در قالب فیلم «تاواریش»، می‌دانستم او این توانایی را در کارگردانی دارد. البته او نقش دیگری را برایم در نظر گرفته بود اما خودم احساس کردم در این نقش می‌توانم تأثیرگذارتر باشم و از نظر فیزیکی هم شباهت‌های بیشتری با او داشتم. در تاریخ معروف است که هارون الرشید قد بلندی داشته و چشم‌هایش روشن بوده است. این‌ها شباهت‌های فیزیکی بود و وقتی پیشنهاد را به فخیم‌زاده دادم، او هم استقبال کرد. این نقش کوتاه بود، اما به‌نظرم در قالب سریال تأثیرگذار بود.

این بازیگر ادامه داد: همین بخش‌های کوتاه هم کار سختی بود. به خصوص قسمت‌های بیرونی مثل سکانس‌های مربوط به ورود کاراکتر هارون الرشید به مشهد با همراهی سپاهیانش که به دلیل تعداد زیاد هنرور، خیلی مهم بود برداشت‌ها تکرار نشود. فقط برگشت این کاروان سه هزار نفره، تقریباً سه ساعت طول می‌کشید! در مجموع اما با توجه به تخصص فخیم‌زاده، همه چیز خیلی خوب پیش رفت. او وقتی کاری را قبول می‌کند، برای آن توان بالایی می‌گذارد.

زمان به عقب برگردد بازهم در «خانه سینما» را گل می‌گیرم

نجفی درباره خاطره‌ای که از اقدام او برای گل گرفتن در «خانه سینما» در حافظه رسانه‌ها باقی مانده است و اینکه اگر زمان به عقب بازگردد آیا آن اقدام را تکرار می‌کند هم تأکید کرد: صددرصد همان کار را می‌کنم. حتی هزار درصد! اینکه یک عده‌ای بخواهند دور هم بنشینند و برای کار افراد دیگر و اینکه فیلمشان چه زمانی اکران شود تصمیم بگیرند، یک ظلم است. تصمیم برای تأیید پروانه ساخت و اکران یک مسئله دیگر است اما ظلم زمانی اتفاق می‌افتد که گروهی با تعمد و برای زدن یک فرد که او را مزاحم خود می‌داند، اقدام به مانع‌تراشی برای اکران فیلمش کنند. حتماً باید جلوی این اقدام ایستاد و صددرصد اگر دوباره در آن موقعیت قرار بگیرم، آن اقدام را تکرار می‌کنم. حتی اگر همین امروز این ظلم را ببینم به آن واکنش نشان می‌دهم.

وی افزود: کار صنفی به معنای حمایت از همکاران است. آن زمان حتی می‌شنیدم که برخی می‌گفتند نجفی چرا اسم فیلمش را گذاشته «من یک ایرانی‌ام»! یعنی آنقدر فیلم‌های منفی ساخته بودند که نمی‌خواستند چیزی به نام ایران و پرچم ایران در فیلم‌ها مطرح شود. به همین دلیل معتقدم با نیت‌های خاص آن فیلم را نابود کردند. همان جریانات هم باعث شد خیلی از آن افرادی که نیت سو داشتند شناسایی شوند. همچنان اقدام خودم در گل گرفتن در خانه سینما را اقدام درستی می‌دانم که تبدیل به هشدار به برخی از این افراد شد تا از درون خانواده سینما به همکاران خود ظلم نکنند. مردم هم در این سال‌ها واکنش‌های بسیار مثبتی به این اقدام من داشته‌اند. حتی در سفرهایی که با خارج از کشور دارم این اقدام من را به یاد دارند و درود می‌فرستند که جلوی بی‌عدالتی ایستاده‌ام.

رسانه سینمای خانگی- سینما ه نقشی در صلح دارد؟

نشست تخصصی «سینما و صلح» با حضور مدیرعامل موزه سینما، مدیر شورای بین‌المللی موزه‌ها و تعدادی از کارگردان‌ها و نویسندگان حوزه سینما در محل موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، نشست «سینما و صلح» به مناسبت روز جهانی صلح با حضور حبیب احمدزاده کارگردان سینما و نویسنده، محمدرضا تقی‌پور مدیر موزه صلح، سیداحمد محیط طباطبایی مدیر شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم)، وحید آگاه استاد دانشگاه و مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما برگزار شد.

مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما گفت: امروز ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پر از جنگ است و سوال این است که چرا سینما تا به امروز نتوانسته صلح به وجود بیاورد. ذات سینما یک فضای سخت‌افزاری صلح است و همه با هم یک چیز واحد می‌بینند که این خود نمادی از صلح است. بنابراین به نظر می‌رسد ذات سینما این امکان را دارد تا صلح ایجاد و به گسترش صلح کمک کند.

وی با اشاره به نقش سینما به عنوان ابزاری برای برقرارکننده صلح میان جوامع، افزود: وقتی در جامعه‌ای افراد بتوانند از طریق سینما با هم حرف بزنند دیگر لازم نیست حرف‌های خود را جای دیگری بزنند زیرا از طریق سینما می‌توانیم صحبت‌های‌مان را به تصویر ترجمه کنیم، تصویر را به مواجهه بگذاریم و اگر این توازن در تصویر اتفاق بیفتد و نه در جای دیگر این اتفاق عاقلانه‌تر است. هر چقدر بتوانیم مواجه‌های سخت را به مواجه نرم تبدیل کنیم بهتر است و این امر از کارکردهای سینما است.

مدیرعامل موزه سینما اظهار کرد: دنیای امروز به جهت بحران‌های مختلف اعم از بحران هویت، ناکارآمدی، تبعیض، مشروعیت، نفوذ دنیای ملتهبی شده است و این بحران‌ها هدف مشترکی دارند که آن تولید نفرت است. اگر در جامعه‌ای این بحران‌ها به اوج خود برسد نفرت میان افراد آن جامعه نیز بیشتر می‌شود و با بالا رفتن درجه نفرت در جامعه قطعا جنگ خواهد شد. سینما می‌تواند به هر کدام از این بحران‌ها با یک مبنای منطقی بپردازد تا به صلح پایدار برسد در غیر این صورت صلح ناپایدار خواهیم داشت.

اسماعیلی با بیان اینکه در سینما باید حرفی درست و مشترک تولید و منتشر کرد، گفت: یکی از کارهای بزرگی که سینما می‌تواند انجام دهد این است که عاقلانه و مبتنی بر واقعیت‌ها به بحران‌ها بپردازد و درجه نفرت را در جامعه کاهش دهد. متاسفانه سینما این نقش و کارکرد خود را به خوبی ایفا نمی‌کند. گاهی سینما به جای کاهش میزان نفرت میان افزاد جامعه، نفرت‌افزایی می‌کند و باعث خشم بیشتر میان مردم می‌شود درحالیکه می‌شود درباره هر چیزی حرف زد و به صورت منطقی به آن پرداخت.

وی افزود: زمان آن نیست که شرایطی مانند آلمان قدیم را که در طول ۱۰۰ سال ۱۵ انقلاب تجربه کرد و هزاران نفر کشته شدند تجربه کنیم. در سینما می‌توانیم به جای جنگیدن و بعد به صلح رسیدن با گفتگو به صلح برسیم.

تاکید سینمای دانش بنیان بر «اصلاح‌پذیری» در جامعه

مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه سینمای ایران فراز و نشیب زیادی دارد، گفت: به عنوان مثال، فیلم‌های مجید مجیدی در مورد سینمای فطرت است که ریشه در خوبی‌های بیرونی انسان‌ها دارد. پیش از این درباره سینمای دانش‌بنیان صحبت کرده‌ایم؛ سینمایی که می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چیزی را که می‌خواهد بگوید به صورت علمی می‌داند و از آن پشتیبانی می‌کند تا محقق شود. گاهی می‌خواهیم به صلح اشاره کنیم ولی جنگ را بارزتر نشان می‌دهیم. احساس می‌کنم برخی از سینماگران ما از مفهوم صلح دور شده‌اند.

اسماعیلی افزود: ما می‌توانیم در فیلم‌ها بحران‌های اجتماعی نظیر بحران توزیع ناعادلانه مشاغل و ثروت را نشان دهیم. باید توجه داشته باشیم که اگر ما این بحران را به سینما تبدیل کردیم و خروجی این تصویر تبدیل به خشم متراکم شود کار خود را انجام نداده‌ایم. درست است سینماگر باید وضعیت را آینه‌وار نشان دهد ولی سینمای دانش‌بنیان و هوشمند متوجه این موضوع است که همه ما داخل یک کشتی هستیم و اگر بخواهیم این کشتی را به سلامت به مقصد برسانیم باید مراقب باشیم که هر چیزی که مطرح می‌کنیم ناظر بر «اصلاح‌ پذیری» باشد.

وی ادامه داد: توجه به اصلاح‌پذیری تفاوت میان سینمای فطرت با سایر سینماها است که در آثار مجید مجیدی می‌بینید. علاقه داریم سینمایی داشته باشیم که وضع موجود را نشان دهیم و برای اصلاح و بهتر شدن جامعه و پایدار شدن وضعیت، حرف خود را هم بزنیم. سینمای هوشمند سینمایی است که اگر دردی را دوا نمی‌کند و راهکار ارائه نمی‌دهد، حداقل آن نقطه‌هایی را که می‌تواند به اصلاح بیانجامد از بین نبرد.

با گذشت، صلح محقق می‌شود

در بخش دیگری از این نشست حبیب احمدزاده درباره سینما و صلح گفت: موضوع سینما و صلح مانند چاقوی دولبه است. یکی از توانایی‌های سینما، قدرت اشاعه است که در کنار آن جنایتی هم خلق شده و آن این است که ما آن چه در فیلم نشان می‌دهیم نیستیم و این بسیار خطرناک است.

وی افزود: یادم می‌آید در زمانی که کتاب می‌خواندیم دوست داشتیم با ذهن خود قطعاتی بسازیم و همزادپنداری کنیم ولی امروز در سینما یک ماجرای خلق شده را به همراه یک بسته پاپ‌کورن می‌بینیم و بیرون می‌آییم. به عنوان مثال، به عنوان کارگردان می‌توانیم فیلمی درباره اعتیاد بسازیم در حالی که خودمان هم معتاد باشیم؛ زیرا برایمان مهم این است که در آن یک ساعت و نیم در قاب سینما آدم خوبی به نظر بیاییم و این خطری است که همه ما را تهدید می‌کند. قبلا اگر نویسنده سعی می‌کرد به ایده‌آل‌هایش برسد و هدف باشد امروز به راحتی می‌توانیم فردی جنگ‌طلب باشیم اما فیلمنامه‌ای درباره صلح بنویسیم زیرا بستگی به این دارد که چقدر به من پول می‌دهند و این خطری است که امروز همه ما را تهدید می‌کند.

احمدزاده همچنین گفت: جهان مجازی که بخشی از آن سینما است به راحتی به ما اجازه می‌دهد پشت لایه‌های مختلف مخفی شویم و این موضوع در محدوده جهانی نیز اتفاق می‌افتد. در دنیا به اسم آزادی، صلح و حتی دین، جنایت‌های زیادی شده است و این کلمات حربه خوبی برای سوء‌استفاده بوده است و کاری که جهان امروز از طریق رسانه با ما انجام می‌دهد همین است.

وی ادامه داد: مهم نیست که در چه موقعیتی از صلح یا جنگ باشید مهم این است که انسانی رفتار کنید. اگر در دوره صلح به سر می‌برید و به دیگران احترام نمی‌گذارید، شما صلح‌طلب نیستید. اگر در دوران جنگ توانستید انسان خوبی باشید و حتی با دشمنانتان انسانی رفتار کردید می‌توانید ادعای صلح داشته باشید. به نظرم می‌توان فیلمی ساخت که وقتی تمام می‌شود مخاطب با خود بگوید چرا من نباید مانند قهرمان واقعی فیلم باشم. مهم نیست چه موقعیتی دارید مهم این است که بتوانید آن موقعیت را در واقعیت به یک معجزه برای خود و دیگران تبدیل کنید که اگر یاد بگیریم می‌فهمیم که انسانیت چه لذت بزرگی دارد.

احمدزاده همچنین گفت: سینمای ایران سینمای نجیبی است به همین دلیل می‌توان از طریق سینما با دنیا صحبت کرد؛ می‌توان بدون اینکه از ارزش‌ها عدول کرد توسط ارزش‌های انسانی با دنیا ارتباط برقرار کرد. باید سعی کنیم در زندگی‌مان همانند آنچه روی پرده سینما نمایش می‌دهیم باشیم. ما به این دنیا آمده‌ایم که دنیا را جای بهتری کنیم و بهتر از قبل به نسل بعدی برسانیم و از یاد نبریم که صلح با گذشت می‌تواند محقق شود.

سینما گذشته، حال و آینده را به هم وصل می‌کند

در ادامه محیط طباطبایی رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم) با اشاره به مفهوم موزه، گفت: موزه یک نهاد فرهنگی است که حتما باید نتیجه آن صلح باشد، موزه‌ای که کینه و نفرت دامن می‌زند را نمی‌توان موزه نامید. امروز را برنامه مشترک میان صلح و سینما قرار دادند تا از زاویه موزه سینما و موزه صلح به آن پرداخته شود. وظیفه موزه این است که مانند مادر رفتار کنند و فرهنگ و باور و شناخت و دین مادری خود را به نسل‌های بعد منتقل کنند. به همین دلیل است که مخاطبان اصلی این موزه‌ها بیشتر کودک و نوجوان است.

وی با بیان اینکه موزه‌های جنگ موزه‌های مهمی هستند اما امروز این موزه‌ها را با عنوان موزه‌های صلح می‌شناسیم، بیان داشت: سینما در قالب هر فیلم می‌تواند رفتار موزه‌ای داشته باشند. فیلم‌هایی موزه‌ای ساخته شده‌اند که می‌توانند فرهنگ و زندگی را در تمام مقاطع ضبط کرده و انتقال دهند و از قصه، فرهنگ و داستان برای انتقال یک مفهومی استفاده کنند.

محیط‌طباطبایی با اشاره به اهمیت امید در آثار سینمایی، گفت: یکی از کلید واژه‌های اصلی زندگی انسان، امید است. هر فیلمی که امید را از شما بگیرد به وظیفه انسانی خود عمل نکرده است. باید امید را در ذهن مخاطب و نسل بعد زنده نگه داریم. به همین دلیل سینما یک پل ارتباطی است؛ این پل وقتی می‌تواند مفهوم اصلی خود را در مفاهیم صلح و انسانی درک ‌کند که بتواند امید و هم‌زیستی را منتقل کند. سینما در شکل موزه‌ای خود، گذشته حال و آینده را به هم وصل می‌کند.

رابطه سینما و صلح و چند دسته بندی مهم

وحید آگاه دبیر این نشست و استاد دانشگاه نیز گفت: سینما باید امیدبخش و پیام‌آور صلح باشد. رابطه سینما و صلح در چند دسته‌بندی جای می‌گرید؛ ابتدا اینکه صلح در ذات سینما و هنر است. کلمه موزه به تنهایی روح شما را لطیف می‌کند و تصویری از نفی خشونت و تشویق به زندگی مسالمت‌آمیز است و سینمای صلح دسته‌بندی دوم است. دسته سوم مربوط به سینمای اجتماعی است که حتی اگر راهکار هم نداشته باشد در دلش یک زنهار دارد و در راستای سینمای صلح است.

وی ادامه داد: هر چقدر هنر در کشوری قوی‌تر و فزاینده‌تر باشد، ناآرامی‌ها و ناراحتی‌ها کمتر خواهد بود. افراد با دیدن و شنیدن هنر حال‌شان بهتر می‌شود پس هنر نقش مهمی دارد. اگر هنرمندان با آثار هنری خود این حرف را بیان کنند از بخشی از خشونت‌ها در جامعه جلوگیری می‌کنند.

در این نشست که به همت موزه سینما، موزه صلح تهران، ایکوم ایران و موسسه حقوق و هنر برگزار شد، کلیپی از صحبت‌های حجت‌الله ایوبی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره سینما و صلح و بخشی از فیلم‌های «دو راه حل برای یک مسأله» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی و «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی نیز نمایش داده شد.

رسانه سینمای خانگی- نشد که به جلسات مخفی «حجتیه» نفوذ کنیم

امیر عباس کنعانی کارگردان مستند «مقدس‌نما» با موضوع تحرکات انجمن حجتیه علیه جریان انقلاب اسلامی، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، امیرعباس کنعانی کارگردان مستند «مقدس نما» به بهانه رونمایی از این مستند، در گفتگو با مهر درباره آن توضیح داد: ساخت مستند «مقدس‌نما» از آنجایی آغاز شد که احساس می‌کردم همواره در جمع بچه‌های حزب‌اللهی و مذهبی، شاهد تقابل ۲ نگاه نسبت به اسلام هستیم؛ عده‌ای اسلامی بی‌تفاوت به همه چیز را می‌خواهند و تنها قایل به حفظ دین خود هستند. در مقابل اما تفکری هست که ما به آن پایبند هستیم و آن هم اسلامی سیاسی است. برای بررسی این تقابل بود که به سوژه انجمن حجتیه رسیدیم.

وی افزود: زمانی که این انجمن پیش از انقلاب و در حد فاصل سال‌های ۳۲ تا ۴۲ تأسیس شد، اکثر علما در موضع مبارزه با بهائیت از آن حمایت می‌کردند اما از سال ۴۲ به بعد که نهضت امام خمینی (ره) برای مبارزه با شاه کلید خورد، آرام‌آرام تقابل آن‌ها با این جریان عیان شد تا جایی که در دهه ۵۰ این انجمن همکاری‌هایی را با ساواک داشت. در حالی که بیشتر اعضای ساواک از همان بهاییان بودند. بهانه‌شان هم تنها این بود که بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند.

این مستندساز ادامه داد: عده‌ای از مبارزان در جریان نهضت امام خمینی (ره) در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی دستگیر، تبعید و حتی اعدام می‌شدند، این گروه در حال همکاری با ساواک بودند. ما سراغ این موضوع رفتیم که در مبارزه با فرقه ضداسلامی بهاییت، ۲ گروه به ظاهر در حال مبارزه بودند، یکی نهضت امام خمینی (ره) و دیگری همین انجمن حجتیه و این سوال را مطرح کردیم که واقعاً فعالیت کدام یک منجر به موفقیت شده است. انجمن حجتیه هیچ‌گاه نمی‌توانست خطر این فرقه را دفع کند و این جریان امام (ره) بود که پایگاه این فرقه را در ایران از بین برد. سعی کردیم در این روایت تاریخی تقابل باورمندان به اسلام سیاسی و اسلام سکولار را نشان دهیم.

آرشیو تصویری از انجمن حجتیه موجود نیست

کنعانی درباره استفاده از مستندات مربوط به انجمن حجتیه و فرقه بهائیت در این مستند هم گفت: مستندات مربوط به بهائیت بیشتر مکتوب بود و متن‌هایی از آن‌ها بود که صراحتاً می‌گفتند ما باید اسلام را از بین ببریم. صوتی که از اعضای این گروه در فیلم می‌شنویم هم یک صوت بازسازی شده بر مبنای یکی از همین متون است. ما هرچه گشتیم، نوار مربوط به آن جلسه را پیدا نکردیم تا بتوانیم از اصل صوت استفاده کنیم. درباره انجمن حجتیه هم آرشیوی که در اختیار داشتیم بیشتر عکس بود و آرشیو ویدئویی از آن‌ها تقریباً وجود ندارد. این آرشیوهای تصویری را هم از مستندی که خودشان درباره خودشان ساخته بودند به دست آوردیم. در مرکز اسناد و آرشیو صدا و سیما، هیچ عکس، فیلم و صدایی از انجمن حجتیه نبود که بتوانیم به راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشیم.

اینکه چرا به امروز انجمن حجتیه نپرداختیم هم به حساسیت برخی نهادهای امنیتی مربوط می‌شود. حتی خود انجمن هم چند لایه امنیتی برای خود تعریف کرده است که وقتی چند نوبت خواستیم با عضویت جعلی در این انجمن، در جلسات‌شان حضور پیدا کنیم موفق نشدیم

کارگردان مستند «مقدس‌نما» درباره گفتگو با کارشناسان و حضور برخی چهره‌های تکراری در این مستند هم گفت: ما برای گفتگوهای کارشناسی به خیلی از افراد رو انداختیم. خیلی‌ها وقتی اسم انجمن حجتیه را می‌شنیدند حاضر به گفتگو نمی‌شدند. در حالی که برخی از آن‌ها حتی کتاب در این موضوع داشتند اما با اعلام اینکه ما تخصصی نداریم، این موضوع را از سرشان باز می‌کردند. به همین دلیل در این مستند تنها سه مصاحبه داریم و بیشتر حرف‌های تند و تیز هم مربوط به عباس سلیمی‌نمین است.

وی درباره تمرکز روایت این مستند بر تصاویر آرشیوی هم توضیح داد: از آنجایی که هدف اصلی ما ارائه یک روایت تاریخی بود، تلاش کردیم با اسناد موجود و تصاویر آرشیوی، این روایت را مستند کنیم.

کنعانی درباره فعالیت دنباله‌دار بهاییان و بازمانده‌های انجمن حجتیه در تاریخ معاصر و عدم اشاره به این موضوع در مستند هم گفت: ما ابتدا می‌خواستیم به امروز انجمن حجتیه هم بپردازیم اما اینکه به بهاییت نپرداختیم، کاملاً عامدانه بود چرا که می‌خواستیم تمرکزمان بر روی تقابل حجتیه با نهضت امام خمینی (ره) باشد. البته ناگزیر بودیم به اندازه‌ای به بهاییت و تقابل آن با اسلام بپردازیم تا بعد بتوانیم درباره مسیرهای مبارزه با این فرقه حرف بزنیم. اینکه چرا به امروز انجمن حجتیه نپرداختیم هم به حساسیت برخی نهادهای امنیتی مربوط می‌شود. حتی خود انجمن هم چند لایه امنیتی برای خود تعریف کرده است که وقتی چند نوبت خواستیم با عضویت جعلی در این انجمن، در جلسات‌شان حضور پیدا کنیم موفق نشدیم. در لایه‌های امنیتی به راحتی سابقه رسانه‌ای ما را استخراج می‌کردند و متوجه می‌شدند وابسته به نهادهای انقلابی هستیم.

وی افزود: انجمن حجتیه معروف است که حساسیت بالایی بر روی تشکیلات خود دارند و اصلاً اجازه نمی‌دهند فرد غریبه به جمع‌شان وارد شود. این انجمن هنوز فعال هستند اما با اسم و رسم فعالیت نمی‌کنند و گاهی باید یک سخنرانی و منبر را دنبال کنید تا متوجه شوید که همان حرف‌ها را می‌زنند. حتی مراسم و هیأت‌های مذهبی خاص خود را دارند که گاهی مخاطب عمومی هم به آن وارد می‌شود اما کسی متوجه ماهیت واقعی آن‌ها نمی‌شود. در شهر تهران هم بیشتر تمرکز آن‌ها حوالی منطقه یک شهر است.

فعالیت رسانه‌ای بهاییان علیه اسلام و ایران

کارگردان مستند «مقدس‌نما» در ادامه درباره حساسیت‌های رسانه‌ای بر روی موضوع بهاییت در ایران گفت: برخی کارمندان رسانه‌های فارسی زبان مانند بی‌بی‌سی اساساً بهایی هستند. حتی گروه‌هایی که در این رسانه‌ها علیه انقلاب اسلامی تولید محتوا می‌کنند، ریشه در فعالیت بهاییان علیه جمهوری اسلامی دارند. اینگونه نیست که بگوییم آن‌ها امروز فعالیتی علیه اسلام ندارند. حتی برخی معتقدند آن‌ها پایگاه‌هایی هم در کشور دارند تا علیه انقلاب و اسلام فعالیت داشته باشند. این‌ها حتی دین رسمی هم محسوب نمی‌شوند و فرقه‌ای هستند که نهایت ۲۰۰ سال قدمت دارند. از نگاه اسلام هم معتقدان به این فرقه، قطعاً مرتد هستند.

کنعانی درباره زمان صرف شده برای تولید این مستند هم گفت: «مقدس‌نما» در طول ۲ سال ساخته شد اما در این مدت فعالیت پیوسته نداشتیم. در چند نوبت تولید پروژه متوقف شد و به همین دلیل فرآیند ساخت آن کمی با کندی پیش رفت. نزدیک به ۵ ماه هم پژوهش برای ساخت این مستند داشتیم.

این کارگردان درباره عدم استفاده از نریتورهای مطرح برای این مستند هم توضیح داد: قصد ما استفاده از استاد ناصر طهماسب بود اما در پاسخ به دعوت ما گفتند که دیگر کارهای سیاسی را صداپیشگی نمی‌کنم. در مشورتی که با عوامل داشتیم هم تصمیم گرفتیم صدای ناآشناتری را انتخاب کنیم تا از صداهای تکراری مستندهای مشابه انقلابی هم فاصله بگیریم.

رسانه سینمای خانگی- نمایش چند مستند به مناسبت شهادت امام رئوف (ع)

مستندهایی به مناسبت ایام سوگواری رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام رضا (ع) در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی روی پرده می‌روند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، امروز یکشنبه ۱۹ شهریور ماه ۷ مستند در ۲ سانس در سالن حقیقت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، نمایش دارند. مستندهای کوتاه «شفاعت» به کارگردانی محمدجعفر باقری نیا، «ماده ۲» به کارگردانی محمود عیسی آبادی، «غنای حقیقی» به کارگردانی امیر سائلی، «غریب تر از بهشت» به کارگردانی روح الله امامی و «چهل و هشتی» به کارگردانی علیرضا صمدی دارافشانی در سانس اول روی پرده می‌روند.

در سانس دوم، مستندهای «پیامبر دیگر» به کارگردانی سیداحمد میراحسان و «هر چه تو را به یاد من بیاورد زیباست» ساخته لیلی عاج نمایش داده می‌شوند.

دوشنبه ۲۰ شهریور ماه مستندهای مناسب با ایام شهادت امام رضا (ع) اکران خواهند شد. در سانس اول مستندهای کوتاه «ده کیلومتر دورتر» به کارگردانی شهرام میراب اقدم، «هوشیدر» به کارگردانی حسن نقاشی، «ضامن آهو» به کارگردانی مهدی کوهیان، «اینجا همه دل پاک می‌کنند» به کارگردانی مرتضی جذاب و فرهنگ آدمیت، «به طرف مشهد» به کارگردانی نورمحمد عاشوری نسب، «خادم» به کارگردانی فرشید آذری و «قطار هشت» به کارگردانی محسن سخا روی پرده می‌روند.

در سانس دوم روز دوشنبه مستندهای «سلام بر علی پسر موسی» به کارگردانی امین قدمی، «سند تا فرات» به کارگردانی مسعود امجدیان، «آستان» به کارگردانی سیدمجید رحیمی، «شاذان نیشابوری» به کارگردانی ابوالفضل توکلی و سعیده ملامهدی اکران می‌شوند.

شرکت در جلسات نمایش فیلم برای علاقه‌مندان رایگان و آزاد است. نمایش فیلم‌ها از ساعت ۱۶ آغاز می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا «پروانه» سیاه‌نمایی است؟

مهران مهدویان معتقد است: در «پروا» قصه یک عشق روایت می‌شود و عنصر عشق اشاره به امیدواری دارد. سعی من بر این بود که نشان دهم ما در هر شرایط سختی می‌توانیم امیدوار باشیم و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم و امیدمان را از دست ندهیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مهران مهدویان کارگردان فیلم سینمایی «پروا» که پس از اکران در گروه هنر و تجربه به تازگی به صورت آنلاین عرضه شده درباره تجربه اکران و همچنین نمایش آنلاین این فیلم گفت: فیلم سینمایی «پروا» ۴ سال پیش ساخته شد و پس از ساخت آن با شیوع ویروس کرونا فرصتی برای اکران این فیلم فراهم نشد و همانطور که می‌دانید با بدتر شدن وضعیت اکران، امروز فقط فیلم‌های کمدی و آثاری که سینمای بدنه تعریف می‌شوند، امکان این را دارند که در اکران حضور موفقی داشته باشد و این وضعیت، شرایط را برای فیلم‌هایی که خارج از این چارچوب باشند سخت‌تر کرده و چرخه معیوب اکران در سینمای ایران باعث شد، نتوانیم تصمیمی غیر از اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه بگیریم. این اتفاق برای فیلم قبلی‌ام که خودم آن را تهیه کرده بودم هم رخ داد و من نقش چندانی در انتخاب شرایط اکران آن نداشتم.

مهدویان در ادامه اظهار کرد: البته باید بگویم به دلیل شکل روایت و حال و هوای فیلم، گروه «هنر و تجربه» از فضای «پروا» دور نیست و نمایش آن به هر شکل برای من اتفاق خوشایندی بود. 

این کارگردان درباره عرضه فیلمش در پلتفرم فیلم‌نت گفت: پخش «پروا» به صورت آنلاین نیز برای من اتفاقی جذاب و خوشحال‌کننده بود و در صحبتی که با تهیه‌کننده داشتم به نظر می‌رسد استقبال خوبی هم از این فیلم در بخش «سینمای دیگر» صورت گرفته و وقتی به نظرات مخاطبان در این پلتفرم رجوع کردم خوشبختانه بالای ۸۰ درصد نظرات مثبت بود. من فکر می‌کنم اتفاقا در نمایش آنلاین فرصت خوبی برای معرفی «پروا» وجود دارد و به واسطه بازیگران و قصه‌ای که این فیلم دارد، به مرور زمان مخاطبان خود را پیدا می‌کند ولی در کل از شرایط آگاه هستم و انتظار عجیب و غریبی از میزان مخاطبان ندارم.

مهدویان درباره تاثیر گذشت چهار سال از ساخت فیلم در برقراری ارتباط آن با مخاطب امروز سینما، گفت: به نظر من «پروا» همچنان فیلم زنده‌ای است و اتفاقا امروز در شرایط تلخ‌تری از گذشته هستیم و «پروا» هم فضای تلخی دارد. از طرفی این فیلم از مهاجرت غیرقانونی، وضعیت بد اقتصادی و شغل‌های کاذب می‌گوید و می‌دانیم که امروز این پدیده‌ها و اتفاقات تلخ نسبت به چهار سال قبل در جامعه‌مان پر رنگ‌تر شده‌اند و ما بیشتر از همیشه واژه مهاجرت را می‌شنویم.

وی افزود: میزان تلخی قصه «پروا» در نسبت با جامعه‌اش حتی یک گام عقب‌تر است و اگر بخواهم با توجه به وضعیت امروز این فیلم را دوباره بسازم باید در برخی جزئیات بازنگری کنم و اثر تلخ‌تری خلق کنم چرا که در این چند سال هر روز وضعیت تلخ‌تر شده است.
مهدویان درباره انتخاب شهر گرگان برای روایت قصه «پروا» گفت: این فیلم می‌توانست در هر شهری ساخته شود و به قصه لطمه‌ای وارد نمیشد اما قطعا انتخاب یک شهر مرزی برای آنچه که در این فیلم روایت می‌شود مناسب‌تر بود و گرگان به همین دلیل انتخاب شد؛ در یک شهر مرزی است که ما برخی مشاغل کاذب را می‌بینیم و پدیده‌هایی چون قاچاق سوخت و سیگار وجود دارد.

وی افزود: با وجود اینکه ما گرگان را برای روایت «پروا» انتخاب کردیم اما در فیلم اشاره چندانی به این شهر نداریم تا بتوانیم موضوع آن را به کل جامعه‌مان بسط دهیم.

این کارگردان درباره اطلاق برچسب سیاه‌نمایی به برخی فیلم‌های تلخ گفت: کلمه “سیاه‌نمایی” را نمی‌فهمم، به نظرم اساسا واژه‌ای بی‌معنا و اشتباه است. ما از واقعیت عکس می‌گیریم و آن را به مخاطب ارائه می‌دهیم و اگر سیاهی وجود دارد تقصیر ما نیست. به عنوان مثال بخش اعظمی از «پروا» تلاش‌های یک جوان برای پیدا کردن شغل و فراهم کردن شرایطی برای ازدواج را به تصویر می‌کشد و این واقعیتی است که در جامعه امروز ما وجود دارد و نمی‌توان به آن برچسب سیاه‌نمایی را الصاق کرد.

مهدویان در پایان اظهار کرد: علی‌رغم همه تلخی‌ها، سعی کردم در «پروا» فضای منعطفی ایجاد کنم. در این فیلم قصه یک عشق روایت می‌شود و عنصر عشق اشاره به امیدواری دارد. سعی من بر این بود که نشان دهم ما در هر شرایط سختی می‌توانیم امیدوار باشیم و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم و امیدمان را از دست ندهیم.

رسانه سینمای خانگی- چرا بتمن و سوپرمن، الگو شدند؟

مهدی رجبی با بیان دلایل استقبال از چهره‌هایی مثل سوپرمن و بتمن، معتقد است اگر کتاب‌های شاخص و موفق تبلیغ و در قالب‌های مختلف تولید شوند، خب بچه‌ها قطعاً قصه‌های ملی خودشان را با شور و علاقه دنبال می‌کنند و خواندن و تماشای آن‌ها برایشان ارجحیت خواهد داشت بر آثار غیرایرانی.

به گزارش سینمای خانگی، این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا درباره نوشتن از اسطوره‌ها برای کودکان و نوجوانان و این‌که به نظر می‌رسد کمتر به اسطوره‌های ایرانی پرداخته شده است، اظهار کرد: مسئله‌ای که وجود دارد این است که آدم‌ها قدرِ چیزی را که دارند، نمی‌دانند. سابقه تمدنی ما به‌قدری طولانی و عظیم است که گاه آن را نمی‌بینیم. البته همه تقصیر فقط به گردن مخاطب نیست. جوکی هست که می‌گوید «یکی جنگل را نمی‌دید و می‌گفت درخت‌ها نمی‌گذارند جنگل را ببینم». ما در این عرصه آن‌قدر درخت داریم که جنگل را نمی‌بینیم. زمانی که پخش سریال «جومونگ» در ایران شروع شد، همه خانواده‌های ایرانی «جومونگ» می‌دیدند؛ اما کسی نمی‌پرسید «مگر کره جنوبی چقدر تاریخ ‌تمدن دارد؟» کره‌ای‌ها تاریخ کهنی ندارند اما شروع به اسطوره‌سازی کردند. در واقع از فرط فقدان اساطیری که بشود بر آن تکیه‌ فرهنگی زد، به اسطوره‌سازی رو آوردند تا بتوانند علاوه بر قدرت تکنولوژی ماشین و محصولات الکترونیک که جهان را با آن تسخیر کرده‌اند، به همه نشان بدهند که پشت‌شان به تمدن و تاریخی کهن و غنی گرم است. یعنی ما را تک‌وجهی نبینید!

 او افزود: خیلی مهم است که سیستم و دولتی که سر کار است، به اسطوره‌ها و شخصیت‌های ملی اهمیت بدهد، اگر دولتی و ملتی دیگر مولانا و اخیراً ابن سینا را با وقاحت برای خود مصادره کرد، باید واکنش نشان داد. این شخصیت‌ها با وجود این‌که واقعی و تاریخی هستند به خاطر آثار و تفکر سترگ‌شان به اسطوره تبدیل شده‌اند. مولانا شخصیت حقیقی دارد؛ اما شخصیت اسطوره‌ای هم پیدا کرده و نمادی از عرفان و شناخت بشر است.

رجبی تأکید کرد: دولت باید به ملیت و ایرانیت بهای زیادی بدهد و بر سرمایه‌هایی که داریم تاکید کند؛ ما شاهنامه‌ فردوسی و گرشاسپ‌نامه و خدای‌نامه‌ها را داریم. تاریخ بیهقی را داریم که وقایع و شخصیت‌های بسیاری در آن مطرح شده‌اند و مهمتر از همه جزء الگوهای زیبای زبان و نثر فارسی است. تأکید بر ملیت و زبان برای حفظ یکپارچگی یک سرزمین مهم است. این زبان فارسی و ملیت ایرانی است که با وجود قومیت‌ها و گویش‌های مختلف ما را به هم پیوند داده است. زبان فارسی عامل پیوند، اتحاد و همدلی ما ایرانیان شده و اسطوره‌ها هم صدالبته چنین کارکردی دارند. اگر نسل جدید کمتر آن‌ها را می‌شناسد از کم‌کاری و بی‌مهری مسئولین و متولیان فرهنگ و آموزش و در درجه‌ بعد تولیدکنندگان و هنرمندان است.

 او با بیان این‌که ما تاریخ و ‌تمدنی غنی و کهن داریم اما در پرداخت به آن کم‌کاری کرده‌ایم و یا توانمند نبوده‌ایم، گفت: شیوه‌ پرداخت داستانی به اسطوره‌ها در شاهنامه فرم حماسی خودش را دارد و زبان داستان و رمان مدرن امروز هم یک فرم دیگر. داستان‌های شاهنامه از رستم و سهراب تا بیژن و منیژه و سیاوش هرکدام سبک حماسی و غنایی خاص خود را دارند که برای مردم آن زمان که برای سرگرمی و آموزش رسانه‌ دیگری جز این قصه‌ها نداشتند، سروده شده اما الان با وجود رسانه‌های مختلف، از بازی‌های دیجیتال و تئاتر گرفته تا انیمیشن و فیلم، این داستان‌ها را باید به زبان و قالب‌های روز برگرداند و با مفاهیم و مشکلات زندگی امروزه پیوند داد.

 این مترجم ادبیات کودک ادامه داد: اگر می‌بینید هالیوود از اساطیر نوردیک استفاده می‌کند و مثلاً ثور را به‌عنوان ابرقهرمان معرفی می‌کند یا سوپرمن و بتمن و دیگر شخصیت‌هایی که پیشینه‌ اسطوره‌ای هم ندارند به بچه‌ها ارائه می‌دهد و آن‌ها هم استقبال می‌کنند به دلیل پرداخت خوب و قدرت قصه‌گویی‌شان است که از هیچ می‌توانند همه چیز بسازند و آن را به زندگی روزمره‌ مخاطب پیوند دهند چه به لحاظ فرم و چه محتوا و معنا.

 رجبی یادآور شد: تاریخ کشوری مانند امریکا نهایتاً ۴۰۰ سال است؛ اما تاریخ کهن سرزمین ما به هفت‌هزار سال می‌رسد، ما همه‌ این عناصر فرهنگی و اساطیری و قصه‌ها و افسانه‌ها را داریم اما نمی‌توانیم به‌درستی از آن‌ها استفاده کنیم. غرب یاد گرفته چطور از این عناصر تمدنی با تکیه بر روانشناسی و تکنیک‌های مدرن داستان‌گویی و روایت استفاده کند. نتیجه هم غالباً به ذائقه‌ مخاطب غربی و فراتر از آن بین‌المللی خوش می‌آید.

 این نویسنده با اشاره به این‌که یک‌سری کار در ایران تولید شده که نهایتاً آن‌طور که انتظار می‌رود موفق نبوده‌اند، بیان کرد: باید اصحاب فن ببینند ایراد کار کجاست. آیا به‌خاطر پخش و تبلیغ و حمایت ضعیف است یا کیفیت کار یا همه‌ این‌ها؟ گاه ما فیلم باکیفیتی تولید می‌کنیم؛ اما پخش و حمایت از فیلم ضعیف است. گاه کتاب خوبی می‌نویسیم که پخش و توزیع آن ضعیف است و خوب تبلیغ نمی‌شود و تیراژ کتاب به شکل غم‌انگیزی پایین است. نهادی مانند نهاد کتابخانه‌های عمومی باید بگردد و اگر کتاب موفقی درباره اساطیر ایران هست یا در کل ادبیات داستانی استاندارد، برای کتابخانه‌ها و مدارس تهیه کند. با این کار هم تیراژ کتاب بالا می‌رود و هم نویسنده و ناشر تشویق می‌شوند کارهای شاخص‌تری تولید کنند؛ زیرا یقین دارند کتاب به دست مخاطبش می‌رسد. ما نمی‌توانیم فاکتورهایی که راه تولید کتاب‌های باکیفیت را سد می‌کند، تغییر ندهیم و همزمان از وضعیت ناآشنایی مخاطب با ادبیات کهن و اساطیر ایران گله کنیم.

رجبی با اشاره به کتاب‌هایی که با حمایت‌ها به کتابخانه‌ها راه پیدا می‌کنند اما بچه‌ها از آن‌ها استقبالی نمی‌کنند، گفت: اگر کتاب‌های ارزشمندی که درباره ملیت ایرانی، اساطیر و شخصیت‌های ملی و شاهنامه هستند، حمایت شوند، کم‌کم این موضوعات برای بچه‌ها جا می‌افتد. در غیر این‌صورت نباید گله کرد که چرا بچه‌ها اسپایدرمن و بتمن می‌بینند یا ومپایر و زامبی می‌خوانند، خب واضح است که این‌ها برایشان جذاب‌تر است چون گزینه‌ بهتری بهشان ارائه نداده‌ایم. زمانی که شما حق انتخاب دارید در میان کالایی که ضعیف‌تر است و تبلیغات هم در موردش نشده و کالایی که شب و روز در رسانه‌ها در موردش حرف زده‌اند و کیفیت ادبی‌هنری بالاتری هم دارد، توقع عجیب‌وغریبی است که مخاطب را به خاطر انتخاب دومی سرزنش کنیم. ما در این سال‌ها برای تبلیغ کتاب چه کرده‌ایم؟ با وجود جمعیت ۱۵ میلیونی دانش‌آموزان تیراژ کتاب کودک و نوجوان به ۵۰۰ نسخه رسیده، بعد چه توقعی داریم که بچه‌ها اساطیر ایرانی و شخصیت‌های ملی را بشناسند؟

مهدی رجبی با تأکید بر این‌که نویسندگان و هنرمندان باید الگوهای مناسب برای معرفی اسطوره‌ها را پیدا کنند، گفت: گاه متون کهن بازآفرینی و یا گاهی بازنویسی می‌شوند؛ اما آن‌قدری که ما انتظار داریم ازشان استقبال نمی‌شود. معمولاً در این‌گونه آثار نویسنده متن اصلی را کوتاه و ساده‌سازی می‌کند یا شعر و نثر را با هم ترکیب می‌کند با تغییراتی اندک. به باورم زمانی که مطلب اصلی را همان‌گونه که هست بیان می‌کنید، چندان در مخاطب تأثیر ندارد. اگر شاهنامه را در مقابل بچه‌ها بگذارید شاید رغبت نکنند بخوانند (که البته در آینده این میل تغییر خواهد کرد) اما اگر مفاهیم ملی و مفاهیم زیبای انسانی مثلاً قصه کاوه و قیام علیه ظلم، قصه سیاوش و نجابت و پاکدامنی‌اش و مفاهیمی چون وفاداری و عشق را به شکل بینامتنی به زندگی روزمره‌ مخاطب در جهان مدرن پیوند دهیم، می‌توان موفق شد. اگر هنرمند کارش را درست انجام داده باشد به هدفش می‌رسد. هدف این است که مخاطب به قدری تحت تأثیر قرار بگیرد و کنجکاو شود که کم‌کم برود سراغ متن اصلی و ریشه‌ها و تصمیم بگیرد اسطوره‌های سرزمینش را بهتر بشناسد، چه در قصه‌های شاهنامه و چه در آثار شاعران و ادبای بزرگی که مایه‌ فخر ایران و ایرانی هستند.

  او در ادامه با اشاره به مفهوم وطن در اسطوره‌ها و تأکید بر اهمیت زبان فارسی گفت: بچه‌ها با خواندن این اسطوره‌ها متوجه می‌شوند وطن چه مفهوم عظیم و مقدسی است. باید به بچه‌ها همیت مهرورزیدن به وطن را منتقل کنیم. این‌که چقدر عشق به وطن آرامش و قدرت می‌آورد و یکپارچگی‌اش چقدر باشکوه است. خیلی خوب است آدم‌ها زبان‌های دیگر را هم بدانند مثل انگلیسی یا فرانسوی یا هر زبان دیگری، اما امروزه متاسفانه خانواده‌ها به هزار دلیل موجه و ناموجه بچه‌ها را از زبان فارسی دور می‌کنند. به نظرم خیلی هم خوب است که بچه‌ها به کلاس زبان بروند و زبان دیگری هم یاد بگیرند؛ ولی نه به شکلی که زبان مادری را فراموش کنند. این ایراد است. آن‌ها باید زبان‌های دیگر را یاد بگیرند تا با زبان و فرهنگ خود پیوندش دهند، تا بتوانند با زبان جدید درباره زبان و فرهنگ فارسی حرف بزنند و با جهان ارتباط بگیرند اما از موضع اقتدار و اعتماد به نفس. چند وقت پیش ویدئویی دیدم از پسری نوجوان اهل نیویورک که ۱۷ زبان را یاد گرفته بود و وقتی مجری پرسید کدام یک را بیشتر دوست داری گفت فارسی! و بعد بیتی زیبا از حافظ را خواند. آن‌وقت اگر از اکثر نوجوان‌های امروزی بخواهی فقط یک بیت از حافظ یا سعدی یا فردوسی بخوانند ممکن است در جواب به لکنت بیفتند و این همان‌ موضوعی است که مرا غمگین می‌کند. مقصر آن نوجوان نیست، مقصر نقص در سیاست‌گذاری و سیاست‌گذاری فرهنگی آموزشی است.

رجبی با طرح این پرسش که چرا باید آدم‌ها از کشور مهاجرت کنند، گفت: من با نگاه فرهنگی و اساطیری و از سر دلسوزی حرف می‌زنم، به نظرم اگر در کسی تعصب به وطن و زبان مادری ایجاد شود، اگر وطن برای فردی مهم و عزیز و دوست‌داشتنی بشود، چرا باید برود؟ می‌ماند و می‌سازد. باید فردوسی و شاهنامه و حافظ و سعدی و مفاهیم والای ملی انسانی را در ذهن مردم جا بیندازیم. باید آموزش‌وپرورش به‌صورت جدی به فردوسی بپردازد؛ اما شوربختانه درس‌های کمی هم که وجود دارد حذف و تعدیل می‌شوند. اگر در جامعه‌ ما به شکلی اغراق‌آمیز به اسطوره‌های غیرایرانی اقبال نشان داده می‌شود حتماً یک جای کار می‌لنگد؛ از تولیدکنندگان تا مجموعه‌های فرهنگی تصمیم‌گیر. دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند تا کتاب‌های موفق، چه تم اساطیری داشته باشند چه نداشته باشند، به انیمیشن و فیلم تبدیل شوند. اگر از نویسندگان کاربلد حمایت شود، اگر کتاب‌های شاخص و موفق تبلیغ و در قالب‌های مختلف تولید شوند، خب بچه‌ها قطعاً قصه‌های ملی خودشان را با شور و علاقه دنبال می‌کنند و خواندن و تماشای آن‌ها برایشان ارجحیت خواهد داشت بر آثار غیرایرانی.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مدیران همه خوابند/ ونیز شمشیرش را از رو بست؟

ستیز و پیکار جشنواره های سینمایی غربی با جمهوری اسلامی ایران همراه با فقدان دیپلماسی فرهنگی خودنمایی می کند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، ستیز و پیکار جشنواره های سینمایی غربی با جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد و این اتفاق در حالی است که همچنان جای خالی دیپلماسی فرهنگی و اعمال آن توسط مدیران فرهنگی و سینمایی جمهوری اسلامی به شدت خودنمایی می کند و در این میان حتی حداقل تلاشی برای تأمین منافع ملی در فستیوال های جهانی به چشم نمی‌خورد.

طی روزهای اخیر در حاشیه برگزاری هشتادمین جشنواره بین المللی فیلم ونیز دو تن از سلبریتی‌های فاسد سینمایی، یعنی اشکان خطیبی و زهرا امیرابراهیمی همراه با آلبرتو باربارا، دبیر جشنواره ونیز، روی فرش_قرمز این جشنواره در برنامه ویژه حمایت از اغتشاشات اخیر در کشورمان حاضر شدند.

البته این حمایت آشکار و علنی جشنواره فیلم ونیز از فتنه «زن، زندگی، آزادی» در حالی با حضور دبیر این رویداد صورت پذیرفت که متاسفانه مدیران سازمان سینمایی گویا ترجیح می‌دهند همچون گذشته در خواب غفلت و مصلحتی به سر برده و از مواجهه حقوقی و پاسخ حداقلی به فتنه گری این قبیل جشنواره غربی حتی در حد انتشار یک بیانیه طفره بروند!

پس اگر چه اقداماتی همچون تحریم گسترده و همه جانبه جشنواره‌های غربی می‌تواند به عنوان یک ابزار مناسب، توسط مدیریت فرهنگی و سینمایی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یکی از اقدامات موثر و بازدارنده در برابر جشنواره‌ای غربی در دستور کار و برنامه ریزی قرار گیرد؛ اما متاسفانه برخورد محافظه‌کارانه مدیران سینمایی سبب شده تا هر سال بر ابعاد و سطح مواجهه مستقیم این جشنوارها با حاکمیت جمهوری اسلامی افزوده شود و شرایط به سمتی رود که امروزه رسما شاهد آن باشیم که در این برنامه ضد جمهوری اسلامی ایران اعضای هیأت داوری جشنواره ونیز، همراه مدیران آن و تعدادی از سینماگران ایرانی حاضر در جشنواره حضور بهم رسانند! و این همه در حالی است که برخی افراد که سال ها به عنوان رابط فرهنگی و معاونت امور بین الملل برخی نهادهای تابعه سازمان سینمایی با بودجه بیت المال در جشنواره های غربی حضور پیدا می کنند نیز در مواجهه با این گونه اقدامات پلید و هتاکانه غربی‌ها علیه ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سکوت پیشه گرفته‌اند!

بر اساس این گزارش امسال در جشنواره ونیز فیلم «تاتامی» که زهرا امیرابراهیمی علاوه بر کارگردانی مشترک، در آن بازی هم کرده است، با الهام از سرگذشت یک زن جودوکار ایرانی ساخته شده که برای بازی در مسابقات بین‌المللی به همراه مربی خود به مسافرت می‌رود و مدال طلا به دست می‌آورد، اما بعد با مقامات مسئول ورزشی مشکل پیدا می‌کند.

همچنین علاوه بر اقدامات ضد ایرانی آشکار در جشنواره بین المللی فیلم ونیز به تازگی شصت و هفتمین جشنواره فیلم لندن که از ۱۲ تا ۲۳ مهر/۴ تا ۱۵ اکتبر در انگلستان برگزار خواهد شد، فهرست فیلم های انتخابی امسال خود را تکمیل کرد.

در این فهرست نسخه مرمت شده فیلم سینمایی «غریبه و مه» ساخته بهرام بیضایی، «آیه های زمینی» ساخته علی عسگری و علیرضا خاتمی، «شیدا» ساخته نورا نیاسری و محصول استرالیا، «اروپا» ساخته سودابه مرتضایی و محصول اتریش و انگلستان، مستند «سلولوئید زیرزمینی» ساخته احسان خوش بخت و محصول انگلستان و ایران، فیلم های کوتاه «ریزو» ساخته آزاده نوایی و محصول ایران و آمریکا و «بیدار شدن در سکوت» ساخته دانیل اسدی فائزی و میلا ژلوکتنکو و محصول آلمان و اوکراین در این رویداد معتبر به نمایش در می آیند.

این ترکیب مشخص می کند که همچنان جشنواره های غربی روی فیلم های ضد ایرانی مانور اساسی می دهند و سعی دارند تصویری مخدوش از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به جهانیان ارائه کنند.

علاوه بر این به تازگی موسسه فیلم سوئد سه فیلم نامزد نمایندگی این کشور در کارزار بهترین فیلم بین المللی اسکار را معرفی کرد که فیلم سینمایی «دشمن» ساخته میلاد اعلمی یکی از سه فیلم اعلام شده است. «دشمن» درباره فرار یک کشتی‌گیر همجنسگرا از ایران است که پیمان معادی نقش اصلی آن را ایفا می کند.

البته تاکنون «ملودی» ساخته بهروز سلط رسول از طرف تاجیکستان و «شیدا» ساخته نورا نیاسری از طرف استرالیا به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی شده اند و سینمای ایران هم فیلم منتخب خود را اعلام خواهد کرد که شمار سینماگران ایرانی در این کارزار به حداقل سه فیلمساز خواهد رسید. فیلمسازان دیگری مانند سودابه مرتضایی با فیلم «اروپا» از طرف اتریش و زهرا امیر ابراهیمی با فیلم «تاتامی» از طرف گرجستان شاید بتوانند برای حضور در این رویداد انتخاب شوند.

خروج از نسخه موبایل