رسانه سینمای خانگی- سیگار و سینما؛ وقتی همۀ احساسات در دود خلاصه می‌شود

در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های نمایش خانگی نقش اول نیست اما گاهی پا به پای نقش اول و مکمل و فرعی در همه پلان‌ها و سکانس‌ها حضور دارد، اما با وجود این حضور پررنگ، جایی در تیتراژ آغازین و پایانی معرفی عوامل اثر ندارد!

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، صحبت از «سیگار» است که در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی تبدیل به یک شخصیت شده و ظاهرا بدون آن قرار نیست هیچ پلان و سکانسی ضبط شود. کمپین روز جهانی بدون دخانیات، اپیدمی مصرف سیگار را یکی از بزرگترین تهدیدات بهداشت عمومی برشمرده و اعلام کرده این اپیدمی سالانه جان بیش از هشت میلیون نفر را در جهان می‌گیرد. حال با توجه به چنین آمار خطرناکی، اینکه سازندگان فیلم‌های سینمایی و سریال‌های‌نمایش خانگی، برای این قاتل سریالی اینگونه مفت و مجانی تبلیغ می‌کنند، جای سوال دارد.

نمایش مصرف بی‌رویه سیگار در آثار نمایشی بویژه سریال‌های نمایش خانگی در حالی صورت می‌گیرد که سعید مقیسه رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی چهارم تیر سال ۱۴۰۲ از ترویج استفاده دخانیات، خشونت بیش از حد، سبک زندگی غیراسلامی، ترویج خرافه پرستی و سیاه نمایی افراطی و یاس پراکنی، به عنوان محتواهایی مورد ممنوعیت نشر یاد کرده بود! گرچه کمتر به این موارد محتوایی ممنوع از جمله سیگار در آثار نمایشی توجه می‌شود اما ناگفته نماند، افزایش انتقادها، به گوش سازندگان چنین آثاری رسیده است.

محمدرضا تختکشیان تهیه کننده سال «زخم کاری» ۲۹ مهر سال ۱۴۰۰، نمایش سیگار در این سریال را اشتباه دانست و تصریح کرد انتقادها را می‌پذیرد. در عین حال باید به هشدارهای مستمر نمایش مصرف سیگار در آثار نمایشی و پیامدهای آن توجه داشت، چنانکه بهزاد ولی‌زاده رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات، با انتقاد از این روند اعلام کرد، با اجرا نشدن قانون ممنوعیت تبلیغات دخانیات در نمایش خانگی باید منتظر نزول رتبه جهانی ایران در مبارزه با دخانیات باشیم.

البته نباید از نقش پررنگ عوامل برون متنی ساخت آثار نمایشی بی تفاوت گذشت. جعفر جندقی رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ۲۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۲، خواستار علنی کردن پشت پرده تبلیغات سیگار در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های نمایش خانگی شد. علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما چندی پیش به بازیگران که آلوده نوشیدنی‌های غیرمجاز و مواد مخدر شده‌اند، انتقاد و به آنها توصیه‌های کرد از جمله اینکه از مصرف سیگار پرهیز کنند زیرا سبب خلل در تنفس(بازیگر) می‌شود.

اینکه به توصیه استاد توجه می‌شود یا نه مشخص نیست اما امید است که اگر هم توجه نمی‌شود به میزان آنچه که در فیلم‌ها و سریال‌های نمایش خانگی می گذرد، نباشد.

نوجوان و جوانان بیشترین مخاطبان فیلم‌ها و سریال‌های نمایش خانگی را تشکیل می‌دهند و نمایش مصرف سیگار در این آثار می تواند آن را امری عادی جلوه دهد و مسیر سوق دادن نوجوانان و جوانان را هموار سازد، بویژه آنکه این قشر از جامعه مصرف سیگار را از بازیگر مورد علاقه خود یا سوپراستار ببیند.

چندی پیش داریوش سلیمی بازیگر سینما و تلویزیون ضمن انتقاد از سیگار کشیدن مکرر شخصیت فیلم و سریال‌های نمایش خانگی، آن را بدآموزی دانست و گفت، با تماشای فیلم‌های «همفری بوگارت» سیگاری شده است!؟

رسانه سینمای خانگی- سفر «هفت بهارنارنج» به بنگلادش

فیلم سینمایی «هفت بهار نارنج» به کارگردانی فرشاد گل‌سفیدی به جشنواره بین‌المللی فیلم داکا در بنگلادش راه پیدا کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فیلم، فیلم سینمایی «هفت بهار نارنج» به کارگردانی فرشاد گل‌سفیدی به بیست و دومین بخش مسابقه فیلم‌های معنوی جشنواره بین‌المللی داکا در بنگلادش راه پیدا کرد.

نخستین اثر سینمایی فرشاد گل‌سفیدی، روایتی شاعرانه از زندگی و ایثار پیرمردی تنها و فداکار در سفری معنوی از عشق است.

جشنواره بین‌المللی داکا از ۲۰ تا ۲۸ ژانویه برابر با ۳۰ دی تا ۸ بهمن ۱۴۰۲ در داکا پایتخت بنگلادش برگزار می‌شود.

علی نصیریان، لادن مستوفی، سارا رسول‌زاده، فرج گل‌سفیدی و ارشا گل‌سفیدی بازیگران فیلم سینمایی «هفت بهار نارنج» به تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور هستند.

همچنین این اثر با حضور افتخاری فرهاد آئیش، هومن حاجی عبدالهی و حضور بازیگر خردسال باران لطفی به تولید رسیده است.

پخش بین‌المللی این اثر سینمایی را الهه گودرزی برعهده دارد.

دیگر عوامل «هفت بهار نارنج» عبارتند از مدیر تولید، برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: علی نوابی، مدیر فیلمبرداری، مجری طرح و طراح صحنه: فرشاد گل‌سفیدی، دستیار یک فیلمبردار: کیوان محمدی‌نژاد، مدیر صدابرداری: امیر حاتمی، طراح گریم: زهره سیه‌پوش، مجری گریم و سرپرست: محمدرضا سیه‌پوش، دستیار طراح صحنه: جواد بهبودی، مدیر صحنه: آرمین حیدری، طراح لباس: راحله سالم، تدوین: بابک قائم، طراحی و ترکیب صداها: حسین مشعلی و امید محمدی‌پور، موسیقی: پیام آزادی، میکس و مسترینگ: مهرداد اسماعیل‌پور، طراح جلوه‌های بصری و اصلاح رنگ: علی تصدیقی، عکاس: حسن شجاعی، تصویربردار پشت صحنه: مجتبی کوهکن.

رسانه سینمای خانگی- نسخۀ باکیفیت «گاو» نمایش داده می‌شود

موزه سینمای ایران نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی را به همراه تصاویری از پشت صحنه این فیلم نمایش می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، به یاد داریوش مهرجویی کارگردان نامدار و ارزشمند سینما فیلم سینمایی «گاو» به همراه تصاویر پشت صحنه این فیلم که توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده در موزه سینمای ایران به نمایش درمی‌آید.

علاقه‌مندان به آثار این کارگردان فقید سینما در بخش نمایش پشت صحنه فیلم «گاو»، تصاویری بیشتر از آنچه که در گذشته نمایش داده شده است در پرده سالن فردوس موزه سینما خواهند دید.

بخشی از این تصاویر مربوط به زمانی است که بازیگران فیلم «گاو» با لباس‌های خودشان و در محل روستای لوکیشن فیلم جلوی دوربین قرار می‌گیرند و با هدایت کارگردان برای صحنه‌های مختلف فیلم به طور آزمایشی بازی می‌کنند. بخشی از صحنه‌های آزمایشی در حیاط اداره فرهنگ و هنر آن دوران که محل فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، فیلمبرداری شده است و در این نماها، بازیگران لباس صحنه و یا همان لباس روستایی‌ها را بر تن دارند.

بخشی از این تصاویر مربوط به بازیگرانی است که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند اما در حال حاضر متاسفانه در قید حیات نیستند همچون جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی و جعفر والی که تست بازیگری آنان را در این فیلم‌ها می‌بینیم. همچنین تصاویری وجود دارد از بازیگرانی که خوشبختانه هنوز در بین ما هستند و در سینمای ایران فعالیت می‌کنند، مثل علی نصیریان.

همچنین با ملاحظه این نماهای آزمایشی مشخص می‌شود که ابتدا قرار بود زنده یاد جعفر والی نقش دیوانه روستا را بازی کند اما در فیلم نهایی این نقش به عزت الله رمضانی‌فر داده شده و والی نقش کدخدا را بازی کرده است.

این تصاویر اگرچه همچون سایر راش‌ها و تصاویر اضافی دیگر فیلم‌های سینمایی قدیمی بی‌صدا هستند و حداکثر زمان آنها نیز ۳۰ دقیقه است اما با توجه به اینکه تصاویر زیادی از پشت صحنه فیلم‌های قبل از انقلاب و به ویژه نماهایی از تست بازیگری افراد وجود ندارد، ارزش زیادی داشته و بسیار دیدنی هستند.

فیلم سینمایی «گاو» برنده جایزه فیبرشی از جشنواره ونیز، جایزه بخش نگاه نو جشنواره برلین، جایزه بهترین فیلم از جشنواره لاروشل فرانسه را بدست آورده است.

در این نمایش ویژه که روز سه‌شنبه-دوم آبان ماه ساعت ۱۵ در سالن فردوس موزه سینما است، بعد از نمایش فیلم و پشت صحنه آن، احمد طالبی نژاد نویسنده، منتقد سینما و فیلمساز درباره سینمای داریوش مهرجویی و مشخصا فیلم «گاو» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران صحبت خواهند کرد.

گاو، اجاره نشین‌ها، هامون، بانو، پری، لیلا، مهمان مامان، نارنجی پوش، سنتوری، لامینور، اشباحو … از جمله آثار درخشانی هستند که در کارنامه زنده یاد مهرجویی به یادگار باقی مانده است.

زنده ‌یاد مهرجویی ۶ دهه از هشت دهه عمر خود را به فیلمسازی و سینما اختصاص داد.

رسانه سینمای خانگی- این حال کیمیایی، حال سینمای بعد از مهرجویی‌ست

مراسم رسمی بدرقه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر راس ساعت۱۰ صبح با اجرای بهرام رادان (بازیگر) برپا شد که از مردم خواست به احترام پیکر این دو هنرمند به پا خیزند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قبل از آغاز مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر که صبح پاییزی ۲۶ مهر ماه برگزار شد ، جمعی از مردم علاقه‌مند و هنرمندان با حضور در محوطه پهنه رودکی تالار وحدت آماده وداع شدند و ترانه «چرا رفتی؟» همایون شجریان و بخشی از موسیقی فیلم «سنتوری» تا پیش از آغاز مراسم پخش شد.

احمدرضا درویش، محمدمهدی عسگرپور، شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، فرهاد مجیدی، داریوش فرهنگ، رضا درمیشیان، رامبد جوان، مهران مدیری، حامد بهداد، نوید محمدزاده، بهنوش طباطبایی، سیامک انصاری، امین حیایی، محمدرضا گلزار، مسعود کرامتی، امیر جدیدی، امیر آقایی، مصطفی کیایی، امیر جعفری، محمدعلی نجفی، علی مصفا، جعفر پناهی، هادی حجازی‌فر، محمد رسول اف، همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، غزل شاکری، دانش اقباشاوی، محسن امیریوسفی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، حبیب ایل‌بیگی معاون اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان‌آرا، غلامرضا موسوی، بهزاد فراهانی، سیروس الوند، بهرام رادان، حبیب دهقان‌نسب، مازیار میری، هانیه توسلی، محمدرضا دلپاک، مهرداد صدیقیان، مهوش وقاری، ژاله صامتی، ابوالحسن داودی، مرتضی شایسته، همایون اسعدیان، سیما تیرانداز، محسن کیایی، سیف الله صمدیان، مسعود اطیابی، گوهر خیراندیش، گلاب آدینه، سیاوش خیرابی، سپیده خداوردی، مانی حقیقی، فرهاد اصلانی، کوروش نریمانی، فرامرز قریبیان، فرهاد آئیش ، افشین هاشمی، پردیس احمدیه، ایرج راد، اصغر همت، جمال ساداتیان، فرزاد حسنی و…. از جمله هنرمندان و مسئولان حاضر بودند.

مونا مهرجویی فرزند این کارگردان هم در مراسم حاضر شد.

مراسم رسمی تشییع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر ساعت ۱۰ با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

مراسم با اجرای بهرام رادان بازیگر همراه شد که در ابتدا از حاضران خواست به احترام ورود پیکر این فیلم‌ساز و همسرش به پا خیزند.

مسعود کیمیایی به سخنرانی پرداخت و از شدت تاسف نتواست به روی سن برود و سخنان کوتاهی را در بدرقه هم‌نسل فیلم‌سازی‌اش داریوش مهرجویی مطرح کرد و گفت: نمی‌توانم سخن بگویم، غیرممکن است از رفتن داریوش مهرجویی بگویم.

فرهاد آییش بازیگر سخنانش را با تسلیت برای قتل داریوش مهرجویی و همسرش آغاز کرد و گفت: استاد علی نصیریان در سفر هستند و پیامی را فرستادند. نصیریان در این پیام صوتی گفت: در بیماری با فکر و خیالت به سر می‌برم. من فرو ریختم و بی‌خواب شدم. چه کنم؟ از اولین کار خلاقه‌ات در کنارت بودم تا آخرین کار اما الان نیستم. ای مهر فرزانه! این چه روزگاری است؟!

بهمن فرمان آرا کارگردان هم در سخنانی گفت: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینجا انجام شود. ما کجا زندگی می‌کنیم؟ یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت باید سلاخی شود؟

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همان‌طور که مسعود کیمیایی گفت: «هیچ چیز نمی‌توانم بگویم. چطور دوربین کار نکرد؟ دل ما شکسته است و هر هفته قرار است اینطور جمع شویم برای یک نفر دیگر که می‌رود؟» با این حال تشکر می‌کنم از اینکه آمدید.

علی مصفا (بازیگر) نیز در این مراسم با حضور در جایگاه، پیام فریار جواهریان (همسر سابق داریوش مهرجویی) و صفا مهرجویی را قرائت کرد.

فریار جواهریان (همسر سابق داریوش مهرجویی) نوشته بود: چطور می‌توانم از شیفتگان داریوش تشکر کنم. چگونه چنین مرگ هولناکی برای داریوش و وحیده رقم خورد؟ دلم به این خوش است که نسلی جدید فیلمهایت را کشف می‌کند و معنای خاص خود را از آن پیدا می‌کند. 

چند سال است مشغول نوشتن خاطراتی هستیم. خاطراتی که در آن خشم هم بود ولی حالا دیگر خشمی وجود ندارد و چه حیف که در هفت ماه گذشته با داریوش قهر بودم‌، نمی‌شود اینطور بدون خداحافظی بروی. 

دلم پیش موناست که یک شبه تنها شد. پیش صفا و مریم که چطور پدرشان را از دست دادند.

صفا مهرجویی فرزند مهرجویی  نیز در پیام خود نوشته بود: دنیا یک پدر خوب و بزرگ را از دست داد. ای کاش سرنوشت جور دیگری رقم می‌خورد.

من میدانم و مطمئنم که خاطره پدرم زنده می‌ماند هم بخاطر آثارش و هم بخاطر زندگی شریفش. از صمیم قلب قدردان مردم و هنرمندان هستم که در غیاب من مراسم را برپا کردند.

بهرام رادان در ادامه پیامی از کیانوش عیاری کارگردان خواند که در بستر بیماری است و اعلام کرد که متاثر است از این اتفاق و از ویژگی‌های داریوش مهرجویی گفت.

عیاری در پیام خود نوشته بود: داریوش مهرجویی متبحرترین ترسیم کننده زندگی بود. او حتی در فیلمهای پیچیده و روشنفکرانه‌اش چنین ویژگی داشت. او با دانش و بینش خود می‌توانست روایت مطلوبی از هر زندگی تصویر کند. این جنایت وحشتناک معمای تازه ای است که به زودی ابعاد آن برای مردم مشخص می‌شود.

در ادامه محسن امیریوسفی، رییس کانون کارگردانان پیام کانون کارگردانان را قرائت کرد که در بخش‌هایی از صحبت‌هایش متاثر شد و با گریه پیام را خواند. 

او پیش از قرائت متن گفت: بعد از مرگ غم‌انگیز کیومرث پوراحمد در اول بهار، شاهد مرگ فجیع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر در اول پاییز هستیم.

در بخشی از پیام کانون کارگردانان نوشته شده بود: این شب پایان تلخی شد برای سینمای روشنفکری.

در این پیام از سینماگران مختلفی مانند تقوایی، کیارستمی، حاتمی و… نام برده و درخواست شده بود شرایط برای فیلمسازی همه فراهم شود.

کانون کارگردانان همچنین درخواست کرد که عاملین این حادثه در هر لباسی شناسایی و مجازات شوند.

در بخشی دیگر بهرام رادان پیام صوتی دختر بزرگتر مهرجویی، مریم را پخش کرد.

همچنین در ادامه‌ مرضیه برومند، مدیرعامل خانه سینما از مردم حاضر در مراسم که خواستار محاکمه قاتلان بودند، درخواست کرد که با آرامش و احترام بگذارند مراسم برگزار شود.

او گفت: قرار بود پیامی نوشته شود تا من به عنوان مدیرعاملِ بدبختِ خانه سینما بخوانم ولی کسی نتوانست چیزی بنویسد. الان قاصرم از صحبت و عظمت دردی که خانه سینما به دوش می‌کشد. ما کارگردانی بزرگ و تأثیرگذارترین فیلمساز ایران را از دست دادیم. او باعث شد سازمان انتقال خون تاسیس شود آن هم در شرایطی که فیلم «دایره مینا» دو، سه سال ممنوع از پخش بود. فیلم «گاو» نیز همین طور بود. از مسئولان برای همراهی در این مراسم و مراسم آتیلا پسیانی قدردانی می‌کنم و از آنها می‌خواهم شرایط فعالیت جوان‌های سینما را فراهم کنید.

از این‌ها ( جوانان سینماگر) نترسید. ‌بگذارید کارشان را بکنند. آستانه درد هنرمندان کم است ولی سیاستمداران آستانه تحمل بالایی دارند. 

وی تاکید کرد: ما اینجا ماندیم در مملکت خودمان باشیم. با ما خوب باشید آنوقت با اسراییل و رژیم صهیونسیتی هم می‌جنگیم.

او خطاب به مونا مهرجویی هم گفت که آغوش ما همیشه برای تو باز است.

در آخر مونا مهرجویی دختر کوچکتر داریوش مهرجویی با تشکر از حاضران گفت: تنها احساسی که دارم این است که مامان و بابا کنارم ایستاده‌اند تا من نیفتم. امیدوارم قاتلین زودتر پیدا شوند.‌ به قول بابام قاتلین بین ما هستند.

در ادامه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش به قطعه هنرمندان بدرقه شد.

این خبر در طول مراسم خاکسپاری در مقابل تالار وحدت به روز رسانی شد.

رسانه سینمای خانگی- علی سنتوری، مهرجویی را بدرقه کرد

مراسم رسمی بدرقه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر راس ساعت۱۰ صبح با اجرای بهرام رادان (بازیگر) برپا شد که از مردم خواست به احترام پیکر این دو هنرمند به پا خیزند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قبل از آغاز مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر که صبح پاییزی 26 مهر ماه جمعی از مردم علاقه‌مند و هنرمندان با حضور در محوطه پهنه رودکی تالار وحدت آماده وداع شدند و ترانه «چرا رفتی؟» همایون شجریان و بخشی از موسیقی فیلم «سنتوری» تا پیش از آغاز مراسم پخش شد.

احمدرضا درویش، محمد مهدی عسگرپور، داریوش فرهنگ، رضا درمیشیان، امین حیایی، محمدرضا گلزار مسعود کرامتی، محمد علی نجفی، علی مصفا، جعفر پناهی، محمد رسول اف، همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، غزل شاکری، دانش اقباشاوی، محسن امیریوسفی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، حبیب ایل‌بیگی معاون اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان‌آرا، سیروس الوند، بهرام رادان، حبیب دهقان‌نسب، مانی حقیقی،مازیار میری، هانیه توسلی، محمدرضا دلپاک، ابوالحسن داودی، مرتضی شایسته، همایون اسعدیان، مسعود اطیابی و…. از جمله هنرمندان و مسئولان حاضر بودند.

مونا مهرجویی فرزند این کارگردان هم در مراسم حاضر شد.

مراسم رسمی تشییع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر ساعت ۱۰ با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

مراسم با اجرای بهرام رادان بازیگر همراه شد که در ابتدا از حاضران خواست به احترام ورود پیکر این فیلم‌ساز و همسرش به پا خیزند.

مسعود کیمیایی در ابتدا به سخنرانی پرداخت و از شدت تاسف نتواست به روی سن برود و سخنان کوتاهی را در بدرقه هم‌نسل فیلم‌سازی‌اش داریوش مهرجویی مطرح کرد و گفت: نمی‌توانم سخن بگویم، غیرممکن است از رفتن داریوش مهرجویی بگویم.

سپس فرهاد آییش بازیگر سخنانش را با تسلیت برای قتل داریوش مهرجویی و همسرش آغاز کرد و گفت: استاد علی نصیریان در سفر هستند و پیامی را فرستادند. نصیریان در این پیام صوتی گفت: در بیماری با فکر و خیالت به سر می‌برم. من فرو ریختم و بی خواب شدم. چه کنم؟ از اولین کار خلاقه‌ات در کنارت بودم تا آخرین کار اما الان نیستم. ای مهر فرزانه! این چه روزگاری است؟!


بهمن فرمان آرا کارگردان هم در سخنانی گفت: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینجا انجام شود. ما کجا زندکی می‌کنیم؟ یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت باید سلاخی شود؟

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همان طور که مسعود کیمیایی گفت: هیچ چیز نمی‌توانم بگویم. چطور دوربین کار نکرد؟ دل ما شکسته است و هر هفته قرار است اینطور جمع شویم برای یک نفر دیگر که می‌رود؟ با این حال تشکر می‌کنم از اینکه آمدید.

علی مصفا (بازیگر) نیز در این مراسم با حضور در جایگاه، پیام فریار جواهریان (همسر سابق) و صفا مهرجویی را قرائت کرد.

بهرام رادان در ادامه پیامی از کیانوش عیاری کارگردان خواند که در بستر بیماری است و اعلام کرد که متاثر است از این اتفاق و از ویژگی‌های داریوش مهرجویی گفت.

او همچنین در ادامه پیام صوتی دختر بزرگتر مهرجویی را پخش کرد.

محسن امیریوسفی رئییس کانون کارگردانان که پیام این کانون را قرائت کرد، در بخش‌هایی از صحبت‌هایش متاثر بود و نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد. 

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما خطاب به حاضران که خواستار محاکمه قاتلان بودند، درخواست کرد که با آرامش و احترام بگذارند که مراسم برگزار شود.

او گفت: قرار بود پیامی نوشته شود تا من به عنوان مدیرعامل بدبخت خانه سینما بخوانم ولی کسی چیزی نتوانست بنویسد. الان قاصرم از صحبت و عظمت دردی که خانه سینما به دوش می‌کشد. ما کارگردان بزرگ و تأثیرگذارترین فیلمساز ایران را از دست دادیم. او باعث شد سازمان انتقال خون تاسیس شود آن هم در شرایطی که فیلم «دایره مینا» دو، سه سال ممنوع بود. فیلم «گاو« نیز همین طور بود. از مسئولان برای همراهی در این مراسم و مراسم آتیلا پسیانی قدردانی می‌کنم و از آنها می‌خواهم شرایط فعالیت جوان‌های سینما را فراهم کنید.
از این ها نترسید. ‌بگذارید کارشان را بکنند. آستانه درد هنرمندان کم است ولی سیاستمداران آستانه تحمل بالایی دارند.


مونا مهرجویی دختر مهرجویی با تشکر از حاضران گفت: تنها احساسی که دارم این است که مامان و بابا کنارم ایستاده اند تا من نیافتم. امیدوارم قاتلین زودتر پیدا شوند و به قول بابام قاتلین بین ما هستند.


داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر ۲۲ مهر ماه در منزل شخصی‌شان به قتل رسیدند.

در ادامه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش به قطعه هنرمندان بدرقه شد.

رسانه سینمای خانگی- نمایش هفت‌گانۀ مهرجویی از شبکۀ نمایش تلویزیون

شبکه نمایش بخش ثابتی از کنداکتور خود را در هفته آتی را به مرور آثار زنده یاد داریوش مهرجویی اختصاص می دهد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی شبکه نمایش سیما، در بخش نمایشی ساعت ۱۹ از شنبه، ۲۹ مهر تا جمعه، ۵ آبان ماه فیلم های «گاو»، «هامون»، «سارا»، «پری»، «لیلا»، «مهمان مامان» و «اجاره نشین» ساخته مرحوم داریوش مهرجویی از این شبکه پخش خواهند شد.

فیلم سینمایی «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی شنبه، ۲۹ مهر ساعت ۱۹ از شبکه نمایش روی آنتن می رود.

عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، جمشید مشایخی، پرویز فنی زاده، عصمت صفوی، عزت الله رمضانی فر، مهین شهابی، فیروز بهجت محمدی در این فیلم به نقش آفرینی پرداخته اند.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهره‌مند می‌سازد. همه این مسائل باعث شده است که مش حسن دلبستگی خاصی به این گاو داشته باشد اما روزی که مش حسن به شهر رفته، گاو به علت نامشخصی می‌میرد و افراد روستا با موافقت همسر مش حسن نعش گاو را در چاه روستا می‌اندازند و پس از بازگشت مش حسن وانمود می‌کنند که گاو گریخته است …

فیلم سینمایی «هامون» داریوش مهرجویی نیز یکشنبه، ۳۰ مهر ساعت ۱۹ پخش می شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کش‌مکش دارد زندگی کابوس گونه خود را مرور می‌کند. او که مشغول نوشتن رساله‌اش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می‌گردد. خانه و کاشانه را ترک می‌کند و دست به اعمال دیوانه‌واری می‌زند. او در حالتی پریشان، خود را به امواج دریا می‌سپارد اما… 

خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، فریدون آزما، اسدالله یکتا، فرهاد خان محمدی، فتحعلی اویسی، امرالله صابری، جلال مقدم، حسین سرشار، عزت‌الله انتظامی، فاطمه طاهری، سیما تیرانداز و توران مهرزاد در فیلم سینمایی «هامون» نقش‌آفرینی کرده‌اند.

فیلم سینمایی «سارا» اثر داریوش مهرجویی ساعت ۱۹ روز دوشنبه، اول آبان روی آنتن می‌رود.

این فیلم سینمایی در سال ۱۳۷۱ ساخته شده و نیکی کریمی، امین تارخ، زنده‌یاد خسرو شکیبایی و یاسمین ملک‌نصر در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند.

در خلاصه داستان این فیلم آمده: حسام برای درمان بیماری‌اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تأمین می‌کند اما می‌گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده‌ است. حسام بهبود می‌یابد. سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می‌کند بدهی‌های خود را پرداخت کند تا اینکه…

فیلم سینمایی «پری» داریوش مهرجویی هم سه شنبه، ۲ آبان روی آنتن می رود.

این فیلم با بازی خسرو شکیبایی، نیکی کریمی، علی مصفا، پارسا پیروزفر و … یکی از موفق ترین فیلم‌های مهرجویی در دهه هفتاد نام گرفت.

در خلاصه داستان فیلم آمده است؛ پری دانشجوی ممتاز رشته ادبیات و تئاترکه از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن¬کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می شود.

فیلم سینمایی «لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی چهارشنبه، ۳ آبان پخش می شود.

فیلم سینمایی «لیلا» با هنرنمایی علی مصفا و لیلا حاتمی، محمدرضا شریفی‌نیا و جمیله شیخی، محصول سال ۱۳۷۵ است که داستان زنی به نام لیلا را روایت می‌کند که با وجود زندگی آرام و عاشقانه‌اش به سبب عدم باروری تحت فشار خانواده همسر قرار می‌گیرد….

فیلم سینمایی «مهمان مامان» ساخته این کارگردان فقید هم پنجشنبه، ۴ آبان روی آنتن می رود.

 این فیلم کمدی خانوادگی که محصول سال ۱۳۸۲ و هجدهمین فیلم بلند کارگردان محسوب می‌شود، بر اساس کتابی به نام «مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده‌ است. 

در خلاصه‌ داستان این فیلم آمده است: مادر باخبر می‌شود که خواهرزاده‌اش به همراه نوعروس خود قرار است به میهمانی نزد او بیایند، مادر برای اینکه حفظ آبرو کند، دستپاچه و نگران است و تلاش زیادی برای آماده کردن وضعیت ظاهری خانه دارد اما هنوز پدر یدالله نیامده و هرلحظه ممکن است میهمانان از راه برسند…

 گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، امین حیایی، حسن پورشیرازی، نسرین مقانلو، ژاله علو، فریده سپاه‌منصور و آفرین عبیسی از بازیگران این فیلم هستند.

فیلم سینمایی «اجاره‌نشین‌ها» به کارگردانی داریوش مهرجویی جمعه، ۵ آبان ساعت ۱۹ از شبکه نمایش پخش خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته، بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده می‌گیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را می‌دهد. در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و این امکان تفاهم بر سر چگونگی تأمین هزینه‌های تعمیرات را از بین می‌برد، تا این که… 

عزت الله انتظامی، اکبر عبدی، حسین سرشار، حمیده خیرآبادی، رضا رویگری و ایرج راد در فیلم سینمایی «اجاره‌نشین‌ها» هنرنمایی کرده‌اند.

به گزارش ایسنا، باز پخش این فیلم ها ساعت ۸ صبح و ۱۳ ظهر روز بعد از شبکه نمایش پخش می شود.

رسانه سینمای خانگی- مروری بر شش دهه فیلمسازی مهرجویی

داریوش مهرجویی کارگردان مولف سینما در حالی در ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت که طی ۶ دهه گذشته همواره حضوری فعال و تأثیرگذار در سینمای ایران داشت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، کمتر از ۷۲ ساعت از اتفاق تلخ درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش می‌گذرد و هنوز سینمای ایران از ابعاد این فاجعه، در بهت است، هنوز پیام‌های تسلیتی برای او صادر می‌شود و هنوز این سوال مطرح است که انگیزه قاتل یا قاتلانشان چه چیزی بوده است. در این میان تحلیل‌ها فراوان است، این تحلیل‌ها از صحبت‌های عامه مردم فراتر رفته و حتی پا به روزنامه‌ها و رسانه‌های رسمی هم گذاشته است، فقط کافی است سری به صفحه نخست روزنامه‌های صبح دیروز بزنید تا با گوشه‌ای از این تحلیل‌ها مواجه شوید.

این اتفاق به قدری تلخ بود که رئیس سازمان سینمایی در پیام رسمی خود، بر لزوم روشن شدن ابعاد این جنایت تأکید کرد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برای پیگیری ماجرای قتل داریوش مهرجویی و همسرش جلسه فوق‌العاده برگزار کرد.

با این همه اما آنچه باید بپذیریم، از دست دادن یکی از کارگردانان کهنه‌کار و تأثیرگذار سینمای ایران است. کارگردانی مولف که با آنکه فیلم‌های متاخرش حتی سخت‌ترین هوادارانش را هم راضی نمی‌کرد اما نمی‌توان کتمان کرد که از چهره‌های شاخص جریان موج نو در سینمای پیش از انقلاب بود و در سال‌های پس از انقلاب هم همچنان در عرصه فیلمسازی فعال بود و آثار تاثیرگذاری خلق کرد.

در این گزارش، مروری کوتاه بر کارنامه این هنرمند فقید داشته‌ایم.

داریوش مهرجویی که در جوانی برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، در اواسط دهه ۴۰ به ایران بازگشت و در اولین تجربه فیلم «الماس ۳۳» را کارگردانی کرد. فیلمی بسیار پرهزینه که در گیشه شکست خورد و نتوانست توجه ویژه‌ای را هم از سوی علاقه‌مندان سینما به سمت خود جلب کند.

او ۲ سال بعد، با همکاری غلامحسین ساعدی، فیلمنامه «گاو» را در قالب اقتباسی از مجموعه داستان «عزاداران بیل» نوشت و اینگونه یکی از مهمترین فیلم‌های کارنامه خود را در حالی که هنوز از مرز ۳۰ سالگی عبور نکرده بود، کارگردانی کرد.

عزت‌الله انتظامی در نمایی از فیلم «گاو»

فیلم «گاو» با بازی درخشان عزت‌الله انتظامی، از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران بود که در تقابل با سینمای مبتذل پیش از انقلاب شکل گرفته بود. پخش تلویزیونی فیلم «گاو» در اولین ماه‌های پس از انقلاب و مهر تأیید امام خمینی (ره) بر آن، به‌عنوان سینمایی که می‌تواند در جمهوری اسلامی ایران استمرار پیدا کند، به این فیلم جایگاهی تاریخی هم داد.

مهرجویی یک سال بعد از «گاو» براساس فیلمنامه‌ای از علی نصیریان، فیلم «آقای هالو» را کارگردانی کرد که نصیریان خود ایفاگر نقش اصلی آن هم بود.

در نخستین سال از دهه ۵۰ مهرجویی در همکاری دیگری با علی نصیریان به عنوان بازیگر نقش اصلی، فیلم اقتباسی «پستچی» را کارگردانی کرد اما اتفاق ویژه در کارنامه فیلمسازی این کارگردان در دهه ۵۰، در سال ۵۳ رقم خورد.

فیلم سینمایی «دایره مینا» حاصل اقتباس دیگری از قصه‌های غلامحسن ساعدی در کارنامه مهرجویی بود. فیلمی با سوژه تلخ و مرتبط با معضلات اجتماعی که براساس برخی روایت‌ها، بازتاب‌های رویکرد انتقادی آن بود که منجر به تسریع در تأسیس سازمان انتقال خون ایران شد.

داریوش مهرجویی در پشت صحنه «دایره مینا»

«دایره مینا» دومین فیلم توقیفی کارنامه مهرجویی بعد از «گاو» محسوب می‌شود به نحوی که صدور پروانه نمایش برای آن سه سال طول کشید و مدیریت وقت سینمای ایران تمایلی به اکران عمومی آن نداشت. فیلم بعدها در جشنواره‌های خارجی هم خوش درخشید و در سال ۵۷ توانست به اکران عمومی برسد.

«مدرسه‌ای که می‌رفتیم» عنوان آخرین فیلم داریوش مهرجویی در دهه ۵۰ و اولین فیلم رسمی‌اش در سال‌های پس از پیروزی انقلاب است. فیلمی که مانند آثار قبلی مهرجویی همچنان علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی در آن ایفای نقش می‌کردند و داستانش مرتبط با حال و هوای انقلابی آن سال‌های ایران بود.

در سال‌های پایانی دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰ داریوش مهرجویی برای مقطعی کوتاه به فرانسه مهاجرت می‌کند اما بازگشت او به میدان کارگردانی سینما در میانه دهه ۶۰ منجر به اتفاقاتی ویژه در کارنامه این فیلمساز می‌شود.

«اجاره‌نشین‌ها» به‌عنوان یکی از موفق‌ترین فیلم‌های کمدی سینمای بعد از انقلاب، در سال ۶۵ و براساس طرحی که داریوش مهرجویی در پاریس نوشته بود، به تولید رسید که در آن شاهد درخشش بازیگرانی همچون عزت‌الله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی و فردوس کاویانی بودیم. فیلم هر چند مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت اما منتقدانی هم داشت که شاخص‌ترین آن‌ها محسن مخملباف بود.

اکبر عبدی در نمایی از «اجاره‌نشین‌ها»

مخملباف در نامه‌ای معروف به مدیریت وقت بنیاد سینمایی فارابی در واکنش به فیلم «اجاره‌نشین‌ها» نوشت: «دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.»

مهرجویی در گام بعدی خود فیلم «شیرک» را با فیلمنامه مشترکی با کامبوزیا پرتوی و به تهیه کنندگی مسعود کیمیایی ساخت که از معدود فیلم‌های نوجوانانه کارنامه این فیلمساز هم محسوب می‌شود.

سال ۶۸ اما سالی است که «هامون» در سینمای ایران متولد می‌شود. فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران که داریوش مهرجویی با نقش‌آفرینی درخشان و ماندگار خسرو شکیبایی آن را کارگردانی کرد و همچنان از نگاه برخی منتقدان، شاخص‌ترین فیلم کارنامه این فیلمساز محسوب می‌شود. همان فیلمی که هنوز هم که هنوز است بریده‌هایش در شرایط مختلف در فضای مجازی دست به دست می‌شود.

«بانو»، «سارا» و «پری» عناوین فیلم‌هایی است که داریوش مهرجویی در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ کارگردانی کرد و همان‌طور که از عناوین آن‌ها مشخص است، وجه بارز آن‌ها تمرکز بر دنیای قهرمانان زن بود.

در ادامه همین مسیر هم فیلم «لیلا» در سال ۷۵ ساخته شد که جایگاه لیلا حاتمی را بعد از ۲ تجربه همکاری با پدرش زنده‌یاد علی حاتمی، به‌عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار، در سینمای ایران تثبیت کرد.

لیلا حاتمی در نمایی از فیلم «لیلا»

«درخت گلابی» را هم داریوش مهرجویی با اقتباس از داستانی به قلم گلی ترقی در سال ۷۶ کارگردانی کرد. فیلمی که با روایت سرگشتگی‌های یک نویسنده، همچنان بخشی از دغدغه‌های فلسفی مهرجویی در سینما را نشان می‌داد.

«دختر دایی گم‌شده» و «میکس» را هم مهرجویی در سال‌های پایانی دهه هفتاد کارگردانی کرد.

دهه هشتاد را مهرجویی با کارگردانی فیلم تلخ و تکان‌دهنده «بمانی» آغاز کرد. فیلمی اپیزودیک با روایت‌هایی از دخترانی که قربانی تنگ‌نظری بزرگ‌ترهای خود می‌شوند.

۲ سال بعد اما فیلمی با حال و هوای کاملاً متفاوت با امضای مهرجویی به سرانجام رسید؛ «مهمان مامان» در سال ۸۲ و در قالب اقتباس از داستانی به قلم هوشنگ مرادی کرمانی کارگردانی شد. پروژه‌ای که مهرجویی نسخه‌ای سریالی از آن را هم در اختیار تلویزیون قرار داد و در اکران عمومی هم یکی از موفق‌ترین آثار این فیلمساز در برقراری ارتباط با مخاطب عام بود.

داریوش مهرجویی در پشت‌صحنه «سنتوری»

سه سال بعد اما نوبت به جنجالی‌ترین فیلم کارنامه این فیلمساز رسید. در سال ۸۵ فیلم «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و علاوه‌بر سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بهرام رادان، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد. اما فیلم نتوانست به راحتی وارد چرخه اکران عمومی شود و حاشیه‌ها باعث توقیف آن شد. بعدها نسخه قاچاق فیلم به‌صورت گسترده در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

بعد از حواشی فیلم «سنتوری» در نیمه دوم دهه هشتاد، مهرجویی ۲ فیلم «طهران، تهران» و «آسمان محبوب» را ساخت که هیچ‌یک آثاری درخور توجه در کارنامه این فیلمساز به حساب نیامدند.

گویی بعد از حواشی فیلم «سنتوری» مسیر فیلمسازی داریوش مهرجویی به سمت و سویی رفت که دیگر نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. او در دهه ۹۰ چهار فیلم «نارنجی‌پوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» را کارگردانی کرد که هیچ‌کدام حتی علاقه‌مندان پیگیر سینمای ایران این فیلمساز را هم راضی نکرد.

نمایی از «لامینور» آخرین فیلم داریوش مهرجویی

زنده‌یاد داریوش مهرجویی ۶ دهه از ۸ دهه عمر خود را به فیلمسازی و سینما اختصاص داد و هیچ‌گاه از کسب تجربه‌های تازه در این عرصه، خسته نشد. او فیلمسازی بود که با تمام فراز و فرودها در کارنامه‌اش، خاطرات بسیاری را برای سینمادوستان ایرانی به یادگار گذاشته است. او به معنای واقعی یک عاشق سینما بود.

رسانه سینمای خانگی- مرگ داریوش مهرجویی و حسرت علی نصیریان

علی نصیریان آرزو داشت آخرین کارهنری‌اش با داریوش مهرجویی باشد اما سرنوشت این گونه بود که آخرین کار مهرجویی با نصیریان رقم بخورد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، آنچنان در شوک قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش، وحیده محمدی‌فر هستیم که دست و دل‌مان نمی‌رود مانند شیوه مرسوم مطبوعات به هنگام درگذشت یک هنرمند، به تهیه گزارش و گفتگو بپردازیم اما آنچه در ادامه می‌آید، بازخوانی بخشی از گفته‌های علی نصیریان است درباره همکاری با داریوش مهرجویی.

به گزارش ایسنا، «لامینور» آخرین ساخته داریوش مهرجویی است. فیلمی که بعد از ۴۰ سال همکاری دوباره او را با نصیریان رقم زد.

ساخت و اکران این فیلم سبب شد تا نصیریان در نشست‌هایی که برای این فیلم برپا می‌شد، بخشی از خاطرات گذشته و اولین همکاری‌های خود را با مهرجویی روایت کند.

دهه ۴۰ نصیریان جزو بازیگران شاخص تئاتر بود و گزینه خوبی برای کارگردان نوجویی که دنبال ساخت فیلم‌هایی از نوعی دیگر بود.

نمایشی روی صحنه بود که جوانی آراسته و به قول نصیریان خوش تیپ به دیدن آن آمد و بعد از اجرا گفتند او داریوش مهرجویی است که برای فیلمش دنبال بازیگر می‌گردد.

این جوان که در آمریکا فلسفه خوانده بود، تسلطی کامل به ادبیات ایران و جهان هم داشت و این گونه بود که بخشی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران را با اقتباس یا برداشت از آثار شاخص ادبی ساخت.

او دوستی نزدیکی هم با غلامحسین ساعدی داشت، یکی از نمایشنامه‌نویسان به نام کشورمان. پس چه فرصتی بهتر که مهرجویی برای ساخت دومین فیلمش «گاو» سراغ نمایشنامه‌ای از او برود و چه موقعیتی بهتر که با بازیگرانی همکاری کند که در تئاتر ریشه داشتند و در نمایشنامه‌های ساعدی بازی کرده بودند.

یکی از این بازیگران علی نصیریان بود و این گونه شد که اولین همکاری مهرجویی و نصیریان در فیلم «گاو» رقم خورد.

نصیریان حدود ۴۰ سال بعد زمانی که در فیلم «لامینور» برای چندمین بار با مهرجویی همکاری کرد، به مرور خاطراتی از اولین همکاری‌های خود با این کارگردان پرداخت که بخش‌هایی از آن را با هم می‌خوانیم:

«قصه «گاو» از کتاب عزاداران بَیَل نوشته جناب غلامحسین ساعدی بود. در سال ۳۶ مرکزی با عنوان اداره هنرهای دراماتیک تاسیس شد و از آن زمان ما با جناب ساعدی همکاری کردیم. ابتدا با یک‌سری نمایش‌نامه با مضمون مشروطه با هم کار کردیم تا اینکه یک شب آقای ساعدی با جوانی خوش‌رو به نام داریوش مهرجویی پیش ما آمدند و گفتند که ایشان می‌خواهند فیلم «گاو» را بسازند. ما از شوق حس عجیبی پیدا کردیم و نمی‌دانستیم باید از خوشحالی چه کنیم.

البته قبلا در تلویزیون ایران، تئاترهایی را اجرا کرده بودیم که یکی از آن‌ها همین نمایشنامه «گاو» بود. آقای آل‌احمد از این اثر تمجید فراوانی کردند. بعد از آن که سناریوی فیلم نوشته شد، تازه متوجه شدیم مقوله سینما با تئاتر متفاوت است. داریوش مهرجویی تست‌های فیلمی و سینمایی از ما گرفت و تمرین‌هایی برای ما گذاشت و سکانس‌های پردیالوگ فیلم را در اداره تئاتر تمرین کردیم.

این فیلم برای ما بسیار تاثیرگذار بود. من همیشه گفتم که در «گاو»، مهرجویی ما را با قرار گرفتن مقابل دوربین و بازی فیلم سینمایی آشنا کرد. من از ایشان سینما را یاد گرفتم. موضوع عمق میدان و حرکات دوربین و تکنیک‌های سینما آنجا برای ما روشن شد. اولین کارگردان و معلمی که به من یاد داد مقابل دوربین چه کنم، داریوش مهرجویی بود.»

نصیریان درباره شخصیت داریوش مهرجویی هم گفته بود: «مهرجویی خیلی با وسواس کار می‌کرد. من اخیرا با او کار کردم و دیدم با وجود بالارفتن سن هنوز دقت قدیمش را دارد. حتی زمانی که با اهالی روستا بازی می کردیم، بارها کار و تمرین می‌کردیم.»

اردیبهشت سال گذشته در اولین اکران لامینور هم نصیریان آرزو کرد عمر خودش و مهرجویی برای یک همکاری دیگر کفاف بدهد و گفت: برای من خیلی جذاب خواهد بود که آخر عمری با مهرجویی زندگی‌ام را تمام کنم.

او در این اکران در ستایش از داریوش مهرجویی گفت: کار کردن با آقای مهرجویی برای من همیشه فوق‌العاده جالب بوده است. بعد از چهل سال دوری و جدایی از ایشان، این همکاری شکل گرفت. فرهنگ غنی و درک و دانش، پشتوانه کار یک سینماگر است. سینما فقط تکنیک نیست. سینما اندیشه و فکر است و ایشان صاحب فکر بودند. از همان موقع هم کار کردن با ایشان برای من بسیار جذاب بود و برای من این ارتباط بسیار جذاب بوده و ان‌شاءالله هم ایشان و هم من عمرمان کفاف بدهد یک بار دیگر هم این اتفاق بیفتد.

حالا عمر مهرجویی به پایان رسانده شده و «لامینور» به عنوان آخرین همکاری او و نصیریان رقم خورده است.

رسانه سینمای خانگی- هرگز به غیر از بازیگری، کاری نکرده‌ام

علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون عنوان کرد که تمام عمر خود را برای بازیگری گذاشته است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون به مناسبت سالروز افتتاح موزه سینما در باغ فردوس با بیان اینکه عمر خود را برای بازیگری گذاشته است، گفت: من اولین کلاس تئاتر را در سال ۱۳۲۹ رفتم و هیچ کار دیگری در کل زندگی خود به جز بازیگری در سینما و تئاتر انجام ندادم، فقط روی این حرفه متمرکز بودم و همه زندگی‌ام را برای بازیگری گذاشتم.

وی ادامه داد: اگر فردی وارد حیطه هنرهای دیگر مانند نقاشی، شاعری، خطاطی و … هم شود به همین شکل است؛ باید عمر خود را برای هنر مورد علاقه‌اش بگذارد و درباره آن تحقیق و پژوهش کند تا کار مفیدی انجام بدهد.

نصیریان با بیان اینکه یک بازیگر تئاتر باید دوره‌های تئاتری ببینید و تحقیق کنند، عنوان کرد: یک بازیگر تئاتر باید بداند طنز و کمدی در تئاتر چه سیری در قبل از جنگ جهانی دوم و بعد از جنگ جهانی اول داشته زیرا جنگ‌ها تاثیرات زیادی روی تئاترها داشته است. به عنوان مثال، تئاتر پوچی بعد از جنگ دوم به دلیل فشارهای روانی ناشی از کشتارها و خونریزی‌ها، نابودی‌ها که همه از تاثیرات اجتماعی است، به وجود آمد.

وی با بیان اینکه همیشه عشق بازیگری داشته است، بیان کرد: این عشق همیشه در ارتباط با مردم و برایم بسیار جذاب و گیرا بوده و هنوز هم به همین شکل است؛ اینکه روی صحنه باشم و در این امر ۱۰۰ درصد ارتباط ذهنی و فکری بین بازیگر و تماشاگر به وجود می‌آید که این امر برای من خیلی جذاب بود و هنوز هم هست یعنی امتیاز اصلی یک بازیگر رابطه انسانی است؛ یک رابطه انسانی و مطرح کردن یک فکر، نظر، ایده و در میان گذاشتن با انسان‌های دیگر است.

نصیریان مطرح کرد: خدا رحمت کند آقای رشیدی یک بار به من گفت بازیگری بعد از کار در معدن، دومین کار سخت دنیا است زیرا بازیگر در یک موقعیت خطیری قرار می‌گیرد که باید متمرکز روی یک نقش با خصوصیات جامعه شناسانه، روان شناسانه و … باشد بنابراین بسیار سخت و مهم است. من معتقدم برای عمیق شدن در بازیگری باید میدانی وارد عمل شوید، کتاب بخوانید، الهام بگیرید و یا فکر کنید.

وی با بیان اینکه بخش عمده کار در بازیگری تخیل است، بیان کرد: سختی کار بازیگری در این است که از یک طرف باید متمرکز روی شخصیتی که قرار است خلق کنید، شوید و آن را روی صحنه تجسم دهید و در عین حال که نقش را تظاهر می‌کنید باورپذیر باشد.

رسانه سینمای خانگی- دوران طلایی سینما در همان دهه هفتاد تمام شد؟

دو دهه‌ ۶۰ و ۷۰، سینما و به ویژه تلویزیون آثاری تولید می‌کرد که با اکنون غیرقابل قیاس است. در تشریح برخی از دلایل آن باید گفت آن زمان عرصه تولید فیلم و سریال، صحنه بازتاب واقعیات جامعه بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، به این چند جمله که برگرفته از دیالوگ‌های مشهور تلویزیون و سینمای ایران است کمی توجه کنید:

در سریال «هزاردستان» ساخته پرآوازه زنده‌یاد «علی حاتمی» و بازی زیبای روانشاد «عزت الله انتظامی» در نقش «خان مظفر» خطاب به مرحوم «جعفر والی» در نقش «کفیل نظمیه تهران» : «… زیاد غلو می‌کنید، شما فطرتا افراطی هستید و علت توفیق شما در امور دولتی همین نقیصه فطری است. اتفاقا اهل حکومت ما مبالغه را می‌پسندند. این مفتش شما چیزی است از قماش علف‌های هرزه، رشدش سریعه اما نه سپیدار میشه و نه گل سرخ! بی کس و کاره، میخواد زور به همه چیز برسه، می‌رسه، البته نه به همه چیز و نه برای همیشه»
 


و یا در سریال زیبای سربداران ساخته «محمدعلی نجفی» و بازی درخشان «علی نصیریان» در نقش «قاضی شارح» به «محمد ابهری» در نقش «امیر محمود»:

«- هرگز سوگواری را در مرگ عزیزش در نهایت تقلا، سخت در آغوش گرفته‌اید امیرمحمود؟

– منظور چیست؟

– هرچه بازوان خود را تنگ‌تر می‌کنید، آرام کردن او دشوارتر است.

– آری!

– خلقی را در نهایت سوگواری چطور؟»
 

آن‌گونه که آینه تصویر را می‌نمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت می‌تواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و به‌صورت عام در هنر، بازتاب‌های زندگی اجتماعی، سطحی نیستند


این دو تنها بخش کوچکی بود از محتوای سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ساخته شده به دست کارگردانان نامی ایران که دست بر قضا هیچ ادعایی نداشته و به ویژه در زمانی ساخته و نمایش داده شدند که کشورمان در شدیدترین تنگناها به واسطه شرایط جنگ تحمیلی قرار داشت؛ درست در زمانی که فعالان عرصه هنر با کمترین سرمایه و بالاترین ریسک‌ها مانند عدم بازگشت سرمایه، روبرو بودند.

در کنار سربداران از محمدعلی نجفی و هزاردستان از علی حاتمی، آثاری چون «بوعلی‌سینا» ساخته روانشاد «کیهان رهگذار»، «روزی روزگاری» از «امرالله احمدجو»، «پهلوانان نمی‌میرند» از «حسن فتحی» و… که پرداختن به هرکدام شاید ساعت‌ها وقت نیاز داشته باشد، تنها بخشی از تولیدات برجسته هنری ایران بود که دیگر در تاریخ سینما و تلویزیون ایران تکرار نشد. اما چرا؟

نظریه بازتاب و آثار هنری

برای یافتن پاسخ این چرایی می‌شود به نظریه بازتاب متوسل شد؛ یکی از نظریاتی که زیرمجموعه جامعه‏‌شناسی سینما قرار می‏‌گیرد و از دیدگاهی به مقوله سینما می‌‏نگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسست‌ناپذیر بین فیلم‏‌های تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار به طور عام و نهادهای سازنده آن، به طور خاص را اجتناب ناپذیر می‏‌داند.

به استناد نظریه بازتاب در جامعه‌شناسی هنر که به بررسی پیامدهای مختلف تحولات و واقعیات جامعه بر چگونگی شکل‌گیری آثار هنری می‌پردازد، آثار هنری بازتاباننده جریان‌های موجود در جامعه هم‌عصر خویش هستند. رویکرد بازتاب، معطوف به فهم جامعه است و از شیوه‌های تحلیل و مطالعه آثار هنری در صدد دستیابی به زبان جامعه انعکاس‌یافته در عصر خود است. آن‌گونه که آینه تصویر را می‌نمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت می‌تواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و به‌صورت عام در هنر، بازتاب‌های زندگی اجتماعی، سطحی نیستند. به این ترتیب لایه‌های درونی در پدیده‌ها به وسیله رمزنگاری‌های نمادین، نشانه‌گذاری می‌شوند. از این نظر، هنر در جامعه به دنبال کشف کدهایی است که بتواند با آن‌ها، واقعیت‌های پنهان در بسترهای زیرین حیات جمعی را به سطح آورده و آشکار سازد.

طبق رویکرد بازتاب، هنر بازتاب دهنده ذات جامعه است یا به تعبیری دیگر، ذات هنر ملهم از داده‌های اجتماعی است. نکته مهم در این رویکرد فهم جامعه است و از این منظر به تفکرات مبتنی بر شناسایی زیربناها و روبناها در جامعه ارتباط می‌یابد؛ از این منظر که جامعه انسانی از دو بخش تشکیل شده‌است؛ زیربنا و روبنا. زیربنا شامل نیروها و روابط تولید است که در آن انسان‌ها به تولید ضروریات و نیازهای زندگی می‌پردازند. این روابط، دیگر روابط و همچنین اندیشه‌های جامعه را معین می‌کنند که به آن‌ها روبنا می‌گویند. روبنای یک جامعه شامل فرهنگ، نهادها، ساختارهای قدرت سیاسی و … می‌شود. «کارل مارکس» معتقد است، ادبیات بازتاب دهنده مسایل اقتصادی و زیرساخت جامعه است.

گذشته از این نظریه‌پردازی‌ها باید گفت یک اثر هنری، مثل یک تابلوی نقاشی که مولفه‌های زندگی یک دوره یا بخشی از شرایط تاریخی و اجتماعی را مستند می‌سازد می‌تواند در فرایند یک تحلیل تفسیری به ویژگی‌های بر جسته درحیات مادی دوره مربوط به خود اشاره کند. این ویژگی‌ها می‌توانند علاوه بر نشان دادن واقعیات زندگی، اطلاعات و داده‌های مهمی را در چارچوب ساختارهای جامعه در صور نشانه‌ها و نمادهای غیر مادی نیز به تصویر در آورد.

دلیل این که در فضای دهه‌های ۶۰ و ۷۰، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس می‌کرد

سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰، بازتاب زندگی اجتماعی بود

با داشتن این رویکرد، درک فضای سینما وتلویزیون دهه ۶۰ و ۷۰ بسیار آسان‌تر و بهتر است. دلیل این که در فضای این دو دهه، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس می‌کرد. این که دیالوگ‌های ماندگار در سریال بوعلی‌سینا بر زبان شخصیت‌های این اثر ماندگار جاری می‌شود و مردم نیز آن را درک کرده و می‌پذیرند، دقیقا به همین دلیل است.

در فضای دهه ۶۰ موسسات آموزش عالی تحت نظر وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» فعالیت داشتند. استادان این دوره در جرگه بهترین‌ها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی همچنان تحت تاثیر منش و روش چهره‌هایی چون «عبدالحسین زرین‌کوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت. به همین ترتیب، حوزه آموزش و پرورش نیز مملو از دبیران و معلمانی بود که مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر آموزش این افراد بودند. قدرمسلم دانش‌آموزی هم که به دست این دبیران و معلمان آموزش دیده، جامعه‌ای را تشکیل می‌دهد که از نظر ادبی و هنری در جایگاه شایسته‌ای قرار دارد، ولو آن که در شرایط جنگی، زندگی کند. نتیجه چنین فضایی هم می‌شود سینمای روح‌نواز، غنی و سرشار از مفاهیم مهم اجتماعی و فرهنگی که بازتابی از شرایط جامعه بوده و هنوز هم بعد از سه دهه می‌تواند برای مخاطب، دلنشین، جذاب و حتی کارآمد باشد.
 

مدرسان دانشگاهی در دوره طلایی سینما و تلویزیون در جرگه بهترین‌ها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی و به تبع آن عرصه هنر همچنان تحت تاثیر منش و روش چهره‌هایی چون «عبدالحسین زرین‌کوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت


به این دیالوگ زیبا در سریال «بوعلی سینا» دقت کنید؛ مربوط به زمانی است که پدر بوعلی به دلیل بیماری درگذشته و او نتوانسته به موقع برای معالجت پدر به نزد او بازگردد و به همین دلیل دچار یک شوک و سرخوردگی درونی است. اما پیرمردی که در نقش یک فرد جاافتاده است، برای دلداری او و مواجه وی با مادر عزادار چنین می‌گوید: «مرگ پدر تلخ است برای فرزند اما همواره سرآغاز دوران دیگری است. وقتی مادر را می‌بینی، مردی متین و کامل باش، مواجه با مرگ سپری جز متنانت نمی‌طلبد!»

این جمله را زمانی که در قالب یک اثر هنری مانند فیلم تاریخی بوعلی‌سینا ببینید، هم قدرت اثرگذاری آن بیشتر است و هم در مواجه با یکی از مسایل پرابهام و رمزآلود بشر یعنی «مرگ»، بهترین راهکار را دارد.

مواردی از این دست را می‌توان در فیلم‌ها و سریال‌های شاخص آن دوران به وضوح دید. نمونه دیگر آن در سریال «روزی روزگاری»، ساختهامرالله احمدجواست که در اوایل دهه هفتاد از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رفت. در این سریال به خوبی نحوه مواجه با طبیعت و به نوعی تعامل با آن، چنان زیبا و لطیف به مخاطب آموزش داده می‌شد، که شاید در هیچ کتابی نمی‌توان نظیری برای آن یافت. در دیالوگی که بین «خاله لیلا» (ژاله علو) و «مراد بیگ» (مرحوم خسرو شکیبایی) بر سر بریدن یک شاخه از درخت بیابانی رخ می‌دهد تامل کنید:

مراد بیگ پایش را روی یک بوته بیابانی به ظاهر خشک می‌گذارد تا تنها یک شاخه از آن ببرد. در این هنگام با واکنش شدید خاله لیلا که زن مسن اما بسیار باتجربه‌ای است روبرو می‌شود:

خاله لیلا: میخوای برای یک شاخه، بوته را به کل نابود کنی؟

مرادبیگ: نترس کوه پر این بوته‌هاست، صد خروارش را هم که آتش بزنی باز هم هست!

خاله لیلا: مگر هرچی تو دنیا فراوون بود مال باباته که آتیشش بزنی؟ تحفه طلا؟
 

دیالوگ‌های سریالی چون روزی روزگاری، یکی از بهترین آموزش‌ها در تعامل انسان با محیط‌زیست و حفظ آن را ارائه می‌داد


به جرات می‌توان گفت این دیالوگ یکی از بهترین آموزش‌ها در تعامل انسان با محیط‌زیست و حفظ آن است.

در جایی دیگر که خاری در انگشت مراد بیگ فرو می‌رود و بی‌تابی می‌کند و می‌خواهد آن را در بیاورد، خاله لیلا به او می‌گوید، با سوزن درش بیار. مراد بیگ هم می‌گوید سوزن ندارم، اما خاله لیلا می‌گوید تو کلاهت را نگاه کردی؟‌ در درون کلاه مرادبیگ یک سوزن قرار داده شده و او از وجودش بی خبر است. پاسخ خاله لیلا شنیدنی است:

«آدمی که از توی کلاهش خبر نداره، اینقدر پرمدعایی نمی‌کنه تحفه طلا!»

نمونه‌های این دست در فیلم «کمال الملک» و «مادر» علی حاتمی و یا سریال «پهلوانان نمی‌میرند» از حسن فتحی پرشمار است. همه آن‌ها به زبان هنری و به فصاحت، شرایطی از جامعه را بازتاب می‌دهند که جامعه به درستی آن را درک کرده و با ادبیات آن آشناست.

شاید بتوان اکنون پاسخ پرسشی را که در ابتدای این گزارش مطرح شد را این‌گونه داد: اگر در دو دهه ۶۰ و ۷۰ آثار فاخری در حوزه سینما و تلویزیون ساخته شد، به این دلیل بود که فعالان عرصه هنر با یک جامعه فرهیخته روبرو بودند آن هم به دلیل حضور استادان برجسته در حوزه ادبیات و علوم اجتماعی و نقش آنان در پرورش یک نسل فرهیخته. دوم آن‌که تمام سعی و تلاش آن فعالان هم در بازتاب شرایط اجتماعی جامعه بود؛ رابطه دوسویه‌ای که اکنون نمود چندانی از آن به چشم نمی‌آید.

خروج از نسخه موبایل