رسانه سینمای خانگی- این یک گزارش ویژه از «عمار» است

چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود که در این دوره شاهد تنوع تولیدات و فراهم شدن شرایط برای حضور هنرمندان جوان بودیم.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار پس از ۷ روز برنامه متنوع و فشرده در قالب اکران مستند، فیلم کوتاه، نماهنگ در کنار کارگاه های تخصصی و نشست های خبری روز پایانی خود را سپری می‌کند.

این رویداد فرهنگی و هنری چهاردهمین دوره خود را در غیاب پدر معنوی جشنواره، حاج نادر طالب زاده پشت سر گذاشت در حالی که این رویداد به عنوان یکی از یادگارهای آن مرحوم مجاهد بر جای مانده است.

جشنواره مردمی فیلم عمار که با هدف تقویت گفتمان و صدای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شکل گرفت تا امروز شبکه مردمی پخش و اکران بی‌نظیری در سطح کشور داشته است و توانسته به محفلی برای فعالیت فیلمسازان جبهه انقلاب تبدیل شود و بازنمای تصویری متفاوت از فرهنگ و هنر مردمی و اسلامی این سرزمین باشد و تاکنون فیلمسازان و فعالان هنری قابل توجهی از دریچه این جشنواره به عرصه هنر و فرهنگ معرفی کرده است.

همبستگی با فلسطین در نظم نوین جهانی

چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار برخلاف رسم سنوات قبلی ۹ دی برگزار نشد و در راستای بزرگداشت و همدردی با مردم فلسطین، این دوره از جشنواره با تمرکز بر ۲ محور اصلی فلسطین و نظم نوین جهانی ۲۱ دی ماه در محل سینما فلسطین افتتاح شده و ۲۹ دی ماه همزمان با سال‌روز بزرگداشت روز غزه به ایستگاه پایانی می‌رسد.

عمار، میدان هنرمندان جوان

حضور کارگردان های فیلم اولی و تولید کنندگان جوان با آثاری با کیفیت در بخش رقابت چهاردهمین جشنواره عمار نشان داد این جشنواره همچنان کنشگری فعال و میدانی موثر برای معرفی فیلمسازان دغدغه مند و جوان به شما می‌رود و امید است با اتخاذ تدابیر لازم در اهدای جوایز، هنرمندان جوان در رقابت با آثار دارای حمایت های مالی جدی، مورد کم لطفی قرار نگیرند.

نشست های تخصصی

نشست های تخصصی این دوره از جشنواره عمار نیز میزبان شخصیت های مختلف هنری، فرهنگی، سیاسی، طنزپرداز و … از محمدحسین لطیفی تا محمدرضا شهبازی بود. این نشست‌ها با موضوعات مختلفی از جمله جنگ روایت ها، نئورئالیسم، جمهوریت، اقتباس سینمایی برگزار شد که به عنوان نمونه انتقادات صریح لطیفی از عملکرد مدیریت فرهنگی و رسانه ملی را می توانید اینجا بخوانید.

تنوع تولیدات در عین تکثر قالب‌ها

چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار علاوه برآنکه آثار مستند و فیلم کوتاه را در برنامه اکران و رقابت قرار داده است؛ برنامه های تلویزیونی، آثار کودک ونوجوان، نماهنگ، تولیدات «فلسطین ما» و تولیدات فضای مجازی را نیز به رقابت گذاشته و از آثار برگزیده تقدیر کرده است.

منتخب تولیدات جشنواره‌ای تا رونمایی از آثار برای اولین بار

اگر به هر دلیلی از تماشای آثار جشنواره های فیلم ۱۰۰، «سینماحقیقت» و فیلم کوتاه بازمانده اید، می توانید منتخبی از آثار این رویدادهای سینمایی را در جشنواره مردمی فیلم عمار ببینید. همچنین در این دوره از جشنواره مردمی فیلم عمار شاهد حضور آثار کوتاه و مستند در مضامین و ژانرهای متنوع هستیم که بخشی از این آثار برای اولین بار در این جشنواره معرفی و رونمایی شدند به عنوان مثال تنها در بخش مستند چهاردهمین جشنواره عمار شاهد حضور آثار متنوعی با مضامین طبیعت و محیط زیست، مقاومت، امیدآفرین، حرکت و تلاش های جهادی، وقایع و اعتراضات سال گذشته، شهدای ترور، تاریخی و … هستیم.

در ادامه به معرفی برخی از این آثار می‌پردازیم:

«عیدوک»؛ برنده جایزه سرباز وطن از هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» است که به ماجرای برخورد حاج قاسم با بزرگترین دشمن خود و اشرار کرمان می‌پردازد.

«می ۱۹۶۸»، مستندی که با بهره گیری از پژوهش و تصاویر آرشیوی به مرور اعتراضات دانشجویی فرانسه با رویکرد عبرت از تاریخ می‌پردازد.

«مقدس نما»، این مستند با مرور فعالیت های انجمن حجتیه در اوایل شکل‌گیری انقلاب اسلامی به معرفی الگوی اسلام سیاسی می‌پردازد.

«میراب»، مستندی که به بررسی چالش حقابه هیرمند پرداخته و با مرور معاهده هیرمند بین ایران و افغانستان در زمان امیرعباس هویدا به ارایه راهکار برای حل این بحران توجه دارد.

«من محمدحسن را دوست دارم»، مستندی که به ماجرای محمدحسن لبنانی می پردازد که شفای بیماری سرطان را از امام رضا (ع) گرفت و بدون دیدن دوقلوهایش در نبرد با داعش شهید شد.

«عملیات آژاکس»، در این مستند با مرور وقایع ملی شدن صنعت نفت و نقش آفرینی زاهدی در برکناری مصدق حوادث تاریخی تا وقوع انقلاب اسلامی مرور می‌شود.

«حیاتی‌تر از غذا»، فیلمی کوتاه که به داستان ۴ دختر اسیر در زندان الرشید عراق و تلاش آن ها برای ثبت اسامی خود در صلیب سرخ می‌پردازد.

«رزیدنت»، برنده جایزه ویژه دبیر جشنواره از هفدهمین جشنواره مستند «سینماحقیقت» که با مرور قانون نظام پزشکی در دهه ۷۰ به مشکلات رزیدنت ها در بیمارستان ها اشاره دارد.

«سربه مهر»، این مستند روایتگر ماجرای معلم هنری است که در زیارت حرم شاهچراغ در حادثه تروریستی به شهادت می‌رسد.

«پشت صحنه»، این مستند از زاویه دیدی متفاوت و از منظر هنر و سینما مقاومت مردم فلسطین از یوم النکبته تا امروز را مرور می کند.

«درخت جان، سرو نقره ای»، این مستند به تلاش های یک فعال محیط زیست و ایجاد درخت‌ستان سرو نقره ای می پردازد.

«مردی با کیف قرمز»، در این مستند یالماز شاخت مردی که آلمان را پس از جنگ جهانی اول از مشکلات اقتصادی نجات داده است به دعوت مصدق به تهران می آید اما کودتای ۲۸ مرداد مانع از کمک او به ایران می‌شود.

«دوئل امجدیه»، به بررسی بازی تیم تاج و اسراییل پرداخته و در حالی که مردم از پیروزی ایران خوشحال هستند، بحرین از ایران جدا می‌شود.

«ساحل شرقی»، مستندی متفاوت با تصویربرداری از داخل غزه و روایت مقاومت مردم غزه در جریان زندگی.

«شورشی»، فیلمی کوتاه که به تجاوز سربازان صهیونیسم می پردازد. آنها به خانه‌ای برای یافتن یک شورشی می‌روند، حال آنکه تنها یک پسر بچه نوجوان را دستگیر می‌کنند.

«فراخوان خونین»، مستندی با سوژه ای حساس است که با بررسی جز به جز وقایع از ماجرای کشته شدن کیان پیرفلک کودک کشته شده در اغتشاشات ایذه پرده بر می‌دارد.

«کدهای سیاه»، روایتی آمریکایی از ماجرایی ۴۴۴ روز گروگان‌گیری جاسوسان سفارت آمریکا در ایران.

«قاعده بازی»، مستندی با محور مقاومت مردم یمن که از نامزدهای جایزه ویژه «خنجر یمنی» این دوره از جشنواره محسوب می‌شود.

عدم هماهنگی و ضعف برنامه ریزی

برگزاری همزمان کارگاه های آموزشی با حضور اساتید برجسته همزمان با اکران فیلم ها یا برگزاری نشست های تخصصی کنار سالن اصلی اکران و همزمان با پخش فیلم یا به تعبیر دیگر برگزاری همزمان نشست بررسی فیلم، کارگاه آموزشی و اکران آثار ممکن است سردرگمی برای مخاطبان ایجاد کند و شاید بهتر بود تا با برنامه ریزی مناسب تری این برنامه ها بدون تداخل برگزار می‌شد تا علاقه مندان بتوانند از همه این ظرفیت ها استفاده کنند.

رسانه سینمای خانگی- رویای والیبالیست‌ها روی پردۀ نقره‌ای

«احسان مشکور» کارگردان مستند «رویای بزرگ» از روند تهیه و تولید این مستند گفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی جشنواره عمار، «احسان مشکور» کارگردان مستند «رؤیای بزرگ» در خصوص چرایی و هدف از ساخت این مستند و اهمیت آن گفت: وقتی تاریخ برای مردم یک کشور یادآوری نشود به مرور فراموش می‌شود، باید در رسانه و کتب درسی و غیر درسی تاریخ یادآوری شود. هدف ما از ساختن این فیلم نشان دادن موفقیت‌های تیمی در کشورمان است، برخی اعتقاد داشتند در زمینه ورزش تیمی موفقیت‌های ما بسیار کم است اما ما در این مستند عکس آن را نشان دادیم و مصداق موفقیت تیمی را در ورزش والیبال به نمایش گذاشتیم.

وی افزود: در این مستند پیشرفت از دل جنگ با حضور مدیر داخلی با تجربه صنعتی شروع می‌شود و والیبال کشوربه صورت علمی و کاملاً حرفه‌ای گسترش می‌یابد. در رشته والیبال پس از مدیریت وی اثرات موفقیت را مشاهده می‌کنیم که ایران جزو پنج تیم اول در جهان می‌شود. ضرورت ساخت این فیلم یادآوری یک نسخه پیشرفت بوده است که یک مدیر داخلی هم با اتکا به جوانان کشور می‌تواند موفقیت بزرگی را رقم بزند.

مشکور عنوان کرد: مستند ورزشی در کشورمان تولید شده اما آنچه در قالب ژانر ورزشی باشد که بتوان در قاب سینما به نمایش گذاشت بسیار کم است و شاید به تعداد انگشت‌های دست هم نرسد نمونه‌های بارزآن «صفر تا سکو» یا «جایی برای فرشته‌ها نیست»؛ فکر می‌کنم مستند رؤیای بزرگ قابلیت نمایش سراسری در سینماهای ایران را دارد و همچنین این مقوله را داشته که پس از اکران، مخاطب با حال خوب از سینما بیرون بیاید.

این مستندساز ادامه داد: قااب فرم مستند، مصاحبه تولیدی و آرشیو نیست و علاوه بر اینکه با افراد شاخص مصاحبه کردیم بخش تولیدی هم داشتیم، در چند شهر متفاوت از جمله مشهد، گنبد، یزد و…. در این مستند مجموعه‌ای کامل از اطلاعات را با یک ریتم بالا ارائه دادیم، که مخاطب اصلاً خسته نشود و انشالله مستند برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود.

وی در خصوص اهمیت پرداختن به چنین مستندهایی در قاب سینما برای نسل امروز، اظهار کرد: فیلم قبلیم «عملیات دماوند» (اشاره به جنگ ناشناخته ایران در عمان می‌کرد) بیشتر برای نوجوانان بود و مخاطب اصلی این مستند هم، افزون بر نوجوانان، جوانان هم هستند که گذشته نه چندان دور را برای آنها یادآوری می‌کند و فکر می‌کنم الگوی مناسب را به مخاطبان نشان می‌دهد که می‌شود با همه سختی‌ها برای رشد تلاش کرد.

مشکور افزود: مستند «عملیات دماوند» در بسیاری از مدارس پخش شد و بازخوردهای بسیار خوبی از آموزش و پرورش گرفتیم، این مستند هم ظرفیت بسیار خوبی دارد که در دانشگاه‌ها و مدارس پخش شود زیرا برای مخاطبان نوجوان و جوان جذاب بوده و خسته‌کننده نخواهد بود. این مستند می‌تواند ذهن آنها را امیدوار کند که با همه مشکلات می‌توانند به پیشرفت‌های خوبی دست پیدا کنند. با چنین ذهنیتی طی چند سال آینده اثرات مثبت آن مشاهده می‌شود.

وی درباره اثرات مثبت بین‌المللی چنین مستندهایی، اظهار کرد: قبل از آغاز ساخت این مستند نزدیک ۴۰ تا ۵۰ مستند ورزشی با فرم‌های متفاوت را دیدم، کارکرد مستند ورزشی بیشتر در عرصه بین الملل است، اگر مستند فرم خوب و قابل قبولی داشته باشد و قانون کپی رایت را رعایت کند در عرصه بین‌الملل هم می‌تواند به موفقیت دست یابد. چنین مستندهایی پس از اینکه در کشور نمایش داده می‌شود باید در عرصه بین الملل هم به نمایش گذاشته شود. برای ساخت این مستند به عنوان مثال مستندی که در خصوص موفقیت تیم اسپانیا ساخته شده بود را چندین بار مشاهده کردیم و دیدیم در همین فرمی است که ما ساختیم و از یک تاریخ نه چندان دوری صحبت می‌کند که آن تیم قهرمان جهان شده است. تقریباً مستند ما از نظر محتوایی نزدیک به این مستند است. مستندهای ورزشی دو نکته مهم دارند، یکی اینکه هر دو در عرصه نمایش نشان دهنده اقتدار هستند و دیگر اینکه در یک نقطه به هم می‌رسند و سبب می‌شود که آن اقتدار کشور در عرصه بین‌المللی به خوبی نمایش داده شود. امید که این مستند پس از آنکه نمایش کشوری آن تمام شد در کشورهای خارجی هم به نمایش گذاشته شود و فکر می‌کنم مستند «رؤیای بزرگ» این ظرفیت را دارد.

این مستندساز درخصوص نقش جشنواره عمار جهت معرفی چنین مستندهایی، ابراز کرد: طی دو سه سالی که جشنواره عمار را بررسی کردم به نظر می‌آید به سمت حرفه‌ای شدن حرکت می‌کند، امسال هم انتظارم از سطح جشنواره حتماً بالاتر از سال‌های قبل هست و به نظر می‌رسد جشنواره عمار امسال تولیدات با سطح کیفی بالا را ارائه دهد، در اکران‌های خصوصی، از نظر فرمی و محتوا بالاترین سطح‌های این چند سال اخیر را دیدم که همین امر سبب جذب مخاطب می‌شود، اگر مستند جایزه‌ای بگیرد یا نگاه ویژه‌ای به آن شود استقبال مخاطب دوچندان شده و مستند از ظرف خود هم می‌تواند جلوتر رفته و دیده شود.

مشکور ادامه داد: فکر می‌کنم جشنواره مردمی عمار در این چند سال به وظیفه اصلی خود یعنی بودجود آمدن جریانی متعهد به کشور و البته فرهنگی و هنری عمل کرده است و نکته مهمی که باعث پیشرفت جشنواره عمار در این چند سال اخیر شده حمایت‌های بی‌دریغ حاج نادر طالب زاده بوده، که بنده چند سال قبل افتخار شاگردی ایشان را داشته‌ام و امیدوارم نبود ایشان باعث انگیزه دو چندان مسیولین مربوط برای برگزاری بهتر جشنواره در سال‌های آینده شود.

وی در پایان گفت: رؤیای برزگ اصلاً سفارش نهادی خاص یا فدراسیون ورزشی نبوده و ۲ سال پیش، که به صورت شخصی پژوهشی انجام می‌دادم، تبدیل به طرح شد. در دل تولید مستند هم به هیچ عنوان فدراسیون والیبال از ما حمایت مالی نکرد و مستند رؤیای بزرگ در مرکز مستند سفیر فیلم با یک بودجه حداقلی ساخته شده است. تهیه کنندگی این اثر را حسین محمدی واله و کارگردانی آن را احسان مشکور به عهده داشته‌اند. زمان این مستند ۷۴ دقیقه است و از تولیدات مرکز مستند «سفیرفیلم» است.

باز نشر رسانه سینمای خانگی – قبیله گرایی؛ سمّ مهلک عرصه فرهنگ و هنر

با توجه به استقبال مخاطبان گرامی از این یادداشت، و تأثیراتی که بحمدالله این مطلب در میان برخی از مسئولان فهیم کشور در عرصه فرهنگ، هنر، سینما، و تلویزیون از خود به یادگار گذاشت؛ مجدداً روی صفحه پایگاه خبری سینمای خانگی قرار گرفت. امید است مطالبی از این دست بتواند شرایط مدیریت این حوزه بسیار مهم و استراتژیک را بیش از پیش به سوی قرارگرفتن در سطح و شأن انقلاب اسلامی هموار سازد.

تردیدی نیست که سمّ مهلک عرصه فرهنگ، تکیه بر دیدگاه های قبیله ای و عشیره ای است؛ جنبه ای ویرانگر که در گستره ملی و ایران وطنی به شکلی انحصاری و ناشی از تفکر خودی و ناخودی مورد توجه ویژه قرار گیرد. به نظر می رسد، آنچه در نگاه به عملکرد بخش داخلی برخی افراد و نهادهای اجتماعی و حاکمیتی، به پیکره ی فرهنگ ایران بزرگ و انقلابی  آسیب وارد نموده و همچنان لطمه می زند، بیش از هر چیز به وجود نگرش، گرایش، و رفتار تک بعدی مدیرانی معطوف می شود که به جای داشتن دغدغه های جامع، مانع، و فراگیر برای صیانت از ارزش های انقلاب، نظام، و کشور تنها به پیشبرد اهداف جناحی و باندی خود می پردازند. منویات و بیانات رهبری نظام جمهوری اسلامی که به راحتی قابل دسترسی، مطالعه، و بررسی است، حاکی از افق دید پیشرو و پیش برنده ی ایشان در وسعتِ فرهنگ، هنر، و رسانه کشور است. اما، به واقع زمانی می توان امیدوار بود که خواسته های رهبری در عرصه فرهنگ و هنر به طرزی مؤثر و رو به کمال در سطح کشور پیاده گردد و نتایج با ارزش و مفید آن به راحتی دیده شود، که عملکرد مدیران مربوطه در تمامی سطوح ملی، منطقه ای، و محلی از دیدگاه های باندی و جناحی خالی بوده، تنها دغدغه، توجه به انجام کارها و فعالیت های عمیق، مفید، و مؤثر در راستای تقویت اهداف مطلوب مردم سالاری دینی در کشور باشد.

نگارنده قصد نادیده گرفتن نمونه­ های بسیار زیاد مصادیق آثار و افعال ارزشمند و مفید موجود در کارکرد مدیران این عرصه را ندارد؛ اما از زاویه ی انصاف و با نگاهی منصفانه نمی توان اذعان نکرد که در مقایسه با سطح بسیار بالا و والای کمی و کیفی مطلوب در خصوص اقدامات ریز و درشت فرهنگی، هنری، و رسانه ای در نظام جمهوری اسلامی، حجم و کیفیت مجموعه فعالیت های انجام شده اعتبار چندانی ندارد. با وجود این و در همین محدوده ی موجود، اگر نگاه قبیله ای و باندی این بخش قابل توجه از مدیران کنار گذاشته شود و هر سیاست، یا تصمیم، و اقدامی در این زمینه با توجه به الزامات فراگیری، گستردگی، و آینده نگری آن صورت پذیرد، به طور قطع مشکلات و مسائل عرصه فرهنگ به کمترین سطح ممکن کاسته خواهد شد، اتحاد و یکپارچگی مسئولان، اندیشمندان، فرهنگیان، هنرمندان، و مردم، چنان نتیجه ی قدرتمندی را در زمینه آثار و افعال فرهنگی و هنری پدید خواهد آورد که ضمن تأمین منافع حداکثری مردم، مسئولان و هنرمندان در تمامی سطوح فردی، اجتماعی، و ملی؛ بی هیچ تردیدی حیرت و تحسین جهانیان را نیز به دنبال خواهد داشت، و صد البته باعث الگوپذیری آزادگان و مستضعفان جهان برای رسانیدن خود به سبک زندگی اسلامی (و ایرانی) خواهد گردید. برای نمونه به تجربه های “دفاع مقدس”، “دفاع از حرم و ایجاد جریان جهانی مبارزه با داعش”، “مقابله با بیماری منحوس و تروریستی کرونا”، “پیشرفت های علمی در زمینه های دفاعی، هوافضا، سلول های بنیادین”، و امثال آن اشاره می شود که نمونه های تأیید شده ی ایرانی اسلامیِ مردم و مسئولان در نتیجه ی کنار گذاشتن آن نگاه مخرّب است.

با کمال تأسف، این روزها شاهدیم که عده ی زیادی از افراد دغدغه مند نظام و انقلاب و ملت ایران اسلامی، علی رغم آن که از جان و دل برای حفظ ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی مایه گذاشته اند تنها به دلیل وجود نگاه های جناحی و قبیله ای خانه نشین شده و به اجبار و اکراه، و بهانه های واهی از حضور موثر در عرصه های گوناگون فرهنگ، هنر، و رسانه کنار رفته، یا کنار گذاشته شده اند. اما، درست در نقطه مقابل، افرادی در پشت نقاب جوانگرایی در رأس امور و فعالیت های فرهنگی، هنری، و رسانه ای قرار گرفته اند، که چه بسا بودجه های هنگفتی را از جیب بیت المال برای تولید آثار بی ارزش و بعضاً منافی با ارزش های انقلاب و نظام تلف می کنند، و بدتر آن گاهی متفاوت از نظام و ملت فکر می کنند، و شاید دیدگاه های شبه روشنفکرانه و براندازانه ای هم دارند. اگر بدبینانه هم نبینیم، هیچ گاه در طول تاریخ دیده نشده است که مثلا در حوزه پزشکی و درمانی فردی بدون داشتن تخصص مرتبط با علوم طب، به مسئولیت داروخانه، بیمارستان، یا درمانگاهی گمارده شده باشد، در حالی که معکوس آن در ساختارهای فرهنگی، هنری، رسانه ای به وفور دیده می شود و کسانی بر صندلی های این مدیریت تکیه می زنند که هیچ تجربه یا دانش مؤثری در این زمینه نداشته اند. خاصیت و نمود مدیریت در این عرصه سهل و ممتنع بودن آن است که بر اساس ضرب المثل، از دور دل می برد و از نزدیک زهره می دَرَد! چرا که تصمیم گیری در عرصه فرهنگ، هنر، و رسانه بسیار بسیار دشوارتر از سایر عرصه ها است.

فاجعه آن گاه شکل جدّی تری به خود می گیرد که همین افراد نالایق و نادان، نگاه باندی و جناحی هم داشته باشند!بنابراین برای تحقق دیدگاه های رهبری نظام که بی تردید برای پیشرفت و تعالی کشور تعریف شده، به نظر می رسد باید ابتدا تجدید نظری جدی و اساسی بر روی افرادی که در رأس امور فرهنگی، هنری، و رسانه ای کشور فعالیت می کنند، صورت پذیرد تا تنها آنانی که ضمن داشتن تخصص و تجربه لازم، نگاه باندی و جناحی در حوزه مسئولیت خود نداشته باشند به کارشان ادامه دهند؛ آنگاه سپهر مشاوران مدیران نیز مورد بررسی واقع گردد تا افراد کج اندیش، کوته فکر، باندباز، فاسد، و ترسو نتوانند مدیران توانمند و شجاع را احاطه کرده، قدرت تصمیم گیری او را محدود به ناتوانی خود بنمایند.

رسانه سینمای خانگی- جایگاه خانواده در سینمای ایران بررسی خواهد شد

سلسله نشست‌های تخصصی نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا از یکشنبه، ۱۸ تیر آغاز می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا،  اولین نشست تخصصی این رویداد با عنوان «تصویر خانواده در سینمای ایران از سینمای موجود تا سینمای موعود با تکیه بر کتاب مرحوم طالب زاده» فردا یکشنبه ۱۸ تیر از ساعت ۱۳ در خانه کتاب و ادبیات ایران میزبان علاقه‌مندان خواهد بود.

سیدعلی اصغر تقوی – مدرس دانشگاه و محقق -، حسن بنیانیان – رییس اسبق حوزه هنری و کمیسیون پیوست نگاری شورای عالی انقلاب فرهنگی – و علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده – فعال رسانه‌ای – در این نشست دیدگاه‌ها و نظرات خود را درباره موضوع یادشده مطرح خواهند کرد.

حضور در این نشست‌ها برای عموم‌علاقه‌مندان آزاد و رایگان بوده و متقاضیان به شرکت در جلسات می‌توانند اطلاعات خود را به شماره ۰۹۱۲۶۷۷۷۸۹۴ ارسال کنند.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور تا ۲۳ تیرماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ تیرماه در تهران برگزار می‌شود.  

همچنین نمایش آثار و اجرای برنامه‌های نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا همزمان با استان تهران، در ۱۲ استان دیگر کشور صورت می‌گیرد.

 خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، اصفهان، فارس، همدان، قم، گلستان، قزوین، کرمانشاه، مازندران، گیلان، تهران و البرز استان‌هایی هستند که از آثار و مخاطبان نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا میزبانی می‌کنند.

بنا بر اعلام برگزارکنندگان، این رویداد با نمایش آثاری در بخش‌های ملی و بین‌الملل و قالب‌های فیلم بلند سینمایی، فیلم‌ کوتاه داستانی و فیلم مستند در تلاش برای ارتقای جایگاه زنان و تحکیم بنیان خانواده در سینماست.

رسانه سینمای خانگی- امام خمینی، ناجی سینمای ایران

سینما به عنوان ابزار رواج بی بند و باری در ایران در دستان رژیم پهلوی برای مقابله با اندیشه دینی و انحراف جوانان به کار گرفته می شد تا بتواند با تغییر سبک زندگی و رسوخ فرهنگ منحط غربی، با ایجاد فاصله میان دین و زندگی مردم، و القاء تفکر جدائی دین از سیاست، مردم را از ایفای نقش در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی دورکرده تا جبهه استکبار بتواند به مطامع خود دست پیداکند؛ اما اجرای بخشی از اندیشه ها ی امام خمینی نقشه های آنان را بعد از انقلاب اسلامی با شکست مواجه کرد

یادداشت مهدی سرتاج/ دفتر اصفهان

از سال های نخستین اختراع سینما، یعنی اواخر قرن هجدهم میلادی که فقط نماهایی صامت و ثابت به نمایش گذارده می شد کسی فکرش را هم نمی کردکه این پدیده روزگاری به عنوان رسانه ای دیداری و شنیداری با کمک فناوری بتواند علاوه بر سودآوری اقتصادی، در جایگاه تاثیرگذارترین ابزار هنری بر زندگی مردم بنشیند. قدرت های استعماری در کنار کمپانی هایی که متعلق به خودشان بود، با بهره گیری از تاثیر جادویی سینما، از این ابزار برای اجرای راهبردهای استعماری برای تسلط بر جهان به فعالیت پرداختند و آن را در کشورهای دیگر با همان هدف گسترش دادند. در ایران نیز از همان بدو ورود، دستخوش فساد لجام گسیخته دربار قرار گرفت و سپس در دوره پهلوی این فساد رو به افزایش نهاد و به واسطه فساد اخلاقی غالب اهالی سینما و نفوذ بهائی ها و سرمایه داران شهوت پرست، آلودگی بیشتری را دامن زد.

از آنجا که فضای دینی و مذهبی حاکم بر کشور که از معمولاً مجالس ذکر اباعبدالله الحسین علیه السلام و منبر روشنگرانه حوزه های علمیه بهره می برد، به طور جدّی مانع گسترش این نوع از سینما بود، دربار لاجرم می بایست در فرهنگ و سبک زندگی مردم تغیییرات اساسی بوجود می آورد تا بدون درد سر هدف مفسدانه استعمار پیگیری شود. در این راستا گونه ای از فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی تأسیس شد که از آن با عبارت «فیلمفارسی» تعبیر می گردید. کار به جائی رسید که مجلاّت همسوی دولت نیز هشدار می دادند پنج درصد از تصادفات تهران در اثر حواس پرتی رانندگان از رانندگی و توجه ناخودآگاه به سردر آلوده ی سینماها بوده است. رشد این سینما و اکران فیلم‌های غربی که در آن از نشان دادن صحنه های غیر اخلاقی پرهیز نمی شد، آرام آرام موجب قهر مردم را فراهم و گیشه سینمای ایران را با رکود همراه ساخت. موج سینمای نو که ناشی از تفکرات به اصطلاح روشنفکری مایه می گرفت به تدریج جایگزین فیلمفارسی شد، اما این موج نیز نتوانست سینما را در نزد قاطبه مردم محبوب نماید.

دولت حاکم برای ایجاد پشتوانه برای این سینما تصمیم گرفت به امورات دیگری نیز بپردازد. فرح دیبا که سهمش از سلطنت، مدیریت عرصه فرهنگ و هنر کشور بود، جشن های بزرگی همچون جشن فرهنگ و هنر اصفهان و جشن هنر شیراز را برگزار کرد. اجرای نمایش «خوک و بچه» در جشنواره هنر شیراز که زنده و زننده رابطه جنسی زن و مرد را در معرض دیدگان همگان می گذاشت، فریاد اعتراض امام خمینی را در شهریور 1356به دنبال داشت که با اشاره به آنچه در شیراز رخ داده بود، علمای اسلام را به واکنش در برابر این گستاخی و فسادانگیزی فرخواندند و آنان را به خاطر سکوت در مقابل این اقدام سرزنش نمودند. در هر صورت ارتباط مردم با سینمای فاسد پهلوی روز به روز کم رنگ تر می شد و سینما علی رغم حمایت جدی دربار تقریباً به ورشکستگی کامل تن داد.

حدود یک سال بعد، انقلاب اسلامی به سرعت به سوی پیروزی پیش می رفت و امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هجری شمسی وقتی از تبعید بازگشت و در میان استقبال باشکوه مردم در کنار قطعه شهدای انقلاب اسلامی در بهشت زهرا س سخنرانی کرد، ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی را تبیین نموده، با اشاره به ابتذال سینما پهلوی فرمود: «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کِی مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت – خصوصاً در ایران – مرکز [عظیمی] که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می‌دانید که جوان های ما را این ها به تباهی کشیده‌اند. و همین طور سایر این [مراکز]. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما».

بدین گونه امام خمینی رحمت الله علیه، ناجی سینمای ایران شد. فرزندان خمینی سینمای کشور را به دست گرفتند و با ظهور و بروز شخصیت هایی همچون شهید سید مرتضی آوینی، مرحوم فرج الله سلحشور، مرحوم نادر طالب زاده و… این هدف را دنبال کرد و هم اینک علی رغم وجود باقی ماندگانی از آن تفکر منحط در لایه های پنهان و آشکار هنرـ صنعت ـ رسانه ی سینمای ایران سینمای پاک و مؤثر ایران اسلامی تا جایی پیش رفته که آن را در جهان تثبیت کرده است. برای نمونه به ابرگونه (ژانر) جدید «دفاع مقدس» اشاره می شود که حاصل تلاش مقدس فرزندان هنرمند خمینی و سربازان وفادار خامنه ای است. این سینمای پاک به طور طبیعی راه روشنی را در سنمای جهان خواهد گشود.

راز «نادر» چه بود؟

نادر طالب‌زاده وقتی فهمید چمدانش در آن سفر ربوده‌شده و حتی وقتی فهمید اطلاعات لپ‌تاپش را تخلیه و آن را به ویروس‌های رایانه‌ای آلوده کرده‌اند به ذهنش هم خطور نکرد موردحمله بیولوژیک قرار گرفته است و عوارضی مثل سرفه‌های خونینش، دلیلی فراتر از آلودگی هوای تهران دارد.

به گزارش سینمای خانگی از خبرگزاری فارس، ترور بیولوژیکی نوعی از ترور است که در فرآیند آن به وسیله ویروس‌ها و میکروب‌ها بدون سلاح از طریق بیمار کردن فرد او را به قصد کشتن ضعیف می‌کنند، به گونه‌ای که به راحتی توسط آزمایش‌های پزشکی قابل تشخیص نباشد. سال‌ها پیش از این بحث ترور بیولوژیک با بیماری ناگهانی کارگردان سریال ماندگار یوسف پیامبر، فرج الله سلحشور مورد بحث قرار گرفت. در همان زمان بود که بحث ترور بیولوژیک نادر طالب زاده، مستند ساز، مجری تلویزیون، دبیر جشنواره فیلم «عمار»، کنفرانس افق نو و هنرمند متعهد هنر انقلاب اسلامی نیز مطرح شد.

علی‌اکبر عبدالعلی زاده عضو شورای سردبیری روزنامه جام جم، در گزارشی به بررسی نمونه‌های مختلفی از ترور بیولوژیک چهره‌های شاخص داخلی و خارجی پرداخته و سابقه طولانی ترور خاموش اندیشمندان توسط جریان انگلیسی‌ – صهیونیستی را مورد ارزیابی قرار داده است. در ادامه این گزارش را می‌خوانید:

 او مستندسازی افشاگر، پژوهشگر طرح‌های کاربردی و راهبردی، اجماع‌کننده اندیشه‌های آزادیخواه در سراسر دنیا، مشاور بین‌المللی رسانه‌های جریان مقاومت در حوزه جریان‌شناسی و برگزارکننده نشست‌های ضداستکباری و ضدصهیونیستی پرواکنش بود. به نظر ممکن است صهیونیست‌جماعت که برای کمتر از اینها و حتی به جرم کشیدن چند کاریکاتور، هنرمند ترور کرده، در مقابل این میزان فعالیت بی‌اقدام بنشیند و تماشا کند؟! واقعیت این است که حتی فعالان جبهه فرهنگی از سر تواضع و براساس خلوص نیت، خودشان هم نمی‌دانند چه خطری برای نظام سلطه دارند!

همچنان که می‌دانیم، نادر طالب‌زاده وقتی فهمید چمدانش در آن سفر ربوده‌شده و حتی وقتی فهمید اطلاعات لپ‌تاپش را تخلیه و آن را به ویروس‌های رایانه‌ای آلوده کرده‌اند به ذهنش هم خطور نکرد موردحمله بیولوژیک قرار گرفته است و عوارضی مثل سرفه‌های خونینش، دلیلی فراتر از آلودگی هوای تهران دارد! غافل از این‌که حذف فیزیکی، میراث کهن انگلیسی – صهیونیستی است که حالا به دکترین ترور موساد تبدیل شده. فراموش نکنیم دانشمندان و اندیشمندان این سرزمین همواره و آشکارا مورد طمع نظام سلطه‌اند؛ پس به این حقیقت شک نکن.

یا درس عبرت بساز یا صدایش را در نیار

ترور گاهی باید آشکارا صورت بگیرد تا از قربانی درس عبرتی برای افزایش وحشت دیگران بسازند، همچون ترور غسان کفانی اما وقتی قرار است بدون هزینه سیاسی کسی را حذف کنند، می‌شود بی‌شمار ترور خاموش و بدون ردپا در حوزه سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی و صدالبته فرهنگی که از قضا در این مورد ید طولایی دارند.

پدیده‌ای به قدمت تاریخ

تصور نکنیم ترور بیولوژیک امری جدید و دشوار است، این روش سابقه طولانی در تاریخ دارد که از مسمومیت قابل ردیابی تا آلودگی‌های میکروبی، معدنی، رادیو اکتیو، بالا و پایین کردن فاکتورهای خونی و کبدی و… بدون ردیابی را دربر می‌گیرد؛ بمب‌های بی‌صدایی که به مرور زمان عمل می‌کند، بدون لو دادن عامل ترور، قبل و بعد از مرگ !

 شاخه علمی قتل‌عام اندیشه

بیوتروریسم همچنان که از واژه نمایان است، برپایه علم زیست‌شناسی یا بیولوژی و در یک کلام برپایه علم مطالعه در مورد زندگی و موجودات زنده است.در قدیم از این علم به‌عنوان علوم طبیعی نام می‌بردند، وقتی صحبت از جاندار می‌کنیم، منظور فقط حیوانات و حشرات و… نیستند؛ بلکه میکروب‌ها، باکتری‌ها، قارچ‌ها، مواد معدنی موثر بر زیست و… نیز در زیرمجموعه جاندارانی قرار می‌گیرند.برخلاف افراد ناآگاه و همه‌چیزدان که فکر می‌کنند ترور بیولوژیک چیزی شبیه سم خوراندن است و در معده فرد مورد ترور به دنبال آثار حمله می‌گردند، تروربیولوژیک بر مبنای تغییر فاکتورهای کبدی و خونی و براساس الگوهای طبیعی بدن انجام می‌شود. یعنی عواملی که افزایش یا کاهش آنها به‌صورت طبیعی باعث سکته قلبی و مغزی و بروز سرطان و… می‌شود را تحریک می‌کنند و زمینه جراحت یا فوت تدریجی یا ناگهانی فرد مورد هدف را فراهم می‌کنند. حالا پزشکان بروند آزمایش بگیرند و تحقیق کنند، در انتها می‌رسند به همان دلیل طبیعی سکته، سرطان‌و …

معروف‌ترین عامل پنهان ترور 

کبالت نام‌آشنا‌ترین عنصر معدنی به‌کار گرفته‌شده در ترور‌های خاموش است. نام کبالت از یک واژه آلمانی به نام «Kobalt» برگرفته شده – که در آن زبان خُبالت خوانده می‌شود – و به معنای «روح شیطان» است.در اصل این نام را کارگران عصبی آلمان شرقی به این فلز داده‌اند؛ زمانی که هنگام استخراج این فلز از معادن آن، دچار بیماری‌های مشکوکی مثل بیماری‌های ریوی، سردرد و خارش می‌شدند و جان می‌سپردند! 

کبالت فلزی است واسطه در گروه ۸ و دوره ۴ جدول تناوبی. در مکانی که عناصر واسطه آهن و نیکل از سمت چپ و راست آن را احاطه کرده‌اند. این فلز عنصری سفید مایل به نقره‌ای است و سی و دومین عنصر فراوان پوسته زمین محسوب می‌شود. گفته می‌شود که کبالت حدود ۰.۰۰۲ درصد کل پوسته زمین را تشکیل می‌دهد. نکته این‌که این عنصر سمی، یکی از اجزای اصلی ویتامین B۱۲ را تشکیل می‌دهد و امکانی برای تشخیص و دلایل افزایش آن در بدن وجود ندارد، مگر آن‌که شیء آلوده به آن در دسترس باشد! این تازه یکی از ده‌ها عامل قتل بدون ردپا است.

چطور می‌توان وجود عامل بدون ردپا را تایید کرد؟

با این توضیح باید همین ابتدا براساس نتیجه انتهای مقاله پرسید که چطور است افرادی حتی بدون انجام آزمایش دقیق در مورد نادر طالب‌زاده و دیگر اهداف ترور، بیوتروریسم را در مورد آنها مردود دانسته‌اند؟! آیا کسانی نذر دارند در جبهه خودی ردپای دشمن را پاک کنند و اوضاع آرام و امن گلخانه‌ای ایجاد کنند؟
بر این اساس روش مدون و قابل استنادی که برای تایید ترور بیولوژیک انجام‌شده باشد، وجود ندارد. تنها در مواردی که فرد موردحمله از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارای عملکرد استراتژیک باشد و دشمنان آشکاری در کمین او باشند، می‌توان تغییر حال، فاکتورهای سلامتی و شیء آلوده را مورد استناد قرار داد.از این منظر همه نشانه‌هایی که در عملکرد نادر طالب‌زاده به فراوانی یافت می‌شود، دلیل کاملی برای ترور او را پیش رو می‌گذارد. از مستندسازی‌های فرامرزی‌اش تا حضورش در بوسنی و افغانستان، علمداری مبارزه با نفوذ انگلیسی و فرانسوی و رسواسازی هولوکاست و ایدئولوژی صهیونیست‌ها.اما نادر طالب‌زاده نه اولین هدف ترور فرهنگی است و نه آخرین آن است. بی‌شمار نمونه‌هایی از حذف فیزیکی هنرمندان توسطه نظام سلطه جهانی مشهود است. در ادامه مواردی درقالب فرضیه‌های قابل بررسی به‌منظور تقویت امکان ترور نادر طالب‌زاده را مرور می‌کنیم.
 
یک عدد ناقابل در آمار تصادفات مشکوک

یادمان باشد جبهه دشمن با کسی تعارف ندارد و از قضا به کینه‌اش در انتقامگیری مشهور است پس هرکس که پا را از مرزهای ممنوعه روشنگری آن‌سوتر بگذارد یک هدف جدی تلقی می‌شود که یا باید به راه بیاید یا حذف شود! همچنان که گفته شد این نوع حذف سابقه‌ای طولانی دارد. 
محمود جوهری، بازیگر نقش رئیسعلی دلواری در سریال «دلیران‌تنگستان» که همراه خانواده در اثر تصادف جاده‌ای ازبین‌رفت، نمونه خوبی از این دست است. او نماد مجسم رئیسعلی دلواری، قهرمانی واقعی است که هفت سال پوزه ارتش انگلستان را در سواحل ایران به خاک مالید و پس از سال‌ها فراموشی، با بازی او جان گرفته و در افکارعمومی زنده شده بود. مرگ تلخ جوهری می‌تواند موجب به‌راه‌آمدن خیلی از فعالان این حوزه باشد. نمونه‌ای که آن‌قدر توجیه‌کننده است که حتی در یک مکالمه کوتاه تلفنی کوتاه به کار تهدید و ارعاب می‌آید!

هیچ‌وقت از خودمان نپرسیدیم همایون شهنواز کارگردان همین سریال، با آن تبحر در تولید آثار تاریخی چرا دیگر تا چند دهه بعد از دلیران‌تنگستان مرتکب خلق اثر ماندگار نشد؟ و این‌که چرا خودش هرگز حاضر نشد دراین‌باره سخن بگوید؟ او مدت‌ها خارج از ایران زندگی می‌کرد و در پی بازگشت به کشور، پس از ساخت یک اثر تازه در آتش‌سوزی منزلش دچار سوختگی بیش از ۸۰ درصد شد و براثر این حادثه درگذشت! عجیب نیست؟ او قرق شکسته بود؟
 
دایره بزرگ اهداف ترور

مگر کم نخبه، اندیشمند، هنرمند، شاعر، ادیب، پژوهشگر، دانشمند و مبارز حق‌طلب داریم که در یک نقطه پرتصادف از هزاران نقطه پرتصادف ایران ازدست‌رفتند و به یک عدد از آمار کشته‌شدگان تصادفات جاده سال تبدیل شدند بدون این‌که کسی به اصل تصادف آنها شک کند؟

هدف لاجرم حکومتی و سیاسی نیست

گاهی یک هنرمند که به‌خوبی درباره فرهنگ ایرانی اثر خلق می‌کند و کمک می‌کند ما خودمان را بهتر بشناسیم از نظر رقیب فرهنگی یا دشمن، مهره‌ای خطرناک تلقی می‌شود. حالا ببینید دایره شاعران، رمان‌نویسان، تاریخ‌پژوهان، نمادشناسان و… که حتی اصولا حکومتی یا سیاسی تلقی نمی‌شوند چقدر باز است و فراوانی اهداف ترور چه پرتعداد.

سرطان سریع

از خودمان بپرسیم در این دایره، مرحوم علی حاتمی خالق سریال روشنگرانه «هزاردستان» قرار نمی‌گیرد؟ و سرطان مشکوک و پرسرعت او درست در هنگامه تولید «سریال تختی» با آن مرگ مشکوک و همچنان پررمز جهان‌پهلوان قابل ‌بررسی نیست. سریالی که دیگر هرگز ساخته نشد چون تنها علی حاتمی می‌توانست از هزارتوی آن به‌سلامت درآید.

صحنه‌سازی بمب‌گذاری کور

آیا مرگ مشکوک مصطفی عقاد، فیلمساز بی‌بدیل جهان اسلام به همراه دخترش در کافه آن هتل سوری هم قابل ‌بررسی است، قتلی آشکار که درنهایت به‌عنوان تلفات یک بمب‌گذاری کور تلقی شد و هرگز مورد بررسی قرار نگرفت!

احتمالا، دیگران با خودشان گفته‌اند: مگر او چقدر مهم بود که کسی بخواهد ترورش کند؟! اما وقتی بدانیم مصطفی عقاد علاوه بر تولید مهم‌ترین فیلم‌های جهان اسلام، خیز بلندی برای ساخت فیلمی درباره زندگی امام‌خمینی(ره) داشت شاید فارغ از تأثیر راهبردی دو فیلم تاریخی «الرساله» و «عمرمختار» اهمیت حذف فیزیکی او را درمی‌یابیم.
 اثری که بعد‌ها توسط تهیه‌کننده ایرانی‌اش و به دست یک کارگردان ایرانی ساخته شد و به خاطر حاشیه‌های فراوانش درس‌عبرتی برای دیگر فیلمسازان شد!
 
این توهم توطئه است یا اصل ترور؟

سیف‌ا… داد، دیگر فیلمساز ایرانی است که مرگ او در اثر سرطان پیشرفته هرگز مورد بررسی قرار نگرفت. شکی نیست که او ماندگارترین فیلم ــ مجموعه ایرانی در مورد ریشه‌یابی اشغال فلسطین و نگاه جنایتکارانه صهیونیست‌ را در این اشغالگری ساخته است.یادمان باشد او این اثر را براساس رمان بازگشت به حیفا (۱۹۶۹) نوشته برجسته غسان کفانی ساخته است و بد نیست بدانید صهیونیست‌ها این نویسنده را آشکارا ترور و با تبلیغات فراوان تلاش کردند از شهادت او مدل وحشت برای سایر روزنامه‌نگاران و نویسندگان مبارز فلسطینی بسازند. غسان کفانی سومین فرزند فائز عبدالرزاق بود که در جنبش ملی بر ضد اشغال انگلستان فعالیت داشت. می‌بینید چقدر ردپای میراث ترور و حذف فیزیکی آشکار است!
هنگامی‌ که با توطئه موساد، غسان کفانی شهید شد، گلدامئیر، نخست‌وزیر وقت رژیم‌صهیونیستی گفت: «کشتن غسان برابر با انهدام ده‌ها تانک یک گردان ارتش عرب برای ما سود داشت.»

ترور خاموش، قهرمان نمی‌سازد

او از یاد برده بود که غسان در دل‌ها جا دارد و این ترور از او اسطوره می‌سازد. جانشینان او اما می‌دانستند مرگ خاموش و ترور بیولوژیک این خاصیت را دارد که فرد مورد هدف در دایره شهدا قرار نمی‌گیرد و به اسطوره تبدیل نمی‌شود. حالا با این توضیحات می‌توان تصور کرد دشمنی که روزنامه‌نگار و نویسنده رمان با مخاطب بسیار محدودتر از یک سریال خوش‌ساخت را رسما ترور می‌کند، آیا از کنار عامل و کارگردانی که با اثر خود رمان همان نویسنده را جهانی کرده، به‌سادگی عبور می‌کند و اقدامی برای حذف او نمی‌کند؟!
همه اطرافیان «سیف‌ا… داد» تایید می‌کنند که او در سلامت کامل بود و با سرطان ناگهانی و صاعقه‌وار از دنیا‌رفت.

نویسنده و پژوهشگر پر خطر 

حسن شایانفر، پژوهشگر و فعال فرهنگی دیگر هدف ترور بیولوژیک است. او که مطالعات دقیق بر اسناد ساواک درباره احزاب، گروه‌ها و شخصیت‌ها و جریانات داشت، در یک‌فقره از فعالیت‌هایش مجموعه ۶۰ جلدی «نیمه پنهان» را با موضوع جریان‌شناسی براساس محور‌های زیر منتشر کرد:شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، حزب خلق مسلمان، نیمه پنهان مصدق، سایه روشن بهائیت، سایه شوم منتشر کرد و در هر جلد به ریشه‌یابی و بازخوانی افکار و مواضع اشخاص و جریان‌های معارض سیاسی و فرهنگی ‌پرداخت. این فعالیت‌های مستمر، او را به هدف ترور تبدیل کرد. امری که حتی در مورد او با توجه به تروری که مسئول دفترش را به شهادت رساند ردیابی نشد.برادر او ماوقع را چنین روایت می‌کند: «دوماه قبل از فوت اخوی نامه‌ای برایش‌ان از ناکجا آبادی پست می‌شود که به اشتباه نامه به دست دفتردارشان آقای عبدی می‌رسه، اون بنده خدا پس از باز کردن ظرف یک ساعت سست و بی‌حال میشه. او را به به بیمارستان بقیه‌ا… می‌برند، تا شب داخل کلیه، کبد و… با سرعتی باور نکردنی منهدم شد و پس از دو روز فوت کردند و از آنجا که این بنده خدا زمینه شیمیایی در جبهه داشته کسی متوجه آلودگی نشد. بعد یکی دوماه نامه‌ای مرگبار مجدد می‌آید و پس از بازکردن آن توسط اخوی علائم مسمومیت شدید آشکار شد و مجدد بقیه‌ا… و… .اصلا به‌گونه‌ای فرد از نظر عصبی مسموم می‌شود که حتی اختیار بستن پلک چشم را ندارد‌. چشم‌های ایشان را شب‌ها با چسب می‌بستند.» شایانفر پس از شش ماه مبارزه با بیماری‌های شتاب‌یافته با منشأ نامعلوم در ۲۹آبان ۱۳۹۵ درگذشت.

روایتگر تاریخ بدون تحریف سامی 

در مورد فرج‌ا… سلحشور هم‌روند بیماری و درگذشت شباهت‌های زیادی با نمونه‌های قبلی دارد. او سریال موفقی در مورد پیامبران سامی دارد و در آخرین تجربه‌اش پا در دایره ممنوعه روایت پیامبری حضرت موسی(ع) گذاشت. سینمای سلطه با مدیریت صهیونیست‌ها دهه‌های متمادی است که قدرت سینما را در جعل و تحریف تاریخ به کار گرفته و حتی پا را فراتر گذاشته و با به‌روز کردن محصولات خود به آنها جعلیات روزآمد سیاسی اضافه می‌کند‌. حالا در نقطه مقابل نگاهش با فردی مواجه شده که باوجود همه ندانم‌کاری‌های سیستمی و دشواری‌های مسیر در تولید روایت منطبق با اسناد تاریخی و دینی در مورد پیامبران سامی پافشاری می‌کند.تولید این آثار حتی با مخاطب محدود در وسعت منطقه‌ای، مصادف است با باز شدن مشت تحریف‌گران. هرچند قدرت عرضه و تبلیغ در دست صهیونیست‌هاست اما اندک آگاهی‌بخشی می‌تواند سوار بر قدرت حقیقت برای آنها رسوایی به‌پا کند. پس راحت‌ترین راه‌حل حذف فیزیکی نویسنده و کارگردان چنین آثاری است. ضمن این‌که او فراتر از تولید اثر در پژوهش ادیان، رسانه دینی، جریان‌شناسی نفوذ و فساد ساختارمند در عرصه هنر صاحب‌نظر، فعال و تأثیرگذار بود.در این مورد ترور، حتی به حذف مرحوم سلحشور بسنده نشد و جمال شورجه که قرار بود پس از او راهش را در همان مسیر ادامه دهد نیز به شکل شگفت‌انگیزی رو به ضعف گذاشت و با سرعت در بستر افتاد. به‌نحوی‌که توان و پای ادامه این مسیر را از دست داد.

حتی یک مستند اثر گذار برای اقدام به ترور کافی است

حبیب‌ا… کاسه‌ساز، دیگر تهیه‌کننده ایرانی است که مرگ او مشکوک به ترور بیولوژیک است. سوابق و فعالیت‌ها و میزان اثرگذاری او در جریان فرهنگی دفاع‌مقدس و مقاومت اسلامی نیازی به اشاره ندارد. فعالیتی که درصدی از آن همچون تولید مستند ادواردو (مستندی که به چند زبان ترجمه شد و تأثیر جهانی داشت) می‌تواند یک فرد را به هدف ترور برای صهیونیست‌ها و جریان سلطه بدل کند.فرضیه ترور بیولوژیک او هم آشکارا توسط قدیری ابیانه در مراسم تشییع کاسه‌ساز مطرح شد اما نه‌تنها جدی گرفته نشد، بلکه پدافندی نیز برای همقطاران او به‌کار گرفته نشد تا حداقل تلفات بیشتری به پیکره جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی وارد نشود.
 
ترور به جُرم کشیدن کاریکاتور

مستند و فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی که هیچ، نظام سلطه تحمل یک کاریکاتور را هم ندارد. شاخص کاریکاتوریست‌های ترور شده توسط صهیونیست‌ها ناجی العلی، هنرمند مبارز فلسطینی است که در دوره ترورهای آشکار به دلیل آن‌که در مقابل صهیونیست‌ها سرخم نکرد از پار درآمد و البته به اسطوره تبدیل شد. حالا در عصر حذف فیزیکی خاموش، بهنام بهرامی، کارتونیست ایرانی ضدهولوکاست در سال ۱۳۹۹ در سوئیس فوت شد.
بهنام بهرامی در مسابقه بین‌المللی کارتون و کاریکاتور هولوکاست شرکت کرد و کاریکاتورش در رسانه‌های خارجی و به‌ویژه رسانه‌های صهیونیستی باعث واکنش‌های زیادی شد. او برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. این هنرمند در شهر ژنو نمایشگاهی برپا کرد که آن را برهم زدند. مدتی بعد پلیس سوئیس این هنرمند ایرانی را دستگیر و او را بابت کاریکاتور هولوکاست توبیخ کرد. همان زمان وقتی از اداره پلیس بیرون آمد عده‌ای به او حمله کردند و لپ‌تاپ و کیفش را ‌دزدیدند. بهنام بهرامی پس‌ از این اتفاق، شرایط ناامنی را تجربه کرد و درنهایت آبان ماه ۱۳۹۸ تصمیم به بازگشت به ایران گرفت و این موضوع را به خانواده‌اش نیز اعلام کرد اما در بحبوحه‌ای که اینترنت در ایران قطع بود، تلفن وی نیز خاموش شد و اوایل آذرماه همان سال پلیس سوئیس جسد او را کشف کرد. نکته اینجاست که وقتی گواهی فوت این هنرمند به دست خانواده‌اش در ایران رسید، علت مرگ «نامعلوم» ذکر شده بود.دولت سوئیس اجازه خروج پیکر شهید بهرامی را نداده و او در ژنو به خاک سپرده است! نمایندگان کنسولگری ایران در ژنو اعلام کردند دولت سوئیس از ارائه هرگونه اطلاعات درباره مرگ و مکان وقوع مرگ این هنرمند ایرانی سرباز زده‌ و حتی لوازم شخصی او را نیز تحویل نداده‌‌است.
 
غیر قابل ردیابی

بیژن نوباوه، خبرنگار و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی دیگر فعال فرهنگی دیگر موردحمله بیوتروریسم است. در این مورد بدن او سم‌شناسی و دو نوع سم در بدنش شناسایی شد. طی ارزیابی‌های صورت‌گرفته این سموم هنگام بیهوشی عمل جراحی در آمریکا وارد بدن او شده بود. به گفته نوباوه، حتی در زمان ریاست آیت‌ا… هاشمی شاهرودی این مسأله از سوی قوه قضاییه مورد پیگیری قرار گرفت. او تأکید می‌کند چند روحانی هم پس از بازگشت از آمریکا در شرایط مشابه مبتلا شده و فوت کردند که موضوع بیوتروریسم در قبال آنها حکم می‌کند و پرونده آنها نیز در دستگاه‌های قضایی موجود است.

ترور فعال اقتصادی

علی دادمان، فعال اقتصادی دیگر فرد مورد ترور بیولوژیک است. او هم همچون نادر طالب‌زاده و …قربانی آلودگی از طریق چمدان شخصی خود در خارج از کشور شد. سرطان پرشتابی که در کمترین زمان باعث فوت فرزند شهید دامان در تیرماه ۹۵ شد. غده ایجادشده در روده او موجب انسداد روده شد و بخشی از روده را سیاه کرده که دکترها مجبور شدند بخشی از آن را بریده و روده را خارج کنند.محتویات‌ روده به داخل شکم ریخته بود که ایجاد عفونت کرد و عفونت وارد خون شد. از طرفی ضایعه ایجادشده در شکم، ریه را نیز درگیر کرد که سبب شد تنفس با دستگاه انجام ‌شود.سلول‌های سرطانی روده و معده و کبد و لگن و کلیه را به اشغال خود درآوردند که به خاطر جراحات و عمل جراحی‌ وضعیت موجود امکان‌ شیمی‌درمانی دیگر وجود نداشت.

ترور آشکار و پنهان دانشمندان

سعید کاظمی‌آشتیانی، دانشمند عرصه سلول‌های بنیادی دیگر قربانی ترور بیولوژیک است؛ دانشمند مؤمن و جهادگر، کانون امید و ابتکار و نوآوری و از رویش‌های مبارکی که آینده‌ درخشان علمی در کشور را نوید می‌داد ولی به ناگهان دچار عارضه قلبی و مرگ زودهنگام شد. از همان ابتدا نظریه ترور دکتر آشتیانی قوت گرفت ولی مانند موارد مشابه پرتعداد دیگر به نتیجه نرسید.
 
برگردیم به روایت چمدان آلوده

طالب‌زاده طی سفری، در هتلی در شهر نجف اقامت داشت. چمدان وی از میان صد‌ها چمدان از انبار چمدان‌های هتل برداشته و پنج روز بعد در کربلا در نیمه‌شب توسط افراد مسلح ناشناس به وی تحویل داده شد. اطلاعات لپ‌تاپ او را برداشته، بررسی‌های‌ کامل را انجام داده و دستگاه را به ویروس‌های رایانه‌ای آلوده کرده بودند. طالب‌زاده از همان روز که چمدان‌ را تحویل گرفت دچار بدحالی شد، طوری که به‌سختی راه می‌رفت و سرفه‌های خونی شدید داشت. اگر ترور بیولوژیک را جدی می‌گرفتیم، اطلاع‌رسانی می‌کردیم و او از ابتدا با آگاهی گمان بر ترور می‌برد و لباس‌های داخل چمدان را نمی‌پوشید یا از چمدان استفاده نمی‌کرد و امروز همچنان استوار در گلوگاه تاریخ ایستاده بود و روشنگری می‌کرد. دشمن سال‌هاست به چرخه جدیدی از روش‌های حذف اقدام کرده است.
 
جدی نگرفتن تهدیدات

صاحب‌نظران بیولوژی مولکولی، سال‌هاست که این حرف‌ها را گفته و در جلسات مهم و استراتژیک کشور بارها این نوع تهدیدات را به مسئولان گوشزد کرده‌اند اما هشدارها جدی گرفته نمی‌شود هیچ، گاهی اوقات مورد تمسخر واقع می‌شود و با طرح این موارد گوینده را متهم به توهم توطئه می‌کنند. رهبر معظم انقلاب، بارها تأکید کرده‌اند: «دشمنی دشمن، سرسوزنی عوض نشده بلکه ابزارهای‌شان تغییر کرده است؛ در گذشته با اسلحه و امروز با ابزارهای دیگر دشمنی می‌کنند؛ آنها در پشت سنگر نشسته و افراد بزرگ ما را نشانه می‌گیرند.» مباد روزی از خواب بیدار شویم که به صورت هفتگی ده‌ها نفر از افراد مهم و شاخص کشورمان ازدست ‌بروند. نباید از این سرمایه‌ها بگذریم، حتی بی‌شمار نخبه‌ای که در جامعه زندگی عادی دارند و گاهی حتی خانواده دوستان‌شان اهمیت آنها را زیر سؤال می‌برند، در رصد دقیق دشمنان این مرز و بوم قرار دارند و در اولین فرصت که شرایط فراهم باشد و هزینه کرد بر اهمیت هدف منطبق باشد، در دستور ترور قرار می‌گیرند. اگر لازم باشد هدف از طریق ترور فیزیکی حذف می‌شود حتی اگر ترور سردار قاسم سلیمانی و سردار محسن فخری‌زاده و شهدای هسته‌ای برای دشمن هزینه سیاسی و جهانی داشته باشد یا در گامی هوشمندانه از طریق بیوتروریسم و تصادفات برساخته آنها حذف خواهندکرد.

 با موضوعات جدی شوخی نکنیم

همچنان که روایت شد روایت بیوتروریسم علیه نیروهای مؤثر ایرانی امر تازه‌ای نیست. در شرایط کنونی تنها راه جلوگیری از خطر، تشکیل کمیته ویژه برای این مسأله در شورای عالی امنیت ملی است که شاید بتواند با ایجاد چتر امنیتی گسترده از سرمایه‌های انسانی ایران اسلامی محافظت کند. وظیفه دیگر بر عهده جامعه هنری به‌ویژه هنرمندان همسوست که اگر از دست‌شان کاری برنمی‌آید، اصل ماجرا را به شوخی برگزار نکنند تا پرونده‌های موجود باز بماند و پژوهشگران از پرداختن به این موضوع احساس بی‌ارزشی نکنند. 

آنچه سینماگران دربارۀ «نادر» گفتند

زنده یاد نادر طالب زاده یکی از هنرمندانی است که سال های سال با عشق برای اعتلای فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی تلاش کرده بود و در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ به دیار باقی شتافت. همزمان با سالگرد درگذشت این هنرمند متعهد با ۳ تن از چهره های شناخته شده سینمای کشور آقایان: جواد شمقدری، محمدرضا اسلاملو و محمد قهرمانی به گفتگو نشستیم.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، نادر طالب‌زاده متولد ۱۳۳۲ در تهران و مستندساز، تهیه‌کننده و مجری تلویزیونی، و کارگردان اهل ایران بود. او دبیر کنفرانس بین‌المللی افق نو، دبیر جشنواره فیلم عمار، از افراد مؤثر در تأسیس شبکه افق سیما و عضو هیأت اندیشه‌ورز این شبکه بود.

طالب‌زاده دارای مدارک تحصیلی کارشناسی ادبیات انگلیسی از دانشگاه راندولف میکن و کارشناسی ارشد کارگردانی سینما از دانشگاه کلمبیا بود. او فعالیت هنری را از ۱۳۵۹ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با ساخت فیلم‌های مستند آغاز کرد. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی و مدیریت مرکز تحقیقات و مطالعات سینمایی در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره کرد. وی در جنگ بوسنی شرکت داشته‌است.

وی کارگردان سریال «بشارت منجی» و تهیه‌کننده برنامه «راز» بوده و از دیگر فعالیت‌های جنبی او می‌توان به تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی و مدیریت مرکز تحقیقات و مطالعات سینمایی در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره کرد. طالب زاده که در لیست شخصیت‌های تحریم شده از سوی آمریکا قرار داشت در جنگ بوسنی نیز شرکت داشته‌ است.

سه تن از اهالی هنر سینمای ایران آقایان: جواد شمقدری، محمدرضا اسلاملو و محمد قهرمانی همزمان با نوروز ۱۴۰۲ در فراق این هنرمند پیشکسوت سینمای کشور با سینماپرس گفتگو کردند و از او برایمان گفتند.

*****************

جواد شمقدری رئیس پیشین سازمان سینمایی با ارسال یک یادداشت اختصاصی به سینماپرس نوشت: مرحوم نادر طالب زاده از نمونه های بسیار درخشان افرادی است که با دم مسیحایی امام (ره) به حیات طیبه دست یافتند. امام (ره) بسان خورشیدی در آسمان تفکر و اندیشه ها و مکاتب ظلمانی جهان تابید و دلهای پاک و مشتاق حقیقت را جذب خود کرد. انقلاب اسلامی در عصر بی دینی و دین گریزی، داعیه نجات بشر و رهایی او از یوغ ستم ظالمان و حکومت های جائر را بر پایه دین و ایمان الهی سر داد. این پدیده ی نو و متفاوتی بود و آنهایی که در چرخ دنده های تمدن غربی و زندگی خالی از ایمان الهی گرفتار شده بودند و به دنبال راه نجاتی می گشتند عظمت آن را دریافتند و سر از پا نشناخته بسوی این شتافتند. نادر طالب زاده یکی از این عاشقان و طالبان این حقیقت بزرگ بود. خودش می گوید زمانی که گروه گروه افراد غرب زده و دست پرورده های فرهنگ آمریکایی راه خروج از ایران اسلامی را در پیش گرفته بودند وی سر از پا نشناخته راهی ایران می شود و به همه سرمایه های اجتماعی و داشته ها و موقعیت های کاریش در آمریکا پشت می کند. مرحوم طالب زاده عطای غرب را به لقایش می بخشد تا بتواند در هوای پاک انقلاب اسلامی نفس بکشد و خود را بالا بکشد. طالب زاده کار را از همان جا آغاز می کند که مهارتش را دارد. فیلمسازی و فعالیت رسانه ای و تلویزیونی محور تلاش او در خدمت به حرکت انقلاب اسلامی می شود. البته مثل همه ی کسانی که خود را وقف انقلاب و راه امام می کنند او هم خود را در این مسیر رها و یله می سازد و دوره ای کوتاه به کارهای جهادی از نوع دیگر می پردازد اما دست تقدیر او را به سمت همان توانایی ویژه اش یعنی کار هنری و رسانه ای سوق می دهد. شناخت عمیق او از قدرت شیطانی جریان صهیونیسم و آمریکای جهانخوار باعث شد عمده تلاش رسانه ای و فیلمسازی او در این راستا شکل بگیرد. او بیش از ما مفهوم آمریکا شیطان بزرگ را درک و هضم می کرد و برای همین تلاش کرد در آثار و ارتباطاتش ابعاد مختلف این پدیده ی شیطانی و صهیونی را بشناساند. چه زمانی که در جبهههای حق علیه باطل و چه در جنگ بوسنی حضور یافت و چه زمانی که فیلم مستند ساعت بیست و پنج را بر اساس واقعیتهای جامعه آمریکایی ساخت. انگیزه ی او از ساخت سریال منجی یا همان زندگی حضرت مسیح نیز باز بر این اساس بود که می خواست با تحریف تاریخی روایت یهودی از زندگانی حضرت مسیح مقابله کند و باور رایج در جامعه مسیحی را تغییر دهد و بر اساس انجیل به روایت بارنابا که صادق ترین روایت از مسیح است سریالش را ساخت. طالب زاده انسان بی ریا و بی تکلفی بود و در ارتباطاتش و مروادات دوستانه اش بخوبی این ویژگی را می دیدی. وی مدتی هم مدیر مرکز اسلامی فیلمسازی معاونت سینمایی شد و در این دوران سعی کرد شاگردانش را با همین تفکر و نگاه آشنا سازد.

اوج کارهای طالب زاده ساخت برنامه های گفتگو محور در سیمای جمهوری اسلامی ایران بود که سعی می کرد دریچه های متفاوتی از معرفت و حقیقت را به روی مخاطبانش بگشاید.

در سال ۸۸ من تلاش کردم در کنار جشنواره فیلم فجر عرصه های جدیدی از شناخت سینمای آمریکا و جریانات مظلوم فرهنگی در غرب را بازنمایی کنیم از مرحوم طالب زاده دعوت کردم این مسئولیت را بپذیرد و وی بدون لحظه ای درنگ لبیک گفت و کنفرانس هالیودیسم از دل این همکاری بیرون آمد. سال بعد به این کار ابعاد جدیدی دادیم و قرار شد جشنواره ای با هدف شناسایی فیلمسازان حقیقت جو و مخالف جریان صهیونیسم و آمپریالیسم آمریکا در جهان و فرصت نمایش فیلم های آنها در یک جشنواره را رقم بزنیم که حاصل این ایده، جشنوارهی افق نو شد. البته به دلیل محدودیت ها و موانعی که بر سرراه این جشنواره به وجود آمد در دوره های بعد این جشنواره به کنفرانس افق نو محدود گردید. این کنفرانس باعث شد مرحوم طالب زاده جریان بزرگی از متفکران و اندیشمندان اروپایی و آمریکایی را شناسایی کند که معترض سیستم کنونی غرب و فرهنگ منحط غربی بودند و بیش از همه با جریان تسلط صهیونیسم بین الملل بر همه شوون زندگی مردم جهان مخالفت داشتند و زخم خورده ی این تقابل بودند. جالب است این افراد که همگی از اندیشمندان و صاحب نظران و اساتید دانشگاه بودند برای اولین بار احساس می کردند مامن امنی برای بازگویی دیدگاهها و نظراتشان یافته اند. افق نو فرصتی شده بود تا عقده های خفته ی چندین ساله شان را باز گویند و مرحوم طالب زاده بسان پناهگاهی برای این افراد شده بود.

مجموعه کارهای طالب زاده را به یقین می توان از جنس جهاد تبیین تلقی کرد. برای من افتخاری بود که با این روح پر تلاش و ناآرام که در جستجوی بازنمایی لایه های مختلف حرکت انقلاب اسلامی می جوشید از سال ۶۴ آشنا شدم و توفیق دیدارهای متعدد و نشستهای دوستانه و کاری با یکدیگر داشتیم. حقیقتا از دست دادن نادر طالب زاده در زمانه ای که بیش از هر دوره ای تحرکات جریانات مقابله با انقلاب اسلامی ذیل طرح صهیونیسم و آمریکای جهانخوار اوج گرفته خسارت بزرگی است. اما خوشحالیم میوه ی پر ثمر مجاهدتهای عاشقان انقلاب اسلامی امروز در جبهه مقاومت در منطقه به ثمر نشسته است. بی تردید جریان و فرهنگ مقاومت دست بلند انقلاب اسلامی در منطقه و جهان است که امیدواریم با بذرهایی که به همت افرادی همچون مرحوم طالب زاده پاشیده شد بزودی شاهد تحولات و دگرگونی های مصلحانه ای در عرصه بین المللی باشیم.

محمدرضا اسلاملو کارگردان سینما در این باره به سینماپرس گفت: رفاقت من با حاج نادر طالب زاده به سال ها قبل بر می گردد. او انسانی بی نظیر، دارای قلبی مهربان، بسیار خونگرم، خوش قلب و صاحب قلبی رئوف بود. هر کس یک بار با او برخورد می کرد ناگاه جذب وی می شد چرا که نیتی خالص و الهی داشت و قلب کودکانه و مهربانش به او کمک می کرد که با دیگران ارتباط برقرار کند؛ حاج نادر به علاوه شوخ طبع بود و همین شوخ طبعی اش باعث می شد کارها برایش ساده شود.

وی ادامه داد: او علاوه بر این خصایص انسانی متعهد، انقلابی و خستگی ناپذیر نیز بود؛ در بحث ترویج و توسعه سینمای استراتژیک تلاش بسیار می کرد و آرزوی من و او از سال های دور این بود که بتوانیم این سینما را رشد دهیم.

اسلاملو خاطرنشان کرد: در دوره ریاست حاج جواد شمقدری در سازمان سینمایی فرصتی فراهم شد تا مسأله سینمای استراتژیک مطرح شود چرا که او مدیری بود که می خواست حرکت متفاوتی را در این سینما ایجاد کند. ما معتقد بودیم بدنه سینما باید به جای سینمای سرگرمی، سینمای استراتژیک شود و همواره مثال می زدیم کشورهایی نظیر روسیه و لهستان هم سینمای بدنه شان استراتژیک است و پای اهداف نظام شان ایستاده اند و بر اساس آن اهداف به پیش می روند.

کارگردان فیلم های سینمایی «شهابی از جنس نور» و «باغ سید» متذکر شد: همین الآن هالیوود در راستای اهداف نظام سلطه آمریکا جلو می رود. حاج نادر معتقد بود سینمای ما باید استراتژیک شود و این اتفاق برخلاف اهداف و مقاصد انتلکتوئل ها بود و به همین دلیل همواره تلاش می کردند تا بنده و حاج نادر را نکوهش کنند.

این سینماگر یادآور شد: اما حاج نادر هیچ وقت از پا ننشست و همیشه کارهای خاص انجام می داد. او مستندهای عالی در راستای اهداف بین الملل نظام تولید کرد؛ او اولین شخصی بود که در صدا و سیما با او برخورد کردم و در نگاه اول فکر کردم آمریکایی است!

اسلاملو افزود: من حاج نادر و شهید آوینی را بسیار دوست داشتم؛ این دو انسانی بودند که غیر از نگاه استراتژیک نگاه دیگری نداشتند. زنده یاد طالب زاده در عمل توانست با حرکات جمعی و سمینارهای مختلف قدم های مثبتی برای رشد و تحول سینمای استراتژیک و مقاومت اسلامی بردارد.

وی در پایان این گفتگو تأکید کرد: نیت او خیر بود. ااو نیت داشت که بتواند در زمینه رسانه بصری سینما و تلویزیون آثار آبرومند به میدان بیاورد و خداوند کمک کرد و راه را برای او باز کرد. او با دلش به میدان آمد و توانست فصل درخشانی را از انسان رسانه استمرار بخشد.

محمد قهرمانی تهیه کننده سینما نیز در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: زنده یاد طالب زاده به معنای واقعی کلام یک مدیر جهادی در حوزه فرهنگی و هنری کشور بود. او همه شاخصه های یک مدیر جهادی را داشت و فردی به شدت فکور و دلسوز و با گذشت بود.

وی ادامه داد: او که سال ها در آمریکا زندگی کرده بود برای کشور دست شست و به ایران اسلامی آمد و برای آرمان هایش از خودگذشتگی نشان داد. زنده یاد طالب زاده انسانی خستگی ناپذیر بود و در همه عرصه های هنری حضور داشت و سعی می کرد کمک کننده باشد. او بسیار خوش فکر بود و فکر می کرد برای انقلاب چه بکنیم و جشنواره عمار ثمره فکر و ایده ایشان بود.

قهرمانی با بیان اینکه این ویژگی های خاص باعث ماندگاری زنده یاد طالب زاده در تاریخ کشور شد اظهار داشت: اگر مدیران فرهنگی تنها چند درصد از ویژگی های زنده یاد طالب زاده را داشتند سینما دچار روزمرگی نمی شد و به این حال روز رقت بار کنونی نمی افتاد.

به کارگردانی «عباس صالح مدرسه‌ای»/«دبیر جشنواره فیلم عمار» ایفاگر نقش راوی در یک مستند سینمایی می‌شود!

مستند سینمایی «صد سال تطور» با روایت سهیل اسعد و تمرکز بر تحولات خاص تاریخی در قرن گذشته کلید خورد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، مستند سینمایی «صد سال تطور» با پژوهش و کارگردانی عباس صالح مدرسه‌ای و با حضور ادگاردو روبین (سهیل اسعد) به‌عنوان راوی وارد مرحله فیلمبرداری شد.

این اثر به روند تحولات خاص تاریخی طی صد سال گذشته می‌پردازد و به دنبال موشکافی رویدادهای عمیق و حساس قرن گذشته است.

تحقیق و پژوهش این مستند بیش از دو سال به طول انجامیده است و در ادامه همکاری‌های مشترک کارگردان و راوی، شخصیت‌های علمی، دینی و سیاسی در این مستند حضوری متفاوت دارند.

برخی عوامل این پروژه عبارتند از حسین اسدی‌زاده مشاور کارگردان، امیرحسین قلندری و علی وفایی تصویربردار، علیرضا رهبر صدابردار، باقر مهرآبادی تدوین، عباس فرامرزی عکاس، خانه هنرمندان امروز مجری طرح و محمد رضا مکرمی برنامه ریز و مدیر تولید.

ادگاردو روبین که بعد از مسلمان شدن نام سهیل اسعد را بر خود گذاشته است، علاوه‌بر اجرای برنامه تلویزیونی «محیا»، در حال حاضر دبیری جشنواره فیلم عمار را هم برعهده دارد.

نکوداشت نادر طالب‌زاده در شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت برگزار می‌شود

آیین نکوداشت یاد و خاطره نادر طالب‌زاده مستندساز فقید کشور در شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت از ۲۰ تا ۲۵ آذرماه در پردیس سینمایی ملت برگزار خواهد شد و آثار مستندسازان به نمایش درمی‌آید.

پخش آثار از یکشنبه ۲۰ آذرماه در پردیس ملت آغاز شده و تا جمعه ۲۴ آذرماه ادامه خواهد داشت؛ مراسم اختتامیه نیز روز ۲۵ آذر ماه در تالار وحدت برگزار می‌شود.

هم‌چنین طی مراسمی در پردیس سینمایی ملت، آیین نکوداشت یاد و خاطره نادر طالب‌زاده مستندساز فقید کشور با حضور جمعی از مستندسازان و همکاران وی برگزار می‌شود.

طالب‌زاده، فیلمساز، مجری و تهیه‌کننده فیلم‌های مستند است که اردیبهشت ماه امسال پس از پشت سر گذاشتن مدتی بیماری درگذشت.

خروج از نسخه موبایل