دومین جلسه شورای سیاستگذاری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان امروز شنبه دهم تیرماه با حضور اعضا شورای سیاستگذاری در اصفهان برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی و به نقل از روابط عمومی سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، دومین جلسه شورای سیاستگذاری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در شهر اصفهان برگزار شد.
در این جلسه سیدمهدی جوادی دبیر جشنواره با ارائه گزارشی از روند اجرایی جشنواره، «صندوق پروانه» را اقدامی اساسی و ماندگار در جشنواره سی و پنجم دانست و گفت: مؤثرترین و متفاوتترین اقدام جشنواره راهاندازی صندوق توسعه فیلمهای کودکان و نوجوانان تحت عنوان «پروانه» است که با حمایت شهردار اصفهان پایه گذاری شد، شخصیت فرهنگی شهردار اصفهان در تحقق این عرصه بسیار مثمر ثمر بوده است.
دبیر سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان تصریح کرد: امسال برای «صندوق پروانه» بیش از ۳۰۰ اثر، طرح و فیلمنامه ارسال شده، قطعاً همه آثار از درجه کیفی بالایی برخوردار نبوده، اما به منظور باز شدن راهی برای معرفی دغدغهمندان فیلم کودک و نوجوان، اتفاق مبارکی است.
وی با اشاره به مزیت راه اندازی «صندوق پروانه» خاطرنشان کرد: درصدد دریافت مشارکت سایر نهادها در صندوق پروانه هستیم که این مو.ضوع با استقبال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مواجه شده است و احتمالا ضلع دیگر این صندوق کانون خواهد بود، مضاف که با صدا و سیما نیز گفتگوهایی در حال انجام است.
دبیر سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان تاکید کرد که «صندوق پروانه» موجب خواهد شد؛ تا بودجه تولید در حوزه کودک و نوجوان ۳۰۰ درصد افزایش یابد گرچه این عدد در واقعیت بازهم عدد ناچیزی برای سرمایهگذاری روی آثار سینمایی درخور است.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با اشاره به تفاوت جشنواره امسال با دورههای گذشته گفت: جایزهها در جشنوارههای گذشته با تاکید بر مزیتهای تکنیکی بودهاست اما امسال اضافه شدن جایزه «تعلیم و تربیت» و «بازارپردازی» وجه متفاوتی ناظر بر اهمیت محتوا و مضمون در آثار کودک و نوجوان است و همانگونه که در این جلسه پیشنهاد شد جایزه تعلیم و تربیت فارابی را با مشارکت حداکثری اهالی فرهنگ و تعلیم و تربیت اهدا خواهیم کرد.
جوادی با ابراز دغدغه نسبت به محتوایی که قرار است سبد مصرف فرهنگی کودکان را پر کند، گفت: جشنواره می تواند به تولید این محتوا جهت دهد، ما جشنواره سکولار و حتی خنثی برگزار نخواهیم کرد و تمام اعضا و اجزا جشنواره باید سمت و سویی انقلابی و تعلیم وتربیتی داشته باشد.
وی در ادامه عنوان کرد: ایجاد یک زنجیره ارزش گذاری و اکوسیستم سازی کودک با محوریت فیلمهای کودک و نوجوان از دیگر اهداف پیشرو است، در این مسیر در نظر داریم به بهانه جشنواره فیلم کودک و نوجوان امسال یک گفتگوی ملی درباره زیست بوم فکری فرهنگی کودک و نوجوان ایجاد کنیم.
جوادی خاطرنشان کرد: هدف ما برگزاری جشنوارههای صرفاً فنی نیست، بلکه محتوای جشنواره فیلم کودک و نوجوان با سمت و سوی تربیت یک کودک ایرانی- اسلامی برای ما حائز اهمیت است.
در ادامه این جلسه علی قاسمزاده شهردار اصفهان و عضو شورای سیاستگذاری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان گفت: با تحولی که در نسل امروز شاهد هستیم، اگر از زبان هنر برای برقراری ارتباط غفلت کنیم، دچارخسران خواهیم شد، لذا هر دو حوزه تعلیم و تربیت و عرصه تفریح و سرگرمی کودک و نوجوان، ایجاب میکند به هنر بهای بیشتری بدهیم و برگزاری امثال این جشنوارهها که از سابقه خوبی برخوردار است و به لحاظ سنی به بلوغ کاملی هم رسیده است، در حکم ظرفیتی است که میتواند به ما کمک کند تولیدات و محصولات بیشتری برای غنیسازی این دو حوزه یاد شده برای کودکان و نوجوانان داشته باشیم.
در سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان باید کار ویژهای صورت گیرد که در این راستا اختصاص جایزه تعلیم و تربیت متناظر با محتوای فیلمها، پیشنهاد بسیار خوب از سوی بنیاد سینمایی فارابی بود که در لوای این اقدام یک ارزش گذاری صورت میگیرد.
وی اظهار کرد: از دیگر پیشنهادات برای جشنواره امسال فیلم کودک و نوجوان این است که امکان حضور نوجوانان و کودکانی را از سراسر ایران زمین با نگاه تنوع اقوامی در سیوپنجمین جشنواره فراهم کنیم و در صورت امکان، حتی شاهد حضور نوجوانانی ازکشورهای خواهر خوانده شهر اصفهان یا دارای اثر (فیلم) در جشنواره باشیم.
شهردار اصفهان تاکید کرد: معتقدم باید بتوانیم زمینه حضور جمع گستردهای از کودکان ایران زمین را از طریق میزبانی ساده ومهربانانه فراهم کنیم و یک فضای کودکانه را در کشور رقم بزنیم.
وی افزود: لازم است در این دوره از جشنواره فیلم کودک و نوجوان، مسئولان اجرایی باید نسبت به فراهمسازی زمینه حضور علاقهمندان به فیلمهای کودک و نوجوان از سراسر کشور تدبیر کنند و با راهاندازی سامانهای نسبت به ثبت نام و ثبت تقاضای افراد دغدغهمند مانندفیلمسازان کودک اهتمام ورزند.
قاسمزاده در پایان خاطرنشان کرد: ستون فقرات جشنوارهها، تولید فیلم است؛ در این راستا باید اقداماتی در راستای شتاببخشی در این زمینهبرای جشنواره امسال انجام دهیم و تعداد فیلمهای امسال را به حد قابل قبولی برسانیم.
در روند برگزاری این جلسه اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره با بیان نکات خود به بررسی و اظهار نظر درباره دستور جلسه پرداختند.
اعضای شورای سیاستگذاری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان را پوران درخشنده، فرزانه کلاهدوزان، سیدمهدی جوادی، علی قاسم زاده، وحید ملتجی، بیژن نوباوه، کمال حیدری و اصغر فارسی تشکیل می دهند.
سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به دبیری سیدمهدی جوادی ۱۰ تا ۱۶ مهرماه در اصفهان برگزار میشود.
علی روئینتن از نهایی شدن فیلمنامه «چریک» برای ساخت فیلمی سینمایی درباره شهید ابراهیم هادی و نیز تکمیل فرآیند ساخت مستند «آتش و گلستان» با همین موضوع خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، علی روئینتن کارگردان سینما در گفتگو با مهر درباره پروژه مستندی که این روزها در دست تولید دارد، گفت: من پیش از این هم در کنار سینمای داستانی، فیلمهای کوتاه و مستند هم کار میکردم. از پنج سال پیش، تصمیم داشتم فیلمی با عنوان «چریک» با موضوع زندگی شهید ابراهیم هادی بسازم. از آنجایی که روایتها درباره این شهید زیاد بود و هر کس از زاویه نگاه خودش درباره این شهید صحبت میکرد، شروع به ثبت تحقیقاتم در قالب تصویر گرفتم. سراغ هر فردی که میرفتم، صحبتهایش را بهصورت تصویری هم ضبط میکردم. ناگهان دیدم با حجم زیادی از گفتگوهای تصویری مواجه هستم.
وی با تأکید بر اینکه همچنان قصد ساخت فیلم سینمایی «چریک» را دارد، ادامه داد: از جایی به بعد پیش خودم فکر کردم بعد از رفتن شهدا، گویی کشور ما از قهرمانان غیور، خالی شده است. سراغ دوستان و همرزمان شهید که رفتم، که اغلب هم افرادی ساکت و خاموش بودند، دیدم اینها عجب اسطورههایی هستند. گویی هر کدامشان یکی از ستارههای روی زمین بودند. همین مواجهه تبدیل به انگیزهای برای من شد که به اسم ابراهیم هادی، مستندی درباره این افراد هم بسازم. این مستند درباره هفت پژوهشگر است که به دعوت من شروع به تحقیق درباره ابراهیم هادی و آمادهسازی مقدمات نگارش فیلمنامه «چریک» میکنند. این هفت محقق نزد هر کدام از نزدیکان شهید میروند، روایتهای آنها را ثبت میکنند.
«مردانگی» بارزترین ویژگی شهید ابراهیم هادی است
این کارگردان افزود: در این فرآیند با روایتهای جذابی درباره شهید مواجه شدیم که ترجیح میدهم مخاطبان در قالب این مستند با جزئیات آن مواجه شوند. یکی از نکاتی که یکی از دوستان ابراهیم هادی در قالب یک جمله به من گفت و بسیار روی من تأثیر گذاشت، این بود که اگر شما نزد هر کسی رفتید و مدعی شد که ابراهیم از همه بیشتر با او صمیمی بوده است، بدانید آنها دروغ نمیگویند. این ویژگی ابراهیم هادی بود که در عرض کمتر از یک ساعت، چنان با آدمها صمیمی میشد که گویی یک عمر با آنها رفیق بوده و تا پای جان هم پای این رفاقت میایستاد.
روئینتن در ادامه درباره اینکه کدام ویژگی شهید هادی باعث شده است تا در پنج سال اخیر پیگیر ساخت فیلمی درباره او باشد هم گفت: مهمترین ویژگیاش مردانگیاش بود و اینکه فهمیده بود در یک جامعه باید از همه آدمهای نیازمند دستگیری کرد، چه از این وریها باشند و چه از آنوریها! این فتوت و مردانگیای است که در جامعه دوقطبی امروز ما کمرنگ شده است. از ما تا مسئولان و بزرگان مملکت باید این ویژگی را یاد بگیریم که چون باران شدی، باید بر همه یکسان بباری. شهید ابراهیم هادی تا پای جان پای این اعتقادش ایستاد. همین فتوت و مردانگی را در میدان جنگ و با اسیر دشمن هم داشت.
وی ادامه داد: کاراکتر ابراهیم هادی، جذابیتهای دیگری هم دارد. او از سن ۱۹ سالگی معلم میشود و در حوالی ۲۴ سالگی هم شهید میشود. در عین حال در بسیاری از مسائل مرتبط با انقلاب و جنگ هم حضور داشته است. او پیش از آغاز جنگ حتی سراغ اصغر وصالی میرود تا در شلوغیهای کردستان هم حضور مؤثر داشته باشد.
خیلی از بچههای جنگ امروز کنار نشستهاند، اما…
این کارگردان گفت: در فرآیند این مستند به این نتیجه رسیدم که خیلی از بچههای جنگ و حزبالهیهای واقعی، امروز شاید کنار نشسته باشند، اما هنوز مردانگیهای خود را حفظ کردهاند. این نکته بسیار مهمی است. این همه وزیر و وکیل و مسئول در کشور داریم، آیا یکی از این رزمندگان قدیمی را به عنوان مشاور کنار خود دارند؟ در هیأت امنای بنیاد شهید و یا بنیاد جانبازان، آیا از خانواده شهدا و جانبازان حضور دارند؟ اینها آدمهای دردمندی هستند که حالا کنار نشستهاند. یک سردار بزرگ جنگ را سراغ دارم که امروز مشغول کارهای خدماتی است و حاضر نمیشود یک ریال بیش از حقوق و دستمزدش بگیرد. این آدمها چیزی شبیه افسانهها هستند. بروید ببینید امثال ابراهیم هادی و دوستانش تا به امروز چه خدمتهایی به این کشور کردهاند، آن هم با دست خالی و بدون هماهنگی با کسی. اینها بسیار ارزشمند هستند.
روئینتن در پایان درباره پیشرفت این پروژه هم گفت: مستند تقریباً تمام شده و در مرحله تدوین نهایی است. فیلمنامه فیلم «چریک» هم آماده شده است.
اولین قسمت برنامه تلویزیونی «سینما جوان» با پخش، گفتگو و بررسی فیلم کوتاه «دوآلپا» ساخته محمدرضا مرادی، از شبکه مستند سینما پخش میشود.
به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، اولین قسمت از برنامه ترکیبی «سینما جوان» تازهترین برنامه شبکه مستند سیما که در تعامل و همکاری با انجمن سینمای جوانان ایران، در استودیوی نفت، از زیرمجموعهی روابط عمومی وزارت نفت، تهیه و تولید شده است، با محوریت پخش، تحلیل و بررسی آثار و وضعیت فیلم کوتاه در سینمای ایران و با نگاهی آموزش محور به این مدیوم از سینما، از امشب، شنبه 10 تیرماه 1402 ساعت 20 تا 21 از شبکه مستند پخش میشود.
اولین قسمت از برنامه تلویزیونی «سینما جوان» در 8 بخش که شامل، پخش فیلم کوتاه «دوآلپا» ساخته محمدرضا مرادی، گفتگو با کارگردان و فیلمبردار این فیلم کوتاه، نقد و بررسی «دوآلپا»، معرفی فیلمهای کوتاه کریستوفر نولان، بررسی و معرفی ژانر در سینما، کارگاه تجربه و معرفی داستان کوتاه، برنامهریزی شده است.
در این قسمت از برنامه ترکیبی «سینما جوان»، فیلم کوتاه «دوآلپا» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا مرادی که برداشتی آزاد از قصههای هزار و یک شب است، پخش میشود و در ادامه نازنین چیتساز، مجری برنامه، با کارگردان این فیلم کوتاه به گفتگو مینشیند.
وحید نامی، سردبیر و کارشناس برنامه ترکیبی «سینما جوان»، نیز در گفتگو با رامتین شهبازی، کارشناس ویژه این برنامه، به نقد و بررسی «دوآلپا» میپردازند و در ادامه مهدی رضایی، مدیر فیلمبرداری این فیلم کوتاه هم از چالشهای تصویربرداری یک فیلم کوتاه فانتزی و اقتباسی میگوید.
معرفی فیلمهای کوتاه خارجی که توسط کارگردانهای شناخته شده بینالمللی ساخته شدهاند، یکی دیگر از آیتمهای این برنامه تلویزیونی است که در این قسمت از برنامه آثار کوتاه کریستوفر نولان، بررسی میشود.
آیتم «ژانرهای سینمایی» یکی از بخشهای ویژه این برنامه تلویزیونی است که با تدریس حسن حسینی به بررسی ژانر در سینما میپردازد و در هفت قسمت اول «سینما جوان»، کلیات ژانر و اشتباهات رایج در کارگردانی فیلم کوتاه ژنریک میپردازد.
آیتم «کارگاه تجربه» نیز در اولین قسمت از «سینما جوان» درباره فیلمبرداری است که لری شره، فیلمبردار و مدرس سینما، به بررسی آن میپردازد.
«داستان کوتاه»، آخرین آیتم این برنامه تلویزیونی است که به خوانش داستانکهای فلسفی نوشته برتولت برشت میپردازد و پگاه ماسوری داستان «آقای کوینر و پسربچهی درمانده» را از این کتاب برای مخاطبان برنامه میخواند.
سایر عوامل این برنامه تلویزیونی عبارتند از:
تهیهکننده: فاطمه بوربور و اصغر احمدپور، مدیر فیلمبرداری: علی شورورزی، فیلمبردار: آرمین یوسفزاده و علی اسدی، دستیار فیلمبردار: امیرمحمد یعقوبی و مرتضی جعفرقلیزاده، تدوین: محسن رضازاده و پارسا گیلانی، نویسنده: پرستو راد، محسن رضازاده و عبدالله نظری و صدابردار: میلاد محالی.
برنامه ترکیبی «سینما جوان» هر شنبه ساعت 20 تا 21 از شبکه مستند سیما پخش میشود.
آخرین فیلم کیومرث پوراحمد که به تازگی از دنیا رفت از ۱۴ تیرماه در سینماها اکران میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، در جشنواره فیلم فجر سال گذشته آخرین فیلم کیومرث پوراحمد با نام «پرونده باز است» رونمایی شد و پس از درگذشت او علی قائممقامی (تهیهکننده) برای اکران فیلم اقدام کرد و حالا پس از صدور پروانه نمایش این فیلم آماده اکران است.
«پرونده باز است» با بازی پژمان بازغی، محمدرضا غفاری، نسیم ادبی، حسین پاکدل، شادی مختاری، علی باقری، به همراه سام قریبیان، مهلقا باقری و جواد طوسی از چهارشنبه، ۱۴ تیر توسط دفتر پخش خانه فیلم روی پرده سینماها میرود.
پیشتر تهیهکننده این فیلم گفته بود که پوراحمد تا روزهای آخر سال ۱۴۰۱ مشغول تدوین دوباره «پرونده باز است» بوده و نسخه نهایی نسبت به آنچه در جشنواره فجر نمایش داده شد، کوتاهتر است و با نظر فیلمساز شامل تغییرات اندکی شده است.
«پرونده باز است» درباره یک پرونده جنایی است که در خلاصه داستان آن آمده است: فرهاد نوجوان ۱۵ ساله ناخواسته مرتکب قتل میشود و حالا منتظر حکم دادگاه است.
پویا نجفی، راشین ربی، مهبد جهاننوش و محمدمتین ستاری بازیگران نوجوان این فیلم هستند.
پوستر افتتاحیه فیلم با طرحی از کیومرث پوراحمد توسط محمد موحدنیا منتشر شده است.
«فریماه فرجامی»، نمونه تاریخساز بازیگری است که اگرچه میتوانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران، کمتر بازیگر زنی را به یاد دارد که به اندازه فریماه فرجامی، مورد وثوق جریان روشنفکری بوده باشد. آنهم بازیگری که در دهه ۶۰ که اوج دوران کاری وی بود، جوانی بود جویای نام اما فوج کارگردانان موج نو بودند که برای همکاری با این بازیگر، صف کشیده بودند.
فریماه فرجامی کار هنری خود را از دهه ۵۰ آغاز کرد؛ فعالیتی که با گویندگی آغاز شد اما زیبایی فرجامی به اندازهای بود که پای او خیلی زود به دنیای نمایش تلویزیونی باز شد. تا جایی که بلافاصله پس از پخش نخستین قسمتهای نمایش تلویزیونی آدمک مومی، سیلی از تقاضاهای سینمایی به سمت او سرازیر شد.
فرجامی با فیلم هر سه نفرشان، وارد سینما شد، فیلم کممایهای که در اندازههای بلوغ فکری این بازیگر نبود و تنها درصدد بود تا از زیبایی فرجامی، در قامت زن لهستانی، بهره ببرد. مسعودکیمیایی، اما چراغ اول را روشن کرد و یکی از نقشهای کلیدی فیلم توقیفشده خط قرمز را به او سپرد. فیلمی که میتوانست حضور فرجامی در سینما را با شتاب بیشتری همراه کند اما عدمنمایش این فیلم و البته رخوتی که در سالهای ابتدایی انقلاب در مسیر سینمای اجتماعی و فعالیت جریان نواندیشی به وجود آمد سبب شد تا فرجامی نیز چندسال خانهنشینی را تجربه کند.
یک دوره رشکبرانگیز
اما هر چه فرجامی در نخستین سالهای ورود به سینمای حرفهای، با بدبیاری ناخواسته همراه بود، اما این رخوت، به یکباره جبران شد بهگونهای که وی تنها در ۶ سال، در ۷ فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد: در سال ۶۴، مقابل دوربین تیغ و ابریشممسعود کیمیایی رفت. یک سال بعدش، بازیگر اجارهنشینهای مهرجویی شد. در همان سال، بیپناه را برای علیرضا داوودنژاد بازی کرد، در سال ۶۷، به شخصیت مونس سرب کیمیایی جان بخشید، یک سال بعدش، ماه منیر مادرعلی حاتمی شد، در سال ۶۹، نقش فروغالزمان پرده آخر را بازی کرد و در سال ۷۰ نیز مقابل دوربین فیلم نرگس رخشان بنیاعتماد رفت.
فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان میتوانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبوداین البته تمام رکوردشکنیهای خیرهکننده فرجامی نبود. او در این سالها، درحالی بازیگر کارگردانان تراز اول سینمای ایران شد که انگارههای احساسی و تکنیکی بازی وی، نقش مهمی در انتخاب نهایی این کارگردانان داشت. فرجامی، نخستین بازیگر زن سینمای پس از انقلاب ایران است که عظمت او در قاب دوربین، به شکل ملموسی به مخاطب منتقل شد. در همین رابطه، به ورود جذاب وی در فیلم پرده آخر واروژکریممسیحی بنگرید تا متوجه شوید دوربین تا چه اندازه محو خوشامدگویی به این شخصیت درآمده است. یا سکانس خیرهکننده فینال فیلم نرگس که ابهت و شوکت یک قهرمان را تا چه اندازه بالا میبرد.
فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان میتوانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. جایی که زن قدرتمند پرده آخر و سرب بود و آنجایی که در نقش ماهمنیر، در فیلم مادر به ایفای نقش پرداخت. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبود؛ نرگس، نمونه خوبی از یک زلال احساس است که وی در کشاکش نقشی سخت، آن را برای مخاطبش، ساده کرد و به یکی از شاهنقشهای سینمای ایران تبدیل کرد؛ آن هم سینمایی که شاهنقشهای زنانه چندانی ندارد.
پس از یک دوره بسیار درخشان، فرجامی برای بیش از یک دهه، در کارهای نهچندان شاخصی به ایفای نقش پرداخت. ثمره ۱۲ سال حضور بعدی فرجامی در سینمای ایران، بازی در ۹ فیلم سینمایی بود که ازجمله آنها میتوان به راز گل سرخ، بانی چاو، عشق گمشده، شاغر، آب و آتش و زهر عسل اشاره کرد.
البته که فرجامی در همین دوره، تجربه حضور در چند سریال را نیز از سر گذراند که پهلوانان نمیمیرند، راه سوم، ولایت عشق و روشنتر از خاموشی، ازجمله این کارها به حساب میآید.
چرا نیمه دوم کارنامه فرجامی به این روز افتاد؟
نکته کنجکاویبرانگیز آن است که چرا فریماه فرجامی، در اوج اقتدار، پس از یک دوره فعالیت بسیار حرفهای با بزرگان سینمای ایران و درست پس از دیپلم افتخاری که برای سرب در سال ۶۷ گرفت و سیمرغی که در سال ۶۹ برای پرده آخر به خانه برد، بهناگهان به بازی در کارهایی پرداخت که کمتر کسی از وی انتظار داشت. همین بازی در آثار نهچندان حرفهای، وی را تاحدودی از دور خارج کرد و زمینه را به گونهای رقم زد که او کمکم و در میانه دهه ۸۰، نه در سینما بود، نه در تلویزیون و نه در صحنه تئاتر.
اواخر دهه ۸۰، برنامه سینمایی هفت، گفتوگویی را با فرجامی ترتیب داد که در آن گفتوگو مشخص شد که این بازیگر محبوب، وضعیت سلامتی چندان خوبی ندارد. از همان زمان تا به امروز، فرجامی، همواره به یکی از غصههای پررنگ سینمای ملی تبدیل شد چرا که سخت بود پذیرش این حقیقت که زیبای سینمای ایران، امروز در وضعیت آشفتهحالی قرار دارد و فرسنگها از دوران طلایی کار در تراز اول سینما فاصله گرفته است.
شب گذشته، فریماه فرجامی درحالی در ۷۱ سالگی، از این دنیای خاکی رخت بربست که نه آن چهره شکسته و مغموم سالهای پایانی عمرش و نه اخبار ناگوار این چندوقت، هیچیک نتوانست بر سالها اقتدار و خاطرهسازی او سایه بیفکند.فریماه فرجامی بهتنهایی، در چندین فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد و آنقدر خاطرات زیبا و فراموشنشدنی خلق کرد که هیچگاه از خاطر سینمادوستان محو نخواهد شد.
فریماه فرجامی، نمونه تاریخساز بازیگری است که در عین زیبایی، ماند، سالم کار کرد و به بهترین شکل، تصویر خود را به سینمای ایران الصاق نمود. بازیگری که اگرچه میتوانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو گفت: برنامههای هفته فرهنگی ایران در روسیه سهشنبه ۱۳ تیرماه جاری با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر فرهنگ فدراسیون روسیه گشایش مییابد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، کاظم جلالی در نشستی رسانهای در مرکز خبری بینالمللی “راسیا سیودنیا” (روسیه امروز) در مسکو افزود: این برنامه بعد از چهار سال وقفه به دلیل همهگیری کرونا و طبق برنامه، به میزبانی شهرهای مسکو و سن پترزبورگ برگزار میشود.
سفیر ایران در روسیه گفت: محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همین منظور به روسیه سفر خواهد کرد.
جزئیات برنامههای هفته فرهنگی وی اظهار داشت: برنامههای هفته فرهنگی ایران در روسیه در پنج بخش شامل نمایشگاه های هنرهای سنتی ایران، فرش ایرانی، برنامه مشترک ارکستر ملی ایران و ارکستر جوانان روسیه و نمایش فیلم و پویانمایی برگزار خواهد شد. سفیر ایران در روسیه افزود: هنرمندان ۲۰ رشته هنری در رشتههایی مانند نگارگری، تذهیب، معرق، خاتمکاری، قلم زنی، فیروزه کوبی، حکاکی چرم، ساخت زیورآلات، قلمکاری، پوشاک اقوام، سفال و سرامیک، عکس، مجسمه سازی، فرشبافی، بافت گلیم و نقاشی خط در نمایشگاه هنرهای سنتی ایران در سالن کارگر و کشاورز در مجموعه ودنخا مسکو برپا خواهد شد و میزبان بازدیدکنندگان خواهد بود.
جلالی با اشاره به قدمت و دیرینگی هنر فرش ایرانی ادامه داد: نمایشگاه ویژهای از فرشهای ایرانی با حضور نشانهای برتر و همچنین نمایشگاه دیگری با موضوع صنایع خلاق هنری با ارائه بازیهای رایانهای و پازلهای سهبعدی در همین مکان به مدت سه روز برپا است. وی همچنین گفت: ۱۹ نوازنده ایرانی و ۱۶ نوازنده روس نیز به همت رایزنی فرهنگی ایران دو اجرای مشترک در قالب ارکستر ملی ایران و ارکستر جوانان روسیه با بهرهگیری از سازهای ایرانی در مسکو و سن پترزبورگ برگزار میکنند. وی از نمایش فیلم و پویانمایی های منتخب بهعنوان پنجمین بخش برنامههای هفته فرهنگی ایران در روسیه یاد کرد. وی در پاسخ به پرسش خبرنگار روس که پیشنهاد نصب سردیس شخصیت های شهیر ایرانی در طول تاریخ در شهر مسکو، ضمن استقبال از این پیشنهاد، گفت که در سفر آتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به سن پترزبورگ، از یک اثر تجسمی در این پیوند رونمایی خواهد شد. لزوم همکاری رسانه ای کشورهای همسو در مقابل هجمه غرب سفیر ایران در مسکو در بخش دیگری از این نشست خبری در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا، گفت: روند همکاری های رسانه ای ایران و روسیه با برگزاری جلسات مشترک در تهران و مسکو رو به گسترش است. وی اظهار داشت: با توجه به رویکرد رسانه های غربی مبنی بر تکرار یک پیام و محتوا با قالب های مختلف و متنوع، شکل گیری اتحادیه رسانه ای کشورهای همسو در جبهه مقابل و هماهنگی و هم افزایی را در تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهان موثر دانست.
واکنش به هتک حرمت قرآن کریم جلالی در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره هتک حرمت قرآن کریم در کشور سوئد به بهانه آزادی بیان نیز اظهار داشت: آزادی عمل یک فرد در هتک حرمت کتاب آسمانی مسلمانان جهان متأثر از نگاه دیکتاتوری غرب است که جز حاکمیت ارزش های لیبرال دموکراسی برای ارزش های دیگر ملت ها و ادیان ارزشی قائل نیست. سفیر ایران در روسیه گفت: اقدام به هتک حرمت قرآن کریم که در این کتاب آسمانی دیگر پیامبران آسمانی همچون حضرت مسیح (ع) و حضرت موسی (ع) به نیکی یاد شده اند و توهین به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) در کشورهای غربی نشان می دهد که جامعه غربی دچار انحطاط بنیادین شده است. وی ادامه داد: حمایت برخی کشورهای غربی از هتک حرمت قرآن کریم را مصداقی از آزادی بیان نمی دانیم بلکه آن را اقدامی بر خلاف وجدان بشریت و عقلانیت می دانیم. جلالی در ادامه از مواضع روسیه در واکنش به اقدام به هتک حرمت کتاب آسمانی مسلمان قدردانی کرد و گفت: اینکه آقای ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری فدراسیون روسیه، با حضور در مسجدی، کتاب مقدس مسلمانان را با احترام در دست گرفتند را روشی انسانی و شرافتمندانه و درست می دانیم.
برنامهریزی برای رویدادهای مشترک موزههای ایران و روسیه بنا بر خبر دیگری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه ضمن بازدید از موزه تاریخ واقع در میدان سرخ مسکو با الکسی لویکن رئیس این موزه دیدار و درباره همکاری های مشترک گفت و گو کرد. در این دیدار طرفین بر همکاری مشترک در زمینه برپایی نمایشگاه آثار تاریخی در هر دو کشور تاکید کردند. رئیس موزه تاریخ مسکو نیز در این دیدار آمادگی خود را برای همکاری مشترک با موزه های بزرگ ایران همچون موزه ملی و موزه گلستان اعلام کرد. سفیر ایران در روسیه در ادامه از بخش های مختلف این موزه از جمله گنجینه و محل نگهداری و مرمت آثار تاریخی بازدید کرد. موزه تاریخ روسیه بزرگترین موزه مربوط به تاریخ این کشور است که در سال ۱۸۷۲ فرمان تاسیس آن صادر توسط تزار وقت الکساندر دوم صادر شد و در سال ۱۸۸۳ به افتتاح رسید. ساختمان اصلی این موزه در میدان سرخ روسیه واقع شده است. بنا بر اعلام مدیراناین مرکز فرهنگی، این موزه با بیش ۴۰ سالن حدود پنج میلیون اثر تاریخی را در خود جا داده است. این آثار محدوده زمانی تاریخ باستان (سه هزار سال قبل از میلاد) تا سده بیستم را در برمیگیرد.
بر این اساس، هرساله یک میلیون ۲۰۰ هزار نفر از این مکان بازدید به عمل می آوردند. موزه تاریخ مسکو که زیر مجموعه وزارت فرهنگ روسیه است از سال ۱۹۹۰ در فهرست میراث فرهنگی یونسکو قرار گرفت.
فیلمبرداری فیلم کوتاه «سوگند رضا» به کارگردانی «محسن مفتحی» کلید خورد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، در خلاصه داستان سوگند رضا آمده است: مرضیه و رضا زوج جوانی هستند که به دنبال مسائل اقتصادی در زندگی خود با چالشهای بسیاری مواجه میشوند و این پایان قصه نیست چرا که….
سوگند رضا در مهرشهر کلید خورده و برخی از سکانسهای این فیلم نیز در فردیس فیلمبرداری میشود.
کارگردانی و تهیه کنندگی این فیلم را محسن مفتحی بر عهده داشته و داود بخشیخانی به عنوان مشاور در کنار مفتحی حضور دارد.
سوگند رضا نوشته مشترک محسن مفتحی و سهیلقاسمخانی پیامدهای ناشی از مسائل اقتصادی در زندگی یک زوج جوان به عنوان بخشی از جامعه را به تصویر میکشد که همین مساله اختلافنظرهای میان این دو را هم به دنبال دارد.
در این فیلم علی تهرانی، فرنیا نظری و شقایق گیلانی ایفای نقش میکنند.
دیگر عوامل سوگند رضا نیز شامل مدیر فیلمبرداری: امیر مفتحی، فیلمبردار: محمدرضا احمدینژاد، صدابردار: پوریا افرا، طراح صحنه: نغمه برجی، طراح گریم: نوشین خلجی، مدیر تولید: میثم فلاح، منشی صحنه: نازنینمریم خانزاده، تدوین و طراحی جلوههای بصری: امیر مفتحی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: محمد کُر، اصلاح رنگ و نور: مهیار محسننیا، طراحی و ترکیب صدا: امیر مفتحی، عکاس: نسترن عرادی، مدیر تدارکات: رضا گلی، نورپرداز: محمدرضا رسولی، دستیار اول نورپرداز: علی اکبرزاده و مدیر رسانه و روابط عمومی: امیر خانزاده است.
یکی از جذابیتهای سینمای مستند در قیاس با سینمای داستانی، مواجهه مخاطب با قصههایی است که خمیرمایه اصلی آنها نه خیال یک نویسنده، که تجربه زیسته یک انسان است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گاهی سینمای مستند میتواند گوی داستانگویی را از سینمای داستانی برباید، مخاطب میداند که با تصویری بیواسطه از واقعیت مواجه است.
به همین دلیل هم در بررسی موضوعی محصولات تصویری که در قالب فیلم تولید شدهاند، بازخوانی و مرور فیلمهای مستند گاهی جذابیتی مضاعف نسبت به فیلمهای داستانی دارند. مستندسازان در مسیر رسیدن به ایدههایی که قصد بازنمایی آنها در قالب یک فیلم را دارند، گاهی تا سالها پژوهش و پیگیری میکنند و سرانجام اثری را به تولید میرسانند.
سینمای مستند ایران طی سالهای اخیر چنان قدرتنماییای کرده است که از نگاه برخی منتقدان میتوان برخی از فیلمهای مستند را رقیب جدی فیلمهای داستانی دانست و فراتر از آن از منظر استاندارد میتوان امتیاز فنی بالاتری به روایتهای ثبتشده در آثار مستند داد.
در آستانه برگزاری نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» که در بخشهای مستند، کوتاه و داستانی به بازنمایی تصویر زن و خانواده در سینما میپردازد، در این گزارش نیمنگاهی به سهم تصویر زنان از سینمای مستند طی سالهای اخیر داشتهایم:
منظر اول؛ مستندهای پرتره
یکی از گونههای جذاب در سینمای مستند، مستندهای پرتره است؛ مستندهایی که با محوریت بازخوانی زندگی یک فرد و کارنامه او ساخته میشوند. از این منظر وقتی میخواهیم درباره تصویر زنان در سینمای مستند صحبت کنیم هم میتوانیم دسته اول را به آثاری اختصاص دهیم که در قالب پرتره، سراغ یکی از زنان نامدار رفتهاند.
یکی از شاخصترین نمونههای اخیر در این راستا را میتوان مستندهایی دانست که طی چند سال اخیر با محوریت شخصیت مریم میرزاخانی بهعنوان یکی از چهرههای معتبر ایرانی در جهان ریاضیات ساخته شده است.
از این قبیل مستندهای پرتره با محوریت هنرمندان زن ایرانی هم ساخته شده است. «تهران سیمین» ساخته هادی آفریده یکی از شاخصترین این آثار در سالهای اخیر است که با تمرکز بر زندگی فاطمه معتمدآریا به تولید رسیده است. «از میان مردگان» به کارگردانی غلامعباس فاضلی با محوریت زندگی ایران درودی هنرمند نامدار نقاشی را هم میتوان از همین نمونهها دانست.
یکی از شاخصترین و پراستقبالترین مستندهای پرتره از این جنس در سالهای اخیر مستند «توران خانم» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرطهماسب بود که داستانی پرکشش درباره زندگی توران میرهادی چهره پرتلاش عرصه کتابهای کودک و نوجوان را به تصویر درآورده بود.
مستندهای پرتره ساخته شده درباره چهرههای ماندگاری همچون فروغ فرخزاد و یا پروین اعتصامی را هم میتوان در دسته همین آثار طبقهبندی کرد. از منظر ژانری میتوان نمونههای دیگری از فیلمهای مستند را هم مورد اشاره قرار داد که شخصیت یک زن در محور روایت آن قرار دارند اما در این بخش تمرکز را بر مستندهای پرتره مرتبط با چهرههای مشهور گذاشتیم و در بخش بعدی به جنس دیگر این آثار میپردازیم.
منظر دوم؛ قهرمانان در قاب
برخی از مستندسازان برای انتخاب سوژهای خاص برای مستند خود، سراغ شخصیتهایی رفتهاند که شاید از شهرت بیبهره باشند اما تجربههای متفاوتی که در طول عمر کسب کردهاند، زندگی آنها را واجد جذابیتهایی برای روایت در قالب یک مستند کرده است.
یکی از پرمصداقترین نمونهها در این زمینه، مستندهایی است که با محوریت زندگی مادران شهدا در سینمای ایران ساخته شده است. «بانو» را میتوان یکی از مطرحترین این نمونهها در سالهای اخیر دانست که محمد حبیبیمنصور آن را کارگردانی کرده بود.
آثار دیگری همچون «کل فاطمه» ساخته مهدی زمانپور کیاسری، «پریزاد» ساخته مهدی ایمانی شهیدی، «جمیله» ساخته محمدباقر شاهین و «لسک» ساخته محمدرضا وطندوست را هم میتوان نمونههای دیگری از این دست آثار دانست که حضور قهرمانانه یک زن در مرکز روایت آنها جذابیت ویژهای دارد.
اما گاهی مستندسازان سراغ زنانی با تجربههای خاص هم میروند. مستند «پا به توپ» به کارگردانی حدیث جانبزرگی با محوریت یک زن روستایی فوتبالیست از همین جنس است. «نوش جان» به کارگردانی پوریا سنماری با داستانی مرتبط با جمعی از زنان که در کنار یک دیگر کیک میپزند و کارآفرینی میکنند را هم میتوان در همین دسته جای داد.
«مادر جبههها» با روایت حضور زنان در جنگ و «دلبند» با موضوع روایت زندگی یک مادر تنها در دامنه البرز را هم میتوان نمونههای دیگری از این دست دانست.
به عنوان یکی از موفقترین تجربهها در این زمینه میتوان به دو مستند «صفر تا سکو» با موضوع زندگی خواهران منصوریان و مستند «جایی برای فرشتهها نیست» با موضوع دخترانی هاکیباز اشاره کرد که در حوزه مستندهای ورزشی آثاری ماندگار شدند.
منظر سوم؛ آسیبهای زنانه
در میان مستندسازان اما هستند هنرمندانی که تلاش کردهاند در روایتهای خود نیمنگاهی به آسیبهای مرتبط با زنان داشته باشند. آسیبهایی که در موارد بسیاری بیشتر جنبه اجتماعی دارند. مستند «کسی منتظرت نیست» ساخته محسن اسلامزاده یکی از این نمونههاست که هرچند از زاویهای میتوان آن را یک روایت پرتره از یک زنان فعال اجتماعی قلمداد کرد اما از منظری دیگر در حال روایت آسیبهایی است که زنان کارتنخواب در معرض آن قرار دارند.
«قصه دختران فروغ» به کارگردانی خاطره حناچی و یا «مثل اسمم پگاه» ساخته سودابه بیضایی را هم میتوان از همین جنس آثار قلمداد کرد که اعتیاد دختران هم در آن موضوعیت دارد.
این روایتها گاهی با تمرکز بر زندگی یک زن و یا دختر، جنبهای تکاندهندهتر هم پیدا میکنند. مستند «مهین» ساخته محمدحسین حیدری با روایتی از زندگی اولین قاتل زن سریالی ایران و یا مستند «خاتمه» با روایتی تلخ از زندگی یک دختر افغان را میتوان از همین دسته آثار دانست.
در زمینه آسیبها البته گاهی مستندساز سراغ آسیبهای جسمی هم میرود که شاخصترین نمونه از این دست مستندها در سالهای اخیر که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت را میتوان مستند «چیزهایی که جایشان خالی است» به کارگردانی زینب تبریزی دانست که به موضوع سرطان سینه و چالشهای آن برای زنان میپردازد.
واقعیت این است که در حوصله یک گزارش کوتاه نمیتوان فهرستی جامع از تمامی آثاری که با محوریت زنان در قالب فیلمهای مستند به سرانجام رسیده است ارائه کرد اما در آستانه برگزاری رویدادی از جنس جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» میتوان نگاهی جدیتر به ظرفیت سینمای مستند برای بازنمایی دغدغهها و مسائل مرتبط با زنان و خانواده داشت.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار میشود.
فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به تهیه کنندگی نوید محمدزاده و کارگردانی صمد علیزاده و نویسندگی مشترک برادران ارک و صمد علیزاده آماده نمایش و پخش جهانی شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده و تهیهکنندگی نوید محمدزاده، پس از پایان مراحل فنی، آماده نمایش و پخش بینالمللی شد.
صمد علیزاده پیش از این، فیلم کوتاه «ناهید» را در کارنامه دارد که حضوری موفق در جشنوارههای داخلی و خارجی داشته است.
«سیزده سالگی» به نویسندگی مشترک صمد علیزاده، بهمن و بهرام ارک در ژانر اجتماعی، به زبان ترکی و به مدت ۵ روز در بهمن ماه ۱۴۰۱ در تبریز فیلمبرداری شده است.
سمانه نوری وند، رقیه ولیپور، حسن سلمانی، امین فقیه و احمد شعبانی در این فیلم کوتاه ایفای نقش دارند.
در خلاصه داستان «سیزده سالگی» آمده است: «هلیا دختر سیزده سالهای است که یکباره با ممانعت دوچرخه سواری از سوی خانواده مواجه میشود و او را دچار چالشهایی میکند..»
فهرست عوامل فیلم کوتاه «سیزده سالگی» عبارت است از: تهیه کننده: نوید محمدزاده، مجری طرح: دکتر میلاد نظری، نویسندگان: برادران ارک و صمد علیزاده، مدیر فیلمبرداری: امیر پور حکمت، دستیاران فیلمبرداری: فرشاد عیدی، نیما باغی و سینا شایسته خو، صدابردار: حسن سلمانی، تدوین: علی مسلمی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: ماهنی مهر پور، منشی صحنه: سمانه یدالهی، طراح گریم: ناصر صمدی، طراح صحنه: میلاد دل آسا، مدیر صحنه: یاسین پناه پور، دستیاران صحنه: مهدی فرشباف و بابک جباری، طراح لباس: ماهنی مهرپور و صمد علیزاده، فیلمبردار پشت صحنه: ماکان اکبری، اصلاح رنگ: مهران دوستی، طراحی و صداگذاری: حامد حسین زاده، گرافیک: محمد پوریان، جلوه های ویژه: حامد پورحسینی، مترجم: بونا الخاص، مدیر تولید: میلاد بصیر معادن، پخش کننده بین الملل: اِسن استودیو، عکاس: مهدی پورنصر، طراح پوستر: میلاد دلآسا، روابط عمومی و مشاور رسانهای: آزاده فضلی.
پخش بینالمللی فیلم «سیزده سالگی» توسط کمپانی ایتالیایی اِسن استودیو (esen studios) انجام میشود.
زیور حجتی کارگردان فیلم «زنان لجمن» که برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره منطقهای سینمای جوانان شده است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم با سوژهای تلخ پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در همین سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «زنان لجمن» بیستونهمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان عواملش بودیم.
«زنان لجمن» که با حمایت انجمن سینمای جوانان ایران به تولید رسیده است، سوژهای ملتهب مرتبط به سالهای جنگ عراق علیه ایران دارد و داستان زنی را روایت میکند که حضورش در خط مقدم زمینهساز بروز یک بحران در زندگی شخصیاش شده است.
این فیلم به کارگردانی زیور حجتی از آثاری است که در جشنواره منطقهای سینمای جوان استان یزد جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرده است و به پشتوانه همین مقام، بهصورت مستقیم میتواند در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در سال جاری حضور داشته باشد.
آنچه میخوانید حاصل گفتگو مهر با زیور حجتی فیلمنامهنویس و کارگردان فیلم کوتاه «زنان لجمن» است.
* فیلم شما قصه شوکهکنندهای دارد اما بد نیست از اسم فیلم شروع کنیم؛ «زنان لجمن» به چه معناست؟
«لجمن» یک اصطلاح نظامی است که مخففی متشکل از حروف ابتدایی عبارت «لبه جلوی میدان نبرد» است و در اصطلاحات نظامی خود ما هم مرسوم است. زمانی انجمن سینمای دفاع مقدس فراخوانی را منتشر کرد تحت عنوان «۴۰ سال، ۴۰ فیلم» و یکی از موضوعاتی که در این فراخوان مطرح شده بود، مربوط به آسیبهای جنگ بود. همین فراخوان جرقهای شد که سراغ چنین موضوعی بروم. شخصاً هم دغدغههایی در این زمینه داشتم و شروع به نگارش فیلمنامه کردم. وقتی متن را فرستادم از طرف داوران امتیاز بالایی دریافت کرد اما اتفاقی که افتاد آن فراخوان منجر به هیچ تولیدی نشد! گویا مدیران آن مجموعه تغییر کردند و اساساً با رویکرد مدیران قبلی مخالف بودند.
اگر هزینه تولید فیلم در حدود ۱۴۰ میلیون شده باشد، حدود ۳۵ میلیون تومان آن را انجمن، در قالب حمایت پرداخت کرد. در هر حال در مقطعی که من اصرار داشتم این فیلم را بسازم، با حمایت انجمن این اتفاق ممکن شد
میخواستند روی متنها بازبینی مجدد کنند اما من اصرار داشتم که همین متن خود را بسازم. با آن مجموعه به توافق نرسیدیم تا مدتی بعد که ماجرای پیچینگ انجمن سینمای جوانان پیش آمد. طرح این فیلم را برای انجمن سینمای جوانان اصفهان فرستادم و با پذیرش کار بهصورت حمایتی در تولید آن مشارکت کردند. اگر هزینه تولید فیلم در حدود ۱۴۰ میلیون شده باشد، حدود ۳۵ میلیون تومان آن را انجمن، در قالب حمایت پرداخت کرد. در هر حال در مقطعی که من اصرار داشتم این فیلم را بسازم، با حمایت انجمن این اتفاق ممکن شد.
* همین فیلمنامه را خوانده بودند و پذیرفتند در تولید مشارکت کنند؟
بله.
* آن زمان فکر میکنم مسئولیت انجمن با سیدصادق موسوی بود.
بله. اتفاقاً کلیت فیلم را که دیدند از نظر ساختار دوست داشتند اما از نظر محتوا و بهواسطه زیرمتنی که داستان فیلم داشت کمی نکته داشتند. بهخصوص که در نسخه که آن زمان برای آنها نشان دادم، صحنههایی در فیلم بود که داستان را مستقیمتر روایت میکرد و آنها با این میزان از صراحت در طرح موضوع مشکل داشتند. بعدها دو پلان را حذف کردیم و وقتی فیلم را به جشنواره منطقهای فرستادیم موفق به کسب جایزه شد. با توجه به اینکه آثاری که از جشنوارههای منطقهای جایزه کسب میکنند به طور مستقیم به جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا میکنند، امسال هم فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور خواهد داشت.
* مسئله «تجاوز» تقریباً سوژهای است که در هر مقطع زمانی میشود به آن پرداخت. چه شد که این داستان را در بستر جنگ روایت کردید؟
آنچه در فیلم به آن اشاره میشود بخشی از واقعیتهای جنگ ماست که برخی نمیخواهند مطرح شود. این نخواستن البته تا حدودی منطقی هم هست، اما از منظر سینمایی معتقدم خیلی زودتر از اینها باید سراغ چنین سوژههایی میرفتیم. واقعیت هم این است که در داستان فیلم اصل موضوع تجاوز چندان برایم مسئله نیست و معتقدم همیشه میتواند وجود داشته باشد، اما اینکه این تجربه تلخ در جریان جنگ روایت شود، برایم موضوعیت داشت به خصوص که تا کنون هیچ روایتی از آن نداشتیم.
* در یکی از سکانسهای فیلم «روز سوم» البته اشارهای به این جریان میشود…
آنجا اما با ورود کاراکتری که حامد بهداد نقشش را ایفا میکرد، این اتفاق رخ نداد. این موضوعی بود که واقعاً ذهنم را درگیر کرده بود و بهواسطه همان جرقهای که به آن اشاره کردم، سراغ ساخت آن رفتم.
* یکی از ویژگیهای فیلم «زنان لجمن» که بهخصوص در سکانسهای ابتدایی خیلی مشهود است، تلاش برای پایبندی به کلیشهها و قواعد ژانر وحشت است. چرا تا پایان این هویت ژانری را در روایت فیلم حفظ نکردید؟
جذابیت سینما برای من این است که میتوان در قالب آن کارهایی را انجام داد که خیلی پایبند قواعد خاصی نیست. در طول روایت یک فیلم هم لحن روایت میتواند تغییر کند و هم ژانر آن. آنچه برای من مهم است این است که محصول نهایی انسجام خود را حفظ کرده باشد. معتقدید این انسجام در فیلم وجود ندارد؟
مخاطب من باید با کاراکتر زن فیلم من همذاتپنداری کند و من دوست دارم مخاطبم هم به همان اندازه حالش بد شود تا موقعیت این زن را درک کند. اگر در لحظهای که باید حال مخاطب را بد کنم، حس خوبی به او منتقل کنم، اساساً بهعنوان کارگردان کارم را غلط انجام دادهام.
* بهنظرم در مواردی این تغییر لحن به یکدستی روایت شما آسیب زده است.
خب نظر شما حتماً محترم است اما من چنین نگاهی به فیلم ندارم. در میان مخاطبانی که فیلم را دیدهاند هم تاکنون با چنین بازخوردی مواجه نشده بودم.
* اصلاً چرا این داستان ملودرام را در قالب ژانر وحشت روایت کردید؟
در فیلمسازی بیش از هر چیز برای من فضاسازی اهمیت دارد و اینگونه نیست که از قبل تصمیم گرفته باشم در یک ژانر خاص فیلم بسازم. براساس متن است که تصمیم میگیرم با ابزارهایی که در اختیار دارم، چه فضایی را باید بسازم. این متن هم این قابلیت را داشت که در چنین فضایی روایت شود. خیلی هم در بند آن نبودم که حتماً باید یک فیلم در ژانر خاص بسازم.
* یکی از نکاتی که در داستان فیلم ذهن مخاطب را درگیر میکند، تناقضی است که میان حس کاراکتر اصلی نسبت به اطرافیانش در فیلم وجود دارد. اتفاقی که برای همه اطرافیان بهشدت مبارک است تبدیل به یک چالش و عذاب درونی برای شخصیت اصلی شده است و این تناقض لحظات وحشتناکی را برای او رقم میزند.
این موقعیت واقعاً موقعیت سختی است. شاید بتوانم بگویم تلخترین لحظاتی است که یک زن میتواند در زندگی آن را تجربه کند. کاراکتر در این موقعیت کشمکشهایی درونی با خود دارد که تبدیل به برخی کابوسهای شخصی برای او شده است. حتی گاهی تصمیم به اقداماتی میگیرد که حتی فکر کردن به آن تکاندهنده است. در مقاطعی هم چالشهایی برای طرح موضوع با شوهرش دارد که مدام با تردید با آن مواجه میشود.
* قصههای تلخ در سینما واقعاً جذاب هستند و نمیتوان این موضوع را کتمان کرد اما دو رویکرد در روایت قصههای تلخ وجود دارد. هم میتوان آن را در قالبی بیان کرد که برای مخاطب اذیتکننده نباشد و در عین تأثیرگذاری حال بدی را به او منتقل نکند و هم میتواند چنان عریان به تلخیها بپردازد که تمام تلخی آن در جان مخاطب رسوب کند. فکر نمیکنید فیلم «زنان لجمن» کمی از جنس دوم است و در مقاطعی خیلی حال مخاطب را بد میکند؟ این موضوع در سینمای بلند ما هم جای طرح دارد که ما تا کجا مجاز هستیم که برای روایت یک داستان تلخ، حال مخاطب را بد کنیم؟
من چنین نگاهی ندارم و قائل به این مرز نیستم. وقتی قرار است موضوعی تا این اندازه تلخ را روایت کنید، قطعاً حسی که دارید به مخاطب منتقل میکنید هم یک حس تلخ است. بالاخره مخاطب من باید با کاراکتر زن فیلم من همذاتپنداری کند و من دوست دارم مخاطبم هم به همان اندازه حالش بد شود تا موقعیت این زن را درک کند. اگر در لحظهای که باید حال مخاطب را بد کنم، حس خوبی به او منتقل کنم، اساساً بهعنوان کارگردان کارم را غلط انجام دادهام.
* «غم» بهعنوان یک «حس» میتواند از طریق روایت شما به مخاطب منتقل شود اما بد کردن حال مخاطب موضوع دیگری است. بهصورت مصداقی وقتی قرار است براثر فشار روحی یا جسمی یکی از کاراکترها در فیلم بالا بیاورد و دچار تهوع شود، هم میتوان به گونهای این لحظه را کارگردانی کرد که مخاطب متوجه این وضعیت کاراکتر شود، هم میتوان با یک قاب بسته از لحظه بالا آوردن کاراکتر، مخاطب را هم دچار حالت تهوع کرد! نکتهای که من عرض میکنم ناظر به این است که حالت دوم چه الزامی دارد؟
من این فیلم را دو سال پیش ساختهام و همین امروز هم فیلمنامههای آمادهای برای ساخت فیلم بلند دارم، اما مسیری که برای ورود فیلمسازی مانند من به سینمای بلند وجود دارد، کمی غیرقابلپیشبینی است. این دشواریها فیلمسازانی که در ابتدای مسیر قرار دارند را بیشتر اذیت میکند متوجه منظور شما شدم. این مرز بستگی به این دارد که کارگردان تا چه اندازه میخواهد موضوعی که مدنظر دارد را بیواسطه با مخاطبش مطرح کند. مشخصاً من برای این فیلم احساس کردم این زن آنقدر در چنین موقعیتی حالش میتواند بد باشد که به همان اندازه مخاطب هم میتواند حال بد را حس کند. البته به قول شما شاید میشد در برخی جزییات، رویکرد دیگری داشت اما برای شخص من این اندازه نمایش عریان تلخیها، جذابیت بیشتری داشت.
اما به این نکتهای که شما میگویید هم میتوان فکر کرد و شاید اگر من باردیگر بخواهم فیلمی درباره یک موضوع تلخ بسازم، به گونهای دیگر جزییات آن را با مخاطبم در میان بگذارم. زمان ساخت این فیلم این مدل را انتخاب کردم و شاید برای فیلمهای بعدی سراغ مدلهای دیگری بروم.
* کاراکتر اصلی فیلم برای تصمیمگیری در موقعیتی که در آن قرار گرفته شده، دچار تردیدهایی است که شاید برای یک زن معمولی چندان قابل درک نباشد. در چنین موقعیتی احتمالاً یک زن خیلی زود تصمیم نهایی را برای رها شدن از کابوسی که گرفتار آن شده است میگیرد.
درباره این تردیدها دو نکته را مدنظر قرار دهید. اول اینکه این زن یک پرستار در میدان جنگ است و طبیعتاً شخصیتی محکم دارد. چنین کاراکتری احتمالاً خیلی اهل نشان دادن واکنشهای آنی نیست و با تأمل بیشتری تصمیم میگیرد. دلیل دیگر هم بحث ارتباط او با خانواده و همسرش است. او حتی در چند نوبت میخواهد اصل داستان را به همسرش بگوید اما وقتی شرایط او را میبیند، بازهم دچار تردید میشود.
* بهعنوان سوال پایانی برنامهای برای ورود به سینمای بلند ندارید؟
من این فیلم را دو سال پیش ساختهام و همین امروز هم فیلمنامههای آمادهای برای ساخت فیلم بلند دارم، اما مسیری که برای ورود فیلمسازی مانند من به سینمای بلند وجود دارد، کمی غیرقابلپیشبینی است. این دشواریها فیلمسازانی که در ابتدای مسیر قرار دارند را بیشتر اذیت میکند. این فرآیند نیاز به آسیبشناسی دارد. من جزو فیلماولیهایی هستم که از سوی بنیاد فارابی هم تأیید شدهام و از آنجایی که آدم بیشفعالی هم در زمینه نوشتن هستم، همین الان فیلمنامه آماده برای کار دارم اما رفتوآمدها و پیگیریها برای امکان ساخت فیلم بلند، گاهی آدمها را خسته میکند. امیدوارم برای من این فرصت فراهم شود که بتوانم فیلم بلندم را بسازم.