خط مقدم جبهه فرهنگی: سینمای مستقل و هویت‌ساز از دیدگاه معمار انقلاب

جستاری کوتاه در دیدگاه های حضرت امام خمینی (ره) در زمینه فیلم و سینما – مهدی پورسالار

14 خردادماه 1404 یادآور رحلت بزرگمردی شجاع، حکیم، دانا، عارف، سیاستمدار، عابد، فقیه، و فهیم در 36 سال پیش است که با اتکاء به ایمان و امت، تاریخ جهان را به سمت عدالتخواهی و آزادی جهت داد، و فریاد ظلم ­ستیزی و دفاع از مظلومان را در سال 1357 بر سر نهاد خموده و آسیب­ پذیر عالم کوباند و او را از خواب غفلت بیدار کرد و با جذبه­ ای الهی، قلب پاک و حق­ خواه جوانان دنیا را به سمت ارزش ­های بی­ بدیل اسلام ناب محمدی (ص) متمایل کرد. شاید در روزهای اول انقلاب اسلامی، درک و دریافت عظمت این انفجار نور که شعاع تابانش تخت و باروی شیطان را در تاریکخانه ­ی ستم­گری و تزویر، زیر و زبر می­ کند، چندان به راحتی میسر نبود، اما، امروز که پایه­ های استکبار، استبداد، استعمار، و استحمار آن چنان لرزان شده که سقوط و سرنگونی ستون­ های خیمه­ ی ابلیس بزرگ و نوچه ­های قدرتمندش در قالب امپریالیسم و صهیونیسم و لیبرالیسم به وضوح در دایره­ ی دید هر انسان واقع­ بینی قرار گرفته، نشان از عظمت اقدام بسیار خیره ­کننده­ ی آن روح خدا، در کالبد زمان دارد. در طراحی راهبردی او، فرهنگ جایگاه بی نظیر و غیرقابل ­جایگزینی داشت که هنر، و رسانه، فیلم و سینما از شقوق آن است. نگارنده با کمک گرفتن از هوش مصنوعی (به عنوان یکی دیگر از مظاهر تمدن) با جستجویی سریع و فوری در میان دیدگاه‌ها، سخنرانی‌ها، و مواضع امام خمینی (ره) با استناد به اصول فکری ایشان درباره فرهنگ اسلامی، نقش هنر در تربیت جامعه، و ضرورت حفظ ارزش‌های انقلابی، متن زیر را به دست آورده، تنظیم نموده، و به مشتاقان و علاقمندان (به ویژه مدیران و مسئولان جوان حوزه­ ی فرهنگ، هنر، رسانه، فیلم، و سینما) تقدیم می ­دارد. از خداوند منان مسئلت می نماید تا روح آن عزیز خداوند را در اعلی علیین با حضرت رسول­ الله (ص) محشور فرماید.

بر اساس نظرات امام خمینی (ره) سینما، به‌عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند فرهنگی، می‌تواند نقش مهمی در تربیت و هدایت جامعه به سمت ارزش‌های متعالی اسلامی ایفا کند. از نظر ایشان، سینمای کشور باید در خدمت آرمان‌های انقلاب اسلامی باشد و با تولید آثاری که مبتنی بر اخلاق، عدالت، و معنویت هستند، به تعالی روحی و فکری مردم کمک کند. این ابزار باید از هرگونه ابتذال، فساد، و تقلید از فرهنگ بیگانه به دور باشد، زیرا هرگونه انحراف از این مسیر، به تضعیف هویت اسلامی و انقلابی جامعه منجر می‌شود[1]. متأسفانه، در برخی موارد، شاهد تولید آثاری هستیم که از این هدف والا فاصله گرفته و به‌جای تقویت ارزش‌های دینی و انقلابی، به ترویج سرگرمی‌های سطحی یا حتی فرهنگ غربی می‌پردازند. این‌گونه آثار نه‌تنها به نیازهای واقعی جامعه پاسخ نمی‌دهند، بلکه می‌توانند به تخریب فرهنگ اسلامی منجر شوند. آن حضرت بارها تأکید کرده‌اند که رسانه‌ها و ابزارهای فرهنگی باید در خدمت تربیت انسان‌هایی متعهد و آگاه باشند، و سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست[2]. سینمای مطلوب از نظر امام خمینی (ره)، سینمایی است که با حفظ استقلال فرهنگی و هویت اسلامی، بتواند پیام انقلاب را نه‌تنها به مردم ایران، بلکه به جهانیان منتقل کند. این سینما باید از نظر هنری فاخر و از نظر محتوایی غنی باشد تا بتواند هم مخاطبان داخلی را جذب کند و هم در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان مقاومت نماید. چنین سینمایی نیازمند تعهد، نظارت دقیق، و حمایت از هنرمندان متدین و انقلابی است تا بتواند به جایگاه واقعی خود در خدمت به امت اسلامی دست یابد[3].

بر اساس دیدگاه ­های حضرت امام، سینمای پیش از انقلاب، به دلیل وابستگی به فرهنگ بیگانه و ترویج فساد و ابتذال، از نظر من کاملاً مردود بود، چرا که در آن دوران، سینما غالباً به ابزاری برای تخریب اخلاق و ارزش‌های اسلامی تبدیل شده بود و به‌جای خدمت به مردم، در خدمت اهداف رژیم پهلوی و فرهنگ غربی قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش‌های ارزشمندی برای اصلاح این وضعیت و بازگرداندن سینما به مسیر اسلامی و انقلابی صورت گرفت که نشان‌دهنده تحول مثبت در این حوزه است[4]. با این حال، هرچند سینمای پس از انقلاب در مقایسه با گذشته بهبود قابل‌توجهی یافته و آثاری با محتوای اسلامی و انقلابی تولید شده، اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد. برخی آثار سینمایی همچنان از روح انقلابی و ارزش‌های اسلامی فاصله گرفته و تحت تأثیر فرهنگ مادی‌گرای غربی قرار دارند. این انحرافات نشان می‌دهد که باید با دقت بیشتری بر محتوای آثار نظارت شود تا دستاوردهای انقلاب در این حوزه حفظ گردد[5]. مطابق با نظر ایشان، سینمای امروز نسبت به دوران پیش از انقلاب از نظر جهت‌گیری کلی و محتوا بهتر شده، اما این بهبود کافی نیست. سینمای اسلامی باید بتواند به‌عنوان یک ابزار قدرتمند، نه‌تنها در داخل کشور، بلکه در سطح جهانی، پیام انقلاب را گسترش دهد. برای تحقق این هدف، باید از هرگونه نفوذ فرهنگی بیگانه جلوگیری کرد و با تقویت تولیدات متعهد، سینمای ایران را به جایگاهی رساند که مایه افتخار امت اسلامی باشد[6].

در قاموس امام خمینی (ره) مدیریت سینمای کشور، به‌عنوان متولی هدایت این هنر تأثیرگذار، مسئولیت بزرگی در قبال حفظ و ترویج ارزش‌های اسلامی و انقلابی دارد. اگر سینمای کشور در برخی موارد از مسیر صحیح خود منحرف شده، بخش عمده این مسئولیت بر عهده مدیران فرهنگی است که وظیفه نظارت، سیاست‌گذاری، و حمایت از تولیدات ارزشمند را بر عهده دارند. ایشان همواره تأکید کرده‌اند که مسئولان فرهنگی باید با حساسیت و تعهد انقلابی، از نفوذ فرهنگ بیگانه جلوگیری کنند و فضا را برای رشد آثار متعهد فراهم سازند[7]. مدیریت سینما باید با انتخاب افراد متدین، آگاه، و انقلابی، از تولید آثاری که به فرهنگ اسلامی و انقلابی آسیب می‌زنند، جلوگیری کند. عدم نظارت دقیق یا سهل‌انگاری در این حوزه می‌تواند به تضعیف هویت فرهنگی جامعه منجر شود، زیرا سینما تأثیر عمیقی بر افکار و رفتار مردم دارد. حضرت امام (ره) در پیام‌هایی خود به هنرمندان و مسئولان فرهنگی تأکید کرده‌اند که باید با تمام توان در برابر تهاجم فرهنگی دشمن ایستادگی کنند، و این وظیفه در درجه اول بر عهده مدیران است[8]. هرچند عوامل دیگری مانند هنرمندان، نویسندگان، و حتی مخاطبان در شکل‌گیری وضعیت کنونی سینما نقش دارند، اما مسئولیت اصلی بر دوش مدیریت فرهنگی است. این مسئولیت از آن جهت سنگین‌تر است که سینما می‌تواند به ابزاری برای تربیت نسل‌ها یا، در صورت سوءمدیریت، به وسیله‌ای برای انحراف جامعه تبدیل شود. بنابراین، مدیران باید با تمام توان و با تکیه بر اصول اسلامی، این حوزه را به سمت اهداف متعالی انقلاب هدایت کنند[9].

لذا ادامه روند کنونی مدیریت سینمای کشور، اگر بدون اصلاح و تقویت نظارت انقلابی و اسلامی باشد، نمی‌تواند به‌طور کامل به نفع سینمای ایران، مخاطبان، و عموم مردم باشد. مدیریت سینما باید با قاطعیت در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه و تولید آثار مبتذل ایستادگی کند، زیرا هرگونه سهل‌انگاری در این زمینه می‌تواند به تضعیف ارزش‌های اسلامی و انقلابی منجر شود. حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی بارها هشدار داده‌اند که تهاجم فرهنگی دشمنان از طریق رسانه‌ها و هنر، خطری جدی برای جامعه اسلامی است[10]. سینمایی که به‌جای تعالی روحی و فکری، به سرگرمی‌های سطحی یا تقلید از فرهنگ غرب بپردازد، نمی‌تواند نیازهای واقعی جامعه اسلامی را برآورده کند. مخاطبان و مردم انتظار دارند که سینما آثاری تولید کند که هم از نظر هنری جذاب باشد و هم ارزش‌های دینی و انقلابی را تقویت کند. اگر مدیریت ­ها نتوانند این انتظار را برآورده سازند، اعتماد عمومی به این هنر کاهش یافته و تأثیرگذاری آن در هدایت جامعه تضعیف خواهد شد[11]. بنابراین برای نفع سینمای کشور و مردم، مدیران باید با برنامه‌ریزی دقیق، حمایت از آثار متعهد، و نظارت بر محتوای تولیدات، مسیر را به سمت سینمایی اسلامی و انقلابی هدایت کنند. این امر مستلزم تقویت زیرساخت‌های فرهنگی، تربیت نیروی انسانی متعهد، و ایجاد فضایی است که هنرمندان بتوانند با آزادی و در عین حال تعهد به ارزش‌ها، آثار فاخر تولید کنند. بدون این اصلاحات، ادامه روند کنونی ممکن است به انحراف بیشتر منجر شود[12].

برای بهبود وضعیت سینمای ایران، طبق نظر معمار کبیر انقلاب، مدیران فرهنگی باید با تکیه بر اصول اسلامی و انقلابی، سیاست‌گذاری منسجم و دقیقی برای تولید آثار متعهد و فاخر انجام دهند، باید از هنرمندان متدین و انقلابی حمایت مالی و معنوی نمایند تا بتوانند آثاری تولید کنند که هم از نظر هنری جذاب باشند و هم از طریق آن پیام‌های اخلاقی و انسانی را منتقل گردد. ایشان همواره تأکید داشته ­اند که هنر باید در خدمت تربیت و تعالی جامعه باشد، و این هدف تنها با حمایت از هنرمندان متعهد محقق می‌شود[13]. همچنین بر اساس دیدگاه ­های ایشان، برای وصول به سینمای مطلوب انقلاب اسلامی، تقویت نظارت عالمانه و اندیشمندانه بر محتوای آثار سینمایی ضرورت دارد. باید سازوکاری دقیق و شفاف ایجاد شود تا از تولید فیلم‌هایی که به ارزش‌های اسلامی و انقلابی آسیب می‌زنند، جلوگیری شود. این نظارت نباید به معنای محدود کردن خلاقیت باشد، بلکه باید فضایی فراهم کند که هنرمندان در چارچوب ارزش‌های دینی و انقلابی آزادانه فعالیت کنند. ایجاد آموزشگاه‌های تخصصی نیز برای تربیت سینماگران متعهد و آشنا به اصول اسلامی، گامی ضروری برای تضمین آینده سینمای ایران است[14]. در نهایت، سینمای ایران باید به ابزاری برای صدور انقلاب به جهان تبدیل شود. این امر مستلزم تولید آثاری است که بتوانند با زبان هنر، پیام انقلاب اسلامی را به جهانیان منتقل کنند. برای این منظور، باید از تجربه‌های موفق بین‌المللی بهره گرفت و با تقویت زیرساخت‌های تولید و توزیع، سینمای ایران را به جایگاهی رساند که نه‌تنها در داخل، بلکه در سطح جهانی تأثیرگذار باشد. این هدف تنها با وحدت، اخلاص، و تلاش بی‌وقفه در راه خدا ممکن خواهد بود[15].

به هر روی، سینما، فراتر از یک هنر یا سرگرمی، ابزاری است که می‌تواند در جنگ فرهنگی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند. دشمنان اسلام و انقلاب از رسانه‌ها و هنر برای ترویج فرهنگ مادی‌گرا و تضعیف ارزش‌های اسلامی استفاده می‌کنند، و ما نیز باید از این ابزار برای دفاع از هویت اسلامی و انقلابی بهره ببریم. امام خمینی (ره) بارها تأکید کرده‌اند که تهاجم فرهنگی دشمنان، خطرناک‌تر از تهاجم نظامی است، و سینما می‌تواند خط مقدم این نبرد باشد[16]. ایشان از همه دست‌اندرکاران سینمای کشور، از مدیران تا هنرمندان، خواسته­ اند با احساس مسئولیت و تعهد به آرمان‌های انقلاب، در مسیر ساخت سینمایی حرکت کنند که مایه افتخار امت اسلامی باشد. این سینما باید بتواند نسل جوان را با ارزش‌های دینی و انقلابی آشنا کند و در عین حال، پیام انقلاب را به جهانیان برساند. چنین هدفی نیازمند همکاری همه‌جانبه و اخلاص در عمل است[17]، و تأکید نموده ­اند که سینمای ایران باید به سمتی حرکت کند که نه‌تنها نیازهای فرهنگی و معنوی مردم را تأمین کند، بلکه به‌عنوان یک الگو در جهان اسلام مطرح شود. این مهم تنها با تکیه بر ایمان، تعهد، و تلاش مستمر ممکن است تا جایی که سینمای کشور با هدایت الهی و در سایه وحدت امت اسلامی، به جایگاهی شایسته دست یابد[18].

منابع و ارجاعات:

1. صحیفه امام، جلد ۱۲، ص ۲۷۸ (سخنرانی درباره نقش رسانه‌ها در تربیت جامعه).

2. صحیفه امام، جلد ۱۵، ص ۱۲۳ (پیام به هنرمندان و تأکید بر هنر متعهد).

3. استنباط از دیدگاه‌های امام خمینی درباره ضرورت استقلال فرهنگی، صحیفه امام، جلد ۸، ص ۴۵.

4. صحیفه امام، جلد ۱۰، ص ۳۱۲ (انتقاد از فرهنگ پیش از انقلاب و تأکید بر اصلاح آن).

5. صحیفه امام، جلد ۱۶، ص ۸۹ (هشدار درباره نفوذ فرهنگ بیگانه).

6. استنباط از سخنان امام درباره صدور انقلاب، صحیفه امام، جلد ۱۹، ص ۲۱۰.

7. صحیفه امام، جلد ۱۴، ص ۱۵۶ (تأکید بر مسئولیت مدیران فرهنگی).

8. صحیفه امام، جلد ۱۵، ص ۱۲۴ (پیام به هنرمندان درباره تهاجم فرهنگی).

9. استنباط از دیدگاه‌های امام درباره نقش مدیران در هدایت فرهنگ، صحیفه امام، جلد ۱۲، ص ۲۷۹.

10. صحیفه امام، جلد ۱۷، ص ۴۵ (هشدار درباره تهاجم فرهنگی دشمنان).

11. استنباط از سخنان امام درباره نقش هنر در تربیت جامعه، صحیفه امام، جلد ۱۵، ص ۱۲۳.

12. صحیفه امام، جلد ۱۲، ص ۲۸۰ (تأکید بر لزوم نظارت فرهنگی).

13. صحیفه امام، جلد ۱۵، ص ۱۲۳ (پیام به هنرمندان درباره هنر متعهد).

14. استنباط از دیدگاه‌های امام درباره تربیت نیروی انسانی متعهد، صحیفه امام، جلد ۱۴، ص ۱۵۵.

15. صحیفه امام، جلد ۱۹، ص ۲۱۱ (تأکید بر صدور انقلاب از طریق فرهنگ).

16. صحیفه امام، جلد ۱۷، ص ۴۶ (هشدار درباره خطر تهاجم فرهنگی).

17. صحیفه امام، جلد ۱۵، ص ۱۲۴ (تأکید بر تعهد هنرمندان به انقلاب).

18. استنباط از دیدگاه‌های کلی امام درباره نقش فرهنگ در جهان اسلام، صحیفه امام، جلد ۱۹، ص ۲۱۲.

انقلاب اسلامی و سینمای ایران؛ چالش ها و دستاوردها

ناصر باکیده از پیشکسوتان تأثیرگذار مدیریت فرهنگی و سینمای ایران است. وی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران (۱۳۸۵–۱۳۸۹) و دبیرکل اتحادیه فیلمسازان کوتاه اسلامی بود. تجربهٔ مدیریتی او شامل دبیری چهار دوره جشنوارهٔ فیلم کوتاه تهران، جشنوارهٔ فیلم صنعتی و جشنوارهٔ فیلم و عکس بیطار است. سال های مدیریت جشنواره های بنیاد سینمایی فارابی، مسئولیت در جشنواره های فجر (بخش تجلی اراده ملی)، رشد (مدیر اجرایی) و مقاومت (مدیر بخش جشنواره جشنواره ها) از دیگر فعالیتهای اوست. وی دبیر پنجمین جشنوارهٔ فیلم کوثر و قائممقام جشنوارهٔ کودک اصفهان نیز بود. در عرصهٔ هنری نیز، باکیده کارگردان ۵۰ اثر کوتاه و مستند، طراح صحنهٔ ۹ فیلم سینمایی و مدرس سینماست. مدیریت دفاتر سینمای جوانان در تهران، کرج و سنندج و تسلط بر تولید فرهنگی، از مهارت های اوست. تخصص های کلیدی اش شامل مدیریت رویدادهای سینمایی، برنامه ریزی فرهنگی و آموزش سینماست، که او را به چهره ای شاخص در این عرصه تبدیل کرده است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

با تشکر از شما برای شرکت در این گفت‌وگوی تخصصی. اجازه دهید با اولین سوال شروع کنیم: سینمای ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا انقلاب اسلامی تأثیر مثبتی بر رشد کیفی و محتوایی سینمای ایران داشته است؟ 

بسم‌الله الرحمن الرحیم. سینمای ایران را باید در دو مقطع تاریخیِ پیش و پس از انقلاب تحلیل کرد. سینمای قبل از انقلاب مسیری را طی کرد که عمدتاً متأثر از جریان‌های تجاری و بعضاً التقاطی بود، اما پس از انقلاب، سینما با نگاهی جدید، متعهد و هنری‌تر شکل گرفت. در این چهل سال، شاهد تربیت نسل‌هایی از سینماگران بودیم که برخی سینما را به عنوان “هنر-صنعت” دیدند و برخی دیگر به عنوان “رسانه‌ای جریان‌ساز”.  دستاوردهای سینمای پس از انقلاب، از جمله سینمای دفاع مقدس، سینمای کودک و نوجوان در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، و حضور پررنگ در جشنواره‌های بین‌المللی، نشان‌دهنده رشد کیفی و محتوایی است. به‌ویژه در عرصه‌ی بین‌الملل، سینمای ایران همواره مورد احترام بوده و این دستاورد، مرهون فضای انقلابی و نگاه متعهدانه‌ای است که پس از انقلاب شکل گرفت. 

اما برخی معتقدند سینمای قبل از انقلاب نیز دستاوردهایی داشت، مثل موج نوی سینمای ایران یا فیلم‌سازان بزرگی چون عباس کیارستمی که ریشه در همان دوران دارند. آیا این تقسیم‌بندیِ قطعی بین سینمای قبل و بعد از انقلاب، نادیده گرفتن پیوستگی تاریخی سینمای ایران نیست؟ 

نه، به هیچ‌وجه. منکر تأثیرگذاری برخی سینماگران قدیمی نیستیم، اما آنچه پس از انقلاب اتفاق افتاد، یک تحول ساختاری بود. قبل از انقلاب، سینمای ایران عمدتاً یا درگیر فیلم‌فارسی‌های تجاری بود یا معدود آثار روشنفکری که عموماً مخاطب محدودی داشتند. اما پس از انقلاب، سینما به یک جریان مردمی و متعهد تبدیل شد. حتی کسانی مثل کیارستمی هم در فضای پس از انقلاب به اوج رسیدند، چون بستری فراهم شد که سینما نه‌تنها به عنوان سرگرمی، بلکه به عنوان ابزاری برای بیان دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی دیده شود. 

در حوزه‌ی مدیریت سینمایی، برخی منتقدان معتقدند سیاست‌گذاری‌های دولتی گاه دست‌وپاگیر بوده و به جای حمایت، محدودیت ایجاد کرده است. نظر شما چیست؟ 

بله، این نقد وارد است که گاهی بروکراسی اداری یا سلیقه‌ای شدن نظارتها باعث کندی روندها شده، اما در کل، مدیران سینمایی با انگیزه‌ی بالا تلاش کرده‌اند. مشکل اصلی، عدم تثبیت مدیریت در برخی مقاطع بوده است. مثلاً در دهه‌ی ۶۰، با ثبات مدیریتی، شاهد شکل‌گیری نهادهایی مثل بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای جوان بودیم که به رشد سینما کمک کرد. اما در سال‌های بعد، تغییرات مدیریتی گاه باعث شد برنامه‌های بلندمدت به‌درستی اجرا نشوند. 

و سوال آخر: آینده‌ی سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟ چه راهکارهایی برای بهبود مدیریت سینمایی پیشنهاد می‌کنید؟ 

آینده سینمای ایران، این هنر-صنعت تأثیرگذار که توانسته در چهار دهه اخیر هم در عرصه داخلی مخاطبان خود را جذب کند و هم در محافل بین‌المللی خوش بدرخشد، در گرو تحقق سه اصل بنیادین است: نخست، برقراری تعادلی ظریف و هوشمندانه میان حمایت‌های دولتی و آزادی خلاقانه هنرمندان؛ بدین معنا که اگرچه حمایت نهادهای فرهنگی از سینما ضروری است، اما این حمایت نباید به قیمت ایجاد سینمایی گلخانه‌ای و دور از جریان‌های زنده اجتماعی تمام شود. دوم، توجه جدی به چرخه اقتصادی سینما که هم شامل توسعه زیرساخت‌های داخلی مانند سالن‌های سینما و پلتفرم‌های دیجیتال می‌شود و هم مستلزم برنامه‌ریزی استراتژیک برای صادرات فیلم به کشورهای هم‌زبان و هم‌فرهنگ در منطقه است. سوم، و شاید مهم‌تر از همه، تأمین ثبات مدیریتی در بدنه سیاست‌گذاری سینمایی است که تنها از طریق به کارگیری مدیران کارآمد، با تجربه و آشنا با تاریخ سینمای ایران محقق می‌شود؛ مدیرانی که بتوانند با درس گرفتن از تجربیات گذشته و با نگاهی آینده‌نگر، برنامه‌های بلندمدتی را تدوین و اجرا کنند. بدون شک، سینمای ایران با تکیه بر این سه اصل و با بهره‌گیری از سرمایه‌های انسانی کارآمد و خلاق خود – که طی نسل‌های مختلف پس از انقلاب پرورش یافته‌اند – این ظرفیت را دارد که هم در عرصه داخلی به رسانه‌ای جریان‌ساز و تأثیرگذار تبدیل شود و هم در صحنه جهانی، پرچمدار سینمایی با هویت، عمیق و در عین حال جذاب باشد؛ مشروط بر آنکه مدیریت این عرصه با درایت، آینده‌نگری و درک درستی از ماهیت پیچیده هنر-صنعت سینما هدایت شود.

بسیار متشکر از تحلیل‌های ارزشمندتان. 

من هم از شما سپاسگزارم.

سینمای ایران در چنگال ابتذال؛ هشدار یک پیشکسوت!

اکبر سنگی، استاد پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران، با بیش از چهار دهه فعالیت هنری درخشان، چهره‌ای ماندگار در عرصه بازیگری کشور محسوب می‌شود. این هنرمند پرتلاش که متولد سوم فروردین ۱۳۳۲ در تهران است، مسیر هنری خود را از تئاترهای محلی آغاز کرد و با تحصیل در دانشگاه هنر تهران، پایه‌های علمی و آکادمیک هنر نمایش را فراگرفت. سنگی در دهه ۶۰ با حضور در نقش‌های کوچک سینمایی و تلویزیونی پا به عرصه هنر نهاد و به تدریج با خلق شخصیت‌های عمیق و تأثیرگذار، جایگاه خود را به عنوان یکی از بازیگران مطرح ایران تثبیت کرد.

ویژگی بارز بازیگری اکبر سنگی، تسلط کم نظیر او بر روان‌شناسی شخصیت‌ها و توانایی خلق نقش‌های پیچیده با لایه‌های عاطفی متنوع است. از فیلم‌های ماندگار او می‌توان به «یوسف هور»، «قلاده‌های طلا»، «مرگ کسب‌وکار من است» و «مرد نامرئی» اشاره کرد. در عرصه تلویزیون نیز آثار درخشان او در سریال‌هایی چون «نبردی دیگر», «سربداران»، «امام علی(ع)» و «در چشم باد» همواره در یاد مخاطبان باقی مانده است. سنگی علاوه بر بازیگری، به عنوان مشاور هنری، کارگردان تئاتر و مربی بازیگری نیز فعالیت داشته و همواره الگویی از اخلاق حرفه‌ای و تعهد هنری برای هنرمندان جوان بوده است. امروز در ۷۲ سالگی، این استاد بزرگ همچنان با همان شور و اشتیاق اولیه به خلق آثار هنری ارزشمند ادامه می‌دهد و هر نقش جدید او، گواهی بر پویایی و استمرار هنر ناب ایرانی است.پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

استاد عزیز، با تشکر از حضورتان. اخیراً در جایی اظهارات تندی درباره سینمای ایران داشته‌اید و از “ابتذال کامل” سینما سخن گفتید. آیا واقعاً معتقدید سینمای امروز ایران به نقطه غیرقابل بازگشتی رسیده است؟ 

ببینید، من نزدیک به پنج دهه در این عرصه زحمت کشیده‌ام. وقتی می‌گویم سینما به ابتذال کامل رسیده، یعنی دیگر حتی آن محتوای حداقلی که روزی داشتیم هم ناپدید شده. آیا این همان سینمایی است که قرار بود پس از انقلاب “دانشگاه” باشد؟ امروز نه پیامی وجود دارد، نه پشتوانه فرهنگی، فقط تمسخر و سطحی‌نگری است. 

اما برخی می‌گویند سینمای امروز نسبت به گذشته واقع‌گراتر است و با زبان مردم صحبت می‌کند. مثلاً دیالوگ‌های خودجوش بازیگران را نشانه خلاقیت می‌دانند. 

این اسمش “خلاقیت” نیست! وقتی بازیگر بدون فیلمنامه هر چه دلش می‌خواهد جلوی دوربین می‌گوید، این آنارشی است. آیا مسئولان سینما به فرزندان خود اجازه می‌دهند چنین دیالوگ‌های ناهنجاری را تکرار کنند؟ من به شما می‌گویم: چه بسا یک فیلم بد، برابر با هشتاد بار خواندن یک کتاب مسموم است! امروز خیلی­ها وقتی از سینما بیرون می‌آیند، همان رفتارهای زشت فیلم‌ها را در زندگی واقعی اجرا می‌کنند. 

شما به “رقص آقایان” اشاره کرده­اید. این نگاه، نوعی حذف گزینشی اخلاق‌گرایانه نیست؟ 

مگر مسئله سر زن بودن یا مرد بودن فردی است که در فیلم­ ها می­رقصد… این برداشت غلطی است. مسئله “ابتذال نهادینه شده در فیلم­های سینمایی” است. قبل از انقلاب، در فیلم­ها با عرض پوزش کافه و رقاصه موج می­زد. چه شده که امروز همان مضامین را با ژست مدرن تکرار می‌کنند؟ تفاوتش چیست؟ فقط پوشش ظاهری تغییر کرده یا دیکته­ی نانوشته­ای در حال اجراست؟! آیا می­شود فهمید که مسئولین نظارتی و صنفی سینما ناآگاهانه یا عمداً این مسیر را طی می­کنند؟! 

خب با این شرایط، پیشنهاد عملی شما برای نجات سینما چیست؟ 

واقعاً باید تأسف خورد که به اصطلاح در سینما درد از ناله زیادتر شده است. به نظرم باید سه اقدام فوری در دستور کار قرار بگیرد. مسئولان باید به جای تعارفات و نان قرض دادن های باندی و جناحی، نشست اضطراری برقرار کنند و پروتکل­های شفافی برای نجات سینما و خط قرمزهای محتوایی تهیه و اجرا کنند. باید از مخاطبان واقعی به طور جدی و بدون جهت­گیری بازخورد بگیرند و به آن توجه کنند. باید سازندگان و مسئولان در قبال این آشی که پخته­اند، مسئولیت‌پذیر باشند و از خود بپرسند که آیا حاضرند این فیلم­ها را در حضور خانواده­شان تماشا کنند؟

و در پایان! آقای سنگی عزیز نگران­تر شدم؛ آیا امیدی به آینده سینمای ایران دارید؟ 

البته، اگر مدیران و مسئولان سینمایی به خواب رفته بیدار شوند، بله. ترس من این است که از خواب بیدار نشوند. آنوقت فاجعه است.  فقط یک جمله بگذارید به عنوان جمله­ی پایان بگویم… سینما آیینه جامعه است، اما این آیینه را زنگار بگیرد، تصویر جامعه تحریف می‌شود. تاریخ آینده، با این فیلم­ها چگونه در مورد جامعه­ی امروز ما قضاوت خواهد کرد؟ این مسئولیت سنگینی است که باید آن را به دوش کشید!

سپاسگزارم از صراحت شما. امیدواریم این هشدارها جدی گرفته شود. 

من هم از شما متشکرم، و امیدوارم باعث توجه بیشتر مسئولان امر باشد.

خروج از نسخه موبایل