رسانه سینمای خانگی- در نقد «سرهنگ ثریا» چه گذشت

نخستین نشست از سلسله نشست‌های دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی با نقد و بررسی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، نشست نمایش و نقد فیلم «سرهنگ ثریا» ساخته «لیلی عاج» به عنوان نخستین نشست از سلسله نشست‌های «فارسینما» به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری انقلاب اسلامی و به منظور نمایش و نقد گفتمان‌شناسانه و نشانه‌شناسانه فیلم‌های روز در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.

تینا چهارسوقی امین، گفتمان‌شناس و استاد دانشگاه گفت: این فیلم محوریت زنانه دارد و قضایا را از زوایای یک قهرمان زن غالب می‌ببینیم، بتابر این، فقط به گفتمان ساخته و پرداخته او می‌پردازیم و انگار گفتمان رقیبی در مقابل آن نمی‌بینیم. این مادر فقط در مقابل گفتمان غالبی که اشرف ساخته مقابله می‌کند، نه فقط برای برگرداندن پسرش از آن‌ها. برای کسی که این سازمان را نشناسد و نداند این افراد به چه دلیلی دراشرف گیر کرده‌اند، این پرسش پیش می‌آید که چه کار به کارشان دارید و چرا مادراصرار دارد که پسرش را برگرداند.

این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به دیالوگ‌های تئاتری فیلم یادآور شد: جا داشت که نویسنده و کارگردان فیلم در قالب چنین دیالوگ‌هایی از خط مشی ایدئولوژیک سازمان منافقین هم سخن به میان می آود تا نشان‌دهنده این تقابل گفتمانی باشد. وقتی در اینجا تقابلی ایدئولوژیک نمی‌بینیم و فقط عاطفه مادری از منظری عاطفی روانشناختی فربه می‌شود، مانع دید خردورزی در فیلم می‌شود و مادر با همه تلاش‌هایش نتوانست فرزندش را بیرون بکشد و بنابر این بازنده است.

سازمان اوج دخالتی در محتوای فیلمنامه «سرهنگ ثریا» نداشت

در ادامه این نشست، لیلی عاج، نویسنده و کارگردان فیلم سرهنگ ثریا، در پاسخ اظهار کرد: هر فریمی که در باره اشرف بوده دیده‌ام و سازمان اوج کوچک‌ترین دخالتی در فیلمنامه نداشته و آنچه می‌بینید حاصل تجربه من به عنوان یک فیلم اولی است. من فقط طرح بحث کرده‌ام و مخاطبی حرفی نسبت به این سوژه دارد می‌تواند در باره آن تحقیق کند

عاج یادآور شد: صادقانه می گویم که توان ترسیم دقیق آدم‌های اشرف را در خودم نمی‌دیدم و این اصلاً هم شوخی بردار نیست! از یک طرف هم نمی‌خواستم پرداختی کلیشه‌ای و مقوایی به آنها داشته باشم و یا این قدر آن‌ها را مسخ شده و کاریکاتوری نشان دهم که باورپذیر نباشند.

فرزانه فخریان زبان‌شناس هم با اشاره به این گفته از لیلی عاج سازمان اوج با من کاری نداشت گفت: ای کاش سازمان اوج کاری داشت؛ مساله ما همین است. چون بسیاری ازمجموعه‌های فرهنگی پای فیلمنامه‌ای می‌نشینند و آن کنش لازم که سازمان اوج و خیلی جاهای دیگر باید داشته باشند را ندارند.

این زبان‌شناس در ادامه با اشاره به اینکه کلمات برای ما زبان شناسان خیلی مهم‌اند به گزاره‌هایی چون استفاده نکردن فیلمساز از کلمات اشتباه و خطا و غلط، پرداخت صرف به به تنهایی و دلتنگی شخصیت‌ها و عدم پرداخت به هدایت و تغییر مسیر بستگان‌شان، توصیفات خوب از اشرف، عدم ناراحتی مادران از اشتباهات بچه‌شان و تاکید روی چشم‌انتظاری، نگفتن از زرمنده جز یک جای نامنایب و آوردن کلمات ارتش و آزادیبخشیو و تغییر نام پسر ثریا از امیر علی به مازیار اشار کرد.

وی افزود: ما این گزاره‌ها را در فیلم می‌بینیم ولی گزاره‌های ناقض آن گزاره‌ها را در فیلم نداریم.

لیلی عاج در ادامه گفت: نکاتی که گفتید، مؤید این است که چه قدر گفتن از اشرف کار دشواری است. یک بخشی مسئله لجستیکی و مالی ماجرا است و بخش دوم هم این بود که چگونه اشرف‌نشینانی تصویر کنم که مقوایی یا سمپات نباشند. ببینید چه مرز خطرناکی است!

مهدی صالحی هم، که به عنوان مجری کارشناس، در این نشست حضورد داشت، خاطرنشان کرد: بحث این است که هیچ تلاشی برای نشان دادن یادآوری آن فضای جنایتکارانه منافقین مشاهده نمی‌شود.

صالحی افزود: شما نمی‌توانید نمادها و نشانه‌های این فیلم را منکر شوید.

تینا امین هم در ادامه این پاسخ‌های لیلی عاج خاطر نشان کرد: گفتمان‌ها در تقابل شکل می‌گیرند و وقتی رقیبی در میان نیست، قهرمان ما به مرور ضعیف و پوشالی می‌شود و ۲ گفتمان در تقابل با هم است که به ثبات می رسند و گرنه هژمونی یک گفتمان در عدم وجود رقیب، ضعیف و شکننده و در نهایت شکست خورده و از بین می‌رود.

محمدصادق رشیدی، نشانه‌شناس حوزه هنر و عضو هیات علمی دانشگاه، با اشاره به اینکه کارگردان مسئول محتوای فیلم است اظهار کرد: شما روی موضوع و محتوای مشخص و مهمی دست گذاشته‌ای که بخشی از ساختاراجتماعی و فرهنگی و سیاسی ما قربانی گفتمانی شده است که نمی‌توانیم به راحتی از کنار آن بگذریم. اگر هم بر اساس بنیان‌های نظریه زبان شناسی نگاه کنیم، سینما یک کارکرد زبانی دارد که در آن تمامی تصاویری که کنار هم چیده می‌شوند به مثابه واژگانی هستند که در کنار هم یک جمله را می‌سازند و جمله‌ها باید معنادار باشند.

تنظیم برای بالا نرفتن از دیوارهای اشرف

لیلی عاج در ادامه در باره ترسیم نکردن اشرف گفت: من عامدانه انتخاب کردم که در باره اشرف چیزی نگویم چون باید از پس آن برمی‌آمدم. ترجیحم این بود که طوری فیلمنامه ام را تنظیم کنم که الزامی به بالا رفتن از دیوارهای اشرف نباشد. در ضمن، این موقعیت اصلاً می‌تواند سازمان منافقین نباشند و فرقه دیگری باشند. برای من انتظار مادرها در برزخی که گرفتارش شده بودند مهم بود.

این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌های خودبا اشاره به زمان محدودی که برای قصه‌گویی داشته تصریح کرد: منکرالکن بودن روایت نیستم اما جهت‌گیری سیاسی براساس نشانه‌ها و گفتمان‌ها و متریال صوتی و بصری فیلم را نمی‌پذیرم. برایم ممکن نبود که در فیلم صد دقیقه‌ای، سازمان منافقین را، با آن همه فراز و فرود سیاسی و پوست اندازی ایدئولوژیکی که داشته، ترسیم کنم. به اندازه کافی کد داده‌ام و ظرفیت فیلمنامه همین بود.

فرزانه فخریان هم در ادامه صحبت‌های عاج گفت: باید در یک فضای مرزی و میانی نشان می‌دادید که اشرف با ما چه کرد!؟ دکتر رشیدی هم با اشاره به جهت گیری غلط فیلم‌ساز گفت: شما سراغ موضوعی رفتی و شاخک‌های همه را تیز کردی و بعد می‌گویی من فقط حرف را زمین انداخته ام. در شرایطی که استعمار و امپریالیسم نوین با سینما کنترل فرهنگی جوامع را به دست گرفته، شما روی موضوع حساسی دست گذاشته‌ای و با فیلم‌تان‌دارید کدهای اشتباه به جوان ما می‌دهید.

مواجهه منافقین پس از اکران سرهنگ ثریا و اقدامات سازمان ملل

لیلی عاج تصریح کرد: این برداشت شماست و اتفاقاً منافقین بارها به من در تلویزیون‌شان هجمه کرده و برداشت‌شان این است که در فیلم خیلی به تخریب شان پرداخته‌ام چون مسئله‌ای که درفیلم طرح شده اوضاع آن‌ها را خراب کرده چون این مسئله که به خانواده‌ها ملاقات نمی‌دهند به سازمان ملل ارجاع پیدا کرده و دراینجا نمی‌توانند گلیم خودشان را بیرون بکشند. اتفاقاً آن‌ها می‌گویند که دارم جلوه هیولا گونه‌ای از آن‌ها ارائه می‌دهم.

وی افزود: در مورد این گفتمان که هدف سازندگان فیلم این بوده که نسل جدید به این سازمان سمپات شود، اصلاً چنین تصوری در مخیله سازندگان و من نمی‌گنجد.

عاج در ادامه اضافه کرد: من فکر می‌کردم که در این نشست به فیلم از لحاظ گفتمان زبان فارسی و مساله تخصصی دیالوگ نویسی به زبان فارسی پرداخت می‌شود.

مهدی صالحی کارشناس مجری برنامه هم بیان توضیح داد: گفتمان‌شناسی دانشی است که با گفت‌وگو و دیالوگ‌نویسی فرق می‌کند. دراین فیلم گفتمان پنهانی داریم که دارد بزرگ‌ترین ضربه را به فیلم می‌زند. اصلاً از حضورحکمرانی جمهوری اسلامی دراین فیلم خبری نیست. صالحی درادامه به ضرورت وجود کارگروه‌های گفتمان شناس و معناشناس و زبان‌شناس در فیلم‌ها و محصولات هنری تأکید کرد و گفت: این قدرانحرا ف گفتمانی پدید آمده که درحد التقاط است و درآثار هنری ناخواسته به سمتی می‌لغزیم. شما به عنوان کارگردان که نباید نگران سامان و چارچوب نشانگانی اثرتان باشید بلکه باید این کارگروه‌ها درکنارکارگردان باشند.

عاج در این باره اظهار کرد: این چیزی که شما می‌گویید هنوز تجربه نشده و اگراین کار گروه‌ها به پیش تولید اضافه شود، می‌تواند پویایی و بالندگی بسیاری به اثر ببخشد.

تینا امین هم در ادامه گفت: همه باید کارشناس زبان‌شناس مسلط به گفتمان و نشانه داشته باشند چون در دنیای امروز یک جمله هزار لایه فرامتن دارد و باید درکمترین زمان، بیشترین معنا را تولید کنیم.

رسانه سینمای خانگی- اکران ۳۳۰۰ اثر در جشنواره فیلم مردمی عمار

دبیر اجرایی چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: سه هزار و ۳۰۰ اثر در بخش‌های فیلم، فیلم داستانی، مستند، پویانمایی، نماهنگ، فیلم نامه از سراسر کشور در چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار اکران می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حمید صالحی شنبه شب در نشست خبری سراسری چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار که در بوستان امام و شهدای روستای محمودآباد شهرستان خمینی‌شهر اصفهان برگزار شد، افزود: این فیلم‌ها با استفاده از ظرفیت‌های مردمی و فرهنگی در سراسر کشور به نمایش گذاشته خواهند شد.

وی با بیان اینکه این جشنواره هر ساله در دی‌ماه آغاز می‌شود، ادامه داد: فیلم‌های این جشنواره با موضوع‌های شهدا، شهدای مدافع حرم، شهدای غزه در پایگاه‌های بسیج، مساجد، مدارس، بوستان‌ها و حسینیه‌ها نمایش داده می‌شوند.

دبیر اجرایی چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار اظهار داشت: نقش مردم در برگزاری این جشنواره در ابعاد مختلف سوژه، قصه و قهرمان بسیار پُررنگ است.

وی با اشاره به اینکه سوژه‌های جشنواره عمار از مردم گرفته شده و فیلم سازان آن هم مردم هستند اضافه کرد: جشنواره عمار از لحاظ سوژه، قصه و قهرمان به مسائل مردم جامعه نزدیک است و اقدامات، پیشرفت‌ها، مسائل و مشکلات آنها را به مخاطب نشان می‌دهد.

صالحی خاطرنشان کرد: رابط‌های اکران فیلم در بیشتر شهرها و روستاهای کشور حضور دارند و از طریق سایت اکران مردمی امکان اضافه شدن به جمع این رابطان با ثبت نام در این سایت به نشانی www.ekranmardomi.ir وجود دارد.

به گفته وی، افراد علاقمند و کسانی که می خواهند کار اکران فیلم را انجام دهند بعد از ثبت اکران در این سایت، می توانند از پشتیبانی و مشاوره و همچنین تجهیزات برای اکران فیلم ها برخوردار شوند.

وی با بیان اینکه شهدا همانند فانوس، حقیقتی را به همه ما نشان دادند گفت: فانوس، نماد جشنواره مردمی عمار است و به افراد برتر این جشنواره اهدا می‌شود.

دبیر اجرایی چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: خاطرات و زندگینامه شهدای دوران دفاع مقدس قابلیت و ظرفیت ثبت و ضبط و تبدیل شدن به فیلم را دارد که باید همه مردم با این ویژگی‌ها و شخصیت والای این شهدا آشنا شوند.

وی گفت: جشنواره عمار باید به عنوان جشنِ هنرِ انقلاب به جامعه معرفی شود و مراسم افتتاحیه، اختتامیه و همایش آن به‌صورت سالانه با گردهمایی و پاسداشت هنرمندان مختلف برگزار شود و تنها به پخش فیلم خلاصه نشود.

مسوول اکران مردمی جشنواره فیلم عمار نیز در این نشست افزود: سال گذشته اکران مردمی جشنواره سیزدهم در ۶ هزار و ۲۹۹ نقطه کشور برگزار شد.

مصطفی علینژاد اظهار داشت: مستندهای «اسم رمز مهسا»، «سلاح مقاومت فلسطین» و «آقا مصطفی» بیشترین اکران های جشنواره سیزدهم عمار را به خود اختصاص دادند.

وی ادامه داد: اکران های این جشنواره در یک سال اخیر در همه استانها انجام شده و همدان، تهران، اصفهان، خراسان رضوی، یزد و قم برترین استانها از نظر اکران فیلم‌های این جشنواره محسوب می‌شوند.

علینژاد اضافه کرد: نهاوند، دزفول، اردکان، قم، خمینی شهر، یزد و مشهد فعالترین و برترین شهرستانها در اکران فیلم‌های جشنواره عمار بودند.

وی بیان کرد: همچنین ۲ هزار و ۵۵۵ مورد اکران اقتصادی در یک سال اخیر برای کمک چرخه سینمای انقلاب اسلامی انجام شده که فیلم‌های «اُخت الرضا»، «غریب»، «لوپتو»، «مصلحت» و «سرهنگ ثریا» به ترتیب بیشترین اکران ها را به خود اختصاص دادند.

مسوول اکران مردمی جشنواره فیلم عمار گفت: ۹ اثر داستانی و هشت اثر مستند که همه آنها فانوس جشنواره را دریافت کردند، جزو آثار اکران مردمی جشنواره چهاردهم هستند.

وی افزود: افتتاحیه اکران استانی اصفهان روز گذشته انجام شد و افتتاحیه اکران استانی قم فردا (یکشنبه) برگزار خواهد شد و خوزستان هم نهم بهمن و سایر استانها هم به ترتیب برگزار خواهند کرد.

علینژاد بیان کرد: یک سری از استانها به‌جای برگزاری افتتاحیه، مجموعه اکران های گسترده را انجام خواهند داد که خراسان رضوی از جمله این استانهاست که برنامه ریزی برای ۲۷۰ اکران را در مساجد مشهد انجام داده و ۹۵ نقطه اکران به تعداد شهدای حادثه تروریستی کرمان، در یزد برنامه ریزی شده است.

مسوول ستاد عمار استان اصفهان نیز در این نشست اظهار داشت: افتتاحیه اکران فیلم های جشنواره عمار اصفهان روز گذشته در سینما فلسطین انجام شد و از امروز تا دوم بهمن ماه بمدت سه روز از ساعت ۱۴ تا ۲۲ در سینما سوره برنامه های متنوعی از جمله پخش پویانمایی، مستند، نماهنگ و فیلم‌های داستانی برگزار خواهد شد.

محمد جورکش افزود: اکران فیلم‌های جشنواره چهاردهم از دوازدهم تا بیست و دوم بهمن در مجتمع فرشچیان اصفهان برگزار خواهد شد و سایر اکران ها در شهرستانها و روستاهای این استان انجام خواهد شد.

وی اضافه کرد: هرسال در جشنواره عمار از یک استان و یک نفر بعنوان اکران کننده برتر کشور تجلیل می شود که امسال این عنوان به استان اصفهان اختصاص یافت و نشان و نماد شهید سیاح طاهری زا دریافت کرد.

جورکش بیان کرد: مجموعه های هنری از جمله حوزه هنری، بسیج صدا و سیما، مرکز آفرینش‌های سپاه، بسیج هنرمندان در اصفهان دور یکدیگر جمع شدند و با همدلی و همیاری اعضا ستاد یک اتفاق خوب و اکران‌های خیلی خوبی را حتی در دورترین نقاط این استان رقم زدند.

نشست خبری اکران مردمی چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار با هدف گزارش اکران‌های مردمی صورت گرفته در یک سال اخیر، تشریح فیلم‌های اکران مردمی جشنواره چهاردهم عمار و توضیح برنامه جشنواره‌های عمار استانی و شهرستانی شامگاه شنبه در بوستان امام و شهدای روستای محمودآباد شهرستان خمینی‌شهر اصفهان برگزار شد.

رسانه سینمای خانگی- سهم دفاع مقدس در فجر چهل و دوم

سینمای دفاع‌مقدس حالا فراتر از یک ژانر، تبدیل به ظرفیتی ویژه برای روایت قصه‌ها و خلق قهرمانان ملی بر پرده نقره‌ای شده است؛ سهم این ژانر در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر چقدر خواهد بود؟

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «دفاع مقدس» را حالا می‌توان به نام سینمای ایران زد، ژانری که چهار دهه است مختصات و هویت ایرانی پیدا کرده، بومی شده و مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر را که با جز به جز زندگی مردم این سرزمین گره خورده، در دل خود روایت کرده است؛ از ژانر دفاع مقدس می‌گویم.

سینمای ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب با آنکه خواسته انواع گونه‌های سینمایی را بیازماید اما اگر بخواهیم نگاهی به مولفه‌ها و تعریف «ژانر» داشته باشیم باید با یک واقعیت روبه‌رو شویم؛ اینکه سینمای ایران نتوانسته به استانداردهای ژانری نزدیک شود! با همه اینها «دفاع مقدس» جزو معدود گونه‌هایی است که اتفاقا در ایران متولد شده و توانسته موفق هم باشد.

روایت تولد یک ژانر بومی

دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سخت‌ترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود اما سینمای آن روزگاران طلایی‌ترین دوران خود را سپری می‌کردجنگ ایران و عراق را می‌توان یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه قلمداد کرد، با آنکه دو سویه این جنگ در مطبوعات و جراید و حتی در بزرگترین دادگاه‌های بین‌المللی به نام هر دو کشور درگیر ثبت شد اما مگر پشتیبانی دول دیگر و کشورهای متخاصم از رژیم بعث عراق انکارشدنی است؟‌ مگر می‌توان کتمان کرد که هزاران هزار تن از ایرانی‌ها در طول این جنگ به شهادت رسیدند، شماری دچار تبعات جنگ شدند و چه بسیار خانواده‌هایی که طعم تلخ آوارگی را چشیدند؟ گفتنی‌ها از این جنگ کم نیست و قصه‌ها فراوان دارد برای تصویر شدن. همین هم شد؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ گروه‌های فیلمسازی عازم جبهه‌های جنگ شدند تا هزارتوی آن را به تصویر بکشند.

دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سخت‌ترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود اما سینمای آن روزگاران طلایی‌ترین دوران خود را سپری می‌کرد؛ دورانی که اتفاقا فیلم‌های جنگی پرتوفیق‌ بودند و مخاطبان پرشمارش در آینه فیلم‌ها، زندگی مشقت‌بار در سایه جنگ و البته آرمان‌های خود را می‌دیدند؛ روزهایی پرتلاطم که سینما از تشویش آن می‌کاست؛ این را آمار و ارقام مخاطبان سینما می‌گویند.

 بوی پیراهن یوسف – ۱۳۷۴

سینمای دفاع مقدس البته تا اواخر دهه ۷۰ از مهمترین گونه‌های سینمایی محسوب می‌شد؛ سینمای باورمندی که به موازات مدیران، سینماگران هم اهتمام ویژه‌ای نسبت به آن داشتند و فیلم‌هایش همزمان که اقبالی را در گیشه به لحاظ فروش به خود می‌دیدند، رکوردهایی را از منظر تعداد تماشاگران هم در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.

 اتوبوس شب – ۱۳۸۵

ژانر دفاع مقدس اما در دهه ۸۰ رو به افول رفت، نه فیلم‌هایش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نه سینماگران تلاشی برای جلب توجه آن‌ها می‌کردند، اندک ساخته‌های دهه ۸۰ با یک آفت بزرگ مواجه بود؛ فیلم‌هایی که نه از منظر ساختار استانداردهایی داشتند و نه قصه‌ای گیرا که مخاطبان را با خود همراه کنند؛ فیلم‌هایی که به نظر می‌رسید صرفا برای پر کردن یک بیلان کاری تولید می‌شدند و بیشتر کارکردی برای ماندن در کشوهای مدیران داشتند که گاه حتی بعد از رونمایی در جشنواره‌ها، به واسطه کیفیت نازلشان رنگ اکران را به خود نمی‌دیدند.

 تنگه ابوقریب – ۱۳۹۶

دهه ۹۰ را اما می‌توان بازگشت سینمای دفاع مقدس به روزهای اوج و شکوفایی خود دانست، فیلم‌های تولید شده در این بستر یک ویژگی تام و تمام داشت؛ ظهور فیلمسازان جوان و تا آن زمان گمنامی که فیلم‌هایی با محوریت روزهای جنگ و گروهک‌های درگیر این تخاصم را به تصویر کشیدند و بار دیگر توانستند جانی دوباره به این سینما دهند، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و… از جمله آن‌ها هستند.

سینمای دفاع مقدس در دهه ۱۴۰۰ به روایت آمار

جشنواره فیلم فجر بعد از دوره بحرانی و عجیب سی‌ونهم که در سایه سنگین فراگیری کرونا با سروشکلی متفاوت برگزار شد، در دوره چهلم فرصتی برای بازیابی و احیا به دست آورد. در این دوره از میان ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش «سودای سیمرغ» سهم سینمای دفاع مقدس سه فیلم بود. شاخص‌ترین فیلم حاضر در این دوره بی‌تردید «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی‌فر بود که روایتی متفاوت از زندگی شهید مهدی باکری را به تصویر درآورد و بعدها نسخه سریالی آن با عنوان «عاشورا» روی آنتن رفت.

 موقعیت مهدی

فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و «۲۸۸۸» به کارگردانی مشترک کیوان علیمحمدی و علی‌اکبر حیدری هم دو فیلم دیگر این دوره از جشنواره بودند که رنگی از دفاع مقدس داشتند و هر چند از نظر سینمایی با انتقاداتی مواجه شدند اما پرچم این، گونه سینمایی را بالا نگه داشتند. یک سال بعد و در دوره چهل و یکم اما کمیت و کیفیت تولیدات دفاع مقدسی در ویترین جشنواره فجر بهبود پیدا کرد و شاهد حضور ۶ فیلم از این ژانر در ترکیب ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ بودیم.

فیلم‌های «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه‌آهنگر و «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد را می‌توان سه فیلم شاخص دفاع مقدسی در این دوره از جشنواره دانست که جوایز اصلی را هم از آن خود کردند.

 نمایی از فیلم «شماره ۱۰»

فیلم‌های «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «گل‌های باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و «های پاور» به کارگردانی هادی محمدپور هم سه فیلم دیگر جشنواره چهل و یکم بودند که به داستان‌های مرتبط با سال‌های جنگ تحمیلی پرداختند.

به این ترتیب در حالی به سومین دوره از جشنواره فیلم فجر در دهه ۱۴۰۰ نزدیک می‌شویم که آمار فیلم‌های دفاع‌مقدسی حاضر در جشنواره از ۳ فیلم در دوره چهلم به ۶ فیلم در دوره چهل‌ویکم رسید و شواهد نشان می‌دهد در دوره چهل‌ودوم شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.

کارویژه‌ای برای احیای یک ژانر بومی

«هنوز بسیاری از اتفاقات بزرگ و شگرف هشت سال دفاع مقدس به زبان تصویر در نیامده و بر پرده سینماها نقش نبسته و هنوز دوربین سینما مجالی برای بازنمایی آن حماسه‌ها و آن قهرمانان نیافته است. بی‌شک غبارزدایی از تاریخ دفاع مقدس یکی از وظایف ذاتی سینما در برهه کنونی است که امید است به همت و اراده سینماگران و مدیران و مسئولان مختلف این مهم به فرجامی خوش منجر شود. چرا که تاریخ دفاع مقدس در این سرزمین همیشگی و ماندگار است و سینما در ارائه این تصویر نقش اساسی دارد.» این جملات بریده‌ای از یادداشت محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.

امسال رقابت سخت پیش می‌رود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولی‌ها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کردمروری‌بر سرفصل سیاست‌های مسئولان فعلی سازمان سینمایی، حکایت از آن دارد که توجه به احیای ژانر دفاع مقدس، در کنار سیاست کلان‌تر ایجاد تنوع ژانر در فضای تولید و اکران سینمای ایران، به‌صورت ویژه در دستور کار مدیران سینمایی قرار داشته است و کیفیت اجرای این سیاست امروز می‌تواند صورت یک مطالبه رسانه‌ای به خود بگیرد.

کمااینکه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیش‌تر تأکید کرده و صراحتا گفته بود: «برنامه قطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه حمایتی مربوط به تولیداتی هنری با مضمون دفاع مقدس و حوزه مقاومت است. در ژانرهای دیگر نیز همچون طنز، اجتماعی و …. آثاری در دست تولید هستند. اما ما به طور ویژه حمایت‌های خود را از آثاری به عمل می‌آوریم که مربوط به حوزه دفاع مقدس و مقاومت می‌شوند.»

جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر از این منظر می‌تواند به‌صورت ویژه‌تر زیر ذره‌بین قرار بگیرد. به‌خصوص که مجتبی امینی در مقام دبیر این رویداد چندی پیش ضمن اشاره به استقبال فیلمسازان از این دوره از جشنواره در گزارشی آماری درباره ترکیب فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره گفت: «امسال ۵ فیلم کودک و ۱۱ فیلم طنز، به صورت جدی پیگیر بودند در جشنواره باشند و ۷ فیلم سینمای دینی و ۱۵ فیلم دفاع مقدسی هم در میان آثار متقاضی حضور دارد. امسال رقابت سخت پیش می‌رود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولی‌ها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کرد.»

در همین راستا، محمد خزاعی به تازگی اعلام کرده است: «تولید آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دولت سیزدهم افزایش چشمگیری داشته که یک نمونه آن حضور هشت اثر سینمایی در جشنواره فجر امسال است.» اما فراتر از کمیت تولیدات حاضر در جشنواره فیلم فجر، باید دید کیفیت این آثار چقدر می‌تواند متضمن احیای ژانر دفاع مقدس، به‌عنوان ژانری بومی و در عین حال پرمخاطب در فرآیند اکران سینمای ایران باشد.

قهرمان‌ها در صف «فجر۴۲»

از فهرست ۱۱۵ فیلم متقاضی حضور در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر، هنوز تعداد زیادی از آثار در سکوت خبری به سر می‌برند و طبیعتا به دلیل در دست نبودن اطلاعات قطعی درباره همه این آثار، نمی‌توان درباره سهم تولیدات دفاع‌مقدسی در میان آن‌ها هم با قطعیت گزارش کرد اما تا همین امروز و براساس خبرهای رسمی منتشرشده درباره برخی پروژه‌ها می‌توان درباره احتمال رونمایی برخی تولیدات شاخص در این حوزه، در جشنواره پیش رو گمانه‌زنی کرد.

سازمان سینمایی اوج که حمایت از تولیدات دفاع مقدسی را طی سال‌های گذشته نیز در دستور کار خود داشته امسال با دو فیلم شاخص در این حوزه برای حضور در جشنواره فجر دورخیز کرده است. فیلم سینمایی‌ «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران یکی از این آثار است که رونمایی از تصویر سجاد بابایی در نقش شهید مهدی زین‌الدین از این پروژه، بازتاب بسیاری در محافل سینمایی داشت. بابایی سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای فیلم «استاد» دریافت کرده بود و حالا ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم دفاع‌مقدسی شده است. مهدی شامحمدی هم به‌رغم تجربه‌هایی که در حوزه مستندسازی در کارنامه خود داشته، از فیلمسازان فیلم‌اولی جشنواره امسال به حساب می‌آید.

حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی از اصلی‌ترین کنجکاوی‌ها درباره «آسمان غرب» است که به نظر می‌رسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژه‌های پرسروصدای جشنواره امسال باشددیگر پروژه سازمان اوج، فیلم سینمایی «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که این فیلم در همکاری با بنیاد سینمایی فارابی به مرحله تولید رسیده و قرار است روایت‌گر بخشی از زندگی شهید علی هاشمی و نقش او در شناسایی و طرح ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت باشد. تهیه‌کنندگی این پروژه را جلیل شبانی برعهده دارد که سال گذشته با فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

اما دیگر سازمانی که با دست پر در تدارک حضور در چهل‌ودومین جشنواره فجر است، سازمان سینمایی سوره است که در سبد تولیدات خود، یک فیلم مرتبط با دوران دفاع مقدس هم دارد. فیلم سینمایی «آسمان غرب» که محصول مشترک سازمان سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و نقش کلیدی شهید علی‌اکبر شیرودی در آن ایام را به تصویر درآورده است.

حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی از اصلی‌ترین کنجکاوی‌ها درباره این پروژه است که به نظر می‌رسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژه‌های پرسروصدای جشنواره امسال باشد. تهیه‌کنندگی این فیلم را حبیب والی‌نژاد برعهده دارد که تجربه تهیه‌کنندگی فیلم‌های شاخصی همچون «ایستاده در غبار» را در همین حال و هوا در کارنامه خود دارد. والی‌نژاد در همکاری دیگری با سازمان سوره، فیلم «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را هم در دست تولید دارد که هرچند مرتبط با سال‌های دفاع مقدس نیست اما به نقش شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم، پرداخته است.

 نمایی از فیلم «مجنون»

فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد که این روزها مراحل پایانی را سپری می‌کند قصه‌ای نوجوانانه دارد و در بستر دفاع مقدس روایت می‌شود. این فیلم اقتباسی از کتاب «باغ کیانوش» است که بر اساس آنچه در این کتاب آمده است این فیلم موضوعی مرتبط با شهر همدان در دهه ۶۰ را دارد.

بنیاد فرهنگی روایت هم این روزها با فیلم «قهرمان جندی شاپور» در تدارک حضور در جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیه‌کنندگی ابوذر پورمحمدی که روایتی از زندگی شهید مجید بقایی از همرزمان شهید حسن باقری در سال‌های دفاع مقدس است. در این فیلم مرتضی امینی‌تبار، نادر سلیمانی، یوسف تیموری و… به ایفای نقش می‌پردازند.

 قهرمان جندی شاپور

فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیه‌کنندگی سید علیرضا سبط احمدی هم از دیگر فیلم‌های دفاع‌مقدسی است که این روزها آخرین مراحل تولید را سپری می‌کند. در این فیلم بازیگرانی همچون قدرت‌الله ایزدی و علیرام نورایی ایفای نقش کرده‌اند و آن‌طور که از خلاصه داستان رسمی‌اش برمی‌آید احتمالا حال و هوایی ویژه مخاطبان نوجوان هم داشته باشد.

«دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی سیدسعید سیدزاده هم از دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی در حال تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره فجر وجود دارد. شاخص‌ترین ویژگی این پروژه سوژه متفاوت آن است که به نقش زنان در فرآیند خدمات رسانی به رزمندگان پرداخته و قصد دارد روایتی از شستشوی البسه خونین رزمندگان در آب کارون را به تصویر درآورد.

با این حال در میان آثار تولید شده با موضوع جنگ فیلم هایی درباره محور مقاومت هم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده اند که از آن جمله می توان به فیلم سینمایی «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و با بازی شهرام حقیقت دوست اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ضد» ایدئولوژیک است؟

کارگردان فیلم «ضد» تاکید کرد: هدفش از فیلمسازی بیان حرف‌های ایدئولوژیک نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که دو سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی سیاسی که هرچند علاقه‌مندان مخصوص به خودش را دارد اما سازنده‌اش تاکید دارد اگر تماشاگران، بدون حب و بغض به تماشای فیلم بنشینند با یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده روبرو می‌شوند.

ربیعی که دومین فیلم سینمایی خود را راهی اکران کرده، خود را فردی مذهبی و معتقد به نظام معرفی می‌کند اما می‌گوید سینما را به عنوان یک زبان مشترک برای همه با سلایق گوناگون می‌بیند؛ چه آن‌ها که موافق نظرات او هستند و چه کسانی که با تفکراتش مخالفند. او چنان به سینما به مثابه سینما نگاه می‌کند که خود را جدا از فیلمسازی با سمت و سوی جناحی خاص می‌داند و آرزو می‌کند بتواند اثری در حد و اندازه «فهرست شیندلر » به عنوان اثری مشخصه‌های خاص سینما بسازد.

به گفته وی و نیز همکارانش این سلوک او در کارش هم اجرا می‌شود چرا که نه تنها مخالف انحصار است بلکه به عنوان یک هنرمند وظیفه خود می‌داند به اعتلای سینما کمک کند.

ربیعی همزمان با اکران فیلم «ضد» به همراه یکی از بازیگران (مهدی نصرتی) و مدیر فیلمبرداری فیلمش (هاشم مرادی) مهمان خبرگزاری ایسنا شدند تا درباره فیلمی که دو سال در نوبت اکران بود و نیز اولین فیلمش «لباس شخصی» که هنوز مجوز اکران نگرفته صحبت کند.

در این نشست مهدی نصرتی بازیگر جوانی که پیش‌تر هم برای ربیعی بازی کرده بود، از تلاش خود برای کلیشه نشدن در فیلم‌های سیاسی سخن گفت. او پیش از بازیگری، تجربه عکاسی و روزنامه‌نگاری هم داشته و هنگام حضورش در ایسنا توضیح داد که در مقطعی به عنوان عکاس حق‌التصویر با این خبرگزاری همکاری داشته است.

مشروح این نشست دو ساعته را که با پرسش از ربیعی و شرایط اکران فیلم آغاز شد، در ادامه می‌خوانید: 

ایسنا: آقای ربیعی شما در حالی سراغ سوژه فیلم «ضد» رفتید که پیش‌تر فیلم‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» با فضایی مشابه ساخته شده بودند. این برای شما ریسک نبود که شاید تماشاگر نسبت به فیلم واکنش مثبتی نشان ندهد؟

ربیعی: سلیقه من برای ساخت فیلم به طور کلی تاریخ معاصر است و سوژه‌هایی که غالبا با آن‌ها درگیر می‌شوم در همین فضا هستند. موضوع هر دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» هم به زیست شخصی، مطالعات و علایقم برمی‌گردد. البته وقتی طرح «لباس شخصی» را شروع کردم، «ماجرای نیمروز» هنوز ساخته نشده بود؛ درواقع من در سال ۱۳۹۶ خواندن پرونده حزب توده را شروع کردم و در میانه‌های پروژه و نوشتن سیناپس بودم که در جشنواره فجر آن سال فیلم «ماجرای نیمروز» به نمایش درآمد و کاملاً از آن بی‌اطلاع بودم. با این حال بر اساس برنامه خودم  «لباس شخصی» را جلو بردم که در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فجر نمایش داده شد ولی تا به امروز توقیف مانده است. بعد هم سراغ فیلم «ضد» رفتم که ابتدا نام دیگری داشت و از وقتی که من وارد کار شدم، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

ایسنا: با توجه به اینکه فیلمنامه‌نویس این پروژه فرد دیگری است، ساخت «ضد» چطور شکل گرفت؟

ربیعی: کلیت پروژه به این شکل بود که از طرف آقای شفیعی به من پیشنهاد شد تا این فیلمنامه را کارگردانی کنم و از آنجا که داستان، به جهان من نزدیک بود و نیز با اشاره به مساله نفوذ در اوایل انقلاب که من در «لباس شخصی» هم به آن پرداخته بودم، موضوع فیلم برایم دغدغه بود و پیشنهاد را پذیرفتم. در چنین مواردی اصولا سعی می‌کنم ایده خود را پیاده کنم و معمولا درگیر حاشیه‌هایی از این دست که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند یا تحت تاثیر فیلم‌های فیلمسازان دیگری مثل محمدحسین مهدویان قرار بگیرد، نمی‌شوم چون این‌ها اصلا برایم مساله نبودند. مساله مهم این بود که آنچه دغدغه‌ من است به یک زبان سینمایی تبدیل شود چراکه معتقدم سینما زبان مشترک تمام آدم‌هاست؛ چه آن‌هایی که موافق من فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که مخالف من هستند. حتی کسانی که هیچ موضعی ندارند هم در همین گروه می‌گنجند. به نظرم اگر سوژه‌ای به سینما تبدیل شود و قصه و روایتی را پیگیری کند، به طور طبیعی مخاطب با آن همراه می‌شود ولو اینکه حرف فیلم را هم قبول نداشته باشد.

در زبان سینمایی خودم نیز این روش را دنبال و سعی می‌کنم از اتمسفر، جریان، فیلمی خاص یا حتی در میزانسن، کارگردانی و … تاثیر خودآگاه نگیرم. من تعصب دارم بر این مساله که فیلمساز باید فیلم خود را بسازد، حال چه خوب باشد چه بد. برای من مهم است که وقتی فیلم خود را روی پرده می‌بینم بگویم این خروجی کار من است. فیلمنامه «ضد» هم برای من نبود. آقای حسین تراب‌نژاد آن را نوشته بودند و وقتی به گروه اضافه شدم با همفکری من، آقای موگویی و آقای شفیعی (تهیه‌کننده) سعی کردیم با گفت‌وگو و تعامل فیلمنامه را به سمتی ببریم تا به نگاه همدیگر نزدیک شویم که بخشی از آن‌ها انجام شد و بخشی هم انجام نشد. با این حال من قبول کرده بودم که در این پروژه یک کارگردان هستم و زیر نظر نویسنده کار را پیش ببرم و خروجی نهایی به آن چیزی رسید که الان روی پرده سینماها می‌بینیم.

ایسنا: در مقطعی یک تئاتر هم با اشاره به زندگی محمدرضا کلاهی اجرا شده بود و آن زمان آقای فرهاد توحیدی گفته بودند که قصد نگارش فیلمنامه‌ای را در همین زمینه دارند. آیا «ضد» با آن فیلمنامه ارتباطی داشته؟

ربیعی: من پیش از ساخت «لباس شخصی» در حوزه فیلم کوتاه در باشگاه فیلم سوره کار می‌کردم و آن زمان می‌گفتند فیلمنامه‌ای در حوزه هنری نوشته شده که نمی‌دانم نویسنده آن چه کسی بود ولی حتی کارگردان هم مشخص شده بود. البته آن پروژه هیچگاه ساخته نشد. نام فیلمنامه «ضد» هم ابتدا «بیتا، منیژه، اعظم» بود و وقتی آن را با همین نام برایم فرستادند، یادم آمد که چند سال قبل قرار بود در حوزه هنری این پروژه ساخته شود؛ ولی آنچه من در اختیار داشتم به نویسندگی آقای تراب‌نژاد بود و طرح اولیه آن هم به آقای مرتضی اصفهانی تعلق داشت.

ایسنا: از آنجا که به تازگی فیلم دیگری در ارتباط با منافقین (سرهنگ ثریا) روی پرده بود، به نظر می‌رسد فیلم‌هایی با موضوع‌های مشابه در شرایط فعلی سینما به سختی سانس می‌گیرند. البته حتی فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» علیرضا معتمدی هم چنین شرایطی دارد. الان وضعیت «ضد» را در اکران چطور می‌بینید؟  

ربیعی: شاید بد نباشد با یک اتفاق که همین چند روز پیش افتاد این بحث را دنبال کنیم که خودش به تنهایی بازگوی خیلی حرف‌هاست. ما این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم «احمد» هستیم و چند سرباز هم به عنوان هنرور با ما همکاری می‌کنند. هفته قبل یکی از آن‌ها به من می‌گفت، رفته بودند سینما تا فیلم «ضد» را ببینند ولی سانسی پیدا نکردند و به جای آن «هتل» را دیده بودند. با شوخی تعریف می‌کرد که او را حلال کنیم. مشکلی که ما در چرخه اکران داریم این است که فیلم‌هایی از جنس «ضد» نمی‌فروشند و اینطور تعبیر می‌شود که این فیلم‌ها اصطلاحا بفروش نیستند، در حالی که معلوم است در این چرخه، این فیلم‌ها فروشی نخواهند داشت. درواقع مشکل از فیلم نیست، مشکل از چرخه است. بعد دوستان تصمیم‌گیر و تاثیرگذار در این چرخه‌ پخش سعی می‌کنند این مدل فیلم‌ها را به نحوی وارد چرخه اکران کنند که تا حدی فروش داشته باشند اما باز هم نمی‌فروشند چون آن شکلی که فرم و محتوا را ارایه می‌کنند با هم جور در نمی‌آید. همین الان که فیلم «ضد» در حال اکران است روز افتتاحیه خود را با ۴۰ سالن شروع کرد و «ویلای ساحلی» هم که همزمان با فیلم ما اکران شد، نزدیک به ۴۰۰  سالن داشت. در روز ششم اکران، ما به زور به ۱۳۰ سالن رسیده بودیم ولی تعداد سالن‌های  «ویلای ساحلی» به ۶۵۰ رسیده بود. در توضیح آن هم می‌گویند سالن پُر نمی‌شود، چرا سالن اضافه بدهیم؟ در حالی که عامل پُر نشدن سالن‌ها به فیلم برنمی‌گردد!

برای درک درست‌تر این موضوع باید این را توضیح دهم که از بین حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، تقریبا ۵۰ میلیون نفر قابلیت رفتن به سینما را دارند اما فیلمی مثل «فسیل» که بالاترین فروش را دارد در نهایت ۷ میلیون مخاطب تا الان داشته که به «عقاب‌ها» هم نرسیده است. البته اگر هم برسد باید تناسب جمعیت را در سالی که «عقاب‌ها» پُرفروش شد، با الان در نظر گرفت. از این حدود ۷ میلیون تماشاگر می‌توان گفت که حدود چهار میلیون نفر قشر سینمارو هستند که در سبد کالای فرهنگی و تفریحی آن‌ها سینما رفتن وجود دارد. سلیقه چنین مخاطبی غالبا فیلم‌هایی از جنس سرگرمی‌ست، در حالی که افراد زیادی اصلا به سینما نمی‌روند و شاید سلیقه آن‌ها با فیلم‌های در حال اکران همخوان نباشد. این دقیقا نقطه‌ای است که باید روی آن دست گذاشت. وظیفه من به عنوان فیلمساز این نیست که مخاطب را به سینما بکشانم؛ وظیفه من این است فیلمی بسازم که مخاطب پس از دیدن آن راضی از سالن سینما بیرون رود و نگوید وقتم را تلف کردم. پس برای جذب مخاطب برای فیلمی مثل «ضد» باید یک جریان و چرخه‌ای متناسب با همین فیلم تشکیل شود. من نمی‌توانم با فیلم «ضد»، مخاطب «فسیل» را به سینما بکشانم. مخاطب «فسیل» حتی اگر پوستر فیلم مرا هم در سینما ببیند «هتل» را به آن ترجیح می‌دهد. این روند برای فیلمی مثل «چرا گریه نمی‌کنی؟» هم وجود دارد. پس من باید کسی را به سینما بکشانم که دوست دارد فیلمی مثل «ضد» را ببیند و اتفاقاً «فسیل» را اصلا دوست ندارد.

ایسنا: شما توانسته‌اید در تبلیغات خود چنین کاری را انجام دهید؟

ربیعی: مساله اصلی ما هم همین است اما آیا فیلم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؟ خیر! ساخت فیلم نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. بخش زیادی از کسانی که فیلم «ضد» را در هر زمانی که ببینند، دوست دارند آن‌هایی هستند که اصلا سینما نمی‌روند. پس در پروسه پخش باید اول طراحی تبلیغات برای چنین کسانی انجام شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و می‌دانم عده قابل توجهی هستند که حتی اگر به لحاظ ایدئولوژیکی نگاه نزدیکی به من نداشته باشند، تماشای فیلم‌هایی از جنس «ضد» را دوست دارند چون به هر حال یک تم سیاسی دارد. این تماشاگر فیلم‌های دنیا را نیز در همین ژانر دنبال می‌کند ولی الان او اصلا باخبر نمی‌شود که چنین فیلمی در حال اکران است.  این افراد اصلا مخاطب آن پلتفرم‌های تبلیغاتی ما نیستند و ما تقریبا برای کسانی تبلیغ می‌کنیم که همیشه سینما می‌روند و می‌دانند «ضد» روی پرده است و اصلا هم دوست ندارند آن را تماشا کنند. این دسته زمانی جذب فیلم «ضد» می‌شوند که یک کنجکاوی برایشان ایجاد شود.

ایسنا: در مرحله مذاکره با پخش‌کننده به نقطه‌نظر مشترکی برای تبلیغ بر مبنای این دیدگاه نرسیدید؟

ربیعی: این یک امر سهل و ممتنع است چون یک چرخه وجود دارد و پخش‌کننده هم در آن چرخه کار خود را انجام می‌دهد. بخشی از این ماجرا به یک کار تحقیقی نیاز دارد یعنی همانطور که من وقتی فیلمنامه‌ای را می‌نویسم،  یکی – دو سال روی آن تحقیق می‌کنم تا ببینم چطور موضوع باید دراماتیزه شود و مخاطب را جذب کند، برای پخش هم باید به همین میزان پژوهش انجام تا تعیین شود که چه طرح‌های تبلیغاتی باید ارایه کرد تا آن قشری که به سینما نمی‌رود و اتفاقا مطالبه‌اش از سینما فیلمی همچون «ضد» است، آگاه شود. در این بین باید یک نکته مهم را هم در نظر داشت؛ بخشی از این مخاطبان حتی اگر آگاه شوند باید صبر کنند تا فیلم در پلتفرم‌ها عرضه شود چون زیست او اصلا سینما رفتن نیست. وقتی چنین مسایلی را بررسی کنیم باید به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم این آگاهی‌بخشی را ایجاد کنیم تا مردم بدانند سینما رفتن برای جامعه مهم است و حتی به آن‌ها این باور داده شود که سینما نرفتن خودش یک ضرر است که هم به آن‌ها وارد می‌شود و هم به فرهنگ جامعه. این یک آفت برای کشور ماست که از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ۶-۷ میلیون نفر به سینما می‌روند. ما باید به دنبال این باشیم که چطور مردم به سینما بروند. این مساله به کارهای پژوهشی، تبلیغاتی و اجرایی نیاز دارد تا دست کم این ۷ میلیون نفر تماشاگر به ۲۰ میلیون نفر برسند. نباید فراموش کنیم که ایران وقتی ۳۰ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸ میلیون نفر «عقاب‌ها» را تماشا کردند یا حتی برای جشنواره‌های فجر چه صف‌هایی پشت در سینماها تشکیل می‌شد و چه دعوا و درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. یک زمان حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور سینمارو بودند و سینما رفتن اهمیت داشت اما به مرور هرچه جلو آمدیم، سینما رفتن از سبک زندگی مردم خارج شد. بخشی از آن به دلیل تنوع رسانه‌ها و سهل شدن تماشای فیلم بود در حالی که می‌دانیم سینما رفتن جذابیت دیگری دارد و این سوال مطرح است که چطور در دنیا چنین اتفاقی رخ نداده و با وجود تنوع تکنولوژی و پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سینما رفتن هنوز در جوامع دیگر رکود پیدا نکرده است؟

رابطه این جریان مثل ساقه و ریشه است که روی هم اثر می‌گذارند چون به هر حال خود فیلم‌ها هم مهم هستند؛ یعنی ما هرچه کار تبلیغی بکنیم و مردم را به سینما دعوت کنیم بعد آن‌ها بیایند و ببینند فیلم‌های خوب و مهمی روی پرده نیستند، باز کار بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از دلایلی که به مرور سینما رفتن از سبک زندگی مردم جدا شد همین تولید نشدن فیلم‌های خوب بود. در این میان مساله نقد در سینما هم بی‌تاثیر نبوده؛ منتقدان ما در جشنواره فجر فیلم‌هایی را تحسین می‌کنند که وقتی مردم آن‌ها را در سینما می‌بینند از تعریف‌هایی که شنیده بودند ابراز تعجب می‌کنند. بنابراین این نتیجه یک جریان است که سینما را از مخاطب جدا و آن را فستیوالی و محفلی کرد.

نصرتی: در این مورد بد نیست به «لباس شخصی» برگردیم چون یکی از بارزترین دلایل آن که از بخش فیلم اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد، این بود که یکی از اعضای هیات انتخاب آن دوره به آقای ربیعی گفته بود «فیلمت بازیگر هم که ندارد!» این یک نوع نگاه است که در همین جریان و چرخه حاکم است.

ربیعی: بله، با من تماس گرفتند و گفتند از بین فیلم تو و یک فیلم دیگر که یک بازیگر استار دارد، همه فیلم تو را بهتر می‌دانستند اما گفتند اگر آن فیلم به بخش سودای سیمرغ برود، بازیگرش امکان داوری شدن را پیدا می‌کند و این یک نمونه است برای آنچه در این جریان اتفاق می‌افتد.

نصرتی: نتیجه‌ اینکه فقط به بازیگر مطرح توجه شود، همین شده که تعداد مخاطبان سینما به این وضعیت رسیده و دود آن به چشم کل سینما می‌رود.

ایسنا: آقای نصرتی این دومین همکاری شما با آقای ربیعی به کاندیدا شدن در جشنواره فجر ختم شد. از این همکاری بگویید و اینکه در دومین تجربه همکاری مشترک نقش «سعید» در «ضد» چه ویژگی‌های جذابی برای شما داشت؟

نصرتی: امیر عباس ربیعی یک توانایی دارد و آن هم این است که کار را یعنی هم بازی بازیگر و هم کلیت فیلم را تماشایی می‌کند به همین دلیل دوست داشتم دوباره این همکاری را تکرار کنم. در «لباس شخصی» تجربه شیرینی داشتم که به نتیجه نهایی نرسید. چرخه کامل کار یک بازیگر این است که در فیلمی بازی کند، به جشنواره فجر برسد و بعد هم در اکران عمومی نمایش داده شود ولی ما نه جشنواره فجر آنچنانی داشتیم – بخصوص با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ – و نه اینکه فیلم به اکران رسید. البته فیلم «ضد» در متن به اندازه «لباس شخصی» مرا جذب نکرد و با احترام به تیم نویسنده و محقق، تا آخر هم سردرگمی‌هایی داشتم. کاراکتر فیلم «ضد» را به آن اندازه که «یاسر» را در «لباس شخصی» از صفر تا صد شناختم، درک نکردم یعنی حتی می‌توانم یاسر ۲ و ۳ را هم در موقعیت‌های دیگر بازی کنم ولی «سعید» را نه. وقتی هم که نامزد دریافت جایزه شدم در دوره‌ای بود که امین حیایی برای «برف آخر» جایزه گرفت که من متاسفانه این فیلم را ندیدم. البته در توانایی‌های آقای حیایی شکی نیست مخصوصاً اینکه او بعد از فیلم «شعله‌ور» ورژن دیگری را از خود را ارائه می‌دهد و انگار بعد از برخورد با آقای نعمت‌الله شکل دیگری از بازیگری در او نمایان شده است. در ماجرای کاندیدا شدن برای جایزه سیمرغ بازیگران دیگری هم بودند که فکر می‌کردم با توجه به رویکرد جشنواره که افراد مطرح را بیشتر می‌بیند، جلوتر از من قرار می‌گیرند مثل هوتن شکیبا در «ملاقات خصوصی»، جواد عزتی در «مرد بازنده» یا هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که خوب بازی کرده بودند به همین دلیل این تصور را نداشتم که حتماً باید در مقابل این بازیگران جایزه می‌گرفتم، هرچند آن را دوست داشتم اما اصلا اینطور نبود که بگویم حقم خورده شده است.

ایسنا: شما تجربه‌ عکاسی مستند اجتماعی را هم در کنار بازیگری در تئاتر داشتید و گویا اولین کار حرفه‌ای خود را در سینما با آقای ربیعی انجام دادید. کمی از این فعالیت‌ها بگویید و اینکه آیا عکاسی را همچنان ادامه می‌دهید؟

نصرتی: من بازیگری را اوایل دهه ۸۰ شروع کردم و در کنار آن خبرنگار حق‌التحریری بودم و در حوزه‌هایی مثل تئاتر کار می‌کردم. البته بیشتر کارم گرایش به سمت هنر داشت ولی خیلی زود متوجه شدم عکاسی در کنار بازیگری برای من درست‌تر است و تقریباً از سال ۸۳ بیشتر عکاس-خبرنگار بودم. حرفه عکاسی در کار بازیگری بسیار به من کمک کرد و در آن سال‌ها تدریس هم می‌کردم اما فضای امنی که عکاسی داشت مرا از بازیگری دور می‌کرد و با توجه به اینکه در مقطعی دنبال رسیدن به ثبات مالی هم بودم، از سال ۹۷ تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم را روی بازیگری بگذارم تا فاصله بیشتری از این حرفه نگیرم. با این حال همچنان عکاسی می‌کنم بخصوص مواقعی که اوقات بیکاری داشته باشم چون معتقدم در بازیگری بیش از استعداد، تمرکز بر کار اهمیت دارد و من به دنبال این هستم تا با تمرکز و صبوری بیشتر به هدفم برسم. از همان ابتدا که بازیگری را شروع کردم فکر می‌کردم استعداد دارم ولی ویژگی استعداد خود را فقط در توانایی بازیگری نمی‌دیدم بلکه آن را در صبوری و میزان انگیزه‌ام می‌بینم.  

ایسنا: آیا کاندیدا شدن در جشنواره فجر بر ادامه حضور و فعالیت شما در سینما تاثیر گذاشت؟

نصرتی: واقعیت این است که اکران فیلم بیشتر از کاندیداتوری -حداقل به لحاظ تعداد پیشنهاد – برای من موثر بود و شرایط بهتری را ایجاد کرد. وقتی یک فیلم نمایش داده می‌شود در کنار خبرهایی که از آن منتشر می‌شود دست‌کم چند کارگردان به یادشان می‌آید که چه کسانی این روزها بازی می‌کنند. اما الان این دردسر را دارم که مدام در فضایی مشابه کارهای قبلی پیشنهاد می‌گیرم. در عکاسی فضای متفاوت‌تری وجود دارد چون همه چیز در اختیار خود آدم است و با تلاشت می‌توانی دستمزد، شهرت و استقلال به دست آوری و شرایط جانبی، کمتر در رشد یا عدم رشد و موفقیت تاثیرگذار است اما در بازیگری خیلی چیزها دست ما نیست. وقتی بازی در «لباس شخصی» به من پیشنهاد شد دو سال در هیچ فیلمی بازی نکردم تا در آن نقش کلیشه نشوم. چنین تصمیمی در دو سال اول شروع کار، آن هم با یک فیلم توقیفی بسیار سخت است.  بعد «ضد» را بازی کردم که باز هم دو سال اکران نشد و در این مدت از کسانی پیشنهاد می‌گرفتم که دو فیلم قبلی مرا در جشنواره‌های فجر دیده بودند. من دوباره با بیکاری و بی‌پولی تصمیم گرفتم در فیلمی بازی نکنم چون نمی‌خواستم صرفاً بازیگر این نوع فیلم‌ها و نقش‌ها باشم.

در سینما اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و حمید نعمت الله فیلمسازان مورد علاقه من هستند و دوست دارم در فیلم‌های آن‌ها یا شبیه این فیلمسازان هم بازی کنم اما در آن مدت شانس این را نداشتم که نقشی متفاوت به من پیشنهاد دهند تا اینکه سریال «سوران» با نقشی متنوع‌تر پیشنهاد شد و با توجه به موضوع فیلم و اینکه به تجزیه نشدن خاک کشور تاکید داشت، بازی در آن را پذیرفتم.

ایسنا: زمانی که شما فیلم «ضد» را بازی کردید فضای رسانه‌ای بویژه در شبکه‌های اجتماعی به این شدت دو قطبی نبود. آیا نگران برچسب‌هایی که در این فضا به برخی فیلم‌ها باموضوع‌های این چنینی ممکن است زده شود، نیستید؟

نصرتی: اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم حکومتی یا ارگانی است

نصرتی: بله نگران هستم ولی نه فیلم «لباس شخصی» را ایدئولوژیک می‌بینم و نه فیلم «ضد» را. امیرعباس ربیعی به لحاظ تفکر ایدئولوژیک با من فرق می‌کند ولی آنقدر سینما برایش اهمیت دارد که یادش می‌رود نظرات و سلیقه خود را در فیلم اعمال کند. فقط هنرش تعیین کند که چطور کار کند به همین دلیل فکر می‌کنم اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم مثلا حکومتی یا ارگانی است. من دوستانی دارم شبیه خودم که سیاسی نیستند. وقتی عکاس خبری و مستند اجتماعی بودم. تئاتر هم کار می‌کردم. یک روز نقش یک کُنت را در نمایشنامه دورنمات داشتم یک بار نقش یک دانشجو، یک بار هم یک روان‌پریش. زیست من به این شکل بود و طبیعتا دوستانی مشابه زیست خودم داشتم. آن‌ها وقتی «لباس شخصی» یا همین «ضد» را دیدند گفتند، دم شما گرم! البته شاید مواردی بود که خیلی باب سلیقه‌شان نبود ولی می‌گفتند چند برابر آن، چیزهای مهم‌تر در فیلم دیده و شنیده‌اند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بگوید. حتی می‌پرسیدند اصلاً با چنین حرف‌هایی فیلم اکران می‌شود؟ حالا برای من جای سوال است که «لباس شخصی» چطور می‌تواند یک فیلم حکومتی باشد آن وقت توقیف هم بشود؟ بنابراین در پاسخ می‌توانم بگویم بله، نگران هستم ولی بیشتر از اینکه انگِ حکومتی بخورم نگران این هستم که در نقشی کلیشه نشوم چون نقش‌های مشابه را خیلی پیشنهاد می‌دهند.  یک زمان شنیدم برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی صحبت من شده بود. در واقع ماجرا اینطور بود که بازیگر نقش اصلی آن سریال که یکی از چهره‌های سینما بود به دلیل تشابه آن نقش با یک فیلم دیگرش آن را نپذیرفته بود و بعد هم اسم من به میان آمده بود. گفته بودند نصرتی بازیگر خوبی است ولی معروف نیست. من خودم شماره دستیار کارگردان را پیدا کردم تا بابت محبت آن‌ها قدردانی کنم اما این را هم پرسیدم که چه کسی گفته من حتماً باید نقش اصلی را بازی کنم؟ شنیده بودم قصه آن سریال خیلی جالب است و دوست داشتم حتی یک نقش کوتاه هم شده، داشته باشم.

من در تمام کارهایی که نقش اصلی را بازی کردم اصلاً از ابتدا قرار نبوده به عنوان بازیگر اصلی حضور داشته باشم. در «لباس شخصی» وقتی برای تست گریم یکی از نقش‌ها رفتم حتی نمی‌دانستم کارگردان کیست و وقتی سر تست گریم شنیدم کسی پشت سرم گفت خودشه، تازه متوجه شدم که او کارگردان (ربیعی) است. قرار بود نقش کوچکی داشته باشم که پنج سکانس هم بیشتر نداشت اما از بازی من خوششان آمد و سکانس‌هایم بیشتر شد تا یک روز که گفتند برای نقش اصلی تست بدهم. برای «ضد» هم آقای شفیعی طبق روال سینما دوست داشتند نقش اصلی را یک بازیگر چهره بازی کند که حق هم داشتند ولی گویا امکانش فراهم نشد و من دعوت شدم تا تست بدهم که آقای شفیعی هم خیلی زود تایید کرده بودند. «سوران» هم همینطور بود. یک نقش منفی و غیراصلی را می‌خواستم بازی کنم، خیلی هم بابت آن خوشحال بودم که در من ویژگی‌های بازی منفی دیده شده ولی چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند «لباس شخصی» و «ضد» را دیده‌اند و باید برای نقش اصلی قرارداد ببندم.

ربیعی: من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم. اصلا هم به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند

ایسنا: درباره «ضد» نکته قابل توجه کاندیدا شدن چند بازیگر فیلم بود بخصوص آنکه نادر سلیمانی با وجود اینکه کمتر نقش جدی داشت در این فیلم بیشتر دیده شد. ‌ 

ربیعی: من در بازیگری یک نگاه فراتر از آنچه عرف است، دارم. البته اول این را توضیح دهم که خیلی از صحبت‌هایم در اینجا بخاطر نگاه‌ ایدئولوژیکم نیست چون به هر حال من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم؛ منتها زبان مشترک ما سینماست و من شخصا برای سینما بسیار اهمیت قائلم. اصلا به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم. رشته تحصیلی من سینما بوده و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند پس باید به سینما برویم. این تفکر غلط است. من معتقدم کسی مثل آقای فرشچیان بخاطر اینکه تابلوی «عصر عاشورا» را بکشد نقاش نشده است. او عاشق نقاشی و هنر است و حال، نگاه خود را هم روی تابلو می‌کشد که عصر عاشورا هم در آن نگاه است. اگر آقای فرشچیان نگاهی ضد عصر عاشورا داشت حتما آن را می‌کشید. حرفم این است که دیکته کردن در هنر غلط است و خدا را شاهد می‌گیرم که آنچه می‌گویم بخاطر طرفداری‌ام از سینماست نه به دلیل تقابل بین تفکر خودم با تفکری دیگر – که بدون تعارف آن تفکر مقابل من در سینما رایج‌تر است.

درباره بازیگری هم که پرسیدید، معتقدم الان یک انحصار در بازیگری سینما وجود دارد. شما یکسری بازیگر می‌بینید به اسم چهره یا سلبریتی که بین ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند و تقریباً در دو دهه گذشته فیلم‌های سینمایی ما با آن‌ها ساخته شده است. من مخالف این انحصار هستم نه به این دلیل که آن‌ها در فیلم‌های من بازی نمی‌کنند بلکه چون این انحصار به ضرر سینماست و با رکود بازیگری سینما همراه است. ما سالانه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه‌های خوب کشور داریم و تعداد قابل توجهی هم دانشجوی ورودی. این‌ها بی‌استعداد و بی‌سواد نیستند که بازیگر نمی‌شوند و مجبورند سراغ شغل‌های غیرمرتبط بروند. آنچه من دیدم، این بوده که فقط رابطه، انحصار و گَنگ در این میان وجود دارد و حتی گاهی فساد. ما بازیگری داریم که نانِ پول یا رابطه یا چهره‌اش را می‌خورد. پول می‌دهد، نقش می‌گیرد. چه کسی در اینجا ضرر می‌کند؟ آیا منِ بچه حزب‌اللهی که می‌خواهم فیلم بسازم و این‌ها برایم بازی نمی‌کنند ضرر می‌کنم؟ نه! این‌ها به ضرر سینماست. با آن چرخه اکران که صحبت شد، نتیجه این می‌شود که کار سینما به جایی می‌رسد که اکران فیلم «فسیل» تمام می‌شود و آن را از روی اکران تهران برمی‌دارند ولی فروش سینما پایین می‌آید به همین دلیل بی‌سرو صدا آن را دوباره به اکران برمی‌گرداند تا سینما باز هم رونق بگیرد. این سینما در حال ضرردهی است و اگر ما این انحصار را بشکنیم و درهای سینما باز شود، رقابت به وجود می‌آید. باید به جایی برسیم که اولویت بازیگر در کارش، تعداد فالوور و دستمزد نباشد بلکه به دنبال درآوردن نقش باشد. اگر او بازیگری کند سینما هم سود می‌برد چون مخاطب امروز به فیلم‌های با کیفیت زیادی دسترسی دارد و وقتی آن فیلم‌ها را با آنچه در سینمای خودمان اتفاق می‌افتد مقایسه می‌کند معلوم است که به سینما نمی‌رود و برای فیلم ایرانی ارزشی قائل نیست.

تاکید می‌کنم که این حرف‌ها به نگاه و ایدئولوژی من ارتباطی ندارد، بلکه سلیقه و نگاه مستقل من است که باید بگردیم و یک استعداد جدید پیدا کنیم. من این نگاه را در تمام عوامل فیلمم دنبال می‌کنم یعنی در جایی که استعداد وجود دارد به دنبال افراد تازه هستم اما مثلاً در بخش طراحی صحنه که سراغ یک سلبریتی همچون دکتر شجاعی رفتم به این دلیل بود که جایگزین دیگری پیدا نکردم تا در حد ایشان آرتیست باشد. من به عنوان یک آدم فرهنگی صرفاً وظیفه ندارم که فیلم تولید کنم. من به سینما تعهد دارم تا در حد وُسع خودم تلاش کنم که هم فیلمم بالا بیاید و هم سینما ارتقا پیدا کند. نمی‌توانم یک عده سلبریتی را نردبان خود کنم و با اسم و شهرت آن‌ها بالا بروم. با همین نگاه برای فیلم «لباس شخصی» بازیگر انتخاب کردیم که خوشبختانه آقای والی‌نژاد هم خیلی با من همراهی می‌کرد چون خودش همین نگاه را دارد. البته سر فیلم «ضد» نگاه آقای شفیعی این بود که حتماً چند نقش اول را از بازیگران چهره دعوت کنیم ولی من اصرار داشتم که با همان سیکل «لباس شخصی» پیش بروم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم سراغ کسانی برویم که برای مخاطب شناخته شده هستند اما متفاوت باشند و در زمینه‌هایی که کلیشه نیستند استفاده کنیم. برایم مهم بود بازیگرانی را دعوت کنیم که برای نقش خود انگیزه داشته باشند و زحمت بکشند نه اینکه صرفاً برای پول بیایند.

یادم می‌آید سال ۹۴ پیش تولید فیلمی را انجام می‌دادم که یکی از گزینه‌هایم برای نقش اصلی جدی جواد عزتی بود. آن زمان او هنوز نقش‌های جدی را بازی نکرده بود. همه مخالفت کردند به غیر از آقای مرادی (فیلمبردار). می‌گفتند او بازیگر کمدی است و نمی‌تواند نقش جدی را بازی کند ولی من معتقدم کسی که می‌تواند نقش کمدی را خوب بازی کند، بسیار توانمندتر از بازیگری است که فقط نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند. بر همین اساس من و آقای شفیعی نادر سلیمانی را برای «ضد» انتخاب کردیم و ایشان وقتی فیلمنامه را خواند اولین حرفش این بود که چرا این نقش را به من پیشنهاد دادید که من هم همین توضیحات را دادم. او بسیار انگیزه داشت می‌گفت ۴۰ سال است که می‌خواهد اثبات کند «ساعت خوش» فقط یک وجه از توانایی‌های اوست. نادر سلیمانی کسی است که با بهرام بیضایی مأنوس بوده، برای داریوش مهرجویی تئاتر بازی کرده و ما را در همان سکانس‌های اول شگفت‌زده کرد. خانم لیندا کیانی هم همینطور است. او ۲۰ سال است که کار می‌کند و برای من افتخار بود که اولین نامزدی دریافت جایزه جشنواره فجر او با فیلم من اتفاق افتاده است. این بازیگرها دنبال بستری تازه هستند. البته این را هم می‌دانم که بسیاری از کارگردان‌ها تحت تاثیر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به انتخاب هستند و شاید به این موضوع بی‌توجه باشند در حالی که آقای فرهادی هم این کار را انجام داده و در «قهرمان» از بازیگرانی در شیراز که ما نمی‌شناسیم بازی‌های بسیار خوبی گرفته است.

ایسنا: آقای مرادی شما هم از همکاری خود در این فیلم بگویید و اینکه الان هم فیلمبرداری «احمد» را انجام می‌دهید.

مرادی: اولین همکاری من با امیرعباس ربیعی به فیلم‌های کوتاه «ولد» و «ماه در خانه» برمی‌گردد و بعد هم «لباس شخصی» و «ضد» پیش آمد. در اولین تجربه‌ای که با هم داشتیم او خیلی جوان‌تر بود و بعدها که دوباره کار کردیم متوجه تغییر زیاد در کار و نگاهش شده بودم. امیر عباس یک ویژگی مهم دارد که هنر را صِرف هنر می‌بیند. بازی برایش مهم است و به همان اندازه صحنه فیلمبرداری، نور و بقیه عوامل دخیل در فیلم هم برایش اهمیت دارند. این توجه برای عوامل پشت صحنه یک فیلم مسئله‌ای مهم است که به کار آن‌ها توجه شود. شاید قبلا فکر می‌کردم او یک آدم حزب‌اللهی است و چنین توجهی به بخش‌های دیگر تولید فیلم نداشته باشد ولی بعد متوجه شدم او واقعاً آرتیست است. «احمد» را هم که مشغول کار هستیم، فیلم خوبی شده و با توجه به کمتر بودن رگه‌های سیاسی، مخاطب از آن لذت خواهد برد.

ایسنا: آقای ربیعی شما گفتید که به سینما نیامده‌اید تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنید. با این رویکرد چه نظری درباره تصمیم‌ سیاستگذاران فعلی سینما در ریل گذاری جدید سینما دارید که بر گونه‌هایی خاص از جمله سینمای انقلابی تاکید دارند.  

ربیعی: به نظر من این نگاه اشتباه است. سینما هنر است و جهت‌دهی در هنر غلط است. این اصلاً شدنی نیست و یک کار ابتر است. هنرمند ربات نیست که کنترل او در دست یک فرد دیگر باشد. وظیفه مسئولین فرهنگی صرفاً این است که زمینه را برای کار هنرمند فراهم کنند. اما متاسفانه قیف برعکس شده که البته فقط در هنر هم نیست. اول باید این را بررسی کنیم که ما چرا طرفدار انقلاب اسلامی هستیم؛ چون ذات حکومت اسلامی این است که مسئول در آن کسی است که نوکری و خادمی مردم را می‌کند؛ یعنی سنگ‌ها و سنگلاخ‌ها را در جاده‌ها از میان برمی‌دارد تا مردم حرکت کنند. وظیفه آن‌ها سهل کردن مسیر است و این غیر از نوکری معنای دیگری ندارد. در مکتب دفاع مقدس این نگاه مشهود است. کار فرماندهان گردان‌ در آن دوران چه بود؟ آن‌ها نوکری کسانی را می‌کردند که می‌جنگیدند و مسیر را نظم می‌دادند. این فرهنگ دفاع مقدس از همان فرهنگ انقلاب اسلامی می‌آمد ولی به مرور این مکتب تغییر مسیر داد تا مردم در خانه‌های خود بمانند و دولت برای آن‌ها تصمیم گیری کند. این به فرهنگی تبدیل شد که برتری مدیران را القا می‌کرد. جامعه هنری هم به همین شکل است. هنرمند می‌گوید چه چیزی می‌خواهد بسازد و مدیر وظیفه دارد شرایط را فراهم و مشکلات را برطرف کند اما تصور برخی آقایان این است که اگر من پشت میز نشسته‌ام هنر را می‌فهمم. پس من به تو می‌گویم چه کار بکنی و چه کار نکنی. در این شرایط کسی مثل من یک دغدغه دارد؛ اینکه نکند فیلمی بسازم که مسئله‌ام نباشد. تمام حراست من از خودم این است که آنچه می‌گویم برای خوشایند این جناح و آن جناح نباشد و حرف خودم باشد.

برای فیلم «ضد» هیچ گروهی نیست که از تمام فیلم خوشش آمده باشد. من هم اصلاً قصد نداشتم تا چیزهایی را بگنجانم که هر دو طرف آن را دوست داشته باشند. در چنین شرایطی کار فیلمسازی سخت است و برای کسی مثل من سخت‌تر است تا آنچه را خودم می‌خواهم بسازم. البته شاید همه، تحمل این سختی‌ها را نداشته باشند آن موقع است که ممکن است فیلمسازی شوی که پول بگیرد و بگوید چه چیزی دوست دارید تا برایتان بسازم. این افراد هر کدام از فیلم‌های خود را به یک شکل می‌سازند و می‌شوند فیلمساز سفارشی. اینطور هم نیست که فیلمساز سفارشی فقط در بین ارزشی‌ها باشد. یکی می‌آید در بخش حاکمیتی با پول حاکمیت برایش فیلم می‌سازد، بعد به بخش خصوصی می‌رود و با پول و نگاه آن‌ها فیلم دیگری می‌سازد. همه فیلم‌هایش هم بد می‌شود چون مگر می‌شود هنرمند آنچه را عقیده ندارد بسازد و بعد به شاهکار تبدیل شود؟ پس تبدیل می‌شود به یک فیلمساز سفارشی‌ساز که فیلم‌هایش بد است ولی محبوب مدیران است، حتی محبوب بخش خصوصی هم می‌شود.

در سوی دیگر، طیفی از فیلمسازان هم هستند که مبارزه می‌کنند ولی به نتیجه نمی‌رسند و دیگر فیلم نمی‌سازند. نمونه‌هایش را هم داریم که سال‌هاست کارگردان‌هایی فیلم نساخته‌اند، درواقع ما یکسری نیروی انسانی نخبه را هدر داده‌ایم که می‌توانستند فیلم‌های خوبی بسازند. در این اوضاع من معتقدم و باز هم تاکید می‌کنم که سینما یک زبان مشترک است و آرزو می‌کنم مخاطبم وقتی از سالن سینما بیرون می‌آید، بگوید فیلم خوبی را بعد از دو ساعت دیده هر چند هرچه فیلمساز گفته دروغ بود. این کاملاً برای من خوشایند است. همانطور که برای خودم پیش آمده، فیلمی را در سینما دیده‌ام که بسیار دوست داشتم ولی جهان آن را قبول نداشتم. من فیلم «فهرست شیندلر» را می‌بینم، به شدت هم ضدصهیونیستم. با دیدن آن فیلم برای یهودی‌ها گریه می‌کنم، قبولشان هم ندارم اما برای سینمایش دست می‌زنم و آرزو می‌کنم که بتوانم «فهرست شیندلر» بسازم. این یعنی همان مشترک بودن زبان سینما و بسیار بدم می‌آید وقتی می‌دانم فیلم بدی ساخته‌ام اما به من بگویند آفرین که به فلان موضوع پرداخته‌ای.

نکته دیگر هم در این موضوع ممیزی است و من در این زمینه، جایی گیر کرده‌ام که نه می‌توانم به عقب برگردم نه به جلو بروم مثل کوهنوردِ گیر کرده در میانه راه که نه می‌تواند بالا برود و نه می‌تواند پایین برگردد. به من می‌گویند فیلم سفارشی‌ و حکومتی می‌سازی در حالی که من یک فیلم درباره انقلاب اسلامی ساختم، با سازمان اوج هم ساختم و بعد بخش دیگری فیلم مرا توقیف کرده است. چرا توقیف شده؟ چون در برابر ممیزی‌اش مقاومت کردم در صورتی که همین الان می‌توانم فیلم «لباس شخصی» را با حذفیات اکران کنم ولی نمی‌توانم بپذیرم که چنین فیلمی برای من باشد. حرف من این است که سینما منبر نیست. یک هنر است و هر کس باید زیست خود را در آن بسازد.  مدیران فرهنگی ما اگر می‌خواهند در این هنر جهت‌دهی داشته باشند، باید ابتدا در بخش آموزش و تربیت نیروها و در زیست آن‌ها، نگاه خود را ترویج دهند و آن را تبلیغ کنند تا فیلمساز در تربیتِ زیستِ شخصی خود متناسب با آنچه حق است بار بیاید نه با آنچه یک مدیر می‌پسندد. در واقع می‌خواهم بگویم اگر مدیری بر این باور است که آنچه می‌گوید حق است، نگاه خود را تربیت کند و بعد ترویج دهد نه اینکه همه را تهدید یا الزام کند که حرف او را بپذیرند و اگر کسی جز نگاه او را داشت، حق فعالیت ندارد.

نصرتی: متاسفانه مسئولان فرهنگی ما همین کار را انجام می‌دهند و همین شده که ناصر تقوایی سال‌ها فیلم نساخت در حالی که مگر چند سال یک بار کسی مثل او به این دنیا می‌آید؟  پسندیده این بود که اجازه می‌دادیم همه افراد با دیدگاه‌های مختلف، سینمای خود را بسازند و آن وقت می‌دیدند اگر کسی حرف آن‌ها را نمی‌زند، افرادی را به همان مدلی که امیرعباس تعریف کرد، بیاورند تا جهان خود را به او انتقال دهند. این طور حرف همه شنیده می‌شود ولی وقتی بسیاری از سینماگران بزرگ ما خانه‌نشین شده‌اند، کم کم به وضعیت امروز می‌رسیم که می‌بینیم چه فیلم‌هایی پرفروش هستند.

ربیعی: این ماجراها یک وجه دیگر هم دارند و اینکه فضا آزاد نیست تا کسانی مثل من یا مهدی نصرتی صرفاً با یک اثر، مواجهه سینمایی داشته باشیم. وقتی هزاران انگ، فشار و بایکوت به وجود می‌آید در سوی مقابل لجبازی‌هایی هم دیده می‌شود. در حالی که اگر معیار همه، “سینما” باشد شرایط فرق می‌کند. یادمان نرفته که با آقای فرهادی در یک جشنواره بخاطر امیر جدیدی چه برخوردی کردند چون می‌گفتند با بازیگری فیلم ساخته‌ای که با سازمان اوج در «تنگه ابوقریب» بازی کرده و آقای فرهادی جواب درستی داد که او بازیگر است. بازیگر فقط نقش را می‌بیند. درواقع این فیلم است که باید موافق جهت فکری و تفکر فیلمساز باشد نه بازیگر. مگر قرار است هر کسی که در یک اثر هنری کار می‌کند با تفکر صاحب آن و سازنده آن موافق باشد؟ وقتی هر دو طرف این ماجرا را، به این شکل ترسناک می‌کنیم ضرر آن را موافقان یا مخالفان آن تفکر یا جناح نمی‌بینند، بلکه بیش از همه سینما ضرر می‌کند و در نهایت فرهنگ و مردم مملکت آسیب می‌بینند.

ایسنا: اگر مسئله نفوذ که گفتید برای شما جدی است، دغدغه پرداخت به آن را در دوران معاصر هم دارید؟  

ربیعی: بله چون در «لباس شخصی» و «ضد»، داستان با ادامه یافتن نفود تمام می‌شود. اساسا  برای من یک بحث جدی درباره نفوذ این است، کسانی که صاحب مسئولیت هستند، سهواً و بیشتر هم عمداً، سعی می‌کنند مسئله نفوذ در جمهوری اسلامی، یک مسئله سطح پایین جلوه داده شود. مثلاً می‌گویند عامل فلان خرابکاری در یک نیروگاه هسته‌ای یک کارگر بوده در حالی که به نظرم این فقط سطحِ پایین جلوه دادن نفوذ است. نفوذ یک مسئله جدی است و آنقدر توانسته خود را در رده‌های بالا جای دهد که از ما رئیس جمهور (شهید رجایی) گرفته؛ آن هم توسط کسی که در شورای امنیت ملی ما حضور داشت. سوال این است که آیا همین یک مورد بود و تمام شد؟ به نظر می‌رسد خیر، چون نفوذ مسئله‌ای است که حتی با دستگیری و اعتراف یک فرد هم نمی‌توان درباره آن به یقین رسید.

در تاریخ ما بحث‌های جدی وجود دارد از جمله درباره ترور شهید رجایی که وقتی سازمان (منافقین) فردی را در سطح دبیری شورای امنیت ملی دارد چرا با ترور یک رئیس‌جمهور، او (نفوذی) را می‌سوزاند؟ بخصوص آنکه اگر کشمیری لو نمی‌رفت ممکن بود در دهه‌های بعدی رییس جمهور ایران شود. پس یک بحث جدی این است که شاید کشمیری‌های دیگری همچنان هستند. شهید لاجوردی طبق آنچه در وصیت نامه‌اش اشاره شده، از جمله کسانی بود که اعتقاد داشت نفوذ در سیستم جمهوری اسلامی به شدت جدی است. او معتقد بود خطر منافقینِ انقلاب از خطر منافقینِ خلق بیشتر است. برهمین مبنا من هم معتقدم در کشور ما خلل‌های مدیریتی دو عامل دارند. مسئله مهم این است که کشف نفوذ، اطلاعات دقیق و سند می‌خواهد نه تحلیل. با رشد تکنولوژی هم کشف سند بسیار سخت است به خصوص اگر مواردی مثل آن جاسوس معروف روسیه در غرب باشد که جایگاه بالایی در سیستم یک کشور داشت و وقتی او را پیدا می‌کنند در پاسخ به اینکه چطور ارتباط برقرار می‌کرده، می‌گوید من فقط یک بار ارتباط گرفتم آن هم همان ابتدای کار بود، چون به من گفته بودند تو فقط وارد این سیستم بشو و سعی کن کسانی در آن کشور مسئولیت بگیرند که یا با ما مخالفتی نداشته باشند یا تخصص نداشته باشند. این حرف‌ها اعتراف‌هایی بود که بعد از ۳۰ سال از او گرفته شد.

ایسنا: با توجه به تمام این مباحث سیاسی که درونمایه اصلی فیلم «ضد» برمبنای آن شکل گرفته، برای دعوت مخاطبان خود به تماشا، فیلم را چطور معرفی می‌کنید؟

ربیعی: من خواهش می‌کنم که مردم بدون پیش فرض و حب و بغض فیلم را ببینند و تعهد می‌دهم وقتی آن را دیدند، یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب را دیده باشند و به اندازه خود فیلم از آن لذت ببرند. نگرانی من فقط پیش‌فرض‌هایی است که سبب دیده نشدن فیلم می‌شوند.

مرادی: فکر می‌کنم «ضد» جدا از داستانش، سینماست که روی همه جنبه‌های آن زحمت کشیده شده است. دعوت می‌کنم که مخاطبِ صرف سینما حتماً «ضد» را ببیند چون به لحاظ کارگردانی یک ساختار سینمایی با بازی‌ها بسیار خوب دارد و کسانی که به سینما علاقمند هستند از آن لذت می‌برند. «ضد» یک فیلم بیگ پروداکشن است و از آنجا که سینمای امیرعباس ربیعی به معنای واقعی سینماست، حتی در پلان‌های بسته هم لایه به لایه میزانسن یا دکوپاژ بسته شده است؛ پس من هم امیدوارم درباره فیلم پیش‌داوری نکنند.

نصرتی: آنچه دوستان گفتند حرف‌های من نیز است و فقط اضافه می‌کنم که می‌دانم بخشی از دلیل سینما نرفتن مخاطب بخاطر این است که احساس می‌کند حرف‌ها در سینما آنطور که باید تنوع ندارند و شاید به همین دلیل است که سراغ طنز می‌رود. می‌دانم دل مردم از سینما شکسته و ای کاش شرایطی به وجود آید که حرف دل همه در همه جنبه‌ها زده شود اما گاهی سینما با آدم کاری می‌کند که دو ساعت بگذرد و تو حتی ساعت خود را نگاه نکنی که چقدر زمان گذشته؛ این خاصیت سینمای امیرعباس ربیعی است.

رسانه سینمای خانگی- گیشه آذر پنجاه میلیارد تومان را رد کرد

فروش سینمای ایران از ابتدای آذر تا دهم این ماه به بیش از ۵۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رسید و بیش از یک میلیون و ۲۲۶ هزار نفر از ابتدای آذر به تماشای فیلم‌های اکران شده پرداختند.

به زارش سینمای خانگی از روابط عمومی موسسه سینماشهر، جمعه سوم آذر با فروش بیش از ۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان، جمعه- دهم آذرماه- با فروش بیش از ۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و پنجشنبه دوم آذر با فروش بیش از ۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان پرفروش‌ترین روزهای آذر ماه تاکنون بوده‌اند.

فیلم‌های «هتل» با فروش بیش از ۲۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش ۱۶۴ میلیارد تومان، «فسیل» با فروش بیش از ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش بیش از ۲۹۱ میلیارد تومان، «بچه زرنگ» با فروش بیش از ۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش بیش از ۴۴ میلیارد تومان، «جوجه تیغی» با فروش بیش از ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش بیش از ۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان دست پیدا کردند.

همچنین «گیج‌گاه» با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر مجموع فروش بیش از ۱۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان، «نارگیل ۲» با فروش بیش از یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر مجموع فروش بیش از ۲۰ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان، «عامه‌پسند» با فروش بیش از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر مجموع فروش ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان داشتند.

براساس این گزارش، فیلم‌های «حدود ۸ صبح» با فروش بیش از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش بیش از ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان، «شهر هرت» با فروش بیش از یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش بیش از ۷۶ میلیارد تومان و «سرهنگ ثریا» با فروش بیش از ۴۸۸ میلیون تومان در ۱۰ روز اول ماه آذر به مجموع فروش بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان دست پیدا کردند.

رسانه سینمای خانگی- چه خبر از فروش سینما؟

در آخرین ماه پاییزی سال، تعداد مخاطبان سینما در هشت ماه گذشته به حدود ۱۸ میلیون نفر رسید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با فرا رسیدن آخرین ماه فصل پاییز و نزدیک شدن تب و تاب جشنواره فیلم فجر، تعداد فیلم‌های جدیدی که راهی اکران می‌شوند ـ به روال معمول ـ به یک شیب نزولی می‌رسد. دو روز قبل فیلم پرحاشیه علیرضا معتمدی با نام «چرا گریه نمی‌کنی؟» روی پرده سینماها آمد ولی هنوز از برخی فیلم‌هایی که پیش‌تر وعده اکران پاییزی آن‌ها داده شده بود خبری نیست.

در حال حاضر حدود ۲۰ فیلم سینمایی و هنر و تجربه‌ای در سینماها اکران می‌شوند که تعداد قابل توجهی از آن‌ها کمدی هستند. در این بین برخی از همین فیلم‌های کمدی با وجود گذشت بیش از سه ماه از اکران و فروش کم، همچنان در بعضی سینماها سانس نمایش دارند و یک فیلم پرفروش هم با وجود اعلام پایان اکران در تهران، در بسیاری از سینماها یک سالن را در اختیار دارد.

براساس اطلاعات سمفا (سامانه مدیریت فروش و اکران)، تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح دهمین روز آذرماه، جمع فروش فیلم‌های اکران شده از ابتدای سال تاکنون از ۷۶۱ میلیارد تومان گذر کرده و تعداد تماشاگران هم به ۱۸ میلیون نفر نزدیک شده است.

در ادامه این گزارش آمار فروش و تعداد مخاطبان فیلم‌های در حال اکران سینماها تا پیش از ظهر جمعه، ۱۰ آذر به ترتیب فروش منتشر می‌شود.

«فسیل» به کارگردانی کریم امینی: ۶ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر تماشاگر و ۲۹۰ میلیارد و ۹۶۰ میلیون تومان فروش

«هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی: سه میلیون و ۶۶۳ هزار نفر تماشاگر و ۱۶۰ میلیارد تومان فروش

«شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی: یک میلیون و ۷۷۹ هزار نفر تماشاگر و ۷۵ میلیارد و ۸۵۲ میلیون تومان فروش

«بچه زرنگ» یک میلیون و ۳۰۹ هزار نفر تماشاگر و ۴۳ میلیارد و ۶۴۶ میلیون تومان فروش

«نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی: ۵۳۹ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۷۲۷ میلیون تومان فروش

«گیج‌گاه» به کارگردانی عادل تبریزی: ۳۰۳ هزار و ۸۷۰ نفر تماشاگر و ۱۲ میلیارد و ۹۳۱ میلیون تومان فروش

«هولیا» به کارگردانی مرتضی آتش زمزم: ۱۱۴ هزار نفر تماشاگر و ۵ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان فروش

«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر: ۱۱۰ هزار و ۹۷۵ نفر تماشاگر و ۵ میلیارد و ۱۲۶ میلیون تومان فروش

«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی: ۸۳ هزار نفر تماشاگر و ۴ میلیارد تومان فروش

«حدود ۸ صبح» به کارگردانی منوچهر هادی: ۶۸ هزار نفر تماشاگر و ۳ میلیارد و ۲۳۴ میلیون تومان فروش

«جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان: ۴۴ هزار و ۷۵۵ نفر تماشاگر و ۲ میلیارد تومان فروش

«سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج: ۳۴ هزار و ۷۴۷ هزار نفر تماشاگر و یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان فروش

«اخت الرضا» به کارگردانی مجتبی طباطبایی: ۴۲ هزار و ۹۱۳ نفر تماشاگر و یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان فروش

«آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی: ۴۹۱۰ نفر تماشاگر و ۲۱۷ میلیون تومان فروش

«چرا گریه نمی‌کنی؟» به کارگردانی علیرضا معتمدی: ۹۹۶ نفر تماشاگر و ۵۳ میلیون و ۹۰۷ هزار تومان فروش

هنر و تجربه:

در حال حاضر هفت فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شوند که شرایط نمایشی متفاوت‌تری دارند و علاوه بر تعداد سالن‌ها و سانس‌های بسیار کمتری که در اختیارشان است، معمولا تبلیغات ویژه‌ای هم ندارند.

«کاپیتان من» به کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور: ۷۷۱۵ نفر تماشاگر و  ۳۱۲ میلیون تومان فروش

«خاطرات بندباز» به کارگردانی حامد رجبی: ۹۱۱ نفر تماشاگر و ۳۷ میلیون تومان فروش

«سگ کش» به کارگردانی حسین نصیری: ۷۱۱ نفر تماشاگر و ۲۴ میلیون و ۸۸۵ هزار تومان فروش

«زندگی شیرین» به کارگردانی مجتبا اسپنانی: ۴۷۰ نفر تماشاگر و ۱۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان فروش

«تابستان برفی» به کارگردانی ستایش ساسانی‌نژاد: ۱۷۷ نفر تماشاگر و هفت میلیون تومان فروش

«دِرب» به کارگردانی هادی محقق: ۸۴ نفر تماشاگر و ۳ میلیون و ۴۵۵ هزار تومان فروش

«سرهنگ ثریا»؛ گل‌به‌خودی / رگه‌های تفکر ضدانقلابی در یک فیلم دفاع‌مقدسی

به دور از هر هیجانی و با ادای احترام به اصالت و ذات محبت مادرانه، «سرهنگ ثریا» را نه می‌توان و نه باید، فیلمی در تراز گفتمان انقلاب اسلامی دانست؛ حتی اگر در بازی، نور، صدا، تصویر و دیگر موارد، بهترین باشد که البته نیست.

هادی مرادی

به دور از هر هیجانی و با ادای احترام به اصالت و ذات محبت مادرانه، «سرهنگ ثریا» را نه می‌توان و نه باید، فیلمی در تراز گفتمان انقلاب اسلامی دانست؛ حتی اگر در بازی، نور، صدا، تصویر و دیگر موارد، بهترین باشد که البته نیست.

تولید فیلم با موضوع مقاومت در همه شئون آن، از ساخت فیلم با محوریت دفاع مقدس گرفته تا جنگ سوریه، شهدای هسته‌ای و حتی منافقین، گرچه امری مهم و ضروری است اما حرکت روی لبه تیغ است به‌طوریکه اگر کارگردان به ظرافت‌ها توجه نکند، به راحتی محتوای فیلم، ضد آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب خواهد شد. همین بی‌دقتی سبب شده اغلب آثار سینمای دفاع مقدس و انقلاب، نه‌تنها مروج ارزش‌ها نباشند بلکه مفاهیمی ضدارزش‌های جامعۀ بومی را به بیننده انتقال دهند.

یکی از این آثار، «سرهنگ ثریا»ست؛ فیلمی به نسبت خوش‌ساخت که در ظاهر به جنایت منافقین و سرگشتگی و حیرانی خانواده‌های جنبش خلق می‌پردازد اما در بطن فیلم، جای جانی و قربانی عوض شده است (شاید لازم باشد کمی دربارۀ صاحب عکس‌هایی که مادران این افراد در دست دارند و واقعیت آنان دقت شود!).

در این فیلم، مخاطب خانواده‌هایی را می‌بیند که برای یکبار دیدن فرزندشان که به عضویت منافقین درآمده‌ است، در مقابل اردوگاه اشرف، مقر منافقین در عراق، اردو زده‌اند و تلاش دارند با سرتیمی “سرهنگ ثریا” (که مشخص نیست چرا او را سرهنگ خطاب می‌کنند)، با فرزندان خود ملاقات کنند.

نکته مهم اینکه در این فیلم نظامیان رژیم عراق کاملاً بی‌طرف و بی‌رنگ هستند و حتی در مواردی به واسطه یکی از کاراکترهای عراقی که در بین اردونشینان آمد و شد دارد، کمک‌هایی نیز به خانواده‌های ایرانی می‌شود.  

نکته دیگر اینکه، در معدود دفعاتی که برخی از اعضای سازمان می‌توانند از اردوگاه فرار کنند، به اردونشینان نمی‌پیوندند و مشخصاً با آنان زاویۀ اعتقادی دارند. این یعنی فرار از اردوگاه اشرف، به معنای بازگشت به دامن انقلاب نیست!

از طرف دیگر، وقتی یکی از شخصیت‌های فراری به اردونشینان پناه می‌آورد، به حدی با رژیم ایران، انحراف اعتقادی دارد که در ابتدا حتی خوردن غذای حکومت را نیز بر خود حرام می‌داند و در ارائه اطلاعات به اردونشینان بیشتر تلاش می‌کند آنان را ناامید و سرخورده کند تا اینکه رگه‌ای از ندامت و پشیمانی از گذشته در او وجود داشته باشد.

مسئلۀ  اصلی اما اینست که خود اعضای سازمان که خانواده‌هایشان در اردوگاه هستند، تمایل به دیدن مادران خود ندارند و اذعان می‌کنند مادر و پدر معنوی‌شان “مریم” و “مسعود” هستند و برای رسیدن جنبش به اهداف خود، هیچ قید و وابستگی به خانواده‌هایشان ندارند. این موضوع در رویارویی دو برادر به خوبی عیان است و حتی در سکانس‌های پایانی که سال‌های بعد را به تصویر می‌کشد نیز عزم این افراد برای ادامۀ جنایت خود علیه انقلاب، به تصویر کشیده شده است.

با این حال، شیوۀ روایت فیلم به نحوی‌ست که بیننده، اعضای مجاهدین خلق را بیش از آن‌که جنایتکار بداند، قربانی یک جریان سیاسی می‌بیند که این به هیچ‌وجه در ادبیات و گفتمان انقلاب جایی ندارد و هرگونه تطهیر و یا سم‌زدایی از جنایت‌های منافقین، ضدارزش‌های انقلاب اسلامی است. موضوعی که فیلم تلاش دارد آن را در لایۀ محبت و مهر مادری پنهان کند.

در این فیلم، حتی اگر مادر را نماد وطن نیز بدانیم، باز باید گفت جنایت منافقین قابل اغماض نیست به‌خصوص اینکه در تمام فیلم، اعضای منافقین نه‌تنها به جنایت خود اعتراف نمی‌کنند بلکه به تدریج راسخ‌تر نیز می‌شوند. به عبارت بهتر، وطن مانند مادر، پذیرای فرزندان خود هست اما مادامی که این فرزندان فریب‌خورده باشند وگرنه باز کردن آغوش به سوی جنایتکار، جفا بر دیگر اعضای خانواده است.

نکتۀ تأمل‌برانگیز دیگر اینکه در تمام فیلم حتی یک دیالوگ و حتی یک المان از انقلاب اسلامی در دیده نمی‌شود و این یعنی به دور از هر هیجانی و با ادای احترام به اصالت و ذات محبت مادرانه، «سرهنگ ثریا» را نه می‌توان و نه باید، فیلمی در تراز گفتمان انقلاب اسلامی دانست حتی اگر در بازی، نور، صدا، تصویر و دیگر موارد، بهترین باشد که البته نیست.

به نظر می‌رسد مدیران اوج یا باور عملی به مقولۀ سینمای مقاومت و انقلاب ندارند و یا دل‌مشغولی‌های آنان بیش از آن‌ است که وقت کنند به زوایای پنهان یک اثر سینمایی دقت کنند. در پایان باید اذعان کرد «سرهنگ ثریا» یک گل‌به‌خودی بدموقع از سوی اوج بود.

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران نه «فسیل» است و نه «بی‌مادر»

طی هفته اخیر گیشه سینماها در رخوت به سر برد و به جز یکی دو فیلم که نسبتا توانستند جمعیت زیادی را جذب سالن های سینما کنند مابقی فیلم‌ها در این راستا موفق عمل نکردند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، «بی مادر» سیدمرتضی فاطمی با فروش تنها ۱۵ قطعه بلیت در سراسر کشور برای دومین هفته متوالی کم مخاطب ترین فیلم در حال اکران بود.

بر اساس این گزارش و با استناد به آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت یازده جمعه سوم آذرماه «شماره ۱۰» حکید زرگرنژاد نیز با ۲۴ مخاطب دومین فیلم کم مخاطب هفته شد و «مصلحت» حسین دارابی برای کسب مقام سومین فیلم کم فروش و کم مخاطب سینما تنها توانست ۸۳ نفر را جذب سالن های سینما کند.

«ارثیه فامیلی» حامد رضی تنها ۱۰۸ قطعه بلیت در سراسر کشور فروخت و «آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی که در سال های پیری سودای کارگردانی برداشته تنها توانست رقم ناچیز ۵۴۰ نفر مخاطب در سراسر کشور داشته باشد.

در راستای بی رمقی گیشه سینماها «ستاره بازی» هاتف علیمردانی تنها حدود ۱۶۰۰ مخاطب داشت و «هولیا» مرتضی آتش زمزم تنها ۲۷۰۰ نفر از مردم را مجاب به حضور در سالن های سینما کرد!

«اخت الرضا» سیدمجتبی طباطبایی نیز طی هفته اخیر حدود ۵۳۰۰ مخاطب به دست آورد و «جنگل پرتقال» آرمان خوانساریان نتوانست بیش از ۷۸۰۰ مخاطب داشته باشد و «سرهنگ ثریا» لیلی عاج نیز تنها حدود ۷۹۰۰ مخاطب در سراسر کشور داشت.

از سوی دیگر «هتل» همچنان پیشتاز گیشه است؛ فیلم جدید سیدمسعود اطیابی در این هفته حدود ۴۴۴ هزار نفر را جذب سالن های سینما کرد که البته این میزان نسبت به هفته قبل کاهش جدی مخاطبان فیلم را نشان می دهد! «بچه زرنگ» نیز در هفته اخیر ۱۴۹ هزار مخاطب داشت و «فسیل» کریم امینی هم با ۸۷ هزار مخاطب سومین فیلم پر فروش هفته شد.

«جوجه تیغی» مستانه مهاجر تنها حدود ۴۸ هزار مخاطب داشت و «گیج گاه» عادل تبریزی تنها توانست ۳۷ هزار نفر از جمعیت ۸۵ میلیونی کشور را مجاب به حضور در سالن های سینما کند! «عامه پسند» سهیل بیرقی هم علیرغم همه پروپاگاندای رسانه ای اش نتوانست جمعیت زیادی را به سالن ها بکشاند و به مخاطب اندک‌۲۶ هزار نفری بسنده کرد!

در نهایت «نارگیل۲» ۳۶ هزار مخاطب داشت، «حدود ۸ صبح» ۲۰ هزار نفر را جذب سالن های سینما کرد و «شهر هرت» نیز به حدود ۱۹ هزار مخاطب رضایت داد.

رسانه سینمای خانگی- سینما دوشنبه تعطیل است

سینماهای سراسر کشور در سال‌روز شهادت حضرت فاطمه (ص) تعطیل می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینماهای سراسر کشور به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) روز دوشنبه تا ساعت ۱۷ تعطیل هستند.

شروع فعالیت سینماها در روز دوشنبه از ساعت ۱۷ خواهد بود.

هم‌اکنون فیلم‌های بچه زرنگ، هتل، فسیل، شهر هرت، جوجه‌تیغی، گیج‌گاه، حدود ۸ صبح، عامه‌پسند، جنگل پرتقال، سرهنگ ثریا، آهو، نارگیل ۲، اخت‌الرضا و هولیا به روی پرده هستند.

رسانه سینمای خانگی- چرا ثریا سیمرغ نگرفت

کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» گفت: می‌خواستم داستان مادری را روایت کنم که فارغ از ایدئولوژی و نگاه سیاسی، فقط مادر باشد مادری که با همه مشخصاتش ایرانی است، ژاله صامتی نیز انتخاب اول من بود، در خیلی از سکانس‌ها پشت دوربین گریه می‌کرد، از این رو می‌گفتم ژاله به قدری درخشان است که قطعا سیمرغ به او تعلق می‌گیرد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، لیلی عاج که سال گذشته در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول را دریافت کرد، درباره نوع پرداخت به قهرمان زن قصه‌اش در این فیلم گفت: گاهی در یک فیلم شخصیت اصلی زن است و نویسنده، مردی در این فیلم قرار می‌دهد تا بار قصه را بین آنان تقسیم کند. من قصد نداشتم ثریا را تغییر دهم. وفادار به این بودم که قصه یک مادر را تعریف کنم و هیچ دخل و تصرفی در آدم های اطراف ثریا نداشته باشم.

این کارگردان ادامه داد: ژاله صامتی انتخاب اول من بود. درست است که موقع نوشتن فیلمنامه خیلی به این فکر می‌کردم که چه کسی ثریاست. خیلی‌ها هم با من حرف می‌زدند اما من فاکتورهای ذهنی زیادی داشتم؛ دنبال مادری بودم که فارغ از ایدئولوژی و نگاه سیاسی و فقط مادر باشد.

وی افرود: مادری که وقتی نگاهش می‌کنیم با همه مشخصاتش ایرانی است. در عین حال توانمندی خانم صامتی خیلی برای من مهم بود. ترکیب این دو مهم بود که هم توانایی اجرای نقش یک مادر را داشته و همین‌طور بازیگر خوبی باشد.

خانواده‌ها تمایل نداشتند جزئیات زندگی‌ خصوصی آنان و خط قرمزهایشان نمایان شود

 لیلی عاج کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا»

فکر می‌کردم باید قصه مادری را تعریف کنیم که در یک بیابان گیر کرده و چشم انتظار دیدن فرزندش است. قصه کسی که بچه اش را که سال‌هاست ندیده پشت دیوارهای اشرف استعاج درباره تمرکز بر قصه ثریا و کمبود خرده پیرنگ‌ها در فیلم گفت: هر رویکرد روایی، چالش‌هایی دارد. چون یک قهرمان داشتم ترجیح دادم راوی دوربین اول‌شخص باشد؛ یعنی هر کس وقتی حضورش معنا پیدا می‌کند که در ارتباط با ثریا باشد. هیچ دوربینی نداریم که ثریا آنجا نباشد و این محدودیت هم ایجاد می‌کرد.

این فیلمساز تاکید کرد: فکر می‌کردم باید قصه مادری را تعریف کنیم که در یک بیابان گیر کرده و چشم انتظار دیدن فرزندش است. قصه کسی که بچه اش را که سال‌هاست ندیده پشت دیوارهای اشرف است و فیلم تماما درباره او باشد که چه می‌کند و چگونه برای دیدن بچه‌اش تلاش می‌کند.

عاج درباره امتناع خانواده‌ها از پرداخت به جزئیات این مساله گفت: من با مادرانی که در کمپ آزادی بودند و همین‌طور با کسانی که از اشرف فرار کردند، حرف زدم. خیلی از این مادران با من به عنوان کسی که به خانه آنها می‌رود و با آنان حرف می‌زد صحبت می‌کردند اما تمایل نداشتند این مساله به عنوان فیلمی در سینماها پخش و بخشی از زندگی خصوصی آنان و خط قرمزهایشان نمایان شود.

وی خاطرنشان کرد: بارها پیش آمد با خانواده‌ای صحبت کنم اما هفته بعد تماس می‌گرفتند و از من می‌خواستند که بخشی از توضیحات را حذف کنم چرا که نگران تفکری بودند که مردم راجع‌شان داشتند.

وقتی فضولات گاو به سمت خانواده های اسرای اشرف پرتاب می‌کردند!

کارگردان سرهنگ ثریا با اشاره به حساسیت موضوع گفت: شاید در حال حاضر نگاه نسل جدید به این قضیه مثل دهه ۶۰ نباشد اما همچنان حساسیت وجود دارد. مثلا برادر یکی از کاراکترهای ما که از شمال به سازمان جذب شده بود، می‌گوید: ما سری در سرها داشتیم، اما تا فهمیدیم برادرمان به اشرف رفته، از آن وقت فضولات گاو به سمت خانه ما پرت می‌کردند و رفتار همه با ما تغییر کرده بود.

عاج اظهار کرد: برخورد افراد جامعه در دهه ۶۰ به گونه‌ای بود که دوست نداشتند روایت‌هایشان با جزئیات و آشکار ذکر شود. خودشان می‌گفتند این بچه‌ها کاری کردند که کسی ما را دوست نداشته باشد. به عبارتی اینها مادرانی هستند که از فرزندانشان دور هستند اما به خاطر عملکرد بچه‌هایشان جایگاه اجتماعی هم ندارند و کسی با آن‌ها همذات‌پنداری ندارد و به سراغ‌شان نمی‌رود.

مادران فردی منافق تربیت نکرده بودند

این کارگردان، مادران را مبری از این مساله دانست و گفت: بخش زیادی از این بچه‌ها نرفته‌اند که جذب سازمان شوند، بلکه یا می‌خواستند به صورت مخفیانه از کشور خارج شوند یا به صورت اتفاقی جذب سازمان شده‌اند. در حقیقت به گونه‌ای نبوده که مادران نقشی در این مساله داشته باشند و فردی منافق و با ایدئولوژی منحرف تربیت کرده باشند.

عاج ضمن اشاره به ویژگی‌های مادرانه اثر گفت: به لحاظ زنانه فقط یک مادر می‌فهمد ثریا چه می‌گوید، چراکه از بچه‌شان دریغ شدند و این دلتنگی بدی است. در شرایطی که فقط در دو کانکس در بیابان و پشت دیوار اشرف زندگی می‌کرده‌اند، تنها یک مادر دوام می ‌آورد. خواهر یا برادر در نهایت باید به روال عادی زندگی برگردد ولی هیچ‌کس جز مادر آنجا نمی‌ماند و شرایط را تحمل نمی‌کند.

وی افزود: از این رو مطمئن بودم که زاویه دید من باید ثریا و اول شخص باشد. اینها موتور محرکی بودند که باعث شدند قصه را فقط مادرانه انتخاب کنم.

بازی ژاله صامتی مستحق سیمرغ بود

کارگردان سرهنگ ثریا درباره همکاری با ژاله صامتی گفت: صامتی بازیگر درجه یکی است در خیلی از سکانس‌ها جلوی دوربین گریه نمی‌کرد؛ مثل سکانسی که پشت فنس‌ها می‌گوید: امیرعلی بیا دیگر طاقت ندارم. خانم صامتی پشت دوربین گریه می‌کرد و ما اکثرا صبر می‌کردیم حالش خوب شود و به سراغ پلان بعدی برویم. او کنترل‌شده بازی می‌کرد و همراه و با تمرکز بود. نمونه بارزی از بازیگری که تمام جهان را پشت در می‌گذاشت و سر صحنه می‌آمد.

عاج تاکید کرد: ژاله فهم درست و دقیقی از ماجرا داشت و من فقط می‌گفتم چه فهم و تخیلی از فضا دارم و باقی‌اش تجربه و تمرکز و بازی درخشان او است.

این کارگردان افزود: با خودم می گفتم بازی ژاله به قدری درخشان است که قطعا سیمرغ به او تعلق می‌گیرد.

تمام تمرکزم بر این بود که این فیلم شبیه تئاتر نشود

کارگردان نمایش بابا آدم درباره تفاوت مدیوم تئاتر و سینما گفت: من نمایش هم که کار می‌کنم، نمی‌توانم در سالن بمانم. هرکس نسبت به چیزی که خلق می‌کند وسواس دارد. فکر می‌کنم اگر دوباره سرهنگ ثریا را خلق کنم، بهتر شود. خیلی مهم است که وقتی از تئاتر به سینما می‌‎آیید، تیمی با شما همراه باشند. از اینکه همه به یک خانمی که از تئاتر آمده اعتماد می‌کنند، حس دل انگیزی به من منتقل شد.

عاج درباره نقدی که به سرهنگ ثریا و شیوه روایت تئاتری آن می‌شود، گفت: عده‌ای در نقد سرهنگ ثریا می‌گویند که کارگردان، تئاتری بزرگ را کارگردانی کرده. من برای این که این اتفاق نیفتد، عامدانه و با ترس‌ولرز تلاش و تمرکزم روی این بود که هر سکانس به سینما نزدیک‌تر باشد تا به تئاتر.

کاراکترها شبیه خانواده‌ها بودند نه خود آن‌ها

برنده جایزه گوهرشاد در چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر ادامه داد: قصه‌ها در فیلم هم نقشی در پیرنگ دارند، هم در بخشی با تخیل نویسنده ترکیب شده‌اند. من دوست داشتم وقتی خانواده‌ها قصه را می‌شنوند، بگویند چقدر این کاراکتر شبیه من است. در عین حال که برای آنان آشناست، قصه آنان نباشد.

عاج افزود: این خانواده‌ها به قدری مشکل داشتند که به لحاظ انسانی درست نبود داغ دیگری بر دل آنان گذاشته شود. شاید این عدم‌پرداخت به جزئیات، قصه را در خرده پیرنگ‌ها لاغر کرده اما وفاداری خودم نسبت به قولی که به آنان داده بودم، برایم مهم‌تر بود.

این کارگردان درباره جدیدترین اثر سینمایی خود گفت: کار جدیدم، فضای بسیار متفاوتی از سرهنگ ثریا دارد و به زودی کلید می‌خورد.

سرهنگ ثریا نخستین ساخته سینمایی لیلی عاج در مقام کارگردان است که از ۱۰ آبان ماه اکران خود را آغاز کرده است.

خروج از نسخه موبایل