رسانه سینمای خانگی- افسردگی «آهو»

سپیده آرمان که هم در نگارش فیلم‌نامه «آهو» نقش داشته و هم به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم جلوی دوربین رفته است، گفت: زیستش با این کاراکتر باعث شد تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشد.

به گزارش سینمای خانگی، سپیده آرمان، متولد ۱۳۶٨ و از دنیای روزنامه‌نگاری وارد دنیای فیلمنامه‌نویسی و بازیگری شده است. وی فعالیت هنری خود را با نقش‌آفرینی در چندین فیلم کوتاه مانند تکثیر شده او مثل من و آذین آغاز کرده و پیش از آن نیز در حوزه تئاتر فعالیت‌هایی داشته است.

فیلم بلند سینمایی اینان به کارگردانی رهبر قنبری از دیگر تجربه‌های بازیگری آرمان است.

با سپیده آرمان به بهانه اکران فیلم «آهو» که این روزها روی پرده سینماها رفته است، گفت‌وگو کردیم. او هم در نگارش فیلم‌نامه نقش داشته و هم به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم جلوی دوربین رفته است. به گفته او زیستش با این کاراکتر باعث شد تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشد.

مصاحبه ایرنا با این بازیگر و فیلمنامه‌نویس را در ادامه می‌خوانید.

از نحوه آشنایی‌تان با کارگردان «آهو» بگویید. چگونه شما یکی از فیلمنامه‌نویسان این فیلم شدید؟

من سال‌ها روزنامه نگار بودم. در مجله فیلم بخش‌های تصویری را اجرا می‌کردم. آقای گلمکانی در دفتر مجله مطرح کرد که می‌خواهد بر اساس کتاب «پروانه‌ها در برف می‌رقصند» نوشته نازنین جودت فیلمی بسازد. وی بارها این قصه را به کارگردان‌ها معرفی کرده بود. یک روز خودش در لحظه تصمیم گرفت این کار را خودش انجام دهد. من به ایشان پیشنهاد دادم که صفی یزدانیان فیلمنامه را بنویسد.

چون فضای قصه به فیلم‌های او نزدیک بود. آقای یزدانیان چون مشغله کاری داشت نتوانست بنویسد. زن قصه در کتاب یک زن روشنفکر اهل هنر و ادبیات بود. من دیدم خیلی شبیه من است. به آقای گلمکانی گفتم می‌خواهید من بنویسم که ایشان موافقت کرد. فروردین ۹۹ شروع به نوشتن کردم.

فیلمنامه‌ای که شما نوشتید چه وجوه اشتراک و تمایزی با کتاب «پروانه‌ها در برف می‌رقصند» دارد؟

کتاب درباره دختری بود که پسری را دوست داشت و آن پسر در جنگ مفقود الاثر شده بود. دختر به قبرس می‌رود و زندگی دیگری را شروع می‌کند. اما همیشه به یاد معشوق گمشده‌اش است. اگر این قصه را می‌ساختیم باید صحنه دهه ۷۰ را بازسازی می‌کردیم. هزینه تولید در خارج از کشور هم زیاد بود. من پیشنهاد دادم که قصه را در بستر زمانه معاصر بیاوریم و مهاجرت هم از تهران به شمال کشور باشد.

در نهایت از آن کتاب فقط همین یک خط ماند که دختری عشقش گم شده و دختر در شهر دیگری کنج عزلت گرفته است.

نقطه عزیمت ما آن کتاب بود. آقای گلمکانی آن کتاب را دوست داشت و این جرقه را در ذهنش زد که درباره‌اش فیلم بسازد. کاری که ما کردیم اقتباس نیست. حتی نمی‌توان گفت بر اساس کتاب فیلمنامه‌ نوشتیم. با نگاهی به کتاب قصه نوشته شد.

شما در این فیلم هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان بازیگر حضور دارید. نویسندگی شما بر روی بازی‌تان تاثیر گذاشت؟

این دختر از اول تا آخر قصه در کتاب و فیلمنامه حضور داشت و قهرمان و محور داستان دختر بود و شخصیتش از ابتدای نگارش در وجود من خلق شد و زندگی کرد و نفس کشید. این دختر افسردگی و تالمات روحی زیادی داشت. زیست من با این کاراکتر باعث شد من تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشم. الان سه سال گذشته است. اما انگار من در خودم یک آهویی را پیدا کردم.

انتظار دارید در اکران چه اتفاقی برای فیلم بیفتد؟ مخاطبان «آهو» چه افرادی هستند؟

فیلم «آهو» یک فیلم تجاری نیست. کارگردان خواسته رویایی را که در ذهن خودش داشته مجسم کند. فیلم ما مخاطبان خاص خودش را دارد. هر آدمی که یک بار تجربه عشق در زندگی‌اش را داشته مخاطب خوبی برای فیلم «آهو» است. چون این فیلم درباره عشق است. جمله تبلیغاتی «آهو» این است که از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است. در این فیلم زن از پسری که دوستش داشته هیچ خبری ندارد. دختر در جنگل از همه چیز رها شده است. آهو در اساطیر ما نماد زیبایی و معصومیت و زنانگی است. آدم‌های قصه عاشق بُعد لطیف و روح انسانی آهو می‌شوند. این مردها به دنبال تفسیر سطحی از عشق نیستند.

«آهو» یک نقش کم‌دیالوگ است و مخاطب بیشتر سکوت این شخصیت را تماشا می‌کند. با این موضوع چطور کنار آمدید؟

بازیگری در سکوت خیلی خیلی سخت است. نوع بازیگری که کارگردان می خواست بازیگری سرد، خنثی، درونگرا بدون برون ریزی عاطفی بود. در سکانس‌هایی برون ریزی عاطفی اتفاق افتاد که توسط کارگردان در تدوین حذف شد. این جور سکانس‌ها در فیلم‌های مختلف وایرال می‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد. اما آقای گلمکانی اصلا این چیزها را دوست نداشت. نمی‌خواست فیلم تبدیل به یک ملودرام سانتی مانتال شود.

خودتان به عنوان بازیگر نسبت به این فیلم چه احساسی دارید؟

زندگی من به قبل و بعد از «آهو» تقسیم می‌شود. من بعد از این فیلم روزنامه نگاری و اجرا و برنامه سازی را کنار گذاشتم و بازیگری و فیلمنامه‌نویسی را به صورت تخصصی آغاز کردم. این گذار برای آدمی که تازه وارد این مسیر شده خیلی سخت است. من این تصمیم سخت را گرفتم و سه سال پایش ایستادم. «آهو» نقطه عزیمت من به عالم بازیگری و فیلمنامه نویسی است.

در ادامه کار دوست دارید چه نقش‌هایی را بازی کنید؟

دوست دارم در نقش های متفاوت کارگردان‌های کاربلد سینمای ایران سعادت حضور داشته باشم. من پیشنهادهای متفاوتی داشتم. اما آن طور که در نظرم بود چشمگیر نبود.

فیلم سینمایی «آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی در سینماهای کشور در حال اکران است.

علی مصفا، سپیده آرمان، حامد کمیلی، سهیلا رضوی، رضا یزدانی، محمد طاها جمشیدی، غلامعلی رضایی، رضا کیانیان بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

فیلمنامه این اثر به صورت مشترک توسط هوشنگ گلمکانی و سپیده آرمان نوشته شده است.

رسانه سینمای خانگی- «بر بال خاطرات» بخش ویژه جشنواره فیلم کوتاه تهران

بخش ویژه «بر بال خاطرات» جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به مرور فیلم‌های کوتاه برخی از سینماگران عضو خانواده انجمن سینمای جوانان ایران اختصاص پیدا کرده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، بخش ویژه «بر بال خاطرات» به مناسبت ۴۰ سالگی جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به مرور فیلم‌های کوتاه برخی از سینماگران عضو خانواده انجمن سینمای جوانان ایران اختصاص دارد.

بخش جنبی «بر بال خاطرات» این رویداد با نمایش فیلم‌های کوتاه زیر، خاطرات ۴۰ ساله این رویداد را مرور می‌کند:

«آقا پسری مثل من» به کارگردانی علی محمدقاسمی، «حیدر بابا» به کارگردانی کریم عظیمی، «منطق مطلق اتفاق» به کارگردانی بهرام توکلی، «مونولوگ» به کارگردانی کاوه قهرمان، «اتاقی در نیویورک» به کارگردانی بنیامین هفت‌لنگ، «گور مردها» به کارگردانی علی مردمی، «صیاد کوچولو» به کارگردانی محمد عرب، «آقای س چگونه قاتل شد» به کارگردانی علیرضا محمودی، «فستیوال» به کارگردانی مهدی نادری، «دو خواهر» به کارگردانی بیژن میرباقری، «این راه همیشه بود» به کارگردانی مسعود امینی، «جوخه» به کارگردانی آزاد محمدی، «آرزو» به کارگردانی ساعد نیک ذات، «نوروزگلی» به کارگردانی رهبر قنبری، «تکیه برجام» به کارگردانی میردولت موسوی، «مراسم» به کارگردانی سعید روستایی، «روی آسفالت داغ» به کارگردانی مسعود مددی، «بوم رنگ» به کارگردانی داریوش غریب‌زاده، «سوگند به شب» به کارگردانی عطا مجابی، «زندگی بداهه» به کارگردانی عاطفه خادم‌الرضا، «حفره مشترک» به کارگردانی اسماً ابراهیم‌زادگان، «صراحی» به کارگردانی سعید نجاتی، «حیوان» به کارگردانی بهرام و بهمن ارک، «خانه سفید است» به کارگردانی طیبه فلکیان، «سینما سگ» به کارگردانی شاهد احمدلو، «این یک سونی است» به کارگردانی سامان سالور، «مردها گریه نمی‌کنند» به کارگردانی پیمان نهان قدرتی، «تو هنوز اینجایی» به کارگردانی کتایون پرمر و محمد روح‌بخش، «هستم اگر می‌روم» به کارگردانی سعید پوراسماعیلی، «آیه‌های زمینی» به کارگردانی داریوش یاری، «دست‌های سنگی» به کارگردانی محسن امیریوسفی، «گاری شکسته» به کارگردانی سعید شاه‌حسینی، «دندان آبی» به کارگردانی هومن سیدی، «در تاریخ او» به کارگردانی مهرداد اسکویی، «مرگ یک مترسک» به کارگردانی آرش رصافی، «با او» به کارگردانی نقی نعمتی، «جذابیت پنهان زمان» به کارگردانی شهرام مکری، «بهار اندک» به کارگردانی روح‌الله بهرامی، «جدول، روزنامه و…» به کارگردانی نیما عباس‌پور، «در پیکر» به کارگردانی مهدی آقاجانی، «راه رفتن در مه» به کارگردانی مجید برزگر، «تاج خروس» به کارگردانی آیدا پناهنده، «کودکان ابری» به کارگردانی رضا فهیمی، «حلق آویز» به کارگردانی رقیه توکلی، «بچه خور» به کارگردانی محمد کارت، «کودک و خزان» به کارگردانی امیرشهاب رضویان، «مرهمی باید» به کارگردانی حسن ایزدی شهری، «راهبان» به کارگردانی رضا سبحانی، «یک اتفاق ساده» به کارگردانی لقمان خالدی، «فردا صبح» به کارگردانی محمد نجاریان، «مثل بچه آدم» به کارگردانی آرین وزیر دفتری، «ینده به دومله» به کارگردانی بهزاد رسول‌زاده، «سکوت طولانی» به کارگردانی ابراهیم اصغرزاده، «چاه» به کارگردانی بایرام فضلی، «برکه» به کارگردانی مهدی جعفری، «آن بالا کنار جاده» به کارگردانی مرجان اشرفی‌زاده، «نامه‌ها، عکس‌ها، آدم‌ها» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، «جای منو تو اتاق بنداز» به کارگردانی امیر توده روستا.

فیلم‌های بخش «بر بال خاطرات» در سالن شماره ۸ پردیس سینمایی ملت نمایش داده می‌شوند.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار از ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان جشنواره فیلم و عکس «مادر» معرفی شدند

سومین جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» با حضور مهمانان و اهالی فرهنگ برگزیدگان و شایستگان تقدیر را در بخش‌های مختلف این جشنواره معرفی کرد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی سومین جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر»، آئین اختتامیه این دوره از جشنواره در حالی برگزار شد که همدلی و همدردی هنرمندان و مهمانان در حمایت از مردم غزه و فقدان تاسف‌بار فیلم‌ساز نام‌آور زنده‌یاد داریوش مهرجویی و همسرشان دو پیرنگ اصلی این مراسم بود.

فیلم‌های کوتاه این دوره نوید ظهور فیلمسازان خلاق نسل جدید را می‌دهد

دبیر این دوره از جشنواره ضمن عرض تسلیت بابت جنایات غزه بیان کرد: در کشور ما و بیشتر نقاط دنیا «مادر» یک کلمه کلیشه‌ای، اندکی فرمایشی و فقط از زاویه دید احساسی با آن برخورد شده. از قضا وقتی فراخوان این جشنواره اواخر فرودین منتشر شد آثار متنوع و خلاقانه‌ای به دست ما رسید که من همه آن‌ها را در هیات انتخاب دیدم. بسیاری از آثاری که حتی در داوری انتخاب نشدند واجد ارزش‌های ویژه‌ای بودند که می‌توانند تبدیل به یک ایده خوب یا فیلمساز موفق در آینده شوند. در فیلم‌های کوتاهی که در جشنواره امسال دیدم این نوید را می‌بینم که اتفاق خوبی پیرامون فیلم‌های درباره مادر می‌تواند بیفتد.

منصوره مصطفی‌زاده افزود: در سومین دوره این جشنواره از زحمت‌کشان دو دوره پیشین و این دوره تشکر می‌کنم و با پخش زنده از روبیکا دوستان دور از پایتخت سهل‌تر و روان‌تر آثار خود را فرستاده و هم‌اکنون نظاره‌گر آئین اختتامیه این مراسم به صورت آنلاین نیز هستند.

حمایت نهادها و سازمان‌ها از جشنواره فقط معنوی بود

دبیر سومین دوره جشنواره «مادر» گفت: در این دوره از جشنواره تقریبا می‌توانم بگویم سراغ همه نهادها و سازمان‌های مرتبط رفتیم. همه وقتی عنوان جشنواره «مادر» را می‌شنیدند خوشحال می‌شدند، تشویق می‌کردند اما مثل سازمان ملل که فقط وقتی جنایات از حد می‌گذرد تنها محکوم می‌کنند ما هم بسیار مورد تمجید قرار گرفتیم اما به جز روبیکا از هیچ نهاد دیگری حمایتی به جز آفرین و باریک‌ا… دریافت نکردیم.
اگر قرار است تغییری در جهان اتفاق بیفتد از مادر شروع می‌شود

مصطفی‌زاده تاکید کرد: فکر می‌کنم اگر قرار باشد در این مملکت اتفاق خوبی بیفتد، چیزی تغییر کند حتما باید از مادر شروع شود. مادرها هستند که نسل بعدی را می‌سازند. اگر قرار باشد که جهان به سمت صلح برود باید از مادرها شروع شود. امیدوارم روزی کلمه مقدس مادر چیزی به جز کلمه فرمایشی و کلیشه‌ای امروز باشد و متوجه باشیم که کسانی که برای مادران انرژی می‌گذرند سعی می‌کنند دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.

«آبا»ی مهدی موسوی محبوب‌ترین فیلم از نظر مخاطب
در بخش بعدی این جشنواره برگزیدگان داوریِ بخش مردمی در بخش‌های مختلف جشنواره اعلام شد و فیلم «آبا» به کارگردانی مهدی موسوی برزکی شایسته دریافت عنوان محبوب‌ترین فیلم این دوره از جشنواره از نظر مخاطب شد که تندیس خود را به فاطمه مرتاضی بازیگر پیشکسوت این فیلم به احترام مادرانگی ایشان تقدیم کرد. تندیس جشنواره، دیپلم افتخار و جایزه نقدی در بخش محبوب‌ترین عکس به امید علیزاده تعلق گرفت. همچنین در بخش پویش «مادر دوست‌داشتنی من» هم فاطمه عموزاد از شهرستان گلوگاه به عنوان برگزیده معرفی شد.
در بخش بعدی این جشنواره مهدی مسعودشاهی رئیس شورای سیاست‌گذاری جشنواره «مادر» در سخنانی ضمن ارزش نهادن بر فعالیت‌های هنری که نام «مادر» را بر دوش می‌کشند از حمایت بیشتر نهادهای مختلف از هنرمندان جوان تاکید کرد و رهبر قنبری مستندساز پیشکسوت نیز به عنوان نماینده هیات انتخاب پیرامون نقش مادر در آثار هنری و ویژگی‌ آثار راه‌یافته به این دوره از جشنواره به بیان نکاتی پرداختند.

معرفی برگزیدگان سومین دوره جشنواره «مادر»

تقدیر از برگزیدگان بخش‌های مختلف جشنواره با حضور پوران درخشنده، ابوالفضل همراه، منصوره مصطفی‌زاده و مهدی مسعودشاهی بخش بعدی این آئین هنری بود. بر این اساس در بخش پویانمایی «شب گمشده» به کارگردانی عباس‌علی شریفی، «میم» به کارگردانی محمدرضا خردمندان و «وقتی پروانه‌ها دستخوش جریان باد می‌شوند» به کارگردانی حنانه وحیدی به عنوان کاندیداهای این بخش معرفی شدند و تندیس جشنواره، دیپلم افتخار و جایزه نقدی به محمدرضا خردمندان به فیلم «میم» تعلق گرفت.

در بخش مستند؛ فیلم‌های «مادر» به کارگردانی نعمت‌الله سرگلزایی، «زرافشان» ساخته مهدی رجبیان و «بی بی جان» به کارگردانی حمید میرحسینی نامزدان این بخش بودند که فیلم «زرافشان» جایزه بهترین مستند در بخش نقش مادر و «بی بی جان» عنوان مستند برتر در بخش مفهوم مادری را از آن خود کردند.
در بخش فیلم داستانی؛ فیلم‌های «چپ دست» به کارگردانی نسرین محمدپور، «مادربزرگ» ساخته حسین دارابی و «یک به توان بی نهایت» به کارگردانی علیرضا صادقی به عنوان کاندیداهای دریافت جایزه در این بخش معرفی شدند و بنا بر رای هیات داوران فیلم

«مادربزرگ» در بخش نقش مادر و «یک به توان بی نهایت» در بخش مفهوم مادری به عنوان برگزیدگان معرفی شدند.

همچنین جایزه ویژه هیات داوران سومین جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» به فیلم «مادر» به کارگردانی نعمت‌الله سرگلزایی تعلق گرفت.

در پایان آئین اختتامیه دو فیلم «آبا» به عنوان فیلم برگزیده مخاطبان و «مادر» برگزیده ویژه هیات داوران برای شرکت‌کنندگان در این مراسم نمایش داده شد.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- روایت رهبر قنبری از زیبایی‌شناسی در سینما

کارگاه «زیبایی‌شناسی تصویر سینمایی» با حضور رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، کارگاه «زیبایی‌شناسی تصویر سینمایی» با حضور رهبر قنبری نویسنده و کارگردان عصر روز یکشنبه شانزدهم مهر در موزه سینما برگزار شد.

رهبر قنبری در ابتدای این کارگاه با مروری بر نظریه‌های سینمایی، گفت: از همان ابتدا سینمای فرم‌گرا به وجود آمد که نمونه آن آثار افرادی مانند آیزن اشتاین و فیلم‌هایی مانند «ایوان مخوف» بود که در مقابل آن فیلم‌هایی مانند «باغبان آبپاشی شده» ساخته شد. در واقع به نوعی سینمای داستان‌سرا در کنار سینمای مستند محو بود که اصطلاحاً به آن سینمای فرمال می‌گویند و در مقابل آن سینمای واقع‌گرا شکل گرفت.

وی با بیان اینکه سینمای فرمال در دوره‌ای رواج پیدا کرد و تاثیر خود را گذاشت، افزود: به دنبال این سینما نوعی سینمای اکسپریونیسم نیز پدید آمد که فیلم‌هایی مانند «مطب دکتر کالیگاری» و «فرانکشتاین» از دل همین فرمالیسم ایجاد شد. این مباحث مبانی عقلی و نظری دارد که حتماً باید مطالعه کنید.

قنبری مطرح کرد: از نظر آیزن اشتاین تدوین‌گر و فیلم‌ساز هوشمند آن است که از کمترین زمان برای نمایش تصاویر بیشتر استفاده کند. آنچه مسلم است نظریه هگل قدمت تاریخی و فلسفی دارد و نظریه مقابل آن نظریه واقع‌گراست که معتقد است باید واقعیت محض را پیش روی مخاطب بگذاریم تا خود مخاطب انتخاب کند چه ببیند.

کارگردان «در یک بازار ایرانی» با بیان اینکه نظریه واقع‌گرا در حالت پیشرفته به نئورئالیسم ایتالیایی با فیلم‌هایی مانند «دزد دوچرخه» می‌رسد، گفت: در این نوع سینما پلان‌های عریض و طویل می‌بینید و فیلم‌های «شهر بی دفاع» و «همشهری کین» نیز از این نوع سینما هستند که در آن‌ها همه پلان‌ها باز است. بر خلاف سینمای آیزن اشتاین که در تقابل با سینمای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با سینمای روس است. نظریه آیزن اشتاین در واقع نظریه دیکتاتورمابانه است.

قنبری ادامه داد: نظریه واقع‌گرا معتقد است، سینما به خودی خود وجود ندارد زیرا سینما از شی‌ای تهی است و آنچه می‌بینیم تصویر ذهنی ما است. سینما به عنوان ابزار اهمیتی ندارد و مهم این است تصویر ذهنی ما درست و واقعی و آنگونه که وجود دارد منتقل شود و واقعیت درونی ما را بیرون نشان دهد. بر این اساس می‌توانید تصور کنید وظیفه سینما چیست و چقدر سنگین است.

وی با بیان اینکه نظریه واقع‌گرایانه شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد، ادامه داد: نظریه واقع‌گرایانه در ایتالیا به نئورئالیسم ایتالیایی و نئورئالیسم پوئتیکال می‌رسد که در ایران از آن به عنوان رئالیسم شاعرانه تعبیر می‌شود و سینمای زنده یاد عباس کیارستمی از همین دست است. در فیلم «خانه دوست کجاست» نوعی شاعرانگی وجود دارد که همزمان با آن به واقعیت زیست آن کودک در روستا به مسائل تاریخی و باستانی نیز می‌پردازد.

قنبری درباره کات زدن دوربین نیز بیان کرد: فکر می‌کنید چرا در فیلم رئالیستی برش می‌زنیم؟ به دلیل اینکه دوربین مانند چشم آدم نیست که هر زمان خواستیم اطراف را ببینیم؛ نمای دوربین محدودیت دارد به همین دلیل برش می‌زنیم و با تغییر زاویه اندازه نما را نیز عوض می‌کنیم تا تحرک آن زیاد شود.

وی همچنین گفت: باید توجه داشته باشید که ریتم بیش از اندازه کند، حوصله مخاطب امروز را سر می‌برد. ریتم فیلم‌های من کند است اما برای کند بودن آن دلیل دارم. من معتقدم هر تصویر پیش از آنکه تصویر شود ارکانی را باید بگذراند، ابتدا باید پاکیزگی در کلام داشته باشیم، راویان صحنه را انتخاب کنیم و راوی صادقی باشیم.

در این کارگاه فیلم کوتاه «در یک بازار ایرانی» ساخته رهبر قنبری نمایش داده شد.

در بخش پایانی این کارگاه «رهبر قنبری» به مدت ۲ ساعت مباحث مطرح شده را به صورت عملی در محوطه باز موزه سینما با حاضران تمرین و مرور کرد.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک دارد می‌میرد

تعدادی از سینماگران متذکر شدند: سینمای کودک در حال مرگ است! جشنواره فیلم کودک تنها برای تورهای گردشگری اصفهان دستاورد دارد و متأسفانه سینمای ایران و سینماگران حوزه کودک و نوجوان شاهد دستاورد جدی در این رویداد نبوده اند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، بسیاری از اهالی سینمای کشور که جزو فعالان و دغدغه مندان سینمای کودک و نوجوان بوده و همچنان دغدغه رشد و ارتقای این سینمای مهم را دارند مدت ها است به این باور رسیده اند که وضعیت سینمای کودک و نوجوان در کشور به بحرانی ترین حالت ممکن رسیده و این گونه مهم سینمایی در حال نابودی و اضمحلال کامل است.

آن ها با تأکید بر اینکه از تولید فیلم های کودکان و نوجوانان حمایت نمی شود و تنها عده ای محدود از اهالی سینما که وابسته به برخی جریان های خاص و مافیایی هستند می توانند بودجه های هنگفت برای تولید فیلم های کودک دریافت کنند اما به دلیل عدم علاقه به این حوزه و همچنین فقدان تخصص لازم نمی توانند آثار ارزشمند برای کودکان و نوجوانان در سینمای کشور خلق کنند متذکر شدند: معضل اصلی سینمای کودک مدیران بی دغدغه هستند! این دسته از سینماگران انتقادات شدید خود را به مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی یعنی مهدی جوادی ابراز داشتند و او را مانعی برای تولید آثار درخشان در حوزه سینمای کودک ارزیابی کردند.

متأسفانه در کشورمان توجه به سینمای کودک و نوجوان تاکنون محقق نشده و هرچند که بسیاری از دست اندرکاران و مسئولین سیاست گذار در امور سینمایی کشور سال ها است دغدغه آن را دارند که سینمای کودک در ایران به جایگاه ویژه ای دست پیدا کند و بتواند نه تنها در کشور که با کودکان جهان ارتباط برقرار نموده و سهمی در سینمای جهانی داشته باشد اما این امر به دلایل مختلف که اغلب به فقر سینمای ایران از لحاظ فنی و تکنیکی، ساختار و داستان پردازی باز می گردد محقق نشده است.

سینمای کودک و نوجوان از جمله موضوعات زیرشاخه جریان اصلی سینماست که اگر به درستی به آن پرداخته شود می تواند تاثیرات مثبت زیادی را برای نسل های آینده در زمینه های گوناگون فراهم آورد. سینمای کودک نیاز مبرم برای هر جامعه ای است و نباید سهل انگارانه از کنار آن عبور کرد. هر چند که سال های سال است سینمای کودک در ایران مورد بی مهری قرار گرفته و از سوی مسئولان و تهیه کننده ها حمایتی از این سینمای رو به زوال نمی شود.

بسیاری بر این امر اعتقاد دارند در حالی که بسیاری از کشورهای جهان تمرکز و توجه بسیار ویژه ای در زمینه تولید فیلم های داستانی و انیمیشن برای کودکان و نوجوانان شان دارند، کشور ما که طی سال های پس از پیروزی انقلاب توجه ویژه ای به این گونه مهم سینمایی داشت در سال های اخیر با نوعی رکود و بحران در این ژانر سینمایی مواجه شده است و این مسئله باعث شده تا مخاطبان اصلی این حوزه سینمایی بدل به مشتریان پر و پا قرص انیمیشن ها و فیلم های کودکانه هالیوودی بشوند؛ این اتفاق مهم زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی و هنری کشور ما است چرا که اگر کودکان و نوجوانان ما که آینده ساز این سرزمین هستند بخواهند همچنان در غرقاب تولیدات هالیوودی دست و پا بزنند روز به روز از فرهنگ بومی خود دور شده و حلقه ارتباطی شان را با فرهنگ ملی و میهنی از دست می دهند و طی چند دهه دیگر اصلا هویتی از فرهنگ ایرانی در کشور وجود نخواهد داشت.

در همین راستا با ۱۵ تن از سینماگران مطرح و برجسته حوزه کودک و نوجوان خانم ها و آقایان: عادل بزدوده، زحل رضوی، امید نیاز، بیژن بیرنگ، سیدجواد هاشمی، بیتا منصوری، امیر مشهدی عباس، میثم معراجی، حسین ریگی، امیر سحرخیز، محمد نیک بین، حسن آقاکریمی، رهبر قنبری، عرفان لولاکی و مختار عبدالهی گفتگو کردیم که ماحصل نظرات ایشان برای مخاطبان گرامی سینماپرس نقل شده است.

عادل بزدوده نویسنده، کارگردان نمایش عروسکی و عروسک‌ ساز در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: سال ها است متولیان سینمای کودک و نوجوان از فیلمسازان خبره این حوزه دعوت به کار نکرده اند! آن ها باید پاسخگوی وضعیت بحران زده سینمای کودک و نوجوان باشند چرا که سیاست های آن ها این سینما را به این حال و روز انداخته است. سینمای کودک سال ها است در بستر بیماری است؛ سینمای کودک به جز چند مورد محدود و معدود فیلمی که در سال های ابتدایی پس از انقلاب ساخته شد همواره بیمار بوده است. راه حل درمان این سینما آن است که مدیران دست به یک آسیب شناسی بزنند و ببینند در تمامی سال هایی که از پیروزی انقلاب می گذرد چه بر سر این سینما آمده است.

زحل رضوی نویسنده، کارگردان و تهیه کننده حوزه انیمیشن نیز با انتقاد از وضعیت وخیم و بحرانی سینمای کودک و نوجوان اظهار داشت: پرسش بنده از متولیان سینمای کودک و نوجوان این است که مگر سینمای کودکی هم وجود دارد که برای آن جشنواره برگزار می کنند؟ سینمای کودک یک قبر خالی است که جنازه اش پوسید و تمام شد و رفت! کدام سینمای کودک و نوجوان؟ چه جشنواره ای وقتی اغلب فیلمسازان کاربلد این سینما بیکار و خانه نشین هستند؟

امید نیاز کارگردان سینما در این راستا متذکر شد: جشنواره فیلم کودک تنها برای سیگار فروش نزدیک به هتل هنرمندان و تورهای گردشگری اصفهان دستاورد دارد چرا که آن ها از برگزاری این جشنواره منافع زیاد می برند و متأسفانه سینمای ایران و سینماگران حوزه کودک و نوجوان هرگز شاهد دستاورد جدی در این رویداد نبوده اند. در روزگار نه چندان دور ویترین سینمای ایران با فیلم های کودک بود و در دنیا سینمای ایران را با آثار درخشانی مانند «بچه های آسمان» و «خانه دوست کجاست؟» می شناختند اما متأسفانه امروزه به دلیل سهل انگاری مدیران فرهنگی و سینمایی کار این سینما به جایی رسیده که جز ویران سرایی از آن باقی نمانده است.

بیژن بیرنگ کارگردان سینما و تلویزیون در گفتگو با سینماپرس اظهار داشت: جشنواره ها اغلب برای پر کردن بیلان کاری مدیران و کمک به نورچشمی های شان برگزار می شوند در غیر این صورت معنایی ندارد وقتی اغلب فیلمسازان برجسته سینمای کودک و نوجوان بیکار و خانه نشین هستند و فیلم شاخصی در این حوزه تولید نشده باز هم جشنواره برگزار کنند و دور هم جشن بگیرند! کار فارابی حمایت از فیلم هایی است که تنها در کشوهای این نهاد آرشیو می شوند! در این سال ها همواره شاهد بودیم پول های بیت المال را به دوستانی که خودشان دوست دارند می دهند که نتیجه آن هم شده فیلم هایی که اغلب شان فقط به درد آرشیو می خورند و هیچ دغدغه ای ندارند و هیچ کودکی هم با آن ارتباط نمی گیرد.

سیدجواد هاشمی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون تأکید کرد: فارابی سال ها است جشنواره کودک را برگزار می کند تا نیروهایش اضافه حقوق بیشتر بگیرند! در واقع چشم امید مدیران و کارمندان فارابی به این جشنواره است و برای همین هم اصرار به برگزاری اش دارند. فارابی سال ها است جشنواره برگزار می کند برای اینکه ثابت کند نیروهایش کار می کنند! این نهاد جشنواره برگزار می کند برای اینکه نیروهایش مبالغ بیشتری دریافت کنند؛ اساساً آدم های قدیمی و تغییر ناپذیر ادوار فارابی از کارشناسان و کارمندان چشم امیدشان به این جشنواره و اضافه کار و حقوق است و به نظرم می آید که باید درک شان کرد!

بیتا منصوری تهیه کننده سینما در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: وضعیت سینمای کودک و نوجوان بحرانی است و بنده دیگر حاضر به سرمایه گذاری برای تولید فیلم کودک نیستم. در جشنواره فیلم کودک فیلم من دو جایزه مهم گرفت؛ هم جایزه بهترین فیلم از داوران کودک و هم جایزه هیأت داوران اما همین فیلم با دو جایزه مهم از جشنواره کودک در زمان اکران با مشکلات عدیده و جدی روبرو شد و من با مرارت بسیار و چنگ و دندان توانستم فیلمم را اکران کنم.

امیر مشهدی عباس نویسنده، کارگردان و فعال فرهنگی حوزه کودک و نوجوان در این خصوص به سینماپرس گفت: پرسش بنده از مسئولان این است که چرا فیلم های ۵۰ میلیاردی در فارابی تولید می شود اما سینماگران درجه یک کودک و نوجوان از تأمین اجاره خانه شان عاجزند؟ چرا باید فیلم هایی با بودجه بیت المال تولید شده و آرشیو شوند اما هیچ کمک هزینه ای برای تولید فیلم های درخشان سینمای کودک و نوجوان اختصاص پیدا نکند؟ اصولاً مدیریت غیرمتخصص دلیل اصلی وجود بحران است؛ ما این روزها شاهد اتفاقات عجیب و غریب در این سینما هستیم. فارابی فراخوان می دهد که تنها فرصت باقی مانده برای ثبت نام در جشنواره فیلم کودک و نوجوان تا پایان مرداد ماه است در صورتی که تا جایی که بنده می دانم اغلب فیلمسازان برجسته این حوزه بیکار و خانه نشین هستند. من اتفاقاً از دوستان سوأل کردم مگر فیلمی هم هست که شما فراخوان دادید گفتند بله چند فیلم از قبل از کرونا و دوران کرونا وجود دارد که سر جمع حدود ۱۰-۱۲ فیلم می شود و با همین ها جشنواره را برگزار می کنیم.

میثم معراجی تهیه کننده و کارگردان سینما گفت: بنده از مسئولان سوأل دارم چرا به تله فیلم ها به زور پروانه سینمایی اعطا می کنند تا بتوانند آن ها را در جشنواره شرکت دهند؟ آیا بهتر نیست اگر می خواهیم جشنواره ای برگزار کنیم همه فیلم های آن به صورت واقعی فیلم های سینمایی باشند؟ یکی از نکات قابل تأمل در خصوص این دوره برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان انتخاب دبیر آن است! برای بنده جای سوأل است آیا هر فردی که مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی می شود باید حتماً دبیر جشنواره فیلم کودک هم باشد؟ بی شک این اتفاق غلط است و اینکه تنها دو سه ماه مانده به برگزاری جشنواره دبیر آن تعیین شود قطعاً معضل بزرگی برای جشنواره خواهد بود و این رویه باید حل شود.

حسین ریگی کارگردان سینما متذکر شد: متأسفانه حساسیت و اهمیت سینمای کودک و نوجوان درک نمی شود این در حالی است که در همه جای دنیا این سینما جدی گرفته می شود و حتی در صحبت های مدیران سینمایی ما نیز حوزه سینمای کودک همواره جدی است اما در عمل هرگز جدی گرفته نمی شود و صرفاً اگر کاری هم صورت می گیرد از روی رفع تکلیف است و عزمی برای حمایت از سینمای کودک وجود ندارد چون دغدغه ای در کار نیست. مدیران سینمایی باید از سینماگری که دغدغه کودک و نوجوان را دارد حمایت کنند. متأسفانه وضعیت امروز سینما به گونه ای شده که تهیه کنندگان اصلاً کار برای کودکان را نمی پسندند چرا که اکران مناسبی به این فیلم ها داده نمی شود و سرمایه آن ها هدر می رود. این مدیران سینمایی هستند که می توانند سینما را به سمتی هدایت کنند که دغدغه اصلی سینماگران تولید فیلم کودک باشد.

امیر سحرخیز کارگردان و مدرس حوزه انیمیشن اظهار داشت: کالاهای فرهنگی مختص به کودکان و نوجوانان در مقابل کالاهای مختص بزرگسالان قربانی شده است و از این رو نه تنها سینمای کودک و نوجوان وضعیت بحرانی دارد بلکه سایر حوزه های مرتبط مانند حوزه نشر و… مختص کودکان نیز با معضلات جدی در حال دست و پنجه نرم کردن است. بنیاد سینمایی فارابی که به عنوان متولی اصلی سینمای کودک و نوجوان شناخته می شود سال ها است اسمش با جشنواره فیلم کودک گره خورده است اما نکته اینجا است که برگزاری جشنواره فیلم کودک نیازمند تولید فیلم است و تا فیلمی نباشد قاعدتاً نمی توان جشنواره برگزار کرد از این رو بهتر است که مدیران این نهاد در گام اول اهتمام ویژه ای برای تولید فیلم های کودک داشته باشند.

محمد نیک بین تهیه کننده سینما در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: محدود بودن بازار در حوزه سینمای کودک و نوجوان باعث دور شدن فیلمسازان و تهیه کنندگان از این عرصه شده است و بی شک اگر شرایط به خصوص در حوزه توزیع و اکران بهبود پیدا کند هنوز هستند فیلمسازانی که با طیب خاطر در این حوزه سرمایه گذاری کنند. ما باید بتوانیم یک مسیر درست را در سینمای کودک در نظر بگیریم و با قدم گذاشتن در این مسیر اصولی و درست کاری کنیم که در ابتدا زمینه برای اکران حداکثری آثار سینمای کودک در کشور فراهم شود، در گام بعدی آثار ارزشمند برای کودکان تولید گردد و در نهایت فیلم ها آنقدر دارای جذابیت باشند که مردم با جان و دل از آن ها استقبال کنند.

حسن آقاکریمی تهیه کننده و کارگردان سینما نیز به سینماپرس گفت: برگزاری جشنواره هیچ تأثیری در رشد و توسعه سینمای کودک و نوجوان ندارد و حتی اگر چند دوره هم برگزار نشود تأثیر جدی بر سینمای کودک نخواهد گذاشت. متأسفانه مدیران در پی پرکردن بیلان کاری و تبلیغات برای خود هستند! جشنواره چون محلی برای تبلیغات مدیران فرهنگی و نوعی ویترین دولتی است مورد توجه مسئولان است و اگر این جشنواره ها برای آن ها بیلان کاری محسوب نمی شد قید آن را هم می زدند!

رهبر قنبری کارگردان سینما با انتقاد شدید از وضعیت بحرانی سینمای کودک و نوجوان خاطرنشان کرد: مدیران فارابی فقط حقوق ما را پایمال می کنند و هیچ کاری برای بهبود شرایط ما و بهبود شرایط سینما انجام نمی دهند. این مدیرانی که با حقوق ده ها میلیون تومانی در نهادهایی مانند فارابی استخدام می شوند چه کاری انجام می دهند؟ با کدام سبقه و تجربه در این سمت می نشینند؟ تا کی باید ببنیم که آن ها می خواهند با حرف ها و نوشته های ما خود را فهیم جا بزنند؟ این مدیران از سخنان ما برای خودشان جلوه آرایی می کنند و هیچ کاری انجام نمی دهند درست مثل آقای جوادی که هیچ کاری انجام نداد!

عرفان لولاکی تهیه کننده آثار انیمیشن تأکید کرد: خودی و ناخودی کردن، عدم اختصاص بودجه مناسب، فقدان اکران مناسب و شوآف های مدیران بزرگترین معضل سینمای کودک و نوجوان طی سال های اخیر است که امیدواریم با حضور مدیرعامل جدید بنیاد سینمایی فارابی شاهد از بین رفتن این معضلات و تحولات مثبت و ارزشمند در این حوزه باشیم. مسئولان باید فکر اساسی در این حوزه داشته باشند. بنده نمی دانم اگر بودجه برای تولید فیلم های خوب نیست چرا برای برگزاری جشنواره ها اینقدر هزینه می شود؟ این بیماری است که در تمامی ادوار وجود داشته و مسئولان به نوعی خود را ملزم می دانند که هر سال جشنواره برگزار کنند و جز اینکه کیفیت آثار جشنواره هر سال پایین و پایین تر آمده ما شاهد هیچ عایدی مثبتی از این رخداد نبوده ایم.

مختار عبدالهی کارگردان سینما در خصوص تداوم تصمیمات و کارهای غلط در حوزه سینمای بحران زده کودک و نوجوان در آستانه برگزاری جشنواره فیلم کودک گفت: سینمای کودک تنها و غریب مانده و کسی به فکر آن نیست. بی شک مدیران سینمایی اگر بخواهند به راحتی می توانند آسیب شناسی کنند که چرا وضعیت سینمای کودک و نوجوان چنین شده است؛ بنده فکر می کنم منفعت دوستان در این ژانر کمتر هست و به همین علت هم این سینما را به حال خود رها کرده و به آن توجهی ندارند.

رسانه سیننمای خانگی- اسامی فیلم‌های راه‌یافته به جشنوار «مادر»

دبیرخانه سومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» پس از بررسی هیات انتخاب، فیلم‌های راه یافته به این دوره از جشنواره را معرفی کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره «مادر»، هیات انتخاب بخشِ فیلم سومین دوره جشنواره ملی فیلم و عکس «مادر» متشکل از طیبه فلکیان، شیرین بینا، منصوره مصطفی‌زاده و رهبر قنبری پس از ارزیابی ۲۷۲ فیلم واصل شده به دبیرخانه، ۵۳ اثر را حایز شرایط لازم برای حضور در بخش داوری این جشنواره تشخیص دادند و به شرح ذیل معرفی کردند:

«پرنسس» به کارگردانی محمد حسین عباسی، «تابلوی روی دیوار» به کارگردانی محمد صادق رمضانی‌مقدم، «تار و پود» ساخته محمد صادق رمضانی‌مقدم، «تمام خاطرات من» اثر مهدی رجبیان، «جای خالی» ساخته نسیم اسدپور، «چای تلخ» به کارگردانی مجتبی عرفانیان، «چپ دست» ساخته نسرین محمدپور، «حکایت مادر» به کارگردانی محمدحسین امانی، «دالکه» به کارگردانی نسیم عینی، «شب گمشده» اثر عباس علی شریفی، «گل در وقت اضافه» ساخته شایان سجادی، «قبل از تاریکی» به کارگردانی مصیب حنایی، «گوسفندان ما را خواهند بلعید» ساخته مصطفی رستم‌پور، «لبخند عروسک‌ها» اثر جواد صالح، «مادر» به کارگردانی نعمت‌الله سرگلزایی، «مادرانه‌تر» ساخته زهرا میری، «مادر بزرگ» به کارگردانی حسین دارابی، «مادری برای صلح» اثر حسین گلزار، «مامان خودمه» ساخته محمدحسین امانی همدانی، «میم» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، «ناخوانده» اثر سینا رضایی، «نامه به فرشته» ساخته محمد جوادی نیا، «نسیم مادر» به کارگردانی صادق قاسمی، «یک به توان بی نهایت» به کارگردانی علیرضا صادقی، «یک روز مادری» ساخته حسین نظری، «زر افشان» به کارگردانی مهدی رجبیان، «سرور» اثر فرزاد اسلام‌پور، «کالسکه» ساخته نیما عربیان، «فینال» اثر روح الله فخر رو، «وقتی پروانه‌ها …» به کارگردانی حنانه وحیدی، «نگارستان» ساخته سیدحسین نواب، «گاه لیلا گاه مجنون» ساخته سیدایمان قوامی، «گیم اُوِر» اثر هادی نادری، «به نام مادر» به کارگردانی یحیی پاک‌طینت، «قرار» به کارگردانی حمیده نادری، «ساعت خواب» ساخته مینا سادات حسینی، «برگه سفارش» به کارگردانی مجید رضا دهقانی، «تهار» اثر یاسر دشتی، «یک دست صدا دارد» ساخته سعید کریمی، «دا» به کارگردانی سعید کریمی، «لالایی» ساخته محمد مرادی جاوید، «مادرم لیلا» اثر داوود شیخ، «۲۰ سالگی» به کارگردانی رقیه توکلی، «سهمی از یک قبر» ساخته اشکان چاووشی، «بابردو» به کارگردانی سیاوش ساعدی‌پناه، «ناهارترین» اثر رضا کشاورز، «ژاکت» به کارگردانی محمد نظمی ادیب، «زندگی با آرزو» ساخته امیرعلی میردریکوند، «آبا» اثر مهدی موسوی برزکی، «بی بی جان» به کارگردانی حمید میرحسینی، «نفس» ساخته بابک مجیدی، «ویزیت رایگان» اثر داوود جلیلی و «ننه هما» به کارگردانی داوود جلیلی.

این آثار در مرحله بعد توسط هیات داوران جشنواره متشکل از پوران درخشنده، ابوالفضل همراه و طیبه فلکیان مورد بررسی قرار گرفته و برگزیدگان نهایی در اختتامیه جشنواره معرفی خواهند شد.

سومین دوره جشنواره «مادر» به دبیری منصوره مصطفی‌زاده توسط موسسه نیلا فرهنگ و با مشارکت و حمایت اپلیکیشن روبیکا، معاونت امور فرهنگی و اجتماعی مترو تهران و موسسه تصویر شهر، مهر سال جاری برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- برنامۀ موزه سینما برای روز سینما اعلام شد

همزمان با ۲۱ شهریور مصادف با «روز ملی سینما»، مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما ۲ کارگاه تخصصی فیلمبرداری و کارگردانی و یک نشست سینمایی برگزار می‎کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، علیرضا خمسه، علی لقمانی و رهبر قنبری همزمان با روز ملی سینما مهمان مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما می شوند.

یکشنبه ۱۹ شهریور کارگاه تخصصی فیلمبرداری در سینما با موضوع «چگونه تصاویر بهتری خلق کنیم» توسط علی لقمانی فیلمبردار سینمای ایران ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ برگزار می شود. علی لقمانی فیلمبرداری فیلم‌هایی همچون «شهر زیبا»، «طهران تهران»، «اشک سرما»، «نفس عمیق»، «عروس آتش»، «جزیره رنگین»، «بی خود و بی جهت»، «آلزایمر»، «عیار ۱۴»، «جعبه موسیقی» را بر عهده داشته است.

همچنین روز دوشنبه ۲۰ شهریور کارگاه تخصصی کارگردانی در سینما با موضوع «از ایده تا اجرا » توسط رهبر قنبری از ساعت ۱۶ تا ۱۹:۳۰ برگزار می شود. رهبر قنبری ساخت فیلم هایی همچون «پرنده باز کوچک»، «او»، «عروسی حسین»، «روئیدن در باد»، «مثل یک پدر»، «پنجره»، «بر توسن خیال یار»، «شیخ نحند خیابانی» را بر عهده داشته است.

روز سه شنبه ۲۱ شهریور نیز همزمان با روز ملی سینما نشست تخصصی «کمدی؛ سینمایی برای تمام فصول» با حضور علیرضا خمسه بازیگر و کمدین سینمای ایران از ساعت ۱۷ تا ۱۹ برگزار خواهد شد. علیرضا خمسه در فیلم هایی همچون «شاید وقتی دیگر»، «روز باشکوه»، «آپارتمان شماره۱۳»، «بوی خوش زندگی»، «دو نفر و نصفی»، «مهریه بی بی»، «جیب برها به بهشت نمی روند»، «زیر بام های شهر»، «عروسک»، «بیست»، «یکی بود یکی نبود» و … نقش آفرینی داشته است.

این رویدادها در سالن فردوس موزه سینما برگزار می‌شود و علاقه مندان برای حضور در این برنامه‌ها می توانند به سامانه اینترنتی موزه سینما مراجعه کنند.

رسانه سینمای خانگی- نقش قهرمان در سینمای ایران کجاست؟

در نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» که با حضور اهالی و صاحب نظران سینما برگزار شد، عنوان شد: سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» با حضور مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما، منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما و مدیر فرهنگی، رهبر قنبری کارگردان، جواد طوسی منتقد سینما و غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث کارهای بزرگی می شود

مدیر عامل موزه سینما گفت: سینما در دنیای معاصر، جدی و تخصصی شده و عمق زیادی پیدا کرده است و اگر به سینما نگاه سطحی داشته باشیم در واقع خود را از سینما محروم کرده‌ایم. در سال‌های اخیر اصطلاح دانش‌بنیان را زیاد شنیده‌ایم و من به سینمای دانش‌بنیان زیاد فکر می‌کنم.

مجید اسماعیلی با بیان اینکه نمی‌توانیم در حوزه اجتماعی فیلم بسازیم و از یک متخصص اجتماعی مشورت نگیریم، ادامه داد: من معتقدم هیچ چیز در دنیای جدید سطحی نیست، همه چیز جدی و عمیق است و امروزه هوش مصنوعی و تکنولوژی هم به سینما کمک می‌کند به همین دلیل باید در سینما موشکافانه‌تر به مسائل بپردازیم.

قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیماسماعیلی افزود: بسیاری از افراد معتقدند سینما باید قهرمان داشته باشد حال این سوال پیش می‌آید که قهرمان چیست و چه اتفاقی می‌افتد که به یک موقعیت و جریان، قهرمان و ضدقهرمان می‌گوییم. ممکن است این ضدقهرمان، تفکر یا موجودات فضایی یا بلایای طبیعی باشد اما آیا قهرمانان خود را شناخته‌ایم؟ در سینمای ایران قهرمان باید واجد چه شرایطی باشد تا به آن قهرمان بگوییم؟ به نظرم قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیم.

مدیرعامل موزه سینما یادآور شد: در سینما هر چیزی مبتنی بر دانش است اما آنچه نیازمند تقویت بیشتر است تولید محتوا است. در جوامع مختلف درباره اتفاقاتی که می‌افتد نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و چند مقصر در ذهن مردم شکل می‌گیرد. برخی نوک هرم و برخی قائده هرم یعنی مردم را مقصر می‌دانند.

وی ادامه داد: دو تمدن وقتی به مشکلی برخورد می کنند دو نوع نگاه دارند؛ تمدن اول اولین کاری که می‌کند خود را برای حل آن اختلاف، مسئول می‌داند و سینمای غرب با مفهوم غرب سعی می‌کند این موضوع را جا بیاندازد؛ یعنی همه شما برای کاری که باید انجام شود، قهرمانید.

اسماعیلی ادامه داد: نگاه دیگر که شاید ناشی از استبداد شرقی باشد این است که هر مسئله‌ای را به بالا ارجاع ‌دهیم؛ مثل این جملات که اصلا نباید به سیاستگذاران و مدیران امید داشت. یعنی هر تغییر و تحول مثبتی که اتفاق می‌افتد یا از سمت قائده هرم (مردم) است یا از سمت نخبگان و نخبگان می‌توانند به بالا و پایین هرم فشار آورند.

وی با بیان اینکه قهرمان لزوما یک مدیر نیست، ادامه داد: قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث می‌شود کنش‌گرانه کارهای بزرگی انجام دهد. اینکه هر کسی باید خودش را قهرمان بالقوه برای تغییر بداند یک چیز است و اینکه منتظر آن باشیم فردی دیگر مسئله‌ای را که در اختیار ما نیست حل کند، یک مسئله دیگر است. مفهوم قهرمان در این دو تمدن به شدت تحت تاثیر نظام ارزشی و اعتقادی است. سوسیالیست‌ها قهرمان فردی نمی‌سازند و جمع‌گرایانه فکر می کنند و از طرفی در دیدگاه کاپیتالیست‌ها قهرمان فردی زیاد است.

مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است

وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان استدر ادامه منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما نیز گفت: اینکه سینما باید دانش‌بنیان باشد یک رویکرد است و اینکه سینما، دانش‌بنیان است رویکردی دیگر است. به نظر من نه تنها سینما دانش بنیان است و بر اساس دانش شکل گرفته بلکه به توسعه دانش و تخیلات منجر به دانش و علم نیز کمک کرده است. گاهی سینما خودش ابداع‌گر امری بوده که بعدها در صحنه عمومی اتفاق افتاده است اما آیا این امر متعلق به سینما ، ادبیات و سایر هنرها پیش از رونق و شکل گیری سینما بوده؟ به نظر من آنجا هم همین اتفاق افتاده است.

وی با اشاره به اینکه قهرمان و ضد قهرمان یک بحث اصلی در سینما است، افزود : وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است.

شاهسواری افزود: در سینمای ایران متهم هستیم که قهرمان نداریم و به نظر من هر زمان که جامعه از نظرسیاسی و نظام مدیریتی در شرایط تحمل قهرمان باشد، قهرمان به وجود می‌آید؛ قهرمان کسی است که علیه شرایط حاکم ناعادلانه بر خود یا دیگران به تشخیص یا به اجبار شورش و قیام می‌کند. نمونه آن را از مدل فیلم‌های وسترن گرفته تا نوآر و حتی مدلی از قهرمان که در سینمای ایران در پیش از انقلاب وجود دارد، می‌بینیم. مثلا آثار مسعود کیمیایی شورش بر شرایط حاکم است که گاهی مبنای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی یا اقتصادی دارد اما مهم‌ترین عامل آن تحقیر است؛ انسان تحقیر شده از یک جا به بعد دیگر نمی‌خواهد به تحقیر تن بدهد و از آن لحظه قهرمان متولد می‌شود.

وی با اشاره به چالش‌هایی که در شکل‌گیری سینمای قهرمان محور ایران وجود دارد، ادامه داد: اینکه سینمای قهرمان‌محور دچار قصورات جدی است، نیاز به بحث فرهنگی عمیق دارد. گاهی با امکانات امروزی درباره دیروز قضاوت می‌کنیم و قضاوت منصفانه و عادلانه نداریم. هیچ وقت خودمان را نقد نمی‌کنیم؛ هر امری رویکردی منصفانه، عاقلانه و مورد احترام نداشته باشد، نابود است. دیدگاه ما به قهرمان و ضدقهرمان باید منصفانه باشد در غیر این صورت در سینمای فعلی باقی خواهیم ماند.

این مدیر فرهنگی با بیان اینکه علم آینده‌پژوهی محصول سینماست، گفت: امروز با تصویر از دیگران خبر می‌گیریم و با تصویر از خود خبر می‌دهیم و باید توجه داشته باشیم که قدرت تاثیرگذاری تصویر بیشتر است. سینما آن چیزی است که تصاویر می‌سازند و به ما منتقل می‌کنند و ما هم آن را باور می‌کنیم.

شاهسواری با بیان اینکه مفاهیمی که هیچ تصویری از آن وجود ندارد قابل باور نیست، خاطرنشان کرد: سینمای ایران قطعا قدرت بازنمایی قهرمان و ضدقهرمان را دارد. متاسفانه امروز میل به خلق ایده نداریم و بی هدف زندگی می‌کنیم درحالیکه اگر ما به چیزی افتخار نکنیم و چیزی برای افتخار کردن نداشته باشیم در جنگ امروز باخته‌ایم.

ضدقهرمان رقیب و حریف قهرمان است

در ادامه جواد طوسی منتقد سینما گفت: «قهرمان» موجودیت خود را در شرایطی به دست می آورد که قابلیت الگو شدن در متن جامعه یا آن سیستم را داشته باشد و این می‌تواند خصایص مختلفی از جهت مبانی انسانی، اخلاقی، شهامت، روحیه کنش‌مندی عدالت خواهی و… حتی مرگ‌آگاهی به همراه داشته باشد.اما قهرمان واقعی کسی است که بدون اینکه بخواهد این نشانه‌ها وخصایص والا را به شکلی متظاهرانه به رخ بکشد، به یک ضرورت الزام‌آور و اجتناب‌ناپذیر عینی و تاریخی رسیده باشد تا در آن ساحت دلخواه والگو پذیر قرار بگیرد.در واقع قهرمانباور پذیر وسمپاتیک نباید پُز قهرمانانه بدهد و این دغدغه‌مندی باید در ذاتش وجود داشته باشد.

وی افزود: «ضدقهرمان» به عنوان رقیب وهماورد و حریف قهرمان، فردی است که عامل بازدارنده‌ برای جولان دهی و اجرای مطلوب قهرمان است. ضدقهرمان در قواعد بازی حرفه ای یک سیستم وتشکیلات سینمایی کارآمد وتشخص یافته، می‌تواند حتی یک حیوان یا موجودی غیرعادی و طبیعت باشد، مانند فیلم‌های«آرواره‌های کوسه»،«پرندگان»،«ارباب حلقه‌ها»، «ترمیناتور»،«غیر ممکن» و… .گاهی ضدقهرمان می‌تواند در فردیت خود، موجودیت قهرمان را داشته باشد و بار ترکیبی پیدا کند. گاهی هم ضدقهرمان خود سیستم است که در برابرقهرمان معترض وسازش ناپذیر صف آرایی می‌کند. بنابراین شرایط و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه دراجرای درست وقاعده مند قواعد بازی برای شکل یابی یک سینمای حرفه ای اهمیت بسزا دارد.

طوسی خاطرنشان کرد: کشوری چون آمریکا که قدمت تاریخی چندانی ندارد، با همین تولیدات فرهنگی و هنری و در عین حال حرفه ای وخوش ساخت خود به خوبی می تواند نظر مخاطبین کشورهایی را که در این زمینه کم کاری کرده اند را به خودش جلب کند تا مضامین و وجوه ساختاری آثار متنوعش شوند. اساساً« ژانر» ارتباط ناگسستنی با مناسبات حرفه‌ای دارد؛ باید کمپانی، استودیو یا بخش خصوصی را به درستی تعریف ‌کنید تا گونه‌شناسی موضوعیت پیدا کند؛ موردی که همچنان حلقه مفقوده سینمای ماست.

وی ادامه داد: اگر در دوران بعد از انقلاب ژانری به نام «سینمای جنگ» را تجربه کردیم و توانستیم در آن کم وبیش خوب پیش برویم، خودِ آن رخداد تاریخی به ما کمک کرد و شرایطی را بوجود آورد تا سینماگرانی مانند رسول ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش،محمد علی باشه آهنگر و… را داشته باشیم؛ سینماگرانی که در دل آن رویداد بودند و توانستند چراغ این ژانر را روشن نگه دارند. اما آیا توانستیم مراقبت های لازم برای حفظ این ژانر انجام دهیم؟ به نظر می‌رسد به جای اینکه این نوع سینما مسیر طبیعی اش را طی کند وقهرمان های واقعی وباور پذیرش را ازبطن تاریخ ومتن جامعه شناسایی کند، «ایدئولوژی» می خواهد خودش را به آن تحمیل کند. امیدوارم در چنین شرایطی، نسل‌های جوان و پرانگیزه این دوران قهرمان‌های تاثیرگذار ودغدغه مند خود را از دل جامعه ملتهب معاصر پیدا کنند ودرمعرض دید مخاطب این زمانه بگذارند.

دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است

رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در ادامه این نشست گفت: موضوع دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است. دیگران در جهان، نگاه ما را مال خود می‌کنند و اگر ما در قید و بند سینمای خود باقی باقی بمانیم؛ اینترنت ، تکنولوژی و هوش مصنوعی ما را از دایره سینمای جهانی بیرون می‌اندازد.

وی ادامه داد: امروز هوش مصنوعی حتی تدوین آثار سینمایی را انجام می‌دهد و اگر بی‌تفاوت باشیم به زودی از دایره قصه‌پردازی خارج می شویم؛ در واقع اگر ما دانش‌بنیان نباشیم، دانش، بنیان ما را برمی‌اندازد. نباید از یاد ببریم که ابزار جدید سینمای جدیدی ایجاد می‌کند و گرچه ما از دنیا عقب نیستیم اما باید هوشیار باشیم.

قنبری افزود: در مورد قهرمان و ضدقهرمان باید ببینیم آیا راجع به سینمای عامه‌پسند حرف می‌زنیم یا درباره جامعه فرهنگی هویت‌مند که می‌خواهد شخصیت ما را به دنیای امروز ارائه دهد. برخی فیلم‌های اجتماعی مانند «فروشنده» را دوست دارم زیرا ضدقهرمان ندارد اما کاملا گویاست. ضدقهرمان می‌تواند هر کسی باشد، حتی خیال سرکش یک نویسنده می‌تواند آنتاگونیست باشد. برای پرداختن به مفهوم متعالی فکر کنید زیرا هدف، متعال کردن واژگان اصیل در جامعه است.

سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که قهرمان آینده را خلق کند

غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه نیز با بیان اینکه به اقتضای حرفه‌ اش که آینده‌پژوهی است فیلم‌های زیادی می بیند، گفت: امروزه چیزی که در آینده پژوهی مورد بحث است جدا از اقتصاد «بحران هویت» و جنگ میان هوش مصنوعی و انسان است و اگر می‌خواهید حرفتان را قبول کنند باید ابزاری به اسم رسانه داشته باشید. آینده‌پژوهان می‌گویند ما خلق می‌کنیم و رسانه پخش می‌کند.

وی افزود: امروزه در کشورهای دنیا بر مبنای مطالعات الوین تافلر تصویر می‌چینند و کشورهایی مانند عربستان و کره‌جنوبی تلاش کردند به آن تصویر برسند و کشورهای دیگر نیز یا از آنها عقب افتاده و یا آن تصویر را رد کرده‌اند. آنها معتقدند دو گروه می‌توانند تصویر ما از آینده را بهم بزنند و در مقابل تصویر آینده مقاومت کنند؛ کسانی که از آینده خود تصویر دارند و آنهایی که «قهرمان» دارند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه هالیوود، یک مکتب فکری است، ادامه داد: هالیوود قهرمان را طوری می‌سازد که مردم در همه جای دنیا با آن همذات پنداری کنند. آنها چرخه درستی طراحی کردند که درست جواب می‌دهد اما چرخه قهرمان سازی در کشور ما معیوب است و برای این مشکل باید از سیاست‌گذاران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی استفاده کرد. به نظرم آینده با وجود نگران کننده بودنش، روشن است.

گودرزی بیان داشت: برخی‌ها بر اساس آنچه که در گذشته انجام داده اند امروز قهرمان هستند یا قهرمانان گذشته‌اند و برخی قهرمانان آینده‌اند اما سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

رسانه سینمای خانگی- غفلت سینما در جنگ فرهنگی

تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی تصریح کردند: سینمای ما عاری از تفکر و اندیشه شده است؛ از سوی دیگر تحریف تاریخ و واقعیت ها و بی توجهی به ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در سینما بسیار زیاد شده و استمرار این روند خطرناک است!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، تعدادی از سینماگران و کارشناسان زبده فرهنگی کشور با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی تصریح کردند: سینمای ما عاری از تفکر و اندیشه شده است؛ بسیاری از فیلمنامه نویسان، تهیه کنندگان و کارگردانان فقط به فکر جیب های شان هستند و از سوی دیگر تحریف تاریخ و واقعیت ها و بی توجهی به ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در سینما بسیار زیاد شده و استمرار این روند خطرناک است! این افراد متذکر شدند: تولید فیلم های ضد دفاع مقدس مانند «سینما متروپل» و «گل های باوارده» بسیار خطرناک است و باید جلوی این اتفاق گرفته شود.

مقوله محتوا در سینما بسیار مهم است چرا که هر آن چیزی که خالق هنر قصد دارد از طریق فرم اثر هنری خود به مخاطب ارائه کند محتوا تلقی می شود. بی تردید سینما نیازمند محتوای سالم است در صورتی که سینمای ایران این روزها شاهد وفور آثاری با محتوای به شدت ضدفرهنگی و نازل و ناسالم است. از یک سو فیلم های به اصطلاح کمدی سطح پایین و سخیف سرشار از رقص و آواز و شوخی های زشت و زننده کلامی و تصویری سینما را احاطه کرده و از سوی دیگر برخی از فیلم هایی که به اسم سینمای ارزشی و استراتژیک تولید می شوند نیز عاری از محتوای واقعی و سالم هستند و اغلب به صورت تحریف شده دوران جنگ و انقلاب را روایت می کنند.

در همین راستا با ۱۲ تن از سینماگران و کارشناسان زبده فرهنگی کشور آقایان: جواد شمقدری، ناصر شفق، سیداحمد میرعلایی، سیدرضا محقق، منوچهر اکبرلو، پژمان کریمی، حجت الاسلام والمسلمین مهدی حسن زاده، سیروس تسلیمی، محمود پاک نیت، محمدصادق کوشکی، رهبر قنبری و علیرضا سربخش گفتگو کردیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی سینماپرس در ذیل گردآوری شده است.

سیداحمد میرعلایی مدیرعامل پیشین بنیاد سینمایی فارابی و تهیه کننده سینما با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: وقتی به محتوای آثار سینمایی توجه نمی شود دیگر نمی توان عنوان کالای فرهنگی را به این آثار داد؛ یک سری از فیلم هایی که به اسم اثر سینمایی تولید می شوند دون شأن وزارت ارشاد هستند به نحوی که ارشاد باید علیه برخی آثار سینمایی اعلام جرم کند، نه اینکه به آن ها مجوز بدهد. وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صیانت از فرهنگ است نه لطمه زدن به آن! اما متأسفانه برخی آثاری که با مجوز ارشاد تولید می شوند رسماً ضد فرهنگ هستند و وقتی نسبت به ساخت این فیلم ها انتقاداتی صورت می گیرد بلافاصله اینطور بیان می کنند که این آثار برای مخاطب دارای جذابیت است! حال پرسش اینجا است که که آیا جذابیت یک اثر برای مخاطب باید مدیران ارشاد را به این امر وادار کند که مسأله مهم محتوا را فراموش کنند؟

ناصر شفق بنیانگذار و مدیر عامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس نیز در این باره به سینماپرس گفت: سینمای ایران ذلیل شده؛ فیلم خوب ساختن در سینما تنبیه و ساختن فیلم های نازل و سطحی تشویق به همراه دارد! شما وقتی فیلم خوبی بسازید معمولاً نه اکران خوبی می گیرد نه در جشنواره ها راه پیدا می کند و نه کسی آن را تحویل می گیرد اما وقتی آثار دم دستی و سطحی و پیش پاافتاده می سازید بهترین زمان و سالن های اکران به فیلم شما تعلق می گیرد. عدم شناخت مسئولان از هنر و هنرمند باعث شده تا ما در سینما با انبوهی از فیلم های سطحی دو زاری روبرو شویم که متأسفانه در آن ها حریم شکنی و حرمت شکنی حرف اول و آخر را میز ند! بسیاری از فیلم ها علناً خطوط قرمز را رد می کنند به گونه ای که گاهی این تصور می شود که رد کردن خطوط قرمز در سینمای کشور ما بدل به ارزش شده است!

جواد شمقدری کارگردان سینما و رئیس پیشین سازمان سینمایی در گفتگو با سینماپرس، اظهار داشت: خطر تولیدات ظاهراً دینی و ارزشی که برخی واقعیت های انقلاب را تحریف می کنند کمتر از فتنه ها نیست؛ ما نباید کاری کنیم که نسل جوان که در آن روزگار نبوده فکر کند واقعیت تاریخی آن چیزی است که در برخی از این فیلم ها روایت می شود! این نوع فیلم ها بعضا بر ضد مقوله جهاد تبیین است و نوعی ایدئولوژی زدایی و مکتب گریزی بلای جان سینمای انقلاب و دفاع مقدس شده است. فیلم هایی که ظاهر ارزشی اما محتوای نامناسب دارند می توانند در دراز مدت به ضد خودشان بدل شوند. این اتفاق بسیار تلخ است که سینمای جمهوری اسلامی ایران مانند شبکه های معاند که تاریخ انقلاب را تحریف می کنند بیاید و به اسم تولید فیلم درباره وقایع دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و… واقعیت ها را تحریف کند.

منوچهر اکبرلو در این باره خاطرنشان کرد: به نظرم مشکل اصلی از جایی شروع شده که در ارزشیابی در نقد و در حمایت دولتی از فیلم ها بین فرم و محتوا تفکیک قائل شده ایم در حالی که در واقعیت این دو از هم تفکیک شدنی نیستند. بسیاری از فیلم های به اصطلاح ارزشی فقط بر اساس ارائه یک مضمون ارزشی ساخته می شوند و کیفیت فرم و تکنیک معمولاً یا مورد غفلت قرار می گیرد یا به دلیل دانش کم فیلمساز نتیجه مطلوب به دست نمی آورند و از سوی دیگر فیلم هایی که با عنوان فیلم کمدی سبک حجم اصلی اکران را به خود اختصاص می دهد برعکس نیاز به داشتن یک مضمون ارزشمند نمی بینند و صرفاً می کوشند با توجه به سلیقه و ذائقه روز مخاطب و نیاز مردم به تفریح فقط یک فیلم سرگرم کننده تولید کنند.

سیدرضا محقق تهیه کننده سینما با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: رسالت سینما آگاهی بخشی به جامعه و ایجاد تفکر است از این رو محتوای فیلم ها باید تماماً مفید و سالم باشند حتی اگر در بستر طنز تولید می شوند و می خواهند برای مخاطب سرگرمی ایجاد کنند باز هم نباید دست به هر کار سطحی نگر و سبک سرانه ای بزنند و نیاز است تدبیری اندیشه کنند تا مخاطبان شان مسائل و نکات مفید را از آثار آن ها دریافت کنند. داشتن محتوای سالم در سینما قطعاً بسیار مهم و پر اهمیت است. رسالت سینما این است که اثری را به جامعه ارائه کند که از نظر محتوایی سالم باشد و خدای ناکرده جامعه را به سمت انحطاط و نابودی نکشد.

پژمان کریمی منتقد سینما و روزنامه نگار فرهنگی در گفتگو با سینماپرس، تأکید کرد: ما از ابتدای ورود سینما به کشورمان با مسأله فقدان محتوای سالم روبرو بوده و همچنان با این معضل در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم چرا که این اصل اساسی درک نشده که رسالت هنر اندیشه سازی و اندیشه ورزی است و فیلم ها نباید صرفاً جنبه سرگرم سازی مخاطب و درآمدزایی داشته باشند. ما باید نیروهای جوان و متعهد را شناسایی کرده و آن ها را به کلاس ها و آموزشگاه های متعهد سینمایی بفرستیم و تنها در آن صورت است که می توانیم اندکی به آینده سینما در کشورمان امیدوار باشیم و انتظار این را داشته باشیم که در کشورمان سینمایی محتواگرا و اندیشه ورز پا بگیرد.

حجت الاسلام والمسلمین مهدی حسن زاده رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی اظهار داشت: علیرغم گذشت بیش از ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان عرصه فرهنگی و هنری کشور به ویژه عرصه سینما، نشر و… مظلوم مانده و ما شاهد یک جنگ تمام عیار فرهنگی هستیم؛ در واقع سکولارها و لیبرال ها عرصه فرهنگی را در دستان خود گرفته اند و این وظیفه هنرمندان جبهه انقلاب را سنگین تر می کند تا حضوری جدی تر و غیرتمندانه در سینما داشته باشند. عرصه فرهنگ و هنر عرصه بسیار مهمی است و هرگز نباید آن را به حال خود رها کرد؛ قطعاً در این خصوص نقش مدیران و سیاست گذاران فرهنگی و همچنین هنرمندان متعهد و انقلابی بسیار پررنگ تر است تا جلوی ترویج مفاهیم نادرست در سینما را بگیرند و ارزش ها را در سینما جاری سازند.

سیروس تسلیمی تهیه کننده و نویسنده پیشکسوت سینما تصریح کرد: سینمای کشور ما بعد از پیروزی انقلاب در دهه ۶۰ سینمایی پیشرو و آگاهی بخش بود که اغلب فیلم هایش پیام های انسانی را به دنیا مخابره می کردند اما متأسفانه به واسطه سهل انگاری های صورت گرفته و سیاست گذاری های غلط این سینما امروزه بدل به سینمایی به شدت بنجل و پیش پا افتاده شده که روز به روز محتوای فیلم هایش دچار تنزل بیشتر می شود. باعث تأسف است که باید بگویم برخی افراد سینما را بدل به بنگاه بساز بفروشی کردند و به جای ارائه پیام در آثار انواع رقص را در فیلم ها ترویج می کنند! در واقع الآن فیلم های سینمایی به جای اینکه در پی ارائه پیام های انسانی و ارزشمند به مخاطبان شان باشند دنبال سودآوری هستند!

محمود پاک نیت بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: واضح است که این روزها سینمای ما عاری از تفکر و اندیشه شده است؛ فیلمنامه ها اغلب بسیار سردستی و سطحی نگرانه نوشته می شند و شرایط به گونه ای است که در برخی پروژه ها لحظه فیلمبرداری مابقی فیلمنامه به صحنه می رسد و همان لحظه بدون هرگونه تفکر و تعمقی راجع به فیلمنامه متن ارسالی ضبط می شود! متأسفانه بسیاری از فیلمنامه نویسان، تهیه کنندگان و کارگردانان فقط به فکر جیب های شان هستند؛ جدا از برخی نویسندگان که در پی اهداف ارزشمند هستند و به پول فکر نمی کنند اما تعدادشان زیاد نیست، مابقی افراد تنها دنبال پر کردن جیب های شان هستند. به خصوص برخی تهیه کنندگان فقط دنبال بازار هستند و می خواهند زودتر با فروش آثارشان به سودهای کلان برسند.

محمدصادق کوشکی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و کارشناس فرهنگی به سینماپرس گفت: با نهایت تأسف باید عنوان کنم که عده ای همچنان سینمای آبگوشتی دوران پهلوی را دنبال کرده و به آن افتخار می کنند! سینمای آبگوشتی در آن دوران زننده نبود چرا که آن ها ادعایی در خصوص فرهنگی بودن سینما نداشتند اما در این دوران با این ادعاهایی که وجود دارد وجود چنین فیلم هایی به شدت زننده و نشانه ارتجاع و عقبگرد است و مدیران فرهنگی باید قاطعانه جلوی استمرار تولید این فیلم ها را بگیرند. بی شک دستگاه هایی که پول می دهند مسئولیت شان بسیار سنگین است. باید از آن ها پرسید چرا پول و امکانات به کسانی نمی دهید که به ارزش های دینی و انقلابی باور دارند و به آن همچنان احترام می گذارند؟ باید از مدیران سینمایی این سوأل را پرسید که آیا در طول ۱۰ سال اخیر یک فیلم سینمایی در رابطه با انقلاب و نهضت امام (ره) ساخته شده؟ نسل امروز از کجا باید انقلاب را بشناسد وقتی هیچ اثر سینمایی درخوری در این حوزه تولید نشده و هنوز ما در ایام انقلاب تنها فیلمی مانند «تیرباران» ساخته علی اصغر شادروان را باید نمایش دهیم که مربوط به دهه ۶۰ است؟ اسفا که سینما امروزه برای یک عده ای منبع درآمدزایی شده و به خوبی در آن مشغول کسب و کار هستند!

رهبر قنبری تهیه کننده و کارگردان سینما با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: برخی فیلمسازان با اندیشه به شدت حقیرانه مبادرت به ساخت فیلم می کنند! این باعث تأسف است که بخش عمده ای از سینما به دست بچه هایی افتاده که فاقد آگاهی و دانش کافی هستند! آن ها نه می دانند فیلمنامه چیست و نه از سینما سردر می آورند! از سوی دیگر ما با مدیرانی روبرو هستیم که همواره شعارهای زیبا مانند تنوع ژانر در تولیدات سینمایی و… را می دهند اما خبری از این شعارها و وعده های شان نیست.

علیرضا سربخش جانباز روشندل و کارشناس فرهنگی در این راستا تصریح کرد: تحریف تاریخ و واقعیت ها و بی توجهی به ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در سینما بسیار زیاد شده و استمرار این روند خطرناک است! چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟ چرا باید در این سینما فیلمی مانند «گل های باوارده» تولید شود که انگیزه های ملی مذهبی در ورای تولید آن وجود دارد؟ این ها همه مایه نگرانی است! «سینما متروپل» اثری بود که به اسم دفاع مقدس به خورد مخاطب دادند اما رسما ضد دفاع مقدس بود! یا فیلم دیگری در همین جشنواره وجود داشت که رسما نقش کلیه مردم ایران اسلامی در مواجهه و مقابله با دشمنان بعثی را نادیده گرفته بود! کارگردان آبادانی «گل های باوارده» تمام تلاش خود را به کار برده بود تا نشان دهد در قضیه آبادان فقط آبادانی ها نقش داشتند و هیچ اثری از ایرانیان و قومیت های مختلف دیگر در فیلمش دیده نمی شد. آیا مسئولان بررسی فیلمنامه ها در خوابند؟ من واقعا نگرانم؛ این ها تحریف واقعیات و ارزش های انقلاب اسلامی است. ما داریم این دروغ ها را به خورد جوانان می دهیم.

خروج از نسخه موبایل