رسانه سینمای خانگی- هنرمندان در سوگ کرمان

جمعی از هنرمندان در پی وقوع عملیات تروریستی در کرمان ضمن محکومیت این حادثه، به هموطنان تسلیت گفتند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جمعی از هنرمندان و فعالان حوزه‌های مختلف هنری؛ تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، در پی جنایت تروریستی در گلزار شهدای کرمان، در صفحات شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی ضمن محکومیت این حادثه، به هموطنان تسلیت گفتند و با بازماندگان همدردی کردند.

تا زمان تنظیم این خبر، برخی از هنرمندان سینما، تئاتر، تلویزیون، کارگردانان و تهیه‌کنندگان این حوزه از جمله منیژه حکمت، رسول صدرعاملی، همایون اسعدیان، مریم بحرالعلومی، آزیتا موگویی، سیدمحمود رضوی، محمدحسین مهدویان، محمدمهدی عسگرپور، سیدمازیار هاشمی، محمد شایسته، مازیار میری، سیدرضا میرکریمی، کریم امینی، مهران احمدی، مازیار لرستانی، پرویز پرستویی، امین حیایی، حبیب رضایی، امیر آقایی، حامد بهداد، مجید مظفری، رضا کیانیان، فرهاد قائمیان، محمدرضا گلزار، تینا پاکروان، احترام برومند، مجید واشقانی، سپند امیرسلیمانی، نیکی مظفری، سحر دولتشاهی، ژاله صامتی، پردیس پورعابدینی، سعید روستایی، ویشکا آسایش، سینا مهراد، بهاره افشاری، گلاره عباسی، امیرحسین رستمی، میترا رفیع، پرستو گلستانی، حسین کیانی، محمدرضا مالکی، رامین راستاد، علیرام نورایی، افشین هاشمی، هوتن شکیبا، بهرام افشاری، هادی کاظمی، هومن حاجی عبداللهی این اقدام تروریستی را محکوم و نسبت به شهادت هموطنان بی‌گناه، ابراز تاسف کردند.

شبنم مقدمی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با انتشار پیامی نوشت: «تسلیت به مردم نازنین کرمان، تسلیت به تمام ایران. لعنت خدا بر دل سیاه آنان که مرگ می‌آفرینند.»، حسین سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون نوشت: «اون از پاییز، این از زمستون. کرمان عزیز تسلیت.» و حامد بهداد بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با بازنشر پستی نوشت: «بسیار متاسفیم برای کشته شدن هموطنان عزیزمان که بی‌گناه و بی‌دفاع زندگی قشنگ خویش را از دست دادند. تسلیت.»

محمدحسین قاسمی تهیه‌کننده سینما و تلویزیون نیز با انتشار پیامی حادثه تروریستی کرمان را به هموطنانمان تسلیت گفته است.قاسمی نوشته است: «ایران من تسلیت. کرمان عزیز تسلیت. این خون‌ها نباید فراموش شود. نگذاریم این فاجعه انسانی قربانی سیاسی بازی شود. سکوت در مقابل این جنایت به دور از انسانیت است همین.»

این تهیه‌کننده همچنین نسبت به پیام بازیکن اسبق تیم ملی فوتبال کشورمان که شهادت هموطنانمان را در حادثه تروریستی کرمان تمسخر کرده است، واکنش نشان داده است.

قاسمی در پستی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشته است: «مسخر مرگ(شهادت) هموطنان عینیت کامل بی معرفتی، بی شرفی، بی همه چیز بودن و تهی بودن از کمترین خصیصه‌های انسانیست اما سوال اینجاست که آقای علی کریمی ای بی شرف چه شد که به این درجه از رذالت رسیدی؟؟؟!!! چه نان حرامی وارد سفره ات شده که وجودت از انسانیت عریان و تهی گشته؟؟؟!!! همچنین وظیفه خود می دانم به مردم شریف ایران و خصوصا خانواده‌های عزیز داغدار تسلیت عرض نموده و متذکر شوم به اعتقاد اینجانب سکوت در مقابل این جنایت بزرگ، کمال بی‌انصافی بوده و به دور از انسانیت است.»

محسن کیایی، نیما شعبان‌نژاد، امیر جدیدی، کوروش سلیمانی، میلاد کی مرام، مجید صالحی، حسین سلیمانی، بهرنگ علوی، حمید گودرزی، مینا وحید، فریبا نادری، محمد بحرانی، محیا دهقانی، هنگامه قاضیانی، شبنم مقدمی، نعیمه نظام دوست، الهام پاوه‌نژاد، آزاده صمدی، سوگل طهماسبی، ستایش موسوی، مونا کرمی، نازنین بیاتی، هلیا امامی، ترلان پروانه و محمدرضا مقدسیان کارشناس و منتقد سینما، مجریان و تهیه‌کنندگان برنامه‌های تلویزیونی همچون بهروز رضوی، عبدالرضا امیراحمدی، رضا رشیدپور، مژده لواسانی، فرزاد حسنی، داریوش فرضیایی، احسان علیخانی، علی ضیا و علی صبوری نیز شهادت هموطنان در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان را تسلیت گفتند.

احسان علیخانی با انتشار پیامی در پی حادثه تروریستی کرمان نوشته است: «لعنت بر هر تفکر با عقیده کثیفی که برای اثبات خود، جان انسان‌های بی‌گناه را می‌گیرد. کرمان تسلیت.»، علی ضیا نیز نوشته است: «جنایت به هر بهانه‌ای محکومه، خون مظلوم دامن ظالم را می‌گیره، این سنت الهی است، تسلیت به ملت شریف ایران و مردم کرمان.»

همچنین محیا دهقانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که این روزها سریال «مستوران» با نقش آفرینی وی از شبکه یک سیما پخش می‌شود با پیام تسلیت به مناسبت حادثه تروریستی کرمان نوشت: «با توجه به شهادت جمعی از هموطنانمان در حادثه گلزار شهدای کرمان، قسمت چهاردهم سریال مستوران امشب پخش نخواهد شد.»

واکنش هنرمندان موسیقی؛ از همایون شجریان تا محسن چاوشی

در حوزه موسیقی نیز، نهادهای فرهنگی هنری همچون خانه هنرمندان، خانه موسیقی ایران و جمعی از هنرمندان و فعالان حوزه موسیقی همچون امیرحسین سمیعی خوانننده و آهنگساز و مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رضا مهدوی نوازنده و مدرس سنتور و دبیر سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر، بهزاد عبدی آهنگساز، رهبر ارکستر و دبیر سابق جشنواره موسیقی فجر و هنرمندان دیگری همچون حسام الدین سراج، محمد اصفهانی، محمد معتمدی، سالار عقیلی، علی زندوکیلی، پرواز همای، صبا علیزاده، سهراب پورناظری، تهمورس پورناظری، علیرضا عصار، حمید غلامعلی، اشکان کمانگری، آرش گوران، روزبه بمانی، هادی فیض آبادی، پیروز ارجمند، سحر محمدی، حسین علیشاپور، برادران سعیدی، بهنام بانی، گروه «ایوان»، محسن ابراهیم زاده، گروه «پازل»، اشوان، حمید خزاعی، بابک شهرکی، محمد علیزاده، محمدرضا عیوضی، شروین حاجی‌پور، میثم ابراهیمی، امیر عظیمی، حامد همایون، گروه «ماکان»، مهدی دارابی، حامیم، حمید عسکری، امیر مقاره، امیر تاجیک، آصف آریا، مهدی یغمایی، رضا یزدانی، احسان یاسین، مصطفی راغب، حمید هیراد، فرزاد فرزین، سهراب پاکزاد، سهراب ام جی، محسن رجب پور و میلاد ماهان راد تهیه کنندگان موسیقی با انتشار پیام‌هایی، به جنایت تروریستی کرمان واکنش نشان دادند و به بازماندگان این حادثه تسلیت گفتند.

خانه هنرمندان ایران در پیامی نوشته است: «در عزای هموطن. خانه هنرمندان ایران شهادت هموطنان عزیز در واقعه تروریستی کرمان را تسلیت گفته، با خانواده محترم شهدا و مردم شریف ایران ابراز همدردی می‌کند. عزای عمومی»

خانه موسیقی ایران با انتشار پیامی نوشته است: «ما داغداریم برای مردم بی‌گناهی که در خون غسل داده شدند. ما شریک غم تک تک شماییم. رخت‌مان سیاه است.»

سمیعی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی با انتشار تصویری با پرچم کشورمان خطاب به شهید قاسم سلیمانی نوشته است: «زائرانت امشب مهمانت شدند».

بهزاد عبدی نوشته است: «به کدامین گناه کشته شدند؟ تسلیت به ایران و کرمان» و محمد معتمدی خواننده با انتشار تصویری از حضور مردم در گلزار شهدای کرمان نوشته است: «از کرمان به عرش.»

رضا مهدوی نیز در صفحه شخصی خود در فضای مجازی ویدئومپینگ «کرمان تسلیت» که شامگاه ۱۳دی ماه در پی حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان در برج آزادی اجرا شد، را منتشر کرده است.Play

00:00

-00:30MuteSettingsPIPEnter fullscreen

Download

https://img9.irna.ir/d/r2/2024/01/04/3/170846484_480p.mp4?ts=1704372410011

خانه شجریان؛ رسانه‌ نشر و تحلیل آثار زنده یاد استاد محمدرضا شجریان‌ در فضای مجازی با انتشار پست و اثری از استاد شجریان حادثه تروریستی در کرمان را محکوم کرده است، در این پیام آمده است: «نگر تا این شبِ خونین سحر کرد چه خنجرها که در دل‌ها گذر کرد. امروز بیش از ۸۰ نفر از هموطنان ما، در حادثه‌ تر.و.ر.یستی کرمان جان خود را از دست دادند. تسلیت به خانواده‌های داغدار و مردم ایران.»، همچنین حسام الدین سراج، این پست را بازنشر کرده است.Play

00:00

-00:24MuteSettingsPIPEnter fullscreen

Download

https://img9.irna.ir/d/r2/2024/01/04/3/170846558_720p.mp4?ts=1704376544972

همایون شجریان خواننده و فرزند محمدرضا شجریان نیز با انتشار پیامی نسبت به حادثه تروریستی کرمان واکنش نشان داده است و به هموطنانمان تسلیت گفت، وی در این پیام نوشته است: «تسلیت به هم‌میهنان سوگوارم. تسلیت به سرزمینم ایران. در کنار شما، داغدار و سوگوارم.»

محسن چاوشی و رضا صادقی خواننده‌های موسیقی پاپ نیز با انتشار پیام‌هایی به حادثه تروریستی کرمان واکنش نشان دادند و ضمن عرض تسلیت این حادثه را محکوم کردند.

علی قمصری آهنگساز و نوزانده تار و آهنگساز و مهران مهرنیا نوازنده و مدرس تار و سه تار با انتشار پیام‌هایی حادثه تروریستی کرمان را محکوم کردند.

قمصری در پیامی نوشته است: «کشتن هموطنانم را تاب نمی‌آورم. تروریسم خوب و بد نداریم، ترور در نفس خود عملی شیطانی است. تسلیت به کرمان. تسلیت به ایران.»

مهرنیا هنرمند پیشکسوت نیز نوشته است: «تروریسم، تروریسم است. ترور خوب وجود ندارد. آن جنایتکاری که میان مردم بی‌دفاع و غیرنظامی و کودک و بزرگ، بمب منفجر می‌کند؛ ایران را ناامن می‌خواهد. برای او مخالف و موافق فرقی ندارد. او فقط به کشتن می‌اندیشد. کرمان تسلیت. ایران تسلیت.»

احسان یاسین خواننده جوان موسیقی پاپ نیز نوشته است: «و چقدر انسان بی‌گناه. چقدر امید و چقدر آرزو که برای همیشه زیر خاک دفن شدند. تا ابد و یک روز معتقدم، ریختن خون بی‌گناه، تاوان داره»

همچنین برخی دیگر از هنرمندان موسیقی؛ آهنگسازان، نوزازندگان و خوانندگان همچون علیرضا قربانی، وحید تاج، کیوان ساکت، گرشا رضایی، مجید رضوی و همایون نصیری که قصد داشتند امشب کنسرت برگزار کنند یا اثر جدیدی منتشر کنند، ضمن عرض تسلیت به هموطنانمان آنها را به زمان دیگری موکول کردند.

شاعرانی از جمله یغما گلرویی، سیدعباس سجادی، سعید بیابانکی، میلاد عرفان‌پور و محمدمهدی سیار نیز با انتشار اشعار و نوشته‌هایی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی این حادثه را محکوم کردند و به هموطنان تسلیت گفتند.

عرفان‌پور متنی با این مضمون نوشته است: «روشن شد صد لاله به خون‌خواهی یار/گلزار شهید!چشمهایت روشن»

محمدمهدی سیار شاعر و چهره برگزیده سال هنر انقلاب اسلامی در پیام‌هایی مجزا حادثه تروریستی کرمان را محکوم کرده است، وی نوشته است: «به ابرو گره ماند و در چشم گریه/ غمی خشمگین است این خشم غمگین»، «بزرگترین معنای این حادثه این است که دشمن شکست خود را در جنگ نرم پذیرفته و به بدوی ترین شکل تقابل بازگشته است. از سانسور اسم و عکس «او» به حذف فیزیکی زائرانش رسیدند. و ناامید از کشش جوانان به خویش، «جوان کشی» پیشه کردند.»

پاسخ هنرمندان تجسمی به حادثه تروریستی کرمان

امیر عبدالحسینی دبیر شانزدهمین جشنواره تجسمی فجر در واکنش به حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان نوشته است: «ز نقش قالی خونرنگ کرمان.»

هنرمندان طراح، گرافیست و کاریکاتوریست دیگری همچون سیدمسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست، جمال رحمتی گرافیست، کاریکاتوریست، انیماتور و کارگردان، مهدی لاری گرافیست، محمدصالح رزم حسینی کارتونیست، سینا افشار طراح گرافیک با انتشار تصاویر، آثار و پیام‌هایی ضمن محکوم کردن حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان، شهادت جمعی از هموطنانمان را تسلیت گفتند، آثار این هنرمندان نیز توسط سایر هنرمندان بازنشر شده است.

حسن روح الامین هنرمند نقاش با انتشار اسامی شهدای حادثه تروریستی کرمان در صفحه شخصی‌ خود در فضای مجازی نوشت: «وقتی وجود یک دیو خونخوار رو بعد از سال‌ها طی طوفانی نابود می‌کنی و همینه نحسش رو می‌شکنی، باید بدونی که این وجود خبیث و سراسر شر، ممکنه در لحظات جان دادنش دست و پایی بزنه و احتمال داره پنجه به صورت نازنین مردمی بزنه که سال‌ها آرزوی نابودیش رو داشتن و حالا به آرزوشون رسیدن. آینده از آن اسلام است برادران. این‌ها خیلی زودتر از ۲۵ سال، دیگر وجود نخواهند داشت.»

وی همچنین پیام رهبر معظم انقلاب را در پی این حادثه تروریستی بازنشر کرد.

جمال رحمتی آثاری را طراحی و در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است: «فرقی نمی‌کند که چه کسی کار تروریستی می‌کند. فرقی نمی‌کند که چه کسی افراد غیرنظامی را می‌کشد و فرقی هم نمی‌کند که افراد غیرنظامی از چه طیفی هستند. تروریسم محکوم است. کشتن افراد بی‌گناه محکوم است.»

همچنین این هنرمند اثر دیگری را طراحی کرده و با متنی منتشر کرده است: «جنایت، جنایت است. تروریسم تروریسم است. فرقی نمی کند چه کسی یا چه گروهی آن را انجام داده باشد. افراد غیرنظامی هم همه جای دنیا باید در امان باشند. حال موافق ما باشند یا مخالف. اگر به هر بهانه‌ای به مرحله‌ای از قصاوت رسیده‌ای که از کشته شدن افراد غیرنظامی و زن و بچه خوشحال می‌شوی، تو هم شبیه کسانی هستی که ادعا داری از آنها متنفری.

آنها برای مخالفانشان حق حیات قائل نیستند، تو هم همین طور. برای مبارزه با کسی خودت را خسته نکن. با خودت مبارزه کن. تو هم همان قدر وحشتناکی.»

مهدی لاری پوستر «طریق سلیمانی» را طراحی کرده و با شعری از امیر معظمی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است: «آغوش نسیم، ناملایم شده است، خون‌گریه‌ی لاله‌ها مداوم شده است/ با پای جنون مسیر حق را رفتند، یک شهر شبیه حاج قاسم شده است»

سینا افشار پوستری را با مضمون «کرمان. جانِ من است او… آنِ من است او…» طراحی و با متنی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است: «فارغ از هر ایدئولوژی و هر سناریو و داستانی که همیشه در جریانه، صحبت از مردم کوچه و خیابان و خونِ بی‌گناه است. با هر عقیده و مسلکی اگه دلت برای خون زن و کودک بی گناه نلرزید،……. برای همه خون‌های بی گناهی که برخاک وطن ریخته شد. #ایران»

همچنین محمدصالح رزم‌حسینی اثری را با عنوان «کرمان تسلیت» طراحی و در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده است.

به گزارش ایرنا، عصر چهارشنبه- ۱۳ دی ماه- همزمان با چهارمین سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی که بسیاری از هموطنان برای گرامیداشت یاد این شهید در گلزار شهدای کرمان حضور یافته بودند، یک عملیات تروریستی در گلزار شهدای کرمان و مسیر زائران سردار سلیمانی به وقوع پیوست.

در این عملیات، ۲ انفجار در یکی از محورهای منتهی به گلزار شهدای کرمان؛ در ۷۰۰ متری مزار شهیدسلیمانی و در یک کیلومتری مزار و خارج از مسیر زائران و مسیرهای بازرسی رخ داد و ۸۴ نفر شهید و ۲۸۴ نفر مجروح شدند.

آیت الله سیدابراهیم رئیسی رییس جمهور نیز با تسلیت شهادت جمعی از هموطنان در جنایت تروریستی کرمان، مسئولان را موظف کرد هرچه سریع‏‌تر، نسبت به تسکین آلام آسیب‏‌دیدگان و مداوای مجروحان و بازگشت نظم و آرامش به شهر شهیدپرور کرمان اقدامات لازم را به ‏عمل آورند.

تاکنون علاوه بر وزرا و مقامات کشورمان، دبیرکل سازمان ملل، اتحادیه اروپا، نهادهای بین المللی، محافل سیاسی، مقامات و رهبران مذهبی و سیاسی، کارشناسان و تحلیلگران، دولت های غربی، عربی و اسلامی، کشورهای آفریقایی و آسیایی به طور رسمی و با انتشار بیانیه ‌ای جداگانه حادثه شنیع تروریستی را که جان انسان‌های بی‌گناه و غیرنظامی را گرفته، محکوم کرده و با ملت ایران ابراز همدری کردند.

همچنین دولت در پی جنایت تروریستی در گلزار شهدای کرمان، شهادت و مجروح شدن جمعی از هموطنانمان در این حادثه، امروز- پنجشنبه- ۱۴ دی ماه- را در سراسر کشور عزای عمومی اعلام کرد.

براین اساس امروز همه فعالیت فرهنگی هنری ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعم از موزه، سینماها، نمایش‌ها، نگارخانه‌ها، اجراهای موسیقی، گالری و کنسرت‌ها تعطیل هستند.

رسانه سینمای خانگی- در گرامی‌داشت بیتا فرهی چه گذشت؟

آیین یادبود بی‌تا فرهی روز گذشته با حضور چهره های فرهنگی و سینمایی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، مراسم یادبود زنده‌یاد بی‌تا فرهی، بازیگر سینما و تلویزیون سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ با استقبال و حضور جمعی از چهره‌های فرهنگ، هنر و به‌ویژه سینما در سالن جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سام قریبیان بود.

قریبیان در ابتدای این مراسم گفت: خیر مقدم می‌گویم به تمامی اساتید، دوستان، خانواده و علاقه‌مندان بیتا فرهی عزیز که در این مراسم حاضر شده‌اند. فکر می‌کنم همگی بیتا فرهی را دوست داشتیم. او در قلبش برای تک‌تک ما یک آشیانه درست کرده بود و حال اوست که در قلب ما آشیانه دارد. ما خوش‌شانس هستیم که بیتا فرهی را می‌شناسیم. او با «هامون»، «بانو»، «کیمیا»، «خانه‌ای روی آب» حداقل ۴ شاه نقش به یاد ماندنی را در سینمای ایران اجرا و به کارنامه خود اضافه کرد.

کیانیان: بیتا فرهی، مرام، منش و روح زیبایی داشت!

رضا کیانیان در ادامه این مراسم گفت: خیلی متاسفم که نتوانستم روز تشییع خانم فرهی، به مراسم او بیایم. دلیل این اتفاق این بود که سرماخوردگی شدیدی داشتم. الان در این مراسم باز حالم بد شد. در زیبایی، شیرینی و ملاحت خانم فرهی هیچ شکی نبود؛ در واقع حال آدم با دیدن عکس‌های ایشان خوب می‌شد. مرام، منش و روح او نیز همین قدر زیبا بود.

وی افزود: من خیلی دیر وارد سینما شدم؛ وقتی سر فیلم «کیمیا» رفتم، بیتا و خسرو هر ۲ سوپراستار بزرگ این مملکت بودند. چون بعد از «هامون» بود. وقتی سر صحنه این فیلم رفتم، حتی آبدارچی آنجا هم من را نمی‌شناخت و به من چایی نداد و به بقیه چایی داد. بعد محمود کلاری گفت ایشان هم بازیگر است، به ایشان هم چایی بدهید. و بعد برای من چایی آوردند.

این بازیگر سینما در ادامه بیان کرد: من خسرو شکیبایی را می‌شناختم ولی بیتا را اصلا نمی‌شناختم. اما آن فیلم که تمام شد، من و بیتا فرهی به دوستانی صمیمی تبدیل شدیم. خیلی دوستش داشتم چون مرام خیلی خوبی داشت. بعدها که در فیلم «خانه‌ای روی آب» آقای فرمان‌آرا با یکدیگر هم‌بازی بودیم، نگاه‌های غضب‌آلودی در فیلم به من می‌کرد اما این نگاه‌ها اصلا در روحیه خودش نبود؛ اکثر اوقات می‌خندید. به خانواده ایشان و سینما و همه مردم تسلیت می‌گویم که چنین بانویی را از دست داده‌ایم.

احترام برومند: بیتا فرهی بازیگر کم‌کار و گزیده‌کاری بود

احترام برومند در ادامه این مراسم یادداشتی احساسی خواند و با یاد کردن از خاطرات خوش بیتا فرهی، بخشی از خاطراتش با این هنرمند را مرور کرد.

بخش‌هایی از یادداشت او به این شرح بود:

«این آخرین جمله‌ای است که بیتا برایم نوشت. بهترم اتی عزیزم؛ با چند علامت قلب و بوسه. ۲۶ آبان ماه بود. تهران نبودم. با دوستان که صحبت می‌کردم می‌گفتند بهتر است، لوله‌ها را در آوردن و من خوش‌دلانه روزشماری می‌کردم که به تهران برگردم و به آن آپارتمان زیبا، گرم و صمیمی بروم که با عکس‌های روی دیوار، گلدان‌های سبز و صدای موسیقی که همیشه در آنجا جاری بود، به خاطرم می‌آمد. کنار بیتای عزیزم که همیشه می‌شد با او از هر دری سخن گفت. اما ناگهان خبر بد از راه رسید.

وقتی با بیتا بودی، فکر می‌کردی که تو تنها دوستش هستی. اینقدر تو را دوست داشت و با کلمات زیبا و قلب مهربانش پذیرای تو بود، که اتکایِ به نفس پیدا می‌کردید. گاهی هم با خود می‌گفتی، نکند از تنهایی اوست که این‌قدر به من محبت می‌کند و دلش می‌خواهد که پیش او بروم. اما چنین چیزی نبود. من در دوره بیماری و بعد از دست دادنش بیشتر فهمیدم که در قلب مهربانش چقدر برای دوستان بی‌شمار از جوان تا میانه و من پا به سن گذاشته جا بود.

بعضی می‌گویند او بعد از توقیف فیلم «بانو» دلزده و سرخورده شد اما خیلی زود توانست روحیه خود را قوی کند. به طوری که همگی دیدیم در فاصله‌ای که «بانو» بخواهد اکران شود، یعنی ۷ سال بعد، بیتا فیلم خیلی خوب «کیمیا» را بازی کرد و بهترین جایزه جشنواره‌ای کشور ما را توانست بگیرد. بعد از اکران فیلم «بانو» نیز چندین نقش خوب در فیلم‌های مختلف بازی کرد.

کدام یک از ما در این ۴۰ سال گذشته، طعم تلخ توقیف و ممنوع‌الکاری را نچشیده‌ایم؟! البته به ما صدمه خورد اما از پا نیفتادیم و نگذاشتیم که افتادن و مرگ ما را برای ممنوع‌الکاری و توقیف ببینند.
روی هم رفته می‌توان بیتا فرهی را بازیگر کم‌کار و گزیده‌کار معرفی کرد اما دلیل آن این بود: عدم اشتیاق به خودنمایی و نداشتن عطش مال‌اندوزی.

او هیچ‌وقت خودنمایی نمی‌کرد؛ گوش می‌کرد، به من به تو و به همه. همه را عزیز خطاب می‌کرد و به کسانی که از خودش بزرگتر بودند احترام می‌گذاشت و متواضعانه و فروتنانه می‌گفت دستت را می‌بوسم. سال بدی بود؛ کیومرث پوراحمد، رضا حداد، داریوش مهرجویی، وحیده محمدی‌فر، آتیلا پسیانی، فریما فرجامی که آنها را از دست دادیم. آرزو می‌کنم که در این مدت ۳ ماه که از سال ۱۴۰۲ باقی مانده است را بدون فقدان عزیزی، بدون تنش و بدون تهدید و ارعاب بگذرانیم. ان‌شاءالله.»

در ادامه این مراسم، روزبه نعمت‌الهی به اجرای زنده از قطعه‌ای موسیقایی پرداخت که با تشویق حاضران همراه شد. نعمت‌الهی بعد از این اجرا، در صحبت‌هایی گفت: زنده‌یاد بیتا فرهی پر از انرژی و عشق بود. با حال عجیبی روی صحنه آمدم؛ چون نه صدایم و نه دلم یاری می‌کرد. امیدوارم در شان ایشان برنامه اجرا کرده باشم.

آتوما فرهی از بستگان بیتا فرهی نیز در بخش بعدی این مراسم یادداشتی از رابطه خود با بیتا فرهی را برای حاضران خواند.

شاه‌حسینی: کاش بیتا فرهی در زندگی تکنیک بلد بود تا جواب برخی را بدهد

در ادامه فیلمی کوتاه با عنوان «بودن یا نبودن» که در ستایش زنده‌یاد بیتا فرهی توسط شهرام شاه‌حسینی آماده شده بود، برای حاضران پخش شد. این فیلم حاوی صحبت‌های داریوش مهرجویی، بهمن فرمان‌آرا، رضا کیانیان، مسعود کیمیایی، رخشان‌ بنی‌اعتماد، سیروس الوند و … درباره بیتا فرهی بود.

شهرام شاه‌حسینی پس از نمایش فیلم در صحبت‌هایی گفت: همانطور که دیدید با کمی دقت می‌توان فهمید که چرا این فیلم ساخته شده است. سال ۲۰۰۶ که سال ساخت این فیلم است، آغاز دل‌شکستگی بیتا بود. با هم گپی زدیم و بعد نتیجه این شد که این فیلم را بسازم تا دوستان بیتا درباره او صحبت کنند. او بازیگری غریزی بود و با تکنیک بازی نمی‌کرد. در زندگی نیز تکنیک بلد نبود اما کاش تکنیک بلد بود تا می‌توانست جواب برخی را بدهد.

بیژن بیژنی (خواننده و خوش‌نویس) از دوستان و نزدیکان زنده‌یاد بیتا فرهی نیز در ادامه این مراسم با خواندن شعر «به کجا چنین شتابان» شفیعی کدکنی، گفت: بیتا فرهی این شعر را خیلی دوست داشت. سال‌ها پیش قطعه‌ای از این شعر را آماده کرده و خوانده‌ام. گویا امروز همزمان با چهلم درگذشت او، با تولدش نیز مصادف شده است. بنابراین این متن را تقدیم به او می‌کنم.

او در ادامه متنی را خواند که خاطره آشنایی اش با بیتا فرهی بود.

داریوش فرهنگ: بیتا فرهی قربانی این حرفه بود!

در بخش بعدی این مراسم داریوش فرهنگ در سخنانی گفت: سخن هرچه گویم، همه گفتند، بر باغ دانش همه رفتند، به نام خداوند جان و خرد. هنرمندان مایه از جان می‌گیرند ‌و خرد از خردورزی و بیتا فرهی؛ این بانوی خاص سینما هم خرد از خردورزی به ارث برده بود و هم در کارش مایه از جان. هرگز هر کاری را انجام نمی‌داد. امروز ۴۰ امین روز درگذشت اوست و ما اینجا جمع شده‌ایم که همدردی خودمان را با او اعلام کنیم.

فرهنگ در ادامه متنی را خواند که بخش‌هایی از این متن به این شرح است:

«یاد قطاری افتادم که اولین بار در تاریخ سینما، سال ۱۸۹۵ به ایستگاهی رسید، عده‌ای پیاده و عده‌ای سوار شدند و قطار به مثابه زندگی همچنان به راه خود ادامه داد تا ایستگاه بعدی. در ایستگاه بعدی نیز عده‌ای سوار و عده‌ای پیاده شدند. عده‌ای که پیاده شده‌اند، دیگر نمی‌توانستند سوار شوند، همه آنها یک بار فرصت زندگی داشتند؛ آثار و فیلم‌ها یا در ادبیات، هنر و سینما و شعر و موسیقی به جا گذاشتند و قطار همچنان تا ایستگاه بعدی پیش رفت. و باز عده‌ای سوار و عده‌ای پیاده شدند تا ایستگاه بعدی.

پرده کوپه واگن را که کنار می‌زدید، شاهد و ناظر جنگ‌ها، خون‌ریزی‌ها، ویرانی‌ها، آوارگی و نکبت پشت نکبت بودید. مردمان در گذشته برای رفع این فلاکت قربانی می‌دادند اما ما عده‌ای هم قربانی داده شده‌ایم و قطار همچنان پیش می‌رود تا به خاورمیانه می‌رسد. چقدر جنگ، خرابی و فلاکت. آیا این عدالت است؟! انگار خدا هم تاخیر دارد یا فراموش کرده. چقدر همکار در سه چهار سال اخیر از دست داده‌ایم! از ریز و درشت در تهران و شهرستان‌ها. چقدر همکاران از بیکاری دق کردند و مردند. چقدر همکاران استرس گرفتند و خانه نشین شدند. چقدر همکاران خدای ناکرده سرطان گرفتند و حتی پول بیمارستان را نداشتند و ندارند که بدهند. چقدر مهاجرت.

قطار همچنان به مثابه زندگی به راه خود ادامه می‌دهد. امروز چهلمین روزی است که از درگذشت بیتا فرهی می‌گذرد. قطار همچنان می‌رود تا ایستگاه بعدی و معلوم نیست که نوبت چه کسی است؟ نوبت ما باشد یا خیر. هر که آمد عمارتی نو ساخت، رفت و منزل به دیگری پرداخت.»

وی در ادامه صحبت‌هایش گفت: بیتا فرهی یا این بانوی خاص، قربانی این حرفه بود. من این شانس را داشتم تا در سریال «طلسم شدگان» با او همکاری کنم. او بسیار حرفه‌ای و منضبط بود. بانویی بود که به اندک تلنگری به هم می‌ریخت. پر از شور، احساس و معصومیت. پر از بی‌نیازی از نان و نام. یک حال و هوای عارف مسلکی داشت که در کارهایش نیز موج می‌زد.

در ادامه مراسم سام قریبیان از حاضران خواست که زنده‌یاد داریوش مهرجویی را تشویق کنند. سپس کلیپی از فیلم «هامون» پخش شد.

در ادامه سام قریبیان گفت: باتوجه به اینکه چهلم زنده یاد فرهی همزمان با شب تولد اوست، مهسای عزیز دختر ایشان کیکی را تدارک دیده‌اند تا آخرین تولد او را با هم جشن بگیریم.

مهسا قریشی دختر زنده‌یاد بیتا فرهی نیز در ادامه این برنامه به یاد بیتا فرهی، خسرو شکیبایی و داریوش مهرجویی شعری از شاملو را خواند.

وی در ادامه گفت: از خانه هنرمندان تشکر می‌کنم که در برگزاری این مراسم ما را همراهی کردند. همچنین از همه کسانی که در این مدت همراه بودند و کمک کردند تا این مراسم را به بهترین شکل ممکن برگزار کنیم، تشکر می‌کنم.

بهمن فرمان‌آرا، همایون ارشادی، سهیلا رضوی، یاسمن خلیلی‌فر از جمله چهره‌های حاضر در این برنامه بودند.

رسانه سینمای خانگی- ادای دین به احمد آقالو

محمدباقر رضایی، نویسنده برنامه‌های ادبی رادیو که همیشه با متن‌های طنز و آهنگینش یادی از مشاهیر و مفاخر صدا می‌کند، این بار برای احمد آقالو، هنرمند رادیو که تقریبا همه هنرمندان مطرح کشور از رفتنش غمگین شدند نوشت.

به گزارش سینمیا خانگی از ایسنا، احمد آقالو، یکی از نوابغ هنری و از مظلوم‌ترین و ساکت‌ترین هنرمندان تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو بود.

حضور «عارف مسلکانه»ی او در هر جمعی، دیگران را به احتیاط در سخن گفتن وا می داشت؛ چرا که او گاهی با گفتنِ نکته ای در مورد حرفها و رفتارها ی دیگران( البته کاملاً بیغَرَضانه) باعث شگفتی همه می شد! کسی نمی دانست آن طنزهای قوی و فی البداهه در وجود آرام و ساکت او چگونه ساخته و پرداخته می شود و چرا بیرون می ریزد!

آنچه مسلّم بود، خیرخواهی و حُسن نیت او بود که همه به آن واقف بودند و دوستش داشتند. این هنرمند نجیب با بی خبر گذاشتنِ همکارانش از بیماری خود، سالها با رنجهایش سر کرد و عاقبت مغلوب آن بیماری شد و رادیو را از وجود شریفش محروم کرد.

محمدباقر رضایی، نویسنده و فعال رسانه‌ای که سال‌ها در ساختمان ارگ رادیو شاهدِ سیر و سلوک احمد آقالو بود، در سلسله مطالب خود درباره مشاهیر، مفاخر و پیشکسوتان رادیو، این بار به سراغ این هنرمند فراموش‌نشدنی رفته است.

متن این نویسنده که اختصاصی در اختیار ایسنا قرار گرفته است به شرح زیر است:

یادواره برای هنرمندی که در عوالم دیگر «قرار» داشت(در ۱۰ پرده)

پرده اول:

آن هنرمند نازنین

آن صدای پُرطنین

آن مهربانِ نجیب

آن غریب!

آن که مظلوم و افتاده بود

و مردی فرهیخته و آزاده بود.

حیا و وقار داشت

و در عوالمی دیگر ” قرار” داشت.

آقا به تمام معنا بود

و سبکِ زندگی‌اش” مدارا ” بود.

برای خودش”دلسوزی” نمی‌خواست

اما برای همه “بهروزی” می‌خواست.

مردی عمیق و دقیق بود

و ذاتاً آدمی “رَفیق” بود.

همیشه اصولی کار می‌کرد

و همه را با خود، یار می‌کرد.

آمدن و رفتنش در رادیو، دیدن داشت

و راهنمایی‌اش به جوانها، شنیدن داشت.

پرده دوم:

تحملش در بیماری، زیاد بود

ولی گاهی ناچار از فریاد بود.

بیماری‌اش به شدت گزنده بود

و فریادها برایش التیام دهنده بود.

با آن که طبعی سرد داشت،

اراده‌ی عجیبی در تحمل درد داشت.

دو سه نفر فکر می کردند گرفتارِ غرور است

و به موفقیتِ هنری‌اش مغرور است!

اما دوستان می‌دانستند ماجرا چیست

و آنچه در درون او می‌گذرد از جنس چیست.

برای مصائب دیگران غصه می‌خورد،

اما گاهی حتی قرص‌های خودش را نمی‌خورد!

کمی گوشه‌گیر و خجالتی بود

و با هر کسی اهلِ هم‌صحبتی نبود.

به مدعیانِ هنر جوابِ مستقیم نمی‌داد

و جوابشان را فقط با طنزهای قدیم می‌داد.

پرده سوم:

وقتی مُرد، غوغا شد

و زندگی عادیِ رادیویی‌ها، مُلغا شد.

همه، یادش را گرامی داشتند

و درباره‌اش، سخن، کم نگذاشتند.

ثریا قاسمی گفت: احمد آقالو علاوه بر هنرمند بودن، انسانِ درستکاری بود.

هما روستا گفت: احمد آقالو در درجه اول انسانی واقعی بود و همه‌ی خوبی‌ها در او جمع بود.

پانته‌آ بهرام هم گفت: احمد آقالو خالقِ لحظه های نابِ بازیگری بود.

ژاله عُلُو او را نازنین و صاحبِ صدای نیلوفری دانست و گفت: دنیا در نظر احمد آقالو خیلی کوچک بود ولی خودش انسان بزرگی بود که به همه کمک می کرد.

و آشا محرابی هم او را تمامِ راستی‌های جهان دانست و گفت: آقالو همیشه از حق می‌گفت، بی هراس از این که ناگاه دوست داشته نشود؛ و چه باک! که واقعاً دوست‌داشتنی بود.

پرده چهارم:

آقایان هنرمند هم یادش را گرامی داشتند و این‌طور ابراز احساسات کردند.

حمید سمندریان: احمد آقالو انسان ساده‌ای نبود که بتوان به سادگی درباره‌اش حرف زد.

ایرج راد: آقالو در سخت ترین لحظات، دستِ تکدی به سوی کسی دراز نکرد.

کمال تبریزی: یاد احمد آقالو بخیر و روحِ شادش، شادتر.

شهرام گیل آبادی: استودیوهای رادیو هرگز دلدادگی و صبوری های آقالو را فراموش نخواهند کرد.

صدرالدین شجره: آقالو از انسان های نادری بود که بسیار پاک و شریف زندگی کرد.

محمد یعقوبی: کار کردن با آقالو همیشه لذت بخش بود

بهزاد فراهانی: آقالو صاف ترین هنرمند ما بود. هرگز دروغ نمی گفت و به هیچ کس باج نمی داد.

درک بسیار بالایی هم از موقعیت شناسی و فضاشناسی در هنر داشت.

رضا بابک: آقالوی عزیز همیشه طنز زیبایی برای نامردی ها، دغلبازی‌ها و دروغ‌ها به کار می برد.

رضا کیانیان: آقالو پُر از آرمان‌هایی بود که با جهان موجود ناسازگار بود. شاید به خاطر همین غریبگی این جهان را تاب نیاورد.

مهرداد عشقیان: شبی که احمد آقالو درگذشت من در خانه‌شان داشتم حدیث کسا می‌خواندم. به آشا محرابی گفتم تو هم برایش دعا بخوان. مفاتیح را از من گرفت و رفت بالای سرِ احمد بنشیند و دعا بخوانَد، اما برگشت و مفاتیح را روی میز گذاشت … دیگر تمام شد!

حسین پارسایی: خاموشیِ آقالو، خاموشیِ هنرمندی است که همواره قداستِ صحنه را با خود همراه داشت.

حسین مسافر آستانه: در این که کسی بتواند جای آقالو را زین پس پُر کند محلِ تردید است.

فریبرز گلبن: آقالو هنرمندی بود که ذره ذره ی وجودش انرژیِ خالص بود.

مجید حمزه: آقالو همیشه آقا بود و همیشه حرف اول را می زد.

فریدون محرابی: من هر وقت به رادیو می روم به یاد احمد آقالو می افتم.

محمود زنده‌نام: تعهد آقالو نسبت به کار، برای جوانان الگو بود.

حمید منوچهری: شما یک نفر را پیدا کنید که از آقالو خاطره بدی داشته باشد.

مسعود رایگان: من بسیار دوست داشتم با احمد آقالو کار کنم ولی این سعادت نصیبم نشد.

محمد مطیع: من هر وقت به اتاق آقالو می رفتم نشسته بود و یوگا کار می کرد. حتی با خط زیبایی که داشت، روی یک کتابِ آموزش یوگا یادگاری نوشت و به من هدیه داد.

ابراهیم حاتمی کیا: احمد آقالو فردی مظلوم، ساکت، بی ادعا و بسیار هنرمند بود.

فریبرز عرب‌نیا: آقالو هنرمندی پُروسواس، توانا و شریف بود.

هادی مرزبان: آقالو روحی زلال و شفاف داشت.

علیرضا خمسه: بی شک طنز ظریف و نابی که در نقش آفرینی های آقالو می بینیم ریشه در وجود او داشت و مادرزادی بود.

داوود رشیدی: آقالو شخصیتی جذاب و کمی خجالتی داشت و زیاد اهل خودنمایی یا ارتباط با افراد دیگر بجز دوستان صمیمی اش، نبود.

منصور خلج: آقالو بسیار هنرمند، بی آلایش و بی ادعا بود و کمتر توانایی های خود را به نمایش گذاشت.

بهروز غریب پور: در آن زمان که اوجِ بحث های آوانگارد هنری بود، آقالو ژست های روشنفکری و هنرمندمآبی را به شوخی می گرفت.

پرده پنجم:

داریوش فرهنگ تعریف کرد: در دوران بیماری احمد آقالو با گلاب آدینه و مهدی هاشمی شبانه رفتیم منزل او برای دیدار و احوالپرسی.

از هر دری حرف زدیم جز بیماریِ او.

آنقدر خاطرات با هم مرور کردیم و گفتیم و خندیدیم که باورم نمی شد به عیادت دوستی رفته‌ایم که چندین سال مهربانانه با مریضی‌اش کنار آمده است.

احمد مردی بود با روحیه‌ی مستقل و عارف مسلک.

مردی بی نیاز که آن وجهِ طنازش ما را به یاد عبید زاکانی می انداخت.

همیشه یک نجابت پنهان داشت که تو را وادار به احترام می کرد. یک جور اعتقادات مذهبیِ عمیق داشت که یکسره از دروغ و تظاهر و تزویر به دور بود.

نه حرص نان داشت و نه طمع نام.

پرده ششم:

میکائیل شهرستانی هم چه خوب گفت که: آقالو درد و رنجَش را انکار می کرد.

آخر باری که او را دیدم، در بستر، رنجور، نحیف اما عاقل، بزرگ، ظریف و طناز بود.

خصیصه‌ای که در او نبود بدگویی و بددلی بود.

بدِ کسی را نخواست هرگز.

او همیشه دانا و رنجور بود و دانایی همیشه تاوانی دارد.

بنده ی زر و سیم و چاکرِ قدرت نبود.

من شبِ پیش از پروازش نزدش رفتم و بر دستش بوسه زدم و همچنان دلتنگش خواهم بود و خواهم ماند تا زنده ام.

پرده هفتم:

و امین تارخ نیز چنین گفت: احمد آقالو به دلیل حُجب و حیایی که داشت نمی‌توانست فضای بی رحم جامعه ی هنریِ ما را از نزدیک احساس کند، چون هر وقت نزدیک می شد دورتر می شد و همین باعث تنهایی اش شده بود.

من بعد از آن که از شهرستان به تهران آمدم، در دانشکده هنرهای زیبا با او آشنا شدم.

باعث آشنایی مان صدای زیبایش بود.

وقتی می دیدم با دیگران صحبت می کند، از دور می ایستادم و به صدایش گوش می کردم.

یک روز رفتم جلو و گفتم: سلام آقای آقالو، من امین تارخ هستم و صدای شما را خیلی دوست دارم!

پرده هشتم:

مهدی هاشمی به نکته‌های ظریفی در مورد او اشاره کرده است.

او آقالو را هنرمندِ نکته‌دانی می‌داند که در فاصله‌ی دو سکوت، یک‌دفعه چیزی می‌گفت و همه را می‌خنداند. البته نه جوک و لطیفه‌ای که دهن به دهن و گوشی به گوشی می چرخد، بلکه چیزی از رفتار و برخوردی از نحوه ی ارتباطِ روزمره ی آدمها می دید و نسبت به آن تیز می شد و ناگهان بسیار جدی نکته ای می گفت که خنده دار بود؛ نکته ای در بیانِ کشفی از رفتاری غلط.

خیلی حساس بود و همین باعثِ شکنندگیِ طبع ظریفش می شد و او را وادار به واکنش تند می کرد.

من در سفرها و نشست های لذت بخش با او وقتی حادثه ی جالبی جلوی رویمان رخ می داد، بیشتر از آن که به حادثه نگاه کنم به او نگاه می کردم که حالا چه نکته ی تازه ای کشف می کند!

پرده نهم:

اما خواندنی‌ترین خاطره از آقالو را، نادر برهانیِ مرند دارد.

تعریف می‌کند: احمد وقتی سرحال بود و سرکیف، ازدستِ لُغُزها و متلک‌هایش نمی‌توانستی در امان باشی.

مثلاً کافی بود از کنارش بگذری و متوجه اش نشوی یا سلامش نکنی!

می‌گفت: ببین فلانی!

— جانم احمد آقا؟

— یه جوری رفتار می کنی که انگار من ن ن ن نوکرتم!

— احمد آقا ما که مخلصیم!

— نه، سَکَناتِت غیر از این می گه!

— ما زمین خوردَتیم احمد آقا.

مارو دوست داشته باش.

— خودت که می دونی، من اصولاً همه ی حیوانات رو دوست دارم!

پرده دهم:

رفاه نداشت،

ولی جایگاه داشت.

از قبیله‌ی عارفان بود

و سوادش همیشه پنهان بود.

گرچه زشتی را سوژه می کرد،

ولی به قاعده و به اندازه می کرد.

بسیار آگاه بود

و در زندگی‌اش سر به راه بود.

گرچه خیری از دنیا ندید،

ولی از خوبی‌اش خیر دید.

هیچکس از او بدی ندید،

ولی همدلی و همدردی دید.

دائم در حال جستجو بود

و ظاهر و باطنش یک رو بود.

به هنر، عشقِ زبانزد داشت

و دران، شور و حالِ بی‌حد داشت.

خدا رحمتش کند، نجیب بود

و پیش از حد، غریب بود!

آمین یارب العالمین

محمدباقر رضایی نویسنده و فعال رسانه ای

آذر ۱۴۰۲

(بخشی از کتاب منتشر نشده‌ی ماندگاران عصر صدا)

به گزارش ایسنا، احمد آقالو، هنرمند باسابقه سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو بود. او سوم آذر ۱۳۸۷ در سن ۵۹ سالگی بر اثر بیماری سرطان مغز استخوان در منزل خود درگذشت.

رسانه سینمای خانگی- نظر کیانیان دربارۀ نقش رسانه در فجایع صهیونیست‌ها

 رضا کیانیان با انتشار متنی در یکی از شبکه‌های اجتماعی به جنایات این روزهای رژیم صهیونیستی در نوار غزه واکنش نشان داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون با انتشاری متنی در یکی از شبکه‌های اجتماعی به جنایات این روزهای رژیم صهیونیستی که در امتداد اشغالگری ۷۵ساله صهیونیست‌ها صورت می‌گیرد واکنش نشان داد.

کیانیان با انتشار تصویر یکی از کشتی‌هایی که در حال انتقال پناهندگان یهودی اروپا به فلسطین است نوشت: این عکس در سال (۱۹۴۷ م/۱۳۲۵ ش) در بندر حیفا واقع در شمال فلسطین گرفته شده است. در این عکس ۴۵۰۰ اخراجی یهودی پناهنده به خاکِ فلسطین، با پارچه‌نوشتی که بر روی عرشه کشتی نصب شده. «آلمان‌ خانه و آشیانه ما را نابود کرد، خواهشمندیم شما فلسطینیان، امید ما را نابود نکنید» و فلسطینیان پناه شان دادند. حالا و پس از ۷۶ سال از تاریخ این عکس، همین مهمانان منکر وجودِ سرزمین فلسطین شده و با غصب و تجاوز، کودک کشی، اِشغال و لشکرکشی، بدترین جبران ها را در حق میزبانان خود در سرزمین قدس انجام می‌دهند».

این بازیگر سینما در ادامه این پست و با اشاره به سیاست مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها نوشت: بزرگ ترین نسل کشی تاریخ در امریکا اتفاق افتاد. نسل کشی سرخ پوستان بومی قاره آمریکا، بعد از آن نسل کشی ارامنه، آشوریان و… نسل کشی یهودیان ، در رتبه چندم است. اما به عنوان بزرگ ترین نسل کشی تاریخ در ذهن ما و جهانیان جا افتاده. چرا که رسانه و مدیا دست آن هاست. و زیر سایه ی پرچم این نسل کشی ، دولت آن ها به نسل کشی مردمی می پردازند که روزی آن ها را پناه دادند.

کیانیان در بخش دیگری از مطلب خود با طرح این پرسش که چرا نسل‌کشی یهودیان تنها نسل‌کشی تاریخ به نظر می‌رسد، علت این مظلوم‌نمایی را انگیزه اشغالگران برای قتل عام مردمی دانست که به آنها پناه داده‌اند.

این بازیگر سینما در پایان مطلب خود نوشت: بی تفاوتی ما نشان از چه دارد؟ نشان از بی رحمی؟ یا نشان از دو قطبی گری افراطی در کشور ما؟ که ما را به بی رحمی کشانده است؟.

رسانه سینمای خانگی- دفاع سینماگران ایران از مردم غزه

موزه صلح تهران و خانه سینمای ایران در محکومیت کشتار غیرنظامیان در نوار غزه و درخواست آتش بس فوری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، موزه صلح تهران و خانه سینمای ایران در محکومیت کشتار غیرنظامیان در نوار غزه و درخواست آتش بس فوری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند. این بیانیه توسط بیش از یکصد نفر از جانبازان شیمیایی موزه صلح امضا شده است.

همچنین هنرمندانی چون داوود میرباقری، مجید مجیدی، محمد مهدی عسگرپور، پرویز پرستویی، رضاکیانیان، لیلا حاتمی، همایون اسعدیان، کمال تبریزی، محسن تنابنده، رامبد جوان، علیرضا داوود نژاد، فرهاد توحیدی، احمدرضا درویش، رسول صدرعاملی، محسن امیر یوسفی، هادی حجازی فر، محمدحسین مهدویان، محسن کیایی، شبنم مقدمی، مجتبا میرتهماسب، سیدرضا میرکریمی، مجید انتظامی، امیر اثباتی این بیانیه را امضا کرده‌اند.

متن بیانیه بدین شرح است: « به نام حق

جناب آقای آنتونیو گوترش دبیر کل محترم سازمان ملل متحد
ما هنرمندان ایران به همراه جانبازان و مصدومان شیمیایی بازمانده از جنگ عراق و ایران (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، با امضای این نامه دردمندانه از شما می خواهیم تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از ظلم عریانی که علیه زنان، کودکان و مردم غیر نظامی محاصره شده غزه در جریان است، انجام دهید.

جناب گوترش، جایگاهی که در اختیار شماست، چه بخواهید و چه نخواهید، وجدان تاریخی بشر امروز را نمایندگی می کند و عملکرد آن سند قضاوت آیندگان خواهد بود.
به خاطر انسانیت جنگ را متوقف کنید.

با احترام موزه صلح تهران – خانه سینمای ایران ۲۱/۸/۱۴۰۲ ۲۰۲۳-۱۱-۱۲»

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حرف الفبا:
۱- امیر اثباتی ۲- حبیب احمدزاده هنرمند و جانباز شیمیایی ۳- حافظ احمدی ۴- محمود اربابی ۵- بهمن اردلان ۶- همایون اسعدیان ۷- عبدالله اسفندیاری ۸- حبیب اسماعیلی ۹- مهدی اصلانی ۱۰- مهرداد افراسیانی ۱۱- مجید الطایی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۱۲- محسن امیر یوسفی ۱۳- مسعود امینی تیرانی ۱۴- مجید انتظامی ۱۵- محمد آفریده ۱۶- محمد بحرانی ۱۷- مریم بوبانی ۱۸- هدایت الله بهبودی ۱۹- بهروز بیات جانباز شیمیایی ٢۵ درصد ۲۰- حسین پاکدل ۲۱- اصغر پورهاجریان ۲۲- هادی پویان ۲۳- کمال تبریزی ۲۴- سیروس تسلیمی ۲۵- محسن تنابنده ۲۶- فرهاد توحیدی ۲۷- هانیه توسلی ۲۸- بتول توکلی همسر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۲۹- امیرحسین توکلیان گردان حُر و رزمنده دفاع مقدس ۳۰- امین جعفری ۳۱- مهدی جعفری ۳۲- مسعود جعفری جوزانی ۳۳- رامبد جوان ۳۴- پرویز چابهاری ۳۵- افسانه چهره آزاد ۳۶- لیلا حاتمی ۳۷- هادی حجازی فر ۳۸- مالک حدپور سراج ۳۹- حسن حسن تبار جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۴۰- علیرضا حسینی ۴۱- شهریار خاطری (پزشک جانبازان شیمیایی) ۴۲- سعید خانی ۴۳- محسن دامادی ۴۴- علیرضا داوود نژاد ۴۵- محمد داوودی ۴۶- احمدرضا درویش ۴۷- محمدرضا دهقان ۴۸- علی دهکردی ۴۹- شادمهر راستین ۵۰- مجتبی راعی ۵۱- مرتضی رزاق کریمی ۵۲- محمّد رضایی تکبیری جانباز شیمیایی ۵٠ درصد ۵۳- مهدی رضایی تکبیری جانباز شیمیایی ۵٠ درصد ۵۴- احسان روستاپور فرزند جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور ۵۵- فرید سجاد حسینی ۵۶- مهدی سجاده چی ۵۷- علی سرتیپی ۵۸- محمدرضا سروش (پزشک جانبازان شیمیایی) ۵۹- محمدرضا سکوت ۶۰- احمد سلیمی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۶۱- کوروش سلیمانی ۶۲- محسن شاه ابراهیمی ۶۳- منوچهر شاهسواری ۶۴- علیرضا شجاع نوری ۶۵ محمد شکیبا نیا ۶۶- وجیه الله شهیدی ۶۷- داریوش صادق پور ۶۸- احد صادقی ۶۹- مهدیه صادقی دختر جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۷۰- محمد صادقی ۷۱- حمید صالحی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۷۲- رسول صدرعاملی ۷۳- محسن ضرغامی ۷۴- سعیده عرب ۷۵- محمدمهدی عسگرپور ۷۶- بهرام عظیمی ۷۷- علی‌اکبر علاف‌زاده جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۷۸- مجید علیزاده ۷۹- محمدرضا علیقلی ۸۰- نصرالله فتحیان رزمنده و جانباز شیمیایی ۸۱- مهدی فخیم زاده ۸۲- محمدرضا فرحبخش ۸۳- مهرداد فرید ۸۴- ملاصالح قاری (آزاده) ۸۵- آرش قاسمی ۸۶- علی قائم مقامی ۸۷-عبدالحمید قدیریان ۸۸-ژاله کوهپایه عراقی همسر جانباز شهید شیمیایی هدایت‌الله روستاپور ۸۹- مهدی کوهیان ۹۰- رضا کیانیان ۹۱- مصطفی کیایی ۹۲- محسن کیایی ۹۳- محمد حسین لطیفی ۹۴- علی لقمانی ۹۵- مجید مجیدی ۹۶- حسین محجوب ۹۷- اسدالله محمدی جانباز شیمیایی هفتاد درصد ۹۸- منوچهر محمدی ۹۹- احمدرضا معتمدی ۱۰۰- کاظم معصومی ۱۰۱- عادل معمارنیا ۱۰۲- شبنم مقدمی ۱۰۳- کامران ملکی ۱۰۴- تورج منصوری ۱۰۵- فرزاد موتمن ۱۰۶- وحید موحدی داماد جانباز شهید شیمیایی جهان‌شاه صادقی ۱۰۷- سیدعبدالجواد موسوی ۱۰۸- محمد حسین مهدویان ۱۰۹- سید داوود میرباقری ۱۱۰- مجتبا میرتهماسب ۱۱۱- مازیار میری ۱۱۲- سید رضا میرکریمی ۱۱۳- اکبر نبوی منش ۱۱۴- علیرضا نجف زاده ۱۱۵- محمد علی نجفی ۱۱۶- جواد نوروزبیگی ۱۱۷- محمّد باقر نیکخواه بهرامی جانباز شیمیایی ۶۵ درصد ۱۱۸- وحید نیکخواه آزاد ۱۱۹- افشین هاشمی ۱۲۰- سید ضیا هاشمی ۱۲۱- سیدجواد هاشمی ۱۲۲- محمدرضا هنرمند ۱۲۳- مکی یازع (جانباز) ۱۲۴- منصوره یزدانجو ۱۲۵-احمد یوسف‌زاده (آزاده) ۱۲۶- محمود یارمحمدلو.

رسانه سینمای خانگی- آیا «سینما متروپل» اکران می‌شود؟

تهیه‌کننده فیلم «سینما متروپل» اعلام کرد که با معرفی یک نماینده از شورای پروانه نمایش اصلاحیه‌های وارد شده به فیلم بررسی می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا،«سینما متروپل» آخرین ساخته محمدعلی باشه‌آهنگر است که قصه آن به مقطعی از روزهای جنگ تحمیلی برمی‌گردد و گروهی که تلاش می‌کنند یک سینمای قدیمی را دوباره فعال کنند.  

این فیلم در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی و در ۱۳ رشته نامزد دریافت سیمرغ شد و جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری را هم گرفت اما با وجود آنکه در جشنواره، پروانه نمایش گرفته بود برای اکران عمومی دچار موانعی شد و پس از مذاکراتی اصلاحیه‌ها به کمتر از ۱۰ مورد کاهش پیدا کرده است.

در پی گزارشی که مدتی قبل درباره اکران نشدن بهترین فیلم جشنواره سال قبل در این خبرگزاری منتشر شد، حامد حسینی – تهیه‌کننده فیلم- در گفت‌وگویی با ایسنا درباره جدیدترین وضعیت این فیلم توضیح داد:«سینما متروپل» آماده اکران است ولی اصلاحیه‌هایی را به ما اعلام کردند که باید بر سر آن‌ها صحبت کنیم چرا که برخی از آن‌ها می‌تواند بر فیلم تاثیر گذاشته و به آن آسیب بزند.

او افزود: با توجه به مخالفت ما با اعمال این اصلاحیه‌ها، تاکید کردیم که باید درباره آن‌ها گفت‌وگو شود و پس از جلسه‌هایی که با ریاست سازمان سینمایی (محمد خزاعی) و مدیر کل عرضه و نظارت بر نمایش سازمان داشتیم، تعامل خوبی صورت گرفت و یک نفر به نمایندگی از شورای پروانه نمایش تعیین شد تا ما دفاع و توضیحات خود را از فیلم و موارد اصلاحی ارائه کنیم.

وی با اشاره به اینکه این جلسه هنوز تشکیل نشده است، گفت: امیدواریم زودتر به یک نقطه نظر مشترک با شورای پروانه نمایش برسیم چون هیچ فیلمسازی دوست ندارد فیلمش بدون نمایش بماند و ما تلاش می‌کنیم فیلم را با کیفیت به اکران برسانیم.    

مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، هومن برق‌نورد، پریوش نظریه، حسین باشه آهنگر، رضا کیانیان و مهتاب نصیرپور از بازیگران این فیلم هستند.

رسانه سینمای خانگی- افسردگی «آهو»

سپیده آرمان که هم در نگارش فیلم‌نامه «آهو» نقش داشته و هم به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم جلوی دوربین رفته است، گفت: زیستش با این کاراکتر باعث شد تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشد.

به گزارش سینمای خانگی، سپیده آرمان، متولد ۱۳۶٨ و از دنیای روزنامه‌نگاری وارد دنیای فیلمنامه‌نویسی و بازیگری شده است. وی فعالیت هنری خود را با نقش‌آفرینی در چندین فیلم کوتاه مانند تکثیر شده او مثل من و آذین آغاز کرده و پیش از آن نیز در حوزه تئاتر فعالیت‌هایی داشته است.

فیلم بلند سینمایی اینان به کارگردانی رهبر قنبری از دیگر تجربه‌های بازیگری آرمان است.

با سپیده آرمان به بهانه اکران فیلم «آهو» که این روزها روی پرده سینماها رفته است، گفت‌وگو کردیم. او هم در نگارش فیلم‌نامه نقش داشته و هم به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم جلوی دوربین رفته است. به گفته او زیستش با این کاراکتر باعث شد تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشد.

مصاحبه ایرنا با این بازیگر و فیلمنامه‌نویس را در ادامه می‌خوانید.

از نحوه آشنایی‌تان با کارگردان «آهو» بگویید. چگونه شما یکی از فیلمنامه‌نویسان این فیلم شدید؟

من سال‌ها روزنامه نگار بودم. در مجله فیلم بخش‌های تصویری را اجرا می‌کردم. آقای گلمکانی در دفتر مجله مطرح کرد که می‌خواهد بر اساس کتاب «پروانه‌ها در برف می‌رقصند» نوشته نازنین جودت فیلمی بسازد. وی بارها این قصه را به کارگردان‌ها معرفی کرده بود. یک روز خودش در لحظه تصمیم گرفت این کار را خودش انجام دهد. من به ایشان پیشنهاد دادم که صفی یزدانیان فیلمنامه را بنویسد.

چون فضای قصه به فیلم‌های او نزدیک بود. آقای یزدانیان چون مشغله کاری داشت نتوانست بنویسد. زن قصه در کتاب یک زن روشنفکر اهل هنر و ادبیات بود. من دیدم خیلی شبیه من است. به آقای گلمکانی گفتم می‌خواهید من بنویسم که ایشان موافقت کرد. فروردین ۹۹ شروع به نوشتن کردم.

فیلمنامه‌ای که شما نوشتید چه وجوه اشتراک و تمایزی با کتاب «پروانه‌ها در برف می‌رقصند» دارد؟

کتاب درباره دختری بود که پسری را دوست داشت و آن پسر در جنگ مفقود الاثر شده بود. دختر به قبرس می‌رود و زندگی دیگری را شروع می‌کند. اما همیشه به یاد معشوق گمشده‌اش است. اگر این قصه را می‌ساختیم باید صحنه دهه ۷۰ را بازسازی می‌کردیم. هزینه تولید در خارج از کشور هم زیاد بود. من پیشنهاد دادم که قصه را در بستر زمانه معاصر بیاوریم و مهاجرت هم از تهران به شمال کشور باشد.

در نهایت از آن کتاب فقط همین یک خط ماند که دختری عشقش گم شده و دختر در شهر دیگری کنج عزلت گرفته است.

نقطه عزیمت ما آن کتاب بود. آقای گلمکانی آن کتاب را دوست داشت و این جرقه را در ذهنش زد که درباره‌اش فیلم بسازد. کاری که ما کردیم اقتباس نیست. حتی نمی‌توان گفت بر اساس کتاب فیلمنامه‌ نوشتیم. با نگاهی به کتاب قصه نوشته شد.

شما در این فیلم هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان بازیگر حضور دارید. نویسندگی شما بر روی بازی‌تان تاثیر گذاشت؟

این دختر از اول تا آخر قصه در کتاب و فیلمنامه حضور داشت و قهرمان و محور داستان دختر بود و شخصیتش از ابتدای نگارش در وجود من خلق شد و زندگی کرد و نفس کشید. این دختر افسردگی و تالمات روحی زیادی داشت. زیست من با این کاراکتر باعث شد من تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشم. الان سه سال گذشته است. اما انگار من در خودم یک آهویی را پیدا کردم.

انتظار دارید در اکران چه اتفاقی برای فیلم بیفتد؟ مخاطبان «آهو» چه افرادی هستند؟

فیلم «آهو» یک فیلم تجاری نیست. کارگردان خواسته رویایی را که در ذهن خودش داشته مجسم کند. فیلم ما مخاطبان خاص خودش را دارد. هر آدمی که یک بار تجربه عشق در زندگی‌اش را داشته مخاطب خوبی برای فیلم «آهو» است. چون این فیلم درباره عشق است. جمله تبلیغاتی «آهو» این است که از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است. در این فیلم زن از پسری که دوستش داشته هیچ خبری ندارد. دختر در جنگل از همه چیز رها شده است. آهو در اساطیر ما نماد زیبایی و معصومیت و زنانگی است. آدم‌های قصه عاشق بُعد لطیف و روح انسانی آهو می‌شوند. این مردها به دنبال تفسیر سطحی از عشق نیستند.

«آهو» یک نقش کم‌دیالوگ است و مخاطب بیشتر سکوت این شخصیت را تماشا می‌کند. با این موضوع چطور کنار آمدید؟

بازیگری در سکوت خیلی خیلی سخت است. نوع بازیگری که کارگردان می خواست بازیگری سرد، خنثی، درونگرا بدون برون ریزی عاطفی بود. در سکانس‌هایی برون ریزی عاطفی اتفاق افتاد که توسط کارگردان در تدوین حذف شد. این جور سکانس‌ها در فیلم‌های مختلف وایرال می‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد. اما آقای گلمکانی اصلا این چیزها را دوست نداشت. نمی‌خواست فیلم تبدیل به یک ملودرام سانتی مانتال شود.

خودتان به عنوان بازیگر نسبت به این فیلم چه احساسی دارید؟

زندگی من به قبل و بعد از «آهو» تقسیم می‌شود. من بعد از این فیلم روزنامه نگاری و اجرا و برنامه سازی را کنار گذاشتم و بازیگری و فیلمنامه‌نویسی را به صورت تخصصی آغاز کردم. این گذار برای آدمی که تازه وارد این مسیر شده خیلی سخت است. من این تصمیم سخت را گرفتم و سه سال پایش ایستادم. «آهو» نقطه عزیمت من به عالم بازیگری و فیلمنامه نویسی است.

در ادامه کار دوست دارید چه نقش‌هایی را بازی کنید؟

دوست دارم در نقش های متفاوت کارگردان‌های کاربلد سینمای ایران سعادت حضور داشته باشم. من پیشنهادهای متفاوتی داشتم. اما آن طور که در نظرم بود چشمگیر نبود.

فیلم سینمایی «آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی در سینماهای کشور در حال اکران است.

علی مصفا، سپیده آرمان، حامد کمیلی، سهیلا رضوی، رضا یزدانی، محمد طاها جمشیدی، غلامعلی رضایی، رضا کیانیان بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

فیلمنامه این اثر به صورت مشترک توسط هوشنگ گلمکانی و سپیده آرمان نوشته شده است.

رسانه سینمای خانگی- برپایی کارگاه‌های کاربردی در چهلمین دورۀ جشنواره فیلم کوتاه تهران

یکی از برنامه‌های چهلمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران که این روزها در پردیس سینما گالری ملت تهران در حال برگزاری است، نشست‌های تخصصی سینمای کوتاه است که از سی‌وچهارمین دوره این رویداد در ۲۰ جلسه برگزار می‌شود و امسال ۲۰-۴۰ نام گرفته است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، این نشست‌ها امسال تفاوت مهمی با دوره‌های قبل دارد که آن را می‌توان طرح مباحث کاربردی به جای پرداختن به موضوعات تئوریک دانست. در حالی که در دوره‌های گذشته وجوه علمی و پژوهشی نشست‌ها پررنگ‌تر بود، در این دوره وجوه عملی و کاربردی، این گفت‌وگوها را به نوعی جلسات انتقال تجربه تبدیل کرده است که از جهاتی بیشتر می‌تواند به فیلمسازان کوتاه کمک کند؛ این مورد خصوصاً برای فیلمسازان جوانی که پیش از این به شکل آکادمیک سینما خوانده‌اند و مباحث تئوری را گذرانده‌اند، مفید است.

این امر با رویکرد دوره جدید انجمن سینمای جوانان ایران که «تولید» را به عنوان اصل قرار داده و فعالیت دفاتر انجمن را بر این اساس طراحی می‌کند، همخوانی بیشتری نیز دارد.

نیمی از این نشست‌ها نیز با حضور کمال تبریزی کارگردان شاخص سینما که از استادان همکار انجمن است، برگزار می‌شود تا این جلسات وجوه کاربردی بیشتری برای فیلمسازان جوان داشته باشد. تبریزی میزبان ۱۰ گفت‌وگوی تخصصی با ۱۰ سینماگر شاخص و باتجربه به عنوان عوامل اصلی پشت صحنه فیلم است، شامل محمدرضا گوهری فیلمنامه‌نویس، محمدرضا تخت‌کشیان تهیه‌کننده، مصطفی احمدی مدیر برنامه‌ریزی، محمود کلاری مدیر فیلمبرداری، رضا کیانیان بازیگر، میثم مولایی تدوین‌گر، کیوان مقدم طراح صحنه و لباس (مدیر هنری)، مهری شیرازی طراح چهره‌پردازی، کارن همایون‌فر آهنگ‌ساز و محمدرضا دلپاک طراح صدا.

این نشست‌ها به نوعی گفت‌وگوهای کارگردان را در مراحل مختلف پیش‌تولید با عوامل اصلی شبیه‌سازی می‌کند و برای این منظور، فیلمنامه‌ای به صورت اختصاصی به سفارش انجمن سینمای جوانان ایران نوشته شده که فیلمسازان جوان شرکت‌کننده پیش از نشست، مطالعه کرده‌اند تا به شکلی دقیق‌تر، در این جلسات با جزییات طراحی تولید یک فیلم، بیشتر آشنا می‌شوند.

فیلمنامه مذکور را سیدجواد صفوی زیر نظر محمدرضا گوهری به مرحله نگارش درآورده است.

در چهلمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران همچنین نشست‌های تازه‌ای برای بازخوانی تجربیات ۵ اردوی فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ایران برنامه‌ریزی شده که برای نخستین بار در تاریخ این جشنواره برگزار می‌شود؛ چراکه این اردوهای فیلمسازی در برخی مراکز استان، از سال ۱۴۰۱ کلید خورده است. در هرکدام از اردوها، ۳ فیلمساز حرفه‌ای به عنوان استاد، کارگاه‌هایی را برای هنرجویان برگزیده چند استان مجاور برگزار می‌کنند و خروجی هرکدام، ۳ فیلم کوتاه است که به صورت گروهی توسط هنرجویان زیر نظر استاد ساخته شده است.

در باقی نشست‌های تخصصی چهلمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، همچنین موضوعات جالب توجه و نوینی مثل فیلمسازی با هوش مصنوعی و فیلمسازی واقعیت مجازی تعاملی نیز به چشم می‌خورد که از جمله مباحث تازه سینما محسوب می‌شوند.

در نهایت به نظر می‌رسد محل مناسب طرح این مباحث، همین رویداد است؛ به عنوان محل اجتماع فیلمسازان جوان که در اغلب موارد از همتایان سن‌وسال‌دارتر خود، در انتخاب شیوه‌های نوین فیلمسازی جسورتر و به‌روزترند. این‌چنین نشست‌ها می‌تواند در افزایش مهارت و خلاقیت سینماگران جوان مفید باشد.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- رضا کیانیان: بازیگر، عروسک کارگردان نیست

رضا کیانیان در نشست تخصصی گفت و گوی کارگردان با بازیگر از سری نشست‌های تخصصی «۴۰-۲۰» گفت: کارگردان باید به خلاقیت بازیگر احترام بگذارد، اگر قرار باشد مانند عروسک با بازیگر رفتار بشود، پس دیگر چرا باید یک بازیگر شناخته شده در کار بازی کند؟

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، کمال تبریزی در ادامه نشست‌های تخصصی خود در سومین روز جشنواره با رضا کیانیان گفت و گو کرد.

کیانیان نشست را با بیان مثالی شروع کرد و گفت: اولین فیلم سینمایی که آقای کیارستمی ساخت، داستان زن و شوهری است که به روزمرگی افتاده‌اند و دیگر عاشق هم نیستند اما عادت کرده‌اند کنار هم باشند. خب این فیلم را می‌شود گذاشت یک شب بی مهتاب یا خورشید پنهان است یا هوا ابری است اما آقای کیارستمی اسم فیلم را گذاشت، «گزارش» اما چه دلیلی داشت؟ فقط با یک اسم معنی فیلم را تغییر داد. برخی از هنرمندان کار خود را با یک اسم تغییر می‌دادند.

وی افزود: حرفم این است که عصر، عصر ایده است. پس می‌خواهم بگویم ابزار، وسیله، بازیگر، طراح صحنه و تمام موارد یک فیلم اصلا مهم نیست زیرا می‌شود به راحتی جستجو کرد اما ایده اینگونه نیست. فیلم ساز فیلم کوتاه باید در دنیای مستقل خود فکر کند و از دنیای فیلم بلند کپی نکند.در واقع کار خود را انجام دهد.

کمال تبریزی در ادامه صحبت‌های کیانیان گفت: این یک مدل است که به سینمای کوتاه خیلی نزدیک است و آن ویژگی است که آقای کیارستمی داشت. تمام تلاش و نکته خاص فیلمش این بود اگر من یک روزی بتوانم همه را حذف کنم، یعنی فیلمبردار و صدابردار نداشته باشم می‌توانم دوربین را بگذارم و با بازیگر هماهنگ کنم اما به هرحال اینکه ما ایده داشته باشیم منحصر به فرد است. من از بچه های فیلم کوتاه بسیار ایده می‌گیرم.

سپس کیانیان با اشاره به اهمیت فضا دادن به بازیگر افزود: من بازیگرم و نمی‌خواهم کارگردان مثل عروسک با من برخورد کند. کارگردان باید به خلاقیت من احترام بگذارد، اگر قرار باشد مانند عروسک با بازیگر رفتار بشود، پس دیگر چرا باید یک بازیگر شناخته شده در کار بازی کند. به نظر من کارگردان باید بگوید چه چیزی از بازیگر می‌خواهد و دیگر بعد از آن را به خلاقیت او واگذار و اعتماد کند.

او در ادامه همین موضوع، خاطره‌ای از کار با کمال تبریزی در فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» تعریف کرد.

کیانیان با بیان این که نقش بزرگ و کوچک تفاوتی نمی‌کند و مهم نوع بازی است، ادامه داد: چالش‌ها چیزهایی است که به درد من بازیگر می‌خورد. اگر نقشی کم باشد، خود بازیگر می‌تواند با هم فکری کارگردان یک چالش برای نقش ایجاد کند، یک تناقض که مخاطب آن نقش را به ذهن بسپارد هرچند نقش کم باشد. نقش کوتاه و بلند فرقی ندارد بازیگر بزرگ و کوچک داریم. در نوع بازی چالش را من بازیگر باید خلق کنم.

این بازیگر افزود: فکر اولی که به ذهن کارگردان می‌آید، به ذهن همه هم می‌رسد. برای خلاقیت باید به فکرهای بعدی بپردازیم. در چالشی که برای نقش‌ها به وجود می‌آوریم متکی به ذهن خودمان نباشیم حتی در اتود گرفتن می‌توان این چالش را برای بازیگر ایجاد کرد.

کیانیان درباره فیلمنامه فیلم‌های کوتاه گفت: ما باید فیلمنامه‌هایی داشته باشیم که برخلاف ایده پذیرفته شده و ذهنی مخاطب باشد این درست جایی است که مخاطب غافلگیر می‌شود.

او در پاسخ به اینکه بازیگر چگونه خلاقیت را وارد نقش کند، توضیح داد: در فیلم کوتاه یا فیلم بلند، بهترین کار این است که بازیگر را راهنمایی کنیم، به آن که هست نه آنچه که باید باشد. یعنی اگر نقش پلیسی را قرار است بازی کند ژست نگیرد بلکه خودش باشد.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- آقای مهرجویی اینم چه وقت کات دادن بود!؟

از همان بامداد یکشنبه، ۲۳ مهرماه که خبر قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش منتشر و تایید رسمی شد، فضای مجازی از واکنش‌ هنرمندان و دوستداران این سینماگر پر شد؛ واکنش‌هایی که همچنان با بازنشر عکس‌های این فیلمساز و آثارش یا سکانس‌هایی از فیلم‌های او همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قتل فجیع فیلمساز باسابقه سینمای ایران و همسرش خیلی از هنرمندان را همراه با دیگر علاقه‌مندان به سینما در شوک و ماتم فرو برد و از نخستین لحظاتی که خبر این جنایت منتشر شد، واکنش‌های مختلفی در فضای اجتماعی بازتاب یافت.

بهرام رادان که ماندگارترین نقش سینمایی‌اش را در فیلم «سنتوری» مهرجویی بازی کرده، با انتشار سکانسی از این فیلم و یک عکس به همراه خانواده مهرجویی نوشته است: «چقدر عجیب، چقدر دلخراش، چقدر بی‌رحمانه، وای بر ما»

تهمینه میلانی که با همسرش محمد نیک‌بین به همراه داریوش مهرجویی تهیه‌کنندگی فیلم «بمانی» را برعهده داشت نیز در صفحه شخصی خود در فضای مجازی متنی را نوشته که در بخشی از آن آمده است: «خانواده سینما شوکه و به هم ریخته است. و خواهان رسیدگی به این فاجعه هولناک. 

آقای مهرجویی برای من و همسرم با آن که در ساخت فیلم «بمانی» همکاری کردیم، فقط یک کارگردان برجسته و تاثیرگذار در تاریخ سینمای ایران نبود، ایشان و همسر اولشان خانم فریار جواهریان از دوستان عمری ما هستند.»

او همچنین عکسی را با «گرامیداشت سه عزیز از دست رفته، ناصر ملک مطیعی، صادق سمیعی و داریوش مهرجویی» منتشر کرده است.

مصطفی کیایی با انتشار یک عکس از داریوش مهرجویی به توصیف حال و احوالش در نیمه شب ۲۳ مهرماه پرداخته و نوشته است: «ساعت حدود ۲ شب با صدای زنگ موبایل از خواب پریدم. نگاه کردم. پدرام شریفی بود، ترسیدم و جواب دادم. با صدای وحشت‌زده و لرزان گفت: شما هم شنیدی مهرجویی رو کشتن؟ عجیب‌ترین و وحشتناک‌ترین و بی‌زمان‌ترین خبر ممکن. مهرجویی و همسرش در خانه به قتل رسیدن. کوتاه و تلخ و من هنوز شوکه از این سرنوشت و این میزان سیاهی برای این روزهای سینما.»

رامبد جوان هم با صفحه‌ای سیاه نوشته است: «داشتم با درد نبودن آتیلای عزیزم می‌سوختم و می‌ساختم که دیشب خبری ترسناک و عجیب منتشر شد. داریوش خان مهرجویی و همسرشون کشته شدند. با ضربات چاقو کشته شدند!  با این همه تلخی در طول این یک سال گذشته چه می‌کنیم؟ حالا چقدر باید بگذرد و چه چیزهایی باید دست به دست هم بدهند تا در این نقطه جهان کسی مثل مهرجویی بزرگ شکل بگیره که تاثیرات تفکرات و هنر و زیستش بتونه مسیر زندگی هزاران بزرگ و کوچیک رو تغییر بده؟؟»

رضا کیانیان با انتشار تصاویری از اعلام خبر قتل مهرجویی و همسرش نوشت: «اگر پنج کارگردان نامی در تاریخ سینمای ایران بودند و هستند، بی‌هیچ شکی یکی از آن‌ها داریوش مهرجویی بود. اشک چشمانمان خشک شده، باید خون گریه کنیم. او یک خصلت برجسته داشت. کار می‌کرد، فیلم می‌ساخت تا آخرین قطره جانش. مهم نیست فیلم‌های آخر او را دوست داشته باشیم یا نه، مهم این است که او خسته نمی‌شد. کنار نمی‌کشید. کار می‌کرد، به همین خاطر زنده بود. خودش خودش را نکشت این برای من مهم‌ترین است.» 

شهرام مکری هم متن کوتاهی را از کتاب «مهرجویی کارنامه ۴۰ ساله» از گفت‌وگوی مانی حقیقی با این فیلمساز منتشر کرده که مهرجویی در آن درباره سختی فیلمسازی در شرایط خاص صحبت کرده بود.»

مرضیه برومند – مدیرعامل خانه سینما – هم نوشته است:‌ «فکر می‌کنم به مونا (دختر داریوش مهرجویی) که دیشب با چه منظره دهشتناکی روبرو شده و چطور تاب آورده. به ستاره که هفته پیش همسفر پیکر بیجان پدرش بود. به دختر دانشجوی مازیار. به مهرانه عاشق و مریم نازنین که خبر مرگ پدر و بارداری‌اش را همزمان شنیده. به سارا که هنوز برای داود گریه می‌کند و به همسران همه سینماگران ایران که بار سنگین ناامنی شغلی اقتصادی و روحیه همسرانشان را در سکوت به دوش می‌کشند و دم بر نمی‌آورند.»

سارا بهرامی نیز در متنی نوشت: « نمی‌دونم تا حالا چند بار «لیلا» رو دیدم. بارها و بارها پیش اومده در خلوت، وقتی مشغول خود و تنهایی بودم فیلم لیلا در حال نمایش در خانه بود.
گاهی پیش آمده بعد از تیتراژ پایانی دوباره از ابتدا لیلا رو دیدم. گاهی تنها، شنیدن صدای فیلم برای من کافی بود. یک احساس عجیب و پایدار دارم به این فیلم. نمی‌دونم چند بار «پری» رو دیدم، چند بار «هامون»، آخ «هامون»…

هیچ وقت نتونستم درباره احساسی که با دیدن این فیلم‌ها تجربه می‌کردم توضیح کاملی بدم. برای من چیزی بیشتر از عشق به سینماست. آقای مهرجویی با شما چیزی فراتر تجربه می‌کردم و حالا چه کنم؟»

رضا میرکریمی هم برای مرگ سخت داریوش مهرجویی نوشته است: «خداحافظی تلخ با استاد داریوش مهرجویی، فیلمسازی خلاق و تجربه‌گرا و روشنفکری باسواد و منصف که نسل من بسیار از او آموخت.»

این دل‌نوشته‌ها برای داریوش مهرجویی از سوی بخش گسترده ای از سینماگران منتشر شده و برخی هم با انتشار خبر قتل و جزئیات آن مطالبی را نوشته‌اند که به هومن سیدی، بهمن فرمان‌آرا، پرویز پرستویی، پوران درخشنده، بابک کریمی، مهدی سلطانی، پریناز ایزدیار، پانته‌آ پناهی‌ها، نسیم ادبی، پوریا شکیبایی و تینا پاکروان می‌توان اشاره کرد.

خروج از نسخه موبایل