بیست و دومین جشنواره فیلم پونه در کشور هند میزبان نمایش چند فیلم از سینماگران ایرانی خواهد بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، بیست و دومین جشنواره فیلم پونه از ۱۸ تا ۲۵ ژانویه (از ۲۸ دی تا ۵ بهمن) در هند برگزار خواهد شد و فیلم سینمایی «آیه های زمینی» ساخته علی عسگری و علیرضا خاتمی در بخش مسابقه بین المللی و فیلم های سینمایی «برنده ها» ساخته حسن ناظر محصول ایران و اسکاتلند، «منطقه بحرانی» ساخته علی احمدزاده محصول ایران و آلمان، «آشیل» ساخته فرهاد دل آرام محصول مشترک ایران، فرانسه، آلمان، «شهر خاموش» سلخته احمد بهرامی، «علفزار» ساخته کاظم دانشی و «خاطرات بندباز» ساخته حامد رجبی در این رویداد سینمایی به نمایش گذاشته میشوند.
مستند «کیارستمی مشغول کار است» ساخته سیف الله صمدیان هم در بخش سینمای جهان این جشنواره به نمایش گذاشته خواهد شد.
اعضای هیات انتخاب و اسامی فیلمنامههای راهیافته به نهمین جشنواره ملی «نماز و نیایش بهروایت دوربین» اعلام شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران هیات انتخاب بخش فیلمنامه نهمین جشنواره ملی نماز و نیایش بهروایت دوربین متشکل از محمدصادق روشن محمد علیزادهفرد و محمد منصوبی فیلمنامههای راهیافته به این دوره از جشنواره را به شرح زیر معرفی کردند:
«جایزه»، مهدی بوستانی شهربابکی، تهران
«خسته دل»، محمد مطیعی، قزوین
«شفیره»، رستم نظری، تبریز
«بچه خوان»، اسماعیل عظیمی، قم
«چهلمین امضاء»، مسعود مشعوف، قم
«خیمه»، هادی عزیزی، تهران
«پایان یک انتظار»، افسانه پورفردی، اردبیل
«سایه»، حسن صابری، قم
«نفیسه»، عباس روزبهانی، تهران
«روز فرشته»، سیدحمید طاهری رهقی، قم
«آلفای خرس کوچک» (اقتباسی)، مهراب اکبری شهپر، قم
«حیات» (اقتباسی)، زینب بخشایش، قم
«نمازخانه کوچک من» (اقتباسی)، احسان مرادی، ساوه
نهمین جشنواره ملی «نماز و نیایش بهروایت دوربین» ۱۳ تا ۱۵ دی ۱۴۰۲ در شهر قم برگزار میشود.
فیلم «ملاقات خصوصی» به عنوان یک فیلم اولی و با فروش بیش از ۳۳ میلیارد تومان در سینما و ۳ میلیارد تومان در اکران آنلاین، توانسته عنوان پرفروشترین فیلم غیرکمدی سینمای بعد انقلاب را به دست آورد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، ملاقات خصوصی نخستین ساخته «امید شمس» در حالی عنوان پرفروشترین فیلم غیرکمدی سینمای ایران را به دست آورده که طبق آمار سامانه سمفا(سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) ۳۳ میلیارد تومان فروش داشته است. نخستین فیلم غیرکمدی سینمای ایران در حالی با ۳۶ میلیارد تومان (با فروش ۳ میلیارد در اکران آنلاین) پرفروشترین فیلم شده که بازار فیلمهای کمدی به شدت داغ است و پرفروشترین فیلم سینمای ایران «فسیل» با حال و هوای طنز، نزدیک ۳۰۰ میلیارد تومان فروش داشت و در رنکینگ پرفروشترین فیلمهای کمدی و غیرکمدی سال، ملاقات خصوصی رتبه دوازدهم و پس از فیلمهایی چون «فسیل»، «هتل»، «انفرادی»، «شهر هرت»، «دینامیت»، «بخارست»، «سگبند»، «گشت ۳» و «هزارپا» قرار گرفته که همگی در گونه کمدی طبقهبندی میشوند.
ملاقات خصوصی به تهیهکنندگی «امیر بنان» نخستین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با وجود حضور در رتبه اول آرای مردمی تا روز آخر، به دلیل تصمیم دبیر جشنواره، جایزهاش حذف شد. ملاقات خصوصیبه کارگدانی «امید شمس»، در بهمن ۱۴۰۰ در بخش سودای سیمرغ چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در آنجا توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای «احمدینیا» و نامزد جایزهٔ بهترین فیلم اول شود.
«ملاقات خصوصی» دیماه سال ۱۴۰۱ و در شرایطی سخت توانست به این رکورد برسد. این رکورد فقط برای میزان فروش فیلم است و از نظر تعداد تماشاگران فیلمهای غیرکمدی، این رکورد جابجا نشده است. حال پرسش اصلی این است که ملاقات خصوصی با دارا بودن چه ویژگیها و امتیازهایی توانسته پرفروشترین فیلم غیرکمدی سینمای ایران شده و از نظر منتقدان و مخاطبان نیز با استقبال روبرو شود؟
رنگ سبز: دهه ۶۰ / رنگ نارنجی: دهه ۷۰ / رنگ زرد: دهه ۸۰ / رنگ آبی: دهه ۹۰ / رنگ سفید: ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲
سهم حداکثری فیلمهای دهه شصتی، در میان فیلمهای پرمخاطب
دلایل اقبال عمومی به «ملاقات خصوصی»
بلیط سینما و تعداد تماشاگر: محاسبات ریاضی بهای بلیط، تعداد تماشاگر و فروش فیلمها، شاخص مهمی است که باعث میشود اطلاق پرفروشترین فیلم سال به هر اثری به سادگی ممکن نشود. برای مثال در بسیاری از مواقع فروش گیشه به عنوان عامل پرفروششدن فیلمها در نظر گرفته میشوند که شاخص اشتباهی است و میزان مخاطب و تعداد تماشاگر، مناسبترین شاخص برای مقایسه میزان اقبال فیلمها محسوب میشود که همواره در تبلیغات و رسانهها به اشتباه از محاسبه و مقایسه آن غفلت میشود. با این مقیاس، موفقترین فیلم سینمای ایران در گیشه، فیلم فسیل نیست و فیلم «عقابها» با بیش از ۸ میلیون مخاطب در سال ۱۳۶۴، پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. با این متر و معیار، اطلاق پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینما به فیلم ملاقات خصوصی، تخمین و تحلیل درستی نیست و با توجه به بالا رفتن قیمت بلیط تا ۶۰ هزار تومان، فروش ۳۳ میلیاردی این فیلم نیز به شدت به بهای بلیط وابسته بوده و برای بررسی پرفروشترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران باید شاخص تعداد تماشاگران را مورد مقایسه و بررسی قرار داد.
ژانر ملودرام: با فرض اینکه ملاقات خصوصی یکی از پرمخاطبترین فیلمهای غیرکمدی سینمای ایران است، یکی از دلایل مهم این میزان استقبال، قرار گرفتن آن در گونه ملودرام است. به طور کلی ملودرام، از محبوبترین گونههای سینمایی در ایران و جهان است که طرفداران زیادی در سراسر دنیا حاضرند برای تماشای یک فیلم عاشقانه با خانواده خود بلیط بخرند و به سینما بروند.
در سالهای نه چندان دور که این حجم از فیلمهای کمدی و اجتماعی تلخ در ایران رواج پیدا نکرده بود، ملودرامها پیشروترین و محبوبترین گونه سینمایی بودند که مخاطبان برای تماشای چندباره آنها با ستارگان مورد علاقه خود، سر و دست میشکاندند. نمونهبارز آن موفقیت «هدیه تهرانی» به عنوان مطرحترین سوپراستار زن سینمای بعد انقلاب است که از میان گونه ملودرامهای سینمایی با حال و هوای اجتماعی، اکشن، معمایی و خانوادگی به مخاطبان سینما معرفی شد.
حضور ستارهها و بازیگران چهره: مخاطبان سینمای ایران از توده مردم تا مخاطبان حرفهایتر نشان دادند که بازیگری و حضور ستارهها تاثیر زیادی در استقبال و اقبال یا نادیدهگرفتن فیلمها دارد. این علاقه و عرق به سوپرستارها در سینما، موضوع بومی و محلی نیست و از اساس میتوان گفت یکی از ارکان اصلی جذابیت سینما در سراسر جهان، همین حضور پررنگ و موثر ستارگان است که در سینمای پیش از انقلاب ایران پررنگتر و پراهمیتتر و در سینمای بعد انقلاب کمرنگتر اما همچنان موثر عمل کرده است.
یکی از دلایل تولید قابل توجه آثار نمایش خانگی و استقبال مخاطبان ایرانی از این پلتفرمها، حضور همین ستارگان و بازیگران محبوب و سلبریتی است که در زمانه افول سینما به نمایش خانگی کوچ کردند. از سوی دیگر، شاید بتوان گفت یکی از دلایل مهجور ماندن و عدم استقبال عامه مردم به آثار عباس کیارستمی همین نبود بازیگران مطرح و استفاده از نابازیگرانی بوده که به طور کلی توده مردم را به صرافت دیدن آثار نمیانداخت. انتخاب و معرفی زوج شکیبا و ایزدیار برای نخستینبار در این فیلم نیز مزید بر علت بود تا کنجکاوی مخاطبان برای تماشای این دو بازیگر سینما دوچندان شود.
بازیگری و قدرت هنرپیشگی: «هوتن شکیبا» و «پریناز ایزدیار» به ترتیب جزو پرکارترین و محبوبترین بازیگران مرد و زن سینمای ایران هستند که انتخاب نخست بسیاری از فیلمسازان برای جلب توجه تماشاگران هستند؛ حال تصور کنید حضور همزمان این دو نفر در یک فیلم به عنوان زوج هنری، این میزان توجه و جذابیت را دوچندان خواهد کرد. در کنار اقبال و استقبال ظاهری از این دو بازیگر، قدرت هنرپیشگی شکیبا و ایزدیار مزید علت شده تا میزان تاثیرگذاری نقشهای فرهاد و پروانه در این اثر تا حد زیادی مورد قبول و باور مخاطبان قرار گیرد زیرا بار اصلی قصه بر عهده این دو نفر بوده و میزان موفقیت یا عدم موفقیت فیلم نیز به طور طبیعی به حضور موثر این دو بازیگر بستگی داشته که آمارها و نظرهای کاربران بعد از تماشای فیلم، دلالت بر رضایت بخشی از مخاطبان از فیلم به دلیل نقش آفرینی خوب این دو بازیگر بوده است.
تبلیغات: تجربه نشان داده تبلیغات زبانی و بازگوکردن خاطرات و احساسات مثبت فیلمها به دوستان و نزدیکان، یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین راههای تبلیغ فیلمها در سینمای ایران است که به شدت نسبت به دیگر انواع تبلیغات شهری، محیطی و تلویزیونی موثرتر عمل میکند.
این اتفاقی است که در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود و صاحبان فیلمها بر این باورند با تبلیغات در پلتفرمها و رسانهها بیشتر میتوانند کسب درآمد کنند در حالی که مردم بهترین مبلغها در سینما برای فروش فیلمها محسوب میشوند. از سوی دیگر، موفقیت در جشنواره فیلم فجر و کسب سیمرغهایی مهم چون بهترین فیلم، بهترین بازیگر، کارگردان و جایزه مردمی نیز در سالهای اخیر به عنوان برچسب خوبی برای کسب اعتبار و کیفیت فیلمها بوده و باعث موفقیت حداقلی بسیاری از این آثار شده است؛ چنانچه در زمینه بازیگری، هنرپیشهای که به تازگی سیمرغ گرفته نسبت به سالهای پیشین خود، دستمزد بیشتری طلب میکند؛ به طور کلی جوایز فجر در اعتباربخشی به عوامل سینمایی موثر بوده است. با اینکه در سال ۱۴۰۰ جایزه بهترین سیمرغ مردمی یا سیمرغ تماشاگران به فیلمی اهدا نشد اما ملاقات خصوصی در روزهای اولیه برگزاری جشنواره پیشتاز تصاحب این جایزه بود و به نظر میرسد اگر این جایزه اهدا میشد، بیشترین رضایت مردمی از فیلم ملاقات خصوصی صورت میگرفت.
ایده، قصه و اجرا: ایده پرداختن به ملاقات خصوصی در زندان که با نام اصلی ملاقات شرعی شناخته میشود ایده جذابی است که در سینمای ایران، سوژه جدیدی به شمار میآید و در ملاقات خصوصی نیز به خوبی از آن بهره گرفته شده است. فیلمنامه ملاقات خصوصی با اینکه حفرههایی در ارتباط با انگیزههای رابطه عاشقانه و کنشمندی شخصیتها دارد، توانسته فضای احساسی و هیجانی قابل قبولی را خلق کند که به ویژه در بخش دراماتیک و عاطفی آن با اقبال مخاطبان روبرو شده است. فیلمنامه و ریتم ملاقات خصوصی در برخی اوقات دچار سکتهها، چرخشها و لکنتهایی میشود اما در مجموع توانسته از عهده روایت، قصهگویی و همراهی برانگیزی با شخصیتها برآید. ملاقات خصوصی را باید یک ملودرام اجتماعی خواند که در کنار فضای عاشقانه و رمانتیکی که خلق کرده خواسته و توانسته بخش زیادی از مشکلات اجتماعی مربوط به زندانیان و ماجرای انتقال مواد به داخل زندان و مافیای آن را تبیین کند. در این بخش نیز شاهد نوآوریهای جذابی در داستانپردازی بودیم که در سینمای تجاری و بدنه ایران، کمتر نمونه قابل اعتنایی از آن میتوان سراغ گرفت.
پایانبندی: اصولا یکی از ویژگیهای فیلم ماندگار و مخاطبپسند، داشتن پایان جذاب و باورپذیر است که به نظر میرسد ملاقات خصوصی موفق به انجام آن شده؛ با وجود اینکه در زمان جشنواره فیلم فجر انتقادهایی به پایان فیلم وارد شده بود و پایانبندی فیلم را تا اندازهای غیرمنطقی و سورئال عنوان کردند، خوشبودن پایانبندی ملاقات خصوصی و رسیدن فرهاد و پروانه که یک مسیر ادیسهوار و رفتوبرگشتی را برای این وصال طی کردند، به مذاق عمده مخاطبان فیلم خوش آمده است. البته فیلم با حرکت دوربین به سمت پنجره و نشان ندادن فضای بیرون، انتظار را که تماشاگر میکشیده را نافرجام میگذارد تا مشخص شود ملاقات خصوصی لزوما برای باج دادن به تماشاگر، تمهیدات اجرایی و متنی خود را در نظر قرار نداده و پشت رفتارها و کنشهای شخصیتها و حرکت دوربینها، منطق و اهداف فرمیک نهفته بوده است.
میزان فروش فیلم سینمایی «سلفی با رستم» ساخته حسین قناعت از مرز یک میلیارد تومان عبور کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای فیلم، طبق اعلام سامانه مدیریت فروش و اکران سینما (سمفا)، میزان فروش فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی و تهیهکنندگی حسین قناعت که این روزها به سرگروهی پردیس سینمایی هویزه مشهد در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است، از مرز یک میلیارد تومان گذشت.
پخش این فیلم به عهده شرکت رسانه فیلمسازان مولود به مدیریت حبیب اسماعیلی است.
حسین قناعت پیش از این سابقه ساخت آثاری همچون «دزد و پری»، «تپلی و من»، «قهرمانان کوچک» و… و همچنین سریال «دیو و ماهپیشونی» در شبکه نمایش خانگی را دارد.
«سلفی با رستم» که در سال ۹۸ ساخته شده بود، در سی و سومین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان به نمایش درآمد.
در خلاصه داستان «سلفی با رستم» آمده است: «هلیای ۱۰ ساله بدون آنکه از رازهای پدرش آگاه باشد، زندگی به ظاهر آرامی دارد، اما هنگامی که رازها برملا میشوند، زندگیاش را دگرگون میکنند.»
امیرحسین صدیق، شقایق فراهانی، بازیگران کودک هلیا آهنگری و راستین عزیزپور، آناهیتا همتی، زهرا جهرمی، محمدرضا هدایتی، مرتضی زارع، رامین ناصرنصیر، عباس محبوب، امین چنارانی با هنرمندی میرطاهر مظلومی و علی استادی بازیگران این فیلم هستند.
عوامل فیلم سینمایی «سلفی با رستم» عبارتند از نویسنده، تهیهکننده و کارگردان: حسین قناعت، مجری طرح و سرمایه گذار: میثم آهنگری، مدیر تولید: فریبا خلیلی، مدیر فیلمبرداری: افشین علیزاده، تدوین: پریسا پروین نیا، آهنگساز: محمد مهدی گورنگی (ک. ا. س. ا)، صداگذاری و میکس: محمود موسوی نژاد، مدیر صدابرداری: فرهاد تبریزی، طراح گریم: جنان صدفی، طراح صحنه و لباس: کیوان ذوالفقاری، جلوههای ویژه بصری: صالح کشور دوست و ردا مرادی، طراح تیتراژ: سید مهدی سعیدی، دستیار اول کارگردان: جواد صالحی، مدیر برنامه ریزی: زهرا جهرمی، برنامه ریز: حمیدرضا ازوجی، منشی صحنه: هدیه نصیری، عکاس: پیام باورصاد احمدپور، مدیران تدارکات: اصغر بازگشا- فرهاد هواخواه، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
کمدی موزیکال «آهنگ دو نفره» به کارگردانی آرزو ارزانش از ۵ دی اکران آنلاین میشود.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «آهنگ دو نفره» به کارگردانی آرزو ارزانش اکران آنلاین میشود. این فیلم کمدی موزیکال که در سال ۱۴۰۲ اکران سینمایی داشت از سهشنبه ۵ دی ۱۴۰۲ ساعت ۸ شب اکران آنلاین میشود.
احمد مهرانفر، فرزاد فرزین، بهاره کیان افشار با هنرمندی هادی کاظمی، علیرضا استادی، النا حیدری و امیرحسین رستمی بازیگران «آهنگ دو نفره» هستند.
در این فیلم ۲ ترانه جدید از فرزاد فرزین رونمایی شده است و یک همخوانی دو نفره فرزاد فرزین و احمد مهرانفر نیز در فیلم اجرا میشود.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «فیلم درباره ۲ فردی است که داستانشان با هم به صورت موازی پیش میرود و جایی به هم میرسند. شخصیت اول یک خواننده از سطح مرفه جامعه است و شخصیت دوم کسی است که گیر خانوادهای افتاده است که از طریق کتاب قانون باج میگیرند و اخاذی میکنند …»
سایر عوامل این فیلم عبارتند از کارگردان: آرزو ارزانش، تهیه کننده: جواد نوروزبیگی، نویسنده: بابک کایدان، مشاور کارگردان: مسعود اطیابی، موسیقی: امیر توسلی و فیلمبردار: روزبه رایگا.
نخستین دوره جشنواره ملی فیلم کوتاه «فانوس» با معرفی برگزیدگان در دانشگاه دامغان به کار خود پایان داد.
به گزارش سینمای خانگی از دبیرخانهٔ نخستین دورهٔ جشنواره ملی فیلم کوتاه «فانوس»، مراسم اختتامیه اولین دورهٔ این جشنوارهٔ که شامل بخشهای فیلم داستانی مستند، تجربی و فیلمنامه در دانشگاه دامغان برگزار شد که برندگان جوایز به شرح زیر معرفی شدند:
جایزه بزرگ معلم: فیلم روز های خاکستری به کارگردانی احسان نورتقانی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران: فیلم آنتروپی به کارگردانی بامداد آقاجانی و آرین نوابی بهترین مستند: فیلم روزهای خاکستری به کارگردانی احسان نورتقانی بهترین فیلم داستانی: فیلم آنتروپی به کارگردانی بامداد آقاجانی و آرین نوابی بهترین بازیگر مرد با احترام و تشکر از پیشکسوت سیاوش چراغی پور به صمد فرهنگ برای فیلم وضعیت آرام تقدیر هیئت داوران از بازیگر مرد: امیرحسین امینی برای فیلم عروس کشون بهترین بازیگر زن: سوگول طهماسبی برای فیلم رد و بدل بهترین صدا: گیسو آزاد روش برای فیلم روز های خاکستری بهترین تدوین: آرین نوابی برای فیلم آنتروپی بهترین تصویربرداری با احترام و تشکر از بهروز بادروج برای فیلم کفر تقدیم می شود به علی اسدی برای فیلم عروس کشون بهترین صحنه و لباس: فراز مدیری برای فیلم استیک بهترین فیلمنامه: بامداد آقاجانی و آرین نوابی برای فیلم آنتروپی بهترین کارگردانی: آزاد صادقی برای فیلم ۳:۳۳ بهترین دستاورد سینمایی: ایوب شیخ احمدی برای فیلم ۳:۳۳ فیلمنامه ساخته نشده: فیلمنامه به رنگ آفتاب نوشته زهرا خانمیرزایی و امیرحسین ثقفی تقدیر هیئت داوران: فیلم نامه ساخته نشده سوفلور نوشته برزان رستمی
حامد بهداد در نشستی با معاون رئیسجمهور گفت: ما کارگر معدن نیستیم و هنرمندیم و رابطه نزدیک و تنگاتنگ با مردم داریم . خواهش میکنم این حرف ها را باور کنید که حقیقت دارد. ۲۵ سال است که بازیگرم و درباره بیمه و مالیات این حرفها را همواره شنیدهام. این دنیا جهان زشتی است و ما هنرمندان و سینماگران باید در آن امید تولید کنیم. امید و همت را ما پخش میکنیم، باور کنید که در این صنف کوچک تنگدستی و نیازهای اساسی وجود دارد. به همت سازمان سینمایی کشور، نشست مشترک جمعی از سینماگران کشور با معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار شد.
به گزارش خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، نشست مشترک داود منظور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور و جمعی از تهیه کنندگان، کارگردانان، بازیگران سینما و نمایندگان صنوف سینمایی شامگاه ۲۰ آذر ماه در محل ساختمان برنامه و بودجه برگزار شد.
پیگیری برای ارتقای بودجه سینما
در ابتدای این نشست، روح الله سهرابی، از مدیران سازمان سینمایی به عنوان مجری برنامه با اشاره به انگیزه و هدف سازمان سینمایی از طراحی و پیشبینی این گونه نشستهای هماندیشی و همافزایی، عنوان کرد: این نشست، در ادامه سلسله نشستهای سازمان سینمایی و آقای خزاعی با دستگاهها و با ارگانهای مختلف اجرایی کشور طی دو سال اخیر است که به نوعی در جهت ارتقای ظرفیتهای بودجهای سینما و تقویت بنیه اقتصادی تاثیرگذار بوده و آن را با شتاب بیشتری به سمت صنعتی شدن هدایت میکند. قطعا، این گفتگوها و همفکریها، موجبات رشد و راتقای وضعیت سینمای ایران کمک خواهد کرد.
سینماگران موثرترین افراد در ارتقای فرهنگ و هنر
در ادامه، داود منظور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، ضمن خوشامدگویی به اصحاب هنر و فضیلت گفت: سینماگران موثرترین افراد در صنعت سینما و عاملی برای ارتقای فرهنگ و هنر ایران و اعتبار به شمار می آیند. امروز سینمای کشورمان به واسطه شما هنرمندان در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن دارد و در جشنوارهها توانسته پرچم ایران را در جهان بالا نگه دارد. فرزندان ما در قاب تلویزیون و سینما از نزدیک با شما زندگی میکنند و با همه کسانی که در مقابل دوربین و یا در پشت آن فعال هستند ارتباط میگیرند.
وی افزود: هنر هفتم در زندگی امروز ما به یک ضرورت و لازمهای برای ادامه حیات تبدیل شده است و همانگونه که نیازمند به خوراک و پوشاک هستیم، نیازمند هنرمندیهای شما بزرگواران نیز، هستیم. هنرمندان امروز الگوی زندگی مردم یک جامعه محسوب میشوند که سبک زندگی را آموزش داده و به این جریان در طول زمان شکل میدهند و به یک نماد تبدیل میشوند.
منظور، مشکلات، دغدغهها و نیازهای سینماگران را یکی از دغدغههای سازمان برنامه و بودجه و دولت دانست و عنوان کرد: طبیعی است شما توصیههای ارزشمندی دارید و ما تلاش داریم از طریق سازمان سینمایی از انتظارات شما آگاه و آن را در حد توان تامین کنیم. قطعا، انتظارات سینماگران در مقایسه با دیگر نیازمندیهای کشور، انتظارات بالایی نیست و ما علاقهمندیم که این نیازها را بدانیم و پاسخگوی آنها باشیم.
وی اضافه کرد: برای اینکه سینمای کشور پا گیرد، باید به چند مولفه اصلی توجه ویژه ای کنیم. در وهله اول حتما تربیت، پرورش و حمایت از جریان آموزشی هنر و هنرمند را باید در اولویت قرار دهیم. حتما باید تربیتهای آموزشیمان را در دانشگاهها و از طریق هنرکدهها به گونهای تنظیم کنیم که دائما، مطمئن باشیم جریان رویش، رشد و نمو هنرمندان و نسل جدید ادامهدار است. اقدامات شما کاری امدادی است و فردا انتظار داریم دیگران آن را ادامه دهند. مطمئنم با کمک شما سینماگران نسلهای بعدی به خوبی در راستای اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی تربیت میشوند و این جریان ادامه مییابد. البته خود هنرمندان هم باید با انگیزه بمانند و درخواستهای آن ها تامین و مورد تکریم قرار گیرند.
وی اظهار کرد: جامعه باید بداند که هنرمند حرفهای جذاب است. کسانی که میآیند هم به مردم خدمت میکنند هم حرفهای شایسته خواهند داشت. این پیامهای وظیفه مشترک ما و شماست که به جامعه مخابره کنیم. اطمینان دارم که سازمان سینمایی نیز، با برنامهها و پیگیریها میکوشد با ایجاد جذابیتها، انگیزه را برای ورود افراد جدید به این حرفه به وجود آورد.
نیازمند تولید محتوای فاخر هستیم
ریاست سازمان برنامه و بودجه در راستای اهمیت محتوای فیلمها اظهار کرد: ما در کشور نیازمند تولید محتوای فاخر هستیم تا پیام های خوبی برای زندگی بهتر به مردم منتقل شود.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه، بعضا مشاهده میکنیم برخی سریالها و فیلمهایی پرمخاطبی تولید میشود که بیمحتواست و شایسته و در شأن مردم و جامعه ما نیست. در این زمینه باید با محتوای مناسب سبک زندگی ایرانی _اسلامی را به خوبی آموزش داده و آثاری ارزشمند و متناسب با فرهنگ اسلامی به مردم عرضه کنیم. براین اساس ماموریت داریم گروههایی را برای تبدیل بهترین محتوا به فیلمنامه به کار گرفته تا فیلمهایی مناسبی را تولید و عرضه کنیم.
وی افزود: بهرهمندی از تکنولوژی و فناوریهای به روز، یکی دیگر از لازمههای فیلمسازی است تا از تصویر و صوت به بهترین نحو استفاده شده و در اختیار فیلم قرار گیرد. وظیفه سازمان سینمای و ما تسهیل در اختصاص تجهیزات به فیلمهاست چرا که بخش زیادی از اعمال هنر در فیلم ها به واسطه تجهیزات ممکن میشود. حتما موضوع فناوری جزو تکالیفی است که ما باید در دولت از آن حمایت کنیم.
منظور، با اشاره به موضوع تامین مالی و تقویت اقتصاد فیلم و سینما گفت: متاسفانه به دلایل زیادی فیلم و سینما آنگونه که انتظار میرود، به لحاظ مالی و اقتصادی بازده خوبی ندارد و تولیدکنندگان صرفا با جان و دل و علاقه شخصی خود در این عرصه فعالیت دارند و اگر انگیزههای درونی و فردی نباشد این حرفه را رها میکنند. ما به عنوان متولی مسئولیم تا فعالیت در این حرفه را به کاری جذاب، سودآور و اقتصادی تبدیل و تسهیلات لازم برای ساخت فیلم را با نرخ اقتصادی مناسب تامین کنیم.
وی بیان کرد: قیمتگذاری فیلمها و تعرفه گذاری باید به اقتصادی شدن سینما کمک کند. بحث سالنهای نمایش از دیگر اقدامات مهم است چرا که فیلم باید از سالن خوب و مناسب تماشا شود. بسیاری از فیلمهای فاخر در نمایش خانگی جذابیت لازم را ندارد و فرقی هم نمیکند که از قاب تلویزیون دیده شود یا در پردیس ویژهای که از همه افکتهای صوتی و غیره برخوردار است. بنابراین لازم است در حوزه سالنهای نمایش و پردیسها بیشتر تلاش کنیم. متاسفانه تعداد سالنهای ما محدود است و لازم است برای ساخت سالنها و پردیسهای بیشتر، همه ما تلاش کنیم تا در برنامه پنج ساله هفتم این مهم لحاظ شود. امروز پس از ۱۲۰ سال از عمر سینمای ایران این فرصت فراهم است تا با استفاده از تجارب گذشته، آینده سینمای ایران را به سمت سینمای حرفهایتر، جهانیتر با مخاطبان منطقهای و جهانی سوق دهیم. قطعا ما از این توانمندی و ظرفیت برخور داریم تا با کمک شما فضای اقتصادی شدن فیلم ها را با حمایتها به گونهای پیش ببریم که درخششی بیش از گذشته در منطقه داشته باشیم.
سینمای ایران بزرگترین سرمایه ملی ما است
در ادامه، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور با اظهار امیدواری از خروجی این گونه نشستها و همفکری ها برای کمک و حمایت از خانواده بزرگ سینمای ایران گفت: همه ما به نتایج این جلسه امیدواریم. از اهمیت و تاثیرگذاری سینما حرفی نمیزنم چرا که مدیران سازمان برنامه و بودجه، سینما را خوب میشناسند. رئیس سازمان برنامه و بودجه قبل از حضور در این سازمان ارتباطات خوبی با هنرمندان داشتهاند و سینما را به خوبی می شناسند.
وی افزود: سینمای ایران یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است و در دنیا زبانزد و صاحب اعتبار است. سینمای ایران افتخارات زیادی در حوزه بین الملل داشته و جزو ۱۰ کشور مطرح دنیا هستیم. درست است که نحیف است و در سیاست گذاریها مشکلات متعددی دارد اما از لحاظ تاثیرگذاری در مسائل داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است. همه کشورها در جهان امروز به دنبال احیاء و تقویت صنعت سینمای خود هستند و برای آن هزینهها و سرمایهگذاری های هنگفتی را انجام میدهند.
خزاعی اظهار کرد: سینمای ما در دنیا از نیروی انسانی شاخصی برخوردار است و این از جمله بزرگترین سرمایههای ملی ماست. باید قدر تک تک این سرمایه ها و هنرمندان ملی را بدانیم و پاس بداریم. از اوایل انقلاب آثار درخشان و ماندگاری در عرصه های مختلف اعم از حوزه تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، مقاومت، مسائل اجتماعی و حوزه های دینی توسط سینماگران این مرز و بوم تولید و در تاریخ سینمایی ایران ثبت و ضبط شده است.
کل بودجه سینمای کشور ۴۲۰ میلیارد تومان است
وی ادامه داد: لازم است دوستان بدانند کل بودجه سازمان سینمایی برای یکسال فعالیت، با ۶ موسسه و ادارات کل و دفاتر انجمن سینمای جوانان ایران در سراسر کشور ۴۲۰ میلیارد تومان و کل بودجه تولید با احتساب هزینه های جاری آن، ۲۰۰ میلیارد تومان است که با این بودجه برنامهریزیها و تولیدات سینمایی انجام میشود. هزینه تولید در بنیاد سینمایی فارابی ۱۰۰ میلیارد تومان است . این مبالغ در سازمان برنامه و بودجه مبالغ کم محسوب میشود اما واقعیت سینمای بزرگ ایران است. خانواده سینما با این مبالغ کم و با عشق و غرور و عزت ملی این افتخارات را در سینما آفریدهاند.
رئیس سازمان سینمایی مباحث معیشتی و رفاهی خانواده سینما را مشکل اصلی معرفی کرد و گفت: در بخش معیشت با مباحث بیمه، مسکن و مالیات روبه رو هستیم و امیدواریم با کمک سازمان برنامه و بودجه به جمع بندی خوبی دست یابیم. در خصوص مشکلات بیمه با تامین اجتماعی جلساتی داشتهایم که بخشی از آن در حال برطرف شدن است . مسیر بازنشستگی سوابق بیمهای پیشکسوتان نیاز به اصلاح دارد که باید از طریق اختصاص اعتبارات به سازمان تامین اجتماعی مشکل حل شود. در بحث مسکن پیگیر طرح مسکن ملی هستیم.
وی خاطرنشان کرد: در حوزه زیرساختها، در شورای عالی سینما مصوباتی داشتهایم که قطعا، تحقق آن ها به کمک ریاست سازمان برنامه و بودجه و اختصاص ردیف بودجه در سال ۱۴۰۳ نیاز دارد. امکانات و تجهیزات سینماها و لابراتورها و استودیو های سینمای ایران به دلایل مختلف باید نوسازی و به روز شوند. این طرح، مستلزم وام های ارزان قیمت است تا در اختیار سینماداران قرار گیرد. همچنین در حوزه زیرساخت، ساخت سالن سینما دغدغه جدی است . در زمان تحویل دولت جدید، ۵۷۰ سالن در کشور وجود داشته است و ۲۲۵ شهر بالای ۱۰۰ هزار جمعیت فاقد سالن سینما هستند و این مطالبه عمومی مردم است تا از شرایط تفریح ارزان قیمت سینما استفاده کنند. در طی این دو سال ۲۳۴ سالن در کشور افتتاح شده و قول دادهایم که تا پایان دولت سیزدهم این تعداد را به ۱۰۰۰ سالن در کشور رسانیم . امیدوارم با حمایت سازمان برنامه و بودجه و اختصاص وام به سینماگران ۲۰۰ الی ۳۰۰ سالن سینمای دیگر به چرخه نمایش کشور اضافه شوند.
متاسفانه منابع ارزی در سینمای ایران پیش بینی نشده است
خزاعی با اشاره به سرمایهگذاری کشورهای مختلف درحوزه بین الملل افزود: در حوزه بین الملل، همه کشورهای دنیا به سه طریق – صندوق ملی، صندوق بین المللی و صندوقهای فرا منطقهای در سینما سرمایهگذاری کردهاند. در این صندوق ها، فاندهایی مشخص می شود یا بودجه های مشترکی وجود دارد که فیلمسازان می توانند با مراجعه از آن استفاده کنند. ما فاندی در آسیا، منطقه و کشور نداریم و منابع ارزی در سینمای ایران پیش بینی نشده است. ما زمانی می توانیم از تولیدات مشترک و اقتصاد بازار جهانی صحبت کنیم که این ظرفیت ها را بکار ببندیم. تولید مشترک می تواند زمینه ساز اقتصاد جهانی برای سینمای ایران باشد. در حال حاضر پیشنهادات خوبی از کشور چین ، پاکستان و هند و غیره داریم اما به دلیل مشکلات مالی اجازه و امکان ورود نداریم. بکارگیری ظرفیتها در این حوزهها، به انتقال فرهنگ، ترویج آرمان های انقلاب، تولید مشترک و اقتصاد بازار جهانی منجر می شود .
وی، راهاندازی استودیوی دیجیتال، اختصاص ۱۸۰ میلیارد تومان به تجهیزات و امکانات دفاتر سینمای جوانان، راه اندازی بنیاد ملی پویانمایی از دیگر مصوبات شورای عالی سینما برشمرد.
رئیس سازمان سینمایی در خصوص وضعیت معیشت سینماگران تاکید کرد: متاسفانه امروز وضعیت معیشت خانواده سینما خوب نیست، از ۶ هزار عضو خانه سینما ، ۱۸۰۰ تا ۲ هزار نفر دیگر هیچگونه فعالیت و درآمدی در سینما ندارند. ۲۰۰ مورد بیماری خاص در سینماگران وجود دارد که برخی دچار بیماریهای صعب العلاج هستند که باید فکری جدی برای معیشت آنها صورت گیرد.
در ادامه این نشست، سینماگران در خواست های خود را مطرح و درباره مشکلات سینمای ایران بحث و گفتگو کردند.
باید کل بودجه از طریق سازمان سینمایی توزیع شود
محسن علی اکبری تهیه کننده سینما گفت: امروز همه زندگی ما به دلار گره خورده است و کل بودجه سازمان سینمایی فقط صرف تولید دو تا سه فیلم می شود. از سوی دیگر تعدد دستگاههای موجود برای جذب بودجه سینمایی مشکل مضاعف سینماست. باید کل بودجه از طریق سازمان سینمایی توزیع شود تا بازخورد خوبی در بحث بودجهای داشته باشیم.
درخواست بازگشت به لایحه بودجه ۱۴۰۱ در مبحث مالیات
منوچهر محمدی تهیه کننده سینما با بیان اینکه مجموعهای از مسائل مالیاتی حوزه سینما که باعث نگرانی سینماگران شده به دولت قبل مربوط است. دورهای که بودجه دولت برای ۱۴۰۰ تعیین و بحث مالیات مطرح شد. این مالیات نیاز به قوانینی مشخص دارد چرا که همیشه در کشور رو به افزایش است . ۶۰ درصد پول کشور از طریق اخذ مالیات تامین میشود در حالیکه باید درآمدی برای پرداخت آن وجود داشته باشد. درخواست ما بازگشت به لایحه بودجه ۱۴۰۱ است و با این رویکرد، تازه سینمای ایران میتواند ادامه حیات دهد.
غلامرضا موسوی تهیهکننده سینما ادامه داد: ما به عنوان سینماگران ایران به مردم سوبسید میدهیم چرا که به طور آزاد و بدون حمایت کامل دولت، فیلم تولید میکنیم، اما در بهای بلیط سینما کمترین افزایش را داشتهایم. سینمای ایران برای ما هزینه آزاد دارد. لازم است دراین زمینه انتظارات را هم دولت محقق کند.
سینما ارزان ترین تفریح سالم مردم
علی سرتیپی تهیهکننده و سینمادار خطاب به رئیس سازمان برنامه و بودجه عنوان کرد: آگاهی سینمایی شما برای ما امیدوارکننده است. من ۶۰ الی ۷۰ سالن سینما را در بخش خصوصی ساختهام. امروز بهای بلیط سینما با پاپ کورن برابری دارد و قیمت بلیط با افزایش هزینهها، همچنان ثابت مانده است. با توجه به وضع بد اقتصادی اما، استقبال از تفریحات ارزان نظیر سینما افزایش یافته است. خوشبختانه با کمک بخش خصوصی سالن های خوبی ساخته شده ولی مقوله تولید و سینما دیگر در سرمایه گذاری مقرون به صرفه نیست. هزینه سینماسازی بیشتر از سود آن است و تجهیزات دستگاههای آپارات و غیره هزینه بالایی دارد.
سینما بعد از رکورد اخیر دوباره سرپا شده است
ابوالحسن داوودی تهیه کننده و کارگردان سینما خاطرنشان کرد: :خوشحالم که با مسئولی متخصص در حوزه سینما در سازمان برنامه و بودجه حرف میزنیم. سینمای ایران ۱۲۵ سالگی خود را جشن میگیرد بنابراین، سابقه بالایی دارد. ما تخصص های مختلفی در عرصه سینما داریم که شناخت آن از جانب مسئولان، در تصمیمات دولتی و مجلس بسیار تاثیرگذار خواهد بود. ۳۳ صنف در سینما فعالیت دارند که در طی دوسال اخیر کمتر از ۷ درصد تهیهکنندگان و کارگردانان آن همچنان فعالند. این توقف در کار، در مالیات ها محاسبه نمی شود. سینما بعد از رکورد اخیر دوباره سرپا شده اما این موفقیت ها محدود است .درحوزه تولید نوع ارتباط سازمان سینمایی با سازمان برنامه و بودجه باید تعریف درستی داشته باشد. بخش فرهنگی و هنری نیاز به توجه در عرصه سوبسید دارد.
سینما مرکزمهم ایجادکننده اتحاد و انسجام ملی است
سیداحمد میرعلایی تهیهکننده سینما گفت: سینما یکی از مراکز مهم ایجادکننده اتحاد و انسجام ملی است و احساسات مشترک افراد را تجمیع میکند و جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد اما متولیان منابع و بودجه و قانونگذاران نسبت به این مهم بی توجه بودند در حالی که این موضوع در دنیا اهمیت بسیاری دارد. چرا ما نباید فیلم های خوبی برای عرضه رایگان به سایر کشورها داشته باشیم؟ لازم است تولید فیلمهای با محتوا ریشهیابی و پشتیبانی درستی از آنها شود. در حال حاضر بودجه سینمای ایران خندهدار است و باید در آن تجدید نظر شود. سینما یعنی اقتصاد و باید برای ارزآوری آن برنامه ریزی شود.
چرا بدترین بودجه به سازمان سینمایی اختصاص مییابد؟
محمدرضا عرب کارگردان و تهیهکننده سینما افزود: دولت در کنار مردم دولت است. اگر گفتمان نداشته باشیم مردم دو قطبی خواهند شد. امروز ماهواره به خانوادهها رخنه کرده است. سازمان برنامه و بودجه یعنی مغز و روان مردم و ملت، چرا بدترین بودجه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی اختصاص مییابد. با این سقف نگاه بودجهای سال آینده و سال های آینده سال سختتر خواهد بود. سه مشکل سینماگران- مسکن، بیمه و بیکاری است که باید رسیدگی شود.
لزوم تخصیص به موقع بودجه سینما
ابراهیم اصغری تهیهکننده سینما عنوان کرد: بنده افتخار تولید فیلم هایی با بودجه دولتی داشتهام، این بودجه دولتی و کم، معمولا بسیار دیر تخصیص داده میشود و هزینه تولید در این فرایند زمانبر، افزایش می یابد که این امر به کیفیت فیلمها لطمه میزند. اگر همین بودجه کم به موقع تخصیص داده شود، سینمای ایران رونق بیشتری میگیرد.
سیدضیا هاشمی تهیه کننده سینما عنوان کرد: اگر وعده های ریاست سازمان برنامه و بودجه محقق شود، قول می دهم سردیس ایشان را جلوی سازمان سینمایی نصب کنیم.
بودجه سازمان برای سینمایی شوخی است
علی اوجی بازیگر و تهیه کننده سینما گفت:۱۳ فیلم را در بخش خصوصی ساختهام چون می دانستم اوضاع اقتصادی سینما خوب نیست. بودجه سازمان برای سینمایی که دستاورد انقلاب است شوخی است. به دلیل مشکلات اقتصادی در حال حاضر خصوصی سازی کم تر شده است. باید فرهنگ را جدی تر گرفت. فرهنگ شوخی نیست و نیاز به بازنگری جدی در بودجه سینما داریم.
علیرضا نجف زاده بازرس خانه سینما بیان کرد: رئیس سازمان سینمایی از جنس سینماست ولی این مشکلات درباره نیروی های انسانی است، ثروتی که کشورهای دیگر آن را ندارند و برای آن سرمایهگذاری می کنند و حتی این نیروی انسانی را وارد می کنند. ما فوتبال را حتی به عربستان باختهایم و متاسفانه عمده پیگیریهای ما درخصوص معیشت اعضای خانه سینماست.
سینمای ایران به گردن نظام و انقلاب خیلی حق دارد
جابر قاسمعلی فیلمنامهنویس افزود: سینمای ایران به گردن نظام و انقلاب خیلی حق دارد . تصویر زیبای برجای مانده از مردم در جنگ و انقلاب، از سینماست. تصاویر شاعرانه و زیبای فیلم های امثال مرحوم عباس کیارستمی در افکار جهانی از جامعه و مردم ما نقش بسته است. در کانون فیلمنامه نویسان از ۲۴۰ عضو، تنها ۴۰ نفر شاغل هستند و بقیه بیکارند.
بودجه سینما باعث خجالت است
علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما تاکید کرد: متاسفانه در ایران که زیربنای همه ساختارها، اولویتهای فرهنگی است، شنیدن بودجه حوزه فرهنگ و سینما جای تاسف و شرمندگی دارد. سینمایی که بزرگترین افتخارات را برای کشور ما کسب کرده، باید این بودجه را داشته باشد؟ قانونگذاران ما باید بدانند که در کنار سیستم نظامی، اجتماعی و اقتصادی که مهم است، فرهنگ و هنر اهمیت مضاعف دارد و با این بودجهها سستترین ستون را به آن اختصاص دادهاندکه باعث خجالت است. لطفا به قانون گذاران ارزش سینمای فاخر ما را یادآوری کنید. روزی نیست که در خانه سینما با ابتدایی ترین مشکلات معیشتی سینماگران رو به رو نباشیم که بیش از ۹۰ درصد از آنها مشکلات جدی معیشتی است. این بیمه ناقص جوابگوی سیستم فرهنگی کشور نیست و شایسته آنها هم نیست. از همه کسانی که در سینما خدمت میکنند ممنونم و افتخار میکنم در سینمایی خدمت میکنم که مظلومانه با کمترین حمایت دولتی روزگار را میگذراند.
بیمه سینماگران در ضعیف ترین حالت ممکن است
سیدعلی حسینی مستندساز و عضو هیات مدیره خانه سینما اظهار کرد: ما عاشق کارمان هستیم و پای آن هلاک هم می شویم. بیمه سینماگران در ضعیف ترین حالت ممکن است. خوشحالم که ریاست سازمان سینمایی و تیمش اهل سینما هستند و مشکلات را میدانند و پیگر حل آن تا چنین سطحی هستند.
اقتصاد سینما ضعیف است و بودجههای ناچیز
فریبا کوثری بازیگر سینما افزود: بازیگران هم زیر فشار هستند و فیلمسازان به دنبال چهرههای جدید میروند. از ما که گذشت اما بخش زیادی از آنها بیکارند و در وضعیت معیشتی بدی قرار دارند. دغدغه مشترک همه ما فقط سینما و فرهنگ است و در این راه یکدل هستیم. منابع و اقتصاد سینما ضعیف است و بودجههای ناچیز.
امیدوارم روزی در زمینه ارزآوری و سود در سینما حرف بزنیم
بهرام رادان بازیگر سینما عنوان کرد: ما به عنوان صنعت سینما باید فضای تبلیغات داشته باشیم در آن صورت بروکراسی آنقدر هم پیچیده نبود و شاید هم یک صفر به رقم درآمدی سینما بیشتر می شد و دغدغهها کمتر بود. کشور ترکیه اشتراکات فرهنگی بسیاری با ما دارد و با کشورهای دیگر به صورت قراردادی ، فیلم تولید میکند و در بازار پیچیدهای فعالیت میکند. امیدوارم روزی در زمینه ارزآوری و سود در سینما حرف بزنیم . ترکیه در بسیاری از بخشهایی فیلمسازی همچون گریم ضعیف است ولی در تولید فیلم پیشرفت های زیادی داشته است.آرزو میکنم روزی مرفه بی درد به جای طعنه، آرزو باشد.
ما هنرمندان و سینماگران باید امید تولید کنیم
حامد بهداد بازیگر سینما گفت: شاید تعدد این گلایهها حتی برای دقایقی ما را بیحس کند ولی از حساسیت بالایی برخوردار است. ما کارگر معدن نیستیم و هنرمندیم و رابطه نزدیک و تنگاتنگ با مردم داریم . خواهش میکنم این حرف ها را باور کنید که حقیقت دارد. ۲۵ سال است که بازیگرم و درباره بیمه و مالیات همان حرفها را همواره شنیدهام. این دنیا جهان زشتی است و ما هنرمندان و سینماگران باید در آن امید تولید کنیم. امید و همت را ما پخش میکنیم، باور کنید که در این صنف کوچک این تنگدستی و نیازهای اساسی وجود دارد.
پیشگیری بهتر از درمان است
سیدجمال ساداتیان تهیه کننده سینما ادامه داد: پیشگیری بهتر از معالجه است. سینما مرکز گردشگری است اما با ارزان ترین قیمت فعال است. سینما کارکرد بسیاری دارد . ما ظرفیت تولید سالی ۴۰۰ ، ۵۰۰ فیلم را داریم که قرار نیست از آن خوب استفاده شود. باید با بسترسازی تولید، از این ظرفیت استفاده شود تا جایگاه سینما را ارتقا دهیم. ما چقدر باید سیاست خارجی فعالی داشته باشیم که با یک اثر زبانزد شویم؟ ما چقدر می توانستیم ظرفیت های نمایشی را افزایش دهیم؟ باید تبصره یا سرفصلی در لایحه بودجه فرهنگ و هنر برای فضاهای فرهنگی در نظر گرفته شود تا دستاوردهای خوبی در سال های بعد داشته باشیم.
بحث کیفیت محتوا و امکانات به روز لازمه سینماست
حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی اظهار کرد: نکات دقیق و درستی مطرح شده است که بهبود آن آرزوی همه ماست ، بحث کیفیت محتوا و امکانات به روز، لازمه سینماست. به کمک ریاست سازمان بیش از ۲۷ سفر استانی انجام شده و با سینماگران استانی دیدار داشتهایم . بسیاری از مسائل شما با آنها مشترک است با این تفاوت که در این استانها سینمایی وجود ندارد . همه در شهرها و مراکز پرجمعیت سرمایهگذاری میکنند ولی نقش دولت باید پوشش بیشتر در شهرهای دیگر باشد تا عدالت رعایت شود. مطالبهگری حق همه شماهاست. در بحث حمایت از تولید، فیلمسازان استانی چشمشان به مراکز حمایتی است و از ساخت فیلم محروم هستند .
حمید بهمنی کارگردان سینما خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری در دیداری با هنرمندان فرمودند: ما پول خوب داریم و افراد متخصص بسیاری داریم اما دستشان در دست هم نیست. این مشکل در مسیر مدیران و متولیان حوزههای برنامه و بودجه و حوزه فرهنگ و سینما است که نیاز به همراهی است و به این جلسه می توان امید بست.
ما هم باید در ردیف بودجه سیستم دفاعی قرار گیریم
محمدحسین لطیفی کارگردان سینما گفت: هنرمندان سینما ثابت کردهاند عاشقند که هنوز کار میکنند ولی هر سال مشکلاتشان در حال افزایش است. راهکار هم این است که اگر در جنگ نرم ، وظیفه فرهنگ بر گردن ماست ما هم باید در ردیف بودجه سیستم دفاعی قرار گیریم، چرا در مجلس دنبال راهکار نیستیم؟ قطعا لازم است از دیگر ردیف بودجهها تامین مالی شویم.
دولت در همه کشورها در کنار سینماست
اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان افزود: حداقل به عنوان مسئول دولتی از مشکلات این عزیزان در برنامه و بودجه مطلع هستم . نقش سینما در تربیت آیندگان جامعه را نمیشود نادیده گرفت. در بحث سینما در عرصه بینالملل، دولت در همه کشورها در کنار سینماست و سینماگران در پیشبرد اهداف و سیاست ها همراه دولت هستند. اگر ما از فرهنگ خود دفاع نکنیم، به یغما برده می شود همانند شاعران و هنرمندان ما که موضوع فیلم سازی کشورهای دیگر شده است. در شرایطی که معمولا تولید فیلم در سه ماهه اول صورت میگیرد. ما برای تداوم تولید در سازمان سینمایی وام گرفتهایم.
در ادامه نکات اهالی سینما، داود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور گفت: از توضیحات صریح همه سینماگران حاضر در این نشست تشکر میکنم ،ممکن است همه این نکات مستقیما در سازمان برنامه بودجه تعریف نشود اما به عنوان عضوی از دولت از حقوق دوستان دفاع خواهم کرد.
وی ادامه داد: در این موقعیت که عمر خدمت ما دو سال است، سعی می کنیم میزبان خوبی برای شما باشیم. آنچه در سینما و فرهنگ می بینیم با وجود مشکلات فقط کار دل است. موضوع بهای بلیط سینما، در سازمان سینمایی بررسی و تدابیر سنجیده میشود. تعرفه های شارژ در مجتمع های تجاری اعداد بالایی است. ما در برنامه قانون هفتم حکمی را تصویب کردهایم که به زودی ابلاغ میشود .در این حکم هزینههای انشعابات و مصرف آب و برق و گاز در مراکز فرهنگی و هنری و غیره براساس تعرفههای فرهنگی است . این بدان معناست که تقریبا رایگان و یا با رقم پایینی محاسبه می شود و امیدواریم با ابلاغ این قانونی گشایشی اتفاق خواهد افتاد.
رئیس سازمان برنامه و بودجه اظهار کرد: در خصوص مشکل تسهیلات ما می توانیم در شورای پول و اعتبار، خطی اعتباری برای هنرمندان تعریف کنیم و جزو اختیارات ماست و قابل تصویب در قالب نرخ سود ترجیحی است و باید هزینه یکسال آن محاسبه شود تا در مصوبهای از شورای پول و اعتبار دریافت کنیم. همچنین در قالب برنامه، مجوز دیگری داریم که براساس آن کسانی که در ساخت، تکمیل و تجهیز، توسعه اماکن فرهنگی و هنری و ورزشی سرمایه گذاری می کنند، را به عنوان هزینه قابل قبول مالیات میپذیریم که این ابتکاری جدیدی است.
وی عنوان کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه نسبت به پوشش بیمه تامین اجتماعی اعم از تبعات درمانی و بازنشستگی باید اقدام کنند. بنابراین این تکلیف بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته شده تا هنرمندان با پوشش بیمهای تامین اجتماعی، درمانی و بازنشستگی حمایت شوند.
منظور گفت: یکی دیگر از موارد پیش بینی شده در قانون، هدف گذاری در ارتباط با حمایت از تولید فیلم های فاخر است که هر سال ۲۰ فیلم فاخر سینمایی در موضوعات تاریخی، سبک زندگی اسلامی، دفاع مقدس و غیره ساخته شود و امیدواریم با کمک و پیگیری رئیس سازمان سینمایی، بودجه این بخش برای سال آینده تعریف شود. باید مقدمات و هزینه آن محاسبه شود تا شاهد تولیدات خوب و فاخر باشیم. همچنین یکی از هدف گذاریهای ما حمایت از ۷ هزار و ۳۰۰ ساعت تولید پویانمایی ویژه کودک و نوجوان است.
در کنار اقتدار نظامی به اقتدار فرهنگی نیاز داریم
وی بیان کرد: من هم در موضوع حمایت از تولید، از عدد ردیف بودجه تعجب کردهام که عملا کاری نمیشود کرد و در این راستا مذاکره خواهیم کرد تا تحولی در تقویت بودجه حمایتی در حوزه فیلم صورت گیرد. ما در کنار اقتدار نظامی به اقتدار فرهنگی نیاز داریم که شما در جبهه فرهنگی هستید.
رئیس سازمان برنامه و بودجه تاکید کرد: موضوع فیلمنامه بسیار جدی است و اساس فیلم است. تدوین فیلم نامه به مطالعات جامع و حمایت نیاز دارد و ما حتما باید از آن حمایت کنیم .
منظور افزود: تخصیص اعتبارات را با توجه به اولویت ها در ابتدای سال مشخص کنید و به روزهای پایان سال موکول نکنید. موضوع مالیات را در اصلاحات مجلس حتما دنبال میکنیم.در خصوص بیمه به طور مشخص موارد مطرح شود تا در تامین اجتماعی پیگیری شود.
وی ادامه داد: در بحث فیلمهای مشترک در خارج از کشور و صادرات فیلم و ارزآوری مبحث درستی است و باید کاری کنیم که کسب و کارمان رونق گیرد. بازارهای منطقهای و بین المللی خوبی برای فیلم های ما وجود دارد و حتما رایزنان فرهنگی ما و وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی باید روی این مباحث کار کنند تا از فروش فیلمها به درآمد ارزی برسیم. ما در این زمینه نیز آماده همکاری هستیم و باید طرفهای دولت از جمله وزارت امور خارجه را درگیر این موضوع کنیم تا درآمدزایی در این صنعت آغاز و رونق گیرد.
رئیس سازمان برنامه و بودجه یادآور شد: هنر فیلمسازی ما نیاز به یارانه ندارد و اگر حمایتهای به موقع صورت گیرد خود فیلم صنعت پر رونقی خواهد بود. ما با افتخار علاقه مند به حمایت هستیم. اهالی فرهنگ و هنر نیاز به احترام دارند که یکی از الزامات کار ماست و آمادگی داریم هر کمکی لازم است انجام شود. در موضوع فیلمهای ناب و ویژه نیز اماده هرگونه کمک هستیم و از فیلمنامهها حمایت میکنیم .
وی گفت: در حوزه ساخت فیلم از چهرهها ، نام آوران ، شعرا، ارزش های انقلابی و دینی و غیره حاضر به حمایت هستیم و از حماسههایی چون غزه حمایت خود را برای تولیدات سینمایی اعلام میکنیم.امیدوارم همه موارد با کمک هم مرتفع شود و شاهد بهبود شرایط باشیم .
محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در پایان گفت: ما همه موارد مطرح شده را در سازمانسینمایی پیگیری میکنیم و امیدواریم بتوانم به زودی در حوزه معیشت خبرهای خوبی را اعلام کنیم و مشکلات حوزه مسکن، بیمه و مالیات را تاحدی بهبود بخشیم.
این نشست با جمعی از سینماگران کشور از جمله: فریبا کوثری، بهرام رادان، حامد بهداد، محسن علی اکبری، احمد مرادپور، منوچهر محمدی، غلامرضا موسوی، علی سرتیپی، ابوالحسن داودی، احمد میرعلایی، محمدرضا عرب، حبیب اسماعیلی، رسول صدرعاملی، ابراهیم اصغری، سیدضیا هاشمی، علی اوجی، جابر قاسمعلی، علی دهکردی، سیدعلی حسینی، حمید بهمنی، محمدحسین لطیفی سیدجمال ساداتیان، اصغر فارسی، حبیب ایل بیگی، قادر آشنا، علیرضا نجف زاده، مسعود امینی تیرانی، روح الله سهرابی، یزدان عشیری، علیرضا اسماعیلی و … و تعدادی از معاونین و مدیران سازمان برنامه و بودجه برگزار شد.
کارگردان مجموعه سلطان و شبان گفت: برای بازیگری هیچوقت دیر نیست بلکه همیشه زود است، باید همواره به خود فرصت تراش خوردن و صیقل یافتن دهیم.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، داریوش فرهنگ در کارگاه «بازیگری و کارگردانی در سینما» در سالن سینما فردوس موزه سینمای ایران با بیان اینکه هنرمندان مایه از جان میگیرند و خرد از خردورزی آغاز میشود، افزود: امیدوارم همگی ما در مسیر پیش رو نلغزیم چراکه لغزش باعث عقب ماندگی و کهنه پرستی میشود .
وی اظهارداشت: من معتقدم همه انسانها دارای استعداد هستند و این ارزش درونی است که باید پرورش یابد. درخت پرباری را تصور کنید که امسال دارای میوههای خوشطعم و لذیذ است. اگر سال دیگر این درخت خوب آبیاری و رسیدگی نشود، آیا باز هم آن طراوت را خواهد داشت؟ بنابراین در ابتدا نیاز است تا از هر کاری مراقبت شود. یک الماس اگر خوب صیقل داده نشود، ارزش و جذابیت نخواهد داشت.
باید تا ابد به دنبال آموختن بود
کارگردان طلسم ادامه داد: سینما دارای زبان و احساسات بینالمللی است.افرادی که میخواهند وارد کار هنر شوند، با عقل، شعور، اندیشه، احساس، روح و جسم رو به رو هستند و باید برای پرورش آنها تلاش کرده تا از یک دورنما برخوردار باشند.
فرهنگ ادامه داد: سینما یک هنر بینالمللی است و برخلاف تئاتر و تصور عمومی، هنر عکسالعمل است و برای تقویت بنیانهای آن الفبایی وجود دارد مانند نقاشی که به طراحی و موسیقی که به نت نویسی نیاز دارد. همه مردم برای یک بار میتوانند خوب بازی کنند اما باید دید صرفا طالب ورود به این حرفه هستیم یا ماندن در آن را میخواهیم. همه میتوانند وارد بازیگری شوند اما برای ماندن در این حرفه خیلی کارها باید انجام شود و رنجهای فراوانی را باید متحمل شد و تا ابد در جست و جوی آموختن باقی ماند، چراکه این حرفه همچون اقیانوسی است که پایانی ندارد.
وی گفت: در این حرفه پس از مدت طولانی می توانید به نقطه اوج برسید اما نقطه پایانی وجود ندارد. حافظ شعری دارد که در آن میگوید از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بینهایت . . . شاملو نیز شعری دارد با این مضمون که بر سر هر چهارراهی چهارراهی است و در ادامه راه نیز چهارراههای دیگری وجود دارد. این مسیر ادامه دارد و باید بدانیم که از کدام جهت باید به راه خود ادامه دهیم و تجریبات انسان به او میآموزد از کدام مسیر باید طی طریق کند. از انجام سیاه مشق نمیتوان به جایی رسید اما تجربه به معنی یک قدم جلوتر رفتن است و به همین دلیل تکیه بر آن اهمیت بسیاری دارد.
کارگردان دو فیلم با یک بلیط افزود: در هر محدوده و اندازهای که هستید باید درصدد آموختن الفبای این هنر باشید. بهترین روش برای ورود به این حرفه و ماندگاری در آن، در همین نکته نهفته است. هنر یعنی برقراری ارتباط و ایجاد دیالوگ و اول باید بدانیم چه کسی چه چیزی میگوید، چرا و چگونه میگوید و در مقابل، ما چه میگوییم و چگونه باید جواب دهیم و اصلا چرا نیاز به پاسخ گویی داریم. سرعت انتقال و انگشت گذاشتن روی این احساسات مشترک دارای ریزه کاری هایی است که به تدریج به آن میرسیم. یک اتفاق ساده مانند افتادن برگ درخت یا تصویر آشیانه پرندهای که برای اولین بار میخواهد فرزندش را به پرواز درآورد، میتواند جرقهای برای ساخت فیلم باشد. من نزدیک به پنجاه سال است که پیاده روی میکنم. یک بار شاهد پرواز گروهی از کلاغها بودم که در ادبیات و در نگاه ما موجودات چندان دلچسبی نیستند. انبوهی از کلاغها دور هم جمع شده بودند تا به جوجه کلاغی کمک کنند پرواز کند. من معتقدم از موارد خیلی ساده میشود به ایدههای درخشانی رسید.
داریوش فرهنگ افزود: به قول عباس کیارستمی، چیزهایی که میبینیم و به سادگی از کنار آن رد میشویم سرشار از نادیدهها هستند. او میگوید فیلم من وقتی تمام میشود تازه در ذهن مخاطب آغاز میشود. این جمله نتیجه یک عمر تجربه و شاعرانگی در نگاه کیارستمی به زندگی بود. باید ذهنیت بخشیدن به ایدهها و نوع نگاه را تقویت کرد.
در سینما ایده است که اهمیت دارد
در ادامه کارگاه بازیگری و کارگردانی در سینما، فرهنگ در پاسخ به سوال یکی از حاضران مبنی بر اینکه از چه زمانی متوجه علاقه خود به بازیگری شده است؟ پاسخ داد: شاید افراد زیادی میخواهند بازیگر شوند و ممکن است در خلال این کار متوجه شوند که میتوانستند نقاش یا نویسنده خوبی شوند. بازیگری برای دیده شدن است. افراد احساس میکنند نگاه ویژهای دارند که میخواهند آن را با دیگری در میان بگذارند.
کارگردان مجموعه سلطان و شبان در خصوص فرآیند جذب سرمایه توسط هنرجویان فیلمسازی نیز گفت: این مساله در تمام دنیا و همواره دغدغه جوانهایی بوده است که به فیلمسازی علاقهمند هستند. باید بدانیم که سرمایه اصلی خود ما هستیم. اسپیلبرگ که این روزها شهرت و درآمد هنگفتی دارد، با فلاکت و مشکلات بسیار توانست فیلم اول خود را بسازد. امروزه شرایط تکنیکی در سینما رشد قابل توجهی داشته است و با دوربینهای دیجیتال به سادگی میشود فیلم ساخت. تنها کافی است یکی از دوستان شما دوربین داشته باشد. در سینما، فرم و ایده است که اهمیت دارد و یافتن سرمایهگذار به تدریج اتفاق میافتد. سینما در وضعیت حرفهای آن هنری گران است درحالیکه شعر، عکاسی، نقاشی و نویسندگی از لحاظ نیاز به ابزار، ارزانتر هستند. میتوان تنها با یک دوربین دیجیتال فیلم ساخت اما برای رسیدن به ایده باید جان کند.
دست گذاشتن روی مفاهیم بزرگ باعث شکلگیری اثر فاخر نمیشود
فرهنگ درباره اصول اساسی ساخت یک فیلم گفت: تکنیک در سینما از حیث اهمیت در آخرین مرحله است. من ظرف دو روز میتوانم همه تکنیکهای سینمایی را به شما یاد دهم. اما اصل در سینما، تکنیک یا سبک نیست. سبک یعنی سادهترین روش برای بیان یک مطلب. در سادگی، حصول و ناب بودن نهفته است و نباید سادگی را با واژه آسان اشتباه گرفت.
وی ادامه داد: یک مساله ازلی و ابدی وجود دارد و آن این است که چه فیلمی بسازیم که هم خود آن را دوست بداریم، هم تایید شود و هم مخاطب از آن استقبال کند؟ رویکرد کلاسیک به این معضل پاسخ داده است. کلاسیک به معنای تعادل، توازن و تناسب است. این سه کلمه را جدی بگیرید و روی آن فکر کنید.
این بازیگر سینما در ادامه گفت: آیا فکر میکنید بزرگان و نوابغ ادبیات ما به راحتی شعر گفتهاند و نبوغ خود را به رخ کشیدند؟ اینگونه نبوده است. نوابغ نیز همه این مسیرها را طی کردهاند. در حرفه سینما، همیشه ناملایمات بیشتر بوده و به خصوص در شرایط امروزی اوضاع پیچیدهتر شده است. تنها دو راه وجود دارد. یا باید همچنان کارکرد و یا تسلیم شد.
فرهنگ درباره چگونگی رسیدن به نگاه شخصی و ایدههای بکر، بیان داشت: من هیچوقت با اکثریت موافق نیستم. اینکه هم رنگ مخاطب و جمعیت شویم، هیچگاه سلیقه من نبوده است. ما نمیتوانیم فکرهای مبهم داشته باشیم. برای بهره بردن از ویژگیهای ممتاز و عبور از تکراری نشدن، کارهای زیادی را باید صورت داد. یک فرم تکراری راه به جایی نمیبرد. برای انجام این کار، اول باید خود را در آینه ببینیم تا بدانیم مسلح هستیم یا خیر. یک ورزشکار هم برای فعالیت حرفهای، مدتی وارد قرنطینه میشود. نمیشود کمکاری پیشه کرده و به تاریخ نیز نگاهی نداشته باشیم. چه میشود که اثری شاهکار همچون شاهنامه فردوسی شکل میگیرد و باعث زنده شدن غرور ملی میشود. قدم اول این است که باید خود را مسلح کنیم.
فرهنگ، سینما را همچون سفری دانست که دارای مبدا و مقصد است و ادامه داد: در میان این راه تنهایی، رنج، گرسنگی، هوای بد و ناخوش وجود دارد. بنابراین یا باید تسلیم شرایط شد و یا مبارزه کرد و در جست و جوی پیدا کردن راه بود. هرگز نباید تلاش کنیم تا قدمهای بزرگ برداریم. برای مثال فیلم ساختن درباره خلقت به دلیل آنکه مفهوم بزرگی است، الزاما باعث شکل گیری یک اثر فاخر نمیشود. در این حرفه تماشای فیلم، کتاب خواندن، نقاشی و عکس دیدن به یکدیگر مربوط است و بر روی کیفیت خروجی نهایی موثر است .
وی درباره ویژگیهایی که یک بازیگر باید واجد آن باشد نیز گفت: همه چیز برای یک بازیگر لازم و ضروری است. ورزش، خوب دیدن، هماهنگ کردن زبان بدن با احساسات برای او بسیار مهم است. مواردی چون بهره مندی از آمادگی جسمانی مطلوب روزی در بازیگری به کار میآید. پس ضروری است تا آسان از کنار هر مسئلهای عبور نکنید.
فرهنگ درباره پروسه ساخت یک فیلم که باید از جانب کارگردان رعایت شود نیز گفت: برای کارگردانی یک فیلم باید فکر و ایده را تقویت کرد و با فراد مورد اعتماد، آن را در میان گذاشت تا با مفهوم دیالوگ کردن آشنایی پیدا کنیم. پیش از هر چیز به فکر تغییر خود باشید نه جهان. آنقدر باید بنویسم تا به به آنچه میخواهیم دست پیدا کنیم. نمیشود یک نفر همه کاری را بلد باشد اصلا دلیلی برای این اتفاق وجود ندارد. هیچگاه در اندیشه فتح قله نباشید، بلکه این مسیر صعود است که میتوان از آن آموخت.
وی افزود: سینما یعنی توجه به جزئیات و به معنای حذف کردن است.باید توجه داشته باشیم هنری که چیزی به این جهان اضافه نکند، ارزشی نخواهد داشت. اگر نمیتوانید به این جهان بیفزایید، حداقل چیزی هم از آن کم نکنید.
بازیگر نباید درگیر لنز و موقعیت مکانی دوربین باشد
فرهنگ درباره نخستین فیلم خود طلسم نیز بیان داشت: این فیلم در روزگاری ساخته شد که حتی بیان کلمه عشق ممنوع بود و به جای آن از واژه محبت استفاده میشد. فیلم درباره دو زن دربند است و به همین دلیل، خانمها با آن ارتباط بیشتری برقرار کردند. دختر نوجوانی که تازه میخواهد زندگی را شروع کند با زن پژمردهای روبهرو میشود که زندگی برایش تمام شده است. با وجود اینکه در آن مقطع سنتها بر جامعه حاکم بودهاند، اما دختر دست به عصیان میزند. خانمها توانسته بودند نکته این فیلم را درک کنند.
وی درباره کارکرد فیلمنامه در تولید یک فیلم نیز گفت: فیلمنامه یک کتاب راهنما و یک مشت حروف مرده روی کاغذ است . باید دید چه فلسفهای وجود دارد که قصد داریم آن را در یک فیلم طرح کنیم. فیلمسازی اتفاق پیچیدهای نیست. اینکه به نقطه نظر و جهانبینی ویژهای دست پیدا کنیم مسالهای است که اهمیت دارد. کارگردان اگر در جریان دیدگاه یک متن نباشد، راه به جایی نمیبرد و این بازیگر است که نوشته روی کاغذ را زنده میکند.
فرهنگ ادامه داد: یک بازیگر اول باید به این نکته توجه کند که چه چیزی را به چه کسی، چگونه و چرا میگوید. این نکته کلید واژه بازیگری است. بازیگر اگر این چند کلمه را بداند، به جان مایه کار پی میبرد. کاراکترها انواع مختلفی دارند و دارای ریزهکاریهایی هستند که اگر بازیگر متوجه نباشد، کارگردان آن را با او در میان میگذارد. ما در ایران بازیگران بسیار خوبی داریم. به قول مارکز در نامه آخرش من هر فکری را به زبان نمیرانم اما یقینا وقتی به زبان میآورم دربارهاش فکر میکنم و بازیگران این مطلب را خوب متوجه میشوند.
فرهنگ درباره نسبت میان تکنیکهای فیلمسازی و بازیگری، گفت: به نظر من بازیگر نباید درگیر لنز و موقعیت مکانی دوربین باشد. چرا که به مرور زمان و بر اثر تجریه به تکنیکها آگاه میشود. این تمرکز، سرعت عمل و بهکارگیری ظرافت در بیان مطلب است که برایش اهمیت دارد. بازیگر به تدریج و در گذر زمان و با کسب تجربیات گوناگون به آگاهی میرسد. گاهی دانستن ریزهکاری تکنیکی به ضرر بازیگر است. او باید به دنبال احساسات نهفته خود در بازی باشد تا بتواند عاطفه درونی فیلم را پیاده کند. تفاوت میان مجریان تلویزیونی و بازیگران در این است که مجری باید دائما به دوربین و حرکت آن توجه کند، در صورتی که بازیگر به هیچ عنوان نباید مرتکب این عمل شود چراکه رفتار او تصنعی میشود. پرده سینما اولین کسی است که بازیگر را به خود و به بیننده نشان میدهد.
وی ادامه داد: برای بازیگری هیچوقت دیر نیست بلکه همیشه زود است. باید همواره به خود فرصت تراش خوردن و صیقل یافتن دهیم.
تئاتر پایگاه فوقالعادهای برای آموختن، خودسازی و تمرین است
فرهنگ در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: هر فیلم مانند یک سفر است و تا مقصد بعدی که دوباره آغازی دارد و فاقد پایان است. میان این مسیر، سرشار از آموختنیها است و در نظر داشته باشید که سینما یعنی حذف کردن. به یاد بیاورید که سینما در ایران چگونه آغاز شد و پیشینیان چگونه این راه ناهموار را هموار کرده و به ما تحویل دادند و ما هم باید همین کار را انجام دهیم. در این حرفه تعداد رنجها بیشتر از لذتها است و البته گاهی رنجها مایه لذت هستند. من هر کاری را شروع میکنم احساس میکنم اولین کار من است و همان شور و شوق، اشتیاق و کنجکاویها همچنان در من وجود دارد.
وی با اشاره به انواع شخصیت در سینما نیز گفت: شخصیتها یا تاریخی و یا معاصرهستند. از نظر تاریخی وقتی به تاریخ مسلط نباشیم، نمیتوانیم طراحی لباس و چهره انجام دهیم. امروز هوش مصنوعی به مرحلهای رسیده که بازیگری و فیلمسازی را زیر سوال میبرد و نگاه دیگری به آن دارد. امروزه بیشتر گریمها در سینمای جهان خصوصا در گونه علمی- تخیلی به صورت افکتیو انجام میشود.
فرهنگ ادامه داد: در گذشته تئاتر و سینما منبع الهام یکدیگر بودند و امروز ادبیات هم به آن وارد شده است. تئاتر پایگاه فوقالعادهای برای آموختن خودسازی و تمرین است و به همین دلیل است که میگویم پایه کار تئاتر است اما این مدیومها بسیار متفاوت هستند.
وی درباره دیگر تفاوتهای تئاتر و سینما نیز گفت : در تئاتر بیشتر با کاراکتر روبهرو هستیم در صورتی که در سینما خود شخص بازیگر برجسته است. در تئاتر به اندیشه و افکار هملت کار داریم اما در سینما بازیگر آن نقش مهم است. دوره اغراق در تئاتر مربوط به دوران کلاسیک است و امروز از آن عبور کردهایم و وجود آن کار را تصنعی میکند. اغراق در تئاتر آن زمان، به دلیل فاصله زیاد تماشاگر از صحنه نمایش بود. امروزه باید به درجه باورپذیری یک نقش برای تماشاگر رسید.
فرهنگ در خصوص نگارش فیلمنامه نیز گفت: باید خلاصه طرح از ابتدا تا انتها نوشته شود و پس از آن جرقههای مربوط به آن پیدا میشود. در قدیم ظهور عکس، آیینی داشت و رفتهرفته یک عکس طی فرآیندی، ظهور میشد تا عکس کامل شود. این اتفاق درس بزرگی برای فیلمنامهنویس و کارگردان است تا بداند چگونه باید خلاصهای از آنچه را میخواهد، داشته باشد. فیلمنامه در حکم یک قطبنماست که اگر نباشد، شیرازه امور از هم میپاشد.
وی در پایان درباره تجربه بازیگری و کارگردانی توامان نیز بیان داشت: من یاد گرفتهام که وقتی بازی میکنم به خود اجازه ندهم که دانش کارگردانیام مزاحم بازیگریام شود. در بازیگری خیلی بیشتر توانستم عصیانها و ناگفتههای درونی خود را نشان دهم ضمن اینکه شرایط ساخت یک فیلم، بسیار پیچیده است و هنوز نتوانستهام فیلم دلخواه خود را بسازم.
پروانه معصومی در حالی امروز ۶ آذر ماه از دنیا رفت که بسیاری از همکاران و آشنایانش ناباورانه این خبر را شنیدند، بخصوص آنکه خیلیها از بیماری او اطلاعی نداشتند. معصومی معتقد بود خیلی از بازیگرها دوست ندارند کسی بیماریشان را بداند و خودش هم اینطور دوستانش را بهتزده کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون متولد سال ۱۳۲۳ در تهران بود که از دهه ۵۰ خورشیدی وارد سینما شد. او در طول سالها فعالیتش در سینما، یک بار سیمرغ بلورین بهترین نقش اول را برای بازی در فیلم «گلهای داودی» رسول صدرعاملی گرفت و چند سال بعد لوح زرین جشنواره فجر را برای بازی در نقش اول فیلم «جهیزیهای برای رباب» گرفت.
معصومی تحصیلات خود را در رشته زبانهای خارجی به پایان برده بود و در رشته حقوق سیاسی نیز تحصیلاتش را ناتمام گذاشت. وی فعالیت خود را از سال ۱۳۵۱ با بازی در فیلم «بیتا» ساخته هژیر داریوش آغاز کرد و این فعالیت را چند سال قبل ادامه داد.
آخرین فیلم او در سینما «معکوس» به کارگردانی پولاد کیمیایی بود و این شبها هم سریال «یوسف پیامبر» با بازی او در حال پخش از تلویزیون است.
نقشهای معصومی در فیلمهای قبل از انقلاب اسلامی در تقابل آشکار با زنان فیلم فارسی بود و با آنها جایگاه ویژهای در فیلمهای روشنفکری ایجاد کرد. او همچنین اولین بازیگر بعد از انقلاب اسلامی است که جایزه بازیگری بهترین زن را دریافت کرد.
این بازیگر در سال ۱۳۸۴ در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار ایسنا در مکان این خبرگزاری حاضر شد و از فیلمها و خاطرات خود سخن گفت.
با درگذشت پروانه معصومی (سهشنبه ۶ آذر) مشروح این مصاحبه که توسط مسعود نجفی انجام شده است، پس از ۱۸ سال بازنشر میشود.
شروع بازیگری با «بیتا»
اواخر سال ۵۰ بود که آقای هژیر داریوش به دلیل دوستیشان با شوهر من و نزدیک بودن منزلشان با ما و همچنین دوستی خانوادگی که با آقای بهارلو داشتیم برای بازی در این فیلم (بیتا) از من دعوت کردند و گفتند سه، چهار جلسه بیشتر طول نمیکشد و من هم دیدم که تقریبا لوکشین کار نزدیک به خانه خودم است و سه روز کاری قرار بود باشد که قبول کردم و چون حرفهای نبودم و سینما را نمیشناختم، وقتی کار چهار روز شد گفتم نمیآیم و بعد دیدم حتما باید بروم. من این فیلم را تازه ۱۰ سال پیش (۱۳۷۴) دیدم و معتقدم میان فیلمهای آن زمان کار خوبی بود و بسیاری از آدمهای تحصیلکرده مثل خود آقای داریوش و هوشنگ کاووسی در این فیلم حضور داشتند. از میان بازیگران فیلم نام آقای انتظامی را شنیده بودم و خانم (فائقه) آتشین را هم قبل از اینکه از ایران بروم به خاطر اجرای برنامههایشان دیده بودم.
«رگبار»
شوهر من عکاس تبلیغاتی بود، آقای بیضایی عکسی از من برای تبلیغ یک کالا دیده بودند که باعث شد توسط آقای احمد رضا احمدی برای بازی در نقش عاطفه (رگبار) به من پیشنهاد شود. من در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدهام و دورهای وارد سینما شدم که این کار خیلی خوشایند نبود به همین جهت اصلا قصد بازیگری نداشتم. آقای احمدی هم وقتی قصه «رگبار» را برای من تعریف کردند، برایم فرق نمیکرد که قصه چه باشد چون اصلا سینمای آن دوره را ندیده بودم و نمیدیدم.
میدانستم بازیگر شدنم با مخالفتهای وحشتناک خانوادهام مواجه خواهد شد. من آن موقع به همراه همسرم تازه از آلمان برگشته بودم و هیچ آشنایی با مقولات هنری ایران نداشتم. آقای بیضایی خودشان قصه را برای من تعریف کردند و من حتی ایشان را هم نمیشناختم. فیلمنامه را گرفتم و خواندم، آقای بیضایی گفتند چقدر میگیری تا این فیلم را بازی کنی؟ من هم بدون اینکه بدانم دستمزدها چقدر است مبلغی را گفتم، ایشان گفتند: این مبلغی که شما گفتید میدونید دستمزد کی است؟ گفتم: نه. گفت: این مبلغ را خانم آتشین میگیرد و بازی میکند. گفتم: من اینقدر میگیرم و بازی میکنم، اگر هم نمیخواهید بازی نمیکنم. گفتند: با یک سکانس شروع میکنیم که اگر قبول شدید پول را به شما میدهیم و با سکانس فوقالعاده مشکلی شروع کردند. صحنهای که عاطفه وارد مدرسه میشود و آقای حکمتی را جای مدیر میگیرد و شروع میکند به شکایت کردن از آقای حکمتی این صحنه گرفته شد و بیضایی چهار پنج روز بعد رضایت خودش را اعلام کرد و گفت: بعد از کار دستمزد شما را میدهیم.
«رگبار» پشت صحنه سالم و خیلی بیریایی داشت و میتوانم بگویم این فیلم در نهایت فقر و صمیمت فوقالعاده خاصی ساخته شد و معتقدم آن صمیمیت به آن طرف دوربین هم منتقل شد. خود من فیلم «رگبار» را فوقالعاده دوست دارم و خوشحال هستم که در این فیلم بازی کردم. شاید بیشترین عاملی که در این فیلم به من کمک کرد حضور آقای پرویز فنیزاده در نقش مقابلم بود. آقای فنیزاده آن موقع بیشتر در تئاتر کار میکردند و نوع بازی و رفتارشان طوری بود که من با ایشان خیلی راحت بودم با توجه به اینکه هیچ راهنمایی هم برای بازی من از سوی آقای بیضایی صورت نمیگرفت. البته بعد از اینکه فیلم تمام شد از ایشان علت عدم راهنماییشان را پرسیدم که گفتند همین خجالت تو جلوی دوربین برای من کافی بود و دیدم واقعا حق داشتند و آن خجالتی که از دوربین و محیط داشتم نقشم را خیلی طبیعی کرد. به هر حال «رگبار» فیلم پر سر و صدایی شد و جوایزی را هم در جشنوارههای داخلی و خارجی کسب کرد و برای من هم خیلی مهم بود که در این فیلم حضور پیدا کردم. البته فیلم اکران موفقی نداشت و فقط یک دوره در زمان اکرانش در سینما «بلوار» که دانشجوها و تیپهای تحصیل کرده به آنجا میرفتند، خیلی شلوغ شده بود و بیشتر از تمام زمانی که در سینماهای دیگر روی اکران بود درآمد داشت، من هنوز این فیلم را از همه فیلمهایم بیشتر دوست دارم.
گویندگی در «شهر قصه»
در سال ۱۳۵۲ و بعد از فیلم «رگبار» برای من خیلی عجیب بود که برای گویندگی این فیلم انتخاب شوم. چون هنگام اجرای این تئاتر که یک سال طول کشید خانم مفید گوینده این نمایش بود و بعد که آقای منوچهر انور داشتتند این فیلم را میساختند این کار را به من پیشنهاد کردند و وقتی هم که راجع به عدم استفاده از خانم مفید پرسیدم، گفتند میخواهند از یک آدم جدید استفاده کنند. «شهر قصه» کار سادهای بود و زیباییاش فقط برای من این بود که توانستم در مدت ۳۰ روز ارگ بم را بگردم و گرنه تجربه خاصی برایم نداشت. این فیلم هم با توجه به اینکه از تئاترش خیلی استقبال شده بود در سینما موفق نبود و آنطور که شنیدم فقط یک سانس دو سه روزی در سینما تخت جمشید آن زمان روی پرده بود.
«غریبه و مه»
این فیلم هم بعد از «رگبار» از سوی آقای بیضایی به من پیشنهاد شد که بیش از یک سال هم زمان ساختنش طول کشید. ۶ ماه منتظر زمان بودیم و ۶ ماهی هم صرف فیلمبرداری شد. بین دو فیلم «رگبار» و «غریبه و مه» پیشنهادات زیادی به من شد که من به خاطر اینکه قصد کار در سینما را نداشتم قبول نمیکردم اما بعد از «رگبار» متوجه شدم که جنس دیگری از سینما به وسیله بهرام بیضایی شروع شده است و با «غریبه و مه» دارد ادامه پیدا میکند. وقتی «رگبار» را بازی کردم، فکر کردم اولین و آخرین فیلمی است که بازی میکنم چون به هیچ وجه دلم نمیخواست در کار سینما باشم اما بعد از «غریبه و مه» دیگر هدف داشتم و هدفمند جلو میرفتم. حالا خانمی وارد سینما شده که فیلمی را بازی کرده و موفق بوده و پیشنهادات فراوانی هم داشته است و هر کاری را قبول نکرده یعنی با پول کسی نتوانست مرا بخرد. بنابراین من هدفی داشتم و هدفم این بود که بگویم آدم میتواند در سینما باشد و زندگی خصوصی خودش را هم داشته باشد و خیلی هم مورد احترام مردم قرار گیرد و خوشحال هستم با همان راه هم پیش رفتم.
«غریبه و مه» هم در گیشه موفق نبود. در سینما تک فرانسه هم که فیلم را دیدم همانطور که در سالن نشسته بودم میدیدم که مردم دولا دولا از سالن خارج میشوند و فکر میکردم ایرانیهای مقیم فرانسه هستند. بعد که فیلم تمام شد دیدم حدود ۳۰ ایرانی باقی ماندهاند و خارجیها رفتهاند بنابراین این فیلم زبانش جوری بود که در آن زمان فرنگیها را نتوانست جذب کند. من خاطره جالبی هم از این فیلم دارم. تالار وحدت فیلم را نمایش میداد و خیلی دلم میخواست ببینم فیلم چگونه شده است. آقای بیضایی خیلی اصرار داشتند که در سالن بنیشینم اما من گفتم، وقتی در سالن بنشینم بعد که فیلم تمام میشود همه من را نشان میدهند و خوشم نمیآید. گفت خب من میگویم در اتاق آپارات بنشینی. موقعی که سالن تاریک شد به اتاق آپارات رفتم و پشت خانم و آقایی که جزو مهمانان خاص بودند نشستم. آنها به قدری به فیلم فحش دادند که خیلی دلم میخواست به آنها بگویم شما که اینقدر عصبی هستید چرا بیرون نمیروید، اما اگر اینکار را می کردم آنها مرا میشناختند، پس تا آخر با فحشهای آنها فیلم را دیدم. صداهای فیلم خیلی زیاد بود و این یکی از دلایلی بود که آقای بیضایی وقتی که من از فرانسه برگشتم تصمیم گرفتند تا فیلم را صداگذاری مجدد با صدای خودمان کند و من به اتفاق آقای شجاعزاده ۱۰ روزی تمرین کردیم ولی در نهایت به خاطر اینکه صدای من از چهره روی پرده جوانتر بود، فیلم با همان صدای قبلی باقی ماند. مدیر دوبلاژ علیرغم علاقه من قبول نکرد که صحبت کنم و خانم ژاله کاظمی به جای من حرف زد. فریادها و صداهای زیاد فیلم هم با دوبله مجدد درست شد.
روایتی از حضور در تئاتر
نمایش «جنایت و مکافات» به کارگردانی دکتر رفیعی تنها تجربه من در تئاتر است که سال ۵۶ در تئاتر شهر اجرا شد. این کار تجربه خیلی بدی برای من بود و به خاطر همین دیگر تئاتر کار نکردم. حس می کردم همه فکر میکنند یک نفر از سینما به جمعشان اضافه شده و میخواهد جای آنها را بگیرد.
«کلاغ» و آخرین تجربه با بیضایی
بیضایی با ساخت «کلاغ» در سال ۵۶ در حقیقت میخواست برخلاف فیلمهای قبلیاش فیلمی برای گیشه بسازد که فروش کند ولی متاسفانه موفق نشد. به نظر من عامل مهمی که وجود داشت این بود که فیلمنامه کلاغ برای عصمت صفوی نوشته شده بود. به نوعی زندگی خود ایشان بود اما وقتی که میخواستیم کار کنیم ایشان فوت کردند و به ناچار بازیگر فیلم عوض شد و تمام قصه روی شخصیت آسیه منتقل شد. نقشی هم که خانم آنیک آن را بازی میکرد چون تواناییاش اندازه خانم صفوی نبود، به همین جهت نتیجه کار خیلی فرق کرد. ولی من فیلم «کلاغ» را خیلی دوست دارم. در واقع به هر سه فیلمی که با بیضایی کار کردهام علاقمندم و هر کدام را به نوعی دوست دارم. «رگبار» به خاطر ساده بودن و صداقتش، «غریبه ومه» و «کلاغ» به خاطر اینکه تاریخی از زندگی من هستند و این مسئله که همیشه آدم به دنبال گذشتهاش میگردد و میخواهد یک جوری به آن دسترسی داشته باشد، برایم جذابیت دارد.
بعد از انقلاب اسلامی
بعد از فیلم «کلاغ» و در واقع قبل از انقلاب اسلامی من به فرانسه رفتم و بعد از بازگشتم در سال ۱۳۶۳ در فیلمی به نام «راه دوم» حضور پیدا کردم که فیلم فوقالعاده بدی با قصه فوقالعاده خوبی بود. متاسفانه من حق ندارم اسم نویسنده فیلم را بگویم، ظاهرا اسم نویسنده به عنوان اسم کارگردان ذکر شده است. همان زمان هم که سناریو را خواندم، به نظر قصه خیلی قشنگی آمد که به یکی از نویسندههای خیلی خوب کشورمان تعلق داشت که به خاطر اینکه تجربه اول کارگردانش بود در اجرا خوب درنیامد. در این فیلم آقای ناصر طهماسب نقش مقابل من را بازی میکردند. من فیلم «راه دوم» را شروع کار زن در سینمای بعد از انقلاب میدانم، تا قبل از آن زنها به عنوان یک مشت سیاهی که میروند و میآیند در فیلمها حضور داشتند اما در این فیلم زن به عنوان فردی بود که وجود داشت.
«گلهای داوودی» و اولین سیمرغ بازیگر زن
وقتی فیلمنامه «گلهای داوودی» را خواندم از آن خوشم آمد. نواقصی در فیلمنامه وجود داشت که قرار شد برطرف شود و یک مقدار هم مشکل گریم داشتیم چون حتما چهره من باید کمی پیرتر میشد تا داشتن پسری هم سن آقای امکانیان به چهرهام بخورد. خوشبختانه با آقای صدرعاملی میتوانستم کنار بیایم؛ مثلا صحنهای بود که باید به زندان میرفتم و خبر مرگ شوهرم را میشنیدم. در فیلمنامه نوشته بود زن جیغ میکشد و خودش را به زمین میاندازد و توی سرش میزند و کارهایی میکند که به نظر من در شخصیت آن زن نبود. زنی که ۲۲ سال بچهاش را بیسر و صدا بزرگ کرده و همیشه انتظار شوهرش را کشیده این کارها به او نمیخورد. گفتم این جوری نمیتوانم. اتفاقا نویسنده فیلمنامه هم در آنجا حضور داشتند که من ایشان را نمیشناختم.
آقای صدرعاملی گفت، شما چطور میبینید؟ گفتم من این زن را میبینم که سکوت محض بکند و از درون خراب شود. این تظاهر کمی عامیانه و کولیوار است که به این زن نمیخورد. گفتم، آن چیزی که شما میخواهید بازی کردنش برای من خیلی راحتتر از چیزی است که خودم میگویم اما آنچه که میخواهید با من ارتباط برقرار نمیکند. البته ایشان نمیدانستند من قبلا در همان جا چنین صحنهای را دیده بودم چون پدر من در همان سلول و همان جا در زندان قصر زندانی بود. حدود بیست و شش سالم بود به همراه مادرم به ملاقاتش رفته بودیم. پدرم آن روز حالش خیلی بد بود و تعریف میکرد شب گذشته یک پسر ۲۰ ساله دانشجو را آوردند و آنقدر او را زده بودند که جفت کلیههایش خونریزی کرده بود و من تمام صبح بالای سرش بودم. مادرم در حین صحبت پدرم توجه او را به سرباز پشت سرش جلب میکرد که حرفهایش را گوش میکرد اما پدرم آنقدر منقلب بود که نمیتوانست ادامه ندهد و گفت: وقتی صبح بالای سرش رفتم بغلش کردم و یک جرعه شیر به او دادم که تمام کرد. پدرم خیلی ناراحت بود و بیشتر از آن نتوانست صحبت کند. جلسه بعد که به ملاقات پدرم رفتیم دیگر پدری وجود نداشت یعنی آمدند گفتند نیست. من آن چیزی که دیدم مادرم بود فقط خیلی آرام گفت، نیست؟ گفتند هر چه پیج میکنیم نمیآید. مادرم خیلی یواش دستش را به دیوار گرفت و آرام روی یکی از نیمکتها نشست و فقط نگاه کرد، چون بچههایش همراهش بودند هیچ جوری نمیخواست خودش را بشکند. آن صحنه «گلهای داوودی» عینا یادآور آن روز بود. پدرم وجود نداشت و منتظر بودیم که بگویند جسدش را به فلان جا بردهایم.
نویسنده کار به من گفت، شما اینقدر به بازیگری خودتان اطمینان دارید که میتوانید در سکوت هم این نقش را ایفا کنید؟ گفتم نه، به بازیگری خودم هیچ اطمینانی ندارم و هیچ خودبینی هم ندارم که بگویم بازیگر خوبی هستم که بتوانم این کار را بکنم ولی احساس میکنم که این درستتر است. البته دلیلش را نگفتم که چرا این درستتر است. آقای صدرعاملی هم وقتی دیدند ایشان مقاومت میکنند و همان نوشتههای خودشان را میخواهند گفتند دو برداشت میگیریم؛ یکی آنکه خانم معصومی میگویند و یکی آنکه شما میگویید. ولی اول صحنه خانم معصومی را میگیریم. مدیر فیلمبرداری کار، آقای ملکزاده بودند پلان به این صورت بود که وقتی آقای مشایخی میگوید شوهر شما مُرد کرین یکدفعه پایین میآید، مثل اینکه دنیا یکدفعه روی سرم خراب میشود و من برگشتم و فقط دوربین را حس کردم. زیر چشمم شدیدا شروع به پریدن کرده بود و نمیتوانستم کنترلش کنم. امیدوار بودم توی دوربین دیده نشود فقط صدای آقای صدرعاملی را میشنیدم که میگفت از دست نده خانم معصومی دنبالش کن، تعقیبش کن، کرین با من میآمد از در بیرون میرفتم و همه جا با من بود. من همیشه ممنون آقای صدرعاملی هستم که صحنه را متوقف نکرد چون معتقدم آن لحظه فقط یک بار اتفاق میافتد. با همان یک برداشت کار تمام شد و دیگر صحنه مورد نظر نویسنده گرفته نشد. در واقع این فیلم اولین کار من بود که با استقبال تماشاگر مواجه شد. قصه پرسوز و مردمپسندی داشت. من برای این فیلم جایزه بهترین بازیگر زن سومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کردم که اولین دورهای بود که به بازیگران زن جایزه تعلق میگرفت.
ماجرای سیمرغ جشنواره فجر
گرفتن این جایزه هم ماجرای جالبی دارد. هنگام جشنواره در شمال مشغول بازی در فیلم «چمدان» به کارگردانی جلال مقدم بودم. مدتها بود که به اتفاق آقای انتظامی، تارخ و سایر گروه در آنجا مانده و منتظر هوای ابری بودیم و اصلا از جشنواره خبر نداشتم. صبح زود بود که آقای انتظامی در اتاقم را زد و به من تبریک گفت و خبر دادند که بهترین بازیگر زن سال شدم. وقتی به تهران آمدم متوجه شدم به خاطر نبودنم در مراسم جشنواره پشت سرم شایعه درست کردهاند که به خاطر اینکه باید با چادر میرفتم و جایزه را میگرفتم در مراسم حاضر نشدم که گفتم من اصلا روحم از این جشنواره خبردار نبوده است.
«آشیانه مهر»
این فیلم دومین همکاری من با جلال مقدم بود که آن کار را هم خیلی دوست دارم و به نظرم فیلم متفاوتی بود. من در این فیلم نقش زنی را داشتم که بر اثر از دست دادن فرزندش در بمباران مشاعرش را از دست میدهد. متاسفانه فیلم دو سال توقیف بود و بعد هم که از توقیف درآمد دوبلهاش عوض شد. آقای خاچکیان آمدند و صحنههایی به اول فیلم اضافه کردند و تقریبا قصه فیلم کاملا عوض شد و در نهایت به اکران درآمد. یادم هست موقع اولین نمایش فیلم مرحوم مقدم رو به من کرد و سرش را تکان داد و گفت اگر میدانستم همچون اتفاقی میافتد هرگز این فیلم را نمیساختم.
«ناخدا خورشید»
با آقای تقوایی به بندر لنگه رفته بودند و فیلم «ناخدا خورشید» را کار میکردند. ایشان به من زنگ زدند و گفتند نقشی است که میخواهم تو بازی کنی. گفتم خب بازی میکنم. گفتند نقش کوتاهی است. گفتم در فیلم شما کوتاهی یا بلندی نقش برایم مهم نیست. مهم این است که با آقای تقوایی کار میکنم. گفت مسئله دیگر این است که تهیهکننده گفته برای این نقش دستمزدی به این خانم نمیدهم اما من دلم میخواهد تو بازی کنی. قبول کردم بدون دستمزد بازی کنم. البته بعد که فیلم تمام شد تهیهکننده مبلغی را به عنوان کادو به من دادند. در این فیلم هم قسمتهای زیادی از بازی من حذف شد که من روز نمایش عمومی فیلم از آقای تقوایی گله کردم و علت آن را پرسیدم و ایشان دلیل قانعکنندهای به من ارائه دادند و دیدم حق با ایشان است.
دریافت دومین جایزه از جشنواره فجر
من هرگز سالی بیشتر از یک فیلم بازی نکردم. سال ۱۳۶۶ چند فیلم من همزمان با هم اکران شدند. «آشیانه مهر»، «خارج از محدوده»، «جهیزیه برای رباب»، «شکوه زندگی» و «شناسایی» فیلمهایی بودند که در یک سال اکران شدند. ضمن اینکه برای بازی در فیلمهای «جهیزیه برای رباب» و «شکوه زندگی» دومین سیمرغ بلورینم (لوح زرین) را از ششمین جشنواره فیلم فجر گرفتم.
«ناصرالدین شاه آکتور سینما»
در این فیلم همان نقشی را که در فیلم «رگبار» داشتم بازی میکردم. وقتی آقای مخملباف با من راجع به آن کار صحبت کرد خیلی فروتنانه گفت، اگر شما این فیلم را بازی نکنید من آن را نخواهم ساخت و آن چیزی که برای من عنوان کرد این بود که فیلمشان یک نوع حقشناسی نسبت به آقای بیضایی است و من هم قبول کردم تا بازی کنم. من حتی آن موقع شمال بودم و چون قرار بود صحنه برفی باشد دو، سه بار به تهران آمدم و برف نیامد تا اینکه یک روز برف وحشتناکی بارید و کار گرفته شد. آقای مخملباف هم با بیل برفها را روی سر من میریختند. در صحنه من چادرم را با دست گرفته بودم و از ترس اینکه فرم چادر به هم نخورد همینجور نگه داشته بودم و واقعا نمیدانم این کار چند ساعت ادامه داشت. کار که تمام شد دست راست من تقریبا فلج شده بود و تا سه چهار روز همان طور مانده بود. متاسفانه این فیلم را ندیدم اما مطمئنم فیلم خوبی شده است، چون واقعا آقای مخملباف با انرژی این کار را انجام میدادند و با اینکه صحنههای من در یک روز به پایان رسید اما فوقالعاده از کار کردن با ایشان خوشم آمد. مخملباف به بازیگر انرژی زیادی میدادند و فیالبداهه کارکردنشان سر صحنه خیلی زیبا بود.
دوران کمکاری
در مقطعی پیشنهاداتی که به من میشد خیلی مناسب نبود. بعد از «تورنج» خیلی به من پیشنهاد شد که عینا مثل «تورنج» بود. تورنج راجعبه نقشهای قالی بود و فیلم دیگر راجع به رنگ قالی بود و من گفتم یک بار این نقش را بازی کردم، حالا یکدفعه دیگر هم باید این کار را بکنم؟ خب آدم یک بار یک تجربه را انجام میدهد. دو بار که نمیشود. دلم میخواهد وقتی نقش را بازی میکنم حتی اگر کوتاه باشد اما به چشم بیاید، مثل «ناخدا خورشید»، جمعا شاید بیش از پنج دقیقه در این فیلم حضور نداشته باشم ولی همان به چشم میآید. دوست ندارم در فیلمها زن پای سماور باشم و فقط چایی بریزم و بگذارم جلوی این و آن.
سریال «امام علی(ع)» و اشکهایی که از درد و سوز دل ریخته میشد
آقای میرباقری برای نقش زن مالکاشتر در سریال امام علی(ع) با من صحبت کردند و آخرین نفری بودم که به این مجموعه اضافه شدم. من آن نقش را با دیدگاههایی که آقای میرباقری داشتند دوست داشتم. تصویربرداری این سریال همزمان شد با پاره شدن تاندون پایم و متاسفانه پای من در گچ بود و تلفنی این موضوع را به اطلاع آقای میرباقری رساندم و شاید ایشان باور نکرده بودند و آمدند منزل و دیدند که واقعا پایم در گچ است. به هر حال بعد از ۶ هفته از دکتر خواستم پای من را باز کند و ایشان هم سفارش کردند که به پایم فشار نیاید که احتمال دارد به جراحی بیفتد. تقریبا کار تمام شده بود که من به سریال امام علی(ع) پیوستم و از همان روز اول هم سوار اسب شدم. کفش مچدار پوشیده بودم و درد زیادی را تحمل میکردم حدود ۶-۷ ساعت هم روی اسب بودم و هر موقع که میگفتند بیا پایین به تصوراینکه برای بالا آمدن فشار زیادی به پایم وارد شود از اسب پیاده نمی شدم. بالاخره وقتی خواستم پایین بیایم دیدم درد ندارم و خیلی خوشحال شدم اما متوجه نبود که پایم سر شده است و وقتی پایم را زمین گذاشتم دوباره پیچ خورد و وضعیتم خیلی ناجور شد. خانم شیرازی شبها با ماساژ کمک میکردند تا ورم پایم بخوابد تا بتوانم ادامه دهم.
به هر حال صحنه مرگ مالک رسید و خیلی برایم سکون داشت. برخلاف فیلم «گلهای داوودی» که معتقد بودم زن هیج عکسالعملی نشان نمیدهد اما فکر میکنم در مرگ مالک باید تمام آن سبزهها را میکند. بعد که نشسته این صحنه را گرفتیم به آقای میرباقری گفتم نمیتوانم به اوج هیجانی که این مرگ در من ایجاد کرده برسم. ایشان هم گفتند باید آنقدر بدوی تا خسته شوی و به زمین بخوری و بعد از زمین خوردنت مردم شهر «قلزما» را نفرین میکنی. گفت اما با این پا نمیتوانی این کار را انجام دهی به هر حال دو چوب آوردند و دو طرف پای من گذاشتند و محکم آن را بانداژ کردند و گفتم حالا میتوانم بدوم. میتوانستم بدوم اما درد داشتم و آن اشکی که میریختم از دردی بود که میکشیدم ولی در عین حال دوست داشتم که این صحنه همینطوری بازی شود جایی هم که زمین خوردم دیگر نفسم بریده بود. از زور درد به زمین افتادم که اتفاقا همان مکان مشخص شده بود. من آن صحنه سریال را خیلی دوست دارم و با جان و دل آن را بازی کردم. به اعتقاد من ایفای یک نقش مذهبی عشق و ایمان میخواهد. در این کار همه با ایمان خاصی بازی میکردند و از طرفی بازتاب عشق و ایمانی که میرباقری به فیلمنامه امام علی (ع) داشت خیلی عالی به بازیگرها انتقال پیدا کرده بود. وقتی کار پخش شد من در سوریه بودم و خیلی برایم جالب بود که وقتی مردم آنجا مرا میدیدند از سریال امام علی (ع) نام میبردند. این مجموعه از طریق ماهواره پخش میشد و مردم سوریه با دیدن این سریال مرا شناخته بودند. همکاری با آقای میرباقری در فیلم «مسافر ری» هم ادامه پیدا کرد که آن نقش کوتاه را هم خیلی دوست دارم.
«پلیس جوان» و ۲۶ قسمتی که به ۴۴ قسمت رسید
مدتها بود که در سینما کار نمیکردم یا دوست نداشتم و یا نقشی پیشنهاد نمیشد. «ایستگاه آخر» را با اقای عسگرینسب کار کردم. من ایشان را سالیان سال میشناختم و شاید بتوان گفت تنها سریالی بود که قصهاش را نخواندم و جلوی دوربین رفتم چون میدانستم ایشان کار بدی نخواهند ساخت. این سریال ممکن است که کار درخشانی نباشد ولی کار بدی هم نیست. تمام پلانها و سکانسهای این سریال برای من کلاس درس بود و من از آقای عسگرینسب خیلی چیزها یاد گرفتم. البته یک بار به ایشان گفتم قرار نبود از من یک زن پای سماور بسازید. من مدام نشستم پای سماور و دارم چایی میریزم که ایشان گفتند، مگر کلا چند دفعه این کار را کردی؟
«پلیس جوان» هم یک سریال ۲۶ قسمتی بود که قصه بدی نداشت و از استخوانبندی خوبی بهره می برد اما به شرطی که چیزهایی از آن حذف میشد. وقتی هم که با آقای سیروس مقدم صحبت میکردیم اگر چیزی درست بود تصحیح میکرد و از کار راضی بودم ولی بعد که کار پخش شد فقط موفق به دیدن چند قسمت آن شدم. یک روز جلوی تلویزیون بودم و دیدم نوشته قسمت سی و سوم، یکدفعه جا خوردم! چطور ممکن است یک سریال ۲۶ قسمتی ۳۳ قسمت بشود!؟ با یکی از دستاندرکاران سریال تماس گرفتم و گفتم من برای ۲۶ قسمت قرارداد امضا کردم اما الان میبینم ۳۳ قسمت است. ایشان گفتند بعضی قسمتها از ۴۵ دقیقه به ۳۶ دقیقه کاهش پیدا کرده و به خاطر همین قسمتها بیشتر شده است. این سریال در ۴۴ قسمت پخش شد و تمام صحنههایی را که گرفته بودند به کار اضافه کردند و سریال کلاف پیچیدهای شده بود. من برای انتخاب یک کار اول میآیم و جای کار بازیگری را میسنجم در این مجموعه هم لحظه هایی بود که بازیگر دوست داشت که آنها را انجام دهد اما در پخش، ریتم آن به حدی کند شده بود که وقتی شروع میشد مردم میگفتند وای باز پلیس جوان! بارها هم توی روستای محل زندگیام به من میگفتند خانم بالاخره این سریال کی تمام میشود؟ خود من معتقد هستم سریال همیشه باید طوری باشد که وقتی تمام شود مردم بگویند حیف، کاش باز ادامه داشت. این حیف قشنگتر از آن است که بگویند آخی راحت شدیم. بالاخره تمام شد. البته این را هم بگویم من با آقای مقدم مشکلی نداشتم و طولانی شدن سریال ربطی به ایشان نداشت. این برمیگردد به تهیهکننده که حیفشان آمده بود، راش های اضافه را دور بریزند و آنها را هم در کار استفاده کردند. همکاری من با آقای مقدم در سریال «دریاییها» هم ادامه داشت و نقش کاملا متفاوتی را نسبت به «پلیس جوان» داشتم اما این سریال را هم در موقع پخش ندیدم.
مهدی فتحی و بازیگرهایی که دوست ندارند کسی مریضیشان را بداند
مرحوم فتحی اولین کار سینماییشان «تحفهها» بود که نقش پدر من را بازی میکردند. من ایشان را خیلی دوست داشتم و بازیشان را ستایش میکردم و معتقدم هر نقشی را که بازی میکردند یک تازگی به آن نقش میدادند و این شاید به دلیل آن چشمهای فوقالعاده جذابی بود که داشتند و این برای یک بازیگر شانس است که چشمهای زیبایی داشته باشد. آن هم چشمهای آقای فتحی که همه چیز را میتوانستند با آن بیان کنند. در سریال «سرکار استوار» هم من نقش همسر ایشان را بازی میکردم و آنجا متوجه شدم ایشان آقای فتحی «تحفهها» نیستند و نسبت به سیزده سالی که از سال ۶۵ میگذشت خیلی شکسته شده بودند و یک بار هم سر این سریال زمین خوردند. به دلیل ارتباط خانوادگی که داشتیم تلفنی گاهی با ایشان صحبت میکردم تا اینکه بعد از مدتها سر سریال «دریاییها» آقای فتحی را دیدم و متوجه شدم واقعا حالشان خیلی بد است. راه رفتنشان مشکل بود و جملهها یادشان نمیماند اما هیچ چیزی از مریضیشان نمیگفتند. به نظر من خیلی از بازیگرها هستند که دوست ندارند کسی بیماریشان را بداند.
ناصر تقوایی
بعد از فیلم «ناخدا خورشید» همیشه آرزو داشتم دوباره با ایشان کار کنم. آقای تقوایی جزو کسانی هستند که وقتی گروه کاریشان را تشکیل میدهند میبینید که همه چیز سر جای خودش است. برای فیلم «رومی و زنگی» با ایشان قرارداد داشتم و قرار بود نقش یک زن ارمنی را بازی کنم وتقریبا همه دیالوگها را هم باید به زبان ارمنی میگفتم. یک معلم ارمنی هم قرار بود این زبان را به من یاد بدهد. آقای تقوایی به شوخی میگفتند من تا حالا نتوانستم پوست سر تو را بکنم و در این کار میدانم با تو چه کار کنم که متاسفانه این فیلم ساخته نشد.
آخرین کارها (در سال انجام این مصاحبه)
سریال «چهل سرباز» به کارگردانی آقای نوریزاده در حال آماده شدن برای پخش است. من در این سریال در دو نقش بازی میکنم. در دورهای همسر فردوسی هستم. زمانی که فردوسی به قزوین کوچ میکند و پسرش میمیرد، در دورهای هم با اسطورههایی مثل اسفندیار و رستم همبازی هستم. یک بازیگر همیشه دوست دارد کارگردان بازیش را بشناسد. آقای نوریزاد هم به خوبی بازی را میفهمیدند و فضای خوبی بر این کار حاکم بود. سریال سیزده قسمتی «وعده دیدار» هم که چندی پیش فیلمش اکران شد از من آماده است که هنوز پخش نشده است. (۱۳۸۴)
بازیگران زن سینمای قبل از انقلاب
ما باید ببینیم آن جامعه و آن زمان از زنها چه میخواسته و اصلا نمیتوانیم بگوییم که اینها بازیگران بدی بودهاند، من فیلمی از یکی از بازیگران زن معروف آن زمان به نام «رقاصه» دیدم و فکر میکردم اگر یک کارگردان خوب پشت سر این قصه بود این فیلم هم میتوانست فیلم خوبی باشد و هم ایشان خیلی خوب بازی میکردند. آن زمان آن چیزها را میخواست، کمااینکه الان مردم آن را نمیتوانند بپذیرند. من شنیده بودم فیلمهایی که کار نمیکرده رقص و آواز وسطش میگذاشتند و فیلم فروش میکرد و بازیگران زن بیشتر برای جلب گیشه مورد توجه بودند. الان هم متاسفانه در سینمای مان زنان آن جایگاهی را که باید داشته باشند ندارند.
وضعیت امروز سینما در دهه ۸۰
متاسفانه فیلمهای الان یا گیشهای هستند یا جشنوارهای، من نمیدانم چرا الان به اینجا رسیدهایم. خیلی از فیلمهای شبیه به هم ساخته میشوند و فقط اسم و بازیگر عوض میشوند. نمیدانم هزینه سرسامآور سینما و عدم بازگشت سرمایه است که به اینجا رسیدهایم یا چیز دیگر. الان همه هدفها رفته به آنجایی که همه دواندوان خودمان را برسانیم تا جایزه بگیریم و همه به دنبال جشنوارهها راه افتادهاند. فیلمی ساخته میشود به اسم «گال» به کارگردانی آقای جلیلی و من که اهل سینما رفتن نیستم دو بار این فیلم را میبینم و تا دو هفته هم بغضی در گلویم است که رهایم نمیکند. ایشان فکر نمیکنم فیلمشان را برای جشنواره ساختهاند. خواستند حرفی بزنند و زدند. این کافی است اما اینکه جشنوارهای رفت و جایزهای گرفت یا نه هیچ کدام اینها را نمیدانم. ما یک مدت سینمای خیلی خوبی داشتیم در دهه ۶۰ و ۷۰. سینما ما خیلی غنی بود و الان افت کردهایم و خلاءهایی است که باید پر شود.
نیکی کریمی
ما در سالهای اخیر بازیگران خانم خیلی خوبی داشتیم ولی یکی از بازیگرانی که به نظر من سیر صعودی زیادی را طی کرد خانم کریمی بودند. ایشان بازیگر فوقالعاده خوبی هستند و به آنجا رسیدهاند که چهره برایشان مهم نیست. من نمیگویم زیبایی چهره اصلا اهمیتی ندارد. وقتی بازیگری نقش اول را دارد این قدرت را باید داشته باشد که دو ساعت بیننده را نگه دارد ولی وقتی بد بازی کند شما چهره زیبایش را نمیبینید. همانطور که آن بازیگر اگر خوب بازی کند، حتی اگر در لحظاتی هم ممیک صورتش هم بد شود شما دیگر او را زشت نمیبینید و بازی خوبش را میبینید. خانم کریمی به اینجا رسیده و من بازیهای خوبی از ایشان دیدهام.
زندگی در روستا
من در یکی از روستاهای صومعهسرا واقع در محدوده رشت و ماسوله زندگی میکنم. شاید تا سه سال که آنجا زندگی میکردم هیچ کس نمیدانست من کی هستم تا «پلیس جوان» پخش شد و همه فهمیدند من بازیگر هستم. در این روستا همه به فکر زندگی هستند. من از دود و دم تهران فرار کردم و آنجا در آسایش هستم و با مردم درستی سر و کار دارم. آنجا پر از سوژههای فیلمسازی است. بچههای سر پل فیلمی است که هر روز آن را میبینم. از ساعت ۲ بعدازظهر تا غروب آفتاب بچههایی که مدرسهشان تعطیل شده و هیچ جایی ندارند جز اینکه بالای پل بایستند و رودخانه را نگاه کنند. گاهی هم سنگی به رودخانه پرتاب کنند و یا گرمشان می شود به آب می روند. این فیلمی است که هر روز میبینم و خسته نمیشوم و تکراری نیست. و این فیلم جایزه هم از هیچ جا نبرده و به هیچ جشنوارهای هم نمیرود. هشت، نه سال است که با این بچهها زندگی میکنم و از بودن با آنها لذت میبرم.
«عاشقی» و تجربه کارگردانی
مستند را همیشه دوست داشتهام؛ مستندی که انسانیت در آن حضور داشته باشد و صرفا به طبیعت بیجان نپردازد. سال گذشته هم اولین فیلم خودم را در این حوزه به نام «عاشقی» ساختم. این فیلم مستندی در ۲۹ دقیقه روایت شخصی به نام عاشقی، نگهبانی در تختسلیمان است و بیشتر به نظریات و جهانبینی این فرد راجع به تخت سلیمان میپردازد. عاشقی را من به همراه رضا قوامپور از تصویربرداران شبکه باران دو نفری کار کردیم و تدوین کار را هم خانم ژیلا ایپکچی انجام داده و موسیقی فیلم هم انتخابی توسط ایپکچی و حسین مهدوی تهیه شده است و الان هم امتیاز کار را به آقای میرعلایی واگذار کردم تا بعد از گذاشتن زیرنویس فیلم را به خارج از کشور ارسال کنند. این فیلم چندی پیش جایزه بهترین کارگردانی را در بخش معنویت و انسان سومین جشنواره جهانی فیلم کوتاه کسب کرد. کار مستندسازی را ادامه خواهم داد اما کار داستانی نه و ممکن است از پس آن برنیایم.
«سفر به شوشتر»
آخرین فیلم سینمایی که بازی کردم (تا سال ۱۳۸۴) «سفر به شوشتر» به کارگردانی آقای راعی بود که در ۲۰ اردیبهشتماه تمام شد. در این فیلم نقشی کاملا متفاوت با کارهای قبلیام داشتهام که تجربه خیلی خوبی بود. این نقش را در ابتدا برای یک مرد در نظر گرفته بودند، در سینمای ما هم نقشهایی که جنبه پررنگی دارد متعلق به آقایان است. آقای راعی پای این نقش ایستادند تا یک زن آن را ایفا کند. میتوانم بگویم بعد ار مدتها نقش فوقالعاده خاصی در سینما بازی کردم.
«چشمان پدر»
این فیلم یک اثر مستند – داستانی به تهیهکنندگی احمد میرعلایی است که به مشکلات زندگی یک جانباز جنگ تحمیلی میپردازد. قصد دارم این فیلم را با نگاهی معصومانه به جنگ بسازم. در چشمان پدر به نوجوانانی خواهم پرداخت که در زمان جنگ با شور و شوق وصف نشدنی به جبهههای جنگ رفتند و عدهای از آنها شهید شدهاند یا با از دست دادن قسمتی از وجود خویش شهید زنده لقب گرفتهاند. الان سالها از جنگ میگذرد و عدهای از این جانبازان تشکیل خانواده دادهاند و صاحب فرزندانی هستند که از جنگ چیز زیادی نمیدانند اما شاهدان این جنگ در این خانوادهها حضور دارند و فرزندان به دلایلی پدران خود را از چشم دیگران پنهان میکنند. قصدم از ساخت این اثر این است که فرزندان جانبازان دوران جنگ تحمیلی به وجود پدرانشان افتخار کنند. نه اینکه خجالت بکشند و آنها را از دید دیگران پنهان سازند. چنین سوژهای یک واقعیت محض است و امروز در جامعه وجود دارد و دوست دارم دیگران را در حس خودم شریک کنم. فیلم من به نوعی حقشناسی نسبت به جانبازان است. این روزها هم به دنبال دختربچهای برای ایفای نقش اصلی این فیلم هستم.
جا مانده از صحبتهای پروانه معصومی
– وقتی در فیلمی کار میکنم بعد از پایان هرگز به صحنه یا سر مونتاژ آن نمیروم و معتقدم آن چیزی که بر عهده من بوده انجام دادم و تمام شده.
-در فیلمهای ناخدا خورشید، جهزیه برای رباب و طوبی نقش زنان جنوبی را بازی کردم.
– با توجه به فرم چهرهام برای بازی در نقش زنان روستایی مشکل دارم.
– بازیگرها همیشه باید به دنبال پولشان بدوند و با التماس و گردن کج آن را بگیرند خیلی کم میشود که غیر از این رخ دهد.
-تنها فرزندم یک پسر ۳۵ ساله است که در رشته معماری از دانشگاه علم و صنعت فارغ التحصیل شده و با ما زندگی میکند.
– منتقدین ما متاسفانه انتقاد درست و سازنده نمیکنند.
– خودم را در آن حد نمیدانم که استادی باشم که بتوانم بازیگر تربیت کنم.
– جوانان ما جوانی نمیکنند و جوانیشان پشت ماشین نشستن است، ما باید ببینیم خلاء کجاست و از کجا باید پُر شود.
– فیلم «طوبی» را خیلی دوست داشتم و معتقدم کار خیلی خوبی بود و شاید خود من روی قصهاش خیلی موثر بودم این فیلم میتوانست طور دیگری باشد ولی حضور من باعث شد که قصه شکل دیگری بگیرد.
– فیلم «خارج از محدوده»، اولین کار خانم بنیاعتماد بود و من هم اولین تجربهام با یک کارگردان خانم بود و احساس کردم آدم با یک کارگردان خانم چقدر میتواند راحت باشد.
– من ناخواسته وارد بازیگری شدم ولی هدفمند آن را ادامه دادم و سعی کردم یک خانم بازیگر مورد احترام مردم باشد و امیدوارم به هدفم رسیده باشم.
– یک بازیگر خیلی زحمت میکشد تا یک نقش را خلق کند و یک احساس فوقالعاده عمیق و شفاف لازم است تا نقش جلوی دوربین زنده شود.
کارگاه آموزشی «بازنمایی مردمشناسی در سینما» با تدریس مجید مجیدی کارگردان سینما عصر امروز شنبه ۴ آذر در روز نخست کارگاههای جشنواره در سالن نشستهای موزه ملی ایران برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در ابتدای این جلسه علیرضا تابش دبیر دومین جشنواره ملی چندرسانهای میراث فرهنگی بیان کرد: دومین دوره این جشنواره ملی در آغاز راه خود قرار دارد. سال گذشته، اولین دوره جشنواره در یزد برگزار شد و امسال شاهد برگزاری آن در قزوین خواهیم بود. در بخش علمی و پژوهشی جشنواره، کارگاهها برگزار میشود که امروز شاهد اولین جلسه کارگاههای این دوره هستیم. او اظهار داشت: شعار امسال جشنواره «میراث در آینه» است و در همه ارکان و برنامههای این رویداد تلاش شده تا این آینهگی به اجرا برسد. تابش با اشاره به حضور مجید مجیدی به عنوان اولین مدرس کارگاههای جشنواره دوم، اظهار داشت: مجید مجیدی جزو افتخارات سینمای ایران محسوب میشود و آثار این هنرمند را میتوان نمونه بارز پرداختن به میراث فرهنگی دانست و بخشی از میراث فرهنگی را میراث زنده تشکیل میدهد. او در بخشی دیگر از صحبتهای خود تدریس برخی از آثار مجید مجیدی در خارج از کشور را گواه جایگاه این سینماگر دانست. در ادامه، کارگاه آموزشی «بازنمایی مردمشناسی در سینما» با سخنرانی مجید مجیدی آغاز شد. این سینماگر در بخشی از این کارگاه به حاضران گفت: به عنوان هنرمند در مقابل بزرگی فرهنگ و هنر این سرزمین، احساس کوچکی میکنم. اگر ما نتوانیم میراث فرهنگی خودمان را منتقل کنیم آسیبهای جدی خواهیم خورد. افغانستان را مثال میزنم که با وجود برخورداری از تمدن غنی هرات هیچ اثری امروز از آن تمدن ندارد و این امر باعث شده، هویت مورد نظر از بین رود. وی ادامه داد: در اواخر دهه ۷۰ به جشنوارهای در توکیو رفتم. در آنجا مردم و اعضای جشنواره میگفتند شناخت ما از ایران محدود به اخبار بود. میگفتند ما فکر میکردیم مردم ایران جملگی تروریست هستند اما با دیدن فیلمهای ایرانی دریافتیم که ایرانیان چه فرهنگ غنی و پرباری دارند. سوزان سانتک منتقد برجسته آمریکایی نیز بعد از دیدن فیلم «بچههای آسمان» گفت که مقابل فرهنگ و تمدن ایرانی سر تعظیم فرود میآورد. این کارگردان اظهارداشت: متاسفانه در سالهای اخیر به فرهنگ و هنر نگاه مناسب نشده است درحالیکه در شعارها همیشه شاهد حمایت از فرهنگ و هنر هستیم! کارگردان فیلم «رنگ خدا» با بیان اینکه سینمای ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ به اوج بالندگی رسید، گفت: بالندگی سینمای ایران در سالهای اخیر کم شده است و در خطر سقوط قرار داریم و به نوعی دستخوش روزمرگی شدهایم. یکی از دلایل این روزمرگی، کوتاه بودن عمر مدیران فرهنگی است زیرا مدیران میخواهند تنها در دوره خودشان نتیجه سیاستگذاریشان را ببینند. وی در بخشی دیگر از این کارگاه به انتقال تجارب خود در زمینه بازنمایی مردمشناسی در سینما پرداخت. او با بیان اینکه امروزه دسترسی جوامع بشری به ارتباطات زیاد شده است، تصریح کرد: چند سال پیش با رواج سریالهای ترکیهای این خطر احساس شد که خانوادهها در معرض خطر فرهنگی قرار گرفتند بنابراین پلتفرمها شکل گرفت اما متاسفانه امروز آثاری را در پلتفرمها میبینیم که از سریالهای ترکیهای نیز سخیفتر هستند! تلویزیون نیز به دلیل گسستی که با مخاطب پیدا کرده تماشاگرانش به ۱۰ الی ۱۵ درصد رسیده است و بخشی از این درصد نیز بینندگان فوتبال هستند! مجیدی در ادامه خاطرهای از نحوه ساخت فیلم «خورشید» ذکر کرد و گفت: روزی پشت فرمان، دختر گل فروشی به من یک شاخه داد و گفت این گل را به خاطر ساخت فیلم «بچههای آسمان» به من میدهد. این اتفاق انگیزهای بود تا فیلم «خورشید» ساخته شود. در «خورشید» این از بچههای کار استفاده کردم که روح الله زمانی یکی از آن بچهها بود. روحالله زمانی قبل از اینکه وارد حوزه هنر شود از چند مدرسه اخراج شده بود اما به واسطه ورود به عرصه هنر به جایی رسید که مدرسه برای او بزرگداشت برگزار کرد. مجیدی در پایان با بیان اینکه تاریخ و فرهنگ باید نقشه راهمان باشد، تاکید کرد: در کارهای عباس کیارستمی هویت مشاهده میکنیم. من نیز در آثارم تلاش کردم به هویت دینی و ملی نگاه داشته باشم. کارگاههای جشنواره در بخش تهران توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به میزبانی موزه ملی ایران برگزار میشود.