رسانه سینمای خانگی- برنامه فرهنگی ایران در روسیه چیست؟

سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو گفت: برنامه‌های هفته فرهنگی ایران در روسیه سه‌شنبه ۱۳ تیرماه جاری با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر فرهنگ فدراسیون روسیه گشایش می‌یابد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، کاظم جلالی در نشستی رسانه‌ای در مرکز خبری بین‌المللی “راسیا سیودنیا” (روسیه امروز)  در مسکو افزود: این برنامه بعد از چهار سال وقفه به دلیل همه‌گیری کرونا و طبق برنامه، به میزبانی شهرهای مسکو و سن پترزبورگ برگزار می‌شود.

سفیر ایران در روسیه گفت: محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همین منظور به روسیه سفر خواهد کرد.


جزئیات برنامه‌های هفته فرهنگی
وی اظهار داشت: برنامه‌های هفته فرهنگی ایران در روسیه در پنج بخش شامل نمایشگاه های هنرهای سنتی ایران، فرش ایرانی، برنامه مشترک ارکستر ملی ایران و ارکستر جوانان روسیه و نمایش فیلم و پویانمایی برگزار خواهد شد.
سفیر ایران در روسیه افزود: هنرمندان ۲۰ رشته هنری در رشته‌هایی مانند نگارگری، تذهیب، معرق، خاتم‌کاری، قلم زنی، فیروزه کوبی، حکاکی چرم، ساخت زیورآلات، قلم‌کاری، پوشاک اقوام، سفال و سرامیک، عکس، مجسمه سازی، فرشبافی، بافت گلیم و نقاشی خط در نمایشگاه هنرهای سنتی ایران در سالن کارگر و کشاورز در مجموعه ودنخا مسکو برپا خواهد شد و میزبان بازدیدکنندگان خواهد بود.

جلالی با اشاره به قدمت و دیرینگی هنر فرش ایرانی ادامه داد: نمایشگاه ویژه‌ای از فرش‌های ایرانی با حضور نشان‌های برتر و همچنین نمایشگاه دیگری با موضوع صنایع خلاق هنری با ارائه بازی‌های رایانه‌ای و پازل‌های سه‌بعدی در همین مکان به مدت سه روز برپا است.
وی همچنین گفت: ۱۹ نوازنده ایرانی و ۱۶ نوازنده روس نیز به همت رایزنی فرهنگی ایران دو اجرای مشترک در قالب ارکستر ملی ایران و ارکستر جوانان روسیه با بهره‌گیری از سازهای ایرانی در مسکو و سن پترزبورگ برگزار می‌کنند.
وی از نمایش فیلم و پویانمایی های منتخب به‌عنوان پنجمین بخش برنامه‌های هفته فرهنگی ایران در روسیه یاد کرد.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار روس که پیشنهاد نصب سردیس شخصیت های شهیر ایرانی در طول تاریخ در شهر مسکو، ضمن استقبال از این پیشنهاد، گفت که در سفر آتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به سن پترزبورگ، از یک اثر تجسمی در این پیوند رونمایی خواهد شد.
لزوم همکاری رسانه ای کشورهای همسو در مقابل هجمه غرب
سفیر ایران در مسکو در بخش دیگری از این نشست خبری در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا، گفت: روند همکاری های رسانه ای ایران و روسیه با برگزاری جلسات مشترک در تهران و مسکو رو به گسترش است.
وی اظهار داشت: با توجه به رویکرد رسانه های غربی مبنی بر تکرار یک پیام و محتوا با قالب های مختلف و متنوع، شکل گیری اتحادیه رسانه ای کشورهای همسو در جبهه مقابل و هماهنگی و هم افزایی را در تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهان موثر دانست.


واکنش به هتک حرمت قرآن کریم
جلالی در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره هتک حرمت قرآن کریم در کشور سوئد به بهانه آزادی بیان نیز اظهار داشت: آزادی عمل یک فرد در هتک حرمت کتاب آسمانی مسلمانان جهان متأثر از نگاه دیکتاتوری غرب است که جز حاکمیت ارزش های لیبرال دموکراسی برای ارزش های دیگر ملت ها و ادیان ارزشی قائل نیست.
سفیر ایران در روسیه گفت: اقدام به هتک حرمت قرآن کریم که در این کتاب آسمانی دیگر پیامبران آسمانی همچون حضرت مسیح (ع) و حضرت موسی (ع) به نیکی یاد شده اند و توهین به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (ص) در کشورهای غربی نشان می دهد که جامعه غربی دچار انحطاط بنیادین شده است.
وی ادامه داد: حمایت برخی کشورهای غربی از هتک حرمت قرآن کریم را مصداقی از آزادی بیان نمی دانیم بلکه آن را اقدامی بر خلاف وجدان بشریت و عقلانیت می دانیم.
جلالی در ادامه از مواضع روسیه در واکنش به اقدام به هتک  حرمت کتاب آسمانی مسلمان قدردانی کرد و گفت: اینکه آقای ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری فدراسیون روسیه، با حضور در مسجدی، کتاب مقدس مسلمانان را با احترام در دست گرفتند را روشی انسانی و شرافتمندانه و درست می دانیم.

برنامه‌ریزی برای رویدادهای مشترک موزه‌های ایران و روسیه
بنا بر خبر دیگری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه ضمن بازدید از موزه تاریخ واقع در میدان سرخ مسکو با الکسی لویکن رئیس این موزه دیدار و درباره همکاری های مشترک گفت و گو کرد.
در این دیدار طرفین بر همکاری مشترک در زمینه برپایی نمایشگاه آثار تاریخی در هر دو کشور تاکید کردند.
رئیس موزه تاریخ مسکو نیز در این دیدار آمادگی خود را برای همکاری مشترک با موزه های بزرگ ایران همچون موزه ملی و موزه گلستان اعلام کرد.
سفیر ایران در روسیه در ادامه از بخش های مختلف این موزه از جمله گنجینه و محل نگهداری و مرمت آثار تاریخی بازدید کرد.
موزه تاریخ روسیه بزرگترین موزه مربوط به تاریخ این کشور است که در سال ۱۸۷۲ فرمان تاسیس آن صادر توسط تزار وقت الکساندر دوم صادر شد و در سال ۱۸۸۳ به افتتاح رسید. ساختمان اصلی این موزه در میدان سرخ روسیه واقع شده است. 
بنا بر اعلام مدیران‌این مرکز فرهنگی، این موزه با بیش ۴۰ سالن حدود پنج میلیون اثر تاریخی را در خود جا داده است. این آثار محدوده زمانی تاریخ باستان (سه هزار سال قبل از میلاد) تا سده بیستم را در برمی‌گیرد.

بر این اساس، هرساله یک  میلیون ۲۰۰ هزار نفر از این مکان بازدید به عمل می آوردند. موزه تاریخ مسکو که زیر مجموعه وزارت فرهنگ روسیه است از سال ۱۹۹۰ در فهرست میراث فرهنگی یونسکو قرار گرفت.

رسانه سینمای خانگی- «زن ایرانی»، مستندی بدون روتوش

یکی از جذابیت‌های سینمای مستند در قیاس با سینمای داستانی، مواجهه مخاطب با قصه‌هایی است که خمیرمایه اصلی آن‌ها نه خیال یک نویسنده، که تجربه زیسته یک انسان است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گاهی سینمای مستند می‌تواند گوی داستان‌گویی را از سینمای داستانی برباید، مخاطب می‌داند که با تصویری بی‌واسطه از واقعیت مواجه است.

به همین دلیل هم در بررسی موضوعی محصولات تصویری که در قالب فیلم تولید شده‌اند، بازخوانی و مرور فیلم‌های مستند گاهی جذابیتی مضاعف نسبت به فیلم‌های داستانی دارند. مستندسازان در مسیر رسیدن به ایده‌هایی که قصد بازنمایی آن‌ها در قالب یک فیلم را دارند، گاهی تا سال‌ها پژوهش و پیگیری می‌کنند و سرانجام اثری را به تولید می‌رسانند.

سینمای مستند ایران طی سال‌های اخیر چنان قدرت‌نمایی‌ای کرده است که از نگاه برخی منتقدان می‌توان برخی از فیلم‌های مستند را رقیب جدی فیلم‌های داستانی دانست و فراتر از آن از منظر استاندارد می‌توان امتیاز فنی بالاتری به روایت‌های ثبت‌شده در آثار مستند داد.

در آستانه برگزاری نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ «حوا» که در بخش‌های مستند، کوتاه و داستانی به بازنمایی تصویر زن و خانواده در سینما می‌پردازد، در این گزارش نیم‌نگاهی به سهم تصویر زنان از سینمای مستند طی سال‌های اخیر داشته‌ایم:

منظر اول؛ مستندهای پرتره

یکی از گونه‌های جذاب در سینمای مستند، مستندهای پرتره است؛ مستندهایی که با محوریت بازخوانی زندگی یک فرد و کارنامه او ساخته می‌شوند. از این منظر وقتی می‌خواهیم درباره تصویر زنان در سینمای مستند صحبت کنیم هم می‌توانیم دسته اول را به آثاری اختصاص دهیم که در قالب پرتره، سراغ یکی از زنان نام‌دار رفته‌اند.

یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های اخیر در این راستا را می‌توان مستندهایی دانست که طی چند سال اخیر با محوریت شخصیت مریم میرزاخانی به‌عنوان یکی از چهره‌های معتبر ایرانی در جهان ریاضیات ساخته شده است.

از این قبیل مستندهای پرتره با محوریت هنرمندان زن ایرانی هم ساخته شده است. «تهران سیمین» ساخته هادی آفریده یکی از شاخص‌ترین این آثار در سال‌های اخیر است که با تمرکز بر زندگی فاطمه معتمدآریا به تولید رسیده است. «از میان مردگان» به کارگردانی غلام‌عباس فاضلی با محوریت زندگی ایران درودی هنرمند نام‌دار نقاشی را هم می‌توان از همین نمونه‌ها دانست.

یکی از شاخص‌ترین و پراستقبال‌ترین مستندهای پرتره از این جنس در سال‌های اخیر مستند «توران خانم» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد و مجتبی میرطهماسب بود که داستانی پرکشش درباره زندگی توران میرهادی چهره پرتلاش عرصه کتاب‌های کودک و نوجوان را به تصویر درآورده بود.

مستندهای پرتره ساخته شده درباره چهره‌های ماندگاری همچون فروغ فرخزاد و یا پروین اعتصامی را هم می‌توان در دسته همین آثار طبقه‌بندی کرد.
از منظر ژانری می‌توان نمونه‌های دیگری از فیلم‌های مستند را هم مورد اشاره قرار داد که شخصیت یک زن در محور روایت آن قرار دارند اما در این بخش تمرکز را بر مستندهای پرتره مرتبط با چهره‌های مشهور گذاشتیم و در بخش بعدی به جنس دیگر این آثار می‌پردازیم.

منظر دوم؛ قهرمانان در قاب

برخی از مستندسازان برای انتخاب سوژه‌ای خاص برای مستند خود، سراغ شخصیت‌هایی رفته‌اند که شاید از شهرت بی‌بهره باشند اما تجربه‌های متفاوتی که در طول عمر کسب کرده‌اند، زندگی آن‌ها را واجد جذابیت‌هایی برای روایت در قالب یک مستند کرده است.

یکی از پرمصداق‌ترین نمونه‌ها در این زمینه، مستندهایی است که با محوریت زندگی مادران شهدا در سینمای ایران ساخته شده است. «بانو» را می‌توان یکی از مطرح‌ترین این نمونه‌ها در سال‌های اخیر دانست که محمد حبیبی‌منصور آن را کارگردانی کرده بود.

آثار دیگری همچون «کل فاطمه» ساخته مهدی زمان‌پور کیاسری، ‌«پریزاد» ساخته مهدی ایمانی شهیدی، «جمیله» ساخته محمدباقر شاهین و «لسک» ساخته محمدرضا وطن‌دوست را هم می‌توان نمونه‌های دیگری از این دست آثار دانست که حضور قهرمانانه یک زن در مرکز روایت آن‌ها جذابیت ویژه‌ای دارد.

اما گاهی مستندسازان سراغ زنانی با تجربه‌های خاص هم می‌روند. مستند «پا به توپ» به کارگردانی حدیث جان‌بزرگی با محوریت یک زن روستایی فوتبالیست از همین جنس است. «نوش جان»‌ به کارگردانی پوریا سنماری با داستانی مرتبط با جمعی از زنان که در کنار یک دیگر کیک می‌پزند و کارآفرینی می‌کنند را هم می‌توان در همین دسته جای داد.

«مادر جبهه‌ها» با روایت حضور زنان در جنگ و «دلبند» با موضوع روایت زندگی یک مادر تنها در دامنه البرز را هم می‌توان نمونه‌های دیگری از این دست دانست.

به عنوان یکی از موفق‌ترین تجربه‌ها در این زمینه می‌توان به دو مستند «صفر تا سکو» با موضوع زندگی خواهران منصوریان و مستند «جایی برای فرشته‌ها نیست» با موضوع دخترانی هاکی‌باز اشاره کرد که در حوزه مستندهای ورزشی آثاری ماندگار شدند.

منظر سوم؛ آسیب‌های زنانه

در میان مستندسازان اما هستند هنرمندانی که تلاش کرده‌اند در روایت‌های خود نیم‌نگاهی به آسیب‌های مرتبط با زنان داشته باشند. آسیب‌هایی که در موارد بسیاری بیشتر جنبه اجتماعی دارند. مستند «کسی منتظرت نیست» ساخته محسن اسلام‌زاده یکی از این نمونه‌هاست که هرچند از زاویه‌ای می‌توان آن را یک روایت پرتره از یک زنان فعال اجتماعی قلمداد کرد اما از منظری دیگر در حال روایت آسیب‌هایی است که زنان کارتن‌خواب در معرض آن قرار دارند.

«قصه دختران فروغ» به کارگردانی خاطره حناچی و یا «مثل اسمم پگاه» ساخته سودابه بیضایی را هم می‌توان از همین جنس آثار قلمداد کرد که اعتیاد دختران هم در آن موضوعیت دارد.

این روایت‌ها گاهی با تمرکز بر زندگی یک زن و یا دختر، جنبه‌ای تکان‌دهنده‌تر هم پیدا می‌کنند. مستند «مهین» ساخته محمدحسین حیدری با روایتی از زندگی اولین قاتل زن سریالی ایران و یا مستند «خاتمه» با روایتی تلخ از زندگی یک دختر افغان را می‌توان از همین دسته آثار دانست.

در زمینه آسیب‌ها البته گاهی مستندساز سراغ آسیب‌های جسمی هم می‌رود که شاخص‌ترین نمونه از این دست مستندها در سال‌های اخیر که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت را می‌توان مستند «چیزهایی که جای‌شان خالی است» به کارگردانی زینب تبریزی دانست که به موضوع سرطان سینه و چالش‌های آن برای زنان می‌پردازد.

واقعیت این است که در حوصله یک گزارش کوتاه نمی‌توان فهرستی جامع از تمامی آثاری که با محوریت زنان در قالب فیلم‌های مستند به سرانجام رسیده است ارائه کرد اما در آستانه برگزاری رویدادی از جنس جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» می‌توان نگاهی جدی‌تر به ظرفیت سینمای مستند برای بازنمایی دغدغه‌ها و مسائل مرتبط با زنان و خانواده داشت.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- فیلمی به تهیه کنندگی نوید محمدزاده پخش جهانی می‌شود

فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به تهیه کنندگی نوید محمدزاده و کارگردانی صمد علیزاده و نویسندگی مشترک برادران ارک و صمد علیزاده آماده نمایش و پخش جهانی شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده و تهیه‌کنندگی نوید محمدزاده، پس از پایان مراحل فنی، آماده نمایش و پخش بین‌المللی شد.

صمد علیزاده پیش از این، فیلم کوتاه «ناهید» را در کارنامه دارد که حضوری موفق در جشنواره‌های داخلی و خارجی داشته است.

«سیزده سالگی» به نویسندگی مشترک صمد علیزاده، بهمن و بهرام ارک در ژانر اجتماعی، به زبان ترکی و به مدت ۵ روز در بهمن ماه ۱۴۰۱ در تبریز فیلمبرداری شده است.

سمانه نوری وند، رقیه ولیپور، حسن سلمانی، امین فقیه و احمد شعبانی در این فیلم کوتاه ایفای نقش دارند.

در خلاصه داستان «سیزده سالگی» آمده است: «هلیا دختر سیزده ساله‌ای است که یکباره با ممانعت دوچرخه سواری از سوی خانواده مواجه می‌شود و او را دچار چالش‌هایی می‌کند..»

فهرست عوامل فیلم کوتاه «سیزده سالگی» عبارت است از: تهیه کننده: نوید محمدزاده، مجری طرح: دکتر میلاد نظری، نویسندگان: برادران ارک و صمد علیزاده، مدیر فیلمبرداری: امیر پور حکمت، دستیاران فیلمبرداری: فرشاد عیدی، نیما باغی و سینا شایسته خو، صدابردار: حسن سلمانی، تدوین: علی مسلمی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: ماهنی مهر پور، منشی صحنه: سمانه یدالهی، طراح گریم: ناصر صمدی، طراح صحنه: میلاد دل آسا، مدیر صحنه: یاسین پناه پور، دستیاران صحنه: مهدی فرشباف و بابک جباری، طراح لباس: ماهنی مهرپور و صمد علیزاده، فیلمبردار پشت صحنه: ماکان اکبری، اصلاح رنگ: مهران دوستی، طراحی و صداگذاری: حامد حسین زاده، گرافیک: محمد پوریان، جلوه های ویژه: حامد پورحسینی، مترجم: بونا الخاص، مدیر تولید: میلاد بصیر معادن، پخش کننده بین الملل: اِسن استودیو، عکاس: مهدی پورنصر، طراح پوستر: میلاد دل‌آسا، روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی.

پخش بین‌المللی فیلم «سیزده سالگی» توسط کمپانی ایتالیایی اِسن استودیو (esen studios) انجام می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آیا جشنواره فجر، ادای دین به ارزش‌هاست؟

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: همه ما مدیون انقلاب اسلامی، شهدا، امام (ره) و رهبری هستیم و قطعاً انتظار می رود اهداف کلان و استراتژیک حوزه فرهنگی کشور در این جشنواره نمود عینی پیدا کند.

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مبلغی‌ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پی انتصاب دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در خصوص چالش ها موجود و انتظارات از سازمان سینمایی گفت: همه ما مدیون انقلاب اسلامی، شهدا، امام (ره) و رهبری هستیم و قطعاً انتظار می رود جشنواره فیلم فجر هم در جهت ادای دین به این ارزش ها برگزار شود و اهداف کلان و استراتژیک حوزه فرهنگی کشور در این جشنواره نمود عینی پیدا کند.

نماینده مردم کوهدشت و رومشکان در گفتگو با سینماپرس، افزود: همه ما سر سفره انقلاب نشستیم و همه به انقلاب اسلامی مدیون هستیم. اگر من نوعی زحمتی بکشم برای کشور و نظام و انقلاب، هرچه زحمت بکشم و تلاش کنم باز هم مدیون آن هستم و در جهت ادای دین خودم به این نظام تلاش کنم تا وظیفه ام را انجام دهم.

وی ادامه داد: اگر هر کسی در هر پست و جایگاهی خود را مدیون نظام و انقلاب و امام (ره) و رهبری بداند قطعاً تلاش می کند تا در راستای اهداف ارزشمند و کلان آن ها حرکت کند و همه ما امیدواریم که در جشنواره فجر پیش رو شاهد چنین اتفاقی باشیم.

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی سپس به نقش برجسته هنر در تعالی، هدایت و رشد جامعه اشاره کرد و در این راستا اظهار داشت: از آنجا که هنر به ویژه هنر سینما تأثیر بسیار مهمی را بر جامعه به ویژه نسل جوان می گذارد و از سوی دیگر می تواند اهداف کلان و استراتژیک کشور ما را در قالب اثر هنری به کل دنیا ارائه کند باید با نگاه هوشمند و هوشیار به آن نگریست.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی در پاسخ به این پرسش که انتظار شما از دست اندرکاران این رویداد سینمایی که اهمیتی استراتژیک دارد چیست و با توجه به اینکه مسئولان جشنواره چهل و یکم نتوانستند نمره قبولی دریافت کنند فکر می کنید چه اتفاقی را در جشنواره چهل و دوم شاهد خواهیم بود تصریح کرد: اهمیت جشنواره فیلم فجر بسیار زیاد و زمینه ای برای حرکت های آینده کشور است. همه ما باید نسبت به جامعه مان متعهد باشیم، باید نسبت به تربیت صحیحی که در جامعه صورت بگیرد و آموزش درستی که باید باشد و سمت و سوی درستی که باید در جامعه رواج پیدا کند خود را مسئول بدانیم.

وی تأکید کرد: قطعاً هر مقداری این احساس مسئولیت بیشتر باشد طرف در هر جایگاهی قرار داشته باشد باید در خروجی و اثرش نشان دهد که دنبال کننده این اهداف والا است. همه کارهای ما برای رسیدن به آن اهداف ارزشمند باشد. باید برای رسیدن به اهداف ارزشمند تلاش و کوشش کرد. اگر هدف دیده نشود و کورکورانه کار شود مسئول به مسیر غلط هدایت می شود از این رو باید در وهله اول هدف را به درستی تشخیص داد و تعیین کرد و سپس پا در آن مسیر گذاشت؛ به هر صورت همه ما امیدواریم که جشنواره فجر انقلاب اسلامی با نگاه به ارزش های انقلاب اسلامی و اهداف کلان و استراتژیک نظام برگزار و موفق باشد.

رسانه سینمای خانگی- چگونه از تجاوز بگوییم بدون اینکه حال مخاطب بد شود

زیور حجتی کارگردان فیلم «زنان لجمن» که برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره منطقه‌ای سینمای جوانان شده است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم با سوژه‌ای تلخ پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در همین سال‌هایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایده‌آلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمی‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «زنان لجمن» بیست‌ونهمین فیلم‌کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان عواملش بودیم.

«زنان لجمن» که با حمایت انجمن سینمای جوانان ایران به تولید رسیده است، سوژه‌ای ملتهب مرتبط به سال‌های جنگ عراق علیه ایران دارد و داستان زنی را روایت می‌کند که حضورش در خط مقدم زمینه‌ساز بروز یک بحران در زندگی شخصی‌اش شده است.

این فیلم به کارگردانی زیور حجتی از آثاری است که در جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان استان یزد جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرده است و به پشتوانه همین مقام، به‌صورت مستقیم می‌تواند در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران در سال جاری حضور داشته باشد.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگو مهر با زیور حجتی فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان فیلم کوتاه «زنان لجمن» است.

* فیلم شما قصه شوکه‌کننده‌ای دارد اما بد نیست از اسم فیلم شروع کنیم؛ «زنان لجمن» به چه معناست؟

«لجمن» یک اصطلاح نظامی است که مخففی متشکل از حروف ابتدایی عبارت «لبه جلوی میدان نبرد» است و در اصطلاحات نظامی خود ما هم مرسوم است. زمانی انجمن سینمای دفاع مقدس فراخوانی را منتشر کرد تحت عنوان «۴۰ سال، ۴۰ فیلم» و یکی از موضوعاتی که در این فراخوان مطرح شده بود، مربوط به آسیب‌های جنگ بود. همین فراخوان جرقه‌ای شد که سراغ چنین موضوعی بروم. شخصاً هم دغدغه‌هایی در این زمینه داشتم و شروع به نگارش فیلمنامه کردم. وقتی متن را فرستادم از طرف داوران امتیاز بالایی دریافت کرد اما اتفاقی که افتاد آن فراخوان منجر به هیچ تولیدی نشد! گویا مدیران آن مجموعه تغییر کردند و اساساً با رویکرد مدیران قبلی مخالف بودند.

اگر هزینه تولید فیلم در حدود ۱۴۰ میلیون شده باشد، حدود ۳۵ میلیون تومان آن را انجمن، در قالب حمایت پرداخت کرد. در هر حال در مقطعی که من اصرار داشتم این فیلم را بسازم، با حمایت انجمن این اتفاق ممکن شد

می‌خواستند روی متن‌ها بازبینی مجدد کنند اما من اصرار داشتم که همین متن خود را بسازم. با آن مجموعه به توافق نرسیدیم تا مدتی بعد که ماجرای پیچینگ انجمن سینمای جوانان پیش آمد. طرح این فیلم را برای انجمن سینمای جوانان اصفهان فرستادم و با پذیرش کار به‌صورت حمایتی در تولید آن مشارکت کردند. اگر هزینه تولید فیلم در حدود ۱۴۰ میلیون شده باشد، حدود ۳۵ میلیون تومان آن را انجمن، در قالب حمایت پرداخت کرد. در هر حال در مقطعی که من اصرار داشتم این فیلم را بسازم، با حمایت انجمن این اتفاق ممکن شد.

* همین فیلمنامه را خوانده بودند و پذیرفتند در تولید مشارکت کنند؟

بله.

* آن زمان فکر می‌کنم مسئولیت انجمن با سیدصادق موسوی بود.

بله. اتفاقاً کلیت فیلم را که دیدند از نظر ساختار دوست داشتند اما از نظر محتوا و به‌واسطه زیرمتنی که داستان فیلم داشت کمی نکته داشتند. به‌خصوص که در نسخه که آن زمان برای آن‌ها نشان دادم، صحنه‌هایی در فیلم بود که داستان را مستقیم‌تر روایت می‌کرد و آن‌ها با این میزان از صراحت در طرح موضوع مشکل داشتند. بعدها دو پلان را حذف کردیم و وقتی فیلم را به جشنواره منطقه‌ای فرستادیم موفق به کسب جایزه شد. با توجه به اینکه آثاری که از جشنواره‌های منطقه‌ای جایزه کسب می‌کنند به طور مستقیم به جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا می‌کنند، امسال هم فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور خواهد داشت.

* مسئله «تجاوز» تقریباً سوژه‌ای است که در هر مقطع زمانی می‌شود به آن پرداخت. چه شد که این داستان را در بستر جنگ روایت کردید؟

آنچه در فیلم به آن اشاره می‌شود بخشی از واقعیت‌های جنگ ماست که برخی نمی‌خواهند مطرح شود. این نخواستن البته تا حدودی منطقی هم هست، اما از منظر سینمایی معتقدم خیلی زودتر از این‌ها باید سراغ چنین سوژه‌هایی می‌رفتیم. واقعیت هم این است که در داستان فیلم اصل موضوع تجاوز چندان برایم مسئله نیست و معتقدم همیشه می‌تواند وجود داشته باشد، اما اینکه این تجربه تلخ در جریان جنگ روایت شود، برایم موضوعیت داشت به خصوص که تا کنون هیچ روایتی از آن نداشتیم.

* در یکی از سکانس‌های فیلم «روز سوم» البته اشاره‌ای به این جریان می‌شود…

آنجا اما با ورود کاراکتری که حامد بهداد نقشش را ایفا می‌کرد، این اتفاق رخ نداد. این موضوعی بود که واقعاً ذهنم را درگیر کرده بود و به‌واسطه همان جرقه‌ای که به آن اشاره کردم، سراغ ساخت آن رفتم.

* یکی از ویژگی‌های فیلم «زنان لجمن» که به‌خصوص در سکانس‌های ابتدایی خیلی مشهود است، تلاش برای پایبندی به کلیشه‌ها و قواعد ژانر وحشت است. چرا تا پایان این هویت ژانری را در روایت فیلم حفظ نکردید؟

جذابیت سینما برای من این است که می‌توان در قالب آن کارهایی را انجام داد که خیلی پایبند قواعد خاصی نیست. در طول روایت یک فیلم هم لحن روایت می‌تواند تغییر کند و هم ژانر آن. آنچه برای من مهم است این است که محصول نهایی انسجام خود را حفظ کرده باشد. معتقدید این انسجام در فیلم وجود ندارد؟

مخاطب من باید با کاراکتر زن فیلم من هم‌ذات‌پنداری کند و من دوست دارم مخاطبم هم به همان اندازه حالش بد شود تا موقعیت این زن را درک کند. اگر در لحظه‌ای که باید حال مخاطب را بد کنم، حس خوبی به او منتقل کنم، اساساً به‌عنوان کارگردان کارم را غلط انجام داده‌ام.

* به‌نظرم در مواردی این تغییر لحن به یکدستی روایت شما آسیب زده است.

خب نظر شما حتماً محترم است اما من چنین نگاهی به فیلم ندارم. در میان مخاطبانی که فیلم را دیده‌اند هم تاکنون با چنین بازخوردی مواجه نشده بودم.

* اصلاً چرا این داستان ملودرام را در قالب ژانر وحشت روایت کردید؟

در فیلمسازی بیش از هر چیز برای من فضاسازی اهمیت دارد و اینگونه نیست که از قبل تصمیم گرفته باشم در یک ژانر خاص فیلم بسازم. براساس متن است که تصمیم می‌گیرم با ابزارهایی که در اختیار دارم، چه فضایی را باید بسازم. این متن هم این قابلیت را داشت که در چنین فضایی روایت شود. خیلی هم در بند آن نبودم که حتماً باید یک فیلم در ژانر خاص بسازم.

* یکی از نکاتی که در داستان فیلم ذهن مخاطب را درگیر می‌کند، تناقضی است که میان حس کاراکتر اصلی نسبت به اطرافیانش در فیلم وجود دارد. اتفاقی که برای همه اطرافیان به‌شدت مبارک است تبدیل به یک چالش و عذاب درونی برای شخصیت اصلی شده است و این تناقض لحظات وحشتناکی را برای او رقم می‌زند.

این موقعیت واقعاً موقعیت سختی است. شاید بتوانم بگویم تلخ‌ترین لحظاتی است که یک زن می‌تواند در زندگی آن را تجربه کند. کاراکتر در این موقعیت کشمکش‌هایی درونی با خود دارد که تبدیل به برخی کابوس‌های شخصی برای او شده است. حتی گاهی تصمیم به اقداماتی می‌گیرد که حتی فکر کردن به آن تکان‌دهنده است. در مقاطعی هم چالش‌هایی برای طرح موضوع با شوهرش دارد که مدام با تردید با آن مواجه می‌شود.

* قصه‌های تلخ در سینما واقعاً جذاب هستند و نمی‌توان این موضوع را کتمان کرد اما دو رویکرد در روایت قصه‌های تلخ وجود دارد. هم می‌توان آن را در قالبی بیان کرد که برای مخاطب اذیت‌کننده نباشد و در عین تأثیرگذاری حال بدی را به او منتقل نکند و هم می‌تواند چنان عریان به تلخی‌ها بپردازد که تمام تلخی آن در جان مخاطب رسوب کند. فکر نمی‌کنید فیلم «زنان لجمن» کمی از جنس دوم است و در مقاطعی خیلی حال مخاطب را بد می‌کند؟ این موضوع در سینمای بلند ما هم جای طرح دارد که ما تا کجا مجاز هستیم که برای روایت یک داستان تلخ، حال مخاطب را بد کنیم؟

من چنین نگاهی ندارم و قائل به این مرز نیستم. وقتی قرار است موضوعی تا این اندازه تلخ را روایت کنید، قطعاً حسی که دارید به مخاطب منتقل می‌کنید هم یک حس تلخ است. بالاخره مخاطب من باید با کاراکتر زن فیلم من هم‌ذات‌پنداری کند و من دوست دارم مخاطبم هم به همان اندازه حالش بد شود تا موقعیت این زن را درک کند. اگر در لحظه‌ای که باید حال مخاطب را بد کنم، حس خوبی به او منتقل کنم، اساساً به‌عنوان کارگردان کارم را غلط انجام داده‌ام.

* «غم» به‌عنوان یک «حس» می‌تواند از طریق روایت شما به مخاطب منتقل شود اما بد کردن حال مخاطب موضوع دیگری است. به‌صورت مصداقی وقتی قرار است براثر فشار روحی یا جسمی یکی از کاراکترها در فیلم بالا بیاورد و دچار تهوع شود، هم می‌توان به گونه‌ای این لحظه را کارگردانی کرد که مخاطب متوجه این وضعیت کاراکتر شود، هم می‌توان با یک قاب بسته از لحظه بالا آوردن کاراکتر، مخاطب را هم دچار حالت تهوع کرد! نکته‌ای که من عرض می‌کنم ناظر به این است که حالت دوم چه الزامی دارد؟

من این فیلم را دو سال پیش ساخته‌ام و همین امروز هم فیلمنامه‌های آماده‌ای برای ساخت فیلم بلند دارم، اما مسیری که برای ورود فیلمسازی مانند من به سینمای بلند وجود دارد، کمی غیرقابل‌پیش‌بینی است. این دشواری‌ها فیلمسازانی که در ابتدای مسیر قرار دارند را بیشتر اذیت می‌کند متوجه منظور شما شدم. این مرز بستگی به این دارد که کارگردان تا چه اندازه می‌خواهد موضوعی که مدنظر دارد را بی‌واسطه با مخاطبش مطرح کند. مشخصاً من برای این فیلم احساس کردم این زن آنقدر در چنین موقعیتی حالش می‌تواند بد باشد که به همان اندازه مخاطب هم می‌تواند حال بد را حس کند. البته به قول شما شاید می‌شد در برخی جزییات، رویکرد دیگری داشت اما برای شخص من این اندازه نمایش عریان تلخی‌ها، جذابیت بیشتری داشت.

اما به این نکته‌ای که شما می‌گویید هم می‌توان فکر کرد و شاید اگر من باردیگر بخواهم فیلمی درباره یک موضوع تلخ بسازم، به گونه‌ای دیگر جزییات آن را با مخاطبم در میان بگذارم. زمان ساخت این فیلم این مدل را انتخاب کردم و شاید برای فیلم‌های بعدی سراغ مدل‌های دیگری بروم.

* کاراکتر اصلی فیلم برای تصمیم‌گیری در موقعیتی که در آن قرار گرفته شده، دچار تردیدهایی است که شاید برای یک زن معمولی چندان قابل درک نباشد. در چنین موقعیتی احتمالاً یک زن خیلی زود تصمیم نهایی را برای رها شدن از کابوسی که گرفتار آن شده است می‌گیرد.

درباره این تردیدها دو نکته را مدنظر قرار دهید. اول اینکه این زن یک پرستار در میدان جنگ است و طبیعتاً شخصیتی محکم دارد. چنین کاراکتری احتمالاً خیلی اهل نشان دادن واکنش‌های آنی نیست و با تأمل بیشتری تصمیم می‌گیرد. دلیل دیگر هم بحث ارتباط او با خانواده و همسرش است. او حتی در چند نوبت می‌خواهد اصل داستان را به همسرش بگوید اما وقتی شرایط او را می‌بیند، بازهم دچار تردید می‌شود.

* به‌عنوان سوال پایانی برنامه‌ای برای ورود به سینمای بلند ندارید؟

من این فیلم را دو سال پیش ساخته‌ام و همین امروز هم فیلمنامه‌های آماده‌ای برای ساخت فیلم بلند دارم، اما مسیری که برای ورود فیلمسازی مانند من به سینمای بلند وجود دارد، کمی غیرقابل‌پیش‌بینی است. این دشواری‌ها فیلمسازانی که در ابتدای مسیر قرار دارند را بیشتر اذیت می‌کند. این فرآیند نیاز به آسیب‌شناسی دارد. من جزو فیلم‌اولی‌هایی هستم که از سوی بنیاد فارابی هم تأیید شده‌ام و از آنجایی که آدم بیش‌فعالی هم در زمینه نوشتن هستم، همین الان فیلمنامه آماده برای کار دارم اما رفت‌وآمدها و پیگیری‌ها برای امکان ساخت فیلم بلند، گاهی آدم‌ها را خسته می‌کند. امیدوارم برای من این فرصت فراهم شود که بتوانم فیلم بلندم را بسازم.

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران در حال تحریف انقلاب است

علیرضا سربخش کارشناس فرهنگی گفت: چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟

به گزارش سیننای خانگی از سینماپرس، علیرضا سربخش جانباز روشندل و کارشناس فرهنگی با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: تحریف تاریخ و واقعیت ها و بی توجهی به ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در سینما بسیار زیاد شده و استمرار این روند خطرناک است! چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟ چرا باید در این سینما فیلمی مانند «گل های باوارده» تولید شود که انگیزه های ملی مذهبی در ورای تولید آن وجود دارد؟ این ها همه مایه نگرانی است!

مدیر مسئول نشریه «سینما رسانه» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مقوله محتوا در فیلم های سینمایی خیلی مهم است؛ به خصوص باید توجه داشت که فیلم ها با واقعیت ها و با سمت و سوی اصلی محتوای انقلاب و اسلام سازگاری داشته باشند اما متأسفانه بی مبالاتی های بسیاری در این حوزه صورت گرفته و می گیرد که دغدغه مندان و کارشناسان سینما را به شدت نگران کرده است.

وی سپس با اشاره به برخی فیلم های حاضر در چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر یادآور شد: «سینما متروپل» اثری بود که به اسم دفاع مقدس به خورد مخاطب دادند اما رسما ضد دفاع مقدس بود! یا فیلم دیگری در همین جشنواره وجود داشت که رسما نقش کلیه مردم ایران اسلامی در مواجهه و مقابله با دشمنان بعثی را نادیده گرفته بود! کارگردان آبادانی «گل های باوارده» تمام تلاش خود را به کار برده بود تا نشان دهد در قضیه آبادان فقط آبادانی ها نقش داشتند و هیچ اثری از ایرانیان و قومیت های مختلف دیگر در فیلمش دیده نمی شد.

سربخش در همین راستا تصریح کرد: آقای باشه آهنگر هنگام دریافت جایزه اش از مردم آذربایجان تشکر کرد اما در فیلمش هیچ نشانی از قومیت های دیگر نمی بینیم! آقایان تلاش کرده اند اینطور نشان دهند که انگار این آبادانی ها بودند که در مقابل عراقی ها ایستادند. این دروغ تاریخی است! چرا فارابی و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در مقابل این محتوای نادرست عکس العملی نشان ندادند؟

این کارشناس فرهنگی تأکید کرد: «گل های باوارده» رسما از انگیزه های ملی و مذهبی مثل بازرگان و مصدق حمایت می کرد. گویا کسانی که آمدند دفاع کردند انگیزه دینی و مذهبی نداشتند. این محتوا کجایش با حقیقت سازگاری دارد؟ بنده شخصا در زمان جنگ سال های ۶۰ و ۶۱ با طرفداران نهضت آزادی بحث داشتیم و آن ها معتقد بودند ایران شروع کننده جنگ بود؛ حالا چرا وقتی کارگردان ناشیانه این دروغ را محتوای فیلمش می کند کسی توجه نمی کند؟

وی سپس با انتقاد نسبت به شوراهای متعددی که به این قبیل فیلم ها مجوز ساخت داده اند اظهار داشت: آیا مسئولان بررسی فیلمنامه ها در خوابند؟ من واقعا نگرانم؛ این ها تحریف واقعیات و ارزش های انقلاب اسلامی است. ما داریم این دروغ ها را به خورد جوانان می دهیم.

سربخش در همین رابطه متذکر شد: بنیاد حفظ آثار کجاست؟ چرا از آن ها هیچ واکنشی در مقابل و مواجهه با این قبیل فیلم ها نمی شنویم؟ چرا نهادهای مرتبط با انقلاب در مقابل این فیلم ها سکوت کرده اند؟ این ها تحریف تاریخ و انقلاب اسلامی است و نباید در مقابل آن ها سکوت کرد. این ها یک انحراف تمام عیار در سینمای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و این انحراف بسیار خطرناک است. باید جلوی این محتوای ناصواب را گرفت و هرچه دیرتر بجنبیم به ضرر خودمان و سینما و کشورمان است.

وی در همین رابطه یادآور شد: نباید اجازه داد مردم به ویژه نسل جوان با این محتواهای انحرافی ارتباط بگیرند؛ این محتواهای انحرافی درست مانند قضیه عبدالباقی آبادانی است که خودش آبادانی بود و به آبادان خیانت کرد اما برخی دشمنان و معاندان خلاف او را به صورت ناصواب پای نظام گذاشتند!‌ نباید اجازه داد که واقعیت ها وارونه جلوه داده شوند و محتوای غلط به هر شکلی در جامعه منعکس گردد.

رسانه سینمای خانگی- ایده، اصل اول فیلمسازی است

کارگردان «متروپل» گفت: داشتن ایده از اصول یک فیلمساز مولف است و باید توجه داشت این فیلمساز است که در متن نهایی باید همه موارد را لحاظ ‌کند و برای اینکه یک فیلمساز مولف شوید در ابتدا باید متن را بنویسید و بعد شروع به کارگردانی کنید. حتی اگر متن را به تنهایی نمی‌نویسید، باید با نظارت شما و بر اساس ایده اصلی نوشته شود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینمای ایران، دومین جلسه کارگاه انتقال تجربه فیلمسازی با حضور «محمدعلی باشه آهنگر» عصر دیروز برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران برگزار شد.

محمدعلی باشه آهنگر در این نشست درباره اهمیت ایده در فیلمسازی گفت: فردی که ایده اصلی را می‌دهد در همه انتخاب‌ها اعم از انتخاب بازیگر و … نقش دارد و اوست که می‌تواند تشخیص بدهد کدام بازیگر برای چه نقشی بهتر است زیرا از همان ابتدا انتقال حس بازیگر را نیز در نظر می‌گیرد.

وی با بیان اینکه انتخاب بازیگر گاهی اختلاف میان فیلمساز و تهیه کننده است، بیان داشت: گاهی یک بازیگر انتخاب می‌شود و محبوب تماشاگران است اما فیلمساز باید تصمیم بگیرد که آیا آن بازیگر می‌تواند نقش را در خود حل کند و حس مورد نظر را به تماشاگر انتقال دهد یا خیر و گاهی هم فیلمساز صاحب سبک در انتخاب بازیگر اقناعی عمل می‌کنند تا فیلم خود را بر اساس توانایی بازیگر و البته شخصیت در فیلمنامه بسازند. برای انتخاب بازیگران گمنام یا به عبارتی تازه‌کار باید او را در موقعیت خاصی قرار دهید و به واکنش‌های او توجه کنید.

باشه آهنگر کی عصبانی می‌شود، چگونه تقلید می‌کند، کی از چشمانش به درستی استفاده می‌کند، برای انتقال احساس‌های مختلف چقدر زمان صرف می‌کند، از بدنش چگونه کمک می‌گیرد، در گفتگوها چگونه از بیانش سود می‌برد، در صداهای زیر و بالا چقدر توانایی دارد و بسیاری کشف دیگر که ممکن است به ساعت‌ها زمان نیاز داشته باشد. این مراحل در انتخاب دیگر اعضای گروه باید ادامه یابد و تا نسخه نهایی برای حفظ ایده اصلی باید تلاش کند.

وی در ارتباط با تأثیر فیلمبرداری و نور پردازی بر ریتم ادامه داد: سبک فیلمبرداری و نورپردازی فیلمبرداران صاحب سبک تأثیر مستقیمی بر ریتم دارد. اندازه نما، زاویه دوربین، انتخاب درست لنز، حرکت‌های مختلف دوربین، دوربین روی دست و میزان تاریکی و روشنایی در سراسر سکانس‌ها و بسیاری موارد فنی دیگر ریتم را مناسب را بوجود می‌آورد.

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» درباره ریتم فیلمنامه نیز گفت: حتی اگر فیلمنامه را خودتان ننوشته‌اید یک بار از اول تا آخر آن را رونویسی کنید.

وی ادامه داد: باید در فیلمسازی از خودتان بپرسید که دوست دارید از نگاه جزئی به کلی برسید یا از نگاه کلی به جزئی. اینکه می‌خواهید اولین پلان لانگ‌شات و فضای کلی را نشان دهد یا مثلا از یک کلید یا دری که باز می‌شود شروع کنید؛ این جزئیات همگی در نگارش فیلمنامه مشخص می‌شود. هر وقت در نظر داشتید در فیلم از کل به جزء نگاه کنید به گونه‌ای کار کنید که در تدوین بتوانید پلان‌ها را عوض کنید ضمن اینکه در زمان فیلمبرداری باید همه مراحل را کامل بگیرید تا در تدوین بتوانید در آن دخل و تصرف داشته باشید.

باشه آهنگر با اشاره به اهمیت صدا در فیلمسازی نیز گفت: یکی دیگر از موارد قابل توجه در فیلمسازی صدا است تا آنجا که فیلمساز می‌تواند تصمیم بگیرد که چه زمانی صدا یا افکت می‌تواند به درک بهتر مخاطب از فضا کمک کند. در نظر داشته باشید که همه این موارد در تغییر ریتم نیز موثر است و در ایده جای دارد به همین دلیل باید از ابتدا به این موضوع فکر کنید.

وی با اشاره به معرفی جغرافیا در فیلم، گفت: یکی از دشوارترین بخش های کار یک فیلمساز مولف انتقال ایده اصلی در جغرافیای درون فیلم است. در فیلم «ملکه» جغرافیا از خاک خودمان تا خاک عراق و معرفی فضای پالایشگاه ازمقر تا دودکش اصلی بود و کار بسیار دشواری بود اینکه فضایی را برای مخاطب معرفی کنید تا مخاطب باور کند. البته گاهی حتی یک بار، یک جغرافیا را در فیلم نشان دهید کافی است و نیازی نیست هر بار آنرا را تکرار کنید مگر اینکه بخواهید اتفاق مهمی را نمایش دهد.

وی یادآور شد: یک فیلم زمانی موفق است که بر اساس ایده اصلی و رعایت تمام موارد مهم از جمله ریتم مناسب از زمان فیلمنامه، بازی، فیلمبرداری، صدا، جلوه‌های ویژه، تدوین، موسیقی و میکس، توسط فیلمساز مولف نظارت شود. این نظارت شامل مقدمه طولانی پیش از فیلمبرداری، حین فیلمبرداری و پس از فیلمبرداری است و به تحمل و صبوری ویژه نیاز دارد. همه این مرارت‌ها برای این است که محصول اصلی برای بیننده امروز باور پذیر باشد و این شاید مهمترین مسئولیت یک فیلمساز باشد.

در انتهای این کارگاه هنرجویان همراه با کمک «محمدعلی باشه آهنگر» کارگردانی و فیلمبرداری را به صورت مختصر تمرین کردند.

رسانه سینمای خانگی- پربازیگرترین فیلم کوتاه تاریخ سینمای ایران آماده پخش

«جهان غیرموازی» پربازیگرترین فیلم کوتاه تاریخ سینمای ایران، آماده پخش بین‌المللی شد.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه ای پروژه، به تازگی فیلم کوتاه «جهان غیرموازی» به نویسندگی و کارگردانی محمد یراقی که پربازیگرترین فیلم کوتاه تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود، این فیلم با همکاری بیش از ۳۰ بازیگر در ایفای نقش‌های مختلف، راوی چند روز از زندگی یک دختر ۶ ساله در جامعه ایران است و شرایط سخت زندگی کودکان کار را به تصویر می‌کشد.

«جهان غیرموازی» پس از هفت روز فیلمبرداری در مناطق مختلف تهران و پس از پایان مراحل فنی، این روزها در حال امضای قرارداد پخش بین‌المللی است.

یراقی نویسنده و کارگردان این فیلم می‌گوید: جهان غیرموازی چالش تلخی برای من بود، چون اغلب اتفاقاتی که در زندگی این کودکان رخ می‌دهد، به هیچ شکلی قابل نمایش نیستند و نواحی تاریک زندگی‌شان به گونه‌ای ناگوار است که برای بسیاری از مردم غیرقابل باور به نظر می‌رسد. ما در این فیلم، تلاش کردیم تا تنها بخش اندکی از مشکلات و تلخی‌های زندگی کودکان کار را بیان کنیم و صدای آن‌ها در جامعی باشیم که صدایشان به جایی نمی‌رسد و امیدواریم که در آینده نه چندان دور دیگر شاهد حضور هیچ کودک کاری در هیچ کشوری نباشیم.

پارسا مجد مدیر فیلمبرداری «جهان غیرموازی» است و لیلی نوروزی تدوین فیلم را برعهده داشته است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: اتفاقاتی که در عصر حاضر در حال رخ دادن هستند متعلق به جهان موازی یا غیرواقعی نیستند و همه ما در وقوع آن‌ها مقصر یا تاثیرگذاریم.

آیناز فکور، عباس ایمانی، داوود محمدآبادی، پیام حق‌نژاد، مهدی هاشمی، غزل کوچک‌بیگ، محمد سوری، شادی گل‌محمدی، فرخنده فرمانی‌زاد تعدادی از بازیگران «جهان غیرموازی» هستند.

عوامل اصلی این فیلم کوتاه عبارتند از: نویسنده و کارگردان: محمد یراقی، مدیر فیلمبرداری: پارسا مجد، مدیر صدابرداری: مصطفی بهمنی، تدوین: لیلی نوروزی، صداگذار: ندا محسنی، آهنگساز: مهدی شیروانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنامه‌ریز: بهزاد صفار، طراح صحنه: مسعود رحیمی، طراح لباس: محمد مهری، مجری طرح: پارسا مجد، جلوه‌های ویژه: بیتا اخلاقی، مدیرتولید: سید مجید میرحسینی، مشاور رسانه ای مریم قربانی‌نیا.

رسانه سینمای خانگی- جای خالی پدر، بزرگتر از همیشه

ششم تیرماه یازدهمین سالروز درگذشت علی کسمایی پدر دوبله ایران است که معتقد بود، هر آنچه را یاد می‌گیرید پیش خودتان نگه ندارید. او در حالی نسل پرافتخاری را پس از خود به جا گذاشت که این روزها گله‌های زیادی از وضعیت این هنر مطرح می‌شود و چند چهره شاخص دوبله هم فقط در یک سال گذشته از این دنیا رخت سفر بستند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علی کسمایی متولد ۱۲۹۴ و فارغ‌التحصیل رشته‌ اقتصاد از دانشگاه تهران بود که از سال ۱۳۲۹ فعالیتش را در زمینه‌ دوبله آغاز کرد و برای اولین‌بار در سال ۱۳۳۳ به عنوان سرپرست گویندگان، فیلم «شاهزاده‌ روباهان» را دوبله کرد.

دوبله‌ «شازده احتجاب»، «شطرنج باد»، «ملکوت»، «هجرت»، ‌ «پرواز در شب»، «هزاردستان»، «سربداران»، «آخرین پرواز»، «این خانه دور است»، «سال‌های جوانی»، «اتاق یک»، «حکایت آن مرد خوشبخت»، «کمیته‌ مجازات»، «هور در آتش» و فیلم‌های خارجی «دکتر ژیواگو»، «بانوی زیبای من»، «آوای موسیقی» و «هملت» از جمله آثار این هنرمند است.  

کسمایی در ششم تیرماه سال ۱۳۹۱ از دنیا رفت در حالی که سال‌ها به عنوان نویسنده و مترجم در مطبوعات فعال بود و مدیریت مجله‌های «عالم هنر»، «شهر ری»، «اطلاعات»، «مهر ایرانگ» و «راهنمای کارگران» را نیز برعهده داشت.

او به عنوان یکی از بنیانگذاران صنعت دوبله ایران شاگردان زیادی را تربیت کرد که هر کدام از پیشکسوتان دوبلاژ ایران محسوب می‌شوند.

او گفته بود: «زمانی‌که وارد سینما شدم، حتی در ایران یک “مویلا” (میز تدوین) وجود نداشت و دوبله‌ فیلم‌های فارسی را که در “پارس‌فیلم” انجام می‌شد، هنرمندانی چون سیامک یاسمی، ژاله علو، مهین بزرگی و بیژن محتشم که علاقه‌مند و عاشق سینما بودند، انجام می‌دادند. آن فیلم‌ها که در “پارس‌فیلم” ساخته می‌شدند، نه صدای صحنه و نه صدای شاهد داشتند؛ بنابراین ما دیالوگ‌های آن‌ها را درست می‌کردیم.»

منوچهر اسماعیلی در بزرگداشت علی کسمایی که سال ۱۳۸۶ به مناسبت روز سینما برگزار شد، گفته بود: «من بخش کوچکی از حاصل عمر علی کسمایی هستم. امروز صحبت از مردی است که حاصل عمرش، آبرو و حیثیت دوبلاژ ایران است.  من افتخار دارم که در سن ۲۰ سالگی در فیلم “دروازه پاریس” با ایشان همکاری کردم. یکی از ویژگی‌های علی کسمایی دادن فرصت بود. او یاد داد چیزی را که یاد گرفتی پیش خودت نگه‌ندار. این باعث ماندگاری نام علی کسمایی در دوبلاژ ایران شد.»

بنا به شواهد،   بسیاری از مدیران دوبلاژ و گویندگان مطرح که هم‌اکنون مشغول کار هستند و بسیاری از آن‌ها در چند سال گذشته از دنیا رفته‌اند، از شاگردان کسمایی محسوب می‌شدند؛ چنان‌که ابوالحسن تهامی‌نژاد درباره‌ او گفته است: «کسمایی استاد همه‌ ماست و ما دوبله را با ایشان شروع کردیم. آقای کسمایی در همه‌ ما تأثیر داشته و فیلم‌های خیلی خوبی را دوبله کرده است، که به خوبی آن‌ها را می‌فهمیده و می‌دانسته چه کاری باید انجام دهد.»

علی کسمایی در سال ۱۳۸۸ جوایز و یادگاری‌هایش را شامل عکس، فیلم‌ و لوح‌ها و وسایل مرتبط با بیش از نیم‌قرن فعالیتش در سینما، به موزه سینما اهدا کرد.

او در دفتر موزه سینما نوشت: «اینک حاصل زندگی‌ام را، از نوشته‌ها، سروده‌ها، کتاب‌ها، لوح‌های تقدیر، فیلمنامه‌ها، نوارها و … به موزه‌ سینمای ایران پیشکش می‌کنم، تا از گزند پراکندگی و نابودی در امان باشند و باشد که برای آیندگان به کار آیند. بر پیشینیان است که‌ با کوشش خستگی‌ناپذیرتری، این مرزوبوم کهنسال پرافتخار را، آبادتر و توسعه یافته‌تر و افتخارآمیزتر و موزه‌اش را پربارتر به آیندگان پیشکش کنند.»

رسانه سینمای خانگی- «او نمی‌خوابد» چه زمانی آماده نمایش می‌شود؟

تهیه کننده و کارگردان فیلم های موفق «پیرمردها نمی میرند» و «سونسوز» گفت: فیلمبرداری فیلم سینمایی جدیدش با نام «او نمی خوابد» دو روز پیش به پایان رسید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کارگردان اردبیلی سومین اثر سینمایی خود را که آخرین فیلم از سه گانه او به شمار می آید، با بازی حسین عابدینی برنده سیمرغ بلورین برترین بازیگر مرد نوزدهمین جشنواره فیلم فجر جلوی دوربین برد.

رضا جمالی در گفت‌وگو با ایسنا ضمن تأکید بر این مطلب که سعی دارد آخرین ساخته سینمایی‌اش را به جشنواره های معتبر داخلی و خارجی برساند، گفت: داستان فیلم سینمایی «او نمی خوابد» در دو دهه ۶۸ در مرز ایران و آذربایجان اتفاق می افتد و روایتگر پیرمردی است که در جبهه مجروح شده و ۲۰ سال است که نمی تواند بخوابد و اهالی روستا سعی دارند با روشهای مختلف او را درمان کنند و در این میان تنها رابط اهالی روستا با رزمندگان، پستچی روستا است که اتفاقاتی را رقم می زند.

این فیلمساز جهانی با بیان اینکه پس از دریافت چندین جوایز معتبر ملی و بین المللی در سال‌های اخیر، مورد حمایت هیچ ارگانی قرار نگرفته است، اظهار کرد: به یاری پروردگار و با پشتیبانی و مشارکت کنگره ملی بزرگداشت ۳۴۰۰ شهید والامقام استان اردبیل توانستم سومین فیلم بلند خود را با موفقیت تولید کنم.

کارگردان فیلم پیرمردها نمی‌میرند ضمن قدردانی از سردار غلامحسین محمدی اصل فرماندهی سپاه حضرت عباس (ع) استان اردبیل، علیرضا حسن‌زاده دبیر اجرایی ستاد کنگره ملی بزرگداشت ۳۴۰۰ شهید استان و همچنین بهرام عزیزی معاون برنامه ریزی دبیرخانه اجرایی کنگره ملی تصریح کرد: سردار جواد تقوی فرماندهی نیروی انتظامی استان و سردار سیدشاهین اسمعلی فرماندهی مرزبانی استان اردبیل پشتیبانی صمیمانه و دلگرم کننده ای از گروه تولید و تهیه این فیلم ارزشی در مراحل پیش تولید و تولید داشته اند.

رضا جمالی با اذعان بر اینکه نویسندگی، تهیه کننده گی و کارگردانی اثر را خود بر عهده داشته است، ادامه داد: مجری طرح این فیلم سینمایی ستاد کنگره ملی بزرگداشت ۳۴۰۰ شهید استان اردبیل می باشد و همچنین مدیر فیلبرداری رحیم بشارت، مدیرصدابرداری امیرعباس علیرضایی، طراح صحنه و لباس سید یاسر حسنی، طراح گریم رضا صاحب نظر، مدیر تولید بهرام عزیزی، مدیر تدارکات طاهر جمالی، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان امین راک، منشی صحنه پریسا وطن خواه، عکاس و دستیار دوم کارگردان مهران محمدی، هماهنگی تولید سلیم معزی، حمل و نقل احمد ابراهیمی، گروه فیلبرداری هاشم قدم یاری دستیار اول، مسعود صادق وند دستیار دوم، سیاوش بی غم دستیار سوم، پیمان ادهم دستیار چهارم، پشتیبانی فنی امیر اشکخونی، دستیاران صدا اسفندیار سلطان زاده دستیار اول، سینا معزی دستیار دوم، سید علی اصغر شندآبادی دستیار سوم، دستیار طراح صحنه و لباس امیرحسین عبدی بعنوان سایر عوامل در تولید این فیلم تلاش داشته اند.

جمالی با اشاره به حضور حسین عابدینی بازیگر مطرح ملی و بین المللی کشور در سومین ساخته اش، اضافه کرد: نادر مهدیلو، جلال محمدلو، صفت آهاری، حمدالله سلیمی، ناصر محبی، محمدسیفی، سیمین پرستار، پریسا وطن خواه، سارا خلیلی نسب، فریبا مهرزاد، امیررضا دهقان زاده، عسل مجیدی، زهرا مختاری، سارا اعلمی، نیره آخوند، ندا امای، هستی شنوا، مریم راثی حیدری، امیرحسین عبدی، شیرزاد عسگری، عبدالله حق نیا، اللهوردی آقا نژاد، رژین آقایاری، شاهین شیرزاد، سید امیررضا تقی زاده سادات، امیرسالار شیرزاد، اکبر شهریاری، حمیدرضا نجفی گرجان، شاهین رمضان پور، قیمت محبی، رسول علینژاد، حمیدرضا غفاری و پیمان ادهم به عنوان بازیگران بومی که در دو فیلم قبلی اش ایفای نقش کرده بوده اند، جلوی دوربین فیلم سومش رفته اند.

خروج از نسخه موبایل