بنیاد سینمایی فارابی پشت «چشمهایش»

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از آنا، پروژه سینمایی «چشم‌هایش» به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا، وارد مرحله پیش‌تولید شد و علی مصفا و صابر ابر به عنوان بازیگر به این اثر پیوستند.

همچنین محمد شمس لنگرودی شاعر، پژوهشگر و نویسنده نامدار کشورمان نیز از دیگر بازیگیان این فیلم سینمایی است. این شاعر معاصر پیش از این تجربه بازی در فیلم های سینمایی «رفتن»، «احتمال باران اسیدی» و «دوباره زندگی» را نیز دارد و «چشمهایش» جدیدترین تجربه اوجلوی دوربین خواهد بود.

فیلم «چشم‌هایش» با کارگردانی بهمن فرمان‌آرا با حمایت بنیاد سینمایی فارابی، در حال تولید است.

بهمن فرمان‌آرا پیش تولیدفیلم سینمایی «چشم‌هایش» با اقتباس از رمان بزرگ علوی را در شهرک سینمایی غزالی کلید زد.

این فیلم اقتباسی است از رمان چشم‌هایش اثر ماندگار بزرگ علوی که در مرحله پیش‌تولید قرار دارد و در سالگرد هفتادمین چاپ این اثر مجوز فیلمنامه گرفته است.

بهمن فرمان‌آرا و شادمهرراستین به طور مشترک به‌عنوان نویسنده فیلمنامه این اقتباس را گرد هم آورده‌اند.

«چشم‌هایش»، رمانی که اولین بار در سال ۱۳۳۱ منتشر شد، داستانی پُر از رمز و راز از زندگی یک نقاش انقلابی را روایت می‌کند؛ نقاشی که در دل یک فضای پرتنش سیاسی و اجتماعی، با دنیای پیچیده‌ای از عشق و مبارزه روبه‌رو است. بهمن فرمان‌آرا، کارگردان و نویسنده مطرح سینما، که پیش از این تجربه‌های موفقی، چون «شازده احتجاب» و «سایه‌های بلند باد» را در کارنامه دارد، با این پروژه دوباره به سراغ ادبیات معاصر ایران رفته تا تصویری نو از این اثر جاودانه خلق کند.

این فیلم که در حال حاضر در مرحله پیش‌تولید قرار دارد، به زودی مراحل اصلی تولید خود را با حمایت بنیاد سینمایی فارابی آغاز خواهد کرد.

همچنین به گزارش این پایگاه به نقل از شبکه های اجتماعی گفتنی است؛ خبرگزاری ها خبر داده اند، بهمن فرمان آرا تهیه کننده فیلم معروف در امتداد شب فیلم تازه خود “چشمهایش” را با حمایت فارابی می‌سازد. حامد جعفری، مدیر تازه ی فارابی از جمله سینماگران مورد حمایت جریانات ارزشی بوده و بواسطه همین حمایت‌ها بالا آمده و حالا اینکه در فارابی می‌خواهد از امثال فرمان آرا حمایت کند، یک معنی بیشتر ندارد و اینکه بالاخره جریان ارزشی هم فهمیده که فیلمسازی با شعار و ارگان زدن و پول خرج کردن درنمی‌آید و واقعا باید استعداد هم داشت.

جذب فرمان آرا که در دهه پنجاه و با حمایت مهدی بوشهری-شوهر اشرف پهلوی- شرکت فیتسی را راه انداخت، نوید این را می دهد که ارزشیون از بودجه خرج کردن برای افراد فقط ظاهرالصلاح دست بردارند! و می‌توان امیدوار بود به زودی از پوری بنایی هم برای بازی در یک فیلم دعوت به عمل آورد یا کمک کند کارگردان در امتداد شب -پرویز صیاد- هم به ایران برگردد و فیلم تازه ای از صمد بسازد.

آغاز تدوین فیلم کوتاه «خلاء»

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم‌برداری فیلم کوتاه «خلاء» به نویسندگی و کارگردانی بهرام کاکاسلطانی و تهیه‌کنندگی زهرا طهماسیان، به پایان رسید.

بهرام کاکاسلطانی، دانش‌آموخته دوره کارگردانی انجمن سینمای جوانان ایران و مدرسه کارگاه آزاد فیلم است. در کارنامه هنری و کاری کاکاسلطانی، علاوه بر کارگردانی چند فیلم کوتاه و نمایش، تدریس و سمت‌هایی چون: معاونت انجمن سینمای جوانان ایران دفتر ایلام و ریاست انجمن نمایش شهرستان تیران اصفهان به چشم می‌خورد. 

 در خلاصه داستان فیلم «خلاء» آمده است: « دختری به درخواست خواستگاری همکلاسی دانشگاه خود، جواب منفی می‌دهد و…»

عوامل فیلم «خلاء» عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: بهرام کاکاسلطانی، تهیه‌کننده: زهرا طهماسیان، بازیگران: حمیدرضا رکنی، گلاره فرشچیان، غزل معصومی، سجاد مشفق و بهرام کاکاسلطانی، مدیر تصویربرداری: متین غلامی، صدابردار: محسن تقی‌پور، موسیقی: پوریا پورنیکی، منشی صحنه: غزل معصومی، بازیگردان: حمیدرضا رکنی و مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز. 

بی‌بی‌سی هم به رژیم صهیونیستی قربانی داد

گری لینه‌کر با چشمانی اشکبار از برنامه «مسابقه روز» بی‌بی‌سی خداحافظی کرد تا تاوان حمایتش از مردم غزه را بدهد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از مهر؛ گری لینه‌کر مجری برنامه معروف فوتبال، سوت پایان دوران حرفه‌ای‌اش با بی‌بی‌سی را به صدا درآورد. وی با یک مونتاژ به یادماندنی از میان برنامه‌های «مسابقه روز» و دوران حرفه‌ای‌اش در بی‌بی‌سی، با این برنامه خداحافظی کرد.

لینه کر که از توییتر برای بیان دیدگاه‌های سیاسی شخصی خود استفاده می‌کرد، ۲ سال پیش برای حمایت از پناهندگان، با حمله مطبوعات مواجه شد. انتقاد وی از دولت قبلی در قبال پناهندگی منجر به بحث‌هایی درباره بی‌طرفی و در نهایت تعلیق کوتاه مدت وی شد اما همکاران کارشناس لینکر به نشانه همبستگی کارشان را ترک کردند.

از آن زمان، بررسی دقیق فعالیت‌های لینکر خارج از استودیو افزایش یافت و او همزمان استقلالش از بی‌بی‌سی را افزایش داد. وی تصمیم گرفته بود از مسئولیت‌هایش در بی‌بی‌سی کناره‌گیری کند و جام جهانی تابستان را آخرین زمان روی آنتن رفتنش تعیین کرده بود اما تصمیم لینه‌کر ۲ هفته پیش جلو افتاد زیرا وی مطالبی درباره کشتار مردم غزه را بازنشر کرد که از آن به عنوان نماد یهودستیزی یاد شد و به برنامه‌های خداحافظی طولانی وی زودتر از موعد تعیین شده پایان داد.

فیلم مونتاژ خداحافظی وی شامل نفس‌های عمیق، چک کردن یادداشت‌ها، اشک‌ها و جشن‌ها بود و در میان آنها چهره‌هایی چون بابی رابسون و یوهان کرایف هم جای داشتند. پپ گواردیولا هم گفت: جایت خالی خواهد بود.

این مجری ۶۴ ساله پس از ۲۶ سال مجری‌گری، برای آخرین بار برنامه را به پایان رساند و به سمت در خروجی برنامه ورزشی بی‌بی‌سی رفت.

سفر هنرمندان روس به ایران برای تولید یک مجموعه تلویزیونی

سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو با اشاره به روند تعاملات فرهنگی هنری دوجانبه گفت: گروه فیلمسازی «تیم فیلمز» روسیه برای ساخت مجموعه تلویزیونی «خدا بودن سخت است» به کشورمان سفر کرده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ کاظم جلالی این سخنان را در دیدار با واسیلی تسرتلی رئیس آکادمی هنر فدراسیون، رئیس موزه هنرهای معاصر روسیه و نوه زوراب تسرتلی، هنرمند شهیر این کشور بیان کرد، دیداری که با گفت و گو و تبادل‌نظر درباره توسعه همکاری‌های دوجانبه تهران و مسکو همراه بود. سفیر ایران با اشاره به سفر هنرمندان روس برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی به تهران، ظرفیت‌های گسترده هنری و طبیعی ایران را یادآور شد.

جلالی در این دیدار که به همت رایزنی فرهنگی سفارت کشورمان در روسیه برگزار شد، دیپلماسی هنر را از جمله ضرورت‌های روابط راهبردی ایران و روسیه خواند و گفت: دو کشور همسایه که از قضا دارای اشتراکات فراوانی هستند، باید شناخت دقیق و مناسبی از هنر همدیگر داشته باشند و توسعه روابط هنری دو کشور می‌تواند، به تقویت بیش از پیش روابط دو کشور در سایر حوزه‌ها نیز کمک کند. وی افزود: رایزنی فرهنگی سفارت ایران، مسئول توسعه روابط دو کشور در زمینه فرهنگی و هنری است و ما در سفارت از هر نوع همکاری‌های هنری دو کشور حمایت می‌کنیم.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما با آکادمی علوم روسیه همکاری خوبی داریم، از پیشنهاد همکاری رییس آکادمی هنر با نهادهای متناظر هنری کشورمان و هنرمندان ایرانی استقبال کرد. وی در ادامه با اشاره به ظرفیت‌های بالای هنرمندان ایرانی در حوزه تجسمی بویژه نقاشی و مجسمه‌سازی، از رئیس آکادمی هنر روسیه برای سفر به کشورمان و مشاهده مستقیم و بی‌واسطه ظرفیت‌های هنری و طبیعی دعوت کرد. جلالی با اشاره به برگزاری روزهای فرهنگی فدراسیون روسیه در کشورمان در خردادماه جاری، از رئیس آکادمی هنر این کشور برای سفر به تهران دعوت کرد.

چگونه زمینه حضور هنرمندان ایرانی در نمایشگاه‌های تجسمی روسیه فراهم شد؟
مسعود احمدوند رایزن فرهنگی سفارت ایران در مسکو نیز در این دیدار با قدردانی از کمک رییس آکادمی هنر روسیه برای معرفی هنر کشورمان در روسیه، خاطرنشان کرد: اهالی هنر روسیه هیچ شناختی نسبت به هنرهای تجسمی هنرمندان ایرانی نداشتند و آقای تسرتلی، مثل یک مشاور دلسوز قدم به قدم ما را راهنمایی کردند و ما نیز با این راهنمایی‌ها توانستیم، زمینه حضور هنرمندان ایرانی را در نمایشگاه‌های آثار تجسمی روسیه فراهم کنیم. وی با اشاره به نمایش آثار هنرمندان ایرانی در دو نمایشگاه آثار هنری روسیه در مسکو افزود: با حضور هنرمندان ایرانی در نمایشگاه‌های آثار هنری روسیه در سال جاری، نسبت به یکسال گذشته شناخت مجموعه‌داران روسیه به هنر تجسمی ایران بیشتر شده است.
رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه از برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان روسی در موزه هنرهای معاصر تهران خبر داد و گفت: در این نمایشگاه آثار زوراب تسرتلی، هنرمند برجسته روسیه در کنار آثاری از سایر هنرمندان روسی در معرض دید علاقمندان قرار خواهد گرفت. وی، همکاری فرهنگستان هنر ایران و روسیه را از برنامه‌های آتی دو کشور خواند.

رئیس آکادمی هنر روسیه نیز در این دیدار با بیان اینکه ایران دارای فرهنگ و تمدن غنی است، یادآور شد: من در کشورهای مختلف جهان با آثار هنری ایران از جمله نقاشی هنرمندان کشور شما آشنا هستم. واسیلی تسرتلی در ادامه از آمادگی آکادمی هنر روسیه برای گسترش همکاری روزافزون هنری با جمهوری اسلامی ایران خبر داد و علاقه‌مندی خود را برای دایر کردن شعبه‌ آموزش نقاشی رئالیسم مبتنی بر ارزش‌های فرهنگی مردم ایران اعلام کرد.

سفیر ایران در روسیه سپس از نمایشگاه‌های آثار هنری این آکادمی به ویژه آثار تجسمی زوراب تسرتلی، هنرمند فقید شناخته شده روسیه در این آکادمی بازدید کرد.

دیدگاه یک منتقد؛ سینمای ایران دیگر آثار ماندگار تولید می‌کند؟

داود کنشلو، روزنامه‌نگار و منتقد سینما، و از چهره‌های فعال رسانه‌ای ایران است که عمدتاً با خبرگزاری ایکنا همکاری دارد. او که با رویکردی تحلیلی و تخصصی، در حوزه‌های نقد سینما، هنرهای نمایشی و مسائل فرهنگی فعالیت می‌کند، با تسلط بر اصول روزنامه‌نگاری و نقد فیلم، آثار سینمایی را با نگاهی عمیق و به دور از کلیشه‌های رایج تحلیل می‌کند و با نگاهی آسیب‌شناسانه به گفتمان رسانه‌ای می­پردازد. وی به عنوان عضو انجمن منتقدان خانه سینما، در عرصه‌های مختلفی از تحلیل مسائل روز رسانه تا پژوهش‌های فرهنگی حضور فعال دارد. ترکیب دانش تخصصی سینمایی با مهارت‌های حرفه‌ای روزنامه‌نگاری، او را به چهره‌ای شاخص در حوزه نقد و تحلیل فرهنگی تبدیل کرده؛ نوشته­هایش غالباً با نثری روشن، مستند و متعهدانه همراه است و جایگاه ویژه‌ای در میان همکاران رسانه‌ای و جامعه سینمایی دارد.

با سلام و احترام، ممنون از شما که وقت ارزشمندتان را در اختیار ما گذاشتید. امروز می‌خواهیم درباره وضعیت سینمای ایران در مقایسه با دهه‌های گذشته گفت‌وگو کنیم. به نظر شما، چرا سینمای امروز ایران بیشتر به سمت تولید آثار سرگرم‌کننده و گیشه‌ای رفته است؟ 

سلام و درود به شما. بله، متأسفانه در سال‌های اخیر، سینمای ایران بیشتر در خدمت گیشه و سرگرمی بوده است. فیلم‌هایی که امروز می‌بینیم، عمدتاً هدفشان خنداندن مخاطب برای دقایقی کوتاه است. این اتفاق دلایل مختلفی دارد؛ از مسائل اقتصادی گرفته تا عوامل فرهنگی. البته جای بحث مفصلی دارد، اما به‌طور خلاصه می‌توان گفت که شرایط جامعه و سیاست‌گذاری‌های نادرست در این روند تأثیرگذار بوده‌اند. 

اگر بخواهیم سینمای امروز را با سینمای دهه‌های ۶۰ و ۷۰ مقایسه کنیم، چه تفاوت‌های بنیادینی می‌بینید؟ 

از نظر تکنیکی و تولید، پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌ایم. فیلم‌ها ساختار فنی بهتری دارند، اما مسئله اینجاست که آثار ماندگار و تأثیرگذار، به‌ویژه در حوزه اجتماعی، بسیار کم شده‌اند. در دهه ۶۰ و ۷۰، فیلم‌هایی مانند «هامون» یا «زیر پوست شهر» را داشتیم که هنوز هم در خاطرها مانده‌اند. حتی در ژانر اکشن، سینمای آن دوران قوی‌تر از امروز بود. اما الان چنین آثاری بسیار نادرند. 

به نظر شما، نقش مدیران و سیاست‌گذاران سینمایی در این روند چگونه بوده است؟ 

متأسفانه سیاست‌گذاری‌های نادرست مدیران سینمایی در سال‌های اخیر، مسیر را به سمتی برده که یا آثار خنثی تولید می‌شوند یا آثاری با جهت‌گیری‌های خاص. در دولت قبل، فیلم‌های سفارشی و به اصطلاح «استراتژیک» مورد حمایت قرار می‌گرفتند که اغلب مخاطب چندانی نداشتند. در دولت فعلی هم تغییر محسوسی رخ نداده است. این روند تقریباً یک تا دو دهه است که ادامه دارد و نتیجه‌اش را در افت کیفی سینما می‌بینیم. 

با این شرایط، آینده سینمای ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، به‌زودی دیگر سینمای ملی نخواهیم داشت. امروز فقط فیلم‌های کمدی و گیشه‌ای هستند که دیده می‌شوند. مثلاً فیلم «مست عشق» یکی از معدود آثار غیرکمدی بود که فروش خوبی داشت، اما چنین نمونه‌هایی بسیار نادرند. در مقابل، یک فیلم کمدی مثل «فسیل» چندصد میلیارد فروش می‌کند، درحالی که یک اثر جدی با هزینه بالا، مثل «موسی»، حتی به ده‌ها میلیارد هم نمی‌رسد. این نشان‌دهنده عدم پویایی سینمای ماست. 

راهکار شما برای بهبود این وضعیت چیست؟ 

اولاً باید اجازه دهیم موضوعات ناگفته، به‌ویژه در حوزه اجتماعی، بیان شوند. نباید از نمایش مشکلات جامعه هراس داشته باشیم. در سینمای جهان، فیلم‌هایی درباره معضلاتی مثل کارتن‌خوابی ساخته می‌شود، اما هدفشان سیاه‌نمایی نیست، بلکه روشنگری است. ثانیاً باید اکران جهانی داشته باشیم. متأسفانه با بهانه حمایت از تولید ملی، فیلم‌های خارجی را محدود کرده‌ایم، درحالی که رقابت با سینمای جهانی می‌تواند کیفیت آثار ما را ارتقا دهد. 

و در نهایت، درباره زیرساخت‌های سینمایی چه نظری دارید؟ 

سالن‌های سینمای ما بسیار محدود و قدیمی هستند. حتی در شهرهای بزرگ مثل تهران، تعداد سالن‌های استاندارد کم است، چه برسد به شهرهای کوچک. من به هند سفر کرده‌ام و دیده‌ام که در شهرهای کوچک آنها، سینماهایی با امکانات عالی وجود دارد. ما باید به فکر توسعه سالن‌های مدرن و مجهز باشیم، ترجیحاً در مجتمع‌های چندمنظوره که هم خرید و هم سینما را برای مخاطب جذاب کند. 

بسیار ممنون از تحلیل‌های دقیق و صریح شما. امیدواریم روزی شاهد تحولات مثبت در سینمای ایران باشیم. 

من هم از شما سپاسگزارم. همیشه آرزوی پیشرفت برای سینمای کشورمان دارم.

جبار آذین: “مقاومت” از واقعیت و تاریخ تا دورهمی و جشنواره

هشت‌سال دفاع مقدس از ایران بزرگ و نوامیس انسانی، ملی، میهنی، باورها و اعتقادها، دستاوردهای کشور و مبارزات و مجاهدات میلیون‌ها انسان شرافتمند و وطن‌پرست، و نیز شهادت و جانبازی و آزادگی هزاران سلحشور برای حفظ و حراست از ایران در برابر یورش‌های بیگانگان، حقیقتی بزرگ در تاریخ ایران‌زمین است. اما این تمام حقیقت نیست. این رخداد، مانند دیگر رویدادها، نیم‌رخ کم‌پیدایی هم دارد که در مقابل خلوص‌ها، همت‌ها و ایثارگری‌ها قرار می‌گیرد؛ و آن، سوءاستفاده از شرایط جنگی کشور در آن دوران و سال‌های پس از پایان جنگ تحمیلی است.

متأسفانه، عده‌ای که همچنان عنان اختیار را در دست دارند، برخلاف مخلصان و شهدای دوران دفاع مقدس، از نام و یاد شهدا و دفاع مقدس، و از خاطرات و یادمان‌های آن ایام، به نفع خود سوء استفاده می‌نمایند، گر چه این جماعت نیاز به معرفی ندارند و پنهان و آشکارشان بر همگان هویداست. اما در مقابل، همواره، وفاداران راستین و قدرشناسان، از جمله اهالی هنر و قلم، در ثبت و ضبط وقایع و حوادث زمان جنگ، وفاداری‌ها و شهادت‌ها، و همچنین نمایش چهره‌ی آنانی که در پس این رویداد تاریخی، «کار دیگر» کرده‌اند و می‌کنند، کوشیده‌اند تا صدای راستین و تصویرگر صدیق دوران دفاع مقدس باشند… و البته دوگانگی میان این دو گروه و نبرد حق و باطل میان آن‌ها تا امروز نیز ادامه دارد.
به موازات این تلاش‌ها و کشمکش‌ها؛ دلسوزان و وقایع‌نگاران صادق عرصه‌های هنر، سینما، تئاتر، موسیقی، شعر و ادب، عزم کرده‌اند تا آیینه‌ی صادقِ سلامت و واقع‌نمای دوران دفاع مقدس باشند و با برگزاری جشن‌ها، جشنواره‌ها، دورهمی‌ها و انواع مراسم و آیین‌ها، از پدیدآوران آن روزگار قدردانی کنند. جشنواره‌های شعر، تئاتر و فیلم مقاومت بر همین اساس، متولد شدند. اما با وجود کوشش افراد سلامت‌اندیش، کاربلد و متعهد، چه بسا که این مراسم به‌تدریج از پویایی، تکامل و تأثیرگذاری فاصله گرفته، به برنامه‌هایی نمایشی تبدیل گردیده، از محتوا، مضامین و اهداف راستین خود جدا شده، میدان را برای سوءاستفاده‌کنندگان باز کرده اند. آنان با وجود آنکه این برنامه‌ها هزینه‌های فراوانی را بر دوش ملت تحمیل می‌کند، آن را فاقد روح معنویت و دور از روند تکامل و بدون تأثیرگذاری‌ برگزار می کنند. با کمال تأسف، جشنواره‌ی فیلم مقاومت نیز از همین آفات و مشکلات رنج می‌برد. آیا به راستی نمی شود از برگزاری مستقل این جشنواره‌های بی ثمر، بی اثر، و پرهزینه چشم پوشید و به کمک آن، در جهت سالم سازی و تأثیر فزاینده ی جشنواره‌های ملی همانند فیلم فجر، تئاتر فجر، موسیقی فجر، شعر و ادب و تجسمی فجر، اقدام کرد و از هدررفت بیشتر سرمایه‌ها و استعدادهای ملی و مردمی جلوگیری نمود؟

فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند

یادداشت مدیر مسئول

محمد مهدی عسگرپور در یادداشتی طنازانه در پاسخ به یادداشت دیگری گفته: «آن‌ها که باد کاشتند، مجبورند طوفان درو کنند»! و بعد نتیجه گرفته که «هرچیزی درکشورمان از جمله سینمای ایران بی‌نصیب از تناقضات سیستماتیک جاری در ایران نیست و اگر فکر می‌کنیم یک سازمان یا یک نهاد صنفی، بی‌همگرایی ساختاری با سایر نهادها می‌تواند توازن جدیدی که برخلاف جهت وجه غالب و رایج کشور است، برقرارکند، گمانم شیپور را از سرگشادش نواخته‌ایم.» و با دلسوزی ساده­ دلانه­ ای نخست به خودش و دیگران توصیه کرده که با این بلبشو کنار بیایند. هیچ کس نداند، خودش می­داند که هیچ یک از حرف­ هایش را قبول ندارم و بلکه او را همانند بازیکنی می­ دانم که توپ را از انتهای زمین تا دم دروازه به سختی دریبل می ­کند و وقتی به دروازه ­ی حریف می ­رسد، به خارج از زمین می ­فرستد! و از فحش و ناسزای هواداران لذت می ­برد! علت واکنش به مطلب غیرمنصفانه­ ی او، برخورد ساده ­لوحانه­­ اش با موضوع است. من اساساً تعبیر «تناقضات سیستماتیک جاری در ایران» را قبول ندارم. اما علی­ رغم این حرف سر تا پا غلط و ناجوانمردانه، فرض محال را بر این می ­گذارم که درست می­ گوید و موقتاً با تصویری که از لولوها می­سازد کنار می­ آیم؛ لولوهایی که شیپور را از سر گشادش می­ زنند، باد کاشته ­اند و حالا باید طوفان درو کنند، و حقشان هم هست!

آنان را که از او شناختی ندارند، به جستجوی مختصری در اینترنت ارجاع می­ دهم که فقط بر اساس اطلاعات منتشر شده (نه مسئولیت­ های مخفی و محرمانه ­اش!) به فهرست عریض و طویل مسئولیت­ های دولتی، غیردولتی، حکومتی، خصوصی، عمومی، و صنفیِ داخلی و خارجی­ اش دست خواهند یافت که نشان می‌دهد حداقل در 40 سال از 45 سال گذشته، به طور لاینقطع و مستمر، در طیف وسیعی از سمت‌ها در سازمان‌های کلیدی سینمایی و تلویزیونی حضور و نقش پررنگی داشته و همچنان دارد؛ و با خستگی­ ناپذیریِ مثال زدنی هم­زمان بار چندین مسئولیت را به دوش می­ کشد و باز هم اگر بار بخورد بدش نمی ­آید که پشتش را به مسئولیتی جدید بدهد! گر چه همزمان فیلم و سریال هم بسازد! البته ناگفته پیداست که خودش اعتبار چندانی ندارد، بلکه او نماینده جریانی است که همیشه بوده و هست و خواهد بود و همانند هم ­باندی ­هایش در تمام دوره ­های چپ، راست، بالا، پایین، انقلابی، غیرانقلابی، و ضدانقلابی همچنان از رانت ­های گوناگون اعتباری، مالی، صنفی، شغلی، اطلاعاتی، امنیتی، و… برخوردار بوده و هست. حالا او با این سابقه ادعا می ­کند هیچ مسئولیتی در این «باد کاشتن و باد درو کردن» نداشته است! این «اصل تناقض» است؟! این همه سوابق ریز و درشت، و ادعای بی‌تقصیری؟!

تناقض آشکار در اینجاست که یک نفر (به عنوان نمونه ­ای از یک باند) با این حجم از سابقه و نفوذ در سطوح بالای مدیریت و تصمیم‌گیری در ساختار سینما و تلویزیون ایران، خود را صرفاً ناظر یا قربانی «فساد سیستماتیک» و «تناقضات عمیق» معرفی و از مسئولیت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل‌گیری و تداوم وضع موجود در سینما و تلویزیون شانه خالی کند؛ در حالی که نه تنها همواره عضوی از این «سیستم» بوده‌، بلکه از معماران اصلی آن محسوب می‌شود. اگر واقعاً «فساد سیستماتیک» وجود دارد، آیا هیچ یک از اعضای این باند به عنوان بخشی از معمارانِ سیاست‌گذاریِ فرهنگیِ چهار دهه‌ی اخیر، حتی یک سند از تلاش‌های اصلاحیِ ناموفقِ خود ارائه داده ­اند؟ قطعاً نه! پس مشخص است که تصمیمات، سیاست‌گذاری‌ها، و رویکردهای این باند در جایگاه‌های مدیریتی، قطعاً در شکل‌گیری یا تثبیت همان «تناقضات سیستماتیک» و «فساد سیستماتیک» (که او و هم­ باندی­ هایش می­ گویند) نقش داشته است.

بهره‌مندیِ «حتی بلغ الحلقوم»  از «سفره گسترده و بی­ دغدغه­ ی رانت­ های حرام سیاسی و اقتصادی، و…» این پرسش را پررنگ‌تر می‌کند که امثال او چگونه بدون این که خنده­ شان بگیرد متوهّمانه، بی آنکه سهم خود را در این مشکلات بپذیرند، دیگران را به خاطر وجود آن «لولوی خیالی» سرزنش کرده، با فرافکنی برای پاک کردن صورت‌مسئله تلاش نمایند. ضمن آن که آمرانش از او بخواهند تا تنور داغ است، نان را بچسباند و پا را از گلیم خود درازتر کرده، به جای آنکه به نقش خود در این فرآیند بپردازند، با استفاده از همان رانت ­هایی که اشاره شد، مسئولیت را به گردن دیگران، بخصوص «مسئولان بلندپایه» بیاندازند، در حالی که خودشان نیز به نوعی جزو همان «مسئولان بلندپایه» محسوب می‌شوند.

فرافکنی ناجوانمردانه آن­ها که سابقه­ ای طولانی و پرنفوذ در قدرت دارند و از مزایای آن بهره برده­ اند، در حالی که خود بخشی جدایی‌ناپذیر از آن «سیستم» بوده و همچنان هستند، به این معناست که یا از درک عمیق ساختارها و نقش خود در آن‌ها عاجزند، یا به شکل آگاهانه‌ای این مسئولیت را انکار می­کنند. آنان در این سناریوی خودنوشته، قطعاً نمی توانند نقش «ناظر منفعل» را بازی کنند، بلکه به واقع، نقش اصلی قهرمان داستان به عهده ­ی آن­هاست و نمی‌توانند خود را از تبعات «بادهایی که کاشته ­اند» مبرّا بدانند.

بی­ تردید می ­بایست به صورتی کارشناسانه، عمیق، و عالمانه در فرصتی وسیع، ریشه­ ها و آثار مسائل و مشکلات تو در توی سینما و تلویزیون را مورد بررسی و مداقّه قرار داد و صد البته اکنون بنایی بر آن ندارم، بلکه مطابق معمای راسل که در گفتمان انتقادی­ اش می­گوید: «چگونه عضوی از یک سیستم می‌تواند کل سیستم را نقد کند، بی‌آنکه موقعیت خود را به عنوان جزئی از مسئله بپذیرد؟» تنها قصدم از این نوشته بیان این «تناقض» در جهت روشن‌کردنِ این مکانیسمِ خودفریب‌کارانه است که صداقت نویسنده ­ی آن «یادداشت عاری از حقیقت» را هم زیر سوال برده، این فرضیه را تقویت می‌کند که او در حال فرافکنی مسئولیت از خود و جریانی است که به آن تعلق دارد؛ از جنس همان­هایی که با استفاده از مکانیسم «تطهیرِ خودِ نخبه‌گرایانه» خودشان صبح جمعه فهمیدند بنزین گران شده است!

انقلاب اسلامی و سینمای ایران؛ چالش ها و دستاوردها

ناصر باکیده از پیشکسوتان تأثیرگذار مدیریت فرهنگی و سینمای ایران است. وی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران (۱۳۸۵–۱۳۸۹) و دبیرکل اتحادیه فیلمسازان کوتاه اسلامی بود. تجربهٔ مدیریتی او شامل دبیری چهار دوره جشنوارهٔ فیلم کوتاه تهران، جشنوارهٔ فیلم صنعتی و جشنوارهٔ فیلم و عکس بیطار است. سال های مدیریت جشنواره های بنیاد سینمایی فارابی، مسئولیت در جشنواره های فجر (بخش تجلی اراده ملی)، رشد (مدیر اجرایی) و مقاومت (مدیر بخش جشنواره جشنواره ها) از دیگر فعالیتهای اوست. وی دبیر پنجمین جشنوارهٔ فیلم کوثر و قائممقام جشنوارهٔ کودک اصفهان نیز بود. در عرصهٔ هنری نیز، باکیده کارگردان ۵۰ اثر کوتاه و مستند، طراح صحنهٔ ۹ فیلم سینمایی و مدرس سینماست. مدیریت دفاتر سینمای جوانان در تهران، کرج و سنندج و تسلط بر تولید فرهنگی، از مهارت های اوست. تخصص های کلیدی اش شامل مدیریت رویدادهای سینمایی، برنامه ریزی فرهنگی و آموزش سینماست، که او را به چهره ای شاخص در این عرصه تبدیل کرده است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

با تشکر از شما برای شرکت در این گفت‌وگوی تخصصی. اجازه دهید با اولین سوال شروع کنیم: سینمای ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا انقلاب اسلامی تأثیر مثبتی بر رشد کیفی و محتوایی سینمای ایران داشته است؟ 

بسم‌الله الرحمن الرحیم. سینمای ایران را باید در دو مقطع تاریخیِ پیش و پس از انقلاب تحلیل کرد. سینمای قبل از انقلاب مسیری را طی کرد که عمدتاً متأثر از جریان‌های تجاری و بعضاً التقاطی بود، اما پس از انقلاب، سینما با نگاهی جدید، متعهد و هنری‌تر شکل گرفت. در این چهل سال، شاهد تربیت نسل‌هایی از سینماگران بودیم که برخی سینما را به عنوان “هنر-صنعت” دیدند و برخی دیگر به عنوان “رسانه‌ای جریان‌ساز”.  دستاوردهای سینمای پس از انقلاب، از جمله سینمای دفاع مقدس، سینمای کودک و نوجوان در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، و حضور پررنگ در جشنواره‌های بین‌المللی، نشان‌دهنده رشد کیفی و محتوایی است. به‌ویژه در عرصه‌ی بین‌الملل، سینمای ایران همواره مورد احترام بوده و این دستاورد، مرهون فضای انقلابی و نگاه متعهدانه‌ای است که پس از انقلاب شکل گرفت. 

اما برخی معتقدند سینمای قبل از انقلاب نیز دستاوردهایی داشت، مثل موج نوی سینمای ایران یا فیلم‌سازان بزرگی چون عباس کیارستمی که ریشه در همان دوران دارند. آیا این تقسیم‌بندیِ قطعی بین سینمای قبل و بعد از انقلاب، نادیده گرفتن پیوستگی تاریخی سینمای ایران نیست؟ 

نه، به هیچ‌وجه. منکر تأثیرگذاری برخی سینماگران قدیمی نیستیم، اما آنچه پس از انقلاب اتفاق افتاد، یک تحول ساختاری بود. قبل از انقلاب، سینمای ایران عمدتاً یا درگیر فیلم‌فارسی‌های تجاری بود یا معدود آثار روشنفکری که عموماً مخاطب محدودی داشتند. اما پس از انقلاب، سینما به یک جریان مردمی و متعهد تبدیل شد. حتی کسانی مثل کیارستمی هم در فضای پس از انقلاب به اوج رسیدند، چون بستری فراهم شد که سینما نه‌تنها به عنوان سرگرمی، بلکه به عنوان ابزاری برای بیان دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی دیده شود. 

در حوزه‌ی مدیریت سینمایی، برخی منتقدان معتقدند سیاست‌گذاری‌های دولتی گاه دست‌وپاگیر بوده و به جای حمایت، محدودیت ایجاد کرده است. نظر شما چیست؟ 

بله، این نقد وارد است که گاهی بروکراسی اداری یا سلیقه‌ای شدن نظارتها باعث کندی روندها شده، اما در کل، مدیران سینمایی با انگیزه‌ی بالا تلاش کرده‌اند. مشکل اصلی، عدم تثبیت مدیریت در برخی مقاطع بوده است. مثلاً در دهه‌ی ۶۰، با ثبات مدیریتی، شاهد شکل‌گیری نهادهایی مثل بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای جوان بودیم که به رشد سینما کمک کرد. اما در سال‌های بعد، تغییرات مدیریتی گاه باعث شد برنامه‌های بلندمدت به‌درستی اجرا نشوند. 

و سوال آخر: آینده‌ی سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟ چه راهکارهایی برای بهبود مدیریت سینمایی پیشنهاد می‌کنید؟ 

آینده سینمای ایران، این هنر-صنعت تأثیرگذار که توانسته در چهار دهه اخیر هم در عرصه داخلی مخاطبان خود را جذب کند و هم در محافل بین‌المللی خوش بدرخشد، در گرو تحقق سه اصل بنیادین است: نخست، برقراری تعادلی ظریف و هوشمندانه میان حمایت‌های دولتی و آزادی خلاقانه هنرمندان؛ بدین معنا که اگرچه حمایت نهادهای فرهنگی از سینما ضروری است، اما این حمایت نباید به قیمت ایجاد سینمایی گلخانه‌ای و دور از جریان‌های زنده اجتماعی تمام شود. دوم، توجه جدی به چرخه اقتصادی سینما که هم شامل توسعه زیرساخت‌های داخلی مانند سالن‌های سینما و پلتفرم‌های دیجیتال می‌شود و هم مستلزم برنامه‌ریزی استراتژیک برای صادرات فیلم به کشورهای هم‌زبان و هم‌فرهنگ در منطقه است. سوم، و شاید مهم‌تر از همه، تأمین ثبات مدیریتی در بدنه سیاست‌گذاری سینمایی است که تنها از طریق به کارگیری مدیران کارآمد، با تجربه و آشنا با تاریخ سینمای ایران محقق می‌شود؛ مدیرانی که بتوانند با درس گرفتن از تجربیات گذشته و با نگاهی آینده‌نگر، برنامه‌های بلندمدتی را تدوین و اجرا کنند. بدون شک، سینمای ایران با تکیه بر این سه اصل و با بهره‌گیری از سرمایه‌های انسانی کارآمد و خلاق خود – که طی نسل‌های مختلف پس از انقلاب پرورش یافته‌اند – این ظرفیت را دارد که هم در عرصه داخلی به رسانه‌ای جریان‌ساز و تأثیرگذار تبدیل شود و هم در صحنه جهانی، پرچمدار سینمایی با هویت، عمیق و در عین حال جذاب باشد؛ مشروط بر آنکه مدیریت این عرصه با درایت، آینده‌نگری و درک درستی از ماهیت پیچیده هنر-صنعت سینما هدایت شود.

بسیار متشکر از تحلیل‌های ارزشمندتان. 

من هم از شما سپاسگزارم.

چوب حراج بر اعتبار جشنواره کن

جعفر پناهی، کارگردان ایرانی، در جشنواره کن ۲۰۲۵ برای فیلم «یک تصادف ساده» جایزه نخل طلای بهترین فیلم را دریافت کرد. این جایزه، هرچند ممکن است برای سینمای ایران افتخاری محسوب شود، اما انتقادهایی را نیز برانگیخته است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم.

برخی منتقدان معتقدند که انتخاب فیلم پناهی بیش از آنکه بر اساس ارزش‌های سینمایی باشد، تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار گرفته است. جشنواره‌های بین‌المللی مانند کن اغلب به فیلم‌هایی با مضامین اعتراضی و انتقادی از جوامع – به اعتقاد آنان با فضای سیاسی بسته – توجه ویژه‌ای نشان می‌دهند. فیلم «یک تصادف ساده» که بر اساس گفته خود پناهی از تجربه‌های زندان اوین الهام گرفته و بدون مجوز رسمی در ایران ساخته شده، به نظر می‌رسد بیش از کیفیت هنری، به دلیل مضمون سیاسی و روایت انتقام‌جویانه‌اش مورد توجه داوران بوده است. این رویکرد شائبه سیاسی‌کاری در انتخاب برنده را تقویت نموده، ارزش‌های احتمالی سینمایی اثر را تحت‌الشعاع قرار داده است.

دوم، برخی رسانه‌های کشور مثل روزنامه فرهیختگان، فیلم پناهی را سیاه‌نما توصیف کرده و تأکید می­کند چون این فیلم تصویری یک‌جانبه و منفی از جامعه ایران ارائه می‌دهد و البته با واقعیت‌های پیچیده کشور نیز همخوانی چندانی ندارد، مورد توجه واق شده است، ضمن این که جعفر پناهی همواره با تمرکز بر موضوعاتی مانند فقر، نابرابری و سرکوب، صرفاً به دنبال جلب توجه جشنواره‌های غربی است که به چنین روایت‌هایی تمایل دارند.

سوم، برخی معتقدند که موفقیت‌های مکرر پناهی در جشنواره‌های بین‌المللی، از جمله کن، ونیز و برلین، تا حدی به دلیل «شرق‌شناسی» و نگاه کلیشه‌ای این جشنواره‌ها به سینمای ایران است. این دیدگاه می‌گوید که جشنواره‌های غربی اغلب به دنبال آثاری هستند که با پیش‌فرض‌های آن‌ها درباره جوامع شرقی همخوانی داشته باشد، و این ممکن است باعث شود ارزش واقعی آثار سینمایی کمتر مورد قضاوت قرار گیرد.

در هر حال، هرچند نمی‌توان بی­باکی و تهور پناهی را در ساخت فیلم تحت شرایط – به قول خودش – دشوار و محدودیت‌های سیاسی نادیده گرفت، اما اعلام نظر وزیر امورخارجه ی فرانسه جایی برای حدس و گمان باقی می­گذارد که آیا جایزه نخل طلا به دلیل کیفیت سینمایی به او اهدا شده یا عوامل سیاسی علیه جمهوری اسلامی در این تصمیم نقش داشته است. این موضوع اعتبار هنری چنین جوایزی را در نگاه مخاطبان و منتقدان خدشه‌دار می­کند.

جایزه‌ی ضد ایرانی، باعث احضار کاردار فرانسه به وزارت خارجه

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از رصداخبار؛ درپی اظهارات مداخله‌جویانۀ وزیر خارجه فرانسه علیه ایران، کاردار این کشور در تهران به وزارت خارجه احضار شد.
رئیس ادارۀ دوم غرب اروپای وزارت خارجه، این اظهارات را دخالت آشکار در امور داخلی ایران خواند و خواستار توضیح رسمی پاریس شد. او همچنین استفاده سیاسی دولت فرانسه از رویدادهای فرهنگی را محکوم کرد و گفت: دولتی که از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی است، صلاحیت اخلاقی برای اتهام‌زنی ندارد.

وزیر خارجۀ فرانسه امروز جایزۀ جعفر پناهی در جشنوارۀ کن را نمادی از «مقاومت در برابر ظلم» توصیف کرده است / در همین حال، برخی کاربران خاطرنشان کردند که فرانسه چند روز پیش میزبان محمد الجولانی، سرکردۀ شورشیان سوریه و عضو سابق القاعده، بود که این اقدام پرسش‌هایی را دربارۀ استانداردهای دوگانه پاریس ایجاد کرده است.

خروج از نسخه موبایل