رسانه سینمای خانگی – اختتامیه چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر

اختتامیه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، آیین اختتامیه چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر عصر یکشنبه ۲۲ بهمن ماه، با حضور صاحبان آثار، سینماگران، مدیران و اهالی رسانه در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار شد.

این مراسم با پخش سرود جمهوری اسلامی ایرانی و قرائت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد.

پس از آن کلیپی از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران که توسط هوش مصنوعی ساخته شده بود، برای حاضران پخش شد‌.

سپس محمدرضا شهیدی‌فرد مجری آیین اختتاحیه روی سن آمد و گفت: حلول ماه مبارک شعبان را تبریک می‌گویم‌؛ ماهی که جان‌های ما با این همه ولادت تازه می‌شود و زمین و زمان در شعف و سرور هستند. همه این ولادت‌ها بر همه مبارک باشد.

وی ضمن خوش‌آمد گویی به همه حاضران در سالن بیان کرد: امسال یکی از پرشورترین دوره‌های جشنواره فیلم فجر را گذراندیم و حالا به آیین اختتامیه این رویداد رسیده‌ایم. انشالله که شب خوبی باشد و به همه خوش بگذرد. امروز چهل‌وپنجمین جشن سالگرد جمهوری اسلامی است و ما همچنان پای عهد و پیمان خودمان ایستاده‌ایم. با هم مروری داریم بر خاطره انگیزترین روزهای بهمن سال ۵۷.

در ادامه کلیپی از تصاویر خاطره‌انگیز بهمن ۱۳۵۷ پخش شد.

مجری برنامه مطرح کرد: طی ۱۰ روز گذشته سینماهای متعددی در ایران ۳۳ فیلم‌ حاضر در این جشنواره را به نمایش گذاشتند. در برج میلاد نیز فیلم‌های بخش ملی و بین‌الملل اکران شدند. رسانه‌های ما پرشورتر از همیشه این رویداد را دنبال می‌کردند. یک اتفاق شورانگیز دیگر پخش مسابقات فوتبال تیم‌ ملی ایران در همین سالن بود.

شهیدی‌فرد ادامه داد: این جشنواره با این وسعت که فیلمسازانی از ۷۰ کشور در آن حضور داشتند، حامیان مالی هم داشت. در ابتدای این مراسم از حامی اصلی جشنواره یعنی بانک ملی ایران یاد می‌کنم.

در ادامه صحبت‌های شهیدی‌فرد، ویدیویی از بانک ملی ایران (اسپانسر جشنواره) پخش شد.

شهیدی‌فرد تصریح کرد: امیدواریم همچنان نهادهای مالی کشور در قبال فرهنگ و هنر این سرزمین فعال عمل کنند. یک گروه مفصل طی حداقل ۷_۸ ماه گذشته مشغول بودند تا ما امروز به آیین اختتامیه جشنواره فیلم فجر برسیم. این گروه مفصل تحت هدایت یکی از تهیه‌کنندگان باانگیزه ایران کار خودشان را انجام می دادند. این جوان پرشور مجتبی امینی است که از ایشان دعوت می‌کنم تا گزارشی از جشنواره این دوره برای ما ارایه کنند.

مجتبی امینی با حضور روی سن برج میلاد، متنی را به شرح زیر قرائت کرد:

«مهمانان عزیز و هنرمندان گرامی سلام و خیر مقدم عرض می‌کنم.

فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک می‌گویم و در آغاز سخنانم یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی کرمان و شهدای مظلوم غزه را گرامی می‌دارم.

به پایان ده روز خاطره انگیز و پر شور رسیدیم و پرونده چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بسته شد. پیش از آغاز مراسم اختتامیه، از مسیری سخن می‌گویم که در کنار شما طی کردیم. در بخش ملی، در رقابتی نفسگیر و پر تب و تاب، ۳۳ فیلم اکران شد. با حضور سینماگران و نمایندگان رسانه‌ها، نشست های نقد و بررسی پرچالشی داشتیم و بازار انتقاد و گاه گلایه، گرم بود. در بخش نگاه نو، که یکی از جذاب‌ترین بخش‌های هر دوره و محل ظهور و بروز سینماگران جوان است، آثاری روی پرده رفت که امیدوارکننده و نویدبخش حضور نسل جوان است. توجه به بخش نگاه نو در این دوره، به دلیل افزایش تولید فیلم‌های اول بود، آثاری که همه آنها بخت حضور در جشنواره را نداشتند، اما سعی کردیم در حد توان، زمینه دیده شدنشان در مهمترین رویداد سینمایی ایران را فراهم کنیم.

مفتخرم که جشنواره امسال، تصویری از قهرمانان ملی‌مان، شهیدان بزرگوار، احمد کاظمی، علی اکبر شیرودی و مهدی زین الدین به یادگار گذاشت و خاطرات سال‌های حماسه را زنده کرد. هر روز ِجشنواره ی چهل و دوم را به یاد هنرمندانِ عزیزِ از دست رفته، نامگذاری کردیم و به بزرگانی ادای احترام کردیم که نامشان با تاریخ سینمای انقلاب اسلامی گره خورده است.

گمان می‌کنم در زمینه تولید محتوا و توجه به مضامین ملی و استراتژیک و تمرکز بر سینمای پرمخاطب، در جشنواره امسال به تعادل رسیده‌ایم و می‌توانیم این تنوع و تکثر و گوناگونی را امتیازی بزرگ برای جشنواره بدانیم. برگزاری اکران های پرشور در استان ها و سالن های مملو از جمعیت این چشم انداز را مقابل دیدگانمان جان بخشید، که اکران سال پیش رو، گرم و پررونق باشد.

تمرکز دوستان و همراهان رسانه‌ای، در خبرگزاری‌ها، روزنامه‌ها و شبکه های رادیویی و تلویزیونی برای پوشش رخدادها و آثار جشنواره امسال، کم نظیر بود. بر خود واجب می‌دانم از این همدلی و همراهی تشکر کنم. امیدوارم شور و حال جشنواره، در اکران ۱۴۰۳ جاری باشد.

در بخش بین الملل این دوره، حضور مهمانان، فیلمسازان، اساتید و داوران محترم به بهتر برگزار شدن این بخش انجامید. علاوه بر نمایش فیلم و برگزاری بازار، نشست های تخصصی با حضور این دوستان، بر پا شد و مورد توجه قرار گرفت.

در کنار این عزیزان، دوستانی از هیات‌های بلند پایه سیاسی در ایام جشنواره در کنارمان بودند و به ایده گسترش روابط بین‌المللی در سینمای ایران، جامعه عمل پوشاندند. این تعامل و برنامه‌های مشترک برای آینده سینمای منطقه را مغتنم می دانیم و برای تحقق آن می کوشیم.

چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، با همراهی گروهی بزرگ از فعالان حوزه های مختلف فرهنگی، مدیریتی و رسانه‌ای، به پایان راه خود رسید. خاطرات باشکوه این دوره جشنواره، تجربه‌ای گرانقدر برای همه ما و سینمای ایران است. از همراهان جشنواره در هیات های انتخاب و داوری که مسئولیتی دشوار را بر عهده گرفتند و خستگی ناپذیر و حرفه‌ای و منصفانه فیلم دیدند تشکر می‌کنم، از داوران محترم بخش بین الملل و همچنین از دوستانم در ستاد برگزاری این رویداد که ماهها برای بهتر برگزار شدن جشنواره تلاش کردند، سپاسگزارم. برای خانواده محترم سینمای ایران که در این ده روز، کنار ما بودند، آرزوی سعادت و سربلندی دارم. امینی در پایان سخنان خود از حامیان این دوره از جشنواره، بانک ملی و روبیکا قدردانی کرد و گفت: به لطف بانک سینا سه هزار تسهیل خرید کالا به اهالی رسانه داده شده است. این بانک قبول زحمت کرد و به خانواده شهدا و اهالی سینما نیز ۶ هزار تسهیل خرید کالا خواهد داد. در پایان آرزوی سلامتی، نشاط و سلامت برای همگی شما از خداوند منان مسالت می‌نمایم.»

پس از صحبت‌های مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر ۴۲، کلیپ تصویری گزارش دبیرخانه ملی پخش شد.

در ادامه شهیدی‌فرد عنوان کرد: اهدای جوایز را با برگزیدگان بخش بین‌الملل آغاز می‌کنیم. فیلم‌هایی از ۷۰ کشور جهان در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند. در همین سالن روسای سازمان سینمایی از ۷ کشور منطقه حضور دارند. همچنین هنرمندان و کارگردانان و کارشناسان سینما در یک هفته گذشته در ایران بودند. بخش بین‌‌الملل جشنواره در ۴ بخش فیلم‌ها را به داوری گذاشت و اولین بخشی که امشب برگزیدگان خود را خواهد شناخت، بخش بین‌الادیان است.

سپس کلیپی از فیلم‌های این بخش در ادامه پخش شد و از عبدالستار یارار، علی حنون و بهمن حبشی داورهای بخش بین‌المذاهب دعوت به عمل آمد تا برای اهدای جایزه این بخش روی سن بیایند‌.

دیپلم افتخار بهترین فیلم این بخش به محمود کلاری برای فیلم «تابستان همان سال» اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم این بخش به داریوش یاری برای فیلم «شور عاشقی» اهدا شد.

در ادامه مجری برنامه در راستای همدردی با مردم غزه گفت: بگذارید برای چند دقیقه‌ای درباره یک اتفاق حیرت‌انگیز صحبت کنیم. در سرزمینی که خیلی از ما دور نیست، در یک گوشه جهان بیش از ۴ ماه شاهد یکی از بزرگ‌ترین فجایع بشری هستند.

سپس صحبت‌های مجری کلیپی از مردم غزه و این فاجعه بشری پخش شد.

شهیدی‌فرد گفت: ما هم برای آزادی فلسطین سال‌هاست که تلاش می‌کنیم و پس از سال ۵۷ اهتمام جدی مردم ایران برای آزادی مردم فلسطین است. بیش از ۴ ماه است که بیشتر از ۲۸ هزار جان بی‌گناه به خاک کشیده شده‌اند. این مساله نشانه مسلم نسل‌کشی و اشغالگری است. ادای احترام می‌کنیم به همه شهدای فلسطین در ماه اخیر. دبیرخانه جشنواره ۴۲ به همین دلیل بخش مقاومت را به نام فلسطین روح و دم نام‌گذاری کرده است.

در ادامه شادی زیدان و ولید الدرویش داوران بخش مقاومت روی سن آمدند.

دیپلم افتخار این بخش به محمدحسین حقیقت برای فیلم «پرواز ۱۷۵» اهدا شد.

همچنین سیمرغ بلورین این بخش به خیرالله تقیانی‌پور برای فیلم «قلب رقه» اهدا شد.

محمدحسین حقیقت پس از دریافت جایزه خود گفت: هر خیری به زندگی من برسد؛ قطعا از دعای خیر پدر و مادرم است. همیشه در فیلم‌ها وقتی یکی از همکاران اشتباهی مرتکب شود، پدرم به آن‌ها تذکر می‌دهد و این استدلال را دارد که هر کسی ممکن است اشتباه کند اما ما باید مصحلت کل فیلم را درنظر بگیریم. عزیزان من به عنوان‌ فرزند کوچک سینما می‌گویم که با هر سلیقه و گرایشی باید بمانیم پای هرچیزی که هستیم و این اشتباهات را به فراموشی بسپاریم.

در ادامه کلیپی از بخش جلوه‌گاه شرق در بخش بین‌الملل جشنواره امسال پخش شد.

سلمی مصری، احمد مجتبی زمال، کاتسومی یاناگی جیما، عزیز ژامباکیوو و ابوالقاسم طالبی از جمله داوران مسابقه آسیا بخش جلوه‌گاه شرق برای اهدای جوایز روی سن آمدند.

در ادامه بخش‌هایی از فیلم «بازمانده» با بازی سلمی مصری برای حاضران پخش شد.

جوایز بخش بین الملل چهل و دومین جشنواره فیلم فجر

سمیرغ بلورین بهترین دستاورد هنری بخش جلوه‌گاه شرق به تاسنیا جمیل بازیگر فیلم «فاطیما» اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه این بخش به نسیم باستانی برای فیلم «ظاهر» اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی این بخش به محمدعسگری برای فیلم «آسمان غرب» اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم این بخش به ذوالجار گل پوروداش برای فیلم «رویای خواب زمستانی» اهدا شد.

در ادامه‌ کلیپی از گزارش دبیرخانه بخش بین‌الملل چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر پخش شد.

در ادامه این مراسم نوبت به بخش سینمای سعادت رسید و کلیپی درباره این بخش بین‌الملل برای حاضران پخش شد.

وو لانگ، خوزه ماریا لارا، سرگی دورستووی، کارن آویتیسیان، آندره مورگان و هاتف علیمردانی داوران بخش سینما سعادت برای اهدای جوایز روی سن آمدند. احمدرضا معتمدی به دلیل کسالت در این مراسم حضور نداشت.

برگزیدگان بخش سینمای سعادت

سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری این بخش به آنجلوس رالیس برای فیلم «آفرین در عصر سیلاب» اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به آلساندرو باردانی برای فیلم «بهترین قرن زندگی من» اهدا شد.

در ادامه ویدیویی از آلساندرو باردانی پخش شد که درباره دریافت این جایزه و حس و حال خود توضیح داده بود.

سیمرغ بلورین بهترین کارگردان در این بخش به آلخاندرو روخاس و خوآن واسکوئز برای فیلم «در بدو ورود» اهدا شد.

جایزه ویژه هیات داوران بخش سینمای سعادت به محمود کلاری برای فیلم «تابستان همان سال» اهدا شد‌.

او پس از دریافت جایزه گفت: خیلی ممنونم. من خواهش می‌کنم از تهیه کننده فیلم آقای اوجی که اینجا تشریف بیاورند. بدون همراهی ایشان این فیلم ساخته نمی‌شد.

سیمرغ بهترین فیلم در این بخش به استفان کوماندراف برای فیلم «به درس‌های بلاگا» اهدا شد.

سپس ویدیویی از این کارگردان در سالن پخش شد.

در ادامه محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی همراه با دو دختر خود روی سن حاضر شد و به بیان صحبت‌های خود پرداخت.

وی سخنان خود را با دعای تحویل سال شروع کرد و گفت: سال جدید سینمای ایران را به همه شما عزیزان تبریک می‌گویم. سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان حاضر ارجمند. سال گذشته لحظات تلخ و شیرینی برای سینمای ایران رقم خورد؛ تلخ به معنای درگذشت سینماگران بزرگ ایران مثل آقای مهرجویی، خانم پروانه معصومی، آقای آتیلا پسیانی و خاطرات تلخ دیگری مانند بحث معیشت و اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران که در جلسات مکرر مسایل خود را مطرح کردند. ما همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردیم این مشکلات را برطرف کنیم البته که این مسایل ادامه دارد و سعی داریم که همه آنها را در جلسات متعدد همراه وزیر محترم ارشاد برطرف کنیم.

وی ادامه داد: در دوران کرونا و پساکرونا و اغتشاشاتی که شکل گرفته بود که سینمای ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با تنفس مصنوعی ادامه حیات داد. خوشبختانه در حال حاضر جان گرفته است و امروز شرایط مطلوبی دارد. مخاطبانی که از سینما قهر کرده بودند، فیلم های سینمای امسال را دیدند. احیای سینمای ایران با فروش خوبی رقم خورد و برخی از دوستان نقد می‌کنند که چرا جای برخی از آثار خالی بود و من می‌گویم اگر سینما را یک خانواده در نظر بگیریم که پدر آن کرایه خانه را پرداخت نکرده باشد و مادرش بیمار باشد، شما در چنین خانواده‌ای چه می‌کنید؟ آیا در چنین شرایطی برای بچه‌های خانواده شاهنامه می‌خوانید؟

رییس سازمان سینمایی تاکید کرد: برای دوستانی که نقد می‌کنند چرا برخی فیلم ها حضور ندارند، باید بگویم که ما باید ابتدا اقتصاد سینما را درست می‌کردیم و در برنامه های آتی به مسایل دیگر بپردازیم.

خزاعی یادآور شد: در ۴۰ سال گذشته، ۵۷۰ سالن سینما ساخته که به همت دولت ۲۵۰ سالن به آن اضافه شده است. تمام تلاش ما این است که تا پایان دولت سالن‌های سینما را به ۱۰۰۰ سالن برسانیم که جهش خوبی در سینما است.

وی ادامه داد: علی رغم اینکه برخی فکر می‌کنند تولیدات سینمای ایران خوابیده است بالغ بر ۴۳۰۰ مستند کوتاه، تله فیلم، فیلم و غیره در سینمای ایران تولید شده است. همچنین سیاه نمایی از سینمای ایران رخت بربسته است اما این به معنای این نیست که ژانرهای مختلف در سینما تقویت نشود، ما به آثار مختلف نیاز داریم. سینما باید خوبی‌ها، زشتی‌ها و پلیدی‌ها را بییند و امیدوارم شاهد آثار خوبی در سینما باشیم؛ آثاری با رعایت اصول ما و مسائل شرعی. من شعاری مطرح کردم که سازمان سینمایی بر اساس آن پیش می رود و از ما نخواهید که آن را نقض کنیم.

رییس سازمان سینمایی بیان کرد: آخرین نکته اگر بخواهیم همدلی در سینمای ایران برجا باشد، باید از دو قطبی بودن در سینما جلوگیری کنیم. درست است که منافع برخی در دو قطبی بودن سینما است اما ما باید تلاش کنیم که این اتفاق نیفتد. بحث دامن زدن به دو قطبی بودن در رسانه‌ها مطرح بود در حالی که باید بخش خصوصی با همکاری بخش دولتی از سینمای ایران حمایت کند.

وی درباره حضور سازمان‌ها و ارگان‌ها در جشنواره فجر ۴۲ مطرح کرد: این بحث به امروز سینمای ایران برنمی‌گردد. بزرگان زیادی در همین سینمای ایران کار خود را با حمایت نهادها ادامه دادند و امروز چه شده که حضور نهادها را نقد می‌کنند؟ صادقانه از بخش خصوصی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی… تشکر می‌کنم.

خزاعی گفت: ما باید برای اعتلای سینمای قدرتمند، تولید آثار، تصویرسازی درست و پیشرفت کشورمان و همچنین تقویت جامعه و خانواده و امید به آینده همصدا باشیم.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه بین‌الملل نیز اتفاقی که در غزه می‌افتد، بی‌سابقه است و در ۱۰۰ سال اخیر همچین اتفاقی نداشتیم چرا که بالغ بر ده هزار کودک و خردسال در جنگ نابرابرانه کشته شدند. روز به روز جریان مقاومت ریشه‌دارتر خواهد شد و هر خردسالی که به شهادت می‌رسد، کودکان دیگر وارد میدان می‌شوند. امروز باید سینمای ایران و ۷۰ کشوری که در جشنواره حضور داشتند، برای غزه تصویرسازی کنند و مقاومت مردم فلسطین و غزه را به رخ بکشند. خواهش می‌کنم مردم فلسطین و غزه را یک دقیقه بی وقفه تشویق کنید.

شهیدی فرد عنوان کرد: این نکته را ضمن یادآوری صحبت‌های آقای امینی عرض می‌کنم که از طرف آقای امینی ۶ هزار وام ۱۰۰ میلیون تومانی برای اهالی سینما درنظر گرفته شده است.

محمد معتمدی خواننده موسیقی ایرانی مهمان بخش دیگر آیین اختتامیه بود و همراه با گروه نوازندگان به اجرای زنده پرداخت.

شهیدی‌فرد با ادای احترام به درگذشتگان سینما گفت: ادای احترام داریم به کسانی که سال‌های پیش در همین سالن و روی صندلی‌ها نشسته بودند اما اکنون تنها یادشان با ماست.

در ادامه کلیپی از خاطرات سینمای ایران و درگذشتگان سینمای ایران پخش شد‌.

در بخش دیگر این مراسم کلیپ مسابقه ملی ایران پخش شد و با پخش این کلیپ اهدای جایزه بخش نگاه ملی آغاز شد که اولین جایزه به جایزه ویژه شهید سردار قاسم سلیمانی تعلق داشت.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، زینب سلیمانی فرزند شهید قاسم سلیمانی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی و مجتبی امینی دبیر جشنواره برای اهدای جایزه نگاه ملی ویژه حاج قاسم سلیمانی روی سن آمدند.

سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی و جایزه شهید قاسم سلیمانی به حبیب والی‌نژاد تهیه‌کننده فیلم «آسمان غرب» اهدا شد‌‌.

رسانه سینمای خانگی- سینمای دفاع مقدس هنوز جان دارد

فیلم سینمایی «مجنون» با محوریت زندگی شهید زین‌الدین در حالی در جشنواره فیلم فجر حضور دارد که پیش از این آثاری درباره فرماندهان بزرگ جنگ در ویترین این رویداد رونمایی شده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، آژیر قرمز، صفیر گلوله‌ها، زندگی زیر سایه جنگ، ترس، التهاب، دلهره، همه و همه تنها عناوین کوتاهی از توصیف حال و هوای دهه ۶۰ است، این ترکیب‌سازی‌ها را می‌توان همچنان امتداد داد و به فهرست بلندبالایی از آنها رسید؛ ویژگی‌هایی که حالا به یک خاطره جمعی تبدیل شده‌اند. خاطراتی که البته خوش نیستند و هنوز هم که هنوز است می‌توان آثار و تبعاتش را در زندگی بخشی از مردم مشاهده کرد، آنجایی که هنوز مادران چشم انتظار فرزندان هستند، آنجایی که هنوز هر چند وقت یک‌بار شهر آکنده از نشانه‌های پیکرهای بی‌نشان می‌شود، آنجایی که هنوز سینه‌ها زخمی است از رنج‌هایش، از آلامش و حتی از یادآوری‌اش.

سینمای ایران البته در طول چهار دهه پس از انقلاب همواره سهمی چشمگیر در ثبت و مخابره این تصاویر داشته است، اگر در هر زمینه دیگری هم بخواهند آماج انتقادش قرار دهند و بگویند کمیتش می‌لنگیده اینجا اما همان خاکریزی است که پا پس نکشیده است، می‌شود صفحات تاریخ را ورق به وق مرور کرد و دید در هر برهه‌ای گرچه گاهی کمرنگ اما همواره پرچمش در اهتزاز بوده است. «دفاع مقدس» حالا عنوان بومی‌ترین ژانر سینمای ایران را با خود به یدک می‌کشد که از همان روزهای آغاز جنگ، سینماگران عازم جبهه‌های جنگ شدند تا چه در قالب فیلم مستند و چه در قالب فیلم داستانی، قصه‌هایی از جهاد رزمندگان و زندگی پرتلاطم و پر تشویش مردم را به تصویر بکشند و حالا استفاده از ویلچر به جای ریل تراولینگ برای فیلمبرداری یکی از خاطرات آن دوره است.

دهه ۶۰ و ۷۰ را به دلیل قرابت زندگی مردم با سایه جنگ می‌توان از درخشان‌ترین روزهای سینمای دفاع مقدس توصیف کرد؛ آثاری که هم از منظر تعداد مخاطب و هم از منظر فروش از موفق‌ترین فیلم‌ها به شمار می‌رفتند به‌طوری‌که حالا در این بازار پرفروغ فیلم‌های کمدی به آمارشان استناد می‌شود و هر فیلمسازی در سودای سبقت گرفتن از محصولات تصویری آن روزگاران است، آرزویی که البته تاکنون دست‌نیافتنی بوده است. در دهه هشتاد اما با فاصله گرفتن از روزهای جنگی و ظهور معضلات اجتماعی تازه، شعله شمع سینمای دفاع مقدس هم به خاموشی گرایید، عمده محصولات این دهه با یک آفت جدی رو به رو بود، فیلم‌هایی که تولید می‌شدند اساسا مخاطبانی را با خود همراه نمی‌کردند، شکست‌های پی‌درپی‌اش در گیشه باعث شد تا عده‌ای در تحلیل‌ها عنوان کنند تاریخ انقضای قصه‌های جنگی به سر آمده است در دهه ۹۰ اما با ظهور نظام‌های پشتیبانی‌کننده جدید و البته فیلمسازان تازه‌نفس، این سینما جانی دوباره گرفت، سازمان سینمایی اوج یکی از همین بازوهای اجرایی بود که توانست فرصتی تازه برای احیایش فراهم کند. حالا به بهانه حضور فیلم سینمایی مجنون با محوریت شهید زین‌الدین در ویترین چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر به مرور بیش از یک دهه فعالیت این سازمان در حوزه سینمای دفاع مقدس پرداخته‌ایم.

ایستاده در غبار/ محمدحسین مهدویان

این روزها مشغول تصویربرداری دنباله سریالش برای شبکه نمایش خانگی است، کارگردانی که گرچه این روزها منتقدان بسیاری به خود می‌بیند اما در چند نوبت در زمان اکران فیلم‌هایش مخاطبان و منتقدان را میخکوب می‌کرد تا هر بار با تولید اثری تازه شاخک‌ها برای تماشایشان تیز و کنجکاوی‌ها برانگیخته شود. فیلمسازی که گرچه جوان است اما هم فیلم پرمخاطب در کارنامه‌اش دارد هم فیلم توقیفی، سینماگری که گاه زبان به گله گشوده و گفته نه «این وری‌ها پای کارش ایستاده‌اند نه آن وری‌ها» که با این حال از او به عنوان یک استعداد مسلم یاد می‌کردند. از محمدحسین مهدویان می‌گویم. او اولین گامش در سینمای حرفه‌ای را اتفاقا با یک فیلم دفاع مقدسی برداشت؛ «ایستاده در غبار»، فیلمی که به جهت سبک تازه‌ فیلمسازی‌اش در آن دوره از جشنواره با بازخوردهای دوگانه‌ای مواجه شد؛ عده‌ای آن را جریانی تازه و حیرت‌انگیز در سینمای ایران معرفی می‌کردند و عده‌ای فیلمی وامانده که میان «مستند» و «داستانی» در نوسان است. محمدحسین مهدویان «ایستاده در غبار» را در سال ۹۴ تولید کرد، فیلمی که اولین تجربه سینمای ایران در سبک داکیو درام بود و همین موضوع باعث می‌شد عده‌ای از تماشاگران به دلیل ناآشنایی از این سبک از آن فاصله بگیرند. با این حال این فیلم آغازگر مسیر تازه فیلمسازی دفاع مقدس بود.

 «ایستاده در غبار» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد



«ایستاده در غبار» را احتمالا با آن تصویر جادویی از سربازی بی‌سیم به دست به یاد بیاورید که در خاک‌ریز سر به پایین انداخته و بی‌سیم را رو به بالا گرفته است؛ فیلمی که روایتی از زندگی احمد متوسلیان ارائه می‌کرد و کودکی تا ربایش او را به تصویر می‌کشید.

تنگه ابوقریب/ بهرام توکلی

حالا پنج سالی می‌شود که از سینما فاصله گرفته است. کارگردانی که تجربه‌های متاخرش در شبکه نمایش خانگی بی‌آن‌که مخاطبان چندانی را جذب کنند به کناری رفتند تا نامش بیش از پیش فراموش شود. کارگردانی که سهمی در ثبت چهره‌های ملی در قاب سینما دارد اما به نظر می‌رسد به دوری خودخواسته‌ای از سینما تن داده، او بهرام توکلی است.

مخاطبان پیگیر سینما احتمالا او را بیشتر به واسطه ساخت «پرسه در مه» یا «اینجا بدون من» بشناسند او اما یک سطر از سینمای دفاع مقدس را هم از آن خود کرده است، همان جایی که تنگه ابوقریب را ساخت. سال ۹۶ را دوستداران سینما به یاد دارند، تنها انتشار یک خط خبر از همکاری اوج با بهرام توکلی کافی بود تا موجی از تعجبات جاری شود. پیوندی که دوسویه بود و از آغاز خط و ربط تازه همکاری‌های این نهاد خبر می‌داد. فیلم در جشنواره رونمایی شد و با آنکه دستاوردی در حوزه فنی فیلم‌های سینمایی به شمار می‌رفت و هرچند پنج سیمرغ این رویداد را به خود اختصاص داد اما با نقدهایی جدی مواجه شد، سر انجام هم در اکران عمومی با یاس مخاطبان رو به رو شد.

این فیلم روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در برابر لشکرکشی رژیم بعث برای عبور از تنگه استراتژیک ابوقُرَیب و حمله به فَکّه و شرهانی در روزهای پایانیِ جنگ.

۲۳ نفر/ مهدی جعفری

مهدی جعفری از علاقه‌مندان به سینمای دفاع مقدس است، همین چند سال پیش بود که فیلمش با نام «یدو» در همین رویداد در بخش جوایز خوش درخشید و بدون آنکه به اکران سینمایی دربیاید از تلویزیون پخش شد تا بار دیگر این واقعیت را عیان کند که میان نظرات هیات داوران و نظرات توده مردم فاصله‌ها بسیار است! یک سال بعد از تولید «تنگه ابوقریب»، مهدی جعفری «۲۳ نفر» را ساخت. اگر برنامه‌های تلویزیونی ابتدای دهه ۹۰ را مرور کنید

 «۲۳ نفر» اقتباسی از کتاب «آن ۲۳ نفر» بود

احتمالا حضور چند مرد میانسال را به یاد بیاورید که در زمان جنگ تحمیلی و در حالی که نوجوانی از سن ۱۳ تا ۱۷ سال بودند به اسارت رژیم بعث عراق درآمده بودند، مردانی که سوژه کتاب «آن ۲۳ نفر» بودند و بعدها همین سوژه اقتباس و دستمایه ساخت «۲۳ نفر» شد؛ اثری که در نظرسنجی جشنواره‌ای ششمین فیلم برتر از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر، شد و توانست سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی را دریافت کند.

آبادان یازده ۶۰/ مهرداد خوشبخت

مهرداد خوشبخت این روزها فیلم سینمایی «پالایشگاه» را روی پرده دارد. فیلمی که گرچه حالا یک شکست سخت برای نهاد پشتیبانی‌کننده‌اش یعنی فارابی به شمار می‌آید اما از همان زمان تولید هر بار حاشیه‌هایش آن را بر صدر اخبار می‌نشاند. کار تا جایی پیش رفت که در جشنواره سال گذشته خوشبخت آن را به دلیل آماده نبودن بخش‌های فنی، یک فیلم مزخرف توصیف کرد که قابل دفاع نیست، قصه «پالایشگاه» اما از دل ساخت «آبادان یازده ۶۰» متولد شد. فیلمی که وجهی رسانه‌ای داشت و بر اهمیت رادیو و البته رسانه در زمان جنگ و در پیشگیری از سقوط آبادان تاکید می‌کرد. «آبادان یازده ۶۰»‌ در سال ۹۸ با اقتباس از «فرکانس ۱۱۶۰» نوشته فضل‌الله صابری ساخته شد، خوشبخت در توصیفش عنوان می‌کرد این فیلم برگرفته از اتفاقات واقعی در روزهای جنگ‌زده آبادان است که اتفاقا توانسته اهالی آن منطقه را با خود همراه کند.

منصور/ سیاوش سرمدی

منصور ستاری را فرمانده ایده‌های بزرگ می‌نامند، خلاقیت‌هایی که برای حفظ توان هوایی ایران در دوران جنگ تحمیلی به کار می‌برد باعث ایجاد شبکه‌ای منسجم و هماهنگ از رادارها شده بود، در وصفش می‌گویند: «در عملیات بزرگی مانند فتح‌المبین و بیت‌المقدس استفاده از سامانه پدافند هوایی هاگ، برای نخستین‌بار و به‌ ابتکار شهید ستاری به‌صورت مستقل عملیاتی شد. یعنی با استفاده از رادار متصل به سامانه، کاری شد که شبکه‌ای درهم تنیده و متشکل از چندین رادار تصویری گسترده از آسمان کشور ارائه دهد» شهیدی که با تکیه بر توانمندی‌های داخلی بر خودکفایی در حوزه صنایع هوایی و دفاعی تأکید داشت و باعث شد بخشی از جنگ‌ را رهبری کند. زندگی پر اتفاق شهید منصور ستاری باعث شد تا در سال ۹۹ سیاوش سرمدی در «منصور» طرحی از زندگی او دراندازد. کارگردانی که پیشتر به سینمای مستند مشغول بود و اولین تجربه سینمای داستانی را با همین فیلم آزمود، فیلمی که رگه‌های علاقه‌مندی سیاوش سرمدی به سینمای مستند را هم در خود داشت و باعث ارایه تصویری مستند گونه از زندگی این شهید شده بود.

 «منصور» روایتی از زندگی شهید منصور ستاری است



«منصور» روایتگر ساخت اولین جنگنده کاملا ایرانی است و همچنین سال‌های پایانی دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد که ایران به شدت درگیر کمبود تسلیحات نظامی است و تیمسار ستاری بر یک پروژه مهم کار می‌کند.

غریب/ محمدحسین لطیفی

محمدحسین لطیفی که در جشنواره امسال عضوی از هیات انتخاب بود سال گذشته با فیلم سینمایی «غریب» در همین رویداد حاضر شد. «غریب» اقتباسی از کتاب «محمد مسیح کردستان» است که در ابتدا هم به همین عنوان مجوز ساخت گرفت. فیلمی که حامد عنقا نویسندگی و تهیه‌کنندگی آن را توأمان بر عهده داشت تا به یکی از مهمترین فیلم‌های سال گذشته در ویترین فجر تبدیل شود. جنگ در کردستان اما شکلی متفاوت داشت، حمله عراق از یک سو و قدرت‌گیری گروهک‌های تروریستی از سوی دیگر، موازنه و معادلات این تخاصم را پیچیده کرده بود تا اهالی آن منطقه از هر سو زیر آتش باشند، «غریب» شمایل یک قهرمان در فرونشاندن التهابات منطقه کردستان را به تصویر می‌کشد، فیلمی درباره زندگی شهیدبروجردی که همزمان با رونمایی‌اش در جشنواره این انتقاد را با خود به همراه داشت که برای درکش مخاطب نیازمند اطلاعاتی فرامتن است.

مجنون/ مهدی شامحمدی

گام تازه سازمان اوج در عرصه سینمای دفاع مقدس فیلم «مجنون» است. مهدی شامحمدی به عنوان کارگردانش پیش از این تجارب مستند بسیاری داشته و در اولین قدم در سینمای داستانی ترجیح داده سراغ روایت‌هایی از جنگ برود، فیلمی با محوریت شهید زین‌الدین بسازد که اتفاقا پیش از این سینماگران بسیاری را برای ساخت زندگی‌اش وسوسه کرده بود، مسئول اطلاعات و عملیات سپاه دزفول که نقش موثری در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس داشت. سجاد بابایی که سال گذشته سیمرغ بهترین نقش مرد را دریافت کرده بود و بیشتر او را به واسطه حضورش در سریال نه قسمتی «سقوط» به یاد می‌آوریم نقش شهید زین‌الدین را در این فیلم ایفا کرده است. این فیلم ایثار شهید زین‌الدین و همچنین رزمندگان لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در جزیره مجنون و عملیات خیبر را روایت می‌کند.

حالا باید دید این فیلم می‌تواند پرتره‌ای ماندگار از یک شهید را به یاد بگذارد و بار دیگر سینمای دفاع مقدس را به روزهای اوج خود نزدیک کند یا خیر.

 فیلم سینمایی «مجنون»

رسانه سینمای خانگی- برای او که نظیر نداشت و ندارد

به مرد هزار چهره شهره است و همچنان می‌تواند شما را با ذوق و هنرش غافلگیر کند اما پای مردم که به میان بیاید، نشان داده فقط یک چهره دارد؛ در کنار مردم اما نه با جنجال و هیاهو.

به گزارش ایسنا، امروز، ۱۵ بهمن ماه زادروز علی نصیریان است؛ هنرمندی که امسال ۸۹ ساله می‌شود. در این سال‌ها، کم فراز و فرود زندگی را تجربه نکرده و در کنار تمام افت و خیزها دو باری هم طعم بازجویی را چشیده، یک بار پیش از انقلاب و در اوایل جوانی و بار دیگر دهه ۹۰ به دلیل بازی در اثری نمایشی که این بار دوم، دیگر یک جوانی تازه از راه نرسیده نبود بلکه علی نصیریانی بود که با مویی سپید و کوله‌باری تجربه‌ به دادسرای هنر و رسانه رفت تا برخی از پرسش‌ها را در باب اجرای نمایش «تانگوی تخم‌مرغ داغ» به کارگردانی هادی مرزبان پاسخ بدهد. تجربه ناخوشایندی بود برایش اما لب به گلایه نگشود.

حتی آن شب سرد زمستانی که در اختتامیه سی و هفمین دوره جشنواره فیلم فجر برای اولین بار به سخن آمد و باور بسیاری از ما را شکست که در تمام این سال‌ها سیمرغی از جشنواره فیلم به خانه نبرده و به قول خودش بعد از ۴۰ سال برای بازی در فیلم «مسخره‌باز» کار همایون غنی‌زاده، سیمرغ درجه دو (نقش مکمل) گرفت، شاید این تنها باری بود که سفره دلش را بعد از این همه سال برای موضوعی شخصی، باز می‌کرد. آن شب حرف دلش را زد و دلگیری‌اش را نشان داد ولی دیگر دنباله ماجرا را نگرفت و این قصه را همان جا تمام کرد ولی طعم تلخ آن با ما ماند.

علی نصیریان متعلق به نسلی است که یک شبه ره موفقیت نپیموده و قله‌ها را فتح نکرده است.

او که از دوران کودکی، صدای خود را کشف کرده و شوق هنر را در خود یافته بود، متعلق به دورانی است که هنوز خبری از تلویزیون نبود و رادیو تنها در برخی از خانه‌ها یافت می‌شد. دوره‌ای که کتابی درباره تئاتر منتشر نمی‌شد و تنها کتاب موجود، «هنر تئاتر» عبدالحسین نوشین بود.

در کودکی او، هنوز تخت‌حوضی در عروسی‌ها و جشن‌ها اجرا می‌شد و تعزیه برای خودش جایگاهی داشت.

گاهی با مادرش زیر آواز می‌زد و تصنیف‌هایی را می‌خواند که به روی کاغذی کاهی نوشته شده بود و به ریالی، می‌شد آنها را خرید.

جزو اولین کسانی بود که در هنرستان هنرپیشگی مشق بازیگری کرد و بعدها به اداره هنرهای دراماتیک رفت و در تمام سال‌های نوجوانی و جوانی، لحظه‌ای از شوق نایستاد. هم نوشت و هم کارگردانی کرد و بیش از همه هم بازیگری. ولعی داشت برای خواندن و کشف کردن ولی می‌دانست که «علم عشق در دفتر نباشد» و باید در کنار خواندن و دیدن، کار هنر را به ذوق سپرد و خلاقیت.

با شکل‌گیری موج نو سینما، او نیز همچون دیگر هم‌قطاران خود، بازی بر پرده نقره‌ای را آغاز کرد و با رواج تلویزیون، از کسب تجربه در این مدیوم نیز غافل نشد.

کارنامه هنری او بی‌نیاز از معرفی است اما کمتر هنرمندی مانند او داریم که در آستانه ۹۰ سالگی همچنان بتواند با ذوق و استعدادش تماشاگر را خیره کند. اما فقط بحث توانمندی هنری نیست که هنرمندان مستعد، کم نداشته‌ایم، علی نصیریان اما قدر خود را می‌داند. درباره هر موضوعی، اظهار نظر نمی‌کند و حتی به سختی به گفتگوهای مطبوعاتی تن می‌دهد. اگر موضوعی برایش جذابیت داشته باشد، در چند جمله کوتاه، نظر خود را به صورت شفاف بیان می‌کند که نمونه‌های آن واکنش به حذف درس ادبیات از کنکور است و نیز دفاع از هنرمندان سیاه‌باز در برابر نظرات غیرکاشناسانه یکی از مدیران شهرداری که سیاه‌بازان را به نژادپرستی محکوم کرده بود.

او که یکی از اولین اعضای گروه هنر ملی به سرپرستی زنده‌یاد عباس جوانمرد است، به خوبی نشان داده که ملی بودن، تنها به انتخاب یک متن یا شیوه اجرایی نمایش ایرانی نیست بکه ملی بودن به معنای آن است که به عنوان یک هنرمند چگونه و با چه کیفیتی در کنار ملت باشی.

و این چنین است که بهار سال گذشته که مهمان شب بازیگران خانه تئاتر بود، تنها به بیان چند جمله اکتفا کرد و گفت: «وقتی حال مردم خوش نیست، جشن گرفتن بی‌معنی است و خوب بود به جای جشن، دورهمی ترتیب می‌دادیم و با یکدیگر گفتگو می‌کردیم.»

او که خیلی گزیده در محافل هنری حضور پیدا می‌کند، اگر قرار باشد به جشنواره یا رویدادی نرود، به صورت مکتوب و رسمی و در محترمانه‌ترین شکل ممکن، خود را از حضور در آن برنامه معاف می‌دارد و همه اینهاست که او را به علی نصیریان تبدیل کرده؛ هنرمندی که خطاب به نسل جوان می‌گوید که نومیدی و کم آوردن در کار هنر، جایی ندارد و باید ماند و ساخت و کار کرد ولی قدر خود را دانست و تن به پلشتی‌ها نداد.  

علی نصیریان امسال با فیلم «نوروز» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد.

رسانه سینمای خانگی- پوشش جشنواره فیلم فجر در رادیو

 شبکه‌های رادیویی با مستقرشدن در برج میلاد، محل برگزاری چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به پوشش این رویداد فرهنگی می‌پردازند. 

به گزارش رسانه سینمای خانگی از معاونت صدا، برنامه باغ هنر رادیو ایران از پنجشنبه ۱۲ بهمن ساعت ۱۶ به پوشش خبری و حاشیه‌های جشنواره فیلم فجر اختصاص دارد. در این برنامه هر روز با حضور کارشناسان و عوامل، فیلم های اکران شده هر روز نقد و بررسی خواهند شد و گزارشگران برنامه، نظرات مردم و مهمانان را در خصوص فیلم های اکران شده و برگزاری این جشنواره جویا می شوند.

رادیویی ها با «برداشت ۴۲» میزبان سینمایی ها

برداشت ۴۲ عنوان ویژه برنامه رادیو فرهنگ برای پوشش رویدادهای جشنواره فیلم فجر است. این برنامه از ۱۲ بهمن از ساعت ۱۶ و ۴۰ دقیقه به صورت زنده و تصویری به همت گروه ادب و هنر رادیو فرهنگ از محل برگزاری جشنواره فیلم فجر تقدیم علاقه مندان برنامه‌های سینمایی می‌شود. برداشت ۴۲ علاوه بر آنتن رادیو فرهنگ موج اف ام ردیف۱۰۶ مگاهرتز، در پایگاه اطلاع رسانی این شبکه و ایران صدا پخش تصویری خواهد شد.

آخرین رویدادها به روایت «هدهد صبا»

برنامه هدهد صبا از محل برگزاری جشنواره راهی آنتن رادیو صبا می شود و مخاطبان را در جریان آخرین اخبار و رویداد های این جشنواره قرار می دهد. این برنامه در قالب گفت وگو با مسئولان، هنرمندان، خبرنگاران و ارائه گزارشی از رویداد های این جشنواره و نقد و بررسی اتفاقات جشنواره ساعت ۱۳:۳۰ تقدیم مخاطبان می شود.

همراه با «سینما بهمن»

سینما بهمن کاری از گروه فرهنگ، جامعه و سلامت رادیو تهران است که به صورت زنده روی آنتن می رود. سینما بهمن در قالب مجله ای با آیتم های متنوع ساعت ۲۱ تا ۲۲ از رادیو تهران پخش می شود. این برنامه نگاهی تحلیلی به جشنواره فجر و فیلم های اکران شده دارد و به تاثیر جشنواره در اقتصاد شهر و جشنواره فجر از نظر بین المللی، ملی یا منطقه ای می پردازد. بررسی فیلم ها از دیدگاه بازیگری، فیلمبرداری، صدابرداری، فیلمنامه و موسیقی و… از دیگر مواردی است که در این برنامه پرداخت می شود. گفت وگو با عوامل فیلم های سینمایی همچون کارگردان، بازیگران، فیلمنامه نویس و …، اطلاع رسانی آخرین اخبار و رویدادهای جشنواره فیلم فجر و فیلم های در حال اکران از دیگر بخش های برنامه سینما بهمن است.

شنونده «کافه رادیو» از رادیو جوان باشید

برنامه کافه رادیو به بررسی آثار و نقد فیلم‌ها اختصاص دارد. گفت وگو با عوامل فیلم‌های در حال اکران، انعکاس حال و هوای جشنواره و … از دیگر بخش های برنامه است. این برنامه از ۱۲ بهمن هر روز با همراهی کارشناسان، منتقدان و هنرمندان پخش می شود. مینو خانی کارشناس و منتقد سینما، هر روز یکی از فیلم های حاضر در جشنواره را از لحاظ تکنیک، فرم ساخت و همچنین محتوای آن تحلیل و بررسی می کند. همچنین گزارشگر این برنامه با بازیگران و تمامی افرادی که فیلمشان در جشنواره حضور دارد، گفت وگو خواهد کرد.

همچنین کافه رادیو به معرفی فیلم‌ها و مروری بر تاریخچه جشنواره در سال‌های گذشته خواهد داشت و گزارشگران نیز پس از اکران فیلم‌ها سراغ مردم می روند و با آنها گفت وگو خواهند کرد. این برنامه کاری از گروه دانش و اقتصاد رادیو جوان که هر روز ساعت ۱۵ به مدت ۴۵ دقیقه از شبکه رادیویی جوان پخش می‌شود.

«استودیو هشت در سودای سیمرغ» رادیو نمایش

از ۱۲ تا ۲۱ بهمن ویژه برنامه استودیو هشت در سودای سیمرغ از ساعت ۱۸:۱۵ تا ۲۰:۰۰ و نیز برنامه سودای سیمرغ ویژه اختتامیه جشنواره فیلم فجر روز به تهیه کنندگی محمد بخشایش، گویندگی محمدحسین امیدی ، عطیه موذن و اسماعیل باستانی و گزارشگری شیما شیرازی ساعت ۹:۳۰ دقیقه روز ۲۲ بهمن از رادیو نمایش پخش می شود.

همچنین برنامه سینماگرام سودای سیمرغ به تهیه کنندگی: میثم کریمی، اجرای رکسانا قهقرایی و گزارشگری آتنا سادات محمدپناه از ۱۲ تا ۲۲ بهمن، ساعت ۲۱ به جشنواره فیلم فجر می‌پردازد.

رسانه سینمای خانگی- آنچه در قرعه‌کشی جشنواره فجر گذشت

مراسم قرعه‌کشی سانس‌ فیلم‌های چهل و دومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد که دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به صاحبان فیلم‌های غایب گفت: سخت است ولی صبور باشید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم قرعه‌کشی سانس‌ فیلم‌های چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دقایقی پیش در هتل اوین با حضور جمعی از سینماگران و اصحاب رسانه برگزار شد.

در این دوره از جشنواره ۳۳ فیلم در بخش‌های نگاه نو و سودای سیمرغ به رقابت می‌پردازند.

پس از پخش سرود جمهوری اسلامی ایران و قرائت آیاتی چند از کلام‌الله مجید این مراسم با اجرای محمود گبرلو آغاز شد.

محمود گبرلو گفت: جشنواره فیلم فجر همچین خورشید تابانی‌ست که نور و گرمای آن را در سینمای ایران شاهد هستیم تا از این گرما آثار درخشانی را برای مردم ایران خلق کنند. جشنواره فیلم فجر برای اهالی سینمای ایران است و همه اهالی ایران می‌آیند تا فیلم‌های خود را نمایش دهند.

در ادامه مجتبی امینی دبیر این رویداد، گفت: خوشآمد می‌گویم به خانواده محترم سینما، چشم بر هم زدیم و یک سال دیگر گذشت و قطار جشنواره به دوره چهل و دوم رسید خدا را شاکریم که امسال هم قسمت شد خانواده سینما در بستری آرام و امیدوار کرد هم آیند و جشن سینمای ایران را جشن بگیرند و وارد فصل جدیدی از تولیدات شویم و حاصل زحمات همه همکاران را در چهل و پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی در جشنواره چهل و دوم شاهد باشیم امسال جشنواره پرشور و پررنگ و پر رونق را خواهیم داشت و شاهد آثار ویژه‌ای در حوزه‌های مختلف و ژانرهای مختلف خواهیم بود فیلم‌های زیبا با مضامین جذاب و دیدنی.

وی افزود: این آثار مدیون زحمات همه دست‌اندرکاران خوب و دوست‌داشتنی خانواده سینماست که یک سال زحمت کشیدند کارگردانان، تهیه کنندگان و همه همه زحمت کشیدند افرادی که در طول سال تلاش می‌کنند تا در آخر سال شاهد خروجی این افراد باشیم امسال یک مقدار شرایط انتخاب سخت بود ۱۰۶ اثر به جشنواره رسید و دبیرخانه با آثار متنوعی رو به رو بود.

دبیر چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر ادامه داد: ۳۳ فیلم در جشنواره حضور دارند. شاید آثار برخی از دوستان از جشنواره جا مانده باشد خیلی از سال‌ها که در جشنواره فیلم داشتم برخی سال‌ها فیلم انتخاب و برخی موقع جا می‌ماند حس سختی است ولی شرایط ایجاب می‌کرد از این ۱۰۶ فیلم ۳۳ فیلم به جشنواره راه پیدا کند باید صبور باشیم و مهربانانه کنار بیایم باید حق بدهیم که این قسمت فیلم همکارمان بوده که در جشنواره باشد به همه تبریک می‌گویم. به همه خدا قوت می‌گویم امیدوارم با انرژی سال دیگر اثری جدید برای جشنواره آماده کنند.

امینی گفت: امیدوارم همه بدرخشند و ببینیم سیمرغ ها از آن چه کسی می‌شود به همه عوامل خسته نباشید می‌گویم به هر حال در هر بخش قرار است یک سیمرغ اهدا شود و شاید قسمت دیگران نشود از الان صبور باشید و ببینیم این سیمرغ قسمت چه کسی می‌شود اما به هرکسی که می‌رسد تبریک بگویم. پیشاپیش اگر قصوری باشد از شما حلالیت می‌طلبیم. جشنواره به همت شما برگزار می‌شود مالک این جشنواره خانواده سینما و اهالی رسانه است این میراثی است که دست ماست و باید به سلامتی به آیندگان بسپاریم. این میراثی است که چهل و یک دوره به امانت به اینجا رسیده و آبروی فرهنگ و هنر کشورمان است به امید جشنواره ای آرام و خوب برای مردم کشور ما. در بخش بین‌الملل هم شاهد مهمانان خواهیم بود و امیدوارم میزبان خوبی باشیم. به امید موفقیت همه.

در ادامه از پوستر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با حضور مجتبی امینی رونمایی شد.

این پوستر اثری از حمیدرضا بیدقی است. بیدقی درباره این پوستر گفت: فرمی که در این پوستر می‌بینید یک سرو با چهل و دو سیمرغ طراحی شده است چون در چهل و دومین جشنواره قرار داریم، سرو قدمتی به طول تاریخ کشورمان دارد و نماد مقاومت و ایست قامتی است در طول این چهل و دوره اتفاقات مختلف افتاده و بارها جشنواره به مرز برگزار نشدن رفته اما برگزار شده، این پوستر به این معناست که چراغ این جشنواره همیشه روشن خواهد بود.

سپس گبرلو اعلام کرد: امسال یک تغییر در قرعه‌کشی صورت گرفته و به این صورت است که قرعه‌کشی توسط بسیاری از پیشکسوتان انجام خواهد شد.

در ادامه علی مزینانی از تهیه‌کنندگان و فیلمبرداران قدیمی روی صحنه آمد و قلعه اول را برداشت. این قرعه به نام «شور عاشقی» به کارگردانی داریوش یاری افتاد.

مزینانی در این بخش گفت: ۶۲ سال از عمر سینمایی من می‌گذرد، امیدوارم همه دست‌اندرکاران وقتی به سن ما می‌رسند قدر هم را بدانند، نوبت همه می‌شود.

قرعه فیلم سینمایی «شور عاشقی» به سانس سوم روز ۲۰ بهمن افتاد.

قرعه دوم توسط بهرام عظیمی به فیلم سینمایی بی بدن به کارگردانی مرتضی علیزاده افتاد، عوامل این فیلم حضور نداشتند و در غیاب آنها محمد نیک‌بخت قرعه روز فیلم را برداشت. این فیلم در سانس سوم ۱۳ بهمن به نمایش درمی‌آید.

گیسو میشا احمدی قرعه بعدی را بیرون کشید. این قرعه به نام «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی افتاد. محسن عنایتی قرعه سانس فیلم را برداشت که به سانس چهارم دوشنبه ۱۶ بهمن افتاد.

جمشید مجد وفایی قرعه بعدی را برداشت، این قرعه برای فیلم «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور رقم خورد. عوامل این فیلم قرعه روز و سانس را برداشتند که به سانس سوم ۱۴ بهمن افتاد.

علی علایی منتقد سینما برای برداشتن قرعه بعدی به صحنه آمد این قرعه به نام «آبی روشن» به کارگردانی بابک خواجه پاشا رقم خورد. بابک خواجه پاشا قرعه روز فیلم خود را برداشت که این فیلم در سانس دوم پنجشنبه ۱۹ بهمن به نمایش درمی‌آید.

اصغر شاهوردی صدابردار پیشکسوت سینما که به دلیل وقوع حادثه در هنگام فیلمبرداری یک فیلم دچار بیماری شده است، قرعه بعدی را برداشت که این قرعه به نام «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی افتاد. در ادامه علی سرتیپی تهیه‌کننده این اثر از طریق قرعه‌کشی روز نمایش این فیلم را تعیین کرد که این فیلم ۱۵ بهمن در سانس سوم به روی پرده می‌رود.

یونس صباحی قرعه دیگر را برداشت، این قرعه به نام انیمیشن «شمشیر و اندوه» رقم خورد. عوامل این فیلم سانس نمایش این روز را در سانس سوم ۱۷ بهمن تعیین کردند.

مهین نویدی چهره‌پرداز دیگر سینماگری بود که قرعه را برداشت. این قرعه به نام «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد رقم خورد. این کارگردان قرعه روز نمایش را در سانس دوم ۱۸ بهمن تعیین کرد.

اسحاق خانزادی صدابردار سینما قرعه بعدی را رقم زد. این قرعه به نام «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی افتاد. سانس اول ۱۴ بهمن به این فیلم اختصاص پیدا کرد.

سعید خانی پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما برای برداشتن قرعه دیگر روی صحنه آمد. این قرعه به نام «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور افتاد. مصطفی سلطانی تهیه‌کننده این فیلم سانس اول جمعه ۲۰ بهمن را برای نمایش تعیین کرد.

نصرت کریمی تهیه‌کننده سینما قرعه بعدی را برداشت این قرعه به نام «میرو» به کارگردانی حسین ریگی رقم خورد. با حضور تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم سانس دوم ۱۵ بهمن را برای نمایش «میرو» تعیین کردند.

فریده ذاکری تعیین‌کننده قرعه بعدی بود، «ساعت جادویی» نام این قرعه بود، این فیلم در روز ۱۵ بهمن در سانس چهارم اکران خواهد شد.

محسن روزبهانی مدیر جلوه‌های ویژه نام «دروغ های زیبا» را از گوی بیرون کشید. این فیلم در سانس اول ۱۲ بهمن اکران خواهد شد.

عزت‌الله علیزاده از عوامل اجرایی جشنواره قرعه بعدی را به نام «احمد» به کارگردانی امیر عباس ربیعی رقم زد.

حبیب والی‌نژاد روز نمایش این فیلم را سانس دوم ۱۲ بهمن ماه تعیین کرد.

کاوه ایمانی تدوین‌گر سینما قرعه بعدی را برداشت. «دو روز دیرتر» ساخته اصغر نعیمی عنوان این قرعه بود. این فیلم در سانس سوم ۱۲ بهمن به نمایش درمی‌آید.

محمد محمدی از باسابقه‌های حوزه روابط‌عمومی سینما «معجزه پروین» را از گوی بیرون کشید.

محمدرضا شریفی‌نیا تهیه‌کننده این اثر روز نمایش «معجزه پروین» را سانس چهارم ۱۷ بهمن تعیین کرد.

عزت‌الله رمضانی‌فر بازیگر پیشکسوت سینما نام «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی از گوی بیرون کشید.‌ کامران حجازی تهیه‌کننده این اثر، قرعه نمایش فیلم را سانس اول ۱۳ بهمن ماه رقم زد.

محمدرضا فرجی از مدیران سازمان سینمایی قرعه بعدی را به نام «دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه حسینی رقم زد. این فیلم در سانس اول ۱۵ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

وحید رونقی مجری رادیو و تلویزیون قرعه بعدی را تعیین کرد که به نام «نپتون» به کارگردانی محمد ابراهیم غفاریان افتاد. نمایش این فیلم در سانس دوم ۱۷ بهمن ماه خواهد بود.

علی الله یاری فیلمبردار پیشکسوت سینما قرعه بعدی را از گوی بیرون کشید این قرعه به نام «ببعی» ساخته حسین صفارزادگان و میثم حسینی افتاد. این فیلم در سانس چهارم ۱۹ بهمن اکران خواهد شد.

مهتا ملک‌زاده از مدیران سالن‌های سینمایی برای برداشتن قرعه بعدی روی صحنه آمد، این قرعه به نام «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی افتاد. علی شیرمحمدی و بهروز افخمی تعیین کننده روز نمایش فیلم خود بودند که این فیلم در سانس دوم ۱۶ بهمن به نمایش درمی‌آید.

سیمون سیمونیان از پیشکسوتان و از عوامل اجرایی جشنواره قرعه بعدی را به نام «شهسوار» ساخته حسین نمازی برداشت. این فیلم در سانس دوم ۱۴ بهمن ماه اکران می‌شود.

علی احمدی‌کیا از مدیران تدارکات قرعه بعدی را به نام «نبودنت» به کارگردانی کاوه سجادی‌حسینی رقم زد. این فیلم به قید قرعه در سانس سوم چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

بهروز صادقی عکاس پیشکسوت «صبحانه با زرافه ها» را از گوی بیرون آورد. عوامل این فیلم هم در سالن حضور نداشتند. «صبحانه با زرافه ها» سانس چهارم ۱۴ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

سجاد رضایی خبرنگار سینما قرعه «پرواز ۱۷۵» به کارگردانی محمدحسین حقیقت را انتخاب کرد. این فیلم سانس چهارم ۱۳ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

روح‌انگیز شمس منشی صحنه قرعه بعدی را به نام «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی تعیین کرد. سانس دوم ۲۰ بهمن به این فیلم اختصاص دارد.

مرتضی یراق‌بافان‌ از قاریان قرآنی برنامه‌های سینمایی قرعه «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری را از گوی بیرون کشید. این فیلم در سانس چهارم ۱۲ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

رائد فریدزاده معاون بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی قرعه «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق را از گوی بیرون کشید. سانس سوم ۱۹ بهمن ماه به نام این فیلم رقم خورد.

علی رستگار خبرنگار سینمایی قرعه «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری را تعیین کرد. روز نمایش این فیلم به سانس دوم ۱۳ بهمن ماه اختصاص پیدا کرد.

محمدحسن اصلانی عکاس سینما قرعه فیلم «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز را رقم زد. این فیلم در سانس اول ۱۹ بهمن ماه به نمایش درمی‌آید.

علیرضا رحیم بصیری نام «آپارات‌چی» به کارگردانی قربانعلی طاهرف. را از گوی بیرون کشید. این فیلم به قید قرعه در سانس اول ۱۶ بهمن ماه اکران خواهد شد.

علی بختیان برنامه‌ساز تلویزیونی قرعه «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری را انتخاب کرد. روز نمایش این فیلم سانس اول ۱۸ بهمن خواهد بود.

بابک بیات از مسئولان تشریفات برنامه‌های سینمایی قرعه «بهشت تبهکاران» به کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی را از گوی بیرون کشید. این فیلم در سانس چهارم ۱۸ بهمن ماه اکران خواهد شد.

 ۱۷ بهمن ماه به دلیل شهادت امام کاظم در سانس اول نمایشی نخواهد داشت.  هم‌چنین سانس آخر ۲۰ بهمن ماه به اعلام نامزدهای این رویداد اختصاص دارد.

رسانه سینمای خانگی_نخستین جشنواره ملی رادیویی صدای شهر به ایستگاه پایانی رسید

اختتامیه نخستین جشنواره ملی رادیویی صدای شهر با هدف شناسایی، معرفی و تجلیل از استعدادهای حوزه تولیدات رادیویی در اصفهان برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتر اصفهان، یوسف افشارنیا، مدیرکل صدا وسیمای مرکز اصفهان در اختتامیه نخستین جشنواره ملی صدای شهر اظهار داشت: اصفهان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و مهد آزادگان، مشاهیر، نام‌آوران و فرهیختگان به‌ویژه هنر در همه زمان‌ها است.

وی با بیان اینکه بیستم دی، سالروز آغاز هفتاد و پنجمین سال فعالیت رادیو اصفهان است، خاطرنشان کرد: تجربه رادیو اصفهان در عرصه اجتماعی و مدیریت شهری کم‌نظیر است و عمر صدا و سیمای شهر به همکاری مدیریت شهری و صدا و سیمای حدود ۱۵ سال است.

افشارنیا با بیان اینکه هدف از برگزاری این جشنواره گسترش فرهنگ شهروندی بین مردم و کمک به مدیریت شهری برای فواصل مختلف مدیریتی  بود ادامه‌داد: در دوره ششم مدیریت شهری در کنار فعالیت‌های عمرانی، به حوزه فرهنگ  توجه ویژه شده است، کمتر استانی را سراغ داریم که روزانه دو تا سه ساعت در صدا و سیما برنامه خاص فرهنگ شهروندی و مدیریت شهری داشته باشد.

مدیرکل صدا و سیمای مرکز اصفهان خاطرنشان کرد: این همکاری مشترک بین شهرداری و مجموعه صدا و سیما، الگوی موفقی بوده و امیدواریم جشنواره صدای شهر که دبیرخانه آن در اصفهان قرار دارد، آثار فاخرتری را برای دوره‌های بعدی دریافت کند.

ابراهیم شمشیری، مدیرکل صدای استان‌های سازمان صدا وسیما گفت: با توجه به اینکه اصفهان یکی از شهرهای بزرگ کشور و دارای ظرفیت‌های گردشگری است، امیدواریم این جشنواره در عرصه بین‌المللی دیده شود.

وی خاطرنشان کرد: صدای شهر تجربه و تعامل مناسبی است که بین شهرداری و صدا و سیما برای رفع مشکلات شهروندان، اطلاع‌رسانی و آگاهی شهروندان وجود دارد و می‌تواند یک الگو و تجربه خوب برای سایر استان‌ها باشد.

مدیرکل صدای استان‌های سازمان صدا و سیما ادامه داد: امیدواریم رادیو اصفهان به‌عنوان یک رسانه اثرگذار، صمیمی و گرم تعامل خود را به‌صورت مستمر داشته باشد و از این سرمایه بزرگ استفاده کند.

علی قاسم زاده، شهردار اصفهان در این مراسم گفت: جشنواره امروز یک انگیزه  است و در صورتی که این جشنواره نبود شاید این آثار تولید یا خلق نمی‌شد. اما آیا همه کسانی که خلق اثر می‌کنند، آثار ماندگاری دارند؟

وی اظهار داشت:  یکی از نقاط ضعف دانشکده‌های هنر این است که به فلسفه و عرفان بهای کافی نمی‌دهند، یک هنرمند باید هستی‌شناس، عارف و فیلسوف باشد تا بتواند آثار بزرگی را خلق کند.

شهردار اصفهان افزود: ارزش اثر هنری هر کس اگر تمام عناصر را داشته باشد، به اندازه دنیای تولیدکننده آن است و هر چه دنیای ما بزرگ‌تر باشد، احتمال خلق اثر بزرگ‌تر نیز بیشتر خواهد بود.

رسانه سینمای خانگی- چه خبر از آثار جشنواره فیلم فجر

حدود ۲ هفته تا آغاز به کار بخش صحنه‌ای و خیابانی جشنواره تئاتر فجر باقی مانده، این در حالی است که آثار چند بخش از جشنواره هنوز اعلام نشده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پیش‌تر محمد مهدی سقایان، دبیر چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر در گفتگو با یکی از خبرگزاری‌ها خبر داد که بخش صحنه‌ای و خیابانی این دوره از جشنواره، اول بهمن ماه آغاز می‌شود اما بخش‌های دیگری همچون تئاترهای رادیویی و تلویزیونی و بخش پژوهش از ۲۶ دی ماه ( ۸ روز دیگر) آغاز به کار می‌کنند.

بر اساس اخباری که از سوی اداره کل هنرهای نمایشی منتشر شده، تاکنون آثار راه یافته به بخش‌های تئاتر تلویزیونی و رادیویی ، تازه‌های تئاتر ایران و مسابقه دانشجویی معرفی شده‌اند.

اهالی تئاتر خوب می‌دانند که معمولا در جشنواره‌های تئاتری، آثار بخش بین‌الملل در آستانه برگزاری جشنواره معرفی می‌شوند. چراکه عموما در این بخش ملاحظاتی مانند صدور روادید و … وجود دارد و تا زمانی که حضور گروه‌های خارجی به قطعیت نرسیده باشد، نمی‌توان اخباری در این زمینه منتشر کرد.

اما در این میان آنچه قابل تامل است، این است که هنوز نمایش‌های راه یافته به بخش‌های مرور و خیابانی از سوی جشنواره اعلام نشده‌اند. هرچند گروه‌های متقاضی شرکت در بخش‌ مرور تاحدودی از وضعیت حضور خود در جشنواره مطلع هستند، اما این موضوع به صورت رسمی اعلام نشده است.

یکی از مشکلات گروه‌های متقاضی شرکت در بخش مرور این است که اعلام دیرهنگام نتایج این بخش، سبب می‌شود گروه‌ها فرصت کمتری برای تمرین و آماده‌سازی کار خود داشته باشند که سبب افت کیفی آثار شرکت‌کننده در جشنواره تئاتر فجر می‌شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه عموم بازیگران، علاوه بر تئاتر، در رسانه‌های تصویری هم مشغول به کار هستند، شاید این تاخیر، موجب شود که کارگردان‌ها در هماهنگ کردن بازیگران نمایش‌های خود با مسائلی رو به رو بشوند و دوباره همین نکته هم سبب افت کیفی آثار می‌شود و این در حالی است که جشنواره تئاتر فجر به عنوان ویترین تئاتر کشور تلقی می‌شود و یکی از معدود فرصت‌هایی است که گروه‌های بین‌الملل می‌توانند نظاره‌گر بخشی از آثار نمایشی کشورمان باشند.  

از دیگر ویژگی‌های این دوره از جشنواره، حذف بخش اقلام تبلیغاتی و مسابقه عکس و پوستر است که واکنش برخی از عکاسان را به همراه داشت. ابراهیم حسینی، عکاسی که در چندین دوره جشنواره، دبیری بخش پوستر و عکس را بر عهده داشته است، در چند روز گذشته و در اظهارنظرهای گوناگونی نسبت به این موضوع گله داشته و عنوان کرده است که برگزارکنندگان جشنواره گفته‌اند که این بخش به دلیل صرفه‌جویی در بودجه، حذف شده در حالیکه بودجه بخش اقلام تبلیغاتی در قیاس با دیگر بخش‌های جشنواره بسیار ناچیز است و این گونه نیست که هزینه زیادی را به جشنواره تحمیل کند.

همچنین تا لحظه مخابره این خبر پوستر چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر رونمایی نشده است.

رسانه سینمای خانگی- شاید بهتر است یک خاکریز برگردیم

کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگان‌های دولتی بر ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقب‌تر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شده‌اند و بی‌توجهی به آن‌ها هیچ توجیهی ندارد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن‌ماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گل‌های باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه‌ ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان می‌داند و به مخاطبانش هم توصیه می‌کند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
 
«پالایشگاه» با درونمایه‌ای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.  
 
خوشبخت در گفت‌وگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختی‌هایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهاب‌های سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروه‌های فیلمسازی می‌گرفت – از ضرورت تولید فیلم‌هایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفته‌های زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ نداده‌اند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستان‌های تکراری، یک سنگر عقب‌تر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایت‌های پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.

او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگان‌های مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
 
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخش‌کننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:


 فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرد ولی مثل فیلم‌های مرسوم جنگی صحنه‌های انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلم‌هایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این‌ در شرایطی است که تعداد فیلم‌های کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همان‌ها می‌رود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
 
اولین نکته‌ ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاق‌هایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیش‌بینی می‌کردیم. این حداقل کاری بود که می‌شد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی می‌آید کاری نمی‌توان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق می‌افتد و یک ماجرای واقعی را روایت می‌کند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایت‌های پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را می‌بینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام می‌شود یا اینکه سوخت کشور را تامین می‌کند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه می‌شویم، روایت کرده‌ایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوان‌تر جایگزین قدیمی‌های پالایشگاه و شرکت نفت شده‌اند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاش‌هایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنه‌های انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
 
در بخش تبلیغات از تنها حربه‌ای که می‌توانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق می‌افتاد و حرفش این بود که این آدم‌های عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل می‌شوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آن‌ها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج می‌کنند.
 
 شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده می‌شود به نظر می‌رسد مستندی هم از آن ساخته‌اید.
 
آن‌ها مستند – مصاحبه‌هایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
 
 با توجه به سختی‌های ساخت چنین پروژه‌هایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
 
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار می‌شد که من در مرحله تحقیقات همکاری می‌کردم ولی به دلیل حادثه‌ای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژه‌ها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آن‌ها را می‌شنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
 
 مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
 
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری می‌کنم چون بخش عمده‌ای از آن را با هزینه خودم ساخته‌ام. در واقع در سفرهای شخصی‌ تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط می‌کردم و برای ساخت فیلم باید بازسازی‌هایی انجام شود که آن‌ها هزینه‌هایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع می‌کنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.

 
به نظر می‌رسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمی‌کردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمی‌شد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
 
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحه‌ای رسیدم. پیگیری‌های زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلی‌ها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت  آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده می‌شد و آن‌ها نیز به ما می‌دادند.


 
 فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
 
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.

یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم
 
 با چنین پروژه‌ای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر می‌رسد خیلی طبیعی بود که آماده‌سازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخه‌ای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟

 
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلم‌ها بسیار شلوغ بودند و نمی‌توانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاق‌ها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخه‌ای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلان‌ها بگیریم و خیلی از صحنه‌ها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آن‌ها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر می‌کرد و آن‌ها هم می‌گفتند اگر نمی‌خواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشته‌ای و من هم عذر خواهی می‌کردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمی‌شد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه این‌ها زمان‌بَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.

حالا از این نسخه‌ای که در سینماهاست راضی هستید؟
 
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخش‌های مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط می‌شود.
 
در میکس نهایی آیا صحنه‌هایی کم و زیاد شده‌ یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
 
 مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلان‌ها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شده‌اند.
 
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره می‌شود که فیلم به آن‌ها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟  
 
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ می‌دهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش می‌برد.

بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
 
 این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایده‌ای است که قبلا هم در باره آن صحبت کرده‌اید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلم‌های امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟  
 
به نظر من بخش‌هایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتاب‌ها ثبت شده یا در تاریخ شفاهی‌ها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر این‌ها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آن‌ها قرار نمی‌گیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر می‌کنم الان وقت آن است که سراغ بخش‌هایی برویم که تاکنون به آن‌ها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساخته‌ایم یعنی از خط مقدم فیلم‌های متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته می‌شوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم می‌جنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیت‌ها و آدم‌ها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی می‌شود ولی کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونه‌ای وجود دارد که می‌گوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می‌خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می‌شود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته می‌شد وقتی برای هلیکوپترها روغن می‌خواستند، عده‌ای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین می‌کردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوع‌ها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثی‌ها می‌جنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلم‌های زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگان‌های دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستان‌های غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستان‌ها می‌تواند از یک جنبه راحت‌تر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی می‌شوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقب‌تر می‌آیی خیلی چیزها را می‌توانی راحت‌تر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
 
 این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمک‌کننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کرده‌اید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعله‌های آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعله‌های آتش جنگ تعبیر می‌کنند، شما در آبادان بودید؟
 
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگ‌زده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمی‌گشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که  به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواص‌ها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصه‌های جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصه‌های زیادی دارند.

تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان می‌دهد که نسل جدید از دهه‌های ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمی‌دادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیت‌هایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همان‌ها هم واکنش‌های مثبت گرفتم چون این‌ها مطالب ناگفته‌ای است که نسل جدید باید آن‌ها را بداند.
 
البته توجه فیلمسازها هم می‌تواند به این مسائل جلب شود، موقعیت‌هایی هم پیش می‌آید که برای یکسری فیلم‌ها سرمایه‌گذاری بیشتری انجام می‌شود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلم‌ها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگان‌های دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیده‌اند، می‌گویند بعد از مدت‌ها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کرده‌اند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم می‌آید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در می‌آید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنه‌ها موقع اجرا درنمی‌آید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات می‌توان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.


 
 حالا که بر روایت‌های متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگ‌زده تاکید می‌کنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیب‌های جنگ بروید؟
 
سراغ این موضوع‌ها هم می‌توان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلم‌های خیلی کمی هم درباره جنگ‌زده‌ها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانی‌ها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلم‌های خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانواده‌ها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آن‌ها ساخته شده است وشاید از معدود نمونه‌های آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذاب‌تر ماجرا را نشان می‌داد.  
 
ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود

در پرداختن به این داستان‌ها خط قرمزها کمتر نمی‌شود؟
 
اگر بخواهیم به آسیب‌ها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسه‌سازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آن‌ها را از آبادان خارج کردند،  سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاه‌های کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی می‌خواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک می‌آید یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود.
 
 در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلم‌هایی که در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرند وارد شده‌اند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمی‌خواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیت‌های بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
 
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمی‌خواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار می‌آمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه‌ دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را می‌بینم به نظرم تمام بچه‌ها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی  خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آن‌ها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانس‌های بسیار اندکش در یاد مخاطب می‌ماند.  البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیری‌ها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آن‌ها می‌گفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران می‌گیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
 
 با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیه‌های زیادی ختم شد.
 
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح می‌دهم دربار ه آن حرفی نزنم.  
 
به فیلم برگردیم و صحنه‌هایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی می‌گفت برخی سمبل‌ها و مکان‌هایی که از جنگ در آبادان آسیب دیده‌اند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر می‌کنید چقدر از آنچه آقای تقوایی می‌گفت در آبادان انجام شده است؟
 
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شده‌اند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه می‌شوند که آبادان چه بوده، چه آدم‌هایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچه‌های شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچه‌های شرکت نفت کنترل می‌کردند چون نظم و انضباط را می‌دانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپن‌ها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیه‌بندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنه‌های زیادی را بنا به داستان‌های مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آن‌ها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی می‌کند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمنده‌ها و مردم داخل شهر می‌پخت. این‌ها اتفاق‌های خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
 
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعت‌هایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
 
ما در ساعت‌هایی در پالایشگاه کار می‌کردیم که کارکنان آنجا به ما می‌گفتند مگر دیوانه‌اید در این تایم فیلمبرداری می‌کنید؟ چون آن‌ها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل می‌کردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار می‌کردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخش‌هایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمی‌شد یا اگر هم دستگاه‌ها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام می‌دادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنه‌ها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آن‌ها پیش‌تر در گذشته‌های دور در پالایشگاه کار می‌کردند و بعضی سکانس‌هایی را که فیلمبرداری می‌کردیم آن‌ها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آن‌ها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم،  بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانه‌ها را نیز مخاطب این فیلم می‌دانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
 
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
 
چرا مشغول نوشتن فیلمنامه‌ای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمی‌گردد.
 
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلم‌ها در سینما با وجود تعدد فیلم‌های کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامه‌هایی را در نظر دارید؟
 
 در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمی‌توان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینه‌هایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینه‌های سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی می‌رود و متوجه می‌شود فیلمی که می‌بیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون می‌آید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش می‌کنیم در شهرستان‌ها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاق‌هایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکران‌های خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلم‌ها را نگاه می‌کنند، به این جنس فیلم‌ها نزدیک‌تر هستند.  

ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت می‌برد.
 
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلم‌ها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان می‌فروشد می‌گویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمی‌دانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانس‌های متعدد ضربه می‌زند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانس‌های محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا می‌کند و فروش بیشتری به دست می‌آورد در حالی که به چنین فیلمی  فضا داده نمی‌شود و بعد از مدتی اکران آن را تمام می‌کنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش می‌کنند. وقتی توقع فروش بالا می‌رود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردی‌های سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمی‌آید.  این روند سبب می‌شود سرمایه‌گذارها دیگر وارد حیطه فیلم‌های غیر کمدی نشوند. تمام این‌ها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلم‌های کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه می‌توان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمی‌توان با آن‌ها روی پرده برد.  
 

فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
 
طباطبایی:‌ بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلم‌های کمدی که در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شوند سبب می‌شوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی می‌کنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهواره‌ای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آنچه عسگرپور درباره وی‌او‌دی‌ها گفت

محمد مهدی عسگرپور گفت: اصل قانونی جرم و مجازات، اصل تناسب جرم و مجازات، رعایت اصول دادرسی و تجدیدنظرخواهی، توجه و استعانت به وجدان عمومی در تشخیص تخلف از نکات مهم در بحث انتظام‌بخشی وی او دی‌ها هستند.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، «هم اندیشی بررسی تهدیدها، فرصت‌ها و چشم‌انداز تولید و نشر سامانه‌های دیداری و شنیداری برخط» با حضور محققان، اعضای صنف وی‌اودی، سینماگران، ‌منتقدان و اهالی رسانه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در این هم‌اندیشی که عصر روز دوشنبه چهارم دی ماه در تالار امیرخانه خانه هنرمندان از سوی انجمن صنفی شرکت‌های نمایش ویدیویی برخط برگزار شد، نویسندگان هشت مقاله پذیرفته شده، نتیجه تحقیقات خود را ارائه کردند.

محمدمهدی عسگرپور دبیر انجمن صنفی شرکت‌های نمایش ویدیویی برخط، کامبیز نوروزی حقوق‌دان، مهدی کوهیان حقوق‌دان، افشین اصغری، علی افتخاری، مهرک محمودی، علی شاکر و حمیدرضا حیدرپور نویسندگان مقالات بودند که هر یک به شکلی خلاصه درباره تحقیق خود سخن گفتند. اشاره به بحث رگولاتور و تنظیم‌گری، حریم خصوصی، میزان مخاطبان و وضعیت وی‌اودی‌ها در ایران، بحث پادکست و موضوع حریم خصوصی از سرفصل‌ها موارد مطرح شده در این جلسه بود.

آمار و اطلاعات وی‌اودی‌ها در بازار ایران و خاورمیانه

علی شاکر نویسنده مقاله «بررسی تجارب بازار کسب و کار نمایش ویدیویی برخط در خاورمیانه و جهان» با تمرکز بر سه کشور ایران، امارات و مصر براساس آمار و تحقیقات توضیحاتی را درباره وضعیت بازار وی‌اودی‌ها ارائه کرد.

او در بخشی از سخنان خود گفت: انتظار می‌رود ظرفیت بازار رسانه و سرگرمی خاورمیانه تا پایان سال ۲۰۲۳ به ۳۹.۰۵ میلیارد دلار برسد و با نرخ رشد سالانه مرکب ۹.۴۱% تا سال ۲۰۲۸ به ۶۱.۲۳ میلیارد دلار برسد.

بخش دیگر تحقیقات شاکر به پیش‌بینی‌ها درباره بازار ایران اختصاص داشت: پیش‌بینی می‌شود تعداد کاربران VOD در ایران تا سال ۲۰۲۸ به ۴۵.۹ میلیون نفر افزایش یابد و همچنین پیش‌بینی می‌شود درآمد بازار VOD در ایران تا سال ۲۰۲۸ به ۴۶۲.۱ میلیون دلار آمریکا برسد.

علی شاکر بازه سنی ۲۴ تا ۳۵ سال را به عنوان بازه سنی عمده مخاطبان وی‌اودی‌ها در مصر و امارات متحده عربی عنوان کرد و همچنین در بخش دیگر تحقیق خود به موضوع هوش مصنوعی و نقشی که می‌تواند در وی‌ادی‌ها ایفا کند اشاره کرد و گفت: در وی‌اودی‌ها می‌توان دوبله را به وسیله هوش مصنوعی به گونه‌ای دیگر انجام داد به این ترتیب که همان اصطلاح‌ها را با همان لحن و صدا به هر زبانی که می‌خواهیم ترجمه کنیم. این اتفاق بسیار خوبی است که می‌تواند در وی‌اودی‌های داخل کشور بیفتد.

ساترا باید مستقل شود

جلسه با ارائه تحقیق «ارزیابی مقایسه‌ای نظارت بر محتوای آثار نمایشی سینمای خانگی در حقوق ایران و اسناد بین‌المللی» از سوی افشین عزیزی ادامه یافت. مهدی کوهیان و عزیزی به صورت مشترک این تحقیق را نوشته بودند. عزیزی با اشاره به اینکه پایه‌ی تحقیق از اختلاف نظرها در قوانین و مقررات موجود، آغاز شده است گفت: در میان سازمان‌هایی که در کشور ما وجود دارند سه سازمان و نهاد مدعی نظارت بر وی‌اودی‌ها بودند که این سه شامل وزارت ارتباطات و فناوری، سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

به گفته عزیزی در این تحقیق دلایل رد یا تایید نظارت هر یک از این نهادها مورد بررسی قرار گرفته است: وظایف وزارت ارتباطات فناوری بیشتر حوزه‌های تمهیدات شکلی را در برمی‌گیرد و صلاحیت‌های این وزارت‌خانه به حوزه محتوای صوت‌وتصویر نمی‌تواند ورودی داشته باشد.

او درباره صداوسیما گفت: یک بخش از واکنش صداوسیما به وی‌اودی‌ها براساس بند «ب» نظریه تفسیری شورای نگهبان است که نظریه بسیار معروفی محسوب می‌شود. در اینجا از شورای نگهبان نظر خواستند که آیا امکان تاسیس تلویزیون و رادیوی خصوصی در ایران وجود دارد که نظریه تفسیری شورای نگهبان این بود که چنین امکانی وجود ندارد و طبق اصل ۴۴ این در اختیار سازمان صداوسیماست. البته حقوق‌دان‌ها نسبت به این قضیه ایراداتی را وارد می‌دانند زیرا هنوز تفسیر موسع از صوت و تصویر فراگیر وجود ندارد.

عزیزی گفت: وقتی سازمانی خودش تولیدکننده محتوا و تولیدکننده سریال است، نمی‌تواند به عنوان نهادی که صدور مجوز انجام می‌دهد قرار گیرد. تعارض منافعی که در این زمینه وجود دارد نقش صداوسیما را با ابهام جدی حقوقی مواجه می‌کند و باعث می‌شود از نظر حقوقی نتوانیم این سازمان را به عنوان سازمانی سالم برای نظارت در حوزه وی‌اودی در نظر بگیریم. مرکز پژوهش‌های مجلس هم در شهریورماه تحقیقی انجام داده که براساس نتیجه آن جمع‌بندی شد که ساترا استقلالی از سازمان صداوسیما ندارد و بر همین اساس لازم است اگر قرار باشد ساترا در این زمینه به فعالیت ادامه دهد باید استقلال داشته باشد و بودجه و منابع انسانی آن از سازمان صداوسیما مستقل باشد.

او به بخش دیگر تحقیق خود که نقش وزارت ارشاد بود اشاره کرد و گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول صدور مجوز، نظارت بر مراکز هنری، مجوز ساخت فیلم و آثار هنری و توزیع و تکثیر فیلم است. اگر بخواهیم به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بپردازیم ابتدا باید بگوییم که این شورا از نظر قانونی خلاء دارد و با این وجود شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سال‌ها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عنوان صادرکننده مجوز می‌بینند.

او با اشاره به «آفکام» نهاد تنظیم‌گر در انگلستان و همچنین نهاد تنظیم‌گر در آمریکا تاکید کرد که مهمترین تفاوت این‌ها با ساترا در این است که این نهادها با پایه‌ی قانونی تشکیل شده‌اند و در ادامه به جزئیات تفاوت‌های اعضای آن‌ها با شیوه مدیریت ساترا اشاره کرد.

لزوم تکیه بر صنف

کامبیز نوروزی حقوق‌دان و نویسنده مقاله «معمای نظام حقوقی آثار دیداری و شنیداری در جهان ژلاتینی دیجیتال» سخنان خود را چنین آغاز کرد:‌ منطق زندگی، با جهان دیجیتال تغییر کرده است و سرعت این تغییر در تمام تاریخ بشریت بی‌سابقه است. گاهی وقت‌ها درک این موضوع برای ما سخت است. مثل زمانی که با سرعت بسیار بالایی از جاده عبور می‌کنیم و هرآنچه کنار جاده است را مانند یک خط ممتد می‌بینیم. مبدعان دیجیتال هم از جزئیات موجود در آن دچار شگفتی شده‌اند و باید بگویم که جهان دیجیتال روانشناسی ما را تغییر داده است.

این حقوق‌دان ادامه داد: در ایران حقوق‌پذیری رسانه‌های دیداری شنیداری نسبت به سایر جاها دشوارتر است و دلیل آن به این برمی‌گردد که ما در اینجا دچار یک وضعیت بی‌حقوقی هستیم. وضعیت بی‌حقوقی بسیار وخیم‌تر از وضعیت بی‌قانونی است، چون حقوق فقط قانون نیست. در حقوق عرف هست، اما مداخلات دولت اجازه شکل‌گیری عرف را نمی‌دهد. شورای عالی انقلاب فرهنگی از نظر اصول بدیهی حقوق نمی‌تواند چیزی در حد قانون تصویب کند، اما این کار را انجام می‌دهد.

نوروزی گفت: جهان دیجیتال غیرقابل کنترل است. امکانی که جهان دیجیتال ایجاد می‌کند تقریبا کنترل آن را غیرممکن می‌کند. خیلی فیلم‌ها با همین موبایل ساده گرفته و منتشر می‌شود. این عوامل یک محیط غیرطبیعی تولید می‌کند که در آن نظم و قاعده‌ای وجود ندارد. یک زمان ارشاد مدعی وی‌اودی‌ها بود و حالا تلویزیون مسئول است.

او گفت: در این وضعیت تنها یک روش وجود دارد تا صاحبان رسانه‌های دیداری شنیداری بتوانند خود را محفوظ نگه دارند و آن هم اشتراک صنفی است. این رفتار مشترک صنفی ارزش حقوقی دارد.

گام صنف برای انتظام‌بخشی

محمدمهدی عسگرپور دبیر انجمن که طرح انتظام‌بخشی نمایش ویدیویی برخط را در هم‌اندیشی تشریح می‌کرد درباره دلایل تهیه این طرح گفت:‌ این طرح پیشنهاد انجمن صنفی شرکت‌های نمایش ویدیویی برخط برای تنظیم‌گری حوزه محصولات دیداری و شنیداری است، یعنی همین حوزه‌ای که امروز جلسه درباره آن تشکیل شد.

او برای ورود به بحث، از صنعت فیلم و سینما آغاز کرد و آمار تعداد بلیت‌های فروش رفته در سال‌های بعد از انقلاب را برشمرد و گفت: در سال ۶۴، ۷۷ میلیون بلیت فروخته شد تا سال ۶۹ که بالاترین فروش تاریخ سینمای ایران بعد از انقلاب است ۸۱ میلیون بلیت به فروش رفت و تا قبل از سال ۷۶ تعداد بلیت‌ها حدود ۵۰ میلیون بود و در سال ۷۶ به ۳۹ میلیون بلیت رسید. ۱۰.۹ میلیون تعداد بلیت‌های فروش رفته در سال ۸۹ است و در سال ۹۵، ۲۵ میلیون بلیت و در سال ۹۹ به دلیل کرونا ۷ میلیون بلیت فروش رفت و در سال ۱۴۰۱، ۱۳.۵ میلیون بلیت به فروش رسید.

عسگرپور درباره وضعیت تلویزیون گفت:‌ در حال حاضر تلویزیون ۶۰ شبکه سراسری، برون‌مرزی و استانی با حدود ۸ هزار میلیارد بودجه دارد که همین تلویزیون در دهه ۶۰ با حدود ۸۰ درصد مخاطب، دو شبکه تلویزیونی و پنج شبکه رادیویی داشت. در حال حاضر مخاطبان تلویزیون را می‌توان ۲۵ درصد متصور بود. البته تهیه آمار در کشور ما بسیار سخت است. گاهی اوقات فکر می‌کنم از سوی نهادهای دولتی تلاشی وجود دارد که آمار دقیق و کاملی ارائه نشود. بخش خصوصی نیز وقتی با نهادیی مواجه می‌شود که از دادن آمار شفاف خودداری می‌کنند، آن‌ها هم به این سمت می‌روند. در بی‌خبری و کم‌خبری با همین پدیده‌ای مواجه می‌شویم که اکنون در جامعه ما اتفاق می‌افتد.

دبیر انجمن گفت: ما با وضعیتی مواجه هستیم که در زمینه فضای مجازی تا دو سه سال گذشته بحث وی‌اودی‌ها بود تا اینکه اطلاعات و آمار به ما می‌گوید حجم عمده استفاده حجم ترافیک هم‌وطنان ما از پلتفرم‌های خارجی و مشخصا اینستاگرام است. از اینستاگرام ماهیانه یک میلیارد کاربر استفاده می‌کنند که کشور ما رتبه هفتم را در این زمینه دارد، حدود ۲۴ تا ۲۵ میلیون نفر از ایرانیان از اینستاگرام استفاده می‌کنند.

عسگرپور گفت: در زمینه رگولاتوری، تولد ساترا به گونه‌ای بود که این نهاد همزمان نقش بازیگر را ایفا می‌کرد و پشتوانه قانونی نداشت، بنابراین مقررات صادرشده از سوی آن هم مشکل قانونی داشت.

او به چند اصل و نکته پراهمیت در حوزه انتظام‌بخشی وی‌اودی‌ها چنین اشاره کرد: اصل قانونی جرم و مجازات، اصل تناسب جرم و مجازات، رعایت اصول دادرسی و تجدیدنظرخواهی، توجه و استعانت به وجدان عمومی در تشخیص تخلف از نکات مهم در بحث انتظام‌بخشی هستند.

عسگرپور یادآور شد: مواردی که در طرح انتظام‌بخشی به آن اشاره شده عمدتاً نکاتی‌اند که در چند سال گذشته فعالان عرصه وی‌اودی درگیر آن بوده‌اند.

او گفت: با اشاره‌ای به آماری که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم باید یادآور شوم که نیاز بود زمانی که افولی اتفاق می‌افتاد چراغ قرمزهایی روشن شود تا به جای شکل‌گیری اداره‌کل‌های متعدد، راهکاری برای مشکلات ایجاد شده پیدا شود. ما در این روند مزیت‌های نسبی خودمان و بازار جهانی‌مان را از دست می‌دهیم.

عسگرپور در پاسخ به این پرسش که در طرح انتظام‌بخشی نقش صنف در زمینه داوری‌ها چطور در نظر گرفته شده و همچنین برنامه‌ها برای پیوستن به کپی‌رایت جهانی چیست، گفت:‌ بحث داوری در طرح انتظام‌بخشی در نظر گرفته شده است. در مورد کپی رایت باید این را بگویم که برخی از منابع کشور ما به دلیل رعایت نکردن کپی‌رایت از بین رفت. از حساب‌های ما بابت فعالیت‌های غیرقانونی در سال‌های دورتر برداشت شده است. اگر ما به کنوانسیون بپیوندیم ممکن است در بدو امر به نظر آید که مشکل ایجاد می‌شود اما موضوع شکل دیگری دارد. در مورد وی‌اودی‌ها ما تصور می‌کنیم مشکل عمده آنان با پخش ماهواره‌ای محصولاتشان است، اما عملا آن‌ها ضربه عمده را از تلگرام می‌خورند. بنابراین بحث کپی‌رایت ممکن است در بدو امر با مشکلاتی همراه باشد اما در ادامه به نفع است، زیرا خرید رایت آثار خارجی برای کشور ما به نسبت سایر کشورها ارزان‌تر است و در مجموع می‌توان سود را بیشتر دید.

صندلی رقابت یا رگولاتوری

مهرک محمودی در تشریح مقاله خود با عنوان «صداوسیما رگولاتور یا رقیب» گفت: وقتی مدیر صداوسیما روی صندلی رگولاتور می‌نشیند از رونق بازار وی‌اودی‌ها استقبال می‌کند، اما آیا وقتی به عنوان بزرگترین تولیدکننده محتوای تصویری در جایگاه رقیب هم قرار می‌گیرد این استقبال اتفاق می‌افتد؟

محمودی با اشاره به تحقیقی که در مورد دلایل استقبال مخاطبان از وی‌اودی‌ها صورت گرفته بود، گفت: مواردی چون ایجاد انگیزه در مخاطب، دسترسی سریع و آسان، ارزان بودن، آرشیو محتوایی، اینکه آثار دوبله و سانسور خوبی دارند، اینکه جایگزین دیگری ندارند مورد بحث بوده‌اند. همچنین تبلیغات شهری وی‌ودی‌ها هم در جذب مخاطب اثرگذار بوده است.

اوهمچنین درباره انتخاب مخاطبان بعد از تماشای وی‌اودی‌ها گفت: اگر به هر دلیلی دسترسی مخاطبان به محصولات وی‌اودی‌ها محدود شود، براساس تحقیق صورت گرفته انتخاب مخاطب صداوسیما نخواهد بود و آنان ماهواره یا پلتفرم‌های خارجی را انتخاب می‌کنند.

تبصره‌ای امیدوارکننده

مهدی کوهیان حقوق‌دان که مقاله‌ای با عنوان «تبصره ماده ۷۷، کورسوی امید در برزخ برنامه هفتم» را در جلسه هم‌اندیشی ارائه می‌کرد در ابتدای سخنان خود گفت: جدیدترین تحولی که در حقوق مجوزها و شمول بعضی از مواد اصل ۴۴ قانون اساسی که بر مجوزها اتفاق افتاده در این تحقیق مورد توجه بوده است. ماهیت موضوع ما درباره یک تبصره است که همین امسال ذیل ماده ۷۷ قانون برنامه هفتم توسعه، الحاقی مجلس است و در آن سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ملزم شده‌اند که با رعایت ماده یک و ماده هفت قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی اقدام به صدور مجوز کنند.

او ادامه داد: یکی از مصادیق اخلال در رقابت که در ماده یک تعریف شده، خودِ حضور سازمان صداوسیما در تنظیم‌گری است.

این حقوق‌دان گفت: واگذاری مسئولیتی که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد وی‌اودی به صداوسیما صورت گرفته، برخلاف قانون اجرای سیاست‌های کلی نظام است و به نظر می‌آید براساس مصوبه برنامه هفتم قابل ارزیابی حقوقی است.

او گفت: نکته بسیار مهمی که در این مصوبه جدید هست، تعیین محدودیت‌هایی برای زمان صدور مجوز برای کسب و کارها است. مهلت مشخصی هست که توسط هیئت مقررات‌زدایی و بهبود محیط کسب و کار تعیین می‌شود و ورود این بخش‌ها در این زمینه بسیار مفید خواهد بود. مرجع دیگری برای شکایت از انحصار به وجود آمده است.

پادکست‌ها در نقش آموزش‌دهنده

علی افتخاری مترجم مقاله «پادکست یک رسانه غیراصلی برای یادگیری و پخش محتوای صوتی» درباره این تحقیق و موضوعاتی که در آن مطرح است، چنین توضیح داد: چهار محقق در این تحقیق نقش پادکست را به عنوان یک رسانه آلترناتیو یا غیراصلی یا جایگزین بررسی کرده‌اند. پژوهش در این تحقیق بر دو زاویه دید تاکید داشته، یکی در نظر گرفتن پادکست به عنوان محتوای صوتی و دیگری کاربرد آن برای آموزش است؛ کاربردی که پادکست‌ها در یک دهه اخیر در زمینه آموزش و یادگیری دانش‌آموزان و دانشجویان داشته‌اند.

افتخاری تاکید کرد که براساس تحقیقات صورت گرفته در زمینه پادکست، این جمع‌بندی به وجود آمده که آن را نباید در دسته تهدیدها برای رسانه‌های قدیمی‌تر صوتی و تصویری در نظر گرفت.

او ادامه داد: همچنین در تحقیق دیگری از سیاه‌پوستان آفریقایی یاد شده که توانسته‌اند به واسطه پادکست، فرهنگ خود را به سبکی همچون رادیو برای شنونده تداعی کنند و شنونده خود را در محیط‌های آنان فرض کند. در بخش دیگری این تحقیق زمانی که از کاربران پرسیده شده چقدر نسبت به کارکرد آموزشی پادکست آشنا هستند ۶۰ درصد اعلام کردند مطلع‌اند و ۴۰ درصد ابراز بی‌اطلاعی کردند.

افتخاری در جمع‌بندی این مقاله گفت: نتیجه‌ای که گرفته می‌شود شامل چهار مزیت اصلی پادکست است؛ یک منبع خلاق برای کسب اطلاعات، زمینه‌ای برای درک بیشتر، وسیله‌ای برای تقویت توانایی تفکر خلاق و ابزاری برای یادگیری زبان‌های خارجی. پادکست‌ها را می‌توان از سطح شنیداری فراتر رفت و به سریال‌هایی اشاره کرد که پایه آن پادکست بوده است.

بررسی جایگاه حریم خصوصی در تولیدات نمایشی

حمیدرضا حیدرپور که از اصفهان به وسیله اسکایپ در برنامه هم‌اندیشی حاضر شده بود درباره تحقیق خود که در زمینه «جایگاه حریم خصوصی افراد در تولیدات نمایشی و حمایت حقوقی از آن» بود گفت: حریم خصوصی و الزامات مرتبط با آن از جمله صیانت همه جانبه از آن، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های نظام‌های حقوقی است. تلاش‌های مختلف و متنوعی در سطوح مختلف صورت گرفته است تا حریم خصوصی افراد، دستخوش تهدید قرار نگیرد. نمونه بارز این اقدامات، تصویب قوانین و مقرراتی است که با تکیه بر آن‌ها، نقض کنندگان حریم خصوصی افراد، تحت تعقیب قضایی قرار می‌گیرند تا از این طریق، موارد مداخله غیرقانونی در حریم خصوصی افراد، به حداقل ممکن برسد.

او ادامه داد: یکی از عرصه‌هایی که امکان نقض حریم خصوصی افراد در آن، بالاست، تولیدات نمایشی هستند. حجم این تولیدات، به صورت روزافزونی در حال گسترش است. سوال این است که چه سازوکارهایی به منظور صیانت از حریم خصوصی در تولیدات نمایشی در نظام حقوقی ایران وجود دارد و آیا این نظام حقوقی توانسته است حمایت بایسته و شایسته از حریم خصوصی افراد در تولیدات نمایشی به عمل آورد یا خیر؟

حیدرپور گفت: فرضیه ابتدایی این است که در نظام حقوقی ایران، قواعد و قوانین خاصی به منظور صیانت از حریم خصوصی افراد در حوزه رسانه‌ای و به ویژه در عرصه تولیدات نمایشی وجود ندارد و تعقیب‌های قضایی در موارد تخطی از موازین، عمدتاً بنابر اصول و قواعد عام و کلی صورت می‌گیرد. این در حالی است که باید در صدد تدوین و اجرای راهبردها و سازوکارهایی بود که در پرتو آن ها، در نظام حقوقی ایران، به نحو جامع و کامل، از حریم خصوصی افراد در تولیدات نمایشی صیانت شود. در این تحقیق تلاش شده تا با بررسی جایگاه و اهمیت حریم خصوصی به طور کلی و در ارتباط با تولیدات نمایشی به صورت خاص، نحوه حمایت نظام حقوقی ایران از حریم خصوصی در تولیدات نمایشی، مورد بحث قرار گیرد و راهکارهای عملی به منظور صیانت همه جانبه از حریم خصوصی در این تولیدات، ارائه شود.

رسانه سینمای خانگی- مرگ‌های تلخ سینما در سال میلادی

سال ۲۰۲۳ نیز با درگذشت چهره‌های تاثیرگذاری در عرصه سینما و تلویزیون همراه بود، از ویلیام فردکین کارگردان نامدار آمریکایی و ستاره‌های بزرگی چون لولوبریجیدا و راکل ولش تا مرگ زودهنگام متیو پری بازیگر سریال محبوب «فرندز».

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با رسیدن به روزهای پایانی سال جاری میلادی، مروری داریم بر چهره‌های مهم صنعت سرگرمی در عرصه سینما و تلویزیون که برای همیشه با جعبه جادویی و پرده نقره‌ای وداع کردند.

مایکل گمبون

«سر مایکل گمبون» بازیگر ایرلندی سری فیلم‌های «هری پاتر» بود که در سن ۸۲ سالگی درگذشت. او بیشتر برای بازی در نقش پروفسور آلبوس دامبلدور در شش فیلم از هشت فیلم هری پاتر شناخته شد.
این ستاره متولد دوبلین در طول شش دهه فعالیت خود در تلویزیون، فیلم، تئاتر و رادیو کار کرد و برنده چهار بفتا شد.

زمانی که او به یکی از اعضای اصلی کمپانی بازیگری تئاتر ملی لورنس اولیویه در لندن تبدیل شد،  فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد و در ادامه سه جایزه اولیویه را برای بازی در تولیدات تئاتر ملی دریافت کرد.

 مایکل گمبون پس از مرگ «ریچارد هریس» در سال ۲۰۰۳، نقش دامبلدور – مدیر مدرسه جادوگری هاگوارتز – را در سری فیلم‌های موفق  «هری پاتر» بر اساس رمان های نوشته  «جی کی رولینگ» ایفا کرد.

ران سیفس جونز

ران سیفس جونز بازیگر برنده جایزه امی که بیشتر برای بازی در نقش ویلیام هیل در سریال «This Is Us» (این ما هستیم) شهرت داشت به دلیل مشکل ریوی طولانی‌مدت در سن ۶۶ سال درگذشت.

«جونز» بیشتر برای بازی در سریال«This Is Us» در نقش ویلیام هیل، پدر بیولوژیکی رندال پیرسون (استرلینگ کی. براون) شناخته شد، که برای آن دو جایزه اِمی مهمان در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ برنده شد. در همان سال، دخترش «جازمن» نیز اولین جایزه امی خود را به دست آورد تا برای نخستین بار یک پدر و دختر در یک سال برنده جایزه اِمی نام بگیرند.

او سابقه بازی در سریال «نظم و قانون: جنایات سازمان یافته» و سریال‌های «آقای ربات» (۲۰۱۵-۲۰۱۶)، «گِت داون» (۲۰۱۶-۲۰۱۷)، «لوک کیج» (۲۰۱۶-۲۰۱۸)، «به دنبال آلاسکا» (۲۰۱۹) و «حقیقت گفته می‌شود» (۲۰۱۹-۲۰۲۳) را نیز در کارنامه داشت.

همچنین «نیمه نلسون» (۲۰۰۶)، «در سراسر جهان» (۲۰۰۷)، «چانه شیشه‌ای» (۲۰۱۴)، «تقویم تعطیلات» (۲۰۱۸)، «روزهای سگی» (۲۰۱۸) و «نام من دولمایت» (۲۰۱۹) از جمله آثار سینمایی هستند که «ران سیفس جونز» در آن نقش‌آفرینی داشته است.

ویلیام فردکین

ویلیام فریدکین کارگردان برنده اسکار که با ساخت فیلم‌های موفقی چون «ارتباط فرانسوی» و «جن‌گیر» به شهرتی جهانی رسید یکی از مهم‌ترین چهره‌هایی بود که در سال ۲۰۲۳ در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

«ویلیام فریدکین» سال ۱۹۷۱ فیلم «ارتباط فرانسوی» را در ژانر جنایی-پلیسی، بر اساس یک داستان واقعی کارگردانی کرد. این فیلم که شامل یکی از هیجان‌انگیزترین صحنه‌های تعقیب و گریز تاریخ سینماست، توانست برنده جوایز اسکار بهترین فیلم، فیلمنامه و تدوین شود و نام «فریدکین» ۳۲ ساله را به عنوان فیلمسازی جوان و آینده‌دار مطرح کرد.

این کارگردان پس از آن «جن‌گیر»‌ را بر اساس رمان پرفروش نوشته «ویلیام پیتر بلَتی» درباره دختری ۱۲ ساله که توسط شیطان تسخیر شده ساخت که این فیلم نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد. پس از موفقیت فیلم «جن‌گیر» او تا اوایل قرن بیست‌ویکم به کارگردانی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی ادامه داد اما دیگر نتوانست موفقیت گذشته خود را تکرار کند.

آخرین فیلم بلند ساخته «ویلیام فریدکین» مستندی با نام «شیطان و پدر آمورث» بود که در سال ۲۰۱۷ ساخته شد. این فیلم به مقایسه لحظات فیلم معروف «جن‌گیر» با جن‌گیری واقعی می‌پردازد.

از دیگر آثار او می‌توان به «برای زندگی و مرگ در لس‌آنجلس»، «جادوگر»، «گشت‌زنی»،‌ نسخه تلویزیونی «۱۲ مرد خشمگین» و «جوئی قاتل» اشاره کرد. جایزه شیر افتخاری جشنواره ونیز، جایزه فیپرشی جشنواره فیلم کن برای فیلم «باگ» و همچنین یوزپلنگ طلایی جشنواره «لوکارنو» به پاس یک عمر دستاورد سینمایی از جمله دیگر افتخارات این کارگردان کهنه‌کار محسوب می‌شود.

آنگوس کلود

آنگوس کلود هنرپیشه آمریکایی که بیشتر برای بازی در سریال «سرخوشی» شناخته می‌شود، در سن ۲۵ سالگی از دنیا رفت. او بیشتر برای بازی در نقش یک فروشنده مواد مخدر در سریال «سرخوشی» از شبکه HBO شناخته می‌شد.

این بازیگر با بازی در نقش شخصیتی به نام «فِز» در سریال نوجوانانه و برنده ِامی «سرخوشی»(Euphoria) به شهرت رسید. «کلود»‌ در دو فصل نخست این سریال یکی از شخصیت‌های اصلی بود. او همچنین بازی در فیلم‌های «شمال هالیوود»(۲۰۲۱) و «خط»(۲۰۲۳) را در کارنامه دارد.

آلن آرکین

«آلن آرکین»، ‌بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار که کارنامه‌ای از نقش‌های کمدی و درام داشت در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۹۳۴ در محله بروکلین نیویورک بود و وقتی ۱۱ سال داشت، خانواده‌اش به شهر لس‌آنجلس نقل مکان کرد.

 آرکین در طول فعالیت حرفه‌ای خود چهار بار نامزد دریافت اسکار شد و این جایزه را در سال ۲۰۰۷ برای بازی در نقش پدربزرگی که با اعتیاد دست‌به‌گریبان بود، در فیلم کمدی «خانم سان‌شاین کوچک» به دست آورد.

او همچنین جایزه تونی، معتبرترین جایزه عرصه تئاتر آمریکا را هم یک بار کسب کرده بود.

یکی از نخستین نقش‌های اصلی که بازی کرد، در سال ۱۹۶۶ در فیلم کمدی «روس‌ها می‌آیند، روس‌ها می‌آیند» بود که اولین نامزدی اسکار را برایش رقم زد و در سال ۱۹۶۷ با بازی در نفش یک قاتل دچار روان‌پریشی در فیلم «تا تاریکی هوا صبر کن» در مقابل آدری هپبورن یکی از نقاط عطف کارنامه‌اش را رقم زد.

 آلن آرکین حتی بعد از ۸۰ سالگی هم در سینما و تلویزیون فعال بود و برای بازی در سریال «شیوه کامینسکی» در مقابل «مایکل داگلاس» نامزد دریافت جایزه امی شد.

او با بازی در فیلم «آرگو» برای چهارمین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. از دیگر فیلم‌های کارنامه هنری آرکین می‌توان به «راه‌حل هفت درصدی»، «گلن‌گری گلن راس»، «ادوارد دست‌قیچی» و «باهوش باش» اشاره کرد.

آندره بروگر

آندره بروگر بازیگر برنده دو جایزه امی که در مجموعه‌های تلویزیونی همچون «بروکلین نه-نه» و «قتل: زندگی در خیابان»‌ حضور داشت، پس از تحمل یک دوره بیماری در سن ۶۱ سالگی درگذشت. او بیش‌تر برای بازی در نقش «کاپیتان ریموند هالت»‌ در سریال «بروکلین نه – نه»‌ شناخته می‌شود که از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ روی آنتن رفت.

او در سال ۱۹۹۸ برای ایفای نقش کارآگاهی به نام «فرانک پمبلتون»‌ در سریال «قتل: زندگی در خیابان»‌ برنده جایزه «امی» بهترین بازیگر مرد نقش اول شد و همچنین یک جایزه امی دیگر را در سال ۲۰۰۶ برای بازی در نقش یک مجرم حرفه‌ای در «سارق» کسب کرد.

او نخستین‌بار در فیلم «شکوه»‌ و در نقش یک سرباز در سینما ظاهر شد. این هنرپیشه همچنین در مجموعه تلویزیونی «هک» که از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ پخش شد در نقش یک کارآگاه مقابل دوربین رفت. او برای بازی در مجموعه سریال درام «مردان یک سن مشخص»‌ دو بار به عنوان نامزد در شاخه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل جوایز «امی» معرفی شد.

بروگر در کنار مجموعه‌های تلویزیونی در فیلم‌های سینمایی همچون «شهر فرشتگان»، «فراوانی»، «پوزئیدون»،‌«آواز دونفره»، «مه»‌ و «ترس کهن» نقش آفرینی کرده است.

رایان اونیل

رایان اونیل بازیگر آمریکایی که ببشتر برای نقش آفرینی نامزد اسکار در فیلم «داستان عشق» شناخته می‌شد، در ۸۲ سالگی درگذشت. اونیل متولد ۲۰ آوریل ۱۹۴۱ در لس آنجلس از پدری نویسنده و فیلمنامه نویس به نام چارلز اونیل و مادری بازیگر به نام پاتریشیا کالاگان بود. او که در ابتدا یک بوکسور بود همراه با خانواده‌اش در کشورهای مختلفی چون بریتانیا، آلمان و مکزیک زندگی می کرد.

پس از کار به عنوان بدلکار، «اونیل» در نقش رادنی هرینگتون در سریال «پیتون پلیس» دهه ۱۹۶۰ شبکه ای بی سی بازی کرد و این آغاز حرفه او به عنوان بازیگر بود. پس از آن او در نقش یک دانشجوی حقوق دانشگاه هاروارد در فیلم «داستان عشق» در سال ۱۹۷۰ بازی کرد که یک نامزدی جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد.

او همچنین در نقش‌های مهم دیگری در فیلم کمدی درام «چه خبر دکتر؟» ساخته «پیتر بوگدانوویچ» در سال ۱۹۷۲ در کنار «باربارا استرایسند» و فیلم «ماه کاغذی» در سال ۱۹۷۳ و درام تاریخی «استنلی کوبریک» در سال ۱۹۷۵ با عنوان «بری لیندون» ظاهر شد. اونیل در فیلم «ماه کاغذی» در کنار دخترش «تیتوم اونیل» نیز بازی کرد، فیلمی که یک جایزه اسکار برای دخترش در سن ۱۰ سالگی به ارمغان آورد.

نورمن لیر

نورمن لیر نویسنده، تهیه‌کننده و سازنده سریال‌های کمدی و بسیار محبوب اوایل دهه ۱۹۷۰ مانند «همه در خانواده» و «سنفورد و پسر»، در ۱۰۱ سالگی از دنیا رفت. او که پیش از کار در تلویزیون به عنوان یک نویسنده برتر کمدی تثبیت شده بود، سال ۱۹۶۸ برای فیلمنامه «طلاق به سبک آمریکایی» نامزد اسکار شد و پس از آن یک کمدی بر مبنای یک نمایش محبوب بریتانیایی درباره یک کارگر محافظه‌کار و آشکارا متعصب ساخت که با عنوان «همه در خانواده» به یک موفقیت فوری بدل شد.

چنین شد که «همه در خانواده» و «سنفورد» که درباره یک خانواده سیاه‌پوست لس‌آنجلسی بود، به سریال‌های رتبه اول و دوم کشور بدل شدند. پس از آن ۶ سریال جانبی از «همه در خانواده» ساخته شد و این سریال ۴ جایزه امی در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ و جایزه پیبادی سال ۱۹۷۷ را برای لیر به ارمغان آورد تا برای ارایه کمدی با وجدان اجتماعی از وی تجلیل شود. وی دومین جایزه خود را سال ۲۰۱۶ به خاطر دستاوردهای شغلی دریافت کرد.

برخی از دیگر ساخته‌های لیر شامل «یک روز در یک زمان» سریالی که از ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۴ روی آنتن بود و «سکته‌های متفاوت» که از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۶ روی آنتن رفت. 

وی در سینما هم فعال بود و فیلمنامه‌های «بیا شاخ خودت را بزن» (۱۹۶۳)، «شبی که به مینسکی حمله کردند» (۱۹۶۸) و «دزدی که به شام آمد» (۱۹۷۱) از جمله فیلمنامه‌هایی بود که لیر برای پرده سینما نوشت.

متیو پری

جسد بی‌جان متیو پری، بازیگر سریال معروف فرندز (دوستان) در حالی در خانه‌اش پیدا شد که او هنگام مرگ ۵۴ سال داشت. این بازیگر آمریکایی بیشتر برای بازی در نقش «چندلر بینگ» در سریال کمدی دهه ۱۹۹۰ «فرندز» شناخته می‌شد.

پری که در سال ۱۹۶۹ در ماساچوست به دنبال آمده بود در شهر اوتاوا در کانادا بزرگ شد و در نوجوانی به لس‌آنجلس نقل مکان کرد. او از ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸ در نقش شخصیتی به نام «چاز راسل» در سریال «بویز» ظاهر شد و در نمایش‌هایی از جمله «گروئینگ پینز» هم بازی کرد. اما او با «فرندز» یک ستاره بین المللی شد؛ سریالی که فراز و نشیب زندگی شش جوان نیویورکی در یافتن عشق، کار و دوست را به تصویر می‌کشید.

این سریال کمدی همچنین با بازیگری «جنیفر انیستون»، «کورتنی کاکس»، «دیوید شوییمر»، «مت لابلانک» و «لیسا کودرو» یکی از موفق‌ترین نمایش‌های تاریخ تلویزیون شد. «متیو پری» در چندین فیلم سینمایی از جمله «فولز راش این» (احمق‌ها بشتابید)، «آلموست هیروز» (تقریبا قهرمان) و «هول ناین یاردز» (همه نه یارد) ظاهر شده بود.

بررسی پزشکی قانونی لس‌آنجلس نشان می‌دهد این بازیگر آمریکایی، به دلیل تاثیر شدید ماده روان‌گردان کتامین فوت کرده است.

ریچارد راوندتری

ریچارد راوندتری، بازیگر مجموعه فیلم‌های «شفت» که از او به عنوان نخستین قهرمان اکشن سیاه پوستیاد می‌شود در ۸۱ سالگی درگذشت. فیلم «شفت» سال ۱۹۷۱ به کارگردانی جردن پارکس با اقتباس از رمانی نوشته ارنست تایدیمن ساخته شد.

او پیش از این تنها در یک فیلم ظاهر شده بود اما با بازی در فیلم «شفت» به یکی از بازیگران مطرح و محبوب تاریخ سینما تبدیل شد. او با بازی در این فیلم تاریخ سینما را تغییر داد و میراث بزرگی برای فیلم های آینده خلق کرد.

این بازیگر در چهار دنباله دیگر فیلم «شفت» در سال‌های ۱۹۷۲ ، ۱۹۷۳ ، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۹ هم بازی کرد. بر مبنای این فیلم سریالی هم در سال ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ ساخته شد که «راوندتری» بازیگر آن هم بود. راوندتری برای بازی در فیلم «شفت» نامزد گلدن گلوب شد.

برت یانگ

برت یانگ که نقش پائولی را در ۶ فیلم «راکی» در کنار سیلوستر استالونه بازی کرد و برای بازی در فیلم اصلی در سال ۱۹۷۶ نامزدی اسکار را برای بازیگر نقش مکمل مرد دریافت کرده بود، در ۸۳ سالگی از دنیا رفت.

فیلم «همه تیله‌ها» رابرت آلدریچ در سال ۱۹۸۱ در کنار پیتر فالک و «روزی روزگاری در آمریکا» سرجیو لئونه در سال ۱۹۸۴ هم از نقش‌آفرینی‌های وی است که منتقدان را به تمجید واداشت. او در سال ۱۹۹۹ در کمدی رمانتیک «چشم آبی میکی» همبازی هیو گرانت بود.

یانگ در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی متعددی هم ظاهر شد که «قصه‌هایی از سردابه»، «کلمبو»، «محدودیت‌های بیرونی» و «عروسک روسی» از جمله آن‌ها بودند.

اولین نقش تاثیرگذار وی در فیلم «محله چینی‌ها» ساخته رومن پولانسکی در نقش کرلی بود. وی در اکشن مهیج ساخته سام پکین‌پا با نام «نخبگان قاتل» (۱۹۷۵) هم در کنار دنیرو بازی کرده بود.

گلندا جکسون

«گلندا جکسون» بازیگر برنده دو جایزه اسکار و سیاستمدار پیشین بریتانیایی بود که امسال در ۸۷ سالگی درگذشت. این بازیگر بریتانیایی اخیرا در فیلم «فراری بزرگ» در کنار  مایکل کین نقش آفرینی کرده بود.

 گلندا جکسون برنده دو جایزه اسکار بود و از دهه ۹۰ میلادی وارد عرصه سیاست شد. او عضو حزب کارگر و از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۵ نماینده پارلمان بریتانیا بود. او یک بار در سال ۱۹۷۱ برای بازی در فیلم «زنان عاشق» و بار دوم در سال ۱۹۷۴ برای بازی در فیلم «لمس عزت» جایزه اسکار گرفت.

بازی درخشان او در فیلم «الیزابت گم شده است» برای او در سال ۲۰۲۰ یک جایزه بفتا به ارمغان آورد. جکسون در ۵۶ سالگی اعلام کرد که بازیگری را رها می‌کند تا به عنوان نامزد حزب کارگر وارد پارلمان بریتانیا شود.

تریت ویلیامز

تریت ویلیامز که بیشتر به خاطر بازی در فیلم «مو» ساخته «میلوش فورمن» در سال ۱۹۷۹ شناخته شد، بر اثر یک سانحه رانندگی با موتورسیکلت درگذشت.

این بازیگر آمریکایی تقریباً ۵۰ سال فعالیت حرفه‌ای شامل بازی در نقش‌های اصلی در سریال تلویزیونی «اِوروود» و فیلم سینمایی «مو» را داشت؛ نخستین بار در سال ۱۹۷۵ به عنوان افسر پلیس در فیلم «قهرمان مرگبار» ظاهر شد و در بیش از ۱۲۰ نقش تلویزیونی و سینمایی از جمله فیلم‌های «عقاب فرود آمد»، «شاهزاده شهر» و «روزی روزگاری در آمریکا» ظاهر شد. او برای بازی در نقش جورج برگر رهبر هیپی‌ها در نسخه سینمایی موزیکال موفق «مو» در سال ۱۹۷۹ نامزد جایزه گلدن گلوب شد.

او همچنین در ده‌ها سریال تلویزیونی ظاهر شد اما شاید بیشتر به خاطر نقش اصلی‌اش در سریال «اِوروود» از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ در نقش دکتر اندرو براون، شناخته می‌شد.

تریت ویلیامز همچنین حضوری مکرر در نقش لنی راس در سریال «نجیب‌زادگان» داشت و حضور او روی صحنه تئاتر برادوی نیز شامل  نمایش‌هایی از جمله «گریس» و «دزدان دریایی پنزانس» بود.

لنس ردیک

لنس ردیک که برای بازی در فیلم‌های «جان ویک» و همچنین سریال‌هایی چون «شنود» و «فرینج» شناخته می‌شد نیز در ۶۰ سالگی از دنیا رفت.

شناخته شده‌ترین نقش «ردیک» ایفای نقش ستوان پلیس بالتیمور «سدریک دنیلز» در سریال جنایی «شنود» محصول شبکه HBO بود.

دیگر نقش‌های تلویزیونی این بازیگر شامل سریال‌های «بوش»، «گم‌شده»، «اوز» و نقش اصلی در درام علمی تخیلی «فرینج» نبود. او قبل از مرگ نقش زئوس را برای اقتباس تلویزیونی جدید «پرسی جکسون» ایفا کرده بود. 

لنس ردیک در سینما نیز در فیلم‌های «سقوط کاخ سفید»، «عشق سیلوی»، «برادر به برادر» و همچنین مجموعه فیلم‌های پرفروش «جان ویک» ظاهر شده بود. علاوه بر قسمت چهارم فیلم «جان ویک»، نقشی را برای فیلم «بالرین» با حضور «آنا د آرماس» نیز ایفا کرده و در نسخه جدید فیلم «مردان سفید نمی‌توانند بپرند» هم حضور داشته است.

تام سایزمور

«تام سایزمور» بازیگر آمریکایی پس از ابتلا به عارضه آنوریسم مغزی درگذشت. این هنرپیشه آمریکایی که بیشتر برای بازی در فیلم «نجات سرباز رایان»‌ شناخته می‌شد در سن ۶۱ سالگی از دنیا رفت.

سایزمور در فیلم‌هایی از جمله «نجات سرباز رایان» از استیون اسپیلبرگ، «مخمصه» ساخته مایکل مان و «سقوط شاهین سیاه» به کارگردانی ریدلی اسکات بازی کرده است.

این بازیگر در یکی از اولین حضورهای مهم خود در سینما در فیلم «متولد چهارم جولای» ساخته الیور استون در سال ۱۹۸۹ ظاهر شد و بعدها در فیلم «نقطه شکست» به کارگردانی کاترین بیگلو در سال ۱۹۹۱ و «قاتلان بالافطره» (۱۹۹۴) دیگر ساخته الیور استون ظاهر شد.

«دشمن کشور»، «زندان»، «احیای مردگان»، «جاده سرخ»، «قبل از اینکه بخوابم»، «شیطان در لباس آبی»، «مغز استخوان مبارزه کن»، «جاده زی‌زیکس»، «سیاره سرخ»، «دشنه» و «سمی» از جمله دیگر فیلم‌های تام سایزمور محسوب می‌شوند.

ریچارد بلزر

ریچارد بلزر کمدین و بازیگر آمریکایی که بیشتر برای بازی در نقش کارآگاه جان مانچ در سریال‌های «نظم و قانون» و «قتل: زندگی در خیابان» شناخته می‌شد، در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

بلزر بیش از دو دهه و در ۱۰ سریال در نقش یک کارآگاه جنایی به نام جان مانچ بازی کرد که مستعد نظریه‌های توطئه بود. او نخستین بار در سال ۱۹۹۳ در یکی از قسمت های سریال « قتل» و آخرین بار هم در سال ۲۰۱۶ در سریال «نظم و قانون: واحد قربانیان ویژه» در این نقش ظاهر شد.

کارآگاه مانچ به یکی از طولانی‌ترین شخصیت‌های تلویزیون ایالات متحده تبدیل می‌شود که بیش از ۲۰ سال با عینک آفتابی در صفحه نمایش کوچک حضور داشت.

ریچارد بلزر در سال ۲۰۰۸ با همکاری «مایکل یان بلک» رمانی با عنوان «من یک پلیس نیستم!» را منتشر کرد! او همچنین به نوشتن چندین کتاب در مورد تئوری‌های توطئه درباره موضوعاتی چون ترور جان اف کندی و ناپدید شدن پرواز ۳۷۰ خطوط هوایی مالزی کمک کرد.

راکل ولش

راکل ولش بازیگر آمریکایی که در دهه شصت و هفتاد با فیلم «سفر روایی» و فیلم‌های دیگر به یکی از نمادهای بزرگ گیشه و فرهنگ پاپ تبدیل شد، در سن ۸۲ سالگی از دنیا رفت.  ابن بازیگر افسانه‌ای سینما، تئاتر و تلویزیون، در دوران حرفه‌ای خود طی بالغ بر ۵۰ سال، در بیش از ۳۰ فیلم و ۵۰ سریال تلویزیونی حضور یافت. 

ولش کار خود را به عنوان مجری برنامه پیش بینی آب و هوا در یک ایستگاه تلویزیونی محلی در کالیفرنیا شروع کرد و سپس نقش‌های کوچکی را در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی از جمله «راوست اباوت» با بازی «الویس پریسلی» بر عهده گرفت. 

موفقیت او در سینما در اواسط دهه شصت میلادی و با فیلم های سینمایی چون «سفر رویایی» و «یک میلیون سال قبل از میلاد» به دست آمد و او در سال ۱۹۷۵ جایزه گلدن گلوب خود را به عنوان بهترین بازیگر زن کمدی یا موزیکال برای بازی در فیلم «سه تفنگدار» دریافت کرد.

در دهه نود میلادی، او در نقش خودش در فیلم «اسلحه برهنه: نتیجه نهایی» ظاهر شد و در دهه‌های بعد در سال ۲۰۰۱ در کمدی رمانتیک «قانونا بلوند» و در ادامه در فیلم کمدی «چگونه یک عاشق لاتین باشید» ساخته «یوجینو دربز»  مقابل دوربین رفت که آخرین فیلم او نیز بود. 

جینا لولوبریجیدا

جینا لولوبریجیدا هنرپیشه ایتالیایی سرشناس یود در سن ۹۵ سالگی درگذشت. او از ستارگان سینمای جهان در قرن بیستم که در کنار «سوفیا لورن» و «کلودیا کاردیناله» محسوب می‌شد.

شهرت جهانی لولوبریجیدا با فیلم «فان‌فان لاتولیپ و نیز «مهرویان شب» که هردو در سال ۱۹۵۲ اکران شدند، آغاز شد و ایفای نقش در فیلم  «گوژپشت نوتردام» (۱۹۵۶) او را به شهرت بیشتری رساند.

او برای بازی در فیلمی با عنوان «زیباترین زن جهان» با این لقب نیز شناخته می‌شد.

«بریجیدا» در سال ۱۹۶۱ به عنوان ستاره محبوب جهان برنده جایزه گلدن گلوب شد اما دهه ۷۰ میلای برای مدتی از سینما کناره گرفت و به عکاسی روی آورد. او با پرتره‌هایی که از شخصیت‌های مشهور فرهنگی و سیاسی و همکاران سینمایی‌اش گرفت بسیار موفق شد. بریجیدا در دهه ۸۰ میلادی دوباره به سینما بازگشت و در سال ۱۹۸۶ رییس هیات داوران جشنواره برلین شد.

ملیندا دیلون

ملیندا دیلون بازیگر فیلم‌هایی چون فیلم کلاسیک علمی-تخیلی استیون اسپیلبرگ «برخورد نزدیک از نوع سوم» و درام روزنامه‌نگاری «غیبت مالیس» یا «بدون سوء‌نیت» با بازی پل نیومن و نیز «داستان کریسمس» بود که ۸۲ سالگی درگذشت.

دیلون از سابقه پنج دهه بازیگری در هالیوود برخوردار بود و بازیگر فیلم‌های متعددی از جمله «هری و خانواده هندرسون»، «مشت»، «غیبت مالیس»، «شاهزاده جز و مد»، «به وونگ فو، برای همه چیز متشکرم! جولی نیومر»، «جفرسون‌ها» و … بود.

وی کارش را ابتدا به عنوان بازیگر صحنه نمایش آغاز کرد و برای بازی در نمایش اصلی «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» در سال ۱۹۶۲ در حالی که تنها ۲۳ سال داشت نامزدی جایزه تونی را کسب کرد. ۱۴ سال بعد وی در دو نقش متفاوت در فیلم زندگی‌نامه‌ای وودی گاتری «جهش به سوی افتخار» نامزدی گلدن گلوب را کسب کرد.

وقتی اسپیلبرگ برای فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» فراخوان دارد دیلون برای این نقش انتخاب شد و برای بازی در نقش مادری که پسرش توسط بیگانگان ربوده می‌شود نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را به دست آورد. او چهار سال بعد در سال ۱۹۸۱ برای فیلم «غیبت مالیس» دومین نامزدی بازیگر نقش مکمل اسکار را دریافت کرد.

این بازیگر آخرین بار در درام خانوادگی کانادایی «هارتلند» بازی کرد و از سال ۲۰۰۷ از بازیگری دست کشید و به همین دلیل بار دیگر در نقش خودش در ادامه «داستان کریسمس» ظاهر نشد و جولی هاگرتی این نقش را تکرار کرد.

مایک نوسبوم

مایک نوسبوم بازیگر آمریکایی که طی سالیان همکاری‌های زیادی با دیوید ممت از جمله در نمایش «گلن بری گلن راس» در تئاتر برادوی داشت، در سن ۹۹ سالگی درگذشت.

او بیش از نیم قرن در صحنه‌های تئاتر شیکاگو بازی می‌کرد و در سال ۲۰۱۹ جایزه یک عمر دستاورد را از لیگ تئاتر شیکاگو دریافت کرد.

او در سینما در فیلم‌هایی چون «جذابیت مهلک» (۱۹۸۷)، «در میدان رویاها» (۱۹۸۹) و در«مردان سیاه پوش» (۱۹۹۷) بازی کرد.

مایک نوسبوم و دیوید ممت، نمایشنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی، نخستین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ ملاقات کردند و برنده آینده جایزه پولیتزر او را در نقش معلم در سال ۱۹۷۵ در نمایش سه نفره «بوفالوی آمریکایی» در تئاتر گودمن در شیکاگو انتخاب کرد. او همچنین در نمایش «نسبیت» از دیوید ممت نیز نقش آلبرت انیشتین را بازی کرد.

نوسبوم اولین بار به عنوان کارگردان کمدی موزیکال در سال ۱۹۸۲ به برادوی راه یافت که تنها پنج اجرا طول کشید. او چهار سال بعد با بازی در نمایش «خانه برگ‌های آبی» ساخته جان گوار به عرصه نمایش بازگشت.

«هری و تونتو» (۱۹۷۴)، «از دست دادن آیزایا» (۱۹۹۵) و «سرقت بزرگ سرقت کوچک» (۱۹۹۵) از جمله دیگر نقش‌افرینی‌های این بازیگر آمریکایی در عرصه سینما هستند.

خروج از نسخه موبایل