رسانه سینمای خانگی- «خلیل» به میز تدوین رسید

فیلم کوتاه «خلیل» به‌کارگردانی سیدپیام حسینی، به میز تدوین رسید.

به گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «خلیل» به‌تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی سیدپیام حسینی، پس از اتمام فیلم‌برداری در روستای شجاع‌آباد کردستان، روی میز تدوین رفت.

سیدپیام حسینی، دانش‌آموخته دوره فیلم‌سازی انجمن سینمای جوانان – دفتر سنندج است. حسینی، پیش‌ازاین، کارگردانی سریال کُردی «زارا» و فیلم‌های کوتاه «بادبادک‌ها»، «دونده» و «نامحرم» را در کارنامه دارد. این آثار، علاوه بر حضور در جشنواره‌های معتبر بین‌المللی، موفق به کسب جوایزی مثل: جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره برلیناله (برای فیلم بادبادک‌ها) و جایزه بهترین فیلم‌نامه از جشنواره هنگ‌کنگ (برای فیلم دونده) نیز شده‌اند.

در خلاصه داستان «خلیل» آمده است: «خلیل، پسربچه‌ای ۱۳ساله بعد از مرگ پدرش نگران است که آیا پدر، به بهشت می‌رود یا جهنم؟ او در تلاش است که از این موضوع مطمئن شود.»

طاها چراغی، امید چراغی، طاها محمدی، حسین مرادی، موسی هدایتی و شوبو سلیمانی، بازیگران این فیلم کوتاه بیست‌دقیقه‌ای هستند و پخش بین‌الملل اثر را گروه دریچه سینما و موسسه پناه فیلم بر عهده دارند.

عوامل فیلم کوتاه «خلیل» عبارت‌اند از:

نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده: سیدپیام حسینی، مجری طرح: موسسه پناه فیلم، برنامه‌ریز: محمد درویشی، گروه کارگردانی: حامد بقائیان، سنور رشیدی، منشی صحنه: گشین محمدیان، فیلم‌بردار: وریا عبدیانی، گروه فیلم‌برداری: سامان پاسیان، آرمان صیدی، آیدا زندکریمی، صدابردار و صداگذار: ارسطو مفاخری، دستیار صدا: بهرام مرادی، آهنگ‌ساز: آرتین حامدی، تدوین: هادی احمدی، دستیار تولید: رئوف نصیری، اصلاح رنگ: مهران جبلی، گروه صحنه: هیمن کریمی، آرام خالدیان، مدیر تولید: مرتضی جلیلی، مدیر تدارکات: کیومرث شاطبی، دستیار تولید: سامان فریدی، عکاس: حسین کرمی، طراح پوستر: متین خیبلی و مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز.

رسانه سینمای خانگی- روایتی از پزشک ایرانی در اردگاه کار اجباری

مهدی حاجی یوسف کارگردان مستند «اُ-۳۲۴» با اشاره به اینکه این مستند به زندگی عطاءالله صفوی می‌پردازد معتقد است که باید مستندسازان را از نظر ایده‌پردازی آزاد بگذارند تا تنوع تولیدات بالا برود.

به گزارش سینمیا خانگی، مهدی حاجی یوسف کارگردان مستند «اُ -۳۲۴» که در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، درباره شکل گیری این مستند به مهر گفت: من شاگرد مسعود جعفری جوزانی هستم و در دفتر وی پشت صحنه‌های سریال «در چشم باد» را کپچر می‌کردم که به موردی برخورد کردم. آقای جوزانی در حدود سال ۱۳۸۰ با سحر دخترشان به تاجیکستان رفتند تا با پسر عطاالله صفوی پزشک جراح اورولوژ ایرانی و از بازماندگان اردوگاه کار اجباری دوره استالین صحبت کنند. مصاحبه‌هایی با دوربین هندی کم گرفته شده بود که من اینها را دیدم. همانجا با خانم سحر جعفری جوزانی صحبت کردم که اگر امکان دارد در این باره مستندی بسازیم.

وی ادامه داد: خانم جعفری جوزانی قسمت‌های تاریخی را نوشت و مونولوگ این کار را هم خود آقای جعفری جوزانی گفت. آقای جعفری جوزانی بعد از «به سوی آزادی» دیگر در هیچ کجا مونولوگ نگفته بود که در این مستند قبول زحمت کرد.

حاجی یوسف درباره پروسه تولید این مستند توضیح داد: کار را مونتاژ کردیم و از فیلم‌های جاهای مختلف استفاده کردیم. در این مستند زندگی آقای صفوی به تصویر کشیده شده است؛ زمانی که در عصر متفقین کمونیست بود و بعد به شوروی رفت و به جرم جاسوسی حدود ۹ سال در اردوگاه اجباری ماند. او بعد از مرگ استالین آزاد می‌شود و به تاجیکستان می‌رود و پزشک می‌شود و بعدتر هم به ایران می‌آید. تلاش کردیم با این مستند به بیان اتفاقات جنگ جهانی دوم در ایران بپردازیم. پروسه تولید این مستند حدود ۹ ماه طول کشید و بیش از همه چیز هم تدوین آن زمان بر بود.

این مستندساز درباره جشنواره «سینماحقیقت» مطرح کرد: واقعیت امر این است که کسی من را نمی‌شناسد و با این اوصاف شاید فیلمم هم دیده نشود ولی بستری مانند جشنواره «سینماحقیقت» باعث می‌شود تا این فیلم بهتر دیده شود و خودم نیز بیشتر شناخته شوم. چنین فضاهایی فیلمسازان را تشویق می‌کند و این امر خود باعث حرکت و پویایی خواهد شد.

کارگردان مستند «اُ -۳۲۴» درباره وضعیت سینمای مستند بیان کرد: تصور من این است که اگر مستندسازان را از نظر ایده پردازی آزاد بگذارند بسیار خوب خواهد شد. صرف اینکه براساس سفارش‌ها تولیدات انجام شود باعث یک شکل شدن آثار می‌شود و دیگر تنوعی وجود ندارد. علاوه بر این متأسفانه بودجه مناسبی هم برای مستند درنظر گرفته نمی‌شود و در بیشتر اوقات باید خودمان از جیب خرج کنیم. از نگاه برخی هم همچنان مستندسازی به عنوان یک شغل تلقی نمی‌شود و وقتی این موارد در کنار هم قرار بگیرد باعث می‌شود که اکثر دوستان به سراغ ساخت فیلم‌های تبلیغاتی کشیده شوند.

حاجی یوسف در پایان درباره فعالیت‌های آینده خود گفت: مستند «اُ -۳۲۴» دومین کار من به حساب می‌آید و پیش از آن نیز مستند «حبیب الله» را ساخته‌ام. همچنین در تدارک پروژه‌ای با نام «چرخ ها و پاهای دونده» هستم. با تمام سختی‌هایی که پیشتر نیز عرض کردم من به حوزه مستند علاقه دارم و دوست دارم که در این مسیر کار خود را ادامه بدهم.

عوامل این مستند عبارتند از کارگردان، تدوینگر و آهنگساز: مهدی حاجی یوسف، تهیه کننده، پژوهشگر، نویسنده، فیلمبردار: سحر جعفری جوزانی، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی نژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، گوینده متن: مسعود جعفری جوزانی، طراح پوستر: علیرضا غریب دوست.

رسانه سینمای خانگی- نقش صدا در سینما چیست؟

نظام الدین کیایی صدابردار سینمای ایران کارگاه آموزشی «نقش صدا در زندگی و سینما» را در موزه سینما برگزار می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، نظام الدین کیایی از جمله صدابرداران پیشکسوت سینمای ایران است که برای نخستین بار بعد از انقلاب صدابرداری سر صحنه را به صورت جدی وارد سینمای ایران کرد و فیلم‌های سینمایی دونده و آب، باد، خاک با حضور وی به صورت صدای سر صحنه ساخته و برای نخستین بار فیلمی با صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران اکران شد.

این صدابردار پیشکسوت سینما تاکنون در بیش از ۵۰ فیلم سینمایی به عنوان صدابردار حضور داشته و با کارگردان‌های شناخته شده سینمای ایران همچون زنده یاد داریوش مهرجویی، امیر نادری، زنده یاد کامبوزیا پرتوی، پوران درخشنده، علیرضا رئیسیان، ابوالحسن داوودی، رضا درمیشیان و… همکاری داشته است و در جشنواره‌ها و مراسم مختلف داخلی و خارجی نامزد شده و جوایز بسیاری را به دست آورده است.

نظام الدین کیایی چهارشنبه- ۱۷ آبان ماه از ساعت ۱۵ به مدت سه ساعت کارگاه «نقش صدا در زندگی و سینما» را در موزه سینما با سرفصل‌هایی همچون تفاوت صداگذاری با صدابرداری، نقش صدابردار در مراحل تولید فیلم و همکاری با بخش‌های دیگر همچون کارگردان و فیلمبردار، انواع صدا در سینما، تفاوت شنیدن و گوش دادن و… آموزش می‌دهد.

این کارگاه ویژه اعضا باشگاه مخاطبان است و علاقه‌مندانی که عضو نیستند با هماهنگی روابط عمومی موزه سینما می‌توانند در این کارگاه شرکت کنند.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- جای خالی سینمای اندیشمند

بهروز غریب پور نویسنده، کارگردان و پژوهش گر سینما در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: مدیران فقط شعار می دهند اما تنها کاری که کرده اند نابودی سینما بوده است و بس!

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «اردک لی» و «تنبل قهرمان» در گفتگو با سینماپرس، یادآور شد: توجه به مقوله هنر همواره در طول تاریخ برای حکومت های مختلف مورد توجه بوده است؛ مثلاً در دوران غزنوی که سینما و تئاتر نبود، شعر زبان رسمی و هنری ما بود که موسیقی هم در جوارش حضور داشت. درباری هایی که متهم به خونریز بودن و غیر فرهنگی بودن هستند در آن روزگار از شاعران حمایت می کردند، به شعرا توجه می کردند و بار طلا به آن ها می دادند. این یعنی آن ها نسبت به هنر بی توجه نبودند و ارزش کار هنری را درک می کردند.

وی ادامه داد: این اتفاق نشانگر آن است که متولیان سیاسی در پیشینه تاریخی کشورمان همواره به هنر توجه داشتند. مثلاً در دوره سلجوقیان خواجه نظام الملک مکلف کرده بود در هر بخش نظامی حداقل ۵ جلد شاهنامه وجود داشته باشد. این کار بسیار سخت و دشوار بود چرا که این شاهنامه ها باید کتابت و خوشنویسی می شد و پروسه تولیدش زمان بر بود اما با این همه از دستور کار خارج نشده بود.

غریب پور سپس با بیان اینکه امروزه مدیران فرهنگی و سیاست گذاران کلان هنری یاد گرفته اند تا فقط دستگاه ایرادگیری و مانع تراشی را قوی تر کنند اظهار داشت: در حال حاضر اهمیت به نظام آموزشی و به روز کردن پدیده ای به نام تولید هنر سینمایی وجود ندارد و همین باعث ضعف شدید و مفرط تولیدات ما شده است.

فیلمنامه نویس فیلم سینمایی «دونده» خاطرنشان کرد: این باعث تأسف است لهستان که کشوری جزو اروپای شرقی با فرهنگ کمونیستی و محدودیت های فراوان بوده دانشگاه های فیلمسازی معتبر دارد اما ما با اینکه پیشینه قوی فرهنگی و هنری و تاریخی داریم در این خصوص ضعیف عمل کرده ایم.

رئیس شورای تشکیلات عروسکی WAP پراگ افزود: همه کشورها امروز پی برده اند که باید از ابزار هنر و سینما به نفع خود بهره بگیرند. آن ها به این نتیجه رسیده اند که باید تجهیزات و ملزومات مدرن و به روز داشته باشند؛ دستگاه های فیلمبرداری، صدابرداری، نورپردازی و… شان باید به روز باشد؛ فیلمنامه نویسان شان باید درست تربیت شوند و بازیگران شان باید درس و مهارت های مختلف را بیاموزند اما ما هنوز تکرار می کنیم روزها و شب ها را در دانشکده هایی که حتی یک دوربین فیلمبرداری به روز ندارند، یک سیستم پخش خوب ندارند و…

بنیان گذار فرهنگسرای «بهمن» با تأکید بر اینکه امروز هدف فقط پول درآوردن است تصریح کرد: آنچه امروز در سینمای کشورمان شاهد هستیم همان ادامه سینمای فیلمفارسی است که فقط فردین آن حذف شده است! باز هم صد رحمت به سینمای فیلمفارسی چرا که در آن حداقل برخی جنبه های مثبت وجود داشت و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام می رسید در سینمای امروز ما که همه ابعاد زندگی انسان ها منفی نشان داده می شود. فیلم های ما شده اند پر از دعواهای خانوادگی، توهین به شخصیت پدر و مادرها، زیر پا گذاشتن ارزش ها و مضحک نشان دادن همه نیکی ها و خصایص انسانی! حتی مقوله ای مانند ازدواج در فیلم های ما مضحک نشان داده می شود و این جای تأسف دارد.

این سینماگر برجسته در ادامه این گفتگو متذکر شد: امروزه سینمای اندیشمند نابود شده و در عوض آن سینمای سیاه خارج پسند و سینمای بفروش مضحک مورد توجه همگان واقع شده است! سیاه نمایی در همین فیلم هایی است که میلیاردی می فروشند. تهی کردن تفکر و انباشت مغزها از دیالوگ های نازل و پیش پا افتاده آیا برای جامعه جز سیاهی چیز دیگری دارد؟

غریب پور در همین راستا خاطرنشان کرد: در این شرایطی که از مدیر فرهنگی گرفته تا تهیه کننده و سرمایه گذار همه و همه دنبال این نوع آثار می گردند چطور می توان توقع داشت سناریو ناب تحویل داده شود؟ چطور می توان توقع داشت کسی به آموزش اصولی فکر کند؟ چطور محتوای ارزشمند می تواند برای سینماگری مهم باشد؟

وی تأکید کرد: ما این همه دانشگاه و آموزشگاه سینمایی داریم اما آیا در یکی از این ها اساتید مناسب وجود دارند؟ آیا این اماکن تجهیزات و لجستیک مورد نیاز فیلمسازان جوان را در اختیارشان قرار می دهند؟ ما نباید با خودمان تعارف داشته باشیم! متأسفانه مقوله آکادمی در کشورمان شوخی شده! وقتی ۴ استاد با سابقه قابل قبول نداریم چطور ادعای آکادمیک بودن داریم؟

این هنرمند پیشکسوت تصریح کرد: در این آموزشگاه ها که مرتب پشت سر هم ساخته می شود معلوم نیست چه کسانی کار می کنند. بنده شخصاً از برخی تبلیغاتی که در مورد این آموزشگاه ها می بینم حیرت زده می شوم؛ مثلاً در یکی از این تبلیغات که اخیراً دیدم آموزش نمایشنامه نویسی توسط کسی که حتی یک نمایشنامه اش روی صحنه نرفته است تبلیغ شده بود. یا تبلیغ جدیدی بیرون آمده با عنوان آموزش بازیگری جلوی دوربین! معلوم است این یک شارلاتنیزم صرف است.

غریب پور در همین راستا افزود: ما رسماً درون یک فاجعه هستیم؛ معیار پخش کننده ها و تهیه کننده ها امروزه خنده دار بودن فیلم ها است! همین باعث شده تا امثال من مشوقی برای ادامه کار نداشته باشیم چرا که تنها دو راه برای من و امثال من می ماند. یکی اینکه فیلمی بسازیم که بلافاصله برود در بخش فستیوال های جهانی که می دانیم پشت پرده شان چه خبر است و دوم اینکه بیاییم و فیلمی بسازیم که بر اساس معیار تهیه کننده پر از موسیقی و خنده باشد و بفروشد اما من هرگز در این جنایت فرهنگی شرکت نمی کنم.

وی در پایان این گفتگو دانشگاه های سینمایی را سرچشمه فضاحت های امروز سینمای کشور برشمرد و در این راستا هشدار داد: کارگردانان خوش فکر و برومند و قوی از این دانشگاه ها بیرون نمی آیند؛ بدیهی است که نباید هر شخصی فیلم بسازد. فیلمساز کسی است که به خیلی از امور مسلط باشد اما سوأل من این است که کدامیک از این فیلمسازان امروزی به مقوله های مختلف مسلط هستند؟ سیامک یاسمی اگر «گنج قارون» را ساخت حداقل به ۳ زبان صحبت می کرد اما این هایی که ما می بینیم امروزه تهیه کننده شده اند پیش از این قالی فروش و طلا فروش بودند و فلان کارگردان که امروز مطرح شده بچه پرروی قیافه گیری است که وقتی پیش او می نشینی جوری حرف می زند و ادعا می کند که گویا معلم و استاد آنتونیونی و فلینی بوده است. این شهامت و گستاخی را از کجا یاد گرفته اند؟ از همین دانشگاه ها و آموزشگاه ها! من امیدوارم تا شرایط وخیم تر نشده مسئولان ذی ربط فکری اساسی برای بهبود اوضاع و احوال نابسامان آموزش در سینما داشته باشند.

«دونده» به ویسکانسین آمریکا رسید؟

«دونده» امیر نادری در بیست‌ و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم ویسکانسین کشور آمریکا به صورت دیجیتال به نمایش درآمد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، «دونده» امیر نادری در بیست‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم ویسکانسین کشور آمریکا به صورت دیجیتال به نمایش درآمد.

این فیلم که از تولیدات سال ۱۳۶۳ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ برابر با ۱۷ و ۱۸ آوریل ۲۰۲۳ در این رویداد هنری به نمایش گذاشته شد.

«دونده» در سال‌های پیش برنده جایزه بالن طلایی جشنواره سه‌قاره نانت ۱۹۸۵، برنده جایزه ویژه جشنواره بین‌المللی فیلم سنگاپور ۱۹۸۵ و برنده جایزه ویژه هیئت‌داوران جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان سینه جونیور ۲۰۰۰ فرانسه شده است.

این فیلم خاطره‌انگیز همچنین طی این سال‌ها در مرکز فرهنگی و هنری «پمپیدو» کشور فرانسه، موزه هنر مدرن کشور آمریکا، جشنواره لومیر فرانسه، موزه ملی سینما موسیمو کشور ایتالیا و جشنواره فیلم‌های ایرانی کشور چک نمایش ویژه داشته است.

بهرام بیضایی کارگردان فیلم «باشو غریبه کوچک» نیز به‌عنوان تدوینگر و غلامرضا رمضانی به‌عنوان مدیر تولید این فیلم، بوده‌اند.

در سایت جشنواره بین‌المللی فیلم ویسکانسین درباره این فیلم آمده است: «نسخه بازسازی شده این فیلم صراحت نوینی از تصاویری که امیر نادری به دقت با هم ترکیب کرده است، به ارمغان می‌آورد. اغلب، امیرو (شخصیت اصلی فیلم) را می‌بینیم که از میان نرده‌ها یا پنجره‌های زنجیره‌ای نگاه می‌کند و بر وضعیت خود به‌عنوان یک غریبه تأکید و حرکت‌های زیبای دوربین فیلمبردار، با ثبت تصاویر آفتاب، به آغشته‌شدن فیلم به مبارزات امیرو با اشرافیت کمک می‌کند.

همچنین «دونده» فیلمی به همان اندازه تکان‌دهنده و اسرارآمیز است که در کنار «کفش‌های دسیکا»، «۴۰۰ ضربه تروفو» و همینطور «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی در نظر گرفته می‌شود. «دونده» در ردیف یکی از فیلم‌های خوب درباره کودکان و نوجوانانی که با قدرت و لطف در دنیای بی‌تفاوت حرکت می‌کند، می‌ایستد.»

جایزه ۱۰هزار دلاری «دونده»

فیلم کوتاه «دونده»، جایزه ده هزار دلاری بهترین فیلم‌نامه جشنواره هنگ‌کنگ را کسب کرد.

به گزارش ایرنا از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم کوتاه دونده به تهیه‌کنندگی و کارگردانی سید پیام حسینی موفق به کسب جایزه بهترین فیلم‌نامه از سومین دوره جشنواره فیلم دانشجویی هنگ‌کنگ معروف به اسکار دانشجویی آسیا (GUFA) شد. این رویداد که توسط آکادمی فیلم دانشگاه باپتیست هنگ‌کنگ برگزار می‌شود، بزرگ‌ترین رویداد جشنواره فیلم دانشجویی هنگ‌کنگ است. GUFA با شعار «مسبب خلق نوری باش که جهان را حرکت دهد» در پی آن است که دروازه‌ای به روی فیلم‌سازان جوان از فرهنگ‌های مختلف باز کند. مراسم اختتامیه این جشنواره، یازدهم نوامبر برگزار و فیلم کوتاه «دونده» در کنار فیلم‌هایی از کشورهای آلمان، ایتالیا، کره‌ جنوبی، فرانسه و هنگ‌کنگ موفق به کسب جایزه بهترین فیلم‌نامه کوتاه جشنواره به ارزش ده هزار دلار شد. در این دوره ۲۳۴۱ فیلم از ۱۰۰ کشور در ۶ بخش متنوع این رویداد ۵ روزه ثبت‌نام کرده‌ بودند.

دونده، روایت پسر نوجوانی به نام حکیم است که در یکی از محله‌های حاشیه‌ای ایران زندگی می‌کند. پدر او در مسابقات دو، شرط‌بندی می‌کند. در آخرین بازی متوجه می‌شوند که قوانین بازی تغییر کرده‌ است. این تغییرات خانواده را تحت الشعاع قرار و حکیم را در دوراهی تصمیم قرار می‌دهد.

فیلم کوتاه دونده پیش از این در جشنواره‌های فیلم کوتاه ویکتوریا کانادا، زلین جمهوری چک، اوک‌ویل کانادا، جیفونی ایتالیا، ارلی‌برد بلغارستان حضور داشته است.

دونده، جدیدترین فیلم کوتاه سید پیام حسینی است که پیش از این با فیلم کوتاه «بادبادک‌ها»، موفقیت‌های بسیاری از جمله جایزه ویژه هیئت داوران بخش نسل جشنواره برلیناله را از آن خود نموده است.

بختیار پنجه‌ای، فرشید گویلی، حسن ترقی، اردشیر خدادوست، فریدون حامدی، ماردین شیخ‌مرادی، آرین مرادیان، ژوانا نصیری، بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

دونده در خارج از ایران با عنوان RUSSIAN VODKA در جشنواره‌ها شرکت می‌کند و گروه دریچه سینما و مؤسسه بانتا فیلم، مسئولیت پخش بین‌المللی آن را به عهده دارند.

عوامل دونده عبارتند از: تهیه‌کننده و کارگردان: سید پیام حسینی، نویسندگان‌: آکو زندکریمی، سید پیام حسینی، مدیر فیلم‌بردای: حامد بقاییان، صدابردار: پژمان راژ، صداگذار: عرفان ابراهیمی، مدیر تولید: صباح گویلی، تدوین: پویان شعله‌ور، اصلاح رنگ: فربد جلالی، گروه فیلم‌برداری: یوسف صفایی، حسین بیات، سنا شریعتی، سروش مقدم، دستیار صدا: هیوا زندی، موسیقی: بهنیا یوسفی، طراحی و اجرای گریم: سمیرا گوردزی، طراح صحنه: سید پیام حسینی،گروه صحنه: سینا نامور، میلاد ساعدی، طراح لباس: شاهده کریمی، دستیار اول و برنامه‌ریز: یاشار یحیایی، گروه کارگردانی: وحید احمدی، محسن ویسی، منشی صحنه: شکیلا معذی، تدارکات: فراز کاظمی، محمد کریمی عکاس: ارمین ابراهیمی، طراح پوستر: متین خیبلی، مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز

خروج از نسخه موبایل