نعیمه نظامدوست بازیگر سینما و تلوزیون گفت: پیکر زنده یاد پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون در چند روز آینده برای دفن به تهران منتقل خواهد شد. صبح فردا مراسمی برای گرامیداشت سالها فعالیت هنری و احترام به این بازیگر فقید در رشت برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نعیمه نظام دوست، بازیگر سینما و تلوزیوندرباره تشییع پیکر زنده یاد پروانه معصومی به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: خانم معصومی در تهران دفن خواهد شد اما هنوز زمان دقیق مشخص نیست
نظامدوست در اینباره تاکیدکرد: پیکر خانم معصومی درحال حاضر در شمال است و در چند روز آینده برای دفن در بهشت زهرا، به تهران منتقل خواهد شد.
این بازیگر درباره مراسمی که قرار است صبح فردا در رشت برگزار شود گفت: مراسم فردا که در میدان شهرداری رشت برگزار میشود، برای گرامیداشت سالها فعالیت هنری و برای احترام به این بازیگر فقید برگزار میشود.
وی افزود: تشییع پیکر ایشان در تهران و در آرامگاه خانوادگی خانم معصومی انجام میشود.
نظام دوست تشریح کرد: این وصیت خود خانم معصومی نبوده اما خانواده ایشان قرار است ایشان را در آرامگاه خانوادگی خود در امامزادهای حوالی فرحزاد دفن کنند.
پروانه معصومی، متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقشآفرینی در گلهای داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیهای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.
سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی(ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.
معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.
مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریاییها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.
سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.
پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربهای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعهسرا و محصور در کوههای جنگلی سربهفلککشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گلوگیاه و باغبانی شد.
این بازیگر فقید سینما و تلوزیون ظهر امروز و در ۷۹ سالگی به دلیل پارگی روده دار فانی را وداع گفت.
محسن اسلامزاده که در یک ماه گذشته سفری به جنوب لبنان داشته تا مستندی را درباره تبعات جنگ در فلسطین بسازد، بخشی از مشاهده و تجربه خود در این سفر را روایت کرد.
به گزارش سینمای خانگی، محسن اسلامزاده مستندساز که به تازگی اقدام به تولید مستندی با نام موقت «بهشت کوچک من» درباره تحولات اخیر فلسطین کرده است، در گفتوگو با مهر درباره این کار توضیح داد: حدود یک ماه پیش برای ساخت این مستند عازم سفری شدم و از ۴ تا ۲۵ آبان ماه این سفر طول کشید. در شرایط محاصره کامل نوار غزه نزدیکترین منطقهای که میتوانستیم به آنجا برویم و فیلم بسازیم جنوب لبنان بود. البته در آن مناطق هم اتفاقاتی افتاده بود که خیلی سخت به ایرانیها اجازه ورود میدادند. بعد از مجروح شدن برخی گروههای رسانهای ایرانی در این منطقه، حساسیتها بالا رفته و سطح همکاریها پایین آمده بود.
وی افزود: به خیلی از دوستانی که در آن مقطع قصد ورود به میدان را داشتند، توصیهام این بود که اگر طرح آمادهای دارید، وارد میدان شوید چرا که رفتن بدون حساب به این مناطق درست نیست. به همین دلیل خودم هم تا ۲ هفته بعد از شروع این جنگ، تصمیم به سفر نگرفتم و بیشتر به فکر طراحی ایده بودم. وقتی ایده اولیه به ذهنم رسید با چند نفر مشورت گرفتم و بعد عازم شدم.
روایت زندگی در سایه جنگ در نقطه صفر مرزی
این مستندساز درباره ایده اولیه خود گفت: میخواستم به مناطق جنوبی لبنان بروم که خیلی از ساکنان آن ناگزیر از مهاجرت به سمت بیروت و دیگر شهرها شده بودند و روستاهای آن مناطق تقریباً خالی از سکنه شده بود. مناطق هممرز با مناطق اشغالی که بعد از شروع این جنگ و راکتپراکنی های صهیونیستها، تخلیه شده بود. غالب مردم این مناطق طعم تلخ جنگ را در مقاطع مختلف خصوصاً در سال ۲۰۰۶ و در جریان جنگ ۳۳ روزه چشیده بودند و حالا تصمیم به مهاجرت به مناطق شمالی و مرکزی گرفته بودند. ایدهام این بود که به آن مناطق بروم و دنبال کسی بگردم که خانهاش را ترک نکرده و در آنجا مانده است.
وی افزود: حتی در مرحله مشورتهای ابتدایی خیلیها میگفتند که هیچکس در این مناطق باقی نمانده و کامل روستاها خالی شده است اما کمکم از طریق افراد محلی متوجه شدیم برخیها هنوز در منازل خود در روستاها باقی ماندهاند. مشخصاً دنبال منزلی میگشتم که با نقطه صفر مرزی فاصله زیادی نداشته باشد. پیگیری کردیم تا با شخصیتی در روستای مرزی «خِیام» مواجه شدیم که در نقطه صفر مرزی در خانهاش مانده بود و درباره او مستند ساختیم.
اسلامزاده در ادامه گفت: طرحهای دیگری هم برای مستندسازی داشتیم مانند رفتن به اردوگاه فلسطینیان در لبنان، اما زمانی که مشورت کردیم، دیدیم درباره این اردوگاهها فیلمهای زیاد ساخته شده است و ساخت فیلم تازه درباره این سوژه سخت است. طرح «زندگی زیر آتش» ایدهای بود که بالاخره آن را اجرایی کردیم. وقتی تصمیم به سفر گرفتم و به دنبال فیلمبردار بودم متوجه شدم علی سبحانی هم که مدیر فیلمبرداری یک سریال بود، نتوانسته طاقت بیاورد و با تهیه کننده صحبت کرده که از کار مرخصی بگیرد و به لبنان برود. وقتی ایدهام را به او گفتم او قبول کرد که من را در این سفر همراهی کند.
میگفتند شاید کسی قبول نکند از او مستند بسازید
وی ادامه داد: هر چند بسیاری از دوستان میگفتند بهخاطر بالا گرفتن درگیریها حضور در این مناطق و ساخت فیلم سخت است و ممکن است کسی قبول نکند شما از او مستند بسازید، اما شک نداشتم بالاخره یک نفر به دلیل دلبستگیای باید در خانهاش باقی مانده باشد و اجازه بدهد دوربین همراه او باشد. بیشتر به دنبال حاشیه نگاری جنگ و به تصویر درآوردن تضاد میان جنگ و زندگی بودم. میخواستم بدانم یک انسان در منطقه جنوب لبنان و زیر سایه جنگ، چگونه زندگی میکند؟
محل استقرار ما چیزی در حدود ۲ کیلومتر با مناطق اشغالی فاصله داشت و فاصلهمان با پایگاههای اسرائیلی کم بود. این سفر برای خودم مثل یک رؤیا میماند؛ به دلیل اینکه فرصتی کم نظیر برایمان به وجود آمد تا مثل مردم زیر سایه خطر زندگی کنیم
این مستندساز افزود: ما نزدیک به ۸ روز پیش تولید و ۱۳ روز تولید داشتیم که به لطف خدا شرایط به خوبی در جنوب لبنان پیش رفت و به رغم محدودیتها خلل جدی در کار ایجاد نشد. به گروههای کمی اجازه ماندن در جنوب لبنان را میدادند و منطقه هر شب باید تخلیه میشد. به نوعی در یک قدمی اسرائیلیها بودیم و احتمال هر اتفاقی وجود داشت.
وی در ادامه گفت: محل استقرار ما چیزی در حدود ۲ کیلومتر با مناطق اشغالی فاصله داشت و فاصلهمان با پایگاههای اسرائیلی کم بود. این سفر برای خودم مثل یک رؤیا میماند؛ به دلیل اینکه فرصتی کم نظیر برایمان به وجود آمد تا مثل مردم زیر سایه خطر زندگی کنیم. ما در منزل همان فردی که سوژه مستندمان بود، ساکن بودیم و مثل او شرایط خیلی سختی داشتیم. بهویژه اینکه اسرائیلیها هیچ خط قرمزی نداشتند و به راحتی غیرنظامیان را هدف قرار میدادند!
اسلامزاده گفت: یکی از شبهایی که آنجا بودیم و غذایی تهیه کرده و دورهم خوش بودیم، ناگهان صداهای وحشتناکی شنیدیم و متوجه شدیم ۵۰۰ متری محل اسکان ما با راکت هواپیمای بدون سرنشین بمباران شده است. مبهوت بودیم و تازه فهمیدیم در این مناطق چگونه در کسری از ثانیه، خوشیهای مردم، تبدیل به عزا میشود. ما در آنجا مرگ را به چشم دیدیم. چه زندگیهایی که در این مناطق نابود نشد. در همین سفر با خانوادهای مواجه شدیم که سه دختر بچه و مادربزرگ با شلیک یک راکت توسط صهیونیستها، جلو چشم مادر، سوختند و پرپر شدند.
این مستندساز درباره مواجهه خود و گروه همراهش با خطر مرگ و تهدیدهای میدان جنگ در مدت ساخت این مستند، توضیح داد: واقعیت این است که در منطقه جنوب لبنان یک جنگ تمامعیار جریان دارد اما شما هیچ سربازی را در میدان نمیبینید. سربازهای حزبالله در میدان پراکنده هستند و غالباً با لباس مبدل مبارزه میکنند، در جهت مقابل هم تنها پایگاههای اسرائیلی دیده میشود که بهصورت کور و با سرگیجه هر جایی را بمباران میکردند. بهصورت شبانه روز سایه این تهدیدها روی سر مردم منطقه و گروه ما بود.
استفاده اسرائیل از بمبهای فسفری ممنوعه
وی افزود: ما از بمبهای فسفری اسرائیلیها که به سمت شهرها و روستاها شلیک میشد، تصویر گرفتیم در حالی که این بمبها جزو سلاحهای ممنوعه در جنگ محسوب میشوند. اینطور بگویم که یک تبادل آتش تمام عیار در آن منطقه جریان داشت. روزی مشغول فیلمبرداری بودیم که یک راکت دقیقاً از بالای سر ما رد شد و به یکی از خانههای اطراف اصابت کرد. به همین دلیل هم اکثر مردم، آن مناطق را ترک کردند. بهویژه اینکه از جایی به بعد اسرائیلیها در کشتار غیرنظامیان، تعمد داشتند.
گروه ما در پوشش یک گروه خبری به منطقه رفت چرا که خود لبنانیها هم میگفتند فعلاً مستندسازی در این منطقه ممنوع است و ما تنها به گروههای خبری مجوز میدهیم. در قالب این گروههای خبری، از همه دنیا نمایندگانی حضور داشتند
اسلامزاده در ادامه مشاهده میدانی خود گفت: در یک نوبت شاهد شلیک راکت به یک بیمارستان در جنوب لبنان بودیم که شکرخدا عمل نکرد. خبرنگار رویترز در همان منطقه جنوب لبنان کشته شد. خبرنگار شبکه الجزیره هم بهواسطه اصابت راکت به ماشینش، قطع نخاع شد. در آن میدان، با دشمنی روبهرو هستید که به هیچ مرامنامه و پروتکلی پایبند نیست.
این مستندساز درباره فعالیت دیگر گروههای مستندساز از کشورهای دیگر در این منطقه هم گفت: گروه ما تحت پوشش یک گروه خبری به منطقه رفت چرا که خود لبنانیها هم میگفتند فعلاً مستندسازی در این منطقه ممنوع است و ما تنها به گروههای خبری مجوز میدهیم. در قالب این گروههای خبری، از همه دنیا نمایندگانی حضور داشتند. آمریکاییها، ایتالیاییها و اردنیها حضور پررنگی در این مناطق داشتند. حتی خبرنگارهای رسانههایی مانند واشنگتنپست و بیبیسی فارسی را هم در منطقه دیدیم.
اسلامزاده با اشاره به اینکه نام اولیه مستندی که در دست ساخت دارد «بهشت کوچک من» است، گفت: قصد ما این است که هرچه زودتر این مستند به نسخه نهایی برسد اما حجم تصاویری که ضبط کردهایم خیلی بالاست. در حال حاضر در مرحله مقدماتی تدوین هستیم و بعد از آن هم وارد مرحله ترجمه میشویم. امید دارم تا اواخر همین امسال، این کار به خروجی برسد.
داریوش فرهنگ بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون همزمان با زادروز خود به طرح نکاتی درباره کارنامهاش در سینما پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ادامه انتشار سلسله برنامههای تاریخ شفاهی، موزه سینما به مناسبت زادروز داریوش فرهنگ کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بخشهایی از گفتوگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر میخوانید.
داریوش فرهنگ با اشاره به حضورش در فیلم سینمایی «محمد رسولالله (ص)» در نقش ابوسفیان گفت: با اینکه نقشم در این فیلم کم بود اما آن را خیلی دوست دارم زیرا بسیار متفاوت بود و به خوبی دیده میشد. این نقش از شخصیت اصلی خودم دور بود اما نقشی بود که بازیگر را با چالش مواجه میکرد و همانطور که میدانید نقشهای منفی جذابتر از نقشهای مثبت هستند زیرا درام بیشتری دارند.
وی ادامه داد: جالب اینجاست که من نقش منفورترین شخصیت اسلام شیعی؛ ابنزیاد را بازی کردم. در ابتدا میترسیدم که این نقش را بازی کنم زیرا این شخصیت در تاریخ بسیار منفور است و تصورم این بود که شاید در خیابان با چوب و سنگ من را بزنند اما درست برعکس شد و از بازی من در این نقش استقبال زیادی کردند.
فرهنگ درباره همکاری خود با حسین فرحبخش نیز عنوان کرد: یک روز در منزل بودم که فرحبخش به من زنگ زد و از من برای ساخت یک فیلم به صورت مشترک دعوت کرد تا به دفتر او بروم. من و فرحبخش از نظر فکری دنیای بسیار متفاوتی داشتیم به همین دلیل با دوستانم مشورت کردم و آنها هم گفتند او از جهان دیگری صحبت میکند و من از جهانی دیگر اما وقتی با او صحبت کردم بسیار از شخصیتش خوشم آمد زیرا بسیار آدم باهوش و بهروزی بود و مهمتر از همه اینکه سینمای تجاری و پرفروش را به خوبی میشناخت.
فرهنگ بیان کرد: فرحبخش به من فیلمنامه تلخ «تکیه بر باد» را داد که من تصور نمیکردم در سینمای تجاری پرفروش شود. بعد از خواندن فیلمنامه به او گفتم سوالم این است که چرا برای ساخت این فیلم از من دعوت کردید و اینکه این فیلمنامه بسیار تلخ است و او در پاسخ به من گفت اتفاقاً فکر میکنم زمان آن رسیده که فیلم تلخ بسازی و از آنجا که فرحبخش در سینمای تجاری حرفهای بود، شروع کردیم و خوشبختانه با اینکه فیلم بسیار تلخی بود اما فروش بسیار خوبی داشت زیرا فیلم خوشساختِ تجاری شده بود.
وی ادامه داد: در فیلم «تکیه بر باد» بازیگرانی همچون زنده یاد داوود رشیدی، امین حیایی، مریلا زارعی، لعیا زنگنه و … حضور داشتند که همگی عالی بودند.
فرهنگ در پایان بیان کرد: در حال حاضر دورخیزی داشتهام تا یک بار دیگر آن چیزی را که خودم هستم، به آن میاندیشم، سلیقه من است و با آن رشد کرده و شکل گرفتهام، یکبار دیگر از لابهلای این مشاهدات و تجربیات تبدیل به یک فیلم کنم.
در اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابرمرد سینما» که نگاهی به زندگی مرحوم ناصر ملکمطیعی دارد، گفته شد: ناصر ملکمطیعی هنرمند مردمداری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمیکند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، مراسم اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیهکنندگی و کارگردانی نادر طریقت شب گذشته، شنبه ۴ آذرماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
در ابتدای این مراسم یاد بیتا فرهی بازیگر فقید سینمای ایران گرامی داشته شد و در ادامه نادر طریقت با تشکر از همه حاضران در سالن گفت: خوشحالم که این فیلم پس از سالها امکان اکران پیدا کرده است و علاقمندان سینما میتوانند آن را تماشا کنند. قرار بود این مراسم را حدود یک ماه قبل برگزار کنیم اما به دلیل درگذشت دردناک داریوش مهرجویی کارگردان سینما و وحیده محمدیفر (فیلمنامهنویس)، آن را با بیش از ۴۰ روز تاخیر برگزار کردیم.
سعید مطلبی نیز با اشاره به دوستی و آشنایی خود با ناصر ملکمطیعی گفت: ناصر ملکمطیعی هنرمند مردمداری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمیکند بلکه آن چیزی که باعث هنرمند بودن کسی میشود، این است که بعد از گذشت سالها از مرگ، درباره او صحبت کنند.
این فیلمنامهنویس و کارگردان با اشاره به اینکه نباید از هر دستی در سینما پول گرفت، ادامه داد: این روزها من غصه دارم زیرا برخی افراد با پول و رابطه وارد سینما و وصل به سینما میشوند در حالی که برخی هنرمندان و سینماگران در حاشیه هستند و بسیاری از حال هم بیخبر هستیم.
مطلبی با اشاره به اهمیت و نقش تهیهکنندگان در سینما گفت: تنها راهکار و امیدی که برای بهبود سینما وجود دارد این است که یک اتحادیه قدرتمند متشکل از همه تهیهکنندگان تشکیل شود تا همه از کار هم خبر داشته باشند. کسانی که در سینما کار میکنند عاشق سینما هستند و ما به کارمان در سینما افتخار میکنیم و وقتی نتوانیم در سینما کار کنیم انگار عشقمان را از ما گرفتهاند.
در ادامه این مراسم از مسعود کیمیایی، محمد متوسلانی، سعید مطلبی، عبدالله علیخانی و محمدعلی تبریزیان(همایون) با اهدای لوح و تندیس جوانمردی بخاطر یک عمر حضور انسانی و جوانمردانه در عرصه سینما تقدیر شد.
مسعود کیمیایی در این مراسم حضور نداشت و لوح و تندیس وی را جواد طوسی به نمایندگی از او دریافت کرد.
فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیهکنندگی و کارگردانی نادر طریقت در رابطه با زندگینامه زندهیاد ناصر ملکمطیعی بازیگر سینما و تئاتر ساخته شده و از هشتم آذرماه در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران میشود.
سیدمحمد بهشتی در سخنانی درباره جنبههای خارج از اراده فیلمسازی و سینما گفت: تمام فیلمهایی که ساخته میشود از مبتذلترین تا بهترین فیلمها این خاصیت را دارند و هیچکدام دور ریختنی نیستند، سینما و فیلم به لحاظ سندی واجد ارزش فوقالعادهای هستند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، سیدمحمد بهشتی در کارگاه آموزشی «فیلم به مثابه مستند»، که پنجم آذرماه در موزه ملی ایران برگزار شد، گفت: در پدید آمدن تمام چیزهایی که ساخته دست بشر است دلیل و انگیزه وجود دارد. گاهی ذهنیتی ایجاد میشود که وقتی آن دلیل منتفی میشود دیگر آن پدیده برای انسان ارزشی ندارد، به همین دلیل در ادبیات عامیانه به یک شیء، که قدیمی شده است و ارزشی برای ما ندارد، میگوییم «به درد موزه میخورد!»
رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی ادامه داد: هر شیء که دست ساخته بشر است، یک وجه کارکردی دارد و تا زمانی که وجه کارکردی آن معتبر است، به کار میآید. مردم در جریان زندگی از آن شیء استفاده میکنند و وقتی وجه کارکردی آن از دست میرود عموما فکر میکنند که زمان دور ریختن آن است.
بهشتی اظهار کرد: کسانی که در حوزه علوم مرتبط با میراث فرهنگی کار میکنند، از این نقطه به بعد میگویند «حالا به درد ما میخورد». البته کار آنها جمع کردن زباله نیست، آنها دغدغه متفاوتی دارند. در سایتهای باستانشناسی دیدهام باستانشناسها وقتی به زبالهدانی سایت میرسند بسیار خوشحال میشوند و به نظر میرسد گنجی پیدا کردهند و امیدوارند به کمک آن در مسیر فعالیت پژوهشی خود بهترین اسناد را پیدا کنند. هر شیء که پدید میآید، حاوی نکاتی است و در پشت آن اراده وجود دارد. وقتی شأن کارکردی آن شیء از بین میرود، یعنی زمان چیزی که برای آن اراده کرده بودند سپری شده است و عمرش تمام شد، اما همان شیء وجهی دارد که در دایره اراده نیست و خود سازنده هم برای آن قصدی نداشته است. این جنبه از کار برای یک باستانشناس بسیار اهمیت دارد.
این کارشناس فرهنگی در بخش دیگری از کارگاه با بیان اینکه فیلم و سینما جنبههایی دارند که خارج از اراده فیلمساز است، گفت: چند سال پیش فیلمخانه ملی ایران حرکتی را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد؛ فیلمهای قدیمی ایرانی و نسخههایی که در فیلمخانه ملی بود را به دقت تعمیر کردند، از جمله یک پرده از اولین فیلم رنگی به اسم «عروس فرنگی». زمانی که تصویر این فیلم را میدیدید گویا تعمیر نشده بود، رنگ فیلم صدمه دیده بود و پر از خش بود. با استفاده از ظرفیتهای دیجیتالی و انفورماتیک و فعالیتهایی که در حوزه مرمت فیلم انجام میدهند، آن پرده از فیلم به وضعیت قبل برگردانده شد.
بهشتی با اشاره به صحنههایی از فیلم قدیمی «عروس فرنگی» که در گیلان ساخته شده بود، بیان کرد: اگر شما بخواهید گیلان سال ۱۳۳۶را ببینید جز این حلقه فیلم، هیچ سند دیگری وجود ندارد. قهوهخانهها همان قهوهخانههای قدیمی هستند و همان ماشینها و کامیونهایی که بار حمل میکردند. در این فیلم، گیلان را میبینید و نه شمال را، ولی آیا قصد سازنده فیلم این بود که به شما این را بگوید؟ خیر! کارگردان میخواست نشان دهد که عروس فرنگی میخواهد در این شهر استراحت کند، چای بخورد و بعد هم حرکت کند و برود. از بُعد انسانشناسی، مردمشناسی، باستانشناسی، محیط زیست و زیستبوم اگر بخواهیم شاهدی بیاوریم فکر نمیکنم شاهدی بهتر و کاملتر از این بتوانیم پیدا کنیم. این موضوع در همه فیلمها بهویژه آثار داستانی دیده میشود.
مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: فیلمساز با دکوپاژ کردن، با قصهگویی، هدایت بازیگران، تعیین جای دوربین، صداگذاری و انواع و اقسام تمهیدات، بیشترین مداخله را در بیان قصه دارد، اما در فیلمهای مستند این مداخله کمتر است. قاعدهای در سینما وجود دارد به نام قاعده یواشکی که قصه باید به نوعی روایت شود که مخاطب باور کند، یعنی از اراده کارگردان خارج میشود. گاهی کارگردان مجبور است دیالوگ، بازی بازیگر و ریتم فیلم را به نحوی تنظیم کند که باورپذیر باشد. همین که قصه قرار باشد طوری بیان شود که مخاطب باور کند، فیلم از اراده کارگردان خارج میشود به این ترتیب است که فیلم حاوی دلالتهایی میشود که به درد اهل فن در حوزه میراث فرهنگی میخورد.
بهشتی گفت: وقتی متن یک کتیبه تاریخی یا یک کتاب تاریخی را میخوانید، ممکن است در آن غرض وجود داشته باشد و تلاش شده باشد چیزهایی را از شما پنهان کند، اما آن چیزهایی که خارج از دایره اراده پدید آمده، چون بدون غرض بوده است بیشتر میتواند مورد اعتماد باشد، بنابراین چیزهایی که در این عالم دست ساخته بشر است، از نظر کسانی که در حوزه علوم مرتبط با میراث فرهنگی کار میکنند، واجد ارزش هستند. از این جهت، این موضوع شامل حال فیلم و سینما نیز میشود، یعنی فیلم میتواند به امر دیگری شهادت دهد و برای امر دیگری سند قرار بگیرد، اتفاقا فیلم با اسناد دیگر تفاوت دارد چون در این سند حرکت و زمان، صدای پرندگان، باران و… وجود دارد. به دلیل این حرکتی که در بیان مفهوم وجود دارد، فیلم نسبت به اسناد دیگر جای مانور بیشتری دارد. اسناد دیگر به شفافی فیلم نمیتوانند شهادت دهند. از این رو میتوان گفت سینما و فیلم به لحاظ سندی واجد ارزش فوقالعادهای هستند.
او بیان کرد: محققان کمتر به سراغ سینما رفتهاند، معمولا کسانی که راجع به سینما پژوهش میکنند به آن جنبهای از سینما که در حوزه اراده است توجه میکنند و همان جنبهای که در حوزه اراده فیلمساز است را مورد توجه قرار میدهند و کمتر به وجه انسانشناختی سینما توجه دارند.
بهشتی با بیان اینکه تمام فیلمها خاصیت سند قرار گرفتن را دارند، اظهار کرد: تمام فیلمهایی که ساخته میشود از مبتذلترین تا بهترین فیلمها این خاصیت را دارند و هیچکدام دور ریختنی نیستند، اما خاصیت دیگری که سینما دارد این است که میتواند از حبس زمان و مکان خارج شود و محصول زمان خود نباشد. میتوان فیلمی ساخت که محصول زمان خود نباشد. شاهنامه فردوسی محصول زمان خود و حبس در زمان و مکان خود نیست و اگر باشد به مرور زمان بیات میشود و اعتبار خود را از دست میدهد در صورتی که هزار سال است ارزش خود را حفظ کرده است.
کارگردان فیلم کوتاه «ساعت بازدید» که این روزها اکران آنلاین شده است اظهار امیدواری کرد: مخاطبان این فیلم کوتاه را در نمایشگر تلفن همراه نبینند تا درگیر جزئیات تصویری و میزانسنهای داستان قرار بگیرند.
وحید صداقت تهیهکننده، نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه داستانی «ساعت بازدید» به بهانه عرضه این فیلم در شبکه نمایش خانگی درباره ایده مرکزی فیلمنامه و نحوه همکاری با بابک کریمی سخن گفت.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه «ساعت بازدید» در دوازدهمین جشن مستقل انجمن فیلم کوتاه ایسفا و در هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه تهران که توسط انجمن سینمای جوانان ایران برپا شده است به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفته است.
این فیلم کوتاه که به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی وحید صداقت در بهار ۱۴۰۰ تولید شده است، به تازگی عرضه خود را در بخش «سینمای دیگر» فیلم نت آغاز کرده است و گفته میشود تاکنون جزو پرمخاطبترین فیلمهای کوتاه عرضه شده در این پلتفرم شده است.
فیلم کوتاهی که با حضور بازیگران نسبتا متعدد و البته چهره مانند بابک کریمی، در یک میزانسن داخلی، روایتگر تنهایی و وضعیت مردی است که قبل از پیوستن به همسر و دخترش که پیشتر مهاجرت کردهاند، باید ترتیب کارهای باقی مانده را بدهد.
به همین بهانه به سراغ وحید صداقت رفتهایم تا درباره روند تولید فیلم کوتاه «ساعت بازدید» به گفتگو بپردازیم که در ادامه میخوانید:
صداقت ابتدا در پاسخ به این پرسش که «ساعت بازدید» چندمین فعالیت سینمایی اوست، توضیح داد: «ساعت بازدید» اولین فیلم کوتاه داستانی حرفهای من است و در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه هنرجویی ساختهام و در ادامه هم سه مستند بلند را تولید کردم که علاقه من به سینمای داستانی باعث شد که به سمت تولید یک فیلم کوتاه داستانی بروم و پیش تولید «ساعت بازدید» را هم از ماههای پایانی قرنطینه عمومی کرونا در ایران آغاز کردم و با بهتر شدن شرایط در بهار ۱۴۰۰ تولید آن آغاز شد.
وی با اشاره به فیلمهای مستندی که در زمان دانشجویی در ایران و ایتالیا تولید کرده است، توضیح داد: سه مستند «پاستای ایرانی»، «درباره فروشنده» و «صحنههایی از یک جدایی» را ساختم که مستند اول درباره دانشجویان ایرانی محصل در ایتالیا است و درباره شرایط و چالشهای مهاجرت به ایتالیا پرداختهام و در دو مستند دیگر به دو فیلم داستانی اصغر فرهادی، «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» از نگاهی متفاوت پرداختم تا بیشتر درباره این دو اثر شایسته در سینمای ایران با مخاطبان تعامل داشته باشم و از طریق همین دو مستند و ارتباطهایی که در گذشته داشتم، با بدنه حرفهای سینمای داستانی ایران ارتباط گرفتم.
کارگردان «ساعت بازدید» درباره ایده مرکزی این فیلم کوتاه گفت: در زمان کرونا این دغدغه در من وجود داشت که آدمهایی که به هر دلیل تنها هستند، چگونه با این چالش مقابله میکنند، اینکه یک مرد که خانواده خود را بر اثر مرگ، مهاجرت و یا هر دلیلی از دست داده است، چه طور میتواند این تنهایی را بشکند، ایده اولیهای فیلمنامه «ساعت بازدید» بود که در ادامه ارتقا پیدا کرد و لایههای زیرین فیلمنامه برای قوام ساختار علت و معلولی فیلمنامه تقویت پیدا کرد و با شخصیتسازی، شخصیت اصلی فیلم و پیشینهای که برای آن در نظر گرفتم و آن هم از دست دادن خانوادهاش در فاجعه پرواز اوکراین، فیلمنامه را به نسخه نهایی که مخاطب با آن همراه شود، تبدیل کنم.
صداقت با اشاره به اینکه، امیدوارم مخاطبان این فیلم کوتاه را در در نمایشگر تلفن همراه نبینند تا درگیر جزئیات تصویری و میزانسنهای داستان قرار بگیرند، درباره فضای فرمی فیلم و همچنین استفاده از بازیگران چهره در «ساعت بازدید»، تصریح کرد: فاجعهای که شخصیت اصلی فیلم پشت سر گذاشتهاست، من را مجاب کرد که در استفاده از موسیقی، طراحی صحنه، صداگذاری، لباس و انتخاب بازیگر، بیشترین حد ظرافت را داشته باشم.
نویسنده و کارگردان مستند «درباره فروشنده»، درباره آشنایی با بابک کریمی گفت: در سالهایی که من در ایتالیا تحصیل میکردم، به دلیل علاقهام به سینما و تحصیلاتی که در این حوزه داشتم و تولید مستند «پاستای ایرانی» با بابک کریمی که به نوعی نماینده سینمای ایران در ایتالیا محسوب میشد، ارتباط گرفتم و تولید ۲ مستند «درباره فروشنده» و «صحنههایی از یک جدایی» که کریمی در این ۲ فیلم از فرهادی بازی کرده بود، ارتباط ما را ادامهدار کرد و در بازه زمانی که من و بابک کریمی در ایران حضور داشتیم، فیلمنامه «ساعت بازدید» را ارائه کردم و با موافقت او همراه شد و با نهایی شدن عوامل، این فیلم مقابل دوربین قرار گرفت.
وی درباره حضور بازیگران چهره در فیلم کوتاه، عنوان کرد: من اگر آشنایی قبلی با بابک کریمی و بانیپال شومون به عنوان بازیگران حرفهای سینمای ایران نداشتم، شرایط برای همکاری با آنها سخت بود و حضور آنها زمان فیلمبرداری برایم کمک حال بود؛ به فیلمسازان پیشنهاد میکنم که در مرحله اول به ظرفیتهای کاراکترهای فیلمنامه خود توجه کنند و به صرف حضور یک چهره در فیلم خود فکر نکنند و بیشتر با افرادی کار کنند که آشنایی نسبی وجود داشته باشد. فیلمهای بلند و همچنین سریالها به دلیل روزهای طولانی در روند تولید، باعث میشود عوامل از یکدیگر شناخت پیدا کنند، ولی در ساختار کوتاه و سریع تولید در فیلمکوتاه زمان آشنایی از سلایق و نگاهها برای رسیدن به یک اثر منسجم وجود ندارد و فیلمساز آنچنان نمیتواند ریسک کند و درصد خطا پذیری پایین است.
صداقت در ادامه درباره حضور جشنوارهای این فیلم کوتاه توضیح داد: «ساعت بازدید» یک فیلم کوتاه مستقل است و خود من تهیه کنندگی این فیلم کوتاه را برعهده داشتم و به همین دلیل پخش بینالمللی فیلم را خود من انجام دادم و آنچه که ظرفیت این فیلم بود، در جشنوارههای داخلی و خارجی، محقق نشد و «ساعت بازدید» در چندین جشنواره و رویداد سینمایی مانند سیودومین جشنواره «پیام به انسان» سنتپترزبورگ روسیه، هفتادوششمین جشنواره فیلم «سالرنو» ایتالیا و جشنواره فیلمهای ایرانی در پاریس و همچنین دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (جوایز ایسفا)، بیستودومین جشن حافظ در داخل کشور، حضور داشت و همچنین فیلم کوتاه منتخب مجله تخصصی فیدان نیز شده است.
وی با بیان اینکه بخش «سینمای دیگر» ادامه دهنده مسیر سینمای هنروتجربهای است که با مدیریت امیرحسین علمالهدی به سینمای مستقل ایران توجه داشت، توجه دارد؛ بیان کرد: در سالهایی که امیرحسین علمالهدی مدیریت سینمای هنروتجربه را برعهده داشت، ما شاهد رشد و پیشرفت سینمای مستقل در ایران بودیم و از زمانی که این ظرفیت به مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی محول شد، به وضوح ما شاهد کمرنگتر شدن جریان سینمای مستقل در ایران هستیم و خوشحال هستم که این پلتفرم باتوجه به ظرفیتهایی که دارد، توجه خود را به سینمای مستقل افزایش داده است و امیدوارم توجه رسانهای خود را در سطح رسانهها و تبلیغات مانند فیلمهای بلند و سریالها، به این نوع از سینما که شامل فیلمهای کوتاه، مستند، هنری و تجربی است، معطوف کند.
کارگردان فیلمهای مستند «صحنههایی از یک جدایی» و «درباره فروشنده» با بیان اینکه این دو مستند در سینمای هنروتجربه اکران شدهاند، تصریح کرد: این دو مستند به دلیل اینکه درباره فیلمهای اصغر فرهادی ساخته شده بودند، در سطح رسانهها به خوبی دیده شدند که نتیجه زحمات گروه سینمای هنروتجربه سابق است.
بابک کریمی، بانیپال شومون، شقایق فریادشیران، نغمه قوانلو، مرتضی پورحسینی، لیلی رشیدی رئوف، ارشیا توکلی، شایسته سجادی و پندار محسنی بازیگرانی هستند که در «ساعت بازدید»، اولین فیلم کوتاه داستانی وحید صداقت نقش آفرینی کردهاند.
دیگر عوامل فیلم کوتاه «ساعت بازدید» عبارت اند از:نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: وحید صداقت، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه، تدوین: اسماعیل منصف، صدابردار و صداگذار: شاهین پورداداشی، موسیقی: آرشید آذرین، مجری طرح: وحید حاجیلویی، طراح صحنه و لباس: حامد اصلانی، طراح گریم: علی بهرامی فر، دستیار کارگردان و برنامه ریز: چاوش هنرآموز، منشی صحنه: زهرا تحقیقی، اصلاح رنگ و نور: محمود نوری، عکس: مهرداد امینی و پوستر: علی عزیزی.
«ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎزدﯾﺪ» در مدت زمان ٢٢ دﻗﯿقه از یکشنبه ۱۴ آبانماه عرضه شده است.
بحث بر سر پایان اکران فیلم پرفروش «فسیل» به سوژه بسیاری از محافل سینمایی تبدیل شده است، عدهای با این تصمیم موافق هستند و جمعی دیگر نیز چنین اقدامی را مفید ارزیابی نکردند، قدرمسلم آنکه مقایسه میان فسیل و فیلمهایی که طی دهههای قبل چندینسال بر روی پرده بودند، نیازمند یک آسیبشناسی است تا مشخص شود آیا اکران «فسیل» باید تداوم داشته باشد یا خیر.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چند روز پیش بود که شورای صنفی نمایش در خبری ناگهانی، از اتمام اکران فیلم فسیل از هشتم آذرماه خبر داد. این خبر از آن حیث عجیب و ناگهانی به نظر میرسید که فسیل، با فروش ماهیانه نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان، سومین فیلم پرمخاطب و پرفروش سینماها بود و این انتظار وجود داشت که این فیلم، حداقل تا عید نوروز بر روی پرده بماند.
انتشار این خبر، موافقان و مخالفانی داشت؛ موافقان بر این باور بودند که سالنهای این فیلم باید در اختیار فیلمهای جدید قرار بگیرد و مخالفان عنوان میکردند که این فیلم، بسیار بیشتر از چند فیلم جدید میفروشد و پائین آوردن آن میتواند ضربهای آشکار بر گیشه سینماها باشد.
این اتفاق در شرایطی رخ داده که فسیل، هفتههاست تنها در تهران به روی پرده رفته و این اکران نیز تنها در کمتر از ۲۰ سینمای پایتخت است که تقریبا تمامی این سینماها، پردیس هستند و یک سالن خود را به این فیلم اختصاص دادهاند. بنابراین ادعای موافقان برداشتن فسیل، چندان نمیتواند مستند باشد چرا که این فیلم، سرجمع کمتر از ۲۰ سالن سینما آنهم در پایتخت را اشغال کرده و قطعا، بسیار بیشتر از این میزان ظرفیت، به گیشه واریزی دارد.
فسیل
وقتی عقابها و تاراج، ۲۰ سال روی پرده ماندند
در این میان، عدهای بر این باور هستند که فسیل با اکران ۸ ماهونیمه خود، از تمامی ظرفیتها استفاده کرده و باید فضا را به نفع فیلمهای پرمخاطب جدید خالی کند. این گزاره، تنها بر روی کاغذ، منطقی به نظر میرسد و در واقع، چندان محلی از اعراب ندارد. فسیل در این مدت، قطعا بسیار بیشتر از انتظار فروخت و حتی خود صاحبان فیلم نیز تصور نمیکردند که دومین فیلم پرمخاطب سینمای پس از انقلاب را روانه پرده خواهند کرد. بنابراین این میزان زمان دادن به فیلم، ارزش آن را داشت و دارد که حتی تا انتهای امسال نمایش خود را ادامه دهد.
تعدد سالنهای سینمایی، این احساس منطقی را ایجاد میکند که درصد معقولتری از ظرفیت، به فیلمهای پرمخاطب تعلق بگیرد
در طول تاریخ پس از انقلاب، دهها فیلم بودهاند که اکرانهایی چندساله را تجربه کردند. این قاعده حتی تا انتهای دهه ۸۰، عرفی نانوشته بود که حتی شامل فیلمهای نهچندان پرمخاطب نیز میشد.
طلیعهدار چنین جریانی، فیلم عقابها است که به مدت ۲۰ سال، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۴ بر روی پرده ماند. البته اکران چابک فیلم، حدود ۱۳ سال طول کشید که این فیلم، در چندین سینمای تهران و شهرستان روی پرده بود و در اواخر دهه ۷۰، سالی بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب داشت. اما با این حال، مدیریت سینما، خللی در مسیر نمایش این فیلم به وجود نیاورد. در سال آخر نمایش این فیلم یعنی ۱۳۸۴، تنها ۵ هزار مخاطب به سینما رفتند. درواقع فیلم تاجایی که مخاطب داشت، به روی پرده ماند و با آن بضاعت ضعیف نیمه دهه ۸۰، اختلالی در مسیر نمایش محدود آن به وجود نیامد.
نمونههای مانند عقابها بسیار هستند. تاراج با ۲۰ سال نمایش، کانیمانگا با ۱۷ سال، طائل با ۱۶ سال و حماسه دره شیلر با ۱۶ سال، ازجمله این آثار به حساب میآیند. گرچه اگر بخواهیم فهرستی از این فیلمها استخراج کنیم، به چندده فیلمی میرسیم که بین ۱۰ تا ۲۰ سال، در تهران و شهرستانها به روی پرده بودند.
کمبود تولید، مفری برای اکران چندساله
قاعده نمایش چندساله یک فیلم بر روی پرده، به همان دهه ۳۰ بازمیگردد. در آن سالها، سینمای ایران، تولیدات چندانی نداشت و بیشتر در تصرف آثار خارجی بود. این رویه، برای دهههای آتی که تولیدات سینمایی، به حد قابلقبولی رسید، حتی با وجود کاهش نمایش آثار خارجی، برقرار ماند و یک فیلم، تا چندین سال، در سینماهای تهران و علیالخصوص شهرستانها نمایش داشت.
در دهه ۸۰، تعداد سالنهای سینمایی به حد نگرانکنندهای رسید. بسیاری از سالنهایی که در سالهای پیش از انقلاب، تاسیس شده بود، فرسوده شدند و عملا با رواج پردیسهای سینمایی، استقبال چندانی از سوی مخاطبان نداشتند. به همین دلیل، این تعداد سالن که ازقضا، تعدادشان اندک هم نبود، از رده خارج شدند و در یک برههای، تعداد سالنهای سینمایی، به کمترین میزان خود طی نیمقرن رسید. به همین دلیل، در اواخر دهه ۸۰، این سیاست، عملا متوقف ماند و قاعده کف و سقف اکران برای آثار در نظر گرفته شد.
این روند بهشکلی کجدارومریز، برای حدود یک دهه در سینمای ایران برقرار ماند اما کرونا، باز هم وقفهای جدی در این مسیر به وجود آورد. با آغاز کرونا و عدمتمایل صاحبان آثار به نمایش فیلم خود، یکی از مشوقهای مدیریت سینما، اکران طولانیمدت فیلمهایی بود که پیشقدم شده و در آن شرایط اکران میشدند. با این رویکرد، دینامیت ۹ ماه، انفرادی ۸ ماه، بخارست و ملاقات خصوصی هریک ۷ ماه و چپراست ۶ ماه بر روی پرده ماندند و بین ۱۵ تا ۸۰ میلیارد تومان فروختند.
نهضت سالنسازی و مکانیسم بازگشت
در سالهای اخیر، اگرچه کرونا، طول مدت نمایش فیلمها را طی ۳ سال ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ افزایش داد اما این اتفاق با به نتیجه رسیدن نهضت سالنسازی در کشور همزمان شد. نهضت سالنسازی سبب شد تا پردیسهایی چندساله در نقاط مختلف کشور افتتاح شود و مابقی سینماهای قدیمی نیز مورد ترمیم قرار بگیرد. در نتیجه این جریان، تعداد سالنهای سینمایی به بیش از ۸۰۰ سالن افزایش یافت و ناوگان نمایش، بهکلی نونوار شد.
این مختصات در کنار ثابت ماندن میزان تولیدات و افزایش حداقلی سرگروههای سینمایی از ۷ به ۸، این انتظار را به وجود آورد که برخی فیلمهای پرمخاطب بتوانند مدت زمان بیشتری را برای اکران در دست داشته باشند. حداقل، شرایط خوب اکران طولانیمدت فیلمهای پرمخاطب پساکرونایی، این انتظار را به وجود آورده بود که چنین فیلمهایی، بتوانند حیاتی طبیعی را طی کرده و متناسب با پتانسیل خود، از فروش گیشه برخوردار شوند.
انتظار میرفت که این اتفاق برای فسیل که حدود ۷ میلیون مخاطب داشته و به دومین فیلم پرمخاطب پس از انقلاب کشور تبدیل شده، وجود داشته باشد اما تصمیم شورای صنفی نمایش، مانع از بروز این اتفاق شد. درحالیکه اگر فسیل بهصورت داوطلبانه در برخی پردیسهای پایتخت، حداقل تا نوروز، به روی پرده بماند، قطعا به مرز ۳۵۰ میلیارد تومان فروش میرسد و ضمن خلق رکوردهایی دیگر، گیشه امسال سینمای ایران که بهشدت مستعد فراتر رفتن از رقم ۱۰۰۰ میلیارد تومان است را بهبود میبخشد.
تعدد سالنهای سینمایی در نقاط مختلف کشور که طی ماههای آتی نیز تداوم خواهد داشت، این احساس منطقی را ایجاد میکند که درصد معقولتری به فیلمهای پرمخاطب تعلق بگیرد و این اتفاق، بهعنوان یک رویه ثابت، باید برای تمامی آثاری که توانستهاند میزان خوبی از مخاطب داشته باشند، رعایت شود. در روزگار خوشی سینما که آمارهای مطلوبی خلق میشود، رعایت این اصل، ضرورتی واجب است.
مراسم تشییع پیکر بیتا فرهی، بازیگر فقید سینما روز سه شنبه ۷ آذر ماه ساعت ۹ صبح در محل خانه سینما برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم وداع با بازیگر ارزنده، زنده یاد بیتا فرهی روز سه شنبه هفتم آذر ماه ساعت ۹ صبح در محل خانه سینما شماره ۲ واقع در خیابان وصال برگزار میشود.
پیکر این بازیگر فقید پس از آن به سمت قطعه ۷۹ بهشت زهرا (س) تشییع و بنا به وصیت وی در کنار مادر گرامی اش آرام خواهد گرفت.
بیتا فرهی بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما که چندی پیش به دلیل بیماری ریوی در بیمارستان دی بستری بود روز گذشته ۴ آذرماه دار فانی را وداع گفت.
فرهی متولد یکم فروردین ۱۳۳۷ در تهران و فارغالتحصیل رشته هنر از مدرسه هنر جان پاورس آمریکا در سال ۱۳۵۹ بود که برای بازی در فیلم «هامون» توسط ناصر چشمآذر به داریوش مهرجویی معرفی و در نهایت برای بازی در نقش مهشید انتخاب شد.
با پخش فیلم سینمای «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۸ او به شهرت رسید و در سالهای بعدی فعالیت خود را با کارگردانانی چون احمدرضا درویش، بهمن فرمان آرا و مسعود کیمیایی ادامه داد.
«هامون»، «برادرم خسرو»، «دوران عاشقی»، «در انتظار معجزه»، «خاک آشنا»، «خون بازی»، «خانه ای روی آب»، «اعتراض»، «کیمیا»، «بانو»، «لامینور» و.. از جمله فیلمهای سینمایی است که فرهی در آنها به ایفای نقش کرده است.
سرزمین سبز، ولایت عشق، پدر خاک، طلسمشدگان، ایراندخت، از یادها رفته، رقص روی شیشه نیز از جمله آثار تلویزیونی این بازیگر فقید سینما و تلویزیون ایران است.
سریال «سرزمین مادری» با بازی بیتا فرهی این روزها از شبکه سوم سیما در حال پخش است.
فیلمهای مستند «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» که فیلمخانه ملی ایران آنها را اصلاح و مرمت کرده است توسط موزه سینما نمایش داده میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، کامران شیردل مستندساز شناخته شدهای است که آثار ارزشمند او در تاریخ سینمای ایران بسیار تاثیرگذار بوده است.
موزه سینمای ایران قصد دارد نسخه مرمت شده فیلمهای «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» از آثار شاخص کامران شیردل را با همکاری فیلمخانه ملی ایران نمایش دهد.
«اون شب که بارون اومد» محصول سال ۱۳۴۷ است و روایت حادثه دهقان فداکار در روستایی در شمال کشور است؛ تحلیلی بر گزارش واقعیت و جنبه نسبی و اسطورهسازی از آن است که شیردل در این فیلم جنبه های طنز را هم به کار برده است.
مستند «تهران پایتخت ایران است» روایتگر مشکلات مردم جنوب شهر تهران است و در دهه ۴۰ خورشیدی ساخته شده است.
این دو فیلم چهارشنبه ۸ آذرماه ساعت ۱۶ در سالن فردوس موزه سینما نمایش داده میشود و پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی با حضور «خسرو دهقان» منتقد و نویسنده پیشکسوت سینما برگزار میشود. حضور در این برنامه برای علاقمندان آزاد و رایگان است.
مستند «صفرـ یک» به چالش سربازی نخبگانی می پردازد که در شرکت های دانش های بنیان مشغول فعالیت هستند اما به دلیل اجبار برای انجام خدمت سربازی در محیط های خارج از شرکت های دانش بنیان، هم زندگی آنان دچار چالش می شود و هم شرکت های دانش بنیان به دلیل محروم شدن از یک نیروی مختصص خود، دچار چالش های جدی و بعضا حاد می شوند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مستند «صفر- یک» جدیدترین تولید موسسه آرمان هنر انقلاب است که به بحث و بررسی سربازی نخبگان پرداخته است و کارگردانی آن را مهدی انصاری و تهیه کنندگی آن با سید مهدی دزفولی بوده است.
این مستند به چالش سربازی نخبگانی می پردازد که در شرکت های دانش های بنیان مشغول فعالیت هستند اما به دلیل اجبار برای انجام خدمت سربازی در محیط های خارج از شرکت های دانش بنیان، هم زندگی آنان دچار چالش می شود و هم شرکت های دانش بنیان به دلیل محروم شدن از یک نیروی مختصص خود، دچار چالش های جدی و بعضا حاد می شوند. به همین دلیل با عوامل سازنده این مستند مصاحبه ای را انجام دادیم که در ادامه می آید.
آقای انصاری به عنوان سوال اول، ایده تولید این مستند چگونه شکل گرفت و چرا این مستند را ساختید؟
انصاری: بحث سربازی همیشه مسئله بوده است. سربازی یکی از دغدغه هایی است که باعث شده پسران مدام طول تحصیل خود را طولانی تر کنند، از این جهت خیلی ها هستند که گوشه ذهنشان مسئله سربازی هست و همواره استرس و دغدغه آن را با خود به همراه دارند. به خصوص زمانی که بحث خودکشی و مهاجرت ها مطرح شد، این قضیه را برای من جدی تر کرد که با گروهی از دوستان صحبت کنم و یک مستند در این باره بسازیم تا چالش های این حوزه را به صورت عینی نمایش دهیم. زمانیکه ما ساخت این مستند را شروع کردیم، تیم دیگری هم بودند که با آقای وحید اشتری میخواستند کاری درباره سربازی بسازند و از زاویه دیگری مساله سربازی اجباری را بررسی کنند. به همین خاطر مسئله ای پیش آمد که ما چگونه به موضوع سربازی پرداخت و مطالبه گیری کنیم و از چه زاویه ای می توان به این موضوع نگاه کرد؟ افراد زیادی در این باره صحبت کرده اند. برخی معتقد بودند که به طور کل بحث سربازی حذف شود و دیگر چیزی به نام سربازی اجباری نداشته باشیم. از طرفی مسئول تصمیم گیرنده نیروهای مسلح است و مسلما مطالبه گری از نهاد های دولتی و حکومتی ظرافت هایی دارد و نمی توان بدون فکر و ایده قبلی کاری را انجام داد و بحث حساسی را مطرح کرد. به همین دلیل اگر بخواهد مطالبه گری درستی انجام شود که باعث اتفاقی باشد، باید خیلی دقیق تر به مسئله پرداخت کرد. صرف زدن تیتر و ساخت مستند های جنجالی اتفاق مثبتی را رقم نمی زند. به همین دلیل ما دست روی سوژه ای گذاشتیم که خود نیروهای مسلح آن را انجام داده و نتیجه گرفته است.
ما در این مستند به مشکلات سربازی پرداختیم و برای آن راه حل ارائه داده ایم. درواقع نکته ی ما این است که نیروهای مسلح روشی را برای بخشی از جامعه ایجاد کرده که بازخوردهای مثبتی داشته است. حالا زمان آن است که این روش گسترده تر شود.
به عنوان تهیه کننده این مستند، مستند شما از چه منظری به مسئله سربازی پرداخته است و چرا فکر کردید باید از این منظر به مقوله سربازی پرداخت؟
دزفولی: ما طبق آمار ۹۴۰۰ شرکت دانش بنیان داریم که تا حدود یکی دوسال قبل آماری که برای پذیرش سرباز داشتند ۵۰۰ نفر بود که حالا این آمار به ۱۵۰۰ نفر رسیده است و در واقع چیزی کمتر از یک ششم شرکت های دانش بنیان سهمیه برای جذب سرباز دارند. بگذریم که برخی از این شرکت ها آنقدر وسیع و پر تعداد هستند که شاید ۴۰-۵۰ عدد سهمیه سرباز هم برای آنها کم باشد، شرکت هایی همانند دیجی کالا و … . این آمار تنها برای شرکت هایی هست که در وسعت کوچک تری فعالیت می کنند. همانطور که مثال زدم شرکت هایی مثل دیجی کالا که تعداد کارمندان بالایی دارد و نیروهای کلیدی آنها در سمتهایی که برایشان مهم است باقی بمانند و اگر به سربازی بروند روندی کاری شرکت دچار اختلال می شود این دغدغه را به وجود آورد که کاری تولید شود که این شرکت های دانش بنیان به شکل تخصصی بتوانند نیروهای خودشان را به عنوان سرباز در شرکت خود داشته باشند تا در آنجا مشغول به خدمت شوند و شرکت هم آسیب نبیند. نظام هم در این شرایط میتواند از آن سرباز با بهره وری بهتری استفاده کند. این دغدغه اصلی ما برای ساخت مستند بود.
مخاطب کنونی این مستند هم نیروهای مسلح و هم افرادی هستند که به نوعی با مسئله سربازی درگیر هستند. در لایه ی بعدی مخاطبان عمومی تر می شود. به هرحال سربازی دغدغه گوشه ی ذهن تمام پسر ها در ایران است که مشمول خدمت سربازی می شوند. در واقع مخاطب پیرامونی ما تمامی جامعه پسرانی است که یکی از پنج دغدغه اصلی آنها سربازی اجباری است.
چگونه میتوان ناظر بر اینکه یک اتفاق مثبت بیفتد به تولید مستند پرداخت؟
انصاری: اینکه در مستند یک راه حل داشته باشیم. ما در این مستند دنبال راه حل بودیم. نباید در این مسائل دست روی نقاط افتراق گذاشت. چون اگر دست روی نقاط سیاه بگذاریم و بخواهیم از روی آن نقاط مسئله سربازی را درست کنیم، شاید جنجالی را به وجود می آورد. با توجه به شناختی که ما از نهادی که از آن مطالبه گری داریم شاید با این رویکرد اتفاق مثبتی نمی افتاد.
طرف دیگر ماجرا این است که شما علی رغم اینکه انتقاد می کنید یک راه حلی را هم ارائه دهید. که این راه حل در این مسئله وجود داشت. اگر این راه حل برای شرکت های دانش بنیان از سوی نیروهای مسلح وجود نداشت شاید لحن ما هم تغییر می کرد. حضرت آقا در جمع مستند سازان در سال ۹۶ فرمودند اینکه نقد وجود داشته باشد خوب است اما راه حلی هم بعد از آن ارائه شود. این چیزی بوده که ما در این مستند تلاش داشتیم به آن بپردازیم.
نگران این نیستید که پس از اکران مستند اتفاق نگران کننده ای برای شما یا مستندتان رخ دهد؟
انصاری: نگران هستم اما کاری نمی توان انجام داد. به طور مثال ما در روند تولید مستند با فردی که اسم ایشان را نمی آورم مصاحبه گرفتیم. ایشان از بچه های نیروهای مسلح بودند و تاکید داشتند که پیش از انتشار کار را ببینند و بعد اجازه پخش مصاحبه را بدهند. ما مستند را به ایشان نشان دادیم و علی رغم اینکه مستند لحن آرامی دارد ایشان ما را تهدید کرد که اگر از صوت و فیلم او استفاده شود پیگیرد قانونی دارد. ما مجبور شدیم که مصاحبه ایشان را حذف کنیم و بازیگری اضافه کنیم که عینا حرف هایی که ایشان زده بودند را بازی کند. به همین خاطر نمی دانم پس از انتشار چه واکنشی خواهد داشت.
به قسمت های بعدی این مستند فکری کرده اید؟
دزفولی: شخصا خیر! البته این را بگویم که مستندی هم با سفارش یکی از سازمان های هنری ذیل سپاه ساخته شده بود که هنوز منتشر نشده و نمی دانم که منتشر شود یا نه. این نشان دهنده ی این است که آسیب شناخته شده است و درباره آن کار میکنند تا مشکل را حل کنند و اینطور نیست که فقط همین مستند درباره سربازی ساخته شده باشد و یا یکی دو مستندی که قبلا ساخته شده. در دهه ۹۰ به خصوص یکی دو سال اخیر مستند هایی در این باره ساخته شده است. پس این بلوغ پیدا شده که ما در مسئله سربازی شاهد مشکلاتی هستیم. مستندهای دیگری ساخته شده که درون سازمانی است و برای حل این معضل در داخل نیروهای مسلح ساخته شده تا آسیب ها به صورت درونی نمایش داده و حل شود.
انصاری: مسئله سربازی مسئله ای است که ذهن بسیاری را درگیر خود کرده است. وقتی شما به نخبگان به این شکل اهمیت می دهی باعث می شود خیلی ها مسیر زندگی خود را طبق این قانون تغییر بدهند و به این سمت بروند که چگونه می توانند المان های نخبگی را کسب کنند. خود این مسئله که شما زمین را درست طراحی کنید باعث اتفاقات مثبت می شود. پاسخ قدیمی به یک سوال جدید بحران آفرین است ولی امروز شاهد این هستیم که نیروهای مسلح به سمت پاسخ های جدید برای سوال های جدید می رود.
در مورد عرضه و اکران این مستند هم می شود توضیح دهید؟
دزفولی: ان شاالله این مستند ظرف چند روز آینده در دانشگاه شریف رونمایی می شود و در حال پیگیری هستیم که آقای دکتر ستاری و یک نفر از عزیزان نیروهای مسلح در جلسه رونمایی مستند حضور داشته باشند و درباره موضوع گفت و گو و صحبت کنند و بحث خوبی شکل بگیرد . بلافاصله بعد از اکران مستند در دانشگاه های مختلف تهران آغاز می شود و اوج آنها در روز دانشجو خواهد بود. از حدود ۲۰ آذر هم در پلتفرم ها برای دسترسی عمومی عرضه خواهد شد و در نهایت امیدوارم که این مستند سال آینده بتواند از تلویزیون پخش شود. عزیزانی که خواهان ثبت نام برای اکران این مستند در دانشگاه ها و مراکز آموزشی خود هستند می توانند با شماره ۰۹۳۷۱۷۶۷۹۴۴ تماس حاصل نمایند. این کارهایی است که ما می توانیم برای مطرح شدن دغدغه سربازی جوانان و به خصوص نخبگان مطرح کنیم و من امیدوارم که به نتایج خوب و ملموس برسد و سرانجام بحث سربازی نخبگان در شرکت های دانش بنیان حل شود و به تعداد سهمیه قابل قبولی برسد.