«درآغوش درخت» در آغوش خوی

فیلم سینمایی «در آغوش درخت» با حضور عوامل این پروژه در نمایشی ویژه فردا ۵ اسفندماه برای مردم زلزله‌زده شهر خوی اکران شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره؛ در راستای همدردی با مردم زلزله‌زده شهر خوی و با توجه به فضای شاعرانه و ترکی فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا کارگردان ترک‌زبان و تهیه‌کنندگی سجاد نصراللهی که در طبیعت بکر آذربایجان شرقی فیلمبرداری شده؛ با تصمیم عوامل این فیلم در نمایشی ویژه جمعه ۵ اسفندماه در استادیوم شهید مصطفی چمران شهر خوی برای مردم این شهر اکران شد.

در این اکران که با حضور عوامل این فیلم و مدیران سازمان سینمایی سوره برگزار می‌شود؛ علاوه بر کارگردان و تهیه کننده، روح‌الله زمانی و جواد قامتی دوبازیگر این اثر سینمایی و وحید آقاپور و سایر هنرمندان ترک زبان نیز حضور خواهند داشت و در کنار مردم شهر خوی به تماشای این اثر سینمایی نشستند.

همچنین پنجشنبه ۴ اسفند ماه پردیس سینما ۲۹ بهمن تبریز نیز با حضور مدیران و هنرمندان سینمایی در شهر تبریز افتتاح می‌شود و عواید فروش هفته اول آن نیز به مردم شهر خوی اختصاص پیدا کرد.

وقتی کارگردان به کار خود ایمان دارد/ آیا «در آغوش درخت» سیمرغ خود را در اکران می‌گیرد؟

کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» معتقد است سیمرغ اصلی حاصل راضی کردن مردم است و اینکه فیلم خوبی تولید شده باشد تا در تاریخ سینمای ایران بماند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به نویسندگی و کارگردانی بابک خواجه پاشا در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و درنهایت جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردان اول را دریافت کرد. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

بابک خواجه پاشا نویسنده و کارگردان این فیلم سینمایی «در آغوش درخت» در برنامه رادیویی «شهر آفتاب» رادیو تهران، با اشاره به ایده این فیلم گفت: ایده‌ها در فیلمنامه نویسی از یک زیست خارج می‌شوند و شاید مدت‌های طولانی زمان ببرد که ما به این ایده برسیم. من با دیدن اطرافیان، جامعه و مشکلاتی که پیرامون خودم بود، متوجه شدم که موضوع طلاق متأسفانه در جامعه در حال رشد است و البته این موضوع تنها مربوط به کشورمان نیست و در همه جای دنیا با این مشکل روبرو هستیم.

وی افزود: امروز موضوع طلاق به عنوان یک دغدغه مطرح است و باید روی این موضوع تمرکز و دقت کافی کرد تا بتوان تصمیمات مناسبی در این حوزه اخذ کرد؛ چراکه باورم بر این است که خانواده پایگاه بسیار ارزشمند به لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و می‌تواند در جامعه تأثیر بگذارد به همین دلیل باید روی این موضوع وقت بگذاریم.

لطفی خواجه پاشا گفت: «در آغوش درخت» درباره خانواده‌ای بوده که در پروسه فروپاشی است و این پروسه از نگاه فرزندان این خانواده روایت می‌شود و اینکه فرزندان در پروسه طلاق تا چه اندازه آسیب می‌بینند و چه جهانی دارند و این جهان شأن را ما تخریب می‌کنیم و چقدر این موضوعات برای مان مهم هستند.

وی افزود: باورم بر این است تا زمانی که کودکان روی زمین قدم می‌زنند، ما هنوز امید به جهانی بهتر و اتفاقات بهتر داریم. به این شکل بود که به فیلمنامه «در آغوش درخت» رسیدم و آن را به نگارش درآوردم.

کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» با اشاره به همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اعتبار سینمای کشور ماست و سال‌های دور با آثار سینمایی خوبی که داشته است توانسته تأثیر بسیار مثبتی بر این عرصه بگذارد. از آنجا که من عاشق لوگوی کانون هستم و دوست داشتم این لوگو روی فیلمنامه ام باشد.

وی ادامه داد: پیش‌تر فیلمنامه را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ارائه دادم و آنها پذیرفتند و به همین صورت توانستیم کار مشترکی را پیش ببریم. انصافاً کانون در این زمینه بسیار ما را همراهی کردند که هم از کانون و هم از سازمان سینمایی سوره تشکر می‌کنم و انشاالله حمایت شأن در راستای فیلم‌سازها ادامه یابد تا شاهد رونق سینما و اتفاقات خوب در این حوزه باشیم.

خواجه پاشا با اشاره به نقش آفرینی زیبای مارال بنی‌آدم و روح‌الله زمانی در فیلم «در آغوش درخت» گفت: این دو بازیگر قطعاً باید جایزه‌ای دریافت می‌کردند؛ چراکه مارال بنی‌آدم نمی‌گویم بهترین است اما میان دو بازیگر خوب زن جشنواره بود که نام نمی‌برم، اما او در نقشش بسیار کار کرده بود ماه‌ها برای آن زحمت کشید و این‌طور نبود که یک متنی در دست بگیرد و آن را اجرا کند.

وی ادامه داد: قطعاً در اکران فیلم سینمایی «در آغوش درخت» این جایزه را از مردم خواهیم گرفت و مردم بازی زیبای مارال بنی ادم، روح الله زمانی و جواد قامتی را خواهند دید و سیمرغ اصلی آن است که بتوانیم مردم را راضی کنیم و فیلم خوبی را تولید کنیم که در تاریخ سینمای ما بماند و امیدواریم این اتفاق بیفتد.

این نویسنده گفت: جا دارد از این بازیگران درجه یک که در کشور کم نیستند و شاید چهره‌های بسیار معروف و سوپراستار نباشند، به خصوص در بازیگران تئائر که مارال بنی ادم یکی از آنها هستند، بازیگران با شکوهی را شاهد هستیم که می‌توانیم با معرفی آنها به عرصه سینما به بدنه سینما توان ببخشیم.

خواجه پاشا با اشاره به کار جدیدش گفت: هم اکنون در بخش تحقیق فیلمنامه‌ای با مضمون خانواده به نام «کمی بیشتر» هستم که در تلاشم پس از پایان تحقیقات به پروسه تولید برسانم.

در جشنوارۀ فجر، جای کدام فیلمساز خالی بود؟

جشنواره چهل و یکم فیلم فجر، با همه حواشی منحصر به فردش به پایان رسید. جشنواره‌ای که به لحاظ تعدد فیلم‌های جدی، بهترین جشنواره بعد از انقلاب بود. فیلم‌های جشنواره هرچند نقایص جدی‌ای داشتند، اما فیلم بودند و قابل بحث.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، جز یکی دو فیلم، خبری از ژانر نکبت نبود. کسی برای جشنواره‌های خارجی فیلم نساخته بود و انگار فیلمسازان حاضر، بیش از پیش تماشاگر ایرانی را روبه‌روی خود دیده بودند.

تنوع قومیتی جشنواره بی‌سابقه بود. برای اولین بار با فیلم «غریب» که فیلمنامه و کارگردانی قابل توجهی داشت، به ماجراهای اوایل انقلاب سنندج پرداخته شد.

قصه عملیات مرصاد از زاویه دید روستاییان کُرد، در بستر یک عاشقانه با «اتاقک گلی» به تصویر درآمد.

سیستان‌وبلوچستان زیبا که متاسفانه اغلب با فیلم‌هایی با تم تروریسم روی پرده سینما رفته بود، در «هوک»، با آن فیلمنامه شسته و رفته‌، از زاویه دیگری نمایش داده شد.

بهترین فیلم جشنواره، «سرهنگ ثریا»، که ظرافتش در ساخت مثال‌زدنی بود، توانست بهتر از هر فیلم دیگری منافقین را معرفی کند و نقاب از چهره ضدانسانی‌شان کنار بزند.

«بچه زرنگ» نشان داد که ما چه به لحاظ فنی و چه روایی، در انیمیشن جهش داشته‌ایم.

«در آغوش درخت» به یک مسئله خانوادگی بی آن که سبک زندگی ایرانی را لگدمال کند، پرداخته بود.

«شماره ۱۰» با وجود همه نقص‌هایش، نوید پا گرفتن یک ژانر پرطرفدار در سینمای ایران را داد. حتی فیلم‌های از دست رفته‌ای مثل «عطرآلود»، «جنگل پرتقال» و «کاپیتان» می‌توانستند با دقت و ظرافت بیشتر در فیلمنامه و ساخت، فیلم‌های قابل قبولی باشند.

اما سیاست جشنواره در داوری و اهدای جوایز، همان همیشگی بود. جوایز تقسیم شدند تا کسی ناراضی نباشد. با این هدف حتی جوایز جدیدی اختراع شد تا فیلم‌های بیش‌تری جایزه بگیرند. در این بین فیلم‌های خوبی نظیر «سرهنگ ثریا» و «غریب» که می‌توانستند جوایز اصلی _بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی_ را نصیب خود کنند، به حق خود نرسیدند. بازی‌های خوب ژاله صامتی و بابک حمیدیان هم در این دو فیلم دیده نشد.

با این حال اتفاقات مثبت جشنواره چهل و یکم، بر منفی‌ها می‌چربید. بسیاری از فیلم‌هایی که در بالا نام بردم، فیلم اولی بودند. کسانی که احتمالا با حضور تحریم‌کنندگان، هیچوقت به جشنواره راه پیدا نمی‌کردند. تحریم‌کنندگانی که مشت نمونه خروارشان بود، مثل کیومرث پوراحمد که «پرونده باز است» را در جشنواره داشت. فیلمی که در رقابتی تنگاتنگ با فیلم سفارشی «هایپاور»، بدترین فیلم جشنواره بود؛ یک فیلمفارسی تمام عیار با کمدی ناخواسته‌های بی‌شمار.

هرچند در آینده شاهد بازگشت تحریم‌کنندگان به سینمایمان خواهیم بود، اما جشنواره چهل و یکم، به واسطه غیبت عده‌ای، فیلمسازانی را به سینمای ایران معرفی کرد که می‌توانیم به آینده فیلمسازی‌شان امیدوار باشیم.

در آخر اگر بخواهم جشنواره فیلم فجر امسال را در یک جمله توضیح دهم، می‌گویم: جای هیچکس خالی نبود.

شباهت «در آغوش درخت» به آثار میرکریمی؟ خوشحالم!

بابک خواجه پاشا کارگردان فیلم سینمایی “در آغوش درخت” در واکنش به سوالی درباره شباهت فیلمش به سینمای رضا میرکریمی گفت اگر این شباهت وجود داشته باشد بسیار خوشحال است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، نشست خبری فیلم سینمایی در آغوش درخت به کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیه‌کنندگی سجاد نصرالهی‌نسب عصر امروز پنجشنبه ۲۰ بهمن ماه در پردیس سینمایی ملت برگزار شد، در این نشست روح الله زمانی، رایان لطفی، اهورا لطفی، جواد قامتی بازیگران، ایمان کرمیان طراح جلوه‌های ویژه میدانی کارگردان و تهیه کننده را همراهی کردند.

در ابتدای نشست، نصرالهی تهیه کننده فیلم گفت: از اوایل سال جاری کار طرح و فیلمنامه را پیگیری کردیم و تیرماه فیلم کلید خورد.

خواجه پاشا کارگردان بیان کرد: این فیلم را به تمام مادران شریف ایرانی تقدیم می‌کنم. دغدغه خانواده برای من همیشه مهم بوده چرا که با آن می‌توان جامعه، اقتصاد و فرهنگ را اصلاح کرد اما حالا در حال ضربه خوردن است. چرا که این روزها آمار طلاق بالا می‌رود و کودکان در حال صدمه خوردن به دلیل این اتفاق هستند باید خیلی کار کرد تا مانع این اتفاق شویم.

نصرالهی درباره غیبت مارال بنی آدم توضیح داد: او در برف و ترافیک مانده و بعید می دانم به نشست برسد.

خواجه پاشا ادامه داد: پیام این فیلم فقدان است، احساس می‌کنم هیچ نعمتی مهم‌تر از فرزند نیست، بچه خیلی عزیز و محترم است و می‌تواند جهان را تغییر دهد اما حرمت کودک نگه داشته نمی‌شود و من خواستم نشان دهم که باید هوای خانواده و فرزند را داشته باشیم. سینمای ایران سینمای اخلاق و معرفت است و باید از آن برای انتقال این پیام استفاده کرد. یک دهه است که به سمت یک سینمای خاکستری حرکت کردیم که شبیه اروپای شرقی است. این درحالی است که سینمای ما سینمای رنگ است و باید به آن بازگردیم مانند آثار کیارستمی یا مجید مجیدی و رضا میرکریمی.

اهورا لطفی بازیگر فیلم نیز توضیح داد: به بازیگری بسیار علاقه مندم، برای نقش تمرین کرده بودم اما گاهی جلوی دوربین استرس می‌گرفتم.

روح الله زمانی گفت: در تمام مدت فعالیت خود در سینما تلاش کردم و سعی می‌کنم موقعیت خود را حفظ کنم. قبل از فیلم خورشید واقعاً مجبور به کار بودم و زمانی برای درس خواندن نداشتم. اما بعد از خورشید موقعیت من تغییر کرد و سعی می‌کنم خود را رشد دهم و به تحصیل خود ادامه می‌دهم.

قامتی بازیگر فیلم نیز بیان کرد: اگر فیلمسازان بدانند ارومیه چه بهشتی برای فیلمسازی است هیچ وقت از آن جدا نمی‌شوند. بازیگر اگر پارتنر خوبی داشته باشد می‌تواند از نقش خود به خوبی بر بیاید. از حضور در این فیلم خوشحالم فیلمی که می‌تواند به خوبی با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.

محمد فکوری فیلمبردار پروژه توضیح داد: امیدوارم فیلم از نظر تصویر به خوبی روایت شده باشد من و آقای خواجه پاشا تقریباً با هم سینما را شروع کردیم. از ابتدای این کار با آقای لطفی بودم. اینکه فیلمبردار از ابتدا با فیلمساز همکاری کند خیلی مهم است چرا که می‌توان با وسواس منطقی لوکیشن مناسب را پیدا کنیم. در این پروژه ۴۵ روز فیلمبرداری صورت گرفت اما ماه‌ها در این پروژه همراه بودم.

ایمان کرمیان طراح جلوه‌های ویژه میدانی بیان کرد: به عنوان جانشین آقای نصرالهی در پروژه حضور داشتم و طراحی جلوه‌های ویژه میدانی را نیز برعهده دارم. سعی کردم تا همیشه به خوبی در پروژه‌ها کار کنم و در این فیلم نیز براساس تعریف کارگردان کار مورد نظر را انجام دهم.

روح الله زمانی درباره عاشق شدن خود گفت: بله عاشق شده‌ام. زندگی جلوی دوربین با واقعیت متفاوت است اما آن لحظه عاشق بودم اما الان نه.

خواجه پاشا درباره موسیقی فیلم بیان کرد: بعد از جشنواره با یک موسیقی خوب در خدمت مخاطبان خواهیم بود. بی شک اتفاقات بومی چیزی است که جهان می‌خواهد از ما ببیند و باید در این زمینه تلاش کنیم و زیبایی منطق مختلف جغرافیایی را نشان دهیم. باید سینما را به سمت این اقلیم‌ها ببریم و از بازیگران این مناطق استفاده کنیم تا چهره‌های جدیدی را به سینما ارائه دهیم. آقای میرکریمی از سینما جدا شدنی نیست و بسیار در سینما تأثیر گذار بوده است و اگر فیلم من شبیه سینمای وی شده بسیار خوشحال هستم.

کارگردان «در آغوش درخت» مطرح کرد: تحریم جشنواره، تحریم سینما یا خودتحریمی؟

بابک خواجه‌پاشا کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» ضمن انتقاد از موضع برخی افراد برای تحریم سینما و جشنواره تأکید کرد آسیبی که این افراد به سینما می‌زنند را مغول به فرهنگ ایران نزده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، از میان فیلم‌های حاضر در چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، حوزه هنری در تولید دو فیلم مشارکت داشته است که یکی از آن‌ها را در قالب همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سرانجام رسانده است. «در آغوش درخت» اولین فیلم بلند کارنامه بابک خواجه‌پاشا در مقام کارگردان به‌حساب می‌آید که حالا در جشنواره فیلم فجر رونمایی شده است.

فیلم روایتی ساده در عین حال پیچیده از روابط میان یک زوج در آستانه جدایی ارائه می‌کند که ناخواسته زندگی کودکان خود را تحت تأثیر تصمیمات خود قرار داده‌اند.

همزمان با حضور این فیلم سینمایی در جشنواره فیلم فجر میزبان بابک خواجه‌پاشا کارگردان و سجاد نصرالهی‌نسب یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم در خبرگزاری مهر بودیم.

آنچه در ادامه می‌خوانید، ماحصل این گفتگو درباره فیلم «در آغوش درخت» است.

* یکی از کنجکاوی‌ها درباره فیلم حضور و همراهی چهره‌هایی مانند مجید مجیدی، رضا میرکریمی و حتی هادی حجازی‌فر در فرآیند تولید آن است. به بهانه اشاره به این همراهی‌ها کمی از شکل‌گیری ایده «در آغوش درخت» برای‌مان بگویید.

بابک خواجه‌پاشا: ایده این فیلم از یک فضای کاملاً زیستی و شخصی شکل گرفت. ایده فیلم را از چند خانواده‌ای که در اطرافم بودند و با مشکل روایت شده در فیلم مواجه بودند گرفتم. خانواده‌هایی که بچه‌هایی دارند اما گرفتار نادیدن این نعمت‌ها در زندگی خود هستند. نادیده گرفتن موجود گران‌بهایی به نام کودک در برخی خانواده‌ها ایده این فیلم را به ذهن من انداخت. روزی شعری از یک شاعر ژاپنی خواندم که خیلی روی من تأثیر گذاشت. این شعر می‌گفت تا زمانی که آخرین کودک بر روی زمین قدم می‌گذارد، یعنی هنوز شانس برای داشتن جهانی بهتر وجود دارد. بچه‌ها نشانه امید در زیست ما هستند و تا زمانی که هستند احساس می‌کنیم قرار است اتفاقات بهتری رخ دهد و شاید همین کودک است که قرار است تغییر عظیمی را در جهان رقم بزند. همه این‌ها در کنار یکدیگر جمع و تبدیل به یک ایده شد. شروع به نوشتن یک فیلمنامه کردم. در همان مقطع با آقای نصرالهی به‌واسطه همکاری‌ای که در پروژه «موقعیت مهدی» داشتیم، آشنا شدم.

* سطح همکاری‌تان در فیلم «موقعیت مهدی» چگونه بود؟

خواجه‌پاشا: من دستیار اول کارگردانی یعنی آقای حجازی‌فر بودم و سجاد نصرالهی هم که همه کاره بود! قبل از آقای نصرالهی با هادی حجازی‌فر درباره ایده‌ام صحبت کردم و او گفت که تو حتماً باید کارگردانی کنی. پیش‌تر تئاترهای من را خیلی دیده بود و به همین دلیل این اعتماد به‌نفس را به من داد تا وارد عرصه کارگردانی سینما شوم. آقای نصرالهی هم که طرح را خود به دلیل فضای اخلاقی و انسانی آن، کار را دوست داشت و این همکاری را پذیرفت. بعدها که در مرحله پیش‌تولید بودیم با آقای میرکریمی و آقای مجیدی صحبت کردم. قطعاً جهان ذهنی من چه در نگارش فیلمنامه و چه در کارگردانی از این دو نفر نشأت گرفته چراکه سال‌ها دستیار این دو عزیز بودم و با آن‌ها همکاری داشتم. غیر از این دو کارگردان، فرد دیگری که در سینما خیلی به او علاقه دارم، بی گله جیلان است.

* اتفاقاً می‌خواستم به این نکته اشاره کنم که فضای فیلم هم شبیه سینمای جیلان است و هم در مقاطعی یادآور «آتابای» است؛ البته درباره فضاسازی فیلم صحبت می‌کنم نه داستان.

خواجه‌پاشا: فیلم من و فیلم «آتابای» در یک اقلیم ساخته شده‌اند اما فکر می‌کنم جهان این دو فیلم خیلی با هم متفاوت است. در «آتابای» ما بیشتر شاهد یک نقد اجتماعی با فضای تاریک حاکم بر آدم‌ها هستیم اما در این فیلم من سعی کردم آدم‌هایم رنگی باشند و روح روشن‌تری داشته باشند. زمانی که فیلم را می‌ساختم هنوز «آتابای» را ندیده بودم و طبیعتاً از آن تأثیر نگرفته‌ام اما شاید به دلیل نزدیک بودن نویسنده هر دو فیلم به یک جهان، شاید این تشابه هم به‌وجود آمده باشد.

* یکی از نکاتی که در داستان فیلم جلب توجه می‌کند، اشاره به این واقعیت است که بچه‌ها چقدر سریع متوجه اختلاف‌ها می‌شوند و چقدر هم سریع از آن‌ها آسیب می‌بینند.

خواجه‌پاشا: به نظر من ما بچه‌ها همیشه پایین‌تر از چیزی که هستند می‌بینیم. اینکه می‌گوییم طوری باید حرف بزنیم که بچه‌ها نفهمند غلط است چرا که آن‌ها بیشتر از ما می‌فهمند. در یکی از نمایش‌نامه‌هایم جمله‌ای دارم که فکر می‌کنم در تعریف بچه‌ها خیلی جمله درستی است؛ «بچه‌ها فرشته‌اند فقط وقتی بزرگ می‌شوند یادشان می‌رود» انگار بچه‌ها تا وقتی کوچک هستند جهانی دارند که خیلی زیباتر از جهان آدم بزرگ‌هاست. وقتی آن‌ها بزرگ می‌شوند هم آن لطافت را فراموش می‌کنند. برخی حتی به فیلم ایراد می‌گرفتند که این حرف‌ها که این بچه‌ها در فیلم می‌زنند، برای بچه‌ها نیست اما پاسخ من این است که اتفاقاً بچه‌های امروز این گونه‌اند. بچه پنج ساله شما امروز هم فضای مجازی را می‌شناسد و هم روابط را بهتر از ما درک می‌کنند. این بچه‌ها جدایی را هم بهتر از ما متوجه می‌شوند و به همین دلیل بچه‌های فیلم اینگونه ترسیم شده‌اند.

* آقای نصرالهی شما از ورود خود به این پروژه بگویید، به‌خصوص که در خبرهای اولیه درباره تولید فیلم فقط نام محمدرضا مصباح به‌عنوان تهیه‌کننده اعلام می‌شد.

سجاد نصرالهی‌نسب: آقای مصباح از دوستان خیلی نزدیک بنده هستند. زمانی که ایده این طرح مطرح شد خیلی آن را دوست داشتم. مقدمات کار را آغاز کردیم و همان ابتدا با ایشان هم یک مشورت تلفنی داشتم..

* شما آن زمان به‌عنوان سرمایه‌گذار در خبرها معرفی می‌شدید.

نصرالهی‌نسب: بله. آن زمان هنوز من برای دریافت کارت تهیه‌کنندگی اقدام نکرده بودم و از آنجایی که فصل تولید را از دست می‌دادیم نمی‌توانستیم کار را متوقف نگه داریم تا این مراحل طی شود. آقای مصباح خیلی از کار خوشش آمده بود و پای کار آمد. هر جا هم که توانست هوای گروه را داشت و همراه ما بود. در مجموع کار را در کنار یکدیگر پیش بردیم. پروانه ساخت به نام آقای مصباح صادر شد و بعدها برای حضور در جشنواره آن را اصلاح کردیم و تهیه‌کنندگی آن به‌صورت مشترک درج شد. درباره بابک خواجه‌پاشا پیش‌تر در «موقعیت مهدی» با او آشنایی داشتم و واقعاً حتی در موقعیت دستیاری کارگردان، مانند یک کارگردان تمام عیار ظاهر می‌شد. به جزئی‌ترین مسائل هم حواسش جمع بود. وقتی برای اکران «موقعیت مهدی» به ارومیه رفتیم، آنجا که با آقای حجازی‌فر بودیم، آقای خواجه‌پاشا طرحش را مطرح کرد. هادی حجازی‌فر خیلی از طرح خوشش آمد. من هم می‌دانستم که حجازی‌فر در زمینه شناخت فیلمنامه و داستان هوش بسیار خوبی دارد. اصلی‌ترین نکته‌ای هم نظر من را جلب کرد بحث خانواده و اهمیت بچه‌ها در یک خانواده بود. خیلی وقت‌ها ما حواس‌مان به این هدیه‌های الهی در زندگی‌مان نیست. این فیلمنامه روی جایی دست می‌گذارد که من خیلی خوشم آمده بود. خیلی وقت‌ها یک زوج برسر مسائل پیش‌پا افتاده و حتی لجاجت به سمت جدایی و حتی طلاق توافقی می‌روند اما اصلاً حواس‌شان به وضعیت بچه‌ها نیست. این نکته در فیلمنامه «در آغوش درخت» بسیار برای من قابل توجه بود.

* آقای زمانی شما از ورود به این پروژه برای‌مان بگویید. به‌نظر می‌رسد شیب خیلی خوبی در مسیر بازیگری پیدا کرده‌اید و به نظر می‌رسد اتفاقات خوبی را قرار است در آینده شاهد باشیم.

روح‌الله زمانی: ممنون از لطف شما. آشنایی من با آقای خواجه‌پاشا به فیلم «خورشید» برمی‌گردد که زمانی طولانی را با هم بودیم. بعدها رفاقت و همکاری‌هایی باهم داشتیم. البته که من جای پسرشان هستم. در پروژه «موقعیت مهدی» هم بار دیگر همکار شدیم و بعد از آن بود که این فرصت به‌دست آمد تا در فیلم «در آغوش درخت» به کارگردانی ایشان حضور داشته باشم. نقشی که در این فیلم داشتم خیلی نقش چالش‌برانگیزی بود و برای خودم تجربه کاملاً متفاوتی محسوب می‌شد. نمی‌خواهم داستان را لو بدهم اما نقشم نقش پسری است که در طول داستان می‌میرد و زنده می‌شود. گویی در دل آتش در حال جنگ است. یک پسر عاشق دیوانه است (می‌خندد).

* در پرداخت کاراکتر اصلی مرد داستان این نکته خیلی ظریف بود که او را از کلیشه‌های مرسوم خیانت دور کرده‌اید اما از آن طرف به‌نظر می‌رسد دلیل تصمیم این زوج برای جدایی خیلی برای مخاطب باز نمی‌شود. چرا دلیل فروپاشی این زندگی به‌صورت واضح مطرح نمی‌شود؟

خواجه‌پاشا: قرارمان این بود که روایت‌مان از فروپاشی این خانواده به‌گونه‌ای باشد که واقعاً همه اعضای یک خانواده بتوانند به تماشای آن بنشینند. یعنی حتی یک کودک هم بتواند فیلم را ببیند. پس قطعاً از نظر اخلاقی نمی‌توانستم برخی از خطوط را رد کنم و وارد جزییات شوم. باید به سمتی می‌رفتم تا بخشی از ماجرا در تخیل مخاطب شکل بگیرد. سکانس‌هایی هست که در آن‌ها نشانه‌هایی قرار داده‌ایم. درباره کاراکتر مرد هم اگر او بعد از جدایی با آن دختر فعال در کارگاهش ازدواج می‌کرد، اسمش خیانت نبود اما معتقدم نوع تعاملش با آن دختر، خودش نوعی خیانت است. برخی مردها هستند که با همکاری و یا خانم‌های اطرافشان تعامل و روابطی دارند که نفس آن تعامل به‌نوعی خیانت محسوب می‌شود چرا که تأثیر روانی بر روی زندگی‌شان می‌گذارد.

خواجه‌پاشا: برخی مردها هستند که با همکاری و یا خانم‌های اطرافشان تعامل و روابطی دارند که نفس آن تعامل به‌نوعی خیانت محسوب می‌شود چرا که تأثیر روانی بر روی زندگی‌شان می‌گذارد

مرد دیالوگی دارد که به آن دختر می‌گوید نمی‌خواهم با تو ازدواج کنم و از بازیگر هم خواستم که این دیالوگ را به‌گونه‌ای بگوید که ناراحت است چرا دیگران متوجه این ارتباط شده‌اند. گویی خودش هم می‌داند که قرار نبوده با دختر ازدواج کند و تنها به دنبال سرگرمی در این رابطه بوده است. نکته دیگری که در فیلم به آن اشاره می‌کند جدایی مرد از یک سری لذت‌های سطحی مانند سفر رفتن است. زنی که دچار این جنس از فوبیاها و ترس‌هاست، طبیعتاً در طولانی‌مدت مرد را خسته می‌کند. حتی فوبیای یک زن نسبت به گربه هم می‌تواند برای یک مرد خسته‌کننده شود.

شاید این مسائل به‌ظاهر ساده باشد اما همین موارد جزیی و ساده می‌تواند در طولانی‌مدت منجر به انزجار دو طرف و حتی طلاق شود. عوامل طلاق امروز دیگر فقط خیانت و یا اعتیاد نیست. برای تحقیق همین کار وقتی به دادگاه‌های خانواده مراجعه کردم با مواردی مواجه شدم که واقعاً قابل‌باور نیست. زوجی که برسر عینک به اختلاف خورده‌اند! برسر چیزهایی خیلی ساده ناگهان دو نفر به این نتیجه می‌رسند که باید از هم جدا شوند! ما واقعاً نیاز داریم گاهی عمیق‌تر به روابط خود فکر کنیم. واقعاً چرا نام این پیوند را ازدواج گذاشته‌ایم؟ چرا آن را باعث تکامل می‌دانیم؟ به جای آنکه مردی زنش را به سمت درمان پیش ببرد، خودش هم کم می‌آورد! فیلم از این منظر در جستجوی عنصری است که من نامش را «فداکاری» می‌گذارم. در نسل ما و بعد از ما این فداکاری بسیار کم‌رنگ شده است. مادران‌مان می‌گفتند پدرتان فلان و بهمان بود و وقتی می‌گفتیم چرا جدا نشدی؟ پاسخ می‌دادند به خاطر شما. آن‌ها در کنار هم ماندند به‌خاطر ما اما در نسل ما این فداکاری وجود ندارد و خیلی کم‌رنگ شده است.

نصرالهی‌نسب: این نکته هم در داستان فیلم وجود دارد که از مرحله‌ای به بعد و در سکانس داخل ماشین، تازه مرد متوجه ریشه مشکل همسرش می‌شود. گاهی اکثر مردها اینگونه هستند که به‌دنبال ریشه مشکلات طرف مقابل نیستند و تنها ناراحت هستند که او چرا اینگونه است!

* حتی برداشت من از فیلم این بود که کاراکتر زن خیلی تمایلی به تمام شدن این زندگی ندارد و اشاره‌هایی هم به این گرایش در دیالوگ‌هایش هست.

خواجه‌پاشا: بله همین‌طور است. این از همان مواردی است که اشاره کردم خیلی نمی‌خواستم به آن نزدیک شوم. به زبان اشاره نکات زیادی را در فیلم مطرح کرده‌ام که شاید برای درک بخشی از آن‌ها باید فیلم را دوبار ببینید.

* برگردیم سراغ بچه‌ها؛ چطور شد به این بازیگران رسیدید و چگونه تا این اندازه بازی گرم و تأثیرگذار از آن‌ها در مقابل دوربین گرفتید؟

خواجه‌پاشا: این دو کودک در واقعیت روابط خیلی خوبی با هم دارند…

* برادر هستند؟ چون نام خانوادگی‌شان مشترک است.

خواجه‌پاشا: نه پسر عموی یکدیگر هستند. برای پیدا کردن بازیگران کودکی که مدنظر داشتیم ابتدا یک فراخوان دادیم. اما از مرحله‌ای به بعد تصمیم گرفتیم که بچه‌ها را به‌صورت دوتایی فرابخوانیم. یعنی خواستیم که مثلاً اگر دو برادر هستند که روابط نزدیکی باهم دارند را برای تست بیاورند. بچه‌های مختلفی آمدند و تست گرفتیم اما به رابطه‌ای که مدنظر داشتم نرسیدم. رابطه‌ای که فراتر از بازی مقابل دوربین باشد. یکی از اتفاقاتی که در یکی از سکانس‌های فیلم می‌بینید را ما کاملاً مستند گرفتیم. یعنی به یکی از بچه‌ها درباره دیگری خبری دادیم و واکنش واقعی او را ثبت کردیم. فوران عاطفی او نسبت به کودک دیگر آنقدر واقعی بود که همه ما را تحت‌تأثیر قرار داد. به همین دلیل هم همین بچه‌ها را انتخاب کردیم. اوایل خیلی از کیفیت حضور آن‌ها مقابل دوربین راضی نبودیم اما دستیارم بسیار با بچه‌ها کار کرد و همه سکانس‌ها را هم بارها با آن‌ها تمرین کردیم. از جایی به بعد خانم بنی‌آدم هم آمد و با بچه‌ها زیست می‌کرد. حتی بچه‌ها با آقای قامتی (بازیگر نقش پدر) به تفریح و خرید می‌رفتند تا رابطه میان آن‌ها شکل بگیرد. حس و حال فیلم به دلیل همین فرآیند بازیگردانی با این کیفیت درآمده است. بازیگردانی اساساً یک پروسه است. حتی برای روح‌الله هم از سه روز قبل مقدماتی را درنظر می‌گرفتیم تا به نقشش برسد. گاهی حتی به جواد (قامتی) می‌گفتم با روح‌الله اصلاً وارد دیالوگ نشود. مدام آن‌ها را از هم دور می‌کردم تا رابطه‌ای که در داستان دارند، به درستی شکل بگیرد. بازیگردانی به دلیل همین مسائل سخت است. بچه‌ها هم خیلی به من کمک کردند. جهت اطلاع هم می‌گویم که کودک بزرگ‌تر یعنی طاها، پسر خود من است و آن کودک دیگر پسر برادرم است.

نصرالهی‌نسب: واقعاً هم شرایط کار سخت بود. با این شرایط کسی زیر بار تولید و بازی گرفتن از بچه‌ها نمی‌رفت و واقعاً دوستان برای این کار زحمت کشیدند تا اتفاق درست بیفتد.
خواجه‌پاشا: این دو کودک سال‌هاست که با یکدیگر هستند و واقعاً هم برادرانه یکدیگر را دوست دارند.

* آقای زمانی شما از بازی در کنار بچه‌ها برای‌مان بگویید.

زمانی: واقعاً یکدیگر را داداش صدا می‌کردیم. ارتباط عجیبی بین ما شکل گرفته بود و حضور در این پروژه خیلی چیزها را به من یاد داد. به قول آقای خواجه پاشا واقعاً رسیدن به این روابط در بازیگری کار ساده‌ای نیست.

* نکته‌ای بود که پیش‌تر در قالب همکاری با مجید مجیدی در زمینه بازیگری مقابل دوربین یاد گرفته و در این فیلم به بچه‌ها یاد داده باشید؟

زمانی: واقعاً فضای این کار خیلی متفاوت از فیلم آقای مجیدی بود. آقای خواجه‌پاشا در فیلم «خورشید» هم بسیار به من کمک می‌کرد.

خواجه‌پاشا: همین رابطه‌ای که در این فیلم با بچه‌ها داشتیم، حین ساخت فیلم «خورشید» هم بین من و روح‌الله شکل گرفته بود. امروز همه چیز را درباره روح‌الله می‌فهمم و او را به خوبی می‌شناسم. این شناخت خیلی در این همکاری به من کمک کرد.

زمانی: نقشی که در «خورشید» داشتم خیلی به من نزدیک بود. آقای مجیدی هم تمام تلاشش این بود پسری را برای این نقش انتخاب کند که زندگی‌اش واقعاً اینگونه باشد. به تعبیر دیگر در آن فیلم من داشتم زندگی خودم را می‌کردم چون در واقعیت هم زندگی‌ام همان بود و من چیزی به آن اضافه نکردم

* در «خورشید» مدل همکاری شما با آقای خواجه‌پاشا در زمینه بازیگری چگونه بود؟

زمانی: حضور در «خورشید» اساساً برای من ناگهانی اتفاق افتاد. ماجراهایی داشت که نمی‌خواهم بازگو کنم. آن زمان برای این نقش آقای مجیدی سه کاندیدا داشت که از شهرهای مختلف هم آمده بودند. حدود سه چهار ساعت تست ما طول کشید تا اینکه در نهایت آقای مجیدی اعلام کرد که من را انتخاب کرده است. نقشی که در آن فیلم داشتم خیلی به من نزدیک بود. آقای مجیدی هم تمام تلاشش این بود پسری را برای این نقش انتخاب کند که زندگی‌اش واقعاً اینگونه باشد. به تعبیر دیگر در آن فیلم من داشتم زندگی خودم را می‌کردم چون در واقعیت هم زندگی‌ام همان بود و من چیزی به آن اضافه نکردم. در عین حال برای بازیگری از کمک‌های آقای خواجه‌پاشا استفاده می‌کردم. هر چه نیاز داشتم را به من یاد می‌دادند.

* یعنی عملاً در فیلم‌های بعدی بود که بازیگری را به معنای حرفه‌ای آن تجربه کردید.

زمانی: واقعاً ادامه مسیر بازیگری بستگی به خود آدم دارد و اینکه چه هدفی را برای خودش انتخاب کرده است.

* هنوز از مشورت‌های مجید مجیدی برای قبول نقش‌هایی که پیشنهاد می‌شود استفاده می‌کنید؟

زمانی: من با آقای مجیدی همچنان ارتباط دارم و در هر زمینه‌ای نیاز به مشورت داشته باشم از ایشان کمک می‌گیرم. آقای مجیدی به‌شدت انسان شریفی است.

* درباره پایان‌بندی فیلم توضیح می‌دهید که آیا آنچه در نسخه فعلی قرار دارد مطابق همان فیلمنامه اولیه شماست یا به دلیل حضور حوزه هنری و کانون پرورش فکری به‌عنوان سرمایه‌گذار تغییری در نسخه ایده‌آلی که خودتان مدنظر داشتید، دادید؟

خواجه‌پاشا: صددرصد پایان‌بندی فعلی پایان‌بندی‌ای است که ما در فیلمنامه داشتیم. از ابتدا همین ایده را در ذهن داشتیم و ترجیح می‌دهم درباره جزییات آن هم توضیح بیشتری ندهم که تازگی فیلم برای مخاطبانی که آن را ندیده‌اند از بین نرود. درباره تعامل با این دو نهاد هم تأکید می‌کنم من عاشق کانون و حوزه هنری هستم. معتقدم بخشی از سینمای ما مدیون فیلم‌هایی است که این دو ارگان ساخته‌اند.

سینما پس از انقلاب اگر رشد کرده است، به‌تبع فعالیت همین دو نهاد بوده است. از «خانه دوست کجاست» تا «میم مثل مادر» و تمام آثاری که این دو ارگان در سینما ارائه کرده‌اند. خیلی دوست داشتم با این دو نهاد کار کنم و هیچ‌کدام هم هیچ‌چیز را به ما دیکته نکردند. من هم جهان این دو نهاد را به خوبی می‌شناسم. من اساساً درباره مقوله پایان‌بندی یک نکته دیگر هم دارم که احساس می‌کنم یک مبحث روان‌شناسی درباره سینمای ایران است. شما نگاه کنید در فیلم‌های ما ۹۹ درصد قهرمان‌ها می‌میرند! ای کاش این موضوع را در سینمای ایران ممنوع کنند! هیچ کجای دنیا شرایط اینگونه نیست. من با این شرایط روانی در فیلم‌های ما مشکل دارم. در سینمای جهان برخی موقعیت‌های به‌شدت تلخ گاهی پیش می‌آید اما اینگونه نیست که چنین اذیت و آزارهایی مدام تکرار شود. من سریال «پوست شیر» را دوست دارم و دنبال می‌کنم اما این حجم از فشار روحی روی مخاطب چرا باید مدام تکرار شود. ماجرا کشتن قهرمان آسیب بسیار زیادی به ذهن مخاطب به‌خصوص در گروه کودک و نوجوان می‌زند.

* ما حتی خیلی راحت بچه‌ها را در فیلم‌ها می‌کشیم!

خواجه‌پاشا: من هنوز بابت مرگ یک بچه در یکی از فیلم‌هایی که چند سال پیش دیدم ناراحتم. این خیلی اتفاق ترسناکی است. مرگ یک بچه اساساً متعلق به ژانر وحشت باید باشد. نمی‌توان با مرگ یک کودک فیلم درام ساخت. این موقعیت بسیار تلخ و دردناک است.

* برای پایان‌بندی نکته‌ای درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر در شرایط فعلی ندارید؟

خواجه‌پاشا: واقعیت این است که سینمای ایران بعد از سال ۵۷ رشد کرده است. تا قبل از آن ۵ فیلم خوب هم به‌عنوان نمونه نمی‌توانید نام ببرید. خیلی فیلم‌های خوب تا پیش از انقلاب محدود بوده است. بعد از انقلاب این سینما رشد کرده است و آن‌ها که امروز صحبت از تحریم جشنواره می‌کنند، به نوعی دارند به این رشد، خیانت می‌کنند. همه چیز را کنار بگذاریم، سینمای این کشور که به تبع انقلاب رشد کرده است. امروز چرا باید به این جریان رشد آسیب بزنید؟ اصلاً باورهای مدنی، سیاسی و اجتماعی‌تان به جای خود. من هم شاید در قلب خودم اعتقاداتی داشته باشم اما همه این‌ها ربطی به عنصر سینما ندارد. شما به حرفه یک سری جوان که دارند نان خانواده خود را از سینما تأمین می‌کنند، آسیب وارد کرده‌اید! این آسیب هم طولانی مدت خواهد بود و اینگونه نیست که در همین مقطع باقی بماند. کاری که امروز عده‌ای دارند علیه سینمای ایران می‌کنند، مغول با هنر ایران نکرده‌اند. اعتراض مدنی جای خود را دارد و سیستم خود را می‌طلبد اما هنر که تحریم کردنی نیست. هنر جای این حرف‌ها و مواضع نیست!

سیمرغ فجر با کدام فیلم‌ها به اصفهان می‌رسد؟

سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و سیزدهمین دوره فیلم فجر اصفهان از امروز دوشنبه(۱۷ بهمن) بر پرده سینماهای چهارباغ اصفهان می‌نشیند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، پردیس سینما ساحل، سینما فلسطین، پردیس سینمایی سپاهان در حالی امروز به اکران فیلم‌های چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر می‌پردازند که صبح امروز، مراسم افتتاحیه این جشنواره و تجدید میثاق هنرمندان با شهدا در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.

همزمان با اکران فیلم‌های بزرگترین رویداد سینمایی ایران در ۳۱ استان کشور، بلیت فروشی برای سینماهای ساحل، سپاهان و فلسطین اصفهان نیز از روز گذشته آغاز شده است و مخاطبان می‌توانند بصورت برخط(آنلاین) از طریق سامانه‌های” آی تیکت”، “ایران تیکت” و “گیشه هفت” بلیت تهیه کنند.

پرونده باز است، آه سرد، چرا گریه نمی‌کنی، در آغوش درخت، سرهنگ ثریا، عطرآلود، وابل، روایت ناتمام سیما، بعد از رفتن، هوک، جنگل پرتقال، هفت بهار نارنج، یادگار جنوب، کاپیتان، گُل‌های باوارده، اتاقک گلی، آنها مرا دوست داشتند، کُت چرمی، شماره ۱۰، غریب و هایپاور فیلم هایی هستند که در چهل یکمین جشنواره فیلم فجر بر روی پرده سینماهای چهارباغ اصفهان می‌روند.

ساعت اکران این فیلم ها از روز ۱۷ تا ۲۴ بهمن مقارن با ۱۸:۳۰ و ۲۱ عصر است و امکان خرید بلیت جشنواره فیلم فجر برای هر شماره تلفن در سامانه فروش، چهار قطعه برای هر فیلم است.

سینما فلسطین در روز ۱۷ بهمن میزبان اکران فیلم‌های “آنها مرا دوست داشتند” و “روایت ناتمام”، در روز ۱۸ بهمن فیلم‌های “کُت چرمی” و ” شماره ۱۰” ، در روز ۱۹ بهمن فیلم‌های “هوک” و “عطرآلود”، در روز ۲۰ بهمن فیلم‌های “یادگار جنوب” و “سرهنگ ثریا”، در روز ۲۱ بهمن، فیلم های “هفت بهار نارنج “و “در آغوش درخت”، در روز ۲۲ بهمن فیلم‌های “جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمی‌کنی”، در روز ۲۳ بهمن فیلم‌های “کاپیتان” و “آه سرد” و در روز ۲۴ بهمن فیلم‌های “بعد از رفتن” و” غریب” است.

همچنین فیلم‌های “بعد از رفتن” و “پرونده باز است”در روز ۱۷ بهمن، “هوک” و”آه سرد” در روز ۱۸ بهمن،”جنگل پرتقال” و “چرا گریه نمی‌کنی” در ۱۹ بهمن ، “هفت بهار نارنج” و “در آغوش درخت “در ۲۰ بهمن ، “یادگار جنوب”و”سرهنگ ثریا” در ۲۱ بهمن، “هایپاور” و “وابل “در ۲۳ بهمن ، “آنها مرا دوست داشتند ” و “روایت ناتمام “در ۲۴ بهمن بر روی پرده سینمای پردیس سپاهان می‌رود.

سینما پردیس ساحل نیز فیلم‌های” پرونده باز است” و “بعد از رفتن” را در روز ۱۷ بهمن ، “آه سرد “و “هوک” را در روز ۱۸ بهمن، “چرا گریه نمی کنی” و “جنگل پرتقال “را در روز ۱۹ بهمن، “در آغوش درخت” و “هفت بهار نارنج” را در ۲۰ بهمن، “سرهنگ ثریا” و “یادگار جنوب” را در ۲۱ بهمن، “عطرآلود” و “کاپیتان” را در روز ۲۲ بهمن ،”وابل “و “گُل‌های وابارده “را در روز ۲۳ بهمن و “روایت ناتمام سیما ” و همچنین “اتاقک گِلی ” را در روز ۲۴ بهمن در فهرست اکران خود دارد.

چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر،۱۲ تا ۲۳ بهمن امسال همزمان با تهران در ۳۱ استان کشور برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل