رسانه سینمای خانگی- میزبانی جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان از چهل کشور

دبیر سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان گفت: بیش از چهل کشور آثار خود را برای شرکت در جشنواره ارسال کردند و همین وجه بین‌المللی بودن باعث می‌شود اصفهان و ایران، خود را به دنیا معرفی کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مجید زین‌العابدین در آیین رونمایی از پوستر سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان که در تالار همایش‌ کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد، اظهارداشت: نمی‌توانم در ابتدای صحبت‌هایم خوشحالی خود را از این بابت که جشنواره پس از چهار سال به اصفهان زیبا و بزرگ برگشته پنهان کنم و امیدواریم بتوانیم انرژی مضاعفی داشته باشیم تا این جشنواره با شور و نشاط و به بهترین شکل ممکن برگزار شود.

وی گفت: ماه مهر مفهوم ویژه‌ای همراه با شور و نشاط و سرزندگی را داراست اما برای کودکان اصفهان، معنای ویژه‌ای دارد و برای آنها بهار هنر و خیال انگیزی سینما و فصل سرزندگی به شمار می‌رود. بهار فصل پرواز پروانه‌هاست اما کودکان اصفهان نشان دادند پرواز پروانه‌ها در فضای خیال انگیز ذهن می‌تواند در پاییز رخ دهد.

زین‌العابدین افزود: ما ایرانی‌ها به داشتن شهری همچون اصفهان افتخار می‌کنیم و در دنیا خود را به واسطه این شهر معرفی می‌کنیم. این جشنواره بین‌المللی است و بیش از چهل کشور آثار خود را برای شرکت در جشنواره ارسال کردند و همین وجه بین‌المللی بودن باعث می‌شود اصفهان و ایران، خود را به دنیا معرفی کند.

دبیر سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان بیان کرد: بچه‌های اصفهان با شور و نشاط ویژه‌ای در حال برگزاری جشنواره هستند. برای داوری آثار بیش از ۸۳۵ کودک و نوجوان نامزد شدند که این عدد نشان از چشم انتظاری مردم اصفهان برای بازگشت جشنواره به این شهر حکایت دارد.

وی اظهارداشت: ۳۷۷ نفر نیز برای خبرنگاری نامزد بودند که ثابت می‌کند بچه‌ها مشتاق برگزاری جشنواره هستند. امیدوارم با همدلی و همکاری دوستان در شهر اصفهان جشنواره خوبی را شاهد باشیم. در حوزه فرهنگ و هنر اصفهان به شایستگی میزبانی را برعهده گرفت و امیدوارم این جشنواره به رشد سینمای کودک کمک کند.

زین‌العابدین گفت: از محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان سینمایی و مسئولان شهرداری اصفهان و سایر دست‌اندرکاران جشنواره در نصف جهان تشکر می‌کنم که همگی تلاش کردند جشنواره به اصفهان بازگردد. از هنرمندان و بزرگان اصفهانی تشکر می‌کنم که امروز در میان ما حاضر شده‌اند. آنان بچه‌های دیروز هستند و تلاش کردند که امروز ایران قوی داشته باشیم و بچه‌ها باید برای ایران قوی تلاش کنند تا کودکان فردا به آن ببالند.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی افزود: مراسم امروز برای رونمایی از پوستر است و فضایی است که بار دیگر جشنواره را معرفی می‌کند. در تلاش هستیم جشنواره از شکل موسمی در اصفهان خارج شود و برای همیشگی در اصفهان و برای مدت یک سال در اصفهان برگزار شود و ارتباط با کودکان به طور مستمر با جشنواره برقرار باشد.

زین‌العابدین با اشاره به شاخصه‌های پوستر این دوره جشنواره بیان کرد: پوستر امسال با راهنمایی کارشناسان و از میان طرح‌های مختلف برگزیده شد. تلاش شد از آبی که رنگ نمادین دارای عقبه فرهنگی و تمدنی ایرانی اسلامی است و با معماری عجیبن است به عنوان رنگ اصلی انتخاب شود. در پوستر به عنصر خیال انگیزی و پرواز برای پیشرفت و تعالی توجه ویژه‌ای شده است و امیدوارم جشنواره پر شور و نشاطی داشته باشیم. همه بچه‌های ایران به ویژه بچه‌های اصفهان در قلب ما هستند.

جامعه ما مشتاق شور و نشاط جشنواره کودک است

کمال حیدری معاون شهردار اصفهان و رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان نیز در این آیین اظهارداشت: امسال کارهای بسیار زیادی پیش رو داریم و امیدوارم بتوانیم با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اتفاق بزرگی را در مهرماه رقم بزنیم.

وی گفت: یکی از راه‌های سربلندی ایران، نشاطی است که خداوند مهر آن را در کودکی و تجلی آن را در نوجوانی آدمی قرار داده است. سی و پنج سال از عمر این جشنواره گذشته و این روزها شاهد به بلوغ رسیدن این رویداد هستیم. جامعه ما مشتاق این شور و نشاط است.

معاون شهردار اصفهان ضمن قدردانی از میثم بکتاشیان دبیر اجرایی سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان افزود: امسال با طراحی برنامه‌های محله محور تلاش کرده‌ایم این شور و نشاط را به محله‌های مختلف اصفهان در سطح شهر برده و امیدوارم رسانه‌های مختلف بتوانند به این امر مهم کمک کنند.

حیدری بیان کرد: امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند که دوره جوانی، دوره کاشت در زندگی بشر است و امیدواریم این امر برای همه فرزندان ایران به بهترین نحو اتفاق بیفتد. جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان، المپیاد فیلمسازی نوجوانان و برنامه‌های دیگر تدارک‌ دیده‌ شده، دستاوردهایی مهم هستند که کمک می‌کنند تا دوره‌های بعدی این رویداد پربارتر برگزار شوند. امیدواریم با همکاری بخش‌های مختلف بتوانیم یک هفته ماندگار برای اصفهان را رقم بزنیم.

وی اظهارداشت: در ماه مهر رویدادهای مهمی همچون بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها، هفته مقاومت و دفاع مقدس و جایزه نوبل اندیشمندان اسلامی (جایزه مصطفی) را داریم اما زیباترین اتفاق در این ماه، جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان است و امیدواریم بتوانیم با برگزاری این جشنواره، امید و نشاط را به جامعه تزریق کنیم.

رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان با اشاره به مهمانان ویژه این مراسم گفت: کودکان معلول عزیزمان و کودکان کار در سالن حضور دارند و ما می‌خواستیم با این حرکت نمادین، همه اقشار کودکان دیده شوند. آرامش ما زمانی است که نوستالژی‌های دوران کودکی را به یاد می‌آوریم. امیدواریم برنامه‌های امسال ما مورد عنایت حضرت امام عصر قرار بگیرد.

در ادامه میثم احمدی مجری برنامه بیان کرد: باید کودک بمانید تا رستگار شوید. دنیای کودکی دنیایی رازآمیز است و باید قدر آن دانسته شود. اصفهان شهر زندگی است و کودکان با آرامش و آسایش، در اماکن تفریحی مناسب می‌توانند پرورش یابند. کودکان ظرفیت‌های زیادی دارند که باید به آن توجه شود. اصفهان پایتخت فرهنگی و تمدن اسلامی است و بیش از ۶۰ درصد هنرمندان سینمایی اهل اصفهان هستند. همچنین باید از فرصت استفاده کرد و گفت امیدواریم زاینده رود برای همیشه در این شهر جاری و ساری باشد.

همچنین وی از علی قاسم‌زاده شهردار شهر اصفهان برای تلاش‌هایش جهت بازگشت جشنواره به اصفهان تشکر کرد، قاسم زاده در ماموریت کاری حضور داشت اما در پیامی اعلام کرد که از بازگشتن دوباره جشنواره به شهر اصفهان بسیار خوشحال است.

اجرای گروه آوازی «مولا» با دو قطعه با محوریت ایران و نشاط و سرزندگی جوان ایرانی، پخش کلیپ با موضوع مرور پوسترهای جشنواره در ادوار گذشته جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان از دیگر بخش‌های این آیین بود.

در پایان پوستر سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان با حضور مجید زین‌العابدین دبیر جشنواره و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، احمد مقیمی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، منیره جعفری رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اصفهان، میثم بکتاشیان مدیر اجرایی جشنواره در اصفهان و وحید ملتجی دبیر المپیاد فیلمسازی نوجوانان و «علی» و «زهرا» فرزندان سردار شهید ابوالفضل علیجانی شهید مدافع حرم اهل درچه اصفهان و جمعی از مسئولان رونمایی شد.

پوستر این دوره از جشنواره توسط بهزاد خورشیدی طراحی شده است که به دلیل از درگذشت مادرش، در این مراسم غایب بود.

سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان با دبیری مجید زین‌العابدین و با مشارکت سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان از پانزدهم تا بیستم مهرماه امسال (۷ تا ۱۲ اکتبر ۲۰۲۳) در اصفهان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- دوران طلایی سینما در همان دهه هفتاد تمام شد؟

دو دهه‌ ۶۰ و ۷۰، سینما و به ویژه تلویزیون آثاری تولید می‌کرد که با اکنون غیرقابل قیاس است. در تشریح برخی از دلایل آن باید گفت آن زمان عرصه تولید فیلم و سریال، صحنه بازتاب واقعیات جامعه بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، به این چند جمله که برگرفته از دیالوگ‌های مشهور تلویزیون و سینمای ایران است کمی توجه کنید:

در سریال «هزاردستان» ساخته پرآوازه زنده‌یاد «علی حاتمی» و بازی زیبای روانشاد «عزت الله انتظامی» در نقش «خان مظفر» خطاب به مرحوم «جعفر والی» در نقش «کفیل نظمیه تهران» : «… زیاد غلو می‌کنید، شما فطرتا افراطی هستید و علت توفیق شما در امور دولتی همین نقیصه فطری است. اتفاقا اهل حکومت ما مبالغه را می‌پسندند. این مفتش شما چیزی است از قماش علف‌های هرزه، رشدش سریعه اما نه سپیدار میشه و نه گل سرخ! بی کس و کاره، میخواد زور به همه چیز برسه، می‌رسه، البته نه به همه چیز و نه برای همیشه»
 


و یا در سریال زیبای سربداران ساخته «محمدعلی نجفی» و بازی درخشان «علی نصیریان» در نقش «قاضی شارح» به «محمد ابهری» در نقش «امیر محمود»:

«- هرگز سوگواری را در مرگ عزیزش در نهایت تقلا، سخت در آغوش گرفته‌اید امیرمحمود؟

– منظور چیست؟

– هرچه بازوان خود را تنگ‌تر می‌کنید، آرام کردن او دشوارتر است.

– آری!

– خلقی را در نهایت سوگواری چطور؟»
 

آن‌گونه که آینه تصویر را می‌نمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت می‌تواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و به‌صورت عام در هنر، بازتاب‌های زندگی اجتماعی، سطحی نیستند


این دو تنها بخش کوچکی بود از محتوای سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ساخته شده به دست کارگردانان نامی ایران که دست بر قضا هیچ ادعایی نداشته و به ویژه در زمانی ساخته و نمایش داده شدند که کشورمان در شدیدترین تنگناها به واسطه شرایط جنگ تحمیلی قرار داشت؛ درست در زمانی که فعالان عرصه هنر با کمترین سرمایه و بالاترین ریسک‌ها مانند عدم بازگشت سرمایه، روبرو بودند.

در کنار سربداران از محمدعلی نجفی و هزاردستان از علی حاتمی، آثاری چون «بوعلی‌سینا» ساخته روانشاد «کیهان رهگذار»، «روزی روزگاری» از «امرالله احمدجو»، «پهلوانان نمی‌میرند» از «حسن فتحی» و… که پرداختن به هرکدام شاید ساعت‌ها وقت نیاز داشته باشد، تنها بخشی از تولیدات برجسته هنری ایران بود که دیگر در تاریخ سینما و تلویزیون ایران تکرار نشد. اما چرا؟

نظریه بازتاب و آثار هنری

برای یافتن پاسخ این چرایی می‌شود به نظریه بازتاب متوسل شد؛ یکی از نظریاتی که زیرمجموعه جامعه‏‌شناسی سینما قرار می‏‌گیرد و از دیدگاهی به مقوله سینما می‌‏نگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسست‌ناپذیر بین فیلم‏‌های تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار به طور عام و نهادهای سازنده آن، به طور خاص را اجتناب ناپذیر می‏‌داند.

به استناد نظریه بازتاب در جامعه‌شناسی هنر که به بررسی پیامدهای مختلف تحولات و واقعیات جامعه بر چگونگی شکل‌گیری آثار هنری می‌پردازد، آثار هنری بازتاباننده جریان‌های موجود در جامعه هم‌عصر خویش هستند. رویکرد بازتاب، معطوف به فهم جامعه است و از شیوه‌های تحلیل و مطالعه آثار هنری در صدد دستیابی به زبان جامعه انعکاس‌یافته در عصر خود است. آن‌گونه که آینه تصویر را می‌نمایاند، هنر نیز در بازتاب واقعیت می‌تواند هر آنچه را که هست، بنمایاند؛ با این تفاوت که در آثار هنری و به‌صورت عام در هنر، بازتاب‌های زندگی اجتماعی، سطحی نیستند. به این ترتیب لایه‌های درونی در پدیده‌ها به وسیله رمزنگاری‌های نمادین، نشانه‌گذاری می‌شوند. از این نظر، هنر در جامعه به دنبال کشف کدهایی است که بتواند با آن‌ها، واقعیت‌های پنهان در بسترهای زیرین حیات جمعی را به سطح آورده و آشکار سازد.

طبق رویکرد بازتاب، هنر بازتاب دهنده ذات جامعه است یا به تعبیری دیگر، ذات هنر ملهم از داده‌های اجتماعی است. نکته مهم در این رویکرد فهم جامعه است و از این منظر به تفکرات مبتنی بر شناسایی زیربناها و روبناها در جامعه ارتباط می‌یابد؛ از این منظر که جامعه انسانی از دو بخش تشکیل شده‌است؛ زیربنا و روبنا. زیربنا شامل نیروها و روابط تولید است که در آن انسان‌ها به تولید ضروریات و نیازهای زندگی می‌پردازند. این روابط، دیگر روابط و همچنین اندیشه‌های جامعه را معین می‌کنند که به آن‌ها روبنا می‌گویند. روبنای یک جامعه شامل فرهنگ، نهادها، ساختارهای قدرت سیاسی و … می‌شود. «کارل مارکس» معتقد است، ادبیات بازتاب دهنده مسایل اقتصادی و زیرساخت جامعه است.

گذشته از این نظریه‌پردازی‌ها باید گفت یک اثر هنری، مثل یک تابلوی نقاشی که مولفه‌های زندگی یک دوره یا بخشی از شرایط تاریخی و اجتماعی را مستند می‌سازد می‌تواند در فرایند یک تحلیل تفسیری به ویژگی‌های بر جسته درحیات مادی دوره مربوط به خود اشاره کند. این ویژگی‌ها می‌توانند علاوه بر نشان دادن واقعیات زندگی، اطلاعات و داده‌های مهمی را در چارچوب ساختارهای جامعه در صور نشانه‌ها و نمادهای غیر مادی نیز به تصویر در آورد.

دلیل این که در فضای دهه‌های ۶۰ و ۷۰، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس می‌کرد

سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰، بازتاب زندگی اجتماعی بود

با داشتن این رویکرد، درک فضای سینما وتلویزیون دهه ۶۰ و ۷۰ بسیار آسان‌تر و بهتر است. دلیل این که در فضای این دو دهه، سینما و تلویزیون ایران در میانه تنگناهایش به شدت رشد کرد، این است که خواست و نیاز جامعه یا به عبارتی خودِ جامعه را منعکس می‌کرد. این که دیالوگ‌های ماندگار در سریال بوعلی‌سینا بر زبان شخصیت‌های این اثر ماندگار جاری می‌شود و مردم نیز آن را درک کرده و می‌پذیرند، دقیقا به همین دلیل است.

در فضای دهه ۶۰ موسسات آموزش عالی تحت نظر وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» فعالیت داشتند. استادان این دوره در جرگه بهترین‌ها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی همچنان تحت تاثیر منش و روش چهره‌هایی چون «عبدالحسین زرین‌کوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت. به همین ترتیب، حوزه آموزش و پرورش نیز مملو از دبیران و معلمانی بود که مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر آموزش این افراد بودند. قدرمسلم دانش‌آموزی هم که به دست این دبیران و معلمان آموزش دیده، جامعه‌ای را تشکیل می‌دهد که از نظر ادبی و هنری در جایگاه شایسته‌ای قرار دارد، ولو آن که در شرایط جنگی، زندگی کند. نتیجه چنین فضایی هم می‌شود سینمای روح‌نواز، غنی و سرشار از مفاهیم مهم اجتماعی و فرهنگی که بازتابی از شرایط جامعه بوده و هنوز هم بعد از سه دهه می‌تواند برای مخاطب، دلنشین، جذاب و حتی کارآمد باشد.
 

مدرسان دانشگاهی در دوره طلایی سینما و تلویزیون در جرگه بهترین‌ها و نخبگان بزرگ دانشگاهی و هنری بودند. فضای دانشگاهی و به تبع آن عرصه هنر همچنان تحت تاثیر منش و روش چهره‌هایی چون «عبدالحسین زرین‌کوب»، «غلامحسین یوسفی»، «مهرداد اوستا» و … قرار داشت


به این دیالوگ زیبا در سریال «بوعلی سینا» دقت کنید؛ مربوط به زمانی است که پدر بوعلی به دلیل بیماری درگذشته و او نتوانسته به موقع برای معالجت پدر به نزد او بازگردد و به همین دلیل دچار یک شوک و سرخوردگی درونی است. اما پیرمردی که در نقش یک فرد جاافتاده است، برای دلداری او و مواجه وی با مادر عزادار چنین می‌گوید: «مرگ پدر تلخ است برای فرزند اما همواره سرآغاز دوران دیگری است. وقتی مادر را می‌بینی، مردی متین و کامل باش، مواجه با مرگ سپری جز متنانت نمی‌طلبد!»

این جمله را زمانی که در قالب یک اثر هنری مانند فیلم تاریخی بوعلی‌سینا ببینید، هم قدرت اثرگذاری آن بیشتر است و هم در مواجه با یکی از مسایل پرابهام و رمزآلود بشر یعنی «مرگ»، بهترین راهکار را دارد.

مواردی از این دست را می‌توان در فیلم‌ها و سریال‌های شاخص آن دوران به وضوح دید. نمونه دیگر آن در سریال «روزی روزگاری»، ساختهامرالله احمدجواست که در اوایل دهه هفتاد از شبکه یک سیما روی آنتن می‌رفت. در این سریال به خوبی نحوه مواجه با طبیعت و به نوعی تعامل با آن، چنان زیبا و لطیف به مخاطب آموزش داده می‌شد، که شاید در هیچ کتابی نمی‌توان نظیری برای آن یافت. در دیالوگی که بین «خاله لیلا» (ژاله علو) و «مراد بیگ» (مرحوم خسرو شکیبایی) بر سر بریدن یک شاخه از درخت بیابانی رخ می‌دهد تامل کنید:

مراد بیگ پایش را روی یک بوته بیابانی به ظاهر خشک می‌گذارد تا تنها یک شاخه از آن ببرد. در این هنگام با واکنش شدید خاله لیلا که زن مسن اما بسیار باتجربه‌ای است روبرو می‌شود:

خاله لیلا: میخوای برای یک شاخه، بوته را به کل نابود کنی؟

مرادبیگ: نترس کوه پر این بوته‌هاست، صد خروارش را هم که آتش بزنی باز هم هست!

خاله لیلا: مگر هرچی تو دنیا فراوون بود مال باباته که آتیشش بزنی؟ تحفه طلا؟
 

دیالوگ‌های سریالی چون روزی روزگاری، یکی از بهترین آموزش‌ها در تعامل انسان با محیط‌زیست و حفظ آن را ارائه می‌داد


به جرات می‌توان گفت این دیالوگ یکی از بهترین آموزش‌ها در تعامل انسان با محیط‌زیست و حفظ آن است.

در جایی دیگر که خاری در انگشت مراد بیگ فرو می‌رود و بی‌تابی می‌کند و می‌خواهد آن را در بیاورد، خاله لیلا به او می‌گوید، با سوزن درش بیار. مراد بیگ هم می‌گوید سوزن ندارم، اما خاله لیلا می‌گوید تو کلاهت را نگاه کردی؟‌ در درون کلاه مرادبیگ یک سوزن قرار داده شده و او از وجودش بی خبر است. پاسخ خاله لیلا شنیدنی است:

«آدمی که از توی کلاهش خبر نداره، اینقدر پرمدعایی نمی‌کنه تحفه طلا!»

نمونه‌های این دست در فیلم «کمال الملک» و «مادر» علی حاتمی و یا سریال «پهلوانان نمی‌میرند» از حسن فتحی پرشمار است. همه آن‌ها به زبان هنری و به فصاحت، شرایطی از جامعه را بازتاب می‌دهند که جامعه به درستی آن را درک کرده و با ادبیات آن آشناست.

شاید بتوان اکنون پاسخ پرسشی را که در ابتدای این گزارش مطرح شد را این‌گونه داد: اگر در دو دهه ۶۰ و ۷۰ آثار فاخری در حوزه سینما و تلویزیون ساخته شد، به این دلیل بود که فعالان عرصه هنر با یک جامعه فرهیخته روبرو بودند آن هم به دلیل حضور استادان برجسته در حوزه ادبیات و علوم اجتماعی و نقش آنان در پرورش یک نسل فرهیخته. دوم آن‌که تمام سعی و تلاش آن فعالان هم در بازتاب شرایط اجتماعی جامعه بود؛ رابطه دوسویه‌ای که اکنون نمود چندانی از آن به چشم نمی‌آید.

رسانه سینمای خانگی- گرامیداشت علی حاتمی در روز سینما

مستند «آن معلم بی استاد» روایتی درباره زنده‌یاد علی حاتمی کارگردان شناخته شده سینما از زبان هنرمندان مطرح کشور، سه‌شنبه ۲۱ شهریور ساعت ۲۲ هم‌زمان با روز ملی سینما از شبکه مستند پخش می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌ عمومی شبکه مستند سیما، مستند «آن معلم بی استاد» به تهیه کنندگی سید وحید حسینی و روایتگری عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، داود رشیدی و محمدعلی کشاورز (بازیگران سرشناس فیلم‌های حاتمی) و منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، حسین علیزاده، احمد بخشی (کارگردان و دستیارِ علی حاتمی)، عبدالله اسکندری، ارسلان کامکار، حجت شکیبا نقاش و محمود بصیری، به زنده‌یاد علی حاتمی فیلمنامه‌نویس و کارگردان فقید سینما و تلویزیون ایران می‌پردازد.

این مستند به یاد علی حاتمی ساخته شده و نام فیلم از عنوان مقاله‌ای از بهرام بیضایی در وصف حاتمی گرفته شده است.

«آن معلم بی استاد» توسط سید وحید حسینی و محدثه گلچین عارفی کارگردانی شده است و از دیگر عوامل آن می‌توان به تدوینگر: ایمان نیک‌بین، تصویربردار: سید وحید حسینی، پژوهشگر و نویسنده : سید وحید حسینی، محدثه گلچین عارفی، صدابردار: ایمان نیک‌بین، طراحی صدا: محدثه گلچین عارفی و مدیر تولید: مینا مدرسی اشاره کرد.

علی حاتمی کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده شناخته شده سینما و تلویزیون ایران، آثار ماندگاری از جمله «دل‌شدگان»، «مادر»، «کمال‌الملک»، «هزاردستان» و … را خلق کرده است؛ این کارگردان ۱۵ آذر ۱۳۷۵ در اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت.

شبکه مستند امشب ۲۱ شهریور در روز ملی سینما «آن معلم بی استاد» را روانه آنتن می‌کند. این مستند چهارشنبه ۲۲ شهریور ساعت ۹ مجدد از شبکه مستند پخش می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- نسخۀ نهایی «کافه ترانزیت» اکران می‌شود

نسخه مرمت‌شده فیلم سینمایی «کافه ترانزیت» به کارگردانی زنده یاد کامبوزیا پرتوی در ۳۳ سالن کشور اکران می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، روز سه‌شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ مصادف با روز ملی سینما نسخه مرمت شده فیلم سینمایی «کافه ترانزیت» ساخته زنده یاد کامبوزیا پرتوی و تهیه‌کنندگی امیر سماواتی و بهروز هاشمیان به همت پلتفرم فیلم‌نت، فیلمخانه ملی و لابراتوار صدا و سیما در ۳۳ سالن سینمایی کشور روی پرده می‌رود.

این فیلم در تهران در سینماهای کورش، ایران مال، هروی سنتر، لوتوس مال، آزادی، بهمن، شاهد، چارسو، در کرج در پردیس اکومال، در شهر اصفهان در سینماهای سیتی سنتر، چهارباغ، ساحل، در شهر ارومیه در سینما مهر، در شهر تبریز در پردیس باران و سینمای ۲۹ بهمن، در شهرکرد در سینما بهمن، در شهر اهواز در پردیس اکسین، در شهر مشهد پردیس اطلس مال، ویلاژ توریست، هویزه، مهر کوه‌سنگی، در شهر شیراز در پردیس شهر آفتاب، در شهر سبزوار در سینما مهر، در شهر قم در پردیس ونوس مال، در شهر سنندج در پردیس بهمن، در شهر گرگان در سینما عصر جدید، در شهر گنبد در سینما مهر، در شهر رشت در سینما ۲۲ بهمن، در شهر همدان در سینما مهر قدس، در نوشهر در سینما همافران به طور تک سانس به نمایش در می‌آید.

طراح پوستر جدید فیلم که ویژه این اکران اجرا شده، عرفان بهکار مهربانی است.

«کافه ترانزیت» محصول سال ۱۳۸۴ است و در گونه سینمای اجتماعی قرار می‌گیرد. در این فیلم بازیگرانی همچون فرشته صدرعرفایی و پرویز پرستویی ایفای نقش می‌کنند. این فیلم نخستین بار در بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و ۲ سمیرغ بلورین برای فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی) و بهترین بازیگر نقش اول زن (فرشته صدرعرفایی) به ارمغان آورد. این فیلم که جزو فیلم‌های ستایش شده کارنامه سینمایی زنده یاد کامبوزیا پرتوی است در جشنواره‌های خارجی نیز موفقیت‌هایی را کسب کرده است.

این فیلم سینمایی در مورد زنی به نام ریحان (فرشته صدرعرفایی) است که شوهر خود را به تازگی از دست داده، شوهر وی برای او فقط قهوه‌خانه‌ای در کنار جاده در نزدیکی ماکو به ارث گذاشته‌است. این زن تلاش می‌کند تا استقلال خود را حفظ کند ولی برادر شوهرش ناصر (پرویز پرستویی) در جلوی پای این زن سنگ انداخته، تا ریحان را مجبور کند که با وی ازدواج کند.

کامبوزیا پرتوی سازنده آثار مهمی چون «گربه آوازه خوان»، «بازی بزرگان» و «گلنار» است که در ۴ آذر سال ۱۳۹۹ و در سن ۶۴ سالگی بر اثر بیماری کرونا درگذشت.

رسانه سینمای خانگی- «پدر طالقانی» نقد می‌شود

همزمان با سالروز درگذشت آیت الله طالقانی، جلسه نقد و بررسی مستند «پدر طالقانی» به کارگردانی محمدعلی محمددوست در فرهنگسرای اشراق برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، جلسه نقد و بررسی مستند «پدر طالقانی» روز دوشنبه ۲۰ شهریور ماه در فرهنگسرای اشراق برگزار می‌شود. در این جلسه پس از نمایش مستند، فاطمه معصومی به نقد این اثر سینمایی می‌پردازد.

مستند سینمایی «پدر طالقانی» به تهیه‌کنندگی اباذر صالحیان و کارگردانی محمدعلی محمددوست، روایتی متفاوت از زندگی آیت‌الله طالقانی است و زندگی این عالم را در قالب یک مستند بازسازی به تصویر می‌کشد.

برای ساخت این مستند، با ۵۰ نفر از کسانی که از نزدیک آیت الله طالقانی را می‌شناختند و افرادی از جناح‌های مختلف سیاسی، مصاحبه شده است. این مستند تولید مشترک سازمان هنری رسانه‌ای اوج و شبکه افق است.

آیت الله سیدمحمود طالقانی، از مبارزان دوره پیش از انقلاب و یکی از مهم‌ترین و متفاوت‌ترین چهره‌های انقلاب اسلامی است.

مراسم نقد و بررسی مستند «پدر طالقانی» روز دوشنبه ۲۰ شهریور ماه از ساعت ۱۶ در فرهنگسرای اشراق برگزار می‌شود. فرهنگسرای اشراق واقع در فلکه دوم تهرانپارس، انتهای خیابان جشنواره، خیابان جعفرپناه واقع است.

رسانه سینمای خانگی- کیارستمی حتی اسکورسیزی را هم جذب کرد

مارتین اسکورسیزی که خود از تاثیرگذارتربن سینماگران در قید حیات جهان است، زمانی از رسیدن به خلوص و سادگی بسیار پیچیده در آثار کیارستمی به عنوان منبع الهام خود سخن گفته بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، برای بیش از ۵۰ سال، «مارتین اسکورسیزی» برخی از مسحورکننده‌ترین لحظات سینمایی را که جهان تاکنون شناخته به مخاطبان ارائه کرده است. این سینماگر مولف متولد نیویورک با فیلم هایی چون «خیابان‌های پایین‌شهر»، «رفقای خوب»، «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین» و «گرگ وال استریت» همواره در ارائه برخی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما موفق بوده است.

در حالی که به راحتی می‌توان گفت «اسکورسیزی» یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان تمام دوران است، او همچنان یک مخاطب سینماست و به همین دلیل، از فیلمسازان بزرگی چون «آکی‌را کوروساوا»، «اینگمار برگمان» و «جان فورد» الهام گرفته است.

اما یکی از جالب‌ترین تاثیرات روی «اسکورسیزی» از سوی کارگردان فقید ایرانی عباس کیارستمی است. او زمانی در این‌باره بیان کرده بود: «وقتی فیلم‌های کیارستمی را می‌بینم، وقتی زیر درختان زیتون را می‌بینم، وقتی ABC آفریقا یا خانه دوست کجاست؟ یا باد ما را خواهد برد یا هر یک از این فیلم‌ها را می‌بینم، متوجه می‌شوم که می‌خواهم با شخصیت‌ها در این فیلم‌ها وقت بگذرانم.»

اسکورسیزی گفته بود: «گذراندن وقت با روح آن فیلم‌ها و آن دنیاها مانند یک پاکسازی بود. روحیه هنری که باعث می‌شود مردم دنیا را به شیوه‌ای جدید، باطراوت و امیدوارکننده ببینم. ظاهرا فیلم‌های کیارستمی در زندگی شخصی کارگردان تأثیر بسزایی داشته است».

عباس کیارستمی از دهه ۱۹۷۰ فیلم می‌سازد، اما اولین‌بار برای سه‌گانه کوکر خود بین سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۴ شامل فیلم‌های «کلوزآپ»، «باد ما را خواهد برد» و «طعم گیلاس» شناخته شد که فیلم آخر این سه‌گانه در سال ۱۹۹۷ نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم‌های او اغلب در قالب‌هایی به سبک مستند داستان‌هایی را در مناطق روستایی روایت می‌کند.

اما نکته مهم در مورد کیارستمی برای اسکورسیزی این است که چگونه فیلم‌های او ماهیت پیچیده خلوص را از طریق روایتی بسیار ساده و تصویری به تفصیل شرح می‌دهند. اسکورسیزی در این‌باره می‌گوید: «سادگی، البته با کیارستمی از سادگی صحبت می‌کنیم. خلوص یک کلید است، اما آسان نیست».

اسکورسیزی در ادامه به چند فیلم کیارستمی اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد مظهر آن سادگی بسیار پیچیده هستند و خاطرنشان می‌کند: «بسیاری از فیلم‌های عباس پیچیده است. طعم گیلاس بسیار پیچیده است. کپی برابر اصل، که فیلم زیبایی است، مطمئناً پیچیده است، اما برای رسیدن به هسته اصلی این فیلم‌ها، باید از سطوح اولیه عبور کرد».

کیارستمی در کارنامه‌ فیلم‌سازی‌اش ساخت فیلم‌های کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه»، «دو راه حل برای یک مساله» و… و فیلم‌های بلند «گزارش» ۱۳۵۶، «اولی‌ها» ۱۳۶۲، «خانه‌ دوست کجاست؟» ۱۳۶۵، «مشق شب» ۱۳۶۶، «کلوزآپ، نمای نزدیک» ۱۳۶۸، «زندگی و دیگر هیچ» ۱۳۷۰، «زیر درختان زیتون» ۱۳۷۳، «طعم گیلاس» ۱۳۷۶، «باد ما را خواهد برد» ۱۳۷۷ و «ABC آفریقا» ۱۳۷۹ را دارد و آخرین فیلم او با عنوان «۲۴ فریم» پس از درگذشت او در سن ۷۶ سالگی، رونمایی شد.

رسانه سینمای خانگی- داود رشیدی؛ کسی که به جای سیاست، هنر را برگزید

اوایل دهه ۴۰ گفتند پسر یکی از دیپلمات‌های کشور از فرنگ بازگشته است. «داود» نامی بود برای پسر عبدالامیر رشیدی حائری و نوه حاج شیخ محمد ابن‌الشیخ حائری مازندرانی از روحانیون سرشناس آن زمان.این جوانک در فرانسه علوم سیاسی و تئاتر خوانده بود ولی در خودش هیچ شوقی به کار سیاسی نمی‌دید و افسون هنر تئاتر چشمش را بدجوری گرفته بود. به کشور بازگشت تا کار تئاتر را ادامه بدهد و شاید خودش هم پیش‌بینی نمی‌کرد که به یکی از بزرگان تکرارنشدنی ایران تبدیل شود. داود رشیدی چنین سرگذشتی برای خویش رقم زد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، به جای هر سخنی خوش‌تر آن است که بخشی از خاطرات او را مرور کنیم. این خاطره‌ها در کتاب داود رشیدی از مجموعه ماندگاران صحنه منتشر شده است. این کتاب در بردارنده گفتگوی بلند منصور خلج با داود رشیدی است که از سوی انتشارات نمایش منتشر شده و در سایت شهر کتاب نیز فروش آنلاین دارد.

رشیدی که اوایل دهه ۴۰ بعد از تحصیل در فرانسه به ایران بازگشته است، خاطرات خود را از آن مقطع چنین یادآوری کرده: «نیمه دوم سال ۱۳۴۱ به ایران برگشتم. جالب اینجاست که ما آن موقع کسی را نداشتیم که برود خارج از ایران تحصیل کند و بگوید می‌خواهم آن‌جا بمانم. همه می‌خواستند برگردند در حالیکه الان همه دنبال این هستند که آن جا کار کنند و دیگر برنگردند! خلاصه سال ۱۳۴۱ به ایران آمدم؛ برای هر دو رشته‌ای که در آنها تحصیل کرده بودم (علوم سیاسی و تئاتر)، کار وجود داشت. در نامه‌هایی که برای خانواده می‌نوشتم، گوشزد می‌کردم که اگر به ایران بیایم، به وزارت خارجه نمی‌روم و از کار سیاسی خوشم نمی‌آید. دوست دارم دنبال هنر بروم که به نظرم راست و درست است. به هر حال در خودم استعداد سیاسی نمی‌دیدم. برای همین هم به وزارت فرهنگ و هنر رفتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.

البته پیش از اینکه از اروپا به ایران برگردم، آهسته آهسته ولی خیلی محکم، جریان تئاتر نوین ایران شروع شده بود و سرآغاز و ابتدایش هم اداره هنرهای دراماتیک بود. دکتر مهدی فروغ در آنجا مدیریت مطلوبی داشت و بایدها و نبایدهای درستی هم گذاشته بود تا گروه‌های جوانی که در آن جا کار می‌کردند و ایده‌آل‌هایی هم داشتند، گمراه نشوند و به راه‌هایی که از نظر ایشان نباید می‌رفتند، کشیده نشوند. یعنی اگر کسی از اعضای آن گروه می‌خواست برود و در یک فیلم‌فارسی بازی کند، دکتر فروغ این اجازه را به او نمی‌داد و اگر می‌رفت، اخراج می‌شد و اینها پیش از اینکه من از اروپا بیایم، در اداره هنرهای دراماتیک شروع شده بود. شما همه آنهایی را که در آن اداره بودند، بدون شک می‌شناسید؛ عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، بهرام بیضایی، حمید سمندریان، جعفر والی، رکن‌الدین خسروی، فخری خوروش، مهین شهابی، فرزانه تاییدی، محمد علی کشاورز، عباس جوانمرد، جمشید مشایخی و دیگران.

سردیس داود رشیدی

به هر حال از خارج که آمدم، شناخت چندانی از فضای تئاتر ایران نداشتم و آرزویم این بود که خودم یک تئاتر داشته باشم، گروه داشته باشم و شروع به کار کنم. درواقع خیلی ایده‌آلیست بودم. پس از بررسی‌هایی که کردم، دیدم بهترین جایی که می‌توانم بروم، همین اداره هنرهای دراماتیک است.

اولین تجربه بازیگری‌ام در ایران، نمایشنامه «آوازخوان طاس» اثر اوژن یونسکو به کارگردانی فرخ غفاری بود. خانم پری صابری، مینو صابری و دو سه نفر دیگر در آن بازی می‌کردند. این نمایش به زبان فرانسه اجرا شد و در سالن انجمن ایران و فرانسه به صحنه رفت.»

گفته شده که نمایش «در انتظار گودو» یکی از اثار اوانگارد آن زمان بوده است. هنوز در ایران شناخت چندانی از ساموئل بکت، نویسنده این نمایشنامه نداشتند اما آشنایی رشیدی به تئاتر اروپا سبب شد تا اولین اجرای این نمایشنامه را در ایران روی صحنه بیاورد. اجرایی که مورد توجه اهل هنر قرار گرفت و هنوز هم به عنوان یکی از نمایش‌های نوگرا شناخته می‌شود.

رشیدی در همین کتاب درباره «در انتظار گودو» گفته است:«سال ۱۳۴۷ نمایش «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت را به صحنه بردم. آن زمان بکت را در ایران نمی‌شناختند. «در انتظار گودو» را در انجمن ایران و آمریکا اجرا کردیم. همه فکر می‌کردند تئاتر پوچی (ابزورد) یک تئاتر خسته‌کننده است در حالیکه ما پوچی را به عنوان یک کمدی لحظه‌ای نشان می‌دادیم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. مرحوم جلال آل احمد یک مقاله برای آن نوشت. رضا براهنی هم یک مقاله نوشت. روزنامه «آرش» آقای سیروس طاهباز یک شماره مخصوص برای آن منتشر کرد. آقای شاملو هم یک شب مرا دعوت کرد در شب‌های شعر «خوشه» نمایش را در حیاط مجله اجرا کردیم. خاطرم هست تماشاچی‌ها دور تا دور ما کیپ تا کیپ نشسته بودند. آن تجربه یکی از تجربه‌های خیلی خوب من است، برای اینکه فکر می‌کردم تماشاچی می‌تواند مرا هل بدهد و به بازیگران دست بزند. درواقع نوعی صمیمیت و مشارکت را در هفت هشت دقیقه اول نمایش حس کردم: مبارزه‌ای بین ما به عنوان بازیگران و آن همه مردم به عنوان تماشاچی در جریان است و هر کدام که پیروز می‌شوند، می‌زنند زیر خنده و بلند بلند با هم حرف می‌زنند. چون صحنه تئاتر کلاسیک نبود که قانون داشته باشد و صحنه رو به روی تماشاچی باشد و آنها هم روی صندلی‌هایشان.»

نمایش که به نیمه رسید، داود رشیدی دریافت که موفق شده است؛ او با آن نمایش روح تماشاگران را تسخیر کرده بود. موفقیت او بیش از ۵۰ سال ادامه پیدا کرد و او را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان کشور ماندگار ساخت.

داود رشیدی زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران و کارگردان تئاتر و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود.

از جمله نمایش‌هایی که اجرا کرده می‌توان به «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو»، «آقای اشمیت کیه؟ » و … اشاره کرد.

او در دوران پیش از انقلاب جزو هنرمندان آوانگارد تئاتر بود که با اجرای نمایشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت، زمینه ساز آشنایی جامعه تئاتر ایران با تئاتر ابزورد شد. از جمله فیلم‌های سینمایی که در آنها بازی کرد می‌توان به آثاری چون «کندو»، «فرار از تله»، «کمال الملک»،«ملاقات با طوطی»،«خانه عنکبوت»، «گل‌های داودی»، «شیلات» و … نام برد.

او در مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی مانند «گرگ‌ها»، «هزار دستان»، «ولایت عشق»، «مختارنامه»، «آوای فاخته»، «گل پامچال»، «عطر گل یاس»،«کلاه پهلوی» و … نیز بازی کرده است.

داود رشیدی ۵ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ درگذشت.

رسانه سینمای خانگی- آنان که رفتند و حکایت که همچنان باقی‌ست

در ماه‌های اخیر آثاری در سینما و تلویزیون با حضور بعضی چهره‌های تازه‌درگذشته در مقام بازیگر، منتشر شده است و نمایش آن‌ها، یاد و خاطره هنرپیشه‌های فقید سینمای ایران را زنده می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این شب‌ها مجموعه تلویزیونی «رحیل» که از شبکه سه سیما پخش می‌شود، از حضور زنده‌یاد حسام محمودی که بهار امسال درگذشت در نقش ولیعهد قاجار بهره می‌برد. به شکلی جالب توجه، از آخرین ماه ۱۴۰۱ تاکنون ۶ فیلم و سریال با بازی بازیگران سرشناس اما فقید سینما و تلویزیون به نمایش درآمده است که این گزارش مروری بر آن‌ها دارد.

حضور ادامه‌دار حسام محمودی با «رحیل»

زنده‌یاد حسام محمودی هنرپیشه جوان و بی‌حاشیه سینما و تلویزیون که اردیبهشت ماه در ۳۷ سالگی درگذشت، از جمله بازیگرانی است که این روزها سریالی را روی آنتن دارد. او در یکی از نقش‌های مکمل مجموعه تاریخی «رحیل» بازی کرده بود و در میانه تصویربرداری این اثر، پیش از پایان بازی‌اش از دنیا رفت. بنابراین هنرپیشه دیگری جایگزین او شد. از این بازیگر فقید، در ماه‌های اخیر مجموعه تاریخی «سوران» نیز پخش شد که او در آن، ایفاگر نقش «رستگار» یکی از شخصیت‌های اصلی سریال بود.

بازگشت علی انصاریان پس از ۱۴ ماه

زنده‌یاد علی انصاریان از جمله هنرپیشه‌های سینماست که در سال‌های شیوع کرونا، نیمه بهمن ماه ۹۹ بر اثر ابتلاء به این ویروس مرگبار درگذشت. از آن زمان تا به حال دو فیلم «بانک‌زده‌ها» و «قطع فوری» با بازی این بازیگر به نمایش درآمده که دومی، این روزها روی پرده سینماهای هنروتجربه است. در این فیلم به کارگردانی مریم بحرالعلومی که ۱۴ ماه پس از درگذشت انصاریان به نمایش درآمده است، این هنرپیشه یکی از نقش‌های اصلی را ایفا می‌کند.

درگذشت اکبری مبارکه و مرگ کاراکتر سریال

زنده‌یاد کریم اکبری مبارکه آبان ماه ۹۹ و هنگامی که در سریال «جشن سربرون» به کارگردانی مجتبی راعی جلوی دوربین می‌رفت، به ویروس کرونا مبتلا شد و جان باخت. این مجموعه تلویزیونی بعدها به «آتش و باد» تغییر نام داد و در نوروز و رمضان ۱۴۰۲، روی آنتن شبکه سه سیما رفت. در سریال نیز شخصیت «آقا سیدمحمد» با بازی اکبری مبارکه با مرگی ناگهانی از دنیا رفت و این اثر بدون جایگزینی بازیگری دیگر به جای این هنرپیشه فقید، به تولید رسید.

سریال توقیفی که سلیمانی ندید

اواخر سال ۱۴۰۱، شبکه سه سیما میزبان سریال «کتونی زرنگی» ساخته علی ملاقلی‌پور بود که بخاطر اختلاف نظر با کارگردان، برای سه سال توقیف شده بود. زنده‌یاد علی سلیمانی در این سریال کمدی ایفاگر یکی از نقش‌های مکمل بود، اما پیش از آن که توقیف پایان یابد و سریال را روی آنتن تلویزیون ببیند، در تابستان ۱۴۰۰ بر اثر کرونا از دنیا رفت. پخش «کتونی زرنگی» یاد و خاطره زنده‌یاد سلیمانی بازیگر بااخلاق و خوشنام سینما و تلویزیون را زنده کرد.

درگذشت پوراحمد یک ماه قبل از اکران فیلم

در این فهرست یک نام دیگر را هم می‌توان ذکر کرد. کیومرث پوراحمد که اگرچه حرفه اصلی‌اش کارگردانی بود، اما چند تجربه محدود و کوتاه بازیگری جلوی دوربین را از سر گذراند و پیش از نمایش عمومی آخرین تجربه از این دست، درگذشت. او در «نگهبان شب» ساخته سیدرضا میرکریمی یک نقش بسیار کوتاه را ایفا کرد، اما حدود دو ماه قبل از اکران عمومی این فیلم، از دنیا رفت. او البته در آن زمان یک فیلم اکران‌نشده را نیز در مقام نویسنده و کارگردان داشت که یک ماه بعد از نمایش فیلم میرکریمی، به اکران عمومی درآمد.

رسانه سینمای خانگی- بازیگری که دوربن هم به او تعظیم کرد

۲۸ تیر ماه ۱۳۸۷، از آسمان و زمین داغ می‌بارید؛ هرم گرمای داغ‌ترین روزهای سال، به یک‌طرف و داغ سنگین دل‌هایی که با شنیدن خبر درگذشت «خسرو شکیبایی» میخکوب شده بودند، به طرف دیگر. روزی که سینمای ایران، یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین هنرمندان دوران خود را از دست داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران روزهای سیاه کم ندارد؛ روزهایی که برخی سینماهای کشور در آتش سوختند، روزهایی که برخی گروه‌های افراطی به سینماها حمله‌ور شده و علاوه بر تخریب سینما، فیلم‌ها را پائین کشیدند، زمانی که کرونا، سینماها را برای ماه‌ها تعطیل کرد، زمانی که برخی سینماها، تغییر مالکیت دادند و یا به پاساژ تبدیل شدند و یا سال‌ها مخروبه ماندند، زمانی که سینما، عزیزانش را از دست داد و . . . اما گرمای تیرماه، یادآور داغی بزرگ برای سینماست؛ یادآور روزهایی که شبکه‌های اجتماعی نبودند و خبر فوت یک عزیز محبوب سینما، یک کشور را میخکوب کرد.

خسرو شکیبایی، مادرزاد بازیگر به دنیا آمد؛ اجرای هنرمندانه، در خونش بود. مادرزاد، احساساتی بود و در کسری از دقیقه می‌توانست مخاطبش را سحر کند. اینها، امتیازهای خدادادی بود که با خسرو شکیبایی همراه بود. اما کمی بدشانس بود که دیر به جامعه هنری شناسانده شد. سال‌ها بود که تقریبا در انزوا، تئاتر کار می‌کرد، بروبچه‌های تئاتر البته به خوبی از او شناخت داشتند و پتانسیل جادویی او را می‌ستودند اما صحنه مقدس تئاتر که تا پایان عمر، هرگاه به آن ورود می‌کرد، ابتدا خاک آن را می‌بوسید، تمام آن چیزی نبود که بخواهد سهم شکیبایی از دنیای هنر باشد.

شکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آوردحدود ۲ دهه پس از فعالیت در تئاتر، گویا بخت به او رو کرد که مسعود کیمیایی، وی را پس از بازی در نمایش شب بیست‌ویکم، برای بازی در خط قرمز انتخاب کرد اما به محاق رفتن این فیلم، بار دیگر، وی را به صحنه تئاتر بازگرداند. البته که حضور در خط قرمز، پای وی را بیشتر به سینما باز کرد اما آن شگفتانه بزرگی که وی در هنر نمایش رقم زده بود، هنوز در سینما غلیان نیافته بود.

تمام بدبیاری‌های سینمایی شکیبایی، در همان شبی به پایان رسید که مهرجویی پس از تماشای تئاتر شاهزاده و گدا، به پشت‌صحنه رفت و به خسرو شکیبایی، پیشنهاد بازی در نقش حمید هامون را داد. مهرجویی درحالی بازیگر این نقش را یافته بود که ماه‌ها به دنبال بازیگری می‌گشت که درونیات و سرگشتگی‌هایی ذاتی چون حمید هامون داشته باشد و خسرو، اصل جنس بود. خود را در قالب این نقش رها کرد و به پروانگی رسید. هامون، نه‌تنها به بهترین فیلم کارنامه شکیبایی تبدیل شد و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره را برایش به ارمغان آورد بلکه چندین نسل را شیفته خود کرد.

تاریخ سینمای ایران هیچ‌گاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجی‌های منطقی داشته باشدشکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آورد؛ تماشای این مساله‌مندی، برای مردم لذت‌بخش بود. شکیبایی استاد تشدید دغدغه و مساله بود. نمی‌گذاشت یک مساله، تنها متاثر از بار محتوایی خود، برای مخاطب، دغدغه شود؛ خود را در آن مساله حل می‌کرد، بدون آن‌که پیازداغش را زیاد کند. خیلی زود به الگویی برای نسل جوان بازیگر تبدیل شد و حتی تعدادی از بازیگران سرشناس امروز کشور، با تماشای آثار خسرو شکیبایی، بیشتر ترغیب شدند تا در این عرصه فعالیت کنند.

تمام این شاخص‌ها را که کنار بگذاریم، به یک دل مهربان می‌رسیم که عجیب، مخاطبش را درگیر می‌کرد. عادت داشت در قالب هر نقشی که ظاهر شود، از دریچه تکنیک و احساس به آن بنگرد. اینها کمک می‌کرد تا نگاهی تک‌بعدی به نقشش نداشته باشد. تاریخ سینمای ایران هیچ‌گاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجی‌های منطقی داشته باشد. او تنها با یک سریال خانه سبز، چنان حجمی از عاطفه و احساس را در جامعه گستراند که به‌تنهایی چگالی مهربانی در مردهای ایرانی را بالا برد و تلورانس مهربانی اجتماعی را افزایش داد.

امروز اما انگارنه‌انگار که ۱۵ سال از درگذشت یک چنین بازیگری گذشته باشد؛ کافی است سری به شبکه‌های اجتماعی بزنیم تا وقت‌وبی‌وقت تیزری از خسرو شکیبایی را مشاهده کنیم. او امروز، زنده‌تر از هر زمان دیگری است و نامش، گاها، بیشتر از بسیاری از بازیگران زنده، آورده می‌شود. دریغ اما از روز گرم ۲۸ تیری است که نه ابر داشت و نه باران. همه جا داغ بود؛ داغ آسمان، داغ زمین و داغی که تا همیشه بر دل ما ماند از بابت فقدان هنرمندی که دوربین، به او تعظیم می‌کرد و مسحور نقش‌آفرینی او می‌شد.

رسانه سینمای خانگی- آیا نامزد اسکار، همسر رئیس جمهور فرانسه خواهد شد؟

«کاترین دِنو» ستاره سینمای فرانسه در نقش «برنادت شیراک» همسر رئیس‌جمهور سابق فرانسه بازی می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از گاردین، «برنادت شیراک» نسخه فرانسوی «هیلاری کلینتون» بود و نخستین همسر رئیس‌جمهور فرانسه (ژاک شیراک) که از سایه بیرون آمد و مسیر سیاسی مستقل خود را در پیش گرفت.

حالا «کاترین دِنو» بانوی بزرگ سینمای فرانسه، قرار است نقش «برنادت» را در فیلمی کمدی به همین نام که اواخر امسال اکران می‌شود، ایفا کند.

در تیزر منتشرشده اخیر از این فیلم، «دنو» در نقش «برنادت شیراک» نشان داده می‌شود که پس از پیروزی همسرش در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۵ درحال ورود به کاخ الیزه است.

گفته می‌شود این فیلم بر اساس اتفاقات واقعی در دوران تصدی «ژاک شیراک» در الیزه بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷ ساخته شده است. «برنادت شیراک» در کتابی در سال ۲۰۰۱، فاش کرد که به دلیل خیانت شوهرش به ترک همسرش فکر کرده بود، اما به خاطر دو دخترشان ماندگار شد و به این دلیل او زندانی برخی از سنت‌های خانوادگی بود. «برناردت شیراک» هم‌اکنون ۹۰ ساله است.

«لئا دومنک» کارگردان این فیلم گفت که این اثر رویکردی طنز دارد که البته هدفش تمسخر بانوی اول سابق نیست. پدر کارگردان یعنی «نیکلاس  دومنک» تاکنون چندین کتاب درباره «ژاک شیراک » نوشته است. او سپتامبر ۲۰۱۹ در سن ۸۶ سالگی درگذشت.

برنادت شیراک در مراسمی در کاخ الیزه (۲۰۰۶)

«کاترین دنو» ۷۹ ساله، ضمن اشاره به این که تا زمانی که فیلمنامه را نخوانده بوده در مورد این پروژه تردید داشته، گفت: «داستان این فیلم درباره زنی است که از قالب بیرون می‌آید و به مرور زمان قدرت و آزادی پیدا می‌کند». این بازیگر در سال گذشته به روزنامه فرانسوی لیبراسیون نیز گفته بود در ایفای این نقش مسئله کپی‌برداری از برناردت شیراک نبود، بلکه الهام گرفتن از او بود.

«دنو» در طول دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش با برخی از بزرگترین کارگردانان اروپا چون «لوئیس بونوئل»، ««فرانسوا تروفو»، «مانوئل دی اولیویرا»، «رومن پولانسکی» و «لارنس فون تریه» کار کرده و  نامزدی جایزه‌ اسکار در سال ۱۹۹۳،‌ بهترین بازیگر جشنواره‌ برلین در سال ۲۰۰۲ و دریافت خرس طلای افتخاری برلین در سال ۱۹۹۸،‌ دریافت نخل طلای افتخاری جشنواره‌ کن در سال ۲۰۰۵، دو جایزه‌ بازیگری از جوایز سزار فرانسه، جایزه‌ فیلم اروپا در سال ۲۰۰۲، دوربین طلای آلمان در سال ۱۹۹۳،‌ بهترین بازیگر جشنواره‌ مسکو در سال ۱۹۹۷، جایزه‌ دستاورد سینمایی جشنواره سن‌سباستین در سال ۱۹۹۵ و بهترین بازیگر جشنواره‌ ونیز در سال ۱۹۹۸ از جمله افتخارات این چهره نمادین سینمای فرانسه است.

خروج از نسخه موبایل