رسانه سینمای خانگی- روز که مردم برای عکس انداختن نیامده بودند

پیکر فریماه فرجامی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون امروز سه شنبه در میان حزن و اندوه دوستداران هنر و حضور خانواده سینما از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خاکسپاری شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم تشییع و خاکسپاری زنده‌یاد فریماه فرجامی صبح سه‌شنبه ۱۳ تیرماه با حضور هنرمندان و مسئولان سینمایی از مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، ابوالفضل پورعرب، فریدون جیرانی، افسانه چهره‌آزاد، علی دهکردی عضو هیأت مدیره خانه سینما، محمد شیری، مهوش وقاری، اصغر همت، مسعود فروتن، محمود پاک‌نیت، پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران خانه سینما، ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر، احترام برومند، کوروش سلیمانی و قطب‌الدین صادقی و … در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد.

فرجامی غمگین بود و غمگینانه رفت

ابوالفضل پورعرب در این مراسم گفت: در مورد خانم فرجامی باید بگویم که آفاق بود و آفاق رفت‌. غمگین بود و غمگینانه رفت. در سال‌هایی که کار می‌کردیم دوستی‌ای بین ما شکل گرفت و هر از گاهی سراغ می‌گرفتم ولی نمی‌دانم چه شد که این تنهایی اتفاق افتاد.

این بازیگر افزود: اولین‌بار است که می‌بینم مردم برای عکس گرفتن نیامده‌اند بلکه آمده‌اند تا ببینند این هنرمند را تا کجا باید همراهی کنند.‌ مردم همیشه همراه بودند و در این سال‌ها ما پیر شدیم و مو سفید کردیم. ان‌شاءالله در شادی‌ها برای مردم جبران کنیم.‌

پورعرب گفت: نگذاشتند ما در بیمارستان ایشان را ملاقات کنیم چون آدرسی ندادند ولی امیدوارم دیگر از این غم‌ها نباشد.

فرجامی دختر تئاتر بود

ایرج راد رییس هیات‌مدیره خانه تئاتر نیز گفت: فریماه فرجامی دختر تئاتر بود. در اداره هنرهای دراماتیک و دانشگاه درس تئاتر خواند و با بزرگان این هنر کار کرد. تئاتر کار سختی است و جسم سالم و تمرین‌های بدنی نیاز دارد. البته بیشتر وقت‌ها درباره فعالیت‌های سینمایی فرجامی صحبت می‌شود ولی او در تئاتر نقش‌های ماندگاری داشت.

او افزود: فریماه فرجامی سادگی‌ای داشت که باعث شد او را دوره کنند تا کار به جایی برسد که نباید می‌رسید.‌ او توانایی داشت که کارهای زیادی در این عرصه داشته‌ باشد ولی حتی کسانی که از مصائب او آگاه بودند دست او را نگرفتند. این سرمایه‌ای بود که ما از دست دادیم در حالی که می‌توانست باعث افتخار بیشتری باشد. امیدوارم تراژدی فریماه فرجامی برای هنرمندان تکرار نشود.در بخشی دیگر

فریماه قربانی زیبایی و هنرش شد

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما نیز گفت: به من گفتند چون مدیرعامل خانه سینما هستم باید صحبت کنم ولی اتفاقا می‌پرسم که چه مدیرعامل و خانه سینمایی که مدام عزا برگزار می‌کند؟ پس جشن کو؟

وی افزود: فریماه آبجی و ستاره ناکام ما بود که قربانی مناسبات سینمای دهه ۶۰ شد؛ زمانی که هنوز جریانات سینمای قبل از انقلاب بر آن غالب بود. او بیشتر قربانی زیبایی و هنرش شد.

برومند گفت: فریماه فرجامی مدارج ستاره شدن را به سرعت طی کرد ولی ما خیلی زود از حضور او در صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما محروم شدیم. سرگذشت او باعث شد نسل بعدی دقت بیشتری کند. آن‌ها همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. این‌ها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.

احترام برومند نیز اظهار داشت: همه ما به سینما و تئاتر کشور و خانواده فریماه فرجامی تسلیت می گوییم. فریماه فرجامی عزیز خیلی زودتر ازآنچه فکر می‌کردیم در اوج پختگی و محبوبیت بازیچه دست سرنوشت و تقدیر شد، سال‌ها بود، بود اما صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما از وجودش محروم بود و او هنرمندی تمام‌عیار بود، مثل آب زلال مانند کودکی تازه متولد شده پاک و بی آلایش ساده‌دل آنچنان که به راحتی همه را باور میکرد.

برومند یادآور شد: هنرمندان به دلیل روحیه حساسی که دارند برخلاف سیاستمداران اول خود را می‌شکنند نه این‌که به دیگران آسیبی بزنند.

قطب‌الدین صادقی نیزگفت: مرگ حق است ولی ابلهانه است اگر به استقبالش برویم. دوستان جرات نکردند بگویند ولی من می‌گویم و اسم آن را هم خودتخریبی می‌گذارم.

این هنرمند تئاتر افزود: سیاستمداران، ورزشکاران و هنرمندان سه دسته‌ای هستند که در جامعه دیده می‌شوند و اگر کسی در این مسیر خودتخریبی کند به باور فرهنگی جامعه آسیب می‌زند. فریماه فرجامی فقط در همین بخش کم آورد که توسط دوستان ناجوانمرد اتفاق افتاد. من همه چیز را می‌دانم ولی لازم نیست این‌جا نام کسی را ببرم.

صادقی گفت: کانت کتابی به نام «خرد محض» دارد و می‌گوید اخلاق یک چیز لایتغیر است و تغییر نمی‌کند؛ ارتباطی هم به سواد، نژاد و فرهنگ ندارد. او معتقد است هرجا نفسانیات چیره شد اخلاق از بین می‌رود و هر جا منافع جمع باشد اخلاق هم هست. باید برای حفظ باورهای جمع بکوشیم.

او در ادامه بیان کرد: یکی از بدترین تربیت‌های ما همین حفظ نکردن سلامت جسمی است و سرنوشت‌ فریماه فرجامی باید الگویی باشد برای همه کسانی که می‌خواهند در این وادی قدم بردارند.

افسانه چهره‌آزاد، نیز از رسیدگی مالی و معنوی خانواده فرجامی به او صحبت و تاکید کرد: برخلاف برخی صحبت‌های مطرح‌شده فریماه فرجامی تنها نبود ولی خانواده تمایلی نداشتند او خیلی در محافل باشد و ما باید به این موضوع احترام می‌گذاشتیم.

فریماه فرجامی متولد سال ۱۳۳۱ از چهره‌های مشهور سینمای ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بود که از سال‌ها قبل از بازیگری دور شده بود و آخرین حضورش روی پرده سینما به نقشی در فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸ برمی‌گشت.

این هنرمند حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حدود چند روز را در کما به سر برد تا اینکه ۹ تیرماه در سن ۷۱ سالگی از دنیا رفت.

«خط قرمز» و «سرب» مسعود کیمیایی، «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی و «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلم‌های این بازیگر بودند.

جمعه ۱۶ تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ در مسجد الرضا مراسم ترحیم این بازیگر برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- او شایسته فرجامی بهتر بود

«فریماه فرجامی»، نمونه تاریخ‌ساز بازیگری است که اگرچه می‌توانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران، کمتر بازیگر زنی را به یاد دارد که به اندازه فریماه فرجامی، مورد وثوق جریان روشنفکری بوده باشد. آن‌هم بازیگری که در دهه ۶۰ که اوج دوران کاری وی بود، جوانی بود جویای نام اما فوج کارگردانان موج نو بودند که برای همکاری با این بازیگر، صف کشیده بودند.

فریماه فرجامی کار هنری خود را از دهه ۵۰ آغاز کرد؛ فعالیتی که با گویندگی آغاز شد اما زیبایی فرجامی به اندازه‌ای بود که پای او خیلی زود به دنیای نمایش تلویزیونی باز شد. تا جایی که بلافاصله پس از پخش نخستین قسمت‌های نمایش تلویزیونی آدمک مومی، سیلی از تقاضاهای سینمایی به سمت او سرازیر شد.

فرجامی با فیلم هر سه نفرشان، وارد سینما شد، فیلم کم‌مایه‌ای که در اندازه‌های بلوغ فکری این بازیگر نبود و تنها درصدد بود تا از زیبایی فرجامی، در قامت زن لهستانی، بهره ببرد. مسعود کیمیایی، اما چراغ اول را روشن کرد و یکی از نقش‌های کلیدی فیلم توقیف‌شده خط قرمز را به او سپرد. فیلمی که می‌توانست حضور فرجامی در سینما را با شتاب بیشتری همراه کند اما عدم‌نمایش این فیلم و البته رخوتی که در سال‌های ابتدایی انقلاب در مسیر سینمای اجتماعی و فعالیت جریان نواندیشی به وجود آمد سبب شد تا فرجامی نیز چندسال خانه‌نشینی را تجربه کند.

یک دوره رشک‌برانگیز

اما هر چه فرجامی در نخستین سال‌های ورود به سینمای حرفه‌ای، با بدبیاری ناخواسته همراه بود، اما این رخوت، به یک‌باره جبران شد به‌گونه‌ای که وی تنها در ۶ سال، در ۷ فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد: در سال ۶۴، مقابل دوربین تیغ و ابریشم مسعود کیمیایی رفت. یک سال بعدش، بازیگر اجاره‌نشین‌های مهرجویی شد. در همان سال، بی‌پناه را برای علیرضا داوودنژاد بازی کرد، در سال ۶۷، به شخصیت مونس سرب کیمیایی جان بخشید، یک سال بعدش، ماه منیر مادرعلی حاتمی شد، در سال ۶۹، نقش فروغ‌الزمان پرده آخر را بازی کرد و در سال ۷۰ نیز مقابل دوربین فیلم نرگس رخشان بنی‌اعتماد رفت.

فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان می‌توانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبوداین البته تمام رکوردشکنی‌های خیره‌کننده فرجامی نبود. او در این سال‌ها، درحالی بازیگر کارگردانان تراز اول سینمای ایران شد که انگاره‌های احساسی و تکنیکی بازی وی، نقش مهمی در انتخاب نهایی این کارگردانان داشت. فرجامی، نخستین بازیگر زن سینمای پس از انقلاب ایران است که عظمت او در قاب دوربین، به شکل ملموسی به مخاطب منتقل شد. در همین رابطه، به ورود جذاب وی در فیلم پرده آخر واروژکریم‌مسیحی بنگرید تا متوجه شوید دوربین تا چه اندازه محو خوشامدگویی به این شخصیت درآمده است. یا سکانس خیره‌کننده فینال فیلم نرگس که ابهت و شوکت یک قهرمان را تا چه اندازه بالا می‌برد.

فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان می‌توانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. جایی که زن قدرتمند پرده آخر و سرب بود و آن‌جایی که در نقش ماه‌منیر، در فیلم مادر به ایفای نقش پرداخت. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبود؛ نرگس، نمونه خوبی از یک زلال احساس است که وی در کشاکش نقشی سخت، آن را برای مخاطبش، ساده کرد و به یکی از شاه‌نقش‌های سینمای ایران تبدیل کرد؛ آن هم سینمایی که شاه‌نقش‌های زنانه چندانی ندارد.

پس از یک دوره بسیار درخشان، فرجامی برای بیش از یک دهه، در کارهای نه‌چندان شاخصی به ایفای نقش پرداخت. ثمره ۱۲ سال حضور بعدی فرجامی در سینمای ایران، بازی در ۹ فیلم سینمایی بود که ازجمله آنها می‌توان به راز گل سرخ، بانی چاو، عشق گمشده، شاغر، آب و آتش و زهر عسل اشاره کرد.

البته که فرجامی در همین دوره، تجربه حضور در چند سریال را نیز از سر گذراند که پهلوانان نمی‌میرند، راه سوم، ولایت عشق و روشن‌تر از خاموشی، ازجمله این کارها به حساب می‌آید.

چرا نیمه دوم کارنامه فرجامی به این روز افتاد؟

نکته کنجکاوی‌برانگیز آن است که چرا فریماه فرجامی، در اوج اقتدار، پس از یک دوره فعالیت بسیار حرفه‌ای با بزرگان سینمای ایران و درست پس از دیپلم افتخاری که برای سرب در سال ۶۷ گرفت و سیمرغی که در سال ۶۹ برای پرده آخر به خانه برد، به‌ناگهان به بازی در کارهایی پرداخت که کمتر کسی از وی انتظار داشت. همین بازی در آثار نه‌چندان حرفه‌ای، وی را تاحدودی از دور خارج کرد و زمینه را به گونه‌ای رقم زد که او کم‌کم و در میانه دهه ۸۰، نه در سینما بود، نه در تلویزیون و نه در صحنه تئاتر.

اواخر دهه ۸۰، برنامه سینمایی هفت، گفت‌وگویی را با فرجامی ترتیب داد که در آن گفت‌وگو مشخص شد که این بازیگر محبوب، وضعیت سلامتی چندان خوبی ندارد. از همان زمان تا به امروز، فرجامی، همواره به یکی از غصه‌های پررنگ سینمای ملی تبدیل شد چرا که سخت بود پذیرش این حقیقت که زیبای سینمای ایران، امروز در وضعیت آشفته‌حالی قرار دارد و فرسنگ‌ها از دوران طلایی کار در تراز اول سینما فاصله گرفته است.

شب گذشته، فریماه فرجامی درحالی در ۷۱ سالگی، از این دنیای خاکی رخت بربست که نه آن چهره شکسته و مغموم سال‌های پایانی عمرش و نه اخبار ناگوار این چندوقت، هیچ‌یک نتوانست بر سال‌ها اقتدار و خاطره‌سازی او سایه بیفکند.فریماه فرجامی به‌تنهایی، در چندین فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد و آن‌قدر خاطرات زیبا و فراموش‌نشدنی خلق کرد که هیچ‌گاه از خاطر سینمادوستان محو نخواهد شد.

فریماه فرجامی، نمونه تاریخ‌ساز بازیگری است که در عین زیبایی، ماند، سالم کار کرد و به بهترین شکل، تصویر خود را به سینمای ایران الصاق نمود. بازیگری که اگرچه می‌توانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.

خروج از نسخه موبایل