رسانه سینمای خانگی- گذری کوتاه از کوچه سینما

همزمان با آغاز بلیت فروشی فیلم‌های چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، پوستر فیلم سینمایی «احمد» به کارگردانی «امیرعباس ربیعی» با طرحی از «محمد روح‌الامین» منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هر فیلمی در هر جشنواره ای با توجه به سوژه، گونه و موضوعش، حامی و حامیان خود را دارد. وقتی مساله، محیط‌زیست باشد دوستداران محیط زیست و سازمان حفاظت حامی این موضوع هستند و وقتی موضوع به معلولان و توان یابان برمی‌گردد، فعالان حوزه اجتماعی و سازمان بهزیستی، تمام قد حمایت می‌کنند؛ فیلم‌های دفاع مقدسی هم تماشاگران خود را دارند و هم حامیان خود را؛ فیلم‌های دنیای کودکان و پویانمایی‌ها هم در جشنواره‌ها به راحتی حامیان خود را پیدا می‌کنند، از کودک تا بزرگسال، از آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری تا فعالان حوزه کودک. آنچه همیشه در جشنواره‌ها و هر رویدادی در میان مخاطب، تماشاگر، سازمان‌ها و نهادهای مورد حمایت معنوی و مادی است، آثاری است که به ستاره‌های تابناک سرزمین‌مان یعنی شهدای والامقام دوران مختلف تاریخ انقلاب کشورمان مربوط است که البته هر چه در این گونه فیلم ساخته شود و هر چه حمایت شود باز هم کم است.

شور عاشقی، دست ناپیدا، میرو و آن دو فیلم‌هایی است که در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر مورد حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار دارد، البته سه فیلم شور عاشقی، دست ناپیدا و میرو در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره به رقابت می‌پردازند

هیات انتخاب و داوری مسابقه تبلیغات جشنواره فیلم فجر

جشنواره فیلم فجر برای بخش مسابقه تبلیغات هیات انتخاب و داوری را معرفی کرد، در این دوره جواد فرحانی، امیر شیبان خاقانی، بهزاد خورشیدی، حمیدرضا بیدقی، کوروش پیرو آثار این دوره شامل عکس، پوستر و تیزر را بر اساس آئین‌نامه مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

معرفی نامزدهای بخش فیلم کوتاه جشنواره فجر۴۲

با اتمام جلسه جمع‌بندی هیات انتخاب و داوری بخش فیلم کوتاه داستانی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر متشکل از مریم بحرالعلومی، حمید بهمنی، رضا سبحانی، لیلی عاج و هادی مقدم دوست از بین فیلم‌های اذان صبح به افق یزد، آلفا، بازسازی،تاکسی درمیست، جاذبه غیر نیوتونی، خودکشی به سبک نیچه، دنیا منم فوئه، زاک، سربسته، شریف، صونا، ضلعی برای خروج، قوتار، کوچ، گربه ماهی، مدیر مدرسه، ناظر، یوفو، نامزدهای بهترین فیلم کوتاه این دوره از جشنواره به شرح زیر اعلام شدند:

جاذبه غیرنیوتونی به کارگردانی علیرضا صادقی و تهیه کنندگی مجتبی آرش نیا

خودکشی به سبک نیچه به کارگردانی پیام کردستانی و تهیه کنندگی پیام کردستانی و بهمن رضایی

سربسته به کارگردانی یاسر خیر و تهیه کنندگی یاسر خیر و انجمن سینمای جوان ایران

شریف به کارگردانی محمد علیزاده فرد و تهیه کنندگی محسن مجیدپور و انجمن سینمای جوان ایران

مدیر مدرسه به کارگردانی میکائیل دیانی و تهیه کنندگی سیدمحمدهادی آقاجانی

یوفو به کارگردانی سیدحامد حسینی و سیدمهدی حسینی و تهیه کنندگی سیدحامد حسینی و سید مهدی حسینی و انجمن سینمای جوان ایران

پوستر «احمد» رونمایی شد

همزمان با آغاز بلیت‌فروشی فیلم‌های چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و در آستانه برگزاری این رویداد، پوستر فیلم سینمایی احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد با تصویری از تینو صالحی در نقش شهید احمد کاظم و با طرحی از محمد روح‌الامین منتشر شد.

احمد که برای نخستین بار نقش موثر شهید احمد کاظمی را در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله دلخراش بم به تصویر می‌کشد، در بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر ۴۲ حضور دارد و جمعه- ۲۰ بهمن ماه- در نوبت اول در خانه جشنواره (برج میلاد تهران) به نمایش درمی‌آید.

در خلاصه داستان این اثر که در ژانر حادثه‌ای ساخته شده، آمده است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم می‌شود…»

تینو صالحی، توماج دانش بهزادی، ساره رشیدی، مهیار شاپوری، عباس جلیل‌زاده، عماد درویشی، علی صادقی‌زاده، مریم ماهانی، زهرا مرادی‌زاده کرمانی، تصنیف حسینی، عرفان سروستانی، مینا شفیعی، سیدمحمد صفوی، آرین اویسی، احمد صمیمی، حسام ایمانی، حامد معالی مهربانی، کامبیز منصف، آرمان متین‌نیا، فاطمه حسینی، لیلا شیرمحمدی و مجید خوبان دیگر نقش‌آفرینان این فیلم سینمایی هستند.

دیگر عوامل «احمد» عبارتند از نویسندگان: امیرعباس ربیعی و رضا محبی‌نوری، مدیر فیلمبرداری: هاشم مرادی، طراح صحنه: محمدرضا شجاعی، تدوین: حمید نجفی‌راد، طراح لباس: نیاز حمیدی، طراح گریم: مرتضی کهزادی، موسیقی: مسعود سخاوت‌دوست، اصلاح رنگ و نور: فرهاد قدسی، صدابردار: طاهر پیشوایی، صداگذار: حسین قورچیان، جلوه‌های ویژه بصری: محمد برادران، جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان، مدیر تولید: منصور غضنفری، مدیر تدارکات: محمد محمدنیا، مدیر برنامه‌ریزی: بهمن حسینی، دستیار یک کارگردان: صالح غربی جوان، استوری برد: اوستا فروردین، عکاس: امیرحسین غضنفری، روابط عمومی: سپیده شریعت رضوی و محصول موسسه تصویرشهر و سازمان سینمایی سوره.

پوستر انیمیشن «ساعت جادویی» منتشر شد

پوستر انیمیشن سینمایی ساعت جادویی به کارگردانی محمدعلی بصیری نیک و تهیه کنندگی محمدمهدی نخعی راد و ناصر جاهدنیا محصول مدرسه سینمایی اندیشه و هنر (ماه)، تهیه شده در موسسه فانوس خیال منتشر شد. طراحی پوستر توسط مهدی کارگزار و طراحی لوگو توسط فرزانه حقیقت انجام شده است.

انیمیشن سینمایی ساعت جادویی که در بخش انیمیشن چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، روز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه در نوبت چهارم در خانه جشنواره برای اهالی رسانه و منتقدان به نمایش در می‌آید.

قصه این انیمیشن از جایی آغاز می‌شود که یک پسر بچه به واسطه هدیه‌ای که از پدر بزرگ خود دریافت می کند، موفق به سفر در زمان می شود و به دوران کودکی مادربزرگ خود می‌رود.

پوستر فیلم سینمایی «پیرپسر» منتشر شد

جشنواره‌ فیلم روتردام همزمان با آغاز نمایش‌های فیلم سینمایی پیرپسر در سینماهای هلند از پوستر این فیلم با نام بین المللی THE OLD BACHELORرونمایی کرد.

فیلم سینمایی پیرپسر ساخته‌ اکتای براهنی و به تهیه‌کنندگی بابک حمیدیان و حنیف سـروری برای رقابت در بخش مسابقه پرده‌ بزرگ پنجاه و سومین دوره‌ جشنواره فیلم روتردام حضور دارد.

این فستیوال از ۲۵ ژانویه تا ۴ فوریه (۵ تا ۱۵ بهمن) در شهر روتردام برگزار می‌شود و اولین اکران فیلم سینمایی پیر پسر در این جشنواره فردا ۱۰ بهمن (۳۰ ژانویه) خواهد بود و تا پایان جشنواره نیز در چهار سانس در روزهای مختلف به نمایش درخواهد آمد.

جشنواره فیلم روتردام که به عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای سینمایی اروپا شناخته می‌شود، به دنبال ارائه منتخبی از آثار سینمایی مستقل و خلاقانه با کیفیتی در سطح جهانی است.

فیلم سینمایی پیرپسر دومین فیلم سینمایی اکتای براهنی در مقام کارگردان است. او این اثر را با فیلمنامه‌ای به قلم خود و با سرمایه‌گذاری ارسلان براهنی و امیرحسین عبدالهی جلوی دوربین برده است.لیلا حاتمی، حامد بهداد، محمد ولی‌زادگان و حسن پورشیرازی بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.

همچنین محمدرضا داوودنژاد، رضا رویگری، فهیمه رحیم‌نیا، بابک حمیدیان، وحید قاضی‌زاهدی، علی رحیمی، هژیرسام احمدی، وحید رحمتی، شقایق فریادشیران، آرش آقابیک، مهسا باقری، میثم غنی‌زاده، مهری کاظمی، آذر محمدی، محمد برنج‌پور، غلام‌علی رضایی، عباس پرنیانی در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند.

انتشار اولین تصویر از پویانمایی «شمشیر و اندوه»

پویانمایی شمشیر واندوه از تصویر کارن شخصیت اصلی فیلم به همراه لوگو موشن رونمایی کرد. در خلاصه داستان این پویانمایی که برای اولین بار در تاریخ انیمیشن ایران با استفاده از اسکن انسانی(MetaHuman) تولید شده، آمده است: «برای تحقق رویایی که داری مبارزه کن…»

عوامل این پویانمایی عبارتنداز فیلمنامه نویسان: مهدی جعفری، عماد رحمانی، مدیر تولید: معین کریمی، تدوین: مهرداد محرابی، موسیقی: شاهین پژهان – آرش آقابابائی، صداگذاری: میلاد استخری، طراح صدا و SFX: شاهین پژهان، طراح ارشد کارکتر: بنیامین شجاعی باغینی، کارگردان هنری: میلاد علیقلیا، مسئول رندر: بهداد باقری، شبیه سازی مو و پارچه: محمد مشتاقی – سیاوش مصحلی، سرپرست صداپیشه‌گان: حسام صادقی نیکو، مدیر روابط عمومی: فاطمه آذری، مسئول فضای مجازی: آرزو رحمتی.

اولین تصویر از علی شادمان «تابستان همان سال» منتشر شد

فیلم سینمایی تابستان همان سال به کارگردانی محمود کلاری و تهیه کنندگی علی اوجی، امسال در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آید به این بهانه اولین تصویر از علی شادمان بازیگر اصلی این فیلم منتشر شد.

محمود کلاری فیلم‌بردار معتبر سینمای ایران است که تاکنون چندین سیمرغ از ادوار مختلف جشنواره فجر را کسب کرده است. علی اوجی که سابقه تهیه فیلم های کارگردانان همچون مسعود کیمیایی را در کارنامه دارد این فیلم را تهیه کرده است.

فیلمبرداری «قهرمان جندی شاپور» پایان یافت

همزمان با سالروز شهادت شهید دکتر مجید بقایی مرحله فیلم‌برداری قهرمان جندی‌شاپور به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیه کنندگی ابوذرپورمحمدی پایان یافت. قهرمان جندی شاپور به زندگی دکتر شهید مجید بقایی دانشجوی نخبه پزشکی می‌پردازد که در سن ۲۳ سالگی به فرماندهی قوای یکم کربلا در راس جبهه‌های جنوب منصوب شد و در کنار شهید حسن باقری از طراحان اصلی عملیات فتح المبین و بیت المقدس بود که منجر به آزادسازی بخش زیادی از خاک کشور از جمله خرمشهر شد

در این فیلم بازیگرانی چون نادر سلیمانی، مرتضی امینی تبار، الهام نامی، نوید لایقی مقدم، یوسف تیموری، نهال دشتی و محمد رشنو به ایفای نقش می‌پردازند. دیگر عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از مدیر تولید: هاشم علی‌اکبری، مدیر فیلمبرداری: عارف نامور، طراح گریم: مجید اسکندری، آهنگساز: بهزاد عبدی، مدیر برنامه ریزی: مهدی توکلی، سرپرست گروه کارگردانی: مهدی آخوندی، طراح صحنه: فرهاد عزیزی فرد، مدیر صدابرداری: سعید زند، دستیار اول کارگردان: فرید کلهر، طراح لباس: زهره رحمانی، تدوین: پویان شعله‌ور، جلوه های ویژه میدانی: حمید رسولیان، جلوه های ویژه بصری: سعید خلیلی، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، عکاس: علی یعقوبی.

بنیاد فرهنگی روایت فتح با همکاری و تعامل کنگره ملی شهدای استان خوزستان تهیه و تولید این فیلم سینمایی را برعهده دارد.

جلسه شورای صنفی نمایش

جلسه شورای صنفی نمایش با حضور اعضای شورا، به منظور تمرکز بر مفاد آیین نامه و بررسی همه جوانب امر و اعلام نقطه نظرات اعضا درباره کم و کیف مقررات اکران عصر روز ۸ بهمن ماه در سازمان سینمایی برگزار شد. در این جلسه وضعیت فروش فیلم‌های روی پرده و تقاضاهای جدید برای اکران مورد بررسی قرار گرفته و با اکران پدران در سرگروه مگامال موافقت شد.

همچنین مسائلی از قبیل تاثیر افزایش سالن بر رونق اقتصاد سینما، ضرورت مراقبت تبلیغی و رسانه‌ای فیلم‌ها و تحلیل فروش آثار روی پرده مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

روح‌اله سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش فیلم در زمینه رونق اقتصاد سینما و شرایط و کیفیت آثار سینمایی آماده اکران در این جلسه گفت: با توجه به تعداد و تنوع آثار سینمایی تولید شده در یک سال اخیر و رقابت تنگاتنگ قابل پیش‌بینی در این عرصه و به منظور حمایت از همه آثار روی پرده و توسعه عدالت فرهنگی لازم است با اصلاح و به‌روزرسانی آیین‌نامه اکران، شرایط مناسب را برای نمایش فیلم‌ها با درنظر داشتن اقتصاد سینما از سویی و عدالت در اکران از سوی دیگر، فراهم کنیم.

در ادامه این جلسه، درباره موضوع اضافه شدن یک روز نیم بها به روزهای هفته و فرصت‌ها و آسیب‌های این طرح و تاثیر آن بر افزایش مخاطب نیز بحث و گفت‌وگو صورت گرفت.

از تجربه کردن نترسید

کارگاه انتقال تجربه با حضور چهار کارگردان از کارگردانان مجموعه انیمیشن‌های کوتاه هنری رویاهای هنری؛ایرج محمدی رزینی کارگردان انیمیشن کوتاه باغ پادشاه، معین صمدی کارگردان انیمیشن کوتاه جمشید؛ مرثیه‌ای بر یک اسطوره، مرضیه ابرار پایدار کارگردان انیمیشن کوتاه آدم خانگی و الهه قمیشی کارگردان انیمیشن کوتاه قطعه تنهایی و دانش آموزان هنرستان‌های دخترانه هنرهای زیبای تهران، حضرت مریم، قدس (شهرری)، هنرستان پسرانه انفورماتیک تهران و برخی از علاقه‌مندان صبح یکشنبه، ۸ بهمن ۱۴۰۲ در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

کارگردان انیمیشن «باغ پادشاه» درباره چگونگی شکل‌گیری اولیه توضیح داد: این انیمیشن برمبنای یک شعر و خاطره‌ای از پدربزرگم با برگ‌های خشک ساخته شد. تکنیک کمی سخت بود و ساخت آن دوسال و نیم وقت مرا گرفت.

وی در پاسخ به سوال یکی از دانش‌آموزان رشته انیمیشن که چه توصیه‌ای برای راه آن‌ها دارد، گفت: به شما توصیه می‌کنم که نترسید. از تجربه کردن و ساختن نترسید. همان‌طور که گفتم من تحصیلات آکادمیک مرتبط با انیمیشن ندارم. قواعد و قوانین هنر را مطالعه کنید، اما در قید و بند آن‌ها نباشید. نترسید و شجاع باشید. اصلا با اینکه تقلیدکننده باشیم، مساله دارم. باورم این است که هر کدام از ما توانایی‌هایی داریم که باید روی آن‌ها متمرکز باشیم و آن‌ها را به عرصه ظهور برسانیم.

مجموعه انیمیشن‌های کوتاه هنری رویاهای بیداری شامل ۱۰ انیمیشن به نام‌های آدم خانگی به کارگردانی مرضیه ابرار پایدار، جمشید؛ مرثیه‌ای بر یک اسطوره به کارگردانی معین صمدی، داش آکل به کارگردانی هاجر مهرانی، دشت گل‌های زرد به کارگردانی حسین آقامحمدی، قطعه تنهایی به کارگردانی الهه قمیشی، کلنل به کارگردانی پرستو کاردگر، گنجشکک به کارگردانی الهه فلاحیان، نقطه به کارگردانی محمد زارع، همیشه گمشده‌ای هست به کارگردانی مسعود صفری، باغ پادشاه به کارگردانی ایرج محمدی رزینی است.

آثاری که در این مجموعه به نمایش درمی‌آیند در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی شرکت کرده و جوایز معتبری را کسب کرده‌اند. این بسته انیمیشن مناسب مخاطبان بالای ۱۲ سال است.

مجموعه انیمیشن‌های کوتاه هنری رویاهای بیداری از روز چهارشنبه ۲۷ دی ماه هر روز در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه در تهران و روزهای چهارشنبه هر هفته در سینماهای شهرستان‌ها به نمایش در آمده است.

سینما بر اساس عشق به‌وجود آمده است

علیرضا خمسه در گفت‌وگویی با بیان اینکه نهم بهمن سال ۱۳۳۱ به دنیا آمده است، گفت: چه سال‌هایی که آمد و گذشت و چه خاطرات خوشی که برای من و مخاطبان سینما در طول سال‌ها باقی ماند. از سال ۱۳۶۰ تاکنون که چهل و دو سال می‌گذرد، در سینما حضور دارم و با فیلم «مرگ یزدگرد» ساخته بهرام بیضایی کارم را آغاز کردم. در سال ۱۳۶۷ در باغ فردوس فعلی به عنوان مدرس بازیگری به آموزش هنرجویان سینمایی مشغول بودم و افراد بسیاری در این مکان تحت تعلیم قرار گرفتند. خدا علی معلم را رحمت کند زمانی که تدریس می‌کردم، او هم در کلاس‌ها حضور داشت و مشخص نمی‌شد کدام یک از ما استاد و کدام یک شاگرد هستیم و همیشه سر این موضوع با یکدیگر شوخی می‌کردیم.

خمسه با بیان اینکه ریشه و سرچشمه حرفه بازیگری و مسیر آن در «عشق» نهفته است، بیان کرد: اگر عشق نباشد، هیچ فردی در جهان هستی و همچنین هنر سینما ماندگار نمی‌شود زیرا سینما بر اساس عشق به وجود آمده است و همه افراد فعال در این حرفه، عاشقانه وارد این عرصه شده‌اند.

وی درباره ژانر کمدی گفت: محور عمده رویکرد ژانر کمدی بر بستر انتقاد قرار گرفته است و اگر این مشخصه از آن گرفته شود فقط هجو باقی می‌ماند. زنده یاد صابری معتقد بود در کمدی باید جراحی صورت گیرد و نه سلاخی زیرا در سلاخی افراد یکدیگر را تخریب می‌کنند و متاسفانه امروزه این جنس کمدی گسترش یافته است که نوعی هجویه به شمار می‌رود. نکته مهم این است که طنز یک مساله صد در صد ادبی است اما کمدی یک مقوله کاملا نمایشی به شمار می‌رود.

این هنرمند افزود: زنده یاد یدالله صمدی زمانی از من خواست فیلمنامه «آپارتمان شماره ۱۳» را با کمک او و آقای دامادی نویسنده اثر بازنویسی کنیم. همچنین ابوالحسن داوودی نیز از من خواست فیلمنامه «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» را به اتفاق بنویسیم. شیوه ما این نبود که بعد از نوشتن یک فیلمنامه از کار خداحافظی کنیم. ما آن را زندگی می‌کردیم و میان ما رفت و آمد خانوادگی برقرار بود به همین دلیل، حاصل کار ما بسیار جدی می‌شد. زندگی ما تنها بر اساس حرفه نبود بلکه بر اساس نوع نگاه، بینش، رفتارهای خانوادگی و اجتماعی شکل می‌گرفت. برای من، امثال یدالله صمدی و ابوالحسن داوودی تنها یک فیلمساز نبودند بلکه از دوستان نزدیک به شمار می‌رفتند تا آنجا که من زمان مراسم عقد زنده یاد کیومرث پوراحمد یکی از شاهدان او و همسرش بودم.

خمسه با بیان اینکه عضوی از گروه تئاتر «پیاده» بوده و در تمام کارهای این گروه حضور داشته است، افزود: این گروه متشکل از مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و گلاب آدینه بود. روزی آن‌ها تصمیم گرفتند سریالی به نام «سلطان و شبان» را بسازند و مهدی هاشمی پیشنهاد کرد من نقش «تلخک» را بازی کنم. یادم می آید آن زمان بخشی از این سریال را در موزه سینما فعلی کار می‌کردیم. من به تازگی از فرانسه آمده بودم و یکی از ایده آل‌هایم بازی در نقش دلقک «لیر شاه» بود. در نتیجه نقش تلخک را به شیوه‌ای نو که ترکیبی از روش شرقی و غربی بود به اجرا درآوردم. روزی داریوش فرهنگ گفت من این بازی را از تو نمی‌خواهم و دلم می‌خواهد این شخصیت شبیه به سیاه در نمایش سیاه بازی ارائه شود. به او پیشنهاد دادم زنده یاد حسین کسبیان که سیاه را بسیار خوب بازی می‌کرد این نقش را ایفا کند و بدین شکل او به این مجموعه پیوست.

خمسه در پایان با بیان اینکه معتقد است جمله جاودانه و شاه کلید حیات و هستی، عشق است، بیان کرد: علی حاتمی، عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، داود رشیدی و جمیله شیخی از جمله افرادی بودند که این ویژگی در آن‌ها وجود داشت. عشق شادی است، عشق آزادی است، عشق آغاز و پایان آدمیزادی است.

«علی مسیو» مستندی شاعرانه و ادای دین به وطن است

مراسم رونمایی و نشست نقد و بررسی مستند تاریخی علی مسیو به کارگردانی مسعود میر روز -یکشنبه ۸ بهمن- در پردیس سینمایی چهارسو توسط گروه سینمایی هنر و تجربه برگزار شد.

بعد از نمایش فیلم برای حاضران در سالن شماره دو؛ جلسه نقد و بررسی این مستند با حضور مسعود میر کارگردان، محمد مقدم مشاور کارگردان و تدوینگر فیلم و علیرضا محمودی فیلمنامه نویس و منتقد سینما برگزار شد.

مسعود میر کارگردان فیلم مستند در ابتدای این نشست؛ از زمان جرقه ایده یک خطی این فیلم صحبت کرد و گفت: چندین سال پیش که به تبریز سفر کردم، نام «علی مسیو» را شنیده بودم در میان برخی از دوستان آن را مطرح کردم، بعدها که آقای مقدم را دیدم، سراغ سوژه را از من پرسید و وقتی متوجه شد، مستند ساخته نشده از من خواست که تولید آن را شروع کنیم. برای من تولید این فیلم به عنوان یک فیلم اولی پر از دردسر بود. سوژه ای داشتیم که شناخته شده نبود و منابع زیادی از آن نداشتیم. علی مسیو بخشی از جنبش پنهان مشروطه بود که تا به حال از آن چیزی ندیده بودم. این مستند را با کمک دوستان و مشورت های آقای محمد مقدم ساختم.

علیرضا محمودی منتقد حاضر در این جلسه نیز عنوان کرد: رویکرد نقادانه به فیلم مستند بیشتر واکنشی است به واقعیت تا فیلم. متن نقد کمتر سعی می‌کند جدا از واقعیت رویداد به عنوان رویدادی سینمایی با فیلم روبه‌رو شود. پیشنهاد استفاده از روش‌های مختلف تقسیم بندی برای رسیدن به ویژگی‌های مشترک و متفاوتی که فیلم با بقیه فیلم‌های هم دوره و شبیه خود دارد.
وی ادامه داد : نگره ژانر و تلاش برای توصیف دقیق‌تر فیلم‌های مستند نیازمند به دست آوردن الگویی است و باید به تقسیم بندی فیلم های مستند نگاه دقیقتری انداخت.
وی در ادامه افزود: با توجه به تقسیم بندی ۱۴ گانه مستند ؛ «علی مسیو» فیلم مستند زندگی‌نامه‌ایی در تلفیق با مستند تاریخی به حساب می آید. این فیلم مستند توانسته انعکاس ژانرهای مختلف را در خود داشته باشد. به نظرم من این فیلم مستند یک گزارش شاعرانه ای است که سعی می کند انعکاسی از یک رویداد تاریخی باشد.

داوران بخش دانشجویی سیزدهمین جشنواره پویانمایی معرفی شدند

در بخش دانشجویی سیزدهمین جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران ۲۳ فیلم حضور دارد و داوری این بخش را بهرام عظیمی، رامتین شهبازی و امین‌رضا لطفعلی‌زاده برعهده دارند.

سیزدهمین دوره جشنواره پویانمایی تهران هم‌چون دوره‌های گذشته در چهار بخش مسابقه، خارج از مسابقه، نمایش ویژه و چشم‌انداز از ۱۳ تا ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ به دبیری محمدرضا کریمی‌صارمی در مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار خواهد شد.

آقا رشید در برنامه برمودا چه گفت؟

در پنجمین قسمت برمودا، کامران نجف‌زاده میزبان قدرت‌الله ایزدی یا همان آقا رشید بود. 

قدرت‌الله ایزدی بازنشسته آموزش‌وپرورش است و ۱۰ سال پس از آموزش کلاس اول ابتدایی،‌ ناظم شد؛ کاری هم به ترکه و خط‌ کش و تنبیه نداشت. این کمدین خاطره‌ای از زمان خواستگاری‌اش تعریف کرد و افزود: خانمم از من قدبلندتر است و وقتی سینی چای را آورد به پدرخانمم گفتم می‌شود من نصفش را بستونم؟ و با خنده ادامه داد که «قدبلندتر گرفتم که بچه‌ها از خودم کوتاه‌تر نشوند.

نجف‌زاده در پاسخ به ایزدی در پاسخ به این پرسش که «مگه عمر چندتا بهار است؟» یادآور شد: هیچ کس نمی‌داند و فقط خدا می‌داند. بیشتر بازی در کار کمدی را دوست دارم چون مردم بیشتر دوست دارند. تعداد تئاترهایی که بازی کردم نمی دانم اما می‌دانم که آخرین تئاتری که بازی کردم «طلای رشید» است. 

ایزدی با بیان اینکه بازیگر مورد علاقه ام  ارحام صدر است ادامه داد: افسردگی سراغ من هم می آید. ما از طرف دولت و ارگان خاصی حمایت نمی‌شویم؛ اوایل خوب بود اما بعد از آن دیگر ما را فراموش کردند،‌ محل نگذاشتند و همین باعث شد تا آرام آرام افسردگی بگیریم.

پوی تصریح کرد: حقوق بازنشستگی‌اش ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است و کفاف زندگی را نمی‌دهد و بدعهدی تهیه‌کننده‌ها هم اذیت‌کننده شده است. نوه و عروس دارم و نباید خجالت‌زده آنها بشوم. با اینکه ما دردی در سینه‌مان داریم، اما به تماشاگرها بروز نمی‌دهیم که مبادا آنها هم ناراحت بشوند. سعی می‌کنیم آنها را بخندانیم؛ برایمان سخت است. از نظر او خنداندن مردم خیلی سخت شده است؛ چون ذهن مردم درگیر مشکلات است.

رسانه سینمای خانگی- برای سینمای ایران؛ برای علی حاتمی

۱۴ آذر سالروز خاموشی چراغ عمر سینماگری است که آثار برجای مانده از او چون چراغی خاموشی‌ناپذیر به سینمای ایران روشنی بخشیده و یاد و نام او مشمول معنای این دیالوگ نبشته بر سنگ مزارش است: «آیین چراغ خاموشی نیست».

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در بین نسل فیلمسازان موج نو، علی حاتمی جایگاهی یگانه دارد، سینماگری که ۲۷ سال پس از کوچ نابهنگام از سینما و دنیا، مسعود کیمیایی همقطار دیرین حاتمی، ۱۴ آذر سال ۱۳۹۷ همزمان با سالروز درگذشت کارگردان «سوته دلان» در گرامیداشت وی نوشت‌:‌ «علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست. بیرون نمی‌رود، چون مهمان یاد نیست. علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجره‌ای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه می‌شود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمی‌کند. سینمایی به‌ سادگی متن‌هایش… پیچیدگی، طرح معما نداشت. سینمایی روان و گفت‌وگوهای خانگی. اما… زیبا.»

عباسعلی حاتمی معروف به علی حاتمی ۲۳ مرداد سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور تهران متولد شد و سالها بعد، پس از فارغ التحصیلی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک، چنانکه خود اذعان کرده، از ۱۶ – ۱۷ سالگی با نگارش چند نمایشنامه، فعالیت حرفه ای را آغاز کرد.

حاتمی نخستین نمایشنامه خود را با عنوان «دیب»(دیو) در تالار دانشکده هنرهای دارماتیک به صحنه برد و بعدتر نمایشنامه «حسن کچل» را به کارگردانی داود رشیدی در تالار سنگلج به اجرا رساند.

احترام برومند همسر مرحوم داوود رشیدی ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۸ در مراسم گرامیداشت زادروز علی حاتمی که در تالار سنگلج برگزار شد، گفته بود:‌ زنده‌یاد حاتمی از دانشجویان همسرم بود و من برای اولین بار او را در منزل‌مان ملاقات کردم که در همان دیدار نمایشنامه «حسن کچل» را برای من و داود رشیدی خواند. پس از آن رشیدی تصمیم گرفت که این نمایشنامه را روی صحنه ببرد.

حاتمی سپس فعالیت خود را در تلویزیون ملی آغاز کرد و پس از نگارش چند نمایش تلویزیونی، نخستین فیلم سینمایی بلندپروازانه خود و نخستین فیلم موزیکال سینمای ایران را به نام «حسن کچل» در سال ۱۳۴۸ ساخت.

حاتمی که افزون بر کارگردانی، نویسندگی و نیز سرایش اشعار این فیلم موزیکال را برعهده داشت، در نخستین اثر سینمایی خود به سراغ یک داستان فولکلوریک و عامه پسند و مملو از مثل ها و متل های مردمی با سبک نقالی رفت.

داستان «حسن کچل» با صدای مرحوم مرتضی احمدی به عنوان نقال و نقل «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن، سیاحت داره…»، از دریچه دستگاه شهر فرنگ آغاز می شود و روایت پسر(حسن) کچلی است که عاشق «چهل گیس» اسیر طلسم دیو شده است.

«حسن کچل» مملو از آموزه های اخلاقی است از توصیه به صداقت و غلبه خیر بر شر. «حسن کچل» با استقبال مردم روبرو شد و حدود ۹ میلیون تومان فروخت.

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.

پس از «حسن کچل»، حاتمی دومین فیلم بلند خود به نام «طوقی» را در سال ۱۳۴۹ ساخت. حاتمی در «طوقی» مانند «حسن کچل» داستان خود را در بستر خرافات و باورهای مردمی پیش می برد، روایتگر خانواده ای است که با نشستن کفتر شومی به نام «طوقی» به بام خانه اشان دچار مصیبت و بلا می شود. یکی از پیام های اخلاقی «طوقی» این است که کار را باید به کاردان سپرد. اشتباهی که از «آسید مصطفی» در فرستادن «آسید مرتضی» خواهرزاده جوان خود برای سرانجام رساندن کاری بزرگ سرزد، برای خانواده پایان شومی را رقم زد.

نیمی از فیلم در کاشان و نیم دیگر آن در شیراز فیلمبرداری شد. ناصر ملک مطیعی، بهروز وثوقی، صغری عبیسی(آفرین) و حمیده خیرآبادی(نادره) و ژاله علو در «طوقی» بازی می کردند.

حاتمی که به دوبله علاقه بسیاری داشت در «طوقی» از صدای مرحوم چنگیز جلیلوند بهترین بهره را گرفت و وی به جای دو نقش اصلی فیلم صحبت کرد.

موسیقی متن بسیار زیبای «طوقی» کاملا با فیلم سازگاری دارد و این فیلم را به اثری نوستالژیک تبدیل کرده است.

«طوقی» یکسال پس از «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی اکران شد. «طوقی» بعد از «قیصر» دومین فیلمی بود که بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی در کنار یکدیگر ایفای نقش کردند. موفقیت هر دو فیلم در گیشه، تاثیر فراوانی در بهبود اقتصاد سینمای ایران داشت.

حاتمی سال ۱۳۵۰ فیلم سینمایی «باباشمل» و دومین اثر موزیکال خود را با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی و بهمن مفید به روی پرده برد.

حاتمی «باباشمل» را نیز در امتدا ساخته های فولکلوریک خود، و با عبور از تاریخ، تماشاگر را به دوره لوطی های اواخر دوره قاجار می برد و در داستانی ساده و بی پیرایه به مفاهیم اخلاقی عشق، بدگمانی و گذشت می پردازد.

سال ۱۳۵۱ سال پرکاری برای حاتمی بود و در این سال سه فیلم «قلندر»، «ستارخان» و «خواستگار» را ساخت.

«قلندر» چهارمین ساخته حاتمی بود با همان نشان های رایج و مورد علاقه وی که در «بابا شمل» دیده شد، با این تفاوت که موزیکال نبود. «قلندر» دومین همکاری حاتمی با ناصر ملک‌مطیعی بود که نقش «قلندر» را بازی می کرد.

«خواستگار» نیز دیگر فیلم حاتمی در سال ۱۳۵۱ بود. این فیلم داستانی معاصر و طنز دارد و حکایت آموزگاری به نام «آقای خاوری» است که بنای خواستگاری را از دختری به نام «زری» دارد اما در مصاف دیگر خواستگاران، قافیه را می بازد!

حاتمی در «ستارخان» نیز موضوعی تاریخی را دستمایه قرار می دهد و به روایت بخشی از تاریخ قیام مشروطه به روایت خود می پردازد.

علی نصیریان و عنایت‌الله بخشی به ترتیب در نقش «ستارخان» و «باقرخان» ظاهر شدند و عزت‌الله انتظامی، جلال پیشواییان، محمدعلی کشاورز، جهانگیر فروهر، محمدعلی سپانلو و سیروس ابراهیم‌زاده عهده دار دیگر نقش ها بودند.

«ستارخان» برای حاتمی دردسر ساز شد و شماری از نمایندگان مجلس وقت، آن را تحریف علنی تاریخ قلمداد کردند و حاشیه های دیگر در نهایت سبب شد، پروانه نمایش لغو و فیلم توقیف شود.

سال ۱۳۵۲ حاتمی نخستین تجربه سریال سازی خود را با ساخت مینی سریال ۶ قسمتی داستان ها مثنوی شامل «سلطان و کنیزک»، «پیر چنگی»، «قاضی و زن جوحی»، «خلیفه و اعرابی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی» آغاز کرد که در نوروز ۱۳۵۶ از تلویزیون پخش شد.

جمشید مشایخی، سعید امیرسلیمانی و عباس مغفوریان از جمله بازیگران این سریال بودند.

علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت

جمشید مشایخی پیشتر در مصاحبه ای درخصوص همکاری با حاتمی در این سریال گفته بود: علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت و معتقد بود که غباری در نگاه به مولانا نشسته و ما باید با ساخت فیلم هایی با اقتباس از قصه های حضرت مولانا باعث شویم مردم مجدد نگاهی به کارهای این شاعر بزرگ بیندازند و در این راستا ۶ تا از قصه‌های مثنوی معنوی را تبدیل به فیلمنامه کرد و من هم در آنها بازی کردم. علی حاتمی تاریخ را به خوبی می‌دانست و دانش خوب او در تاریخ بود که کارهایی تاریخی اش را تا به امروز ماندگار کرد.

حاتمی دو سال پس از ساخت سریال داستان های مثنوی، تولید پروژه بلندپروازانه دیگری به نام «سلطان صاحبقران» را در دست گرفت، که آن را نیز در گفت وگو با منوچهر نوذری ارزنده ترین کار خود در عرصه سریال سازی معرفی کرد.

سریال ۱۳ قسمتی «سلطان صاحبقران» سال ۱۳۵۴ از تلویزیون پخش شد و با توجه با استقبال، پخش آن در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون تکرار شد.

حاتمی در «سلطان صاحبقران» ذیل روایت بخشی از دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار و قتل امیرکبیر تا زمان ترور وی، نقدی بر سیستم حکومتی گرفتار در لجاجت، کینه توزی، قدرت طلبی، بی کفایتی، توطئه و … می پردازد.

در «سلطان صاحبقران» نقش امیرکبیر و ناصرالدین شاه به ترتیب به ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی سپرده شد و جمعی دیگر از بازیگران از جمله زری خوشکام، پرویز فنی‌زاده، سعید نیک‌پور، جهانگیر فروهر، سعید امیرسلیمانی، سعید پورصمیمی، اسماعیل داورفر، مرتضی احمدی، مهری ودادیان، مرضیه برومند و رضا بابک در این سریال حضور داشتند.

حاتمی در مصاحبه ای و درباره اینکه چرا دوران قاجاریه و به ویژه دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار را برای روایت خود از تاریخ ایران برگزیده‌، گفته بود: به جرأت می‌توانم بگویم که حسّ من، ریتم من و ضرباهنگ کارهای من برای زندگی دوره قاجار خیلی مناسب تره تا زندگی امروز!… ، یعنی من اگر یک قصه یا فضایی مربوط به زندگی در دوره قاجار باشه، خیلی به هرحال با آن نزدیکی بیشتری احساس می‌کنم… شاید یکی از دلایل این باشه که بعد از قاجاریه واقعاً یک مقداری هویت ملی ما به جبر، و نه به صورت یک جریان عادی و طبیعی تغییر کرد.

سریال ارزنده «سلطان صاحبقران»، یک نکته قوت دیگری داشت و آن دیالوگ های ماندگاری بود که از ذهن علی حاتمی تراوش می کرد.

دیگر نقطه قوت این سریال موسیقی آن ساخته مرحوم واروژ هاخباندیان(واروژان) بود که همچنان زنده است و طراوت دارد.

پس از تولید سریال فاخر «سلطان صاحبقران»، حاتمی فیلم سینمایی «سوته دلان»، بهترین اثر در کارنامه خود، و حتی بازیگران و نیز محبوب ترین فیلم نزد منتقدان را ساخت.

«سوته دلان» اثری زمستانی است و داستان آن درمورد «حبیب آقا ظروفچی» است که برای مراقبت از مادر و برادر معلول خود به نام «مجید کله خربزه» که دچار اختلال ذهنی است، پشت پا به زندگی زده و حتی ازدواج با محبوب خود که سالها به پای او نشسته را به تاخیر انداخته است.

اما داستان از جایی آغاز می شود، که حبیب آقا ظروفچی به توصیه دوستان، که راه نجات «مجید» را گماردن زنی برای او می داند، عمل می کند اما انتخاب غلط و فهمیدن اصل ماجرا از سوی «مجید»، سبب بدحالی او می شود و «حبیب آقا ظروفچی» برای نجات و شفای برادر راهی امام زاده داود(ع) می شود و … .

«سوته دلان» سال ۱۳۵۶ به عنوان آخرین اثر حاتمی پیش از انقلاب با بازی بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، فخری خوروش، جهانگیر فروهر، سعید نیکپور و رقیه چهره آزاد ساخته شد. این اثر سینمایی در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان یکی از ماهنامه های سینمایی به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.

هفتمین اثر سینمایی حاتمی نیز سرشار از آموزه های اخلاقی است و دیالوگ های دلنشین، به این فیلم صفای خاصی بخشیده و معروف ترین و ماندگارترین دیالوگ تاریخ سینما از زبان «مجید آقا ظروفچی» وقتی بر بلندای کوه مشرف به امام زاده داود(ع) متوجه مرگ برادر می شود، ادا می شود: «همه عمر دیر رسیدیم.»

حاتمی همواره به دوبله فیلم های خود علاقه خاصی داشته و در «سوته دلان» شاهد درخشش این هنر از سوی دوبلورهای خوش صدا هستیم و منوچهر اسماعیلی با صداپیشگی «مجید کله خربزه»، دیالوگ های ناب حاتمی را در تاریخ جاودان کرد.

یک نکته جالب در «سوته دلان» طراحی گریم و چهره پردازی «مجید کله خربزه» بود که با همکاری «اتللو فاوا» گریمور ایتالیایی و ایرج صفدری شکل گرفت.

در «سوته دلان» از موسیقی ساخته حسین عیلزاده استفاده شد که نخستین همکاری وی با حاتمی بود.

حاتمی سالها پیش در گفت وگوی ضمن اعلام علاقه به هنر، از سریال «هزاردستان»، فیلم سینمایی «کمال الملک» و «دلشدگان» به عنوان سه گانه سینمایی(تریلوژی) خود به ترتیب در باب و ستایش هنر «خوشنویسی»، «نقاشی» و «موسیقی» اشاره کرده بود.

حاتمی که با ساخت «حسن کچل» آن هم در نخستین کار سینمایی ثابت کرده بود که دل بی پروایی برای به سرانجام رساندن پروژه های بزرگ دارد، تولید سریال «هزاردستان» را سال ۱۳۵۸ آغاز کرد و طی فرایندی هشت ساله، سال ۱۳۶۶ آن را به پایان رساند و از تلویزیون پخش شد.

حاتمی توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت

حاتمی که توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت، «هزاردستان»، سریال پر شخصیت خود را با هنرنمایی گروه از برجسته‌ترین بازیگران سینما شامل جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، جعفر والی، عزت‌الله مقبلی، حسین گیل، زهرا حاتمی، شهلا میربختیار، پرویز پورحسینی، جهانگیر الماسی، محمد مطیع، جمشید لایق، اسماعیل محرابی، رقیه چهره‌آزاد، عطاءالله زاهد، نعمت‌الله گرجی، محمد ورشوچی، سعید امیرسلیمانی، مهری ودادیان، اصغر همت و … ساخت.

وقایع «هزاردستان» با نام ابتدایی «جاده ابریشم»، از سالهای انقراض حکومت قاجار آغاز می شد و تا سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران ادامه می یابد و حاتمی با دستمایه قرار دادن یک اتفاق تاریخی، به رسم مالوف و با قدرت تخیل آن را دراماتیزه کرده و روایتی تماشایی ارائه می دهد.

«هزاردستان» روایتگر فردی به نام «رضا خوشنویس» مبتنی بر شخصیت واقعی «کریم دواتگر» است که در جوانی به «رضا تفنچگی» معروف و التزام رکاب یک خان در موعد شکار بوده است. وی پس از آشنایی با فردی نام «ابوالفتح»، وارد گروهی به نام «کمیته مجازات» می شود که یگانه راه نجات ایران را اقدام مسلحانه علیه رجل فاسد و حذف آنها می داند اما شخصیتی در داستان وجود دارد که سرنخ همه علت و علل این ماجراها به وی ختم می شود؛ «خان فرمانفرما».

به گفته برخی منابع، حاتمی نگارش فیلمنامه «هزاردستان» را سال ۱۳۵۴ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۷ به پایان رساند. نقل است که حاتمی حین نگارش فیلمنامه برای مدتی در فرانسه بوده و برای اینکه تمرکز خود را از دست ندهد، سر خود را تراشیده تا مجبور نباشد به بیرون از خانه مراجعه کند!

سریال «هزاردستان» با آهنگسازی مرتضی حنانه، با گروه حرفه ای از صداپیشگان شامل منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی، حسین عرفانی، بهرام زند، زهره شکوفنده، خسرو خسروشاهی، شمسی فضل‌اللهی، احمد رسول‌ زاده، اصغر افضلی، ژرژ پطرسی، عطاءالله کاملی، پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر نوذری، حسین حاتمی، آذر دانشی، حسین معمارزاده، داوود باقری، تورج نصر، کنعان کیانی، پرویز ربیعی، منوچهر والی‌زاده، خسرو شایگان و … دوبله شد.

جالب اینکه منوچهر اسماعیلی به جای جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق و ناصر طهماسب به‌ جای علی نصیریان، اسماعیل محرابی، اسماعیل محمدی، جهانگیر فروهر، نعمت‌الله گرجی، و عزت‌الله مقبلی به‌ جای جعفر والی و جهانگیر فروهر ادای صدا کردند!

بار دیگر دیالوگ های ناب و شعرگونه، سریال «هزاردستان» زیبایی خاصی به این اثر بخشید.

احمد بخشی دستیار حاتمی در مصاحبه ای در مورد نگارش فیلمنامه و دیالوگ ها توسط وی گفته بود: «علی بدون فیلمنامه سر صحنه نمی‌آمد، اما نکته‌ای در فیلمنامه‌های او وجود داشت؛ حاتمی در فیلمنامه اولیه دیالوگ‌ها را خلاصه می‌نوشت؛ دلیلش هم این بود که می‌گفت وقتی من هنوز نمی‌دانم چه کسی قرار است این نقش را بازی کند و دیالوگ‌ها را بگوید، لزومی ندارد همه چیز را از همین حالا مشخص کنم. حال اگر قول برخی دوستان فراموشکار را هم جدی بگیریم و قبول کنیم که او دیالوگ فیلم‌هایش را سر صحنه فیلمبرداری می‌نوشت، این را باید به پای قوت و قدرت او بگذاریم و نه ضعفش.»

وی همچنین گفته بود: «علی روی دیالوگ‌های فیلم‌هایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خود چیزی به متن گفت‌وگوها اضافه کنند. اگر متوجه می‌شد ادای جمله‌ای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمی‌چرخد، آن را درست می‌کرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار می‌کرد، همه این اخلاق او را می‌دانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جمله‌ای را به اختیار خود عوض نمی‌کرد. اگر هم کسی جدید به گروه اضافه می‌شد، بازیگرهای قدیمی‌تر گوشی را دستش می‌دادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر می‌افتادم که شاید او یک دوره‌ای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»

حاتمی که افزون بر دانش بی نظیر دیالوگ نویسی، توانایی بی مانندی در طراحی صحنه و دکور و لباس داشت، برای ساخت «هزاردستان» احتیاج به لوکیشنی به وسعت تهران قدیم داشت، از این رو، دست به کار بزرگی زد که به یکی از میراث های ابدی این کارگردان بزرگ برای صنعت سینمایی ایران شد.

حاتمی در بزرگراه شهید لشگری، شهرکی را با عنوان شهرک سینمایی غزالی با نام کنونی «شهرک سینمایی و تلویزیونی ایران» با طراحی ولی الله خاکدان و با کمک «جانی کورتینا» دکوراتور ایتالیایی در ۱۰ هکتار و در سال ۱۳۵۸ ساخت.

میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لاله‌زار، خیابان اکباتان، جواهر فروشی قازاریان، گراند هتل، ساختمان شاه‌آباد و کافه پارس تهران قدیم از جمله مکان های بودند که در شهرک غزالی ساخته شد.

این شهرک سینمایی تا کنون محل فیلمبرداری و ساخت بسیاری از سریال ها بوده و نیز به محلی گردشگری تبدیل شده است.

احمد بخشی دستیار علی حاتمی سالها پیش در مورد «هزاردستان» گفته بود:‌ این سریال به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذف‌ها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.

۱۲ آبان سال ۱۳۹۷ سریال «هزاردستان» در فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید.

حاتمی درمورد ساخت «هزاردستان» گفته بود: «هیچ جریانی با ساخت هزاردستان به جز چند رفیق قدیمی موافق نبود. به لحاظ معنوی راضی‌ام، چون شیره جان خود را گذاشتم، زن و فرزند را عذاب دادم تا کارم در حد توانم بی‌عیب باشد. اصلا غایت یک هنرمند متعهد باید همین باشد، کدام هنرمند یا روشنفکر مسئول در طول زندگی‌اش اجر مرارت خود را تمام و کمال گرفته است، مگر با انعکاس موثر و جاودانگی‌اش اثرش در گذشت زمان. امیدوارم آیندگان نقادان با معرفتی در مورد آثار من باشند و من را به از گور درآوردن افکار عتیقه‌ای متهم نکنند.»

حاتمی حین پیش بردن تولید «هزاردستان»، نخستین فیلم سینمایی خود پس از انقلاب را در سال ۱۳۶۱ با عنوان «حاجی واشنگتن» ساخت.

«حاجی واشنگتن» داستانی طنزآلود از اعزام نخستین سفیر ایران به ایالات متحده آمریکا به نام «حسینقلی خان» را روایت می کند و به شرح حیرت، تحقیر و حسرت های وی حین این ماموریت می پردازد.

حاتمی «حاجی واشنگتن» را با مشکلات مالی فراوان در ایتالیا ساخت و در سال ۱۳۶۱ فقط اجازه نمایش در جشنواره فیلم فجر را یافت و سپس توقیف شد اما خرداد ۱۳۷۷ رفع توقیف شد و پس از فوت حاتمی به نمایش عمومی درآمد!

عزت الله انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» ظاهر و محمدرضا لطفی ساخت موسیقی اثر را برعهده داشت.

فصل قربانی کردن گوسفند در «حاجی واشنگتن» یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران و از برجسته‌ترین نقطه‌های کارنامه بازیگری عزت‌الله انتظامی است، چنانکه جمله ماندگار «آیین چراغ خاموشی نیست» از تک‌گویی او در این صحنه است.

«کمال المک» دومین فیلم حاتمی از سه گانه وی و در باب نقاشی بود که سال ۱۳۶۲ با نگاهی به زندگی محمد غفاری معروف به «کمال الملک» نقاش شهیر ایرانی ساخته شد.

جمشید مشایخی در نقش کمال الملک، عزت‌الله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه، علی نصیریان در نقش مظفرالدین شاه، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک و داود رشیدی در نقش رضا شاه با هدایت حاتمی اثری ماندگاری را خلق کردند.

علی حاتمی فیلم سینمایی طنزآمیز «جعفرخان از فرنگ برگشته» را سال ۱۳۶۶ با اقتباس از نمایشنامه ای به همین نام نوشته حسن مقدم با بازی حسین سرشار در نقش «جعفرخان»، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، رضا ارحام صدر، ایرج راد و جهانگیر فروهر روانه سینما کرد.

داستان «جعفرخان از فرنگ برگشته» داستانی معاصر دارد و نقدی طنزآمیز است بر فرنگی مابی و تحلیلی است از فرنگ رفته های که دریافت های خود را از غرب مغایر با ارزش های خانوادگی و وطنی می بینند.

ایرج راد بازیگر «جعفرخان از فرنگ برگشته» در مصاحبه ای نکته جالبی در مورد این فیلم گفته بود: «بسیاری فکر می‌کنند در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته من با مرحوم حاتمی بزرگ همکاری داشتم، اما این‌گونه نیست آقای حاتمی نصف این فیلم را ساخته بودند اما کار نیمه تمام مانده بود، برای ساخت ادامه فیلم از من خواستند که در این اثر ایفای نقش کنم، ادامه این کار را هم آقای متوسلانی ساختند و البته که من چندان نمی‌دانم که چرا ساخت این کار نیمه کاره مانده بود. اما ادامه اثر با همان داستان علی حاتمی ساخته شد!»

روایت شده که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت پس از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» از حاتمی خواسته که ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد اما حاتمی خودداری کرده و به همین دلیل ممنوع‌الکار شده بود

فیلم «مادر» ساخته مرحوم حاتمی را باید ادای دین وی به مقام «مادر» به عنوان ارزشمندترین آفرینش هستی دانست. «مادر» محصول سال ۱۳۶۸، داستان مادری است که با ترک سرای سالمندان، واپسین روزهای عمر را در کنار فرزندان خود که هر کدام گرفتار روزمرگی هستند، سپری می کند.

حاتمی در این اثر نمادگرایانه خود، مادر را نقطه محوری خانه و عامل پیوند دهنده اعضای خانواده قرار می دهد که وجود او سبب می شود فرزندان بار دیگر دور یکدیگر جمع شوند.

صحنه آرایی پر ظرافت حاتمی، همه در ستایش مادر است، بویژه حوض قلبی شکل وسط حیاط که نمادی از مادر به عنوان قلب تپنده و جریان اصلی زندگی است. همچنین حاتمی در اثر شاعرانه خود، تحلیلی از تقابل سنت و مدرنیته ارائه می دهد.

در «مادر» بار دیگر شاهد دیالوگ های فاخر هستیم که از قلم شاعرانه مرحوم حاتمی جوشش کرده و جمله «شب را بی چراغ باید روشن کرد» از زبان شخصیت «جلال الدین» یکی از فرزندان مادر شنیده می شود.



حاتمی در فیلم «مادر» بهترین انتخاب را برای نقش ها داشته است. مرحومه رقیه چهره آزاد با ایفای نقش مادر، عنوان لقب مادر سینمایی ایران را گرفت. مرحوم محمدعلی کشاورز در نقش «محمد ابراهیم» نسخه معاصری از «شعبان استخوانی» است، که تلاش دارد ارشدیت خود بر خواهر و برادران را با طعنه و متلک تثبیت کند.

جمشید هاشم پور در نقش «جمال» دیگر فرزند ذکور مادر، عالی است و از کلیشه «زینال بندری» خارج شده است. فریماه فرجامی در نقش «ماه منیر» و اکرم محمدی در نقش «ماه طلعت» دیده شده اند.

اما اکبر عبدی با نقش «غلامرضا» زاویه ای دیگر از قدرت بازیگری خود را در قالب فرزند «کند ذهن» مادر ارائه می دهد و حاتمی در سکانس پایانی خبر فوت مادر را با مونولوگ ماندگار او ادا می کند: «مادر مرد، از بس که جان ندارد.»

«مادر» یک ویژگی دیگر دارد که آن هم موسیقی ساخته ارسلان کامکار است.

رقیه چهره آزاد برای ایفای نقش مادر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن و اکبر عبدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را برای ایفای نقش «غلامرضا» کرد.

همانطور که اشاره شد، دوبله به دیالوگ های آثار حاتمی شیوایی شنیداری بیشتری می دهد و جا دارد از منوچهر اسماعیلی یادی کنیم که در فیلم «مادر» جای شخصیت محمد ابراهیم، غلامرضا و جلال صحبت کرده است.

حاتمی در مورد فیلم «مادر» گفته بود: «ساختن فیلم مادر واقعا حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت می‌کند؟ … در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است.»

پس از «مادر»، حاتمی آخرین فیلم خود با عنوان «دلشدگان» را به موضوع موسیقی، آخرین سه گانه از هنرهای محبوب خود پس از خوشنویسی و نقاشی اختصاص داد.

«دلشدگان» محصول سال ۱۳۷۰ درامی تاریخی و نیمه موزیکال با صدای مرحوم محمدرضا شجریان است و حاتمی افزون بر کارگردانی، نگارش فیلمنامه، تهیه‌کننده و طراح صحنه آن را برعهده داشت.

فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار است که به شرح سختی های گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی می پردازد که برای پر کردن صفحه موسیقی به فرانسه سفر می‌کنند.

حاتمی در «دلشدگان» در بستر این ماجرا، شرحی از دلباختگی ناکام «طاهر» خواننده گروه به شاهزاده نابینای ترک می‌پردازد که که در نهایت در غربت جان می‌سپارد.

فیلمبرداری «دلشدگان» در مجارستان و مکان های شبیه فرانسه ساخته شد.

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی از «حسن کچل» تا «دلشدگان» بوده و وی ساخت این موسیقی را به نیز حسین علیزاده سپرد.

حسین علیزاده پیشتر در مصاحبه ای در مورد موسیقی و کلام آهنگ‌ها در «دلشدگان» گفته بود: «همه موسیقی‌ها جوهره‌ آن و کلام از خود حاتمی بود که برای «دلشدگان» ساخته بود. البته بعداً که آقای شجریان اینها را اجرا کرد مقداری شعرها را تغییر داد. یعنی او و مرحوم حاتمی پس از مشورت‌هایی که به هم داشتند، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. البته کلام حاتمی بسیار زیبا بود. این حسن را هم داشت که محاوره‌ای‌تر بود و شبیه‌تر بود به تصانیف دوره قاجار. یک کار بزرگی هم حاتمی کرده بود و ۵۰۰ واژه‌ای که در دوره قاجار در صحبت‌های روزمره به کار می‌رفته را هم در دیالوگ‌ها و هم در اشعاری که برای تصنیف‌هایش ساخته بود استفاده کرد. من می‌توانم بگویم که تم‌های اصلی فیلم «دلشدگان» را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقیایی برای من به وجود می‌آوردند.»

در «دلشدگان» امین تارخ، اکبر عبدی، جلال مقدم، فرامرز صدیقی، سعید پورصمیمی، حمید جبلی، محمدعلی کشاورز، فتحعلی اویسی، رقیه چهره‌آزاد، جمشید هاشم‌پور و لیلی حاتمی ایفای نقش می کردند و بعدها آواز و تصنیف‌های ساخته‌ شده برای فیلم در آلبومی به نام «دلشدگان» منتشر شد.

«جهان‌پهلوان تختی» واپسین تلاش حاتمی برای ساخت اثری سینمایی از این قهرمان ملی بود که به علت بیماری حاتمی ناتمام ماند.

حاتمی که از ابتدای دهه ۷۰ شمسی مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان‌پهلوان تختی را آغاز کرده بود، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری‌هایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم «جهان پهلوان تختی» را آغاز کرد اما پس از آنکه فقط بخش‌هایی از فیلم را تصویربرداری کرده بود، مبتلا با سرطان و در بیمارستان بستری شد.

عزت الله انتظامی سالها پیش در گفت وگویی، خاطره ای غمبار از بیماری حاتمی روایت کرده و گفته بود: «سر فیلم جهان‌پهلوان تختی، علی حاتمی با من تماس گرفت و گفت که قرار است این فیلم را بسازد و نقش پدر تختی را هم برای من در نظر گرفته. چند ماه بعد هم فیلم را کلید زد ولی هنوز اوایل کار بود که درد کمر علی شروع شد. اواسط فیلم بودیم که بیماری علی شدت گرفت و او مجبور شد کار را رها کند و برای معالجه به لندن برود؛ اما زیاد طول نکشید و سریع برگشت. اصلاً کسی فکرش را نمی کرد که علی یک دفعه از پا بیفتد. برای بار دوم که کار را شروع کردیم، علی دیگر نمی‌توانست آنقدر رو پا باشد.

من هم هر روز صبح که می‌رسیدم اول می رفتم پیشانی علی را ماچ می‌کردم و می‌پرسیدم: علی‌جان آماده‌ای؟ می‌گفت: آره، اما دیگر توان نداشت. یادم می‌آید یک سکانسی را در شب می‌گرفتیم که مادر تختی باید فارغ می‌شد و چون زایمان سختی داشت و بچه به دنیا نمی‌آمد، باید می‌رفتم سقاخانه‌ی رو به‌روی خانه‌ام و نذر و نیاز و دعا می‌کردم.

سر این سکانس اتفاق بسیار عجیب و غریبی برای من افتاد که هر موقع یادش می‌افتم بغض می‌کنم و اشک امانم نمی‌دهد. در آن شب باید میله‌های سقاخانه را می‌گرفتم و این دیالوگ را می‌گفتم: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا، این بچه زودتر به دنیا بیاید.» دوربین، صدا و همه آماده شدند. من رفتم رو به‌روی سقاخانه و این دیالوگ به ناخودآگاه از دهانم بیرون آمد: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا … علی را شفا بده.» فضا را سکوتی عجیب گرفت. علی سری گرداند و کات داد. همه عوامل زدند زیر گریه. من هم دستانم را انداختم گردن علی و دو نفری های‌های گریه کردیم. آن شب دیگر نتوانستم کار را ادامه بدهم. بعد زنگ زدند و گفتند علی حالش خوب نیست و در بیمارستان مهراد بستری است.»

علی حاتمی روز پنجشنبه ۱۴ آذر سال ۱۳۷۵ بر اثر سرطان پانکراس در ۵۲ سالگی درگذشت و پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد، در حالیکه یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های فیلم «حاجی واشنگتن» بر روی سنگ مزار وی نقش بست: «آیین چراغ خاموشی نیست.»

احمد بخشی دستیار حاتمی نیز شرحی از ماجرای آگاه شدن حاتمی از بیماری خود نقل کرده است: «حاتمی از سرطان لوزالمعده در گذشت. آن اوایل که درد داشت همه فکر می‌کردند زخم معده است و جالب است بدانید دست آخر (محمدعلی) فردین سبب شد تا نوع بیماری علی شناخته شود. فردین دوست دکتری داشت که در یک مهمانی بعد از شنیدن جریان دردهای علی از فردین می‌خواهد به علی پیشنهاد کند تا آزمایشی خاص را پشت سر بگذارد.


فردین با من تماس گرفت و بعد از پرس و جو از همسر حاتمی، وقتی مطمئن شدیم او قبلاً این آزمایش را انجام نداده، صبح روز بعد همراه علی و فردین و داود رشیدی به بیمارستان دی رفتیم. او این آزمایش را به انجام رساند و عصر آن روز معلوم شد این درد او از سرطان لوزالمعده است. درد علی با یک کمر درد شروع شد. دکترها گفته بودن باید پیاده‌روی کنی. بعد از آن راه رفتن در استخر را تزویج کردن اما کمر درد او خوب نشد. کار به انرژی‌درمانی هم کشید تا اینکه بعد از چهار ماه داستان فردین پیش آمد و همه چیز روشن شد.
علی ۱۰ روز در بیمارستان خوابید و طی آن ۱۰ روز در اتاقش هر شب برنامه بود. از هنگام تشخیص بیماری تا زمانی که برای درمان تکمیلی به انگلستان رفت حدود هفت هشت ماه دیگر گذشت. علی از پرواز با هواپیما می‌ترسید و این ترس به قدری شدید بود که هنگام پرواز امید روحانی که تخصص اصلی‌اش دکترای بیهوشی است به فرودگاه آمد و علی را با آمپول بیهوش کرد تا بعد از آن ما بتوانیم علی را سوار هواپیما کنیم. هنگام فیلمبرداری «تختی» هم به شدت درد داشت و البته در آن دوران یک روز در میان هم شیمی‌درمانی می‌کرد. با تمام دردی که داشت توانست ۲۰ دقیقه از «تختی» را فیلمبرداری کند.»

پس از فوت حاتمی، بهروز افخمی پروژه «جهان پهلوان تختی» را در سال ۱۳۷۶ با بازی فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی به پایان رساند.

همچنین پس از درگذشت حاتمی، دو نسخه سینمایی از سریال «هزاردستان» به عنوان «کمیته مجازات» در ۱۳۷۷ و «تهران روزگار نو» در سال ۱۳۷۸ با تدوین واروژ کریم‌مسیحی و تهیه کنندگی محمدمهدی داد به اکران درآمد.

علی حاتمی آرزوهای بزرگی در عرصه فیلمسازی در سر می پروراند اما افسوس که عمر یاری نکرد.

من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) استوی پیشتر در مصاحبه ای گفته بود: من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) است. من از روزی که فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» اثر مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را داشته و دارم و از خداوند می‌خواهم که قبل از مرگم این توفیق نصیبم شود.

حاتمی بی الگو بودن را از ویژگی های فیلم های خود می دانست و در مصاحبه تلویزیونی گفته بود: کار من خوب یا بد، شبیه هیچ کار دیگری نیست و تکلیف منتقد با این کار روشن نیست و میزانی ندارد که آن بسنجد.

حاتمی همچنین در مورد اینکه چرا بیشتر آثار ساخته وی مربوط به دوره ای خاص تاریخی است، تصریح کرده بود: تعلق خاطر من به گذشته باعث شده که بیشتر درباره مسایل گذشته فیلم بسازم. من بیشتر به مسایلی می‌پردازم که شناختی از آن داشته باشم.

البته حاتمی و آثار وی از انتقادهای جدی نیز دور نمانده بود. یکی از انتقادها این بود که حاتمی در ساخت آثار تاریخی، دست به تحریف واقعیت می زده و به واقعیات توجهی نداشته است.

حاتمی سال ها پیش در گفت وگو با منوچهر نوذری در پاسخ به این منتقدان، این انتقادات را ناشی از ناآگاهی آنان به امور علمی و تحقیقی مرتبط با هنر نمایش دانسته بود.

وی همچنین گفته بود: آن چیزی که در فیلم هایم مطرح می شود نه تاریخ است و نه رویا. چیزهای هستند که اگر در تاریخ رخ می نمود تاریخ را زیباتر می کرد.

حاتمی همچنین در پاسخ به این انتقاد که حاتمی فقط اشیا را در فیلم های خود نمایش می دهد، گفته بود: نوع کارهای سینمایی من وابسته به اشیا و اشخاص است و آنها را به شکلی که موضوع کار طلب می کنم ارائه می دهم.

حاتمی کارهای سینمایی خود را نیز مبتنی بر تحقیقات دانسته و گفته بود: تحقیقاتی که در کار هنری می شود کمتر از تحقیقاتی که محققان ادبی و علمی انجام می دهند، نیست.

به هر روی علی حاتمی هنرمند و سینماگری بود که دغدغه مردم ایران را داشت و این را می توان در پاسخ به مرحوم منوچهر نوذری که از او پرسید چه کاری در دست تولید پس از «دلشدگان» دارد، یافت:‌ «فکر می کنم کاری که لازم است توسط من انجام شود، موضوع – بیان – تاریخ معاصر ایران است با خاطره های که رجال قدیمی نوشته اند یا مطالبی که مورد توجه مردم دنیا است. اگر ما تصویر خیلی صریح و روشنی از مردم ایران ارائه نکنیم آنها – از مردم ایران – ارائه خواهند کرد.»

مرحوم مشایخی سالها پیش در تحسین حاتمی به او لقب «سعدی سینما» را داد و مرحوم انتظامی نیز در باره حاتمی گفته بود: بدبختانه هیچ هنرمندی در سال‌های بعد از حاتمی، نتوانست جانشین او شود. هیچ نویسنده و کارگردانی نتوانست نظم و نثری که او در فیلم‌هایش داشت را تکرار کند.

در کارنامه حرفه ای علی حاتمی هیچ جایزه ملی و بین المللی مشاهده نمی‌شود، اما نام وی با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و جایگاه بلند او فتح شدنی نیست.

رسانه سینمای خانگی- گرامیداشت علی حاتمی در روز سینما

مستند «آن معلم بی استاد» روایتی درباره زنده‌یاد علی حاتمی کارگردان شناخته شده سینما از زبان هنرمندان مطرح کشور، سه‌شنبه ۲۱ شهریور ساعت ۲۲ هم‌زمان با روز ملی سینما از شبکه مستند پخش می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌ عمومی شبکه مستند سیما، مستند «آن معلم بی استاد» به تهیه کنندگی سید وحید حسینی و روایتگری عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، داود رشیدی و محمدعلی کشاورز (بازیگران سرشناس فیلم‌های حاتمی) و منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، حسین علیزاده، احمد بخشی (کارگردان و دستیارِ علی حاتمی)، عبدالله اسکندری، ارسلان کامکار، حجت شکیبا نقاش و محمود بصیری، به زنده‌یاد علی حاتمی فیلمنامه‌نویس و کارگردان فقید سینما و تلویزیون ایران می‌پردازد.

این مستند به یاد علی حاتمی ساخته شده و نام فیلم از عنوان مقاله‌ای از بهرام بیضایی در وصف حاتمی گرفته شده است.

«آن معلم بی استاد» توسط سید وحید حسینی و محدثه گلچین عارفی کارگردانی شده است و از دیگر عوامل آن می‌توان به تدوینگر: ایمان نیک‌بین، تصویربردار: سید وحید حسینی، پژوهشگر و نویسنده : سید وحید حسینی، محدثه گلچین عارفی، صدابردار: ایمان نیک‌بین، طراحی صدا: محدثه گلچین عارفی و مدیر تولید: مینا مدرسی اشاره کرد.

علی حاتمی کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده شناخته شده سینما و تلویزیون ایران، آثار ماندگاری از جمله «دل‌شدگان»، «مادر»، «کمال‌الملک»، «هزاردستان» و … را خلق کرده است؛ این کارگردان ۱۵ آذر ۱۳۷۵ در اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت.

شبکه مستند امشب ۲۱ شهریور در روز ملی سینما «آن معلم بی استاد» را روانه آنتن می‌کند. این مستند چهارشنبه ۲۲ شهریور ساعت ۹ مجدد از شبکه مستند پخش می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- داود رشیدی؛ کسی که به جای سیاست، هنر را برگزید

اوایل دهه ۴۰ گفتند پسر یکی از دیپلمات‌های کشور از فرنگ بازگشته است. «داود» نامی بود برای پسر عبدالامیر رشیدی حائری و نوه حاج شیخ محمد ابن‌الشیخ حائری مازندرانی از روحانیون سرشناس آن زمان.این جوانک در فرانسه علوم سیاسی و تئاتر خوانده بود ولی در خودش هیچ شوقی به کار سیاسی نمی‌دید و افسون هنر تئاتر چشمش را بدجوری گرفته بود. به کشور بازگشت تا کار تئاتر را ادامه بدهد و شاید خودش هم پیش‌بینی نمی‌کرد که به یکی از بزرگان تکرارنشدنی ایران تبدیل شود. داود رشیدی چنین سرگذشتی برای خویش رقم زد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، به جای هر سخنی خوش‌تر آن است که بخشی از خاطرات او را مرور کنیم. این خاطره‌ها در کتاب داود رشیدی از مجموعه ماندگاران صحنه منتشر شده است. این کتاب در بردارنده گفتگوی بلند منصور خلج با داود رشیدی است که از سوی انتشارات نمایش منتشر شده و در سایت شهر کتاب نیز فروش آنلاین دارد.

رشیدی که اوایل دهه ۴۰ بعد از تحصیل در فرانسه به ایران بازگشته است، خاطرات خود را از آن مقطع چنین یادآوری کرده: «نیمه دوم سال ۱۳۴۱ به ایران برگشتم. جالب اینجاست که ما آن موقع کسی را نداشتیم که برود خارج از ایران تحصیل کند و بگوید می‌خواهم آن‌جا بمانم. همه می‌خواستند برگردند در حالیکه الان همه دنبال این هستند که آن جا کار کنند و دیگر برنگردند! خلاصه سال ۱۳۴۱ به ایران آمدم؛ برای هر دو رشته‌ای که در آنها تحصیل کرده بودم (علوم سیاسی و تئاتر)، کار وجود داشت. در نامه‌هایی که برای خانواده می‌نوشتم، گوشزد می‌کردم که اگر به ایران بیایم، به وزارت خارجه نمی‌روم و از کار سیاسی خوشم نمی‌آید. دوست دارم دنبال هنر بروم که به نظرم راست و درست است. به هر حال در خودم استعداد سیاسی نمی‌دیدم. برای همین هم به وزارت فرهنگ و هنر رفتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.

البته پیش از اینکه از اروپا به ایران برگردم، آهسته آهسته ولی خیلی محکم، جریان تئاتر نوین ایران شروع شده بود و سرآغاز و ابتدایش هم اداره هنرهای دراماتیک بود. دکتر مهدی فروغ در آنجا مدیریت مطلوبی داشت و بایدها و نبایدهای درستی هم گذاشته بود تا گروه‌های جوانی که در آن جا کار می‌کردند و ایده‌آل‌هایی هم داشتند، گمراه نشوند و به راه‌هایی که از نظر ایشان نباید می‌رفتند، کشیده نشوند. یعنی اگر کسی از اعضای آن گروه می‌خواست برود و در یک فیلم‌فارسی بازی کند، دکتر فروغ این اجازه را به او نمی‌داد و اگر می‌رفت، اخراج می‌شد و اینها پیش از اینکه من از اروپا بیایم، در اداره هنرهای دراماتیک شروع شده بود. شما همه آنهایی را که در آن اداره بودند، بدون شک می‌شناسید؛ عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، بهرام بیضایی، حمید سمندریان، جعفر والی، رکن‌الدین خسروی، فخری خوروش، مهین شهابی، فرزانه تاییدی، محمد علی کشاورز، عباس جوانمرد، جمشید مشایخی و دیگران.

سردیس داود رشیدی

به هر حال از خارج که آمدم، شناخت چندانی از فضای تئاتر ایران نداشتم و آرزویم این بود که خودم یک تئاتر داشته باشم، گروه داشته باشم و شروع به کار کنم. درواقع خیلی ایده‌آلیست بودم. پس از بررسی‌هایی که کردم، دیدم بهترین جایی که می‌توانم بروم، همین اداره هنرهای دراماتیک است.

اولین تجربه بازیگری‌ام در ایران، نمایشنامه «آوازخوان طاس» اثر اوژن یونسکو به کارگردانی فرخ غفاری بود. خانم پری صابری، مینو صابری و دو سه نفر دیگر در آن بازی می‌کردند. این نمایش به زبان فرانسه اجرا شد و در سالن انجمن ایران و فرانسه به صحنه رفت.»

گفته شده که نمایش «در انتظار گودو» یکی از اثار اوانگارد آن زمان بوده است. هنوز در ایران شناخت چندانی از ساموئل بکت، نویسنده این نمایشنامه نداشتند اما آشنایی رشیدی به تئاتر اروپا سبب شد تا اولین اجرای این نمایشنامه را در ایران روی صحنه بیاورد. اجرایی که مورد توجه اهل هنر قرار گرفت و هنوز هم به عنوان یکی از نمایش‌های نوگرا شناخته می‌شود.

رشیدی در همین کتاب درباره «در انتظار گودو» گفته است:«سال ۱۳۴۷ نمایش «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت را به صحنه بردم. آن زمان بکت را در ایران نمی‌شناختند. «در انتظار گودو» را در انجمن ایران و آمریکا اجرا کردیم. همه فکر می‌کردند تئاتر پوچی (ابزورد) یک تئاتر خسته‌کننده است در حالیکه ما پوچی را به عنوان یک کمدی لحظه‌ای نشان می‌دادیم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. مرحوم جلال آل احمد یک مقاله برای آن نوشت. رضا براهنی هم یک مقاله نوشت. روزنامه «آرش» آقای سیروس طاهباز یک شماره مخصوص برای آن منتشر کرد. آقای شاملو هم یک شب مرا دعوت کرد در شب‌های شعر «خوشه» نمایش را در حیاط مجله اجرا کردیم. خاطرم هست تماشاچی‌ها دور تا دور ما کیپ تا کیپ نشسته بودند. آن تجربه یکی از تجربه‌های خیلی خوب من است، برای اینکه فکر می‌کردم تماشاچی می‌تواند مرا هل بدهد و به بازیگران دست بزند. درواقع نوعی صمیمیت و مشارکت را در هفت هشت دقیقه اول نمایش حس کردم: مبارزه‌ای بین ما به عنوان بازیگران و آن همه مردم به عنوان تماشاچی در جریان است و هر کدام که پیروز می‌شوند، می‌زنند زیر خنده و بلند بلند با هم حرف می‌زنند. چون صحنه تئاتر کلاسیک نبود که قانون داشته باشد و صحنه رو به روی تماشاچی باشد و آنها هم روی صندلی‌هایشان.»

نمایش که به نیمه رسید، داود رشیدی دریافت که موفق شده است؛ او با آن نمایش روح تماشاگران را تسخیر کرده بود. موفقیت او بیش از ۵۰ سال ادامه پیدا کرد و او را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان کشور ماندگار ساخت.

داود رشیدی زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران و کارگردان تئاتر و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود.

از جمله نمایش‌هایی که اجرا کرده می‌توان به «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو»، «آقای اشمیت کیه؟ » و … اشاره کرد.

او در دوران پیش از انقلاب جزو هنرمندان آوانگارد تئاتر بود که با اجرای نمایشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت، زمینه ساز آشنایی جامعه تئاتر ایران با تئاتر ابزورد شد. از جمله فیلم‌های سینمایی که در آنها بازی کرد می‌توان به آثاری چون «کندو»، «فرار از تله»، «کمال الملک»،«ملاقات با طوطی»،«خانه عنکبوت»، «گل‌های داودی»، «شیلات» و … نام برد.

او در مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی مانند «گرگ‌ها»، «هزار دستان»، «ولایت عشق»، «مختارنامه»، «آوای فاخته»، «گل پامچال»، «عطر گل یاس»،«کلاه پهلوی» و … نیز بازی کرده است.

داود رشیدی ۵ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ درگذشت.

خروج از نسخه موبایل