رسانه سینمای خانگی- فیلمسازی دفاع مقدس، بازی با رنگ و لعاب نیست

تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور متذکر شدند: آدم هایی که بلد نیستند حتی یک قصه ساده را تعریف کنند نباید تولید فیلم هایی با محوریت شهدا و دفاع مقدس را در دست بگیرند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور در پی دیدار اخیر مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدا و گلایه ایشان نسبت به کم کاری در خصوص شهدا و تأکیدشان مبنی بر اینکه خاطره‌های شهدا باید باز زبان هنر زنده نگه داشته شود متذکر شدند: آدم هایی که بلد نیستند حتی یک قصه ساده را تعریف کنند نباید تولید فیلم هایی با محوریت شهدا و دفاع مقدس را در دست بگیرند؛ مدیران سینمایی و فرهنگی تنها شعار حمایت از سینمای دفاع مقدس را می دهند و به عمد ما را از این عرصه کنار گذاشته اند و بنده با ضرس قاطع عرض می کنم که این اتفاق صد در صد عمدی است و دست هایی در کار است تا سینمای دفاع مقدس به نابودی کشیده شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح یکشنبه چهارم تیرماه در دیدار صدها نفراز پدران، ‌ مادران و همسران شهدا، شهیدان را قهرمانان برتر تاریخ کشور خواندند و با تبیین جایگاه عالی خانواده شهدا از زاویه‌های مختلف «قرآنی»، «جهادی»، «انسانی» و «اجتماعی»، اهالی هنر و رسانه را به تلاش هرچه بیشتر در زنده‌ نگه‌داشتن هنرمندانه یاد شهدا و الگوسازی برای نسل جوان فراخواندند.

ایشان در بخشی از این دیدار فرمودند: «من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانه‌اند، اهل نگارشند، قلم به دستند، شاعرند، نقاشند، هنرمندند. این خاطره‌ها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. البته کارهای خوبی در این سالهای آخر اتفاق افتاده است، انجام گرفته است، خوب است این کتابها و بعضی از فیلمها، بعضی از کارهای هنری که انجام گرفته با ارزش است باید سپاسگزاری کنیم اما نسبت به آنچه که باید اتفاق بیفتد کم است ما تعداد شهدایمان زیادند هر کدام از اینها یک دنیایی هستند، هر کدام از اینها موضوع یک کار هنری با ارزشند، یا موضوع کار چند کار هنری؛ می شود فیلم ساخت، میشود کتاب نوشت، میشود نقاشی کرد درباره‌ی اینها، اینها را معرفی کرد به نسل جوان. این وظیفه‌ی ماست. شما همسران شهید، پدر شهید، مادر شهید، اگر مراجعه کردند و خواستند که شما مصاحبه کنید امتناع نکنید.»

با توجه به اینکه معظم له طی سال های اخیر به کرات در خصوص اهمیت تولید آثار فرهنگی و هنری به ویژه فیلم های ارزشی تأکید کرده اند اما شاهد هستیم که مدیران فرهنگی و هنری و سینمایی همچنان فرهنگ و هنر و بالاخص سینما را در کجراهه هدایت می کنند! همچنان سینمای کشور در اختیار آثار فوق العاده نازل و بی ارزش به اسم سینمای کمدی است و یا از سوی دیگر فیلم های سیاه و تلخ به اسم سینمای اجتماعی تولید می شوند.

بسیاری از سینماگران متعهد و دغدغه مند و ارزشی سال ها است جایی برای کار و فعالیت در سینما ندارند و به ناچار خانه نشین شده اند اما از سوی دیگر برخی روشنفکرمآبان در حال جولان دادن در این سینمای نگون بخت هستند! در همین راستا با ۱۰ تن از سینماگران و کارشناسان فرهنگی برجسته کشور آقایان: جواد اردکانی، محمدرضا اسلاملو، علیرضا اسحاقی، مهدی فقیه، عبدالرحمن شلیلیان، محسن علی اکبری، محرم زینال زاده، ولی منصوریان، رضا ایرانمنش و سیدجلال دهقانی اشکذری گفتگو داشتیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی سینماپرس در ذیل نقل شده است.

جواد اردکانی کارگردان سینما در پی دیدار اخیر مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدا و گلایه ایشان نسبت به کم کاری در خصوص شهدا و تأکیدشان مبنی بر اینکه خاطره‌های شهدا باید باز زبان هنر زنده نگه داشته شود گفت: با کلی گویی و حرف های تکراری هیچ اتفاق مثبتی در خصوص تولید بیشتر آثار هنری در خصوص شهدا صورت نمی گیرد؛ ما امروزه نیازمند یک راهکار و چاره اساسی برای رفع این بحران و نقصان هستیم و باید همگان اهتمام جدی داشته باشند تا به یک چاره مشترک برسیم. همیشه یک کلیاتی در حد شعار تکرار می شود و هیچ حرف تازه و راه جدید و پیشنهاد گره گشایی بیان نمی شود در حالی که وقتی یک بیماری قدیمی و مزمن می شود به درمان دقیق تر و با دقت بیشتری نیاز دارد.

علیرضا اسحاقی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون نیز در این باره اظهار داشت: نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که ما نباید با ساخت آثار ضعیف و نازل شهدا را یک بار دیگر به دست خودمان شهید کنیم. آدم هایی که بلد نیستند حتی یک قصه ساده را تعریف کنند نباید تولید فیلم هایی با محوریت شهدا و دفاع مقدس را در دست بگیرند. این اتفاق قطعاً سبب بی ارزش شدن و واژگونی این آثار می شود. مدیران و سیاست گذاران سینما باید تدبیری جدی در این زمینه داشته باشند و تنها از افراد باتجربه و کاربلد برای تولید این آثار بهره بگیرند.

محمدرضا اسلاملو کارگردان سینما گفت: کسانی که بر مسند مدیریت نشسته اند به باطن عرفانی و نورانی دوران دفاع مقدس باور ندارند و به همین علت است که در زمینه تولید آثار مبتنی بر ارزش های دفاع مقدس و زندگی شهدا کم کاری جدی وجود دارد. کسانی که با باطن دفاع مقدس آشنایی ندارند آن را درک نمی کنند و به ظاهرسازی بسنده می کنند. ما نباید به اسم دفاع مقدس آثاری را در سینما تولید کنیم که باطن و عمق ندارند و به ابعاد معنوی و عرفانی و روحانی آن اشاره نمی کنند.

مهدی فقیه بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در گفتگو با سینماپرس خاطرنشان کرد: تولید فیلم با محوریت دفاع مقدس و خاطرات شهدا از نان شب خوردن هم واجب تر است؛ این بالاتر از نیاز است و یک ضرورت برای جامعه محسوب می شود اما افسوس که اصلاً کسی به فکر نیست! از وزارت ارشاد گرفته تا تهیه کنندگان همه دنبال کارهای کمدی و خنده دار هستند! آن ها بهانه شان این است که مردم حال شان خوب نیست و با دیدن این کارها شادمان می شوند در صورتی که آن ها اصلاً به فکر مردم نیستند و تنها به پول و منافع مادی خود می اندیشند.

عبدالرحمن شلیلیان کارگردان سینما و تلویزیون در پی دیدار اخیر مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدا و گلایه ایشان نسبت به کم کاری در خصوص شهدا و تأکیدشان مبنی بر اینکه خاطره‌های شهدا باید باز زبان هنر زنده نگه داشته شود گفت: فضای فرهنگی کشور ما سال ها تحت اشغال لیبرال مسلکان بوده و آن ها با هر نوع اندیشه ارزشی مقابله کردند و میانه ای با ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شهدا نداشتند از این رو نیاز است که ما این نقیصه را جبران کنیم و بخش اعظم تولیدات سینمایی و تلویزیونی را به فیلم ها و سریال های دفاع مقدسی اختصاص دهیم. تولید فیلم های دفاع مقدسی بسیار پر هزینه است و باید نهادهای ذی ربط پشتیبان فیلمسازان برای تولید این قبیل آثار باشند و برای آن ها تأمین منابع کنند و قطعاً تا این اتفاق رخ ندهد نمی توانیم شاهد تحول مثبت و اساسی برای تولید فیلم های ارزشی باشیم.

محسن علی اکبری تهیه کننده سینما و تلویزیون در این راستا خاطرنشان کرد: متأسفانه مدیران فرهنگی در دولت های مختلف بیانات رهبری را نشنیده گرفتند و آنطور که باید و شاهد به فرمایشات مهم معظم له توجه نکردند و نکات ظریفی که ایشان اشاره می کردند برایشان ملاک کار نبوده است. حقیقتاً بنده نمی دانم علت این سهل انگاری ها از سوی مدیران فرهنگی چیست؟ آیا دشمن در پشت پرده این مباحث را مدیریت می کند؟ یا مدیران از روی جهل این کار را انجام می دهند و درک درستی از اوضاع ندارند؟

محرم زینال زاده کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون به سینماپرس گفت: بنده سال های متمادی برای سینمای دفاع مقدس در مقام بازیگر و کارگردان تلاش کردم اما هیچ گاه تلاش هایم مورد توجه قرار نگرفت با این حال همچنان پای کار سینمای دفاع مقدس هستم و طرح و فیلمنامه آماده کار هم دارم اما کسی از بنده و امثال بنده حمایت نمی کند! بدیهی است که حضور پیشکسوتان می تواند باعث رشد و ترقی سینمای دفاع مقدس شود اما همچنان برای من روشن نشده که چرا و به چه دلیلی رسماً پیشکسوتان نادیده گرفته می شوند.

ولی منصوریان روزنامه نگار فرهنگی تأکید کرد: به‌نظرم برخورد مدیریت فرهنگی کشور با بیانات رهبری سطحی است لذا نتیجه آن می‌شود که روایت سینما از شهدا برای بیلان‌کاری از آب درمی‌آید و فیلم‌ های دم دستی، بدون مخاطب و گیشه و تنها برای ارائه گزارش در دستور کار قرار می‌گیرد. ما در تاریخ ۴۳ سال انقلاب درباره شهدا و در موضوع دفاع مقدس آثار موفق و جریان‌سازی را شاهد هستیم اما مدیریت فرهنگی سینما تمام تلاش خودش را انجام داده تا این آثار تکثیر نشوند و این تلاش با سنگ‌اندازی‌ها متعدد در مسیر تولید و نمایش صورت گرفته است.

رضا ایرانمنش بازیگر سینما و تلویزیون به سینماپرس گفت: مدیران سینمایی و فرهنگی تنها شعار حمایت از سینمای دفاع مقدس را می دهند و به عمد ما را از این عرصه کنار گذاشته اند و بنده با ضرس قاطع عرض می کنم که این اتفاق صد در صد عمدی است و دست هایی در کار است تا سینمای دفاع مقدس به نابودی کشیده شود. یکی از مهمترین معضلات و مسائل سینمای ایران رانت و تبعیض قائل شدن میان اهالی هنر است. تا زمانی که این ۲ اتفاق در سینما وجود داشته باشند ما از هر ناحیه ای جز صدمه و لطمه چیز دیگری نخواهیم دید. سینمای دفاع مقدس در دهه ۶۰ و ۷۰ به اوج خود رسیده بود اما عده ای خواستند مانع از رونق بیشتر این سینما شوند و از همان دوران تلاش خود را به کار بستند تا این سینما روز به روز کوچک و کوچک تر شود. در آن روزگار فیلم های دفاع مقدس در کنار فیلم های سایر ژانرها تولید و اکران می شد و هر فیلمسازی بنا به دغدغه خود کار خودش را می کرد اما برخی افراد به عمد موجبات کوچک سازی این سینما را فراهم آوردند.

سیدجلال دهقانی اشکذری کارگردان سینما در پی دیدار اخیر مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدا و گلایه ایشان نسبت به کم کاری در خصوص شهدا و تأکیدشان مبنی بر اینکه خاطره‌های شهدا باید باز زبان هنر زنده نگه داشته شود گفت: برخی فیلم های دفاع مقدس فقط رنگ و لعاب دارند اما عمق خوبی ندارند چرا که فیلمسازان شان فضای جبهه و جنگ را درک نکرده اند و تا وقتی فیلمساز فضا را درک نکرده باشد قطعاً نمی تواند اثری تولید کند که به مذاق مخاطبان خوش بیاید.

رسانه سینمای خانگی- شهاب حسینی: در حال حاضر هیچ کمدی عمیقی روی پرده نیست

شهاب حسینی معتقد است که انسانِ امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی دچار غرور و تکبر شده و در توهم زندگی جاودانه است و به همین دلیل تلنگرِ مرگ نیاز انسان مدرن است.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» به کارگردانی شهاب حسینی به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» نوشته امانوئل اشمیت است به شکلی کاملاً وفادار به نمایشنامه ساخته شده و توانسته نظر این نمایشنامه‌نویس مطرح را به خود جلب کند.

«مقیمان ناکجا» دومین تجربه سینمایی شهاب حسینی پس از «ساکن طبقه وسط» به عنوان کارگردان به حساب می‌آید که پریناز ایزدیار، شهاب حسینی، آرمان درویش و احمد ساعتچیان در آن ایفای نقش می‌کنند.

به بهانه اکران این فیلم سینمایی ایلنا با شهاب حسینی گفتگویی داشت که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها به فیلمنامه اصلا امکانپذیر نیست. «مهمانسرای دو دنیا» نیز اثری است که شاید کمتر فیلمسازی به سراغ آن برود. آیا این نگرانی را نداشتید که وفاداری شما به منبع اقتباس، «مقیمان ناکجا» را در ساختار به تله‌تئاتر نزدیک کند؟

با این نکته که اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها اصلاً امکانپذیر نیست مخالف هستم و اینگونه مطرح کردن پرسش حکم یک قاعده را به خود می‌گیرد که ممکن است مخاطب را دچار اشتباه کند. به نظر من از تمام آثار نمایشی اقتباس برای فیلمنامه امکانپذیر است و حاصل کار به نگاه فیلمنامه‌نویس یا کارگردان مربوط می‌شود. هر اثر نمایشی حاوی محتوا و پیامی است که ممکن است هر کس در قالب مدنظر خودش بخواهد از آن بهره‌برداری و استفاده کند.

درباره تله‌تئاتر باید بگویم که نوع ساختار و پردازش آن با یک اثر سینمایی کاملاً متفاوت است. تله‌تئاتر در یک استودیو و معمولاً با سه دوربین به صورت همزمان و همچنین سوئیچ همزمان سر صحنه ساخته می‌شود و به نوعی ما شاهد تصویربرداری از اجرای یک تئاتر هستیم. البته من عنوان تله‌تئاتر را برای آن مناسب نمی‌دانم و عنوان تله‌پلی (Teleplay) مصطلح‌تر است و اگر بخواهیم معادل فارسی برای آن در نظر بگیریم من واژه سینمایش را که تلفیقی از سینما و نمایش است، ترجیح می‌دهم.

درباره نزدیک شدن به این ساختار نگرانی نداشتم، اگر این اثر روی صحنه تئاتر هم برود بعید می‌دانم که زمانی کوتاه‌تر از «مقیمان ناکجا» به خودش اختصاص دهد. به هر شکل امانوئل اشمیت نویسنده اثر در عرصه نمایشنامه‌نویسی استاد بزرگی است و قطعاً درباره زمان اثر این دقت نظر را داشته و آن را مناسب می‌دانسته و به همین دلیل من که قصد اقتباس از آن را داشتم، می‌بایست سعی می‌کردم به منویات اصلی نویسنده در نگارش اثر وفادار بمانم.

علاوه بر فیلمنامه که در آن دیالوگ‌ها به اندازه نمایشنامه زیاد هستند در کارگردانی نیز به تئاتری بودن اثر وفادار بودید، مثلا دوربین نیز حرکت چندانی ندارد. آیا این ساختار نمایشی را هم از منبع اقتباس جدانشدنی می‌دانستید و در جهت دستیابی به محتوای مدنظر برای وفاداری به منبع اقتباس در نظر گرفتید؟

تمام تلاش من این بود که بدون هیچ دخالت تکنیکالی از طرف خودم این اثر را در حد توانی که برایم موجود بوده به زبان سینما ترجمه کنم و در این راستا اساساً در عین سادگی و روانی سعی داشتم فقط انتقال‌دهنده محتوا و مفهوم اثر باشم.

مواجه شدن مستقیم انسان با مرگ اضطراب‌آور است. در فضای «مقیمان ناکجا» چقدر به القای حس اضطراب هستی به مخاطب توجه داشتید و آیا آن را بخشی از محتوای فیلمتان (برای مخاطبی که به مفهوم اثر توجه دارد) می‌دانید یا خیر؟

همه آن چیزی را که قرار است به تماشاگر منتقل شود که شاید حس اضطراب، اندیشه یا تعقل است به طور بالفطره در خود متن وجود داشته و من تلاش اضافه‌ای نداشتم که بخواهم حسی خاص را به مخاطب تأکید یا تلقین کنم. از جهتی وقتی از نویسنده بزرگی مثل امانوئل اشمیت وام گرفتم، بار امانتم بسیار سنگین بود و سعی داشتم در حفظ این امانت فقط یک راوی ساده باشم.

شخصا «مقیمان ناکجا» را اثری می‌دانم که مخاطب را به تلنگری درباره مرگ و زندگی گذشته می‌اندازد. چقدر انسان امروزی را در دنیای مدرن، نیازمند این تلنگر می‌دانید؟

بسیار زیاد؛ انسان امروز در هر جای دنیا که نگاه می‌کنید به واسطه غرور و تکبری که با تکنولوژی و پیشرفت علم به او دست داده این رویا را در ذهن خود می‌پروراند که می‌تواند به عمر هزار ساله برسد یا بعضی‌ها در زندگی به شکلی رفتار می‌کنند که گویا از خداوند عمری هزار ساله گرفته‌اند و با این حقیقت مواجه نیستند که هر روزِ زندگی نعمتی است که ممکن است هر لحظه این نعمت از انسان گرفته شود. به همین دلیل اگر در گذشته انسان پذیرفته بود که نهایتاً یک قرن قرار است در این جهان زندگی کند و تمام آرزوها و آمالش را بر همان اساس پایه‌گذاری می‌کرد، امروزه چون توهمی بر عمر جاودانه و هزار ساله دارد به تناسب همین توهم برخی افراد از روی انسان‌های دیگر رد می‌شوند و حقوق یکدیگر را پایمال می‌کنند تا بقای خود را تثبیت ببخشند اما زهی خیال باطل.

امیدوار بودم در «مقیمان ناکجا» همان تلنگری که من خودم از خواندن نمایشنامه اشمیت خوردم را بتوانم به بقیه سلول‌های خواب‌رفته اجتماع که خودم هم بخشی از آن هستم، منتقل کنم.

پرداخت اشمیت به موقعیتی که کاراکترها در آن قرار گرفته‌اند تا حدی انتزاعی است اما این موقعیت می‌تواند در فرهنگ ما معنایی عرفانی داشته باشد. آیا در «مقیمان ناکجا» به بعد عرفانی موقعیت نیز توجه داشتید؟

وقتی که می‌خواهیم از وادی عرفان صحبت کنیم، باید بدانیم منتهای عرفان رسیدن به مفهوم مطلق عشق است. وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر نمی‌توانیم حد و مرز یا نژاد، قومیت یا جغرافیایی برای آن در نظر بگیریم.

عشق یک مفهوم کلی است که امانوئل اشمیت هم با خلق این اثر در تلاش بوده که آن اصالت را به عشق بدهد و زندگی را به عنوان فرصتی مطرح کند که انسان قرار است در آن کاری انجام دهد تا بتواند به نوعی سهم بودن خودش را ادا کند؛ ولو اینکه در اغما باشد.

در بعد اجتماعی اثر، اجتماعی که کاراکترهای «مقیمان ناکجا» از آن می‌آیند با اجتماعی که اشمیت قصه‌اش را در آن روایت می‌کند چه قرابت‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟

وقتی درباره انسان صحبت می‌کنیم قرابت‌ها بیشتر و تفاوت‌ها کمتر به نظر می‌آیند و به همین دلیل امانوئل اشمیت سعی کرده به نمایندگی از کلیت اجتماع شخصیت‌هایی را در نمایشنامه داشته باشد؛ مثلاً آدم‌هایی که ثروتمند هستند یا افرادی که از دنیا بی‌بهره هستند یا افرادی که به نحوی بین زمین و آسمان زندگی می‌کنند. به طور کل اشمیت تفکر همه این افراد را در تعامل و تقابل با همدیگر قرار داده و در نهایت سعی کرده به نتیجه اصلی که همان عشق است، برسد و وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر تفاوتی باقی نمی‌ماند.

آیا از شرایط اکران و بازخوردها تا این لحظه رضایت دارید؟

واقعاً خدا را شکر می‌کنم که برای این فیلم شرایط اکران فراهم شد. به هر حال این فیلم با پروانه ساخت ویدئویی مجوز ساخت گرفت و همانطور که می‌دانید فیلم‌های ویدئویی سرنوشت و تقدیر مشخصی ندارند و همینقدر که این فیلم از طریق اکران در سینماها با لطف، همکاری و حمایت عزیزان در وزارت ارشاد و سینمای هنر و تجربه نمایش داده شده و توانستیم آن را در بستر جامعه ولو در یک ظرفیت محدود ارائه دهیم شاکر و سپاسگذار هستم.

فاصله سینمای غیرکمدی با سینمای کمدی در گیشه این روزها بیشتر از همیشه است. به نظر شما چرا امروز فیلم‌های غیرکمدی کمتر از همیشه مورد توجه جامعه است و آیا وضعیت شکل گرفته را خطری برای سینمای اجتماعی (یا به طور کل سینمای غیرکمدی) نمی‌دانید؟

تماشاگر به هر حال وقتی از عمر شریفش می‌گذارد و با وجود صرف هزینه‌های مالی و روانی مثل ترافیک شهری یا حتی پیدا کردن جای پارک، انتخاب می‌کند که به سینما برود و فیلم ببیند به این امید در سالن سینما می‌نشیند که از آن سالن در ازای آن دو ساعتی که خرج کرده، با دست پر بیرون بیاید. این حق طبیعی فردی است که چنین هزینه‌ای می‌کند و باید فیلم بتواند نیازی که او را به سالن سینما کشانده برطرف کند. تماشاگر وقتی وارد سینما می‌شود و فیلم کمدی می‌بیند، مشخص است که می‌خواهد ساعتی را به خنده بگذراند، اگر این اتفاق رخ دهد او دستِ پر و راضی از سالن سینما بیرون می‌آید و در غیر این صورت با حسی شبیه حس بازندگی سالن سینما را ترک می‌کند.

متأسفانه می‌توان گفت که ما به هیچ عنوان کمدی‌های عمیق یا تأمل برانگیز هم در حال حاضر نداریم ولی درباره سینمای غیرکمدی به نظرم این اتفاق برای مخاطب بارها رخ می‌دهد که به سالن سینما می‌رود و دست خالی سینما را ترک می‌کند. مخاطب شاهد انواع خوش رقصی‌ها و بزک کردن‌های ما روی پرده سینما هست درحالیکه هیچ کدام از اینها جانش را سیراب نمی‌کند. وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد، مطمئناً مخاطب هنگام خروج از سالن سینما با خودش قرار می‌گذارد که دیگر فیلم مزخرفی که در انتقال پیامش ابتر و ناتوان مانده را انتخاب نکند و حداقل اگر می‌خواهد این هزینه را بر خودش و زندگی‌اش تحمیل کند سینمای کمدی را انتخاب کند و دقایقی بخندد. ماجرای سینمای ما این است که دوستان غیرکمدی‌ساز هنوز درباره اینکه چطور باید روی جامعه تأثیر بگذارند و اساساً اصل دغدغه‌شان چه بوده به سر منزل مشخصی نرسیده‌اند و به خاطر همین هم غیر آماده وارد عرصه فیلمسازی می‌شوند و در نهایت فیلمشان هم به قول مولانا شیر بی یال و دم و اِشکَم از آب در می‌آید.

رسانه سینمای خانگی- درخواست صد فیلم ایرانی برای حضور در جشنواره حقیقت

بیش از ۷۰۰ مستند خارجی و ۱۰۰ مستند ایرانی خواستار حضور در هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» شدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از گذشت ۲۰ روز از انتشار فراخوان هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند، سینما حقیقت بیش از ۱۰۰ فیلم مستند ایرانی متقاضی حضور در این دوره هستند.

از میان این آثار طبق روال گذشته عمده آثار رسیده به این دوره از جشنواره را مستندهای با مضمون اجتماعی تشکیل می دهند.

از سوی دیگر در بخش آثار بین الملل تا امروز بیش از ۷۰۰ فیلم مستند به دبیرخانه سینما حقیقت رسیده است که از این میان ۴۹۲ اثر در بخش کوتاه، ۳۸ فیلم در بخش نیمه بلند و ۱۷۹ مستند در بخش بین الملل در این فراخوان حضور دارد.

ماه گذشته محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در حکمی مهدی مسعودشاهی، محمد داوودی، قادر آشنا، سیدسلیم غفوری، سیدعلیرضا حسینی و محمد حمیدی مقدم را به عنوان اعضای شورای سیاست‌گذاری هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» منصوب کرد.

هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی مقدم آذرماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- دبیری مراسم اهدای جوایز سالانه سینمای ایران به توحیدی رسید

فرهاد توحیدی به‌عنوان دبیر بیست و دومین دوره اهدای جوایز سالانه‌ سینمای ایران انتخاب شد.

به گزارش سینمای خانگی، در متن انتخاب فرهاد توحیدی که از سوی هیات رئیسه خانه سینما منتشر شده، چنین آمده است:

هنرمند ارجمند؛

جناب آقای فرهاد توحیدی

همه‌گیری کرونا و خانه نشینی، خاموشی تالارهای سینما، تعطیل هیاهوی شیرین تولید و آن زندگی‌های سرشار در پس و پیش دوربین‌های فیلمبرداری با همه مهابتی که در هیأتِ مرگ داشت، حریف زندگی، حریف روشنایی‌های شهر نبود. سینما باید از جا بر می‌خاست.

بگیر و ببندها، کورباش، دورباش‌ها و توفان‌های کوچک‌تر نیز از سر خواهند گذشت. سینما تجلی زندگی است. آینه‌ای است پیش روی همگان. صفت آینه، بازنمایی است. آینه، خوب و بد، زیبا و زشت را به میزان واقعیت می‌تاباند. آینه به دستور رفتار نمی‌کند. غبار می‌گیرد، ترک می‌خورد، می‌شکند اما حقیقت را در پاره‌های خود تکرار می‌کند.

می‌خواهیم از آینه غبار برگیریم. می‌خواهیم به تکریم آینه بنشینیم. می‌خواهیم سینما زنده بماند. سینما که صاحبان اصلی آن مردمانند.

از پس فترتی چهارساله و در تقارن سی سالگیِ تولد خانه سینما، غبارروبی از سنت رقابت سالانه تولیدات سینمای ایران و نیز برگزاری آیین‌های سی سالگی خانه سینما را به شما و همکارانتان می‌سپاریم.

رسانه سینمای خانگی- نهادهای مذهبی، به سینما دید حرفه ای ندارند

مرتضی شعبانی گفت: فیلم مذهبی به هیچ عنوان نباید ضعیف باشد چرا که تجربه ثابت کرده آثار مذهبی که به شکل ضعیف و سطحی نگرانه تولید شده اند علیه خودشان کار کردند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپری، مرتضی شعبانی تهیه کننده همزمان با آغاز ماه محرم در خصوص جایگاه دین در سینمای ایران و لزوم تولید آثاری متناسب با این ایام گفت: ضرورت تولید این قبیل آثار که اظهر من الشمس است اما تولید کارهای دم دستی و سطحی نگر دینی و مذهبی باعث زده شدن مخاطب شده است و این آفتی است که باید با آن مقابله کرد.

تهیه کننده مستندهای «رستاخیز» و «به دنبال حقیقت» در گفتگو با سینماپرس افزود: ما وقتی فیلم و سریال دینی و مذهبی تولید می کنیم باید به شکلی فاخر و با کیفیت بالا در ساختار و محتوا باشند. فیلم مذهبی به هیچ عنوان نباید ضعیف باشد چرا که تجربه ثابت کرده آثار مذهبی که به شکل ضعیف و سطحی نگرانه تولید شده اند علیه خودشان کار کردند و باعث شدند مخاطب دیگر میلی برای تماشای این آثار نداشته باشد.

این سینماگر تأکید کرد: متأسفانه بارها شاهد بوده ایم در عرصه های مختلف داستانی، مستند و… برخی آثار به شکلی سخیف و کم مایه تولید شده اند؛ البته ما در این زمینه آثار خوبی هم مانند «الرسالة» مصطفی عقاد را نیز داریم که بعد از اینکه سال ها از تولید آن گذشته وقتی مجدداً بازپخش می شود حتی مخاطبانی که ده ها بار آن را تماشا کرده اند باز هم با میل پای گیرنده های تلویزیون می نشینند و این فیلم درخشان را تماشا می کنند.

شعبانی در پاسخ به این پرسش که آیا به عقیده شما مشکلات بودجه ای باعث تولید آثار سطحی نگر در این حوزه شده است یا خیر اظهار داشت: مشکلات بودجه ای که همیشه وجود داشته و دارد و تردیدی نیست که مسأله بودجه یکی از معضلات اصلی بر سر راه تولید این قبیل آثار است اما اگر نگاه حرفه ای به این نوع آثار وجود داشته باشد خود به خود بخش اعظمی از مشکلات این حوزه برطرف می شوند.

وی در همین راستا متذکر شد: نهادهای تولیدکننده آثار مذهبی نگاه حرفه ای ندارند و دلیل این اتفاق آن است که بیشتر ارگان ها و نهادهایی که از تولید این فیلم ها حمایت می کنند نهادهای حاکمیتی هستند که فکر می کنند صرفاً فقط با بیان محتوای مورد نظرشان می توانند به اهداف بزرگی که در سر دارند دست پیدا کنند در صورتی که این گونه نیست و باید برای تولید این قبیل آثار هم هزینه بیشتری صورت گیرد هم در انتخاب افراد و سوژه ها و… دقت زیادی وجود داشته باشد.

شعبانی در خاتمه این گفتگو افزود: اصولاً نگاه دم دستی که برخی نهادها به این آثار دارند باعث افت کیفی تولیدات این حوزه شده؛ مثلاً بارها شاهد بوده ایم که به تهیه کننده یا کارگردان می گویند شما که مذهبی هستید چرا پول می خواهید؟ خوب این مذهبی بودن چه ربطی به بودجه دارد؟ این قبیل نگاه ها است که باعث شده سالانه ده ها اثر راجع به واقعه عظیمی مانند پیاده روی اربعین حسینی (ع) تولید شود اما هیچ یک از آن ها شاخص و منحصر بفرد نشوند. این نوع نگاه قطعاً نیاز به اصلاح دارد و باید از بین برود.

رسانه سینمای خانگی- شورش بازیگران علیه دیزنی/ نه! اجازه نمی‌دهیم ربات‌ها را جایگزین ما کنی!

برایان کرانستون در تجمع بازیگران هالیوود در نیویورک حضور یافت و در سخنرانی خود خطاب به مدیرعامل «دیزنی» گفت: اجازه نمی‌دهیم ربات‌ها را جایگزین ما کنی!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ورایتی، برایان کرانستون بازیگر، با حضور در تجمع اعتصابی در میدان تایم نیویورک به سخنرانی پرداخت.

در حالی که ده‌ها هزار بازیگر سینما و تلویزیون آمریکا از نیمه‌شب ۱۳ جولای دست به اعتصاب زدند و پس از ۶۳ سال، کار هالیوود را با پیوستن به نویسندگان اعتصابی متوقف کردند، برایان کرانستون در یکی از این تجمع‌های اعتصابی حاضر شد و سخنرانی آتشینی بیان کرد که دربرگیرنده پیامی خطاب به باب ایگر مدیرعامل دیزنی هم بود.

کرانستون گفت: ما پیامی برای آقای ایگر داریم. می‌دانم، قربان، که شما مسائل را از دریچه دیگری نگاه می‌کنید. ما از شما انتظار نداریم بفهمید ما کی هستیم، اما از شما می‌خواهیم صدای ما را بشنوید، و فراتر از آن، وقتی به شما می‌گوئیم شغل‌هایمان را به ربات‌ها نمی‌دهیم، به حرف‌های ما گوش کنید. نمی‌خواهیم حق کار و درآمد مناسب را از ما بگیرید. و در آخر و مهمتر از همه، نمی‌گذاریم شأن ما را بگیری! ما تا آخر راه با هم متحد هستیم!

کرانستون در سخنان خود تاکید کرد که هم انجمن‌های صنفی و هم اتحاد تهیه‌کنندگان بر یک امر اتفاق نظر دارند: اینکه صنعت سرگرمی به طور تصاعدی تغییر کرده است.

او گفت: دیگر در جایگاه همان مدل کاری ۱۰ سال پیش نیستیم و با وجود اینکه آنها هم اعتراف می‌کنند که این حقیقتی در اقتصاد امروز است، با چنگ و دندان دارند با ما می‌جنگند تا به همان سیستم اقتصادی قدیمی بچسبیم! آنها می‌خواهند به عقب برگردیم. ما نمی‌توانیم و نخواهیم کرد.

کرانستون یکی از چهره‌های درجه یکی بود که در جمع صدها نفر از اعضای اعتصابی انجمن بازیگران حضور داشت و استیو بوشمی، وندل پیرس، کریستین اسلیتر، کریستین بارانسکی، استفان لانگ و تیتوس هم دیگر افرادی بودند که روی صحنه رفتند و سخنرانی کردند. مایکل شانون، بی دی وانگ، برندان فریزر، جسیکا چستین، مت بومر، کلویه گریس مورتز، و کوری استول هم در این گردهمایی به آن‌ها پیوستند.

بارانسکی در سخنانش گفت: تحت سیستم فئودالیسم شرکتی زندگی نخواهیم کرد و یادآور شد به عنوان نماینده بازیگران برنامه‌هایی مانند «همسر خوب» و «مبارزه خوب» آنجا حضور یافته است.

اسلاتر هم درباره اینکه چگونه پدرش، که از اعضای انجمن نویسندگان بود پس از سرطان که امکان کار کردن را از او گرفت، از حمایت اتحادیه برخوردار شد، حرف زد.

لیزا کولون زایاس بازیگر سریال «خرس» هم گفت از سال ۱۹۹۴ عضو اتحادیه بازیگران بوده و ۳۰ سال تلاش کرده تا سرانجام به اینجا برسد و ببیند دریافتی‌اش از پخش مجدد برنامه‌هایش به طور تصاعدی کاهش می‌یابد. او پرسید: پول من کجاست؟

رسانه سنمای خانگی- آیا «مصلحت» یک بیانیه است؟

فیلم سینمایی «مصلحت» که این روزها در حال اکران است، بیانیه‌ای‌ست که کارگردانش می‌گوید بیانیه نیست.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، مصلحت با نام‌های سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه محصول سال ۱۳۹۹ است که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.

مصلحت مانند ساخته های سیاسی متاخری چون ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) دهه ۶۰ را به عنوان بستر روایت انتخاب می کند؛ کلیت قصه این است که در این زمان که بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید مستقر می‌شود اختلاف سیاسی یکی از شخصیت‌های بانفوذ نظام با فرزندش، آن‌ها را در مقابل هم قرار می‌دهد و موجب تقابل و موازانه سخت پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور می‌شود.

کارگردان مصلحت در گفتگو با ایرنا، برخلاف ادعای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان که در زمانِ اکرانِ جشنواره ای این فیلم گفته بود که مشابه قصه این اثر را در اوایل انقلاب داشتیم، منکر هرگونه شباهت آدم ها و رویدادهای این قصه با مابه ازای بیرونی می شود و اظهار می دارد که این داستان قصه ای خیالی است.

در نتیجه مخاطب باید این موضوع را بپذیرد که این قصه به رغم تمامی مولفه هایی که از گرفتن حق و اجرای عدالت برجسته می سازد قصه ای خیالی بیش نیست. شاید نظر برخی از مسئولان که در این قصه دنبال نمونه هایی حقیقی و حقوقی می گشتند از این منظر درست بود که توجیه این قصه را به دلیل آرمان هایی که دنبال می کند قابل تامل و توجه می ساخت.

تدوین فیلم سینمایی مصلحت قابل قبول است؛ چنانچه تا دقایق پایانی مخاطب را به دنبال خود می کشاند و نبض زنده ای دارد که ریتم اثر را حفظ می کند و آن را از کار نمی اندازد . این گونه نیست که مخاطب در میانه فیلم (مشکل بسیاری از تولیدات) از دنبال کردن قصه دست بکشد و منتظر پایان باشد.

بازی بازیگران هم نقطه قوت دیگری برای مصلحت است؛ اگرچه نقدی پررنگ به بازی وحید رهبانی و شباهت این شخصیت به کاراکتر «آقا محمد» در گاندو (جواد افشار) وجود دارد اما شاید بتوان همین کاراکتر را به عنوان کسی که بار اصلی درام قصه را بر دوش می کشد نقطه قوت فیلم سینمایی مصلحت دانست.

رهبانی باورپذیر است و به عنوان یک مجری قانون که تلاش دارد تا به برقراری عدالت کمک کند مخاطب را با خود همراه می سازد. فرهاد قائمیان اگرچه در برخی سکانس ها مانند سکانسی که با پدر و مادری که دنبال قصاص هستند مواجه می شود، باورپذیر نیست اما در مجموع با اتکا به قدرت بازیگری بدون کلام خود موفق می شود تا به درستی نقش خود را از آب دربیاورد.

در حقیقت ضعف اصلی فیلم سینمایی مصلحت در بیانیه گل درشتی است که در سکانس اعدام و از زبان مادر قربانی که به دنبال قصاص است بیان می شود؛ مصلحت به رغم این که تا بدینجا و تا لحظات پایانی با همه ضعف ها و قوت هایش به خوبی جلو آمده است در جایی که باید تصمیم گیری را به مخاطب واگذار کند آن را با یک بیانیه اغراق آمیز به پایان می برد و نسخه اش را می پیچید.

اگر کارگردان پایان فیلم را باز می گذاشت شاید بخشی از مخاطب را به دلیل آن چه خود درست می پنداشتند (که لزوما نظر صاحب اثر نبود) از دست می داد اما با این پایان بندی قطعا فیلم آن مخاطبان را از دست می دهد چرا که هیچ فردی علاقه ای به جویدن یک لقمه جویده شده ندارد.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینمای ایران اصرار به حذف خانواده دارد؟

کارشناسان فرهنگی در یک نشست تخصصی به آسیب‌شناسی بازنمایی تصویر «خانواده» در فیلم‌های سینمای ایران پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست تخصصی «سینما و خانواده» در تالار ایوان شمس برگزار شد.

در ابتدای این نشست حجت‌الاسلام محمدرضا زیبایی‌نژاد رئیس پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: در طول تاریخ ساختارهای اجتماعی و سیاسی به‌طور طبیعی مسیر خود را می‌رفتند اما آنچه که امروز اتفاق افتاده این است که ساختار اقتصاد نئوسرمایه‌داری دارد روی سیاست و اجتماع ما تأثیر می‌گذارد. اتفاق جدیدی که در فرایند مدرن شدن پیش آمده سیطره ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نئوسرمایه‌داری بر همه چیز است یعنی امروزه خانواده ما تحت سیطره جهانی نسبیت‌گرایی ارزشی و نئولیبرالیسم اخلاقی قرار گرفته است.

این کارشناس فرهنگی افزود: پرسش این است در زمانی که ارزش‌های معارض با خانواده بر کل آدم‌ها سیطره دارد، خانواده چگونه می‌تواند از ارزش‌های خود صیانت کند و این ابرچالش چگونه می‌تواند وجه فرصت خود را تقویت و بر وجه تقبیحی‌اش غلبه دهد؟

وی گفت: وقتی فهم از موقعیت داشته باشیم تا بدانیم این موقعیت‌ها چه چالش‌هایی برای ما دارد، می‌توانیم برای مقابله با آن برنامه‌ریزی کنیم. در حالی که در خیلی از عرصه‌های فرهنگی و هنری این فهم شکل نگرفته است. این نشست برای این است که ببینیم خانواده در موقعیت جدید چه چالش‌هایی پیش رو دارد و چگونه باید بر آن غلبه کند.

حیرت از مسیری که سینما طی کرده است

سپس محمدتقی کرمی دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: من به‌عنوان یک مخاطب سینما که از سال‌های ۶۵ به صورت حرفه‌ای به تماشای فیلم‌های ایرانی نشسته‌ام و در دانشگاه علامه درگیر مفاهیمی همچون جنسیت، زن در سینما و مفهوم بازنمایی در سینما بودم باید بگویم در این سال‌ها مسیری از حیرت برای من شکل گرفته است که اینجا می‌خواهم آن را به بحث بگذارم.

وی مطرح کرد: سینمای ما به شدت از سینمای دوم خرداد و نوعی از سینمای دختر و پسری تأثیر گرفته است. این موضوع از سال ۷۶ شروع شد، در دوران احمدی‌نژاد به سینمای خیانت تبدیل شد و این مسیر تا همین امروز تداوم پیدا کرده است. نمی‌دانم سینمای ما چه اصراری به حذف نشانه‌های خانواده دارد.

کرمی گفت: وقتی به فیلم‌های دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد نگاه کنید متوجه می‌شوید با این مسأله مواجه هستیم که گویی خانواده یعنی یک مرد و زن جوان، که با هم زیر یک سقف هستند اما شاید به دلیل محدودیت جامعه ایران به آنها زن و شوهر می‌گوئیم و اگر این محدودیت نبود آنها را به گونه دیگر نشان می‌دادیم. یا مثلاً در سینما از فرزند و فرزندآوری هیچ نشانی نمی‌بینید و از شبکه ارحام هم هیچ نشانی نمی‌بینید.

وی افزود: در این مدت برای من این سوال پیش آمد که شاید جنس سینما همین است و بعد متوجه شدم نه این‌طور نیست. مثلاً حتی اگر سریال‌های آمریکایی را ببینید متوجه می‌شوید در خدمت چند مفهوم محوری هستند. مثلاً خبیث‌ترین کاراکتر آمریکایی هم آمریکا برایش مفهوم دارد. یا مثلاً ایده خانواده برای آنها مهم است. سوال من این بود که ما کجا این مفاهیم را در فیلم‌های‌مان نشان داده‌ایم. البته انتظار یک فیلم ایدئولوژیک محض هم نداشتم اما نمی‌دانم چرا اجماع بر سر حذف نشانه‌های خانواده است. ضمن اینکه بسیاری از مناسکی که در جامعه ما کارکرد مثبت دارند در فیلم‌ها مورد تمسخر قرار می‌گیرند. حتی صدا و سیما هم در این موضوع با بدنه سینما همراه است. البته که چند فیلم و سریال خوب هم در این حوزه‌ها داشته‌ایم.

تصویر خانواده در سینما ما مطلوب نیست، اما چرا؟

سپس شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: تصویر خانواده در سینمای ایران از منظر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ما مطلوب نیست اما پرسش این است که دلیلش چیست؟ یا چرا سینما و رسانه به‌عنوان نهادهای تأثیرگذار آنگونه که باید نقش مؤثری در تحکیم خانواده ایفا نکردند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها نیاز به دانش جامعه‌شناسی سینما و هنر داریم.

وی افزود: جامعه‌شناسی هنر و سینما فقط بررسی تأثیر جامعه بر هنر یا بر عکسش نیست. آنچه در جامعه‌شناسی هنر مغفول مانده تمرکز بر خالقان هنر است. این شاید به خاطر دشواری این امر و عدم همکاری هنرمندان باشد. در برخی جاها بر حساسیت روی قومیت و نژاد خیلی کار کرده‌اند همین امر باعث شده گاهی اوقات تبعیض مثبت ایجاد شود. ولی در کشور ما این اتفاق رخ نداده، اینجا تصور ما این است که آنچه که روی پرده می‌رود یک حقیقت مطلق و جامع از جامعه است و هیچکس روی آن تردید نمی‌کند و نمی‌گوید که آنچه روی پرده رفته یک برساخت اجتماعی و زاییده ذهن کارگردان و درواقع محدود به قاب ذهن اوست. یکسری چیزها از این قاب بیرون مانده که اینها جای تحلیل دارد.

اسفندیاری گفت: ضمن اینکه برخی با استناد بر این تصاویر اینگونه قضاوت می‌کنند که وضع جامعه همینطور است که تصویر شده است. فضاهای روشنفکری، جشنواره‌ها و… به برخی چیزها ضریب می‌دهد، برخی چیزها را انکار می‌کند و اثرگذاری فوق‌العاده‌ای دارد. البته در فضای جامعه‌شناسی ایران، گفتمان‌های انتزاعی و دور از واقعیت‌های میدانی، بسیار رایج است حتی گاهی ادبیات استعاری به کار برده می‌شود یا مثلاً مدام از اصطلاح فروپاشی اجتماعی سخن می‌گویند اما یک نفر نمی‌گوید شاخص‌ها و تعریفش چیست و اینگونه بی‌پروا و بی محابا سخن می‌گویند.

وی افزود: این چنین می‌شود که در فیلم‌های ما هم جوانان در حال خودکشی، خانواده‌ها در حال فروپاشی و … نشان داده می‌شود برای اینکه پایایی این تصویر نسبت به جامعه اثبات شود باید تحقیقات میدانی کنیم تا ببینیم آیا واقعاً جوانان همین قدر ناامید هستند آنگاه می‌شود قضاوت کرد که سینمای ما آینه جامعه ما هست یا خیر.

سپس مدنی از دانشجویان دانشگاه صدا و سیما به ارائه پایان‌نامه خود درباره «بازنمایی امید در شخصیت‌های جوان و نقش خانواده در فیلم‌های دهه ۸۰ و ۹۰ سینمای ایران» پرداخت.

باید از «سپهر فرهنگی» صحبت کنیم

در ادامه رامتین شهبازی منتقد سینما و معاون هنر دانشگاه سوره اظهار کرد: فرهنگ تعاریف مختلفی دارد و ما با امری مواجه هستیم که ما را به تنوع می‌رساند. وقتی فرهنگ را متکثر می‌کنیم نشانه‌شناسی در آن اهمیت پیدا می‌کند. نشانه‌شناسی در تمام ابعاد زندگی ما وجود دارد اگر بخواهیم فرهنگ جامعه را تعریف کنیم باید از یک عبارت دیگر در بحث نشانه‌شناسی فرهنگی استفاده کنیم و آن بحث «سپهر فرهنگی» است.

وی افزود: ما یک سپهر فرهنگی داریم که تعریف آن دشوار است. هرچه زندگی ما تغییر می‌کند تعریف این سپهر فرهنگی دشوارتر می‌شود اما چه کسی آن را تعریف می‌کند؟ در کشور ما اینگونه بوده که این سپهر فرهنگی بر اساس ایدئولوژی، مسائل عرفی و … تعریف می‌شود. مثلاً بحث حجاب یکی از آن بحث‌هاست. گاهی این سپهر دچار ترک می‌شود و برخی مسائل دیگر به آن نفوذ پیدا می‌کند اما گاهی چون این سپهر با فرهنگ عمومی همخوان نیست، از فرهنگ عمومی بر آن غالب می‌شود.

شهبازی ادامه داد: فرهنگ دیکته نمی‌شود، بلکه زیست می‌شود. فرهنگ اینگونه نیست که بگوییم چه چیزی فرهنگ است چه چیزی نه. ما با سینمایی مواجه هستیم که سینماگر در آن هم با جامعه طرف است و هم باید گیشه فیلمش تأمین شود. در چنین موقعیتی او نمی‌تواند به پژوهشگر بگوید تحقیق کن و ببین مخاطب الان چه می‌خواهد بلکه این موضوع را از گیشه سینما درمی‌یابد. این باعث می‌شود سپهر فرهنگی دائم محدود شود و ما دچار تعارض شویم.

این منتقد سینما تأکید کرد: وقتی سپهر فرهنگی گسترش پیدا نکند، مفاهیمی مثل خانواده، زن، نگاه سیاسی و… مورد تغییر قرار می‌گیرد، این باعث می‌شود فیلمساز گیج شود و نداند باید سفارش بپذیرد یا آنچه را که خودش می‌خواهد بسازد، این امر باعث می‌شود سینمایی داشته باشیم که گاه سرش و گاه بدنش بزرگ می‌شود. سپهر فرهنگی در سینمای ما کامل نیست و ناقص است و این خودش را روی فرم فیلم‌ها نشان می‌دهد و اتفاقاً یک سری فیلم‌های انتقادی ساخته می‌شود که به لحاظ سینمایی خیلی بد هستند، اما به دلیل لحن تندشان به یک برند تبدیل می‌شوند. مثلاً فیلم‌های رضا درمیشیان چنین هستند.

وی افزود: من همه اینها را ذیل بحث فرهنگ می‌دانم و همین باعث می‌شود با سینمایی مواجه شویم که ادعا می‌کند تحلیل دارد، ولی هیچ تحلیلی ندارد. این البته اشکالی ندارد چون وظیفه سینما تحلیل کردن نیست، سینما همیشه یک سرگرمی بوده است‌.

پایان این نشست به پرسش و پاسخ میان حاضران و کارشناسان مدعو در برنامه اختصاص داشت.

رسانه سینمای خانگی- فراخوان هفدهمین جشنواره سینما حقیقت منتشر شد

فراخوان هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با تمرکز بر ۲ موضوع آب و جمعیت منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، فراخوان دریافت اثر برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» منتشر شد. بخش‌های جشنواره عبارتند از مسابقه ملی، مسابقه بین‌الملل، جایزه شهید آوینی، بخش‌های جنبی ملی، بین‌الملل و بزرگداشت.

در بخشی از مقدمه فراخوان این دوره از جشنواره آمده است: «جشنواره «سینماحقیقت» در این دوره می‌کوشد ضمن بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی، تصویری واقعی از آنچه بشر امروز در عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی با آن روبروست ارائه دهد. با این نگاه، تمرکز ویژه این دوره از جشنواره بر ۲ چالش ملی و بین‌المللی بحران آب و مساله جمعیت است.

در بخش ملی آثاری می‌توانند متقاضی حضور در جشنواره باشند که بعد از فروردین‌ ماه ۱۴۰۱ تولید شده باشند. ۲ تقدیر هم در جشنواره «سینماحقیقت» انجام خواهد شد. شروع ثبت نام در سایت panel.irandocfest.ir برای حضور در جشنواره «سینماحقیقت» از ۲۵ تیرماه است.

علاقه مندان، فیلمسازان و متقاضیان ارسال اثر برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر به دبیرخانه جشنواره در تهران، خیابان سهروردی شمالی، میدان شهید قندی، شماره ۱۵، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، طبقه اول (کدپستی: ۱۵۵۶۹۱۶۶۱۳) مراجعه کرده یا با تلفن ۸۸۵۲۸۳۱۴ تماس بگیرند.

هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی مقدم آذر ماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- دلیل لایی کشیدن بعض سلبریتی ها چیست؟

هنر وادی محدودی نیست؛ هرکه بخواهد می‌تواند واردش شود و به نوعی طبع آزمایی کند ولی در پایان تنها افرادی می‌مانند که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را داشته باشند. در حقیقت فقط آنها هستند که می‌مانند و «هنرمند» نامیده می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، چند روز قبل خبری درباره آلبوم جدید مهران مدیری با آهنگسازی مهیار علیزاده منتشر شد؛ خبری که واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت.

مهیار علیزاده از شاگردان کیوان ساکت بوده و با خواننده‌هایی چون علیرضا قربانی و همایون شجریان کار کرده است. بر این اساس جایگاه هنری او برای علاقمندان موسیقی مشخص است. اما در خواننده بودن مهران مدیری هنوز حرف و حدیث است. در حقیقت فارغ از حاشیه‌های چند سال اخیر مدیری، همان اندازه که هیچکس نتوانسته جایگاه او را در فضای طنز و تصویر زیر سوال ببرد، به همان میزان حضورش در فضای موسیقی برای عده‌ای پرسش‌برانگیز است.

برگردیم به مبحث اول. وقتی نام هنر و هاله مقدسش در مفهوم نظریه‌پردازانی چون آدورنو و هورکهایمر به میان می‌آید، شاید آنچه به ذهن تداعی شود، بسیار خاص یا بی‌همتاست. درحقیقت بسیاری هنر را آن چیزی می‌دانند که هنرمند پس از اینکه سال‌ها مطالعه کرد، تلاش و رنج کشید، خلق کرده است. هنر همان چیزی است که به راحتی به دست نمی‌آید، البته که استعداد و خلاقیت بخش بسیار مهمی در آن است.

حال در دنیای پست مدرن امروز ـ چه در ایران و چه کشورهای دیگر ـ به نظر می‌رسد مرزهای هنر دیگر معنایی ندارند و هنرمندان از هر حوزه به حوزه دیگر می‌روند.

هنرمندان در حوزه‌های موسیقی و سینما بیشتر در رفت‌وآمد هستند تا هنرمندانی که به هنرهای تجسمی هم ورود می‌کنند؛ البته ورود آنها به تجسمی بیشتر در نقاشی و عکاسی است تا مجسمه‌سازی و گرافیک. درحقیقت هر چه تخصصی‌تر خواهان کمتر. همان‌طور که در موسیقی هم ورود این افراد به خوانندگی محدود می‌شود و اگر هم پای نوازندگی در میان باشد باید کلاس‌های تمرینی از سر بگذرانند که در آن صورت روند به صورت آموزشی و خالی از اشکال خواهد بود.

اما مسئله‌ی حائز اهمیت در این میان، کیفیت کاری است که این هنرمندان ارائه می‌دهند؛ چراکه به خودی خود اگر نتیجه فعالیت هنری آنها کیفیت داشته باشد، اهمیتی ندارد که به چند حوزه ورود پیدا می‌کنند.

اگر بخواهیم به نمونه‌های خارجی این گفتمان نگاهی داشته باشیم، جدیدترین نمونه‌ها سلبریتی‌هایی همانند هری استایلز، لیدی گاگا، برد پیت، جانی دپ و … هستند.

در میان این افراد، برخی مانند برد پیت یا جانی دپ که وارد حوزه‌های تجسمی و موسیقی شده‌اند، بعضا نه حتما، برای این کار آموزش دیده‌اند. ضمن اینکه اگر دپ در دنیای موسیقی هم فعالیت می‌کند، به عنوان یک خواننده نیست، بلکه در مقام یک نوازنده گیتار است. هرچند بسیاری سطح کار او با گیتار را متوسط می‌دانند.

در این میان هستند هنرمندانی مانند هری استایلز که وارد عرصه بازیگری شده‌اند و پس از ایفای نقش در نخستین فیلم خود، اعتراف کرده‌اند که «هیچ ایده‌ای ندارم که چه می‌کنم!».

در اینجا باید یک نکته را هم در نظر گرفت که شاید اگر سلبریتی‌های خارجی، حداقل بازیگران آنها، به دنیای موسیقی وارد شوند، کار چندان هم نازل از آب درنیاید؛ چراکه موسیقی از کودکی به آنها آموزش داده می‌شود و از این هنر بیگانه نیستند؛ البته نمی‌توان درباره ورود خوانندگان آنها به دنیای تصویر تا همین حد مطمئن بود.

اما در کشور خودمان هم، کم نیستند بازیگران و کارگردان‌هایی که به هر گوشه و کناری از هنر سرک کشیده‌اند و بعضا دستخوش انتقاد واقع شده‌ یا به تقلید و کپی‌کاری متهم شده‌اند.

در سال‌های اخیر ماجرای نمایشگاه یک کارگردان زن، آنچنان موج رسانه‌ای به راه انداخت که خود ایسنا هم طی گفت‌وگوهایی به نقد کپی آثار هنری پرداخت و مدیر گالری طراحان آزاد در یکی از این مصاحبه‌ها به صراحت بیان کرد «کسی که کپی می‌کند، دیگر هنرمند نیست».

اما موسیقی. به نظر می‌رسد سلبریتی‌های ایرانی علاقه زیادی به خواننده شدن دارند و حتی پس از انتشار چند قطعه، به مدد اسپانسرها کنسرت هم برگزاری می‌کنند.

در این زمینه، اتفاقا نمونه‌های بسیاری هم داریم؛ بازیگرانی مانند شهاب حسینی، حامد بهداد، مهران مدیری، امین حیایی، بهرام رادان، رضا گلزار، محمدرضا فروتن، برزو ارجمند، اشکان خطیبی، کوروش تهامی و … .

مسئله‌ای که درباره حضور این افراد در دنیای خوانندگی وجود دارد، این است که این امر به درازا نمی‌کشد و حتی اگر چند کنسرت هم برگزار کنند، پس از مدتی صحنه اجرا را می‌بوسند و کنار می‌گذارند.

در حقیقت این امر مصداق این صحبت محمدحسن حامدی با ایسنا است که گفته است: «هر کسی که بخواهد می‌تواند وارد هنر شود و فعالیت کند و همان‌طور که می‌بینیم سالانه در تهران نمایشگاه‌های هنری زیادی برگزار می‌شود. ولی در پایان تنها کسانی که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را دارند، فعالیت در آن را ادامه خواهند داد.»

البته شاید به این نکته توجه داشت که همانطور که علی فرامرزی به ایسنا گفته است، «در دنیای امروز که مرزهای هنر با یکدیگر درهم‌آمیخته شده، چگونه می‌توانیم خط تعیین کنیم که چه کسی می‌تواند نمایشگاه برگزار کند و چه کسی نه؟»

فرامرزی در این زمینه بیان کرد: «چه اشکال دارد فردی که در رشته‌ای دیگر دارای نام و سابقه و کارهای مثبتی است، دست به کاری (مانند نقاشی) بزند که در حد هنرمندان حرفه‌ای آن رشته نیست؟ اینکه آثار تجسمی فردی به واسطه اینکه او در سینما دارای موقعیت است، فروش می‌رود چه اشکالی دارد؟ چه چیزی از نقاشی کم می‌شود؟ حضور دیگران در نقاشی باعث مطرح شدن نقاشی می‌شود اما اگر او را همسطح هنرمند حرفه‌ای نقاشی قرار دادند آنجاست که باید جامعه نقاشی و هنرمندان نقاش اعتراض کنند. اگر هم کارش کپی بوده، نقدش کنند.»

البته باید بررسی کرد که چه می‌شود این بازیگران با وجود دیده شدن در رشته خود، وارد حوزه دیگری می‌شوند و حتی برخی از آنها مانند رضا گلزار، بهرام رادان، رضا یزدانی و سیروان خسروی جدی‌ترین نقدها را در حد استهزا به جان می‌خرند.

شاید بتوان به این سوال با این صحبت محمدحسن حامدی پاسخ داد که گفته است: «گاهی اوقات مساله پول به‌قدری برای افراد مهم می‌شود که حاضرند به خیلی کارها تن دهند و نتیجه آن حضور افراد بی‌استعداد در هنر می‌شود؛ البته اینگونه موارد از جمله حواشی هنر هستند، اما اینکه حضور این نوع افراد به واسطه روابطشان طولانی شود اصلا جالب نیست.»

حامدی در عین حال این نکته را هم بیان کرده است که می‌توان از ماندگاری افراد چهره در برخی شاخه‌های هنر که شاید در آن خیلی هم وارد نباشند، به عنوان یک هنر «عامه‌پسند» و درواقع یک ژانر هنری استفاده کرد. هرچند لازمه اجرایی کردن این رویکرد هم، فضا دادن به افراد بااستعداد و برخوردار از سطحی از استانداردها، ضمن جلوگیری از روی کار آمدن نابلدهاست.

خروج از نسخه موبایل