رسانه سینمای خانگی- قریبیان، «قدرتی» که همتا ندارد

در نام و نشانی او اثری از «عزت»، «خسرو» و «گوهر» نیست که با ترکیب «سینمای ایران» برای خود لقب دست و پا کند اما نقشی دارد که تجسم چهره مصمم و با اراده بازیگری است که حتی در فیلم کمدی – اجتماعی نیز با «قدرت» ظاهر می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «خوشبختانه همه فرامرز قریبیان را از گذشته می‌شناسند و می‌دانند که اهل صحبت‌های حاشیه‌ای نیستم. فیلم‌های همچون خاک، گوزنها، صلات ظهر و سایه های بلند باد از جمله آثار سنگین و آبرومند پیش از انقلاب محسوب می‌شوند که در آنها ایفای نقش کرده‌ام.»

این خود معرفی کوتاه، برای بازیگری که طی ۶۰ سال سابقه فعالیت حرفه‌ای و پر افتخار در سینما، ۸۱ فیلم بازی کرده، مقابل دوربین کارگردانان شاخص رفته، چند فیلم ساخته و جوایز متعدد سینمایی بدست آورده کافی نیست.

لهجه تهرانی و طنین پر قدرت صدا، شناسنامه فرامرز قریبیان است. متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۲۰ کوچه آبشار در خیابان ری.

در مدرسه «ترقی» دوره دبستان را سپری کرد و دیپلم خود را از دبیرستان «بدر» گرفت. همان دبیرستانی که مسعود کیمیایی بچه محل و دوست دوران نوجوانی فرامرز قریبیان، در فیلم «گوزنها» از آن استفاده کرد و قرار بود «سید» در ازای دریافت مواد مخدر مجانی از «اصغر دوا فروش»، از شاگردان مدرسه برای او مشتری جور کند.

فرامرز قریبیان از نوجوانی علاقه مند به سینما بود و رفاقت با مسعود کیمیایی، این دو را در مسیری طولانی و مشترک همکاری قرار داد که ابتدای آن «بیگانه بیا» و ختم آن «رئیس» بود.

سال ۱۳۴۷ مسعود کیمیایی نخستین تجربه کارگردانی خود را با فیلم سینمایی «بیگانه بیا» آغاز کرد. «بیگانه بیا» همچنین آغازی برای ورود فرامرز قریبیان به سینما بود. نقش اول فیلم با فشار تهیه کننده به سوپراستار وقت داده شد و فرامرز قریبیان نقش کوتاهی در آن ایفا کرد.

 فیلم سینمایی «سفیر»

فرامرز قریبیان در مورد حضور در این فیلم گفته است: «بیگانه بیا» تجربه ای آماتوری بود زیرا در این اثر دستیار مسعود کیمیایی بودم و به خاطر همین همکاری، نقشی کوتاه را در فیلم پذیرفتم.

پس از «بیگانه بیا» برای ادامه تحصیل سینما به آمریکا سفر کرد. قصد داشت در مدرسه سینمایی «آکتورز استودیو» ثبت نام کند اما بدلیل مشغله فراوان کاری، مدرسه ارزان تری برگزید و حدود سه سال رشته بازیگری را در مدرسه ویژوآل آرت سپری کرد.

پس از بازگشت از آمریکا، همکاری فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی وارد دوره جدیدی شد.

فرامرز قریبیان در مورد این همکاری گفته است:‌ پس از بازگشت از آمریکا، مسعود کیمیایی برای فیلم «زخمی ها» از من دعوت کرد، اما این فیلم به سرانجام نرسید و با کیمیایی به فیلم «خاک» رسیدیم که نخستین کار جدی و حرفه ای من در سینما با این فیلم آغاز شد.

بازی در نقش «مصیب» در فیلم «خاک» فرای تجربه اندوزی، به نوعی دستگرمی برای رسیدن به شاه نقش «قدرت» در «گوزنها» بود.

فرامرز قریبیان پس از «صلات ظهر» به کارگردانی سعید مطلبی در سال ۱۳۵۳، با فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی روی پرده ظاهر شد.

درخشش «گوزنها» و ایفای نقش «قدرت» چریک شهری و ارائه بازی بدون اغراق و زیرپوستی، موقعیت فرامرز قریبیان را در سینما تغییر داد و محبوبیت فراوانی برای او کسب کرد.

فرامرز قریبیان در خاطره ای از «گوزنها» گفته است: همیشه در اوایلی که فیلم بازی می‌کردم، سرصحنه‌هایی که بازی نداشتم می‌رفتم. در «گوزنها» و در سکانسی که در پایین شهر گوشت تقسیم می‌کردند، حضور داشتم. بیاد دارم وقتی در آن سکانس شیشه خودرو را پایین می‌دادند که گوشت‌ها را بین فقرا تقسیم کنند، مردم چنگ می‌زدند و به چشم خودم دیدم که دست کسانی که گوشت‌ها را تقسیم می‌کردند زخم شده بود. این سکانس در منطقه میدان شوش گرفته شد. در آن محل منازلی بود که وقتی باران می‌آمد پرگل می‌شدند و از سقف خانه ها آب می چکید.

فرامرز قریبیان که به اذعان خود، دوست نداشته در فیلمفارسی های آن دوران بازی کند، گزیده کاری را برگزید و با وجود پیشنهادهای فراوان در سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به ترتیب در فیلم های «وقتی که آسمان بشکافد» و «چشم‌انتظار» بازی کرد.

اما سال ۱۳۵۵، سومین همکاری قریبیان با مسعود کیمیایی در «غزل» رقم خورد. پرونده حرفه‌ای فرامرز قریبیان در قبل از انقلاب اسلامی با بازی در فیلم «سایه‌های بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا بسته شد.

 بهمن فرمان‌آرا در کنار فرامرز قریبیان

قریبیان که تجربه بازی در ۱۲ فیلم سینمایی را در پیش از انقلاب داشت، بهترین گزینه فریبرز صالح برای ایفای نقش «قیس ابن مسهر» در فیلم «سفیر» بود و با این اثر، نخستین فعالیت بازیگری قریبیان پس از انقلاب آغاز شد.

وی درباره حضور در فیلم «سفیر» گفته است:‌ پس از انقلاب به مدت دو سال ونیم سینماها تعطیل شد و مجددا به آمریکا رفتم و پس از راه افتادن سینما به کشور بازگشتم و با بازی در فیلم سینمایی «سفیر» کار خود را آغاز کردم. در فیلم «سفیر» پلانی مربوط به گردن زدن وجود داشت. برداشت این پلان بسیار مشکل بود و فیلمبرداری آن ۱۵ روز طول کشید. «سفیر» فیلم خوش ساختی است، اما فینال آن را دوست نداشتم زیرا معتقدم یک اثر سینمایی نباید مطابق اصل قصه ساخته شود. به عنوان نمونه همه می‌دانیم که «اسپارتاکوس» در جنگ کشته می‌شود اما «دالتون ترومبو» در نسخه سینمایی که «استنلی کوبریک» ساخت، پایان شگفت انگیز و زیبایی خلق می‌کند.

پس از «سفیر»، فرامرز قریبیان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ در ۱۱ فیلم شامل «پرونده»، «سناتور»، «پایگاه جهنمی»، «ریشه در خون»، «آوار»، «گردباد»، «سمندر»، «گمشده»، «ترن»، »کمینگاه» و «کانی مانگا» بازی و با کارگردانانی از جمله مهدی صباغ زاده، اکبر صادقی، محمود کوشان، سیروس الوند، سیروس تسلیمی، امیر قویدل و مرحوم سیف الله داد در ژانرهای دفاع مقدس، ملودرام و حادثه ای همکاری کرد.

«کانی مانگا» به کارگردانی مرحوم سیف الله داد یکی از فیلم های تحسین شده در ژانر دفاع مقدس است و برای فرامرز قریبیان یک بار دیگر فرصت حضور در فیلم دفاع مقدسی را پس از «پایگاه جهنمی» فراهم کرد.

فرامرز قریبیان درمورد علت موفقیت «کانی مانگا» در جذب مخاطب گفته است: این فیلم داستانی جاسوسی و ساختار معمایی داشت. در کنار این ساختار، صحنه‌های اکشن نیز به موفقیت کار کمک کرد و فکر می‌کنم همه اینها با هم منجر به اشتیاق و هیجان مردم برای تماشای این فیلم شد.

دهه ۷۰ شمسی، دوره پرکار فرامرز قریبیان بود و در این دهه در ۲۶ فیلم بازی و یک فیلم کارگردانی کرد.

«دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی محصول ۱۳۷۰، اولین و آخرین فیلم طنز اجتماعی بود که قریبیان در آن ایفای نقش کرد و اما با وجود پارتنر طنازی مانند علیرضا خمسه، ثابت شد که چهره تراش خورده او برای ایفای نقش های مردان مصمم و با اراده، برای بازی در چنین آثاری خلق نشده است.

در همین سال، همکاری دگر بار فرامرز قریبیان با کیمیایی، ساخت فیلم «رد پای گرگ» شد. فیلمی با دیالوگ های عالی و همان تم های همیشگی کیمیایی؛ رفاقت، خیانت، انتقام … . فرامرز قریبیان در «رد پای گرگ» در نقش «رضا» و تکرار همان شخصیت با صلابت و با اراده، با سکانسی بی نظیر اسب سواری در خیابان های تهران ظاهر شد.

 پوستر فیلم سینمایی «رد پای گرگ»

سال ۱۳۷۱ در کنار جمشید هاشم‌پور، در نخستین تجربه فیلمسازی فرامرز صدیقی به نام «طعمه»، به عنوان اثری پلیسی حضور یافت.

دومین همکاری قریبیان و هاشم پور سال ۱۳۷۲ با فیلم اکشن حادثه ای «آخرین خون» رقم خورد و قریبیان پا به پای هاشم‌پور که دگر بار لباس بلوچی که «زینال بندری» فیلم «تاراج» را تداعی می کرد، درخشید.

قریبیان در مورد حضور در فیلم های اکشن گفته است:‌ در آن سال‌ها از فیلم‌های اکشن استقبال زیادی می‌شد و معمولا از من یا جمشید هاشم‌پور برای ایفای نقش‌ها در فیلم دعوت به عمل می‌آمد.

فرامرز قریبیان دهه ۸۰ شمسی را با دو فیلم «رقص در غبار»(۱۳۸۱) و «شهر زیبا» (۱۳۸۲) به کارگردانی اصغر فرهادی آغاز کرد.

وی در مورد همکاری با فرهادی گفته است: از سال ها پیش با جوانان راه می‌آمدم و چنانچه فیلمنامه‌ها را می‌پسندیدم، به آنها کمک و کار می کردم. این اتفاق در دو فیلم اول اصغر فرهادی بوجود آمد و من پیش از این حتی سریال های او را ندیده بودم. وقتی بازی در «رقص در غبار» به من پیشنهاد شد، تشخیص دادم که اصغر فرهادی به این حرفه آگاه است و با وجود کوتاه بودن نقش، در این اثر بازی کردم.

فرامرز قریبیان همچنین در این دهه سنت شکنی کرد و در چهار مجموعه تلویزیونی «روز حسرت» و «آخرین دعوت»(۱۳۸۷)، «پس از سال‌ها»(۱۳۸۷) و «باغ شیشه ای»(۱۳۸۸) به ایفای نقش پرداخت.

وی در مورد بازی در سریال تلویزیونی گفته است:‌ سریال‌هایی بازی کردم تا بتوانم بودجه مورد نظر تولید فیلم «گناهکاران» را تامین کنم؛ بازیگر سریال نبودم، اما در سریال بازی کردم تا فیلمی مستقل بسازم.

دهه ۹۰ شمسی برای فرامرز قریبیان، فصل کم کاری بود و بازی و کارگردانی یک فیلم سینمایی، ایفای نقش در دو مجموعه تلویزیونی و با بازی در سه فیلم پایان یافت.

«خروج»(۱۳۸۹) به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، آخرین فیلمی بود که فرامرز قریبیان در آن ایفای نقش کرد. وی در «خروج» افزون بر بازی زیرپوستی، سکوت را به اکت خود اضافه کرد و یکی از بهترین بازی های خود را ارائه داد.

اما «خروج» یک حاشیه بزرگ داشت. این فیلم سال ۱۳۹۸ و در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد اما اعلام خداحافظی فرامرز قریبیان از بازیگری در نشست خبری فیلم، همه را بهت زده کرد.

 فرامرز قریبیان و ابرایهم حاتمی‌کیا در نشست خبری فیلم سینمایی «خروج»

فرامرز قریبیان در این نشست خبری در مورد علت اعلام خداحافظی از بازیگری گفته بود: دیگر حوصله غرض ورزی مسئولان سینمایی را ندارم. بعد از فیلم «گناهکاران» در جشنواره شرکت نکردم. در هفت سال اخیر هیچ فیلمنامه‌ای را قبول نکردم. دلم می‌خواست با یک فیلمنامه خاص کارم را خاتمه دهم. این آخرین فیلم من است و می‌خواهم از سینما خداحافظی کنم.

ابراهیم حاتمی‌کیا نیز که در این نشست حضور داشت، فاصله گرفتن قهرآمیز قریبیان از سینما را غم‌انگیز دانست و ابراز امیدواری که این حرف خیلی جدی نباشد زیرا حضور وی برای جوانان درس است و می‌تواند نکات و راه‌های جدید به آنها نشان دهد.

جوایزی که قریبیان از سینما گرفت

قریبیان بازیگری باسواد است و هوش بسیار بالایی در بازیگری دارد. وی در مورد شیوه بازیگری خود گفته است: تکنیک من در بازیگری «متد اکتینگ»(بازی شیوه دار) است. من به مدرسه «اکتورز استودیو» نرفتم، اما از تکنیک تعلیمی این مدرسه استفاده کردم. شاید اعتنا به همین شیوع بازیگری، سبب رساندن قریبیان به جایگاه بی بدیلی در سینما شده است.

بازی فرامرز قریبیان از همان ابتدای کار با تحسین روبرو شد. سال ۱۳۵۲ برای بازی در فیلم «خاک» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل بزرگترین جشنواره سینمایی وقت را گرفت.

سال ۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ به ترتیب برای ایفای نقش در فیلم «ترن»، «بندر مه آلود» و «مرد بارانی» جایزه بهترین بازیگر مرد از سه دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.

برای بازی در فیلم «رقص در غبار» در ۱۳۸۲ موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما شد.

فرامرز قریبیان جوایزی نیز از جشنواره های بین المللی در کارنامه دارد. وی سال ۲۰۰۳ از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک و جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو برای بازی در «رقص در غبار» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت.

سال ۲۰۰۴ نیز از برای فیلم «شهر زیبا» جایزه ویژه هیئت جشنواره بین المللی فیلم را کسب کرد و با «چشمایش» جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم حراره را از آن خود کرد.

کلینت ایستوود، الگوی قریبیان در کارگردانی

قریبیان طی مدت فعالیت در سینما، چهار فیلم شامل «جدال در تاسوکی»(۱۳۶۵)، «قانون»(۱۳۷۴)، «چشم هایش»(۱۳۷۸) و گناهکاران(۱۳۹۰) را کارگردانی کرده است. به جز «جدال در تاسوکی»، در سه فیلم دیگر افزون بر کارگردانی با عنوان بازیگر نیز حضور داشته است.

وی در مورد دغدغه خود برای کارگردانی گفته است: برخی بازیگران در دنیا پس از پا به سن گذاشتن، نقش های فرعی نیز بازی می کنند، اما شخصا دوست ندارم بازیگر نقش های فرعی باشم، از این رو تصمیم گرفتم به کارگردانی و تهیه کنندگی بپردازم. به علت علاقه ای که به سینما دارم به سمت کارگردانی آمدم که مبادا به دلیل کهولت سن مجبور باشم هر نقشی را بازی کنم.

قریبیان همچنین گفته است: خیلی از بازیگران دست به کارگردانی زدند و موفق شدند؛ یکی از الگوهای من برای ورود به عرصه کارگردانی «کلینت ایستوود» بود؛ این بازیگر در سال های پیش دست به کارگردانی زد و خود نیز در آنها بازی می کرد و در اوایل هم فیلم های خوبی نساخت اما با فیلم «نابخشوده» اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

قریبیان و کیمیایی، ۷ همکاری مشترک

 از راست: فرامرز قریبیان مسعود کیمیایی و آیدن آغداشلو

قریبیان در فیلم «بیگانه بیا»(۱۳۴۷)، «خاک»(۱۳۵۲)، «گوزنها»(۱۳۵۳)، «غزل»(۱۳۵۵)، «رد پای گرگ»(۱۳۷۰)، «تجارت»(۱۳۷۳) و «رئیس»(۱۳۸۵) به کارگردانی کیمیایی بازی کرده است.

کیمیایی همواره از قریبیان به عنوان بازیگر محبوب خود یاد کرده و گفته او از رابرت دنیرو هم بهتر است.

قریبیان هم در مورد همکاری دیرپای خود با کیمیایی گفته است: سابقه همکاری من با مسعود کیمیایی به فیلم «بیگانه بیا» باز می گردد. در این اثر نقش کوتاهی داشتم و پس از بازی در آن به آمریکا رفتم، زیرا نوع فیلم هایی که در آن زمان ساخته می شد را نمی پسندیدم. در آن زمان فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تازه شروع به کار کرده بودند. مهرجویی و جنس فیلم های او متناسب من نبود و او هرگز به سراغ من نمی آمد و به این موضوع کاملا آگاه بودم. پس فقط مسعود کیمیایی می ماند که در آن شرایط باید منتظر می ماندم تا او فیلمی بسازد و از من در فیلم خود استفاده کند.

وی همچنین گفته است: کیمیایی فیلمسازی است که راهی را در سینمای ایران باز کرد تا بعدها یک عده‌ای دیگر آن را ادامه دهند. سینمای ایران با او پیشرفت کرد و ما با هم همکاری داشتیم. بعد از انقلاب این همکاری کمتر شد البته در «رد پای گرگ»، «تجارت» و «رئیس» بازی کردم و همچنان معتقدم کیمیایی حق زیادی به گردن سینمای ایران دارد.

فرامرز قربیبان مرداد سال ۱۳۹۹ نیز در یادداشتی که مناسبت هفتم مرداد سالروز تولد مسعود کیمیایی در یکی از نشریات منتشر کرد، ضمن تبریک این روز به وی نوشته است: من و مسعود کیمیایی از ۹ سالگی با هم بزرگ شدیم و با هم رفیقیم و به تمام علائق و اندیشه‌ها و تفکرات هم آشناییم. چون در یک محله، یک کوچه و خیابان زندگی می‌کردیم. کار در سینما را با مسعود شروع کردم؛ او نقش‌های خوب و ماندگاری در فیلم‌هایش به من محول می‌کرد. از فیلم خاک و گوزن‌ها و ردپای گرگ گرفته تا تجارت حتی رییس فیلم‌هایی بودند که فیلمنامه و شخصیت‌هایش را دوست داشتم و نقش‌هایی که بر عهده من گذاشته بود با روحیه من همخوانی داشت، ولی پر واضح است که فیلم گوزن‌ها و نقشم در این فیلم (قدرت) را بیشتر از شخصیت‌های دیگری که با او کار کردم، دوست دارم.

وی در این نامه همچنین با اشاره به ابراز علاقه برای بازی در نقش های معترض، بازگشت به سینما بعد از حافظی در سال ۱۳۹۸ را منوط به دعوت مسعود کیمیایی از وی برای یک نقش اعتراضی عنوان و تصریح کرده است: اساسا نقش‌های معترض را دوست دارم. با اینکه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگی کردم (نمی‌دانم درست بود یا نه چون من حرف دلم را می‌زنم) ولی اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل برایش بازی می‌کنم. ولی به ‌طور کل نقش اعتراضی با روحیه من همخوانی دارد و بازی خواهم کرد. البته بگویم که نه‌تنها من فیلم گوزن‌ها را دوست دارم که این فیلم بارها و بارها از جانب منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شد برای اینکه جایگاه والایی در سینمای ایران دارد.

رابرت دنیرو نیستم

 فرامرز قریبیان در کنار پسرش سام قریبیان

فرامرز قریبیان همچنین از اینکه با رابرت دنیرو مقایسه شود، راضی نیست و در این باره گفته است: برخی از من به عنوان «رابرت دنیرو» سینمای ایران نام می برند، البته این نظر من نیست. من ایران متولد شدم و رابرت دنیرو در آمریکا متولد شده است. او فیلم های بزرگ با کارگردانان بزرگ همچون «مارتین اسکورسیزی» کار کرده است. اما ناگفته نماند بسیاری از فیلم هایی که رابرت دنیرو بازی کرده درخور توجه نبوده و فقط برای دستمزد در آنها بازی کرده است. البته دلیلی ندارد همه فیلم های یک بازیگر خوب باشد. جوان تر که بودم فیلم هایی را بازی می کردم که می دانستم آثار خوبی نمی شود اما برای حضور در سینما در آنها بازی کردم و نیز باید زندگی خود را می گذراندم.

فرامرز قریبیان با اینکه خود یک برند در بازیگری است، نظر متفاوتی در مورد «سوپراستار» در سینما دارد.

وی در این باره گفته است:‌ خلق سوپراستار در سینما در اختیار کسی نیست. سوپراستار خود به خود در سینما بوجود می آید و وقتی مردم یک بازیگر را دوست داشته باشند او به سوپراستار تبدیل می شود. سوپراستار در اثر فیلم هایی که بازی می کند به این جایگاه می رسد؛ فیلم های بسیاری در سینمای دنیا وجود دارد که به وجود سوپراستارها نفروخته اند و از طرفی فیلم هایی بدون حضور سوپراستارها فروش خوبی داشته اند و به عنوان نمونه در فیلم سینمایی «تایتانیک» این موضوع کاملا مشهود است. پیش از اینکه دست به کارگردانی بزنم و در زمان بازیگری، معتقد بودم که فروش فیلم ربطی به بازیگر ندارد و فیلمنامه، ساخت و انتخاب درست بازیگران است که در جذب مخاطبان اثر دارد.

به هر روی این بازیگر کهنه کار، نگاهی نیز به جوانان دارد و معتقد است سینما را باید به آنها سپرد اما توصیه های هم برای جوانان دارد.

وی گفته است:‌ حرفه سینما متعلق به جوانان است البته این به این معنا نیست که باید پیشکسوتان را کنار گذاشت. در کشورهای پیشرفته این حرفه به حدی ارزش دارد که میلیون ها جوان سراغ آن می روند و بسیاری از آنان نیز پشت در استودیوها می مانند.

فرامرز به جوانان علاقه‌مند به بازیگری نیز توصیه کرده است: بازیگری راه دشواری دارد و اگر عشق وجود داشته باشد، حتما علاقه مندان به بازیگری به نتیجه می رسند. رفتن به آموزشگاه های سینمایی به تنهایی چیزی را حل نمی کند و این موضوع باید با عشق همراه باشد. همیشه از کلاس درس فراری بودم و اکنون نیز این روحیه را دارم، از این رو دنبال برگزاری دوره های آموزشی نبوده ام زیرا بلد نیستم در عرصه بازیگری تدریس کنم.

چندی پیش فرامرز قریبیان برای رفع شائبه که مرتبط با بازگشت وی به سینما پیش آمده بود، خداحافظی از سینما را بهترین کار زندگی‌ خود عنوان کرده بود.

گرچه این نشان می دهد فرامرز قریبیان از تصمیم خود باز نخواهد گشت، اما نباید فراموش کرد، ردی از او در تاریخ سینمای کشور مانده که قابل پاک شدن نیست.

فرامرز قریبیان چه به روی پرده باشد و چه نباشد یک برند معتبر در سینمای ایران باقی خواهد ماند. بازیگری که با نقش «قدرت» در «گوزنها» درخشید و پس از «خروج» با «قدرت» از سینما خداحافظی کرد.

رسانه سینمای خانگی- شش‌گانه سوره در فجر امسال

رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری(سوره) با بیان اینکه تمامی ۶ اثر این سازمان برای جشنواره فیلم فجر خواهد رسید، گفت: سه کار هم اینک در نیمه دوم تولید خود قرار دارند، تولید اثر پویانمایی هم تقریبا تمام شده و مراحل نهایی صداگذاری را پشت سر می‌گذارد.

به گزارش سینمای خانگی، حمیدرضا جعفریان در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار داشت: یکی از تولیدات مرکز سوره در مرحله پس از تولید و اثری دیگر نیز در اوایل تولید است و تصویربرداری این اثر هم که زمان تولید کوتاه تری دارد به همراه دیگر آثار در آذرماه تمام می‌شود.

توکل ما بر خداست

وی افزود: این که کارها چقدر خوب شدند و یا می‌شوند و میزان استقبال از آنها چقدر خواهد بود، توکل ما بر خداست و هم این‌که دیگران باید قضاوت کنند.

جعفریان همچنین در این باره که سوره چقدر در دور آتی جشنواره فیلم فجر برد خواهد داشت؟ گفت: در هدفگذاری که از ابتدای این دوره جدید (۱۳۹۹) داشتیم و با برنامه‌ریزی‌هایی که به طور خاص برای امسال داشتیم، تمرکز ما بر این بود که با تنوع ژانر و محصول در حوزه‌های مختلف اعم از دفاع مقدس، اجتماعی، تاریخی، آثاری برای مخاطبان متفاوت و همچنین حوزه مخاطب کودک و نوجوان داشته باشیم تا با آنها بتوانند ارتباط برقرار کنند و این‌که در چینش موضوعات، سیاست‌ها و فیلمسازهایی که با آنها همکاری می‌کنیم تنوعی وجود داشته باشد.

وی افزود: تلاش کردیم هم فیلمسازهای جوان و هم حرفه‌ای‌ترها و کارکشته‌های سینما و هم فیلم‌های با بودجه پایین و فیلم‌های با پروداکشن بالا به جشنواره راه یابند تا هم با تنوعی از این جنس، به غیر از امسال، برای سبد اکران سال بعد نیز این تنوع را بتوانیم داشته باشیم و هم این‌که در جشنواره ممکن است ذائقه‌های مختلفی بین داوران و اهالی سینما وجود داشته باشد.

جعفریان درباره حمایت سازمان‌های مختلف از فیلمسازی از جمله سازمان برنامه و بودجه و تبلیغات اسلامی و این که حوزه فیلمسازی در انتهای دولت سیزدهم چه رونقی را شاهد خواهد بود؟ گفت: اتفاق‌های خوبی افتاده است. یکی از سیاست‌هایی که ما در تولید پیگیری می‌کنیم این است که در عین حفظ کیفیت و شاخص بودن آثار و جذابیت آنها برای مخاطب و حرفه ای بودن، در تعداد هم جهشی را در سازمان سینمایی سوره داشته باشیم.

یکی از موانع اصلی ما در سال‌های گذشته منابع مالی بود که در این دو سه سال بویژه امسال اتفاق خوبی را در مشارکت رقم زدیم

رئیس سازمان سینمایی سوره اظهار داشت: یکی از موانع اصلی ما در سال‌های گذشته منابع مالی بود که در این دو سه سال بویژه امسال اتفاق خوبی را در مشارکت رقم زدیم. همکاری و هم‌افزایی با دستگاه‌ها و نهادهای مشابه خود مانند بنیاد فارابی و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشتیم که این کانون نیز به تازگی در فضای تولید فعال‌تر شده است.

وی خاطرنشان کرد: در بخش خصوصی هم نهادهایی را همراه کردیم. این هم‌افزایی و همکاری از مولفه‌هایی است که منجر به تولید آثار بیشتر و رونق می‌شود.

جعفریان در ارزیابی خود از جشنواره فیلم فجر امسال گفت: در اکران فیلم‌ها از ابتدای امسال اوضاع خوب بوده است اما برای این که اگر بخواهیم نقادانه مطرح کنیم مقداری در چینش فیلم‌ها و تنوع باید تجدید نظر شود تا دیگر فیلم‌ها هم بیشتر دیده شوند، تک ژانری وجود نداشته باشد و عدالتی در توزیع برقرار شود.

جشنواره امسال خیلی پررونق خواهد بود

وی افزود: در سوره تلاش می‌کنیم این کار را انجام دهیم تا در صاحبان آثاری که در زمره دو سه فیلم پرفروش اول نیستند احساس خسران و بی‌توجهی وجود نداشته باشد. چون سانس دادن و تعداد سالن‌هایی که در اختیار فیلم‌ها قرار می گیرد در فروش موثر است.

جعفریان گفت: ممکن است فیلمی فروش زیادی داشته باشد و هر چه سانس بدهند باز هم دیده شود اما این که صرفا به دو سه فیلم مشابه هم توجه شود در بلند مدت به ضرر سینماست. در این سال‌ها فیلم های خوبی تولید شده و جشنواره امسال خیلی پررونق خواهد بود و این مسئولیت ما را در فضای توزیع و نمایش در سال‌های بعد سخت‌تر می‌کند و باید این عدالت را بیشتر برقرار کنیم.

رسانه سینمای خانگی- انیمیشن را نفت بدانید

آرمان رهگذر تهیه‌کننده سینمای انیمیشن، ضمن اشاره به ظرفیت‌های بالای این صنعت در ایران آن را یکی از صنایع ارزآور توصیف کرد.

به گزارش سینمای خانگی، آرمان رهگذر تهیه‌کننده آثار انیمیشنی درباره وضعیت صنعت انیمیشن در سینمای ایران به مهر گفت: ساخت انیمیشن در ایران بیشتر به سمت کارهای سه‌بعدی و با کیفیت رفته است و در حال حاضر گروه‌های تولیدکننده موفقی در این زمینه در حال تولید آثار باکیفیت و سطح بالایی هستند. اگر سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیقی روی این بخش انجام شود، انیمیشن ایران می‌تواند صنعت ارزآوری برای کشور باشد.

وی با اشاره به اینکه استودیو هورخش در زمینه تولید انیمیشن‌های دوبعدی گام‌های موفقی در بازار جهانی برداشته است، توضیح داد: پیشرفت صنعت انیمیشن ایران در سال‌های اخیر بسیار مشهود است، لازم نیست بازار جهانی انیمیشن، ما را به‌عنوان قطب بسیار بزرگ انیمیشن بشناسند اما به‌عنوان بخشی از این بازار، کشور ایران می‌تواند مطرح باشد.

رهگذر تاکید کرد: به دلیل اختلاف نرخ ارزی که بین کشور ما و کشورهای سرمایه‌گذار و سفارش‌دهنده وجود دارد، بسیاری از پروژه‌های بزرگ می‌تواند به جای ورود به کشورهای هند و چین، وارد کشور ما شود. این موضوع هم در بالا رفتن سطح درآمد سازندگان انیمیشن تاثیر می‌گذارد و هم از مهاجرت آن‌ها جلوگیری می‌کند.

تهیه‌کننده انیمیشن سینمایی «گنج اژدها» درباره مهمترین مشکلات پیش روی صنعت انیمیشن ایران در مسیر پیشرفت گفت: اطلاعات وزارت ارشاد به عنوان متولی انیمیشن درباره این صنعت به روز و پیشرفته نیست. این اتفاق باعث می‌شود تا شرکت‌های تولیدکننده نتوانند به خوبی عمل کنند.

وی افزود: از طرف دیگر سازمان تامین اجتماعی و سازمان امور مالیاتی هم به هیچ عنوان با کارآفرینان و تولیدکنندگان انیمیشن همکاری نمی‌کنند. در صورتی که رهبر انقلاب در سخنرانی که داشتند تاکید کردند، افرادی که برای کشور ارزآوری انجام می‌دهند باید از پرداخت مالیات معاف باشند. ولی آن‌ها با ما همکاری نمی‌کنند.

رهگذر با اشاره به سرعت گرفتن مهاجرت نیروی کار متخصص حوزه انیمیشن بیان کرد: من به‌عنوان یک تهیه‌کننده انیمیشن وضعیت نیروی کار را در این صنعت خوب می‌بینم ولی این نیروهای کار که بسیار هم علاقه‌مند به این حوزه هستند، پس از مدتی دیگر آینده‌ای برای خودشان در کشور تصور نمی‌کنند و تلاش می‌کنند تا مهاجرت کنند.

مدیر منابع انسانی استودیو هورخش تاکید کرد: با توجه به ارزآوری که در استودیوی ما در چند سال اخیر صورت گرفته و در جریان هستم در استودیوهایی مانند الزهرا هم حضور در بازار جهانی انیمیشن به شکل حرفه‌ای صورت می‌گیرد، امیدوارم مسئولان ذی‌ربط تمام توجهشان را به صنایع نفت و پتروشیمی معطوف نکنند. چون فعالیت‌های استودیوهای تولیدکننده انیمیشن ایرانی نشان‌دهنده این است که انیمیشن ایران به صورت صنعتی دارد فعالیت می‌کند.

این تهیه‌کننده یادآور شد: به‌علاوه اینکه نفت و پتروشیمی، صنایعی هستند که فقط درآمدزایی دارند ولی انیمیشن می‌تواند فرهنگ و زبان ایرانیان را به دیگر نقاط جهان صادر و مردم دنیا را با کشور ما آشنا کند.

رسانه سینمای خانگی- قرار نیست همه «آهو» را دوست داشته باشند

هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آهو» گفت: از نوجوانی دوست داشتم فیلمی با این حال و هوا بسازم و سکانسی که پروانه از جلوی یک مراسم عروسی رد می‌شود، سکانسی است که در همان نوجوانی رویای ساخت آن را در سر داشتم.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، پانصد و نود و هفتمین نشست باشگاه فیلم تهران با نمایش و نقد فیلم سینمایی «آهو» ساخته هوشنگ گلمکانی یکشنبه ۲۱ آبان ماه با حضور هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان، امیر قادری منتقد مهمان و کورش جاهد کارشناس مجری در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
کورش جاهد منتقد و کارشناس سینما درباره فیلم «آهو» عنوان کرد: فضای شاعرانه فیلم که در سینمای ما کمتر دیده می‌شود برایم جالب بود. پلان‌هایی را در این فیلم می‌بینیم که در دیگر فیلم‌های ایرانی دیده نمی‌شود. تصاویر متفاوت و ارجاع‌های درستی به فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینمای ایران و جهان می‌بینیم و فیلمساز نشان می‌دهد که عاشق سینماست. 

هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آهو» نیز ضمن تشکر از حاضران در مراسم گفت: می‌دانیم که این روزها دوره چه نوع فیلم‌هایی است، ولی انتظار دارم کسانی که فیلم‌های متفاوت را می‌پسندند فیلم «آهو» را ببینند. این توهم را ندارم که همه آن اقلیتی که جریان رایج سینمای ایران را دوست ندارند، فیلم مرا دوست دارند. ولی امیدوارم کسانی که به چنین سینمایی علاقه دارند آن را به دیگران معرفی کنند.

گلمکانی درباره نخستین تجربه‌اش به عنوان کارگردان عنوان کرد: من فارغ‌التحصیل رشته سینما هستم و سال‌ها تجربه نوشتن درباره سینما را دارم، ولی آدم تا فیلمسازی حرفه‌ای را تجربه نکند متوجه نمی‌شود که فیلمسازی یعنی چه. ممکن است آدم ایده‌های درخشانی داشته باشد ولی در عمل خیلی از ایده‌ها به ثمر ننشیند. 

این منتقد و کارگردان سینما اضافه کرد: از ابتدای راه‌اندازی مجله فیلم همیشه مورد اعتراض فیلمسازها بودیم که می‌گفتند شما نمی‌دانید چه شرایطی در زمان تولید داشتیم که از فیلم‌ها انتقاد می‌کنید. اما منتقد تنها با خروجی نهایی اثر روی پرده سر و کار دارد و کاری به نواقص و دشواری‌های تولید ندارد. 

وی ادامه داد: بعضی ایرادهای فیلم به این دلیل است که این نخستین فیلمم است. الان می‌فهمم که باید روی خیلی چیزها بیشتر تأمل می‌کردم. به فیلمسازان جوان توصیه می‌کنم ایده‌هایشان را روی آرام‌پز بگذارند و عجله نکنند.

گلمکانی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره الگوبرداری «آهو» از فیلم‌های اروپای شرقی گفت: در این مدت نکاتی از دیگران درباره فیلم شنیده‌ام که خودم به آن نکات فکر نکرده بودم. چرا که آثار هنری بیش از هر چیز به ناخودآگاه سازنده مرتبط است و هر فیلمی که خودآگاه به نظر برسد مصنوعی می‌شود. به برخی فیلم‌های اروپای شرقی مانند آثار کیشلوفسکی در فیلم به طور مستقیم اشاره می‌شود. من همیشه فیلم‌های اروپایی خلوت و کم‌دیالوگ را دوست داشتم و به شکل خودآگاه و ناخودآگاه تأثیر این فیلم‌ها در «آهو» به چشم می‌خورد.

وی درباره نحوه شکل‌گیری ایده فیلم بیان کرد: از نوجوانی دوست داشتم فیلمی با این حال و هوا بسازم و سکانسی که پروانه از جلوی یک مراسم عروسی رد می‌شود، سکانسی است که در همان نوجوانی رویای ساخت آن را در سر داشتم. در این سال‌ها که کار مطبوعاتی می‌کردم امکان ساخت فیلم را داشتم، ولی مناسبات تولید فیلم را برای کار مناسب نمی‌دیدم، اما با آغاز دوران کرونا و نزدیک‌تر دیدن مرگ به انسان‌ها، حس کردم بالاخره باید این بدهی را به خودم ادا کنم.

در ادامه یکی از مخاطبان پرسشی درباره نحوه انتخاب بازیگران فیلم مطرح کرد که گلمکانی در پاسخ گفت: بر خلاف ظاهر قضیه که جریان تولید در رکود به نظر می‌رسد، همه بازیگران مشغول کار هستند و بعضی‌ها همزمان در چند پروژه بازی می‌کنند. بنابراین آقای کیانیان و خانم آرمان تنها بازیگرانی بودند که از ابتدا انتخاب کردم. خانم آرمان از همکاران رسانه‌ای هستند که سابقه بازی در فیلم کوتاه دارند. آقای کیانیان هم ابتدا قرار بود نقش کیانی را بازی کنند، ولی خودشان پیشنهاد کردند که نقش چوپان را عهده‌دار شوند.


امیر قادری منتقد سینما دیگر مهمان این نشست بود که درباره فیلم «آهو» عنوان کرد: یکی از ویژگی‌های کار ژورنالیستی این است که شما نتیجه را زود می‌بینی، به همین دلیل فیلمسازی برای ژورنالیست‌ها کار سختی است، چون زمان زیادی باید بگذرد تا نتیجه فیلم مشخص شود. این عارضه اصلاً در «آهو» دیده نمی‌شود. فیلم با حوصله تمام ساخته شده است. امتیاز فیلم این است که حساب و کتاب دارد و روی تک‌تک پلان‌ها و اجزای میزانسن فکر شده و بسیاری از میزانسن‌ها خلاقانه است.

وی اضافه کرد: در تاریخ سینما کمتر دیده شده که فیلمی حرفش را مستقیم بزند و فیلم خوبی از آب در بیاید. یکی از مشکلات من با سینمای هنری و شاعرانه این است که جایی برای کشف و شهود توسط مخاطب باقی نمی‌گذارد. نکته‌ای که فیلم «آهو» داشت این بود که شخصیت‌های مرد فیلم جنبه‌های مختلفی از شخصیت زن اصلی را تشکیل می‌دهند و این روابط بین شخصیت‌ها جای کشف و شهود را برای من باز می‌گذارد.

رسانه سینمای خانگی- تارخ زود رخ در خاک کشید

سی‌وهفتمین برنامه «مستندات یکشنبه» که ذیل سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، ساعت ۱۷یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «ترانه تارخ» به کارگردانی صمد فرهنگ اختصاص داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، پس از نمایش این فیلم که روایتی تصویری از زندگی و آثار زنده‌یاد امین تارخ است، نشست نقد و بررسی آن با حضور محمدمهدی عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، تهیه‌کننده و کارگردان سینما)، همایون اسعدیان (کارگردان سینما) و صمد فرهنگ(کارگردان این مستند) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده شاهین امین (روزنامه‌نگار و منتقد سینما) بود.

در ابتدای این برنامه شاهین امین از نیما تارخ (فرزند امین تارخ) که در سالن حضور داشت، خواست که جلسه را با صحبت‌های خود شروع کند.

نیما تارخ در صحبت‌هایی گفت: از آقای فرهنگ تشکر می‌کنم. در جریان این فیلم بودم ولی خیلی جرات دیدن آن را نداشتم. اما بالاخره جرات پیدا کردم و فیلم را دیدم. دیدن آن مقداری سخت است. اما تشکر می‌کنم و خوشحالم که این فیلم به یادگار باقی مانده است.

نمی‌خواهم اسطورسازی کنم

شاهین امین در ادامه گفت: نمی‌خواهم اسطورسازی کنم ولی ما در سینمای ایران آدم‌هایی داشته و داریم که فارغ از کار هنری خود، صاحب یک شخصیتی بوده و احترامی برای خود قائل بودند. بنابراین در هر کاری حضور پیدا نمی‌کردند. البته نمی‌خواهم بگویم که همه کارهای آنها درجه یک است. همانطور که دیدیم آقای تارخ هم در فیلم به این موضوع اشاره کرد، که یک‌سری از کارها را به خاطر معیشت قبول کرده است. ولی حتی در همان کارها هم سعی کرده‌اند، اندازه‌هایی را رعایت کنند.

او افزود: امیدوارم بازیگران و به طور کل هنرمندان نسل‌های بعد این الگوها را در نظر بگیرند. رعایت کردن اندازه‌ها، آنها را صاحب هویت و شخصیتی می‌کند که گاهی حتی بالاتر از کیفیت هنری‌شان دیده شوند. آقای تارخ هم حتما در کنار اینکه بازیگر خوبی بودند، واجد شخصیت‌هایی این چنین نیز می‌شدند. به همین دلیل اکنون در خاطره جمعی ما ثبت شده‌اند. چقدر همگی ناراحتیم، از اینکه در این یکی دو سال اخیر، بخشی از این آدم‌هایی که در خاطره جمعی ما ثبت شده‌اند را از دست دادیم. افرادی چون آقای پورحسینی، پوراحمد، پسیانی و… . البته مرگ حق بوده ولی تحمل آن برای ما مقداری دشوار است.

 نشست نقد و بررسی مستند «ترانه تارخ»

فرهنگ (کارگردان مستند «ترانه تارخ») نیز در ادامه این نشست درباره پروسه تولید این اثر و چگونگی شکل‌گیری آن گفت: از همه حاظران در جلسه تشکر می‌کنم. می‌توانم با تمام وجود بگویم که این کار معجزه بود. آنقدر روان و پشت سر هم و خود به خود اتفاق افتاد، که دیدن آن روی پرده برای خودم عجیب است. من کارمند صداوسیما مرکز شیراز بودم و از کودکی بازیگری را دوست داشتم. یک بار آگهی کارگاه بازیگری آقای تارخ را دیدم؛ کلاس ایشان هزار کیلومتر با من فاصله داشت ولی انگار این فاصله برایم دو خیابان بود. بنابراین به تهران آمدم و در کلاس‌های آقای تارخ ثبت‌نام کردم. بعد از آن در هفته‌ای که هفت شب داشت، ۴ شب در اتوبوس بودم و بین شیراز و تهران رفت‌وآمد می‌کردم. دو سال دوره‌های مقدماتی و پیشرفته بازیگری را پیش آقای تارخ و اساتید خوبی که ایشان در آموزشگاه خود جمع کرده بودند، گذراندم. اما وقتی دوره تمام شد، تازه مزه آن زیر دندانم رفته بود، به شیراز رفتم و دوباره از صفر برای کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته تئاتر ادامه تحصیل دادم.

او افزود: تصویرهایی که در این مستند می‌بینید را برای پایان‌نامه مقطع کارشناسی خود ضبط کرده بودم. من و آقای تارخ دائم پیش هم نبودیم ولی حس خوبی بینمان بود. وقتی می‌خواستم فارغ‌التحصیل شوم، به آقای تارخ گفتم که می‌خواهم پایان‌نامه خود را معطوف به تاثیر کارگردان‌های مختلف از جمله آقای عسگرپور روی بازیگری واحد کنم. ایشان با فراغ بال پذیرفت. با وجود اینکه آن زمان بسیار سرشان شلوغ بود؛ ساعت‌ها جلوی دوربین من می‌نشست و با انرژی بسیار زندگی خود را برایم تعریف کرد. این تصویرها باقی ماند تا زمانی که آقای تارخ به رحمت خدا رفت. بعد از آن یک بار به آموزشگاه آقای تارخ رفتم و با خانم علی‌نژاد آشنا شده‌ام که از آخرین شاگردان آقای تارخ بود. ایشان نیز در نهایی کردن این مستند کمک بسیاری به من کرد.

این مستندساز در ادامه بیان کرد: در پایان برای آماده کردن مستند، تمام فیلم‌ها و مصاحبه‌ها که تقریبا هفت، هشت ساعت است را مجددا دیدم و بخش‌هایی که به نظرم مناسب بود را انتخاب کردم. شکر خدا فیلم نهایی شد و آقای عسگرپور هم لطف کرد تا این برنامه برگزار شود و ما دور هم جمع شویم و یاد آقای تارخ را گرامی بداریم.

محمد مهدی عسگرپور در ادامه این برنامه گفت: از زحمت دوستان برای ساخت این مستند تشکر می‌کنم. زمانی که ما آقای تارخ را از دست دادیم، درست مهرماه سال گذشته و بعد از اتفاقات شهریور ماه بود که اساسا هرنوع گردهمایی و داشتن برنامه خیلی دشوار شده بود. حتی برای تشییع پیکر ایشان با شرایط سختی مواجه بودیم. به همین دلیل نتوانستیم مراسم را در شان شخصیت بزرگی چون آقای تارخ برگزار کنیم و این افسوس و شرمندگی که این اتفاق نتوانست در زمان خود رخ دهد، برای ما باقی ماند.

او افزود: بخش قابل توجهی از آن چیزی که در این مستند مطرح شد، نوع نگاه ایشان نسبت به عالم هنر و بازیگری بود که بخشی از آن در این مستند منتقل شد و بخشی از آن نیز به شکل طبیعی ممکن است در یک رویارویی اتفاق بیفتد. به خصوص برای افرادی که به ایشان نزدیک بودند. آقای تارخ با آموزشگاه خود، وضعیتی منحصر به فرد در کشور ما ایجاد کرده بود. به صورتی که خروجی فعالیت‌های ایشان در حوزه آموزش، بازیگران ارزشمند و بزرگی هستند که اکنون در سینمای ایران می‌درخشند. ما چنین وضعیتی که یک آموزشگاه بتواند در چند سال چنین خروجی داشته باشد را کمتر تجربه کرده بودیم. این نشان‌دهنده ویژگی‌های کاملا منحصر به فرد ایشان است.

مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در ادامه بیان کرد: وقتی سال ۸۷ اعضای آکادمی اسکار به ایران آمدند، رییس آکادمی و چند نفر از اعضا از جمله خانم آنت بنینگ، بازیگر معروف نیز در آن جمع بودند. ما برای نشان دادن بعضی از فضاهایی که در حوزه سینما به شکل جدی فعالیت می‌کنند، مثل استودیوها و چیزهایی از این دست، اعضای آکادمی را همراهی می‌کردیم. البته آن زمان محدودیتی هم ایجاد شد. چون وقتی بعضی افراد متوجه شدند که این افراد از اعضای آکادمی اسکار هستند، نامه‌نگاری کردند که برخی از ملاقات‌های این گروه کنسل شود. مانند دیدار آنها با دانشگاهیان و برخی از مراکز دیگر.

عسگرپور در ادامه عنوان کرد: یکی از مراکزی که ما در نظر داشتیم، بازدید از آموزشگاه آقای تارخ بود. خانم آنت بنینگ نیز به طور طبیعی چون بازیگر جمع بودند به آنجا آمدند. نکته‌ای که در این خصوص برایش جالب بود، این بود که می‌گفت: فکر نمی‌کردم در کشوری چون ایران، چنین سبکی از آموزش وجود داشته باشد. می‌گفت حتی احساس می‌کردم بخشی از شکلی که ایشان در آموزش تجربه می‌کند را ما نتوانستیم تجربه کنیم. بنابراین باید بگویم وجوه آموزشی آقای تارخ فراتر از مرزهای خودمان بود. حتی این اواخر به استرالیا و چند جای دیگر رفت و برنامه‌هایی در این خصوص داشت اما متاسفانه فوت ایشان باعث شد که آن بخش اجرا نشود. در صورتی که این برنامه می‌توانست به پیوند سینمای ایران با بخش‌های خارج از کشور خودمان خیلی کمک کند.

او ادامه داد: ما دو سریال با هم کار کردیم و این افتخار بزرگی برای من بود. این دو کار ظاهرا به قدری از عمق لازم برخوردار بوده است که همه فکر می‌کردند که ما خیلی بیشتر از این با هم کار کردیم. یکی از سکانس‌هایی که در همکاری من با آقای تارخ به یادگار مانده و در این فیلم نیز استفاده شده است، مرگ شخصیتی است که آقای تارخ در یکی از کارها بازی می‌کرد. همان روز که صحنه را گرفتیم، حال همگی ما کمی منقلب شد، اما بعد از آن نیز هر بار آن سکانس را دیدم حالم بد می‌شد. این برای پیش از مرگ ایشان بود. هیچوقت فکر نمی‌کردم در فیلمی از این سکانس استفاده شود و ما یادمان بیاید که ایشان را به این صورت از دست دادیم. به هر حال برای شخص من این موضوع خیلی دردآور بود.

این سینماگر در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: گاهی وقتی ما درباره همکاران خود صحبت می‌کنیم، اینطور به نظر می‌رسد که در حال بزرگنمایی هستیم، در صورتی که اینطور نیست؛ ما وقتی با هم کار می‌کنیم؛ هفت و هشت ماه با یکدیگر زندگی کرده و از هم یاد می‌گیریم. ایشان نیز به دلیل تجربه بالایی که داشتند، بدون اینکه خودشان اصرار داشته باشند، معمولا نقش آموزگار را هم ایفا می‌کردند. به خصوص برای نسل جوان‌تر. برخلاف برخی از بازیگران که وقتی بازیگر مقابل آنها جوان است، ابتدا او را تخریب می‌کنند؛ ایشان کاملا برعکس عمل کرده و اعتماد به نفس جوان مقابل خود را بالا می‌برد. حتی اگر کم و کاستی را می‌دید، به او کمک می‌کرد. به این صورت باعث می‌شد بازیگر جوان در مقابل ایشان احساس امنیت خاطر بکند. این نکته مهمی است که آموزش دادن بدون اینکه اصراری بر آن باشد، جز ذات ایشان شده بود.

همایون اسعدیان نیز در ادامه این برنامه گفت: زنده‌یاد داریوش مهرجویی در یکی از مستندهایی که از او گرفته شده است، می‌گوید که من متوجه شده‌ام، دوربین و حرکت و… را می‌توان رها کرد، در صورتی که داستان و بازیگر کار خود را درست انجام دهند. همه ما اول که وارد سینما می‌شویم، به خصوص در بخش کارگردانی خیلی دوست داریم که کار خود را به رخ بکشیم. اما چقدر خوب است که بتوانیم به چیزی برسیم که استاد مهرجویی آن را بیان می‌کند. واقعا در آوردن یک لحظه حسی با یک بازیگر به مراتب دشوارتر از یک صحنه اکشن است. لحظه حسی ارتباط یک انسان با انسان‌های مقابلش است که باید در بیاید و از همین رو دشوار است.

او افزود: آقای عسگرپور در صحبت‌های خود به این موضوع اشاره کرد که ما نتوانستیم مراسمی که در اندازه بزرگی آقای تارخ باشد را برای او بگیریم. این بزرگی از بازیگری نمی‌آید. اول بگویم اولین برخورد من با امین تارخ به این صورت بود؛ بنیاد فارابی می‌خواست آرشیو کوچکی راه بیاندازد و به همین دلیل بازیگرها را صدا می‌کرد تا از آنها عکس بیاندازند. زنده‌یاد فرخنده شادمنش آنجا منشی بود؛ آقای تارخ نیز مدیر این آرشیو بود و من هم به عنوان عکاس صدا کرده بودند تا عکس بگیرم. عکس گرفتن از بازیگران و کلا آن فضا برایم خیلی جالب بود. به خاطر دارم اولین باری که آقای تارخ عکس‌ها را می‌دید، ایرادهایی گرفت اما مجموعا کار را پذیرفت. مدتی زیردست ایشان به عنوان عکاس فعالیت کردم. اما بعد مدت‌ها گذشت تا اینکه در سریال آپارتمان اصغر هاشمی، من دستیار بودم و آقای تارخ جوان اول را بازی می‌کرد. این ارتباط در آنجا مجددا برقرار شد. سپس به شکل صنفی در خانه سینما با یکدیگر همکاری‌هایی داشتیم. بعد از آن نیز در سریال خسوف من به عنوان تهیه‌کننده و آقای تارخ بازیگر بود. البته این افتخار را هم داشتم که چند دوره‌ای در آموزشگاه ایشان، به تدریس مباحثی بپردازم.

اولین آموزشگاه سینمایی را تاسیس کرد

این سینماگر در ادامه بیان کرد: ما تعداد زیادی بازیگر داریم که فقط بازیگر هستند اما معدود افرادی داریم که دغدغه آنها هنر به معنای کلان قضیه است. اگر امین تارخ اینقدر در ذهن ما مانده است و فکر می‌کنیم که برای او کم گذاشتیم، به این دلایل است. وگرنه ما بازیگر خوب زیاد داریم ولی او کسی بود که اولین آموزشگاه سینمایی را تاسیس کرد و بسیاری بازیگر را به سینمای ایران معرفی کرد. همچنین در بحث صنفی، فعالیت‌های مثبت بسیاری داشت. حتی بسیاری از فعالیت‌های صنفی که انجام می‌داد، خارج از خانه سینما و از طریق ارتباطات دیگری بود تا بتواند کار اعضای صنف را راه بیاندازد. بخش بازیگری او نیز که جای خود دارد.

اسعدیان در ادامه صحبت‌هایش گفت: این مجموعه عوامل است که بازیگری مانند امین تارخ را تبدیل به شخصی می‌کند که آقای عسگرپور می‌گوید متاسفانه نتوانستیم مراسمی در اندازه و شان او برگزار کنیم. البته این هم خیلی بد است که ما فقط شان کسانی که می‌روند را رعایت می‌کنیم و در زمان زنده بودن به شان آنها توجهی نداریم. مثلا باید چنین اتفاقی برای آقای مهرجویی رخ دهد تا متوجه شویم که چه شخصیتی را از دست دادیم. البته نباید اسطوره و بت بسازیم، زیرا همه آدم‌ها ضعف‌هایی دارند؛ من در سکانس‌هایی از سریال خسوف با آقای تارخ کل کل هم داشتم. لزوما اینطور نیست که یک آدم هرچه می‌گوید درست باشد؛ جذابیت ماجرا اینجاست که با آدم‌ها اختلاف نظر هم داشته باشیم و با هم کل کل، قهر و آشتی کنیم. نمی‌دانم چرا وقتی آدمی فوت می‌کند ما فکر می‌کنیم که باید بگوییم همه چیز آن آدم خوب بوده است. مگر می‌شود یک سال با کسی کار کنیم و با یکدیگر کل کل نداشته باشیم؟ آن چیزی که جدا از این موارد می‌دانم و می‌خواهم بگویم این است که نسلی از بازیگران ما در حال تمام شدن هستند. بازیگرانی که در شرایط سخت کرونا شما را همراهی کرده و غر نمی‌زنند و به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای وضایف خود را می‌دانند.

این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش عنوان کرد: فکر می‌کنم برای سریال خسوف، حداقل هفت، هشت بار از آقای تارخ تست کرونا گرفتیم، در شرایطی که آدم‌ها سر کار نمی‌آمدند، ایشان همراه ما بود. حرفه‌ای بودن چیزی است که متاسفانه نسل جدید بازیگری ما یاد نگرفته است و به همین دلیل با نسل آقای تارخ، انتظامی و دیگرانی این چنین، متفاوت است. مهم بودن آقای تارخ در مجموعه این اتفاقات است، نه اینکه آقای تارخ، بازیگر خوبی بود که بود. این مجموعه را در آدم‌های کمی می‌توان یافت و به همین دلیل افسوس می‌خوریم که چقدر زود آقای تارخ را از دست دادیم.

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: باید رفت و دید که آقای امین تارخ چطور امین تارخ شد؛ قطعا یک شبه این اتفاق رخ نداده است. این چیزی است که نسل بازیگران جدید ما باید آن را دنبال کنند. امین تارخ شدن هزینه دارد؛ غیر از اینکه باید عمر خود را بگذارید؛ باید مرتب تجربه کنید، بخوانید و همه چیز را وقف این کار کنید تا بتوانید تبدیل به شخصیت‌هایی چون او، انتظامی، نصیریان و …. شوید. البته بخشی از رفتارهای غیر حرفه‌ای بازیگران جدید نیز به خود ما مربوط می‌شود که شهامت این را نداریم از بازیگران جوان استفاده کنیم. به طوری که از پسر و دختر چهل ساله به عنوان جوان اولی که قرار است به زودی ازدواج کنید بهره می‌گیریم. در صورتی که کلی بازیگر جوان خوب در تئاتر داریم که می‌توانند نقش‌ها را به خوبی بازی کنند.

شاهین امین در ادامه این مراسم گفت: برادر و همسر آقای تارخ نیز در این مراسم حضور دارند. خیلی معذرت می‌خواهم که در ابتدای جلسه از آنها یاد نکردم؛ من را ببخشید. از این دو عزیز می‌خواهم که اگر صحبتی هست بیان کنند.

برادر آقای تارخ در صحبت‌هایی گفت: امین تارخ یک نفر نبود، او کسی بود که دنیایی را به وجد می‌آورد. او نرفته و هنوز هست. من همچنان در حال زندگی با او هستم و از آن روز تا کنون زندگی برایم عزای عمومی است. متاسفانه امین تارخ در بی‌رحمانه‌ترین مراسم ممکن تشییع شد. این حق او نبود. این حق طبیعی من است که نسبت به این موضوع شکایت داشته باشم.

در ادامه این برنامه، شاهین امین تلاش کرد تا از خانواده مرحوم تارخ دلجویی کند.

محمدمهدی عسگرپور در بخش دیگری از این برنامه گفت: حدود سه سال پیش از فوت آقای تارخ، دیدارهای ما کمی بیشتر شده بود. زیرا من در آموزشگاه ایشان به تدریس می‌پرداختم. قبل و بعد از کلاس با یکدیگر صحبت‌هایی می‌کردیم و دریافت‌هایی که از مسائل مختلف داشتیم را باهم به اشتراک می‌گذاشتیم. یک روز درباره مسئله عصر مدرن با ایشان صحبت کردم. ممکن است ما این موضوع را به تغییر شکل دشواری‌های ساخت فیلم خلاصه کنیم. زیرا ما سر صحنه اصولا با بازیگران جوان‌تری که انگار دریافت‌های آنها با نسل پیش از خود متفاوت بود، مواجه می‌شدیم.

او افزود: در واقع به همین دلیل نوع حضور این نسل متفاوت است و مسائل را ساده‌تر در نظر گرفته و کمتر مطالعه می‌کنند. اما سهل‌انگارانه است که این موضوع را فقط به بازیگری خلاصه کنیم؛ چون در حوزه کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری و… نیز این اتفاق رخ داده است. البته بازیگرهای قدیمی‌تر به دلیل شرایط دشواری که بود باید خیلی خوب جلو می‌رفتند. مثلا آن زمان نگاتیو بود و امکان برداشت‌های زیاد نبود اما اکنون شرایط دیجیتال سبب شده تا با برداشت‌های خیلی زیاد هم کار جلو برود. اما نمی‌توان به بازیگر گفت که تو کاری نداشته باش که همه چیز تغییر کرده ولی تو سختکوش باش. خب این شدنی نیست.

این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: در این یکی دو سال آخر درباره این موضوع با آقای تارخ صحبت می‌کردم تا نتیجه آن را به کلاس هم منتقل کنم. اینکه مدل این سخت‌کوشی در شرایط فعلی باید چگونه باشد؟ مثلا بازیگر سخت‌کوشی سر صحنه می‌رود و با کارگردانی مواجه می‌شود که دو پلان از او گرفته و سپس از او تعریف می‌کند و می‌گوید که کار خود را به خوبی انجام داده است. خب این بازیگر آرام آرام دلیل سخت‌کوشی خود را نمی‌داند و تغییر می‌کند. فهم جدید ما از این عرصه و اتمسفری که از آن صحبت می‌کنیم، موضوعی است که باید آن را بفهمیم و در کلاس‌ها آموزش دهیم. صحبت‌های ما در خصوص بحث‌هایی این چنین با آقای تارخ خیلی جذاب و لذت‌بخش بود.

عسگرپور ادامه داد: آقای تارخ مانند هر هنرمند اثرگذاری زنده است و به همین دلیل باید به این بحث بپردازیم که سرنوشت آموزشی که ایشان به دنبال آن بود باید چگونه پیش برود؛ نه اینکه این اتفاق کات شود و به مقطعی در تاریخ بپیوندد.

رسانه سینمای خانگی- از «چرخ خیاطی» تا «دوار»، از هند تا آمریکا

انیمیشن «چرخ خیاطی» به کارگردانی نجمه هاشم‌الحسینی به جشنواره هندی رفت و فیلم سینمایی «دوار» نامزد جایزه بهترین فیلم تجربی جشنواره فیلم «ویرجینیا» آمریکا شد.

به گزارش سینمای خانگی انیمیشن‌های «چرخ خیاطی» به کارگردانی نجمه هاشم‌الحسینی و «تولد» ساخته زهره عباسی از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به بخش مسابقه پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک احمد آباد در کشور هند راه پیدا کرده‌اند.

در دوره‌های قبل این جشنواره فیلم‌های «بادبادک باز»، «میلیونر زاغه‌نشین»، «تنها در خانه»، «مینیون‌ها» و … به نمایش درآمدند.

امسال ۲۶۷ فیلم از ۴۵ کشور به این جشنواره ارسال شده، هدف از برگزاری این جشنواره، شناساندن هر چه بیشتر سینمای کودک به مخاطبان بین‌المللی است.

پخش بین‌الملل «چرخ خیاطی» و «تولد» با واحد بین‌الملل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

جشنواره فیلم کودک احمدآباد هند از ۱۷ تا ۱۹ آذر ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

«دوار» نامزد جایزه بهترین فیلم تجربی جشنواره فیلم «ویرجینیا» آمریکا شد

فیلم سینمایی «دوار» با نام بین‌المللی «اوربیتال» به کارگردانی میثم حسن‌زاده و تهیه‌کنندگی علیرضا علویان در سومین حضور بین‌المللی پس از ایتالیا و یونان به پانزدهمین دوره جشنواره موسیقی و فیلم مستقل جهانی در «ویرجینیا» آمریکا راه پیدا کرد.

این اثر همچنین نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم تجربی از این فستیوال جهانی شد.

این رویداد ۳ و ۴ می ۲۰۲۴ و مراسم اعلام جوایز آن در هتل واشنگتن دالس ماریوت در «ویرجینیا» برگزار خواهد شد.

فیلم سینمایی «orbital» توسط ماداکتو پیکچرز با مدیریت محمد توریوریان به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شود.

«دوار» پیش از این موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی از هشتمین جشنواره soundscreen ایتالیا شد و همچنین در میان فیلم‌های منتخب دوازدهمین جشنواره فیلم‌های دیجیتال آتن در یونان قرار گرفته است که شانس حضور در میان برگزیدگان این جشنواره را دارد.

فیلم «دوار» ماه‌های گذشته در سینماهای «هنر و تجربه» اکران شد.

عوامل فیلم «دوار» عبارتند از تهیه‌کننده: علیرضا علویان، نویسنده و کارگردان: میثم حسن‌زاده، مدیر فیلمبرداری: داوود رحمانی، تدوین: احسان شیبانی، طراحی صدا: علیرضا علویان، طراح موسیقی: پیام آزادی، عکاس: نازیلا ملکی و مصطفی امیری، مجری طرح: بهداد الهامی و میثم حسن‌زاده، درجه نور و رنگ: حسام‌الدین ظریف، جلوه‌های ویژه بصری: حسن پیله‌ور، بازیگران: میلاد خزاعی، مهسا اکبرپور، راحیلی کافی، رضا سنایی و…

بازیگر فیلم «هبه» نامزد دریافت جایزه از جشنواره آمریکایی شد

«هبه» به نویسندگی و کارگردانی هاتف عسگری و تهیه کنندگی حسام علی عسگری که به تازگی در دوازدهمین جشنواره سن لوییس آمریکا راه پیدا کرده است، توانست نامزدی بهترین بازیگر زن را برای نسترن پارساییان به ارمغان بیاورد.

این اثر کوتاه روایتی متفاوت از نقش خانواده در سرنوشت فرزندان است.

هاتف عسگری که پیش‌تر در عرصه مستندسازی، اجرا و برنامه‌سازی تلویزیون فعالیت داشته است، نویسندگی و کارگردانی «هبه» را برعهده دارد.

این فیلم کوتاه در تاریخ ۱۴ تا ۱۷ نوامبر در سن لوییس، آریزونای آمریکا نمایش خواهد داشت.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: علیرضا کلیایی، طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین صادقی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، تدوین: فاطمه توکلی، مدیر تولید: مصطفی غزنوی، مشاور فیلمنامه: نیکا عسگری، تهیه کننده: حسام علی عسگری.

«داستان اوجان» برنده نشان «طلوع» از جشنواره مونیخ شد

فیلم مستند داستانی «داستان اوجان» ساخته شهرام بدخشان مهر فیلمساز مستقل ایرانی برنده نشان «طلوع» از جشنواره «دنیای بهتر» مونیخ آلمان شد. سونا کروگر به نمایندگی از فیلمساز نشان جشنواره را دریافت کرد. عنوان این نشان برگرفته از نام فیلمی از فریدریش مورنائو فیلمساز برجسته آلمانی است که جزو صد فیلم برتر تاریخ سینما به شمار می‌رود.

جشنواره «دنیای بهتر» بر فیلم‌هایی تمرکز دارد که مضمون آنها تلاش برای داشتن جهانی بهتر است.

«داستان اوجان» روایتگر زندگی یک خانواده در روستای اوجان ارمنستان است.

فیلم «داستان اوجان» محصول مشترک ایران و ارمنستان است و تهیه کنندگان آن موسسه FILMADARAN و شهرام بدخشان مهر هستند.

رقابت «گلین» و «بوغاناق» در باکو

فیلم‌های کوتاه «گلین» و «بوغاناق» از انجمن سینمای جوانان استان اردبیل به بخش مسابقه چهاردهمین جشنواره بین‌المللی باکو راه یافتند.

در بخش مسابقه آسیایی چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه باکو – جمهوری آذربایجان، ۱۶ فیلم از ۱۱ کشور به رقابت می‌پردازند که ۲ فیلم «بوغاناق» اثر سیدابراهیم جوادخانی و «گلین» ساخته کارسونیا فتحی با این آثار رقابت خواهند کرد. این ۲ فیلم از تولیدات حرفه‌ای دفتر اردبیل هستند که از طریق شورای پیچیینگ تصویب شده و به مرحله تولید رسیده‌اند.

چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم باکو، ۱۸ تا ۲۴ آبان‌ماه برگزار می‌شود و به برگزیدگان این جشنواره پری طلایی اهدا خواهد شد.

حضور «جناکات» در یک جشنواره ایتالیایی

فیلم کوتاه «جناکات» با عنوان بین‌المللی Psychicken که محصول مشترک ایران و ایتالیا و از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران است و به نویسندگی و کارگردانی عطا مجابی تولید شده است، در بیست‌ودومین دوره جشنواره ماگما ایتالیا رقابت خواهد کرد.

جشنواره ماگما یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های تخصصی فیلم کوتاه در کشور ایتالیاست که سالانه حدود ۹۶۰۰ فیلم کوتاه از ۹۵ کشور جهان متقاضی شرکت در آن هستند و امسال ۲۷ اثر در بخش بین‌الملل آن رقابت خواهند کرد.

جایزه اصلی این جشنواره به‌نام «لورنزو وچیو» موسس این جشنواره است که در ۲۳ سالگی درگذشت، نامگذاری شده است.

جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه ماگما یک جشنواره تخصصی فیلم کوتاه است که با هدف ارایه فرصتی برای دیده شدن آثار با ارزش و ایجاد پلی بین مخاطبان و گونه‌های مختلف فیلم کوتاه هر ساله فیلم‌های کوتاه داستانی، مستند، انیمیشن و تجربی زیر ۲۰ دقیقه را به رقابت می‌گذارد و در این سال‌ها با بسیاری از جشنواره‌های معتبر و تخصصی فیلم کوتاه همکاری داشته است.

این جشنواره ۱۳ تا ۱۸ نوامبر مصادف با ۲۲ الی ۲۷ آبان ۱۴۰۲ در شهر آچیرئاله ایتالیا برگزار خواهد شد.

«جناکات» اثری اقتباسی در گونه داستانی و در ژانر «نئونوآر / فانتزی» است که در لوکیشن‌هایی با هویت تاریخی و فرهنگی، در تهران و قزوین فیلم‌برداری شده است.

این فیلم کوتاه با نقش‌آفرینی ابراهیم عزیزی و سوسن مقصودلو، یک فیلم کوتاه بدون دیالوگ است و قصه یک دزد را روایت می‌کند که حین سرقت مرتکب جنایتی هولناک شده و می‌گریزد، ولی متوجه می‌شود کسی او را تعقیب می‌کند.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از مدیر فیلم‌برداری و کالریست: کیوان محسنی، طراحی و اجرای نور: علیرضا نصرتی، اپراتور دوربین و وسایل حرکتی: محمد قاسمی، دستیار اول فیلم‌بردار: یاشار زاهد، دستیار نور: علیرضا خالیان، دستیاران فیلم‌بردار: محمدحسین مهدی‌خانی، علیرضا صانعی‌فر، امیرحسین لشگری، محمدامین شریفی‌کیا، تدوین: حمید نجفی‌راد، با تشکر از علی مردانی، موسیقی: آرماندو باگلا، طراحی و ترکیب صدا: جیان مارکو لاوری، صدابردار صحنه: پیمان بالایی، سرپرست جلوه‌های ویژه بصری: محمد برادران، سرپرست تیم سه‌بعدی: امیر صفت‌کیا، کامپوزیت: امید شفق، محمد خانبان، محمد اسفندیاری، هومن مهری، محمد دلبند، انیماتور: راضیه کاظمی، مدلینگ و تکسچرینگ: مصطفی قربانی، روتوسکوپی: معینا هندوپور، حنانه ششپری، رضا قلی پور، حسن احمدی، کمراترکینگ: محمد سجاد مرادی، طراح تولید: عطا مجابی، مشاور: النورا دیانا، جلوه‌های میدانی و ساخت دکور: امیر سلیمانی، دستیار دکور: مجید کارآمد، گریم: مسعود سمنانی، مدیر تولید شهر تهران: حمید عزیزی، دستیار تولید شهر تهران: وحید ویسی، مدیر تولید شهر قزوین: پیمان فلاح، گروه تولید و هماهنگی شهر قزوین: علی لشگری، آرمین الماسی، عرفان دادخواه، مدیر تدارکات: افشین حیدری سروستانی، دستیار تدارکات: یادگار خدابنده‌لو، عکاس: مهری رحیم‌زاده، دایری تولید و راکورد صحنه: تارا رصافی، مجری طرح و برنامه‌ریز: فرزانه قائمی‌زاده، تهیه‌کنندگان: عطا مجابی، نیکولتا کاتالدو، پویان صدقی، انجمن سینمای جوانان ایران و مشاور رسانه‌ای: محمد کفیلی.

رسانه سینمای خانگی- خروجی این همه آموزشگاه سینمایی چیست؟

جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی هنرجویان را به بازار کار حرفه‌ای معرفی می‌کند و همچنین برگزاری چنین جشنواره‌هایی هم در روحیه و هم در معرفی هنرجو به بازار کار سینما تاثیرگذار است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سعید دولتی،مدیر آموزشگاه همای سعادت درباره لزوم برگزاری جشنواره آموزشگاه های آزاد سینمایی گفت: برگزاری چنین جشنواره‌هایی ویژه هنرجویان بسیار مهم است، این اهمیت حداقل برای بنده آنقدر بالا هست که به صورت داخلی تاکنون ۱۰ دوره برگزار کرده‌ام.

وی تصریح کرد: وقتی که هنرجو بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی در مقام مقایسه قرار می‌گیرد و ما نیز فضایی برای اینکه او خودش و کار را معرفی کند، برایش ایجاده انگیزه کرده‌ایم؛ اینکه سازمان سینمایی پس از ده سال که جشنواره اول آموزشگاه های آزاد سینمایی برگزار شده دوباره این جشنواره را احیا کرده است اقدامی بسیار ارزشمند و امیدوارکننده است، چراکه همان طور که عرض کردم هنرجویان آموزشگاه‌ها همواره به دنبال بستری برای ارائه توانمندی خود هستند.

دولتی با اشاره به اینکه این دوره از جشنواره یک محک جدی برای آموزشگاه‌ها و هنرجویان هست اظهار داشت: هنرجویان پذیرفته شده در این جشنواره می‌توانند خودشان را به بازار کار حرفه‌ای معرفی کنند، معتقد هستم چنین جشنواره‌ای باید هر سال دو بار برگزار شود، چراکه هنرجویان هر شش ماه یک بار دوره‌ای را تمام می‌کنند و قبل از فارغ التحصیلی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و معرفی می‌شود.

دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی و با حمایت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سازمان امور سینمایی و سمعی بصری و همکاری موزه سینما ۳۰ آبان لغایت ۳ آذر ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- جایزۀ میلان برای لاله

جایزه بهترین فیلم سینمایی داستانی چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ورزشی میلان به اسدالله نیک‌نژاد برای فیلم سینمایی «لاله» تعلق گرفت.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، در بخش فیلم سینمایی داستانی چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ورزشی میلان ۷ اثر نامزد جایزه اصلی شدند که «لاله» (تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی) از میان این آثار موفق به کسب جایزه اصلی جشنواره شد.

«لاله» درباره لاله صدیق، قهرمان اتومبیل‌رانی ایران و چالش‌ها و مشکلاتی است که این راننده حرفه‌ای با آن مواجه بود.

در اختتامیه چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ورزشی میلان پیام توماس باخ رئیس کمیته بین‌المللی المپیک به نمایش در آمد که در آن از نقش ارزنده این جشنواره و فدراسیون جهانی فیلم و تلویزیون‌های ورزشی در شناسایی و تقویت سینما و تولیدات ورزشی تقدیر شد.

جشنواره میلان، فینال جشنواره‌های بیست‌گانه‌ منطقه‌ای و بین‌المللی در سراسر جهان است که هر سال در نوامبر در میلان برگزار می‌شود. چهلمین جشنواره فیلم‌های ورزشی میلان، ۱۶ آبان ماه افتتاح شد و شنبه ۲۰ آبان ماه در سالن کاخ لمباردی به کار خود پایان داد.

رسانه سینمای خانگی- این غم سنگین است

مسعود کیمیایی که مهمان ویژه سومین شب اجرای «بازنمایش قصه‌ ترانه‌های ماندگار» در تالار وحدت بود و مورد تشویق طولانی تماشاگران قرار گرفت، از غم سنگین از دست دادن داریوش مهرجویی گفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از مشاور رسانه‌ای، شب گذشته پنجشنبه ۱۸ آبان‌ماه مسعود کیمیایی مهمان ویژه کنسرت نمایش «قصه ترانه‌های ماندگار» بود که از لحظه ورود به سالن مورد توجه و استقبال مخاطبان و در پایان اجرا نیز به مدت طولانی مورد تشویق افراد حاضر در سالن قرار گرفت.

وی پس از پایان اجرا در سخنانی کوتاه گفت: روزهای سختی را پشت سر می‌گذاریم و من این روزها بسیار غمگینم. هر جا می‌روم داریوش مهرجویی با من است، هر جا می‌روم با من می‌آید. ما همیشه دست‌هایمان در دست هم بود و کار می‌کردیم، حالا نمی‌دانم چه کنم. طی چندماه اخیر چند تن از نزدیک‌ترین دوستانم همچون احمدرضا احمدی، ابراهیم گلستان و داریوش مهرجویی را از دست دادم و برای داریوش بسیار بسیار غمگینم.

کیمیایی همچنین «بازنمایش قصه‌ ترانه‌های ماندگار» را کاری نوستالژیک و یادآور خاطرات گذشته دانست و از نقش‌آفرینی بازیگران این نمایش و اجرای ترانه‌های قدیمی توسط سالار عقیلی تمجید کرد.

کنسرت نمایش «قصه ترانه‌های ماندگار» پس از اجراهای موفق در کاخ سعدآباد و استقبال کم‌نظیر تماشاگران با عنوان جدید «بازنمایش قصه‌ ترانه‌های ماندگار» این شب‌ها در تالار وحدت به صورت پراکنده روی صحنه میرود این نمایش به نویسندگی و کارگردانی جلال‌الدین دری و تهیه‌کنندگی آزیتا موگویی درباره پنج ترانه ماندگار تاریخ موسیقی ایران همچون «مرا ببوس»، «طاقتم ده»، «زندگی»، «یار دبستانی»، «ای ایران» است که در هر بخش، داستانی درباره هر یک از این ترانه‌ها به اجرا در می‌آید و سپس سالار عقیلی آن ترانه را با همراهی ارکستر و نوازندگان حرفه‌ای بازخوانی می‌کند.

بازیگران «بازنمایش قصه‌ ترانه‌های ماندگار» به ترتیب قصه‌ها گلاره عباسی، آرش فلاحت‌پیشه، نورا هاشمی، پانته‌آ مهدی‌نیا، امیرکاوه آهنین‌جان، شهروز دل‌افکار، محمد معتضدی، ایوب آقاخانی، نازنین کریمی، فرانک جواهری، الهام کرمی، پولاد کیمیایی، المیرا دهقانی و سام قریبیان هستند. عوامل و دست‌اندرکاران این نمایش عبارتند از: دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: نوید دری، دستیاران کارگردان: مهرنوش بیگ‌زاده، پریسا ‌روزبهانی و احسان فتحی، طراح گریم: سودابه خسروی، مجری گریم: فریبا مجیدی، آیدین فرضی، هامین مرادی، مدیر هنری: میثم ‌میرزایی، طراح نور: رضا ‌خضرایی، ویدیو آرت: علی تصدیقی، طراح صدا: عرفان یزدی، طراح صحنه: فائزه آیین، طراح لباس: پانیذ حمیدیان‌فر، مشاور رسانه‌ای: مریم ‌قربانی‌نیا. «بازنمایش قصه‌ ترانه‌های ماندگار» در شب‌های آتی میزبان هنرمندان شاخص دیگری نیز خواهد بود. علاقه‌مندان برای تهیه بلیت می‌توانند به سایت تیوال به آدرس www.tiwall.com مراجعه کنند.

رسانه سینمای خانگی- تیم یازده نفره

رویای فیلمسازی با وجود تمام پیچ‌وخم‌ها و دشوارهایی که دارد یکی از موارد وسوسه‌انگیز برای بسیاری از منتقدان است، همین روحیه سبب شده تا طی دهه‌های مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهره‌ها در فیلمسازی موفق‌تر از عالم نقدنویسی بودند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جلوه‌گری‌های دنیای فیلمسازی، به اندازه‌ای وسوسه‌کننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوست‌داشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشسته‌اند و آثاری را به تولید رسانده‌اند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته می‌شوند تا منتقد. برخی از این چهره‌ها حتی آثاری ساخته‌اند که اکنون در حافظه سینمادوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطره‌ساز آنها تبدیل شده است.

به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداخته‌ایم به فهرست منتقدانی که ترجیح داده‌اند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بوده‌اند و خبرنگارها و اهالی رسانه‌ لحاظ نشده‌اند.

پرویز نوری

پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچ‌یک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند. بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان به‌عنوان یک منتقد پیشکسوت می‌شناسند تا یک کارگردان سینما.

سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلم‌های کارنامه نوری را تشکیل می‌دهند که هیچ‌یک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.

فریدون جیرانی

یکی از مهم‌ترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحب‌سبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیت‌های نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامه‌نگاری سینمایی دارد.

جیرانی که فعالیت‌های ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سال‌ها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائین‌ترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سه‌گانه ستاره‌ها، پارک‌وی، قصه پریا، من مادر هستم، خفه‌گی و آشفته‌گی را جبوی دوربین برد.

کیومرث پوراحمد

کسانی که تصور می‌کنند کیومرث پوراحمد، در سال‌های اخیر، به‌عنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشته‌های خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمی‌گردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم می‌زد.

از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل می‌شود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحب‌سبک در تاریخ سینمای ایران می‌سازد که وی را تا اندازه‌های یک فیلمساز پیشرو بالا می‌کشد.

پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفه‌ای در سینما، آثار درخورتوجهی چون تاتوره، بی‌بی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.

سیروس الوند

سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحت‌عنوان نفس‌بریده را در سال ۵۷ کلید زد اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.

الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامه‌اش را می‌سازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یک‌بار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل می‌دهند.

چهره، هتل کارتون، دست‌های آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل می‌شود.

ابوالحسن داوودی

نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمی‌گردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفه‌ای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین می‌برد اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمی‌گردد.

داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به جیب‌برها به بهشت نمی‌روند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.

حمید نعمت‌الله

کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود به‌عنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت.

بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمت‌الله در مقام کارگردان محسوب می‌شود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابل‌توجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.

بی‌پولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعله‌ور، فهرست فیلم‌های سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل می‌دهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمت‌الله محسوب می‌شود که تاکنون به روی پرده نرفته است.

ایرج کریمی

ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب می‌شود. کارگردانی که هیچ‌گاه تحت‌تاثیر قواعد رایج درام‌نویسی قرار نگرفت و همان نگاه سخت‌گیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلم‌هایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذت‌بخش است.

کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم می‌گذریم، چند تار مو، باغ‌های کندلوس، نسل جادوی و نیم‌رخ‌ها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفه‌اش را در موارد بعدی تعریف کرد.

اسماعیل میهن‌دوست

منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهه‌های ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلم‌سازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب می‌شود.

میهن‌دوست اگرچه کارنامه فربه‌ای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد اما در تمام این سال‌ها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزه‌هایی چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.

مهدی کرم‌پور

کارگردان جوان این سال‌های سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را هم‌چنان با خود به همراه دارد. کرم‌پور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحت‌عنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد.

چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل می‌دهد.

کرم‌پور همچنین در تمام این سال‌ها، فعالیت‌هایی را در قالب ساخت تله‌فیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.

اصغر نعیمی

نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بی‌وفا به جرگه کارگردانان پیوست اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.

از دیگر ساخته‌های سینمایی نعیمی می‌توان به سلام بر عشق، سایه‌های موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.

هوشنگ گلمکانی

نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سال‌ها، فیلم امروز عجین شده است اما وی در تمام این سال‌ها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را می‌توان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خواب‌دیده مربوط دانست.

گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که به‌تازگی اکران شده و واکنش‌های مختلفی را به خود دیده است.

خروج از نسخه موبایل