مدیر ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی – هنری مساجد استان اردبیل گفت: فیلم کوتاه «خانه اکبر» به کارگردانی رضا جمالی و تولید شده در کانون فرهنگی هنری الهادی به مرحله داوری جشنواره فیلم روستایی و عشایری کلیبر راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی، مصطفی آمون در گفت و گو با ایرنا با اعلام این خبر اظهار کرد: این اثر در سال ۱۴۰۱ به همت کانون فرهنگی هنری الهادی تولید شد و تاکنون در جشنوارههای مختلف موفق به دریافت جایزه شده است.
مدیر ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد استان اردبیل اضافه کرد: سومین جشنواره سراسری فیلم روستایی و عشایری کلیبر از ۱۱ الی ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۲ در شهرستان کلیبر برگزار میشود و برگزیدگان نهایی نیز معرفی خواهند شد.
وی همچنین گفت: این جشنواره در سه بخش مسابقه، جنبی و مهمان با هدف تبیین و ترویج فرهنگ، سنن و آداب و رسوم بومی روستائیان و عشایر منطقه، نقش روستائیان و عشایر در تبیین و ترویجِ ارزشهای اسلامی و اخلاقی، نقش روستائیان و عشایر در تبیین و ترویجِ عفاف و حجاب، نقش روستائیان و عشایر در دفاع مقدس برگزار شده است.
بر اساس این گزارش نقش آئینها و رسوم بومی روستائی و عشایر در زندگی امروزه آنها، تبیین نقش و جایگاه روستائیان و عشایر در رشد تولید، و اشتغال و خوکفایی کشور، تبیین نقش و جایگاه روستائیان و عشایر در جذب گردشگر، سبک زندگی، تحکیم بنیان خانواده و جوانی جمعیت در خانواده روستایی و عشایر، تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه روستایی و عشایر از دیگر موضوعات مد نظر این جشنواره بوده است.
احمد شفیعی تهیهکننده مستند «تظاهرات عشق» که چند مستند را با موضوع مسافران خاص پیادهروی اربعین تهیه کرده است به ارائه توضیحاتی درباره این تجربه پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، احمد شفیعی تهیهکننده مستند «تظاهرات عشق» به کارگردانی امیر اصانلو که به موضوع حضور یک زائر خاص در راهپیمایی اربعین میپردازد، در گفتگو با مهر، درباره این مستند توضیح داد: جمعی از فعالان فرهنگی و هنری خارجی که با حاج نادر طالبزاده در ارتباط بودند، در مقطعی به پیشنهاد سازمان اوج دعوت شدند تا با آئین راهپیمایی اربعین آشنا شوند. همه این فعالان هم مسلمان نبودند و در میانشان مسیحی و بودایی هم حضور داشت. برخی مسلمانان اهل تسنن هم در این گروه حضور داشتند و همه اکثرشان هم از اروپا و آمریکا بودند.
وی ادامه داد: در این برنامه ما و دوستانمان بهعنوان یک گروه مستندساز با این جمع همراه شدیم تا پوششی روی این برنامه داشته باشیم. از آن مجموعه که من تهیهکننده آن بودم، ۲ مستند نیمه بلند و چند مستند کوتاه تولید شد که یکی از آنها همین مستند «تظاهرات عشق» بود که به روایت حضور خانم ماما ای دی یکی از نویسندگان آمریکایی، در راهپیمایی اربعین میپردازد.
شفیعی افزود: از ابتدای این سفر گروه تصویربرداری ما با ماما ای دی همراه بود و او از خاطرات خود از مبارزات سیاهپوستان آمریکا برایمان میگفت. قرار شد از آنجایی که او نویسنده هم بود، در انتهای این مسیر، متنی را درباره حس و حال خود از حضور در این همایش بزرگ شیعیان بنویسد. روز آخر و بعد از زیارت کربلا که با ویلچر هم او را همراه خود بردیم، در محل اقامتش و رو به دوربین، متنی را که نوشته بود، خودش برایمان خواند که در مستند هم شاهد همین روایت جذاب هستیم.
این مستندساز در ادامه گفت: از آنجایی که این نویسنده آمریکایی در دوران کودکی خود حضور در راهپیماییهای اعتراضی سیاهپوستان به رهبری مارتین لوترکینگ علیه استعمار را تجربه کرده بود، او در نوشته خود راهپیمایی شیعیان در اربعین را با همین راهپیمایی اعتراضی سیاهان آمریکا مقایسه کرده بود و بسیار هم تحتتأثیر این جریان قرار گرفته بود.
وجه اشتراک ۲ راهپیمایی حقطلبانه
وی درباره وجه اشتراک این ۲ راهپیمایی در کربلا و آمریکا که در مستند هم به آن اشاره شده است، گفت: حقطلبی را میتوان وجه اشتراک هر ۲ حرکت دانست. آنجا شاهد یک راهپیمایی اعتراضی علیه استعمار و بر ضد ظلمی که علیه سیاهپوستان روا میشد، بودیم و در اینجا هم معتقدیم قیام عاشورا و حرکت امام حسین (ع) اساساً حرکتی مصلحانه در برابر تحریفات دین بوده است. حرکتی اعتراضی برای تحقق اسلام حقیقی بوده است.
اسلام حقیقی همان چیزی است که هم در زمان امام حسین (ع) و هم امروز در سطح بینالمللی سانسور میشود. شیعیان تلاش دارند در قالب این همایش و راهپیمایی، حرف خود را با صدایی بلندتر بیان و از حقانیت حرکت امام حسین (ع) دفاع کنند
شفیعی تأکید کرد: اسلام حقیقی همان چیزی است که هم در زمان امام حسین (ع) و هم امروز در سطح بینالمللی سانسور میشود. شیعیان تلاش دارند در قالب این همایش و راهپیمایی، حرف خود را با صدایی بلندتر بیان و از حقانیت حرکت امام حسین (ع) دفاع کنند. از این منظر راهپیمایی اربعین را هم میتوان یک حرکت حقطلبانه و اصلاحطلبانه دانست. نکته جالب این بود که این نویسنده آمریکایی، این ۲ راهپیمایی را از همین منظر با هم قیاس کرده بود. ایده اصلی این قیاس متعلق به ماما ای دی بود. ما بعد از متنی که او برایمان خواند، در جریان آن راهپیمایی تاریخی سیاهپوستان قرار گرفتیم و وقتی سراغ آرشیو رفتیم در جریان این واقعه قرار گرفتیم. اینگونه بود که روایت این مستند هم به همین سمت رفت و در ابتدا اشارهای به این واقعه هم داشتیم.
تهیهکننده مستند «تظاهرات عشق» درباره دسترسی به آرشیو مربوط به اعتراضات تاریخی در آمریکا هم گفت: بخشی از این آرشیو را از طریق آرشیوهای موجود در کشور آمریکا بهدست آوردیم و بخشی از آنها را هم با سرچ در فضای مجازی پیدا کردیم. ماما ای دی هم یک سری از عکسهای مربوط به دوران کودکی خود را در اختیار ما گذاشت. آنها در آن زمان امکانات آنچنانی برای تصویربرداری نداشتهاند اما عکسهایی که داشت را در اختیار ما قرار داد.
امنیت ما در شیکاگو کمتر از عراق است!
این مستندساز درباره اینکه انگیزه این نویسنده مسیحی و آمریکایی برای حضور در راهپیمایی اربعین چه بوده است هم گفت: آنها چیزهایی درباره عراق و شرایط جنگی آن شنیده بودند و در فیلم هم میگوید که در ابتدا مخالفتهای زیادی با او شده بود که در این سفر حضور داشته باشد. یکی از آنها میگفت چیزهایی درباره ناامنی شنیده بودیم اما در شیکاگو که ما زندگی میکنیم، ناامنی از سوی چند جوان سیاهپوست که گروه رپ داشتند، خیلی بیشتر از عراق بود! آنها در این سفر برایشان جالب بود که مردم عراق چقدر مهماننواز هستند و به سیاهپوستان احترام میگذارند.
وی افزود: این گروه از فعالان فرهنگی و هنری، روحیه حقطلبی داشتند و به همین دلیل هم عازم این سفر شده بودند تا در جریان واقعیت قرار بگیرند. واقعیت این است که راهپیمایی اربعین با سانسور گسترده در رسانههای بینالمللی مواجه است. به همین دلیل وقتی آنها میآیند و از نزدیک با این حجم از حضور انسان در این فضا مواجه میشوند، حیرت میکنند که چرا هیچ خبری از این جریان در رسانهها نیست. وقتی آنها حضوری به میدان میآیند و شور و حرارت موجود میان شیعیان را میبینند، برایشان غیرقابل تصور است.
این مستندساز درباره واکنشهای کاراکتر آمریکایی این مستند گفت: برای ماما ای دی هم مواجهه با این فضا بسیار عجیب بود. خیلی از صمیمت و گرمای موجود در فضا، انرژی گرفته بود و بهعنوان یک نویسنده میگفت قصد دارد وقتی از این سفر بازمیگردد، روایتی از آن بنویسد. مستندی که ساختیم روایت اتفاق بزرگی بود که وقتی در یوتیوب آن را بارگذاری کردیم، بهرغم آنکه تبلیغاتی هم نداشت، در خود آمریکا خیلی خوب دیده شد.
وی درباره پوشش چادر این نویسنده زن آمریکایی در برخی پلانهای مستند، توضیح داد: این گروه از ابتدا که با پرواز به نجف آمدند، میدانستند که مسلمانان و شیعیان ملاحظاتی در پوشش دارند و به جهت احترام در برخی مقاطع این پوشش را استفاده میکردند. مضاف بر اینکه بهعنوان یک مسیحی در آئین خودشان هم ملاحظات مشابهی دارند و وقتی میخواهند به مراکز مقدس بروند، موهای خود را میپوشانند و با حجاب میروند.
ماجرای حضور نماینده کنگره آمریکا در راهپیمایی اربعین
این تهیهکننده درباره مستند دیگر خود از این مجموعه که به حضور یکی از اعضای کنگره آمریکا در راهپیمایی اربعین میپردازد هم گفت: مسأله اصلی سینتیا مک کینی، کشور عراق بود. او در حزب سیاسی خود هم یک چهره ضدجنگ محسوب میشد که در کنگره هم علیه حضور آمریکا در منطقه صحبت کرده بود. او بیشتر از منظر سیاسی برایش مسأله بود که بعد از جنگ آمریکا علیه عراق چه اتفاقی در این کشور از نظر اقتصادی و اجتماعی رخ داده است. یادم میآید که خیلی در نجف و شهرهای دیگر، مسأله پرواز برخی هلیکوپترهای آمریکایی در منطقه، برایش مسأله بود. از خرابیها ناراحت بود اما میگفت مردم عراق خیلی پیشرفت کردهاند.
شفیعی ادامه داد: این نماینده زن کنگره آمریکا در حین حضور در راهپیمایی اربعین هم بیشتر نظرش متوجه انسجام اجتماعی مردم بود و اینکه چطور این مردم بعد از جنگ، کشورشان را حفظ کردهاند و میتوانند از رویدادی با این حجم پذیرایی کنند.
این مستندساز درباره تأثیر حضور دوربین بر فضای احساسی کاراکترها در راهپیمایی اربعین گفت: افراد غربی هم رسانه را به خوبی میشناسند و هم اساساً کاراکترهایی برونگرا دارند. آنها خیلی راحت احساساتشان را بروز میدهند. از ابتدا از آنها اجازه گرفتیم که با دوربین همراهیشان کنیم. در عین حال آنها میدانستند که این سفر اهداف رسانهای هم دارد و بسیار هم با ما همراهی میکردند. درباره مواجهه با دوربین، حتی عراقیها نسبت به ما ایرانیها خیلی راحتتر هستند. ما معمولاً حساسیت بیشتری روی تصویری که قرار است از ما پخش شود داریم ولی برای آنها این موارد بسیار عادی است.
چهار فیلم سینمایی، «کوچه ژاپنی ها»، «هتل» و «هولیا» در راه اکران قرار دارند. در این مطلب نگاهی به این آثار خواهیم داشت.
به گزارش سینمای خانگی از فارس، سینما از هنرهایی است که رابطه مستقیم با مخاطب دارد، مخاطبی که با انتخاب اثر موردنظر و البته حضور در سالن سینما به حیات هنر هفتم کمک میکند. شاید تا همین سال گذشته باید بعد از این گذاره از رکود مخاطب حرف میزدیم و میگفتیم که چرا مخاطب سینما کاهش پیدا کرده است، به یاد بیاورید روزهایی را که میانگین مخاطب سینمای ایران در هر سانس به ۱۵ نفر و حتی کمتر رسیده بود.
اما امروز شرایط متفاوتی در سینما به وجود آمده است، درست یا غلط «فسیل» به یکی از پربینندهترین آثار بعد از انقلاب تبدیل شده و حالا هم با وجود فیلمهای جدید مخاطب سینما با هنر هفتم آشتی نسبی برقرار کرده است.
نگاهی به آثار در حال اکران
حالا بعد از بررسی درخواست ها و موارد مطرح شده در شورای صنفی نمایش قرارداد سرگروهی ۴ فیلم ثبت شد:
فیلم سینمایی «زنبور کارگر» به کارگردانی «افشین صادقی» به سرگروهی هنر شهر آفتاب شیراز (پخش این فیلم بر عهده تهیه کننده است)
فیلم سینمایی «کوچه ژاپنی ها» به کارگردانی «امیرحسین ثقفی» به سرگروهی پردیس مگامال (پخش این فیلم بر عهده تهیه کننده است)
فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی «مسعود اطیابی» با پخش «شایسته فیلم» به سرگروهی پردیس هویزه مشهد
فیلم سینمایی «هولیا» به کارگردانی «مرتضی آتش زمزم» با پخش «رسانه فیلمسازان مولود» به سرگروهی پردیس مگامال بعد از فیلم «کوچه ژاپنی ها»
«هتل»
فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیهکنندگی محمد شایسته با دریافت پروانه نمایش از ۷ مهرماه اکران خود را توسط پخش شایستهفیلم در سینماها آغاز خواهد کرد.
این کمدی که قصه یک هتل پرماجرا را پس از ورود ٢ مرد و ۴ زن ناخوانده روایت میکند؛ در ادامه کمدیهای پرفروش مسعود اطیابی پس از فیلمهای «تگزاس»، «دینامیت»، «انفرادی» و «بخارست» به سرگروهی سینما هویزه مشهد در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
پژمان جمشیدی و محسن کیایی زوج اصلی این فیلم را تشکیل میدهند و ریما رامینفر، صدف اسپهبدی، مهلقا باقری، غلامرضا نیکخواه، مریم وحیدزاده، فرزانه قاسم زاده، جواد پولاد و سام نوری نیز در آن نقشآفرینی میکنند.
سید مسعود اطیابی که دو فیلم کمدی «انفرادی»، «دینامیت» و «بخارست» را به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران در کارنامه دارد کمدی دیگری با نام «هتل» را به تهیهکنندگی محمد شایسته جلوی دوربین بده و آماده اکران کرده است.
از این کارگردان فیلم کمدی «بخارست» را در سال 1401 برپرده سینماهای کشور داشت و پرفروشترین فیلم این سال شد.
محمد شایسته تهیهکننده این فیلم نیز پیش از این به کارگردانی رامبد جوان کمدی «قانون مورفی» و همچنین کمدی «زیر نظر» به کارگردانی سید مجید صالحی را تهیهکرده است. او بعد از تولید این آثار مجموعه موفق «میخواهم زنده بمانم» را برای شبکه خانگی ساخت و در حال حاضر تهیه سریال «قهوه ترک» برای این شبکه را هم برعهده دارد.
«زنبور کارگر»
این فیلم به کارگردانی و تهیهکنندگی افشین صادقی و نویسندگی سعید نعمت اله محصول سال ١٣٩٨ است. «زنبور کارگر» شاید نمونهای از آثاری باشد که سازمان سینمایی آنها را مصون از ممنوع التصویری هنرمندان ممنوعالکار شده دانسته است.
روح الله سهرابی پیش از این گفته بود: «سازمان سینمایی پس از بررسی وضعیت آثاری که طی یک سال اخیر یا قبل تر تولید شده و یا در نوبت اکران قرار دارند اما بدلیل حضور یک یا چند تن از عوامل قانون شکن یا کشف حجاب کرده امکان نمایش عمومی پیدا نکرده اند با ملحوظ داشتن جوانب امر بنا دارد آثار یاد شده را به مرور به روی پرده بفرستد تا سرمایه گذاران فیلم ها، تهیه کنندگان و دیگر عواملی که به نحوی در تولید این آثار نقشی داشتهاند بخاطر رفتار قانون شکنانه تعداد معدودی از عوامل و بازیگران دچار خسارت و زیان نشوند.
وی ادامه داد: همانگونه که پیش تر هم در گفتوگوهای مراجع مختلف و مقامات ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید شده، درباره آثار تولید شده قانون عطف به ماسبق نخواهد شد و در جهت صیانت از اعتماد و سرمایه همه فعالان و سرمایه گذاران این عرصه چنانچه شرایط اکران این فیلمها مهیا شود همانند دیگر آثار سینمایی به نمایش عمومی خواهند رسید.»
نگاهی به ترکیب بازیگران فیلم افشین صادقی این گزارهها را تصدیق میکند، حضور حمید فرخنژاد و پگاه آهنگرانی نکته قابل توجه لیست بازیگران این فیلم است.
داستان این فیلم دررابطه با بیوک است که سالها پیش زنش را به دلیل اهمال پزشکی از دست داده، در نزاعی کشته میشود. حالا دختر او درصدد قصاص قاتل است. در این میان تنها شاهد، یکی از دوستان دخترِ قاتل است.
افشین صادقی کارگردان این فیلم در گفتوگویی به اجتماعی بودن موضوع فیلم اشاره و گفته است: شخصیتهای داستان فیلم بسیار خاص هستند و فیلمنامه نیز داستانی پرکشش و همراه با تعلیق دارد. پایان داستان نیز بسیار شگفتانگیز است و سعی کردهام این چند سالی را که کار نکردهام با ساخت این فیلم جبران کنم.
«هولیا»
کمدی فانتزی «هولیا» به کارگردانی مرتضی آتش زمزم ساخته شده است، این فیلم محصول سال 1399 بوده و اکرانش کمک میکند تا از تعداد بالای آثار در صف اکران کاسته شود.
محمدرضا هدایتی، علی انصاریان، مریم امیرجلالی، بهراد خرازی، محمد فیلی و افشین سنگ چاپ در این فیلم بازی دارند.
سازندگان به جای خلاصه داستان، این متن را ارائه داده اند: «در ایران پدر و مادرها به بچههاشون اجازه هرکاری را نمیدهند، ولی همیشه نوه داستانش فرق داره!».
این ششمین فیلم سینمایی مرتضی آتش زمزم پس از فیلمهای «مرگ سپید»، «بن بست»، «مالیخولیا»، «سیمین» و «نیروانا» محسوب میشود.
در این فیلم چند بازیگر ترکیهای نیز به ایفای نقش پرداختهاند، شاید باید با کنار هم گذاشتن خبر فیلمبرداری در ترکیه و البته حضور بازیگر زن ترک در این فیلم در انتظار فیلم سخیفی چون «خانم یایا» و امثال آن باشیم هرچند قضاوت اصلی بعد از دیدن این فیلم خواهد بود.
«کوچه ژاپنی ها»
این فیلم که فیلمنامه آن را امیرحسین ثقفی و علی اصغری به طور مشترک به نگارش درآوردهاند، پنجمین فیلم سینمایی ثقفی بعد از فیلمهای «همه چیز برای فروش»، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد» و «روسی» است. این فیلم هم در سال ۱۳۹۹ تولید شده و تا کنون در ضف اکران بوده است.
علی اکبر ثقفی تهیهکننده این فیلم هم پیش از این و در زمان ساخت این اثر نسبت به شرایط اکران فیلمش ابراز نگرانی کرده و گفته بود: «یکی از مهمترین مسائل برای تولید یک فیلم سینمایی بحث اکران است، با این وضعیت سینمای ایران تعداد بسیاری فیلم در نوبت اکران است، این در حالی است که هیچ تضمینی در اکران آنلاین فیلمها وجود ندارد و فیلم بعد از بارگذاری به سرعت در فضای مجازی قاچاق میشود و این امر به تهیهکننده فیلم صدمه میزند.
وی توضیح داد: به هر حال باید شرایطی فراهم شود که اکران فیلمها تبدیل به فیلمسوزی نشود. در چنین شرایطی باز هم نسبت به بهتر شدن شرایط سینما امید دارم و باید راهکار مناسبی برای این مشکل پیدا کنیم، اگر قرار باشد همه در خانه بنشینند و هیچ کاری انجام ندهند شرایط بهتر از این نمیشود.»
ثقفی در پایان گفت: «کوچه ژاپنیها» یک فیلم اجتماعی است که درباره حمایت خانواده و عدالت اجتماعی است. این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای امیرحسین ثقفی متفاوت است و دارای زمان و مکان و قهرمان است و میتوان آن را برداشتی از تهران در سال ۹۸ دانست.
در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده: «تو نمیتونی با پول همه چیز و همه کس و بخری یه روزی یه جایی یه شب یه وقتی یکی بالا سرته، کوچه ژاپنیها»
مجید مظفری، فرهاد قائمیان، رضا یزدانی، شیدا یوسفی و پیام احمدینیا در فیلم سینمایی «کوچه ژاپنیها» به کارگردانی امیرحسین ثقفی و تهیه کنندگی علی اکبر ثقفی به ایفای نقش میپردازند.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحتتاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهمترین آنها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوریترین برنامههای او به شمار میرود و اعتبار آن را در کل سالهای فعالیت این انجمن قابل اعتنا میداند.
او در گفتوگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینههای مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گلهمند شد از سوژههایی که آنقدر فراگیر میشوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.
آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقههای دیگر را تنگ کند.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
شما در صحبتهای ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجهای رسیده است؟
انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترینها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری میتواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانیهای تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعهای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنوارهها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمیکنند، چون مورد انتقاد قرار میگیرند.
من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبکهای مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم میتوان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحثهای عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمیتواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.
بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمهای بگویم. در دولت قبل در برههای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغهمند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاهها و دانشگاههای هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاهها و آموزشگاههای خصوصی این وظیفه را برعهده میگیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشهدار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمیرسد و این استدلالها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکتکنندهها در آزمون دورههای آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاههای سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس میکنند، هنرجو بعد از دیدن دوره اینها به انجمن میآید؟
این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکتهای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمیکنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزانتر و به عبارت دقیقتر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک میکنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستانها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعهای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجهای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب میشد. تمام اینها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه میشود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.
یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استانها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستانها است که اینها اعدادی کمسابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولیها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمیدانیم، اما این ریسک را میکنیم که حتی با رقمی کم، از پروژهها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازهکار قابل توجه است.
در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن میدانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلمها را میبینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.
قبل از تسویه حساب فیلمها را میبینید؟
ما در مرحله تصویب، به استانها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار میگیرم و آثاری را که از شهرستانها باشند در مرحله تسویه میبینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شدهای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاستگذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کردهایم.
با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاقهایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبتهایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبهگرتر از گذشته روبرو هستید.
دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کردهایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام میکند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامهها را میخوانند و به آن نمره میدهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت میشود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقهای با آثار مواجه نشویم.
آذرپندار: دغدغهای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهیای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژهای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامهای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئلهای است که هر مدیری نسبت به آن گارد میگیرد. همین الان هم فیلمهایی ساخته میشوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آنها گرفته نمیشود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلمها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم میسازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویتهای ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلمهای تولیدی شهرستانها توجه نکرده باشد. اینها جزو خطاهایی میشود که باید مسئولیتش را پذیرفت.
تاکید روی این سیاست بومیگرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفقترین دفاتر انجمن در این دورهها رفسنجان بوده که در دورههای اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیستبوم رفسنجان را میبینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمیشود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه زیستهای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.
به نظر میرسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخشهای سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلمهای کوتاه در رسانهها نیز خیلی زیاد است.
دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.
آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان به علت حوادث سال گذشته آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.
وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریلگذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریلگذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟
من فکر میکنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سالهای گذشته چه آن وقت که دولت اصلاحطلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان میگویند ما امیدی نمیبینیم. ما فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحثهای جامعهشناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشتهایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سالها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلمهای خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سالها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و میگیرند. پس با اطمینان میگویم که تمام سلایق فیلمسازی میتوانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمیکنیم.
من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنوارهها ایجاد میکند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعهای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، میتوانید جسورانهتر تصمیم بگیرید. در برخی دورهها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره میبیند که نمیتواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آنها میشود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانهتر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ میدهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحتتر میتواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.
بنابراین در پاسخ به سوال شما میتوانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغههای کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در کنار آن فیلمهای انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچههای مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آنها جای کسی را تنگ نمیکند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمیشود و خیلیها نمیدانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، میتوان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال میتواند ایجاد شائبه کند. این میتواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما میپسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دورههای طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دورهای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلمهای کوتاه شبیه فیلمهای سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانههایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلمهای سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیینکننده باشد. درواقع با ژانر، هم میتوان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آیندهای را در سینمای حرفهای برای آن فیلم کوتاهساز متصور بود.
شما بارها در نشستهای خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاقهای اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟
اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید میکنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلمها نمیروند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ اینها که جسارت نیست. سال قبل حداقل دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آنها را دیده میداند که من چه میگویم.
شخصا بیشتر از این از دستم برنمیآید چون بعضی از آنها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمیتوان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنیتر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
من نمیدانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع میشود، اینقدر فیلم ساخته میشود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت میکند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنسها. پرداختن به این موضوعها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمیایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنوارههای مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع یک دوپینگ جشنوارهای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلمها ساخته میشد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینههای روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته میشود؟!
درباره کودککشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلمها را میبینم، برایم سوال است که چرا در فیلمهای کوتاه ما این همه کودک میمیرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر میخواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیشبینی نکنید. بگذارید بچهها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمیکنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت میکنند نه در رئالترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق میافتد.
امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آنها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمیکند؟
چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آنها خیلی زیاد است. گروهی از آنها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب میکنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با حضور مدیر انجمن برگزار میشود، منظور فیلمشان را به سادگی توضیح میدهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کردهای داریم که با مقنعه پیش من میآید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمیتوان دید.
با این حال نقدا میتوان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهههای قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچهها مطالبهگر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط میشوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانمهای فیلمساز، که تعداد زیادی از آنها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آنها به مرحله بعدی نمیرسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیمهای اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.
ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آنها باید فکر کنند که آیا میخواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلمهایشان میخواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من میدانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید میشوند و زودتر تصمیم به مهاجرت میگیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار میگذارند. یکی از دغدغههای من است که چرا این اتفاق میافتد و آنها با اولین مانع ناامید میشوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر میرسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولیهای فارابی هم میبینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع میخواهد فیلم بلند بسازد.
آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلمهای ایرانی از سوی برخی جشنوارههای مطرح دنیا مطالبی شنیده میشود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟
چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفتهاند که شامل فیلم کوتاه هم میشود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریانهای سیاسی، در برخی موارد آنطور که میگویند نیست مثل سال قبل که عدهای میگفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیدههای خارجی جشنواره و خوشحالی آنها گرفتیم که از بچههای خودمان نگرفتیم.
به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامیهای جامعه برگزار میشد.
آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.
دیانی: الان فیلمهای سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما میگویید از فیلم کوتاه منتشر میشود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاههای ایران است که در این میان تعداد فیلمهای تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار میگیرند.
آذرپندار: ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام میدهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کردهاند.
یک سوال دیگر در حوزه فعالیتهای انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر بهروز شده است؟
در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترینهای این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوانهای بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس میکنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درسهاست و قصد داریم که دورههای تخصصی را هم افزایش دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشتهایم که علاقهمندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دورههای تک درس که سعی کردیم برخی حیطهها را در یک بازه زمانبندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راهاندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش میکنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامهنویسی هم الان در مرحله طرح درس نویسی است و از سال بعد اجرایی میشود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز میشود. نکته مهم این است که در تمام اینطرح درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.
در بخش نمایش فیلمهای کوتاه چقدر حضور پلتفرمها جدی شده است؟
دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود اصولا خیلی از بچهها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنوارهها اثر تولید کنند. ما برای رونق نمایش فیلمها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راهاندازی کردیم و در کنار آن فیلمهایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلمهای خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوقها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار اینها پلتفرمها را برای نمایش فیلم کوتاه فعالتر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرمهای هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرمهای بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایهگذاری کنند چون آنها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلمها امکان پخش میدهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرمها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از اینها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.
حرف آخر؟
بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیدهای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آنها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکتشان اتفاق میافتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر میکنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچههای فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضیها دورهای خود را میزنند و در نهایت میبینند که اینجا میتوانند قهرمانبازی دربیاورند. این ناراحتکننده است که برخی چنین استفادهای را از فضای فیلم کوتاه میکنند. سال قبل برخی با بغض تماس میگرفتند و از جشنواره انصراف میدادند هرچند چون انصرافشان مکتوب نبود ما فیلمها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر میتواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش میکند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردانهای فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینهای بدهد. من خیلی صریح میگویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ حبیب ایل بیگی حیات دوباره سینما پس از دو تهدید کرونا و اغتشاشات را یکی از موفقیتهای دولت سیزدهم عنوان کرد و از آمار امیدوارکننده تعداد فیلمهای اکرانشده و مخاطبان سالنهای سینما گفت.
متن این مصاحبه در ادامه آمده است.
آقای ایلبیگی در زمانی که دولت سیزدهم کارش را آغاز کرد، سینمای ایران با توجه به شیوع پاندمی کرونا به لحاظ تولید و اکران چه وضعیتی داشت؟
دولت سیزدهم در حالی کارش را شروع کرد که ما دو سال تعطیلی سینما را گذرانده بودیم. در همه جای دنیا مردم به دلیل کرونا و ترسی که از حضور در جاهای شلوغ داشتند به سینما نیامدند. خوشبختانه با واکسیناسیون و اتفاقاتی که در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ افتاد و فیلمهایی که اکران شد، کم کم سینماها راه افتاد.
در طول دوران کرونا، پلتفرمها که رقیب سینما بودند بسیار رشد کردند. یک جایگزینی برای سینما پیدا شد. این نگرانی وجود داشت که بعد از تمام شدن کرونا چند سال طول بکشد تا سینما باز شود. اما در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ و نیمه اول ۱۴۰۱ رونق خوبی را در سینماها داشتیم.
اتفاق بعدی که سینما را دستخوش تحول کرد، ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ بود. اگر موافقید مروری بر حاشیههای سال گذشته داشته باشیم.
در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ همان طور که میدانید به اغتشاشات خوردیم. اکران لوکوموتیوی است که بقیه حوزه ها را با خودش می کشد و پیشران تولید و بقیه حوزههاست. اگر سینما به عنوان سالن تعطیل شود، کسی علاقه مند نیست تولید و سرمایهگذاری کند. سال گذشته حتی در محرم و صفر (پیش از اغتشاشات) فیلم های اجتماعی به شکل مناسبی فروختند. خیلی ها می گفتند این دو ماه برای اکران مناسب نیست.
برای اکران فیلمها در ۶ مهر ۱۴۰۱ برنامه متنوعی داشتیم. اما اغتشاشات برنامههای ما را به هم زد. چالشی که پارسال داشتیم این بود که برخی سینماگران درگیر ماجرای اغتشاشات و آتش بیار معرکه بودند. این ها باعث شدند فیلم ها اکران نشود. خیلی ها را تشویق می کردند که به سینما و جشنواره ها نروند. حتی دشمنان ما در خارج کشور در رسانههایشان به فیلمسازان ایرانی که در حال تولید فیلم بودند حمله می کردند. در حالی که همه مشاغل فعال بودند. یک جریانی دنبال این بود که سینما تعطیل بشود. در شبکههای ماهواره ای فارسی زبان تاکیدشان این بود که فلان فیلمساز چرا حرفی نمیزنی و تلاشی نمیکنی؟ روی سینما به عنوان یک ابزار مهم فرهنگی برنامه داشتند.
شما در آن زمان چگونه با این تهدیدها مقابله کردید؟
ما با فیلمسازان صحبت می کردیم که فیلم شان را اکران کنند. برخی چون امکان تبلیغ در فضای مجازی را نداشتند، قبول نمیکردند. خوشبختانه چند تهیه کننده با ما همکاری کردند و حاضر شدند فیلمشان را اکران کنند.
امسال استقبال از فیلم ها بسیار خوب بوده و بسیار پررونق شروع شده است. گونه های مختلفی از فیلم ها را به نمایش گذاشتیم. برای اکران نوروز خیلیها حاضر به اکران فیلمهایشان نبودند. فکر نمی کردند که این همه رونق وجود داشته باشد
برخی سینماگران تحلیلهایشان درست نبود. میگفتند نمی توانید دوباره این سینما را راه بیاندازید. می گفتند دولت باید با یک مبلغ زیاد تهیه کننده را راضی کند که فیلمش را بیاورد. ما در همین شرایط اکران نوروزی را چیدیم. خوشبختانه مردم استقبال بسیار خوبی کردند. دشمنان که روی تعطیلی سینما خیلی حساب کرده بودند، تیرشان به سنگ خورد. چون مردم دوباره به سینماها برگشتند. امسال استقبال از فیلم ها بسیار خوب بوده و بسیار پررونق شروع شده است. گونه های مختلفی از فیلم ها را به نمایش گذاشتیم. برای اکران نوروز خیلیها حاضر به اکران فیلمهایشان نبودند. فکر نمی کردند که این همه رونق وجود داشته باشد. الان در شرایط خوبی هستیم. مردم مثل همه جای دنیا، استقبالشان از فیلمهای کمدی بیشتر است. مردم یک زمانی گرایششان به سمت فیلم های اجتماعی می رود. شاید مردم الان از فیلم های تلخ و ناامید کننده خسته شده اند. سینماگران ما باید روی تحلیل درست مخاطب وقت بگذارند و از علایق و سلائقشان بیشتر مطلع شوند. باید پژوهش شود که چرا این اتفاق افتاده است. ما توقع داشتیم از برخی فیلمها استقبال بیشتری بشود.
سازمان سینمایی برای حل مشکل فیلمهای مساله دار چه تلاشهایی انجام داده است؟
فیلم گشت ۳ نتوانسته بود مجوز بگیرد. در همین دولت با اصلاحاتی که انجام داد و همکاری آقای سعید سهیلی اکران شد. فیلم چپ راست پس از یک سال رفت و آمد توانست اکران بشود. تلاش ما در این دوره این بود که تا میتوانیم در حوزه پروانه نمایش فیلمی متوقف نشود و با گفت وگو و تعامل و انجام اصلاحات فیلم به نمایش دربیاید. در دوره دو ساله کرونا به دلیل این که نیاز بوده سینماگران کار کنند و معیشتشان به خطر نیفتد به تعدادی زیادی فیلم مجوز دادهاند. بعضا در صدور این مجوزها آسان گیری زیادی شده است. قبل از صدور مجوز میتوانستند مجوز بشوند چنین متنی با خط قرمزهایی که می شکند به مشکل می خورد. یکی از مشکلات ما این بود که با حجم زیادی فیلم مواجه شدیم. به اندازه سه سال تولید سینمای ایران فیلم وجود داشت که پشت در اکران مانده بودند. سختی های زیادی برای سرمایه گذاران و مالکان فیلم ها مثل خواب سرمایه و کاهش ارزش پول ملی وجود داشت. این ها در بدو شروع دولت جزو چالش های ما بود. باید تلاش می کردیم. تا جایی که می شود، تعداد بیشتری فیلم اکران بشود.
در چند سال گذشته آمار تعداد فیلمهای اکران شده و تعداد مخاطبان چه میزان بوده است؟
در سال ۱۴۰۲ تا الان ۲۸ فیلم اکران شده است. سال ۱۴۰۱ جدای از فیلمهای گروه هنر و تجربه۵۰ فیلم اکران شد. اگر آن اتفاقات اغتشاشات نبود، در سال ۱۴۰۱ تعداد فیلم ها به رقم معقول ۷۰ تا ۸۰ فیلم می رسید. امسال امیدوارم به رقم ۷۰ فیلم برسیم. تعداد سالنها دارد اضافه می شود. تعداد سالنهای فعلی فعال کشور ۶۰۰ سالن است که امیدواریم تا پایان کار دولت به ۱۰۰۰ سالن برسد. آن موقع می شود زمان اکران را کمتر و تعداد فیلم ها را بیشتر کرد.
امسال تعداد مخاطبان سینما به ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار نفر رسیده که عدد بدی نیست. پیش بینی ما این است که تا پایان سال به ۲۰ میلیون نفر برسد
البته بسیاری از فیلمهایی که ساخته می شود، مناسب پرده نیست و برای نمایش خانگی مناسب است. خیلیها فیلم را برای شرکت در جشنواره ها و تجربه کردن می سازند. بعضیها هم به دلیل هزینهها دنبال اکران نیستند. ارزیابی سرمایه گذاران فیلم خائن کشی این بوده که اگر به صورت مینی سریال در پلتفرم برود بهتر است. این یک فرصت برای سینماگران است. اتفاقا می تواند یک راهی را باز کند که پلتفرمها پولی بابت فیلمها بدهند.
امسال تعداد مخاطبان سینما به ۹ میلیون و ۴۵۵ هزار نفر رسیده که عدد بدی نیست. پیش بینی ما این است که تا پایان سال به ۲۰ میلیون نفر برسد. در ژانرهای مختلف فیلمهای خوبی تولید شده است. سال گذشته با توجه به آن شرایط ۱۴ میلیون و ۲۵۷ هزار نفر مخاطب داشتیم. سال ۹۸ یعنی سال ماقبل کرونا سینما حدود ۲۸ میلیون تماشاگر داشت. نیمه دوم امسال اکران خوبی را خواهیم داشت.
پخش فیلمهای سینمایی از تلویزیون میتواند به وضعیت اکران کمک کند؟
صداوسیما به دلایلی در همه این سالها تعدادی از فیلم های سینمای ایران را پخش نکرده است. شاید اگر صداوسیما بودجه مناسبی را برای تامین نیازهای نمایشی خودش کنار میگذاشت و در بدو شروع فیلم پیش خرید می کرد، می توانست نظرات و دیدگاههای خودش را راجع حجاب بازیگران و مضمون به تهیه کنندهها بگوید. در دهه هفتاد ما در سیمافیلم این کار را برای صداوسیما انجام می دادیم. سیمافیلم بر روی تعداد زیادی فیلم سینمایی سرمایه گذاری کرد. قبل از تولید نکات را می گفتیم و انجام می شد. بعد از تولید و اکران دستمان خالی نبود.
علاوه بر این شاهد هستیم که صداوسیما تیزر برخی فیلمها را هم پخش نمی کند.
ما نمی توانیم این چندگانگی را داشته باشیم. درست است که صداوسیما نگاه رسمی را دارد و در سینما نگاه عرفی وجود دارد. ولی می توانیم به یک هماهنگی بهتری برسیم. توقع ما این است که صداوسیما از سینمای ملی حمایت کند. حتما سینما بخش زیادی از نیازهای صداوسیما را می تواند تامین کند. صداوسیما همان اندازه که روی فیلم های خارجی انرژی می گذارد، اگر برای سینمای ایران هم همین کار را بکند، می تواند از تولیدات داخلی حمایت کند. چون فیلمهای خارجی را میخرد و برایشان تبلیغات میکند.
درباره سیاست شناورسازی قیمت بلیط توضیح دهید. این تصمیم چه کمکی به افزایش تعداد سینماروها خواهد کرد؟
قیمت بلیط یکی از موارد چالش بین ما و سینماداران بوده است. هزینه های سینماداری به شدت افزایش پیدا کرده است. در همه جلساتی که با صنوف داریم، از پایین بودن قیمت بلیط گلایه می کنند. الان هزینه های یک فیلم سینمایی که حداقلها را داشته باشد به ۱۵ میلیارد تومان رسیده است. ۶ سال پیش این هزینه ها حدود ۲ میلیارد تومان بود. هزینه نگهداری سینماها و نیروی انسانی هم بالا رفته است. برای آنها خیلی به صرفه نیست که با بلیط حداکثر ۶۰ هزار تومان سینماداری کنند. مردم هم مشکلات معیشتی دارند و شاید سینما را کنار بگذارند. باید تلاش کنیم تا تعداد مخاطبان بیشتر با قیمت کمتری به سینماها بیایند. در یک سال گذشته در شورای صنفی بحث شناور شدن بلیط های سینما را داشتیم. در ساعتهای کممخاطب قیمت ها را کاهش دادیم. در ایام آخر هفته و ساعتهای پیک هم قیمت سقف را تعیین کردیم. برخی فکر میکنند قیمت بلیط همه جا ۶۰ هزار تومان شده است. ولی در همه سالنها حتی سالنهای مدرن، سانسهایی با قیمت پایینتر داریم.
مدیرکل اداره نظارت بر نمایش فیلم سازمان سینمایی تاکید کرد چنانچه حضور بازیگران در اثری مربوط به قبل از تخلف یا قانونشکنی آنها باشد قانون عطف به ما سبق نخواهد شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی، روح الله سهرابی مدیرکل اداره نظارت بر نمایش فیلم سازمان سینمایی تاکید کرد: چنانچه استفاده از بازیگران مربوط به قبل از تخلف یا قانونشکنی آنها باشد قانون عطف به ما سبق نخواهد شد.
وی ادامه داد: سازمان سینمایی پس از بررسی وضعیت آثاری که طی یک سال اخیر یا قبل تر تولید شده و یا در نوبت اکران قرار دارند اما به دلیل حضور یک یا چند تن از عوامل قانون شکن یا کشف حجاب کرده امکان نمایش عمومی پیدا نکردهاند با ملحوظ داشتن جوانب امر بنا دارد آثار یاد شده را به مرور روی پرده بفرستد تا سرمایه گذاران فیلمها، تهیه کنندگان و دیگر عواملی که به نحوی در تولید این آثار نقشی داشتهاند به خاطر رفتار قانونشکنانه تعداد معدودی از عوامل و بازیگران دچار خسارت و زیان نشوند.
وی ادامه داد: همانگونه که پیشتر هم در گفتگوهای مراجع مختلف و مقامات ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید شده، درباره آثار تولید شده قانون عطف به ماسبق نخواهد شد و در جهت صیانت از اعتماد و سرمایه همه فعالان و سرمایه گذاران این عرصه چنانچه شرایط اکران این فیلمها مهیا شود همانند دیگر آثار سینمایی به نمایش عمومی خواهند رسید.
مدیرکل اداره نظارت بر نمایش فیلم سازمان سینمایی با بیان این نکته که سینمای ایران یکی از استثناییترین دورههای خود از لحاظ امیدبخشی و رونق اقتصادی را سپری میکند، افزود: حدود ۱۰ عنوان فیلم مشکلی مشابه هم دارند که بازیگران آنها پس از نقش آفرینی در فیلمها اقدام به کشف حجاب و یا فرار از کشور کردهاند و سرمایه گذاران و تهیه کنندگان را با انبوهی از مشکلات و موانع مختلف تنها گذاشتهاند.
وی با اشاره به این نکته که روزی نیست که تهیه کنندگان و کارگردانان این فیلمها به صورت حضوری یا تلفنی پیگیر حل و فصل مشکلات پیش آمده برای فیلمشان نباشند، اضافه کرد: تعداد انگشت شماری از بازیگران و عواملی که بدون توجه به ملاحظات و قوانین کشور رفتار کردهاند و سرمایه و زحمات عده زیادی را تحت الشعاع رفتار هنجارشکنانه خود قرار داده و به خطر انداختهاند، باید پاسخگوی رفتار خود باشند و اگر حقیقتاً معتقد به عدالت، انصاف و مقید به اخلاق و اصول انسانی و یا حتی اصول حرفهای هستند باید با بازگرداندن دستمزد خود لااقل بخشی از ضرر و زیان صاحبان آثار را جبران کنند.
سهرابی اضافه کرد: البته این افراد از این پس اجازه حضور در هیچ اثری را نخواهند داشت و هرگونه استفاده از آنها در آثاری که بعد از فرار یا کشف حجاب تولید شده غیرقانونی بوده و مستلزم اخذ مجوزهای لازم از مراجع ذیصلاح است لذا تهیهکننده، کارگردان و سرمایه گذاری که از این افراد استفاده کنند باید منتظر تبعات و خسارات آن نیز باشند.
وی در پایان مطرح کرد: با توجه به حساسیتهای موجود و شرایط خاص حاکم بر فضای سینما علیرغم حمایت تمام قد سازمان سینمایی از آثار آماده اکران، تبلیغات این فیلمها از طریق استفاده از چهره و نام افرادی که قوانین دایر کشور را رعایت نکرده باشند دارای محدودیت خواهد بود و صاحبان آثار ملزم به رعایت این مسئله هستند.
پس از ناآرامیهایی که از میانه سال گذشته کشور را در برگرفت و به دنبال آن بحث و نظرهای فراوان و گسترده درباره حجاب و بیحجابی، نقش و شیوه عمل سلبریتیها و پیامد فعالیتشان، بسیار پررنگتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، رسانهها از سده گذشته با تحولات فراگیر و روزافزون خود، نقش مهمی در تولید و دوام فرهنگ سلبریتی در جهان داشتهاند؛ فرهنگی که به تدریج از کشورهای غربی به ویژه آمریکا شکل گرفت و کم کم جای خود را در دیگر کشورها از جمله ایران نیز باز کرد.
با افزایش مدت زمان حضور در شبکههای اجتماعی مجازی، صفحات و پستهای افراد مشهور تبدیل به خوراک افراد برای گذران زمان میشود
سالهاست در جامعه ایرانی رسانههای تصویری برخی چهرههای هنری و ورزشی را بدل به سلبریتیهایی با هواداران پرشمار کردهاند و به دنبال آن ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی مجازی به فضای عمومی، موجب ایجاد فضای رسانهای غیررسمی و افزایش قدرت مخاطبان شده و فرصت قابل توجهی برای رشد فرهنگ سلبریتی ایجاد کرده است.
در این زمینه، اینستاگرام نقش قابل توجهی داشته است. در اینستاگرام سلبریتیها خودشان را به دیگران معرفی و با مخاطبان و دنبالکنندگانشان ارتباط مستقیمی برقرار میکنند. همچنین آنها تصاویر و مطالب خود را منتشر و درخصوص مسائل مختلف اظهارنظر میکنند.
اهمیت سلبریتیها تنها از این روی نیست که نزد تعداد زیادی از مردم شناختهشدهاند، بلکه از آن جهت دارای اهمیت هستند که اقدامات سلبریتیها پیامدهای عاطفی قابل توجهی بر تعدادی از مردم به جای میگذارد. بنابراین با توجه به راه یافتن شبکههای اجتماعی به زندگی روزمره مردم و تاثیرات قابل توجه آنها، مطالعه و شناخت چیستی و ابعاد پدیده هواداری مجازی ضروری به نظر میرسد.
همین ضرورت سبب شده مطالعات مختلفی پیرامون فرهنگ سلبریتی صورت بگیرد که از جمله آنها مطالعه حسن اسدزاده شهیر و همکارانش با عنوان «تبیین فرهنگ هواداری مجازی در شبکه اجتماعی اینستاگرام» است. این محققان با بهرهگیری از روش کیفی از طریق استخراج مقولاتی سعی کردهاند به دلایل و زمینههای تاثیرگذار بر هواداری مجازی از چهرههای مشهور در شبکه اجتماعی اینستاگرام بپردازند که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید:
فعالیت سلبریتیها در فضاهای مجازی هم عامل و هم معلول مصرفیشدن جامعه است
سلبریتی کیست و طرفدارانش چه کسانی هستند؟
از نظر لغوی، سلبریتی یعنی شخصی که در رشته یا فعالیت خود برتر بوده و به عنوان سخنگو در تبلیغات شناخته شده و برای ترویج محصول/خدمت استفاده میشود. سلبریتی در واقع فردی است که عملکردی شناخته شده در انظار عمومی دارد؛ علاقه مخاطبان و رسانهها را به خود جلب کردهاست و میتواند شامل افرادی همچون موسیقیدانان، ورزشکاران، روزنامهنگاران، بازیگران، سیاستمداران، مذهبیون، نویسندگان و افراد مشهور در شبکههای اجتماعی مجازی باشد. بنابراین سلبریتی میتواند هر کسی در هر جایگاه و حوزهای باشد به شرط آنکه از سوی رسانههای جمعی به شکل متمایزی بازنمایی شود.
یکی از مهمترین مشخصههای فرهنگ سلبریتی مخاطبان یا هواداران هستند. واژه fan به معنای مشوق و مختصرشده کلمه Fanatic یعنی متعصب است. هواداران به طور جدی از کردارهای سلبریتیها به عنوان فعالیتهای معنادار و با اهمیت دفاع میکنند. اما باید این را نیز لحاظ کرد که هواداران فرهنگ رسانهای با هواداران افراد مشهور در اشکال سنتی شهرت متفاوت هستند. در فرهنگ سلبریتی، عواطف دو سویه عموما بدون تعاملات فیزیکی ایجاد میشوند. به عبارتی شکل عمومی تعامل بین هوادار و سلبریتی در قالب مصرفکنندهای شکل میگیرد که تصاویر واسطهگری شده را جذب میکند.
علتهای تمایل به فرهنگ هواداری در فضای مجازی
سلبریتیگری به عنوان نمای فرهنگی جامعه مدرن مورد توجه و تحسین قرار گرفته و به جهتدهی ارزشهای فرهنگی میپردازد. همین مساله موجب میشود که اشتیاق نسل جدید به خودبیانگری و مورد تحسین و توجه قرار گرفتن به شدت افزایش یابداکنون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به عرصه جولان سلبریتیها و امواج هواداری آنان تبدیل شده است. برخی دلایل این وضعیت عبارتند از؛
دیجیتالی شدن زندگی جوانان
در سبک زندگی دیجیتال، شبکههای اجتماعی موبایل محور، منبع همه چیز شدهاند. همچنین این سبک زندگی موجب افزایش دسترسیها و کاهش محدودیتهای کاربران شده، زمان و مکان را برای آنها منعطف ساخته و با استفاده از قدرت ارتباطات، اطلاعات و قابلیتهای شبکههای اجتماعی، آنها را توانمندتر و قدرتمندتر کردهاست.
به علاوه این شبکهها با تبدیل شدن به وسیلهای برای گذران اوقات فراغت موجبات اتلاف وقت و کاهش تمرکز نیز شدهاند. در واقع، سبک زندگی دیجیتال موجبات درگیری شدید افراد با شبکههای اجتماعی مجازی شده و آنها اوقات خود را در این فضای مجازی سپری میکنند. این در حالی است که با افزایش مدت زمان حضور در شبکههای اجتماعی مجازی، صفحات و پستهای افراد مشهور تبدیل به خوراک افراد برای گذران زمان میشود.
مصرفی شدن جامعه
برخی مصرفیشدن جامعه را از شرایط علّی تاثیرگذار بر گرایش هواداران به دنبال کردن سلبریتیها دانستهاند. آنها معتقدند فعالیت سلبریتیها در فضاهای مجازی هم عامل و هم معلول مصرفیشدن جامعه است. به عبارتی مصرف متظاهرانه مصرفی است که برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران از طریق به دست آوردن و نمایش چیزهای گران قیمت تعریف میشود.
سلبریتیزهشدن جامعه
سلبریتیزه شدن جامعه فرایندی است که در آن سلبریتی جایگاهی فراتر از صرف جلب توجه و مصرف پیدا کرده و خود را به عنوان یک «گروه منزلتی» در جامعه مطرح میکند. این گروه جدید به عنوان نمای فرهنگی جامعه مدرن مورد توجه و تحسین قرار گرفته و به جهتدهی ارزشهای فرهنگی میپردازد.
همین مساله موجب میشود که اشتیاق نسل جدید به خودبیانگری و مورد تحسین و توجه قرار گرفتن افزایش یابد و جایگاه شهرت به عنوان یک ارزش غایی و مستقل برجستهتر از هر زمان دیگری در تاریخ اجتماعی حیات انسان شود.
از سویی سانسور در برنامههای رسانههای داخلی و عدم پوشش برخی از واقعیتها و وارونه نشان دادن آنها در رسانه ملی و از سوی دیگر، کوتاهی برخی از نهادهای دولتی و حاکمیتی در انجام وظایف خود، باعث شده عموم افراد دنبال جایگزینی برای این نهادها و رسانهها باشند
نقش آفرینی رسانههای عصر اول
یکی از عوامل موثر بر تمایل به هواداری از سلبریتیها در فضای اینستاگرام تاثیر رسانههای عصر اول همچون رادیو و تلویزیون است. در واقع، بسیاری از افراد مشهوری که به عنوان سلبریتی در اینستاگرام شناخته میشوند، اولین بار در برنامههای رسانه داخلی چهره شدهاند و امروزه با حضور در اینستاگرام بر میزان محبوبیت و شهرتشان افزوده شده است.
فرسایش اعتماد نهادی
فرسایش یا کاهش اعتماد نهادی که متشکل از بیاعتمادی افراد به عملکرد برخی از مسئولان و سوءکارکردهای رسانههای داخلی است نیز از جمله عواملی است که منجر به فرهنگ هواداری مجازی از سلبریتیها شده است. در واقع، از سویی سانسور در برنامههای رسانههای داخلی و عدم پوشش برخی از واقعیتها و وارونه نشان دادن آنها در رسانه ملی و از سوی دیگر، کوتاهی برخی از نهادهای دولتی و حاکمیتی در انجام وظایف خود، باعث شده عموم افراد دنبال جایگزینی برای این نهادها و رسانهها باشند. این در حالی است که سلبریتیها با استفاده از قابلیتهای اینستاگرام نظیر سرعت انتشار اطلاعات و اخبار توانستهاند نقش ارزندهای در افزایش فرهنگ هواداری مجازی داشته باشند.
شرایط زمینهای تاثیرگذار بر شکلگیری فرهنگ هواخواهی مجازی
دلایلی که از آن یاد شد بر بستر زمینههایی نقشآفرینی میکنند که به آنها اشارهای گذرا میشود؛
تغییر در الگوهای اوقات فراغت
یکی از شرایط زمینهای تاثیرگذار بر شکلگیری فرهنگ هواخواهی مجازی، تغییر در الگوهای اوقات فراغت جوانان است. امروزه از کارکردهای مهم شبکههای اجتماعی پرکردن اوقات فراغت انسانها است. در واقع، در عصر حاضر رشد و گسترش فناوریهای نوین اطلاعاتی ارتباطی، بر الگوپذیری جوانان برای انتخاب سرگرمی و تفریح تاثیر گذاشته است. این تحولات تکنولوژیک گذران اوقات فراغت آنها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. بطوریکه اوقات فراغت بیش از پیش رسآنهای شده و افراد به ویژه جوانان و نوجوانان اوقات فراغت خود را با گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی مجازی سپری میکنند.
سرعت رسیدن به شهرت به شیوه سلبریتیها به مدد شبکههای اجتماعی بسیار بالاتر از اشکال سنتی رسیدن به شهرت است. همچنین فرهنگ سلبریتی توهم سریع رسیدن به موفقیت و کسب پول را به افراد یاد میدهد
استحاله شهرت
در گذشته شهرت افراد به سه شیوه انتسابی، اکتسابی و اعطایی به دست میآمد. اما شهرت سلبریتیها از نوع دیگری است و ویژگیهای خاص خود را از طریق واسطههای فرهنگی همچون رسانههای ارتباط جمعی، شبکههای اجتماعی مجازی، سینما و …. به دست میآورند.
همچنین شهرت سلبریتیها وابسته به تصدیق یا بازشناسی هواداران یا کاربران است و سلبریتیها تا زمانی معروف هستند که هواداران به آنها علاقه داشته باشند. علاوه بر این، سرعت رسیدن به شهرت به شیوه سلبریتیها به مدد شبکههای اجتماعی بسیار بالاتر از اشکال سنتی رسیدن به شهرت است. افزون بر این، شهرت متکثر شده و فقط محدود به برخی از خاندانهای سلطنتی و برخی از افراد در اجتماع محلی نیست. در واقع، امروزه فقط سوپراستارهای سینما سلبریتی نیستند، بلکه یک سیاستمدار، استاد دانشگاه و یا فردی که زندگی معمولی دارد، مثل یک جهانگرد نیز میتواند به سلبریتی تبدیل شود.
وجود نابرابری در جامعه
در جوامعی که در آنها نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیاد است، راههای دستیابی به موفقیتهای مادی و اجتماعی دشوار و محدود هستند. این در حالی است که فرهنگ سلبریتی توهم سریع رسیدن به موفقیت و کسب پول را به افراد یاد میدهد. در واقع، در این نوع جوامع، سلبریتیها همچون یک ایدئولوژی توهمزا عمل میکنند، به نحوی که به این افراد تلقین میکنند که تحرک عمودی در جامعه امکانپذیر است و نمونه بارز آن سلبریتیها هستند که خیلی سریع به موفقیت، درآمد، منزلت و پرستیژ دست پیدا کردهاند.
رواج مدرنیزاسیون و یا نوسازی
مدرنیزاسیون یکی از عوامل زمینهای مهم در ظهور فرهنگ هواخواهی مجازی است. این مقوله متشکل از فردگرایی، رشد نگرشهای لیبرالیستی، عرفی شدن باورهای دینی و بازاندیشی است. فردگرایی و سلبریتی در قلب فرهنگ غرب قرار دارند و بنیانهای ایدئولوزیک آن را تشکیل میدهند. با رشد افراطگونه فردگرایی، تمام پیوندهای اجتماعی در جامعه، از هم گسیخته و افراد مستعد پذیرش اسطورههای جدید (سلبریتی) میشوند. از منظر نگرش لیبرالیستی نیز، رواج فرهنگ هواخواهی مجازی از سلبریتیها به منطق بازار و تولید رسانه بازمیگردد و فضای دموکراتیک معاصر اجازه میدهد تا هر فردی، رسانه و مخاطبان خود را داشته و بتواند شعارها، سبک زندگی و سلیقه خود را به مخاطبان عرضه کند.
یکی از مهمترین عوامل شکلگیری فرهنگ هواخواهی مجازی از سلبریتیها، تضعیف باورها و ارزشهای مذهبی و دینی در جامعه است
همچنین یکی از مهمترین عوامل شکلگیری فرهنگ هواخواهی مجازی از سلبریتیها، تضعیف باورها و ارزشهای مذهبی و دینی در جامعه است. از یک منظر تاریخی-جامعهشناسانه افول جامعه درباری در قرنهای هفدهم و هجدهم منجر به تفویض سرمایه فرهنگی به زنان و مردان خودساخته شد و به میزانی که جامعه توسعه یافت، سلبریتیها خلا ایجاد شده در نتیجه افول باور عامه به حق الهی پادشاهان و مرگ خدا را پر کردند. به زعم او در عصر جدید،سلبریتیها به عنوان نمادهای جدید «شناخت و تعلق»، جایگزین نظامهای سلطنتی شدهاند و با افول ایمان به خدا به جاودانگی دست یافتهاند.
راههای کنترل فعالیت سلبریتیها در شبکههای اجتماعی
برای کنترل حدود فعالیت سلبریتیها پیشنهاد میشود برنامهسازان تلویزیونی و رادیویی استفاده بیشتری از نخبههای فرهنگی، روشنفکران و فعالان عرصه مدنی در برنامههایشان داشته باشند.
همچنین با توجه به اینکه سلبریتیها در مورد همه چیز نظر میدهند،و از این طریق هواداران خود را تحت تاثیر قرار میدهند، لازم است که برنامهسازان رسانه ملی، تلاش بیشتری برای افزایش سواد رسانهای و تفکر انتقادی مخاطبان در مواجهه با سلبریتیها داشته باشند. در واقع، ارتقای دانش تشخیص جایگاه، حوزه فعالیت و میزان اعتماد یا بیاعتمادی به سلبریتیها و اینکه در مواجهه با آنها چه حد و حدودی از تاثیرپذیری را باید رعایت نمود یا یک سلبریتی در چه حوزههایی میتواند اظهارنظر تخصصی کند، از جمله وظایف رسانه ملی در ارتباط با مخاطبان است.
منبع:
حسن اسدزاده شهیر و دیگران، «تبیین فرهنگ هواداری مجازی در شبکه اجتماعی اینستاگرام: دلایل و زمینهها»، فصلنامه مطالعات میان رشتهای ارتباطات و رسانه، دوره چهارم، شماره سوم
فیلم سینمایی «کاباره» به دلیل عدم کسب مجوزهای لازم، ارتکاب تخلف و عدم رعایت قوانین و مقررات از سوی دستگاههای انتظامی و امنیتی متوقف شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ادارهکل روابط عمومی سازمان سینمایی، حبیب ایل بیگی رئیس شورای ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی گفت: از سال گذشته جریانی در خارج از کشور به واسطه شبکههای ماهوارهای و رسانههای معاند به منظور ساخت فیلمهای ساختارشکنانه، هنجارگریز و زیرزمینی اقدام به انتشار فراخوان کرد که صرفاً با هدف برهم زدن آرامش در داخل کشور و با انگیزههای سیاسی صورت گرفته بود.
وی یادآور شد: در این فراخوان از سینماگران درخواست کردند تا بدون رعایت حجاب و شئونات قانونی در صحنه و جلوی دوربینها ظاهر شوند و در این راستا، سرمایهگذاری مادی و تبلیغاتی هنگفتی نیز انجام شد تا در داخل ایران اینگونه فیلمسازی زیرزمینی و قاچاق شکل گیرد.
معاون ارزشیابی و نظارت سینمایی با بیان اینکه این جریان تسهیلات حمایتی بسیاری را برای حضور این نوع فیلمها در فستیوالها و بازارهای بینالمللی تدارک دیدهاند، افزود: در پشت صحنه این پروژه سیاسی و ضد ملی علاوه بر حمایت از این آثار در فستیوالهای خارجی، در راستای حمایت مادی و پشتیبانی مالی از آنها نیز برنامهریزیهایی صورت گرفت. در جشنواره کن گذشته، نمونهای از این فیلمهای زیرزمینی فاقد حجاب در بازار کن به نمایش گذاشته شد که البته علیرغم تبلیغات وسیع، استقبالی از آن اثر نشد.
وی اضافه کرد: شکی نیست که این جریان مشکوک درصدد بر هم زدن آرامش در سینمای ایران است و در خارج از ایران، انجمن جعلی را با نام فیلمسازان مستقل راه انداخت که سرحلقه آن یکی دو نفر معلومالحال هستند تا با اهداف سیاسی و اغراض غیرسینمایی، سینماگران که همگی با عزت، شرافت و قانونمند فعالیت میکنند را اغوا کنند و یا از برخی سینماگران و عوامل بیاطلاع و ناآگاه سو استفاده کنند.
ایل بیگی با اشاره به اینکه فیلم «کاباره» نیز در همین راستا در حال تولید بوده است، عنوان کرد: علیرغم اعلام قبلی مبنیبر عدم همکاری با فیلمهای فاقد مجوز و تاکید بر احترام و رعایت قوانین و مقررات، فیلم مزبور در حال تولید، غیرقانونی بوده است و از سوی دستگاههای مربوطه نیز با آن برخورد شد.
وی توضیح داد: قاطبه سینماگران ما نجیب، شریف و قانونمدارند، ممکن است افرادی به دلیل عدم اطلاع با پروژهای همکاری کنند که جا دارد پیش از هرگونه همکاری از طریق خانه سینما، صنوف مربوطه و سازمان سینمایی درخصوص داشتن مجوزهای قانونی فیلم مورد نظر، اطمینان پیدا کنند تا دچار مشکل و خسارتهای بعدی نشوند.
معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی تاکید کرد: طبیعی است فیلمسازی غیرقانونی و بدون مجوز یا عدم اطمینان عوامل فیلم و بازیگران از داشتن مجوزهای قانونی و همکاری با آن، مشکلساز خواهد شد.
وی گفت: ساخت فیلم قاچاق، غیرقانونی، زیرزمینی و بدون کسب مجوزهای رسمی با برخورد مراکز انتظامی، امنیتی و قضایی مواجه میشود.
حسین قاسمی جامی گفت: مسئولان می خواهند به زور این سینما را سرپا و زنده نشان دهند در صورتی که این سینما در واقعیت به شدت دچار رخوت شده و از نفس افتاده است.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، حسین قاسمی جامی کارگردان سینما در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: مهمترین علت ضعف سینمای مقاومت در کشورمان نگاه ویترینی مسئولان به این محصولات است به نحوی که مسئولان می خواهند به زور این سینما را سرپا و زنده نشان دهند در صورتی که این سینما در واقعیت به شدت دچار رخوت شده و از نفس افتاده است.
کارگردان فیلم های سینمایی «پی ۲۲» و «چشم شیشه ای» در گفتگو با سینماپرس، افزود: عدم داشتن سیاست مدون در حوزه سینمای استراتژیک ما را با مشکل روبرو کرده! سلیقه مسئولان فرهنگی و سینمایی سینمای مقاومت و استراتژیک را با بحران روبرو کرده؛ در یک دوره مدیری هیچ اقدام موثری در این حوزه صورت نمی دهد و در دوره بعد مدیری تنها در حرف و وعده می گوید باید از این سینما حمایت شود.
این سینماگر با بیان اینکه سینمای مقاومت اسلامی نیازمند برنامه ریزی بلندمدت حداقل ۱۵ ساله است اظهار داشت: ما باید شرایط را به گونه ای فراهم کنیم که با تغییر دولت ها سیاست های مدیران در خصوص سینما عوض نشود و همه مدیران مجبور شوند از یک سیاست خاص پیروی کنند و سینمای جمهوری اسلامی ایران را با یک هدف خاص که آن هدف باید به اطلاع عموم برسد پیش ببرند.
کارگردان فیلم های سینمایی «زمزمه بودا» و «آزادی سرخ» تأکید کرد: ما موضوعات استراتژیک بسیاری داریم که نسبت به آن ها دچار غفلت شده ایم و این غفلت تنها به مقوله مقاومت اسلامی ختم نمی شود؛ مثلاً در مورد حجاب اسلامی تاکنون هیچ اثر درخور تأملی در سینما تولید نشده و این در حالی است که مدیران سینمایی ملزم هستند چنین آثاری را سفارش دهند و تولید کنند، آثاری که بتواند همه مردم را درگیر خود کند و علاقه مردم را به حجاب اسلامی چند برابر کند اما اسفا که در همه این زمینه ها به شدت دچار غفلت هستیم.
وی در بخش دیگری از این گفتگو تصریح کرد: وقتی وزیر ارشاد می گوید باید از فیلم طنز حمایت شود خود به خود بسیاری از سینماگران به این سمت می روند؛ مشکل ما از سیاست گذاران است که خط مشی درست برای سینما ترسیم نمی کنند.
قاسمی جامی متذکر شد: فیلمسازان دغدغه مند این حوزه نیز نیاز به پول و بودجه دارند اما وضعیت اقتصادی دولت به گونه ای است که مشکل دارد و از این سینما حمایت نمی کند و تهیه کننده بخش خصوصی هم هرگز راضی به سرمایه گذاری در این حوزه نمی شود.
این کارگردان سینما ادامه داد: همه ما باید بدانیم سینمای مقاومت بخشی از هویت سینمای ملی مان است و هرگز نمی توانیم آن را از کلیت سینما جدا کنیم. ما نباید میان سینماگران این حوزه تبعیض قائل شویم و به شکل گزینشی تنها از برخی فیلمسازان برای تولید این قبیل آثار دعوت به کار کنیم. بنده معتقدم یکایک سینماگران دغدغه مند این حوزه باید از سمت مدیران فرهنگی و سینمایی حمایت شوند و امیدوارم که به زودی شاهد تحقق چنین آرزویی باشیم.
هفتاد و ششمین جشنواره فیلم لوکارنو در حالی آغاز به کار خواهد کرد که علیرغم حضور ناچیز سینمای ایران در این رویداد اما معاندان با حضور پررنگ خود تلاش دارند تا سیاسی کاری علیه کشورمان را در این رویداد سینمایی نیز ادامه دهند.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، هفتاد و ششمین دوره جشنواره فیلم لوکارنو از ۲ تا ۱۲ آگوست (۱۱ تا ۲۱ مرداد) برگزار میشود. این جشنواره در ۱۱ بخش با ۳ بخش رقابتی و اهدای ۲۰ جایزه بر کیفیت و تنوع تمرکز دارد.
نکته قابل تأمل در خصوص سینمای ایران در این رویداد اینکه فیلم سینمایی «منطقه بحرانی» ساخته جدید علیاحمدزاده که محصول مشترک ایران و آلمان است، در بخش مسابقه بینالملل هفتاد و ششمین جشنواره فیلم لوکارنو حضور دارد و در کنار ۱۶ فیلم دیگر برای کسب جایزه یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم این رویداد سینمایی رقابت میکند.
امیر پوستی، شیرین عابدینی راد، مریم صادقیان، علیرضا کیمنش، ساغر سحرخیز، مینا حسنلو، علیرضا راستجو و صبا باقری بازیگران فیلم «منطقه بحرانی» هستند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «امیر زندگی تنهایی دارد و سگش تنها همراه اوست. او در درنیای زیرمینی تهران پرسه میزند، انواع مواد مخدر را میفروشد و در خیابانهای شهر بیهدف حرکت میکند و …».
لازم به ذکر است که علی احمدزاده پیش از این ساخت فیلم کوتاه «آوانتاژ» و فیلمهای بلند «مهمونی کامی»، «پدیده» و «مادر قلب اتمی» را در کارنامه دارد و بر اساس شنیده ها و برخی تیزرهای منتشر شده در فضای مجازی در جدیدترین اثر سینمایی خود بعضاً بازیگرانش به صورت کاملاً بی حجاب جلوی دوربین رفته اند! بی شک چنین اتفاقی می تواند با واکنش قاطع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت امور خارجه، سازمان سینمایی و… روبرو شود اما تا امروز رویکرد آن ها در مواجهه با این اتفاق تنها سکوت بوده است!
علاوه بر حضور فیلم احمدزاده در این رویداد سیاسی-سینمایی، کیت بلانشت و زهرا امیر ابراهیمی در مراسم اختتامیه جشنواره لوکارنو حضور خواهند داشت تا برای نمایش فیلم جدیدشان با عنوان «شیدا» ساخته نورا نیاسری تبلیغ کنند. بلانشت تهیه کننده اجرایی «شیدا» است. فیلم نخستین بار در جشنواره ساندنس به نمایش درآمد و توانست برنده جایزه تماشاگران شود.
به علاوه «حقایق اساسی دریاچه» ساخته لاو دیاز، «انتظار زیادی از پایان جهان نداشته باشید» به کارگردانی رادو ژوده، «پاتاگونیا» ساخته سیمون بوزلی، «رویاهای شیرین» به کارگردانی انا سندیارویچ، «سرباز ناپدید شده» به کارگردانی دنی روزنبرگ و «یانیک» ساخته کوئنتین دوپیو از جمله دیگر فیلمهای حاضر در بخش اصلی جشنواره لوکارنو هستند.
فیلمهای «آناتومی یک سقوط» ساخته جاستین تریه برنده نخل طلای جشنواره کن، «مغناطیسی قاره» از لوک ژاک، «شهر زنان» ساخته فدریکو فلینی، «قاچاقچیان» به کارگردانی ریو سونگ وان و «شیدا» ساخته نورا نیاسری به عنوان محصول سینمای استرالیا نیز از جمله آثاری هستند که در بخش پیازا گراند (نمایش در میان بزرگ شهر) به روی پرده میروند.
همچنین ۲ فیلم کوتاه «نگهبان» به کارگردانی امیرحسین شجاعی به نمایندگی از ایران و «انگار مادرم گریسته بود آن شب» به کارگردانی هدی طاهری به نمایندگی از آلمان به بخش مسابقه هفتاد و ششمین جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو راه یافتند.
اما از جمله اخبار مهم این رویداد سینمایی آنکه ماریان اسلات تهیهکننده سرشناس پاریسی که نقش مهمی در ارایه آثار کارگردانهای مولفی چون لارس فون تریه، لوکرسیا مارتل و لیساندرو آلونسو آرژانتینی داشته امسال از سوی جشنواره فیلم لوکارنو تجلیل میشود.
اسلات جایزه ریموندو رزونیکو جشنواره سوییسی را میگیرد که به تهیهکنندهای اهدا میشود که مظهر اخلاق مستقل باشد. این جایزه ۵ آگوست با ادای احترام به فیلم کمدی سیاه با مضمون محیط زیستی «زن در جنگ» ساخته بندیکت ارلینگسون کارگردان ایسلندی به وی اهدا میشود. روز بعد هم یک گفتوگوی روی صحنه با وی برگزار میشود.
اسلات که متولد دانمارک است سال ۱۹۹۳ شرکت تولید اسلات را در پاریس راهاندازی کرد. وی از سال ۱۹۹۵ تهیه کننده فونتریه بود و کارش را با «شکستن امواج» شروع کرد. در طی سالهای بعد اسلات آثاری از شمار زیادی از کارگردانهای مولف مستقل را خلق کرد که علاوه بر مارتل و ارلینگسون شامل چهرههایی چون بنت هامر، مالگورزاتا زومووسکا، پاز انچینا، اما دانته، ماریان کریشان، ژولیت گارسیا، یشیم اوستاوغلو، سرگئی لوزنیتسا و نائومی کاواسه میشود.
همچنین بازیگر سوئدی استلان اسکارسگارد [اسکاشگورد] که بازیگر فیلمهایی چون «ویل هانتینگ خوب»، «ماما میا!» و «رونین» است، در جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو امسال با دریافت جایزه کلوپ پلنگ، برای یک عمر دستاورد هنری تجلیل خواهد شد.
اسکارسگارد ۴ آگوست در مراسمی در پیاتزا گرانده لوکارنو جایزه خود را دریافت خواهد کرد و ۵ آگوست در جلسه پرسش و پاسخ مخاطبان شرکت می کند. به افتخار او همچنین فیلم «عصر بهخیر آقای والنبری» محصول ۱۹۹۰ که یک درام تاریخی جنگی ساخته شِل گریده است نمایش داده میشود. در این فیلم اسکارسگارد نقش رائول والنبرگ دیپلمات سوئدی را بازی میکند که هزاران یهودی مجارستانی را در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم نجات داد.
در این جشنواره همچنین درام جنایی ران هوانگ با عنوان «چه باقی میماند» که همسر اسکارسگارد نویسنده آن و یکی از پسران بازیگرش، گوستاو بازیگر «وایکینگها» و «اوپنهایمر» همراه پدر در آن بازی کردهاند، به نمایش درمیآید. کارگردان و خانواده اسکارسگارد در این نمایش به اتفاق حضور خواهند یافت.
این بازیگر ۷۲ ساله با موفقیت توانسته است به عنوان یک ستاره سینمای هنری اروپا تعادل را در حرفه خود ایجاد کند. او ۵ فیلم با لارس فونتریر ساخته است از جمله «شکستن امواج» (۱۹۹۶)، «رقصنده در تاریکی» (۲۰۰۰)، «داگویل» (۲۰۰۳) و «مالیخولیا» (۲۰۱۱) و ۵ فیلم با نویسنده نروژی هانس پتر مولاند که «به ترتیب خروج از صحنه» (۲۰۱۴) و «به هوای دزیدن اسبها» (۲۰۱۹) از جمله آنها هستند. اسکارسگارد همچنین در فیلمهای پرفروش هالیوود، مانند فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب»، «ماما میا!»، «ثور» و «انتقامجویان» هم در نقشهای مکمل ظاهر شده است. او نقش بارون ولادیمیر هارکونن را در «تل ماسه» دنی ویلنوو ایفا کرد و در فیلم دوم آن هم در همین نقش جلوی دوربین رفته است.
در تلویزیون اسکارسگارد سال ۲۰۱۹ برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در مینی سریال درام «چرنوبیل» برای اچبیاو شد و به تازگی در اسپین آف «جنگ ستارگان» با عنوان «آندور» به کارگردانی تونی گیلروی برای دیزنی پلاس بازی کرد.