معرفی داوران بخش بینالملل جشنواره فیلم «ایثار»، معرفی فیلمهای روز اول جشنواره و سالنهای سینمایی که فیلمها را نمایش میدهند جزئیات خبر امروز جشنواره «ایثار» است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از امور ارتباطات رسانهای و اطلاع رسانی نخستین جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار، سه فیلمساز خارجی به همراه دو فیلمساز از کشورمان در قالب گروه داوری آثار بخش مسابقه بینالملل نخستین جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار، فیلمهای این بخش را قضاوت میکنند. گروه داوران بخش بین الملل جشنواره متشکل از: باسل الخطیب، فیلم ساز و رئیس موسسه عالی هنرهای سینمایی از سوریه، عزام صالح، فیلمساز شاخص عراقی، حاجی محمد اویچ، فیلمساز بوسنیایی به همراه محسن برمهانی فیلمساز و معاون سیمای سازمان صدا و سیما و محمدرضا اسلاملو، فیلمساز کشورمان آثار راه یافته به بخش مسابقه بین الملل جشنواره را قضاوت میکنند.
نشست تخصصی با حضور حسن رحیم پور ازغدی
نخستین نشست تخصصی از مجموعه نشستهای نخستین جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار با موضوع راهبردهای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در سینما و تلویزیون با حضور حسن رحیم پور ازغدی، نظریه پرداز سخنران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، از ساعت ۱۰ صبح روز شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه در سالن ستاره پردیس سینمایی مهر کوهسنگی مشهد برگزار میشود.
آیین آغازین نخستین جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار از ساعت ۱۷ عصر روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه با حضور مقامات کشوری و استانی و سخنرانی حجت الاسلام حجت گنابادی نژاد، معاون فرهنگی و اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی در جوار مزار شهدای گمنام جبل النور واقع در بوستان کوهسنگی مشهد برگزار میشود.
پردیس سینمایی مهر کوهسنگی، میزبان جشنواره
چهار سالن پردیس سینمایی مهر کوهسنگی مشهد آثار شرکت کننده در بخشهای مختلف نخستین جشنواره فیلم و فیلمنامه ایثار را نمایش میدهند.
سالنهای حافظ، گیشه ۷، مهر و ستاره در روزهای برگزاری جشنواره در چهار نوبت نمایش از ساعت ۹:۳۰ صبح تا ۱۹:۴۵ عصر مبادرت به نمایش آثار شرکت کننده در بخشهای مختلف جشنواره میکنند.
بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره حضور هنرمندان و اهالی رسانه، دانشجویان و عموم علاقهمندان برای تماشای آثار شرکت کننده آزاد است.
نمایش فیلمهای غریب بچههای طوفان و یدو در روز نخست جشنواره
سه فیلم سینمایی در بخش مسابقه نخستین جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار در روز نخست جشنواره روی پرده میروند.
فیلم سینمایی یدو ساخته مهدی جعفری، غریب ساخته محمد حسین لطیفی و بچههای طوفان ساخته صادق صادق دقیقی از ساعت ۱۵:۴۵ روز شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه در سالن مهر پردیس سینمایی مهر کوهسنگی مشهد روی پرده میروند.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم و فیلمنامه ایثار از ۲۹ اردیبهشت تا سوم خرداد در پردیس سینمایی مهر کوهسنگی مشهد مقدس برگزار میشود.
معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی درباره یکی از سیاستهای تولید فیلم توسط این نهاد در سال ۱۴۰۲ بیان کرد: روند فارابی در سال ۱۴۰۲ در حوزه تولید تامین سلایق مخاطب سینما را در اولویت قرار میدهد و صرفا قصد ندارد فیلم برای شرکت در جشنواره بسازد.
به گزارش سینمای خانگی، مسعود احمدیان معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی در گفت و گو با ایسنا درباره معیارهای صندوق پروانه(توسعه سینمای کودک و نوجوان) بیان کرد: در حال حاضر سامانه دریافت طرحها بسته شده است و فرآیند خوانش و بررسی آنها در حال انجام است. آنچه برایمان در انتخابها مهم است در وهله اول طرح فیلمنامه و میزان جذابیت آن است.
وی ادامه داد: در واقع ایدهآلها و خواستههای فارابی به عنوان متولی صندوق پروانه در راستای حمایت از سینمای کودک و نوجوان نیز در فراخوان این صندوق قبل تر اعلام شده بود. البته نه به این معنا که فیلمسازانی که طرحی متفاوت از موضوعات گفته شده ثبت کردهاند طرحشان مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه در این فرآیند رویه کشف استعدادها و طرحهای خوب نیز طی میشود و ممکن است با توجه به شناخت صورت گرفته و قابلیتهای فیلمساز بعدها ساخت اثر دیگری به او سپرده شود.
وی در پاسخ به این که آیا در این فرآیند کلینیک فیلمنامه فارابی نیز جهت اصلاح برخی طرحها دخالت دارد یا نه، بیان کرد:نه کلینیک فیلمنامه در ارتباط با فیلمنامههایی است که قبلتر تهیه کننده و کارگردانش نهایی و فیلملنامهاش نیز مورد تایید فارابی قرار گرفته است اما به دلیل این که فیلمنامه آن لازم است است ارتقا یابد، متن در اختیار یک گروه از متخصصان قرار میگیرد تا با اصطلاحاتی ارتقا پیدا کند اما صندوق پروانه صرفا پذیرای طرحهای متقاضیان بوده است.
وی درباه تعداد طرحهای مدنظر فارابی برای حمایت از ساختشان در صندوق پروانه بیان کرد: ۲۱۲ طرح و فیلمنامه در سامانه به ثبت رسید که انتخاب نهایی بستگی به قابلیتهای داستانی و جذابیت طرحها دارد. همچنین با توجه به تورم اقتصادی و بالا رفتن پیوسته هزینههای تولید فیلم، نمیتوان به طور دقیق گفت حداقل بودجه لازم برای ساخت یک فیلم حرفهای در حال حاضر چند میلیارد است. ضمن این که ممکن است تا تابستان امسال که معمولا بازه زمانی تولید فیلمها در سینمای ایران است، قیمتها باز هم بالاتر رود.بنابراین با توجه به همه جوانب و این شرایط، میزان بودجه حمایتی و تعداد فیلمها مشخص خواهد شد.
وی در پاسخ به برخی حواشی نمایش دو فیلم فارابی در تلویزیون در نوروز ۱۴۰۲ بیان کرد: امروزه این دیزالو و در هم رفتن مدیومها به خودی خود یک اتفاق است و جای بررسی دارد. اما باید این سوال را از خود بپرسیم بین سینمایی که نسل ما میرفت و در یک سالن با غلیان هیجان و احساسات جمعی برای شادی یا غمگین شدن همراه با فیلم قرار میگرفت، آیا همچنان این تعریف از سینما به عنوان یک سرگرمی کارکرد دارد؟ در دهه ۶۰ قرار گرفتن در سالن سینما شاید یک آیین بود؛ اما آیا واقعا امروز هم این برخورد و نگاه به سینما وجود دارد ؟!
وی ادامه داد: ضمن این که امروز دیگر بعد از بحران کرونا یا با راه اندازی و رونق گرفتن پلتفرمها، اساسا عادات مخاطب در ارتباط با تماشای فیلم تغییرات جدی کرده است. همچنین پیشرفت تکنولوژی و کیفیت تلویزیونهایی که در بعضی از خانهها وجود دارد، گاهی دست کمی از سالن سینما ندارد. ضمن این که ما وقتی درباره سینمای کودک و نوجوان صحبت میکنیم، ممکن است برخی از خانوادهها ترجیح بدهند فرزندشان در کنار خودشان در خانه فیلم ببیند، بنابراین باید تمام ابعاد این ماجرا را در نظر گرفته و بعد قضاوت کنیم.
وی با اشاره به اهداف صندوق توسعه سینمای کودک و نوجوان عنوان کرد: صندوق پروانه و برگزاری جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان باعث میشود بسیاری از ساختارهای ما در سینمای کودک و نوجوان قابل بازنگری باشد و به این فکر کنیم که یک فیلم کودک و نوجوان باید دارای چه ارزشهایی باشد که این نیاز را در خانواده ها و فرزندانشان ایجاد کند و این مسئولیت ما را در انتخاب طرحها و حمایت از آنها سختتر میکند. به نظرم با روند فارابی در سال ۱۴۰۲ تامین سلایق مخاطب سینمارو برای نهاد ملی سینمای ایران مهمتر است و فارابی صرفا قصد ندارد فیلم برای شرکت در جشنوارهها بسازد. با این وجود تلاش میکنیم به اصطلاح چرخ را هم از نو اختراع نکرده باشیم و صندوق پروانه خروجی درخوری داشته باشد.
وی درباره حداقل و حداکثر طرحهای منتخب برای تبدیل به فیلم کودک و نوجوان توضیح داد: با توجه به بودجهای که در اختیار داریم پیشبینی من دست کم حمایت از سه طرح و حداکثر ۵ طرح برای ساخت فیلم است. مگر این که یا بودجه در زمان تخصیص کفاف ساخت این تعداد را ندهد یا کیفیت آثار ارسال شده برای انتخاب و قطعیت مناسب نباشد اما به نظرم انتخاب ۴ طرح منطقیتر است تا دستکم برای هر فصل بتوانیم اکران یک فیلم کودک و نوجوان را داشته باشیم.
احمدیان درباره سقف بودجه حمایت از فیلمها نیز بیان کرد: تخصیص چه مقدار از بودجه به هریک از طرحهای منتخب بستگی به خود طرح و قصه، موضوع و شرایط مربوط به آن دارد، برایمان مطلوب تر است. میزان تخصیص بودجه به هر یک از فیلمها نیز باید گام به گام و با توجه به برآوردها و برنامه ریزیهایی صورت گرفته در ادامه کار مشخص شود. فعلا در مرحله بررسی طرحها هستیم و برای اعلام هر قطعیتی کمی زود است.
«جانی دپ» بازیگر آمریکایی در حاشیه جشنواره فیلم کن گفت: احساس نمیکنم از هالیوود بایکوت شدهام، زیرا به هالیوود فکر نمیکنم و به آن نیازی ندارم.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایندی پندنت، «جانی دپ» در حاشیه برگزاری هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن و یک روز پس از نمایش اولین فیلم «ژان دوباری» که اولین فیلمش در سه سال اخیر است در جمع خبرنگاران گفت: «آیا احساس میکنم که از طرف هالیوود بایکوت شدم؟ اصلا چنین چیزی رخ نداد. یک شوخی عجیب بود».
فیلم فرانسوی «ژان دو باری» با بازی و کارگردانی «مایوین» بازیگر و کارگردان فرانسوی ساخته شده و دپ که اولین حضورش پس از نبرد حقوقی با همسر سابقش است، در این فیلم در نقش لوئی پانزدهم بازی کرده است.
دپ همچنین افزود: «وقتی از شما میخواهند از فیلمی که دارید بازی میکنید به دلیل اصواتی که در هوا پخش شدهاند، استعفا دهید، بله، شما احساس میکنید بایکوت شدهاید».
در جریان دعوای حقوقی دپ با همسر سابقش «امبر هرد» از او خواسته شده بود از سری فیلمهای مستقل «هری پاتر» کنارهگیری کند. با این حال اکنون او میگوید علاقهای به بازگشت به پروژههای استودیویی ندارد.
دپ همچنین به خبرنگاران گفت: «احساس نمیکنم از هالیوود بایکوت شدهام، زیرا به هالیوود فکر نمیکنم. دیگر چندان نیازی به هالیوود حس نمیکنم».
این بازیگر آمریکایی در این کنفرانس مطبوعاتی اکثر مطالبی که در سالهای اخیر درباره او نوشته شده بود را «داستانی که بهطور فوقالعاده و وحشتناکی نوشته شده» توصیف کرد و اظهار کرد: «زمانه خیلی عجیب و مضحکی است زیرا همه دوست دارند خودشان باشند اما نمیتوانند چون باید پیرو فردی باشند که در مقابلشان ایستاده. اگر میخواهید اینطوری زندگی کنید، برایتان آرزوی موفقیت میکنم».
فیلم «ژان دو باری» با بازی «جانی دپ» که جشنواره کن ۲۰۲۳ را افتتاح کرد، روایتگر داستان پرفراز و نشیب لوئی پانزدهم با همسرش است. این فیلم همزمان با نمایش در کن در سینماهای فرانسه نیز اکران شد.
علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی بهشدت تلخ دارد، تأکید میکند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول میداند و نمیتواند آنها را در تلخی محض رها کند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«زاک» با موقعیت مادری آغاز میشود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقهای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر میکند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.
* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که میتوانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشهای و مشابه با برخی تجربههای دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشتهاید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟
علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و میگیرد سپاسگزاری کنم و فکر میکنم کمتر رسانهای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم میتوانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژههای مستند در ذهنم شکل میگیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه میکنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش میدادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیشتولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیهکننده نمیمانم و فکر میکنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه میشود. معمولاً هم تهیهکنندهها به من اطمینان میکنند.
خسروی: اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشتهام. اولین جایزهام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را بهصورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفهای پیدا کرد. بهواسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمالگرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.
احساس میکردم دیگر داستان تازهای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایدههای تازهای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصهاش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.
* فیلمتان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامهاش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گرهافکنی و گرهگشایی به درستی در آن اتفاق نمیافتد.
خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…
* همین ایده را پیچ کرده بودید؟
خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلمهای کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و میبینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانوادهاش به آرامش میرسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.
علی خسروی
* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه میکنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانهای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.
خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیدهایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقیهای شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که میگفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرسهای ناشی از بداخلاقیهای همسرم، مجبورم بچهام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش میدهد و از تردیدهایش عبور میکند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک میکند. دقیقاً با همان خبری که شاید میتوانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام میکند و از یک مهلکه نجات میدهد. در لحظهای که به رحیم میگوید که حامله است، گویی به او شوک وارد میشود.
اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر میکنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمم. به همان اندازه که آن زن را نمیفهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کردهام را درک میکنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا میکند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس میدانم.
خسروی: در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکتهای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت میگذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق میافتد، کنار هم چیدن بریدههایی از لحظات این کاراکتر از لحظهای است که تصمیم میگیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازهای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش میدمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را بهنسبت یک روایت تکخطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.
* جناب مهرنیا شما از چه مرحلهای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکلگیری دنیای آن داشتید؟
مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیشتر من فیلم ساختهام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاریهای دیگری هم با یکدیگر داشتهایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیشتولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.
* اتفاقاً همین پیشتولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان میدهد.
خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفهای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمعبندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا میکند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیشتولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیشتولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه میشود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقتهاست.
* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفتهاید. این گزاره را بهویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد میشنویم و غالباً ریشه اصلی ایدههای خود را مشاهداتشان از واقعیتهای جامعه میدانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز میکند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی میروند و آنقدر بیواسطه با حجم بالایی از تلخیها مواجه میشوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلمشان سرریز میکند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخیها روایتی ارائه کردهاید که وقتی تیتراژ پایانی پخش میشود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونیای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزهای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟
خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشتهاید. اساساً همین را میخواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زندهایم. من فیلمهای مستند زیادی ساختهام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار میکنم. زمانی کارهای دفاعمقدسی و اجتماعی هم ساختهام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را بهوجود آورده است.
همیشه اما در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفتهام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلمهای خوبی ساختهاند که من هیچگاه تلخی پایانشان را دوست نداشتهام.
* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت میکنند. بهجد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاهنمایی بزنیم و بخواهیم خالقانشان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهیها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که میتوان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار بهشدت تلخ هم فیلمهایی هست که مخاطبشان را بهشدت به فکر وامیدارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو میخواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی میرسد.
خسروی: رضا میرکریمی جملهای دارد که میگوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمیبینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمیکنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده میکند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاهمان و باک مان را با همان دنیای زیستهمان پر میکنیم. تنها جوابی که میتوانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعدهمندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زدهام.
زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامهنویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او میگفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب میکنیم داستانمان را بهصورت شاهپیرنگ، خردهپیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. میگفت این جنس زندگی شماست که مشخص میکند کدام سبک را انتخاب میکنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمیکیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازیام برگرفته از جهان زیستهام است.
کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که بهدنبال پیدا کردن راهحل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن میکند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانوادهاش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه میشود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلیها به من گفتهاند اگر سکانس پایانی مربوط به مینیبوس را حذف کنی، تعداد جشنوارههایی که فیلم را میپذیرند دو برابر میشود. من گفتم اصلاً نمیخواهم. گفتند قبول، مینیبوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همهاش باشد لااقل پلان آخر که مینیبوس در جاده سرسبز میراند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تکتک این نماها به جانم بسته بود و نمیتوانستم از آنها بگذرم.
* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کردهاید و براساس همان هم فیلمسازی میکنید.
خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمیدانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.
مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث میکردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنوارهای میتوانست شرایط بهتری را برای فیلم بهوجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینیبوس میشوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا میخواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، بهصورت اتفاقی رقم بخورد. بهگونهای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، میدهد. میتوان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیتهای قلبی ما هم گاهی تاوانهایی برایمان دارد.
مهدی مهرنیا
* در نوع خودش میتوانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.
مهرنیا: اما خب بهشدت تلخ میشد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدمها به رستگاری نمیرسیدند و کائنات از آنها انتقام میگرفت.
خسروی: شاید داستانم رستگار میشد اما این آدمها رستگار نمیشدند! (میخندد)
مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.
خسروی: ایدههای دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی میسازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت میکردم.
مهرنیا: بهرغم تمام فشارها و پیگیریهای ما علی میگفت حتی بهقیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنوارهای برای این فیلم، میخواهم آدمهای فیلمم در پایان رستگار شوند.
* به تعبیری اگر مثل پروژههای قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاهتان تغییر میکرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغههای مشترکی که دارید، پایانبندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه میبودیم؟
مهرنیا: دقیقاً.
* این همان واقعیتی است که بهدنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلمشان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.
مهرنیا: واقعاً همین گونه است.
مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمیتوانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایانبندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود میگویم که نسبت به آینده ایران بهشدت امیدوارم. درست است که حرکتمان سانتیمتری است اما واقعاً به آینده آدمهایی که دربارهشان فیلم میسازم امیدوارم.
مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیدهاید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، بهشدت دیدگاههای مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقهمند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که بهنوعی میتوان آن را پیشدرآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانوادهاش در مه گیر کردهاند و احساس میکنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحهای با چهار گلوله دارد و تصمیم میگیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آنها را میکشد و وقتی مه کنار میرود متوجه میشود که صدای که میشنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون میرسد. دارابونت در این فیلم میگوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا میکنی.
این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.
* جالب است بهعنوان کارگردانی که سلیقهتان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین میکنید و متوجه ارزشهای آن هستید.
خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفهای مهدی است.
* از همین بحث میخواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که بهخوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ میسازید، چه پاسخی دارید؟
مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمیگردد. کمااینکه من خودم هم در فیلمهای گذشتهام در پایانبندی، نجات را روایت کردهام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را میپسندیدم به لحظه مواجههام با این داستان و تجربه زیستهام در آن لحظه بازمیگردد. من از زمانی که علی خسروی را میشناختهام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیدهام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریدهام. گاهی به این نتیجه میرسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.
خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسانهایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدیمان غالب میشود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که میسازم از جنس «بچههای آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.
انیمیشن کوتاه «پیانو» به کارگردانی مرجان کشانی و شهاب شمسی به تهیه کنندگی مرجان کشانی برای مرکز گسترش سینمای مستند ساخته شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، ساخت این انیمیشن به شیوه استاپ موشن به تازگی به پایان رسیده و دنیای جنگ را با روایتی ضد جنگ به تصویر می کشد. در این اثر شاهد هیچ صحنه جنگی و اتفاق ناگواری نیستیم و این موضوع روایت می شود که چگونه انسان به جنگ هم نوع خود می رود.
«پیانو» که یک فیلم کوتاه ۷ دقیقه ای است به فقر و مشکلات زندگی می پردازد و روایت فردی است که می خواهد پیانو بخرد اما بحران جنگ پیش میآید و او از سادهترین اتفاقات زندگی خود محروم میشود.
به گفته کشانی، کاراکتر ما در واسط جنگ بیرونی و درونی خود به سر میبرد و رویاهای ساده زندگی او به رویاهای دست نیافتنی تبدیل میشود و در نهایت به صلح درونی میرسد.
سازندگان این انیمیشن کوشیدهاند تصویر مدنظرشان را در پلانهای نهایی که کودکان بر سر دوچرخه در حال جنگ و ستیز هستند و با به صلح رسیدن و برآورده شدن رویای کاراکتر اصلی که همان نواختن پیانو است نمایش بدهند و در پایان کودکان نیز نوبتی دوچرخه سواری میکنند.
به اعتقاد کشانی این فیلم فقط داستان زندگی یک کاراکتر نیست و ما نیز در زمان جنگی که به ما تحمیل شده بود، رویاهای کودکی و آرزوهای جوانیمان را از دست دادیم.
به گفته تهیه کننده «پیانو» عوامل این انیمیشن از بهترین و متخصصترینها در رشته استاپ موشن هستند. آنها سالهاست با این تکنیک که جزو سختترین شیوههای ساخت انیمیشن در جهان است، زندگی خود را سپری میکنند.
کشانی در پایان ابراز امیدواری کرد این اثر که با حمایت موثر و بدون دخالت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در عملکرد هنری و نوع نگرش هنرمند ساخته شده، بتواند در جشنوارههای داخلی و خارجی موفق ظاهر شود.
فیلم سینمایی «رویای کاغذی» ساخته علی عطشانی جایزه بهترین فیلم جشنواره رومانی را دریافت کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای بیتافیلم، فیلم سینمایی «رویای کاغذی» به کارگردانی علی عطشانی و سرمایهگذاری و تهیهکنندگی صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی در چهل و چهارمین حضور بینالمللی خود، برنده جایزه بهترین فیلم شانزدهمین دوره جشنواره «تولیدکنندگان مستقل این دی» رومانی شد.
این جشنواره ۱۲ تا ۱۵ می در شهر بخارست کشور رومانی برگزار شد و شب گذشته در مراسم اختتامیه علی عطشانی جایزه و تندیس بهترین فیلم این دوره از جشنواره را دریافت کرد.
فیلمنامه «رویای کاغذی» را جابر قاسمعلی بر اساس ایدهای از علی عطشانی نوشته و کامران تفتی، مینا وحید، زینب (نگار) ملاکی و امیرحسین رضازاده نقشهای اصلی این فیلم را ایفا کردهاند.
مجید مهین دوست و نازیلا باباپور از دیگر بازیگران این فیلم هستند.
عوامل فیلم سینمایی «رویای کاغذی» عبارتند از کارگردان: علی عطشانی، سرمایهگذار و تهیهکننده: صدرا درودیان همایونی و کسری درودیان همایونی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، تدوین: علی عطشانی، مدیر تولید: سعید دلاوری، طراح چهرهپردازی: امید گلزاده، چهرهپرداز: فرزانه زردشت، فائزه سادات موسوی، طراح صحنه و لباس: آبتین برقی، طراح لباس: ملیکا سادات اسماعیلی، مدیر صدابرداری: مسعود شاهوردی، امور بینالملل و زیرنویس: امیدعلی چوگانی، مدیر تدارکات: امیر جهانبخش، محمود الوندی، موسیقی متن: شهاب شرفی، صداگذاری و ترکیب طراحی صدا: سید محمود موسوینژاد، عکاس: محمد طالبی، دستیار تدوین: احسان اکبری، گروه تهیه کنندگان: مهدی منصوری، حسین بلاش، احسان ولی پورزند، پخشکننده بینالمللی: امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر درباره پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از فارس، یکی ـ دو روز پیش بود که سفیر ایتالیا در تهران با انتشار مطلبی در صفحه شخصیاش از پخش فیلم سیاه و ضدفرهنگی «برادران لیلا» در محل سفارتخانه رم با حضور سعید روستایی کارگردان فیلم خبر داد.
در ابتدا باید گفت جوزپه پرونی(سفیر ایتالیا در تهران) یا برداشت درستی از فیلم «برداران لیلا» و لایههای ضدفرهنگی و سیاهنمایانه آن ندارد یا تعمدا در ستایش این فیلم پرحاشیه، ضرب شست دختری به صورت پدر پیرش را «فداکاری بینظیر زنان» عنوان کرده است.
این اقدام و نگاه آقای سفیر، همان نگاهی است که جوایزی همچون اسکار را به فیلمهایی از ایران میدهد که با روایاتی مشابه از سیاهنمایی این مرز و بوم ساخته شدهاند و اینجاست که به یک خروجی مشترک میرسیم؛ تلاش برای دمیدن در خاکستر آتشی که ماهها زندگی مردم را به تعطیلی کشانده بود.
* در حیاط سفارت رم چه گذشت؟
جوزپه پرونی سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توئیتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دست اندرکاران، این فیلم را فیلمی درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او در این پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته مینویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران میزبان نمایش فیلم «برادران لیلا» بودم. فیلمی شگفتانگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بینظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوقالعادهاش.»
سوالی که بعد از شنیدن این خبر ذهن مخاطبان را درگیر میکند این است که سفارتخانهها به دنبال چه چیزی هستند؟ هدف از این میهمانیها چیست؟ آیا این چنین مواردی در شرح وظایف سفارتخانه یا سفیر وجود دارد؟ هرچند این اولین بار نیست که مواردی غیر عرف در عملکرد سفارتخانهها دیده میشود برای نمونه دیده شدن سفیر بریتانیا در خیابان ولیعصر در حین اغتشاشات سال گذشته به همین منظور نگاهی میاندازیم بر شرح وظایف سفارتها. و در ادامه تلاش خواهیم کرد پیام مستتر در پس اینگونه میهمانیها را برملا کنیم.
وظایف سفارت چیست؟
در پروتکلهای مرتبط با رویکرد و عملکرد سفارتخانهها آماده است که سفارت دارای چند وظیفه عمده است: رایزنی و حفظ منافع کشور مهمان، مشاوره با دولت خود در مورد فرصتهای تجاری،سیاسی، اقتصادی و غیره، صدور ویزا و دادن وقت سفارت به متقاضیان سفر به کشور مهمان، واسطه رایزنی و گفتگو میان دولت کشور میزبان و مهمان، رسیدگی به امور متقاضیان در امور مهاجرت و در صورت صلاح دید، دادن اقامت کوتاه مدت و بلند مدت به افراد.
با توجه به شرح فوق، وقتی فیلمی پروانه نمایش برای اکران در داخل کشور را نگرفته در جشنوارههای معتبر خارجی جز ایجاد جنجال و حواشی، نتوانسته است امتیاز چندان درخوری را از طرف منتقدان کسب کند به کدام دلیل مورد توجه سفارت ایتالیا قرار گرفته است؟
به زعم منتقدان یکی از اصلیترین مشکلات فیلم «برادران لیلا» این است که کارگردان به جای تمام شخصیتها حرف میزند. در آثار سینمایی به واسطه حضور شخصیتها با مشاغل مختلف باید صداهای متفاوتی شنیده شود اما این فیلم به واسطه اینکه بیشتر به یک «بیانیه سیاسی» شباهت دارد تا یک «اثر هنری» ما زبان مرتبط با مشاغل مختلف را نمیبینیم و کلا یک صدا بر کل فیلم و کاراکترها سایه انداخته است. آن هم صدایی تصنعی، غرض ورز و پر از کنایه و کینه.
* تک صدایی/ استبداد فیلمنامه
بیشک ادبیات واژگان مورد استفاده یک راننده تاکسی با یک کارگر یا معلم متفاوت است. هر آدمی در هر شغلی که باشد ادبیات خاص خودش را دارد. این ویژگی زبانی را در آثار سینمایی مختلفی شاهد بودهایم. اما در فیلم «برادران لیلا» این ویژگی وجود ندارد، یکی از برادران که نگهبان دستشویی یک مرکز خرید است، با همان ادبیات و دایره واژگانی حرف میزند که خواهر کارمندش حرف میزند. و این گفتار با گفتار دیگر کاراکترها هم تفاوت چندانی ندارد. دلیل این موضوع، «بیانیه» یا «مقاله» بودن فیلم است. در واقع اثر هنری میدان صداهای مختلف است اما «مقاله/ برادران لیلا» درگیر تک صدایی است. تک صدایی فیلم در تناقضی آشکار با آنچیزی است که فیلم خود را داعیه دار آن میداند. فیلم در ذات خودش استبدادی است و تمام صداها را به نفع صدای مستبد «مولف» حذف میکند.
از این رو است که «مخاطب» در مقابل « برادران لیلا» منفعل است. یعنی فیلم به گونهای کارگردانی شده که چندان مجالی به ذهنیت مخاطب نمیدهد و تماشاگران جر شعارهای گل درشت سیاسی، برداشت خاص دیگری از این شبههنر نمیتواند داشته باشد.
از همین رو است که تمام فیلم با محوریت جملات قصار نوشته شده است: «با کار کردن هیچی درست نمیشه، باید کاری کرد». یا آن جمله: «آدم تا بدبختیاش از حد نگذرد راه خوش بختیاش را پیدا نمیکنه» و آن یکی: «بیپولی اعتماد بهنفس آدمها را میگیرد و خِنگ نشانشان میدهد.» یا جملات تصنعی و بیربطی که برادر کوچک که در کل فیلم تکلیف هیچ چیزش روشن نیست به برادر کلاه بردار( پیمان معادی) میگوید: «اینکه اگر رفتی زنگ نزن. اگه زنگ زدی بگو همه چی خوبه و …»
فیلم به گونهای سرهمبندی شده تا موضوعاتی چون، زنان، کارگران، تفکر پدرسالار و… را بازنمایی کند و به معنای درستتر، متمرکز بر انحطاط خانوادهای است که نسبت چندان معناداری با واقعیت جامعه برقرار نمیکند. درواقع فیلم واقعگرا هم نیست چون نسبتی با عینیتهای جامعه امروز ندارد. یکی از منتقدان در این باره میگوید: «در برادران لیلا اثری از خانواده ایرانی نیست و آنچه این جمع پراکنده نابسامان را خانواده کرده منافع شخصیست. مشکلات اجتماعی جانبدارانه مطرح میشود اما سازنده آن را بینتیجه و عقیم میگذارد، گویا هیچ راه برون رفتی از مشکلات وجود ندارد.»
بحث اصلی این گزارش اما تحلیل فیلم«برادران لیلا» نیست، چرا که تاریخ درباره آن قضاوت خواهد کرد، فیلمی که طی ماههای اخیر به واسطه سطحی بودنش هر شخصی در هر موقعیتی نمادهای گلدرشت آن را برجسته کرده و از آن حرف زده است.
چرایی اینکه سفیر کشوری برای فیلمی اینچنین پرحاشیه، نشست برگزار میکند پرسش اصلی است؟ رویکردی که هم مشت متصدیان ساخت فیلم «برادران لیلا» را بیشتر از همیشه باز میکند و هم نقدهای آشکار این سالها بر عملکرد سفارتخانهها را معنادار میکند.
*هنر سفارتی
به زعم کارشناسان هنر سفارتی را شاید بتوان یکی از استراتژیهای اصلی و سیاستهای کُلی اتخاذ شده در دوران جنگ سرد (Cold War) دانست؛ موضوعی که به شدت در طول دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ میلادی جریان داشت و به نوعی ویژه بلوک شرق (Eastern Bloc) را متاثر از خویش میکرد و در این راستا عموم سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غرب در قالبها و پوششهای مختلف هنری و با وجهه دیپلماتیک خود، اقدام به فعالیت و تغییر سبک زندگی و زیر سوال بردن آرمانهای رایج در بلوک شرق میکرد.
حالا در تهران امروز هر هفته مهمانیها و مراسمهای مختلفی در سفارتخانهها برگزار میشود؛ اخباری که گوشهای از ابعاد سرمایه گذاری سفارتخانهها در عرصه فرهنگ و هنر کشور را برملا میکند.
حرف آخر اینکه برگزاری نشست برای فیلم «برادران لیلا» و انتشار پیام رسمی درباره آن از سوی سفیر ایتالیا همان«دم خروسی» است که نشان میدهد، دخالتهای فرهنگی سفارتخانهها، هنر سفارتی، جذب افراد و شبکهسازی سفارتخانهها در خدمت نفوذ فرهنگی نه تنها یک توهم توطعه نیست بلکه واقعیتی است که بیشتر از همیشه باید در مرکز توجه نهادهای نظارتی قرار گیرد.
سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان که قرار است مهرماه امسال در اصفهان برگزار شود، فراخوان خود را منتشر کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، دوره سی و پنجم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در مسیر تحقق اخلاق، آگاهی، امید و تلاش برای پرورش و رشد نسلی آیندهساز، متعهد، مومن و پیشرو در ۲ بخش رقابتی و جنبی، از ۱۰ الی ۱۶ مهر ۱۴۰۲ یعنی دوم تا هشتم اکتبر ۲۰۲۳ با مشارکت سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری اصفهان برگزار میشود. فراخوان این دوره از جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به شرح زیر است:
الف) بخش رقابتی 1. مسابقه فیلمهای بلند سینمایی مدت زمان فیلمهای بلند حداقل 75 دقیقه خواهد بود که هیئت داوران، جوایز زیر را به برگزیدگان اهدا میکنند؛ 1) پروانه زرین بهترین فیلم 2) پروانه زرین بهترین فیلم پویانمایی 3) پروانه زرین بهترین کارگردانی 4) پروانه زرین بهترین کارگردانی پویانمایی 5) پروانه زرین بهترین فیلمنامه 6) پروانه زرین بهترین بازیگر 7) پروانه زرین بهترین دست آورد فنی یا هنری (جایزه زاون قوکاسیان) 8) پروانه زرین بهترین جایزهی ویژهی هیئت داوران 9) جایزه صلح (شهید بهنام محمدی) 10) جایزه تعلیم و تربیت (ابونصر فارابی) 11) جایزه بازارپردازی
* دبیر جشنواره، جایزه خود را به کارگردان یا یکی از عوامل اصلی فیلم اهدا خواهد کرد. * هیئت داوران کودکان و نوجوانان نیز جایزه خود را به کارگردان اهدا میکنند.
2. مسابقه فیلمهای کوتاه (داستانی و پویانمایی) مدت زمان فیلمهای کوتاه، حداقل 3 و حداکثر 20 دقیقه خواهد بود که هیئت داوران جوایز زیر را به برگزیدگان اهدا میکنند. 1) پروانه زرین بهترین فیلم (تهیهکننده) 2) پروانه زرین بهترین کارگردانی (فیلم داستانی) 3) پروانه زرین بهترین کارگردانی (فیلم پویانمایی) 4) جایزه ویژهی هیئت داوران * در این بخش، دبیر جشنواره، جایزه خود را به کارگردان یا یکی از عوامل اصلی فیلم اهداء خواهند کرد. * در این بخش، هیئت داوران کودکان و نوجوانان، جوایز خود را به بهترین فیلم کوتاه داستانی و بهترین فیلم پویانمایی به کارگردان آثار اهداء خواهند کرد.
ب) بخش جنبی 1. جشنواره جشنوارهها در این بخش، فیلمهای شرکت کرده در جشنوارههای معتبر داخلی و خارجی به نمایش در خواهند آمد.
2. مرور آثار برجسته ایرانی یا خارجی *مقررات جشنواره 1) انتخاب فیلمها اعم از ایرانی یا خارجی از سوی ستاد جشنواره انجام میشود. 2) فیلمهایی مجاز به حضور در این دوره خواهند بود که در دورههای قبل، متقاضی حضور نبوده اند. (فیلمهای پذیرفته نشده در دورههای قبلی نیز امکان شرکت در این دوره را نخواهند داشت.) 3) تمام فیلمها برای نمایش در ۲ گروه سنی کودک (5 تا ۹ سال) و نوجوان (۱۰ تا 17 سال) طبقهبندی خواهند شد. 4) ضروریست تاریخ ساخت و تولید فیلمهای ایرانی از 1400 شمسی به بعد و فیلمهای خارجی از 2021 میلادی باشد. 5) فیلم هایی می توانند متقاضی باشند که در سینماهای ایران اکران نشده باشند. 6) ارائه کپی پروانه ساخت فیلمهای بلند سینمایی ایرانی، الزامیست. 7) با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات زمان، تصمیمات لازم در خصوص جزئیات برگزاری جشنواره، توسط دبیرخانه اعلام خواهد شد.
*ارسال فیلم برای جشنواره 1) متقاضیان برای ارائه نسخه اولیه، باید ابتدا در سامانه جشنواره به نشانی www.portal.icff.ir ثبت نام نموده، یک نسخه از فیلم را با فرمت mp4)) بر روی فلش یا هارد اکسترنال به دبیرخانه جشنواره ارسال نمایند. 2) ارائه عکس پرسنلی کارگردان، بیوگرافی، فیلموگرافی، چند قطعه عکس از فیلم، پوستر، بروشور، تراکت الزامی است. 3) فیلمهای ایرانی پذیرفته شده ملزم به ارائه نسخه زیرنویس (انگلیسی) خواهند بود. 4) آغاز ثبت نام از اول مرداد لغایت 31 مرداد 1402 (اعم از ایرانی یا خارجی)، خواهد بود. 5) آخرین مهلت تحویل نسخۀ اصلی فیلم پذیرفته شده، 30 شهریور 1402، میباشد. 6) به منظور احترام به مخاطبین، در صورت عدم ارائه نسخه نهایی در تاریخ مقرر، دبیرخانه جشنواره، فیلم را از تمامی برنامههای اعلام شده کنار خواهد گذاشت. 7) برنامهریزی نمایش فیلمهای پذیرفته شده به عهده دبیرخانه جشنواره است. 8) ثبتنام و تحویل فیلم، به منزله قبول کامل مقررات و ضوابط نمایش فیلم در ایران تلقی میشود. 9) اطلاعرسانی، صرفاً از طریق روابط عمومی جشنواره انجام میشود. 10) تفسیر و اخذ تصمیم نهایی درباره موارد پیش بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.
نسخه مقررات به ۳ زبان انگیسی، عربی و فارسی تنظیم شده است و در تفسیر و تبیین قوانین، نسخه فارسی معیار قضاوت خواهد بود.
برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه از سی و نهمین جشنواره فیلم فجر گفت: اقتباس سینمایی راهی است که سینما میتواند به کمک کتابخوانی بیاید و این همان تجربهایست که جهان پشت سرگذارده است.
به گزارش سینمای خانگی، سهیل دانش اشراقی در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در پاسخ به این پرسش که چرا کتاب و تصویر آن در طراحی صحنه تولیدات سینمایی بسیار مهجور است، بیان کرد: کتاب و کتابخوانی باید به شخصیت بیاید. اگر برای زیبایی شناسی کتاب را در صحنه بگذاریم این کار معماری داخلی می شود اما من که طراحی صحنه را انجام می دهم به دانه دانه پارامترهای شخصیتی یک کاراکتر توجه می کنم.
سهیل دانش اشراقی
طراح صحنه سریال رهایم کن (شهرام شاهحسینی ۱۴۰۱) ادامه داد: مثلا شخصیت محسن تنابنده در سریال رهایم کن اساسا با روحیاتی که دارد بعید است که کتابی دستش بگیرد و بخواند.
وی تاکید کرد: کار من اثرگذاری روی جامعه نیست. کار من این است که روی فیلم اثرگذار باشم یعنی قصه ای که فیلمساز به من می دهد؛ و براساس فیلمنامه ای که به من داده می شود، نظرات فیلمساز و شخصیت هایی که دارم را براساس خانه و زندگی و محل کار این شخصیت ها را بیان کنم.
طراح صحنه فیلم سینمایی خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۳۹۹) اظهار داشت: بر اساس این موارد یک کاراکتر می تواند در خانه اش کتابخانه داشته باشد و من هم گذاشته ام و مواردی که شرایط را نداشته قطعا نگذاشته ام. این هدف بر عهده من نیست و بر عهده نویسنده فیلمنامه و یا فیلمسازی است که چنین چیزی را می خواهد یا نمی خواهد.
دانش اشراقی یادآور شد: از نظر من به زور وارد کردن یک مولفه یا مواردی خاص در یک قصه درست نیست. چرا که در این شرایط به تصویر کشیدن کتاب شکلی از دکوری و مد است. شاید مشکل بزرگ امروز در شبکه های اجتماعی و اینترنت و امثال آن است چرا که تنها دغدغه زمان ما کتاب خواندن و قصه بود اما تکنولوژی امروز خیلی چیزها را عوض کرده است
طراح صحنه فیلم سینمایی مسخره باز (همایون غنیزاده ۱۳۹۷) بیان کرد: البته این موضوع فقط مختص ما نیست و باید گفت که در کل دنیا این کتابخوانی تحت تاثیر فناوری کم شده است.
وی افزود: در چنین شرایطی دست من طراح صحنه بسته است مثلا برای طراحی خانه یک کارگر معدن من نمی توانم با انتخاب خودم کتابخانه قرار دهم؛ آن هم زمانی که طرف رادیو در خانه ندارد چه برسد به کتاب.
طراح صحنه فیلم سینمایی روز صفر (سعید ملکان ۱۳۹۸) خاطرنشان کرد: موضوع اهمیت کتاب باید در قصه ها وارد شود. از سوی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید مجوز و اجازه دهد که براساس بخشی از کتابهایی که بیرون آمده است فیلم و سریال ساخته شود؛ مثلا زخم کاری (محمدحسین مهدویان ۱۴۰۰) اقتباس از یک رمان (رمان بیست زخم کاری نوشتهٔ محمود حسینیزاد) است و یا سریال یاغی (محمد کارت ۱۴۰۱) اقتباس از رمان سالتو (نوشته مهدی افروزمنش) است.
وی افزود: موفقیت این آثار باعث می شود که مردم به سراغ کتاب ها بروند و به کتاب و کتابخوانی علاقمند شوند؛ همان اتفاقی که در جهان می افتد و مردم به سراغ کتاب هایی که از آنها اقتباس شده است، می روند و می خوانند و وقتی می بینند که اثر خوب است، ترغیب می شوند و دو کتاب دیگر آن نویسنده را هم می خوانند.
دانش اشراقی گفت: این اقتباس های سینمایی راهی است که سینما می تواند به کمک کتابخوانی بیاید؛ و این همان تجربه ای است که جهان پشت سرگذارده است.
در مدتی که چهل روز از سفر ابدی کیومرث پوراحمد می گذرد، از آثار هنری او بیشتر یاد شده تا یادگاریهای دیگری که به شکلی با این فیلمساز مرتبط هستند. خیلی از این خاطرات، در موزه سینما در دسترس هستند مثل روزنوشتهای مهدی باقربیگی که با ادبیاتی خاص، روزِ انتخاب شدنش در مدرسه برای بازی در «قصههای مجید» و اولین باری را که جلوی دوربین پوراحمد رفته، خاطرهنویسی کرده است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، اگرچه مرگ نابهنگام کیومرث پوراحمد هنوز برای خیلی از اطرافیانش و کسانی که او را از نزدیک میشناختند قابل باور نیست اما به چشم برهم زدنی نزدیک به ۴۰ روز از درگذشت او سپری شده و آنچه باقی مانده آثار هنری، تصویری و مکتوب اوست به همراه یادگاریهایی که بخش قابل توجهی از آنها در موزه سینما نگهداری میشود.
در این ۳۰ و چند روز بارها از فیلمها و سریالهای این هنرمند صحبت شده و البته بعضی جایزهها و دستنوشتهها و فیلمنامههایش نیز در غرفهای به نام خودش حفظ شده و برای علاقهمندان قابل بازدید هستند.
پوراحمد در تابستان سال ۱۳۹۶ برخی از فیلمنامههای خود مانند «اتوبوس شب»، «پنجاه قدم آخر»، «کفشهایم کو؟» و مجموعه تلویزیونی «پرانتز باز» را به موزه سینما اهدا کرد.
او همچنین بخشی از داشتههای سینمایی خود مانند جوایز جشنوارههای داخلی و بینالمللی، لوح تقدیر و سپاس، دیپلم افتخار، لوازم و اکساسوار صحنه، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره آسیا پاسفیک سال ۲۰۰۷ برای ساخت فیلم «اتوبوس شب»، جایزه مروارید شرق جشنواره نپانگ مالزی برای ساخت فیلم «خواهران غریب»، وصیتنامه پرویندخت یزدانیان (مادرش و بازیگر نقش بیبی در مجموعه تلویزیونی «قصه های مجید») و سیمرغهای بلورین جشنواره فیلم فجر را سال ۱۳۸۷، به موزه سینما اهدا کرده بود.
گواهی عضویت پوراحمد در آکادمی جشنواره آسیاپاسفیک، نمونه قراردادهای کاری برای ساخت سریالهایی همچون «سرنخ» و «پرانتز باز» و فیلمهایی که کارگردانی کرده، از جمله اهداییهای این فیلمساز به موزه سینما است.
این فیلمساز ۱۶ فروردین از دنیا رفت و به بهانه چهلمین روز درگذشت او چند تصویر از برخی یادگاریهای او در موزه سینما را منتشر می کنیم.
در بین آنها دستنوشتهای از مهدی باقربیگی جالب و خواندنی است که در آن انتخاب شدن برای تست بازیگری را شرح داده است.
قردارد خرید داستان «قصههای مجید» بین هوشنگ مرادی کرمانی و کیومرث پوراحمددر آن دوره (سال ۱۳۸۶) اعضای هیات انتخاب با توجه ویژه به فیلم «اتوبوس شب»، آن را به شکلی استثنایی در سه بخش بهترین فیلم، بهترین بازیگری و بهترین فیلمنامه نامزد کسب جایزه کردند. در مراسم اهدای جایزه با وجود آنکه جایزهای به عنوان جایزه هیات داوران تعریف نشده بود، اما هیات داوران این جایزه را بخاطر ویژگیهای فیلم به پوراحمد اهدا کرد.دستنوشتهای از مهدی باقربیگی
بخشی دیگر از این دستنوشتهها که به تاریخ تابستان سال ۱۳۷۰ نوشته شدهاند در موزه سینما در معرض دید عموم هستند.