مستندهای شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت، خردادماه در سالن حقیقت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی روی پرده میروند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، دور تازه نمایش آثار در مرکز گسترش با نمایش سه مستند «کشیم عاشق»، «اسپانک» و «غیرمسکونی» شروع میشود.
دوشنبه اول خردادماه از ساعت ۱۶ تا ۱۹ مستندهای «آت اوغلان» (هادی شریعتی)، «عزیز» (مهدیه سادات جعفری) و «پیله ابریشم» (محسن آقایی) در سالن حقیقت مرکز گسترش نمایش داده خواهند شد.
دور تازه نمایش آثار مستند در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به اکران مستندهای حاضر در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» در خردادماه اختصاص دارد. پس از آن مستندهای دوره پانزدهم در تیرماه روی پرده خواهد رفت. هر ماه، اختصاص به نمایش آثار یک دوره در روزهای یکشنبه و دوشنبه در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی دارد.
شرکت در این جلسات برای علاقهمندان آزاد و رایگان است.
محمد حمیدی مقدم که تاکنون به عنوان یکی از بی حاشیه ترین و کارآمدترین مدیران مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی، و پویانمایی به کار خویش از دولت گذشته در این مسند ادامه داده، بار دیگر سکان هفدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» را برای برگزاری در آذرماه ۱۴۰۲ به دست گرفت.
به اعتقاد محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی کشور، او دارای شناخت، تعهد و تجربه ارزشمند در برگزاری دورههای گذشته بوده و به همین خاطر مجددا این مسئولیت را به او در جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران (سینماحقیقت) می سپارد. سلوک رفتار، ادب و متانت، صورت متبسم، و اظهار علاقه به راه انداختن کارها از ویژگی های بارز اوست که علاوه بر نکات مثبت او در حوزه مدیریت و سوابق طولانی مدتش در این امر، او را از دیگران متمایز می کند. شاید همین توانایی ها و ویژگی های قابل ذکر، اعتماد محمد خزاعی را نسبت به او برانگیخته است. چرا که خزاعی به عنوان رییس سازمان سینمایی کشور در تبیین اهداف و مأموریت های مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی، و پویانمایی؛ اندیشهورزی، دغدغه مندی فرهنگی، و نوآوری را ضرورت ارتقای جایگاه سینمای مستند بر شمرده و تغییر و تحول محسوس در این سینما را لازمه این حرکت قلمداد می کند، حال در نگاه او، به نظر می رسد این مسیر با مدیریت محمد حمیدی مقدم به خوبی طی خواهد شد و توقع اهتمام و تأکید بر شعار «اخلاق، آگاهی، امید» که از اهداف و اولویتهای سازمان سینمایی در دوره اخیر می باشد، از وی دور از انتظار نیست.
پس از برگزاری شانزدهمین دوره جشنواره «سینما حقیقت» در سال گذشته که استقبال شایانی از آن صورت گرفت و به شکل زایدالوصفی نظر مسئولان سازمان سینمایی کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به سوی خود جلب کرد، مسلم است که می بایست در دوره هفدهم نیز در ارتقای اهداف خود بکوشد و با ایجاد بسترهای مناسب برای تقویت حضور جریانساز سینمای مستند در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی، و توجه ویژه به آثار متنوع و ارزشمند این عرصه در جهت نمایش تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی، همسو با گام دوم انقلاب اسلامی گام بردارد و با نگاهی عدالت محور در مسیر پاسداشت هویت ملی دینی از راه ترسیم وضعیت امروز و چشمانداز آینده ایران و جهان پیش برود و حضور بیش از پیش جوانان مستعد و توانمند کشور را در این زمینه مورد توجه قرار دهد و میتنی بر سیاستهای فرهنگی دولت سیزدهم به رونق، اثربخشی و تعامل با کشورهای دیگر بیندیشد.
محمد حمیدیمقدم دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» ضمن تشریح بخشی از عوامل موثر در جریان تحریم جشنوارههای سینمایی به گعدههایی اشاره کرد که سینماگران را تهدید به بایکوت میکنند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، یکی از ویژگیهای شرایط ملتهب و بحرانی همین است که کمتر کسی تن به گفتگوی صریح میدهد و ترجیح میدهد با فاصله از جریان اصلی اتفاقات، نظارهگر موضعگیریهای دیگران باشد تا مبادا خودش بابت موضعگیریهایش هزینهای بپردازد!
واقعیت این است که این شرایطی است که در ماههای اخیر در فضای سینمای ایران هم شاهدیم و نمونه بارز آن هم اصرار عوامل تولید فیلمها و مدیران بخشهای مختلف درباره وضعیت برگزاری جشنواره فیلم فجر است که کمتر از ۳ هفته دیگر تا آغاز آن فاصله داریم! هیچکس اما حاضر به موضعگیری قطعی و حتی اطلاعرسانی در این زمینه نیست.
در این شرایط حتماً فرصت گفتگوی صریح با یک مدیر بسیار مغتنم است؛ بهخصوص که مانند محمد حمیدیمقدم علاوهبر تکیه بر کرسی مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، به تازگی تجربه دبیری یک جشنواره سینمایی با سطح اعتبار سینماحقیقت را هم پشتسر گذاشته و بیواسطه در ارتباط با بدنه فعالان سینما باشد.
پیشتر و در روایت دستاول محمد حمیدیمقدم از پشتپرده اتفاقات منتهی به تحریم ناکام شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت را مرور کردیم و در ادامه گریزی به اتفاقات پیش روی سینمای ایران زدهایم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی گفتوگو با دبیر جشنواره سینماحقیقت است.
* براساس همان کلیدواژهای که خودتان اشاره کردید مبنیبر اینکه «ما کار خودمان را میکنیم» به نظر میرسد استغنایی نسبت به حضور مستندسازان معترض داشتهاید. صراحتاً به این سوال جواب میدهید؛ هیچ ادبیات تهدیدیای خطاب به مستندسازان برای اجبار آنها به حضور در جشنواره نداشتید؟
به هیچ وجه.
* اصرار داشتم این سوال مطرح شود چون همین روزها گاهی خبرهایی درباره جشنواره فجر منتشر میشود که برداشت خانواده سینما از آن میتواند تهدید به حضور و عدم انصراف باشد.
ما به هیچ وجه این ادبیات را نداشته و نداریم. حمیدیمقدم هر چه میگوید براساس سند است. ما وقتی حرف میزنیم، سند آن باید مشخص باشد. مرز خبر با فیکنیوز و باجنیوز باید مشخص باشد. مدیری که حرف میزند باید سند داشته باشد و من شخصاً برای تکتک چیزهایی که در این گفتگو گفتهام، سند قطعی دارم.
* و هیچکس نمیتواند امروز مدعی باشد که تحت فشار تن به حضور در جشنواره داده است؟
هیچکس. هر کس مدعی شود میتواند سند بیاورد. حتی اجازه دهید یک سند تاریخی را همینجا مطرح کنم که ثبت شود؛ ما بهعنوان مرکز گسترش امسال دو فیلم خیلی خوبی داشتیم اما به دلیل آنکه کارگردانان آنها علاقه به شرکت در جشنواره نداشتند، کنار گذاشتیم.
* با وجود آنکه به عنوان سرمایهگذار، کاملاً قانونی این حق را داشتید که فیلمها را نمایش دهید.
دقیقاً. اتفاقاً دو فیلم مهم تولید امسال ما بودند، هر دو هم کارگردانان شاخص علاقه مند به حضور در جشنواره نبودند. این تصمیم چالش بسیار بزرگی برای ما بود. برخی به ما میگفتند اینها سرمایه خود شماست اما جواب ما این بود که عدم علاقهمندی فیلمساز به حضور و عدم احترام به فضای جشنواره را برنمیتابیم. قبل از هر چیز هم تشخص این رویداد برایمان مهم بود. این تشخص مربوط به یک «حرکت ملی» است و مرکز گسترش برای حفظ این تشخص، دست به یک ایثار زد. اگر میخواستیم به فیلمسازان فشار بیاوریم، میتوانستیم فیلم را در بخش خارج از رقابت نمایش دهیم و موضع فیلمساز هم به لحاظ قواعد و حقوق بینالمللی، هیچ اهمیتی میتوانست نداشته باشد، اما ما احساس داریم و نمیخواستیم بهعنوان سرمایهگذار حرف خود را به فیلمساز تحمیل کنیم. با استناد به همین واقعیت، تأکید میکنم که هیچ فشاری به هیچ فیلمسازی نداشتیم. جشنواره «حقیقت» امسال یک سند تاریخی و یک نقطه عطف به حساب میآید. ما دیگر از این نقطه به بعد نمیتوانیم وارد فاز «دروغگویی» شویم. دیگر نه من بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» هم نداریم.
تأکید میکنم که هیچ فشاری به هیچ فیلمسازی نداشتیم. جشنواره «حقیقت» امسال یک سند تاریخی و یک نقطه عطف به حساب میآید. ما دیگر از این نقطه به بعد نمیتوانیم وارد فاز «دروغگویی» شویم. دیگر نه من بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» هم نداریم حتی فیلمسازی که فیلم ندارد و وارد اکت سیاسی میشود و یا فیلمسازی که نمیتواند اکت سیاسی داشته باشد و شجاعت و جربزه ورود به مسائل اجتماعی را ندارد و با قهوه خوردن میخواهند افه روشنفکری بگذارد هم دیگر باید با واقعیتهای موجود در جامعه رو به رو شوند.
* اینها را میتوان از برکات این ایام پربحران به حساب آورد!
بله. من در اختتامیه سینماحقیقت هم این نکته را تأکید کردم که همه باید از لایه محافظهکاری خارج شویم. دیگر دوران جدید این محافظهکاری را برنمیتابد.
* منظور از این محافظهکاری، همان وسطبازی است، دیگر؟
بله. وسطبازی چه برای من و چه برای فیلمسازی اینطرفی و آن طرفی، دورانش گذشته است. ما منتظر نقدهای تند شما هستیم و حد نهایتش این است که نمیتوانیم فیلمت را نمایش دهیم، اما تو فیلمت را بساز.
* و آماده هزینهاش باش!
بالاخره آن فیلم دیده میشود. نمیشود کسی هزینه ایجاد کند و توقع پرداخت هیچ هزینهای نداشته باشد.
* این موضع شما شاید اینگونه تعبیر شود که فیلمسازان معترض و مستندسازان تحریمکننده جشنواره امسال باید منتظر هزینهها و تبعات تصمیمشان باشند! اینطور است؟
نه، نه. من با فضای ژورنالیستی و رسانهای کاری ندارم. من روبهروی خودم مستندسازان را میبینم که با فیلمشان حرف میزنند. مگر وقتی درباره کریس مارکر یا ژان روش صحبت میکنیم، نظریات سیاسی آنها برایمان مهم است؟ مگر آندره تارکوفسکی را بهواسطه مقالههای فلسفیاش میشناسیم؟ مگر مهم است که او چقدر مطلب علیه نظام کمونیستی نوشته است؟ نه، من با «ایثار» و «آینه» و «استاکر» او را میشناسم. هر حرفی زده است هم در همین فیلمها زده است. فیلمساز هم باید حرفش را در فیلمش بزند.
باید بس کنیم این حرفها را که تا یک التهاب اجتماعی پیش میآید، عدهای مدعی پیشرو بودن میکنند! اگر شما پیشرو بودید، تا قبل از این التهابات کجا بودید؟ کدام اثر را درباره مفاخر این کشور ساختهاید؟ درباره التهابات و مسائل جامعه امروز چه ساختهاید؟ شما برای بهبود این جامعه چه کردهاید؟ کارنامه همه ما معلوم است.
* خیلی خوب است که یک مدیر چنین دیدگاهی داشته باشد اما از آنجایی که اصرار داریم این گفتگو تبدیل به یک سند شود، صراحتاً میخواهم به این پرسش پاسخ بدهید؛ افرادی که امسال چه در عمل و چه در قلم جشنواره را تحریم کردند و علیه «سینماحقیقت» موضعی گرفتند، آیا در ادامه فعالیت در فضای مستندسازی و مشخصاً برای همکاری با مرکز گسترش، با محدودیتی مواجه خواهند شد؟
نه. ما همواره با قواعد خود پیش میرویم و همواره قائل به تفاهم و گفتگو هستیم. وضعیت امروز برای همه ما خسران است. از دست دادن هر سرمایهای خسران است و نمیتوانیم از کنار آن بیتفاوت عبور کنیم. ما نیاز به گفتگو و جذب داریم، به همان اندازه که نیاز به نقد داریم. هر آنچه ما را از این فضای ملتهب خارج کند و در عین حال نقدهایمان را هم صریحتر کند، از آن استقبال میکنیم. بعضی از دوستان دچار التهابهایی فراتر از نقد شدهاند. برخی گرفتار فشارها و آشفتگیهایی شدهاند که نمیتوانند موضعی هم بگیرند…
* همان مارپیچ سکوت.
دقیقاً. گرفتار این مارپیچ سکوت شدهایم و خیلیها هم در این وضعیت گرفتار هستند. من معتقدم که باید در این شرایط تحمل و سعهصدر ما بسیار بالا باشد. باید مسیر گفتگو را برای یکدیگر هموار کنیم.
* ابتدا اشاره کردید که فضای تحریم برایتان قابل پیشبینی بود. بهعنوان یک سوال کمی شخصیتر میخواهم بدانم زمانی که نامه تحریم جشنواره و فهرست امضاکنندگان آن منتشر شد...
خیلی دلم گرفت.
ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسئله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. ولی شخصاً با آنها تماسی نگرفتم، هرچند که واقعاً دلگیر شده بودم * آیا نامی در میانشان بود که مواجهه با آن برایتان غیرمنتظره باشد و در دلتان بگویید «تو دیگر چرا؟»
بله. خیلی از آنها از رفقای من بودند اما احساس کردم شاید خیلی تحت فشار بودهاند و به همین دلیل هم از آن گذشتم.
* این «تو دیگه چرا؟» را در تماس با هیچیک از این افراد، مستقیماً هم مطرح کردید؟
خیر.
* ولی از آن طرف خیلیها به این افراد زنگ میزدند که باید تحریم کنید، شاید واقعاً آنها منتظر تماسی از طرف شما بودند!
میدانم منتظر تماس هم نبودند. ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسئله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. ولی شخصاً با آنها تماسی نگرفتم، هرچند که واقعاً دلگیر شده بودم. درصد بالایی از آن اسامی، افرادی بودند که با هم تجربه همکاری داشتیم. در عین حال میدانیم که دگماتیسم در جریان روشنفکری صورت فجیعتری دارد. فشارهایی که در این جریان وجود دارد، گاهی ما را در یک زندان حصر میکند و ناگهان به خودت میآیی و میبینی برای چهار سال در این زندان دور خودت چرخیدهای و هیچ کاری را هم پیش نبردهای. خیلی از دوستان ما در حوزههای مختلف، گرفتار این شرایط هستند. آنها تنها زمانی از این دایره خارج میشوند که نیازمند حمایت برای کارهای بعدی خود باشند…
* و آغوش شما برای بازگشت آنها باز است؟
خیلیها به ما گفتهاند که خواهش میکنیم بعد از این جریانات، افراد شاخص آن مجدد وارد گعدههای داوری و انتخاب شما نشوند، این حرف ما نیست، حرف همان جماعتی است که شاید بتوان گفت خاموشان همین صنف کارگردانان سینمای مستند هستند. از ما سوال میشود که چرا این افراد باید موضعی بگیرند و حرفی بزنند، اما هزینهاش را نپردازند. مستندسازی که با هزار آرزو دوست داشته امسال فیلمش را در جشنواره نمایش دهد اما ناگزیر از کنارهگیری شده است، دارد هزینه حرفها و مواضع دیگری را میپردازد. چرا باید «جشنواره» را تحریم کنیم؟ آن هم جشنوارهای که تنها محل دیده شدن برخی از این آثار است.
* شما در تحلیلی که از ماجرای تحریم جشنواره داشتید، بهصورت ضمنی هم به ماجرای فشارها اشاره کردید و هم به تأثیر گعدههای روشنفکری، اما برخلاف ادبیات مرسوم دیگر مدیران، اشاره به دستهای خارجی و تأثیر نیروهای بیگانه نداشتید؛ واقعاً نقشی برای دستهای خارجی در این جریانات قائل نیستید؟
به نظر من میتوان گفت این جریانات اخیر، نسبت به جریانات دیگر متفاوت است. اجازه دهید مثالی بزنم، در یکی از این متنهای مرتبط با تحریم، امضای شخصی بود به اسم خانم فلانی «اورولوژیست و مخاطب جشنواره!» (خنده جمع) این هم برای ما خندهدار بود و هم جذاب. منتقد دیگری که تا یکسال پیش ما جشنواره همکاری داشت و امسال با تمام لابیها و پیگیریها نتوانست در ترکیب انتخاب و داوری قرار بگیرد و تبدیل به تحریمکننده جشنواره شده و نام خواهر و بستگانش را هم پایه بیانیه تحریم گذاشته است! تا اینجای کار ایرادی نیست، بالاخره میخواهند تعداد امضاهایشان را بالا ببرند! اما میبینیم همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد. حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر از اعضای کمپین اصلی تحریم، اساساً خارج از کشور زندگی میکنند و ایران نیستند. ما همه این افراد را میشناسیم. طرف ۱۵ سال است ایران نیامده و حالا برای ایجاد فشار به جشنواره کمپین تحریم را امضا میکند.
همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد بد نیست به این نکته هم همینجا اشاره کنم؛ من معتقدم تا زمانی که ما جشنوارههایمان را از سینمای ملی خود جدا نکنیم، در گروگان آنها قرار داریم. این موضوعی است که هم درباره جشنواره فجر مصداق دارد، هم سینماحقیقت و هم جشنواره فیلم کوتاه تهران. ما در واقع داریم جشنوارههای ملی برگزار میکنیم و این در حالی است که هیچ کشوری در دنیا، برخلاف ایران، دیگر جشنواره ملی برگزار نمیکند. همه جشنوارهها بهصورت بینالمللی برگزار میشوند. وقتی تجمع و انرژی فیلم داخلی در جشنواره شما زیاد میشود، تبدیل به یک جشنواره لوکال و بومی شدهای که هم خیلی ارزش بیرونی ندارد و شکل دورهمی پیدا میکند و هم داوریها و انتخابهایش مدام دچار تناقض میشود.
* ولی به نظر ما یک مرحله هم عقبتر از این هستیم! جشنوارههایمان بیشتر دولتی هستند و بیشترین سهم را به آثار دولتی میدهند و این مشکلی است که درباره تعداد بالای آثار مرکز گسترش در جشنواره سینماحقیقت هم شاهد بودیم و جشنواره فجر امسال هم در معرض آن قرار دارد؛ یعنی حتی جشنوارههایمان انگار صورت ملی هم ندارد، چه برسد به بینالمللی!
اجازه دهید من موضع شما نقد کنم. بهصورت تحقیقی اعلام میکنم کشور ما یکی از خاصترین کشورها در ارائه سوبسیدها و حمایتهای فرهنگی در حوزه سینما در دنیا محسوب میشود. آیا این بد است، یا خوب است؟ شما فرض کنید مرکز گسترش را در حوزه تولید فیلم مستند، کنار بگذاریم، فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ مستندهای برتر همین چند سال اخیر را رصد کنید. محصول کجاست؟ یک پژوهشگر بیاید این مسائل را تجزیه و تحلیل کند. آیا مرکز باید این عملکرد را داشته باشد یا نباید؟ اگر این کارها را نکند، چه کسی انجام میدهد؟ ما گرفتار «سندروم تنبلی فیلمسازی بخش خصوصی» هستیم! چه زمانی قرار است این جریان راه بیفتد؟ ۲۰ سال است داریم این حرف را میزنیم، چه زمانی قرار است بخش خصوصی کار خود را یاد بگیرد؟ دولت در این شرایط چه کاری باید انجام دهد؟ در این شرایط فیلمهای ما کارکرد داخلی پیدا میکند و وقتی سراغ بازارهای جهانی میرویم، به ما میگویند شما برای روی استیج جشنوارهها خوب هستید، جایزه هم به شما میدهیم، اما بازار نه! باقی کشورها چگونه بازار را گرفتهاند؟ معتقدم راه برون رفت از این فضا، توسعه سینمای ایران است.
ما گرفتار «سندروم تنبلی فیلمسازی بخش خصوصی» هستیم! چه زمانی قرار است این جریان راه بیفتد؟ ۲۰ سال است داریم این حرف را میزنیم، چه زمانی قرار است بخش خصوصی کار خود را یاد بگیرد؟ دولت در این شرایط چه کاری باید انجام دهد؟ * در اختتامیه جشنواره سینماحقیقت، یکی از کارگردانان اصطلاحی را به کار برد که به نظر رسید چندان موردپسند شما نبود و حتی شما را برآشفت! گفت؛ «جشنواره امسال شبیه جشنواره عمار شده است.» صادقانه بگویید چقدر ترکیب مخاطبان جشنواره امسال واقعی بودند و چقدر تلاش کردید ترکیب مخاطبان را هم مدیریت کنید؟
ما یک رویکرد را تبدیل به گفتمان جشنواره امسال کردیم و آن هم تغییر ریل مخاطبان سینمای مستند بود. این تبدیل به یک شعار و نشانه برای ما شده است که از ابتدای ورودم به مرکز آن را تا به امروز دنبال کردهام. ما علاقهمند به توده مخاطبان جشنوارهای نیستیم. البته که آنها هم مخاطبان و مهمانان اصلی ما هستند، اما ما جشنواره برگزار نمیکنیم که یک مستندساز اثرش را به دوستانش نشان بدهد. من میخواهم مستند را به دست «مخاطب» برسانم. میخواهم تماشای مستند را تبدیل به مارکت و بلیت کنم، کمااینکه این کار را از جشنواره سال ۹۸ کردیم و تا همین امسال در بخش آنلاین هم ادامه داشت.
امسال تصمیم گرفتیم گسترش ترکیب در مخاطبان را هم آزمایش کنیم. بهخصوص که ظرفیت میزبانی ما گسترش پیدا کرده بود و از ۴ سالن به ۱۲ سالن رسیدیم. حوزه گسترش مخاطب را با همین افزایش ظرفیت آغاز کردیم، آن هم با مطالعه. مشخصاً سراغ دانشجویان علاقهمند به سینمای مستند رفتیم که سالهاست میخواهند در سینماحقیقت حضور داشته باشند، اما کارت به آنها اختصاص داده نمیشد. هستههای مطالعاتی ما از دو ماه قبل از جشنواره، روی این جنس مخاطبان بررسی کردند و هستههای علاقهمند به حضور در جشنواره، شروع به ثبتنام کردند. بهعنوان یک مثال برای یک کارگاه که ما فقط ظرفیت ۱۰۰ نفر را داشتیم، ۲۵۰ نفر ثبتنام کردند! این بچهها تا قبل از این کجا بودند؟
همه اینها تبدیل به مخاطب جشنواره شدند اما بازهم مستند به سند صحبت میکنم، از همه این افراد کارت شناسایی و کد ملی مشخص خواستیم و بدون اطلاعات شخصی، هیچکس حق ورود به سینماحقیقت را نداشت. در این شرایط ۲۵۰۰ کارت صادر کردیم، به رغم آنکه متقاضیان خیلی بیشتری هم داشتیم اما تصمیم گرفتیم براساس ظرفیت صندلیها کارت صادر کنیم. حالا ما یک دیتابیس از هویت، تحصیلات و ترکیب مخاطبان جشنواره داریم که در اختیار هر پژوهشگری قرار میدهیم. از این منظر تمام مخاطبان ما واقعی و خودجوش به جشنواره آمدند و حتی ما از میان آنها دست به انتخاب و غربالگری هم زدیم. آنچه از صحبتهای آن مستندساز من را ناراحت کرد، پایین آوردن یک رویداد دیگر برای نقد جشنواره حقیقت بود. به نظرم این نگاه بسیار غلط است، بهخصوص که نوع تفکر افراد را ظاهرشان معین نمیکند. به همان دوستمان هم این نکته را گفتم و او هم عذرخواهی کرد. خیلی از فیلمسازانی که حضور در جشنواره را تحریم کرده بودند هم اتفاقاً آمدند و فیلمهای خود را در کنار همین مخاطبان دیدند. واقعاً میتوانند درباره ترکیب مخاطبان جشنواره قضاوت داشته باشند.
فارغ از این استدلالها هم یک جواب دیگر میتوان به این شائبه و حرفوحدیثها داد؛ اساساً در این دوره و زمانه مگر میتوان کسی را به اجبار آورد و به تماشای مستند نشاند!؟ اگر ما توانسته باشیم چنین کاری کنیم، که خیلی بینظیریم! (خنده جمع)
* اجازه دهید یک سوال حاشیهای هم بپرسیم؛ سال گذشته و همزمان با برگزاری جشنواره فیلم فجر، حرف و حدیثهایی درباره حضور و مدیریت در سایه شما در این رویداد مطرح شد و بعد از آن تا به امروز هم شما موضعی در این زمینه نگرفتید؛ واقعاً نقش شما در جشنواره فجر سال گذشته چه بود؟
واقعیت این است که مسعود نقاشزاده که دبیری جشنواره فجر را برعهده داشت، از دوستان قدیمی بنده و اتفاقاً انسانی بسیار شریف، آگاه و درجه یک است. براساس تجربهای که بنده در حوزههایی مختلف داشتم، مشورتهایی هم از بنده میگرفتند اما از جایی به بعد که به برگزاری جشنواره نزدیک شدیم، از من دعوت کردند تا بهعنوان مدیر خانه جشنواره با آنها همکاری داشته باشم. ابتدا رد کردم چرا که نمیتوانستم اما چند روز مانده به جشنواره، آقای خزاعی به بنده مأموریت دادند که این کار را بپذیرم و برای همین هم این مسئولیت را پذیرفتم.
* یعنی حضورتان ارتباطی با ماجرای بیماری آقای نقاشزاده و ابتلایشان به کرونا نداشت؟
نه. فقط همزمان با هم شد. من بیشتر نقش مشورتی در برگزاری جشنواره داشتم که بعد از آن ایشان مبتلا به کرونا شدند. واقعاً بحث دیگری در میان نبود.
* بهعنوان سرفصل پایانی این گفتگو میخواهم در مقام یکی از مدیران سینمایی تحلیلتان را درباره شرایط بحرانی امروز سینمای ایران هم مطرح کنید؛ راه برونرفت از این شرایط را چه میدانید و مدیریت سینما چگونه باید نسبت خود را با جامعه هنرمندان سینما، بازتعریف کند؟
بهعنوان کسی که بعد از پایان دوران مدیریت، مجدد به چرخه تولید سینما بازخواهم گشت و در همین فضا زیست خواهم کرد، معتقدم سینمای ایران قبل از هر چیز باید مسئلهاش را در ذات خودش و با خودش حل کند. این یک مسئله اساسی است که با هیچ دولتی و در هیچ دورهای حل نشده است. سینمای ما هیچگاه نتوانسته است مستقل و خودکفا باشد، به جز معدودی از تولیدات. همه ماجراها هم از مریضی و ناقص بودن جریان اقتصادی سینمای ایران ناشی میشود.
در هیچ کجای دنیا هم توقع اضافه از جشنواره ندارند و بار اضافه به آن تحمیل نمیکنند. جشنواره محلی طبیعی برای نمایش فیلمها و گفتگو درباره آنهاست تا وارد پله بعدی شوند که همان گیشه و فروش است. ما اما همه هیجان خود را متمرکز میکنیم روی نمایش فیلمهایی که هیچکدام هم به فروش نمیرسد! وقتی یک موجود، از نظر اقتصادی، مستقل نیست، مدام دچار گرفتاری است و نمیتواند مسائل خود را حل کند و برای همین هم مدام دست به دامن دولت است. چنین موجودی، مدام اهل فرافکنی است و برای همه کارهای نکردهاش هم بهدنبال یک مقصر بیرونی میگردد. اولین اتفاقی که باید در سینمای ایران رقم بخورد، این است که دو طرف یعنی مدیران و سینماگران باید به درک درستی از هم برسند. ما در این مرحله معمولاً دچار یک خلط میشویم. هم من مدیر نسبت به موجودیت مستقل این موجود و هم طرف مقابل به من، به عنوان نماینده حاکمیت، نگاه درستی نداریم. خیلی وقتها نمیخواهیم نقشهای یکدیگر را بپذیریم. به محض اینکه از قواعد و قانونهای دیگران هم صحبت میکنیم، میگویند، کجای ما شبیه خارج است که اینها باشد! این خودش تبدیل به یک آنارشی میشود.
در این شرایط درک متقابل بسیار مهم است و امروز درک متقابل تنها با گفتگو حاصل میشود. اینجا باید نقش صنوف را هم جدی بگیریم. بحثهایی مانند «امنیت ملی» در هیچ کشوری شوخیبردار نیست. اگر ما یک صنف قدرتمند داشته باشیم که نسبت خود را با این قبیل مباحث و قواعد روشن کرده باشد، خیلی راحت میتوانیم در گفتگوها به نتیجه برسیم. امروز گرفتار عدم درک متقابل هستیم که معتقدم انشالله با گفتگو میتوانیم از این شرایط عبور کنیم و جشنواره فیلم فجر هم به بهترین شکل برگزار میشود. بدانیم که جشنوارهها در همه جای دنیا یک مدل مشخص هستند که چینش مشخصی هم دارند.
در هیچ کجای دنیا هم توقع اضافه از جشنواره ندارند و بار اضافه به آن تحمیل نمیکنند. جشنواره محلی طبیعی برای نمایش فیلمها و گفتگو درباره آنهاست تا وارد پله بعدی شوند که همان گیشه و فروش است. ما اما همه هیجان خود را متمرکز میکنیم روی نمایش فیلمهایی که هیچکدام هم به فروش نمیرسد! یادمان میرود قرارمان برای برگزاری جشنواره چه بوده است! اگر کسی جشنواره فجر را تحریم کند و فرداروز نسبت به وضعیت گیشه و فروش سینما انتقاد کند، دچار یک تناقض شده است. همه اینها در یک چرخه تعریف میشود و ما باید اجازه دهیم هر یک اجزای سینمای ایران کار خودش را بکند. همزمان همهمان هم مطالبهگری داشته باشیم و هم در فیلمهایمان نقد کنیم. قطعاً منتقدان وضع موجود باید حرفشان را بزنند و مطالبهگری کنند، اما همزمان باید سینما و جشنواره هم بتواند کار طبیعی خودش را انجام دهد. قطعاً «سینماحقیقت» هم اگر مثل همیشه بود و همه در کنار هم حضور میداشتیم، خیلی جذابتر و زیباتر بود. چرا میخواهیم این انرژی را کم کنیم؟
محمد حمیدیمقدم دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با ارائه روایتی صریح و مستند از پشت پرده تلاشهای ناکام برای تحریم این رویداد از روحیه دیکتاتوری برخی نقشآفرینان در این جریان انتقاد کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، بعد از برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران، پای گفتگویی صریح با مهدی آذرپندار نشستیم و تلاش کردیم از منظر ثبت تجربه، آنچه او در مقام دبیر آن رویداد دیده و تجربه کرده بود را روایت کنیم. واقعیت این است که برگزاری جشنوارههای سینمایی در سالی که پشت سر میگذاریم، متفاوت از دورههای قبل است به خصوص که سایه بخشی از التهابات و ناآرامیهای جاری در سطح جامعه، بر سر این رویدادها هم سنگینی میکند.
در ادامه تلاش برای ثبت تجربه برگزاری رویدادهای سینمایی در سال ۱۴۰۱ از محمد حمیدی مقدم دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» دعوت کردیم تا در قالب گفتگویی صریح و بدون محافظه کاری، بخشی از دیده و تجربیات خود را با ما در میان بگذارد و پاسخگوی ابهامات و حواشی این رویداد باشد. به خصوص که حالا بیش از دو هفته از برگزاری اختتامیه این رویداد گذشته است و با فروکش کردن غبار سوءتفاهمهای احتمالی، راحت تر میتوان از ناگفتهها و ناشنیدهها درباره پشت پرده تحولات این دوره از جشنواره سخن گفت.
محمد حمیدی مقدم با شم رسانهای ویژه ای که دارد، از دعوت ما استقبال کرد و آنچه در ادامه میخوانید روایت او از جزئیاتی است که حتماً بخشهایی از آنها برای اهالی سینمای مستند، جذاب و خواندنی است.
حمیدی مقدم که همزمان مدیرعاملی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را هم برعهده دارد، در فرازهایی از این مصاحبه مشروح و مفصل، به حال و روز امروز سینمای ایران هم گریزهایی میزند و در مقام یکی از مدیران سینمایی، نکات و پیشنهادات قابل تأملی را مطرح میکند.
در ادامه بخش نخست از گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با محمد حمیدی مقدم، دبیر شانزدهمین جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» را میخوانید؛
* برای آنکه فرصت گفتگو را صرف مرور کلیات نکنیم، مستقیم سراغ مهمترین حاشیه شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برویم که دوست داریم روایت شما در مقام دبیر این رویداد را از این حاشیه بشنویم؛ ماجرای «تحریم جشنواره» از کجا کلید خورد و مواجهه شما با آن چگونه بود؟
قاعدتاً با توجه به تجربهای که به لحاظ زیست در فضای مستندسازی کشور داشتم، نه فقط بهعنوان یک مدیر، احساس میکردم که امسال حوادث و اتفاقاتی برای جشنواره «سینماحقیقت» رخ خواهد داد. اجازه دهید یک بازخوانی از مسیر طبیعیای که طی کردیم داشته باشیم. تیرماه بود که فراخوان این دوره از جشنواره را منتشر کردیم. درباره «سینماحقیقت» در نظر گرفتن دو پیشزمینه بسیار مهم است. یکی تأثیرگذاریاش بر جامعه مخاطبان است، آنهم مخاطبان گروه اول یعنی موثرین در صنف مستندسازی و فیلمسازان که ما آنها را مخاطبان اول جشنواره میدانیم که مصرف کننده اصلی مستند هم هستند. در وهله دوم مخاطبان عمومیتر را هم میتوان مدنظر قرار داد.
واقعیت باید در یک اتاق شیشهای رقم میخورد تا این خانواده احساس نکند چیزی از آن پنهان شده است. این نکته اصلی من در حوزه مدیریت جشنواره بود که در ابتدا مخالفتهایی هم با آن شد اما من سرانجام توانستم نمایندگان دو صنف اصلی مستندسازی را به شورای سیاستگذاری جشنواره بیاورم در حوزه مدیریت خودم از سال ۹۸ تا همین سال ۱۴۰۱ رویکردی داشتم که براساس آن باید تأکید کنم آنچه اتفاق افتاد، نتیجه یک گفتگوی عقبهدار بود. من اولین دبیر جشنواره «سینماحقیقت» بودم که بهصورت خاص و تأکیدی، قائل به نقش «صنوف مستندسازی» در شورای سیاستگذاری جشنواره بودم. البته اینجا باید شوراهای مرکز گسترش را تفکیک کنیم چراکه آنجا هم شوراهای مشورتی و تولیدی داریم. اما اگر جشنواره را بهعنوان یک درگاه عرضه در نظر بگیریم، همواره احساس میکردم که صنوف باید در آن نقش کلیدی داشته باشند.
واقعیت باید در یک اتاق شیشهای رقم میخورد تا این خانواده احساس نکند چیزی از آن پنهان شده است. این نکته اصلی من در حوزه مدیریت جشنواره بود که در ابتدا مخالفتهایی هم با آن شد اما من سرانجام توانستم نمایندگان دو صنف اصلی مستندسازی را به شورای سیاستگذاری جشنواره بیاورم. در سال ۹۸ هم انجمن صنفی تهیهکنندگان مستند و هم انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند همراه شدند و دو عضو خود را به شورای سیاستگذاری جشنواره معرفی کردند.
ما همان زمان از طرف انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند با یک ریپ مواجه شدیم که میتوان آن را اولین پالس منفی احساسی نسبت به حرکتی که به عنوان یک مدیر آغاز کرده بودیم، به حساب آورد. پس نقطه شروع این پالس برای من سال ۱۴۰۱ نیست بلکه همان سال ۹۸ است.
* دقیقاً در چه مقطعی و با چه اتفاقی؟
بعد از اتفاقات آبانماه سال ۹۸، التهابی در جامعه بهوجود آمده بود اما در مجموع فضا آرام بود. هنوز حادثه پرواز اکراین رخ نداده بود. همان زمان عضوی که از انجمن کارگردانان سینمای مستند در شورای سیاستگذاری جشنواره انتخاب شده بود، رفتاری از خود نشان داد که من بهعنوان دبیری که از حوزه آکادمیک وارد عرصه شده بودم و دستم را به سمت صنف دراز کرده بودم تا گفتگو شکل بگیرد، آن را به حساب اولین بازخورد منفی گذاشتم، رفتاری که همزمان با آئین اختتامیه آن سال اتفاق افتاد.
عضو فعال شورای سیاستگذاری که عضو صنف کارگردانان سینمای مستند هم بود، برخلاف تمام آئیننامهها و پروتکلها، دیگر شورای سیاستگذاری جشنواره را به رسمیت نشناخت، صرفاً به این دلیل که اعضای گروه متصل به آنها روی سن جشنواره حرفهایی زده بودند و جایزهای که گرفته بودند، به مذاقشان خوش نیامده بود! همین افراد صحنه جشنواره «سینماحقیقت» را آن شب تبدیل به یک فضای سیاسی کردند. این حرکت، ناشی از یک رفتار دوگانه است. در شرایطی که هیچ اتفاقی در دوره برگزاری جشنواره رخ نداده و ناگهان شما در شب اختتامیه تبدیل به یک فعال سیاسی میشوید، ناشی از یک رفتار دوگانه است.
* این اکت سیاسی را فینفسه رفتار بدی میدانید؟
نه. اتفاقاً میگویم این درست است و مشکلی هم نیست. اما حرفم این است که چرا عضو مرتبط با شورای سیاستگذاری جشنواره باید بزند زیر میز بازی و درست در شب اختتامیه اعلام کند که دیگر در این شورا حضور پیدا نمیکنم؟ ما به این رفتار میگوئیم آماتوری و بلد نبودن قاعده بازی. این ناشی از نداشتن یک استراتژی و روش برای گفتگو است. همان زمان انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند و اساتید مستندسازی در شورای سیاستگذاری حضور داشتند و تنها قرار بود در یک جلسه به جمعبندی برسیم که آن فرد اعلام کنارهگیری کرد. به این پیشینه اشاره کردم تا بگویم ما پیشتر هم این رفتار را تجربه کرده بودیم. البته من در مقام دبیر و از نگاه مدیریتی از این رفتار گذشتم و آن را به حساب یک خطای فردی گذاشتم. ما همچنان دستمان به سمت صنف دراز بود.
* چرا از این رفتار بهعنوان خطای فردی یاد میکنید. در مواجهه با همین جریان تحریم، برخی مدیران به فیلمسازان میگویند بیایید و اتفاقاً موضع اعتراضی خود را در فضای جشنواره ابراز کنید و فرصت گفتگو را از دست ندهید. چرا باید اعلام موضع در آئین اختتامیه را بهعنوان «خطای فردی» ذکر کنید؟
صحبت من درباره اتفاقی که در آئین اختتامیه افتاد نیست، درباره عضو شورای سیاستگذاری صحبت میکنم. طرف صحبت من مستندسازی که روی سن جشنواره اعلام موضع کرد نیست. اتفاقاً هر کسی میتوان موضع خودش را داشته باشد و به صراحت هم مطرح کند اما عضو شورای سیاستگذاری ما که اتفاقاً عضو رسمی شورای صنفی کارگردانان بود، دچار خطای فردی شد. او به تبع اتفاقی که روی صحنه افتاده بود، از شورای سیاستگذاری استعفا داد.
* و شما آن را ناشی از یک جوزدگی میدانید.
دقیقاً. ما که همه چیز را پذیرفتهایم، این دوستان بهعنوان طراح، نظریهپرداز و حافظ منافع صنفی، باید تا آخرین لحظه پای میز گفتگو حضور داشته باشند. ما باید با هم گفتگو کنیم. البته شرایط سال ۹۸ قابل قیاس با امروز نیست. فقط خواستم برای بحثی که میخواهم داشته باشم، یک عقبه و به تعبیری بکگراند ایجاد کنم. انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، نه فقط در این سال و سال ۹۸ که حتی در سال ۸۸ هم جشنواره را تحریم کردند و اتفاقاً همین هسته مرکزی را هم داشتند. همان افرادی که یک ماه بعد رفتند و در جشنواره فیلم پلیس بهعنوان داور حضور پیدا کردند و این همان رفتار متناقض است.
میدانستند فضای جشنواره «سینماحقیقت» هیچگاه سیاسی نبوده است. همه این مستندسازان در ذات جریان «سینماحقیقت» حضور داشتهاند و مگر میتوان این ذات را کتمان کرد؟ مگر غیر از این است که همین افراد عضو شوراهای تولید و حتی هیأتهای انتخاب و داوری این رویداد بودهاند؟ اصلاً این رویداد از جریان مستندسازی قابل جداسازی نیست * یعنی نقد شما بر رفتارهای دوگانه است.
بله. من معتقدم هر اکت و هر رفتاری باید منتهی به گفتگو و نتیجه شود. بالاخره از هر رفتاری باید نتیجهای برای خودمان یا صنفی که پشتسرمان هستند حاصل شود. ما بهعنوان مدیریت، با تمام این اتفاقاتی که پشت سر گذاشته بودیم، همچنان به گفتگو با صنوف قائل بودیم و هستیم. میخواهید موضع حمیدیمقدم را بدانید؟ حتی اتفاق آن سال را هم خطای فردی میدانم و آن را به حساب انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند ننوشتم.
در سال ۹۹ که بحران کرونا پیش آمد، همچنان ارتباط ما با صنف قوی بود. ما اتفاقاً در این دوره ارتباط قویتری با صنوف داشتیم و این بار از خانمهای عضو صنوف برای حضور در شورای سیاستگذاری دعوت کردیم. با تمام این فرازوفرودها همواره صنف مستند، جشنواره «سینماحقیقت» را بهعنوان یک نقطه اتصال برای تمام اجزا و ارکان سینمای مستند، قبول داشت. آنها همچنان هم میدانند که تنها محل عرضه و دیده شدن آثار سینمای مستند، همین ویترین جشنواره «سینماحقیقت» است. صنوف در این مسیر همراه ما بودند. شوراهای تولید ما هم در این مسیر از مهمترین اعضای همین صنوف بودند که برخی از آنها از هستههای اصلی جریان تحریم جشنواره هم بودند.
در سال ۱۴۰۱ و براساس همین سابقه قبلی، من احساس میکردم که در یک فضای دوگانه قرار داریم. البته میدانستم طیفی از مستندسازان، جشنواره «سینماحقیقت» را از فضای پیرامونی جدا میدانند چرا که میدانستند فضای جشنواره «سینماحقیقت» هیچگاه سیاسی نبوده است. همه این مستندسازان در ذات جریان «سینماحقیقت» حضور داشتهاند و مگر میتوان این ذات را کتمان کرد؟ مگر غیر از این است که همین افراد عضو شوراهای تولید و حتی هیأتهای انتخاب و داوری این رویداد بودهاند؟ اصلاً این رویداد از جریان مستندسازی قابل جداسازی نیست، مگر عدهای که هر یک به دلایلی، سالهاست که با هیچیک از بخشهای دولتی در کشور همکاری نکردهاند. باقی افراد، همهشان یا حمایتهایی دریافت کردهاند یا در این رویداد حضور فعال داشتهاند.
* اتفاقاً در میان اسامی تحریمکنندگان خیلی از افراد بودند که سابقه همکاری با مرکز گسترش را هم داشتند.
تقریباً همهشان همین گونه بودند. وقتی وارد التهابات شهریورماه به بعد شدیم، من احساس میکردم که شاهد واکنشهایی خواهیم بود اما همزمان اعتقاد راسخ داشتم که اکثریت مستندسازان، «سینماحقیقت» را به دلیل ویژگیهای وجودی و ذاتیاش دوست دارند. عدهای میخواستند حرکتی سیاسی انجام دهند و برای این منظور تلاش کردند یک دوگانگی با نمادی که میتوانستند آن را به حاکمیت مرتبط کنند، ایجاد کنند. طیفی از همین افراد هم حتی «سینماحقیقت» را همچنان دوست دارند، چرا؟ چون فقط یک ماه قبلتر شاهد واکنشهای آنها نسبت به ماجرای کاهش جوایز جشنواره بودیم!
اینها را بهعنوان سند میگویم که بماند. شهریورماه و بعد از ماجرای متروپل، ما ایده کاهش جوایز جشنواره «سینماحقیقت»، آن هم مطابق با استانداردهای جهانی را مطرح کردیم. وقتی این ایده روی سایت ما قرار گرفت، به معنای واقعی کلمه با یک انقلاب مواجه شدیم. آن هم در حالی که این ایده را شخصاً با رؤسای دو صنف اصلی مستندسازی مطرح کرده و تأیید آنها را هم گرفته بودم. با این حال طرح این ایده با اعتراضات بسیاری مواجه شد؛ چه کسانی اعتراض کردند؟ آن کسی که اولین تلفن اعتراضی را آن روز به من زد، بعدها تبدیل به هسته مرکزی جریان تحریم جشنواره شد! همان فردی که معتقد بود جایزه «حقیقت» آرزوی بچههای مستندساز است، تبدیل به تحریمکننده جشنواره شد!
باز هم ما باب تعامل را نبستیم. برخی میگفتند حمیدیمقدم تا دقیقه ۱۲۰ هم با این دوستان تعامل کرد! از معترضان خواستیم پای میز گفتگو بیایند، آنها هم آمدند و استدلال ما را هم شنیدند، اما در پایان گفتند برای امسال جوایز را کم نکنید و فعلاً اجازه دهید دربارهاش گفتگو شکل بگیرد. این مثل یک بیعت مجدد در شهریورماه امسال با چهرههای مؤثر در جریان مستندسازی بود که بعدها همه آنها جشنواره را تحریم کردند! ریشه این تناقض و پارادوکس در کجاست؟ ما که میدانیم در کجاست.
* حرفتان این است که تا یک ماه قبل از جشنواره، «سینماحقیقت» هنوز برای تحریمکنندگان موضوعیت داشت؟
شدیداً موضوعیت داشت و نفس برگزاری جشنواره برایشان حائز اهمیت بود. ما میدانستیم که در مرکز ثقل جریان مستندسازی قرار داریم اما آن اتفاقات درباره کاهش جوایز، مانند یک محک بود که این میزان اهمیت را یک بار دیگر ثابت کرد. موضع من هم درباره جوایز کامل مشخص بود. صراحتاً گفتم در سه دوره دبیریام در جشنواره (که آن زمان هنوز چهار دوره نشده بود) نمیتوانم با اطمینان بگویم که جوایز بخش فنی را به درستی اعطا کردهایم.
* یعنی در صحت این جوایز تردید دارید؟
بله. تردید داریم. عواملی مانند سیستم نمایش، کیفیت اکران و تخصص افرادی که عهدهدار داوری میشوند در این فرآیند تأثیر دارند. من معتقدم جوایز در این بخشها باید به صنوف تخصصی واگذار شود و در قالب آکادمی، برگزیدگان بخشهای فنی معرفی شوند و این اتفاقی است که در جشن مستند خانه سینما میتواند رخ دهد. اما در مقابل موضع من، هیچیک از این افراد قائل به جشن خانه سینما نبودند. در بسیاری از گفتگوها تأکید داشتند که این جایزه و تندیس «حقیقت» است که برای مستندسازان اهمیت دارد.
ما در هر شرایطی باید جشنواره را برگزار میکردیم. تا پایان مهلت ثبتنام اعلام شده در فراخوان، بسیار از افراد و مستندسازان بهصورت خودخواسته و حتی بعضاً حضوری، آثار خود را به دبیرخانه جشنواره رساندند. همان افرادی که نام برخی از آنها بعدها در جریان تحریم جشنواره هم آمد با همین سابقه گفتگوها، جلوتر که رفتیم، جشنواره فیلم کوتاه تهران هم برگزار شد و آنجا هم صحبتهایی از تحریم مطرح شد. با تمام اینها ما در مهرماه تصمیم به معرفی اعضای شورای سیاستگذاری گرفتیم. ما کارمان را میکردیم. این عبارت یعنی «ما کار خودمان را میکردیم» کلیدواژه اصلی روایت من درباره این جریانات است. ما در هر شرایطی باید جشنواره را برگزار میکردیم. تا پایان مهلت ثبتنام اعلام شده در فراخوان، بسیار از افراد و مستندسازان بهصورت خودخواسته و حتی بعضاً حضوری، آثار خود را به دبیرخانه جشنواره رساندند. همان افرادی که نام برخی از آنها بعدها در جریان تحریم جشنواره هم آمد.
* چرا تعمداً درباره «فشارها» صحبت نمیکنید؟
درباره آنها هم صحبت میکنم که اتفاقاً بحث مهمی هم هست. میخواهم بگویم ما فرآیند ثبتنام را هم انجام دادیم. با هماهنگی آقای خزاعی، شورای سیاستگذاری را هم معرفی کردیم. از انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، آقای پیروز کلانتری بعد از صحبتی که با هم داشتیم، آقای امین قدمی را به نمایندگی معرفی کردند و ما هم بدون هیچ دخالت و پیشنهادی، آن را پذیرفتیم. از طرف انجمن تهیهکنندگان مستند هم آقای رضا خوشدل راد معرفی شد و اینگونه شورای سیاستگذاری جشنواره تشکیل شد.
در آن شرایط جشنواره فیلم کوتاه تهران، با درایت برگزارکنندگان به بهترین شکل برگزار شد. البته من میدانستم که از جامعه مستندسازان، توقع میرود که نسبت به رویدادهای اجتماعی واکنشی داشته باشند و این بار سنگین روی خانواده مستند را بهعنوان دبیر جشنواره بهخوبی حس میکردم و میفهمیدم. ما باید نگاه عادلانه به این فضا میداشتیم. بعد از یکی دو جلسه که برگزار کردیم، دوستان انجمن کارگردانان گفتند که ما احساس تحریمشدن میکنیم. ما هم گفتیم شما بهعنوان یک انجمن صنفی، میتوانید این جریان را مهار کنید. گفتیم شما میتوایند فضایی را ایجاد کنید که شاید ایدهآل نباشد اما میتواند فضایی مطلوب برای گفتگو باشد. در آن فضا بازهم یک پارادوکس بهوجود آمد.
نماینده انجمن صنفی کارگردانان بهخوبی توانست در دو جلسه نخست شورای سیاستگذاری جشنواره نقش خود را ایفا کند و میتوان گفت افزایش جوایز جشنواره امسال مدیون تلاشهای آقایان قدمی و خوشدل راد بود. همین نکته نشان میداد که نمایندگان صنوف چقدر میتوانستند نقشآفرین باشند. همه چیز بهخوبی داشت پیش میرفت و در قالب گفتگوها، توقع دوستان این بود که فضای پذیرش آثار باید بازتر باشد و حرفهای جدیدی باید در جشنواره مطرح شود. من بهعنوان دبیر همانجا قول همراهی دادم و حتی گفتم بهعنوان دبیر جشنواره فضایی را ایجاد میکنم تا نمایندگان صنوف بتوانند حرفهای سختتر و صریحتر خود را در جلسات خصوصیتر مطرح کنند و حتی جلساتی با مسئولان مربوطه همچون نمایندگان نیروی انتظامی داشته باشند تا مسائل خود را مطرح کنند اما گفتم برای اجرایی شدن این اتفاق نیاز به یک نقشهراه داریم.
دوستان حتی میخواستنند این گفتگوها زودتر از جشنواره «سینماحقیقت» شکل بگیرد تا مستندسازان تکلیف خود را بدانند، اما حرف ما این بود که جشنواره نمیتواند سرفصلی برای این گفتگوها تعیین کند و پیشنهاد این فهرست مسائل باید از طرف شما باشد. ما بهعنوان مرکز گسترش میخواستیم فضا را آرام کرده و به سمت گفتگو پیش برویم.
بهعنوان دبیر همانجا قول همراهی دادم و حتی گفتم بهعنوان دبیر جشنواره فضایی را ایجاد میکنم تا نمایندگان صنوف بتوانند حرفهای سختتر و صریحتر خود را در جلسات خصوصیتر مطرح کنند و حتی جلساتی با مسئولان مربوطه همچون نمایندگان نیروی انتظامی داشته باشند تا مسائل خود را مطرح کنند * همه این اتفاقات و مذاکرات تا پیش از انتشار آن نامه تحریم و اعلام رسمی موضع این دوستان بود؟
بله. آنها پیشنهاد من را هم پذیرفتند و من از آنها خواستیم پروپوزال یا فهرست مسائلی را ارائه کنید تا براساس آن برای برگزاری نشستهای گفتگو، برنامهریزی کنیم. گفتگوهایی که میخواستیم در صحن «سینماحقیقت» شکل بگیرد. حتی آقای قدمی بهعنوان نماینده صنف کارگردانان و آقای شکیبانیا بهعنوان نماینده تهیهکنندگان قرار شد مجری این گفتگوها باشند. گفتگوهای خیلی داغ و شفافی را برای پنلهای تخصصی جشنواره پیشبینی کرده بودیم البته با اندازههای معین.
من توانستم موافقت این اتفاق را بگیرم چرا که دبیر باید به این دوستان وعده میداد تا مسیر گفتگوها مشخص شود، اما تا زمانی که انجمن صنفی کارگردانان موضع خود برای کنارهگیری از شورای سیاستگذاری را جشنواره را اعلام کرد، هیچ فهرست و پروپوزالی از این دوستان دریافت نکردیم! هیچ نامه و سندی ارائه نکردند که بگویند ما میخواهیم درباره این مباحث گفتگو کنیم. همزمان احساس کردیم نشانههایی از «انکار حقیقت» در فضای رسانهای برخی از مستندسازان بروز پیدا کرده است.
در این فضا و به رغم آنکه میدانستیم دیگر با فضای قبلی مواجه نیستیم، ما بار دیگر تصمیم گرفتیم کار خودمان را بکنیم. به دوستان هم اعلام کردیم ما مسیر خودمان را طی میکنیم و شما هم مسیر خودتان را بروید اما فراموش نکنید که ما همچنان قائل به گفتگو در هر شرایطی هستیم. ما خودمان را برای یک شرایط سخت آماده کرده بودیم. خیلیها فیلمسازان را تحت فشار گذاشتند و تماسها شروع شده بود. گروههایی بودند که دوست نداشتند «سینماحقیقت» شکل بگیرد.
* بعد از آنکه موضع «تحریم جشنواره» بهصورت رسمی اعلام شد، هیچ گفتگویی با این بچههای مستندساز نداشتید؟
بله، بله. واقعیت این است که این صنف، هیچ پلن و برنامهای برای بعد از تحریم جشنواره نداشت.
* هر دو صنف به یک اندازه در جریان تحریم نقش داشتند؟
نخیر! انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند بههیچوجه در این زمینه نقش نداشت. انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند اعلام کرد نه با جشنواره همراهی و نه آن را تحریم میکند. فقط انجمن صنفی کارگردانان بودند که بحث تحریم را پیش کشیدند. به این نکته هم توجه داشته باشید که ما در همه صنوف، شاهد حضور یک قشر ساکت هم هستیم. مانند گروهها فضای مجازی که افراد بسیاری در آنها حضور دارند که شاید با خیلی از پیامهای منتشرشده در گروه مخالف هستند اما هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند. در این شرایط باید مبنای همراهی کردن یا همراهی نکردن صنف با یک رویداد، رأیگیری باشد. ما صنف را حافظ منافع شغلی یک گروه میدانیم نه نماینده آنها برای رفتارها و برخوردهای سیاسی. امروز هم نمیخواهم با قاطعیت بگویم که هیأت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، جریان تحریم را به راه انداختند اما نمیتوان از واقعیتها هم فرار کرد. همه چیز امروز در سینما، روشن و عیان است. مگر خانواده سینمای ایران چند نفر است؟ مگر خانواده مستند ما چند نفر است؟ بالاخره معلوم است که چه کسی تماس گرفته و به دیگر افراد فشار آورده است!
نمیخواهم با قاطعیت بگویم که هیأت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، جریان تحریم را به راه انداختند اما نمیتوان از واقعیتها هم فرار کرد. همه چیز امروز در سینما، روشن و عیان است. مگر خانواده سینمای ایران چند نفر است؟ مگر خانواده مستند ما چند نفر است؟ بالاخره معلوم است که چه کسی تماس گرفته و به دیگر افراد فشار آورده است! من به دوستان صنفی با کمال شجاعت اعلام کردم، اگر هیچکس هم نیاید، بهعنوان کسی که تا آخرین لحظه دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» هستم، ثبت سندی برگزاری این دوره از جشنواره برایم حائز اهمیت است، چه شما و من باشیم، چه نباشیم، این دوره از جشنواره «سینماحقیقت» باید در موعد مقرر برگزار شود. این سند امروز ثبت شده است و از شما بهعنوان ژورنالیست میپرسم، از اعضای فعال این صنوف، چند نفر در جشنواره غایب بودند و به تعبیری «انصراف تحریمی» دادند؟ من صراحتاً اعلام کردم که برایم بههیچوجه اکت و فعالیت در فضای مجازی سندیت و رسمیت ندارد و برای انصراف باید بهصورت مکتوب موضع خود را اعلام کنید.
* این عدم سندیت فضای مجازی، برای بعد از جشنواره هم لحاظ میشود؟
مواضع فضای مجازی مهم است.
* ولی منجر به تصمیمگیری نمیشود!
فراموش نکنید که ما همیشه باید تبعات و بهای تصمیمات و اظهاراتمان را بپذیریم. وقتی شما حرفی را مطرح میکنید، شرایط با قبل از بیان آن حرف متفاوت خواهد بود. هر موضعگیری در هر همکاری دو طرفه، در تصمیمات و همکاریهای بعدی تأثیرگذار خواهد بود و نباید اینگونه فکر کنیم که ما یک چیزهایی گفتهایم، یک جشنواره مهم ملی را تخریب کردهایم و انتظار داشته باشیم شرایط هم هیچ تغییر نداشته باشد. من قائل به اهمیت موضعگیریها در فضای مجازی هستم اما در فرآیند برگزاری جشنواره، این مواضع را ملاک قرار ندادیم. تمام مسئله من این است که ما خیلی وقتها جرزنی میکنیم!
اینکه قواعد بازی را بلد نیستیم، نشانهای از عقبافتادگی است. این اتفاقاً همان بازی کردن خارج از قواعد تمدن امروز است. سختترین مواضع، حتی جنگیدن هم قاعده دارد و شما باید در آن درست بازی کنید. نباید زیر میز بزنید. شما وقتی در گفتگو به انسداد میرسید هم نمیتوانید بازی را بهم بزنید. اینها چیزهایی است که باید یاد بگیریم و بلد نبودن همینها در سینما و فرهنگ و صنعت و همه جوانب زندگی ما رسوخ کرده است.
* برگردیم به روایتتان از مواجهه با تحریمکنندگان.
ما صراحتاً اعلام کردیم هر کس نمیخواهد فیلمش در جشنواره حضور داشته باشد، باید بهصورت کتبی به ما اعلام کند. بالاخره شما تصمیمی گرفتهاید که نتیجهاش برایتان مهم است، اما اگر محافظهکار و منفعتطلب باشید، اولین کسی هستید که جا میزنید.
* اینجا بازهم جایی است که باید به تأثیر «فشارها» اشاره داشته باشید.
به آن هم میرسم. بحث من درباره قواعد بازی است. شما حتی اگر امروز به جشنواره لوکارنو هم فیلمی را ارائه بدهیم، تا زمانی که بهصورت رسمی و مکتوب انصراف ندهید، از نظر حقوقی جشنواره اجازه ندارد فیلم شما را کنار بگذارد و اگر این کار را انجام دهد، شما میتوانید طرح شکایت کنید. احتمال دارد موضعی که در فضای مجازی از طرف شما اعلام شده است، فیک و تقلبی باشد. پس ما اعلام کردیم تنها انصراف مکتوب را میپذیریم. از همان زمان هم فشارها وجود داشت. تا همین امروز که صحبت میکنیم، تنها سه نفر حاضر شدند به صورت مکتوب انصراف دهند که به نظرم اتفاقاً اینها آدمهای صادقی بودند. در میان تمام فشارهای دیگر هم مجموعاً ۹ فیلم بودند که به بهانههایی مثل مسائل فنی کنار کشیدند که از این موضوع میگذرم.
تا همین امروز که صحبت میکنیم، تنها سه نفر حاضر شدند به صورت مکتوب انصراف دهند که به نظرم اتفاقاً اینها آدمهای صادقی بودند. در میان تمام فشارهای دیگر هم مجموعاً ۹ فیلم بودند که به بهانههایی مثل مسائل فنی کنار کشیدند وقتی به موعد برگزاری جشنواره رسیدیم هم خیلی صادقانه اعلام کردیم این جشن بدون عشق، علاقه و شور اهالی سینمای مستند، فایده ندارد. از مسئله تحریم هم عبور کردیم و به مستندسازان گفتیم آیا شما علاقهمند هستید حضور داشته باشید یا خیر؟ حتی به صنف اعلام کردیم که شما به بحث تحریم دامن نزنید. شاید برخی از اعضای شما دوست داشته باشند بیایند و برخی دوست نداشته باشد، اجازه دهید همه این افراد آزاد باشند و تحت فشار قرار نگیرند. با همین تمهیدات الحمدلله بیش از ۶۰۰ فیلم به دبیرخانه رسید که از میان آنها ترکیب نهایی فیلمهای بخش مسابقه معین شد. در آخر هم ترکیب افراد حاضر روی استیج اختتامیه را دیدید. چهار نفر از اعضای همان انجمن صنفی، روی صحنه آمدند و از دبیر جشنواره جایزه گرفتند.
* همان صنفی که به ظاهر جشنواره را تحریم کرده بود.
بله. نمیخواهم خیلی به جزئیات اشاره کنم اما مهم این است که همه این افراد برای حضور در جشنواره آزاد بودند و تصمیم گرفتند که در «حقیقت» حضور داشته باشند. نفس این حضور برایشان مهم بود. آنهایی که تصمیم به کنشگری نسبت به حوادث اخیر گرفتند و در جشنواره حاضر نشدند هم مشکلی نداشتند. مشکل من با کسانی است که میخواستند کنشگری خود را به دیگر تحمیل کنند. آیا این نوعی از دیکتاتوری نیست؟ تصمیم به عدم حضور، یک تصمیم است که میتواند محترم هم باشد، کمااینکه اشاره هم کردم، خیلیها سالهاست چنین تصمیمی گرفتهاند و کاملاً هم با احترام هر دوره از برگزاری را دنبال میکنند.
شما میتوانید اکت سیاسی هم داشته باشید، اما در مقابل یک پدیده فرهنگی که زیست شما در آن شکل گرفته که نمیتوانیم ریتم اتفاقات را برهم بزنید. «سینماحقیقت» امسال، کات میخورد به سال قبل و سالهای قبلتر؛ شما چگونه میخواهید تناقض موضع امروز و دیروز خود را برطرف کنید؟ ما تمام ۶۰۰ اثر رسیده را در معرض قضاوت میگذاریم چون معتقدیم هیچ راهی جز صراحت، شجاعت و شفافیت نداریم. بلوف هم نمیزنیم.
رییس سازمان سینمایی در مراسم پایانی جشنواره سینما حقیقت با اشاره به برخی اتفاقهای اخیر سینما گفت: بیانیه نوشتن درمان درد سینمای ایران نیست و تا وقتی من در سازمان سینمایی باشم فیلمی بدون حجاب ساخته نخواهد شد.
به گزارش ایسنا، شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت پس از پنج روز به پایان راه رسید و عصر امروز جمعه ۲۵ آذرماه مراسم اختتامیه آن در تالار وحدت با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیران سینمایی و جمعی از اهالی سینمای مستند برپا شد. در این مراسم محمد حمیدی مقدم – دبیر جشنواره- به ارائه گزارشی از این رویداد پرداخت و گفت: ۵۷ مستند در بخش مسابقه، ۳۲ فیلم در بخش بینالملل، پنج مستند خارجی در بخش نمایشهای ویژه، ۱۲مستند در جایزه شهید آوینی و ۱۰ اثر خارج از مسابقه، تمام حقیقتِ امسال نیست و حضور مستندسازان استانی، برگزاری نشستهای صمیمانه و رودرروی مستندسازان با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی، برپایی کارگاههای انتقال تجربه و همراهی سینماگران و کارشناسان داخلی و بینالمللی با جشنواره، نشان میدهد که پس از ۱۶ دوره پرفراز و نشیب، نهالِ تنومندِ «سینماحقیقت»، بخشی انکار نشدنی از سینمای مستند ایران است. او با اشاره به اینکه جشنواره شانزدهم «سینماحقیقت»، رنگ و بوی ایران بزرگ را داشت افزود: دغدغه خروج از پایتخت، تمرکززدایی و تحقق عدالت فرهنگی برای همه ایران، در این دوره تجلی یافت. «سینماحقیقت» برای آینده، پیشنهادی تازه دارد. سینمای مستند از محفلهای کوچک و جشنوارهها میگذرد تا به مخاطبان بیشتری برسد و تصویرگر ایرانی وسیع باشد، ایرانی که نماد همدلی و یکپارچگی است. وی با اشاره به استقبال مخاطب از فیلمها یاداور شد: پیش از شروع جشنواره، گروهی از انکار حقیقت گفتند، اما حقیقت انکار شدنی نیست، «سینماحقیقت» تنها یک جشنواره نیست، محلی برای گفتگوست. فضایی برای تبادل نظر و شنیدن صداهای مختلف. جهانی رنگارنگ و پرشور که از «زندگی و هنر» سخن میگوید و مگر میشود این دو را تحریم و انکار کرد؟ شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، فضایی برای دیده شدن جوانانی بود که در استانها فیلم میسازند. ۲۸ مستندساز از ۱۶ استان در کنار جشنواره بودند و «ایران بزرگ» را به پردیس سینمایی ملت آوردند. حمیدی مقدم همچنین گفت: همراهی سینماگران داخلی و چهرههای فرهنگی و هنری بینالمللی با «سینماحقیقت» یکی دیگر از امتیازهای این دوره است. سینمای ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حرفهای بسیاری برای مخاطبان خارج از مرزها داشته و در منطقه، ممتاز و درخشان بوده است. امسال، همراهی چهرههای فرهنگی از منطقه و کشورهای همسایه، زمینه تبادل نظر و بحثها و نقدهایی را فراهم کرد که پیشتر، کمتر شنیده بودیم. در زمینه نقد و نظر، در این دوره، شاهد فضایی تازه بودیم، این تصویر چند وجهی و جذاب، از این دوره به یادگار خواهد ماند. وی خطاب به مستندسازان اظهار کرد: سینمای مستند ایران به آثار جستجوگر و مطالبهگر زنده است، به نظر میرسد بعضی مستندسازان، محافظه کارند و ترجیح میدهند از حاشیه امن خود بیرون نیایند. سینمای مستند، به باور همه ما، با جسارت معنا میگیرد و بدون آن، تهی و کمرنگ است. امید که مستندسازان جوان، جسورانه پای به میدان بگذارند و از منظری تازه به دنیا نگاه کنند. دبیر جشنواره و مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی در ادامه خطاب به اسماعیلی – وزیر ارشاد – گفت: به عنوان عضوی از خانواده سینمای مستند ایران بر خود واجب میدانم از مسائلی که این خانواده با آن درگیر است بگویم. از بودجه ناچیز تولید اثر در سینمای مستند، که با توجه به افزایش تورم و هزینه فیلمسازی، هنوز ناچیز است و با بودجه تولید فیلمهای سینمایی و سریال، قابل مقایسه نیست. از دغدغههای معیشتی بسیاری از مستندسازان و از مدارا نکردن بعضیها گلایه میکنم. مستندسازان، برای اصلاح امور، برای رفع مشکلات و برای بیان حقیقت، میکوشند و نگاهی مصلحانه و دلسوزانه دارند. توجه بیشتر به آنان و تمرکز بر مطالباتشان، این خانواده ی بزرگ را به امنیت و آرامش میرساند.
در ادامه این مراسم جوایز بخش بینالملل اهدا شدند. بهترین مستند کوتاه بینالملل: به صورت مشترک به «یک قایق روی دریا» به کارگردانی آرمان قلیپور و «کشیم عاشق» به کارگردانی امیر آقاعبداللهی بهترین مستند نیمه بلند بینالملل: «نردبان ایوان» ساخه نیکلای بم بهترین مستند بلند بینالملل: «سه نهزارم» به کارگردانی بهروز نورانیپور جایزه هیات داوران بخش مسابقه بینالملل: «مدار چهل و پنجم» به کارگردانی لارنس ابوحمنان جایزه هیات داوران بخش مسابقه مستند بلند بینالملل: محسن برمهانی، سوپریو سن و لئونید ساوین جایزه ویژه هیات داوران: «زندگی فولادی» به کارگردانی مانوئل باوئر از پرو جایزه شبکه مستند: «پس از مرگم» ساخته عبدالرضا نعمتاللهی جایزه شهید آوینی: تندیس برنزی: به صورت مشترک به «عملیات دماوند» ساخته احسان مشکور و «در پس جنگ» به کارگردانی محمدحسین محمودیان تندیس نقرهای: به صورت مشترک به «پاییز پنجاه سالگی» به کارگردانی محسن اسلام زاده و «قرار روز شانزدهم» به کارگردانی محمداحسان اصغرزاده تندیس طلایی: «سه نهزارم» ساخته بهروز نورانیپور در ادامه این مراسم محمد خزاعی – رییس سازمان سینمایی – در سخنانی بیان کرد: پیش از حوادث اخیر، جنبش «میتو» با حمله به سینمای ایران شروع شد. تهمتهایی زده شد اما دفاعی از سینماگران نشد. بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» امضا شد، بیانیه سیاسی بود و ربطی به سینما نداشت. از دوستانم در صنف سوال کردم و اشاره کردم ما حزب سیاسی نیستیم. ما فراتر از احزاب و رویدادهای سینمایی هستیم. آنچه امروز رخ داده ادامه حوادثی است که پشت سرگذاشتیم. او افزود: گروهی ابراز همدردی میکنند. گروهی تحت تاثیر فضای موجود واکنش نشان میدهند. دسته سوم که خیلی آشکار مقابل اصول میایستند. این دسته سوم رسما میگویند ما مخالف نظام هستیم. در خیابانِ سینما نمیشود یک طرفه رفت. اینجا هنوز جمهوری اسلامی است، چیزی عوض نشده و کسی حق ندارد به رهبر و پیر و مراد ما توهین کند. این کشور تقدیم کسی نمیشود. تحت تاثیر رسانههای معاند نباشید. این وقایع تمام میشود و کشور ما به سمت پیشرفت حرکت میکند. او تاکید کرد: بیانیه نوشتن درمان درد سینمای ایران نیست. مشکلات معیشت و اقتصادی عده بسیاری از سینماگران نباید دستاویز بازیهای سیاسی شود. رییس سازمان سینمایی همچنین بیان کرد: من مدتی سکوت کردم اما دیشب دلم به درد آمد. نمیدانستم به خانواده شهدا چه بگویم، در این کشور خونها ریخته شده. تا زمانی که من در سازمان سینمایی هستم و آقای اسماعیلی مرا در سازمان نگه دارد، قطعاً فیلم بدون حجاب نخواهیم داشت. ما نیامدهایم که به دهههای ۴۰ و ۵۰ برگردیم اینجا سینمای جمهوری اسلامی ایران است. خزاعی همچنین به بیانیه اخیر یک بازیگر (حمید فرخنژاد) اشاره کرد و گفت که این بیانیه از خط قرمزها گذر کرده است و همچنین از هیأت مدیره جدید خانه سینما قدردانی کرد و افزود: برخی مشکلات مربوط به خود سینماگران است که سبب بیکاری جمعی دیگر میشوند و سال بعد سال بیکاری سینما است. پس از سخنان خزاعی بخش اهدای جوایز مسابقه ملی سینمای مستند آغاز شد. جوایز مسابقه ملی: جایزه بهترین نویسنده گفتار متن یا گوینده: مستند «پاییز پنجاه سالگی» به نویسندگی محمد نصرت خوارزمی محمد نصرت خوارزمی پس از دریافت جایزهاش تاکید کرد: «مام میهن» دلش از ما خون است. این دوپارگی و کینه و نفرت به ما کمک نمیکند. باید با هم گفتگو کنیم و تحمل شنیدن نظر مخالف را داشته باشیم. بهترین موسیقی متن: تقدیر از صبا ندایی برای مستند «کشیم عاشق» و جایزه به مستند «کوهستان بیصدا» با آهنگسازی احسان عبدیپور بهترین صدا: مستند «خونه مامان شکوه» با صداگذاری محمدحسین ابراهیمی بهترین پژوهش به مستند «پیله ابریشم» و امید رحمانی نسب بهترین تصویربرداری: تقدیر از تصویربرداران مستند «اسپانک» و جایزه به مستند «دنیای وحشی زاگرس» به تصویربرداری فرشاد افشینپور بهترین تدوین: تقدیر از تدوینگر مستند «اسپانک» و جایزه به مستند «کشیم عاشق» با تدوین آرش زاهدی بهترین کارگردانی فیلم مستند کوتاه: امیر آقا عبدالهی برای مستند «کشیم عاشق» بهترین کارگردانی فیلم مستند نیمه بلند: محمدرضا خوش فرمان برای مستند «اسپانک» جایزه ویژه هیات داوران در بخش مستندهای نیمه بلند مسابقه ملی: مهدی شامحمدی و مهدی بخشی مقدم برای مستند «خونه مامان شکوه» جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند به مسعود زارعیان برای مستند «غیر مسکونی» اهدا شد. جایزه بهترین فیلم مستند و نشان فیروزه شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»: مستند «عزیز» به کارگردانی مهدیه سادات محور جعفری
جایزه ویژه محمد حمیدی مقدم دبیر شانزدهمین جشنواره: محسن آقایی برای مستند «پیله ابریشم» دومین جایزه ویژه دبیر جشنواره: کتایون جهانگیری برای مستند «ماراتن به سوی خط باریک قرمز» سومین جایزه ویژه دبیر جشنواره: محمد احسانی برای مستند «آب ما را خواهد برد» چهارمین جایزه ویژه دبیر جشنواره: هادی شریعتی برای مستند «آت اوغلان» لوح تقدیر سرباز وطن «یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی» توسط محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، محمد حمیدی مقدم دبیر جشنواره «سینماحقیقت» و مجید زینالعابدین مدیر عامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی به مستند «بنده نیکوکار» به کارگردانی ایکناسیو زوالوس اهدا شد. تندیس جایزه سرباز وطن «یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی» توسط محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، محمد حمیدی مقدم دبیر جشنواره «سینماحقیقت» و مجید زینالعابدین مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی به محسن اسلام زاده برای مستند «پاییز پنجاه سالگی» اهدا شد. پس از اهدای جوایز این بخش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: شعار مهم ما عدالت فرهنگی است. این موضوع در جشنواره امسال متبلور شد و ۲۸ مستندساز از ۱۶ استان در جشنواره حضور داشتند. در مباحث و جلسات مختلف با مستندسازان استانی صحبت کردیم. نظر و پیشنهادهای آنها را شنیدیم. سینمای مستند، محصول جمهوری اسلامی و درختی تنومند است. محمدمهدی اسماعیلی افزود: ما در اداره حوزه فرهنگ و هنر به رونق تولید فکر میکنیم. از تهرانزدگی دوری کنیم و نیروی مولد باید در همه ایران پرورش پیدا کند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: دشمن میخواهد مانع پیشرفت ما شود. اگر مسائل را دنبال کنیم رد پای دشمن مشخص خواهد شد. تروریسم رسانهای که فضای کشور را مکدر کرده ضد آزادی و دموکراسی است. این کشورها، دستشان در همه توطئهها هویداست. وی ادامه داد: رسانه بریتانیایی در کودتا علیه مصدق و علیه مردم ایران حضور داشت. این کشورها، تهدیدی برای آزادی و امنیت ما هستند و هنوز همان رویه را دارند و وحدت ما را نشانه رفتهاند. او در پایان افزود: رهبر معظم انقلاب اسلامی نماد وحدت ملی ماست، ایشان سالهای جوانی را در زندان بودهاند، وجود ایشان در راه اعتلای ایران مصروف شده است. ایشان از نمادهای فرهنگی ماست.ما مخالفتی با کار هنری نداریم، همه گروهها و سلایق میتوانند در چهارچوب قواعد و قانون کار کنند و آزادی بیان و اندیشه در این حوزه برای ما مهم است
دبیر جشنواره سینما حقیقت در آیین پایانی این دوره از رویداد بینالمللی گفت: شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، رنگ و بوی ایران بزرگ را داشت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار سینمایی ایرنا، آیین پایانی شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت از ساعاتی پیش با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان سینمایی، همچنین معاونان و مدیران مؤسسههای تابع آغاز شد.
محمد حمیدی مقدم دبیر جشنواره جمعه شب در آیین پایانی جشنواره سینما حقیقت اظهار داشت: شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، رنگ و بوی ایران بزرگ را داشت. این، شعار نیست. دغدغه خروج از پایتخت، تمرکززدایی و تحقق عدالت فرهنگی برای همه ایران، در این دوره تجلی یافت.
وی افزود: «سینماحقیقت» برای آینده، پیشنهادی تازه دارد. سینمای مستند از محفلهای کوچک و جشنوارهها میگذرد تا به مخاطبان بیشتری برسد و تصویرگر ایرانی وسیع باشد، ایرانی که نماد همدلی و یکپارچگی است، ایرانی که در قلب همه ما زنده است و نامش، پیوند دهنده همه سلایق، قومیتها و فرهنگهاست. مادری مهربان که ما را در آغوش خود گرفته و به همراهی فرا میخواند.
حمیدی مقدم اظهار داشت: ۵۷ مستند در بخش مسابقه، ۳۲ فیلم در بخش بینالملل، ۵ مستند خارجی در بخش نمایشهای ویژه، ۱۲مستند در جایزه شهید آوینی و ۱۰ اثر خارج از مسابقه: این، همه حقیقتِ امسال نیست. حضور پرشور مستندسازان استانی، برگزاری نشستهای صمیمانه و رودرروی مستندسازان با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی، برپایی کارگاههای انتقال تجربه و همراهی سینماگران و کارشناسان داخلی و بینالمللی با جشنواره، نشان میدهد که پس از شانزده دوره پرفراز و نشیب، نهالِ تنومندِ «سینماحقیقت»، بخشی انکار نشدنی از سینمای مستند ایران است.
وی افزود: در چهارمین دوره از خدمتگزاری برای این سینما و سینماگرانش، آنچه در این روزها دیدم، پویایی سینمای مستند ایران را عیان میکند و از جاری بودن روح زندگی در این خانواده بزرگ و عزیز خبر میدهد.
حمیدی مقدم اظهار داشت: پیش از شروع جشنواره، گروهی از انکار حقیقت گفتند، اما حقیقت انکار شدنی نیست، «سینماحقیقت» تنها یک جشنواره نیست، محلی برای گفتگوست. فضایی برای تبادل نظر و شنیدن صداهای مختلف. جهانی رنگارنگ و پرشور که از «زندگی و هنر» سخن میگوید و مگر میشود این دو را تحریم و انکار کرد؟ سالنهای مملو از تماشاگر و صفهایی که مقابل این سالنها، شکل گرفت، یکی از پرشورترین ادوار جشنواره را رقم زد.
سینما حقیقت فضایی برای دیده شدن جوانانی که در استان های فیلم می سازند
وی ادامه داد: شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، فضایی برای دیده شدن جوانانی بود که در استانها فیلم میسازند. آنها که در ایام جشنواره میهمان ما بودند و حضورشان جلوهای نو به جشنواره داد. 28 مستندساز از 16 استان در کنار جشنواره بودند و «ایران بزرگ» را به پردیس سینمایی ملت آوردند.
حمیدی مقدم گفت: امیدوارم «سینماحقیقت» به آنها فرصت دیده شدن و درخشش بیش از این بدهد.
سینمای ایران، پس از پیروزی انقلاب حرفهای بسیاری برای مخاطبان خارج از مرزها داشته است
وی ادامه داد: همراهی سینماگران داخلی و چهرههای فرهنگی و هنری بینالمللی با سینماحقیقت یکی دیگر از امتیازهای این دوره است. سینمای ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حرفهای بسیاری برای مخاطبان خارج از مرزها داشته و در منطقه، ممتاز و درخشان بوده است. امسال، همراهی چهرههای فرهنگی از منطقه و کشورهای همسایه، زمینه تبادل نظر و بحثها و نقدهایی را فراهم کرد که پیشتر، کمتر شنیده بودیم. در زمینه نقد و نظر، در
این دوره، شاهد فضایی تازه بودیم، این تصویر چند وجهی و جذاب، از این دوره به یادگار خواهد ماند. وی افزود: سینمای مستند ایران به آثار جستجوگر و مطالبهگر زنده است، به نظر میرسد بعضی مستندسازان، محافظه کارند و ترجیح میدهند از حاشیه امنشان، بیرون نیایند. سینمای مستند، به باور همه ما، با جسارت معنا میگیرد و بدون آن، تهی و کمرنگ است. امید که مستندسازان جوان، جسورانه پای به میدان بگذارند و از منظری تازه به دنیا نگاه کنند. حمیدی مقدم خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: از بودجه ناچیز تولید اثر در سینمای مستند که با توجه به افزایش تورم و هزینه فیلمسازی هنوز ناچیز است و با بودجه تولید فیلمهای سینمایی و سریال، قابل مقایسه نیست. از دغدغههای معیشتی بسیاری از مستندسازان و از مدارا نکردن بعضیها گلایه میکنم. وی افزود: مستندسازان، برای اصلاح امور، برای رفع مشکلات و برای بیان حقیقت، میکوشند و نگاهی مصلحانه و دلسوزانه دارند. توجه بیشتر به آنان و تمرکز بر مطالباتشان، این خانواده بزرگ را به امنیت و آرامش میرساند.
رئیس سازمان سینمایی گفت: نمیشود در خیابان سینما، یک طرفه رفت. نمیشود شما هرچه میخواهید بگویید و دستگاه قضا برخوردی نکند. باید به سینماگر بگوییم تریبون سیاسی نباشید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار فرهنگی ایرنا، محمد خزاعی امشب جمعه ۲۵ آذرماه با حضور درآئین اختتامیه شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» به ایراد سخنرانی پرداخت و مواضعی صریح درباره موضعگیری برخی سینماگران در حوادث اخیر گرفت.
محمد خزاعی در این بخش گفت: خوشحالم که امشب در آئین اختتامیه جشنواره حضور دارم. امسال جشنواره با شکوه تر نسبت به سالهای قبل برگزار شد. حضور هنرمندان تهرانی و شهرستانی برای اولین بار از ابتکارات خوب بود از آقای اسماعیلی وزیر محترم ارشاد تشکر میکنم که نگاه صمیمانه و پدرانه به حوزه مستند داشتند. شاید برای اولین بار بود که وزیر با فیلمسازان صحبت داشتند. من در جریان هستم، بد نیست شما هم بدانید ایشان در هفته حداقل ۶۰ تا ۷۰ نفر از هنرمندان را میبینند و به صورت خصوصی پای درد دلهای آنها مینشیند و مشکلات عرصه هنر را بررسی میکند. همین باعث شده مشکلات به ما گوشزد شود. این ارتباط باعث دلگرمی ما شده است.
وی ادامه داد: جشنواره امسال باشکوه بود و امشب برگزیدگان جوایز خود را گرفتند. چند دغدغه مطرح شد که بد نیست به آنها بپردازیم. هنرمندان درخواست داشتند آثارشان محدود به برگزاری جشنواره نباشد و آثار آنها دیده شود. پیشنهاد میکنم آقای حمیدی مقدم جشنوارههای منطقهای را برگزار کنند. اجازه رقابت به شهرستانها داده شود به نظرم میشود سالنهای سینما را فعال کرد تا نمایش مستند در کشور جدیتر شود. باید فضایی ایجاد کنیم تا آثار منتخب دیده شوند. راهاندازی پلتفرمی در حوزه مستند این فرصت را ایجاد میکند تا به صورت تخصصی به این موضوع بپردازد. اینها دغدغه مشترک بود.
باید در سینما هوشمندانهتر عمل کنیم
رئیس سازمان سینمایی افزود: درباره اتفاقات اخیر هم باید بگویم در مرحله سختی هستیم. طبیعتاً باید هوشمندانهتر در عرصه سینما عمل کنیم. این روزها گفته میشود حال سینما خوب نیست، سینما از رونق افتاده، اقتصاد سینما دچار مشکل شده، من این را در عملکرد خودمان میبینم. اتفاقات اخیر را که بررسی میکنم ابتدا جنبش «می تو» راهاندازی میشود و همه حیثیت ایران را زیر سوال میبرد و هیچکس اعتراض نمیکند. وقتی عدهای علیه سینما بیانیه میدهند انتظار این است که اگر دروغ است، تکذیب کنند و با بانیان برخورد کنند، اما برخورد نشد و افراد گفتند فشار روی ما زیاد است. تهمتهای این جنبش به خیلیها زده شد و دفاعی از سینما نشد.
وی ادامه داد: مسأله دوم سیاسی بود که ربطی به سینما نداشت و آن بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» بود. این مسأله بدون اینکه صنفی باشد عدهای بیانیهای دادند و ۱۷۰ نفر امضا کردند از صنوف سوال کردم چرا نگفتید این ارتباطی به صنوف ندارد، ما سینماگران قرار نیست حزب سیاسی باشیم، هنرمند فراتر از حزب سیاسی است. ارتباط هنرمند با مردم میتواند مشکلگشا باشد.
خزاعی گفت: مسأله سوم اتفاقات امروز است. امروز سه دسته هنرمند داریم؛ عدهای تحت تأثیر فضای موجود ابراز همدردی کردند. دسته دوم کسانی هستند که میگوید تحت تأثیر مخاطبان هستیم و دسته سوم که اندک هستند رسماً به مبارزه با برخی مبانی میپردازند و ما با دسته سوم کار داریم. دسته اول و دوم که در حال پیگیری کارهایشان هستیم، اما با دسته سوم باید چه کنیم؟ نمیشود در خیابان سینما، یک طرفه رفت. نمیشود شما هرچه میخواهید بگویید و دستگاه قضا برخوردی نکند. باید به سینماگر بگوییم تریبون سیاسی نباش!
حق توهین به رهبر و مرشد ما را ندارید
وی ادامه داد: همین حوادث اخیر شگفتانگیز بود. بیانیه یکی از بازیگران دیروز خط قرمزها را درنوردید. نمیشود هرکسی مبانی
اصلی را زیر سوال ببرد و ما چیزی نگوییم. شما حق ندارید به رهبر و مرشد ما توهین کنید. عرصه فرهنگ نباید اینقدر بیحساب و کتاب شود. اینجا هنوز جمهوری اسلامی است. برخی در توهم هستند. تا کی باید تحتتأثیر رسانههای شیشهای باشیم؟ تا کی پیاده نظام اینترنشنال و منو تو باشیم؟ یک لحظه به خودمان بیایم. این کشور دو دستی تقدیم کسی نمیشود. این کشور روز به روز بالنده میشود.
خزاعی تأکید کرد: از هیأت مدیره جدید خانه سینما ممنونم این سینما اگر دچار مشکل است، برخی مربوط به خود سینماگران است، چون اظهارنظر سیاسی میکنند. شما باعث شدید خیلی از سینماگران بیکار باشند. سال بعد سال بیکاری سینما خواهد بود. آنهایی که بیانیه میدهند جیبشان پر است. شما دارید معیشت همه را زیر سوال میبرید. مطالبات درست است اما چشمان را باز کنیم.
وی ادامه داد: شما باعث شدید هنرمندان سال بعد بیکار باشند باید پاسخگو باشید ما با خانه سینما جلساتی گذاشتیم تا مشکلات را حل کنیم. مردادماه بیشترین فروش را داشتیم. من حس درد کردم. دو ماه است سکوت کردم و دوستان خواستند سخنی نگویم تا دو دستگی ایجاد نشود، اما به مردمی که خون دادند چه بگویم؟ بگویم من رئیس سازمان سینمایی هستم اما نمیتوانم کاری کنم؟
تا روزی که من هستم اجازه اکران فیلم بدون حجاب نخواهم داد
وی تاکید کرد: این جریان از ۸۸ شروع شد. احزاب سیاسی وارد سینما شدند، البته تعداد هنرمندان زیاد است. تا روزی که من هستم حجاب را در سینما از دست نخواهیم داد و فیلم بدون حجاب روی پرده نخواهد رفت. ما نیامدهایم که به دهه ۴۰ و ۵۰ برگردیم، اینجا سینمای جمهوری اسلامی ایران است و بابت آن خونها دادهایم
کارگاه انتقال تجربه «مواجهه با موضوعات ذهنی؛ هنر» توسط نستیا کورکیا در چهارمین روز از برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» به صورت آنلاین در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
به گزارش ستاد اطلاع رسانی شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، نستیا کورکیا که با فیلم «GES-2» در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، در این کارگاه که با عنوان «مواجهه با موضوعات ذهنی؛ هنر» برای علاقمندان تعریف شده بود، گفت: همیشه رویای این را داشتم که به ایران بیایم و معرفی شدنم در ایران مایه افتخار است. یکی از فیلمسازان و کارگردانهای قدیمی و مورد علاقه من، عباس کیارستمی بود و خیلی متاسفم که نتوانستم (به دیدارش) بیایم. حداقل خوشحالم که میتوانم به این صورت، در یک جلسۀ از پیش ضبط شده دربارۀ فیلمم حرف بزنم.
او ادامه داد: مایل نیستم اسم این جلسه را مستر کلاس بگذارم. چون مگر من چه کسی هستم که بخواهم برای شما مستر کلاس برگزار کنم. حداقل میتوانم بعضی از سوالهای شما را پاسخ دهم. امیدوارم بتوانم چیزهای جالبی را که دوست دارید، دربارۀ فیلم من بدانید را با شما به اشتراک بگذارم.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: وقتی ساخت این فیلم را شروع کردم، یکی از پرسشهای اصلی که از همان ابتدا داشتم، این بود که هنر و به طور خاص هنر معاصر چیست؟ در مدت پنج سال فیلمبرداری، مدام این سوال خیلی ساده را از همه میپرسیدم. چون برایم خیلی مهم بود و عجیب اینکه هر کس از هنر درک خودش را داشت. بنابراین مشخص شد که ارائۀ یک تعریف مشخص از هنر بسیار مشکل است.
کورکیا با بیان اینکه هنر چیزی است که شما را برانگیخته کند، گفت: وقتی یک فیلم قوی تماشا میکنین، هم با موضوع جدیدی آشنا میشوید و هم در عمق وجود شما، مسئلهای بسیار آهسته و با ظرافت شروع به تغییر کرده و شکلگیری ایدهای جدید در درون شما آغاز میشود. وقتی از برانگیختگی حرف میزنم اصلاً منظورم احساسات یا هیجانات پرشور نیست؛ گاهی ممکن است نشستن به تماشای یک فیلم حوصله شما را سر ببرد و چندان سرگرمکننده نباشد اما حساش با شما میماند. به این ترتیب از خودتان بیرون میآیید و دنیا را از زوایهای متفاوت میبینید. اگر فیلم یا هر فرم هنری دیگری تغییری در شما به وجود نیاورد، آن زمان پرسش جدی برای من این است که موضوع چیست؟
او با تاکید بر اینکه آدم عملگرایی است که سعی میکند به سمت تئوری نرود، بیان کرد: در واقع برداشتهای مختلف مردم از هنر، من را خیلی حیرتزده کرد. فرایند بازسازی آن ساختمان و تبدیل نیروگاه تولید برق به یک موسسۀ هنری برایم شگفتآور بود. همان فرایند بازسازی، به نحوی پرفورمنس هنری بود. دست کم برای من که این طور به نظر میرسید.
این مستندساز ادامه داد: در طول فیلمبرداری و در طول روز به روش کار کردن کارگرها و امنیتشان در منطقۀ کارگاهی فکر میکردم؛ به اینکه آنها به آن سازۀ بزرگ فلزی و معلق در آسمان چطور نگاه میکنند؟ آیا هنر معاصر همین نیست؟ برای من ترکیبی از احساسات مختلف و جالب بود.
کورکیا در ادامه صحبتهایش گفت: ساخت این فیلم پنج سال طول کشید و البته که در این مدت چیزهای زیادی برای من داشت و درکم را نسبت به فیلمسازی تغییر داد. بنابراین، برایم سخت است که فیلمم را در یک مقوله طبقهبندی کنم. به نحوی نمیتوان گفت این فیلم، تجربی است؛ مایلم بگویم فقط یک فیلم است.
او ادامه داد: نمیتوانم آن را یک مستند مشاهدهای معرفی کنم. چون گاهی افراد با دوربین تعامل دارند. نمیتوانم بگویم مستندی کاملاً مشارکتی است. این اثر ترکیبی از انواع مستندسازی است. روراست بگویم اولش برایم سخت بود، چون میخواستم همهچیز مرتب و آماده باشد و سبک یکدستی داشته باشد. دربارۀ اینکه به چه روشی این فیلم را بسازم، ایدههای زیادی داشتم و فکر میکنم این خودِ فیلم بود که خودش را به من نشان داد!
این مستندساز در ادامه بیان کرد: این فیلم باعث شد چیزهای بیشتری دربارۀ خودم و فرایند کار یاد بگیرم که برایم بسیار ارزشمند است. برای مثال، صحنههایی که کارگرها در آن حضور دارند و ناگهان رو به دوربین حرف میزنند. در آن لحظهها با خودم میگفتم ای وای! من این را نمیخواستم! نمیخواهم آنها با دوربین حرف بزنند؛ چنین تعاملی را نمیخواهم. اما راستش بعداً که تصویرها را نگاه میکردم به این نتیجه میرسیدم که آن تصاویر، زندهتر هستند.
کورکیا در ادامه بیان کرد: نمیخواستم آدمها انقدر مستقیم باهم حرف بزنن، ولی حقیقتی در آن صحبتها بود؛ که ارزشش فراتر از محتوای مطرح شده است. پس به این نتیجه رسیدم که باید بخشی از فیلم باشد. ادراکات من از اینکه میخواهم فیلمم را چطوری بسازم، یک فرایند مستمر بود، بهخصوص در فرایند تدوین. چون حذف سکانسها و فقط بیان حس خودتان در فیلم کار آسانی است، اما بعد میبینید کسلکننده شده و حسی از پیچیدگی دنیا و آفرینش به شما نمیدهد.
در ادامه این برنامه نیز نستیا کورکیا تجربیات شخصی خود از ساخت مستند را با مخاطبان به اشتراک گذاشت.
شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم تا 25 آذرماه در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است.
کارگاه انتقال تجربه «مواجهه با موضوعات ذهنی؛ هنر» توسط نستیا کورکیا در چهارمین روز از برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» به صورت آنلاین در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد اطلاع رسانی شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، نستیا کورکیا که با فیلم «GES-۲» در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، در این کارگاه که با عنوان «مواجهه با موضوعات ذهنی؛ هنر» برای علاقمندان تعریف شده بود، گفت: همیشه رویای این را داشتم که به ایران بیایم و معرفی شدنم در ایران مایه افتخار است. یکی از فیلمسازان و کارگردانهای قدیمی و مورد علاقه من، عباس کیارستمی بود و خیلی متاسفم که نتوانستم (به دیدارش) بیایم. حداقل خوشحالم که میتوانم به این صورت، در یک جلسۀ از پیش ضبط شده دربارۀ فیلمم حرف بزنم.
او ادامه داد: مایل نیستم اسم این جلسه را مستر کلاس بگذارم. چون مگر من چه کسی هستم که بخواهم برای شما مستر کلاس برگزار کنم. حداقل میتوانم بعضی از سوالهای شما را پاسخ دهم. امیدوارم بتوانم چیزهای جالبی را که دوست دارید، دربارۀ فیلم من بدانید را با شما به اشتراک بگذارم.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: وقتی ساخت این فیلم را شروع کردم، یکی از پرسشهای اصلی که از همان ابتدا داشتم، این بود که هنر و به طور خاص هنر معاصر چیست؟ در مدت پنج سال فیلمبرداری، مدام این سوال خیلی ساده را از همه میپرسیدم. چون برایم خیلی مهم بود و عجیب اینکه هر کس از هنر درک خودش را داشت. بنابراین مشخص شد که ارائۀ یک تعریف مشخص از هنر بسیار مشکل است.
کورکیا با بیان اینکه هنر چیزی است که شما را برانگیخته کند، گفت: وقتی یک فیلم قوی تماشا میکنید، هم با موضوع جدیدی آشنا میشوید و هم در عمق وجود شما، مسئلهای بسیار آهسته و با ظرافت شروع به تغییر کرده و شکلگیری ایدهای جدید در درون شما آغاز میشود. وقتی از برانگیختگی حرف میزنم اصلاً منظورم احساسات یا هیجانات پرشور نیست؛ گاهی ممکن است نشستن به تماشای یک فیلم حوصله شما را سر ببرد و چندان سرگرمکننده نباشد اما حساش با شما میماند. به این ترتیب از خودتان بیرون میآیید و دنیا را از زوایهای متفاوت میبینید. اگر فیلم یا هر فرم هنری دیگری تغییری در شما به وجود نیاورد، آن زمان پرسش جدی برای من این است که موضوع چیست؟
او با تاکید بر اینکه آدم عملگرایی است که سعی میکند به سمت تئوری نرود، بیان کرد: در واقع برداشتهای مختلف مردم از هنر، من را خیلی حیرتزده کرد. فرایند بازسازی آن ساختمان و تبدیل نیروگاه تولید برق به یک موسسۀ هنری برایم شگفتآور بود. همان فرایند بازسازی، به نحوی پرفورمنس هنری بود. دست کم برای من که این طور به نظر میرسید.
این مستندساز ادامه داد: در طول فیلمبرداری و در طول روز به روش کار کردن کارگرها و امنیتشان در منطقۀ کارگاهی فکر میکردم؛ به اینکه آنها به آن سازۀ بزرگ فلزی و معلق در آسمان چطور نگاه میکنند؟ آیا هنر معاصر همین نیست؟ برای من ترکیبی از احساسات مختلف و جالب بود.
کورکیا در ادامه صحبتهایش گفت: ساخت این فیلم پنج سال طول کشید و البته که در این مدت چیزهای زیادی برای من داشت و درکم را نسبت به فیلمسازی تغییر داد. بنابراین، برایم سخت است که فیلمم را در یک مقوله طبقهبندی کنم. به نحوی نمیتوان گفت این فیلم، تجربی است؛ مایلم بگویم فقط یک فیلم است.
او ادامه داد: نمیتوانم آن را یک مستند مشاهدهای معرفی کنم. چون گاهی افراد با دوربین تعامل دارند. نمیتوانم بگویم مستندی کاملاً مشارکتی است. این اثر ترکیبی از انواع مستندسازی است. روراست بگویم اولش برایم سخت بود، چون میخواستم همهچیز مرتب و آماده باشد و سبک یکدستی داشته باشد. دربارۀ اینکه به چه روشی این فیلم را بسازم، ایدههای زیادی داشتم و فکر میکنم این خودِ فیلم بود که خودش را به من نشان داد!
این مستندساز در ادامه بیان کرد: این فیلم باعث شد چیزهای بیشتری دربارۀ خودم و فرایند کار یاد بگیرم که برایم بسیار ارزشمند است. برای مثال، صحنههایی که کارگرها در آن حضور دارند و ناگهان رو به دوربین حرف میزنند. در آن لحظهها با خودم میگفتم ای وای! من این را نمیخواستم! نمیخواهم آنها با دوربین حرف بزنند؛ چنین تعاملی را نمیخواهم. اما راستش بعداً که تصویرها را نگاه میکردم به این نتیجه میرسیدم که آن تصاویر، زندهتر هستند.
کورکیا در ادامه بیان کرد: نمیخواستم آدمها انقدر مستقیم باهم حرف بزنن، ولی حقیقتی در آن صحبتها بود؛ که ارزشش فراتر از
محتوای مطرح شده است. پس به این نتیجه رسیدم که باید بخشی از فیلم باشد. ادراکات من از اینکه میخواهم فیلمم را چطوری بسازم، یک فرایند مستمر بود، بهخصوص در فرایند تدوین. چون حذف سکانسها و فقط بیان حس خودتان در فیلم کار آسانی است، اما بعد میبینید کسلکننده شده و حسی از پیچیدگی دنیا و آفرینش به شما نمیدهد.
در ادامه این برنامه نیز نستیا کورکیا تجربیات شخصی خود از ساخت مستند را با مخاطبان به اشتراک گذاشت.
شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم تا ۲۵ آذرماه در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است.
کاوه حدادی که با فیلم «همه چیز از بالا قشنگتر است» در جشنواره «سینما حقیقت» حضور دارد، میگوید داستانهای زیادی از تاریخ جنگ وجود دارد که مغفول ماندهاند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از پانا، کاوهحدادی فیلمساز و مدیر انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر بروجرد که با مستند «همه چیز از بالا قشنگتر است» در شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» حضور دارد،در گفتوگو با پانا گفت: داستانهای زیادی از تاریخ جنگ وجود دارد که مغفول ماندهاند. «همه چیز از بالا قشنگتر است» از آثار حاضر در بخش جایزه شهید آوینی شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت،است، به نظر من سینماحقیقت جشنوارهای ویژه آثار مستند است. مستند «همه چیز از بالا قشنگتر است» پیش از این در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور داشت اما به جهت جامعیت آن جشنواره از نظر گونههای مختلف، به نظرم در سینماحقیقت با مخاطبان تخصصی تری نسبت به سینمای مستند رو به رو خواهد بود.
وی در پاسخ به اینکه آیا تغییراتی را در «همه چیز از بالا قشنگتر است» اعمال کرده است یا نه، بیان کرد: تغییرات کمی را در این مستند ایجاد کردهام البته نه صرفا برای ارسال به جشنواره، بلکه احساس کردم با این تغییرات کیفیت فیلم بهتر میشود.
حدادی درباره برنامهریزی برای پخش یا ارسال فیلم به جشنوارههای داخلی و خارجی توضیح داد: حتما مستند را برای جشنوارههای خارجی ارسال میکنیم. ماجرای این مستند روایت گوشهای از تاریخ بروجرد است و به نظرم حضورش در جشنوارهها کمک میکند تا دایره گستردهتری از مخاطبان را داشته باشیم. همچنین تلاش میکنیم فیلم را در باکسی اکران کنیم تا مخاطبان بیشتری بتوانند از ماجرا مطلع شوند.
وی ادامه داد: هنوز بخشها و داستانهای زیاد و بزرگی از تاریخ جنگ وجود دارد که مردم و به ویژه نسلهای جدید از آن بی اطلاع هستند، در جریان تحقیقات این مستند متوجه شدم به جز بروجرد در دو شهر دیگر میانه و بهبهان نیز مدارسی موشک باران و دانشآموزانش شهید شدهاند.
مدرس انجمن سینمای جوانان ایران در پایان عنوان کرد: یادم است روزی که دو مدرسه ابتدایی شهید فیاض بخش و امام حسن مجتبی (ع) موشک خورد و ۶۸ دانش آموز شهید شدند، کودک بودم و با وجود اینکه خانهمان با مدرسه فاصله داشت، صدای مهیب آن را شنیدم و در خاطرم به عنوان خاطرهای تلخ ثبت شد. در واقع همه اهالی شهر متوجه این صدا شدند و آن روزها هر وقت موشک باران صورت میگرفت، ما میشنیدیم و در جریان قرار میگرفتیم. بارها و بارها فکر کردهام به اینکه بچههایی که در جریان این حادثه کشته شدند هم سن و سال آن روزهای من بودند و شاید اگر زنده میماندند، دوستان امروز من بودند، با هم در یک تیم فوتبال بازی میکردیم و حیف که زندگی از آنها دریغ شد. در واقع این کانسپت اصلی مستند ما است و یک روایت ریورس و برعکس از یک واقعه را در این مستند شاهد هستیم.