تعطیلات ماههای محرم و صفر اگرچه بر روی کاغذ، چندان با رونق سینما همراه نیست اما تجربه نشان داده که با یک برنامهریزی مهندسیشده و ایجابی، میتوان این فصل را از پیش راکد شده ندانست.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نمایش فیلمهای فسیل، شهر هرت، آهنگ دونفره و معجزه عشق، از فردا در سینماهای سراسر کشور متوقف میشود و فیلمهای اجتماعی تا سهشنبه هفته آینده بر روی پرده میمانند. سینماها از چهارشنبه هفته آینده تعطیل شده و احتمالا، یکشنبه بعد از آن بازگشایی میشوند.
البته اینکه نمایش آثار کمدی متوقف میشود، نباید خبر بدی برای سینمادوستان تلقی شود. دهه نخست ماه محرم، همواره اینگونه است که سینما به تسخیر آثار اجتماعی درآمده و کسانی که دوستدار این گونه سینمایی هستند، میتوانند با فراغبال، به تماشای آثار اجتماعی که حالا در غیاب فیلمهای کمدی، به سالنهای بزرگتر پردیسها منتقل میشوند، رفته و از تماشای فیلمها، لذت ببرند.
البته که مایه محتوایی فیلمهای اجتماعی این روزها، قابلتوجه است. هماکنون آثاری چون نگهبان شب، کت چرمی، پرونده باز است، شهرک، فصل ماهی سفید، عروسی مردم، تصور، سه کام حبس و مصلحت به روی پرده هستند که نمایش این فیلمها، تا سهشنبه هفته آینده ادامه دارد. در میان این آثار، فیلمهایی با محتوای رازآلود، جنایی و سیاسی وجود دارند که همین مزیت، حق انتخاب را برای مخاطب بالا برده و تشویق خوبی است برای مخاطبانی که اعتقاد چندانی به آثار کمدی ندارند.
بنابراین فرصت چندین روزهای که در غیاب آثار کمدی برای فیلمهای اجتماعی فراهم میشود را باید مغتنم شمرد و از آن بهره برد. به اعتقاد دوستداران سینمای اجتماعی، سینماها در این چند روز، شکل تخصصیتری به خود گرفته و مخاطبان جدیتر سینما به تماشای فیلمها خواهند نشست.
در صورت نمایش ۱ کمدی پرمخاطب و ۲ فیلم اجتماعی مهم در کنار ناوگان فعلی، به بیش از ۵ میلیون مخاطب میرسیم تا در فصلی که انتظارات چندانی از سینما نمیرود، گیشه فربهای نصیب آثار روی پرده شوداما این تمام ماجرا نیست و باید با یک برنامهریزی حسابشده، به استقبال اکران تابستانی سینماها رفت. سال گذشته نیز محرم و صفر با ماههای مرداد و شهریور تلاقی پیدا کرد و کمتر کسی تصور میکرد که این تلاقی بتواند برای سینما، خوشیمن باشد اما توجه به مهندسی اکران سبب شد تا مرداد و شهریور سال گذشته، به یکی از پرمخاطبترین و بهترین مرداد و شهریورهای یک دهه اخیر سینمای ایران تبدیل شده و سینماها با جذب حدود ۳ میلیون مخاطب، بیش از ۸۵ میلیارد تومان بفروشند.
نکته مهمی که در این باره باید مورد توجه قرار بگیرد، اکران محدود اما هدفمند چند فیلم مخاطبپسند است بهگونهای که با حفظ شاکله اکران فعلی، ۱ فیلم کمدی و ۲ فیلم اجتماعی پرمخاطب به روی پرده رفته و به این ترتیب، اکران تابستانی سینماها تضمین شود. در حال حاضر، اکران پائیز و حتی زمستانی سینماهای کشور، تاحدودی تضمین است و اگر این تضمین برای اکران تابستانی نیز صورت گیرد، میتوان به اکران امسال، که تاکنون نیز فراتر از تصور و تخمینها جلو رفته است، به عنوان اکرانی طلایی نگاه کرد که تعداد مخاطبان امسال را به بیش از ۲۵ میلیون نفر خواهد رساند.
اشتباهی که در مرداد و شهریور سال گذشته رقم خورد، فیلمسوزی در حوزه سینمای اجتماعی و کمدقتی در قبال اکران آثار کمدی بود. به این ترتیب که نمایش چند فیلم اجتماعی، فروش آنها را سرشکن کرد و در مقابل، نمایش چند کمدی کممایه اجازه نداد تا مخاطبان به مراتب انبوهتری به سینما بروند. با این وضعیت، سینما در مرداد و شهریور ۱۴۰۱، حدود ۳ میلیون مخاطب را به سینما کشاند بنابراین میتوانیم با فرض قدرتمندی عنوان کنیم که در صورت نمایش ۱ کمدی پرمخاطب و ۲ فیلم اجتماعی مهم در کنار ناوگان فعلی، به بیش از ۵ میلیون مخاطب برسیم تا در فصلی که انتظارات چندانی از سینما نمیرود، گیشه فربهای نصیب آثار روی پرده شود.
در شرایط کنونی، باید نهایت بهره را به عمل آورد: در روزهایی که سینما از فیلمهای کمدی خالی است، میتوان پذیرای خیل سینمادوستان جدی و حرفهایتر سینما بود و در ماههایی که با محرم و صفر تلاقی پیدا کرده نیز میتوان با یک برنامهریزی درست، اتفاقهای خوبی را برای سینمای کشور رقم زد که البته هر دو مورد، نیازمند برنامهریزی سادهای است که امید است در انتهای این فصل، خبرهای خوبی را از یکی از طلاییترین فصلهای سینمایی مخابره کنیم.
فیلم سینمایی «مصلحت» که این روزها در حال اکران است، بیانیهایست که کارگردانش میگوید بیانیه نیست.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، مصلحت با نامهای سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه محصول سال ۱۳۹۹ است که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
مصلحت مانند ساخته های سیاسی متاخری چون ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) دهه ۶۰ را به عنوان بستر روایت انتخاب می کند؛ کلیت قصه این است که در این زمان که بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید مستقر میشود اختلاف سیاسی یکی از شخصیتهای بانفوذ نظام با فرزندش، آنها را در مقابل هم قرار میدهد و موجب تقابل و موازانه سخت پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور میشود.
کارگردان مصلحت در گفتگو با ایرنا، برخلاف ادعای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان که در زمانِ اکرانِ جشنواره ای این فیلم گفته بود که مشابه قصه این اثر را در اوایل انقلاب داشتیم، منکر هرگونه شباهت آدم ها و رویدادهای این قصه با مابه ازای بیرونی می شود و اظهار می دارد که این داستان قصه ای خیالی است.
در نتیجه مخاطب باید این موضوع را بپذیرد که این قصه به رغم تمامی مولفه هایی که از گرفتن حق و اجرای عدالت برجسته می سازد قصه ای خیالی بیش نیست. شاید نظر برخی از مسئولان که در این قصه دنبال نمونه هایی حقیقی و حقوقی می گشتند از این منظر درست بود که توجیه این قصه را به دلیل آرمان هایی که دنبال می کند قابل تامل و توجه می ساخت.
تدوین فیلم سینمایی مصلحت قابل قبول است؛ چنانچه تا دقایق پایانی مخاطب را به دنبال خود می کشاند و نبض زنده ای دارد که ریتم اثر را حفظ می کند و آن را از کار نمی اندازد . این گونه نیست که مخاطب در میانه فیلم (مشکل بسیاری از تولیدات) از دنبال کردن قصه دست بکشد و منتظر پایان باشد.
بازی بازیگران هم نقطه قوت دیگری برای مصلحت است؛ اگرچه نقدی پررنگ به بازی وحید رهبانی و شباهت این شخصیت به کاراکتر «آقا محمد» در گاندو (جواد افشار) وجود دارد اما شاید بتوان همین کاراکتر را به عنوان کسی که بار اصلی درام قصه را بر دوش می کشد نقطه قوت فیلم سینمایی مصلحت دانست.
رهبانی باورپذیر است و به عنوان یک مجری قانون که تلاش دارد تا به برقراری عدالت کمک کند مخاطب را با خود همراه می سازد. فرهاد قائمیان اگرچه در برخی سکانس ها مانند سکانسی که با پدر و مادری که دنبال قصاص هستند مواجه می شود، باورپذیر نیست اما در مجموع با اتکا به قدرت بازیگری بدون کلام خود موفق می شود تا به درستی نقش خود را از آب دربیاورد.
در حقیقت ضعف اصلی فیلم سینمایی مصلحت در بیانیه گل درشتی است که در سکانس اعدام و از زبان مادر قربانی که به دنبال قصاص است بیان می شود؛ مصلحت به رغم این که تا بدینجا و تا لحظات پایانی با همه ضعف ها و قوت هایش به خوبی جلو آمده است در جایی که باید تصمیم گیری را به مخاطب واگذار کند آن را با یک بیانیه اغراق آمیز به پایان می برد و نسخه اش را می پیچید.
اگر کارگردان پایان فیلم را باز می گذاشت شاید بخشی از مخاطب را به دلیل آن چه خود درست می پنداشتند (که لزوما نظر صاحب اثر نبود) از دست می داد اما با این پایان بندی قطعا فیلم آن مخاطبان را از دست می دهد چرا که هیچ فردی علاقه ای به جویدن یک لقمه جویده شده ندارد.
فیلمسینمایی «زالاوا» به کارگردانی ارسلان امیری، همزمان با اکران آنلاین در پلتفرمهای داخلی در پلتفرم آمازون نیز برای مخاطبان جهانی در دسترس قرار گرفته است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «زالاوا» به تهیهکنندگی سمیرا و روحالله برادری، برنده سه سیمرغ و کاندیدای ده سیمرغ بلورین در جشنواره فجر سیونهم؛ از ۲۲ تیرماه در پلتفرمهای فیلیمو و نماوا اکران آنلاین شده است.
حق پخش انحصاری زالاوا در آمریکا و کانادا توسط کورینث فیلمز (Corinth Films) خریداری شده و شرکت آمازون امتیاز این فیلم را برای نمایش در پلتفرم پرایم ویدیو خریداری کرده است.
حق پخش جهانی فیلم سینمایی «زالاوا» که برنده دوجایزه فیپرشی و جایزه بزرگ هفته منتقدین ونیز نیز شده است، توسط کمپانی LevelK دانمارک در فستیوال فیلم ونیز ۲۰۲۱ خریداری شد.
این فیلم علاوه بر بیش از پنجاه حضور جهانی در فستیوالهایی معتبر تورنتو، روتردام، کارلوویواری، گوتنبرگ، سیتگس؛ سال گذشته در کشورهای سوئد، استونی، فنلاند و نروژ توسط کمپانی اج اینترتینمنت (Eg Entertainment)، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ توسط کمپانی رماین این لایت (Remain in Light) و در اندونزی توسط پی تی فالکن (PT.Falkon) اکران شده و در سال جاری در چهارده کشور دیگر اکران خواهد شد.
«زالاوا» تلفیقی از ژانرهای درام دلهرهآور و رازآمیز است.
این فیلم سینمایی با بازی نوید پورفرج، پوریا رحیمی سام و هدی زینالعابدین، ماجراهای مشکوکی در ارتباط با آمدن جن به روستای زالاوا را به تصویر میکشد.
سیدرضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» ضمن تشریح نسبت این فیلم با جامعه امروز تأکید کرد بهعنوان سازنده فیلم هنوز در فضای آن، گرفتار است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، او خالق بخشی از خاطرات دوران کودکی هم نسلان من است، همان زمانی که گرچه برنامههای کودک آهنگین شده بودند، اما یک نفر ایدهاش این بود که سرودهایی برای ایام هفته داشته باشد تا روزها را برای کودکان دوستداشتنی کند.
کارگردانی که گرچه با آثاری برای کودکان آغاز به کار کرد بعدها اما از این مسیر فرمان چرخاند تا سینمایش یکی از انسانیترین مفاهیم را با خود به همراه داشته باشد؛ از رضا میرکریمی میگویم. او که حتی منفورترین شخصیتها را هم در فیلمهایش مورد قضاوت قرار نمیدهد. نه آنها را آنچنان سیاه نشان میدهد نه برایشان حکمی میدهد؛ این سرنوشت محتوم و مختوم کاراکترهای اوست.
کارگردانی که گرچه در لایههای زیرین آثارش همواره انتقادهای اساسی به اجتماعش داشته اما هرگز امید را از دست نداده و این جامعه را قابل ترمیم دانسته است.
رضا میرکریمی اما هنوز برای من کارگردان «خیلی دور خیلی نزدیک» است همانجا که سرگشتگی شخصیت فیلمش چیزی را در انتهای وجودمان برمیانگیخت تا به گفته خودش این غم از جنس حسرت باشد، همان سرگشتگی که بعدها در دیگر فیلمهایش هم تجلی پیدا کرد تا آن را نوعی گرفتاری توصیف کند.
این روزها او فیلم سینمایی «نگهبان شب» را روی پرده دارد، فیلمی که گرچه در چهلمین جشنواره فیلم فجر قدر دید اما نوع اکرانش باعث شد تا او زبان به گلایه بگشاید. فیلمی که باز هم از اخلاق صیانت میکند، حکم نمیدهد و در عین حال نقادانه است.
به بهانه این فیلم با رضا میرکریمی به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت نخست این گفتگو را در زیر میخوانید:
* شما قبل از ورود به دنیای سینما، به واسطه کارگردانی مجموعه «نماهنگهای ایام هفته»، نقش پررنگی در خلق یک نوستالژی جمعی در دوران کودکی همنسلان من دارید. شما کار خود را با دنیای کودکان آغاز کردید و میتوان این سابقه را پیوند داد به نقشی که برای کودکان در فیلمهای سینمایی خود قائل هستید. کاراکترهایی که همواره فضای تلخ روایت را تلطیف میکنند و گویی نقطه امید هستند. مضافبر اینکه برگبرنده آن نماهنگها که در تأثیرگذاری و ماندگاری آنها هم موثر بود، نگاه غیرایدئولوژیک به دنیا، از نگاه کودکان بود، که همچنان نشانههای این رویکرد را هم میتوان در تجربههای سینمایی شما رصد کرد. اگر موافقید با مرور همین تجربه گفتگو را شروع کنیم.
ساخت این نماهنگها که به آن اشاره کردید و اتفاقاً برای خود من هم بسیار خاطرهانگیز است به حوالی سال ۷۴ یا ۷۵ بازمیگردد. من به دلایلی، قبل از ورود به عرصه کارگردانی و ساخت فیلم، سفرهایی به خارج از کشور داشتم. متوجه شدم به واسطه مهاجرتهایی که در آن سالها صورت میگرفت و حجمشان نسبت به امروز خیلی کمتر هم بود، نوزادانی دارند در خارج از کشور متولد میشوند که موطن اصلی خود را ندیدهاند و دوران رشد خود را در کشوری دیگر طی میکنند. آن زمان برایم مسئله شد که ما برای این بچهها چه محصول فرهنگیای میتوانیم بسازیم که کلماتی مشترک از زبان مادریشان تبدیل به ملکه ذهنشان شود. همین ایده بذر اولیه ساخت آن مجموعه نماهنگ شد.
بهتعبیری مثل باقی کارهای من، هیچکس ساخت این نماهنگها را به من پیشنهاد نداد. با چند نفر از شرکا، دفتری داشتیم که در آن کارهایی را مثل «بچههای مدرسه همت» و یا «ماجراهای آفتاب و عزیز خانوم» را میساختیم. شاید جزو اولین دفاتر بخش خصوصی بودیم که برای تلویزیون کارهایی را تولید میکردیم. این نماهنگها را اما بیشتر برای بچههای خارج از کشور ساختیم. خب به خاطر همکاری و رفاقتی که با محمد رضا علیقلی داشتم با او در میان گذاشتم. او پیشنهاد ساختن یک «اپرت» بر اساس افسانه دوازده برادر – ماههای سال داشت و به این نتیجه رسیدیم که روزهای هفته را ابتدا بسازیم و بعد برویم سراغ ماهها.
اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد میآورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنیبر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمیشد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آنها روزهای هفته را برای بچهها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچهها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آنها منتقل کنیم
در همان همفکریها مطرح شد که بسیاری از شعرهای کودکانه ما و سرودههای فولکلوری که همه حفظ هستیم، مشخص نیست ریشهاش کجاست. خیلی از آنها حتی ساختار روایی علی و معلولی و معنایی هم ندارند و کلماتش الزاماً به هم ربطی هم ندارند و صرفاً به دلیل آنکه هموزن بودهاند در کنار هم قرار گرفتهاند و تبدیل به شعر شدهاند. مثلاً اتل متل توتوله یا امثال آن. با این وجود ما با همین اشعار بزرگ شدیم. از خودمان پرسیدیم آیا ما هم میتوانیم شروعکننده خلق چنین آثاری برای آیندگان باشیم.
اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد میآورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنیبر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمیشد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آنها روزهای هفته را برای بچهها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچهها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آنها منتقل کنیم. گویی خود بچهها این شعرها را گفتهاند. از طرفی به پیشنهاد علیقلی تصمیم گرفتیم برای موسیقی این نماهنگها یک کار پروپیمان و ارکسترال بگذاریم. اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت و غالباً موسیقی بچهها با گروههای کوچک جمع میشد. در وهله اول هم بهعنوان یک پدر حالم خوب میشد. من چون زود ازدواج کرده بودم، زود هم بچه دار شدم و آن موقع احساس میکردم که بچههای من نیاز به این محصولات دارند. اولین جایی هم که از آنها استفاده میشد در دستگاه پخش ماشین خودم و برای بچههای خودم بود. اینگونه اولین بازخوردها را هم از آنها میگرفتم.
* و همان زمان هم کارها از صداوسیما پخش شد؟
اتفاقاً در آن مقطع این کارها روی دست ما ماند! تا دو سال تلویزیون حاضر نشد این کارها را از ما بخرد. میگفتند که چی؟ چرا باید برای بچهها بخوانیم «شنبه یه سیب سرخه!»
* به تعبیری به دلیل همان فقدان نگاه ایدئولوژیک نمیتوانستند با این کارها ارتباط بگیرند!
بله. بعد از دو سال بود که سراغ این کارها آمدند و حاضر به پخش آنها شدند.
* تقریباً میشود حوالی سال ۷۶ و احتمالاً تغییر نگاهها به مقوله فرهنگ و هنر، در این زمینه بیتأثیر نبود.
حتماً که این تغییر نگاهها بیتأثیر نبود. گروه کودک شبکه یک در آن زمان این کارها را از ما خرید. با همان امکاناتی هم که داشتیم، با هزینهای بسیار کم، کلیپهایی هم برای آنها ساختیم. امضای من پای این کلیپها هست و به آنها افتخار هم میکنم اما وقتی امروز آنها را میبینم، با خودم میگویم واقعاً با چه امکانات اندکی این کارها را ساختهایم. سالها از پخش این نماهنگها میگذرد و در این سالها آدمهایی مثل شما زیاد دیدهام که وقتی متوجه میشوند من هم نقشی در تولید این نماهنگها داشتهام و ایدهاش برای من بوده است، میگویند خاطرات بسیاری برای ما ساختهاید و ما با این نماهنگها بزرگ شدهایم. این همان هدفی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم.
* همین زاویه نگاه به دنیای کودکان هم بعدها به جهان فیلمهایتان تسری پیدا کرد. حتی در همین فیلم «نگهبان شب» هم درست است که آن پسربچه نقش کوتاهی دارد اما واقعاً حضورش در تلطیف فضا موثر است.
این بچهها تقریباً در همه فیلمهایم هستند. من کارم را با تولید اثر برای کودک و نوجوان آغاز کردم و به نوعی سینما را از طریق همین دنیای بچهها شناختم. فیلم اولم «کودک و سرباز» هم بهنوعی مدیون بازیگر نوجوان و دنیای کودکانهاش بود. گویی زیربنای فکری و شناخت من از سینما، عجین با دنیای کودکان بوده است. این تأثیر صرفاً هم به حضور کاراکترهای کودک در فیلمهایم محدود نمیشود و بلکه یک حس کودکانه و همچنان زنده، حتی در کاراکترهای بزرگسال فیلمهای من هم وجود دارد که ممکن است ریشهاش در همین مسئله باشد.
* فیلم «نگهبان شب» مانند دیگر آثار شما، نگاه و روایتی اخلاقمدارانه دارد. در شرایطی که به نظر میرسد به واسطه مشکلات مختلف، پایبندی به اخلاقیات در جامعه کمرنگ شده است، چگونه میتوانید همچنان از این نگاه اخلاقگرایانه در آثارتان محافظت کنید؟
اگر بخواهم آدم عافیتاندیشی باشم و بابت حرکت برخلاف جهت آنچه به تعبیر شما در جامعه در حال اتفاق افتادن است، هزینه پرداخت نکنم، باید از پافشاری روی این نوع از قصهپردازی دست بردارم. البته من این رویکرد را آرمانگرایی نمیدانم. به نظرم این شکل از نگاه یک جور دعوت برای بازگشت به خویشتن است. تلاش برای متوجه کردن مردم جامعه به خودشان است تا بخشی از مسئولیتهای برزمینماندهشان را برعهده بگیرند. من این اخلاقگرایی را یک راهنجات میبینم. نه صرفاً به عنوان یک فیلمساز که بهعنوان عضوی از یک جامعه که نگران سرنوشت خانوادهام هستم چنین نگاهی دارم. فکر میکنم یک طمع لجامگسیخته، مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه میراند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمیشود. من شخصاً همیشه آدم امیدواری بودهام…
یک طمع لجامگسیخته، مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه میراند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمیشود
* اتفاقاً بد نیست بگویید ریشه این میزان از امیدواری کجاست؟ آن هم در شرایطی که شاهدیم خیلی از فیلمسازان جوانتر ما که مشخصاً در عرصه سینمای کوتاه آثاری را تولید میکنند، گرفتار یک سیاهبینی افراطی نسبت به شرایط پیرامونی خود شدهاند.
معتقدم بخشی از این «امیدواری» من، غیرواقعی نیست. متأسفانه ما گاهی تحتتأثیر برخی حاشیههایی که خودمان برای خودمان ساختهایم، آمار غلطی از اجتماع خودمان داریم. واقعاً اوضاع آنقدر که برخی از ما فکر میکنیم، بد نیست. اخلاق، اینقدر که ما فکر میکنیم در جامعهمان تعطیل نشده است. طبق یک قاعده جهانی، اخبار بد معمولاً سریعتر پخش میشوند و اخبار خوب هستند که طرفدار ندارند.
مضافبر این، وقتی به فرهنگ خودمان مراجعه میکنیم، اخلاق را صرفاً نباید یک ابزار ارتباطی بدانیم. اخلاق ناشی از یک رضایتمندی شخصی است. آدمهایی که از اخلاقی رفتار کردن خود راضی هستند، هیچگاه نسبت به آن تفاخر ندارند و نمیخواهند منت این اخلاقی بودن خودشان را بر سر دیگران بگذارند. به همین دلیل هم از رفتار اخلاقی این گروه، هیچگاه خبری تولید نمیشود. بخشهایی از جامعه امروز ما هستند که همچنان به وظایف و مسئولیتهای خود پایبندند اما هیچ خبری تولید نمیکنند، چون اصولاً دنبال به رخ کشیدن خود نیستند.
از طرف دیگر هم ما انگار در رقابت با یکدیگریم تا دردهای خود را به رخ هم بکشیم. بدترین نقیصهای هم که این اواخر بیشتر گریبانمان را گرفته این است که میخواهیم نقش خودمان را در همه مشکلات پدید آمده کتمان کنیم. مدام بهدنبال یک عامل بیرونی برای مشکلاتمان میگردیم. مجموعه این ساختار فکری است که منجر به ناامیدی برخی از ما شده است. یک بار اگر این حاشیهها را کنار بگذاریم و فارغ از برداشتهای کاذب به جامعه خود نگاه کنیم، حتماً جای امیدواری وجود دارد. نکته دیگر هم اینکه بخشی از این امیدواری به باورهای دینی من بازمیگردد. براساس این باور اصالت همواره با آدمهایی است که میتوانند خودشان جامعهای خوب برای خودشان بسازند. من هم در کار همین آدمها هستم و در موردشان فیلم میسازم.
* اگر عدهای بهواسطه همین نگاه، رضا میرکریمی را محکوم به محافظهکاری کنند، چه پاسخی دارید؟
نه فقط محافظهکاری، شاید حتی عدهای بگویند که سادهلوحم! گاهی با خودم فکر میکنم در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که سادهترین عواطف انسانی را هم نمیتوانند درک کنند، ترجیح میدهم سادهلوح باشم. در این جنس از سادهلوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آنهایی که احساس میکنند همه چیز را درباره جزئیترین مسائل جامعه میدانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست دادهاند، کمتر روزنهای به سوی امید میبینم. به همین دلیل ترجیح میدهم در دسته همینهایی باشم که سادهلوح به نظر میرسند. البته که تعبیر من درباره این گروه سادهلوحی نیست. به نظرم این گروه از جامعه امیدی توأم با خوشبینی دارند. همین خوشبینی ما نسبت به یکدیگر است که میتواند همچنان جامعه را سرپا نگه دارد.
در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که سادهترین عواطف انسانی را هم نمیتوانند درک کنند، ترجیح میدهم سادهلوح باشم. در این جنس از سادهلوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آنهایی که احساس میکنند همه چیز را درباره جزئیترین مسائل جامعه میدانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست دادهاند، کمتر روزنهای به سوی امید میبینم
* این «خوشبینی» تعارضی با «واقعبینی» دارد؟
نه. مگر واقعبینی چیست؟ شما وقتی میخواهید درباره حادثهای که همین امروز در حال وقوع است موضعگیری کنید، جنسی از واقعبینی این است که همه اتفاقات حول و حوش حادثه را در مختصات زمانی و مکانی همین امروز ببینیم، جنسی دیگر از واقعبینی این است که این اتفاق را در بستر تحولات ۱۰۰ سال اخیر ببینید و تحلیل کنید. هر دو مورد هم اسمشان «واقعبینی» است.
ممکن است در نوع دوم شما متهم به محافظهکاری شوید و در نوع اول همه شما را تشویق کنند که آفرین، چقدر تو متعهدی و عجب کنشگر قدرتمندی هستی! در حالی که من هر دو رویکرد را واقعبینی میدانم و اتفاقاً معتقدم کسی که وقایع را در یک پرسپکتیو وسیعتر میبیند و با در نظر گرفتن سابقه تاریخیاش تحلیل میکند، بهتر متوجه فرآیندها و برآیندهاست، به همین دلیل هم نتیجهگیریهای دقیقتری میتواند داشته باشد و نسبت به کسانی که کاملاً متمرکز بر زمان و مکان حیات خود هستند، میتوانند افقهای درستتری را هم تعیین کنند. به عنوان مثال در همین اتفاقات سال گذشته، کشمکشی بهوجود آمد که عدهای میگفتند همه سلبریتیها و چهرهها باید به میدان بیایند…
* اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع کنند!
دقیقاً. اینوریها میگفتند باید این موضع را بگیری و آنوریها میگفتند باید اینها را بگویی! هر دو طرف هم مدعی بودند که «مردم» به شکلی حداکثری پشتشان هستند و اگر با آنها همراه نشوی، به مردم پشت کردهای! واقعیت این است که وقتی نزاعی شکل میگیرد دیگر زمان مناسبی برای وزنکشی نیست، چرا که آمارها هم دیگر خیلی دقیق نیست و همهچیز رنگ و بوی احساسی دارد. در آن شرایط احتمالش بود که ما متهم به تعبیرهایی بشویم که خیلی هم باب شده بود؛ از وسطبازی تا محافظهکاری!
من اما معتقدم وظیفه من بهعنوان هنرمند این است که اساساً اجازه ندهم کارها به نزاع و دعوا بکشد. من اگر کارم را به خوبی بلد باشم، میتوانم بهموقع هشدار بدهم و با نگاهی پیشگیرانه، شرایطی که میتواند ما را در بزنگاههای سخت قرار دهد را پیشبینی کنم. باید بتوانم درباره شکافها و تضادها حرف بزنم و همزمان چراغ یک مطالبهگری توأم با مدارا را روشن نگه دارم.
* این همانکاری است که «نگهبان شب» هم به نوعی انجام میدهد. فیلم انگار یک سال زودتر دارد درباره چکی که ممکن است «رسول» بخورد، هشدار میدهد. انگار میگوید کاش مراقب باشیم که به این سیلی نرسیم!
دقیقاً. اصلاً بگذارید عقبتر برویم. مگر در «زیر نور ماه» صحبت از یک تضاد آشکار صحبت نبود. مگر آنچه در مدرسه علمیه گفته میشد، با آنچه در متن جامعه جریان داشت کاملاً متفاوت نبود. گفتیم کسی هم که میان این دو فضا پل میشود، نه میتواند حرفهای این طرف را به آن طرف برساند و نه میتواند همه آنچه در جامعه میبیند، صحبت کند. این نشاندهنده یک شکاف است. جالب اینکه همان ۲۵ سال پیش، در بخشی از روایت همین شکاف حتی به موضوع حجاب هم اشاره کرده بودیم.
بعدها در فیلم «به همین سادگی» هم هشدارم این بود که ما باید هرچه زودتر درباره یک جمعیت خاموش از زنان، که دچار بحران هویت شدهاند، صحبت کنیم. زنانی که به دلیل توسعه بیقواره و بدون پیوست فرهنگی کلانشهرها مهاجر خیز، دچار این بحران شدهاند و من همان زمان احساس میکردم که باید درباره این زنان صحبت کنیم. حتی آمارهای هم موجود بود که نشان میداد آمار طلاق در این قشر سیر صعودی پیدا کرده است. در فیلم «دختر» هم برخی مسائل را مطرح کردیم اما هیچکدام از این هشدارها جدی گرفته نشد. مشکل اصلی ما این است که گویی در سیاستگذاریهای کلان کشور، «فرهنگ» کرسی مطمئن و صاحبرأیای ندارد. به نظر نمیرسد که فرهنگ بهعنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در پیشرفت کشور محسوب شود. همچنان که همواره آموزش و پرورش هم اولویت آخر کابینه دولتها اعم از چپ و راست بوده است.
سینما هیچگاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبهگر باشد. حتی فیلمهای کمدیای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر میرسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع میگذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری میروند که بهدنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحبنفوذ و یا آقازادهها. مردم با آنها میخندند اما سیاستگذار ما نباید اینها را صرفاً فیلمهایی تجاری و بیارزش بداند
معتقدم فرهنگ، اصلیتری عنصر تأثیرگذار در پیشرفت است. ما اگر تا ابد هم به دنبال توسعه سیاسی اقتصادی برویم، تا زمانی که برای ضعفهای فرهنگی چاره جویی نکنیم، به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید. لاجرم در مقاطعی مجبور میشویم بایستیم و به عقب برگردیم. وگرنه مثل حوادث سال گذشته ناگهان به یک دیوار میخوریم و نمیفهمیم از کجا خوردهایم! همه این مسائلی ناشی از کم کاریها و کج فهمیهای فرهنگی است. نپرداختن به پارادوکسها و تضادهایی که همهشان هم ریشه فرهنگی دارند و به رسمیت نشناختن این پارادوکسها، منجر به این حوادث میشود. سینما سنسور بسیار خوبی برای تشخیص این شکافهاست.
به همین دلیل هم سینما هیچگاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبهگر باشد. حتی فیلمهای کمدیای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر میرسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع میگذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری میروند که بهدنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحبنفوذ و یا آقازادهها. همین سوژهها دستمایه تولید فیلمهایی میشود که مردم با آنها میخندند اما سیاستگذار ما نباید اینها را صرفاً فیلمهایی تجاری و بیارزش بداند. همه این آثار قابل تحلیلاند.
چه سالی فیلم «گشت ارشاد» در سینما ما ساخته شد؟ از آن روز تا روزی که حادثه فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، چقدر زمان داشتیم که لااقل درباره این مورد بیشتر مطالعه کنیم. بررسی کنیم که آیا سیاستهای مبتنیبر یک نظم آمرانه، بهتنهایی میتواند کاری را از پیش ببرد؟ آیا حفظ صورت ظاهر در یک جامعه در حال رشد، کفایت میکند؟
* فیلم «نگهبان شب» هماناندازه که امید دارد، راوی تلخیها هم هست. همه چیز گویی در فیلم شما در میانه بودن و نبودن تصویر میشود؛ مانند همان بنر بزرگی که شعار عدالت روی آن است اما دستخوش باد است! بهعنوان مخاطب احساس میکنم هنوز در فضای فیلم شما گرفتار ماندهام!
میدانید چرا؟ چون من خودم هم هنوز گرفتارم! زمانی که میخواستم فیلم «نگهبان شب» را بسازم، کاراکترهایی را در دل داستان گذاشتم که میدانستم شاید بابت آنها از طرف برخی که فکر میکنند نسخههایی از قبیل بیایید دست در دست هم بدهیم و با هم مهربان باشیم، کهنه شده، فحش هم بخورم، اما در عین حال نمیخواستم نگرانیها و اضطرابهای خودم را نسبت به وضعیت موجود نادیده بگیرم. من همه بحرانهایی که به نظر میرسد به بنبست رسیدهاند و انگار راهحلی هم ندارند را در همان لایه «یکی بود یکی نبود» فیلم روایت کردهام، بهعنوان شرح حال جامعهای که در آن زندگی میکنیم، در عین حال همچنان دارم میگویم همین جامعه از سلولهایی تشکیل شده است که همان انسانها هستند. این انسانها اگر نگاه رو به آینده داشته باشند، همچنان عناصری مانند گذشت و محبت در وجودشان باشد و مانند همان کلیدواژه «جنم» در فیلم، مسئولیتپذیر هم بشوند، امید به بهبودی هم وجود خواهد داشت.
همه اتفاقات بدی که رخ داده و برخی تلاش دارند آن را یک فاجعه غیرقابل جبران بدانند. آنچه به راحتی اتفاق نمیافتد، اتفاقاً این است که من یادم برود چه کسی بودهام و چه کارهایی میتوانم انجام دهم. بابت همین است که این پارادوکس که به آن اشاره میکنید در فیلم وجود دارد چراکه در وجود خود من هم هست. من نمیخواستم فیلمی بسازم و برای مشکلات یک راه حل دقیق ارائه بدهم. اصلاً کارم این نیست و بلد هم نیستم.
* و بازنمایی همین پارادوکسها گاهی کام مخاطب «نگهبان شب» را تلخ میکند.
البته تلخی همیشه هم چیز بدی نیست. بعضی وقتها ما برای آنکه نسبت به روشهای غلطی که در پیش گرفتهایم تردید کنیم، نیاز داریم که دچار بحرانهای تلخ شویم. حتی برای مدتی لازم است احساس لاعلاجی کنیم و مدام با خود بگوییم شاید دیگر راهی وجود ندارد. همه این احساسها میتوانند به موتورهای محرکه ما در مسیر رسیدن به اصلاح تبدیل شوند. من این اصلاح را در تغییر تکتک افراد دیدهام. معتقد نیستم که راه اصلاح، افزایش شکافها و کوبیدن بر طبل دوقطبیهاست. حالا عدهای میخواهند از آن خوششان بیاید یا نیاید!
مهدی صباغ زاده تهیه کننده و کارگردان سینما گفت: اغلب شاهد هستیم سینماداران در ساعات خوب تنها فیلم های کمدی را اکران می کنند.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی صباغ زاده تهیه کننده و کارگردان سینما در خصوص اجرای عدالت در سینما به ویژه در حوزه اکران گفت: فیلم های کمدی در سانس های صبح هم می فروشند پس باید سانس های خوب را به سایر فیلم ها که فروش کمتری دارند اختصاص داد اما متأسفانه اغلب شاهد این اتفاق هستیم که سینماداران یک تک سانس در ساعت های مرده را به فیلم های دیگر اختصاص داده و در ساعات خوب تنها فیلم های کمدی را اکران می کنند.
مدیرعامل موسسه «نیمروز فیلم» در گفتگو با سینماپرس، افزود: سینماداران باید حداقل یک هفته به فیلم ها فرصت بدهند تا این آثار دیده شود. وقتی فرصت برابری برای فیلم ها وجود نداشته باشد معلوم نمی شود که مخاطبان از فیلم استقبال می کنند یا نه! این وظیفه سینماداران است که فضای عدالت محور ایجاد کرده و فرصت یکسان برای همه فیلم ها در نظر بگیرند.
وی ادامه داد: بنده با اینکه یک تک سانس به فیلم هایی در گونه های خانوادگی، اجتماعی و… اختصاص پیدا می کند و در عوض فیلم های کمدی اکثریت سانس ها را از آن خود می کنند مخالفم.
صباغ زاده با بیان اینکه باید حداقل تا یک هفته ۳ سانس روزانه در تمامی سینماها به فیلم هایی به غیر از سینمای کمدی اختصاص یابد اظهار داشت: این مصداق بارز بی عدالتی است که می آیند ۱۰ صبح یا ۱۱ صبح یک تک سانس به فیلم های غیر کمدی می دهند. وزارت ارشاد و سازمان سینمایی ملزم و موظف هستند از حقوق تهیه کنندگان صیانت کرده و سینماداران را ملزم کنند که سانس های خوب را به صورت عادلانه در طول هفته به همه فیلم ها اختصاص دهند.
این سینماگر تأکید کرد: یک فیلم چه خوب باشد و چه بد، چه کمدی باشد و چه تلخ باید حتماً تا یک هفته اول اکرانش ۳ سانس خوب در تمامی سینماهای زیرمجموعه سرگروهش داشته باشد.
کارگردان فیلم های سینمایی «خانه کاغذی» و «صبحانه ای برای دو نفر» خاطرنشان کرد: اگر هر چیز دیگری به غیر از این باشد عدالت رعایت نمی شود؛ معلوم است که طبیعتاً آحاد افراد کسانی که به سینما می روند علاقه بیشتری دارند تا فیلم های کمدی ببینند اما این سینماداران را ملزم نمی کند که همه سانس های خوب شان را به فیلم های کمدی اختصاص دهند.
وی در پاسخ به این پرسش که نظر شما در خصوص آیین نامه جدید شورای صنفی نمایش چیست متذکر شد: من آیین نامه جدید را نخواندم ولی تا جایی که اطلاع دارم و از دوستان می شنوم بی عدالتی در اکران بیشترش به سینماداران برمی گردد و امیدوارم با دخالت عاجل مدیران سینمایی و نظارت دقیق این بی عدالتی برای همیشه پایان یابد.
فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» بر اساس نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» اثر نویسنده شهیر معاصر «اریک امانوئل اشمیت» به کارگردانی شهاب حسینی از ۲۸ تیرماه در سینماهای منتخب هنر و تجربه اکران میشود.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» به تهیهکنندگی و کارگردانی شهاب حسینی و سرمایهگذاری سهیلا امینی ساخته شده و در جشنوارههای بینالمللی، دستآوردهایی به همراه داشته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «جوانی مرفه اما دلزده از زندگی، شبی در راه بازگشت به خانه، سر از مکانی غریب و بیگانه در میآورد. او به مرور و پس از آشنایی با مقیمان آن جا به واقعیت آن مکان پی برده و به حقایقی عمیق آگاه میشود.»
پریناز ایزدیار، آرمان درویش، ناهید مسلمی، احمد ساعتچیان، غزاله نظر، مهدی حسینی، تنی آواکیان و شهاب حسینی بازیگران فیلم «مقیمان ناکجا» هستند.
فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» از چهارشنبه ۲۸ تیر در سینماهای منتخب گروه هنر و تجربه در تهران و شهرستانها اکران میشود و در آستانه اکران این فیلم، پوستر آن که توسط گروه گرافیکی موسسه هفت آسمان طراحی شده، رونمایی و منتشر شد.
عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: علی قاضی، تدوین: شهاب حسینی، شهرام ابراهیمی، مدیر تولید: شهرام زاهدی، طراح صحنه: پیام اسکندری و شهاب حسینی، طراح گریم: سیدجلال موسوی، طراح لباس: ژاله زکیزاده، صدابردار: محمد مختاری، صداگذار: حسین قورچیان، برنامهریز: علیرضا نسایی، دستیار کارگردان: حسین ایرجی، منشی صحنه: روح انگیز شمس، مدیر صحنه: رضا حسنوند، عکاس: نوشین جعفری، جلوههای ویژه: آرش آقابیگ.
فیلمسینمایی «پسر انسان» به کارگردانی سپیده میرحسینی و تهیهکنندگی مشترک میرحسینی و وحید دلیلی موفق به کسب دیپلم افتخار از جشنواره تأثیر جهانی دانشجو شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، جشنواره تأثیر جهانی دانشجو (Student World Impact Film Festival) معروف به «SWIFF» رویدادی بینالمللی است که با تمرکز بر فیلمهای دانشجویی هر سال در نیویورک آمریکا برگزار میشود و از بهترین آثار در این حوزه تقدیر میکند.
فیلم سینمایی «پسر انسان» که اولین فیلمسینمایی سپیده میرحسینی است، موفق به کسب دیپلم افتخار از این جشنواره شد.
در جشنواره تاثیر جهانی دانشجو ۲۰۲۳ بیش از ۱۵ هزار فیلم از هنرمندان ۱۲۰ کشور به نمایش درآمد. این جشنواره که مهمترین هدف خود را توانمندسازی فیلمسازان میداند، فرصتی فراهم میکند تا فیلمسازان بتوانند با همکاری این جشنواره فیلم بلند بعدی خودشان را تولید کنند و همچنین دسترسی ویژهای جهت توزیع فیلم سینمایی «پسر انسان» در Amazon Prime Video پلتفرم بینالمللی در اختیار تهیهکنندگان قرار داده است.
سرمایهگذار این فیلم وحید دلیلی است.
اکران «پسر انسان» از روز چهارشنبه، ۷ تیر ۱۴۰۲ در سینماهای منتخب گروه هنر و تجربه آغاز شده است.
فیلم«پسر انسان»، داستان زنی به نام آذر است که بعد از به دنیا آوردن دخترش تغییر جنسیت میدهد و او را در نقش پدر، بزرگ میکند. حالا ۱۸ سال گذشته و…
بهنام شرفی، لیلا زارع، مجید پتکی، پریا مردانیان و هادی افتخارزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
نویسندگی «پسر انسان» به صورت مشترک توسط پناه خدایاری و سپیده میرحسینی انجام شده است.
دیگر عوامل فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: شهرام نجاریان، طراحی و ترکیب صدا: بهروز معاونیان، صدابردار: فرزان معاونیان، آهنگساز: پیام آزادی، تدوین: نوید منصور قناعی، دستیار یک و مدیر برنامه ریزی: یوسف طاهریان، منشی صحنه: پونه خامین، موسیقی موزیک بند: اشکان نعیم، چهره پرداز: پروین نویدی، اصلاح رنگ و نور: سامان مجد وفایی، طراح لباس: مریم قاسمی، طراح صحنه: پگاه آذر کمان، جلوههای ویژه: محمدمهدی سخنور، مصطفی مطوری، مجریان طرح و مدیران تولید: وحید دلیلی و سپیده میرحسینی، طراح پوستر: طاها ذاکر، عکاس: پوریا نوری، روابط عمومی: زهرا نجفی
رییس انجمن سینمای جوان اهواز با اشاره به برخورداری خوزستان از فیلمسازان مستعد و حرفهای گفت: خوزستان استانی ثروتمند است که با وجود صنایع و شرکتهای اقتصادی بزرگ، انتظار میرود این صنایع در کنار دیگر اقدامات خود و در راستای مسئولیتهای اجتماعی به سینمای کوتاه نیز توجه داشته باشند.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی کیخایی روز جمعه در حاشیه هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان در گفتوگو با ایرنا اظهارکرد: فیلمسازان کوتاه با سوژهیابی و تمرکز بر موضوعات مختلف استان نقش مهمی در جریانسازی را برعهده دارند و تاکنون نیز آثار خوب و درخور توجهی در این حوزه تولید شده که علاوه بر سطح ملی در سطوح بینالمللی نیز حائز رتبه و جایگاه شدهاند؛ از این رو انتظار میرود صنایع استان نگاهی نیز به این حوزه داشتهباند.
وی با ابراز خوشحالی نسبت به برگزاری هفتمین دوره جشنواره فیلم کوتاه خوزستان پس از یک وقفه چندین ساله عنوان کرد: امیدوارم هشتمین دوره جشنواره با فاصله کوتاهتر نسبت به دور قبلی برگزار و دیگر شاهد وقفه طولانی میان دوره های مختلف یک جشنواره نباشیم.
رییس انجمن سینمای جوان اهواز با اشاره به کیفیت آثار رسیده به جشنواره بیان کرد: آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره غافلگیرکننده و خوب بودند و میتوان گفت از نظر کیفیت فنی و محتوایی تنوع خوبی را میان آثار فیلمسازان خوزستانی شاهد بودیم.
وی در ادامه اضافه کرد: البته آثار ضعیفی نیز به دبیرخانه جشنواره راه پیدا کرد که این مساله نیاز به آسیبشناسی دارد هر چند که از عدم برگزاری منظم جشنواره به عنوان یکی از دلایل عمده این ضعف میتوان یاد کرد.
تزریق امید به فیلمسازان
به گفته کیخایی برگزاری این دوره از جشنواره شور، هیجان و امید تازهای را در میان فیلمسازان خوزستان تزریق کرده است.
وی تاکید کرد: اگر روند برگزاری جشنواره به صورت منظم و مستمر باشد قطعا تعداد آثار تولیدی افزایش پیدا خواهد کرد که همین امر در افزایش کیفیت نیز موثر خواهد بود.
رییس انجمن سینمای جوان اهواز برگزار نکردن جشنواره را یک اشتباه استراتژیک و راهبردی خواند و گفت: این قبیل جشنوارهها باید به صورت منظم و برنامهریزی شده در ساختار اجرایی قرار گیرند هر چند میدانیم شرایط مالی سخت است اما میتوان با همکاری مجموعههای مختلف برگزاری جشنواره را رقم زد.
سیدحمید موسوی، سیامک عباسپور، مهسا طبیب، ایوب مروانی، سید مرتضی سبزقبا، فرهاد پروین و رضا سیادت هیات داوران هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان هستند.
برگزاری جشنواره فیلم کوتاه خوزستان پس از هفت سال وقفه در تیرماه سال جاری به انتظار فیلمسازان و علاقمندان هنر هفتم پایان داد و تکاپو و شور جدیدی را میان هنرمندان عرصه فیلم استان ایجاد کرد با این حال برگزار کنندگان و فیلمسازان خوزستانی برگزاری منظم جشنواره را به عنوان یک مطالبه جدی از مسئولان متولی درخواست میکنند.
ششمین دوره جشنواره فیلم کوتاه خوزستان سال ۹۵ برگزار شد و پس از آن به دلایل متعددی از جمله مسایل مالی و شیوع بیماری کرونا برگزاری آن با هفت سال وقفه مواجه شد.
به گفته دبیر جشنواره فیلم کوتاه خوزستان بیش از ٢۵٠ اثر به دبیرخانه هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان ارسال شده که از این تعداد ۴۶ اثر از فیلمسازان استان به مرحله نهایی رسیدند.
از ۴۶ اثر منتخب ۲۲ اثر در حوزه داستانی، ۱۳ اثر در حوزه مستند، هفت اثر در حوزه تجربی و چهار اثر در حوزه پویانمایی در بخش رقابتی هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان شرکت داده شدند که از ۲۰ تا ۲۳ تیر ماه جاری در محل سینما فردوسی اهواز در سه سانس اکران شدند.
بازیگران آخرین فیلم کریستوفر نولان (اوپنهایمر) از افتتاحیه این فیلم خارج شده و اعتصاب انجمن بازیگران هالیوود پیوستند.
به گزارش سینمای خانگی از صبا، در جریان اکران آخرین فیلم نولان بازیگران این اثر از مراسم افتتاحیه این فیلم خارج شده و به اعتصاب انجمن بازیگران هالیوود پیوستند. اقدام انجمن بازیگران بخش بزرگی از صنعت سریالسازی را در هالیوود تحت شعاع قرار داده است. اعتصاب اتحادیه بازیگران به وقت لندن درست در میانه افتتاحیه فیلم «اوپنهایمر» آغاز شده است. بازیگران این فیلم که عضو اتحادیه بوده اند هم همزمان با شروع اعصاب از مراسم خارج شدهاند.
بازیگر نقش اصلی سریال «بهتر است با ساول تماس بگیرید» به نام باب ادکیرک مراسم امی را به مثابه فرصتی خواند و گفت: الان بهترین موقعیت است که به مردم بگویم با وضعیتی که به وجود آمده، دیگر خبری از سریالهایی مانند Succession، The Bear و Better Call Saul نخواهد بود، دیگر سریالهای این چنینی ساخته نمیشوند.
در ادامه این صحبت مت دیمون یکی از بازیگران فیلم کریستوفر نولان میگوید: تمام بازیگران باید در کنار هم باشند، برای درصد زیادی از شانزده هزار نفر عضو اتحادیه که به عنوان بازیگر در این صنعت مشغول به کار هستند، داشتن یا نداشتن بیمه درمانی یک امر ضروری و حیاتی است و تفاوت زیادی بین داشتن و نداشتن بیمه درمانی برای این افراد وجود دارد.
فرن درشر رئیس اتحادیه بازیگران نیز میگوید: نمایندههای استودیوها در حالی که رئیسهای آنها دستمزدهای صد و دویست میلیون دلاری در یک سال میگیرند به ما میگویند که پولی برای پرداخت دستمزد عادلانه و بیمه درمانی نداریم!
جشنواره فیلم حوا با نمایش فیلم مستند گالین به کویر ایران رفت تا روایتی از تنهایی پیرزنی بازنشسته به نام خاله عصمت را بر پرده سینما به نمایش بگذارد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتراصفهان؛فیلم مستند گالین روایت پیر زنی تنها و از کار افتاده در دل کویر است،که بعد از مرگ شوهر و یکی از پسرانش که هر دو کارگر معدن بوده اند، در همین روستا و منطقه ی معدنی می ماند و زندگی می کند. عزت الله پروازه کارگردان فیلم گالین در رابطه باخاله عصمت گفت:او اولین کارگر زن بازنشسته در ایران است که قبلاً در همین معدن اشتغال داشت و اکنون تنهایی خود را با زیست در کنار کارگران معدن و گفتگوهای شبانه با عروسک پشمی خود می گذراند.
این مستندساز در توصیف محل زندگی خاله عصمت گفت:روستای خالی از سکنه با قدمتی چند هزار ساله با معدنی بزرگ از سرب و نقره و اندکی درخت نخل و خانه های قدیمی فرسوده و محصور در منطقه کویری که زیستگاه کارگران معدن است.
اسامی عوامل این فیلم مستند عبارتند از: کارگردان: عزت الله پروازه، تحقیق و پژوهش: عزت الله پروازه / ابراهیم مرادی، تصویربردار: ابراهیم مرادی،صدابردار: ابراهیم مرادی ،صداگذار: ابراهیم مرادی،تدوینگر: عزت الله پروازه / ابراهیم مرادی،موسیقی: کارنگ کرباسی،تهیهکننده: ابراهیم مرادی ،تهیه شده در: انجمن سینمای جوانان ایران
این فیلم مستند بمدت 27 دقیقه در سال 1397 تهیه شده و در اولین جشنواره بین المللی فیلم حوا اکران شد.