فیلم کوتاه «وضعیت اورژانسی» به کارگردانی مریم اسمی خانی این روزها به صورت آنلاین در فیلمنت اکران میشود و اسمی خانی کارگردان «وضعیت اورژانسی» اکران آنلاین را یک فرصت ویژه برای فیلم کوتاه میداند.
به گزارشسینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، مریم اسمی خانی کارگردان فیلم کوتاه «وضعیت اورژانسی در گفتگو با پلاتو هنر درباره اکران آنلاین توضیح داد: پلتفرمها سالها قبل از پاندمی کرونا هم وجود داشتند ولی در دوره کرونا بود که مخاطب، به طور جدی به آنها رجوع کرد. سبک ارتباط مخاطب با محصولات نمایشی تغییر کرد و اکران آنلاین، به عنوان مسیر جدی عرضه محصولات نمایشی جای خودش را باز کرد. در واقع، مخاطبی که قبلا فقط تلویزیون تماشا میکرد و در سالنهای سینما حضور پیدا نمیکرد هم، امروز به واسطه اکران آنلاین فیلمها مخاطب جدی سینماست و همه فیلمهایی که روی پلتفرمها اکران آنلاین میشوند را دنبال میکند. حتی مخاطبان شبکههای ماهوارهای هم به پلتفرمها کوچ کردند. چون خیلی از این شبکهها الان برای پر کردن آنتن از محتوای همین پلتفرمها استفاده میکنند.
اسمی خانی درباره اکران آنلاین «وضعیت اورژانسی» گفت: ما ابتدا تصمیم داشتیم در یک سانس در سینما اکران پرده ای داشته باشیم ولی ناهمانگیهایی پیش آمد که فرصتش از دست رفت. برای همین هم تصمیم گرفتیم برای اکران آنلاین اقدام کنیم. پلتفرم فیلم نت به تازگی بخش سینمای دیگر را راهاندازی کرده بود و قصد داشت فیلمهای بلند سینمایی خاص و فیلمهای مستند را اکران آنلاین کند. خوشبختانه همزمانیهایی پیش آمد که بخش فیلم کوتاه سینمایی دیگر، با فیلم «وضعیت اورژانسی» کلید خورد.
این کارگردان درباره استقبال مخاطبان تصریح کرد: معمولا این موارد قابل پیشبینی نیستند ولی قطعا استقبال عمومی خوشایند است.
او برای بهتر و بیشتر دیده شدن فیلمهای کوتاه چند پیشنهاد و راهکاری مطرح کرد و گفت: فکر می کنم باید در مرحله انتخاب ایده و طراحی قصه به این موضوع فکر کرد. دیده شدن هم جا و شرایط دارد. این مهم است که کجا قرار است دیده شویم؟ مثلا ما از همان ابتدا میخواستیم توجه مخاطب عمومیتری را داشته باشیم. بعضی از فیلمهای کوتاه مختص فستیوالها هستند و دیدنشان برای مخاطبهای عمومی سینما خستهکننده است. من خودم هم جزو همین مخاطبها هستم و زمان روانی فیلم ها برایم مهم است ولی به هر حال همه فیلمها مخاطب خودشان را پیدا میکنند.
اسمی خانی در پاسخ به این پرسش که راهکار و پیشنهاد شما برای اقبال بیشتر به فیلم کوتاه چیست، توضیح داد: اقبال بیشتر میتواند معانی زیادی داشته باشد. اگر در این بحث خاص منظور از اقبال بیشتر دیده شدن فیلم توسط مخاطبان بیشتر است، باید بگویم که زبان سینما یک زبان جهانی قابل فهم است. انسانها از ملل مختلف سالهاست که بدون اینکه زبان مادری یکدیگر را بلد باشند با زبان سینما با هم گفتگو می کنند و روی هم اثر می گذارند هر چه شفاف تر و بی ابهامتر و ساده تر باشیم مخاطب بیشتری را درگیر می کنیم. دنیایی که در آن زندگی می کنیم از آرایه و پیرایه خسته است. تصویر واضح و واقعی می خواهد.
مریم اسمی خانی کارگردان «وضعیت اورژانسی» در پایان عنوان کرد: امیدوارم مسیر اکران آنلاین فیلم کوتاه در پلتفرم فیلم نت که ریسک شروع این حرکت را پذیرفت پر قدرت، با آثار درخشان فیلمسازان فیلم کوتاه ادامه پیدا کند.
«احسان مشکور» کارگردان مستند «رویای بزرگ» از روند تهیه و تولید این مستند گفت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی جشنواره عمار، «احسان مشکور» کارگردان مستند «رؤیای بزرگ» در خصوص چرایی و هدف از ساخت این مستند و اهمیت آن گفت: وقتی تاریخ برای مردم یک کشور یادآوری نشود به مرور فراموش میشود، باید در رسانه و کتب درسی و غیر درسی تاریخ یادآوری شود. هدف ما از ساختن این فیلم نشان دادن موفقیتهای تیمی در کشورمان است، برخی اعتقاد داشتند در زمینه ورزش تیمی موفقیتهای ما بسیار کم است اما ما در این مستند عکس آن را نشان دادیم و مصداق موفقیت تیمی را در ورزش والیبال به نمایش گذاشتیم.
وی افزود: در این مستند پیشرفت از دل جنگ با حضور مدیر داخلی با تجربه صنعتی شروع میشود و والیبال کشوربه صورت علمی و کاملاً حرفهای گسترش مییابد. در رشته والیبال پس از مدیریت وی اثرات موفقیت را مشاهده میکنیم که ایران جزو پنج تیم اول در جهان میشود. ضرورت ساخت این فیلم یادآوری یک نسخه پیشرفت بوده است که یک مدیر داخلی هم با اتکا به جوانان کشور میتواند موفقیت بزرگی را رقم بزند.
مشکور عنوان کرد: مستند ورزشی در کشورمان تولید شده اما آنچه در قالب ژانر ورزشی باشد که بتوان در قاب سینما به نمایش گذاشت بسیار کم است و شاید به تعداد انگشتهای دست هم نرسد نمونههای بارزآن «صفر تا سکو» یا «جایی برای فرشتهها نیست»؛ فکر میکنم مستند رؤیای بزرگ قابلیت نمایش سراسری در سینماهای ایران را دارد و همچنین این مقوله را داشته که پس از اکران، مخاطب با حال خوب از سینما بیرون بیاید.
این مستندساز ادامه داد: قااب فرم مستند، مصاحبه تولیدی و آرشیو نیست و علاوه بر اینکه با افراد شاخص مصاحبه کردیم بخش تولیدی هم داشتیم، در چند شهر متفاوت از جمله مشهد، گنبد، یزد و…. در این مستند مجموعهای کامل از اطلاعات را با یک ریتم بالا ارائه دادیم، که مخاطب اصلاً خسته نشود و انشالله مستند برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود.
وی در خصوص اهمیت پرداختن به چنین مستندهایی در قاب سینما برای نسل امروز، اظهار کرد: فیلم قبلیم «عملیات دماوند» (اشاره به جنگ ناشناخته ایران در عمان میکرد) بیشتر برای نوجوانان بود و مخاطب اصلی این مستند هم، افزون بر نوجوانان، جوانان هم هستند که گذشته نه چندان دور را برای آنها یادآوری میکند و فکر میکنم الگوی مناسب را به مخاطبان نشان میدهد که میشود با همه سختیها برای رشد تلاش کرد.
مشکور افزود: مستند «عملیات دماوند» در بسیاری از مدارس پخش شد و بازخوردهای بسیار خوبی از آموزش و پرورش گرفتیم، این مستند هم ظرفیت بسیار خوبی دارد که در دانشگاهها و مدارس پخش شود زیرا برای مخاطبان نوجوان و جوان جذاب بوده و خستهکننده نخواهد بود. این مستند میتواند ذهن آنها را امیدوار کند که با همه مشکلات میتوانند به پیشرفتهای خوبی دست پیدا کنند. با چنین ذهنیتی طی چند سال آینده اثرات مثبت آن مشاهده میشود.
وی درباره اثرات مثبت بینالمللی چنین مستندهایی، اظهار کرد: قبل از آغاز ساخت این مستند نزدیک ۴۰ تا ۵۰ مستند ورزشی با فرمهای متفاوت را دیدم، کارکرد مستند ورزشی بیشتر در عرصه بین الملل است، اگر مستند فرم خوب و قابل قبولی داشته باشد و قانون کپی رایت را رعایت کند در عرصه بینالملل هم میتواند به موفقیت دست یابد. چنین مستندهایی پس از اینکه در کشور نمایش داده میشود باید در عرصه بین الملل هم به نمایش گذاشته شود. برای ساخت این مستند به عنوان مثال مستندی که در خصوص موفقیت تیم اسپانیا ساخته شده بود را چندین بار مشاهده کردیم و دیدیم در همین فرمی است که ما ساختیم و از یک تاریخ نه چندان دوری صحبت میکند که آن تیم قهرمان جهان شده است. تقریباً مستند ما از نظر محتوایی نزدیک به این مستند است. مستندهای ورزشی دو نکته مهم دارند، یکی اینکه هر دو در عرصه نمایش نشان دهنده اقتدار هستند و دیگر اینکه در یک نقطه به هم میرسند و سبب میشود که آن اقتدار کشور در عرصه بینالمللی به خوبی نمایش داده شود. امید که این مستند پس از آنکه نمایش کشوری آن تمام شد در کشورهای خارجی هم به نمایش گذاشته شود و فکر میکنم مستند «رؤیای بزرگ» این ظرفیت را دارد.
این مستندساز درخصوص نقش جشنواره عمار جهت معرفی چنین مستندهایی، ابراز کرد: طی دو سه سالی که جشنواره عمار را بررسی کردم به نظر میآید به سمت حرفهای شدن حرکت میکند، امسال هم انتظارم از سطح جشنواره حتماً بالاتر از سالهای قبل هست و به نظر میرسد جشنواره عمار امسال تولیدات با سطح کیفی بالا را ارائه دهد، در اکرانهای خصوصی، از نظر فرمی و محتوا بالاترین سطحهای این چند سال اخیر را دیدم که همین امر سبب جذب مخاطب میشود، اگر مستند جایزهای بگیرد یا نگاه ویژهای به آن شود استقبال مخاطب دوچندان شده و مستند از ظرف خود هم میتواند جلوتر رفته و دیده شود.
مشکور ادامه داد: فکر میکنم جشنواره مردمی عمار در این چند سال به وظیفه اصلی خود یعنی بودجود آمدن جریانی متعهد به کشور و البته فرهنگی و هنری عمل کرده است و نکته مهمی که باعث پیشرفت جشنواره عمار در این چند سال اخیر شده حمایتهای بیدریغ حاج نادر طالب زاده بوده، که بنده چند سال قبل افتخار شاگردی ایشان را داشتهام و امیدوارم نبود ایشان باعث انگیزه دو چندان مسیولین مربوط برای برگزاری بهتر جشنواره در سالهای آینده شود.
وی در پایان گفت: رؤیای برزگ اصلاً سفارش نهادی خاص یا فدراسیون ورزشی نبوده و ۲ سال پیش، که به صورت شخصی پژوهشی انجام میدادم، تبدیل به طرح شد. در دل تولید مستند هم به هیچ عنوان فدراسیون والیبال از ما حمایت مالی نکرد و مستند رؤیای بزرگ در مرکز مستند سفیر فیلم با یک بودجه حداقلی ساخته شده است. تهیه کنندگی این اثر را حسین محمدی واله و کارگردانی آن را احسان مشکور به عهده داشتهاند. زمان این مستند ۷۴ دقیقه است و از تولیدات مرکز مستند «سفیرفیلم» است.
بابک خواجه پاشا کارگردان فیلم سینمایی «آبی روشن» ضمن بیان اینکه این فیلم در مرحله اصلاح رنگ است، عنوان کرد که مخاطبان از کیفیت بازی مهران احمدی در «آبی روشن» متعجب خواهند شد.
به گزارش سینمای خانگی، بابک خواجهپاشا کارگردان فیلم سینمایی «آبی روشن» از فیلمهای راهیافته به بخش سودای سیمرغ چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در گفتوگو با ایرنا، درباره این فیلم توضیح داد: فیلم در حال حاضر در مرحله پستولید قرار دارد و این روزها اصلاحرنگ، آهنگسازی و صداگذاری در حال انجام است. امیدوارم طی روزهای آینده، این مراحل هم به اتمام برسد. تصویربرداری فیلم «آبی روشن» در ۵۰ جلسه انجام شد و پیش از آن هم چیزی در حدود ۲ ماه پیشتولید داشتیم.
وی درباره نسبت کیفی فیلم تازه خود با فیلم اولش یعنی «در آغوش درخت» که در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی و تجلیل شد، گفت: تلاشم بر این بوده است که این فیلم را هم متناسب با باورهای درونی خودم بسازم. اینکه سال گذشته برخی دوستان فیلم «در آغوش درخت» را پسندیدند و نسبت به آن لطف داشتند هم چیزی نبود که پیش از ساخت فیلم به آن فکر کرده باشم. اینگونه نبود که نیت کرده باشم فیلمی بسازم که بابت آن برایم دست بزنند.
این کارگردان جوان تأکید کرد: اولین پیششرط ساخت فیلم خوب این است که با صداقت وارد میدان ساخت آن شوید و با صداقت فیلمنامهای را در دست بگیرید. مهم این است که آیا مضامین فیلم در لایههای درونی شما جریان دارد، یا خیر. «در آغوش درخت» برای من واجد این شاخصه بود و وقتی فیلمی چنین شاخصهای داشته باشد، منجر میشود که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
کارگردان «آبی روشن» ادامه داد: در فیلم تازهام هم تلاش داشتهام، این صداقت را لحاظ کنم. سعی کردم فیلم پارامترها و شاخصهایی که برای من واجد ارزش است، مانند خانواده و دیگر ارزشهای اجتماعی را در دورن خود داشته باشد.
وی در پاسخ به اینکه آیا تجربه دوم نسبت به فیلم اول پیشروتر بوده است هم گفت: احساس من این است که فیلم خوبی ساخته شده است و اینکه چه قدوقامتی خواهد داشت و چقدر آن را خواهند پسندید، بستگی به بازخوردهای مخاطب بعد از اکران فیلم دارد. آن زمان است که میتوانم بگویم چقدر کارم را درست انجام دادهام. امیدوارم که مخاطبان این فیلم را هم بپسندند.
خواجهپاشا درباره حضور مرتضی امینیتبار و سارا حاتمی که پیشتر در سریال «زخم کاری» همکاری مشترکی داشتند، در مقام بازیگران فیلم «آبی روشن» توضیح داد: معتقدم هر دو این بازیگران جوان، بازیگران توانمند و هنرمندان خوبی هستند و در عین توانمندی بسیار هم بااخلاق هستند. همکاری آنها در پروژهای دیگر، لااقل برای من در مقام کارگردان موضوعیت نداشته و آنچه برایم حائز اهمیت بود، تناسب داشتن با نقشهایشان در فیلم بود. به همین دلیل از آنها دعوت کردیم و بعد از گفتوگو توانستیم در خدمتشان باشیم. معتقدم هر دو از بازیگران آیندهدار سینمای ایران هستند.
وی با اشاره به حضور مهران احمدی در فیلم ادامه داد: آقای احمدی بازی بسیار خوبی در فیلم «آبی روشن» دارند و من از همکاری با او بسیار راضی هستم. مطمئنم این نقش، در کارنامه ایشان یکی از نقشهایی است که مخاطبان با دیدن آن از توانمندی بالایشان در بازیگری، متعجب خواهند شد.
این کارگردان درباره تجربه همکاریاش با سازمان رسانهای اوج هم گفت: امسال در این پروژه هم سازمان اوج و هم بنیاد فارابی را بهعنوان حامی در کنار خود داشتیم و توانستیم فیلم را به سرانجام برسانیم. بهنظرم جنس حمایت هر دو ارگان از فیلم «آبی روشن» بسیار درست و به اندازه بود و بهعنوان کارگردان خیلی از این همکاری راضی هستم.
کارگردان «آبی روشن» با اشاره به اینکه داستان فیلم حول محورهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی روایت میشود، درباره حضور در جشنواره فجر توضیح داد: از نگاه من، مهمترین اتفاق، نفس برگزاری جشنواره فیلم فجر است. اینکه این رویداد سینمایی با چنین مختصاتی، در کشور ما برگزار میشود، واقعا اتفاق ارزشمندی است. اگر فقط کشورهای همسایه را مدنظر داشته باشیم، خواهیم دید تنها یک یا دو کشور هستند که امکان برگزاری چنین رویدادی را دارند و واقعا هم جشنوارههایشان به گرد پای جشنوارههای ما هم نمیرسد. اینکه این جشنواره امسال برگزار میشود و من هم سهمی در برگزاری آن دارم، اتفاق بسیار خوشحالکنندهای برای من است.
وی در پایان مطرح کرد: ارگانها و جریانات خصوصیای که کمک میکنند این رویداد سینمایی همچنان جان داشته باشد و برگزار شود، واقعا عملکردشان قابل تقدیر است. از دست دادن سینما، کار بسیار راحتی است، ما به راحتی میتوانیم بگوییم دیگر نمیخواهیم کاری تولید کنیم و سینمایی که سالها برای آن زحمت کشیده شده است، به یکباره نابود میشود. اما شکر خدا تعدادی از هنرمندان و افرادی که دغدغه فرهنگ این کشور را دارند، هنوز پای این سینما ایستادهاند و برای سرپا ماندن آن تلاش میکنند.
فیلمهای راه یافته به چهلودومین جشنواره فیلم فجر ترکیبی متنوع از بازیگران را روی پرده سینماها خواهد برد که در بین آنها حضور دو بازیگر کهنهکار بیش از بقیه به چشم میآید.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، نگاهی به فهرست بازیگران فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر نشان از حضور بازیگرانی دارد که برخی از آنها در سالهای اخیر فعالیت بیشتری در دنیای تصویر داشتند و برخی هم بعد از مدتها قرار است در قاب پرده نقرهای دیده شوند.
مهران احمدی، میلاد کیمرام، مهران غفوریان، حامد کمیلی، محسن کیایی، مهدی هاشمی، حسن معجونی، امیرحسین آرمان، رضا یزدانی، علی شادمان، جواد عزتی، مهران مدیری، پژمان بازغی، سینا بهراد، پردیس احمدیه، مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازیفر، شهرام حقیقتدوست، فرهاد قائمیان، محمدرضا شریفینیا، مارال بنیآدم، آزیتا حاجیان و حسین پاکدل تعدادی از بازیگران نامآشنایی هستند که در فیلمهای اجتماعی، کمدی، جنگی یا تاریخی جشنواره امسال در بخش ملی جشنواره حضور دارند.
اما در کنار آنها، دو چهره قدیمی سینما نیز هستند که حضورشان بر صحنه جشنواره فیلم فجر، هم افتخار است و هم اعتبار. دو بازیگری که شباهتهای زیادی با هم دارند؛ هر دو آرتیست، آرام، باوقار، گزیدهکار، حرفهای، بیحاشیه، بیعلاقه به مصاحبه و… هر دو قدر نادیده!
صحبت از علی نصیریان است و سعید پورصمیمی، که یکی در آستانه ۹۰ سالگی است و دیگری نزدیک به ۸۰ سالگی و هر دو آنها را به زودی بر پرده چهل و دومین جشنواره فیلم فجر میتوان دید.
از این دو هنرمند، فیلمهای متعددی در طول بیش از چهار دهه برگزاری جشنواره فجر نمایش داده شده و بازیهایشان به فراخور تحسینبرانگیز هم بوده اما سعید پورصمیمی خوششانستر بوده و جایزههای بیشتری از این جشنواره گرفته است.
او سه سیمرغ جشنواره فیلم فجر را برای فیلمهای «ناخدا خورشید»، «تحفهها» و «پرده آخر» به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل گرفته و چند بار دیگر هم نامزد شده است، در حالی که علی نصیریان اولین سیمرغ (نقش مکمل) خود را ۶ سال قبل برای بازی در «مسخرهباز» گرفت و بعد از گرفتن آن هم گفت: «من تا به حال سیمرغ نگرفتهام. انتظار هم نداشتم در این ۴۰ سال. حالا آقایان محبت کردند و سیمرغ درجه دو را به من دادند. عیبی هم ندارد. من با کمال میل میپذیرم.»
البته طلسم سیمرغ بهترین نقش اول بازیگری، سال گذشته برای نصیریان شکست و او در جشنواره فجر ۱۴۰۱ برای بازی در فیلم «هفت بهار نارنج» که هنوز اکران عمومی نشده، سرانجام سیمرغ درجه یک را گرفت. او امسال هم فیلمی تازه در جشنواره دارد. «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق جدیدترین فیلمی است که این هنرمند در آن بازی کرده؛ فیلمی که به عنوان یک اثر فانتزی و در قالب رئالیسم جادویی درباره نوروز و اساطیر نوروزی معرفی شده است.
در شرایطی که نصیریان برای دومین سال پیاپی یک فیلم تازه در جشنواره فجر دارد و چند سال قبل هم برای «خورشید» در نشست خبری فیلمش در جشنواره حاضر بود، سعید پورصمیمی مدت زمان طولانیتری در این رویداد غایب بوده است. شاید آخرین تصویری که از او در یک نشست خبری به ذهن بیاید، کنفرانس مطبوعاتی «برادران لیلا» در جشنواره فیلم کن باشد؛ جایی که او پس از بازی درخشانش در فیلم گفت: «گاهی حس میکنم نسبت به نسل جوان عقب افتادهام. این یک واقعیت است. با تکنولوژی جدید، با گسترش دنیا و نزدیک شدن آدمها به هم این حس در هر آدم مُسنی پیش میآید.»
کنفرانس مطبوعاتی فیلم «برادران لیلا»/ جشنواره کن
پورصمیمی در تازهترین تجربه کاری خود نقش پرویز دهداری- مربی سابق فوتبال که به عنوان الگویی محبوب در اخلاق و ورزش از او یاد میشود – را در فیلمی به نام «پرویز خان» بازی کرده است و حالا سکانس چهل و دوم جشنواره فیلم فجر با نام و حضور این دو بازیگر میتواند به شکلی متفاوت ثبت شود چرا که آنها پس از عمری نقشآفرینی در سینما مایه افتخار و اعتبار این جشنواره هستند.
روز گذشته در قالب چهاردهمین جشنواره فیلم عمار پس از اکران مستند «کدهای سیاه» به کارگردانی مجید رستگار، نشست خبری این مستند که درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا است، برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست نقد و بررسی مستند «کدهای سیاه» به کارگردانی مجید رستگار، روز گذشته ۲۳ دی ماه پس از رونمایی و نخستین اکران در چهاردهمین جشنواره عمار با حضور کارگردان و پژوهشگر این اثر در محل سینما فلسطین برگزار شد.
مجید رستگار با اشاره به جنگ رسانهای بین ایران و آمریکا در ۴۴ سال اخیر گفت: با توجه به اینکه ایران در سال های اول انقلاب حوادث و اتفاقات پرشتابی نظیر جنگ با عراق، مبارزه با منافقان و … را تجربه میکند، فرصت و توان لازم برای پرداختن به مساله تسخیر لانه جاسوسی را نداشته است.
وی با تاکید بر اینکه رویدادها و قصههای مهمی از این رویداد وجود دارد که هیچ زمان روایت نشده است، افزود: امروز ما فقط میدانیم که سفارت آمریکا را گرفته ایم در حالی که تسخیر لانه جاسوسی پیشینه ای در سال ۱۳۳۲ و دخالت های آمریکا در ایران دارد و از آن به عنوان انقلاب دوم یاد میشود؛ بهواسطه این ناآگاهی، باور غلطی ایجاد شده است که انگار ما مقصر بودیم، حال آنکه در کدام کشور، جاسوسی ثابت شده و جاسوس را رها میکنند.
این مستندساز با اشاره به جملهای در آخر مستند با عنوان «ما ۴۴۴ روز قصه داریم» عنوان کرد: هر روز این بازه یک قصه است و از این قصهها و ماجراهایی نظیر فشار از بیرون، اقدام به فرار و … میتوان کتاب مستند، سریال و فیلم سینمایی با زوایای دید مختلف تولید کرد و تاکنون در آمریکا ۱۰ ها کتاب، فیلم مستند و داستانی حول این موضوع ساخته شده است.
مجید حسینی پژوهشگر مستند «کدهای سیاه» با اشاره به بخشی از مستند، عنوان کرد: امروزه این رویداد وارد سرفصل درسی آمریکا شده یا برای آن تئاتر اجرا میشود لذا در پژوهش مستند نقد هنر انقلاب را مدنظر قرار دادیم و با مرور موسیقی، تئاتر، بازی های کامپیوتری تولید شده در این زمینه تلاش کردیم، بگوییم غرب تسخیر لانه جاسوسی را از منظر هنری چگونه روایت کرده است.
وی افزود: در خارج به صورت خاص حدود ۸۰ مستند درباره این موضوع ساخته شده است و توجه روی مستند بیش از موسیقی و تئاتر، سینمایی بوده است و در این مستندها راش های قابل استفادهای وجود دارد و آمریکا بهواسطه همین تولیدات روایت مطلوب خود را رقم میزند.
وی با اشاره به اینکه آمریکا از روز اول با اختصاص پوشش خبری مجزا به گزارش لحظه ای واقعه پرداخت است، افزود: در آمریکا، دایره المعارف تصویری در ۱۴۰۰ صفحه به صورت روزنگار روایت شده است اما ما در ایران سراغ هیچ یک از این موارد نرفته ایم.
این پژوهشگر در پاسخ به سوالی پیرامون چرایی مستندسازی روی این سوژه بعد از ۴۴ سال توضیح داد: تا همین لحظه که درنشست خبری هستیم، افرادی که در این ماجرا حضور داشته اند برای به تصویر کشیدن این رویداد تلاش میکنند، به عنوان مثال رندی گودمن عکاس ۳۵ ساله ای که در آن برهه در ایران حضور داشته پس از یک گفت و گوی طولانی حاضر به مصاحبه نشد و از تصمیم خود برای چاپ کتاب در این حوزه گفت؛ تمام افراد حاضر در این ماجرا در دانشگاه های مختلف نشست داشته و خاطرات و کتاب منتشر کرده اند.
وی با نقد این رویکرد که امروز هم توجه کافی به این امر صورت نگرفته است، یادآور شد: ۶ ماه پیش کاخ سفید اسنادی از ماجرای لانه جاسوسی منتشر کرد و در همین سند اذعان کرده اند که سفارت آمریکا در ایران فعالیت جاسوسی داشته اما ما همین چند صد صفحه سند را تبیین نکرده ایم.
حسینی با تاکید بر اینکه در این ۴۴۴ روز اتفاقات قابل توجهی وجود دارد، گفت: حدود ۱۳۰ موضوع ایده مستند و ایده فیلم سینمایی توسط تیم پژوهشی استخراج شده است، خیلی از این پژوهش ها میتواند در اختیار اساتید دانشگاه برای تدریس قرار گیرد به عنوان مثال مواردی نظیر دادگاه، زندانی شدن، خودکشی گروگانها پس از بازگشت به آمریکا، تصادف اتوبوس در مسیر انتقال گروگانها به شهر های مختلف، دیدار خانم تیمز با پسرش در ایران و عذرخواهی از ملت ایران بهواسطه اقدام نظامی دولت کارتر میتواند موضوع تولیدات داستانی قرار گیرد.
رستگار با اشاره به اینکه مخاطب حرف و دلایل طرف خارجی را میپسندد، بیان کرد: برای روایت درست نیاز است مستند با فکت های صحیح ساخته شود و با توجه به غنی بودن محتوا و آرشیو در این پروژه، اصلا سراغ مصاحبه نرفتیم و با اسناد آمریکایی و از زبان آمریکا سراغ نقد آمریکا رفتیم و این چیدمان طبق اسناد آمریکاییها جای تردید برای مخاطب باقی نمیگذارد. در این مستند سوژههای زیادی را بررسی کردهایم که هر یک به تنهایی میتواند موضوع مستندهای دیگر باشد.
این کارگردان با اشاره به چالش های تولید اثر یادآور شد: ۹۵ درصد تصاویر، متون پژوهشی و فیلم های آرشیوی به زبان انگلیسی بود و این کار تدوین را سخت میکرد، صداگذاری و نریشن کار نهایی نیست و با تصحیح صداگذاری و نریشن تفاوت احساس میشود.
مستند «کدهای سیاه» به بررسی ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و زوایای کمتر دیده شده آن با اسناد آمریکایی و تصاویر آرشیوی می پردازد، این مستند برای اولین بار در چهاردهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار نمایش داده شد.
کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.
این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.
با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
«مسافری از گانورا» ایدهها و خردهداستانهای مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟
بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرفهایی که بهصورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود میدانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و میدانستیم این فرزند سالها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمیکند.
شنیدن این روایت جرقه اولیه شکلگیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غمانگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز است.
رابطهای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده میشود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشتهایم.
چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشارهای به مشکلات این قشر نداشتید؟
ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس میکردیم پیشتر کمتر به آنها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کمکاریهاش شهرداری در این زمینه، که پیشتر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کردهاند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع میخواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانیهایش تمرکز کنیم.
حس نمیکنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم مینشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم میشود؟
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوششان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.
فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام میدهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدفمان این بود که بگوییم میتوان برای یک معلول چنین تواناییهایی را در نظر گرفت.
شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی میگذارد، مربوط به توان راه رفتن میشود. ما تعمدا در داستان توانمندیهایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدمهای عادی هم از توانشان خارج باشد.
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندیهای بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…
چرا تغییر دادید؟
یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی میخواهد آن لباس خاص را پس بدهد، میگوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی میبینید که او میگوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برایمان داشت…
چه دردسرهایی داشت؟
بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کاتهای متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام میکردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس میکنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.
سهیل و ستار بهعنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونهای انتخاب شدهاند که انگار زخمخورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟
داستان «ستار» هم اقتباسشده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار میکرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگیاش را برایمان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.
ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی بهصورت عامتر قومیتها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمیکنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگخیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربههای تلخی را پشتسر گذاشتهایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربهای از سایه جنگ نداشته باشد.
یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر میکنید چقدر موفق بودهاید؟ مشخصا بچهها چقدر متوجه این بعد از داستان شما میشوند؟
تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه بهصورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمیخواستیم ذهن کودکان را بهصورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی میدانیم که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصههایی که دربارهاش مطرح میشود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمیشود. حتی سهیل دیالوگی درفیلم خطاب به امید دارد که میگوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟
میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشارههای مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبلتر اشارههای مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخشها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان بهصورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.
ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگهای فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کلکل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آنها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانیها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.
حتی در بالغبر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت میکند. درباره این موضوعات گفتوگوهای بسیاری داشتیم. نمیخواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بینالمللی هم داشته باشد، فکر میکنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر میشود؟
در نسخه بینالمللی میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیشفرض را داشتیم که اگر بهطور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی میتوان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کردهایم.
به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟
ما نمیخواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره افغانستانیها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانیها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشمهای ستار را به هزارهها نزدیک کنیم اما در عین حال میخواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر میکنم در قیاس با انیمیشنهای دیگر، میتوانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوستداشتنی شدهاند. زیبایی کاراکترها برایمان بسیار حائز اهمیت بود.
در طراحی کلکلها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالشها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیمنگاهی داشتهاید؟
اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانسها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز میگردد، پدرش به او میگوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاریهای ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر میگوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیتها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشتهایم.
حتی میخواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچهها منتقل میکنند. بچهها واقعا ذهن پاک و سادهای دارند. اگر بزرگتری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی میتواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگترها هستند.
بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینیها و فضاییها میشود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وامدار نمونههای خارجی بودید؟
خیلی تلاش کردیم تا جایی که میتوانیم از نمونههای خارجی استفاده نکنیم. نمیخواستیم داستان فیلم کپیبرداری باشد. کمااینکه اکثر داستانهای روایت شده در فیلمهای خارجی با محوریت فضاییها، شباهتهای بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر میتوان درباره این موضوع خیالپردازی کرد که بهنظر میرسد بینهایت داستان درباره فضاییها میتوان متصور بود. از گونههای مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستانها و موقعیتهایی که میتوان برای آنها طراحی کرد.
ما تلاش کردیم، روایتمان معطوف به سیارهای باشد که شباهتهایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیارهای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیتهایی روی این نگاه وجود داشت.
چه حساسیتهایی وجود داشت؟
بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیتهای عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما میدانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.
اگر سهیل را وارد چنین چالشهای تخیلیای کردیم، به این دلیل بود که نمیخواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر میخواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیادهروها و معابر میپرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندیهای انسانها میشود به تصویر درآوریم تا بهخصوص بچهها یاد بگیرند که به تواناییهای خود اتکا کنند و جلو بروند.
شخصیت فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعتدهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. میخواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچهها بتوانند از محدودیتهای ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که میتوانند انجام دهند.
فکر نمیکنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژهها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هستهای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟
شاید یکی از دلایلش این بود که احساس میکردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب میبستیم! البته منکر این نیستیم که شاید میشد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغهها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.
خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آنها میشود؟
معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کمرنگتر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را میپذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.
این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه میدانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیدهاند و از همه آنها تشکر میکنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. بهخصوص از طرف بچههایی که مخاطب پیامهای این فیلم میتوانند باشند. ما میخواهیم به مرحلهای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بینالمللی رقابت کنیم.
یکی از ایدههای نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آنها را میگیرد. در طول روایت نشانهای مبنیبر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمیبینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط میشود؟
بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را بهعنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و بهواسطه اتفاقاتی که میافتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او میکند.
چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را بهدرستی مخاطب متوجه نمیشود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهرههای علمی برود، یا ابرقهرمانهای هالیوودی؟ سرانجام هم دست به انتخاب درست میزند. بهواسطه آن حذفیات برخی از این نقصانها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را میپذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.
یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشنهای سینمایی ایران هم میشود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشنهای ما تا این اندازه پسرانه شده است؟
این مشکل مربوط به انیمیشنسازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزیهای موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه میشویم که کار را به مراتب برایمان دشوارتر میکند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشنها هم میتوانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.
این مشکلات بهصورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط بهگونهای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. میتوانستیم یک کاراکتر فرعی و بیخاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.
کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، بهنظر میرسد چندگام از دیگر انیمیشنهای سینمایی این سالها عقبتر است و از نظر کیفی توان رقابت با آنها را ندارد؛ این فاصله کیفی را میپذیرید و فکر میکنید، دلیلش چیست؟
درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشتهایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد میدانیم. در عین حال کیفیت هر پروژهای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گلهگذاری کنم اما این طبیعی است که پروژهای با بودجه بیشتر میتواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.
آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت میگویم همین امروز با بودجهای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.
میتوانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟
خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجهای حتی بهترین انیمیشنساز با بهترین تیم همراه هم نمیتواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تکتک بچههایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.
به زبان سادهتر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشتهاید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.
دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشنسازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه میشود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی میتوانم بگویم برخی زیرساختها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آنها نیازمند بودجه است.
احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک بهواسطه موسیقیشان ماندگار میشوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!
بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبتهایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجهاش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختیها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.
این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشنهای سینمای جابهجا کرده است؟
از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلمهای غیرکمدی شده است. همه فیلمها تحت تأثیر سانسهای زیاد فیلمهای کمدی، سهمشان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلمهای دیگر فشار وارد میکند.
سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت میکنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانهمان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.
در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت میبرد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.
در ابتدای گفتوگو اشارهای به ایده شکاف نسلها داشتید. از این منظر احساس نمیکنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟ بهخصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچهها و یا کلکلهای بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.
این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشنهای دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کردهاند اما باید این داستانها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچهها روایت میشود و ما نمیتوانستیم آن را نادیده بگیریم.
در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینهها دارند. تنها پاسخی که میتوان به این نگرانیها داد، این است که همه اینها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگترهاست.
درباره حاضرجوابیهای سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! بهخصوص که امروز جسارت بچهها دربرابر والدین بهگونهای است که بسیاری از خانوادهها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمیشود!
وقتی از یک روانشناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه میکند و بعد در انتها نتیجهگیری میشود که آن کار بد بوده است! آن روانشناس میگفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجهگیری را درک نمیکند و فقط فعل را درک میکند و احساس میکند باید آن کار را انجام دهد.
برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچههای بالای سه سال، نتیجهگیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر میبیند، نتیجه منفی آن را هم درک میکند. ما هم در این بخش، نتیجهگیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. بهخصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح میشود و یکدیگر را در آغوش میکشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.
گیشه سینمای ایران طی یک هفته گذشته با فروش بیش از ۳۸ میلیارد تومان به رقم کلی ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان رسیده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، تنها ۱۸ روز به آغاز چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر باقی مانده است و با توجه به اینکه با شروع این جشنواره اکثر سینماهای کشور به خصوص سینمادوستان در تب و تاب این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری قرار می گیرند و اکثر پردیس های سینمایی که این روزها میزبان علاقه مندن به سینما برای تماشای فیلم های در حال اکران هستند، در اختیار جشنواره فیلم فجر قرار می گیرد میزان آمار فروش فیلم ها در بازه زمانی برگزاری جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا می کند.
البته در این مدت نیز کمتر تهیه کننده ای تمایل دارد تا فیلم خود را برای اکران روانه سینماهای کشور کند؛ به همین دلیل می توان گفت جدول اکران با تغییر چندانی حداقل تا پایان جشنواره فیلم فجر همراه نخواهد بود و بی شک فروش گیشه نیز قرار نیست تغییر محسوسی داشته باشد. اما باید دید در این ۱۸ روز باقی مانده مخاطبان تا چه اندازه از فیلم های در حال اکران استقبال می کنند و یا همچنان گوی سبقت بر دستان همان فیلم های اندکی است که ماه ها است در سینماها اکران بوده و همچنان مورد استقبال قرار می گیرد.
اما گیشه سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ همانند سال های قبل با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است؛ هرچند بعد از ۲ سال رکود و تعطیلی که به دلیل شیوع ویروس کرونا بر گیشه سینما حاکم بود و البته حواشی که سینما بعد از آن درگیر آن شد؛ فروش فیلم ها در سال جدید توانسته جان تازه ای به سینمای ایران بدهد، هرچند بار این اتفاق نیز تنها روی دوش تعدادی فیلم سینمایی در گونه کمدی قرار داشت که اگر همین چند فیلم هم نبود سینما کاملاً به ورشکستگی می رسید. با این حال می توان به فروش کل سینمای ایران از ابتدای سال جاری تا امروز امیدوار بود؛ گیشه سینمای ایران از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان فروش داشته است.
با نگاه کوتاه به آمار فروش فیلم هایی که در حال حاضر در سینمای ایران اکران هستند، می توان گفت فیلم های کمدی همچنان در صدر جدول فروش قرار دارند و همچنان در جذب مخاطب به سینماها بیش از هر فیلم دیگری موفق عمل میکنند. از فیلم سینمایی «هاوایی» که بیش از ۱۰ روز است در سینماها اکران شده گرفته تا فیلم های دیگری چون «هتل»، «ویلای ساحلی»، «ورود و خروج ممنوع» و «فسیل» که ماه ها است از اکران تعدادی از این آنها گذشته اما همچنان تماشایشان در سینما برای مخاطب جذاب است.
بعد از این فیلم ها، بیشترین مخاطب را آثار انیمیشن و فیلم های کودک و نوجوان داشته اند که می توان به فیلم «بچه زرنگ»، «مسافری از گانورا» و یا «نارگیل ۲» اشاره کرد. بعد از این آثار است که فیلم های اجتماعی، سیاسی و ارگانی در لیست فروش قرار می گیرد که این نشان دهنده تمایل اندک مخاطب این روزهای سینمای ایران نسبت به چنین آثاری است.
فروش فیلمها طی یک هفته گذشته
فیلم سینمایی «هاوایی» در یک هفته گذشته توانسته است به فروش بیش از ۱۳ میلیارد و ۱۹۶ میلیون تومان دست یابد، این فیلم سینمایی که از تاریخ ۱۳ دی ماه در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز بیش از ۱۵ میلیارد و ۶۵۶ میلیون تومان فروش داشته است.
دومین فیلم پرفروش هفته فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی است، این فیلم نیز بعد از گذشت ۴ ماه از اکران خود همچنان در بین فیلم های پرفروش هفته قرار دارد و توانسته طی یک هفته گذشته بیش از ۹ میلیارد و ۳۷۴ میلیون تومان فروش داشته باشد و فروش کل خود را به بیش از ۲۲۵ میلیارد و ۴۶۸ میلیون تومان برساند.
«ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری در رتبه سوم پرفروش های این هفته سینمای ایران قرار دارد و در یک هفته گذشته ۵ میلیارد و ۵۱۹ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم بعد از گذشت یک ماه از اکران خود توانسته بیش از ۳۷ میلیارد و ۸۶۲ میلیون تومان فروش داشته باشد.
فیلم سینمایی «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز در یک هفته گذشته فروشی برابر ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان داشته است. این فیلم سینمایی نیز با گذشت یک ماه از شروع اکران خود به فروش ۱۷ میلیارد و ۵۰۸ میلیون تومان دست یافته است.
فیلم «فسیل» به کارگردانی کریم امینی که نزدیک به یک سال است در سینماهای ایران در حال اکران است، طی یک هفته گذشته ۲ میلیارد و ۶۳۱ میلیون تومان فروش داشته و همچنان مخاطبان بسیاری را به سینما می کشاند. فروش کل این فیلم سینمایی بیش از ۳۰۶ میلیارد و ۱۷ میلیون تومان بوده است.
انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری طی یک هفته گذشته موفق به فروش ۲ میلیارد و ۲۷ میلیون تومان شده است. این انیمیشن سینمایی که ۵ ماه از اکران آن می گذرد تا امروز ۵۵ میلیارد و ۲۴۴ میلیون تومان فروش داشته است.
فیلم «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمداری دومین فیلم از سینمای کودک و نوجوان است که طی یک ماه گذشته در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی با فروش یک میلیارد و ۳۹۸ میلیون تومان در یک هفته گذشته فروش خود را به ۴ میلیارد و ۹۶۳ میلیون تومان رسانده است.
فیلم سینمایی «نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی نیز در یک هفته گذشته ۵۵۳ میلیون و ۸۸۰ هزار تومان فروش داشته است و کل فروش خود را بعد از گذشت ۵ ماه از اکران به ۲۴ میلیارد و ۳۷۲ میلیون تومان برساند.
فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که روایت گر یک داستان ملتهب سیاسی است؛ در یک هفته گذشته ۳۷۱ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم سینمایی نزدیک به یک ماه است که در سینماهای کشور اکران شده و تا امروز فروشی بالغ بر یک میلیارد و ۵۶۰ میلیون تومان داشته است.
«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر نیز در یک هفته گذشته ۳۱۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود ۱۱ میلیارد و ۶۲۳ میلیون تومان فروخته است.
فیلم سینمایی «شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی نیز در یک هفته گذشته ۲۳۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که از خرداد ماه سال جاری در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز ۷۷ میلیارد و ۵۴۱ میلیون تومان فروش داشته است.
«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی نیز در یک هفته گذشته ۱۹۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی طی ۲ ماه از اکران خود ۶ میلیارد و ۲۸۶ میلیون تومان فروش کرده است.
فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی حسین قناعت در ۷ روز گذشته فروش ۱۲۶ میلیون و ۹۴۷ هزار تومانی داشته و بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود یک میلیارد و ۶۰۷ میلیون تومان فروش داشته است.
«گیچ گاه» به کارگردانی عادل تبریزی نیز در یک هفته گذشته ۱۱۰ میلیون تومان فروش داشته است، این فیلم سینمایی بعد از گذشت ۳ ماه از اکران خود ۱۵ میلیارد و ۵۳۱ میلیون تومان فروش داشته است.
فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت نیز در یک هفته گذشته بیش از ۸۲ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که کمتر از یک ماه از اکران آن می گذرد ۴۷۲ میلیون تومان فروش داشته است.
مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان معتقد است اکران آنلاین فیلمهای کوتاه تجربهای جدید برای مخاطبان به حساب میآید که به شان و شخصیت سینمای کوتاه کمک میکند.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره اکران آنلاین فیلمهای کوتاه که با «وضعیت اورژانسی» ساخته مریم اسمی خانی شروع شده است، گفت: به شخصه از هر آنچه که منجر به توسعه عرضه فیلم کوتاه شود استقبال میکنم، چراکه ما با مساله دیدهنشدن فیلمهای کوتاه در کشورمان مواجه هستیم. درباره وضعیت سینمای کوتاه جهان در این مورد اطلاع چندانی ندارم و فکر میکنم در همه جای دنیا هم عموم مردم مخاطب فیلم کوتاه نباشند اما در کشور خودمان باید بگویم که فیلمهای کوتاه حتی از سوی قشر منتقد سینما و نخبگان جامعه هم دیده نمیشوند و این موضوع قطعاً نیازمند بررسی و تامل است.
سهم عمده سینمای کوتاه ایران در جهان
وی بیان کرد: در بررسیهایی که داشتیم متوجه شدیم یکی از کشورهایی که سهم عمدهای در ارسال آثار به جشنوارههای فیلم کوتاه دنیا دارد، ایران است. هر سال بیش از ۲ هزار فیلم کوتاه در کشور ما ساخته میشود که عدد بسیار مهم و قابل تاملی است، اما بسترهای دیدهشدن این محصولات سینمایی در کشور ما بسیار محدود است. یکی از سیاستها و اهداف ما در انجمن توسعهدادن این بسترها است و اقداماتی چون تولید یک برنامه تلویزیونی اختصاصی برای فیلم کوتاه و با نام «سینما جوان» در شبکه مستند، تلاش برای افزایش سهم فیلم کوتاه در اکرانهای «هنر و تجربه» و راهاندازی پاتوقهای فیلم کوتاه انجمن صورت گرفته است تا جایی که امروز در ۵۶ دفتر به صورت منظم این پاتوقها برگزار و فیلمهای کوتاه منتخب به سراسر نقاط ایران ارسال میشود.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان افزود: در ادامه همین مسیر، سعی کردیم با پلتفرمها تعامل گستردهتری داشته باشیم و به تازگی تعاملات ما با فیلمنت به اکران آنلاین فیلمهای کوتاه منجر شده که آن را اتفاق مبارکی میدانم و حتی اگر آورده اقتصادی برای سینمای کوتاه نداشته باشد، به شان و شخصیت فیلم کوتاه کمک میکند.
وی یادآور شد: بررسی این موضوع که آیا اکران فیلم کوتاه میتواند آورده اقتصادی برای تولیدکنندگان آثار و به طور کل برای سینمای کوتاه داشته باشد نیاز به زمان دارد. به نوبه خودم در این مرحله نگاه مثبتی به این اتفاق دارم و بابت این همکاری از پلتفرم فیلمنت ممنون هستم اما یقیناً الزامات اقتصادی سرنوشت این همکاریها را مشخص میکند چراکه ابعاد اقتصادی برای پلتفرمها اهمیت دارد.
فیلم کوتاه برای مخاطبان پلتفرمها پدیده جدیدی است
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره انتخاب فیلمهای کوتاه مناسب برای اکران آنلاین گفت: فیلمی که برای اکران آنلاین انتخاب شده، یکی از آثار مهم سالهای اخیر فیلم کوتاه ما است و به نظرم اگر کسی برای دیدن آن هزینهای هم پرداخت کند، پشیمان نخواهد شد. به نظر من فیلم کوتاه برای مخاطبان پلتفرمها پدیده جدیدی است و بسیاری از مخاطبان احتمالاً تا امروز اصلاً فیلم کوتاه ندیدهاند و خالیبودن ذهن مخاطب از مدیوم فیلم کوتاه میتواند یک حسن باشد. به عنوان مثال نمایشهای تئاتر را در نظر بگیرید که ممکن است برخی افراد هیچوقت هیچ نمایشی را ندیده باشند اما ممکن است ذهنیتی درباره تئاتر داشته باشند و آن را مناسب مخاطب خاص بدانند و به همین دلیل هر چند که تا به حال به دیدن یک اجرای تئاتر نرفتهاند، چندان رغبتی هم برای دیدن آن نداشته باشند. بنابراین ذهنیت نداشتن مخاطبان عام نسبت به سینمای کوتاه میتواند یک حسن به حساب بیاید و فکر میکنم اگر یک فیلم کوتاه در مدت زمانی اندک بتواند برای مخاطبش تعلیق یا معما با یک پایانبندی مناسب و غافلگیرانه داشته باشد، دیدنش میتواند تجربهای دلپذیر به حساب بیاید و فیلم «وضعیت اورژانسی» این ویژگیها را دارد و میتواند احساسات مخاطب خود را هم درگیر کند.
وی توضیح داد: امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از مسؤولان به جشنواره آمد و برای اولین بار دیدن فیلم کوتاه را تجربه کرد و این تجربه برایش بسیار جذاب بود و در گفتوگویی که با هم داشتیم معتقد بود که دیدن چند فیلم کوتاه در یک سانس با تجربه چند احساس متفاوت همراه است که به خودی خود اتفاقی جالب توجه است. به نظر من بسیاری از مخاطبان نمیدانند که فیلم کوتاه عالم متنوع و متکثری دارد و امروز داستانگویی در این سینما توسعه یافته است و به همین دلیل انتخاب «وضعیت اورژانسی» برای شروع اکران آنلاین فیلم کوتاه انتخاب بسیار درستی بوده است.
آمادگی انجمن سینمای جوان برای اکران فیلمهای کوتاه
آذرپندار تاکید کرد: این آمادگی را داریم که فیلمهای کوتاه بیشتری را به صورت آنلاین در پلتفرمها اکران کنیم. در کنار توسعه اکران آنلاین فیلمهای کوتاه، اکران این آثار در سینمای «هنر و تجربه» نیز برای ما مسالهای جدی است که بستههای فیلم کوتاه اکران شده در «هنر و تجربه» میتوانند پس از پایان نمایش در سینماها در پلتفرمها اکران شوند. مثلاً چندی پیش بستهای شامل پنج فیلم کوتاه برای گروه «هنر و تجربه» آماده کرده بودیم که شامل فیلمهای کوتاه ترسناک بود که همان بسته حالا میتواند به صورت آنلاین اکران شود و فکر میکنم برای بسیاری از مخاطبان دیدن چند فیلم ترسناک در مدت زمانی حدود یک ساعت و نیم میتواند جذاب باشد.
مدیرعامل انجمن سینمای جوان در پایان گفت: نکته دیگر این است که بسیاری از ژانرهای سینمایی در سینمای بلند ما وجود ندارد و مردم ما تصویری بومی و ایرانی از بسیاری از ژانرهای رایج سینمای دنیا در ذهنشان وجود ندارد اما این تنوع ژانر در سینمای کوتاه ایران وجود دارد. مخاطب در سینمای کوتاه میتواند مثلاً فضای فانتزی را که در سینمای بلند ایران بسیار نحیف است در چندین فیلم خوب تجربه کند و از این چند فیلم میتوان یک بسته نمایشی مخصوص سینمای فانتزی تهیه کرد. ما سعی داریم روی جنبههایی از سینمای کوتاه تاکید کنیم که فعلاً سینمای بلند ما از آن بیبهره است و در تعامل با پلتفرم فیلمنت که آغازگر این حرکت بوده پیشنهادمان این است که به سمت این جنس از فیلمها برویم تا مخاطب بداند سینمای ایران هم فیلم علمی-تخیلی دارد که اتفاقاً جذاب و دیدنی است. در قدمهای بعدی ما باید به رفتارشناسی و ذایقه مخاطب توجه داشته باشیم اما خوشبختانه سبد تولیدات انجمن و به طور کل سبد تولیدات فیلم کوتاه در ایران به طور کل سبدی متنوع است و میتواند سلایق مختلف را پوشش دهد.
امیرحسین عسگری کارگردان فیلم «برف آخر» از اکران این فیلم سینمایی در آینده نزدیک خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی، امیرحسین عسگری کارگردان فیلم سینمایی «برف آخر» درباره زمان تقریبی اکران این فیلم سینمایی به مهر گفت: «برف آخر» این روزها در شرایط پخش جهانی قرار دارد. در واقع بر اساس برنامهریزی صورت گرفته، قرار بود پس از اتمام پخش جهانی فیلم و شرکت در جشنوارههای مختلف، برای اکران عمومی این اثر در سینماها اقدام میکنیم.
وی افزود: بنابراین احتمالا به زودی برنامه ریزی برای اکران عمومی «برف آخر» در ایران را آغاز میکنیم.
فیلم «برف آخر» ساخته امیرحسین عسگری و تهیهکنندگی حسن مصطفوی یکی از آثار حاضر در چهلمین جشنواره فیلم فجر بود که با نامزدی در ۱۲ رشته و دریافت جایزه در ۴ بخش ویژه هیات داوران، بهترین چهرهپردازی، بهترین فیلمبرداری و بهترین بازیگر نقش اول مرد یکی از آثار کنجکاوی برانگیز این رویداد است که با گذشت ۲ سال، هنوز اکران عمومی نشده است.
داستان این فیلم درباره زندگی دامپزشکی است که در شهرستان کیاسر استان مازندران درگیر ماجرایی میشود؛ یوسف رییس اداره دامپزشکی در شهری کوچک است. او روزها به گاوداریها سرکشی میکند و شبها به شکار گرگ میرود. یوسف که حمله گرگها به گاوداری را دلیل آتشسوزی آنجا میداند از روی نفرت گرگها را شکار میکند اما به واسطه گرگی زخمی، او با رعنا آشنا میشود که برای رهاسازی و کنترل جمعیت گرگها به آن منطقه آمده است …
امین حیایی، لادن مستوفی، مجید صالحی بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.
پوستر رسمی فیلم سینمایی «توچال» با بازی پژمان بازغی و لیلا زارع منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم سینمایی «توچال» به کارگردانی محمد آهنگرانی و تهیهکنندگی سیدمحسن جاهد که تا چند روز دیگر در سینماهای کشور اکران میشود احتمالا آخرین فیلمی است که در آستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر روی پرده میرود.
«توچال» محصول سال ۱۳۹۶ بوده و پس از چند سال قرار است به نمایش عمومی برسد.
در خلاصه داستان این فیلم درام آمده است: «عشق گاهی در یک ظهر داغ تابستان میآید و گاهی در عصر برفی یک روز زمستان. در انتهای روز آفتاب غروب و در گذر زمان برفها آب خواهند شد اما عشق چون قله توچال استوار و با شکوه خواهد ماند.»
پژمان بازغی، لیلا زارع، شهاب شادابی، دیبا زاهدی، مانی طرلان، بیتا ایمانی با معرفی امیر هدایتی و با حضور علی فرهنگی بازیگران این فیلم هستند.
دیگر عوامل «توچال» عبارتند از: نویسنده: علی تهرانی، مدیر فیلمبرداری: شهریار اسدی، طراح صحنه و لباس: جمشید آهنگرانی، تدوین: کاوه ایمانی، مدیر تولید : مجید بذر پاچ، موسیقی: بابک میرزاخانی، صدا بردار: فرشید احمدی، صدا گذار: سید محمود موسوی نژاد، طراح گریم: علی بهرامیفر، عکاس:حبیب مجیدی، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: افشین عمران، دستیار کارگردان: سیدرضا الحسین، منشی صحنه: سمانه واعظی، دستیار اول فیلمبردار: محمد آقا حسینی، مدیر تدارکات: وحید دمنده، تدارکات: محمد وطنچی، وحید محمدی، مجریان گریم: مینا معینی، کامیار عاشورنیا، دستیار صدا : علیرضا بخشایش، گروه فیلمبرداری: امیر حسین صدرایی، حسین عسکری، مهدی محمدی، ارس رزاز، دستیار صحنه: پریسا اسدی، سرمایه گذاران: امیر عباس تنباکوچیان، حمید کلاته عربی و پخش از نسیم صبا.