رسانه سینمای خانگی- قریبیان، «قدرتی» که همتا ندارد

در نام و نشانی او اثری از «عزت»، «خسرو» و «گوهر» نیست که با ترکیب «سینمای ایران» برای خود لقب دست و پا کند اما نقشی دارد که تجسم چهره مصمم و با اراده بازیگری است که حتی در فیلم کمدی – اجتماعی نیز با «قدرت» ظاهر می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «خوشبختانه همه فرامرز قریبیان را از گذشته می‌شناسند و می‌دانند که اهل صحبت‌های حاشیه‌ای نیستم. فیلم‌های همچون خاک، گوزنها، صلات ظهر و سایه های بلند باد از جمله آثار سنگین و آبرومند پیش از انقلاب محسوب می‌شوند که در آنها ایفای نقش کرده‌ام.»

این خود معرفی کوتاه، برای بازیگری که طی ۶۰ سال سابقه فعالیت حرفه‌ای و پر افتخار در سینما، ۸۱ فیلم بازی کرده، مقابل دوربین کارگردانان شاخص رفته، چند فیلم ساخته و جوایز متعدد سینمایی بدست آورده کافی نیست.

لهجه تهرانی و طنین پر قدرت صدا، شناسنامه فرامرز قریبیان است. متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۲۰ کوچه آبشار در خیابان ری.

در مدرسه «ترقی» دوره دبستان را سپری کرد و دیپلم خود را از دبیرستان «بدر» گرفت. همان دبیرستانی که مسعود کیمیایی بچه محل و دوست دوران نوجوانی فرامرز قریبیان، در فیلم «گوزنها» از آن استفاده کرد و قرار بود «سید» در ازای دریافت مواد مخدر مجانی از «اصغر دوا فروش»، از شاگردان مدرسه برای او مشتری جور کند.

فرامرز قریبیان از نوجوانی علاقه مند به سینما بود و رفاقت با مسعود کیمیایی، این دو را در مسیری طولانی و مشترک همکاری قرار داد که ابتدای آن «بیگانه بیا» و ختم آن «رئیس» بود.

سال ۱۳۴۷ مسعود کیمیایی نخستین تجربه کارگردانی خود را با فیلم سینمایی «بیگانه بیا» آغاز کرد. «بیگانه بیا» همچنین آغازی برای ورود فرامرز قریبیان به سینما بود. نقش اول فیلم با فشار تهیه کننده به سوپراستار وقت داده شد و فرامرز قریبیان نقش کوتاهی در آن ایفا کرد.

 فیلم سینمایی «سفیر»

فرامرز قریبیان در مورد حضور در این فیلم گفته است: «بیگانه بیا» تجربه ای آماتوری بود زیرا در این اثر دستیار مسعود کیمیایی بودم و به خاطر همین همکاری، نقشی کوتاه را در فیلم پذیرفتم.

پس از «بیگانه بیا» برای ادامه تحصیل سینما به آمریکا سفر کرد. قصد داشت در مدرسه سینمایی «آکتورز استودیو» ثبت نام کند اما بدلیل مشغله فراوان کاری، مدرسه ارزان تری برگزید و حدود سه سال رشته بازیگری را در مدرسه ویژوآل آرت سپری کرد.

پس از بازگشت از آمریکا، همکاری فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی وارد دوره جدیدی شد.

فرامرز قریبیان در مورد این همکاری گفته است:‌ پس از بازگشت از آمریکا، مسعود کیمیایی برای فیلم «زخمی ها» از من دعوت کرد، اما این فیلم به سرانجام نرسید و با کیمیایی به فیلم «خاک» رسیدیم که نخستین کار جدی و حرفه ای من در سینما با این فیلم آغاز شد.

بازی در نقش «مصیب» در فیلم «خاک» فرای تجربه اندوزی، به نوعی دستگرمی برای رسیدن به شاه نقش «قدرت» در «گوزنها» بود.

فرامرز قریبیان پس از «صلات ظهر» به کارگردانی سعید مطلبی در سال ۱۳۵۳، با فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی روی پرده ظاهر شد.

درخشش «گوزنها» و ایفای نقش «قدرت» چریک شهری و ارائه بازی بدون اغراق و زیرپوستی، موقعیت فرامرز قریبیان را در سینما تغییر داد و محبوبیت فراوانی برای او کسب کرد.

فرامرز قریبیان در خاطره ای از «گوزنها» گفته است: همیشه در اوایلی که فیلم بازی می‌کردم، سرصحنه‌هایی که بازی نداشتم می‌رفتم. در «گوزنها» و در سکانسی که در پایین شهر گوشت تقسیم می‌کردند، حضور داشتم. بیاد دارم وقتی در آن سکانس شیشه خودرو را پایین می‌دادند که گوشت‌ها را بین فقرا تقسیم کنند، مردم چنگ می‌زدند و به چشم خودم دیدم که دست کسانی که گوشت‌ها را تقسیم می‌کردند زخم شده بود. این سکانس در منطقه میدان شوش گرفته شد. در آن محل منازلی بود که وقتی باران می‌آمد پرگل می‌شدند و از سقف خانه ها آب می چکید.

فرامرز قریبیان که به اذعان خود، دوست نداشته در فیلمفارسی های آن دوران بازی کند، گزیده کاری را برگزید و با وجود پیشنهادهای فراوان در سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به ترتیب در فیلم های «وقتی که آسمان بشکافد» و «چشم‌انتظار» بازی کرد.

اما سال ۱۳۵۵، سومین همکاری قریبیان با مسعود کیمیایی در «غزل» رقم خورد. پرونده حرفه‌ای فرامرز قریبیان در قبل از انقلاب اسلامی با بازی در فیلم «سایه‌های بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا بسته شد.

 بهمن فرمان‌آرا در کنار فرامرز قریبیان

قریبیان که تجربه بازی در ۱۲ فیلم سینمایی را در پیش از انقلاب داشت، بهترین گزینه فریبرز صالح برای ایفای نقش «قیس ابن مسهر» در فیلم «سفیر» بود و با این اثر، نخستین فعالیت بازیگری قریبیان پس از انقلاب آغاز شد.

وی درباره حضور در فیلم «سفیر» گفته است:‌ پس از انقلاب به مدت دو سال ونیم سینماها تعطیل شد و مجددا به آمریکا رفتم و پس از راه افتادن سینما به کشور بازگشتم و با بازی در فیلم سینمایی «سفیر» کار خود را آغاز کردم. در فیلم «سفیر» پلانی مربوط به گردن زدن وجود داشت. برداشت این پلان بسیار مشکل بود و فیلمبرداری آن ۱۵ روز طول کشید. «سفیر» فیلم خوش ساختی است، اما فینال آن را دوست نداشتم زیرا معتقدم یک اثر سینمایی نباید مطابق اصل قصه ساخته شود. به عنوان نمونه همه می‌دانیم که «اسپارتاکوس» در جنگ کشته می‌شود اما «دالتون ترومبو» در نسخه سینمایی که «استنلی کوبریک» ساخت، پایان شگفت انگیز و زیبایی خلق می‌کند.

پس از «سفیر»، فرامرز قریبیان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ در ۱۱ فیلم شامل «پرونده»، «سناتور»، «پایگاه جهنمی»، «ریشه در خون»، «آوار»، «گردباد»، «سمندر»، «گمشده»، «ترن»، »کمینگاه» و «کانی مانگا» بازی و با کارگردانانی از جمله مهدی صباغ زاده، اکبر صادقی، محمود کوشان، سیروس الوند، سیروس تسلیمی، امیر قویدل و مرحوم سیف الله داد در ژانرهای دفاع مقدس، ملودرام و حادثه ای همکاری کرد.

«کانی مانگا» به کارگردانی مرحوم سیف الله داد یکی از فیلم های تحسین شده در ژانر دفاع مقدس است و برای فرامرز قریبیان یک بار دیگر فرصت حضور در فیلم دفاع مقدسی را پس از «پایگاه جهنمی» فراهم کرد.

فرامرز قریبیان درمورد علت موفقیت «کانی مانگا» در جذب مخاطب گفته است: این فیلم داستانی جاسوسی و ساختار معمایی داشت. در کنار این ساختار، صحنه‌های اکشن نیز به موفقیت کار کمک کرد و فکر می‌کنم همه اینها با هم منجر به اشتیاق و هیجان مردم برای تماشای این فیلم شد.

دهه ۷۰ شمسی، دوره پرکار فرامرز قریبیان بود و در این دهه در ۲۶ فیلم بازی و یک فیلم کارگردانی کرد.

«دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی محصول ۱۳۷۰، اولین و آخرین فیلم طنز اجتماعی بود که قریبیان در آن ایفای نقش کرد و اما با وجود پارتنر طنازی مانند علیرضا خمسه، ثابت شد که چهره تراش خورده او برای ایفای نقش های مردان مصمم و با اراده، برای بازی در چنین آثاری خلق نشده است.

در همین سال، همکاری دگر بار فرامرز قریبیان با کیمیایی، ساخت فیلم «رد پای گرگ» شد. فیلمی با دیالوگ های عالی و همان تم های همیشگی کیمیایی؛ رفاقت، خیانت، انتقام … . فرامرز قریبیان در «رد پای گرگ» در نقش «رضا» و تکرار همان شخصیت با صلابت و با اراده، با سکانسی بی نظیر اسب سواری در خیابان های تهران ظاهر شد.

 پوستر فیلم سینمایی «رد پای گرگ»

سال ۱۳۷۱ در کنار جمشید هاشم‌پور، در نخستین تجربه فیلمسازی فرامرز صدیقی به نام «طعمه»، به عنوان اثری پلیسی حضور یافت.

دومین همکاری قریبیان و هاشم پور سال ۱۳۷۲ با فیلم اکشن حادثه ای «آخرین خون» رقم خورد و قریبیان پا به پای هاشم‌پور که دگر بار لباس بلوچی که «زینال بندری» فیلم «تاراج» را تداعی می کرد، درخشید.

قریبیان در مورد حضور در فیلم های اکشن گفته است:‌ در آن سال‌ها از فیلم‌های اکشن استقبال زیادی می‌شد و معمولا از من یا جمشید هاشم‌پور برای ایفای نقش‌ها در فیلم دعوت به عمل می‌آمد.

فرامرز قریبیان دهه ۸۰ شمسی را با دو فیلم «رقص در غبار»(۱۳۸۱) و «شهر زیبا» (۱۳۸۲) به کارگردانی اصغر فرهادی آغاز کرد.

وی در مورد همکاری با فرهادی گفته است: از سال ها پیش با جوانان راه می‌آمدم و چنانچه فیلمنامه‌ها را می‌پسندیدم، به آنها کمک و کار می کردم. این اتفاق در دو فیلم اول اصغر فرهادی بوجود آمد و من پیش از این حتی سریال های او را ندیده بودم. وقتی بازی در «رقص در غبار» به من پیشنهاد شد، تشخیص دادم که اصغر فرهادی به این حرفه آگاه است و با وجود کوتاه بودن نقش، در این اثر بازی کردم.

فرامرز قریبیان همچنین در این دهه سنت شکنی کرد و در چهار مجموعه تلویزیونی «روز حسرت» و «آخرین دعوت»(۱۳۸۷)، «پس از سال‌ها»(۱۳۸۷) و «باغ شیشه ای»(۱۳۸۸) به ایفای نقش پرداخت.

وی در مورد بازی در سریال تلویزیونی گفته است:‌ سریال‌هایی بازی کردم تا بتوانم بودجه مورد نظر تولید فیلم «گناهکاران» را تامین کنم؛ بازیگر سریال نبودم، اما در سریال بازی کردم تا فیلمی مستقل بسازم.

دهه ۹۰ شمسی برای فرامرز قریبیان، فصل کم کاری بود و بازی و کارگردانی یک فیلم سینمایی، ایفای نقش در دو مجموعه تلویزیونی و با بازی در سه فیلم پایان یافت.

«خروج»(۱۳۸۹) به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، آخرین فیلمی بود که فرامرز قریبیان در آن ایفای نقش کرد. وی در «خروج» افزون بر بازی زیرپوستی، سکوت را به اکت خود اضافه کرد و یکی از بهترین بازی های خود را ارائه داد.

اما «خروج» یک حاشیه بزرگ داشت. این فیلم سال ۱۳۹۸ و در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد اما اعلام خداحافظی فرامرز قریبیان از بازیگری در نشست خبری فیلم، همه را بهت زده کرد.

 فرامرز قریبیان و ابرایهم حاتمی‌کیا در نشست خبری فیلم سینمایی «خروج»

فرامرز قریبیان در این نشست خبری در مورد علت اعلام خداحافظی از بازیگری گفته بود: دیگر حوصله غرض ورزی مسئولان سینمایی را ندارم. بعد از فیلم «گناهکاران» در جشنواره شرکت نکردم. در هفت سال اخیر هیچ فیلمنامه‌ای را قبول نکردم. دلم می‌خواست با یک فیلمنامه خاص کارم را خاتمه دهم. این آخرین فیلم من است و می‌خواهم از سینما خداحافظی کنم.

ابراهیم حاتمی‌کیا نیز که در این نشست حضور داشت، فاصله گرفتن قهرآمیز قریبیان از سینما را غم‌انگیز دانست و ابراز امیدواری که این حرف خیلی جدی نباشد زیرا حضور وی برای جوانان درس است و می‌تواند نکات و راه‌های جدید به آنها نشان دهد.

جوایزی که قریبیان از سینما گرفت

قریبیان بازیگری باسواد است و هوش بسیار بالایی در بازیگری دارد. وی در مورد شیوه بازیگری خود گفته است: تکنیک من در بازیگری «متد اکتینگ»(بازی شیوه دار) است. من به مدرسه «اکتورز استودیو» نرفتم، اما از تکنیک تعلیمی این مدرسه استفاده کردم. شاید اعتنا به همین شیوع بازیگری، سبب رساندن قریبیان به جایگاه بی بدیلی در سینما شده است.

بازی فرامرز قریبیان از همان ابتدای کار با تحسین روبرو شد. سال ۱۳۵۲ برای بازی در فیلم «خاک» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل بزرگترین جشنواره سینمایی وقت را گرفت.

سال ۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ به ترتیب برای ایفای نقش در فیلم «ترن»، «بندر مه آلود» و «مرد بارانی» جایزه بهترین بازیگر مرد از سه دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.

برای بازی در فیلم «رقص در غبار» در ۱۳۸۲ موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما شد.

فرامرز قریبیان جوایزی نیز از جشنواره های بین المللی در کارنامه دارد. وی سال ۲۰۰۳ از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک و جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو برای بازی در «رقص در غبار» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت.

سال ۲۰۰۴ نیز از برای فیلم «شهر زیبا» جایزه ویژه هیئت جشنواره بین المللی فیلم را کسب کرد و با «چشمایش» جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم حراره را از آن خود کرد.

کلینت ایستوود، الگوی قریبیان در کارگردانی

قریبیان طی مدت فعالیت در سینما، چهار فیلم شامل «جدال در تاسوکی»(۱۳۶۵)، «قانون»(۱۳۷۴)، «چشم هایش»(۱۳۷۸) و گناهکاران(۱۳۹۰) را کارگردانی کرده است. به جز «جدال در تاسوکی»، در سه فیلم دیگر افزون بر کارگردانی با عنوان بازیگر نیز حضور داشته است.

وی در مورد دغدغه خود برای کارگردانی گفته است: برخی بازیگران در دنیا پس از پا به سن گذاشتن، نقش های فرعی نیز بازی می کنند، اما شخصا دوست ندارم بازیگر نقش های فرعی باشم، از این رو تصمیم گرفتم به کارگردانی و تهیه کنندگی بپردازم. به علت علاقه ای که به سینما دارم به سمت کارگردانی آمدم که مبادا به دلیل کهولت سن مجبور باشم هر نقشی را بازی کنم.

قریبیان همچنین گفته است: خیلی از بازیگران دست به کارگردانی زدند و موفق شدند؛ یکی از الگوهای من برای ورود به عرصه کارگردانی «کلینت ایستوود» بود؛ این بازیگر در سال های پیش دست به کارگردانی زد و خود نیز در آنها بازی می کرد و در اوایل هم فیلم های خوبی نساخت اما با فیلم «نابخشوده» اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

قریبیان و کیمیایی، ۷ همکاری مشترک

 از راست: فرامرز قریبیان مسعود کیمیایی و آیدن آغداشلو

قریبیان در فیلم «بیگانه بیا»(۱۳۴۷)، «خاک»(۱۳۵۲)، «گوزنها»(۱۳۵۳)، «غزل»(۱۳۵۵)، «رد پای گرگ»(۱۳۷۰)، «تجارت»(۱۳۷۳) و «رئیس»(۱۳۸۵) به کارگردانی کیمیایی بازی کرده است.

کیمیایی همواره از قریبیان به عنوان بازیگر محبوب خود یاد کرده و گفته او از رابرت دنیرو هم بهتر است.

قریبیان هم در مورد همکاری دیرپای خود با کیمیایی گفته است: سابقه همکاری من با مسعود کیمیایی به فیلم «بیگانه بیا» باز می گردد. در این اثر نقش کوتاهی داشتم و پس از بازی در آن به آمریکا رفتم، زیرا نوع فیلم هایی که در آن زمان ساخته می شد را نمی پسندیدم. در آن زمان فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تازه شروع به کار کرده بودند. مهرجویی و جنس فیلم های او متناسب من نبود و او هرگز به سراغ من نمی آمد و به این موضوع کاملا آگاه بودم. پس فقط مسعود کیمیایی می ماند که در آن شرایط باید منتظر می ماندم تا او فیلمی بسازد و از من در فیلم خود استفاده کند.

وی همچنین گفته است: کیمیایی فیلمسازی است که راهی را در سینمای ایران باز کرد تا بعدها یک عده‌ای دیگر آن را ادامه دهند. سینمای ایران با او پیشرفت کرد و ما با هم همکاری داشتیم. بعد از انقلاب این همکاری کمتر شد البته در «رد پای گرگ»، «تجارت» و «رئیس» بازی کردم و همچنان معتقدم کیمیایی حق زیادی به گردن سینمای ایران دارد.

فرامرز قربیبان مرداد سال ۱۳۹۹ نیز در یادداشتی که مناسبت هفتم مرداد سالروز تولد مسعود کیمیایی در یکی از نشریات منتشر کرد، ضمن تبریک این روز به وی نوشته است: من و مسعود کیمیایی از ۹ سالگی با هم بزرگ شدیم و با هم رفیقیم و به تمام علائق و اندیشه‌ها و تفکرات هم آشناییم. چون در یک محله، یک کوچه و خیابان زندگی می‌کردیم. کار در سینما را با مسعود شروع کردم؛ او نقش‌های خوب و ماندگاری در فیلم‌هایش به من محول می‌کرد. از فیلم خاک و گوزن‌ها و ردپای گرگ گرفته تا تجارت حتی رییس فیلم‌هایی بودند که فیلمنامه و شخصیت‌هایش را دوست داشتم و نقش‌هایی که بر عهده من گذاشته بود با روحیه من همخوانی داشت، ولی پر واضح است که فیلم گوزن‌ها و نقشم در این فیلم (قدرت) را بیشتر از شخصیت‌های دیگری که با او کار کردم، دوست دارم.

وی در این نامه همچنین با اشاره به ابراز علاقه برای بازی در نقش های معترض، بازگشت به سینما بعد از حافظی در سال ۱۳۹۸ را منوط به دعوت مسعود کیمیایی از وی برای یک نقش اعتراضی عنوان و تصریح کرده است: اساسا نقش‌های معترض را دوست دارم. با اینکه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگی کردم (نمی‌دانم درست بود یا نه چون من حرف دلم را می‌زنم) ولی اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل برایش بازی می‌کنم. ولی به ‌طور کل نقش اعتراضی با روحیه من همخوانی دارد و بازی خواهم کرد. البته بگویم که نه‌تنها من فیلم گوزن‌ها را دوست دارم که این فیلم بارها و بارها از جانب منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شد برای اینکه جایگاه والایی در سینمای ایران دارد.

رابرت دنیرو نیستم

 فرامرز قریبیان در کنار پسرش سام قریبیان

فرامرز قریبیان همچنین از اینکه با رابرت دنیرو مقایسه شود، راضی نیست و در این باره گفته است: برخی از من به عنوان «رابرت دنیرو» سینمای ایران نام می برند، البته این نظر من نیست. من ایران متولد شدم و رابرت دنیرو در آمریکا متولد شده است. او فیلم های بزرگ با کارگردانان بزرگ همچون «مارتین اسکورسیزی» کار کرده است. اما ناگفته نماند بسیاری از فیلم هایی که رابرت دنیرو بازی کرده درخور توجه نبوده و فقط برای دستمزد در آنها بازی کرده است. البته دلیلی ندارد همه فیلم های یک بازیگر خوب باشد. جوان تر که بودم فیلم هایی را بازی می کردم که می دانستم آثار خوبی نمی شود اما برای حضور در سینما در آنها بازی کردم و نیز باید زندگی خود را می گذراندم.

فرامرز قریبیان با اینکه خود یک برند در بازیگری است، نظر متفاوتی در مورد «سوپراستار» در سینما دارد.

وی در این باره گفته است:‌ خلق سوپراستار در سینما در اختیار کسی نیست. سوپراستار خود به خود در سینما بوجود می آید و وقتی مردم یک بازیگر را دوست داشته باشند او به سوپراستار تبدیل می شود. سوپراستار در اثر فیلم هایی که بازی می کند به این جایگاه می رسد؛ فیلم های بسیاری در سینمای دنیا وجود دارد که به وجود سوپراستارها نفروخته اند و از طرفی فیلم هایی بدون حضور سوپراستارها فروش خوبی داشته اند و به عنوان نمونه در فیلم سینمایی «تایتانیک» این موضوع کاملا مشهود است. پیش از اینکه دست به کارگردانی بزنم و در زمان بازیگری، معتقد بودم که فروش فیلم ربطی به بازیگر ندارد و فیلمنامه، ساخت و انتخاب درست بازیگران است که در جذب مخاطبان اثر دارد.

به هر روی این بازیگر کهنه کار، نگاهی نیز به جوانان دارد و معتقد است سینما را باید به آنها سپرد اما توصیه های هم برای جوانان دارد.

وی گفته است:‌ حرفه سینما متعلق به جوانان است البته این به این معنا نیست که باید پیشکسوتان را کنار گذاشت. در کشورهای پیشرفته این حرفه به حدی ارزش دارد که میلیون ها جوان سراغ آن می روند و بسیاری از آنان نیز پشت در استودیوها می مانند.

فرامرز به جوانان علاقه‌مند به بازیگری نیز توصیه کرده است: بازیگری راه دشواری دارد و اگر عشق وجود داشته باشد، حتما علاقه مندان به بازیگری به نتیجه می رسند. رفتن به آموزشگاه های سینمایی به تنهایی چیزی را حل نمی کند و این موضوع باید با عشق همراه باشد. همیشه از کلاس درس فراری بودم و اکنون نیز این روحیه را دارم، از این رو دنبال برگزاری دوره های آموزشی نبوده ام زیرا بلد نیستم در عرصه بازیگری تدریس کنم.

چندی پیش فرامرز قریبیان برای رفع شائبه که مرتبط با بازگشت وی به سینما پیش آمده بود، خداحافظی از سینما را بهترین کار زندگی‌ خود عنوان کرده بود.

گرچه این نشان می دهد فرامرز قریبیان از تصمیم خود باز نخواهد گشت، اما نباید فراموش کرد، ردی از او در تاریخ سینمای کشور مانده که قابل پاک شدن نیست.

فرامرز قریبیان چه به روی پرده باشد و چه نباشد یک برند معتبر در سینمای ایران باقی خواهد ماند. بازیگری که با نقش «قدرت» در «گوزنها» درخشید و پس از «خروج» با «قدرت» از سینما خداحافظی کرد.

رسانه سینمای خانگی- ضدقهرمان، زادۀ ذهن نویسنده ناامید است

علی شاه‌محمدی فیلمنامه‌نویس و مدرس دانشگاه در کارگاهی عنوان کرد که ضدقهرمان محصول ناامیدی نویسنده از انسان‌ها است.پ

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، سومین جلسه کارگاه «شخصیت‌پردازی در فیلمنامه» با حضور علی شاه‌محمدی فیلمنامه‌نویس و مدرس دانشگاه عصر روز گذشته ۱۵ آبان در موزه سینما برگزار شد.

علی شاه‌محمدی با بیان اینکه ضد قهرمان، شخصیت اصلی یا قهرمانی است که ویژگی‌های قهرمانانه ندارد، گفت: شخصیت قهرمان، فعال، شجاع، قوی، مقاوم و دایم به دنبال هدف است و در پایان لزومی ندارد که به هدف نهایی خود برسد اما حتی در صورت شکست در نبرد نهایی، واجد درک و معرفتی می‌شود که در آغاز فاقد آن بوده است. در مقابل، ضدقهرمان ویژگی قهرمانی ندارد. به عنوان مثال، شخصیت اصلی فیلم قهرمان اصغر فرهادی کاملاً در دسته ضدقهرمان قرار می‌گیرد.

وی ادامه داد: همچنین در سریال «هزار دستان» که به لحاظ روایی و تاکید خود مرحوم حاتمی شکل هزار و یک شبی دارد و شخصیت اصلی به معنای کلاسیک ندارد، مفتش ۶ انگشتی ضدقهرمانی قربانی شرایط و فقر دوران کودکی‌اش است. در مجموع می‌توان گفت ضدقهرمان محصول ناامیدی نویسنده از انسان‌ها است.

شاه‌محمدی بیان کرد: قهرمان از کسانی دفاع می‌کند که نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند و در دوره مدرن گاه برای رسیدن به هدف، ارزش‌های قانونی جامعه را زیر سوال می‌برد. قهرمان‌ها نباید غیر قابل دسترس باشند و حتی اگر قهرمان فیلم یک قدیس باشد باید ویژگی‌های زمینی و انسانی داشته باشد.

وی با اشاره به شخصیت‌های بی‌گناه نیز گفت: این نوع شخصیت‌ها ساده‌دل هستند و معمولاً هر آن‌چه را که رخ می‌دهد، می‌پذیرند و همین پذیرش معمولاً موجب رستگاری آن‌ها می‌شود. در این گونه شخصیت‌پردازی، کاراکتر بچه/ بی‌گناه معمولاً به یک‌باره از زندگی متنعم به تنگناهای تنهایی و فقر و غریبگی می‌افتد.

شاه‌محمدی با بیان اینکه شخصیت‌های بچه، دلسوز، خوش باور، صمیمی و دارای چهره‌ای معصوم هستند، ادامه داد: این نوع افراد تحت هیچ شرایطی ویژگی مثبت اخلاقی‌شان را ترک نمی‌کنند و با دروغ، تزویر، دورویی نسبتی ندارند.

این فیلمنامه‌نویس درباره شخصیت جوکر نیز گفت: این نوع شخصیت‌ها همانند شخصیت‌های کمیک برای تفرج خلق شده‌اند اما هدفی فراتر دارند و در لفافه شوخی، انتقادات تند را مطرح می‌کنند و اغلب رفتارهای‌شان موجب خنده می‌شود. در این نوع شخصیت‌ها معمولاً انتقادهای اجتماعی به شدت به چشم می‌خورد و در عین حال رفتارشان موجب خنده نیز می‌شود.

وی ادامه داد: شخصیت‌های جوکر بدون هدف و برنامه زندگی می‌کنند درواقع کلبی مسلک هستند مثل، چاپلین، جری لوئیس و …باید توجه داشت که اگر شخصیت‌مان جوکر یا سیاه در نمایش ایرانی یا دلقک است باید در یک پلات مشخص شده قرار گیرند و بی‌هدف نباشند هر چند ظاهراً خودشان هدفی برای زندگی ندارند. این نوع شخصیت‌ها اغلب سرگرم‌کننده، شوخ‌طبع، دوست‌داشتنی و به طرز شگفت‌آوری روشنگر هستند و در عین حال معمولاً از طرف دیگران جدی گرفته نمی‌شوند. شخصیت‌های جوکر معمولاً از الفاظ خلاف عادت به راحتی استفاده می‌کنند و اغلب انتقادهای تند اجتماعی دارند.

شاه‌محمدی درباره شخصیت‌های عاشق در فیلمنامه نیز گفت: این نوع شخصیت‌ها با نیروی قلب و احساس‌شان فکر می‌کنند و بزرگ‌ترین هدف آن‌ها رسیدن به عشق‌شان است به همین منظور شاید گاهی رفتارشان و موقعیت‌شان موجب خنده دیگران شود. آن‌ها با شخصیت‌های حامی نیز هم‌پوشانی دارند.

وی نوع دیگری از شخصیت‌های کهن‌الگویی در فیلم‌نامه را جادوگر دانست و بیان کرد: این نوع شخصیت‌ها در هر ۲ جبهه خیر و شر وجود دارند و اگر از جادوی واقعی استفاده نکنند به قدری ماهر هستند که تقریباً قدرتشان فراطبیعی به نظر می‌رسند.

این فیلم‌نامه‌نویس ادامه داد: شخصیت‌های جادوگر در قطب منفی، به جای کمک، به دنبال قدرت و همواره به دنبال‌پیشرفت در سطوح مختلف جامعه هستند. آنها هم ایده‌ها و مفاهیم را درک می‌کنند و هم می‌توانند با تغییر چیزها، چیزهای جدید خلق کنند.

شاه‌محمدی با اشاره به شخصیت‌های یتیم در فیلمنامه‌ها نیز گفت: این نوع شخصیت‌ها به دلیل اینکه ضعیف هستند نیاز به حمایت دارند زیرا آسیب‌پذیر هستند به همین دلیل هم برای همه ما ارزشمندند مثال اولیور توئیست.

وی با بیان اینکه ما با شخصیت‌های یتیم به خوبی همذات‌پنداری می‌کنیم، افزود: در مجموع می‌توانند از نقاط قوت دیگر کهن الگوها استفاده کنند اما باید مراقب کاستی‌های آنها نیز باشند. این نوع شخصیت‌ها با افراد عامی و بی گناه همپوشانی دارند.

شاه‌محمدی مطرح کرد: این نوع شخصیت‌ها برای بقا و زنده ماندن تلاش کم نظیری دارند و به شدت همدلی‌برانگیز هستند. آنها برای برون رفت از دایره تنهایی و طردشدگی مصمم هستند. این نوع افراد به منابع، امکانات و آدم‌های مهم جامعه دسترسی ندارند و یاد می‌گیرند روی کسی حساب نکنند.

رسانه سینمای خانگی- قهرمانانی که در دسترس مردم‌اند

فیلمنامه نویس و مدرس دانشگاه در تحلیل «شخصیت پردازی در فیلمنامه» گفت: قهرمان ها نباید غیر قابل دسترس باشند و حتی اگر قهرمان فیلم یک قدیس باشد باید ویژگی های زمینی و انسانی داشته باشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سومین جلسه کارگاه «شخصیت پردازی در فیلمنامه» با حضور علی شاه محمدی فیلمنامه نویس و مدرس دانشگاه عصر روز گذشته در موزه سینما برگزار شد.

شاه محمدی در این نشست با بیان اینکه ضد قهرمان، شخصیت اصلی یا قهرمانی است که ویژگیهای قهرمانانه ندارد، گفت: شخصیت قهرمان، فعال، شجاع، قوی، مقاوم و دائم به دنبال هدف است و در پایان لزومی ندارد که به هدف نهایی خود برسد اما حتی در صورت شکست در نبرد نهایی، واجد درک و معرفتی می شود که در آغاز فاقد آن بوده است. در مقابل، ضدقهرمان ویژگی قهرمانی ندارد. به عنوان مثال، شخصیت اصلی فیلم قهرمان اصغر فرهادی کاملا در دسته ضدقهرمان قرار می گیرد.

وی ادامه داد: همچنین در سریال هزار دستان که به لحاظ روایی و تاکید خود مرحوم حاتمی شکل هزار و یک شبی دارد و شخصیت اصلی به معنای کلاسیک ندارد، مفتش شش انگشتی ضد قهرمانی‌ قربانی شرایط و فقر دوران کودکی اش است. درمجموع می توان گفت ضدقهرمان محصول ناامیدی نویسنده از انسان ها است.

شاه محمدی بیان داشت: قهرمان از کسانی دفاع می کند که نمی توانند از خودشان دفاع کنند و در دوره مدرن گاه برای رسیدن به هدف، ارزش های قانونی جامعه را زیر سوال می برد.

 علی شاه حاتمی

وی همچنین گفت: قهرمان ها نباید غیر قابل دسترس باشند و حتی اگر قهرمان فیلم یک قدیس باشد باید ویژگی های زمینی و انسانی داشته باشد.

این فیلمنامه نویس با اشاره به شخصیت های بی گناه/ بچه نیز گفت: این نوع شخصیت ها ساده دل هستند و معمولا هر آنچه رخ می دهد را می پذیرند و همین‌ پذیرش معمولا موجب رستگاری آنها می شود.‌ در این گونه شخصیت پردازی، کاراکتر بچه/بی گناه معمولا به یکباره از زندگی متنعم به تنگناهای تنهایی و فقر و غریبگی می افتد.

وی با بیان اینکه شخصیت های بچه، دلسوز، خوش باور، صمیمی و دارای چهره ای معصوم هستند، ادامه داد: این نوع افراد تحت هیچ شرایطی ویژگی مثبت اخلاقی شان را ترک نمی کنند و با دروغ، تزویر، دورویی نسبتی ندارند.

این فیلمنامه نویس درباره شخصیت جوکر نیز گفت: این نوع شخصیت ها همانند شخصیت های کمیک برای تفرج خلق شده اند اما هدفی فراتر دارند و در لفافه شوخی، انتقادات تند را مطرح می کنند و اغلب رفتارهایشان موجب خنده می شود. در این نوع شخصیت ها معمولا انتقادهای اجتماعی به شدت به چشم می خورد و در عین حال رفتارشان موجب خنده نیز می شود.

وی ادامه داد: شخصیت های جوکر بدون هدف و برنامه زندگی می کنند درواقع کلبی مسلک هستند مثل، چاپلین، جری لوئیس و …باید توجه داشت که اگر شخصیتمان جوکر یا سیاه در نمایش ایرانی یا دلقک است باید در یک پلات مشخص شده قرار گیرند و بی هدف نباشند هر چند ظاهرا خودشان هدفی برای زندگی ندارند. این نوع شخصیت ها اغلب سرگرم کننده، شوخ طبع، دوست داشتنی و به طرز شگفت آوری روشنگر هستند و در عین حال معمولا از طرف دیگران جدی گرفته نمی شوند.

شاه محمدی خاطرنشان کرد: شخصیت های جوکر معمولا از الفاظ خلاف عادت به راحتی استفاده می کنند و اغلب انتقادهای تند اجتماعی دارند.

وی درباره شخصیت های عاشق در فیلمنامه نیز گفت: این نوع شخصیت ها با نیروی قلب و احساسشان فکر می کنند و بزرگترین هدف آنها رسیدن به عشقشان است به همین منظور شاید گاهی رفتارشان و موقعیتشان موجب خنده دیگران شود. آنها با شخصیت های حامی نیز همپوشانی دارند.

شاه محمدی نوع دیگری از شخصیت های کهن الگویی در فیلمنامه را جادوگر دانست و بیان داشت: این نوع شخصیت ها در هر دو جبهه خیر و شر وجود دارند و اگر از جادوی واقعی استفاده نکنند به قدری ماهر هستند که تقریبا قدرتشان فرا طبیعی به نظر می رسند.

وی ادامه داد: شخصیت های جادوگر در قطب منفی، به جای کمک، به دنبال قدرت و همواره به دنبال‌پیشرفت در سطوح مختلف جامعه هستند. آنها هم ایده ها و مفاهیم را درک می کنند(intelligent ) و هم می توانند با تغییر چیزها، چیزهای جدید خلق کنند(clever).

شاه محمدی با اشاره به شخصیت های یتیم در فیلمنامه ها نیز گفت: این نوع شخصیت ها به دلیل اینکه ضعیف هستند نیاز به حمایت دارند زیرا آسیب پذیر هستند به همین دلیل هم برای همه ما ارزشمندند مثال اولیورتوئیست.

وی با بیان اینکه ما با شخصیت های یتیم به خوبی همذات پنداری می کنیم، افزود: در مجموع می توانند از نقاط قوت دیگر کهن الگوها استفاده کنند اما باید مراقب کاستی های آنها نیز باشند. این نوع شخصیت ها با افراد عامی و بی گناه همپوشانی دارند.

شاه محمدی خاطرنشان کرد: این نوع شخصیت ها برای بقاء و زنده ماندن تلاش کم نظیری دارند و به شدت همدلی برانگیز هستند. آنها برای برون رفت از دایره تنهایی و طرشدگی مصمم هستند. این نوع افراد به منابع، امکانات و آدم های مهم جامعه دسترسی ندارند و یاد می گیرند روی کسی حساب نکنند.

رسانه سینمای خانگی- مهرآوه شریفی‌‎نیا، فیلم اصغر فرهادی را توضیح‌ داد

مهراوه شریفی‌نیا فیلم سینمایی «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی را برای نابینایان توضیح‌دار کرد. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گروه سوینا نسخه ویژه نابینایان فیلم سینمایی «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی را با همراهی مهراوه شریفی‌نیا بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون پنجشنبه -چهارم آبان ماه- در چارچوب برنامه فیلمخانه منتشر می‌کند.

این فیلم روز پنجشنبه ساعت ۱۹ از رادیو سوینا پخش می‌شود و پس از آن، روی سایت سوینا در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.

نظارت متن و ضبط این برنامه به عهده کیوان کثیریان بوده و متن روایت آن را محدثه واعظی‌پور نوشته است. این برنامه در استودیو فراز ضبط شده و مرجان طبسی آن را میکس و تدوین کرده است.

«چهارشنبه‌سوری» سومین فیلم سینمایی اصغر فرهادی است. این فیلم در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۴ نامزد دریافت ۹ جایزه بود که در نهایت موفق به کسب سیمرغ‌های بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین تدوین و همچنین سیمرغ بلورین فیلم محبوب تماشاگران شد. «چهارشنبه‌سوری» برنده هوگو طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو و نامزد پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو در سال ۲۰۰۶ شد.

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی سوینا به نشانی www.sevinagroup.com به فایل صوتی فیلم‌های سینمایی توضیح‌دار دسترسی داشته باشند.

این گروه پیشتر نسخه توضیح‌دار فیلم‌های سینمایی ایرانی «روز واقعه» با صدای افشین زی‌نوری، «دلشدگان» با صدای شبنم مقدمی، «مادر» با صدای احترام برومند، «بنفشه آفریقایی» با صدای علیرضا شجاع‌نوری، «باشو غریبه کوچک» با صدای پریناز ایزدیار، «خانه دوست کجاست» با صدای ستاره اسکندری، «یک بوس کوچولو» با صدای علیرضا آرا، «من، ترانه ۱۵ سال دارم» با صدای سارا بهرامی، «هامون» با صدای پرویز پرستویی، «روسری‌ آبی» با صدای رخشان بنی‌اعتماد، «مسافران» با صدای صابر ابر، «اجاره‌نشین‌ها» با صدای هوتن شکیبا در قالب برنامه فیلمخانه منتشر کرده است.

همچنین گروه سوینا فیلم‌های «درباره الی» با صدای فرشته صدرعرفایی، «به همین‌سادگی» با صدای مهراوه شریفی‌نیا، «بودن یا نبودن» با صدای بهناز جعفری، «گل‌های داوودی» با صدای ژرژ پطروسی، «مارمولک» با صدای بهرام افشاری، «لیلا» با صدای بی‌تا فرهی، «کلاه قرمزی و پسرخاله» با صدای نازنین بیاتی، «ناخدا خورشید» با صدای حسین پاکدل، «جدایی نادر از سیمین» با صدای ریما رامین‌فر، «پرده آخر» با صدای مهتاب نصیرپور، «مهمان مامان» با صدای فریبا کامران، «بادکنک سفید» با صدای گلاره عباسی، «آدم برفی» با صدای پدرام شریفی، «مهاجر» با صدای ناصر ممدوح و «میم مثل مادر» با صدای علی شادمان منتشر کرده است.

رسانه سینمای خانگی- اصغر فرهادی، در فرانسه رئیس هیئت داوران شد

پانزدهمین جشنواره بین المللی فیلمهای مستقل اروپایی «Les Arcs» در کشور فرانسه، اصغر فرهادی فیلمساز ایرانی را به عنوان رئیس هیات داوران خود انتخاب کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پانزدهمین جشنواره فیلم «Les Arcs» از تاریخ ۱۶ تا ۲۳ دسامبر (۲۵ آذر تا دوم دی ماه) در منطقه بورگ-سن-موریس در رشته کوههای آلپ برگزار می شود و اصغر فرهادی سینماگر ایرانی که بواسطه دریافت دو جایزه اسکار، فیلمسازی شناخته شده در سطح بین المللی است در راس هیات داوران این رویداد سینمایی قرار خواهد گرفت.   

هدف این جشنواره ترویج سینمای اروپا از طریق نمایش فیلم های مستقل اروپایی است که کمتر به خارج از مرزهایشان صادر شده اند و همچنین تلاش در جهت ایجاد بازار فیلم اروپایی از طریق برگزاری نشست های حرفه ای با فعالان اصلی صنعت فیلم اروپا اعلام شده است.

اصغر فرهادی پیش از این سابقه حضور به عنوان رئیس یا عضو هیات داوران جشنوارههای مهمی از جمله برلین، کن و زوریخ را نیز در کارنامه دارد. 

رسانه سینمای خانگی- فیلم کارگردانی که مدیون کیارستمی است

کریستینا سانچز کارگردان فیلم‌ کوتاه داستانی «عزیزم» از فیلم‌های راه‌یافته به چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران به ارائه توضیحاتی درباره این فیلم و نسبت خود با سینمای ایران پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، کریستینا سانچز کارگردان فیلم‌ کوتاه داستانی «عزیزم» از کشور کلمبیا که در بخش بین‌الملل چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ کوتاه تهران حضور دارد، درباره این اثر به مهر گفت: وقتی من هفت ساله بودم والدینم طلاق گرفتند، پدرم پس از مدت کوتاهی با زنی که عاشقش شده بود دوباره ازدواج کرد و همه چیز ناگهان تغییر کرد، چون تبدیل به معمایی شد که حل کردنش برایم غیرممکن بود. اگر با همسر پدرم دوست می‌شدم به مادرم خیانت می‌کردم و اگر نسبت به او بی‌تفاوت می‌شدم و او را نمی‌پذیرفتم، رابطه‌ام با پدرم قطع می‌شد که دقیقاً همین اتفاق افتاد و یک دوره بسیار سخت بر من گذشت، چون تنها شدم و به سختی باور می‌کردم بخشی از این خانواده جدید هستم. احساس می‌کردم که دوست‌نداشتنی و نخواستنی‌ام. البته من هم خانواده جدید را نمی‌خواستم و دوست‌شان نداشتم.

وی ادامه داد: این ماجرا باعث شد شروع به کشف تصاویر بصری کنم. من همیشه با تابلوی نقاشی اندرو وایت به نام «دنیای کریستینا»، رابطه خاصی داشتم. نه تنها به این دلیل که او همنام من بود، بلکه به این دلیل که خلاء موجود در آن تابلو را احساس می‌کردم. گرچه نمی‌توانستم صورتش را ببینم. زبان بدنش، آسمان متروک و آرزوی رسیدن به آن خانه از دور، باعث شد احساس مشترک با آن پیدا کنم. بنابراین متوجه شدم این یک امکان عالی برای ساخت فیلم کوتاهم است.

این کارگردان کلمبیایی اظهار کرد: می‌خواستم همان نما و ترکیب را در بافت مدرنی که داستانم در آن اتفاق می‌افتد، بازسازی کنم. پس تصویر این دختر جوان که پشتش را به سمت ما چرخانده است و آرزوی جایی را که در مقابلش است، دارد اما نمی‌تواند به آن برسد، محور داستان فیلم‌ کوتاهم شد.

سانچز درباره آشنایی‌اش با سینمای ایران بیان کرد: تا حدی با سینمای ایران و جشنواره‌های بین‌المللی آشنا هستم. پس مشتاق بودم که فیلم‌ کوتاهم را به ایران ببرم زیرا با وجود اینکه ما فرهنگ‌های بسیار متفاوتی داریم، اما همیشه ارتباط قوی‌ با فرهنگ این کشور داشته‌ام و سینمای ایران جایگاه بسیار ویژه‌ای در قلبم داشته‌ است.

وی تأکید کرد: سینمای ایران یکی از سینماهای مورد علاقه من است. اگرچه من کارگردان‌های زیادی را دوست دارم که حس می‌کنم مانند اصغر فرهادی مضامین مشابهی از شرایط انسانی را در آثار خود بررسی می‌کنند، اما یکی از مهم‌ترین و بزرگترین کسانی که بر من تأثیر گذاشته، عباس کیارستمی است. قبل از اینکه با او آشنا شوم، او را به‌عنوان یک کارگردان دوست داشتم، اما لحظه‌ای که با او آشنا شدم و این افتخار را داشتم که در یک کارگاه با او دوست شوم، او را به‌عنوان یک انسان نیز دوست داشتم. من این افتخار را داشتم که در آخرین سال زندگی‌اش از طریق ایمیل با او در ارتباط باشم و به طرز بسیار تلخی با او خداحافظی کنم. تاثیر او در من بسیار واضح است.

این کارگردان با اشاره به برخی از صحنه‌های فیلم‌های عباس کیارستمی اظهار کرد: ما در فیلم‌های کیارستمی می‌بینیم که برخی از مهمترین لحظات، گفتگوها یا عدم گفتگوها در ماشین‌های در حال حرکت اتفاق می‌افتد، این همان چیزی است که مستقیماً از سینمای او می‌آید، به همین دلیل برای من مهم بود که صحنه اول و پایانی داستان فیلمم در داخل ماشین اتفاق بیفتد.

وی تصریح کرد: من خیلی مدیون کیارستمی هستم چون الهام‌بخش من بود، در بسیاری از لحظاتی که به سختی برای پیشرفت در فیلمسازی تلاش می‌کنم اغلب به سخنان حکیمانه او فکر می‌کنم چون او اولین کسی بود که به طور جدی معتقد بود من قرار است سینما را بسازم. پس هر وقت دچار تردید می‌شوم به او و سخنان دلگرم‌کننده‌اش فکر می‌کنم. از قضا لحظه‌ای که فهمیدم فوت کرده است، خودم سوار ماشینی بودم و از یک ساحل خلوت تا فرودگاهی که ۲ ساعت فاصله داشتند در حال حرکت بودم، خبر فوت او باعث شد این سفر برایم بسیار غم‌انگیز باشد.

سانچز مطرح کرد: من عشق زیادی به مخاطب و فرهنگ ایرانی دارم. امیدوارم روزی بتوانم از نزدیک این فرهنگ را ببینم، البته بسیار سپاسگزارم که فرصتی برای نشان‌دادن فیلمم در تهران دارم و این برایم بسیار مهم است. احساس می‌کنم، زندگی من در حال تکامل است و برای این موضوع احساس خوشبختی می‌کنم. امیدوارم از فیلم خوش‌تان بیاید.

رسانه سینمای خانگی- دغدغه‌‎مندی از جنس علی سلیمانی

علی سلیمانی، مصداق درست هنرمند دغدغه‌مندی است که با درک درستی از شرایط، موفق به تببین دغدغه‌مندی‌های اجتماعی خود و حرکت در این مدار شد؛ به‌گونه‌ای که حالا و ۲ سال پس از درگذشتش، این مسیر با قدرت توسط همسر و دخترش پیموده می‌شود.

به گزارش سینمای خالنگی از ایرنا، علی سلیمانی، یکی از استعدادهایی بود که پس از حدود ۳ دهه تجربه حرفه‌ای در سینما، تلویزیون و تئاتر، درست در زمانی که در مرز پروانگی و بلوغ جریان‌ساز قرار داشت، در جدال با ویروس منحوس کرونا، دار فانی را وداع گفت.

سلیمانی اگرچه فعالیت حرفه‌ای در زمینه بازیگری را از سال ۷۳ و با فیلم سفر بخیر داریوش مودبیان تجربه کرد اما بسیار خوش‌شانس بود که در دومین تجربه حرفه‌ای خود، مقابل دوربین رسول ملاقلی‌پور قرار گرفت. حضور سلیمانی در سفر به چزابه، نشانگر آن بود که وی از فیلتر دشوار ملاقلی‌پور در جذب چندین بازیگر تازه‌نفس و جدید، به سلامت عبور کرده و مورد وثوق یکی از سخت‌گیرترین کارگردانان سینمای ایران در زمینه بازی گرفتن از بازیگر قرار گرفت. آن‌چنان که وی در کار بعدی حاج‌رسول که در همان سال جلوی دوربین رفت (نجات‌یافتگان) نیز به عنوان بازیگر حضور داشت.

موفقیت خیره‌کننده سفر به چزابه، به شناخت تمام بازیگرانی که در آن پروژه حضور داشتند، انجامید و طبیعی است که فعالیت حرفه‌ای سلیمانی نیز پس از این کار، با افزایش قابل‌توجهی همراه شود. به‌طوری که در همان دهه ۷۰ در فیلم کارگردانان سرشناسی چون علی حاتمی (جهان پهلوان تختی) و پرویز شیخ‌طادی (سرزمین پدربزرگ) مقابل دوربین رفت. جنس بازی سلیمانی همچنین به مذاق کارگردانان تلویزیونی نیز خوش آمد و سبب شد تا وی در همان دهه ۷۰، در کارهایی چون روشن‌تر از خاموشی (حسن فتحیداستان یک شهر (اصغر فرهادی) و ماه مهربان (بهروز بقایی) به ایفای نقش بپردازد.

جنس ساده بازی سلیمانی در کنار صمیمیتی که در لحن و زبان‌بدن این بازیگر وجود داشت سبب شد تا وی بتواند نقش‌های مکمل را با درایت و هوشمندی تجربی بالایی درک کرده و آن نقش‌ها را به‌عنوان بازوهایی کمک‌رسان به شخصیت‌های اصلی داستان وصل نماید. درواقع این مدل بازی سبب تقویت بنیه فیلمنامه و تقویت شخصیت‌پروری کار شده و فضای سیال فیلمنامه را به مابه‌ازای بیرونی خود نزدیک‌تر می‌نمود.

جنس ساده بازی سلیمانی در کنار صمیمیتی که در لحن و زبان‌بدن این بازیگر وجود داشت سبب شد تا وی بتواند نقش‌های مکمل را با درایت و هوشمندی تجربی بالایی درک کرده و آن نقش‌ها را به‌عنوان بازوهایی کمک‌رسان به شخصیت‌های اصلی داستان وصل نماید

همین مختصات سبب شد تا سلیمانی در دهه‌های ۸۰ و ۹۰، روزهای پرکاری را در سینما و تلویزیون تجربه نماید. ازجمله مهم‌ترین فعالیت‌های سینمایی سلیمانی می‌توان به فیلم‌های بی‌پولی حمید نعمت‌الله، یک وجب از آسمان علی وزیریان، در مدت معلوم وحید امیرخانی و تنگه ابوقریب بهرام توکلی اشاره کرد.

سلیمانی همچنین در سریال‌هایی چون سقوط یک فرشته، وضعیت سفید، پایتخت، معمای شاه، وارش، کتونی زرنگی و دادستان به ایفای نقش پرداخت.

این چهره در طول حدود ۳ دهه فعالیت حرفه‌ای در سینما و تلویزیون، مناصب مختلفی را تجربه کرد که ازجمله آنها می‌توان به طراح دکور و مجری اشاره کرد. سلیمانی همچنین در سال ۹۵، فیلم اشنوگل را کارگردانی کرد که موفق شد بازتاب‌های خوبی را به خود ببیند. وی همچنین در تمام این سال‌ها در بیش از ۳۰ تئاتر به روی صحنه رفت و توانست اتفاق‌های خوبی را در این حوزه به ثبت برساند.

البته آن چه بیش از این رزومه سنگین برای سلیمانی و در ذهن مخاطبان یه یادگار ماند، برنامه‌های فرامتن او در حوزه اجتماعی بود. برنامه‌هایی که وی را تا اندازه‌های یک مصلح اجتماعی و خیری دلسوز بالا می‌کشید و نامی نیک از وی به جا گذاشت. با چنین دغدغه‌ای بود که تنها چند روز پس از درگذشت سلیمانی، همسر وی به همراه تنها فرزندشان، آستین همت را بالا دادند تا بخشی از آرزوهای سلیمانی را برآورده کنند و بنابراین با رایزنی‌های گسترده موفق شدند تا مکانی را برای آموزش فرهنگی کودکان کار تاسیس کنند.

این مرکز فرهنگی هنری که سبا نام دارد، در حال حاضر ۵۰ هنرجوی بین ۷ تا ۱۵ سال دارد که توسط معلمانی داوطلب آموزش داده می‌شوند. در این مرکز، دوره‌های آموزشی نمایش عروسکی، قصه‌گویی، داستان‌نویسی، زبان انگلیسی، ژیمناستیک، شعرخوانی و… برگزار می‌شود که از چند روز دیگر، کلاس‌های آموزشی مدارس هم به این برنامه اضافه می‌شود. البته که برنامه‌های بسیار دیگری برای این مرکز در نظر گرفته شده است که به تناوب، در آینده‌ای نزدیک از آنها رونمایی می‌شود.

این حرکت ازجمله باقیات و صالحاتی است که برای علی سلیمانی ماند. بازیگری که نمونه درستی از قرار گرفتن یک هنرمند در نقطه طلایی و صحیح خود است. بازیگری که هیچ‌گاه دچار افراط و تفریط نشد و در تمام این سالیان، با تداوم فعالیت حرفه‌ای خود در تمامی مدیوم‌ها، توانست تراز اجتماعی خود را در سطحی بالا نگه‌داشته و با میراث قابل افتخار خود که همسر و دخترش است، به این جریان استمرار بخشیده تا نام و یاد وی، ۲ سال پس از درگذشتش، همچنان زنده و جاری باشد.

علی سلیمانی که در عرصه هنر خاطرات خوبی از خود به جای گذاشت، در تمام این ۳ دهه، با تفکری درست و پیشرو، به مثابه هنرمند دغدغه‌مندی ظاهر شد که توانست از تمام ظرفیت‌های هنری خود در جهت بسط مفاهیم اخلاقی و انسان‌دوستانه بهره‌مند شده و این‌چنین نام خود را در فرهنگ این سرزمین، جاودان نماید.

رسانه سینمای خانگی- آسیاپاسیفیک به ایران نرسید

برای نخستین بار هیچ فیلمی از سینمای ایران در جوایز سالانه آسیاپاسیفیک نامزد دریافت جایزه نشدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سینمای ایران در حالی امسال و در شانزدهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسفیک در هیچ یک از شاخه‌ها نامزد دریافت جایزه نیست که از آغاز این رویداد در سال ۲۰۰۷، همواره حضور مستمری در این رویداد سینمایی تجربه کرده است.

در میان‌ نامزدهای امسال جوایز آسیاپاسیفیک، فیلم «شیطان وجود ندارد» ساخته «ریوسوکه هاماگوچی» با نامزدی در چهار شاخه بهترین فیلم، کارگردانی، فیملنامه و فیلمبرداری پیشتاز است و سینمای ژاپن با ۱۱ نامزدی در صدر قرار دارد و پس از آن فیلم‌های چینی توانستند در ۹ شاخه به فهرست نامزدها راه یابند. 

در شاخه بهترین فیلم این رویداد سینمایی علاوه بر فیلم «شیطان وجود ندارد»، فیلم‌های «روزهای کامل» ساخته «ویم وندرس» نماینده سینمای ژاپن در اسکار ۲۰۲۴، «شهروند مقدس» ساخته «تیناتین کاجریشویلی» محصول مشترک گرجستان، فرانسه و بلغارستان، فیلم سینمایی «Qas» ساخته «آس سلطان سیت» از کشور قزاقستان و «یوزپلنگ برفی» به کارگردانی «پما تسدن» از کشور تبت، برای کسب جایزه رقابت خواهند کرد.

 سینمای ایران در سال ۲۰۲۲ با فیلم «شب، داخلی، دیوار» ساخته وحید جلیلوند در دو شاخه بهترین فیلمنامه (وحید جلیلوند) و بهترین بازیگر مرد (نوید محمد زاده) نامزد کسب جایزه بود که البته موفق به کسب جایزه نشد. 

سینمای ایران در پانزده دوره پیشین جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک همواره حضور مستمری در میان نامزدهای این رویداد داشته و در سال‌هایی تنها به یک نامزدی بسنده کرد و در سال‌هایی نیز با عملکردی موفق چندین جایزه را به خود اختصاص داده است. 

در سال ۲۰۲۱ و در چهاردهمین دوره این جوایز، سینمای ایران در هفت شاخه نامزد کسب جایزه بود و فیلم «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی در کنار فیلم «ماشین منو بران» هر کدام با نامزدی در ۴ شاخه، پیشتاز نامزدها بود. فیلم «قهرمان» در شاخه‌های بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد (امیر جدیدی) نامزد کسب جایزه آسیاپاسیفیک بود و در نهایت اصفر فرهادی جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد.

«شیطان وجود ندارد» به کارگردانی محمد رسول اُف از ایران در شاخه بهترین فیلم، نسیم احمدپور و شهرام مکری نیز برای «جنایت بی دقت» در شاخه بهترین فیلمنامه و فیلم سینمایی «وقت چیغ انارها» ساخته گراناز موسوی نیز در بخش بهترین فیلم بلند جوانان جوایز آسیاپاسیفیک ۲۰۲۱ نامزد کسب جایزه بودند.

جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک در سال ۲۰۲۰ به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا برگزار نشد اما در سال ۲۰۱۹ و در سیزدهمین دوره این رویداد، سینمای ایران در شش شاخه نامزد کسب جایزه بود. نوید محمدزاده برای فیلم «متری شیش و نیم» و محسن تنابنده برای فیلم «رونا، مادر عظیم»، مستند «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوش‌دست برای جایزه مستند بلند، «کاغذ پاره‌ها» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بهزاد نعلبندی در شاخه بهترین انیمشین و محسن قرایی و محمد داوودی برای فیلمنامه «قصر شیرین» ساخته رضا میرکریمی فرصت کسب جایزه داشتند. ضمن این که فیلم «رونا مادر عظیم» به تهیه‌کنندگی نوید محمودی یکی از پنج نامزد جایزه تنوع فرهنگی یونسکو هم بود و در نهایت موفق به کسب این جایزه شد تا سهم سینمای ایران از این دوره از جوایز آسیاپاسیفیک یک جایزه جنبی باشد.

در دوازدهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک که در سال ۲۰۱۸ برگزار شد فیلم «بمب: یک داستان عاشقانه» در دو شاخه بهترین فیلمنامه (پیمان معادی) و موسیقی متن (النی کارایندرو»، بهمن فرمان آرا برای نقش‌آفرینی در فیلم خودش «حکایت دریا» در شاخه بازیگری مرد و فیلم «آوا» به کارگردانی صدف فروغی محصول مشترک ایران، قطر و فرانسه در شاخه بهترین فیلم بلند جوانان نامزد دریافت جایزه بودند که در نهایت هیچ کدام توفیقی در کسب جایزه نیافتند.

در دوره یازدهم دوره این رویداد فیلم «لِرد» ساخته محمد رسول‌اُف در شاخه بهترین فیلم بلند، نوید محمدزاده برای بازی در فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء»در شاخه بهترین بازیگر مرد و «اسکی‌باز» به کارگردانی فریدون نجفی هم در بخش بهترین فیلم بلند جوانان نامزد کسب جایزه از جوایز آسیاپاسیفیک بود و در نهایت نوید محمدزاده توانست تقدیر ویژه داوران این رویداد سینمایی را دریافت کند.  همچنین با اعطای جایزه‌ای ویژه، از دستاورد هنری عباس کیارستمی کارگردان فقید سینمای ایران نیز تقدیر به عمل آمد. 

دهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک سینمای ایران با وجود نامزد بودن در چند بخش، تنها موفق به کسب جایزه بهترین مستند شد.

سینمای ایران در دهمین دوره جوایز سینمایی آسیا پاسیفیک در چند بخش شامل بهترین فیلم (محمد رسول الله و دختر)، بهترین فیلم بلند جوانان (نفس ساخته نرگس آبیار)، بهترین فیلمبرداری (ویتوریو استورارو- محمد رسول‌الله)، بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی – دختر)، بهترین فیلمنامه (مهران کاشانی – دختر) و بهترین مستند (رویاهای دم صبح) نامزد کسب جایزه از این رویداد سینمایی بود که مهرداد اسکویی برای ساخت «رویاهای دم صبح» جایزه گرفت. همچنین در این دوره منوچهر محمدی جایزه فدراسیون بین‌المللی تهیه‌کنندگان سینما را دریافت کرد.

در نهمین دوره جوایز سینمایی «آسیاپاسیفیک، ایران تنها نامزدی فاطمه معتمدآریا را به عنوان بهترین بازیگر زن برای فیلم «بهمن» ساخته مرتضی فرشباف داشت و همچنین نگار جواهریان بازیگر سینمای ایران یکی از اعضای هیات داوران اصلی این رویداد سینمایی بود.

در سال ۱۳۹۳ و در هشتمین دوره این جوایز، فیلم “عصبانی نیستم!” ساخته رضا درمیشیان نامزد جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد (نوید محمدزاده) بود و “قصه‌ها” ساخته رخشان بنی‌اعتماد هم نامزد بهترین کارگردانی، “ملبورن” ساخته نیما جاویدی نامزد بهترین فیلمنامه و مریلا زارعی نامزد بهترین بازیگر زن برای “شیار ۱۴۳” ساخته نرگس آبیار بود. 

اصغر فرهادی به عنوان رییس هیات داوران و محمد اطبایی هم به عنوان یکی از اعضای هیات داوران نتپک در این دوره حضور داشتند که مریلا زارعی توانست تقدیرنامه هیات داوران را دریافت کند و نیما جاویدی هم جایزه فیلمنامه را گرفت. رضا درمیشیان نیز جایزه استعداد جوان را به خود اختصاص داد.

در هشتمین دوره جوایز آسیاپاسفیک فیلم «گذشته» نامزد بهترین فیلم و همچنین اصغر فرهادی برای فیلم‌نامه‌ی «گذشته» هم در آن سال نامزد شد. شهرام مکری برای «ماهی و گربه» نامزد بهترین کارگردانی و نگار جواهریان برای بازی در «حوض نقاشی» نامزد بهترین بازیگر زن بود که هیچ کدام جایزه‌ای نگرفتند، اما «حوض نقاشی» مازیار میری جایزه معتبر یونسکو را دریافت کرد.

در دوره هفتم، فیلم‌ سینمایی «خرس» به کارگردانی خسرو معصومی و به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی نامزد دریافت بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جایزه سینمای آسیاپاسفیک شد.

تورج اصلانی هم در جایزه آسیاپاسفیک برای فیلم «فصل کرگدن»، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلمبرداری شد که این جایزه را دریافت کرد. 

سینمای ایران سال ۹۰، در ۹ بخش نامزد دریافت جایزه «آسیا پاسفیک» شد. «جدایی نادر از سیمین» ساخته‌ی اصغر فرهادی در بخش‌های بهترین فیلم بلند داستانی، دستاورد کارگردانی، فیلم‌نامه و همچنین بازیگر مرد برای پیمان معادی، نامزد دریافت جایزه آسیا پاسیفیک بود که سرانجام اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلم بلند داستانی را دریافت کرد.

نماینده دیگر سینمای ایران در جوایز آسیا-پاسیفیک در همان سال، «به امید دیدار» به کارگردانی‌ محمد رسول‌اف بود که در سه شاخه بهترین فیلم بلند داستانی، بهترین دستاورد کارگردانی و بازیگری زن نامزدجایزه بود. 

شایسته ایرانی بازیگر فیلم «آینه‌های روبرو» و «باد و مه» به کارگردانی محمد علی طالبی دیگر نامزدهای ایرانی همان سال جایزه آسیاپاسفیک بودند.

سال ۸۹ تنها نماینده سینمای ایران در جوایز آسیا-پاسیفیک فیلم «دیگری» ساخته مهدی رحمانی به تهیه‌کنندگی «محمد علی نجفی» و بازی محمدرضا فروتن و مریلا زارعی بود که جایزه بهترین فیلم بلند کودک را از این رویداد دریافت کرد.

در سه دوره‌ ابتدای جایزه «آسیا-پاسیفیک» نیز سینمای ایران حضور چشم‌گیری داشت.

در دوره سوم که در سال ۱۳۸۸ برگزار شد، «اصغر فرهادی» با فیلم «درباره الی» نامزد چهار جایزه از جوایز سینمایی «آسیا-پاسیفیک» شد.

این فیلم علاوه ‌بر نامزدی بهترین فیلم، در بخش‌های بهترین فیلم‌نامه (اصغر فرهادی)، بهترین کارگردانی (اصغر فرهادی) و بهترین بازیگر زن (گلشیفته فراهانی) نامزد بود و البته سینمای ایران نماینده دیگری نیز در جوایز«آسیا-پاسیفیک» سال ۲۰۰۹ داشت. «علی‌محمد قاسمی» برای فیلم «چراغی در مه» نامزد بهترین فیلم‌برداری شد که در نهایت اصغر فرهادی جایزه‌ی ویژه هیات ‌داوران و جایزه بهترین فیلم‌نامه را برای «درباره ‌الی» از سومین دوره‌ی جایزه‌ی آسیا-پاسیفیک گرفت. تهمینه میلانی یکی از اعضای هیات داوری این جایزه بود و محمد اطبایی هم در این سال در میان اعضای هیات داوری نتپک قرار داشت.

همچنین سینمای ایران در دومین دوره‌ی جوایز سینمایی «آسیا-پاسیفیک» در سال ۱۳۸۷ در چهار رشته نامزد و موفق به دریافت دو جایزه شد. رضا ناجی برای فیلم «آواز گنجشک ها» ساخته مجید مجیدی، فیلم «تنها دو بار زندگی می کنیم» ساخته بهنام بهزادی در دو رشته بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد (علیرض آقا خانی) و «تینار» هم در رشته بهترین مستند نامزد شدند.

رضا ناجی برای فیلم «آواز گنجشک‌ها» که نامزد بهترین بازیگر مرد شده بود، توانست جایزه‌ی این بخش را بگیرد و مستند «تینار» ساخته‌ مهدی منیری به دلیل تلاش چشم‌گیر در جهت ترویج و حفظ تنوع فرهنگی جایزه‌ی یونسکو را به‌دست آورد.

در مراسم اهدای اولین دوره‌ی جایزه‌ی جشنواره‌ی سینما “آسیاپاسفیک” در سال ۱۳۸۶، سینماگران ایرانی در هفت رشته نامزد شده و جوایز بهترین کارگردانی به رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب برای «خون‌بازی»، هومن بهمنش برای فیلمبرداری «آن سه» و «اتوبوس شب» کیومرث پوراحمد جایزه‌ی بزرگ هیات داوران را دریافت کردند. در آن سال، جعفر پناهی در میان اعضای هیات داوری بود.

رسانه سینمای خانگی- فیلم کوتاه بهترین محل برای بیان مسائل اجتماعی است

ایرنا فیلمسازان کوتاه با تاکید بر حفظ سینما و حمایت از هنرمندان و فضای فرهنگی کشور تاکید کردند که فیلم کوتاه بستری مناسبی برای پرداخت به مسائل اجتماعی است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سومین جلسه از مجموعه برنامه‌های «یک سه شنبه کوتاه» با نمایش چهار فیلم کوتاه «وَرَن» به کارگردانی رضا توفیق‌جو، «هِبه» ساخته هاتف عسگری، «یه روز» به کارگردانی نفیسه زهری و «ارفاق» ساخته رضا نجاتی چهارم مهرماه در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

پس از نمایش فیلم‌ها نشست پرسش و پاسخ با حضور سازندگان آثار برگزار شد.

امیر توکلی تهیه‌کننده فیلم «یه روز» در این نشست با بیان اینکه فیلمنامه انتخاب او بوده است، اظهاداشت: کمتر فیلمسازی با یک ماه آموزش جسارت پیدا می‌کند چنین فیلمی را با موضوع غساله‌ها بسازد و از این بابت باید به زهری تبریک گفت.

وی گفت: فیلمنامه این کار را سولماز اعتماد نوشته و قرار بود خودم این اثر را بسازم. معتقدم حتما نباید یک موضوع ساده در فیلم کوتاه پیچیده شود. فیلمنامه قرار است اتفاقی ساده را روایت کند و کارگردان می‌خواست ساده احساس همذات پنداری عیان شود و موفقیت یا عدم موفقیت به نظر مخاطب برمی‌گردد.

کارگردان فیلم سینمایی «آن دیگری» تاکید کرد: باید سینما را حفظ کنیم، ایرادات آثار را بیان و علاوه بر نقد به فیلمسازان جوان پیشنهاد دهیم.

همچنین نفیسه زهری با تقدیر از عوامل تولید این اثر درباره چالش‌های پیش روی خود در کارگردانی این «یه روز» که به مسئله غساله‌ها می‌پردازد، اظهارداشت: خیلی به غسالخانه رفتم و با غساله‌ها به گفت و شنود پرداختم و حتی بیاد دارم کسی را که فوت کرده بود و من شاهد شسته شدنش بودم.

وی گفت: بیشتر کار لوکیشن داخلی داشت و یکی از دلایل انتخاب اثر همین ویژگی بود. این اثر زندگی غساله‌ها را روایت می‌کند شاید این فیلم جزو اولین فیلم‌هایی باشد که درباره این قشر ساخته می‌شود. چیزی که من دیدم این است که همه فکر می‌کنیم غسال‌ها ژولیده و پیر هستند اما اینگونه نیست و این صنف بسیار محترم هستند. بازیگر غساله را هم بر این اساس انتخاب کردم. این فیلم در جشنواره ایتالیا و قرقیزستان این اثر کاندید دریافت جایزه شد.

زهری افزود: بازیگر نقش اصلی این اثر چند سال پیش فرزندش را از دست داده و فرزندش را خودش در قامت یک غساله شسته و از این منظر با این نقش همذات پنداری داشت. تفکرمان را باید نسبت به صنف غسال تغییر دهیم و معتقدم بازیگران این اثر به درستی انتخاب شدند.

در ادامه رضا توفیق جو کارگردان فیلم «وَرَن» گفت: حرف زدن و اندیشیدن حق همه هنرمندان است. روزهای سختی داریم و باید بدانیم عرصه فرهنگ و هنر فضای تفکر و رشد یک کشور است. همه حامی هنرمندان هستیم و این قشر، عناصر حساس جامعه هستند و اعتراض هنرمند به یک ناهنجاری مسئله مهمی است.

وی با تقدیر از عوامل تولید «وَرَن» اظهارداشت: در همه جای دنیا جامعه مردسالار وجود دارد و این اثر یک همذات پنداری با جامعه زنان دارد. معتقدم این قشر موجب رشد و بالندگی هر جامعه‌ای است. گاهی می‌شنوم از واژه دگراندیش استفاده می‌شود که عجیب است؛ باید طاقت نظر یکدیگر را داشته باشیم و هگل می‌گوید فرهنگ یعنی خاک و زبان و مشکل ما این است که در حال سقط فرهنگ هستیم.

این کارگردان تاکید کرد: حدود چهار سال پیش فیلم «وَرَن» از جشنواره فیلم کوتاه حذف شد و متاسفانه به «ورَن» به دلایل سلیقه‌ای ممیزی، اجازه نمایش در جشنواره را ندادند. ورَن در اساطیر ایران، دیو شهوت است. سکانس اول این اثر یک روز عادی است و بعد از حادثه، گام به گام در دنیای درونی شخصیت پیش می‌رویم و دنیای بیرون و درون شخصیت را گم می‌کنیم.

توفیق جو گفت: سه ماه درباره این شخصیت به عنوان یک زن تحقیقات بسیاری کردیم. در افرادی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند ساختار روانی آنان بهم می‌ریزد و معتقدم خشونت امروز مسئله مهمی است. خشونت در جامعه شبیه ویروس سرایت می‌کند و وضعیت ملتهب جامعه به دلیل ورود خشونت است.

همچنین هاتف عسگری کارگردان فیلم «هبه» گفت: در فیلم کوتاه ما دو نوع اثر داریم؛ کارهایی که تجربی است و آثاری که حرفه‌ای به تولید می‌رسد. اتفاقی که در این سال‌ها افتاده این است که ما با هزینه‌های گزاف، باید کار تجربی انجام دهیم، باید به اندازه سرمایه، بتوانیم پیام خود را به مخاطب دهیم، سرگرمی را هم درنظر بگیریم و من برای این مهم، وهم و خیال را به اثر اضافه کردم.

وی افزود: پرداخت به چنین موضوعاتی در سینمای بلند با دشواری‌های خاص خود همراه هست کما اینکه برخی فیلم‌ها اخیرا با مشکلاتی روبه رو شدند.

عسگری اظهارداشت: در تولید این اثر به جشنواره‌ها خیلی فکر نکردیم. این فیلم دو سال پیش تولید شده و شاید امروز، از بین پنج فیلمنامه، اثر دیگری را برای تولید انتخاب می‌کردم. فیلمنامه این اثر را با نیکا عسگری نوشتیم؛ مسئله من صرفا کودک همسری نبود مجبور شدم از این قصه استفاده کنم تا به این موضوع برسم که انتخاب والدین در سرنوشت آنان اثرگذار است و مقابله با خواسته فرزند به نوعی تجاوز به خواسته او محسوب می‌شود.

رضا نجاتی کارگردان «ارفاق» که این روزها فیلم سینمایی «بعد از رفتن» را در اکران آنلاین دارد با اشاره به حضور هوتن شکیبا در فیلم کوتاهش بیان کرد: با هوتن شکیبا ارتباطی نداشتم، هوتن را در دفتر دیدم و ترغیب کردم در فضای فیلم کوتاه کار کند و از او بسیار آموختم. ایده از یک جرقه یا تصویر ایجاد می‌شود. اصغر فرهادی می‌گوید باید دید بانک عاطفی برای نگارش چه چیزی در اختیار ما قرار می‌دهد.

وی با بیان اینکه ۶ ماه پروسه نگارش فیلمنامه طول کشید و نزدیک ۱۵۰ میلیون تومان برای اثر هزینه کرده، افزود: «ارفاق» تصادفی نیست، براساس شخصیت‌ها اتفاقات آن چیده و مخاطب از دقیقه یک با قصه اصلی روبه رو می‌شود. اگر «بعد از رفتن» را ببینید متوجه می‌شوید ارفاق با دنیای «بعد از رفتن» متفاوت است و جهان این دو اثر فرق دارد.

نجاتی بیان کرد: فیلم کوتاه را معبری برای فیلم بلند نمی‌دانم، سینمای کوتاه را یک جهان مستقل می‌دانم و براساس تجربه می‌گویم سخت‌ترین حالت نگارشی فیلم کوتاه و آسان‌ترین سریال نویسی است. ممکن است یک فیلمساز بلند نتواند یک فیلم کوتاه بسازد.

«یک سه‌شنبه کوتاه» عنوان مجموعه برنامه‌ای است که به نمایش فیلم‌های کوتاه و نشست پرسش و پاسخ با سازندگان آن اختصاص دارد.

رسانه سینمای خانگی- تولید فیلم سیاسی لازم است اما…

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحت‌تاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوری‌ترین برنامه‌های او به شمار می‌رود و  اعتبار آن را در کل سال‌های فعالیت این انجمن قابل اعتنا می‌داند.

او در گفت‌وگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینه‌های مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گله‌مند شد از سوژه‌هایی که آنقدر فراگیر می‌شوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.

آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقه‌های دیگر را تنگ کند.

 در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

شما در صحبت‌های ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجه‌ای رسیده است؟

انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترین‌ها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری می‌تواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانی‌های تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعه‌ای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنواره‌ها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمی‌کنند، چون مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبک‌های مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم می‌توان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحث‌های عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمی‌تواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.

بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمه‌ای بگویم. در دولت قبل در برهه‌ای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغه‌مند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های خصوصی این وظیفه را برعهده می‌گیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشه‌دار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمی‌رسد و این استدلال‌ها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکت‌کننده‌ها در آزمون دوره‌های آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاه‌های سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس می‌کنند، هنرجو بعد از دیدن دوره این‌ها به انجمن می‌آید؟

این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکته‌ای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمی‌کنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزان‌تر و به عبارت دقیق‌تر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک می‌کنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستان‌ها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعه‌ای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجه‌ای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب می‌شد. تمام این‌ها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه می‌شود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.

یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استان‌ها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستان‌ها است که این‌ها اعدادی کم‌سابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولی‌ها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمی‌دانیم، اما این ریسک را می‌کنیم که حتی با رقمی کم، از پروژه‌ها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازه‌کار قابل توجه است.

در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن می‌دانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلم‌ها را می‌بینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.

قبل از تسویه حساب فیلم‌ها را می‌بینید؟

ما در مرحله تصویب، به استان‌ها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار می‌گیرم و آثاری را که از شهرستان‌ها باشند در مرحله تسویه می‌بینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شده‌ای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاست‌گذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کرده‌ایم.

با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاق‌هایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبت‌هایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبه‌گرتر از گذشته روبرو هستید.

دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کرده‌ایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام می‌کند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامه‌ها را می‌خوانند و به آن نمره می‌دهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت می‌شود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقه‌ای با آثار مواجه نشویم.

آذرپندار: دغدغه‌ای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهی‌ای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژه‌ای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامه‌ای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئله‌ای است که هر مدیری نسبت به آن گارد می‌گیرد. همین الان هم فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آن‌ها گرفته نمی‌شود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلم‌ها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم می‌سازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویت‌های ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلم‌های تولیدی شهرستان‌ها توجه نکرده باشد. این‌ها جزو خطاهایی می‌شود که باید مسئولیتش را پذیرفت.

تاکید روی این سیاست بومی‌گرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفق‌ترین دفاتر انجمن در این دوره‌ها رفسنجان بوده که در دوره‌های اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیست‌بوم رفسنجان را می‌بینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمی‌شود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه‌ زیسته‌ای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.

به نظر می‌رسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخش‌های سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلم‌های کوتاه در رسانه‌ها نیز خیلی زیاد است.

دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.

آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان‌ به علت حوادث سال گذشته  آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.

وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریل‌گذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریل‌گذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟

من فکر می‌کنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سال‌های گذشته چه آن وقت که دولت اصلاح‌طلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان می‌گویند ما امیدی نمی‌بینیم. ما  فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران‌ اختلاف‌نظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحث‌های جامعه‌شناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، می‌شود واقع‌نگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام‌ اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشته‌ایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سال‌ها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلم‌های خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سال‌ها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و می‌گیرند. پس با اطمینان می‌گویم که تمام سلایق فیلمسازی می‌توانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمی‌کنیم.

من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنواره‌ها ایجاد می‌کند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعه‌ای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، می‌توانید جسورانه‌تر تصمیم بگیرید. در برخی دوره‌ها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره می‌بیند که نمی‌تواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آن‌ها می‌شود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانه‌تر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ می‌دهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحت‌تر می‌تواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.

بنابراین در پاسخ به سوال شما می‌توانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغه‌های کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در  کنار آن فیلم‌های انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچه‌های مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آن‌ها جای کسی را تنگ نمی‌کند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم‌ کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمی‌شود و خیلی‌ها نمی‌دانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، می‌توان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال می‌تواند ایجاد شائبه‌ کند. این‌ می‌تواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما می‌پسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دوره‌های طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دوره‌ای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلم‌های کوتاه شبیه فیلم‌های سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانه‌هایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلم‌های سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیین‌کننده باشد. درواقع با ژانر، هم می‌توان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آینده‌ای را در سینمای حرفه‌ای برای آن فیلم‌ کوتاه‌ساز متصور بود.

شما بارها در نشست‌های خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاق‌های اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟

اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید می‌کنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلم‌ها نمی‌روند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ این‌ها که جسارت نیست. سال قبل حداقل ‌دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آن‌ها را دیده می‌داند که من چه می‌گویم.

شخصا بیشتر از این از دستم برنمی‌آید چون بعضی از آن‌ها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمی‌توان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع می‌کنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنی‌تر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنی‌تر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخه‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.

من نمی‌دانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع می‌شود، اینقدر فیلم ساخته می‌شود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت می‌کند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنس‌ها. پرداختن به این موضوع‌ها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمی‌ایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنواره‌های مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع  یک دوپینگ جشنواره‌ای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلم‌ها ساخته می‌شد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینه‌های روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته می‌شود؟!

درباره کودک‌کشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلم‌ها را می‌بینم، برایم سوال است که چرا در فیلم‌های کوتاه ما این همه کودک می‌میرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر می‌خواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیش‌بینی نکنید. بگذارید بچه‌ها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمی‌کنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت می‌کنند نه در رئال‌ترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق می‌افتد.

امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آن‌ها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمی‌کند؟

چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آن‌ها خیلی زیاد است. گروهی از آن‌ها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب می‌کنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با  حضور مدیر انجمن برگزار می‌شود، منظور فیلم‌شان را به سادگی توضیح می‌دهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کرده‌ای داریم که با مقنعه پیش من می‌آید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمی‌توان دید.

با این حال نقدا می‌توان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهه‌های قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچه‌ها مطالبه‌گر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط می‌شوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانم‌های فیلمساز، که تعداد زیادی از آن‌ها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آن‌ها به مرحله بعدی نمی‌رسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیم‌های اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.

ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آن‌ها باید فکر کنند که آیا می‌خواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلم‌هایشان می‌خواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من می‌دانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید می‌شوند و زودتر تصمیم به مهاجرت می‌گیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار می‌گذارند. یکی از دغدغه‌های من است که چرا این اتفاق می‌افتد و آن‌ها با اولین مانع ناامید می‌شوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر می‌رسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولی‌های فارابی هم می‌بینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع می‌خواهد فیلم بلند بسازد.

آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلم‌های ایرانی از سوی برخی جشنواره‌های مطرح دنیا مطالبی شنیده می‌شود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟

چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفته‌اند که شامل فیلم کوتاه هم می‌شود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عده‌ای مسیر وطن‌فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده‌اند. آن‌ها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی می‌کنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص می‌شود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریان‌های سیاسی، در برخی موارد آنطور که می‌گویند نیست مثل سال قبل که عده‌ای می‌گفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیده‌های خارجی جشنواره و خوشحالی آن‌ها گرفتیم که از بچه‌های خودمان نگرفتیم.

به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامی‌های جامعه برگزار می‌شد.

آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.

دیانی: الان فیلم‌های سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما می‌گویید از فیلم کوتاه منتشر می‌شود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاه‌های ایران است که در این میان تعداد فیلم‌های تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار می‌گیرند.

آذرپندار:‌ ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام می‌دهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کرده‌اند.

یک سوال دیگر در حوزه فعالیت‌های انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر به‌روز شده است؟

در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترین‌های این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوان‌های بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس می‌کنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درس‌هاست و قصد داریم که دوره‌های تخصصی را هم افزایش ‌دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشته‌ایم که علاقه‌مندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دوره‌های تک درس که سعی کردیم برخی حیطه‌ها را در یک بازه زمان‌بندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راه‌اندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش می‌کنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامه‌نویسی هم الان در مرحله طرح درس‌ نویسی است و از سال بعد اجرایی می‌شود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز می‌شود. نکته مهم این است که در تمام این‌طرح‌ درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.

در بخش نمایش فیلم‌های کوتاه چقدر حضور پلتفرم‌ها جدی شده است؟

دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود ‌اصولا خیلی از بچه‌ها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنواره‌ها اثر تولید ‌کنند. ما برای رونق نمایش فیلم‌ها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راه‌اندازی کردیم و در کنار آن فیلم‌هایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلم‌های خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوق‌ها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار این‌ها پلتفرم‌ها را برای نمایش فیلم کوتاه فعال‌تر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرم‌های هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرم‌های بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند چون آن‌ها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلم‌ها امکان پخش می‌دهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرم‌ها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از این‌ها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.

حرف آخر؟

بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیده‌ای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آن‌ها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکت‌شان اتفاق می‌افتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر می‌کنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچه‌های فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضی‌ها دورهای خود را می‌زنند و در نهایت می‌بینند که اینجا می‌توانند قهرمان‌بازی دربیاورند. این ناراحت‌کننده است که برخی چنین استفاده‌ای را از فضای فیلم کوتاه می‌کنند. سال قبل برخی با بغض تماس می‌گرفتند و از جشنواره انصراف می‌دادند هرچند چون انصراف‌شان مکتوب نبود ما فیلم‌ها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر می‌تواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش می‌کند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردان‌های فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینه‌ای بدهد. من خیلی صریح می‌گویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.

خروج از نسخه موبایل