رسانه سینمای خانگی- فروش یک فیلم ایرانی در پلتفرم آمازون

فیلم‌سینمایی «زالاوا» به کارگردانی ارسلان امیری، همزمان با اکران آنلاین در پلتفرم‌های داخلی در پلتفرم آمازون نیز برای مخاطبان جهانی در دسترس قرار گرفته است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «زالاوا» به تهیه‌کنندگی سمیرا و روح‌الله برادری، برنده سه سیمرغ و کاندیدای ده سیمرغ بلورین در جشنواره فجر سی‌ونهم؛ از ۲۲ تیرماه در پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا اکران آنلاین شده است.

حق پخش انحصاری زالاوا در آمریکا و کانادا توسط کورینث فیلمز (Corinth Films) خریداری شده و شرکت آمازون امتیاز این فیلم را برای نمایش در پلتفرم پرایم ویدیو خریداری کرده است.

حق پخش جهانی فیلم سینمایی «زالاوا» که برنده دوجایزه فیپرشی و جایزه بزرگ هفته منتقدین ونیز نیز شده است، توسط کمپانی LevelK دانمارک در فستیوال فیلم ونیز ۲۰۲۱ خریداری شد.

این فیلم علاوه بر بیش از پنجاه حضور جهانی در فستیوال‌هایی معتبر تورنتو، روتردام، کارلووی‌واری، گوتنبرگ، سیتگس؛ سال گذشته در کشورهای سوئد، استونی، فنلاند و نروژ توسط کمپانی اج اینترتینمنت (Eg Entertainment)، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ توسط کمپانی رماین این لایت (Remain in Light) و در اندونزی توسط پی تی فالکن (PT.Falkon) اکران شده و در سال جاری در چهارده کشور دیگر اکران خواهد شد.

«زالاوا» تلفیقی از ژانرهای درام دلهره‌آور و رازآمیز است.

این فیلم سینمایی با بازی نوید پورفرج، پوریا رحیمی سام و هدی زین‌العابدین، ماجراهای مشکوکی در ارتباط با آمدن جن به روستای زالاوا را به تصویر می‌کشد.

رسانه سینمای خانگی- فیلمبرداری «اتاق آرزو» آغاز شد

فیلم کوتاه «اتاق آرزو» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی محمد رشیدی‌فر برای حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران مقابل دوربین رفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «اتاق آرزو» فیلمی است با ژانر درام و سورئال که به معضلات کودکان بویژه کودکان معلول می‌پردازد.

داستان فیلم از این قرار است: بهزاد پدر دختر معلولی است که می خواهد آرزوی محال دخترش را محقق کند.

اتاق آرزو به نویسندگی فرزاد عاطفی‌ در تهران فیلمبرداری شده است.

این فیلم که قرار است در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشته باشد، ششمین فیلمی است که توسط محمد رشیدی ساخته شده است.

در این فیلم محمد رشیدی‌فر، امیرعلی جوادپور، پریماه اسماعیلی، کیاشاه تنگستانی‌پور، امیر خانزاده، حامد عزیزی، مهوش توتونچی و فرزاد عاطفی‌ ایفای نقش می‌کنند.

عوامل اتاق آرزو عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: کردمان پویش، مدیر صدابرداری: یعغوب عبداللهی، طراح صحنه و لباس: محمد رشیدی‌فر، طراح گریم: نفس چگینی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: فرزاد عاطفی، جلوه های ویژه: کردمان پویش، تدوین: آبتین جهانیان مدیر تولید: امیرعلی جوادپور، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: الهه حمیدی، عکاس میهمان: امیرحسین رفیعی، دستیار فیلمبردار: پارسا یوسف، مجری دکور: علی صادقی و ایمان بیات و مدیر روابط عمومی، تبلیغات و رسانه: امیر خانزاده.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینمای ایران اصرار به حذف خانواده دارد؟

کارشناسان فرهنگی در یک نشست تخصصی به آسیب‌شناسی بازنمایی تصویر «خانواده» در فیلم‌های سینمای ایران پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست تخصصی «سینما و خانواده» در تالار ایوان شمس برگزار شد.

در ابتدای این نشست حجت‌الاسلام محمدرضا زیبایی‌نژاد رئیس پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: در طول تاریخ ساختارهای اجتماعی و سیاسی به‌طور طبیعی مسیر خود را می‌رفتند اما آنچه که امروز اتفاق افتاده این است که ساختار اقتصاد نئوسرمایه‌داری دارد روی سیاست و اجتماع ما تأثیر می‌گذارد. اتفاق جدیدی که در فرایند مدرن شدن پیش آمده سیطره ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نئوسرمایه‌داری بر همه چیز است یعنی امروزه خانواده ما تحت سیطره جهانی نسبیت‌گرایی ارزشی و نئولیبرالیسم اخلاقی قرار گرفته است.

این کارشناس فرهنگی افزود: پرسش این است در زمانی که ارزش‌های معارض با خانواده بر کل آدم‌ها سیطره دارد، خانواده چگونه می‌تواند از ارزش‌های خود صیانت کند و این ابرچالش چگونه می‌تواند وجه فرصت خود را تقویت و بر وجه تقبیحی‌اش غلبه دهد؟

وی گفت: وقتی فهم از موقعیت داشته باشیم تا بدانیم این موقعیت‌ها چه چالش‌هایی برای ما دارد، می‌توانیم برای مقابله با آن برنامه‌ریزی کنیم. در حالی که در خیلی از عرصه‌های فرهنگی و هنری این فهم شکل نگرفته است. این نشست برای این است که ببینیم خانواده در موقعیت جدید چه چالش‌هایی پیش رو دارد و چگونه باید بر آن غلبه کند.

حیرت از مسیری که سینما طی کرده است

سپس محمدتقی کرمی دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: من به‌عنوان یک مخاطب سینما که از سال‌های ۶۵ به صورت حرفه‌ای به تماشای فیلم‌های ایرانی نشسته‌ام و در دانشگاه علامه درگیر مفاهیمی همچون جنسیت، زن در سینما و مفهوم بازنمایی در سینما بودم باید بگویم در این سال‌ها مسیری از حیرت برای من شکل گرفته است که اینجا می‌خواهم آن را به بحث بگذارم.

وی مطرح کرد: سینمای ما به شدت از سینمای دوم خرداد و نوعی از سینمای دختر و پسری تأثیر گرفته است. این موضوع از سال ۷۶ شروع شد، در دوران احمدی‌نژاد به سینمای خیانت تبدیل شد و این مسیر تا همین امروز تداوم پیدا کرده است. نمی‌دانم سینمای ما چه اصراری به حذف نشانه‌های خانواده دارد.

کرمی گفت: وقتی به فیلم‌های دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد نگاه کنید متوجه می‌شوید با این مسأله مواجه هستیم که گویی خانواده یعنی یک مرد و زن جوان، که با هم زیر یک سقف هستند اما شاید به دلیل محدودیت جامعه ایران به آنها زن و شوهر می‌گوئیم و اگر این محدودیت نبود آنها را به گونه دیگر نشان می‌دادیم. یا مثلاً در سینما از فرزند و فرزندآوری هیچ نشانی نمی‌بینید و از شبکه ارحام هم هیچ نشانی نمی‌بینید.

وی افزود: در این مدت برای من این سوال پیش آمد که شاید جنس سینما همین است و بعد متوجه شدم نه این‌طور نیست. مثلاً حتی اگر سریال‌های آمریکایی را ببینید متوجه می‌شوید در خدمت چند مفهوم محوری هستند. مثلاً خبیث‌ترین کاراکتر آمریکایی هم آمریکا برایش مفهوم دارد. یا مثلاً ایده خانواده برای آنها مهم است. سوال من این بود که ما کجا این مفاهیم را در فیلم‌های‌مان نشان داده‌ایم. البته انتظار یک فیلم ایدئولوژیک محض هم نداشتم اما نمی‌دانم چرا اجماع بر سر حذف نشانه‌های خانواده است. ضمن اینکه بسیاری از مناسکی که در جامعه ما کارکرد مثبت دارند در فیلم‌ها مورد تمسخر قرار می‌گیرند. حتی صدا و سیما هم در این موضوع با بدنه سینما همراه است. البته که چند فیلم و سریال خوب هم در این حوزه‌ها داشته‌ایم.

تصویر خانواده در سینما ما مطلوب نیست، اما چرا؟

سپس شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: تصویر خانواده در سینمای ایران از منظر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ما مطلوب نیست اما پرسش این است که دلیلش چیست؟ یا چرا سینما و رسانه به‌عنوان نهادهای تأثیرگذار آنگونه که باید نقش مؤثری در تحکیم خانواده ایفا نکردند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها نیاز به دانش جامعه‌شناسی سینما و هنر داریم.

وی افزود: جامعه‌شناسی هنر و سینما فقط بررسی تأثیر جامعه بر هنر یا بر عکسش نیست. آنچه در جامعه‌شناسی هنر مغفول مانده تمرکز بر خالقان هنر است. این شاید به خاطر دشواری این امر و عدم همکاری هنرمندان باشد. در برخی جاها بر حساسیت روی قومیت و نژاد خیلی کار کرده‌اند همین امر باعث شده گاهی اوقات تبعیض مثبت ایجاد شود. ولی در کشور ما این اتفاق رخ نداده، اینجا تصور ما این است که آنچه که روی پرده می‌رود یک حقیقت مطلق و جامع از جامعه است و هیچکس روی آن تردید نمی‌کند و نمی‌گوید که آنچه روی پرده رفته یک برساخت اجتماعی و زاییده ذهن کارگردان و درواقع محدود به قاب ذهن اوست. یکسری چیزها از این قاب بیرون مانده که اینها جای تحلیل دارد.

اسفندیاری گفت: ضمن اینکه برخی با استناد بر این تصاویر اینگونه قضاوت می‌کنند که وضع جامعه همینطور است که تصویر شده است. فضاهای روشنفکری، جشنواره‌ها و… به برخی چیزها ضریب می‌دهد، برخی چیزها را انکار می‌کند و اثرگذاری فوق‌العاده‌ای دارد. البته در فضای جامعه‌شناسی ایران، گفتمان‌های انتزاعی و دور از واقعیت‌های میدانی، بسیار رایج است حتی گاهی ادبیات استعاری به کار برده می‌شود یا مثلاً مدام از اصطلاح فروپاشی اجتماعی سخن می‌گویند اما یک نفر نمی‌گوید شاخص‌ها و تعریفش چیست و اینگونه بی‌پروا و بی محابا سخن می‌گویند.

وی افزود: این چنین می‌شود که در فیلم‌های ما هم جوانان در حال خودکشی، خانواده‌ها در حال فروپاشی و … نشان داده می‌شود برای اینکه پایایی این تصویر نسبت به جامعه اثبات شود باید تحقیقات میدانی کنیم تا ببینیم آیا واقعاً جوانان همین قدر ناامید هستند آنگاه می‌شود قضاوت کرد که سینمای ما آینه جامعه ما هست یا خیر.

سپس مدنی از دانشجویان دانشگاه صدا و سیما به ارائه پایان‌نامه خود درباره «بازنمایی امید در شخصیت‌های جوان و نقش خانواده در فیلم‌های دهه ۸۰ و ۹۰ سینمای ایران» پرداخت.

باید از «سپهر فرهنگی» صحبت کنیم

در ادامه رامتین شهبازی منتقد سینما و معاون هنر دانشگاه سوره اظهار کرد: فرهنگ تعاریف مختلفی دارد و ما با امری مواجه هستیم که ما را به تنوع می‌رساند. وقتی فرهنگ را متکثر می‌کنیم نشانه‌شناسی در آن اهمیت پیدا می‌کند. نشانه‌شناسی در تمام ابعاد زندگی ما وجود دارد اگر بخواهیم فرهنگ جامعه را تعریف کنیم باید از یک عبارت دیگر در بحث نشانه‌شناسی فرهنگی استفاده کنیم و آن بحث «سپهر فرهنگی» است.

وی افزود: ما یک سپهر فرهنگی داریم که تعریف آن دشوار است. هرچه زندگی ما تغییر می‌کند تعریف این سپهر فرهنگی دشوارتر می‌شود اما چه کسی آن را تعریف می‌کند؟ در کشور ما اینگونه بوده که این سپهر فرهنگی بر اساس ایدئولوژی، مسائل عرفی و … تعریف می‌شود. مثلاً بحث حجاب یکی از آن بحث‌هاست. گاهی این سپهر دچار ترک می‌شود و برخی مسائل دیگر به آن نفوذ پیدا می‌کند اما گاهی چون این سپهر با فرهنگ عمومی همخوان نیست، از فرهنگ عمومی بر آن غالب می‌شود.

شهبازی ادامه داد: فرهنگ دیکته نمی‌شود، بلکه زیست می‌شود. فرهنگ اینگونه نیست که بگوییم چه چیزی فرهنگ است چه چیزی نه. ما با سینمایی مواجه هستیم که سینماگر در آن هم با جامعه طرف است و هم باید گیشه فیلمش تأمین شود. در چنین موقعیتی او نمی‌تواند به پژوهشگر بگوید تحقیق کن و ببین مخاطب الان چه می‌خواهد بلکه این موضوع را از گیشه سینما درمی‌یابد. این باعث می‌شود سپهر فرهنگی دائم محدود شود و ما دچار تعارض شویم.

این منتقد سینما تأکید کرد: وقتی سپهر فرهنگی گسترش پیدا نکند، مفاهیمی مثل خانواده، زن، نگاه سیاسی و… مورد تغییر قرار می‌گیرد، این باعث می‌شود فیلمساز گیج شود و نداند باید سفارش بپذیرد یا آنچه را که خودش می‌خواهد بسازد، این امر باعث می‌شود سینمایی داشته باشیم که گاه سرش و گاه بدنش بزرگ می‌شود. سپهر فرهنگی در سینمای ما کامل نیست و ناقص است و این خودش را روی فرم فیلم‌ها نشان می‌دهد و اتفاقاً یک سری فیلم‌های انتقادی ساخته می‌شود که به لحاظ سینمایی خیلی بد هستند، اما به دلیل لحن تندشان به یک برند تبدیل می‌شوند. مثلاً فیلم‌های رضا درمیشیان چنین هستند.

وی افزود: من همه اینها را ذیل بحث فرهنگ می‌دانم و همین باعث می‌شود با سینمایی مواجه شویم که ادعا می‌کند تحلیل دارد، ولی هیچ تحلیلی ندارد. این البته اشکالی ندارد چون وظیفه سینما تحلیل کردن نیست، سینما همیشه یک سرگرمی بوده است‌.

پایان این نشست به پرسش و پاسخ میان حاضران و کارشناسان مدعو در برنامه اختصاص داشت.

رسانه سینمای خانگی- کارگردانی که گاهی ساده‌لوحی را ترجیح می‌دهد

سیدرضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» ضمن تشریح نسبت این فیلم با جامعه امروز تأکید کرد به‌عنوان سازنده فیلم هنوز در فضای آن، گرفتار است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، او خالق بخشی از خاطرات دوران کودکی هم نسلان من است، همان زمانی که گرچه برنامه‌های کودک آهنگین شده بودند، اما یک نفر ایده‌اش این بود که سرودهایی برای ایام هفته داشته باشد تا روزها را برای کودکان دوست‌داشتنی کند.

کارگردانی که گرچه با آثاری برای کودکان آغاز به کار کرد بعدها اما از این مسیر فرمان چرخاند تا سینمایش یکی از انسانی‌ترین مفاهیم را با خود به همراه داشته باشد؛ از رضا میرکریمی می‌گویم. او که حتی منفورترین شخصیت‌ها را هم در فیلم‌هایش مورد قضاوت قرار نمی‌دهد. نه آنها را آنچنان سیاه نشان می‌دهد نه برایشان حکمی می‌دهد؛ این سرنوشت محتوم و مختوم کاراکترهای اوست.

کارگردانی که گرچه در لایه‌های زیرین آثارش همواره انتقادهای اساسی به اجتماعش داشته اما هرگز امید را از دست نداده و این جامعه را قابل ترمیم دانسته است.

رضا میرکریمی اما هنوز برای من کارگردان «خیلی دور خیلی نزدیک» است همانجا که سرگشتگی شخصیت فیلمش چیزی را در انتهای وجودمان برمی‌انگیخت تا به گفته خودش این غم از جنس حسرت باشد، همان سرگشتگی که بعدها در دیگر فیلم‌هایش هم تجلی پیدا کرد تا آن را نوعی گرفتاری توصیف کند.

این روزها او فیلم سینمایی «نگهبان شب» را روی پرده دارد، فیلمی که گرچه در چهلمین جشنواره فیلم فجر قدر دید اما نوع اکرانش باعث شد تا او زبان به گلایه بگشاید. فیلمی که باز هم از اخلاق صیانت می‌کند، حکم نمی‌دهد و در عین حال نقادانه است.

به بهانه این فیلم با رضا میرکریمی به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* شما قبل از ورود به دنیای سینما، به واسطه کارگردانی مجموعه «نماهنگ‌های ایام هفته»، نقش پررنگی در خلق یک نوستالژی جمعی در دوران کودکی هم‌نسلان من دارید. شما کار خود را با دنیای کودکان آغاز کردید و می‌توان این سابقه را پیوند داد به نقشی که برای کودکان در فیلم‌های سینمایی خود قائل هستید. کاراکترهایی که همواره فضای تلخ روایت را تلطیف می‌کنند و گویی نقطه امید هستند. مضاف‌بر اینکه برگ‌برنده آن نماهنگ‌ها که در تأثیرگذاری و ماندگاری آن‌ها هم موثر بود، نگاه غیرایدئولوژیک به دنیا، از نگاه کودکان بود، که همچنان نشانه‌های این رویکرد را هم می‌توان در تجربه‌های سینمایی شما رصد کرد. اگر موافقید با مرور همین تجربه گفتگو را شروع کنیم.

ساخت این نماهنگ‌ها که به آن اشاره کردید و اتفاقاً برای خود من هم بسیار خاطره‌انگیز است به حوالی سال ۷۴ یا ۷۵ بازمی‌گردد. من به دلایلی، قبل از ورود به عرصه کارگردانی و ساخت فیلم، سفرهایی به خارج از کشور داشتم. متوجه شدم به واسطه مهاجرت‌هایی که در آن سال‌ها صورت می‌گرفت و حجم‌شان نسبت به امروز خیلی کمتر هم بود، نوزادانی دارند در خارج از کشور متولد می‌شوند که موطن اصلی خود را ندیده‌اند و دوران رشد خود را در کشوری دیگر طی می‌کنند. آن زمان برایم مسئله شد که ما برای این بچه‌ها چه محصول فرهنگی‌ای می‌توانیم بسازیم که کلماتی مشترک از زبان مادری‌شان تبدیل به ملکه ذهن‌شان شود. همین ایده بذر اولیه ساخت آن مجموعه نماهنگ شد.

به‌تعبیری مثل باقی کارهای من، هیچ‌کس ساخت این نماهنگ‌ها را به من پیشنهاد نداد. با چند نفر از شرکا، دفتری داشتیم که در آن کارهایی را مثل «بچه‌های مدرسه همت» و یا «ماجراهای آفتاب و عزیز خانوم» را می‌ساختیم. شاید جزو اولین دفاتر بخش خصوصی بودیم که برای تلویزیون کارهایی را تولید می‌کردیم. این نماهنگ‌ها را اما بیشتر برای بچه‌های خارج از کشور ساختیم. خب به خاطر همکاری و رفاقتی که با محمد رضا علیقلی داشتم با او در میان گذاشتم. او پیشنهاد ساختن یک «اپرت» بر اساس افسانه دوازده برادر – ماه‌های سال داشت و به این نتیجه رسیدیم که روزهای هفته را ابتدا بسازیم و بعد برویم سراغ ماه‌ها.

اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد می‌آورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنی‌بر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمی‌شد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آن‌ها روزهای هفته را برای بچه‌ها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچه‌ها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آن‌ها منتقل کنیم

در همان همفکری‌ها مطرح شد که بسیاری از شعرهای کودکانه ما و سروده‌های فولکلوری که همه حفظ هستیم، مشخص نیست ریشه‌اش کجاست. خیلی از آن‌ها حتی ساختار روایی علی و معلولی و معنایی هم ندارند و کلماتش الزاماً به هم ربطی هم ندارند و صرفاً به دلیل آنکه هم‌وزن بوده‌اند در کنار هم قرار گرفته‌اند و تبدیل به شعر شده‌اند. مثلاً اتل متل توتوله یا امثال آن. با این وجود ما با همین اشعار بزرگ شدیم. از خودمان پرسیدیم آیا ما هم می‌توانیم شروع‌کننده خلق چنین آثاری برای آیندگان باشیم.

اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد می‌آورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنی‌بر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمی‌شد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آن‌ها روزهای هفته را برای بچه‌ها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچه‌ها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آن‌ها منتقل کنیم. گویی خود بچه‌ها این شعرها را گفته‌اند. از طرفی به پیشنهاد علیقلی تصمیم گرفتیم برای موسیقی این نماهنگ‌ها یک کار پروپیمان و ارکسترال بگذاریم. اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت و غالباً موسیقی بچه‌ها با گروه‌های کوچک جمع می‌شد. در وهله اول هم به‌عنوان یک پدر حالم خوب می‌شد. من چون زود ازدواج کرده بودم، زود هم بچه دار شدم و آن موقع احساس می‌کردم که بچه‌های من نیاز به این محصولات دارند. اولین جایی هم که از آن‌ها استفاده می‌شد در دستگاه پخش ماشین خودم و برای بچه‌های خودم بود. اینگونه اولین بازخوردها را هم از آن‌ها می‌گرفتم.

* و همان زمان هم کارها از صداوسیما پخش شد؟

اتفاقاً در آن مقطع این کارها روی دست ما ماند! تا دو سال تلویزیون حاضر نشد این کارها را از ما بخرد. می‌گفتند که چی؟ چرا باید برای بچه‌ها بخوانیم «شنبه یه سیب سرخه!»

* به تعبیری به دلیل همان فقدان نگاه ایدئولوژیک نمی‌توانستند با این کارها ارتباط بگیرند!

بله. بعد از دو سال بود که سراغ این کارها آمدند و حاضر به پخش آن‌ها شدند.

* تقریباً می‌شود حوالی سال ۷۶ و احتمالاً تغییر نگاه‌ها به مقوله فرهنگ و هنر، در این زمینه بی‌تأثیر نبود.

حتماً که این تغییر نگاه‌ها بی‌تأثیر نبود. گروه کودک شبکه یک در آن زمان این کارها را از ما خرید. با همان امکاناتی هم که داشتیم، با هزینه‌ای بسیار کم، کلیپ‌هایی هم برای آن‌ها ساختیم. امضای من پای این کلیپ‌ها هست و به آن‌ها افتخار هم می‌کنم اما وقتی امروز آن‌ها را می‌بینم، با خودم می‌گویم واقعاً با چه امکانات اندکی این کارها را ساخته‌ایم. سال‌ها از پخش این نماهنگ‌ها می‌گذرد و در این سال‌ها آدم‌هایی مثل شما زیاد دیده‌ام که وقتی متوجه می‌شوند من هم نقشی در تولید این نماهنگ‌ها داشته‌ام و ایده‌اش برای من بوده است، می‌گویند خاطرات بسیاری برای ما ساخته‌اید و ما با این نماهنگ‌ها بزرگ شده‌ایم. این همان هدفی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم.

* همین زاویه نگاه به دنیای کودکان هم بعدها به جهان فیلم‌هایتان تسری پیدا کرد. حتی در همین فیلم «نگهبان شب‌» هم درست است که آن پسربچه نقش کوتاهی دارد اما واقعاً حضورش در تلطیف فضا موثر است.

این بچه‌ها تقریباً در همه فیلم‌هایم هستند. من کارم را با تولید اثر برای کودک و نوجوان آغاز کردم و به نوعی سینما را از طریق همین دنیای بچه‌ها شناختم. فیلم اولم «کودک و سرباز» هم به‌نوعی مدیون بازیگر نوجوان و دنیای کودکانه‌اش بود. گویی زیربنای فکری و شناخت من از سینما، عجین با دنیای کودکان بوده است. این تأثیر صرفاً هم به حضور کاراکترهای کودک در فیلم‌هایم محدود نمی‌شود و بلکه یک حس کودکانه و همچنان زنده، حتی در کاراکترهای بزرگسال فیلم‌های من هم وجود دارد که ممکن است ریشه‌اش در همین مسئله باشد.

* فیلم «نگهبان شب» مانند دیگر آثار شما، نگاه و روایتی اخلاق‌مدارانه دارد. در شرایطی که به نظر می‌رسد به واسطه مشکلات مختلف، پایبندی به اخلاقیات در جامعه کم‌رنگ شده است، چگونه می‌توانید همچنان از این نگاه اخلاق‌گرایانه در آثارتان محافظت کنید؟

اگر بخواهم آدم عافیت‌اندیشی باشم و بابت حرکت برخلاف جهت آنچه به تعبیر شما در جامعه در حال اتفاق افتادن است، هزینه پرداخت نکنم، باید از پافشاری روی این نوع از قصه‌پردازی دست بردارم. البته من این رویکرد را آرمان‌گرایی نمی‌دانم. به نظرم این شکل از نگاه یک جور دعوت برای بازگشت به خویشتن است. تلاش برای متوجه کردن مردم جامعه به خودشان است تا بخشی از مسئولیت‌های برزمین‌مانده‌شان را برعهده بگیرند. من این اخلاق‌گرایی را یک راه‌نجات می‌بینم. نه صرفاً به عنوان یک فیلمساز که به‌عنوان عضوی از یک جامعه که نگران سرنوشت خانواده‌ام هستم چنین نگاهی دارم. فکر می‌کنم یک طمع لجام‌گسیخته، مدت‌هاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه می‌راند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمی‌شود. من شخصاً همیشه آدم امیدواری بوده‌ام…

یک طمع لجام‌گسیخته، مدت‌هاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه می‌راند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمی‌شود

* اتفاقاً بد نیست بگویید ریشه این میزان از امیدواری کجاست؟ آن هم در شرایطی که شاهدیم خیلی از فیلمسازان جوان‌تر ما که مشخصاً در عرصه سینمای کوتاه آثاری را تولید می‌کنند، گرفتار یک سیاه‌بینی افراطی نسبت به شرایط پیرامونی خود شده‌اند.

معتقدم بخشی از این «امیدواری» من، غیرواقعی نیست. متأسفانه ما گاهی تحت‌تأثیر برخی حاشیه‌هایی که خودمان برای خودمان ساخته‌ایم، آمار غلطی از اجتماع خودمان داریم. واقعاً اوضاع آنقدر که برخی از ما فکر می‌کنیم، بد نیست. اخلاق، اینقدر که ما فکر می‌کنیم در جامعه‌مان تعطیل نشده است. طبق یک قاعده جهانی، اخبار بد معمولاً سریع‌تر پخش می‌شوند و اخبار خوب هستند که طرفدار ندارند.

مضاف‌بر این، وقتی به فرهنگ خودمان مراجعه می‌کنیم، اخلاق را صرفاً نباید یک ابزار ارتباطی بدانیم. اخلاق ناشی از یک رضایتمندی شخصی است. آدم‌هایی که از اخلاقی رفتار کردن خود راضی هستند، هیچ‌گاه نسبت به آن تفاخر ندارند و نمی‌خواهند منت این اخلاقی بودن خودشان را بر سر دیگران بگذارند. به همین دلیل هم از رفتار اخلاقی این گروه، هیچ‌گاه خبری تولید نمی‌شود. بخش‌هایی از جامعه امروز ما هستند که همچنان به وظایف و مسئولیت‌های خود پایبندند اما هیچ خبری تولید نمی‌کنند، چون اصولاً دنبال به رخ کشیدن خود نیستند.

از طرف دیگر هم ما انگار در رقابت با یکدیگریم تا دردهای خود را به رخ هم بکشیم. بدترین نقیصه‌ای هم که این اواخر بیشتر گریبان‌مان را گرفته این است که می‌خواهیم نقش خودمان را در همه مشکلات پدید آمده کتمان کنیم. مدام به‌دنبال یک عامل بیرونی برای مشکلات‌مان می‌گردیم. مجموعه این ساختار فکری است که منجر به ناامیدی برخی از ما شده است. یک بار اگر این حاشیه‌ها را کنار بگذاریم و فارغ از برداشت‌های کاذب به جامعه خود نگاه کنیم، حتماً جای امیدواری وجود دارد. نکته دیگر هم اینکه بخشی از این امیدواری به باورهای دینی من بازمی‌گردد. براساس این باور اصالت همواره با آدم‌هایی است که می‌توانند خودشان جامعه‌ای خوب برای خودشان بسازند. من هم در کار همین آدم‌ها هستم و در موردشان فیلم می‌سازم.

* اگر عده‌ای به‌واسطه همین نگاه، رضا میرکریمی را محکوم به محافظه‌کاری کنند، چه پاسخی دارید؟

نه فقط محافظه‌کاری، شاید حتی عده‌ای بگویند که ساده‌لوحم! گاهی با خودم فکر می‌کنم در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که ساده‌ترین عواطف انسانی را هم نمی‌توانند درک کنند، ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم. در این جنس از ساده‌لوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آن‌هایی که احساس می‌کنند همه چیز را درباره جزئی‌ترین مسائل جامعه می‌دانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست داده‌اند، کمتر روزنه‌ای به سوی امید می‌بینم. به همین دلیل ترجیح می‌دهم در دسته همین‌هایی باشم که ساده‌لوح به نظر می‌رسند. البته که تعبیر من درباره این گروه ساده‌لوحی نیست. به نظرم این گروه از جامعه امیدی توأم با خوش‌بینی دارند. همین خوش‌بینی ما نسبت به یکدیگر است که می‌تواند همچنان جامعه را سرپا نگه دارد.

در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که ساده‌ترین عواطف انسانی را هم نمی‌توانند درک کنند، ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم. در این جنس از ساده‌لوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آن‌هایی که احساس می‌کنند همه چیز را درباره جزئی‌ترین مسائل جامعه می‌دانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست داده‌اند، کمتر روزنه‌ای به سوی امید می‌بینم

* این «خوش‌بینی» تعارضی با «واقع‌بینی» دارد؟

نه. مگر واقع‌بینی چیست؟ شما وقتی می‌خواهید درباره حادثه‌ای که همین امروز در حال وقوع است موضع‌گیری کنید، جنسی از واقع‌بینی این است که همه اتفاقات حول و حوش حادثه را در مختصات زمانی و مکانی همین امروز ببینیم، جنسی دیگر از واقع‌بینی این است که این اتفاق را در بستر تحولات ۱۰۰ سال اخیر ببینید و تحلیل کنید. هر دو مورد هم اسم‌شان «واقع‌بینی» است.

ممکن است در نوع دوم شما متهم به محافظه‌کاری شوید و در نوع اول همه شما را تشویق کنند که آفرین، چقدر تو متعهدی و عجب کنش‌گر قدرتمندی هستی! در حالی که من هر دو رویکرد را واقع‌بینی می‌دانم و اتفاقاً معتقدم کسی که وقایع را در یک پرسپکتیو وسیع‌تر می‌بیند و با در نظر گرفتن سابقه تاریخی‌اش تحلیل می‌کند، بهتر متوجه فرآیندها و برآیندهاست، به همین دلیل هم نتیجه‌گیری‌های دقیق‌تری می‌تواند داشته باشد و نسبت به کسانی که کاملاً متمرکز بر زمان و مکان حیات خود هستند، می‌توانند افق‌های درست‌تری را هم تعیین کنند. به عنوان مثال در همین اتفاقات سال گذشته، کشمکشی به‌وجود آمد که عده‌ای می‌گفتند همه سلبریتی‌ها و چهره‌ها باید به میدان بیایند…

* اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع کنند!

دقیقاً. این‌وری‌ها می‌گفتند باید این موضع را بگیری و آن‌وری‌ها می‌گفتند باید این‌ها را بگویی! هر دو طرف هم مدعی بودند که «مردم» به شکلی حداکثری پشت‌شان هستند و اگر با آن‌ها همراه نشوی، به مردم پشت کرده‌ای! واقعیت این است که وقتی نزاعی شکل می‌گیرد دیگر زمان مناسبی برای وزن‌کشی نیست، چرا که آمارها هم دیگر خیلی دقیق نیست و همه‌چیز رنگ و بوی احساسی دارد. در آن شرایط احتمالش بود که ما متهم به تعبیرهایی بشویم که خیلی هم باب شده بود؛ از وسط‌بازی تا محافظه‌کاری!

من اما معتقدم وظیفه من به‌عنوان هنرمند این است که اساساً اجازه ندهم کارها به نزاع و دعوا بکشد. من اگر کارم را به خوبی بلد باشم، می‌توانم به‌موقع هشدار بدهم و با نگاهی پیشگیرانه، شرایطی که می‌تواند ما را در بزنگاه‌های سخت قرار دهد را پیش‌بینی کنم. باید بتوانم درباره شکاف‌ها و تضادها حرف بزنم و همزمان چراغ یک مطالبه‌گری توأم با مدارا را روشن نگه دارم.

* این همان‌کاری است که «نگهبان شب» هم به نوعی انجام می‌دهد. فیلم انگار یک سال زودتر دارد درباره چکی که ممکن است «رسول» بخورد، هشدار می‌دهد. انگار می‌گوید کاش مراقب باشیم که به این سیلی نرسیم!

دقیقاً. اصلاً بگذارید عقب‌تر برویم. مگر در «زیر نور ماه» صحبت از یک تضاد آشکار صحبت نبود. مگر آنچه در مدرسه علمیه گفته می‌شد، با آنچه در متن جامعه جریان داشت کاملاً متفاوت نبود. گفتیم کسی هم که میان این دو فضا پل می‌شود، نه می‌تواند حرف‌های این طرف را به آن طرف برساند و نه می‌تواند همه آنچه در جامعه می‌بیند، صحبت کند. این نشان‌دهنده یک شکاف است. جالب اینکه همان ۲۵ سال پیش، در بخشی از روایت همین شکاف حتی به موضوع حجاب هم اشاره کرده بودیم.

بعدها در فیلم «به همین سادگی» هم هشدارم این بود که ما باید هرچه زودتر درباره یک جمعیت خاموش از زنان، که دچار بحران هویت شده‌اند، صحبت کنیم. زنانی که به دلیل توسعه بی‌قواره و بدون پیوست فرهنگی کلانشهرها مهاجر خیز، دچار این بحران شده‌اند و من همان زمان احساس می‌کردم که باید درباره این زنان صحبت کنیم. حتی آمارهای هم موجود بود که نشان می‌داد آمار طلاق در این قشر سیر صعودی پیدا کرده است. در فیلم «دختر» هم برخی مسائل را مطرح کردیم اما هیچ‌کدام از این هشدارها جدی گرفته نشد. مشکل اصلی ما این است که گویی در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور، «فرهنگ» کرسی مطمئن و صاحب‌رأی‌ای ندارد. به نظر نمی‌رسد که فرهنگ به‌عنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در پیشرفت کشور محسوب شود. همچنان که همواره آموزش و پرورش هم اولویت آخر کابینه دولت‌ها اعم از چپ و راست بوده است.

سینما هیچ‌گاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبه‌گر باشد. حتی فیلم‌های کمدی‌ای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر می‌رسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع می‌گذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری می‌روند که به‌دنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحب‌نفوذ و یا آقازاده‌ها. مردم با آن‌ها می‌خندند اما سیاست‌گذار ما نباید این‌ها را صرفاً فیلم‌هایی تجاری و بی‌ارزش بداند

معتقدم فرهنگ، اصلی‌تری عنصر تأثیرگذار در پیشرفت است. ما اگر تا ابد هم به دنبال توسعه سیاسی اقتصادی برویم، تا زمانی که برای ضعف‌های فرهنگی چاره جویی نکنیم، به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید. لاجرم در مقاطعی مجبور می‌شویم بایستیم و به عقب برگردیم. وگرنه مثل حوادث سال گذشته ناگهان به یک دیوار می‌خوریم و نمی‌فهمیم از کجا خورده‌ایم! همه این مسائلی ناشی از کم کاری‌ها و کج فهمی‌های فرهنگی است. نپرداختن به پارادوکس‌ها و تضادهایی که همه‌شان هم ریشه فرهنگی دارند و به رسمیت نشناختن این پارادوکس‌ها، منجر به این حوادث می‌شود. سینما سنسور بسیار خوبی برای تشخیص این شکاف‌هاست.

به همین دلیل هم سینما هیچ‌گاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبه‌گر باشد. حتی فیلم‌های کمدی‌ای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر می‌رسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع می‌گذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری می‌روند که به‌دنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحب‌نفوذ و یا آقازاده‌ها. همین سوژه‌ها دستمایه تولید فیلم‌هایی می‌شود که مردم با آن‌ها می‌خندند اما سیاست‌گذار ما نباید این‌ها را صرفاً فیلم‌هایی تجاری و بی‌ارزش بداند. همه این آثار قابل تحلیل‌اند.

چه سالی فیلم «گشت ارشاد» در سینما ما ساخته شد؟ از آن روز تا روزی که حادثه فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، چقدر زمان داشتیم که لااقل درباره این مورد بیشتر مطالعه کنیم. بررسی کنیم که آیا سیاست‌های مبتنی‌بر یک نظم آمرانه، به‌تنهایی می‌تواند کاری را از پیش ببرد؟ آیا حفظ صورت ظاهر در یک جامعه در حال رشد، کفایت می‌کند؟

* فیلم «نگهبان شب» همان‌اندازه که امید دارد، راوی تلخی‌ها هم هست. همه چیز گویی در فیلم شما در میانه بودن و نبودن تصویر می‌شود؛ مانند همان بنر بزرگی که شعار عدالت روی آن است اما دستخوش باد است! به‌عنوان مخاطب احساس می‌کنم هنوز در فضای فیلم شما گرفتار مانده‌ام!

می‌دانید چرا؟ چون من خودم هم هنوز گرفتارم! زمانی که می‌خواستم فیلم «نگهبان شب» را بسازم، کاراکترهایی را در دل داستان گذاشتم که می‌دانستم شاید بابت آن‌ها از طرف برخی که فکر می‌کنند نسخه‌هایی از قبیل بیایید دست در دست هم بدهیم و با هم مهربان باشیم، کهنه شده، فحش هم بخورم، اما در عین حال نمی‌خواستم نگرانی‌ها و اضطراب‌های خودم را نسبت به وضعیت موجود نادیده بگیرم. من همه بحران‌هایی که به نظر می‌رسد به بن‌بست رسیده‌اند و انگار راه‌حلی هم ندارند را در همان لایه «یکی بود یکی نبود» فیلم روایت کرده‌ام، به‌عنوان شرح حال جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، در عین حال همچنان دارم می‌گویم همین جامعه از سلول‌هایی تشکیل شده است که همان انسان‌ها هستند. این انسان‌ها اگر نگاه رو به آینده داشته باشند، همچنان عناصری مانند گذشت و محبت در وجودشان باشد و مانند همان کلیدواژه «جنم» در فیلم، مسئولیت‌پذیر هم بشوند، امید به بهبودی هم وجود خواهد داشت.

همه اتفاقات بدی که رخ داده و برخی تلاش دارند آن را یک فاجعه غیرقابل جبران بدانند. آنچه به راحتی اتفاق نمی‌افتد، اتفاقاً این است که من یادم برود چه کسی بوده‌ام و چه کارهایی می‌توانم انجام دهم. بابت همین است که این پارادوکس که به آن اشاره می‌کنید در فیلم وجود دارد چراکه در وجود خود من هم هست. من نمی‌خواستم فیلمی بسازم و برای مشکلات یک راه حل دقیق ارائه بدهم. اصلاً کارم این نیست و بلد هم نیستم.

* و بازنمایی همین پارادوکس‌ها گاهی کام مخاطب «نگهبان شب» را تلخ می‌کند.

البته تلخی همیشه هم چیز بدی نیست. بعضی وقت‌ها ما برای آنکه نسبت به روش‌های غلطی که در پیش گرفته‌ایم تردید کنیم، نیاز داریم که دچار بحران‌های تلخ شویم. حتی برای مدتی لازم است احساس لاعلاجی کنیم و مدام با خود بگوییم شاید دیگر راهی وجود ندارد. همه این احساس‌ها می‌توانند به موتورهای محرکه ما در مسیر رسیدن به اصلاح تبدیل شوند. من این اصلاح را در تغییر تک‌تک افراد دیده‌ام. معتقد نیستم که راه اصلاح، افزایش شکاف‌ها و کوبیدن بر طبل دوقطبی‌هاست. حالا عده‌ای می‌خواهند از آن خوششان بیاید یا نیاید!

رسانه سینمای خانگی- فراخوان هفدهمین جشنواره سینما حقیقت منتشر شد

فراخوان هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با تمرکز بر ۲ موضوع آب و جمعیت منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، فراخوان دریافت اثر برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» منتشر شد. بخش‌های جشنواره عبارتند از مسابقه ملی، مسابقه بین‌الملل، جایزه شهید آوینی، بخش‌های جنبی ملی، بین‌الملل و بزرگداشت.

در بخشی از مقدمه فراخوان این دوره از جشنواره آمده است: «جشنواره «سینماحقیقت» در این دوره می‌کوشد ضمن بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی، تصویری واقعی از آنچه بشر امروز در عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی با آن روبروست ارائه دهد. با این نگاه، تمرکز ویژه این دوره از جشنواره بر ۲ چالش ملی و بین‌المللی بحران آب و مساله جمعیت است.

در بخش ملی آثاری می‌توانند متقاضی حضور در جشنواره باشند که بعد از فروردین‌ ماه ۱۴۰۱ تولید شده باشند. ۲ تقدیر هم در جشنواره «سینماحقیقت» انجام خواهد شد. شروع ثبت نام در سایت panel.irandocfest.ir برای حضور در جشنواره «سینماحقیقت» از ۲۵ تیرماه است.

علاقه مندان، فیلمسازان و متقاضیان ارسال اثر برای حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر به دبیرخانه جشنواره در تهران، خیابان سهروردی شمالی، میدان شهید قندی، شماره ۱۵، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، طبقه اول (کدپستی: ۱۵۵۶۹۱۶۶۱۳) مراجعه کرده یا با تلفن ۸۸۵۲۸۳۱۴ تماس بگیرند.

هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی مقدم آذر ماه ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- تقدیر جشنواره جهانی دانشجو از «پسر انسان»

فیلم‌سینمایی «پسر انسان» به کارگردانی سپیده میرحسینی و تهیه‌کنندگی مشترک میرحسینی و وحید دلیلی موفق به کسب دیپلم افتخار از جشنواره تأثیر جهانی دانشجو شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، جشنواره تأثیر جهانی دانشجو (Student World Impact Film Festival) معروف به «SWIFF» رویدادی بین‌المللی است که با تمرکز بر فیلم‌های دانشجویی هر سال در نیویورک آمریکا برگزار می‌شود و از بهترین آثار در این حوزه تقدیر می‌کند.

فیلم سینمایی «پسر انسان» که اولین فیلم‌سینمایی سپیده میرحسینی است، موفق به کسب دیپلم افتخار از این جشنواره شد.

در جشنواره تاثیر جهانی دانشجو ۲۰۲۳ بیش از ۱۵ هزار فیلم از هنرمندان ۱۲۰ کشور به نمایش درآمد. این جشنواره که مهم‌ترین هدف خود را توانمندسازی فیلمسازان می‌داند، فرصتی فراهم می‌کند تا فیلمسازان بتوانند با همکاری این جشنواره فیلم بلند بعدی‌ خودشان را تولید کنند و همچنین دسترسی ویژه‌ای جهت توزیع فیلم سینمایی «پسر انسان» در Amazon Prime Video پلتفرم بین‌المللی در اختیار تهیه‌کنندگان قرار داده است.

سرمایه‌گذار این فیلم وحید دلیلی است.

اکران «پسر انسان» از روز چهارشنبه، ۷ تیر ۱۴۰۲ در سینماهای منتخب گروه هنر و تجربه آغاز شده است.

فیلم«پسر انسان»، داستان زنی به نام آذر است که بعد از به دنیا آوردن دخترش تغییر جنسیت می‌دهد و او را در نقش پدر، بزرگ می‌کند. حالا ۱۸ سال گذشته و…

بهنام شرفی، لیلا زارع، مجید پتکی، پریا مردانیان و هادی افتخارزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

نویسندگی «پسر انسان» به صورت مشترک توسط پناه خدایاری و سپیده میرحسینی انجام شده است.

دیگر عوامل فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: شهرام نجاریان، طراحی و ترکیب صدا: بهروز معاونیان، صدابردار: فرزان معاونیان، آهنگساز: پیام آزادی، تدوین: نوید منصور قناعی، دستیار یک و مدیر برنامه ریزی: یوسف طاهریان، منشی صحنه: پونه خامین، موسیقی موزیک بند: اشکان نعیم، چهره پرداز: پروین نویدی، اصلاح رنگ و نور: سامان مجد وفایی، طراح لباس: مریم قاسمی، طراح صحنه: پگاه آذر کمان، جلوه‌های ویژه: محمدمهدی سخنور، مصطفی مطوری، مجریان طرح و مدیران تولید: وحید دلیلی و سپیده میرحسینی، طراح پوستر: طاها ذاکر، عکاس: پوریا نوری، روابط عمومی: زهرا نجفی

رسانه سینمای خانگی- دلیل لایی کشیدن بعض سلبریتی ها چیست؟

هنر وادی محدودی نیست؛ هرکه بخواهد می‌تواند واردش شود و به نوعی طبع آزمایی کند ولی در پایان تنها افرادی می‌مانند که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را داشته باشند. در حقیقت فقط آنها هستند که می‌مانند و «هنرمند» نامیده می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، چند روز قبل خبری درباره آلبوم جدید مهران مدیری با آهنگسازی مهیار علیزاده منتشر شد؛ خبری که واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت.

مهیار علیزاده از شاگردان کیوان ساکت بوده و با خواننده‌هایی چون علیرضا قربانی و همایون شجریان کار کرده است. بر این اساس جایگاه هنری او برای علاقمندان موسیقی مشخص است. اما در خواننده بودن مهران مدیری هنوز حرف و حدیث است. در حقیقت فارغ از حاشیه‌های چند سال اخیر مدیری، همان اندازه که هیچکس نتوانسته جایگاه او را در فضای طنز و تصویر زیر سوال ببرد، به همان میزان حضورش در فضای موسیقی برای عده‌ای پرسش‌برانگیز است.

برگردیم به مبحث اول. وقتی نام هنر و هاله مقدسش در مفهوم نظریه‌پردازانی چون آدورنو و هورکهایمر به میان می‌آید، شاید آنچه به ذهن تداعی شود، بسیار خاص یا بی‌همتاست. درحقیقت بسیاری هنر را آن چیزی می‌دانند که هنرمند پس از اینکه سال‌ها مطالعه کرد، تلاش و رنج کشید، خلق کرده است. هنر همان چیزی است که به راحتی به دست نمی‌آید، البته که استعداد و خلاقیت بخش بسیار مهمی در آن است.

حال در دنیای پست مدرن امروز ـ چه در ایران و چه کشورهای دیگر ـ به نظر می‌رسد مرزهای هنر دیگر معنایی ندارند و هنرمندان از هر حوزه به حوزه دیگر می‌روند.

هنرمندان در حوزه‌های موسیقی و سینما بیشتر در رفت‌وآمد هستند تا هنرمندانی که به هنرهای تجسمی هم ورود می‌کنند؛ البته ورود آنها به تجسمی بیشتر در نقاشی و عکاسی است تا مجسمه‌سازی و گرافیک. درحقیقت هر چه تخصصی‌تر خواهان کمتر. همان‌طور که در موسیقی هم ورود این افراد به خوانندگی محدود می‌شود و اگر هم پای نوازندگی در میان باشد باید کلاس‌های تمرینی از سر بگذرانند که در آن صورت روند به صورت آموزشی و خالی از اشکال خواهد بود.

اما مسئله‌ی حائز اهمیت در این میان، کیفیت کاری است که این هنرمندان ارائه می‌دهند؛ چراکه به خودی خود اگر نتیجه فعالیت هنری آنها کیفیت داشته باشد، اهمیتی ندارد که به چند حوزه ورود پیدا می‌کنند.

اگر بخواهیم به نمونه‌های خارجی این گفتمان نگاهی داشته باشیم، جدیدترین نمونه‌ها سلبریتی‌هایی همانند هری استایلز، لیدی گاگا، برد پیت، جانی دپ و … هستند.

در میان این افراد، برخی مانند برد پیت یا جانی دپ که وارد حوزه‌های تجسمی و موسیقی شده‌اند، بعضا نه حتما، برای این کار آموزش دیده‌اند. ضمن اینکه اگر دپ در دنیای موسیقی هم فعالیت می‌کند، به عنوان یک خواننده نیست، بلکه در مقام یک نوازنده گیتار است. هرچند بسیاری سطح کار او با گیتار را متوسط می‌دانند.

در این میان هستند هنرمندانی مانند هری استایلز که وارد عرصه بازیگری شده‌اند و پس از ایفای نقش در نخستین فیلم خود، اعتراف کرده‌اند که «هیچ ایده‌ای ندارم که چه می‌کنم!».

در اینجا باید یک نکته را هم در نظر گرفت که شاید اگر سلبریتی‌های خارجی، حداقل بازیگران آنها، به دنیای موسیقی وارد شوند، کار چندان هم نازل از آب درنیاید؛ چراکه موسیقی از کودکی به آنها آموزش داده می‌شود و از این هنر بیگانه نیستند؛ البته نمی‌توان درباره ورود خوانندگان آنها به دنیای تصویر تا همین حد مطمئن بود.

اما در کشور خودمان هم، کم نیستند بازیگران و کارگردان‌هایی که به هر گوشه و کناری از هنر سرک کشیده‌اند و بعضا دستخوش انتقاد واقع شده‌ یا به تقلید و کپی‌کاری متهم شده‌اند.

در سال‌های اخیر ماجرای نمایشگاه یک کارگردان زن، آنچنان موج رسانه‌ای به راه انداخت که خود ایسنا هم طی گفت‌وگوهایی به نقد کپی آثار هنری پرداخت و مدیر گالری طراحان آزاد در یکی از این مصاحبه‌ها به صراحت بیان کرد «کسی که کپی می‌کند، دیگر هنرمند نیست».

اما موسیقی. به نظر می‌رسد سلبریتی‌های ایرانی علاقه زیادی به خواننده شدن دارند و حتی پس از انتشار چند قطعه، به مدد اسپانسرها کنسرت هم برگزاری می‌کنند.

در این زمینه، اتفاقا نمونه‌های بسیاری هم داریم؛ بازیگرانی مانند شهاب حسینی، حامد بهداد، مهران مدیری، امین حیایی، بهرام رادان، رضا گلزار، محمدرضا فروتن، برزو ارجمند، اشکان خطیبی، کوروش تهامی و … .

مسئله‌ای که درباره حضور این افراد در دنیای خوانندگی وجود دارد، این است که این امر به درازا نمی‌کشد و حتی اگر چند کنسرت هم برگزار کنند، پس از مدتی صحنه اجرا را می‌بوسند و کنار می‌گذارند.

در حقیقت این امر مصداق این صحبت محمدحسن حامدی با ایسنا است که گفته است: «هر کسی که بخواهد می‌تواند وارد هنر شود و فعالیت کند و همان‌طور که می‌بینیم سالانه در تهران نمایشگاه‌های هنری زیادی برگزار می‌شود. ولی در پایان تنها کسانی که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را دارند، فعالیت در آن را ادامه خواهند داد.»

البته شاید به این نکته توجه داشت که همانطور که علی فرامرزی به ایسنا گفته است، «در دنیای امروز که مرزهای هنر با یکدیگر درهم‌آمیخته شده، چگونه می‌توانیم خط تعیین کنیم که چه کسی می‌تواند نمایشگاه برگزار کند و چه کسی نه؟»

فرامرزی در این زمینه بیان کرد: «چه اشکال دارد فردی که در رشته‌ای دیگر دارای نام و سابقه و کارهای مثبتی است، دست به کاری (مانند نقاشی) بزند که در حد هنرمندان حرفه‌ای آن رشته نیست؟ اینکه آثار تجسمی فردی به واسطه اینکه او در سینما دارای موقعیت است، فروش می‌رود چه اشکالی دارد؟ چه چیزی از نقاشی کم می‌شود؟ حضور دیگران در نقاشی باعث مطرح شدن نقاشی می‌شود اما اگر او را همسطح هنرمند حرفه‌ای نقاشی قرار دادند آنجاست که باید جامعه نقاشی و هنرمندان نقاش اعتراض کنند. اگر هم کارش کپی بوده، نقدش کنند.»

البته باید بررسی کرد که چه می‌شود این بازیگران با وجود دیده شدن در رشته خود، وارد حوزه دیگری می‌شوند و حتی برخی از آنها مانند رضا گلزار، بهرام رادان، رضا یزدانی و سیروان خسروی جدی‌ترین نقدها را در حد استهزا به جان می‌خرند.

شاید بتوان به این سوال با این صحبت محمدحسن حامدی پاسخ داد که گفته است: «گاهی اوقات مساله پول به‌قدری برای افراد مهم می‌شود که حاضرند به خیلی کارها تن دهند و نتیجه آن حضور افراد بی‌استعداد در هنر می‌شود؛ البته اینگونه موارد از جمله حواشی هنر هستند، اما اینکه حضور این نوع افراد به واسطه روابطشان طولانی شود اصلا جالب نیست.»

حامدی در عین حال این نکته را هم بیان کرده است که می‌توان از ماندگاری افراد چهره در برخی شاخه‌های هنر که شاید در آن خیلی هم وارد نباشند، به عنوان یک هنر «عامه‌پسند» و درواقع یک ژانر هنری استفاده کرد. هرچند لازمه اجرایی کردن این رویکرد هم، فضا دادن به افراد بااستعداد و برخوردار از سطحی از استانداردها، ضمن جلوگیری از روی کار آمدن نابلدهاست.

رسانه سینمای خانگی- آنچه در اختتامیه «حوا» گذشت

آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» با معرفی برگزیدگان این رویداد و گرامیداشت ملی «روز خانواده»، در تالار وحدت تهران برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از برنا، آیین اختتامیه و معرفی برگزیدگان نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» در روز جمعه ۲۳ تیرماه با حضور هنرمندان و چهره‌های فرهنگی و هنری و سیاسی در تالار وحدت برگزار شد.

این مراسم رأس ساعت ۲۰:۲۰ با اجرای مژده خنجری و پخش سرود ملی و قرائت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

در ابتدای این مراسم مهدیه‌سادات محور دبیر این رویداد در صحنه حاضر شد و ضمن خیر مقدم به مهمانان مراسم گفت: مفتخریم که در آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا گردهم آمده‌ایم، جشنواره‌ای که با شعار ما پای خانواده ایستاده‌ایم به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد برگزار شد تا در فضایی که سویه‌های مهاجم فرهنگ غرب و استیلای رسانه‌ای کشورهای معاند پیوسته باورها و اعتقادات ریشه‌دار شرق را مورد حمله قرار می‌دهد، ضرورت حفظ انسجام و تحکیم مهم‌ترین نهاد هر جامعه‌ای یعنی خانواده را چراغ راه خود قرار دهیم و تلنگری بزنیم به اهمیت نقش و تاثیر گسترده آن بر توسعه فردی و جمعی.

مهدیه‌سادات محور ادامه داد: جان خانواده به جان مادران و زنان بستگی دارد. زنان کنش‌گر و قوی، خانواده‌ای قوی و جامعه‌ای آگاه به نقش والای آنان را می‌طلبد. نخبگان و حاکمیت این جامعه برای چنین زنانی باید فعالانه برنامه‌ریزی کنند.

او افزود: نخبگان و حاکمیت این جامعه برای چنین زنانی باید فعالانه برنامه‌ریزی کنند امشب این صندلی‌ها به لطف عزیزانی پر شده است که همگی دغدغه‌مند و مدیران فرهنگی هستند که با حمایت خود از عرصه سینما تلاش کردند به جهانیان عرضه کنند که زن هویت بخش است. نام «حوا» را به نام زن مورد ستایش همه ادیان برای این جشنواره انتخاب کردیم. در گام نخست گمان نمی‌کردیم با چنین استقبالی مواجه شویم. استقبال فیلمسازان داخلی و خارجی ما را در این مسیر دلگرم کرد و به ما ثابت کرد فیلمسازانی که هنوز روح فطرت بر جانشان نقش دارد، هنوز پای خانواده ایستاده‌اند و می‌توانند با ابزار سینما آرمان‌های خود را به گوش جهانیان برسانند. همدلی نهادها، هنرمندان، مخاطبان وسیع هنر از الطاف جشنواره‌ای بود که به نام زن و خانواده است.

دبیر این رویداد گفت: همدلی نهادها، هنرمندان، مخاطبان و خانواده‌ی وسیع هنر از الطاف جشنواره‌ای بود که به نام زن و خانواده برگزار شد. در جلسات تخصصی و پژوهشی کنار هم نشستیم تا به ضرورت بازنمایی تصویر زن و آسیب‌شناسی آن تاکید کنیم اما این شروع ماجراست. امروز این جشنواره پایان نگرفته، بلکه شروعی است برای متولیان فرهنگی و رسانه‌ای برای یاری گرفتن از هنرمندان دغدغه‌مند در داخل و خارج. در حوزه زن و خانواده برای ساخت تصویر کاملی از زن که نمایاندن آن می‌تواند موتور محرکه کشور باشد می‌تواند به بازنمایی الگوی ارزشمند در این عرصه کمک کند. به عنوان عضو کوچک از این جمع به خاطر تلاش و تعهدتان سپاسگزارم.

برگزیدگان بخش بین‌الملل نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به شرح زیر اعلام شد:

جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند در بخش بین‌الملل به «سرزمین عسل» از مقدونیه تعلق گرفت.

جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی همین بخش به طور مشترک به «بعد از کلاس» از چین و «فاتجونا» از آلمان تعلق گرفت.

جایزه بهترین فیلم بلند جشنواره در بخش بین‌الملل به محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهی نسب برای تهیه‌کنندگی و بابک خواجه پاشا برای کارگردانی فیلم «درآغوش درخت» از ایران اهدا شد.

جایزه ویژه هیات داوران در بخش بین‌الملل به طور مشترک به فلیپ آبروتین و ماکسیم زیکوف برای کارگردانی فیلم سینمایی «تیم رویایی» از روسیه رسید.

در ادامه برگزاری اختتامیه محمدحسین لطیفی داور فیلم‌های بلند سینمایی و کوتاه داستانی بخش بین‌الملل جشنواره گفت: خوشحالم که عضو کوچکی برای دیدن کارها بودم. برگزاری این جشنواره را مبارک دیدم چون مبنای هر جامعه و کشوری خانواده است ستون خانواده زن است و پرداختن به این ستون مهم است، همه ما با تمام وجود به حضور زن آگاه هستیم امیدوارم این جشنواره حفظ شود و استمرار پیدا کند و فیلم‌هایی ساخته شود که به قوام خانواده کمک کند.

گئورگی ژیتکوف یکی از اعضای هیات داوران بخش بین‌الملل هم در اختتامیه مراسم بیان کرد: خوشحالم اینجا هستم و امیدوارم در آینده شرایط بهتر شود، چون شرایط سخت و تاسف آور است، اما امیدوارم شرایط بهتری داشته باشیم.

جرج شلهوب دیگر عضو هیات داوران بخش بین‌الملل هم در اختتامیه مطرح کرد: این واقعیت ارزشمندی برای فیلمسازان است که فیلم‌های ارزشمندی بسازند. وقتی شما درباره خانواده فیلم می‌سازید روی این موضوع تمرکز می‌کنید که واقعاً دارد چه اتفاقی می‌افتد. شما در سینما گاهی مجبورید دنبال راه حل بگردید وقتی برای فیلمتان موضوع خانواده را انتخاب می‌کنید درواقع این خودش یک جور راه حل است. امیدوارم این جشنواره ادامه پیدا کند.

سپس در ادامه محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد، انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهور، سید محمد هاشمی معاون حقوقی، مجلس و استان‌های وزارت ارشاد روی صحنه آمدند و از منیژه بهمنی مادر شهید عمار بهمنی، فخرسادات میرلواسانی مادر شهیدان صادقی، شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد، الهه عسگری مادر شهید محمدمهدی رضوان، سوده نجفی فرزند امیر سرتیپ اکبر نجفی تجلیل کردند.

محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه جشنواره حوا ضمن تبریک روز خانواده گفت: در روزی هستیم که به مناسبت نزول آیه قرآن مبنی بر افطاری دادن اهل بیت به اسیر، یتیم و فقیر گرامی داشته شده است. در دوره طلایی حاکمیت دین در جمهوری اسلامی ایران، این روز مبارک به نام روز خانواده نامگذاری شده است.

وزیر ارشاد افزود: روز خانواده بیشتر از آنکه یک نامگذاری عادی باشد یک فرهنگ مهم را در پشت سر خود دارد. جامعه اسلامی ما خانواده محور است. زن و مرد دوشادوش هم یک اجتماع کوچک را تشکیل می‌دهند که اسم آن نهاد مقدس خانواده است و حاصل این پیوند، فرزندانی هستند که در دامن پر مهر پدر و مادر بزرگ می‌شوند.

او با اشاره به اینکه خانواده هسته اولیه جامعه است، تاکید کرد: اگر جامعه‌ای می‌خواهد به سعادت برسد باید این کانون گرم باشد، به موقع تشکیل شود و به موقع به شاخ و برگ برسد تا جامعه نمونه و شجره طیبه شکل بگیرد.

محمدمهدی اسماعیلی مطرح کرد: امروز تمدن ناسازگار غرب به دنبال تحمیل الگوهای ناهنجار خود در حوزه خانواده است اگر به نظام بین‌الملل نگاه کنید متوجه می‌شوید مواردی مثل همجنسگرایی یک جریان نامتعادل و غیر انسانی است که بنیاد خانواده را تهدید می‌کند خانواده یک نهاد پاک در همه جوامع بشری است اگر ما این نهاد را ارج ننهیم چه اتفاقی رخ می‌دهد امروز در دنیا در همان جایی هستیم که این تمدن ناسازگار با فطرت بشری دارد برخی موضوعات را ترویج می‌کند و ببینید چه نتایج زیان باری را به دنبال داشته است پس ما از همه ابزارها برای ترویج خانواده استفاده می‌کنیم، ما پای خانواده ایستاده‌ایم؛ این شعار جشنواره است ما پای خانواده انسانی و شرعی و اخلاقی ایستاده‌ایم درواقع ناگزیریم بایستیم و ترویج کنیم برای تربیت نیروهای جامعه ساز آینده.

وزیر ارشاد افزود: به همین دلیل نخستین جشنواره بین‌المللی را برای حوزه خانواده برگزار کردیم نام مقدس حوا را انتخاب کردیم حوا مادر ما و همه انسان‌هاست همه انسان‌ها مدیون این مادر بزرگوار هستند.دوستان ما می‌گفتند وقتی نام حوا را در رسانه‌های مختلف معاند جستجو می‌کردیم، ادبیات زشتی درباره او به کار می‌رفت. از این رو خواستیم نام حوا نام این مادر بشریت را برای این جشنواره بگذاریم. آقای خزاعی به دلیل اینکه بیمار بود، نتوانست به این جشنواره بیاید، اما از او و از همه برگزار کنندگان این جشنواره تشکر می‌کنم. دبیر این رویداد خودش نمونه یک زن ایرانی تراز است که صاحب چند فرزند و فعال اجتماعی و هنری است.

جوایز بخش ملی نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به شرح زیر معرفی شد:

جایزه بهترین پژوهش مستند به حدیث جان‌بزرگی برای مستند «واهگ» رسید.

جایزه بهترین کارگردانی مستند به محمد حبیبی‌منصور برای فیلم «بانو» تعلق گرفت.

جایزه بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی به مریم اسمی‌خانی و وحید حسن‌زاده برای فیلم کوتاه «وضعیت اورژانسی» اهدا شد.

جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه نیز به سهیلا پورمحمدی برای فیلم «جان داد» رسید.

جایزه بهترین فیلمنامه فیلم بلند سینمایی به پژمان تیمورتاش برای «شهربانو» تعلق گرفت.

جایزه بهترین کارگردانی به لیلی عاج برای «سرهنگ ثریا» اهدا شد.

جایزه بهترین فیلم جشنواره به محمدرضا مصباح برای تهیه‌کنندگی و مهدی جعفری برای کارگردانی فیلم «یدو» رسید.

انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور گفت: امروز با پیام رییس جمهور ۹ کارگروه را برای خانواده تشکیل دادیم که بخشی از آن مربوط به هنر و رسانه و مربوط به خانواده تراز انقلاب اسلامی است. اگر خانواده سالم داشته باشیم جامعه ما سالم خواهد بود. امیدوارم دیگر از هم پاشیدگی خانواده را شاهد نباشیم. محور خانواده زن است. اگر زنانی مهربان، قوی و خردمند داشته باشیم، خانواده‌ای محکم و قوی نیز خواهیم داشت.

بخش پایانی آیین اختتامیه نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا با اجرای قطعاتی توسط سالار عقیلی همراه بود.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روح‌الله سهرابی، مهدی آذرپندار، هاشم میرزاخانی و محمد حمیدی‌مقدم از مدیران سازمان سینمایی و همچنین هنرمندانی چون محمدحسین لطیفی، محمدعلی باشه آهنگر، مصطفی رزاق‌کریمی، مهدی جعفری، داریوش ارجمند، مرضیه برومند، هادی مقدم‌دوست و… از مدیران و هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی- تور «ایساتیس» به روسیه رسید

مستند بلند سینمایی «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان به ۲ جشنواره کازان روسیه و جشنواره سبز مونته‌نگرو راه پیدا کرد.

به گزارش سینمیا خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم مستند سینمایی «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان در نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کازان روسیه به همراه ۹ فیلم مستند سینمایی دیگر به رقابت خواهد پرداخت. این فیلم مستند، همچنین در نهمین جشنواره سبز مونته‌نگرو نیز حضور خواهد داشت.

جشنواره بین‌المللی فیلم «کازان» با هدف تبادل تجربیات فرهنگی، هنری و سینمایی، با شعار «گفتگوی فرهنگ‌ها و فرهنگ گفتگوها» و با حضور شخصیت‌های برجسته سینمایی و کارگردانان پنج قاره جهان و با نمایش آثار بلند سینمایی، فیلم‌های مستند و انیمیشن و برگزاری برنامه‌های جنبی برگزار می‌شود. این جشنواره همواره در میان فیلم‌سازان ایرانی از محبوبیت زیادی برخوردار بوده است.

نوزدهمین دوره این رویداد رقابتی۱۴ تا ۱۸ شهریورماه مصادف با ۵ تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۳ در شهر کازان برگزار می‌شود.

جشنواره سبز مونته‌نگرو با هدف ایده های پایدار در مورد حفاظت از منابع طبیعی کشورها، توسعه و ارتقای سطح آگاهی و مسئولیت پذیری در مورد نیاز مبرم به حفاظت و صیانت از محیط زیست و به طور کلی طبیعت برگزار می‌شود.

نهمین جشنواره سبز مونته‌نگرو ۷ تا ۹ مردادماه مصادف با ۲۹ تا ۳۱ جولای ۲۰۲۳ در پارک ملی دورمیتور مونته‌نگرو برگزار خواهد شد.

مستند «ایساتیس»، پیشتر جایزه بهترین فیلم هفتمین جشنواره جهانی فیلم اوشن سیتی آمریکا، جایزه ویژه دبیر چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، نامزدی سیمرغ بهترین فیلم مستند سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، نامزدی بهترین فیلم نتپک سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر، تندیس سیمین بهترین مستند از جشنواره بین المللی فیلم رشد، جایزه بهترین فیلم بخش بین‌الملل هشتمین جشنواره بین المللی جشنواره شهر، نامزدی بهترین فیلم و بهترین صداگذاری از جشن مستند سینمای ایران، برگزیده بهترین فیلمبرداری و بهترین موسیقی از جشن مستند سینمای ایران را کسب کرده است.

در خلاصه داستان این فیلم مستند آمده است: «این داستان سفر است. سفری به درازای هزاران سال در دل کویر بی آب و علف، در مرکز این سرزمین کهن. روایتی که راویانش آب، باد، خاک و آتش هستند. این آشنایان ناآشنا، پس گوش دل بسپار که شرحی شنیدنی است.»

برخی عوامل مستند «ایساتیس» عبارت است از: کارگردان: علیرضا دهقان، تهیه کننده: علیرضا دهقان و راحیل صحرایی، مدیر فیلمبرداری: مهدی آزادی، پژوهش: راحیل صحرایی و علیرضا دهقان، تدوین: بهمن کیارستمی و پویا پارسا مقام، آهنگساز : ستار اورکی، صدابردار: اشکان طلوعیان، صداگذار: آرش قاسمی، نویسنده متن: رضا آتشی و علیرضا دهقان، ویرایش متن: همایون امامی، مدیر تولید: محمدحسین افضلی، مدیر هماهنگی: محمدرضا واحدی، دستیار یک و برنامه ریز: محسن شاهنده، دستیار دوم کارگردان: فرامرز جاوید، طراح صحنه: وحید زبرجدی، مدیر صحنه: علی فرخ، طراح لباس: زهرا غیاثی، رنگ‌آمیزی تصاویر: حمیدرضا فطوره‌چیان و برنا جمشیدی، جلوه‌های ویژه بصری: علی نیکوکار، زیرنویس: رضا تاری وردی، ترجمه: حسن شرف الدین، طراح پوستر: مجتبی موسوی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر جلالی، طراح گرافیک: مازیار علیاری، طراح تیتراژ: بهنام عباسی فر، مشاور رسانه‌ای: آزاده فضلی، مجری طرح: مزرعه فیلم، پخش بین الملل: فیلمار پیکچرز با مسئولیت سونیا سرلک.

رسانه سینمای خانگی- نمایش گاو آمریکایی در جشنواره فیلم کوتاه خوزستان

نخستین شب از هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان با اکران فیلم “گاو آمریکایی” آغاز و با نمایش فیلم “لالایی ابوحمیظه” به پایان رسید.  

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان در سینما فردوسی اهواز با حضور جمعی از اهالی سینما، هنرمندان و علاقمندان به فیلم آغاز گردید که در نخستین شب این جشنواره ۱۲ مستند کوتاه اکران شد.

فیلم‌های “گاو آمریکایی” به کارگردانی آسمان طوسی، “رویا” به کارگردانی فاطمه سادات عزیزی، “مظفر” به کارگردانی امیرعلی دریکوند، “پل دک‌دکو” به کارگردانی حسین مددی، “زندگی شاید همین باشد” به کارگردانی آرش بختیاری‌نژاد، “زنده به گور” به کارگردانی مهران کلنگ‌دار، “پولوس” به کارگردانی منصور غلامی، “کنسرسیوم” به کارگردانی ضیا حاتمی، “پرگار” به کارگردانی مسعود بهارلو، “هبوط” به کارگردانی علی قنبریان، “بلاک” به کارگردانی محمود سعیدکیا و “لالایی ابوحمیظه” به کارگردانی محسن ظریفی اکران شدند.

موضوعات اجتماعی، روابط انسانی، مستند تاریخی، فضای مجازی و … از جمله موضوعات فیلم‌ها به نمایش درآمده بود.

در پایان اکران فیلم‌ها نشست نقد و بررسی با حضور منتقدان و کارگردانان شرکت کننده در جشنواره برگزار شد.

رویا

فاطمه سادات سید عزیزی کارگردان فیلم “رویا” در نشست نقد و بررسی گفت: سوژه فیلم من واقعی بود، دلیل اینکه مرگ و سیاهی را در این فیلم نشان دادم برای این بود تا افرادی که خسته می‌شوند و رها می‌کنند را به تصویر بکشم.

وی با بیان اینکه فیلم “رویا” مراحل تولید سختی نداشت توضیح داد: به عنوان اولین کارم تلاش کردم از افراد حرفه‌ای استفاده کنم چراکه معتقدم در یک اثر هنری خوب باید با افراد حرفه‌ای کار شود.

این کارگردان در ادامه با اشاره به مشکلات مالی برای ساخت فیلم کوتاه خطاب به انجمن سینمای جوان اهواز گفت: انتظار می‌رود انجمن از کارگردان‌های جوان حمایت بیشتری داشته باشد اگر ما بخواهیم یک کار حرفه‌ای بسازیم با بودجه‌ای کم حتی نمی‌توانیم تجهیزات خوب استفاده کنیم.

وی تاکید کرد: ما به حرفه فیلمسازی وارد شده ایم تجاربی کسب کرده ایم که در این راستا نیز تلاش کردیم و قصد داریم از این مسیر درآمدزایی کنیم لذا انتظار می رود که انجمن حمایت بیشتری به ویژه در زمینه مالی و ارایه تسهیلات به فیلمسازان داشته باشد.

پل دک دکو

حسین مددی کارگردان مستند “پل دک دکو” توضیح داد: این مستند درباره یک پل در مسجدسلیمان است که براساس تحقیق میدانی اقدام به ساخت آن کردم.

وی با بیان اینکه این مستند به نوعی دغدغه درونی بوده است گفت: متاسفانه شرکت نفت از این سازه هیچ آرشیوی نداشت و به نظر من این مساله نه تنها در شرکت نفت بلکه در بسیاری از نهادها که تجربیات و رویدادها یا موضوعات خود را مستند نگاری نمیکنند یک ضعف محسوب می‌شود.

مددی ادامه داد: پلی که من در این مستند به آن پرداختم با یک سری اقدامات کوچک می‌تواند به یک پل توریستی تبدیل شود.

وی در ادامه به هنرمندان توصیه کرد به مشکلات پیرامونی خود بپردازند و آن را به تصویر بکشند و افزود: اگر هنرمند دغدغه رفع مشکلات کشور و جامعه را نداشته باشد به یک موجود بی خاصیت تبدیل می‌شود.

این مستندساز تصریح کرد: به اعتقاد من، هنر و سینما آینه و چراغ هستند و بازتاب یک جامعه را می‌توان در قاب سینما و تئاتر دید.

“بلاک”

محمود سعیدی‌کیا کارگردان انیمیشن “بلاک” ضمن تشریح روند ساخت این انیمیشن گفت: تلاش کردم تا اثری ساده خلق کنم، موضوع این کار را فضای مجازی انتخاب کردم چون این موضوع برای من جذاب و دوست داشتنی بود.

وی افزود: سعی کردم در این کار فضای مجازی را دنیایی بزرگ نشان دهم زیر واقعا یک فضای بزرگ که ظاهرش کوچک است دیده می‌شود و ارایه این موضوع در انیمیشن برای من ممکن بود.

میزان استقبال از جشنواره و نظرات مردمی

در نخستین شب از جشنواره فیلم کوتاه استان خوزستان میزان استقبال مردمی کم و بخشی از صندلی‌های سالن سینما خالی بود. با این حال داوران و اجرا کنندگان جشنواره معتقد بودند که معمولا نخستین روز از جشنواره همیشه استقبال کمتر از میزان انتظار است. هر چند برخی دیگر برگزاری جشنواره پس از گذشت هفت سال را نیز عامل مهمی در این موضوع می‌دانند.

بهنوش بساک از مخاطبان علاقمند به جشنواره فیلم کوتاه به خبرنگار ایرنا گفت: ما باید به عنوان یک مخاطب و تماشاچی با حضور خود در چنین جشنواره‌هایی از فرهنگ و هنر حمایت کنیم و بتوانیم آن را گسترش دهیم از این که انجمن سینمای جوان اهواز این اقدام خوب هنری را برای ما رقم زده است تشکر می‌کنیم.

وی افزود: فضای جشنواره با وجود رقابتی که در آن وجود دارد اما بستر خوبی برای ارتباط و تعامل است. من از دیدن فیلم‌هایی که امروز دیدم لذت بردم.

سیمین بیداری دیگر تماشاچی نخستین شب جشنواره گفت: من به فیلم به ویژه فیلم کوتاه علاقه بسیاری دارم و از چنین رویدادهایی در شهرم استقبال می‌کنم. امشب موفق شدم سه فیلم کوتاه را ببینم که به نظر من کارهای بسیار خوب و تاثیرگذاری هستند.

محمد پناهی نیز گفت: جشنواره خوبی بود؛ من علاقمند به فیلمسازی هستم، امشب علاوه بر دیدن فیلم های کوتاه موفق شدم با برخی کارگردان ها صحبت کنم و از نظرات آنها استفاده کنم به طور کلی جشنواره‌ها فضای خوبی برای گفت‌وگو با افراد دارای تخصص و حرفه‌ای است و می‌توان در چنین فضایی از تجربیات آنها بهره برد.

به گفته مهدی کیخایی، دبیر جشنواره فیلم کوتاه خوزستان بیش از ٢۵٠ اثر به دبیرخانه هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان ارسال شده که از این تعداد ۴۶ اثر از فیلمسازان استان به مرحله نهایی رسیدند.

از ۴۶ اثر منتخب ۲۲ اثر در حوزه داستانی، ۱۳ اثر در حوزه مستند، هفت اثر در حوزه تجربی و چهار اثر در حوزه پویانمایی در بخش رقابتی هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان شرکت دارند.

هفتمین جشنواره فیلم کوتاه خوزستان از ۲۰ تا ۲۳ تیر ماه جاری در محل سینما فردوسی اهواز در سه سانس به اجرا درمی‌آید.

خروج از نسخه موبایل