رسانه سینمای خانگی- چه خبر از فروش سینما؟

در آخرین ماه پاییزی سال، تعداد مخاطبان سینما در هشت ماه گذشته به حدود ۱۸ میلیون نفر رسید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با فرا رسیدن آخرین ماه فصل پاییز و نزدیک شدن تب و تاب جشنواره فیلم فجر، تعداد فیلم‌های جدیدی که راهی اکران می‌شوند ـ به روال معمول ـ به یک شیب نزولی می‌رسد. دو روز قبل فیلم پرحاشیه علیرضا معتمدی با نام «چرا گریه نمی‌کنی؟» روی پرده سینماها آمد ولی هنوز از برخی فیلم‌هایی که پیش‌تر وعده اکران پاییزی آن‌ها داده شده بود خبری نیست.

در حال حاضر حدود ۲۰ فیلم سینمایی و هنر و تجربه‌ای در سینماها اکران می‌شوند که تعداد قابل توجهی از آن‌ها کمدی هستند. در این بین برخی از همین فیلم‌های کمدی با وجود گذشت بیش از سه ماه از اکران و فروش کم، همچنان در بعضی سینماها سانس نمایش دارند و یک فیلم پرفروش هم با وجود اعلام پایان اکران در تهران، در بسیاری از سینماها یک سالن را در اختیار دارد.

براساس اطلاعات سمفا (سامانه مدیریت فروش و اکران)، تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح دهمین روز آذرماه، جمع فروش فیلم‌های اکران شده از ابتدای سال تاکنون از ۷۶۱ میلیارد تومان گذر کرده و تعداد تماشاگران هم به ۱۸ میلیون نفر نزدیک شده است.

در ادامه این گزارش آمار فروش و تعداد مخاطبان فیلم‌های در حال اکران سینماها تا پیش از ظهر جمعه، ۱۰ آذر به ترتیب فروش منتشر می‌شود.

«فسیل» به کارگردانی کریم امینی: ۶ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر تماشاگر و ۲۹۰ میلیارد و ۹۶۰ میلیون تومان فروش

«هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی: سه میلیون و ۶۶۳ هزار نفر تماشاگر و ۱۶۰ میلیارد تومان فروش

«شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی: یک میلیون و ۷۷۹ هزار نفر تماشاگر و ۷۵ میلیارد و ۸۵۲ میلیون تومان فروش

«بچه زرنگ» یک میلیون و ۳۰۹ هزار نفر تماشاگر و ۴۳ میلیارد و ۶۴۶ میلیون تومان فروش

«نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی: ۵۳۹ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۷۲۷ میلیون تومان فروش

«گیج‌گاه» به کارگردانی عادل تبریزی: ۳۰۳ هزار و ۸۷۰ نفر تماشاگر و ۱۲ میلیارد و ۹۳۱ میلیون تومان فروش

«هولیا» به کارگردانی مرتضی آتش زمزم: ۱۱۴ هزار نفر تماشاگر و ۵ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان فروش

«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر: ۱۱۰ هزار و ۹۷۵ نفر تماشاگر و ۵ میلیارد و ۱۲۶ میلیون تومان فروش

«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی: ۸۳ هزار نفر تماشاگر و ۴ میلیارد تومان فروش

«حدود ۸ صبح» به کارگردانی منوچهر هادی: ۶۸ هزار نفر تماشاگر و ۳ میلیارد و ۲۳۴ میلیون تومان فروش

«جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان: ۴۴ هزار و ۷۵۵ نفر تماشاگر و ۲ میلیارد تومان فروش

«سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج: ۳۴ هزار و ۷۴۷ هزار نفر تماشاگر و یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان فروش

«اخت الرضا» به کارگردانی مجتبی طباطبایی: ۴۲ هزار و ۹۱۳ نفر تماشاگر و یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان فروش

«آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی: ۴۹۱۰ نفر تماشاگر و ۲۱۷ میلیون تومان فروش

«چرا گریه نمی‌کنی؟» به کارگردانی علیرضا معتمدی: ۹۹۶ نفر تماشاگر و ۵۳ میلیون و ۹۰۷ هزار تومان فروش

هنر و تجربه:

در حال حاضر هفت فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شوند که شرایط نمایشی متفاوت‌تری دارند و علاوه بر تعداد سالن‌ها و سانس‌های بسیار کمتری که در اختیارشان است، معمولا تبلیغات ویژه‌ای هم ندارند.

«کاپیتان من» به کارگردانی سیاوش صفاریان‌پور: ۷۷۱۵ نفر تماشاگر و  ۳۱۲ میلیون تومان فروش

«خاطرات بندباز» به کارگردانی حامد رجبی: ۹۱۱ نفر تماشاگر و ۳۷ میلیون تومان فروش

«سگ کش» به کارگردانی حسین نصیری: ۷۱۱ نفر تماشاگر و ۲۴ میلیون و ۸۸۵ هزار تومان فروش

«زندگی شیرین» به کارگردانی مجتبا اسپنانی: ۴۷۰ نفر تماشاگر و ۱۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان فروش

«تابستان برفی» به کارگردانی ستایش ساسانی‌نژاد: ۱۷۷ نفر تماشاگر و هفت میلیون تومان فروش

«دِرب» به کارگردانی هادی محقق: ۸۴ نفر تماشاگر و ۳ میلیون و ۴۵۵ هزار تومان فروش

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران نه «فسیل» است و نه «بی‌مادر»

طی هفته اخیر گیشه سینماها در رخوت به سر برد و به جز یکی دو فیلم که نسبتا توانستند جمعیت زیادی را جذب سالن های سینما کنند مابقی فیلم‌ها در این راستا موفق عمل نکردند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، «بی مادر» سیدمرتضی فاطمی با فروش تنها ۱۵ قطعه بلیت در سراسر کشور برای دومین هفته متوالی کم مخاطب ترین فیلم در حال اکران بود.

بر اساس این گزارش و با استناد به آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت یازده جمعه سوم آذرماه «شماره ۱۰» حکید زرگرنژاد نیز با ۲۴ مخاطب دومین فیلم کم مخاطب هفته شد و «مصلحت» حسین دارابی برای کسب مقام سومین فیلم کم فروش و کم مخاطب سینما تنها توانست ۸۳ نفر را جذب سالن های سینما کند.

«ارثیه فامیلی» حامد رضی تنها ۱۰۸ قطعه بلیت در سراسر کشور فروخت و «آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی که در سال های پیری سودای کارگردانی برداشته تنها توانست رقم ناچیز ۵۴۰ نفر مخاطب در سراسر کشور داشته باشد.

در راستای بی رمقی گیشه سینماها «ستاره بازی» هاتف علیمردانی تنها حدود ۱۶۰۰ مخاطب داشت و «هولیا» مرتضی آتش زمزم تنها ۲۷۰۰ نفر از مردم را مجاب به حضور در سالن های سینما کرد!

«اخت الرضا» سیدمجتبی طباطبایی نیز طی هفته اخیر حدود ۵۳۰۰ مخاطب به دست آورد و «جنگل پرتقال» آرمان خوانساریان نتوانست بیش از ۷۸۰۰ مخاطب داشته باشد و «سرهنگ ثریا» لیلی عاج نیز تنها حدود ۷۹۰۰ مخاطب در سراسر کشور داشت.

از سوی دیگر «هتل» همچنان پیشتاز گیشه است؛ فیلم جدید سیدمسعود اطیابی در این هفته حدود ۴۴۴ هزار نفر را جذب سالن های سینما کرد که البته این میزان نسبت به هفته قبل کاهش جدی مخاطبان فیلم را نشان می دهد! «بچه زرنگ» نیز در هفته اخیر ۱۴۹ هزار مخاطب داشت و «فسیل» کریم امینی هم با ۸۷ هزار مخاطب سومین فیلم پر فروش هفته شد.

«جوجه تیغی» مستانه مهاجر تنها حدود ۴۸ هزار مخاطب داشت و «گیج گاه» عادل تبریزی تنها توانست ۳۷ هزار نفر از جمعیت ۸۵ میلیونی کشور را مجاب به حضور در سالن های سینما کند! «عامه پسند» سهیل بیرقی هم علیرغم همه پروپاگاندای رسانه ای اش نتوانست جمعیت زیادی را به سالن ها بکشاند و به مخاطب اندک‌۲۶ هزار نفری بسنده کرد!

در نهایت «نارگیل۲» ۳۶ هزار مخاطب داشت، «حدود ۸ صبح» ۲۰ هزار نفر را جذب سالن های سینما کرد و «شهر هرت» نیز به حدود ۱۹ هزار مخاطب رضایت داد.

رسانه سینمای خانگی- قرار نیست همه «آهو» را دوست داشته باشند

هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آهو» گفت: از نوجوانی دوست داشتم فیلمی با این حال و هوا بسازم و سکانسی که پروانه از جلوی یک مراسم عروسی رد می‌شود، سکانسی است که در همان نوجوانی رویای ساخت آن را در سر داشتم.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، پانصد و نود و هفتمین نشست باشگاه فیلم تهران با نمایش و نقد فیلم سینمایی «آهو» ساخته هوشنگ گلمکانی یکشنبه ۲۱ آبان ماه با حضور هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان، امیر قادری منتقد مهمان و کورش جاهد کارشناس مجری در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
کورش جاهد منتقد و کارشناس سینما درباره فیلم «آهو» عنوان کرد: فضای شاعرانه فیلم که در سینمای ما کمتر دیده می‌شود برایم جالب بود. پلان‌هایی را در این فیلم می‌بینیم که در دیگر فیلم‌های ایرانی دیده نمی‌شود. تصاویر متفاوت و ارجاع‌های درستی به فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینمای ایران و جهان می‌بینیم و فیلمساز نشان می‌دهد که عاشق سینماست. 

هوشنگ گلمکانی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آهو» نیز ضمن تشکر از حاضران در مراسم گفت: می‌دانیم که این روزها دوره چه نوع فیلم‌هایی است، ولی انتظار دارم کسانی که فیلم‌های متفاوت را می‌پسندند فیلم «آهو» را ببینند. این توهم را ندارم که همه آن اقلیتی که جریان رایج سینمای ایران را دوست ندارند، فیلم مرا دوست دارند. ولی امیدوارم کسانی که به چنین سینمایی علاقه دارند آن را به دیگران معرفی کنند.

گلمکانی درباره نخستین تجربه‌اش به عنوان کارگردان عنوان کرد: من فارغ‌التحصیل رشته سینما هستم و سال‌ها تجربه نوشتن درباره سینما را دارم، ولی آدم تا فیلمسازی حرفه‌ای را تجربه نکند متوجه نمی‌شود که فیلمسازی یعنی چه. ممکن است آدم ایده‌های درخشانی داشته باشد ولی در عمل خیلی از ایده‌ها به ثمر ننشیند. 

این منتقد و کارگردان سینما اضافه کرد: از ابتدای راه‌اندازی مجله فیلم همیشه مورد اعتراض فیلمسازها بودیم که می‌گفتند شما نمی‌دانید چه شرایطی در زمان تولید داشتیم که از فیلم‌ها انتقاد می‌کنید. اما منتقد تنها با خروجی نهایی اثر روی پرده سر و کار دارد و کاری به نواقص و دشواری‌های تولید ندارد. 

وی ادامه داد: بعضی ایرادهای فیلم به این دلیل است که این نخستین فیلمم است. الان می‌فهمم که باید روی خیلی چیزها بیشتر تأمل می‌کردم. به فیلمسازان جوان توصیه می‌کنم ایده‌هایشان را روی آرام‌پز بگذارند و عجله نکنند.

گلمکانی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره الگوبرداری «آهو» از فیلم‌های اروپای شرقی گفت: در این مدت نکاتی از دیگران درباره فیلم شنیده‌ام که خودم به آن نکات فکر نکرده بودم. چرا که آثار هنری بیش از هر چیز به ناخودآگاه سازنده مرتبط است و هر فیلمی که خودآگاه به نظر برسد مصنوعی می‌شود. به برخی فیلم‌های اروپای شرقی مانند آثار کیشلوفسکی در فیلم به طور مستقیم اشاره می‌شود. من همیشه فیلم‌های اروپایی خلوت و کم‌دیالوگ را دوست داشتم و به شکل خودآگاه و ناخودآگاه تأثیر این فیلم‌ها در «آهو» به چشم می‌خورد.

وی درباره نحوه شکل‌گیری ایده فیلم بیان کرد: از نوجوانی دوست داشتم فیلمی با این حال و هوا بسازم و سکانسی که پروانه از جلوی یک مراسم عروسی رد می‌شود، سکانسی است که در همان نوجوانی رویای ساخت آن را در سر داشتم. در این سال‌ها که کار مطبوعاتی می‌کردم امکان ساخت فیلم را داشتم، ولی مناسبات تولید فیلم را برای کار مناسب نمی‌دیدم، اما با آغاز دوران کرونا و نزدیک‌تر دیدن مرگ به انسان‌ها، حس کردم بالاخره باید این بدهی را به خودم ادا کنم.

در ادامه یکی از مخاطبان پرسشی درباره نحوه انتخاب بازیگران فیلم مطرح کرد که گلمکانی در پاسخ گفت: بر خلاف ظاهر قضیه که جریان تولید در رکود به نظر می‌رسد، همه بازیگران مشغول کار هستند و بعضی‌ها همزمان در چند پروژه بازی می‌کنند. بنابراین آقای کیانیان و خانم آرمان تنها بازیگرانی بودند که از ابتدا انتخاب کردم. خانم آرمان از همکاران رسانه‌ای هستند که سابقه بازی در فیلم کوتاه دارند. آقای کیانیان هم ابتدا قرار بود نقش کیانی را بازی کنند، ولی خودشان پیشنهاد کردند که نقش چوپان را عهده‌دار شوند.


امیر قادری منتقد سینما دیگر مهمان این نشست بود که درباره فیلم «آهو» عنوان کرد: یکی از ویژگی‌های کار ژورنالیستی این است که شما نتیجه را زود می‌بینی، به همین دلیل فیلمسازی برای ژورنالیست‌ها کار سختی است، چون زمان زیادی باید بگذرد تا نتیجه فیلم مشخص شود. این عارضه اصلاً در «آهو» دیده نمی‌شود. فیلم با حوصله تمام ساخته شده است. امتیاز فیلم این است که حساب و کتاب دارد و روی تک‌تک پلان‌ها و اجزای میزانسن فکر شده و بسیاری از میزانسن‌ها خلاقانه است.

وی اضافه کرد: در تاریخ سینما کمتر دیده شده که فیلمی حرفش را مستقیم بزند و فیلم خوبی از آب در بیاید. یکی از مشکلات من با سینمای هنری و شاعرانه این است که جایی برای کشف و شهود توسط مخاطب باقی نمی‌گذارد. نکته‌ای که فیلم «آهو» داشت این بود که شخصیت‌های مرد فیلم جنبه‌های مختلفی از شخصیت زن اصلی را تشکیل می‌دهند و این روابط بین شخصیت‌ها جای کشف و شهود را برای من باز می‌گذارد.

رسانه سینمای خانگی- تیم یازده نفره

رویای فیلمسازی با وجود تمام پیچ‌وخم‌ها و دشوارهایی که دارد یکی از موارد وسوسه‌انگیز برای بسیاری از منتقدان است، همین روحیه سبب شده تا طی دهه‌های مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهره‌ها در فیلمسازی موفق‌تر از عالم نقدنویسی بودند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جلوه‌گری‌های دنیای فیلمسازی، به اندازه‌ای وسوسه‌کننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوست‌داشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشسته‌اند و آثاری را به تولید رسانده‌اند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته می‌شوند تا منتقد. برخی از این چهره‌ها حتی آثاری ساخته‌اند که اکنون در حافظه سینمادوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطره‌ساز آنها تبدیل شده است.

به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداخته‌ایم به فهرست منتقدانی که ترجیح داده‌اند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بوده‌اند و خبرنگارها و اهالی رسانه‌ لحاظ نشده‌اند.

پرویز نوری

پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچ‌یک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند. بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان به‌عنوان یک منتقد پیشکسوت می‌شناسند تا یک کارگردان سینما.

سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلم‌های کارنامه نوری را تشکیل می‌دهند که هیچ‌یک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.

فریدون جیرانی

یکی از مهم‌ترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحب‌سبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیت‌های نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامه‌نگاری سینمایی دارد.

جیرانی که فعالیت‌های ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سال‌ها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائین‌ترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سه‌گانه ستاره‌ها، پارک‌وی، قصه پریا، من مادر هستم، خفه‌گی و آشفته‌گی را جبوی دوربین برد.

کیومرث پوراحمد

کسانی که تصور می‌کنند کیومرث پوراحمد، در سال‌های اخیر، به‌عنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشته‌های خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمی‌گردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم می‌زد.

از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل می‌شود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحب‌سبک در تاریخ سینمای ایران می‌سازد که وی را تا اندازه‌های یک فیلمساز پیشرو بالا می‌کشد.

پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفه‌ای در سینما، آثار درخورتوجهی چون تاتوره، بی‌بی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.

سیروس الوند

سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحت‌عنوان نفس‌بریده را در سال ۵۷ کلید زد اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.

الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامه‌اش را می‌سازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یک‌بار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل می‌دهند.

چهره، هتل کارتون، دست‌های آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل می‌شود.

ابوالحسن داوودی

نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمی‌گردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفه‌ای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین می‌برد اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمی‌گردد.

داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به جیب‌برها به بهشت نمی‌روند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.

حمید نعمت‌الله

کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود به‌عنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت.

بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمت‌الله در مقام کارگردان محسوب می‌شود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابل‌توجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.

بی‌پولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعله‌ور، فهرست فیلم‌های سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل می‌دهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمت‌الله محسوب می‌شود که تاکنون به روی پرده نرفته است.

ایرج کریمی

ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب می‌شود. کارگردانی که هیچ‌گاه تحت‌تاثیر قواعد رایج درام‌نویسی قرار نگرفت و همان نگاه سخت‌گیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلم‌هایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذت‌بخش است.

کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم می‌گذریم، چند تار مو، باغ‌های کندلوس، نسل جادوی و نیم‌رخ‌ها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفه‌اش را در موارد بعدی تعریف کرد.

اسماعیل میهن‌دوست

منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهه‌های ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلم‌سازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب می‌شود.

میهن‌دوست اگرچه کارنامه فربه‌ای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد اما در تمام این سال‌ها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزه‌هایی چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.

مهدی کرم‌پور

کارگردان جوان این سال‌های سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را هم‌چنان با خود به همراه دارد. کرم‌پور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحت‌عنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد.

چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل می‌دهد.

کرم‌پور همچنین در تمام این سال‌ها، فعالیت‌هایی را در قالب ساخت تله‌فیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.

اصغر نعیمی

نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بی‌وفا به جرگه کارگردانان پیوست اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.

از دیگر ساخته‌های سینمایی نعیمی می‌توان به سلام بر عشق، سایه‌های موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.

هوشنگ گلمکانی

نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سال‌ها، فیلم امروز عجین شده است اما وی در تمام این سال‌ها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را می‌توان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خواب‌دیده مربوط دانست.

گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که به‌تازگی اکران شده و واکنش‌های مختلفی را به خود دیده است.

رسانه سینمای خانگی- افسردگی «آهو»

سپیده آرمان که هم در نگارش فیلم‌نامه «آهو» نقش داشته و هم به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم جلوی دوربین رفته است، گفت: زیستش با این کاراکتر باعث شد تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشد.

به گزارش سینمای خانگی، سپیده آرمان، متولد ۱۳۶٨ و از دنیای روزنامه‌نگاری وارد دنیای فیلمنامه‌نویسی و بازیگری شده است. وی فعالیت هنری خود را با نقش‌آفرینی در چندین فیلم کوتاه مانند تکثیر شده او مثل من و آذین آغاز کرده و پیش از آن نیز در حوزه تئاتر فعالیت‌هایی داشته است.

فیلم بلند سینمایی اینان به کارگردانی رهبر قنبری از دیگر تجربه‌های بازیگری آرمان است.

با سپیده آرمان به بهانه اکران فیلم «آهو» که این روزها روی پرده سینماها رفته است، گفت‌وگو کردیم. او هم در نگارش فیلم‌نامه نقش داشته و هم به عنوان بازیگر نقش اول این فیلم جلوی دوربین رفته است. به گفته او زیستش با این کاراکتر باعث شد تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشد.

مصاحبه ایرنا با این بازیگر و فیلمنامه‌نویس را در ادامه می‌خوانید.

از نحوه آشنایی‌تان با کارگردان «آهو» بگویید. چگونه شما یکی از فیلمنامه‌نویسان این فیلم شدید؟

من سال‌ها روزنامه نگار بودم. در مجله فیلم بخش‌های تصویری را اجرا می‌کردم. آقای گلمکانی در دفتر مجله مطرح کرد که می‌خواهد بر اساس کتاب «پروانه‌ها در برف می‌رقصند» نوشته نازنین جودت فیلمی بسازد. وی بارها این قصه را به کارگردان‌ها معرفی کرده بود. یک روز خودش در لحظه تصمیم گرفت این کار را خودش انجام دهد. من به ایشان پیشنهاد دادم که صفی یزدانیان فیلمنامه را بنویسد.

چون فضای قصه به فیلم‌های او نزدیک بود. آقای یزدانیان چون مشغله کاری داشت نتوانست بنویسد. زن قصه در کتاب یک زن روشنفکر اهل هنر و ادبیات بود. من دیدم خیلی شبیه من است. به آقای گلمکانی گفتم می‌خواهید من بنویسم که ایشان موافقت کرد. فروردین ۹۹ شروع به نوشتن کردم.

فیلمنامه‌ای که شما نوشتید چه وجوه اشتراک و تمایزی با کتاب «پروانه‌ها در برف می‌رقصند» دارد؟

کتاب درباره دختری بود که پسری را دوست داشت و آن پسر در جنگ مفقود الاثر شده بود. دختر به قبرس می‌رود و زندگی دیگری را شروع می‌کند. اما همیشه به یاد معشوق گمشده‌اش است. اگر این قصه را می‌ساختیم باید صحنه دهه ۷۰ را بازسازی می‌کردیم. هزینه تولید در خارج از کشور هم زیاد بود. من پیشنهاد دادم که قصه را در بستر زمانه معاصر بیاوریم و مهاجرت هم از تهران به شمال کشور باشد.

در نهایت از آن کتاب فقط همین یک خط ماند که دختری عشقش گم شده و دختر در شهر دیگری کنج عزلت گرفته است.

نقطه عزیمت ما آن کتاب بود. آقای گلمکانی آن کتاب را دوست داشت و این جرقه را در ذهنش زد که درباره‌اش فیلم بسازد. کاری که ما کردیم اقتباس نیست. حتی نمی‌توان گفت بر اساس کتاب فیلمنامه‌ نوشتیم. با نگاهی به کتاب قصه نوشته شد.

شما در این فیلم هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان بازیگر حضور دارید. نویسندگی شما بر روی بازی‌تان تاثیر گذاشت؟

این دختر از اول تا آخر قصه در کتاب و فیلمنامه حضور داشت و قهرمان و محور داستان دختر بود و شخصیتش از ابتدای نگارش در وجود من خلق شد و زندگی کرد و نفس کشید. این دختر افسردگی و تالمات روحی زیادی داشت. زیست من با این کاراکتر باعث شد من تا مدت‌ها پس از فیلمبرداری «آهو» دچار افسردگی باشم. الان سه سال گذشته است. اما انگار من در خودم یک آهویی را پیدا کردم.

انتظار دارید در اکران چه اتفاقی برای فیلم بیفتد؟ مخاطبان «آهو» چه افرادی هستند؟

فیلم «آهو» یک فیلم تجاری نیست. کارگردان خواسته رویایی را که در ذهن خودش داشته مجسم کند. فیلم ما مخاطبان خاص خودش را دارد. هر آدمی که یک بار تجربه عشق در زندگی‌اش را داشته مخاطب خوبی برای فیلم «آهو» است. چون این فیلم درباره عشق است. جمله تبلیغاتی «آهو» این است که از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است. در این فیلم زن از پسری که دوستش داشته هیچ خبری ندارد. دختر در جنگل از همه چیز رها شده است. آهو در اساطیر ما نماد زیبایی و معصومیت و زنانگی است. آدم‌های قصه عاشق بُعد لطیف و روح انسانی آهو می‌شوند. این مردها به دنبال تفسیر سطحی از عشق نیستند.

«آهو» یک نقش کم‌دیالوگ است و مخاطب بیشتر سکوت این شخصیت را تماشا می‌کند. با این موضوع چطور کنار آمدید؟

بازیگری در سکوت خیلی خیلی سخت است. نوع بازیگری که کارگردان می خواست بازیگری سرد، خنثی، درونگرا بدون برون ریزی عاطفی بود. در سکانس‌هایی برون ریزی عاطفی اتفاق افتاد که توسط کارگردان در تدوین حذف شد. این جور سکانس‌ها در فیلم‌های مختلف وایرال می‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد. اما آقای گلمکانی اصلا این چیزها را دوست نداشت. نمی‌خواست فیلم تبدیل به یک ملودرام سانتی مانتال شود.

خودتان به عنوان بازیگر نسبت به این فیلم چه احساسی دارید؟

زندگی من به قبل و بعد از «آهو» تقسیم می‌شود. من بعد از این فیلم روزنامه نگاری و اجرا و برنامه سازی را کنار گذاشتم و بازیگری و فیلمنامه‌نویسی را به صورت تخصصی آغاز کردم. این گذار برای آدمی که تازه وارد این مسیر شده خیلی سخت است. من این تصمیم سخت را گرفتم و سه سال پایش ایستادم. «آهو» نقطه عزیمت من به عالم بازیگری و فیلمنامه نویسی است.

در ادامه کار دوست دارید چه نقش‌هایی را بازی کنید؟

دوست دارم در نقش های متفاوت کارگردان‌های کاربلد سینمای ایران سعادت حضور داشته باشم. من پیشنهادهای متفاوتی داشتم. اما آن طور که در نظرم بود چشمگیر نبود.

فیلم سینمایی «آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی در سینماهای کشور در حال اکران است.

علی مصفا، سپیده آرمان، حامد کمیلی، سهیلا رضوی، رضا یزدانی، محمد طاها جمشیدی، غلامعلی رضایی، رضا کیانیان بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

فیلمنامه این اثر به صورت مشترک توسط هوشنگ گلمکانی و سپیده آرمان نوشته شده است.

رسانه سینمای خانگی- نقطۀ تاریک گیشه

ریزش چشمگیر مخاطب در اولین هفته از دومین ماه پاییز کاملا ملموس بود به نحوی که حتی پر فروش ترین فیلم روی پرده نیز تنها در عرض یک هفته توانست فقط ۱۱۸ هزار مخاطب را به سینما بیاورد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، با استناد بر آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۱۱ جمعه پنجم آبان ماه فیلم «دست انداز» به کارگردانی کمال تبریزی فقط ۲ قطعه بلیت فروخت تا کم مخاطب ترین فیلم در حال اکران باشد.

«آهنگ دو نفره» آرزو ارزانش ۴ قطعه بلیت فروخت، «آخرین تولد» نوید محمودی ۳۰ مخاطب داشت و «کت چرمی» حسین میرزامحمدی توانست فقط ۳۲ مخاطب را در سراسر کشور به سالن های سینما بکشاند.

در راستای فروش نازل فیلم ها «ستاره بازی» هاتف علیمردانی تنها ۹۶ مخاطب را جذب سالن های سینما کرد و «شماره ۱۰» حمید زرگرنژاد نیز نتوانست بیش از ۱۲۴ مخاطب داشته باشد. نکته قابل تأمل اینکه فیلم تازه اکران شده «آهو» به کارگردانی هوشنگ گلمکانی منتقد مطرح سینما نیز فقط ۱۳۸ قطعه بلیت به فروش رساند تا شروعی ناامیدکننده در گیشه داشته باشد.

بر اساس این گزارش «زنبور کارگر» افشین صادقی تنها ۲۰۵ مخاطب داشت ‌و «بی مادر» مرتضی فاطمی نیز نتوانست بیش از ۲۲۹ نفر را مجاب به حضور در سالن های سینما کند. «جنگل پرتقال» آرمان خوانساریان نیز شروعی به شدت ناامیدکننده داشت به نحوی که تنها ۶۴۳ نفر به تماشای آن نشستند.

«اخت الرضا» به کارگردانی مجتبی طباطبایی اما در این هفته با استقبال بیشتری از سوی مخاطبان روبرو شده و ۱۲۶۵ نفر در سراسر کشور به تماشای آن نشستند. «هولیا» مرتضی آتش زمزم ۱۹۳۸ نفر را مجاب به حضور در سالن های سینما کرد و «نارگیل۲» سیدداود اطیابی ۴۳۴۸ قطعه بلیت فروخت.

«هتل» سیدمسعود اطیابی اما پرفروش ترین فیلم روی پرده بود و توانست بالای ۱۱۸ هزار نفر را در سراسر کشور به سالن های سینما بکشاند. «بچه زرنگ» نیز با اختلاف فاحش و با حدود ۱۸ هزار مخاطب رتبه دومین فیلم پرفروش هفته را از آن خود کرد و «فسیل» کریم امینی با حدود ۱۲ هزار مخاطب رتبه سوم جدول فروش هفتگی را به خود اختصاص داد.

رسانه سینمای خانگی- روایت‌های متناقض و غیرمستند سینماگران از مخملباف

فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و..‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم‌. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیم‌زاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم‌. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی‌ سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر می‌کنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.

وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلم‌هایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمی‌شود. این فیلم‌ها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزن‌ها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.

جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزن‌ها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریک‌های فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بسته‌تر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه‌ دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: گفتمان بومی‌سازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومی‌سازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی می‌شود که فرهنگ استعمار را یادآوری می‌کند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربه‌اش را دارند. ما هم این گفتمان بومی‌سازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار می‌گیرند، هم طبقه‌ پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن می‌بینیم، این است.

این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته می‌شد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی می‌پنداریم شاهد آثاری مانند فیلم‌های ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمی‌شود که بگوییم این سینما عقب‌افتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غرب‌ستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب می‌شد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.

جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف می‌شد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان می‌داد؛ حاشیه‌نشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومی‌سازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.

وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلم‌های روسی را گرفت.

این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.

جیرانی درباره موفقیت فیلم‌هایی نظیر «سوته‌دلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلم‌های خارجی در سال‌های منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیه‌نشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای‌ نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلم‌های «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلم‌های ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، می‌توانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.

جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.

رسانه سینمای خانگی – فریدون جیرانی: جامعه خواستار تغییر در خیلی چیزهاست/ محمد خزاعی: کدام تغییرات؟ / جیرانی: تغییرات! / خزاعی: کدام؟ / جیرانی: خیلی! / قسم دادن فریدون به جان مادر محمد! + فیلم

فریدون جیرانی: جامعه خواستار تغییر در خیلی چیزهاست/ محمد خزاعی: کدام تغییرات؟ / جیرانی: تغییرات! / خزاعی: کدام؟ / جیرانی: خیلی! / بحث فریدون جیرانی با رئیس سازمان سینمایی
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی کشور در برنامه «سینما ۲۵» که اختصاصاً در یوتیوپ پخش می شود و فریدون جیرانی روزنامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون آن را اجرا می کند، حضور یافت و پاسخگوی ایرادات و انتقادات او به سینمای کشور، مدیریت سینمای کشور، درخواست رفراندم! اغتشاشات یا اعتراضات؟! و مباحث ممیزی فیلم ها، مسایل مربوط به فیلم های زیرزمینی، نقد فیلم های سفارشی، و … بود. در بخشی از این برنامه بحث تندی میان آنان درباره سینمای زیر زمینی و ارتباطش با شرایط اجتماعی امروز صورت گرفت که جیرانی شکل‌گیری سینمای زیرزمینی را حاصل تغییرات جامعه طی یک سال گذشته اعلام کرد و گفت که جامعه امروز خواستار تغییر در خیلی چیزهاست. اما در پاسخ به محمد خزاعی که از او خواست تا با ذکر مثال مصادیق تغییر را مشخص کند، از پاسخ دادن طفره رفته، در نهایت گفت که نمی تواند بگوید!

در بخش دیگری از برنامه که جیرانی طیف همسوی خود را تمام جامعه ایران برشمرد و از خزاعی خواست تا این تغییر به رسمیت شناخته شود، محمد خزاعی گفت الزاماً هر تغییری که تنها عده‌ای طرفدار آن هستند، صورت نخواهد گرفت و برای اثبات سخن خود از فرانسه مثال زد. جیرانی که از پاسخ به خزاعی درمانده بود، او را به مادرش قسم داد که ایران را با فرانسه مقایسه نکند!

فیلم کامل مصاحبه محمد خزاعی با سینما 25 را اینجا ببینید

https://cinemayekhanegi.ir/wp-content/uploads/2023/09/Bale-Lite.mp4

رسانه سینمای خانگی- «آهو»، پائیز اکران خواهد شد

«آهو» ساخته هوشنگ گلمکانی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی پاییز به سینماها می‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سعید خانی مدیر پخش خانه فیلم و پخش کننده فیلم آهو گفت: آهو از مهرماه در سینماها اکران می شود.

«آهو» که به قلم سپیده آرمان و هوشنگ گلمکانی نوشته شده است، حکایت انزوای خودخواسته دختری است که آرزوهایش را بر باد رفته می‌بیند، اما هنوز امیدش را از دست نداده است.

رضا کیانیان، علی مصفا، حامد کمیلی، سهیلا رضوی، رضا یزدانی و سپیده آرمان از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

سایر عوامل تولید فیلم عبارتند از: جانشین تهیه‌کننده: سعید مروت‌پور، مشاور کارگردان: سامان سالور، مدیر برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: عادل معصومیان، مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین دست، فیلمبردار: رضا نوروزی، مدیر تولید: مجید بابایی، جانشین تولید: آرش نجفی، مجری طرح: قصیده گلمکانی، تدوینگر: عماد خدابخش، صدابردار: بابک اخوان، طراح صحنه: سعید آهنگرانی، طراح لباس: ثنا نوروزبیگی، طراح چهره‌پردازی: محسن دارسنج، صداگذار: علیرضا علویان، جلوه‌های ویژه کامپیوتری: امیر مهران، عکاس: حبیب مجیدی.

خروج از نسخه موبایل