رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان ساوالان معرفی شدند

آیین اختتامیه شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان با حضور جمعی از مسئولان، فیلمسازان و مخاطبان عصر روز پنجشنبه ۵ بهمن در این شهرستان برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، آیین اختتامیه شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان با حضور جمعی از مسئولان، فیلمسازان و مخاطبان عصر روز پنجشنبه ۵ بهمن در این شهرستان برگزار شد.

در ابتدای این مراسم شهرام محمدی، فرمانداز شهرستان مشگین شهر با خوش‌آمدگویی به حاضران و مهمانان شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان گفت: روز پدر و ولادت حضرت علی(ع) را به مردان بزرگ عرصه فرهنگ و هنر تبریک می‌گویم. چهار مرحله پیام در یک جریان ارتباطی وجود دارد. نخست زمانی که فرستنده پیام را می‌فرستد و پیام گیرنده پیام را صرفا می‌شنود. در نوع دوم گیرنده پیام را می‌گیرد و بر آن فکر می‌کند. در نوع سوم گیرنده بعد از دریافت پیام آن را شنیده و تفکر می‌کند و تحت تاثیر نیز قرار می‌گیرد و در مرحله بعدی گیرنده علاوه بر تاثیر پذیری رفتاری نیز از خود بروز می‌دهد که این نوع مطلوب جریان ارتباطی است و بر همین مبناست که هنر و هنرمندقدرتمند است و حتی در حوزه مدیریتی نیز داشتن هنر مدیریتی اهمیت زیادی دارد.

وی افزود: دنیا امروز بر مبنای هنر، حتی کارکردهای سیاسی خود را بروز و ظهور می‌دهد. اینکه در همه شهرها بر مبنای اعلام رییس جمهور قرار است یک سینما داشته باشیم بر مبنای اعتقاد به تاثیر هنر سینماست و انشالله سینمای مشگین شهر نیز به زودی راه خواهد افتاد.

محمدی با اشاره به ظرفیت‌های مشگین شهر در حوزه گردشگری عنوان کرد: متاسفانه در مشگین شهر به دلیل مشکل نداشتن هتل خوب برای اقامت جهت اسکان توریست‌ها نمی‌توانیم از ظرفیت «ترین‌»های این شهر استفاده کنیم. کسانی که زیبایی‌های خدادادی و انسان ساز مشگین شهر را نتوانند معرفی کنند، وظیفه اجتماعی خود را ادا نکرده‌اند. چنانچه بسیاری از وقایع نیز از جمله مساله غزه به واسطه فناوری های روز بازنمایی می‌شود و اگر امروز فضای مجازی نبود فریاد اهالی غزه به گوش جهانیان نمی‌رسید. امروز ابزار فناورانه جلوی بسیاری از جنایات را ‌می‌تواند بگیرد و مشکلات زیادی را می‌تواند حل کند.

رجبی: جشنواره‌های منطقه‌ای، اقدام عملی عدالت فرهنگی به جای تمرگزگرایی در پایتخت است

امیر رجبی دبیر شصت و هشتمین جشنواره منطقه سینمای جوان مشگین شهر-ساوالان نیز در ادامه مراسم گفت: انجمن سینمای جوانان ایران از نهادهای پربرکت در حوزه سینماست. در تربیت فیلمسازان و معرفی‌شان به سینمای حرفه‌ای عملکرد بسیار خوبی داشته است. امروز افتخار داریم بسیاری از سینماگران استان ما خود از انجمن کارشان را شروع کرده و به کسوت استادی رسیده‌اند. قدردان محبت تک تک مسئولان ستاد مرکزی انجمن هستیم که هدف‌شان آینده‌سازی برای سینماست.

وی افزود: استان اردبیل افتخار میزبانی از دوره شصت و هشتم جشنواره‌های منطقه‌ای را پیدا کرد و امیدواریم بتوانیم باز هم این فرصت را کسب کنیم. این میزبانی از دو منظر جای تقدیر دارد؛ نخست از منظر عدالت فرهنگی که به جای تمرگز گرایی در تهران به شهرستان‌ها توجه می‌کند. دوم ظرفیت خوب مشگین شهر و هنرمندانش است تا بتواند میزبان مهمانانی از ۱۱ استان باشد. این رویداد جریان عکس و فیلم را می‌تواند در شهرستان تقویت کند.

در‌ادامه این مراسم مهدی آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، شهرام محمدی، فرماندار شهر مشگین شهر و امیر رجبی دبیر جشنواره و مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان اردبیل و‌جمعی از مسئولان مشگین شهر به روی صحنه آمده و از خانواده دو شهید سرافراز اهل مشگین‌شهر حبیب‌الله صادقی‌لر و دکتر داوود اصغری که از فیلمسازان انجمن سینمای جوانان ایران نیز بوده‌اند تقدیر کردند. همچنین کارت کانون دانش آموختگان انجمن سینمای جوانان ایران نیز به ایمانعلی ایمانی، مهدی توحیدی، نقی نعمتی و رضا جمالی اهدا شد.

آذرپندار: انجمن سینمای جوانان ایران یک خانواده است و جدایی در آن معنا ندارد

مهدیر آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران نیز در ادامه مراسم ضمن تبریک میلاد حضرت امیرالمونین علی (ع) و روز پدر گفت: به حضور هنرمندان در جشنواره و میزبانی مشگین شهر افتخار می کنم و از همه کسانی که زحمت کشیدند و مسئولیت برگزاری را در مشگین شهر و اردبیل به دوش کشیدند و با وجود آب و هوای سرد منطقه از پس آن به خوبی برآمدند، ممنونم.

وی ادامه داد: امیدوارم جشنواره‌های منطقه‌ای همیشه برگزار شده و رونق بخش سینما در استان‌ها باشند. لازم است سلام آقای خزاعی رییس محترم سازمان سینمایی را به شما برسانم که به دلیل شرایط آب و هوایی و بسته بودن مسیر امکان حضورشان فراهم نشد.

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران ضمن تقدیر از مسئولان برگزاری شصت و هشتمین جشنواره منطقه ای مشگین شهر گفت: انجمن سینمای جوانان ایران یک خانواده است و جدایی در آن معنا ندارد اما باید بگویم این آخرین جشنواره‌ای است که خانم طیبه فلکیان معاون امور استان‌ها و جشنواره‌های انجمن به دلیل پایان ماموریت‌ و بازنشستگی‌شان همکاری دارند؛ برای من کمی تلخ است که این را بگویم چون همیشه از بزرگتری ایشان بهره برده‌ایم.

آذرپندار افزود: همچنین درباره آقای سعید پوراسماعیلی عزیز معاون فرهنگی و آموزش انجمن نیز باید بگویم که معلم بزرگی در این نهاد هستند و طبق روال اداری سی‌امین سال خدمتشان را در انجمن سینمای جوانان ایران طی می‌کنند و جا دارد از آقای میردولت موسوی تشکر کنم که بسیاری از سینماگران اردبیل از شاگردان ایشان هستند و تجربه او بسیار استفاده کردیم و ممنونم از هر سه عزیز که در این سالیانعمرشان را پای سینما گذاشته‌اند.

در ادامه مراسم برگزیدگان شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهرـ ساوالان به شرح زیر تقدیر شدند:

بخش عکس

برگزیدگان بخش تک عکس:

اهدای لوح تقدیر و مبلغ 40 میلیون ریال در بخش تک عکس به شهروز عبادی برای عکس «پرواز با ماه» از مشگین‌شهر

اهدای لوح افتخار و مبلغ 60 میلیون ریال به عنوان عکس سوم به آمحمد عباسی از آبادان

اهدای لوح افتخار و مبلغ 80 میلیون ریال به عنوان عکس دوم به مهرداد فتحی برای عکس «ماشین‌های رنگی» از زنجان

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به عنوان عکس اول به عزیز بابانژاد برای عکس «وداع با پدر» از خرم‌آباد

برگزیدگان بخش مجموعه عکس:

اهدای لوح تقدیر و مبلغ 30 میلیون ریال در بخش مجموعه عکس به احمد تاجی برای مجموعه «حنابندان» از شهرکرد

اهدای لوح تقدیر و مبلغ 30 میلیون ریال در بخش مجموعه عکس به جمشید فرجوند فردا برای مجموعه زیستن در آینه از بیجار

اهدای لوح افتخار، تندیس جشنواره و مبلغ 120 میلیون ریال به عنوان بهترین مجموعه عکس به صمد قربان‌زاده برای مجموعه «گمگشته‌ها» از ارومیه

جوایز بخش فیلم

بخش ویژه با موضوع مناطق گردشگری ایران

اهدای لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به سید محمد قراشی برای فیلم مستند «مشگین‌شهر را باید دید» از مشگین‌شهر

بهترین فیلم با موضوع مروج فرهنگ کار و تلاش

اهدای لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به عبدالله عزیزی برای فیلم «دمیرنن داش» از اردبیل

بخش ویژه شهید سپهبد قاسم سلیمانی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 10۰ میلیون ریال به ایمان مصطفائی برای فیلم مستند «مالیه» از آبادان

برترین استعداد جوان

اهدای لوح افتخار، مبلغ 100 میلیون ریال به سهیل پریانی برای فیلم داستانی «په ژار» از کرمانشاه

بهترین پژوهش در فیلم مستند

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به الهه آذری جوقان برای فیلم «چایلاشماق» از تبریز

بهترین فیلمنامه اقتباسی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به سید ابراهیم جوادخانی برای فیلم «بوغاناق» از اردبیل

بهترین صدای فیلم

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال مشترکاً به بهنام اسدالهی برای صدابرداری و گیسو آزادروش برای صداگذاری فیلم داستانی «بوغاناق» از اردبیل

بهترین تدوین

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به امین سلمانی برای فیلم «رویاساز» از کرج

بهترین فیلم‌برداری

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به حامد بقائیان برای فیلم «چمدان» از سنندج

بهترین فیلم‌نامه تألیفی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون به سالم صلواتی برای فیلم «رقصی برای آزادی»

تقدیر هیئت داوران

اهدای دیپلم افتخار و مبلغ 5۰ میلیون ریال به شریفه احمدی برای بازی در فیلم «رقصی برای آزادی» از سنندج

اهدای دیپلم افتخار و مبلغ 5۰ میلیون ریال به حامد اصغرزاده مَرغملکی برای کارگردانی فیلم «کیکاووس» از شهرکرد

** کسانی که در این بخش تندیس دریافت می کنند به صورت مستقیم به چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران راه خواهند یافت.

بهترین فیلم پویانمایی

اهدای لوح افتخار، مبلغ 50 میلیون ریال به حسین حبیبی اصل برای فیلم «دشت آرزوها» از اردبیل

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال به محمد زارع یرای فیلم «نقطه» از تبریز

بهترین فیلم مستند

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریبوار محمودپور برای فیلم «کوهستان یک روایت زنانه» از هورامان

بهترین فیلم تجربی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 50 میلیون ریال به حسن وحدانی برای فیلم «مسافران» از تبریز

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال به محمدرضا بابادی برای فیلم «مخفف» از اهواز

بهترین کارگردانی فیلم داستانی

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال مشترکاً به محسن مهری دروی و میلاد کیایی برای فیلم «رویاساز» از کرج

بهترین فیلم جشنواره

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 300 میلیون به فریبا عرب برای فیلم «چمدان» از سنندج

رسانهسینمای خانگی- آیا مستند بخش نمایشی فجر است؟

یک مستندساز با اشاره به این‌که چندروز به برگزاری چهل و دومین جشنواره فیلم فجر مانده و هنوز اسامی آثار مستند راه‌یافته به این رویداد اعلام نشده است از بی‌توجهی به سینمای مستند گلایه کرد.

به گزارش سینمای خانگی، مهدی بخشی‌مقدم مستندساز که با مستندهای «خانه‌ای برای تو» و «خونه مامان شکوه» در ۲ دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشته است، درباره حضور مستند در این رویداد به خبرنگار گفت: جشنواره فیلم فجر در چند سال اخیر نشان داده است که فیلم مستند به‌صورت تزیینی در کنار دیگر آثار در این رویداد حضور دارد و نمایش آن‌ها اهمیتی زیادی برایش ندارد، این مساله در نحوه اکران و خبررسانی درباره آثار مستند هم مشاهده می‌شود. من با حضور در ۲ دوره جشنواره فجر، این مساله را لمس کرده‌ام تا جایی که نسبت به لزوم حضور مستندها در جشنواره فجر به شک افتادم، انگار که می‌خواهیم خودمان را به زور در جایی، جا دهیم که هیچ اهمیتی برای ما قایل نیست.

وی ادامه داد: نگاه مدیران سینمای ایران به فیلم‌های مستند در جشنواره فیلم فجر، نگاه بالا به پایینی است و به ما این تصور را می‌دهد که مستند در درجه دوم یا سوم اهمیت قرار دارد؛ این مساله در سانس‌های بسیار بد نمایش آثار و برگزار نشدن جلسه پرسش و پاسخ و … مشهود است تا جایی که حتی در حال حاضر و فقط چند روز مانده به برگزاری دوره چهل و دوم جشنواره، هنوز آثار مستند راه‌یافته به این رویداد اعلام نشده‌اند و همه خبرها درباره فیلم‌های سینمایی داستانی‌ است.

این مستندساز با اشاره به اینکه جشنواره مستندسازان «سینماحقیقت» است، درباره چگونگی حل این مشکلات بیان کرد: امیدوارم مدیران جشنواره فیلم فجر نگاه‌شان را به فیلم مستند تغییر دهند و اهمیت، تاثیرگذاری و جریان‌سازی‌ را که فیلم مستند دارد، درک کنند و به این فیلم‌ها بها دهند به این مفهوم که برای برگزاری نشست‌های پرسش‌ و پاسخ، پوشش خبری، اکران و دیده شدن آن‌ها توسط مردم تلاش کنند. این رویداد می‌تواند در دیده شدن آثار تاثیرگذار باشد چراکه آثار راه‌یافته در استان‌ها و شهرستان‌های دیگر هم به نمایش در می‌آیند و با وجود مخاطبان گسترده‌ جشنواره، سینمای مستند به مخاطب عام بیشتر معرفی می‌شود.

بخشی‌مقدم یادآور شد: متاسفانه مدیران سینمایی هنوز فیلم مستند را به شکل فیلم دم دستی، راحت و جمع و جور، با بودجه‌های اندک می‌بینند و تا وقتی این نگاه درست نشود، فیلم‌های مستند در هیچ رویدادی، جایگاه خود را پیدا نمی‌کند. اگر کمک‌هایی در زمینه اکران به فیلم‌های مستند شود و مستندساز نیز بتواند حرف خود را صریح و بدون ملاحظات بیان کند، سینمای مستندمان خیلی جلوتر از سینمای داستانی خواهد بود. حتی در شرایط فعلی نیز مستندهای بهتری را نسبت به سینمای داستانی عرضه کرده‌ایم که تاثیرگذار بوده‌اند. سینمای مستند چند پله بالاتر از سینمای داستانی‌ است و این را می‌توان در حضور و به دست آوردن جوایز معتبر بین‌المللی مشاهده کرد.

رسانه سینمای خانگی- هم اوپنهایمر و هم بازیگر آن ریشه یهودیت دارند

برنامه «مستندات یکشنبه» که به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، یکشنبه اول بهمن به نمایش فیلم مستند «برای پایان دادن به تمام جنگ‌ها؛ اوپنهایمر و بمب اتم» اختصاص داشت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، چهل و ششمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتک خانه هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، به نمایش فیلم مستند «برای پایان دادن به تمام جنگ‌ها؛ اوپنهایمر و بمب اتم» اختصاص داشت. پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور مازیار فکری‌ارشاد منتقد سینما در سالن ناصری برگزار شد.

مازیار فکری ارشاد در این نشست گفت: ما در این گپ و گفت ناگزیریم به فیلم داستانی «اوپنهایمر» ساخته نولان هم اشاره کرده و ارجاعاتی به آن داشته باشیم. زیرا نزدیکی‌های زیادی بین آنها وجود دارد و مقایسه‌هایی در مورد کیفیت این ۲ اثر و منظری که وارد ماجرا شده‌اند، می‌توان داشت. مهم‌ترین نکته در مورد این مستند، ایده اصلی آن بوده که در مورد شخصیت اوپنهایمر است. در واقع ما با کاراکتری مواجهیم که در زندگی خود سرشار از دوگانگی‌های زیادی است. فکر می‌کنم در مستند روی این دوگانگی‌ها تاکید ویژه‌تری صورت گرفته است. به طوری که از کودکی اوپنهایمر شروع کرده و نزدیکان او درباره‌اش صحبت می‌کنند. او از همان کودکی کاراکتر ویژه‌ای داشته و در ادامه که وارد فضای آکادمیک می‌شود، رگ و ریشه آلمانی و یهودی‌اش، موضوعی مهم هم در فیلم نولان و هم در این مستند است. خود این قضیه که آدم هم رگ و ریشه آلمانی داشته باشد و هم برای جنگ در برابر آلمان مامور به ساخت سلاح کشتار جمعی شود، اتفاق عجیبی است. بمبی که البته در نهایت بر سر کشور دیگری که ژاپن است آوار می‌شود. همچنین می‌توان یهودی بودن او را در مقابل یهودی ستیزی آلمان نازی گذاشت. در نهایت باید بگویم زندگی شخصی او نیز پر از دوگانگی‌هاست. او به حزب کمونیست نزدیک بوده اما خیلی کمونیست جدی محسوب نمی‌شده و زندگی خانوادگی به سامانی نداشته است.

این منتقد سینما در ادامه توضیح داد: او معشوقه‌ای در کنار خود داشته که تاثیر زیادی روی زندگی‌اش می‌گذارد. ما در فیلم نولان این تاثیرگذاری شخصیت زن در زندگی اوپنهایمر را می‌بینیم. به هر ترتیب ما دوگانگی زیادی در کاراکتر و سرنوشت این آدم می‌بینیم. او در اوایل این مستند نیز می‌گوید که هدفش از ساخت بمب اتم پایان دادن به هرگونه جنگی است. عنوان فیلم نیز از همین جا آمده است. ولی در عمل می‌بینیم که نه تنها این اتفاق بازدارنده نیست، بلکه باعث بروز بحران‌های اساسی مثل ماجراهای جنگ سرد در دهه ۶۰ و ۷۰ می‌شود. هرچه جلوتر می‌رویم، با شخصیتی عجیب‌تر مواجه می‌شویم.

فکری ارشاد در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: علاوه بر فیلم نولان، کتاب «پرومته آمریکایی» منبع اقتباس فیلم نولان بوده و نقش موثری دارد اما متاسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده است. اسمی که برای این کتاب انتخاب شده است، «پرومته آمریکایی» است. پرومته در اساطیر یونان، الهه‌ای بوده که خداوند به او اختیاراتی داده است. حتی آتش را به عنوان عنصری سمبلیک در اختیارش می‌گذارد، با این شرط که در اختیار انسان قرارش ندهد اما به دلیل روحیاتی که داشته یا وسوسه شیطانی، در نهایت آتش را در اختیار انسان قرار می‌دهد و مغذوب خداوند می‌شود. بنابراین به شکل سیزیف واری بالای کوهی به زنجیر کشده شده و سیمرغی هر روز بخشی از جگر او را می‌خورد و آن جگر تا فردا بازسازی می‌شده که مجددا این اتفاق تکرار شود.

وی افزود: این ماجرا در اساطیر کهن یونانی وجود دارد. در واقع کتاب شخصیت اوپنهایمر را با پرومته مقایسه کرده و از همین رو این عنوان برای آن انتخاب شده است. در این مستند نیز به این موضوع اشاره می‌شود. حتی دو نویسنده آن کتاب نیز در بخشی از این مستند حضور دارند و نکته‌هایی را مطرح می‌کنند.

این منتقد سینما بیان کرد: اوپنهایمر نابغه‌ای بوده که می‌توانسته موجب پیشرفت مرزهای علمی شود و آن را گسترش دهد. دوگانگی‌هایی که از آن صحبت می‌کنم از همین جا شروع می‌شود. زیرا خودش می‌گوید، نیتش از ساخت بمب اتم این بوده که این سلاح کشتار جمعی تبدیل به عنصری بازدارنده شده و جلوی جنگ‌های دیگر را بگیرد اما در عمل این اتفاق رخ نمی‌دهد. آنها نگران آلمان نازی بودند و برای مقابله با این کشور بمب را می‌سازند اما عاقبت مجبور می‌شوند در کشور ثالث که ژاپن است این سلاح را مورد استفاده قرار دهند. پیامد آن نیز، شخصیت اوپنهایمر در زندگی واقعی است که در فیلم نولان و در همین مستند آن را می‌بینیم؛ او با چالش اخلاقی عظیمی مواجه می‌شود؛ زیرا کارش تبعات و بازتاب بدی داشته و با عذاب وجدان شدیدی مواجه شده است.

فکری ارشاد در ادامه صحبت‌هایش گفت: در این مستند نیز به این موضوع اشاره شده که در حقیقت شخصیت اوپنهایمر بعد از اینکه با این چالش اخلاقی درگیر می‌شود، باز با یک دوگانگی تازه مواجه می‌شود. از سویی در آن زمان تبدیل به معروف‌ترین شخصیت جهان می‌شود که در فیلم مستند نیز می‌بینیم. (به طوری که تقریبا روی جلد هر مجله‌ای عکسش می‌رود.) و هم باعث می‌شود که توجه مردم به علم فیزیک جلب شود. اما مستقیم یا غیر مستقیم مسوول جان صدها هزار نفر است. در فیلم نولان نیز این اتفاق بازسازی شده است؛ به طوری که رییس جمهور در دفتر خود می‌خواهد اوپنهایمر را مورد ستایش قرار دهد که با ساخت بمب اتم موجب تمامی جنگ شده است و اوپنهایمر در پاسخ می‌گوید: آقای رییس جمهور دست‌های من خونی و آلوده است.

وی در پایان عنوان کرد: او همچنین به خاطر سوابق کمونیستی و موضع ضد جنگی که بعد از انفجار دوم اتمی در هیروشیما و ناکازاکی با آن مواجه شده است، تحت بازجویی کمیته مک‌کارتی معروف نیز قرار می‌گیرد. مجموعه این موارد می‌تواند هر انسانی را از پا در بیاورد؛ چه رسد به آدم‌هایی که به دلیل نبوغ خود شاید حساسیت‌های ویژه‌ای هم داشته باشند. زیرا اکثرا آنها برخلاف ظاهرشان، می‌توانند شخصیت‌های شکننده‌ای داشته باشند.

رسانه سینمای خانگی- «یزد الی یزد»؛ یک مستند متفاوت

حسن نقاشی درباره مستند جدیدش با نام «یزد الی یزد» که اتفاقی واقعی در دوران قاجار را روایت می‌کند، توضیحاتی ارایه داد و به دغدغه بومی‌گرایی خود در مستندسازی اشاره کرد.

به گزارش سینمای خانگی، حسن نقاشی مستندساز که این روزها مشغول ساخت پروژه «یزد الی یزد» است درباره داستان این مستند به مهر  گفت: ماجرای مستند «یزد الی یزد» بخشی از حافظه شفاهی مردمانی‌ است که علاوه بر تحمل سختی‌های جان‌فرسای اقلیم خشک و تشنه کویر، با قیام و بلواهای گاه و بی‌گاهی روبه‌رو بوده‌اند؛ رخداد هایی که اغلب حاصل شرایط نامطلوب اواخر قاجاریه بود که از ضعف حکومت مرکزی، عده‌ای شورشی و راهزن یا مزدور این و آن، قد علم می‌کردند و دار و ندار مردم ستم‌دیده را به یغما می‌بردند. یزد از این گونه مصیبت‌ها زیاد دیده بود از شورش افغان‌ها تا قیام کاشی‌ها، لوطی‌ها و …

وی ادامه داد: نخستین بار با ماجرای مستند «یزد الی یزد» هنگام پژوهش برای فیلم مستند «شاه جهان» آشنا شدم، هر چند اهل یزد با روایت شفاهی و نقل سینه به سینه این واقعه کم و بیش آشنایی دارد اما آنچه یافتم نه یک نقل شفاهی که گزارش‌های کتبی یکی از تجار مشروطه‌خواه یزد به هند بود.

نقاشی تاکید کرد: اواخر حکومت محمدعلی‌ شاه بود که یک بنای یزدی معروف به لوطی محمد گِلکار قیام می‌کند و با حمایت لوطی‌ها، حاکم مشروطه یزد را عزل و خود را حاکم مستقل می‌داند، توهمی که موجب شد تا یزد برای چندی آرمانشهر مستبدان ضد مشروطه باشد. کار به جایی می‌رسد که لوطیِ گِلگار خود را شاه جا می‌زند و با وضع قوانین مستبدانه، اساس سیاست مملکت محروسه خود را پیکار با مشروطه اعلان می‌کند.

کارگردان «دبستان پارسی» افزود: لوطی‌ها در چند نبرد، موفق به سرکوب قوای حکومتی شدند که همین بر توهم شاهِ لوطیان افزود، چنان که در نوشته‌های محرمانه به هند می‌خوانیم او با ضرب سکه و طرح درفش و تعیین وزیر و وکیل در پی کسب قدرت بیشتر است اما بعد از فتح تهران و عزل محمدعلی شاه و استقرار حکومت مشروطه، قوای حکومت مرکزی رویای لوطیان را نقش بر آب می‌کند و با این یورش حکومت شاه محمد لوطی که از آخرین بازی‌های مستبدان بود خاموشی می‌گیرد.

این مستندساز تصریح کرد: سرنوشت محمد لوطی، گچ بر و بنای نابغه و فرجام شومش، برای یزدی‌ها مَثَل شد و هنوز هم ماجرای حکومت چهل روزه‌اش نقل مجالس است. فیلم ضمن روایت این واقعه گمنام، اسناد و مدارک ناخوانده‌ای را افشا می‌کند. در حال حاضر پژوهش و جمع‌آوری اسناد واقعه به آخر رسیده و بخش‌هایی از اثر نیز ضبط شده است.

نقاشی درباره اینکه چه اسنادی در فیلم وجود دارد، عنوان کرد: شروع پژوهش با دستیابی به مجموعه نامه‌های تاجری یزدی به هند بود، بعدها آگاه شدم که یکی از مشروطه‌خواهان یزد با شخصیت اصلی فیلم یعنی محمد گِلکار گفت‌وگوی مفصلی داشته است که خوشبختانه این دست نوشته‌ها نگهداری می‌شود و موفق به خواندن آن شدم، همچنین تلگراف‌های کنسولگری انگلیس در یزد به وزارت خارجه بریتانیا کمک حالم شد و در ادامه روزنامه‌های عهد مشروطه که به‌صورت پراکنده از حکومت لوطی‌ها گزارش‌هایی داشتند مورد توجهم قرار گرفت.

این مستندساز درباره پژوهش چنین واقعه تاریخی و چالش‌هایش گفت: مرحله پژوهش، زمانی‌ است که شاکله اصلی فیلم شکل می‌گیرد و پیرنگ نهایی پدید می‌آید. پژوهش ما را هدایت می‌کند که کدام شیوه روایی را برای فیلم برگزینیم، موضوعِ گفتار متن چه باشد و شیوه بیان آن تا چه حد قطعی باشد. زیبایی‌شناسی و واقع‌گرایی در مستند تاریخی، در گرو همین مرحله است. مهم‌ترین بخش پژوهش گفت‌وگو با نسل دوم و سوم آدم‌هایی بود که مستقیم با این واقعه ارتباط داشتند؛ از نوه لوطیان گرفته تا فرزندان مشروطه خواهان. گاه روایت‌ها متناقض و متفاوت بود، گاه اصل ماجرا انکار می‌شد و به مصلحت، وقایع دیگری با آن تلفیق می‌شد برای مثال شورش حسین کاشی و بلوای محمد لوطی گاه با هم تلفیق شده بود که من در مقام پژوهشگر می‌بایست این ۲ واقعه شبیه در یک شهر را از هم تشخیص می‌دادم تا مباحث در هم نیامیزد و اطلاعات غلط در اختیار مخاطب قرار نگیرد اما مشکل اصلی چنین پژوهشی یافتن اسناد مکتوب و تصویری است به ویژه اسناد تصویری که به تعداد محدودی یافت می‌شد.

کارگردان «شاه جهان» درباره اینکه چرا بسیاری از مستندهایش در یزد روایت می‌شود، مطرح کرد: اقلیم مساله بنیادین سینمای مستند است، اقلیم نه جغرافیا که مجموعه‌ای پیچیده از باورهای ملی، مذهبی و فرهنگی است، اقلیم داستان و تاریخ خود را دارد. ایران کشور اقلیم‌هاست، در حقیقت به تعداد شهر و روستاهایش اقلیم دارد، گاه در کویر، پاره آبادی‌های مجاور، تفاوت ریشه‌ای در زبان و سنت دارند. بوم گرایی در آثار من تعمدی‌ است، جغرافیای من کویر است، از این فرهنگ هستم و در این فرهنگ زیسته‌ام و به قصه‌هایش، باورهایش، تاریخ پر فراز و نشیبش دل بسته‌ام.

نقاشی در پایان یادآور شد: ما در ایران از تاثیر اجتماعی روایات تاریخی غافل هستیم، درست همانطور که در حفظ مکتوبات قدیم یا معاصر چالش داریم. یکی از پژوهشگران مطرح یزد به من گفت؛ در مرمت یک خانه تاریخی به صندوقچه‌ای از اسناد قجری برخوردیم، ما سرگرم بحث و جدل بر سر مالکیت اسناد بودیم که متوجه شدیم، کارگران ساختمان، هر روز برای روشن کردن اجاق چای و نیمرو، یک رول سند را آتش می‌زدند. این آتش، با آتش اسکندر چه فرقی دارد؟ مستندنگاری از اقلیم با روایت‌هایی گنگ و هزارتو، پر ابهام و رازآلود، همیشه برایم جذاب بود. آینه‌ای می‌شوم تا فرهنگی که در آن زیسته‌ام، به جلوه درآید. بیدل می‌فرماید: «ما کارگه رنگیم/ رنگ است تماشاها».

مستند تازه حسن نقاشی «یزد الی یزد»، تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.

رسانه سینمای خانگی- قاتلان، اوپنهایمر یا بیچارگان؛ کدام اسکار را درو می‌کند؟

بر اساس آخرین پیش‌بینی هالیوود ریپورتر از نامزدهای اسکار ۲۰۲۴، سه فیلم بیشترین تعداد نامزدی را در ایستگاه پایانی فصل جوایز سینمایی دریافت خواهند کرد.

به گزارش ایسنا، نامزدهای نود و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار در حالی این هفته اعلام می‌شود که بر اساس پیش‌بینی اسکات فینبرگ سردبیر جوایز سینمایی نشریه هالیوود ریپورتر، فیلم‌های «قاتلان ماه کامل»، «اپونهایمر» و «بیچارگان» هر کدام در ۱۲ شاخه نامزد اسکار خواهند شد و «باربی» نیز ۱۱ نامزدی دریافت خواهد کرد.

این پیش‌بینی با تکیه بر گفتگو با رای دهندگان و دیگر فعالان صنعت سینما، تجزیه و تحلیل کمپین های بازاریابی و جوایز، نتایج مراسم جوایز پیش از اسکار و تاریخچه خود اسکار حاصل شده است.

بهترین فیلم

۱. اوپنهایمر
۲. باربی
۳. قاتلان ماه کامل
۴. بیچارگان
۵. منطقه مورد علاقه
۶. بیچارگان
۷. استاد
۸. زندگی‌های گذشته
۹. آناتومی یک سقوط
۱۰. داستان آمریکایی

 بهترین کارگردان

۱. کریستوفر نولان (اوپنهایمر)
۲. گرتا گرویگ (باربی)
۳. مارتین اسکورسیزی (قاتلان ماه کامل)
۴. الکساندر پین (بیچارگان)
۵. جاناتان گلیزر (منطقه مورد علاقه)

  بهترین بازیگر مرد

۱. پل جیاماتی (جاماندگان)
۲. کیلیان مورفی (اوپنهایمر)
۳. بردلی کوپر (استاد)
۴. لئوناردو دی کاپریو (قاتلان ماه کامل)
۵. کولمن دومینگو (راستین)

  بهترین بازیگر زن

۱. اما استون (بیچارگان)
۲. لیلی گلدستون (قاتلان ماه کامل)
۳. کری مولیگان (استاد)
۴. مارگو رابی (باربی)
۵. ساندرا هولر (آناتومی یک سقوط)


  بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

۱. رابرت داونی جونیور (اوپنهایمر)
۲. رایان گاسلینگ (باربی)
۳. رابرت دنیرو (قاتلان ماه کامل)
۴. ویلم دفو (بیچارگان)
۵. مارک روفالو (بیچارگان)

بهترین بازیگر نقش مکمل زن

۱. داواین جوی راندولف (جاماندگان)
۲. جودی فاستر (نیاد)
۳. امیلی بلانت (اوپنهایمر)
۴. دانیل بروکس (رنگ بنفش)
۵. ساندرا هولر (منطقه مورد علاقه)

بهترین فیلمنامه اقتباسی

۱. اوپنهایمر (کریستوفر نولان)
۲. باربی (نوآ باومباک و گرتا گرویگ)
۳. بیچارگان (تونی مک نامارا)
۴. منطقه مورد علاقه (جاناتان گلیزر)
۵. داستان آمریکایی (کورد جفرسون)

بهترین فیلمنامه اصلی

۱. جاماندگان (دیوید همینگسون)
۲. زندگی های گذشته (آهنگ سلین)
۳. آناتومی یک سقوط (آرتور هراری و جاستین تریت)
۴. استاد (بردلی کوپر و جاش سینگر)
۵. نمکدان (رازیانه زمرد)

  بهترین فیلم بین‌المللی

۱. منطقه مورد علاقه (بریتانیا)
۲. انجمن برف (اسپانیا)
۳. برگ‌های افتاده (فنلاند)
۴. اتاق معلمان (آلمان)
۵. ۲۰ روز در ماریوپل (اوکراین)

بهترین فیلم مستند

۱. سمفونی آمریکایی 
۲. هنوز: فیلم مایکل جی فاکس
۳. فراتر از اتوپیا
۴. ۲۰ روز در ماریوپل
۵. ۳۲ صدا

بهترین انیمیشن بلند

۱. مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی
۲. پسر و مرغ ماهیخوار
۳. نیمونا
۴. اِلمنتال
۵. سوزومه


  بهترین فیلمبرداری

۱. اوپنهایمر (هویته ون هویتما)
۲. قاتلان ماه کامل (رودریگو پریتو)
۳. بیچارگان (رابی رایان)
۴. استاد (متیو لیباتیک)
۵. منطقه مورد علاقه (لوکاس زال)

 بهترین طراحی لباس

۱. باربی
۲. بیچارگان
۳. قاتلان ماه کامل
۴. ناپلئون
۵. پری دریایی کوچک

بهترین تدوین

۱. اوپنهایمر
۲. بیچارگان
۳. قاتلان ماه کامل
۴. جاماندگان
۵. منطقه مورد علاقه

بهترین چهره‌آرایی

۱. استاد
۲. بیچارکان
۳. قاتلان ماه کامل
۴. ناپلئون
۵. اوپنهایمر 

بهترین موسیقی متن

۱. اوپنهایمر (لودویگ گورانسون)
۲. قاتلان ماه کاکل (رابی رابرتسون)
۳. بیچارگان (جرسکین فندریکس)
۴. باربی (مارک رونسون و اندرو وایات)
۵. منطقه مورد علاقه (میکا لوی)

بهترین طراحی تولید

۱. باربی
۲. اوپنهایمر
۳. قاتلان ماه کامل
۴. بیچارگان
۵. منطقه مورد علاقه

 بهترین جلوه‌های بصری

۱. بیچارگان
۲. نگهبانان کهکشان قسمت سوم
۳. خالق
۴. ماموریت: غیرممکن – روزمشار مرگ، قسمت اول
۵. انجمن برف

  بهترین انیمیشن کوتاه

۱. روزی روزگاری استودیو
۲. احضار وحشی
۳. جنگ تمام شد!
۴. حس نود و پنج
۵. بوم

بهترین مستند کوتاه

۱. الفبای ممنوعیت کتاب
۲. کمپ شجاعت
۳. رأی تعیین‌کننده
۴. آخرین تعمیرگاه
۵. اواسیس


  بهترین فیلم کوتاه

۱. داستان شگفت انگیز هنری شوگر
۲. شکل عجیب زندگی
۳. فروشگاه هدیه آن فرانک
۴. زرد
۵. پس از

رسانه سینمای خانگی- نکوداشت پروانه معصومی در اختتامیه عمار

آیین اختتامیه چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» با پاسداشت سیدمحمد جوزی و نکوداشت پروانه معصومی ۲۹ دی ماه در حوزه هنری برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، آیین اختتامیه چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» جمعه- ۲۹دی‌ ماه- ساعت ۱۸، همزمان با روز غزه در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار خواهد شد.

در آیین اختتامیه این جشنواره، پاسداشت سیدمحمد جوزی پیشکسوت تاریخ شفاهی دفاع مقدس، نکوداشت مرحوم پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون برگزار و از برگزیدگان بخش‌های فیلم مستند و داستانی تقدیر خواهد شد. دبیرخانه جشنواره از عموم مردم سراسر کشور برای حضور در این مراسم دعوت می‌کند.

چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به دبیری سهیل اسعد از پنجشنبه- ۲۱ دی‌ماه- آغاز شد و اکران مرکزی آثار بخش مسابقه این رویداد به مدت هفت روز از ۲۲ تا ۲۸ دی‌ماه، در سینمافلسطین تهران به نمایش درآمد.

این جشنواره در بخش‌های «فیلم مستند» و «فیلم داستانی» «نماهنگ»، «فیلمنامه»، «پویانمایی»، «فیلمِ‌ما»، «تولیدات تلویزیونی» و «تولیدات فضای مجازی» برگزار شد.

رسانه سینمای خانگی- سخنگوی دولت مهمان «عمار» شد

سخنگوی دولت با حضور در جشنواره مردمی فیلم عمار، ضمن تماشای مستند «عملیات آژاکس» در جریان برنامه‌ها و فعالیت‌های این جشنواره هنری قرار گرفت و با تعدادی از حاضران گفت وگو کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، علی بهادری جهرمی سخنگو و دبیر هیأت دولت عصر چهارشنبه در حاشیه حضورش در جشنواره عمار در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: جشنواره مردمی فیلم عمار در سال‌های اخیر توانست یک ظرفیت هنری و فرهنگی مردم‌پایه و پویا در کشور ایجاد کند و استعدادها و توانمندی‌های هنری نسل جوان و دهه هشتادی‌ها را در خلق آثار ملی، تاریخی و انقلابی به نمایش بگذارد.

سخنگوی دولت با اشاره به تکثر آثار و تولیدات ارسالی به این جشنواره افزود: این جشنواره مردمی با حداقل امکانات، حداکثر بهره‌وری را به ارمغان آورده که می‌تواند به عنوان الگوی موفق کار مردمی معرفی شود و ما باید به نحو احسن از این ظرفیت مردمی استفاده کنیم.

بهادری جهرمی با گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم استاد نادر طالب‌زاده گفت: چهارده‌ساله شدن جشنواره عمار مرهون زحمات این هنرمند بزرگ و متعهد بود.

چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به دبیری سهیل اسعد از پنجشنبه- ۲۱ دی‌ماه- آغاز شد و اکران مرکزی آثار بخش مسابقه این رویداد به مدت هفت روز از ۲۲ تا ۲۸ دی‌ماه، در سینما فلسطین تهران به نمایش درآمد.

این جشنواره در بخش‌های «فیلم مستند» و «فیلم داستانی» «نماهنگ»، «فیلمنامه»، «پویانمایی»، «فیلمِ‌ما»، «تولیدات تلویزیونی» و «تولیدات فضای مجازی» برگزار شد.

رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

رسانه سینمای خانگی- «در جست‌وجوی فریده» به اکران آنلاین رسید

مستند «در جستجوی فریده» از یکشنبه هفته آینده اکران آنلاین می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم مستند «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی در بخش «سینما آنلاین» پلتفرم فیلم‌نت اکران آنلاین می‌شود.

این فیلم که به عنوان نماینده ایران به اسکار ۲۰۲۰ معرفی شده از یکشنبه اول بهمن ساعت ۱۸ اکران آنلاین خود را با بلیت ۶۰ هزار تومان آغاز می‌کند، علاقمندان برای تماشای فیلم‌های اکران آنلاین فیلم‌نت نیاز به خرید و داشتن اشتراک ندارند و صرفا لازم است بلیت اکران خریداری کنند.

این مستند تاکنون در هیچ پلتفرمی عرضه نشده است و برای اولین بار نمایش خود در شبکه نمایش خانگی را با اکران آنلاین آغاز می‌کند.

«در جستجوی فریده» برنده‌ تندیس بهترین فیلم مستند از جشن خانه‌ سینما، برنده‌ چهار جایزه از جشنواره سینماحقیقت، برنده‌ تندیس بهترین فیلم مستند از جشن حافظ و … است.

در خلاصه داستان مستند «در جستجوی فریده» آمده است: «که ۴۰ سال پیش در ۶ ماهگی در حرم امام رضا (ع) در مشهد رها می‌شود و بعد از انتقال به شیرخوارگاه، توسط زوجی هلندی به فرزندی گرفته‌شده و به هلند برده می‌شود، او که در طول این ۴۰ سال به ‌خاطر ترس از سفر به ایران و عدم تمایل خانواده‌اش، به محل تولد بازنگشته، جست‌وجویی را برای پیدا کردن خانواده واقعی‌اش آغاز می‌کند و برای اولین بار به ایران سفر می‌کند تا زادگاهش را ببیند و با سه خانواده که مدعی‌اند ممکن است خانواده واقعی او باشند، ملاقات کند.»

سایر عوامل فیلم عبارتند از کارگردان: آزاده موسوی و کوروش عطائی، تهیه‌کنندگان: آزاده موسوی و کوروش عطایی، مدیر فیلمبرداری: محمد حدادی، تدوین‌گر: حمید نجفی‌راد، صدابردار: حسن شبانکاره، صداگذار: انسیه ملکی، موسیقی: افشین عزیزی، تصحیح رنگ و نور: بیلی ویچگل، دستیار کارگردان: صدف صادقیان‌پور، مدیر تولید (ایران) و عکاس: شاهین دانشفر، با حضور: الین فریده کونینگ و نگار رحیمی.

رسانه سینمای خانگی- اظهارنظر جالب یک منتقد دربارۀ «برای آزادی»

محمدتقی فهیم در جلسه نقد فیلم «برای آزادی» تاکید کرد هنوز فیلمی ساخته نشده که به لحاظ تکنیک و فرم از فیلم «برای آزادی» عبور کند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، جلسه نقد فیلم «برای آزادی» ساخته حسین ترابی با حضور محمدتقی فهیم منتقد فیلم و کارشناس سینما در مدرسه آزاد روزنامه‌نگاری برگزار شد. در ابتدای جلسه نقد، فهیم تاکید کرد: هنوز فیلمی ساخته نشده که به لحاظ تکنیک و فرم از فیلم «برای آزادی» عبور کند. فیلم ارزش کارش را منهای بحث تاریخی و سیاسی از فرم کار هم می‌گیرد.

وی گفت: نوشته آقای ترابی با رنگ قرمز روی زمینه سیاه در ابتدای فیلم، نشان می‌دهد او می‌دانسته می‌خواهد چه کند. اگر چه این کارها در تدوین اتفاق می‌افتد، اما نگاه فیلم‌ساز در به سرانجام رساندن فیلم مهم بوده و موضع فیلم‌ساز را نشان می‌دهد. بر خلاف کارهای نمایشی، در فیلم مستند، موضع مستندساز مهم است که خودش و دوربینش کجا ایستاده‌اند، اینکه هر پلان ما را با خود به پلان دیگری می‌برد، اینکه صدا زودتر از تصویر شروع می‌شود و اینکه موسیقی به جاست، همگی باعث شده که مستند به لحاظ ساختار و فرم به اثری تبدیل شود که دنیا را تکان داده و این صرفاً به خاطر موضوع نیست، گرچه موضوع هم مهم است.

در ادامه فهیم به پرسش یکی از حاضران که پرسیده بود چرا فیلم از یک قبرستان شروع می‌شود و در یک قبرستان تمام می‌شود؟ گفت: فیلم برای آزادی است. آزادی هزینه دارد و هزینه‌اش کشته‌دادن است. عرض کردم که ساختار فیلم درست است، منظورم همین است. می‌گوید ملتی قیام کرده برای آزادی، در همان نوشته اول فیلم می‌گوید که این ملت دارد به پیشواز مرگ می‌رود. فیلم با همین شروع می‌شود، میانه‌اش هم همین است و با همین هم تمام می‌شود، اما ناامید کننده نیست. اوایل فیلم خیزش مردم شروع شده، بعد این خیزش به پیروزی می‌رسد و سیستم سیاسی‌اش را معرفی می‌کند. این تاوان دارد و همین تاوان فیلم را می‌سازد. اساساً آزادشدن بدون خون‌دادن امکان ندارد. این در مورد انقلاب اسلامی که در دورانی اتفاق افتاد که سکولاریزم حاکم شده بود سخت‌تر هم بود. زیرا مثلاً انقلابی مثل انقلاب کوبا پشتوانه‌ای مانند بلشویک‌های لنین را داشت، اما انقلاب ایران آن را هم نداشت، پس هزینه بیشتری را می‌طلبید و ترابی به درستی این را نمایش داد.

وی اضافه کرد: به فیلم حسین ترابی کم التفاتی شده و آن طور که باید و شاید وارد پروسه نشد. فیلم اگر به نقد نرسد دیده نمی‌شود. فیلم‌هایی ماندگار می‌شوند که به میز نقد برسند. مثلاً از نظر من در بخش‌هایی از فیلم با توجه به اینکه راش‌های زیادی داشتند می‌توانستند ریتم فیلم را بالا ببرند مثل در پلانی که روی مهم‌ترین نماد انقلاب اسلامی، همان ساختمان نیمه ساز مشهور، می‌شد ریتم تندتری به فیلم داد تا مخاطب خسته نشود. به هر حال اینکه این فیلم خیلی به فضای نقد نرفت، ظلمی بود که به این فیلم شد.
سوال یکی دیگر از حاضرین راجع به دلیل اثرگذاری این فیلم بود و اینکه آیا این فیلم ساز محدودیتی برای ساخت فیلم داشته یا نه؟

این منتقد فیلم گفت: بخشی از این پرسش را خود آقای ترابی باید پاسخ بدهد ولی بخشی را که من می‌فهمم این است که اینها کارمند وزارت فرهنگ و هنر بودند و کارشان مأموریتی بوده است. انگیزه‌های شخصی هم کم کم بعد از اینکه حدس می‌زنند دارد اتفاقات مهمی می‌افتد، وارد شده است. مستندها معمولاً موقع تدوین شکل واقعی شأن را پیدا می‌کنند. در ساخت است که اثرگذاری اتفاق می‌افتد، نه در موضوع. در نقد مبحثی داریم با عنوان «چه و چگونه». «چه» به دستمایه‌های محتوایی و «چگونه» به نوعی گفته می‌شود که محتوا را می‌سازد و اثر هنری هم، همین جا تفاوتش را نشان می‌دهد. اگر کسی راجع به انقلاب اسلامی فیلم بسازد ولی بلد نباشد می‌شود همین مزخرف‌هایی که کم نیستند. فیلم در طرح خودش غرق در مردم است. اما از بالا غافل هم نمی‌شود. بالا دو کاست حاکمند، کاست ابتدایی که دربار و رژیم پهلوی است. کاست بعدی که امام و گروهش هستند. فیلم ساز به اندازه از کاست اول استفاده می‌کند، در حد چند پلان که مخاطب متوجه شود که این مردم چرا دارند قیام می‌کنند. خیلی وارد فساد درباره نمی‌شود. بیشتر دوربین در مردم می چرخد به عنوان ابزار انقلاب. در سینما اساساً از جز به کل می‌روند و ترابی این را فهمیده برای همین دوربینش را در جزئیات متمرکز می‌کند؛ در خیابان‌ها، صف‌ها، بین بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، ترک‌ها و … حالا اینکه آگاهانه بوده و مطالعه کرده یا ناخودآگاه بوده و با زیستش عجین بوده، نمی دانم. مردم وقتی جزئیات را ببینند خود به خود کلیات در ذهنشان شکل می‌گیرد.

فهیم درباره پرسشی دیگر در این جلسه مبنی بر این‌که آیا اگر انقلاب نم شد یا اگر آقای ترابی قبل از انقلاب این فیلم را تدوین می‌کرد باز هم، همین فیلم از آب در می‌آمد؟ اظهار کرد: احتمالاً چیز دیگری از آب در می‌آمد. حسین ترابی به نظر من نه حزب اللهی است، نه مارکسیست، نه توده‌ای اما در زمان تدوین، چون فیلم‌ساز گزینش‌گر است، بخش‌هایی را گزینش می‌کند که به موضع‌اش نزدیکتر است و به خاطر موضع نیمه لیبرالی آقای ترابی است که نظر یک فرد غیرمذهبی را هم در فیلم می‌آورد. فیلم‌سازها باید به دنبال حقیقت باشند و گزینش‌ها باید طوری باشد که آن حقیقت را به نمایش در آورد که به نظرم فیلم این خصوصیت را دارد و به حقیقت نزدیک می‌شود. دوربین ترابی فقط شاهد است و رویداد را طوری روایت می‌کند که غیرقابل کتمان است و وقتی قرار است که موضعی از فیلم تراوش کند جهان فیلم حامی این رویداد است که این انقلاب پیروز می‌شود، چون پشتوانه‌اش مردم هستند.

خروج از نسخه موبایل