رسانه سینمای خانگی- همه چیز از گیشۀ دی ماه

فروش سینمای ایران در هفته اول دی ماه به بیش از ۳۹ میلیارد و ۶۲۳ میلیون تومان رسید و در این هفته ۲۴ هزار و سه نفر به تماشای فیلم‌های اکران شده پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موسسه سینماشهر، سینماهای ایران جمعه- هشتم دی ماه- با فروش بیش از ۸ میلیارد و ۱۷۶ میلیون تومان بیشترین فروش هفته گذشته را داشت؛ همچنین جمعه- اول دی ماه- با ۴ هزار و ۵۸۷ نفر، پرمخاطب‌ترین روز نخستین هفته این ماه بوده است.

بر اساس این گزارش، فیلم‌های «هتل» با فروش بیش از ۱۲ میلیارد و ۹۴۴ میلیون تومان، «ویلای ساحلی» با فروش بیش از ۹ میلیارد و ۷۹۹ میلیون تومان، «ورود و خروج ممنوع» با فروش بیش از ۵ میلیارد و ۸۷۳ میلیون تومان، «فسیل» با فروش بیش از ۳ میلیارد و ۲۰۸ میلیون تومان، «بچه زرنگ» با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۱۲۰ میلیون تومان، «مسافری از گانورا» با فروش بیش از یک میلیارد و ۲۴۹ میلیون تومان و «جوجه تیغی» با فروش بیش از یک میلیارد و ۴۸ میلیون تومان به ترتیب، رتبه اول تا هفتم جدول فروش هفته گذشته را با فروش‌های میلیاردی به خود اختصاص دادند.

همچنین، فیلم‌های «نارگیل۲» با فروش بیش از ۶۹۴ میلیون تومان، «گیج گاه» با فروش بیش از ۴۶۰ میلیون تومان، «حدود ۸ صبح» و «عامه‌پسند» با فروش بیش از ۳۴۱ میلیون تومان، «ضد» با فروش بیش از ۳۳۶ میلیون تومان، «سلفی با رستم» با فروش بیش از ۲۵۹ میلیون تومان، «پالایشگاه» با فروش بیش از ۲۵۷ میلیون تومان و «شهر هرت» با فروش بیش از ۱۴۱ میلیون تومان در رتبه‌های هشتم تا پانزدهم جدول فروش هفته گذشته جای گرفتند.

رسانه سینمای خانگی- «هتل» به ردۀ ششم رسید

در حالی آمار مخاطبان سینمای ایران از ۲۱ میلیون نفر گذشت که فیلم سینمایی «هتل» به جمع ۶ فیلم پرمخاطب سینمای بعد از انقلاب پیوست.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، گرچه بسیاری وضعیت سینمای ایران را ناگوار می‌خوانند اما در همین سال جاری ۵۰ فیلم سینمایی در سینماهای سراسر کشور به نمایش گذاشته شده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده‌اند. برخی از این آثار توانسته‌اند پس از مدت‌ها، جدول فروش و مخاطب سینمای ایران در ۴ دهه اخیر را تغییر دهند. اتفاقی نادر که می‌تواند نوید بخش روزهای خوبی برای سینمای ایران باشد.

برمبنای آمار سمفا تا ساعت ۱ بامداد ۹ دی ماه ۱۴۰۲، تاکنون ۲۱ میلیون و ۹۳ هزار و ۱۹۸ نفر در ۵۵۸ هزار و ۹۰ سانسی که ۵۰ فیلم سینمای ایران در سالن‌های سینمایی به نمایش گذاشته شده‌اند، به تماشای آثار مشغول بودند و فروشی نزدیک به ۸۹۱ میلیارد و ۱۶ میلیون و ۴۶۸ هزار تومان را برای سینمای ایران به ارمغان آورده‌اند.

بر این مبنا میانگین مخاطبان هر کدام از فیلم‌های سینمای ایران در هر سانس عددی نزدیک به ۳۸ نفر بوده که باتوجه به شرایطی که سینمای ایران پیش از این با آن درگیر بود، عددی قابل توجه به شمار می‌آید.

تازه‌های اکران / از «پالایشگاه» تا «خورشید آن ماه»

فیلم «ضد» ساخته امیر عباس ربیعی یکی از آثار کنجکاوی‌برانگیز سینمای ایران به شمار می‌آید که پس از مدت‌ها، از ۱۵ آذر ماه، اکران عمومی خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۲۰۵ سالن سینما، تاکنون ۲ هزار و ۶۷ بار به نمایش گذاشته شده و توسط ۲۷ هزار و ۵۱۴ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۳۸ میلیون و ۸۸۶ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۱۳ نفر بوده است. باتوجه به اینکه فیلم «ضد»، یک درام سیاسی است که در بستر یکی از حوادث مهم و ملتهب ابتدای انقلاب اسلامی روایت می‌شود، به مرور می‌تواند مخاطبان بیشتری را نیز به سینما بکشاند.

فیلم «خورشید آن ماه» ساخته ستاره اسکندری از ۲۲ آذر ماه اکران عمومی خود را در ۶۸ سالن سینما آغاز کرده و تاکنون با نمایش در ۲۴۹ سانس، با استقبال ۲ هزار ۸۳۴ نفر مواجه شده و به فروشی معادل ۱۱۱ میلیون و ۹۱۰ هزار تومان رسیده است. به این ترتیب میزان مخاطبان این اثر در هر سانس عددی نزدیک به ۱۱ نفر بوده است. باتوجه به زمان شروع اکران این اثر و موضوع آن که در استان سیستان و بلوچستان می‌گذرد، میانگین مخاطبان این اثر، می‌تواند روز به روز بیشتر شود.

فیلم «پالایشگاه» ساخته مهرداد خوشبخت از ۲۹ آذر ماه اکران عمومی خود را آغاز کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۷۱ سالن سینما، تاکنون در ۳۶۵ سانس به نمایش گذاشته شده، توسط ۵ هزار و ۶۳۲ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۲۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۱۵ نفر بوده که باتوجه به موضوع فیلم، عدد مناسبی برای شروع اکران به شمار می‌آید.

فیلم «چرا گریه نمی‌کنی» ساخته علیرضا معتمدی نیز با در اختیار داشتن ۱۳۳ سالن سینما، از ۸ آذر ماه اکران عمومی خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. این فیلم تاکنون در ۶۹۱ سانس به نمایش گذاشته شده و توسط ۸ هزار و ۱۹۷ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۳۶۹ میلیون و ۱۲۶ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی نزدیک با ۱۲ نفر است.
این فیلم از جمله آثار پرستاره سینمای ایران به شمار می‌آید. از همین رو انتظار می‌رفت که توسط مخاطبان بیشتری مورد توجه قرار گیرد. حال باید دید که در ادامه اکران چه اتفاقاتی برای این اثر رخ می‌دهد.

فیلم «ویلای ساحلی» ساخته کیانوش عیاری نیز با در اختیار داشتن ۵۱۴ سالن سینما، اکران عمومی خود را آغاز کرده و تاکنون به فروشی معادل با ۲۷ میلیارد و ۳۹۶ میلیون و ۲۱۳ هزار تومان رسیده است. این اثر تاکنون، ۱۰ هزار و ۸۳۵ بار در سینما به نمایش گذاشته شده و توسط ۶۱۴ هزار و ۹۷۳ نفر تماشا شده است. بر این مبنا میزان مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۵۷ نفر است که عددی قابل توجه به شمار می‌آید.

فیلم «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز با در اختیار داشتن ۴۱۷ سالن سینما از ۱۵ آذر ماه سال جاری اکران عمومی خود را آغاز کرده و تاکنون به فروشی معادل با ۱۱ میلیارد و ۹۳۰ میلیون و ۴۲۴ هزار تومان رسیده است. این اثر تاکنون در ۵ هزار ۶۸۶ سانس به نمایش گذاشته شده و توسط ۲۶۷ هزار و ۵۹۵ نفر تماشا شده است. بر این مبنا میزان مخاطبان این فیلم در هر سانس، عددی معادل با ۴۷ نفر بوده است که از میانگین مخاطبان سینمای ایران بالاتر است. البته باتوجه به مضمون کمدی این اثر، این اتفاقی کاملاً طبیعی به شمار می‌آید.

فیلم‌های پرفروش هفته / کمدی‌ها همچنان در اوج

در هفت روز گذشته، فیلم‌های سینمای ایران فرصت نمایش در ۱۸ هزار و ۶۵۳ سانس را پیدا کرده و توسط ۷۸۲ هزار و ۲۷۰ نفر تماشا شده است. به این ترتیب در این هفته، میزان فروش سینمای ایران عددی معادل با ۳۲ میلیارد و ۲۷۹ میلیون و ۸۹۶ هزار تومان بوده است.

«هتل» پرفروش‌ترین فیلم هفته گذشته است. زیرا این فیلم توانسته در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۱۰ میلیارد و ۵۲۱ میلیون و ۳۴۱ هزار تومان دست پیدا کند که تقریباً نزدیک به یک سوم فروش کل سینمای ایران را تشکیل می‌دهد.

«هتل» که اکران خود را از ۵ مهر ماه سال جاری آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۶۳۲ سالن سینما، توسط ۴ میلیون و ۸۱۸ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۲۰۸ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم اکنون در رتبه ششم جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سینمایی بعد از انقلاب ایران نیز قرار گرفته و احتمالاً تا هفته‌های آتی جای فیلم «اخراجی‌های ۲» را در این جدول پرخواهد کرد.

بر مبنای آمار ارائه شده، میانگین مخاطبان فیلم «هتل» در هر سانس، عددی معادل با ۶۸ نفر است.

«ویلای ساحلی» نیز در رده دوم جدول پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران در هفت روز گذشته به شمار می‌آید. ۷ میلیارد و ۸۱۵ میلیون و ۷۵۳ هزار تومان عددی است که از فروش فیلم کیانوش عیاری در هفت روز گذشته اعلام شده است.

«ورود و خروج ممنوع» نیز در رده سوم جدول پرفروش‌ها قرار دارد. زیرا در یک هفته گذشته به فروشی معادل با ۴ میلیارد و ۷۸۴ میلیون و ۶۷۱ هزار تومان رسیده است.

«فسیل» با گذشت نزدیک به ۱۰ ماه از آغاز اکران خود، همچنان با استقبال مخاطبان همراه است. به طوری که کماکان در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته قرار دارد و رتبه چهارم را نصیب خود کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۲۵۹ سالن سینما در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۲ میلیارد و ۷۰۷ میلیون و ۸۴۲ هزار تومان دست پیدا کرده است.

«فسیل» تاکنون توسط ۷ میلیون و ۱۲ هزار و ۹۰۹ نفر تماشا شده و به فروش کلی ۳۰۱ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم با جذب این میزان از مخاطب، توانسته بعد از فیلم «عقاب‌ها» در رتبه دوم جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب قرار بگیرد. میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۵۱ نفر است.

انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری نیز در یک هفته گذشته توسط ۶۵ هزار و ۴۴ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۹۱۰ میلیون تومان و ۶۹۵ هزار تومان رسیده است. به این ترتیت این اثر در رده پنجم جدول پرفروش‌های هفته‌ای که گذشت قرار می‌گیرد.

انیمیشن «مسافری از گانورا» ساخته سید احمد علمدار نیز در هفت روز گذشته توسط کمی بیشتر از ۳۵ هزار نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۱۵۳ میلیون تومان رسیده است. بنابراین این فیلم نیز در رده ششم جدول پرفروش‌ها قرار دارد.

«جوجه تیغی» نیز با در اختیار داشتن ۱۶۹ سالن سینما، در هفت روز گذشته، پذیرای بیش از ۱۸ هزار مخاطب بوده و به فروشی معادل با ۸۰۹ میلیون و ۸۹۶ هزار تومان رسیده است. به این ترتیب این فیلم نیز در رده هفتم جدول پرمخاطب‌ترین آثار هفت روزه گذشته سینمای ایران قرار می‌گیرد.

رسانه سینمای خانگی- سینمای اجتماعی از اینستاگرام هم عقب‌تر است

مسعود اطیابی کارگردان سینما نسبت به حواشی به‌وجود آمده برای فیلم‌های کمدی واکنش نشان داد و عنوان کرد براساس سلیقه و نیاز مردم فیلم می‌سازد.

به گزارش سینمای خانگی، سید مسعود اطیابی کارگردان سینما که این روزها فیلم سینمایی «هتل» را روی پرده سینماها دارد در گفت‌وگو با مهر، درباره حواشی که برای اکران و فروش فیلم‌های کمدی در سینمای ایران وجود دارد، گفت: بسیاری معتقد هستند که این روزها فیلم‌های کمدی از فروش بالایی در سینماها برخوردار هستند و مردم از چنین فیلم‌هایی استقبال می‌کنند. این درحالی است که همه فیلم‌های کمدی در سینمای ایران فروش بالایی ندارند و اکثراً در گیشه با شکست مواجه می‌شوند. به همین دلیل معتقدم برای بیان این‌که آثار کمدی در گیشه موفق هستند نباید به فروش بالای یک یا ۲ فیلم توجه کرد.

وی ادامه داد: مساله مهمی که وجود دارد این است که سطح سواد مردم جامعه نسبت به آثار سینمایی بالا رفته است و دیگر گول چند نقد سفارشی را نمی‌خورند و اگر یک فیلم برای آن‌ها محتوا نداشته باشد دیگر به تماشای آن نمی‌نشینند. در واقع باید گفت تا زمانی که سینما به درد مردم نخورد و کمک‌شان نکند برای چه باید به سینما بروند؟ سینما زمانی به درد مردم می‌خورد و مردم حاضر هستند برای آن هزینه کنند که به کمک آن‌ها بیاید. اما اگر فیلمی به کمک مخاطب نیاید و برایش مفهومی نداشته باشد هر چقدر هم درباره فیلم خوب بنویسند مردم به دیدن آن نمی‌روند. این مساله برای فیلم‌های خوب هم صدق می‌کند، به این معنا که هزار نقد منفی درباره یک فیلم خوب نوشته شود و به آن فیلم مبتذل هم بگویند؛ اگر مردم از سلامت آن فیلم باخبر شوند و بدانند که با دیدن آن آرام می‌شوند حتماً برای دیدن آن به سینما می‌روند.

وی با اشاره به این‌که بیشتر نقدهایی که این روزها در سینما نوشته می‌شود، سفارشی هستند و افراد برای تعریف از یک فیلم پول دریافت می‌کنند، توضیح داد: معتقدم نقد دیگر در گیشه تأثیری ندارد و مردم تمایلی ندارند براساس این نقدها تصمیم بگیرند چه فیلمی را ببینند. مردم این روزها از سطح تحصیلات بالایی برخوردار هستند و براساس آگاهی، فیلم مورد نظر خود را برای سینما رفتن انتخاب می‌کنند.

مردم بهترین انتخاب را می‌کنند

اطیابی گفت: متأسفانه این روزها به جای این‌که به کارگردان و فیلم او فحش دهند به مخاطبان فیلم‌ها توهین می‌کنند و این مساله بسیار بدی است. آن آقایی که در تلویزیون به مخاطبان یک فیلم توهین می‌کند مگر چقدر سوادش نسبت به خانواده‌ای که به سینما می‌رود، بیشتر است؟ حتی برخی از فیلمسازان نیز دست روی فیلم‌های کمدی گذاشته و به این فیلم‌ها و مخاطبان آن‌ها که مردم هستند توهین می‌کنند؛ توهین به مردم بسیار بد است. باید قبول کنید که مردم بهترین را انتخاب می‌کنند.

وی با اشاره به این‌که مردم علاوه بر آزادی برای انتخاب یک فیلم، سواد هم دارند، توضیح داد: مردم از مضمون فیلم‌های کمدی به خوبی آگاه می‌شوند و بعد از دیدن فیلم‌هایی مانند «هتل» آرام شده و فردای آن روز بهتر کار می‌کنند؛ چرا که برای چند ساعتی از بحرانی که درگیر آن هستند، رها می‌شوند. فیلم‌هایی مانند «هتل» یا «فسیل» مخاطب قابل‌توجهی را به سینما کشانده و توانسته‌اند انرژی مثبتی به جامعه تزریق کنند. کسانی که با چنین فیلم‌هایی مخالف هستند در واقع مخالف تزریق انرژی مثبت به جامعه هستند.

کارگردان فیلم سینمایی «دینامیت» با بیان این‌که این روزها حمله‌های تندی به فیلم‌های کمدی در حال اکران می‌شود، گفت: برچه اساس می‌گویند چنین فیلم‌هایی مبتذل است و یا صدای پای ابتذال از این فیلم‌ها شنیده می‌شود. اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم صدای پای ابتذال در ژانرهای دیگر سینمایی هم شنیده می‌شود؛ هر سال کرور کرور فیلم می‌سازند که اگر همه آن‌ها را جمع کنید از داخلش ۲ فیلم بیشتر در نمی‌آید. این ابتذال است یا اینکه یک فیلم هنگام نمایش باعث خنده مخاطب شود؟

وی در ادامه صحبت‌های خود درباره فیلم‌های اجتماعی که این روزها در سینمای ایران ساخته می‌شود، بیان کرد: فیلم‌های اجتماعی ما از ۴ پیام اینستاگرامی هم عقب‌تر هستند و به همین دلیل است که مردم به دیدن این فیلم‌ها نمی‌نشینند؛ اگر سینمای اجتماعی بتواند خود را جلو بکشد حتماً مخاطب هم دارد. این در حالی است که سینمای کمدی از همه گونه‌های سینمایی جلوتر بوده و باعث جذب مخاطب می‌شود، به همین دلیل باعث نگرانی بسیاری شده است.

رقصیدن در فیلم من بد ولی در فیلم خودشان خوب است

اطیابی گفت: نکته جالب این است که حتی وقتی بخواهند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نقد کنند اول فیلم ما را می‌کوبند! بعد از گذشت چند دهه سینمای ایران توانسته برای یک فیلم مخاطب بسیار بالایی به‌دست آورد و هنوز هم مردم از دیدن آن استقبال می‌کنند. اگر فیلم‌هایی مانند «هتل» یا «فسیل» ۱۰ سال دیگر هم روی پرده سینما باشد بازهم مخاطب خود را دارد و حتی می‌توانند ۷۰ میلیون مخاطب داشته باشند.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود تاکید کرد که فیلم «هتل» به این زودی‌ها اکران آنلاین نمی‌شود چرا که همچنان مخاطب خود را دارد.

وی بیان کرد: چرا نباید به این فکر کنیم که «هتل» توانسته مخاطب را به سینما جذب کند؟ اگر قرار باشد به فیلم‌های مختلف حمله شود من و یا کارگردان‌هایی که آثارشان روی پرده سینما هست هم می‌توانیم حمله کنیم اما ما چنین نگاهی نداریم.

کارگردان فیلم «تگزاس» ادامه داد: به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حمله می‌کنند و می‌گویند که تنها به آمار نگاه می‌کند، مگر آمار بد یا اشتباه است؟ آمار بالای مخاطب به معنای نشاط عمومی و شکست دشمن برای تلخ‌کام کردن مردم است. برخی از کارگردانان فکر می‌کنند رقصیدن در فیلم من بد است اما در فیلم خودشان خوب است.

وی با بیان این‌که در شرایط فعلی جامعه باید بسیاری از صحبت‌های آموزنده و اجتماعی را در دل سینمای کمدی بیان کرد تا مخاطب در کنار تماشای یک فیلم آموزه‌های لازم اجتماعی را دریافت کند، اضافه کرد: این روزها داشتم به این فکر می‌کردم که یک اثر غیرکمدی بسازم اما زمانی که داشتم از کنار مردم رد می‌شدم به این نتیجه رسیدم که این مردم همچنان به سینمای کمدی نیاز دارند و من به عنوان یک کارگردان برای ساخت یک فیلم به مردم و نیاز آن‌ها نگاه می‌کنم.

اطیابی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با گلایه از این‌که این روزها چند فیلمساز به سینمای کمدی حمله کرده‌اند، تصریح کرد: مگر این فیلمسازان که هستند و چه فیلم‌هایی ساخته‌اند؟ به غیر از پول گرفتن از بیت‌المال و ساخت فیلم‌هایی که هیچ وقت اکران نشده‌اند چه کرده‌اند؟ می‌خواهم از فرصت استفاده کنم به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بگویم به ۲ یا ۳ فیلمسازی که تنها به دنبال دریافت پول بیت‌المال هستند، توجه نکنند. این دسته از فیلمسازان اگر قرار بود در جذب مخاطب موفق باشند تا الان موفق شده بودند.

رسانه سینمای خانگی- «فسیل» سیصد میلیاردی شد

 کمدی «فسیل» که از مدت‌ها پیش گفته می‌شد می‌تواند به گیشه ۳۰۰ میلیاردی برسد، بالاخره موفق شد پس از ۲۸۵ روز، به گیشه ۳۰۰ میلیارد تومانی دست یابد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم کمدی فسیل موفق شد تا پس از ۲۸۵ روز از آغاز اکران خود، به گیشه ۳۰۰ میلیارد تومانی دست یابد. این فیلم توانست تا در این بازه زمانی، ۷ میلیون مخاطب داشته باشد تا با این آمار، به دومین فیلم پرمخاطب سینمای پس از انقلاب ایران تبدیل شود.

با تداوم اکران این فیلم که تنها مختص تهران است و احتمالا تا پایان سال ادامه دارد، این انتظار وجود دارد که فروش نهایی فیلم، بین ۳۳۰ تا ۳۵۰ میلیارد تومان بایستد که یک رکورد چشم‌گیر به حساب می‌آید. فسیل همچنین در این مدت، ۱۳۶ هزار و ۸۰۰ سانس نمایش داشته است.

بر پایه این آمار متوجه می‌شویم که ضریب اشغال صندلی‌ برای هر سانس نمایش این فیلم، حدود ۵۲ نفر بوده است.

فسیل با ۷ میلیون مخاطب و ۳۰۰ میلیارد تومان فروش، حدود یک‌سوم گیشه و تعداد مخاطبان کلی امسال را به خود اختصاص داده است

با این آمار، فسیل حدود یک‌سوم گیشه و تعداد مخاطبان کلی امسال را به خود اختصاص داده است.

البته ساخته کریم امینی، یک تعقیب‌کننده جدی به نام هتل دارد که تنها طی ۹۰ روز، به گیشه ۲۰۰ میلیارد تومانی رسیده است. حال آن‌که فسیل طی ۳ ماه نخست نمایش خود، ۱۷۵ میلیارد تومان فروخته بود. هتل با همین دست‌فرمان و درحالی‌که قطعا تا انتهای امسال به روی پرده خواهد ماند، احتمالا قادر خواهد بود تا ضمن رسیدن به گیشه ۳۰۰ میلیاردی، از مجموع فروش فیلم فسیل نیز عبور کند.

این استقبال مردمی از فیلم فسیل سبب شده تا برخی از فیلمنامه‌های کمدی که برای امسال به شورای پروانه ساخت ارائه شده، با حال‌وهوای موزیکال دهه‌های ۵۰ و ۶۰ باشد که آشکارا به تاسی از این استقبال مردمی از کمدی فسیل صورت گرفته است.

فسیل به کارگردانی کریم امینی، نویسندگی حمزه صالحی و تهیه‌کنندگی سیدابراهیم عامریان محصول سال ۱۳۹۹ است. داستان این فیلم درباره یک خواننده پیش از انقلاب است که تلاش دارد هرطور شده، خود را به شاه نزدیک کند و افتخار و موقعیتی برای خود دست‌وپا کند اما از بد روزگار، به مدت ۱۰ سال به کما می‌رود و در دوره پیروزی انقلاب اسلامی به هوش می‌آید.

در این فیلم بهرام افشاری، هادی کاظمی، ایمان صفا، غلامرضا نیکخواه، امید روحانی و بابک کریمی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

رسانه سینمای خانگی- «الناز» چه زمانی آمادۀ نمایش است؟

با پایان مراحل فنی اپیزود سوم فیلم سینمایی «الناز» به کارگردانی مریم دوستی، این اثر آماده حضور در فستیوال‌های داخلی و خارجی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی فیلم، اپیزود سوم این فیلم ساخته مریم دوستی پس از طی کردن مراحل فنی، به طور مستقل در قالب یک فیلم کوتاه برای حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی آماده شده است.

در خلاصه داستان این اثر سینمایی آمده است: «همه زن‌های این شهر مادر نیستند … .»

در اپیزود سوم «الناز» مهرداد خوشبخت کارگردان سینما که فیلم «پالایشگاه» را در حال اکران دارد، برای اولین بار به ایفای نقش پرداخته است. همچنین آخرین حضور هنری زنده‌یاد بابک برزویه در مقام عکاس و بازیگر نیز در این اثر رقم خورده است.

کریم امینی کارگردان فیلم «فسیل» با همراهی علی باطنی و علی طهماسبی نگارش فیلمنامه سومین اپیزود فیلم سینمایی «الناز» را برعهده داشته و سایر اپیزودهای این اثر نیز به قلم مریم دوستی به رشته تحریر درآمده است.

در این اثر، حدیثه تهرانی، مهرداد خوشبخت، بهروز پناهنده، غزل ذوالفقاری، فرزین حاجیلو، محمد نیکبخت، حمیده ایرانچی (در نقش دکتر ایرانچی) و با حضور افتخاری بابک برزویه به ایفای نقش پرداخته‌اند.

سایر عوامل این اپیزود نیز عبارتند از: تهیه‌کنندگان: مریم دوستی، میثم کریمی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی خان‌محمد، مدیر صدابرداری: آرش برومند، تدوین: مهدی سعدی، طراح هنری: مریم دوستی، اصلاح رنگ و صداگذاری: مهدی مرودشتی، مجری طرح و مشاور رسانه‌ای: رکسانا قهقرایی، موسیقی: کامران رسول زاده، عکاس: زنده یاد بابک برزویه، مدیر تولید: بیژن موسوی کاشانی، برنامه‌ریز: لادن کسرایی، دستیار کارگردان: شمیم گلبند، مدیر تدارکات: محمد نیکبخت، گروه فیلمبرداری: مسعود عباسی، حامد سیدزاده، آرمین ذوالفقاری، امیرحسین ارقبایی، مجریان گریم: ندا کشاورز، سامی اخوان، دستیار تدوین: نیلوفر بشیگ، دستیار صدا: مهراب ساغری، تصویربردار پشت صحنه: سیامک سقایی، پشتیبانی فنی و سینه موبیل: رضا طهمورث و امیر صابر.

رسانه سینمای خانگی- «بچه زرنگ» پنجاه میلیاردی شد

 انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» با ثبت یک رکورد جدید توانست به جمع هفت فیلم ۵۰ میلیاردی تاریخ سینمای ایران بپیوندد و تنها غیرکمدی میان این آثار باشد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، انیمیشن سینمایی بچه‌ زرنگ که از پنجم مهرماه اکران شده است، بعد از شکستن رکوردهای مختلف، توانست در کمتر از سه ماه، یک رکورد جدید ثبت کند و وارد باشگاه ۵۰ میلیاردی‌های سینمای ایران شود.

به این ترتیب بچه‌ زرنگ هفتمین فیلم سینمای ایران است که در کنار آثاری چون فسیل، هتل، شهرهرت، انفرادی، بخارست و دینامیت توانسته است به این میزان از فروش در سینماهای کشور دست یابد.

انیمیشن بچه‌ زرنگ درحالی از مرز ۵۰ میلیارد تومان عبور کرده است، که ۶ فیلم دیگر سینمای ایران که توانسته‌اند به چنین فروشی دست یابند، همگی متعلق به سینمای کمدی هستند و بر همین اساس بچه‌ زرنگ اولین فیلم غیرکمدی چند سال اخیر سینمای ایران است که در گونه کودک و نوجوان، توانسته است با ثبت این رکورد تازه، به پدیده سینمای ایران تبدیل شود.

این انیمیشن تاکنون بیش از ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار مخاطب داشته و رکورد پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران را در اختیار دارد. تا امروز تنها ۳ انیمیشن سینمایی شاهزاده‌ روم با بیش از یک میلیون مخاطب، فیلشاه با بیش از ۱ میلیون و ۲۵۰ هزار مخاطب و بچه‌ زرنگ با بیش از ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار مخاطب (تا امروز) پرمخاطب‌ترین انیمیشن‌های تاریخ سینمای ایران هستند که توانسته‌اند مخاطبان میلیونی جذب سینماها کنند.

بچه‌ زرنگ محصول مشترک گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که به همت یک گروه ۲۵۰ نفره از هنرمندان جوان ایرانی ساخته شده است.

رسانه سینمای خانگی- کولاک گیشه یا توهم مخاطب؟

سینماهای کشور در فصل پائیز، رشدی ۱۰۵درصدی را به‌نسبت فصل تابستان تجربه کردند تا با ثبت یک رکورد چشم‌گیر، فاصله خود را با آمار ۳۰ میلیون مخاطب سالیانه و گیشه ۱۲۰۰ میلیارد تومانی، کمتر کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینماهای کشور در پائیز امسال، عملکرد بسیارخوبی داشتند و موفق شدند تا با رشد ۱۰۵درصدی به‌نسبت تابستان، بیش از ۹ میلیون و ۳۶۳ هزار مخاطب داشته باشند.

در این ۳ ماه، ۲۰۹ هزار و ۴۱۱ سانس ترتیب داده شد و گیشه به رقم ۳۸۸ میلیارد تومان رسید.

این آمار در شرایطی برای پائیز سینماهای کشور رقم خورده که مناسبت‌هایی چون ایام فاطمیه و حتی شب یلدا، تاثیراتی کاهشی را بر میزان استقبال از فیلم‌ها گذاشت.

سینمای ایران درحالی فصل زمستان را آغاز کرده که امیدهای بسیاری وجود دارد تا رکورد پائیز، طی ۳ ماه آخر سال، بهبود پیدا کند

کمدی هتل، پرمخاطب‌ترین فیلم پائیز بود که توانست با جذب حدود نیمی از مخاطبان این فصل، ۴ میلیون و ۵۲۵ هزار نفر را به سینماها کشانده و ۱۹۶ میلیارد تومان بفروشد. فیلم مسعود اطیابی با همین دست‌فرمان، احتمالا رکورد حدودا ۲۹۹ میلیارد تومانی فسیل را خواهد شکست.

دومین فیلم پراقبال این فصل، انیمیشن بچه زرنگ بود که بسیار فراتر از انتظار ظاهر شد و توانست با ۱ میلیون و ۵۰۷ هزار مخاطب، عنوان پرمخاطب‌ترین انیمیشن ایرانی تاریخ سینما را به نام خود سند بزند. درنتیجه این استقبال، گیشه این فیلم به ۵۰ میلیارد تومان رسید تا با تداوم اکران این اثر، انتظار تثبیت این رکوردشکنی وجود داشته باشد.

۲ کمدی هتل و ویلای ساحلی، پتانسیل‌های زیادی برای فتح قله‌های بالاتر از ۳۰۰ میلیارد تومان را دارند. فسیل هم حاشیه امن خوبی به‌عنوان اهرم کمکی برای این ۲ فیلم در گیشه زمستانی است

فسیل، در پائیز هم مورد استقبال قرار گرفت. این کمدی در این فصل، ۹۰۱ هزار نفر را به سینما کشاند و ۳۸ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان نیز فروخت.

ویلای ساحلی تنها در ۱۵ روز انتهایی پائیز به روی پرده رفت و توانست در همین مدت، خود را تا چهارمین فیلم پراقبال فصل بالا بکشد. برای این فیلم، ۳۹۶ هزار نفر به سینما رفتند و ۱۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان نیز به گیشه واریز کردند.

پنجمین فیلم پرمخاطب پائیز برگ‌ریز، گیج‌گاه بود که موفق شد با جذب ۳۴۹ هزار مخاطب، فروش ۱۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومانی داشته باشد.

این عملکرد در حالی برای پائیز امسال رقم خورده که در نوع خود یک رکورد خوب را رقم زده است. به‌طوری‌که طی ۵ سال اخیر، هیچ فصلی نبوده که ۹ میلیون و ۳۶۳ هزار مخاطب داشته باشد.

سینمای ایران درحالی فصل زمستان را آغاز کرده که امیدهای بسیاری وجود دارد تا رکورد پائیز، طی ۳ ماه آخر سال، بهبود پیدا کند. ۲ کمدی هتل و ویلای ساحلی، پتانسیل‌های زیادی برای فتح قله‌های بالاتر از ۳۰۰ میلیارد تومان را دارند. فسیل هم حاشیه امن خوبی به‌عنوان اهرم کمکی برای این ۲ فیلم در گیشه است. در کنار این آثار، تداوم اکران فیلم‌هایی چون بچه زرنگ، گیج‌گاه، ورود و خروج ممنوع و البته مجموعه آثاری که طی ۳ ماه آینده به روی پرده می‌روند سبب می‌شوند تا این انتظار حقیقی شکل بگیرد که تعداد مخاطبان سینما در این مدت، رکورد پائیزی سینما را به نفع خود جابجا کنند.

طبق پیش‌بینی‌های قبلی ایرنا، گیشه سینمای ایران تا ابتدای بهمن‌ماه به مرز ۱۰۰۰ میلیارد تومان خواهد رسید و تا پایان سال موفق خواهد شد تا با گذر از ۳۰ میلیون مخاطب، ضمن خلق یک رکوردشکنی چشم‌گیر، گیشه خود را از ۱۲۰۰ میلیارد تومان عبور دهد.

رسانه سینمای خانگی- آیا «ضد» ایدئولوژیک است؟

کارگردان فیلم «ضد» تاکید کرد: هدفش از فیلمسازی بیان حرف‌های ایدئولوژیک نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که دو سال قبل در چهلمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است؛ فیلمی سیاسی که هرچند علاقه‌مندان مخصوص به خودش را دارد اما سازنده‌اش تاکید دارد اگر تماشاگران، بدون حب و بغض به تماشای فیلم بنشینند با یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده روبرو می‌شوند.

ربیعی که دومین فیلم سینمایی خود را راهی اکران کرده، خود را فردی مذهبی و معتقد به نظام معرفی می‌کند اما می‌گوید سینما را به عنوان یک زبان مشترک برای همه با سلایق گوناگون می‌بیند؛ چه آن‌ها که موافق نظرات او هستند و چه کسانی که با تفکراتش مخالفند. او چنان به سینما به مثابه سینما نگاه می‌کند که خود را جدا از فیلمسازی با سمت و سوی جناحی خاص می‌داند و آرزو می‌کند بتواند اثری در حد و اندازه «فهرست شیندلر » به عنوان اثری مشخصه‌های خاص سینما بسازد.

به گفته وی و نیز همکارانش این سلوک او در کارش هم اجرا می‌شود چرا که نه تنها مخالف انحصار است بلکه به عنوان یک هنرمند وظیفه خود می‌داند به اعتلای سینما کمک کند.

ربیعی همزمان با اکران فیلم «ضد» به همراه یکی از بازیگران (مهدی نصرتی) و مدیر فیلمبرداری فیلمش (هاشم مرادی) مهمان خبرگزاری ایسنا شدند تا درباره فیلمی که دو سال در نوبت اکران بود و نیز اولین فیلمش «لباس شخصی» که هنوز مجوز اکران نگرفته صحبت کند.

در این نشست مهدی نصرتی بازیگر جوانی که پیش‌تر هم برای ربیعی بازی کرده بود، از تلاش خود برای کلیشه نشدن در فیلم‌های سیاسی سخن گفت. او پیش از بازیگری، تجربه عکاسی و روزنامه‌نگاری هم داشته و هنگام حضورش در ایسنا توضیح داد که در مقطعی به عنوان عکاس حق‌التصویر با این خبرگزاری همکاری داشته است.

مشروح این نشست دو ساعته را که با پرسش از ربیعی و شرایط اکران فیلم آغاز شد، در ادامه می‌خوانید: 

ایسنا: آقای ربیعی شما در حالی سراغ سوژه فیلم «ضد» رفتید که پیش‌تر فیلم‌هایی همچون «ماجرای نیمروز» با فضایی مشابه ساخته شده بودند. این برای شما ریسک نبود که شاید تماشاگر نسبت به فیلم واکنش مثبتی نشان ندهد؟

ربیعی: سلیقه من برای ساخت فیلم به طور کلی تاریخ معاصر است و سوژه‌هایی که غالبا با آن‌ها درگیر می‌شوم در همین فضا هستند. موضوع هر دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» هم به زیست شخصی، مطالعات و علایقم برمی‌گردد. البته وقتی طرح «لباس شخصی» را شروع کردم، «ماجرای نیمروز» هنوز ساخته نشده بود؛ درواقع من در سال ۱۳۹۶ خواندن پرونده حزب توده را شروع کردم و در میانه‌های پروژه و نوشتن سیناپس بودم که در جشنواره فجر آن سال فیلم «ماجرای نیمروز» به نمایش درآمد و کاملاً از آن بی‌اطلاع بودم. با این حال بر اساس برنامه خودم  «لباس شخصی» را جلو بردم که در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فجر نمایش داده شد ولی تا به امروز توقیف مانده است. بعد هم سراغ فیلم «ضد» رفتم که ابتدا نام دیگری داشت و از وقتی که من وارد کار شدم، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

ایسنا: با توجه به اینکه فیلمنامه‌نویس این پروژه فرد دیگری است، ساخت «ضد» چطور شکل گرفت؟

ربیعی: کلیت پروژه به این شکل بود که از طرف آقای شفیعی به من پیشنهاد شد تا این فیلمنامه را کارگردانی کنم و از آنجا که داستان، به جهان من نزدیک بود و نیز با اشاره به مساله نفوذ در اوایل انقلاب که من در «لباس شخصی» هم به آن پرداخته بودم، موضوع فیلم برایم دغدغه بود و پیشنهاد را پذیرفتم. در چنین مواردی اصولا سعی می‌کنم ایده خود را پیاده کنم و معمولا درگیر حاشیه‌هایی از این دست که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند یا تحت تاثیر فیلم‌های فیلمسازان دیگری مثل محمدحسین مهدویان قرار بگیرد، نمی‌شوم چون این‌ها اصلا برایم مساله نبودند. مساله مهم این بود که آنچه دغدغه‌ من است به یک زبان سینمایی تبدیل شود چراکه معتقدم سینما زبان مشترک تمام آدم‌هاست؛ چه آن‌هایی که موافق من فکر می‌کنند و چه آن‌هایی که مخالف من هستند. حتی کسانی که هیچ موضعی ندارند هم در همین گروه می‌گنجند. به نظرم اگر سوژه‌ای به سینما تبدیل شود و قصه و روایتی را پیگیری کند، به طور طبیعی مخاطب با آن همراه می‌شود ولو اینکه حرف فیلم را هم قبول نداشته باشد.

در زبان سینمایی خودم نیز این روش را دنبال و سعی می‌کنم از اتمسفر، جریان، فیلمی خاص یا حتی در میزانسن، کارگردانی و … تاثیر خودآگاه نگیرم. من تعصب دارم بر این مساله که فیلمساز باید فیلم خود را بسازد، حال چه خوب باشد چه بد. برای من مهم است که وقتی فیلم خود را روی پرده می‌بینم بگویم این خروجی کار من است. فیلمنامه «ضد» هم برای من نبود. آقای حسین تراب‌نژاد آن را نوشته بودند و وقتی به گروه اضافه شدم با همفکری من، آقای موگویی و آقای شفیعی (تهیه‌کننده) سعی کردیم با گفت‌وگو و تعامل فیلمنامه را به سمتی ببریم تا به نگاه همدیگر نزدیک شویم که بخشی از آن‌ها انجام شد و بخشی هم انجام نشد. با این حال من قبول کرده بودم که در این پروژه یک کارگردان هستم و زیر نظر نویسنده کار را پیش ببرم و خروجی نهایی به آن چیزی رسید که الان روی پرده سینماها می‌بینیم.

ایسنا: در مقطعی یک تئاتر هم با اشاره به زندگی محمدرضا کلاهی اجرا شده بود و آن زمان آقای فرهاد توحیدی گفته بودند که قصد نگارش فیلمنامه‌ای را در همین زمینه دارند. آیا «ضد» با آن فیلمنامه ارتباطی داشته؟

ربیعی: من پیش از ساخت «لباس شخصی» در حوزه فیلم کوتاه در باشگاه فیلم سوره کار می‌کردم و آن زمان می‌گفتند فیلمنامه‌ای در حوزه هنری نوشته شده که نمی‌دانم نویسنده آن چه کسی بود ولی حتی کارگردان هم مشخص شده بود. البته آن پروژه هیچگاه ساخته نشد. نام فیلمنامه «ضد» هم ابتدا «بیتا، منیژه، اعظم» بود و وقتی آن را با همین نام برایم فرستادند، یادم آمد که چند سال قبل قرار بود در حوزه هنری این پروژه ساخته شود؛ ولی آنچه من در اختیار داشتم به نویسندگی آقای تراب‌نژاد بود و طرح اولیه آن هم به آقای مرتضی اصفهانی تعلق داشت.

ایسنا: از آنجا که به تازگی فیلم دیگری در ارتباط با منافقین (سرهنگ ثریا) روی پرده بود، به نظر می‌رسد فیلم‌هایی با موضوع‌های مشابه در شرایط فعلی سینما به سختی سانس می‌گیرند. البته حتی فیلم «چرا گریه نمی‌کنی؟» علیرضا معتمدی هم چنین شرایطی دارد. الان وضعیت «ضد» را در اکران چطور می‌بینید؟  

ربیعی: شاید بد نباشد با یک اتفاق که همین چند روز پیش افتاد این بحث را دنبال کنیم که خودش به تنهایی بازگوی خیلی حرف‌هاست. ما این روزها مشغول فیلمبرداری فیلم «احمد» هستیم و چند سرباز هم به عنوان هنرور با ما همکاری می‌کنند. هفته قبل یکی از آن‌ها به من می‌گفت، رفته بودند سینما تا فیلم «ضد» را ببینند ولی سانسی پیدا نکردند و به جای آن «هتل» را دیده بودند. با شوخی تعریف می‌کرد که او را حلال کنیم. مشکلی که ما در چرخه اکران داریم این است که فیلم‌هایی از جنس «ضد» نمی‌فروشند و اینطور تعبیر می‌شود که این فیلم‌ها اصطلاحا بفروش نیستند، در حالی که معلوم است در این چرخه، این فیلم‌ها فروشی نخواهند داشت. درواقع مشکل از فیلم نیست، مشکل از چرخه است. بعد دوستان تصمیم‌گیر و تاثیرگذار در این چرخه‌ پخش سعی می‌کنند این مدل فیلم‌ها را به نحوی وارد چرخه اکران کنند که تا حدی فروش داشته باشند اما باز هم نمی‌فروشند چون آن شکلی که فرم و محتوا را ارایه می‌کنند با هم جور در نمی‌آید. همین الان که فیلم «ضد» در حال اکران است روز افتتاحیه خود را با ۴۰ سالن شروع کرد و «ویلای ساحلی» هم که همزمان با فیلم ما اکران شد، نزدیک به ۴۰۰  سالن داشت. در روز ششم اکران، ما به زور به ۱۳۰ سالن رسیده بودیم ولی تعداد سالن‌های  «ویلای ساحلی» به ۶۵۰ رسیده بود. در توضیح آن هم می‌گویند سالن پُر نمی‌شود، چرا سالن اضافه بدهیم؟ در حالی که عامل پُر نشدن سالن‌ها به فیلم برنمی‌گردد!

برای درک درست‌تر این موضوع باید این را توضیح دهم که از بین حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت کشور، تقریبا ۵۰ میلیون نفر قابلیت رفتن به سینما را دارند اما فیلمی مثل «فسیل» که بالاترین فروش را دارد در نهایت ۷ میلیون مخاطب تا الان داشته که به «عقاب‌ها» هم نرسیده است. البته اگر هم برسد باید تناسب جمعیت را در سالی که «عقاب‌ها» پُرفروش شد، با الان در نظر گرفت. از این حدود ۷ میلیون تماشاگر می‌توان گفت که حدود چهار میلیون نفر قشر سینمارو هستند که در سبد کالای فرهنگی و تفریحی آن‌ها سینما رفتن وجود دارد. سلیقه چنین مخاطبی غالبا فیلم‌هایی از جنس سرگرمی‌ست، در حالی که افراد زیادی اصلا به سینما نمی‌روند و شاید سلیقه آن‌ها با فیلم‌های در حال اکران همخوان نباشد. این دقیقا نقطه‌ای است که باید روی آن دست گذاشت. وظیفه من به عنوان فیلمساز این نیست که مخاطب را به سینما بکشانم؛ وظیفه من این است فیلمی بسازم که مخاطب پس از دیدن آن راضی از سالن سینما بیرون رود و نگوید وقتم را تلف کردم. پس برای جذب مخاطب برای فیلمی مثل «ضد» باید یک جریان و چرخه‌ای متناسب با همین فیلم تشکیل شود. من نمی‌توانم با فیلم «ضد»، مخاطب «فسیل» را به سینما بکشانم. مخاطب «فسیل» حتی اگر پوستر فیلم مرا هم در سینما ببیند «هتل» را به آن ترجیح می‌دهد. این روند برای فیلمی مثل «چرا گریه نمی‌کنی؟» هم وجود دارد. پس من باید کسی را به سینما بکشانم که دوست دارد فیلمی مثل «ضد» را ببیند و اتفاقاً «فسیل» را اصلا دوست ندارد.

ایسنا: شما توانسته‌اید در تبلیغات خود چنین کاری را انجام دهید؟

ربیعی: مساله اصلی ما هم همین است اما آیا فیلم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد؟ خیر! ساخت فیلم نمی‌تواند به تنهایی این کار را انجام دهد. بخش زیادی از کسانی که فیلم «ضد» را در هر زمانی که ببینند، دوست دارند آن‌هایی هستند که اصلا سینما نمی‌روند. پس در پروسه پخش باید اول طراحی تبلیغات برای چنین کسانی انجام شود. من در میان مردم زندگی می‌کنم و می‌دانم عده قابل توجهی هستند که حتی اگر به لحاظ ایدئولوژیکی نگاه نزدیکی به من نداشته باشند، تماشای فیلم‌هایی از جنس «ضد» را دوست دارند چون به هر حال یک تم سیاسی دارد. این تماشاگر فیلم‌های دنیا را نیز در همین ژانر دنبال می‌کند ولی الان او اصلا باخبر نمی‌شود که چنین فیلمی در حال اکران است.  این افراد اصلا مخاطب آن پلتفرم‌های تبلیغاتی ما نیستند و ما تقریبا برای کسانی تبلیغ می‌کنیم که همیشه سینما می‌روند و می‌دانند «ضد» روی پرده است و اصلا هم دوست ندارند آن را تماشا کنند. این دسته زمانی جذب فیلم «ضد» می‌شوند که یک کنجکاوی برایشان ایجاد شود.

ایسنا: در مرحله مذاکره با پخش‌کننده به نقطه‌نظر مشترکی برای تبلیغ بر مبنای این دیدگاه نرسیدید؟

ربیعی: این یک امر سهل و ممتنع است چون یک چرخه وجود دارد و پخش‌کننده هم در آن چرخه کار خود را انجام می‌دهد. بخشی از این ماجرا به یک کار تحقیقی نیاز دارد یعنی همانطور که من وقتی فیلمنامه‌ای را می‌نویسم،  یکی – دو سال روی آن تحقیق می‌کنم تا ببینم چطور موضوع باید دراماتیزه شود و مخاطب را جذب کند، برای پخش هم باید به همین میزان پژوهش انجام تا تعیین شود که چه طرح‌های تبلیغاتی باید ارایه کرد تا آن قشری که به سینما نمی‌رود و اتفاقا مطالبه‌اش از سینما فیلمی همچون «ضد» است، آگاه شود. در این بین باید یک نکته مهم را هم در نظر داشت؛ بخشی از این مخاطبان حتی اگر آگاه شوند باید صبر کنند تا فیلم در پلتفرم‌ها عرضه شود چون زیست او اصلا سینما رفتن نیست. وقتی چنین مسایلی را بررسی کنیم باید به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم این آگاهی‌بخشی را ایجاد کنیم تا مردم بدانند سینما رفتن برای جامعه مهم است و حتی به آن‌ها این باور داده شود که سینما نرفتن خودش یک ضرر است که هم به آن‌ها وارد می‌شود و هم به فرهنگ جامعه. این یک آفت برای کشور ماست که از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ۶-۷ میلیون نفر به سینما می‌روند. ما باید به دنبال این باشیم که چطور مردم به سینما بروند. این مساله به کارهای پژوهشی، تبلیغاتی و اجرایی نیاز دارد تا دست کم این ۷ میلیون نفر تماشاگر به ۲۰ میلیون نفر برسند. نباید فراموش کنیم که ایران وقتی ۳۰ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸ میلیون نفر «عقاب‌ها» را تماشا کردند یا حتی برای جشنواره‌های فجر چه صف‌هایی پشت در سینماها تشکیل می‌شد و چه دعوا و درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. یک زمان حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور سینمارو بودند و سینما رفتن اهمیت داشت اما به مرور هرچه جلو آمدیم، سینما رفتن از سبک زندگی مردم خارج شد. بخشی از آن به دلیل تنوع رسانه‌ها و سهل شدن تماشای فیلم بود در حالی که می‌دانیم سینما رفتن جذابیت دیگری دارد و این سوال مطرح است که چطور در دنیا چنین اتفاقی رخ نداده و با وجود تنوع تکنولوژی و پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سینما رفتن هنوز در جوامع دیگر رکود پیدا نکرده است؟

رابطه این جریان مثل ساقه و ریشه است که روی هم اثر می‌گذارند چون به هر حال خود فیلم‌ها هم مهم هستند؛ یعنی ما هرچه کار تبلیغی بکنیم و مردم را به سینما دعوت کنیم بعد آن‌ها بیایند و ببینند فیلم‌های خوب و مهمی روی پرده نیستند، باز کار بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از دلایلی که به مرور سینما رفتن از سبک زندگی مردم جدا شد همین تولید نشدن فیلم‌های خوب بود. در این میان مساله نقد در سینما هم بی‌تاثیر نبوده؛ منتقدان ما در جشنواره فجر فیلم‌هایی را تحسین می‌کنند که وقتی مردم آن‌ها را در سینما می‌بینند از تعریف‌هایی که شنیده بودند ابراز تعجب می‌کنند. بنابراین این نتیجه یک جریان است که سینما را از مخاطب جدا و آن را فستیوالی و محفلی کرد.

نصرتی: در این مورد بد نیست به «لباس شخصی» برگردیم چون یکی از بارزترین دلایل آن که از بخش فیلم اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد، این بود که یکی از اعضای هیات انتخاب آن دوره به آقای ربیعی گفته بود «فیلمت بازیگر هم که ندارد!» این یک نوع نگاه است که در همین جریان و چرخه حاکم است.

ربیعی: بله، با من تماس گرفتند و گفتند از بین فیلم تو و یک فیلم دیگر که یک بازیگر استار دارد، همه فیلم تو را بهتر می‌دانستند اما گفتند اگر آن فیلم به بخش سودای سیمرغ برود، بازیگرش امکان داوری شدن را پیدا می‌کند و این یک نمونه است برای آنچه در این جریان اتفاق می‌افتد.

نصرتی: نتیجه‌ اینکه فقط به بازیگر مطرح توجه شود، همین شده که تعداد مخاطبان سینما به این وضعیت رسیده و دود آن به چشم کل سینما می‌رود.

ایسنا: آقای نصرتی این دومین همکاری شما با آقای ربیعی به کاندیدا شدن در جشنواره فجر ختم شد. از این همکاری بگویید و اینکه در دومین تجربه همکاری مشترک نقش «سعید» در «ضد» چه ویژگی‌های جذابی برای شما داشت؟

نصرتی: امیر عباس ربیعی یک توانایی دارد و آن هم این است که کار را یعنی هم بازی بازیگر و هم کلیت فیلم را تماشایی می‌کند به همین دلیل دوست داشتم دوباره این همکاری را تکرار کنم. در «لباس شخصی» تجربه شیرینی داشتم که به نتیجه نهایی نرسید. چرخه کامل کار یک بازیگر این است که در فیلمی بازی کند، به جشنواره فجر برسد و بعد هم در اکران عمومی نمایش داده شود ولی ما نه جشنواره فجر آنچنانی داشتیم – بخصوص با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ – و نه اینکه فیلم به اکران رسید. البته فیلم «ضد» در متن به اندازه «لباس شخصی» مرا جذب نکرد و با احترام به تیم نویسنده و محقق، تا آخر هم سردرگمی‌هایی داشتم. کاراکتر فیلم «ضد» را به آن اندازه که «یاسر» را در «لباس شخصی» از صفر تا صد شناختم، درک نکردم یعنی حتی می‌توانم یاسر ۲ و ۳ را هم در موقعیت‌های دیگر بازی کنم ولی «سعید» را نه. وقتی هم که نامزد دریافت جایزه شدم در دوره‌ای بود که امین حیایی برای «برف آخر» جایزه گرفت که من متاسفانه این فیلم را ندیدم. البته در توانایی‌های آقای حیایی شکی نیست مخصوصاً اینکه او بعد از فیلم «شعله‌ور» ورژن دیگری را از خود را ارائه می‌دهد و انگار بعد از برخورد با آقای نعمت‌الله شکل دیگری از بازیگری در او نمایان شده است. در ماجرای کاندیدا شدن برای جایزه سیمرغ بازیگران دیگری هم بودند که فکر می‌کردم با توجه به رویکرد جشنواره که افراد مطرح را بیشتر می‌بیند، جلوتر از من قرار می‌گیرند مثل هوتن شکیبا در «ملاقات خصوصی»، جواد عزتی در «مرد بازنده» یا هادی حجازی‌فر در «موقعیت مهدی» که خوب بازی کرده بودند به همین دلیل این تصور را نداشتم که حتماً باید در مقابل این بازیگران جایزه می‌گرفتم، هرچند آن را دوست داشتم اما اصلا اینطور نبود که بگویم حقم خورده شده است.

ایسنا: شما تجربه‌ عکاسی مستند اجتماعی را هم در کنار بازیگری در تئاتر داشتید و گویا اولین کار حرفه‌ای خود را در سینما با آقای ربیعی انجام دادید. کمی از این فعالیت‌ها بگویید و اینکه آیا عکاسی را همچنان ادامه می‌دهید؟

نصرتی: من بازیگری را اوایل دهه ۸۰ شروع کردم و در کنار آن خبرنگار حق‌التحریری بودم و در حوزه‌هایی مثل تئاتر کار می‌کردم. البته بیشتر کارم گرایش به سمت هنر داشت ولی خیلی زود متوجه شدم عکاسی در کنار بازیگری برای من درست‌تر است و تقریباً از سال ۸۳ بیشتر عکاس-خبرنگار بودم. حرفه عکاسی در کار بازیگری بسیار به من کمک کرد و در آن سال‌ها تدریس هم می‌کردم اما فضای امنی که عکاسی داشت مرا از بازیگری دور می‌کرد و با توجه به اینکه در مقطعی دنبال رسیدن به ثبات مالی هم بودم، از سال ۹۷ تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم را روی بازیگری بگذارم تا فاصله بیشتری از این حرفه نگیرم. با این حال همچنان عکاسی می‌کنم بخصوص مواقعی که اوقات بیکاری داشته باشم چون معتقدم در بازیگری بیش از استعداد، تمرکز بر کار اهمیت دارد و من به دنبال این هستم تا با تمرکز و صبوری بیشتر به هدفم برسم. از همان ابتدا که بازیگری را شروع کردم فکر می‌کردم استعداد دارم ولی ویژگی استعداد خود را فقط در توانایی بازیگری نمی‌دیدم بلکه آن را در صبوری و میزان انگیزه‌ام می‌بینم.  

ایسنا: آیا کاندیدا شدن در جشنواره فجر بر ادامه حضور و فعالیت شما در سینما تاثیر گذاشت؟

نصرتی: واقعیت این است که اکران فیلم بیشتر از کاندیداتوری -حداقل به لحاظ تعداد پیشنهاد – برای من موثر بود و شرایط بهتری را ایجاد کرد. وقتی یک فیلم نمایش داده می‌شود در کنار خبرهایی که از آن منتشر می‌شود دست‌کم چند کارگردان به یادشان می‌آید که چه کسانی این روزها بازی می‌کنند. اما الان این دردسر را دارم که مدام در فضایی مشابه کارهای قبلی پیشنهاد می‌گیرم. در عکاسی فضای متفاوت‌تری وجود دارد چون همه چیز در اختیار خود آدم است و با تلاشت می‌توانی دستمزد، شهرت و استقلال به دست آوری و شرایط جانبی، کمتر در رشد یا عدم رشد و موفقیت تاثیرگذار است اما در بازیگری خیلی چیزها دست ما نیست. وقتی بازی در «لباس شخصی» به من پیشنهاد شد دو سال در هیچ فیلمی بازی نکردم تا در آن نقش کلیشه نشوم. چنین تصمیمی در دو سال اول شروع کار، آن هم با یک فیلم توقیفی بسیار سخت است.  بعد «ضد» را بازی کردم که باز هم دو سال اکران نشد و در این مدت از کسانی پیشنهاد می‌گرفتم که دو فیلم قبلی مرا در جشنواره‌های فجر دیده بودند. من دوباره با بیکاری و بی‌پولی تصمیم گرفتم در فیلمی بازی نکنم چون نمی‌خواستم صرفاً بازیگر این نوع فیلم‌ها و نقش‌ها باشم.

در سینما اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و حمید نعمت الله فیلمسازان مورد علاقه من هستند و دوست دارم در فیلم‌های آن‌ها یا شبیه این فیلمسازان هم بازی کنم اما در آن مدت شانس این را نداشتم که نقشی متفاوت به من پیشنهاد دهند تا اینکه سریال «سوران» با نقشی متنوع‌تر پیشنهاد شد و با توجه به موضوع فیلم و اینکه به تجزیه نشدن خاک کشور تاکید داشت، بازی در آن را پذیرفتم.

ایسنا: زمانی که شما فیلم «ضد» را بازی کردید فضای رسانه‌ای بویژه در شبکه‌های اجتماعی به این شدت دو قطبی نبود. آیا نگران برچسب‌هایی که در این فضا به برخی فیلم‌ها باموضوع‌های این چنینی ممکن است زده شود، نیستید؟

نصرتی: اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم حکومتی یا ارگانی است

نصرتی: بله نگران هستم ولی نه فیلم «لباس شخصی» را ایدئولوژیک می‌بینم و نه فیلم «ضد» را. امیرعباس ربیعی به لحاظ تفکر ایدئولوژیک با من فرق می‌کند ولی آنقدر سینما برایش اهمیت دارد که یادش می‌رود نظرات و سلیقه خود را در فیلم اعمال کند. فقط هنرش تعیین کند که چطور کار کند به همین دلیل فکر می‌کنم اگر «ضد» را کیانوش عیاری هم می‌ساخت دقیقا همین را می‌ساخت که اکنون ساخته شده است و کسی هم نمی‌گفت این فیلم مثلا حکومتی یا ارگانی است. من دوستانی دارم شبیه خودم که سیاسی نیستند. وقتی عکاس خبری و مستند اجتماعی بودم. تئاتر هم کار می‌کردم. یک روز نقش یک کُنت را در نمایشنامه دورنمات داشتم یک بار نقش یک دانشجو، یک بار هم یک روان‌پریش. زیست من به این شکل بود و طبیعتا دوستانی مشابه زیست خودم داشتم. آن‌ها وقتی «لباس شخصی» یا همین «ضد» را دیدند گفتند، دم شما گرم! البته شاید مواردی بود که خیلی باب سلیقه‌شان نبود ولی می‌گفتند چند برابر آن، چیزهای مهم‌تر در فیلم دیده و شنیده‌اند که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بگوید. حتی می‌پرسیدند اصلاً با چنین حرف‌هایی فیلم اکران می‌شود؟ حالا برای من جای سوال است که «لباس شخصی» چطور می‌تواند یک فیلم حکومتی باشد آن وقت توقیف هم بشود؟ بنابراین در پاسخ می‌توانم بگویم بله، نگران هستم ولی بیشتر از اینکه انگِ حکومتی بخورم نگران این هستم که در نقشی کلیشه نشوم چون نقش‌های مشابه را خیلی پیشنهاد می‌دهند.  یک زمان شنیدم برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی صحبت من شده بود. در واقع ماجرا اینطور بود که بازیگر نقش اصلی آن سریال که یکی از چهره‌های سینما بود به دلیل تشابه آن نقش با یک فیلم دیگرش آن را نپذیرفته بود و بعد هم اسم من به میان آمده بود. گفته بودند نصرتی بازیگر خوبی است ولی معروف نیست. من خودم شماره دستیار کارگردان را پیدا کردم تا بابت محبت آن‌ها قدردانی کنم اما این را هم پرسیدم که چه کسی گفته من حتماً باید نقش اصلی را بازی کنم؟ شنیده بودم قصه آن سریال خیلی جالب است و دوست داشتم حتی یک نقش کوتاه هم شده، داشته باشم.

من در تمام کارهایی که نقش اصلی را بازی کردم اصلاً از ابتدا قرار نبوده به عنوان بازیگر اصلی حضور داشته باشم. در «لباس شخصی» وقتی برای تست گریم یکی از نقش‌ها رفتم حتی نمی‌دانستم کارگردان کیست و وقتی سر تست گریم شنیدم کسی پشت سرم گفت خودشه، تازه متوجه شدم که او کارگردان (ربیعی) است. قرار بود نقش کوچکی داشته باشم که پنج سکانس هم بیشتر نداشت اما از بازی من خوششان آمد و سکانس‌هایم بیشتر شد تا یک روز که گفتند برای نقش اصلی تست بدهم. برای «ضد» هم آقای شفیعی طبق روال سینما دوست داشتند نقش اصلی را یک بازیگر چهره بازی کند که حق هم داشتند ولی گویا امکانش فراهم نشد و من دعوت شدم تا تست بدهم که آقای شفیعی هم خیلی زود تایید کرده بودند. «سوران» هم همینطور بود. یک نقش منفی و غیراصلی را می‌خواستم بازی کنم، خیلی هم بابت آن خوشحال بودم که در من ویژگی‌های بازی منفی دیده شده ولی چند روز بعد تماس گرفتند و گفتند «لباس شخصی» و «ضد» را دیده‌اند و باید برای نقش اصلی قرارداد ببندم.

ربیعی: من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم. اصلا هم به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند

ایسنا: درباره «ضد» نکته قابل توجه کاندیدا شدن چند بازیگر فیلم بود بخصوص آنکه نادر سلیمانی با وجود اینکه کمتر نقش جدی داشت در این فیلم بیشتر دیده شد. ‌ 

ربیعی: من در بازیگری یک نگاه فراتر از آنچه عرف است، دارم. البته اول این را توضیح دهم که خیلی از صحبت‌هایم در اینجا بخاطر نگاه‌ ایدئولوژیکم نیست چون به هر حال من آدمی مذهبی هستم و به لحاظ سیاسی هم به جمهوری اسلامی گرایش دارم. در عین حال با بخش زیادی از کسانی که با دیدگاه‌های من مخالفند رفاقت دارم؛ منتها زبان مشترک ما سینماست و من شخصا برای سینما بسیار اهمیت قائلم. اصلا به سینما نیامده‌ام تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنم. رشته تحصیلی من سینما بوده و مخالفم با کسانی که می‌خواهند به سینما بیایند فقط به این دلیل که می‌گویند بچه‌های جبهه انقلاب در سینما کم هستند پس باید به سینما برویم. این تفکر غلط است. من معتقدم کسی مثل آقای فرشچیان بخاطر اینکه تابلوی «عصر عاشورا» را بکشد نقاش نشده است. او عاشق نقاشی و هنر است و حال، نگاه خود را هم روی تابلو می‌کشد که عصر عاشورا هم در آن نگاه است. اگر آقای فرشچیان نگاهی ضد عصر عاشورا داشت حتما آن را می‌کشید. حرفم این است که دیکته کردن در هنر غلط است و خدا را شاهد می‌گیرم که آنچه می‌گویم بخاطر طرفداری‌ام از سینماست نه به دلیل تقابل بین تفکر خودم با تفکری دیگر – که بدون تعارف آن تفکر مقابل من در سینما رایج‌تر است.

درباره بازیگری هم که پرسیدید، معتقدم الان یک انحصار در بازیگری سینما وجود دارد. شما یکسری بازیگر می‌بینید به اسم چهره یا سلبریتی که بین ۴۰ تا ۵۰ نفر هستند و تقریباً در دو دهه گذشته فیلم‌های سینمایی ما با آن‌ها ساخته شده است. من مخالف این انحصار هستم نه به این دلیل که آن‌ها در فیلم‌های من بازی نمی‌کنند بلکه چون این انحصار به ضرر سینماست و با رکود بازیگری سینما همراه است. ما سالانه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه‌های خوب کشور داریم و تعداد قابل توجهی هم دانشجوی ورودی. این‌ها بی‌استعداد و بی‌سواد نیستند که بازیگر نمی‌شوند و مجبورند سراغ شغل‌های غیرمرتبط بروند. آنچه من دیدم، این بوده که فقط رابطه، انحصار و گَنگ در این میان وجود دارد و حتی گاهی فساد. ما بازیگری داریم که نانِ پول یا رابطه یا چهره‌اش را می‌خورد. پول می‌دهد، نقش می‌گیرد. چه کسی در اینجا ضرر می‌کند؟ آیا منِ بچه حزب‌اللهی که می‌خواهم فیلم بسازم و این‌ها برایم بازی نمی‌کنند ضرر می‌کنم؟ نه! این‌ها به ضرر سینماست. با آن چرخه اکران که صحبت شد، نتیجه این می‌شود که کار سینما به جایی می‌رسد که اکران فیلم «فسیل» تمام می‌شود و آن را از روی اکران تهران برمی‌دارند ولی فروش سینما پایین می‌آید به همین دلیل بی‌سرو صدا آن را دوباره به اکران برمی‌گرداند تا سینما باز هم رونق بگیرد. این سینما در حال ضرردهی است و اگر ما این انحصار را بشکنیم و درهای سینما باز شود، رقابت به وجود می‌آید. باید به جایی برسیم که اولویت بازیگر در کارش، تعداد فالوور و دستمزد نباشد بلکه به دنبال درآوردن نقش باشد. اگر او بازیگری کند سینما هم سود می‌برد چون مخاطب امروز به فیلم‌های با کیفیت زیادی دسترسی دارد و وقتی آن فیلم‌ها را با آنچه در سینمای خودمان اتفاق می‌افتد مقایسه می‌کند معلوم است که به سینما نمی‌رود و برای فیلم ایرانی ارزشی قائل نیست.

تاکید می‌کنم که این حرف‌ها به نگاه و ایدئولوژی من ارتباطی ندارد، بلکه سلیقه و نگاه مستقل من است که باید بگردیم و یک استعداد جدید پیدا کنیم. من این نگاه را در تمام عوامل فیلمم دنبال می‌کنم یعنی در جایی که استعداد وجود دارد به دنبال افراد تازه هستم اما مثلاً در بخش طراحی صحنه که سراغ یک سلبریتی همچون دکتر شجاعی رفتم به این دلیل بود که جایگزین دیگری پیدا نکردم تا در حد ایشان آرتیست باشد. من به عنوان یک آدم فرهنگی صرفاً وظیفه ندارم که فیلم تولید کنم. من به سینما تعهد دارم تا در حد وُسع خودم تلاش کنم که هم فیلمم بالا بیاید و هم سینما ارتقا پیدا کند. نمی‌توانم یک عده سلبریتی را نردبان خود کنم و با اسم و شهرت آن‌ها بالا بروم. با همین نگاه برای فیلم «لباس شخصی» بازیگر انتخاب کردیم که خوشبختانه آقای والی‌نژاد هم خیلی با من همراهی می‌کرد چون خودش همین نگاه را دارد. البته سر فیلم «ضد» نگاه آقای شفیعی این بود که حتماً چند نقش اول را از بازیگران چهره دعوت کنیم ولی من اصرار داشتم که با همان سیکل «لباس شخصی» پیش بروم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم سراغ کسانی برویم که برای مخاطب شناخته شده هستند اما متفاوت باشند و در زمینه‌هایی که کلیشه نیستند استفاده کنیم. برایم مهم بود بازیگرانی را دعوت کنیم که برای نقش خود انگیزه داشته باشند و زحمت بکشند نه اینکه صرفاً برای پول بیایند.

یادم می‌آید سال ۹۴ پیش تولید فیلمی را انجام می‌دادم که یکی از گزینه‌هایم برای نقش اصلی جدی جواد عزتی بود. آن زمان او هنوز نقش‌های جدی را بازی نکرده بود. همه مخالفت کردند به غیر از آقای مرادی (فیلمبردار). می‌گفتند او بازیگر کمدی است و نمی‌تواند نقش جدی را بازی کند ولی من معتقدم کسی که می‌تواند نقش کمدی را خوب بازی کند، بسیار توانمندتر از بازیگری است که فقط نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند. بر همین اساس من و آقای شفیعی نادر سلیمانی را برای «ضد» انتخاب کردیم و ایشان وقتی فیلمنامه را خواند اولین حرفش این بود که چرا این نقش را به من پیشنهاد دادید که من هم همین توضیحات را دادم. او بسیار انگیزه داشت می‌گفت ۴۰ سال است که می‌خواهد اثبات کند «ساعت خوش» فقط یک وجه از توانایی‌های اوست. نادر سلیمانی کسی است که با بهرام بیضایی مأنوس بوده، برای داریوش مهرجویی تئاتر بازی کرده و ما را در همان سکانس‌های اول شگفت‌زده کرد. خانم لیندا کیانی هم همینطور است. او ۲۰ سال است که کار می‌کند و برای من افتخار بود که اولین نامزدی دریافت جایزه جشنواره فجر او با فیلم من اتفاق افتاده است. این بازیگرها دنبال بستری تازه هستند. البته این را هم می‌دانم که بسیاری از کارگردان‌ها تحت تاثیر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به انتخاب هستند و شاید به این موضوع بی‌توجه باشند در حالی که آقای فرهادی هم این کار را انجام داده و در «قهرمان» از بازیگرانی در شیراز که ما نمی‌شناسیم بازی‌های بسیار خوبی گرفته است.

ایسنا: آقای مرادی شما هم از همکاری خود در این فیلم بگویید و اینکه الان هم فیلمبرداری «احمد» را انجام می‌دهید.

مرادی: اولین همکاری من با امیرعباس ربیعی به فیلم‌های کوتاه «ولد» و «ماه در خانه» برمی‌گردد و بعد هم «لباس شخصی» و «ضد» پیش آمد. در اولین تجربه‌ای که با هم داشتیم او خیلی جوان‌تر بود و بعدها که دوباره کار کردیم متوجه تغییر زیاد در کار و نگاهش شده بودم. امیر عباس یک ویژگی مهم دارد که هنر را صِرف هنر می‌بیند. بازی برایش مهم است و به همان اندازه صحنه فیلمبرداری، نور و بقیه عوامل دخیل در فیلم هم برایش اهمیت دارند. این توجه برای عوامل پشت صحنه یک فیلم مسئله‌ای مهم است که به کار آن‌ها توجه شود. شاید قبلا فکر می‌کردم او یک آدم حزب‌اللهی است و چنین توجهی به بخش‌های دیگر تولید فیلم نداشته باشد ولی بعد متوجه شدم او واقعاً آرتیست است. «احمد» را هم که مشغول کار هستیم، فیلم خوبی شده و با توجه به کمتر بودن رگه‌های سیاسی، مخاطب از آن لذت خواهد برد.

ایسنا: آقای ربیعی شما گفتید که به سینما نیامده‌اید تا حرف‌های ایدئولوژیک بزنید. با این رویکرد چه نظری درباره تصمیم‌ سیاستگذاران فعلی سینما در ریل گذاری جدید سینما دارید که بر گونه‌هایی خاص از جمله سینمای انقلابی تاکید دارند.  

ربیعی: به نظر من این نگاه اشتباه است. سینما هنر است و جهت‌دهی در هنر غلط است. این اصلاً شدنی نیست و یک کار ابتر است. هنرمند ربات نیست که کنترل او در دست یک فرد دیگر باشد. وظیفه مسئولین فرهنگی صرفاً این است که زمینه را برای کار هنرمند فراهم کنند. اما متاسفانه قیف برعکس شده که البته فقط در هنر هم نیست. اول باید این را بررسی کنیم که ما چرا طرفدار انقلاب اسلامی هستیم؛ چون ذات حکومت اسلامی این است که مسئول در آن کسی است که نوکری و خادمی مردم را می‌کند؛ یعنی سنگ‌ها و سنگلاخ‌ها را در جاده‌ها از میان برمی‌دارد تا مردم حرکت کنند. وظیفه آن‌ها سهل کردن مسیر است و این غیر از نوکری معنای دیگری ندارد. در مکتب دفاع مقدس این نگاه مشهود است. کار فرماندهان گردان‌ در آن دوران چه بود؟ آن‌ها نوکری کسانی را می‌کردند که می‌جنگیدند و مسیر را نظم می‌دادند. این فرهنگ دفاع مقدس از همان فرهنگ انقلاب اسلامی می‌آمد ولی به مرور این مکتب تغییر مسیر داد تا مردم در خانه‌های خود بمانند و دولت برای آن‌ها تصمیم گیری کند. این به فرهنگی تبدیل شد که برتری مدیران را القا می‌کرد. جامعه هنری هم به همین شکل است. هنرمند می‌گوید چه چیزی می‌خواهد بسازد و مدیر وظیفه دارد شرایط را فراهم و مشکلات را برطرف کند اما تصور برخی آقایان این است که اگر من پشت میز نشسته‌ام هنر را می‌فهمم. پس من به تو می‌گویم چه کار بکنی و چه کار نکنی. در این شرایط کسی مثل من یک دغدغه دارد؛ اینکه نکند فیلمی بسازم که مسئله‌ام نباشد. تمام حراست من از خودم این است که آنچه می‌گویم برای خوشایند این جناح و آن جناح نباشد و حرف خودم باشد.

برای فیلم «ضد» هیچ گروهی نیست که از تمام فیلم خوشش آمده باشد. من هم اصلاً قصد نداشتم تا چیزهایی را بگنجانم که هر دو طرف آن را دوست داشته باشند. در چنین شرایطی کار فیلمسازی سخت است و برای کسی مثل من سخت‌تر است تا آنچه را خودم می‌خواهم بسازم. البته شاید همه، تحمل این سختی‌ها را نداشته باشند آن موقع است که ممکن است فیلمسازی شوی که پول بگیرد و بگوید چه چیزی دوست دارید تا برایتان بسازم. این افراد هر کدام از فیلم‌های خود را به یک شکل می‌سازند و می‌شوند فیلمساز سفارشی. اینطور هم نیست که فیلمساز سفارشی فقط در بین ارزشی‌ها باشد. یکی می‌آید در بخش حاکمیتی با پول حاکمیت برایش فیلم می‌سازد، بعد به بخش خصوصی می‌رود و با پول و نگاه آن‌ها فیلم دیگری می‌سازد. همه فیلم‌هایش هم بد می‌شود چون مگر می‌شود هنرمند آنچه را عقیده ندارد بسازد و بعد به شاهکار تبدیل شود؟ پس تبدیل می‌شود به یک فیلمساز سفارشی‌ساز که فیلم‌هایش بد است ولی محبوب مدیران است، حتی محبوب بخش خصوصی هم می‌شود.

در سوی دیگر، طیفی از فیلمسازان هم هستند که مبارزه می‌کنند ولی به نتیجه نمی‌رسند و دیگر فیلم نمی‌سازند. نمونه‌هایش را هم داریم که سال‌هاست کارگردان‌هایی فیلم نساخته‌اند، درواقع ما یکسری نیروی انسانی نخبه را هدر داده‌ایم که می‌توانستند فیلم‌های خوبی بسازند. در این اوضاع من معتقدم و باز هم تاکید می‌کنم که سینما یک زبان مشترک است و آرزو می‌کنم مخاطبم وقتی از سالن سینما بیرون می‌آید، بگوید فیلم خوبی را بعد از دو ساعت دیده هر چند هرچه فیلمساز گفته دروغ بود. این کاملاً برای من خوشایند است. همانطور که برای خودم پیش آمده، فیلمی را در سینما دیده‌ام که بسیار دوست داشتم ولی جهان آن را قبول نداشتم. من فیلم «فهرست شیندلر» را می‌بینم، به شدت هم ضدصهیونیستم. با دیدن آن فیلم برای یهودی‌ها گریه می‌کنم، قبولشان هم ندارم اما برای سینمایش دست می‌زنم و آرزو می‌کنم که بتوانم «فهرست شیندلر» بسازم. این یعنی همان مشترک بودن زبان سینما و بسیار بدم می‌آید وقتی می‌دانم فیلم بدی ساخته‌ام اما به من بگویند آفرین که به فلان موضوع پرداخته‌ای.

نکته دیگر هم در این موضوع ممیزی است و من در این زمینه، جایی گیر کرده‌ام که نه می‌توانم به عقب برگردم نه به جلو بروم مثل کوهنوردِ گیر کرده در میانه راه که نه می‌تواند بالا برود و نه می‌تواند پایین برگردد. به من می‌گویند فیلم سفارشی‌ و حکومتی می‌سازی در حالی که من یک فیلم درباره انقلاب اسلامی ساختم، با سازمان اوج هم ساختم و بعد بخش دیگری فیلم مرا توقیف کرده است. چرا توقیف شده؟ چون در برابر ممیزی‌اش مقاومت کردم در صورتی که همین الان می‌توانم فیلم «لباس شخصی» را با حذفیات اکران کنم ولی نمی‌توانم بپذیرم که چنین فیلمی برای من باشد. حرف من این است که سینما منبر نیست. یک هنر است و هر کس باید زیست خود را در آن بسازد.  مدیران فرهنگی ما اگر می‌خواهند در این هنر جهت‌دهی داشته باشند، باید ابتدا در بخش آموزش و تربیت نیروها و در زیست آن‌ها، نگاه خود را ترویج دهند و آن را تبلیغ کنند تا فیلمساز در تربیتِ زیستِ شخصی خود متناسب با آنچه حق است بار بیاید نه با آنچه یک مدیر می‌پسندد. در واقع می‌خواهم بگویم اگر مدیری بر این باور است که آنچه می‌گوید حق است، نگاه خود را تربیت کند و بعد ترویج دهد نه اینکه همه را تهدید یا الزام کند که حرف او را بپذیرند و اگر کسی جز نگاه او را داشت، حق فعالیت ندارد.

نصرتی: متاسفانه مسئولان فرهنگی ما همین کار را انجام می‌دهند و همین شده که ناصر تقوایی سال‌ها فیلم نساخت در حالی که مگر چند سال یک بار کسی مثل او به این دنیا می‌آید؟  پسندیده این بود که اجازه می‌دادیم همه افراد با دیدگاه‌های مختلف، سینمای خود را بسازند و آن وقت می‌دیدند اگر کسی حرف آن‌ها را نمی‌زند، افرادی را به همان مدلی که امیرعباس تعریف کرد، بیاورند تا جهان خود را به او انتقال دهند. این طور حرف همه شنیده می‌شود ولی وقتی بسیاری از سینماگران بزرگ ما خانه‌نشین شده‌اند، کم کم به وضعیت امروز می‌رسیم که می‌بینیم چه فیلم‌هایی پرفروش هستند.

ربیعی: این ماجراها یک وجه دیگر هم دارند و اینکه فضا آزاد نیست تا کسانی مثل من یا مهدی نصرتی صرفاً با یک اثر، مواجهه سینمایی داشته باشیم. وقتی هزاران انگ، فشار و بایکوت به وجود می‌آید در سوی مقابل لجبازی‌هایی هم دیده می‌شود. در حالی که اگر معیار همه، “سینما” باشد شرایط فرق می‌کند. یادمان نرفته که با آقای فرهادی در یک جشنواره بخاطر امیر جدیدی چه برخوردی کردند چون می‌گفتند با بازیگری فیلم ساخته‌ای که با سازمان اوج در «تنگه ابوقریب» بازی کرده و آقای فرهادی جواب درستی داد که او بازیگر است. بازیگر فقط نقش را می‌بیند. درواقع این فیلم است که باید موافق جهت فکری و تفکر فیلمساز باشد نه بازیگر. مگر قرار است هر کسی که در یک اثر هنری کار می‌کند با تفکر صاحب آن و سازنده آن موافق باشد؟ وقتی هر دو طرف این ماجرا را، به این شکل ترسناک می‌کنیم ضرر آن را موافقان یا مخالفان آن تفکر یا جناح نمی‌بینند، بلکه بیش از همه سینما ضرر می‌کند و در نهایت فرهنگ و مردم مملکت آسیب می‌بینند.

ایسنا: اگر مسئله نفوذ که گفتید برای شما جدی است، دغدغه پرداخت به آن را در دوران معاصر هم دارید؟  

ربیعی: بله چون در «لباس شخصی» و «ضد»، داستان با ادامه یافتن نفود تمام می‌شود. اساسا  برای من یک بحث جدی درباره نفوذ این است، کسانی که صاحب مسئولیت هستند، سهواً و بیشتر هم عمداً، سعی می‌کنند مسئله نفوذ در جمهوری اسلامی، یک مسئله سطح پایین جلوه داده شود. مثلاً می‌گویند عامل فلان خرابکاری در یک نیروگاه هسته‌ای یک کارگر بوده در حالی که به نظرم این فقط سطحِ پایین جلوه دادن نفوذ است. نفوذ یک مسئله جدی است و آنقدر توانسته خود را در رده‌های بالا جای دهد که از ما رئیس جمهور (شهید رجایی) گرفته؛ آن هم توسط کسی که در شورای امنیت ملی ما حضور داشت. سوال این است که آیا همین یک مورد بود و تمام شد؟ به نظر می‌رسد خیر، چون نفوذ مسئله‌ای است که حتی با دستگیری و اعتراف یک فرد هم نمی‌توان درباره آن به یقین رسید.

در تاریخ ما بحث‌های جدی وجود دارد از جمله درباره ترور شهید رجایی که وقتی سازمان (منافقین) فردی را در سطح دبیری شورای امنیت ملی دارد چرا با ترور یک رئیس‌جمهور، او (نفوذی) را می‌سوزاند؟ بخصوص آنکه اگر کشمیری لو نمی‌رفت ممکن بود در دهه‌های بعدی رییس جمهور ایران شود. پس یک بحث جدی این است که شاید کشمیری‌های دیگری همچنان هستند. شهید لاجوردی طبق آنچه در وصیت نامه‌اش اشاره شده، از جمله کسانی بود که اعتقاد داشت نفوذ در سیستم جمهوری اسلامی به شدت جدی است. او معتقد بود خطر منافقینِ انقلاب از خطر منافقینِ خلق بیشتر است. برهمین مبنا من هم معتقدم در کشور ما خلل‌های مدیریتی دو عامل دارند. مسئله مهم این است که کشف نفوذ، اطلاعات دقیق و سند می‌خواهد نه تحلیل. با رشد تکنولوژی هم کشف سند بسیار سخت است به خصوص اگر مواردی مثل آن جاسوس معروف روسیه در غرب باشد که جایگاه بالایی در سیستم یک کشور داشت و وقتی او را پیدا می‌کنند در پاسخ به اینکه چطور ارتباط برقرار می‌کرده، می‌گوید من فقط یک بار ارتباط گرفتم آن هم همان ابتدای کار بود، چون به من گفته بودند تو فقط وارد این سیستم بشو و سعی کن کسانی در آن کشور مسئولیت بگیرند که یا با ما مخالفتی نداشته باشند یا تخصص نداشته باشند. این حرف‌ها اعتراف‌هایی بود که بعد از ۳۰ سال از او گرفته شد.

ایسنا: با توجه به تمام این مباحث سیاسی که درونمایه اصلی فیلم «ضد» برمبنای آن شکل گرفته، برای دعوت مخاطبان خود به تماشا، فیلم را چطور معرفی می‌کنید؟

ربیعی: من خواهش می‌کنم که مردم بدون پیش فرض و حب و بغض فیلم را ببینند و تعهد می‌دهم وقتی آن را دیدند، یک فیلم سرگرم‌کننده و جذاب را دیده باشند و به اندازه خود فیلم از آن لذت ببرند. نگرانی من فقط پیش‌فرض‌هایی است که سبب دیده نشدن فیلم می‌شوند.

مرادی: فکر می‌کنم «ضد» جدا از داستانش، سینماست که روی همه جنبه‌های آن زحمت کشیده شده است. دعوت می‌کنم که مخاطبِ صرف سینما حتماً «ضد» را ببیند چون به لحاظ کارگردانی یک ساختار سینمایی با بازی‌ها بسیار خوب دارد و کسانی که به سینما علاقمند هستند از آن لذت می‌برند. «ضد» یک فیلم بیگ پروداکشن است و از آنجا که سینمای امیرعباس ربیعی به معنای واقعی سینماست، حتی در پلان‌های بسته هم لایه به لایه میزانسن یا دکوپاژ بسته شده است؛ پس من هم امیدوارم درباره فیلم پیش‌داوری نکنند.

نصرتی: آنچه دوستان گفتند حرف‌های من نیز است و فقط اضافه می‌کنم که می‌دانم بخشی از دلیل سینما نرفتن مخاطب بخاطر این است که احساس می‌کند حرف‌ها در سینما آنطور که باید تنوع ندارند و شاید به همین دلیل است که سراغ طنز می‌رود. می‌دانم دل مردم از سینما شکسته و ای کاش شرایطی به وجود آید که حرف دل همه در همه جنبه‌ها زده شود اما گاهی سینما با آدم کاری می‌کند که دو ساعت بگذرد و تو حتی ساعت خود را نگاه نکنی که چقدر زمان گذشته؛ این خاصیت سینمای امیرعباس ربیعی است.

رسانه سینمای خانگی- با چه معیاری «ملاقات خصوصی» پرفروش‌ترین فیلم سینمای بعد از انقلاب است؟

فیلم «ملاقات خصوصی» به عنوان یک فیلم اولی و با فروش بیش از ۳۳ میلیارد تومان در سینما و ۳ میلیارد تومان در اکران آنلاین، توانسته عنوان پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سینمای بعد انقلاب را به دست آورد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، ملاقات خصوصی نخستین ساخته «امید شمس» در حالی عنوان پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سینمای ایران را به دست آورده که طبق آمار سامانه سمفا(سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) ۳۳ میلیارد تومان فروش داشته است. نخستین فیلم غیرکمدی سینمای ایران در حالی با ۳۶ میلیارد تومان (با فروش ۳ میلیارد در اکران آنلاین) پرفروش‌ترین فیلم شده که بازار فیلم‌های کمدی به شدت داغ است و پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران «فسیل» با حال و هوای طنز، نزدیک ۳۰۰ میلیارد تومان فروش داشت و در رنکینگ پرفروش‌ترین فیلم‌های کمدی و غیرکمدی سال، ملاقات خصوصی رتبه دوازدهم و پس از فیلم‌هایی چون «فسیل»، «هتل»، «انفرادی»، «شهر هرت»، «دینامیت»، «بخارست»، «سگ‌بند»، «گشت ۳» و «هزارپا» قرار گرفته که همگی در گونه کمدی طبقه‌بندی می‌شوند.

ملاقات خصوصی به تهیه‌کنندگی «امیر بنان» نخستین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با وجود حضور در رتبه اول آرای مردمی تا روز آخر، به دلیل تصمیم دبیر جشنواره، جایزه‌اش حذف شد. ملاقات خصوصیبه کارگدانی «امید شمس»، در بهمن ۱۴۰۰ در بخش سودای سیمرغ چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در آن‌جا توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای «احمدی‌نیا» و نامزد جایزهٔ بهترین فیلم اول شود.

«ملاقات خصوصی» دی‌ماه سال ۱۴۰۱ و در شرایطی سخت توانست به این رکورد برسد. این رکورد فقط برای میزان فروش فیلم است و از نظر تعداد تماشاگران فیلم‌های غیرکمدی، این رکورد جابجا نشده است. حال پرسش اصلی این است که ملاقات خصوصی با دارا بودن چه ویژگی‌ها و امتیازهایی توانسته پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سینمای ایران شده و از نظر منتقدان و مخاطبان نیز با استقبال روبرو شود؟


رنگ سبز: دهه ۶۰ / رنگ نارنجی: دهه ۷۰ / رنگ زرد: دهه ۸۰ / رنگ آبی: دهه ۹۰ / رنگ سفید: ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲

 سهم حداکثری فیلم‌های دهه شصتی، در میان فیلم‌های پرمخاطب

دلایل اقبال عمومی به «ملاقات خصوصی»

بلیط سینما و تعداد تماشاگر: محاسبات ریاضی بهای بلیط، تعداد تماشاگر و فروش فیلم‌ها، شاخص مهمی است که باعث می‌شود اطلاق پرفروش‌ترین فیلم سال به هر اثری به سادگی ممکن نشود. برای مثال در بسیاری از مواقع فروش گیشه به عنوان عامل پرفروش‌شدن فیلم‌ها در نظر گرفته می‌شوند که شاخص اشتباهی است و میزان مخاطب و تعداد تماشاگر، مناسب‌ترین شاخص برای مقایسه میزان اقبال فیلم‌ها محسوب می‌شود که همواره در تبلیغات و رسانه‌ها به اشتباه از محاسبه و مقایسه آن غفلت می‌شود.
با این مقیاس، موفق‌ترین فیلم سینمای ایران در گیشه، فیلم فسیل نیست و فیلم «عقاب‌ها» با بیش از ۸ میلیون مخاطب در سال ۱۳۶۴، پرمخاطب‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شود. با این متر و معیار، اطلاق پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینما به فیلم ملاقات خصوصی، تخمین و تحلیل درستی نیست و با توجه به بالا رفتن قیمت بلیط تا ۶۰ هزار تومان، فروش ۳۳ میلیاردی این فیلم نیز به شدت به بهای بلیط وابسته بوده و برای بررسی پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی تاریخ سینمای ایران باید شاخص تعداد تماشاگران را مورد مقایسه و بررسی قرار داد.

ژانر ملودرام: با فرض اینکه ملاقات خصوصی یکی از پرمخاطب‌ترین فیلم‌های غیرکمدی سینمای ایران است، یکی از دلایل مهم این میزان استقبال، قرار گرفتن آن در گونه ملودرام است. به طور کلی ملودرام، از محبوب‌ترین گونه‌های سینمایی در ایران و جهان است که طرفداران زیادی در سراسر دنیا حاضرند برای تماشای یک فیلم عاشقانه با خانواده خود بلیط بخرند و به سینما بروند.

در سال‌های نه چندان دور که این حجم از فیلم‌های کمدی و اجتماعی تلخ در ایران رواج پیدا نکرده بود، ملودرام‌ها پیش‌روترین و محبوب‌ترین گونه سینمایی بودند که مخاطبان برای تماشای چندباره آنها با ستارگان مورد علاقه خود، سر و دست می‌شکاندند. نمونه‌بارز آن موفقیت «هدیه تهرانی» به عنوان مطرح‌ترین سوپراستار زن سینمای بعد انقلاب است که از میان گونه ملودرام‌های سینمایی با حال و هوای اجتماعی، اکشن، معمایی و خانوادگی به مخاطبان سینما معرفی شد.

حضور ستاره‌ها و بازیگران چهره: مخاطبان سینمای ایران از توده مردم تا مخاطبان حرفه‌ای‌تر نشان دادند که بازیگری و حضور ستاره‌ها تاثیر زیادی در استقبال و اقبال یا نادیده‌گرفتن فیلم‌ها دارد. این علاقه و عرق به سوپرستارها در سینما، موضوع بومی و محلی نیست و از اساس می‌توان گفت یکی از ارکان اصلی جذابیت سینما در سراسر جهان، همین حضور پررنگ و موثر ستارگان است که در سینمای پیش از انقلاب ایران پررنگ‌تر و پراهمیت‌تر و در سینمای بعد انقلاب کم‌رنگ‌تر اما همچنان موثر عمل کرده است.

یکی از دلایل تولید قابل توجه آثار نمایش خانگی و استقبال مخاطبان ایرانی از این پلتفرم‌ها، حضور همین ستارگان و بازیگران محبوب و سلبریتی است که در زمانه افول سینما به نمایش خانگی کوچ کردند. از سوی دیگر، شاید بتوان گفت یکی از دلایل مهجور ماندن و عدم استقبال عامه مردم به آثار عباس کیارستمی همین نبود بازیگران مطرح و استفاده از نابازیگرانی بوده که به طور کلی توده مردم را به صرافت دیدن آثار نمی‌انداخت. انتخاب و معرفی زوج شکیبا و ایزدیار برای نخستین‌بار در این فیلم نیز مزید بر علت بود تا کنجکاوی مخاطبان برای تماشای این دو بازیگر سینما دوچندان شود.

بازیگری و قدرت هنرپیشگی: «هوتن شکیبا» و «پریناز ایزدیار» به ترتیب جزو پرکارترین و محبوب‌ترین بازیگران مرد و زن سینمای ایران هستند که انتخاب نخست بسیاری از فیلم‌سازان برای جلب توجه تماشاگران هستند؛ حال تصور کنید حضور هم‌زمان این دو نفر در یک فیلم به عنوان زوج هنری، این میزان توجه و جذابیت را دوچندان خواهد کرد.
در کنار اقبال و استقبال ظاهری از این دو بازیگر، قدرت هنرپیشگی شکیبا و ایزدیار مزید علت شده تا میزان تاثیرگذاری نقش‌های فرهاد و پروانه در این اثر تا حد زیادی مورد قبول و باور مخاطبان قرار گیرد زیرا بار اصلی قصه بر عهده این دو نفر بوده و میزان موفقیت یا عدم موفقیت فیلم نیز به طور طبیعی به حضور موثر این دو بازیگر بستگی داشته که آمارها و نظرهای کاربران بعد از تماشای فیلم، دلالت بر رضایت بخشی از مخاطبان از فیلم به دلیل نقش آفرینی خوب این دو بازیگر بوده است.

تبلیغات: تجربه نشان داده تبلیغات زبانی و بازگوکردن خاطرات و احساسات مثبت فیلم‌ها به دوستان و نزدیکان، یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین راه‌های تبلیغ فیلم‌ها در سینمای ایران است که به شدت نسبت‌ به دیگر انواع تبلیغات شهری، محیطی و تلویزیونی موثرتر عمل می‌کند.

این اتفاقی‌ است که در بسیاری از موارد نادیده گرفته می‌شود و صاحبان فیلم‌ها بر این باورند با تبلیغات در پلتفرم‌ها و رسانه‌ها بیشتر می‌توانند کسب درآمد کنند در حالی‌ که مردم بهترین مبلغ‌ها در سینما برای فروش فیلم‌ها محسوب می‌شوند.
از سوی دیگر، موفقیت در جشنواره فیلم فجر و کسب سیمرغ‌هایی مهم چون بهترین فیلم، بهترین بازیگر، کارگردان و جایزه مردمی نیز در سال‌های اخیر به عنوان برچسب خوبی برای کسب اعتبار و کیفیت فیلم‌ها بوده و باعث موفقیت حداقلی بسیاری از این آثار شده است؛ چنانچه در زمینه بازیگری، هنرپیشه‌ای که به تازگی سیمرغ گرفته نسبت به سال‌های پیشین خود، دستمزد بیشتری طلب می‌کند؛ به طور کلی جوایز فجر در اعتباربخشی به عوامل سینمایی موثر بوده است.
با اینکه در سال ۱۴۰۰ جایزه بهترین سیمرغ مردمی یا سیمرغ تماشاگران به فیلمی اهدا نشد اما ملاقات خصوصی در روزهای اولیه برگزاری جشنواره پیشتاز تصاحب این جایزه بود و به نظر می‌رسد اگر این جایزه اهدا می‌شد، بیشترین رضایت مردمی از فیلم ملاقات خصوصی صورت می‌گرفت.

ایده، قصه و اجرا: ایده پرداختن به ملاقات خصوصی در زندان که با نام اصلی ملاقات شرعی شناخته می‌شود ایده جذابی است که در سینمای ایران، سوژه جدیدی به شمار می‌آید و در ملاقات خصوصی نیز به خوبی از آن بهره گرفته شده است. فیلمنامه ملاقات خصوصی با اینکه حفره‌هایی در ارتباط با انگیزه‌های رابطه عاشقانه و کنش‌مندی شخصیت‌ها دارد، توانسته فضای احساسی و هیجانی قابل قبولی را خلق کند که به ویژه در بخش دراماتیک و عاطفی آن با اقبال مخاطبان روبرو شده است.
فیلمنامه و ریتم ملاقات خصوصی در برخی اوقات دچار سکته‌ها، چرخش‌ها و لکنت‌هایی می‌شود اما در مجموع توانسته از عهده روایت، قصه‌گویی و همراهی برانگیزی با شخصیت‌ها برآید. ملاقات خصوصی را باید یک ملودرام اجتماعی خواند که در کنار فضای عاشقانه و رمانتیکی که خلق کرده خواسته و توانسته بخش زیادی از مشکلات اجتماعی مربوط به زندانیان و ماجرای انتقال مواد به داخل زندان و مافیای آن را تبیین کند. در این بخش نیز شاهد نوآوری‌های جذابی در داستان‌پردازی بودیم که در سینمای تجاری و بدنه ایران، کمتر نمونه قابل اعتنایی از آن می‌توان سراغ گرفت.

پایان‌بندی: اصولا یکی از ویژگی‌های فیلم ماندگار و مخاطب‌پسند، داشتن پایان جذاب و باورپذیر است که به نظر می‌رسد ملاقات خصوصی موفق به انجام آن شده؛ با وجود اینکه در زمان جشنواره فیلم فجر انتقادهایی به پایان فیلم وارد شده بود و پایان‌بندی فیلم را تا اندازه‌ای غیرمنطقی و سورئال عنوان کردند، خوش‌بودن پایان‌بندی ملاقات خصوصی و رسیدن فرهاد و پروانه که یک مسیر ادیسه‌وار و رفت‌وبرگشتی را برای این وصال طی کردند، به مذاق عمده مخاطبان فیلم خوش آمده است.
البته فیلم با حرکت دوربین به سمت پنجره و نشان ندادن فضای بیرون، انتظار را که تماشاگر می‌کشیده را نافرجام می‌گذارد تا مشخص شود ملاقات خصوصی لزوما برای باج دادن به تماشاگر، تمهیدات اجرایی و متنی خود را در نظر قرار نداده و پشت رفتارها و کنش‌های شخصیت‌ها و حرکت دوربین‌ها، منطق و اهداف فرمیک نهفته بوده است.

رسانه سینمای خانگی- سلبریتی‌های فیلم‌اولی‌ فجر

سهم بالای فیلم‌اولی‌ها در ترکیب فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر در حالی است که در میان این کارگردان‌ها چهره‌های مطرح هم حضور دارند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، جشنواره‌های سینمایی در کنار فراهم آوردن فضایی برای رونمایی از تازه‌ترین تولیدات یک‌ساله سینما، فرصتی ویژه برای شناسایی استعدادهای جدید در عرصه فیلمسازی هم محسوب می‌شود و از این منظر در رویدادی با مختصات و اهمیت جشنواره فیلم فجر، همواره بخش مربوط به آثار کارگردانان فیلم‌اولی، مورد توجه بوده است.

هر چند بخش «فیلم‌اولی‌ها» یا آنچه در برخی دوره‌ها با عنوان «نگاه نو» از بخش «سودای سیمرغ» منفک می‌شد، به‌صورت مستمر در این رویداد حضور نداشته و به‌خصوص در دوره‌های اخیر شاید حذف این بخش بوده‌ایم اما به تازگی مسعود نجفی مدیر روابط عمومی جشنواره چهل‌ودوم در یک گفت‌وگوی رادیویی با اشاره به تعداد بالای تقاضا از سوی فیلم‌اولی‌ها، از احتمالی احیای این بخش با نظر هیأت انتخاب خبر داده است.

پیش از این سیمون سیمونیان به‌عنوان مدیر دبیرخانه جشنواره هم ضمن اشاره به ثبت ۱۰۶ تقاضا از سوی تهیه‌کنندگان فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره، اعلام کرده بود از این تعداد ۵۱ فیلم مربوط به کارگردانان فیلم‌اولی است و این آمار چیزی در حدود ۵۰ درصد فیلم‌های متقاضی را شامل می‌شود.

مسعود نجفی درباره میزان فیلم‌های راه‌یافته به جشنواره نیز گفته است: به روال هر سال، برای بخش اصلی جشنواره ۲۰ فیلم در نظر گرفته شده است اما براساس آئین‌نامه اگر تعداد فیلم‌های بخش اول به تعدادی برسد که لازم به جداسازی در بخشی مستقل باشد بخش «نگاه نو» راه‌اندازی می‌شود، این روند تصمیمی است که باید از سوی هیأت انتخاب اتخاذ شود و تا پایان موعد مقرر یعنی نیمه دی ماه اعلام می‌شود.

جواد عزتی در مقام کارگردان «تمساح خونی» را به فجر می‌رساند

هر چند تعداد قابل توجهی از پروژه‌های مربوط به فیلمسازان فیلم‌اولی به دلیل گمنام بودن سازندگانشان، فرآیند تولید را در سکوت خبری طی می‌کنند و در ایام جشنواره است که نام آن‌ها بر سر زبان می‌افتد اما در جشنواره چهل‌ودوم و براساس اخباری که تا به امروز از تولید پروژه‌ها مخابره شده است، احتمالاً شاهد حضور چند فیلمساز فیلم‌اولی اما شناخته شده هم خواهیم بود.

جواد عزتی و بهرام افشاری ۲ بازیگر شناخته‌شده و تأثیرگذار سال‌های اخیر سینمای ایران محسوب می‌شوند که هر ۲ این روزها مشغول ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود در مقام کارگردان هستند. عزتی فیلم «تمساح خونی» را با تهیه‌کنندگی کامران حجازی در دست کارگردانی دارد و بهرام افشاری هم فیلم «هفتاد سی» را با تهیه‌کنندگی ابراهیم عامریان کلید زده است و تصویربرداری آن همچنان ادامه دارد.

از نکات مرتبط با پروژه بهرام افشاری، علاوه‌بر همکاری‌اش با تهیه‌کننده فیلم «فسیل» نقش‌آفرینی مشترکش با هوتن شکیبا است که می‌تواند نشان از حال و هوای متفاوت این کمدی اجتماعی داشته باشد.

هوتن شکیبا در اولین فیلم بهرام افشاری نقش‌آفرینی می‌کند

یکی دیگر از فیلمسازان نام‌آشنا در حوزه سینمای مستند که حالا با اولین فیلم بلند سینمایی خود برای حضور در فجر دورخیز کرده است، محمد شامحمدی است. شامحمدی که پیش‌تر تجربه‌های موفقی را در سینمای مستند داشت، فیلم سینمایی «مجنون» را به تهیه‌کنندگی عباس نادران کلید زده و این فیلم قرار است با روایتی از زندگی شهید مهدی زین‌الدین در جشنواره فجر رونمایی شود.

از میان دیگر کارگردانان فیلم‌اولی که خبرهای مربوط به تولید آثارشان رسانه‌ای شده است می‌توان به رضا کشاورز اشاره کرد. فیلمسازی که پیش‌تر در زمینه ساخت فیلم‌های کوتاه همکاری‌هایی با باشگاه فیلم سوره داشت و حالا با تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد، اولین فیلم بلند سینمایی خود با نام «باغ کیانوش» را کلید زده است. این فیلم که اثری اقتباسی است، قرار است در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر رونمایی شود.

شهرام حقیقت‌دوست بازیگر اصلی فیلم سینمایی «باغ کیانوش» است که در کنار بازیگرانی همچون عباس جمشیدی‌فر و علیرضا آرا در این فیلم ایفای نقش کرده است.

شهرام حقیقت‌دوست در نمایی از «باغ کیانوش»

فیلم سینمایی «آپاراتچی» هم یک فیلم اقتباسی و کمدی است که خبر رسیده قرار است به‌عنوان اولین تجربه کارگردانی قربانعلی طاهرفر، به جشنواره فیلم فجر برسد. این فیلم را سجاد نصرالهی تهیه کرده است و باید دید به‌عنوان یک فیلم کمدی می‌تواند در ویترین جشنواره فیلم فجر به چشم بیاید؟

هنوز نمی‌توان درباره همه ۵۱ فیلم‌اولی متقاضی حضور در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر نظر قطعی داد و همان‌طور که اشاره شد هنوز بخش زیادی از این آثار در سکوت خبری در حال طی کردن فرآیند تولید هستند اما آنچه مشخص است، در این دوره از جشنواره، کنجکاوی نسبت به آثار کارگردان‌های فیلم‌اولی سهم ویژه‌ای در شکل‌دهی به حال و هوای جشنواره خواهد داشت و باید دید آیا این کنجکاوی‌ها به هیجان کشف استعدادهای جدید هم منتهی خواهد شد؟

خروج از نسخه موبایل