رسانه سینمای خانگی- جوزانی‌ها به شیر سنگی برگشتند

مسعود جعفری‌جوزانی کارگردان، سحر جعفری‌جوزانی بازیگر و فتح‌الله جعفری‌جوزانی تهیه‌کننده برای فیلم «شیر سنگی» پس از سال‌ها در یک قاب قرار گرفتند.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، جلسه اکران اختصاصی و نقد و بررسی فیلم سینمایی «شیر سنگی» The Stone Lion به کارگردانی «مسعود جعفری جوزانی» توسط انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی از منظر مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه حق و حقوق عمومی؛ با حضور این کارگردان سینما، «علیرضا شجاع‌نوری» بازیگر این اثر سینمایی، «فتح‌الله جعفری جوزانی» تهیه‌کننده، مترجم و پژوهشگر سینمایی، «سحر جعفری جوزانی» بازیگر این اثر در خانه اندیشمندان علوم انسانی در شهر تهران برگزار شد. 


بعد از اکران فیلم سینمایی «شیر سنگی»، دکتر «علیرضا غریب‌دوست» دبیر انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی، دل نوشته‌ای که به صورت اختصاصی برای «مسعود جعفری جوزانی» و این مراسم به رشته تحریر در آورده بود، قرائت کرد و در ادامه دکتر «مصطفی ملکیان» پژوهشگر، دین‌پژوه و استاد فلسفه و اخلاق، دکتر «سجاد فتاحی» جامعه شناس و پژوهشگر، دکتر «حسن وکیلیان» دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی کردند.

 دکتر «داریوش رحمانیان» دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه «مردم‌نامه» در بخشی از این نشست گفت: زمانی‌که دانشجو بودم، این فیلم (شیرسنگی) را در اکران عمومی دیدم و خیلی از آن لذت بردم و یادم است، اشکم بارها جاری شد و واقعاً گریه می‌کردم و نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. «مسعود جعفری جوزانی» از پیشگامان سینمای پس از انقلاب است که با ساخت اولین فیلم سینمایی خود با نام «جاده‌های سرد»، سینمای بعد از انقلاب ایران را به جشنواره‌های جهانی معرفی نمود و سینمای ایران، پا را از مرزها خود بیرون می‌گذارد و در سینمای دنیا حضور پیدا می‌کند و اثری است که به عنوان پل ارتباطی سینمای شرق و غرب شناخته شد.

وی همچنین گفت: دوربین، قلم تاریخ است؛ در حقیقت هم با دوربین می‌شود کار مورخانه انجام داد و دیگر این‌که هر آنچه دوربین می‌گوید و به تصویر می‌کشد، تاریخیت دارد. یعنی یک موجود زنده است. هیچ عکسی هرگز تا ابد، تن به یک تفسیر نمی‌دهد. درِ هر نوع تفسیری باز است. به شیوه‌های مختلف خوانده می‌شود و می‌توان در پهنه‌ها، زمان‌ها و شرایط گوناگون آن را تفسیر کرد. بنابراین تاریخیت آنچه که شکل می‌گیرد، خیلی مهم است.

این استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: فیلم سینمایی «شیر سنگی»، درگیری که در جامعه ایرانی بین سنت و مدرنیته بین زندگی کهنه و زندگی نو، روزگار قدیم و روزگار جدید ایجاد شده است؛ را روایت می‌کند. آقای جوزانی در آن زمان ۳۷، ۳۸ سالش بوده که این فیلم را ساخته است. کارگردان و نویسنده فیلمنامه این اثر، نسبت به آن بافت و شرایط زمانی و زمینه کار، اشراف کامل داشته و نسبت به زمان خود، پیشگام است و به درجات، توانسته است ذهن بیننده فیلم را درگیر کند. وقتی که با دقت، فیلم سینمایی «شیر سنگی» را ببینیم متوجه می‌شویم که در این فیلم، جنگ چند گفتمان و روایت؛ به صورت مؤثر بیان می‌شود. در تاریخ معاصر ما، چالش بین سنت و مدرنیته البته مدرنیزاسیون و نوسازی خیلی حائز اهمیت است. 


وی همچنین گفت: در فیلم سینمایی «شیر سنگی»، فارغ از هر نوع نقدی که ارائه کنیم، از نظر قدرت روایتگری؛ خاص‌بودگی سینما را مشاهده می‌نمائیم. چون تأثیر رسانه سینما و فهم و ادراک تاریخی آن بر مخاطب، خیلی حائز اهمیت است. چون یک تصویر، به هزار کلام می‌ارزد. در زمینه اسلامی‌سازی علوم انسانی؛ این همه سرمایه، هدر رفته و ارقام نجومی خرج شده، ولی عرض دردمندانه امثال من را کسی نشنیده است. بیش از ۱۵ سال است که این‌ها را تکرار می‌کنم، سواد تاریخی ما بسیار ضعیف است و سواد دیدمانی و تصویری ما هم از آن وحشتناک‌تر است. امروزه هیچ ابزاری نیرومندتر از سینما و کلاً کار ویژوال، دیداری و دیدمانی نمی‌تواند در خدمت توسعه و اصلاحات و تعمیق دریافت‌های ما از مسائل و مشکلات‌مان قرار بگیرد. ما اساساً نیاز داریم که یک ابررشته، چندین رشته و همچنین چندین گرایش به نام «تاریخ دیدمانی» را داشته باشیم و در جهان امروز و آینده‌ای که زیر سلطه نیرومند دوربین و هنر سینماست ما هم صدایی از ایران بلند کنیم. فارغ از حضور کارگردانان ایران و کسب جوایز ارزشمندشان در جشنواره‌های معتبر جهانی؛ ما صاحب صدا در جهان نیستیم. برای نمونه، ترکیه در بغل گوش ایران، درباره تاریخش آثارش خوبی تولید کرده است. 

سردبیر فصلنامه «مردم‌نامه» در پایان سخنان تأکید کرد: با همه این تفاسیر، وقتی‌که کارنامه هنری «مسعود جعفری جوزانی» را مطالعه کردم؛ متوجه شدم من ایشان را یک کارگردان تاریخی می‌دانم به‌غیر از کارهای ماندگاری از جمله؛ سریال تاریخی «در چشم باد»، فیلم سینمایی «شیر سنگی»، فیلم سینمایی «در مسیر تندباد» و … که به مسائل تاریخ معاصر پرداخته‌اند، چندین کار تاریخی ناتمامی همچون؛ فیلم سینمایی «کوروش کبیر»، فیلم سینمایی «پوریای ولی»، سریال «خواجه نصیرالدین طوسی» فیلم سینمایی «باسکرویل» و سریال «یعقوب لیث» دارند که بنا به دلایل نبود بودجه متوقف شده‌اند. آرزویم این است که در ایران، یک پیوندی بین تاریخ و سینما و عکس برقرار کنیم و برای ایران امروز و آینده، سینماگر مورخ و سینماگر تاریخدان بپرورانیم.  

در بخش دیگری از این جلسه، «مسعود جعفری جوزانی» فیلمنامه‌نویس و کارگردان فیلم سینمایی «شیر سنگی» گفت: از صحبت‌های همه سخنرانان محترم این مراسم، خیلی لذت بردم و برایم خیلی جالب بود، همین که یک کاری در عالم سینما تولید می‌شود و یک گفتمانی در جامعه شکل می‌گیرد یا متفکرین را وادار می‌کند که در مورد آن حرف بزنند.؛ همه داستان و همه ارزش‌ها همین است که کسی وادار شود و در مورد اثری حرف بزند و در واقع در این رابطه، اندیشه‌ای تولید می‌شود. 

جوزانی سازنده سریال تاریخی «در چشم باد» در ادامه اظهار داشت: هنرمند در جامعه‌ای زندگی می‌کند، از مردم می‌گیرد و به آنها تحویل می‌دهد؛ یک جریان ارگانیک بین ذهن انسان و جامعه بوجود می‌آید اگر به هر دلیلی می‌خواستم در آن زمان «کوروش کبیر» را تولید کنم؛ برای این‌که احساس می‌کردم بهترین وقت است که این کار را انجام بدهیم. برای این‌که مردی بوده که شاید بیش از ۲۰ قرن، از زمان جلوتر بوده است. چون می‌خواست حکومتی تشکیل بدهد که چند ملیتی، زبان، مذهب، عقاید، آداب و رسوم و مردم در آن آزاد باشند و در کنار همدیگر با حقوق مساوی بتوانند زندگی بکنند و این حرفی است که هنوز مال آینده است و هنوز به آن نرسیده‌ایم. چون وقتی که حاضر نیستیم به دیگری فکر بکنیم به نظرم قطعاً جنگ، ادامه خواهد داشت.



کارگردان فیلم‌های سینمایی «شیر سنگی» و «جاده‌های سرد» در ادامه سخنانش تصریح کرد: در کنار تولید آثار دیگر و همچنین تدریس در دانشگاه، وقتی‌که تصمیم گرفتم فیلم سینمایی «شیر سنگی» را تولید کنم؛ می‌خواستم نگاهی داشته باشم به جنگی سال‌هاست گریبان ما را گرفته است، جنگ بین سنت و مدرنیته. در هر زمانی یکسری سنت‌ها شکل می‌گیرند و ما انسان‌ها به این سنت‌ها عادت می‌کنیم و چنان به آنها نگاه می‌کنیم که انگار هستی از دست می‌رود. چون تبدیل به واقعیت می‌شوند. معنی انتزاعی به یک چیز قابل لمس تبدیل می‌شود و حاضریم برای آن، دیگری را بکشیم. این چیزها قراردادی است و ما به آنها این معنی را می‌بخشیم.   


کارگردان فیلم‌های سینمایی «سایه خیال» و «در مسیر تندباد» در پایان سخنانش تأکید کرد: در ساخت «شیر سنگی» نمی‌خواستم تعصب نشان بدهم و همه حرف‌هایم را در آن زده‌ام. «نامدارخان» از مدرنیته و اتفاقی که افتاده است دفاع می‌کند، از پدیده جدیدی دفاع می‌کند که زندگی را بهتر کرده است. الان هم هر کسی که به این اثر نگاه می‌کند از دید سیاسی و نگرشی که دارد آن را مشاهده می‌کند و از آن برداشت می‌نماید. طرح قانون، همیشه مسئله من بوده است چون در آن زمان، خیلی کمتر به آن فکر و نگاه می‌کردند. ما با قانون‌های انسانی طرف هستیم به شرطی‌که به خوبی و با عدالت رعایت شوند. سؤال این است که چرا جنگ می‌شود؟ چون جنگ اضداد است و ما بر مبنای افکار و مفاهیم انتزاعی به جان هم می‌افتیم، برای نمونه ما یک تیکه از حقیقت را به دست گرفته‌ایم و فکر می‌کنیم که همه حقیقت دست ماست و چون شما هم یک قطعه حقیقت را در دست دارید، فکر می‌کنید که همه حقیقت در دست شماست. وقتی که این‌جوری فکر می‌کنیم و این‌قدر جذب آن می‌شویم، چاره‌ای جز کشتن همدیگر نداریم و یکی باید از بین برود.

تقدیر به پاس یک عمر دستاورد هنری
در ادامه این مراسم، از طرف انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی، لوح تقدیر این نهاد آکادمیک و مردمی به پاس یک عمر دستاورد هنری توسط دکتر «مصطفی ملکیان» پژوهشگر، دین‌پژوه و استاد فلسفه و اخلاق، به «مسعود جعفری جوزانی» از چهره‌های ماندگار ایران اهدا شد. 

رونمایی از نسخه اصلی و بازیابی‌شده پوستر «شیر سنگی» اثر استاد «مرتضی ممیز»
در پایان این نشست، همچنین از نسخه اصلی و بازیابی‌شده پوستر فیلم سینمایی «شیر سنگی» اثر زنده‌یاد استاد «مرتضی ممیز» رونمایی شد و به امضای شخصیت‌های حاضر در این مراسم رسید. همچنین تعدادی از این اثر نیز که توسط انجمن حقوق‌شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی چاپ شده بود به حاضران تقدیم شد.  

رسانه سینمای خانگی- مستند در حال نوزایی است

رئیس سازمان سینمایی با حضور در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی گفت: شاهد نوزایی محتوایی، جهش در سینمای مستند استانی، توسعه حوزه پژوهش و رشد کمی و کیفی آثار مستند هستیم.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، محمد خزاعی امروز دوشنبه( ۶ آذرماه) در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی حضور پیدا کرد.

رئیس سازمان سینمایی در جمع مدیران مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و پویانمایی و اعضای ستاد برگزاری سینما حقیقت با اشاره به فعالیت رضایت‌بخش مرکز گسترش به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های سازمان سینمایی، تاکید کرد: آنچه به عنوان یکی از امتیازهای مرکز، شناخته می‌شود ارتباطی است که با بدنه فیلمسازان مستند، اعضای صنوف و سینماگران استانی دارد. وی ادامه داد: این تعامل در جهت تولید و دیده شدن سینماگران مستند باید تقویت شود. خلاقیت، نوآوری و توجه به استان‌ها در عملکرد مرکز دیده می‌شود و تولیدات از نظر کمی و کیفی، متنوع و از منظر محتوا، قابل توجه هستند. مرکز یکی از موسسات موفق سازمان سینمایی است.

خزاعی پس از شنیدن گزارش محمد حمیدی مقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و پویانمایی و دبیر هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» و گزارش دیگر مدیران مرکز و ستاد برگزاری این رویداد گفت: در مجموعه سازمان سینمایی، در تلاشیم به اهداف و برنامه‌هایی که از روز اول داشتیم دست یابیم. وی ادامه داد: در تولید شاهد رونق در همه زیر مجموعه‌ها هستیم، همچنین به برگزاری رویدادها و محافلی که نیازهای آموزشی و تئوریک سینمای ایران را برطرف کنند، توجه داریم. جشنواره‌ها با رونق، استقبال سینماگران خارجی، تولد نسل تازه‌ای از سینماگران داخلی، در حال برگزاری است و در توسعه زیرساخت‌ها، پیشرفت داشته‌ایم.

رئیس سازمان سینمایی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه باید افق چشم انداز سینمای مستند در همه حوزه‌ها اعم از تولید، جشنواره، بازرگانی، بین الملل، پژوهش و آموزش برای سال ۱۴۰۳ براساس کلان برنامه‌های ابلاغ شده ترسیم شود اظهار داشت: شاهد نوزایی محتوایی، جهش در سینمای مستند استانی، توسعه حوزه پژوهش و رشد کمی و کیفی آثار مستند هستیم و در عین حال، باز هم نیاز داریم برای حرکت مطمئن‌تر در مسیر پیش رو و تقویت این حوزه، با آینده پژوهی و تحلیل نیازهای فرهنگی و گفتمانی و نیز، گسترش شعاع پوشش و حمایت از جریان مستند طرح های جدیدتری اضافه شود.

وی از مدیران مرکز گسترش درخواست کرد تا اسفندماه سال‌جاری طرح ها و پروپوزال های مطالعاتی تازه برای غنی‌تر شدن و تداوم تحولات و جهش های سینمای مستند تهیه شود تا با دست پرتر به سراغ سال جدید برویم.

زمینه ورود بخش خصوصی به عرصه تولید فراهم شده است

رئیس سازمان سینمایی فزود: دولت و سازمان سینمایی به دنبال افزایش تصدی‌گری در تولید نیستند، اما نیاز بود در تولید مضامین استراتژیک و ملی ورود کنیم و دستاوردهای خوبی محقق شده است، خوشبختانه، با بازگشت به شرایط عادی اقتصادی، زمینه های ورود جدی تر بخش های خصوصی در این عرصه نیز، فراهم شده است.

خزاعی با اشاره به اهمیت جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» گفت: سینمای مستند، جایگاه و اعتباری بالایی دارد و در عین حال، به مثابه نقطه آغازی برای کشف نسل جدید استعدادها، توسعه ظرفیت های تازه بویژه در استان ها و شهرستان ها و ابزاری برای انگیزه دادن به هنرمندان و فعالان این حوزه است. قطعا،سینماگران استانی، نیازمند توجه و تمرکز بیشتری هستند، ضمن اینکه تعامل مرکز با سینماگران مستند و اعضای صنوف رسیدن به دستاوردهای عینی تر و افق برنامه های سازمان سینمایی را آسان‌تر می‌کند.

رئیس سازمان سینمایی همچنین، ضمن ابراز رضایت و تمجید از اقدامات تحولی مرکز گسترش سینمای مستند، اضافه کرد: با تیم منسجمی که در این مجموعه فعال هستند انتظار می رود تا در زمینه گسترش مناسبات بین‌الملل سینمای مستند، تقویت بازرگانی، توسعه ظرفیت‌های آموزشی و آنلاین، ایجاد بانک اطلاعاتی و افزایش توان جلب مشارکت منابع خاموش سایر دستگاه های اجرایی و وزارتخانه ها در راستای توسعه و تقویت معیشت و اشتغال سینماگران در سال ۴۰۳ طرح های تکمیلی تر ارائه شود.

در این جلسه قادر آشنا معاون توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی، حبیب ایل‌بیگی معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی، یزدان عشیری مشاور رئیس سازمان و مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی، علیرضا اسماعیلی دستیار و مدیرکل حوزه ریاست سازمان سینمایی، محمد خزاعی را همراهی کردند.

عباس اسدالهی سهی معاون اداری، مالی، عبدالحسین بدرلو معاون مستند و قائم مقام، محمدرضا بهشتی مدیر امور مجامع و جشنواره‌ها، شهنام صفاجو مدیر تولید، شیرین نادری مدیر بین‌الملل، مجید رحیمی مدیر پژوهش و استان‌ها، علی قلی‌زاده مدیر اداری، هومن مرادی کرمانی مدیر مستند، محمد طیب مدیر بازرگانی، محدثه واعظی‌پور مدیر روابط عمومی و عطالله ندیمی مدیر مالی مرکز و اعضای ستاد برگزاری هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» در این دیدار حضور داشتند.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم از ۲۷ آذر تا ۲ دی ماه ۱۴۰۲ در پردیس چارسو برگزار می‌شود.

رفت و گل‌‎ها بی‌پروانه شدند

پروانه معصومی که برای فرار از مصائب زندگی شهری، نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد امروز ۶ آذرماه در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. در این متن بازنشر روایت خبرنگار ایرنا از زندگی روستایی وی را می خوانید که در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حواشی زندگیست که انسان ها را متفاوت می کند و گرنه متن زندگی آنان به هم شبیه است؛ نقلی‌ست از نصرالله کسراییان پدر عکاسی قومی ایران که ما را برآن داشت تا در هیاهوی صنعت و مهاجرت بکاویم که چگونه نمادی از سینمای کشور روستا را برای زندگی برگزید.

هویت خبرنگاری اندکی بیم نپذیرفتن دارد؛ اما در تماسی برای وقت مصاحبه چنان ساده و وقت شناس می نمود که می توانستی در رفتار، خودت باشی.

آدرس را با پوزش مکرر می گفت: ببخشید! روستایی هستیم و آدرس در روستا با نشان درخت و آب ثمربخش است و بسیار توصیه به احتیاط می کرد.

ظهری در اردیبهشت ماه بود، رشت را به قصد صومعه سرا – طاهرگوراب پشت سر نهادیم و جاده چون همیشه بهار گیلان در سخاوت سبز ادامه می یافت و باران با صدای خود مناظر اطراف را که سراسر شالی بود و شالیکار ، نقاشی می کرد.

برای یافتن آدرس تماس ها مکرر شد و پروانه معصومی نگران! که در امتداد جاده ای سبز و باران پاش بانو پروانه معصومی با هیبتی پر آرام تر حتی از چهره سینمایی اش، هویدا شد و برایمان دست تکان می داد و ما بیشتر، مشتاق تر…

دروازه را گشود و ما را به کوچه باغی خواند سراسر درختانی که آسمان سبز کرده بودند و زیر باران گلبرگ های پیچک گلیسین های بنفش به خانه ای رسیدیم کاملا گلین نما و سقفی شیب دار با دیوارهای شیشه ای که قاب های پنجره اش رنگی بین آبی و سبز جلوه گر بود.

عطر گلیسین ها در هوا پخش بود و نسیم بوی آنها را به مشام می رساند.

اقرار می کنم آنچه می دیدیم تفاوتی وهم انگیز با تصورمان داشت چراکه می گفتیم حال که روستا را برگزیدند، حتما چون دیگر شهر زدگان، روستا را به معماری بیگانه نواخته و ویلایی مجلل با سنگ و کامپوزیت و دیگر جدیدهای ساختمانی آراسته اند و چنین نبود، هیچ! حتی کف پوش خانه گلیم بود و پذیرایی کلوچه فومن و خانه با عطر غذای محلی آگین بود.

ساده بود و ساده نیست که ساده باشی، و وقتی شنید که نه برای تحلیل سینمای ایران بلکه برای انتخاب زندگیش به قصد مصاحبه آمده ایم، عادت تبسمش مدام شد و گفت: چه خوب!

اطرافش کتاب بود و فیلمنامه و گل؛ سرخوشانه و کیفناک از معماری خانه می گفت که استاد، فرزندش بوده و برحسب علاقه وی کاملا متناسب با اقلیم و معماری روستایی گیلان آنجا را بنا کرده و درختان سر به فلک کشیده آنجا نهال های کوچکی بودند که به دست خود کاشته و کوچه باغی پر سخاوت از درختان افرا را پروانه نام نهاده بود، کاملا احساس قدرت به عمل در چهره اش نمایان بود.

مدام تکرار می کرد من عاشق زندگی در روستاهای گیلان بودم و گاه گریزی به سینما می زد و می گفت : ایده زندگی در روستا نیز درحین بازی در یکی از فیلم هایش در سر پرورده شد.

مردم دوستی در کلامش هویدا بود و ناگهان تبسمش غمگین شد آنگاه که از همسایه اش می گفت ، که دو فرزند معلول داشت و یکی را در همان صبح از دست داده بود .

همه چیز به صورت کتابی بود که کلمات آنها را با گلبرگ نگاشته بودند؛ و برف را تا زمانی دوست داشت که درختان بر آن چیره بودند و برف زمستان ۹۲ را یادآور شد و گفت: برف در چنان وسعتش سرد است و حیات به خود راه نمی دهد؛ و سبب آزار مردم می شود و در این شرایط از او متنفرم.

ذوق زده از ما خواست که همراهش شویم در باغستان، درختزار و گلستانهایش که به دست خود پرورده و با ساعتی قدم زدن در آن، اندوه ! دیگر چیزی جز شور و حرارتی فرو افتاده نیست.

گاه فکر می کنی چیز تازه ای وجود ندارد، اما دیدیم همه چیز تازه و باران خورده و سخاوت زمین بسیار بود؛ گویی پاستورال (قطعه ای از موسیقی که با طبیعت روستا ارتباط دارد و نام یکی از آثار بتهون است)می شنوی!

پروانه معصومی با گل ها حرف می زد؛ یکی را قدردان بود و دیگری را تهدید می کرد اگر امسال خرمالو ثمر ندهد بجایش نهال دیگری خواهد کاشت؛ یکی را بو می کشید و چشمهایش را می بست و می گفت : برای ورود شما عطرآگین شده و در حوالی استخر و رودخانه، شاخه ای از میخک هندی برایمان چید که عطری نامنتظر داشت.

باران نم پاش بود، زمین گل و رود در اطراف خانه طراوتی مدام داشت؛ می خندید و می گفت: امسال سبزی خوردن را از دسترنج خود برداشت می کنم.

گلخانه پر ثمر و برکه نیلوفران آبی را پشت سر گذاشتیم و باز تونل پیچک های بنفش گلیسین؛ و شالیزارش را که نشانمان می داد با تبسم مدامش گفت : مگر می شود در گیلان باشی و شالیزار نداشته باشی؟

در نگاه پروانه معصومی فرادست و فرودست معنا نمی یافت؛ زمین و باران و گل را ستایش می کرد و همه چیز پر واضح با بیان دیگری جز کلام، مستقل و مختصر معنا می یافت.

دیالوگی از فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما می گوید: ‘اگر نیت یکساله دارید برنج بکارید، اگر نیت ۱۰ساله دارید ، درخت غرس کنید و اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کن؛ سینماتوگراف آدم تربیت می کند’ و بانو پروانه معصومی همه این کارها را بسیار والاتر انجام داده است.

آموختیم؛ خوبی ها و زیبایی ها بهتر و ساده تر در تصورات آدمی راه می یابد؛ می توان طور دیگر زیست اما ‘ نگاه کردن’ استعداد می خواهد !

دیرهنگام بود؛ در جذبه و شوق بودیم که پای دروازه رسیدیم و یکبار دیگر حس جاده مکرر شد.

رسانه سینمای خانگی- کارگردانی که برای یک مستند مرگ را به چشم دید

محسن اسلام‌زاده که در یک ماه گذشته سفری به جنوب لبنان داشته تا مستندی را درباره تبعات جنگ در فلسطین بسازد، بخشی از مشاهده و تجربه خود در این سفر را روایت کرد.

به گزارش سینمای خانگی، محسن اسلام‌زاده مستندساز که به تازگی اقدام به تولید مستندی با نام موقت «بهشت کوچک من» درباره تحولات اخیر فلسطین کرده است، در گفت‌وگو با مهر درباره این کار توضیح داد: حدود یک ماه پیش برای ساخت این مستند عازم سفری شدم و از ۴ تا ۲۵ آبان ماه این سفر طول کشید. در شرایط محاصره کامل نوار غزه نزدیک‌ترین منطقه‌ای که می‌توانستیم به آنجا برویم و فیلم بسازیم جنوب لبنان بود. البته در آن مناطق هم اتفاقاتی افتاده بود که خیلی سخت به ایرانی‌ها اجازه ورود می‌دادند. بعد از مجروح شدن برخی گروه‌های رسانه‌ای ایرانی در این منطقه، حساسیت‌ها بالا رفته و سطح همکاری‌ها پایین آمده بود.

وی افزود: به خیلی از دوستانی که در آن مقطع قصد ورود به میدان را داشتند، توصیه‌ام این بود که اگر طرح آماده‌ای دارید، وارد میدان شوید چرا که رفتن بدون حساب به این مناطق درست نیست. به همین دلیل خودم هم تا ۲ هفته بعد از شروع این جنگ، تصمیم به سفر نگرفتم و بیشتر به فکر طراحی ایده بودم. وقتی ایده اولیه به ذهنم رسید با چند نفر مشورت گرفتم و بعد عازم شدم.

روایت زندگی در سایه جنگ در نقطه صفر مرزی

این مستندساز درباره ایده اولیه خود گفت: می‌خواستم به مناطق جنوبی لبنان بروم که خیلی از ساکنان آن ناگزیر از مهاجرت به سمت بیروت و دیگر شهرها شده بودند و روستاهای آن مناطق تقریباً خالی از سکنه شده بود. مناطق هم‌مرز با مناطق اشغالی که بعد از شروع این جنگ و راکت‌پراکنی های صهیونیست‌ها، تخلیه شده بود. غالب مردم این مناطق طعم تلخ جنگ را در مقاطع مختلف خصوصاً در سال ۲۰۰۶ و در جریان جنگ ۳۳ روزه چشیده بودند و حالا تصمیم به مهاجرت به مناطق شمالی و مرکزی گرفته بودند. ایده‌ام این بود که به آن مناطق بروم و دنبال کسی بگردم که خانه‌اش را ترک نکرده و در آنجا مانده است.

وی افزود: حتی در مرحله مشورت‌های ابتدایی خیلی‌ها می‌گفتند که هیچ‌کس در این مناطق باقی نمانده و کامل روستاها خالی شده است اما کم‌کم از طریق افراد محلی متوجه شدیم برخی‌ها هنوز در منازل خود در روستاها باقی مانده‌اند. مشخصاً دنبال منزلی می‌گشتم که با نقطه صفر مرزی فاصله زیادی نداشته باشد. پیگیری کردیم تا با شخصیتی در روستای مرزی «خِیام» مواجه شدیم که در نقطه صفر مرزی در خانه‌اش مانده بود و درباره او مستند ساختیم.

اسلام‌زاده در ادامه گفت: طرح‌های دیگری هم برای مستندسازی داشتیم مانند رفتن به اردوگاه فلسطینیان در لبنان، اما زمانی که مشورت کردیم، دیدیم درباره این اردوگاه‌ها فیلم‌های زیاد ساخته شده است و ساخت فیلم تازه درباره این سوژه سخت است. طرح «زندگی زیر آتش» ایده‌ای بود که بالاخره آن را اجرایی کردیم. وقتی تصمیم به سفر گرفتم و به دنبال فیلمبردار بودم متوجه شدم علی سبحانی هم که مدیر فیلمبرداری یک سریال بود، نتوانسته طاقت بیاورد و با تهیه کننده صحبت کرده که از کار مرخصی بگیرد و به لبنان برود. وقتی ایده‌ام را به او گفتم او قبول کرد که من را در این سفر همراهی کند.

می‌گفتند شاید کسی قبول نکند از او مستند بسازید

وی ادامه داد: هر چند بسیاری از دوستان می‌گفتند به‌خاطر بالا گرفتن درگیری‌ها حضور در این مناطق و ساخت فیلم سخت است و ممکن است کسی قبول نکند شما از او مستند بسازید، اما شک نداشتم بالاخره یک نفر به دلیل دل‌بستگی‌ای باید در خانه‌اش باقی مانده باشد و اجازه بدهد دوربین همراه او باشد. بیشتر به دنبال حاشیه نگاری جنگ و به تصویر درآوردن تضاد میان جنگ و زندگی بودم. می‌خواستم بدانم یک انسان در منطقه جنوب لبنان و زیر سایه جنگ، چگونه زندگی می‌کند؟

محل استقرار ما چیزی در حدود ۲ کیلومتر با مناطق اشغالی فاصله داشت و فاصله‌مان با پایگاه‌های اسرائیلی کم بود. این سفر برای خودم مثل یک رؤیا می‌ماند؛ به دلیل اینکه فرصتی کم نظیر برایمان به وجود آمد تا مثل مردم زیر سایه خطر زندگی کنیم

این مستندساز افزود: ما نزدیک به ۸ روز پیش تولید و ۱۳ روز تولید داشتیم که به لطف خدا شرایط به خوبی در جنوب لبنان پیش رفت و به رغم محدودیت‌ها خلل جدی در کار ایجاد نشد. به گروه‌های کمی اجازه ماندن در جنوب لبنان را می‌دادند و منطقه هر شب باید تخلیه می‌شد. به نوعی در یک قدمی اسرائیلی‌ها بودیم و احتمال هر اتفاقی وجود داشت.

وی در ادامه گفت: محل استقرار ما چیزی در حدود ۲ کیلومتر با مناطق اشغالی فاصله داشت و فاصله‌مان با پایگاه‌های اسرائیلی کم بود. این سفر برای خودم مثل یک رؤیا می‌ماند؛ به دلیل اینکه فرصتی کم نظیر برایمان به وجود آمد تا مثل مردم زیر سایه خطر زندگی کنیم. ما در منزل همان فردی که سوژه مستندمان بود، ساکن بودیم و مثل او شرایط خیلی سختی داشتیم. به‌ویژه اینکه اسرائیلی‌ها هیچ خط قرمزی نداشتند و به راحتی غیرنظامیان را هدف قرار می‌دادند!

اسلام‌زاده گفت: یکی از شب‌هایی که آنجا بودیم و غذایی تهیه کرده و دورهم خوش بودیم، ناگهان صداهای وحشتناکی شنیدیم و متوجه شدیم ۵۰۰ متری محل اسکان ما با راکت هواپیمای بدون سرنشین بمباران شده است. مبهوت بودیم و تازه فهمیدیم در این مناطق چگونه در کسری از ثانیه، خوشی‌های مردم، تبدیل به عزا می‌شود. ما در آنجا مرگ را به چشم دیدیم. چه زندگی‌هایی که در این مناطق نابود نشد. در همین سفر با خانواده‌ای مواجه شدیم که سه دختر بچه و مادربزرگ با شلیک یک راکت توسط صهیونیست‌ها، جلو چشم مادر، سوختند و پرپر شدند.

این مستندساز درباره مواجهه خود و گروه همراهش با خطر مرگ و تهدیدهای میدان جنگ در مدت ساخت این مستند، توضیح داد: واقعیت این است که در منطقه جنوب لبنان یک جنگ تمام‌عیار جریان دارد اما شما هیچ سربازی را در میدان نمی‌بینید. سربازهای حزب‌الله در میدان پراکنده هستند و غالباً با لباس مبدل مبارزه می‌کنند، در جهت مقابل هم تنها پایگاه‌های اسرائیلی دیده می‌شود که به‌صورت کور و با سرگیجه هر جایی را بمباران می‌کردند. به‌صورت شبانه روز سایه این تهدیدها روی سر مردم منطقه و گروه ما بود.

استفاده اسرائیل از بمب‌های فسفری ممنوعه

وی افزود: ما از بمب‌های فسفری اسرائیلی‌ها که به سمت شهرها و روستاها شلیک می‌شد، تصویر گرفتیم در حالی که این بمب‌ها جزو سلاح‌های ممنوعه در جنگ محسوب می‌شوند. این‌طور بگویم که یک تبادل آتش تمام عیار در آن منطقه جریان داشت. روزی مشغول فیلمبرداری بودیم که یک راکت دقیقاً از بالای سر ما رد شد و به یکی از خانه‌های اطراف اصابت کرد. به همین دلیل هم اکثر مردم، آن مناطق را ترک کردند. به‌ویژه اینکه از جایی به بعد اسرائیلی‌ها در کشتار غیرنظامیان، تعمد داشتند.

گروه ما در پوشش یک گروه خبری به منطقه رفت چرا که خود لبنانی‌ها هم می‌گفتند فعلاً مستندسازی در این منطقه ممنوع است و ما تنها به گروه‌های خبری مجوز می‌دهیم. در قالب این گروه‌های خبری، از همه دنیا نمایندگانی حضور داشتند

اسلام‌زاده در ادامه مشاهده میدانی خود گفت: در یک نوبت شاهد شلیک راکت به یک بیمارستان در جنوب لبنان بودیم که شکرخدا عمل نکرد. خبرنگار رویترز در همان منطقه جنوب لبنان کشته شد. خبرنگار شبکه الجزیره هم به‌واسطه اصابت راکت به ماشینش، قطع نخاع شد. در آن میدان، با دشمنی روبه‌رو هستید که به هیچ مرامنامه و پروتکلی پایبند نیست.

این مستندساز درباره فعالیت دیگر گروه‌های مستندساز از کشورهای دیگر در این منطقه هم گفت: گروه ما تحت پوشش یک گروه خبری به منطقه رفت چرا که خود لبنانی‌ها هم می‌گفتند فعلاً مستندسازی در این منطقه ممنوع است و ما تنها به گروه‌های خبری مجوز می‌دهیم. در قالب این گروه‌های خبری، از همه دنیا نمایندگانی حضور داشتند. آمریکایی‌ها، ایتالیایی‌ها و اردنی‌ها حضور پررنگی در این مناطق داشتند. حتی خبرنگارهای رسانه‌هایی مانند واشنگتن‌پست و بی‌بی‌سی فارسی را هم در منطقه دیدیم.

اسلام‌زاده با اشاره به اینکه نام اولیه مستندی که در دست ساخت دارد «بهشت کوچک من» است، گفت: قصد ما این است که هرچه زودتر این مستند به نسخه نهایی برسد اما حجم تصاویری که ضبط کرده‌ایم خیلی بالاست. در حال حاضر در مرحله مقدماتی تدوین هستیم و بعد از آن هم وارد مرحله ترجمه می‌شویم. امید دارم تا اواخر همین امسال، این کار به خروجی برسد.

رسانه سینمای خانگی- هیچ فیلمی را دور نریزید

سیدمحمد بهشتی در سخنانی درباره جنبه‌های خارج از اراده فیلمسازی و سینما گفت: تمام فیلم‌هایی که ساخته می‌شود از مبتذل‌ترین تا بهترین فیلم‌ها این خاصیت را دارند و هیچ‌کدام دور ریختنی نیستند، سینما و فیلم به لحاظ سندی واجد ارزش فوق‌العاده‌ای هستند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، سیدمحمد بهشتی در کارگاه آموزشی «فیلم به مثابه مستند»، که پنجم‌ آذرماه در موزه ملی ایران برگزار شد، گفت: در پدید آمدن تمام چیزهایی که ساخته دست بشر است دلیل و انگیزه وجود دارد. گاهی ذهنیتی ایجاد می‌شود که وقتی آن دلیل منتفی می‌شود دیگر آن پدیده برای انسان ارزشی ندارد، به همین دلیل در ادبیات عامیانه به یک شیء، که قدیمی شده است و ارزشی برای ما ندارد، می‌گوییم «به درد موزه می‌خورد!»

رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی ادامه داد: هر شیء که دست ساخته بشر است، یک وجه کارکردی دارد و تا زمانی که وجه کارکردی آن معتبر است، به کار می‌آید. مردم در جریان زندگی از آن شیء استفاده می‌کنند و وقتی وجه کارکردی آن از دست می‌رود عموما فکر می‌کنند که زمان دور ریختن آن است.

بهشتی اظهار کرد: کسانی که در حوزه علوم مرتبط با میراث فرهنگی کار می‌کنند، از این نقطه به بعد می‌گویند «حالا به درد ما می‌خورد». البته کار آنها جمع کردن زباله نیست، آنها دغدغه متفاوتی دارند. در سایت‌های باستان‌شناسی دیده‌ام باستان‌شناس‌ها وقتی به زباله‌دانی سایت می‌رسند بسیار خوشحال می‌شوند و به نظر می‌رسد گنجی پیدا کرده‌ند و امیدوارند به کمک آن در مسیر فعالیت پژوهشی خود بهترین اسناد را پیدا کنند. هر شیء که پدید می‌آید، حاوی نکاتی است و در پشت آن اراده وجود دارد. وقتی شأن کارکردی آن شیء از بین می‌رود، یعنی زمان چیزی که برای آن اراده کرده بودند سپری شده است و عمرش تمام شد، اما همان شیء وجهی دارد که در دایره اراده نیست و خود سازنده هم برای آن قصدی نداشته است. این جنبه از کار برای یک باستان‌شناس بسیار اهمیت دارد.

این کارشناس فرهنگی در بخش دیگری از کارگاه با بیان اینکه فیلم و سینما جنبه‌هایی دارند که خارج از اراده فیلمساز است، گفت: چند سال پیش فیلمخانه ملی ایران حرکتی را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد؛ فیلم‌های قدیمی ایرانی و نسخه‌هایی که در فیلمخانه ملی بود را به دقت تعمیر کردند، از جمله یک پرده از اولین فیلم رنگی به اسم «عروس فرنگی». زمانی که تصویر این فیلم را می‌دیدید گویا تعمیر نشده بود، رنگ فیلم صدمه دیده بود و پر از خش بود. با استفاده از ظرفیت‌های دیجیتالی و انفورماتیک و فعالیت‌هایی که در حوزه مرمت فیلم انجام می‌دهند، آن پرده از فیلم به وضعیت قبل برگردانده شد.

بهشتی با اشاره به صحنه‌هایی از فیلم قدیمی «عروس فرنگی» که در گیلان ساخته شده بود، بیان کرد: اگر شما بخواهید گیلان سال ۱۳۳۶را ببینید جز این حلقه فیلم، هیچ سند دیگری وجود ندارد. قهوه‌خانه‌ها همان قهوه‌خانه‌های قدیمی هستند و همان ماشین‌ها و کامیون‌هایی که بار حمل می‌کردند. در این فیلم، گیلان را می‌بینید و نه شمال را، ولی آیا قصد سازنده فیلم این بود که به شما این را بگوید؟ خیر! کارگردان می‌خواست نشان دهد که عروس فرنگی می‌خواهد در این شهر استراحت کند، چای بخورد و بعد هم حرکت کند و برود. از بُعد انسان‌شناسی، مردم‌شناسی، باستان‌شناسی، محیط زیست و زیست‌بوم اگر بخواهیم شاهدی بیاوریم فکر نمی‌کنم شاهدی بهتر و کامل‌تر از این بتوانیم پیدا کنیم. این موضوع در همه فیلم‌ها به‌ویژه آثار داستانی دیده می‌شود.

مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: فیلمساز با دکوپاژ کردن، با قصه‌گویی، هدایت بازیگران، تعیین جای دوربین، صداگذاری و انواع و اقسام تمهیدات، بیشترین مداخله را در بیان قصه دارد، اما در فیلم‌های مستند این مداخله کمتر است. قاعده‌ای در سینما وجود دارد به نام قاعده یواشکی که قصه باید به نوعی روایت شود که مخاطب باور کند، یعنی از اراده کارگردان خارج می‌شود. گاهی کارگردان مجبور است دیالوگ، بازی بازیگر و ریتم فیلم را به نحوی تنظیم کند که باورپذیر باشد. همین که قصه قرار باشد طوری بیان شود که مخاطب باور کند، فیلم از اراده کارگردان خارج می‌شود به این ترتیب است که فیلم حاوی دلالت‌هایی می‌شود که به درد اهل فن در حوزه میراث فرهنگی می‌خورد.

بهشتی گفت: وقتی متن یک کتیبه تاریخی یا یک کتاب تاریخی را می‌خوانید، ممکن است در آن غرض وجود داشته باشد و تلاش شده باشد چیزهایی را از شما پنهان کند، اما آن چیزهایی که خارج از دایره اراده پدید آمده، چون بدون غرض بوده است بیشتر می‌تواند مورد اعتماد باشد، بنابراین چیزهایی که در این عالم دست ساخته بشر است، از نظر کسانی که در حوزه علوم مرتبط با میراث فرهنگی کار می‌کنند، واجد ارزش هستند. از این جهت، این موضوع شامل حال فیلم و سینما نیز می‌شود، یعنی فیلم می‌تواند به امر دیگری شهادت دهد و برای امر دیگری سند قرار بگیرد، اتفاقا فیلم با اسناد دیگر تفاوت دارد چون در این سند حرکت و زمان، صدای پرندگان، باران و… وجود دارد. به دلیل این حرکتی که در بیان مفهوم وجود دارد، فیلم نسبت به اسناد دیگر جای مانور بیشتری دارد. اسناد دیگر به شفافی فیلم نمی‌توانند شهادت دهند. از این رو می‌توان گفت سینما و فیلم به لحاظ سندی واجد ارزش فوق‌العاده‌ای هستند.

او بیان کرد: محققان کمتر به سراغ سینما رفته‌اند، معمولا کسانی که راجع به سینما پژوهش می‌کنند به آن جنبه‌ای از سینما که در حوزه اراده است توجه می‌کنند و همان جنبه‌ای که در حوزه اراده فیلمساز است را مورد توجه قرار می‌دهند و کمتر به وجه انسان‌شناختی سینما توجه دارند.

بهشتی با بیان اینکه تمام فیلم‌ها خاصیت سند قرار گرفتن را دارند، اظهار کرد: تمام فیلم‌هایی که ساخته می‌شود از مبتذل‌ترین تا بهترین فیلم‌ها این خاصیت را دارند و هیچ‌کدام دور ریختنی نیستند، اما خاصیت دیگری که سینما دارد این است که می‌تواند از حبس زمان و مکان خارج شود و محصول زمان خود نباشد. می‌توان فیلمی ساخت که محصول زمان خود نباشد. شاهنامه فردوسی محصول زمان خود و حبس در زمان و مکان خود نیست و اگر باشد به مرور زمان بیات می‌شود و اعتبار خود را از دست می‌دهد در صورتی که هزار سال است ارزش خود را حفظ کرده است.

رسانه سینمای خانگی- لطفاً این فیلم را در موبایل نبینید!

کارگردان فیلم کوتاه «ساعت بازدید» که این روزها اکران آنلاین شده است اظهار امیدواری کرد: مخاطبان این فیلم کوتاه را در نمایشگر تلفن همراه نبینند تا درگیر جزئیات تصویری و میزانسن‌های داستان قرار بگیرند.

وحید صداقت تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه داستانی «ساعت بازدید» به بهانه عرضه این فیلم در شبکه نمایش خانگی درباره ایده مرکزی فیلم‌نامه و نحوه همکاری با بابک کریمی سخن گفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه «ساعت بازدید» در دوازدهمین جشن مستقل انجمن فیلم کوتاه ایسفا و در هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه تهران که توسط انجمن سینمای جوانان ایران برپا شده است به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفته است.

این فیلم کوتاه که به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی وحید صداقت در بهار ۱۴۰۰ تولید شده است، به تازگی عرضه خود را در بخش «سینمای دیگر» فیلم نت آغاز کرده است و گفته می‌شود تاکنون جزو پرمخاطب‌ترین فیلم‌های کوتاه عرضه شده در این پلتفرم شده است.

فیلم کوتاهی که با حضور بازیگران نسبتا متعدد و البته چهره مانند بابک کریمی، در یک میزانسن داخلی، روایتگر تنهایی و وضعیت مردی است که قبل از پیوستن به همسر و دخترش که پیش‌تر مهاجرت کرده‌اند، باید ترتیب کارهای باقی مانده را بدهد.

به همین بهانه به سراغ وحید صداقت رفته‌ایم تا درباره روند تولید فیلم کوتاه «ساعت بازدید» به گفتگو بپردازیم که در ادامه می‌خوانید:

صداقت ابتدا در پاسخ به این پرسش که «ساعت بازدید» چندمین فعالیت سینمایی اوست، توضیح داد: «ساعت بازدید» اولین فیلم کوتاه داستانی حرفه‌ای من است و در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه هنرجویی ساخته‌ام و در ادامه هم سه مستند بلند را تولید کردم که علاقه من به سینمای داستانی باعث شد که به سمت تولید یک فیلم کوتاه داستانی بروم و پیش تولید «ساعت بازدید» را هم از ماه‌های پایانی قرنطینه عمومی کرونا در ایران آغاز کردم و با بهتر شدن شرایط در بهار ۱۴۰۰ تولید آن آغاز شد.

وی با اشاره به فیلم‌های مستندی که در زمان دانشجویی در ایران و ایتالیا تولید کرده است، توضیح داد: سه مستند «پاستای ایرانی»، «درباره فروشنده» و «صحنه‌هایی از یک جدایی» را ساختم که مستند اول درباره دانشجویان ایرانی محصل در ایتالیا است و درباره شرایط و چالش‌های مهاجرت به ایتالیا پرداخته‌ام و در دو مستند دیگر به دو فیلم داستانی اصغر فرهادی، «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» از نگاهی متفاوت پرداختم تا بیشتر درباره این دو اثر شایسته در سینمای ایران با مخاطبان تعامل داشته باشم و از طریق همین دو مستند و ارتباط‌هایی که در گذشته داشتم، با بدنه حرفه‌ای سینمای داستانی ایران ارتباط گرفتم.

کارگردان «ساعت بازدید» درباره ایده مرکزی این فیلم کوتاه گفت: در زمان کرونا این دغدغه در من وجود داشت که آدم‌هایی که به هر دلیل تنها هستند، چگونه با این چالش مقابله می‌کنند، اینکه یک مرد که خانواده خود را بر اثر مرگ، مهاجرت و یا هر دلیلی از دست داده است، چه طور می‌تواند این تنهایی را بشکند، ایده اولیه‌ای فیلم‌نامه «ساعت بازدید» بود که در ادامه ارتقا پیدا کرد و لایه‌های زیرین فیلم‌نامه برای قوام ساختار علت و معلولی فیلم‌نامه تقویت پیدا کرد و با شخصیت‌سازی، شخصیت اصلی فیلم و پیشینه‌ای که برای آن در نظر گرفتم و آن هم از دست دادن خانواده‌اش در فاجعه پرواز اوکراین، فیلم‌نامه را به نسخه نهایی که مخاطب با آن همراه شود، تبدیل کنم. 

صداقت با اشاره به اینکه، امیدوارم مخاطبان این فیلم کوتاه را در در نمایشگر تلفن همراه نبینند تا درگیر جزئیات تصویری و میزانسن‌های داستان قرار بگیرند، درباره فضای فرمی فیلم و هم‌چنین استفاده از بازیگران چهره در «ساعت بازدید»، تصریح کرد: فاجعه‌ای که شخصیت اصلی فیلم پشت سر گذاشته‌است، من را مجاب کرد که در استفاده از موسیقی، طراحی صحنه، صداگذاری، لباس و انتخاب بازیگر، بیشترین حد ظرافت را داشته باشم.

نویسنده و کارگردان مستند «درباره فروشنده»، درباره آشنایی با بابک کریمی گفت: در سال‌هایی که من در ایتالیا تحصیل می‌کردم، به دلیل علاقه‌ام به سینما و تحصیلاتی که در این حوزه داشتم و تولید مستند «پاستای ایرانی» با بابک کریمی که به نوعی نماینده سینمای ایران در ایتالیا محسوب می‌شد، ارتباط گرفتم و تولید ۲ مستند «درباره فروشنده» و «صحنه‌هایی از یک جدایی» که کریمی در این ۲ فیلم از فرهادی بازی کرده بود، ارتباط ما را ادامه‌دار کرد و در بازه زمانی که من و بابک کریمی در ایران حضور داشتیم، فیلم‌نامه «ساعت بازدید» را ارائه کردم و با موافقت او همراه شد و با نهایی شدن عوامل، این فیلم مقابل دوربین قرار گرفت.

وی درباره حضور بازیگران چهره در فیلم ‎کوتاه، عنوان کرد: من اگر آشنایی قبلی با بابک کریمی و بانیپال شومون به عنوان بازیگران حرفه‌ای سینمای ایران نداشتم، شرایط برای همکاری با آن‌ها سخت بود و حضور آن‌ها زمان فیلم‌برداری برایم کمک حال بود؛ به فیلم‌سازان پیشنهاد می‌کنم که در مرحله اول به ظرفیت‌های کاراکترهای فیلم‌نامه خود توجه کنند و به صرف حضور یک چهره در فیلم خود فکر نکنند و بیشتر با افرادی کار کنند که آشنایی نسبی وجود داشته باشد. فیلم‌های بلند و همچنین سریال‌ها به دلیل روزهای طولانی در روند تولید، باعث می‌شود عوامل از یکدیگر شناخت پیدا کنند، ولی در ساختار کوتاه و سریع تولید در فیلم‌کوتاه زمان آشنایی از سلایق و نگاه‌ها برای رسیدن به یک اثر منسجم وجود ندارد و فیلم‌ساز آنچنان نمی‌تواند ریسک کند و درصد خطا پذیری پایین است.

صداقت در ادامه درباره حضور جشنواره‌ای این فیلم کوتاه توضیح داد: «ساعت بازدید» یک فیلم کوتاه مستقل است و خود من تهیه کنندگی این فیلم کوتاه را برعهده داشتم و به همین دلیل پخش بین‌المللی فیلم را خود من انجام دادم و آنچه که ظرفیت این فیلم بود، در جشنواره‌های داخلی و خارجی، محقق نشد و «ساعت بازدید» در چندین جشنواره و رویداد سینمایی مانند سی‌ودومین جشنواره «پیام به انسان» سنت‌پترزبورگ روسیه، هفتادوششمین جشنواره فیلم «سالرنو» ایتالیا و جشنواره فیلم‌های ایرانی در پاریس و همچنین دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (جوایز ایسفا)، بیست‌ودومین جشن حافظ در داخل کشور، حضور داشت و همچنین فیلم کوتاه منتخب مجله تخصصی فیدان نیز شده است.

وی با بیان اینکه بخش «سینمای دیگر» ادامه دهنده مسیر سینمای هنروتجربه‌ای است که با مدیریت امیرحسین علم‌الهدی به سینمای مستقل ایران توجه داشت، توجه دارد؛ بیان کرد: در سال‌هایی که امیرحسین علم‌الهدی مدیریت سینمای هنروتجربه را برعهده داشت، ما شاهد رشد و پیشرفت سینمای مستقل در ایران بودیم و از زمانی که این ظرفیت به مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی محول شد، به وضوح ما شاهد کم‌رنگ‌تر شدن جریان سینمای مستقل در ایران هستیم و خوشحال هستم که این پلتفرم باتوجه به ظرفیت‌هایی که دارد، توجه خود را به سینمای مستقل افزایش داده است و امیدوارم توجه رسانه‌ای خود را در سطح رسانه‌ها و تبلیغات مانند فیلم‌های بلند و سریال‌ها، به این نوع از سینما که شامل فیلم‌های کوتاه، مستند، هنری و تجربی است، معطوف کند.

کارگردان فیلم‌های مستند «صحنه‌هایی از یک جدایی» و «درباره فروشنده» با بیان اینکه این دو مستند در سینمای هنروتجربه اکران شده‌اند، تصریح کرد: این دو مستند به دلیل اینکه درباره فیلم‌های اصغر فرهادی ساخته شده‌ بودند، در سطح رسانه‌ها به خوبی دیده شدند که نتیجه زحمات گروه سینمای هنروتجربه سابق است.

بابک کریمی، بانیپال شومون، شقایق فریادشیران، نغمه قوانلو، مرتضی پورحسینی، لیلی رشیدی رئوف، ارشیا توکلی، شایسته سجادی و پندار محسنی بازیگرانی هستند که در «ساعت بازدید»، اولین فیلم کوتاه داستانی وحید صداقت نقش آفرینی کرده‌اند.

دیگر عوامل فیلم کوتاه «ساعت بازدید» عبارت اند از:نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: وحید صداقت، مدیر فیلمبرداری: محمدرضا جهان پناه، تدوین: اسماعیل منصف، صدابردار و صداگذار: شاهین پورداداشی، موسیقی: آرشید آذرین، مجری طرح: وحید حاجیلویی، طراح صحنه و لباس: حامد اصلانی، طراح گریم: علی بهرامی فر، دستیار کارگردان و برنامه ریز: چاوش هنرآموز، منشی صحنه: زهرا تحقیقی، اصلاح رنگ و نور: محمود نوری، عکس: مهرداد امینی و پوستر: علی عزیزی.

«ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎزدﯾﺪ» در مدت زمان ٢٢ دﻗﯿقه از یکشنبه ۱۴ آبان‌ماه عرضه شده است.

رسانه سینمای خانگی- کدام فیلم‌ها به رکورد ده سال اکران رسیدند؟

 بحث بر سر پایان اکران فیلم پرفروش «فسیل» به سوژه بسیاری از محافل سینمایی تبدیل شده است، عده‌ای با این تصمیم موافق هستند و جمعی دیگر نیز چنین اقدامی را مفید ارزیابی نکردند، قدرمسلم آن‌که مقایسه میان فسیل و فیلم‌هایی که طی دهه‌های قبل چندین‌سال بر روی پرده بودند، نیازمند یک آسیب‌شناسی است تا مشخص شود آیا اکران «فسیل» باید تداوم داشته باشد یا خیر.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، چند روز پیش بود که شورای صنفی نمایش در خبری ناگهانی، از اتمام اکران فیلم فسیل از هشتم آذرماه خبر داد. این خبر از آن حیث عجیب و ناگهانی به نظر می‌رسید که فسیل، با فروش ماهیانه نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان، سومین فیلم پرمخاطب و پرفروش سینماها بود و این انتظار وجود داشت که این فیلم، حداقل تا عید نوروز بر روی پرده بماند.

انتشار این خبر، موافقان و مخالفانی داشت؛ موافقان بر این باور بودند که سالن‌های این فیلم باید در اختیار فیلم‌های جدید قرار بگیرد و مخالفان عنوان می‌کردند که این فیلم، بسیار بیشتر از چند فیلم جدید می‌فروشد و پائین آوردن آن می‌تواند ضربه‌ای آشکار بر گیشه سینماها باشد.

این اتفاق در شرایطی رخ داده که فسیل، هفته‌هاست تنها در تهران به روی پرده رفته و این اکران نیز تنها در کمتر از ۲۰ سینمای پایتخت است که تقریبا تمامی این سینماها، پردیس هستند و یک سالن خود را به این فیلم اختصاص داده‌اند. بنابراین ادعای موافقان برداشتن فسیل، چندان نمی‌تواند مستند باشد چرا که این فیلم، سرجمع کمتر از ۲۰ سالن سینما آن‌هم در پایتخت را اشغال کرده و قطعا، بسیار بیشتر از این میزان ظرفیت، به گیشه واریزی دارد.

 فسیل

وقتی عقاب‌ها و تاراج، ۲۰ سال روی پرده ماندند

در این میان، عده‌ای بر این باور هستند که فسیل با اکران ۸ ماه‌ونیمه خود، از تمامی ظرفیت‌ها استفاده کرده و باید فضا را به نفع فیلم‌های پرمخاطب جدید خالی کند. این گزاره، تنها بر روی کاغذ، منطقی به نظر می‌رسد و در واقع، چندان محلی از اعراب ندارد. فسیل در این مدت، قطعا بسیار بیشتر از انتظار فروخت و حتی خود صاحبان فیلم نیز تصور نمی‌کردند که دومین فیلم پرمخاطب سینمای پس از انقلاب را روانه پرده خواهند کرد. بنابراین این میزان زمان دادن به فیلم، ارزش آن را داشت و دارد که حتی تا انتهای امسال نمایش خود را ادامه دهد.

تعدد سالن‌های سینمایی، این احساس منطقی را ایجاد می‌کند که درصد معقول‌تری از ظرفیت، به فیلم‌های پرمخاطب تعلق بگیرد

در طول تاریخ پس از انقلاب، ده‌ها فیلم بوده‌اند که اکران‌هایی چندساله را تجربه کردند. این قاعده حتی تا انتهای دهه ۸۰، عرفی نانوشته بود که حتی شامل فیلم‌های نه‌چندان پرمخاطب نیز می‌شد.

طلیعه‌دار چنین جریانی، فیلم عقاب‌ها است که به مدت ۲۰ سال، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۴ بر روی پرده ماند. البته اکران چابک فیلم، حدود ۱۳ سال طول کشید که این فیلم، در چندین سینمای تهران و شهرستان روی پرده بود و در اواخر دهه ۷۰، سالی بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب داشت. اما با این حال، مدیریت سینما، خللی در مسیر نمایش این فیلم به وجود نیاورد. در سال آخر نمایش این فیلم یعنی ۱۳۸۴، تنها ۵ هزار مخاطب به سینما رفتند. درواقع فیلم تاجایی که مخاطب داشت، به روی پرده ماند و با آن بضاعت ضعیف نیمه دهه ۸۰، اختلالی در مسیر نمایش محدود آن به وجود نیامد.

نمونه‌های مانند عقاب‌ها بسیار هستند. تاراج با ۲۰ سال نمایش، کانی‌مانگا با ۱۷ سال، طائل با ۱۶ سال و حماسه دره شیلر با ۱۶ سال، ازجمله این آثار به حساب می‌آیند. گرچه اگر بخواهیم فهرستی از این فیلم‌ها استخراج کنیم، به چندده فیلمی می‌رسیم که بین ۱۰ تا ۲۰ سال، در تهران و شهرستان‌ها به روی پرده بودند.

کمبود تولید، مفری برای اکران چندساله

قاعده نمایش چندساله یک فیلم بر روی پرده، به همان دهه ۳۰ بازمی‌گردد. در آن سال‌ها، سینمای ایران، تولیدات چندانی نداشت و بیشتر در تصرف آثار خارجی بود. این رویه، برای دهه‌های آتی که تولیدات سینمایی، به حد قابل‌قبولی رسید، حتی با وجود کاهش نمایش آثار خارجی، برقرار ماند و یک فیلم، تا چندین سال، در سینماهای تهران و علی‌الخصوص شهرستان‌ها نمایش داشت.

در دهه ۸۰، تعداد سالن‌های سینمایی به حد نگران‌کننده‌ای رسید. بسیاری از سالن‌هایی که در سال‌های پیش از انقلاب، تاسیس شده بود، فرسوده شدند و عملا با رواج پردیس‌های سینمایی، استقبال چندانی از سوی مخاطبان نداشتند. به همین دلیل، این تعداد سالن که ازقضا، تعدادشان اندک هم نبود، از رده خارج شدند و در یک برهه‌ای، تعداد سالن‌های سینمایی، به کمترین میزان خود طی نیم‌قرن رسید. به همین دلیل، در اواخر دهه ۸۰، این سیاست، عملا متوقف ماند و قاعده کف و سقف اکران برای آثار در نظر گرفته شد.

این روند به‌شکلی کجدارومریز، برای حدود یک دهه در سینمای ایران برقرار ماند اما کرونا، باز هم وقفه‌ای جدی در این مسیر به وجود آورد. با آغاز کرونا و عدم‌تمایل صاحبان آثار به نمایش فیلم خود، یکی از مشوق‌های مدیریت سینما، اکران طولانی‌مدت فیلم‌هایی بود که پیش‌قدم شده و در آن شرایط اکران می‌شدند. با این رویکرد، دینامیت ۹ ماه، انفرادی ۸ ماه، بخارست و ملاقات خصوصی هریک ۷ ماه و چپ‌راست ۶ ماه بر روی پرده ماندند و بین ۱۵ تا ۸۰ میلیارد تومان فروختند.

نهضت سالن‌سازی و مکانیسم بازگشت

در سال‌های اخیر، اگرچه کرونا، طول مدت نمایش فیلم‌ها را طی ۳ سال ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ افزایش داد اما این اتفاق با به نتیجه رسیدن نهضت سالن‌سازی در کشور همزمان شد. نهضت سالن‌سازی سبب شد تا پردیس‌هایی چندساله در نقاط مختلف کشور افتتاح شود و مابقی سینماهای قدیمی نیز مورد ترمیم قرار بگیرد. در نتیجه این جریان، تعداد سالن‌های سینمایی به بیش از ۸۰۰ سالن افزایش یافت و ناوگان نمایش، به‌کلی نونوار شد.

این مختصات در کنار ثابت ماندن میزان تولیدات و افزایش حداقلی سرگروه‌های سینمایی از ۷ به ۸، این انتظار را به وجود آورد که برخی فیلم‌های پرمخاطب بتوانند مدت زمان بیشتری را برای اکران در دست داشته باشند. حداقل، شرایط خوب اکران طولانی‌مدت فیلم‌های پرمخاطب پساکرونایی، این انتظار را به وجود آورده بود که چنین فیلم‌هایی، بتوانند حیاتی طبیعی را طی کرده و متناسب با پتانسیل خود، از فروش گیشه برخوردار شوند.

انتظار می‌رفت که این اتفاق برای فسیل که حدود ۷ میلیون مخاطب داشته و به دومین فیلم پرمخاطب پس از انقلاب کشور تبدیل شده، وجود داشته باشد اما تصمیم شورای صنفی نمایش، مانع از بروز این اتفاق شد. درحالی‌که اگر فسیل به‌صورت داوطلبانه در برخی پردیس‌های پایتخت، حداقل تا نوروز، به روی پرده بماند، قطعا به مرز ۳۵۰ میلیارد تومان فروش می‌رسد و ضمن خلق رکوردهایی دیگر، گیشه امسال سینمای ایران که به‌شدت مستعد فراتر رفتن از رقم ۱۰۰۰ میلیارد تومان است را بهبود می‌بخشد.

تعدد سالن‌های سینمایی در نقاط مختلف کشور که طی ماه‌های آتی نیز تداوم خواهد داشت، این احساس منطقی را ایجاد می‌کند که درصد معقول‌تری به فیلم‌های پرمخاطب تعلق بگیرد و این اتفاق، به‌عنوان یک رویه ثابت، باید برای تمامی آثاری که توانسته‌اند میزان خوبی از مخاطب داشته باشند، رعایت شود. در روزگار خوشی سینما که آمارهای مطلوبی خلق می‌شود، رعایت این اصل، ضرورتی واجب است.

رسانه سینمای خانگی- «به جای همه» تمام شد

فیلم کوتاه «به جای همه» آماده نمایش شد، همچنین ۱۰ فیلم کوتاه و یک مستند نیز اکران آنلاین شدند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم کوتاه «به جای همه» به کارگردانی سیداحسان موسویان و نویسندگی مشترک با سجاد رضایی پس از سه روز فیلمبرداری در تهران به کار خود پایان داد.

«به جای همه» داستان ۲ برادر است که برای آشکار شدن یک حقیقت خانوادگی وارد چالشی جدی می‌شوند.

آرش فلاحت پیشه، مهران آتش‌زای و امیر قنبری در این فیلم کوتاه نقش آفرینی کرده‌اند.

دیگر عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از:مدیر فیلمبرداری: کیوان شعبانی، طراح صحنه و لباس: رسول علیزاده، صدابردار: امیر نخجوان، طراح گریم: مهرنوش سلیمی، تدوین: هانیه جلوخانی، جلوه‌های ویژه میدانی: میلاد علیزاده، سرپرست گروه کارگردانی: سجاد رضایی، دستیار کارگردان: مهداد رحیمی، مدیر تولید: رضا سامانی، برنامه ریز: ریحانه امینی، منشی صحنه: پانیذ افتخاری، عکاس و طراح پوستر: وحید عبدالحسینی، مشاور رسانه‌ای: فرانک قنبری، دستیار اول فیلمبردار: آرش غلامی، دستیاران فیلمبردار: علی عطار و رضا زارعی، دستیار دوم کارگردان: مائده احمدی، مدیر تدارکات: حمید رضا ایوبی، دستیاران صحنه و لباس: علی لطفی و مرضیه تیرانی، پشتیبانی فنی: گرا مدیا.

اکران آنلاین مستند «بیجا» آغاز شد

اکران آنلاین مستند «بیجا» به کارگردانی و نویسندگی مجتبی محمودی و تهیه‌کنندگی مجید عزیزی آغاز شد.

مستند «بیجا» سعی دارد تا با نگاهی متفاوت به معضل افزایش سرسام‌آور اجاره بها مسکن در تهران و کوچ بسیاری از مستاجران به حاشیه تهران و شکل‌گیری انبارهای کانکسی بپردازد.

در خلاصه داستان این مستند آمده است: «در حاشیه تهران انبار کانکسی وجود دارد و خانواده‌هایی که توان اجاره خانه ندارند وسایل خانه خود را داخل این کانکس‌ها انبار می‌کنند و…

سایر عوامل این مستند عبارتند از تدوینگر و صداگذار: فرهاد نجفی‌راد، تصویربردار: حمیدرضا تقوی، رضا زلکی، مدیر تولید: غنچه استوارنیا، صدابردار: حسین لشگری، عکاس: غزاله عمیدی.

این مستند در پلتفرم فیلیمو قابل مشاهده است.

اکران آنلاین ۱۰ فیلم کوتاه

امور پخش و توزیع انجمن سینمای جوانان ایران همزمان با آغاز آذر ماه، بسته فیلم کوتاه «ده‌گانه» از تولیدات انجمن سینمای جوانان را برای نمایش آنلاین از روز چهارشنبه ۱ آذرماه ۱۴۰۲ به صورت فروشی در دسترس مخاطبان فیلم کوتاه قرار داده است.

این بسته اولین بسته از سری «ده‌گانه» های اکران آنلاین فیلم‌های انجمن سینمای جوانان ایران و شامل ۱۰ فیلم کوتاه است که شامل آثار زیر است:

«۱۳-۷۶۹» به نویسندگی و کارگردانی روزبه شعرای نجاتی روایت سامان است که جشن سال نو را بهانه خوبی می‌بیند برای پیوستن به مادرش و جشن گرفتن با او؛ این خاطرات قدیمی تنهایی را در ذهن او بیدار می‌کند.

«آب یخ» به‌ نویسندگی و کارگردانی جلال ساعدپناه و تهیه‌کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر سنندج ساخته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «شاید بهتر از هر کس، قدر آب را پیرمردی می‌داند که تار قطرات آن را به پودهای عمر خود گره زده است … .»

«ابراهیم» به‌ن ویسندگی پویان رنجبر و ایمان باقری و کارگردانی پویان رنجبر درباره ابراهیم است؛ مرد میانسالی که پسرش چند ماه پیش به قتل رسیده، این فیلم به تهیه‌کنندگی مهدی رشیدی و انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر شیراز ساخته شده است.

«۹۹۹۹۹۹۹۹۹» به‌نویسندگی و کارگردانی کریم عظیمی و تهیه‌کنندگی مشترک کریم عظیمی و انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر اردبیل ساخته شده است و در آن انسان‌ها در حال طی کردن پلکان زندگی هستند؛ آن‌ها درگیر مسایل زندگی می‌شوند تا این‌که … .

«آتن» راوی داستان دختری است که با مردی در ارتباط است و تنها چند روز فرصت دارد تا تصمیم بگیرد که با مرد از ایران برود یا نزد مادرش در ایران بماند … .

این فیلم به نویسندگی و کارگردانی حسین شاعری و تهیه‌کنندگی حسین شاعری و انجمن سینمای جوانان ایران تولید شده است.

«آرداک» فیلمی به‌ نویسندگی و کارگردانی اسماعیل منصف و تهیه‌کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر انزلی است و در خلاصه داستان آن چنین آمده است: «من منتظرت می‌مانم، نه به‌خاطر این‌که مطمئن باشم برمی‌گردی، به خاطر اینکه راه دیگری ندارم.»

در «استخوان» رسیدن خبر پیکر تازه تفحص‌شده به خانواده‌ای، مسیر زندگی‌شان را عوض می‌کند. فیلم‌نامه این فیلم را کریم خودسیانی و غلامرضا حیدری به صورت مشترک نوشته‌اند و غلامرضا حیدری به تهیه‌کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران آن را کارگردانی کرده است.

«آن سوی خیابان» را احمد میرهاشمی نوشته و کارگردانی کرده، این فیلم داستان پیمان است که همراه پدرش در کارگاه چوب کار می‌کند؛ پیمان خانه‌ای برای سگش در کارگاه چوب ساخته از طرفی یک اره برقی از کارگاه چوب گم شده است. تهیه‌کنندگی این فیلم برعهده انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر کرج بوده است.

«آن شب باران می‌بارید» به‌ نویسندگی و کارگردانی محمدمهدی باقری ماجرای شخصی را روایت می‌کند که همسرش نیمه شب او را از خواب بیدار می‌کند و اظهار می‌کند که شخصی در خانه است … .

این فیلم به‌تهیه‌کنندگی محمدمهدی باقری و انجمن سینمای جوانان ایران ساخته شده است.

«آینه‌های پریده‌رنگ» که به تهیه‌کنندگی سالم صلواتی و انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر سنندج تولید شده، راوی داستان شوبو زنی جوانی است که برای بچه‌دار شدن در برزخ تردیدی قرار گرفته است و انگار برای مادر شدن فرصت چندانی ندارد ….

نویسندگی و کارگردانی این فیلم کوتاه را سالم صلواتی برعهده داشته است.

بسته‌های اکران آنلاین «ده‌گانه» به تناوب در پلتفرم فیلم‌نت بارگذاری و متعاقباً زمان آغاز اکران آن‌ها و فیلم‌های هر بسته اعلام خواهد شد.

تمام فیلم‌هایی که در بسته‌های فروشی اکران آنلاین فیلم کوتاه در پلتفرم‌ها معرفی و توزیع شده‌اند، پس از اتمام بازه زمانی ۶۰ روز از اکران خود، به صورت اشتراکی در دسترس مخاطبان در بازه زمانی نامحدود قرار می‌گیرند.

امور پخش و توزیع انجمن سینمای جوانان ایران تاکنون بالغ بر ۲۱۰ فیلم کوتاه را که در انجمن سینمای جوانان ایران تولید شده‌اند، به صورت اشتراکی و فروشی در پلتفرم‌های هاشور، ودیو، تیوال و فیلیمو اکران آنلاین کرده است.

رسانه سینمای خانگی- هوتن شکیبا مقابل دوربین بهرام افشاری

بهرام افشاری در اولین تجربه کارگردانی خود در سینمای بلند، فیلم «هفتاد سی»‌ را با نقش‌آفرینی هوتن شکیبا مقابل دوربین برده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بهرام افشاری بازیگر سینمای ایران که فیلم پرفروش «فسیل» را در ترکیب فیلم‌های اکران امسال سینماها داشته است، این روزها مشغول کارگردانی اولین فیلم بلند سینمایی خود با نام «هفتاد سی» است.

افشاری که پیش‌تر و با همراهی سیدابراهیم عامریان، تهیه‌کننده فیلم سینمایی «فسیل»، فیلم‌کوتاه «خانه خاکستری» را کارگردانی کرده بود، برای ورود به سینمای بلند هم عامریان را در مقام تهیه‌کننده در کنار خود دارد.

فیلمبرداری این فیلم سینمایی که یک اثر طنز اجتماعی است، چند هفته‌ای است در تهران آغاز شده است و ایفای نقش‌های اصلی آن را هوتن شکیبا و خود بهرام افشاری برعهده دارند.

از دیگر بازیگران این فیلم سینمایی می‌توان به سیاوش طهمورث، الهه حصاری، صدف اسپهبدی، مهدی حسینی‌نیا و … اشاره کرد.

بهرام افشاری این روزها ایفای نقش اصلی فیلم «مرد عینکی» به تهیه‌کنندگی عامریان و کارگردانی کریم امینی را هم برعهده دارد که دومین تجربه مشترک این سه بعد از فیلم «فسیل» محسوب می‌شود.

هوتن شکیبا که این روزها فیلم «عامه‌پسند» را در حال اکران بر پرده سینماها دارد، همزمان با فیلم «هفتاد سی» در دومین فیلم سینمایی سروش صحت با عنوان «صبحانه با زرافه‌ها» هم ایفای نقش خواهد کرد.

رسانه سینمای خانگی- نمایش آثار کامران شیردل در موزه سینما

فیلم‌های مستند «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» که فیلمخانه ملی ایران آنها را اصلاح و مرمت کرده است توسط موزه سینما نمایش داده می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، کامران شیردل مستندساز شناخته شده‌ای است که آثار ارزشمند او در تاریخ سینمای ایران بسیار تاثیرگذار بوده است.

موزه سینمای ایران قصد دارد نسخه مرمت شده فیلم‌های «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» از آثار شاخص کامران شیردل را با همکاری فیلمخانه ملی ایران نمایش دهد.


«اون شب که بارون اومد» محصول سال ۱۳۴۷ است و روایت حادثه دهقان فداکار در روستایی در شمال کشور است؛ تحلیلی بر گزارش واقعیت و جنبه نسبی و اسطوره‌سازی از آن است که شیردل در این فیلم جنبه های طنز را هم به کار برده است.


مستند «تهران پایتخت ایران است» روایتگر مشکلات مردم جنوب شهر تهران است و در دهه ۴۰ خورشیدی ساخته شده است.


این دو فیلم چهارشنبه ۸ آذرماه ساعت ۱۶ در سالن فردوس موزه سینما نمایش داده می‌شود و پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی با حضور «خسرو دهقان» منتقد و نویسنده پیشکسوت سینما برگزار می‌شود.
حضور در این برنامه برای علاقمندان آزاد و رایگان است.

خروج از نسخه موبایل