اولین نمایش مستند سینمایی «جمالالدین» که برشی از زندگی سیدجمالالدین اسدآبادی است، امروز ۲۸ آذرماه در جشنواره «سینماحقیقت» رقم خواهد خورد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا همزمان با دومین روز از برگزاری هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت»، مستند سینمایی «جمالالدین»، محصول مرکز مستند سوره، به تهیهکنندگی امیر روئینی و کارگردانی امیر روئینی و علی کوشا رونمایی میشود.
این اثر برشی از زندگی و فعالیتهای مبارزاتی سیدجمالالدین اسدآبادی اندیشمند سیاسی است که با مرور اتفاقات رخ داده در ایران آن روز، داستان خود را تا نهضت توتون و تنباکو برای مخاطب به تصویر میکشد.
«جمالالدین» که از طریق فراخوان «سینماحماسه» و با رویکرد ساخت مستند از شخصیتهای حماسی ایران در فرایند تولید قرار گرفت، سهشنبه- ۲۸ آذرماه- سانس ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰ در سالن ۶ و چهارشنبه- ۲۹ آذرماه- سانس ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ در سالن پنج پردیس سینمایی چارسو به نمایش درمیآید.
همچنین از تیزر و پوستر این اثر که ساخت و طراحی آن به ترتیب برعهده صادق شاهسون و مهدی قلی زاده بوده است، رونمایی شد.
سایر عوامل این پروژه عبارتند از؛ فیلمنامه و تحقیق: امیر روئینی، تدوین: محمد کریمپور، نویسنده گفتار متن: امیرمحمد کوچکزاده، صداگذار: محمد درگاهی، گفتار متن: فخرالدین صدیق شریف و سعید مقدممنش، مدیر فیلمبرداری: رضا دیدار، فیلمبردار: رسول تنهایی، طراح گریم: محسن دارسنج، طراح صحنه و لباس: حمید بخشی، جلوههای ویژه بصری: حمید شبخیز، مجری طرح: حرکت گستر کوشا؛ پرویز کاظملو، مدیر تولید: پرویز کاظملو، دستیار کارگردان: شادی محمدی لوئی، منشی صحنه: پریوش سلطانی، عکاس: محمد جوانشیر و محمد طاهری، مدیر تدارکات: حسین رحیمی.
مستند «معشوق من کویر»، فیلمی درباره پرویز کردوانی جغرافیدان و پدر کویر شناسی ایران است که سه شنبه ۲۸ آذرماه ساعت ۱۹:۳۰ و جمعه اول دی ماه ساعت ۱۳:۰۰ در هفدهمین جشنواره سینما حقیقت اکران می شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، محسن عسکری زاده کارگردان «معشوق من کویر» گفت: این مستند قصه مردی است زاده کویر که تمام عمر و زمان خودش را وقف شناخت کویر و مسائل مربوط به آن کرده بود. مردی که کویر را معشوق خودش میدانست و از هر فرصتی برای دیدار با آن استفاده میکرد. مردی کویری که آب را گرامی میداشت، چرا که میدانست معشوقش کویر بدون آب نمیتواند نفس بکشد.
او اضافه کرد: فیلم مستند معشوق من کویر شرح حالی است از زندگی و دغدغه ی پروفسور پرویز کردوانی که همواره نگران از بین رفتن منابع آبی ایران بود.
عسکری زاده اظهار کرد: این مستند یک قسمت از مجموعه ای بیست قسمتی به نام چنان سرو است که به سفارش شبکه مستند ساخته شده که درباره مفاخر فرهنگی ایران است. وقتی این فیلم به من پیشنهاد شد با کمال میل پذیرفتم. چرا که من هم اصالتا زاده کویر و شهر یزد هستم و همیشه این جمله پروفسور کردوانی که «یزدی ها قدردان آب هستند» را بخاطر داشتم. از اینرو با ساخت این مستند هم میتوانستم به دغدغه خودم که آب بود و بسیار نزدیک به دغدغه ایشان بپردازم و هم ادای دینی کرده باشم به پروفسور کردوانی که همیشه ما یزدی ها را حافظ آب میدانست.
او تصریح کرد: مستند «معشوق من کویر» آگاهی بخش است و تمام تلاش ما در این فیلم بر آن است تا از آب و کمبود آب و مسائلی که به واسطه این بحران به وجود میآید بگوییم تا مردم با این بحران بیشتر آشنا شوند. چرا که بحران آب مسئله ای جدی در کشور ماست. بحران آب به قدری جدی است که حیات جمعی همه ما را تهدید می کند. وجود کم آبی و این مشکل بزرگ که ممکن است حتی باعث فرونشست بعضی از شهر ها شود نمیدانم چرا جدی گرفته نمیشود! چرا مسؤلین پا را از حرف فراتر نمیگذارند و کاری جدی برای این بحران انجام نمیدهند
عسکری زاده در پایان گفت: ما به سهم خودمان با ساخت این فیلم سعی کردیم با نگاهی به دغدغه دکتر کردوانی به این مسئله بپردازیم چرا که بدون آب، زندگی عملا میسر نیست و ما برای هرکاری نیاز به آب داریم. پس مخاطب، صرفا با یک کار بیوگرافی روبرو نیست بلکه به هنگام تماشای فیلم با مسئله اجتماعی مهمتری روبرو میشود که آن هم بحث کمبود آب و از بین رفتن منابع آبی است.
عوامل این فیلم مستند عبارتند از: تدوین، پژوهش و کارگردانی: محسن عسکری زاده، تهیه کننده: محمد سعید وزیری، مشاور هنری: مصطفی رزاق کریمی، نویسنده گفتارمتن: صادق دهقانی، دستیار کارگردان: پوریا محسنی، مدیرتولید: حسام زرنوشه،صدابردار: حامد عسکری زاده، فیلمبردار: محسن عسکری زاده ، علی شیخ علیشاهی و مشاور رسانه ای: صدرا صدوقی.
مستند «معشوق من کویر» سه شنبه ۲۸ آذرماه ساعت۱۹:۳۰ در سالن شماره ۵ و جمعه اول دی ماه ساعت ۱۳:۰۰ در سالن شماره ۶ پردیس چارسو اکران می شود.
مهدی حاجی یوسف کارگردان مستند «اُ-۳۲۴» با اشاره به اینکه این مستند به زندگی عطاءالله صفوی میپردازد معتقد است که باید مستندسازان را از نظر ایدهپردازی آزاد بگذارند تا تنوع تولیدات بالا برود.
به گزارش سینمیا خانگی، مهدی حاجی یوسف کارگردان مستند «اُ -۳۲۴» که در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد، درباره شکل گیری این مستند به مهر گفت: من شاگرد مسعود جعفری جوزانی هستم و در دفتر وی پشت صحنههای سریال «در چشم باد» را کپچر میکردم که به موردی برخورد کردم. آقای جوزانی در حدود سال ۱۳۸۰ با سحر دخترشان به تاجیکستان رفتند تا با پسر عطاالله صفوی پزشک جراح اورولوژ ایرانی و از بازماندگان اردوگاه کار اجباری دوره استالین صحبت کنند. مصاحبههایی با دوربین هندی کم گرفته شده بود که من اینها را دیدم. همانجا با خانم سحر جعفری جوزانی صحبت کردم که اگر امکان دارد در این باره مستندی بسازیم.
وی ادامه داد: خانم جعفری جوزانی قسمتهای تاریخی را نوشت و مونولوگ این کار را هم خود آقای جعفری جوزانی گفت. آقای جعفری جوزانی بعد از «به سوی آزادی» دیگر در هیچ کجا مونولوگ نگفته بود که در این مستند قبول زحمت کرد.
حاجی یوسف درباره پروسه تولید این مستند توضیح داد: کار را مونتاژ کردیم و از فیلمهای جاهای مختلف استفاده کردیم. در این مستند زندگی آقای صفوی به تصویر کشیده شده است؛ زمانی که در عصر متفقین کمونیست بود و بعد به شوروی رفت و به جرم جاسوسی حدود ۹ سال در اردوگاه اجباری ماند. او بعد از مرگ استالین آزاد میشود و به تاجیکستان میرود و پزشک میشود و بعدتر هم به ایران میآید. تلاش کردیم با این مستند به بیان اتفاقات جنگ جهانی دوم در ایران بپردازیم. پروسه تولید این مستند حدود ۹ ماه طول کشید و بیش از همه چیز هم تدوین آن زمان بر بود.
این مستندساز درباره جشنواره «سینماحقیقت» مطرح کرد: واقعیت امر این است که کسی من را نمیشناسد و با این اوصاف شاید فیلمم هم دیده نشود ولی بستری مانند جشنواره «سینماحقیقت» باعث میشود تا این فیلم بهتر دیده شود و خودم نیز بیشتر شناخته شوم. چنین فضاهایی فیلمسازان را تشویق میکند و این امر خود باعث حرکت و پویایی خواهد شد.
کارگردان مستند «اُ -۳۲۴» درباره وضعیت سینمای مستند بیان کرد: تصور من این است که اگر مستندسازان را از نظر ایده پردازی آزاد بگذارند بسیار خوب خواهد شد. صرف اینکه براساس سفارشها تولیدات انجام شود باعث یک شکل شدن آثار میشود و دیگر تنوعی وجود ندارد. علاوه بر این متأسفانه بودجه مناسبی هم برای مستند درنظر گرفته نمیشود و در بیشتر اوقات باید خودمان از جیب خرج کنیم. از نگاه برخی هم همچنان مستندسازی به عنوان یک شغل تلقی نمیشود و وقتی این موارد در کنار هم قرار بگیرد باعث میشود که اکثر دوستان به سراغ ساخت فیلمهای تبلیغاتی کشیده شوند.
حاجی یوسف در پایان درباره فعالیتهای آینده خود گفت: مستند «اُ -۳۲۴» دومین کار من به حساب میآید و پیش از آن نیز مستند «حبیب الله» را ساختهام. همچنین در تدارک پروژهای با نام «چرخ ها و پاهای دونده» هستم. با تمام سختیهایی که پیشتر نیز عرض کردم من به حوزه مستند علاقه دارم و دوست دارم که در این مسیر کار خود را ادامه بدهم.
عوامل این مستند عبارتند از کارگردان، تدوینگر و آهنگساز: مهدی حاجی یوسف، تهیه کننده، پژوهشگر، نویسنده، فیلمبردار: سحر جعفری جوزانی، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی نژاد، صداگذار: معصومه حاجی یوسف، گوینده متن: مسعود جعفری جوزانی، طراح پوستر: علیرضا غریب دوست.
سعید امیر سلیمانی، کاظم هژیر آزاد، ایرج راد، روحالله جعفری و… از جمله هنرمندانی بودند که در موزه سینما در شبی برای زنده یاد جعفر والی (هنرمند سرشناس عرصه تئاتر) صحبت کردند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این مراسم که شامگاه ۲۷ آذر ماه در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد، مستند «یک حضور» به کارگردانی مجتبی سعادت که به زندگی استاد جعفر والی میپردازد، پخش شد.
بعد از نمایش فیلم مستند؛ «سعید امیرسلیمانی» دوست و همراه همیشگی جعفر والی که از اعضای اصلی گروه او به شمار میرفت،گفت: خداوند جعفر والی را رحمت کند. در دورهای ما در کنار هم یک گروه را تشکیل دادیم که والی کارگردان ما بود و اعضای این گروه افرادی چون جمشید مشایخی، ولی شیراندامی، آزیتا لاچینی و…بودند.
وی ادامه داد: زنده یاد والی برای تلویزیون اثری همچون «در گوش سالمم زمزمه کن» را ساخته بود که سال گذشته من و ایرج راد این نمایش را در پردیس تئاتر شهرزاد به یاد جعفر والی و با الگو برداری از شیوه کارگردانی این هنرمند، به روی صحنه بردیم.
امیرسلیمانی با بیان اینکه جعفر والی درک بسیار والایی داشت، بیان داشت: او بر ادبیات و کارگردانی اشراف کامل داشت و در کارها، بسیار خوب گروه را هدایت و راهنمایی میکرد. به خاطر دارم زمانی که در بیمارستان بستری بود، روزی به دیدنش رفتم. او همچنان و در همان وضعیت، شوق به صحنه بردن اثری تازه را داشت. والی تا زمانی که از این دنیا رفت، عاشق تئاتر و همچنان علاقهمند به کارکردن بود. او انسانی بزرگ بود و هیچگاه فراموش نخواهد شد. امیدوارم ما بتوانیم جا پای این بزرگان بگذاریم.
«جعفر والی» باید الگوی علاقهمندان به این حرفه باشد
در ادامه ایرج راد از همکاران جعفر والی درباره او گفت: جعفر والی یکی از هنرمندان بسیار ارزشمند این کشور بود و آثار بسیار باارزشی را از خود بر جای گذاشت. طبق گفته والی، تئاتر میرا است و کارهای درخشان و بی نظیر این بزرگان را بعد از آنها کمتر بر روی صحنه دیدیم. علت این است که آن زمان کمتر به مسائل مادی فکر میشد و اصل بر عشق و علاقه، صداقت، آگاهی، فرهیختگی و ارتباط با تماشاگر بود.
وی ادامه داد: والی در تمام زمینهها عاشق تئاتر بود و همه نیز او را دوست داشتند. او فعالیتهای زیادی را به انجام رساند و خصوصیات بسیار خاصی داشت که از جمله آنها ریز بینی، دقت، وسواس و تعصب به کار بود. او بسیار وقت شناس بود و هرگز با تاخیر در تمرینها حاضر نمیشد. والی اصولی داشت که به شکل اخلاقی در کل گروه گسترده شده بود. آخرین کاری که با او تمرین میکردیم، «در گوش سالمم زمزمه کن» بود. والی از من خواست به همراه هرمز هدایت کار را آغاز کنیم. ما در خانه او و در فصل زمستان هر روز صبح تمرین میکردیم. جعفر والی با وجود بیماری همچنان علاقهمند بود که این اثر را کارگردانی کند. وقتی در را باز میکرد و ما را میدید، آن فرد بیمار به یک جوان هجده ساله پر شور و شوق تبدیل میشد.
راد خاطرنشان کرد: متاسفانه در اواسط تمرین، بیماری او شدت گرفت و بستری شد. اما همچنان روی تخت بیمارستان هم درباره تئاتر حرف میزد و قصد داشت پس از ترخیص، تمرینها را پیگیری کند. این افراد افتخار مملکت هستند و جایگاه ویژهای در تئاتر ایران دارند و آثار ماندگاری را به وجود آوردند. بنابراین ضروری است که الگوی افراد علاقهمند به این حرفه باشند. هنر نیازمند عشق، صداقت، بی خوابی، مرارت و سختیهای بسیار زیادی است. تنها بازیگری که با مسئولیت به روی صحنه میآید، متوجه سختیهای این کار میشود و می تواند هر شب اثر جدیدی را بر روی صحنه خلق میکند. روزی عبدالله اسکندری به من گفت نتیجه تلاش یک نقاش اثری ماندگار است اما ما هر شب بر روی صورت یک بازیگر هنری را به انجام میرسانیم که بعد از هر اجرا پاک میشود. کار بازیگر تئاتر نیز همینگونه است، اما تاثیری که روی تماشاگر باقی میگذارد، همواره در ذهن افراد ماندگار خواهد بود.
وی بیان داشت: بسیار خوشحالم امثال جعفر والی شاگردانی تربیت کردند که اخلاق هنری را در تمام زمینهها در نظر گرفتند. موفقیت بسیاری از چهرهها، نتیجه تلاشهای افرادی همچون جعفر والی است. آقای انتظامی با آن همه قدرت و توانمندی در عرصه بازیگری، پیش از آمدن به روی صحنه چیزی در حدود یک ساعت پیش از اجرا با هیچکس صحبت نمیکرد تا آماده رفتن به روی صحنه شود. من میدیدم که وقتی میخواهد به روی صحنه بیاید، چیزی را زیر لب با خود تکرار میکند. از او پرسیدم و گفت من توکل میکنم. صحنه برای او مکانی مقدس و جایگاه انسان و ارتباط انسانی بود. باید قدر این عزیزان را بدانیم و جایگاه ویژه و خاص آنها را به نسل امروز منتقل کنیم و امیدوار باشیم همچنان مسائل فرهنگی در کشور همچنان جاری و ساری باشد.
والی در تئاتر به دنبال مشق عشق بود
در ادامه این مراسم روح الله جعفری پژوهشگر سینما و تئاتر و استاد دانشگاه درباره جایگاه زنده یاد جعفر والی در تئاتر ایران و سیر کاری او گفت: صحبت کردن درباره جعفر والی از جنبههای مختلف و در حوزههای تئاتر و سینما قابل تامل است. والی پیش از کودتای ۲۸ مرداد به هنرستان هنرپیشگی رفت و پس از سیر و سلوک در عرصه هنر و مشق آموزیها، مراتبی را طی کرد و به زمانهای برخورد که در سال ۱۳۳۲ فعالیتهای نمایشی تعطیل شدند. او، سرکیسیان و افراد معدود دیگری گرد هم جمع شدند تا بتوانند ضمن کشف و شهود در تئاتر، مشق عشق کنند.
وی با بیان اینکه تئاتر برای والی همه وجودش بود، بیان داشت: والی به نقش کوچک و بزرگ اهمیت نمیداد و تنها ایفای درست نقش برایش مهم بود. او در بیش از پانزده نمایشنامه، به جز اقتباسهایی که انجام داده به عنوان نویسنده حضور داشته است. این سیر و سلوک باعث میشود جامعه دوباره به سمت تماشای آثار نمایشی سوق پیدا کند. در ادامه کاظم هژیرآزاد، بازیگر تئاتر و سینما نیز بیان داشت: او کارگردان اولین اجرای تئاتری بود که من در سالن ۲۵ شهریور دیدم. در دفتر آقای اسکویی که هنرجوی او بودم عکسهایی وجود داشت که جعفر والی، سعید امیرسلیمانی و ولی شیراندامی از جمله آنها بود. یادم می آید آقای اسکویی گفت اینها افرادی هستند که پیش از شما همین دوره را طی کرده کردهاند. والی کار خود را از مدرسه و هنرستان هنرپیشگی شروع کرد و در نهایت از سینما سر در آورد، سینمایی که از سال ۱۳۵۰ با فیلم «گاو» اثر داریوش مهرجویی فقید شکل گرفت.
در این مراسم هنرمندان دیگری چون جمشید ملکپور، حسین خلج و علاقمندان و شاگردان زندهیاد جعفر والی حضور داشتند.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی به هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» تاکید کرد آیندگان ما را و جهان را با سینمای مستند خواهند شناخت.
به گزارش سینمیا خانگی، در پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» نوشته شده است:
در این روزها که جهانیان به تماشای یک حادثه خونبار نشسته اند، هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برپا شده، جشنوارهای که هدف آن ترویج مستند و نگاه واقعی به جهان و رویدادهاست، مستندسازان، چشم های تیزبین و نگاه نگران به جهانند که درگیر خشونت و ظلم و بی عدالتی است. غزه امروز، تنها نیست چرا که این صدای مظلومیت و انعکاس نسل کشی به همه جهان مخابره شده. شاید این مهمترین وجه تمایز سینمای داستانی و غیرداستانی باشد، وفاداری به واقعیت. امروز خبرنگاران و مستندسازان در غزه، سلطه رسانه ای غرب را در هم شکستند و حقیقت را عریان به نمایش گذاشتند.
سینمای مستند، انعکاسی از روح پرسشگر و منتقد و چشمان تیزبین مستندسازان ایرانی است. تنوع مضامین و نوزایی در محتوای آثار این دوره، نشان دهنده جهش در کیفیت و کمیت تولید و یک امتیاز بزرگ برای جشنواره ای است که سینمای مستند ایران، همواره وامدار آن بوده است. خوشبختانه، در کنار رونق سینمای داستانی، در دوره اخیر، سینمای مستند که واقعگرا، متعهد و ثبت کننده رخدادهای تلخ و شیرین این سرزمین و مردمانش است، زنده و پویاست. افزایش تعداد آثار ارسالی به دبیرخانه جشنواره، ورود فیلمسازان جوان و حضور بانوان سینماگر، پیامهایی ارزنده برای مدیران و فعالان در حوزه سینمای مستند در پی دارد. این سینما، با توجه به بضاعت، عملکرد و تاثیرش میتواند منشا تحول بسیاری در عرصه فرهنگ و جامعه باشد.
سینمای مستند ایران، میتواند پیشگام ثبت یادبودها، نقاط قوت تاریخی، رخدادها و ساخت فیلم از مفاخر ایران اسلامی باشد. نسل امروز و آیندگان، چشم به راه این مستندها هستند و تشنه تماشای تصویری از ایران امروز، ایران زیبا و مقتدر، ایرانی که در سایه فرهنگ و هنر غنی آن، می شود آسوده بود و از گزند و آفت، بدخواهان دور ماند. امید که جشنواره «سینماحقیقت» در مسیر پیش رو، همچنان موثر و موفق باشد، این جشنواره برای سینماگران و دوستداران سینمای مستند ایران، چراغی روشن و محفلی صمیمی است و حفظ آن، احترام به خانواده سینمای مستند ایران است.
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» از 27 آذرماه تا 2 دی ماه 1402 در تهران برگزار می شود.
فیلم کوتاه «چرخ و بیابان» جایزه بهترین فیلم کوتاه یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم باستائو قزاقستان را دریافت کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این اثر کوتاه داستانی به نویسندگی و کارگردانی رضا ثابتپور موفق شد در جشنواره بینالمللی فیلم باستائو قزاقستان عنوان بهترین فیلم کوتاه داستانی را از آن خود کند.
داستان فیلم کوتاه «چرخ و بیابان» که در جادهای متروکه در دل یک بیابان میگذرد، ماجرای بنزین فروشی را روایت میکند که برای کمک به یک مرد زخمی و بردن آب برای او، به دکه بنزین فروشی خود برمیگردد اما وقتی میفهمد که آن مرد سارق است، بازی تغییر می کند…
در این رویداد سینمایی که از ۲۳ تا ۲۵ آذر برگزار شد، فیلم کوتاه «بی نام» ساخته ایرانمهر سلیمی و فیلم مستند «بین انقلاب ها» ساخته ولاد پتری محصول مشترک رومانی، کرواسی، ایران و قطر هم حضور داشتند.
فیلم کوتاه «چرخ و بیایان» تاکنون در بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم مادورای هند، یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم باستائو قزاقستان حضور داشته است و در هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم گلدن باکلاوا ترکیه نمایش داده خواهد شد.
همچنین در ژانویه ۲۰۲۴ در بخش مسابقه اصلی جشنواره بینالمللی فیلم جیپور هند، در ایالت راجستان اکران خواهد شد.
«چرخ و بیابان» پیش از این در بیستمین جشنواره بینالمللی فیلم سالنتو ایتالیا و بیست و دومین جشنواره بینالمللی فیلم روت۶۶ ایالات متحده نیز به نمایش در آمده است.
علیرضا مهران، کامبیز امینی، سید سعید طاهری و کیوان نقره کار بازیگران این فیلم کوتاه هستند و سایر عوامل آن عبارتند از: تهیهکننده: رضا ثابتپور، مدیر فیلمبرداری: علی حیدری، مدیرصدابرداری: امین جعفری، دستیار کارگردان و برنامهریز: محسن حیدرلکی، منشی صحنه: یاسمن بخشی، صداگذار: محمدمهدی سلمانی، تدوین: سودابه سعیدنیا، مدیر تولید: محمدعلی میرهاشمی، طراح صحنه: پویان باغنده، طراح لباس: ملینا باغنده، گریم: فاطمه حسین خانی، عکاس: امیرحسین حسینی، طراح پوستر:علی ثابت پور، دستیاران فیلمبردار: سعید فرهنگ، مسعود پورشکیب، مسعود عبدی، متصدی دوربین: امیر محسن عظیمی، دستیار صدابردار: امید کریم، اصلاح رنگ: مجتبی رمضانی، دستیار لباس: حریر حقیقی، دستیاران تولید: علی سلیمانی، رضا عظیمی، مرتضی پاشایی، عرفان محمدی و محمد علیزاده، مشاور رسانهای: رکسانا قهقرایی.
کارگردان مستند «آذرآبادگان» گفت: این مستند روایتی از یک بحران ملی است که بعد از جنگ جهانی دوم در ایران بروز پیدا میکند. این بحران مربوط به شکلگیری فرقهای در منطقه آذربایجان ایران است که شاید تا دو دهه قبل، کسی درباره نقش مستقیم استالین که رهبر وقت شوروی بود، در شکلگیری آن چیزی نمیدانست.
به گزارش سینمای خانگی حامد کلجهای کارگردان مستند سینمایی آذرآبادگان از محصولات سازمان اوج که در بخش اصلی هفدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت حضور دارد، در گفتوگو با ایرنا، درباره سوژه این اثر گفت: وقتی جنگ شورویها با آلمان نازی بالا میگیرد، کنفرانسی در تهران شکل میگیرد که طی آن تصمیم گرفته میشود تا برای رساندن سلاح به شوروی، از کریدور ایران استفاده شود. در همین کنفرانس این تعهد هم مطرح میشود که بعد از اتمام جنگ، هر سه کشور متفقین نیروهای خود را بهطور کامل از ایران خارج کنند. انگلیس و آمریکا همین کار را میکنند اما شوروی این کار را نمیکند و نیروهای ارتش سرخ را در ایران نگه میدارد.
وی افزود: این مستند روایتی از یک بحران ملی است که بعد از جنگ جهانی دوم در ایران بروز پیدا میکند. این بحران مربوط به شکلگیری فرقهای در منطقه آذربایجان ایران است که شاید تا دو دهه قبل، کسی درباره نقش مستقیم استالین که رهبر وقت شوروی بود، در شکلگیری آن چیزی نمیدانست.
این مستندساز ادامه داد: در آن مقطع شورویها سودای بهدست آوردن نفت ایران را داشتند. از طرف دیگر از طریق تشکیل یک فرقه در منطقه آذربایجان، تلاش میکنند تا حکومت مرکزی را هم تحت فشار قرار دهند تا زیر بار شرایط مطلوب خود برود. از سمت دیگر هم طبیعتا حکومت مرکزی همهجوره تلاش کرد تا جلوی این زیادهخواهی را بگیرد.
کلجهای درباره دغدغه شخصی خود برای پرداختن به این سوژه توضیح داد: وقتی ساخت این مستند از طرف مصطفی شوقی تهیهکننده مستند به من پیشنهاد شد، تقریبا هیچ چیز درباره سید جعفر پیشهوری رهبر فرقه دموکرات آذربایجان نمیدانستم. وقتی پژوهش و مطالعه روی این موضوع را آغاز کردم، رفتهرفته به این سوژه نزدیکتر شدم.
این مستندساز تأکید کرد: این مستند نه تنها موفق شده است عملکرد فرقه دموکرات آذربایجان را بررسی کند، بلکه یک شبهپرتره از سیدجعفر پیشهوری هم محسوب میشود. در این اثر ۸۰ دقیقهای مخاطب میتواند با شخصیت پیشهوری هم آشنا شود؛ از حضورش در باکو و فعالیتهای دوره جوانیاش تا ورودش به روزنامهنگاری و نمایندگیاش در شورای ملی. چگونگی رسیدن پیشهوری به رهبری فرقه دموکرات هم در این مستند روایت میشود و این یک خلا است که در مستندهای پیشین به آن اشاره نشده بود.
وی افزود: من از سمت پدربزرگ مادریام، رگ آذری دارم. وقتی با اقوام آذریام درباره این سوژه صحبت میکردم، اغلب میگفتند که بخش زیادی از مردم درباره این فرقه نمیدانند. آنقدر در آن سالها فشار حکومت زیاد بوده که اعضای فرقه یا فرار کردند یا نسبت خود با فرقه را پنهان نگه داشتند. به همین دلیل هم اکثر افراد پیشنهاد میکردند این کار را به سرانجام برسانم چرا که معتقد بودند هر اثری بتواند اندکی در این زمینه روشنگری کند، مغتنم است.
این مستندساز گفت: من این دغدغه را داشتم که اگر روزی قرار است مستندم در تبریز اکران شود، بازتاب منفی نداشته باشد و بهخوبی دیده شود. به همین دلیل تلاش کردم با مشورت آقای شوقی و سالار سیفالدینی که مشاور پژوهشی پروژه بود، صداهای مختلف را در مستند سهیم کنم و موضوع را از نگاه کارشناسان مختلف مورد بررسی قرار دهم.
وی درباره اصالت آذری بیشتر کارشناسانی که در مستند طرف گفتوگو قرار گرفتهاند هم تأکید کرد: طبیعتا نزدیک بودن افراد به موضوع موردبحث، برایم موضوعیت داشت اما این نکته را هم باید بگویم که برخی افراد را برای گفتوگو مدنظر داشتیم که حاضر به همراهی نشدند. برخی افراد را نتوانستیم جلوی دوربین داشته باشیم اما آنهایی که در مستند حضور دارند، به معنای واقعی درباره فرقه دموکرات و غائله آذربایجان، سالها پژوهش کرده بودند.
کلجهای افزود: این ترکیب، نویدبخش این مسئله بود که ما میتوانیم این موضوع را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم. طی مصاحبهها و در طول تدوین و گفتار متن هم تلاش کردیم مسیری را در پیش بگیریم که بدون قضاوت به این موضوع پرداخته باشیم.
این مستندساز درباره ساختار انتخابی برای این مستند و غیبت گفتوگوکننده در فضای گفتوگو با کارشناسان تاریخی گفت: من در مستند حضور دارم چراکه صدای نریشن این مستند، متعلق به خودم است. کسی که آشنایی قبلی با آثار من داشته باشد هم بهخوبی این صدا را میشناسد. اما برخلاف فیلم قبلیام ماریان، که خودم در فضای روایت هم حضور داشتم و تصویر خودم هم در مستند دیده میشد، اینجا اینگونه عمل نکردم چرا که بهعنوان کارگردان احساس کردم در این موضوع، نیازی به ورود مستقیم خودم نیست.
وی افزود: زمانی است که من فراتر از مستندساز، پژوهشگری هستم که سالها روی موضوع مستندم کار کردهام، آن وقت میتوانم خودم را هم نشان دهم و حرفی بزنم. اما در وضعیت فعلی من در نهایت بیطرفی تنها میخواستم شنونده باشم و روایت خودم را اینگونه و بدون هیچ داوریای در قالب گفتوگو با صاحبنظران دیگر شکل بدهم. باید دید مخاطبان چه ارتباطی با این ساختار برقرار خواهند کرد.
مستند سینمایی آذرآبادگان در هفدمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت اولین اکران خود را تجربه خواهد کرد.
بلیت جشنواره سینما حقیقت برای اعضای باشگاه موزه سینما نیمبها شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، بر اساس هماهنگیهای صورت گرفته با ستاد برگزاری جشنواره سینما حقیقت، سالن سینماتوگراف موزه به صورت ویژه به عنوان یکی از سینماهای میزبان هفدهمین جشنواره فیلمهای مستند سینما حقیقت مشخص شده است.
عموم علاقمندان و مخاطبان موزه سینما میتوانند بر اساس جدول نمایش بلیت فیلمهای این جشنواره را تهیه کنند و به تماشای اثر منتخب خود بنشینند.
همچنین با تمهیدات صورت گرفته، اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما با تخفیف ۵۰ درصدی میتوانند بلیتهای خود را خریداری کنند.
کد تخفیف در پنل کاربری اعضای باشگاه قابل رویت است و در زمان خرید بلیت از سامانه سینماتیکت با درج این کد میتوانند از این تخفیف برخوردار شوند.
هفدهمین جشنواره سینما حقیقت از ۲۷ آذر تا ۲ دی برگزار می شود.
چاپ دوم کتاب «فیلمفارسی چیست؟» نوشته حسین معززینیا بعد از ۲۴ سال روانه بازار نشر شد. « فیلمفارسی» تا امروز بیش از هر کلمه و تعبیر دیگری، در مقالات و اظهارنظرهای شفاهیِ اغلب صاحبنظران سینمای ایران به کار گرفته میشود، اما مفهوم این کلمه و مصادیقش از وضوح کامل برخوردار نیستند.
به گزارش سینمیا خانگی از ایرنا، فیلمفارسی اصطلاحی است که نخستین بار هوشنگ کاووسی در مجلهٔ فردوسی برای توصیف سینمای عامهپسند ایران به کار برد. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مؤلفههایی همچون داستانپردازی عجولانه، قهرمانسازی، رقص و آواز کابارهای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علّت و معلولی، عشقهای غیرواقعی، حادثهپردازی و غیره دارد.
کتاب فیلمفارسی چیست؟ رویکردی پژوهشی به این اصطلاح دارد و سعی میکند تعریف دقیقتری از آن ارائه دهد. این کتاب را حسین معززینیا نوشته که کتابهای درباره ابراهیم حاتمی کیا و سینما و افق های آینده از دیگر نوشتههای اوست.
فیلمفارسی اصطلاحی است که نخستین بار هوشنگ کاووسی در مجلهٔ فردوسی برای توصیف سینمای عامهپسند ایران به کار برد
نویسنده درباره نحوه نوشته شدن این کتاب در ۲۶ سال قبل توضیح داده است: سال ۱۳۷۶ به این فکر افتادم گردآوری کتابی بهقصد جستوجو در معنای تعبیر «فیلمفارسی» به بازخوانی تاریخ سینمای ایران و یافتن مسیر تولید بخش عمدهای از محصولاتش کمک خواهد کرد. از گروه بزرگی از نویسندگان و صاحبنظران آن سالها درخواست کردم با بازبینی فیلمهایی که به دستشان میرساندم و بازخوانی مقالات و نوشتههایی که برایشان میفرستادم در تولید مقالات و میزگردهای کتاب کمکم کنند.
تصور میکردم کار چندماهه به نتیجه خواهد رسید ولی دو سال زمان برد. از راضی کردن دکتر کاووسی به گفتوگو تا کنار هم نشاندن حاضران در میزگردها و گرفتن مقالات از دانه به دانهی نویسندهها، آن هم در روزگاری که چیزی به نام اینترنت در زندگی کاربرد نداشت و برای ملاقات با هر کس، دادن و گرفتن نوشتهها باید بارها تا خانه یا محل کارشان میرفتم و میآمدم.
این کتاب در اواخر سال ۱۳۷۸ توزیع و بعد از یک سال نایاب شد و دیگر تجدید چاپ نشد.
معززینیا درباره سرنوشت کتاب پس از یک سال گفته است: بارها پیامهایی از دانشجوهای سینما دریافت کردم که دنبال نسخهای از کتاب میگشتند تا بتوانند برای پایاننامههای مربوط به سینمای ایران از این منبع استفاده کنند ولی گرفتاریهایم مهلت نداد سراغ ناشر مناسبی بروم تا برای تجدید چاپ کتاب به توافق برسیم. حالا بالأخره بعد از ۲۴ سال چاپ دوم کتاب به بازار آمده. آنقدر بین چاپ اول و دوم فاصله افتاده که دیگر کتاب تازهای برای نسل تازهای به نظر میرسد.
حسین معززی نیا، منتقد کتاب و نویسنده «فیلمفارسی چیست؟»
این کتاب در فصل ابتدایی اش (گفتوگوها) دیدگاه سینماگران ایرانی را در دهۀ ۱۳۵۰ نمایان میکند. در دو فصل بعدی (مقالات و میزگردها) رویکرد منتقدان و سینماگران ایرانی در دهۀ ۱۳۷۰ را عیان میسازد. در فصل اول نویسنده با کسانی که مشهورترین عوامل فیلمفارسیساز محسوب شده و میشوند، مصاحبه کرده است. سیامک یاسمی، فردین و ملک مطیعی از جمله سینماگرانیاند که در این فصل با آنها گفتوگو شده است.
در فصل دوم شاهد ۱۲ مقاله از منتقدان و صاحبنظران در این زمینه هستیم. سهل انگاری در ساخت، واقعیت گریزی درمضمون، فیلمفارسی یک الگوی جهانی است و فیلمفارسی، فرزند ناقصالخلقۀ سینما در ایران از جمله مقالات موجود در این فصل است.
معززی نیا درمورد اهمیت مباحث تاریخی در این پژوهش خاطر نشان میکند: واکنش سینماگران هر دوره، هیجانها، تردیدها و سرخوردگیهایشان هم بخشی از دامنههای این بحث را شکل میدهد؛ به همین دلیل نباید با این رویکرد که «آنچه میخوانیم به دورانی سپری شده تعلق دارد» سراغ این مباحث برویم؛ بلکه همۀ کلنجارها برای درک معنا و کارکرد تعبیر فیلمفارسی، سهمی از اصل بحث را در خود دارند.
در فصل پایانی شاهد دو میزگرد مفصل دربارۀ دو موضوع «جذابیت در سینما» و «مخاطب سینما» با حضور چهار تن از دستاندرکاران سینمای ایران هستیم.
خانه ۲۰۰ ساله امینی های قزوین به غیر از نوع معماری و ارزشی تاریخی خود، طی ۲ دهه گذشته مکانی برای فیلمبرداری و ساخت فیلم و سریال های مختلف و شاخص بوده، از ” ناصرالدین شاه آتور سینما” گرفته تا ساخت سریال”جیران” ، این خانه همچنین محلی برای آمد و شد شخصیت و بزرگان کشورهای مختلف تا بزرگترین فیلمسازان و هنرمندان کشور نیز بوده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، خانه (یا حسینیه) امینی های قزوین را بیشتر با تالارهای بزرگ و اُرُسی های بلند با شیشه های رنگارنگش می شناسند، ظهرها که نور از پشت این ارسی ها روی فرش های آن می تابد و رنگ های شیشه و فرش در هم می پیچد، زیباییش خیره کننده می شود.
سقف های گره چینی و دیوارهای گچ کاری و آیینه کاری شده این خانه یا همان حسینیه در نظر بسیاری از صاحبان فن در زمره یکی از زیباترین عمارت های ایران قرار داده است، حتی هنوز هم مراسم عزاداری در ماه های محرم، صفر و رمضان بعد از گذشت ۲۰۰ سال در این خانه برگزار می شود و این خاندان سفره داران بزرگی برای عزاداران شهر نیز محسوب می شوند.
عمارت امینی ها جدا از ریشه های فرهنگ، سنت، مذهب و معماری که با خود دارد، در هنر هفتم نیز نقش خاص و بسزایی داشته و طی ۲ دهه گذشته بستری مناسب برای ساخت و تولید آثار بزرگ تاریخی سینما و تلویزیون کشورمان نیز به شمار رفته است.
امینی ها، خاندان از تبار قزوین
آن گونه که مهدی نورمحمدی روایت می کند، خاندان امینی ها حدود ۲۰۰ سال پیش و در زمان جنگ های ایران و روس و همزمان با دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار از تبریز به قزوین مهاجرت کرده و در این شهر ساکن می شوند.
این تاریخپژوه، سردودمان این خانواده را حاج عبداله امینی تبریزی می نامد و معتقد است: این خانواده با مهاجرت به قزوین، خاندان بزرگ و ریشه داری را تشکیل دادند و منشا خدمات ارزنده ای در این شهر شدند، از جمله خدمات این خاندان می توان به ساخت بناهایی مثل کاروانسرا، آب انبار و گرمابه جهت استفاده عموم مردم اشاره کرد.
به گفته وی، امینی ها که جزو خانواده های اعیان قزوین نیز محسوب می شدند با سرمایه کلان خود به قزوین آمدند و در این شهر به تجارت پرداختند، براساس اسناد تاریخی که از میرزاحسین خیاط باقیمانده، این خاندان در جریان دوره مشروطیت نیز نقش مهمی داشتند، حاج محمدعلی امینی، رییس انجمن ولایتی بود و وکیل التجار امینی در نهادهایی که پس از مشروطه تاسیس شد، فعالیت داشت.
خانه یا حسینیه؟
نورمحمدی، ساخت این عمارت را توسط حاج محمدرضا امینی و در دهه اول دوره سلطنت ناصرالدین شاه می داند و معتقد است: این خانه در ابتدا به صورت ۱۶ عمارت تو در تو و پیوسته به هم ساخته شد و مطابق اسناد تاریخی، برای ساخت این ۱۶ عمارت نیز حدود ۴۸ هزار تومان آن زمان هزینه شد که این رقم زیادی محسوب می شد.
این قزوین پژوه با اشاره به کتاب “سفرنامه ناصرالدین شاه” که در آن شاه در سفرش به قزوین از خاندان امینی ها و بناهای متعلق به آنان نام برده، از روایاتی می گوید که اشاره به تغییر کاربری این عمارت به حسینیه دارد و توضیح می دهد: داستانی هست که بر مبنای آن ناصرالدین شاه در سفرش به قزوین، از این عمارت خوشش می آید و چند دفعه هم می گوید “چه خانه خوبی داری حاج محمد رحیم”.
در آن زمان هم رسم بر این بود وقتی شاه از چیزی خوشش می آمد بایستی آن را به شاه پیشکش می کردند، اما مالک این خانه حرفی می زند که شاه از سخن خود صرف نظر می کند، او می گوید: “قربان این خانه صاحب دارد و صاحبش اباعبداله الحسین (ع) است” و منظورش هم این بوده که این خانه وقف حسینیه است.
نورمحمدی ادامه می دهد: از آن تاریخ به بعد لقب “حسینیه” به این عمارت مسکونی داده شد و هنوز هم در این خانه مراسم عزاداری برگزار می شود.
اهالی قزوین شاهدند که جمعیتی در حدود چند هزار نفر سالانه در مراسم عزاداری، در همین تالارهای بزرگ حضور دارند و ۲۰۰ سال است که خاندان امینی سفره داران این مراسم هستند.
منزلی برای ملک زاده خاتون
جدا از آنکه این عمارت ۲۰۰ ساله، یک بنای تاریخی مهم به حساب می آید، حدود ۲ دهه است که محلی برای خلق آثار تاریخی سینما و سریال و فیلم های تلویزیونی نیز شده است.
ابوالفضل برزگر، یکی از علاقه مندان به سینما است که لیست بلندی از فیلمهای ساخته شده در قزوین دارد، از او درباره آثاری می پرسیم که در خانه امینی ها فیلمبرداری شده که وی به اولین اثری که اشاره می کند، سریال “جیران” است.
اسماعیل عفیفه، تهیه کننده سریال جیران در گفت و گو با خبرنگار ایرنا این موضوع را تایید می کند و می گوید: ما برای فیلمبرداری بخش هایی از این سریال به قزوین سفر کردیم و این عمارت را به عنوان منزل خواهر شاه، یعنی “ملک زاده خانم” انتخاب کردیم که این نقش را در سریال غزل شاکری بازی کرد.
برزگر درباره حضورش در این خانه موقع فیلمبرداری سریال جیران توضیح داد: من موقع فیلمبرداری بخش هایی از این سریال در خانه امینی ها حضور داشتم، با آنکه قبلا هم به داخل خانه رفته بودم اما این بار وقتی وارد شدم همه چیز خیلی متفاوت بود. انگار وارد یک دوره تاریخی دیگر شده بودم.
وی این خانه را در زمان فیلمبرداری چنین توصیف کرد: قراول هایی روی پشت بام ها بودند و زنان و دختران با گریم و لباس های قاجاری در مجموعه رفت و آمد می کردند. دکورها یا حتی شمع هایی که موقع فیلمبرداری روشن می کردند کاملا فضا را تغییر داده بود و بیش از قبل با حس و حال این بنای تاریخی متناسب بود.
وی با اشاره به فضاسازی های صورت گرفته این سریال، اضافه کرد: روزی قرار بود سکانس شکنجه سیاوش در زیرزمین این مکان فیلمبرداری شود. زمانی که وارد شدم همه سرفه می کردند، کمی که گذشت فهمیدم برای روشن نگاه داشتن شعله های آتش در زیرزمین باید پارافین روی آن می ریختند و همین مساله باعث سرفه بازیگران شده بود.
برزگر به خوبی یاد دارد که سکانس شکنجه سیاوش آن قدر تکرار شد که او همه دیالوگ هایش را حفظ شده بود: هر بار کل سکانس برداشت می شد و در آخر به خاطر ایرادی مثل صدا یا انعکاس نور یا حس بازیگر و مسایلی از این دست، تمامی سکانس بایستی دوباره تکرار می شد و بین سکانس ها، همه با سرفه از زیرزمین بیرون می آمدند، نفس می گرفتند و دوباره به داخل زیرزمین بازمی گشتند.
برزگر ادامه داد: آخرین برداشت را که گرفتند، همه عوامل در حیاط عمارت مشغول استراحت شدند و شیر می خوردند، بعضی هم سیگار می کشیدند، وقتی همه مشغول گپ و صحبت بودند، حسن فتحی (کارگردان)، خودش خم می شد و ته سیگارها را از باغچه ها جمع می کرد.
برزگر از محبت عوامل این سریال نیز یاد کرد و گفت: یکی از روزهای فیلمبرداری شاهد بودم آقای فتحی از منشی صحنه خواست یک عروسک بخرد، وقتی منشی صحنه روز بعد عروسک را به او داد، فتحی آن را هدیه کرد به دختربچه کوچکی که با پدر و مادرش ساکن خانه ای کوچک در گوشه حیاط این عمارت بودند.
وی با اشاره به فیلم “چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟” به کارگردانی جواد اردکانی که در سال ۸۱ ساخته شده بود، پلان هایی از این فیلم در زیرزمین این عمارت فیلمبرداری شد، به خصوص که یک راه مخفی باریک این خانه که دو سر زیرزمین را به هم متصل می کند، که از آن مسیر در سکانس تعقیب و گریز استفاده می شود.
“رانده شدگان” مهربان بودند
این علاقه مند به سینما همچنین سکانس هایی از فیلم “رانده شده” را به خاطر دارد که در سال ۶۷ در حسینیه امینی های قزوین کار فیلمبرداری آن انجام شد.
برزگر، بازیگران این فیلم را به خوبی به خاطر دارد و در مورد “رضا رویگری” چنین می گوید: جوانی بسیار مهربان، شاد و باادب بود و ما شب ها دور هم جمع می شدیم، خوش و بش می کردیم و او نیز با همه بسیار خونگرم بود.
وی با بیان یک خاطره از ساخت این فیلم برایمان می گوید: یک شب در خانه یکی از دوستان، ناگهان رویگری زد زیر آواز، صاحبخانه نگران شد چون همسایه ای داشت که خیلی روی سر و صدا حساس بود، وسط آواز همسایه آمد و در زد و صاحب خانه هم با ترس و لرز رفت و در را باز کرد، همسایه گفته بود چه صدای خوبی از خانه شما می آید، می شود من هم بیایم داخل؟
حسن لطفی، فیلمنامه نویس و فیلم ساز قزوینی نیز از حضورش موقع فیلمبرداری این فیلم در خانه امینی ها خاطراتی دارد که برای ما چنین تعریف می کند: اولین فیلمی که خودم در پشت صحنه اش حضور داشتم، همین فیلم رانده شده، ساخته مرحوم جهانگیر جهانگیری بود که بازیگرانی مثل رضا رویگری، مرحوم جمشید مشایخی و مرجانه گلچین در آن هنرنمایی کردند.
وی از دیدار خود با بازیگرانی چون مرحوم مشایخی و مرجانه گلچین در آن روزها به خوبی یاد می کند.
لطفی که خود دستی هم بر قلم دارد، در زمان ساخت این فیلم گزارشی از آن در هفته نامه ولایت آن زمان (که اکنون روزنامه شده) نوشت و در این باره گفت: بنده در قسمتی از گزارشم حتی اعتراض کردم به اینکه موقع فیلمبرداری به سیاهی لشگرها غذای معمولی می دهند اما برای عوامل اصلی و بازیگران، غذای یک رستوران بهتر را تهیه می کنند.
این هنرمند با خنده ادامه می دهد: کارگردان فیلم از این گزارش خوشش نیامد و ناراحت شد، حتی گفت “اگر لطفی دوباره بیاید سر صحنه گردنش را می شکنم” و من هم دیگر سر صحنه فیلمبرداری آن فیلم نرفتم.
لطفی هم به خوبی یاد دارد که در این فیلم، از زیرزمین خانه امینی ها به عنوان زندان استفاده کرده بودند و اولین برخوردش با مرحوم مشایخی هم در همین زیرزمین بود.
وی این دیدار را چنین توصیف کرد: آن موقع من سن و سالی نداشتم و خیلی جوان بودم، اما مرحوم مشایخی طوری با من برخورد کرد که انگار سال هاست مرا می شناسد، انسان بسیار مطلعی بود و ادبیات کهن را به خوبی می شناخت و در این باره با هم گپ و گفت هم کردیم.
لطفی ادامه داد: چه آن موقع که اولین برخوردمان بود و چه بعدها که مرحوم مشایخی در فیلم مستند بنده حضور پیدا کردند و حتی بعدها که به خانه اش رفتم، همیشه او را آدمی بسیار صبور، خونگرم و مردمی دیدم.
در نهایت امینی ها انتخاب شد
لطفی در ادامه از فیلمبردای فیلم “ناصرالدین شاه، آکتور سینما” در خانه امینی ها و حضور در پشت صحنه یکی از سکانس های مهم این فیلم یاد کرد و گفت: سکانسی بود که در آن مرحوم عزت الله انتظامی نقشش در فیلم گاو را بازسازی کرده بود، در این صحنه نقش عزت الله انتظامی ترکیبی از نقش ناصرالدین شاه و “مش حسن” در فیلم گاو بود که انتظامی بازی بسیار تاثیرگذاری کرد و سکانس ماندگاری و جاودانی از خود برجای گذاشت.
وی با اشاره به این که مرحوم انتظامی حتی قبل از فیلمبرداری خیلی در نقشش فرو می رفت، توضیح داد: اصلا نمی شد با او حرف زد، کارگردان هم نمی خواست حس بازیگرش به هم بخورد، بنابراین اجازه نمی داد غیر از عوامل فیلم، فرد دیگری سر صحنه باشد.
لطفی که در آن سال ها، مدیر انجمن سینمای جوان قزوین نیز بود، خوب به خاطر دارد که برای انتخاب لوکیشن همراه کارگردان مکان های مختلفی را در قزوین بازدید کردند اما در نهایت کارگردان خانه امینی ها را برای فیلمبرداری انتخاب کردند.
“جنگجوی پیروز” و “دزد دوچرخه” در خانه امینی ها
وی در ادامه از فیلم “جنگجوی پیروز”، اثر مجتبی راعی نام برد که اکبر عبدی، مرحوم فردوس کاویانی و فاطمه گودرزی نقش های اصلی آن را برعهده داشتند.
لطفی ادامه داد: هنگام ساخت این فیلم به همراه دوستم، مهدی وثوق نیا، که اکنون از اساتید عکاسی نیز به شمار می روند سر صحنه فیلمبرداری رفتیم، سکانسی از فیلم بود که مرحوم کاویانی و عبدی با هم چالش داشتند و بگو و مگو می کردند، وقتی دیدم وثوق نیا دیگر عکسی نمی گیرد، موضوع را پیگیر شدم، دیدم دلخور بود و می گفت که آقای عبدی گفته عکس نگیرد، بنده نیز در مطلبی که در خصوص فیلمبرداری این فیلم نوشته بودم، این موضوع را هم بازتاب دادم.
وی خاطرنشان کرد: سردبیر وقت خواستند تا با آقای عبدی یک مصاحبه اختصاصی در خصوص این فیلم داشته باشم، وقتی مرا به ایشان معرفی کردند، اصلا انتظار نداشتم که وی مطلبم را قبلا در خصوص اجازه ندادن به عکاسی آقای وثوق نیا خوانده باشد و به همین منظور با من مصاحبه نکردند، اما بعدها رضایت دادند و این مرتبه با آقای شفیع خانی، یکی دیگر از عکاسان شهر قزوین برای مصاحبه سراغ ایشان رفتیم.
این پیشکسوت فیلمسازی، در ادامه با اشاره به ساخت فیلم خود با عنوان “دزد دوچرخه”، گفت: در سال ۶۹ فیلمی به نام “دزد دوچرخه” را در خانه امینی های قزوین ساختم که محل فیلمبرداری یکی از اتاق ها و قسمتی از حیاط همین خانه بود، فیلم که یک کار دانشجویی بود و امکانات زیادی هم برای ساخت آن نداشتیم، مثلا برای ایجاد رعد و برق مجبور بودیم از دستگاه جوش استفاده کنیم و فیلم را با امکانات اولیه ساختیم. ولی همه اینها و آن خانه برایم بعدها پر از خاطره شد.
وی با اشاره به اینکه قزوین از دیرباز به عنوان یکی از شهرهای تاریخی کشور شناخته شده و آثار فاخر و تاریخی نیز نیز در آن وجود دارد، تصریح کرد: اماکنی نظیر خانه امینی ها، با توجه به نزدیکی قزوین به پایتخت کشور، می تواند به عنوان لوکیشن مناسبی برای ساخت بسیاری از فیلم های تاریخی باشد.
خانه امینی های قزوین از دیرباز محلی مناسب برای استفاده برخی از صحنه های فیلم هایی نظیر “بانوی عمارت”، “کفش های میرزا نوروز” و بسیاری از سریال های تلویزیونی و فیلم های مستند بوده و هنور هم بسیاری از کارگردان ها ترجیح می دهند برای لوکیشن فیلم های خود از آن استفاده کنند.