رسانه سینمای خانگی- چند خط برای یک آقازاده/ سینمای منتظر یک شاهکار دیگر

 مجید انتظامی از خاطره‌سازترین آهنگسازان سینمای ایران، پس از یک دهه دوری از فعالیت‌های سینمایی، با آهنگ‌سازی فیلم «مجنون» تازه‌ترین محصول سازمان اوج به جشنواره فیلم فجر آمده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هم می‌توان از جنبه خاطره‌سازی آثارش، این گزارش را آغاز کرد و هم از منظر آقازادگی‌اش. هم می‌توان همکاری‌های اش با کارگردانان شاخص را فهرست کرد و هم از سال‌های دوری‌اش از سینما نوشت. حتی می‌توان او را با نوای حماسی اما مملو از حزن و حسرت‌های باقی‌مانده از زخم‌های جنگ، در تاروپود سمفونی خرمشهر، معرفی کرد. به‌جای همین این‌ها اما کافی است از این جمله ساده شروع کنیم که مجید انتظامی، بار دیگر دست به کار شده و برای یک فیلم حماسی، آهنگسازی کرده است.

او که فرزند زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی است، از همان گام‌های اولیه فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینما به‌عنوان آهنگساز، توانست هویت مستقل خود را پیدا کند و تبدیل به چهره‌ای، معتبر و تعیین‌کننده در فرآیند خلق آثار ماندگار در ویترین سینمای ایران شود؛ او آقازاده‌ای است که آقازادگی نکرده است.

به مناسبت رونمایی از فیلم مجنون به کارگردانی مهدی شامحمدی به‌عنوان تازه‌ترین محصول سازمان سینمایی اوج که آهنگسازی‌اش را مجید انتظامی برعهده داشته است، در این گزارش کوتاه مروری‌بر خاطره‌انگیزترین تجربه‌های آهنگسازی او در سینمای ایران داشته‌ایم.

قصه‌ای که با «سفر سنگ» آغاز شد

این شانس بزرگی بود که مجید انتظامی در اولین فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینمای ایران، فرصت همکاری با یکی از موسیقی‌شناس‌ترین کارگردانان سینمای ایران را به دست آورد. مسعود کیمیایی که ملودی آثار اولیه‌اش همچون «قیصر» و «رضا موتوری» همچنان در گوش سینمادوستان طنین‌انداز است و تا پیش از انقلاب همکاری‌های درخشانی را با اسفندیار منفردزاده تجربه کرده بود، در «سفر سنگ» سراغ چهره‌ای تازه در عرصه موسیقی فیلم رفت و آهنگسازی کار خود را به مجید انتظامی سپرد.

مسعود کیمیایی که ملودی آثار اولیه‌اش همچون «قیصر» و «رضا موتوری» همچنان در گوش سینمادوستان طنین‌انداز است و تا پیش از انقلاب همکاری‌های درخشانی را با اسفندیار منفردزاده تجربه کرده بود، در «سفر سنگ» سراغ چهره‌ای تازه در عرصه موسیقی فیلم رفت و آهنگسازی کار خود را به مجید انتظامی سپرد

انتظامی با همین فیلم در سال ۵۶ به‌صورت حرفه‌ای وارد سینما شد. در همین سال اما او تجربه درخشان دیگری را هم به ثبت رساند. انیمیشن کوتاه «زال و سیمرغ» اثری بود که انتظامی جوان برای آن موسیقی نوشت و حاصل کارش، نه با این اثر که با انیمیشن نوستالژیک دیگری در حافظه‌ها ماندگار شد. این قطعه موسیقی همان قطعه‌ای است که روی تیتراژ ابتدایی انیمیشن «بچه‌های کوه آلپ» نشست و با ضرباهنگ سنتورش، حسابی از کودکان و نوجوانان دهه شصتی، دلربایی کرد.

مسعود کیمیایی که از همکاری اول راضی بود، ۴ سال بعد برای «خط قرمز» هم از انتظامی دعوت به همکاری کرد اما فیلم توقیف شد.

شکار سیمرغ‌ها کلید خورد

تا نیمه دهه ۶۰ مجید انتظامی جایگاه معتبری در سینمای ایران به دست آورده بود و برای آثار پرمخاطبی همچون «عقاب‌ها» آهنگ‌سازی کرد. او در همین سال‌ها بود که با ساخت موسیقی «ترن» توانست اولین جایزه خود را با عنوان «لوح زرین» از جشنواره فیلم فجر دریافت کند. موسیقی ماندگار این فیلم، بعدها به‌دلیل تکثر استفاده در مناسبت‌های ملی و به‌طور خاص ایام برگزاری انتخابات، هویتی مستقل از فیلم در حافظه مخاطبان پیدا کرد اما همچنان اثری تحسین‌برانگیز و نوستالژیک است.

یک سال بعد از آن‌که انتظامی برای فیلم «ترن» لوح زرین بهترین موسیقی متن را از جشنواره فجر دریافت کرد، باردیگر هنرنمایی‌اش در «بایسیکل‌ران» به چشم هیات داوران فجر آمد تا در جشنواره هفتم فیلم فجر، اولین سیمرغ موسیقی این رویداد را به نام خود ثبت کند. تعدد تجربه‌ها و همکاری‌های انتظامی در دهه ۶۰ مثال‌زدنی است و از «کانی‌مانگا» تا «شب بیست‌ونهم» را در بر می‌گیرد. در سال ۷۰ اما انتظامی با فیلم «وصل نیکان» همکاری با ابراهیم حاتمی‌کیا را آغاز کرد و شاید در آغاز این همکاری خودشان هم تصور نمی‌کردند که ماندگارترین موسیقی‌های فیلم سینمای ایران را در کنار یکدیگر قرار است خلق کنند.

خاطره‌سازی‌هایی که با ابراهیم رقم خورد

هنوز هم می‌توان حاتمی‌کیا و انتظامی را زوجی طلایی در مقام کارگردان و آهنگساز توصیف کرد. یک سال بعد از «وصل نیکان» بود که با فیلم «از کرخه تا راین» این همکاری خیلی زود به یک قله رسید. ملودی خاطره‌انگیز و تکان‌دهنده این فیلم، هنوز هم برای فیلم‌بازها سرشار از نوستالژی و البته احساس است. انتظامی برای این موسیقی جاودان، دیپلم افتخار جشنواره یازدهم فیلم فجر را از آن خود کرد. انتظامی در سال ۷۲ با «روز واقعه» توانست سیمرغ بلورین دیگری را به ویترین افتخاراتش اضافه کند اما دو سال بعد و در همکاری دیگری با حاتمی‌کیا، ملودی جاودانه «بوی پیراهن یوسف» خلق شد. ملودی‌ای با آن سوت‌های جادویی، که فراتر از چارچوب روایت فیلم، تا سال‌ها هم‌نشین تصاویری از آزادی آزادگان بود. قطعه‌ای که هرچند انتظامی برای آن حتی نامزد سیمرغ هم نشد، اما یکی از جاودانه‌ترین آواهای سینمای ایران شد.

انتظامی در سال ۷۲ با «روز واقعه» توانست سیمرغ بلورین دیگری را به ویترین افتخاراتش اضافه کند اما دو سال بعد و در همکاری دیگری با حاتمی‌کیا، ملودی جاودانه «بوی پیراهن یوسف» خلق شد. ملودی‌ای با آن سوت‌های جادویی، که فراتر از چارچوب روایت فیلم، تا سال‌ها هم‌نشین تصاویری از آزادی آزادگان بود

سال ۷۶ حاتمی‌کیا تحسین‌برانگیزترین فیلم کارنامه خود را کارگردانی کرد و بار دیگر این مجید انتظامی بود که با جادوی نت‌های خود، خاطره «آژانس شیشه‌ای» را در حافظه سینمادوستان ایرانی، جاودانه کرد. «آژانس شیشه‌ای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر ۹ سیمرغ بلورین گرفت که یکی از آن‌ها سهم انتظامی بود.

در آستانه دهه هشتاد، همکاری انتظامی با احمدرضا معتمدی در فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» باردیگر او را صاحب سیمرغ بلورین کرد و در سال بعد از آن بود که یکی دیگر از شاهکارهای حماسی دیگر کارنامه مجید انتظامی، در قالب موسیقی درخشان فیلم «دوئل» خلق شد.

فیلمی که احمدرضا درویش با نهایت وسواس‌های تکنیکی خود در سال ۸۲ با به‌روزترین سیستم‌های صوتی و تصویری در سینما، آن را کارگردانی کرد تا ایده بکر خود را در قالب یک فیلم روانه پرده سینما کند. ماجرای گاوصندوقی ساخته شده از طلای ناب، که سال‌ها پس از جنگ، هنوز عده‌ای چشم طمع به آن دارند.

لحظه‌شماری برای حماسه «مجنون»

بعد از آهنگسازی برای فیلم «دوئل» در سال ۸۲، انتظامی به مدت یک دهه، کمتر از انگشتان یک دست آهنگسازی کرد تا سال ۹۲ که برای فیلم نه‌چندان موفق «پی ۲۲» قطعاتی را نوشت و به یادگار گذاشت. او پس از آن به مدت یک دهه هیچ فعالیتی در سینمای ایران نداشت. آهنگساز خاطره‌سازی که در تمام این سال‌ها، هر از گاهی در قالب کنسرت‌هایی از جنس «خاطره» میزبان علاقه‌مندانش می‌شد و ماندگارترین آثارش را بازاجرا می‌کرد.

حالا بعد از سال‌ها باردیگر چشم‌انتظاریم تا پس از ۱۰ سال دوری از دنیای سینما، ملودی حماسی دیگری از مجید انتظامی در فضای جشنواره فجر طنین‌انداز شود. فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی، محصول تازه سازمان اوج است که آهنگسازی متن آن با انتظامی است و به‌نظر می‌رسد یکی از شانس‌های اصلی شکار سیمرغ این شاخه باشد.

رسانه سینمای خانگی- سینمای دفاع مقدس هنوز جان دارد

فیلم سینمایی «مجنون» با محوریت زندگی شهید زین‌الدین در حالی در جشنواره فیلم فجر حضور دارد که پیش از این آثاری درباره فرماندهان بزرگ جنگ در ویترین این رویداد رونمایی شده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، آژیر قرمز، صفیر گلوله‌ها، زندگی زیر سایه جنگ، ترس، التهاب، دلهره، همه و همه تنها عناوین کوتاهی از توصیف حال و هوای دهه ۶۰ است، این ترکیب‌سازی‌ها را می‌توان همچنان امتداد داد و به فهرست بلندبالایی از آنها رسید؛ ویژگی‌هایی که حالا به یک خاطره جمعی تبدیل شده‌اند. خاطراتی که البته خوش نیستند و هنوز هم که هنوز است می‌توان آثار و تبعاتش را در زندگی بخشی از مردم مشاهده کرد، آنجایی که هنوز مادران چشم انتظار فرزندان هستند، آنجایی که هنوز هر چند وقت یک‌بار شهر آکنده از نشانه‌های پیکرهای بی‌نشان می‌شود، آنجایی که هنوز سینه‌ها زخمی است از رنج‌هایش، از آلامش و حتی از یادآوری‌اش.

سینمای ایران البته در طول چهار دهه پس از انقلاب همواره سهمی چشمگیر در ثبت و مخابره این تصاویر داشته است، اگر در هر زمینه دیگری هم بخواهند آماج انتقادش قرار دهند و بگویند کمیتش می‌لنگیده اینجا اما همان خاکریزی است که پا پس نکشیده است، می‌شود صفحات تاریخ را ورق به وق مرور کرد و دید در هر برهه‌ای گرچه گاهی کمرنگ اما همواره پرچمش در اهتزاز بوده است. «دفاع مقدس» حالا عنوان بومی‌ترین ژانر سینمای ایران را با خود به یدک می‌کشد که از همان روزهای آغاز جنگ، سینماگران عازم جبهه‌های جنگ شدند تا چه در قالب فیلم مستند و چه در قالب فیلم داستانی، قصه‌هایی از جهاد رزمندگان و زندگی پرتلاطم و پر تشویش مردم را به تصویر بکشند و حالا استفاده از ویلچر به جای ریل تراولینگ برای فیلمبرداری یکی از خاطرات آن دوره است.

دهه ۶۰ و ۷۰ را به دلیل قرابت زندگی مردم با سایه جنگ می‌توان از درخشان‌ترین روزهای سینمای دفاع مقدس توصیف کرد؛ آثاری که هم از منظر تعداد مخاطب و هم از منظر فروش از موفق‌ترین فیلم‌ها به شمار می‌رفتند به‌طوری‌که حالا در این بازار پرفروغ فیلم‌های کمدی به آمارشان استناد می‌شود و هر فیلمسازی در سودای سبقت گرفتن از محصولات تصویری آن روزگاران است، آرزویی که البته تاکنون دست‌نیافتنی بوده است. در دهه هشتاد اما با فاصله گرفتن از روزهای جنگی و ظهور معضلات اجتماعی تازه، شعله شمع سینمای دفاع مقدس هم به خاموشی گرایید، عمده محصولات این دهه با یک آفت جدی رو به رو بود، فیلم‌هایی که تولید می‌شدند اساسا مخاطبانی را با خود همراه نمی‌کردند، شکست‌های پی‌درپی‌اش در گیشه باعث شد تا عده‌ای در تحلیل‌ها عنوان کنند تاریخ انقضای قصه‌های جنگی به سر آمده است در دهه ۹۰ اما با ظهور نظام‌های پشتیبانی‌کننده جدید و البته فیلمسازان تازه‌نفس، این سینما جانی دوباره گرفت، سازمان سینمایی اوج یکی از همین بازوهای اجرایی بود که توانست فرصتی تازه برای احیایش فراهم کند. حالا به بهانه حضور فیلم سینمایی مجنون با محوریت شهید زین‌الدین در ویترین چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر به مرور بیش از یک دهه فعالیت این سازمان در حوزه سینمای دفاع مقدس پرداخته‌ایم.

ایستاده در غبار/ محمدحسین مهدویان

این روزها مشغول تصویربرداری دنباله سریالش برای شبکه نمایش خانگی است، کارگردانی که گرچه این روزها منتقدان بسیاری به خود می‌بیند اما در چند نوبت در زمان اکران فیلم‌هایش مخاطبان و منتقدان را میخکوب می‌کرد تا هر بار با تولید اثری تازه شاخک‌ها برای تماشایشان تیز و کنجکاوی‌ها برانگیخته شود. فیلمسازی که گرچه جوان است اما هم فیلم پرمخاطب در کارنامه‌اش دارد هم فیلم توقیفی، سینماگری که گاه زبان به گله گشوده و گفته نه «این وری‌ها پای کارش ایستاده‌اند نه آن وری‌ها» که با این حال از او به عنوان یک استعداد مسلم یاد می‌کردند. از محمدحسین مهدویان می‌گویم. او اولین گامش در سینمای حرفه‌ای را اتفاقا با یک فیلم دفاع مقدسی برداشت؛ «ایستاده در غبار»، فیلمی که به جهت سبک تازه‌ فیلمسازی‌اش در آن دوره از جشنواره با بازخوردهای دوگانه‌ای مواجه شد؛ عده‌ای آن را جریانی تازه و حیرت‌انگیز در سینمای ایران معرفی می‌کردند و عده‌ای فیلمی وامانده که میان «مستند» و «داستانی» در نوسان است. محمدحسین مهدویان «ایستاده در غبار» را در سال ۹۴ تولید کرد، فیلمی که اولین تجربه سینمای ایران در سبک داکیو درام بود و همین موضوع باعث می‌شد عده‌ای از تماشاگران به دلیل ناآشنایی از این سبک از آن فاصله بگیرند. با این حال این فیلم آغازگر مسیر تازه فیلمسازی دفاع مقدس بود.

 «ایستاده در غبار» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد



«ایستاده در غبار» را احتمالا با آن تصویر جادویی از سربازی بی‌سیم به دست به یاد بیاورید که در خاک‌ریز سر به پایین انداخته و بی‌سیم را رو به بالا گرفته است؛ فیلمی که روایتی از زندگی احمد متوسلیان ارائه می‌کرد و کودکی تا ربایش او را به تصویر می‌کشید.

تنگه ابوقریب/ بهرام توکلی

حالا پنج سالی می‌شود که از سینما فاصله گرفته است. کارگردانی که تجربه‌های متاخرش در شبکه نمایش خانگی بی‌آن‌که مخاطبان چندانی را جذب کنند به کناری رفتند تا نامش بیش از پیش فراموش شود. کارگردانی که سهمی در ثبت چهره‌های ملی در قاب سینما دارد اما به نظر می‌رسد به دوری خودخواسته‌ای از سینما تن داده، او بهرام توکلی است.

مخاطبان پیگیر سینما احتمالا او را بیشتر به واسطه ساخت «پرسه در مه» یا «اینجا بدون من» بشناسند او اما یک سطر از سینمای دفاع مقدس را هم از آن خود کرده است، همان جایی که تنگه ابوقریب را ساخت. سال ۹۶ را دوستداران سینما به یاد دارند، تنها انتشار یک خط خبر از همکاری اوج با بهرام توکلی کافی بود تا موجی از تعجبات جاری شود. پیوندی که دوسویه بود و از آغاز خط و ربط تازه همکاری‌های این نهاد خبر می‌داد. فیلم در جشنواره رونمایی شد و با آنکه دستاوردی در حوزه فنی فیلم‌های سینمایی به شمار می‌رفت و هرچند پنج سیمرغ این رویداد را به خود اختصاص داد اما با نقدهایی جدی مواجه شد، سر انجام هم در اکران عمومی با یاس مخاطبان رو به رو شد.

این فیلم روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در برابر لشکرکشی رژیم بعث برای عبور از تنگه استراتژیک ابوقُرَیب و حمله به فَکّه و شرهانی در روزهای پایانیِ جنگ.

۲۳ نفر/ مهدی جعفری

مهدی جعفری از علاقه‌مندان به سینمای دفاع مقدس است، همین چند سال پیش بود که فیلمش با نام «یدو» در همین رویداد در بخش جوایز خوش درخشید و بدون آنکه به اکران سینمایی دربیاید از تلویزیون پخش شد تا بار دیگر این واقعیت را عیان کند که میان نظرات هیات داوران و نظرات توده مردم فاصله‌ها بسیار است! یک سال بعد از تولید «تنگه ابوقریب»، مهدی جعفری «۲۳ نفر» را ساخت. اگر برنامه‌های تلویزیونی ابتدای دهه ۹۰ را مرور کنید

 «۲۳ نفر» اقتباسی از کتاب «آن ۲۳ نفر» بود

احتمالا حضور چند مرد میانسال را به یاد بیاورید که در زمان جنگ تحمیلی و در حالی که نوجوانی از سن ۱۳ تا ۱۷ سال بودند به اسارت رژیم بعث عراق درآمده بودند، مردانی که سوژه کتاب «آن ۲۳ نفر» بودند و بعدها همین سوژه اقتباس و دستمایه ساخت «۲۳ نفر» شد؛ اثری که در نظرسنجی جشنواره‌ای ششمین فیلم برتر از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر، شد و توانست سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی را دریافت کند.

آبادان یازده ۶۰/ مهرداد خوشبخت

مهرداد خوشبخت این روزها فیلم سینمایی «پالایشگاه» را روی پرده دارد. فیلمی که گرچه حالا یک شکست سخت برای نهاد پشتیبانی‌کننده‌اش یعنی فارابی به شمار می‌آید اما از همان زمان تولید هر بار حاشیه‌هایش آن را بر صدر اخبار می‌نشاند. کار تا جایی پیش رفت که در جشنواره سال گذشته خوشبخت آن را به دلیل آماده نبودن بخش‌های فنی، یک فیلم مزخرف توصیف کرد که قابل دفاع نیست، قصه «پالایشگاه» اما از دل ساخت «آبادان یازده ۶۰» متولد شد. فیلمی که وجهی رسانه‌ای داشت و بر اهمیت رادیو و البته رسانه در زمان جنگ و در پیشگیری از سقوط آبادان تاکید می‌کرد. «آبادان یازده ۶۰»‌ در سال ۹۸ با اقتباس از «فرکانس ۱۱۶۰» نوشته فضل‌الله صابری ساخته شد، خوشبخت در توصیفش عنوان می‌کرد این فیلم برگرفته از اتفاقات واقعی در روزهای جنگ‌زده آبادان است که اتفاقا توانسته اهالی آن منطقه را با خود همراه کند.

منصور/ سیاوش سرمدی

منصور ستاری را فرمانده ایده‌های بزرگ می‌نامند، خلاقیت‌هایی که برای حفظ توان هوایی ایران در دوران جنگ تحمیلی به کار می‌برد باعث ایجاد شبکه‌ای منسجم و هماهنگ از رادارها شده بود، در وصفش می‌گویند: «در عملیات بزرگی مانند فتح‌المبین و بیت‌المقدس استفاده از سامانه پدافند هوایی هاگ، برای نخستین‌بار و به‌ ابتکار شهید ستاری به‌صورت مستقل عملیاتی شد. یعنی با استفاده از رادار متصل به سامانه، کاری شد که شبکه‌ای درهم تنیده و متشکل از چندین رادار تصویری گسترده از آسمان کشور ارائه دهد» شهیدی که با تکیه بر توانمندی‌های داخلی بر خودکفایی در حوزه صنایع هوایی و دفاعی تأکید داشت و باعث شد بخشی از جنگ‌ را رهبری کند. زندگی پر اتفاق شهید منصور ستاری باعث شد تا در سال ۹۹ سیاوش سرمدی در «منصور» طرحی از زندگی او دراندازد. کارگردانی که پیشتر به سینمای مستند مشغول بود و اولین تجربه سینمای داستانی را با همین فیلم آزمود، فیلمی که رگه‌های علاقه‌مندی سیاوش سرمدی به سینمای مستند را هم در خود داشت و باعث ارایه تصویری مستند گونه از زندگی این شهید شده بود.

 «منصور» روایتی از زندگی شهید منصور ستاری است



«منصور» روایتگر ساخت اولین جنگنده کاملا ایرانی است و همچنین سال‌های پایانی دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد که ایران به شدت درگیر کمبود تسلیحات نظامی است و تیمسار ستاری بر یک پروژه مهم کار می‌کند.

غریب/ محمدحسین لطیفی

محمدحسین لطیفی که در جشنواره امسال عضوی از هیات انتخاب بود سال گذشته با فیلم سینمایی «غریب» در همین رویداد حاضر شد. «غریب» اقتباسی از کتاب «محمد مسیح کردستان» است که در ابتدا هم به همین عنوان مجوز ساخت گرفت. فیلمی که حامد عنقا نویسندگی و تهیه‌کنندگی آن را توأمان بر عهده داشت تا به یکی از مهمترین فیلم‌های سال گذشته در ویترین فجر تبدیل شود. جنگ در کردستان اما شکلی متفاوت داشت، حمله عراق از یک سو و قدرت‌گیری گروهک‌های تروریستی از سوی دیگر، موازنه و معادلات این تخاصم را پیچیده کرده بود تا اهالی آن منطقه از هر سو زیر آتش باشند، «غریب» شمایل یک قهرمان در فرونشاندن التهابات منطقه کردستان را به تصویر می‌کشد، فیلمی درباره زندگی شهیدبروجردی که همزمان با رونمایی‌اش در جشنواره این انتقاد را با خود به همراه داشت که برای درکش مخاطب نیازمند اطلاعاتی فرامتن است.

مجنون/ مهدی شامحمدی

گام تازه سازمان اوج در عرصه سینمای دفاع مقدس فیلم «مجنون» است. مهدی شامحمدی به عنوان کارگردانش پیش از این تجارب مستند بسیاری داشته و در اولین قدم در سینمای داستانی ترجیح داده سراغ روایت‌هایی از جنگ برود، فیلمی با محوریت شهید زین‌الدین بسازد که اتفاقا پیش از این سینماگران بسیاری را برای ساخت زندگی‌اش وسوسه کرده بود، مسئول اطلاعات و عملیات سپاه دزفول که نقش موثری در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس داشت. سجاد بابایی که سال گذشته سیمرغ بهترین نقش مرد را دریافت کرده بود و بیشتر او را به واسطه حضورش در سریال نه قسمتی «سقوط» به یاد می‌آوریم نقش شهید زین‌الدین را در این فیلم ایفا کرده است. این فیلم ایثار شهید زین‌الدین و همچنین رزمندگان لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در جزیره مجنون و عملیات خیبر را روایت می‌کند.

حالا باید دید این فیلم می‌تواند پرتره‌ای ماندگار از یک شهید را به یاد بگذارد و بار دیگر سینمای دفاع مقدس را به روزهای اوج خود نزدیک کند یا خیر.

 فیلم سینمایی «مجنون»

رسانه سینمای خانگی- حاشیه‌نگاری از یک روز فجری

سومین روز جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانه در حالی تا پاسی از نیمه شب ادامه داشت که تحت تاثیر برد تیم ملی فوتبال ایران و تماشای فیلمی متفاوت از سروش صحت قرار گرفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، شنبه ۱۴ بهمن‌ماه جشنواره بین‌المللی فیلم فجر کار خود را با نمایش چهار فیلم و پخش مسابقه فوتبال ایران و ژاپن در یک سانس ویژه به پایان رساند.

در این روز فیلم‌های «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی، «شه‌سوار» به کارگردانی حسین نمازی، «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و «صبحانه با زرافه‌ها» به کارگردانی سروش صحت در سینمای رسانه در مرکز همایش‌های برج میلاد رونمایی شدند که در ادامه حاشیه‌هایی بر متن این روز را می‌خوانید.

* نمایش فیلم «صبح اعدام» که بر اساس یک گزارش واقعی از روزنامه کیهان در دهه ۴۰ و درباره ساعت‌های پایانی زندگی طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی پیش از تیرباران بود، بازخوردهای متفاوتی میان اهالی رسانه و منتقد داشت. برخی این فیلم سیاه و سفید و مستند گونه را اثری ساخته شده از ویکی پدیا می‌دانستند و برخی هم آن را فیلمی قابل قبول نسبت به برخی دیگر از آثار افخمی که بر مبنای زندگی فرد خاصی ساخته شده بود، عنوان می‌کردند.

* با پایان نمایش فیلم «صبح اعدام» اعلام شد که از ساعت ۱۵ بنا به درخواست اهالی رسانه مسابقه فوتبال ایران و ژاپن در سالن اصلی پخش خواهد شد و به همین دلیل برای برگزاری نشست خبری این فیلم برخی تشریفات ورود و خروج به سالن حذف شد. در این نشست بهروز افخمی بدون اینکه اعتراضی کند برای همراهی با علاقمندان به تماشای مسابقه فوتبال با پاسخ‌های کوتاه در هرچه سریع‌تر برگزار شدن نشست همکاری کرد.

* پخش مسابقه فوتبال هنگام برگزاری جشنواره فجر برای اهالی رسانه پیش‌تر هم سابقه داشت. سال‌ها قبل در همین برج میلاد یک بار دیگر این اتفاق برای یک مسابقه داخلی (دربی) اتفاق افتاده بود. بعد از اینکه ایران یک گل از ژاپن عقب افتاد، برخی منتقدین و خبرنگاران ترجیح دادند به جای تماشای مسابقه وقت خود را بیرون از سالن و برای صرف نوشیدنی‌ و گپ و گفت بگذرانند اما با زدن گل مساوی تقریباً همه حاضران در مرکز همایش‌های برج میلاد در سالن اصلی یا در راهروهایی که تلویزیون‌هایی تعبیه شده بود مشغول تماشای این مسابقه هیجان‌انگیز شدند.

* در سانس بعدی پیش از نمایش فیلم در تیزری عنوان شد که روز سوم جشنواره به یاد مرحوم مرتضی پورصمدی (فیلمبردار) برگزار می‌شود که بعد از آن با حضور دبیر جشنواره از خانواده این هنرمند تقدیر شد.  

* «شه‌سوار» و «قلب رقه» – یکی کمدی و یکی با موضوع مبارزه با نیروهای داعش- از فیلم‌های پرمخاطب جشنواره در سینمایی رسانه بودند که هر کدام موافقان و منتقدان خود را داشتند. در این بین «شه‌سوار» شباهت‌های زیادی به فیلم «شادروان» ساخته دیگر کارگردانش حسین نمازی داشت که البته این موضوع در نشست خبری فیلم رد نشد.

* محمدرضا شریفی‌نیا بازیگر فیلم «قلب رقه» که یک فیلم دیگر هم در جشنواره دارد، پس از چند سال در یک نشست خبری در جشنواره فجر حاضر شده بود.

* دبیر جشنواره فیلم فجر عصر روز گذشته (۱۴ بهمن) به بازدید از غرفه‌های رسانه‌ای ‌ و خوش و بش با نمایندگان هر کدام از این رسانه‌ها پرداخت و بعد در جمع خبرنگاران پاسخگوی سوالات آنها شد. او درباره حاشیه‌ای فیلم «بی‌بدن» و در پاسخ به اظهارات سازندگان این فیلم در اعتراض به راه نیافتن فیلم‌شان به بخش سودای سیمرغ گفت، هیأت انتخاب تنها نیمی از فیلم را که به طور کامل در اختیار داشت تماشا کرده و بر همان اساس آن را برای بخش نگاه نو انتخاب کرد.

* آخرین فیلمی که در برج میلاد در روز سوم جشنواره نمایش داده شد، تازه‌ترین ساخته سروش صحت بود که با جدول زمان‌بندی جشنواره تنها با یک ساعت تاخیر اکران شد. بعد از فیلم جواد عزتی (تمساح خونی) این دومین فیلمی بود که تعداد قابل توجهی از مخاطبان خود را در سینمای رسانه نسبت به تماشای یک اثر کمدیِ با کیفیت راضی نگه داشت.

* در نشست خبری فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» هیچ کدام از بازیگران اصلی یعنی بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازی‌فر و بیژن بنفشه‌خواه حضور نداشتند و فقط پژمان جمشیدی که عازم سفر برای فیلمبرداری سریال «زیر خاکی» بود در تماسی تلفنی به نمایندگی از دیگر بازیگران دقایقی کوتاه صحبت کرد.

* «صبحانه با زرافه‌ها» سومین فیلمی بود که در این مدت پس از «تمساح خونی» و «بی‌بدن» با بازی پژمان جمشیدی به نمایش درآمد. جمشیدی که چند سال قبل پس از اینکه نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فجر شده بود، با واکنش برخی اهالی رسانه‌ مواجه شد، در نشست خبری فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» که ساعت یک بامداد در برج میلاد در حال برگزاری بود، از تمام خبرنگارانی که در این سال‌ها با انتقادها و نیز تشویق‌ها او را حمایت کردند قدردانی کرد.

* سروش صحت که در فیلمش رد پای کمدی خاص او را به وضوح می‌توان دید، تاکید کرد در فیلمش به دنبال ترویج بخشش،   دوستی و امید است. او امیدوار بود که با فیلمش شعار نداده باشد و در صحبت‌هایی که رنگ و بوی فلسفی داشت بیان کرد: خوب است که در زندگی همیشه دنبال لوکیشنی باشیم که هم روح داشته باشد و هم لانگ شات.

رسانه سینمای خانگی- جایزۀ داکا به ایرانی‌ها رسید

بیست و دومین جشنواره فیلم داکا در کشور بنگلادش با اعطای یک جایزه به یک فیلم ایرانی به کار خود پایان داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا،بیست و دومین جشنواره فیلم داکا از۲۰ تا ۲۸ ژانویه (۳۰ دی تا ۸ بهمن) در بنگلادش برگزار شد و فیلم سینمایی «آشغال‌ها و عروسک ها» ساخته منیژه حکمت جایزه بهترین فیلم بخش سینماگران زن را دریافت کرد.

در این جشنواره ۲۹ فیلم بلند و کوتاه ایرانی انتخاب شده که ۵ فیلم اولین نمایش جهانی و ۳ فیلم اولین نمایش بین المللی خود را تجربه کردند. 

در بخش مسابقه سینمای آسیا، فیلم های سینمایی «فرشته» ساخته مرتضی آتش زم زم محصول ایران و بنگلادش، «فصل آلوچه های سبز» ساخته علی بیات در اولین نمایش جهانی، «شماره ده» ساخته حمید زرگرنژاد در اولین نمایش بین المللی و «آدم حسابی» ساخته حسن کی قبادی در اولین نمایش جهانی حضور داشتند. 

در بخش سینمای جهان، فیلم های سینمایی «خاطرات بندباز» ساخته حامد رجبی در اولین نمایش بین المللی، «میرجاوه» ساخته آرمان زرین کوب، «کت چرمی» ساخته حسن میرزا محمدی»، «سمپاشی» ساخته علی یاور در اولین نمایش جهانی، «زاپاتا» ساخته دانش اقباشاوی، «مرد پروانه ای» ساخته میترا روحی منش در اولین نمایش جهانی و مستند های «علی بر علیه علی» ساخته علیرضا رفوگران محصول ایران، آمریکا و امارات متحده عربی و «سر عشق» ساخته مهتاب سلیمانی به نمایش گذاشته شد. 

در بخش زنان سینماگر، فیلم های سینمایی «آشغال ها و عروسک ها» ساخته منیژه حکمت و «ابلق» ساخته نرگس آبیار و فیلم های کوتاه «سامپو» ساخته مرضیه ریاحی و «سایه» ساخته زینب حریفی؛ در بخش سینمای معنوی، فیلم های سینمایی «پروین» ساخته میر عباس خسروی نژاد و «هفت بهار نارنج» ساخته فرشاد گل سفیدی در اولین نمایش جهانی، فیلم های کوتاه «خانه ای نزدیک خورشید» ساخته مریم صمدی و رونی شاملیان محصول ایران و آلمان و «ققنوس» ساخته محسن نبوی و مستند «مجموعا» ساخته محمد رضا فرزاد محصول ایران، آلمان و لهستان؛ در بخش کودکان، فیلم سینمایی «کاپیتان» ساخته محمد حمزه ای و فیلم کوتاه «عروسک مهرخ» ساخته مجتبی زارع و مریم جواهری و در بخش کوتاه و مستقل، «۴۸ ساعت» ساخته آزاده موسوی، «تنگه» ساخته مقداد جلالی، «ماهیگیر» ساخته مهدی زمانپور کیاسری و مانان جان براری، «آنجلو» ساخته علی کیان ارثی، «والتز» ساخته پرتو اشراق و «سورن» ساخته سحر شادلو به روی پرده رفتند. 

رسانه سینمای خانگی- در فجر امسال چه خواهیم دید

امسال آثاری به بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» چهل و دومین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کردند که هر کدام داستان و ماجرایی متفاوت دارند از این رو به صورت تفصیلی به معرفی آنها پرداختیم.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، جشنواره فیلم فجر که یکی از مهمترین و معتبرترین جشنواره‌های سینمایی در کشور محسوب می‌شود، هر سال به صورت ثابت در بهمن ماه برگزار می‌شود. این جشنواره علیرغم فراز و فرودهایی که داشته، جایگاهش را میان هنرمندان، سینماگران و مردم حفظ کرده است و به جزو معدود دوره‌هایی که به دلیل کرونا و برخی وقایع اجتماعی دستخوش تحول شد، تاکنون به صورت مرتب برگزار شده است. حضور در این رویداد و راه پیدا کردن در بخش «سودای سیمرغ» جشنواره را شاید بتوان یکی از اهداف هر فیلمسازی دانست. به سیاق هر ساله، در گزارش پیش‌رو، فیلم‌های حاضر در بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» را که امسال به جشنواره اضافه شد، مرور می‌کنیم.

درامی متفاوت از دیار ترک‌زبان‌ها

فیلم سینمایی «آبی روشن» به کارگردانی قاسم (بابک) لطفی خواجه پاشا و تهیه‌کنندگی سید محمدحسین میری، اولین محصول مشترک سازمان هنری رسانه‌ای اوج و فارابی است که نویسندگی آن را امیر ابیلی و داود گنجوی به صورت مشترک برعهده داشته‌اند.

بابک خواجه‌پاشا پیش از این با فیلم سینمایی «در آغوش درخت» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت که موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی شد. پیش بینی می‌شود داستان این فیلم به موضوع مردی تبریزی می‌پردازد که با مشکلاتی مواجه است و نقش این کاراکتر را مهران احمدی بازی می‌کند.

در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینی‌تبار، روح‌الله زمانی، علی‌اکبر اصانلو، کاظم هژیرآزاد، سامان مهکویه و … به ایفای نقش می‌پردازند.

سایر عوامل اصلی «آبی روشن» عبارتند از مجری طرح: وحید معدنی، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباس‌زاده، تدوین: حسین جمشیدی‌گوهری، موسیقی: فرید سعادتمند، طراح صحنه: امیر زاغری، مدیر تولید: سید مقصود میرهاشمی، طراح چهره پردازی: کامران خلج، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی،، مدیرصدابرداری: اشکان پورتاجی، طراح لباس: الهام ترکمن، مدیر برنامه ریزی: امید همتی‌فراز، دستیار اول کارگردان: امیر رونقی، طراح جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراحی جلوه‌های بصری: امین پهلوان‌زاده، منشی صحنه: آرزو قربانی، عکاس: صمد قربان‌زاده، روابط‌عمومی: الهام عرشی‌زاده.

شهید شیرودی روی پرده سینما دوباره جان می‌گیرد

«آسمان غرب» عنوان فیلم جدید محمد عسگری به تهیه‌کنندگی حبیب‌اله والی‌نژاد است که اولین روایت سینمایی از دلاورمردی‌های خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی و دیگر هم‌رزمانش در هوانیروز ارتش محسوب می‌شود. این فیلم، رویدادهای مربوط به یک ماه ابتدایی جنگ تحمیلی در منطقه غرب کشور را بررسی می‌کند و با فشرده‌سازی در فیلمنامه، مجموعه حوادث را در بازه زمانی سه روزه به تصویر می‌کشد.

«آسمان غرب» دومین تجربه کارگردانی محمد عسگری پس از ساخت فیلم سینمایی «اتاقک گلی» است و در لوکیشن‌های متعدد استان کرمانشاه فیلمبرداری شده است. این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی سوره است که با مشارکت ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخته شده است.

امیرحسین آرمان در این فیلم با چهره‌ای متفاوت در کارنامه کاری خود، در قامت سرلشکر شهید حسین ادبیان از فرماندهان غیور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، جلوی دوربین رفته است. همچنین، میلاد کی‌مرام نیز ایفاگر نقش شهید شیرودی در این فیلم است.

آغوش باز متفاوت بهروز شعیبی

فیلم سینمایی «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی و تهیه‌کنندگی علیرضا سرتیبی، از جمله آثار کنجکاوی برانگیز جشنواره چهل و دوم خواهد بود. این فیلم پیش از این با نام «هم‌آهنگ» پروانه ساخت گرفته بود که برای حضور در جشنواره فیلم فجر، به «آغوش باز» تغییر نام داده است.

«آغوش باز» ششمین اثر سینمایی بهروز شعیبی است که پیش از این کارهایی چون «بدون قرار قبلی»، «روز بلوا»، «دارکوب»، «سیانور» و «دهلیز» را ساخته است. فیلمنامه «آغوش باز» را مهرداد کوروش‌نیا و محمدسجاد نجفی به طور مشترک نوشته‌اند. شعیبی پیش از این در جشنواره جهانی و ملی فجر داوری کرده و با تمام فیلم‌های کارنامه کارگردانی‌اش در جشنواره فیلم فجر حضور داشته است.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: «سه قصه عاشقانه … سه زوج در فراز و نشیب روابط عاطفی، فرصت پیدا می‌کنند به تعریف جدیدی از عشق برسند.»

مهدی هاشمی، احترام برومند، حسن معجونی، حامد کمیلی و محسن کیایی در کنار گلاره عباسی، شبنم گودرزی، جواد خواجوی، وحید نفر، علی عطایی، روژین فاطوری‌فر، ساینا توکلی، میثم نوروزی، سهیل هژبر، مسعود خانی، هاتف شعیبی و نفس نکی بازیگران این فیلم هستند.

همچنین برخی از عوامل فیلم سینمایی «آغوش باز» عبارتند از مجری طرح و سرمایه‌گذار: محمدمهدی عسکری، نویسندگان فیلمنامه: مهرداد کوروش‌نیا و محمدسجاد نجفی (بر اساس طرحی از بهروز شعیبی)، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، تدوین: خشایار موحدیان، مدیر تولید: مسعود زمانی، موسیقی: مسعود سخاوت‌دوست، طراح چهره‌پردازی: فاطمه کمالی و زهرا کمالی، طراح جلوه‌های بصری: محمد برادران، طراح صحنه: محمدرضا میرزامحمدی، طراح لباس: شیوا رشیدیان، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، صدابردار: عباس رستگارپور، دستیار اول کارگردان: نگار جنیدی، مدیر تدارکات: مرتضی اسکندری، برنامه‌ریز: حامد مختاری، منشی صحنه: غزل رشیدی، عکاس: مسعود اشتری، روابط عمومی: محمد کفیلی، طراح لوگو: روح الله موحدی.

نگاهی به حادثه تراژیک ملی در «احمد»

فیلم سینمایی «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیه‌کنندگی حبیب‌اله والی‌نژاد به عمل قهرمانانه شهید احمد کاظمی در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله مهیب بم به عنوان یک حادثه تراژیک ملی می‌پردازد. این اثر برای اولین بار قصه‌ای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت می‌کند.

امیرعباس ربیعی پس از فیلم‌های سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» در فضای تاریخی، فیلم سینمایی «احمد» را در ژانر حادثه‌ای و در فضای متفاوت مقابل دوربین برده است. «احمد»، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.

تینو صالحی‌، هنرمند باسابقه عرصه تئاتر، در این اثر ایفاگر نقش شهید کاظمی است. همچنین، توماج دانش‌بهزادی با ایفای نقش یک پژوهشگر علمی و دانشگاهی در فیلم سینمایی «احمد» حضور دارد.

فیلمی که حواشی‌اش بر متنش غلبه کرد!

«بهشت تبهکاران» جدیدترین اثر بلند سینمایی مسعود جعفری جوزانی به تهیه‌کنندگی فتح‌الله جعفری جوزانی و علی قایم مقامی در نخستین اکران خود در بخش مسابقه «سودای سیمرغ» در چهل و دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر روی پرده می‌رود.

داستان «بهشت تبهکاران» در سال ۱۳۲۹ روایت می‌شود سالی که احمد دهقان نماینده مجلس، روزنامه‌نگار و مدیر تئاتر «نصر» توسط حسن جعفری در خیابان لاله‌زار تهران به قتل می‌رسد.

در «بهشت تبهکاران» بازیگرانی چون امیرحسین آرمان، لادن مستوفی، سحر جعفری جوزانی، پژمان بازغی، حمید گودرزی، رضا یزدانی، بهنام تشکر، هومن برق نورد، حسام منظور، رضا شفیعی جم، فریبا متخصص، فخرالدین صدیق شریف، اسماعیل خلج، علیرضا جلالی تبار، محمدرضا هاشمی، سهیل برخورداری، حمید متقی، فتح‌الله جعفری جوزانی، مهدی مهریار و جواد طوسی به هنرنمایی پرداخته‌اند و همچنین در این اثر سینمایی افسانه بایگان و فرهاد قایمیان با نقش آفرینی خود، حضور افتخاری دارند.

برخی عوامل فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران» عبارتند از کارگردان: مسعود جعفری جوزانی، مدیرفیلمبرداری: امیر کریمی، تدوین: مهدی حسینی وند، موسیقی: فردین خلعتبری، فیلمنامه: مسعود جعفری جوزانی، فرید مصطفوی، طراح صحنه و لباس: اصغر نژاد ایمانی، طراح چهره‌پردازی: مهین نویدی، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی نژاد، صدابردار: آرش برومند، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیک، جلوه‌های بصری: کامیار شفیع پور، مدیرتولید: بهزاد هاشمی، عکاس: علی نیک رفتار، دستیاران کارگردان: علی مهرآسا، مهدی حاجی یوسف، پارسا هاشمی، مشاور رسانه‌ای: منصور جهانی و تهیه‌کنندگان: فتح‌الله جعفری جوزانی، علی قایم مقامی.

سال گذشته، نام فیلم «بهشت تبهکاران» در بین فیلم‌های بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش رزرو قرار گرفته بود که همین موضوع حواشی را برای این فیلم در دوره چهل و دوم رقم زد. اما طبق پیگیری‌های خبرنگار مهر؛ مشخص شد که سال گذشته تنها ۴۰ دقیقه از راش های این اثر سینمایی به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ارایه شده بود و «بهشت تبهکاران» به صورت رسمی در دوره گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور نداشته است.

نکته مهم این است که در صورت‌جلسه‌ای که درباره حضور فیلم‌ها در جشنواره فیلم فجر نوشته می‌شود؛ قید شده است فیلم ناقصی که فرم حضور پر کرده در صورتی که تکمیل شود، می‌تواند سال آینده بازبینی شود و «بهشت تبهکاران» نیز از این دست فیلم‌ها است. در واقع این فیلم سال گذشته ناقص بوده و حتی به مرحله بازبینی نیز نرسیده است.

رمال پیری که جلوی دوربین کلاری رفت

«تابستان همان سال» عنوان تازه‌ترین ساخته محمود کلاری در مقام کارگردان است که تهیه‌کنندگی آن را علی اوجی برعهده دارد. مهران مدیری در این فیلم ایفاگر نقش یک رمال پیر است.

محمود کلاری سال گذشته و بعد از گذشت ۲۲ سال از ساخت آخرین فیلمش تصمیم گرفت تا سومین فیلم سینمایی خود با نام «همچون در یک آینه» را به تهیه‌کنندگی علی اوجی جلوی دوربین ببرد. این فیلم در سکوت خبری وارد مرحله تولید شد و برای حضور در بخش مسابقه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر از داستان و بازیگرانش رونمایی شد. در فیلم جدید محمود کلاری که به دلیل شباهت با آثار ناصر تقوایی به «تابستان همان سال» تغییر نام داده است، علی شادمان عهده دار نقش اصلی است و در کنار او بازیگرانی چون فریبا نادری، سمیرا حسن پور، صابر ابر، پژمان بازغی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

«تابستان همان سال» داستان پسر بچه هفت ساله‌ای است که پیش رمالی می‌رود تا دزد طلاهای عمه اش را از آینه شناسایی کند، عطا که هیچ تصوری از سرانجام آنچه در آن شرایط بر زبان می‌آورد ندارد، برای رهایی از آن وضعیت، هر آن‌چه از تعاریف عمه‌اش درباره شک و تردید او نسبت به دزدی داوود پسر عمه دیگرش شنیده بازگو می‌کند، غافل از آنکه این دروغ موجب عقوبتی دوراز انتظار برای کل خانواده می‌شود.

محمود کلاری سابقه همکاری با فیلمسازان شاخصی همچون مرحوم علی حاتمی، مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمی‌کیا، داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی را در کارنامه دارد و اولین بار در سال ۱۳۷۵ فیلم «ابر و آفتاب» را به عنوان کارگردان جلوی دوربین برد که موفقیت‌هایی هم به دست آورد. باید دید فیلم جدید او که در سکوت خبری تولید شده است، می‌تواند موفقیت‌های قبلی‌اش را ادامه دهد.

سوژه‌ای از دل بنگلادش پر از رنگ و فقر

فیلم سینمایی «دروغ های زیبا» به تهیه کنندگی و کارگردانی مرتضی آتش زمزم، محصول مشترک ایران و بنگلادش با حضور سوپراستار بنگلادش، جایا احسن و دیگر بازیگران این کشور از جمله شمون فاروق، ریکیتا ناندینی، شهیدالزمان سلیم، شاهد علی، شاهین میردها و جان پل سرمادیراس و بازیگر کودک شاتی، در لوکیشن‌های شهرهای داکا و قاضی پور مقابل دوربین بایرام فضلی رفت. ملودرام اجتماعی «دروغ‌های زیبا» در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی می‌شود.

فیلم از زمان ساخت، به دلیل حضور ستاره‌های سینمای بنگلادش، مورد توجه مطبوعات این کشور قرار گرفت. بنگلادش با جمعیتی بیش از صد و هشتاد میلیون نفر به وسعت استان کردستان است که پر تراکم‌ترین کشور جهان محسوب می‌شود و سینما در این کشور متأثر از سینمای هند و از بزرگترین دغدغه‌های مردم آن است.

مرتضی آتش زمزم نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما و تلویزیون، ساخت فیلم‌های سینمایی «آخرین گزارش»، «بن‌بست»، «مرگ سپید»، «مالیخولیا»، «سیمین»، «هولیا»، «قهرمان من» و «نیروانا» و همچنین مستندهای سینمایی «رودی که کشته شد» و «شرم بودا» را در کارنامه دارد. همچنین، «قهرمان من» به نویسندگی و کارگردانی او، پاییز امسال در سی وپنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کودک موفق به دریافت پروانه زرین بهترین فیلمنامه و پروانه زرین بهترین کارگردانی شد.

عوامل «دروغ های زیبا» عبارتند از نویسندگان: مرتضی آتش زمزم، ممیت الرشید، صدابردار: فرامرز مختاری، صداگذار: حسین قورچیان، تدوین: کاووس آقایی، موسیقی: فواد حجازی، طراح پوستر: بهزاد خورشیدی، منشی صحنه: عطیه پیرعلی، مدیر تولید بنگلادش: محمد فاسول عفران، مدیر تولید ایران: ابوالفضل آتش زمزم، گروه کارگردانی: ضیاالحق منیر، حسین سیمونتو، ناهید السلام نیلای، طراح گریم: محبوب الرحمن مانیک، گروه فیلمبرداری: محمد کوثر، سهیل رعنا، حبیب الرحمان، عجوم خان، گروه تولید: شکیل حسین، محمد شفیق، اسکندر، محمد نور، مسعود جلال کبیر، دستیار صحنه: محمد آلوم، مشاور پروژه: سید موسی حسینی، مجری طرح: محسن آتش زمزم، مشاور رسانه‌ای: هادی اعتمادی مجد، محصول مشترک ایماژ سینما از ایران و ماکسیموم و سی ته سینما بنگلادش.

کلید زدن «دست ناپیدا» با چفیه و انگشتر متبرک رهبری

پنجمین فیلم سینمایی انسیه شاه حسینی به تهیه‌کنندگی سید سعید سیدزاده، «دست ناپیدا» نام دارد که درباره زنان حوضه خوان پشت جبهه است که لباس می‌شستند و در واقع روایت‌گر زندگی زنی است که ۲۰۰ فانوسقه خونین روی دوش دارد و همه را در آب کارون شسته و آن‌ها را به جبهه می‌فرستد.

انسیه شاه حسینی، ایده «دست ناپیدا» را از فیلم «شب به‌خیر فرمانده» گرفته است. شاه حسینی که از زمان تولید آخرین فیلمش ۱۱ سال می‌گذرد، تنها کارگردان زنی است که در دوره چهل و دوم جشنواره فیلم فجر، فیلمش به جشنواره راه پیدا کرده است. معصومه بافنده، نسرین احمدخانی، اعظم سادات موسوی، زیبا عسکری و… بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید و امور ایثارگران، سرمایه‌گذار این فیلم هستند. وجه تسمیه «دست ناپیدا» از قطعه شعر مولانا یعنی «دست ناپیدا گریبان می‌کشد، من پی دست و گریبان می‌روم» برداشت شده است. بر این اساس، «دست ناپیدا» نگاه متفاوت و شاعرانه‌ای را نسبت به دفاع مقدس دنبال می‌کند.

شاه حسینی، خرداد ماه امسال در گفت‌وگویی مطرح کرده بود که رهبر معظم انقلاب عوامل این فیلم را دعا کردند که بتوانند این اثر ارزشمند را به خوبی تولید و آن را تقدیم نگاه مهربان ملت عزیز ایران کنند و توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هدیه‌ای به وسعت یک دنیا انگیزه برای عوامل فیلم ارسال کردند. شاه‌حسینی اضافه می‌کند که با خود عهد بستیم با همین چفیه و انگشتر متبرک رهبری، آغاز تولید فیلم را در سرزمین حماسه و ایثار کلید بزنیم.

سودای مهاجرت، بی پولی و فرزندآوری در یک فیلم

فیلم سینمایی «دو روز دیرتر» با موضوع فرزندآوری و ازدیاد جمعیت به کارگردانی اصغر نعیمی و نویسندگی رضا مقصودی و حمید اکبری خامنه و براساس طرحی از سیدمحمد حسینی و تهیه‌کنندگی محسن شیرازی در بنیاد فرهنگی روایت فتح تولید شده است.

در این فیلم سینمایی که با رویکرد طنز اجتماعی ساخته شده است سینا مهراد، پردیس احمدیه، فرهاد آییش، گوهر خیراندیش، کمند امیر سلیمانی، سید جواد یحیوی، سیاوش چراغی‌پور، محمد فیلی و علیرضا داوودنژاد به عنوان بازیگر حضور دارند.

برخی از عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از مشاور تهیه کننده: سید جمال ساداتیان، مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی، تدوین: میثم مولایی، آهنگساز: مسعود سخاوت دوست و طراح چهره پردازی: عباس عباسی.

در خلاصه داستان «دو روز دیرتر» آمده است: «سهیل و مریم زوج جوانی که سودای مهاجرت دارند، علیرغم توصیه‌های پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری می‌کنند تا اینکه پدر مریم تصمیم می‌گیرد مبلغی را که از خواهرش به ارث برده، بین نوه‌هایش تقسیم کند. سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم می‌گیرند بچه‌دار شوند اما فوت ناگهانی غلامحسین محاسبات آن‌ها را برهم می‌زند تا اینکه ….»

بنیاد فرهنگی روایت فتح سرمایه‌گذار اصلی این پروژه سینمایی است که در تولید این فیلم با بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه بهمن سبز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشارکت دارد.

ماجرای مراسم عروسی که چند بار به‌هم خورده…

حسین نمازی که کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی «شه‌سوار» را برعهده دارد پیش از این، تجربه موفق «شادروان» و «آپاندیس» را در کارنامه خود ثبت کرده است. داستان «شه‌سوار» طی سه شبانه روز و در یک مراسم عروسی رخ می‌دهد.

این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی است که با مشارکت بخش خصوصی تولید شده است. مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، هادی کاظمی، عباس جمشیدی‌فر، گیتی قاسمی، سعید عطایان، ایمان برات‌پور، حافظ نبی زاده، مهرناز افلاکیان، ناهید استواری، با هنرمندی عزت‌الله رمضانی‌فر با حضور امیر دژاکام بازیگران فیلم «شه سوار» هستند.

در خلاصه داستان «شه‌سوار» آمده است: به دنبال درگذشت پدر خانواده در جریان برگزاری عروسی که چندبار به هم خورده است، خانواده او قصد پنهان کردن این خبر را دارند.

سایر عوامل فیلم سینمایی «شه سوار» عبارتند از تهیه کننده اجرایی: سعید عطایان، مشاور تهیه کننده: سعید خانی، مجری طرح و مدیر تولید: پیمان حجازی، مدیر فیلمبرداری: مسعود سلامی، فیلمبردار: حامد اوتادی، طراح گریم: امید گلزاده، طراح صحنه: وحید زارع‌مند، طراح لباس: فاطمه صفری‌زاده، مدیر صدابرداری: امیر عاشق حسینی، برنامه ریز: مسعود میمی، دستیار اول کارگردان: سعید بیات، منشی صحنه: حمیرا نعمت‌اله، جانشین مدیر تولید: شهرام شاهرخ، مدیر تدارکات: محسن قراخانلو، مدیر مالی: داود رواقی، تصویربردار پشت صحنه: شیما رییسی، عکاس: ریحانه زنگنه.

روایتی جدید از کربلا و روایت‌گری زینب (س)

فیلم سینمایی «شور عاشقی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی داریوش یاری با حضور بازیگرانی همچون شهره موسوی، پیام احمدی‌نیا، مهدی زمین‌پرداز، سیامک صفری، نادر فلاح، علی استادی، بهزاد دورانی، بهرام ابراهیمی، ساخته شده است. داریوش یاری با بهره‌گیری از یک فیلمنامه دراماتیک، روایت تفکربرانگیزی از حرکت کاروان اهل بیت (ع) در مسیر کوفه را به تصویر کشیده است.

در خلاصه داستان «شور عاشقی» آمده است: «زنی رسانه شد تا راست و دروغ در تاریخ جابه‌جا نشود.»

این فیلم که محصول مشترک بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد سینمایی فارابی است در آخرین مراحل فنی قرار دارد و پوستر و لوگوی آن را محمد روح الامین طراحی کرده است. اولین نمایش این فیلم در چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر خواهد بود.

عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان: داریوش یاری، مدیر پروژه: مسعود زمانی، مدیر فیلمبرداری: فریدون شیردل، تدوین: امیر ادیب‌پرور، آهنگساز: مسعود سخاوت‌دوست، صدابردار: فرخ فدایی، طراح صحنه: پیام حسین سوری، طراح لباس: نیاز حمیدی، طراح گریم: شهرام خلج، صداگذار: محمود موسوی‌نژاد، جلوه‌های بصری رایانه‌ای: روزبه شمشیری، منشی صحنه: سیده معصومه موسوی، عکاس: علی عارف‌نسب، جانشین تهیه‌کننده: سعید حران اف، مدیر تدارکات: بهمن صدیق، دستیارکارگردان و برنامه‌ریزی: مهدی توکلی. بازیگران: شهره موسوی، پیام احمدی‌نیا، مهدی زمین‌پرداز، سیامک صفری، نادر فلاح، علی استادی، بهزاد دورانی، بهرام ابراهیمی، بابک والی، رضا خدادابیگی، میترا خواجه‌ییان، روح‌اله مهرابی، هادی آقاحسینی، مرتضی آقاحسینی، مرجان شکوفکی، پانته آ کی‌قبادی، مریم آهنگر.

۲ ساعت قبل از اعدام طیب به روایت بهروز افخمی

«صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی تازه‌ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی، برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت می‌شود.

پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این ۲ شخصیت است که بهروز افخمی پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.

علاوه بر ارسطو خوش رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، مسعود شریف در نقش طیب حاج رضایی، داود فتحعلی‌بیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، مهرداد نیکنام در نقش تیمسار، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان و فریبا آذرشب در نقش مادر حاج اسماعیل رضایی در تازه‌ترین ساخته بهروز افخمی نقش آفرینی می‌کنند.

بهروز افخمی درباره این فیلم گفته است: فیلمنامه «صبح اعدام» را بر اساس گزارش مطبوعاتی کیهان نوشته‌ام. دیالوگ‌های طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی را که در روزنامه نوشته شده بود به صورت مستقیم در فیلمنامه آورده‌ام. البته برای نوشتن فیلمنامه، از منابع و اسناد دیگر از جمله کتاب «طیب در گذر لوطی‌ها» استفاده و اقتباس کردم. کتاب «طیب در گذر لوطی‌ها» مصاحبه‌های مختلفی با لوطی‌های تهرانی دارد که طیب را می‌شناختند و نثر آن تهرانی قدیمی است و برای نوشتن فیلمنامه برایم بسیار کارآمد بود.

صبحانه‌ای با زرافه‌های سروش صحت

سروش صحت علاوه بر این‌که در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به عنوان بازیگر در «بی بدن» ایفای نقش دارد، اما خود در کسوت کارگردان با فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» در این دوره فیلم فجر حضور خواهد داشت.

ترکیب متفاوت بازیگران دومین فیلم سروش صحت، نشان از موفقیت آن در گیشه خواهد داشت؛ بهرام رادان سال‌ها بعد از بازی در «بی پولی» دوباره پا به دنیای طنز و کمدی گذاشته است و به نظر می‌رسد باید با یک بهرام رادان متفاوت روبرو شویم. حضور پژمان جمشیدی بعد از تجربه بازی در «جهان با من برقص» نشان می‌دهد سروش صحت روی توانایی‌های کمدی او حساب ویژه‌ای باز کرده است. هوتن شکیبا که بعد از درخشش در سریال لیسانسه‌ها و فوق لیسانسه‌ها در نقش حبیب تبدیل به یکی از ماندگارترین شخصیت‌های تلویزیونی شد، حالا باز هم با همکاری مجدد با سروش صحت تلاش می‌کند خاطرات خوش «لیسانسه‌ها» را برای مخاطب زنده کند. بیژن بنفشه‌خواه نیز از جمله بازیگران قدیمی در عرصه کمدی است که حضورش در فیلم سروش صحت بعد از چندین تجربه مشترک همکاری یک اتفاق خوب است. هادی حجازی‌فر در «صبحانه با زرافه ها» در نقشی متفاوت می‌تواند به یکی از آس‌های صحت در جشنواره امسال تبدیل شود.

فیلم سینمایی «صبحانه با زرافه‌ها» به تهیه‌کنندگی سید مصطفی احمدی است.

پرتره‌ای از پروین اعتصامی به تهیه‌کنندگی محمدرضا شریفی‌نیا

فیلم سینمایی «معجزه پروین» که امسال در بخش سودای سیمرغ چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شریفی‌نیا، پرتره‌ای از داستان زندگی پروین اعتصامی شاعر معاصر ایرانی است.

مارال بنی آدم، آزیتا حاجیان، محمدرضا شریفی نیا، حسین پاکدل، محمدعلی نجفی، امیرحسین صدیق، رامین ناصر نصیر، رضا فیاضی، بیژن بنفشه خواه، یوسف صیادی، حسام نواب صفوی، ملیکا شریفی نیا، محمد شعبان‌پور، الهه جعفری، محمدرضا شهبانی نوری، مریم ورزی، محمد ساربان، مجید جعفری، شهراد بانکی، عباس علی محمدی و امیررضا انوریان از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

گروه سازنده «معجزه پروین» نیز عبارتند از مدیر فیلمبرداری: فرشاد خالقی، مهدی حسینی وند، تدوین: مهدی حسینی وند، آهنگساز: بهزاد عبدی، مدیر صدابرداری: ارسلان کیان ارثی، طراح چهره پردازی: شهرام خلج، طراح صحنه: مسعود اوسطی، صحنه آرا: سوفیا شکری، طراح لباس: رویا ابراهیمی، دستیار اول کارگردان: رهام مخدومی، مدیر برنامه ریزی: حسین متحد، منشی صحنه: سحرناز ضیایی، عکاس: احمدرضا شجاعی، اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، صداگذاری: مهرداد جلوخانی، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقا بیک، مستند پشت صحنه: مریم ورزی، گروه تولید و تدارکات: امیر فیاض، علیرضا حق شناس، سعید هرانُف، حمید نخعی، محصول: وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و بنیاد سینمایی فارابی.

روایتی از بسیجی نوجوان چابهاری در «میرو»

فیلم سینمایی «میرو» به‌کارگردانی حسین ریگی و تهیه‌کنندگی سعید الهی در ژانر کودک و نوجوان و در بستر روایتی از دوران مقدس ساخته می‌شود و سومین اثر سینمایی حسین ریگی بعد از فیلم‌های «لیپار» و «هوک» طی سال‌های اخیر است. این فیلم در ژانر کودک و نوجوان تولید شده و در بستر قصه‌ای متعلق به دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ روایت می‌شود.

«میرو» با محوریت نمادین یکی از بسیجیان نوجوان شهرستان چابهار و اراده وی برای عزیمت به جبهه‌های جنگ، تحت تاثیر سردار شهید حاج قاسم میرحسینی ساخته شده است.

بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد سینمایی فارابی سرمایه‌گذاران فیلم سینمایی «میرو» بوده و سعید الهی که مستند اخیرش به‌نام «قوی دل» در جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» موفق به کسب ۴ تندیس در بخش‌های کارگردانی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد تهیه‌کنندگی آن را بر عهده دارد.

«میرو» با حضور بازیگرانی چون سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، آرزو تاج‌نیا، ابوالفضل همراه، مهدی دین‌محمدپور، ایوب افشار و جمعی از هنرمندان بومی استان سیستان و بلوچستان در تلاش است تا در موعد مقرر به چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برسد.

مهاجرت و فروپاشی خانواده سوژه کاوه سجادی حسینی شد

کاوه سجادی‌حسینی با ملودرامی زنانه درباره مهاجرت و فروپاشی خانواده به جشنواره فیلم فجر آمده است. فیلم سینمایی «نبودنت» به کارگردانی کاوه سجادی حسینی، درباره زنی به نام مرضیه است که چند سالی است در انتظار همسرش است اما شوهرش نمی‌تواند به خانه بازگردد. سحر دولتشاهی، امیرآقایی، آزاده صمدی، فرید سجادی حسینی، رضا بهبودی، علیرضا ثانی‌فر و شیوا سرمست بازیگران این فیلم هستند.

«نبودنت» چهارمین فیلم بلند سینمایی کاوه سجادی حسینی است که آخرین حضور او در جشنواره فیلم فجر مربوط به فیلم «بوفالو» بود که در سی و سومین دوره این جشنواره به نمایش درآمد.

«نبودنت» درامی اجتماعی است که به قلم کاوه سجادی حسینی به نگارش درآمده است که البته قرار بود سال ۹۶ توسط او کارگردانی شود که به تعویق افتاد و حالا برای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر آماده شده است.

جلوه «نوروز» با علی نصیریان دوچندان می‌شود

فیلم سینمایی «نوروز» جدیدترین ساخته سهیل موفق است که سابقه ساخت آثار کودک و نوجوان را دارد. توجه به آیین‌های ملی از جمله عید نوروز از جمله ویژگی‌های این فیلم است.

در خلاصه داستان فیلم نوروز آمده است: «نوروز در راه است، اما اهریمن در کمین است تا نوروز و بهار را از بین ببرد. عمو نوروز در مسیر کلبه ننه سرما و جستجوی حاجی فیروز دچار سانحه می‌شود و طوفانی بزرگ آغاز می‌شود.»

علی نصیریان، شبنم مقدمی، مهدی هاشمی، افشین هاشمی، مهتاب ثروتی، سیاوش چراغی‌پور، علی آرا، طاها شادی‌فر، سحر حسینی و علی بوراک سیلان بازیگران این فیلم هستند.

از عوامل اصلی نوروز می‌توان به تهیه‌کننده: محمدرضا نادری، مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، برنامه‌ریز و دستیار اول کارگردان: علی جناب، منشی صحنه: سعیده دلیریان، مدیر تولید: مهدی چراغی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح صحنه: سیامک کاری‌نژاد، طراح گریم: محسن دارسنج، صدابردار: منصور شهبازی، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیک، جلوه‌های بصری: امیر ولیخانی، تدوین: کاوه ایمانی، موسیقی: بهمن دهقانیار، عکاس: سمیرا بخشی اشاره کرد.

فیلم اولی‌های بخش «نگاه نو» را بیشتر بشناسید

اولین قدمی که «تمساح خونی» شد

جواد عزتی اولین تجربه کارگردانی‌اش را در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر پشت سر می‌گذارد و از این منظر یکی از اتفاقات جالب این جشنواره به حساب می‌آید. کامران حجازی مدیر تولید سریال «زخم کاری» که تهیه‌کنندگی آثاری چون «مرد بازنده» و «کت چرمی» را در کارنامه دارد در چهارمین همکاری مشترک با عزتی تهیه‌کننده فیلمش هم شده است.

علاقه عزتی به فضای اجتماعی و سابقه حضورش در فیلم‌هایی چون «شنای پروانه»، «خورشید» و «جان‌دار» باعث شده است فضای فیلم «تمساح خونی» هم به آثار متاخری که بازی کرده است نزدیک باشد.

در این فیلم سینمایی که نقش اصلی آن را جواد عزتی بر عهده دارد، عباس جمشیدی‌فر، سعید آقاخانی، الناز حبیبی، بهزاد خلج و شبنم قربانی نقش‌آفرینی می‌کنند.

در خلاصه داستان «تمساح خونی» آمده است: «من یه تمساحم، یه تمساح خونی‌! یه آدم زخمی که کل زندگیش فقط باخته و چیزی برای از دست دادن نداره … ولی باز دلش ریسک‌های بزرگ می‌خواد!»

روایت موقعیتی متناقض در «قلب رقه»

«قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و تهیه‌کنندگی سعید پروینی از فیلم‌های بخش نگاه نو جشنواره امسال است. در این فیلم، موقعیتی متناقض روایت شده است و سوژه تقیانی پور، رخ دادن جنایت و خشونت عاشقانه‌ای در دل جنگ است؛ همان شمه‌ای که در سریال‌ها و کارهای قبلی‌اش نیز در نظر گرفته بود.

این کارگردان از ابتدا برای ایفای نقش اصلی فیلمش، شهرام حقیقت دوست را در نظر گرفته بوده است چراکه سابقه همکاری او با شهرام حقیقت دوست به تئاتر برمی‌گردد.

کشور سوریه لوکیشن اصلی فیلم «قلب رقه» است. «قلب رقه» به عنوان محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد رسانه‌ای بیان در جشنواره فیلم فجر روی پرده می‌رود و شهرام حقیقت دوست، فرهاد قایمیان، محمدرضا شریفی‌نیا، هدایت هاشمی، عبدالرضا نصاری، مصطفی ساسانی و شادی مختاری بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.

شهید زین‌الدین در قامت سجاد بابایی جان می‌گیرد

فیلم سینمایی «مجنون» به تهیه‌کنندگی عباس نادران تازه‌ترین محصول سینمایی سازمان اوج است که به روایت زندگی یکی از شهدای شاخص دوران دفاع مقدس می‌پردازد. کارگردانی فیلم «مجنون» را مهدی شامحمدی برعهده دارد که از کارگردانان شناخته‌شده در سینمای مستند است و با این فیلم اولین کارگردانی فیلم بلند سینمایی را در کارنامه خود تجربه می‌کند.

عباس نادران که تهیه‌کنندگی «مجنون» را برعهده دارد هم در مقام تهیه‌کننده تا به امروز فیلم‌هایی همچون «شاه‌کش» و «شادروان» را به سرانجام رسانده است و هم، این پروژه اولین همکاری او با سازمان اوج محسوب می‌شود.

پس از فیلم‌های «ایستاده در غبار» با روایتی از زندگی حاج احمد متوسلیان، «منصور» با روایتی از زندگی شهید منصور ستاری و «غریب» با روایتی از زندگی شهید محمد بروجردی، حالا «مجنون» تازه‌ترین محصول سازمان اوج محسوب می‌شود که به زندگی شهید مهدی زین‌الدین می‌پردازد که فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب در دوران دفاع مقدس و از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در طول جنگ تحمیلی بود و در سال ۶۳ در منطقه سردشت در پی درگیری مستقیم با نیروهای مسلح دشمن در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید.

عشق به سینما در «آپاراتچی»

فیلم سینمایی «آپاراتچی» که به کارگردانی علی طاهرفر، پاییز امسال جلوی دوربین رفته بود، دلبستگی‌های یک نقاش ساختمان عاشق سینما را روایت می‌کند که با اشتیاق تمام به تولید چند فیلم کوتاه موفق شده و در آرزوی ساختن نخستین فیلم سینمایی خودش است. این فیلم با نگارش حسین تراب‌نژاد و احسان لطفیان برداشتی آزاد از کتاب «آپاراتچی» نوشته روح الله رشیدی است که رویدادهای آن در اوایل دهه ۶۰ شهر تبریز می‌گذرد.

این اثر محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی، سازمان سینمایی سوره و مدرسه سینمایی اندیشه و هنر «ماه» به تهیه‌کنندگی سجاد نصراللهی است. تورج الوند، فاطمه مسعودی‌فر و رضا ناجی در کنار بازیگرانی چون هومن برق‌نورد، بهنام تشکر، امید روحانی و علیرضا استادی در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند. وحید مبصری، امین گلستانه، حسین عابدینی و ولی فروتن از دیگر بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

قربانعلی طاهرفر متولد ۱۳۵۱ تبریز و در حال حاضر عضو شورای بررسی فیلم و فیلمنامه استان است. وی از سال ۱۳۶۱ وارد انجمن سینمای جوان شده و در سال ۱۳۷۲ اولین فیلم خود را با نام «خاک آشنا» ساخته است. طاهرفر در سال ۱۳۷۵ اولین مجموعه تلویزیونی خود را با موضوع کودک و نوجوان، به نام «سحرخیزان کوچک» تولید کرده و «ترمینال غرب»، از جمله آثار اوست که فانوس هفتمین جشنواره عمار را کسب کرده است. همچنین نویسندگی و کارگردانی ۶ فیلم بلند، کارگردانی بیش از ۱۰ فیلم کوتاه و ۸ مجموعه تلویزیونی نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد.

«آپاراتچی» را می‌توان از معدود فیلم‌های حاضر در جشنواره فجر دانست که فیلمنامه آن اقتباس از یک کتاب است و نکته دیگر، درباره آپاراتچی این است که این فیلم درباره عشق به سینما است.

ماجرای دستبرد به «باغ کیانوش»

فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به عنوان اولین محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اثری ماجراجویانه و با محوریت نوجوانان است که فیلمنامه آن به صورت اقتباسی و توسط رضا کشاورز حداد به نگارش درآمده است.

رضا کشاورز حداد که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی خود را پشت سر می‌گذارد، پیش از این چندین فیلم کوتاه از جمله «تریبون»، «تعمیرکار»، «ناهارترین»، «ترسناک نیست»، «هیات همراه»، «مداد رنگی»، «تکیه‌گاه»، «هدیه»، «آخرشه» و… را تولید کرده که عمدتاً در ژانر کودک نوجوان بوده‌اند و همچنین کارگردانی یکی از اپیزودهای سریال تلویزیونی «تازه وارد» به تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد را برعهده داشته است. این کارگردان جوان چهارمین هنرمند فیلم اولی است که توسط باشگاه فیلم سوره به سینمای ایران معرفی می‌شود.

داستان رمان «باغ کیانوش» در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در روستایی از توابع شهر همدان اتفاق می‌افتد. حمزه و عباس تصمیم می‌گیرند در روز جشن ازدواج پسر کیانوش به باغ او دستبرد بزنند. این ماجرا با سقوط یک هواپیمای بمب‌افکن عراقی در نزدیکی باغ هم‌زمان می‌شود. سقوط هواپیما و ورود خلبان آن به باغ کیانوش ماجراهای جالبی رقم می‌زند.

شهرام حقیقت‌دوست، علیرضا آرا، مجید پتکی، با حضور عباس جمشیدی‌فر بازیگران اصلی این فیلم سینمایی را تشکیل می‌دهند.

عوامل این پروژه عبارتند از تهیه کننده: محمد جواد موحد، نویسنده و کارگردان: رضا کشاورز حداد، مجری طرح: محمد گودرزی، مشاور کارگردان: حسین دارابی، مشاور نویسنده: احسان ثقفی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی، طراح صحنه: بابک کریمی طاری، مدیر صدابرداری: حسین بشاش، طراح گریم: محمود دهقانی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سیاوش رمضانلو، تدوین: سیاوش کردجان، موسیقی: بامداد افشار، طراح لباس: مجید لیلاجی، مدیر تولید: محمداسماعیل کلبی آبادی، طراح و ترکیب صدا: رامین ابوالصدق، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، جلوه‌های ویژه کامپیوتری: محمد عبدی، انیمیشن: میلاد محمدی، عکاس: سعید کریمی و حسن شجاعی، روابط عمومی: عطیه موذن.

«بی بدن» و حواشی ادامه‌دارش!

فیلم «بی بدن» اولین ساخته سینمایی مرتضی علیزاده احتمالاً یکی از فیلم‌های مهم و جنجالی جشنواره فیلم فجر ۴۲ است، فیلمی که هنوز نمایش داده نشده حواشی بسیاری را ایجاد کرده است.

«بی بدن» فیلمی جنایی است که از یک پرونده معروف جنایی دهه ۹۰ الهام گرفته است؛ پرونده قتل غزاله شکور به دست آرمان عبدالعالی که چندین بار تا مرحله اجرای حکم رفت و برگشت. بر این اساس، غزاله شکور دختر ۱۹ ساله‌ای بود که روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۹۲ به دست آرمان عبدالعالی کشته شد و جسدش هرگز پیدا نشد. آرمان عبدالعالی در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشت. روند طولانی رسیدگی به پرونده قتل غزاله شکور در نتیجه مفقودی جسد و همین‌طور صدور احکام متعدد اعدام و لغو در آخرین لحظات این پرونده را پیچیده کرد. عبدالعالی سرانجام در دادگاه مجرم شناخته و بامداد چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ به دار آویخته شد. از این پرونده به عنوان یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های جنایی ایران یاد می‌شود.

سروش صحت، گلاره عباسی، الناز شاکردوست و نوید پورفرج ایفاگر نقش‌های اصلی «بی بدن» هستند.

کاظم دانشی کارگردان مستعد و جوان ایران که پیش از این فیلم «علفزار» را ساخته بود، فیلمنامه «بی بدن» را نوشته است. «علفزار» نیز که در دوره چهل و یکم جشنواره فیلم فجر حضور داشت، حواشی کم نداشت.

حاشیه‌های فیلم سینمایی «بی بدن» از جایی رسانه‌ای شد که سایت مشرق با اطلاعات کامل از فیلمنامه و سیر داستانی فیلم خواستار توقف پخش آن شد. آن‌طور که این سایت ادعا کرده «بی‌بدن» یک اثر جسور در نشان دادن جزییات یک پرونده مهم قضایی است و خانواده عبدالعالی نیز نسبت به ساخت این فیلم راضی نیستند. فشارها برای حذف این فیلم از فهرست آثار حاضر در جشنواره تا جایی بالا گرفت که برخی بدون تماشای فیلم آن را اثری ضد امنیت ملی معرفی کردند!

فیلمی جذاب برای فوتبالی‌ها درباره معلم اخلاق

در سال‌های اخیر فیلم‌هایی در مورد زندگی برخی ورزشکاران ساخته و اکران شده است که به جز فیلم «جهان پهلوان تختی»، سایرین خیلی مورد استقبال اهالی ورزش قرار نگرفتند اما احتمالاً فیلم «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی و تهیه‌کنندگی سازمان سینمایی اوج برای جامعه فوتبال جذابیت‌های خاصی خواهد داشت. این فیلم آخرین مراحل فنی خود را پشت سر می‌گذارد و قرار است در اکران ویژه میزبان بسیاری از چهره‌های فوتبالی به ویژه اعضای سابق تیم ملی فوتبال ایران باشد.

«پرویز خان» به زندگی و اتفاقات دوران مربی‌گری مرحوم پرویز دهداری مشهور به معلم اخلاق اختصاص دارد که در مقطعی از حضور او در تیم ملی و استعفای دسته جمعی تعدادی از ملی پوشان را شامل می‌شود.

سعید پورصمیمی، مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری، المیرا دهقانی، مهدی قربانی، یاسین مسعودی، محمدصادق ملک، نیما نادری، یدالله شادمانی، مهدی فریضه، روزبه رئوفی، منوچهر علیپور، امیر دانشجو، سید ابوالفضل موسوی، نصیر ساکی، امیرمهدی کوشکی، اسکندر کوتی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

سایر عوامل «پرویز خان» عبارتند از مدیر تولید: رضا زنجانیان، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، مدیر صدابرداری: میثم یاردیلو، طراح صحنه: محسن خدابخشی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح چهره پردازی: امید گلزاده، تدوین: حسن حسندوست، طراح جلوه‌های بصری: سیدهادی اسلامی، صداگذار: حسین قورچیان، آهنگساز: بامداد افشار، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار اول کارگردان: علی غیاثوند، مدیر تدارکات: امیر مرایی، برنامه ریز: سحر زرندی، عکاس: حبیب مجیدی، مجری طرح: استودیو بادبان.

داستان زن سرپرست خانواده و صیغه محرمیت…

فیلم سینمایی «شکار حلزون» نخستین اثر سینمایی محسن جسور در مقام کارگردان و به تهیه‌کنندگی مصطفی سلطانی است که در بخش نگاه نو چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به رقابت خواهد پرداخت.

«شکار حلزون» روایتگر قصه مینو، زن جوان سرپرست خانواده‌ای است که برای تامین معاش در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول به کار است‌. او با پیشنهاد شغل پرستاری از پدر یک جوان مواجه می‌شود که شرط پذیرفتن این شغل با حقوق مناسب، جاری شدن صیغه محرمیت میان آن‌هاست.

حسین پاکدل، فرناز زوفا، محمد سول صفری، مسعودرضا عجمی، رابعه مدنی، یاسمن ترابی، علی‌اکبر قاضی نظام، امیرعلی سخایی، میثم محمدی و زنده‌یاد حسام محمودی بازیگران «شکار حلزون» هستند.

محسن جسور دارای مدرک کارشناسی ارتباط تصویری از دانشگاه هنر سوره است و از فعالیت‌های او می‌توان به نویسندگی فیلمنامه فیلم‌های کوتاه «آن زن»، «بی آسمان»، «بهشت کجاست»، تله فیلم‌های «خشت بهشت»، «رقص روی یخ»، «چند کوچه پایین‌تر»، «ایستگاه سلام»، فیلم‌های سینمایی «آوا»، «به تهران خوش آمدید»، «چراغ‌های ناتمام»، «پله‌ها نزدیک است»، «این کوچه خالی است»، «فصل فراموشی یک طبقه گرسنه»، سریال‌های تلویزیونی «پردیسان» و «محکومین» اشاره کرد.

عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده و کارگردان: محسن جسور، تهیه‌کننده: مصطفی سلطانی، مدیر فیلمبرداری: احسان غفوریان، مجری طرح: مهدی عبادتی، مدیر تولید: علی‌حسین قاسمی، آهنگساز: امیریل ارجمند، تدوینگر: موحد شادرو، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، مدیر صدابرداری: هادی افشار، طراح صحنه و مدیر هنری: مرتضی پورحیدری، طراح چهره‌پردازی: رکسانا نیک‌پور، طراح لباس: ندا حسین‌پور، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامه‌ریزی: احساس طرخورانی، مدیر تدارکات: زنده‌یاد هادی نوری، اصلاح رنگ و نور: محمد مرادی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر مرشدزاده، طراح لوگوتایپ و گرافیک: بهداد صالحی، منشی صحنه: مونا افخمی، مشاور رسانه‌ای و مدیر روابط عمومی: مریم قربانی‌نیا.

ملکه‌ای که پس از ۹ سال به ثمر نشست

پروانه زرین بهترین دستاورد فنی و هنری، پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان و پروانه زرین ویژه هیات داوران سی و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوان، از موفقیت فیلم سینمایی «ملکه آلیشون» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی ابراهیم نورآور محمد است، به همین دلیل به طور مستقیم وارد بخش مسابقه جشنواره فجر شده است.

در خلاصه داستان فیلم «ملکه آلیشون» آمده است: آدور در کودکی زندگی فقیرانه‌ای را با پدربزرگش سپری کرده. پدر و مادر او به دست موجودی شیطانی به نام کایوت از بین رفته‌اند اما به او گفته‌اند تب جنگل باعث مرگ آن‌ها شده است. آدور از جنگل به شدت متنفر است. روزی آدور با پدربزرگش بحث می‌کند و از خانه فراری می‌شود و به جنگلی مخوف می‌رسد. تونل زمان او را به داخل خود می‌کشد و بعد به جنگل سوخته‌ای که حاکمش یک پری به اسم ملکه آلیشون است، فرستاده می‌شود.

نسترن سیفی، نسیم عبدی، امیررضا اسماعیلی، سعید فاضل ساعتچی، صبا منصوری، فاطمه زحمتکش، عارف امرج شکری، آرزو مهتری، شانلی محمدی و میترا شجاعی بازیگران این فیلم هستند.

«ملکه آلیشون» از عجیب‌ترین فیلم‌های جشنواره است چرا که فیلمساز تمامی کارهای فیلمش را خودش انجام داده و در تیتراژ فیلم نامی غیر از خودش را نمی‌بینید. ساخت این فیلم حدود ۹ سال طول کشیده است و از این حیث یک رکورد محسوب می‌شود.

مشکلات نپتونی یک پسربچه صد و شصت ساله!

فیلم سینمایی «نپتون» به نویسندگی مرجان ساداتی، کارگردانی محمد ابراهیم غفاریان و تهیه‌کنندگی سیاوش امین‌پور در ۲ بخش سودای سیمرغ و نگاه نو چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور دارد.

در خلاصه داستان «نپتون» آمده است: «افسانه و همسرش به دلیل مشغله کاری از فرزند خود غافل شده‌اند که فرزند آنها دچار مشکلی می‌شود. یک سال نپتون، معادل صد و شصت و پنج سال زمینه! یعنی یک بچه یک ساله توی نپتون یک پیرِ صد و شصت و پنج ساله روی زمین!»

بهدخت ولیان و آرمین رحیمیان با حضور مسعود کرامتی و بهناز جعفری همراه با امین میری، آیدا ماهیانی، رها خدایاری، ندا عقیقی، محمد نریمانی، سحر آقاسی، مهرداد خانی، محمد حسینی، مهدی حیدری، کیوان شابازاده، شایان زهراکار و با معرفی بهداد بلیغ و شهلا اکبری در کنار بازیگران کودک؛ امیر رضا جوکار، ماهک حقیقی، آرتین تیموری، در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

بقیه عوامل این فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: داوود محمدی، تدوین: حمید نجفی راد، طراحی و ترکیب صدا: بهروز شهامت، موسیقی: کارن همایونفر، مدیر صدابرداری: منصور شهبازی، طراح چهره پردازی: محمود دهقانی، طراح صحنه: ملودی اسماعیلی، طراح لباس: زهرا صمدی، دستیار کارگردان: سید علی قاسمی، برنامه ریز: غزل معصومی، منشی صحنه: رویا بابابیگی، مربی بازیگری کودک: بهار داورزنی، دستیار اول فیلمبردار: هومن خلیلی، عکاس: اردلان آزرمی، تصویربردار پشت صحنه: پویا حقیقی، جلوه‌های ویژه بصری: تهمینه اذکاری، طراح تیتراژ: حامد باریی طبری، طراح لوگو: عرفان بهکار، مشاور پروژه: نیما اقلیما، مدیر اجرایی پروژه: وحید ظریف، مدیر تدارکات: مهرداد خانی، جانشین تهیه کننده و مدیر تولید: حسین رامه.

بر این اساس، در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ۴ فیلم سینمایی انیمیشن نیز در بخش سودای سیمرغ حضور دارند که عبارتند از:

«ببعی» بالاخره به فجر رسید

انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» به کارگردانی حسین صفارزادگان، میثم حسینی و تهیه‌کنندگی محمدمهدی مشکوری که بر اساس سریال «ببعی» یکی از آثار پرمخاطب شبکه پویا، ساخته شده است، برای حضور در جشنواره فجر آماده می‌شود. این انیمیشن سینمایی سال گذشته قرار بود در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شود!

«ببعی قهرمان» محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که با مشارکت موسسه «قاب رویا» و همکاری شرکت رایمون مدیا تولید شده است. این انیمیشن سینمایی با تکنیک سه بعدی طراحی و ساخته شده است.

انیمیشن «ببعی قهرمان» پس از ۲ فیلم «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که در سازمان هنری رسانه‌ای اوج تولید شده است.

نمایش قهرمانان بومی ایرانی در «رویا شهر»

انیمیشن سینمایی «رویا شهر» به کارگردانی محسن عنایتی داستان ماجراجویانه پسربچه‌ای به نام آرات است که تصمیم دارد قهرمان رویاشهر شود. «رویا شهر» تلاش دارد قهرمانانی با ویژگی‌های بومی و مبتنی بر اصول جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد.

امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان این انیمیشن است که توسط اداره‌کل فرهنگی شهرداری تهران با مشارکت مجتمع مهوا و سازمان سینمایی سوره در استودیو آینده‌نگار تهیه و تولید شده است. مصطفی حسن‌آبادی تهیه‌کننده این اثر است، مجری طرح آن آینده نگار بوده و دوبله آن با حضور منوچهر زنده‌دل، لیلا کوهسار، میرطاهر مظلومی، آرزو آفری، ابراهیم شفیعی و اردشیر منظم انجام شده است.

این اثر که تولید آن پس از انیمیشن «بنیامین» توسط شرکت آینده‌نگار آغاز شد، در رویداد رویازی ارایه و جزو تولیدات سازمان سینمایی سوره قرار گرفت که بعدتر معاونت فرهنگی شهرداری تهران و مجتمع مهوا نیز در روند تولید، از آن حمایت کردند و تولید این انیمیشن حدود ۳ سال طول کشید.

نگاهی به واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد در «ساعت جادویی»

انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» از آثار راه‌یافته به بخش پویانمایی چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر است که کارگردان آن محمدعلی بصیری‌نیک است و تهیه‌کنندگی آن را محمدمهدی نجفی راد برعهده دارد.

روایت این فیلم درباره واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد است به صورتی که این واقعه بین قصه اصلی اثر، گنجانده شده است و قصد سازندگان آن، ایجاد شناخت نسبت به اتفاقات گذشته برای بچه‌ها بوده است. «ساعت جادویی» با تکنیک پویانمایی سه‌بعدی ساخته شده است و سه بخش موزیکال در روایت دارد که این بخش‌ها به‌صورت دوبعدی اجرا شده‌اند و در کل روایت داستان در قالب سه‌بعدی طراحی شده است.

داستان انیمیشن «ساعت جادویی» (سفر به تاریکی) از جایی آغاز می‌شود که یک پسربچه به واسطه هدیه‌ای که از پدربزرگ خود دریافت می‌کند، موفق به سفر در زمان می‌شود و به دوران کودکی مادربزرگ خود می‌رود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک می‌بیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد می‌شود و اشاره‌هایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم می‌شود. این پسربچه بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود می‌بیند.

روایتی از نقش و حضور پررنگ ایرانی‌ها در کربلا

«شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی، مهرداد محرابی و تهیه‌کنندگی مهدی جعفری، اثری ۹۲ دقیقه‌ای است که برهه تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی (ع) تا ورود امام حسین (ع) به کربلا را روایت می‌کند. روایت این اثر از زاویه دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی می‌کند و منجر به پیوستنش به قافله امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه می‌کند.»

انیمیشن سینمایی «شمشیر و اندوه» با این هدف ساخته شد که ضمن باز روایت وقایع مهم تاریخ اسلام، نقش ایرانی‌ها و حضور پررنگ ایرانیان در آن عرصه را به نمایش بکشد و در واقع پیام‌هایی را که در متن خود فیلم گنجانده شده به مخاطب منتقل کند.

ساخت این اثر نزدیک به ۲ سال طول کشیده است و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بوده‌اند.

زهره شکوفنده، مهبد قناعت پیشه، تورج نصر، غلامرضا صادقی، سعید مقدم‌منش، میثم نیکنام، سعید غفارمنش، حسام صادقی‌نیکو، محسن سرشار، محسن زرآبادی، اعظم حبیبی، کوروش زارع‌پناه، مهرداد معمارزاده، مریم خلقتی، شیدا زینی، عالم‌تاج خیری‌نیا، ابراهیم ربیعی، جوانه برهانی، میلاد مبینی، شهره روحی و مسیحا شیهدی‌اصل، صداپیشگان این اثر سینمایی هستند.

عوامل اصلی «شمشیر و اندوه» عبارتند از فیلمنامه‌نویسان: عماد رحمانی، مهدی جعفری، کارگردانان: عماد رحمانی، مهرداد محرابی، تهیه‌کننده: مهدی جعفری، مدیر تولید: معین کریمی، تدوین: مهرداد محرابی، موسیقی: شاهین پژهان، آرش آقابابایی، طراح صدا و SFX: شاهین پژهان، طراح ارشد کاراکتر: بنیامین شجاعی باغینی، کارگردان هنری: میلاد علیقلیا، مسئول رندر: بهداد باقری، شبیه‌سازی مو و پارچه: محمد مشتاقی، سیاوش مصلحی، سرپرست صداپیشگان: حسام صادقی‌نیکو، مدیر دوبلاژ: حسام صادقی نیکو، صدابردار: بهنیا سبزواری، امور فنی صدا: میلاد استخری.

رسانه سینمای خانگی- بازیگری که فیلمش هست اما خودش نه

نخستین عکس از فیلم سینمایی «شکار حلزون» به نویسندگی و کارگردانی محسن جسور و نقش‌آفرینی زنده‌یاد حسام محمودی رونمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی از مشاور رسانه‌ای، فیلم سینمایی «شکار حلزون» نخستین اثر سینمایی محسن جسور در مقام کارگردان و به تهیه‌کنندگی مصطفی سلطانی است که این روزها آخرین مراحل صداگذاری و اصلاح رنگ را طی می‌کند تا در بخش نگاه نو چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به رقابت بپردازد.

«شکار حلزون» روایتگر قصه مینو، زن جوان سرپرست خانواده‌ای است که برای تامین معاش در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول به کار است‌. او با پیشنهاد شغل پرستاری از پدر یک جوان مواجه می‌شود که شرط پذیرفتن این شغل با حقوق مناسب، جاری شدن صیغه محرمیت میان آنهاست.

حسین پاکدل، فرناز زوفا، محمد رسول صفری، مسعودرضا عجمی، رابعه مدنی، یاسمن ترابی، علی‌اکبر قاضی نظام، امیرعلی سخایی، میثم محمدی و زنده‌یاد حسام محمودی بازیگران «شکار حلزون» هستند.

محسن جسور دارای مدرک کارشناسی ارتباط تصویری از دانشگاه هنر سوره است و از فعالیت‌های او می‌توان به نویسندگی فیلمنامه فیلم‌های کوتاه «آن زن»، «بی آسمان»، «بهشت کجاست»، تله فیلم‌های «خشت بهشت»، «رقص روی یخ»، «چند کوچه پایین‌تر»، «ایستگاه سلام»، فیلم‌های سینمایی «آوا»، «به تهران خوش آمدید»، «چراغ‌های ناتمام»، «پله‌ها نزدیک است»، «این کوچه خالی است»، «فصل فراموشی یک طبقه گرسنه»، سریال‌های تلویزیونی «پردیسان» و «محکومین» اشاره کرد.

او همچنین فیلم‌های کوتاه «آخرین نوبت برای زایمان یک زوج فراموش شده»، «کسی به من نگاه می‌کند»، «تارا صدا ندارد»، «گل طلایی»، مستندهای «مدرسه بی‌نام» و «بزنگاه»، سریال «در کنار پروانه ها»، مسابقه تلویزیونی «فامیل بازی» و نماهنگ «روحان» را کارگردانی است.

جسور تاکنون برنده پروانه زرین بهترین فیلمنامه بلند سینمایی از بیست و هشتمین دوره جشنواره کودک و نوجوان اصفهان برای فیلم سینمایی «آوا»، برنده بهترین فیلمنامه بلند از جشنواره بین‌المللی چهل چراغ برای «رقص روی یخ»، برنده جایزه بهترین فیلمبرداری از جشنواره بین‌المللی سوره برای «شاید من می‌دانم»، برنده یاس زرین بهترین طراحی پوستر از جشنواره بین المللی یاس برای «صدای پای باران» و «اوقات مشترک آن‌ها» از افتخارات جسور است.

وی همچنین برنده بهترین نمایشنامه جشنواره تئاتر دانشگاهی برای «سرباز پو»، برنده بهترین نمایشنامه جشنواره تئاتر دانشگاهی سایه برای «این چند تکه کاغذ»، نامزد بهترین فیلمنامه بیست و پنجمین دوره جشنواره کودک و نوجوان اصفهان برای فیلمنامه «خشت بهشت»، نامزد بهترین فیلمنامه و بهترین طراحی تیتراژ از سومین جشنواره جام جم برای «رقص روی یخ» و نامزد بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی از سی‌امین جشنواره بین‌المللی کودک و نوجوان اصفهان برای «مشق شیدا» بوده است.

همچنین مصطفی سلطانی دانش‌آموخته رشته حقوق از دانشگاه تهران است که فعالیت حرفه‌ای خود را با مجموعه «لبخند خدا» به عنوان دستیار مدیر تولید آغاز کرد. وی پس از آن به عنوان دستیار کارگردان در فیلم سینمایی «سینه سرخ» و با ساخت فیلم کوتاه «آخرین ایستگاه» در ۲۳ جشنواره بین‌المللی حضور یافت و در هفت جشنواره موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد.

سلطانی همچنین با کارگردانی فیلم سینمایی «چراغ‌های ناتمام» به ۱۱ جشنواره بین‌المللی راه یافت و در چهار جشنواره اوراسیا روسیه، نویدا هند، نیوکاسل انگلستان و سالنتو ایتالیا موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد.

از دیگر فعالیت‌های حرفه‌ای سلطانی می‌توان به تهیه‌کنندگی سریال «حواست باشه»، تهیه‌کنندگی و کارگردانی فیلم‌های کوتاه داستانی «گذشته» و «کودکی»، مستند «مهربان‌تر از مادر»، مجموعه مستند «آسمان پرستاره» و کارگردانی مستند «سفیر مشارکت» اشاره کرد.

او با فیلمسازان شاخصی همکاری کرده و در آثار متعددی همچون فیلم‌های سینمایی «موج سوم»، «شکارچی شنبه»، «خاک و آتش» «آفریقا»، «گیرنده»، «فرشتگان قصاب»، «غریبه»، «به تهران خوش آمدین»، «تابو»، «بدون مرز»، «امپراطور جهنم»، مسابقه تلویزیونی «فامیل بازی» و سریال‌های «گاندو ۱ و ۲»، «دادستان»، «پدر گواردیولا»، «آزادی مشروط»، «رستگاری» و «ترور» سمت‌های مختلفی از جمله‌ مدیر تولید و مجری طرح داشته و در فیلم‌های سینمایی «آتش در نیستان»، «دلشکسته»، «دایناسور» و «سربازان اعدام» دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز بوده است.

عوامل دیگر فیلم سینمایی «شکار حلزون» عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: احسان غفوریان، مجری طرح: مهدی عبادتی، مدیر تولید: علی‌حسین قاسمی، آهنگساز: امیریل ارجمند، تدوینگر: موحد شادرو، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، مدیر صدابرداری: هادی افشار، طراح صحنه و مدیر هنری: مرتضی پورحیدری، طراح چهره‌پردازی: رکسانا نیک‌پور، طراح لباس: ندا حسین‌پور، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامه‌ریزی: احساس طرخورانی، مدیر تدارکات: زنده‌یاد هادی نوری، اصلاح رنگ و نور: محمد مرادی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر مرشدزاده، طراح لوگوتایپ و گرافیک: بهداد صالحی، منشی صحنه: مونا افخمی، مشاور رسانه‌ای و مدیر روابط عمومی: مریم قربانی‌نیا.

چهل‌ و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۱ تا ۲۲ بهمن ماه امسال برگزار می‌شود. در این جشنواره، ۲۲ فیلم در بخش سودای سیمرغ و ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو به رقابت خواهند پرداخت. چهار انیمیشن نیز در یک بخش مجزا، رقابت خواهند داشت.

رسانه سینمای خانگی- پرویزخان دهداری به فجر می‌رسد

فیلم سینمایی «پرویزخان» به کارگردانی علی ثقفی روایتی از زندگی پرویز دهداری است که آخرین مراحل فنی خود را برای حضور در جشنواره فیلم فجر طی می‌‎کند.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی پرویز خان به نویسندگی و کارگردانی علی ثقفی و تهیه کنندگی عطا پناهی مراحل پایانی فنی خود را می‌گذراند.

این فیلم سینمایی که محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است درخصوص پرویز دهداری یکی از متفاوت‌ترین مربیان بزرگ تیم ملی فوتبال ایران است.

سعید پورصمیمی، مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری، المیرا دهقانی، مهدی قربانی، یاسین مسعودی، محمد صادق ملک، نیما نادری، یدالله شادمانی، مهدی فریضه، روزبه رئوفی، منوچهر علیپور، امیر دانشجو، سید ابوالفضل موسوی، نصیر ساکی، امیرمهدی کوشکی، اسکندر کوتی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

پس از پیروزی انقلاب و در دهه ۶۰، نام پرویز خان دهداری با سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. سال‌هایی که دهداری تیم ملی را برای حضور در بازی‌های آسیایی۱۹۸۶ سئول آماده کرد. داستان اختلاف با ستاره‌های نامدار تیم ملی هم از اینجا شروع شد. وقتی تیم ملی از سئول باز می‌گشت نامه‌ای توسط ۱۴بازیکن امضا شده بود که پس از رسیدن به فرودگاه مهرآباد، به بمب خبری تبدیل شد. استعفای ۱۴بازیکن از حضور در تیم ملی جنجالی‌ترین رخداد فوتبالی دهه ۶۰ بود.

دهداری تیم ملی تازه‌ای با جوانان گمنام تشکیل داد که از میان‌شان تعدادی جزو ستاره‌های بزرگ فوتبال شدند. از احمدرضا عابدزاده و مجتبی محرمی تا جواد زرینچه و صمد مرفاوی. تیم جوان دهداری پس از کسب مقام سومی در جام ملت‌های آسیا، آماده رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ می‌شد که حاشیه‌های دیدار دوستانه ایران و ژاپن در استادیوم آزادی، پرونده حضور دهداری در تیم ملی را بست.

دهداری در اوایل دهه ۷۰ از دنیا رفت و حالا قرار است زندگی و زمانه‌اش در یک فیلم قصه گو با نام فیلم پرویز خان در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در بیاید.

سایر عوامل «پرویز خان» به شرح زیر است:

مدیر تولید: رضا زنجانیان، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، مدیر صدابرداری: میثم یاردیلو ، طراح صحنه: محسن خدابخشی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح چهره پردازی: امید گلزاده، تدوین: حسن حسندوست، طراح جلوه های بصری: سید هادی اسلامی، صداگذار: حسین قورچیان، آهنگساز: بامداد افشار، اصلاح رنگ ونور: فربد جلالی، دستیار اول کارگردان: علی غیاثوند، مدیر تدارکات: امیر مرایی، برنامه ریز: سحر زرندی، عکاس: حبیب مجیدی، مجری طرح: استودیو بادبان

رسانه سینمای خانگی- آیا «مسافری از گانورا» بدآموزی دارد؟

کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.

این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.

با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

«مسافری از گانورا» ایده‌ها و خرده‌داستان‌های مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟

بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرف‌هایی که به‌صورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود می‌دانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و می‌دانستیم این فرزند سال‌ها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمی‌کند.

شنیدن این روایت جرقه اولیه شکل‌گیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غم‌انگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز است.

رابطه‌ای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده می‌شود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشته‌ایم.

چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشاره‌ای به مشکلات این قشر نداشتید؟

ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس می‌کردیم پیش‌تر کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کم‌کاری‌هاش شهرداری در این زمینه، که پیش‌تر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کرده‌اند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع می‌خواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانی‌هایش تمرکز کنیم.

حس نمی‌کنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم می‌نشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم می‌شود؟

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوش‌شان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.

فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام می‌دهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدف‌مان این بود که بگوییم می‌توان برای یک معلول چنین توانایی‌هایی را در نظر گرفت.

شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی می‌گذارد، مربوط به توان راه رفتن می‌شود. ما تعمدا در داستان توانمندی‌هایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدم‌های عادی هم از توان‌شان خارج باشد.

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندی‌های بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…

چرا تغییر دادید؟

یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی می‌خواهد آن لباس خاص را پس بدهد، می‌گوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی می‌بینید که او می‌گوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برای‌مان داشت…

چه دردسرهایی داشت؟

بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کات‌های متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام می‌کردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس می‌کنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.

سهیل و ستار به‌عنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونه‌ای انتخاب شده‌اند که انگار زخم‌خورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟

داستان «ستار» هم اقتباس‌شده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار می‌کرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگی‌اش را برای‌مان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.

ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی به‌صورت عام‌تر قومیت‌ها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمی‌کنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگ‌خیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربه‌های تلخی را پشت‌سر گذاشته‌ایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربه‌ای از سایه جنگ نداشته باشد.

یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر می‌کنید چقدر موفق بوده‌اید؟ مشخصا بچه‌ها چقدر متوجه این بعد از داستان شما می‌شوند؟

تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه به‌صورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمی‌خواستیم ذهن کودکان را به‌صورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی می‌دانیم که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصه‌هایی که درباره‌اش مطرح می‌شود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمی‌شود. حتی سهیل دیالوگی در فیلم خطاب به امید دارد که می‌گوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟

می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبل‌تر اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخش‌ها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان به‌صورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.

ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگ‌های فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کل‌کل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آن‌ها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانی‌ها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.

حتی در بالغ‌بر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت می‌کند. درباره این موضوعات گفت‌وگوهای بسیاری داشتیم. نمی‌خواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.

اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بین‌المللی هم داشته باشد، فکر می‌کنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر می‌شود؟

در نسخه بین‌المللی می‌توانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیش‌فرض را داشتیم که اگر به‌طور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی می‌توان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کرده‌ایم.

به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟

ما نمی‌خواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره‌ افغانستانی‌ها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانی‌ها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشم‌های ستار را به هزاره‌ها نزدیک کنیم اما در عین حال می‌خواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر می‌کنم در قیاس با انیمیشن‌های دیگر، می‌توانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوست‌داشتنی شده‌اند. زیبایی کاراکترها برای‌مان بسیار حائز اهمیت بود.

در طراحی کل‌کل‌ها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالش‌ها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیم‌نگاهی داشته‌اید؟

اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانس‌ها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز می‌گردد، پدرش به او می‌گوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاری‌های ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر می‌گوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیت‌ها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشته‌ایم.

حتی می‌خواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگ‌ترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچه‌ها منتقل می‌کنند. بچه‌ها واقعا ذهن پاک و ساده‌ای دارند. اگر بزرگ‌تری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه‌، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی می‌تواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگ‌ترها هستند.

بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینی‌ها و فضایی‌ها می‌شود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وام‌دار نمونه‌های خارجی بودید؟

خیلی تلاش کردیم تا جایی که می‌توانیم از نمونه‌های خارجی استفاده نکنیم. نمی‌خواستیم داستان فیلم کپی‌برداری باشد. کمااینکه اکثر داستان‌های روایت شده در فیلم‌های خارجی با محوریت فضایی‌ها، شباهت‌های بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر می‌توان درباره این موضوع خیال‌پردازی کرد که به‌نظر می‌رسد بی‌نهایت داستان درباره فضایی‌ها می‌توان متصور بود. از گونه‌های مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستان‌ها و موقعیت‌هایی که می‌توان برای آن‌ها طراحی کرد.

ما تلاش کردیم، روایت‌مان معطوف به سیاره‌ای باشد که شباهت‌هایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیاره‌ای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیت‌هایی روی این نگاه وجود داشت.

چه حساسیت‌هایی وجود داشت؟

بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیت‌های عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما می‌دانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.

اگر سهیل را وارد چنین چالش‌های تخیلی‌ای کردیم، به این دلیل بود که نمی‌خواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر می‌خواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیاده‌روها و معابر می‌پرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندی‌های انسان‌ها می‌شود به تصویر درآوریم تا به‌خصوص بچه‌ها یاد بگیرند که به توانایی‌های خود اتکا کنند و جلو بروند.

شخصیت‌ فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعت‌دهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. می‌خواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچه‌ها بتوانند از محدودیت‌های ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که می‌توانند انجام دهند.

فکر نمی‌کنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژه‌ها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هسته‌ای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟

شاید یکی از دلایلش این بود که احساس می‌کردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب می‌بستیم! البته منکر این نیستیم که شاید می‌شد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغه‌ها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.

خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آن‌ها می‌شود؟

معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کم‌رنگ‌تر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را می‌پذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.

این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه می‌دانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیده‌اند و از همه آن‌ها تشکر می‌کنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. به‌خصوص از طرف بچه‌هایی که مخاطب پیام‌های این فیلم می‌توانند باشند. ما می‌خواهیم به مرحله‌ای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بین‌المللی رقابت کنیم.

یکی از ایده‌های نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آن‌ها را می‌گیرد. در طول روایت نشانه‌ای مبنی‌بر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمی‌بینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط می‌شود؟

بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را به‌عنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و به‌واسطه اتفاقاتی که می‌افتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او می‌کند.

چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را به‌درستی مخاطب متوجه نمی‌شود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهره‌های علمی برود، یا ابرقهرمان‌های هالیوودی؟‌ سرانجام هم دست به انتخاب درست می‌زند. به‌واسطه آن حذفیات برخی از این نقصان‌ها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را می‌پذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.

یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشن‌های سینمایی ایران هم می‌شود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشن‌های ما تا این اندازه پسرانه شده است؟

این مشکل مربوط به انیمیشن‌سازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزی‌های موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه می‌شویم که کار را به مراتب برای‌مان دشوارتر می‌کند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشن‌ها هم می‌توانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.

این مشکلات به‌صورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط به‌گونه‌ای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. می‌توانستیم یک کاراکتر فرعی و بی‌خاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.

کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، به‌نظر می‌رسد چندگام از دیگر انیمیشن‌های سینمایی این سال‌ها عقب‌تر است و از نظر کیفی توان رقابت با آن‌ها را ندارد؛ این فاصله کیفی را می‌پذیرید و فکر می‌کنید، دلیلش چیست؟

درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشته‌ایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد می‌دانیم. در عین حال کیفیت هر پروژه‌ای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گله‌گذاری کنم اما این طبیعی است که پروژه‌ای با بودجه بیشتر می‌تواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.

آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت می‌گویم همین امروز با بودجه‌ای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.

می‌توانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟

خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجه‌ای حتی بهترین انیمیشن‌ساز با بهترین تیم همراه هم نمی‌تواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تک‌تک بچه‌هایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.

به زبان ساده‌تر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشته‌اید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.

دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشن‌سازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه می‌شود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی می‌توانم بگویم برخی زیرساخت‌ها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آن‌ها نیازمند بودجه است.

احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک به‌واسطه موسیقی‌شان ماندگار می‌شوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!

بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبت‌هایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجه‌اش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختی‌ها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.

این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشن‌های سینمای جابه‌جا کرده است؟

از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلم‌های غیرکمدی شده است. همه فیلم‌ها تحت تأثیر سانس‌های زیاد فیلم‌های کمدی، سهم‌شان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلم‌های دیگر فشار وارد می‌کند.

سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت می‌کنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانه‌مان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.

در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت می‌برد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.

در ابتدای گفت‌وگو اشاره‌ای به ایده شکاف نسل‌ها داشتید. از این منظر احساس نمی‌کنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟‌ به‌خصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچه‌ها و یا کل‌کل‌های بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.

این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشن‌های دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کرده‌اند اما باید این داستان‌ها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچه‌ها روایت می‌شود و ما نمی‌توانستیم آن را نادیده بگیریم.

در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینه‌ها دارند. تنها پاسخی که می‌توان به این نگرانی‌ها داد، این است که همه این‌ها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگ‌ترهاست.

درباره حاضرجوابی‌های سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! به‌خصوص که امروز جسارت بچه‌ها دربرابر والدین به‌گونه‌ای است که بسیاری از خانواده‌ها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمی‌شود!

وقتی از یک روان‌شناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه می‌کند و بعد در انتها نتیجه‌گیری می‌شود که آن کار بد بوده است! آن روان‌شناس می‌گفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجه‌گیری را درک نمی‌کند و فقط فعل را درک می‌کند و احساس می‌کند باید آن کار را انجام دهد.

برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچه‌های بالای سه سال، نتیجه‌گیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر می‌بیند، نتیجه منفی آن را هم درک می‌کند. ما هم در این بخش، نتیجه‌گیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. به‌خصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح می‌شود و یکدیگر را در آغوش می‌کشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.

رسانه سینمای خانگی- ایرانی‌ها هند را فتح می‌کنند؟

«کاپیتان»، «مهران» و «بچه گرگ‌های دره سیب» برای حضور در سومین جشنواره بین‌المللی کودکان گوآهاتی، به ایالت آسام هند می‌روند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی بنیاد سینمایی فارابی، فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزه‌ای و تهیه‌کنندگی سید صابر امامی، فیلم «بچه گرگ‌های دره سیب» به کارگردانی فریدون نجفی و تهیه‌کنندگی مجید برزگر و شهرام ابراهیمی و «مهران» ساخته رقیه توکلی و به تهیه‌کنندگی محمد پیرهادی، برای رقابت در سومین دوره جشنواره بین‌المللی کودکان گوآهاتی، راهی ایالت آسام هند می‌شوند.

«کاپیتان» قصه عیسی پسر نوجوانی است که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند و آرزوی دیدن دریا را دارد. این فیلم در چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان نیز جایزه ابونصر فارابی را دریافت کرد.

همچنین، «بچه گرگ‌های دره سیب» در سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوان در بخش سینمای ایران به عنوان بهترین فیلم این رویداد هنری برگزیده شد و در مجموع چهار پروانه زرین را دریافت کرد. این فیلم، روایت‌گر قصه آشو پسر نوجوانی است که پدرش متهم به قتل و متواری است. او فکر می‌کند مادرش را نیز در کودکی از دست داده‌است. وی در یک سفر به حقایقی دست پیدا می‌کند و همین موضوع داستان‌های جدیدی را برایش رقم می‌زند.

«مهران» نیز که علاوه بر حضور در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در دوره سی و سوم جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان نیز حضور داشت و موفق به کسب پروانه زرین و جایزه ویژه شهید بهنام محمدی و جایزه ویژه دبیر جشنواره شد، داستان پسربچه‌ای ۱۲ ساله و یزدی به اسم مهران است که خانواده‌اش بعد از اشغال مهران، میزبان یک خانواده کُرد جنگ‌زده می‌شوند.

فیلم‌های «کاپیتان» و «مهران» از تولیدات بنیاد سینمایی فارابی به‌شمار می‌رود و همچنین پخش بین‌المللی فیلم سینمایی «بچه گرگ‌های دره سیب» نیز بر عهده بنیاد فارابی است.

سومین جشنواره بین‌المللی کودکان گوآهاتی از بیست و یکم تا بیست و چهارم ژانویه سال ۲۰۲۴ برابر با یکم تا چهارم بهمن سال جاری در کشور هندوستان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «احمد» به فجر رسید

فیلم سینمایی «احمد» ساخته امیرعباس ربیعی که روایتی از حضور موثر شهید کاظمی در جریان زلزله بم است، در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا چند سالی می شود که سینماگران نسبت به ساخت فیلم‌هایی درباره شهدا و قهرمانان ایرانی توجهی دوچندان دارد، قهرمانانی که در مقاطعی حساس از کیان ایران دفاع کردند و حالا سرنوشت و سرگذشتشگان سوژه‌ای جذاب برای فیلمسازان است تا در قاب سینما رشادت‌هایشان تصویر شوند. فیلم هایی که گاهی از شاخص ترین آثار جشنواره فیلم فجر بوده اند و در این رویداد قدر دیده اند.

جشنواره فیلم فجر در طول یک دهه گذشته البته بارها و بارها میزبان فیلم هایی بوده است که ضمن نمایش مقطعی از زندگی شهدای شاخص، توانسته اند طیفی از مخاطبان ایرانی و به ویژه جوان‌ترها را با روش و منش آنها آشنا کنند، «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان با محوریت زندگی شهید متوسلیان، «منصور» ساخته سیاوش سرمدی با محوریت زندگی شهید ستاری، «تک تیرانداز» ساخته علی غفاری و با محوریت شهید عبدالرسول زرین، «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازی‌فر با محوریت زندگی شهیدان باکری، «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی با محوریت زندگی شهید بروجردی و.. از جمله همین آثار بوده اند، در میان فهرست فیلم های جشنواره فیلم فجر امسال نیز سه فیلم با محوریت زندگی فرماندهان و شهدای شاخص حضور دارد، «آسمان غرب» که مقطعی از زندگی شهید شیرودی را به تصویر می کشد، «مجنون» که برشی از زندگی شهید زین الدین است و «احمد» که روایتگر بخشی از زندگی شهید احمد کاظمی است سه فیلمی است که تکیه بر داستان زندگی آنها دارد. امروز ۱۹ دی ماه سالگرد شهادت احمد کاظمی است، به همین مناسبت به مرور بخشی از زند گی او می‌پردازیم:

احمد کاظمی که بود؟

از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرمانده قرارگاه حمزه بود و از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ فرماندهی لشکر ۱۴ امام‌حسین را برعهده داشت. در فاصله سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران فعالیت می‌کرد و در سال ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد. او احمد کاظمی است، فرماندهی که هم در جنگ تحمیلی حضور داشته هم مسیر امدادرسانی را طی کرده است. شهیدی که حاج قاسم هم او را ستوده، او را یک اندیمشند توصیف کرده و از شدت علاقه‌اش به او گفته است.

فکر می‌کنم حقی که احمد به گردن ملت ایران دارد، با حقی که دیگر اندیشمندانی که مورد تجلیل هستند و به حق هم مورد تجلیل بودند، کمتر نباشد و شاید در ابعادی بیشتر باشد

سردار سلیمانی در بخشی از خاطراتش درباره شهید کاظمی گفته است: «فکر می‌کنم حقی که احمد به گردن ملت ایران دارد، با حقی که دیگر اندیشمندانی که مورد تجلیل هستند و به حق هم مورد تجلیل بودند، کمتر نباشد و شاید در ابعادی بیشتر باشد. ما با احمد خیلی رفیق بودیم. البته من نمی‌دانم احمد بیشتر من را دوست داشت یا من بیشتر او را دوست داشتم. همیشه در ذهنم این بود که ای کاش می‌شد من یک طوری به احمد ثابت کنم که من چقدر دوستش دارم. فکر می‌کردم بهترین چیزی که می‌تواند این را ثابت کند، این باشد که مثلاً من یک کلیه بدهم به احمد از هر چیزی که دوتا دارم، یکی اش را به احمد بدهم. وقتی احمد در جمع ما بود، تداعی همه زندگی‌مان را می‌کرد؛ هر چیزی که در زندگی به آن خوش بودیم.

چهره باکری را در احمد می‌دیدیم، خرازی را در احمد می‌دیدیم، زین الدین را در احمد می‌دیدیم، همت را در احمد می‌دیدیم، خیلی از شهدا را ما در احمد خلاصه می‌دیدیم. شما وقتی یک کسی یادگار همه یادگاری‌هایت است، یادگار همه دلبستگی‌هایت است، یادگار همه بهترین دوران عمرت است، این را از دست می‌دهی این یک از دست دادن معمولی نیست. احمد با رفتن خودش، همه ما را آتش زد. باور کنید به احمد حسودی‌ام می‌شود؟ دلم می‌خواهد همه عمرم را بدهم، فقط یک بار دیگر صدای احمد را بشنوم. وقتی که جنگ تمام شد تا روزی که شهید شد. هیچ روزی، هیچ لحظه‌ای، هیچ ساعتی نبود که ما با هم باشیم و او با حسرت پشت دستش نزند و نگوید ما ضرر کردیم و شهدا بُرد کردند. نه تنها برای شهید شدن آن قدر بی تاب بود که از زنده ماندن خودش ناراحت بود و ضمن این که آرزویش شهادت بود، یک آرزوی دیگرش زودتر رفتن بود»

احمد کاظمی در بم چه کرد؟

در ابتدای این گزارش به این اشاره کردیم که او نقشی هم در امدادرسانی داشت، یکی از بزنگاه‌هایی که احمد کاظمی در آن نقش کلیدی داشته و تا امروز کمتر درباره‌اش صحبت شده زلزله بم است. زلزله بم حالا یک غم مشترک برای ایرانیان است، آن روزها را همه به یاد دارند، سال ۸۲ را، زلزه ۶.۶ ریشتری و بیش از ۵۰ هزار قربانی را، زلزله‌ای که در پس آن بسیاری عزیزان خود را از دست دادند، عده‌ای بی خانمان شدند و برحی هنوز تبعاتش را با خود دارند. شهید احمد کاظمی اما از نخستین کسانی بود که پس از وقوع زلزله به همراه سردار سلیمانی به کرمان رفتند، در حالی که فرودگاه کرمان هم از تبعات این زمین لرزه مصمون نمانده شهید کاظمی به همراه نیروزهایش به ساخت و تعمیر بخش‌های حیاتی فرودگاه پرداختند تا امکان انتقال مجروحان فراهم باشد. او با به‌کارگیری هواپیماها و بالگردهای نیروی هوایی سپاه، کاری کرد تا مجروحان این زلزله توسط ناوگان هوایی سپاه از منطقه تخلیه شود و برای مداوا به سایر شهرها اعزام شوند. او نقشی بسزا در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله بم داشت.

حالا فیلم سینمایی «احمد» به روایت حضور موثر این شهید در زلزله بم پرداخته است، امیرعباس ربیعی که سابقه ساخت فیلم های سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» را در کارنامه دارد، کارگردانش است و تینو صالحی در قامت شهید احمد کاظمی ظاهر شده است. این فیلم قرار است در بخش سودای سیمرغ جشنواره چهل و دوم به نمایش گذاشته شود.

این فیلم به تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و موسسه تصویرشهر است.

خروج از نسخه موبایل