متن کامل سخنرانی محمد خزاعی در اختتامیه فیلم فجر

رئیس سازمان سینمایی کشور در آئین اختتامیه جشنواره چهل و دومین فیلم فجر سال 1403 را سال همدلی و همگرایی برای اعتلای سینمای ایران معرفی کرد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، محمد خزاعی در مراسم اختتامیه جشنواره چهل و دومین فیلم فجر به همراه دو دختر خود به روی سن رفت و با بوسیدن چادر و روسری دخترانش به حجاب نماد ملی و دینی و عرفی کشور ادای احترام کرد.

و در ادامه با دعای تحویل سال شروع کرد و گفت: سال جدید سینمای ایران را به همه شما عزیزان تبریک می‌گویم. سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان حاضر و ارجمند. سال گذشته خاطرات تلخ و شیرین در سینما رقم خورد. خاطرات تلخی همانند درگذشت مرحوم مهرجویی، کیومرث پوراحمد، پروانه معصومی، و ناصر طهماسب و عزیزان دیگری که از بین ما رفته‌اند. در کنار این اندوه‌ها، خاطرات شیرین بسیاری رقم خورد همانند: آشتی مجدد مخاطب با سالن‌های سینما، احیای اقتصاد سینمای کشور، توسعه زیرساخت و جشن افتتاح سالن‌های سینما در شهرهای مختلف، موفقیت‌های داخلی و خارجی، جوایز فیلم‌ها، توجه به فیلم‌ها و فیلمسازان استانی و رونق گرفتن چرخه تولید آثار ملی در کشور.

وی افزود: سال بعد، سال همدلی برای اعتدال سینمای ایران است. همدلی و همکاری چرا و به چه مفهوم؟ اعتلای سینمای ایران یعنی چه؟ من معتقدم که همه اهالی سینما برای اعتلای سینما در حال تلاش هستند. ظاهر کلمه همدلی و همگرایی ساده است اما باید برای تبیین و تحقق این طرح برنامه ریزی گسترده‌ای انجام شود که حوزه مدیریت، صنوف و خانه سینما، رسانه ها و مخاطبان را شامل می‌شود. لازم است در عمل و کلام برای اعتلای سینمای ایران از دوقطبی‌سازی پرهیز کنیم. ما عزیزان، همکار هستیم اما همدل نیستیم .تداوم رشد و رونق سینما احتیاج به همدلی دارد تا بتواند به موفقیت‌ها و دستاوردهای بیشتری دست پیدا کند. کشوری که همدلی دارد می‌تواند در تصویرسازی بر اذهان عمومی موفق باشد.

خزاعی عنوان کرد: کشوری که تصویرسازی موفقی دارد کشوری موفق است کشورهای توسعه‌یافته، سینمای توسعه‌یافته‌ای دارند. کشورهایی که اقتصاد، آموزش، روابط بین‌الملل موفقی دارند در واقع در حوزه تصویرسازی بر افکار جهانی موفق عمل کرده‌اند همانند ژاپن، چین ،کره، هند و روسیه.باید فیلم خوب ساخته شود تا نسل جدید و قدیم هم رغبت، تمایل سرمایه‌گذاری برای ساخت فیلم داشته باشند .ما باید در دولت مسیر را هموار کنیم تا همه نسل‌ها بتوانند فیلم بسازند.

وی ادامه داد: توسعه سالن نمایش کشور، نماد توسعه‌یافتگی فرهنگی استان‌هاست. مخاطب سرمایه و پشتوانه اصلی ما در سینماست. اگر مردم نباشند سینما و سینماگر هم معنایی ندارد. همدلی عزیزان یعنی اولویت‌ها را نزدیک کنیم تا بتوانیم محصولات قوی و خوبی را تولید کنیم . مولوی می گوید : همدلی از هم‌زبانی بهتر است. ما باید نگاهمان به اصلاح آینده باشد و از گذشته درس بگیریم تا برای اصول امور در آینده برنامه‌ریزی کنیم.

ما از ساخت همه گونه فیلم استقبال می‌کنیم فیلم معترض، فیلم دغدغه‌مند، نقد درون گفتمانی، فیلم منتقدانه‌ای که اصلاح‌گر باشد، پیشرو باشد نه ناامید کننده. سینما وظیفه‌اش دیده‌بانی است، هم خوب‌ها و هم مشکلات را مطرح می‌کند.

رئیس سازمان سینمایی گفت: همدلی بخش‌های خصوصی و دولتی و نهادی امسال مثال‌زدنی بود. از کل آثار جشنواره 70 درصد متصل به بخش خصوصی است که جای تقدیر و تشکر از سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان این بخش دارد. البته متاسفانه برخی با بازی کردن با کلیدواژه‌های فیلم‌های ارگانی و نهادی به دوقطبی‌سازی در فضای فرهنگی دامن می‌زنند. انگار نهادها اشتباه کرده‌اند که از سینما حمایت می‌کنند. این عده مغرضانه از این بهانه برای تخریب و متلک علیه سینما استفاده می‌کنند. این واژه باید درست مطرح و تبیین شود.

وی اظهار کرد: اگر امسال نهادها و سرمایه‌های دولتی نبود 25 فیلم تولید نشده بود و بالغ بر 6 هزار و 500 اشتغال نیز فراهم نشده بود، این نکته مهمی است.من قدردان بخش خصوصی و به نهادهایی همانند حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سازمان هنری رسانه‌ای اوج، بنیاد شهید ، بنیاد روایت، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، ارتش جمهوری اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی، مجموعه راه، مجموعه رسانه‌ای بیان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم و خواهش می‌کنم که سال آینده با قدرت بیشتری فارغ از نتایج جشنواره ،از بخش خصوصی و هنرمندان پیشکسوت و قدیمی و جوانان حمایت کنند .

خزاعی تاکید کرد: از بدو انقلاب حمایت جدی دولت، نهادها و ارگان‌ها را از سینما داشته‌ایم. بسیاری از بزرگان و آثار مطرح ما با کمک و حمایت منابع، نهادها و ارگان‌ها تولید شده است، برخی از آثار مرحوم کیارستمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برخی از آثار مرحوم مهرجویی در بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری و نیز آثار بیضایی و مرحوم پوراحمد و خیلی از بزرگان دیگر.

وی بیان کرد: این یک افتخار و دستاوردی برای حوزه فرهنگی کشور است که دولت و نهادها و ارگان‌ها نسبت به سینما و این حوزه دغدغه‌مند هستند و حمایت می‌کنند.باید زمینه‌سازی کنیم تا در کنار بخش خصوصی حمایت‌ها از تولید فیلم‌های خوب و قدرتمند شکل گرفته و تقویت شود.

رئیس سازمان سینمایی گفت: منظومه سینمای ایران در سراسر کشور گسترده است، باید قدردان این گستردگی و حمایت‌ها باشیم. در پایان خوشحالم که در سازمان سینمایی اجرای سیاست درهای باز برای فعالان سینما در حوزه های مختلف در حال اجراست تا عدالت فرهنگی محقق شود. بحث معیشت و اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران که در جلسات مکرر مسایل خود را با ما مطرح کردند. ما همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردیم این مشکلات را برطرف کنیم البته که این مسایل ادامه دارد و سعی داریم که همه آنها را در جلسات متعدد همراه وزیر محترم ارشاد و از طریق مراجع ذیربط و سازمان برنامه و بودجه برطرف کنیم.

وی ادامه داد: در دوران کرونا و پساکرونا و اغتشاشاتی که شکل گرفته بود که سینمای ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با تنفس مصنوعی ادامه حیات داد. خوشبختانه در حال حاضر جان گرفته است و امروز شرایط مطلوبی دارد. مخاطبانی که از سینما قهر کرده بودند، فیلم های سینمای امسال را دیدند. احیای سینمای ایران با فروش خوبی رقم خورد و برخی از دوستان نقد می‌کنند که چرا جای برخی از آثار خالی بود و من می‌گویم اگر سینما را یک خانواده در نظر بگیریم که پدر آن کرایه خانه را پرداخت نکرده باشد و مادرش بیمار باشد، شما در چنین خانواده‌ای چکار می‌کنید؟ آیا در چنین شرایطی برای بچه‌های خانواده شاهنامه می‌خوانید؟

رئیس سازمان سینمایی تاکید کرد: برای دوستانی که نقد می‌کنند چرا برخی فیلم ها حضور ندارند، باید بگویم که ما باید ابتدا اقتصاد سینما را درست می‌کردیم و در برنامه های آتی به مسایل دیگر بپردازیم.

خزاعی یادآور شد: در 40 سال گذشته، 570 سالن سینما ساخته که به همت دولت 250 سالن به آن اضافه شده است. تمام تلاش ما این است که تا پایان دولت سالن‌های سینما را به 1000 سالن برسانیم که جهش خوبی در سینما است.

وی ادامه داد: علی رغم اینکه برخی فکر می‌کنند تولیدات سینمای ایران خوابیده است بالغ بر 4300 مستند کوتاه، تله فیلم، فیلم و غیره در سینمای ایران تولید شده است. همچنین سیاه نمایی از سینمای ایران رخت بربسته است اما این به معنای این نیست که ژانرهای مختلف در سینما تقویت نشود، ما به آثار مختلف نیاز داریم. سینما باید خوبی‌ها، زشتی‌ها و پلیدی‌ها را بییند و امیدوارم شاهد آثار خوبی در سینما باشیم؛ آثاری با رعایت اصول ما و مسائل شرعی. من شعاری مطرح کردم که سازمان سینمایی بر اساس آن پیش می رود و از ما نخواهید که آن را نقض کنیم.

رئیس سازمان سینمایی بیان کرد: آخرین نکته اگر بخواهیم همدلی در سینمای ایران برجا باشد، باید از دو قطبی بودن در سینما جلوگیری کنیم. درست است که منافع برخی در دو قطبی بودن سینما است اما ما باید تلاش کنیم که این اتفاق نیفتد. بحث دامن زدن به دو قطبی بودن در رسانه‌ها مطرح بود در حالی که باید بخش خصوصی با همکاری بخش دولتی از سینمای ایران حمایت کند.

وی درباره حضور سازمان‌ها و ارگان‌ها در جشنواره فجر ۴۲ مطرح کرد: این بحث به امروز سینمای ایران برنمی‌گردد. بزرگان زیادی در همین سینمای ایران کار خود را با حمایت نهادها ادامه دادند و امروز چه شده که حضور نهادها را نقد می‌کنند؟ صادقانه از بخش خصوصی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی… تشکر می‌کنم.

خزاعی گفت: ما باید برای اعتلای سینمای قدرتمند، تولید آثار، تصویرسازی درست و پیشرفت کشورمان و همچنین تقویت جامعه و خانواده و امید به آینده همصدا باشیم.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه بین‌الملل نیز اتفاقی که در غزه می‌افتد، بی‌سابقه است و در 100 سال اخیر همچین اتفاقی نداشتیم چرا که بالغ بر ده هزار کودک و خردسال در جنگ نابرابرانه کشته شدند. روز به روز جریان مقاومت ریشه‌دارتر خواهد شد و هر خردسالی که به شهادت می‌رسد، کودکان دیگر وارد میدان می‌شوند. امروز باید سینمای ایران و 70 کشوری که در جشنواره حضور داشتند، برای غزه تصویرسازی کنند و مقاومت مردم فلسطین و غزه را به رخ بکشند. خواهش می‌کنم مردم فلسطین و غزه را یک دقیقه بی وقفه تشویق کنید.

رسانه سینمای خانگی- فروش بالای سی میلیارد تومانی سینما در یک هفته

فروش سینمای ایران در هفته گذشته به بیش از ۳۲ میلیارد و ۸۸۶ میلیون تومان رسید؛ همچنین در این هفته ۷۳۳ هزار و ۵۴۹ نفر به تماشای فیلم‌های اکران شده پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه سینماشهر، جمعه، ششم بهمن ماه سینمای ایران با فروش بیش از ۷ میلیارد و ۸۸۷ میلیون تومان، بیشترین فروش و سه‌شنبه چهارم بهمن با ۲۰۷ هزار و ۳۹۴ نفر بیننده، بیشترین تعداد بیننده این ماه را داشت.

بر اساس این گزارش، فیلم‌های «هاوایی» با فروش بیش از ۱۱ میلیارد و ۴۳۴ میلیون تومان، «هتل» با فروش بیش از ۷ میلیارد و ۶۶۹ میلیون تومان، «ویلای ساحلی» با فروش بیش از ۴ میلیارد و ۵۵ میلیون تومان، «فسیل» با فروش بیش از ۲ میلیارد ۶۴۴ میلیون تومان، «ورود و خروج ممنوع» با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۴۶۷ میلیون تومان، «بچه زرنگ» با فروش بیش از یک میلیارد و ۷۸۲ میلیون تومان و «مسافری از گانورا» با فروش بیش از یک میلیارد و ۴۲۱ میلیون تومان به ترتیب، رتبه اول تا هفتم جدول فروش هفته گذشته را به خود اختصاص دادند.
همچنین فیلم‌های «نارگیل۲» با فروش بیش از ۴۲۹ میلیون تومان، «ضد» با فروش بیش از ۱۶۵ میلیون تومان، «جوجه تیغی» با فروش بیش از ۱۵۳ میلیون تومان، «عامه‌پسند» با فروش بیش از ۱۲۶ میلیون تومان، «سلفی با رستم» یا فروش بیش از ۹۸ میلیون تومان، «توچال» با فروش بیش از ۹۰ میلیون تومان و فیلم‌های «حدود ۸ صبح» و «گیج‌گاه» ۶۲ میلیون در رتبه‌های هشتم تا پانزدهم جدول فروش هفته گذشته جای گرفتند.

رسانه سینمای خانگی- گاهی خیال محل تجربه است

علیرضا معتمدی فیلم‌ساز و استاد نشست تخصصی «چطور تجربه شخصی تبدیل به یک فیلم کوتاه شود؟» گفت: در شرایطی که سینمای ما به آماده‌خواری و کسب درآمد افتاده است، این فیلم‌های کوتاه هستند که جهان خاصی را با گویش‌ها، لهجه‌ها و فضاهای بومی به ما می‌نمایانند.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران؛ نشست تخصصی «چطور تجربه شخصی تبدیل به یک فیلم کوتاه شود؟» با حضور علیرضا معتمدی نویسنده و کارگردان سینما صبح روز سه شنبه ۳ بهمن در شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان برگزار شد.

این فیلم‌ساز در ابتدای این نشست تخصصی بیان کرد: گاهی چیزهایی که تجربه می‌کنیم، در جهان واقع رخ نداده است و خیال و‌ خواسته ماست. برای مثال من در فیلم خودم «رضا» کاراکتر اصلی فیلم را مردی بسیار آرام، ساکت و مهربان دیدم. عده‌ای این مولفه‌ها‌ را به خود من نسبت می‌دادند اما این فیلم ناشی از فکر کردن من به این ماجرا بود که اگر بخواهم روزی آدم بهتری باشم، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشم و فهرستی از ویژگی‌ها را تهیه‌ کردم که حاصلش ویژگی‌های نقش رضا بود و این فیلم تجربه شخصی من است. این جهان شخصی امکانی استثنایی در اختیار فیلمسازان قرار می‌دهد.
معتمدی توضیح داد: برخی از فیلم‌های کوتاه ما بیگ پروداکشن هستند و حتی در حد فیلم‌های سینمایی بودجه دارند اما همه آن‌ها شبیه به اکثر فیلم‌های سینمایی ایران به اصطلاح «فیلمیک» هستند اما مابه ازای ایرانی و بیرونی ندارند یعنی نسخه‌های شبیهش را در اطرافمان سراغ نداریم؛ از نوع رابطه زوجین و خانواده تا شکل ظاهر و پوشش آدم‌ها و … همگی درباره جهانی فیلمیک است. بخشی از این اتفاق تحت تاثیر جریان فیلم فارسی و ماجرای دوبله است اما دنیای شخصی فیلمساز همیشه جذاب‌تر است. اساسا دلیل اینکه اینفلوئنسرها در فضای مجازی محبوب هستند درست به این دلیل است که آن‌ها دنیای شخصی خود را با دیگران درمیان می‌گذارند.

معتمدی با اشاره به آثار شاخص سه سینماگر ایرانی توضیح داد: داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و کیومرث پوراحمد مصداق‌های بارزی از کارگردانانی هستند که جهان شخصی خود را به فیلم تبدیل کرده‌اند. برای اولین بار طبقه متوسط ایرانی را در فیلم‌های مهرجویی می‌بینیم، یا فیلم «گزارش» کیارستمی که من هم یک دوره فیلمنامه نویسی با تمرکز بر آثار کیارستمی برگزار کرده‌ام، همینطور است.
وی ادامه داد: فیلم «گزارش»، «زندگی و دیگر هیچ»، «طعم گیلاس» و… قصه هایی از جهان شخصی کیارستمی فیلمساز است. یا زنده‌یاد پوراحمد که قصه هوشنگ مرادی کرمانی را تبدیل به مجموعه درخشان «قصه‌های مجید» کرد، درباره چیزهایی می‌گوید که مخاطب با آن آشنایی و حرفی برای گفتنش دارد.
وی با اشاره به اهمیت داشتن جسارت و شهامت در پرداختن به تجربه‌های شخصی در فیلم‌سازی گفت: این اتفاق شهامتی می‌خواهد که گاهی ریسک هم دارد و ممکن است نتیجه کار شما‌ را برای مخاطب مطلوب هم نکند. اگر پوراحمد نوجوانی پررنج خود را به تصویر نمی‌کشید یا مرادی کرمانی نمی‌نوشت شاید آن اثر درخشان ساخته نمی‌شود. صداقت، خیانت در‌ امانت سوژه، شهامت و ترکیبی پیچیده از این‌ها در سینما لازم است که به لحاظ کیفی فیلم ما را ارتقا می‌دهد.

معتمدی در پاسخ به اینکه فیلم را باید برای خودمان بسازیم یا نه، گفت: به نظرم‌برای خودمان باید فیلم بسازیم، سال گذشته به دنبال پروانه ساخت فیلم جدیدم بودم و وقتی از من می‌پرسیدند چرا؟ می‌گفتم دو فیلم قبلی‌ام‌ را هم برای دل خودم ساختم و خیلی به مخاطبش فکر نکردم. سال‌ها از آرزوی فیلم‌سازی‌ام‌ نیز می‌گذشت ‌و برای سلیقه خودم فیلم ساختم. به نظرم به جای اینکه تماشاگر را به شگفت زده کردن از فیلم‌مان دعوت‌کنیم باید به این فکر کنیم که ما به عنوان تماشاگر خودمان چه فیلمی را دوست داریم. اگر فیلمی بسازیم که شبیه فیلم‌هایی که دوستشان داریم یا شبیه خودمان باشد ما را از دغدغه‌های ابتدایی‌مان رها می‌کند و بخشی از کار را پیش برده‌ایم. در این صورت افراد هم‌سلیقه زیادی را نیز با خود پیدا می‌کنیم. اگرچه سینما صنعت گرانی است اما در وهله اول برای لذت بردن فیلم می‌سازیم و بیشتر انگار قرار است چیزی را برای خودمان کشف کنیم.

معتمدی عنوان کرد: موضوع این جلسه تجربه سینمایی شخصی است. حالا که سینمای ما به آماده‌خواری و کسب درآمد افتاده است این فیلم‌های کوتاه هستند که جهان خاصی را با گویش‌ها، لهجه‌ها و فضاهای بومی به ما می‌نمایانند. این رنگارنگی جهان زیباتری خلق می‌کند.
وی توضیح داد: این که دنیای یک نقش را چه کسی بازی کند اهمیت دارد. من در دو فیلم خود با چهره‌ها همکاری کردم و به این فکر می‌کردم که چطور از نقش‌های قبلی خلع سلاحشان کنم و راهی یافتم برای بیشترین مشارکت بازیگر در صحنه.

معتمدی درباره تجربه‌های بازیگری خود عنوان کرد: در گذشته به دلیل اینکه «بور» بودم در کودکی برای بازیگری زیاد انتخابم می‌‌کردند اما هیچ‌وقت بازیگری را زیاد دوست نداشته‌ام. در فیلم خودم نیز دوست نداشتم بازی کنم اما چند اتفاق منجر به این تصمیم شد. چون مسئولیت‌های زیادی داشتم و بازیگری کارم را سخت‌تر هم می‌کرد. در فیلم کوتاه شاید در بیش از ۶۰ اثر بازی کرده‌ام. بنابراین با دوربین راحت بودم و ترسی از آن نداشتم. مدل بازیگری مدنظرم را نیز می‌دانستم اگرچه هیچ‌وقت خودم را بازیگر ندانسته‌ام اما اگر در مقام کارگردان خودتان هم به عنوان بازیگر در صحنه باشید و یک بازی رئالیستی ارائه دهید بازیگران باهوشتان هم این را درک می‌کنند. بنابراین با وجود همه فشارهایی که داشت تصمیم گرفتم خودم در فیلمم بازی کنم. زیرا بازیگری بسیار مهم است و اگر ارتباط بین کاراکترها و قصه درست درنیاید، فیلم خوبی نخواهید داشت. وقتی کارگردان خود بازیگر است، فشار زیادی به او وارد می‌شود. اولین شکل فیلمسازی در دنیا نیز همینطور بوده است.
وی در ادامه بیان کرد: در فیلم‌سازی هیچ‌وقت نباید تسلیم موقعیت اطراف شد و کارگردان باید کار خود را پیش ببرد. گاهی کارگردان در برابر یک سیستم کارمندی هم قرار می‌گیرد یا حتی انگی هم به او زده می‌شود که مثلا کارگردان، خودش هم بازیگر است و می‌گویند او خودشیفته است یا هرچیز دیگری اما هیچ کدام این‌ها مهم نیست و‌ باید کار خودتان را بکنید.

معتمدی در پاسخ با این که آیا باز هم در آثار خودش ایفای نقش خواهد کرد یا نه، گفت: دو قصه دارم که باز هم دوست دارم خودم هم بازی‌شان کنم و البته یکی از آن‌ها به دوران پیری‌ام مربوط می‌شود.

شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان تا ۵ بهمن در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- افتتاح دبیرخانه دائمی جشنواره فیلم روباز «آسمان» در مهاباد

آیین بازگشایی دبیرخانه دائمی جشنواره فیلم روباز «آسمان» در تالار وحدت شهر مهاباد برگزار شد.


به گزارش سینمای خانگی، مراسم افتتاحیه دبیرخانه دائمی فیلم، فیلم‌نامه و عکس «آسمان»، با حضور دکتر «آرش شهابی» رئیس شورای اسلامی شهر مهاباد، «جلال وطمانی» رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی، مهندس «بابک رستم‌پور» شهردار شهر مهاباد و دیگر اعضای شورای اسلامی شهر، «کریم رحیمی» رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان مهاباد، هنرمندان، پیشکسوتان هنر سینما و تئاتر و هم‌چنین علاقه‌مندان به هنر هفتم در تالار وحدت شهر مهاباد برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، تابلوی سردر دفتر دبیرخانه دائمی جشنواره فیلم «آسمان» رونمایی شد و سپس با بازدید از محل دفتر دبیرخانه دائمی این جشنواره در محل تالار وحدت، این دبیرخانه به طور رسمی افتتاح گردید.
در ابتدای مراسم افتتاحیه، «ابراهیم سعیدی» دبیر جشنواره فیلم روباز «آسمان» ضمن خوش‌آمدگویی و تبریک به حاضران در سالن، به صورت رسمی شروع به کار این جشنواره را اعلام کرد و در ادامه نیز «مناف ایران‌پناه» از مجریان باسابقه و سخنگوی جشنواره، گزارشی از کارهای اجرایی نخستین دوره جشنواره فیلم روباز «آسمان» را ارائه نمود.

حمایت مسئولان مهاباد از برگزاری جشنواره فیلم روباز «آسمان»
در بخش دیگری از این برنامه، در آیتم‌هایی که به صورت تصویری آماده شده بود؛ تعدادی از مسئولان اداری شهرستان مهاباد از جمله؛ معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان مهاباد، امام جمعه مهاباد و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور اهل سنت، نظرات حمایتی خود را از برگزاری این رویداد سینمایی ارائه کردند و در ادامه، دکتر «آرش شهابی» رئیس شورای شهر، مهندس «بابک رستم‌پور» شهردار مهاباد و هم‌چنین «کریم رحیمی» رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به ایراد سخنرانی پرداختند و برگزاری جشنواره فیلم «آسمان» را ضرورتی برای شهر فرهنگی و توریستی مهاباد برشمردند.

حمایت اساتید حوزه‌های مختلف هنری مهاباد از جشنواره «آسمان»
در ادامه این برنامه، کلیپی از سخنان و دیدگاه‌های اساتید برجسته هنرهای تصویری، نمایشی، موسیقی و ادبیات شهرستان مهاباد پخش شد که در آن، حمایت خود را از اهمیت برگزاری جشنواره فیلم «آسمان» اعلام کردند و ضرورت برگزاری این‌گونه رویدادهای هنری را گوشزد نمودند.

ابلاغ دبیری جشنواره به «ابراهیم سعیدی»
در بخش دیگری از این مراسم، حکم دبیری جشنواره از سوی شهردار مهاباد به «ابراهیم سعیدی» فیلمساز باتجربه مهابادی، ابلاغ شد و احکام سمت‌های اجرایی همکاران دبیرخانه جشنواره از سوی ایشان به آنان تحویل گردید.

یک دقیقه سکوت به یاد زنده‌یاد «صلاح شیخ‌محمدی»
در ادامه برنامه، کلیپی از فعالیت‌های هنری زنده‌یاد «صلاح شیخ‌محمدی» هنرمند فقید عرصه بازیگری سینما، تئاتر و تلویزیون پخش شد که اخیراً دارفانی را وداع گفت و با اعلام یک دقیقه سکوت حاضران؛ یاد و خاطره این هنرمند ارزنده، گرامی داشته شد.

بزرگداشت استاد «محمد کریمی»
در بخش دیگری از این برنامه، مراسم بزرگداشت استاد «محمد کریمی» از هنرمندان پیشکسوت عرصه سینما، عکاسی و نقاشی برگزار شد و کلیپی از فعالیت‌های چندین ساله این هنرمند به نمایش در آمد و مورد تجلیل و قدردانی دبیرخانه جشنواره «آسمان» و مسئولان شهرستان مهاباد قرار گرفت.

اکران فیلم کوتاه مستند «هفت سمفونی زاگرس»
در پایان مراسم افتتاحیه دبیرخانه دائمی جشنواره‌ فیلم، فیلم‌نامه و عکس «آسمان»، فیلم کوتاه مستند «هفت سمفونی زاگرس» به کارگردانی «پرویز رستمی» از آثار موفق سینمای مستند ایران روی پرده رفت و از این فیلمساز مطرح مریوانی تجلیل شد.

رویکرد جذب گردشگر، با ساختاری متفاوت
نخستین دوره جشنواره فیلم روباز «آسمان» با رویکرد جذب گردشگر و با ساختاری متفاوت؛ از سوی مؤسسه «لاوان فیلم مُکریان» با مدیریت «ابراهیم سعیدی» فیلمساز مهابادی و شورای اسلامی شهر و شهرداری شهر مهاباد و همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان مهاباد در شهریور ماه سال 1403 در شهر مهاباد در جنوب استان آذربایجان غربی برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- مصائب طراحی لباس برای یک فیلم نوستالژیک

طراح لباس فیلم سینمایی «گیج‌گاه» با اشاره به علاقه‌ای که به فضای نوستالژیک دهه ۷۰ دارد از چالش‌هایی که در طراحی لباس این فیلم با آن مواجه بوده‌است، گفت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، حدیث حسنوند طراح لباس فیلم سینمایی «گیج گاه» که این روزها همچنان روی پرده سینماهای کشور است در گفت‌وگو با مهر، با اشاره به شاخصه های طراحی لباس برای دهه هفتاد که در این فیلم مد نظر قرار گرفته است، گفت: بعد از انقلاب اسلامی فرهنگ غربی در سطح جامعه به شدت روند نزولی پیدا کرد و ما با شکل جدیدی از پوشش در دهه ۶۰ مواجه شدیم که در نتیجه زن ها به چادرپوشی و مانتوپوشی و مردها به لباس‌ها و پیراهن های ساده و شلوارهای گشاد روی آوردند و لباس‌هایشان تغییر شکل پیدا کرد، خب در دهه هفتاد هم در ادامه دهه ۶۰ تغییراتی به تبع آن صورت گرفت، چون جنگ پایان گرفته بود و ما به ثبات نسبی در شرایط سیاسی و اقتصادی رسیدیم از این رو با موج دیگری از مدگرایی مواجه شدیم. در این دوره واردات صورت گرفت و ما با شکل جدیدی از لباس‌های خارجی برای افراد جامعه روبه‌رو می‌شویم که رواج پیدا کرده است و تی شرت‌ها، مانتوهای خفاشی و نمونه‌های دیگری از تنوع لباس برای افراد جامعه را داریم.

وی به سختی طراحی لباس در این دوره اشاره کرد و گفت: کارکردن برای یک دهه خاص برای یک طراح لباس به دلیل دقت و ظرافتی که باید به خرج دهد، می تواند به شدت سخت باشد و چیزی که این موضوع را ساده می‌کند این است که چون از دهه ۷۰ خیلی به لحاظ تاریخی فاصله نگرفته ایم، بنابراین از آن دوره یک سری منبع در دسترس داریم مثل فیلم و عکس و آلبوم هایی که در خانه های هر کدام مان از آن دوره وجود دارد بنابراین چیزی که نیاز داریم کمی زیبایی شناسی، شخصیت‌پردازی و شکل دادن به کاراکترهای آن داستان است. برای من طراحی برای این دهه بسیار جذاب بود، چرا که من دوران کودکی ام را در این دوره سپری کرده ام و برای من دهه ۷۰ بسیار نوستالژیک و پر از شور و هیجان است.

طراح لباس فیلم «گیج‌گاه» به تفاوت های عمده ای که در دهه ۷۰ و عصر کنونی وجود دارد اشاره کرد و گفت: نسل امروز نسلی سرکش است و این را نمی شود کتمان کرد؛ آنها اجازه نمی دهند کسی برایشان تصمیم گیری کند و ما این روند را در نوع پوشش این نسل هم شاهد هستیم و برخلاف دهه های گذشته، محدودیت های دهه ۶۰ و ۷۰ از بین رفته است و خب این شرایط در نوع پوشش آن ها هم بی تاثیر نبوده است. بر خلاف جوان دهه شصتی و هفتادی که چند رنگ محدود برای استفاده در لباسش داشت خب جوان امروزی زیبایی را در خوش‌رنگی و تنوع رنگ می داند و به واسطه حضور مدیا و دیدن دنیای مد در سرتاسر جهان به شدت حضور رنگ و لعاب غربی را در پوشش جوان امروزی برخلاف دهه های گذشته می توانیم ببینیم.

حسنوند همچنین درباره تجربه طراحی لباس فیلم «گیج‌گاه» مطرح کرد: برای من طراحی لباس برای یک فیلم در وهله اول مواجهه من با جهان جدیدی است که در ذهن کارگردان می گذرد و خب این بی تاثیر بر روند طراحی من نیست، نمی توانم بگویم که به طور قطع من با توجه به سلیقه کارگردان طراحی می کنم چون قطعا برای هر کارگردانی زمانی کار یک طراح جذاب خواهد شد که پر از ایده و توانمندی باشد اما همه تلاشم را کردم که برای کاراکترهای «گیج‌گاه» با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی که داشتند جهانی متفاوت را خلق کنم.

وی با اشاره به علاقه خود به دهه ۷۰ گفت: من خودم دهه هفتاد را خیلی دوست دارم نه به این دلیل که «گیج‌گاه» در این دوره گذشته بلکه چون این دهه برای من و هم نسلی های من، خیلی دهه خاطره انگیزی است. من پیش از این به عنوان دستیار با طراحان مختلف همکاری می‌کردم و طراحی برای این دوره را دیده و آن را اجرا کرده بودم ولی نه به عنوان طراح، اما بعد از فیلم «گیج‌گاه» گویی دری به روی من باز شد و باز هم در فیلم و تئاتر در این دوره طراحی کردم و فعالیت داشتم.

فیلم سینمایی «گیج گاه» به کارگردانی عادل تبریزی از ۱۲ مهر ماه در سینماهای سراسر کشور اکران شده و پخش و تبلیغات آن به عهده موسسه بهمن سبز است. این فیلم سینمایی با بازی حامد بهداد، باران کوثری، سروس صحت، امیرحسین رستمی، بهرنگ علوی و … تاکنون توانسته حدود ۳۷۰ هزار مخاطب را به تماشای خود بنشاند.

رسانه سینمای خانگی- «هوای ابری» روی میز تدوین رفت

فیلمبرداری فیلم کوتاه «هوای ابری» به کارگردانی علی رامندی به پایان رسید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی پروژه، فیلمبرداری فیلم کوتاه «هوای ابری» به نویسندگی و کارگردانی علی رامندی و تهیه‌کنندگی حامد طاهری به پایان رسید.

در این فیلم کوتاه اجتماعی که فیلمبرداری آن در تهران انجام شده است، محمد صابری و دانیال شاه‌طاهری از بازیگران سریال نمایش خانگی «یاغی» ایفای نقش کرده‌اند و باربد بهروزی‌نوین، امیررضا رامندی، کسری طهماسبی، بنیامین نوری، کیان حموله، آرتین کاویانی، محمدکسری دارابی، ماهان زمانی، امیرعلی راد و حسین مصطفوی دیگر بازیگران «هوای ابری» هستند.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «برای رسیدن به رویاهات اول باید به ترسی که تو وجودته غلبه کنی.»

عوامل فیلم کوتاه «هوای اَبری» عبارتند از تهیه‌کننده: حامد طاهری، نویسنده و کارگردان: علی رامندی، مدیر برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: محسن دیگاری، مجری طرح: انسیه رستمی، مدیر فیلمبرداری: شاهرخ تدین، مدیرتولید: مهین نظافتی، تدوین: امیر سالاری، مدیرصدابردار: حامد طاهری، منشی صحنه: نیلوفر غفاری، طراح صحنه ولباس: محمد انصاری، طراح گریم: امیر حسین زاده، دستیار صدا: هادی قربانی، دستیاردوم کارگردان: امین رایان، مدیر تدارکات: سعید پهلوان، مدیر روابط عمومی: فاطیما موسوی.

رسانه سینمای خانگی- موزه هنرهای معاصر میزبان فیلمی از کیارستمی

فیلم  «خانه دوست کجاست؟» به کارگردانی عباس کیارستمی در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درمی‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، نمایش این فیلم که در ادامه برنامه «مروری بر آثار عباس کیارستمی»  گنجانده شده، ساعت ۱۵، روز یکشنبه اول بهمن در سالن سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران انجام می‌شود.

«خانهٔ دوست کجاست؟» به کارگردانی و نویسندگی عباس کیارستمی در سال ۱۳۶۵ ساخته شد. این فیلم بخش نخست  اول از سه گانه کوکر است ‌و دو فیلم دیگر «زیر درختان زیتون» و  «زندگی و دیگر هیچ» که پس از این فیلم ساخته شدند.

داستان فیلم « خانه دوست کجاست؟» درباره یک بچه‌مدرسه‌ای است که متوجه می‌شود که دفتر دوستش را به اشتباه برداشته‌است؛ بنابراین از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک. پسر بچه که در روستای کناری زندگی می‌کند به بهانه خرید نان از خانه خارج می‌شود و تا غروب آن روز به دنبال خانه دوستش می‌گردد اما نمی‌تواند خانه را بیابد و غمگین به خانه خودشان برمی گردد؛ ولی تصمیم می‌گیرد تکالیف دوستش را برایش بنویسد تا مانع اخراج شدن او شود و صبح فردا دفتر را به او برساند.

علاقه مندان برای شرکت دراین جلسه می‌توانند به خیابان کارگرشمالی ، جنب پارک لاله، موزه هنرهای معاصر تهران حضور یابند. ورود برای علاقه مندان رایگان و آزاد است.

رسانه سینمای خانگی- وزیر گفت «هاوایی» را بازبینی کنید

فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی با دستور وزیر ارشاد بازبینی مجدد می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سازمان سینمایی به منظور حواشی فیلم «هاوایی»، با تاکید وزیر فرهنگ و ارشاد اطلاعیه‌ای را منتشر کرد.

در این اطلاعیه آمده است: فیلم «هاوایی» در سال ۱۳۹۷ تولید شده و در سال ۱۴۰۲ با اصلاحات بسیاری به روی پرده رفته است. بنابر تاکید وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص توجه به دغدغه دلسوزانه عرصه فرهنگ و هنر، فیلم سینمایی هاوایی مجددا مورد بازبینی قرار گرفته و موارد دیگری که موجب ایجاد حساسیت یا نگرانی در مخاطبان شده از فیلم حذف و یا تغییر پیدا کرده است. بدین منظور اکران این فیلم پس از نظارت مجدد با اصلاحات انجام شده، به‌نمایش گذاشته خواهد شد.

در ادامه این اطلاعیه آمده است: فیلم «هاوایی» با ایده مرکزی ضد مهاجرت و هشدار به افرادی که بدون مطالعه، شناخت کافی و درست، مسیر مهاجرت یا پناهندگی را در پیش می‌گیرند، تولید شده و با زبان طنز به مسائل و مشکلات پیش‌روی این افراد پرداخته است. با این وجود به دلیل مهاجرت یکی از بازیگران زن این فیلم و وجود برخی لحظه‌های نه چندان مناسب در بخش‌هایی از آن، این اثر چند سالی امکان اکران نداشته است تا اینکه با انجام اصلاحات بسیار و با رویکرد هشدار به جامعه هدف که سودای مهاجرت دارند و البته با نگاه مساعدت سرمایه‌گذار فیلم که دچار مشکلات مالی شده بود، روانه پرده شد.

در اطلاعیه روابط عمومی سازمان سینمایی آمده است: برخی از نماهای فیلم مذکور که در فضای مجازی منتشر در حال بازنشر است، جزو اصلاحات فیلم قبل از اکران به شمار رفته و بدون اجازه اداره نظارت سازمان سینمایی منتشر شده است و قطعا طبق قانون با عوامل انتشار برخورد قانونی خواهد شد.

فیلم سینمایی هاوایی داستان بوکسوری به نام «صمد» است که به قصد پیشرفت زیر بار مهاجرت و پناهندگی می رورد اما از جایی به بعد در بازی قرار می گیرد که او را به یک بچه معروف مجازی تبدیل می کند و حالا بازی برای او عوض می شود …

امین حیایی، امیر جعفری و امیرحسین رستمی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

رسانه سینمای خانگی- روایت مدیر از کارگر خدمات شهری

اثر نیمه بلند سینمایی «مدیر» به کارگردانی کیوان رضایی‌راد وارد مرحله فیلمبرداری شد، «مدیر» روایت امید و انگیزه در یک کارگر خدمات شهری شهرداری است که با تلاش و کوشش و ایجاد انگیزه توسط مدیران خود ارتقا پیدا می‌کند و مدیر یکی از مجموعه‌های شهرداری می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه «مدیر»، فیلمبرداری این اثر از روز سه‌شنبه در تهران آغاز شده و به مدت دو هفته ادامه خواهد داشت.

فرهاد نگهبان نویسنده و تهیه کننده مدیر گفت: مدیر، روایت امید و انگیزه در یک کارگر خدمات شهری شهرداری است که با تلاش و کوشش و ایجاد انگیزه توسط مدیران خود ارتقا پیدا می‌کند و مدیر یکی از مجموعه‌های شهرداری می‌شود.

وی افزود: از آنجایی که کارگران شهرداری قشر زحمت‌کشی هستند، در میان آن‌ها استعدادهای بسیاری وجود دارد اما دیده نمی‌شوند. در این فیلم تلاش می‌شود تا بخشی از این زحمات به همراه سخت‌کوشی آن‌ها به تصویر کشیده شود.

در این اثر نیمه بلند که سومین تجربه کاری کیوان رضایی‌راد است، فرهاد نگهبان، سیاوش قاسمی، حسن اسدی، آتش تقی‌پور، لیلا بوشهری، فاطمه شکری، دیانا کریمی، مهسا ماندگار، روح اله حسین‌بیکی، علیرضا عباسی، محمدرضا خونساری، علیرضا رستمی، هادی مشکانی، سیدمهدی موسوی و محمدرضا عباسیون ایفای نقش می‌کنند.

محمدحسام نگهبان، حسنا نگهبان، السا علیزاده و ریحانه فولادی نیز بازیگران خردسال این اثر سینمایی هستند.

دیگر عوامل مدیر عبارتند از: فرهاد رضایی دستیار اول کارگردان، مهسا ماندگار دستیار دوم کارگردان، علی براری مدیر فیلمبرداری، علیرضا نوین‌نژاد مدیر صدابرداری، نوید شیخ محمد طراح صحنه، الهام نباله منشی صحنه، سارا پور علی، طراح لباس، الهام شهاب الملک فر طراح چهره پرداز، امیر خانزاده مدیر روابط عمومی و مشاور رسانه‌ای، سارا موسوی دستیار چهره پرداز، فاطمه باران چشمه، فراز آهنین و الهه لشکری عکاسان، دیانا کریمی جانشین تهیه و سید داود موسوی مدیر تولید، علیرضا امینی و حمیدرضا قوجالو تدارکات.

خروج از نسخه موبایل