سینمای ایران و بحران‌های چندبعدی از نگاه آذین

در شرایطی که سینمای ایران با بحران‌های ساختاری و اجرایی متعددی دست به گریبان است، با جبار آذین، تحلیلگر و منتقد صاحب‌نظر به گفت‌وگویی عمیق و همه‌جانبه نشستیم. او منتقد و مدرس برجسته سینما، تئاتر و تلویزیون، با پنج دهه تجربه درخشان در عرصه قلم و رسانه، چهره‌ای پیشکسوت و تأثیرگذار در حوزه‌های فرهنگی و هنری است و سال‌ها سردبیری نشریات و خبرگزاری‌های معتبر را بر عهده داشته و از بنیان‌گذاران انجمن منتقدان سینما و کانون ملی منتقدان تئاتر محسوب می‌شود. همچنین عضویت در انجمن‌های معتبر تئاتری و سینمایی جهانی و داوری در جشنواره‌های متعدد، گواهی بر جایگاه بلند او در این عرصه‌هاست. آذین، دانش سینما و کارگردانی را از بهرام بیضایی، داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی را از اکبر رادی، فنون تئاتر را از نعمت‌الله اسداللهی، فیلمنامه و نمایشنامه‌نویسی را از غلامحسین ساعدی، و بازیگری را از عزت‌الله انتظامی و پرویز فنی‌زاده آموخته و امروز نیز با همان شور و تخصص به تدریس و نقد هنری ادامه می‌دهد. این مصاحبه که علی الظاهر به تمامی ابعاد نظرات وی در آن اشاره شده، تصویر جامعی از مشکلات سینمای ایران ارائه می‌کند و نشان می‌دهد سینمای ایران در یک بحران چندبعدی قرار دارد که در لایه ­های پنهان و آشکار فراوانی ریشه دوانیده است.

آقای آذین عزیز! با عرض سلام و خوش­ آمدید، به عنوان اولین سؤال می ­پرسم که ارزیابی کلی شما از وضعیت کنونی سینمای ایران چیست؟

سینمای ایران امروز به وضوح در حال افول است. این یک سینمای دولتی، نهادی، و باندی است که نه بر اساس نیازهای ملی و مردمی، بلکه بر مبنای وفاداری به اهداف و سیاست‌های همان­ ها هم شکل گرفته است. تجربه جهانی به وضوح نشان داده که این گونه ­ی سینما که اساس آن را سیاست، تجارت، سودجویی افراطی و رفاقت تشکیل می‌دهد، نه فرهنگ و هنر! سال‌هاست که مردود شده و شکست خورده است.

چه عواملی را در شکل‌گیری این وضعیت مؤثر می‌دانید؟

در واقع مشکل از ساختار مدیریتی آغاز می‌شود. با هر تغییر دولت، سیاست‌ها و مسئولان فرهنگی هم عوض می­ شود، این تغییرات شرایطی را فراهم می ­کند که باندهای فرصت ­طلب هم از آن سوء استفاده کنند. از آن جهت که در سینمای ما، مدیران و رؤسا متأسفانه عمدتاً از میان سیاسیون انتخاب می‌شوند نه از بین اهالی هنر و قلم متخصص و کاربلد، ناگزیر آنان هم خواسته یا ناخواسته از مشاورانی کمک می­ گیرند که به دنبال همین فرصت­ ها هستند. نتیجه ­ی این مدیران نابلدِ سیاست‌زده­ ی فاقد درک درست و هدفمند از هنر، سینما و نیازهای مردم با آن رویکردهای جناحی می ­شود، همین که می­ بینیم.

پس شما معتقدید، مسبب وضعیتی که تصویر می­کنید، مدیران هستند. درست است؟

معلوم است! نتیجه این شده که سلیقه‌مداری حاکم شده است. به همین دلایل، در دوره‌های مختلف، تنها کسانی که به خط فکری سیاسی و غیر سیاسی مدیران نزدیک‌تر بوده‌اند امکان فعالیت پیدا کرده‌اند. به راحتی شاهدیم که در برهه‌ای فقط فیلم‌های اجتماعی، در دوره‌ای فقط فیلم‌های دفاع مقدسی و مقاومتی، و زمانی دیگر فقط کمدی‌های سطحی در اولویت تولید قرار گرفته‌اند. این نوسان‌های سیاست‌زده بسیاری از سینماگران را به حاشیه رانده و بیکاری و تفرقه را دامن زده است.

اما به نظر می‌رسد مشکلات فراتر از مسائل مدیریتی است. سایر چالش‌های پیش روی سینمای ایران را چگونه می­ بینید؟

سینمای امروز ایران دچار انواع بیماری‌هاست: از مشکلات فکری و فرهنگی گرفته تا سیاست‌زدگی و رفاقت‌بازی. باندهای مافیایی تولید و اکران، ملوک‌الطوایفی، تفرقه و رقابت‌های ناسالم، هجوم پلتفرم‌های غیرحرفه‌ای، نفوذ پولشویان و هنرفروشان، همه و همه فضای سینما را آلوده کرده‌اند. البته این وضعیت منحصر به سینما نیست و در دیگر هنرها مثل موسیقی و تئاتر هم چنین وضعیتی مشاهده می‌شود.

ریشه ­ی آن را در چه چیزهایی می ­دانید؟

در دوره پهلوی، سینما عمدتاً مبلّغ سیاست‌های رژیم بود و ابتذال در آن بیداد می‌کرد. تولید هرگونه فیلم ضد ملی، ضد دینی و ضد اخلاقی آزاد بود، در حالی که آثار هنری با محتوای سیاسی و متعهد امکان تولید نداشتند. پس از انقلاب، البته، تحول مثبتی رخ داد. سینمای مبتذل کنار رفت، تولیدات معناگرا و ارزشمند رشد کرد، مخاطب به سینما برگشت، حضور زنان در سینما متحول شد، و سینمای ایران در عرصه جهانی هم مطرح گردید. اما متأسفانه به مرور، با ورود مدیران غیرفرهنگی و سیاست‌زده، مجدداً تجارت و کاسبی بر هنر غلبه کرد.

این را قبول دارم که مدیریت غیرفرهنگی و سیاست­زده آسیب می­ رساند!

کاملا!… و از این بدتر، تفرقه و انفکاکی است که در بین سینماگران بروز کرده است. با این مدیریت، سینماگران فعال امروز کشور حداقل به چهر دسته تقسیم شده­ اند: گروهی وابستگان دولتی و نهادی هستند که اوضاع نسبتاً خوبی دارند، عده ­ای گویا متفاوت می ­اندیشند که حالا یا نسبت به شرایط موجود منتقدند یا در قالب اپوزیسیون قرار می­ گیرند و به هر صورت از پشتیبانی­ هایی بهره­ مندند، گروه سوم، فیلمسازان بازاری‌ساز هستند که ظاهراً چرخشان خوب می­چرخد! از این­ها که بگذریم، در گروه چهارم، عده ­ی بسیاری از سینماگران کاربلد و استخوان خرد کرده حضور دارند که به حاشیه رانده شده­ اند و فقط با غم و اندوه این اوضاع نابسامان را در سینما نظاره می ­کنند. این تقسیم‌بندی ناسالم نتیجه شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی است که به بی‌سر و سامانی و دوری مردم از سینما انجامیده است.

و شما این را نتیجه­ ی مدیریت مدیران ارزیابی می‌کنید؟

قبلا گفتم، باز هم تکرار می­کنم، مدیران سینمایی کشور به دلایل متعددی مقصر اصلی هستند: بی‌سوادی هنری و سینمایی، سیاست‌زدگی، اهمال و غفلت، انحراف از مسیر اصلی، و بازی‌های نمایشی. آن‌ها حتی یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمای پس از انقلاب، یعنی جشنواره فیلم فجر را هم تکه‌پاره کرده‌اند و سینمای کودک و نوجوان و جشنواره آن را به نابودی مطلق کشانده­ اند. بدتر این که این مدیران نقدناپذیر هم هستند و راه را بر هرگونه تحول و اصلاح بسته‌اند. هر کس هم انتقادی به گوشه­ ای از این همه اشتباهات بکند، کلاً حذف می­ شود!

آیا از طریق قانونی نمی­توان احقاق حق کرد؟ اساساً ساختار حقوقی و تشکیلاتی سینمای ایران را چگونه می‌بینید؟

نحوه ی مدیریت سینمای ایران فاقد جایگاه قانونی استاندارد و تعریف‌شده است. به جای قانونمندی؛ سلیقه‌مداری و حکومت قبیله‌ای و حزبی بر آن حاکم است. ساختار آن کاملاً فرسوده است. حتی سازمان متولی سینما هم کارایی خود را از دست داده است. ظهور باندهای تخریب گر در سینما هم نتیجه مستقیم همین مدیریت نادرست است.

این که خیلی دردناک است! پس چه راه‌حل‌هایی برای نجات سینمای ایران وجود دارد؟

اگر گوش شنوایی باشد، راه‌حل‌های زیادی هست که به نظر من، اساسی­ ترین آن­ها عبارتند از: «مردمی و ملی شدن سینما و خروج آن از چارچوب‌های حزبی و سیاسی»، «قطع وابستگی به سوداگری و تجارت‌زدگی»، «سپردن مدیریت سینما به اهل هنر و متخصصان واقعی»، «انجام اصلاحات اساسی در مدیریت، و نیز در مناسبات تولید و اکران»، «پایان دادن به تفرقه در بین اهالی سینما»، و «ایجاد ساختارهای قانونمند و شفاف». تردید نکنید که بدون این تغییرات اساسی، هیچ تحول مثبتی در سینمای ایران رخ نخواهد داد.

کلام پایانی؟

از زمانی که سیاست و تجارت به سینما راه یافت، هنر و فرهنگ و اخلاق از آن رخت بربست. سینمای ایران برای نجات نیاز به یک تحول بزرگ و همه‌جانبه دارد. این صنعت به معماران نوین و نگاه‌های تازه نیازمند است. باید این نکته را به خود یادآوری کنیم که بدون یک انقلاب فرهنگی واقعی در تمام ارکان سینما، امیدی به بهبود وضعیت نیست.

موارد زیادی را مطرح کردید که نشان از تدبر و تأمل فراوان جنابعالی در همه­ ی این سال­های حضور عالمانه در سینمای کشور دارد. به یاری خدا، اگر بار دیگر فرصت مناسبی فراهم شود، چقدر خوب است که تک ­تک این عبارات را باز کنید و شرح بدهید تا مسئولین دولتی و غیر دولتی به آن­ها توجه کنند. به هر حال ممنونیم از این که وقت گذاشتید و در این مصاحبه شرکت کردید.

من هم ممنونم. امیدوارم این دلسوزی­ها نتیجه­ ی مفیدی در بر داشته باشد.

بیژن همدرسی: نفوذ فرهنگی در سینما و تلویزیون؛ توهم یا واقعیت ؟ (۱)


در جهان امروز، کمتر حوزه‌ای به اندازه فرهنگ و هنر از پیچیدگی روابط قدرت، سیاست، اقتصاد و رسانه تأثیر می‌پذیرد. فرهنگ، به‌ویژه در قالب‌های دیداری و شنیداری چون سینما و تلویزیون، نه‌تنها بازتابی از زیست اجتماعی و تاریخی یک ملت است، بلکه بستر اصلی شکل‌گیری ذهنیت جمعی و هدایت گفتمان‌های آینده‌ساز نیز محسوب می‌شود. در این میان، ایران به عنوان کشوری با پیشینه‌ای عمیق در هنر و اندیشه، همواره با چالش حفظ هویت فرهنگی در برابر امواج گاه نرم و گاه تند جهانی‌شدن مواجه بوده است. آنچه این چالش را بغرنج‌تر می‌سازد، پرسشی‌ست که در سال‌های اخیر بیش از پیش ذهن تحلیل‌گران و دلسوزان فرهنگی را به خود مشغول کرده: آیا در پس برخی تحولات محتوایی و ساختاری در سینما و تلویزیون ایران، چیزی فراتر از تغییر ذائقه یا روند طبیعی توسعه هنری در کار است؟ آیا آنچه امروز در قالب سریال‌ها، فیلم‌ها، دیالوگ‌ها، پوشش‌ها، قهرمان‌ها و حتی سکوت‌های روایی دیده می‌شود، نتیجه‌ی صرف تغییر نسل و سلیقه است یا نشانه‌هایی از یک جریان آهسته، اما هدفمند برای دگرگون ساختن بنیان‌های فکری جامعه؟

این نظریه که نظام رسانه‌ای ما درگیر نوعی “نفوذ خزنده فرهنگی” است، نه صرفاً بر پایه شواهد سیاسی، بلکه بر اساس نشانه‌شناسی هنری، روندشناسی تولید محتوا و تحلیل مناسبات سرمایه و سلیقه در دهه‌های اخیر مطرح شده است. نفوذ، در این معنا، نه لزوماً حضور فیزیکی عوامل معاند، بلکه گاه به‌صورت انتخاب‌های آگاهانه یا ناآگاهانه سازندگان، سرمایه‌گذاران و مدیرانی است که خواسته یا ناخواسته مسیر تولید فرهنگی را از ریشه‌های بومی جدا کرده‌اند. از آن‌سو، ردپای الگوبرداری بی‌رویه از محصولات خارجی، حضور پررنگ سرمایه‌های بی‌نام‌ونشان در تولیدات پلتفرمی، کم‌رمق شدن روایت‌های ملی‌محور و گسست میان نسل جدید هنرمندان با زیست سنتی جامعه، همگی نشانه‌هایی‌ هستند که این نگرانی را تقویت می‌کنند.

اما پرسش کلیدی همچنان باقی‌ست: اگر فرض وجود نفوذ در سیستم فرهنگی مان را بپذیریم؛
این نفوذ از چه جنس و با چه سازوکارهایی عمل می‌کند؟
از بیرون هدایت می‌شود یا از درون رشد می‌کند؟
تحت سلطه سرمایه است یا بی‌خبری نهاد سیاست‌گذار؟
آگاهانه است یا نتیجه ساختار؟
این مقاله در تلاش است تا به این پرسش از چهار منظر نفوذ مفهومی، بیرونی، درونی و سرمایه‌محور پاسخ دهد و تصویری واقعی، بی‌طرفانه و منصفانه از پدیده‌ای ترسیم کند که اگر آن را نشناسیم، ممکن است هویت فرهنگی‌مان را به‌آرامی بزداید.

اکران فیلمی تحسین شده، با تاثیر روانی فراموش‌نشدنی در خانه هنرمندان

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، فیلم سینمایی تحسین‌شده «مالیخولیا» ساخته لارس فون‌تریه در خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

«مالیخولیا» یک فیلم علمی-تخیلی و درام روانشناختی به کارگردانی لارس فون تریه است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. این فیلم دومین بخش از «سه‌گانه افسردگی» فون تریه است که شامل «ضدمسیح» (۲۰۰۹) و «نیمفومانیاک» (۲۰۱۳) می‌شود. داستان فیلم حول محور دو خواهر به نام‌های جاستین (کیرستن دانست) و کلر (شارلوت گنزبور) می‌چرخد که در آستانه برخورد یک سیاره به نام «مالیخولیا» با زمین، واکنش‌های متفاوتی به پایان جهان نشان می‌دهند. فیلم به‌دلیل نگاه فلسفی به افسردگی، مرگ و پوچی هستی مورد تحسین قرار گرفته است .

این فیلم در دو بخش روایت می‌شود؛ در بخش اول، جاستین در مراسم عروسی مجلل خود دچار افسردگی شدید می‌شود و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی از خود نشان می‌دهد. این بخش به فروپاشی روانی او و رابطه‌اش با خانواده و همسرش می‌پردازد. و در بخش دوم، کلر و همسرش جان (کیفر ساترلند)، که یک ستاره‌شناس است، متوجه نزدیک شدن سیاره مالیخولیا به زمین می‌شوند. درحالی که کلر هراسان است، جاستین با آرامش عجیبی با پایان جهان روبه‌رو می‌شود .

فیلم از افسردگی (مالیخولیا) نه به‌عنوان یک اختلال، بلکه به‌عنوان درکی عمیق از پوچی جهان یاد می‌کند. جاستین، که از ابتدا با این حس زندگی می‌کند، در مواجهه با پایان جهان آرامش دارد، درحالی که کلر (نماد انسان بهنجار) دچار هراس می‌شود . از دیدگاه اسلاوی ژیژک، سیاره مالیخولیا نماد «امر واقع» (The Real) است که ساختارهای اجتماعی و توهمات زندگی روزمره را ویران می‌کند . شخصیت جان (ستاره‌شناس) با تکیه بر محاسبات علمی، احتمال برخورد سیاره را رد می‌کند، اما در نهایت علم ناتوان از نجات بشر است. این نگاه، نقدی به علم‌باوری و تکنولوژی در جهان مدرن است . جاستین نماینده پذیرش مرگ و پوچی است، درحالی که کلر نماد انسان بورژوایی است که تا آخر به برنامه‌ریزی و کنترل اوضاع چنگ می‌زند .

فیلم با تصاویر رویایی و اسلوموشن آغاز می‌شود که صحنه‌های آخرالزمانی را پیش‌بینی می‌کنند، و استفاده از نقاشی‌های پیتر بروگل (مثل «شکارچیان در برف») و موسیقی واگنر (به‌ویژه «تریستان و ایزولده») به فضای مالیخولیایی فیلم عمق می‌بخشد.

کریستن دانست برای بازی در نقش جاستین، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن را دریافت کرد. فیلم با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد: برخی آن را شاهکار روانشناختی دانستند، درحالی که برخی دیگر آن را کند و بیش از حد فلسفی ارزیابی کردند .

«مالیخولیا» فیلمی است درباره سقوط روانی و فیزیکی انسان در مواجهه با مرگ. فون تریه با ترکیب سینمای هنری و مضامین فلسفی، اثری خلق کرده که هم به افسردگی فردی می‌پردازد و هم به نابودی جمعی. این فیلم برای کسانی که به سینمای فکری و روانکاوانه علاقه دارند، تجربه‌ای عمیق و به‌یادماندنی است .

سووشون؛ نداشتن مجوز، تمکین نکردن از قانون، توقیف!

مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد: سریال سووشون به دلیل نداشتن مجوز قانونی و تمکین نکردن از مراجع ذیربط توقیف شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا از مرکز رسانه قوه قضاییه، سریال سووشون محصول شبکه نمایش خانگی است. این سریال به دلیل عدم دریافت مجوزهای قانونی توقیف شد.

براساس این گزارش، با توجه به تخلف صورت گرفته از سوی شبکه نمایش خانگی نماوا و امتناع آن از انجام تعهدات قانونی، این پلتفرم (سکو) مسدود شد.

سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی در ۳۰ قسمت تولید شده است. سریال «سووشون» تولید سنگینی را پشت سر گذاشته و پس از حدود چهار سال آماده نمایش شده است. این سریال به زندگی خانواده‌ای ایرانی در زمان اشغال کشور توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم می‌پردازد. داستان در شهر تاریخی شیراز می گذرد؛ زری، همسر و مادری جوان است که علاوه بر مواجهه با آرزوی داشتن یک زندگی خانوادگی سنتی و نیاز برای یافتن هویت فردی، تلاش می کند تا به طریقی با همسر کمال گرا و سخت گیر خود کنار آید…

بهنوش طباطبایی، میلاد کی‌مرام، فرشته صدرعرفایی، سام درخشانی، مریم سعادت، ترلان پروانه، آرمین رحیمیان، مزدک میرعابدینی، بابک کریمی، سهیل مستجابیان، هوتن شکیبا، آزاده صمدی و…و با هنرمندی مجید صالحی ازجمله بازیگران سریال هستند.

متن پیام رییس ستاد فرماندهی کل قوا به جشنواره رسام

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی له نقل از روابط عمومی سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس و مقاومت متن پیام سرلشکر محمد باقری رییس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح که شامگاه چهارشنبه در مراسم اختتامیه ششمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه رسام قرائت شد، به شرح زیر است:
«بسم‌الله الرحمن الرحیم
جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه دفاع مقدس و مقاومت؛ تجلی‌گر رشادت و جانفشانی مردان و زنانی است که با ایثار و فداکاری نهال نوپای انقلاب اسلامی را به درختی تناور و استوار بدل ساخته است؛ درختی که سایه‌سار گسترده‌اش امروز فرهنگ مقاومت و دفاع مقدس را در اقصی‌نقاط عالم توسعه بخشیده است.
امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد ارزش‌ها و آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی در قالب آثاری هنری و ماندگار به انسان‌های تشنه حقیقت و نسل‌های امروز و فردای جهان منتقل شود.
نقش برجسته هنرمندان خلاق و مدیران دلسوز فرهنگی و راویان حقیقی حماسه‌های جهاد و مقاومت در این رسالت بی‌بدیل است.
اینجانب ضمن ارج نهادن به تلاش دست‌اندرکاران و هنرمندان حاضر در ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه دفاع مقدس و مقاومت از حمایت‌های بی‌دریغ حامیان و تمامی مسئولان کشوری در برگزاری این رویداد بزرگ فرهنگی تشکر می‌نمایم.
قدر مسلّم امروز عرصه هنری و سینمایی دفاع مقدس و مقاومت نه‌تنها نیازمند بازآفرینی و هویت‌بخشی است؛ بلکه ابزار و زبان گویای نظام جمهوری اسلامی ایران برای انتقال گنجینه عظیم مقاومت به سراسر ایران اسلامی و جهان به شمار می‌رود.
از همین رو از همه مدیران فرهنگی، هنرمندان متعهد، نویسندگان، فیلم‌سازان و فعالان این عرصه دعوت می‌کنم در مسیر اعتلا و ترویج و تثبیت فرهنگ والای مقاومت و دفاع مقدس گام‌های مؤثری بردارند.
در پایان ضمن تشکر از اهتمام سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس و مقاومتِ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت برای این حرکت ارزشمند و موثر؛ به همه برگزیدگان این رویداد ارزنده تبریک عرض می‌کنم و از خداوند متعال برای تمامی اهالی فرهنگ و هنر این سرزمین توفیق ثبات قدم در مسیر گران‌سنگ شهیدان و ادامه راه امام راحل رحمت الله علیه تحت زعامت مقام معظم حضرت امام خامنه‌ای آرزومندم.

سید امین جواهری: نقش پژوهش در قوت و استحکام شخصیت پردازی فیلمنامه

شخصیت‌پردازی یکی از حساس‌ترین و مهم ترین لایه‌های نگارش فیلمنامه است که بدون پژوهش دقیق، به سطحی‌نگری می‌انجامد. به عبارتی، شخصیت‌پردازی چیزی فراتر از دادن چند ویژگی سطحی یا برچسب‌های رفتاری به یک کاراکتر است. شخصیت باید پویا، چندبعدی، و قابل حس باشد؛ موجودی با گذشته، جهان‌بینی، خواسته‌ها، و ترس‌هایی خاص. اما برای خلق چنین شخصیتی، نویسنده نمی‌تواند تنها به تخیل یا تجربه شخصی خود بسنده کند. اینجاست که پژوهش وارد عمل می‌شود، پایه‌ای که در نظام آموزش فیلمنامه‌نویسی دانشگاه‌های طراز اول به‌ عنوان بخش جدایی‌ناپذیر از خلق شخصیت آموزش داده می‌شود. نویسندگان حرفه‌ای پیش از نوشتن حتی یک سطر دیالوگ، به طراحی دقیق پروفایل روان‌شناختی و اجتماعی شخصیت می‌پردازند؛ آن هم نه از روی حدس و گمانه زنی، بلکه بر اساس داده‌های عینی. آن‌ها با استفاده از منابع متنوع از مقالات علمی و مطالعات روان‌شناسی گرفته تا مصاحبه با افراد حقیقی، اسناد تاریخی، گزارش‌های بالینی، یا حتی مشاهده مستقیم، شخصیت را در دل یک بافت فرهنگی، طبقاتی، جنسیتی و زبانی خاص قرار می‌دهند. برای مثال، اگر شخصیت اصلی زن جوانی‌ست که در حاشیه‌ی یک شهر صنعتی زندگی می‌کند، نویسنده باید بفهمد این زن چه می‌بیند، چگونه و از چه چیزی هراس دارد، چطور حرف می‌زند و چه چیزی را نادیده می‌گیرد. در فضاهای دانشگاهی حتی ابزارهایی مانند تحلیل شخصیت، زبان بدن، نظریه‌های انگیزش، و … برای تکمیل طراحی شخصیت به کار گرفته می‌شود. این نوع پژوهش، نه تنها از کلیشه‌سازی جلوگیری می‌کند، بلکه باعث می‌شود شخصیت در موقعیت‌های بحرانی رفتارهایی انجام دهد که از درون او سرچشمه گرفته‌اند، نه از میل نویسنده جهت پیشبرد داستان. در واقع، تضاد، کشمکش درونی، انتخاب‌های سخت و قوس شخصیتی، همه از این درک پژوهش‌محور زاده می‌شوند. در نتیجه، پژوهش، شخصیت را از یک نقش صرف به یک انسان تبدیل می‌کند. در نگاهی علمی، شخصیت‌پردازی  خوب حاصل تخیل  نیست، بلکه نتیجه‌ی درک ساختاریافته‌ی یک جهان روانی-اجتماعی است. به همین دلیل است که در سطح جهانی، پژوهش نه یک مرحله فرعی، بلکه یکی از ارکان فیلمنامه‌نویسی تلقی می‌شود به ویژه زمانی که هدف خلق اثری ماندگار، با شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی باشد. بنابراین شخصیت فقط آن چیزی نیست که می‌بینی یا می‌شنوی. او آن چیزی‌ست که در سکوت و پسِ دیدگانش زندگی می‌کند؛ و فقط پژوهش است که می‌تواند آن را آشکار کند.

در مواجهه با سینما، ما نه صرفاً با مجموعه‌ای از تصاویر متحرک، بلکه با ساحت پیچیده‌ای از تجربه انسانی، بازنمایی فرهنگی و شکل‌دهی به آگاهی روبه‌رو هستیم. در چنین بستری، پژوهش زیرساختی بنیادین در شکل گیری جهان روایی نظام معنایی و قدرت تاثیرکذاری اثر سینمایی به شمار می رود  و فهم و خلاقیت با پژوهش امکان پذیر است. از نخستین ایده و سیناپس تا  شخصیت پردازی، از ساختار روایت تا چگونگی دریافت توسط مخاطب و نظام معنایی فیلم. سینما، در این معنا، دیگر صرفاً هنری برای بازنمایی جهان نیست؛ بلکه ابزاری‌ست برای ساختن شیوه‌های خاص فهم، ادراک و بودن. پژوهش، زبان خاموش همین ساختن است زبان دومی که پشت هر قاب، هر دیالوگ، و هر سکوت، حضور دارد.و شاید دقیقاً به همین دلیل است که در سینمایی ماندگار، تصویر، پیش از آن‌که دیده شود، فهمیده شده است.یه همین دلیل، در جهان امروز سینما  بیش از هر زمان، نیازمند نگاهی پژوهش‌محور است؛ نگاهی که بتواند به جای اتکا بر شهود خام یا کلیشه‌های روایی، از بافت‌های روانی، اجتماعی، تاریخی و زیبایی‌شناختی تغذیه شود. این نوع پژوهش، نه تنها اثر را از سطح‌گرایی  و کلیشه سازی نجات می‌دهد، بلکه به آن عمقی می‌بخشد که در حافظه‌ی فرهنگی ماندگار می‌شود.

اگر بخواهیم داستانی عمیق بنویسیم که درک آن بیشتر از شنیده های آن باشد باید بیاموزیم که قبل از نوشتن،خوب ببینیم؛و قبل از خلق شخصیت، واقعاً بشناسیم…

بنیاد سینمایی فارابی پشت «چشمهایش»

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از آنا، پروژه سینمایی «چشم‌هایش» به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا، وارد مرحله پیش‌تولید شد و علی مصفا و صابر ابر به عنوان بازیگر به این اثر پیوستند.

همچنین محمد شمس لنگرودی شاعر، پژوهشگر و نویسنده نامدار کشورمان نیز از دیگر بازیگیان این فیلم سینمایی است. این شاعر معاصر پیش از این تجربه بازی در فیلم های سینمایی «رفتن»، «احتمال باران اسیدی» و «دوباره زندگی» را نیز دارد و «چشمهایش» جدیدترین تجربه اوجلوی دوربین خواهد بود.

فیلم «چشم‌هایش» با کارگردانی بهمن فرمان‌آرا با حمایت بنیاد سینمایی فارابی، در حال تولید است.

بهمن فرمان‌آرا پیش تولیدفیلم سینمایی «چشم‌هایش» با اقتباس از رمان بزرگ علوی را در شهرک سینمایی غزالی کلید زد.

این فیلم اقتباسی است از رمان چشم‌هایش اثر ماندگار بزرگ علوی که در مرحله پیش‌تولید قرار دارد و در سالگرد هفتادمین چاپ این اثر مجوز فیلمنامه گرفته است.

بهمن فرمان‌آرا و شادمهرراستین به طور مشترک به‌عنوان نویسنده فیلمنامه این اقتباس را گرد هم آورده‌اند.

«چشم‌هایش»، رمانی که اولین بار در سال ۱۳۳۱ منتشر شد، داستانی پُر از رمز و راز از زندگی یک نقاش انقلابی را روایت می‌کند؛ نقاشی که در دل یک فضای پرتنش سیاسی و اجتماعی، با دنیای پیچیده‌ای از عشق و مبارزه روبه‌رو است. بهمن فرمان‌آرا، کارگردان و نویسنده مطرح سینما، که پیش از این تجربه‌های موفقی، چون «شازده احتجاب» و «سایه‌های بلند باد» را در کارنامه دارد، با این پروژه دوباره به سراغ ادبیات معاصر ایران رفته تا تصویری نو از این اثر جاودانه خلق کند.

این فیلم که در حال حاضر در مرحله پیش‌تولید قرار دارد، به زودی مراحل اصلی تولید خود را با حمایت بنیاد سینمایی فارابی آغاز خواهد کرد.

همچنین به گزارش این پایگاه به نقل از شبکه های اجتماعی گفتنی است؛ خبرگزاری ها خبر داده اند، بهمن فرمان آرا تهیه کننده فیلم معروف در امتداد شب فیلم تازه خود “چشمهایش” را با حمایت فارابی می‌سازد. حامد جعفری، مدیر تازه ی فارابی از جمله سینماگران مورد حمایت جریانات ارزشی بوده و بواسطه همین حمایت‌ها بالا آمده و حالا اینکه در فارابی می‌خواهد از امثال فرمان آرا حمایت کند، یک معنی بیشتر ندارد و اینکه بالاخره جریان ارزشی هم فهمیده که فیلمسازی با شعار و ارگان زدن و پول خرج کردن درنمی‌آید و واقعا باید استعداد هم داشت.

جذب فرمان آرا که در دهه پنجاه و با حمایت مهدی بوشهری-شوهر اشرف پهلوی- شرکت فیتسی را راه انداخت، نوید این را می دهد که ارزشیون از بودجه خرج کردن برای افراد فقط ظاهرالصلاح دست بردارند! و می‌توان امیدوار بود به زودی از پوری بنایی هم برای بازی در یک فیلم دعوت به عمل آورد یا کمک کند کارگردان در امتداد شب -پرویز صیاد- هم به ایران برگردد و فیلم تازه ای از صمد بسازد.

آغاز تدوین فیلم کوتاه «خلاء»

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، فیلم‌برداری فیلم کوتاه «خلاء» به نویسندگی و کارگردانی بهرام کاکاسلطانی و تهیه‌کنندگی زهرا طهماسیان، به پایان رسید.

بهرام کاکاسلطانی، دانش‌آموخته دوره کارگردانی انجمن سینمای جوانان ایران و مدرسه کارگاه آزاد فیلم است. در کارنامه هنری و کاری کاکاسلطانی، علاوه بر کارگردانی چند فیلم کوتاه و نمایش، تدریس و سمت‌هایی چون: معاونت انجمن سینمای جوانان ایران دفتر ایلام و ریاست انجمن نمایش شهرستان تیران اصفهان به چشم می‌خورد. 

 در خلاصه داستان فیلم «خلاء» آمده است: « دختری به درخواست خواستگاری همکلاسی دانشگاه خود، جواب منفی می‌دهد و…»

عوامل فیلم «خلاء» عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: بهرام کاکاسلطانی، تهیه‌کننده: زهرا طهماسیان، بازیگران: حمیدرضا رکنی، گلاره فرشچیان، غزل معصومی، سجاد مشفق و بهرام کاکاسلطانی، مدیر تصویربرداری: متین غلامی، صدابردار: محسن تقی‌پور، موسیقی: پوریا پورنیکی، منشی صحنه: غزل معصومی، بازیگردان: حمیدرضا رکنی و مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز. 

بی‌بی‌سی هم به رژیم صهیونیستی قربانی داد

گری لینه‌کر با چشمانی اشکبار از برنامه «مسابقه روز» بی‌بی‌سی خداحافظی کرد تا تاوان حمایتش از مردم غزه را بدهد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از مهر؛ گری لینه‌کر مجری برنامه معروف فوتبال، سوت پایان دوران حرفه‌ای‌اش با بی‌بی‌سی را به صدا درآورد. وی با یک مونتاژ به یادماندنی از میان برنامه‌های «مسابقه روز» و دوران حرفه‌ای‌اش در بی‌بی‌سی، با این برنامه خداحافظی کرد.

لینه کر که از توییتر برای بیان دیدگاه‌های سیاسی شخصی خود استفاده می‌کرد، ۲ سال پیش برای حمایت از پناهندگان، با حمله مطبوعات مواجه شد. انتقاد وی از دولت قبلی در قبال پناهندگی منجر به بحث‌هایی درباره بی‌طرفی و در نهایت تعلیق کوتاه مدت وی شد اما همکاران کارشناس لینکر به نشانه همبستگی کارشان را ترک کردند.

از آن زمان، بررسی دقیق فعالیت‌های لینکر خارج از استودیو افزایش یافت و او همزمان استقلالش از بی‌بی‌سی را افزایش داد. وی تصمیم گرفته بود از مسئولیت‌هایش در بی‌بی‌سی کناره‌گیری کند و جام جهانی تابستان را آخرین زمان روی آنتن رفتنش تعیین کرده بود اما تصمیم لینه‌کر ۲ هفته پیش جلو افتاد زیرا وی مطالبی درباره کشتار مردم غزه را بازنشر کرد که از آن به عنوان نماد یهودستیزی یاد شد و به برنامه‌های خداحافظی طولانی وی زودتر از موعد تعیین شده پایان داد.

فیلم مونتاژ خداحافظی وی شامل نفس‌های عمیق، چک کردن یادداشت‌ها، اشک‌ها و جشن‌ها بود و در میان آنها چهره‌هایی چون بابی رابسون و یوهان کرایف هم جای داشتند. پپ گواردیولا هم گفت: جایت خالی خواهد بود.

این مجری ۶۴ ساله پس از ۲۶ سال مجری‌گری، برای آخرین بار برنامه را به پایان رساند و به سمت در خروجی برنامه ورزشی بی‌بی‌سی رفت.

سفر هنرمندان روس به ایران برای تولید یک مجموعه تلویزیونی

سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو با اشاره به روند تعاملات فرهنگی هنری دوجانبه گفت: گروه فیلمسازی «تیم فیلمز» روسیه برای ساخت مجموعه تلویزیونی «خدا بودن سخت است» به کشورمان سفر کرده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ایرنا؛ کاظم جلالی این سخنان را در دیدار با واسیلی تسرتلی رئیس آکادمی هنر فدراسیون، رئیس موزه هنرهای معاصر روسیه و نوه زوراب تسرتلی، هنرمند شهیر این کشور بیان کرد، دیداری که با گفت و گو و تبادل‌نظر درباره توسعه همکاری‌های دوجانبه تهران و مسکو همراه بود. سفیر ایران با اشاره به سفر هنرمندان روس برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی به تهران، ظرفیت‌های گسترده هنری و طبیعی ایران را یادآور شد.

جلالی در این دیدار که به همت رایزنی فرهنگی سفارت کشورمان در روسیه برگزار شد، دیپلماسی هنر را از جمله ضرورت‌های روابط راهبردی ایران و روسیه خواند و گفت: دو کشور همسایه که از قضا دارای اشتراکات فراوانی هستند، باید شناخت دقیق و مناسبی از هنر همدیگر داشته باشند و توسعه روابط هنری دو کشور می‌تواند، به تقویت بیش از پیش روابط دو کشور در سایر حوزه‌ها نیز کمک کند. وی افزود: رایزنی فرهنگی سفارت ایران، مسئول توسعه روابط دو کشور در زمینه فرهنگی و هنری است و ما در سفارت از هر نوع همکاری‌های هنری دو کشور حمایت می‌کنیم.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه ما با آکادمی علوم روسیه همکاری خوبی داریم، از پیشنهاد همکاری رییس آکادمی هنر با نهادهای متناظر هنری کشورمان و هنرمندان ایرانی استقبال کرد. وی در ادامه با اشاره به ظرفیت‌های بالای هنرمندان ایرانی در حوزه تجسمی بویژه نقاشی و مجسمه‌سازی، از رئیس آکادمی هنر روسیه برای سفر به کشورمان و مشاهده مستقیم و بی‌واسطه ظرفیت‌های هنری و طبیعی دعوت کرد. جلالی با اشاره به برگزاری روزهای فرهنگی فدراسیون روسیه در کشورمان در خردادماه جاری، از رئیس آکادمی هنر این کشور برای سفر به تهران دعوت کرد.

چگونه زمینه حضور هنرمندان ایرانی در نمایشگاه‌های تجسمی روسیه فراهم شد؟
مسعود احمدوند رایزن فرهنگی سفارت ایران در مسکو نیز در این دیدار با قدردانی از کمک رییس آکادمی هنر روسیه برای معرفی هنر کشورمان در روسیه، خاطرنشان کرد: اهالی هنر روسیه هیچ شناختی نسبت به هنرهای تجسمی هنرمندان ایرانی نداشتند و آقای تسرتلی، مثل یک مشاور دلسوز قدم به قدم ما را راهنمایی کردند و ما نیز با این راهنمایی‌ها توانستیم، زمینه حضور هنرمندان ایرانی را در نمایشگاه‌های آثار تجسمی روسیه فراهم کنیم. وی با اشاره به نمایش آثار هنرمندان ایرانی در دو نمایشگاه آثار هنری روسیه در مسکو افزود: با حضور هنرمندان ایرانی در نمایشگاه‌های آثار هنری روسیه در سال جاری، نسبت به یکسال گذشته شناخت مجموعه‌داران روسیه به هنر تجسمی ایران بیشتر شده است.
رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه از برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان روسی در موزه هنرهای معاصر تهران خبر داد و گفت: در این نمایشگاه آثار زوراب تسرتلی، هنرمند برجسته روسیه در کنار آثاری از سایر هنرمندان روسی در معرض دید علاقمندان قرار خواهد گرفت. وی، همکاری فرهنگستان هنر ایران و روسیه را از برنامه‌های آتی دو کشور خواند.

رئیس آکادمی هنر روسیه نیز در این دیدار با بیان اینکه ایران دارای فرهنگ و تمدن غنی است، یادآور شد: من در کشورهای مختلف جهان با آثار هنری ایران از جمله نقاشی هنرمندان کشور شما آشنا هستم. واسیلی تسرتلی در ادامه از آمادگی آکادمی هنر روسیه برای گسترش همکاری روزافزون هنری با جمهوری اسلامی ایران خبر داد و علاقه‌مندی خود را برای دایر کردن شعبه‌ آموزش نقاشی رئالیسم مبتنی بر ارزش‌های فرهنگی مردم ایران اعلام کرد.

سفیر ایران در روسیه سپس از نمایشگاه‌های آثار هنری این آکادمی به ویژه آثار تجسمی زوراب تسرتلی، هنرمند فقید شناخته شده روسیه در این آکادمی بازدید کرد.

خروج از نسخه موبایل