رسانه سینمای خانگی- «مقدس نما»؛ روایتی از فعالیت انجمن حجتیه

مستند «مقدس نما» از جدیدترین تولیدات مرکز مستند سفیرفیلم، روز سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ رونمایی و اکران خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سفیر فیلم، مستند «مقدس‌نما» از جدیدترین تولیدات مرکز مستند سفیرفیلم، روز سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ در مجتمع شهدای سرچشمه تهران از ساعت ۱۹:۳۰ رونمایی و اکران خواهد شد.

این مستند به فعالیت‌های انجمن حجتیه از سال ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۶۲ پرداخته و فراز و نشیب‌های تقابل این انجمن با انقلاب اسلامی و همراهی با رژیم شاه را به صورت زمان‌مند و تاریخی روایت کرده است.

«مقدس‌نما» به کارگردانی عباس کنعانی و تهیه کنندگی محمد نجفی تهیه شده و از خروجی‌های دوره آموزشی مرکز سفیرفیلم است. این فیلم در مدت زمان ۵۱ دقیقه تلاش کرده است روایتی کلی از این انجمن را به مخاطب عرضه کند.

مردادماه امسال چهلمین سالگرد تعطیلی ظاهری انجمن حجتیه پس از سخنرانی معروف حضرت امام (ره) در مردادماه ۱۳۶۲ است و به همین دلیل این مستند در مردادماه امسال رونمایی می‌شود.

امام (ره) در آن سخنرانی به سختی از انجمن حجتیه و فعالیت‌ها و جهان بینی آن انتقاد کردند و به همین دلیل انجمن رسماً در مردادماه ۱۳۶۲ تعطیلی فعالیت‌های خود را اعلام کرد اما طبق اسناد و شواهد هیچگاه تعطیل نشد و فعالیت‌های خود را به صورت مخفیانه و زیرزمینی ادامه داده است.

حضور در این مراسم برای علاقه‌مندان آزاد است و افراد علاقه‌مند می‌توانند با حضور در مجتمع سرچشمه واقع در چهارراه سرچشمه تهران در روز سه شنبه ۳۱ مردادماه، پس از نماز مغرب به تماشای این مستند بنشینند.

پس از اکران مستند، جلسه مناظره‌ای میان ۲ مهمان و کارشناس مراسم درباره اسلام سیاسی و غیر سیاسی برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- «دنیا، منم فوعه» تمام شد

فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» ساخته مصطفی آقامحمدلو آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلمبرداری فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»، به نویسندگی و کارگردانی مصطفی آقامحمدلو و تهیه کنندگی فرهاد حاجی عباسی در شهرک سینمایی غزالی در هفته‌های پیش به پایان رسید و این اثر پس از پایان مراحل پس‌تولید، هم‌اکنون آماده نمایش شده است.

این فیلم کوتاه با همکاری مشترکِ انجمن سینمای جوانان ایران، باشگاه فیلم سوره، سازمان هنری رسانه‌ای اوج و موسسه آوینی تولید شده است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «اُمّ‌علی زنی اهل فوعه است که به همراه همسرش در حال رسیدگی به شیعیان رنج دیده، اما ایستاده در حصار است؛ خبر تبادل به فوعه می‌رسد. لیست خروج تنها چهار نفر جا دارد و اکنون زمان یک انتخاب سخت است.»

حسین پوریده، ابتسام بغلانی، سیدجواد حسینی، مهسان خداکرمی، امین محمودی، پوریا سلطان‌زاده، حمیدرضا شاه‌پسند، پروین شایگان، نازنین رضوانی، آیلین جاهد، محمدمبین موسی‌لو و گرشا بیات، ترکیب بازیگران این فیلم کوتاه را تشکیل داده‌اند.

این فیلم روایت محاصره چهار ساله مناطق فوعه و کفریا در کشور سوریه است که به عنوان سخت‌ترین محاصره تاریخ، آبستن رویدادهای ناگفته و تکان‌دهنده‌ای بوده است. نویسنده و کارگردان اثر، سال‌ها با تبادل‌شدگان و افراد در محاصره در ارتباط مستقیم بوده و ایده اولیه فیلم را حین تولید یک مستند با موضوع این محاصره به دست آورده است.

عوامل و بازیگران دنیا منم فوعه عبارتند از:

تهیه کننده: فرهاد حاجی‌عباسی، نویسنده و کارگردان: مصطفی آقامحمدلو، مدیر پروژه: بابک کشن فلاح، مدیر تولید: سعید ملکی، تدوین: پویا عاقلی زاده، اصلاح رنگ: شیرین اخلاصی، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباسی زاده، مدیر صدابرداری: مسیح حدپور سراج، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، آهنگساز: مسعود صالحی، منشی صحنه: صفورا برسان، طراح صحنه، لباس و چهره‌پردازی: بابک کشن فلاح، دستیار اول کارگردان: مارال شکری، طراح جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان تولید شده در باشگاه فیلم سوره، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان هنری رسانه ای اوج و موسسه شهید آوینی.

رسانه سینمای خانگی- دلیل سکوت خبری جشنواره فیلم رضوی چه بود؟

سعید نجاتی کارگردان سینمای کوتاه و دبیر چهاردهمین جشنواره فیلم رضوی به ارایه توضیحاتی درباره دوره پیش روی این رویداد پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، سعید نجاتی نویسنده و فیلمساز در گفتگو با مهر، با به مهم‌ترین اتفاقات دوره چهاردهمین جشنواره ملی فیلم کوتاه رضوی که دبیری‌اش را برعهده داشت و سرنوشت این رویداد بعد از آن دوره اشاره و عنوان کرد: در حال حاضر شاهد برگزاری جشنواره‌های مختلفی در سینمای ایران هستیم که این رویدادها به ویژه برای سینمای کوتاه اهمیت زیادی دارند. چراکه علاوه بر ایجاد امکان دیده شدن فیلم‌های کوتاه که بستری برای اکران آنها نیست، رقابت‌سازی کرده و به تبع می‌توانند در این فضای رقابتی به ارتقای کیفیت فیلم‌های کوتاه منجر شوند.

وی افزود: جشنواره ملی فیلم کوتاه رضوی جشنواره منتسب به امام رضا (ع) است. وقتی در دوره چهاردهم این رویداد آقای علی ثابت‌نیا معاون هنری بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا (ع) من را برای دبیری جشنواره دعوت به همکاری کردند هیچکدام فکر نمی‌کردیم به یکباره با دوران کرونا و شدت گرفتن آن مواجه شویم. کارمان خیلی سخت شده بود زیرا هم قرار بود جشنواره‌ای با قدمت ۱۳ دوره برگزاری به میزبانی استانی جدید یعنی استان گلستان برگزار شود و هم با بحران کرونا مواجه بودیم اما تلاش‌های زیادی داشتیم تا این رویداد با تمامی استانداردهای یک جشنواره سینمایی در حد بضاعتمان برگزار شود.

نجاتی عنوان کرد: انصافاً در آن زمان کمک و حمایت‌های زیادی توسط استاندار وقت گلستان، آقای یازرلو معاون سینمایی، خانم کشمیری مدیر وقت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان، آقای مهدی صاحبدل مدیر دفتر گرگان انجمن سینمای جوانان ایران و آقای موسوی مدیرعامل وقت انجمن، کانون کارگردانان به ویژه محمدرضا عرب صورت گرفت تا این هدف محقق شود و همچنین به دلیل تلاش جمعی، فضای گرم و صمیمی همیشگی جشنواره‌ها و ارادت و خلوص نیتی که همه دوستان سینماگر و دست‌اندرکاران جشنواره به امام رضا (ع) دارند، اتفاقات ویژه‌ای در جشنواره دوره چهاردهم رقم خورد. برای مثال یکی از آن‌ها این بود که طی حدود دو سال که به طور مداوم برای فراهم کردن مقدمات جشنواره به شهر گرگان رفت و آمد داشتیم، ۱۵ کارگاه تخصصی با عناوین و مشاغل مختلف با حضور بهترین فیلمسازان و اهالی فیلم کوتاه برگزار کردیم که بدون هیچ چشمداشتی با ما همراه شدند تا خروجی جشنواره آموزشی و تجربی هم باشد. همچنین ۱۰ فیلم کوتاه در دوره چهاردهم جشنواره تولید کردیم که اتفاق ویژه‌ای بود.

وی افزود: البته همه ما به دلیل ارادتمان به امام رضا (ع) برای این رویداد تلاش کردیم اما برخی از انتظارات نیز پاسخ داده نشد. از جمله اینکه بعد از برگزاری دوره چهاردهم هیچ تماسی از دوستان بنیاد بین‌المللی امام رضا و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان درباره جشنواره نداشتیم. در حالی که پیش از این مرسوم بود دبیران هر دوره به مشهد بروند و گزارش عملکردی ارائه شود. همچنین در جشنواره چهاردهم اعلام کردیم که جشنواره بعد از این به صورت بین‌المللی برگزار خواهد شد که محقق نشد.

دبیر چهاردهمین جشنواره ملی فیلم کوتاه رضوی با اشاره به سرنوشت این رویداد عنوان کرد: ما در فضای فیلم کوتاه حضور داریم و من به شخصه تقریباً همه رویدادهای مربوط به این حوزه را رصد می‌کنم. اما خبری درباره پانزدهمین دوره جشنواره اصلاً ندیدم و نشنیدم، فراخوانش منتشر نشد و بعدها تنها ذیل یک مصاحبه گفته شده بود که این رویداد گویا برگزار شده است. در حالی که انتظار می‌رفت جشنواره فیلم رضوی با توجه به اقدامات دوره چهاردهم پرشورتر از قبل برگزار شود، بسیار مهجور واقع ماند و گویا بدون هیچ سر و صدایی برگزار شد. تجربه استان گلستان در دوره چهاردهم می‌توانست بعد از این نیز مورد بهره قرار بگیرد و انگار این جشنواره هم نظیر خیلی از جشنواره‌های سینمایی ایران به فراموشی سپرده شد. من بسیار ناراحت هستم از اینکه جشنواره فیلم کوتاه رضوی که یکی از مهم‌ترین جشنواره‌ها از مجموع رویدادهای رضوی است، مورد غفلت قرار گرفته است.

رسانه سینمای خانگی- در سال‌های اخیر، برخورد فارابی سلیقه‌ای بود

مهدی عظیمی میرآبادی گفت: متأسفانه ما در فارابی با مدیرانی روبرو بودیم که هر فیلمنامه ای را که دوست داشتند تصویب می کردند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، مهدی عظیمی میرآبادی تهیه کننده سینما و مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در پی برکناری مدیر سابق بنیاد سینمایی فارابی و انتصاب مجید زین العابدین در رأس این نهاد در خصوص لزوم بازیابی هویت بنیاد سینمایی فارابی گفت: طی سال های اخیر آثاری در بنیاد سینمایی فارابی تولید شد که برای سینمای ایران خسارت محسوب می شود و رفع خسارت آن نیز بسیار هزینه بر است.

معاون سابق سازمان سینمایی کشور در گفتگو با سینماپرس، افزود: به طور کل برای بنیاد سینمایی فارابی سه وضعیت را می توان متصور بود؛ یک اینکه این نهاد روی کارهایی سرمایه گذاری کند که در آینده منفعت آن را ببینیم؛ دوم اینکه این نهاد بیاید و پول هایی را هدر دهد که هیچ خروجی مثبتی برای سینما نداشته باشند و صرفاً بیلان کاری مدیران را پر کنند و سومین وضعیت این است که هزینه شود برای کارهایی که بعداً برای کشور و سینما هزینه ایجاد می کند. مانند تولید فیلم های خلاف قواعد و ضوابطی که بعضاً شاهد تولید آن ها توسط این نهاد بوده ایم.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «سیب و سلما»، «های پاور» یادآور شد: فارابی در ابتدا که تأسیس شد قرار بود بازوی اجرایی معاونت سینمایی برای پیگیری برخی سیاست های اجرایی در حوزه تولید و عرضه و… باشد. ایده ای که فارابی بر اساس آن تشکیل شد قابل احترام و درست است و لازم بوده و هست اما نکته این است برخی دوستان در دوره هایی به اشتباه فکر کردند بنیاد سینمایی فارابی باید مقابل بخش خصوصی قرار بگیرد و مسأله اینجا است که مقابله شان صرفاً از نظر ایدئولوژیک و محتوایی نبود و سعی داشتند نبض بازار را در دست بگیرند.

این کارشناس فرهنگی سپس با بیان اینکه فارابی نباید بدل به کمپانی فیلمسازی شود خاطرنشان کرد: فارابی نباید مستقیماً فیلم تولید کند مگر تعداد اندکی برای نمونه سازی؛ این نهاد باید تسهیل گر و شتاب دهنده سینمای کشور باشد یعنی بخش خصوصی را با قواعد و آیین نامه های خاصی ساپورت کند.

عظیمی میرآبادی متذکر شد: تمام دارایی های بنیاد سینمایی فارابی باید در سینما سرمایه گذاری شود، سرمایه گذاری که بتواند محصول دهد. البته این به معنای تولید فیلم نیست. فارابی از هر یک تومانی که بودجه دریافت می کند باید بذری بکارد که آن بذر در آینده بدل به خوشه ای پر محصول شود. اینکه مرتب به این نهاد بودجه تزریق شود و آن ها بیایند و این بودجه را خرج کنند جز نابود کردن بیت المال دستاورد دیگری ندارد.

وی تأکید کرد: درد اصلی مدیرانی هستند که تنها به فکر ارائه بیلان کاری و انجام برخی شوآف های رسانه ای بودند؛ امید است که مدیر جدید بنیاد سینمایی فارابی این رویه را تغییر داده و بداند که دادن بیلان کاری هیچ اثر مثبتی برای فارابی و سینما ندارد و بالعکس می تواند نتایج بسیار منفی نیز داشته باشد.

مدیر کل اسبق نظارت و ارزشیابی سینمای حرفه ای تصریح کرد: متأسفانه ما در فارابی با مدیرانی روبرو بودیم که هر فیلمنامه ای را که دوست داشتند تصویب می کردند و آن را فی الفور به تولید می رساندند و بعد همین فیلم ها را به جشنواره های فجر و کودک می آوردند و خودشان یکدیگر را تمجید و تحسین می کردند و سپس این فیلم ها در اکران شکست می خوردند اما باز هم این چرخه باطل تکرار می شد.

این تهیه کننده سینما در پایان این گفتگو گفت: امیدواریم بنیاد سینمایی فارابی تسهیل گر و شتاب زده سازمان سینمایی برای رسیدن به اهداف طراحی شده و برنامه ریزی شده در خصوص ترویج سینمای ارزشمند و اخلاق مدار باشد.

رسانه سینمای خانگی- شهاب حسینی: در حال حاضر هیچ کمدی عمیقی روی پرده نیست

شهاب حسینی معتقد است که انسانِ امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی دچار غرور و تکبر شده و در توهم زندگی جاودانه است و به همین دلیل تلنگرِ مرگ نیاز انسان مدرن است.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی «مقیمان ناکجا» به کارگردانی شهاب حسینی به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی که اقتباسی از نمایشنامه «مهمانسرای دو دنیا» نوشته امانوئل اشمیت است به شکلی کاملاً وفادار به نمایشنامه ساخته شده و توانسته نظر این نمایشنامه‌نویس مطرح را به خود جلب کند.

«مقیمان ناکجا» دومین تجربه سینمایی شهاب حسینی پس از «ساکن طبقه وسط» به عنوان کارگردان به حساب می‌آید که پریناز ایزدیار، شهاب حسینی، آرمان درویش و احمد ساعتچیان در آن ایفای نقش می‌کنند.

به بهانه اکران این فیلم سینمایی ایلنا با شهاب حسینی گفتگویی داشت که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها به فیلمنامه اصلا امکانپذیر نیست. «مهمانسرای دو دنیا» نیز اثری است که شاید کمتر فیلمسازی به سراغ آن برود. آیا این نگرانی را نداشتید که وفاداری شما به منبع اقتباس، «مقیمان ناکجا» را در ساختار به تله‌تئاتر نزدیک کند؟

با این نکته که اقتباس از برخی نمایشنامه‌ها اصلاً امکانپذیر نیست مخالف هستم و اینگونه مطرح کردن پرسش حکم یک قاعده را به خود می‌گیرد که ممکن است مخاطب را دچار اشتباه کند. به نظر من از تمام آثار نمایشی اقتباس برای فیلمنامه امکانپذیر است و حاصل کار به نگاه فیلمنامه‌نویس یا کارگردان مربوط می‌شود. هر اثر نمایشی حاوی محتوا و پیامی است که ممکن است هر کس در قالب مدنظر خودش بخواهد از آن بهره‌برداری و استفاده کند.

درباره تله‌تئاتر باید بگویم که نوع ساختار و پردازش آن با یک اثر سینمایی کاملاً متفاوت است. تله‌تئاتر در یک استودیو و معمولاً با سه دوربین به صورت همزمان و همچنین سوئیچ همزمان سر صحنه ساخته می‌شود و به نوعی ما شاهد تصویربرداری از اجرای یک تئاتر هستیم. البته من عنوان تله‌تئاتر را برای آن مناسب نمی‌دانم و عنوان تله‌پلی (Teleplay) مصطلح‌تر است و اگر بخواهیم معادل فارسی برای آن در نظر بگیریم من واژه سینمایش را که تلفیقی از سینما و نمایش است، ترجیح می‌دهم.

درباره نزدیک شدن به این ساختار نگرانی نداشتم، اگر این اثر روی صحنه تئاتر هم برود بعید می‌دانم که زمانی کوتاه‌تر از «مقیمان ناکجا» به خودش اختصاص دهد. به هر شکل امانوئل اشمیت نویسنده اثر در عرصه نمایشنامه‌نویسی استاد بزرگی است و قطعاً درباره زمان اثر این دقت نظر را داشته و آن را مناسب می‌دانسته و به همین دلیل من که قصد اقتباس از آن را داشتم، می‌بایست سعی می‌کردم به منویات اصلی نویسنده در نگارش اثر وفادار بمانم.

علاوه بر فیلمنامه که در آن دیالوگ‌ها به اندازه نمایشنامه زیاد هستند در کارگردانی نیز به تئاتری بودن اثر وفادار بودید، مثلا دوربین نیز حرکت چندانی ندارد. آیا این ساختار نمایشی را هم از منبع اقتباس جدانشدنی می‌دانستید و در جهت دستیابی به محتوای مدنظر برای وفاداری به منبع اقتباس در نظر گرفتید؟

تمام تلاش من این بود که بدون هیچ دخالت تکنیکالی از طرف خودم این اثر را در حد توانی که برایم موجود بوده به زبان سینما ترجمه کنم و در این راستا اساساً در عین سادگی و روانی سعی داشتم فقط انتقال‌دهنده محتوا و مفهوم اثر باشم.

مواجه شدن مستقیم انسان با مرگ اضطراب‌آور است. در فضای «مقیمان ناکجا» چقدر به القای حس اضطراب هستی به مخاطب توجه داشتید و آیا آن را بخشی از محتوای فیلمتان (برای مخاطبی که به مفهوم اثر توجه دارد) می‌دانید یا خیر؟

همه آن چیزی را که قرار است به تماشاگر منتقل شود که شاید حس اضطراب، اندیشه یا تعقل است به طور بالفطره در خود متن وجود داشته و من تلاش اضافه‌ای نداشتم که بخواهم حسی خاص را به مخاطب تأکید یا تلقین کنم. از جهتی وقتی از نویسنده بزرگی مثل امانوئل اشمیت وام گرفتم، بار امانتم بسیار سنگین بود و سعی داشتم در حفظ این امانت فقط یک راوی ساده باشم.

شخصا «مقیمان ناکجا» را اثری می‌دانم که مخاطب را به تلنگری درباره مرگ و زندگی گذشته می‌اندازد. چقدر انسان امروزی را در دنیای مدرن، نیازمند این تلنگر می‌دانید؟

بسیار زیاد؛ انسان امروز در هر جای دنیا که نگاه می‌کنید به واسطه غرور و تکبری که با تکنولوژی و پیشرفت علم به او دست داده این رویا را در ذهن خود می‌پروراند که می‌تواند به عمر هزار ساله برسد یا بعضی‌ها در زندگی به شکلی رفتار می‌کنند که گویا از خداوند عمری هزار ساله گرفته‌اند و با این حقیقت مواجه نیستند که هر روزِ زندگی نعمتی است که ممکن است هر لحظه این نعمت از انسان گرفته شود. به همین دلیل اگر در گذشته انسان پذیرفته بود که نهایتاً یک قرن قرار است در این جهان زندگی کند و تمام آرزوها و آمالش را بر همان اساس پایه‌گذاری می‌کرد، امروزه چون توهمی بر عمر جاودانه و هزار ساله دارد به تناسب همین توهم برخی افراد از روی انسان‌های دیگر رد می‌شوند و حقوق یکدیگر را پایمال می‌کنند تا بقای خود را تثبیت ببخشند اما زهی خیال باطل.

امیدوار بودم در «مقیمان ناکجا» همان تلنگری که من خودم از خواندن نمایشنامه اشمیت خوردم را بتوانم به بقیه سلول‌های خواب‌رفته اجتماع که خودم هم بخشی از آن هستم، منتقل کنم.

پرداخت اشمیت به موقعیتی که کاراکترها در آن قرار گرفته‌اند تا حدی انتزاعی است اما این موقعیت می‌تواند در فرهنگ ما معنایی عرفانی داشته باشد. آیا در «مقیمان ناکجا» به بعد عرفانی موقعیت نیز توجه داشتید؟

وقتی که می‌خواهیم از وادی عرفان صحبت کنیم، باید بدانیم منتهای عرفان رسیدن به مفهوم مطلق عشق است. وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر نمی‌توانیم حد و مرز یا نژاد، قومیت یا جغرافیایی برای آن در نظر بگیریم.

عشق یک مفهوم کلی است که امانوئل اشمیت هم با خلق این اثر در تلاش بوده که آن اصالت را به عشق بدهد و زندگی را به عنوان فرصتی مطرح کند که انسان قرار است در آن کاری انجام دهد تا بتواند به نوعی سهم بودن خودش را ادا کند؛ ولو اینکه در اغما باشد.

در بعد اجتماعی اثر، اجتماعی که کاراکترهای «مقیمان ناکجا» از آن می‌آیند با اجتماعی که اشمیت قصه‌اش را در آن روایت می‌کند چه قرابت‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟

وقتی درباره انسان صحبت می‌کنیم قرابت‌ها بیشتر و تفاوت‌ها کمتر به نظر می‌آیند و به همین دلیل امانوئل اشمیت سعی کرده به نمایندگی از کلیت اجتماع شخصیت‌هایی را در نمایشنامه داشته باشد؛ مثلاً آدم‌هایی که ثروتمند هستند یا افرادی که از دنیا بی‌بهره هستند یا افرادی که به نحوی بین زمین و آسمان زندگی می‌کنند. به طور کل اشمیت تفکر همه این افراد را در تعامل و تقابل با همدیگر قرار داده و در نهایت سعی کرده به نتیجه اصلی که همان عشق است، برسد و وقتی درباره عشق صحبت می‌کنیم دیگر تفاوتی باقی نمی‌ماند.

آیا از شرایط اکران و بازخوردها تا این لحظه رضایت دارید؟

واقعاً خدا را شکر می‌کنم که برای این فیلم شرایط اکران فراهم شد. به هر حال این فیلم با پروانه ساخت ویدئویی مجوز ساخت گرفت و همانطور که می‌دانید فیلم‌های ویدئویی سرنوشت و تقدیر مشخصی ندارند و همینقدر که این فیلم از طریق اکران در سینماها با لطف، همکاری و حمایت عزیزان در وزارت ارشاد و سینمای هنر و تجربه نمایش داده شده و توانستیم آن را در بستر جامعه ولو در یک ظرفیت محدود ارائه دهیم شاکر و سپاسگذار هستم.

فاصله سینمای غیرکمدی با سینمای کمدی در گیشه این روزها بیشتر از همیشه است. به نظر شما چرا امروز فیلم‌های غیرکمدی کمتر از همیشه مورد توجه جامعه است و آیا وضعیت شکل گرفته را خطری برای سینمای اجتماعی (یا به طور کل سینمای غیرکمدی) نمی‌دانید؟

تماشاگر به هر حال وقتی از عمر شریفش می‌گذارد و با وجود صرف هزینه‌های مالی و روانی مثل ترافیک شهری یا حتی پیدا کردن جای پارک، انتخاب می‌کند که به سینما برود و فیلم ببیند به این امید در سالن سینما می‌نشیند که از آن سالن در ازای آن دو ساعتی که خرج کرده، با دست پر بیرون بیاید. این حق طبیعی فردی است که چنین هزینه‌ای می‌کند و باید فیلم بتواند نیازی که او را به سالن سینما کشانده برطرف کند. تماشاگر وقتی وارد سینما می‌شود و فیلم کمدی می‌بیند، مشخص است که می‌خواهد ساعتی را به خنده بگذراند، اگر این اتفاق رخ دهد او دستِ پر و راضی از سالن سینما بیرون می‌آید و در غیر این صورت با حسی شبیه حس بازندگی سالن سینما را ترک می‌کند.

متأسفانه می‌توان گفت که ما به هیچ عنوان کمدی‌های عمیق یا تأمل برانگیز هم در حال حاضر نداریم ولی درباره سینمای غیرکمدی به نظرم این اتفاق برای مخاطب بارها رخ می‌دهد که به سالن سینما می‌رود و دست خالی سینما را ترک می‌کند. مخاطب شاهد انواع خوش رقصی‌ها و بزک کردن‌های ما روی پرده سینما هست درحالیکه هیچ کدام از اینها جانش را سیراب نمی‌کند. وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد، مطمئناً مخاطب هنگام خروج از سالن سینما با خودش قرار می‌گذارد که دیگر فیلم مزخرفی که در انتقال پیامش ابتر و ناتوان مانده را انتخاب نکند و حداقل اگر می‌خواهد این هزینه را بر خودش و زندگی‌اش تحمیل کند سینمای کمدی را انتخاب کند و دقایقی بخندد. ماجرای سینمای ما این است که دوستان غیرکمدی‌ساز هنوز درباره اینکه چطور باید روی جامعه تأثیر بگذارند و اساساً اصل دغدغه‌شان چه بوده به سر منزل مشخصی نرسیده‌اند و به خاطر همین هم غیر آماده وارد عرصه فیلمسازی می‌شوند و در نهایت فیلمشان هم به قول مولانا شیر بی یال و دم و اِشکَم از آب در می‌آید.

رسانه سینمای خانگی- در جشنواره فیلم لوکارنو دقیقاً چه خبر است؟

هفتاد و ششمین جشنواره فیلم لوکارنو در حالی آغاز به کار خواهد کرد که علیرغم حضور ناچیز سینمای ایران در این رویداد اما معاندان با حضور پررنگ خود تلاش دارند تا سیاسی کاری علیه کشورمان را در این رویداد سینمایی نیز ادامه دهند.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، هفتاد و ششمین دوره جشنواره فیلم لوکارنو از ۲ تا ۱۲ آگوست (۱۱ تا ۲۱ مرداد) برگزار می‌شود. این جشنواره در ۱۱ بخش با ۳ بخش رقابتی و اهدای ۲۰ جایزه بر کیفیت و تنوع تمرکز دارد.

نکته قابل تأمل در خصوص سینمای ایران در این رویداد اینکه فیلم سینمایی «منطقه بحرانی» ساخته جدید علی‌احمدزاده که محصول مشترک ایران و آلمان است، در بخش مسابقه بین‌الملل هفتاد و ششمین جشنواره فیلم لوکارنو حضور دارد و در کنار ۱۶ فیلم دیگر برای کسب جایزه یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم این رویداد سینمایی رقابت می‌کند.

امیر پوستی، شیرین عابدینی راد، مریم صادقیان، علیرضا کی‌منش، ساغر سحرخیز، مینا حسنلو، علیرضا راستجو و صبا باقری بازیگران فیلم «منطقه بحرانی» هستند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «امیر زندگی تنهایی دارد و سگش تنها همراه اوست. او در درنیای زیرمینی تهران پرسه می‌زند، انواع مواد مخدر را می‌فروشد و در خیابان‌های شهر بی‌هدف حرکت می‌کند و …».

لازم به ذکر است که علی‌ احمدزاده پیش از این ساخت فیلم‌ کوتاه «آوانتاژ» و فیلم‌های بلند «مهمونی کامی»، «پدیده» و «مادر قلب اتمی» را در کارنامه دارد و بر اساس شنیده ها و برخی تیزرهای منتشر شده در فضای مجازی در جدیدترین اثر سینمایی خود بعضاً بازیگرانش به صورت کاملاً بی حجاب جلوی دوربین رفته اند! بی شک چنین اتفاقی می تواند با واکنش قاطع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت امور خارجه، سازمان سینمایی و… روبرو شود اما تا امروز رویکرد آن ها در مواجهه با این اتفاق تنها سکوت بوده است!

علاوه بر حضور فیلم احمدزاده در این رویداد سیاسی-سینمایی، کیت بلانشت و زهرا امیر ابراهیمی در مراسم اختتامیه جشنواره لوکارنو حضور خواهند داشت تا برای نمایش فیلم جدیدشان با عنوان «شیدا» ساخته نورا نیاسری تبلیغ کنند. بلانشت تهیه کننده اجرایی «شیدا» است. فیلم نخستین بار در جشنواره ساندنس به نمایش درآمد و توانست برنده جایزه تماشاگران شود.

به علاوه «حقایق اساسی دریاچه» ساخته لاو دیاز، «انتظار زیادی از پایان جهان نداشته باشید» به کارگردانی رادو ژوده، «پاتاگونیا» ساخته سیمون بوزلی، «رویاهای شیرین» به کارگردانی انا سندیارویچ، «سرباز ناپدید شده» به کارگردانی دنی روزنبرگ و «یانیک» ساخته کوئنتین دوپیو از جمله دیگر فیلم‌های حاضر در بخش اصلی جشنواره لوکارنو هستند.

فیلم‌های «آناتومی یک سقوط» ساخته جاستین تریه برنده نخل طلای جشنواره کن، «مغناطیسی قاره» از لوک ژاک، «شهر زنان» ساخته فدریکو فلینی، «قاچاقچیان» به کارگردانی ریو سونگ وان و «شیدا» ساخته نورا نیاسری به عنوان محصول سینمای استرالیا نیز از جمله آثاری هستند که در بخش پیازا گراند (نمایش در میان بزرگ شهر) به روی پرده می‌روند.

همچنین ۲ فیلم کوتاه «نگهبان» به کارگردانی امیرحسین شجاعی به نمایندگی از ایران و «انگار مادرم گریسته بود آن شب» به کارگردانی هدی طاهری به نمایندگی از آلمان به بخش مسابقه هفتاد و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو راه یافتند.

اما از جمله اخبار مهم این رویداد سینمایی آنکه ماریان اسلات تهیه‌کننده سرشناس پاریسی که نقش مهمی در ارایه آثار کارگردان‌های مولفی چون لارس فون تریه، لوکرسیا مارتل و لیساندرو آلونسو آرژانتینی داشته امسال از سوی جشنواره فیلم لوکارنو تجلیل می‌شود.

اسلات جایزه ریموندو رزونیکو جشنواره سوییسی را می‌گیرد که به تهیه‌کننده‌ای اهدا می‌شود که مظهر اخلاق مستقل باشد. این جایزه ۵ آگوست با ادای احترام به فیلم کمدی سیاه با مضمون محیط زیستی «زن در جنگ» ساخته بندیکت ارلینگسون کارگردان ایسلندی به وی اهدا می‌شود. روز بعد هم یک گفت‌وگوی روی صحنه با وی برگزار می‌شود.

اسلات که متولد دانمارک است سال ۱۹۹۳ شرکت تولید اسلات را در پاریس راه‌اندازی کرد. وی از سال ۱۹۹۵ تهیه کننده فون‌تریه بود و کارش را با «شکستن امواج» شروع کرد. در طی سال‌های بعد اسلات آثاری از شمار زیادی از کارگردان‌های مولف مستقل را خلق کرد که علاوه بر مارتل و ارلینگسون شامل چهره‌هایی چون بنت هامر، مالگورزاتا زومووسکا، پاز انچینا، اما دانته، ماریان کریشان، ژولیت گارسیا، یشیم اوستاوغلو، سرگئی لوزنیتسا و نائومی کاواسه می‌شود.

همچنین بازیگر سوئدی استلان اسکارسگارد [اسکاشگورد] که بازیگر فیلم‌هایی چون «ویل هانتینگ خوب»، «ماما میا!» و «رونین» است، در جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو امسال با دریافت جایزه کلوپ پلنگ، برای یک عمر دستاورد هنری تجلیل خواهد شد.

اسکارسگارد ۴ آگوست در مراسمی در پیاتزا گرانده لوکارنو جایزه خود را دریافت خواهد کرد و ۵ آگوست در جلسه پرسش و پاسخ مخاطبان شرکت می کند. به افتخار او همچنین فیلم «عصر به‌خیر آقای والنبری» محصول ۱۹۹۰ که یک درام تاریخی جنگی ساخته شِل گریده است نمایش داده می‌شود. در این فیلم اسکارسگارد نقش رائول والنبرگ دیپلمات سوئدی را بازی می‌کند که هزاران یهودی مجارستانی را در ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم نجات داد.

در این جشنواره همچنین درام جنایی ران هوانگ با عنوان «چه باقی می‌ماند» که همسر اسکارسگارد نویسنده آن و یکی از پسران بازیگرش، گوستاو بازیگر «وایکینگ‌ها» و «اوپنهایمر» همراه پدر در آن بازی کرده‌اند، به نمایش درمی‌آید. کارگردان و خانواده اسکارسگارد در این نمایش به اتفاق حضور خواهند یافت.

این بازیگر ۷۲ ساله با موفقیت توانسته است به عنوان یک ستاره سینمای هنری اروپا تعادل را در حرفه خود ایجاد کند. او ۵ فیلم با لارس فون‌تریر ساخته است از جمله «شکستن امواج» (۱۹۹۶)، «رقصنده در تاریکی» (۲۰۰۰)، «داگویل» (۲۰۰۳) و «مالیخولیا» (۲۰۱۱) و ۵ فیلم با نویسنده نروژی هانس پتر مولاند که «به ترتیب خروج از صحنه» (۲۰۱۴) و «به هوای دزیدن اسب‌ها» (۲۰۱۹) از جمله آنها هستند. اسکارسگارد همچنین در فیلم‌های پرفروش هالیوود، مانند فیلم‌های «دزدان دریایی کارائیب»، «ماما میا!»، «ثور» و «انتقام‌جویان» هم در نقش‌های مکمل ظاهر شده است. او نقش بارون ولادیمیر هارکونن را در «تل ماسه» دنی ویلنوو ایفا کرد و در فیلم دوم آن هم در همین نقش جلوی دوربین رفته است.

در تلویزیون اسکارسگارد سال ۲۰۱۹ برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در مینی سریال درام «چرنوبیل» برای اچ‌بی‌او شد و به تازگی در اسپین آف «جنگ ستارگان» با عنوان «آندور» به کارگردانی تونی گیلروی برای دیزنی پلاس بازی کرد.

رسانه سینمای خانگی- در سینمای ایران کدام وجود دارد: مافیا یا نورچشمی؟

جواد مزدآبادی گفت: همیشه عده ای نورچشمی مدیران سینمایی بوده اند و بهترین زمان اکران به فیلم های آن ها تعلق گرفته و بالاترین امکانات و تسهیلات به آن ها داده شده است.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، جواد مزدآبادی کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص اجرای عدالت در سینما به ویژه در حوزه اکران گفت: اگر بخواهیم واقع بینانه به تاریخ سینمای کشورمان نگاه کنیم باید بگوییم هیچ گاه شاهد عدالت محوری در سینما نبودیم چرا که همیشه در طول تاریخ و در هر دولتی بی عدالتی در سینما وجود داشته است.

کارگردان فیلم های سینمایی «ورود زنده ها ممنوع» و «طاووس های بی پر» در گفتگو با سینماپرس، گفت: همیشه عده ای نورچشمی مدیران سینمایی بوده اند و بهترین زمان اکران به فیلم های آن ها تعلق گرفته و بالاترین امکانات و تسهیلات به آن ها داده شده است.

وی ادامه داد: فرقی نمی کند در کدام دولت چرا که در هر دولتی با هر طیف و جناحی عده ای از سینماگران از فضای سینما دور می ماندند و در نقطه مقابل عده دیگری همواره تحت هر شرایطی فضای کار، تولید و پخش برایشان مهیا بود.

مزدآبادی سپس با تأکید بر اینکه هیچ راهکاری برای برون رفت از این بحران نمی توان ارائه کرد اظهار داشت: همه چیز به انصاف مدیران و توجه آن ها به شعارها و وعده های شان قبل از گرفتن پست و سمت مدیریتی باز می گردد؛ بی تردید اگر مدیران پایبند به اصول و قوانین و عدالت و اخلاق باشند وقتی متصدی حوزه های خود می شوند نیز همان روش و منش را ادامه خواهند داد اما افسوس آنچه ما سال ها است در سینمای کشور شاهدیم این است که بعد از اینکه مدیران پست می گیرند همه چیز عوض می شود و شرایط به شکل دیگری رقم می خورد.

این سینماگر متذکر شد: امروزه به جای اینکه قدرت دست مدیران سینمایی باشد در دست سینماداران است و آن ها هستند که برای اکران فیلم ها تعیین تکلیف می کنند. سینماداران آثاری که فکر می کنند مورد استقبال واقع نمی شود را رسماً از گردونه و چرخه اکران حذف می کنند و با دادن سانس های مرده این فیلم ها را می سوزانند.

وی تأکید کرد: حوزه پخش و اکران به تعدادی افراد خاص بر می گردد که صاحب سالن ها هستند و همه ما هم به خوبی آن ها را می شناسیم! این افراد هستند که تصمیم گیر شده اند و با لابی کردن یک فیلم را به بالاترین درجه می رسانند یا آن را به زمین می زنند.

مزدآبادی در خاتمه این گفتگو با بیان اینکه مدیران سینمایی باید با کار جهادی تدبیری برای وضعیت آشفته اکران و خروج این حوزه از دست مافیا داشته باشند تصریح کرد: ما نیازمند تغییر ساختار در سینمای کشورمان هستیم. مدیران سینمایی تا دیرتر نشده باید چاره اندیشی داشته باشند؛ من شخصاً هنگام اکران فیلم «طاووس های بی پر» ضربه این اتفاق را خوردم به نحوی که فیلم من فقط در ۶ سالن سینما به صورت تک سانس اکران شد و می دانم این اتفاق چقدر می تواند برای یک فیلمساز تلخ و آزار دهنده باشد.

رسانه سینمای خانگی- تمدن بزرگ، هاضمه قوی دارد

وزیر ارشاد می‌گوید این تمدن منحوس که بنای خود را بر بی‌احترامی به ادیان گذاشته، به اسم آزادی بیان، به مقدسات توهین می‌کند و ادب خود را اینچنین نشان می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، محمدمهدی اسماعیلی در همایش «ایمان و صلح جامعه از دیدگاه ادیان توحیدی» که با حضور نمایندگان این ادیان در محل کلیسای سرکیس مقدس برگزار شد، با اشاره به اینکه این نشست یک نشستی نمادین برای اعلام وفاق، همگرایی و انسجام میان خانواده بزرگ ایرانی‌هاست، گفت: خانوادۀ بزرگ ایران با فرهنگ و تمدن چندین هزار سالۀ خود برای همیشه اسوۀ هم‌زیستی مساملت‌آمیز گروه‌های مذهبی و قومی بوده است. این خاصیت فرهنگ‌ها و تمدن‌های بزرگ است که هاضمۀ قوی دارند و می‌توانند تنوع و گوناگونی را به عنوان فرصت ببینند نه آسیب و مشکل.

وی افزود: این تمدن با ورود اسلام قدرت مضاعفی یافت و تمدن‌سازی جدیدی را در عرصۀ بشری بنیان گذاشت و اتفاقات مهمی را برای ارتقای وضعیت نظام جهانی توانست رقم بزند. این است که امروز در کلیسای تاریخی و مهم در شهر تهران ما همگی در کنار هم و با انسجام نشستیم و در حال گفت‌وگو هستیم. این، نشانۀ جامعه پویا و عقلانی است که امروز ایران اسلامی از آن برخوردار است و شما هم‌وطنان ما در کنار یکدیگر اینطور با مؤانست دربارۀ مفاهیم مشترک گفت‌وگو می‌کنید.

اسماعیلی ادامه داد: امروز در حوزه‌های اجرا و تصمیم‌گیری این وفاق را می‌بینیم. در بین ما نمایندگان اقلیت‌های دینی هستند و با ما در پیگیری مسائل جامعه همراه هستند. اینها همگی نشانه‌های امیدواری و نیز حسی است که ما را به هم پیوند زده است. ما خود را با افتخار پیروان ادیان آسمانی می‌دانیم. ما اصول مشترکی داریم که ایمان و توحید است. ایمان، نقش پیش‌برنده دارد. جامعه‌ای که ایمان در آن نباشد، دچار مشکل و تنهایی است. ایمان برای ما یک فضای متفاوت و زیبایی را به وجود می‌آورد، به ما اعتماد به نفس و قدرت می‌دهد.

ماموستا کریمی: علمای ادیان توهین به قرآن را توهین به کتابهای مقدس بدانند

وی دربارۀ ذکر ماجرایی قرآنی گفت: وقتی موسی علیه‌السلام همراه با قوم بنی‌اسرائیل از دست فرعونیان در حال خروج بودند، به صورت پیاده و همراه با زن و بچه حرکت کرده بودند. فرعونیان وقتی از این خروج آگاهی یافتند، به صورت لشکر به تعقیب موسی و قومش پرداختند. همه دچار نگرانی بودند و نمی توانستند وارد نیل شوند. یک پیامبر بزرگ وقتی با این نگرانی روبرو می‌شود، می‌گوید «إنّ مَعیَ رَبّی سَهَدِین»؛ پروردگارم همراهم است و به زودی هدایتم می‌کند. به ناگاه به دستور الهی، این نیل خروشان راه را باز می‌کند. موسی و قومش از میان این رود خروشان با آرامش عبور می‌کنند و پشت سرش، فرعون و فرعونیان غرق می‌شوند.

اسماعیلی با اشاره به اینکه ما ادیان به امدادهای غیبی و دعا اعتقاد داریم، گفت: ما ادیان خدا را با بهترین اسماء و صفات یاد می‌کنیم. با تضرع و خشوع دستانمان را به علامت نیاز به سمت خداوند بلند می‌کنیم و درخواست امداد می‌کنیم. این ایمان، نتایجش به ما آرامش می‌دهد، سلامت روحی و جسمی می‌دهد و ما مفتخریم در ایران ادیان توحیدی با این قوت در کنار هم هستند و نسبت به هم احترام می‌گذارند.

وی افزود: حسین بن علی علیه‌السلام امام و مقتدای ما است، برای تمام ادیان محترم است. هم‌وطنان ما با اقلیت‌های مختلف به این امام شهید ابراز ارادت می‌کنند. محبت به این خانواده جزوی از فرهنگ اصیل ایرانی ما و اقلیت‌هاست. ما میراث فرهنگی مشترکی داریم. این تمدن منحوس که بنای خود را بر بی‌احترامی به ادیان گذاشته، به اسم آزادی بیان، به مقدسات توهین می‌کند و ادب خود را اینچنین نشان می‌دهد. به قرآن که پیام‌آور رشد و ایمان است، جسارت می‌شود. مگر می‌تواند کسی به خداوند متعال و به پیامبران بزرگ ایمان داشته باشد، اما حاضر به توهین نسبت به مقدسات باشد؟ تمام ادیان در ایران با همدیگر این اقدام ناپسند را محکوم کردند و انسجام خود را بار دیگر نشان دادند. مفتخریم امروز در جمهوری اسلامی ایران، رهبر معظم انقلاب بزرگ‌ترین منادی وحدت ادیان هستند و رئیس جمهور ما نیز چنین روالی را پیش گرفتند.

رسانه سینمای خانگی- در روایت مقاومت عقب مانده‌ایم

کارگردان فیلم کوتاه «اسما» در تشریح اثر خود گفت: این فیلم چکیده‌ای از همه زنان میدان مقاومت است؛ قصه‌ای کوتاه از میلیون‌ها شخصیت زن و دختری است که در خطوط مقدم جهبه‌های مقاومت در کشورهای مختلف حاضر بوده‌اند.​​​​​​​

مصطفی آقامحمدلو یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «اسما» از آثار راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» درباره این اثر گفت: این فیلم کوتاه، الهام گرفته از یک زندگی هشت ساله در متن همه بحران‌های منطقه از سوریه تا عراق و آذربایجان است. من فیلمنامه این فیلم را با الهام گرفتن از مصاحبه مستند یک خانم امدادگر نوشتم. ایده مرکزی آن هم در استان ادلب سوریه شکل گرفت.

وی افزود: فیلمنامه «اسما» در ۱۴ نسخه متفاوت بازنویسی شد و سرانجام به خروجی خوبی رسید که تا کنون در جشنواره‌های مختلف مورد استقبال قرار گرفته است. معتقدم حسب اولویت‌هایی که در حوادث منطقه وجود دارم، ما باید روایتی درست از «انسان» را در فیلم خود ارائه می‌کردیم. انسانی که در دسته‌بندی‌های قومی و قبیله‌ای نمی‌گنجد. همه جهان اسلام، در شرایط فعلی دنیا، گویی در کشتی نوح هستیم و اگر این کشتی در هر قسمتی سوراخ شود، همه‌مان با هم غرق می‌شویم.

این کارگردان گفت: وقتی تصمیم گرفتیم چنین نگاهی به انسان داشته باشیم، حضور یک زن در داستان اهمیت بسیار زیادی پیدا کرد. فیلم کوتاه «اسما» قصه‌ای کوتاه از میلیون‌ها شخصیت زن و دختری است که سال‌ها در منطقه ما حضور داشته‌اند و همواره در خطوط مقدم جهبه‌های مقاومت در کشورهای مختلف حاضر بوده‌اند. من در طول هشت سال حضورم در این مناطق با انواع زنان مجاهد مواجهه داشتم و زیست آن‌ها را از نزدیک زیر نظر داشتم. خروجی همه این مشاهدات تبدیل به کاراکتر اصلی فیلمنامه «اسما» شد. کاراکتری که پای همسری و مادری خود می‌ایستد اما زیست آرمانی خودش برای بهبود انسان‌های دیگر را هم فراموش نمی‌کند.

آقامحمدلو در پاسخ به اینکه آیا سینمای ایران توانسته است تا به امروز تصویر درستی از «زن ایرانی» را در آثار خود ارائه دهد، تأکید کرد: ابدا نتوانسته‌ایم چنین تصویری ارائه کنیم. ما نزدیک به ۴۰ سال است که در روایت خودمان به‌شدت ضعف داریم. همواره از بیرون افراد، نهادها و کشورهایی بوده‌اند که با سوگیری خودشان، ما را روایت کرده‌اند. در تمام این ۴۰ سال، حفاظت را بر روایت ارجحیت داده‌ایم و این یک نگاه اشتباه است که در همه نهادهای فرهنگی ما بروز داشته است.

وی ادامه داد: ما همواره در ارائه روایت‌های دست اول، عقب مانده‌ایم. کمااینکه در حوادث سال گذشته هم این عقب‌ماندن را تجربه کردیم و هیچ‌گاه نتوانستیم روایت‌گر اول میدان باشیم. باتوجه به تمرکز دشمن در حوزه زنان، بخش عمده‌ای از تحولات مرتبط با زنان و دختران ما، از سوی بیگانگان رقم می‌خورد. این آسیبی است که سال‌ها از آن حرف زده‌ایم و مدام هم تأکید کرده‌ایم که رسانه مهم است اما برای رفع آن هیچ اقدام عملی‌ای صورت نگرفته است. در کنش‌ها و واکنش‌های رسانه‌ای هموار در موضع «ضدروایت» در برابر «روایت دشمن»‌ بوده‌ایم.

رسانه سینمای خانگی- چرا «کانی مانگا» مهم بود؟

صدابردار فیلم سینمایی «چریکهٔ تارا» گفت: فیلم سینمایی «کانی مانگا» در تاریخ سینمای جنگ ما مهم است چون قدرت ایران در مقابل عراق را نشان می‌داد.

به گزارش سینمای خانگی، اسحاق خانزادی که صدابرداری یا صداگذاری بیش از ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در کارنامه دارد در گفت وگو با ایرنا، در پاسخ به این پرسش که کدامیک از این آثار را بیش از سایرین دوست دارد، بیان کرد: همه فیلم هایم را دوست دارم از عقاب ها (ساموئل خاچیکیان ۱۳۶۳) و کانی ماگا (سیف الله داد ۱۳۶۶) گرفته تا سایر آثارم.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا کانی مانگا در زمان خود و پس از آن تا به این اندازه اثر درخشانی بود، گفت: کانی مانگا مهم بود چرا که قدرت ایران در مقابل عراق را نشان می داد.

صدابردار فیلم سینمایی خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۴۰۰) اظهار داشت: دوسال در جبهه ها بودم و از پل زهاب گرفته تا تمام نقاطی از ایران که در آن جنگ بود را رفتم و کار کردم و بزرگترین آرشیو صدای جنگ را ما برای وزارتخانه خودمان (امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) درست کردیم که موجود هست.

خانزادی در پاسخ به این پرسش که در میان فیلمسازان متعددی که سابقه کار با آنها را دارد، کدام یک را و به چه دلیل برجسته می داند، گفت: چریکه تارا (بهرام بیضایی ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸) را بسیار دوست دارم. بیضایی آدمی بود که بسیار خوب یاد می داد. ساعت ها با بازیگرانش راجع به نقششان صحبت می کرد و کاری می کرد تا بازیگر در قالبی که قرار است قرار گیرد یک خروجی شاخص داشته باشد.

صدابردار فیلم سینمایی گیجگاه (عادل تبریزی ۱۳۹۹) در مورد مسعود کیمیایی هم بیان کرد: کیمیایی یک استثنا و مردی قوی است. مدرسه دارد و درس می دهد و بازیگران خوبی را به سینما معرفی کرد و هنوز که هنوز است وقتی با ایشان حرف می زنید از گفت وگو با ایشان لذت می برید. دیگر به این سادگی نمی توانید چنین آدم هایی را پیدا کنید چرا که امروز همه دنبال این هستند که بزنند و بروند.

خانزادی ادامه داد: ناصر ملک مطیعی هم یکی دیگر از هنرمندانی بود که بسیار با ایشان فیلم کار کردم؛ مردی معلم بود. به لحاظ اخلاقی همه شان عالی بودند و نمی توانم بگویم که کسی از ایشان بد بود. بعد از انقلاب هم همین بود و آدم های شاخص و بزرگی در کارنامه کاری من بودند.

اسحاق خانزادی با نام هنریِ احمد خانزادی در سال ۱۳۲۹ در شهر کیلان در شهرستان دماوند در استان تهران به دنیا آمد. او فعالیت‌های هنری‌اش را در سنین نوجوانی و از سال ۱۳۴۳ به عنوان یکی از کارکنان فنی استودیو «عصر طلایی» (به مدیرت عزیزالله کردوانی) آغاز نمود. خانزادی که صداگذاری را از سال ۱۳۴۵ در کنار روبیک منصوری آغاز کرده بود، این کار را از سال ۱۳۴۷ به‌طور مستقل ادامه داد و نخستین باری که نامش در عنوان‌بندی فیلم‌ها به‌عنوانِ صداگذار ثبت شد، فیلم‌های هفت دختر برای هفت پسر (محمد متوسلانی، ۱۳۴۷) و سپس بهرام شیردل (امین امینی، ۱۳۴۷) بود.

وی در سال ۱۳۵۰ و با معرفیِ بهرام ری‌پور، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. اسحاق خانزادی تاکنون صدابرداری یا صداگذاری ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در سینما و تلویزیون ایران انجام داده که برخی از مهمترین آنان عبارتند از: یک اتفاق ساده (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴)، ملکوت (خسرو هریتاش، ۱۳۵۵)، در امتداد شب (پرویز صیاد، ۱۳۵۶)، چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).

خانزادی همچنین صدابرداری «هفتمین دورهٔ بازی‌های آسیایی در تهران» را نیز بعهده داشته‌است. اسحاق خانزادی از دههٔ ۱۳۷۰ که صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران گسترش یافت، در این زمینه نیز فعالیت کرده و گاهی به او پیشنهاد بازیگری نیز داده شده‌است که از آن جمله بازی در فیلم سردار جنگل (امیر قویدل ۱۳۶۲) است.

از دیگر زمینه‌های فعالیت هنری او، می‌توان به طراحی چهره‌پردازی در فیلم تحفه‌ها (ابراهیم وحیدزاده ۱۳۶۶) و انتخاب موسیقی برای دو فیلم توجیه (منوچهر حقانی‌پرست ۱۳۶۰) اشاره کرد.

خروج از نسخه موبایل