رسانه سینمای خانگی- پرویزخان دهداری به فجر می‌رسد

فیلم سینمایی «پرویزخان» به کارگردانی علی ثقفی روایتی از زندگی پرویز دهداری است که آخرین مراحل فنی خود را برای حضور در جشنواره فیلم فجر طی می‌‎کند.

به گزارش سینمای خانگی، فیلم سینمایی پرویز خان به نویسندگی و کارگردانی علی ثقفی و تهیه کنندگی عطا پناهی مراحل پایانی فنی خود را می‌گذراند.

این فیلم سینمایی که محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است درخصوص پرویز دهداری یکی از متفاوت‌ترین مربیان بزرگ تیم ملی فوتبال ایران است.

سعید پورصمیمی، مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری، المیرا دهقانی، مهدی قربانی، یاسین مسعودی، محمد صادق ملک، نیما نادری، یدالله شادمانی، مهدی فریضه، روزبه رئوفی، منوچهر علیپور، امیر دانشجو، سید ابوالفضل موسوی، نصیر ساکی، امیرمهدی کوشکی، اسکندر کوتی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

پس از پیروزی انقلاب و در دهه ۶۰، نام پرویز خان دهداری با سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. سال‌هایی که دهداری تیم ملی را برای حضور در بازی‌های آسیایی۱۹۸۶ سئول آماده کرد. داستان اختلاف با ستاره‌های نامدار تیم ملی هم از اینجا شروع شد. وقتی تیم ملی از سئول باز می‌گشت نامه‌ای توسط ۱۴بازیکن امضا شده بود که پس از رسیدن به فرودگاه مهرآباد، به بمب خبری تبدیل شد. استعفای ۱۴بازیکن از حضور در تیم ملی جنجالی‌ترین رخداد فوتبالی دهه ۶۰ بود.

دهداری تیم ملی تازه‌ای با جوانان گمنام تشکیل داد که از میان‌شان تعدادی جزو ستاره‌های بزرگ فوتبال شدند. از احمدرضا عابدزاده و مجتبی محرمی تا جواد زرینچه و صمد مرفاوی. تیم جوان دهداری پس از کسب مقام سومی در جام ملت‌های آسیا، آماده رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ می‌شد که حاشیه‌های دیدار دوستانه ایران و ژاپن در استادیوم آزادی، پرونده حضور دهداری در تیم ملی را بست.

دهداری در اوایل دهه ۷۰ از دنیا رفت و حالا قرار است زندگی و زمانه‌اش در یک فیلم قصه گو با نام فیلم پرویز خان در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در بیاید.

سایر عوامل «پرویز خان» به شرح زیر است:

مدیر تولید: رضا زنجانیان، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، مدیر صدابرداری: میثم یاردیلو ، طراح صحنه: محسن خدابخشی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح چهره پردازی: امید گلزاده، تدوین: حسن حسندوست، طراح جلوه های بصری: سید هادی اسلامی، صداگذار: حسین قورچیان، آهنگساز: بامداد افشار، اصلاح رنگ ونور: فربد جلالی، دستیار اول کارگردان: علی غیاثوند، مدیر تدارکات: امیر مرایی، برنامه ریز: سحر زرندی، عکاس: حبیب مجیدی، مجری طرح: استودیو بادبان

رسانه سینمای خانگی- خروجی هر چه باشد، تمام مسئولیت سی‌وپنجمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان با دولت سیزدهم است

​​«سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» محصول مستقیم حضور و برنامه‌ریزی «دولت سیزدهم» خواهد بود و هر گونه ضعف و کاستی منجر به ایجاد مقایسه می شود.

محمدرضا مهدوی‌پور/ «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» پس از دو سال سرگردانی و بلاتکلیفی حالا قرار است در روز جمعه ۱۴ مهرماه افتتاح شود و فعالیت خود را رسما آغاز نماید. این در حالی است که بضاعت کم و ضعیف تیم‌اجرایی و مرور وضعیت سردرگم دبیرخانه این رویداد توجه به چند نکته را ضروری می‌سازد:

۱/ «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» محصول مستقیم حضور و برنامه‌ریزی «دولت سیزدهم» خواهد بود و هر گونه ضعف و کاستی در برگزاری آن قطعا منجر به ایجاد یک مقایسه میان رفتار جشنواره در «دوران کرونا» و پیش از آن با وضعیت حال و پیوند زدن آن با رویکرد آرمانی دولت را در پی خواهد داشت. مقایسه‌ای ملموس که می‌تواند به عنوان یک ابزار و شاخص برای بی‌عرضه و ناتوان نشان دادن متولیان فرهنگی در دولت و هجمه به ایشان مورد استفاده قرار گیرد.



۲/ این واقعیتی است که دبیر کنونی «جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» پس از دو سال فرصت سوزی و حضور فردی کم بضاعت در این جایگاه قرار گرفته و تنها سه ماه است که عهده‌دار مدیرعاملی «بنیاد سینمایی فارابی» شده است. زمان محدودی که عملا انتظار تغییرات گسترده و بروز تحولات چشمگیر در یک ساختار به شدت عقب افتاده را غیر منصفانه و ناموجه می‌سازد. اما باید توجه داشت که اکنون در سومین سال از حضور «دولت سیزدهم» به سر می‌بریم و از این جهت ذهنیت عمومی دیگر پذیرای چنین معذوریاتی برای درجا زدن یک ساختار مهم فرهنگی و سینمایی در کشور نمی‌باشد؛ بالاخص آنکه توقعات بر روی زمین مانده از «بنیاد سینمایی فارابی» حالا با ذهنیت عمومی از حضور مدیر انقلابی و کاربلدی همچون «مجید زین العابدین» قرین گردیده است.



۳/ عموم افراد دخیل در برگزاری «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» در زمره کارمندان «بنیاد سینمایی فارابی» بوده و از تجربه لازم برای برگزاری چنین رویدای برخوردار می‌باشند؛ بالاخص آنکه سابقه سال‌ها برگزاری این رویداد در «اصفهان» به سهولت قابل دستری بوده و پروتکل‌های برگزاری آن به سرعت از قابلیت به روزرسانی برخوردار می‌باشد. در این شرایط وقوع هر گونه خلل در فرایند اجرایی و برگزاری حداقلی و عادی این جشنواره می‌تواند مصداقی بارز از برای فهم نحوه عملکرد همان جریان مرموز ریشه دوانده و به ارث رسیده در «فارابی» باشد؛ جریانی که هیچ گونه تمایل و علاقه‌ای برای رقم زدن یک رویداد پُررونق و بانشاط فرهنگی و ثبت آن در کارنامه سینمایی کودک «دولت سیزدهم» ندارند و برای این بی‌میلی خود بهانه‌سازی می‌نمایند.



۴/ برگزاری ضعیف «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» یک شگرد پیش پا افتاده برای ناکارآمد نشان دادن «دولت سیزدهم» و نگاه متعالی آن به عرصه فرهنگ و توجه ویژه به سینمای کودک و نوجوان است. شگردی که ظاهرا پیاده‌سازی آن با همکاری و هماهنگی برخی نیروهای جایابی شده در مدیریت اجرایی این رویداد سینمایی در حال پیگیری است و مرور وضعیت تابه امروز جشنواره مصداقی روشن از برای این ادعا می‌باشد.



۵/ «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» پس از یک‌سال تاخیر برگزار می‌شود؛ وقفه‌ای که اگر چه از وجاهت بین المللی این جشنواره کاست و به عنوان یک آبرو ریزی در سابقه و عملکرد «وزارت ارشاد دولت سیزدهم» ثبت گردید؛ اما در عین حال فواید مادی و معنوی بسیار خوبی را برای طیف حاضر در دبیرخانه این رویداد به همراه داشت؛ که در این میان دوسال برخوردای از حقوق و مزایای احکام اداری این رویداد و دریافت حق ماموریت و سفرهای متعدد به اصفهان و … را می‌توان به عنوان بخش عریان این بهره‌مندی قلمداد نمود.



۶/ بی‌رغبتی تیم اجرایی «جشنواره سی و پنجم» برای رقم زدن یک رویداد بانشاط و سرزنده سینمایی اگر چه در وضعیت حال حاضر اصفهان و با لمس سردرگمی و عدم حاضر بودن محیط برگزاری فیزیکی جشنواره قابل مشاهده است. اما به روزرسانی پایگاه اطلاع رسانی و سایت یک جشنواره سینمایی را می‌توان به عنوان پیش‌پا افتاده‌ترین اقدام هر دبیرخانه قلمداد نمود. اقدامی حداقلی که متاسفانه به سبب همان بی‌رغبتی نهادینه در تیم اجرایی، هنوز توسط تیم مستقر در روابط عمومی «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» صورت نپذیرفته و مراجعان و علاقمندان به سینمای کودک و نوجوان را دو روز مانده به برگزاری این رویداد با «صفحاتی پُراز خالی» مواجه می‌سازد!




۷/ فراموشی شان و «جایگاه بین المللی» جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان از دیگر ضعف‌های «جشنواره سی و پنجم» است. فراموشی غیر قابل جبرانی که موجب تنزل یکباره جشنواره از سطح استراتژیک و فروکاست گرید بین المللی آن شده و خود به تنهایی می‌تواند از شاهکارهای مدیریتی فردی محسوب شود که به عنوان «مدیر امور بین‌الملل» در «جشنواره سی و پنجم» حاضر است و سال‌هاست «معاونت بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی» را عهده‌دار می‌باشد. این در حالی است که دعوت از سینماگران مطرح حوزه کودک و نوجوان در منطقه پیرامون ایران و یا عدم پیگیری و دعوت و تسهیل در حضور فیلم‌های کودک تولید شده در کشورهای حوزه مقاومت و … حداقل اقداماتی بود که مدیریت اجرایی جشنواره می‌توانست آن را در کمترین زمان ممکن رقم زند.




۸/ عدم دعوت و ثبت‌نام از خبرنگاران فعال در عرصه سینمای کودک و نوجوان و ارایه تسهیلات برای فعالیت رسانه‌ای خبرگزاری‌های مختلف به عنوان ابتدایی‌ترین اقدامات برای ایجاد رونق و شور یک جشنواره و بجای آن اتخاذ تصمیمات مضحکی همچون نیمه بندی فعالیت رسانه‌ها در محیط جشنواره و با کارکرد تور سه روزه اصفهان گردی برای تعدادی معدود از افراد گلچین شده و ممانعت از حضور آزاد عکاسان و فیلمبرداران و ایجاد محدودیت برای خبرگزاری‌های تخصصی در پوشش حرفه‌ای «جشنواره سی‌ و پنجم» و حتی عدم تدبیر برای نمایش آثار جشنواره در تهران برای منتقدین و رسانه های محروم شده از حضور در جشنواره،اگر چه معلول سپردن مدیریت ارتباطات و اطلاع رسانی جشنواره به فردی با حداقل سابقه ممکن در اداره روابط عمومی یک جشنواره سینمایی آن هم در کلاس بین المللی است؛ اما در کلیت خود منجر به فروکاست کیفیت برگزاری جشنواره شده و از وجاهت این رویداد سینمایی پرسابقه می‌کاهد.



۹/ عدم هماهنگی امور ابتدایی و متداولی همچون ارایه برنامه و تبلیغات مناسب برای اکران آثار و در کنار آن تعویق فروش بلیت فیلم‌ها تا ساعت ۱۰ صبح روز جمعه ۱۴ مهر ماه از جمله اتفاقاتی است که از ضعف عملکرد مدیریت اجرایی «جشنواره سی‌ و پنجم» نشات می‌گیرد. ضعفی که با اقدامات مبتذلی همچون عدم دعوت عمومی از منتقدان سینمای کودک و نوجوان و ایجاد خط ارتباطی مستقیم اهالی رسانه با صاحبان آثار و شرکت کنندگان در این رویداد و بجای آن ثبت‌نام از ۳۷۷ نوجوان برای جذب و آموزش خبرنگاری و یا کپی‌برداری‌های ناشیانه‌ای از طرح‌های شکست خورده‌ای همچون «داوران کودک و نوجوان» و ده‌ها اقدام غیر حرفه‌ای دیگر همراه گردیده است؛ اقداماتی بسیار ابتدایی و معمولی که عدم برنامه ریزی صحیح برای اجرایی شدنشان، بیش از هر چیز شائبه نوعی قصد و غرض برای حیثیت زدایی از «دبیر جشنواره سی‌ و پنجم» را به اذهان متبادر می‌سازد.

رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان حافظ مشخص شدند/ همه برای پوست شیر

بیست و دومین مراسم دنیای تصویر (تندیس حافظ) با تجلیل از بهزاد فراهانی و معرفی برگزیدگان بخش های مختلف به کار خود پایان داد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بیست و دومین مراسم سینمایی، تلویزیونی دنیای تصویر (تندیس حافظ) امشب در سالن رویال هال هتل اسپیناس پالاس برگزار شد.

در این مراسم که با حضور جمعی از هنرمندان همراه بود از بهزاد فراهانی به پاس یک عمر فعالیت هنری تجلیل شد.

هادی حجازی فر، نوید محمودی، رضا کمالی، یکتا ناصر، ایمان صفا، دارا حیایی، مهدی مکی، نورا هاشمی، پژمان جمشیدی، مهدی میامی، مه لقا باقری، اشوان، سارا حاتمی، سیاوش صفاریان پور، کریم امینی، لیندا کیانی، رضا یزدانی، مجید توکلی، نیما شعبان نژاد، سیاوش خیرابی، هدیه بازوند، رابعه اسکویی و جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در این مراسم حضور دارند.

این مراسم که اعلام شده بود ساعت ۱۹:۳۰ برگزار می شود ساعت ۲۱ با سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.

افتتاحیه مراسم با ترانه ای از محسن چاوشی با ترجیع بند «ملکا ذکر تو گویم» و تصاویری از فیلم های «محمد رسول الله» مجید مجیدی، «محمد(ص)» مصطفی عقاد و … برگزار شد.

همچنین در ادامه نماهنگی از تصاویر و سخنان زنده یاد علی معلم که بنیانگذار این مراسم است به پخش رسید.

سپس مریم مومن بازیگر سینما و تلویزیون که با سریال «بانوی عمارت» شناخته می شود در جایگاه حاضر شد و با خوش آمدگویی به مهمانان شعری از حافظ خواند.

وی در سخنانی گفت: برای من افتخاری بود چند دقیقه ای روی این صحنه بودم جایی که پیشکسوت ها حضور داشتند. امیدوارم دفعه بعد که روی این صحنه می آیم برای جایزه باشد.

سپس محمدرضا علیمردانی مجری و بازیگر روی صحنه رفت تا اجرای مراسم را به عهده بگیرد.

وی با بیان اینکه چه خوشبختم که اجرای این برنامه باشکوه به عهده من است، اظهار کرد: عذرخواهی می کنم از طرف گروه برگزار کننده به خاطر تاخیری که پیش آمد. مجبور شدیم صبر کنیم تا عزیزانی که در راه یا ترافیک بودند، برسند.

اجرای قطعه اول این مراسم را رضا یزدانی خواننده بر عهده داشت که شعری از حافظ را اجرا کرد.

در ادامه اولین بخش از مراسم به تجلیل از بهزاد فراهانی اختصاص داشت که در قالب یک کلیپ هنرمندانی چون محمد رحمانیان، رضا بابک، شهرام گیل آبادی، عباس جهانگیریان درباره او سخن گفتند. بهزاد فراهانی در بخش هایی از سخنان خود که در قالب ویدئو قابل مشاهده بود به کارهای مورد علاقه اش مثل سریال «امام علی(ع)» و «کت جادویی» اشاره کرد و همچنین از نمایش های رادیویی گفت که زمانی خیابان را تعطیل کرده اند.

در ادامه محمد رحمانیان کارگردان تئاتر، آذر معماریان و شقایق فراهانی روی صحنه رفتند تا از این هنرمند تجلیل کنند.

رحمانیان در سخنانی روی صحنه بیان کرد: حالا که اسم او آمده، است اجازه دهید درباره این ۶۰ سال بگویم. او به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان اگر نبود بسیاری از آثار سینما از جمله «سفر سنگ» کیمیایی نبود.

وی ادامه داد: او پرویز پرستویی، مجید کربلایی نجف و … را معرفی و تربیت کرد. او اگر نبود بخشی از تاریخ ایران نبود، مگر می توان نام فراهانی، عباس جوانمرد، آوانسیان را نبرد. ما سی سال است که با هم کار و زندگی می کنیم و الان من جای همه شاگردان او اینجا ایستاده ام.

فراهانی در سخنانی در پاسخ به تشویق های مردم عنوان کرد: برای اولین بار به خودم حسودی ام شد.

این بازیگر در ادامه از یدالله شیراندامی یاد کرد. او همچنین از علی معلم یاد کرد و گفت: وقتی علی معلم در کلاس بود وزن کلاس تغییر می کرد.

وی اضافه کرد: علی بسیار راستگو بود. شجاع بود. او پاک بود، بسیار خلاق بود و اهل سانسور نبود و شاید به دلیل ویژگی هایی که داشت به مطبوعات کشیده شد.

در ادامه آذر معماریان‌ به حضار خیرمقدم گفت و سپس امید معلم دبیر این رویداد در جایگاه قرار گرفت و در سخنانی بیان کرد: ما بیش از هر زمان دیگری به همدلی نیاز داریم. مهمترین رکن جامعه فرهنگ آن است و ما بدون فرهنگ و هنر زنده نیستیم و اهالی هنر از کلیت جامعه پاسداشت می کنند.

وی در بخشی دیگر از صحبت هایش در سخنانی بدون اشاره مستقیم به حواشی نبود آثار صداوسیما در میان نامزدها بیان کرد: هرآنچه در حافظ می بینید حاصل یک داوری حرفه ای است. هیچ گاه با یک فیلم یا مجموعه براساس سیاست رفتار نشده است. بر این عقیده ایم اگر مجموعه ای در میان نامزدها نیست اشکالاتی وجود داشته است که آن مجموعه ها نیستند.

در ادامه بخش اهدای جوایز با اهدای جایزه به بهترین مستند و بهترین فیلم کوتاه آغاز شد.

جایزه بخش بهترین مستند به سیاوش صفاریان پور برای کارگردانی اثر «کاپیتان من» رسید.

وی با تقدیم جایزه به همسرش و اسماعیل میرفخرایی در سخنان کوتاهی بیان کرد: خیلی ممنونم از بهرام رادان تهیه کننده مستند که تصمیم گرفت در این راه قدم بگذارد.

جایزه بهترین فیلم کوتاه نیز به صمد علیزاده برای کارگردانی «۱۳ سالگی» رسید.

در ادامه جایزه بهترین بازیگر زن کمدی به رویا افشار اهدا شد.

افشار در سخنانی بیان کرد: این جایزه برایم باعث افتخار است. اولین بار است که به جشن حافظ می آیم و کمی اضطراب دارم. چنین جوایزی کار ما را سخت می کند. افتخار می کنم چون اگر این جایزه نصیبم شده است معلمان خوبی داشتم که زنان کشورم بودند.

وی درخواست کرد: با جامعه فرهنگی مهربان تر باشید جای هنرمندان بند و اسارت نیست.

جایزه بهترین فیلمنامه سریال تلویزیونی نیز به جمشید محمودی و رضا بهاروند برای سریال «پوست شیر» رسید.

بهاروند نویسنده سریال در سخنانی بیان کرد: از پرستو معین ممنونم که در نگارش فیلمنامه به ما کمک کرد. این جایزه را به دخترانی تقدیم می کنم که نمی توانند در آغوش پدر باشند.

سپس جمشید محمودی نویسنده و کارگردان این مجموعه نیز گفت: از تیم «پوست شیر» تشکر می کنم که ۱۴ ماه به ما کمک کردند. از نوید محمودی خیلی تشکر می کنم که در نوشتن طرح خیلی به ما کمک کرد. همراهی او خیلی برایم مهم است و سینمای بدون او را نمی توانم تصور کنم. روح علی معلم هم شاد باشد که بنیان گذار این جشن بوده است.

محمدرضا علیمردانی برای بخش بهترین ترانه فیلم و سریال اعلام کرد که ۲ جایزه به این بخش اختصاص داده اند و هر ۲ برگزیده هم نتوانستند، حضور یابند.

جایزه اول به محسن چاوشی برای سریال «رهایم کن» رسید که با نامه ای از مردم قدردانی کرده بود.

همچنین جایزه دوم نیز به علیرضا قربانی خواننده تیتراژ سریال «بی گناه» رسید که با ارسال ویدئویی از داوران تشکر کرده بود.

جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی به مهران غفوریان بازیگر سریال «نیسان آبی» رسید.

غفوریان در سخنانی گفت: بالاخره جایزه حافظ را گرفتم. علی معلم جایت خالیست.

جایزه بهترین بازیگر زن درام به هدی زین العابدین برای سریال «رهایم کن» اهدا شد.

جایزه بهترین بازیگر مرد درام به علیرضا کمالی برای سریال «پوست شیر» رسید.

کمالی در سخنانی بیان کرد: یادی می کنم از علی معلم که بیست و اندی سال پیش سریالی کار کردم که غیر از من و خانواده ام کسی نگاه نمی کرد اما آقای معلم ما را به این مراسم دعوت کرد. این جایزه را به کسی تقدیم می کنم که یک عمر برای من هم پدر بود هم مادر. من کوچک بودم که پدرم را از دست دادم و جایزه را به مادرم تقدیم می کنم.

در ادامه این مراسم جایزه سریال برگزیده سال ۱۴۰۰ در میان محصولات تلویزیونی و شبکه خانگی اهدا شد که براساس توضیح داوران این جایزه به دلیل احیای هویت ملی و ارتقای معیارهای کمی و کیفی برای نگارش و کارگردانی «خاتون» به تینا پاکروان تعلق گرفت. البته سریال «خاتون» در بخش رقابتی این رویداد حضور نداشته است.

در ادامه این مراسم جایزه بهترین چهره تلویزیونی به عادل فردوسی پور رسید. آذر معماریان و امید معلم تندیس و جایزه این بخش را اهدا کردند.

فردوسی پور در میان تشویق حاضران در سخنانی عنوان کرد: جایزه بردن همیشه لذتبخش است من همیشه در این سال ها جایزه برده ام اما لطف این جایزه چیز دیگری است.

وی اضافه کرد: در این چند سال می دانید چه اتفاقاتی افتاد و چطور درها به روی من بسته شد. خوشحالم در کنار مردم عزیزم ماندم و در کشور خودم می توانم کار کنم. بسیار خوشحالم در «۳۶۰» در کنار همکارانی که از صفر شروع کردیم، نزدیک یک سال فعالیت داریم و الان این برنامه خوب دیده می شود.

در بخش کارگردانی بهترین سریال تلویزیونی دو جایزه اهدا شد.

جایزه اول بهترین کارگردانی سریال تلویزبونی به نیما جاویدی برای «آکتور» رسید.

جاویدی در سخنانی بیان کرد: دفعه قبل این جایزه را برای فیلم «سرخپوست» گرفتم و خوشحالم دوباره این جایزه جذاب تکراری را می گیرم.

جایزه دوم نیز به جمشید محمودی برای سریال «پوست شیر» اهدا شد.

محمودی در سخنانی عنوان کرد: هادی حجازی فر اینجاست و باید بگویم از او ممنونم. او فیلمساز و نویسنده است
و من هر جا نیاز داشتم از او کمک می گرفتم.

وی با اشاره به عادل فردوسی پور که جایزه اش را از او دریافت کرد، گفت: وقتی برنامه «نود» تعطیل شد، می گفتم امکان ندارد عادل را حذف کنند و او به گونه ای جوانه زد که آنها حس کنند نمی توان او را حذف کرد. مگر شدنی است آدم هایی را که سال ها برای این کشور زحمت کشیده اند، حذف کرد؟

جایزه بهترین سریال تلویزیونی و پلتفرم های استریم آنلاین نیز به نوید محمودی برای سریال «پوست شیر» رسید.

نوید محمودی در سخنانی عنوان کرد: زن ها طبعا مردهای کنارشان را دوست دارند، اگر قابل باشیم حتما برایشان دوست داشتنی هستیم.

وی افزود: «پوست شیر» حاصل تلاش دو برادر مهاجر افغان به ایران به همراه یک تیم بود. این را یادآوری کردم تا بگویم سینما کاری ندارد کجایی، فقیری یا… تو را به آرزوهایت می اندازد.

در ادامه همه عوامل «پوست شیر» روی صحنه آمدند که با تشویق حاضران روبرو شد.

در این بخش حجازی فر در سخنانی گفت: ممنون که به ما محبت و لطف داشتید. امیدوارم این تیم همچنان کار کند، ما یک خانواده بودیم.

جمشید محمودی نیز در ادامه یادآور شد: من ۴۰ جلسه از کار را درگیر نگارش و تدوین بودم و نوید در حال فیلمبرداری و کارگردانی بود بنابراین بخشی از کارگردانی را او تقبل کرد.

در ادامه مراسم نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی) به علی بهراد برای فیلم «تصور» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه بهترین دستاورد فنی و هنری به امیرحسین قدسی برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

قدسی در سخنانی گفت: برای هم صنف های من روزهای خوبی نیست. امیدوارم مطالبات صنفی ما به ما برگردد و بتوانیم کار کنیم.

جایزه بهترین تدوین نیز به عماد خدابخش برای فیلم «بی همه چیز» رسید.

جایزه بهترین فیلمبرداری به وحید ابراهیمی برای فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» اهدا شد ‌که در سخنانی عنوان کرد: این اولین جایزه فیلمبرداری من است. از اعتماد حجازی فر ممنونم که به من کمک کرد.

جایزه بهترین موسیقی متن به حسین علیزاده برای موسیقی فیلم «آتابای» رسید که در این مراسم حضور نداشت.

جایزه دستاورد فردی ویژه نیز به هادی حجازی فر اهدا شد.

جایزه بهترین فیلمنامه سینمایی به امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ برای فیلم «ملاقات خصوصی» رسید.

در ادامه آذر معماریان ‌برای اهدای جایزه ویژه هیات داوران روی صحنه رفت و عنوان کرد این جایزه به ارسلان امیری برای «زالاوا» اختصاص یافته است.

امیری در ادامه گفت: بزرگترین مانع برای تجربه های نو شورای پروانه ساخت و بنیاد فارابی است. در دوره جدید هم ۲ فیلمنامه مثل «زالاوا» بود که مجوز نگرفت اگرچه که خیلی هم تجربه گرا نبودند. امیدوارم تلاش نشود که سانسور و یکسان سازی شکل بگیرد.

در ادامه علی اوجی کارگردان مراسم روی صحنه رفت و گفت: سینما باید در هر شکلی به کار خود ادامه دهد.

بخش جایزه بهترین بازیگر زن سینما و مرد سینما ۲ جایزه داشت.

جایزه اول به صدف اسپهبدی برای فیلم سینمایی «علف زار» رسید.

جایزه دوم نیز به الناز شاکردوست برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در مراسم حضور نداشت و در یک ویدئو از داوران قدردانی کرد.

در بخش دیگر مراسم، جایزه اول بهترین بازیگر مرد سینما به پژمان جمشیدی برای فیلم «علف زار» رسید که در سخنانی عنوان کرد: شاید ابتدا که وارد سینما شدم خیلی آرزوهای بزرگ داشتم اما الان واقعا آرزوی من خوشبختی مردم است و آرزوی محالم بودن مادرم.

جایزه دوم این بخش به بهرام افشاری برای فیلم «فسیل» رسید. افشاری جایزه اش را به زنان هنرمند تقدیم کرد و گفت: امیدوارم واژه ممنوع الکاری دیگر وجود نداشته باشد.

جایزه بهترین کارگردانی نیز به آیدا پناهنده برای فیلم «تی تی» اهدا شد که در سالن حضور نداشت.

در بخش پایانی مراسم نیز جایزه بهترین فیلم به امیر بنان برای «ملاقات خصوصی» رسید.

رسانه سینمای خانگی- نامزدهای بخش سینمایی جشن حافظ معرفی شدند

نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشن حافظ، نامزدهای بخش سینمایی بیست و دومین مراسم سینمایی تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) اعلام شدند. آثار سینمایی‌ مورد داوری قرار گرفتند که از آذر ۱۴۰۰ تا ابتدای مرداد ۱۴۰۲ اکران شده‌اند.

نامزدهای این مراسم که هشتم مهر ماه در تهران برگزار می‌شود؛ به شرح زیر است:

بهترین دستاورد فنی و هنری

۱. انفرادی (طراحی و اجرای بدلکاری: امیرحسین خنجری)

۲. بی همه‌چیز (طراحی صحنه: امیرحسین قدسی)

۳. بی همه‌چیز (طراحی لباس: مارال جیرانی)

۴. پسر دلفینی (اجرای انیمیشن، کارگردان: محمد خیراندیش)

۵. دسته دختران (صدا، صدابرداری: مهدی ابراهیم‌زاده، صداگذاری: حسین ابوالصدق)

۶. روز صفر (طراحی و اجرای بدلکاری: زنده‌یادان ارشا اقدسی و علیرضا فتحی)

۷. فسیل (طراحی چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری)

۸. موقعیت مهدی (جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کریمیان)

نشان عباس کیارستمی (بهترین فیلم تجربی)

۱. بندر بند (منیژه حکمت)

۲. تصور (علی بهراد)

۳. زالاوا (ارسلان امیری)

۴. مقیمان ناکجا (شهاب حسینی)

مستندها:

۱. سمفونی حمید (جعفر صادقی)

۲. کاپیتان من (سیاوش صفاریان پور)

۳. سرپتی‌ها (کیوان مهرگان)

۴. آیدین (اشکان مهریار)

۵. سینه‌مارکس (میترا مهتریان و صادق دهقان)

۶. کاغذپاره‌ها (بهزاد نعلبندی)

بهترین تدوین

۱. آتابای (حسین جمشیدی گوهری)

۲. ابلق (حمید نجفی راد)

۳. بی همه‌چیز (عماد خدابخش)

۴. تی تی (عماد خدابخش و ارسلان امیری)

۵. جنایت بی‌دقت (شهرام مکری)

۶. مرد بازنده (سجاد پهلوان‌زاده)

بهترین فیلمبرداری

۱. آتابای (سامان لطفیان)

۲. بی همه چیز (مرتضی هدایی)

۳. تی تی (فرشاد محمدی)

۴. جنایت بی‌دقت (علیرضا برازنده)

۵. سه کام حبس (مسعود سلامی)

۶. موقعیت مهدی (وحید ابراهیمی)

بهترین موسیقی متن

۱. آتابای (حسین علیزاده)

۲. بی همه‌چیز (حامد ثابت)

۳. پسر دلفینی (بهزاد عبدی)

۴. تی تی (علیرضا افکاری)

۵. موقعیت مهدی (مسعود سخاوت‌دوست)

بهترین فیلمنامه

۱. آتابای (هادی حجازی‌فر، طرح داستانی از نیکی کریمی)

۲. تی تی (ارسلان امیری و آیدا پناهنده)

۳. جنایت بی‌دقت (نسیم احمدپور و شهرام مکری)

۴. روز ششم (حجت قاسم‌زاده اصل)

۵. مرد بازنده (ابراهیم امینی، حسن حسینی و محمدحسین مهدویان)

۶. ملاقات خصوصی (امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ)

بهترین کارگردانی

۱. آیدا پناهنده (تی تی)

۲. هادی حجازی‌فر (موقعیت مهدی)

۳. کاظم دانشی (علفزار)

۴. امید شمس (ملاقات خصوصی)

۵. محسن قرایی (بی همه‌چیز)

۶. نیکی کریمی (آتابای)

۷. شهرام مکری (جنایت بی‌دقت)

بهترین بازیگر زن (دو جایزه)

۱. صدف اسپهبدی (علف‌زار)

۲. پریناز ایزدیار (ملاقات خصوصی)

۳. هدیه تهرانی (بی‌همه‌چیز)

۴. سارا حاتمی (کت چرمی)

۵. لیلا حاتمی (تصور)

۶. سمیرا حسن‌پور (سه کام حبس)

۷. آناهیتا درگاهی (مرد بازنده)

۸. الناز شاکردوست (تی تی)

۹. ژیلا شاهی (موقعیت مهدی)

۱۰. گلاره عباسی (ابلق)

۱۱. لاله مرزبان (نگهبان شب)

۱۲. گیتی معینی (ابلق)

بهترین بازیگر مرد (دو جایزه)

۱. بهرام افشاری (فسیل)

۲. پرویز پرستویی (بی‌همه‌چیز)

۳. پارسا پیروزفر (تی تی)

۴. محسن تنابنده (سه کام حبس)

۵. پژمان جمشیدی (علف‌زار)

۶. هادی حجازی‌فر (آتابای)

۷. پوریا رحیمی سام (زالاوا)

۸. هوتن شکیبا (ملاقات خصوصی)

۹. بانیپال شومون (پالتو شتری)

۱۰. جواد عزتی (آتابای)

۱۱. بهرنگ علوی (شادروان)

۱۲. محسن قصابیان (منصور)

بهترین فیلم

۱. آتابای/ تهیه‌کننده: نیکی کریمی

۲. بی همه‌چیز/ تهیه‌کننده: جواد نوروزبیگی

۳. تی تی/ تهیه‌کننده: آیدا پناهنده

۴. جنایت بی‌دقت/ تهیه‌کننده: نگار اسکندرفر

۵. علف‌زار/ تهیه‌کننده: بهرام رادان

۶. فسیل/ تهیه‌کننده: ابراهیم عامریان

۷. ملاقات خصوصی/ تهیه‌کننده: امیر بنان

۸. موقعیت مهدی/ تهیه‌کنندگان: حبیب والی‌نژاد و سجاد نصرالهی‌نسب

«زاک» و استخراج امید از دل تاریکی

علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی به‌شدت تلخ دارد، تأکید می‌کند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول می‌داند و نمی‌تواند آن‌ها را در تلخی محض رها کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلم‌کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«زاک» با موقعیت مادری آغاز می‌شود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقه‌ای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر می‌کند.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.

* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که می‌توانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشه‌ای و مشابه با برخی تجربه‌های دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشته‌اید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟

علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و می‌گیرد سپاس‌گزاری کنم و فکر می‌کنم کمتر رسانه‌ای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم می‌توانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژه‌های مستند در ذهنم شکل می‌گیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه می‌کنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش می‌دادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیش‌تولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیه‌کننده نمی‌مانم و فکر می‌کنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه می‌شود. معمولاً هم تهیه‌کننده‌ها به من اطمینان می‌کنند.

خسروی: اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشته‌ام. اولین جایزه‌ام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را به‌صورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفه‌ای پیدا کرد. به‌واسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمال‌گرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.

احساس می‌کردم دیگر داستان تازه‌ای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایده‌های تازه‌ای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصه‌اش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.

* فیلم‌تان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامه‌اش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گره‌افکنی و گره‌گشایی به درستی در آن اتفاق نمی‌افتد.

خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…

* همین ایده را پیچ کرده بودید؟

خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلم‌های کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و می‌بینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانواده‌اش به آرامش می‌رسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.

علی خسروی

* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه می‌کنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانه‌ای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.

خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیده‌ایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقی‌های شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که می‌گفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرس‌های ناشی از بداخلاقی‌های همسرم، مجبورم بچه‌ام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش می‌دهد و از تردیدهایش عبور می‌کند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک می‌کند. دقیقاً با همان خبری که شاید می‌توانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام می‌کند و از یک مهلکه نجات می‌دهد. در لحظه‌ای که به رحیم می‌گوید که حامله است، گویی به او شوک وارد می‌شود.

اطراف ما پر است از این زن‌هایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچ‌چیز برای خود نمی‌خواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر می‌کنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش می‌کند را نمی‌فهمم. به همان اندازه که آن زن را نمی‌فهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کرده‌ام را درک می‌کنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا می‌کند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس می‌دانم.

خسروی: در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکته‌ای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت می‌گذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق می‌افتد، کنار هم چیدن بریده‌هایی از لحظات این کاراکتر از لحظه‌ای است که تصمیم می‌گیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازه‌ای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش می‌دمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را به‌نسبت یک روایت تک‌خطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.

* جناب مهرنیا شما از چه مرحله‌ای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکل‌گیری دنیای آن داشتید؟

مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیش‌تر من فیلم ساخته‌ام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاری‌های دیگری هم با یکدیگر داشته‌ایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیش‌تولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.

* اتفاقاً همین پیش‌تولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان می‌دهد.

خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفه‌ای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمع‌بندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا می‌کند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازی‌های کارنامه‌اش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیش‌تولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیش‌تولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه می‌شود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقت‌هاست.

* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفته‌اید. این گزاره را به‌ویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد می‌شنویم و غالباً ریشه اصلی ایده‌های خود را مشاهداتشان از واقعیت‌های جامعه می‌دانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز می‌کند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی می‌روند و آنقدر بی‌واسطه با حجم بالایی از تلخی‌ها مواجه می‌شوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلم‌شان سرریز می‌کند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخی‌ها روایتی ارائه کرده‌اید که وقتی تیتراژ پایانی پخش می‌شود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونی‌ای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزه‌ای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟

خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشته‌اید. اساساً همین را می‌خواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زنده‌ایم. من فیلم‌های مستند زیادی ساخته‌ام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار می‌کنم. زمانی کارهای دفاع‌مقدسی و اجتماعی هم ساخته‌ام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را به‌وجود آورده است.

همیشه اما در سخت‌ترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بوده‌ایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم می‌توان ذره‌ای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگ‌ترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفته‌ام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلم‌های خوبی ساخته‌اند که من هیچ‌گاه تلخی پایان‌شان را دوست نداشته‌ام.

* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت می‌کنند. به‌جد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاه‌نمایی بزنیم و بخواهیم خالقان‌شان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهی‌ها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که می‌توان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار به‌شدت تلخ هم فیلم‌هایی هست که مخاطبشان را به‌شدت به فکر وامی‌دارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو می‌خواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی می‌رسد.

خسروی: رضا میرکریمی جمله‌ای دارد که می‌گوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمی‌بینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمی‌کنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده می‌کند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاه‌مان و باک مان را با همان دنیای زیسته‌مان پر می‌کنیم. تنها جوابی که می‌توانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعده‌مندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زده‌ام.

زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامه‌نویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او می‌گفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب می‌کنیم داستان‌مان را به‌صورت شاه‌پیرنگ، خرده‌پیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. می‌گفت این جنس زندگی شماست که مشخص می‌کند کدام سبک را انتخاب می‌کنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازی‌ام برگرفته از جهان زیسته‌ام است.

کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که به‌دنبال پیدا کردن راه‌حل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن می‌کند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانواده‌اش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه می‌شود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلی‌ها به من گفته‌اند اگر سکانس پایانی مربوط به مینی‌بوس را حذف کنی، تعداد جشنواره‌هایی که فیلم را می‌پذیرند دو برابر می‌شود. من گفتم اصلاً نمی‌خواهم. گفتند قبول، مینی‌بوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همه‌اش باشد لااقل پلان آخر که مینی‌بوس در جاده سرسبز می‌راند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تک‌تک این نماها به جانم بسته بود و نمی‌توانستم از آن‌ها بگذرم.

* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کرده‌اید و براساس همان هم فیلمسازی می‌کنید.

خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمی‌دانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.

مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث می‌کردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنواره‌ای می‌توانست شرایط بهتری را برای فیلم به‌وجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینی‌بوس می‌شوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا می‌خواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، به‌صورت اتفاقی رقم بخورد. به‌گونه‌ای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، می‌دهد. می‌توان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیت‌های قلبی ما هم گاهی تاوان‌هایی برای‌مان دارد.

مهدی مهرنیا

* در نوع خودش می‌توانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.

مهرنیا: اما خب به‌شدت تلخ می‌شد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدم‌ها به رستگاری نمی‌رسیدند و کائنات از آن‌ها انتقام می‌گرفت.

خسروی: شاید داستانم رستگار می‌شد اما این آدم‌ها رستگار نمی‌شدند! (می‌خندد)

مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.

خسروی: ایده‌های دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی می‌سازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت می‌کردم.

مهرنیا: به‌رغم تمام فشارها و پیگیری‌های ما علی می‌گفت حتی به‌قیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنواره‌ای برای این فیلم، می‌خواهم آدم‌های فیلمم در پایان رستگار شوند.

* به تعبیری اگر مثل پروژه‌های قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاه‌تان تغییر می‌کرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغه‌های مشترکی که دارید، پایان‌بندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه می‌بودیم؟

مهرنیا: دقیقاً.

* این همان واقعیتی است که به‌دنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلم‌شان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.

مهرنیا: واقعاً همین گونه است.

مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمی‌توانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایان‌بندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود می‌گویم که نسبت به آینده ایران به‌شدت امیدوارم. درست است که حرکت‌مان سانتی‌متری است اما واقعاً به آینده آدم‌هایی که درباره‌شان فیلم می‌سازم امیدوارم.

مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیده‌اید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، به‌شدت دیدگاه‌های مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقه‌مند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که به‌نوعی می‌توان آن را پیش‌درآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانواده‌اش در مه گیر کرده‌اند و احساس می‌کنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحه‌ای با چهار گلوله دارد و تصمیم می‌گیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آن‌ها را می‌کشد و وقتی مه کنار می‌رود متوجه می‌شود که صدای که می‌شنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون می‌رسد. دارابونت در این فیلم می‌گوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا می‌کنی.

این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنواره‌ای آن ایده تلخ را بیشتر می‌پسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچه‌ای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.

* جالب است به‌عنوان کارگردانی که سلیقه‌تان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین می‌کنید و متوجه ارزش‌های آن هستید.

خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفه‌ای مهدی است.

* از همین بحث می‌خواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که به‌خوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ می‌سازید، چه پاسخی دارید؟

مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمی‌گردد. کمااینکه من خودم هم در فیلم‌های گذشته‌ام در پایان‌بندی، نجات را روایت کرده‌ام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را می‌پسندیدم به لحظه مواجهه‌ام با این داستان و تجربه زیسته‌ام در آن لحظه بازمی‌گردد. من از زمانی که علی خسروی را می‌شناخته‌ام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیده‌ام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریده‌ام. گاهی به این نتیجه می‌رسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.

خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسان‌هایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدی‌مان غالب می‌شود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که می‌سازم از جنس «بچه‌های آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.

خروج از نسخه موبایل