پیکر هنرمند و بازیگر فقید پروانه معصومی روز چهارشنبه پس از انتقال به تهران در محل بقعه متبرکه امامزاده ابوطالب (ع) فرحزاد به خاک سپرده می شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سید مهدی حقی از دوستان خانوادگی این هنرمند فقید در گفت و گو با ایرنا عنوان کرد: تا این لحظه بر اساس تصمیم خانواده مرحوم پروانه معصومی مقرر شده تا یکر این بانوی هنرمند فردا پس از غسل در باغ رضوان شهر رشت، از محل مجتمع خاتم الانبیا(ع) تا میدان شهرداری تشییع شود و پس از آن برای انجام مراسم تدفین به تهران منتقل خواهد شد.
وی عنوان کرد: طبق وصیت مرحوم پروانه معصومی صبح روز چهارشنبه قرار است پس از تشییع در آرامگاه خانوادگی اش در امام زاده ابوطالب(ع) فرحزاد در کنار مزار پدر، مادر و همسرش به خاک سپرده شود.
مرحوم معصومی ۷۹ سال سن داشت و به مدت ۲۰ سال در روستای “چمن” شهرستان صومعه سرا ساکن بود.
او ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد و تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. وی طی فعالیت هنری خود برای نقشآفرینی در گلهای داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیهای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.
معصومی در سریال های کوچک جنگلی و سریال امام علی (ع) مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریاییهاو ملکوت بازی کرد و معکوس، جانان، ترانه شرقی، فیلم شاهزاده ایرانی، وعده دیدار، مسافر ری، یوسف پیامبر، سفر به هیدالو، تنگنا، ناصرالدین شاه آکتور سینما، تماس، سال های خاکستری، طوبی، تحفه ها، جهیزیه ای برای رباب، خارج از محدوده، شکوه زندگی، شناسایی، ترنج، چمدان، ملاقات، ناخدا خورشید، جستجو در شهر، آشیانه مهر، تاتوره، راه دوم و کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی بود.
پروانه معصومی که برای فرار از مصائب زندگی شهری، نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد امروز ۶ آذرماه در سن ۷۹ سالگی دار فانی را وداع گفت. در این متن بازنشر روایت خبرنگار ایرنا از زندگی روستایی وی را می خوانید که در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ منتشر شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حواشی زندگیست که انسان ها را متفاوت می کند و گرنه متن زندگی آنان به هم شبیه است؛ نقلیست از نصرالله کسراییان پدر عکاسی قومی ایران که ما را برآن داشت تا در هیاهوی صنعت و مهاجرت بکاویم که چگونه نمادی از سینمای کشور روستا را برای زندگی برگزید.
هویت خبرنگاری اندکی بیم نپذیرفتن دارد؛ اما در تماسی برای وقت مصاحبه چنان ساده و وقت شناس می نمود که می توانستی در رفتار، خودت باشی.
آدرس را با پوزش مکرر می گفت: ببخشید! روستایی هستیم و آدرس در روستا با نشان درخت و آب ثمربخش است و بسیار توصیه به احتیاط می کرد.
ظهری در اردیبهشت ماه بود، رشت را به قصد صومعه سرا – طاهرگوراب پشت سر نهادیم و جاده چون همیشه بهار گیلان در سخاوت سبز ادامه می یافت و باران با صدای خود مناظر اطراف را که سراسر شالی بود و شالیکار ، نقاشی می کرد.
برای یافتن آدرس تماس ها مکرر شد و پروانه معصومی نگران! که در امتداد جاده ای سبز و باران پاش بانو پروانه معصومی با هیبتی پر آرام تر حتی از چهره سینمایی اش، هویدا شد و برایمان دست تکان می داد و ما بیشتر، مشتاق تر…
دروازه را گشود و ما را به کوچه باغی خواند سراسر درختانی که آسمان سبز کرده بودند و زیر باران گلبرگ های پیچک گلیسین های بنفش به خانه ای رسیدیم کاملا گلین نما و سقفی شیب دار با دیوارهای شیشه ای که قاب های پنجره اش رنگی بین آبی و سبز جلوه گر بود.
عطر گلیسین ها در هوا پخش بود و نسیم بوی آنها را به مشام می رساند.
اقرار می کنم آنچه می دیدیم تفاوتی وهم انگیز با تصورمان داشت چراکه می گفتیم حال که روستا را برگزیدند، حتما چون دیگر شهر زدگان، روستا را به معماری بیگانه نواخته و ویلایی مجلل با سنگ و کامپوزیت و دیگر جدیدهای ساختمانی آراسته اند و چنین نبود، هیچ! حتی کف پوش خانه گلیم بود و پذیرایی کلوچه فومن و خانه با عطر غذای محلی آگین بود.
ساده بود و ساده نیست که ساده باشی، و وقتی شنید که نه برای تحلیل سینمای ایران بلکه برای انتخاب زندگیش به قصد مصاحبه آمده ایم، عادت تبسمش مدام شد و گفت: چه خوب!
اطرافش کتاب بود و فیلمنامه و گل؛ سرخوشانه و کیفناک از معماری خانه می گفت که استاد، فرزندش بوده و برحسب علاقه وی کاملا متناسب با اقلیم و معماری روستایی گیلان آنجا را بنا کرده و درختان سر به فلک کشیده آنجا نهال های کوچکی بودند که به دست خود کاشته و کوچه باغی پر سخاوت از درختان افرا را پروانه نام نهاده بود، کاملا احساس قدرت به عمل در چهره اش نمایان بود.
مدام تکرار می کرد من عاشق زندگی در روستاهای گیلان بودم و گاه گریزی به سینما می زد و می گفت : ایده زندگی در روستا نیز درحین بازی در یکی از فیلم هایش در سر پرورده شد.
مردم دوستی در کلامش هویدا بود و ناگهان تبسمش غمگین شد آنگاه که از همسایه اش می گفت ، که دو فرزند معلول داشت و یکی را در همان صبح از دست داده بود .
همه چیز به صورت کتابی بود که کلمات آنها را با گلبرگ نگاشته بودند؛ و برف را تا زمانی دوست داشت که درختان بر آن چیره بودند و برف زمستان ۹۲ را یادآور شد و گفت: برف در چنان وسعتش سرد است و حیات به خود راه نمی دهد؛ و سبب آزار مردم می شود و در این شرایط از او متنفرم.
ذوق زده از ما خواست که همراهش شویم در باغستان، درختزار و گلستانهایش که به دست خود پرورده و با ساعتی قدم زدن در آن، اندوه ! دیگر چیزی جز شور و حرارتی فرو افتاده نیست.
گاه فکر می کنی چیز تازه ای وجود ندارد، اما دیدیم همه چیز تازه و باران خورده و سخاوت زمین بسیار بود؛ گویی پاستورال (قطعه ای از موسیقی که با طبیعت روستا ارتباط دارد و نام یکی از آثار بتهون است)می شنوی!
پروانه معصومی با گل ها حرف می زد؛ یکی را قدردان بود و دیگری را تهدید می کرد اگر امسال خرمالو ثمر ندهد بجایش نهال دیگری خواهد کاشت؛ یکی را بو می کشید و چشمهایش را می بست و می گفت : برای ورود شما عطرآگین شده و در حوالی استخر و رودخانه، شاخه ای از میخک هندی برایمان چید که عطری نامنتظر داشت.
باران نم پاش بود، زمین گل و رود در اطراف خانه طراوتی مدام داشت؛ می خندید و می گفت: امسال سبزی خوردن را از دسترنج خود برداشت می کنم.
گلخانه پر ثمر و برکه نیلوفران آبی را پشت سر گذاشتیم و باز تونل پیچک های بنفش گلیسین؛ و شالیزارش را که نشانمان می داد با تبسم مدامش گفت : مگر می شود در گیلان باشی و شالیزار نداشته باشی؟
در نگاه پروانه معصومی فرادست و فرودست معنا نمی یافت؛ زمین و باران و گل را ستایش می کرد و همه چیز پر واضح با بیان دیگری جز کلام، مستقل و مختصر معنا می یافت.
دیالوگی از فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما می گوید: ‘اگر نیت یکساله دارید برنج بکارید، اگر نیت ۱۰ساله دارید ، درخت غرس کنید و اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کن؛ سینماتوگراف آدم تربیت می کند’ و بانو پروانه معصومی همه این کارها را بسیار والاتر انجام داده است.
آموختیم؛ خوبی ها و زیبایی ها بهتر و ساده تر در تصورات آدمی راه می یابد؛ می توان طور دیگر زیست اما ‘ نگاه کردن’ استعداد می خواهد !
دیرهنگام بود؛ در جذبه و شوق بودیم که پای دروازه رسیدیم و یکبار دیگر حس جاده مکرر شد.
نعیمه نظامدوست بازیگر سینما و تلوزیون گفت: پیکر زنده یاد پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون در چند روز آینده برای دفن به تهران منتقل خواهد شد. صبح فردا مراسمی برای گرامیداشت سالها فعالیت هنری و احترام به این بازیگر فقید در رشت برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نعیمه نظام دوست، بازیگر سینما و تلوزیوندرباره تشییع پیکر زنده یاد پروانه معصومی به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: خانم معصومی در تهران دفن خواهد شد اما هنوز زمان دقیق مشخص نیست
نظامدوست در اینباره تاکیدکرد: پیکر خانم معصومی درحال حاضر در شمال است و در چند روز آینده برای دفن در بهشت زهرا، به تهران منتقل خواهد شد.
این بازیگر درباره مراسمی که قرار است صبح فردا در رشت برگزار شود گفت: مراسم فردا که در میدان شهرداری رشت برگزار میشود، برای گرامیداشت سالها فعالیت هنری و برای احترام به این بازیگر فقید برگزار میشود.
وی افزود: تشییع پیکر ایشان در تهران و در آرامگاه خانوادگی خانم معصومی انجام میشود.
نظام دوست تشریح کرد: این وصیت خود خانم معصومی نبوده اما خانواده ایشان قرار است ایشان را در آرامگاه خانوادگی خود در امامزادهای حوالی فرحزاد دفن کنند.
پروانه معصومی، متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقشآفرینی در گلهای داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیهای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.
سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی(ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.
معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.
مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریاییها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.
سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.
پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربهای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعهسرا و محصور در کوههای جنگلی سربهفلککشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گلوگیاه و باغبانی شد.
این بازیگر فقید سینما و تلوزیون ظهر امروز و در ۷۹ سالگی به دلیل پارگی روده دار فانی را وداع گفت.
مستندهای هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» در موزه سینما نمایش خواهند داشت.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، امسال و در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» علاوه بر پردیس چارسو که خانه جشنواره است، آثار جشنواره در «موزه سینما» روی پرده خواهند رفت.
این انتخاب به دلیل گسترش مخاطبان سینمای مستند و ایجاد دسترسی و امکانات بیشتر برای علاقهمندان، انجام شده است. شرایط حضور در این سینما به زودی اطلاع رسانی خواهد شد. این سینما، سینمای مردمی هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» است.
هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی مقدم اواخر آذرماه امسال در بخشهای مسابقه ملی، مسابقه بینالملل، جایزه شهیدآوینی، بخشهای جنبی ملی و بینالملل و بزرگداشت برگزار میشود.
جشنواره در این دوره میکوشد ضمن بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی، تصویری واقعی از آنچه بشر امروز در عرصههای زندگی فردی و اجتماعی با آن روبه روست ارائه دهد. با این نگاه، تمرکز ویژه این دوره از جشنواره بر دو چالش ملی و بینالمللی بحران آب و مساله جمعیت است.
آثار راهیافته به بخش سینمایی دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی معرفی شد.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی، از بین متقاضیان شرکت در بخش سینمایی دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی اسامی آثار راه یافته به شرح زیر اعلام شد:
آثار راه یافته به بخش فیلم سینمایی:
۱-«آرزوی زیبا» به تهیهکنندگی علی قویتن ۲- «پسران دریا» به تهیهکنندگی بهروز نشان ۳- «دختران باد» به تهیهکنندگی محمد احمدی ۴- «در آغوش درخت» به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح ۵- «قهرمان من» به تهیهکنندگی محمد آتش زمزم و مرتضی آتش زمرم ۶- «لیپار» به تهیهکنندگی سعید خانی ۷- «مرده خور» به تهیهکنندگی پروانه مرزبان ۸- «معجزه بناسان» به تهیهکنندگی حبیب احمدزاده ۹- «میان صخرهها» به تهیهکنندگی محمد احمدی ۱۰- «نفرین آرتا» به تهیهکنندگی سیدجلال چاوشیان ۱۱- «هوک» به تهیهکنندگی علی آشتیانیپور ۱۲- «یکشنبه آکاردئون گلهای شمعدانی» به تهیهکنندگی امیر ثقفی و اکبر ثقفی
آثار راه یافته به بخش پویانمایی:
۱- «آخرین بوسه من» به تهیهکنندگی سروش کشاورز ۲- «اسلم» به تهیهکنندگی معاونت فضای مجازی صدا وسیمای قزوین و مهسا زینی ۳- «با بابام، زیارت» به تهیهکنندگی فرزانه فخریان ۴- «حرم شهر» به تهیهکنندگی حمیدرضا محروقی ۵- «ده بر آفتاب» به تهیهکنندگی زیبا ارژنگ و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۶- «سفرهای سعدی» قسمتهای ۱،۲،۸،۹،۱۸،۱۹،۲۰،۲۱ به تهیهکنندگی الهام نادریفرید ۱۴- «طهرون تهرون» به تهیهکنندگی سمیرا ابراهیم پور ۱۵- «قالی» به تهیهکنندگی معاونت فضای مجازی صدا و سیمای قزوین و مهسا زینی ۱۶- «ماه تیتی-عید نوروز» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی ۱۷- «ماه تیتی- کوزه آرزوها» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی ۱۸- «ماه تیتی-نگهبان خورشید» به تهیهکنندگی پیمان دهقانی
آثار راه یافته به بخش فیلم کوتاه:
۱- «از نوزاد» به تهیهکنندگی پیروز کرمی ۲- «افسانه کوه ننوک» به تهیهکنندگی محمدرضا مرادی ۳- «انگشتر» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۴- «بازدم روح» به تهیهکنندگی علی دارایی ۵- «بافتور» به تهیهکنندگی حامد رضایی ۶- «بدرقه سکوت» به تهیهکنندگی محمدرضا دهستانی ۷- «به رنج» به تهیهکنندگی سپیده نوذری ۸- «بووکه بارانی» به تهیهکنندگی سید سینا ولدبیگی ۹- «پرنسس» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۱۰- «پشت چراغ قرمز» به تهیهکنندگی حوزه هنری آبادان ۱۱- «په ژار» به تهیهکنندگی مهران مهیمن، سهیل پریانی و انجمن سینمای جوان کرمانشاه ۱۲- «جان درد» به تهیهکنندگی مریم شریفزاده ۱۳- «جای پا» به تهیهکنندگی شایسته احمدی و حامد بهرامی ۱۴- «جای گرم» به تهیهکنندگی قاسم عبداللهی ۱۵- «خطهای آبی» به تهیهکنندگی احمد قصاب شیران ۱۶- «خواهر» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد ۱۷- «دختران تالاب» به تهیهکنندگی پویش ماکا و انجمن سینمای جوان ۱۸- «دست مقابل دست» به تهیهکنندگی آرش رضایی ۱۹- «روسری دیگری» به تهیهکنندگی مریم هاشمپور و وحید ذاکری آشتیانی ۲۰- «ژاو» به تهیهکنندگی سید عبدالحسین میرداماد ۲۱- «سردست» به تهیهکنندگی علیاصغر سلطانینژاد و اسماعیل عظیمی ۲۲- «طنون» به تهیهکنندگی احمد عظیمتی ۲۳- «عقیق» به تهیهکنندگی حامد مهربانی ۲۴- «غریبه کوچک» به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوانان و شکیلا معزی ۲۵- «گندم» به تهیهکنندگی هاشم مرادی ۲۶- «گوساله» به تهیهکنندگی احمد بهرامی ۲۷- «لباس فرم» به تهیهکنندگی پرهام کاویانی و محمدرضا دهقان ۲۸- «مارپله» به تهیهکنندگی مصطفی رستمپور ۲۹- «مرثیه ناتمام» به تهیهکنندگی حامد یامینپور ۳۰- «میراث کهن» به تهیهکنندگی حسین اصانلو ۳۱- «نقرهای» به تهیهکنندگی حمید صابری و نوید رفیعی ۳۲- فیلم کوتاه «نگاه میکند» به تهیهکنندگی هاشم مرادی و مریم عبدالهنژاد ۳۳- «هانیه» به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوان قزوین ۳۴- «همه کس» به تهیهکنندگی ناهید حمزه ۳۵- «هناسه» به تهیهکنندگی فاطمه سادات مختاری
آثار راه یافته به بخش فیلمنامه:
۱- «ای کاش پسر بودم» به نویسندگی بهاره ارشدی ۲- «باغ سنگی» به نویسندگی شاهپور حسینی ۳- «بافتور» به نویسندگی حامد رضایی ۴- «بچههای روستای جهان» به نویسندگی کیانوش احمدی ۵- «برای هانیه» به نویسندگی سید محمدامین اعرابی ۶- «بوبونی» به نویسندگی اشکان چاووشی ۷- «بیشه» به نویسندگی سیروس همتی ۸- «پرنده آرزوها» به نویسندگی زیبا ارژنگ ۹- «جشن مردگان» به نویسندگی ایرج فلاح آهی دشتی ۱۰- «چتری برای باران» به نویسندگی محسن جهانی ۱۱- «چهلمین امضا» به نویسندگی مسعود مشعوف ۱۲- «حمام چشمهای معلق» به نویسندگی محمد آدینه ۱۳- «داراق» به نویسندگی مهراب اکبری شهپر ۱۴- «دختران الناز» به نویسندگی محمد جلیلهوند ۱۵- «در جست وجوی لیلای خویش» به نویسندگی محمدهادی محمدی ۱۶- «دو دیگ» به نویسندگی مریم شفیعی ۱۷- «روزی روزگاری» به نویسندگی ناصر افشاری ۱۸- «سفرهای سعدی» به نویسندگی عباس کریمی عباسی ۱۹- «سین هفتم» به نویسندگی پریسا سادات میرباقری ۲۰- «شایستگی در قلعه رودخان» به نویسندگی بنیامین یزدانی ۲۱- «شهر سوخته» به نویسندگی لیلا رزقی ۲۲- «عاطفه» به نویسندگی مهدی قدیمی ۲۳- «عروسک» به نویسندگی زندهیاد اصغر یوسفینژاد ۲۴- «عمارت طوطی» به نویسندگی لیلا روغنگیر قزوینی ۲۵- «غروب» به نویسندگی احسان غلامی نشاط ۲۶- «قهرمان پوشالی» به نویسندگی سید مسعود جزایری ۲۷- «کهکشان دارمانی» به نویسندگی صادق رضانیا ۲۸- «گادسیو» به نویسندگی حدیث کریمیان ۲۹- «گیمر» به نویسندگی سید محمد قارونی ۳۰- «مرد عنکبوتی و راز کلاه برک» به نویسندگی کبری التج ۳۱- «مردآزما به روایت محمدرضا شفیعیان» به نویسندگی محمدرضا شفیعیان ۳۲- «معرکه آذین و پروین» به نویسندگی مسعود احمدی ۳۳- «ممدوک» به نویسندگی محسن دانشور بیری ۳۴- «مهمانخانه دولتی» به نویسندگی لیلا روغنگیر قزوینی ۳۵-«نخل کوچک» به نویسندگی محمد محمدسیفی ۳۶- «نگهبان موزه» به نویسندگی امیررضا صفاری تبار ۳۷- «نوروز» به نویسندگی مهرداد موفق یامی ۳۸- «ورزیگر» به نویسندگی مصطفی مهربان ۳۹- «یک جفت بند ناف» به نویسندگی حمیدرضا همتی ۴۰- فیلم «یک دسته تفنگدار» به نویسندگی رضا دانشپژوه.
آثار راه یافته به بخش مستند کوتاه:
۱- «آخرین نسل آخرین مشتا» به تهیهکنندگی محمد بشیریانزاده ۲- «با موریانهها چه میکنید؟» به تهیهکنندگی مهدی میرتیموری ۳- «باتیک» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده ۴- «باغستان» به تهیهکنندگی حامد کلجهای ۵- «برج طغرل» به تهیهکنندگی عباس محمدگیلوانی ۶- «پیشهوران دیرینهریز۱» به تهیهکنندگی آموزشگاه آزاد سینمایی فرهاد ۷- «خالجوش» به تهیهکنندگی سپهر طاهرینیا ۸- «دلیجان» به تهیهکنندگی داریوش علیزاده ۹- «روایتی از روایات فتح» به تهیهکنندگی اسماعیل منوچهری کامفیروزی ۱۰- «روز جهانی مردم شناسی» به تهیهکنندگی پژوهشکده مردم شناسی ۱۱- «روزهای بیخبری» به تهیهکنندگی مهدی مطهر ۱۲- «سراج» به تهیهکنندگی سیدرائد امیری تهرانی ۱۳- «سرمهدان سنتی» به تهیهکنندگی منصوره نوری ۱۴- «سورو کدیم» به تهیهکنندگی محمد بشیریانزاده ۱۵- «سید جواد» به تهیهکنندگی عطا پناهی ۱۶- «سینگو» به تهیهکنندگی محمد بشیریان زاده ۱۷- «ضرب آهنگ مشتها» به تهیهکنندگی نگین مبشری ۱۸- «فرش» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده ۱۹- «کجاست جای رسیدن» به تهیهکنندگی تینا طباطبایی ۲۰- «کوچ، مقصدی نوظهور برای گردشگران ماجراجوی طبیعتگرد» به تهیهکنندگی محمد ملکشاهی ۲۱- «مهلقا» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۲۲- «میراث یک درخت» به تهیهکنندگی سید محمدباقر سجادپور ۲۳- «نازگل» به تهیهکنندگی محمدرضا دهستانی ۲۴- «هارت گیج کردونی» به تهیهکنندگی نرگس نصیری گوکی ۲۵- «ورنی» به تهیهکنندگی مسعود علیزاده و سعید علیزاده
آثار راه یافته به بخش مستند نیمه بلند:
۱- «آستان خورشید» به تهیهکنندگی پژوهشکده ثامن حمیدرضا محروقی ۲- «آن مرد با اتوبوس آمد» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۳- «بریکولاژ» به تهیهکنندگی رحمان حاصلی ۴- «پرواز برفراز سرزمین خورشید» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۵- «تا بادها یادها را نبرند» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ۶- «تدفین خمرهای» به تهیهکنندگی مجید کریمی ۷- «تمدن خفته» به تهیهکنندگی مجید کریمی ۸- «جان عودلاجان» به تهیهکنندگی عطیه وحدت پور ۹- «جشن بیسور، مرگ بیسوگ» به تهیهکنندگی پویا رئیسی ۱۰- «حرکت پنج هزار ساله» به تهیهکنندگی طه غنیمیفرد ۱۱- «خیال باز» به تهیهکنندگی تینا میرکریمی ۱۲- «دارالملک مراغه» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۳- «دفک» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۴- «دیافراگم» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۵- «روزگار بلور» به تهیهکنندگی امیر فرضالهی ۱۶- «سایه نیاکان فراموش شده» به تهیهکنندگی مصطفی داوطلب ۱۷- «طلای سبز» به تهیهکنندگی محمدحسن محمودی ۱۸- «علی مسیو» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۱۹- «فریاد روزها، محمدرضا حکیمی» به تهیهکنندگی محمدرضا موحدی ۲۰- «کلا یاغی» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۲۱- «کلگ» به تهیهکنندگی سعید پروزن ۲۲- «کوچ با آوا زوبک» به تهیهکنندگی محمد ملکشاهی ۲۳- «کیمیای زر» به تهیهکنندگی روزبه رحیمینژاد ۲۴- «گاه ردیف» به تهیهکنندگی علیرضا فراهانی ۲۵- «گندم کوبی» به تهیهکنندگی علیرضا رمضانی ۲۶- «مای سا» به تهیهکنندگی علیرضا صبوری و انجمن سینمای جوان ۲۷- «مستند تاریخی روستای مزوش» به تهیهکنندگی داریوش علیزاده ۲۸- «میراث ماندگار» به تهیهکنندگی سید محسن طباطباییپور ۲۹- «نادره دوران» به تهیهکنندگی حسن یوسفی ۳۰- «هموطن» به تهیهکنندگی احمدرضا بلیغ
آثار راه یافته به بخش مستند بلند:
۱- «امین الضرب» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۲- «ایساتیس» به تهیهکنندگی راحیل صحرائی و علیرضا دهقان ۳- «خاوران نامه» به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۴- «ساموئل خاچکیان، یک گفتگو» به تهیهکنندگی امید نجوان ۵- «مطیف نامه» به تهیهکنندگی علی مطیفی فرد
گفتنی است که دومین جشنواره ملی چندرسانهای میراث فرهنگی با دبیری علیرضا تابش از ۸ تا ۱۰ آذر ١۴٠٢ در قزوین برگزار خواهد شد.
در نام و نشانی او اثری از «عزت»، «خسرو» و «گوهر» نیست که با ترکیب «سینمای ایران» برای خود لقب دست و پا کند اما نقشی دارد که تجسم چهره مصمم و با اراده بازیگری است که حتی در فیلم کمدی – اجتماعی نیز با «قدرت» ظاهر میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «خوشبختانه همه فرامرز قریبیان را از گذشته میشناسند و میدانند که اهل صحبتهای حاشیهای نیستم. فیلمهای همچون خاک، گوزنها، صلات ظهر و سایه های بلند باد از جمله آثار سنگین و آبرومند پیش از انقلاب محسوب میشوند که در آنها ایفای نقش کردهام.»
این خود معرفی کوتاه، برای بازیگری که طی ۶۰ سال سابقه فعالیت حرفهای و پر افتخار در سینما، ۸۱ فیلم بازی کرده، مقابل دوربین کارگردانان شاخص رفته، چند فیلم ساخته و جوایز متعدد سینمایی بدست آورده کافی نیست.
لهجه تهرانی و طنین پر قدرت صدا، شناسنامه فرامرز قریبیان است. متولد ۲۷ آبان سال ۱۳۲۰ کوچه آبشار در خیابان ری.
در مدرسه «ترقی» دوره دبستان را سپری کرد و دیپلم خود را از دبیرستان «بدر» گرفت. همان دبیرستانی که مسعود کیمیایی بچه محل و دوست دوران نوجوانی فرامرز قریبیان، در فیلم «گوزنها» از آن استفاده کرد و قرار بود «سید» در ازای دریافت مواد مخدر مجانی از «اصغر دوا فروش»، از شاگردان مدرسه برای او مشتری جور کند.
فرامرز قریبیان از نوجوانی علاقه مند به سینما بود و رفاقت با مسعود کیمیایی، این دو را در مسیری طولانی و مشترک همکاری قرار داد که ابتدای آن «بیگانه بیا» و ختم آن «رئیس» بود.
سال ۱۳۴۷ مسعود کیمیایی نخستین تجربه کارگردانی خود را با فیلم سینمایی «بیگانه بیا» آغاز کرد. «بیگانه بیا» همچنین آغازی برای ورود فرامرز قریبیان به سینما بود. نقش اول فیلم با فشار تهیه کننده به سوپراستار وقت داده شد و فرامرز قریبیان نقش کوتاهی در آن ایفا کرد.
فیلم سینمایی «سفیر»
فرامرز قریبیان در مورد حضور در این فیلم گفته است: «بیگانه بیا» تجربه ای آماتوری بود زیرا در این اثر دستیار مسعود کیمیایی بودم و به خاطر همین همکاری، نقشی کوتاه را در فیلم پذیرفتم.
پس از «بیگانه بیا» برای ادامه تحصیل سینما به آمریکا سفر کرد. قصد داشت در مدرسه سینمایی «آکتورز استودیو» ثبت نام کند اما بدلیل مشغله فراوان کاری، مدرسه ارزان تری برگزید و حدود سه سال رشته بازیگری را در مدرسه ویژوآل آرت سپری کرد.
پس از بازگشت از آمریکا، همکاری فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی وارد دوره جدیدی شد.
فرامرز قریبیان در مورد این همکاری گفته است: پس از بازگشت از آمریکا، مسعود کیمیایی برای فیلم «زخمی ها» از من دعوت کرد، اما این فیلم به سرانجام نرسید و با کیمیایی به فیلم «خاک» رسیدیم که نخستین کار جدی و حرفه ای من در سینما با این فیلم آغاز شد.
بازی در نقش «مصیب» در فیلم «خاک» فرای تجربه اندوزی، به نوعی دستگرمی برای رسیدن به شاه نقش «قدرت» در «گوزنها» بود.
فرامرز قریبیان پس از «صلات ظهر» به کارگردانی سعید مطلبی در سال ۱۳۵۳، با فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی روی پرده ظاهر شد.
درخشش «گوزنها» و ایفای نقش «قدرت» چریک شهری و ارائه بازی بدون اغراق و زیرپوستی، موقعیت فرامرز قریبیان را در سینما تغییر داد و محبوبیت فراوانی برای او کسب کرد.
فرامرز قریبیان در خاطره ای از «گوزنها» گفته است: همیشه در اوایلی که فیلم بازی میکردم، سرصحنههایی که بازی نداشتم میرفتم. در «گوزنها» و در سکانسی که در پایین شهر گوشت تقسیم میکردند، حضور داشتم. بیاد دارم وقتی در آن سکانس شیشه خودرو را پایین میدادند که گوشتها را بین فقرا تقسیم کنند، مردم چنگ میزدند و به چشم خودم دیدم که دست کسانی که گوشتها را تقسیم میکردند زخم شده بود. این سکانس در منطقه میدان شوش گرفته شد. در آن محل منازلی بود که وقتی باران میآمد پرگل میشدند و از سقف خانه ها آب می چکید.
فرامرز قریبیان که به اذعان خود، دوست نداشته در فیلمفارسی های آن دوران بازی کند، گزیده کاری را برگزید و با وجود پیشنهادهای فراوان در سال ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به ترتیب در فیلم های «وقتی که آسمان بشکافد» و «چشمانتظار» بازی کرد.
اما سال ۱۳۵۵، سومین همکاری قریبیان با مسعود کیمیایی در «غزل» رقم خورد. پرونده حرفهای فرامرز قریبیان در قبل از انقلاب اسلامی با بازی در فیلم «سایههای بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمان آرا بسته شد.
بهمن فرمانآرا در کنار فرامرز قریبیان
قریبیان که تجربه بازی در ۱۲ فیلم سینمایی را در پیش از انقلاب داشت، بهترین گزینه فریبرز صالح برای ایفای نقش «قیس ابن مسهر» در فیلم «سفیر» بود و با این اثر، نخستین فعالیت بازیگری قریبیان پس از انقلاب آغاز شد.
وی درباره حضور در فیلم «سفیر» گفته است: پس از انقلاب به مدت دو سال ونیم سینماها تعطیل شد و مجددا به آمریکا رفتم و پس از راه افتادن سینما به کشور بازگشتم و با بازی در فیلم سینمایی «سفیر» کار خود را آغاز کردم. در فیلم «سفیر» پلانی مربوط به گردن زدن وجود داشت. برداشت این پلان بسیار مشکل بود و فیلمبرداری آن ۱۵ روز طول کشید. «سفیر» فیلم خوش ساختی است، اما فینال آن را دوست نداشتم زیرا معتقدم یک اثر سینمایی نباید مطابق اصل قصه ساخته شود. به عنوان نمونه همه میدانیم که «اسپارتاکوس» در جنگ کشته میشود اما «دالتون ترومبو» در نسخه سینمایی که «استنلی کوبریک» ساخت، پایان شگفت انگیز و زیبایی خلق میکند.
پس از «سفیر»، فرامرز قریبیان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ در ۱۱ فیلم شامل «پرونده»، «سناتور»، «پایگاه جهنمی»، «ریشه در خون»، «آوار»، «گردباد»، «سمندر»، «گمشده»، «ترن»، »کمینگاه» و «کانی مانگا» بازی و با کارگردانانی از جمله مهدی صباغ زاده، اکبر صادقی، محمود کوشان، سیروس الوند، سیروس تسلیمی، امیر قویدل و مرحوم سیف الله داد در ژانرهای دفاع مقدس، ملودرام و حادثه ای همکاری کرد.
«کانی مانگا» به کارگردانی مرحوم سیف الله داد یکی از فیلم های تحسین شده در ژانر دفاع مقدس است و برای فرامرز قریبیان یک بار دیگر فرصت حضور در فیلم دفاع مقدسی را پس از «پایگاه جهنمی» فراهم کرد.
فرامرز قریبیان درمورد علت موفقیت «کانی مانگا» در جذب مخاطب گفته است: این فیلم داستانی جاسوسی و ساختار معمایی داشت. در کنار این ساختار، صحنههای اکشن نیز به موفقیت کار کمک کرد و فکر میکنم همه اینها با هم منجر به اشتیاق و هیجان مردم برای تماشای این فیلم شد.
دهه ۷۰ شمسی، دوره پرکار فرامرز قریبیان بود و در این دهه در ۲۶ فیلم بازی و یک فیلم کارگردانی کرد.
«دو نفر و نصفی» ساخته یدالله صمدی محصول ۱۳۷۰، اولین و آخرین فیلم طنز اجتماعی بود که قریبیان در آن ایفای نقش کرد و اما با وجود پارتنر طنازی مانند علیرضا خمسه، ثابت شد که چهره تراش خورده او برای ایفای نقش های مردان مصمم و با اراده، برای بازی در چنین آثاری خلق نشده است.
در همین سال، همکاری دگر بار فرامرز قریبیان با کیمیایی، ساخت فیلم «رد پای گرگ» شد. فیلمی با دیالوگ های عالی و همان تم های همیشگی کیمیایی؛ رفاقت، خیانت، انتقام … . فرامرز قریبیان در «رد پای گرگ» در نقش «رضا» و تکرار همان شخصیت با صلابت و با اراده، با سکانسی بی نظیر اسب سواری در خیابان های تهران ظاهر شد.
پوستر فیلم سینمایی «رد پای گرگ»
سال ۱۳۷۱ در کنار جمشید هاشمپور، در نخستین تجربه فیلمسازی فرامرز صدیقی به نام «طعمه»، به عنوان اثری پلیسی حضور یافت.
دومین همکاری قریبیان و هاشم پور سال ۱۳۷۲ با فیلم اکشن حادثه ای «آخرین خون» رقم خورد و قریبیان پا به پای هاشمپور که دگر بار لباس بلوچی که «زینال بندری» فیلم «تاراج» را تداعی می کرد، درخشید.
قریبیان در مورد حضور در فیلم های اکشن گفته است: در آن سالها از فیلمهای اکشن استقبال زیادی میشد و معمولا از من یا جمشید هاشمپور برای ایفای نقشها در فیلم دعوت به عمل میآمد.
فرامرز قریبیان دهه ۸۰ شمسی را با دو فیلم «رقص در غبار»(۱۳۸۱) و «شهر زیبا» (۱۳۸۲) به کارگردانی اصغر فرهادی آغاز کرد.
وی در مورد همکاری با فرهادی گفته است: از سال ها پیش با جوانان راه میآمدم و چنانچه فیلمنامهها را میپسندیدم، به آنها کمک و کار می کردم. این اتفاق در دو فیلم اول اصغر فرهادی بوجود آمد و من پیش از این حتی سریال های او را ندیده بودم. وقتی بازی در «رقص در غبار» به من پیشنهاد شد، تشخیص دادم که اصغر فرهادی به این حرفه آگاه است و با وجود کوتاه بودن نقش، در این اثر بازی کردم.
فرامرز قریبیان همچنین در این دهه سنت شکنی کرد و در چهار مجموعه تلویزیونی «روز حسرت» و «آخرین دعوت»(۱۳۸۷)، «پس از سالها»(۱۳۸۷) و «باغ شیشه ای»(۱۳۸۸) به ایفای نقش پرداخت.
وی در مورد بازی در سریال تلویزیونی گفته است: سریالهایی بازی کردم تا بتوانم بودجه مورد نظر تولید فیلم «گناهکاران» را تامین کنم؛ بازیگر سریال نبودم، اما در سریال بازی کردم تا فیلمی مستقل بسازم.
دهه ۹۰ شمسی برای فرامرز قریبیان، فصل کم کاری بود و بازی و کارگردانی یک فیلم سینمایی، ایفای نقش در دو مجموعه تلویزیونی و با بازی در سه فیلم پایان یافت.
«خروج»(۱۳۸۹) به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، آخرین فیلمی بود که فرامرز قریبیان در آن ایفای نقش کرد. وی در «خروج» افزون بر بازی زیرپوستی، سکوت را به اکت خود اضافه کرد و یکی از بهترین بازی های خود را ارائه داد.
اما «خروج» یک حاشیه بزرگ داشت. این فیلم سال ۱۳۹۸ و در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد اما اعلام خداحافظی فرامرز قریبیان از بازیگری در نشست خبری فیلم، همه را بهت زده کرد.
فرامرز قریبیان و ابرایهم حاتمیکیا در نشست خبری فیلم سینمایی «خروج»
فرامرز قریبیان در این نشست خبری در مورد علت اعلام خداحافظی از بازیگری گفته بود: دیگر حوصله غرض ورزی مسئولان سینمایی را ندارم. بعد از فیلم «گناهکاران» در جشنواره شرکت نکردم. در هفت سال اخیر هیچ فیلمنامهای را قبول نکردم. دلم میخواست با یک فیلمنامه خاص کارم را خاتمه دهم. این آخرین فیلم من است و میخواهم از سینما خداحافظی کنم.
ابراهیم حاتمیکیا نیز که در این نشست حضور داشت، فاصله گرفتن قهرآمیز قریبیان از سینما را غمانگیز دانست و ابراز امیدواری که این حرف خیلی جدی نباشد زیرا حضور وی برای جوانان درس است و میتواند نکات و راههای جدید به آنها نشان دهد.
جوایزی که قریبیان از سینما گرفت
قریبیان بازیگری باسواد است و هوش بسیار بالایی در بازیگری دارد. وی در مورد شیوه بازیگری خود گفته است: تکنیک من در بازیگری «متد اکتینگ»(بازی شیوه دار) است. من به مدرسه «اکتورز استودیو» نرفتم، اما از تکنیک تعلیمی این مدرسه استفاده کردم. شاید اعتنا به همین شیوع بازیگری، سبب رساندن قریبیان به جایگاه بی بدیلی در سینما شده است.
بازی فرامرز قریبیان از همان ابتدای کار با تحسین روبرو شد. سال ۱۳۵۲ برای بازی در فیلم «خاک» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل بزرگترین جشنواره سینمایی وقت را گرفت.
سال ۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ به ترتیب برای ایفای نقش در فیلم «ترن»، «بندر مه آلود» و «مرد بارانی» جایزه بهترین بازیگر مرد از سه دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.
برای بازی در فیلم «رقص در غبار» در ۱۳۸۲ موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن خانه سینما شد.
فرامرز قریبیان جوایزی نیز از جشنواره های بین المللی در کارنامه دارد. وی سال ۲۰۰۳ از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک و جشنواره بینالمللی فیلم مسکو برای بازی در «رقص در غبار» جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت.
سال ۲۰۰۴ نیز از برای فیلم «شهر زیبا» جایزه ویژه هیئت جشنواره بین المللی فیلم را کسب کرد و با «چشمایش» جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بینالمللی فیلم حراره را از آن خود کرد.
کلینت ایستوود، الگوی قریبیان در کارگردانی
قریبیان طی مدت فعالیت در سینما، چهار فیلم شامل «جدال در تاسوکی»(۱۳۶۵)، «قانون»(۱۳۷۴)، «چشم هایش»(۱۳۷۸) و گناهکاران(۱۳۹۰) را کارگردانی کرده است. به جز «جدال در تاسوکی»، در سه فیلم دیگر افزون بر کارگردانی با عنوان بازیگر نیز حضور داشته است.
وی در مورد دغدغه خود برای کارگردانی گفته است: برخی بازیگران در دنیا پس از پا به سن گذاشتن، نقش های فرعی نیز بازی می کنند، اما شخصا دوست ندارم بازیگر نقش های فرعی باشم، از این رو تصمیم گرفتم به کارگردانی و تهیه کنندگی بپردازم. به علت علاقه ای که به سینما دارم به سمت کارگردانی آمدم که مبادا به دلیل کهولت سن مجبور باشم هر نقشی را بازی کنم.
قریبیان همچنین گفته است: خیلی از بازیگران دست به کارگردانی زدند و موفق شدند؛ یکی از الگوهای من برای ورود به عرصه کارگردانی «کلینت ایستوود» بود؛ این بازیگر در سال های پیش دست به کارگردانی زد و خود نیز در آنها بازی می کرد و در اوایل هم فیلم های خوبی نساخت اما با فیلم «نابخشوده» اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
قریبیان و کیمیایی، ۷ همکاری مشترک
از راست: فرامرز قریبیان مسعود کیمیایی و آیدن آغداشلو
قریبیان در فیلم «بیگانه بیا»(۱۳۴۷)، «خاک»(۱۳۵۲)، «گوزنها»(۱۳۵۳)، «غزل»(۱۳۵۵)، «رد پای گرگ»(۱۳۷۰)، «تجارت»(۱۳۷۳) و «رئیس»(۱۳۸۵) به کارگردانی کیمیایی بازی کرده است.
کیمیایی همواره از قریبیان به عنوان بازیگر محبوب خود یاد کرده و گفته او از رابرت دنیرو هم بهتر است.
قریبیان هم در مورد همکاری دیرپای خود با کیمیایی گفته است: سابقه همکاری من با مسعود کیمیایی به فیلم «بیگانه بیا» باز می گردد. در این اثر نقش کوتاهی داشتم و پس از بازی در آن به آمریکا رفتم، زیرا نوع فیلم هایی که در آن زمان ساخته می شد را نمی پسندیدم. در آن زمان فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تازه شروع به کار کرده بودند. مهرجویی و جنس فیلم های او متناسب من نبود و او هرگز به سراغ من نمی آمد و به این موضوع کاملا آگاه بودم. پس فقط مسعود کیمیایی می ماند که در آن شرایط باید منتظر می ماندم تا او فیلمی بسازد و از من در فیلم خود استفاده کند.
وی همچنین گفته است: کیمیایی فیلمسازی است که راهی را در سینمای ایران باز کرد تا بعدها یک عدهای دیگر آن را ادامه دهند. سینمای ایران با او پیشرفت کرد و ما با هم همکاری داشتیم. بعد از انقلاب این همکاری کمتر شد البته در «رد پای گرگ»، «تجارت» و «رئیس» بازی کردم و همچنان معتقدم کیمیایی حق زیادی به گردن سینمای ایران دارد.
فرامرز قربیبان مرداد سال ۱۳۹۹ نیز در یادداشتی که مناسبت هفتم مرداد سالروز تولد مسعود کیمیایی در یکی از نشریات منتشر کرد، ضمن تبریک این روز به وی نوشته است: من و مسعود کیمیایی از ۹ سالگی با هم بزرگ شدیم و با هم رفیقیم و به تمام علائق و اندیشهها و تفکرات هم آشناییم. چون در یک محله، یک کوچه و خیابان زندگی میکردیم. کار در سینما را با مسعود شروع کردم؛ او نقشهای خوب و ماندگاری در فیلمهایش به من محول میکرد. از فیلم خاک و گوزنها و ردپای گرگ گرفته تا تجارت حتی رییس فیلمهایی بودند که فیلمنامه و شخصیتهایش را دوست داشتم و نقشهایی که بر عهده من گذاشته بود با روحیه من همخوانی داشت، ولی پر واضح است که فیلم گوزنها و نقشم در این فیلم (قدرت) را بیشتر از شخصیتهای دیگری که با او کار کردم، دوست دارم.
وی در این نامه همچنین با اشاره به ابراز علاقه برای بازی در نقش های معترض، بازگشت به سینما بعد از حافظی در سال ۱۳۹۸ را منوط به دعوت مسعود کیمیایی از وی برای یک نقش اعتراضی عنوان و تصریح کرده است: اساسا نقشهای معترض را دوست دارم. با اینکه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگی کردم (نمیدانم درست بود یا نه چون من حرف دلم را میزنم) ولی اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل برایش بازی میکنم. ولی به طور کل نقش اعتراضی با روحیه من همخوانی دارد و بازی خواهم کرد. البته بگویم که نهتنها من فیلم گوزنها را دوست دارم که این فیلم بارها و بارها از جانب منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شد برای اینکه جایگاه والایی در سینمای ایران دارد.
رابرت دنیرو نیستم
فرامرز قریبیان در کنار پسرش سام قریبیان
فرامرز قریبیان همچنین از اینکه با رابرت دنیرو مقایسه شود، راضی نیست و در این باره گفته است: برخی از من به عنوان «رابرت دنیرو» سینمای ایران نام می برند، البته این نظر من نیست. من ایران متولد شدم و رابرت دنیرو در آمریکا متولد شده است. او فیلم های بزرگ با کارگردانان بزرگ همچون «مارتین اسکورسیزی» کار کرده است. اما ناگفته نماند بسیاری از فیلم هایی که رابرت دنیرو بازی کرده درخور توجه نبوده و فقط برای دستمزد در آنها بازی کرده است. البته دلیلی ندارد همه فیلم های یک بازیگر خوب باشد. جوان تر که بودم فیلم هایی را بازی می کردم که می دانستم آثار خوبی نمی شود اما برای حضور در سینما در آنها بازی کردم و نیز باید زندگی خود را می گذراندم.
فرامرز قریبیان با اینکه خود یک برند در بازیگری است، نظر متفاوتی در مورد «سوپراستار» در سینما دارد.
وی در این باره گفته است: خلق سوپراستار در سینما در اختیار کسی نیست. سوپراستار خود به خود در سینما بوجود می آید و وقتی مردم یک بازیگر را دوست داشته باشند او به سوپراستار تبدیل می شود. سوپراستار در اثر فیلم هایی که بازی می کند به این جایگاه می رسد؛ فیلم های بسیاری در سینمای دنیا وجود دارد که به وجود سوپراستارها نفروخته اند و از طرفی فیلم هایی بدون حضور سوپراستارها فروش خوبی داشته اند و به عنوان نمونه در فیلم سینمایی «تایتانیک» این موضوع کاملا مشهود است. پیش از اینکه دست به کارگردانی بزنم و در زمان بازیگری، معتقد بودم که فروش فیلم ربطی به بازیگر ندارد و فیلمنامه، ساخت و انتخاب درست بازیگران است که در جذب مخاطبان اثر دارد.
به هر روی این بازیگر کهنه کار، نگاهی نیز به جوانان دارد و معتقد است سینما را باید به آنها سپرد اما توصیه های هم برای جوانان دارد.
وی گفته است: حرفه سینما متعلق به جوانان است البته این به این معنا نیست که باید پیشکسوتان را کنار گذاشت. در کشورهای پیشرفته این حرفه به حدی ارزش دارد که میلیون ها جوان سراغ آن می روند و بسیاری از آنان نیز پشت در استودیوها می مانند.
فرامرز به جوانان علاقهمند به بازیگری نیز توصیه کرده است: بازیگری راه دشواری دارد و اگر عشق وجود داشته باشد، حتما علاقه مندان به بازیگری به نتیجه می رسند. رفتن به آموزشگاه های سینمایی به تنهایی چیزی را حل نمی کند و این موضوع باید با عشق همراه باشد. همیشه از کلاس درس فراری بودم و اکنون نیز این روحیه را دارم، از این رو دنبال برگزاری دوره های آموزشی نبوده ام زیرا بلد نیستم در عرصه بازیگری تدریس کنم.
چندی پیش فرامرز قریبیان برای رفع شائبه که مرتبط با بازگشت وی به سینما پیش آمده بود، خداحافظی از سینما را بهترین کار زندگی خود عنوان کرده بود.
گرچه این نشان می دهد فرامرز قریبیان از تصمیم خود باز نخواهد گشت، اما نباید فراموش کرد، ردی از او در تاریخ سینمای کشور مانده که قابل پاک شدن نیست.
فرامرز قریبیان چه به روی پرده باشد و چه نباشد یک برند معتبر در سینمای ایران باقی خواهد ماند. بازیگری که با نقش «قدرت» در «گوزنها» درخشید و پس از «خروج» با «قدرت» از سینما خداحافظی کرد.
صداوسیما با انعکاس و به تصویر کشیدن جوهره ایمان، اعتقاد و ولایتمداری مردم استان اصفهان در ۲۵ آبان؛ سالروز حماسه و ایثار مردم دیار نصف جهان را گرامی می دارد.به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی _دفتر اصفهان، به گزارش روابط عمومی صداوسیمای استان اصفهان، در زمان دفاع مقدس مردم اصفهان در طول یک هفته یک هزار و ۲۰۰ شهید و در روز ۲۵ آبان ۳۷۰ شهید را تشییع و بعدازظهر همان روز فرزندان خود را راهی جبهه حق علیه باطل کردند.معاونت سیما به مناسبت سالروز حماسه ۲۵ آبان علاوه بر پخش ویژه برنامههای تامینی شامل مستند، کلیپ، نماهنگ و… در این خصوص، ویژه برنامه روز حماسه و ایثار شهرستان برخوار را به مدت ۲۸ دقیقه، برنامه “در شهر” را در پنج برنامه به مدت کل ۵۰ دقیقه، برنامه شبانه “چهارباغ” را به مدت کل ۱۹۵ دقیقه، برنامه “صبحونه” را به مدت کل ۱۷۰ دقیقه با اجرای یک برنامه مشترک با شبکه ۴ سیما، “نماهنگ پل” را با موضوع ۲۵ آبان و “اصفهان من” را در دو قسمت و جمعا به مدت ۹۰ دقیقه تولید و روی آنتن میبرد.پخش موزیک تصویر به تعداد ۵ کلاکت، پخش مراسم ویژه روز ۲۵ آبان در گلستان شهدا به مدت ۱۲۰ دقیقه و همچنین تهیه و پخش کلیپ فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم اصفهان و آیتم های مرتبط از مراسم سطح شهر به مدت ۶۰ دقیقه از دیگر برنامههای شبکه اصفهان به مناسبت سالروز حماسه و ایثار مردم اصفهان است.رادیو اصفهان نیز به روایت رویداد حماسی مردم اصفهان در ۲۵ آبان که در تاریخ انقلابی این استان ماندگار شد؛ میپردازد.معاونت صدای اصفهان به مناسبت این رویداد انقلابی برنامههای ویژه ای را با عناوین “آن روزگاران” به مدت ۱۰ دقیقه، روایت نمایشی با موضوع “شهدای دفاع مقدس” به مدت ۶۰ دقیقه، “سلام اصفهان” به مدت ۷۰ دقیقه، “یک خانه یک زندگی” با آیتم مادران شهدا، “روایتی از یک سند” با موضوع خوانش کتاب عملیات محرم و “با این ستارهها” با موضوع شهدای ۲۵ آبان در کلام همرزمان و خانواده شهدا را در دو باکس ۷۰ دقیقه ای تولید و پخش میکند.”نیایش های آسمانی” به مدت ۳۳ دقیقه، “خوشا روستا” با موضوع سفر به روستای آذرخوران و روستای فشارک با ۷ شهید از عملیات محرم در سه برنامه ۴۵ دقیقه ای، “پلاک” به مدت ۹۰ دقیقه، “نوجوان سلام” به مدت ۳۵ دقیقه، “جاده جوونی” دو برنامه ۲۰ دقیقه ای و “چهارباغ” با آیتم معرفی هنرمندان و صنعتگران و بازاریان حاضر در روز ۲۵ آبان و آیتم مسابقه اصفهان و شخصیت شناسی نیز از دیگر برنامههای ویژه رادیو اصفهان به مناسبت ۲۵ آبان روز حماسه مردم اصفهان به شمار می آید.پخش “مستند شهدا” هر روز به مدت ۲۰ دقیقه، “شبهای روشن” هفت برنامه در مجموع به مدت ۲۹۰ دقیقه، “آوای زنده رود” به مدت ۷۵ دقیقه، “شب های ایران” به مدت ۹۰ دقیقه، “آینه جادو” به مدت ۲۰ دقیقه، “صدای شهر” ۲۰۰ دقیقه، “نکتههای ناب” با موضوع پخش سخنان امام و رهبری درباره حماسه اصفهان به مدت ۳۰ دقیقه، پخش دیدار رهبری با اقشار مختلف مردم اصفهان و پخش مستقیم سخنرانی سردار سلامی هم از رادیو اصفهان به مناسبت روز ۲۵ آبان پخش خواهد شد.نشان دادن روحیه حماسی و انقلابی مردم اصفهان در برنامهها و بخش های مختلف خبر رادیویی و تلویزیونی و فضای مجازی و همچنین پوشش خبری فضاسازی اصناف در محل کار و در محلات، شهر و شهرستانهای مردم استان اصفهان و انعکاس نواختن زنگ حماسه و ایثار در مدارس از جمله اقدامات معاونت خبر شبکه اصفهان به مناسبت ۲۵ آبان است.معاونت فضای مجازی شبکه استانی اصفهان نیز با تولید گزارش های ویژه، اینفوگرافی، عکس نوشت و موشن گرافیک به حماسه ۲۵ آبان اصفهان این روز به یادماندنی در تاریخ کشور میپردازد.
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد اثری ماجراجویانه و با محوریت نوجوانان است که به تازگی کلید خورده است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلمبرداری فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد به تازگی کلید خورده است و این روزها فیلمبرداری آن در همدان ادامه دارد.
این فیلم به عنوان اولین محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اثری ماجراجویانه و با محوریت نوجوانان است که فیلمنامه آن به صورت اقتباسی و توسط رضا کشاورز حداد به نگارش درآمده است.
رضا کشاورز حداد که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی خود را پشتسر میگذارد، پیش از این چندین فیلم کوتاه از جمله «تریبون»، «تعمیرکار»، «ناهارترین»، «ترسناک نیست»، «هیئت همراه»، «مداد رنگی»، «تکیهگاه»، «هدیه»، «آخرشه» و … را تولید کرده که عمدتاً در ژانر کودک نوجوان بودهاند و همچنین کارگردانی یکی از اپیزودهای سریال تلویزیونی «تازه وارد» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد را برعهده داشته است.
این کارگردان جوان چهارمین هنرمند فیلم اولی است که توسط باشگاه فیلم سوره به سینمای ایران معرفی میشود.
همچنین مرتضی هدایی مدیر فیلمبرداری «باغ کیانوش» است که برای حضور در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر آماده میشود. جزییات بیشتر از این پروژه به زودی اطلاعرسانی خواهد شد.
فیلم سینمایی «گیج گاه» به کارگردانی عادل تبریزی و تهیهکنندگی حنیف سروری و میرولیاله مدنی در هشتمین حضور بینالمللی خود در فهرست نمایش فیلمهای سینمایی پنجمین جشنواره Skiptown قرار گرفت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، این رویداد سینمایی در لسآنجلس (هالیوود) برگزار میشود و عمده مخاطبان آن را پخشکنندگان، تهیهکنندگان و دیگر متخصصان صنعت فیلمسازی در هالیوود تشکیل میدهند که بر اساس جدول نمایش جشنواره، گیجگاه، امروز – جمعه – ۱۰ نوامبر مصادف با ۱۹ آبان ساعت ۱۶ و ۳۰ دقیقه به وقت لس آنجلس در این رویداد به نمایش درمیآید.
این اثر پیش از این، موفق به دریافت جایزه از چهلمین جشنواره ورزشی میلان، بهترین فیلمنامه از شانزدهمین جشنواره چبوکساری روسیه، نامزد دریافت بهترین فیلم از پانزدهمین جشنواره فیلادلفیا آسیایی آمریکا، نامزد دریافت ۳ جایزه از چهل وسومین جشنواره فیلمهای ورزشی پالرمو ایتالیا و همچنین موفق به حضور در بخش رقابتی بیستمین جشنواره فرشته تابناک مسکو، نهمین جشنواره شیملا در هند و نهمین جشنواره سینه لاویستا در آرژانتین شده است.
این فیلم توسط ماداکتو پیکچرز با مدیریت محمد توریوریان به جشنوارههای بینالمللی عرضه میشود.
حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشهخواه، سیاوش چراغیپور, علی راد، مریم همتیان، محمد الهی، علی باغفر، ایمان اسماعیل پور، داوود ونداده، حامد شیخی، وحید رحمتی با حضور فرهاد آییش و با هنرمندی جمشید آریا (هاشم پور) در گیجگاه ایفای نقش میکنند.
رضا صفاییپور و حسن رضایی نقشآفرینان این فیلم سینمایی هستند.
این فیلم با سرمایهگذاری مشترک محمد حسینخانی و حنیف سـروری تولید شده است.
رویای فیلمسازی با وجود تمام پیچوخمها و دشوارهایی که دارد یکی از موارد وسوسهانگیز برای بسیاری از منتقدان است، همین روحیه سبب شده تا طی دهههای مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهرهها در فیلمسازی موفقتر از عالم نقدنویسی بودند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جلوهگریهای دنیای فیلمسازی، به اندازهای وسوسهکننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوستداشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشستهاند و آثاری را به تولید رساندهاند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته میشوند تا منتقد. برخی از این چهرهها حتی آثاری ساختهاند که اکنون در حافظه سینمادوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطرهساز آنها تبدیل شده است.
به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداختهایم به فهرست منتقدانی که ترجیح دادهاند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بودهاند و خبرنگارها و اهالی رسانه لحاظ نشدهاند.
پرویز نوری
پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچیک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند. بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان بهعنوان یک منتقد پیشکسوت میشناسند تا یک کارگردان سینما.
سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلمهای کارنامه نوری را تشکیل میدهند که هیچیک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.
فریدون جیرانی
یکی از مهمترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحبسبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیتهای نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامهنگاری سینمایی دارد.
جیرانی که فعالیتهای ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سالها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائینترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سهگانه ستارهها، پارکوی، قصه پریا، من مادر هستم، خفهگی و آشفتهگی را جبوی دوربین برد.
کیومرث پوراحمد
کسانی که تصور میکنند کیومرث پوراحمد، در سالهای اخیر، بهعنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشتههای خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمیگردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم میزد.
از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل میشود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحبسبک در تاریخ سینمای ایران میسازد که وی را تا اندازههای یک فیلمساز پیشرو بالا میکشد.
پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفهای در سینما، آثار درخورتوجهی چون تاتوره، بیبی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.
سیروس الوند
سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحتعنوان نفسبریده را در سال ۵۷ کلید زد اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.
الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامهاش را میسازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یکبار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل میدهند.
چهره، هتل کارتون، دستهای آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل میشود.
ابوالحسن داوودی
نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمیگردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفهای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین میبرد اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمیگردد.
داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهمترین آنها میتوان به جیببرها به بهشت نمیروند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.
حمید نعمتالله
کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود بهعنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت.
بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمتالله در مقام کارگردان محسوب میشود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابلتوجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.
بیپولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعلهور، فهرست فیلمهای سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل میدهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمتالله محسوب میشود که تاکنون به روی پرده نرفته است.
ایرج کریمی
ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب میشود. کارگردانی که هیچگاه تحتتاثیر قواعد رایج درامنویسی قرار نگرفت و همان نگاه سختگیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلمهایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذتبخش است.
کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم میگذریم، چند تار مو، باغهای کندلوس، نسل جادوی و نیمرخها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفهاش را در موارد بعدی تعریف کرد.
اسماعیل میهندوست
منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهههای ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلمسازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب میشود.
میهندوست اگرچه کارنامه فربهای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد اما در تمام این سالها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزههایی چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.
مهدی کرمپور
کارگردان جوان این سالهای سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را همچنان با خود به همراه دارد. کرمپور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحتعنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد.
چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل میدهد.
کرمپور همچنین در تمام این سالها، فعالیتهایی را در قالب ساخت تلهفیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.
اصغر نعیمی
نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بیوفا به جرگه کارگردانان پیوست اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.
از دیگر ساختههای سینمایی نعیمی میتوان به سلام بر عشق، سایههای موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.
هوشنگ گلمکانی
نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سالها، فیلم امروز عجین شده است اما وی در تمام این سالها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را میتوان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خوابدیده مربوط دانست.
گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که بهتازگی اکران شده و واکنشهای مختلفی را به خود دیده است.