رسانه سینمای خانگی- «ننه شهناز»؛ روایت مادر شهیدی که عاشق فوتبال است

عباس عمرانی بیدی کارگردان مستند «دیوارهای نخی» که با موضوع یک مادر شهید علاقه‌مند به فوتبال ساخته شده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، عباس عمرانی بیدی کارگردان مستند «دیوارهای نخی» از آثار راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» درباره این اثر توضیح داد: این مستند روایتی از جام‌جهانی روسیه و حضور تیم ملی فوتبال ایران در این رویداد بود که پیش‌تر در جشنواره سینماحقیقت رونمایی شده است. شخصیت محوری این فیلم ننه‌شهناز نام دارد که از عشایر است و هم‌ولایتی‌هایش را در چادرش گردهم می‌آورد تا بازی‌های تیم ملی را تماشا کنند و حس وطن‌دوستی را در آن‌ها تقویت می‌کند.

این مستندساز ادامه داد: شوهر شهناز سال‌ها در عشایر رئیس قبیله بوده و از زمانی که همسرش فوت می‌کند، خودش به‌عنوان یک مادر شهید، تلاش می‌کند حس و حال فرزندش را به دیگران منتقل کند. او به‌نوعی یک لیدر فوتبال در میان عشایر محسوب می‌شود. او استقلالی است اما خودش را حامی تیم ملی فوتبال می‌داند. برای همه بازی‌های مهم تیم ملی هم بچه‌ها و خانواده‌های عشایر را در چادر خود جمع می‌کند تا به تماشای بازی بنشینند. از آنجایی هم که جایگاه و پرستیژ یک رئیس قبیله را دارد، دیگر خانواده‌های عشایر معمولاً به حرف‌هایش گوش می‌دهند. مام عشایر به حساب می‌آید.

عمرانی درباره دلایل علاقه‌مندی این مادر شهید به فوتبال هم توضیح داد: پسر ننه‌شهناز یک فوتبالیست بود که به این موضوع هم در فیلم اشاره می‌شود. زمانی که پسرش به شهادت می‌رسد، به دلیل سابقه ورزشکاری او، مادرش هم به سمت فوتبال گرایش پیدا می‌کند و پیگیر بازی‌ها می‌شود. او خاطرات جالبی را از جام‌جهانی فرانسه که بیست و چند سال از آن می‌گذرد هم به یاد دارد! حتی می‌تواند بازی‌های تیم ملی را تحلیل کند و در نوع خودش با سنی حول و حوش ۷۶ سال، یک پا عادل فردوسی‌پور است!

این مستندساز ادامه داد: این شخصیت واقعاً نگاهی شاد به زندگی دارد و اتفاقاً بسیار هم فرد ثروتمندی است. او اموال بسیاری دارد و در عین حال بسیار هم زندگی شادی را تا به امروز تجربه کرده است.

کارگردان «دیوارهای نخی» درباره حضور این مستند در جشنواره «حوا» و اینکه آیا تاکنون در بازنمایی تصویر یک زن قهرمان در آثار سینمایی و تلویزیونی خود موفق عمل کرده‌ایم؟ گفت: واقعیت این است که سینمای ایران در کلیت خود، خیلی به شخصیت زن وفادار بوده است. اگر بخواهیم سینمای ایران در سال‌های بعد از انقلاب را مرور کنیم، به نقطه اوجی مانند فیلم «مادر» از زنده‌یاد علی حاتمی می‌رسیم اما غیر از این مورد هم ما فیلم‌های زنانه بسیاری داشته‌ایم. هر چه در این سال‌ها جلوتر رفته‌ایم این نگاه ویژه وجود داشته اما چالش اساسی این بوده که همواره این مرد است که در موقعیت تخاصم قرار می‌گیرد و تبدیل به شخصیت منفی داستان می‌شود اما زن‌ها همواره مظلوم به تصویر کشیده شده‌اند.

وی ادامه داد: این جنس از مظلومیت بیش از حد به نظر من در شأن زن ایرانی نیست. ما حتی جشنواره‌های سینمایی داشته‌ایم که نگاه ویژه‌ای به زنان داشته‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت سینمای ایران به موضوع زن پرداخته است اما از سوی دیگر باید اذعان کرد که همه ابعاد زن ایرانی در سینمای منعکس نشده است. نشان دادن زن در جایگاه اصلی خودش، وظیفه است که سینما باید به آن توجه داشته باشد. برخی این نگاه را دارند که یک زن باید کارهای مردانه انجام دهد که تبدیل به قهرمان شود، در صورتی که این نگاه غلط است.

رسانه سینمای خانگی- روز که مردم برای عکس انداختن نیامده بودند

پیکر فریماه فرجامی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون امروز سه شنبه در میان حزن و اندوه دوستداران هنر و حضور خانواده سینما از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خاکسپاری شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم تشییع و خاکسپاری زنده‌یاد فریماه فرجامی صبح سه‌شنبه ۱۳ تیرماه با حضور هنرمندان و مسئولان سینمایی از مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، ابوالفضل پورعرب، فریدون جیرانی، افسانه چهره‌آزاد، علی دهکردی عضو هیأت مدیره خانه سینما، محمد شیری، مهوش وقاری، اصغر همت، مسعود فروتن، محمود پاک‌نیت، پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران خانه سینما، ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر، احترام برومند، کوروش سلیمانی و قطب‌الدین صادقی و … در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد.

فرجامی غمگین بود و غمگینانه رفت

ابوالفضل پورعرب در این مراسم گفت: در مورد خانم فرجامی باید بگویم که آفاق بود و آفاق رفت‌. غمگین بود و غمگینانه رفت. در سال‌هایی که کار می‌کردیم دوستی‌ای بین ما شکل گرفت و هر از گاهی سراغ می‌گرفتم ولی نمی‌دانم چه شد که این تنهایی اتفاق افتاد.

این بازیگر افزود: اولین‌بار است که می‌بینم مردم برای عکس گرفتن نیامده‌اند بلکه آمده‌اند تا ببینند این هنرمند را تا کجا باید همراهی کنند.‌ مردم همیشه همراه بودند و در این سال‌ها ما پیر شدیم و مو سفید کردیم. ان‌شاءالله در شادی‌ها برای مردم جبران کنیم.‌

پورعرب گفت: نگذاشتند ما در بیمارستان ایشان را ملاقات کنیم چون آدرسی ندادند ولی امیدوارم دیگر از این غم‌ها نباشد.

فرجامی دختر تئاتر بود

ایرج راد رییس هیات‌مدیره خانه تئاتر نیز گفت: فریماه فرجامی دختر تئاتر بود. در اداره هنرهای دراماتیک و دانشگاه درس تئاتر خواند و با بزرگان این هنر کار کرد. تئاتر کار سختی است و جسم سالم و تمرین‌های بدنی نیاز دارد. البته بیشتر وقت‌ها درباره فعالیت‌های سینمایی فرجامی صحبت می‌شود ولی او در تئاتر نقش‌های ماندگاری داشت.

او افزود: فریماه فرجامی سادگی‌ای داشت که باعث شد او را دوره کنند تا کار به جایی برسد که نباید می‌رسید.‌ او توانایی داشت که کارهای زیادی در این عرصه داشته‌ باشد ولی حتی کسانی که از مصائب او آگاه بودند دست او را نگرفتند. این سرمایه‌ای بود که ما از دست دادیم در حالی که می‌توانست باعث افتخار بیشتری باشد. امیدوارم تراژدی فریماه فرجامی برای هنرمندان تکرار نشود.در بخشی دیگر

فریماه قربانی زیبایی و هنرش شد

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما نیز گفت: به من گفتند چون مدیرعامل خانه سینما هستم باید صحبت کنم ولی اتفاقا می‌پرسم که چه مدیرعامل و خانه سینمایی که مدام عزا برگزار می‌کند؟ پس جشن کو؟

وی افزود: فریماه آبجی و ستاره ناکام ما بود که قربانی مناسبات سینمای دهه ۶۰ شد؛ زمانی که هنوز جریانات سینمای قبل از انقلاب بر آن غالب بود. او بیشتر قربانی زیبایی و هنرش شد.

برومند گفت: فریماه فرجامی مدارج ستاره شدن را به سرعت طی کرد ولی ما خیلی زود از حضور او در صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما محروم شدیم. سرگذشت او باعث شد نسل بعدی دقت بیشتری کند. آن‌ها همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. این‌ها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.

احترام برومند نیز اظهار داشت: همه ما به سینما و تئاتر کشور و خانواده فریماه فرجامی تسلیت می گوییم. فریماه فرجامی عزیز خیلی زودتر ازآنچه فکر می‌کردیم در اوج پختگی و محبوبیت بازیچه دست سرنوشت و تقدیر شد، سال‌ها بود، بود اما صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما از وجودش محروم بود و او هنرمندی تمام‌عیار بود، مثل آب زلال مانند کودکی تازه متولد شده پاک و بی آلایش ساده‌دل آنچنان که به راحتی همه را باور میکرد.

برومند یادآور شد: هنرمندان به دلیل روحیه حساسی که دارند برخلاف سیاستمداران اول خود را می‌شکنند نه این‌که به دیگران آسیبی بزنند.

قطب‌الدین صادقی نیزگفت: مرگ حق است ولی ابلهانه است اگر به استقبالش برویم. دوستان جرات نکردند بگویند ولی من می‌گویم و اسم آن را هم خودتخریبی می‌گذارم.

این هنرمند تئاتر افزود: سیاستمداران، ورزشکاران و هنرمندان سه دسته‌ای هستند که در جامعه دیده می‌شوند و اگر کسی در این مسیر خودتخریبی کند به باور فرهنگی جامعه آسیب می‌زند. فریماه فرجامی فقط در همین بخش کم آورد که توسط دوستان ناجوانمرد اتفاق افتاد. من همه چیز را می‌دانم ولی لازم نیست این‌جا نام کسی را ببرم.

صادقی گفت: کانت کتابی به نام «خرد محض» دارد و می‌گوید اخلاق یک چیز لایتغیر است و تغییر نمی‌کند؛ ارتباطی هم به سواد، نژاد و فرهنگ ندارد. او معتقد است هرجا نفسانیات چیره شد اخلاق از بین می‌رود و هر جا منافع جمع باشد اخلاق هم هست. باید برای حفظ باورهای جمع بکوشیم.

او در ادامه بیان کرد: یکی از بدترین تربیت‌های ما همین حفظ نکردن سلامت جسمی است و سرنوشت‌ فریماه فرجامی باید الگویی باشد برای همه کسانی که می‌خواهند در این وادی قدم بردارند.

افسانه چهره‌آزاد، نیز از رسیدگی مالی و معنوی خانواده فرجامی به او صحبت و تاکید کرد: برخلاف برخی صحبت‌های مطرح‌شده فریماه فرجامی تنها نبود ولی خانواده تمایلی نداشتند او خیلی در محافل باشد و ما باید به این موضوع احترام می‌گذاشتیم.

فریماه فرجامی متولد سال ۱۳۳۱ از چهره‌های مشهور سینمای ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بود که از سال‌ها قبل از بازیگری دور شده بود و آخرین حضورش روی پرده سینما به نقشی در فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸ برمی‌گشت.

این هنرمند حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حدود چند روز را در کما به سر برد تا اینکه ۹ تیرماه در سن ۷۱ سالگی از دنیا رفت.

«خط قرمز» و «سرب» مسعود کیمیایی، «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی و «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلم‌های این بازیگر بودند.

جمعه ۱۶ تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ در مسجد الرضا مراسم ترحیم این بازیگر برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- او شایسته فرجامی بهتر بود

«فریماه فرجامی»، نمونه تاریخ‌ساز بازیگری است که اگرچه می‌توانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران، کمتر بازیگر زنی را به یاد دارد که به اندازه فریماه فرجامی، مورد وثوق جریان روشنفکری بوده باشد. آن‌هم بازیگری که در دهه ۶۰ که اوج دوران کاری وی بود، جوانی بود جویای نام اما فوج کارگردانان موج نو بودند که برای همکاری با این بازیگر، صف کشیده بودند.

فریماه فرجامی کار هنری خود را از دهه ۵۰ آغاز کرد؛ فعالیتی که با گویندگی آغاز شد اما زیبایی فرجامی به اندازه‌ای بود که پای او خیلی زود به دنیای نمایش تلویزیونی باز شد. تا جایی که بلافاصله پس از پخش نخستین قسمت‌های نمایش تلویزیونی آدمک مومی، سیلی از تقاضاهای سینمایی به سمت او سرازیر شد.

فرجامی با فیلم هر سه نفرشان، وارد سینما شد، فیلم کم‌مایه‌ای که در اندازه‌های بلوغ فکری این بازیگر نبود و تنها درصدد بود تا از زیبایی فرجامی، در قامت زن لهستانی، بهره ببرد. مسعود کیمیایی، اما چراغ اول را روشن کرد و یکی از نقش‌های کلیدی فیلم توقیف‌شده خط قرمز را به او سپرد. فیلمی که می‌توانست حضور فرجامی در سینما را با شتاب بیشتری همراه کند اما عدم‌نمایش این فیلم و البته رخوتی که در سال‌های ابتدایی انقلاب در مسیر سینمای اجتماعی و فعالیت جریان نواندیشی به وجود آمد سبب شد تا فرجامی نیز چندسال خانه‌نشینی را تجربه کند.

یک دوره رشک‌برانگیز

اما هر چه فرجامی در نخستین سال‌های ورود به سینمای حرفه‌ای، با بدبیاری ناخواسته همراه بود، اما این رخوت، به یک‌باره جبران شد به‌گونه‌ای که وی تنها در ۶ سال، در ۷ فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد: در سال ۶۴، مقابل دوربین تیغ و ابریشم مسعود کیمیایی رفت. یک سال بعدش، بازیگر اجاره‌نشین‌های مهرجویی شد. در همان سال، بی‌پناه را برای علیرضا داوودنژاد بازی کرد، در سال ۶۷، به شخصیت مونس سرب کیمیایی جان بخشید، یک سال بعدش، ماه منیر مادرعلی حاتمی شد، در سال ۶۹، نقش فروغ‌الزمان پرده آخر را بازی کرد و در سال ۷۰ نیز مقابل دوربین فیلم نرگس رخشان بنی‌اعتماد رفت.

فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان می‌توانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبوداین البته تمام رکوردشکنی‌های خیره‌کننده فرجامی نبود. او در این سال‌ها، درحالی بازیگر کارگردانان تراز اول سینمای ایران شد که انگاره‌های احساسی و تکنیکی بازی وی، نقش مهمی در انتخاب نهایی این کارگردانان داشت. فرجامی، نخستین بازیگر زن سینمای پس از انقلاب ایران است که عظمت او در قاب دوربین، به شکل ملموسی به مخاطب منتقل شد. در همین رابطه، به ورود جذاب وی در فیلم پرده آخر واروژکریم‌مسیحی بنگرید تا متوجه شوید دوربین تا چه اندازه محو خوشامدگویی به این شخصیت درآمده است. یا سکانس خیره‌کننده فینال فیلم نرگس که ابهت و شوکت یک قهرمان را تا چه اندازه بالا می‌برد.

فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان می‌توانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. جایی که زن قدرتمند پرده آخر و سرب بود و آن‌جایی که در نقش ماه‌منیر، در فیلم مادر به ایفای نقش پرداخت. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبود؛ نرگس، نمونه خوبی از یک زلال احساس است که وی در کشاکش نقشی سخت، آن را برای مخاطبش، ساده کرد و به یکی از شاه‌نقش‌های سینمای ایران تبدیل کرد؛ آن هم سینمایی که شاه‌نقش‌های زنانه چندانی ندارد.

پس از یک دوره بسیار درخشان، فرجامی برای بیش از یک دهه، در کارهای نه‌چندان شاخصی به ایفای نقش پرداخت. ثمره ۱۲ سال حضور بعدی فرجامی در سینمای ایران، بازی در ۹ فیلم سینمایی بود که ازجمله آنها می‌توان به راز گل سرخ، بانی چاو، عشق گمشده، شاغر، آب و آتش و زهر عسل اشاره کرد.

البته که فرجامی در همین دوره، تجربه حضور در چند سریال را نیز از سر گذراند که پهلوانان نمی‌میرند، راه سوم، ولایت عشق و روشن‌تر از خاموشی، ازجمله این کارها به حساب می‌آید.

چرا نیمه دوم کارنامه فرجامی به این روز افتاد؟

نکته کنجکاوی‌برانگیز آن است که چرا فریماه فرجامی، در اوج اقتدار، پس از یک دوره فعالیت بسیار حرفه‌ای با بزرگان سینمای ایران و درست پس از دیپلم افتخاری که برای سرب در سال ۶۷ گرفت و سیمرغی که در سال ۶۹ برای پرده آخر به خانه برد، به‌ناگهان به بازی در کارهایی پرداخت که کمتر کسی از وی انتظار داشت. همین بازی در آثار نه‌چندان حرفه‌ای، وی را تاحدودی از دور خارج کرد و زمینه را به گونه‌ای رقم زد که او کم‌کم و در میانه دهه ۸۰، نه در سینما بود، نه در تلویزیون و نه در صحنه تئاتر.

اواخر دهه ۸۰، برنامه سینمایی هفت، گفت‌وگویی را با فرجامی ترتیب داد که در آن گفت‌وگو مشخص شد که این بازیگر محبوب، وضعیت سلامتی چندان خوبی ندارد. از همان زمان تا به امروز، فرجامی، همواره به یکی از غصه‌های پررنگ سینمای ملی تبدیل شد چرا که سخت بود پذیرش این حقیقت که زیبای سینمای ایران، امروز در وضعیت آشفته‌حالی قرار دارد و فرسنگ‌ها از دوران طلایی کار در تراز اول سینما فاصله گرفته است.

شب گذشته، فریماه فرجامی درحالی در ۷۱ سالگی، از این دنیای خاکی رخت بربست که نه آن چهره شکسته و مغموم سال‌های پایانی عمرش و نه اخبار ناگوار این چندوقت، هیچ‌یک نتوانست بر سال‌ها اقتدار و خاطره‌سازی او سایه بیفکند.فریماه فرجامی به‌تنهایی، در چندین فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد و آن‌قدر خاطرات زیبا و فراموش‌نشدنی خلق کرد که هیچ‌گاه از خاطر سینمادوستان محو نخواهد شد.

فریماه فرجامی، نمونه تاریخ‌ساز بازیگری است که در عین زیبایی، ماند، سالم کار کرد و به بهترین شکل، تصویر خود را به سینمای ایران الصاق نمود. بازیگری که اگرچه می‌توانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.

رسانه سینمای خانگی- این «مصلحت» فعلاً سه میلیارد نان داشت

همزمان با ادامه اکران فیلم «مصلحت» و فروش سه میلیارد تومانی ْآن دومین پوستر این فیلم سینمایی رونمایی شد.

به گزارش سینمیا خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه،  اکران فیلم سینمایی «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و تهیه کنندگی محمدرضا شفاه که با گذشت حدود یک ماه از آغاز اکران سه میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان فروش کرده است، با انتشار پوستری جدید و با طرحی از خانه طراحان انقلاب اسلامی ادامه دارد.

درباره این فیلم آمده است: این فیلم سینمایی که در چند سال گذشته موفق به گرفتن پروانه نمایش نشده بود، روایتی از یک پرونده مشکوک و پررمز و راز است که مصلحت سیاسی نظام، مسیر رسیدگی به آن را با فراز و نشیب‌های مختلفی روبه‌رو می‌کند و تاکنون حدود ۷۵ هزار نفر مخاطب در سینماها داشته است.

فیلمنامه «مصلحت» که در ژانر معمایی – سیاسی به نگارش درآمده به ماجرایی در اوایل دهه ۶۰ می‌پردازد و در خلاصه داستان آن آمده است: “پسر یکی از مقامات عالی‌رتبه کشور در یکی از درگیری‌ها مقابل دانشگاه تهران مرتکب قتل می‌شود، اما پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور، این پرونده مشکوک ‌و پُررمز و راز را وارد موازنه‌ای پیچیده و سخت می‌کند…” 

فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مهدی حسینی‌نیا، مجید نوروزی، امیر نوروزی، سهی‌بانو ذوالقدر و… ترکیب بازیگران اصلی «مصلحت» را تشکیل می‌دهند.

 پخش «مصلحت» را موسسه بهمن سبز برعهده دارد و این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و مرکز فیلم سریال سازمان اوج است.

رسانه سینمای خانگی- حاکمیت برنامه ای برای فرهنگ ندارد؟

محمدصادق کوشکی گفت: با نهایت تأسف باید عنوان کنم که عده ای همچنان سینمای آبگوشتی دوران پهلوی را دنبال کرده و به آن افتخار می کنند!

به گزارش سینمای خانگی، کوشکی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و کارشناس فرهنگی با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: با نهایت تأسف باید عنوان کنم که عده ای همچنان سینمای آبگوشتی دوران پهلوی را دنبال کرده و به آن افتخار می کنند! سینمای آبگوشتی در آن دوران زننده نبود چرا که آن ها ادعایی در خصوص فرهنگی بودن سینما نداشتند اما در این دوران با این ادعاهایی که وجود دارد وجود چنین فیلم هایی به شدت زننده و نشانه ارتجاع و عقبگرد است و مدیران فرهنگی باید قاطعانه جلوی استمرار تولید این فیلم ها را بگیرند.

مدیر سابق دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگو با سینماپرس، یادآور شد: عده ای که به آن ها عنوان سینمای بدنه داده می شود از دوران پهلوی شروع به ساخت فیلم های نازلی کردند که در آن ها رقاصه و کاباره حرف اول و آخر را می زد و تولید چنین فیلم هایی باعث می شد مخاطب به سالن های سینما مراجعه کند! در واقع برای سازندگان این آثار دنبال داستان و ارزش های هنری و سینمایی نبودند و تنها وجه کاسبکارانه سینما برایشان مهم بود.

وی تصریح کرد: متأسفانه این خط همچنان در سینمای کشورمان دنبال می شود. برای مسئولان غذای فکری جامعه اهمیت ندارد و به اسم کمدی می آیند یک میلیارد می کارند و ده میلیارد درو می کنند و ذهن جوان ایرانی را مسموم می کنند! گویا حاکمیت این باور را از دست داده که باید برای مردم غذای فرهنگی مناسب تهیه کند!

کوشکی با بیان اینکه ای کاش همانطور که ما برای معده مان ارزش قائل هستیم و هر غذایی را نمی خوریم و به هر رستوران داری مجوز نمی دهیم کمی هم برای ذهن و تفکرمان ارزش قائل بودیم اظهار داشت: گویا ذهن مردم برای مدیران فاقد اهمیت است و نتیجه این می شود که عده ای همچنان به سینمای آبگوشتی افتخار می کنند.

این کارشناس فرهنگی در بخش دیگری از این گفتگو با انتقاد نسبت به برخی نهادها و تولید فیلم هایی در ظاهر ارزشی و استراتژیک که فاقد عمق و معنا و باور هستند متذکر شد: برخی دستگاه ها وظیفه شان تبلیغ انقلاب اسلامی و ارزش های دینی است که وزارت ارشاد و حوزه هنری از جمله آن ها هستند؛ یا دستگاه های دیگری مثل سپاه و بنیاد شهید که جزو شرح وظایف آن ها تهیه محصولات فرهنگی است اما متأسفانه این دستگاه ها هم دچار آفت کم کاری و بی دقتی شده اند.

داور سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار خاطرنشان کرد: به عنوان مثال ما ساخته هایی داشتیم که مرتبط با سازمان اوج بود؛ برخی از این ها اسم سینمای دفاع مقدس را داشتند اما روح دفاع مقدس در آن ها جاری نبود که به عنوان نمونه می توان از فیلم «تنگه ابوقریب» یاد کرد که داستان یک خطی اش مرتبط با دفاع مقدس است اما معنویت و حقیقت و روح دفاع مقدس در آن دیده نمی شود.

وی تأکید کرد: بنده به عنوان کسی که افتخار داشتم در کنار رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشته باشم صراحتاً عنوان می کنم که این فیلم هیچ نشانی از جبهه و رزمندگان اسلام نداشت!

کوشکی یادآور شد: این در حالی است که بسیاری از فیلم های قدیمی دفاع مقدسی مانند «دیده بان»، «مهاجر»، «پرواز در شب» و… سرشار از روح جبهه هستند اما چنین اثری در «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی دیده نمی شود! البته به عقیده من بهرام توکلی مقصر این اتفاق نیست، مقصر اوج است که ساخت چنین اثری را با این هزینه گزاف را به کسانی می سپارد که نه شناختی از جبهه و جنگ دارند و نه تعلق خاطری!

این استاد دانشگاه افزود: یا مثلاً فیلمی مانند «درخت گردو» که به مهدویان سفارش داده می شود چه نسبتی با جنگ دارد؟ آیا این کار اثری دفاع مقدسی است یا ضد جنگ؟ یا فیلمی مانند «رد خون ۲» آیا نقض غرض محسوب می شود یا خیر؟

وی همچنین از سایر دستگاه ها و نهادهای دیگر مانند بنیاد شهید نیز انتقاد کرد و گفت: پرسشی که بنده از مسئولان بنیاد شهید به عنوان نهادی که باید فرهنگ شهادت را ترویج کند این است که آخرین اثر سینمایی شان که درخور شهید و شهادت باشد کی تولید شده است؟ آیا آن ها این وظیفه را برای خود قائل نیستند که حداقل سالی یک فیلم سینمایی فاخر و شاخص برای شهدا و رزمندگان تولید کنند؟

کوشکی سپس با انتقاد از فیلم «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی که این روزها روی پرده سینماها است اظهار داشت: آیا این فیلم متعلق به زنان خرمشهر است؟ آیا این فیلم می تواند روح پاک آن فضا را به مخاطب خود منتقل کند؟ آیا این فیلم را می توان متعلق به رزمنده ای مانند شهید شهناز حاجی شاه دانست؟ قطعاً چنین نیست و من نمی دانم چرا برخی دستگاه و نهادهای سینمایی بودجه خود را به این اشخاص می دهند!؟

وی تصریح کرد: بی تردید امثال قیدی و مهدویان و توکلی زحمت کشیدند و در این شکی نیست اما دفاع مقدس به عنوان یک اتفاق معنوی و ارزش دینی باید توسط کسانی کار شود که این دوران را با گوشت و پوست و استخوان شان درک کردند. باید کسانی پشت تولید این فیلم ها باشند که ذهن و روح شان در آن فضا هست.

کوشکی در خاتمه این گفتگو افزود: بی شک دستگاه هایی که پول می دهند مسئولیت شان بسیار سنگین است. باید از آن ها پرسید چرا پول و امکانات به کسانی نمی دهید که به ارزش های دینی و انقلابی باور دارند و به آن همچنان احترام می گذارند؟ باید از مدیران سینمایی این سوأل را پرسید که آیا در طول ۱۰ سال اخیر یک فیلم سینمایی در رابطه با انقلاب و نهضت امام (ره) ساخته شده؟ نسل امروز از کجا باید انقلاب را بشناسد وقتی هیچ اثر سینمایی درخوری در این حوزه تولید نشده و هنوز ما در ایام انقلاب تنها فیلمی مانند «تیرباران» ساخته علی اصغر شادروان را باید نمایش دهیم که مربوط به دهه ۶۰ است؟ اسفا که سینما امروزه برای یک عده ای منبع درآمدزایی شده و به خوبی در آن مشغول کسب و کار هستند!

رسانه سینمای خانگی- مدیری «ساعت ۶ صبح» را می سازد؟

مهران مدیری برای فیلمی با نام «ساعت ۶ صبح» متقاضی دریافت پروانه ساخت شده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، آخرین فیلمی که مدیری در سینما کارگردانی کرده، «ساعت ۵ عصر» بود که سال ۱۳۹۵ ساخته شد. او در این سال‌ها بیشتر در عرصه بازیگری مشغول بود و تجربه‌های متفاوتی را از جمله بازی در سریال نمایش خانگی «خاتون» و فیلم سینمایی «خائن‌کشی» به کارگردانی مسعود کیمیایی پشت سر گذاشت.

اواخر سال گذشته در سایت سازمان سینمایی، پرونده‌ای در بخش نوبت‌های دریافت پروانه ساخت برای فیلمی به نام «بن‌بست» به کارگردانی مهران مدیری و تهیه‌کنندگی علی اوجی ثبت شده بود و چند روز قبل درخواست دیگری به تهیه‌کنندگی و کارگردانی خود مدیری برای ساخت فیلم «ساعت ۶ صبح» صادر شده است.  

نام این فیلم برای خیلی از تماشاگرانی که گفت‌وگوهایی را درباره این هنرمند دنبال کرده‌اند، یادآور خاطراتی که است که خودش یا همکارانش از مصائب صبح زود بیدار شدن او تعریف کرده‌اند.

مدیری در سال‌های گذشته در فیلم‌های سینمایی «رحمان ۱۴۰۰» منوچهر هادی، «ما همه با هم هستیم» کمال تبریزی، «درخت گردو»ی محمدحسین مهدویان و «خائن‌کشی» مسعود کیمیایی بازی کرده که از میان آن‌ها فیلم کیمیایی هنوز اکران نشده است.

رسانه سینمای خانگی- عصر بیانیه نویسی: همه مقصرند جز من!

ظاهرا انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی سرانجام پس از ماه ها بایکوت فضای سینمایی کشور و به نوعی همراهی با «فتنه مهرماه ۱۴۰۱» سرانجام از حالت «سایلنت» درآمده و حالا رییس این انجمن در اظهار نظری به مدیران سینما پیشنهاد داد تا فیلم‌های جدید را با یک نمودار هرمی وارد چرخه اکران کنند.

به گزارش سینمای خانگی، جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در یادداشتی نوشت: کشورهای توسعه‌یافته یک عادت فرهنگی پسندیده دارند. آن‌ها وقتی متوجه می‌شوند در یک ساختار یا شیوه مدیریتی شکست خورده‌اند آن را می‌پذیرند، حتی جشن و مراسم می‌گیرند، و این می‌شود آینه عبرت. آن‌ها نقشه راه را می‌پذیرند و از مسیر «شکست» برمی‌گردند و راهی نو می‌پیمایند. آن‌ها از شکست، شکوهی دوباره می‌سازند.

اما اینجا معانی و درک موضوعات کاملا متفاوت است!

در خودروسازی شکست خورده‌ایم، اما کیست که بپذیرد!؟

کمپانی‌های خودروساز کماکان مشغول جذب پول از مردم هستند و در سقوط آزاد کیفی، شتاب هم گرفته‌اند!

در مدیریت آب دچار بحرانیم و در عین حال شاخص‌های مصرف را آموزش نداده‌ایم و مردم در هزاره سوم و جهانی کم‌آب و بی‌آب، هنوز با آب شُرب استحمام کرده و حتی ماشین می‌شویند! در مقابل سازمان آب به جای حل بحران قضیه را به انتقال تانکرهای آب در مناطق شهر تنزل داده و هیچ مدیری پاسخگوی وضع اسف‌بار این روزهای پایتخت نیست.

شاهد همین نوع از مدیریت در سینما نیز هستیم!

اینکه فیلم‌های ایرانی در چه ترازی از سینمای جهانی قرار دارند، موضوع صحبتم نیست که همین فیلم‌های نه‌چندان درخشان در نهایت مردم را با سینما آشتی داد، چرا که ذائقه مخاطب در آخر به میل فیلمساز تغییر کرد. اما حتی این‌بار به این موضوع هم نمی‌پردازم.

با یک ترکیب متفاوت، چراغ اقبال فیلم‌ها روشن است و کاری را که مدیران به‌اصطلاح سینمایی کشور در طول حداقل این دو سال نتوانستند انجام دهند، سینماگران انجام داده‌اند و رونقی نسبی به سالن‌های سینما برگشته و سینمای بیمار و رو به موت، در حال خروج از کُما است و گویا اتفاق‌های روشنی پیشاروی صنعت سینماست. اما درست در همین برهه که سینما به شوک و تنفس مصنوعی جواب مثبت می‌دهد، سر و کله حضرات پیدا می‌شود تا دوباره شاهد معجزه مدیریتی آنان باشیم!

آقایان!

شما که برنامه ندارید، طول و عرض مدیریت‌تان هم که با حذف و بگیر و ببند بسته شده، به همین چند فیلم فیلم رحم کنید!

به مردم، به سینمادار.

به «سینما» رحم کنید!

باور کنید اگر بگذارید چرخه به شکلی طبیعی خودش را پیدا می‌کند، اما شما کاری می‌کنید که تهیه‌کننده و کارگردان با هزار خواهش و تمنا و ارتباط و ریش گرو گذاشتن، برای فیلم‌شان سئانس بگیرند و پنبه همکارشان را بزنند!

در چنین نوع از مدیریتی‌ست که اصطلاحا زیرآب‌زنی و چوب لای چرخ گذاشتن باب می‌شود و این ابدا زیبا نیست.

در مدیریت آشفته شما همین بس که یکی دو فیلم را نُه ماه در اکران نگه می‌دارید و بعد یک‌باره هشت فیلم جدید را همزمان وارد سیکل اکران می‌کنید!

‌فاصله اکران فیلم‌های موفق قبلی فقط یک ماه و اندی است. بعد پشت‌بند فیلم‌های موفقی که کسری‌های شما را جبران می‌کنند، هشت فیلم را یکباره و همزمان راهی اکران می‌کنید!؟ ماحصل چنین تصمیم غلطی به جان هم انداختن سینماگران و پشیمانی سرمایه‌گذاران از ورود به صنعت سینما و مخلص کلام، سوزاندن فرصت است. شاید نمی‌دانید که با چنین رویکرد مدیریتی‌ِ اشتباهی تیشه به ریشه سینما می‌زنید؛ که من آرزو می‌کنم ندانید! که غم ندانستن شما از زهر عمدی بودن تصمیمات اشتباه‌تان قابل تحمل‌تر است! هر چند نتیجه در نهایت اسف‌بار خواهد بود.

این فیلم‌ها با سرمایه خصوصی ساخته شده و برخی سرمایه‌هایشان سال‌هاست که خوابیده و حالا که بعد از کوران کرونا و ناآرامی‌های اجتماعی، فرصت اکران یافته‌اند و در نهایتِ حیرت مردم هم استقبال خوبی نشان داده‌اند، پایتان را از گلوی فیلم‌ساز و سرمایه‌گذار بردارید. بگذارید سینما کمی نفس بکشد. با سرمایه و نقدینگی مردم نجنگید. چه اصراری به این‌همه اعمال نظر دارید!؟

مخاطب این سینمای پر از محدودیت و سانسور، مردم هستند. حال که آن‌ها با وجود همه این محدودیت‌ها و با وجود فیلم‌های نه‌چندان قوی چراغ سینما را روشن نگاه داشته‌اند شما هم دست از اعمال سلیقه در دایره مدیریت عجیب و غریب‌تان بردارید!

تداوم اکران فیلم‌هایی که از نُه ماه پیش روی پرده هستند، نامش هرچه هست مدیریت نیست! و اوج این خلاقیت و مدیریت هم البته اکران یکباره هشت فیلم با هم است!

در تفسیر چنین تصمیمی آنچه بیش از همه رخ می‌نمایاند، عناد با فیلمساز و به یغما بردن سرمایه روحی، معنوی و مالی اوست.

سازندگان این فیلم‌ها اگرچه چندان نام‌آشنا نیستند، اما حضورشان به مثابه همان نفس تازه‌ای‌ست که در کالبد نیمه‌جان سینما دمیده است. نتیجه کارشان در نهایت رونق صنعت رو به احتضاری‌ست که ما سال‌هاست برایش نگرانیم و فریاد وااسفا سر داده‌ایم.

مدیریت اکران سینما کار چندان پیچیده‌ای نیست که در نهایت مجبور شویم شاهد اشتباهات فاحش شما در این چرخه معیوب باشیم.

فیلم‌های جدیدتر را با یک نمودار هرمی وارد چرخه اکران کنید؛ آهسته، پیوسته و صبورانه و در مقابل برای ادامه اکران فیلم‌های موفق پیشین چند درصد از ظرفیت سینماها را حفظ کنید.

با مدیریت آنی فقط به جریان توفنده رودخانه لطمه می‌زنید.

به جای برخوردهای دفعی و ساخت دیوار، پل‌ها و ظرفیت‌ها را بالا ببرید. راهی جز این نیست.

رسانه سینمای خانگی- آیا ایران و ونزوئلا اثر مشترک میسازند؟

ساخت اثر سینمایی مشترک توسط سینمای ایران و ونزوئلا نشان از آغاز یک مسیر جدید در گسترش همکاری‌های فرهنگی و رسانه‌ای میان تهران و کاراکاس دارد، فیلمی که قرار است سوژه‌ای ملتهب و واقعی را روایت کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اواخر سال ۹۸ و در اوج تحریم‌های ظالمانه اقتصادی آمریکا علیه ونزوئلا و ایران بود که ۵ نفتکش ایرانی مسیر طولانی خلیج فارس تا کارائیب را برای صادرات بنزین ایران به ونزوئلا پیمودند. مجموعه تهدیدات امنیتی همانند امکان اشغال این نفتکش‌ها از سوی آمریکا باعث شد تا حرکت چندماهه کشتی‌ها تبدیل به یک سفر پرمخاطره شود.

حرکت نفتکش‌های حامل سوخت ایرانی را می‌توان یکی از دشوارترین مبادلات تجاری ایران و ونزوئلا دانست که نهایتا با موفقیت به سرانجام رسید. جنبه نمادین این سفر دشوار تبدیل به یکی از مهمترین نقاط روابط دوستانه ۲کشور شد. حالا و پس از سفر رئیس جمهور به ونزوئلا احتمالا این سفر پرماجرا تبدیل به سوژه نخستین پروژه مشترک سینمای ۲ کشور می‌شود.

هفته گذشته و در جریان سفر رئیس جمهور به آمریکای لاتین، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز آیت‌الله رئیسی را در سفر به ونزوئلا همراهی کرد. امضای تفاهمنامه‌های فرهنگی میان تهران و کاراکاس توسط وزیر فرهنگ از جمله دستاوردهای این سفر به حساب می‌آید که نشان از عزم جزم دولت برای تقویت مناسبات فرهنگی و رسانه‌ای ۲کشور در سایه روابط سیاسی و اقتصادی دارد.

تبادلات فرهنگی میان ایران و ونزوئلا در ماه‌های اخیر افزایش چشمگیری پیدا کرده است. اسفندماه سال گذشته بود که از ترجمه اسپانیایی کتاب «سلول شماره۱۴» حاوی خاطرات مقام معظم رهبری از دوران تبعید، زندان و مبارزاتشان در دوران ستمشاهی به همراه تقریظ ایشان در پایتخت ونزوئلا رونمایی شد. در اردیبهشت ماه سال جاری نیز تهران شاهد رونمایی از ترجمه فارسی کتاب «آوریل در کودتا» نوشته ارنستو ویلگاس پولژاک وزیر فرهنگ ونزوئلا بود.

گسترش همکاری‌های فرهنگی و رسانه‌ای با جوامع دوست و همسایه، یکی از راهبردهای دولت سیزدهم در ۲سال گذشته به حساب می‌آید. مساله‌ای که می‌تواند به شکست انحصار رسانه‌ای استکبار جهانی و قدرت‌های غربی کمک کند. تجربه سیما و سینمای ایران در تولید آثار فاخری که طیف گسترده مخاطب را در دیگر کشورها (و به خصوص همسایگان) برای خود جذب کرده است نشان از یک ظرفیت بالقوه برای افزایش نفوذ فرهنگی ایران دارد.

رسانه سینمای خانگی- کار دفتر فیلمنامه دقیقاً چیست؟

مدیرکل دفتر فیلمنامه رسانه ملی در اولین نشست خبری خود، روند کاری این اداره کل و فرآیند بررسی طرح‌ها و فیلمنامه‌های رسیده را تشریح کرد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، راه‌اندازی اداره کل دفتر فیلمنامه رسانه ملی از جمله اتفاقاتی بود که سال گذشته در ساختار جدید صداوسیما رقم خورد. حسین اسدی‌زاده مدیرکل این دفتر صبح امروز شنبه ۲۷ خرداد اولین نشست خود را با اهالی رسانه برگزار کرد.

اسدی‌زاده در ابتدای این نشست گفت: در شهریورماه سال گذشته از ما خواسته شد این دفتر را راه‌اندازی کنیم و این تصمیم تحت سیاستی بود که قرار شد برمبنای آن متن را از تولید جدا کنیم و نگارش متن‌ها مستقل، تولید مستقل و پخش هم مستقل باشد.

وی ادامه داد: بنابراین ذیل معاونت سیما دفتر فیلمنامه تشکیل شده است و ماموریتش این است که همه متون مرتبط با مجموعه‌های تلویزیونی را رصد و ارزیابی کند.

اسدی‌زاده تصریح کرد: طی این سال‌ها در عرصه نگارش فیلمنامه گرفتار سلیقه بوده‌ایم و سعی شده در فرآیند رصد متون تأثیر سلیقه را پایین بیاوریم. در این راستا اولین ماموریت ما هم پایش و ارزیابی طرح‌ها بود.

بیش از ۱۰۰ طرح به مرحله نگارش فیلمنامه رسیده است

وی اضافه کرد: بیش از ۸۰۰ طرح تا امروز به دست ما رسیده که بررسی شده است. در فرآیند دریافت آثار هم همه مکاتبات کاغذی را حذف کرده‌ایم و همه اتفاقات به صورت دیجیتال بررسی می‌شود. از میان این طرح‌های دریافتی هم تا کنون بیش از صد طرح وارد مرحله نگارش فیلمنامه شده است.

مدیر اداره کل دفتر فیلمنامه رسانه ملی تصریح کرد: در فرآیند بررسی این طرح‌ها از اولویت‌های موضوعی و مضمونی هم تبعیت کرده‌ایم اینکه کارها ریشه در باورهای انقلاب اسلامی داشته باشد و در عین حال تکراری نباشد.

وی درباره پروسه به تولید رسیدن طرح‌ها هم اظهار کرد: در حال حاضر در آغاز مسیر نگارش فیلمنامه‌ها هستیم. البته کارهای مختلفی هم در حال نگارش بوده و هست‌. سعی کردیم نگاه ما مبتنی‌بر بی‌طرفی باشد و هرکسی بخواهد برای صداوسیما طرحی بفرستد می‌تواند براساس این آیین‌نامه آن را ارسال کند تا بعد از بررسی طرحش وارد فرآیند گردش نگارش فیلمنامه می‌شود.

اسدی‌زاده در ادامه درباره بخش اقتباس در این اداره کل هم یادآور شد: در بخش ایده و اقتباس قرار است چنین آثاری سامان یابد البته نه اینکه پیش‌تر نبوده است اما می‌خواهیم سامان بهتری یابد. در بخش پژوهش هم قرار است رابطه مفاهیم مرتبط با انقلاب اسلامی و فیلمنامه‌ها روشن شود.

فیلم‌نامه‌نویسان کل کشور را شناسایی می‌کنیم

وی با اشاره به دورنمای این اداره کل تصریح کرد: هدف این است که فیلمنامه‌نویسان در کل کشور شناسایی شوند. پروژه‌ای به نام «اطلس فیلمنامه‌نویسان ایران» هم تعریف شده است. کارگروه‌های متعددی هم در استان‌های مختلف برای همین منظور راه‌اندازی شده است.

اسدی‌زاده همچنین به شناسایی فیلمنامه‌نویسان در ایران و در مراحل بعد از آن در جهان اسلام، منطقه و جهان اشاره کرد.

وی اضافه کرد: ما تلاش می‌کنیم که به یک بنگاه واقعی نگارش متن تبدیل شویم. حدوداً روزی ۶ طرح به ما می‌رسد اما خیلی از آن‌ها به موقعیت ایران امروز و مردم ارتباطی ندارد یا تکراری است. همه دوستان مرا به فعالیت در حوزه فیلمنامه می‌شناسند و تلاشمان این است که فیلمنامه را هویت ببخشیم.

مدیر اداره کل دفتر فیلمنامه رسانه ملی تصریح کرد: خواهشم این است که همه فیلمنامه‌نویسان به ما کمک کنند. کار سختی به ما سپرده شده است اما فکر می‌کنم اتفاق خوبی رخ خواهد داد. تعهد ما این است که هفته‌ای دو فیلمنامه را شروع کنیم و حدود ۲۰ تا ۳۰ هفته طول می‌کشد که یک فیلمنامه در مرحله متن به خروجی برسد.

هیچ ممیزی غیرحرفه‌ای وجود ندارد

وی با اشاره برخی حواشی عنوان کرد: هیچ توقفی در کارها وجود ندارد هیچ ممیزی غیرحرفه‌ای وجود ندارد. حتماً کار ما هم نقایصی دارد اما همه واسطه‌ها و شوراهای غیرکارشناسی کنار رفته است.

اسدی‌زاده تصریح کرد: از اینکه فیلمنامه‌ها و سریال‌ها به شخصیت‌ها، روایت‌ها و موقعیت‌های خاص محدود شده خیلی ضربه خورده‌ایم. می‌خواهیم مردم بیشتری مخاطب ما باشند. پروژه‌ای متوقف نشده، یعنی بی‌دلیل متوقف نشده و نخواهد شد. اگر احساس شده تلویزیون در زمینه تولید کند شده یک دلیلش این است که تلویزیون به لحاظ مالی دستش خالی است. در همین فضا اما فیلمنامه‌های «سعدی»، «خواجه‌نصیر» و «پوریای ولی» نوشته شده اما تلویزیون به لحاظ مالی و بودجه‌ای نمی‌تواند اینها را تولید کند که اگر بتواند اتفاق خوبی است. البته همه سیستم‌های برودکست در جهان در مرحله گذار هستند.

وی اضافه کرد: ما که این بخش‌ها را تحویل گرفتیم اینگونه نبود که در اوج باشد و کارها خیابان را خلوت کند. ما عهده‌دار این مسئولیت هستیم که توقع مخاطب را جواب بدهیم و اینها جز با متن و فیلم و سریال خوب رخ نمی‌دهد.

هنوز فکر می‌کنیم مردم بر سر ارثیه دعوا می‌کنند!

اسدی‌زاده در ادامه یادآور شد: بیشتر طرح‌هایی که به من رسیده مربوط به خانواده و دعوای خانوادگی است و هنوز فکر می‌کنیم مردم سر ارثیه با هم دعوا می‌کنند. در کشور ما یک اتفاق سیاسی مثل اغتشاشات رخ داده است و شاید طرح‌های مورد ارتباط با اغتشاش به ۱۰ تا هم نمی‌رسد. بخش زیادی از طرح‌هایی که می‌رسد در آنها نوشته شده است براساس فلان سریال اما از آنها ضعیف‌تر است مثلاً اگر می‌نویسد براساس گیم اوترونز، می‌بینید از آن ضعیف‌تر است!

وی در ادامه درباره تمرکز بیشتر در پرداخت به انقلاب اسلامی در طرح‌ها عنوان کرد: نگاه ما این است که طرح‌ها درباره واقعیت انقلاب اسلامی، اکنون، گذشته و آینده باشد. واقعیت حال حاضر زندگی این مردم دیده شود. الان همه سریال‌ها در یک مدل است اما پیش از این آثاری مثل «روزی روزگاری» داشتیم که اتفاقاً دیده شد و همه دوستش داشتند.

اسدی‌زاده اضافه کرد: در این ۸۰۰ طرحی که رسیده شاید بیست طرح درباره قهرمانان است. این قهرمانان که چهره‌های سیاسی نیستند اما چرا سراغشان نمی‌رویم؟ واقعیت انقلاب اسلامی پر از شخصیت‌های درجه یک است. مثلاً چند طرح فکر می‌کنید درباره حاج قاسم سلیمانی است؟ ما اینها را در طرح‌ها نداریم.

فقط مخاطب «گیلدخت» چندبرابر شبکه خانگی است!

وی در واکنش به سوالی درباره اینکه فیلمنامه‌هایی که نوشته و ساخته می‌شود ضعیف است و کمتر مخاطب را در مقابل شبکه خانگی جذب می‌کند اظهار کرد: نهایت مخاطب رسانه خانگی دو میلیون نفر است الان فقط مخاطب «گیلدخت» را ببینید متوجه می‌شوید که چقدر چند برابری است.

وی در پاسخ به اینکه آیا دلیل عدم ورود فیلمنامه‌نویسان به سوژه‌هایی مانند اغتشاشات اخیر این نیست که می‌ترسند ممیزی شوند، گفت: کارهایی گاهی در فضای گروتسک به ما می‌رسد یا اثاری حتی در نقد نظام جمهوری اسلامی که آن‌ها را هم بررسی می‌کنیم پس اینگونه نیست که فکر می‌کنند ممیزی می‌شود و نفرستند. تاکنون هم کسی را با گونی سراغ کسی نفرستاده‌ایم! حراست که این کارها را نمی‌خواند، بچه‌های حوزه فیلمنامه نویسی می‌خوانند!

اسدی‌زاده با اشار به برخی گزاره‌هایی که بارها تکرار شده است گفت: یکی از مشهورات این است که کسی دیگر با تلویزیون کار نمی‌کند. چرا کار نکنند؟ خود ما الان با بسیاری از اینها کار می‌کنیم.

وی با اشاره به برخی از طرح‌ها و فیلمنامه‌ها گفت: یکی از آخرین فیلمنامه‌ها درباره حاج عبدالله والی بود. یا دنباله‌های برخی سریال‌ها به دست ما رسیده است. طرح خیلی خوبی درباره «رویانا» حیوان شبیه‌سازی شده آمده است. یک کار کمدی درباره اغتشاشات رسیده است که سفارش باشگاه رشد خودمان بوده است. با این حال خروجی فیلمنامه‌های دفتر ما را باید از مهر و ابان ماه رصد کنید. فیلمنامه درباره کودک درصد خیلی پایینی است. فیلمنامه‌ای هم از علی خودسیانی رسیده است که کار خوبی بود.

اسدی‌زاده درباره پذیرفتن مسئولیت فیلمنامه‌ها بیان کرد: تا پایان کار یک فیلمنامه هیچ‌کس غیر از ما مسئول نیست. پای مسئولیت آن هم ایستاده‌ایم. هر کسی می‌تواند از طریق نرم‌افزار بله طرح خود را ثبت کند و نسبت به ان پیکیری کند. کارشناسی که شد به کارگروه‌ها می‌رسد که ۱۲ کارگروه انها را بررسی می‌کنند.

هم‌کاری با هیچ فیلمی برای من خط قرمز نیست

وی در پاسخ به چهره‌های پیشکسوت حوزه فیلمنامه‌نویسی که چقدر در این کارگروه‌ها حضور دارند؟ گفت: ما طرح‌های مصوبی داریم و می‌خواهیم فیلمنامه‌نویسان بنویسند. با همه هم کار می‌کنیم، هیچ واحدی در تلویزیون به من نگفته که با فلان شخص کار نکنید. هیچ فردی برای ما خط قرمز نیست مگر اینکه ضد انقلاب باشد.

اکرم صادقی مدیر تولید، تامین و بررسی فیلمنامه گفت: ارگان‌هایی که فکر می‌کنند فیلمنامه‌های خوبی دارند که حداقل‌هایی را دارد ما کمک می‌کنیم اینها به خروجی برسد.

وی اضافه کرد: فیلمنامه‌های ضعیف که کپی از سریال هاست زیاد به دست ما می‌رسد.

جبرییل نجفی مدیر واحد ایده، پژوهش واقتباس تصریح کرد: ایده‌های مغفول مانده را بررسی می‌کنیم، موقعیت دراماتیک و مغفول مانده انقلاب اسلامی هم بررسی می‌شود.

وی اضافه کرد: در بحث فیلمنامه نویسی گروهی کار می‌کنیم و به شکل پژوهشی از تجربه‌های اثار خارجی در این زمینه کمک می‌گیریم و کتاب‌هایی هم ترجمه می‌کنیم.

سید ابوالقاسم صالحی‌زاده مدیر واحد ایده، طرح و فیلمنامه نیز عنوان کرد: کارگاه‌هایی برگزار کرده‌ایم که خروجی آن‌ها ۴۰۰ ایده و بیش از ۱۰۰ طرح بوده است که ۶۰ طرح در مرحله تجمیع است و ثبت شده است.

رسانه سینمای خانگی-زندگی مریم میرزاخانی «فیلم» می‌شود؟

کارگردان فیلم‌ سینمایی «پاسیو» با ابراز علاقه خود به ساخت فیلمی درباره مریم میرزاخانی گفت: یکی از ماندگارترین تصاویری که از «زن» در سینمای ایران ثبت‌ شده است مربوط به فیلم «نرگس»‌ ساخته سرکار خانم بنی‌اعتماد است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از جشنواره وی افزود:‌ماندگاری یک قهرمان سینمایی به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از پرداخت شخصیت گرفته تا قدرت اجرایی کارگردان در به تصویر کشیدن آن قهرمان. «نرگس» با بازی درخشان سرکار خانم فریماه فرجامی از آن شخصیت‌های درخشان زن در سینمای ماست که نه فقط برای من که برای نسل من ماندگار شده است و همه این جوانب را در خود دارد.
بحرالعلومی درباره تفاوت قهرمانان زن در سینمای ایران در قیاس با قهرمانان زن در سینمای جهان هم گفت: درباره این تفاوت می‌توان از وجوه مختلفی صحبت کرد اما مهمترین وجه آن را می‌توان «فرهنگ ایرانی» دانست. درست است که فرهنگ هم دامنه وسیعی دارد و می‌توان درباره اجزای آن صحبت کرد اما اصولا عاطفه زن ایرانی در فرهنگ ایرانی در قامت مادر و خواهر، بسیار حائز اهمیت است. این وجه زن ایرانی برای خود من بسیار اهمیت دارد و در سینمای مطلوبی هم که آن را دنبال می‌کنم، این ویژگی را مدنظر دارم.
این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: عاطفه زن ایرانی، ویژگی‌ای است که می‌توان آن را به فرهنگ‌های دیگر هم بسط داد و با جزییات به آن پرداخت.
بحرالعلومی تأکید کرد: «زن قهرمان» در سینما، الزاما زن ستم‌کش نیست. زن قهرمان زنی است که اتفاقا در اوج ظلم و ستم بتواند قله‌ها را فتح کند و هر هدفی که دارد را برای زندگی بهتر خودش و آرامش خانواده‌اش دنبال کند. او مدام به‌صورت تلاش‌مند در مسیر نیل به اهداف و آرزوهایش حرکت می‌کند. متأسفانه اگر نگاه ما این باشد که لازمه پرداخت یک قهرمان زن، ستم‌کش بودن آن است و تحت ظلم بودن آن‌ها را تبدیل به قهرمان می‌کند، به سینمایی منجر می‌شود که من کاملا مخالف آن هستم.
وی افزود: زن قهرمان در هر شرایطی به‌دنبال اهداف و آرزوهای خود است. اصولا تعریف قهرمان در سینما همین است. وقتی ما زنی را می‌خواهیم در فیلم خود تبدیل به قهرمان کنیم، حتما او هم از تعریف کلی قهرمان مستثنی نیست. چنین قهرمانی بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به جنسیت و تبعیض‌ها در مسیر خودش پیش می‌رود تا به اهدافش برسد.
این کارگردان سینما در پاسخ به این سوال که از میان زنان نام‌آور ایرانی علاقه به ساخت فیلم سینمایی درباره کدام شخصیت را دارد از «مریم میرزاخانی»‌ نام برد.
بحرالعلومی در بخش دیگر از صحبت‌های خود درباره آمار بالای کارگردانان زن در سینمای ایران به نسبت دیگر کشورهای دارای صنعت سینما هم گفت: اصولا در فضاهای سخت و مسیرهای دشوار، خلاقیت‌ها بیشتر فرصت ظهور و بروز پیدا می‌کنند و انگیزه‌ها هم بیشتر می‌شود. شاید علت بیشتر بودن تعداد فیلمسازان زن در سینمای ایران هم وجود همین محدودیت‌ها باشد. زنان ایرانی در هر عرصه‌ای که کمتر دیده شدند، بیشتر تلاش کردند تا دیده شوند. هر جا حاشیه‌ها و اتفاقات فرامتنی کم‌رنگ‌تر شد، انگیزه ما فیلمسازان زن هم بیشتر شد تا توانایی خود را به اثبات برسانیم. شکر خدا در سال‌های اخیر شاهد رشد فعالیت زنان در حوزه سینما و هنرهای زیرمجموعه‌اش بوده‌ایم که اتفاقا زنان موفقی هم هستند و به خوبی می‌درخشند. دیگر وقت آن رسیده است که مسئولان و متولیان هم نگاه ویژه‌تری به این ظرفیت داشته باشند.
نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به دبیری مهدیه سادات محور ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.

خروج از نسخه موبایل