رسانه سینمای خانگی- در سینمای ایران کدام وجود دارد: مافیا یا نورچشمی؟

جواد مزدآبادی گفت: همیشه عده ای نورچشمی مدیران سینمایی بوده اند و بهترین زمان اکران به فیلم های آن ها تعلق گرفته و بالاترین امکانات و تسهیلات به آن ها داده شده است.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، جواد مزدآبادی کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص اجرای عدالت در سینما به ویژه در حوزه اکران گفت: اگر بخواهیم واقع بینانه به تاریخ سینمای کشورمان نگاه کنیم باید بگوییم هیچ گاه شاهد عدالت محوری در سینما نبودیم چرا که همیشه در طول تاریخ و در هر دولتی بی عدالتی در سینما وجود داشته است.

کارگردان فیلم های سینمایی «ورود زنده ها ممنوع» و «طاووس های بی پر» در گفتگو با سینماپرس، گفت: همیشه عده ای نورچشمی مدیران سینمایی بوده اند و بهترین زمان اکران به فیلم های آن ها تعلق گرفته و بالاترین امکانات و تسهیلات به آن ها داده شده است.

وی ادامه داد: فرقی نمی کند در کدام دولت چرا که در هر دولتی با هر طیف و جناحی عده ای از سینماگران از فضای سینما دور می ماندند و در نقطه مقابل عده دیگری همواره تحت هر شرایطی فضای کار، تولید و پخش برایشان مهیا بود.

مزدآبادی سپس با تأکید بر اینکه هیچ راهکاری برای برون رفت از این بحران نمی توان ارائه کرد اظهار داشت: همه چیز به انصاف مدیران و توجه آن ها به شعارها و وعده های شان قبل از گرفتن پست و سمت مدیریتی باز می گردد؛ بی تردید اگر مدیران پایبند به اصول و قوانین و عدالت و اخلاق باشند وقتی متصدی حوزه های خود می شوند نیز همان روش و منش را ادامه خواهند داد اما افسوس آنچه ما سال ها است در سینمای کشور شاهدیم این است که بعد از اینکه مدیران پست می گیرند همه چیز عوض می شود و شرایط به شکل دیگری رقم می خورد.

این سینماگر متذکر شد: امروزه به جای اینکه قدرت دست مدیران سینمایی باشد در دست سینماداران است و آن ها هستند که برای اکران فیلم ها تعیین تکلیف می کنند. سینماداران آثاری که فکر می کنند مورد استقبال واقع نمی شود را رسماً از گردونه و چرخه اکران حذف می کنند و با دادن سانس های مرده این فیلم ها را می سوزانند.

وی تأکید کرد: حوزه پخش و اکران به تعدادی افراد خاص بر می گردد که صاحب سالن ها هستند و همه ما هم به خوبی آن ها را می شناسیم! این افراد هستند که تصمیم گیر شده اند و با لابی کردن یک فیلم را به بالاترین درجه می رسانند یا آن را به زمین می زنند.

مزدآبادی در خاتمه این گفتگو با بیان اینکه مدیران سینمایی باید با کار جهادی تدبیری برای وضعیت آشفته اکران و خروج این حوزه از دست مافیا داشته باشند تصریح کرد: ما نیازمند تغییر ساختار در سینمای کشورمان هستیم. مدیران سینمایی تا دیرتر نشده باید چاره اندیشی داشته باشند؛ من شخصاً هنگام اکران فیلم «طاووس های بی پر» ضربه این اتفاق را خوردم به نحوی که فیلم من فقط در ۶ سالن سینما به صورت تک سانس اکران شد و می دانم این اتفاق چقدر می تواند برای یک فیلمساز تلخ و آزار دهنده باشد.

رسانه سینمای خانگی- اوپنهایمر؛ بزرگترین افتتاحیه هالیوودی

فیلم «اوپنهایمر» به کارگردانی کریستوفر نولان بزرگترین افتتاحیه هالیوودی را در هند رقم زد و به فروش ۱۳ کرور روپیه‌ای(هر کرور یک میلیون روپیه) در روز نخست دست یافت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در اوپنهایمر که توسط کریستوفر نولان کارگردانی شده، کیلین مورفی در نقش اصلی (جی رابرت اوپنهایمر) در کنار امیلی بلانت، مت دیمون، رابرت داونی جونیور، رامی مالک، جاش هارتنت و کنت برانا ایفای نقش کرده است.

اوپنهایمر، در سینماهای هند طوفانی به راه انداخته و طبق برآوردهای اولیه Sacnilk، این فیلم در روز افتتاحیه خود در این کشور ۱۳ تا ۱۴ کرور روپیه فروش داشت.

این فیلم با بازی کیلین مورفی در نقش فیزیکدان نظری جی رابرت اوپنهایمر در ۲۱ ژوئیه اکران شد.

در روز نخست اکران، اوپنهایمر با اختلاف قابل توجهی از باربی پیشی گرفت. باربی فقط توانست ۵ تا ۵.۵ کرور روپیه به دست آورد، در حالی که اوپنهایمر امسال بزرگترین افتتاحیه یک فیلم هالیوودی در هند را به خود اختصاص داد و حتی از تام کروز ماموریت غیرممکن – حساب مرده قسمت اول که در روز افتتاحیه ۱۲.۵ کرور به دست آورد، پیشی گرفت.

فیلم باربی به کارگردانی گرتا گرویگ

علاوه بر این، فیلم کریستوفر نولان حتی از Fast X Vin Diesel که در ۱۹ می در هند با ۱۲.۵ کرور روپیه عرضه شده بود، بهتر عمل کرد.

اوپنهایمر وقایع تاریخی در طول جنگ جهانی دوم را بازگو می کند، زمانی که سپهبد لزلی گرووز، جونیور اوپنهایمر را به رهبری پروژه فوق سری منهتن منصوب کرد. اوپنهایمر با همکاری تیمی از دانشمندان متعهد، سال‌ها وقت صرف توسعه و طراحی نخستین بمب‌های اتمی جهان کرد. اوج تلاش آنها در ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ بود، زمانی که آنها شاهد نخستین انفجار هسته ای جهان بودند که مسیر تاریخ را برای همیشه تغییر داد.

در متاکریتیک، ۴۵ منتقد نظر خود درباره فیلم Oppenheimer اعلام کردند که در مجموع آن‌ها، این اثر به نمره فوق‌العاده خوب ۹۱ دست یافته است. در راتن تومیتوز نیز تاکنون ۶۳ نقد درباره فیلم نولان منتشر شده که در مجموع آن‌ها امتیاز ۹.۱ (۹۷٪) به دست آمده است.

این فیلم تاکنون با واکنش‌های بسیار مثبت منتقدان و صاحب‌نظران سینما مواجه شده است. به عنوان نمونه و به نوشته پل شریدر کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس و نویسنده چند فیلم مهم مارتین اسکورسیزی مانند راننده تاکسی و گاو خشمگین، «اوپنهایمر، بهترین و مهم‌ترین فیلم این قرن. اگر امسال یک فیلم را در سینما دیدید، باید اوپنهایمر باشد.»

کریستوفر نولان کارگردان اوپنهایمر

اوپنهایمر نخستین فیلم زندگی‌نامه‌ای نولان است که فیلمنامه آن را بر اساس کتاب پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر نوشته و برای نخستین بار در تاریخ سینما، بخشی‌هایی از فیلم به صورت آیمکس سیاه و سفید فیلمبرداری شده و روی پرده بزرگ رفته است.

یونیورسال اعلام کرد که ساخته نولان، ۱۰.۵ میلیون دلار در نخستین روز اکران خود به دست آورده است.

فیلم Barbie ساخته گرتا گرویگ که در آن مارگو رابی در نقش باربی و رایان گاسلینگ در نقش کن ظاهر شده‌اند، نیز در نخستین روز اکران خود ۲۲.۳ میلیون دلار فروش داشت.

این عظیم‌ترین فروش روز نخست در بین تمام فیلم‌های سال ۲۰۲۳ است و رکورد قبلی با فروش ۱۷.۵ میلیون دلاری در اختیار Guardians of the Galaxy Vol. ۳ بوده است.

برای تمام روزهای پایان هفته، انتظار می‌رود که باربی در آمریکا ۱۰۰ میلیون دلار یا بیشتر فروش داشته باشد و این میزان برای اوپنهایمر حدود ۵۰ میلیون دلار پیش‌بینی شده است.

بودجه باربی ۱۴۰ میلیون دلار گزارش شده و نولان برای ساخت فیلم خود حدود ۱۰۰ میلیون دلار هزینه کرده است.

رسانه سنمای خانگی- آیا «مصلحت» یک بیانیه است؟

فیلم سینمایی «مصلحت» که این روزها در حال اکران است، بیانیه‌ای‌ست که کارگردانش می‌گوید بیانیه نیست.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، مصلحت با نام‌های سابق پدری و مصلحت نظام فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه محصول سال ۱۳۹۹ است که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.

مصلحت مانند ساخته های سیاسی متاخری چون ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) دهه ۶۰ را به عنوان بستر روایت انتخاب می کند؛ کلیت قصه این است که در این زمان که بعد از انقلاب، نظام سیاسی جدید مستقر می‌شود اختلاف سیاسی یکی از شخصیت‌های بانفوذ نظام با فرزندش، آن‌ها را در مقابل هم قرار می‌دهد و موجب تقابل و موازانه سخت پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور می‌شود.

کارگردان مصلحت در گفتگو با ایرنا، برخلاف ادعای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان که در زمانِ اکرانِ جشنواره ای این فیلم گفته بود که مشابه قصه این اثر را در اوایل انقلاب داشتیم، منکر هرگونه شباهت آدم ها و رویدادهای این قصه با مابه ازای بیرونی می شود و اظهار می دارد که این داستان قصه ای خیالی است.

در نتیجه مخاطب باید این موضوع را بپذیرد که این قصه به رغم تمامی مولفه هایی که از گرفتن حق و اجرای عدالت برجسته می سازد قصه ای خیالی بیش نیست. شاید نظر برخی از مسئولان که در این قصه دنبال نمونه هایی حقیقی و حقوقی می گشتند از این منظر درست بود که توجیه این قصه را به دلیل آرمان هایی که دنبال می کند قابل تامل و توجه می ساخت.

تدوین فیلم سینمایی مصلحت قابل قبول است؛ چنانچه تا دقایق پایانی مخاطب را به دنبال خود می کشاند و نبض زنده ای دارد که ریتم اثر را حفظ می کند و آن را از کار نمی اندازد . این گونه نیست که مخاطب در میانه فیلم (مشکل بسیاری از تولیدات) از دنبال کردن قصه دست بکشد و منتظر پایان باشد.

بازی بازیگران هم نقطه قوت دیگری برای مصلحت است؛ اگرچه نقدی پررنگ به بازی وحید رهبانی و شباهت این شخصیت به کاراکتر «آقا محمد» در گاندو (جواد افشار) وجود دارد اما شاید بتوان همین کاراکتر را به عنوان کسی که بار اصلی درام قصه را بر دوش می کشد نقطه قوت فیلم سینمایی مصلحت دانست.

رهبانی باورپذیر است و به عنوان یک مجری قانون که تلاش دارد تا به برقراری عدالت کمک کند مخاطب را با خود همراه می سازد. فرهاد قائمیان اگرچه در برخی سکانس ها مانند سکانسی که با پدر و مادری که دنبال قصاص هستند مواجه می شود، باورپذیر نیست اما در مجموع با اتکا به قدرت بازیگری بدون کلام خود موفق می شود تا به درستی نقش خود را از آب دربیاورد.

در حقیقت ضعف اصلی فیلم سینمایی مصلحت در بیانیه گل درشتی است که در سکانس اعدام و از زبان مادر قربانی که به دنبال قصاص است بیان می شود؛ مصلحت به رغم این که تا بدینجا و تا لحظات پایانی با همه ضعف ها و قوت هایش به خوبی جلو آمده است در جایی که باید تصمیم گیری را به مخاطب واگذار کند آن را با یک بیانیه اغراق آمیز به پایان می برد و نسخه اش را می پیچید.

اگر کارگردان پایان فیلم را باز می گذاشت شاید بخشی از مخاطب را به دلیل آن چه خود درست می پنداشتند (که لزوما نظر صاحب اثر نبود) از دست می داد اما با این پایان بندی قطعا فیلم آن مخاطبان را از دست می دهد چرا که هیچ فردی علاقه ای به جویدن یک لقمه جویده شده ندارد.

رسانه سینمای خانگی- کارگردانی که گاهی ساده‌لوحی را ترجیح می‌دهد

سیدرضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» ضمن تشریح نسبت این فیلم با جامعه امروز تأکید کرد به‌عنوان سازنده فیلم هنوز در فضای آن، گرفتار است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، او خالق بخشی از خاطرات دوران کودکی هم نسلان من است، همان زمانی که گرچه برنامه‌های کودک آهنگین شده بودند، اما یک نفر ایده‌اش این بود که سرودهایی برای ایام هفته داشته باشد تا روزها را برای کودکان دوست‌داشتنی کند.

کارگردانی که گرچه با آثاری برای کودکان آغاز به کار کرد بعدها اما از این مسیر فرمان چرخاند تا سینمایش یکی از انسانی‌ترین مفاهیم را با خود به همراه داشته باشد؛ از رضا میرکریمی می‌گویم. او که حتی منفورترین شخصیت‌ها را هم در فیلم‌هایش مورد قضاوت قرار نمی‌دهد. نه آنها را آنچنان سیاه نشان می‌دهد نه برایشان حکمی می‌دهد؛ این سرنوشت محتوم و مختوم کاراکترهای اوست.

کارگردانی که گرچه در لایه‌های زیرین آثارش همواره انتقادهای اساسی به اجتماعش داشته اما هرگز امید را از دست نداده و این جامعه را قابل ترمیم دانسته است.

رضا میرکریمی اما هنوز برای من کارگردان «خیلی دور خیلی نزدیک» است همانجا که سرگشتگی شخصیت فیلمش چیزی را در انتهای وجودمان برمی‌انگیخت تا به گفته خودش این غم از جنس حسرت باشد، همان سرگشتگی که بعدها در دیگر فیلم‌هایش هم تجلی پیدا کرد تا آن را نوعی گرفتاری توصیف کند.

این روزها او فیلم سینمایی «نگهبان شب» را روی پرده دارد، فیلمی که گرچه در چهلمین جشنواره فیلم فجر قدر دید اما نوع اکرانش باعث شد تا او زبان به گلایه بگشاید. فیلمی که باز هم از اخلاق صیانت می‌کند، حکم نمی‌دهد و در عین حال نقادانه است.

به بهانه این فیلم با رضا میرکریمی به گفتگو نشستیم که مشروح قسمت نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* شما قبل از ورود به دنیای سینما، به واسطه کارگردانی مجموعه «نماهنگ‌های ایام هفته»، نقش پررنگی در خلق یک نوستالژی جمعی در دوران کودکی هم‌نسلان من دارید. شما کار خود را با دنیای کودکان آغاز کردید و می‌توان این سابقه را پیوند داد به نقشی که برای کودکان در فیلم‌های سینمایی خود قائل هستید. کاراکترهایی که همواره فضای تلخ روایت را تلطیف می‌کنند و گویی نقطه امید هستند. مضاف‌بر اینکه برگ‌برنده آن نماهنگ‌ها که در تأثیرگذاری و ماندگاری آن‌ها هم موثر بود، نگاه غیرایدئولوژیک به دنیا، از نگاه کودکان بود، که همچنان نشانه‌های این رویکرد را هم می‌توان در تجربه‌های سینمایی شما رصد کرد. اگر موافقید با مرور همین تجربه گفتگو را شروع کنیم.

ساخت این نماهنگ‌ها که به آن اشاره کردید و اتفاقاً برای خود من هم بسیار خاطره‌انگیز است به حوالی سال ۷۴ یا ۷۵ بازمی‌گردد. من به دلایلی، قبل از ورود به عرصه کارگردانی و ساخت فیلم، سفرهایی به خارج از کشور داشتم. متوجه شدم به واسطه مهاجرت‌هایی که در آن سال‌ها صورت می‌گرفت و حجم‌شان نسبت به امروز خیلی کمتر هم بود، نوزادانی دارند در خارج از کشور متولد می‌شوند که موطن اصلی خود را ندیده‌اند و دوران رشد خود را در کشوری دیگر طی می‌کنند. آن زمان برایم مسئله شد که ما برای این بچه‌ها چه محصول فرهنگی‌ای می‌توانیم بسازیم که کلماتی مشترک از زبان مادری‌شان تبدیل به ملکه ذهن‌شان شود. همین ایده بذر اولیه ساخت آن مجموعه نماهنگ شد.

به‌تعبیری مثل باقی کارهای من، هیچ‌کس ساخت این نماهنگ‌ها را به من پیشنهاد نداد. با چند نفر از شرکا، دفتری داشتیم که در آن کارهایی را مثل «بچه‌های مدرسه همت» و یا «ماجراهای آفتاب و عزیز خانوم» را می‌ساختیم. شاید جزو اولین دفاتر بخش خصوصی بودیم که برای تلویزیون کارهایی را تولید می‌کردیم. این نماهنگ‌ها را اما بیشتر برای بچه‌های خارج از کشور ساختیم. خب به خاطر همکاری و رفاقتی که با محمد رضا علیقلی داشتم با او در میان گذاشتم. او پیشنهاد ساختن یک «اپرت» بر اساس افسانه دوازده برادر – ماه‌های سال داشت و به این نتیجه رسیدیم که روزهای هفته را ابتدا بسازیم و بعد برویم سراغ ماه‌ها.

اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد می‌آورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنی‌بر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمی‌شد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آن‌ها روزهای هفته را برای بچه‌ها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچه‌ها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آن‌ها منتقل کنیم

در همان همفکری‌ها مطرح شد که بسیاری از شعرهای کودکانه ما و سروده‌های فولکلوری که همه حفظ هستیم، مشخص نیست ریشه‌اش کجاست. خیلی از آن‌ها حتی ساختار روایی علی و معلولی و معنایی هم ندارند و کلماتش الزاماً به هم ربطی هم ندارند و صرفاً به دلیل آنکه هم‌وزن بوده‌اند در کنار هم قرار گرفته‌اند و تبدیل به شعر شده‌اند. مثلاً اتل متل توتوله یا امثال آن. با این وجود ما با همین اشعار بزرگ شدیم. از خودمان پرسیدیم آیا ما هم می‌توانیم شروع‌کننده خلق چنین آثاری برای آیندگان باشیم.

اگر خودتان را به فضای سال ۷۴ بروید، به یاد می‌آورید که تقریباً هیچیک از محصولات فرهنگی خارج از مدار ایدئولوژیک و مبتنی‌بر پندهای مستقیم اخلاقی ساخته نمی‌شد. در آن شرایط اینکه بخواهیم برویم سراغ مجموعه آثاری که در قالب آن‌ها روزهای هفته را برای بچه‌ها تشخص بدهیم تصمیم غریبی بود. قرار شد بیشتر روی تخیل بچه‌ها تمرکز کنیم تا اینکه بخواهیم پندی را به آن‌ها منتقل کنیم. گویی خود بچه‌ها این شعرها را گفته‌اند. از طرفی به پیشنهاد علیقلی تصمیم گرفتیم برای موسیقی این نماهنگ‌ها یک کار پروپیمان و ارکسترال بگذاریم. اتفاقی که تا آن زمان سابقه نداشت و غالباً موسیقی بچه‌ها با گروه‌های کوچک جمع می‌شد. در وهله اول هم به‌عنوان یک پدر حالم خوب می‌شد. من چون زود ازدواج کرده بودم، زود هم بچه دار شدم و آن موقع احساس می‌کردم که بچه‌های من نیاز به این محصولات دارند. اولین جایی هم که از آن‌ها استفاده می‌شد در دستگاه پخش ماشین خودم و برای بچه‌های خودم بود. اینگونه اولین بازخوردها را هم از آن‌ها می‌گرفتم.

* و همان زمان هم کارها از صداوسیما پخش شد؟

اتفاقاً در آن مقطع این کارها روی دست ما ماند! تا دو سال تلویزیون حاضر نشد این کارها را از ما بخرد. می‌گفتند که چی؟ چرا باید برای بچه‌ها بخوانیم «شنبه یه سیب سرخه!»

* به تعبیری به دلیل همان فقدان نگاه ایدئولوژیک نمی‌توانستند با این کارها ارتباط بگیرند!

بله. بعد از دو سال بود که سراغ این کارها آمدند و حاضر به پخش آن‌ها شدند.

* تقریباً می‌شود حوالی سال ۷۶ و احتمالاً تغییر نگاه‌ها به مقوله فرهنگ و هنر، در این زمینه بی‌تأثیر نبود.

حتماً که این تغییر نگاه‌ها بی‌تأثیر نبود. گروه کودک شبکه یک در آن زمان این کارها را از ما خرید. با همان امکاناتی هم که داشتیم، با هزینه‌ای بسیار کم، کلیپ‌هایی هم برای آن‌ها ساختیم. امضای من پای این کلیپ‌ها هست و به آن‌ها افتخار هم می‌کنم اما وقتی امروز آن‌ها را می‌بینم، با خودم می‌گویم واقعاً با چه امکانات اندکی این کارها را ساخته‌ایم. سال‌ها از پخش این نماهنگ‌ها می‌گذرد و در این سال‌ها آدم‌هایی مثل شما زیاد دیده‌ام که وقتی متوجه می‌شوند من هم نقشی در تولید این نماهنگ‌ها داشته‌ام و ایده‌اش برای من بوده است، می‌گویند خاطرات بسیاری برای ما ساخته‌اید و ما با این نماهنگ‌ها بزرگ شده‌ایم. این همان هدفی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم.

* همین زاویه نگاه به دنیای کودکان هم بعدها به جهان فیلم‌هایتان تسری پیدا کرد. حتی در همین فیلم «نگهبان شب‌» هم درست است که آن پسربچه نقش کوتاهی دارد اما واقعاً حضورش در تلطیف فضا موثر است.

این بچه‌ها تقریباً در همه فیلم‌هایم هستند. من کارم را با تولید اثر برای کودک و نوجوان آغاز کردم و به نوعی سینما را از طریق همین دنیای بچه‌ها شناختم. فیلم اولم «کودک و سرباز» هم به‌نوعی مدیون بازیگر نوجوان و دنیای کودکانه‌اش بود. گویی زیربنای فکری و شناخت من از سینما، عجین با دنیای کودکان بوده است. این تأثیر صرفاً هم به حضور کاراکترهای کودک در فیلم‌هایم محدود نمی‌شود و بلکه یک حس کودکانه و همچنان زنده، حتی در کاراکترهای بزرگسال فیلم‌های من هم وجود دارد که ممکن است ریشه‌اش در همین مسئله باشد.

* فیلم «نگهبان شب» مانند دیگر آثار شما، نگاه و روایتی اخلاق‌مدارانه دارد. در شرایطی که به نظر می‌رسد به واسطه مشکلات مختلف، پایبندی به اخلاقیات در جامعه کم‌رنگ شده است، چگونه می‌توانید همچنان از این نگاه اخلاق‌گرایانه در آثارتان محافظت کنید؟

اگر بخواهم آدم عافیت‌اندیشی باشم و بابت حرکت برخلاف جهت آنچه به تعبیر شما در جامعه در حال اتفاق افتادن است، هزینه پرداخت نکنم، باید از پافشاری روی این نوع از قصه‌پردازی دست بردارم. البته من این رویکرد را آرمان‌گرایی نمی‌دانم. به نظرم این شکل از نگاه یک جور دعوت برای بازگشت به خویشتن است. تلاش برای متوجه کردن مردم جامعه به خودشان است تا بخشی از مسئولیت‌های برزمین‌مانده‌شان را برعهده بگیرند. من این اخلاق‌گرایی را یک راه‌نجات می‌بینم. نه صرفاً به عنوان یک فیلمساز که به‌عنوان عضوی از یک جامعه که نگران سرنوشت خانواده‌ام هستم چنین نگاهی دارم. فکر می‌کنم یک طمع لجام‌گسیخته، مدت‌هاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه می‌راند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمی‌شود. من شخصاً همیشه آدم امیدواری بوده‌ام…

یک طمع لجام‌گسیخته، مدت‌هاست گریبان جامعه ما را گرفته است که این طمع الزاماً هم اقتصادی نیست. این طمع دارد بسیاری از مظاهر حداقلی اخلاق و نه الزاماً وجوه آرمانی آن را هم به حاشیه می‌راند. باید با این اتفاق مبارزه کرد و این مبارزه هم با شعار دادن محقق نمی‌شود

* اتفاقاً بد نیست بگویید ریشه این میزان از امیدواری کجاست؟ آن هم در شرایطی که شاهدیم خیلی از فیلمسازان جوان‌تر ما که مشخصاً در عرصه سینمای کوتاه آثاری را تولید می‌کنند، گرفتار یک سیاه‌بینی افراطی نسبت به شرایط پیرامونی خود شده‌اند.

معتقدم بخشی از این «امیدواری» من، غیرواقعی نیست. متأسفانه ما گاهی تحت‌تأثیر برخی حاشیه‌هایی که خودمان برای خودمان ساخته‌ایم، آمار غلطی از اجتماع خودمان داریم. واقعاً اوضاع آنقدر که برخی از ما فکر می‌کنیم، بد نیست. اخلاق، اینقدر که ما فکر می‌کنیم در جامعه‌مان تعطیل نشده است. طبق یک قاعده جهانی، اخبار بد معمولاً سریع‌تر پخش می‌شوند و اخبار خوب هستند که طرفدار ندارند.

مضاف‌بر این، وقتی به فرهنگ خودمان مراجعه می‌کنیم، اخلاق را صرفاً نباید یک ابزار ارتباطی بدانیم. اخلاق ناشی از یک رضایتمندی شخصی است. آدم‌هایی که از اخلاقی رفتار کردن خود راضی هستند، هیچ‌گاه نسبت به آن تفاخر ندارند و نمی‌خواهند منت این اخلاقی بودن خودشان را بر سر دیگران بگذارند. به همین دلیل هم از رفتار اخلاقی این گروه، هیچ‌گاه خبری تولید نمی‌شود. بخش‌هایی از جامعه امروز ما هستند که همچنان به وظایف و مسئولیت‌های خود پایبندند اما هیچ خبری تولید نمی‌کنند، چون اصولاً دنبال به رخ کشیدن خود نیستند.

از طرف دیگر هم ما انگار در رقابت با یکدیگریم تا دردهای خود را به رخ هم بکشیم. بدترین نقیصه‌ای هم که این اواخر بیشتر گریبان‌مان را گرفته این است که می‌خواهیم نقش خودمان را در همه مشکلات پدید آمده کتمان کنیم. مدام به‌دنبال یک عامل بیرونی برای مشکلات‌مان می‌گردیم. مجموعه این ساختار فکری است که منجر به ناامیدی برخی از ما شده است. یک بار اگر این حاشیه‌ها را کنار بگذاریم و فارغ از برداشت‌های کاذب به جامعه خود نگاه کنیم، حتماً جای امیدواری وجود دارد. نکته دیگر هم اینکه بخشی از این امیدواری به باورهای دینی من بازمی‌گردد. براساس این باور اصالت همواره با آدم‌هایی است که می‌توانند خودشان جامعه‌ای خوب برای خودشان بسازند. من هم در کار همین آدم‌ها هستم و در موردشان فیلم می‌سازم.

* اگر عده‌ای به‌واسطه همین نگاه، رضا میرکریمی را محکوم به محافظه‌کاری کنند، چه پاسخی دارید؟

نه فقط محافظه‌کاری، شاید حتی عده‌ای بگویند که ساده‌لوحم! گاهی با خودم فکر می‌کنم در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که ساده‌ترین عواطف انسانی را هم نمی‌توانند درک کنند، ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم. در این جنس از ساده‌لوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آن‌هایی که احساس می‌کنند همه چیز را درباره جزئی‌ترین مسائل جامعه می‌دانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست داده‌اند، کمتر روزنه‌ای به سوی امید می‌بینم. به همین دلیل ترجیح می‌دهم در دسته همین‌هایی باشم که ساده‌لوح به نظر می‌رسند. البته که تعبیر من درباره این گروه ساده‌لوحی نیست. به نظرم این گروه از جامعه امیدی توأم با خوش‌بینی دارند. همین خوش‌بینی ما نسبت به یکدیگر است که می‌تواند همچنان جامعه را سرپا نگه دارد.

در مقابل موجودات پیچیده و مرکبی که ساده‌ترین عواطف انسانی را هم نمی‌توانند درک کنند، ترجیح می‌دهم ساده‌لوح باشم. در این جنس از ساده‌لوحی معتقدم باز امید به رستگاری وجود دارد ولی در مورد آن‌هایی که احساس می‌کنند همه چیز را درباره جزئی‌ترین مسائل جامعه می‌دانند، اما سنسورهای حسی خود را از دست داده‌اند، کمتر روزنه‌ای به سوی امید می‌بینم

* این «خوش‌بینی» تعارضی با «واقع‌بینی» دارد؟

نه. مگر واقع‌بینی چیست؟ شما وقتی می‌خواهید درباره حادثه‌ای که همین امروز در حال وقوع است موضع‌گیری کنید، جنسی از واقع‌بینی این است که همه اتفاقات حول و حوش حادثه را در مختصات زمانی و مکانی همین امروز ببینیم، جنسی دیگر از واقع‌بینی این است که این اتفاق را در بستر تحولات ۱۰۰ سال اخیر ببینید و تحلیل کنید. هر دو مورد هم اسم‌شان «واقع‌بینی» است.

ممکن است در نوع دوم شما متهم به محافظه‌کاری شوید و در نوع اول همه شما را تشویق کنند که آفرین، چقدر تو متعهدی و عجب کنش‌گر قدرتمندی هستی! در حالی که من هر دو رویکرد را واقع‌بینی می‌دانم و اتفاقاً معتقدم کسی که وقایع را در یک پرسپکتیو وسیع‌تر می‌بیند و با در نظر گرفتن سابقه تاریخی‌اش تحلیل می‌کند، بهتر متوجه فرآیندها و برآیندهاست، به همین دلیل هم نتیجه‌گیری‌های دقیق‌تری می‌تواند داشته باشد و نسبت به کسانی که کاملاً متمرکز بر زمان و مکان حیات خود هستند، می‌توانند افق‌های درست‌تری را هم تعیین کنند. به عنوان مثال در همین اتفاقات سال گذشته، کشمکشی به‌وجود آمد که عده‌ای می‌گفتند همه سلبریتی‌ها و چهره‌ها باید به میدان بیایند…

* اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع کنند!

دقیقاً. این‌وری‌ها می‌گفتند باید این موضع را بگیری و آن‌وری‌ها می‌گفتند باید این‌ها را بگویی! هر دو طرف هم مدعی بودند که «مردم» به شکلی حداکثری پشت‌شان هستند و اگر با آن‌ها همراه نشوی، به مردم پشت کرده‌ای! واقعیت این است که وقتی نزاعی شکل می‌گیرد دیگر زمان مناسبی برای وزن‌کشی نیست، چرا که آمارها هم دیگر خیلی دقیق نیست و همه‌چیز رنگ و بوی احساسی دارد. در آن شرایط احتمالش بود که ما متهم به تعبیرهایی بشویم که خیلی هم باب شده بود؛ از وسط‌بازی تا محافظه‌کاری!

من اما معتقدم وظیفه من به‌عنوان هنرمند این است که اساساً اجازه ندهم کارها به نزاع و دعوا بکشد. من اگر کارم را به خوبی بلد باشم، می‌توانم به‌موقع هشدار بدهم و با نگاهی پیشگیرانه، شرایطی که می‌تواند ما را در بزنگاه‌های سخت قرار دهد را پیش‌بینی کنم. باید بتوانم درباره شکاف‌ها و تضادها حرف بزنم و همزمان چراغ یک مطالبه‌گری توأم با مدارا را روشن نگه دارم.

* این همان‌کاری است که «نگهبان شب» هم به نوعی انجام می‌دهد. فیلم انگار یک سال زودتر دارد درباره چکی که ممکن است «رسول» بخورد، هشدار می‌دهد. انگار می‌گوید کاش مراقب باشیم که به این سیلی نرسیم!

دقیقاً. اصلاً بگذارید عقب‌تر برویم. مگر در «زیر نور ماه» صحبت از یک تضاد آشکار صحبت نبود. مگر آنچه در مدرسه علمیه گفته می‌شد، با آنچه در متن جامعه جریان داشت کاملاً متفاوت نبود. گفتیم کسی هم که میان این دو فضا پل می‌شود، نه می‌تواند حرف‌های این طرف را به آن طرف برساند و نه می‌تواند همه آنچه در جامعه می‌بیند، صحبت کند. این نشان‌دهنده یک شکاف است. جالب اینکه همان ۲۵ سال پیش، در بخشی از روایت همین شکاف حتی به موضوع حجاب هم اشاره کرده بودیم.

بعدها در فیلم «به همین سادگی» هم هشدارم این بود که ما باید هرچه زودتر درباره یک جمعیت خاموش از زنان، که دچار بحران هویت شده‌اند، صحبت کنیم. زنانی که به دلیل توسعه بی‌قواره و بدون پیوست فرهنگی کلانشهرها مهاجر خیز، دچار این بحران شده‌اند و من همان زمان احساس می‌کردم که باید درباره این زنان صحبت کنیم. حتی آمارهای هم موجود بود که نشان می‌داد آمار طلاق در این قشر سیر صعودی پیدا کرده است. در فیلم «دختر» هم برخی مسائل را مطرح کردیم اما هیچ‌کدام از این هشدارها جدی گرفته نشد. مشکل اصلی ما این است که گویی در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور، «فرهنگ» کرسی مطمئن و صاحب‌رأی‌ای ندارد. به نظر نمی‌رسد که فرهنگ به‌عنوان یکی از عناصر تاثیرگذار در پیشرفت کشور محسوب شود. همچنان که همواره آموزش و پرورش هم اولویت آخر کابینه دولت‌ها اعم از چپ و راست بوده است.

سینما هیچ‌گاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبه‌گر باشد. حتی فیلم‌های کمدی‌ای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر می‌رسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع می‌گذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری می‌روند که به‌دنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحب‌نفوذ و یا آقازاده‌ها. مردم با آن‌ها می‌خندند اما سیاست‌گذار ما نباید این‌ها را صرفاً فیلم‌هایی تجاری و بی‌ارزش بداند

معتقدم فرهنگ، اصلی‌تری عنصر تأثیرگذار در پیشرفت است. ما اگر تا ابد هم به دنبال توسعه سیاسی اقتصادی برویم، تا زمانی که برای ضعف‌های فرهنگی چاره جویی نکنیم، به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید. لاجرم در مقاطعی مجبور می‌شویم بایستیم و به عقب برگردیم. وگرنه مثل حوادث سال گذشته ناگهان به یک دیوار می‌خوریم و نمی‌فهمیم از کجا خورده‌ایم! همه این مسائلی ناشی از کم کاری‌ها و کج فهمی‌های فرهنگی است. نپرداختن به پارادوکس‌ها و تضادهایی که همه‌شان هم ریشه فرهنگی دارند و به رسمیت نشناختن این پارادوکس‌ها، منجر به این حوادث می‌شود. سینما سنسور بسیار خوبی برای تشخیص این شکاف‌هاست.

به همین دلیل هم سینما هیچ‌گاه نباید تمام شود و همچنان باید مطالبه‌گر باشد. حتی فیلم‌های کمدی‌ای هم که در نگاه اول فاقد محتوای قابل اعتنا به نظر می‌رسند، هم برای خنداندن مخاطب خود، دست روی تضادهای اجتماع می‌گذارند. مثلاً سراغ قشر متظاهری می‌روند که به‌دنبال کسب قدرت و مسند هستند، یا قشر ریاکار و صاحب‌نفوذ و یا آقازاده‌ها. همین سوژه‌ها دستمایه تولید فیلم‌هایی می‌شود که مردم با آن‌ها می‌خندند اما سیاست‌گذار ما نباید این‌ها را صرفاً فیلم‌هایی تجاری و بی‌ارزش بداند. همه این آثار قابل تحلیل‌اند.

چه سالی فیلم «گشت ارشاد» در سینما ما ساخته شد؟ از آن روز تا روزی که حادثه فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، چقدر زمان داشتیم که لااقل درباره این مورد بیشتر مطالعه کنیم. بررسی کنیم که آیا سیاست‌های مبتنی‌بر یک نظم آمرانه، به‌تنهایی می‌تواند کاری را از پیش ببرد؟ آیا حفظ صورت ظاهر در یک جامعه در حال رشد، کفایت می‌کند؟

* فیلم «نگهبان شب» همان‌اندازه که امید دارد، راوی تلخی‌ها هم هست. همه چیز گویی در فیلم شما در میانه بودن و نبودن تصویر می‌شود؛ مانند همان بنر بزرگی که شعار عدالت روی آن است اما دستخوش باد است! به‌عنوان مخاطب احساس می‌کنم هنوز در فضای فیلم شما گرفتار مانده‌ام!

می‌دانید چرا؟ چون من خودم هم هنوز گرفتارم! زمانی که می‌خواستم فیلم «نگهبان شب» را بسازم، کاراکترهایی را در دل داستان گذاشتم که می‌دانستم شاید بابت آن‌ها از طرف برخی که فکر می‌کنند نسخه‌هایی از قبیل بیایید دست در دست هم بدهیم و با هم مهربان باشیم، کهنه شده، فحش هم بخورم، اما در عین حال نمی‌خواستم نگرانی‌ها و اضطراب‌های خودم را نسبت به وضعیت موجود نادیده بگیرم. من همه بحران‌هایی که به نظر می‌رسد به بن‌بست رسیده‌اند و انگار راه‌حلی هم ندارند را در همان لایه «یکی بود یکی نبود» فیلم روایت کرده‌ام، به‌عنوان شرح حال جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، در عین حال همچنان دارم می‌گویم همین جامعه از سلول‌هایی تشکیل شده است که همان انسان‌ها هستند. این انسان‌ها اگر نگاه رو به آینده داشته باشند، همچنان عناصری مانند گذشت و محبت در وجودشان باشد و مانند همان کلیدواژه «جنم» در فیلم، مسئولیت‌پذیر هم بشوند، امید به بهبودی هم وجود خواهد داشت.

همه اتفاقات بدی که رخ داده و برخی تلاش دارند آن را یک فاجعه غیرقابل جبران بدانند. آنچه به راحتی اتفاق نمی‌افتد، اتفاقاً این است که من یادم برود چه کسی بوده‌ام و چه کارهایی می‌توانم انجام دهم. بابت همین است که این پارادوکس که به آن اشاره می‌کنید در فیلم وجود دارد چراکه در وجود خود من هم هست. من نمی‌خواستم فیلمی بسازم و برای مشکلات یک راه حل دقیق ارائه بدهم. اصلاً کارم این نیست و بلد هم نیستم.

* و بازنمایی همین پارادوکس‌ها گاهی کام مخاطب «نگهبان شب» را تلخ می‌کند.

البته تلخی همیشه هم چیز بدی نیست. بعضی وقت‌ها ما برای آنکه نسبت به روش‌های غلطی که در پیش گرفته‌ایم تردید کنیم، نیاز داریم که دچار بحران‌های تلخ شویم. حتی برای مدتی لازم است احساس لاعلاجی کنیم و مدام با خود بگوییم شاید دیگر راهی وجود ندارد. همه این احساس‌ها می‌توانند به موتورهای محرکه ما در مسیر رسیدن به اصلاح تبدیل شوند. من این اصلاح را در تغییر تک‌تک افراد دیده‌ام. معتقد نیستم که راه اصلاح، افزایش شکاف‌ها و کوبیدن بر طبل دوقطبی‌هاست. حالا عده‌ای می‌خواهند از آن خوششان بیاید یا نیاید!

رسانه سینمای خانگی- در روایت مقاومت عقب مانده‌ایم

کارگردان فیلم کوتاه «اسما» در تشریح اثر خود گفت: این فیلم چکیده‌ای از همه زنان میدان مقاومت است؛ قصه‌ای کوتاه از میلیون‌ها شخصیت زن و دختری است که در خطوط مقدم جهبه‌های مقاومت در کشورهای مختلف حاضر بوده‌اند.​​​​​​​

مصطفی آقامحمدلو یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «اسما» از آثار راه‌یافته به نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» درباره این اثر گفت: این فیلم کوتاه، الهام گرفته از یک زندگی هشت ساله در متن همه بحران‌های منطقه از سوریه تا عراق و آذربایجان است. من فیلمنامه این فیلم را با الهام گرفتن از مصاحبه مستند یک خانم امدادگر نوشتم. ایده مرکزی آن هم در استان ادلب سوریه شکل گرفت.

وی افزود: فیلمنامه «اسما» در ۱۴ نسخه متفاوت بازنویسی شد و سرانجام به خروجی خوبی رسید که تا کنون در جشنواره‌های مختلف مورد استقبال قرار گرفته است. معتقدم حسب اولویت‌هایی که در حوادث منطقه وجود دارم، ما باید روایتی درست از «انسان» را در فیلم خود ارائه می‌کردیم. انسانی که در دسته‌بندی‌های قومی و قبیله‌ای نمی‌گنجد. همه جهان اسلام، در شرایط فعلی دنیا، گویی در کشتی نوح هستیم و اگر این کشتی در هر قسمتی سوراخ شود، همه‌مان با هم غرق می‌شویم.

این کارگردان گفت: وقتی تصمیم گرفتیم چنین نگاهی به انسان داشته باشیم، حضور یک زن در داستان اهمیت بسیار زیادی پیدا کرد. فیلم کوتاه «اسما» قصه‌ای کوتاه از میلیون‌ها شخصیت زن و دختری است که سال‌ها در منطقه ما حضور داشته‌اند و همواره در خطوط مقدم جهبه‌های مقاومت در کشورهای مختلف حاضر بوده‌اند. من در طول هشت سال حضورم در این مناطق با انواع زنان مجاهد مواجهه داشتم و زیست آن‌ها را از نزدیک زیر نظر داشتم. خروجی همه این مشاهدات تبدیل به کاراکتر اصلی فیلمنامه «اسما» شد. کاراکتری که پای همسری و مادری خود می‌ایستد اما زیست آرمانی خودش برای بهبود انسان‌های دیگر را هم فراموش نمی‌کند.

آقامحمدلو در پاسخ به اینکه آیا سینمای ایران توانسته است تا به امروز تصویر درستی از «زن ایرانی» را در آثار خود ارائه دهد، تأکید کرد: ابدا نتوانسته‌ایم چنین تصویری ارائه کنیم. ما نزدیک به ۴۰ سال است که در روایت خودمان به‌شدت ضعف داریم. همواره از بیرون افراد، نهادها و کشورهایی بوده‌اند که با سوگیری خودشان، ما را روایت کرده‌اند. در تمام این ۴۰ سال، حفاظت را بر روایت ارجحیت داده‌ایم و این یک نگاه اشتباه است که در همه نهادهای فرهنگی ما بروز داشته است.

وی ادامه داد: ما همواره در ارائه روایت‌های دست اول، عقب مانده‌ایم. کمااینکه در حوادث سال گذشته هم این عقب‌ماندن را تجربه کردیم و هیچ‌گاه نتوانستیم روایت‌گر اول میدان باشیم. باتوجه به تمرکز دشمن در حوزه زنان، بخش عمده‌ای از تحولات مرتبط با زنان و دختران ما، از سوی بیگانگان رقم می‌خورد. این آسیبی است که سال‌ها از آن حرف زده‌ایم و مدام هم تأکید کرده‌ایم که رسانه مهم است اما برای رفع آن هیچ اقدام عملی‌ای صورت نگرفته است. در کنش‌ها و واکنش‌های رسانه‌ای هموار در موضع «ضدروایت» در برابر «روایت دشمن»‌ بوده‌ایم.

رسانه سینمای خانگی- اعتصاب بازیگران هالیوود، گریبان کریستوفر نولان را گرفت

بازیگران آخرین فیلم کریستوفر نولان (اوپنهایمر) از افتتاحیه این فیلم خارج شده و اعتصاب انجمن بازیگران هالیوود پیوستند.

به گزارش سینمای خانگی از صبا، در جریان اکران آخرین فیلم نولان بازیگران این اثر از مراسم افتتاحیه این فیلم خارج شده و به اعتصاب انجمن بازیگران هالیوود پیوستند. اقدام انجمن بازیگران بخش بزرگی از صنعت سریال‌سازی را در هالیوود تحت ‌شعاع قرار داده است. اعتصاب اتحادیه بازیگران به وقت لندن درست در میانه افتتاحیه فیلم «اوپنهایمر» آغاز شده است. بازیگران این فیلم که عضو اتحادیه بوده اند هم همزمان با شروع اعصاب از مراسم خارج شده‌اند.

بازیگر نقش اصلی سریال «بهتر است با ساول تماس بگیرید» به نام باب ادکیرک‌ مراسم امی را به مثابه فرصتی خواند و گفت: الان بهترین موقعیت است که به مردم بگویم با وضعیتی که به وجود آمده، دیگر خبری از سریال‌هایی مانند Succession، The Bear و Better Call Saul نخواهد بود، دیگر سریال‌های این چنینی ساخته نمی‌شوند.

در ادامه این صحبت مت دیمون یکی از بازیگران فیلم کریستوفر نولان می‌گوید: تمام بازیگران باید در کنار هم باشند، برای درصد زیادی از شانزده هزار نفر عضو اتحادیه که به عنوان بازیگر در این صنعت مشغول به کار هستند، داشتن یا نداشتن بیمه درمانی یک امر ضروری و حیاتی است و تفاوت زیادی بین داشتن و نداشتن بیمه درمانی برای این افراد وجود دارد.

فرن درشر رئیس اتحادیه بازیگران نیز می‌گوید: نماینده‌های استودیو‌ها در حالی که رئیس‌های آن‌ها دستمزدهای صد و دویست میلیون دلاری در یک سال می‌گیرند به ما می‌گویند که پولی برای پرداخت دستمزد عادلانه و بیمه درمانی نداریم!

رسانه سینمای خانگی- پای مجلس به جشنواره فجر باز می‌شود؟

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی متعلق به اهداف و آرمان های نظام، انقلاب و شهدا است.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، حجت الاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پی انتصاب دبیر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در خصوص چالش ها موجود و انتظارات از سازمان سینمایی گفت: جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی متعلق به اهداف و آرمان های نظام، انقلاب و شهدا است و باید اندیشه های امام (ره) و رهبری باید در آثار جشنواره فیلم فجر نمود عینی داشته باشد.

معاون فرهنگی سابق سازمان تبلیغات اسلامی در گفت‌وگو با سینماپرس، افزود: جشنواره های هنری فجر که همزمان با ایام الله دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می شوند فرصتی هستند تا هنرمندان انقلابی و متعهد بتوانند ذوق و سلیقه و هنر و دانش و اندیشه شان را در آنجا مطرح کنند.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر ادامه داد: آثاری که در جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی به مردم عرضه می شود باید بتوانند در راستای اهداف جریان هنری انقلاب اسلامی باشند. این جشنواره باید فرصتی برای همه کسانی باشد که می خواهند اندیشه های والای خود را که در راستای انقلاب اسلامی است به نمایش بگذارند.

وی خاطرنشان کرد: طبیعتاً وقتی جشنواره با عنوان «فجر» مزین و معرفی شده باید این واژه در جشنواره نهادینه شود؛ باید بدنه جامعه انقلابی در آثار این رویداد دیده شوند و این رویداد باید بیانگر ارزش هایی باشد که مردم برای آن قیام کردند.

حجت الاسلام والمسلمین تقوی تأکید کرد: این اندیشه ناب انقلابی بود که توانست مردم را با یک فضای مناسب هنری و فرهنگی آشنا کند پس مسئولان برگزاری جشنواره فیلم فجر موظف هستند از آرمان های انقلاب که مردم برای آن به پا خاستند صیانت کنند. جشنواره فیلم فجر باید محتوا و تفکر و اندیشه انقلابی را به نمایش بگذارد و آثار ضعیف و یا غیر مرتبط با انقلاب و فجر نباید در این جشنواره ارائه شود. این جشنواره قطعاً نباید محلی برای نمایش و عرضه آثار ضد انقلابی و ضد ارزشی و با محتوای نامناسب باشد.

این کارشناس فرهنگی با بیان اینکه دبیر جشنواره باید آثار با کیفیت و ارزشمند را در این رویداد گردآوری و عرضه کند اظهار داشت: این اتفاق مهم رخ نمی دهد مگر آنکه شخص دبیر خودش دغدغه مند پاسداری از ارزش های نظام و انقلاب باشد. دبیر جشنواره باید خودش انقلابی باشد، باید خودش کسی باشد که هنر را به عنوان بهترین فضای تبلیغ اندیشه های فکری و فرهنگی انقلاب مطرح کند.

وی در بخش دیگری از این گفتگو جشنواره فیلم فجر را محل و فضایی مناسب برای ترویج جهاد تبیین برشمرد و در این راستا متذکر شد: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند و از اندیشمندان و هنرمندان و کسانی که مایه ای دارند دعوت کردند تا به جهاد تبیین بپردازند، جشنواره فیلم فجر در حقیقت باید مفاهیم بلند انقلاب اسلامی و کار بزرگ حضرت امام خمینی (ره) و همه کسانی که فجر را آفریدند بپردازد.

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اگر دبیر معتقد نباشد اثر مناسبی به وجود نمی آید و یا اگر به وجود بیاید مفید نخواهد بود. برگزاری این جشنواره کار مهمی است و باید کسانی که حول و حوش این رویداد فعالیت می کنند و هوای فجر را تنفس می کنند به محتوای فجر و کار عظیم فجرآفرینان بیندیشند و دستاورد آن ها بیانگر انقلابی باشد که امروز دنیا را به حیرت واداشته است.

حجت الاسلام والمسلمین تقوی در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس شورای اسلامی نظارت جدی بر روند برگزاری جشنواره، محتوای آثار و… خواهد داشت یا خیر تأکید کرد: کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی قطعاً بر محتوای فیلم ها نظارت خواهد داشت؛ قاعدتاً یکی از وظایف مجلس نظارت است و کمیسیون فرهنگی روی محصولات نظارت خواهد داشت اما روند اجرایی جشنواره با مجریان است و آن ها باید روی اجرای مناسب این رویداد که مبتنی بر ارزش ها باشد نظارت کنند.

رسانه سینمای خانگی- اسپیلبرگ به سیم آخر زد

کمپانی «آمبلین پارتنرز» متعلق به «استیون اسپیلبرگ» با ۲۰ درصد از کارکنان خود پس از انعقاد قرارداد چندساله با کمپانی یونیورسال، قطع همکاری کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از هالیوود ریپورتر، کمپانی «آمبلین پارتنرز» (Amblin Partners)  که حدود ۱۰۰ نفر پرسنل دارد، پس از انعقاد یک قرارداد چندساله با کمپانی بزرگ یونیورسال و در پی ایجاد تغییرات ساختاری، ۲۰ درصد از کارکنان خود از بخش‌های بازاریابی، بین‌الملل و پس از تولید را اخراج کرد. 

طبق قرارداد جدید، استودیو یونیورسال در فیلم‌های این شرکت سرمایه‌گذاری مشترک خواهد کرد. کمپانی آمبلین پیش‌تر برای فیلم‌های خود سرمایه‌گذار پیدا می‌کرد و سپس به یونیورسال این فرصت را می‌داد که آن فیلم‌ها را در ازای پرداخت هزینه توزیع کند.

«اسپیلبرگ» آخرین بار فیلم نامزد اسکار «فبلمن‌ها» را کارگردانی کرد که یونیورسال آن را توزیع کرد و هنوز پروژه جدید این سینماگر هالیوودی اعلام نشده است. 

کمپانی «آمبلین پارتنرز» ساخت اقتباسی از رمان «همنت» نوشته «مگی اوفارل» به کارگردانی «کلوئی ژائو» را در دست ساخت دارد و قراردادی را برای ساخت فیلم بر اساس رمان «قاتلان گمنام» نوشته «راب هارت» منعقد کرده است. 

«اسپیلبرگ» پس از اعلام قرارداد جدید با استودیو یونیورسال در بیانیه‌ای گفت: «یونیورسال خانه اجدادی من است و این فصل جدید در همکاری دیرینه ما، انعطاف‌پذیری خلاقانه و استقلالی را برای کمپانی آمبلین فراهم می‌کند که به ما امکان می‌دهد با هم به سوی موفقیت گام برداریم. من همیشه از کل تیم خود به خاطر کار و فداکاری آن‌ها در طول سال‌ها سپاسگزارم و همچنین از یونیورسال به خاطر تعهد و مشارکتشان قدردانی می‌کنم». 

رسانه سینمای خانوادگی- «حوا»؛ جشنواره‌ای برای خانواده

جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» هر چند در قالب یک رویداد موضوعی و مناسبتی متولد شده است اما ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به خاستگاه یک جریان زاینده و پویا در سینمای ایران را دارد. جریانی که می‌تواند در طول سال‌ها و دهه‌های آینده، تصویری بالنده از «زن ایرانی» را بر پرده سینماها ثبت کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تولد هر جشنواره موضوعی در تقویم رویدادهای سینمای ایران معمولا با یک سوءتفاهم و حتی قضاوت منفی مواجه می‌شود و به استناد تجربه‌های متعدد اما ناکام مانده در این عرصه، هر تجربه تازه‌ای محکوم به شکست فرض می‌شود.در این شرایط چگونه می‌توان به یک جشنواره موضوعی امید داشت و آیا یک رویداد با رویکرد محتوایی در سینمای ایران می‌تواند منشأ اثر هم باشد؟ جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» با تمرکز ویژه بر بازنمایی تصویر «زن» و «خانواده» در سینما، یکی از همین جشنواره‌های موضوعی است که همین روزها در تهران و ۱۵ استان کشور در حال برگزاری است؛ این جشنواره چگونه می‌تواند قواعد ناامیدکننده دیگر جشنواره‌های موضوعی را برهم بزند؟«حوا» به‌دنبال چیست؟جشنواره فیلم «حوا» از ۱۶ تیرماه در استان‌ها کلید خورده و بخش اصلی آن در پایتخت، طی روزهای ۲۰ تا ۲۳ تیرماه در قالب اکران فیلم‌های بلند، کوتاه و مستند در سینما «فرهنگ» تهران و برگزاری نشست‌های تخصصی برقرار خواهد بود. پرونده این رویداد هم در روز بیست و سوم تیرماه که در تقویم ملی ایران به نام «روز خانواده» نام‌گذاری شده است، بسته می‌شود. همین مناسبت هم نسبت این رویداد سینمایی با تقویم ملی را مشخص می‌کند.شعار اصلی جشنواره فیلم «حوا» این نسبت را مشخص‌تر هم می‌کند؛ «ما پای خانواده ایستاده‌ایم». طبیعتا هر رویدادی با فهرستی از اهداف متولد می‌شود و بنابر آنچه در فراخوان نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» بر آن تصریح شده است، رویکرد موضوعی این رویداد سینمایی «زن» و «خانواده» است.اتفاقا یکی از نکاتی که جشنواره «حوا» را نسبت به رویدادهای موضوعی دیگر در سینمای ایران متمایز می‌کند، انتخاب همین رویکرد محتوایی در شرایطی است که مقوله «زن» و «خانواده» و نسبت این دو با جامعه، یکی از کلیدی‌ترین موضوعات روز به حساب می‌آید و لزوم پرداختن به آن در بستر یک رویداد، اولویتی غیرقابل کتمان است.حالا برگزاری جشنواره «حوا» را می‌توان فرصتی برای گفتگو و آسیب‌شناسی درباره کارنامه سینمای ایران در زمینه بازشناسی و بازنمایی تصویر «زن ایرانی»‌ بر پرده نقره‌ای قلمداد کرد.با «حوا» چه می‌بینیم؟بنابر اعلام دبیرخانه در اولین دوره این رویداد و در بخش ملی ۱۲ فیلم بلند داستانی، ۱۰ فیلم مستند و ۱۵ فیلم کوتاه به رقابت خواهند پرداخت. مهدیه سادات محور که دبیری اولین جشنواره فیلم «حوا» را برعهده دارد، یکی از چهره‌های فعال در حوزه ساخت فیلم‌های مستند با موضوع خانواده است و به‌واسطه همین سابقه می‌توان امید داشت که ویترین این رویداد سلیقه بیشتری را در ترکیب فیلم‌ها اعمال کرده باشد.«اخت الرضا» به کارگردانی سیدمجتبی طباطبایی، «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی، «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه‌پاشا، «رمانتیسم عماد و طوبا» به کارگردانی کاوه صباغ‌زاده، «سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج، «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی، «عطرآلود» به کارگردانی هادی مقدم‌دوست، «هناس» به کارگردانی حسین دارابی، «هوک» به کارگردانی حسین ریگی، «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری، «هفت بهار نارنج» به کارگردانی فرشاد گل سفیدی و «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزه‌ای ۱۲ فیلم بلند داستانی حاضر در این رویداد هستند که هرچند همه آن‌ها پیش‌تر دیده شده‌اند اما قرار گرفتن آن‌ها در کنار یکدیگر با هدف بازخوانی تصویر ارائه شده از زن و خانواده در هر یک آن‌ها، تماشای دوباره آن‌ها را واجد ارزش مضاعف کرده است.فیلم‌های حاضر در بخش ملی، بنابر برنامه‌ریزی صورت گرفته به‌صورت همزمان در ۱۳ استان، امکان نمایش و ارتباط با مخاطبان هدف خود را دارند تا سیاست اصلی جشنواره در راستای جریان‌سازی به تحقق نزدیک‌تر شود. علاقه‌مندان در طول برگزاری جشنواره در سینما فرهنگ تهران، بنابر جدول منتشرشده از سوی روابط عمومی می‌توانند، به تماشای این آثار بنشینند.حرف تازه «حوا» چیست؟اما یکی از آسیب‌های جشنواره‌های موضوعی توقف در مرحله «بازخوانی» و «مرور» است. جشنواره فیلم «حوا» برای عبور از این آسیب، سلسله نشست‌هایی تخصصی را ترتیب داده تا علاوه‌بر بازخوانی تحلیلی آنچه در دهه‌های قبل بر سینمای ایران گذشته است، سرفصل‌هایی را ناظر به آینده و مسیر پیش رو نیز مطرح کنند.«خانه کتاب و ادبیات ایران» و «سینما فرهنگ» در طول برگزاری جشنواره میزبان این نشست‌های تخصصی خواهند بود که برخی از آن‌ها تا به امروز برگزار شده و برگزاری باقی آن‌ها در روزهای آینده استمرار خواهد داشت.«تصویرخانواده در سینمای ایران، از سینمای موجود تا سینمای موعود، با تکیه بر کتاب مرحوم نادر طالب‌زاده»، «زن در سینمای دفاع مقدس»، «تبیین، تقویت و تحکیم نقش خانواده در مواجهه با فرایند جهانی شدن»، «بررسی مقایسه‌ای نگاه اسلام و غرب به زن»، «بررسی راهکارهای تقویت نقش و جایگاه زن و خانواده در جامعه» و «راهکارهای تقویت تحکیم خانواده در فرایند جهانی شدن و ضرورت ارائه الگوی خانواده ایرانی و اسلامی» عناوین ۶ نشست تخصصی جشنواره امسال است که به خوبی رویکرد محتوایی این رویداد را تبیین می‌کند.از «حوا» چه بخواهیم؟بنیاد ملی گوهرشاد، بانی برگزاری جشنواره فیلم «حوا» است که حالا در ابتدای مسیر قرار دارد اما براساس آنچه تا به امروز در فرآیند برگزاری این رویداد شاهد بوده‌ایم، دیگر نهادها و ارگان‌ها به‌خصوص وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هم تلاش داشته‌اند در هر چه بهتر برگزار شدن آن سهمی داشته باشند. این اتفاق پشتوانه مهمی برای یک رویداد موضوعی است و می‌تواند تضمین‌کننده استمرار برقراری آن برای دوره‌های آتی با هدف تبدیل شدن‌ش به یک برند معتبر در تقویم رویدادهای سینمایی باشد.«حوا» به‌راحتی می‌تواند در سال‌های بعدی و دوره‌های آتی، میزبان فیلم‌های سینمایی، فیلم‌های کوتاه و مستندهایی باشد که با هدف‌گذاری رونمایی در این رویداد موضوعی به تولید رسیده‌اند و این یعنی تثبیت جایگاه این رویداد در تقویم رویدادهای ملی سینمای ایران.جشنواره «حوا» همچنین می‌تواند دامنه تعاملات بین‌المللی خود را به‌خصوص در ارتباط با کشورهای منطقه گسترده‌تر کند تا از این معبر تبدیل به رویدادی معتبر و جهانی در حوزه سینمای منطقه و مشخصا سینمای کشورهای اسلامی شود.ورود به حوزه تولید هم برنامه‌ای بلندمدت برای همه رویدادهای موضوعی در سینما محسوب می‌شود. کمااینکه محمدرضا سوقندی مدیرکل حقوقی مجلس و استان‌های سازمان سینمایی در نشست خبری این رویداد تصریح کرد: «خانواده در فرهنگ ما یک مزیت نسبی و رقابتی است اینکه نتوانیم از غنای فرهنگی خودمان به درستی استفاده کنیم، اشتباه است. غنای فرهنگی مثل یک معدن باید کشف شود. البته در سال اول جشنواره خیلی نمی‌شود حوزه تولید را بالا برد اما امیدوارم دبیرخانه جشنواره به سمت تولید برود.»با این پشتوانه، جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» هر چند در قالب یک رویداد موضوعی و مناسبتی متولد شده است اما ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به خاستگاه یک جریان زاینده و پویا در سینمای ایران را دارد. جریانی که می‌تواند در طول سال‌ها و دهه‌های آینده، تصویری بالنده از «زن ایرانی» را بر پرده سینماها ثبت کند.

رسانه سینمای خانگی- فارابی نیازمند تغییرات بنیادین است

حمید بهمنی کارگردان سینما گفت: امیدواریم فارابی در دوره جدید بتواند با سیاست گذاری مناسب و اصولی در مسیر درست که مسیر انقلاب اسلامی است حرکت کند.

به گزارش سینمای خانگی، حمید بهمنی کارگردان سینما در پی برکناری مدیر سابق بنیاد سینمایی فارابی و انتصاب مجید زین العابدین در رأس این نهاد در خصوص لزوم بازیابی هویت بنیاد سینمایی فارابی گفت: نابسامانی و هرج و مرج طی سال های اخیر یک بلبشو در بنیاد سینمایی فارابی به وجود آورده بود! از این رو خبر رفتن مدیرعامل سابق این نهاد خوشحال کننده بود و ما امیدواریم فارابی در دوره جدید بتواند با سیاست گذاری مناسب و اصولی در مسیر درست که مسیر انقلاب اسلامی است حرکت کند.

کارگردان فیلم های سینمایی «آن مرد آمد» و «گلوگاه شیطان» در گفتگو با سینماپرس، گفت: آقای جوادی برای اولین بار در سینما مسئولیت مهمی را پذیرفت؛ مسئولیتی که برای ایشان بسیار زود بود و باعث شد تا معضلات بسیاری در بنیاد سینمایی فارابی شکل بگیرد.

وی یادآور شد: نمونه نابسامانی و هرج و مرج موجود در بنیاد سینمایی فارابی را بنده شخصاً شاهد بودم. من در دولت آقای روحانی فیلمنامه ای را تصویب کرده بودم و قراردادی را امضا کرده بودم که بعد از تغییر دولت و روی کار آمدن آقای جوادی به عنوان مدیرعامل این نهاد سینمایی به بنده اطلاع دادند که کارم رد شده است! اینجا بود که من فهمیدم ما با معضل جدی سیاست گذاری در فارابی روبرو هستیم و یک بلبشوی صرف در این نهاد حاکم شده است.

این سینماگر سپس با انتقاد شدید از انتخاب های نادرست مدیران فارابی طی دو سال گذشته تصریح کرد: در این سال ها چراهای زیادی برای ما به وجود آمده؛ از جمله آنکه چرا فارابی از فیلمسازی حمایت کرد که در جریان اغتشاشات علیه نظام تبلیغ می کرد؟ چرا مدیران فارابی از خود سوأل نمی کردند این کسانی که با آن ها قرارداد می بندند و ساخت پروژه های سنگین سینمایی را به آن ها می دهند از کجا آمده اند و اهداف شان چیست؟ چرا کسی سوأل نمی کرد که آیا این فیلمسازان اصلاً گرایشی به انقلاب اسلامی دارند یا خیر؟

بهمنی در همین راستا متذکر شد: شاید خیلی از افراد فیلمسازان خوبی باشند اما گرایشی به انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند؛ خوب چه دلیلی دارد که یک نهاد کاملاً دولتی بیاید و بودجه های نظام را در اختیار آن ها بگذارد تا فیلم بسازند؟ بنده شخصاً در ایام فتنه ۱۴۰۱ شاهد بودم فیلمسازی شب ها علیه نظام در صفحه اینستاگرامش استوری می گذاشت و صبح سر صحنه می رفت و با پول فارابی فیلم می ساخت. بدیهی است که این افراد نباید جایی در بنیاد سینمایی فارابی و سایر نهادهای انقلابی و دولتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.

کارگردان فیلم های سینمایی «گام های شیدایی» و «آخرین نبرد» تأکید کرد: بنیاد سینمایی فارابی به یک دگردیسی اساسی نیاز دارد. بی تردید فیلمسازانی که ثابت کرده اند عرق و عشقی به نظام و انقلاب ندارند نباید در این نهاد جایی داشته باشند. این اتفاق بسیار تلخ است که فیلمسازان متعهد سال های متمادی است پشت در بنیاد سینمایی فارابی مانده اند اما بودجه ها به کسانی تعلق می گیرد که عرقی به نظام ندارند.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: یک نکته مهم دیگر که باید در دوره جدید اتفاق بیفتد تا بنیاد سینمایی فارابی بتواند در مسیری درست حرکتش را آغاز کند تغییر مدیران میانی در این نهاد است؛ بنده صراحتاً عنوان می کنم آقای مسعود احمدیان شایسته پست و سمتش نیست و تغییر او باید حتماً صورت گیرد.

وی ادامه داد: تفکر انقلابی باید در بنیاد سنیمایی فارابی مطرح شود. باید فیلم هایی در این نهاد حمایت شوند که مسیر انقلاب را دنبال می کنند. مسائل، موضوعات و مضامینی همچون فتنه، شهید سلیمانی و دفاع مقدس و… باید مورد توجه مدیران این نهاد سینمایی باشد.

بهمنی یادآور شد: فیلمی مانند «سینما متروپل» که با هزینه های هنفگت توسط مدیرعامل سابق این نهاد تولید شد کجای نظام و انقلاب است؟ چرا از آن فیلم حمایت شد؟ آیا شناخت فیلمنامه درست و فیلمساز دغدغه مند اینقدر برای آقایان سخت است؟

وی در پایان این گفتگو افزود: این بسیار تلخ است که برخی افراد مرتب با حمایت بنیاد سینمایی فارابی فیلم می سازند اما دست عده ای دیگر همواره خالی است. عدالت در بنیاد سینمایی فارابی باید رعایت شود و من امیدوارم با حضور آقای زین العابدین سینمای با افتخار انقلاب اسلامی رونق بگیرد و ایشان مانند آقای جوادی که نتوانستند چاله های فارابی را پر کنند در همین ابتدای کارشان تلاش داشته باشند تا معضلات شدید این نهاد مهم سینمایی را رفع کنند.

خروج از نسخه موبایل