به گزارش رسانه سینمای خانگی از صفحات مجازی منتشر شده توسط مهدی عظیمی میرآبادی؛ برای رسیدن به جایگاه ممتاز و واقعی فرهنگ در ساختار حکومت جمهوری اسلامی تشکیل نهاد فرهنگی جمهوری اسلامی پیشنهاد می شود که به عنوان یکی از ۵ قوه نظام فعالیت کند و به اهداف فرهنگی آن، با توجه به ویژگیها و الزامات مقوله فرهنگ نظم و جهت بدهد. در این نهاد رییس نهاد مستقیما به مقام معظم رهبری و در برابر شورای عالی انقلاب فرهنگی پاسخگو خواهد بود و روسای سازمانهای ذیربط (از جمله: سازمان صدا و سیما، سازمان آموزش و پرورش، سازمان آموزش عالی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان حج و زیارت، سازمان فرهنگیهنری شهرداریها، سازمان فرهنگیهنری نیروهای مسلح، سازمان فرهنگی و هنری بسیج مستضعفان، و…) را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی خواهد کرد. شورای عالی بر اساس برنامه آنان، به ایشان رای اعتماد داده و بر عملکرد آنان مطابق با برنامههای مصوب نظارت خواهد نمود. در صورت ناتوانی هر یک از روسای سازمانهای نهاد آنان را مورد سوال واقع و در صورت لزوم استیضاح خواهد کرد.
هر یک از روسای نهاد و سازمانهای آن که بر اساس شرایط احراز تعیین خواهند شد. هر یک از آنان برای مدت ۵ سال منصوب شده و امکان تمدید مسئولیت به مدت یک دوره ۵ ساله دیگر نیز ممکن خواهد بود.
برای ایجاد این نهاد، وزارتهای آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی و گردشگری، در دولت جمهوری اسلامی ادغام و تحت عنوان وزارت فرهنگ، وظیفه پشتیبانی و تامین بودجه نهاد فرهنگی را به عهده خواهد داشت. تبعاً این وزارتخانه مثل وزارت دادگستری برای قوه قضائیه، و وزارت دفاع برای نیروهای مسلح در دولت وظایف مربوطه را بر دوش دارد.
اجرای این پیشنهاد ممکن است نیاز به اصلاح قانون اساسی داشته باشد؛ با توجه به احتمال بازنگری در خصوص ساختار پارلمانی یا ریاستی، و نیاز به بازنگری در قانون اساسی، میتواند این بحث نیز در دستور قرار گیرد.
مافیای سینما، همان شاهنشینان خانه سینما هستند
به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ عباد محمدی: منوچهر اکبرلو، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر حوزه تئاتر و سینما است. سعید الهی، کارشناس حوزه فرهنگ و رسانه و منتقد سینما است. اکبرلو و الهی در بخش نخست این میزگرد، از مفهوم سینمای سیاسی در ایران و الزامات تولید آثار سینمایی در این ژانر گفتند. بخش دوم نیز به بررسی الگوهای موجود سینمای سیاسی پرداخته شد. بخش سوم این میزگرد به نقد و بررسی آثار سیاسی تولید شده در دولتهای مختلف پس از انقلاب گذشت. بخش آخر این میزگرد پیش روی شماست. موضوعات اصلی که در این بخش از میزگرد به نقد و بررسی گذاشته شده، نقش جریانات حاکم سیاسی و اعمال سلیقه نمایندگان این جریانها در تولیدات اجتماعی و سیاسی سینماست.
حاکمیت یک دست، سینما را ضعیف میکند
اکبرلو: مطالعات و تجربه بنده نشان میدهد، هر زمانی که حاکمیت یک دست بوده، فیلم خوبی تولید نشده است. البته این برداشت شخصی من است و قطعا ناقص است و نیاز به بررسیهای تخصصی دارد؛ مثلا در دوره پهلوی ما تقریبا فیلم سیاسی نمیبینیم به خاطر اینکه حاکمیت یک دست است و فقط حزب رستاخیزی وجود دارد که همه باید به اجبار در این حزب باشند. از دهه چهل به بعد، جریانهای مارکسیستی و کمونیستی، حزب توده، جریانات چپ روشنفکر در سینما (کانون پرورش فکری، فرح و اطرافیان او) و تحصیل کردههای اروپایی که حتی در بخشهایی از حاکمیت هم حضور دارند، “موج نو” را به وجود آوردند. در کنار اینها فیلمهای گاو، آقای هالو، تنگسیر، شهر قصه، خاک کیمیایی، فیلمهای کیمیایی و مهرجویی و… همگی به نوعی نمادین به رابطه حاکمیت با مردم و مردم با حاکمیت و نحوه مدیریت کلان جامعه پرداختهاند فلذا از نوع فیلمهای سیاسی محسوب میشوند. اما بعد از انقلاب که حاکمیت یک دست است؛ فیلم سیاسی از لحاظ کمی و کیفی تولید آنچنانی ندارد.
اکبرلو: مطالعات و تجربه بنده نشان می دهد، هر زمانی که حاکمیت یک دست بوده، فیلم خوبی تولید نشده است. البته این برداشت شخصی من است و قطعا ناقص است و نیاز به بررسی های تخصصی دارد؛ مثلا در دوره پهلوی ما تقریبا فیلم سیاسی نمی بینیم به خاطر اینکه حاکمیت یک دست است و فقط حزب رستاخیزی وجود دارد که همه باید به اجبار در این حزب باشند
شاید اولین فیلم سیاسی بعد از انقلاب «فریاد مجاهد» است که مهدی مهدویان در سال ۱۳۵۸ میسازد. دو سه روز بیشتر اکران نمیشود ولی آنقدر این فیلم، چیپ و مبتذل است که صدای همه را در می آورد. خب آن جریان آقای نجفی و غیره که می آیند که به قول شما ما دیکتاتورهای مهربان بودیم و قهرمان را از سینما حذف میکنند و یک جریان روشنفکری راه میاندازند و مردم گریزی ایجاد میشود و مخاطب سینما را نابود میکنند و سینماها خالی میشود و به بهانه حمایت از سینمای داخلی، نمایش فیلمهای خارجی را ممنوع میکنند و با سیاستهای مختلف خود، جریانهای جشنواره پسند راه میانداختند و حالا اگر هم حرف سیاسی در فیلمها زده میشد، به شدت نمادین است و به قول آقای سعید الهی از اینهایی است که باید بگردیم در لایههای چندگانه فیلم آن را پیدا کنیم. البته فیلمهای دیگری نیز ساخته میشود مثل «خون بارش» و «از فریاد تا ترور» و…(جملات این قسمت برایم گنگ بود). جریان دیگر، فیلمهای مستند سیاسی است که هرچند موضوع جلسه ما نیست اما به نظر من به شدت موفقتر عمل کرده است. بعد از سال ۱۳۶۰ که دوران آغاز جنگ تحمیلی است، به بهانه جنگ، تولید فیلمهای اکشن و سرگرم کنندهای که خبری از دفاع مقدس در آنها نیست رونق میگیرد. البته در کنار اینها فیلمهای سیاسی نیز ساخته میشود که زیاد است مانند «فصل خون»، «رسول پسرابوالقاسم» و «دانههای گندم». در سال ۱۳۶۱ فیلم «خط قرمز» توقیف میشود و از طرفی برخی فیلمهای حوزه هنری مانند «توجیه» و فیلم هایی مانند «دادا»، «برزخی ها» که ادامه همان فیلم سازی قبل از انقلاب است، ساخته میشود. از سال ۱۳۶۳ که جنگ فراگیر میشود و همه شئون جامعه را در برمیگیرد، فیلمهای سیاسی کم رنگ میشود و فیلمهای اکشن جنگی و دفاع مقدس غالب میشود. در سال ۱۳۶۴ دوباره فیلمهای حوزه هنری مانند «بایکوت» و «آن سوی مه» توسط مدیران سینمایی چون آقای نجفی حمایت و ساخته میشوند. در سال ۱۳۶۵ فیلم پرفروش «عقاب ها»ی خاچیکیان ساخته میشود که برخی معتقدند پرفروش ترین فیلم بعد از انقلاب از لحاظ تعداد بیننده نه ارزش ریالی است. در کنار آن چند فیلم سیاسی مانند «تیرباران» و فیلم «دست نوشته ها» و غیره نیز ساخته میشود. در سال ۱۳۶۷ که جنگ اصطلاحا مغلوبه شده؛ فیلمهای مربوط به تبعات جنگ آرام آرام ساخته میشود. لازم به ذکر است که تا سال ۱۳۶۷ صرفا فیلمهای ترویجی (چه دفاع مقدسی و چه اکشن جنگی) ساخته میشده: مثل فیلم «عروسی خوبان» مخملباف، «باشو غریبه کوچک» و فیلم «مدرسهای که میرفتیم» مهرجویی که اساسا هیچ ربطی به جنگ ندارد و در یک فضای پیش از انقلاب رخ میدهد. با اینکه در سال ۱۳۶۸ جنگ پایان مییابد، اما ساخت فیلمهای جنگی عمچنان ادامه پیدا میکند. در این سال رحلت امام (ره) را داریم و بسیار عجیب است که به هیچ وجه در سینمای ایران حادثه به این بزرگی و عظمت اما هیچ بازتابی حتی به صورت غیر مستقیم ندارد. «شبهای زاینده رود» و «فرماندار» مخملباف را داریم، حتی درباره جریان سیاسی بینالملل یکی دو تا فیلم از حبیب کاوش ساخته شده که یکی از آنها فیلم «آتش پنهان» درباره فلسطین است و فیلم دیگر هم «تعقیب سایه ها»؛ دهه هفتاد تقریبا تثبیت سینمای پس از انقلاب است که نسل جوان وارد سینما شده و یک مرتبه از لحاظ کمی تولیدات سینما افزایش پیدا میکند و قاعدتا تعداد ژانرهای مختلف نیز به همان نسبت باید افزایش پیدا کند اما این در مورد فیلمهای سیاسی کمتر اتفاق میافتد؛ البته این فیلمها هم افزایش پیدا میکنند اما رشد آن همسو با افزایش کمی سینما نیست. بنیاد فارابی شکل میگیرد و نهادهای دیگر سراغ فیلم سازی می آیند.
سینما به سمت حاکمیتی شدن میرود؟
الهی: سال ۱۳۸۷ که مسئولیت جشنواره پلیس را برعهده داشتم. فیلم اول مستند ما در مورد ترنس ها بود که جایزه هم گرفت و آن موقع در کمیسیون بهداشت مجلس این موضوع مطرح شد و همان موقع یک مبلغ وامی در نظر گرفتند برای کسانی که واجد این شرایط هستند و باید جراحی کنند. می خواهم بگویم که اگر فیلمی مصلحانه باشد حتی نیروی اننظامی نیز پشت آن می ایستد
اکبرلو: نه نمیرود ولی به نظر میرسد که این برای حاکمان مهم بوده است. اساسا بنیادی مثل فارابی نیز برای همین حمایتها تاسیس میشود. از سال ۱۳۷۱ فیلمهای سیاسی حاتمی کیا شروع میشود مثل «از کرخه تا راین» و «خاکستر سبز»؛ قابل یادآوری است که تا سال ۱۳۷۰ فیلمهای ایشان در حوزه جنگی دفاع مقدس است. در سال ۱۳۷۵ «طوفان شن» شمقدری ساخته میشود؛ نکته مهم اینکه واقعه طبس ۱۶ سال قبل از ساخت این فیلم اتفاق افتاده؛ ماجرایی که جدای از بحث سیاسی آن، چقدر قابلیت و پتانسیل سینمایی در ذات خودش داشت اما بعد از ۱۶ سال فیلمی درباره آن ساخته میشود. در سال ۱۳۷۶ یکی از مهمترین فیلمهایی که بعد از انقلاب ساخته میشود؛ «آژانس شیشه ای» است که در ادامه فیلمهای سیاسی حاتمی کیا است. در این سال، اتفاقات دوم خرداد و جریان اصلاحات شکل میگیرد. از طرف دیگر فیلم «آدم برفی» نیز در حوزه هنری ساخته میشود.
آدمها هم خودشان را نشان میدهند که چه کسانی فیلم سیاسی میسازند؟
اکبرلو: در دهه ۶۰ هیچ کدام از فیلم هایی که نام بردم، فیلم جدی سیاسی نیست؛ جدی به معنای اینکه تاثیرگذار بوده، شاخص باشد و هنوز ارزش دیدن داشته باشد و در تاریخ سینما بشود از آن نام برد. این به خاطر رو شدن جریانات سیاسی است؛ یعنی ما تا قبل از جریان اصلاح طلب و دوم خرداد، تفکیک سیاست به آن معنا در حاکمیت نداریم و اختلاف نظرها وجود دارد. به نظر من هرکجا که این تفکیک بیشتر اتفاق افتاده است، اختلافات نیز بیشتر نمایان گردیده و در نهایت همیشه نتایج مثبت داشته است. چون هر زمان یکدستی در حاکمیت اتفاق می افتد، آدم نگران میشود چون فیلمهای سیاسی را کاهش داده یا کم ارزش میکند. آن موقع به نظر من دیگر «گاندو» ساخته نخواهد شد. در سالهای ۷۸-۱۳۷۷ فیلمهای سیاسی زیادی ساخته میشود اما به نظر من اینها فیلم سیاسی نیستند. در واقع حرف زدن از انتخابات، خاتمی و اعتراضات اجتماعی، بیشتر بهانهای است برای بسیاری از فیلم سازان که حرفهای اجتماعی خودشان را بزنند مانند فیلمهای رخشان بنی اعتماد و یا فیلم «متولد ماه مهر» که بیشتر انتقادی اجتماعی است تا سیاسی. حتی «نیمه پنهان ماه» تهمینه میلانی که رابطه زن و مرد بیشتر در آن مطرح است و سیاسی تلقی نمیشود.
سینمای سیاسی در ایران نباید به دنبال عادیسازی ناهنجاریها باشد
الهی: شما نگاه فمینسیتی را در سمت نگاه سینمای سیاسی میبینید؟
اکبرلو: نه نمیبینیم. البته نگاه انتقادی اجتماعی میبینم که به نظر من خیلی پررنگ تر از نگاه سیاسی است. اما بعضی مسائل خلاف عرف و ارزشهای اسلامی در سینمای ایران کم کم در حال پدیدار شدن است که بعضی افراد هم بدنبال عادی سازی این ماجرایی هستند. مثلا در بعضی فیلمهای اروپایی شخصیت های همجنسگرایی دیده میشود که ارتباط چندانی با موضوع و داستان اصلی فیلم ندارند، به نحوی که با حذف نقش آنها آسیبی به داستان فیلم نمیرسد. اتفاقا بعضی جریانها در اروپا با گنجاندن چنین موضوعات یا شخصیت هایی در داستان فیلم، به دنبال عادی سازی مساله همجنسگرایی در جامعه هستند.
الهی: بله، رگه هایی از آن را در سینمای ایران هم میبینیم.
اکبرلو: به نظر من به لحاظ کمی در تئاتر موارد بیشتری نسبت به سینما پیدا میشود. من همیشه با این موضوع مشکل داشتم و همیشه در جلسات نقد و نوشته هایم گفتهام که چرا کارگردان باید به چنین موضوعاتی که حتی یک هزارم درصد هم در جامعه دیده نمیشود، بپردازد؟ به نظر میرسد در راستای اتفاقی که از دوم خرداد شروع شد و در دولت آقای روحانی به شکل کاملا چیپی ادامه پیدا کرده، مساله تابوشکنی هاست. پرداختن به مسئله ترنس ها هم یکی از این مسائل است که به نظر میرسد برای نسل جوان موضوع جذابی است و البته مستند و تئاترهای بسیاری در این باره ساخته شده است. در سینما کمتر سراغ این مساله رفتیم اما نمونه هایی از آن را داریم. میخواهم بگویم که اینها ذاتا سیاسی نیست.
الهی: سال ۱۳۸۷ که مسئولیت جشنواره پلیس را برعهده داشتم. فیلم اول مستند ما در مورد ترنس ها بود که جایزه هم گرفت و آن موقع در کمیسیون بهداشت مجلس این موضوع مطرح شد و همان موقع یک مبلغ وامی در نظر گرفتند برای کسانی که واجد این شرایط هستند و باید جراحی کنند. میخواهم بگویم که اگر فیلمی مصلحانه باشد حتی نیروی اننظامی نیز پشت آن میایستد. اما میبینیم در فیلم «عرق سرد» به صورت گذری اشارهای به زندگی دو خانم میشود که با هم هستند و یا فیلمی که سال گذشته با موضوع قمار بود، در آن هم گرایشات این چنینی در فیلم قرار داده بود که فقط یک الگوبرداری از سینمای غرب میشد که تابوشکنی انجام بگیرد. میگویند برای توسعه اجتماعی، ما هم باید این کارها را بکنیم که من با این کار کاملا مخالفم.
اکبرلو: هر زمان یکدستی در حاکمیت اتفاق میافتد، آدم نگران می شود چون فیلم های سیاسی را کاهش داده یا کم ارزش می کند. آن موقع به نظر من دیگر «گاندو» ساخته نخواهد شد. در سالهای ۱۳۷۷-۷۸ فیلم های سیاسی زیادی ساخته می شود اما به نظر من اینها فیلم سیاسی نیستند. در واقع حرف زدن از انتخابات، خاتمی و اعتراضات اجتماعی، بیشتر بهانه ای است برای بسیاری از فیلم سازان که حرف های اجتماعی خودشان را بزنند مانند فیلم های رخشان بنی اعتماد و یا فیلم «متولد ماه مهر» که بیشتر انتقادی اجتماعی است تا سیاسی
اکبرلو: من هم با این مشکل دارم. ما در کلاسهای فیلم سازی که به بچه ها میگوییم فیلم کوتاه و تجربه کلاسی بکنید، خیلی ها به سراغ همین موضوعات می روند. در یک دورهای ۳۰ دانشجو داشتم که ۱۰ نفر از آنها درباره حضور دختران در استادیوم ورزشی میخواستند فیلم بسازند. نظر من این بود که این کار را کنید به شرطی که بخواهیم از موضوع به عنوان یک المان برای طرح مسائل و مشکلات دیگر زنان در جامعه استفاده کنیم. اما این مسائل به نظر میرسد که جذاب تر است. در ادامه بحث اصلی ما به اینجا رسیدیم که در سال ۱۳۷۸ و درباره فیلم «نیمه پنهان ماه» گفتند خانم میلانی برای این فیلم بازداشت شده و بعد شایعه کردند که به دستور رهبری آزاد شده؛ آنهم سر یک فیلمی که اساس هیچ حرف جدی ندارد و اساسش سینمایی نیست؛ یکی از ویژگیهای بد سینمای سیاسی بعد از انقلاب این است که طرف را به سمت سیاست منحرف می کنند، مثلا همین دختران جوان در دانشگاهها به موضوع حضورشان در استادیوم به عنوان یک مسئله اجتماعی نگاه نمیکنند، بلکه احساس میکنند که میخواهند یک فیلم سیاسی بسازند. وقتی در لایههای چندم این فیلمها نقد و نماد شناسی انجام میشد، اینطور برداشت میکردند که حتما منظور تو از اسم یا رنگ خاص، اشاره به شخص یا جریان خاصی بوده است. لذا به تدریج برای آنها این امر مشتبه شد که آنها حتما لیدر یک جریان سیاسی هستند و برخی نیز آنها را تحویل گرفتند و حالا افرادی مثل جعفر پناهی، تهمینه میلانی و… فکر میکنند که اگر فیلم سیاسی بسازی آدم شاخص تر و روشنفکرتری هستی و در صورتی که اصلا سوابق اینها به این حرفها نمیخورد ولی برایشان به یک امتیاز تبدیل شده است. در سال ۱۳۸۲ فیلم «مارمولک» را داریم که برخی میگفتند علیه روحانیت است و برخی دیگر میگفتند نه، چون این لباس روحانیت تنش میکند، همان لباس باعث اصلاح او میشود و این طیف در مورد این فیلم دعواهای شدیدی با هم داشتند. جالب است که برخی فیلمها مانند مارمولک و سنتوری که بحث و کشمش درباره آنها پیدا میشود، به نفع سینماست چون مردمی که در زندگی خود پس از انقلاب حتی یک فیلم هم ندیده اند، رفتند و فیلم مارمولک را در سینما دیدند؛ متاسفانه در مورد فیلمهای سیاسی و بیشتر در تئاتر و بخصوص آقای محمد رحمانیان از این شیوه استفاده میکنند که مثلا در جلسه اول نمایش میگویند که اثر، ممیزی شده یا نسخه کامل نیست یا اکرانش تمدید نمیشود یا اکران نمیشود. به نظر من چنین تعابیری در دیده شدن یا ندیده شدن تعیین کننده و تاثیر گذار است که این برمیگردد به همان اختلاف نظرهایی که بین مدیران وجود دارد. این بی سیاستی مدیران، بزرگترین آسیب را به سینمای سیاسی کشور میزند و اصطلاحا دوغ و دوشاب را با همدیگر مخلوط میکند؛ یعنی در مورد یک فیلم معمولی عطش کاذب ایجاد میشود و در فیلم ساز ادعا ایجاد میکند. این اتفاق به نظر من از دهه هفتاد آغاز شد که جناح های سیاسی در حاکمیت، اختلافاتشان را با روحانیت و روحانیون بصورت آشکارا در روزنامهها، سخنرانیها و مناظرهها مطرح کردند که همه خوانده و شنیدهاند.
شاهنشینان خانه سینما و مافیایی که از لندن خط میگیرد!
یعنی این خروجی برای دهه هفتاد است؟
اکبرلو: نه نمیگویم این خروجی برای دهه هفتاد است، بلکه از نتایج آن است؛ البته من این قضیه را مثبت تلقی میکنم. وقتی در سینمای امریکا دو جناح وجود دارد، شما میبینید که فیلمهای سیاسی و سریالهای نابی ساخته میشود. در دوره ترامپ و اوباما یک سری فیلمها و سریالهای سیاسی خاص ساخته و دیده میشود. سال ۱۳۸۳ فیلم «به رنگ ارغوان» را داریم که ۵ سال توقیف است و بعد اکران میشود و کلی هم به آن جایزه میدهند. بعد «سنتوری» را داریم و بحث توزیع کلان سی دی های آن و «صد سال به این سال ها» را داریم که فقط در جشنواره ۲۸ فجر اکران و بعد توقیف شد. سال ۱۳۸۹ فیلم «پایان نامه» حامد کلاهداری را داریم که خود بچههای روابط عمومی این فیلم در جلسهای بعدها گفتند که ما پیشنهاد کردیم که شایعه کنیم این فیلمی است در مورد مرگ ندا آقاسلطان، درحالی که موضوع فیلم هیچ ربطی به این شخص نداشت و شایعات زیادی درباره این فیلم عنوان شد.
الهی: یعنی اگر ژانر سیاسی را در آن قالب ببینیم، شما یک فیلمی میسازید در قالب سیاسی که به مذاق جامعهای خوش نمیآید و حتی جامعه هنری هم بعد از این فیلم شما را تحویل نمیگیرد!
این که می شود مافیا!!
الهی: نه، مافیا به ده نفر میگویند! وقتی ۹۹ درصد جامعه هنری شما را تحویل نمیگیرند…! خانم مریلا زارعی در ابتدا با همه اینها رفیق بود، زمانی که فیلم شیار ۱۴۳ را بازی کرد، مازیار میری سر صحنه فیلمبرداری چنان به او کنایه و متلک می انداخت که پیش ما گریه میکرد و بعد سریع رفت و فیلم «ماهی سیاه کوچولو» را بازی کرد که باز همان گروه او را اندکی تحویل بگیرد. یکی از خروجیهای این دسته بندیها بوجود آمدن همین فضاهاست.
اکبرلو: حامد کمیلی در برنامه هفت گفت: “من به خاطر بازی در فیلم پایان نامه معذرت میخواهم”. یعنی چه که معذرت میخواهی! اصلا تو یک بازیگری و نهایتا این فیلم بعنوان یک کار ضعیف در کارنامه تو ثبت میشود.
الهی: به گفته آقایان؛ این دسته بندی را من تعیین میکنم و ژانر سیاسی آن چیزی است که من میگویم!
اکبرلو: البته هیچ کسی نمیگوید که «پایان نامه» یک فیلم سیاسی نیست.
الهی: شما خیلی علمی به قضیه نگاه میکنید.
یعنی در حاکمیت یک جریانی است که میخواهد فیلم سیاسی آنطوری که خود بدنه سینما میخواهد، ساخته شود.
الهی: بله؛ یک اراده پنهانی بر جامعه سینمایی ما حکم فرماست که اولا به دلیل خودخواهی و روحیه مافیاگری و ثانیا بعلت ضعف دانش نسبت به موضوعات و اطلاعات است که فقط بر مبنای دایره ذهنی خودشان قضاوت میکنند.
اشخاصِ شاخصی هم در میان آنها وجود دارد؟
الهی: بله، صد درصد!
می توانید اسم هم بگویید؟
الهی: دلیلی ندارد اسم خاصی بگویم. شاه نشینان خانه سینما کاملا مشخص هستند. اینها دقیقا به جریانات فرهنگی متصل هستند.
حتی بسیاری از این دوستان همچنان معتقدند که جریانهای فرهنگی کشور همچنان از آقای مهاجرانی در لندن خط میگیرند. فقط کافی است که یک مدیری را بگذارید که قدری اعتقاد به این فضا داشته باشد؛ آن وقت فضا خودش میآید و شما را با خودش همراه میکند؛ نمونه بارز آن آقای ایوبی است که پیش از آن به عنوان رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بود. وقتی آمد اینجا دوست داشت که الگوی سینمای ایران با همان فضای سینمای فرانسه مدیریت شود، بدون کوچکترین اطلاعات و ضعف هایی که سینمای فرانسه به سینمای بومی و ملی ما وارد میکند!
اکبرلو: دهه نود یک اتفاق بزرگی که می افتد برخی نهادها خیلی جدی وارد عرصه فیلم سازی می شوند مثال بارز آن اوج است که به نظر من تعیین کننده و سرنوشت ساز در دهه اخیر و در جریان هنری جامعه است.
به واسطه توان مالی یا نرم افزاری یا سخت افزاری؟
اکبرلو: نخیر؛ موضوع، ویژگی مثبت این دوستان است که معتقدند فیلم قبل از هر چیزی باید توسط مردم دیده شود. در حوزه هنری دهه ۶۰ این فکر نبود. حتی این ایده تزریق میشد که ما یک سینمای هنری و یک سینمای تجاری داریم. اگر فیلمشان فروش نمی رفت می گفتند سطح سلیقه مردم این نبوده است!
مثلا فیلم «برنج خونین» یک فیلم ایدئولوژیک تعریف میشد و اصلا مهم نبود که دیده شود یا نشود.
الهی: یک اراده پنهانی بر جامعه سینمایی ما حکم فرماست که اولا به دلیل خودخواهی و روحیه مافیاگری و ثانیا بعلت ضعف دانش نسبت به موضوعات و اطلاعات است که فقط بر مبنای دایره ذهنی خودشان قضاوت می کنند. اینها همان شاهنشینان خانه سینما هستند که از مهاجرانی در لندن خط میگیرند.
اکبرلو: بله؛ اساسا نگاه آقایان انوار و بهشتی و جریان فکری آنها ضربه بزرگی به سینمای ایران زده که هنوز کمر راست نکرده؛ فیلم با تماشاگر محدود، تحت جریان روشنفکری، با نگاه به سینمای روسیه و فرانسه و ترویج فیلم های تارکوفسکی؛ اما این نگاه تغییر خواهد کرد و مدیرانی که حالا میخواهند حمایت مالی کنند به چند موضوع توجه دارند؛ اینکه فیلم قبل از هر چیزی باید جذاب باشد. به نظر من اگر یک نفر میخواست فیلم نامه «تک تیرانداز» که فیلم فوق العاده است را در دهه شصت یا هفتاد به جایی ارائه دهد، قطعا کسی از آن حمایت نمیکرد. یعنی به او پیشنهاد میدادند که فیلم تو یا باید جنگی و کاملا اکشن باشد و یا وجوه عرفانی این آدم را نشان بدهد و اصلا درگیر این قصهها نمیشدند.
الهی: در مورد تک تیرانداز؛ من یک نکته حاشیهای عرض کنم؛ مهدی عظیمی میرآبادی که خودش تهیه کننده است و انسانی مذهبی، بسیار معتدل و منطقی است. ایشان در راس انجمن سینمای دفاع مقدس، کار را به “علی غفاری” میدهد که “استرداد و ابوزینب” را ساخته و در کنارش “مهرداد خوشبخت” را اصطلاحا به عنوان “کارگردان دوم” کار میگذارد که فضای تکنیکی و جنگی اش هم همزمان با هم جلو میروند و در نتیجه این فیلم، تراز میشود. یعنی آقای “عظیمی” بعنوان تهیه کننده راهبرد و استراتژی را مشخص میکند. ایشان در ضمن اینکه میگوید سینما باید اکشن، جنگی و کاملا هالیوودی باشد، در عین حال برای جذابیت بیشتر میگوید ملاک شخصیت من در فیلم، فلان سردار است که در فیلم نامه باید لحاظ شود. به یک کارگردان هم بسنده نمیکند و دوتا کارگردان کنار هم میگذارد که با هم فیلم را بسازند و آقای “ابراهیم اصغری” را هم بالای کار میگذارد که دنبال لجستیک و پشتیبانی باشد و با این روند یک کار خوب ساخته میشود؛ اما کرونا میآید و ضربه زیادی به پخش و اکران آن می زند. ضمن اینکه اگر در سینما هم میآمد، بیش از یکی دو میلیارد فروش نمیکرد چون مردم دیگر به این فیلمها گرایش ندارند و این ربطی به سینمای انقلاب و دفاع مقدس ندارد. مردم اساسا دیگر به این سینما توجهی ندارند.
اکبرلو: من کاملا حرف شما را قبول دارم؛ اما اگر بخواهم این بحث را جمع بندی کنم؛ اتفاق فرخنده این است که نسل جدیدی وارد این عرصه شده که مورد پذیرش قرار گرفته و از آنها حمایت صورت گرفته است، مانند مهدویان ها و سعید روستایی ها و فیلم هایی همچون تک تیراندازها. اینها اتفاقات فرخنده ای است که اصطلاحا یک خون جدیدی در رگ های سینما تزریق شده است؛ یعنی قرار بر این نیست که سینمای سیاسی فقط به فهرست محدودی از افراد مشخص ختم شود که دولت حاکم، نهادهای حوزه هنری یا آنهایی که صاحب پول هستند، این افراد را قبول داشته باشند و بگویند بیا این فیلم جدید را بساز و یا اگر قبول ندارند این آدم را حمایت نکنند و حضورش کمرنگ شود و در جشنواره ها به او توجهی نشود. همین بازگذاشتن لیست اتفاق فرخنده ای است. ما اشخاصی را میبینیم که پیشینه خاصی ندارند؛ نه سنشان به جنگ و انقلاب میخورد و نه حتی نزدیکانشان جزء شخصیتهای سیاسی و یا مذهبی خاص بودند و به نظر من اجازه دادن به این افراد برای ساخت این فیلمها یک اتفاق فرخنده ای است که در دهه نود رخ داده است؛ چه در سینمای سیاسی و چه در سینمای مقاومت و بطور کلی سینمای اجتماعی.
سوال اول من این است که آیا پیش بینی شما این است که چون حالا حاکمیت یکدست یا همسو شده، در این فضا رشدی انجام خواهد شد؟ در ضمن هردو بزرگوار میدانید که پایه سینما بر تئاتر شکل گرفته است و فرض میکنیم که تاسیس و ورود نهادهایی مثل سازمان اوج آثار مثبت و خوبی داشته باشد؛ حالا با در نظرداشتن این مفروضات، سوال دوم من این است که اگر نهادهایی مثل سازمان اوج در زمینه تئاتر ورود کنند، به نظرتان آن پرورش نیرو یا آن زیر ساخت رخ خواهد داد؟
اکبرلو: الان به شکل جدیدی دارند این کار را انجام می دهند.
الهی: به این شکل نیست؛ چون الان ورود بچههای تئاتر به سینما به یک معضلی تبدیل شده است یعنی خود جریانات سینمایی مانع از ورود بچه های تئاتر هستند و خیلی تمایلی در این ماجرا نشان نمی دهند. اینطور نیست که ما در تئاتر سرمایه گذاری کنیم و بعد به سینما برسیم. زمان را به شدت از دست می دهیم چون تئاتر مثل سینما مخاطب ندارد و محدود است. از آنجایی که در سینما بحث تکنیک مطرح است، من آن اعتقاد را در مورد پرورش نیرو در سینما ندارم. از عرصه تئاتر و بازیگری هم ممکن است افرادی بصورت استثنایی وارد سینما شوند و خودشان را نشان دهند. اما در مسائل دیگر من خیلی اعتقاد ندارم . به نظر من فقط کافی است که بچهها اعتقاد به ادبیات داشته باشند، فیلمنامه را بفمهند و بتوانند خوب آن را نگارش کنند. همه اینها به علاوه تکنیکهای سینمایی خروجی خوبی در سینما خواهد داشت. یعنی آنقدر پیچیده نیست که ما بخواهیم پایه گذاری را از تئاتر انجام دهیم. این یک برنامه ریزی خیلی دراز مدت است و به قول آقای اکبرلو جزء موردهایی که “نمی شود” است. نکته دوم برای تقویت سینمای سیاسی این است که ما هر موقع روحیه محافظه کاری را بتوانیم از جریانات سیاسی کشور دور کنیم، شاهد تقویت سینمای سیاسی خواهیم بود. یعنی روحیه محافظه کاری را از طیف های سیاسی کشور دور کنیم؛ به شدت یک جریان خودسانسوری در دستگاههای اجرایی حاکم است؛ یعنی بدون آنکه نظر بالادستی را بدانند، خود به خود، کارشناس ها فیلم را خود سانسوری میکنند؛ بعد که با مقام بالادستی صحبت میکنید، میبینید که با یک نگرش باز، اصلا مشکلی با فیلم ندارد! مانند همین اتفاقی که برای حضرت آقا افتاد؛ شما میبینید که آن موقع وزیر برای فیلم مشکل ایجاد میکند و بعد میروید پیش مقام معظم رهبری و ایشان میگویند، نه، اتفاقا فیلم خوبی است! علت این است که در حلقههای واسطه میان ساختار و حاکمیت همیشه حفره وجود داشته است. ما یک جایی صحبت میکردیم و میگفتیم ما استراتژیست داریم، تکنسین هم داریم. فقط “تاکنسین” نداریم؛ فقدان تاکنسین ها به شدت ما را دچار خلا کرده که نمیتوانیم آن چیزی که در مهندسی فرهنگی کشور ترسیم میشود را به این تکنسین ها بفهمانیم و خروجی خوب داشته باشیم. چرا؟ چون نگاه کارشناسی و شایسته سالاری نداریم.
در حال حاضر پیش بینی شما برای آینده سینمای سیاسی چیست؟
الهی: اگر در بدنه مدیریت آقای اسماعیلی یا آقای خزایی در حوزه سینما، افراد کارشناس، متخصص و شایسته حاکم شود، میشود امیدوار بود که سینمای سیاسی در جایگاه خود قرار بگیرد. سینمای سیاسی میتواند بعنوان مفهومی که به آن اشاره شد، در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد؛ موضوعات دقیق شناسایی و به خوبی برای جامعه هنری تبیین شود. تعامل با جامعه هنری شرط اول است. یعنی شما تا با هنرمند گفتگوهای اقناعی نکنید، به هیچ وجه نمیتوانید هنرمند را مجاب کنید تا با شما در سینما در ساخت فیلم سیاسی همراه شود. خروجی این قطعا به نفع سینما نخواهد بود. یعنی مصلحانه نیست.
یعنی میفرمایید که برای پرورش نیرو هم شروع به قدم گذاشتن در این مسیر کنند؟
الهی: بله، برای پرورش نیرو اتفاقا تنها مرکزی که وزارت ارشاد دارد، انجمن سینمای جوان است. الان جوانان عدالتخواهی هستند که تکنیک را بسیار خوب میشناسند. فقط کافی است دوستان اراده کرده و از این افراد حمایت کنند. آنها را مورد لطف خود قرار دهند و به آنها اعتماد کنند. عرصه هنر عرصه تکرار است. شما نمیتوانید با یک اثر یا دو اثر انتظار داشته باشید که فیلم شاخصی ساخته شود. آقای مجیدی با ساخت ۲۰ فیلم، آقای مجیدی شده است. وقتی شما اجازه ندهید که این پروسه تکرار شود، اگر جشنواره عمار نشود که فیلم داستانی تولید کند، چگونه از آن بچه حزب اللهی میتوان انتظار داشت که یک فیلم خوب ساخته شود؟!
عمار را پایگاهی برای این کار میبینید؟
الهی: بله، میبینم. من فیلمسازان خوبی را در عمار دیدم. هم در عمار، هم در جبهه فرهنگی انقلاب و هم در اوج فیلمسازان خوبی تربیت شدهاند. خیلی از فیلمسازانی را داریم که با زبان حاکمیت، ادبیات و تکنیک های روز بخوبی آشنایی دارند.
این نوید را میتوانیم داشته باشیم که بعدها جریانی که در حال حاضر سینمای غالب را راهبری می کند، به حاشیه برود؟
الهی: صد درصد! الان نمونههای چند سال اخیر، این را به ما نشان میدهد که این کار نه فقط در جبهه فرهنگی انقلاب بلکه در سایر حوزهها هم شدنی خواهد بود؛ وقتی سعید روستایی یا مهدویان و یا محمد کارت را میبینم، اطمینان دارم که این اتفاق قطعا خواهد افتاد.
البته جریان انقلاب این روزها با این افراد میانه خوبی ندارند.
الهی: اینها دارند اشتباه میکنند. به عنوان مثال آقای مهدویان را تا اوج و قله میرسانند و وقتی که شیشلیک میسازد …! من یک روز به آقای مهدویان گفتم که ساخت فیلم شیشلیک با این نگاه چیپ و دست پایین، اصلا در شان تو نیست. اصلا خود تو منطقی نگاه نکردهای که حتی اگر میخواهی به یک مافیا و جریان مقابلی ورود پیدا کنی، این راهش نیست. حداقل «درخت گردو» توجیه بهتری نسبت به «شیشلیک» دارد. البته این را خودمانی به او گفتم. یعنی شک نکنید که رسما به او میگویند که اگر میخواهی جایزه بگیری و در جشنواره و جشن خانه سینما دیده شوی این نوع مدلی فیلم بساز. به “منافقین” و “ایستاده در غبار” و امثال “ماجرای نیمروز” چکار داری؟ رسما در مشاوره ها این چیزها را به او می گویند! الان مدت هاست که هیچ صحنه نماز خواندنی در فیلمهای غیر تلویزیونی نداریم، بعد که صحبت میکنیم، میگویند خیلی گل درشت است؛ یعنی چنان ایده تو را به سخره میگیرند که تو در همان موقع می گویی راست میگویند! نهایتا با یک نور سبز تمامش کنیم برود! آقای تنابنده در سریال پایتخت خیلی هنر میکرد که صحنه مسجد و نماز نشان میداد. من فقط امیدوارم که دستگاه فرهنگی حاکم بر دولت سیزدهم تعاملش را با دستگاههای اجرایی بیشتر کند که ظرفیتها را بالا ببرند. یعنی آقای اسماعیلی بتواند فقط در همین هیئت دولت، وزرای هم تراز خودشان را متقاعد کند که آقا اجازه دهید که سینما به دستگاه شما ورود کند و برای شما و از مجموعه عملکردتان فیلم بسازد. یعنی فقط یک درصد از بودجه عمرانی و جاری خود را به سینما اختصاص دهید که اصلا رقم محسوسی نمیشود! ما باید این روحیه را داشته باشیم. ما یک زمانی با حمایت وزارت نفت فیلم خوبی مثل «جنگ نفتکش ها» را داشتیم. چرا مدت هاست که دیگر این حمایتها انجام نمیشود؟ اگر آقای اسماعیلی بتواند برای وزیر نفت این موضوع را جا بیندازد، وظیفه اش را به درستی انجام داده است!
اکبرلو: اول اینکه ما نباید انتظار داشته باشم وزارت ارشاد تولید کننده باشد بلکه باید نقش تسهیل کننده، حامی و مدیریت کننده این فضا باشد؛ باید از سازمانهای غیر دولتی مثل اوج حمایت کند تا اینها فیلم بسازند. افراد و نیروهای آنها به دلیل تکثر در قرائت مذهبی و سیاسی که دارند، سبب تولید آثار متنوع خواهند شد. اساسا این تکثرها به سینمای ما کمک خواهد کرد. من معتقدم هرگونه تمرکز در جاهایی که همه چیزش دولتی است مانند جامعه ما، فقط ایجاد رانت میکند؛ یعنی یک دایره بستهای از افراد خاص که فقط اینها فیلم میسازند. از همین رو در سیستم جدید هر چه تمرکززدایی اتفاق بیفتد و به سمت سیستمهای جدید مانند نظارت، آموزش و تربیت نیروی انسانی و مدیر بخش میانی پیش برود، بهتر است ؛ اما معمولا این گونه بوده که سراغ این بخشهای کیفی نرفته و همیشه به دنبال تولید و کمیت بودند. تشویق و ترغیب بخش خصوصی به ساخت فیلم سینمایی یکی از اموراتی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. نکته بعدی، جلسات هماهنگی است؛ یعنی تعامل و هماهنگی و بحث کردن با نهادهایی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر ساخت یا توقیف یک فیلم تاثیر میگذارند. اگر این کار صورت نگیرد کسی مثل مهدویان ترجیح میدهد تا یک فیلم کمدی خنثی و سرگرم کننده بسازد تا اینکه با معاونت فرهنگی فلان دستگاه بخاطر یک دیالوگ یا پایان بندی دائما درگیر باشد. نهایت امر هم این خواهد شد که افرادی مثل حاتمی کیا یا افخمی که اکثرا فیلمهای حمایتی ساختهاند، در نشست مطبوعاتی خود میگویند که اصلا این فیلم من نیست؛ شهیدش کردند! قیچی اش کردند! “حسین مسافر آستانه” که بازیگر درجه یک حوزه تئاتر است، میگوید بارها شده که من هر روز صبح که سرکار میرفتم، انتظار داشتم که الان یکی به من زنگ بزند و بگوید بیا دادگاه به خاطر فلان تئاتری که بازی و یا کارگردانی کردی. دغدغه او این شده بود. نتیجه این میشود که هیئت بازبینی – که بنده هم یک دوره در این هیئت بودم- میگوید، مواظب باشید تئاتر مسئله دار روی صحنه نبرید؛ و مساله دار با این تعریف که به من زنگ نزنند و حاشیه ایجاد نشود، نه با آن تعریفی که از هنر تئاتر سراغ داریم. این تعامل نهادها به نظر میتواند خیلی کمک کند.
الهی: این سیاست زدگی جامعه خروجی اش این میشود که وقتی تمام نهادها و عملکردها تحت سیطره یک جریان سیاسی حاکم قرار میگیرد، مسئولین از سایر جریانها و تفکرات تحت هجمه جریان حاکم قرار میگیرند. نمونه اش افرادی مثل “حسین مسافر آستانه” که بچه حزب الهی و انقلابی است، وقتی در دولت آقای روحانی مسئولیت میگیرد پس او هم مورد هجمه همان جریان واقع میشود.
جشنواره فیلم رشد مصداق جهاد تبیین است؛ آن را جدی بگیریم
به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از آناپرس؛ شفیع آقامحمدیان رئیس هیئت داوران این دوره از جشنواره فیلم رشد با اشاره به ارسال بیش از ۲ هزار و چهارصد اثر خارجی و ۹۸۷ اثر داخلی در قالبهای مختلف به دبیرخانه جشنواره افزود: این نشان میدهد که جشنواره فیلم رشد یک رویداد شناخته شده و باسابقه است و ظرفیتهای فراوانی برای جریانسازی دارد. ضمن این که مخاطبان اصلی آن دانشآموزان و خانوادههای آنان هستند که میتوانند یک ظرفیت بالقوه و پیگیربرای سینمای ایران باشند. اما این که چرا این جشنواره با توجه به این پیشینه نتوانسته رویدادی تأثیرگذار باشد را باید در شیوه برگزاری و برخورد مدیران با آن جستجو کرد.
این کارگردان سینما و تلویزیون افزود: وقتی یک رویداد هنری یک یا دو سال تعطیل شود، به تدریج اعتبار آن نزد هنرمندان و اهالی رسانه پایین میآید. یکی از ویژگیهای هر رویداد فرهنگی، تداوم و نظم برگزاری است. این موضوعی است که متاسفانه جشنواره فیم رشد و البته جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان از آن محروم بودند.
رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم رشد عنوان کرد: اگر مدیران آموزش و پرورش، سیاست و ریلگذاری درستی برای جشنواره نداشته باشند، نباید توقع تأثیرگذاری از این رویداد هنری را داشته باشیم.
** جشنوارهای که امسال جدی گرفته شد
آقامحمدیان افزود: یکی از دلایلی که باعث شد من در این دوره از جشنواره فیلم رشد مسئولیت داوری را بپذیرم همین است که احساس کردم متولیان، آن را جدی گرفتهاند و صرفاً به عنوان رفع تکلیف به آن نگاه نمیکنند.
وی گفت: این نکتهای بود که در صحبتهای وزیر آموزش و پروش در مراسم افتتاحیه جشنواره هم نمود داشت. آقای نوری بر این نکته تأکید داشت که دبیرخانه صرفاً به شناسایی و تقدیر از فیلمسازان برگزیده اکتفا نکند، بلکه در یک فرایند اصولی به آموزش و تعامل با آنها (فیلمسازان حرفهای و معلمان و دانش آموزان فلیمساز) برسیم. در کنار این تداوم ارتباط، تأکیدی که ایشان بر اهمیت سوژهیابی و فیلمنامهنویسی برای فیلمسازان دانشآموز داشتند نیز نشان میداد که جشنواره فیلم رشد در این دوره به دنبال این بود تا گامی هرچند کوچک رو به جلو بردارد.
کارگردان فیلم سینمایی «فرار از جهنم» افزود: احساس من این بود که این دوره متفاوت است و آموزش و پرورش واقعاً پای کارآمده است. انصافاً جوایز خوبی هم برای منتخبان درنظر گرفتهاند که باعث میشود انگیزه آنها بیشتر شود.
** وزارت آموزش و پرورش آموزشگاه سینمایی تأسیس کند
رئیس هیئت داوران پنجاه و دومین جشنواره فیلم رشد عنوان کرد: من در صحبتهایی که با آقای لطیفی رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی و آقای یزدانی دبیر جشنواره داشتم، گفتم که چه اشکالی دارد که وزارت آموزش و پرورش یک آموزشگاه سینمایی تأسیس کند؟ در این آموزشگاه و با استفاده از اساتید مجرب دانشآموزان از همان سن پایین برای حضور در عرصه فیلمسازی آماده شده و بازیگر، کارگردان و به ویژه فیلمنامهنویس تربیت میشوند.
آقامحمدیان اظهار کرد: از سوی دیگر گفتم آموزش و پروش چند بار با فیلمسازان جلسات جدی گفتگو و تبادل نظر داشته است؟ چقدر پای صحبت فیلمسازان به ویژه در حوزه اجتماعی نشستهاید؟ چرا آموزش و پرورش وارد فرایند تولید فیلم نمیشود؟ البت تولید به این مفهوم نیست که شما صرفاً چهل پنجاه فیلم بسازید و در گزارشها به آنها بپردازید. خیر، دو یا سه فیلم باکیفیت و جذاب در قالبهای مختلف داستانی، مستند و انیمیشن که بتواند مخاطبان را جذب کند، برای خط دهی به فیلمسازان و جریانسازی فرهنگی کافی است.
وی افزود: پرسش و خواسته دیگر من این بود که چرا آثار برگزیده جشنواره در ادوار قبلی در تلویزیون انعکاس مناسبی نداشته است؟ آیا نمیتوانیم برای آموزش فیلمسازی به دانشآموزان از تلویزیون و مثلاً شبکه آموزش بهره ببریم.
کارگردان فیلم سینمایی «چشم عقاب» گفت: این شکاف میان بدنه فیلمسازان و ساختار آموزش و پرورش کشور که البته مربوط به یک سال و دوسال نیست و پیشینه زیادی دارد، زیانهایی فراوانی را در پی خواهد داشت. بخشی از آن را هم در قالب همین اتفاقات چند ماه اخیر میتوان دید. ما در حوزه تولید محتوای سینمایی برای نوجوانان کاری نکردهایم و آموزش و پرورش هم به سمت ابزار سینما نیامده است؛ در نهایت دیدیم که نوجوانان و جوانان ما چگونه از شیوههای نامألوف و نامطلوب ابراز نظر و اعتراض استفاده کردند.
** بیثباتی سیاستها و مدیران؛ آفت بزرگ سینما و جشنوارههای سینمایی
رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم رشد افزود: فقدان ثبات مدیریتی هم آفت دیگر جشنوارههای سینمایی در کشور ما است که در جشنواره فیلم رشد هم دیده میشود. مدیران این حوزه نباید با تغییر دولت یا وزیر، به صورت اتوبوسی عوض شوند. کاش اصلاً قانونی تصویب میشد که بر مبنای آن اگر مثلاً وزیری تغییر کرد، مدیران زیرمجموعه آن برای مدت مشخصی مثلاً ۱۰ سال ثابت بمانند؛ مگر این که عملکردشان به تشخیص نهادهای تخصصی خیلی ضعیف باشد.
نویسنده و کارگردان فیلم «مروارید سیاه» عنوان کرد: شما «جشنواره فیلم کن» را ببینید پیش از انتخاب رئیس جدی این جشنواره که امسال انتخاب شد، «پیر لسکور» و «ژیل ژاکوب» به ترتیب هشت و سیزده سال رئیس این جشنواره بودند و روسای قبلی هم دوران مدیریت زیادی داشتهاند، اما در کشور ما جشنواره فیلم فجر هرسال و یا نهایتاً دو سال یک بار، مدیر جدید به خود میبیند. یعنی مدیر تا بخواهد نتایج برنامهریزیها و کارهایش را ببیند، به او میگویند خوش آمدی و مدیر بعدی میآید! در این شرایط بی ثبات، چه انتظاری میتوان از فیلمسازان جوان داشت.
رئیس هیئت داوران پنجاه و دومین جشنواره فیلم رشد گفت:از نگاه من آثار بخش مسابقه امسال اگرچه عالی نبودند، اما تعدادی اثر خوب در آنها وجود داشت که بخش عمده آن هم متعلق به فیلمسازان ایرانی بود که انصافاً استعداد خوبی دارند. اگر آموزش و پرروش پای کار باشد وراهبرد مشخصی را درقبال جشنواره فیلم رشد اتخاذ کند، فکر میکنم اتفاقات خوبی برای این رویداد سینمایی بیفتد. خواهش من این است که آموزش و پرورش ثبات مدیریتی و داشتن راهبرد برای جشنواره را جدی بگیرد.
** جشنواره فیلم رشد؛ رویدادی در مسیر جهاد تبیین
آقامحمدیان افزود: اگر فرمایش مقام معظم رهبری برای ما ملاک است، باید بدانیم که جشنواره علمی و آموزشی فیلم رشد مصداق همان جهاد تبیین مورد تأکید ایشان است. نباید به سادگی از آن عبور کنیم. من صریح و روشن حرفم را میزنم چراکه معتقدم مدیران ما نباید سکوت برخی هنرمندان را نشانه رضایت بدانند. در بدنه فیلمسازان ما نقدهای فراوانی به مدیران درعرصههای مختلف وجود دارد، اما چون بخشی از این سینماگران به اصول و ارزشهایی پایبند هستند، کوتاه میآیند، اما نباید از این مأخوذ به حیا بودن آنها سوءاستفاده شود.
«مرد ابری» ساخته شاهین جلالی راهی هندوستان شد
فیلم کوتاه «مرد ابری» به نویسندگی و کارگردانی شاهین جلالی در ادامه نمایشهای جهانی، در جشنواره بین المللی فیلم فولکلور هندوستان حضور دارد.
به نقل از مشاور رسانهای پروژه، فیلم کوتاه «مرد ابری» به نویسندگی و کارگردانی شاهین جلالی در ادامه حضورهای جهانی خود، منتخب بخش رقابتی فیلمهای کوتاه ششمین جشنواره بین المللی فیلم فولکلور هندوستان شد.
ششمین دوره جشنواره فیلم فولکلور هندوستان 11 تا 15 دی 1401 مصادف با اول تا 5 ژانویه 2023 برگزار میشود.
این جشنواره هر ساله با موضوع فولکلور در آثار سینمایی، مرتبط با فرهنگ عامه، ریشه در هنر و سنتها، شیوه های زندگی و میراث فرهنگی برگزار می شود.
«مرد ابری» پیشتر به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در بخش رقابتی فیلم کوتاه بیستوششمین جشنواره بینالملی فیلم بوسان، سیوهشتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (ایسفا)، پانزدهمین دوره جوایز جهانی فیلمهای مستقل گرندآف لهستان، بیستویکمین جشنواره فیلم مسیر 66 آمریکا، سیزدهمین جشنواره فیلم باکو، هشتمین جشنواره فیلمهای ایرانی زوریخ سوئیس، بیستمین جشنواره گوان گوامون کره جنوبی و در چندین جشنواره بینالمللی فیلم حضور داشت و تاکنون، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم سپهر، دیپلم افتخار بهترین تدوین جشنواره فیلم سایه، تقدیر ویژه بهترین کارگردان جشنواره بینالملی فیلم امید را به خود اختصاص داده است.
محمود نظرعلیان، اکبر صادقی، اردشیر زاهد، حمدالله سلیمی، رسول علی نژاد و محمد فرجی بازیگران «مرد ابری» هستند.
این فیلم کوتاه، روایتگر مرد سالخوردهای است که تعادل زندگیاش را از دست داده و با اتفاقات پیش بینی نشدهای روبرو میشود.
فهرست عوامل «مرد ابری» عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: شاهین جلالی، مدیر فیلمبرداری: عبدالله شکری، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، صدابردار: بهنام اسدالهی، تدوین: شاهین جلالی، طراح صحنه و لباس: یاسر حسنی، طراح پوستر: فیاض بهرام، اصلاح رنگ ونور: علیرضا قادری اقدم، مدیر تولید: زهرا پسندی، گریم: سجاد سید هدی، منشی صحنه: ندا باباپور، دستیار کارگردان و برنامه ریز: سجاد حاج حسینی، تدوین صدا: مهیار سلیمی، دستیار صدابردار: محمدرضا واعظ، دستیار تصویر: امیر شایعی، مترجم: محمد فارسی مدان، زیرنویس: رضا تاریوردی، صدا پیشه: توران قربانی، عکاس: محسن زارع، مشاور رسانه ای: آزاده فضلی، تهیه کننده: انجمن سینمای جوانان ایران و شاهین جلالی.
«پزشک دهکده» در نشست فیلم کوتاه اقتباسی تبریز
صدوشصتودومین نشست فیلم کوتاه انجمن سینمای جوانان تبریز با بررسی انیمیشن کوتاه اقتباسی «پزشک دهکده» ساخته کوجی یامامورا و با حضور رشید قربانی برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، صدوشصتودومین نشست فیلم کوتاه انجمن سینمای جوانان تبریز با محوریت هفته کتاب و اقتباس ادبی در فیلم کوتاه، در سالن سینماتک مجتمع سینمایی تبریز برگزار شد.
انیمیشن کوتاه «پزشک دهکده» ساخته کوجی یامامورا که اقتباسی از داستان کوتاه «پزشک دهکده» نوشته فرانتس کافکا است، در این جلسه مورد بررسی قرار گرفت.
در ابتدای نشست و پیش از خوانش داستان و پخش فیلم، رشید قربانی مجری-کارشناس جلسه در مورد تفاوتهای جهان انیمیشن و فیلم به ویژه در حوزه ایدهپردازی مواردی را مطرح کرد و سپس به معرفی اجمالی آثار و قلم فرانتس کافکا پرداخت.
قربانی در قسمتی از این جلسه درباره آثار کافکا عنوان کرد: «در مرحله پردازش ایده باید مدیوم غایی را در نظر گرفت؛ بیشتر آثار ادبی در نگاه اول منابع خوبی برای اقتباس بنظر میرسند، اما باید در نظر داشت که هر ایده و روایت ظرفیت تبدیل شدن به انواع مدیومهای داستانی را ندارد از جمله بیشتر نوشتههای فرانتس کافکا که قابل بررسی هستند.
حجم نوشتههای کافکا بر این دلالت دارد که وی نویسندهای پرکار بوده و بخشی از نوشتههای وی در زمان حیات او چاپ شدهاند، اما حجم بیشتر نوشتههای وی پس از مرگ و به همت یکی از دوستان او به نام ماکس برود، چاپ شده است.
خوشبختانه در زبان فارسی بیشتر آثار او از جمله ترجمه مجموعه کامل داستانهای کوتاه او توسط علیاصغر حقدار ترجمه شده اند؛ لازم به ذکر است که در بررسی داستانهای کوتاه کافکا باید در نظر داشت که اطلاق واژههای داستان و قصه برای همه نوشتههای کوتاه او چندان دقیق نیست، زیرا در نوشتههای وی آثاری که با حکایت و تمثیل نیز قرابت دارند به چشم میخورد و فرم روایی داستانهای کوتاه او نیز از الگوهای کلاسیک این مدیوم فاصله زیادی دارد.»
در ادامه و پس از خوانش داستان و نمایش فیلم ، آثار از نقطه نظر مباحث مطرح شده در بخش اول مورد بررسی قرار گرفت که خلاصه مباحث این بخش از جلسه به شرح زیر است:
«ابهامزدایی مهمترین نکته در جهان آثار داستانی کافکا است. اغراق در بیان باعث میشود که خط داستانی انباشته از رویدادهایی شوند که برای فهم آنها نمیتوان از منطق جهان بیرونی استفاده کرد بلکه باید منطق درونی جهان داستانی را در تدوام معنادار رویدادها و چگونگی پرداخت آنها کشف کرد.
داستان «پزشک دهکده» مشقتهای پزشکی پیر در زمستانی سخت را روایت میکند که با محیط و آدمهای داخل آنها بیگانه است و سعی او برای کمک به آنها نه تنها راه به جایی نمیبرد بلکه باعث ویرانی خود او هم میشود.
کوجی یامامورا اقتباس امانت دارانهای از داستان ارائه داده است و نقطه قوت فیلم تجسم بخشیدن به جهان کابوسگونه داستان است. هیکلهای دفرمه، پرسپکتیو بههم ریخته، نبود مرز روشن بین خطوط فیگور با مناسبات محیطی، استفاده حداقلی از رنگ، فضاهای نوری تیره مایه، بههم ریختن شکل و ابعاد فیگورها به تناسب خط داستانی از جمله تلاشهای مهم فیلمساز در تجسد بخشیدن به جهان گروتسکوار داستان کافکا است.
در کنار اینها یکی از وجوه خلاقانه فیلم وارد کردن عناصری از جهان نمایش کیوگن (نوعی از نمایش سنتی ژاپنی که برخلا نمایش نو، جنبه کمیک و میان پردهای دارد) است. دو موجود تیره که درونیات پزشک را در فیلم بازگو میکنند، از مناسبات روایی اینگونه نمایشی است.»
حضور «شریکمن، زرافه» در دو جشنواره بینالمللی
فیلم کوتاه «شریکمن،زرافه» به کارگردانی صلاحالدین نوری به دو جشنواره چهاردمین دوره جشنواره سالانه جهانی موسیقی و فیلم مستقل آمریکا و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم خارج از آفریقا OOAIFF راه یافت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «شریکمن،زرافه» به کارگردانی صلاحالدین نوری که در ژانر فانتزی ساخته شده است، پس از حضور موفقیت آمیز در بیش از ۳۰ جشنواره بین المللی و کسب جوایزی در ادامه حضور و موفقیتهای بین المللی در دو جشنواره جشنواره سالانه جهانی موسیقی و فیلم مستقل آمریکا و جشنواره بین المللی فیلم خارج از آفریقا که در سال ۲۰۲۳ برگزار میشوند، به عنوان انتخاب اصلی برای کسب بهترین فیلم و بهترین کارگردانی با سایر رقبا رقابت خواهد کرد.
درجشنواره سالانه جهانی موسیقی و فیلم مستقل WMIFF برای جشن گرفتن و فراهم کردن بستری از دستاوردها برای هنرمندان بینالمللی سینما تاسیس شده است.
اختصاص و ایجاد یک جامعه جهانی فیلم و حمایت از فیلمسازان نوظهور، با مضامینی فراگیر و عامهپسند همراه با رعایت اصول هنرهای نمایشی و جذب تمامی استعدادها از بین تمامی فعالین صنعت سینما از اهداف جشنواره است.
برندگان جوایز ونامزدها در وب سایت WMIFF، رسانه های اجتماعی و در مجله آنلاین جشنواره اعلام خواهند شد.
برندگان در مراسم اهدای جوایز گالا در مارچ ۲۰۲۳ با ستاره Red Carpet Black Tie که در کاپیتول هیلتون معتبر در واشنگتن دی سی شرکت میکنند.
جشنواره بینالمللی فیلم خارج از آفریقا OOAIFF متعهد به کشف و توسعه فیلمسازان برای دستیابی به بزرگترین پتانسیل نهفته در فیلم و ارائه فیلمهای بدیع و خلاقانه به مخاطب جهانی است.
خلاصه این فیلم کوتاه به این شرح است: «کتابفروشی از راه غیر معمول کسب در آمد میکند، شخصی متوجه این کسب غیرمعمول میشود و از کتابفروش در ازای لو ندادنش درخواست باج میکند و در این شرایط کتابفروش و همسرش تصمیم میگیرند او را از سر راه بردارند.»
عوامل فیلم عبارتند از:
تهیه کننده، نویسنده و کارگردان: صلاحالدین نوری، بازیگران: محمد جواد خواجه، امیرتهرانی، هما برزگری، دستیارکارگردان و برنامهریز: محمدجواد خواجه، فیلمبردار: فاتح شافعی، طراح صحنه و لباس: صلاحالدین نوری، گریم: عاطفه رضایی، تدوین: محمدجواد خواجه، طراحی، ترکیب صدا و صدا گذاری: عرفان یزدی، اصلاح رنگونور: حسن پیلهور، منشیصحنه: نوشین طاطایی، دستیار فیلمبردار: رضا تقوی و ساخت تیزر: پژمان ابوالقاسمی.
کدام فیلمها در جشنواره شانزدهم حقیقت اکران میشوند؟
شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت، امروز شروع به کار کرد و ۶۳ فیلم ایرانی و ۲۲ فیلم بینالملل در این دوره از جشنواره به نمایش درمیآیند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، جشنواره بینالمللی سینما حقیقت از امروز در پردیس سینمایی ملت آغاز به کار کرد و این دوره از جشنواره با اکران فیلمهایی از ایران و جهان برگزار میشود.
شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت به دو شکل حضوری و مجازی در جریان خواهد بود و مخاطبان علاقمند از طریق خرید بلیت از سایت هاشور و اهالی رسانه به واسطه دریافت پیامکی که ثبت نام آنها را تایید کرده است، میتوانند فیلمهای این دوره از جشنواره را به صورت آنلاین تماشا کنند.
فیلمهای بخشهای مختلف جشنواره شانزدهم به ترتیب زیر است:
بخش بینالملل
مستندهای نیمه بلند:
۱. «جای جبران ندارد» اثر لاسلو هالاس با مدت زمان ۴۲ دقیقه، محصول کشور مجارستان
۲. «تنها باد» اثر زوفیا کوالوسکا با مدت زمان ۶۰ دقیقه، محصول کشور لهستان
۳. «نردبان ایوان» اثر نیکولای بم با مدت زمان ۶۰ دقیقه، محصول کشور روسیه
۴. «نقاش مستقل» اثر جیوگو وارلا سیووا با مدت زمان ۵۲ دقیقه، محصول کشور پرتغال
۵. «موج فراگیر» اثر سیمونه پیزی با مدت زمان ۴۵ دقیقه، محصول کشور ایتالیا
۶. «خواکین پسرعموی من» اثر لوسیانو گیاردینو با مدت زمان ۴۷ دقیقه، محصول کشور آرژانتین
مستندهای بلند:
۱. «ریشهها» اثر تهآ لوکاچ با مدت زمان ۷۹ دقیقه، محصول کشور صربستان
۲. «زندگی فولادی» اثر انوئل باوئر با مدت زمان ۹۵ دقیقه، محصول کشور پرو
۳. «اپی بین مرگ و زندگی» اثر مهدی سالکی و فیراس رازک با مدت زمان ۶۲ دقیقه، محصول کشور سوئد
۴. «جی ئی اس ۲» اثر ناستیا کورکیا با مدت زمان ۷۷ دقیقه، محصول مشترک کشورهای روسیه و ایتالیا
۵. «ودت» اثر کلودین بوریس و پاتریس چاگنارد با مدت زمان ۱۰۰ دقیقه، محصول کشور فرانسه
۶. «فرار» اثر نیری آدلین هی با مدت زمان ۷۰ دقیقه، محصول مشترک کشورهای کامبوج و فرانسه
۷. «۳۵ میلیمتری: میراثی از دست رفته» اثر آشیک مصطفی با مدت زمان ۷۰ دقیقه، محصول کشور بنگلادش
۸. «بنده نیکوکار» اثر خوان ایگناسیو زوالوس با مدت زمان ۷۲ دقیقه، محصول کشور آرژانتین
مستندهای کوتاه:
۱. «دیروز، امروز، فردا» اثر آورهان دده با مدت زمان ۱۵ دقیقه، محصول مشترک کشورهای ترکیه، لبنان، سوریه و سودان
۲. «خیلی راحت نباش» اثر شیما التمیمی با مدت زمان ۹ دقیقه
محصول کشور یمن
۳. «یوستاپیا» اثر دنیسا پاروبکوا با مدت زمان ۲۹ دقیقه، محصول کشور اسلواکی
۴. «مدار چهل و پنجم» اثر لارنس ابوحمدان با مدت زمان ۱۵ دقیقه، محصول کشور عمان
۵. «و سپس دریا را سوزاندند» اثر ماجد الرحیمی با مدت زمان ۱۲ دقیقه، محصول کشور قطر
۶. «آخرین عکس» اثر مهمت آکیف گولر با مدت زمان ۱۹ دقیقه، محصول کشور ترکیه
۷. «کنسرت بالکنی» اثر دیانا کادلوبوسکا و کریستف کادلوبوفسکی با مدت زمان ۱۶ دقیقه، محصول کشور لهستان
۸. «محمد ساتو، مسلمان ژاپنی» اثر آتسوشی کادو واکی با مدت زمان ۳۹ دقیقه، محصول کشور ژاپن
بخش شهید آوینی:
۱. «۶۴۱۰ روز اسارت» (زهره نجف زاده)
۲. «آغازگر یک پایان» (امید حسنزاده)
۳. «برای پس از مرگم» (عبدالرضا نعمتاللهی)
۴. «پاییز پنجاه سالگی» (محسن اسلامزاده)
۵. «پناه به دریا» (کامران رحیمی)
۶. «در پس جنگ» (محمدحسین محمودیان)
۷. «ردی از یک مرد» (ساسان فلاحفر)
۸. «سه نهزارم» (بهروز نورانی پور)
۹. «عملیات دماوند» (احسان مشکور)
علاقهمندان برای تماشای آنلاین فیلمهای شانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت میتوانند با تهیه بلیت از سایت هاشور وارد خانه جشنواره شوند.
۱۰. «قرار روز شانزدهم» (سیدمحمداحسان اصغرزاده)
۱۱. «همه چیز از بالا قشنگ تر است» (کاوه حدادی)
۱۲. «ضیاء الدین» (محمدرضا دهستانی)
بخش مسابقه ملی:
مستندهای بلند:
۱. «امین الضرب» به کارگردانی جمشید بیات ترک
۲. «ردی از یک مرد» ساخته ساسان فلاحفر
۳. «دیافراگم» به کارگردانی جواد وطنی
۴. «اپی بین مرگ و زندگی» به کارگردانی مهدی سالکی
۵. «قانماز» به کارگردانی علی قاسمی و جعفری موسوی
۶. «سه نهزارم» به کارگردانی بهروز نورانی پور
۷. «کوهستان بی صدا» به کارگردانی فرود عوضپور
۸. «خونه مامان شکوه» به کارگردانی مهدی بخشی مقدم
۹. «آقا نعمت» به کارگردانی علی تک روستا
۱۰. «برزخیها» به کارگردانی عارف افشار
۱۱. «برای پس از مرگم» به کارگردانی عبدالرضا نعمتاللهی
۱۲. «دنیای وحشی زاگرس» به کارگردانی فرشاد افشین پور
۱۳. «قرار روز شانزدهم» به کارگردانی سیدمحمداحسان اصغرزاده
۱۴. «پاییز پنجاه سالگی» به کارگردانی محسن اسلام زاده
۱۵. «پیله ابریشم» به کارگردانی محسن آقایی
۱۶. «غیرمسکونی» به کارگردانی مسعود زارعیان
مستندهای نیمه بلند:
۱- «آب ما را خواهد برد» به کارگردانی محمد احسانی
۲- «جای زخم جنگ» به کارگردانی عرفان علیحسنزاده
۳- «بازمانده» به کارگردانی علیرضا کرمی
۴- «راه پر ستاره» به کارگردانی احمد سیدکشمیری
۵- «خیشی که دشتها را شیار زد» به کارگردانی احسان غیبی حاجیور
۶- «دفک» به کارگردانی بهنام بیرموند
۷- «اپوش» به کارگردانی بهمن ابراهیمی
۸- «جاده استخوان» به کارگردانی بهروز نورانیپور
۹- «اسپانک» به کارگردانی محمدرضا خوشفرمان
۱۰- «شهر گمشده» به کارگردانی مهدی افشار نیک
۱۱- «عزیز» به کارگردانی مهدیه سادات محورجعفری
۱۲- «واهگ» به کارگردانی حدیث جان بزرگی
۱۳- «بلوار اتحاد» به کارگردانی صادق زارع
۱۴- «دیوارههای مرز» به کارگردانی فاطمه مرزبانی
۱۵- «علی مسیو» به کارگردانی مسعود میر
مستندهای کوتاه:
۱- «اصیل» (سعید آلبوعبادی)
۲- «ساموراییها در کردستان» (مصعب عباسی سر، سرکوت نیکدل)
۳- «یک قایق روی دریا» (آرمان قلی پور دشتکی)
۴- «مه لقا» (مریم جمالی)
۵- «روایت فرهت» (امیراطهر سهیلی)
۶- «پرواز بر فراز خانه خورشید» (مهدی باقری)
۷- «مترسکها میرقصند» (محسن شیرزایی)
۸- «آت اوغلان» (هادی شریعتی)
۹- «آنجلینا» (رضا دانشپژوه)
۱۰- «کشیم عاشق» (امیر آقاعبدالهی)
۱۱- «پیر طاهر» (حامد قاسمی)
۱۲- «پسر کوهستان» (احسان کمرخانی)
۱۳- «سرخدار» (محسن سخا)
۱۴- «ققنوس» (مونا شمس)
۱۵- «ماراتن به سوی خط باریک قرمز» (کتایون جهانگیری)
۱۶- «آستان خورشید» (حمیدرضا محروقی)
۱۷- «رضایت مادر» (امین لطفی شهپر)
۱۸- «سنگهای مرز» (روحالله اکبری)
۱۹- «فرش عرش» (روح الله توکلی)
۲۰- «ماهر» (محمد سلیمی راد)
رونمایی از اعلان «برزخیها»
در آستانه آغاز شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت پوستر و تیزر مستند «برزخیها» به کارکردانی و تهیه کنندگی عارف افشار رونمایی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، در آستانه آغاز شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت از پوستر و تیزر مستند «برزخیها» رونمایی شد. این مستند که به کارگردانی عارف افشار در بخش مسابقه ملی سینما حقیقت حضور دارد، به بررسی حواشی و اتفاقات اولین فیلم توقیفی سینمای ایران می پردازد. طراحی این پوستر را محمدرضا بیاتی انجام داده است.
مستند «برزخیها» در باشگاه رویاد تولید شده و محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است.
عوامل این فیلم عبارتند از: تهیه کننده و کارگردان: عارف افشار، مدیر فیلمبرداری: مهدی خادمی (با تشکر از محمدعقیلی) ، تدوین: محمدرضا سقازاده ، محمدرضا بیاتی، پژوهش و روایت: عارف افشار، دستیار کارگردان: طاها افشار ، رضا مشعوف، مدیر تولید: محمدرضا آهویی، مجتبی محمدی ، موسیقی: مهیار کریمی نیک، صدابردار: مسعود سلیمی، صداگذاری و ترکیب صدا: مجید آقایی، گرافیک: محمدرضا بیاتی.
مستندهای کوتاه ملی «سینماحقیقت» معرفی شدند
اسامی ۲۰ مستند کوتاه راه یافته به بخش مسابقه ملی شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» اعلام شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، اسامی ۲۰ مستند کوتاه راه یافته به بخش مسابقه ملی شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» اعلام شد.
فهرست ۲۰ مستند کوتاه بخش ملی این دوره عبارتند از «اصیل» (سعید آلبوعبادی)، «ساموراییها در کردستان» (مصعب عباسی سر، سرکوت نیکدل)، «یک قایق روی دریا» (آرمان قلی پور دشتکی)، «مه لقا» (مریم جمالی)، «روایت فرهت» (امیراطهر سهیلی)، «پرواز بر فراز خانه خورشید» (مهدی باقری)، «مترسکها میرقصند» (محسن شیرزایی)، «آت اوغلان» (هادی شریعتی)، «آنجلینا» (رضا دانشپژوه)، «کشیم عاشق» (امیر آقاعبدالهی)، «پیر طاهر» (حامد قاسمی)، «پسر کوهستان» (احسان کمرخانی)، «سرخدار» (محسن سخا)، «ققنوس» (مونا شمس)، «ماراتن به سوی خط باریک قرمز» (کتایون جهانگیری)، «آستان خورشید» (حمیدرضا محروقی)، «رضایت مادر» (امین لطفی شهپر)، «سنگهای مرز» (روحالله اکبری)، «فرش عرش» (روح الله توکلی) و «ماهر» (محمد سلیمی راد).
لازم به ذکر است، دو مستند کوتاه «ساموراییها در کردستان» ساخته مصعب عباسی سر و سرکوت نیکدل و «مترسکها میرقصند» ساخته محسن شیرزایی، از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران است که در این دوره از جشنواره حقیقت، پذیرفته شده است.
شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدیمقدم از ۲۰ تا ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱ برگزار میشود.
کارگاههای جشنواره 100 ادامه دارد
کارگاه 2 روزه «از ایده تا فیلمنامه» فیلمهای 100 ثانیهای نهم و دهم آذر ماه با حضور هادی مقدمدوست، نویسنده و کارگردان، به همت دبیرخانه سیزدهمین جشنواره فیلم 100 و حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد.
به نقل از سیزدهمین جشنواره فیلم 100، هادی مقدمدوست در این کارگاه 2 روزه به آموزش ایدهیابی برای فیلمهای 100 ثانیهای و عناصر شکلگیری یک فیلمنامه کوتاه کوتاه پرداخت و نمونههایی از آنها را برای هنرجویان شرکتکننده در کارگاه بیان کرد.
مقدمدوست چهار عنصر موقعیت، شخصیت، مضمون و بیان را ارکان اصلی تشکیلدهنده یک فیلمنامه جهت تولید فیلم 100 ثانیهای دانست و گفت: فیلمساز در ساخت فیلم کوتاه کوتاه باید متوجه باشد که یک راوی است و در حال تعریف کردن حکایتی است که به تعریف کردن میارزد، مهم این است که راوی بدون لکنت و با بیانی سلیس و جذاب داستان خود را روایت کند و تأثیرگذار باشد، خواه این داستان شخصیتمحور باشد یا موقعیتمحور.
در این کارگاه که در ادامه روند کارگاههای آموزشی سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم 100 برگزار میشد تعدادی از ایدههای شرکتکنندگان حاضر در کارگاه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
این کارگاه با مشارکت دبیرخانه سیزدهمین جشنواره فیلم 100 و حوزه هنری خراسان رضوی با رویکرد فراتهران به همراه اکران آثار منتخب ادوار گذشته جشنواره فیلم 100 در سالن اجتماعات حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد.
همزمان با این کارگاه، محمدرضا خردمندان در اصفهان و محمد پایدار در قزوین کارگاههای آموزشی برگزار کردند و در ادامه این روند کارگاههای آموزشی دیگری در هفتههای آینده در شهرهای مختلف برگزار خواهند شد که اطلاعات آن از طریق سایت جشنواره فیلم 100 به آدرس www.100fest.com و مراکز حوزه هنری هر استان اعلام خواهد شد.