دکتر رمضانی: سینمای ایران فطری‌تر شود، جهانی‌تر می درخشد

محمدرضا رمضانی فرانی، متولد ۱۳۴۲ در تهران، دارای دکترای مدیریت با گرایش استراتژیک و فارغ‌التحصیل رشته تصویربرداری از دانشکده صدا و سیما، چهره‌ای پیشکسوت و تأثیرگذار در عرصه رسانه ملی است. ایشان با سابقه‌ای درخشان به عنوان تهیه‌کننده ارشد تلویزیون و تصویربردار، مسئولیت‌های مدیریتی متعددی را در رسانه ملی بر عهده داشته‌اند، از جمله مدیریت کل تحلیل و بررسی حوزه ریاست، مدیریت کل اجرایی و رسیدگی حوزه ریاست، مدیریت پشتیبانی تولید شبکه دو سیما، مدیریت گروه تلویزیونی بسیج، مدیریت تامین برنامه شبکه قرآن، و همچنین مدیریت سیمای استان‌ها و صدای استان‌ها. وی در نقش‌های کلیدی دیگری همچون دبیری جشنواره برترین‌های سیما در ماه مبارک رمضان، دبیری شورای مشورتی ریاست صدا و سیما، و تدریس در دانشگاه علمی‌کاربردی نیز ایفای نقش کرده‌اند. عضویت در شوراهای طرح و برنامه، برآورد و سیاستگذاری شبکه‌های سیما و تولیدات بسیج، گواه دیگری بر تخصص و تعهد ایشان است. از همکاری‌های هنری شاخص ایشان می‌توان به مشارکت در تولید آثاری چون سریال‌های مریم مقدس، کوچک جنگلی، و فیلم سینمایی ملک سلیمان نبی(ع) اشاره کرد. همچنین تهیه‌کنندگی سریال حجاب، راه رستگاری، مجری طرح و جانشین تهیه‌کننده فیلم سینمایی خورشید نیمه‌شب، و مدیریت پروژه مینی‌سریال خط مقدم از دیگر افتخارات کاری وی محسوب می‌شود. مدیریت پشتیبانی تولید ده‌ها فیلم و سریال داستانی و تله‌تئاتر، همراه با تأسیس و عضویت در هیأت مدیره مؤسسه فرهنگی‌هنری تصویرسازان صبح صادق، نشان‌دهنده روحیه خلاق، مدیریت جامع‌نگر و تعهد بی‌چون‌وچرای ایشان به عرصه فرهنگ و هنر ایران اسلامی است.

با سلام و تشکر از شما آقای رمضانی که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. شما اشاره کرده‌اید که سینمای ایران از نظر تکنیکی و هنری در جایگاه خوبی قرار دارد، اما از نظر محتوایی با افول مواجه شده است. آیا این تناقض نیست که از یک سو پیشرفت فنی داریم و از سوی دیگر پسرفت محتوایی؟

سلام و سپاس از شما. به نظر من این دو موضوع لزوماً متناقض نیستند. پیشرفت تکنیکی و هنری ناشی از افزایش دانش فنی، دسترسی به ابزارهای نوین، و حضور نیروهای خلاق و مدیریت اجرایی قوی در این حوزه است. اما محتوا ریشه در اندیشه، فرهنگ و مدیریت کلان فکری دارد. خوشبختانه تکنولوژی و دانش فنی به سرعت پیشرفت کرده و تولیدات سینمایی ما هم از نظر کمی افزایش یافته، اما متأسفانه این رشد کمی با غنای محتوایی همراه نبوده است. در نتیجه، اگرچه آثار ما از نظر فنی جایگاه مناسبی دارند، برخی از آنها از نظر محتوایی دچار افول شده‌اند.

برخی معتقدند بخشی از این افول محتوایی متوجه مدیران فرهنگی کشور است. نظر شما چیست؟

هم مدیران فرهنگی و هم سینماگران در این مسئله نقش دارند. اما وقتی مدیران فکری و فرهنگی ما جهت‌گیری محتوایی روشن و متعالی نداشته باشند، طبیعی است که سینما نیز از ارزش‌های انسانی فاصله بگیرد. اگر سینما را به یک پیکره انسانی تشبیه کنیم، تمام اجزای آن باید هماهنگ رشد کنند؛ اگر بخشی از این پیکره رشد نکند، دچار نقصان فکری و عملکردی می‌شود. اگر سیاستگذاری‌ها بر اساس ساختارهای صحیح و ارزش‌های الهی باشد، سینماگران هم در چارچوبی روشن‌تر حرکت خواهند کرد. البته این به معنای تبرئه سینماگران نیست؛ آنها هم باید محتوای سالم و ارزشمند خلق کنند تا آثارشان تأثیرگذار باشد.

شما به ارزش‌های فطری و قرآنی اشاره کردید. اما برخی می‌گویند این نگاه ممکن است به سینمای تک‌بعدی و شعاری منجر شود. چگونه می‌توان بین ارزش‌های دینی و هنر آزاد تعادل برقرار کرد؟

ارزش‌های فطری که در قرآن به عنوان “دین قیّم” از آنها یاد شده، ذاتاً جهانی هستند. همه انسان‌ها فطرتاً صداقت و راستگویی را دوست دارند و از دروغ و نیرنگ بیزارند. بنابراین، هرچه تولیدات ما فطری‌تر باشد، مخاطبان جهانی‌تری جذب خواهد کرد. هنر متعهد لزوماً شعاری نیست؛ قرآن پر از داستان‌های عمیق و انسانی است که می‌توانند الهام‌بخش آثار هنری باشند. مشکل زمانی پیش می‌آید که به جای پرداخت هنرمندانه، به شعارزدگی روی می‌آوریم. سینمای خوب می‌تواند هم ارزش‌های متعالی را ترویج دهد و هم جذابیت دراماتیک و هنری داشته باشد.

با این حال، برخی فیلم‌های ایرانی با نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی، گاهی در جشنواره‌های جهانی مورد استقبال قرار می‌گیرند. آیا این نشان نمی‌دهد که جامعه بین‌المللی به دنبال محتوایی متفاوت از آنچه شما توصیه می‌کنید، است؟

ما هنوز به طور جدی به تولید آثاری با محوریت فطریات نپرداخته‌ایم، اما معتقدم اگر این کار را به شکل هنرمندانه انجام دهیم، قطعاً مورد اقبال جهانی قرار خواهد گرفت. برخی آثار گذشته به دلیل سیاه‌نمایی یا سوژه‌های جنجالی مورد توجه جشنواره‌های خارجی قرار گرفته‌اند، اما آیا اینها واقعاً نماینده فرهنگ و هویت ما هستند؟ ما می‌توانیم هم اصیل باشیم و هم جهانی. به جای دنباله‌روی از سلیقه‌های زودگذر، باید آثاری خلق کنیم که هم ارزش هنری داشته باشند و هم هویت ایرانی-اسلامی ما را صادقانه منعکس کنند.

آیا شما معتقدید سینمای ایران در حال حاضر در مسیر انحطاط فکری است؟ این نگاه آیا نوعی بدبینی به سینمای معاصر نیست؟

نه بدبینم و نه قصد کلی‌گویی دارم. خوشبختانه آثار درخشان زیادی داریم که افتخار سینمای ایران هستند، اما متأسفانه برخی تولیدات به سمت ابتذال یا سطحی‌نگری پیش رفته‌اند. هشدار من برای جلوگیری از یک روند خطرناک است، نه نفی تمام دستاوردها. اگر امروز هوشیار نباشیم، فردا ممکن است بخشی از سینمای ما به ابزاری برای ترویج ضد ارزش‌ها تبدیل شود.

پیشنهاد عملی شما برای بهبود این وضعیت چیست؟

اولاً باید مدیران دلسوز و اندیشمند در رأس تصمیم‌گیری‌های فرهنگی قرار بگیرند. ثانیاً باید به فیلمسازان متعهد و خلاق میدان داد و از تولیدات ارزشمندشان حمایت کرد. متأسفانه برخی از این هنرمندان سال‌ها در انزوا بوده‌اند. همچنین نهادهای فرهنگی باید با برگزاری جلسات فکری، فضای گفتمان سالم را تقویت کنند. مهم‌تر از همه، باید به سمت خلق آثاری رفت که هم مخاطب داخلی را اقناع کنند و هم پیام‌های انسانی و الهی ما را به جهانیان منتقل کنند. امروز در دوران دین‌گریزی زندگی می‌کنیم و تنها راه نجات، بازگشت به ارزش‌های الهی بر پایه اخلاقیات و وجدانیات است.

مصادیق این وجدانیات و اخلاقیات چیست؟

کرامت انسانی، وفای به عهد، اخلاق‌مداری، رعایت حریم‌ها در سنین مختلف، اشتیاق به فرزانه شدن، هدف‌های الهی داشتن، و امیدواری از جمله این مصادیق هستند. نکته کلیدی این است که مفاهیم اخلاقی باید در بستر فرهنگ ایرانی-اسلامی ارائه شوند تا برای مخاطب آشنا و پذیرفتنی باشند. همچنین سینما نباید تصویری ناامیدکننده از جامعه ارائه دهد، بلکه باید امیدبخش باشد.

سینمای غرب چگونه با این مقولات برخورد می‌کند؟

این ارزش‌ها در همه جای دنیا فطری هستند، اما غرب از سال ۲۰۰۰ به بعد سعی کرده مفاهیمی مثل بی‌اخلاقی، تحقیر انسان و بی‌معنایی حریم‌ها را ترویج کند. گاهی هم با تحریف مفاهیم متعالی مثل “نجات‌بخشی”، سعی در جذب مخاطب دارد. هنرمندان ما باید با روشنگری، این موضوعات را برای مردم تبیین کنند.

سپاسگزارم از این گفتگوی صریح و مفید.

من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتگوها تأثیرگذار باشد.

استاد فرهیخته، جلیل عرفان منش به دیار حق شتافت

خبر درگذشت استاد فرزانه دکتر جلیل عرفان‌منش، چون موجی از حزن و اندوه، دل‌های دوستداران فرهنگ و هنر این سرزمین را درنوردید. شیرازیِ دلباخته‌ای که عشق به امام رضا(ع) در جانش ریشه دوانده بود و اینک به آرزوی دیرین خود رسیده و در جوار حضرت احمدبن موسی(ع) آرام گرفته است.

استادی که عمری را در مسیر دانش و هنر گام نهاد، از کلاس‌های ادبیات نمایشی دانشگاه سوره شیراز،  تا مدیریت شبکه دو سیما، از پژوهش‌های عمیق تاریخی، تا نگارش فیلمنامه‌های ماندگار؛ قلمش در کتاب‌هایی چون «همگام با امام رضا(ع)» و «کوروش و بازیابی هویت ملی» به تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام جان بخشید. دستش در آثاری مانند «روز موعود» و «مسافر زمان» و… روایتگر حماسه‌ها و ایمان بود. قلبش همیشه با هنر انقلابی و متعهد می‌تپید.

پایگاه خبری سینمای خانگی، این ضایعه‌ی بزرگ را به مسئولان، هنرمندان، و سینماگران کشور به ویژه به خانواده‌ی محترم ایشان، شاگردان وفادارش و همه‌ی دلباختگان فرهنگ ناب ایرانی اسلامی تسلیت عرض می‌کند. باشد که راه پربرکتش همواره پررهرو، و یادش گرامی و روحش با اولیای الهی محشور باد.

کارگردان سینما و تلویزیون: سینمای فکور در آستانه انقراض؟

حسن لفافیان (متولد 1347 مشهد) چهره پیشکسوت سینمای ایران با سابقه ای غنی در کارگردانی، فیلمنامه نویسی و تولید است. فعالیت هنری خود را از تئاتر و ساخت 10 فیلم کوتاه 8 میلیمتری در انجمن سینمای جوانان زاهدان آغاز کرد. پس از فارغ التحصیلی در رشته کارگردانی از دانشگاه هنر (1373)، به مدت 17 سال (1369-1386) به عنوان دستیار اول کارگردان و برنامه ریز در بیش از 30 فیلم سینمایی از جمله آثار مطرحی چون “شاخ گاو”، “مرد پنجم” و “جوانمرد” همکاری داشت. وی کارگردانی 13 تله فیلم را در کارنامه دارد که “حماسه ماندگار” (برنده بهترین کارگردانی) و “بازی مهره سفید” (کاندید سیمرغ بلورین) از شاخص ترین آنهاست. لفافیان با نگارش فیلمنامه هایی چون “ابوموسی دل بندر” (برنده جایزه ویژه جشنواره عمار) و کارگردانی سریال های پرتماشاگری مانند “به رنگ خاک” (34 قسمتی) و “کلبه ای در مه” (34 قسمتی) توانایی خود در جذب مخاطب عام و خاص را به نمایش گذاشته است. بنیانگذار موسسه فرهنگی “تصویرگران آسمان آبی” و دارنده سوابق مدیریتی چون ناظر کیفی شبکه های قرآن و نسیم، همواره بر اهمیت سینمای اندیشه محور تاکید داشته است.پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: آقای لفافیان، با توجه به صحبت های شما، به نظر می رسد سینمای ایران را به دو بخش «پرفروش اما سطحی» و «هنری اما کم­ فروش» تقسیم می­ کنید. آیا این دوگانگی را نشانه­ ی بحران می ­دانید یا تحول طبیعی سینما؟

لفافیان: دقیقاً بحران است، نه تحول! وقتی معیار موفقیت «فقط» فروش گیشه باشد، سینما از ماهیت هنری خود فاصله می­ گیرد. متأسفانه امروز فیلم­ های کمدیِ کم­ مایه که بیشتر شبیه تئاترهای لاله ­زاری هستند، گیشه را در اختیار گرفته ­اند، در حالی که سینمای اجتماعی و اندیشه ­محور به حاشیه رانده شده است. این نه ­تنها آسیب فرهنگی است، بلکه نشان دهنده ­ی سقوط سلیقه ­ی مخاطب است. 

سینمای خانگی: اما برخی معتقدند این سلیقه­ ی مخاطب است که تعیین­ کننده است. آیا نباید به انتخاب مردم احترام گذاشت؟

لفافیان: احترام به مخاطب مهم است، اما آیا وظیفه­ ی سینما فقط دنباله­ روی از سلیقه است؟ سینمای بزرگ جهان همواره پیشرو بوده، نه پیرو. وقتی مدیریت سینما به جای هدایت ذائقه ­ی مردم، تسلیم بخش خاصی از آن شود، نتیجه همین می­شود: انقراض سینمای فکور و جایگزینی آن با سرگرمی­ های زودگذر. 

سینمای خانگی: شما به رشد کیفی سینما در دهه­ ی ۷۰ و ۸۰ اشاره کردید. آیا این روند نزولی صرفاً به سیاست ­های مدیریتی برمی ­گردد یا عوامل دیگری هم دخیل هستند؟ 

لفافیان: در آن دوران، فیلمسازان دغدغه­ مند و مدیران باسواد، سینما را به عنوان «هنر» می­ دیدند، نه کالای صرفاً تجاری. امروز اما معادله برعکس شده: بازیگرانِ خاص با دستمزدهای نجومی، بازار را قبضه کرده­ اند و فیلم های اجتماعی حتی اگر خوب باشند، به دلیل هزینه­ های بالا و تبلیغات کم، شانسی برای رقابت ندارند. 

سینمای خانگی: آیا این را نمی ­توان نتیجه ­ی طبیعی اقتصاد سینما دانست؟ سرمایه­ گذاران ترجیح می ­دهند روی فیلم های پرفروش سرمایه­ گذاری کنند. 

لفافیان: مشکل همین­ جاست! وقتی دولت و نهادهای فرهنگی از سینمای اجتماعی حمایت نکنند، بخش خصوصی هم ریسک نمی­ کند. اما حمایت های فعلی هم اغلب سیاسی یا جناحی است، نه هنری. نتیجه؟ فیلم های سفارشی که حتی مخاطب خاص هم جذب نمی­ کنند. 

سینمای خانگی: شما به نگاه سیاسی و جناحی در حمایت ها اشاره کردید. آیا این موضع­ گیری ها مانع اصلی پیشرفت سینماست؟

لفافیان: بله! وقتی فیلمی با بودجه ­ی دولتی ساخته می­ شود اما از ابتدا با چتر سیاستگذاری­ های خاص همراه است، طبیعی است که مخاطب عام را جذب نکند. از طرف دیگر، در ژانرهای کمدی، خط قرمزها برداشته شده تا گیشه رونق بگیرد، اما برای سینمای جدی، همچنان محدودیت­ های بی­ جا وجود دارد. این دوگانگی، سینما را فلج کرده است.

سینمای خانگی: آیا این انتقاد را قبول دارید که برخی فیلمسازان به جای پرداختن به دغدغه­ های واقعی مردم، به سمت موضوعات فرمالیستی یا سفارشی گرایش پیدا کرده ­اند؟

لفافیان: البته! اما مقصر اصلی فیلمسازان نیستند؛ سیستم است. وقتی مدیریت فرهنگی حمایت را به طرح ­های «مورد پسند» محدود کند، فیلمسازان یا تسلیم می ­شوند یا از دور خارج. 

سینمای خانگی: با توصیفات شما، آینده ­ی سینمای ایران چگونه خواهد بود؟ 

لفافیان: اگر تغییر رویه ندهیم، سینمای هنری به کلی محو خواهد شد. اما خوشبختانه اخیراً نشانه­ هایی از حضور مدیرانی که به نظر می ­رسد دلسوز و باسوادند، دیده می ­شود. اگر این روند تقویت شود و نگاه­ های جناحی کنار گذاشته شود، می توان امیدوار بود که سینما به مسیر اصلی خود بازگردد. 

سینمای خانگی: اگر شما مدیر سینما بودید، چه می ­کردید؟

لفافیان: اولاً حمایت مالی عادلانه از همه ­ی ژانرها، نه فقط کمدی یا سینمای سفارشی. دوم، کاهش دخالت­ های غیرحرفه­ ای در فرآیند فیلمسازی، سوم، تبلیغات و اکران مناسب برای فیلم های کیفی. مهمتر از همه، بازگرداندن اعتماد فیلمسازان با ایجاد فضای رقابتی سالم. 

سینمای خانگی: نکته­ ی ناگفته ­ای دارید؟ 

لفافیان: تنها این را اضافه کنم که سینما آیینه ­ی جامعه است. اگر ما به عنوان صنف سینماگران و مدیران، این آیینه را بشکنیم، مردم هم به ما پشت خواهند کرد. امیدوارم روزی برسد که سینمای ایران نه با گیشه، بلکه با «اثر هنری»اش شناخته شود. 

سینمای خانگی: ممنون از صراحت و تحلیل های ارزشمندتان.

لفافیان: من هم ممنونم از وقتی که در اختیار من گذاشتید.

سینما در محاصره اندیشه‌های سطحی؛ بازگشت به شکوه؟

محمدرضا محمدی، چهره‌ای تکرارنشدنی در عرصه فرهنگ و هنر ایران، با بیش از چهار دهه فعالیت خستگی‌ناپذیر، تاروپود مدیریت فرهنگی و برنامه‌سازی رسانه‌ای را با ظرافتی بی‌نظیر درهم تنیده است. این استاد پیشکسوت که تحصیلات خود را در مقطع دکترای مدیریت فرهنگی و دوره‌های عالی رسانه به سرانجام رسانده، نه تنها به عنوان رئیس هیئت مدیره مؤسسه فرهنگی «تصویر آفتاب شرق» نقش آفرینی کرده، بلکه با خلق آثاری ماندگار مانند مجموعه مستندهای فاخر و برنامه‌های تلویزیونی پرمایه، میراثی گرانبها از خود به جای گذاشته است. نقش بی‌بدیل او در طراحی نظام رسانه‌ای مترو تهران، که تلفیقی هوشمندانه از مدیریت محتوای محیطی با اصالت‌های فرهنگی است، گواهی بر عمق نگاه راهبردی این مدیر فرهنگ‌ساز است. برگ‌های زرین افتخارات او، از جمله دریافت عنوان «هنرمند برتر» و «مدیرخلاق سال»، تنها بخشی از داستان پرافتخار زندگی حرفه‌ای این شخصیت برجسته است که همچنان به عنوان مشاوری ارشد در شوراهای تخصصی فرهنگ و هنر، چراغ‌دان خرد و تجربه‌اش را در خدمت اعتلای فرهنگ ایرانی-اسلامی نگاه داشته است. محمدی، این معمار فرهنگ و رسانه، نه تنها گذشته‌ای درخشان، که آینده‌ای روشن برای برنامه‌سازی هوشمندانه ترسیم کرده است. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: سلام و عرض ادب خدمت شما آقای محمدی عزیز. امیدوارم سلامت و سربلند باشید. امروز می­خواهیم درباره وضعیت سینمای ایران گفتگو کنیم. به نظر می­رسد سینمای ما درگیر محدودیت ­های فکری خاصی است که گاهی با ارزش های دینی و هنری در تضاد است. تحلیل شما از این شرایط چیست؟ 

آقای محمدی: سلام و عرض ارادت. متأسفانه ما در فضایی محصور شده ­ایم که برخی جریان ­های فکری به ارزش های دینی و هنری تنه میزنند و دچار مغلطه شده ­ایم. این فضا، شأن مردم و نظام ما نیست. برخی آثار صرفاً به گیشه تکیه کرده ­اند، بدون ریشه­ های فکری، و در مواردی هم آثار قابل قبولی می ­بینیم، اما سینمای متفکر و حرفه ای که شایسته بزرگان ماست، عملاً به مخاطب عرضه نمی­ شود. 

سینمای خانگی: این مشکل فقط به سینما محدود نیست، بلکه در رسانه­ های دیگر مثل صداوسیما و پلتفرم­ های دیجیتال هم دیده می شود. به نظر شما چرا کنترل محتوایی در این فضاها ضعیف است؟ 

آقای محمدی: متأسفانه در برخی آثار، به ویژه در پلتفرم هایی مثل «نماوا» یا «فیلیمو»، گویا هیچ کنترلی وجود ندارد. مقایسه کنید با دهه ۶۰ که با وجود التهابات جنگ و انقلاب، فضای معنوی حاکم بود و آثار ارزشمندی تولید شد. امروز اما نه تنها از فضای بین­ المللی استفاده نکرده­ایم، بلکه بعضاً به سمت ارزش های مغایر با مبانی خود غلتیده ­ایم. حتی خانواده ­های مذهبی هم به سمت شبکه ­های ماهوارهای مثل «جم» گرایش پیدا کرده ­اند.

سینمای خانگی: به نظر شما مدیریت فرهنگی کشور چقدر در این وضعیت مقصر است؟ آیا وزارت ارشاد و سازمان سینمایی و ساترا موفق عمل کرده ­اند؟ 

آقای محمدی: مسئولان ما به اندازه شأن نظام و دین موفق نبوده­ اند. هر وزیر یا مدیر جدیدی که آمده، تنها تعدادی آثار تولید کرده، اما جریان سازیِ درستی اتفاق نیفتاده. ما هنوز نتوانسته­ ایم فیلم­ هایی بسازیم که مخاطب انبوه جهانی را جذب کند. صنعت سینمای ما نه بهره اقتصادی دارد، نه فرهنگی. این روند مردم را از سینمای داخلی دور کرده و به سمت تولیدات بیگانه سوق داده است.

سینمای خانگی: راه­ حل شما برای خروج از این بحران چیست؟ چگونه می ­توانیم سینمایی فاخر و اثرگذار داشته باشیم؟

آقای محمدی: باید به یک «مانیفست مشترک» برسیم؛ بر مبنای عرف ایرانی و مبانی دینی، اما نه به شکل قشری و کم­ محتوا. اندیشه­ های بزرگ و تفکر عمیق باید پایه تولیدات ما باشد. متأسفانه حتی بین صنوف سینمایی هم تفرقه وجود دارد و حاکمیت نتوانسته همدلی ایجاد کند. این فضا بسیار نگران­ کننده است.

سینمای خانگی: خیلی ممنونم. اگر نکته پایانی دارید، بفرمایید.

آقای محمدی: در همین حد بضاعت خودم عرض کردم. امیدوارم مفید بوده باشد. اگر صلاح دیدید منتشر شود، اگر نه، اصلاحش بفرمایید. انشاءالله که بتوانیم با تدبیر صحیح، سینمایی درخورِ مردم و انقلاب بسازیم. 

سینمای خانگی: بسیار متشکرم از وقتی که در اختیار پایگاه خبری سینمای خانگی گذاشتید.

40 سال سانسور یک پدیده ی جامعه‌شناختی شورانگیز و جذاب در صدا و سیما

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ وحید جلیلی – قائم مقام رئیس سازمان صداوسیما در اختتامیه رویداد فیلمنامه کوتاه آرمانی – گفت: صدا و سیمای جمهوری اسلامی نه یک روز و دو روز بلکه ۴۰ سال پدیده ای جامعه‌شناختی شورانگیز جذاب را سانسور کرده بود. یعنی وفادارترین اقشار ملت زیر تیغ سانسورها رفته بودند.

وی با گلایه‌مندی از به تصویر نکشیدن راهپیمایی عشایر و روستاییان در رسانه ملی گفت: ما یک نهضت ضد سانسور هستیم. ماموریت ما برطرف کردن عقب‌ماندگی چند ده ساله است. وقتی ظهر ۲۲ بهمن سال ۱۴۰۰ مردم پای گیرنده‌های تلویزیون بودند، منتظر بودند تصاویر میدان آزادی و میدان انقلاب تهران را ببینند. اما با تصاویر مردمانی مواجه شدند که با اسب و شتر برای راهپیمایی آمده بودند. خیلی‌ها تعجب کردند و گفتند مگر در روستاها راهپیمایی برگزار می‌شود!؟ یعنی رسانه ملی جمهوری اسلامی به مدت ۴۰ سال چنین پدیده جالبی را سانسور کرده بود. کاش سانسور کرده بود! صداوسیمای جمهوری اسلامی نه یک روز و دو روز بلکه ۴۰ سال چنین پدیده جامعه‌شناختی شورانگیز جذاب را سانسور کرده بود. یعنی وفادارترین اقشار ملت زیر تیغ سانسورها رفته بودند.

قائم مقام رئیس سازمان صداوسیما در امور فرهنگی با طرح این سوال که آیا این سرفصل، تنها سانسورِ رسانه ملی است؟ بیان کرد: آیا ما فعالیت و قهرمانان دیگری در کشور نداریم، که آنها را سانسور کرده باشیم؟ ما در صداوسیمای جمهوری اسلامی بیش از ۸۰۰ سریال ساخته‌ایم، که ۶۰۰ سریال در ۳۰ سال اخیر ساخته شده است. آیا کسی در یک سریال یک صحنه یا یک سکانس از راهپیمایی دیده است؟ آیا کسی یک پلان یا حتی یک دیالوگ از راهپیمایی را در یک سریال مشاهده کرده است؟ ما با چنین کمدی تراژدی مواجه هستیم.

وی افزود: ما در طول ۴۷ سال انقلاب اسلامی نزدیک به ۱۰۰ راهپیمایی سراسری داشته‌ایم. اگر در هر راهپیمایی ۱۰ میلیون نفر شرکت کرده باشند، در مجموع یک میلیارد تجربه انسانی جمع می‌شود. از مرزهای سیستان و بلوچستان گرفته تا شهرهای بزرگ مثل مشهد، شیراز، اهواز و … راهپیمایی برگزار می‌شود. اگر من و شما دلبستگی به انقلاب نداشته باشیم و صرفاً به دنبال سوژه دراماتیک باشیم، آیا نباید از این ۶۰۰، ۷۰۰ سریال ساخته شده تصاویر مربوط به راهپیمایی را ببینیم.

درآمد صداوسیما از سریال “پایتخت ۷” چقدر بود؟

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از تابناک؛ سریال «پایتخت» یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی ایران است که از سال ۱۳۹۰ پخش خود را آغاز کرد و تاکنون با استقبال گسترده مخاطبان روبه‌رو شده است. این سریال که با محوریت خانواده‌ای به نام «معمولی» و ماجرا‌های طنزآمیز آنها ساخته شده، در هر فصل توانسته توجه بینندگان زیادی را به خود جلب کند. اما فراتر از محتوای سرگرم‌کننده، پایتخت به دلیل درآمد‌های کلان تبلیغاتی برای سازمان صداوسیما نیز مورد توجه قرار گرفته است.

سریال پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم و با بازی بازیگرانی، چون محسن تنابنده، ریما رامین‌فر، احمد مهران‌فر و علیرضا خمسه از نوروز ۱۳۹۰ از شبکه اول سیما پخش شد. داستان این سریال درباره خانواده نقی معمولی است که از شهر علی‌آباد کتول به تهران و دیگر نقاط ایران سفر می‌کنند و در هر فصل با ماجرا‌های طنزآمیز و گاه احساسی روبه‌رو می‌شوند.

 این سریال تاکنون هفت فصل را پشت سر گذاشته و هر فصل با حواشی مختلفی همراه بوده است. به عنوان مثال، فصل سوم پایتخت در سال ۱۳۹۳ به دلیل تبلیغات گسترده پروژه اطلس مال مورد انتقاد قرار گرفت، اما این تبلیغات در فصل‌های بعدی کمتر دیده شد.

فصل ششم به دلیل همه‌گیری کرونا با تأخیر پخش شد و فصل هفتم نیز در نوروز ۱۴۰۴ (مصادف با ماه رمضان) روی آنتن رفت. از دیگر حواشی این سریال می‌توان به حذف شخصیت‌های سارا و نیکا فرقانی اصل در فصل هفتم و حذف شخصیت “باباپنجعلی” با بازی علیرضا خمسه اشاره کرد.

درآمد ۴۵ هزار میلیارد تومانی تلویزیون از پایتخت ؟

با یک مدل محاسبه سر انگشتی و تخمینی معلوم می شود هصداوسیما از پخش سریال پایتخت ۷ درآمدی معادل ۴۵ هزار میلیارد تومان کسب کرده است. این رقم با با محاسبه ۲۵ دقیقه آگهی برای هر قسمت، ضرب در ۴ بار پخش روزانه (حدود ۱۰۰ دقیقه آگهی در روز) و با فرض هزینه ۳۰۰ میلیون تومان برای هر ثانیه آگهی محاسبه شده است. این عدد بدون احتساب تبلیغات داخل سریال ارائه شده است.  گفتنی است کل بودجه صداوسیما در سال ۲۵ هزار میلیارد تومان است.

بررسی درآمد‌های تبلیغاتی صداوسیما

برای رسیدن به عدد منطقی درآمد صداوسیما از تبلیغات سریال پایتخت؛ باید به تعرفه‌های رسمی صداوسیما و گزارش‌های موجود نگاه کنیم. بر اساس اخبار منتشر شده در رسانه ها در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، هزینه هر ثانیه آگهی در برنامه‌های پربیننده صداوسیما بین ۱۵۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان بوده است.

اگر میانگین ۲۵۰ میلیون تومان را در نظر بگیریم و با توجه به افزایش احتمالی تعرفه‌ها در سال ۱۴۰۴، رقم ۳۰۰ میلیون تومان برای هر ثانیه چندان دور از ذهن نیست. با این حال، گزارش‌ها نشان می‌دهند که صداوسیما در سال های گذشته درآمدی حدود ۲۷۰۰ میلیارد تومان از تبلیغات کسب کرده بود. 

برخی کارشناسان معتقدند که صداوسیما از هر قسمت سریال پایتخت حدود ۵۰۰ میلیارد تومان درآمد دارد،این رقم با محاسبه جدید، هرچند با محاسبه قبلی یعنی چهل و پنج هزار میلیاد تومان فاصله زیادی دارد، اما رقم محاسبه شده در فرمول دوم هم ، رقم قابل توجهی است.

بدین ترتیب سریال پایتخت به تنهایی و با هر فرمول محاسبه ای همچنان یکی از منابع اصلی درآمد تبلیغاتی صداوسیما شناخته می شود. جا دارد مسئولان صداوسیما طی گزارشی رسما درآمد این سازمان از سریال پایتخت را به مردم-صاحبان واقعی صداوسیما- اعلام کنند.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی در عمل هم باید صداوسیمای جمهوری اسلامی باشد

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از اصفهان زیبا؛ اوضاع فعلی صداوسیما به‌عنوان تنها رسانه مرجع حکومتی و البته مردمی، محل نزاع گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و حتی مردم است. به‌گونه‌ای که این نزاع تبدیل به یک چالش میان دو گروه مختلف شده است و هرکدام نظرات مخصوص به خود را دارند. البته که صداوسیما در هجمه‌هایی که امروزه با آن درگیر است مقصر هم هست. به همین منظور با محمدقاسم تولایی فرد یکی از فعالین رسانه‌ای اصفهان هم‌کلام شده‌ایم تا نظر او را درباره اوضاع فعلی صداوسیما به‌ویژه صداوسیما مرکز اصفهان جویا شویم.

در سال گذشته که شاهد اتفاقات زیادی در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی بودیم، عملکرد صداوسیمای مرکز اصفهان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پیش از پاسخ به سؤال شما، لازم است مقدمه‌ای را توضیح دهم. درواقع، مهم‌ترین اشکال صداوسیمای جمهوری اسلامی این است که صداوسیمای جمهوری اسلامی نیست. اگر این سازمان جایگاه خود را ازنظر مفهوم و کارکرد مشخص کند، یعنی بداند که به‌عنوان رسانه ملی جمهوری اسلامی چه وظایفی دارد و چگونه باید عمل کند، می‌تواند ارتباط بهتری با مردم برقرار کند. مردم با مشاهده عملکرد یک حکومت می‌توانند درباره آن قضاوت کنند؛ اگر آن حکومت به‌درستی مسئولیت‌های خود را انجام دهد، رضایت خواهند داشت و در غیر این صورت، نارضایتی شکل می‌گیرد. بنابراین، برای آنکه مردم بتوانند طرفداری یا عدم طرفداری خود را از یک حکومت معنا کنند، ابتدا باید عملکرد آن حکومت را بشناسند.

حال، اگر صداوسیما خود را «سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی» می‌نامد، یعنی وظیفه دارد صدای جمهوری اسلامی را به مردم برساند تا آنان بتوانند نسبت خود را با این حکومت مشخص کنند. اگر این سازمان به نام خود وفادار باشد، باید در ارائه اطلاعات و بازتاب عملکرد حکومت شفاف عمل کند. در غیر این صورت، مفهوم مخاطب، کارکرد و حتی عمل‌کردن در رسانه تغییر خواهد کرد. وظیفه تلویزیون این است که نشان دهد حکومت چه اقداماتی انجام داده است، عملکرد مثبت و منفی آن را بررسی کند و در نهایت، نسبت خود را با این عملکرد پیدا کند.

در نظام‌های دموکراتیک، رسانه را رکن چهارم دموکراسی می‌دانند، زیرا ذات یک نظام سیاسی وابسته به مردم است. این نظام‌ها تا زمانی دوام می‌آورند که مردم بخواهند و در غیر این صورت، مشروعیت خود را از دست خواهند داد. در جمهوری اسلامی نیز ادامه حیات نظام سیاسی وابسته به رسانه است؛ چراکه رسانه می‌تواند باعث رضایت یا نارضایتی مردم شود. در واقع، رسانه است که مردم را در کنشگری سیاسی و تصمیم‌گیری درباره ادامه یا تغییر نظام سیاسی تعریف می‌کند.

حال، با توجه به این مقدمه، اگر نام «صداوسیمای جمهوری اسلامی» صرفاً تشریفاتی نیست، باید عملکرد این سازمان با نام آن تناسب داشته باشد. رسانه‌های استانی، ازجمله صداوسیمای مرکز اصفهان، باید به مسائل و دغدغه‌های استان خود بپردازند. مردم این استان باید بدانند که حکومت، شامل نمایندگان مجلس، شهرداری، استانداری و سایر نهادهای مرتبط، چه اقداماتی برای آن‌ها انجام داده است. این کار با گزارش‌دادن صرف از فعالیت‌های انجام‌شده تفاوت دارد.

برای مثال، وقتی مدارس به دلیل آلودگی هوا تعطیل می‌شوند، تلویزیون اطلاعیه‌ای منتشر می‌کند تا از اتلاف وقت و نارضایتی مردم جلوگیری شود. اما اگر رسانه بخواهد با مردم ارتباط برقرار کند، نباید صرفاً اطلاعیه بدهد؛ بلکه باید نشان دهد که آیا مسائل مردم برای حکومت و کارگزاران آن اهمیت دارد یا نه. متأسفانه، صداوسیمای مرکز استان تنها به گزارش عملکردها اکتفا می‌کند و کمتر به مسائلی که هنوز حل نشده‌اند، می‌پردازد. درحالی‌که این رسانه باید نشان دهد که حکومت به دغدغه‌های مردم اهمیت می‌دهد و در حال پیگیری آن‌ها است.

مثلاً مردم اصفهان چگونه می‌توانند بفهمند که از عملکرد جمهوری اسلامی در حوزه آب راضی باشند یا نه؟ زمانی که ببینند حکومت به این مسئله می‌پردازد و برای حل آن تلاش می‌کند. در اینجا، رسانه نقش کلیدی دارد. اگر صداوسیمای مرکز اصفهان به موضوع آب بپردازد، مردم متوجه خواهند شد که این مسئله برای حکومت نیز مهم است.

با توجه به مطالبی که گفتید، وضعیت فعلی صداوسیما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه، همان‌طور که گفتم، کلیت سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی با نام خود نسبت مستقیمی ندارد. شاید بتوان گفت که کمترین چیزی که در محتوای آن دیده می‌شود، جمهوری اسلامی است. اگر دوران کرونا را به یاد بیاورید، زمانی که دوربین‌های صداوسیما جلسات ستاد ملی کرونا را پوشش می‌دادند، مردم احساس می‌کردند که در جریان تصمیم‌گیری‌ها هستند. در نتیجه، میزان همراهی مردم با حکومت در آن دوران افزایش یافت. زیرا رسانه تا حدی نقش واقعی خود را ایفا کرد و ارتباط مستقیمی با مردم برقرار شد.

همراهی یا عدم همراهی مردم با حکومت، مستلزم این است که جمهوری اسلامی به‌درستی عملکرد خود را نشان دهد. اما متأسفانه، گاهی اوقات این ارتباط دچار فاصله می‌شود. صداوسیما باید تکلیف خود را با مردم روشن کند و آنان را نسبت به عملکردش اقناع کند.

برخی معتقدند که صداوسیما در حال حاضر به اهداف خود نزدیک‌تر شده است. نظر شما چیست؟

اینکه صداوسیما جمهوری اسلامی باشد، صرفاً به معنای تولید محتوای سیاسی یا خبری نیست. وقتی می‌گوییم «صداوسیمای جمهوری اسلامی»، یعنی باید همه ابعاد زندگی مردم را پوشش دهد. اگر این سازمان به معنای واقعی جمهوری اسلامی باشد، باید برنامه‌هایی درباره پلیس، پرستاران، بیمارستان‌ها، کشاورزی، ورزش، هلال‌احمر و حتی مسابقات اسب‌سواری داشته باشد.

چرا این موارد مهم است؟ زیرا مردم باید عملکرد نهادهای مختلف جمهوری اسلامی را در حوزه‌های گوناگون ببینند. اگر صداوسیما به وظایف خود پایبند باشد، نه‌تنها اطلاع‌رسانی خواهد کرد، بلکه عملکرد حکومت را نیز به نمایش خواهد گذاشت. بنابراین، حداقل انتظاری که از این سازمان می‌رود این است که آنچه از نام خود برمی‌آید را به‌درستی انجام دهد.

با توجه به نظرسنجی‌ها، وضعیت کنونی صداوسیمای استان‌ها و نظر مردم درباره آن چگونه است؟

برخی معتقدند که این رسانه در بسیاری موارد بی‌موضع عمل می‌کند. در حالی که باید برنامه‌هایی تولید شود که به مردم نشان دهد، برای مثال، چه تعداد پرونده و سامانه در حوزه قضایی حل شده و چه مواردی باقی مانده است. این‌گونه، عملکرد حاکمیت در قوه قضائیه برای مردم شفاف‌تر خواهد شد. یا مثلاً مشخص شود که چه تعداد روستا همچنان فاقد مدرسه هستند.

اگر صداوسیما نسبت خود را با جمهوری اسلامی روشن نکند، دچار نوعی ترس خواهد شد؛ به این معنا که حتی از بیان کمبودها نیز واهمه دارد. اما اگر صریح و شفاف باشد، مردم نیز با آن همراهی خواهند کرد. در اینجا، یک فعال رسانه‌ای باید توان اقناع داشته باشد، استدلال کند و مسائل را روشن سازد. برای مثال، ابتدا مشخص کند که یک روستا فاقد مدرسه است، سپس پس از شش ماه اعلام کند که دو مدرسه ساخته شده است. در غیر این صورت، مردم از عملکرد حاکمیت مطلع نخواهند شد.

قطعاً کار رسانه‌ای یک فعالیت جمعی است. وقتی رهبرمعظم انقلاب تأکید می‌کنند که رسانه یک قرارگاه است، یعنی باید میان رسانه‌های استانی و روابط عمومی تمامی نهادها ارتباط مستحکمی وجود داشته باشد. صداوسیمای مرکز اصفهان، به‌عنوان نمونه، باید از تمامی نهادها داده‌های لازم را دریافت کند تا بداند چه اقداماتی در حال انجام است و چه چالش‌هایی وجود دارد. در واقع، رسانه باید نقش آسیب‌زدایی را ایفا کند و عملکرد جمهوری اسلامی را به‌درستی ارزیابی و تحلیل نماید.

اگر صداوسیما به این سطح از کارکرد برسد، قطعاً مردم به آن توجه خواهند کرد. چرا؟ چون مردم به دنبال این هستند که بفهمند چه کسی واقعاً دلسوز آن‌هاست و چه کسی نیست. در چنین شرایطی، رسانه و مردم به هم نزدیک می‌شوند، زیرا رسانه نسبت خود را با مردم درک کرده است. در نظام اسلامی، حتی اگر امیرالمؤمنین علی(ع) هم حاکم باشد، اما مردم او را نخواهند، به حکومت نمی‌رسد. چرا معاویه جنگ رسانه‌ای به راه انداخت؟ چون حکومت امام علی(ع) وابسته به افکارعمومی بود. با این تعریف، رسانه و مردم دو مقوله جدا از هم نیستند، بلکه رسانه خادم مردم است. مردم می‌خواهند از اوضاع کشور مطلع شوند تا بتوانند کنشگری داشته باشند.

برای نمونه، عملکرد جمهوری اسلامی در پوشش دفاع‌مقدس را در نظر بگیرید. صداوسیما در دوران جنگ هشت‌ساله، صدای اصلی جبهه‌ها بود. اگر رسانه جنگ را پوشش نمی‌داد، ممکن بود همراهی مردم با جبهه‌ها کاهش یابد، چراکه مردم باید بدانند جبهه به چه نیاز دارد. رسانه در بحران‌ها زمانی موفق است که بتواند واقعیت‌ها را به مردم منتقل کند.

چرا رسانه ما در تبیین و اقناع افکار عمومی به‌اندازه‌ای که انتظار می‌رود موفق نبوده، درحالی‌که گفته‌می‌شود رسانه‌های حزب‌الله و حماس که رسانه‌های کوچک‌تری هستند بهتر از ما در جنگ رسانه‌ای عمل کرده‌اند؟

رسانه‌های حزب‌الله و حماس به این دلیل موفق‌تر عمل می‌کنند که تکلیفشان با خودشان روشن است. آن‌ها دقیقاً می‌دانند چه می‌خواهند، چه تهدیدها و چالش‌هایی دارند، و چگونه باید این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند. اما ما هنوز در این مسیر دچار سردرگمی هستیم.

در جمهوری اسلامی، رسانه معنادار تنها در صورتی وجود خواهد داشت که مردم‌سالاری واقعی برقرار باشد. یعنی زمانی که مردم از رسانه راضی باشند و آن را متعلق به خودشان بدانند. پس اگر هدف این است که مردم، جمهوری اسلامی را باور کنند، باید رسانه به آن‌ها نشان دهد که مسائل و مشکلاتشان واقعاً دیده می‌شود. چرا رسانه ما از پرداختن به برخی مسائل می‌ترسد؟ چون هنوز این درک ایجاد نشده که اگر رسانه حتی به نقاط ضعف هم بپردازد، درواقع به برطرف شدن آن ضعف‌ها کمک می‌کند. وقتی یک مسئله رسانه‌ای شود، اذهان نخبگان به آن معطوف می‌شود و به‌دنبال راه‌حل خواهند رفت. در نتیجه، رقابت راه‌حل‌ها شکل می‌گیرد، مناظره و تضارب آرا اتفاق می‌افتد و درنهایت، مشکل برطرف خواهد شد.

ازنظر شما رسانه مسئله‌محور چیست؟

رسانه مسئله‌محور رسانه‌ای است که مردم را با خود همراه می‌کند. چرا؟ چون اگر رسانه به مسائل مردم بپردازد، مردم نیز آن را دنبال خواهند کرد و با آن همدل خواهند شد. این روند به‌تدریج در حال شکل‌گیری است، اما مسئله اصلی این است که اگر بخواهیم یک راهبرد اساسی برای رسانه تعریف کنیم، مسئله‌محوری باید به‌عنوان یک کلیدواژه اصلی در ذهن هر برنامه‌ساز، خبرنگار و مدیر رسانه‌ای قرار بگیرد.

اگر رسانه مسئله‌محور نباشد، نه به درد حاکمیت می‌خورد، نه به درد مردم، و نه حتی می‌تواند مخاطبان بیشتری جذب کند. در این صورت، فعالیت رسانه‌ای به کاری بی‌اثر و بی‌نتیجه تبدیل می‌شود؛ در واقع، رسانه‌ای که مسئله‌محور نباشد، صرفاً مشغول یک بازی بیهوده است.

با توجه به نکاتی که بیان کردید، چگونه می‌توان مخاطبان بیشتری را با تلویزیون همراه کرد؟

تنها راه این موضوع، مسئله‌محوری است. اگر دقت کرده‌باشید، در فضای مجازی نیز مردم کسانی را دنبال می‌کنند که به مسائل مهم می‌پردازند. همین که فردی یک مسئله را مطرح کند، مردم به او اعتماد می‌کنند. حالا ممکن است افرادی در فضای مجازی به‌درستی به مسائل نپردازند، اما اگر صداوسیما هم نقش و جایگاه خود را پیدا نکند، ممکن است گروهی با نقاب مسئله‌محوری ظاهر شوند، درحالی‌که نه‌تنها مسئله‌ای را حل نمی‌کنند، بلکه شاید باعث انحراف افکار عمومی شوند.

باید توجه داشت که مسئله‌محوری نباید فقط در حد بیان مشکلات باقی بماند، بلکه باید به حل مسائل مردم بپردازد. خود من چنین برنامه‌هایی را دنبال می‌کنم و با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنم. حتماً دیده‌اید که در برخی برنامه‌ها، مردم تماس می‌گیرند و می‌گویند: «آقا، فلان خیابان آسفالت نشده!» چرا مردم به رسانه زنگ می‌زنند؟ چون اگر رسانه یک مسئله را دنبال کند، احتمال حل آن بیشتر می‌شود.

چرا رسانه چنین قدرتی دارد؟ چون اگر سایر نهادها کارشان را به‌درستی انجام ندهند، از رسانه می‌ترسند که آن‌ها را موردانتقاد قرار دهد. اگر رسانه مسئله‌محور باشد، مردم متوجه می‌شوند که کدام نهادها مسئول حل مشکلات هستند. وقتی صداوسیمای جمهوری اسلامی به یک مسئله می‌پردازد، یعنی آن مسئله به رسمیت شناخته شده و تبدیل به یک مطالبه عمومی شده است. اگر این اتفاق بیفتد، تحولی بزرگ‌تر نیز رخ خواهد داد.

مصداق مسئله‌محوری در میان برنامه‌های استان اصفهان چیست؟

یکی از همین برنامه‌هایی که در این مسیر گام برداشته، برنامه «تفاوط» است. موفقیت یا عدم موفقیت آن در بحث فعلی ما نمی‌گنجد، اما همین که دو کارشناس برای حل یک مسئله در این برنامه حضور پیدا کرده و درباره آن صحبت می‌کنند، نشان‌دهنده رویکرد مسئله‌محور آن است.

اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم، برنامه «فوق‌برنامه» تا حدی مسئله‌محور است. و اکنون نیز مدارس از ما دعوت می‌کنند تا به سؤالات دانش‌آموزان پاسخ دهیم. یعنی به لطف خدا، «فوق‌برنامه» به جایی رسیده که مخاطب با دیدن آن درمی‌یابد هدف آن، پاسخگویی به سؤالاتی است که در ذهن نوجوانان شکل گرفته است و همچنین با آن ارتباط برقرار کرده‌است.

اما صحبت من در مورد یک راهبرد و نگرش کلی است. یعنی اساساً باید ماهیت کارهای خود را به گونه‌ای تعریف کنیم که مسئله‌محور باشد. یعنی برنامه‌سازی با هدف حل یک مسئله انجام شود، نه صرفاً تولید یک محتوا.

اولویت‌های صداوسیمای مرکز اصفهان در سال ۱۴۰۴ باید بر چه مسائلی متمرکز باشد؟

اگر بر اساس تعریفی که گفته شد پیش برویم، بنابراین برای پاسخ دادن به این سؤال باید بپرسیم: مسئله اصلی برای مردم اصفهان چیست؟ به نظر من، اقتصاد، معیشت، ارزش پول ملی، صنایع‌دستی، گردشگری، مسائل مربوط به آب اصفهان و از این قبیل در اولویت قرار دارند. اگر رسانه‌ها به این مسائل بپردازند، می‌توانند در حل آن‌ها نقش داشته باشند. در اصل باید به میان مردم برویم و ببینیم مسائل اساسی جامعه چیست، چون وظیفه حاکمیت، حل مسائل مردم است و رسانه نیز باید گزارشی از این اقدامات ارائه دهد. بنابراین، اگر رسانه جمهوری اسلامی در مرکز استان اصفهان بخواهد در سال ۱۴۰۴ نقش مؤثری ایفا کند، کافی است مسائل را شناسایی کند.

در جستجوی راهکار ارتقای آثار تلویزیونی و سینمایی در گفتگو با سید حمید طباطبایی

سید حمید طباطبایی چهره ای پیشکسوت در عرصه فرهنگ و رسانه، با تحصیلات سینمایی و با سابقه ای درخشان به عنوان تهیه‌کننده ارشد صدا و سیمای خراسان رضوی شناخته می شود. طراحی و اجرای برنامه پرمخاطب «تا نیایش» در شبکه تهران، که بیش از دو دهه با همان ساختار اولیه تداوم یافته و جایگاه نخست را در جذب مخاطب کسب کرد، از برجسته‌تر ین دستاوردهای اوست. وی در نقشهای مدیریتی متنوعی همچون معاونت هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، قائم‌مقام جشنواره های ملی نظیر امام رضا (ع) و فیلم فجر، و دبیری جشنواره‌های تئاتر و کودکان مشهد ظاهر شده است. به عنوان نویسنده، منتقد ادبی و خالق ده ها داستان کوتاه و بلندِ منتشرشده در رسانه ها، تأثیری ماندگار بر زیست فرهنگی ایران گذاشته است. فعالیت های او در شوراهای فنی موسیقی، بازبینی فیلم ها و همکاری با جراید سراسری، گواهی بر عمق حضورش در لایه‌های مختلف هنر معاصر است. در مصاحبه اختصاصی پایگاه خبری سینمای خانگی با ایشان در جستجوی راهکار ارتقای آثار تلویزیونی و سینمایی هستیم.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، آقای سید حمید طباطبایی در گفتگو با این رسانه در پاسخ به این سؤال که به نظر شما به عنوان یکی از پیشکسوتان عرصه تولید، چرا در سالهای اخیر شاهد کاهش آثار فاخر تلویزیونی و سینمایی بوده‌ایم؟ گفت:

طباطبایی: واقعیت این است که تولید اثر فاخر مانند باغبانی است که نیاز به خاک مناسب، آب کافی و نور کافی دارد. متأسفانه در سالهای اخیر، برخی از این ارکان دچار ضعف شده‌اند. از یک سو، عجله برای تولید سریع و ارزان، کیفیت را قربانی کمیت کرده است. از سوی دیگر، فاصله گرفتن از پژوهش عمیق و توجه صرف به فرم بدون محتوای غنی، آثار ما را از اصالت لازم دور نگه داشته است.این ضعف بخصوص در آثار سینمایی بیشتر دیده می شود

سینمای خانگی: درباره مشکل فیلمنامه‌ها بیشتر توضیح می‌فرمایید؟

طباطبایی: فیلمنامه ستون فقرات هر تولیدی است. وقتی این ستون سست باشد، هر چقدر هم که در سایر بخش‌ها هزینه کنیم، نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود. مشکل اصلی اینجاست که گاهی فیلمنامه‌ها بدون مطالعه کافی و شناخت واقعی از مخاطب نوشته می‌شوند. باید بپذیریم که مخاطب امروز بسیار هوشمندتر از گذشته است و به سادگی نمی‌توان او را با کلیشه‌های تکراری راضی نگه داشت.شما ببینید در سالهای اخیر کدام محصول سینمایی نفیس و با شکوه اکران شده که مایه مباهات باشد.

سینمای خانگی: در مورد کیفیت فنی تولیدات نظرتان چیست؟

طباطبایی: تکنولوژی در حال پیشرفت است و مخاطبان ما از طریق شبکه‌های مختلف با استانداردهای جهانی آشنا هستند. وقتی کیفیت تصویر، صدا و جلوه‌های ویژه ما با این استانداردها فاصله داشته باشد، ناخودآگاه اعتماد مخاطب را از دست می‌دهیم. البته این به معنای تقلید کورکورانه نیست، بلکه باید با حفظ هویت ایرانی-اسلامی، از تکنیک‌های روز جهان برای بیان بهتر مفاهیم خود استفاده کنیم.
پ

سینمای خانگی: به نظر شما مدیران تولید چه تغییراتی باید ایجاد کنند؟

طباطبایی: مدیریت تولید نیاز به نگاهی بلندمدت دارد. گاهی اوقات تصمیم‌های کوتاه‌مدت و مقطعی، آسیب‌های بلندمدتی به کیفیت آثار وارد می‌کند. باید شجاعت داشته باشیم که به برخی تولیدات زمان بیشتری بدهیم، بودجه مناسبتری اختصاص دهیم و مهمتر از همه، به تیم‌های خلاق اعتماد کنیم. تجربه نشان داده است که آثار ماندگار، حاصل همین صبر و حوصله و دقت نظر بوده‌اند.

سینمای خانگی: آیا نمونه‌های موفقی وجود دارد که بتوان از آنها الگو گرفت؟

طباطبایی: بله، اگر به خاطر داشته باشید، تولیداتی مانند “مختارنامه” یا “شهرزاد” و اخیرا” هم می شود از مینی سریال “در انتهای شب” نام برد که نشان دادند وقتی تمام عوامل یک تولید هماهنگ و باانگیزه کار کنند، چه نتایج درخشانی می‌توان گرفت. این آثار ثابت کردند که می‌توان هم مخاطب را جذب کرد، هم کیفیت فنی بالایی داشت و هم محتوای ارزشمند ارائه داد. رمز موفقیت آنها در هماهنگی بین پژوهش، فیلمنامه قوی، کارگردانی خلاق و اجرای حرفه‌ای بود.

سینمای خانگی: برای آینده چه پیشنهادی دارید؟

طباطبایی: معتقدم باید با تشکیل اتاق‌های فکر تخصصی، آسیب‌شناسی دقیقی از وضعیت فعلی داشته باشیم. سپس با برنامه‌ریزی بلندمدت و استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود، گام‌های عملی برداریم. مهم این است که بدانیم تولید اثر فاخر اتفاقی نیست، بلکه نتیجه یک فرآیند حساب شده و علمی است. اگر این مسیر را با صبر و حوصله طی کنیم، بدون شک شاهد تحولی چشمگیر در کیفیت تولیدات خواهیم بود. در این خصوص سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه ای خطیر و سنگین دارد.

سینمای خانگی: از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

روحانی مبارز «شیخ میرزاعلی نجفی» در قاب مستند

مستند «شیخ میرزاعلی نجفی»، روایتی از مبارزات و عدالت‌خواهی روحانی شهربابکی، پس از دو سال پژوهش و تولید، به زودی روی پرده می‌رود.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ مستند «شیخ میرزاعلی نجفی»، روایتی از مبارزات و عدالت‌خواهی روحانی شهربابکی، پس از دو سال پژوهش و تولید، به زودی روی پرده می‌رود. این اثر به همت فرماندهی سپاه شهربابک سرهنگ بدرآبادی و پرسنل خدوم این مجموعه، حمایت مالی مجتمع مس شهربابک و راهنمایی جامعه اطلاعاتی به کارگردانی امیرحسین محمدی‌فر ساخته شده است.  

امیرحسین محمدی‌فر، کارگردان این مستند، در گفت‌وگویی بیان کرد: این پروژه ادای دین به مبارزان گمنام و شهدای انقلاب اسلامی است. ما با بررسی اسناد محرمانه ساواک و روایت شاهدان زنده، تلاش کردیم نقش مردم این خطه را در انقلاب  بازخوانی کنیم.

وی به نکته جالبی از اسناد ساواک اشاره کرد: حتی رژیم پهلوی در گزارش‌هایش، مردم شهربابک را پایبند به عقاید مذهبی و وفادار به امام خمینی(ره) توصیف کرده بود.

محمدی‌فر افزود: «شهربابک جغرافیایی است با داستان‌های بزرگ. شیخ میرزاعلی نجفی به عنوان یک مصلح اجتماعی، تنها بخشی از این روایت است. مستند ما به واکنش قاطع او در برابر فساد اداری پس از انقلاب هم می‌پردازد؛ اقدامی که نشان‌دهنده استواری او در مسیر عدالت بود.

 وی در پایان عنوان کرد: شهرستان شهربابک، واقع در استان کرمان، با پیشینه تاریخی غنی، همواره خاستگاه شخصیت‌های تأثیرگذار در عرصه مبارزه و معنویت بوده؛ نبود آثار هنری درخصوص این عزیزان از ظرفیت‌های گمشده شهرستان است؛ سعی کردم اولین مستند ساخته شده در شهربابک ادای دینی به مبارزان انقلابی این شهر باشد، ان‌شاءالله با همراهی مسئولان این قطار متوقف نشود.

البته در عین حال که این مستند قرار است روی پرده سینما برود در رایزنی‌های انجام شده شبکه افق هم قصد دارد این مستند را پس از اکران در سینما، روی آنتن ببرد. 

توضیحات رییس صدا و سیما درباره خطای اهانت به مقدسات

رئیس صدا و سیما گفت: جزییات وقوع خطای نابخشودنی در رسانه ملی بررسی شد و نتیجه بررسی این است ترکیبی از بی توجهی شبه عمدی بر ضوابط تولید محتوا بود.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما در حاشیه جلسه دولت در جمع خبرنگاران گفت: جزییات وقوع خطای نابخشودنی در رسانه ملی بررسی شد و نتیجه بررسی این است ترکیبی از بی توجهی شبه عمدی بر ضوابط تولید محتوا توسط عوامل تولید و سهل انگاری در فرآیندهای قبل از پخش علت این خطا بوده است.

وی افزود: بررسی دقیق‌تر درباره علل و انگیزه تولید محتوا ادامه دارد و اقدامات فوری برای تثبیت و تقویت فرایند نظارتی و رفع حفره‌های نظارتی در دست اقدام است.

رئیس سازمان صداوسیما اضافه کرد: از جمله این اقدامات بازطراحی سامانه‌های انتقال فایل‌های محتوای تولیدی تا پخش است تا امکان رسیدن فایل‌های تایید نشده به آنتن به صفر برسد. علیرغم اینکه ما در رسانه ملی با بیش از 120 شبکه ملی، محلی و بین المللی به صورت 24 ساعته در حال پخش برنامه هستیم و روزانه حدود سه هزار ساعت یعنی 180 هزار دقیقه برنامه به صورت زنده و ضبطی از رسانه ملی پخش می‌شود بازهم این خطای ولو چند ثانیه‌ای از نظر ما به هیچ وجه قابل قبول و بخشش نیست.

جبلی ادامه داد: این خطا در تضاد کامل با رویه رسانه ملی در تقویت و تحکیم وحدت اسلامی و احترام به مقدسات مذاهب اسلامی بود؛ اما اقدام فوری و قاطع صداوسیما در پیگیری و برخورد با عوامل این خطا و اعلام موضع صریح این سازمان، باعث کور شدن فتنه‌ای شد که فتنه‌گران داخلی و خارجی آرزوی آن را داشتند و البته این اقدام رسانه ملی مورد قدردانی همه بزرگان اهل سنت کشور قرار گرفت.

وی گفت: این مسئله نشان داد که ملت عزیز ایران و فرزندانش اعم از شیعه و سنی هیچ گاه اجازه موج سواری به فتنه گران برای ایجاد تفرقه در کشور را نمی‌دهند.

خروج از نسخه موبایل