سینمای خانگی: سیدرضا منتظری- نمایش «کورالاین» با اقتباس از انیمیشن محبوبی با همین عنوان و در اصل کتاب «کورالاین» نوشته نیل گیمن، نویسنده مطرح جهانی، به روی صحنه رفته است. اثری داستانی پررمز و راز از ماجراجوییهای کورالاین، دختری ۱۱ ساله که در بطن زندگی روزمره و دغدغههای اقتصادی خانواده ای تکفرزند، به ماجرایی قهرمانانه وارد میشود؛ نمایشی سرشار از شور و شکوه!
«کورالین جونز» کودکی است که با انتقال به خانه ای جدید، از والدین خود که به جای توجه به او، بیشازحد مشغول کار و درگیر معضلات زندگی شان هستند ناراضی است. کورالین درب مخفی کوچکی در خانه جدید پیدا میکند. او از طریق آن در به دنیای موازی میرود که در آن همهچیز، ازجمله والدین، خانه، همسایگان و باغ جادویی، بهطور ترسناکی بهتر و ایده آل به نظر میرسد. این انیمیشن ماجراجویی است و ترس کورالین و دیگر کودکان را از حبسشدن در دنیای موازی به نمایش میگذارد. همچنین روح اثر دارای خشونت و ترس بالایی است اما درکنار آن روحیه شجاعت و کنجکاوی کورالین کاملاً مشهود است؛ این خلاصه داستان کتاب «کورالاین» است که سال ها قبل توسط هنری سیلیک بدل به یک انیمیشن جذاب شد و توانست با فروش بیش از ۱۸۵ میلیون دلاری در دنیا روبرو شود. این روزها در اقدامی کم سابقه و نادر در کشورمان با جسارت و هوشمندی مریم نراقی (تهیه کننده) و امیدرضا سپهری (کارگردان) «کورالاین» بدل به نمایشی جذاب و خارق العاده شده که طی دو ساعت نفس گیر و هیجان انگیز مخاطبان خود را روی صندلی میخکوب می کند؛ اثری بیگ پروداکشن که برخلاف بسیاری از آثار مشابه که بودجه های هنگفت را صرف هیچ می کنند در ورای تولیدش دغدغه وجود دارد! دغدغه ای از جنس آموزش به کودکان و نوجوانان؛ چرا که یکی از جنبههای جذاب این اثر نمایشی بررسی موضوعات عمیق انسانی مانند هویت و خانواده است. این نمایش می تواند به ویژه برای کودکان و نوجوانان که شاید مخاطبان اصلی این اثر باشند یادآور این اتفاق باشد که نباید فریب ظواهر را بخورند و همواره باید دل در گرو خانواده های شان داشته باشند.
درام پردازی نمایش به گونه ای است که به دور از هرگونه شعارزدگی و اغراقی مخاطب را با خود درگیر می کند و علاوه بر این امتیاز ویژه، ترکیب عناصر مختلفی چون موسیقی، رقص و بازیگری در کنار هم «کورالاین» را بدل به اثری باشکوه کرده است. علاوه بر بازی کم نظیر و درخشان بازیگران نمایش به ویژه صدف اسپهبدی که طی سال های اخیر در سینما و تئاتر همواره در حال درخشیدن است، توجه دقیق کارگردان نمایش به جزئیات، از طراحی صحنه و لباسهای جذاب و خلاقانه گرفته تا موسیقیهای هماهنگ و تأثیرگذارو حتی آکسسوار های ریزی که شاید در بسیاری مواقع کارگردانان از روی بی حوصلگی توجه به ظرافت آن ها را نادیده می گیرند، باعث شده «کورالاین» بدل به نمایشی شود که بتواند هر مخاطبی را با هر سطح سنی و دیدگاه و سلیقه ای جذب کرده و او را به وجد آورد. اما شاید مهمترین نکته در خصوص این نمایش اقتباس از انیمیشن باشد. از آنجا که انیمه ها معمولاً دارای داستانهای جذاب و شخصیتهای رنگارنگ هستند و میتوانند الهامبخش تولید آثار تئاتری باشند. «نمایش موزیکال کورالاین» نیز با داستان عمیق و شخصیتپردازی قویاش، فرصت مناسبی برای انتقال احساسات و مفاهیم عمیق انسانی به مخاطبان فراهم کرده است. بی تردید تولید این اثر برای عوامل به ویژه تهیه کننده بسیار پر ریسک و پر ابهام بوده و اینک با موفقیت خارق العاده و کم نظیری که کسب کرده و خیل تماشاگرانی که به دور از خستگی بیش از ۲ ساعت روی صندلی ها خیره این اثر می شوند، باید با حمایت ویژه از سوی مسئولان فرهنگی و هنری روبرو شده و حداقل بتواند طی ۳ ماه تابستان که زمان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها است روی صحنه برود. شاید تنها نقطه ضعف این اثر را بتوان در حذف صحنه های مهم و نفس گیر پایانی دانست؛ قطعاً اگر دست اندرکاران نمایش تدبیری اندیشه کنند تا برای اجراهای پسین خود زمان بیشتری برای پرداختن به لحظات ترسناک و اوج داستان اختصاص دهند، «کورالاین» می تواند بیش از این بدرخشد.
سینمای خانگی: محمدرضا کریمی راد تهیه کننده مستند «سنگر هفت تپه» در گفتگوی اختصاصی خود با سینمای خانگی در خصوص اهمیت تولید آثار مستند با مضامین عدالت خواهانه سخن گفت.
به گزارش سینمای خانگی محمدرضا کریمی راد به خبرنگار سینمای خانگی گفت: ساخت آثاری با مضامین عدالت خواهانه می تواند باعث ایجاد امنیت فکری در جامعه شود.
وی با اشاره به تولید مستند با مضمون و محتوای عدالت خواهی گفت: وقتی حرف از عدالت خواهی میزنیم، باید به اصل ماجرای آن که عدالت است توجه کنیم؛ عدالت زیربنای یک جامعه است و وجود آن باعث استحکام جامعه می شود.
این هنرمند افزود: «سنگر هفت تپه» مصداقی است که در آن عدالت و عدالت خواهی به تصویر کشیده شده است و برای اینکه بتوانیم عدالت بیشتری در جامعه داشته باشیم باید به مصادیقی مانند موضوع هفت تپه و آثاری مانند «سنگر هفت تپه» توجه بیشتری کنیم.
کریمی راد در ادامه مطرح کرد: نبود آثاری با محوریت عدالت خواهی می تواند باعث ایجاد ناامنی فکری برای مردم و جامعه شود و ممکن است مردم به این موضوع فکر کنند که شاید اصلا عدالتی وجود ندارد؛ به همین خاطر به تصویر کشیدن عدالت میتواند باعث ایجاد امنیت در جامعه شود چون هم خود عدالت را به ما نشان می دهد و هم مصداق آن را برای ما به نمایش می گذارد.
تهیه کننده مستند «سنگر هفت تپه» در خصوص امضای طومار با مضامین مختلف در راستای تحقق اهداف عدالت خواهانه تصریح کرد: در مسیری که به سمت عدالت خواهی حرکت میکنیم، گام های زیادی برای برداشتن وجود دارد که یکی از آنها می تواند امضای طومار و جمع آوری امضا برای رسیدن به خواسته مدنظر باشد که می تواند ما را با سرعت بیشتری با سمت تحقق عدالت و توجه مسئولین برای این امر پیش ببرد.
سینمای خانگی: دانش استراتژی در یک تعریف کلی به همه راه و روش های کلان اطلاق می شود که برای دستیابی به وضعیت مطلوب در آینده ترسیم می شوند. ترسیم نقشه راه و تبیین استراتژی مشخص در سینما به عنوان یک رسانه بسیار مهم و اثرگذار در دنیای امروز اهمیت بسیار زیادی دارد و می تواند اهداف کلان دولت ها و حکومت ها را دنبال کند. در این میان نقش فیلم های مستند که بیانگر حقایق در خصوص روایت وقایع و اتفاقات و طرح مباحث کلان و استراتژیک هستند بسیار پررنگ و حائز اهمیت است.
طبیعتاً در تمامی کشورهای دنیا سینمای استراتژیک با تبیین استراتژی در تلاش هستند از طرق مختلف پایداری کشورهای خود را تضمین کنند. آنچه ما امروزه در سینمای کشورمان به آن نیاز داریم نیز تقویت خودباوری ملی، تقویت هویت ملی و قومی، تمرکز زدایی از مرکز، ترسیم و تبیین سبک زندگی ایرانی-اسلامی و نظایر آن است.
مرکز مستند سوره با تکیه بر همین اصول دست به تولید آثاری زده که توانسته اند در جشنواره های اخیر از سینماحقیقت گرفته تا جشنواره مردمی فیلم عمار، رشد و… بدرخشند. آثاری که این مرکز از تولید آن ها حمایت کرده آنقدر حائز اهمیت بوده که توانسته نظرات کارشناسان و داوران از طیف های مختلف سیاسی و جناحی را به سمت خود جلب کند و شاید به همین علت است که فیلمی مانند «سنگر هفت تپه» هم در جشنواره سینماحقیقت خوش درخشیده و هم در جشنواره مردمی فیلم عمار جایزه ای را از آن خود کرده است.
«سنگر هفت تپه» که جزو تولیدات حوزه هنری خوزستان محسوب می شود مسیر درست مطالبه گری در کشور را نشان می دهد و با توجه به اینکه یکی از کارکردها و رسالتهای سینمای مستند پرداختن به مشکلات اجتماعی است، مستندسازان با ورود به موضوعاتی این چنینی به واکاوی و کالبدشکافی یک موضوع بحرانی در جهت روشن شدن افکار عمومی و آسیبشناسی و جلوگیری از اشتباهات مشابه در آینده میکنند؛ این اثر نمونه ای از عدالت خواهی درست و موثر است و قطعاً می توان آن را نقطه عطفی در تاریخ سینمای مستند کشور به شمار آورد.
از سوی دیگر فیلمی مانند «شگرد» که محصول حوزه هنری استان گلستان است و در جشنواره سینماحقیقت بسیار خوش درخشید و توانست نظرات اقشار مختلف مخاطبان از هنرمندان، کارشناسان و منتقدان سینما گرفته تا عموم مردمی که به تماشای آثار این رویداد سینمایی نشسته بودند را جلب کند یکی دیگر از آثار مهم مرکز مستند سوره محسوب می شود. فیلمی امیدوارکننده از تلاش یک مربی کشتی که علیرغم تمامی مصائب و مشکلاتی که در زندگی اش دارد تلاش می کند تا نوجوانان و جوانان اطراف خود را از لغزش و افتادن در مسیر بزه های اجتماعی دور نگه دارد و آن ها را به سمت ورزش و سپس قهرمانی هدایت کند. این فیلم رسماً مروج خودباوری ملی است و موجی از حس وطن پرستی را به مخاطبانش ارائه می کند.
«عالیجنابان معدن» نیز روایتی صریح و آسیب شناسانه نسبت به معضلات پشت پرده معادن کشور است؛ این اثر که در پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار از آن رونمایی شد مستندی مطالبه محور است که نشان از رویکرد ویژه و ضد سانسور مرکز مستند سوره نسبت به وقایع مختلف در کشور دارد.
«پشت کوه های علی زنگی» اثر دیگری از مرکز مستند سوره است که هم توانست در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت نظرات مثبت مخاطبان را با خود همراه کند و هم در پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به دلیل گفتگو با نسل جدید و بازنمایی هویت ایرانی جایزه مستند بخش «جمهور پیروز» را از آن خود نماید.
آثار مرکز مستند سوره و درخشش شان در جشنواره های مختلف نشان از دوران تحولی و رسیدن به دگردیسی برای رشد و شکوفایی سینمای مستند در این نهاد را نشان می دهد.
مرکزمستند سوره با تمرکز بر روی مستندهای اجتماعی که با تکیه بر خود جامعه و مفاهیمی که هنجارها و ناهنجارهای جامعه را تشکیل میدهند تولید شده، به بررسی دغدغه های انسان ها می پردازد و تلاش دارد بدون قضاوت کردن سوژه فیلم ها تنها از عینک آن ها به وقایع پیرامون شان بنگرد؛ روایت های گاه تلخ اما امیدوارکننده، تابلویی از معضلاتی مانند بزه های اجتماعی، بی عدالتی، مطالبات کارگری و… را به تصویر می کشند که در نهایت با تمهید فیلمساز قدرت برانگیختن احساس همدلی و تقویت غرور و هویت ملی را با خود به همراه دارند. آثار اجتماعی مرکز مستند سوره رسماً بدل به گفتمان سازنده پیرامون مشکلات اجتماعی می شوند و حس همذات پنداری مخاطب را برانگیخته می کنند و هم کارکرد آگاهی رسانی دارند و هم قدرت اثرگذاری خود را حفظ می کنند.
مرکز مستند سوره امروزه به عنوان یک پدیده ارزشمند در سینمای کم رمق مستند محسوب می شود که می تواند در آینده خونی تازه را در رگ های لاغر و خشک شده سینمای مستند به حرکت درآورده و باعث اعتلا و پیشرفت این سینمای بسیار مهم و ارزشمند شود. تولیدات این مرکز نشان از آن دارد که مسیر تحولی به نقطه قابل اتکایی رسیده و می توان زین پس امیدوار بود که به زودی تولیدات شایسته بیشتری را نیز شاهد باشیم.
بدیهی است که سینمای ایران باید قدردان موهبتی مانند «مرکز مستند سوره» باشد که قطعاً در آینده ای نه چندان دور می تواند با آثار متنوع و جذاب خود که برآمده از دل اتفاقات جامعه هستند انبوهی از مخاطبان را متمایل به تماشا و دنبال کردن فیلم های مستند کند.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از رصداخبار؛ مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گقت: اهتمام ساترا به مأموریتهای قانونی امری لازم است
حمیدرضا مقدمفر، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران در امور فرهنگی افزود: هیچ تردیدی وجود ندارد که اهتمام ساترا به انجام مأموریتهای قانونی خود برای نظام جمهوری اسلامی ایران امری لازم است. الحمدلله، همانطور که انتظار داشتم، مجموعهای بسیار وزین و منسجم در اینجا شکل گرفته است. البته مشاهدات امروز من فراتر از تصوراتم بود. انسجام، تقسیمات موضوعی و کاری و تلاشهایی که در این سازمان صورت میگیرد، بسیار چشمگیر و ستودنی است. این موارد نشاندهنده وجود یک سازمان قدرتمند است، هرچند که هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و به حمایت بیشتری نیاز دارد.
سینمای خانگی: داور بخش «میراثبانان آینده» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی معتقد است که ما باید حرف اول را در زمینه جشنوارههای فرهنگی در جهان بزنیم و دست به دست هم دهیم، مواظبت کنیم و اجازه دهیم که این فضای فرهنگی و هنری رشد کند و بچههایمان را با این رشد آشنا کنیم.
مهتاب ناصری داور بخش «میراثبانان آینده» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی در گفتوگو با خبرنگار سینمای خانگی درباره ضرورت برگزاری این جشنواره برای جامعه ایرانی گفت: من این روزها زیاد با جشنواره ها همراه نیستم، در گذشته بیشتر استقبال میکردم و احساس میکردم در راستای اهداف و آن نگاهی که نسبت به فرهنگ دارم و آن فضای هنری است که دوست دارم، ولی الان مدتهاست که این قبیل رویدادها را پیگیری نمیکنم، چون احساس میکنم که آن نگاهی که به آن جشنوارهها میشود خیلی گذراست و اغنا و سیرابم نمیکند.
وی ادامه داد: جشنواره ها در همه جا یک هویت خاص و یک حال و هوای به محل برگزاریشان میدهند و این هویت برای همه بالنده است. برای همه شهرها و کشورها این احساس جذاب است و یک شوری را ایجاد میکند که کمتر دیده میشود، ولی امیدوارم آن نکاتی که اول گفتم در آنها لحاظ شود. با این دید میتوان گفت جشنواره ها به نوعی باعث میشوند که رشد سطح هنری، دیدگاهی و فرهنگی همه را افراد در سطح کشور بالا برود.
داور بخش «میراثبانان آینده» درباره تاثیر این جشنواره بر درک بهتر مردم از میراثفرهنگی و ارزشهای میراثی بیان کرد: وقتی در فیلمها با موزهها یا فضاهایی که فکر میکنیم به فرهنگ و سنتهایمان ربط دارد، مواجه میشویم، اگر آن حقیقت و آن نگاه به درستی رعایت شده باشد، به واقع باعث میشود که مردم در هر وضعیت و موقعیتی که هستند از هر فاصله دور و نزدیک به این موضوعات بیشتر توجه کنند، باعث میشود که بچههایمان به این حوزه وصل شوند و در این زمین ریشه بدهند و رها نباشند.
وی تاکید کرد: ما باید به این رهاشدگی توجه ویژه داشته باشیم. به نظر من جشنوارهها را باید جدی و با آن منظر و حقیقتی که در درون آن فرهنگ هست، برگزار کنیم، نه اینکه یک برنامهای فقط به صورت نمایشی برگزار شود؛ اما متاسفانه من خیلی از جشنوارهها را اینطور میبینم.
ناصری اظهار کرد: این اولین بار است که در جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی شرکت میکنم ولی فکر میکنم اگر آن حقیقت فرهنگ و هنر رعایت شود، آن جمعشدگی ریشهمان که انگار تشنه است دوباره گسترده میشود؛ خصوصا جوانان و کودکانمان را سیراب میکنیم و آنها هم به شاخه این درخت فرهنگی ما وصل میشوند.
داور بخش «میراثبانان آینده» برای گستردهتر و بینالمللیتر برگزار شدن این جشنواره پیشنهاد داد: برای پپیشرفت باید کار خوب و با عشق و مهر انجام دهیم و حواسمان باشد که وقتی ما در مورد فرهنگ صحبت میکنیم، یک جاهایی میرویم که بیراهه است؛ سعی کنیم این بیراههها را بپوشانیم، سعی کنیم نگاه حقیقی و واقعی به فرهنگ و هنر داشته باشیم و ببینیم نیازها کجاست و بعد زمان بیشتری بدهیم.
وی ادامه داد: کمی به آن شهرها یا مکانهایی که قرار است کارها را اجرا کنند و به ما تحویل دهند، اجازه دهیم که بفهمند لایههای فرهنگی متفاوت است تا بتوانند قشنگتر و در زمان کوتاهتر با امکاناتی که دارند کار را پیش ببرند. ممکن است مثلاً در یک جایی دوربین خوب یا کارگردان و معلمی که بتواند اینها را راهنمایی کند، نباشد؛ یک سری امکانات اولیه به آنها بدهیم تا پله پله بتوانند رشد کنند.
ناصری افزود: ما باید حرف اول را در این زمینه در جهان بزنیم. حقیقتاً بدون در نظر گرفتن آن عرق ایراندوستی که همه ما داریم، باید بگویم که باید تک تک ما دست به دست هم دهیم، مواظبت کنیم و اجازه دهیم که این فضای فرهنگی و هنری رشد کند و بچههایمان را با این رشد آشنا کنیم و اجازه دهیم در سطحی باشند که جهان هم در همان سطح حرکت میکند. در عین حال حرفمان را ارائه دهیم.
سینمای خانگی: سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی طی ساعات آینده در شیراز، شهر ادب، هنر و فرهنگ آغاز به کار خواهد کرد؛ درست در زمانه ای که به واسطه جنگ نرم و تهاجم فرهنگی بیگانگان، پاسداشت و حراست از میراث فرهنگی به ویژه برای شناسایی این گنجینه گرانبها به نسل های جوان تر بسیار ضروری به نظر می رسد.
به گزارش سینمای خانگی حفاظت از میراث فرهنگی یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است؛ این اتفاق مستلزم تلاشهای مشترک از سوی دولتها، سازمانهای بینالمللی، هنرمندان و فرهنگیان و به خصوص افراد دغدغه مند در هر حرفه ای است.
میراث فرهنگی که به دو بخش مادی و معنوی تقسیم می شود بخشی از هویت جامعه بشری است؛ بدیهی است که مسئولیت حفاظت از این میراث بر عهده همه ما است چرا که میراث فرهنگی به ما این امکان را میدهد تا تاریخچه خود را بازشناسایی کرده و همچنین به عنوان منبعی برای نوآوری و خلاقیت در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری عمل کنیم.
نقش هنرمندان در حفظ و حراست و شناساندن این گنجینه ارزشمند بیش از سایر افراد است؛ هنرمندان می توانند با زبان شیوا و شیرین هنر و با خلاقیت و نوآوری اهمیت حفاظت و حراست از این میراث کهن را به مخاطبان آثارشان یادآوری کنند؛ سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و… همگی نقش مهمی در راستای صیانت از این میراث ارزشمند دارند.
این میراث نه تنها برای زمان حاضر، بلکه برای آینده نیز اهمیت دارند و باید با دقت و مسئولیت از آنها مراقبت شود.ارزشها، آداب و رسوم، زبان، هنر و سایر جنبههای فرهنگی و معنوی جامعه ما همگی بخشی از این میراث ارزشمندند که اینک شیراز، شهر شکوه و تمدن ایران؛ تجلی بخش هویت ملی در سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی شده است.
طبیعی است که ما با حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی معنوی و طبیعی، میتوانیم به حفظ هویت فرهنگی و طبیعی جامعه و پیشرفت مستدام کمک کنیم.
چنین جشنواره ای علاوه بر شناساندن میراث فرهنگی به نسل جوان، گسترش تعاملات فرهنگی در سطح بینالمللی را نیز با خود به همراه دارد.
توجه وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به این مقوله و دغدغه مندی دبیر این رویداد قابل احترام است و به ویژه نگاه ملی به این جشنواره به شدت ستودنی است چرا که یکی از ویژگیهای برجسته جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی، برگزاری آن به صورت منطقهای است. این رویکرد باعث میشود که هر منطقه با میراث فرهنگی خاص خود معرفی شود و در نتیجه ریشههای مشترک فرهنگی در جوامع مختلف کشف و تقویت گردد و علاوه بر این گامی در راستای تحقق وفاق ملی باشد.
میراث فرهنگی و تمدن انسانی همانند ریشه درختی است که شاید دیده نشود، اما بدون تردید حیات یک جامعه و تمدن بستگی تام و تمامی به آن دارد و امید است زین پس تمامی دستگاه ها و نهادهای متولی فرهنگی و هنری توجه ویژه تری به چنین جشنواره هایی داشته باشند.
سینمای خانگی: داور بخش «نماهنگ» و «نماهنگ تلویزیونی» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی رویدادهایی همچون جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی را مجلی دانست که به ما تلنگر میزند تا بدانیم چه میراث ارزندهای داریم.
به گزارش سینمای خانگی محمد مناجاتی داور بخش «نماهنگ» و «نماهنگ تلویزیونی» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی در گفتوگو با خبرنگار سینمای خانگی درباره اهمیت برگزاری جشنواره میراثفرهنگی گفت: بودن این جشنوارهها فرصت و پنجره رخشانی به فرهنگ و هنر، شعر و موسیقی، ادبیات ایران زمین است و در این روزگار غریب که بین فرزندان ایران و نسل جوانتر کمی فاصله افتاده با این گنج پر رنج میراثفرهنگی ضروری است که در هر مجالی و به هر بهانهای به داشتههای خود بپردازیم.
وی درباره راههای گسترش و بینالمللی شدن جشنواره گفت: امروزه توجه به هر آن چیزی که به ایران مربوط است، میتواند دستمایه اهالی فرهنگ و هنر قرار گیرد. گاهی ما میبینیم که اقوام ایرانی پرهیز دارند که با گویش شیرین محلی خودشان صحبت کنند، گاهی میبینیم که اقوام عزیز ایرانی از پوشیدن لباس قومیت خود پرهیز دارند، در صورتی که این میتواند شخصیت بدهد و اهمیت دارد که من بختیاری خودم قدر این گنج را بدانم و بتوانم این میراث را به دیگران منتقل کنم.
مناجاتی افزود: چقدر میتواند حائز اهمیت باشد که دوربین، فضاهای بصری، نمایشگاههای عکس، آرتیستهای مختلف در حوزه نقاشی، ساخت ویدیو و خیلی از این دستمایههایی که میتواند معرف داشتههای ما باشد، برگرفته از میراثفرهنگی باشد. میراثفرهنگی امروز فقط یک بنا نیست و حتی لهجه و گویش یک قوم میتواند پارهای از میراثفرهنگی باشد.
داور بخش «نماهنگ» و «نماهنگ تلویزیونی» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی تصریح کرد: باید بپذیریم که ما سالهاست در حوزه تبلیغات ضعیف کار کردیم. مجالهای رسانهای از اهالی فرهنگ و هنر کمتر شده است و صحنهای هم برای نمایش دادن به طور جدی وجود ندارد. شاید همین جشنوارهها فرصت طلایی برای این باشد که پنجرهای نو به هر آنچه عطر و بوی پیراهن مادرمان ایران را میدهد، گشوده شود.
وی درباره چگونگی تاثیر این جشنواره در انتقال ارزشهای میراثفرهنگی به نسل جدید بیان کرد: امروز ما نسلی را داریم که شاید همه چیز را فست فودی دوست دارند که در یک مدت زمان کوتاه همه چیز منتقل شود. حمایت از گنجینههایی چون ثبت ملی عود، ثبت ملی خوشنویسی ایرانی و… مجالهایی است که در لحظه میتواند در جوانان این نسل انقلابی به پا کند.
مناجاتی ادامه داد: فرصتی که من به عنوان یک فیلمساز، بازیگر یا پژوهشگر در حوزه میراثفرهنگی در این جشنوارهها دارم، این مجال را به میدهد که بتوانم یک آینهای درست کنم که هرکسی بتواند خویشتن را در آن ببیند. بین ما و این تجلی از خوشنویسی، معماری، موسیقی یا حتی لباس که هیچ کم از بناهای ارزشمند میراثفرهنگی نیست، فاصله افتاده است و این مجالها میتواند به ما تلنگر بزند که چه میراث ارزندهای داریم و چه گنج پر رنجی به ما رسیده است و باید قدرشناس باشیم.
سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی با شعار «ایران ما، میراث ما؛ میراث ما، ایران ما» ۱۵ تا ۱۸ آبانماه، به دبیری علیرضا تابش از سوی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و به میزبانی استانداری فارس، در شیراز برگزار میشود.
سینمای خانگی: برگزاری جشنواره ها علاوه بر رونق تولید آثار در حوزه نمایش، برای آحاد مردم به لحاظ معرفی آثار برگزیده از جذابیت خاصی برخوردار است که همین موضوع زمینه تولید کیفی آثار را به دنبال دارد.
به گزارش سینمای خانگی در جامعه امروز بخش عمده ای اوقات فراغت خانواده ها از طریق آثار تولید شده توسط پلتفرم های نمایش خانگی پر می شود و بخش اعظمی از مردم مخاطب این آثار هستند. این گستردگی مخاطب لزوم برگزاری جشنواره تولید آثار در این بخش از بیش از پیش نمایان کرد.
کانون تهیه کنندگان رسانه های دیداری با درک اهمیت این موضوع برگزاری جشنواره اختصاصی برای بررسی آثار این پلتفرم ها را در دستور کار قرار داد و جشنواره «دیدار» کلید خورد، جشنواره ای که قرار است برای نخستین بار آثار پخش شده در پلتفرم های نمایش خانگی را داوری و آثار برگزیده را معرفی کند.
در این جشنواره شورای سیاست گذاری متشکل از افراد صاحب نام در حوزه تولید آثار نمایشی حضور دارند که علیرضا تابش یکی از آنها است. در گفت و گویی با وی نظرش را در خصوص برگزاري نخستين جشنواره آثار شبكه نمايش خانگي«ديدار» جویا شدیم.
تابش با اشاره به اینکه جشنواره میتواند رابط بین ایدهها و تولیدکنندگان باشد، گفت: من در جلسه شورای سیاستگذاری اين جشنواره نیز گفتم جای این رویداد در بین رویدادهای فرهنگی هنری و رسانهای کشور بسیار خالی بود.»
وی تاکید کرد:«دراقتصاد امروز با دو موضوع مهم مواجه هستیم؛ اقتصاد دیجیتال و اقتصاد خلاق. جشنواره «دیدار» پل ارتباطی و محل ملاقات این دو اقتصاد است. مخاطب نیز تشنه چنین رویدادی است.»
مدیرعامل سابق بنیاد فارابی اضافه کرد:«سکوهای نمایش خانگی (پلتفرمها) از محبوبترین سکوهای نمایش هستند. به این دلیل که به خصوص بعد از بحران کرونا، شاهد استقبالی روزافزون و ویژه خانوادهها و نسلهای متمادی در کنار هم ازاین پلتفرمها و محصولات شان بودیم.»
او تصریح کرد:«یکی از ریشههای این کار در اقتصاد دیجیتال است؛ به این معنا که ما محصول را بر پایه تعدادی پلتفرمِ پایهگذاریشده در دنیای دیجیتال میبینیم. نکته دیگر، تولیدکنندگان محتوا هستند که بهنوعی در حوزه اقتصاد خلاق هنر خود را نمایش میدهند. جشنواره میتواند رابط بین ایدهها و تولیدکنندگان باشد.»
تابش در ادامه پیشنهاد داد:«به نظرمن، یکی از نکاتی که این جشنواره میتواند در دستور کار جدی خود قراردهد، بخش مردمی و استقبال از ایدههای مردم درتولید محتوای سریالها و فیلمها است. ایدههای فراوانی وجود دارد که به دلیل عدم دسترسی به سرمایه و تهیهکننده عملاً هیچوقت دیده نمیشوند و مورد ارزیابی قرار نمیگیرند. اما این جشنواره میتواند سکویی برای دریافت ایدههای بیشمار مردم و مخاطبان گمنام باشند.»
وی در توضیح این پیشنهاد گفت: «مردم میتوانند ایدههای خود را به این جشنواره بفرستند. از سوی دیگر، یک رویداد پیچینگ برگزار شود، صاحبان ایدههای برتر در چند دقیقه به معرفی ایده خود بپردازند؛ تهیهکننده و سرمایهگذار نیز ایده مورد پسند خود را انتخاب کند و به سمت تولید برود. بهعبارتی جشنواره واسطهای بین ایدهها با پلتفرمها، تهیهکنندهها و سازندگان آثار باشد و ایدههای کسب و کاری را توسعه دهد.همچنین به نظر من، این جشنواره میتواند به افزایش کیفیت آثار نمایشی در پلتفرمها کمک بیشتری کند.»
تابش در پایان گفت:«به نظرم جای این جشنواره خیلی خالی بود. اگر نخستین سال این جشنواره سیاستگذاری درستی داشته باشد، درادامه شاهد یک رویداد متفاوت مردمی خواهيم بود که در سپهر فرهنگ و هنرحرفهای جدیدتری خواهد زد».
جشنواره «دیدار» نخستین جشنواره آثار نمایشخانگی است که با هدف معرفی آثار برگزیده به همت کانون رسانه های دیداری و توسط موسسه عصر تکنولوژی پویا برگزار میشود.
سینمای خانگی: مراحل فنی فیلم کوتاه «از رقص تا جنون» به پایان رسید.
به گزارش سینمای خانگی و به نقل از مشاور رسانهای پروژه، نسخه نهایی فیلم کوتاه «از رقص تا جنون» به تهیهکنندگی و کارگردانی بابک برجسته به تازگی آماده نمایش شده و سازندگان این فیلم در حال حاضر مشغول رایزنی با چند پخشکننده خارجی هستند. تدوین و صداگذاری این فیلم به ترتیب توسط جواد بالقدر و سید محمود موسوینژاد انجام شده است.
سام قریبیان، شاهد احمدلو، حمید خندان، یلدا صرافی، بهاره خلیلی، حسنا قبادی، کامران پورناجی، هستی گلکار، مرضیه دهقانپور، پریسا تاجیک، مرجان مشاطزادگان، منیره ربیعی بازیگران این فیلم هستند.
«از رقص تا جنون» مضمونی اجتماعی دارد و در خلاصه داستانش آمده: در یک مهمانی خانوادگی همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه اتفاقی همه چیز را به هم میریزد… .
دیگر عوامل اصلی این پروژه عبارت هستند از: نویسنده: علیرضا قاسمی، مدیر تولید: منیژه فرجی، طراح صحنه و لباس: شیرین بوریائیدوست، مدیر فیلمبرداری: رحیم بشارت، طراح گریم: نسرین تازهنام، مدیر صدابرداری: مهرداد دادگری، مشاور رسانهای: امین اعتمادیمجد، مشاور پروژه: داود پیرانی، مدیر مالی: بهاره خلیلی، منشی صحنه: عسل روستائی، دستیار تهیه: هادی یاس، برنامهریز و دستیار یک: بهادر شاهکرمی، دستیار دوم: سالار مولاوردی، دستیار یک فیلمبردار: حامد شادمانی، دستیار دو : پارسا حسنی، اپراتور دوربین: میلاد ابراهیمی، دستیار صحنه: افشین بیاناتی، دستیار لباس: نیان فراهانی، مجری گریم: زهرا امیدفر، دستیار صدا: کیوان امرالهی، تدارکات: شروین مهدوی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: جواد بلقدر.
سینمای خانگی: مریم پیرکاری مدیرعامل موسسه تصویر شهر در خصوص کارهای آینده این نهاد و همچنین مقوله ترویج خشونت در آثار نمایش خانگی با سینمای خانگی به گفتگو نشست. پیرکاری علاوه بر اینکه یکی از معدود بانوان مدیر در سینمای کشور است سال ها در قامت بازیگر، تهیه کننده و کارگردان نیز فعالیت داشته و دیپلم افتخار بهترین فیلم جشنواره فیلم کودک و نوجوان با عنوان «پسرم رسول» را نیز دریافت کرده است.
*سینمای خانگی: نظر شما در خصوص محتوای آثار شبکه نمایش خانگی و نسبت این آثار با زیست شهری چیست؟
-شما اگر مروری به آثار شبکه نمایش خانگی داشته باشید به خصوص از این ۳ پلتفرمی که روی بورس هستند با دیدن تولیدات شان به این نتیجه می رسید که تهران شهر قاتلان و متجاوزان و دزدها و اراذل و اوباش است! شهری به شدت ترسناک و خطرناک متشکل از افرادی که از هیچ قانونی در شهر پیروی نمی کنند که حتی اگر در جنگل زندگی می کردند باید از یک سری قواعد طبیعی پیروی می کردند اما حالا در شهر زندگی می کنند و از قواعد طبیعی و غریزی مثل نوع دوستی و فداکاری و همراهی و همدلی و هیچ قانونی پیروی نمی کنند.
*سینمای خانگی: یعنی همه آثار نمایش خانگی این چنین هستند؟
-یکی از بهترین تولیدات نمایش خانگی «پوست شیر» بود که مبتنی بر انتقام شخصی ساخته شده و همیشه مأمور قانون چندین قدم عقب تر از کسانی است که درگیر ماجرا هستند. من به عنوان کسی که در تصویر شهر سمت دارم و در این مجموعه آثار فرهنگی تولید می کنم برایم عجیب است این شهری که در این آثار به نمایش درآورده می شود کجا است؟ کاش سازندگان این سریال ها یک بازدیدی برای ما بگذارند و برویم و این افراد را از نزدیک ببینیم. در جامعه آماری من این تعداد قاتل و دزد و تبهکار نمی بینم. مسأله دیگری که برایم جای سوأل دارد این است که یک مبحثی در روانشناسی است به نام یادگیری مشاهده ای؛ آلبرت بندورا می گوید دنیا یک زمانی به سمت طراحی بازی های خشن رایانه ای رفت تا برای نوجوان کاهش خشم داشته باشد ولی مشاهده خشم باعث خشمگین تر شدن نوجوانان شد. خشم جزو احساساتی است که با بروز نادرستش باعث فروکش نمی شود و بالعکس باعث تشدید می شود. خشم مثل غم نیست که فرد با گریه کردن سبک شود. اگر مدیریت خشم نباشد فاجعه شکل می گیرد. ما نباید فراموش کنیم که انسان همواره در حال یادگیری است حالا چه به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه. انسان از دوران نوزادی یاد می گیرد واکنش هایی را انجام دهد. با این مسیرهای نورونی که در مغز ساخته می شود شما به افراد یاد می دهید اگر عصبانی شدی کارد را بردار و دیگری را بکش و او را بزن و نقشه قتلش را بکش و بعد هم توجیه می کنیم این افراد یا مواد یا مشروبات الکلی مصرف می کردند و اختیاری از خود نداشتند.
*سینمای خانگی: در واقع شما معتقدید که به نوعی از اراذل و اوباش در این آثار حمایت می شود؟
– ببینید این آثار همه جوره به یک جوان یاد می دهند که چطور زندگی کند. من حرفم این است که نمایش خانگی مگر نباید تنوع ژانر داشته باشد؟ چرا همه کارها یک سمت و سو است؟ چرا فقط به ژانر جنایی و معمایی توجه داریم؟ آیا باید جوانان و نوجوانان برای تماشای یک فیلم یا سریال آنقدر با خطر ترس روبرو باشند؟ الآن نتفلیکس هم کار تولید می کند اما این میزان خشونت در آن نیست و مهمتر از همه اینکه آثارشان با رده بندی سنی پخش می شود. ما هم اینجا نهایتاً می زنیم فلان سریال مثبت ۱۵ است که این اتفاق خودش نوعی از سر باز کردن است. ما باید از خودمان بپرسیم مسئولیت اجتماعی ما در قبال مخاطب چیست؟ آیا ما به این فکر کرده ایم که این آثار بعد از این ماجرا راحت در فضای مجازی منتشر می شود؟ جداً چه شخص یا ارگانی مسئول این فجایع است؟ ساترا مسئول است؟ مدیران پلتفرم مسئولند؟ خود هنرمندان مسئول هستند؟ برای من جای سوأل شده که چرا عنوان یک اثر باید سرشار از خشونت باشد؟ این ترویج خشم تا کجا ادامه خواهد داشت؟
*سینمای خانگی: شما مدیرعامل موسسه تصویر شهر هستید؛ پرسش بنده این است که این موسسه چه قدمی برداشته برای اینکه در تضاد این رفتار مبادرت به تولید اثر کند؟ شما در جشنواره فیلم فجر گذشته فیلمی را حمایت کردید که درونمایه اش بسیار تلخ بود و باز هم همین اتفاقات تلخ و روابط پشت پرده دختر و پسر و قتل را نشان می داد؛ چرا شما برعکس کار نکردید و مقابله با این جریان که به آن منتقد هستید نداشتید؟
– فیلم «بی بدن» خشونت را به تصویر نمی کشد. نه چگونگی قتل را نشان می دهد و نه ترویج خشونت می کند؛ آنچه برای ما مهم بود بحث فضای مجازی بود. اینکه مثلاً یک مادر بخواهد فردی را ببخشد یا نبخشد چقدر فضای مجازی می تواند این شرایط را تشدید کند. حرف ما در «بی بدن» این بود. اتفاق فیلم «بی بدن» هم واقعی بود. ما در «بی بدن» مسائل خیلی مهمتر را مطرح کردیم. ما در «بی بدن» قانون و بازپرس و قوه قضائیه ای داشتیم که محکم پشت این ماجرا بود؛ چه برای بخشیده شدن پسر یا آرامش خانواده. آیا ما پلیس را حذف کردیم؟ حتی موقعی که مادر تهدید می شود که عکس دخترش پخش شود به بازپرس متوسل می شود و اقدام شخصی نمی کند. ما تلاش کردیم صحنه خشونت آمیز نداشته باشیم و تنها خواستیم که برداشت منصفانه ای داشته باشیم از اینکه آیا این خانواده حق داشت پسر را قصاص کند یا نه؟ آیا مردم باید خویشتن داری می کردند یا نه؟ ما می خواستیم مردم بعد از تماشای فیلم از خودشان سوأل کنند که ما چقدر در اعدام آن جوان سهم داشتیم؟ ما در این فیلم بحث فضای مجازی را نشان دادیم که چقدر می تواند اثرگذار باشد. شما بهتر می دانید در شرایطی که دنیا به این سمت می رود که رسانه ها مفاهیم را قلب می کنند چقدر تأثیر فضای مجازی مهم است. مثلاً در سال ۹۶ درختان خیابان ولیعصر (عج) تهران قطع شد و اینک در فضای مجازی آن را منتسب به دوران فعلی شهرداری می کنند. فضای مجازی با روح و روان مردم این کار را می کند. ضمن اینکه اثربخشی یک فیلم سینمایی با سریال به شدت متفاوت است. ما می گوییم یک بازیگر اگر می خواهد معروف شود باید نقش اصلی یک سریال را بازی کند چون کارش مداومت دارد و هر هفته با آن درگیر است. در کمترین حالت یک سریال ۸ هفته مخاطب خود را درگیر می کند. ۸ هفته مداومت کجا و یک فیلم سینمایی یک ساعت و نیمه کجا؟!
*سینمای خانگی: البته خیلی از چهره ها هستند که دقیقاً برعکس این نظریه شما با یک فیلم معروف شدند.
بحث بنده روی کارکرد سریال است؛ من می گویم اصولاً کاری که سریال می کند و اثرگذار است را یک فیلم سینمایی نمی کند. شما به یاد بیاورید که در دوران پر فروغ صدا و سیما شهاب حسینی با سریال «پلیس جوان» طرفدار پیدا کرد. چهره هایی مانند میترا حجار، جواد عزتی، مصطفی زمانی و… را مرم با سریال های مطرح شان شناختند. الآن هم آثار نمایش خانگی را مردم بیشتر از سینما می بینند. مخاطب سریال عام تر است و تأثیرگذاری جدی دارد.
*سینمای خانگی: آیا با توجه به کارکرد سریال موسسه تصویر شهر در آینده اقدامی برای سریال سازی خواهد داشت؟
موسسه تصویر شهر قطعاً در سریال سازی ورود خواهد کرد؛ تصویر شهر سال ها تولید جدی نداشت؛ همزمان با ورودم مشغول ساماندهی اوضاع سینماهای موسسه و مسائل مالی و بدهکاری ها شدم و به همین خاطر ورودمان به تولید کمی زمان بر شد اما امسال قصد ورود جدی به حوزه سریال سازی داریم.
*سینمای خانگی: نگاه شما برای ورود به این اتفاق چیست؟
-من انتقادم به پلتفرم ها نیست، انتقادم به همه مان است. من می خواهم روزی برسد که ژانر در پلتفرم ها وجود داشته باشد. همه ما در این اوضاع باید دست به دست هم بدهیم و کمک کنیم و به تنوع ژانر در سریال های خانگی برسیم. باید بدانیم قرار نیست همه تولیدات تنها به یک سمت برود. ببینید سریال «در انتهای شب» پلتفرم فیلم نت چقدر مورد پذیرش مخاطب قرار گرفت و مخاطب آن را دوست داشت. چون مخاطب با فضای آن بیگانه نبود. یا سریال «افعی تهران» که بنده شخصاً نسبت به آن نقد داشتم و این سوأل برایم پیش آمده بود که چرا کاراکتر مثبت سریال که کتاب می خواند و ارتباط خوبی با همسایه و بچه اش دارد خودش قاتل است؟ در مجموع سریالی بود که شهر و آدم ها را مثبت نشان می داد. آدم ها در این سریال جنس شان واقعی بود و شما به عنوان مخاطب آن ها را می پذیرفتید اما در مجموع «افعی تهران» سریال خوبی بود و شهر در این سریال زیبا بود. اما از سوی دیگر برخی کاراکترها در سریال ها وجود دارند که مخاطب به هیچ وجه نمی تواند آن ها را درک کند و بپذیرد مثلاً کاراکتر سمیرا در سریال «زخم کاری» و یا کاراکتر عاطفه در «جنگل آسفالت» به شدت عجیب هستند. من از خودم سوأل کردم که این زن ها کجا هستند و چرا اینطور خشمگین هستند؟ قطعاً باید تدبیری جدی در این خصوص اندیشه کرد.
*سینمای خانگی: سال ها قبل زنده یاد داریوش مهرجویی فیلم «طهران، تهران» را ساخت؛ شهر تهران در این فیلم شخصیتی دلنشین داشت و هر مخاطبی را مجذوب این شهر می کرد. ما در عین تلخی های درون فیلمنامه عاشق و شیفته شهر تهران می شدیم. چقدر قرار است در تولیدات آتی موسسه تصویر شهر شاهد آثاری باشیم که شهر تهران را مبنای خودش بگذارد و تصاویر زیبا و به یاد ماندنی از این شهر به مخاطب نشان بدهد تا پلشتی ها را بشورد و ببرد؟
-یکی از اهداف اصلی ما همین است؛ هدف اصلی تولیدات ما زیست شهری است. البته یک سوءتفاهمی برای برخی مدیران و هنرمندان ایجاد شده و فکر می کنند موسسه تصویر شهر باید صرفاً در آثارش خدمات شهری را به تصویر بکشد. مثلاً به زندگی پاکبان های محترم و یا هر آنچه به شهرداری مربوط می شود بپردازد اما هدف اصلی تولیدات ما این است که مفاهیم والایی مانند جوانمردی و فداکاری و همسایگی و عشق را در کنار هم نشان دهیم. برای شکل گیری درام قصه دوست داریم شهر تهران را شهر شیرینی نشان دهیم چون می خواهیم به مردم امید را تزریق کنیم. ما در سینما یک کار مهم داریم که آن را یادمان رفته؛ ما باید در سینما رویا فروشی کنیم و امید را به مخاطب القا کنیم حتی اگر امید وجود نداشته باشد. ما باید به مقوله مهم فضای مجازی نیز توجه داشته باشیم. فضای مجازی به نظرم سرعت تأثیرگذاری اش مثل سرعت نور است. شما فکر کنید ویدیوهای کوتاه و استوری ها تا چه میزان ما را سطحی و شتاب زده کرده؛ همین که در اکسپلور اینستاگرام مان می چرخیم و فیلم ها را تند تند رد می کنیم چقدر ما را شتاب زده کرده؛ فکر کنید این فضا چقدر مسموم است! باید با این فضا مقابله کرد. من فکر می کنم چند شب قبل برای بار هشتم بود که فیلم خوب «جهان با من برقص» را دیدم. چقدر این فیلم دوست داشتنی است. آیا همه چیز را گل و بلبل نشان داده؟ خیر. اما شما به عنوان مخاطب از این فیلم بدت نمی آید، اگر بغضت می گیرد در درونت می گردی چیزی را اصلاح کنی چون فیلم در تتمه اش امید دارد. این جنس فیلم ها کجا هستند؟ این آثار نه تنها سیاه مطلق نیستند که در عین حال حرف های به شدت مهم و عمیق می زنند. همه آدم ها با این آثار ارتباط می گیرند و فیلم را دوست دارند. ایده آل من این نوع فیلم ها و امثال «خسته نباشید» هستند که حال آدم را خوب می کنند یا حتی «نگهبان شب» آقای میرکریمی که به شدت لطیف است و در عین تلنگری که به مخاطب می زند به هیچ وجه سیاه نیست و زندگی در آن جریان دارد.
*سینمای خانگی: شما با توجه به اینکه سالن های سینمایی زیادی را در زیرمجموعه خود دارید وضعیت تولیدات سینمایی را چطور ارزیابی می کنید؟ فکر نمی کنید در سینما وضعیت عجیب است و برعکس شبکه نمایش خانگی این روزها فیلم های کمدی با اقبال زیادی روبرو شده اند؟
-بله ما کمدی ناموفق هم داشتیم؛ فیلم اجتماعی «بی بدن» را هم به عنوان فیلمی پر فروش داشتیم که مردم دوستش نداشتند. این اواخر در سینما برای من فیلم «مست عشق» جالب بود. کسی فکرش را نمی کرد این فیلم بیاید و چنین رکوردی را بزند. نمی دانم کار آماری انجام شد یا نه اما باید پژوهش کنند و ببینند که دلیل دیده شدن این فیلم چه بود؟ بازیگران ترکیه ای؟ تم عرفانی؟ تیم موفق آقای فتحی؟ من هم نمی توانم به قطعیت بگویم دلیل موفقیت این فیلم چه بود اما این فیلم ثابت کرد می شود در عین حال که فکر می کنیم مخاطب فقط به دیدن فیلم کمدی می رود اثری تولید کنیم که در سینما غوغا کند.
*سینمای خانگی: شاید با فروش نسبتاً خوب این فیلم موافق باشم اما دلایل این اتفاق روشن است؛ ترکیب بازیگران مطرح ایرانی و ترک و کارهای شاخص قبلی آقای فتحی باعث شد تا مردم جذب این اثر شوند ضمن اینکه کار اینقدر ضعیف بود که من نوعی در آینده دیگر فریب نمی خورم و هرگز به تماشای چنین فیلمی نخواهم رفت.
-من برخلاف شما معتنقدم هر کسی که کتاب «ملت عشق» را دوست داشت از این فیلم هم راضی بود. در واقع مخاطب عامی که با آن کتاب ارتباط برقرار کرده بود با این فیلم هم ارتباط خوبی برقرار کرد.
*سینمای خانگی: در واقع نظر شما این است که سینما نیاز به این جنس فیلم ها دارد؟
هم این فیلم هم فیلم های دیگر در ژانرهای دیگر؛ ما برای کودک کاری نداریم و برای همین است که یک انیمیشن می آید سالن های سینما غلغله می شود. «ببعی قهرمان» از زمانی که اکران شده سالن های سینماهایش فول می رود چون بچه ها انتخاب دیگری ندارند. ما می گوییم سینما مخاطب ندارد چون مفهوم خانواده را برای مخاطبان مان در نظر نمی گیریم. خانواده یعنی همه افراد از هر سنی بتوانند به سینما بروند و فیلم مختص خودشان را ببینند. من و همسرم باید فیلم خودمان را ببینیم و بچه ها باید فیلم خودشان را داشته باشند. اما وقتی سبد سینما تکمیل نیست مردم در خانه می مانند و آثار نمایش خانگی را با هزینه به مراتب پایین تر می بینند. این روزها مخاطبان سینما یا تازه عروس دامادها هستند یا افراد مسن و یا تین ایجرها! ک سری فیلم ها در حد اکران شدن نیستند و باید مستقیم به اکران آنلاین بروند! چرا مردم باید هزینه کنند و فیلم های بی کیفیت را در این اوضاع اقتصادی در سینما ببینند؟ از سوی دیگر برخی فیلمسازان سینما را تنها در جنوب شهر تهران همراه با قتل و اعتیاد و… تصور می کنند! این اتفاقات نیاز به آسیب شناسی دارد. البته بنده معتقدم اگر همین الآن کسی بخواهد وضعیت سینما را بهبود دهد حداقل ۳ سال زمان می برد چرا که وضعیت سینما به شدت پیچیده شده و تکلیف بسیاری از موارد اصلاً روشن نیست.