وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع خبرنگاران گفت: تلاش میکنیم مانند سالهای گذشته ۲۲ اثر را در جشنواره فیلم فجر بگذاریم.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه مراسم پایانی جایزه جلال آل احمد و در جمع خبرنگاران درباره زمان معرفی فیلمهایی که امسال در جشنواره فیلم فجر شرکت کردهاند، گفت: کارهای هیئت انتخاب ظرف یکی دو روز آینده، تمام میشود، این هیئت در حال جمعبندی هستند.
وی افزود: اکثر قریب به اتفاق کسانی که فیلمهایشان را ثبت کرده بودند، کارهایشان آمد و هیئت انتخاب نیز این فیلمها را بررسی کرده است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: تلاش میکنیم مانند سالهای گذشته ۲۲ اثر را در جشنواره بگذاریم؛ البته دوستان پیشنهاداتی دارند که بخشهایی به جشنواره اضافه شود، چون تعداد آثار، بسیار خوب است و همچنین کیفت آثار نیز خوب است، دوستان دارند بر روی این موضوع فکر میکنند. اما فکر میکنم تعداد فیلمها همانند سالهای گذشته باشد.
اسماعیلی درباره وضعیت فیلم «سقوط» که این روزها در فیلیمو گذاشته شده است، گفت: این موضوع را از ساترا بپرسید و خودشان باید پاسخ دهند.
دارابی درباره اهمیت برگزاری این رویداد، گفت: یک وجه فیلمسازی، در کنار آموزش، تجربه کردن است و عرصه فیلم 100، عرصه خیلی خوبی برای کسب تجربه است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایلنا، حسین دارابی (کارگردان سینما) که در سینمای کوتاه نیز از سینماگران فعال این حوزه به حساب میآید، در آستانه برگزاری جشنواره فیلم ۱۰۰ درباره اهمیت برگزاری این رویداد گفت: یک وجه فیلمسازی، در کنار آموزش، تجربه کردن است و عرصه فیلم 100، عرصه خیلی خوبی برای کسب تجربه است. شما با هزینه و ریسک کمتر میتوانید فیلمسازی را تجربه کنید. در این فضا جشنوارهها با ایجاد رقابت به فیلمسازان انگیزه میدهند و یا موضوع مشخصی را معین میکنند تا شما ذهنتان درباره همان موضوع، شروع به خلاقیت و طراحی کند.
وی ادامه داد: وجه دیگر اهمیت جشنوارهها این است که بالاخره فیلمسازان نیاز به دیدن شدن آثارشان دارند. یک فیلمساز باید خودش را عرضه کند تا بتواند برای فعالیتهای بعدیاش سفارش بگیرد. جشنوارهها این بستر را برای دیده شدن فعالیت هنرمندان بهوجود میآورند تا مدیران، تهیهکنندگان و دیگر افراد، حاصل کار آنها را ببینند و تبدیل به رزومه و اعتبار برای فیلمسازان جوان و تازهکار شود.
دارابی افزود: خیلی از جشنوارهها با رویکرد صرفا نمایشی برگزار میشوند اما به عقیده من؛ اگر جشنوارهای سیاستگذاریهای درستی داشته باشد، مانند جشنواره فیلم کوتاه تهران و یا حتی جشنواره «عمار» که سلیقهای بر آن حاکم است و میخواهد جریانی ایجاد کند، این رویدادها بهترین فرصت برای فیلمسازان است که به میدان بیایند، فیلم بسازند، رقابت کنند، جایزه بگیرند، تجربه به دست بیاورند و دیده شوند. همانطور که برای امثال من و یا محمدرضا خردمندان همینگونه بوده و از مسیر اعتباری که در جشنوارههای فیلم کوتاه به دست آوردیم، توانستیم فیلم بلند هم بسازیم.
این کارگردان درباره ضعف فیلمنامه در سینمای ایران و تأثیری که جشنوارههایی مانند فیلم ۱۰۰ در زمینه رفع این معضل میتوانند داشته باشند هم گفت: طبیعتا من هم به ضعف سینمای ایران در زمینه فیلمنامه معتقدم اما فراموش نکنیم که مقیاس یک فیلم کوتاه، با فیلم بلند بسیار متفاوت است. حداقل کاری که در جریان فیلم کوتاه میتواند اتفاق بیفتد، پیدا کردن آدمهای خوشذوق و خلاق در عرصه فیلمنامهنویسی است. اینکه این استعدادها پیدا شوند و آنها هم خودشان را کشف کنند تا بهصورت جدی، آغاز به کار حرفهای کنند. از این منظر جشنوارههای فیلم کوتاه نمیتوانند بهصورت مستقیم تأثیری بر ارتقای سطح فیلمنامهنویسی در سینمای بلند داشته باشند، اما حتما میتوانند استعدادهای تازهای را معرفی و برای آنها ایجاد انگیزه کنند.
وی در عین حال تأکید کرد: بنده البته همه مشکل سینما را فیلمنامه نمیدانم. خیلی جاها خلاقیت کارگردان و درک و فهم او از فیلمنامه است که در کیفیت یک کار تعیینکننده میشود. در هالیوود میتوانم نمونههای بسیاری را مثال بزنم که فیلمنامههای خوبی وجود نداشته اما فیلمهای خیلی خوبی براساس آنها ساخته شده است. نقش کارگردان در کیفیت یک فیلم را نمیتوان نادیده گرفت کمااینکه کارگردانهایی هم بودهاند که فیلمنامههای خیلی خوب را در اجرا، خراب کردهاند.
دارابی درباره اینکه آیا فیلم کوتاه میتواند تبدیل به بستری برای شکلگیری گفتگو باشد یا خیر؟ هم گفت: فارغ از جریان فیلم کوتاه، همواره «زبان هنر» زبانی است که از ابتدای خلقت وجود داشته و همواره بستری برای گفتگو و تعامل میان انسانها بوده است. از این منظر هنر روشی قدیمی و اصیل برای ایجاد فضای گفتگوست و اتفاقات خوبی را در هر جامعهای میتواند رقم بزند. در فضای امروز هم «هنر» میتواند کارکرد خود را داشته باشد؛ از ساخت فیلم کوتاه گرفته تا طراحی یک تابلو. همه این هنرها میتواند به اندازه خود کارکرد داشته باشد و حال آدمها را خوب کند.
وی افزود: بعد از جنگ جهانی اول، آلمان با خاک یکسان شد و علاوهبر شکست، مجرم هم اعلام شد، خیلی از سینماگران بزرگ آلمان در همان مقطع فیلمهای تأثیرگذاری ساختند و توانستند امید را به مردم خود بازگردانند. از این منظر، سینماگران نقش پررنگی در بازگرداندن امید به جامعه دارند. همین کشور، بعد از ۲۰ سال تبدیل به قدرت اول در جنگ جهانی دوم میشود. ما هم میتوانیم چنین فضایی را بهرغم تمام تلخیهایی که امروز تجربه میکنیم، بهوجود بیاوریم. سینما، فیلم کوتاه و اساسا هنر میتوان حال مردم را بهبود ببخشد و فضای گفتگو را ایجاد کند.
سیزدهمین جشنواره فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
آمار فروش فیلمهای روی پرده و تعداد مخاطبانشان براساس اطلاعات سامانه سمفا تاجمعه ۲۳ دیماه نشانگر این است که حال این سینما هنوز خوب نیست.ضمن اینکه کل فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ به حدود ۳۴۰ میلیارد تومان رسیده و تعداد تماشاگران آن از ۱۱ میلیون نفر گذر کرده است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا ؛ در حال حاضر کل فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ به حدود ۳۴۰ میلیارد تومان رسیده و تعداد تماشاگران آن از ۱۱ میلیون نفر گذر کرده است.
وضعیت فروش سینمای ایران جای نگرانی دارد در حالی که این تصور وجود داشت که با اضافه شدن چند فیلم جدید وضعیت فروش در سینمای ایران تکانی بخورد و در روزهای منتهی به جشنواره فیلم فجر شاهد این باشیم که گیشه سینما نیز در فصل سرد رونقی به خود گرفته است اما دو سه روزی است که دو فیلم «ملاقات خصوصی» بعد از کلی حواشی و البته فیلم کمدی سیاسی «چپ راست» روی پرده سینما رفتند ولی فروش آنها هم با هفتاد هزار تماشاگر چندان جذاب نیست.
«ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس: ۶۰ هزار نفر تماشاگر و دو میلیارد تومان فروش
«چپ راست» به کارگردانی حامد محمدی: ۹ هزار و ۴۷ نفر تماشاگر و حدود ۳۴۰ میلیون تومان فروش
این نگرانی میتواند بسی پررنگتر شود که نکند مخاطب سینما کلاً با این مدیوم صنعتی که بر اساس گیشه می تواند زنده بماند قهر کرده است اگرچه در طول امسال بارها در گزارشهای مختلفی به این نکته پرداختیم که دلایل متفاوتی از جمله؛
وضعیت اقتصادی مردم
شبکه نمایش خانگی و پلتفرم ها
و البته اوضاع و احوال جامعه در چند ماه گذشته
بر حضور مردم در سالنهای نمایش تاثیر گذار بوده است اما توقع میرود در بحبوحه ی شروع جشنواره فیلم فجر تنور جشنواره گرم شده و البته تنور سینماها را نیز گرم کند.
بدیهی است که صاحبان فیلم در شرایط پیش رو نگران آثاری باشند که تولید آنها به پایان رسیده است و روی میز صاحبان فیلم خاک میخورد و سرمایهگذاران نگران عدد و رقمی هستند که در این سینما از دست دادهاند و متاسفانه شرایطی برای بازگشت سرمایه شان قابل تصور نیست.
دو فیلم «ملاقات خصوصی» و «چپ راست» در شرایطی روی پرده سینماها منتظر سالن های پر و پیمان هستند که پیشبینی میشد به رونق دادن گیشه کمک کنند .
اما آمار فروش این فیلمها در روزهای ابتدایی اکران با فقط حدود ۷۰ هزار نفر تماشاگر این فکر را پر رنگ تر می سازد که مردم ترجیح می دهند فیلم را در روزهای آتی در خانه شان کنار اعضای خانواده از یک پلتفرم با هزینه ای به مراتب پایین تر ببینند و در این سرما قاب تلویزیون خود را به پرده نقره ای ترجیح می دهند.
فیلم کمدی سیاسی «چپ راست» هم که بیش از یک سال را در انتظار اکران به سر میبرد سرانجام در حالی از
در حال حاضر سه فیلم پرفروش امسالِ سینماها، «انفرادی»، «سگبند» و «علفزار» هستند که اکران این فیلمها به همراه «تیتی» و «چند میگیری گریه کنی ۲» طبق اعلام شورای صنفی نمایش از روز ۲۱ دی به پایان رسید. در بین فیلمهایی که چند ماه است روی پرده هستند، دو فیلم «ابلق» و «دوزیست» میمانند که فعلا در سانسهای فوقالعاده و در سینماهایی که بیش از پنج سالن دارند به اکران ادامه میدهند.
آمار فروش فیلمهای روی پرده و تعداد مخاطبانشان براساس اطلاعات سامانه سمفا تا ظهر روز جمعه ۲۳ دیماه به شرح زیر است:
«انفرادی» به کارگردانی مسعود اطیابی: ۲ میلیون و ۴۳۴ هزار تماشاگر و ۷۷ میلیارد و ۵۸۶ میلیون تومان فروش
«سگ بند» به کارگردانی مهران احمدی: یک میلیون و ۳۱۶ هزار نفر تماشاگر و ۴۲ میلیارد و ۱۴۷ میلیون تومان فروش
«علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی: ۶۴۷ هزار نفر تماشاگر و ۲۲ میلیارد و ۱۱۲ میلیون تومان فروش
«ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار: ۶۴۱ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۲۴۲ میلیون تومان فروش
«دوزیست» به کارگردانی برزو نیکنژاد: حدود ۶۱۲ هزار نفر تماشاگر و ۱۹ میلیارد و ۶۳۰ میلیون تومان فروش
انیمیشن «پسر دلفینی» به کارگردانی محمد خیراندیش حدود ۸۰۴ هزار نفر تماشاگر و ۲۰ میلیارد و ۶۰۳ میلیون تومان فروش
انیمیشن «لوپتو» به کارگردانی عباس عسگری با ۵۴۴ هزار نفر تماشاگر و ۱۳ میلیارد تومان فروش
«بخارست» به کارگردانی مسعود اطیابی: ۶۱۷ هزار نفر تماشاگر و ۱۹ میلیارد و ۶۷۵ میلیون تومان فروش
«جزیره فضایی» به کارگردانی سید جواد هاشمی: ۳۰ هزار و ۳۶۵ نفر تماشاگر و ۸۸۰ میلیون تومان فروش
«طبقه یک و نیم» به کارگردانی نوید اسماعیلی: حدود ۲۶ هزار و ۸۰۰ میلیون تومان فروش
حالا که فیلم های کمدی ناجی سینمای ایران هستند با برگزاری جشنواره ها سعی بر افزایش کیفیت فیلم های این ژانر کنیم تا آثار سینمای کمدی هم در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از برنا، روزگاری که جشنواره های متفاوتی در کشور برگزار می شود و هر ارگان و سازمانی می تواند با نگاهی متفاوت به لحاظ محتوایی و مفهومی جشنواره ای را برگزار کند و با حضور نامداران در مقام داوری و تهیه کنندگان مختلف، فضایی گرم را برای رقابت اهالی سینما ایجاد کند، بد نیست با راه انداختن جشنواره ای در ژانر فیلم های کمدی به دنبال ارتقاء سطح کیفی آثار کمدی باشیم و با برداشتن برچسب سینمای بدنه برای این ژانر پرمخاطب هم چاره ای جدی کنیم .
رصد چندین سال اخیر در سینما نشان از این داشته است که آثار کمدی در گیشه ها حرف اول را می زنند و تمام فیلم های پرفروش سینما در سالهای اخیر در ژانر کمدی بوده است (به جز چند فیلم در ژانرهای دیگر) و این به آن معنا است که مردم به دیدن فیلم های کمدی علاقمند تر هستند و آثار کمدی با ذوق و سلیقه مخاطب ایرانی تناسب بیشتری دارد.
پس این جا ، جای این سوال وجود دارد که چرا جشنواره ای با محوریت فیلم های کمدی در جنس های مختلف برگزار نمی شود؟
در بررسی های بیشتر به این نتیجه رسیده ایم که فیلم های کمدی اصولا از کیفیت خاصی برخوردار نیستند و در واقع بیشتر آثار کمدی به سینمای بدنه مرتبط می شوند که با یک قصه معمولی و بیشتر به کمک بامزه گی و استعداد و توانمندی بازیگران می توانند تماشاگرشان را درگیر کنند و اصولا نگاه فیلمساز در این ژانر خیلی هنری نبوده و به رغم اینکه در تمام دنیا گونه کمدی جزء پرمخاطب ترین ها است و با دست باز فیلمسازان به این ژانر ورود پیدا می کنند و بی تعارف باید گفت آثار ماندگاری در سینمای دنیا با ژانر کمدی ساخته شده است که اتفاقا به لحاظ هنری نیز دارای جایگاهی خوب است.
در بررسی ده فیلم کمدی پرفروش سالهای اخیر سینما به این نتیجه رسیده ایم که هیچ کدام از این فیلم ها به لحاظ کیفیت در درجه بالایی قرار ندارند و تنها چند فیلم به لحاظ فیلمنامه و کارگردانی دارای جایگاهی قابل دفاع هستند و بیشتر این آثار که حتی فروش های چند ده میلیاردی داشته اند به لحاظ ساختار، کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه بسیار ضعیف و درجه چندم بودند اما در گیشه موفق بوده و توانسته اند اقتصاد سینما را نجات دهند.
سوال اینجاست که با توجه به علاقه مخاطب و جایگاه ژانر کمدی در فروش، بد نیست به این آثار نیز نگاهی جشنواره ای و رقابتی داشته باشیم و کارگردانان آثار کمدی نیز تنها با نگاه ساخت فیلمی برای گیشه و سینمای بدنه پشت دوربین نروند و فیلمنامه ها نیز بر اساس توانمندی قصه بتوانند در رقابتی مورد توجه داوران قرار بگیرند.
پیشنهاد می شود در میان این تعداد جشنواره رنگارنگ به ژانر کمدی نیز نگاهی تخصصی تر برای یک جشنواره داشته باشیم تا بازیگران طنز ، نویسندگان طنز، کارگردانان طنز نیز فرصتی برای رقابت داشته باشند و با ریزه کاری و توجه بیشتری روی ساخت فیلمی در این ژانر تمرکز کنند.
تردیدی نداشته باشید اگر جشنواره ای در ژانر کمدی شکل بگیرد بازیگران از تکرار خودشان فاصله خواهند گرفت و تمام توانمندی شان را رو خواهند کرد و نویسندگان نیز در نوشتن فیلمنامه های کمدی توجه بیشتری خواهند داشت و به سراغ موضوعات بکر و داستان های جذاب تر و حتی خلق تیپ کاراکترهای ماندگار می روند نه اینکه مدام شاهد آثار تکراری ، بازی های دم دستی ، تکه کلام های بی مزه و … باشیم که حتی مخاطب عام نیز از آن گریزان است.
کارشناسان و اهالی فن معتقد هستند یکی از راه های نجات ژانر پرطرفدار کمدی به لحاظ ؛
– کارگردانی
– فیلمنامه
– بازیگری
– ساختار
و …
برگزاری رقابتی جشنواره ای است که کمک می کند تا افراد برای ساخت اثری بهتر تلاشی دو چندان داشته باشند و عجیب است که ژانری که سینما را به لحاظ اقتصاد نجات داده است تا به امروز مد نظر مسئولین سینمای کشور برای برگزاری یک جشنواره مستقل حتی بین المللی که بتواند فرصتی برای قضاوت جزء به جزء آثار کمدی باشد ، نداشته اند تا بتوانیم حتی در عرصه تولیدات کمدی به حضور در جشنواره های بین المللی نیز فکر کنیم.
جایزه بهترین فیلم کوتاه به انجمن سینمای جوانان ایران رسیدفیلم کوتاه «اسماء» به کارگردانی مصطفی آقامحمدلو و فرهاد حاجیعباسی فانوس بهترین فیلم کوتاه داستانی سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار را دریافت کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، «اسماء» به کارگردانی مصطفی آقامحمدلو و فرهاد حاجیعباسی و تهیه کنندگی انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان هنری رسانهای اوج، فرهاد حاجیعباسی و مصطفی آقامحمدلو، تنها فیلم کوتاه انجمن سینمای جوانان ایران که به سیزدهمین جشنواره فیلم عمار راه یافت، به عنوان بهترین فیلم کوتاه داستانی شناخته شد و فانوس جشنواره را دریافت کرد.
فانوس بخش فیلم کوتاه داستانی را به دلیل «خلاقیت در پرداخت رشادتها و بازتولید نقش کنشمند زنان پزشک در جبهه مقاومت» به اثر «اسما» اهدا شد.
لوح تقدیر این بخش نیز به «محافظ» به کارگردانی محمدجواد موحد و جواد شفاه اهدا شد.
لازم به ذکر است که «اسما» در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در چهار بخش بهترین بازیگری، بهترین گریم، بهترین جلوههای ویژه و بهترین صدا نامزد شده بود و در نهایت دو جایزه ویژه سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را دریافت کرد.
دکتر مینو اصلانی رئیس سابق بسیج جامعه زنان و مسئول امور زنان و خانواده مرکز مطالعات راهبردی دانشگاه عالی دفاع ملی به مناسبت زادروز خجسته بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) در خصوص جایگاه زن در سینمای ایران گفت: باعث تأسف است که در خیلی از موارد شاهد تأسی گرفتن از فیلمفارسی های سخیف و آثار سینمای غرب و فرهنگ منحط غربی برای به تصویر کشیدن جایگاه زنان در سینما هستیم؛ این اتفاق نشان از آن دارد که بسیاری از مدیران فرهنگی و سینمایی و فیلمسازان ما جایگاه زنان در جامعه اسلامی و نقش سازنده آن ها را به فراموشی سپرده اند.
به گزارش سینمای خانگی، رئیس اندیشکده زن و خانواده دانشگاه امام حسین (ع) در گفتگو با سینما پرس، گفت: هرزگاهی در میان آثار سینمای ایران فیلم هایی مانند «شیار ۱۴۳»، «ویلایی ها» و… مشاهده می شوند که جایگاه ارزشمند زنان را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده اند اما متأسفانه کلیت سینمای ایران نشانی از توجه به جایگاه والا و ارزشمند زنان در ایران اسلامی ندارد.
وی ادامه داد: فرهنگ منحط غرب در سخیف ترین سطح ممکن به زنان نگاه می کند و تنها جسم زن را می طلبد؛ در همین رابطه اخیراً یکی از زنان هنرپیشه سینمای هالیوود مصاحبه ای کرد و گفت ما را نهایتاً تا سن ۴۰ سالگی می پذیرند و بعد از آن به حال خود رها می شویم؛ این یعنی نگاه غربی ها و آمریکایی ها به زنان نگاهی سخیف است و جایگاه و شأنیت و کرامت زنان را کاملاً نادیده می گیرند.
دکتر اصلانی در همین راستا تصریح کرد: بی تردید ما در سینمای کشورمان نباید دنباله رو و مقلد چنین نگاه زشتی باشیم؛ خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی این فرصت فراهم شد که زنان در سینمایی پاک و فرهنگ ساز و تمدن آفرین ایفای نقش کنند و روایتگری هنرمندانه خود را در قالب فیلم و سینما به جامعه هدیه کنند.
این کارشناس فرهنگی سپس با بیان اینکه بر حسب هویت ذاتی زن برای انتقال ارزش ها و انتقال همه داشته های یک ملت به نسل بعدی توان روایتگری دارد اظهار داشت: در عصر کنونی که پدیده های نوینی همچون سینما و… وجود دارند باید این زمینه فراهم شود که زنان به عنوان روایتگران صحنه هستی و بشریت نقش قوی جهت متعالی سازی جامعه ایفا کنند.
وی متذکر شد: ما در ایران اسلامی با نگاه به گفتمان انقلاب اسلامی باید به موضوع زن در سینما بپردازیم؛ چرا که ایران اسلامی برای اولین بار بستری فراهم آورده تا فرهنگ و زیبایی ها به پاکی و با زبان هنر به تصویر کشیده شوند. سینما فرصتی در سپهر روایت گری انقلاب اسلامی است که زنان می توانند از آن برای ایفای نقش اساسی و کلیدی و راهبردی و اثربخشی خودشان بهره ببرند.
این استاد دانشگاه در خاتمه این گفتگو افزود: حضور زنان در سینما باید با نگاه متعالی همراه باشد؛ متأسفانه به جای اینکه با این نگاه از این هنر استفاده کرده و موضوع زنان را مغتنم بشماریم به نوعی شاهد استفاده ابزاری از برخی زنان در فیلم ها هستیم که این اتفاق شایسته سینمای ایران اسلامی نیست و این روند باید هرچه سریع تر اصلاح شود.
محمد حمیدیمقدم دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» ضمن تشریح بخشی از عوامل موثر در جریان تحریم جشنوارههای سینمایی به گعدههایی اشاره کرد که سینماگران را تهدید به بایکوت میکنند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، یکی از ویژگیهای شرایط ملتهب و بحرانی همین است که کمتر کسی تن به گفتگوی صریح میدهد و ترجیح میدهد با فاصله از جریان اصلی اتفاقات، نظارهگر موضعگیریهای دیگران باشد تا مبادا خودش بابت موضعگیریهایش هزینهای بپردازد!
واقعیت این است که این شرایطی است که در ماههای اخیر در فضای سینمای ایران هم شاهدیم و نمونه بارز آن هم اصرار عوامل تولید فیلمها و مدیران بخشهای مختلف درباره وضعیت برگزاری جشنواره فیلم فجر است که کمتر از ۳ هفته دیگر تا آغاز آن فاصله داریم! هیچکس اما حاضر به موضعگیری قطعی و حتی اطلاعرسانی در این زمینه نیست.
در این شرایط حتماً فرصت گفتگوی صریح با یک مدیر بسیار مغتنم است؛ بهخصوص که مانند محمد حمیدیمقدم علاوهبر تکیه بر کرسی مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، به تازگی تجربه دبیری یک جشنواره سینمایی با سطح اعتبار سینماحقیقت را هم پشتسر گذاشته و بیواسطه در ارتباط با بدنه فعالان سینما باشد.
پیشتر و در روایت دستاول محمد حمیدیمقدم از پشتپرده اتفاقات منتهی به تحریم ناکام شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت را مرور کردیم و در ادامه گریزی به اتفاقات پیش روی سینمای ایران زدهایم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی گفتوگو با دبیر جشنواره سینماحقیقت است.
* براساس همان کلیدواژهای که خودتان اشاره کردید مبنیبر اینکه «ما کار خودمان را میکنیم» به نظر میرسد استغنایی نسبت به حضور مستندسازان معترض داشتهاید. صراحتاً به این سوال جواب میدهید؛ هیچ ادبیات تهدیدیای خطاب به مستندسازان برای اجبار آنها به حضور در جشنواره نداشتید؟
به هیچ وجه.
* اصرار داشتم این سوال مطرح شود چون همین روزها گاهی خبرهایی درباره جشنواره فجر منتشر میشود که برداشت خانواده سینما از آن میتواند تهدید به حضور و عدم انصراف باشد.
ما به هیچ وجه این ادبیات را نداشته و نداریم. حمیدیمقدم هر چه میگوید براساس سند است. ما وقتی حرف میزنیم، سند آن باید مشخص باشد. مرز خبر با فیکنیوز و باجنیوز باید مشخص باشد. مدیری که حرف میزند باید سند داشته باشد و من شخصاً برای تکتک چیزهایی که در این گفتگو گفتهام، سند قطعی دارم.
* و هیچکس نمیتواند امروز مدعی باشد که تحت فشار تن به حضور در جشنواره داده است؟
هیچکس. هر کس مدعی شود میتواند سند بیاورد. حتی اجازه دهید یک سند تاریخی را همینجا مطرح کنم که ثبت شود؛ ما بهعنوان مرکز گسترش امسال دو فیلم خیلی خوبی داشتیم اما به دلیل آنکه کارگردانان آنها علاقه به شرکت در جشنواره نداشتند، کنار گذاشتیم.
* با وجود آنکه به عنوان سرمایهگذار، کاملاً قانونی این حق را داشتید که فیلمها را نمایش دهید.
دقیقاً. اتفاقاً دو فیلم مهم تولید امسال ما بودند، هر دو هم کارگردانان شاخص علاقه مند به حضور در جشنواره نبودند. این تصمیم چالش بسیار بزرگی برای ما بود. برخی به ما میگفتند اینها سرمایه خود شماست اما جواب ما این بود که عدم علاقهمندی فیلمساز به حضور و عدم احترام به فضای جشنواره را برنمیتابیم. قبل از هر چیز هم تشخص این رویداد برایمان مهم بود. این تشخص مربوط به یک «حرکت ملی» است و مرکز گسترش برای حفظ این تشخص، دست به یک ایثار زد. اگر میخواستیم به فیلمسازان فشار بیاوریم، میتوانستیم فیلم را در بخش خارج از رقابت نمایش دهیم و موضع فیلمساز هم به لحاظ قواعد و حقوق بینالمللی، هیچ اهمیتی میتوانست نداشته باشد، اما ما احساس داریم و نمیخواستیم بهعنوان سرمایهگذار حرف خود را به فیلمساز تحمیل کنیم. با استناد به همین واقعیت، تأکید میکنم که هیچ فشاری به هیچ فیلمسازی نداشتیم. جشنواره «حقیقت» امسال یک سند تاریخی و یک نقطه عطف به حساب میآید. ما دیگر از این نقطه به بعد نمیتوانیم وارد فاز «دروغگویی» شویم. دیگر نه من بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» هم نداریم.
تأکید میکنم که هیچ فشاری به هیچ فیلمسازی نداشتیم. جشنواره «حقیقت» امسال یک سند تاریخی و یک نقطه عطف به حساب میآید. ما دیگر از این نقطه به بعد نمیتوانیم وارد فاز «دروغگویی» شویم. دیگر نه من بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» هم نداریم حتی فیلمسازی که فیلم ندارد و وارد اکت سیاسی میشود و یا فیلمسازی که نمیتواند اکت سیاسی داشته باشد و شجاعت و جربزه ورود به مسائل اجتماعی را ندارد و با قهوه خوردن میخواهند افه روشنفکری بگذارد هم دیگر باید با واقعیتهای موجود در جامعه رو به رو شوند.
* اینها را میتوان از برکات این ایام پربحران به حساب آورد!
بله. من در اختتامیه سینماحقیقت هم این نکته را تأکید کردم که همه باید از لایه محافظهکاری خارج شویم. دیگر دوران جدید این محافظهکاری را برنمیتابد.
* منظور از این محافظهکاری، همان وسطبازی است، دیگر؟
بله. وسطبازی چه برای من و چه برای فیلمسازی اینطرفی و آن طرفی، دورانش گذشته است. ما منتظر نقدهای تند شما هستیم و حد نهایتش این است که نمیتوانیم فیلمت را نمایش دهیم، اما تو فیلمت را بساز.
* و آماده هزینهاش باش!
بالاخره آن فیلم دیده میشود. نمیشود کسی هزینه ایجاد کند و توقع پرداخت هیچ هزینهای نداشته باشد.
* این موضع شما شاید اینگونه تعبیر شود که فیلمسازان معترض و مستندسازان تحریمکننده جشنواره امسال باید منتظر هزینهها و تبعات تصمیمشان باشند! اینطور است؟
نه، نه. من با فضای ژورنالیستی و رسانهای کاری ندارم. من روبهروی خودم مستندسازان را میبینم که با فیلمشان حرف میزنند. مگر وقتی درباره کریس مارکر یا ژان روش صحبت میکنیم، نظریات سیاسی آنها برایمان مهم است؟ مگر آندره تارکوفسکی را بهواسطه مقالههای فلسفیاش میشناسیم؟ مگر مهم است که او چقدر مطلب علیه نظام کمونیستی نوشته است؟ نه، من با «ایثار» و «آینه» و «استاکر» او را میشناسم. هر حرفی زده است هم در همین فیلمها زده است. فیلمساز هم باید حرفش را در فیلمش بزند.
باید بس کنیم این حرفها را که تا یک التهاب اجتماعی پیش میآید، عدهای مدعی پیشرو بودن میکنند! اگر شما پیشرو بودید، تا قبل از این التهابات کجا بودید؟ کدام اثر را درباره مفاخر این کشور ساختهاید؟ درباره التهابات و مسائل جامعه امروز چه ساختهاید؟ شما برای بهبود این جامعه چه کردهاید؟ کارنامه همه ما معلوم است.
* خیلی خوب است که یک مدیر چنین دیدگاهی داشته باشد اما از آنجایی که اصرار داریم این گفتگو تبدیل به یک سند شود، صراحتاً میخواهم به این پرسش پاسخ بدهید؛ افرادی که امسال چه در عمل و چه در قلم جشنواره را تحریم کردند و علیه «سینماحقیقت» موضعی گرفتند، آیا در ادامه فعالیت در فضای مستندسازی و مشخصاً برای همکاری با مرکز گسترش، با محدودیتی مواجه خواهند شد؟
نه. ما همواره با قواعد خود پیش میرویم و همواره قائل به تفاهم و گفتگو هستیم. وضعیت امروز برای همه ما خسران است. از دست دادن هر سرمایهای خسران است و نمیتوانیم از کنار آن بیتفاوت عبور کنیم. ما نیاز به گفتگو و جذب داریم، به همان اندازه که نیاز به نقد داریم. هر آنچه ما را از این فضای ملتهب خارج کند و در عین حال نقدهایمان را هم صریحتر کند، از آن استقبال میکنیم. بعضی از دوستان دچار التهابهایی فراتر از نقد شدهاند. برخی گرفتار فشارها و آشفتگیهایی شدهاند که نمیتوانند موضعی هم بگیرند…
* همان مارپیچ سکوت.
دقیقاً. گرفتار این مارپیچ سکوت شدهایم و خیلیها هم در این وضعیت گرفتار هستند. من معتقدم که باید در این شرایط تحمل و سعهصدر ما بسیار بالا باشد. باید مسیر گفتگو را برای یکدیگر هموار کنیم.
* ابتدا اشاره کردید که فضای تحریم برایتان قابل پیشبینی بود. بهعنوان یک سوال کمی شخصیتر میخواهم بدانم زمانی که نامه تحریم جشنواره و فهرست امضاکنندگان آن منتشر شد...
خیلی دلم گرفت.
ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسئله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. ولی شخصاً با آنها تماسی نگرفتم، هرچند که واقعاً دلگیر شده بودم * آیا نامی در میانشان بود که مواجهه با آن برایتان غیرمنتظره باشد و در دلتان بگویید «تو دیگر چرا؟»
بله. خیلی از آنها از رفقای من بودند اما احساس کردم شاید خیلی تحت فشار بودهاند و به همین دلیل هم از آن گذشتم.
* این «تو دیگه چرا؟» را در تماس با هیچیک از این افراد، مستقیماً هم مطرح کردید؟
خیر.
* ولی از آن طرف خیلیها به این افراد زنگ میزدند که باید تحریم کنید، شاید واقعاً آنها منتظر تماسی از طرف شما بودند!
میدانم منتظر تماس هم نبودند. ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسئله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. ولی شخصاً با آنها تماسی نگرفتم، هرچند که واقعاً دلگیر شده بودم. درصد بالایی از آن اسامی، افرادی بودند که با هم تجربه همکاری داشتیم. در عین حال میدانیم که دگماتیسم در جریان روشنفکری صورت فجیعتری دارد. فشارهایی که در این جریان وجود دارد، گاهی ما را در یک زندان حصر میکند و ناگهان به خودت میآیی و میبینی برای چهار سال در این زندان دور خودت چرخیدهای و هیچ کاری را هم پیش نبردهای. خیلی از دوستان ما در حوزههای مختلف، گرفتار این شرایط هستند. آنها تنها زمانی از این دایره خارج میشوند که نیازمند حمایت برای کارهای بعدی خود باشند…
* و آغوش شما برای بازگشت آنها باز است؟
خیلیها به ما گفتهاند که خواهش میکنیم بعد از این جریانات، افراد شاخص آن مجدد وارد گعدههای داوری و انتخاب شما نشوند، این حرف ما نیست، حرف همان جماعتی است که شاید بتوان گفت خاموشان همین صنف کارگردانان سینمای مستند هستند. از ما سوال میشود که چرا این افراد باید موضعی بگیرند و حرفی بزنند، اما هزینهاش را نپردازند. مستندسازی که با هزار آرزو دوست داشته امسال فیلمش را در جشنواره نمایش دهد اما ناگزیر از کنارهگیری شده است، دارد هزینه حرفها و مواضع دیگری را میپردازد. چرا باید «جشنواره» را تحریم کنیم؟ آن هم جشنوارهای که تنها محل دیده شدن برخی از این آثار است.
* شما در تحلیلی که از ماجرای تحریم جشنواره داشتید، بهصورت ضمنی هم به ماجرای فشارها اشاره کردید و هم به تأثیر گعدههای روشنفکری، اما برخلاف ادبیات مرسوم دیگر مدیران، اشاره به دستهای خارجی و تأثیر نیروهای بیگانه نداشتید؛ واقعاً نقشی برای دستهای خارجی در این جریانات قائل نیستید؟
به نظر من میتوان گفت این جریانات اخیر، نسبت به جریانات دیگر متفاوت است. اجازه دهید مثالی بزنم، در یکی از این متنهای مرتبط با تحریم، امضای شخصی بود به اسم خانم فلانی «اورولوژیست و مخاطب جشنواره!» (خنده جمع) این هم برای ما خندهدار بود و هم جذاب. منتقد دیگری که تا یکسال پیش ما جشنواره همکاری داشت و امسال با تمام لابیها و پیگیریها نتوانست در ترکیب انتخاب و داوری قرار بگیرد و تبدیل به تحریمکننده جشنواره شده و نام خواهر و بستگانش را هم پایه بیانیه تحریم گذاشته است! تا اینجای کار ایرادی نیست، بالاخره میخواهند تعداد امضاهایشان را بالا ببرند! اما میبینیم همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد. حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر از اعضای کمپین اصلی تحریم، اساساً خارج از کشور زندگی میکنند و ایران نیستند. ما همه این افراد را میشناسیم. طرف ۱۵ سال است ایران نیامده و حالا برای ایجاد فشار به جشنواره کمپین تحریم را امضا میکند.
همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد بد نیست به این نکته هم همینجا اشاره کنم؛ من معتقدم تا زمانی که ما جشنوارههایمان را از سینمای ملی خود جدا نکنیم، در گروگان آنها قرار داریم. این موضوعی است که هم درباره جشنواره فجر مصداق دارد، هم سینماحقیقت و هم جشنواره فیلم کوتاه تهران. ما در واقع داریم جشنوارههای ملی برگزار میکنیم و این در حالی است که هیچ کشوری در دنیا، برخلاف ایران، دیگر جشنواره ملی برگزار نمیکند. همه جشنوارهها بهصورت بینالمللی برگزار میشوند. وقتی تجمع و انرژی فیلم داخلی در جشنواره شما زیاد میشود، تبدیل به یک جشنواره لوکال و بومی شدهای که هم خیلی ارزش بیرونی ندارد و شکل دورهمی پیدا میکند و هم داوریها و انتخابهایش مدام دچار تناقض میشود.
* ولی به نظر ما یک مرحله هم عقبتر از این هستیم! جشنوارههایمان بیشتر دولتی هستند و بیشترین سهم را به آثار دولتی میدهند و این مشکلی است که درباره تعداد بالای آثار مرکز گسترش در جشنواره سینماحقیقت هم شاهد بودیم و جشنواره فجر امسال هم در معرض آن قرار دارد؛ یعنی حتی جشنوارههایمان انگار صورت ملی هم ندارد، چه برسد به بینالمللی!
اجازه دهید من موضع شما نقد کنم. بهصورت تحقیقی اعلام میکنم کشور ما یکی از خاصترین کشورها در ارائه سوبسیدها و حمایتهای فرهنگی در حوزه سینما در دنیا محسوب میشود. آیا این بد است، یا خوب است؟ شما فرض کنید مرکز گسترش را در حوزه تولید فیلم مستند، کنار بگذاریم، فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ مستندهای برتر همین چند سال اخیر را رصد کنید. محصول کجاست؟ یک پژوهشگر بیاید این مسائل را تجزیه و تحلیل کند. آیا مرکز باید این عملکرد را داشته باشد یا نباید؟ اگر این کارها را نکند، چه کسی انجام میدهد؟ ما گرفتار «سندروم تنبلی فیلمسازی بخش خصوصی» هستیم! چه زمانی قرار است این جریان راه بیفتد؟ ۲۰ سال است داریم این حرف را میزنیم، چه زمانی قرار است بخش خصوصی کار خود را یاد بگیرد؟ دولت در این شرایط چه کاری باید انجام دهد؟ در این شرایط فیلمهای ما کارکرد داخلی پیدا میکند و وقتی سراغ بازارهای جهانی میرویم، به ما میگویند شما برای روی استیج جشنوارهها خوب هستید، جایزه هم به شما میدهیم، اما بازار نه! باقی کشورها چگونه بازار را گرفتهاند؟ معتقدم راه برون رفت از این فضا، توسعه سینمای ایران است.
ما گرفتار «سندروم تنبلی فیلمسازی بخش خصوصی» هستیم! چه زمانی قرار است این جریان راه بیفتد؟ ۲۰ سال است داریم این حرف را میزنیم، چه زمانی قرار است بخش خصوصی کار خود را یاد بگیرد؟ دولت در این شرایط چه کاری باید انجام دهد؟ * در اختتامیه جشنواره سینماحقیقت، یکی از کارگردانان اصطلاحی را به کار برد که به نظر رسید چندان موردپسند شما نبود و حتی شما را برآشفت! گفت؛ «جشنواره امسال شبیه جشنواره عمار شده است.» صادقانه بگویید چقدر ترکیب مخاطبان جشنواره امسال واقعی بودند و چقدر تلاش کردید ترکیب مخاطبان را هم مدیریت کنید؟
ما یک رویکرد را تبدیل به گفتمان جشنواره امسال کردیم و آن هم تغییر ریل مخاطبان سینمای مستند بود. این تبدیل به یک شعار و نشانه برای ما شده است که از ابتدای ورودم به مرکز آن را تا به امروز دنبال کردهام. ما علاقهمند به توده مخاطبان جشنوارهای نیستیم. البته که آنها هم مخاطبان و مهمانان اصلی ما هستند، اما ما جشنواره برگزار نمیکنیم که یک مستندساز اثرش را به دوستانش نشان بدهد. من میخواهم مستند را به دست «مخاطب» برسانم. میخواهم تماشای مستند را تبدیل به مارکت و بلیت کنم، کمااینکه این کار را از جشنواره سال ۹۸ کردیم و تا همین امسال در بخش آنلاین هم ادامه داشت.
امسال تصمیم گرفتیم گسترش ترکیب در مخاطبان را هم آزمایش کنیم. بهخصوص که ظرفیت میزبانی ما گسترش پیدا کرده بود و از ۴ سالن به ۱۲ سالن رسیدیم. حوزه گسترش مخاطب را با همین افزایش ظرفیت آغاز کردیم، آن هم با مطالعه. مشخصاً سراغ دانشجویان علاقهمند به سینمای مستند رفتیم که سالهاست میخواهند در سینماحقیقت حضور داشته باشند، اما کارت به آنها اختصاص داده نمیشد. هستههای مطالعاتی ما از دو ماه قبل از جشنواره، روی این جنس مخاطبان بررسی کردند و هستههای علاقهمند به حضور در جشنواره، شروع به ثبتنام کردند. بهعنوان یک مثال برای یک کارگاه که ما فقط ظرفیت ۱۰۰ نفر را داشتیم، ۲۵۰ نفر ثبتنام کردند! این بچهها تا قبل از این کجا بودند؟
همه اینها تبدیل به مخاطب جشنواره شدند اما بازهم مستند به سند صحبت میکنم، از همه این افراد کارت شناسایی و کد ملی مشخص خواستیم و بدون اطلاعات شخصی، هیچکس حق ورود به سینماحقیقت را نداشت. در این شرایط ۲۵۰۰ کارت صادر کردیم، به رغم آنکه متقاضیان خیلی بیشتری هم داشتیم اما تصمیم گرفتیم براساس ظرفیت صندلیها کارت صادر کنیم. حالا ما یک دیتابیس از هویت، تحصیلات و ترکیب مخاطبان جشنواره داریم که در اختیار هر پژوهشگری قرار میدهیم. از این منظر تمام مخاطبان ما واقعی و خودجوش به جشنواره آمدند و حتی ما از میان آنها دست به انتخاب و غربالگری هم زدیم. آنچه از صحبتهای آن مستندساز من را ناراحت کرد، پایین آوردن یک رویداد دیگر برای نقد جشنواره حقیقت بود. به نظرم این نگاه بسیار غلط است، بهخصوص که نوع تفکر افراد را ظاهرشان معین نمیکند. به همان دوستمان هم این نکته را گفتم و او هم عذرخواهی کرد. خیلی از فیلمسازانی که حضور در جشنواره را تحریم کرده بودند هم اتفاقاً آمدند و فیلمهای خود را در کنار همین مخاطبان دیدند. واقعاً میتوانند درباره ترکیب مخاطبان جشنواره قضاوت داشته باشند.
فارغ از این استدلالها هم یک جواب دیگر میتوان به این شائبه و حرفوحدیثها داد؛ اساساً در این دوره و زمانه مگر میتوان کسی را به اجبار آورد و به تماشای مستند نشاند!؟ اگر ما توانسته باشیم چنین کاری کنیم، که خیلی بینظیریم! (خنده جمع)
* اجازه دهید یک سوال حاشیهای هم بپرسیم؛ سال گذشته و همزمان با برگزاری جشنواره فیلم فجر، حرف و حدیثهایی درباره حضور و مدیریت در سایه شما در این رویداد مطرح شد و بعد از آن تا به امروز هم شما موضعی در این زمینه نگرفتید؛ واقعاً نقش شما در جشنواره فجر سال گذشته چه بود؟
واقعیت این است که مسعود نقاشزاده که دبیری جشنواره فجر را برعهده داشت، از دوستان قدیمی بنده و اتفاقاً انسانی بسیار شریف، آگاه و درجه یک است. براساس تجربهای که بنده در حوزههایی مختلف داشتم، مشورتهایی هم از بنده میگرفتند اما از جایی به بعد که به برگزاری جشنواره نزدیک شدیم، از من دعوت کردند تا بهعنوان مدیر خانه جشنواره با آنها همکاری داشته باشم. ابتدا رد کردم چرا که نمیتوانستم اما چند روز مانده به جشنواره، آقای خزاعی به بنده مأموریت دادند که این کار را بپذیرم و برای همین هم این مسئولیت را پذیرفتم.
* یعنی حضورتان ارتباطی با ماجرای بیماری آقای نقاشزاده و ابتلایشان به کرونا نداشت؟
نه. فقط همزمان با هم شد. من بیشتر نقش مشورتی در برگزاری جشنواره داشتم که بعد از آن ایشان مبتلا به کرونا شدند. واقعاً بحث دیگری در میان نبود.
* بهعنوان سرفصل پایانی این گفتگو میخواهم در مقام یکی از مدیران سینمایی تحلیلتان را درباره شرایط بحرانی امروز سینمای ایران هم مطرح کنید؛ راه برونرفت از این شرایط را چه میدانید و مدیریت سینما چگونه باید نسبت خود را با جامعه هنرمندان سینما، بازتعریف کند؟
بهعنوان کسی که بعد از پایان دوران مدیریت، مجدد به چرخه تولید سینما بازخواهم گشت و در همین فضا زیست خواهم کرد، معتقدم سینمای ایران قبل از هر چیز باید مسئلهاش را در ذات خودش و با خودش حل کند. این یک مسئله اساسی است که با هیچ دولتی و در هیچ دورهای حل نشده است. سینمای ما هیچگاه نتوانسته است مستقل و خودکفا باشد، به جز معدودی از تولیدات. همه ماجراها هم از مریضی و ناقص بودن جریان اقتصادی سینمای ایران ناشی میشود.
در هیچ کجای دنیا هم توقع اضافه از جشنواره ندارند و بار اضافه به آن تحمیل نمیکنند. جشنواره محلی طبیعی برای نمایش فیلمها و گفتگو درباره آنهاست تا وارد پله بعدی شوند که همان گیشه و فروش است. ما اما همه هیجان خود را متمرکز میکنیم روی نمایش فیلمهایی که هیچکدام هم به فروش نمیرسد! وقتی یک موجود، از نظر اقتصادی، مستقل نیست، مدام دچار گرفتاری است و نمیتواند مسائل خود را حل کند و برای همین هم مدام دست به دامن دولت است. چنین موجودی، مدام اهل فرافکنی است و برای همه کارهای نکردهاش هم بهدنبال یک مقصر بیرونی میگردد. اولین اتفاقی که باید در سینمای ایران رقم بخورد، این است که دو طرف یعنی مدیران و سینماگران باید به درک درستی از هم برسند. ما در این مرحله معمولاً دچار یک خلط میشویم. هم من مدیر نسبت به موجودیت مستقل این موجود و هم طرف مقابل به من، به عنوان نماینده حاکمیت، نگاه درستی نداریم. خیلی وقتها نمیخواهیم نقشهای یکدیگر را بپذیریم. به محض اینکه از قواعد و قانونهای دیگران هم صحبت میکنیم، میگویند، کجای ما شبیه خارج است که اینها باشد! این خودش تبدیل به یک آنارشی میشود.
در این شرایط درک متقابل بسیار مهم است و امروز درک متقابل تنها با گفتگو حاصل میشود. اینجا باید نقش صنوف را هم جدی بگیریم. بحثهایی مانند «امنیت ملی» در هیچ کشوری شوخیبردار نیست. اگر ما یک صنف قدرتمند داشته باشیم که نسبت خود را با این قبیل مباحث و قواعد روشن کرده باشد، خیلی راحت میتوانیم در گفتگوها به نتیجه برسیم. امروز گرفتار عدم درک متقابل هستیم که معتقدم انشالله با گفتگو میتوانیم از این شرایط عبور کنیم و جشنواره فیلم فجر هم به بهترین شکل برگزار میشود. بدانیم که جشنوارهها در همه جای دنیا یک مدل مشخص هستند که چینش مشخصی هم دارند.
در هیچ کجای دنیا هم توقع اضافه از جشنواره ندارند و بار اضافه به آن تحمیل نمیکنند. جشنواره محلی طبیعی برای نمایش فیلمها و گفتگو درباره آنهاست تا وارد پله بعدی شوند که همان گیشه و فروش است. ما اما همه هیجان خود را متمرکز میکنیم روی نمایش فیلمهایی که هیچکدام هم به فروش نمیرسد! یادمان میرود قرارمان برای برگزاری جشنواره چه بوده است! اگر کسی جشنواره فجر را تحریم کند و فرداروز نسبت به وضعیت گیشه و فروش سینما انتقاد کند، دچار یک تناقض شده است. همه اینها در یک چرخه تعریف میشود و ما باید اجازه دهیم هر یک اجزای سینمای ایران کار خودش را بکند. همزمان همهمان هم مطالبهگری داشته باشیم و هم در فیلمهایمان نقد کنیم. قطعاً منتقدان وضع موجود باید حرفشان را بزنند و مطالبهگری کنند، اما همزمان باید سینما و جشنواره هم بتواند کار طبیعی خودش را انجام دهد. قطعاً «سینماحقیقت» هم اگر مثل همیشه بود و همه در کنار هم حضور میداشتیم، خیلی جذابتر و زیباتر بود. چرا میخواهیم این انرژی را کم کنیم؟
جشنواره بین المللی فیلم فجر فراخوان بخش تجلی اراده ملی این رویداد را منتشر کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره بینالمللی فیلم فجر، متن فراخوان بخش تجلی اراده ملی چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به این شرح است:
با استعانت از خداوند قادر متعال، بخش تجلی اراده ملی چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر ضمن دعوت از ارگانها، نهادها، وزارتخانهها و مؤسسات و سازمانهای دولتی و خصوصی، با شرایط ذیل برگزار میشود:
ارگانها میتوانند ضمن بررسی آثاری که در بخش مسابقه سودای سیمرغ جشنواره پذیرفته شدهاند، به فیلمهای منتخب از نگاه خود با توجه به اولویتهای موضوعی سازمان متبوع جوایزی اهدا کنند.
هیئت داوران هر سازمان مشتمل بر سه نفر از کارشناسان فرهنگی و هنری است که حضور یک نفر از داوران از میان کارگردانان، بازیگران، تهیهکنندگان، مدرسان و منتقدان سینما و یا یکی از مشاغل اصلی فنی در سینما با صلاحیت علمی و هنری و دو نفر از کارشناسان سازمان مذکور خواهد بود.
پس از درخواست تقاضا از سوی سازمانها، چگونگی مشارکت از سوی جشنواره بررسی و حداکثر ۱۲ سازمان انتخاب و اعلام خواهد شد.
همچنین پس از توافق فرم تکمیل شده به همراه معرفی نماینده تامالاختیار، یک نسخه لوح فشرده حاوی آرم سازمان و عکس و رزومه هیات داوران میبایست در اسرع وقت به مدیریت این بخش ارائه شود.
سازمانهای منتخب ضروری است نسبت به تکمیل فرم شرکت و مشخصات نماینده تامالاختیار و بارگذاری مشخصات سازمان ذیربط با آرم سازمان و رزومه هیئت داوران در سامانه جشنواره اقدام کنند.
در مراسم اهدای جوایز بخش تجلی اراده ملی که به صورت جداگانه و با حضور مقامات و روسای سازمانها و نهادها برگزار خواهد شد، نماینده هیئت داوران یا بالاترین مقام سازمان برای اهدای جایزه در جایگاه حضور خواهند یافت و بیانیههای هیئت داوران، تنها از طریق روابط عمومی جشنواره در فضای رسانهای منتشر خواهد شد.
ارگانها و سازمانهای متقاضی میتوانند جهت ارتباط و دریافت فرم تقاضا با دبیرخانه جشنواره به شماره ۲۲۷۳۴۹۳۹ تماس حاصل نمایند.
آخرین مهلت درخواست و تکمیل فرم ۲۹ دی ماه ۱۴۰۱ است و این تاریخ تمدید نخواهد شد.
هادی مقدمدوست این روزها دومین تجربه کارگردانی بلند خود در سینما را در قالب فیلم «عطرآلود» به سرانجام رسانده و این فیلم در مسیر آمادهسازی برای رونمایی در جشنواره چهلویکم فیلم فجر قرار دارد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، او که پیشتر با «سر به مهر» جنس سینمای مطلوب خود را به تصویر کشیده بود، در سالهای فعالیت مشترک با حمید نعمتالله در مقام فیلمنامهنویس آثار این کارگردان هم تمرکز ویژهای بر روابط انسانی و به تصویر درآوردن موقعیتهای خاص داشت. برگزاری کارگاه ایدهیابی در قالب جشنواره فیلم ۱۰۰، بهانهای شد تا گفتوگویی با این فیلمنامهنویس و کارگردان سینما داشته باشیم که ماحصلش را در ادامه میخوانید:
صادقانه چقدر حضور در کارگاهها و نشستهای انتقال تجربه را برای فیلمسازی موثر میدانید؟
اگر خیلی صادقانه بخواهم حرف بزنم و صداقتم را چاشنی اخم و شکوه و حسرت کنم، باید بگویم: چرا در دوران ابتدای علاقمندی ما کارگاه و نشست انتقال تجربه نبود یا خیلی کم بود؟ چه وضعی بود؟ چرا هیچکدام از افراد فیلمساز دعوت نمیشدند که برای علاقمندان سینما حرف بزنند و تجربههای خودشان را به آنها انتقال بدهند. یادم هست یک کانون فیلم بود به نام خانه فرهنگ که فیلم نمایش میداد و گاهی اوقات یک فیلمساز را هم دعوت میکرد و درباره آن فیلم برای حاضران حرف میزد. بقیه اوقات خود علاقمندان بودند که توی سر و کله هم میزدند تا از آن بین یک چیزی بهعنوان آموزه و تجربه دستشان را بگیرد. الان شرایط فرق کرده است. کارگاهها زیاد شده و افراد کارکرده راحت تجربههایشان را در اختیار میگذارند… علاقمندان هم خوب یاد میگیرند. خودشان هم از اینترنت فایلهای صوتی و تصویری کلاسهای فیلمسازان مطرح کشورهای دیگر را هم پیدا میکنند و از آنها چیز یاد میگیرند. کلاً کارگاه محل چیز یاد گرفتن است. کارگاه باعث میشود علاقمند سینما چیزی را که میشود راحت یاد گرفت را با سختی و دشواری و صرف زمان و عمر زیاد کشف نکند. صادقانه بخواهم بگویم این نشستها و کارگاهها خیلی موثر است. این فکر که این کارگاهها به درد نمیخورد فکر کاملاً غلط و اشتباهی ست. کارگاه به نواخت فراگیری علاقمندان سرعت میدهد و باعث افزایش اعتماد بنفس فیلمساز میشود و مهمتر از همه اینکه علاقمند فیلمسازی در کارگاه چیزهایی را یاد میگیرد که اگر کارگاه نبود شاید هیچگاه فرصت یادگیری آن را پیدا نمیکرد.
خودتان در دورههایی که قدمهای اول فیلمسازی را برمیداشتید، واقعاً در دوره و کارگاهی شرکت میکردید؟
خیلی کم بود. تنها کلاسهای موجود کلاسهای انجمن سینمای جوان و قبل از آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. بعد از انحلال دورههای فیلمسازی کانون فقط انجمن وجود داشت که بسیار فعال و پرتکاپو بود و البته آنجا در وضعیتهای غیرآموزشی مثل کلاسهای انجمن بیشتر اوقات شمایل یک باشگاه و پاتوق باکیفیت را داشت. اما فیلمسازان حرفهای و کارکشته کارگاهی در آنجا نداشتند، اما مثلاً اگر میشنیدیم آقای داریوش مهرجویی به مناسبت جشنواره فجر میخواهد به دورترین نقطه شهر بیاید و یک ساعت راجع به سینما حرف بزند خودمان را میرساندیم که از لای حرفهایش نکته آموزشی پیدا کنیم. در دوره ما حتی کانون فیلم هم کم بود اما به خوبی از آن استفاده میکردیم. الان در زمینه مواد آموزشی و امکانات و فضای آموزشی فراوانی قابل توجهی پیدا شده است. البته گاهی اوقات دلایل سلبی باعث میشود که دورههای عمومی و کمهزینه و بیهزینه کاهش پیدا کند و کارگاههای پولی و گرانقیمت رونق بگیرد. اما کارگاه کمهزینه از کارگاه گرانقیمت پربازدهتر است. البته صاحبان آموزشگاه حتماً نظرات دیگری دارند و نظرشان هم حتماً محترم است اما کلاس و کارگاه وقتی خیلی گران باشد حالت فراگیری تحت تاثیر مبلغ زیادی که پرداخت کرده قرار میگیرد.
تفاوت کارگاههای جشنوارهای با کلاسهای دانشگاهی چیست؟
اصولاً تفاوت کلاس و کارگاه همان تفاوت تئوری و عملی است و دیگر تفاوت آن طول دوره کارگاه و کلاس و تعداد جلسات آن است و تفاوت دیگر تفاوت فردیست که کارگاه و یا کلاس را اداره میکند. استاد در کلاس دانشگاهی اساساً استاد دانشگاه است و تدریس در دانشگاه را بر اساس کتب منتخب خودش یا طرح درس معین انجام میدهد اما استاد کارگاه از بیرون دانشگاه آمده، مثلاً صداگذار یا طراح صحنه و یا مدیر تولید و یا فیلمنامهنویس است و برای انتقال تجربه یا کارگاه انتقال تجربه برگزار میکند یا اگر روش آموزشی شخصی برای خودش دست و پا کرده باشد دوره آموزشی بر پایه تجربیات خودش و به زبان خودش برگزار میکند. عمدهترین تفاوت بین کارگاه و کلاس دانشگاهی همین اخریست.
مشخصاً تجربه حضور در کارگاههای جشنواره فیلم ۱۰۰، چه ویژگی متمایزی برایتان جذابیت داشت؟
آنچه در این کارگاهها از مجموع حضور و همراهی با فیلمسازان جوان دریافت کردم پذیرندگی و آمادگی انجام فعالیتهای اشتراکی و فضای تبادل نظر هنری و ایدهپردازی آزاد بود. متوجه شدم که اغلب فیلمسازان شوق فعالیت گروهی دارند و انجام فردی کار و تکروی برایشان یک خصلت نهادینه و یا اخلاق ثابت نیست. متوجه شدم که فعالیت هنری برایشان بسیار جذاب است و روحیه خودرایی ندارند. آماده بودند که با هم ایدهها را شکل بدهند و با هم به ارتقای کارهای هم کمک کنند. اصولاً آدمهای تکرو اهل حضور در کارگاهها نیستند یا اگر وارد کارگاه شوند منزویترین عضو کارگاهها و یا افرادی هستند که در جلسات بعدی ریزش میکنند.
درست است که نسل جدید در همه حوزهها کمحوصلهتر شده و برای عبور از «تئوری» و رسیدن به «تجربه عملی» عجله دارند؟
بیحوصله صفت مناسبی نیست، شاید بشود گفت نسل جدید شوق و توقع رسیدن به نتیجه سریعتر دارد، جهان ارتباطات و رشد تکنولوژی و دسترسی بیشتر به دانش و اعتماد بیشتر به جوانان باعث شده که سرعت واقعی نتیجه گرفتن برای تازهواردان بیشتر شود، یعنی اگر در دو دهه پیش یک فرد به طور طبیعی و بر اساس شرایط و امکانات دورههای قبل در سی و چند سالگی به نتیجه میرسید الان طبیعیست که در بیست و چند سالگی به نتیجه برسد. امکانات هم بیشتر شده است. خب طبعاً وقتی امکانات برای بهره بیشتر از عمر و زمان وجود دارد عقلانی نیست که کار کش بیاید و آدم معطل شود، این بیشتر یک توقع واقعی ست تا بیحوصلهگی. نسل جدید منکر آموزش تئوری نیست او توقع دارد که وقت فوت نشود چرا که سرعت دسترسی به منابع آموزشی بسیار زیاد شده و نمیخواهد مانند دورانی که کلاً چندتا کتاب آموزشی وجود داشت و آموزش محدود بود زمان برای تئوری صرف شود. قبلاً که زمان بیشتری صرف میشد هم دلیلش همان محدود بودن امکانات بود.
البته ممکن است که این روزها آدمهای عجول هم بیشتر باشد اما اینقدر زیاد نیستند که بشود به یک نسل صفت بیحوصله داد، چون در همین کارگاهها دیدهام که وقتی لازم بوده که برای یک ایده زمان طولانیتری صرف شود پای کار ایستادهاند و حوصله به خرج دادهاند و نگفتند که ما یک نسل بیحوصله هستیم پس زودتر سر و تهش را هم بیاوریم. اتفاقاً تجربه عملی همیشه زمان بیشتری از تئوری نیاز دارد. تئوری زمان زیادی نمیخواهد، باز در همین کارگاهها میبینم که بچهها به دلیل دسترسی به منابع آموزشی خودشان کتابهای تیوریک را خواندهاند و مشتاق کار عملی هستند و حاضرند وقت زیادی برای کار عملی بگذارند. به نظرم نسل جدید و نسلهای آینده عمر مفید بیشتری دارند و از قضا چیزی که باید زودتر شروع کنند تجربه عملی است. همین الان هم در تولید سینما و جشنواره فجر هم میبینیم که جوانان حضور بیشتری از دورانهای قبل دارند و به دلیل بیشتر شدن امکانات حضور رسمی زودتری نسبت به نسلهای قبلی دارند.
آموزش ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیهای، چه تفاوتی با آموزش فیلمسازی بهصورت کلی دارد؟
آیا نکته خاصتری باید در این دورهها آموزش داده شود؟ تفاوت چندانی ندارد. اصل قضیه سینما تسلط بر روایت و مهارت فیلمسازی و خلاقیت است. اگر تفاوتی وجود داشته باشد مهارت گزیدهگویی و ایجاز و ریزبینی بیشتر است. هر چند که همین سه عنصر هم در فیلمسازی غیر صد هم باید رعایت شود. کلاً تفاوت چندانی وجود ندارد.
واقعاً «ایدهیابی» برای فیلمسازی قابل آموزش است؟
بیتردید قابل آموزش است. اما آموزش لازم است که در یک فرایند عملی و نظری توامان باشد. ایدهیابی بیشتر محصول یک مشاهدهگری و اندیشهورزی تربیت شده است؛ یک تماشای هدفمند و دقیق و این در دورههای آموزشی قابل آموزش است. بچهها بارها گفتهاند که پس از دورههایی که با اساتید مختلف داشتهاند دیدشان برای ایدهیابی بازتر و دقیقتر و یابندهتر شده است.
یک ایده چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا متناسب ساخت یک فیلم ۱۰۰ ثانیهای باشد؟
واقعاً فرقی بین ایده یک کار سینمایی بلند با صد ثانیهای نیست. موضوع روایت و فهم مفاهیم انسانی و مضامین و فهم موقعیتهای بشری و کشف لحظهها و عناصر سینماییست. هر توصیه یا هر نسخهای برای اینکه «این صد است آن صد نیست» به روند زندگی سینمایی فیلمسازان صدمه میزند. خود فیلمسازی صد هم زیرمجموعهای از فهم سینما و رسانه است و ظرفیتهای مدیوم سینما است. قطع و اندازههای مختلف رسانهای همه با هم نقاط مشترک دارند و افراد هنری و رسانهای دانش مشترک بسیار دارند بهخصوص وقتی که مدیوم آنها مشترک و یکی باشد. صد یکی اندازههای سینمایی است و قواعد اختصاصی چندانی ندارد. قواعد و تجربهها همان قواعد و تجربههای سینماست.
اینکه کارگاهها در شهرهای خارج از تهران برگزار میشود چقدر برای هنرجویان استانی موثر است؟
واقعاً خیلی زیاد. مراکز نباید از هم جدا و به هم بیارتباط باشند. جدا جدا بودن شهرها از هم باعث انزوا و احساس محرومیت میشود. کار ارتباط خیلی ساده شده شهرها باید به هم سر بزنند حتی به صورت مجازی. این دید و بازدید و ارتباطها روحیهها را بالا میبرد و دلیل آن هم این است که فکر نمیکنند همدیگر را فراموش کردهاند و در عین حال از هم یاد میگیرند. این کارگاهها و پیش هم بودنها واقعاً نشاط بخش است.
سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
آیین اختتامیه سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» در سینما فلسطین تهران برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار از ساعت 18:45 پنجشنبه 22 دیماه مصادف با میلاد حضرت فاطمه (ص) و روز زن، در سالن شهید عجمیان سینمافلسطین برگزار شد.
محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، محسن برمهانی معاون سیما و جمال شورجه کارگردان باسابقه سینما از حاضران در این مراسم بودند.
قرائت آیات قرآن کریم در ابتدای این مراسم که با اجرای فضهسادات حسینی برگزار شد، بر خلاف روال معمول با پخش ویدیویی از تلاوت قاری و نخبه شهید شاهچراغ، شهید فریدالدین معصومی صورت گرفت. حاضرین در مراسم پس از خواندن سرود ملی به تماشای کلیپی از اتفاقات شبهای پیشین جشنواره نشستند و پس از آن نوبت به معرفی آثار برگزیده رسید.
*جوایز بخش آرمان روحالله
جوایز بخش آرمان روحالله که به بهانه نکوداشت شهیدان آرمان علیوردی و روحالله عجمیان به جشنواره اضافه شده بود، با حضور هیئت داوران این بخش و خانواده شهید صیاد خدایاری و شهید علیاصغر بیگلو به برگزیدگان اهدا شد.
نخستین لوح تقدیر این بخش به مستند «پاییز حرم» ساخته علی خسروی رسید. خسروی پس از دریافت لوح تقدیر گفت: امیدوارم برای داشتن ایران قوی یک سینمای قوی داشته باشیم و بتوانیم مراحل پیشرفت اقتصادی ایران را نشان بدهیم.
دیگر لوح تقدیر این بخش به «خوبان عالم» به کارگردانی امید مدهج و حمیدرضا بهوندی رسید. همچنین اثر «برای بیرق» به کارگردانی محمود شهبازی توانست دیگر لوح تقدیر این بخش را از آن خود کند. شهبازی گفت: جشنواره «عمار» به جای معرفی سلبریتی سرباز برای وطن اهدا میکند و افتخار میکنم سربازی برای کشورم هستم.
فانوس بخش آرمان روحالله، به دلیل پژوهش جامع درباره تحولات جامعه به مستند «نقابدارها» رسید. محسن سلیمی کارگردان «نقابدارها» اظهار کرد: در شرایط فعلی نیاز به گفتگو است. بیگانگان کوچکترین فضایی را برای گفتگو برنمیتابند، از مردم میخواهم این فضا را بشکنند و وارد گفتگو شوند، تا میتوانیم باید فضا را عقلانی کنیم، ما فقط بلدیم شعار دهیم وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد، حالا که رهبر حکم جهاد داده است، پس به سمت جهاد تبیین برویم که ایشان روی آن تاکید دارند. کسی که پیشانیاش از نماز خواندن پینه بسته بود حالا به جاسوسی محکوم شده و در آستانه اعدام است، چه چیزی باعث میشود چپ نکنیم؟ این همان مباحث تعلیمی است.
*برگزیدگان بخش حافظه ملی
در بخش مستند حافظه ملی لوح تقدیر به «کابوس نیمهشب» به کارگردانی علی عارضی اهدا شد.در ادامه جایزه ویژه موزاییک مرگ بر آمریکا به «سفارت سیاه» به کارگردانی رضوانه فتحی تعلق گرفت و حضار با شعار مرگ بر آمریکا به تشویق این اثر پرداختند. فتحی پس از دریافت این جایزه بیان کرد: امیدوارم بتوانیم در جهاد تبیین موفق باشیم.
*بزرگداشت جمال شورجه
در بخشی از این مراسم، آیین پاسداشت جمال شورجه کارگردان و تهیهکننده سینما برگزار شد. در این بخش محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی گفت: خوشحالم که فرصتی فراهم شد امشب خدمت شما برسم، قصد صحبت نداشتم من شاگرد آقای شورجه بودم زمانی که ایشان کارگردانی میکردند دستیار دو ایشان بودم. از ایشان خیلی چیزها یاد گرفتم درس اخلاق، صبوری و فداکاری.
وی افزود: در وصف او همین بس که جمال سینمای ایران و جمال سینمای انقلاب است. افتخار میکنم شاگردی او را کردم. سینمای ایران افتخار میکند چنین مردی را دارد. برای سلامتی او دعا میکنیم. برای جوانانی که قرار است در مسیر سینمای انقلاب کار کنند الگویی است اگر قرار است در عرصه سینمای انقلاب اتفاقی بیفتد ورود شما جوانان انقلابی و متعهد ضروری است.
رئیس سازمان سینمایی تأکید کرد: عمار در این سالها هم کادرساز و هم جریان ساز بوده است.
در این بخش با حضور محمد خزاعی، محسن برمهانی، علیرضا سربخش، محسن علیاکبری و همسر شهید صادق فلاحی از جمال شورجه تقدیر شد.
همچنین جایزه ویژه چفیه شهیدان خالقیپور به جمال شورجه اهدا شد.
شورجه در این بخش گفت: از عماریون ممنونم که نهال کوچکی را کاشتند که حالا تبدیل به درخت تنومندی شده است. یادم میآید حدود ۴۵ سال پیش مقام معظم رهبری به ما که دانشجو بودیم گفتند سعی کنید ایدهای که انتخاب میکنید ایده خوبی باشد که هرچه صیقل میدهید باطنش ارزشمند باشد.
وی افزود: از مسیولان ممنونم که این نهال را تبدیل به درخت تنومندی کردند که شاخه و برگ آن تمام ایران را گرفته است و امیدوارم به عالم تسری پیدا کند و سینمای ایران تبدیل به سینمایی شود که دیگران حسرت سینمای ما را بخورند چون این سینما متعهد و متشرع و با اخلاق است و با سینمای استکبار مقابله میکند.
*«پاییز 50 سالگی» برنده جایزه نهضت جهانی مستضعفین
برای اهدای جوایز بخش نهضت جهانی مستضعفین، خانواده شهیدان مجید و خلیل عظیمی و عمار بهمنی به روی صحنه آمدند و لوح تقدیر این بخش به «پاییز پنجاه سالگی» به کارگردانی محسن اسلامزاده رسید. فانوس این بخش نیز به «برای آزادی» به کارگردانی مصطفی آقا محمدلو و فرهاد حاجی عباسی تعلق گرفت.
فرهاد حاجی عباسی که برای دریافت جایزه روی صحنه آمده بود، گفت: پرداختن به آیت الله حکیم مسأله مهمی بود که به اهتمام شبکه الایام محقق شد خداراشکر توانستیم این شهید را بشناسیم و در خلال این مستند این روایت را به مخاطبان نشان بدهیم.
*برندگان تاریخ فرهنگی
لوح افتخار بخش تاریخ فرهنگی به «هنرمند واحد ۵» به کارگردانی محمدصالح حجتالاسلامی اهدا شد.لوح تقدیر دیگر هم به «مدرسهای در دوردست» به کارگردانی موسی جلالی و حمیدرضا بهوندی رسید.سومین لوح تقدیر به «پهلوانان نمیمیرند» سیدرضا بطحایی تعلق گرفت.
*برگزیدگان ملت قهرمان
لوح تقدیر بخش ملت قهرمان به «دلنگران آهوها» به کارگردانی ایمان ایزی و ابراهیم ضرغامی رسید.ایزی پس از دریافت جایزه خود گفت: ما دوست داریم در شهرمان بمانیم اما یک سری مشکلات هست که مجبور میشویم به تهران بیاییم. امیدوارم مسئولان کمک کنند تا ما بتوانیم در شهر خودمان فیلم بسازیم. سوژهای با محوریت یکی از شهدا در شهر خودمان سبزوار است که دعا کنید که آن را بسازم.
صاحب لوح تقدیر دیگر این بخش نیز «به نام پدر» ساخته قربانعلی طاهرفر بود.
*«سورجان» و «مادیون» برندگان جنگ اقتصادی
نخستین لوح تقدیر بخش جنگ اقتصادی به «سورجان» ساخته یوسف حسنزاده تقدیم شد. حسنزاده عنوان کرد: این مستند درباره محرومیتهای منطقه سیستان بود. من مستندهای زیادی درباره حاشیه شهرها ساختهام، مخاطبان اصلی من مدیران هستند گویا مدیران هنوز در خواب هستند! مثلاً جازموریان منطقهای است که همه درباره آن صحبت میکنند اما اتفاقی در آن رخ نمیدهد. این منطقه حتی کد روستایی ندارد. درد اینجاست که به یکی از وزارتخانهها رفتیم و هیچ چیزی برای آنها اهمیت ندارد. وضعیت منطقهای به گونهای است که مسئولان حتی یک شب هم نمیتوانند در آنجا بمانند.
«مادیون» مرتضی اسفندیاری نیز صاحب لوح تقدیر دیگر این بخش بود.
*«مردی با آرزوهای بزرگ» برگزیده بخش رویای ایرانی
لوح تقدیر بخش رویای ایرانی به «مردی با آرزوهای بزرگ» به کارگردانی عباس وهاج رسید. وهاج که خود از داوران جشنواره بود، پس از دریافت جایزه گفت: من فیلمساز نیستم من معلم هستم اما بهصورت حرفهای مستند نگاه میکنم. موضوع دفاع مقدس معمولاً در جریان مستندسازی ما مغفول میماند. منظورم سوژههای دفاع مقدس در میدان دفاع مقدس است. هر سال که از این موضوع فاصله میگیریم دسترسی به آن کمتر میشود. به موضوعات دفاع مقدس توجه کنید.
*نکوداشت بنیانگذار جشنواره
بخش دیگری از مراسم به نکوداشت یاد و خاطره نادر طالبزاده بنیانگذار جشنواره مردمی فیلم عمار اختصاص داشت. پس از پخش کلیپی درباره این هنرمند و فیلمساز فقید، سهیل اسعد دبیر جشنواره روی صحنه آمد و در خصوص ویژگیهای مرحوم نادر طالبزاده چنین گفت: حاج نادر تنها کسی در زندگی بنده بود که رفتارش از گفتارش بلیغتر بود. ما آنقدر ضعف ایمانی داریم که مجبوریم با شعار فضا را مدیریت کنیم. حاج نادر کسی بود که با رفتار و اخلاصش میتوانست شما را قانع کند. این اولین درسی بود که از حاج نادر گرفتم و به راهم امیدوار شدم.
وی ادامه داد: حرکت حاج نادر همراه با بصیرت بود. او صاحب نگاه عمیق بود و اول با نگاهش حقایق را درک میکرد و بعد تصمیم به حرکت میگرفت. حاج نادر قدرت جذب و جاذبه داشت. حاج نادر هنر انتخاب فصل مشترک میان آدمها را داشت. افرادی را که گاهی دچار تناقضهای ایدئولوژیک بودند، میتوانست به مکتب خود جذب کند. حاج نادر عمق عرفانی داشت و ارتباط با خدا مهمترین نکته زندگیاش بود.
در ادامه گروه سرود «مصباح» شهر بیرجند شعر «نسل طلایی» را تقدیم مخاطبان کرد.
*دریافت نشان مردمی استقلال از دستان فرزند شهید فخریزاده
در بخش دیگری از مراسم، زنان برگزیدهای که سوژه آثار حاضر در جشنواره بودند، نشان مردمی استقلال را از دستان فرزند شهید محسن فخریزاده دریافت کردند. بیبی فاطمه حقیرالسادات، مریم گلآبادی، معصومه ساوکی و فاطمه مطلق صاحبان چهار نشان مردمی استقلال بودند.
*جوایز بخش نقد درون گفتمانی و فیلم داستانی
در ادامه مراسم با حضور محسن علیاکبری و مهران رجبی از داوران بخش فیلمهای داستانی، برگزیدگان دو بخش نقد درون گفتمانی و فیلمهای داستانی معرفی شدند.
در بخش نقد درون گفتمانی لوح سپاس به سعید ساروقی کارگردانی مستند «هپکوتیزم» اهدا شد.
ساروقی گفت: این مستند روایتی از ده سال مشکلات کارخانه هپکو بود و سعی کردیم صدای کارگران مظلوم هپکو باشیم. این کارخانه امروز زنده است اما واردات کمر این کارخانه را شکسته است به عنوان یک مستندساز تقاضا دارم به این موضوع رسیدگی و مشکلات این کارخانه حل شود
لوح تقدیر دیگر برای پژوهش مستند «شاهدان عینی» به داوود مبصری رسید.
فانوس این بخش به «نیوجرسی» ساخته علی ظهیری تعلق گرفت.
وی گفت: «عمار» واقعاً بی حد و مرز است از همه کسانی که در ساخت این فیلم کمک کردند تشکر میکنم.
در بخش تیزر فرهنگی لوح تقدیر به «حوض خون» به کارگردانی محمد دیماسی رسید.
فانوس این بخش به «هزار جان گرامی» ساخته امیرحسن نوروزی تعلق گرفت.
در بخش داستانی کوتاه هم لوح تقدیر به «محافظ» به کارگردانی محمدجواد موحد و محمدجواد شفاه رسید.
موحد گفت: ما چند روز بعد از حادثه شاهچراغ تلاش کردیم کاری کنیم برای بزرگداشت شهدایی که جسم و جانشان توسط داعش واقعی و روحشان توسط داعش مجازی هدف قرار گرفت.
فانوس این بخش به «اسما» به کارگردانی مصطفی آقا محمدلو اهدا شد.
در بخش داستانی بلند هم فانوس این بخش به «نگهبان» به کارگردانی حمید بیات رسید.
در بخش سریال لوح افتخار به «آقای قاضی» به کارگردانی سجاد مهرگان تقدیم شد.
در بخش بازیگری لوح افتخار به مهدی زمین پرداز برای بازی در «نگهبان» و «روحینا» اهدا شد.
لوح افتخار در بخش بهترین دستاوردهای فنی هم به احمد گودرزی برای فیلمبرداری «محافظ» رسید.
مهران رجبی داور این بخش هم بیان کرد: من کل این فیلمها را به خانه بردم و دیدم توفیق نداشتم در جلسه هیات داوران باشم.
اختتامیه سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، با اجرای گروه سرود کانون محمدیه که متشکل از نونهالان خوشذوق و هنرمند بود، در ساعت ۲۲:۱۰ به کار خود پایان داد.