آیا واقعاً تنوع ژانر؛ همان چیزی است که سینما نیاز دارد؟

سینمای دهه ۶۰ را سینمای طلایی ایران می‌گویند. اما چه ژانرهایی مردم را در روزهای جنگ به سینما آورد؟ آمار نشان می‌دهد که فیلم‌های در ژانر مانند جنگی و حادثه‌ای نقش بسیار مهمی داشتند. چیزی که برای سینمای حال حرف مهم دارد و می‌تواند راه نجات را نشان دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با گذر از گزارشی که قبل از این درباره نسبت میان تعداد سینماها و مخاطبین ما با مقایسه سال‌های بعد از پیروزی انقلاب با زمان فعلی نوشتیم، باید به بررسی کیفی درباره فیلم‌ها بپردازیم تا ببینیم در سال‌های دور و نزدیک ایران، چه فیلم‌هایی عامل فروش و جذب مخاطب در سینمای کشور بوده و هستند؟ از این گذشته نقش فیلم‌های خارجی در این میان چیست؟

اما قبل از این بحث کیفی باید یادآور شد که معنای افزایش کیفیت فیلم‌ها و راه‌کارهای جذب مخاطب به سینما، نفی افزایش تعداد سالن‌های سینما نیست. زیرا سینماهای کشور ما هنوز به تعداد کافی و استاندارد جهانی نرسیده و باید تعداد سینماها افزایش داشته باشد؛ یکی از ملاک‌های اولیه پیشرفت در هر کشور سینماها به عنوان ویترین فرهنگی و مظاهر تمدن است. سینما از اولویت‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است که امام خمینی در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا نشان دادند به این پدیده نگاهی درست و بروز دارند و قرار است سینما در ایران رشد داشته باشد. هم اکنون بسیاری از مردم شهرستان‌های ما فاقد سینما هستند و در سال‌های اخیر با سینماسیارها به تماشای فیلم‌ و پویانمایی می‌نشینند.

سالن‌ها همچنین باید از استانداردهای روز دنیا بهره‌‌مند باشد. درست است که فیلم‌های ما عموماً از نظر بصری بیشتر فیلم‌های شهری و اجتماعی‌اند و در ابعاد نه چندان بزرگ هم می‌توان آنها را تماشا کرد و از دیدن آنان لذت برد، اما این وظیفه مدیران سینمایی است که سینماها را با بالاترین کیفیت روز بسازند. امروز سینمای کشور ما حتی یک پرده IMAX ندارد. شاید فردا روزی فیلم‌هایی با ابعاد و مقیاس آثار بزرگ تولید و روانه اکران شوند که به چنین سینمایی نیاز داشته باشیم.

نمایش آواتار با سینمای IMAX

اما با گذر از این بحث باید به این نکته غمناک اشاره کرده و طلیعه گزارش بعدی را بنویسیم که، اگرچه تعداد سالن‌های سینمای ما به اندازه استاندارد جهانی نیست اما فیلم‌ها نیز مورد استقبال نیستند. در سال‌های اخیر بسیاری از تهیه‌کنندگان علت فروش کم فیلم‌های خود را کمبود سینما و سالن‌های آن دانسته‌اند. آری، نبود سینما در برخی شهرستان‌ها خود عامل کمبود فروش فیلم است، اما در بسیاری از شهرستان‌ها و شهرهای کشور که سینما به انداز کافی وجود دارد، سالن‌ها خالی‌اند و همانطور که در گزارش قبلی گفته شد، هر ایرانی هر 10 سال 3 بار سینما می‌رود. بنابراین باید نظری به فیلم‌ها و موضوع سبد محتوای تماشاگران کشور داشت.

همواره سینمای سال‌های دهه 60 را به عنوان سینمای پرمخاطب درنظر می‌گیرند. به عنوان مثال همان سال 1364 که در گزارش اشاره شد، سرشار از فیلم‌های متنوع در ژانرهای گوناگون بوده است. از جنگی یا همان دفاع مقدس گرفته تا کمدی، تاریخی، ترسناک و درام‌های اجتماعی ما.

از این گذشته فیلم‌های اجتماعی حتی در تلخ‌ترین نمونه‌های خود از عنصر مهمی به نام عاطفه و عشق برخوردار بودند. چیزی که باعث می‌شد تا مخاطب قدری احساس سبکی و آرامش کند و یا به عبارتی دیگر با دیدن لحظاتی رؤیایی، آنچیزی که از سینما انتظار دارد، یعنی روشنایی را ببیند.

بنابراین دو نکته مهم تنوع ژانری و احساس آرامش، عشق و امید عناصری است که در فیلم‌های آن سال‌ها به کرات دیده می‌شود. نگاهی کنیم به فیلم‌هایی مانند پرنده کوچک خوشبختی یا گل‌های داوودی که هردو فضایی کاملاً غمناک دارند و یا به نوعی به یکی از معضلات فردی و اجتماعی اشاره دارند. اما هردوی این فیلم‌ها در زمان خود جزو فیلم‌های پرفروش و پرمخاطب بودند. چراکه هردو دارای عنصر عشق و عاطفه سرشار بودند که باید در سینما آن را دید.

تنوع ژانری نیز کاملاً در سردر سینماهای کشور دیده می‌شد. یکجا فیلم‌های اکشن آن روزها مانند تاراج و عقاب‌ها داشت و یکجای دیگر فیلم‌های ترسناکی مانند طلسم و شب هفتم. سینمای دیگر عاشقانه نشان می‌داد و سینمایی دیگر فیلم‌های بچه‌های جنگ را که با فاصله از شهر در جبهه‌ها مشغول جنگ بودند مانند بلمی به سوی ساحل، دیده‌بان، هور در آتش و… . به این ترتیب همه آن چیزی که در احساسات انسان‌ها مورد نیاز است و با واقعیت اطراف ارتباط داشت را می‌شد در سینماها دید. در عین حال معضلات و مسائل اجتماعی مهمی مانند اعتیاد، ازدواج دیرهنگام، تک فرزندی،  نگه‌داری سالمندان در خانه سالمندان و… در سینما همراه با درامی جذاب و عاطفی مورد استقبال مخاطبین سینما قرار می‌گرفت.

نمایی از فیلم طلسم 1365 به کارگردانی داریوش فرهنگ

اما این همه چیز نیست بلکه باید نگاهی داشت به اکران گسترده فیلم‌های خارجی. متأسفانه آمار رسمی و دقیقی از میزان اکران فیلم‌های خارجی در سال‌های ابتدایی دهه شصت در دسترس نیست اما آمارها خوشبختانه از سال 1364 توسط  معاونت توسعه فناری  و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از سال 1395 منتشر شده است. با رجوع به این سالنامه‌های آماری می‌توان اطلاعات دقیق و مستندی را درباره فروش فیلم‌های سال‌های اوایل دهه شصت استخراج کرد.

بر اساس سالنامه آمار فروش سینمای ایران در سال 1365، هر ایرانی حداقل یک بار و به طور متوسط دوبار در سال به سینما رفته است. چیزی که در سال 1364 نیز تقریباً همینگونه است. در سال 1364 عقاب‌ها ساخته مرحوم ساموئل خاچیکیان پرفروش‌ترین فیلم در ژانر جنگی و دفاع مقدس است که 29 میلیون تومان با بلیت 73 ریال است. در سال 1365 فیلم گمشده به کارگردانی مهدی صباغ‌زاده در گونه خانوادگی پرفروش‌ترین فیلم سال با بلیت 86 ریال است که 20 میلیون تومان فروش می‌کند.  این روند در سال 1366 نیز ادامه دارد و باز هر ایرانی در سال نزدیک به دو بار سینما رفته است و با بلیت 90 ریالی فیلم اجاره نشین‌ها در گونه کمدی پرفروش‌ترین فیلم سال شد و 34 میلیون تومان فروش کرد.

عقاب‌ها یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما و پرفروش‌ترین فیلم ایران است

در سال 1367 نیز فیلم کانی مانگا به کارگردانی سیف الله داد در ژانر جنگی 39 میلیون تومان می‌فروشد. در 1368 فیلم افق به کارگردانی رسول ملاقلی پور با بلیت 106 ریالی 37 میلیون و 400 هزار تومان پرفروش‌ترین فیلم سال می‌شود. در یک سال باقی مانده به انتهای دهه 1360 نیز فیلم خاستگاری مهدی فخیم‌زاده با فروش با بلیت 149 ریالی 74 میلیون تومان فروش می‌کند و پرفروش‌ترین سال می‌شود. اما در آخرین سال دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی، فیلم سینمایی عروس به کارگردانی بهروز افخمی در ژانر حادثه‌ای و خانوادگی توانست با بلیت 22 تومانی 115 میلیون تومان فروش کند. بنابراین با در نظر گرفتن این 7 سال (1364-1370) می‌توان گفت که فیلم‌های دفاع مقدسی و جنگی با  3 بار، خانوادگی 2 بار، کمدی 1 بار و حادثه‌ای نیز 1 بار پرفروش‌ترین‌های سال‌ها به ترتیب توالی بودند.

حالا با نگاهی به تنوع ژانری در هر سال چه چیزی می‌بینیم؟ در 10 فیلم پرفروش سال 1364، دو فیلم در ژانر جنگی، 5 فیلم در ژانر حادثه‌ای (اکشن)، 2 فیلم در گونه خانوادگی و کودک و نوجوان و 1 فیلم در گونه درام اجتماعی است.

در سال 1365 نیز دو فیلم خانوادگی، اجتماعی 3 فیلم، جنگی دو فیلم، کمدی دو فیلم و حادثه‌ای 1 فیلم است.

در سال 1366 نیز، دو فیلم کمدی، جنگی 1 فیلم، خانوادگی 1 فیلم، درام اجتماعی 2 فیلم، تاریخی-حادثه‌ای 3 فیلم است.

سال 1367، 2 فیلم جنگی، 4 فیلم خانوادگی، کودک و اجتماعی، حادثه‌ای 2 فیلم و 2 فیلم کمدی داریم.

سال 1368، جنگی 2 فیلم، کمدی 2 فیلم، کودک و نوجوان 1 فیلم، حادثه‌ای 2 فیلم، تاریخی 1 فیلم، درام اجتماعی 2 فیلم است.

سال 1369، خانوادگی 2 فیلم، کودک و نوجوان 2 فیلم، حادثه‌ای 4 فیلم، درام اجتماعی 1 فیلم و جنگی 1 فیلم است.

سال 1370، 3 فیلم حادثه‌ای، 2 فیلم کودک، 1 فیلم خانوادگی، 2 فیلم کمدی، 1 فیلم پلیسی و 1 فیلم جنگی داریم.

بنابراین همانطور که طبق مستندات و آمار رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌بینیم، در دهه 1360،  13 فیلم حادثه‌ای، 10 فیلم کمدی،  10 فیلم خانوادگی، 10 فیلم اجتماعی، 9 فیلم جنگی و 7 فیلم کودک و نوجوان داریم. ژانرهایی مانند تاریخی نیز 3 فیلم و پلیسی 1 فیلم است.

اگر بخواهیم میان گونه درام اجتماعی به عنوان گونه رایج این روزهای سینمای ایران با دیگر گونه‌ها مقایسه‌ای انجام دهیم می‌بینیم که 53 فیلم در ژانرهای غیر اجتماعی و 10 فیلم در گونه اجتماعی قرار دارند. چیزی که بعد از دهه 60 و در دهه 70 کم‌کم جایگزین دیگر گونه‌های سینمایی شد و یکباره سینمای در ژانر ایران به سینمای شهری و اجتماعی تقریباً محض تبدیل شد.

نمایی از فیلم عروس ساخته بهروز افخمی به عنوان یکی از مطرح‌ترین فیلم‌های انتهای دهه 60

بنابراین می‌توان اذعان کرد که اگر سینمای دهه 1360 را از نظر گیشه و فروش سینمای طلایی بعد از انقلاب می‌نامیم، به دلیل رویکرد تنوع‌خواهانه سینمای ایران نسبت به ژانرهای گوناگون سینمایی است. گونه درام اجتماعی بسیار مهم و شریف است و با روحیات مردم ایران که نسبت به هم‌نوعان خود اهمیت قائلند نیز، همخوانی دارد. اما سینما داستان و کارکردی متفاوت دارد. پرده بزرگ سینما عطش نمایش خلاقیت، ایده‌ها و جذابیت‌های بصری خاصی را دارد که عموماً‌ در ژانرهای غیر درام شهری نمایان می‌شود. البته باید گفت که فیلم‌های علمی-خیالی به عنوان یکی از سینمایی‌ترین ژانرهای هنر هفتم است تقریباً در سینمای ایران در آن دوران جایگاهی ندارد. تنها این فیلم‌های خارجی است که گونه فانتزی و علمی-خیالی را به دوش می‌کشد.

نمایی از فیلم‌های دهه 1360؛ بایکوت، ترور، ترن، خانه عنکبوت

بحث تحلیل و بررسی یک به یک فیلم‌های اجتماعی و خانوادگی از نظر محتوا خود یک پرونده و مجموعه گزارش‌های جداگانه‌ای می‌طلبد اما خاطرات ما و فیلم‌ها به اندازه کافی گواه آن هستند که فیلم‌ها در تلخ‌ترین حالت ممکن، امیدآفرینی و خوش‌بینی به زندگی آن هم در سال‌های جنگ و بمباران، به خوبی احساس و دیده می‌شود. می‌خواهم زنده بمانم، پاییزان، گل‌های داوودی، بگذار زندگی کنم، مادر، عروس و… فیلم‌هایی اند که با آنها اگر گریه کنیم با احساساتی سرشار از شور زندگی به خانه برمی‌گشتیم.

نتیجه آنکه سینمای امروز با تغییر نگاه در رویکرد به فیلم‌های اجتماعی و افزایش فیلم‌ها در ژانرهای گوناگون می‌تواند فضای تغییر و تحول را بی‌شک تجربه کند و مردم بار دیگر با علاقه وافر به سینماها بیایند.

سؤال دیگری اما باید پاسخ داده شده و جواب آن مورد بررسی قرار گیرد، اکران فیلم‌های خارجی چقدر می‌تواند به فروش سینمای ایران کمک شایان کند؟ این سؤال را در گزارش بعدی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

چگونه سینما نفس تازه می کند؟

سینمای ایران در روزهای اخیر شرایط بهتری را تجربه کرده و اکران آثار جدید روی پرده نفسی تازه را به ریه‌های هنر هفتم وارد کرده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از فارس، موضوع مخاطب همواره برای سینما و سینماگران از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.

موضوعی که چندی‌است بسیار از آن نوشته‌ایم، حتی شاید هرکسی که کمترین ارتباطی با سینما دارد نظری در رابطه‌با این موضوع داده باشد.

یکی از راهکارهای مطرح شده برای احیا مجدد گیشه سینما اکران آثار جدید و البته توجه به کیفیت این آثار بود، اقدامی که چندی‌است در دستورکار قرار گرفته و تعداد فیلم‌های جدیدی که به چرخه اکران می‌رسند نسبت به قبل افزایشی چشم‌گیر داشته است.

سال جاری آثار بسیاری در صف اکران ماندند طوری که شاید بتوان گفت آثار روی پرده سینما تا آبان‌ماه سال جاری تغییر چندانی نداشته و اکران تکراری بلای جان گیشه سینما شده بود، اکران آثار جدید بعد از این بازه توانست به رونق حداقلی گیشه سینما کمک شایانی کند.

در شرایط فعلی هم مطابق با آمار سامانه مدیریت فروش و اکران سینما (سمفا) درهفت روز گذشته فیلم‌های جدید سینمای ایران آمار قابل قبولی را ثبت کرده‌اند.

فیلم «بخارست» که از 24 آبان‌ماه به اکران رسید در رتبه اول فروش در هفت روز گذشته قرار دارد و با 80,757 مخاطب در 3,791 سانس فروش خوبی را تجربه کرده است.

همچنین «لوپتو» عباس عسکری در 2,050 سانس 46,542 مخاطب را در سینما آورده و در رتبه دوم اکران 7 روز گذشته قرار دارد.

اما نکته مهم این مطلب سومین فیلم پر مخاطب هفته اخیر است؛ «ملاقات خصوصی» سیزدهم این ماه وارد چرخه اکران شده و روزهای ابتدایی حضور خود در سینماها را تجربه می‌کند، اما در همین مدت 6 روزه اکران 24,934 مخاطب را در 1,414 سانس به سینما آورده و 18 مخاطب را در هر سانس تجربه کرده است، آماری که به نسبت میانگین کلی مخاطب سینما رو به رشد است.

در کل تنها با بررسی همین آثار متوجه شرایط رو به رشد سینما خواهیم شد، به‌طوری‌که به گواه آمار 65 درصد فروش سینمای ایران در هفت روز گذشته تنها مربوط به همین 3 فیلم است.

اما فارغ از تمامی این موارد وضعیت کلی همچنان شرایط مساعدی را تجربه نمی‌کند، سینمایی انفرادی ساخته سید مسعود اطیابی از آثاری است که تجربه فروش خوبی را تجربه کرده و در رتبه نخست فروش آثار قرار دارد؛ میانگین مخاطب پرفروش‌ترین اثر سال هم شرایط خوبی ندارد و با 2,428,302 مخاطب در 85,654 سانس به‌صورت میانگین تنها 29 نفر را در هر سانس روبه‌روی پرده نقره‌ای نشانده است.

درپایان گفت وضعیت سینمای ایران در آستانه فرارسیدن مهم‌ترین جشنواره سینمایی ایران اسلامی شرایط رو به بهودی را تجربه می‌کند اما این شرایط تا زمان رسیدن به اوج فاصله بسیار دارد.

قهرمان ذلیل به چه درد سینما می خورد؟

محمدتقی فهیم منتقد سینما مطرح کرد که در دهه هفتاد از مدیران بنیاد فارابی شنیدم که عنوان کردند ما نیاز به مخاطب «تخمه شکن» نداریم و مشابه همان مسیر شوروی را با حذف مخاطب از سینما ادامه دادند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، نشست «قهرمان‌پردازی در سینما»، با سخنرانی محمدتقی فهیم منتقد سینما در سالن شماره سه سینما فلسطین محل برگزاری سیزدهمین جشنواره مردمی «عمار» برگزار شد.

فهیم در ابتدای این نشست با اشاره به سینمای قهرمان‌پرداز گفت: سینمایی سرگرم کننده است که قصه‌گو و قهرمان‌پرداز باشد؛ سینمایی که با قهرمان ساخته و پرداخته می‌شود، حتماً سرگرم کننده است. اگر قرار باشد ما سینمای سرگرم کننده داشته باشیم، باید قهرمان فیلم را بسازیم، یعنی اینها الزام و ملزوم یکدیگر هستند.

وی ادامه داد: پس از انقلاب در مقام یکی از کشورهای تولیدکننده رتبه خوبی را به دست آوردیم، اما در ارتباط با مخاطب ناکام ماندیم، به این دلیل که نتوانستیم با دل مخاطب پیش برویم. سینمای «دلی» دقیقاً آن سینمایی است که در ارتباط با تماشاگر توفیق کسب می‌کند.

این منتقد سینما گفت: در تمام این سال‌ها گفته شده است که فیلم باید با ذهن، عقل یا مغز مخاطب کار کند و سینما باید اندیشمند و دارای پیام مستقیم باشد؛ همه این حرف‌ها تا زمانی درست است که به دنبال دل مخاطب باشیم، در غیر این صورت هر تلاشی در این راستا بیهوده خواهد بود. سینما در دهه شصت، چندسالی سینمای قصه‌گو شد، فیلم‌ها قهرمان داشت و به نوعی قهرمانانش کنش‌مند بودند و نسبت به مخاطبانش احساس وظیفه می‌کردند تا بتوانند او را سرگرم کنند؛ بنابراین سرگرم کردن اولین قدم ارتباط مخاطب با فیلم است.

فهیم ادامه داد: چند سال پس از انقلاب، نگاه سرگرم کننده به فیلم تبدیل به یک رویکرد ضد ارزش شد و هر اندازه که جلوتر رفتیم، کم کم سینما از سبد مصرفی خانواده‌ها حذف شد. حتی مدیران و مجموعه‌های دولتی در ارتباط دادن بودجه به پروژه‌ها به دنبال این بودند که افراد بتوانند هرچه سریع‌تر در فیلم‌ها مانیفست اعلام کنند. نتیجه این اتفاق سبب شد تا قهرمان و قصه‌گویی از سینما حذف شود.

وی افزود: زمانی که انقلاب در کشورمان صورت گرفت، مدیران همان تجربه و خطای شوروی را پیش رو قرار دادند و آن چیزی نبود جز حذف قهرمان و قصه‌گویی از سینما. این در حالی است که سینمای شوروی در دوره‌ای قدرتمندترین سینما بود، تا جایی که مکاتب مهم فیلمسازی در شوری پدید می‌آید که معروف‌ترین آن آیزنشتاین ۲۲ ساله است که با مکتب مونتاژ دنیا را تکان داد. پس از مدتی در این کشور شاهد هستیم که به دلیل بی توجهی به عنصر سرگرمی و توجه به هدف‌گذاری دل مخاطب، شوروی عملاً چندسال بعد در برابر سینمای غالب جهان عقب نشینی می‌کند.

فهیم ادامه داد: آیزنشتاین در پس این اتفاقات می‌نویسد که دیگر دوران قهرمان فردی در سینمای شوروی گذشته است، یعنی فیلمسازان به قهرمان جمعی توجه می‌کنند. دقیقاً مشابه این جمله را در دهه هفتاد از مدیران بنیاد فارابی شنیدم که عنوان کردند ما نیاز به مخاطب «تخمه شکن» نداریم و مشابه همان مسیر شوروی را با حذف مخاطب از سینما ادامه دادند.

وی افزود: در دهه هفتاد قرار شد تا سینمای فرهیخته و فعال داشته باشیم، اما با حذف مخاطب بدترین آسیب را به سینمای ایران زدند، تا جایی که از اواسط دهه هفتاد سینمای ایران به قول قماربازان سینمای مفت باز شد و همه چیز را مجانی باخت، یعنی تولید کرد اما مصرف کننده روز به روز کاهش یافت.
این منتقد سینما گفت: در دهه اخیر روس‌ها تلاش کردند سینمای شان را از آن مسیر تغییر دهند، روس‌هایی که در مقطعی فیلمسازانش، بنیانگذار سینما در اروپا همچون سوئیس، مکزیک و حتی آلمان بودند. در آن مقطع آمریکا به موازات تصمیمات غلط این کشورها به سینمای قهرمان‌محور روی آورد و سینمایش بر دیگر کشورها غلبه شد.

وی افزود: سینمای آمریکا سینمایی است که در جهان حاکم است و در درجه اول با دل مخاطب کار می‌کند و در نهایت می‌تواند تأثیرات سیاسی و فرهنگی بگذارد تا جایی که به واسطه فیلم‌هایش بازتولید ارزش‌های آمریکایی و رویای آمریکای کند.

فهیم گفت: سینمای ایران با حذف قهرمان روند خوبی را طی نکرد و نمی‌کند و حتی امروز ما با سینمای حتی ضد ایرانی مواجه هستیم. سینمای ما اساساً سینمای ملی ندارد و شاید چند فیلم علی حاتمی را مثال بزنم که تا حدودی به مرز سینمای ملی نزدیک است. زمانی که فیلمساز در فیلم‌هایش به دنبال قصه و قهرمان‌پردازی نیست، در نهایت تبدیل به فیلمسازی می‌شود که با پیروی از برخی جریانات بیرونی، به دنبال دریافت جوایز از جشنواره‌های مختلف خارجی است، اما فیلمی که مورد نیاز مردم است، تولیدی بوده که متأثر از مجموعه پشتوانه تاریخی و هویتی کشور ایران باشد. قهرمان فاقد هویت دیگر قهرمان نیست؛ بنابراین اصلی‌ترین وجه قهرمان این است که هویت تاریخی و ملی داشته باشد.

وی افزود: قهرمانی که فاقد ایدئولوژی، هویت و ریشه باشد، بدون تردید معنا ندارد. فیلم باید دارای شاخصه‌های ایرانی و بیشتر از آن شاخصه‌های ملی باشد. بی تردید ایرانی بودن در حوزه اقتدار معنا می‌یابد یعنی فراتر از مرزها بحث ایران ارزش دارد، اما ارزش عنوان این است که به یک اثر ببخشد.

فهیم گفت: زمانی که درباره قهرمان صحبت می‌کنیم، حتماً باید قهرمان ملی باشد. قهرمانی که قرار است در سینمای ایران بسازیم، باید تجسم، تندیس و تبلور جامعه ایران باشد. همچنین زمانی که صحبت از قهرمان می‌کنیم، باید در کنارش ضدقهرمان ساخته شود. اصلی‌ترین مشکل سینمای ایران این است که فیلمسازانش، مسیر فیلمسازی را بلد نیستند. قهرمان زمانی قهرمان می‌شود که فیلمساز پشت دوربین بلد باشد که چگونه باید فیلم بسازد و نسبت به ابزارهای آن مسلط باشد. همچنین یکی از تمایزهای فیلمسازان با یکدیگر در خلاقیت هنری و فرم است که همین امر موضوع خدادادی است و قابل آموزش نیست و در ناخودآگاه فرد شکل می‌گیرد.

این منتقد سینما مطرح کرد: برای قهرمان‌پردازی در فیلم، نیاز است که فیلمساز درباره کشورش اطلاعات داشته باشد و این همان پژوهش است. قهرمان‌پردازی در سینما برخلاف تصور روشنفکران، کار بسیار سختی است که اگر آسان بود، امروز در کشورمان فیلمسازان زیادی موفق به قهرمان‌پردازی می‌شدند. آن چیزی که امروز فیلمساز باید به دنبال آن باشد، آموختن سینما در اندازه‌ای است که میزانسن را بشناسد تا بتواند میزانسنی از قهرمان را ارائه کند، یعنی قهرمان از میزانسن ایرانی ساخته شود تا برای مخاطب قابل باور باشد. این اتفاق نمی‌افتد، مگر آنکه فیلمساز اهل مطالعه و پژوهش باشد و سینما را به لحاظ تکنیک فرا بگیرد. فیلم‌های آمریکایی به گونه‌ای است که در همه بحران‌های سیاسی و اقتصادی خلاف جهت جریان‌هایی بوده که به دنبال تخریب جامعه است. تولیدات فیلمسازان آمریکایی به گونه‌ای بود که برای آمریکا تمدن ساختند. تمدنی که مردم دنیا آن را باور کردند. دلیل این امر هم تعهد فیلمساز به مردم بود.

وی افزود: سال‌ها از انقلاب‌مان می‌گذرد و اتفاق بزرگی که در انقلاب‌مان رخ داد این بود که زن‌ها با پوشش وارد جامعه شدند و در عرصه‌های مختلف خوش درخشیدند در حالی که لیبرال دموکراسی حاکم در دنیا می‌گوید با پوشش نمی‌توان فعال اجتماعی شد. آیا فیلمسازان ایرانی طی این سال‌ها توانستند این بخش از جامعه ما را به واسطه فیلم‌های‌شان به دنیا معرفی کنند؟

فهیم گفت: در بحث قهرمان هرچه فیلمسازان متعلق به حال جامعه و ریشه در گذشته باشند بیشتر می‌توانند در حوزه قهرمانی کار کنند. قهرمان و ضدقهرمان باید دارای ویژگی‌های نزدیک به هم باشد تا به امتحان نهایی که می‌رسند، قهرمان پیروز شود و ضد قهرمان شکست بخورد. به‌نظرم بهترین قهرمان در فیلم حاتمی کیا با نام «آژانس شیشه‌ای» بود که می‌توانیم از آن به عنوان الگویی در سینمای ملی یاد کنیم. فیلمی که دارای قهرمان و ضدقهرمان بود. فیلم‌های رضا میرکریمی تا پیش از فیلم «یه حبه قند» را می‌توان در چارچوب سینمای ملی نام برد. در این راستا می‌توان به فیلم «زیر نور ماه» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» اشاره کرد. البته فیلم «به آهستگی» هم مناسب سینمای ملی است چراکه نقش زن در این فیلم کنشمند و معرف یک زن ایرانی بود.

این منتقد سینما اظهار کرد: قهرمان برخی از فیلمسازان ایران، ذلیل هستند یعنی قهرمانان از خود واقعیت قهرمان عقب‌تر هستند. فیلم «تک تیرانداز» درباره شهید زرین که دو سال پیش ساخته شد، مصداق بارز این جمله است. شهید زرین در کتاب‌ها خواندیم که شخصیت بسیار جذاب و قابلیت قهرمانانه داشت، اما وقتی این شخصیت تبدیل به فیلم شد، دیگر آن قدرت قهرمان را نداشت و قهرمان عقب‌تر از واقعیت فیلم باقی ماند، در حالی که قهرمان باید یک قدم از قهرمان واقعی جلوتر باشد. اما قهرمانان سینما هرچه ساخته شده است، ده قدم عقب تر هستند و کاریزمای لازم را ندارند. در سینمای «دلی» قهرمان باید جذابیت و کاریزما داشته باشد و در سینمای ایران نمونه‌های کمی داریم که از واقعیت قهرمان‌ها جذاب‌تر و تأثیرگذارتر باشد.

وی با اشاره به فیلم «تختی» گفت: متأسفانه آقای توکلی شخصیت تختی را به صورت یک فرد عقب‌مانده افسرده نشان داد. تختی در فیلم آقای توکلی زمین تا آسمان با تختی واقعیت فرق داشت. قهرمان ملی نیازمند پشتوانه سینمای ملی است و سینمای ملی، پژوهش ملی می‌طلبد و در نهایت پژوهش نیازمند فرد متخصص نسبت به جامعه‌اش است. سالانه دولت اعتبارات کلانی را به سینمای کشور تزریق می‌کند که یک سری شارلاتان و سیاسی از آن خارج می‌شود و به قول قماربازان، مفت‌بازانی هستند که در داخل و خارج مفت می‌بازند. دلیل باخت در داخل این است که با پول مردم فیلم می‌سازند و بازتولید آن ارزش‌های مردمی نیست و دلیل باخت در خارج از کشور این است که باج می‌دهند.

فهیم در پایان عنوان کرد: امروز چرا مردم سیستان و بلوچستان باید از سینما محروم باشند؟ روش غلطی در سینمای کشور پیش گرفته شده است. امروز مدیران فارابی نمی‌دانند چه فیلمی مناسب کشور است و آن کسی فیلم می‌سازد که زورش برسد. از یک فیلمنامه می‌توان تشخیص داد که این فیلم خوب یا بد است و این امر وجود یک فرد متخصص را می‌طلبد که ما شاهدش نیستیم. گاهی باید چندین مرتبه فیلمنامه خوانده شود تا فیلم خوب را از فیلم بد تشخیص دهیم.

دیکتاتور فرهنگی؛ چرا؟

محمد حمیدی‌مقدم دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» با ارائه روایتی صریح و مستند از پشت پرده تلاش‌های ناکام برای تحریم این رویداد از روحیه دیکتاتوری برخی نقش‌آفرینان در این جریان انتقاد کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، بعد از برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران، پای گفتگویی صریح با مهدی آذرپندار نشستیم و تلاش کردیم از منظر ثبت تجربه، آنچه او در مقام دبیر آن رویداد دیده و تجربه کرده بود را روایت کنیم. واقعیت این است که برگزاری جشنواره‌های سینمایی در سالی که پشت سر می‌گذاریم، متفاوت از دوره‌های قبل است به خصوص که سایه بخشی از التهابات و ناآرامی‌های جاری در سطح جامعه، بر سر این رویدادها هم سنگینی می‌کند.

در ادامه تلاش برای ثبت تجربه برگزاری رویدادهای سینمایی در سال ۱۴۰۱ از محمد حمیدی مقدم دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» دعوت کردیم تا در قالب گفتگویی صریح و بدون محافظه کاری، بخشی از دیده و تجربیات خود را با ما در میان بگذارد و پاسخگوی ابهامات و حواشی این رویداد باشد. به خصوص که حالا بیش از دو هفته از برگزاری اختتامیه این رویداد گذشته است و با فروکش کردن غبار سوءتفاهم‌های احتمالی، راحت تر می‌توان از ناگفته‌ها و ناشنیده‌ها درباره پشت پرده تحولات این دوره از جشنواره سخن گفت.

محمد حمیدی مقدم با شم رسانه‌ای ویژه ای که دارد، از دعوت ما استقبال کرد و آنچه در ادامه می‌خوانید روایت او از جزئیاتی است که حتماً بخش‌هایی از آنها برای اهالی سینمای مستند، جذاب و خواندنی است.

حمیدی مقدم که همزمان مدیرعاملی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را هم برعهده دارد، در فرازهایی از این مصاحبه مشروح و مفصل، به حال و روز امروز سینمای ایران هم گریزهایی می‌زند و در مقام یکی از مدیران سینمایی، نکات و پیشنهادات قابل تأملی را مطرح می‌کند.

در ادامه بخش نخست از گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با محمد حمیدی مقدم، دبیر شانزدهمین جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» را می‌خوانید؛

* برای آنکه فرصت گفتگو را صرف مرور کلیات نکنیم، مستقیم سراغ مهمترین حاشیه شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برویم که دوست داریم روایت شما در مقام دبیر این رویداد را از این حاشیه بشنویم؛ ماجرای «تحریم جشنواره» از کجا کلید خورد و مواجهه شما با آن چگونه بود؟

قاعدتاً با توجه به تجربه‌ای که به لحاظ زیست در فضای مستندسازی کشور داشتم، نه فقط به‌عنوان یک مدیر، احساس می‌کردم که امسال حوادث و اتفاقاتی برای جشنواره «سینماحقیقت» رخ خواهد داد. اجازه دهید یک بازخوانی از مسیر طبیعی‌ای که طی کردیم داشته باشیم. تیرماه بود که فراخوان این دوره از جشنواره را منتشر کردیم. درباره «سینماحقیقت» در نظر گرفتن دو پیش‌زمینه بسیار مهم است. یکی تأثیرگذاری‌اش بر جامعه مخاطبان است، آن‌هم مخاطبان گروه اول یعنی موثرین در صنف مستندسازی و فیلمسازان که ما آن‌ها را مخاطبان اول جشنواره می‌دانیم که مصرف کننده اصلی مستند هم هستند. در وهله دوم مخاطبان عمومی‌تر را هم می‌توان مدنظر قرار داد.

واقعیت باید در یک اتاق شیشه‌ای رقم می‌خورد تا این خانواده احساس نکند چیزی از آن پنهان شده است. این نکته اصلی من در حوزه مدیریت جشنواره بود که در ابتدا مخالفت‌هایی هم با آن شد اما من سرانجام توانستم نمایندگان دو صنف اصلی مستندسازی را به شورای سیاست‌گذاری جشنواره بیاورم در حوزه مدیریت خودم از سال ۹۸ تا همین سال ۱۴۰۱ رویکردی داشتم که براساس آن باید تأکید کنم آنچه اتفاق افتاد، نتیجه یک گفتگوی عقبه‌دار بود. من اولین دبیر جشنواره «سینماحقیقت» بودم که به‌صورت خاص و تأکیدی، قائل به نقش «صنوف مستندسازی» در شورای سیاستگذاری جشنواره بودم. البته اینجا باید شوراهای مرکز گسترش را تفکیک کنیم چراکه آن‌جا هم شوراهای مشورتی و تولیدی داریم. اما اگر جشنواره را به‌عنوان یک درگاه عرضه در نظر بگیریم، همواره احساس می‌کردم که صنوف باید در آن نقش کلیدی داشته باشند.

واقعیت باید در یک اتاق شیشه‌ای رقم می‌خورد تا این خانواده احساس نکند چیزی از آن پنهان شده است. این نکته اصلی من در حوزه مدیریت جشنواره بود که در ابتدا مخالفت‌هایی هم با آن شد اما من سرانجام توانستم نمایندگان دو صنف اصلی مستندسازی را به شورای سیاست‌گذاری جشنواره بیاورم. در سال ۹۸ هم انجمن صنفی تهیه‌کنندگان مستند و هم انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند همراه شدند و دو عضو خود را به شورای سیاست‌گذاری جشنواره معرفی کردند.

ما همان زمان از طرف انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند با یک ریپ مواجه شدیم که می‌توان آن را اولین پالس منفی احساسی نسبت به حرکتی که به عنوان یک مدیر آغاز کرده بودیم، به حساب آورد. پس نقطه شروع این پالس برای من سال ۱۴۰۱ نیست بلکه همان سال ۹۸ است.

* دقیقاً در چه مقطعی و با چه اتفاقی؟

بعد از اتفاقات آبان‌ماه سال ۹۸، التهابی در جامعه به‌وجود آمده بود اما در مجموع فضا آرام بود. هنوز حادثه پرواز اکراین رخ نداده بود. همان زمان عضوی که از انجمن کارگردانان سینمای مستند در شورای سیاست‌گذاری جشنواره انتخاب شده بود، رفتاری از خود نشان داد که من به‌عنوان دبیری که از حوزه آکادمیک وارد عرصه شده بودم و دستم را به سمت صنف دراز کرده بودم تا گفتگو شکل بگیرد، آن را به حساب اولین بازخورد منفی گذاشتم، رفتاری که همزمان با آئین اختتامیه آن سال اتفاق افتاد.

عضو فعال شورای سیاست‌گذاری که عضو صنف کارگردانان سینمای مستند هم بود، برخلاف تمام آئین‌نامه‌ها و پروتکل‌ها، دیگر شورای سیاست‌گذاری جشنواره را به رسمیت نشناخت، صرفاً به این دلیل که اعضای گروه متصل به آن‌ها روی سن جشنواره حرف‌هایی زده بودند و جایزه‌ای که گرفته بودند، به مذاق‌شان خوش نیامده بود! همین افراد صحنه جشنواره «سینماحقیقت» را آن شب تبدیل به یک فضای سیاسی کردند. این حرکت، ناشی از یک رفتار دوگانه است. در شرایطی که هیچ اتفاقی در دوره برگزاری جشنواره رخ نداده و ناگهان شما در شب اختتامیه تبدیل به یک فعال سیاسی می‌شوید، ناشی از یک رفتار دوگانه است.

* این اکت سیاسی را فی‌نفسه رفتار بدی می‌دانید؟

نه. اتفاقاً می‌گویم این درست است و مشکلی هم نیست. اما حرفم این است که چرا عضو مرتبط با شورای سیاست‌گذاری جشنواره باید بزند زیر میز بازی و درست در شب اختتامیه اعلام کند که دیگر در این شورا حضور پیدا نمی‌کنم؟ ما به این رفتار می‌گوئیم آماتوری و بلد نبودن قاعده بازی. این ناشی از نداشتن یک استراتژی و روش برای گفتگو است. همان زمان انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند و اساتید مستندسازی در شورای سیاست‌گذاری حضور داشتند و تنها قرار بود در یک جلسه به جمع‌بندی برسیم که آن فرد اعلام کناره‌گیری کرد. به این پیشینه اشاره کردم تا بگویم ما پیش‌تر هم این رفتار را تجربه کرده بودیم. البته من در مقام دبیر و از نگاه مدیریتی از این رفتار گذشتم و آن را به حساب یک خطای فردی گذاشتم. ما همچنان دست‌مان به سمت صنف دراز بود.

* چرا از این رفتار به‌عنوان خطای فردی یاد می‌کنید. در مواجهه با همین جریان تحریم، برخی مدیران به فیلمسازان می‌گویند بیایید و اتفاقاً موضع اعتراضی خود را در فضای جشنواره ابراز کنید و فرصت گفتگو را از دست ندهید. چرا باید اعلام موضع در آئین اختتامیه را به‌عنوان «خطای فردی» ذکر کنید؟

صحبت من درباره اتفاقی که در آئین اختتامیه افتاد نیست، درباره عضو شورای سیاست‌گذاری صحبت می‌کنم. طرف صحبت من مستندسازی که روی سن جشنواره اعلام موضع کرد نیست. اتفاقاً هر کسی می‌توان موضع خودش را داشته باشد و به صراحت هم مطرح کند اما عضو شورای سیاست‌گذاری ما که اتفاقاً عضو رسمی شورای صنفی کارگردانان بود، دچار خطای فردی شد. او به تبع اتفاقی که روی صحنه افتاده بود، از شورای سیاست‌گذاری استعفا داد.

* و شما آن را ناشی از یک جوزدگی می‌دانید.

دقیقاً. ما که همه چیز را پذیرفته‌ایم، این دوستان به‌عنوان طراح، نظریه‌پرداز و حافظ منافع صنفی، باید تا آخرین لحظه پای میز گفتگو حضور داشته باشند. ما باید با هم گفتگو کنیم. البته شرایط سال ۹۸ قابل قیاس با امروز نیست. فقط خواستم برای بحثی که می‌خواهم داشته باشم، یک عقبه و به تعبیری بک‌گراند ایجاد کنم. انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، نه فقط در این سال و سال ۹۸ که حتی در سال ۸۸ هم جشنواره را تحریم کردند و اتفاقاً همین هسته مرکزی را هم داشتند. همان افرادی که یک ماه بعد رفتند و در جشنواره فیلم پلیس به‌عنوان داور حضور پیدا کردند و این همان رفتار متناقض است.

می‌دانستند فضای جشنواره «سینماحقیقت» هیچ‌گاه سیاسی نبوده است. همه این مستندسازان در ذات جریان «سینماحقیقت» حضور داشته‌اند و مگر می‌توان این ذات را کتمان کرد؟ مگر غیر از این است که همین افراد عضو شوراهای تولید و حتی هیأت‌های انتخاب و داوری این رویداد بوده‌اند؟ اصلاً این رویداد از جریان مستندسازی قابل جداسازی نیست * یعنی نقد شما بر رفتارهای دوگانه است.

بله. من معتقدم هر اکت و هر رفتاری باید منتهی به گفتگو و نتیجه شود. بالاخره از هر رفتاری باید نتیجه‌ای برای خودمان یا صنفی که پشت‌سرمان هستند حاصل شود. ما به‌عنوان مدیریت، با تمام این اتفاقاتی که پشت سر گذاشته بودیم، همچنان به گفتگو با صنوف قائل بودیم و هستیم. می‌خواهید موضع حمیدی‌مقدم را بدانید؟ حتی اتفاق آن سال را هم خطای فردی می‌دانم و آن را به حساب انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند ننوشتم.

در سال ۹۹ که بحران کرونا پیش آمد، همچنان ارتباط ما با صنف قوی بود. ما اتفاقاً در این دوره ارتباط قوی‌تری با صنوف داشتیم و این بار از خانم‌های عضو صنوف برای حضور در شورای سیاست‌گذاری دعوت کردیم. با تمام این فرازوفرودها همواره صنف مستند، جشنواره «سینماحقیقت» را به‌عنوان یک نقطه اتصال برای تمام اجزا و ارکان سینمای مستند، قبول داشت. آن‌ها همچنان هم می‌دانند که تنها محل عرضه و دیده شدن آثار سینمای مستند، همین ویترین جشنواره «سینماحقیقت» است. صنوف در این مسیر همراه ما بودند. شوراهای تولید ما هم در این مسیر از مهمترین اعضای همین صنوف بودند که برخی از آن‌ها از هسته‌های اصلی جریان تحریم جشنواره هم بودند.

در سال ۱۴۰۱ و براساس همین سابقه قبلی، من احساس می‌کردم که در یک فضای دوگانه قرار داریم. البته می‌دانستم طیفی از مستندسازان، جشنواره «سینماحقیقت» را از فضای پیرامونی جدا می‌دانند چرا که می‌دانستند فضای جشنواره «سینماحقیقت» هیچ‌گاه سیاسی نبوده است. همه این مستندسازان در ذات جریان «سینماحقیقت» حضور داشته‌اند و مگر می‌توان این ذات را کتمان کرد؟ مگر غیر از این است که همین افراد عضو شوراهای تولید و حتی هیأت‌های انتخاب و داوری این رویداد بوده‌اند؟ اصلاً این رویداد از جریان مستندسازی قابل جداسازی نیست، مگر عده‌ای که هر یک به دلایلی، سال‌هاست که با هیچ‌یک از بخش‌های دولتی در کشور همکاری نکرده‌اند. باقی افراد، همه‌شان یا حمایت‌هایی دریافت کرده‌اند یا در این رویداد حضور فعال داشته‌اند.

* اتفاقاً در میان اسامی تحریم‌کنندگان خیلی از افراد بودند که سابقه همکاری با مرکز گسترش را هم داشتند.

تقریباً همه‌شان همین گونه بودند. وقتی وارد التهابات شهریورماه به بعد شدیم، من احساس می‌کردم که شاهد واکنش‌هایی خواهیم بود اما همزمان اعتقاد راسخ داشتم که اکثریت مستندسازان، «سینماحقیقت» را به دلیل ویژگی‌های وجودی و ذاتی‌اش دوست دارند. عده‌ای می‌خواستند حرکتی سیاسی انجام دهند و برای این منظور تلاش کردند یک دوگانگی با نمادی که می‌توانستند آن را به حاکمیت مرتبط کنند، ایجاد کنند. طیفی از همین افراد هم حتی «سینماحقیقت» را همچنان دوست دارند، چرا؟ چون فقط یک ماه قبل‌تر شاهد واکنش‌های آن‌ها نسبت به ماجرای کاهش جوایز جشنواره بودیم!

این‌ها را به‌عنوان سند می‌گویم که بماند. شهریورماه و بعد از ماجرای متروپل، ما ایده کاهش جوایز جشنواره «سینماحقیقت»، آن هم مطابق با استانداردهای جهانی را مطرح کردیم. وقتی این ایده روی سایت ما قرار گرفت، به معنای واقعی کلمه با یک انقلاب مواجه شدیم. آن هم در حالی که این ایده را شخصاً با رؤسای دو صنف اصلی مستندسازی مطرح کرده و تأیید آن‌ها را هم گرفته بودم. با این حال طرح این ایده با اعتراضات بسیاری مواجه شد؛ چه کسانی اعتراض کردند؟ آن کسی که اولین تلفن اعتراضی را آن روز به من زد، بعدها تبدیل به هسته مرکزی جریان تحریم جشنواره شد! همان فردی که معتقد بود جایزه «حقیقت» آرزوی بچه‌های مستندساز است، تبدیل به تحریم‌کننده جشنواره شد!

باز هم ما باب تعامل را نبستیم. برخی می‌گفتند حمیدی‌مقدم تا دقیقه ۱۲۰ هم با این دوستان تعامل کرد! از معترضان خواستیم پای میز گفتگو بیایند، آن‌ها هم آمدند و استدلال ما را هم شنیدند، اما در پایان گفتند برای امسال جوایز را کم نکنید و فعلاً اجازه دهید درباره‌اش گفتگو شکل بگیرد. این مثل یک بیعت مجدد در شهریورماه امسال با چهره‌های مؤثر در جریان مستندسازی بود که بعدها همه آن‌ها جشنواره را تحریم کردند! ریشه این تناقض و پارادوکس در کجاست؟ ما که می‌دانیم در کجاست.

* حرف‌تان این است که تا یک ماه قبل از جشنواره، «سینماحقیقت» هنوز برای تحریم‌کنندگان موضوعیت داشت؟

شدیداً موضوعیت داشت و نفس برگزاری جشنواره برای‌شان حائز اهمیت بود. ما می‌دانستیم که در مرکز ثقل جریان مستندسازی قرار داریم اما آن اتفاقات درباره کاهش جوایز، مانند یک محک بود که این میزان اهمیت را یک بار دیگر ثابت کرد. موضع من هم درباره جوایز کامل مشخص بود. صراحتاً گفتم در سه دوره دبیری‌ام در جشنواره (که آن زمان هنوز چهار دوره نشده بود) نمی‌توانم با اطمینان بگویم که جوایز بخش فنی را به درستی اعطا کرده‌ایم.

* یعنی در صحت این جوایز تردید دارید؟

بله. تردید داریم. عواملی مانند سیستم نمایش، کیفیت اکران و تخصص افرادی که عهده‌دار داوری می‌شوند در این فرآیند تأثیر دارند. من معتقدم جوایز در این بخش‌ها باید به صنوف تخصصی واگذار شود و در قالب آکادمی، برگزیدگان بخش‌های فنی معرفی شوند و این اتفاقی است که در جشن مستند خانه سینما می‌تواند رخ دهد. اما در مقابل موضع من، هیچیک از این افراد قائل به جشن خانه سینما نبودند. در بسیاری از گفتگوها تأکید داشتند که این جایزه و تندیس «حقیقت‌» است که برای مستندسازان اهمیت دارد.

ما در هر شرایطی باید جشنواره را برگزار می‌کردیم. تا پایان مهلت ثبت‌نام اعلام شده در فراخوان، بسیار از افراد و مستندسازان به‌صورت خودخواسته و حتی بعضاً حضوری، آثار خود را به دبیرخانه جشنواره رساندند. همان افرادی که نام برخی از آن‌ها بعدها در جریان تحریم جشنواره هم آمد با همین سابقه گفتگوها، جلوتر که رفتیم، جشنواره فیلم کوتاه تهران هم برگزار شد و آنجا هم صحبت‌هایی از تحریم مطرح شد. با تمام این‌ها ما در مهرماه تصمیم به معرفی اعضای شورای سیاست‌گذاری گرفتیم. ما کارمان را می‌کردیم. این عبارت یعنی «ما کار خودمان را می‌کردیم» کلیدواژه اصلی روایت من درباره این جریانات است. ما در هر شرایطی باید جشنواره را برگزار می‌کردیم. تا پایان مهلت ثبت‌نام اعلام شده در فراخوان، بسیار از افراد و مستندسازان به‌صورت خودخواسته و حتی بعضاً حضوری، آثار خود را به دبیرخانه جشنواره رساندند. همان افرادی که نام برخی از آن‌ها بعدها در جریان تحریم جشنواره هم آمد.

* چرا تعمداً درباره «فشارها» صحبت نمی‌کنید؟

درباره آن‌ها هم صحبت می‌کنم که اتفاقاً بحث مهمی هم هست. می‌خواهم بگویم ما فرآیند ثبت‌نام را هم انجام دادیم. با هماهنگی آقای خزاعی، شورای سیاست‌گذاری را هم معرفی کردیم. از انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، آقای پیروز کلانتری بعد از صحبتی که با هم داشتیم، آقای امین قدمی را به نمایندگی معرفی کردند و ما هم بدون هیچ دخالت و پیشنهادی، آن را پذیرفتیم. از طرف انجمن تهیه‌کنندگان مستند هم آقای رضا خوشدل راد معرفی شد و اینگونه شورای سیاست‌گذاری جشنواره تشکیل شد.

در آن شرایط جشنواره فیلم کوتاه تهران، با درایت برگزارکنندگان به بهترین شکل برگزار شد. البته من می‌دانستم که از جامعه مستندسازان، توقع می‌رود که نسبت به رویدادهای اجتماعی واکنشی داشته باشند و این بار سنگین روی خانواده مستند را به‌عنوان دبیر جشنواره به‌خوبی حس می‌کردم و می‌فهمیدم. ما باید نگاه عادلانه به این فضا می‌داشتیم. بعد از یکی دو جلسه که برگزار کردیم، دوستان انجمن کارگردانان گفتند که ما احساس تحریم‌شدن می‌کنیم. ما هم گفتیم شما به‌عنوان یک انجمن صنفی، می‌توانید این جریان را مهار کنید. گفتیم شما می‌توایند فضایی را ایجاد کنید که شاید ایده‌آل نباشد اما می‌تواند فضایی مطلوب برای گفتگو باشد. در آن فضا بازهم یک پارادوکس به‌وجود آمد.

نماینده انجمن صنفی کارگردانان به‌خوبی توانست در دو جلسه نخست شورای سیاست‌گذاری جشنواره نقش خود را ایفا کند و می‌توان گفت افزایش جوایز جشنواره امسال مدیون تلاش‌های آقایان قدمی و خوشدل راد بود. همین نکته نشان می‌داد که نمایندگان صنوف چقدر می‌توانستند نقش‌آفرین باشند. همه چیز به‌خوبی داشت پیش می‌رفت و در قالب گفتگوها، توقع دوستان این بود که فضای پذیرش آثار باید بازتر باشد و حرف‌های جدیدی باید در جشنواره مطرح شود. من به‌عنوان دبیر همان‌جا قول همراهی دادم و حتی گفتم به‌عنوان دبیر جشنواره فضایی را ایجاد می‌کنم تا نمایندگان صنوف بتوانند حرف‌های سخت‌تر و صریح‌تر خود را در جلسات خصوصی‌تر مطرح کنند و حتی جلساتی با مسئولان مربوطه همچون نمایندگان نیروی انتظامی داشته باشند تا مسائل خود را مطرح کنند اما گفتم برای اجرایی شدن این اتفاق نیاز به یک نقشه‌راه داریم.

دوستان حتی می‌خواستنند این گفتگوها زودتر از جشنواره «سینماحقیقت» شکل بگیرد تا مستندسازان تکلیف خود را بدانند، اما حرف ما این بود که جشنواره نمی‌تواند سرفصلی برای این گفتگوها تعیین کند و پیشنهاد این فهرست مسائل باید از طرف شما باشد. ما به‌عنوان مرکز گسترش می‌خواستیم فضا را آرام کرده و به سمت گفتگو پیش برویم.

به‌عنوان دبیر همان‌جا قول همراهی دادم و حتی گفتم به‌عنوان دبیر جشنواره فضایی را ایجاد می‌کنم تا نمایندگان صنوف بتوانند حرف‌های سخت‌تر و صریح‌تر خود را در جلسات خصوصی‌تر مطرح کنند و حتی جلساتی با مسئولان مربوطه همچون نمایندگان نیروی انتظامی داشته باشند تا مسائل خود را مطرح کنند * همه این اتفاقات و مذاکرات تا پیش از انتشار آن نامه تحریم و اعلام رسمی موضع این دوستان بود؟

بله. آن‌ها پیشنهاد من را هم پذیرفتند و من از آن‌ها خواستیم پروپوزال یا فهرست مسائلی را ارائه کنید تا براساس آن برای برگزاری نشست‌های گفتگو، برنامه‌ریزی کنیم. گفتگوهایی که می‌خواستیم در صحن «سینماحقیقت» شکل بگیرد. حتی آقای قدمی به‌عنوان نماینده صنف کارگردانان و آقای شکیبانیا به‌عنوان نماینده تهیه‌کنندگان قرار شد مجری این گفتگوها باشند. گفتگوهای خیلی داغ و شفافی را برای پنل‌های تخصصی جشنواره پیش‌بینی کرده بودیم البته با اندازه‌های معین.

من توانستم موافقت این اتفاق را بگیرم چرا که دبیر باید به این دوستان وعده می‌داد تا مسیر گفتگوها مشخص شود، اما تا زمانی که انجمن صنفی کارگردانان موضع خود برای کناره‌گیری از شورای سیاست‌گذاری را جشنواره را اعلام کرد، هیچ فهرست و پروپوزالی از این دوستان دریافت نکردیم! هیچ نامه و سندی ارائه نکردند که بگویند ما می‌خواهیم درباره این مباحث گفتگو کنیم. همزمان احساس کردیم نشانه‌هایی از «انکار حقیقت» در فضای رسانه‌ای برخی از مستندسازان بروز پیدا کرده است.

در این فضا و به رغم آنکه می‌دانستیم دیگر با فضای قبلی مواجه نیستیم، ما بار دیگر تصمیم گرفتیم کار خودمان را بکنیم. به دوستان هم اعلام کردیم ما مسیر خودمان را طی می‌کنیم و شما هم مسیر خودتان را بروید اما فراموش نکنید که ما همچنان قائل به گفتگو در هر شرایطی هستیم. ما خودمان را برای یک شرایط سخت آماده کرده بودیم. خیلی‌ها فیلمسازان را تحت فشار گذاشتند و تماس‌ها شروع شده بود. گروه‌هایی بودند که دوست نداشتند «سینماحقیقت» شکل بگیرد.

* بعد از آنکه موضع «تحریم جشنواره» به‌صورت رسمی اعلام شد، هیچ گفتگویی با این بچه‌های مستندساز نداشتید؟

بله، بله. واقعیت این است که این صنف، هیچ پلن و برنامه‌ای برای بعد از تحریم جشنواره نداشت.

* هر دو صنف به یک اندازه در جریان تحریم نقش داشتند؟

نخیر! انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند به‌هیچ‌وجه در این زمینه نقش نداشت. انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند اعلام کرد نه با جشنواره همراهی و نه آن را تحریم می‌کند. فقط انجمن صنفی کارگردانان بودند که بحث تحریم را پیش کشیدند. به این نکته هم توجه داشته باشید که ما در همه صنوف، شاهد حضور یک قشر ساکت هم هستیم. مانند گروه‌ها فضای مجازی که افراد بسیاری در آن‌ها حضور دارند که شاید با خیلی از پیام‌های منتشرشده در گروه مخالف هستند اما هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهند. در این شرایط باید مبنای همراهی کردن یا همراهی نکردن صنف با یک رویداد، رأی‌گیری باشد. ما صنف را حافظ منافع شغلی یک گروه می‌دانیم نه نماینده آن‌ها برای رفتارها و برخوردهای سیاسی. امروز هم نمی‌خواهم با قاطعیت بگویم که هیأت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، جریان تحریم را به راه انداختند اما نمی‌توان از واقعیت‌ها هم فرار کرد. همه چیز امروز در سینما، روشن و عیان است. مگر خانواده سینمای ایران چند نفر است؟ مگر خانواده مستند ما چند نفر است؟ بالاخره معلوم است که چه کسی تماس گرفته و به دیگر افراد فشار آورده است!

نمی‌خواهم با قاطعیت بگویم که هیأت مدیره انجمن صنفی کارگردانان مستند، جریان تحریم را به راه انداختند اما نمی‌توان از واقعیت‌ها هم فرار کرد. همه چیز امروز در سینما، روشن و عیان است. مگر خانواده سینمای ایران چند نفر است؟ مگر خانواده مستند ما چند نفر است؟ بالاخره معلوم است که چه کسی تماس گرفته و به دیگر افراد فشار آورده است! من به دوستان صنفی با کمال شجاعت اعلام کردم، اگر هیچکس هم نیاید، به‌عنوان کسی که تا آخرین لحظه دبیر شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» هستم، ثبت سندی برگزاری این دوره از جشنواره برایم حائز اهمیت است، چه شما و من باشیم، چه نباشیم، این دوره از جشنواره «سینماحقیقت» باید در موعد مقرر برگزار شود. این سند امروز ثبت شده است و از شما به‌عنوان ژورنالیست می‌پرسم، از اعضای فعال این صنوف، چند نفر در جشنواره غایب بودند و به تعبیری «انصراف تحریمی» دادند؟ من صراحتاً اعلام کردم که برایم به‌هیچ‌وجه اکت و فعالیت در فضای مجازی سندیت و رسمیت ندارد و برای انصراف باید به‌صورت مکتوب موضع خود را اعلام کنید.

* این عدم سندیت فضای مجازی، برای بعد از جشنواره هم لحاظ می‌شود؟

مواضع فضای مجازی مهم است.

* ولی منجر به تصمیم‌گیری نمی‌شود!

فراموش نکنید که ما همیشه باید تبعات و بهای تصمیمات و اظهارات‌مان را بپذیریم. وقتی شما حرفی را مطرح می‌کنید، شرایط با قبل از بیان آن حرف متفاوت خواهد بود. هر موضع‌گیری در هر همکاری دو طرفه، در تصمیمات و همکاری‌های بعدی تأثیرگذار خواهد بود و نباید اینگونه فکر کنیم که ما یک چیزهایی گفته‌ایم، یک جشنواره مهم ملی را تخریب کرده‌ایم و انتظار داشته باشیم شرایط هم هیچ تغییر نداشته باشد. من قائل به اهمیت موضع‌گیری‌ها در فضای مجازی هستم اما در فرآیند برگزاری جشنواره، این مواضع را ملاک قرار ندادیم. تمام مسئله من این است که ما خیلی وقت‌ها جرزنی می‌کنیم!

اینکه قواعد بازی را بلد نیستیم، نشانه‌ای از عقب‌افتادگی است. این اتفاقاً همان بازی کردن خارج از قواعد تمدن امروز است. سخت‌ترین مواضع، حتی جنگیدن هم قاعده دارد و شما باید در آن درست بازی کنید. نباید زیر میز بزنید. شما وقتی در گفتگو به انسداد می‌رسید هم نمی‌توانید بازی را بهم بزنید. این‌ها چیزهایی است که باید یاد بگیریم و بلد نبودن همین‌ها در سینما و فرهنگ و صنعت و همه جوانب زندگی ما رسوخ کرده است.

* برگردیم به روایت‌تان از مواجهه با تحریم‌کنندگان.

ما صراحتاً اعلام کردیم هر کس نمی‌خواهد فیلمش در جشنواره حضور داشته باشد، باید به‌صورت کتبی به ما اعلام کند. بالاخره شما تصمیمی گرفته‌اید که نتیجه‌اش برای‌تان مهم است، اما اگر محافظه‌کار و منفعت‌طلب باشید، اولین کسی هستید که جا می‌زنید.

* اینجا بازهم جایی است که باید به تأثیر «فشارها» اشاره داشته باشید.

به آن هم می‌رسم. بحث من درباره قواعد بازی است. شما حتی اگر امروز به جشنواره لوکارنو هم فیلمی را ارائه بدهیم، تا زمانی که به‌صورت رسمی و مکتوب انصراف ندهید، از نظر حقوقی جشنواره اجازه ندارد فیلم شما را کنار بگذارد و اگر این کار را انجام دهد، شما می‌توانید طرح شکایت کنید. احتمال دارد موضعی که در فضای مجازی از طرف شما اعلام شده است، فیک و تقلبی باشد. پس ما اعلام کردیم تنها انصراف مکتوب را می‌پذیریم. از همان زمان هم فشارها وجود داشت. تا همین امروز که صحبت می‌کنیم، تنها سه نفر حاضر شدند به صورت مکتوب انصراف دهند که به نظرم اتفاقاً این‌ها آدم‌های صادقی بودند. در میان تمام فشارهای دیگر هم مجموعاً ۹ فیلم بودند که به بهانه‌هایی مثل مسائل فنی کنار کشیدند که از این موضوع می‌گذرم.

تا همین امروز که صحبت می‌کنیم، تنها سه نفر حاضر شدند به صورت مکتوب انصراف دهند که به نظرم اتفاقاً این‌ها آدم‌های صادقی بودند. در میان تمام فشارهای دیگر هم مجموعاً ۹ فیلم بودند که به بهانه‌هایی مثل مسائل فنی کنار کشیدند وقتی به موعد برگزاری جشنواره رسیدیم هم خیلی صادقانه اعلام کردیم این جشن بدون عشق، علاقه و شور اهالی سینمای مستند، فایده ندارد. از مسئله تحریم هم عبور کردیم و به مستندسازان گفتیم آیا شما علاقه‌مند هستید حضور داشته باشید یا خیر؟ حتی به صنف اعلام کردیم که شما به بحث تحریم دامن نزنید. شاید برخی از اعضای شما دوست داشته باشند بیایند و برخی دوست نداشته باشد، اجازه دهید همه این افراد آزاد باشند و تحت فشار قرار نگیرند. با همین تمهیدات الحمدلله بیش از ۶۰۰ فیلم به دبیرخانه رسید که از میان آن‌ها ترکیب نهایی فیلم‌های بخش مسابقه معین شد. در آخر هم ترکیب افراد حاضر روی استیج اختتامیه را دیدید. چهار نفر از اعضای همان انجمن صنفی، روی صحنه آمدند و از دبیر جشنواره جایزه گرفتند.

* همان صنفی که به ظاهر جشنواره را تحریم کرده بود.

بله. نمی‌خواهم خیلی به جزئیات اشاره کنم اما مهم این است که همه این افراد برای حضور در جشنواره آزاد بودند و تصمیم گرفتند که در «حقیقت» حضور داشته باشند. نفس این حضور برای‌شان مهم بود. آن‌هایی که تصمیم به کنش‌گری نسبت به حوادث اخیر گرفتند و در جشنواره حاضر نشدند هم مشکلی نداشتند. مشکل من با کسانی است که می‌خواستند کنش‌گری خود را به دیگر تحمیل کنند. آیا این نوعی از دیکتاتوری نیست؟ تصمیم به عدم حضور، یک تصمیم است که می‌تواند محترم هم باشد، کمااینکه اشاره هم کردم، خیلی‌ها سال‌هاست چنین تصمیمی گرفته‌اند و کاملاً هم با احترام هر دوره از برگزاری را دنبال می‌کنند.

شما می‌توانید اکت سیاسی هم داشته باشید، اما در مقابل یک پدیده فرهنگی که زیست شما در آن شکل گرفته که نمی‌توانیم ریتم اتفاقات را برهم بزنید. «سینماحقیقت» امسال، کات می‌خورد به سال قبل و سال‌های قبل‌تر؛ شما چگونه می‌خواهید تناقض موضع امروز و دیروز خود را برطرف کنید؟ ما تمام ۶۰۰ اثر رسیده را در معرض قضاوت می‌گذاریم چون معتقدیم هیچ راهی جز صراحت، شجاعت و شفافیت نداریم. بلوف هم نمی‌زنیم.

مقصر حال آشفتۀ سینما کیست؟/ علی‌اکبری: قطعاً مدیران ارشد!

تهیه کننده سینما گفت: نسل های بعدی باید بدانند که این کشور با چه قیمتی حفظ شده و برای حفظ سانت به سانت این کشور چه خون های پاکی روی زمین ریخته شده است؛ این اتفاق محقق نمی شود مگر آنکه حوزه فرهنگی و هنری کشور با جدیت تمام وارد میدان شود و آثاری در این راستا تولید کند.

به گزارش سینمای خانگی، تهیه کننده فیلم های سینمایی «کتاب قانون» و «پاداش سکوت در مصاحبه با سینماپرس، گفت: ما در دوران دفاع مقدس بر این باور بودیم که به دلیل مظلومیت رزمندگان وظیفه داریم لحظات قهرمانانه آن ها را در فیلم ها به تصویر بکشیم. هدف تولید این قبیل فیلم ها ضمن تجلیل از مقام شامخ رزمندگان و شهدا این بود که بتوانیم آیندگان را با نسل غیوری که از مام میهن جانانه دفاع می کردند آشنا کنیم.

وی ادامه داد: بنده شخصاً از بانیان و آغازکنندگان تولید فیلم های ارزشی بودم و آثاری همچون «بلمی به سوی ساحل»، «پرواز در شب»، «گورکن» و… را در دوران دفاع مقدس و سال های آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی تولید کردم اما متأسفانه به مرور زمان حمایت از این قبیل تولیدات از دستور مدیران فرهنگی خارج شد و بنده معتقدم مدیران ارشد فرهنگی از دهه ۷۰ به بعد مقصر اصلی کمرنگ شدن سینمای متعهد و ارزشی هستند.

علی اکبری سپس با بیان اینکه هرچه می کشیم از سمت ناآگاهی و کم کاری مدیران فرهنگی دهه ۷۰ است یادآور شد: در آن روزگار ما با بی رغبتی از سوی مدیران ارشد فرهنگی به خصوص در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تولید آثار ارزشی مواجه شدیم؛ این اتفاق سبب شد تا این قطاری که راه افتاده بود متوقف شد و ادامه مسیر ندهد.

این سینماگر خاطرنشان کرد: البته کسانی بودند ماننده زنده یاد رسول ملاقلی پور و ابراهیم حاتمی کیا که فیلم هایی تولید می کردند اما خوب این ها برای سینمای ما کافی نبود. این اتفاق سبب شد تا فاصله بین نسل های بعدی و قبلی زیاد شود تا جایی که نسل جوان واژه هایی همچون شهید و جانباز و ایثار بیگانه شدند.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «استرداد» و «جنگ کودکانه» تصریح کرد: کم کاری مدیران فرهنگی در حالی است که مقام معظم رهبری بارها نسبت به کم کاری در حوزه فرهنگی تذکر دادند و تأکید فرمودند که ما با تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگی روبرو هستیم اما افسوس که گوش شنوایی در دولت ها وجود نداشت.

علی اکبری تأکید کرد: همین اهمال کاری مدیران فرهنگی باعث شد دشمنان از خلاء موجود استفاده کنند و داعش به وجود آید؛ داعشی ها خود را دولت اسلامی نامیدند و در همین شرایط دیدیم فرمانده ای مثل حاج قاسم بروز کرد و مقاومت در برابر مشرکان و کافران را بر عهده گرفت و تا لحظه آخر حیاتش تنها دغدغه اش حفظ دین و ولایت بود و در لحظه آخر به خواسته خودش که چیزی جز شهادت نبود رسید.

این تهیه کننده متذکر شد: ما باید در راستای عملی کردن جهاد تبیین تا می توانیم فیلم ها و سریال هایی در مورد شهدا و رزمندگان بسازیم؛ باید دست دشمنان را رو کرده و باعث ایجاد بصیرت در جامعه به ویژه در نسل جوان شویم. ما باید جوانان و نوجوان را با مفاهیم ارزشمندی همچون ایثارگری و شهادت و رشادت همراه کنیم و در پی برافراشته تر شدن پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در سراسر گیتی باشیم.

وی در پایان این گفتگو افزود: تولید فیلم و سریال های متعدد در خصوص سرداران بزرگی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی جزو ضروریات جامعه امروز است و باعث می شود تا علاوه بر جلوگیری از نفوذ فرهنگی دشمن، تعهد و بصیرت در نسل جوان افزایش پیدا کند.

امضا تفاهم‌نامه «100» با «مستند»

نشست امضای تفاهم‌نامه میان جشنواره بین‌المللی «فیلم ۱۰۰» و شبکه تلویزیونی مستند صبح امروز در محل سازمان سینمایی سوره برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم ۱۰۰، نشست امضای تفاهم‌نامه میان سیزدهمین جشنواره بین‌المللی «فیلم ۱۰۰» و شبکه مستند سیما با حضور حمیدرضا جعفریان رئیس شورای سیاست‌گذاری این جشنواره و رئیس سازمان سینمایی سوره، محسن یزدی مدیر شبکه مستند و یوسف منصوری دبیر جشنواره «فیلم ۱۰۰» روز شنبه هفدهم دی ماه در سالن کنفرانس سازمان سینمایی سوره برگزار شد.

یوسف منصوری دبیر سیزدهمین جشنواره فیلم ۱۰۰ در ابتدای این مراسم درباره مفاد تفاهم‌نامه گفت: براساس این تفاهم‌نامه، شبکه مستند به کارگردان یک اثر برگزیده از میان آثار مستند راه یافته به سیزدهمین جشنواره فیلم «۱۰۰» به انتخاب خود، لوح تقدیر و اعتبارنامه به ارزش ۵۰۰ میلیون ریال برای ساخت اثر بعدی اهدا خواهد کرد.

منصوری در ادامه با بیان این نکته که فارغ از عدد و رقم امضای این تفاهم‌نامه اتفاق مبارکی است که می‌تواند در سال‌های بعد هم ادامه داشته باشد، بیان کرد: به‌ویژه برای جوان‌هایی که در گام‌های شروع کار خود هستند، امضای این تفاهم‌نامه به دیده شدن و انگیزه بیشترشان کمک می‌کند و همچنین این قسم حمایت‌ها از جشنواره باعث می‌شود روند این سیاست‌گذاری‌ها در طول سال‌های بعد هم ادامه پیدا کند و ما از این بابت از آقای یزدی به خاطر اعتمادشان به این جشنواره و همچنین از آقای جعفریان برای مدیریت این سیاست‌ها تشکر می‌کنیم.

در ادامه محسن یزدی مدیر شبکه مستند با بیان اینکه ما جشنواره در ایران زیاد داریم اما اینکه این جشنواره به معنای واقعی جشنواره باشد، تعدادشان زیاد نیست، گفت: جشنواره فیلم «۱۰۰» جشنواره آبروداری است و امیدوارم بتواند ادامه پیدا کند و به هدف اصلی‌اش که کشف نیروهای مستعد و پرورش و معرفی آنها به مراکز تولید است، برسد. این اتفاق امروز و امضای این تفاهم‌نامه برای حمایت از فیلمسازان هم وظیفه ما است و ان‌شالله وظیفه‌مان را انجام خواهیم داد.

حمیدرضا جعفریان رئیس شورای سیاست‌گذاری جشنواره فیلم «۱۰۰» در ادامه این نشست با تاکید بر ارتباط خوب سازمان سینمایی سوره با شبکه مستند مطرح کرد: ما تلاش کردیم با زحمت و همراهی آقای یزدی ارتباطمان با این شبکه را گسترش بدهیم و خوشبختانه تا امروز این اتفاق خیلی خوب پیش رفته است.

جعفریان در ادامه افزود: فکر می‌کنم بخش مظلوم جشنواره فیلم «۱۰۰»، بخش مستند آن باشد. آقای یزدی خودشان چند دوره در هیات داوران و یا شورای سیاست‌گذاری این جشنواره بودند و در جریان پیش‌رفت‌های آن هستند اما من فکر می‌کنم بخش مغفول جشنواره فیلم «۱۰۰» در دوره‌های پیش، قالب مستند بود که چه در بخش‌های تبلیغ و فراخوان و چه در حمایت و پشتیبانی و تقدیر از مستندسازهای حاضر در این جشنواره باید بیشتر به آن پرداخت.

رئیس سازمان سینمایی سوره در ادامه با بیان این نکته که شاید ساختن مستند ۱۰۰ ثانیه‌ای سخت‌تر از فیلم‌های داستانی باشد اظهار کرد: در مستند کمتر از فضای داستانی با حس یا نمایش مواجه هستیم و باید پیام و حرف به شکل مستند دربیاید، به همین دلیل در مستند طراحی روایت و درآوردن یک اثر کوتاه کار سختی است و شاید یکی از دلایلی که مستندسازها کمتر به سراغ ساخت مستند کوتاه ۱۰۰ ثانیه‌ای می‌روند همین باشد که امیدوارم ان‌شالله در این دوره بخش مستند رونق بیشتری داشته باشد.

در پایان این نشست تفاهم‌نامه میان سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «۱۰۰» و شبکه مستند سیما امضا شد و همچنین محسن یزدی از بخش‌های مختلف سازمان سینمایی سوره بازدید انجام داد.

مجیدی: سینمای کودک، قصه‌گو می‌خواهد/ کودک امروز، از بزرگترها جلوتر است

مجید مجیدی، کارگردان سرشناس سینمای ایران و عضو هیات مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تاکید بر مخاطب‌شناسی در کودکان، آن‌ها را پیشرو دانست که در خیلی از موضوعات از نسل پیشین خود جلوتر هستند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینما پرس، طبق اعلام روابط عمومی و بین‌الملل کانون، نشست هم‌اندیشی اعضای هیئت مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با عوامل اجرایی بیست‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی برگزار شد.

این نشست با حضور حامد علامتی (مدیرعامل کانون)، مهدی ارگانی، مجید مجیدی، افشین علا، علی زرفشان (اعضای هیئت مدیره)، محمود مروج (رئیس جشنواره)، محمد گودرزی دهریزی (دبیر جشنواره)، عالیه قوامی (مدیر اجرایی جشنواره) و دیگر عوامل این رویداد فرهنگی برگزار شد.

محمود مروج، رئیس جشنواره در آغاز این نشست گفت: «یکی از اولین فعالیت‌های موثری که همه مربیان کانون اجرا می‌کنند، قصه‌گویی است و این کار از ابتدای تاسیس کانون انجام می‌شده است. اولین طرحی که به‌دست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سوی شکل‌گیری جشنواره رفت، طرح «کتاب‌خوان‌هایِ دوست» بود. در این طرح، مربیان یک مرکز به مراکز دیگر می‌رفتند و آنجا قصه‌گویی می‌کردند. اولین جشنواره درون سازمانی در سال ۷۶ در زمان آقای محسن چینی‌فروشان (مدیرعامل وقت کانون) شکل گرفت. هدفش هم این بود که قصه‌گویان کنار هم جمع شوند و قصه‌گویی کنند و این فعالیت تقویت شود. مربیان تجربیات خود را با هم رد و بدل می‌کردند و قصه‌های یکدیگر را گوش می‌کردند. بعد از مدتی اهداف برون سازمانی هم برای جشنواره پیش‌بینی شد و در شیوه‌نامه، بحث قصه‌گویی در سطح جامعه مطرح و بخش‌های جنبی به مرور زمان اضافه شد.

همکاری استانداری و دستگاه‌های دولتی یزد با جشنواره قصه‌گویی

در ادامه، معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، درباره بخش‌های مختلف جشنواره توضیح داد و در تکمیل سخنان او، عالیه قوامی (مدیر اجرایی) با ابراز خوشبختی از برگزاری جشنواره در شهر یزد گفت: «تعداد ۳۰ کمیته در حال پیگیری مقدمات هرچه بهتر برگزارشدن جشنواره هستند که اعضای کمیته‌های مرتبط در قالب نشست‌ها و وبینارهای مختلف با هم در ارتباط هستند. از لحاظ اقدام‌های انجام شده در استان هم جلساتی که باید صورت می‌گرفته از یک ماه پیش برپا شده و ما در جلسه‌ای با آقای مهران فاطمی، استان‌دار یزد، درخواست‌هایی را مطرح کردیم که ایشان امکانات مالی و پشتیبانی خوبی در اختیار ما قرار دادند. همچنین همه دستگاه‌های دولتی و عمومی از جمله شهرداری یزد و صداوسیمای استان با ما در حال همکاری هستند.»

اجرای بیش از ۱۰۰ اثر در جشنواره قصه‌گویی

پس از آن، محمد گودرزی دهریزی (دبیر جشنواره)، در توضیحاتی به دوره پیشین این رویداد اشاره کرد و افزود: «جشنواره امسال، به نوعی روی ریل‌گذاری دوره بیست‌وسوم حرکت کرده است و تمام محتوا سازی‌های سال گذشته که ساعت‌ها روی آن کار کارشناسی شده بود، در آن اعمال شده است. امسال بر خلاف سال گذشته، تمام مراحل جشنواره از استانی، منطقه‌ای و غیره به صورت حضوری برگزار می‌شود چرا که سال گذشته به خاطر فراگیری کرونا، بعضی مراحل مجازی بود. ضمن اینکه امسال داورهای منطقه استانی به تهران آمدند و مورد آموزش قرار گرفتند.»

او درباره آثار شرکت‌کننده در بیست‌وچهارمین جشنواره قصه‌گویی توضیح داد: «در بخش بین الملل ۳۲ اثر، در بخش ملی ۳۷ اثر، در بخش آئینی ۳۲ اثر، در بخش زبان اشاره ۶ اثر، در بخش برگزیدگان ۹ اثر به همراه دو پدربزرگ و مادربزرگ در جشنواره امسال حضور دارند.»

شرکت قصه‌گویانی از کشورهای کانادا، آرژانتین، هند و…

سپس، الهام دارابی، مسئول دبیرخانه جشنواره قصه‌گویی گفت: «رویداد قصه‌گویی امسال فرایندی است از مرکز استان‌ها تا صحنه بزرگ کشوری به میزبانی یزد. از سوی مسئولان شهر یزد پیشنهاد شده است که جشنواره قصه‌گویی، دبیرخانه‌ای دائمی در این شهر داشته باشد.»

او درباره شرکت‌کنندگان در دو بخش ملی و بین‌الملل توضیح داد: «در جشنواره امسال بیشترین شرکت‌کنندگان در بخش ملی، از مربیان مراکز هستند. در بخش بین‌الملل هم که به صورت آفلاین برگزار می‌شود، شرکت‌کنندگانی از کشورهای هند، کنیا، کلمبیا، کانادا، آرژانتین و ترکیه حضور دارند.»

هنر قصه‌گویی ایرانی را به جهان معرفی کنیم

در ادامه این نشست، علی زرفشان، عضو هیئت مدیره کانون با تاکید بر وجود جشنواره‌های معتبر قصه‌گویی در سایر کشورها گفت: «باید وضعیت جشنواره‌های بین‌المللی دنیا را رصد کنیم و دنبال آن باشیم ما هم در جشنواره‌های معتبر جهان، حضوری پُر رنگ داشته باشیم. ما اگر در زمینه قصه‌گویی هنری داریم، خوب است که آن را به دنیا عرضه کنیم و تاثیر فرهنگی خود را بگذاریم.»

مهدی ارگانی، دیگر عضو هیئت مدیره کانون هم نکاتی را درباره قصه‌گویی یادآوری کرد و افزود: «ما در کانون در مورد قصه و قصه‌گویی باید به یک تصویر مشترک برسیم. ببینیم به چه چیزی قصه می‌گوییم و منظور ما از قصه‌گویی چیست؟ باید بدانیم قصه‌گویی، دکلمه، شمایل‌خوانی یا نقالی نیست. گویندگی در قصه‌گویی مهم است. باید اول زبان، بعد میمیک صورت و دست باشد و چیز دیگری نباید در این میان نقش داشته باشد. بخش اصلی جشنواره، قصه‌گویی است و دکور و سایر چیزها نباید جلوه‌گری کنند.»

سپس، افشین اعلا، شاعر و عضو هیئت مدیره کانون در سخنانی گفت: «ما نباید در قصه‌گویی برای جلب کودکان با ادا و حرکات دست و غیره حرف بزنیم. قصه‌گو باید برای بچه‌ها جاذبه ایجاد کند. مضمون و اوج و فرود دادن مهم است. باید قصه‌گویی را به عنوان یک امر مستقل از نمایش‌دادن ببینیم.»

کارگردانی که با قصه بزرگ شده است

مجید مجیدی، از دیگر اعضای هیئت مدیره کانون هم در ادامه این نشست گفت: «قطعا قصه، ریشه در فرهنگ ما دارد. نکته جذاب آن بحث محتواست. همه می‌دانیم که قصه جزوی از فرهنگ هر کشور است و یادآور آغوش مادربزرگ‌هاست. خود من با قصه بزرگ شدم، بدون آنکه بفهمم بعدها قصه چه نقش بزرگی در زندگی من خواهد داشت.»

وی ادامه داد: «چه مفاهیم و موضوع‌هایی که از طریق مادربزرگ‌ها به ما منتقل نشده است. کودکان در این روزها به فضای مجازی خیلی وابسته هستند و خیلی سخت است که آن‌ها را از این فضا جدا کنیم. موضوع قصه‌گویی می‌تواند تاثیر زیادی بر جامعه امروز ما داشته باشد. دغدغه شخصی من این است که از این طریق چه‌قدر محتوا را به زندگی بچه‌ها بیاوریم. در این زمینه، باید به سن مخاطب هم حتما توجه کنیم. کودک هرچه که بزرگ‌تر می‌شود، پذیرشش هم سخت‌تر می‌شود؛ به‌ویژه کودکانی که مدام با گوشی و اینترنت سرو کار دارند. باید مخاطب را شناخت. گاهی کودکان خیلی از ما جلوتر هستند و ما باید بحث مخاطب را در قصه‌گویی جدی بگیریم.»

روز جهانی قصه‌گویی ثبت شود

پایان بخش این نشست، سخنان حامد علامتی، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که مباحث کلان در عرصه قصه‌گویی را جمع‌بندی کرد و گفت: «اصل ساده‌گویی در قصه‌گویی باید رعایت شود. همچنین مبانی دینی و روایی ما باید مورد توجه قرار گیرد. باید روز جهانی قصه‌گویی داشته باشیم و آن را از طریق سازمان میراث فرهنگی پیگیری کنیم. ارتباط بحث قصه‌گویی با نسل جدید مستلزم یک کار پژوهشی است. مخاطب‌شناسی جشنواره باید صورت بگیرد. همین‌طور بحث مستندسازی محتوای جشنواره باید انجام شود. همچنین با صدا و سیما رایزنی شود تا قصه‌های ما در آن برای کودکان پخش شود.»

بیست‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از ۲۵ تا ۲۹ دی ۱۴۰۱ در شهر یزد برگزار خواهد شد.

راهی برای احیای سینمای کودک و نوجوان هست؟

مدیر عامل فارابی گفت: دوسالانه شدن جشنواره کودک و نوجوان به احیای این حوزه کمک نخواهد کرد و ممکن است اندک چراغی که در سینمای کودک روشن مانده است، بی‌فروغ‌تر شود و رو به خاموشی برود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، دومین نشست هم‌اندیشی «سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» با حضور سیدمهدی جوادی مدیر عامل فارابی و دبیر جشنواره سی و پنجم و جمعی از اهالی سینمای کودک و نوجوان در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

سیدمهدی جوادی در ابتدای این نشست، با قدردانی از حضور اهالی سینمای کودک، گفت: پیش از این در تیرماه نخستین نشست هم‌اندیشی جشنواره با سینماگران حوزه کودکان و نوجوانان را با هدف مشخص کردن شیوه برگزاری جشنواره و راهکارهای احیای مجدد سینمای حوزه کودک برگزار کردیم و تصمیم گرفتیم این جلسات هم‌اندیشی را برای تشریح تصمیمات اتخاذ شده و مشارکت بیشتر دوستان در جمع‌های محدودتری ادامه دهیم.

دبیر جشنواره سی و پنجم توضیح داد: برگزاری نشست‌های هم‌اندیشی با این نیت است تا نظرات اهالی فعال در حوزه سینما را بشنویم و دوست داریم از نظرات و پیشنهادات شما در این حوزه استفاده کنیم. دوسالانه شدن جشنواره از جمله نکاتی بود که تاکیدات بسیاری بر آن وجود داشت اما پس از جلسات هم‌اندیشی و مطالعاتی که در این حوزه انجام شد، به این نتیجه رسیدیم که دوسالانه شدن جشنواره کودک و نوجوان به احیای این حوزه کمک نخواهد کرد و ممکن است اندک چراغی که در سینمای کودک روشن مانده است، بی‌فروغ‌تر شود و رو به خاموشی برود.

او ادامه داد: در نهایت پس از مشورت با همکاران به این نتیجه رسیدیم که ادامه روند قبلی جشنواره نیز کمکی به احیای سینمای کودکان و نوجوان نخواهد کرد و در نتیجه ما به بازبینی سازوکارهای جشنواره پرداختیم و این روند را در خدمت تولید آثار فاخر برای کودکان قرار دادیم. همین مساله موجب شد که در حوزه تولیدات، امسال با یک ملاحظه‌ای در انتخاب آثار حوزه کودک ورود کنیم تا بتوانیم به احیای مجدد سینمای کودک و نوجوان کمک کنیم.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با تشریح صندوق ملی حمایت از سینمای کودک و نوجوان و سازوکارهای حمایتی آن تاکید کرد: کارکرد این صندوق موجب می‌شود که بودجه سینمای کودک و نوجوان افزایش پیدا کند. در واقع صندوق این کمک را خواهد کرد که ما مشارکت‌کنندگان و همیارانی را در این حوزه پیدا کنیم که این افراد در حوزه سینمای کودک و نوجوان به طور مشارکتی در کنار بنیاد سینمایی فارابی به سرمایه‌گذاری پرداخته و مکانیزم صندوق بر مبنای حمایت از سینمای کودک و نوجوان مبدل شود. این مساله می‌تواند میزان سرمایه‌گذاری در حوزه کودک را سه تا چهار برابر کند که دستاورد قابل قبولی است.

دبیر «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» عنوان کرد: یکی از تاکیدات دیگری که ما بر احیای سینمای کودک و نوجوان داریم این است که صندوق ملی حمایت از سینمای کودک و نوجوان، تولیدات در این حوزه را از جنس فنی، مضمونی، ساختاری و اقتصادی از یکدیگر متمایز می‌کند تا همه آثار در یک استانداردی با یکدیگر مقایسه شوند که موجب حرفه‌ای‌تر شدن حوزه سینمای کودک می‌شود چراکه همیشه حمایت جدی از سینمای کودک و نوجوان به عنوان یک ژانر مستقل و جدی اتفاق نمی‌افتاد و امیدواریم که این اقدام بتواند تسهیلگری خوبی را در این زمینه انجام دهد.

او ادامه داد: برنامه ما بر این است که ۲۷ دی ماه فراخوان جشنواره و صندوق را اعلام کنیم و در اردیبهشت ماه آثار نهایی برای حمایت صندوق از آنان چه از حیث نگارش فیلمنامه و چه از حیث تولید و اکران اعلام می‌شوند و جشنواره هم طبق برنامه سالانه خود در مهرماه برگزار می‌شود که در اختتامیه جشنواره فراخوان صندوق برای سال آینده را اعلام خواهیم کرد تا بتوانیم جشنواره به صورت سالانه کار خود را به پیش ببرد.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با تشریح روند انتخاب شهر میزبان جشنواره تاکید کرد: یکی از مواردی که در این دوره به صورت جدی آن را پیگیری کردیم، این بود که شهر میزبان نیز آورده مشخصی برای جشنواره و سینمای کودک داشته باشد و با رایزنی‌های بسیاری که انجام دادیم درنهایت شهردار اصفهان تمامی شروط ما را در این زمینه پذیرفت؛ در عین اینکه خود ما نیز دوست داشتیم، اصفهان به عنوان شهر میزبان جشنواره انتخاب شود. این نکته مهم است که اگر بنا را بر تغییر سازوکارها قرار نمی‌دادیم و این مکانیزم را نمی‌پذیرفتیم، بودجه‌ای که در اختیارمان قرار می‌گرفت، یک چهارم بودجه فعلی بود.

دبیر «سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» در پایان تاکید کرد: سینمای کودک تنها راهی است که بدون دردسر می‌توانیم از این راه در حوزه بین الملل حاضر شویم، بنابراین باید از این امکان استفاده خوبی داشته باشیم.

در این نشست درباره موضوعات مختلفی چون تمایز سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان با دوره‌های گذشته، راه‌اندازی صندوق ملی حمایت از سینمای کودک و نوجوان، چالش‌های موجود در حوزه سینمای کودک و راهکارهای برای احیای آن بحث و تبادل نظر شد.

مسعود احمدیان قائم مقام جشنواره، احسان هوشیارگر رئیس کمیته ارتباطات، اطلاع رسانی و تبلیغات جشنواره، سیمون سیمونیان مدیر دبیرخانه جشنواره، فاطمه آذری مدیر روابط عمومی جشنواره و سینماگرانی نظیر وحید نیکخواه‌آزاد، مهدی احمدی، رهبر قنبری، مهین جواهریان، عباس مرادیان، هادی انباردار، میثم معراجی، بهروز نشان، صالح دلدم، بابک نبی زاده، بیژن شیرمرز و ابراهیم ایرج زاد از جمله حاضران در این نشست بودند.

نشست‌های هم‌اندیشی «سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» به منظور تبادل‌نظر دبیر این رویداد با اهالی سینما در زمینه راهکارهای احیای سینمای کودک و تشریح برنامه‌های جشنواره تداوم خواهد داشت.

«زنانِ لَجمَن» به جشنواره‌های بین‌المللی راه می یابد؟

فیلم کوتاه «زنانِ لَجمَن» به نویسندگی و کارگردانی زیور حجتی در ماه‌های ابتدایی سال 2023 برای نمایش و رقابت در دو جشنواره بین‌المللی انتخاب شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «زنانِ لَجمَن» به نویسندگی و کارگردانی زیور حجتی منتخب بخش مسابقه بیست‌وهشتمین جشنواره James River Short Film آمریکا شد که در ژانویه ۲۰۲۳ در ایالت ویرجینیا برگزار می‌شود.

«زنانِ لَجمَن» به بخش مسابقه چهاردهمین  World Music&Independent Film Festival آمریکا راه یافت که مجتبی اسپنانی نامزد بهترین فیلمبرداری شده است و این جشنواره در مارس 2023 مصادف با اسفند 1401 برگزار خواهد شد.

فیلم کوتاه «زنانِ لَجمَن» پیشتر نیز به بخش مسابقه بیست‌ویکمین جشنواره بین‌المللی Route 66 Film Festival آمریکا، پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم TREASURE COAST INTERNATIONAL FILM FESTIVAL آمریکا که نامزد بهترین فیلم در بخش آگاهی اجتماعی این جشنواره شد و همچنین به دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم Chania Film Festival and Chania Film  Festival Edu یونان در شهر چاینا راه یافته بود.

این فیلم با رویکردی متفاوت و مستقل در مورد جنگ و با حمایت انجمن سینمای جوان اصفهان و تهران به مدت ۱۳ روز فیلمبرداری شده است.

عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: زیور حجتی، مدیرفیلمبرداری: مجتبی اسپنانی، دستیاران فیلمبردار: امیر مهدی خادم، محسن میناییان، محمد قربانی، علیرضا طبر اصفهانی و کیوان منصوری، تدوین: عماد خدابخش، دستیار تدوین: سمیه فرازی، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، صدابردار: اسماعیل سلطانی، طراح گریم: محمد توکل، دستیار گریم: فاطمه زاهدیان، طراح صحنه و لباس: زیور حجتی، مدیر صحنه: مژده معلمی، اجرا صحنه: معین صفری، اصلاح رنگ و نور: مهران دوستی، منشی صحنه: نفیسه ضیائی، دستیاران کارگردان: امیر خوشاوی و فاطمه وحیدیان، آهنگساز: کارنگ کرباسی، ویولن‌سل: مسیح مردی‌ها، صدابردار موسیقی: سینا صالحی، مترجم: حسن شرف‌الدین، مدیر تولید: نورینا احمدی، دستیاران تولید: حیدر علی رحمانی و علیرضا اکبری، هماهنگی تولید: نرگس علیزاده، حمل و نقل: محمود رستمی، پشتیبانی فنی: متین فروزمند، تدارکات: رایحه مرتضایی، پوستر و تیزر: مسعود ایران فدا، تیتراژ: محمد شجره طوبی، سایر بازیگران: مریم رحیمی، سارینا احمدی، محسن محمدی، فرهاد مهدوی، لیلا بحرینی و مهسا مختاری و تهیه کننده: زیور حجتی و  انجمن سینمای جوانان ایران (اصفهان و تهران).

«عمار» برای هنرمندان شهرستانی چه آورده ای دارد؟

داور بخش تولیدات تلویزیونی سیزدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: تنوع آثار در این جشنواره قابل توجه بود و اینکه آثار متعلق به نقاط مختلف کشور بودند؛ استان‌ها، حضور قابل توجه و تحسین برانگیزی داشتند.

به گزارش سینمای خانگی، مهدی لسانی در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در توضیح تولیدات تلویزیونی سیزدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: در حوزه برنامه‌های ترکیبی تلویزیونی، تعداد حاضرین و برنامه‌های شرکت کننده، بالاتر از انتظار من بود و ما آثار خیلی خوبی از برنامه‌های ترکیبی تلویزیونی داشتیم.

وی افزود: در حوزه‌های آیتم و کلیپ، موشن گرافی و گزارش‌های خبری نیز، تنوع آثار قابل توجه بود. اینکه آثار متعلق به نقاط مختلف کشور بودند و استان‌ها، حضور خیلی خوبی داشتند، قابل توجه و تحسین برانگیز است.

مدیر پایگاه جریان‌شناسی دیدبان ادامه داد: به نظرم «عمار» در فراخوان ها و ارتباط گیری های خود می‌تواند در حوزه رسانه قوی‌تر عمل کند. در جشنواره عمار ظرفیت کشف نشده ای هست که امکان کشف آن وجود دارد و به واسطه آن وقتی در حوزه مردمی داریم صحبت می‌کنیم اینکه آثار ارائه شده چندین برابر شود هم ممکن می‌شود.

وی با اشاره به جوان بودن جشنواره مردمی عمار تاکید کرد: توجه به حوزه های خلاقانه مهم است. باید برای هر دوره طراحی لوگو و پوستر انجام شود. درج و رونمایی از لوگو و پوستر اختصاصی در هر دوره از این جشنواره امر مهمی است و مناسب است که عمار هر هر دوره یک هویت رسانه‌ای خاص داشته باشد.

داور بخش تولیدات تلویزیونی سیزدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، در ادامه افزود: این هویت رسانه ای خاص شامل، رنگ، فونت و المان است. از طرف دیگر، عمار می‌تواند برای هر دوره سفرایی را در حوزه اجتماعی مشخص کند که این ها، بُرد رسانه‌ای و اجتماعی به پیام عمار بدهند.

لسانی با بیان اینکه ما اگر در حوزه تبلیغ و ترویج در عمار کار بیشتری بکنیم، برد کرده‌ایم، گفت: این برد به جهت این است که جشنواره عمار، جایگاه خودش را در بین مردم دیده، نه در میان سازمان ها و انجام این کار در شرایط فعلی کشور و مسائلی که اتفاق افتاده به اهمیت عمار ضریب و وزن می‌دهد.

وی در توضیح زن ایرانی؛ شعار محوری این دوره از جشنواره بیان داشت: وقتی فضای رسانه ای و فضای ذهنی را نگاه می کنیم. فضای ذهنی افراد عموما توسط رسانه‌ها ایجاد و جهت‌دهی می‌شود. نگاه به زن ایرانی از بعد تاریخی، که قدیمی ترین تصویرها و نگاره ها از آن وجود دارد، پوشیدگی است. این پوشیدگی در سنت ایرانی هم بوده است. حتی در فضای کنونی، در اقوام، فرهنگ‌ها و بوم‌های فرهنگی مان، این مبحث نیاز به کشف و ترویج دارد. بنابراین باید در گام اول خیلی از خرده فرهنگ‌ها، توسط افراد مختلف کشف و بعد ترویج و تقویت شود.

این هنرمند در پایان گفت: ما در منطقه ای قرار گرفتیم که یک زن، عملا خلاق، موثر، الهام بخش به تمام جامعه است. این مساله خیلی مهم است که بتوان آن پبام را به کلیت جامعه منتقل کرد و در پویایی جامعه نقش آفرین بود.

افتتاحیه سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، ۱۴ دی ماه در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی(ع) شاهچراغ، برگزار شد. آثار جشنواره نیز از ۱۵ تا ۲۱ دی‌ماه در سینمافلسطین تهران به نمایش درآمده است. همانند دوره پیشین، علاقمندان می‌توانند با مراجعه به تارنمای عماریار AmmarYar.ir به صورت مجازی به تماشای آثار این دوره جشنواره بنشینند.

خروج از نسخه موبایل