علیرضا سبط احمدی تهیه کننده سینما در خصوص الزامات برگزاری جشنواره در تراز بین المللی گفت: سینما در کشور ما محدود به طیف و تفکر خاصی شده که حتی مخاطب داخلی هم ندارد.
به گزارش سینمای خانگی، تهیه کننده فیلم های سینمایی «مصائب چارلی» و «نغمه» در گفتگو با سینماپرس، گفت: ما وقتی عنوان یک جشنواره، همایش، کنگره و… را بین المللی می گذاریم باید آن مراسم در تراز جهانی و بین المللی باشد؛ هر مسأله ای در هر حوزه ای وقتی عنوان صادرات و بین المللی واقعی پیدا می کند که بتواند به صورت واقعی برای کشور پیشرفت و درآمدزایی داشته باشد و بتواند در حوزه مرتبط محصولات ایرانی را به سراسر جهانیان معرفی کرده و آن ها را ترغیب به استفاده و خریداری محصولات ایرانی کند.
وی ادامه داد: بدیهی است که سینمای ایران سال های سال است منحصر به فضای داخلی کشور خودمان شده و در عرصه جهانی چندان جایگاهی ندارد؛ در این سال ها فیلم هایی که از ایران به جشنواره های جهانی رفته بیش از آنکه بتواند منافعی را برای فرهنگ و هنر کشور در پی داشته باشد نوعی تبلیغات برای خارجی ها بوده و آن ها توانسته اند از این فیلم ها به نفع سیاست های خود بهره برداری کنند.
سبط احمدی یادآور شد: سال ها قبل مهمترین جشنواره واقعاً بین المللی ما در سینمای ایران جشنواره فیلم رشد بود که حقیقتاً در تراز بین المللی برگزار می شد و در حوزه فیلم های آموزشی حرف های جدی برای گفتن داشت اما متأسفانه چند سالی است که این جشنواره در حد یک جشنواره روستایی برگزار می شود که کارکرد داخلی و ملی هم ندارد و این اتفاق به دلیل انتخاب فیلم ها، مهمانان، دست اندرکاران جشنواره و… است. در مورد جشنواره فیلم کودک و نوجوان هم نیز سال های متمادی است با چنین مشکلی روبرو هستیم.
این سینماگر تصریح کرد: مدیران فرهنگی قطعاً خودشان به خوبی می دانند که صرف حضور چند مهمان و یا فیلم خارجی نمی تواند یک جشنواره را بین المللی کند؛ ما زمانی می توانیم ادعای بین المللی جشنواره های سینمایی را داشته باشیم که این رویدادها باعث شوند با دنیا تبادل فرهنگی داشته باشیم و محصولات مان را به راحتی در دنیا به فروش برسانیم.
تهیه کننده فیلم های سینمایی «شیر تو شیر» و «سنگ اول» با بیان اینکه آیا پس از سال ها ادعای بین المللی بودن جشنواره ها ما توانستیم فیلم های مان را به دنیا بفروشیم و تنها به اندازه هزینه یک سال اداره سینمای کشور درآمد کسب کنیم؟ اظهار داشت: در دنیا وقتی آثاری مانند «آواتار» ساخته می شود که فروشش به چند میلیارد دلار می رسد میزان فروش آنقدر است که بودجه برخی کشورهای کوچک در دنیا حتی کمتر از آن میزان بسته می شود! اگر این اتفاق رخ بدهد ما می توانیم ادعای بین المللی بودن داشته باشیم در غیر این صورت هر ادعای بین المللی بودنی بی اساس است.
سبط احمدی تأکید کرد: بی تعارف باید عرض کنم که سینما و فرهنگ کشور ما در جغرافیای روستا خلاصه می شود و حتی در حد و اندازه جغرافیای کشورمان هم نیست و در اثبات این مدعا همین بس که بخش اعظمی از مردم سال های متمادی است میل و رغبتی برای حضور در سینما و تماشای فیلم ها ندارند. آن وقت ما چطور می خواهیم با این فیلم ها و سینمایی که مردم خودمان میلی برای تماشای آن ندارند ادعای بین المللی بودن داشته باشیم؟
این تهیه کننده در پایان این گفتگو افزود: بهتر است به جای اینکه یک اشتباه را چند بار تکرار کنیم از مدیرانی که سال ها آمدند و بخش های ملی و جهانی جشنواره فجر را جدا کردند و برای برگزاری بخش جهانی بودجه مجزا دریافت کردند این پرسش را داشته باشیم که ماحصل آن هم خرج کرد از بودجه بیت المال چه دستاوردی برای سینمای کشور داشت؟ آیا ما با برگزاری این جشنواره توانستیم به حضورمان در مجامع بین المللی مهر تأیید بزنیم یا اینکه سفره ای پهن کردیم و عده ای آمدند و در سفره ذی نفع شدند؟ ما وقتی ادعای بین المللی بودن یک رویداد را مطرح می کنیم بایستی وسعت و ظرفیت بین المللی شدن آن را هم داشته باشیم که متأسفانه در حال حاضر چنین امکانی وجود ندارد.
سینمای ایران نیازمند هوایی تازه است که تنها با حضور فیلمسازان جوانان محقق میشود و سیاستهای سازمان سینمایی کشور را میطلبد.
به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، کادرسازی و تربیت نسل جدید فیلمساز، سیاستی است که در یک سال اخیر از سوی سازمان سینمایی کشور دنبال میشود. این سازمان با برنامهها و اقدامات متنوع و توجه جدی به جوانان که ماحصل سفرهای استانی در یک سال اخیر بوده، به دنبال کشف و شناسایی استعدادها، سرمایهگذاری بر آنها و بسترسازی در راستای جریان نو فیلمسازی در ایران بوده است.
سینمای ایران نیازمند هوایی تازه است که تنها با حضور فیلمسازان جوانان شکل میگیرد. این امر نیازمند ریسکپذیری بالای مدیران سازمان سینمایی است که به جای سرمایهگذاری روی سینماگران امتحان پس داده، از جوانان استفاده شود و نتایج آن را برای چند دهه بر سینمای ایران تضمین کند.
در این خصوص سینماگران، کارشناسان و منتقدان نظرات خود را درباره سیاستهای سازمان سینمایی بیان کردند.
کلید موفقیت شناسایی جوانان مستعد
محمود گبرلو مجری سابق برنامه تلویزیونی هفت و کارشناس سینما درباره سیاستهای اخیر سازمان سینمایی پیرامون جوانان گفت: یکی از حرکتهای مثبت و ماندگار مدیر سازمان سینمایی کشور، در کنار فعالیتهای مثبت و موثر دیگر ، سفرهای استانی و توجه به وضعیت سینماهای شهرستانها و به خصوص حمایت از نسل جوان علاقمند به فیلمسازی است .
وی افزود: بسترسازی برای جوانان خلاق و بااستعداد در شهرستانها زمینه را برای ظهور فیلمسازان جدید با نگرشهای جدید و متفاوت فراهم میکند. تعداد کثیری از جوانان علاقهمند به سینما در شهرستانها حضور دارند که به خاطر دیده نشدن و عدم توجه به نیازهایشان عمر خود را به بطالت میگذرانند. از این رو دولت و ارگانهای مربوطه موظف به فراهم آوردن امکانات و سیستمهای مورد نیاز و یا راهاندازی آموزشگاههای متعدد سینمایی هستند تا به شناسایی و کشف نیروهای خلاق هنرمند منجر شود تا پس از دورهای وارد جریان حرفهای تولید فیلم شوند.
گبرلو بیان کرد: ذات سینما نیاز به اندیشههای مبتکرانه و نوین دارد که این امر به دست جوانان خلاق بروز و ظهور پیدا خواهد کرد.
وی سیاستهای اخیر سازمان سینمایی را نسبت به دورههای مدیریتی قبل، بیسابقه دانست و گفت: این سیاستها جدید و موثر است و هم برای جوانان، شغل و سرگرمی ایجاد خواهد کرد و هم با شناسایی هنرمندان و تولید متنوع باعث رونق تولید در کشور میشود و مهمتر از آن نیازهای جدی تماشاگر مورد توجه قرار میگیرد.
گبرلو تاکید کرد: البته در سالهای گذشته، تشکیلاتی همچون سینمای جوان و تجربی وجود داشت اما سیستم آنان نیاز جوانان مشتاق را برآورده نمیکرد از این رو احساس میشد طرحی نو باید راه انداخت تا جوانان خلّاق زودتر به ابزارها و تکنیک نوین سینما آشنا شده و وارد حلقه فیلمسازان جدید قرار گیرند.
پاتوقهای فرهنگی
دانش اقباشاوی آبادانی الاصلو دانشآموخته سینمای جوان، کار خود را با دستیاری کارگردان و ساختن فیلم کوتاه آغاز کرده است، با اشاره به تمرکززدایی در بخش سینمای جوان و آزمونمحور و رایگان کردن آموزش در ۱۰ استان از سوی سازمان سینمایی کشور گفت: سیاستهای سازمان سینمایی کشور در سال گذشته در رابطه با آموزش و تولید آثار سینمایی و تصویری مانند فیلم مستند و فیلم کوتاه، در عمل به ایجاد عدالت آموزشی و تولیدی انجامیده که جای خرسندی و تبریک به مجموعه سازمان سینمایی به ویژه خزاعی و آذرپندار دارد چرا که تمرکززدایی، در ذات خود عدالت را مستتر دارد.
این کارگردان افزود: با این تمهیدات بسیاری از جوانان مستعد در سطح کشور به خصوص در استانها و نقاط مرزی که متشکل از قومیتهای مختلف است میتوانند از مواهب فرهنگی بهرهمند شوند. در حداقلترین شکل آن، آموزشگاههای سینمایی به عنوان پاتوقهای فرهنگی باعث میشود جوانان در معرض زیست فرهنگی قرار گیرند این در حالی است که حتی اگر فیلمی هم تولید نکردند، مسیر کاری خود را در زمینههای دیگری مانند عکاسی، فیلمبرداری و تدوین ادامه دهند. این اتفاق سیاستی دوراندیشانه و سرشار از دستاورد است و حداقل موجب رشد جوانان در فضایی فرهنگی میشود.
اقباشاوی با اشاره به تجربه خود از برگزاری آزمون سینمای جوانان در سال ۱۳۵۷ که چنین فرصت مناسبی را در اختیار علاقهمندان سینما قرار داده است، افزود: متاسفانه در هفت، هشت سال گذشته، آزمون حذف، و حضور در این کلاسها به پولی شد اما جای خوشحالی است که اکنون با سیاستهای انساندوستانه و مترقی سازمان سینمایی، در این راستا مجددا سیاست آزمونمحور دنبال میشود و بسیاری از استعدادهای استانهای محروم در این آزمونها شرکت کرده و اکنون در حال آموزش هستند.
این سینماگر بیان کرد: اقدام دیگر سازمان سینمایی، ایجاد باشگاه فیلم اولیهاست که باب عدالت در تولید اولین اثر سینمایی را برای استعدادهای سینمایی باز کرد چرا که سینما به عنوان یک هنر، صنعتی گران، برای علاقهمندان به این عرصه است که نیازمند تحصیل، تجربهگری، آموختن و تلمذ بیش از ۱۰ سال است تا بتوانند فیلمی مخاطبپسند، که از ابتداییترین استانداردهای یک فیلم خوب است، را بسازند.
وی اظهارداشت: پیش از این، خانه سینما و کانون کارگردانان به شکلی قانونمدار، مجوز کارگردانی فیلم اول را برای کسانی که حداقل سه دستیاری فیلم، ساخت فیلم کوتاه و جوایز داخلی و خارجی را داشتهاند، صادر کرده است اما پس از آن در راستای مقرراتزدایی، اعلام شد که لازمه ساخت فیلم، جذب سرمایه به واسطه خود فیلمسازان است.
این کارگردان افزود: به این شکل جوانهای با استعداد و زحمتکشیده که نمیتوانستند سرمایهگذار جذب کنند، حذف شده و سینما از تعدادی از استعدادها محروم شد اما با راهاندازی باشگاه فیلماولیها نزدیک ۵۰۰ نفر ثبتنام کردند و تا جایی که میدانم کسانی حضور یافتهاند که در جذب سرمایه ناکام بوده و سرمایهگذار پیدا نکردهاند.
اقباشاوی گفت: من معتقدم اگر پایههای سینمای ایران بر سه محور آموزش، تولید و توزیع استوار شود، از آنجایی که مجموعه سازمان سینمایی، مدیران باتجربه، دلسوز و اهل سینما دارد، سینمای ایران دستاوردهای خوبی در سالهای آینده به دست خواهد آورد، امید است که نسل دهه هفتاد و هشتادیها که به خاطر رشد فرهنگ و سواد عمومی جهان، با قریحهتر هستند، با حمایتهای سازمان سینمایی بتوانند سینمای مهم ایران را مجددا جان دوبارهای بخشند.
تمرکززدایی و توجه به استانها
آرش فهیم روزنامهنگار سینمایی نیز درباره اقدامات اخیر سازمان سینمایی برای حمایت از فیلمسازان جوان بیان کرد: یکی از سیاستهای تحسین برانگیز سازمان سینمایی در دوره فعلی، تمرکززدایی و توجه به استعدادها در شهرستانها و مناطق محروم است؛ سیاستی که در جهت عدالت فرهنگی محسوب میشود و قطعا برکات فراوانی در پی خواهد داشت.
وی این حرکت را، علاوه بر تقسیم عادلانهتر امکانات و فرصتها، از نظر فرهنگی و امنیتی نیز حائز اهمیت دانست و افزود: از منظر فرهنگی، یکی از ضعفهای سینمای امروز ما نبود تنوع در سوژهها و مغفول ماندن بسیاری از موضوعات و مضامین مهم است که این خود چالشی بزرگ است. از این رو زمینهسازی برای فعالیت هنرمندان مستعد در نقاط مختلف کشور، نتیجهاش در تولیدات و آنچه روی پرده سینما خواهد رفت، بروز پیدا میکند و امیدواریم با تداوم این مسیر، در سالهای آینده شاهد ویترینی رنگارنگ و با سوژههای متنوع و مخالف در سینما باشیم.
فهیم اظهارداشت: از نظر امنیتی نیز این رویکرد، باعث افزایش پویایی و نشاط فرهنگی در مناطق گوناگون کشور خواهد شد. مورد توجه قرار گرفتن مردم در مناطق محروم و حاشیه و دیده شدن، قطعا تضمینکننده اعتماد و امنیت در این مردم است.
این روزنامهنگار، تعامل با فیلمسازان استانی را نقطه قوت دیگری در کارنامه یک ساله سازمان سینمایی کشور دانست و تاکید کرد: تعامل مدیریت فعلی سازمان سینمایی با فیلمسازان استانی و شهرستانی نسبت به مدیریتهای سابق، فعالانهتر و امیدبخشتر است. تداوم این سیاست، به شکوفایی بیشتر سینمای کشور منجر خواهد شد.
وی افزود: اهمیت و لزوم سیاست تمرکززدایی در راستای تقویت سینمای ملی است، از این نظر که سینما هر چه مردمیتر باشد، ملیتر خواهد بود. سینمای مردمی یعنی سینمایی که همه مردم، اقوام و هموطنانمان در اقصی نقاط کشور، سهمی در این سینما داشته باشند تا هم بتوانند داستان زندگی خودشان را در فیلمها ببینند و هم فرزندانشان در این سینما اشتغال داشته باشند. به همین دلیل هم این سیاست لازم و ضروری است.
این منتقد اظهارداشت: البته سیاست حمایت از هنرمندان شهرستانی و محرومان قطعا هزینههایی هم در پی خواهد داشت. شاهنشینان و کسانی که معمولا بر منابع مالی چنبره زدهاند، حتما در پی فتنهانگیزی و کارشکنی خواهند بود و مدیریت سینمایی، در این راه باید ثابت قدم و مقاوم باشد.
ویژه برنامه «سینما ملت» با محوریت بررسی آثار سینمایی در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به تهیهکنندگی محمد رضا فهیمی از امشب چهارشنبه (۱۲ بهمن ماه) از شبکه پنج سیما روی آنتن میرود.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی شبکه پنج سیما، ویژه برنامه «سینما ملت» هر شب در ایام جشنواره بین المللی فیلم فجر از ساعت ۲۴ تا ۱ بامداد با اجرای محسن بدرقه منتقد و مدرس سینما به صورت زنده از شبکه پنج سیما پخش می شود.
این ویژه برنامه شامل دو بخش میز تحلیل و میز نقد است. در میز تحلیل مصطفی یوسف زاده منتقد سینما و در میز نقد محمد تقی فهیم منتقد و مدرس سینما از کارشناسان و سینماگران میزبانی خواهند کرد.
«سینما ملت» ویژه برنامه جشنواره فیلم فجر ضمن بررسی آثار چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر، در دو بخش گزارشی اتفاقات روز جشنواره را مرور می کند. همچنین این برنامه در نظر دارد مؤلفههای مهم ارزش گذاری آثار از نگاه مخاطبان را نیز تحلیل و بررسی کند.
این ویژه برنامه کاری از گروه اجتماعی شبکه پنج سیماست که در ایام برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر از (۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه) هر شب ساعت ۲۴ به صورت زنده روی آنتن شبکه پنج سیما میرود.
یازده فیلم از ۱۰ کشور جهان به بخش جشنواره جشنوارههای چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر راه یافتند.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، ۱۱ فیلم از کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ، اندونزی، فرانسه، ژاپن، رومانی، آرژانتین، سوریه، عراق و ایران به بخش جشنواره جشنوارهها راه پیدا کردند.
این فیلمها شامل Rebel(شورشی) به کارگردانی عادل العربی و بلال فلاح محصول مشترک بلژیک و لوکزامبورگ، BEFORE, NOW & THEN(قبل، اکنون و بعد) ساخته کامیلا اندینی از اندونزی، For My Country(برای کشورم) ساخته رشید حامی محصول فرانسه، LOVE LIFE(زندگی عاشقانه) ساخته کوجی فوکادا از ژاپن، R.M.N.( ر.م.ن.) ساخته کریستیان مونجیو از رومانی، Saint Omer(سنت عمر) به کارگردانی آلیس دیوپ از فرانسه، Tori and Lokita(توری و لوکیتا) اثر لوک داردن و ژان پیر داردن محصول بلژیک، Self Defense( دفاع شخصی) ساخته آدره یابراگا از آرژانتین، Landless( بی سرزمین) ساخته تورج اصلانی محصول عراق و سوریه، The WasteTown(شهر خاموش) اثر احمد بهرامی و Life & Life( زندگی و زندگی) به کارگردانی علی قوی تن هر دو از ایران است.
روز گذشته، ۹۸ هزار نفر به سینما رفتند که این میزان، بیشترین استقبال به عمل آمده از سینماها طی ۶ماهه دوم امسال محسوب میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از برنا،روز گذشته ۹۸ هزار نفر به سینما رفتند تا شلوغترین سهشنبه سینماهای کشور طی ماههای اخیر رقم بخورد. آخرین سهشنبه شلوغتر از روز گذشته، به ۲۹ شهریورماه برمیگردد که طی این روز، ۱۱۷ هزار و ۵۰۰ نفر به سینماها رفتند.
طی روز گذشته، ۲۳۲۵ سانس تعریف شد و گیشه، حدود ۱ میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان فروخت.
پرفروشترین فیلم روز گذشته، بخارست بود که با بیش از ۳۳ هزار مخاطب، ۶۱۷ میلیون تومان فروخت.
ملاقات خصوصی نیز ۱۹ هزار بلیت فروخت و به فروش ۳۸۲ میلیون تومانی دست یافت.
چپ، راست با حدود ۱۷ هزار بلیت، گیشه ۳۲۴ میلیون تومانی را تجربه کرد.
لوپتو، جزیره فضایی، پسر دلفینی و پالتو شتری، دیگر فیلمهای پرفروش روز گذشته سینماها بودند.
سینماهای کشور از امروز و با آغاز جشنواره، موج جدیدی از مخاطب را تجربه خواهند کرد که کمک بسیاری به رونق گیشه و بهیود وضعیت اقتصادی سینماها خواهد کرد.
نگاهی به فیلم سینمایی شماره 10 در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر
مرتضی گازرانی-سینمای خانگی؛ در طول چهل سال اخر یکی از بحث های رایج در سیاست گذاری فرهنگی سینما این بوده است که جهت گیری سینمای ایران در تقابل فرهنگی با سینمای هالیوود چگونه باشد. در مقطعی با الگوپذیری از سینمای موج نوی اروپا بنا برآن گذاشته شد که نوعی سینمای متفاوت و متناسب با فرهنگ ایرانی که سینمای ملی نام گرفت را در دستور کار قرار دهند. البته این رویکرد در آن مقطع دستاوردهای قابل توجهی نیز به دنبال داشت. اما امروزه شرایط به گونه ای پیش رفته است که به سبب گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی و در دسترس قرار گرفتن فیلم های هالیوودی، این رویکرد شاید دیگر محلی از اعراب نداشته باشد و نتواند پاسخگوی عطش مخاطب نوجوان و جوان کشور باشد. او روزانه حداقل یک فیلم سینمایی یا انیمیشن را با جذابیت های پیدا و پنهان آن می بیند. لذا ساختار سینمایی ایران با رویکرد پیشین نه تنها برای مخاطب امروز جذابیت ندارد بلکه در قصه گویی و فیلمنامه هم نتوانسته با آن جریان مقابل، همآوردی کند.
خشونت و برهنگی دو عنصر اصلی در سینمای هالیوود است که به مدد قابلیت های فنی توانسته است اثرگذاری خود را به نمایش بگذارد. عناصری که در فرهنگ سینمایی ایران نمی تواند جایگاهی داشته باشد. که اگر می داشت ضرورتی برای انقلاب احساس نمی شد.
و اما فیلم سینمایی شماره 10 اثر حمید زرگر نژاد که در روز اول و به عنوان فیلم دوم برای اهالی رسانه به نمایش درآمد تلاش می کند با گرته برداری از فیلم ها و و بهره برداری قابلیت های فنی سینمای هالییوود، زندگی قهرمانانه یک آزاده دوران دفاع مقدس رادر دوران اسارت روایت کند. اما در فیلمنامه و بالاخص بازیگری جز مجیدصالحی و سیامک صفری که بازی قابل توجهی را به نمایش گذاشتند نتوانسته دوشادوش دستاوردهای فنی اش پیش برود.
نکته دوم اغراق در به تصویرکشیدن قهرمان وضدقهرمان فیلم است. به طور کلی فیلم شماره 10 فیلمی قهرمان پردازانه است که برای نسل امروز که ناآشنا به قهرمانان ملی خود است اثر قابل توجهی است. وقتی صحبت از قهرمان پیش می آید، به ناچار ضد قهرمان نیز باید در حد و قواره خودش ظاهر شود. و این اغراق وقتی وجه زیبایی شناسانه به خود می گیرد هم چون ادبیات حماسی و اسطوره ای واجد آرایه ادبی می شود. اغراق فیلم شماره 10 حمید زرگر نژاد به مدد تصویر برداری و فضا سازی و حتی موسیقی درخشان خود به دل می نشیند.
نگاهی به فیلم سینمایی «استاد» اولین فیلم اکران شده در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر
مرتضی گازرانی-سینمای خانگی؛ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر با تمام فراز و نشییب ها و تحریم هایی که دودش جز به چشم سینمای ایران نرفت با حضور فیلمسازها به ویژه فیلم اولی ها آغاز شد. جشنواره ای که بر خلاف ادوار گذشته به اذعان اغلب علاقه مندان، هندوانه سربسته است.
بر روال دوره های گذشته که فیلم اولی ها تنور جشنواره را گرم می کردند، جشنواره چهل و یکم از این جهت هیزم کم ندارد. اما اولین چوبش تَر بود و گُر نگرفت.
فیلم استاد ساخته سیدعماد حسینی و تهیه کنندگی « استاد » بهروز افخمی شروع خوبی برای این جشنواره نبود و امیدوارم بهاری نیز برای این سال نکو نباشد.
القصه؛ قرار است در طول این جشنواره نگاهی به تأثیرات تربیتی برخی فیلم های حاضر در جشنواره بر خانواده ها و به ویژه نسل نوجوان و جوان که بیشترین مخاطبان سینما می باشند بیاندازیم.
اساسا فیلم ها جدای از کارکرد سرگرمی، برای تأثیرگذاری بر جامعه ساخته می شوند، بالاخص در جشنواره ای که برآیند حاکمیت فرهنگی کشورِ صاحب ایدئولوژیک برتر است، باید مسئولیت پذیر تبعات این رویکرد خود نیز باشد.
فیلم استاد چه بخواهد و چه نخواهد بیش از نام کارگردان خود نام «استاد» بهروز افخمی را اما این بار در کسوت تهیه کننده یدک می کشد. چهره ای که خود را بخشی از این حاکمیت فرهنگی می داند. فیلمی که روی موضوع جنبش « می تو » و آزار جنسی زنان زوم کرده است. موضوعی که در سال اخیر حاشیه هایی نیز برای سینمای ایران به دنبال داشت. این فیلم جدای از زبان الکن خود در روایت موضوع که صاحبان نقد بیشتر به آن خواهند پرداخت، مگسک خود را به سمتی نشانه می رود که در این مدت بیشترین آسیب را از این حیث به خود دیده است. گویا نگاه آسیب شناسانه « استاد» به جای این که سایر صنوف را در بربگیرد بر قشر هنری تأکید دارد،آن هم در بستر یک جامعه ریشه دار سنتی ( اشاره به گلدرشت بودن فضای معماری سنتی مکان فیلم که در تعارض با موسیقی غربی حاکم بر طول فیلم است).
گویا « استاد » یادش رفته که همکارانش به عنوان پیشگامان عرصه فرهنگی بر خود فرض دیدند که پیشتاز این جنبش باشند و با پذیرفتن تبعات آن وارد این عرصه شدند. و حال که سینما خود باید بگوید که این آسیب اجتماعی تنها در سینما نبوده و در تمام صنوف می باشد، خود به این جریان دامن زده و اشاره اتهام را به سمت خود می برد. حتی « استاد » به خود نیز جرأت نمی دهد که از قواعد جنبش می تو پیروی کرده و برخلاف سینماگرانی که آین آسیب را فریاد زدند، خود نیز فریاد بزند و قربانیان خود را در دام سکوت انداخته و رهایشان می کند.
زرگرنژاد در «شمارۀ 10» با نوآوری در موسیقی، صحنهآرایی و ترکیب رنگها، لباس و حتی گریم و صدالبته ساختارشکنی و بر هم زدن کلیشههای رنگورو رفته، تا حد قابلقبولی توانست یک تصویر سینمایی قابل اعتنا و قابل دفاع از سینمای دفاع مقدس ارائه دهد؛ تصویری که البته میتوانست بسیار بهتر از این باشد.
هادی مرادی-سینمای خانگی؛ حلقۀ مفقودۀ آثار سینمایی ایران که نقش بسزایی در بحران کنونی سینمای سالنی دارد، مخاطبشناسی و احترام به خواست و سلیقۀ مخاطب است. این مهم به ویژه در آثار دفاع مقدس به ضوح دیده میشود. گرچه در تمام این سالها، فیلمهایی با محوریت جنگتحمیلی بسیار کمتر از آنچه باید، ساخته شده اما همین فیلمها نیز هرگز نتوانستند موفقیت آثار دهههای شصت و ابتدای هفتاد را تکرار کنند تا جاییکه همین عدماستقبال سبب شد به تدریج این گونه از سینما که به نوعی تنها نوع منحصربفرد سینمای ایران است، از رونق بیافتد.
با این حال اما «شمارۀ 10» نه برگ برنده اما اثری قابل اعتنا و قابل احترام در این ژانر به حساب میآید. فیلمی که توانست تا حد مطلوبی، رضایت مخاطبان جشنواره را جلب کند و در اکران نیز قطعاً ناموفق نخواهد بود.
نورپردازی، موسیقی و صحنهآرایی «شمارۀ 10» به حدی مطلوب بود که بیننده را در ابتدای فیلم، مجاب به همراهی میکرد، گرچه میشد به وضوح دید که فیلمساز از آثار هالیوودی که با موضوع جنگ جهانی دوم ساخته میشوند، الگوبرداری کرده اما با این حال، این یک الگوبرداری قابل احترام و استاندارد بود. به عبارت دیگر، در زمانهای متعددی از این فیلم، کارگردان بدون زیادهگویی و با استفادۀ دقیق از نور، موسیقی و صحنه، داستانش را روایت میکند و این خود، احترام به پردۀ سینماست.
نکتۀ مهم دیگر اینکه فضای موجود در «شمارۀ 10»، برای مخاطب سینمای ایران به ویژه سینمای دفاع مقدس، ناآشناست و در برخی از موارد میشود اغراق را در همۀ ابعاد فنی و محتوایی و حتی شیوۀ روایتگری لمس کرد اما به دلیل اینکه از ابزار اغراق با شیوهای درست و در جهت خط سیر فیلمنامه استفاده شده، نهتنها بیننده آن را پس نمیزند، بلکه ارتباط بصری و حسی خوبی نیز با آن برقرار میکند. به نظر میرسد این فیلم به دلیل احترام به ذائقۀ مخاطب جوان سینما، در زمان اکران نیز بتواند بخش زیادی از این قشر مخاطب را هم به سینما بکشاند.
موفقیت دیگر این فیلم در ارائۀ قهرمان است. سینمای ایران که بعد از به راه افتادن جریانی کاریکاتوری از موج نو، از قهرمان تهی شده بود، توانست در این فیلم شمهای از یک قهرمان را روی پرده ببیند. قهرمانی که در استانداردهای بالاتر، سینمای ایران برای برونرفت از وضعیت کنونی، به آن نیاز دارد.
نقطۀ قوت دیگر این فیلم در کنار اصل غافلگیری، بازی خوب مجید صالحی است. بازیگری که بعد از تجربههای موفق در آثار جدی، حالا در مرز پختگی قرار دارد و به خوبی توانست با مخاطب ارتباط بگیرد گرچه اگر این فیلمساز باتجربهتر عمل میکرد، قطعاً با حذف بخشی از دیالوگها و آواهای بازیگر و استفادۀ بهتر از زبانبدن او، تصویری به مراتب بهتر و باکیفیتتر از نقش اول فیلم خود ارائه میداد. به هر حال باید به محید صالحی که بعد از «استراحت مطلق»، «صحنهزنی» و «برف آخر»، دورهای جدید را در بازیگری خود آغاز کرده و قدمبهقدم خود را به نقش اول روی پردۀ سینما رسانده، به دلیل قرارگیری در مسیر درست بازیگری و استمرار در آن تبریک گفت. علاوه بر آن، سیامک صفری برعکس حسام منظور و بهرنگ علوی که بازی یکنواخت و کسالتباری داشتند، یک بازی استاندارد و باکیفیت از خود ارائه داده بود.
نقطۀ ضعف اصلی این بخش از فیلم اما انتخابهای به شدت ویرانکنندۀ بازیگران زن بود. جایی که بازیگران به حدی در بیان، در نگاه، در حس و حتی در حرکت، بد بودند که به روند کلی داستان ضربه زدند؛ این بخش را میتوان به نوعی خودزنی کارگردان دانست. این مهم در حالی در «شمارۀ 10» دیده شد که بزرگترین فیلمسازان جهان، در انتخاب بازیگرِ کوتاهترین نقشها و بازی گرفتن از آنان، بالاترین دقت و ظرافت را به خرج میدهند چون به خوبی میدانند بازی این بازیگران تا چه اندازه در موفقیت بازیگران اصلی و کلیّت فیلم مهم و اثرگذار است.
کلام آخر اینکه، زرگرنژاد در «شمارۀ 10» از سویی با نوآوری در موسیقی، صحنهآرایی و ترکیب رنگها، لباس و حتی گریم و صدالبته ساختارشکنی و بر هم زدن کلیشههای رنگورو رفته و از سوی دیگر با اعتنا به آثار جنگی شاخص سینمای جهان، تا حد قابلقبولی توانست یک تصویر سینمایی قابل اعتنا و قابل دفاع از سینمای دفاع مقدس ارائه دهد؛ تصویری که البته میتوانست بسیار بهتر از این باشد اما در همین اندازهها نیز نویدبخش روزهای بهتر برای سینمای ایران است و به شرط کم کردن زمان فیلم، در اکران نیز تا حدی موفق خواهد بود.
با «استاد» یکی از بدترین شروعهای تاریخ فجر را شاهد بودیم. شروعی که در آن هیچ اعتنایی به فرهنگ ایرانی و هیچ احترامی به قواعد سینما گذاشته نشده بود و مخاطب در طول زمان این فیلم بلند، یک “فیلمِ کوتاهِ کشدارِ تکراری” را به نجیبترین شکلممکن، تحمل کرد.
هادی مرادی-سینمای خانگی؛ جشنوارۀ فیلم فجر کار خود را با «استاد» آغاز کرد. فیلمی که به دلیل حضور بهروز افخمی در قامت یک تهیهکنندۀ سینمابلد و حمایت او از یک کارگردان فیلماولی، انتظار میرفت از کیفیت و حداقلِ استانداردها برخوردار باشد اما در نهایت مخاطب با اثری بیروح، کرخت و کشدار مواجه شد که در آن سوژههای همیشگی اغلب آثار اجتماعی ایران، از سکس پنهان، خشونت درونی، شک و خیانت، به دمدستیترین شیوۀ ممکن، ارائه شده بودند.
فیلم «استاد»، با تِم و موضوعی تکراری و نخنما شده و با کلیشهایترین دیالوگها، فضاسازیها، نورپردازیها، صداگذاریها و حتی دیالوگها ساخته و اکران شد و داستانِ قصه به حدی لو رفته بود که نهفقط در همان ابتدای فیلم مشت فیلمساز برای مخاطب باز شد؛ بلکه به راحتی میشد پلان بعدی و تمام حرکتها، عملها و عکسالعملها را به درستی حدس زد؛ این یعنی فیلمساز حتی در کپیبرداری هم موفق نبود و نتوانست با ایجاد یک فضای ماجراجویی یا لااقل ایجاد غافلگیری، مخاطب را با خود همراه کند.
نکتۀ دیگر، پرشهای ناهماهنگ پلانها بود. موضوعی که به خوبی نشان میداد فیلم از یک فلسفۀ مشخص پیروی نمیکند و همین عدم پایبندی به یک اصل مشخص، مخاطب را به استیصال کشاند. موضوع دیگر، فرار رو به جلوی فیلمساز از ارائۀ حداقل یک پایان مشخص بود. پایان باز را حتی اگر مطلوب بدانیم باز هم فیلمساز باید اطلاعات کافی را در اختیار مخاطب قرار دهد نه اینکه فیلم را در نقطۀ نامشخص کات کند و دوربینش را خاموش و در نهایت مخاطب را با انبوهی از اطلاعات پراکنده و بیربط، تنها بگذارد.
موسیقی نابجا و ناهمگن در یک لوکیشن با بافت ملی و سنتی ایران، یکی دیگر از نقاط ضعف پررنگ «استاد» بود که حتی به بُعد ایرانیبودن فیلم نیز طعنه زده بود؛ استفاده از این نوع موسیقی روی تصویری که مملو از نمادهای فرهنگی و تمدنی جامعه است، وصلۀ ناجور دیگری بود که “استادِ کاربلد” به سینمای ایران چسباند.
ریتم کُند و خستهکنندۀ فیلم و لرزشهای مداوم و افراطی دوربین، نهتنها نتوانسته بود فضاسازی مناسب را ایجاد و لحن کارگردان را به مخاطب منتقل کند، بلکه برعکس، مخاطب را کسل و آشفته کرد. نورپردازی که کوچکترین قواعد اکسپرسیونیسمی را هم به حدی گلدرشت و اغراقآمیز اجرا کرد که مخاطب در برخی موارد، صحنه را گُم میکرد و ارتباطش با فیلم و جریان داستان قطع میشد.
گرچه انتخاب حسن معجونی به عنوان یک بازیگر توانمند و حرفهای، با اکتها و بیان ویژۀ خود، یک پتانسیل بالا برای فیلم و یک انتخاب مناسب از سوی مجموعۀ «استاد» بود اما باید گفت بازیها به حدی کارگردانینشده بود که معجونی نیز به اندازۀ دو بازیگر دیگر این فیلم، ناموفق بود. سکوتهای نابجا، دیالوگهای خستهکننده با لحن مصنوعی، بغضها و اشکها و سکوتها و حتی واکنشهای لو رفته و حتی قابهای تکراری، همگی دست به دست هم دادند تا یکی از بدترین شروعهای تاریخ فجر را شاهد باشیم. شروعی که در آن هیچ اعتنایی به فرهنگ ایرانی و هیچ احترامی به قواعد سینما گذاشته نشده بود و مخاطب در طول زمان این فیلم بلند، یک “فیلمِ کوتاهِ کشدارِ تکراری” را به نجیبترین شکلممکن، تحمل کرد.
در دومین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، سه فیلم سینمایی «آه سرد»، «جنگل پرتقال» و «یادگار جنوب» برای اهالی مطبوعات به نمایش گذاشته می شود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، در دومین روز از برگزاری چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر شاهد نمایش سه فیلم سینمایی هستیم، ۲ فیلم که کارگردانی آن برعهده فیلم اولی هاست و یک فیلم که سازندگان آن هم جوان اما با تجربه در حوزه فیلمسازی هستند.
اهالی رسانه قرار است در سانس اول امروز پنجشنبه ۱۳ بهمن ماه به تماشای فیلم سینمایی «آه سرد» به کارگردانی ناهید عزیزی بنشینند. کارگردانی که قرار است اولین اثر سینمایی خود را برای خبرنگاران و منتقدان به نمایش گذارد.
تهیه کنندگی این فیلم را رضا محقق برعهده دارد که از جمله تهیه کنندهایی به شمار میرود که معمولاً ساخت فیلمهای اجتماعی و هنری را برعهده میگیرد. علی باقری و ایمان صدیق از جمله بازیگرانی هستند که نامشان برای حضور در این فیلم سینمایی منتشر شده است.
فیلمی که در خط داستانی آن آمده است: فرزند در پی کینه شخصی خود به دنبال انتقام…
این فیلم سینمایی قرار است ساعت ۱۳ در پردیس ملت نمایش داده شود.
مواجهه نمایشنامه نویس ناموفق با گذشته خود
آرمان خوانساریان کارگردان فیلم کوتاه که پیش از این در حوزه تولید فیلم کوتاه جوایز بسیاری دریافت کرده و در امسال بخت خود را در حوزه سینمای بلند آزمایش میکند.
«جنگل پرتغال» به کارگردانی آرمان خوانساریان از دیگر فیلمهایی است که در گروه فیلمهای اول قرار میگیرد، رسول صدرعاملی از جمله کارگردانان شناخته شده سینمای ایران، تهیه کنندگی این فیلم را برعهده دارد و بازیگرانی چون میرسعید مولویان و سارا بهرامی در آن حضور دارند.
در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: سهراب بهاریان نمایشنامهنویس ناموفقی است که به تازگی معلم دبیرستان شده است. دانش آموزان و مدیر مدرسه رضایتی از شیوه برخورد او هنگام آموزش ندارند. او در سفری با تصویری از گذشته خود مواجه میشود.
یک عاشقانه پربازیگر
سومین سانس پردیس سینمایی ملت برای ساعت ۱۹ در نظر گرفته شده است، در دومین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر، شاهد فیلمی پربازیگر با حضور چهرههای شناخته شده سینمای ایران است. در واقع پدرام پورامیری و حسین دوماری در جدیدترین تجربه سینمایی خود فیلم «یادگار جنوب» را برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده کردهاند.
«یادگار جنوب» یک فیلم عاشقانه است که در تهران، گرمسار و قشم فیلمبرداری شده و در آن بازیگرانی چون وحید رهبانی، الناز شاکردوست، پژمان جمشیدی، مسعود کرامتی، سحر دولتشاهی و صابر ابر حضور دارند و تهیه کنندگی آن را مجتبی رشوند برعهده داشته است