به کارگردانی «عباس صالح مدرسه‌ای»/«دبیر جشنواره فیلم عمار» ایفاگر نقش راوی در یک مستند سینمایی می‌شود!

مستند سینمایی «صد سال تطور» با روایت سهیل اسعد و تمرکز بر تحولات خاص تاریخی در قرن گذشته کلید خورد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، مستند سینمایی «صد سال تطور» با پژوهش و کارگردانی عباس صالح مدرسه‌ای و با حضور ادگاردو روبین (سهیل اسعد) به‌عنوان راوی وارد مرحله فیلمبرداری شد.

این اثر به روند تحولات خاص تاریخی طی صد سال گذشته می‌پردازد و به دنبال موشکافی رویدادهای عمیق و حساس قرن گذشته است.

تحقیق و پژوهش این مستند بیش از دو سال به طول انجامیده است و در ادامه همکاری‌های مشترک کارگردان و راوی، شخصیت‌های علمی، دینی و سیاسی در این مستند حضوری متفاوت دارند.

برخی عوامل این پروژه عبارتند از حسین اسدی‌زاده مشاور کارگردان، امیرحسین قلندری و علی وفایی تصویربردار، علیرضا رهبر صدابردار، باقر مهرآبادی تدوین، عباس فرامرزی عکاس، خانه هنرمندان امروز مجری طرح و محمد رضا مکرمی برنامه ریز و مدیر تولید.

ادگاردو روبین که بعد از مسلمان شدن نام سهیل اسعد را بر خود گذاشته است، علاوه‌بر اجرای برنامه تلویزیونی «محیا»، در حال حاضر دبیری جشنواره فیلم عمار را هم برعهده دارد.

«قورقوشوم» برگزیده گراندآف لهستان شد

فیلم مستند داستانی «قوروشوم» در میان ۵ فیلم برتر شانزدهمین جشنواره‌ گرندآف لهستان در بخش سینماتوگرافی قرار گرفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم «قورقوشوم» به کارگردانی مشترک حسین نجاری و فاطیما سیاحتی و به تهیه‌کنندگی موسسه‌ فرهنگی مشکات که از بین ۴۱۰۰ فیلم از سراسر دنیا به مرحله‌ نهایی جشنواره گرندآف راه یافته بود، جزو ۵ فیلم برتر این جشنواره در بخش سینماتوگرافی شد.

مستند داستانی «قورقوشوم» در روز پنجشنبه ۱۰ آذر همزمان با اول دسامبر ۲۰۲۲ در این جشنواره اکران شد.

جشنواره‌ گرندآف از جشنواره‌های معتبر جهان است که فیلم‌های نامزد شده توسط هیأت داوران بین‌المللی متشکل از ۸۰ کارشناس، نظریه‌پرداز، کارگردان و بازیگر از کشورهای مختلف جهان ارزیابی می‌شوند.

مجوز ساخت «قورقوشوم» در اوایل سال ۱۴۰۰ صادر و ساخت و تولید این فیلم بعد از ۶ ماه به سرانجام رسید.

فیلم «قورقوشوم» با نگاهی تاریخی به معدن انگوران ساخته شده و ضمن اشاره به قدمت این معدن و بهره‌برداری مکانیزه‌ آن توسط زنده‌یاد مرتضی رستگار در قبل از انقلاب، به مشکلاتی پرداخته که در آن منطقه و معدن مشهود است.

در این فیلم ضمن اشاره‌ به محرومیت‌های منطقه‌ انگوران، پررنگ بودن برخی باورهای سنتی از مسائلی است که در سکانس‌هایی از فیلم نشان داده می‌شود.

از فعالیت‌های استخراجی معدن انگوران در گذشته‌ دور، اطلاعات چندانی در دست نیست. اولین پروانه‌ بهره‌برداری معدن انگوران در سال ۱۳۰۱ به نام آقای صفاری صادر شد ولی در همان سال پروانه‌ صادر شده به طور موقت لغو و بدین ترتیب فعالیت معدن تا سال ۱۳۲۴ متوقف شد. در سال ۱۳۳۸ با واگذاری معدن به شرکت اتحاد سرب انگوران با مدیریت مرتضی رستگار، فعالیت‌های معدنکاری بصورت ابتدایی و غیر مکانیزه آغاز شد.

تا قبل از اجرای طرح معدنکاری روباز، استخراج از معدن به صورت زیرزمینی و به شکل نامنظم انجام می‌شد. با پیشرفت نسبی عملیات اکتشافی و تعیین ذخیره‌ معدن، مقدمات طراحی معدن باز فراهم شد و بدین ترتیب اولین طرح روباز معدن که تا مدت‌ها به عنوان طرح نهایی معدن شناخته می‌شد، در سال ۱۳۴۷ توسط آقای کندی از شرکت گلدن اسوشیت (Golden Associate) تهیه شد.

در سال ۱۳۴۸ معدن انگوران در اختیار شرکت کالسیمین قرار گرفت. برای حمل خاک مورد نیاز از معدن به شرکت کالسیمین جهت تغلیظ، سیم نقاله هوایی یا همان (ROPE WAY) به طول ۱۹ کیلومتر توسط خود مهندس رستگار طراحی شد.

قبل از انقلاب گروه‌های زیادی از متخصصان آمریکایی، فرانسوی، آلمانی و هندی در پروژه‌های متعددی در این معدن فعالیت می‌کردند.

معدن انگوران در سال ۱۳۵۹ مصادره و مالک آن علیرغم برخورداری از کارنامه‌ قابل دفاع خلع ید شد.

هپکوتیزم؛ روایتی از خیانت آقازاده‌ها

سعید ساروقی کارگردان مستند «هپکوتیزم» که با موضوع سرگذشت تلخ کارخانه هپکو و کارگران این کارخانه ساخته شده است، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، سعید ساروقی کارگردان مستند هپکوتیزم از محصولات سفیر فیلم، همزمان با عرضه اینترنتی این مستند، در گفتگو با مهر درباره آن توضیح داد: این مستند در واقع روایتی از سرگذشت کارخانه بزرگ هپکو است. کارخانه‌ای که در شهر اراک و استان مرکزی واقع شده است و تولیدکننده ماشین‌آلات معدن و راه‌سازی است و از حوالی سال ۱۳۵۰ تأسیس شده و در دهه بعد از انقلاب فعالیت‌هایش گسترش پیدا کرد. این کارخانه در سال بیش از ۲ هزار دستگاه ماشین‌آلات صنعتی تولید می‌کرد و از این منظر رقیبی بزرگ برای کارخانه‌های صاحب‌نام کشور ژاپن و آمریکا محسوب می‌شد.

وی افزود: مستند «هپکوتیزم» روایتی از این کارخانه است اما نکته‌ای که برای ما اهمیت بیشتری داشت و ما را جذب کرد که این کار را بسازیم، اتفاقات ۱۰ سال گذشته، پیرامون این کارخانه است. در کشور ما اتفاقاتی تحت عنوان «خصوصی‌سازی» افتاد که کارخانه «هپکو» هم یکی از کارخانه‌هایی است که درگیر این اتفاقات شد. این کارخانه در جریان یک خصوصی‌سازی بد، با قیمتی خیلی وحشتناک به شخصی غیرمدیر و غیرکارشناس واگذار شد که تنها به‌دنبال سوددهی سریع بود و منجر به نابودی این کارخانه شد.

این مستندساز افزود: در حین این تحولات، اتفاقات مختلفی برای کارگران این کارخانه رخ داد اما این کارگران همواره تلاش کردند در برابر تصمیمات اشتباه مدیران‌شان مقاومت کنند تا یک سرمایه ملی به این راحتی از دست نرود. مشابه این اتفاقات در کارخانه‌های دیگری همچون «رشت الکتریک» و یا «نساجی مازندران» هم رخ داده بود که به‌طور کامل به نابودی این کارخانه‌ها منتهی شد. کارگران هپکو اما سفت و سخت ایستادگی کردند و روایت همین ماجرا، داستان مستند ما را تشکیل می‌دهد.

کارگری که پول خرید یک شاخه گل برای دخترش را نداشت!

ساروقی درباره وجه تمایز مستند «هپکوتیزم» با آثار مشابهی که درباره این اتفاقات ساخته شده است، توضیح داد: راوی مستند ما یک کارگر است و ما از زبان همین فرد عامی و از قاب زندگی دراماتیک یک کارگر این وقایع را روایت کرده‌ایم. حوالی سال ۹۸ بود که برای ساخت مستندی درباره کرونا عازم بیمارستان خوانساری اراک شدیم. آنجا بود که با فردی مواجه شدیم که تقریباً هزار شاخه گل را جلوی بیمارستان پهن کرده بود و قصدش هدیه این گل‌ها به کادر درمان بود تا به آن‌ها روحیه بدهد. وقتی با او آشنا شدیم، دیدیم از کارگران کارخانه هپکو است. وقتی جلوتر رفتیم و بیشتر با او آشنا شدیم، فهمیدیم او دقیقاً همان فردی است که یک سال پیش‌تر در حین اعتراضات به حوادث کارخانه هپکو و عدم پاسخگویی مسئولان وقت، اقدام به خودکشی کرده بود.

صاحبان جدید، خیلی علاقه نداشتند کسی متوجه شود که در این کارخانه چه می‌گذرد. وقتی توانستیم در قالب عملیاتی شبیه عملیات‌های نظامی، وارد هپکو شوم تا تصاویری از تعطیلی خط تولید تهیه کنیم، عظمت کارخانه و ماشین‌آلاتش مرا شگفت‌زده کرد. واقعاً نسبت به مبلغ ناچیزی که برای این حجم از عظمت، پرداخت شده بود شوکه شدم

وی افزود: او در آن سال تصمیم می‌گیرد با پایین انداختن خود از ارتفاع یک پل خودکشی کند اما حالا تعدادی گل برای کادر درمان آورده بود. ماجرای اهدای این گل‌ها هم روایت دراماتیکی داشت. شب قبل از آن حادثه دختر این کارگر قصد خرید یک شاخه گل برای مادرش را داشته اما این آقای کارگر به‌جهت معذوریت‌های اقتصادی حتی توان خرید یک شاخه گل برای دخترش را نداشته است! متأثر از همین اتفاق و در پی فشار زندگی، او تصمیم به خودکشی گرفت تا شاید با این کارش بتواند نگاه رسانه‌ها را به سمت وضعیت کارگران جلب کند و همین اتفاق هم افتاد.

«هپکوتیزم» درباره سرانجام خودکشی این کارگر هم توضیح داد: بلافاصله دوستان علی‌آقا یعنی همین کارگری که اقدام به خودکشی کرده بود، متوجه ماجرا می‌شوند و در لحظه‌ای که می‌خواهد اقدام نهایی را انجام دهد، جلوی او را می‌گیرند.

ساروقی درباره سرنوشت کارگران کارخانه هپکو بعد از گذشت ۱۰ سال از حواشی به‌وجود آمده، گفت: واقعیت این است که مدیریت قبلی کارخانه، با قیمتی ناچیز این کارخانه را خریداری کرده بود و بخشی از جزییات این واگذاری، در مستند ما هم روایت شده است. کارخانه «هپکو» حدود ۱۱۰ هکتار زمین را در بر می‌گیرد که در بهترین منطقه شهری هم قرار دارد. این ۱۱۰ هکتار زمین با قیمت عجیب ۱۰ میلیون تومان واگذار شده است! عجیب اینکه همان ۱۰ میلیون تومان هم پرداخت نشده و چک‌هایی که صادر کرده بودند، پاس نشده بود.

وی افزود: مدیر وقت کارخانه آن زمان به کارگران پیشنهاد کرده بود حقوق همه‌تان تا زمان بازنشستگی می‌دهم، دیگر کاری به کارخانه نداشته باشید و بروید در خانه‌های‌تان بنشینید! با این حال کارگران از کارخانه دفاع کرده و پای این سرمایه استانی ایستادند. این عرق را به عینه در طول چند سالی که برای ساخت این مستند با بچه‌های هپکو در ارتباط بوده‌ام، دیده‌ام و خودم هم حتی نسبت به این کارخانه عرق پیدا کرده‌ام. گویی این کارخانه، وطن این کارگران است.

خط و ربط‌هایی که فهمیدیم اما نتوانستیم مستند کنیم!

این مستندساز درباره شناسایی هویت افرادی که «هپکو» با آن شرایط عجیب و غریب به آن‌ها واگذار شده است هم گفت: ما در طول ساخت این مستند خیلی تلاش کردیم تا روابط این افراد را کشف کنیم. چیزهایی هم فهمیدیم اما واقعیت این است که سندی برای آن پیدا نکردیم که بتوانیم در مستند به آن اشاره کنیم. به نام برخی وزرا رسیدیم که به واسطه این واگذاری‌ها منافعی کسب کرده بودند اما نتوانستیم آن را در روایت خود مستند کنیم. هنوز البته افرادی هستند که روی این موضوعات مشغول تحقیق و پژوهش هستند. آنچه مشخص است این افراد به برخی مسئولان مرتبط بوده‌اند. حتی یک باند است که در زمینه واردات خودروهای دست دوم صنعتی در حوزه معدن فعالیت می‌کند و شنیده‌ام پایگاه‌شان هم در کرمان است. یکی از اصلی‌ترین مشکلات این روزهای هپکو هم همین واردات بی‌رویه ماشین‌آلات صنعتی بوده است.

ساروقی درباره عجیب‌ترین تجربه‌ای که در فرآیند ساخت این مستند با آن مواجه شده است هم گفت: اتفاقات زیادی را شاهد بودیم اما عجیب‌ترین نکته برای خود من زمانی بود که متوجه شدم در همان اوج التهابات، ورود هر فردی به کارخانه هپکو را ممنوع کرده‌اند. حتی به وزیر رفاه وقت که به نوعی مسولیت این کارخانه را برعهده داشت، اجازه تصویربرداری از داخل کارخانه را نمی‌دادند و فضایی کاملاً امنیتی برای آن ایجاد کرده بودند. طبیعتاً صاحبان جدید، خیلی علاقه نداشتند کسی متوجه شود که در این کارخانه چه می‌گذرد. وقتی برای اولین‌بار توانستیم در قالب عملیاتی شبیه عملیات‌های نظامی، با همکاری برخی بچه‌های هپکو، وارد کارخانه شوم تا تصاویری از تعطیلی خط تولیدا تهیه کنیم، عظمت کارخانه و ماشین‌آلاتش مرا شگفت‌زده کرد. واقعاً نسبت به مبلغ ناچیزی که برای این حجم از عظمت، پرداخت شده بود شوکه شدم.

وی در پایان گفت: چطور چنین خیانتی توانسته بود، اینگونه یک کارخانه را نابود کند و هدف‌شان چه بوده است؟ تولید این کارخانه که می‌توانست سود بیشتری برای همه ما داشته باشد! آن آقازاده‌ای که با هر رانتی، توانسته این کارخانه را تصاحب کند، چرا خط تولید آن را راه‌اندازی نکرد تا سود بیشتری هم نصیبش شود؟ این عجیب‌ترین تجربه من از مشاهداتم بود که هنوز هم نمی‌توانم آن را درک کنم!

فرهاد قائمیان: فیلمساز با ساخت فیلم ۱۰۰ثانیه‌ای پخته می‌شود

فرهاد قائمیان بازیگر باسابقه سینما بیان کرد که فیلم صدثانیه‌ای باید «آن» یک فیلم کامل را داشته باشد. فیلمساز باید برای رسیدن به این سطح از فیلمسازی، به پختگی رسیده باشد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فرهاد قائمیان بازیگر باسابقه سینما در آستانه برگزاری جشنواره فیلم «۱۰۰» درباره نقش‌آفرینی در فیلم‌های کوتاه گفت: من خودم را بچه سینمای کوتاه می‌دانم. هم فیلم کوتاه ساخته‌ام و هم در فیلم‌های بسیاری در فرآیند تولید، همکاری داشته‌ام. از این منظر سینمای جوان و سینمای کوتاه را خانه خود می‌دانم. بخشی از کارنامه حرفه‌ای خودم را مدیون کار در سینمای کوتاه می‌دانم.

وی درباره فیلم‌های ۱۰۰ ثانیه‌ای گفت: فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای در واقع بخشی از سینمای کوتاه و برشی از زندگی است. فیلم کوتاه را شاید بتوان برشی از فیلم بلند هم دانست. اما فیلم صدثانیه‌ای باید «آن» یک فیلم کامل را داشته باشد. فیلمساز باید برای رسیدن به این سطح از فیلمسازی، به پختگی رسیده باشد. ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای به‌عنوان یک تجربه، آنقدر برای هر فیلمسازی لازم است که معتقدم نباید آن را نادیده بگیرد.

این بازیگر درباره تأثیر جشنواره‌ها بر مسیر حرکت یک فیلمساز هم تأکید کرد: قطعاً هر رویداد و جشنواره‌ای در مسیر فیلمسازی هر فیلمسازی حائز اهمیت است اما معتقدم فیلمساز کوتاه، بیش از هر چیز باید خودش را ثابت کند، نه برای حضور در جشنواره. در عین حال جشنواره‌ها هم باید در طول هر سال متوجه پتانسیل و ظرفیت فیلمسازان کوتاه باشند و از آن استفاده کنند. مسئولان و جشنواره‌ها باید برای فیلمسازان جوان، بسترساز باشند تا فیلمسازان کوتاه بتوانند به اوج هدف خود که فیلمسازی بلند است، برسند. از این منظر فیلمسازان کوتاه بزرگ‌ترین سرمایه سینمای ما هستند.

قائمیان درباره مرز میان تیپ‌سازی و شخصیت‌سازی در یک فیلم صدثانیه‌ای گفت: من قائل به این تفکیک نیستم. اگر در زمان ۱۰۰ ثانیه، بتوان مضمون موردنظر را به مخاطب منتقل کرد، یعنی فیلمساز موفق بوده، مهم این است که «آن» فیلم به مخاطب منتقل شود.

این بازیگر سینما درباره تفاوت سبک داستان‌گویی در یک فیلم بلند سینمایی با سینمای کوتاه هم توضیح داد: فیلم کوتاه، در واقع شروع یک حرکت به سمت ساخت فیلم بلند است. معتقدم فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای هم کمک می‌کند تا فیلمساز پخته‌تر شود تا به مرحله فیلمسازی بلند برسد.

وی با تأکید بر اینکه ساخت فیلم کوتاه به دلیل فرصت کمتر برای انتقال مضمون، سخت‌تر از ساخت فیلم بلند است، بیان کرد: در یک فیلم بلند با مجموعه‌ای از سکانس‌های برای انتقال مفهوم مواجه هستیم اما در فیلم کوتاه، فرصت کمتری برای این ارائه وجود دارد. یک بازیگر باید بتواند در فرصت ۱۰۰ ثانیه مضمون یک فیلم را درک و آن را ارائه کند و قطعاً این مورد، نشان‌دهنده استعداد اوست.

قائمیان در پایان گفت: تا به امروز نزدیک به ۱۲ فیلم کوتاه برای سینماگران جوان بازی کرده‌ام و از این بابت به خودم مغرورم و می‌بالم. اینکه توانستم برای دوستانی کار کنم که زمانی خودم هم در کنارشان آموزش می‌دیدم و باز هم توانستم در همکاری مستقیم از آن‌ها چیزی را یاد بگیرم.

آغاز طرح سینمااردو؛ رونمایی از فیلم سینمایی عینک


آغاز اکران و رونمایی از فیلم سینمایی «عینک» صبح امروز (چهارشنبه هفتم دی) در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ اجرای طرح «سینما اردو» با همکاری گروه سینمایی هنروتجربه و سازمان دانش‌آموزی وزارت آموزش و پرورش با نمایش فیلم «عینک» از امروز آغاز شد.

اکران و رونمایی از فیلم «عینک» به تهیه‌کنندگی مهدی عظیمی‌میرآبادی و کارگردانی رضا آقایی، با حضور عوامل فیلم، مدیران گروه سینمایی هنروتجربه، مدیران وزارت آموزش و پرورش، سازمان دانش‌آموزی و بیش از 300 دانش‌آموز دختر مقاطع مختلف تحصیلی برگزار شد.

محمد طیب با اعلام راه‌اندازی طرح «سینما اردو» در سراسر کشور گفت‌: قصد اجرای طرحی به نام «سینما اردو» را در تمام مدارس کشور داشتیم که امروز، اولین روز از اجرای این طرح است.

وی ادامه داد: این طرح با هدف تماشای فیلم توسط دانش‌آموزان و سپس نقد فیلم‌های سینمایی گروه کودک و نوجوان راه‌اندازی شده است. همچنین در این طرح بخشی به نام «پویش» در نظر گرفته شده که دانش‌آموزان با ارسال ویدئوی نقد خود از فیلم، در مسابقه شرکت می‌کنند.

مهدی عظیمی میرآبادی تهیه‌کننده ضمن تشکر و قدردانی از هنروتجربه که چنین شرایطی را برای اکران فیلم «عینک» مهیا کردند گفت: از اکران این فیلم در چنین شرایطی بسیار خوشحالم‌. شور و نشاط به سالن سینما برگشت. امیدوارم فیلم‌های گروه کودک و نوجوان با استقبال خوبی روبرو شوند.

در قالب یک فیلم‌کوتاه از باشگاه سوره؛ تصویری از حادثه تروریسی شاهچراغ

تازه‌ترین اثر باشگاه فیلم سوره با عنوان فیلم کوتاه «محافظ» همزمان با شهادت حضرت فاطمه(س) منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم کوتاه «محافظ» جدیدترین تولید باشگاه فیلم سوره است که به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) منتشر شده است.

این فیلم روایتی داستانی از آخرین ساعات زندگی یک مادر است که در حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز به شهادت می‌رسد.

این فیلم را می‌توانید در لینک https://media.mehrnews.com/d/2022/12/27/0/4373063.mp4?ts=1672131364666 ببینید.

یک سینماگر مطرح کرد : حضور گسترده بازیگر-اسپانسر در تلویزیون

کارگردان و تهیه‌کننده فیلم کوتاه «در وجه» ضمن اشاره به شرایط اقتصادی سخت تولید فیلم‌های کوتاه از حضور «اسپانسر-بازیگر»ها در فرآیند فیلمسازی و ورود برخی از آن‌ها به سریال‌های تلویزیونی گفتند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر، قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

در شانزدهمین نوبت از این سلسله نشست‌ها در خبرگزاری مهر، میزبان اکران و گفتگو با عوامل فیلم کوتاه «در وجه» بودیم.

فیلم کوتاه «در وجه» روایتی ساده اما متفاوت از فرآیند پاس کردن یک چک است که در پس زمینه آن شاهد تصویری از تنهایی انسان‌ها در دوران معاصر هستیم.

محمد غزازانی به‌عنوان نویسنده و کارگردان و بهزاد مرادحاصل به‌عنوان تهیه‌کننده فیلم کوتاه «در وجه» در این گفتگو حضور داشتند.

* از اینجا شروع کنیم که فکر نمی‌کنید تصویری که از رابطه دو نفر بر سر یک چک که یکی از آن‌ها طلبکار است و دیگری بدهکار، در فیلم ارائه کرده‌اید، کمی بیش از اندازه خوش‌بینانه است؟ انتظار نمی‌رود چنین افرادی با این میزان از احترام و محبت با هم مکالمه داشته باشند.

محمد غزازانی: واقعیت اینکه ایده این فیلم از تجربه شخصی خودم گرفته شد. طلبی از کسی داشتم و هر بار به بهانه‌های مختلف برای تسویه آن تماس می‌گرفتم اما او مدام قرار حساب و کتاب را عقب می‌انداخت. من خوشم نمی‌آمد که مدام برای پیگیری طلبم به او زنگ بزنم و احساس می‌کردم در شخصیت من نیست که هر بار زنگ بزنم و پیگیر شوم. او اما هر بار به بهانه‌ای قرارمان را چند روز عقب می‌انداخت. ناگهان به ذهنم رسید که نکند او واقعاً دوست دارد به این بهانه با من مکالمه داشته باشد و حرف بزند و برای همین مدام کار تسویه را عقب می‌اندازد. این خیال، تبدیل به ایده اولیه داستان «در وجه» شد. البته در عالم واقع اینگونه نبود و طرفم واقعاً کلاه‌بردار بود! (می‌خندد) این جرقه در ذهنم شکل گرفت که شاید آدم‌هایی هم بتوانند باشند که از این طریق بخواهند برای جبران تنهایی خود استفاده کنند. لوکیشینی که در آن فیلم را ضبط می‌کردیم مربوط به یکی از دوستان بود که سطح مالی بالایی داشت و با این قشر هم در ارتباط بود. حتی او می‌گفت این موقعیت، خیلی به واقعیت زندگی برخی از افراد مرفه جامعه نزدیک است. او می‌گفت واقعاً گاهی این آدم‌ها با هیچکس نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند و مجبورند برای خودشان دوستان موقت دست و پا کنند.

* حس و حالی که در میان افراد مسن بیشتر هم هست.

غزازانی: دقیقاً. بازیگر نقش اصلی‌مان می‌گفت یک دوست سرمایه‌دار دارد که هر از گاهی به او زنگ می‌زند و طولانی‌مدت هم صحبت می‌کند اما انگار نمی‌تواند من را درک کند که چقدر سرم شلوغ است و مدام باید مشغول کار باشم! ایده اصلی فیلم «در وجه» هم همین موقعیت بود. طبیعی است در این موقعیت هم آدم‌ها با جنگ و دعوا با هم ارتباط برقرار نمی‌کنند و ادبیات دیالوگ‌ها گام‌به‌گام تند می‌شود.

* با وجود اینکه تنهایی این آدم، خیلی برای مخاطب ملموس است اما به نظر می‌رسد تأکیدی برای تمرکز بیش از حد روی آن نداشتید.

غزازانی: این کاراکتر در بخشی از فیلم، داستانی را پشت تلفن تعریف می‌کند که در واقع سرگذشت خودش است. آنجا که می‌گوید دوستی داشته و وقتی در آی‌سی‌یو بستری بوده فرزندانش شیشه بیمارستان را می‌شکنند و بر سر ارث دعوا می‌کنند! این اتفاقی است که برای خود او افتاده است و دارد آن را برای دیگری تعریف می‌کند. بد نیست بدانید این ایده را هم از یک اتفاق واقعی گرفته‌ام!

از بچگی توجه زیادی به جزئیات خاطرات افراد داشتم و فیلم‌هایی هم که تا به امروز ساخته‌ام، همواره وام‌دار یک اتفاق و یا زندگی واقعی بوده‌اند. ایده ماجرا آی‌سی‌یو را هم از تجربه یکی از چهره‌های ثروتمند سرشناس ساکن تهران گرفتم که زمانی در بیمارستان بستری شد و یکی از دوستان من که در آن بیمارستان کار می‌کرد، تعریف کرد، فرزندانش آمده‌اند و شیشه بخش آی‌سی‌یو را شکاندند که بگویند چرا ارث به ما نداده‌ای و فلان کردی! جالب اینکه خودش، مالک آن بیمارستان هم بوده است!

* چقدر موقعیت تلخی است!

غزازانی: دقیقاً. در آخرین روزهای عمر خود او چنین فضایی را تجربه کرده بود و من هم از آن وام گرفتم و این سرگذشت را برای کاراکتر اصلی فیلمم در نظر گرفتم. کاراکتری که از جایی به بعد احساس می‌کند همه اطرافیان، حتی همسر و فرزندانش او را به خاطر پول می‌خواهند. وقتی پول‌داری از حدی عبور کند، گویی دیگر نمی‌توانی به اطرافیانت اعتماد کنی که تو را به خاطر خودت دوست دارند. این را هم می‌توان از آسیب‌های پول‌داری دانست. البته کلیدواژه اصلی این فیلم همان «تنهایی» است که به آن اشاره کردید. انسان مدرن به نظرم بسیار تنها است.

غزازانی: ایده ماجرا آی‌سی‌یو را هم از تجربه یکی از چهره‌های ثروتمند سرشناس ساکن تهران گرفتم که زمانی در بیمارستان بستری شد و یکی از دوستان من که در آن بیمارستان کار می‌کرد، تعریف کرد، فرزندانش آمده‌اند و شیشه بخش آی‌سی‌یو را شکاندند که بگویند چرا ارث به ما نداده‌ای و فلان کردی! جالب اینکه خودش، مالک آن بیمارستان هم بوده است!

* شما به‌عنوان تهیه‌کننده چگونه با محمد غزازانی برای ساخت «در وجه» همراه شدید و چه نگاهی به این داستان داشتید؟

بهزاد مرادحاصل: محمد از دوستان قدیمی من است که کارهای زیادی هم با هم داشتیم. در برخی پروژه بازی می‌کردیم و گاهی محمد فیلمبردار بود. این همکاری‌ها هم در فیلم بوده است و هم در سریال‌ها تلویزیونی. یک مجموعه فیلم کوتاه هم با هم کار کرده‌ایم. برای «در وجه» هم در یک گفتگوی دوستانه، ایده این فیلم مطرح شد و من هم از آن استقبال کردم. الان هم پروژه دیگری را در دست کار داریم. «در وجه» بیشتر درباره آدم تنهایی بود که احساس می‌کنم در دوره و زمانه ما، نمونه‌اش کم نیست. آدم‌هایی که به هر دستاویزی چنگ می‌اندازند تا بتوانند رابطه‌ای با کسی برقرار کنند.

* در جامعه امروز که کمی شرایط اقتصادی همه زندگی‌ها را تحت تأثیر قرار داده و غالب افراد حتی در تأمین معیشت هم دچار مشکل هستند، موقعیت چنین از فرط پول‌داری دچار تنهایی شده، چقدر قابل باور و قابل درک است؟

غزازانی: از آنجایی که خودم با آدم‌هایی از این قشر صحبت و گفتگو داشته‌ام، به نظرم این موقعیت باورپذیر است. از نظر منطقی هم این موقعیت برای مخاطب قابل درک است. تصور کنید شما شرایط مالی خیلی خوبی دارید و به همین دلیل هر کس سراغ‌تان می‌آید، صرفاً به دلیل پول است. چیزی شبیه دیالوگ یکی از کاراکترهای فیلم سینمایی «جهان با من برقص» ساخته سروش صحت، که طرف می‌گوید من همین ماشینم، من همین کارخانه‌ام، من غیر از این‌ها چیزی نیستم. بالاخره چنین فردی، از اینکه یک دوست واقعی ندارد، عذاب می‌کشد. من فیلم زیاد می‌بینم و اخیراً در فیلم‌های هالیوودی هم متوجه شده‌ام یکی از معضلاتی که در زیرلایه به آن زیاد می‌پردازند، تنهایی کاراکترهاست. گویی این یک معضل و آسیب جهانی است. آن کسی که وضعش خوب نیست، به گونه‌ای تنهاست و کسی که وضعش بهتر است، مدل دیگری تنهاست.

* در حالی که به‌ظاهر در جهانی سرشار از ارتباطات هم زندگی می‌کنیم!

عزازانی: دقیقاً. می‌گویند عصر، عصر ارتباطات و شبکه‌های اجتماعی است اما واقعیت این است که انسان امروز تنهاست.

محمد غزازانی

* به نظر می‌رسد که تعمدی برای نشان ندادن چهره کاراکتر پیرمرد داشتید. چرا این قرار با مخاطب را در سکانس رستوران ناگهان به هم زدید!؟

غزازانی: باید اعتراف کنم بخشی از آن در تدوین از دستم در رفته است! در عین اینکه بالاخره بازیگران هم دوست دارند چهره‌شان در فیلم دیده شود و من هم کارگردانی خجالتی هستم که با عوامل رودبایستی دارم! (می‌خندد) حتی در همان سکانس رستوران هم دوست داشتم تصویر تاریک‌تر باشد، اما فیلمبردارم آن را دوست نداشت! نمی‌خواستم این آدم براساس چهره‌اش قضاوت شود. شاید حتی می‌خواستم کمی حس و حال مافیایی هم به این کاراکتر بدهم.

* اتفاقاً جاهایی انگار قصد ارجاع به «پدرخوانده» هم داشتید!

غزازانی: آفرین. دقیقاً همین بود، اما جایی کار از دستم در رفته و حاصل چیزی میان این و آن شده است! هم چهره‌اش معلوم است و می‌بینیم، هم نه.

غزازانی: به قول نیما یوشیج، هنر گفتن «چیزی» و شنیدن «چیزها» است. من چیزی می‌گویم و شما چیزهایی از آن برداشت می‌کنید که شاید حتی به فکر من هم نرسیده بود. الان هم این نکته‌ای که اشاره کردید هم می‌تواند درست باشد و موافق این برداشت هم هستم، هرچند تعمدی در آن نداشته‌ام.

* نشان ندادن چهره هیچ ارتباطی به نمایش بیشتر تنهایی این کاراکتر نداشت؟

غزازانی: به قول نیما یوشیج، هنر گفتن «چیزی» و شنیدن «چیزها» است. من چیزی می‌گویم و شما چیزهایی از آن برداشت می‌کنید که شاید حتی به فکر من هم نرسیده بود. الان هم این نکته‌ای که اشاره کردید هم می‌تواند درست باشد و موافق این برداشت هم هستم، هرچند تعمدی در آن نداشته‌ام.

* فیلم تنها دو کاراکتر دارد که به نظر می‌رسد نگاه سمپات‌تری به‌عنوان کارگردان به شخصیت پیرمرد داشته‌اید. گویی حواس‌تان حتی در فرآیند کارگردانی و هدایت بازیگر، چندان به جوان موتورسوار به‌عنوان طرف دوم ماجرا نبوده است. این اتفاق فکر نمی‌کنید حتی پرداخت شخصیت اصلی را هم دچار آسیب کرده است؟

غزازانی: واقعیت این است که همواره این ماجرای وصول چک را، از طرف طلبکارها دیده بودیم و می‌خواستم این بار از سمت مقابل این ماجرا را روایت کنم. حرف شما کاملاً درست است اما سینما از نگاه من نشان دادن آن زاویه‌ای است که تازگی داشته باشد. سینما باید نگاه دیگری به زندگی داشته باشد و همین نگاه متفاوت است که سینما را جذاب می‌کند. اگر قرار باشد آنچه در زندگی عادی و روزمره می‌بینیم را در سینما هم ببینیم، چه ارزشی دارد؟

* این درست اما الان یکی از شخصیت‌های فیلم در حد آکسسوار و اجزای صحنه، پایین آمده است و حتی در بازی هم، بازیگرش گویی فقط دارد دیالوگ‌هایی را که حفظ کرده است می‌گوید، بدون هیچ بعد و احساسی! انگار حتی در بازی گرفتن از او هم به اندازه بازیگر نقش پیرمرد، وسواس نداشته‌اید.

غزازانی: واقعیت این است که در این داستان، کاراکتر دوم واقعاً آکسسوار است. قصه اصلی فیلم ما درباره پیرمرد است و اینکه خیلی راحت در پایان این اسباب‌بازی‌اش را کناری می‌گذارد و سراغ نفری بعدی به‌عنوان اسباب‌بازی بعدی می‌رود تا این چرخه ادامه داشته باشد. از دید پیرمرد، این جوان واقعاً در حد آکسسوار است.

* این نگاه کمی سطح داستان و ماجرای آن ایده که گفتید پیرمرد در تلاش است تا تنهایی خود را جبران کند، زیر سوال نمی‌برد؟ با این پایان‌بندی و این نگاه ابزاری به افراد دیگر، گویی «تنهایی» برای این فرد مسئله نیست و بازی با دیگران برایش تبدیل به یک اعتیاد و سرگرمی شده است. چیزی شبیه مزاحمت‌های تلفنی دهه ۶۰!

غزازانی: بیایید ماجرا را از دید بالاتر نگاه کنیم. افرادی که قدرت در اختیار دارند، چقدر راحت به زیردستان توهین می‌کنند؟ چقدر راحت آن‌ها را به بازی می‌گیرند تا خودشان را سرگرم کنند؟ از این منظر، پیرمرد قصه ما هم قرار نیست یک پیرمرد دوست‌داشتنی باشد. بالاخره این فردی است که حاضر است زندگی یک جوان را بدون هیچ دلیلی به هم بریزد!

* از نظر اقتصادی چقدر تولید فیلم کوتاه منطق دارد و امیدی به بازگشت سرمایه در آن هست؟ به‌عنوان تهیه‌کننده بگویید که برای تأمین سرمایه تولید چنین فیلمی معمولاً چه فرآیندی طی می‌شود؟

مرادحاصل: در فیلم کوتاه هیچکس به بازگشت سرمایه فکر نمی‌کند!

* این کمی عجیب است، پس چرا یک تهیه‌کننده باید سرمایه‌اش را وارد این عرصه کند؟

مرادحاصل: شما چرا برای درس خواندن هزینه می‌کنید، بدون اینکه از فرآیند آن درآمد مستقیمی داشته باشید؟

بهزاد مرادحاصل

* یعنی کسب اعتبار برای‌تان مهم است؟

مرادحاصل: در عرصه فیلم کوتاه، هم این کسب اعتبار مهم است و هم اینکه بالاخره این یک تمرین برای کارهای حرفه‌ای‌تر است. در مجموع اما در فرآیند تولید فیلم کوتاه، سرمایه برنمی‌گردد. محمد، دوست من بود و در زمینه کارگردانی و فیلمبرداری هم تجربه خوبی داشت. همین سابقه کمک زیادی به ما برای این پروژه کرد تا بتوانیم هزینه‌های خود را پایین‌تر هم بیاوریم.

مرادحاصل: طرف برای پروژه‌ای به سازمان صداوسیما مراجعه کرده و برآوردی داده است، بودجه‌ای به آن تخصیص داده‌اند که به اندازه تأمین غذای گروه تولید هم نیست! وقتی گفتند این بودجه کم است، صراحتاً گفته‌اند بروید با جذب اسپانسر مسئله‌تان را حل کنید. می‌گویند بروید با جذب اسپانسر-بازیگر بودجه‌تان را دربیاورید!

* به‌نوعی به‌عنوان تهیه‌کننده، مدیریت هزینه تولید را در فرآیند ساخت فیلم کوتاه یاد می‌گیرید؟

مرادحاصل: هم این مسئله است و هم اینکه در این فرآیند بالاخره آدم‌های حرفه‌ای در حوزه‌های مختلف را شناسایی می‌کنید و با آن‌ها آشنا می‌شوید برای همکاری‌های بعدی. هر کار کوتاهی هم که به سرانجام می‌رسد تبدیل به اعتبار و رزومه شما می‌شود. برای یک فیلم کوتاه تأمین بودجه و سرمایه کمی ساده‌تر است، چرا که با هزینه‌های کم هم می‌توان یک کار را جمع کرد اما همین تجربه‌ها پشتوانه‌ای برای کارهای حرفه‌ای‌تر می‌شود.

* بچه‌های فیلم کوتاه خیلی از افزایش هزینه‌های تولید می‌گویند، «در وجه» را چه زمانی ساختید و آیا شما هم تجربه‌ای از این افزایش هزینه‌ها داشتید؟

غزازانی: فروردین همین امسال فیلم را ساختیم.

مرادحاصل: کل فیلمبرداری کار هم سه روز طول کشید. درباره هزینه‌ها اما جزئیات مختلفی را باید بررسی کنیم اما مهم این است که برای پروژه چه ترکیب عواملی را مدنظر داشته باشید. الان که در برخی پروژه‌ها مد شده است، سراغ «اسپانسر-بازیگرها» می‌روند! طرف برای یک فیلم کوتاه، ۲۰ میلیون تومان می‌دهد تا جلوی دوربین برود.

* یعنی این قبیل پیشنهادها از طرف فیلمسازان سینمای کوتاه پذیرفته می‌شود؟

مرادحاصل: این مدل که امروز در تلویزیون هم وجود دارد. اکثر بازیگرانی که گاهی در سریال‌های به‌عنوان نقش‌های فرعی می‌بینید و نمی‌شناسید، این‌ها «اسپانسر» هستند!

* یعنی دامنه این جریان تا تلویزیون هم کشیده شده است!؟

مرادحاصل: (باخنده) تلویزیون شروع‌کننده این ماجرا بوده است!

غزازانی: اتفاقاً کسی که سینمایی می‌سازد، برای تضمین کیفیت و فروش در گیشه، کمتر سراغ اسپانسر-بازیگر می‌رود، اما در تلویزیون که این نگرانی وجود ندارد.

مرادحاصل: طرف برای پروژه‌ای به سازمان صداوسیما مراجعه کرده و برآوردی داده است، بودجه‌ای به آن تخصیص داده‌اند که به اندازه تأمین غذای گروه تولید هم نیست! وقتی گفتند این بودجه کم است، صراحتاً گفته‌اند بروید با جذب اسپانسر مسئله‌تان را حل کنید. می‌گویند بروید با جذب اسپانسر-بازیگر بودجه‌تان را دربیاورید! مثل همین برنامه‌های تولیدی که می‌بینید همه با اسپانسر روی آنتن می‌روند.

* حالا جذب اسپانسر رسمی برای تأمین بودجه برنامه، حتی بودجه یک سریال، طبیعی است و اتفاقاً حرفه‌ای هم محسوب می‌شود، اما این مورد «اسپانسر-بازیگرها» و اینکه می‌گوئید این اندازه صریح به گروه‌های تولید پیشنهاد هم می‌شود، کمی عجیب به نظر می‌رسد!

غزازانی: واقعاً من خودم این دغدغه را داشتم و حاضر نشدم فیلمنامه‌ای که اینقدر برایش زحمت کشیده‌ام، شب و روز به آن فکر کرده‌ام و دوستانم را مجاب کردم تا برای ساختش با من همراه شوند را این بلا را سرش بیاورم و به‌خاطر پول اجازه دهم یک فرد نابلد به‌عنوان بازیگر مقابل دوربین برود و همه چیز را خراب کند!

مرادحاصل: بخش زیادی از کار را دوستانه و با تعامل پیش می‌بریم. دوستانی را دعوت به همکاری می‌کنیم و بعدها وقتی آن‌ها هم نیاز به کاری داشته باشند، از ما دعوت به کار می‌کنند و طبیعتاً مجبور به همراهی با آن‌ها هستیم. یعنی به‌ظاهر هزینه‌ای بابت برخی عوامل پرداخت نمی‌کنیم اما بعدها خودمان هم باید رایگان پروژه‌های دوستان‌مان کار کنیم. بالاخره باید شرایط اقتصادی تولید این فیلم‌های کوتاه را مدیریت کنیم.

زنان؛ قربانیان تجاوز داعش/ بازسازی انیمیشنی «فرزندان شب»

بهروز نورانی‌پور کارگردان مستند «سه نهزارم» بیان کرد این فیلم درباره زنانی است که نمی‌دانند با فرزندانی که از تجاوز دارند چه کنند؛ آنها را از بین ببرند؟ به یتیم‌خانه بسپارند یا نگهداری کنند؟

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، بهروز نورانی‌پور کارگردان مستند درباره ساخت سه فیلم مستند «A۱۷۵»، «فرزندان شب» و «سه نهزارم» درباره داعش، زنان و کودکان گفت: سال ۹۵ پس از ظهور داعش، ذهن من درگیر ساخت اثری بود که بتواند این توحش، رفتار غیرانسانی و غیرمدنی که این فرقه تروریستی دارد، نشان دهد. فضای آثارم در این سال‌ها، حول این محور بوده، حتی در «دایان» هم به همین موضوع پرداخته‌ام. جنگ نقطه مشترک همه این آثار است و زنان و کودکان به عنوان قربانیان جنگ‌ها، مسئله‌ای است که در همه این مستندها روی آن تمرکز کرده‌ام.

این کارگردان با اشاره به اینکه «فرزندان شب» مستند محض نیست، و بخش عمده آن بازسازی نحوه مواجهه داعش در عراق با کودکان است، درباره تجربه متفاوتش در این مستند گفت: در «فرزندان شب»، شما با مستندی بازسازی شده مواجهید. من امکان دسترسی به شخصیت‌ها و رویدادهای واقعی را نداشتم، اما به حقیقت رخدادها وفادار ماندم. با استفاده از نابازیگران و انیمیشن، سعی کردم جهانی را که شخصیت‌ها تجربه کرده بودند، بازسازی کنم. آنچه در این فیلم تجربه کردم، در حوزه سینمای مستند، کار دشواری است اما تلاش کردم بدون اینکه مرزهای سینمای مستند مخدوش شود، حقیقت را به شکلی تازه روایت کنم.

نورانی‌پور درباره انتخاب سوژه‌ها و شخصیت‌های این مستندها گفت: در ساخت چنین آثاری انتخاب شخصیت و همراه شدن با او ۵۰ درصد از کار تولید را پیش می‌برد. البته این مرحله، کار سخت و زمان‌بری است. شخصیت‌های واقعی که دچار رنج‌ها و مشکلات فراوان هستند باید شما را به عنوان مستندساز در کنار خود بپذیرند و همراهتان شوند.

این کارگردان ادامه داد: در سه‌گانه «A۱۷۵»، «فرزندان شب» و «سه نهزارم» واقعیت از زوایای مختلف و با استفاده از ساختارهای متنوع روایت شده است. نقطه اشتراک این سه مستند، داعش، جنگ، زنان و کودکان هستند اما اگر این فیلم‌ها را ببینید متوجه می‌شوید که تلاش کرده‌ام دغدغه‌هایم درباره این مسائل و آنچه در اطراف ما جاری است، به شیوه‌هایی تازه و غیرتکراری به تصویر بکشم.

 از

نورانی‌پور در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به ساخت مستند «سه نهزارم» گفت: این مستند که در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» نمایش داده شد، در ادامه مسیری است که مدتی است شروع کرده‌ام، در این مستند با زنانی رو به رو هستیم که مردد هستند با فرزندانی که از تجاوز دارند، چه کنند؟ آنها را از بین ببرند؟ به یتیم‌خانه بسپارند یا نگهداری کنند؟ این همه یک رخداد و موقعیت تراژیک و در ادامه همان اتفاق‌هایی است که داعش برای بخشی از زنان رقم زده است.

این کارگردان در پاسخ به سوالی درباره امید و جایگاه آن در آثارش بیان کرد: موضوع‌هایی که درباره آنها فیلم ساخته‌ام ذاتاً تلخ و تراژیک هستند اما در همین فیلم‌ها و در زندگی همین زنان و کودکان می‌شود امید را دید، اگرچه شکننده و لرزان. به عنوان مثال رویاهای کودکان برای داشتن یک عیدی یا خرید کوچک یا تلاش زنان برای تامین آینده بهتر برای فرزندانشان، نشانی از امید است.

نورانی‌پور درباره تاثیر سوژه‌ها و موقعیت‌ها بر خود در زمان ساخت این آثار گفت: تلاش می‌کنم فاصله معناداری با موضوع‌ها و شخصیت‌ها برقرار کنم، اما در مرحله تحقیق و پژوهش ناخودآگاه با فضا و شرایط درگیر می‌شوم. واقعیت در آن مرحله، دردناک و اندوه‌بار است. فکر می‌کنم این شرایط بحرانی برای هر انسانی، غیرقابل تحمل است. اما در مرحله ساخت، سعی می‌کنم از این حس فاصله گرفته و به کلیت اثر فکر کنم.

این کارگردان درباره مخاطب آثارش اظهار کرد: من به مخاطب عام فکر می‌کنم، به نظرم مستندهایم می‌تواند برای هر بیننده‌ای با هر زاویه دید و نگاه به مسائل انسانی، حاوی نکاتی باشد. من دوست دارم تماشاگر را با خود به سفری ببرم و در این سفر، او را با موضوع‌ها و شخصیت‌هایی همراه کنم. اینکه او پس از دیدن این فیلم‌ها، یک نفس عمیق بکشد یا لحظه‌ای مکث کند، برای من کفایت می‌کند.

بهروز نورانی‌پور کارگردان مستند «سه نهزارم» در پایان در پاسخ به این سوال که چه زمانی تصویر زنان قوی، مقتدر و مستقل را در آثارش می‌بینیم گفت: قطعاً به ساخت فیلم درباره گروه‌های مختلفی از زنان فکر می‌کنم، به نظرم همین زن‌ها که در این مستندها به آنها پرداخته‌ام، به سهم خود کوشیده‌اند و می‌کوشند دریچه‌ای به روشنی در دل سیاهی باز کنند، در متن همه این آثار، امید وجود دارد. در «سه نهزارم» بارقه‌هایی از این نو، و تلاش را می‌شود به وضوح دید.

بهروز نورانی‌پور که با مستند «سه نهزارم» در شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور داشت، جایزه بهترین مستند بلند بخش بین‌الملل و تندیس طلایی جایزه شهید آوینی را دریافت کرد.

خزاعی: شاهد شکل‌گیری افق‌های جدید فرهنگی در جهان هستیم

رئیس سازمان سینمایی کشور با هیات سینمایی روسی دیدار کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور با هیات سینمایی روسی امروز در محل سازمان سینمایی دیدار کرد. 

در این جلسه خزاعی ضمن خوش‌آمدگویی به هیات روسی، در خصوص تعاملات فرهنگی با روسیه گفت: روابط فرهنگی ایران و روسیه هر روز درحال گسترش است و مردم ایران شناخت خوبی از ادبیات داستانی و آثار نمایشی روسیه دارند و حتی در دانشگاه‌های معتبر ما این آثار جزو واحد‌های درسی تدریس می‌شود.

وی افزود: وظیفه ماست در حوزه سینما، دو کشور را به هم نزدیک کنیم چرا که سینما تاثیرگذارترین زبان دنیا برای نزدیکی کشورها و ملت‌ها است و باید از این ظرفیت بهره‌ لازم را ببریم. در این راستا، ایران هرگونه آمادگی همکاری را دارد.

وی با تاکید بر اینکه سینما و رسانه راهبردی‌ترین ابزار در دیپلماسی عمومی و گسترش روابط ملت‌هاست افزود: در سفر به مسکو به نتایج خوبی در وزارت فرهنگ روسیه رسیده‌ایم و در بخش‌های مختلف از جمله برگزاری هفته‌های فیلم روسیه، اکران و پخش فیلم‌های ایرانی در روسیه، ایجاد دبیرخانه کارگروه فیلمسازان کشورهای عضو شانگهای و غیره نیز مذاکرات خوبی صورت گرفته است.

وی ضمن اظهار امیدواری در اجرایی شدن مباحث مطرح شده، از پیگیری سازمان سینمایی نسبت به موضوعات مورد بحث در این مذاکرات خبر داد.

رئیس سازمان سینمایی خاطرنشان کرد: در سفر اخیرم به مسکو در مقایسه با سفر قبلی‌ام که ده سال پیش صورت گرفته بود شاهد پیشرفت‌های چشمگیر سینمای روسیه بوده‌ام و روند افزایش تولیدات و توسعه زیرساخت‌ها، پلتفرم ها و سینمای پروداکشن در این کشور را تحسین می‌کنم. این پیشرفت نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری پایدار در حوزه سینما و شکل گیری ظرفیت های بزرگ سینمایی جدید در روسیه است.

وی اظهار داشت: غرب به دنبال منزوی کردن سینمای ایران و روسیه است و امیدوارم با بهره‌مندی از وجوه مشترک دو کشور برای مطرح شدن در سطح بین الملل و تبدیل به مرجعیت فرهنگی سینمایی استفاده شود تا با تبادل تجارب بین ایران و کشورهای همسو به مرجعیت بزرگ سینمایی تبدیل شویم.

به گفته وی، غرب با سیاست یک جانبه‌گرایی تلاش دارد تا مانع رشد فرهنگی و توسعه صنعت سینما در سایر کشورها شود و در این راه استراتژی تحریم را در پیش گرفته است که محکوم به شکست خواهد بود.

خزاعی با بیان اینکه دنیای امروز شاهد شکل‌گیری افق‌های جدید فرهنگی است، بیان کرد: اکنون شاهد شکل گیری قطب‌های جدید سینمایی و فرهنگی در جهان هستیم و با روند رو به افول فرهنگ غربی این فرآیند بیشتر می‌شوند.

رئیس سازمان سینمایی با تاکید بر لزوم همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بویژه در حوزه کشورهای همسو تصریح کرد: تقویت و توسعه همکاری‌ها به الزامات جهانی و تغییرات مداومی مرتبط است که در دنیا شکل گرفته و لازمه آن حرکت در مسیرهای تازه هنری و سینمایی است. 

در ادامه این دیدار والری ایوانوویچ تونکیخ رئیس هیئت اعزامی و معاون اتحادیه سینماگران روسیه با بیان اینکه ایران کشوری سرشار از دوستی، مهمان‌نوازی و فرهنگ غنی است گفت: این گرمای مهمان‌نوازی و استقبال را علاوه بر فضاهای غیررسمی در محیط های رسمی و مذاکرات نیز احساس کردیم.

وی ادامه داد: ما هیاتی از اتحادیه سینماگران مردمی روسیه هستیم و ایده ما، ایجاد انجمن مشترک مابین ایران و روسیه در زمینه سینماست که قدم های نخست آن آغاز شده است.

الکساندر سالامونوف مقام ارشد اداره‌ سینماگران روسیه نیز، گفت: مذاکرات ما با هیات ایرانی مثمرالثمر بوده و خوشبختانه، اولین باری است که روزهای سینمای روسیه در ایران برگزار می شود.

به گفته وی؛ امروز فرهنگ به مسیر‌های جدیدی رفته و راه خود را پیدا می‌کند. ما چشم‌انداز‌های بلندمدتی را برای سینما در نظر داریم که در این چشم انداز همکاری کشورهای حوزه اوراسیا داشته باشیم و با ظرفیت خوبی که ایران دارد امیدوارم جواب مثبتی از طرف ایرانی دریافت کنیم.

وی افزود: دو پروژه بین‌المللی آکادمی سینمای اوراسیا و پروژه فرهنگی خزر بزرگترین برنامه‌های سینمایی روسیه است و در این زمینه اشتیاق بسیاری برای همکاری با ایران داریم. اولین باری که ایده جشنواره اوراسیا و خزر مطرح شد، توانسته‌ایم حمایت پوتین و دولت های اوراسیا را جذب کنیم.

الکساندر سالامونوف با بیان اینکه مطمئن هستم اتفاقات خوبی در حوزه همکاری‌های سینمایی شروع شده اضافه کرد: برای تحقق چشم‌انداز سینمایی بالنده نیاز به کمک کشورهای حوزه خلیج ‌فارس به خصوص ایران داریم.

مقام ارشد اداره‌ سینماگران روسیه عنوان کرد: اساسنامه پروژه آکادمی اوراسیا در حال آماده‌سازی است و برای ما مهم است که چه کسانی در این پروژه‌ مشارکت می‌کنند. تاکید اصلی بر نزدیکی نگاه سینمایی کشورها به یکدیگر است و اندیشه آزادانه‌ای را دنبال می‌کنیم. در این پروژه بخش‌های متنوعی وجود دارد و جایزه آکادمی مهمترین بخش آن است.

وی ادامه داد: ما نمی خواهیم اسم اسکار را بیاوریم و تقلیدی از آن کنیم اما به دنبال جایزه‌ای در حد اسکار هستیم و در صدد حمایت از سینماگران و کمک به کسانی هستیم که در آینده در این جشنواره شرکت خواهند کرد. اهمیت این جایزه به میزان قابل توجهی است. اگر از طرف ایرانی تمایلی وجود داشته باشد می‌خواهیم ایران در کمیته اجرایی همکاری مشترکی با ما داشته باشد.

الکساندر سالامونوف اظهار داشت: دومین پروژه، برنامه فیلم خزر است و به دنبال نگاه مشترکی با ایران هستیم. این ایده زمانی مطرح شد که نمی‌دانستم این ایده در ایران نیز مورد بحث است. نقطه مشترک این همایش ، شرکت کشورهای حاشیه دریای خزر است و ما قصد برگزاری آن بر روی دریای خزر داریم. 

وی تاکید کرد: این اهداف بزرگ است و احقاق آن نیاز به گام‌های کوچک دارد که برگزاری روزهای سینمای روسیه در ایران نیز قدم کوچکی در این زمینه بوده است.

مقام ارشد اداره‌ سینماگران روسیه خاطرنشان کرد: ایجاد کارگروه مشترکی مابین ایران و روسیه به منظور برگزاری همایش خزر از جمله درخواست‌های ماست. گرچه همکاری‌ها نباید محدود به فیلم بوده و حوزه انیمیشن نیز از این قضیه مستثنی نیست و لازم است جلسات کاری مفصل و کارگروهی برای آن تشکیل شود.

وی خاطرنشان کرد: جشنواره‌های فیلم روسیه و ایران از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نمایش فیلم‌های روسیه در جشنواره فیلم فجر در اولویت قرار دارد. ما می‌توانیم به فیلمسازان ایرانی کمک کنیم تا جشنواره‌های بیشتری در روسیه شرکت کنند و چنانچه آقای خزاعی به درستی گفته‌اند: سینما بهترین و کوتاه‌ترین راه برای پیشرفت است و مطمئنم روابط ما بهتر از قبل پیش رود.

گالینا میخایلوونا سیتسکو تهیه‌کننده فیلم سرزمین السا گفت: آثار ایرانی بسیاری در جشنواره فیلم مسکو درخشیدند و دو جایزه را به خود اختصاص دادند. در جشنواره انیمیشن نیز یک جایزه به شما تعلق گرفته است. سینمای ایران در جشنواره‌های بین المللی حضور فعالی داشته است و روسیه نسبت به همکاری با ایران در زمینه صنعت سینما از آمادگی لازم برخوردار است.

وی ادامه داد: در زمینه ساخت انیمیشن نیز تقاضا داریم جشنواره انیمیشن در روسیه برگزار شود. از سمت ایران هم انیمیشن سازهای خوبی داریم و ارزش گذاری‌های خوبی از هیات داوری روی آثار ایران صورت گرفته است‌. روسیه نیز حوزه انیمیشن خلاقانه و پویاست و بودجه خوبی به آن تعلق دارد.

ایوان کیموویچ بولونتیکف تهیه‌کننده فیلم «بدون ایوان دفنم نکنید» در این دیدار عنوان کرد: برای حفظ دوستی نیاز به نقطه مشترک و گسترش آن داریم. ایجاد کارگروه مشترک از سینماگران دو کشور منجر به انتقال خلاقیت بین دو کشور می‌شود و قطعا به نتایج خوبی در این زمینه خواهیم رسید.

وی افزود: همیشه باید ارتباطی غیررسمی وجود داشته باشد. ما علاوه بر نقاط مشترک، نقاط افتراقی داریم که با همکاری به تفاهم می‌رسد. شروع درست، مهم است و ایده ساخت کارگروه مشترک منحصر به فرد است.

گفتنی است اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی، علیرضا اسماعیلی مدیرکل حوزه ریاست سازمان سینمایی، سیدمهدی جوادی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و سیدصادق موسوی مدیرکل دفتر جشنواره‌ها و همکاری‌های بین‌الملل در این دیدار حضور داشته‌اند.

سینماگران از اهمیت پژوهش و مطالعه در تولید آثار سینمایی می گویند: پشتوانه علمی، سینما به ابزار شارلاتانیزم تبدیل می شود!

تعدادی از چهره های مطرح سینمای کشور در رابطه با ضرورت مطالعه، تحقیق و پژوهش برای تولید آثار سینمایی متذکر شدند: تا زمانی که نگاه کاسبکارانه در سینما وجود داشته باشد و از کارشناسان خبره در حوزه های مختلف برای نگارش فیلمنامه ها استفاده نکنیم و تنها به درج برخی عناوین تشریفاتی در تیتراژ فیلم ها مانند مشاور حقوقی، مشاور علمی و… بسنده کنیم وضعیت همچنین نادرست باقی خواهد ماند.

به گزارش سینمای خالنگی به نقل از سینماپرس، سالی است شاهد افول و نزول جدی مطالعه و کتاب خوانی در سطح کشور هستیم و آنقدر بی توجهی به این حوزه بسیار بوده که دیگر قشر فرهیخته و هنرمند کشور نیز هیچ رغبتی برای مطالعه و کتاب خوانی و علم آموزی و تحقیق و پژوهش از خود نشان ندادند و همین امر باعث افت کیفی و عمقی اغلب آثار سینمایی و تلویزیونی ما و همینطور نزول سطح سلیقه مردم شده است.

بسیاری از کارشناسان فرهنگی بال و پر دادن به فضای مجازی را یکی از دلایل مهم دور شدن مردم از مطالعه می دانند و تأکید دارند که کم کاری مدیران فرهنگی کشور باعث شده تا دیگر رغبتی برای آگاهی بخشی و مطالعه حتی در بین هنرمندان وجود نداشته باشد. ذائقه مردم روز به روز در حال تنزل است و متولیان فرهنگی دست روی دست گذاشته و نظاره گر این اوضاع اسفناک هستند.

رهاشدگی عرصه فرهنگ و هنر به حال خود و حضور فیلمسازان بی تجربه که اغلب در پی کسب منافع مالی و… هستند همگی دست در دست هم داده تا حال سینما روز به روز وخیم تر از گذشته شود و سینمای کشور فاقد مضامین و محتوای تحقیقاتی، علمی و پژوهشی شود. سینما امروزه در سیطره دو قطب فیلم های مبتذل کمدی و فیلم های سیاه و تلخ است؛ در همین راستا با ۸ تن از سینماگران مطرح کشور آقایان: رضا برجی، اسماعیل براری، حسن هدایت، هادی مرزبان، جهانگیر الماسی، هوشنگ توکلی، دکتر بهروز فرنو و حسن نجفی گفتگو کردیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است.

رضا برجی مستندساز در رابطه با ضرورت مطالعه، تحقیق و پژوهش برای تولید آثار سینمایی گفت: بی تردید مطالعه و تحقیق و پژوهش باید جزو عناصر اصلی تولید هر اثر سینمایی باشد که متأسفانه سال ها است ما کمتر شاهد این اتفاق در روند تولید آثار هستیم و سینمای هردمبیل و بی در و پیکر کنونی حاصل عدم مطالعه هنرمندان و فقدان تحقیق و پژوهش برای نگارش فیلمنامه ها است! نگاه کاسبکارانه به سینما باید از بین برود؛ تا زمانی که نگاه کاسبکارانه در سینما وجود داشته باشد و ما از کارشناسان خبره در حوزه های مختلف برای نگارش فیلمنامه ها استفاده نکنیم و تنها به درج برخی عناوین تشریفاتی در تیتراژ فیلم ها مانند مشاور حقوقی، مشاور علمی و… بسنده کنیم وضعیت همچنین نادرست باقی خواهد ماند.

اسماعیل براری کارگردان سینما نیز با انتقاد شدید از شرایط اسفبار سینمای کشور تصریح کرد: دغدغه اغلب اقشار هنری پول است و همه می خواهند خود را به شیر نفت رسانده و برای خود نقدینگی تصاحب کنند از این رو طبیعی است که در این شرایط کسی برای تحقیق و مطالعه و پژوهش ضرورت و اهمیتی قائل نشود! تا وقتی در سینما اغلب افراد از شیرهای نفت تغذیه می کنند و حتی کسانی که خود را متعلق به سینمای خصوصی می دانند در پس ماجرا به شیر نفت می رسند و دنبال تصاحب نقدینگی بیشتر هستند وضعیت همین است و نمی توان امیدی برای بهبودی داشت.

حسن هدایت کارگردان سینما در این باره اظهار داشت: فقدان مطالعه، تحقیق و پژوهش در تولیدات سینمایی به نگاه مدیریت عام در سینما و سایر حوزه های فرهنگی باز می گردد؛ اگر امروزه شاهد تولیدات باری به هر جهت و فکر نشده هستیم به دلیل آن است که نحوه سیاست گذاری و نگاه مدیران فرهنگی و سینمایی این چنین است و تا زمانی که مدیران به اهمیت این اتفاق پی نبرد ما شاهد همین روند در تمامی حوزه های فرهنگی و هنری کشور از جمله سینما خواهیم بود. مطالعه و پژوهش آنقدر اهمیت دارد که خداوند متعال در قرآن کریم به قلم سوگند می خورد؛ این اتفاق نشانگر آن است که قلم که سرمنشأ هر نوع نگارش و مطالعه ای است دارای ارزش بسیار است. قسم خوردن خداوند به قلم نشان از آن دارد که نوشتن و خلق کردن چه شأن و منزلتی دارد که متأسفانه بسیاری از ما نسبت به آن ناآگاه هستیم.

هادی مرزبان بازیگر و کارگردان سینما، تلویزیون و تئاتر نیز در این باره به سینماپرس گفت: انبوه آثار تولید شده که سطحی و روی هوا هستند به دلیل اهمال کاری مدیران فرهنگی و بی مطالعه بودن سازندگان شان تولید شده اند؛ بنده معتقدم کفه سنگین فقدان مطالعه و عدم تحقیق و پژوهش به مدیران فرهنگی و سینمایی باز می گردد که به هر اثر پوچ و بی محتوایی اجازه تولید می دهند و قطعاً باید با شایسته سالاری جلوی استمرار این پدیده شوم گرفته شود. مدیران فرهنگی و سینمایی موظفند مو را از ماست بیرون بکشند و آثاری را عرضه کنند که برای جامعه مفید باشد؛ متأسفانه امروز شاهد هستیم بخش کثیری از نمایش های صحنه ای، تله تئاترها، فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی پوچ و بی اثر هستند و دلیلش آن است که مدیران گزینش و انتخاب درستی را ندارند، شایسته سالاری را کنار گذاشته اند، بطن قضیه را نمی بینند و به هر شخصی که خواستار تولید اثر است اجازه کار می دهند.

دکتر بهروز فرنو استاد فلسفه و کارشناس فرهنگی در رابطه با ضرورت مطالعه، تحقیق و پژوهش برای تولید آثار سینمایی گفت: آنچه باعث عمق بخشیدن به یک اثر مستند یا داستانی می شود تحقیق و مطالعه است اما متأسفانه این مهم در سینمای ما همواره نادیده گرفته می شود چرا که فضای سفارش کار در کشور ما این الزام را برای هنرمند فیلمساز ایجاد نمی کند. مراحل مختلف پرورش یک کار هنری درست و دقیق مبتنی بر تحقیق است اما در اکثر مواقع هنگام روال ساخت این قسمت کمتر ملاحظه می شود چون ملاک و ضابطه ای برای اندازه گیری اش نیست؛ این ضعفی است که متولیان فرهنگی و سینمایی کشور باید به آن دقت کنند و اجازه ندهند این نقصان پیچیده تر و گسترده تر شود.

جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان سینما متذکر شد: اگر از مطالعه، تحقیق و پژوهش در سینما غافل شویم هنر هفتم به ابزاری برای شارلاتانیزم بدل می شود؛ سینما امروزه در حال به یغما بردن فرهنگ و هویت ملی و دینی ما است و تنها با مطالعه و به کار گرفتن اندیشه و خرد است که می توان جلوی این فاجعه را گرفت. سینما یکی از اجزای آگاهی بخش در جامعه انسانی است؛ سینما باید معین به توسعه فرهنگی و فکری و شعور و معرفت انسانی در زندگی جمعی باشد. سینما باید رشد و توسعه فکری و فرهنگی را به جامعه هدیه دهد اما متأسفانه همواره عده ایکه از رانت های مختلف استفاده می کنند تلاش دارند تا سینما در حد همان روابط دکان و مغازه باقی بماند تا منافع شان از بین نرود.

هوشنگ توکلی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون تصریح کرد: تا زمانی که مدیران فاقد صلاحیت در حوزه فرهنگ و هنر وجود دارند که ارزش و اهمیت تحقیق، پژوهش و مطالعه را نمی دانند نمی توانیم تحولی در تولید آثار سینمایی ایجاد کنیم، پس اگر دنبال تحول هستیم اولین قدم باید ایجاد تغییرات اساسی در حوزه مدیریت فرهنگی و هنری کشور باشد تا سرمنشأ درست شود و محققان و پژوهش گران و اندیشمندان بتوانند در سینما جایی برای کار داشته باشند. در سینمای ایران ممکن است چند اثر به شکل استثنایی با مطالعه و تحقیق و پژوهش تولید شوند اما اصل و کلیت چنین نیست؛ هرج و مرج در مدیریت کلان سینما و زیرمجموعه آن که عوامل سینما هستند توسعه پیدا کرده و گویا تدبیری برای رفع این نقیصه مهم وجود ندارد.

حسن نجفی کارگردان سینما در رابطه با ضرورت مطالعه، تحقیق و پژوهش برای تولید آثار سینمایی گفت: مقوله مهم تحقیق و پژوهش حلقه مفقوده سینما و تلویزیون است؛ تجربه ثابت کرده کارهایی که بر اساس مضمون و محتوای شان نیازمند پژوهش جدی و اساسی هستند اغلب بدون توجه به این عناصر مهم پیش می روند و همین مسأله باعث ایجاد مشکلات مهمی در این قبیل آثار می شود. متأسفانه حرفه ما بی حساب و کتاب شده و هر کسی بدون علم و دانش به عنوان کارگردان در سینما جولان می دهد این در حالی است که افراد فهیم نمی توانند به سینما ورود کنند؛ در واقع کسانی که صاحب اندیشه و علم هستند از سینما دور مانده اند و افرادی این روزها به عنوان فیلمساز در سینما جولان می دهند که اغلب بی تجربه هستند و همین باعث شده در سینما فجایعی را به اسم فیلم تولید کنند که باعث پس زدن انبوه مخاطبان شده است.

خروج از نسخه موبایل