رسانه سینمای خانگی- «میرو» برای گیشه ساخته نشده

تهیه‌کننده فیلم سینمایی«میرو» گفت: این فیلم اثری متفاوت از سیستان و بلوچستان است‌، نگاهی شریف و وطن‌پرستانه دارد و رسالتش فراتر از فروش گیشه است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «میرو» به کارگردانی حسین ریگی دومین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر -روز یکشنبه ۱۵ بهمن – در خانه جشنواره اکران شد و پش از آن نشست خبری با حضور حسین ریگی کارگردان، پیمان شیرخانی نویسنده، سعید الهی تهیه‌کننده، سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، ایوب افشار و مهدی دین‌محمدپور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی حضور داشتند.

میرو نگاهی شریف و وطن‌پرستانه دارد

سعید الهی تهیه‌کننده فیلم میرو بیان کرد: می‌دانم که اصحاب رسانه شبانه‌روز تلاش می‌کنید تا فرهنگ و هنر رونق داشته باشد. از همه عوامل این فیلم که ما به نمایندگی آنها روی سن هستیم، تشکر می‌کنم. همچنین از حسین ریگی ممنون هستم، این مدت سعی کردیم همسو باشیم‌ تا این فیلم اخلاق‌گرا ساخته شود.

وی افزود: امروز در خدمت ایوب افشار هنرمند پیشکسوت سیستان و بلوچستان هستیم که اگر نبود، نمی‌توانستیم از ظرفیت این فضا استفاده کنیم. ایده اولیه این فیلم از سمت حسین ریگی ارائه شد و پس از آن با بنیاد سینمایی فارابی مشارکت کردیم.

الهی خاطر نشان کرد: سال‌هاست در حوزه سینمای راهبردی نظر داده‌ام و باید بگویم که رسالت «میرو» فراتر از فروش گیشه است. از نظر من، درست است که فرم و فن در سینما مهم است؛ اما سیاست راهبرد حرف اول را می‌زند.

وی داد: در فرایند ساخت این اثر، متوجه شدیم که می‌توانیم حرف‌هایی مهمی مانند ایثار را در خلال قصه بزنیم. فیلم «میرو» اثر متفاوتی در حوزه سیستان و بلوچستان است‌. این استان، همواره منطقه‌ای محروم قلمداد شده و همین قضیه باعث شده فقط از جنبه محرومیت به آن توجه شود.سیستان و بلوچستان یک بغض فروخورده است.

الهی ادامه داد: فارغ از کم و کاستی‌های این فیلم، «میرو» راهبردی است و نگاهی شریف و وطن‌پرستانه دارد. استان سیستان و بلوچستان ظرایف پنهانی دارد که ما تلاش کردیم آنها را به تصویر بکشیم. استان سیستان بلوچستان بسیار پهناور است اما فیلم «میرو» اکنون در جشنواره فیلم فجر، تنها در سالن این منطقه نمایش داده می‌شود.

فیلم‌سازی درباره سیستان‌وبلوچستان را وظیفه خود می‌دانم

حسین ریگی کارگردان میرو عنوان کرد: باز هم به سراغ سیستان بلوچستان و باز هم به سراغ جنوب شرقی ایران رفتم، اما هنوز سینمای ایران دِین خودش را به این منطقه ادا نکرده است. به اعتقاد من، هنوز جا دارد تا به سیستان و بلوچستان بپردازیم تا بتوانیم چهره مظلومیت این منطقه را نشان دهیم.

ریگی در پاسخ به سوال خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار داشت: چه در زمینه مستند و فیلم کوتاه همواره گروه کودک ونوجوان برای من مهم بود به این دلیل که آیندگان سرزمین ما آنها هستند، و این سرزمین را آنها می سازند، مخصوصا سیستان و بلوچستان. آنجا وقتی به بچه های می گوییم نقاشی بکشید و رویا پردازی کنید، می‌پرسد من چه چیزی بکشم؟ پس وظیفه خود می‌دانم درباره سیستان و بلوچستان و کودک و نوجوان فیلم بسازم .

وی افزود:همیشه نقد وجود دارد که چرا این فیلم ها را می‌سازی با اینکه فروش هم نمی رود؛ فیلم های کودک و نوجوان در همه جای دنیا همین است، کم فروش است. فقط دو سه فیلم در هالیوود است که فروش خوبی دارند. همه جای جهان گونه فیلم کودک و نوجوان حمایتی است. باید حمایت شود و چرخه خود را دارد، وقتی چرخه معیوب باشد، از تولید تا اکران دچار مشکل می‌شود.

کارگردان میرو افزود: همه جای دنیا، فیلم‌های کودک نوجوان حمایت می شوند، بیشتر هدف شناخت جامعه شناسی و فرهنگ شناسی است، صرف فروش چند میلیاردی نیست، فروش داشته باشد که چه بهتر، چرخ اقتصاد سینما باید بچرخد. وظیفه ما همین است، شاید نوع فیلم های من مورد اقبال قرار نگیرد، اما شاهد بودم بسیاری در سینما فیلم را می دیدند و حس می کردند که از سیستان و بلوچستان صحبت می کنم .

مهم‌ترین حامی من دعای مادرم است

ریگی کارگردان فیلم «میرو» بیان داشت: بنیاد سینمایی فارابی از فیلم‌های کودک و نوجوان حمایت می‌کند؛ اما مهم‌ترین حامی و پارتی من دعای مادرم است که امروز هم در نشست حضور دارد. در ادامه با اشاره ریگی به حضور مادرش، حضار به افتخار این نگاه و احترام، ریگی و مادرش را تشویق کردند.

ریگی بیان داشت: بازیگران سیستان و بلوچستانی، هنرور بودند و دوست داشتم که آنها نقش جدی‌تری در «میرو» بازی کنند. همواره از تهیه‌کنندگان خواهش می‌کنم که بخشی از بازیگران، بومی آن منطقه باشند و بتوانند سکانس‌های خوب و با گفتگوهای خوب ایفا کنند و در این فیلم هم مشاهده می‌کنید که همین کار را انجام دادیم.

وی در ادامه افزود: «میرو» فیلمی مادرانه است. قطعا مادران این سرزمین، آموزگاران فرزندان هستند که زمان طولانی‌ را با آنها سپری می‌کنند. این فیلم ریتم کندی ندارد و لنزی که برای فیلمبرداری انتخاب کردیم دلیل دارد زیرا حس و حال قصه را مناسب‌تر منتقل می‌کند.

وی افزود: در این فیلم بازیگران حرفه‌ای و نابازیگر ایفای نقش کرده‌اند که تعادلی در فیلم ایجاد کرده است. «میرو» یک اسم بلوچی است. من سال‌ها قبل با این اسم آشنا شدم و مستندش را ساختم. احساس کردم این نام، برای این قصه مناسب است و در نتیجه عنوان فیلم، «میرو» شد.

ریگی ادامه داد: همان‌طور که ما در مدارس زنگ ورزش داریم، باید زنگ سینما هم داشته باشیم تا فضایی برای فیلم‌های گونه کودک و نوجوان به وجود آید. فیلم تکلیفش را با تماشاگر روشن کرده و طی روایت داستان، پیامش را به مخاطب منتقل می‌کند.

دهه شصتی‌ها تحت تاثیر جنگ بودند

پیمان شیرخانی نویسنده «میرو» تشریح کرد: زمانی که نویسنده شخصیت ها را می‌نویسد، به هر حال چیزی به او اضافه می‌شود. من در نوجوانی آرام بودم؛ در حالی که شخصیت«میرو» شیطنت‌های زیادی دارد. البته نوجوانان دهه شصت، خواه و ناخواه تحت تاثیر جنگ قرار گرفته بودند که در این فیلم به آن اشاره می‌شود.

سودابه بیضایی از تجربه بازی در نقش زنی سیستانی در فیلم میرو صحبت کرد و گفت: این شخصیت، برای من مادری متفاوت بود. در سفر قهرمانی «میرو»، مادر نقش مهم و تاثیرگذاری داشت، چیزی که من در فیلمنامه های دیگر ندیده بودم.

وی درباره رسیدن به لهجه بلوچی در فیلم اظهار داشت: برای این که بتوانم به لهجه مناسب برسم، حدود یک هفته زمان داشتم و ایوب افشار در این مسیر به من کمک بسیاری کرد.

مردم بلوچ هنرمند هستند

ایوب افشار بازیگر بلوچ فیلم «میرو» بیان کرد: هر زمان که صحبت از بلوچ می‌شد، شما فردی را تصور می‌کردید که تفنگی در دست دارد و دستاری روی سر؛ اما ما هم هنرمند هستیم. ما دیر به صحنه آمدیم؛ اما به کمک حسین ریگی درست آمدیم. خوشحال هستم که ما بلوچی‌ها درست به این هنر وارد شدیم.

«ما نمی‌گویم در سیستان و بلوچستان قاچاقچی نیست، اما همه‌ این خطه، این نیست. از قبل انقلاب تا کنون فیلم‌هایی که در این منطقه ساخته می‌شدند، تصور غلطی به مردم نشان می‌دادند. «میرو» اولین فیلمی است که واقعیت بلوچ را به تصویر کشید»

حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم

مهدی دین‌محمدپور بازیگر نقش میرو نیز گفت: حرفه من بازیگری نیست، تا کنون دو فیلم بازی کردم و مغازه هم دارم. زمانی که فیلم نامه را خواندم، به دلیل این که تصویر واقعی از استانم نشان می‌داد، تصمیم به بازی گرفتم‌. از چالش‌های بازی در این فیلم این بود که در زمان فیلمبرداری حتی یک روز هم تعطیلی نداشتیم‌ و حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم.

امیررضا دلاوری دیگر بازیگر این فیلم، اظهار داشت: در فیلم «میرو» سهم کوچکی داشتم و سکانس‌های من چهار روز زمان برد زمان کمی برای رسیدن به لهجه و نقش داشتیم و جناب افشار تمام دیالوگ‌های را با من کار کرد تا بتوانم آنها درست ادا کنم. سال‌های اخیر بسیار گزیده‌کار شده‌ام. بجز «میرو»، دو فیلم دیگر برای بازی داشتم، اما این فیلم را انتخاب کردم. زیرا اقوام ایرانی برای من همواره مهم هستند.

حمید ابراهیمی بازیگر فیلم میرو بیان‌ داشت: سال‌هاست در تئاتر دفاع مقدس کارهای زیادی انجام داده‌ام و از آن جایی که نقش‌های منفی زیادی بازی کرده‌ام، بازی کاراکتر مثبت در «میرو» برای خودم هم، به منزله یک امتحان بود، بنابراین این نقش را پذیرفتم.

به استعدادهای سیستان و بلوچستان کمک کنید

دلاوری بازیگر این فیلم گفت:به واسطه کارمان، شهرهای مختلفی رفته‌ایم و برای تولید این فیلم به چابهار رفتیم که از بودن در آنجا بسیار لذت بردم‌. ولی جدا از این، این منقطه بسیار محروم است و من با چند جوان آشنا شدم که علاقه مند کار به حوزه سینما بوده‌اند، خیلی ها آمده‌اند و قول‌هایی به آنها داده‌اند، اما در همان محیط بسته مانده‌اند، به خاطر همین از این تریبون استفاده می‌کنم که اگر کسی می‌تواند، کمکی به این منطقه و این استعدادها کند.

رسانه سینمای خانگی- رئیس گفت سیمرغ مردمی بازمی‌گردد

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی با حضور در خانه جشنواره فیلم فجر، به ارائه توضیحاتی درباره حواشی این رویداد پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، شامگاه یکشنبه – ۱۵ بهمن – همزمان با چهارمین روز برگزاری چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، با حضور در برج میلاد (خانه جشنواره در جمع خبرنگاران حاضر شد و درباره این رویداد گفت: براساس همین چند روزی که از اکران آثار جشنواره سپری شده است، احتمالا مخاطبان جشنواره در جریان تغییرات محتوایی آثار قرار گرفته‌اند. جشنواره فجر هر ساله شاهد حضور باشکوه جوانان بوده است و امسال هم شاهد حضور فیلم‌سازان جوان هستیم اما نوع آثار این جوانان متفاوت از قبل است و در روزهای باقی‌مانده از جشنواره هم آثار آنان را خواهید دید. می‌توان گفت برخی از آثار فیلمسازان جوان، مخاطبان را شگفت‌زده خواهد کرد. فیلمسازان پیشکسوت هم در کنار فیلمسازان جوان حضور دارند.

وی افزود: تفاوت دیگر این دوره از جشنواره نگاه اقلیمی موجود در آثار است. همه تولیدات متمرکز در پایتخت نیستند و این موضوعی است که همواره روی آن تأکید داشتیم. سال‌هایی که من خودم در جشنواره فیلم فجر حضور داشتم، معمولا آثار حاضر در جشنواره محدود به دو الی سه ژانر می‌شدند اما امسال شاهد هستید که فارغ از سطح کیفی آثار، در همه ژانرها فیلم داریم. همین که جریان تولید اثر در ژانرهای مختلف در سینمای ایران کلید خورده است، می‌تواند بارقه امیدی برای آینده باشد.

خزاعی تأکید کرد: این جریان از انجمن سینمای جوان آغاز شد که ما شعار تنوع ژانر را در آن مطرح کردیم و الحمدلله خروجی این جریان را حالا در سینمای بلند ایران شاهد هستیم. در جشنواره امسال از همه ژانرها فیلم داریم. زمانی برخی سوال می‌کردند که آیا جایگاه فیلم کمدی در جشنواره فجر است؟‌ ما معتقدیم به عنوان یک ژانر، حتما آثار کمدی هم باید در جشنواره پذیرش شوند. نباید احساس کنیم که جشنواره فیلم فجر، تنها مختص فیلم‌های اجتماعی، دینی و یا دفاع مقدسی است. تنوع سلایق، دیدگاه‌ها و ژانرها در آثار، یکی از ویژگی‌های بارز جشنواره امسال است.

ماجرای حذف «سیمرغ مردمی» چه بود؟

رئیس سازمان سینمایی درباره تمهیدات سازمان سینمایی برای بازگشت سیمرغ مردمی به ترکیب جوایز جشنواره فجر در دروه‌های بعد گفت: سال ۱۴۰۰ ما سیمرغ مردمی را در ترکیب جوایز جشنواره داشتیم اما برخی دوستان اعتراضاتی را درباره فرآیند رأی‌گیری مطرح می‌کردند. وقتی اعتراضات را بررسی کردیم، متوجه شدیم تقلب صورت گرفته و تهیه‌کنندگان معترض، اعتراض به حقی داشتند. شاید آن تصمیم برای من تبعات بسیاری داشت، اما به‌عنوان کسی که نظرات مردم برایم بسیار حائز اهمیت است و برای آن احترام قائل بودم، اعلام کردم رأی‌گیری متوقف شود تا بتوانیم سامانه‌ای طراحی کنیم تا از آرای مردمی مطمئن شویم.

وی افزود: شما نباید از من به عنوان یک مدیر توقع داشته باشید که وقتی نسبت به یک جریان اشتباه آگاه شده‌ام، اجازه ادامه این اشتباه را بدهم. اگر رأی گیری در آن دوره ادامه پیدا می‌کرد، حق فیلم‌سازان ضایع می‌شد. امسال آقای امینی (دبیر جشنواره تلاش کردند و چند کارشناس هم دعوت شدند تا بتوانیم آرای مردمی را در جشنواره امسال داشته باشیم. دوستانی که آمدند، تأکید داشتند نرم‌افزاری که باید برای این کار طراحی شود، به این دوره نمی‌رسد. ان‌شالله سال آینده داوری مردمی و سیمرغ مردمی را در جشنواره فجر خواهیم داشت.

شاید در برخی آثار به اندازه چند پلان، مباحثی برای گفت‌وگو وجود داشته باشد اما اکثر فیلم‌هایی که در جشنواره دیده‌اید، قطعا اکران خواهند شد

خزاعی درباره صدور پروانه نمایش برای فیلم‌های حاضر در جشنواره امسال و امکان اکران عمومی آنها بدون اصلاحات هم گفت: تقریبا تمام آثاری که در جشنواره شاهد هستید، با همین کیفیت امکان اکران عمومی دارند. شاید در برخی آثار به اندازه چند پلان، مباحثی برای گفت‌وگو وجود داشته باشد اما اکثر فیلم‌هایی که در جشنواره دیده‌اید، قطعا اکران خواهند شد. من از زمانی که به سازمان سینمایی آمده‌ام، این وعده را داده‌ام که فیلم‌هایی که در زمان من پروانه ساخت بگیرند، به‌شرط رعایت فیلمنامه مصوب، قطعا به اکران هم خواهند رسید. امروز هم قول می‌دهم تمام فیلم‌هایی که براساس فیلمنامه‌های مصوب ساخته شده‌اند، هیچ مشکلی برای اکران عمومی نداشته باشند.

رئیس سازمان سینمایی درباره کیفیت پایین برخی فیلم‌های جشنواره هم گفت: خاطرم هست در سال ۹۰ که دبیر جشنواره فجر بودم هم همین صحبت‌ها را در روزهای اولیه جشنواره می‌شنیدم. همان زمان به دوستان می‌گفتم صبر کنید تا جمع‌بندی نهایی تا پایان جشنواره صورت بگیرد. نمی‌خواهم بگویم صددرصد کارهای حاضر در جشنواره سطح کیفی بالایی دارند. جشنواره فجر مثل هر رویداد سینمایی دیگری هم آثار خوب دارد و هم آثار متوسط. در همه این سال‌ها هم فیلم‌های متوسط در جشنواره فجر بوده است و معطوف به جشنواره امسال نیست. اما معتقدم در معدل نهایی جشنواره امسال، فیلم‌های خوب سهم بیشتری داشته‌اند.

هیأت انتخاب ۵۸ دقیقه از «بی‌بدن» را دید

خزاعی درباره حواشی فیلم «بی‌بدن» توضیح داد: همان‌طور که آقای امینی هم توضیح دادند، بعد از آنکه هیأت انتخاب همه آثار را دیدند و بررسی کردند، فیلم «بی‌بدن» نتوانست جمع‌بندی نهایی نظر هیأت انتخاب را جلب کند. من با بعضی از اعضای هیأت انتخاب هم صحبت کرده‌ام. دلیل اصلی دوستان برای این انتخاب هم این بود که فیلم ناقص رسیده بود. اینکه برخی می‌گویند فیلم‌های دیگر هم ناقص بوده‌اند باید توجه داشته باشند که ناقص ماندن پرده کروماکی در یک فیلم، متفاوت از این است که تنها امکان تماشای ۵۸ دقیقه از یک فیلم را داشته باشید. اینکه هیأت انتخاب تقریبا نیمی از یک فیلم را ندیده، طبیعتا نمی‌توانسته درباره آن نظر نهایی بدهد. یا باید از سازندگان درخواست می‌کردیم فیلم را برای سال بعد برسانند، مانند یکی از فیلم‌های دفاع مقدسی بنیاد روایت که همین پیشنهاد را به آن دادیم و ماند برای سال بعد.

وی افزود: اما عوامل فیلم «بی‌بدن» اصرار به حضور در جشنواره داشتند و گفتند برنامه اکران عمومی داریم. مضاف بر اینکه وقتی خودمان هم فیلم را دیدیم، معتقد بودیم فیلم خوبی شده است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در بخش نگاه نو حضور داشته باشد تا لااقل منتقدان و اصحاب رسانه آن را ببینند و درباره آن نظر بدهند.

رئیس سازمان سینمایی درباره خانواده‌محور نبودن برخی فیلم‌های جشنواره هم گفت: معتقدم خیلی از فیلم‌های جشنواره امسال به نسبت فیلم‌های دوره‌های گذشته فجر، محتوای مناسب‌تری برای خانواده‌ها دارند. خانواده‌محور بودن فیلم‌ها یک موضوع است و محتوای سالم داشتن برای خانواده‌ها بحث دیگری است. شاید در برخی فیلم‌ها دیالوگ‌هایی باشد که مشکلاتی دارد، اما معمولا دوستان شورای پروانه نمایش، در آستانه جشنواره سخت‌گیری نمی‌کنند و در مرحله اکران است که به استناد بازتاب‌ها شروع به اصلاح فیلم‌ها می‌کنند. در نهایت فیلم‌ها محتوای بسیار خوبی دارند.

خزاعی در ادامه با اشاره به سیاست‌های سازمان سینمایی برای توجه به ظرفیت‌های موجود در شهرستان‌ها گفت: امسال برای اولین‌بار در مرحله انتخاب فیلم‌های جشنواره فجر، شاهد ارسال ۱۶ فیلم از شهرستان‌ها بودیم. برخی از این آثار به جشنواره راه پیدا کرده‌اند و برخی انتخاب نشدند اما همین جهش و تکاپو در شهرستان‌ها، می‌تواند آرزوی ایالتی شدن سینمای ایران را که من سال‌ها در سر داشتم را محقق کند. استان‌ها باید بتوانند برای خود فیلم تولید کنند و فضای مناسب اکران هم در اختیار داشته باشند. تولید سینما نباید محدود به تهران باشد.

چرا «بهشت تبهکاران» با پرده سبز اکران شد؟

رئیس سازمان سینمایی درباره حاشیه به وجود آمده برای اکران نسخه‌ای ناقص از فیلم «بهشت تبهکاران» در سینماهای مردمی هم توضیح داد: دبیرخانه جشنواره پیش‌تر به صاحبان آثار اطلاع داده بود که فیلم‌ها تا تاریخ مشخصی باید به دبیرخانه تحویل شود. طبیعتا همه فیلم‌ها هم نسخه کامل را تحویل داده بودند. اما در برخی از فیلم‌ها به اندازه چند فریم، اشکالاتی مانند پرده سبز وجود داشت که تهیه‌کنندگان قول داده بودند قبل از شروع اکران‌ها آن را رفع کنند. وقتی مردم برای یک فیلم بلیت تهیه کرده‌اند، طبیعتا باید فیلم اکران می‌شد و از آنجایی که نسخه اصلاح شده، از سوی عوامل به دبیرخانه نرسید، مجبور شدند نسخه‌ای که با رضایت خود عوامل به دبیرخانه ارسال شده بود را اکران کنند.

خزاعی درباره اکران محدودتر فیلم‌های جشنواره در استان‌ها هم گفت: همواره ظرفیت اکران فیلم‌های جشنواره در استان‌ها ۱۶ فیلم بوده است و استان‌هایی که تمایل به اکران تعداد بیشتری فیلم داشته باشند باید با تهیه‌کنندگان آثار وارد مذاکره شود. سازمان سینمایی ۱۶ فیلم را در راستای تحقق عدالت فرهنگی در اختیار استان‌ها می‌گذارد و هزینه‌های آن را هم ما پرداخت می‌کنیم، بالغ‌بر آن برعهده استان‌هاست. درآمد حاصل از فروش فیلم‌ها هم به‌طور کامل متعلق به خود استان است. همه استان‌هایی که توانایی مالی داشته باشند می‌توانند متقاضی اکران همه فیلم‌های جشنواره باشند.

رسانه سینمای خانگی- هیچ‌وقت مقید به یک گونه خاص سینمایی نبوده‌ام

کارگردان فیلم آغوش باز گفت: هیچ‌وقت مقید به یک گونه خاص سینمایی نبوده‌ام، اما نزدیک‌ترین گونه به این فیلم، کمدی‌درام است که درباره روابط انسانی صحبت می‌کند و تیزی‌های ناهنجاری‌های اجتماعی را کمی نرم می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ فیلم سینمایی آغوش باز به کارگردانی بهروز شعیبی سومین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر شامگاه یکشنبه -۱۵ بهمن – در خانه جشنواره در برج میلاد اکران شد و پس از آن نشست خبری با حضور بهروز شعیبی کارگردان، علی سرتیپی تهیه کننده، مسعود سخاوت‌دوست آهنگساز، علی برازنده مدیر فیلمبرداری، محمدرضا میرزامحمدی طراح صحنه، خشایار موحدیان تدوینگر، محمدمهدی عسگری مجری طرح، سجاد نجفی و مهرداد کوروش نیا نویسندگان و گلاره عباسی و شبنم گودرزی بازیگران حضور داشتند.

آغوش باز کاملا خصوصی است

علی سرتیپی تهیه کننده این فیلم در ابتدای این نشست گفت: پیشنهاد ساخت این فیلم ازطرف آقای شعیبی و آقای عسگری بود. من هم باتوجه به شناخت آقای شعیبی فیلمنامه را خواندم و قبول کردیم که ساخته شود. شایعه بود که آقای شعیبی وسواس دارند و پروسه تولید طول می‌کشد، اما در این پروژه همه‌چیز سر زمان مناسب انجام شد.

سرتیپی توضیح داد: این فیلم صد در صد خصوصی است و یک ریال هم یک نهاد دولتی به آن کمک نکرده است. حمایتی هم نشده است و من و آقای عسگری بودجه فیلم را تامین کردیم. خود آقای شعیبی هم تمایلی نداشت که از ارگان دولتی کمک گرفته شود.

وی افزود: ما فکر می‌کردیم خود قصه و شرایط تولید این فیلم طوری است که به امید خدا بازگشت سرمایه خواهد داشت. از شما می‌خواهم که صدای چنین فیلم‌هایی باشید. ما سعی کردیم یک فیلم مناسب خانواده بسازیم تا حال مردم خوب شود.

سرتیپی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا صحنه نوازندگی زنان در اکران مردمی حذف می‌شود؟ توضیح داد: این فیلم پروانه نمایش دریافت کرده است. امیدواریم که در اکران عمومی به فیلم دست نخورد.

آغوش باز فیلم سخت و پربازیگری بود

بهروز شعیبی در ادامه این نشست تصریح کرد: آغوش باز یک روی جدید از سینما برای من بود؛ هم در نوع فیلم‌سازی و هم در شکل اجرایی. همکاری با آقای سرتیپی برای من افتخار بود. من مدت ها طرحی در ذهن داشتم تا اینکه سجاد نجفی یکی از نویسندگان فیلم و محمدمهدی عسگری خواستند که با هم همکاری داشته باشیم. من فیلمنامه‌های آماده داشتم اما وقتی این طرح را برایشان تعریف کردم بسیار از آن استقبال کردند. صادقانه آغوش باز کار سخت و پربازیگری بود و اگر همدلی و همکاری این گروه نبود، این فیلم حتما امتیازاتی را از دست می‌داد.

کارگردان فیلم ادامه داد: دغدغه‌ها خیلی محاسبه شده نیست و من طوری کار می‌کنم که زندگی و فکر می‌کنم. این بخش باعث شده است که خیلی دچار محاسبه نمی‌شوم‌. فکر می‌کنم دغدغه همه ما چیزهایی است که ما در روابط انسانی با آن مواجه هستیم.

وی افزود: ما احتیاج داریم که به یکدیگر یادآوری کنیم که در مشکلات و هنجارها و ناهنجاری‌های اجتماعی دچار غفلت نشویم. به نظر من وظیفه سینما همین است که هنجارهای اجتماعی را به ما یادآوری کند. به عقیده من یادآوری یکی از کلیدواژه‌های اصلی فیلم بود.

بخش مهم کیفی جامعه ما در دست زنان است

شعیبی مطرح کرد: معتقدم بخش مهم کیفی جامعه ما در دست زنان است. از بدو تولد ما با یک زن همراه هستیم تا روز آخر. هرچقدر بخواهیم این رابطه انسانی را نادیده بگیریم یا سرکوب کنیم عشق و علاقه در جامعه جایش را به خشم و اعتراض می دهد.

این کارگردان ادامه داد: ما در درام می‌توانیم هر شخصیت مهمی را تعریف کنیم اما در ناخودآگاه ما اینگونه است که برای بانوان احترام زیادی قائل هستیم. زنان در آثار من فقط حضور کمی نداشته و شخصیت های تاثیرگذاری داشته ‌اند.

شعیبی گفت: من خودم هیچوقت مقید به یک گونه خاص سینمایی نبوده ام. به همین دلیل فکر می‌کنم بهترین اتفاق من در این سال ساخت در آغوش باز با یک گروه درجه یک بود. همچنین یک تهیه‌کننده خوب و کاربلد در کنار ما بود تا این گونه را به درستی ارائه کنیم.

هیچ کارگردانی نمی‌تواند در کنار یک تهیه‌کننده خوب فیلم بد بسازد و همچنین نمی‌تواند کنار یک تهیه‌کننده بد، فیلم خوب بسازد.

آغوش باز کمدی درام است

شعیبی در پاسخ به این پرسش که آیا بخشی از این فیلم در واکنش به صحبت‌های وزیر ارشاد درباره معین بوده است، گفت: واقعا فکر می‌کنید در این ۲ هفته می‌توانستیم چیزی به فیلم اضافه کنیم؟

وی در بخش دیگری و در پاسخ به این نکته که از او انتظار بیشتری می‌رفت، عنوان کرد: این لطف شماست که می‌گویید انتطار بیشتری از من داشتید اما در واقع آغوش باز فیلم خیلی خوبی است.

این کارگردان افزود: دوست داشتیم فیلم خوش آب و رنگی داشته باشیم. واقعیت امر این است، زمانی که فیلم شروع می‌شود فیلم‌نامه تمام شده است و توجه به رنگ و فرم به محتوای فیلم لطمه نمی‌زند. نزدیک‌ترین گونه به آغوش باز کمدی درام است که درباره روابط انسانی صحبت می‌کند و تیزی‌های ناهنجاری‌های اجتماعی را کمی نرم می‌کند. این خاصیت این گونه سینمایی است.

با سرمایه شخصی فیلم را ساختیم

محمدرضا میرزامحمدی طراح صحنه درباره طراحی‌های صحنه موجود در این فیلم بیان کرد: خود فیلم‌نامه شرایط جالبی در صحنه سازی داشت. این فیلم دکوری داشت که به یک تکاملی می‌رسید. این برای ما مهم بود که تا جای ممکن به قصه و فیلم‌نامه وفادار بمانیم؛ ما سعی کردیم که تمام فضاهای فیلم از فرم و رنگ بهره ببرد و اگر دقت کنید هر شخصیت در فرم و رنگ خاصی قرار دارد که به آن شخصیت کمک می‌کند.

محمدمهدی عسگری مجری طرح این فیلم عنوان کرد: ما روزی دور هم نشستیم و تصمیم گرفتیم که یک فیلم عاشقانه و خانواده محور بسازیم‌. امیدوارم که نظر شما و مخاطبان را جلب کرده باشیم. قدم اول ما هم یک قصه خوب بود. کار سخت اما شیرین بود و توانستیم با سرمایه شخصی کار را به پایان برسانیم‌.

مهرداد کوروش‌نیا یکی از نویسندگان این فیلم درباره ایده این فیلمنامه گفت: نگارش این فیلم‌نامه مانند دو امدادی بود. آقای شعیبی و آقای نجفی در ابتدا طرحی را آماده کرده بودند و این خود مساله‌ای است که به فیلمنامه‌نویس کمک می‌کند. بعد از ۳ ماه آقای شعیبی با من تماس گرفتند و به دوستان اضافه شدم. ما ۳ ماه بعد را بیشتر به فرم و ساختمان فیلمنامه پرداختیم.

سجاد نجفی یکی دیگر از نویسندگان عنوان کرد: آقای شعیبی یک کارگردان صاحب سبک است و به عنوان یک فیلمنامه نویس دوست داشتم ببینم که ایشان دوست دارند، چه فیلمی بسازند. به همین دلیل به سمت مسیر داستان و قصه سوق پیدا کردیم. حس و حال خوب در همه جای این فیلم و فیلمنامه حضور داشت.

شبنم گودرزی بازیگر این فیلم درباره تکرار صفت پول‌پرستی زنان در سینما تصریح کرد: اول اینکه ما گروه درجه یکی داریم. نمی‌توانیم بگوییم که ارزش زن‌ها پایین می‌آید. همان‌طور که خانم‌ها می‌توانند پول‌پرست باشند، آقایان هم می‌توانند. نمی‌توانیم به این صفات جنسیتی نگاه کنیم.

مسعود سخاوت دوست آهنگساز فیلم آغوش باز درباره آسیب‌های موسیقی پاپ و دلیل انتخاب موسیقی پاپ در این فیلم گفت: موسیقی پاپ مستقیما با خلقیات مردم یک جامعه در ارتباط است و اگر جنس دیگری از ادبیات را در موسیقی پاپ امروز می‌بینید آیینه ای از خلقیات مردم همان جامعه است.

وی افزود: باید بررسی کنیم که موسیقی پاپ ما هرچقدر از گذشته به حال حرکت کرده، چه تغییراتی داشته است. مردم در سطح جامعه با یک بررسی ساده می‌توانند متوجه وضعیت اسف‌بار موسیقی پاپ باشند. به عنوان مخاطب عام‌ فکر می‌کنم که موسیقی پاپ با عواطف عوام جامعه در ارتباط است و دلیل انتخاب موسیقی پاپ برای این فیلم‌ همین بوده است.

علی برازنده مدیر فیلمبرداری این فیلم درباره لرزش دوربین گفت: لرزش دوربین در یک سکانس کوچک بوده، چیزی که در خود فیلم‌نامه است، آقای شعیبی دوست داشتند که در فیلم رنگ وجود داشت باشد به همین دلیل از این ویژگی بهره بردیم.

خشایار موحدیان تدوینگر فیلم گفت: افتخاری بود که با آقای شعیبی و وسواس‌های زیاد ایشان کار کردم. تدوین این کار با دو حس و حال متفاوت آرام و هیجان‌انگیز برای من خیلی جالب بود.

رسانه سینمای خانگی- در نشست خبری «دست ناپیدا» چه گذشت؟

کارگردان و عوامل فیلم سینمایی «دست ناپیدا» بر این نکته که مضمون اثر با کتاب «حوض خون» مشترک است، اشاره و به متفاوت بودن فیلم از نظر داستان و ماجرا نسبت به کتاب تاکید کردند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست خبری فیلم سینمایی «دست ناپیدا» عصر روز چهارم جشنواره فیلم فجر با نکوداشت زنده‌یاد پروانه معصومی در خانه جشنواره برگزار شد.

انسیه شاه حسینی کارگردان سینمایی «دست ناپیدا» همزمانی بزرگداشت پروانه معصومی با نشست خبری فیلم را مثل یک معجزه و غافلگیرکننده نامید و از راهنمایی‌های مرحوم پروانه معصومی در این پروژه قدردانی کرد.

در ابتدای نشست سید سعید سیدزاده تهیه کننده فیلم گفت: ما با تمام سختی‌ها و چالش حرف دل خود را در «دست ناپیدا» زدیم و کار به این جشنواره رسید.

انسیه شاه حسینی نیز با اشاره به اینکه هر روز صبح با یک شعر پروژه را شروع می کرده شعر «من دلم می‌خواست صدایم صدایت را بغل می‌کرد، من دلم می‌خواست زخم مرهم بود، من دلم می‌خواست نور محرم بود» را خواند و افزود: فضای کار ما در این پروژه این فضای شاعرانه بود.

شاه حسینی در پاسخ به اینکه بعد از یک دهه دوری چرا تصمیم به فیلمسازی روی این پروژه گرفته است، گفت: باید از مدیران پرسید چرا این مدت انسیه شاه حسینی نتوانست کار کند، من در این مدت فیلمنامه می‌نوشتم و آماده بودم. در صورت فراهم بودن شرایط کار می‌کنم.

کارگردان در پاسخ به اینکه آیا شاعرانه‌ای از جنگ ساخته است، بیان کرد: انقلاب ما انقلابی از جنس فرهنگ بود و امام (ره) گفتند می‌خواهیم کرامت انسانی را به شما برگردانیم.

وی ادامه داد: جنگ به ما تحمیل شد و دفاع مقدس ما امتداد همان حرکت فرهنگی امام (ره) بود. فرهنگ عاشورایی پشت خاکریزها است و همین فیلم را ارزشمند می‌کند.

شاه حسینی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سوژه فیلم با مفهوم فداکاری چگونه شکل گرفت، گفت: این قصه را از خودم و خاطراتم و زندگی با این زن‌ها اقتباس کرده ام و تلاش کردم بقیه را از این تلاش‌ها باخبر کنم.

وی در ادامه یادآور شد: موضوع کتاب «حوض خون» با موضوع ما مشترک است و این کتاب مرجع خوبی است اما برداشت و داستان متفاوت است. قصه ما به نحوی پاسخ به فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» محسوب می‌شود و می‌گوییم در جبهه شرق خبری هست و لباس شهدای ما متبرک است.

شاه حسینی متذکر شد: به‌واسطه محدودیت زمان و کوتاه شدن کار خیلی چیزها حذف شد. «دست ناپیدا» نشان می‌دهد عکاس خبرنگاری که دنبال تصاویر ضدجنگ هم است تا جایزه بگیرد و از شست وشوی لباس‌ها بیزار است با دستی ناپیدا مشابه شعر مولوی این شخصیت اصلی اثر را به دلیل ویژگی‌های مثبت درونی که دارد، متحول کرد.

تهیه کننده فیلم نیز در ادامه درباره اینکه این قصه به موضوع مشابه با کتاب می‌پردازد، گفت: کار در پاسداشت فداکاری‌های زنان است و مضمون مشترک با کتاب دارد.

معصومه بافنده شخصیت اصلی این پروژه نیز عنوان کرد: کودکی من با جنگ گذشت و خیلی از صداهای شبیه آژیر خطر امروزه دل مارا می‌لرزاند. من با درد زنان فیلم غریبه نبودم.

وی افزود: هیچ کس به اندازه من خاطرات خانم شاه حسینی را نشنیده است و تمام خاطرات وی کمک کننده من برای نقش لیلا بود.

حسین پوریده بازیگر نقش مرد این اثر با اشاره به اینکه بچه خاک پاک خرمشهر است، مطرح کرد: «دست ناپیدا» من را با این اثر همراه کرد.

نسرین احمدخانی با اشاره به اینکه به عنوان دستیار فیلمبردار نیز در پروژه بوده است، گفت: نقش من نقش خاص و طراحی شده‌ای بود و بعد از همراه شدن در پروژه به عنوان بازیگر، این شخصیت بخشی از زندگی من شد.

کاوه ایمانی با اشاره به اینکه فیلم ۱۷۰ دقیقه فاین کات شده بود، توضیح داد: بخش داستان فرعی فیلم حذف شده و شما این مقدار کار را به عنوان اثر نهایی مشاهده می‌کنید.

رسانه سینمای خانگی- چرا برلین افراطی‌ها را دعوت کرد؟

گروهی از متخصصان سینما به تصمیم برلیناله برای دعوت از اعضای حزب راست افراطی آلمان به مراسم افتتاحیه این رویداد سینمایی اعتراض کردند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جشنواره بین‌المللی فیلم برلین تأیید کرد که از دو عضو منتخب حزب راست افراطی آلمان (آلترناتیو برای آلمان-AfD) برای مراسم افتتاحیه هفتاد و چهارمین جشنواره برلیناله دعوت کرده است، اما با این حال همچنان از ارزش‌های اساسی دموکراتیک علیه افراط گرایی راست‌گرا دفاع می‌کند.

«کریستین برینکر» و «رونالد گلسر» سیاستمداران حزب راست افراطی آلمان، هر دو از اعضای پارلمان ایالتی برلین هستند که به مراسم افتتاحیه برلیناله در ۱۵ فوریه دعوت شدند و این دعوت‌ها خشم عده‌ را برانگیخته و گروهی از متخصصان سینما از برلین و خارج از آلمان طی نامه‌ای سرگشاده اعتراض خود را به این تصمیم جشنواره ابزار کردند.

جشنواره برلین در بیانیه‌ای که در هالیوود ریپورتر منتشر شد، آورده است: «تعدادی از اعضا و نمایندگان حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) دارای مواضعی هستند که عمیقاً ضد دموکراسی است و با ارزش های برلیناله و ارزش های کارکنان ما در تضاد است و پروتکل جشنواره دعوت از سیاستمداران منتخب دموکراتیک است. همه اعضای دعوت شده حزب راست افطاری آلمان در انتخابات گذشته یا در مجلس نمایندگان پارلمان فدرال آلمان یا برلین انتخاب شدند. بر این اساس، آنها در کمیته های فرهنگی سیاسی و سایر ارگان‌ها نیز نمایندگی دارند. این یک واقعیت است و ما باید آن را به این شکل بپذیریم».

بودجه برلیناله عمدتاً توسط دولت تأمین می شود و دولت فدرال سالانه حدود ۱۴ میلیون دلار به جشنواره کمک می‌کند.

از سویی دیگر بیش از ۲۰۰ متخصص سینما که بیشتر آنها از صنعت فیلم آلمان بودند اما شامل برنامه نویسان، تهیه کنندگان و کارگردانانی از آمریکا، بریتانیا و سایر نقاط اروپا نیز می شدند، با امضای نامه‌ای سرگشاده دعوت از سیاستمداران افراطی را با تعهد بیانیه برلیناله به «محل همدلی، آگاهی و درک» ناسازگار دانستند و از برلیناله درخواست کردند که در این دعوتنامه‌های توهین‌آمیز تجدید نظر و انها را لغو کند.

هفتاد و چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین از تاریخ ۵ تا ۲۵ فوریه ۲۰۲۴ (۲۶ بهمن تا ۶ اسفند) در آلمان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- این تناقض دیدنی است

«صبحانه با زرافه‌ها» اگرچه در امتداد نگاه ساختارگرایانه سروش صحت بر نقد جهان پست‌مدرن سوار است اما شیوه انتقال این مفهوم در شرایطی که اثر، چندان از سمبلیسم بهره نگرفته، با آن هوشمندی که از کارگردان و نویسندگان آن سراغ داشتیم، سازگار نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جدیدترین ساخته سروش صحت، به‌نوعی در امتداد همان نگاه ساختاری وی تعریف می‌شود. نقد جهان پست‌مدرن با تکیه بر نگاهی انتزاعی. فیلم با این محوریت، مفهوم خود را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند اما اشکالی که در این فیلم احساس می‌شود، عدم‌تبیین ساده‌تر وقایع در ریتمی تندتر است.

در جهان با من برقص، اگرچه همین نگاه چیستی‌انگارانه بر کلیت فیلم مستولی است اما کارگردان موفق می‌شود تا با داستانی چابک، نقض‌غرض خود را با ابزار سرگرمی به مخاطب منتقل کند. در صبحانه با زرافه، این روند، لکنت روایی دارد. فیلم در چند مرتبه دچار سکته روایی می‌شود و ریتم را می‌خواباند. به همین جهت، سکانس‌های مرده‌ای در فیلم پدیدار است که نه جلوبرنده است و نه مطابق با جهان فانتزی فیلم قدم برمی‌دارد. سکانس‌هایی که اگر حذف شوند نیز هیچ خللی در مسیر پیشبرد داستان رقم نمی‌زند.

آنچه اما نگران‌کننده‌تر می‌نماید استمداد نویسندگان از روش‌هایی است که تاکنون در جهان سینمایی آنها سابقه نداشته و منافاتی عجیب با جریان نقد و نگاه انتزاعی اثر دارد. اینکه فیلم بخواهد طی بیست دقیقه پایانی، ۲ کاراکتر اصلی خود را با مرگ حذف کند، چندان با روح نقد جهان پست‌مدرن، نگاه انتزاعی اثر و حتی جنس کمیک آن سازگاری ندارد. گویی سازندگان، این شیوه را برای تکراری نشدن آثارشان با یکدیگر اتخاذ کرده بودند وگرنه این حربه، هیچ کمکی به ستون‌های محتوایی فیلم نکرده و به‌نوعی مخاطبش را در شرایطی که هیچ الزام درامکاتیکی نیز پشت این قضییه احساس نمی‌شد، شوکه می‌کند.

صبحانه برای زرافه‌ها، اثر پیشرویی برای کارگردان جهان با من برقص به حساب نمی‌آید. شیوه انتقال پیام به‌مانند سبک ساختاری صحت، مبتنی برای داده‌های کلامی به ساده‌ترین روش ممکن است و اکت خاصی صورت نمی‌گیرد اما این انتظار وجود داشت که تجارب ارزنده جهان با من برقص و مگه تموم عمر چند تا بهاره به‌عنوان دو کار ترقی‌خواهانه کارنامه صحت که چندگام جلوتر از دیگر آثار وی محسوب می‌شود، اینجا به کمک فیلم جدید وی بیاید نه‌اینکه این بیان انتزاعی با کاری چون خماری مقایسه شود.

سروش صحت به درک درستی از بیان مفهومی جهان انتزاعی خود رسیده است. برداشت‌های اخلاقی، چندان برای این فیلم محوریت ندارد بلکه این تمامیت‌خواهی انسان در دوران مدرنیته است که مدنظر کارگردان است که توانسته به‌خوبی از پس آن بربیاد. مشکل اما از جایی آغاز می‌شود که داستان به جاده خاکی می‌زند و طی چند بازه در فیلم، مسیر روایت را تغییر می‌دهد که مشهودترین آن، فصل فینال کار و اصرار عامدانه بر تلخ تمام کردن نقد جهان پست‌مدرن است. یک تلخی درست که کاش به شیوه دیگری جز مرگ ۲ کاراکتر رقم می‌خورد تا تناقضی عمیق میان فحوای فیلم و شیوه بیان آن پیش نمی‌آمد.

رسانه سینمای خانگی- این فیلم روایتگر زنان بی‌ادعاست

کارگردان «دست ناپیدا» گفت: پایه این فیلم زندگی زنانی است که در کارون لباس می‌شستند و جبهه‌ها را پشتیبانی می‌کردند، کسانی که هیچ‌ ادعایی هم ندارند.

به گزارش سینمای خانگی، انسیه شاه‌حسینی در گفت وگو با خبرنگار سینمایی درباره فیلم سینمایی «دست ناپیدا» که روز چهارم جشنواره – ۱۵بهمن- اکران می‌شود، اظهار داشت: مولانا شعری دارد که در بیتی از آن می‌گوید «دست ناپیدا گریبان می‌کشد/ ما پی دست و گریبان می‌رویم» من در این فیلم‌نامه می‌گویم: «دست ناپیدا گریبان می‌کشد/ عاشق خود را به میدان می‌کشد».

عاشق رقابت هستم و در مدرسه هم زیاد درس نمی‌خواندم اما عاشق امتحان بودم، هر چقدر رقیب‌ها قوی‌تر باشند شور و هیجان را برای من بیشتر می‌کندکارگردان دست ناپیدا افزود: در این فیلم از کسانی حرف می‌زنیم که هیچ‌گونه ادعایی ندارند. یک سری آدم‌هایی هستند که آن موقع آمدند تا شعارهای انقلاب را که اواخر بیشتر جنبه تئوری پیدا کرده بود این اواخر، به عمل کشیدند.

وی خیلی تلاش کردم پایه مستندگونه این ماجرا که زندگی زنانی است که در کارون لباس می‌شستند و جبهه ها را پشتیبانی می‌کردند به تصویر بکشم. برای این که تبدیل به فیلمنامه شود نیاز داشت که دراماتیزه شود و تمام انرژی خود را روی دراماتیزه کردن این مستند کردم.

شاه‌حسینی گفت: خروجی که «دست ناپیدا» تاکنون داشته این بود که چون هنوز فیلم را ندیده‌اند یک سری کنجکاوی‌هایی در میان علاقه‌مندان ایجاد کرده که چنین بازخوردی در این مرحله برای فیلم خیلی خوب است.

وی در این باره که آیا دست ناپیدا حائز جایزه خواهد شد، اظهار داشت: با وجود این که عاشق رقابت هستم و در مدرسه هم زیاد درس نمی‌خواندم اما عاشق امتحان بودم، هر چقدر رقیب‌ها قوی‌تر باشند شور و هیجان را برای من بیشتر می‌کند.

«دست ناپیدا» ادامه «شب به خیر فرمانده» است

این کارگردان سینما گفت: هر کسی دوست دارد که برنده شود و اگر نباشد باید به او شک کرد. اما مهم این است که به مرحله‌ای از پختگی رسیدم که رضایت درونی مخاطب برای من از همه چیز مهمتر است. جایزه ها فراموش می‌شوند و آثار با توجه به داوران و چیدمان آنها انتخاب می‌شوند. فیلمی مورد توجه زیاد و فیلم دیگر مورد توجه کمتری قرار می‌گیرد.

طبق روال از بازیگران تئاتری استفاده کردم و حتی کسانی بودند که تاکنون جلوی دوربین نرفته بودند اما نتیجه کار، رضایت بخش بود

شاه‌حسینی ادامه داد: گرفتن جایزه به یک سری عناصر برمی‌گردد که این مساله دست کارگردان و فیلم هم نیست، اما اگر یک نفر به تماشای فیلمم بنشیند و آن چیزی که سعی کردم به تصویر بکشم را ببیند من برنده‌ام.

شاه‌حسینی همچنین درباره بازیگران و هنروران محلی از استان خوزستان که در «دست ناپیدا» حضور داشتند و نیز ایده فیلم گفت: دست ناپیدا ادامه خاطرات من در «شب به خیر فرمانده» است. در هر فیلمی که در خوزستان می‌سازم معمولا ۹۰ تا ۹۵ درصد از افراد بومی استفاده می‌کنم. در هر خانواده خوزستانی که فیلم را مطرح کنید یکی از اعضای آن جزو زنانی بوده که در فیلمم مطرح شده است.

شاه‌حسینی گفت: احساس می‌کردم هیچ سلبریتی برای این گونه فیلم‌ها جواب نمی‌دهد و نه تنها آن را قابل باور نمی‌کند که به فیلم لطمه می‌زند. سعی کردم طبق روال گذشته از بازیگران تئاتری استفاده کنم و حتی کسانی بودند که تاکنون جلوی دوربین نرفته بودند اما نتیجه کار، رضایت بخش بود.

رسانه سینمای خانگی- پایان فیلمبرداری «درختان شاهدند»

فیلم‌برداری فیلم کوتاه «درختان شاهدند» به‌کارگردانی محمد عسکرپور در انجمن سینمای جوانان برازجان به‌پایان رسید.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «درختان شاهدند» به‌نویسندگی و کارگردانی محمد عسکرپور، پس از اتمام فیلم‌برداری در روستاهای شهرستان کلاچای و لاهیجان روی میز تدوین رفت. این فیلم کوتاه به تهیه‌کنندگی محمد عسکرپور و انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان، در حال تکمیل مراحل ساخت است.

داستان «درختان شاهدند» در مورد کاراکتر مهران و تمام اهالی روستا است که در پی خسرو می‌گردند.

عواملی که در ساخت این فیلم کوتاه همکاری داشته‌اند:

نویسنده و کارگردان: محمد عسکرپور

دستیار کارگردان: نادر عبادی

بازیگران: رضا توکلی – حامد علی‌زاده – حنانه شش‌پری – محمد عسکرپور – اردشیر یوسفی – صدیقه علیخانی – عمار دولت‌خواه

فیلم‌بردار: ساینا اصلان‌زاده

مشاور کارگردان: رضا توکلی – عمار دولت‌خواه

صدا بردار: عمار دولت‌خواه – محمدرضا سلیمانی

تریلر: حنانه شش‌پری

مدیر تولید: حامد علیزاده

مسؤول روابط‌عمومی: رضا توکلی

طراح صحنه و لباس: محمد عسکرپور

تهیه‌کننده: محمد عسکرپور، انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان

رسانه سینمای خانگی- این فیلم «پروین» است

«پروین» فیلمی ساده و متوسط با هزینه نه چندان سرسام‌آور و در یک کلام پرتره‌ای باشکوه درباره بانوی شاعری است که اطلاعات زیادی درباره زندگی خصوصی‌اش وجود ندارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم پروین حاضر در جشنواره فیلم فجر، زندگینامه پروین اعتصامی شاعر نامدار ایرانی است. زنی که بیوگرافی‌های به جا مانده از او و عکس فروغ فرخزاد (شاعر)، ماجراهای پرشور عاشقانه ای در زندگی شخصی اش ندارد که مناسب ساخته شدن اثری با گره‌های دراماتیک برای پرده نقره ای باشد. به نظر می رسد این مهمترین مشکل در فیلمنامه پروین است.:

یک ازدواج ناموفق به دلیل عدم سازگاری روحیات یک شاعر خوش ذوق و یک نظامی با روحیات نظامیان آنزمان که بدون حرف و سخنی و جنگی و جدالی به پایان رسیده و گویی تا پایان زندگی کوتاه پروین هم دلبستگی خاصی رخ نداده است؛ نویسنده برای افزودن بار دراماتیک داستان ناگزیر شده تا عشق علی به پروین را نمایش دهد که آن هم به دلیل خامی و عدم پرداخت درست از یکسو و بازی نه چندان قوی بازیگر نقش در کل فیلم جا نیفتد.

فیلم در رده فیلم های بیوگرافی است که بیان خاطرات پروین از زبان برادرش ابوالفتح خان است که در زمان حیات پروین نقش مهمی در چاپ اشعار او داشت. برشی از زندگی این شاعر توانا بعد از ازدواج تا زمان مرگ زودهنگامش.

نویسنده به خوبی از مکان‌ها و تاریخ ها و اشخاص واقعی در فیلم‌نامه استفاده کرده و به کل ماجرای زندگی او پایبند بوده و بیننده به خوبی می‌تواند شخصیت پروین را آنالیز کند؛ اطلاعات کلی که درباره والدین او در قالب دیالوگ داده می‌شود و نمایش نوع زندگی و طبقه اجتماعی و فرهنگی وی که منجر به شکل‌گیری شخصیت یک زن آزاده و باسواد شد که توانست در جلسات ادبی تشکیل شده در منزل پدری ذوق هنری و شعر خود را تربیت کرده و گسترش دهد.

درباره ازدواج و طلاق هم به نظر می رسد نویسنده کاملا پایبند به خاطرات پروین نوشته ابوالفتح اعتصامی بوده و در این میان برای گریختن از تک خطی بودن داستان، با اضافه کردن پیرمرد خادم باغ کرمانشاه و آگرین تلاش کرده تا این زندگی مشترک کوتاه مدت را برای بیننده قابل باور کند ولی در این میان هم به نظر برادر وی که طی مقاله ای پس از مرگش چاپ شده و دلایل جدایی را مصرف مشروب و مواد مخدر و اخلاق خشک نظامی بیان کرده پایبند بوده و اینجاست که شخصیت پیرمرد نوازنده ای که با ارباب خشن خود آن رفتار را دارد برای بیننده ملموس نیست و آگرین هم که تا پایان داستان گویا قرار است فقط بیننده را کمی بخنداند! شخصیت های فرعی داستان اما در خط کلی روایت جا افتاده اند و ابهامات بیننده را در حین تماشای فیلم برطرف می کنند.

گریم و طراحی صحنه و لباس باورپذیر و کاملا در خدمت فیلم است و بیننده را درگیر ماجرا می کند ولی انتخاب بازیگران و بازی گرفتن از آنان نقطه ضعف و قوت همزمان کارگردان است؛ مارال بنی آدم در نقش پروین و آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا و امیرحسین شریف هوشمندانه و دقیق است.

رامین ناصر نصیر و حسین پاکدل و محمدعلی نجفی و بیژن بنفشه خواه هم در نقش های کوتاه خود بازی‌های قابل قبولی ارائه داده اند، اما محمدرضا شهبانی نوری در نقش علی واقعا بازی بد و کنترل نشده ای دارد و تنها گره دراماتیک داستان را با نقش آفرینی نامناسبش هدر می دهد، به این بازی بد می توان بازی کلیشه ای و تکراری حسام نواب صفوی و ملیکا شریفی نیا را هم اضافه کرد که در سکانس هایی حتی باعث آزار می شوند.

پروین فیلمی ساده و متوسط با هزینه نه چندان سرسام آور و در یک کلام پرتره ای باشکوه درباره بانوی شاعری است که اطلاعات زیادی درباره زندگی خصوصی اش وجود ندارد و هرچه هست از زبان برادرش نگاشته شده، توصیف تک خطی فیلم پروین آخرین ساخته محمدرضا ورزی است.

رسانه سینمای خانگی- «پرواز ۱۷۵»؛ یک نگاه متفاوت به جنگ

کارگردان در فیلم «پرواز ۱۷۵»، نگاه بیننده را نه به سفر زمینی قدیمیِ پر از گلوله و توپ و تانک و غبار با دشت‌هایی پر از گل‌های لاله و تپه و تنه‌های بی سر نخل‌های سوخته باوقار که به سفری نو در اعماق آب‌های اروندِ پر از اسرار ناگفته ماندگار می‌برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، من از رنگین کمان هفت رنگ نقد، رنگ آبی آسمانی انگشتر شهید را پسندیدم. زیرا آن رنگ، هوشم را به آسمان و گوش جانم را به ندای آسمانی ها می سپارد که می گویند «در زمانه ای که در آن سوی جهان، صاحبان کمپانی های عظیم فیلمسازی مجهز به پیشرفته ترین تکنولوژی زمان، سرمایه های میلیارد دلاری خود را به پای خیل عظیمی از متخصصان میان‌سال و کهن‌سال سپیدموی سیاه‌دل سینمای “پرن” و “دهشت” و “خشونت” می ریزند تا قهرمانان پوشالی داستان هایشان، خیالات شیطانی بیننده را نگران جاماندن از پرواز ۶۶۶ به مقصد “کابالا” کنند، در این سوی جهان اما در موسسه ای با اندیشه متبرک به آیات رحمانی، فیلم ساز سیاه‌موی سپیدقلبی در عنفوان جوانی، با سرمایه ای غیر دولتی و نه سازمانی و ارگانی، در بخش نگاهی نو با تکیه بر تجاربی طولانی و انسانی، فیلمی را به نمایش می کشد که دغدغه قهرمانش، کمالات انسانی بینندگان را نگران جاماندن از پرواز ۱۷۵ به مقصد بهشت می کند!

من این فیلم را می ستایم. زیرا قهرمان نوجوان فیلم، به نوجوان من می گوید برای زنده ماندن بجنگ و درخت خانواده (پدر) را به عرق جبین تلاش خود آبیاری کن تا عرق شرم نگاه مادر و خواهرت را بر جبین خسته پدر نبینی!

من این فیلم را می ستایم. زیرا گردن بند قهرمان نوجوان فیلم، نماد شیاطین نیست، تصویرمردی است واقعی که جان خود را در میدان راستین نبرد با غاصبان سرزمین و نوامیس وطن نثار کرد؛ قهرمانی جاودان بنام شهید محمد جهان آرا!

من این فیلم را می ستایم. زیرا قهرمان جوان فیلم، سیلی نقد هشدار پدر جانبازش را می خورد تا فریب حلوای نسیه دروغ سازان دغل باز را نخورد!

من این فیلم را می ستایم زیرا قهرمان میان‌سال فیلم، به عنوان مدیری انیس و هم درد، خشم سرکوب شده دوران جنگ و شکوه فروخورده پس از جنگ را نه بر سر بیماران که بر صورت بیمارسازان خالی می کند تا بفهماند که به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را!

من این فیلم را می ستایم. زیرا کاراکتر مادر کهن‌سال فیلم، بعد از عمری حرمان، اینک یکه و تنها در آغوش اروند و هنوز در جستجوی نشانی از فرزند، اندوه را به سخره می گیرد و بر غم، لبخند تمسخر می زند تا مبادا خفتگان اروندرود و یا حتی مادران انتظار، اشک پیروزی صبر را، ناله های بی قراری بپندارند!

من این فیلم را می ستایم. زیرا قهرمان پدر کهن‌سال فیلم که کنج بیمارستان را نه گرداب رنج که محراب عروج خود ساخته است، با زبان سکوت فریاد می زند که شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است!

من این فیلم را می ستایم. زیرا در این قرن شیطانی، مانیفست جسورانه کارگردان این فیلم ربانی، تبدیل کلام قرآنی به درام قرآنی است؛ بی هیچ اضطرابی از اندیشه های شبه شیطانی.

هنر فیلمساز، نه نمایش تروکاژهای چشم نواز و نه به رخ کشیدن دکوپاژهای هوش نواز و نه بزرگ نمایی پروداکشن های جیب نواز بلکه بیان متعالی یک اندیشه و یک احساس روح نواز است. زیرا به زعم او، هنر آن نیست که در آن سالن تاریک به مدد پندار پدیده فای (ماندگاری چند ثانیه ای تصویر بر شبکیه چشم بعد از حذف تصویر از جلوی چشم)، مردمک سیاه را با قدم های تند و کند به تعقیب فریم های متحرک خیال به این سوی و آن سوی بدوانیم. هنر آن است که از آن فضای کم نور به مدد دیداری ساده از حقیقت یک خیال، بادامک دوّار شعور را با بیانی استوار به روشنایی صراطی پایدار بکشانیم.

کارگردان اما در این اثر، نگاه ملول بیننده را نه به سفر زمینی قدیمی پر از گلوله و توپ و تانک و غبار با دشت هایی پر از گل های لاله و تپه و تنه های بی سر نخل های سوخته باوقار که به سفری نو در اعماق آب های اروند پر از اسرار ناگفته ماندگار می برد تا در معیت داستان در خاک فروخفتگان این بار با روایت قصه درآب فرورفتگان، به آن سوال بی جواب قدیمی که می پرسد «آیا آنها که به اروند رفتند هنوز بازنگشته اند؟» پاسخ دهد که آن ها که به اروند رفتند، به سبحانک یا لااله الا انت یونس و تعمید یحیی، یادگار جسم را به ماهیان اروند سپردند تا با صعود آزاد روح به عرش جاودان «هُو»ی عروج کرده در مقام راضیه مرضیه مطمئنه جای خوش کنند! مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم؛ ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست/ به امید سر کویش پرو بالی بزنم و اما آن انگشتری که به رنگ آبیِ آسمان است نه صرفا تذکاری برای عهد و ایمان که فزاینده نور دیدگان مادران، مژده وصال منتظران و مزد در جستجوی معاش نوجوان است. چرا که شهیدان مزد نمی گیرند ولی مزد می دهند.

کارگردان در چند سکانس شاخص به فرم قرآنی خود می رسد. زیرا در نقطه اوج این چند سکانس، اندیشه و احساس تلاقی کرده، بیان متعالی اندیشه و احساس منتقل می گردد. کارگردان در انتخاب بازیگر نقش حاج محمد (جمشید هاشم پور) هوشمندانه عمل کرده است. استاد هاشم پور که از پیش و در طول سال های جنگ به مدد یک عمر تلاش بی وقفه هنری در آفرینش قهرمانی افسانه ای، به نوبه خود، هزاران قهرمان حقیقی را پرورانده و در پرواز تک تک آنها اشک حرمان ریخته، در سکانس دیدار با پسر، نه تنها در بستر حقیقی خستگی بازنشستن از رزم هنری که بر تخت خلاقیت کاراکتری در حسرت شهادت، دست های لرزانش را بر چشمان نگرانش می گذارد تا اغیار دروغ پرداز غنیمت خوار را نبیند اما همین که به اصرار پسرش، نگاه خسته اش به نور آسمانی انگشتر یار می درخشد و بوی خوش وصل فضای مشامش را عطرآگین می کند، آن حنجره خشکیده از فریاد و آن لبان و لسان ساکت از گفتار، ناگهان جمله ای را بر زبان جاری می کند یادآور حسرتی جانگداز «من از آن پرواز جا ماندم… من از آن پرواز جا ماندم…»

به جرئت می توان گفت که این دیالوگ کوتاه، از موثرترین دیالوگ‌هایی است که جمشید هاشم پور در طول زندگی بازیگری خود بر زبان آورده است. زیرا این دیالوگ رحمانی، نگاه قرآنی کارگردان را به زیبایی و کمال تفسیرمی کند «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا؛ مردانی از مومنین به عهدی که بر ذمه آنها بود، وفا کردند. گروهی از آنان در راه خدا به شهادت رسیدند و گروهی نیز در انتظار شهادت به سر می برند؛ بی هیچ تغییر و تبدیل در پیمان!»

در شاه سکانس شهادت حاج محمد، استفاده صحیح از نورپردازی، انتخاب زاویه درست و قاب مناسب دوربین، میزانسن دقیق و بازی استیلیزه و بی اغراق بازیگر، به فرمی می رسد که در نقطه اوج سکانس یعنی شهادت و عروج حاج محمد، عقل و حس دست به دست هم می دهند تا بیان متعالی اندیشه و احساس کارگردان فیلم در اشک های ناخودآگاه بیننده متبلورشده، با شکوه ترین نمایش شهادت یک شهید بر پرده عریض سینمای ایران و بلکه جهان ثبت شود.

بی تردید استاد هاشم پور آن لحظه را زندگی کرد و حقیقتا بر این باورم که پاداش شهداء به این استاد ارزشمند؛ تقدیم «مدال طلای شهادت» است، سیمرغ بلورین جشنواره فجر طفیلی آن! هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما

و اما ثریا قاسمی، اسطوره کاراکترپرداز نقش مادر در سینمای ایران، بعد از خلق آن همه کاراکترهای فراموش نشدنی برای آفرینش و نمایش مادرهای ستودنی، این بار اما در پرواز ۱۷۵، در دو شاه سکانس از فیلم، حاصل تمام عمر هنری اش را به یادگار ثبت می کند. در سکانس هواپیما، ابتدا در نمایی مدیوم از پروفایل مادر که در فورگراند نما، تصویر ناواضح کودکی که در کنارش نشسته نیز دیده می شود (کنایه از اینکه شهید زنده است و همیشه در کنار مادر مراقب وی بوده است)، مادر را که از شوک این ماجرای پرپیچ و خم انگشتر، هنوز در اندیشه خویش در جستجوی حل معماست می بینیم.

نما عوض می شود به نمایی کلوز شات از روبروی مادر که انگشتر را بار دیگر و اینبار با نگاهی دیگر می کاود و با سرعت نور، لحظاتی را از خاطراتی دور به اکران نگاه هشیار می آورد و دقیق می نگرد و کارگردان و بیننده نیز به همراه وی خوب می نگرند و ناگهان همراه با کاراکتر مادر، خود واقعی بانو ثریا قاسمی و نیز کارگردان و بیننده، همه با هم به شهودی یقینی می رسند و آن اینکه اصل این ماجرا یک یادآوری و هشدار به همه مردم ایران است که «لحظه پرواز نزدیک است آبرویت را نریزد دل!»

و درست در این لحظه است که جویبار اشک یقین مادر به سرشک خلاقیت کارگردان و این هر دو به رود عظیم اشک‌های هم پنداری بیننده که همگی از کوهی به نام دغدغه ناهشیار سرچشمه گرفته است، می پیوندند تا با تارهای صوتی مدیر ایثارگر آسایشگاه (جعفر دهقان) همصدا شده، هشداری نزدیک به فریاد را به گوش شعور جنگ ندیدگان فرصت طلب «صم بکم عمی فهم لایرجعون» برساند که «فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» … نابرده رنج گنج میسر نمی شود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!

و اما در شاه سکانس آخر فیلم، در آن نور گلدن تایم مثال زدنی و آن میزانسن بیاد ماندنی، خصوصا سبکِ بازیِ ترکیبی غافلگیر کننده و بشدت “باورکردنی” بانو ثریا قاسمی، چنان چنگی بر قلب بیننده زده می شود که موسیقی آریا عظیمی نژاد هم نمی تواند صدای هق هق گریه های بیننده رابپوشاند.

خروج از نسخه موبایل