رسانه سینمای خانگی- بهره‌برداری از یک پردیس سینمایی دیگر در تهران

پردیس سینمایی کوثر با حضور رئیس سازمان سینمایی، مدیرعامل موسسه سینماشهر و جمعی از مسئولان در منطقه ۹ پایتخت افتتاح شد.

به گزارش سینمای خانگی از اداره‌کل روابط عمومی سازمان سینمایی، پردیس سینمایی «کوثر» شنبه- ۲۳ دی ماه- با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینماشهر، یزدان عشیری مشاور رئیس سازمان و مدیرکل روابط عمومی سازمان، علیرضا اسماعیلی مدیرکل حوزه ریاست سازمان و مرتضی شایسته تهیه‌کننده و رئیس کانون پخش‌کنندگان فیلم سینمای ایران افتتاح شد.

فعالیت ۸۲۲ سالن سینمایی در کشور

در این مراسم رئیس سازمان سینمایی اظهارداشت: توسعه مکان‌های فرهنگی در سراسر کشور به خصوص در سالن‌های سینما، یکی از برنامه‌های جدی و راهبردی سازمان سینمایی است. خوشحالم که این سینما در منطقه کم برخودار از امکانات فرهنگی و سینمایی با همیاری شهرداری مورد بهره‌برداری قرار گرفته و در جشنواره فیلم فجر نیز میزبان آثار سینمایی است. از شهرداری، حوزه هنری؛ نهادهای مختلف و بویژه، بخش خصوصی که با جریان فراگیر سینماسازی در کشور همراه شده اند تشکر می کنم.

خزاعی گفت: سینما کوثر نوزدهمین سینما در دو سال اخیر (۱۴۰۰تا ۱۴۰۲) و هشتادمین سالن سینمایی استان تهران محسوب می‌شود. این در حالی است که سالن‌های موجود در کشور تا این لحظه به عدد ۸۲۲ سالن رسیده است. ضمنا، در حال حاضر در کل استان تهران ۸۷ سینما با ۲۷۷ سالن وجود دارد.

رئیس سازمان سینمایی با اشاره به برنامه‌های سازمان برای توسعه زیرساخت‌های سینمایی افزود: به همت دوستانم در سازمان سینمایی اتفاقات بزرگی در حوزه زیرساخت در کشور آغاز شده است. بر اساس گزارش موسسه سینماشهر، ۲۳ سالن مجتمع‌های فرهنگی-هنری در سراسر کشور تا پایان سال مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. همچنین در راستای توسعه سالن‌های سینمایی، بیش از ۲۰۰ سالن در زمان آغاز به کار این دولت با کمک بخش خصوصی، شهرداری، حوزه هنری و سایر مراکز این افتتاح شد.

توسعه زیرساخت و ساخت سینما در مناطق کم‌برخوردار

به گفته خزاعی، سازمان سینمایی، با نهضت سینماسازی در این دوره، توسعه زیرساخت و ساخت سینما در مناطق کم‌برخوردار را هدف‌گذاری کرده و یکی از سیاست‌های ما طی دو سال گذشته گسترش ظرفیت‌های فرهنگی و سینمایی بر مدار عدالت فرهنگی و امکان دسترسی و استفاده برای همه مردم است.

وی با ارائه گزارشی از روند جریان سینماسازی در دولت سیزدهم اظهارداشت: اگر امروز رونقی در صنعت سینما می‌بینیم، یکی از دلایل آن بحث توسعه زیرساخت‌های سینمایی است، هر چقدر توسعه این زیرساخت‌ها افزایش یابد، می‌توان در آینده امید بیشتری به رونق سینمای کشور داشته باشیم و مردم در شهرهای کم‌برخوردار نیز بتوانند از امکانات فرهنگی، تفریحی، آموزشی و اجتماعی استفاده کنند.

رئیس سازمان سینمایی گفت: براساس برنامه‌ریزی و سفرهای استانی و تعامل با شهرداری‌ها و دستگاه ‌های اجرایی استان‌های مختلف کشور و نیز مصوبه‌های شورای عالی سینما، توسعه سالن‌های سینما تا پایان دولت چهاردهم به بیش از یکهزار و ۵۰۰ سالن خواهد رسید.

خزاعی افزود: امروز که اقتصاد سینمای ایران با خروج از بن‌بست‌ها و انسداد در حال شکوفاشدن است با رویکرد توسعه قطعا، این رونق چند برابر خواهد شد و در زنجیره به هم پیوسته باعث پوایی و رشد مضاعف تولیدات نیز می‌شود با همت مردم که پشتوانه اصلی صنعت سینما هستند می‌توان چشم‌انداز بهتری را در آینده برای سینمای ایران متصور شد.

آرزوی توسعه زیرساخت سینمایی کشور

مرتضی شایسته تهیه‌کننده و رئیس کانون پخش‌کنندگان فیلم سینمای ایران در ادامه این مراسم بیان کرد: از آقای خزاعی رئیس سازمان سینمایی و آقای میرزاخانی و سایر مدیران سینمایی تشکر می‌کنم؛ چرا که به مناطق مختلف تهران و شهرستان‌ها که می‌رویم آثار و دستاوردهای سیاست ساخت سالن سینما را شاهد هستیم.

شایسته افزود: من به عنوان یکی از فعالان بخش خصوصی آرزو داشتم که توسعه زیرساخت‌های سینمایی در سطح کشور و افزایش این سالن‌ها را ببینم، خوشحالم که امروز این آرزو تحقق پیدا کرده است. امیدوارم با همت دوستان در سازمان سینمایی، ساخت و ارتقای سالن‌ها ادامه پیدا کند و جا دارد به تیم سختکوش و پرتلاش سازمان سینمایی خدا قوت بگوییم.

بر اساس این گزارش، پردیس سینمایی «کوثر» در منطقه ۹ و محدوده خیابان دامپزشکی قرار دارد و دارای یک سالن ۱۲۰ و دو سالن ۸۰ نفره است. همچنین مالک پردیس سینمایی «کوثر»، شهرداری تهران بوده و بهره‌بردار آن حمید محسنی‌رنجبر است.

رسانه سینمای خانگی- روایت جوانانی که جلوی بمباران تهران را گرفتند

سجاد ریاحی کارگردان مستند «تغییر مأموریت» بیان کرد که این مستند درباره خودکفایی نیروی هوایی است که در پی آن جلوی بمباران تهران در جنگ تحمیلی گرفته شد.

به گزارش سینمای خانگی، سجاد ریاحی کارگردان مستند «تغییر مأموریت» از آثار راه یافته به چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار»، در گفت‌وگو با ایرنا درباره این اثر توضیح داد: روایت این مستند درباره یک تغییر بزرگ در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. تغییری که با تشکیل جهاد خودکفایی نیروی هوایی اتفاق افتاد.

وی ادامه داد: زمانی که به‌دنبال سوژه‌ای برای ساخت مستند بودیم، سوژه‌ای مرتبط با پیشرفت‌های کشور می‌خواستیم و قصدمان این بود سراغ پیشرفتی برویم که ویژگی‌های خاصی داشته باشد. این سوژه هم اصلی‌ترین ویژگی‌اش این بود که تمامی پیشرفت‌های مرتبط با آن با پیگیری و هدایت حضرت ‌آیت‌الله خامنه‌ای چه در دوران ریاست جمهوری و چه در دوران رهبری‌شان، به سرانجام رسیده بود. موضوعات مختلفی درباره پیشرفت به ذهن‌مان رسید، اما یکی از برجسته‌ترین این پیشرفت‌ها مرتبط با حوزه فعالیت‌های نظامی بود.

این مستندساز گفت: براساس پیگیری‌هایی که داشتیم، به موضوع جهاد خودکفایی در نیروی هوایی ارتش رسیدیم. این جهاد نقطه آغاز جریان خودکفایی ما در حوزه نظامی بود و به همت چند جوان که از همافران نیروی هوایی بودند، شکل گرفت. این جوانان پیشنهاد تعمیر و نگهداری قطعات هواپیماهای پیشرفته را به حضرت امام(ره) ارائه می‌کنند. امام(ره) هم این جوانان را به آیت‌الله خامنه‌ای معرفی می‌کنند و با حمایت ایشان این پروژه‌ها پیشرفت کرده و به جهاد خودکفایی منجر می‌شود. این جهاد خودکفایی بعدها از نیروی هوایی به دیگر نیروهای ارتش تعمیم پیدا می‌کند و روز به روز گسترده‌تر می‌شود.

وی افزود: در دوران دفاع مقدس، صدها پروژه در قالب جهاد خودکفایی به سرانجام می‌رسد که ما در این مستند به دو مورد از این پروژه‌ها پرداخته‌ایم. یکی از آن‌ها تجهیز کردن هواپیمای اف‌۱۴ به موشک سجیل است. هواپیمای اف‌۱۴ آن زمان یکی از پیشرفته‌ترین هواپیماهای جنگی آمریکایی بود که وقتی ایران تحریم می‌شود، در میانه جنگ، موشک‌های اف‌۱۴ در ایران تمام می‌شود و زمانی که رو به اتمام بوده است، نیروهای جهاد خودکفایی، موشک دیگری را روی هواپیماهای اف ۱۴ سوار می‌کنند و این هواپیما به اوج قدرت خود بازمی‌گردد.

این مستندساز ادامه داد: شاید امروز ساخت موشک یک اتفاق عادی و معمول قلمداد شود اما در سال‌های جنگ که ایران به‌طور کامل از منظر نظامی تحت تحریم قرار داشته است و طبق روایت‌های مشهور، حتی سیم‌خاردار هم به ایران نمی‌دادند، ساختن موشکی متناسب با هواپیما پیشرفته اف‌۱۴ قطعا کار فوق‌العاده‌ای بوده است. به‌خصوص که تا پیش از انقلاب همه موارد فنی مرتبط با این هواپیماها تحت اختیار مستشاران آمریکایی بوده و ایرانی‌ها حق دخالت در فرآیند و اطلاع از جزییات آن‌ها را نداشته‌اند.

ریاحی درباره پروژه دومی که توسط جهاد خودکفایی به اجرا درآمد و در مستند «تغییر مأموریت» ‌به آن پرداخته شده است هم گفت: این پروژه مربوط به هدف قرار دادن هواپیماهای میگ ۲۵ بود. این مدل هواپیما، هواپیماهایی بودند که شوروی سابق در اختیار عراق گذاشته بود و با استفاده از تکنولوژی‌های روز دنیا، هیچ پدافندی امکان شکار آن‌ها را نداشت. همین هواپیماها مدام شهرهایی مانند تهران را بمباران می‌کردند. جهاد خودکفایی در یک طرح ابتکاری که به جزییات آن در مستند پرداخته‌ایم، موشکی را بازطراحی می‌کنند که امکان شکار میگ ۲۵ را داشته است. بعد از این اتفاق دیگر هیچ میگ ۲۵ ی امکان ورود به ایران را پیدا نمی‌کند و بمباران شهرها هم متوقف می‌شود.

این مستندساز درباره جذاب‌ترین مشاهدات خود در فرآیند ساخت مستند «تغییر مأموریت» گفت: یکی از اتفاقات ویژه‌ای که در زمینه پیشرفت‌های نظامی با آن مواجه شدم، تجربه تبدیل لانچر مربوط به پرتاب موشک زمین به زمین، به لانچر مناسب شکار هواپیما بود. به تعبیری موشک زمین به زمین را به موشک زمین به هوا تبدیل کردند که از نظر علم نظامی، اتفاق بسیار پیچیده و پیشرفته‌ای محسوب می‌شود. تغییر کاربری تجهیزات نظامی که طبیعتا خطراتی هم به همراه داشته، فرآیند بسیار پیچیده‌ای محسوب می‌شود. خیلی از این اتفاقات در دهه ۶۰ در شرایطی رقم خورده که دسترسی به اطلاعات روز نظامی هم به این راحتی مقدور نبوده است. باید این دستاوردها را در بستر تاریخی خودشان بررسی کنیم.

این مستندساز در پایان تأکید کرد: بخشی از سرنوشت جنگ، به‌واسطه پروژه‌های جهاد خودکفایی تغییر کرد. دستاوردهای این جریان در تحولات جنگ تحمیلی بسیار موثر بود و حتی منجر به توقف حملات هوایی عراق به خاک ایران از مقعطی به بعد شد.

رسانه سینمای خانگی- «شه‌سوار» تا فجر آماده می‌شود

فیلم‌ سینمایی «شه‌سوار» به کارگردانی حسین نمازی روزهای پایانی مراحل فنی خود را برای حضور در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر پشت سر می‌گذارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در فیلم سینمایی «شه‌سوار» به نویسندگی و کارگردانی حسین نمازی، عباس جمشیدی‌فر و هادی کاظمی در کنار مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی نقش‌آفرینی می‌کنند و به‌ زودی ترکیب کامل بازیگران اصلی این فیلم‌سینمایی رسانه‌ای خواهد شد.

تدوین «شه‌سوار» را میثم مولایی و صداگذاری آن را آرش قاسمی برعهده دارد. همچنین فردین خلعتبری موسیقی این فیلم‌سینمایی را می‌سازد.
داستان «شه‌سوار» طی سه شبانه روز و در یک مراسم عروسی رخ می‌دهد.

این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی است که با مشارکت بخش خصوصی تولید شده است و در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور خواهد داشت.

سایر عوامل فیلم سینمایی «شه سوار» عبارتند از: تهیه کننده اجرایی: سعید عطایان، مشاور تهیه کننده: سعید خانی، مجری طرح و مدیر تولید: پیمان حجازی، مدیرفیلمبرداری: مسعود سلامی، فیلمبردار: حامد اوتادی، طراح گریم: امید گلزاده، طراح صحنه: وحید زارع‌مند، طراح لباس: فاطمه صفری‌زاده، مدیر صدابرداری: امیر عاشق حسینی، جلوه‌های بصری: امیر ولیخانی، اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، برنامه ریز: مسعود میمی، دستیار اول کارگردان: سعید بیات، منشی صحنه: حمیرا نعمت‌اله، جانشین مدیر تولید: شهرام شاهرخ، مدیر تدارکات: محسن قراخانلو، مدیر مالی: داود رواقی، تصویربردار پشت صحنه: شیما رییسی، عکاس: ریحانه زنگنه.

رسانه سینمای خانگی- چرایی خودکشی سلبریتی‌های کره‌ای واکاوی می‌شود

«بونگ جون هو» کارگردان برنده اسکار فیلم «اَنگل» به همراه تعدادی از هنرمندان و سازمان های هنری در کره جنوبی خواستار تحقیق در مورد شرایط مرگ «لی سون کیون» در ماه گذشته شدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «لی سون کیون» که در فیلم «اَنگل» در نقش پدری ثروتمند ایفای نقش می‌کرد ماه گذشته در سن ۴۸ سالگی به زندگی خود پایان داد؛ تا جدیدترین چهره در میان افراد مشهور در کره جنوبی باشد که به زندگی خود پایان می‌دهد.

به تازگی «بونگ جون هو» کارگردان شناخته شده به همراه برخی دیگر از هنرمندان اهل کشور کره جنوبی خواستار تحقیق بیشتر در رابطه با مرگ این بازیگر و تلاش برای جلوگیری از تکرار چنین تراژدی‌هایی شدند.

«لی سن کیون» پیش از مرگ به اتهام مصرف مواد مخدر تحت بازجویی قرار داشت و طبق گزارش ها، آخر هفته قبل از مرگش به مدت ۱۹ ساعت مورد بازجویی قرار گرفته بود و عنوان کرده بود که برای مصرف موارد مخدر فریب خورده است. 

آژانس پلیس متروپولیتن اینچئون هفته گذشته دو زن را برای تحقیقات بیشتر و کیفرخواست احتمالی به اتهام اخاذی به مبلغ ۳۵۰ میلیون وون از این بازیگر به دادسرا ارجاع داد.

تعداد قابل توجهی از سلبریتی‌های کره جنوبی، به ویژه ستاره‌های موسیقی پاپ و بازیگران از جمله «مون بین»، «هاسو» و «جونگ هیون» در سال های اخیر خودکشی کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:

سقوط یک سلبریتی: از اتهام تا مرگ!

سازمانی به نام انجمن همبستگی هنرمندان فرهنگی متشکل از ۲۹ گروه فرهنگی و هنری با انتشار بیانیه‌ای از مقامات و رسانه‌ها خواسته اند تا از مرگ های مشابه در آینده جلوگیری کنند.

به گزارش گاردین، در این بیانیه آمده است: «در مواجهه با مرگ غم انگیز بازیگر لی سون-کیون، خواستار تحقیقات مقامات  برای کشف حقیقت خواهیم بود، همچنین از رسانه‌ها درخواست خواهیم کرد تا مقالاتی را حذف کنند که با عملکرد آنها به عنوان رسانه سازگار نیست و  از مقامات می‌خواهیم برای حمایت از حقوق بشر هنرمندان در قانون تجدید نظر کنند».

«لی سون-کیون» در اواخر اکتبر قبل از ورود به ایستگاه پلیس اینچئون برای ملاقات با بازرسان که برای بازپرسی حاضر شده بود به طور خلاصه با خبرنگاران صحبت کرد و گفته بود: «از اینکه با درگیر شدن در چنین حادثه ناخوشایندی باعث ناامیدی بسیاری از مردم شدم، صمیمانه عذرخواهی می‌کنم و برای خانواده‌ام متاسفم که در این لحظه چنین درد سختی را تحمل می‌کنند».

او از دانشگاه معتبر ملی هنر کره جنوبی فارغ‌التحصیل شده است و اولین بازیگری خود را در سال ۲۰۰۱ در یک کمدی تلویزیونی با عنوان «عشاق» انجام داد وپس از آن برای بازی در نقش‌های مختلف از جمله سریال «پاستا» مورد تحسین قرار گرفت، اما در سطح جهانی، بیشتر به خاطر ایفای نقش در فیلم برنده اسکار سال ۲۰۱۹ «اَنگل» به کارگردانی «بونگ جون هو» شناخته می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- وقتی دود از کُنده بلند می‌شود

فیلم‌های راه یافته به چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر ترکیبی متنوع از بازیگران را روی پرده سینماها خواهد برد که در بین آن‌ها حضور دو بازیگر کهنه‌کار بیش از بقیه به چشم می‌آید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، نگاهی به فهرست بازیگران فیلم‌های بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر نشان از حضور بازیگرانی دارد که برخی از آن‌ها در سال‌های اخیر فعالیت بیشتری در دنیای تصویر داشتند و برخی هم بعد از مدت‌ها قرار است در قاب پرده نقره‌ای دیده شوند.  

مهران احمدی، میلاد کی‌مرام، مهران غفوریان، حامد کمیلی، محسن کیایی، مهدی هاشمی، حسن معجونی، امیرحسین آرمان، رضا یزدانی، علی شادمان، جواد عزتی، مهران مدیری، پژمان بازغی، سینا بهراد، پردیس احمدیه،  مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی،  بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازی‌فر،  شهرام حقیقت‌دوست، فرهاد قائمیان، محمدرضا شریفی‌نیا، مارال بنی‌آدم، آزیتا حاجیان و حسین پاکدل تعدادی از بازیگران نام‌آشنایی هستند که در فیلم‌های اجتماعی، کمدی، جنگی یا تاریخی جشنواره امسال در بخش ملی جشنواره حضور دارند.

اما در کنار آن‌ها، دو چهره قدیمی سینما نیز هستند که حضورشان بر صحنه جشنواره فیلم فجر، هم افتخار است و هم اعتبار. دو بازیگری که شباهت‌های زیادی با هم دارند؛ هر دو آرتیست، آرام، باوقار، گزیده‌کار، حرفه‌ای، بی‌حاشیه، بی‌علاقه به مصاحبه و… هر دو قدر نادیده!

صحبت از علی نصیریان است و سعید پورصمیمی، که یکی در آستانه ۹۰ سالگی است و دیگری نزدیک به ۸۰ سالگی و هر دو آن‌ها را به زودی بر پرده چهل و دومین جشنواره فیلم فجر می‌توان دید.

از این دو هنرمند، فیلم‌های متعددی در طول بیش از چهار دهه برگزاری جشنواره فجر نمایش داده شده و بازی‌هایشان به فراخور تحسین‌برانگیز هم بوده اما سعید پورصمیمی خوش‌شانس‌تر بوده و جایزه‌های بیشتری از این جشنواره گرفته است.

او سه سیمرغ جشنواره فیلم فجر را برای فیلم‌های «ناخدا خورشید»، «تحفه‌ها» و «پرده آخر» به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل گرفته و چند بار دیگر هم نامزد شده است، در حالی که علی نصیریان اولین سیمرغ  (نقش مکمل) خود را ۶ سال قبل برای بازی در «مسخره‌باز» گرفت و بعد از گرفتن آن هم گفت:‌ «من تا به حال سیمرغ نگرفته‌ام. انتظار هم نداشتم در این ۴۰ سال. حالا آقایان محبت کردند و سیمرغ درجه دو را به من دادند. عیبی هم ندارد. من با کمال میل می‌پذیرم.»

البته طلسم سیمرغ بهترین نقش اول بازیگری، سال گذشته برای نصیریان شکست و او در جشنواره فجر ۱۴۰۱ برای بازی در فیلم «هفت بهار نارنج» که هنوز اکران عمومی نشده، سرانجام سیمرغ درجه یک را گرفت. او امسال هم فیلمی تازه در جشنواره دارد. «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق جدیدترین فیلمی است که این هنرمند در آن بازی کرده؛ فیلمی که به عنوان یک اثر فانتزی و در قالب رئالیسم جادویی درباره نوروز و اساطیر نوروزی معرفی شده است.

در شرایطی که نصیریان برای دومین سال پیاپی یک فیلم تازه در جشنواره فجر دارد و چند سال قبل هم برای «خورشید» در نشست خبری فیلمش در جشنواره حاضر بود، سعید پورصمیمی مدت‌ زمان طولانی‌تری در این رویداد غایب بوده است. شاید آخرین تصویری که از او در یک نشست خبری به ذهن بیاید، کنفرانس مطبوعاتی «برادران لیلا» در جشنواره فیلم کن باشد؛ جایی که او پس از بازی درخشانش در فیلم گفت: «گاهی حس می‌کنم نسبت به نسل جوان عقب افتاده‌ام. این یک واقعیت است. با تکنولوژی جدید، با گسترش دنیا و نزدیک شدن آدم‌ها به هم این حس در هر آدم مُسنی پیش می‌آید.»  

کنفرانس مطبوعاتی فیلم «برادران لیلا»/ جشنواره کن

پورصمیمی در تازه‌ترین تجربه کاری خود نقش پرویز دهداری- مربی سابق فوتبال که به عنوان الگویی محبوب در اخلاق و ورزش از او یاد می‌شود – را در فیلمی به نام «پرویز خان» بازی کرده است و حالا سکانس چهل و دوم جشنواره فیلم فجر با نام و حضور این دو بازیگر می‌تواند به شکلی متفاوت ثبت شود چرا که آن‌ها پس از عمری نقش‌آفرینی در سینما مایه افتخار و اعتبار این جشنواره هستند.  

رسانه سینمای خانگی- روایت آمریکایی از تسخیر سفارتخانه‌

روز گذشته در قالب چهاردهمین جشنواره فیلم عمار پس از اکران مستند «کدهای سیاه» به کارگردانی مجید رستگار، نشست خبری این مستند که درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا است، برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، نشست نقد و بررسی مستند «کدهای سیاه» به کارگردانی مجید رستگار، روز گذشته ۲۳ دی ماه پس از رونمایی و نخستین اکران در چهاردهمین جشنواره عمار با حضور کارگردان و پژوهشگر این اثر در محل سینما فلسطین برگزار شد.

مجید رستگار با اشاره به جنگ رسانه‌ای بین ایران و آمریکا در ۴۴ سال اخیر گفت: با توجه به اینکه ایران در سال های اول انقلاب حوادث و اتفاقات پرشتابی نظیر جنگ با عراق، مبارزه با منافقان و … را تجربه می‌کند، فرصت و توان لازم برای پرداختن به مساله تسخیر لانه جاسوسی را نداشته است.

وی با تاکید بر اینکه رویدادها و قصه‌های مهمی از این رویداد وجود دارد که هیچ زمان روایت نشده است، افزود: امروز ما فقط می‌دانیم که سفارت آمریکا را گرفته ایم در حالی که تسخیر لانه جاسوسی پیشینه ای در سال ۱۳۳۲ و دخالت های آمریکا در ایران دارد و از آن به عنوان انقلاب دوم یاد می‌شود؛ به‌واسطه این ناآگاهی، باور غلطی ایجاد شده است که انگار ما مقصر بودیم، حال آنکه در کدام کشور، جاسوسی ثابت شده و جاسوس را رها می‌کنند.

این مستندساز با اشاره به جمله‌ای در آخر مستند با عنوان «ما ۴۴۴ روز قصه داریم» عنوان کرد: هر روز این بازه یک قصه است و از این قصه‌ها و ماجراهایی نظیر فشار از بیرون، اقدام به فرار و … می‌توان کتاب مستند، سریال و فیلم سینمایی با زوایای دید مختلف تولید کرد و تاکنون در آمریکا ۱۰ ها کتاب، فیلم مستند و داستانی حول این موضوع ساخته شده است.

مجید حسینی پژوهشگر مستند «کدهای سیاه» با اشاره به بخشی از مستند، عنوان کرد: امروزه این رویداد وارد سرفصل درسی آمریکا شده یا برای آن تئاتر اجرا می‌شود لذا در پژوهش مستند نقد هنر انقلاب را مدنظر قرار دادیم و با مرور موسیقی، تئاتر، بازی های کامپیوتری تولید شده در این زمینه تلاش کردیم، بگوییم غرب تسخیر لانه جاسوسی را از منظر هنری چگونه روایت کرده است.

وی افزود: در خارج به صورت خاص حدود ۸۰ مستند درباره این موضوع ساخته شده است و توجه روی مستند بیش از موسیقی و تئاتر، سینمایی بوده است و در این مستندها راش های قابل استفاده‌ای وجود دارد و آمریکا به‌واسطه همین تولیدات روایت مطلوب خود را رقم می‌زند.

وی با اشاره به اینکه آمریکا از روز اول با اختصاص پوشش خبری مجزا به گزارش لحظه ای واقعه پرداخت است، افزود: در آمریکا، دایره المعارف تصویری در ۱۴۰۰ صفحه به صورت روزنگار روایت شده است اما ما در ایران سراغ هیچ یک از این موارد نرفته ایم.

این پژوهشگر در پاسخ به سوالی پیرامون چرایی مستندسازی روی این سوژه بعد از ۴۴ سال توضیح داد: تا همین لحظه که درنشست خبری هستیم، افرادی که در این ماجرا حضور داشته اند برای به تصویر کشیدن این رویداد تلاش می‌کنند، به عنوان مثال رندی گودمن عکاس ۳۵ ساله ای که در آن برهه در ایران حضور داشته پس از یک گفت و گوی طولانی حاضر به مصاحبه نشد و از تصمیم خود برای چاپ کتاب در این حوزه گفت؛ تمام افراد حاضر در این ماجرا در دانشگاه های مختلف نشست داشته و خاطرات و کتاب منتشر کرده اند.

وی با نقد این رویکرد که امروز هم توجه کافی به این امر صورت نگرفته است، یادآور شد: ۶ ماه پیش کاخ سفید اسنادی از ماجرای لانه جاسوسی منتشر کرد و در همین سند اذعان کرده اند که سفارت آمریکا در ایران فعالیت جاسوسی داشته اما ما همین چند صد صفحه سند را تبیین نکرده ایم.

حسینی با تاکید بر اینکه در این ۴۴۴ روز اتفاقات قابل توجهی وجود دارد، گفت: حدود ۱۳۰ موضوع ایده مستند و ایده فیلم سینمایی توسط تیم پژوهشی استخراج شده است، خیلی از این پژوهش ها می‌تواند در اختیار اساتید دانشگاه برای تدریس قرار گیرد به عنوان مثال مواردی نظیر دادگاه، زندانی شدن، خودکشی گروگان‌ها پس از بازگشت به آمریکا، تصادف اتوبوس در مسیر انتقال گروگان‌ها به شهر های مختلف، دیدار خانم تیمز با پسرش در ایران و عذرخواهی از ملت ایران به‌واسطه اقدام نظامی دولت کارتر می‌تواند موضوع تولیدات داستانی قرار گیرد.

رستگار با اشاره به اینکه مخاطب حرف و دلایل طرف خارجی را می‌پسندد، بیان کرد: برای روایت درست نیاز است مستند با فکت های صحیح ساخته شود و با توجه به غنی بودن محتوا و آرشیو در این پروژه، اصلا سراغ مصاحبه نرفتیم و با اسناد آمریکایی و از زبان آمریکا سراغ نقد آمریکا رفتیم و این چیدمان طبق اسناد آمریکایی‌ها جای تردید برای مخاطب باقی نمی‌گذارد. در این مستند سوژه‌های زیادی را بررسی کرده‌ایم که هر یک به تنهایی می‌تواند موضوع مستندهای دیگر باشد.

این کارگردان با اشاره به چالش های تولید اثر یادآور شد: ۹۵ درصد تصاویر، متون پژوهشی و فیلم های آرشیوی به زبان انگلیسی بود و این کار تدوین را سخت می‌کرد، صداگذاری و نریشن کار نهایی نیست و با تصحیح صداگذاری و نریشن تفاوت احساس می‌شود.

مستند «کدهای سیاه» به بررسی ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و زوایای کمتر دیده شده آن با اسناد آمریکایی و تصاویر آرشیوی می پردازد، این مستند برای اولین بار در چهاردهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار نمایش داده شد.

رسانه سینمای خانگی- خانواده خلج زیر ذره‌بین

فیلم مستند «خانواده خلج» در بیست و هشتمین کارگاه فیلم مستند انجمن سینمای جوان دفتر تهران، ۲۶ دی ماه در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران بررسی می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بیست و هشتمین کارگاه فیلم مستند انجمن سینمای جوانان ایران دفتر ویژه تهران، با عنوان «نوشتار و تدوین در سینمای مستند» سه شنبه ۲۶ دی ماه برگزار می‌شود.

این کارگاه از سلسله نشست‌ها و کارگاه‌های فیلم مستند در دفتر ویژه تهران انجمن سینمای جوان است که اختصاص به بررسی یک فیلم مستند و گپ و گفت با کارگردان آن دارد. کارگاه‌های فیلم مستند انجمن سینمای جوان تهران از ماه‌های ابتدایی سال ۱۴۰۲، هر هفته سه‌شنبه برگزار شده است و در محل دفتر این انجمن برگزار می‌شد که از ۲ هفته گذشته با نمایش فیلم‌های مستند «تکثیر در اسارت» و «قویدل» در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران ادامه یافت.

روز سه شنبه ۲۶ دی ماه ساعت ۱۶، فیم مستند «خانواده خلج» با حضور مریم الهامیان و مصطفی حاجی قاسمی در این کارگاه مورد بررسی قرار می‌گیرد و علاقه‌مندان می‌توانند در این کارگاه حاضر شوند. اجرای این کارگاه‌ها نیز برعهده محمدصادق اسماعیلی مستندساز و مدرس سینما است.

رسانه سینمای خانگی- آیا «مسافری از گانورا» بدآموزی دارد؟

کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.

این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.

با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

«مسافری از گانورا» ایده‌ها و خرده‌داستان‌های مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟

بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرف‌هایی که به‌صورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود می‌دانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و می‌دانستیم این فرزند سال‌ها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمی‌کند.

شنیدن این روایت جرقه اولیه شکل‌گیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غم‌انگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز است.

رابطه‌ای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده می‌شود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشته‌ایم.

چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشاره‌ای به مشکلات این قشر نداشتید؟

ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس می‌کردیم پیش‌تر کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کم‌کاری‌هاش شهرداری در این زمینه، که پیش‌تر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کرده‌اند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع می‌خواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانی‌هایش تمرکز کنیم.

حس نمی‌کنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم می‌نشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم می‌شود؟

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوش‌شان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.

فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام می‌دهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدف‌مان این بود که بگوییم می‌توان برای یک معلول چنین توانایی‌هایی را در نظر گرفت.

شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی می‌گذارد، مربوط به توان راه رفتن می‌شود. ما تعمدا در داستان توانمندی‌هایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدم‌های عادی هم از توان‌شان خارج باشد.

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندی‌های بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…

چرا تغییر دادید؟

یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی می‌خواهد آن لباس خاص را پس بدهد، می‌گوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی می‌بینید که او می‌گوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برای‌مان داشت…

چه دردسرهایی داشت؟

بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کات‌های متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام می‌کردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس می‌کنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.

سهیل و ستار به‌عنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونه‌ای انتخاب شده‌اند که انگار زخم‌خورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟

داستان «ستار» هم اقتباس‌شده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار می‌کرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگی‌اش را برای‌مان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.

ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی به‌صورت عام‌تر قومیت‌ها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمی‌کنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگ‌خیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربه‌های تلخی را پشت‌سر گذاشته‌ایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربه‌ای از سایه جنگ نداشته باشد.

یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر می‌کنید چقدر موفق بوده‌اید؟ مشخصا بچه‌ها چقدر متوجه این بعد از داستان شما می‌شوند؟

تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه به‌صورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمی‌خواستیم ذهن کودکان را به‌صورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی می‌دانیم که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصه‌هایی که درباره‌اش مطرح می‌شود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمی‌شود. حتی سهیل دیالوگی در فیلم خطاب به امید دارد که می‌گوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟

می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبل‌تر اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخش‌ها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان به‌صورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.

ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگ‌های فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کل‌کل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آن‌ها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانی‌ها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.

حتی در بالغ‌بر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت می‌کند. درباره این موضوعات گفت‌وگوهای بسیاری داشتیم. نمی‌خواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.

اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بین‌المللی هم داشته باشد، فکر می‌کنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر می‌شود؟

در نسخه بین‌المللی می‌توانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیش‌فرض را داشتیم که اگر به‌طور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی می‌توان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کرده‌ایم.

به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟

ما نمی‌خواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره‌ افغانستانی‌ها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانی‌ها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشم‌های ستار را به هزاره‌ها نزدیک کنیم اما در عین حال می‌خواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر می‌کنم در قیاس با انیمیشن‌های دیگر، می‌توانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوست‌داشتنی شده‌اند. زیبایی کاراکترها برای‌مان بسیار حائز اهمیت بود.

در طراحی کل‌کل‌ها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالش‌ها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیم‌نگاهی داشته‌اید؟

اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانس‌ها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز می‌گردد، پدرش به او می‌گوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاری‌های ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر می‌گوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیت‌ها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشته‌ایم.

حتی می‌خواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگ‌ترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچه‌ها منتقل می‌کنند. بچه‌ها واقعا ذهن پاک و ساده‌ای دارند. اگر بزرگ‌تری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه‌، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی می‌تواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگ‌ترها هستند.

بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینی‌ها و فضایی‌ها می‌شود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وام‌دار نمونه‌های خارجی بودید؟

خیلی تلاش کردیم تا جایی که می‌توانیم از نمونه‌های خارجی استفاده نکنیم. نمی‌خواستیم داستان فیلم کپی‌برداری باشد. کمااینکه اکثر داستان‌های روایت شده در فیلم‌های خارجی با محوریت فضایی‌ها، شباهت‌های بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر می‌توان درباره این موضوع خیال‌پردازی کرد که به‌نظر می‌رسد بی‌نهایت داستان درباره فضایی‌ها می‌توان متصور بود. از گونه‌های مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستان‌ها و موقعیت‌هایی که می‌توان برای آن‌ها طراحی کرد.

ما تلاش کردیم، روایت‌مان معطوف به سیاره‌ای باشد که شباهت‌هایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیاره‌ای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیت‌هایی روی این نگاه وجود داشت.

چه حساسیت‌هایی وجود داشت؟

بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیت‌های عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما می‌دانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.

اگر سهیل را وارد چنین چالش‌های تخیلی‌ای کردیم، به این دلیل بود که نمی‌خواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر می‌خواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیاده‌روها و معابر می‌پرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندی‌های انسان‌ها می‌شود به تصویر درآوریم تا به‌خصوص بچه‌ها یاد بگیرند که به توانایی‌های خود اتکا کنند و جلو بروند.

شخصیت‌ فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعت‌دهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. می‌خواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچه‌ها بتوانند از محدودیت‌های ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که می‌توانند انجام دهند.

فکر نمی‌کنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژه‌ها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هسته‌ای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟

شاید یکی از دلایلش این بود که احساس می‌کردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب می‌بستیم! البته منکر این نیستیم که شاید می‌شد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغه‌ها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.

خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آن‌ها می‌شود؟

معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کم‌رنگ‌تر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را می‌پذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.

این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه می‌دانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیده‌اند و از همه آن‌ها تشکر می‌کنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. به‌خصوص از طرف بچه‌هایی که مخاطب پیام‌های این فیلم می‌توانند باشند. ما می‌خواهیم به مرحله‌ای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بین‌المللی رقابت کنیم.

یکی از ایده‌های نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آن‌ها را می‌گیرد. در طول روایت نشانه‌ای مبنی‌بر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمی‌بینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط می‌شود؟

بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را به‌عنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و به‌واسطه اتفاقاتی که می‌افتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او می‌کند.

چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را به‌درستی مخاطب متوجه نمی‌شود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهره‌های علمی برود، یا ابرقهرمان‌های هالیوودی؟‌ سرانجام هم دست به انتخاب درست می‌زند. به‌واسطه آن حذفیات برخی از این نقصان‌ها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را می‌پذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.

یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشن‌های سینمایی ایران هم می‌شود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشن‌های ما تا این اندازه پسرانه شده است؟

این مشکل مربوط به انیمیشن‌سازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزی‌های موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه می‌شویم که کار را به مراتب برای‌مان دشوارتر می‌کند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشن‌ها هم می‌توانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.

این مشکلات به‌صورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط به‌گونه‌ای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. می‌توانستیم یک کاراکتر فرعی و بی‌خاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.

کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، به‌نظر می‌رسد چندگام از دیگر انیمیشن‌های سینمایی این سال‌ها عقب‌تر است و از نظر کیفی توان رقابت با آن‌ها را ندارد؛ این فاصله کیفی را می‌پذیرید و فکر می‌کنید، دلیلش چیست؟

درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشته‌ایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد می‌دانیم. در عین حال کیفیت هر پروژه‌ای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گله‌گذاری کنم اما این طبیعی است که پروژه‌ای با بودجه بیشتر می‌تواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.

آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت می‌گویم همین امروز با بودجه‌ای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.

می‌توانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟

خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجه‌ای حتی بهترین انیمیشن‌ساز با بهترین تیم همراه هم نمی‌تواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تک‌تک بچه‌هایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.

به زبان ساده‌تر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشته‌اید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.

دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشن‌سازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه می‌شود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی می‌توانم بگویم برخی زیرساخت‌ها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آن‌ها نیازمند بودجه است.

احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک به‌واسطه موسیقی‌شان ماندگار می‌شوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!

بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبت‌هایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجه‌اش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختی‌ها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.

این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشن‌های سینمای جابه‌جا کرده است؟

از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلم‌های غیرکمدی شده است. همه فیلم‌ها تحت تأثیر سانس‌های زیاد فیلم‌های کمدی، سهم‌شان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلم‌های دیگر فشار وارد می‌کند.

سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت می‌کنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانه‌مان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.

در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت می‌برد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.

در ابتدای گفت‌وگو اشاره‌ای به ایده شکاف نسل‌ها داشتید. از این منظر احساس نمی‌کنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟‌ به‌خصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچه‌ها و یا کل‌کل‌های بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.

این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشن‌های دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کرده‌اند اما باید این داستان‌ها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچه‌ها روایت می‌شود و ما نمی‌توانستیم آن را نادیده بگیریم.

در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینه‌ها دارند. تنها پاسخی که می‌توان به این نگرانی‌ها داد، این است که همه این‌ها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگ‌ترهاست.

درباره حاضرجوابی‌های سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! به‌خصوص که امروز جسارت بچه‌ها دربرابر والدین به‌گونه‌ای است که بسیاری از خانواده‌ها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمی‌شود!

وقتی از یک روان‌شناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه می‌کند و بعد در انتها نتیجه‌گیری می‌شود که آن کار بد بوده است! آن روان‌شناس می‌گفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجه‌گیری را درک نمی‌کند و فقط فعل را درک می‌کند و احساس می‌کند باید آن کار را انجام دهد.

برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچه‌های بالای سه سال، نتیجه‌گیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر می‌بیند، نتیجه منفی آن را هم درک می‌کند. ما هم در این بخش، نتیجه‌گیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. به‌خصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح می‌شود و یکدیگر را در آغوش می‌کشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.

رسانه سینمای خانگی- سیمرغ به بازیگران دو فیلمه می‌رسد؟

۵ بازیگر مرد و ۲ بازیگر زن هر کدام با حضور در ۲ فیلم جشنواره چهل‌ودوم، پرکارترین بازیگران این دوره شناخته می‌شوند. بازیگرانی که برخی نقش اصلی و برخی نقش‌های مکمل را برعهده دارند و با حضور در ۲ فیلم شانس دریافت سیمرغ در این دوره را برای خود دو چندان می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در میان ۳۴ فیلم اعلام شده چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر ۵ بازیگر مرد و ۲ بازیگر زن هر کدام با حضور در دو فیلم، پرکارترین بازیگران این دوره شناخته می‌شوند. امیر حسین آرمان تنها بازیگری است که در دو فیلم از فیلم‌های بخش سودای سیمرغ حضور دارد.

بهشت تبهکاران به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است که داستانی درباره تاریخ معاصر ایران دارد و آسمان غرب ساخته محمد عسگری که پرتره ای از زندگی شهید شیرودی در یکی از مهم‌ترین عملیات های او در دوران دفاع مقدس است. آرمان سال گذشته با فیلم آن ها مرا دوست داشتند در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

شهرام حقیقت دوست دیگر بازیگر این لیست است که در فیلم قلب رقه نقش اصلی و در باغ کیانوش نقش مکمل را ایفا می‌کند. قلب رقه به کارگردانی خیرالله تقیانی پور درباره اتفاقات چندسال اخیر سوریه است و باغ کیانوش نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند ساخته رضا کشاورز است که به داستانی در سال های دهه ۶۰ می‌پردازد.

آخرین حضور سینمایی حقیقت دوست به سال ۹۸ و فیلم قاتل و وحشی بازی می‌گردد و پس از آن حقیقت دوست به جز دو سریال در شبکه نمایش خانگی در فیلم دیگری ایفای نقش نکرده است. «بی‌بدن» فیلم دیگری است که پژمان جمشیدی در آن ایفای نقش کرده تا امسال نیز همانند سی و نهمین دوره جشنواره، با دو فیلم از دو فضای متفاوت کمدی و اجتماعی در جشنواره حضور داشته باشد

بازیگر دیگری که علاوه بر بهشت تبهکاران در یکی از فیلم‌های جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشته، پژمان بازغی است. این بازیگر که البته چندسالی است در زمینه اجرای تلویزیونی نیز فعالیت می‌کند، در دو فیلم بهشت تبهکاران و تابستان همان سال ایفای نقش کرده است. تابستان همان سال فیلمی به کارگردانی محمود کلاری است و مهران مدیری نقش اصلی آن را بر عهده دارد.

داستان زندگی یک آپاراتچی در زمان انقلاب دستمایه ساخت فیلم آپاراتچی به کارگردانی قربانعلی طاهر فر شده است. هومن برق نورد که سال گذشته نیز با فیلم سینمامتروپل در نقش یک پخش کننده فیلم در سینماهای قدیمی در جشنواره حضور داست، امسال نیز دوباره در همان شمایل در فیلم آپاراتچی به ایفای نقش پرداخته است. فیلم دوم او بهشت تبهکاران است و با امیرحسین آرمان، پژمان بازغی، سحر جعفری جوزانی و حسام منظور هم بازی می‌شود.

فیلم پربازیگر سروش صحت یعنی صبحانه با زرافه‌ها ترکیب بازیگران خود را به جز پژمان جمشیدی حفظ کرده و بهرام رادان، هادی حجازی فر و هوتن شکیبا که در سال‌های قبل هر کدام نقش اصلی یک فیلم در جشنواره را برعهده داشتند در هیچ فیلم دیگری حضور ندارند.

پژمان جمشیدی اما علاوه بر صبحانه با زرافه‌ها در فیلم دیگری حضور دارد که تجربه همکاری با نویسنده آن را به عنوان کارگردان در فیلم علف‌زار داشته است. فیلم بی‌بدن به کارگردانی مرتضی علیزاده و نویسندگی کاظم دانشی فیلم دیگری است که جمشیدی در آن ایفای نقش کرده تا امسال نیز همانند سی و نهمین دوره جشنواره، جمشیدی با دو فیلم از دو فضای متفاوت کمدی و اجتماعی در جشنواره حضور داشته باشد.

الناز حبیبی و شبنم قربانی دو بازیگر زنی هستند که در اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی حضور دارنددو بازیگر زن پرکار امسال هر دو در تمساح خونی ایفای نقش کرده اند. الناز حبیبی و شبنم قربانی که در اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی حضور دارند. به علاوه حبیبی در شه سوار به کارگردانی حسین نمازی ایفای نقش کرده که هر دو از درام‌های اجتماعی امسال هستند.

شبنم قربانی که با فیلم مرد بازنده اولین حضور جدی خود را در جشنواره فیلم فجر تجربه کرد، امسال با فیلم دیگر خود یعنی مجنون در فضایی کاملا متفاوت با تمساح خونی ایفای نقش می‌کند. مجنون برشی از زندگی شهیدان مهدی و مجید زین الدین در جریان جنگ ایران و عراق با راهبری لشکر ۱۷ علی بن ابی‌طالب است که بخشی از عملیات خیبر را در جزیرهٔ مجنون پیش بردند.

رسانه سینمای خانگی- در شب رضا بابک چه گذشت؟

رضا بابک گفت: اکنون سینما خیلی مریض است. گاهی اوقات که تبلیغات آن را می‌بینم، حالم بد می‌شود. (باور کنید) اینطور نبود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این بازیگر سینما، تئاتر، تلویزیون که به بهانه نمایش فیلم کوتاه «الکترون» مورد تقدیر قرار می‌گرفت، گفت: شخصا بداهه‌پردازی در سینما و تئاتر را دوست دارم ولی هر زمان روی صحنه می‌آیم، دچار استرس می‌شوم. حتی در روز اول و دوم اجرای تئاتر، به خاطر استرس زیاد، مریض می‌شوم. انگار انرژی‌های عجیبِ خوبی اینجاست که من تحمل آن را ندارم. به هر حال از این همه بچه‌های جوانِ آرتیست درجه یک، خیلی ممنونم. به قدری در این فیلم یاد گرفته‌ام که حد نداشت. در این فیلم هم هنر و هم انسانیت، شرافت و با هم بودن را دیدم. بچه‌های فیلم «الکترون»، واقعا گروه درجه یکی بودند و من (به آنها) افتخار می‌کنم. فکر می‌کنم کار خوبی شده باشد.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش بیان کرد: اکنون سینما خیلی مریض است. گاهی اوقات که تبلیغات آن را می‌بینم، حالم بد می‌شود. (باور کنید) اینطور نبود. من در دوران طلایی هنرهای زیبا بزرگ شده‌ام و با بیضایی و دکتر رفیعی کار کرده‌ام. همچنین با زنده‌یاد سمندریان کلاس داشته‌ام. شخصا دلم می‌خواهد دوران آن بزرگان را، این بچه‌ها و جوانان نیز تکرار کنند. امیدوارم روزهای روشن‌تر و بهتری بیاید که همه در آن حال یکدیگر را بپرسند و هوای همدیگر را داشته باشند. همچنین در سینما فیلم‌های خوب کار شود، همه بچه‌ها سر کار باشند و بتوانند کار کنند.

بابک در پایان با قرائت شعری صحبت‌های خود را به انتها رساند.

برنامه نمایش و نقد و بررسی فیلم کوتاه «الکترون» به کارگردانی مهران رنج‌بر، تهیه‌کنندگی سالار طهرانی و با بازی رضا بابک، جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ در حالی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد که با حضور جمع زیادی از چهره‌های فرهنگی و هنری، علاقه‌مندانی ایستاده مراسم را دنبال می‌کردند.

در ابتدای این برنامه، آن‌طور که روابط عمومی خانه هنرمندان گزارش داده است، مهران رنج‌بر (بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما) با اهدای لوحی، از یک عمر فعالیت رضا بابک بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینمای ایران تقدیر به عمل آورد و متنی را قرائت کرد: «در ابتدا هیچ بود، هیچ کلمه بود و کلمه خدا بود. هنر تبدیل بدیهیات به بدیعیات است و چقدر زیبا و فرهیخته، عالیجناب رضا بابک در تمام طول عمر با ارزش و هنرمندانه خویش، آثاری بدیع خلق کرده‌اند. لطافت و اخلاق دو عنصر مهم در ساختار و سرشت این مرد بزرگ است. به پاس حضور ارزشمند این هنرمند پیشکسوت و شاهکار در فیلم ناقابل و کوتاه «الکترون»»

او در ادامه از مدیرعامل، دیگر عوامل خانه هنرمندان ایران و تمام اشخاصی که به برگزاری این برنامه کمک کرده‌اند، تشکر کرد.

محمد رحمانیان در بخش بعدی این مراسم، گفت: با رضا بابک نزدیک به ۳۰ سال در حوزه‌های نمایش عروسکی، نمایش صحنه‌ای کار کرده‌ایم. یکی از همین همکاری‌ها نمایش «اسب‌ها» بود که منجر به عمل قلب باز رضا بابک شد. او در این نمایش بارها در طول صحنه می‌دوید اما صدایش در نمی‌آمد. حتی یک‌بار نگفت که چرا باید تا این اندازه با ریتم تند کار کنم؟ به همین دلیل فکر نمی‌کردم که به رضا فشار بیاید. با این همه او تمام ۴۵ شب اجرا را در سالن اصلی تئاتر شهر کار کرد و درخشید. اما بعد از آن به بیمارستان رفت.

او افزود: فکر می‌کنم حضورم در اینجا خیلی نیاز نباشد؛ بنابراین با اجازه همه دوستان از عباس جهانگیریان دعوت می‌کنم که روی صحنه بیاید.

عباس جهانگیریان(نویسنده) در ادامه این برنامه گفت: درود به همه شما که ترجیح داده‌اید، روز جمعه خود را اینجا باشید. از خانه هنرمندان ایران، همه حاضرین و چهره‌های حاضر که به این برنامه آمده‌اند، تشکر می‌کنم. در شرایطی زندگی می‌کنیم که باید این دور هم بودن‌ها را غنیمت بدانیم. جا دارد که در اینجا از بهروز غریب‌پور یاد کنیم که یک پادگان را به خانه هنرمندان ایران تبدیل کرده است. شرایطِ پیش آمده، سبب شده تا ما بیش از گذشته، نیاز به کنار هم بودن و هوای یکدیگر را داشتن، داشته باشیم. در غیبت دوربین‌های صداوسیما، ما خودمان باید رسانه یکدیگر باشیم و فعالیت‌های دوستانمان را اطلاع‌رسانی کنیم.

او افزود: گاهی کتاب‌های نزدیک‌ترین دوستانم منتشر و یا نمایش‌های آنها اجرا می‌شود ولی من از آنها با خبر نمی‌شوم. زیرا اخبار فرهنگی (آنچنان که باید) در کشور ما منعکس نمی‌شود. به همین دلیل وقتی به من می‌گویند، خانم حائری در ایران است، می‌پرسم مگر ایشان خارج نبود؟ خیلی از بزرگان ما هستند که در خانه و خلوت خودشان زندگی می‌کنند و ما از فعالیت آنها خبر نداریم. چون اصلا فعالیت‌های فرهنگی در رسانه‌ها بازتابی ندارد. به هر حال از همه دوستان برای برگزاری این برنامه سپاسگزارم. بسیار مشتاقم که بازی آخر آقای بابک در این فیلم را به اتفاق یکدیگر ببینیم.

در بخش بعدی این مراسم، فیلم کوتاه «الکترون» برای حاضرین پخش شد.

پس از پخش این فیلم کوتاه، نشست نقد و بررسی آن نیز با حضور رضا درستکار (منتقد سینما) برگزار شد.

بهزاد فراهانی، رضا بهبودی، علیرضا خمسه، مسعود فروتن، هایده حائری، محمدرضا خاکی، محمد رحمانیان، شهرام گیل‌آبادی، ایرج راد، یوسف صدیق تعریف، اسماعیل پوررضا، حسام منظور، علیرضا شجاع‌نوری، مهناز باقری، یلدا عباسی، فرزین محدث، بهرنگ دزفولی‌زاده، سجاد بابایی، قاسم زارع، منوچهر اکبرلو، مریم معترف، مجید توکلی، مهدی میامی، مجید قناد از جمله چهره‌های حاضر در این مراسم بودند.

خروج از نسخه موبایل